Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 64

‫‪The Green Wave archive‬‬

‫•‬ ‫تحليف احمدینژاد در ‘‘بھارستان’’ در سالگرد مشروطيت‬


‫•‬ ‫ارزيابی فوکوياما از قانون اساسی ايران‪ :‬مشکل‪ ،‬اختيارات مطلق رھبر است‪ ،‬نه اسالم‬
‫•‬ ‫نامه به يک محمدعلی ابطحی‪ ،‬به قلم ابراھيم رھا‬
‫•‬ ‫سند تمارض ديکتاتور کوچک؛ احمدینژاد فقط برای رھبر سرما خورده بود‬
‫•‬ ‫فردا مشروطه در بھارستان تکرار میشود‬
‫•‬ ‫سخنان جنجالی حجت االسالم رھدار‪ ،‬شاگرد مصباح يزدی‪ :‬ائتالف مقابل احمدینژاد مانند منافقان عليه حضرت علی ھستند‪ ،‬ايلنا‬
‫•‬ ‫مصباح يزدی‪ :‬مشروعيت واليت فقيه الھی است؛ به خواست اين و آن مشروط نيست‪ ،‬فارس‬
‫•‬ ‫سيدحسن خمينی ديروز در تھران بود اما در مراسم تنفيذ شرکت نکرد‪ ،‬پارلماننيوز‬
‫•‬ ‫فشار شديد بازجويی بر عبد; مومنی و نگرانی از وضعيت سالمتی وی‪ ،‬ادوار نيوز‬
‫•‬ ‫درخواست نمايندگان عضو کمسيون امنيت ملی از سعيد مرتضوی برای دستگيری ميرحسين موسوی‪ ،‬فارس‬
‫•‬ ‫ھمه چيز درباره يک کانتينر ‪ ١٨‬ميليارد دالری‪ ،‬فردا‬
‫•‬ ‫فرانسه برای احمدینژاد پيام تبريک نمی فرستد‪ ،‬راديو فردا‬
‫•‬ ‫نايب رييس کميسيون قضايی‪ :‬بازشدگی جمجمه يکی از قربانيان )روح االمينی( مربوط به کالبد شکافی است و در ھمه جای دنيا مرسوم است‪ ،‬ايلنا‬
‫•‬ ‫درباره "شعارھا" و واژه ھا در مسير سبز دموکراسی‪ ،‬روزبه ميرابراھيمی‬
‫•‬ ‫ايران در گذار به انقالب مشروطيت دوم‪ ،‬بخش نخست‪ ،‬جمشيد طاھری پور‬
‫•‬ ‫در سالگشت کشتار بزرگ سال ‪ ،۶٧‬نگاھی به جنايتکارانه ترين فتوای تاريخ معاصر ايران‪ ،‬مسعود نقره کار‬
‫•‬ ‫مسئوليت از حق نشأت می گيرد و نه از قدرت‪ ،‬ابوالحسن بنی صدر‬
‫•‬ ‫دادگاه نمايشی نمايانگربازداشت خودسرانه است‪ ،‬ديده بان حقوق بشر‬
‫•‬ ‫بازداشت و آزادی ھمسر مھدی ھاشمی‪ ،‬فرزند ھاشمی رفسنجانی‪ ،‬در ناآرامیھای ديروز‪ ،‬سالم نيوز‬
‫•‬ ‫ميرحميد حسنزاده‪ ،‬مديرعامل سابق ايسنا و سايت قلمنيوز بازداشت شد‪ ،‬پارلمان نيوز‬
‫•‬ ‫شورای عالی امنيت ملی‪ :‬مسئوالن خاطی بازداشتگاه کھريزک تحت تعقيب قرار میگيرند‬
‫•‬ ‫آيت ; منتظری‪:‬دادگاهھا فرمايشی و پخش مصاحبهھا غير شرعی است‬
‫•‬ ‫رئيس کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان در مجلس خبر استغفای خود را تاييد کرد‬
‫•‬ ‫مرتضوی‪ :‬منافقين به صورت سازمان يافته در حوادث اخير نقش داشته اند‬
‫•‬ ‫احمدی مقدم‪ :‬در کھريزک بازداشتگاه جديدی می سازيم‬

‫تحليف احمدینژاد در ‘‘بھارستان’’ در سالگرد مشروطيت‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 03:12 PM PDT‬‬

‫روز چھارشنبه ‪ ١۴‬مرداد برابر است با صد و سومين سالروز صدور فرمان مشروطه‪ .‬در اين روز ھمچنين‬
‫بناست محمود احمدینژاد در مقابل نمايندگان مجلس در بھارستان‪ ،‬سوگند وفاداری به قانون اساسی و نيز‬
‫پايبندی به رای مردم ياد کند‪.‬‬
‫بيش از صد سال پيش در چنين روزی مردم ايران با ياری روشنفکران و نخبگانشان سنگ بنای اوليه‬
‫مردمساالری را بنا نھادند‪ .‬خانه ميرزا حسين خان سپھساالر در ميدان بھارستان تھران‪ ،‬محل نشست اولين‬
‫نمايندگان منتخب ملت ايران شد تا قانونگذاری را بر عھده گيرند و قدرت مطلقه دربار را بشکنند‪.‬‬
‫ملکالمتکلمين‪ ،‬صنيعالدوله‪ ،‬حاج امينالضرب و مخبر السلطنه از اولين کسانی بودند که بر صندلیھای اين‬
‫عمارت تکيه زدند‪ .‬بعدھا کسانی چون دکتر محمد مصدق و دکتر حسين فاطمی و بعدتر مھندس مھدی‬
‫بازرگان از جمله ساکنان اين عمارت بودند‪.‬‬
‫امسال در چھاردھم مرداد و در صد و سومين سالروز مشروطه‪ ،‬محمود احمدینژاد دھمين رئيس جمھوری‬
‫اسالمی ايران در اين ساختمان حاضر خواھد شد تا در برابر نمايندگان مجلس‪ ،‬سوگند وفاداری به نظام‬
‫جھوری اسالمی و قانون اساسی آن را ياد کند‪.‬‬
‫جبھه ملی ايران به ھمين مناسبت بيانيهای صادر کرده و گفته است‪» :‬در آستانه روز ‪ ١۴‬مرداد که يادآور‬
‫پيام آزادی و آزادگی پدران ماست و ظاھرا میبايست با شادمانی و شادی برگزار گردد‪ ،‬مردم ايران بايد‬
‫شاھد مراسم تحليف فردی باشند که منصوب فرايند شمارش مخدوش آرای انتخابات و احرازکننده غير‬
‫مشروع مقام رياست جمھوری است و بدين ترتيب جو ارعاب‪ ،‬اخافه‪ ،‬خشونت و کشتار جاری با اين رويداد‬
‫ناميمون رقم زده میشود«‪.‬‬
‫حسين شاهحسينی نايب رئيس شورای مرکزی جبھه ملی ايران‪ ،‬صدور بيانيه در سالگرد مشروطيت را روال‬
‫عادی جبھه ملی میداند‪» :‬جبھهی ملی ايران که برنامهی اصلیاش ھميشه مبارزهبا حاکميتھای ديکتاتور‬
‫بوده و برای استقرار حاکميت مردمی کوشش میکرده و درطول مبارزاتی ھم که از زمان شادروان دکتر‬
‫مصدق تا بحال کرده است‪ ،‬ھمهاش فريادش بر اين بوده که بايد حاکميت‪ ،‬حاکميت مردم باشد و آرای مردم‬
‫در سرنوشت مملکت مؤثر است‪ .‬و به ھمين دليل بود که میگفتند استقرار حکومت قانونی ھدف جبھه ملی‬
‫ايران است‪ .‬بر اين مبنا و به دليل اين که مشروطيت زمينهھای مردمی داشته و روزی است که استبداد‬
‫قاجاريه به طور کلی طومارش بسته شده و حاکميت مردم در حدی پياده شد ھرساله برای جشن مشروطيت‬
‫بيانيهای را صادر کردهايم«‪.‬‬
‫وی در ادامه به شرايط کنونی جامعه ايران اشاره کرده و میگويد‪» :‬ولی متأسفانه االن مدت کثيری است که‬
‫از انقالب مشروطيت میگذرد و برای اين تفکر و انديشه تالش بسيار شده است که حاکميت مردم استوار‬
‫بشود‪ .‬ولی متأسفانه امروزه ھنوز ھم ما به آن چيزی که مدتھای طوالنی بزرگترھای ما و آنھايی که‬
‫پيشکسوتتر از ما بودند‪ ،‬اقدام کردند‪ ،‬نرسيديم و آرای مردم آن طور که بايد و شايد مورد احترام نيست و‬
‫ھنوز حکومتھای فردی بر حاکميتھای مردمی تسلط پيدا کرده است‪ .‬رھبران انقالب ھم در بدو امر گفتند‬
‫رأی‪ ،‬رأی مردم است و بايد مردم اظھارنظر بکنند و احترام به آرای مردم گذاشته شود‪ .‬ولی متأسفانه مسايلی‬
‫که اخيراً در اين مملکت پيش آمده‪ ،‬يکمقدار مسايل را آلوده کرده که حق نيست به اين شکل باشد و آن تالشی‬
‫که ملتی برای کسب آزادی میکرد‪ ،‬حاال مخدوش باشد«‪.‬‬
‫جبھه ملی ايران در بيانيه خود از مردم خواسته است تا به اعتراضات آرام و مسالمتآميز خود ادامه دھند تا‬
‫خفقان موجود خاتمه يابد‪.‬‬
‫نمايندگان اقليت‪ :‬شرکت در مراسم تحليف يا رفتن به زبالهدان تاريخ!‬
‫تعدادی از نمايندگان جناح اقليت مجلس که به طيف اصالحطلبان تعلق دارند اعالم کردهاند که در مراسم‬
‫تحليف رياست جمھوری شرکت نخواھند کرد‪ .‬داريوش قنبری يکی از اين نمايندگان به روزنامه سرمايه گفته‬
‫است‪» :‬نارضايتی عمومی از عملکرد دولت و ناکامی برنامهھای اقتصادی و سياسی کابينه نھم و نيز‬
‫انتخابات شبھهدار رياست جمھوری دھم و فرو ريختن ديوار اعتماد بين مجلس و دولت‪ ،‬نمايندگان منتقد دولت‬
‫را وارد فاز تازهای کرده است«‪.‬‬
‫کريمی نماينده ايالم در مجلس در پاسخ به احتمال عدم شرکت نمايندگان طيف اقليت در مراسم تحليف رياست‬
‫جمھوری گفته است‪» :‬نمايندگان فراکسيون اقليت غلط میکنند در مراسم تحليف رئيس جمھوری شرکت‬
‫نکنند‪ .‬ملت تکليف خود را با نمايندگانی که ادعای واھی عدم مشروعيت دولت را مطرح میکنند روشن‬
‫خواھد کرد و آنان را ھمانند نمايندگان تحصنکننده مجلس ششم به زبالهدان تاريخ خواھد فرستاد«‪.‬‬
‫از سوی ديگر کميته ھماھنگی جبھه سبز ايران از مردم دعوت کرده تا ھمزمان با مراسم تحليف‪ ،‬راس‬
‫ساعت ‪ ٩‬صبح در ميدان بھارستان تھران مقابل مجلس شورا تجمع کنند‪ .‬نويسندگان اين بيانيه حضور مردم‬
‫در خيابانھا در اين روز را ‘‘يک نه بزرگ ديگر به کودتاچيان’’ ناميدهاند‪.‬‬
‫ميترا شجاعی‬

‫ارزيابی فوکوياما از قانون اساسی ايران‪ :‬مشکل‪ ،‬اختيارات مطلق رھبر است‪ ،‬نه اسالم‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 03:06 PM PDT‬‬

‫ترجمه مقاله منتشر شده در وال استريت ژورنال‪:‬‬


‫‪Iran, Islam and the Rule of Law‬‬
‫‪By: FRANCIS FUKUYAMA‬‬

‫ترجمه ‪ :‬صادق رحيمی‬


‫وقتی رئيس دانشگاه کلمبيا‪ ،‬لی بولينجر‪ ،‬در سپتامبر ‪ ٢٠٠٧‬در دانشگاه کلمبيا رئيس‬
‫جمھور اﯾران را معرفی کرد‪ ،‬او را ﯾک »جبار حقير« خواند‪.‬‬

‫احمدی نژاد صفات بد زﯾادی دارد‪ ،‬از قبيل منکر ھولوکاست بودن و دفاع از ﯾک اﯾران‬
‫ھسته ای‪ .‬اما ھمانطور که حوادث اخير نشان داده اند‪ ،‬حقير ﯾا معظم‪ ،‬اﯾران را نميتوان‬
‫دقيقا ﯾک دﯾکتاتوری خواند‪ ،‬و مقامی که در اشغال احمدی نژاد است حرف آخر در‬
‫مسائل اﯾران را به او نميدھد‪ ،‬بلکه آن قدرت در عمل به آﯾت ﷲ علی خامنه ای‪ ،‬رئيس‬
‫شورای نگھبان و پيشوای بزرگ اﯾران تعلق دارد‪.‬‬

‫ﯾک حکومت استبدادی واقعی اوال ھيچوقت اجازه نخواھد داد انتخاباتی در کار باشد ‪-‬‬
‫کره شمالی اجازه نميدھد‪ -‬و ثانيا ھيچوقت اجازه نخواھد داد که تظاھرات در مخالفت‬
‫با نتاﯾج انتخابات از کنترل خارج شوند‪ .‬اما اﯾران ﯾک دموکراسی ليبرال ھم نيست‪ .‬پس‬
‫با چه جانوری روبرو ھستيم؟ و در کدام جھتی ميخواھيم که اﯾن رژﯾم تکامل بيابد ؟‬

‫دانشمندان علوم سياسی »جمھوری اسالمی اﯾران« را به عنوان ﯾک نوع جدﯾد از‬
‫رژﯾمھای »استبدادی انتخاباتی« طبقه بندی ميکنند‪ .‬انھا اﯾن رژﯾم را در ھمان سبدی‬
‫قرار ميدھند که ونزوﯾالی ھوگو چاوز را ﯾا روسيهٔ والدﯾمير پوتين را گذاشته اند‪ .‬از اﯾن‬
‫دﯾدگاه‪ ،‬اﯾران اساسا ﯾک رژﯾم استبدادی است که توسط ﯾک حلقهٔ کوچک از روحانيون‬
‫و نظاميان اداره ميشود کھاز انتخابات برای مشروعيت بخشيدن به خود استفاده‬
‫ميکنند‪.‬‬

‫دﯾگران اﯾران را به چشم ﯾک حکومت دﯾنی قرون وسطائی مينگرند‪ .‬قانون اساسی‬
‫سال ‪ ١٩٧٩‬آن کشور‪ ،‬مشروعيت را نه از مردم‪ ،‬بلکه از خدا ميشناسد‪ ،‬و اسالم و‬
‫قرآن را منابع اصلی »قانون« قرار ميدھد‪.‬‬
‫قانون اساسی اﯾران ملغمه ای غرﯾب است از عناصر حکومت استبدادی‪ ،‬حکومت‬
‫دﯾنی‪ ،‬و مردم ساالری‪ .‬اصول اول و دوم آن مشروعيت حاکميت را منسوب به ارادهٔ خدا‬
‫ميشناسند‪ ،‬اما اصل ششم انتخابات عمومی را برای رﯾاست جمھوری و پارلمان الزم‬
‫ميداند‪ .‬اصول ‪ ١٩‬تا ‪ ۴٢‬منشوری از حقوق ھستند که حقوقی ھمچون آزادی بيان‪،‬‬
‫آزادی تجمعات عمومی و راھپيمائی ھا‪ ،‬برابری زنان‪ ،‬حفظ حقوق اقليتھای قومی‪ ،‬حق‬
‫تملک خصوصی‪ ،‬و نيز حقوق اجتماعی از قبيل حق خدمات اجتماعی و بھداشتی را‬
‫تضمين ميکنند‪.‬‬

‫واقعا مسئله دار است فصل ھشتم )اصول ‪ ١٠٧‬تا ‪(١١٢‬‬ ‫بخشی از قانون اساسی که‬
‫و »رھبر« ميپردازد‪ .‬تمام روندھای دموکراتيک و حقوقی‬ ‫است‪ ،‬که به شورای نگھبان‬
‫اساسی آمده اند‪ ،‬اکنون محدود و مشروط ميگردند به‬ ‫که در بخشھای قبلی قانون‬
‫شورای مرکب از روحانيون عاليرتبه اختصاص داده شده‪.‬‬ ‫قدرتھای خاصی که به رھبر و‬

‫اﯾن قدرتھا‪ ،‬که در اصل ‪ ١١٠‬تعرﯾف شده است‪ ،‬شامل کنترل قوای مسلح‪ ،‬قدرت اعالم‬
‫جنگ‪ ،‬و قدرت انتصاب عاليترﯾن مقامھای قوه قضائيه‪ ،‬صدا و سيما‪ ،‬ارتش و سپاه‬
‫پاسداران است‪ .‬ﯾک اصل دﯾگر شراﯾطی را تعرﯾف ميکند که تحت آن »رھبر معظم«‬
‫ميتواند توسط شورای نگھبان ]صحيح‪ :‬مجلس خبرگان[ کنار گذاشته شود‪ ،‬اگر چه آن‬
‫پروسه را نيز نميتوان به ھيچوجه دموکراتيک ﯾا شفاف خواند‪.‬‬

‫برای پيدا کردن نمونه ھای تارﯾخی اﯾن قانون اساسی نيازی به بازگشت به قرون‬
‫وسطا نيست‪ .‬ﯾکی از واضح ترﯾن مشابھات آن قانون اساسی است که در سالھای‬
‫‪ ١٨٧٠‬پس از اتحاد کشور آلمان نوشته شد‪ .‬آلمان پيش از جنگ جھانی اول ﯾک‬
‫پارلمان )‪ (Reichstag‬منتخب داشت‪ ،‬اما گرفتن تصميمات عمده کشور‪ ،‬بخصوص در‬
‫زمينه ھای سياست خارجی و نظامی‪ ،‬در دست پيشوای اعظم‪ ،‬ﯾا قيصر بود‪ ،‬که از‬
‫طرﯾق انتخابات به قدرت نرسيده بود‪ .‬آن قانون اساسی موجب مسائلی جدی برای‬
‫آلمان شد‪ .‬قسمت غير منتخب بدنه رھبری کشور کنترل نيروھای مسلح را در دست‬
‫داشت‪ ،‬اما نھاﯾتا اﯾن نيروھای نظامی بودند که کنترل رھبری را به دست گرفتند‪ .‬به‬
‫نظر ميرسد در اﯾران نيز ھمين داستان در حال تکرار باشد‪.‬‬

‫اﯾن موضوع که مشروعيت حکومت در قانون اساسی اﯾران به خدا و مذھب رجوع داده‬
‫شده است در مقابل بخش ھشتم ]بخش مربوط به والﯾت فقيه و شورای نگھبان[‬
‫بسيار کم مسئله تر مينماﯾد‪ .‬آن مشروعيت ميتواند تحت شراﯾط مناسب تبدﯾل به‬
‫زﯾربنائی بشود برای تکامل نھائی اﯾران به ﯾک کشور متعادل و قانونمند‪.‬‬
‫حکومت قانون در تمام جوامعی که قانونمند شده اند‪ ،‬روزی از مذھب شروع شد‪ ،‬و‬
‫اﯾن شامل غرب ھم ميشود‪ .‬اقتصاد دان بزرگ‪ ،‬فرﯾدرﯾش ھاﯾک‪ ،‬به اﯾن موضوع اشاره‬
‫کرد که قانون باﯾد قبل از قانونگذاری باشد‪ .‬به عبارت دﯾگر‪ ،‬قانون باﯾستی منعکس‬
‫کنندهٔ ﯾک توافق گستردهٔ اجتماعی در مورد مفھوم و قواعد اجرای عدالت باشد‪ .‬در‬
‫اروپا اﯾن کليسا بود که در آغاز قانون را تعرﯾف کرد و خود به عنوان نگھبان آن عمل کرد‪،‬‬
‫و پادشاھان اروپائی حاکميت قانون را قبول داشتند‪ ،‬چون توسط قدرتی برتر و مشروع‬
‫تر از خود آنان نوشته شده بود‪.‬‬

‫وضعيت مشابھی در خاور ميانه پيش از مدرنيته نيز اتفاق افتاد‪ ،‬و ﯾک نوع جدائی‬
‫عملی بين مذھب و حکومت به وقوع پيوست‪ .‬علما دانشمندان قانونی و نگاھبانان‬
‫قانون شرﯾعت شدند‪ ،‬و پادشاھان قدرت سياسی را در دست گرفتند‪.‬‬
‫پادشاھان قبول کردند که مرجع نھائی مشروعيت در حقيقت نه آنان‪ ،‬بلکه خداوند بود‪،‬‬
‫و قبول کردند که سلطنت خود را در چارچوب قوانين اسالمی اداره کنند‪ .‬دموکراسی در‬
‫کار نبود‪ ،‬اما چيزی شبيه به حکومت قانون وجود داشت‪.‬‬

‫اﯾن مدل حکومت قانون سنتی و مبتنی بر دﯾن در گذار خاور ميانه به مدرنيته از بين‬
‫رفت‪ ،‬و بخصوص در کشورھای عربی‪ ،‬ﯾک مقام اجرائی با قدرتی نامحدود جاﯾگزﯾن آن‬
‫گردﯾد‪ :‬رئيس جمھور ھا ﯾا دﯾکتاتورھائی با نام ھای دﯾگر‪ ،‬که ھيچ محدودﯾت قانونی ﯾا‬
‫قضائی را بر حدود قدرت خود نميپذﯾرفتند‪.‬‬

‫»نوا فلدمن«‪ ،‬تحقيقگر و حقوقدان‪ ،‬معتقد است که عالقه گسترده به بازگشت به‬
‫قوانين شرﯾعت در بسياری از کشورھای مسلمان لزوما نشانگر عالقه آنان به تحميل‬
‫قوانين خشک و خشن طالبانی بر جامعه خود و سرکوب کردن زنانشان نيست‪ ،‬بلکه‬
‫اﯾن تقاضا بيشتر منعکس کنندهٔ ﯾک نوستالژی برای روزھای گم شده ای در تارﯾخ‬
‫کشورھای مسلمان است که در آن حاکمان مستبدانی پر قدرت نبودند‪ ،‬بلکه قدرتشان‬
‫محدود به حيطهٔ قواعد عدالت اسالمی بود‪ ،‬روزھائی که »حکومت قانون« اسالمی‬
‫برقرار بود‪.‬‬

‫خوب‪ ،‬پس در ميان اﯾن تظاھرات عظيمی که در اﯾران در حال وقوع است‪ ،‬ما چه نوع‬
‫آﯾنده ای را ميتوانيم برای اﯾران آرزو کنيم ؟ البته ترجيح خود من اﯾن است که اﯾران‬
‫روزی ﯾک قانون اساسی تازه و مدل غربی برای خود برگزﯾند که آزادﯾھای دﯾنی را‬
‫ضمانت کند‪ ،‬ﯾک دولت سکوالر داشته باشد‪ ،‬و مرجع مشروعيت را نه از خدا‪ ،‬بلکه در‬
‫مردم بداند‪.‬‬
‫اما شواھد شفاھی بسياری )و فعال چيز موثق تری ھم ندارﯾم( حکاﯾت از اﯾن دارد که‬
‫تظاھر کنندگان الزاما ھمان خواسته ھای مرا ندارند‪ .‬بسياری از آنان‪ ،‬از جمله کاندﯾدای‬
‫مخالف دولت‪ ،‬مير حسين موسوی‪ ،‬ميگوﯾند آنھا ميخواھند اﯾران ﯾک جمھوری اسالمی‬
‫باقی بماند‪ .‬آنھا به تعوﯾض رژﯾم عميقی که در کشور ھمساﯾه شان‪ ،‬عراق‪ ،‬صورت‬
‫گرفت نگاه ميکنند و ميگوﯾند چنان چيزی نميخواھند‪ .‬آنچه که آنان به نظر ميرسد به‬
‫دنبالش باشند اﯾنست که جنبه ھای دموکراتيک قانون اساسی بيشتر مورد عمل قرار‬
‫گيرند‪ ،‬و مقامات قوه مجرﯾه‪ ،‬از جمله شورای نگھبان‪ ،‬و سازمانھای نظامی و‬
‫فرانظامی‪ ،‬از دخالت در انتخابات دست بردارند و به قانون تن در دھند‪.‬‬

‫اﯾران ممکن است در چارچوب کلی قانون اساسی ‪ ١٩٧٩‬به سوی ﯾک دموکراسی‬
‫قانون ساالر تکامل بيابد‪ .‬چنان تکاملی مستلزم اﯾن خواھد بود که اصل ‪ ١١٠‬که کنترل‬
‫نيروھای مسلح و صدا و سيما را به والﯾت فقيه ميبخشد ملغی شود‪ ،‬و وظائف‬
‫شورای نگھبان به چيزی مثل ﯾک دادگاه عالی سپرده شود که قادر باشد بر مطابقت‬
‫قوانين با احکام شرﯾعت نظارت کند‪ .‬و در نھاﯾت شورای نگھبان ھم ميتواند تحت نوعی‬
‫سيستم کنترل دموکراتيک قرار بگيرد‪ ،‬چيزی شبيه به دادگاه عالی اﯾاالت متحده‪ ،‬حتی‬
‫اگر اعضاﯾش ھنوز به داشتن تحصيالت دﯾنی ملزم باشند‪.‬‬

‫حذف کامل مذھب از قانون اساسی اﯾران کار مشکلی است‪» .‬قانون« قدرت و امکان‬
‫حکومت خود را نه از کيفيات رسمی و صوری خودش‪ ،‬بلکه از ھماھنگ بودنش با‬
‫ھنجارھای مقبول در ﯾک جامعه کسب ميکند‪ .‬اگر دولتمردان آﯾندهٔ اﯾران بخواھند‬
‫ھمانطور که روزی سنت حکمرانان مسلمان بود به حکومت قانون احترام قائل شوند‪،‬‬
‫آن قانون باﯾستی از قلب و روح جامعه مردم اﯾران نشات گرفته باشد‪ .‬شاﯾد روزی‬
‫برسد که آن قانون قانونی سکوالر باشد‪ ،‬اما آن روز ھنوز از راه نرسيده است‪.‬‬

‫متاسفانه‪ ،‬اﯾرانيان ممکن است ھيچوقت اﯾن امکان را نيابند که خود تصميمی در اﯾن‬
‫مورد برای خوﯾش بگيرند‪ .‬حلقهٔ بسته روحانی‪-‬نظامی که در حال حاضر قدرت را در‬
‫دست گرفته به احتمال زﯾاد اﯾران را به درگيری با دﯾگر کشورھای منطقه خواھد کشاند‬
‫تا به راحتی قدرت و مشروعيت خود را تثبيت گرداند‪ .‬بيائيد اميدوار باشيم که مردم‬
‫اﯾران موفق شوند تا قبل از رسيدن به چنين نقطه ای کشورشان را در جھت تکامل‬
‫سيستم سياسی آن به ﯾک دموکراسی قانون ساالر پيش ببرند‪.‬‬

‫نامه به يک محمدعلی ابطحی‪ ،‬به قلم ابراھيم رھا‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 03:05 PM PDT‬‬

‫حال ما خوب است‬


‫متن کامل نامه ابراھيم رھا به محمدعلی ابطحی بعد از پخش اعترافات که در صفحه اين نويسنده در سايت‬
‫فيسبوک منتشر شده است را در زير بخوانيد‪:‬‬

‫سالم ابطحي؛‬

‫محمدعليجان ديدمت‪ ،‬به به‪ ،‬به به انصافاً چه خوشگل شده بودي اون شب!‬
‫حرفھايت خيلي قشنگ بود و ما خيلي لذت برديم مخصوصاً آنجا که گفتي؛ در زندان‬
‫خيلي به تو و باقي دوستانتان خوش گذشته يعني در واقع خوش گذراندهاند به شما‪،‬‬
‫کامال ً ھم معلوم بود‪.‬‬

‫خانمم ميگفت که خانمت گفته حدود ‪ 20‬کيلو وزن کم کردهاي‪ .‬اين نشان ميدھد که‬
‫برادران در زندان چقدر در اين مدت به فکر سالمتيات بودهاند‪ ،‬گمان ميکنم يک مدت‬
‫ديگر آنجا بماني رسماً بتوانيم تو را »مملي باربي« صدا بزنيم‪.‬‬

‫ابطحي جان گفتي يعني از روي نوشته برايمان قرائت کردي که »تقلب« کد رمز بوده و‬
‫تقلب يعني »آشوب«‪ .‬با اين حساب سالھاست بچهھا در مدرسه از روي دست ھم‬
‫آشوب ميکنند مثل تو که از روي آن کاغذ آشوب ميکردي و خالصه آشوبتو بخورم!‬

‫محمدعلي ابطحي عزيز به عطريانفر ھم بگو که حواسمان بود در صحبتھايش گفت؛‬


‫بھزاد نبوي گفته من پشت تريبون نميآيم و به مھندس موسوي خيانت نميکنم‪.‬‬

‫بگو دفعه بعد آنقدر تابلو اطالعات ندھد و خالصه يعني اي شيطون!‬

‫محمدعلي ابطحي‪ ،‬سابقاً ميگفتم از اون باال کفتر ميايه‪ .‬حاال مدتي است اين بيرون‬
‫از اون باال کرکس ميايه‪ .‬آن تو البته معلوم نيست از اون باال چي ميايه که ما وقتي به‬
‫قيافه تو و بقيه دوستانت نگاه کرديم دلمان کباب شد و با ريحون و دوغ البته!‬

‫محمدعلي ابطحيخان جان‪ ،‬به باقي دوستانت اگر دسترسي داشتي بگو حتي اگر‬
‫الزم بود آنفلوآنزاي خوکي را ھم به گردن بگيرند‪ .‬يک شاعري يک وقتي گفته بود؛‬
‫»حال ما خوب است اما تو باور نکن«‪ .‬ھمين!‬
‫سند تمارض ديکتاتور کوچک؛ احمدینژاد فقط برای رھبر سرما خورده بود‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 03:01 PM PDT‬‬
‫عکس زير مربوط به صبح روز سه شنبه ‪ 13‬خرداد است و لحظهی ديدهبوسی رئيس دولت کودتا با سلطان قابوس را نشان میدھد‪ .‬مسئوالن دولت کودتا ادعا کرده بودند که احمدینژاد در روز نکبت به خاطر‬
‫سرماخوردگیاش دست و صورت رھبر را نبوسيده بود‪ ،‬اما ظاھرا احمدینژاد فقط برای رھبر مريض بوده و يا آنکه ارادتش به سلطان قابوس بيشتر است !‬

‫فردا مشروطه در بھارستان تکرار میشود‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 01:00 PM PDT‬‬

‫مجلس آنجايی است که ملت ھست‬


‫از مشروطه ‪ 103‬سال و از انقالب اسالمی ‪ 30‬سال میگذرد‪ ،‬اما ھنوز در ايران نوعی سلطنت مطلقه‬
‫حکمفرماست؛ ملت را تھديد و به تقليد کاريکاتوری از انقالب ‪ 57‬متھم میکنند‪ ،‬مردم را تحقير میکنند و سر‬
‫به سقف میکوبند‪ ،‬میگيرند و میزنند و میکشند و ھمه را به گردن دشمن میاندازند‪ .‬پاسخ ما چيست؟‬

‫فردا ھم سالگرد صدور فرمان مشروطيت است و ھم روز تحليف ﯾک کودتاچی؛ مثل‬
‫ھميشه باز تارﯾخ تکرار میشود و مثل ھمهچيز اﯾران‪ ،‬متناقض در متناقض‪ .‬صد سال‬
‫پيش مردم معترض به ﯾک شاه مستبد فھماندند که قانون و مجلس نياز دوران جدﯾد‬
‫است و تمام تالشھا در جھت محدود کردن قدرت افسار گسيخته آن مستبد و‬
‫مستبدان احتمالی دﯾگر بود‪ .‬اکنون بعد ﯾکصد سال‪ ،‬شاﯾد با ﯾک پله عقبگرد به نسبت‬
‫زمان‪ ،‬باز سعی میکنيم حقوق خودمان را مطالبه کنيم و ﯾک مستبد را وادار کنيم که‬
‫سر جاﯾش بنشيند و در حد خود سخن بگوﯾد‪.‬‬

‫چندی پيش دومين »موج آفرﯾنی« را با ھدف اﯾجاد تجمع ميليونی و آرام در ميدان‬
‫بھارستان و اطراف مجلس در روز چھارشنبه ‪ ١۴‬مرداد پيشنھاد دادﯾم‪ .‬پيشنھاد اﯾن‬
‫تجمع ھم در بيش از نيمی از اﯾدهھای رسيده به »موج سبز آزادی« موجود بود و ھم‬
‫از سوی وبالگھا و وبساﯾتھای زﯾادی مورد تاکيد قرار گرفته بود‪.‬‬

‫قرار بر اﯾن است که در روز تحليف رئيس دولت کودتا‪ ،‬مردم در مقابل مجلس بھارستان‬
‫تجمع کنند و نگذارند که به دور از صدای اعتراض آنان‪ ،‬اﯾن رئيس دولت کودتا‪ ،‬سوگند‬
‫دروغ بخورد و خود را حافظ حقوق ملت معرفی کند‪ .‬مردم قرار است در اﯾن تجمع که از‬
‫ساعات آغازﯾن صبح روز چھارشنبه انجام خواھد شد‪ ،‬از نماﯾندگان خودشان بخواھند با‬
‫عدم حضور در مراسم تحليف‪ ،‬به ملت بازگردند و مجلس تحليف را از رسميت بيندازند‪.‬‬
‫مردم باﯾد به نماﯾندگانشان بگوﯾند که با حضور در جلسه تحليف ﯾک فرد متقلب‪ ،‬دﯾگر‬
‫نماﯾنده واقعی مردم نخواھند بود؛ بلکه در نگاه ملت‪ ،‬اعتبار و امتيازدھندگان به دولت‬
‫کودتا به حساب خواھند آمد‪.‬‬

‫پيشنھاد میکنيم موج آفرﯾنان از اﯾدهھاﯾی که خود و دﯾگران برای اﯾن تجمع پيشنھاد‬
‫کردهاند‪ ،‬استفاده کنند‪ .‬ما به طور خاص اﯾدهھاﯾی را پيشنھاد میکنيم که فضای تجمع‬
‫روز بھارستان را از حالت خشونتبار و درگيری خارج و به ﯾک اجتماع شاد مردمی‬
‫تبدﯾل کنند‪ .‬استفاده از عروسک‪ ،‬صورتک‪ ،‬بادکنک‪ ،‬بادبادک‪ ،‬رنگپاشی‪ ،‬پالکاردھاﯾی‬
‫در تمسخر و تحقير کودتا و تاکيد بر اراده ملت برای اﯾنکه نگذارند دولت کودتا آنھا را‬
‫نااميد و منفعل کند‪ ،‬از جمله کارھای ممکن برای رسيدن به اﯾن منظور است‪ .‬ھمچنين‬
‫در صورت ممانعت احتمالی از حضور در اطراف بھارستان ﯾا اشباع شدن فضای ميدان‪،‬‬
‫مسيرھای منتھی به ميدان استقالل )خيابان جمھوری(‪ ،‬ميدان شھدا )خيابان‬
‫پيروزی(‪ ،‬ميدان امام خمينی و بازار تھران‪ ،‬گزﯾنهھای پيرامونی جاﯾگزﯾن ھستند‪.‬‬

‫زمانی برای »موج آفرينی« جنبش سبز‬

‫فردا صبح در خيابان جمھوری و ميدان بھارستان باﯾد آنقدر تعدادمان زﯾاد باشد که به‬
‫راحتی نتوانند اﯾن اعتراض را سرکوب کنند‪ .‬باﯾد چنان در صحنه بمانيم که سرکوبگران‬
‫از سرکوب شرمنده شوند‪ .‬فردا روز خانه نشستن نيست‪ ،‬روز کار داشتن نيست‪ .‬فردا‬
‫روز تصميم است برای ما‪ ،‬و شاﯾد تسليم برای آنھا‪ ...‬آرزوﯾش که عيب نيست بر ما‪.‬‬

‫فرﯾادھای ﷲ اکبر ما برای گوش مستبدانی نيست که حتی انقالب اسالمی مردم‬
‫اﯾران را ھم به تمسخر میگيرند که حرف دھانشان را ھم نمیفھمند و از آن انقالب‬
‫بزرگ که خودشان ميراثخوار آن ھستند‪ ،‬با عبارت »حرکتی کارﯾکاتورگونه مثل "آن‬
‫انقالب"« ﯾاد میکنند‪ .‬صدای ما برای رسيدن به گوش مسئوالن حکومتی ھم نيست‬
‫که اگر گوشی بعد از شھادت ندا و سھراب باز نشود‪ ،‬با اﯾن روشھای ما باز نمیشود‪.‬‬
‫آن گوشھا و دلھای بسته را شاﯾد روزی خدا باز کند که فرموده‪ :‬ام علی قلوب اقفالھا‬
‫‪...‬‬

‫صدای ما برای رسيدن به خودمان است‪ ،‬برای اﯾن است که خودمان را در ارتباط با‬
‫ﯾکدﯾگر‪ ،‬در اﯾن فرھنگ تکه تکه کننده و خودخواه ساز‪ ،‬بازسازی کنيم‪ .‬ﷲ اکبرھای‬
‫شبانه‪ ،‬ما را به اﯾن ھمبستگی نزدﯾک می کند که مبارزه برای نفی استبداد را ادامه‬
‫دھيم‪ .‬در ھفتهھای گذشته فھميدﯾم که اگر حتی ﯾک ھفته خاموش شوﯾم‪ ،‬باز برای‬
‫ﯾک مراسم به طور آگاھانه میتوانيم فکر کنيم‪ ،‬برنامهرﯾزی کنيم و ھمواره با‬
‫شيوهھای بھتر و موثرتری کارمان را ادامه دھيم‪ .‬مھم است که اﯾن اميد برای ﯾافتن‬
‫راھھای تازه را زنده نگه دارﯾم‪.‬‬

‫فردا روز بزرگی است در تارﯾخ اﯾران‪ .‬با اﯾمان به بھارستان بروﯾم‪ .‬شاﯾد به نشانهی اﯾن‬
‫اﯾمان و نيز برای تقوﯾت روحيه‪ ،‬بد نباشد وضو ھم بگيرﯾم‪ .‬باشد که فردا لبخند ما‪،‬‬
‫شادی ما‪ ،‬دو انگشت رو به آسمان ما‪ ،‬حضور ما و غرور ما‪ ،‬اميد ما و اﯾمان ما‪ ،‬اﯾران را‬
‫ما را نجات دھد‪.‬‬

‫سخنان جنجالی حجت االسالم رھدار‪ ،‬شاگرد مصباح يزدی‪ :‬ائتالف مقابل احمدینژاد مانند منافقان عليه حضرت علی ھستند‪ ،‬ايلنا‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:58 PM PDT‬‬

‫‪ -‬برخی افراد مانند عايشه ھستند‪ ،‬سربازھای آنھا را قلع و قمع میکنيم‬
‫ولی خودشان را پيش نماز قرار میدھيم‬
‫‪ -‬بعد از ماجرای مشايی‪ ،‬به نمايندگان گفتم تمام وزرای احمدینژاد را رد‬
‫کنند تا برود به پای آقا بيفتد و حد خودش را بداند‪.‬‬

‫ايلنا‪ :‬مدير سابق مرکز تاريخ معاصر موسسه امام خمينی وابسته به آيت ﷲ مصباح‬
‫يزدی در اولين روز از ھمايش "چگونه يک روزه منافق میشويم" که در دانشکده علوم‬
‫دانشگاه تھران برگزار شد‪ ،‬به جريان شناسی نفاق در صدر اسالم پرداخت‪.‬‬
‫به گزارش خبرنگار ايلنا‪ ،‬حجت االسالم رھدار گفت‪ :‬بعد از رحلت پيامبر‪ ،‬زمانی که‬
‫ابوبکر از ثقيفه بيرون آمد‪ ،‬خود میدانست که به دليل کنترل قدرت بايد به دوجريان‬
‫اصلی و قدرتمند آن زمان يعنی جريان بنی ھاشم به رھبری امام علی و جريان بنی‬
‫اميه به رھبری ابوسفيان باج دھد‪.‬‬
‫وی اظھارداشت‪ :‬به ھمين دليل ابوبکر مديريت منطقه شام را به ابوسفيان داد و در‬
‫جريان بنی ھاشم نيز به عباس پسرعموی حضرت علی سمت مشاور در امور‬
‫سياسی اعطا کرد‪.‬‬
‫رھدار تصريح کرد‪ :‬يکی از ريشهھای نفاق در صدر اسال م بروز خط بی بتهای است که‬
‫در آن اشخاص مناصبی را در اختيار گرفتند که در حد آن نبودند و بايد برای ايفای وظايف‬
‫خود نقش بازی میکردند‪.‬‬
‫اين استاد حوزه و دانشگاه اظھار داشت‪ :‬در انقالب اسالمی‪ ،‬بعد از رحلت امام‬
‫خمينی‪ ،‬غالب گفتمان ھمچنان گفتمان امام بود و به ھمين دليل افراد مختلفی بدون‬
‫اتکا به جريانھای چپ و راست‪ ،‬قدرت را در دست گرفتند‪.‬‬
‫وی با اشاره به اينکه احمدینژاد توانست با درنظر گرفتن گفتمان امام خمينی‪ ،‬جريان‬
‫سومی را بوجود آورد‪ ،‬گفت‪ :‬اگر احمدی نژاد در انتخابات رياست جمھوری به پيروزی‬
‫نمیرسيد ‪ ،‬يک جريان نفاق درست مانند جريان ابوبکر در صدر اسالم ايجاد میشد‪.‬‬
‫وی در ادامه سخنان خود به تشريح مفھوم سيادت پرداخت و گفت‪ :‬سادات در طول‬
‫تاريخ اسالم نقش لردھای اروپا را برعھده دارند‪ .‬ما در اسالم به دليل برخی از احکام‬
‫فقھی مانند مسئله ارث و وصيت‪ ،‬اشرافیگری اروپايیھا را نداريم‪ .‬زمانی که يک‬
‫مسلمان ثروتمند فوت میکند‪ ،‬حسب شريعت اسالم امالکش بين اوالدش تقسيم‬
‫میشود تا تمرکز از ثروت از بين رود‪.‬‬
‫رھدار گفت‪:‬سيادت از سوی خدا تنھا به طايفه بنی ھاشم داده شده است و عليرغم‬
‫اينکه گفته میشود سادات بنی زھرايی ھستند‪ ،‬بايد گفت که سادات غير بنی‬
‫زھرايی نيز داريم‪.‬‬
‫مدير سابق گروه تاريخ معاصر موسسه امام خمينی با تاکيد براينکه در طول تاريخ‬
‫سادات غير بنی زھرايی ھمواره تالشھايی برای آميخته شدن با سادات بنی زھرايی‬
‫داشتهاند‪ ،‬اضافه کرد‪ :‬کسانی مانند بنی عباسی ھا خواستند با استفاده از جريان‬
‫سادات و با تقلب‪ ،‬قدرت را در دست بگيرند‪ .‬آنھا با اين شعار که ما پسر عموی اھل‬
‫بيت ھستيم‪ ،‬توانستند خود را اينگونه جلوه داده و حکومت را در دست بگيرند‪.‬‬
‫اين استاد حوزه و دانشگاه مفاھيمی چون اميرالمونين و ام المونين را موجب نفاق در‬
‫صدر اسالم عنوان کرد و گفـت‪ :‬پيامبر اسالم لقب اميرالمومنين را تنھا برای حضرت‬
‫علی )ع( به کار برد اما بعد از رحلت پيامبر‪ ،‬اين لقب برای اولين بار به عمر گفته شد‪.‬‬
‫اين لفظ در جريان بنی اميه و بنی عباس‪ ،‬ضربهھايی را به اسالم زد و فضای نفاق‬
‫آنقدر سنگين شده بود که بطور مثال امام صادق )ص(‪ ،‬منصور را به نام اميرالمومنين‬
‫خطاب کرد‪.‬‬
‫وی ادامه داد‪ :‬زمانی که بين پيامبر و سران کفار صلح حديبيه بسته شد‪ ،‬در آن‬
‫عھدنامه آمده بود‪ :‬اين عھد نامه ميان محمد رسول ﷲ و ابوسفيان‪ .‬سران کفار به اين‬
‫لفظ ايراد گرفته و به پيامبر گفتند که اختالف ما و شما سر ھمين لفظ رسول ﷲ است‬
‫و بايد آن را حذف کنيد‪ .‬آن زمان اولين کسی که به اين موضوع اعتراض کرد‪ ،‬عمر بود‪.‬‬
‫اما ھمين عمر بود که لقب اميرالمومنين را برای اولين بار برای خود به کار گرفت‪.‬‬
‫رھدار افزود‪ :‬در حال حاضر ھمانھايی که ادعا دارند آقا را آقا کردند‪ ،‬ھمان کارھای‬
‫صدر اسالم را انجام میدھند که بايد به آنھا گفت از تاريخ درس بگيريد‪.‬‬
‫مدير سابق گروه تاريخ معاصر موسسه امام خمينی در ادامه به چگونگی برپاشدن‬
‫جنگ جمل اشاره کرد و گفت‪ :‬جنگ جمل که يکی از بسترھای نفاق در صدراسالم‬
‫است توسط عايشه و به خون خواھی عثمان در مقابل حضرت علی برپا شد‪.‬‬
‫وی گفت‪ :‬يکی دو روز قبل از قتل عثمان‪ ،‬عايشه در مکه برای حجاج سخنرانی کرده و‬
‫میگويد اين مرد کچل يھود بايد کشته شود‪ .‬زمانی که خبر کشته شدن عثمان را‬
‫برای او میآورند‪ ،‬او خوشحال شده و سجده شکر به جا میآورد‪ .‬در ھمان حين از‬
‫خليفه بعدی سوال می پرسد که به وی میگويند مردم از حضرت علی درخواست‬
‫کرده اند که برمسند حکومت بنشيند‪ .‬پس از اطالع از اين موضوع مجددا بر منبر رفته و‬
‫اعالم می کند که خليفه کشی باب شده و عليه علی )ع( قيام کنيد‪.‬‬
‫وی افزود‪ :‬در ماجرای قتل عثمان‪ ،‬طلحه و زبير از سوی معاويه و عمروعاص به خليفه‬
‫گری در کوفه و بصره وعده داده شده بودند و زمانی که عايشه عليه امام علی به خون‬
‫خواھی برمی خيزد‪ ،‬طلحه‪ ،‬زبير‪ ،‬معاويه‪ ،‬عمروعاص و مروان عليرغم اختالفات‬
‫اساسی با يکديگر ائتالف کرده و به مقابله با امام علی می پردازند‪.‬‬
‫رھدار اضافه کرد‪ :‬در زمان جنگ به محض اينکه عايشه از شتر افتاد‪ ،‬ائتالف شکسته و‬
‫آن ‪ ۶‬سردمدار به جان يکديگر می افتند و فقط حضرت علی بود که مروت به خرج داده‬
‫و به احترام پيامبر با عايشه ھيچ کاری نکرد‪.‬‬
‫مدير سابق گروه تاريخ معاصر موسسه امام خمينی در اين ھنگام به وقايع پس از‬
‫انتخابات رياست جمھوری اشاره کرد وگفت‪ :‬در ھمين انقالب خودمان موارد مشابھی‬
‫وجود داشته است‪ .‬تامل کنيد مشاھده می کنيد که در اندک زمان‪ ،‬ھمين که‬
‫شکست را نزديک ديدند‪ ،‬ائتالف آقايان شکسته و يکی پس از ديگری خود و ياران‬
‫قديمی شان را لو میدھند‪.‬‬
‫رھدار تصريح کرد‪ :‬اين آقايان به اندازه بچهھای مارکسيست قبل از انقالب که زير‬
‫شکنجه نيروھای ساواک تحمل کرده و بعضا دير اعتراف کرده‪ ،‬نبودند‪ .‬نيروھای‬
‫ساواکی توسط رژيم صھيونيستی آموزش میديدند‪ .‬بچهھای اطالعات به اندازه‬
‫ساواک نيستند‪.‬‬
‫وی افزود‪ :‬در اين دوره از انتخابات مانند ائتالف ‪ ۶‬نفره ای که در جنگ جمل عليه امام‬
‫علی برپا شد‪ ،‬ائتالفی مقابل احمدی نژاد شکل گرفت‪ .‬آنھا چون ديدنديک بچه‬
‫مسلمان پيرو خط واليت آمده‪ ،‬ھمه مقابل او ائتالف کردند اما در نھايت شکست‬
‫خوردند و نمونه ھای آن را می توانيد در بلبل زبانی ابطحی و عطريانفر مشاھده کنيد‪.‬‬
‫اين استاد حوزه و دانشگاه ائتالف مقابل احمدی نژاد را به ائتالف طلحه‪ ،‬زبير و معاويه‬
‫تشبيه کرد و اظھار داشت‪ :‬چون در يک طرف آقا و سرباز او حضور داشتند‪ ،‬مقابل آنھا‬
‫ائتالف کردند‪ .‬آيا نفاقی بدتر از اين می خواھيد؟ راه علی ثبات دارد و سربازان علی در‬
‫قربت و سختی ابوذر وار به صحنه خواھند آمد‪ .‬اين ھا با اين کار‪ ،‬خود را به باد دادند‪.‬‬
‫رھدار با بيان تفاوت نفاق ارزشی و نفاق جامعه شناسی‪ ،‬گفت‪ :‬منافق بدتر از مشرک‬
‫است‪ ،‬چرا که کارتان با مشرک مشخص است‪ ،‬مانند آمريکا‪ .‬اما منافقان مانند افراد‬
‫دريوزگری ھستند که سر خود را در آخور آنھا کرده و حرف آنان را میزنند‪.‬‬
‫وی تاکيد کرد‪ :‬سربازان انقالب بايد منافقينی را که در در اين دم و دستگاه رخنه‬
‫کردهاند را محاصره و مطالبات خود را از آنھا بيشتر کند‪.‬‬
‫مديرسابق گروه تاريخ معاصر موسسه امام خمينی)ره( در ادامه در پاسخ به سواالت‬
‫دانشجويان بسيجی درباره انتخاب مشايی‪ ،‬گفت‪ :‬اگر اعالم کرديم فالن شخص برای‬
‫کاری شايسته نيست به معنای به درد نخوردن آن شخص نيست‪ ،‬در مساله انتخاب‬
‫مشايی‪ ،‬اشتباھی صورت گرفت ولی احمدی نژاد به رغم اشتباھاتی که دارد‪،‬‬
‫ھيچگاه غيرخودی نبود که جبھه گيری عليه او اين ھمه حاد شود‪ .‬او خودی بود و شک‬
‫نکنيد احمدی نژاد سرباز و مھره انقالب است‪.‬‬
‫اين استاد حوزه و دانشگاه گفت‪ :‬نقد به احمدی نژاد در مساله مشايی را میپذيريم و‬
‫من از کسانی ھستيم که به سھم خود به احمدی نژاد فشار آورده و از ارتباطاتی که‬
‫میتوانستم به نفع او استفاده کنم‪ ،‬دريغ کردم‪.‬‬
‫وی ادامه داد‪ :‬با توجه به ھمکاری که با پژوھشگاه اسناد رياست جمھوری دارم‪،‬‬
‫پروژهھای درحال انجام را متوقف کرده و گفتم بايد سربازی احمدینژاد در مقابل ولی‬
‫فقيه برايم احراز شود‪.‬‬
‫رھدار تصريح کرد‪ :‬احمدی نژاد شايد اشتباه کرده که معتقدم اشتباھات بسياری‬
‫داشته‪ ،‬اما بايد بگوييم شخصيت منش و تئوریھای او موجب تقويت دستگاه واليت‬
‫فقيه‪ ،‬گفتمان انقالب و ارزشھای انقالبی شده است‪ .‬آنچه که ما از احمدی نژاد‬
‫میپسنديم‪ ،‬جھت کار او است نه مصداق کار او‪.‬‬
‫مديرسابق گروه تاريخ معاصر موسسه امام خمينی)ره( اظھار داشت‪ :‬دو جاده را می‬
‫توان فرض کرد يک جاده راست است و اما افراد در آن کج راه میروند و ديگر جاده کج‬
‫است که در آن افراد راست گام برمیدارند‪ .‬احمدی نژاد نوع اولی است و طرف مقابل‬
‫وی جاده دوم‪.‬‬
‫وی تصريح کرد‪ :‬اگر مشايی پسر پيغمبر ھم باشد ولی فقيه ما به احمدی نژاد گفته‬
‫حضور مشايی در دستگاه شما به صالح نيست‪ .‬نگفتهايم که آدم بدی است‪ .‬بعد از‬
‫اين که او را عزل کرده‪ ،‬به سمت رييس دفتری انتخاب کرده است و غلط ديگری را‬
‫مرتکب شده است‪ .‬من به دوستان مجلس خود توصيه کردم که ھمه وزرای او را رد‬
‫کنيد‪ ،‬تا به پای آقا افتاده و از حد خود آگاه گردد‪.‬‬
‫رھدار ادامه داد‪ :‬شخصا معتقد بودم که احمدی نژاد در مسايل مشايی‪ ،‬نبايد اين گونه‬
‫به رھبری نامه می نوشت و بايد مشايی را عزل میکرد و از آقا ھم تشکر می کرد‪.‬‬
‫البته وی اين توجيه را آورده و گفته نامه را قبل از منتشر شدن با آقا ھماھنگ کردم‪،‬‬
‫اگر مطلبش ھم درست باشد‪ ،‬باز ھم کار او غلط است‪ ،‬زيرا آقا در اين موارد چيزی به‬
‫او نمیگويد‪ .‬احمدی نژاد بايد سرباز بودن خود را در نامه نشان میداد‪ ،‬نه نامه فدايت‬
‫شوم مینوشت‪.‬‬
‫وی به انتخابات دوره دھم اشاره کرد و گفت‪ :‬با اين که معتقدم رضايی در انتخابات آدم‬
‫ھاشمی بود اما به لحاظ اخالقی معتقدم وی در انتخابات با احمدی نژاد رقابت کرد‪.‬‬
‫کانديدای ديگر کجا رقابت کردند؟ ھمين خاتمی مکررا رکن رکين قانون اساسی را‬
‫واليت فقيه عنوان میکرد‪ ،‬اما کارھايی که انجام دادند‪ ،‬موجب تقويت اين رکن شد يا‬
‫تضعيف آن؟‬
‫رھدار در پاسخ به پرسش دانشجويی مبنی بر اينکه مانند حضرت علی پس از جنگ‬
‫جبل که با عايشه رفتار مناسبی انجام داده‪ ،‬اقدام کنيم‪ ،‬گفت‪ :‬جريان عايشه را‬
‫حضرت علی له کرد و او را سر جايش نشاند‪ ،‬اما ھيچگاه به وی توھين نکرد‪ .‬امام‬
‫علی مقابل آنھا لشکر کشيد و تک تک آدم ھای آن را کشت‪.‬‬
‫وی با لبخند گفت‪ :‬انگار ما ھم ھمين کار را می کنيم‪ .‬يک عايشه در اين نظام پيدا‬
‫کرده و سربازھای او را کشته و قلع و قمع میکنيم‪ ،‬اما با خودش کاری نداريم‪ .‬البته‬
‫نه اينکه او را میآوريم و پيش نماز و فرمانده میکنيم‪.‬‬
‫وی تصريح کرد‪ :‬در آن زمان حضرت علی به عايشه گفت به دليل نسبتش با پيامبر و‬
‫حرمت حضرت محمد‪ ،‬در مدينه ساکت بنشين و من ھم عليه تو سخنرانی نمیکنم‪.‬‬
‫ما با اين آقايان که عايشهھا درست میکنند‪ ،‬پيمان برادری نبستهايم‪ ،‬ما با اسالم‬
‫پيمان اخوت بستيم‪ .‬اين عايشهھا با عايشهای که نسبتی با پيامبر داشت‪ ،‬بسيار‬
‫تفاوت دارد‪.‬‬

‫مصباح يزدی‪ :‬مشروعيت واليت فقيه الھی است؛ به خواست اين و آن مشروط نيست‪ ،‬فارس‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:55 PM PDT‬‬

‫خبرگزاری فارس‪ :‬حضرت آيتﷲ مصباح يزدی در مقالهای با عنوان »حکومت و‬


‫مشروعيت« مینويسد‪ :‬از نظر شيعه به ھمان معياری که حکومت رسول ﷲ )ع(‬
‫مشروعيت دارد‪ ،‬حکومت امامان معصوم و نيز واليت فقيه در زمان غيبت مشروعيت‬
‫خواھد داشت‪ .‬يعنی مشروعيت حکومت ھيچ گاه مشروط به خواست اين و آن نبوده‪،‬‬
‫بلکه امری الھی و با نصب او بوده است‪.‬‬
‫به گزارش گروه آئين و انديشه فارس‪ ،‬رئيس موسسه پژوھشی امام خمينی در اين‬
‫مقاله آورده است‪ :‬علیرغم تعريفھای مختلفی که از واژه حکومت در کتب علومی‬
‫سياسی ارائه شده است‪ ،‬میتوان حکومت را ارگانی رسمی دانست که بر رفتارھای‬
‫اجتماعی نظارت داشته و بدانھا جھت میبخشد‪ .‬اگر مردم از طريق مسالمتآميز‬
‫جھت دھی را پذيرا نشوند‪ ،‬حکومت با توسل به قوه قھريه اھدافش را دنبال میکند‪.‬‬
‫اگر کسانی از مقررات وضع شده برای نيل به ھدف قانون تخلف کنند‪ ،‬با کمک‬
‫دستگاهھای انتظامی مجبور به پذيرفتن مقررات میشوند‪ .‬اين تعريف البته شامل‬
‫حکومتھای مشروع و نامشروع میشود‪.‬‬
‫در ھمه نظريات حول حکومت به ضرورت وجود حکومت در جامعه اعتراف شده است‪.‬‬
‫تنھا مکتب آنارشيستم منکر ضرورت وجود حکومت است‪ .‬آنارشيستھا معتقدند بشر‬
‫میتواند با اصول اخالقی زندگی اجتماعی خويش را اداره کند و نيازی به حکومت‬
‫نيست‪ .‬آنھا معتقدند بايد چنان حرکت کرد که بدون نياز به حکومت جامعه اداره شود‪.‬‬
‫مکاتب ديگر‪ ،‬اين نظريه را منافی با واقعيات و به تعبيری آن را غيرواقعبينانه میدانند‪.‬‬
‫در طول قرنھا بلکه ھزاران سال تجربه نشان داده است در ھر جامعهای افراد معتنابه‬
‫به قوانين اخالقی ملتزم نيستند و اگر قدرتی آنان را مھار نکند‪ ،‬زندگی اجتماعی را به‬
‫ھرج و مرج میکشانند‪.‬‬
‫مشروعيت‬
‫مشروعيتی که در فلسفه سياست مطرح میشود‪ ،‬مفھومی اصطالحی دارد که نبايد‬
‫آن را با معنای لغوی اين واژه و واژهھای ھم خانوادهاش اشتباه گرفت‪ .‬به عبارت ديگر‪،‬‬
‫نبايد مشروعيت را با مشروع متشرعه و متشرعين که از شرع به معنای دين گرفته‬
‫شده‪ ،‬ھمسان گرفت‪ .‬بنابراين معنای اين واژه در مباحث سياسی تقريبا مترادف با‬
‫قانونی بودن است‪.‬‬
‫حال که حکومت ضرورت دارد و اساس آن بر اين است که دستوری از مقامی صادر‬
‫شود و ديگران به آن عمل کنند‪ ،‬قوام حکومت به وجود شخص يا گروھی است که‬
‫حاکماند و ھمين طور شخص يا گروھی است که حاکماند و ھمين طور به مردمی که‬
‫بايد دستورات حاکم را بپذيرند و بدان عمل کنند‪ .‬اما آيا مردم از ھر دستوری بايد‬
‫اطاعت کنند و ھر شخص يا گروھی حق دارد دستور دھد؟‬
‫در طول تاريخ کسانی با زور بر مردم تسلط يافته و حکمفرمايی کردهاند؛ بیآنکه‬
‫شايستگی فرمانروايی را داشته باشند‪ .‬ھمچنين گاه افراد شايستهای بودهاند که‬
‫مردم بايد از آنان اطاعت کنند‪.‬‬
‫منظور از مشروعيت اين است که کسی حق حاکميت و در دست گرفتن قدرت و‬
‫حکومت را داشته باشد و مردم وظيفه خواھند داشت از آن حاکم اطاعت کنند‪.‬‬
‫حق و تکليف‬
‫ميان حق حاکميت و تکليف اطاعت تالزم و به اصطالح منطقی تضايف برقرار است‪.‬‬
‫وقتی کسی حق داشت طرف مقابل تکليف دارد که آن حق را رعايت کند‪ .‬اگر پدر حق‬
‫دارد به فرزندش دستور بدھد‪ ،‬پس يعنی فرزند بايد اطاعت کند‪ .‬وقتی میگوييم حاکم‬
‫حق دارد فرمان بدھد‪ ،‬يعنی مردم بايد به دستورش عمل کنند پس میتوان گفت‬
‫مشروعيت يعنی حقانيت‪.‬‬
‫پس مشروعيت حکومت‪ ،‬يعنی حق حکومت بر مردم‪ .‬در ميان مردم اين باور وجود دارد‬
‫که در ھر جامعهای کسانی حق دارند بر مردم حکومت کنند و کسان ديگری چنين‬
‫حقی را ندارند‪ .‬پس اگر گفته شود فالن حکومت مشروع است‪ ،‬بدين معنا نيست که‬
‫دستورات آن حکومت لزوما حق و مطابق با واقعيت است‪ .‬حقی که در اينجا گفته‬
‫میشود‪ ،‬مفھومی اعتباری است که در روابط اجتماعی مطرح میشود‪.‬‬
‫مفھوم حق حاکميت‬
‫گفته شد حق حاکميت و تکليف به اطاعت باھم مالزمند و بدون يکديگر بیمعنیاند‪.‬‬
‫پس تفاوتی نيست اگر بپرسيم چرا حاکم حق دارد دستور دھد يا اينکه سئوال کنيم‬
‫چرا بايد مردم از حاکم پيروی کنند و دستورھای او را اجرا نمايند‪.‬‬
‫اگر پذيرفتيم که اوال در ھر جامعهای بايد حکومتی وجود داشته باشد و ثانيا حکومت به‬
‫معنای تدبير امور اجتماعی يک جامعه است‪ ،‬پس بايد بپذيريم کسانی حق دستور‬
‫دادن و حکم کردن دارند و در مقابل‪ ،‬مردم مکلفند دستورھای حاکم يا ھيأت حاکمه را‬
‫اطاعت کنند‪ .‬اگر دستوری در کار نباشد ديگر حکومتی وجود نخواھد داشت‪ .‬اگر دستور‬
‫و اوامری باشد‪ ،‬ولی کسی اطاعت نکند‪ ،‬حکومت بيھوده خواھد بود‪.‬‬
‫ھمان داليل عقلی که رابطه رئيس و مرئوس و يا امم و امت را به وجود میآورد که‬
‫بدون چنين رابطهای مصالح جامعه تامين نمیشود‪ ،‬عينا ثابت میکند که حاکم حق‬
‫حکم کردن دارد و مردم بايد از او اطاعت کنند‪.‬‬
‫مالک مشروعيت حکومت‬
‫درباره مالک مشروعيت حکومت به چند نظريه مشھور به صورت گذرا اشاره میکنيم‪:‬‬
‫‪١‬ـ نظريه قرارداد اجتماعی‪ :‬اين نظريه مشروعيت حکومت را از قرارداد اجتماعی‬
‫میداند بدين معنا که بين شھروندان و دولت قراردادی منعقد شده که براساس آن‪،‬‬
‫شھروندان خود را ملزم به پيروی از دستورھای حکومت میدانند‪ .‬در مقابل‪ ،‬حکومت‬
‫ھم متعھد است که امنيت و نظم و رفاه شھروندان را فراھم سازد‪ .‬در اينکه طرفين‬
‫قرارداد اجتماعی چه کسانی ھستند‪ ،‬نظرات متفاوتی اظھار شده و يکی اين است‬
‫که يک طرف قرارداد‪ ،‬شھروندان ھستند و طرف ديگر‪ ،‬حاکم يا دولت‪ .‬نظريه ديگر اين‬
‫است که بين خود شھروندان اين قرارداد منعقد شود‪.‬‬
‫‪٢‬ـ نظريه رضايت‪ :‬رضايت شھروندان معيار مشروعيت است؛ يعنی وقتی افراد جامعه‬
‫به حکومتی راضی بودند‪ ،‬اطاعت از دستورھای حکومت بر آنان الزم است‪ .‬رضايت افراد‬
‫باعث میشود آنان خود را به الزام سياسی وارده کرده‪ ،‬حکومت حق دستور دادن پيدا‬
‫میکند‪.‬‬
‫‪٣‬ـ نظريه اراده عمومی‪ :‬اگر ھمه مردم يا اکثريت آنان خواھان حاکميت کسانی باشند‪،‬‬
‫حکومت آنان مشروع میشود‪ .‬معيار مشروعيت خواست عمومی مردم است‪.‬‬
‫‪۴‬ـ نظريه عدالت‪ :‬اگر حکومتی برای عدالت تالش کند‪ ،‬مشروع است‪ .‬عدالت منشا‬
‫الزام سياسی است‪.‬‬
‫‪۵‬ـ نظريه سعادت يا ارزشھای اخالقی‪ :‬مشروعيت يک حکومت در گرو آن است که‬
‫حکومت برای سعادت افراد جامعه و برقراری ارزشھای اخالقی تالش کند‪ .‬منشا‬
‫الزامآوری و مشروعيت اين است که حکومت به دنبال سعادت مردم است‪.‬‬
‫‪۶‬ـ نظريه مرجعيت امر الھی يا حکومت الھی‪ :‬معيار مشروعيت حکومت‪ ،‬حق الھی و‬
‫امر اوست‪ .‬حکومت دينی بر اساس ھمين نظريه است‪.‬‬
‫اين شش نظريه را میتوان به سه محور اساسی برگرداند‪ :‬خواست مردم‪ ،‬عدالت يا‬
‫ارزشھای اخالقی و حکومت دينی الھی‪.‬‬
‫خواست مردم‬
‫طبق سه نظريه نخست‪ ،‬معيار مشروعيت‪ ،‬خواست مردم است‪ .‬اگر معيار مشروعيت‬
‫خواست مردم باشد‪ ،‬الزمهاش آن است که اگر مردم حکومتی را نخواستند‪ ،‬آن‬
‫حکومت نامشروع باشد و اگر مردم خواستار حکومتی بودند‪ ،‬آن حکومت مشروع شود؛‬
‫ھرچند بر خالف مصالح مردم حرکت کند و ارزشھای اخالقی را رعايت نکند‪.‬‬
‫اينک بايد ريشهيابی کرد که پايه ارزشھای اخالقی چيست‪.‬‬
‫در قرون اخير‪ ،‬گرايشی در فلسفه اخالقی پديد آمده که اساس ارزشھای اخالقی را‬
‫خواست مردم میداند )پوزيتويسم اخالق(‪ .‬براساس اين گرايش ارزشھای اخالقی‬
‫ھمان خواست مردم است‪ .‬اما فلسفه اخالقی اسالم معتقد است بين خواست مردم‬
‫و ارزشھای اخالقی گاه ممکن است ھمخوانی نباشد‪ .‬بر اساس اين گرايش‪ ،‬اشکال‬
‫فوق مطرح خواھد شد‪ .‬اشکال ديگر اين است که اگر اکثريت جامعه حکومتی را‬
‫نمیخواھند چه میشود؟ چرا اين اقليت ملزم به اطاعت از اوامر حکومت باشند؟‬
‫اين اشکال بسيار جدی است و در برابر دموکراسی به معنای حکومت اکثريت بسيار‬
‫منطقی جلوه میکند‪.‬‬
‫ھمين طور است که اگر افراد موافقت مشروط به حکومتی داشته باشند‪ ،‬ولی‬
‫حکومت به آن شرط عمل نکند‪ ،‬آيا اين حکومت مشروعيتی خواھد داشت و آن افراد‬
‫التزامی به آن حکومت پيدا خواھند کرد؟‬
‫درباره سه نظريه نخست‪ ،‬اشکاالت خاص متعدد ديگری نيز مطرح است که اينجا از‬
‫بيان آنھا خودداری میکنيم‪.‬‬
‫عدالت يا ارزشھای اخالقی‬
‫اگر معيار مشروعيت حکومت را عدالت و يا ارزشھای اخالقی بدانيم‪ ،‬آنگونه که در‬
‫نظريه چھارم و پنجم بيان شد‪ ،‬مشروعيت دستورھا و اوامر حکومت توجيه شده است‪،‬‬
‫ولی نسبت به دليل مشروعيت حاکمان سخنی گفته نشده است‪ .‬يعنی اگر قانونی‬
‫عادالنه و يا تامين کننده ارزشھای اخالقی بود‪ ،‬اعتبار و مشروعيت میيابد؛ ھمان‬
‫گونه که در نظريه چھارم و پنجم مطرح شده است با اين سخن اعتبار قابل قانون‬
‫ثتبيت شده است‪ ،‬ولی سخن در اعتبار و مشروعيت حاکم است که به چشم‬
‫معيارھای حق فرمان دارد؟‬
‫به عبارت ديگر‪ ،‬وقتی قانون و دستوری عادالنه بود‪ ،‬الزم االجراست‪ ،‬ولی چرا اجرای‬
‫اين قانون به دست شخص حاکم باشد؟ عادالنه بودن فرمان‪ ،‬توجيهگر حکومت شخص‬
‫يا گروه خاصی نيست‪.‬‬
‫اين ايراد در نظريه چھارم و پنجم بدون جواب مانده است‪.‬‬
‫حکومت دينی و الھی‬
‫اگر نظريه ششم را بپذيريم‪ ،‬اشکاالت وارده بر نظريه قبلی بر اين نظريه وارد نيست‪،‬‬
‫چون ھمه کسانی که به وجود خدا معتقدند‪ ،‬خدا را مالک و سلطان دارای تسلط‬
‫تکوينی بر مردم میدانند‪ .‬اگر خدا آفريدگار انسانھا است‪ ،‬چرا حق دستور دادن و‬
‫حکم کردن نداشته باشد؟ از سوی ديگر‪ ،‬کسانی که معتقد به وجود خدا ھستند بر‬
‫اين باورند که احکام الھی به سود خدا نيست‪ ،‬بلکه در جھت مصالح مردم است‪.‬‬
‫ھمچنين اين احکام‪ ،‬عادالنه و مطابق با ارزشھای اخالقی است‪ .‬پس اگر خدا حکم‬
‫کند‪ ،‬لزوم اطاعت از آن بدون اشکال است‪.‬‬
‫اگر خدا کسی را برای اجرای احکام الھی معين کند‪ ،‬او حق حاکميت دارد و حکومت او‬
‫با اشکالی روبهرو نخواھد شد‪ .‬حکومت پيامبر )ص( و امامان معصوم )ع( با نصب خاص‬
‫الھی صورت گرفته است و حکومت ولی فقيه در زمان غيبت امام معصوم )ع( با نصب‬
‫عام از طرف امام معصوم انجام شده که خود وی منصوب خداست‪.‬‬
‫مالک مشروعيت حکومت از ديدگاه اسالم‬
‫در معيار مشروعيت حکومت‪ ،‬شيعه و سنی متفقند که اگر خدا کسی را برای حکومت‬
‫تعيين کند‪ ،‬حکومت او مشروعيت دارد و او دارای حق حاکميت است؛ زيرا براساس‬
‫بينش اسالمی ھمه جھان ملک طلق خداست و ھمه چيز از آن اوست‪ .‬ھيچ کس حق‬
‫تصرف در چيزی را ندارد‪ ،‬مگر با اجازه خدايی که مالک حقيقی ھمه است‪ .‬حکومت بر‬
‫انسانھا ھم در اصل حق خداست و از شئون ربوبيت اوست‪ .‬ھيچ کس حق حاکميت‬
‫بر ديگری را ندارد‪ ،‬مگر آنکه از طرف خدای متعال ماذون باشد؛ يعنی حکومت کسی که‬
‫از طرف خدا نصب شده باشد‪ ،‬مشروع است‪.‬‬
‫حکومت پيامبر )ص( بھترين نمونه حکومت دينی‬
‫يک مصداق از اين حکومت که مورد قبول شيعه و سنی است‪ ،‬حکومت رسول ﷲ‬
‫)ص( است‪ .‬ھمه مسلمانان اتفاق نظر دارند‪ ،‬حکومت رسول ﷲ )ص( به دليل نصب‬
‫الھی مشروع بوده است‪ .‬از نظر اھل تسنن به جز رسول ﷲ کس ديگری از سوی‬
‫خدای متعال به حکومت نصب نشده است‪ ،‬ولی شيعيان معتقدند پس از رسول ﷲ‬
‫)ص( امامان معصوم )ع( نيز از سوی خدای متعال به حکومت منصوب شدهاند‪ .‬بايد‬
‫توجه داشت واليت و حکومت معصومان پس از رسول خدا به واسطه نصب رسول ﷲ‬
‫نيست‪ ،‬بلکه اگر رسول خدا )ص( حضرت علی )ع( را به عنوان جانشين خويش معرفی‬
‫کردهاند‪ ،‬ابالغ تعيين الھی بوده است‪ .‬حضرت علی )ع( از طرف خدا برای واليت و‬
‫حکومت منصوب شده بود‪ .‬درباره ديگران امامامان نيز ھمين گونه است‪ .‬ليکن آيا از‬
‫جانب خدا کسی در زمان غيبت معصوم )عج( برای حکومت نصب شده است؟ آنچه از‬
‫روايات موجود در کتابھای روايی شيعی استفاده میشود‪ ،‬اين است که در زمان‬
‫غيبت فقيھی که واجد شرايط مذکور در روايات باشد‪ ،‬حق حاکميت دارد و به تعبير‬
‫برخی روايات از طرف معصومان به حکومت نصب شده است‪ .‬مشروعيت حکومت فقھا‬
‫زاييده نصب عام آنان از سوی معصومان است که آنان نيز منصوب خاص از جانب خدای‬
‫متعال ھستند‪.‬‬
‫از نظر شيعه به ھمان معياری که حکومت رسول ﷲ )ع( مشروعيت دارد‪ ،‬حکومت‬
‫امامان معصوم و نيز واليت فقيه در زمان غيبت مشروعيت خواھد داشت‪ .‬يعنی‬
‫مشروعيت حکومت ھيچ گاه مشروط به خواست اين و آن نبوده‪ ،‬بلکه امری الھی و با‬
‫نصب او بوده است‪.‬‬
‫تفاوت نصب امامان معصوم با نصب فقھا در اين است که معصومان )ع( به صورت معين‬
‫نصب شدهاند‪ ،‬ولی نصب فقھا عام بوده و در ھر زمانی برخی از آنھا ماذون به حکومت‬
‫ھستند‪.‬‬
‫مشروعيت حکومت از ديدگاه اھل تسنن‬
‫از ديدگاه اھل تسنن که میگويند به جز رسول ﷲ )ص( ھيچ کس از طرف خدا‬
‫منصوب نشده است‪ ،‬حکومت چگونه مشروعيت میيابد؟ در جواب بايد گفت‪ :‬سه راه‬
‫برای مشروعيت حکومت وجود دارد‪ :‬اول اجماع مسلمانان برای حکومت يک فرد‪ .‬دوم‪:‬‬
‫نصب توسط خليفه قبلی‪ .‬سوم‪ :‬تعيين اھل حل و عقد‪ .‬راه سوم معروفترين راه‬
‫حصول مشروعيت از نظر اھل تسنن است و مقصود از آن‪ ،‬اين است که اگر بزرگان‬
‫مسلمانان که اھل نظر و رای ھستند‪ ،‬اجماع کنند و کسی را برای حکومت معين‬
‫نمايند‪ ،‬حکومت او مشروعيت خواھند داشت‪.‬‬
‫برخی ديدگاه اھل تسنن در مسأله مشروعيت حکومت را با دموکراسی غربی يکسان‬
‫دانسته و حتی از اين راه خواستهاند اسالم را پيشتاز دموکراسی بدانند‪ .‬البته در جای‬
‫ديگر به بررسی ديدگاه اھل تسنن درباره مشروعيت حکومت خواھيم پرداخت و عدم‬
‫ھمخوانی نظريه اھل تسنن با دموکراسی را بيان خواھيم کرد‪.‬‬
‫نقش مھم مردم در حکومت اسالمی‬
‫نقش مردم در دو جنبه قابل بررسی است‪ :‬يکی در مشروعيت بخشيدن به حکومت‬
‫اسالمی و ديگری در عينيت بخشيدن به آن‪.‬‬
‫به اتفاق نظر مسلمانان‪ ،‬مشروعيت حکومت رسولﷲ )ص( از سوی خدای متعال‬
‫بوده است؛ يعنی خدا حق حکومت را به ايشان عطا فرمود‪ ،‬ولی در تحقق حکومت‬
‫پيامبر )ص( نقش اساسی از آن مردم بوده‪ ،‬يعنی آن حضرت به يک نيروی قھری‬
‫حکومت خويش را بر مردم تحميل نکرد‪ ،‬بلکه خود مسلمانان با جان و دل با پيامبر بيعت‬
‫کرده و با رغبت حکومت نبوی را پذيرا شدند‪ .‬کمکھای بیدريغ مردم بود که باعث‬
‫تحکيم پايهھای حکومت پيامبر شد‪.‬‬
‫در مورد مشروعيت حکومت امامان معصوم )ع( ميان اھل تسنن و شيعيان اختالف نظر‬
‫وجود دارد‪ .‬اھل تسنن بر اين عقيدهاند که حکومت ھرکس‪ ،‬به جز رسول ﷲ )ع( با‬
‫رای مردم و بيعت آنان مشروعيت میيابد‪ .‬آنھا معتقدند اگر مردم با حضرت علی )ع(‬
‫بيعت نکرده بودند‪ ،‬حکومت آن حضرت نامشروع بود‪ .‬ولی شيعيان معتقدند مشروعيت‬
‫حکومت ائمه معصومين )ع( با نصب الھی است‪ ،‬يعنی خدای متعال است که حکومت‬
‫را به امامان معصوم )ع( واگذار کرده و پيامبر اگرچه نقش مبلغ را در اين زمينه‬
‫داشتهاند‪ ،‬ولی در تحقق بخشيدن به حکومت ائمه )ع( بيعت و ھمراھی مردم نقش‬
‫اساسی داشته است‪ .‬از اين رو علی )ع( با اينکه از سوی خدا به امامت و رھبری‬
‫جامعه منصوب شده بود و حکومت ايشان مشروعيت داشت‪ ،‬ولی ‪ ٢۵‬سال از دخالت‬
‫در امور اجتماعی خودداری کرد‪ ،‬زيرا مردم با ايشان بيعت نکرده بودند‪ .‬ايشان با توسل‬
‫به زور حکومت خويش را بر مردم تحميل نکرد‪ .‬در مورد ديگر ائمه نيز ھمين سخن‬
‫درست است‪.‬‬
‫ادامه دارد‬

‫سيدحسن خمينی ديروز در تھران بود اما در مراسم تنفيذ شرکت نکرد‪ ،‬پارلماننيوز‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:53 PM PDT‬‬

‫پارلماننيوز‪ :‬نوه امام خمينی )ره( صبح روز گذشته از سفر چند روزه خود به پاکستان‬
‫به تھران بازگشت‪.‬‬
‫يک منبع آگاه به خبرنگار پايگاه خبری فراکسيون خط امام )ره مجلس »پارلماننيوز«‬
‫گفت‪ »:‬سفر حجت االسالم سيدحسن خمينی بر خالف برخی اخبار که عنوان شده‬
‫بود ايشان به خاطر عدم حضور در مراسم تنفيذ به خارج از کشور رفتهاند‪ ،‬به داليل‬
‫ديگری بوده است‪«.‬‬
‫وی ادامه داد‪» :‬يادگار حضرت امام راحل صبح روزگذشته به تھران بازگشت‪«.‬‬
‫به گزارش پارلماننيوز‪ ،‬بدين ترتيب سيدحسن خمينی با وجودی که روزگذشته در‬
‫تھران بوده ترجيح داده ھمانند بسياری از ياران امام خمينی )ره( از جمله آيت ﷲ‬
‫ھاشمی رفسنجانی‪ ،‬حج االسالم خاتمی‪ ،‬ناطقنوری و کروبی‪ ،‬مھندس ميرحسين‬
‫موسوی و ده ھا چھره ديگر در مراسم تنفيذ حکم رياست جمھوری محمود احمدینژاد‬
‫حاضر نشود‪.‬‬

‫فشار شديد بازجويی بر عبد; مومنی و نگرانی از وضعيت سالمتی وی‪ ،‬ادوار نيوز‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:50 PM PDT‬‬

‫به گزارش ادوارنيوز فاطمه ادينه وند ھمسر عبدﷲ مومنی با اعالم اين خبر گفت‪:‬‬
‫ھمسرم عصر امروز با منزل تماس تلفنی گرفت و صدای او به قدری ضعيف و بريده بود‬
‫که در کالم اول او را نشناختم‪ .‬او در جمالت کوتاه و بريده بريده خود تصريح کرد که در‬
‫زندان انفرادی و زير فشار شديد بازجويی است‬

‫فاطمه ادينه وند با ابراز نگرانی شديد نسبت به سالمت ھمسرش گفت‪ :‬اين اولين بار‬
‫نيست که عبدﷲ مومنی بازداشت و زندان انفرادی را تجربه می کند اما لحن صدای او‬
‫نحوه صحبتھايش نشان می داد که شديدا تحت فشار قرار دارد‪.‬‬
‫ادينه وند ھمچنين نسبت به زير فشر بودن فعاالن سياسی برای اعتراف ساختگی‬
‫ھشدار داد و گفت‪:‬من در پايان تماس تلفنی به عبدﷲ تاکيد کردم که مبادا از فرص‬
‫ھايی که به اقای ابطحی دادند و او را مجبور به اعتراف ساختگی کرده اند بخورد!‬

‫ھمچنين احمد زيدآبادی دبيرکل سازمان دانش آموختگان نيز حوالی ظھر ديروز با‬
‫ھمسرش تماس گرفت‪ .‬مھديه محمدی به اعتمادملی گفت‪ :‬صدای ھمسرم نسبت‬
‫به تماس قبلی که در روز چھارشنبه صورت گرفته بود‪ ،‬کمی بھتر به نظر میرسيد و او‬
‫گفت که احساساتش رقيقتر از قبل است‪ .‬ھمسر زيدآبادی ادامه داد‪ :‬برای کاستن از‬
‫نگرانیھای ھمسرم به او گفتم که ما از تحت فشار بودن شما مطلع ھستيم و ديگر‬
‫الزم نيست که به خانه و خانواده فکر کند زيرا شرايط ما خوب است‪.‬‬

‫محمدی افزود‪ :‬با توجه به سابقه حضور ھمسرم در انفرادی به او گفتم که شما قبال‬
‫در انفرادی بوديد و تحمل خوبی داشتيد اما ايشان گفت که اين دفعه خيلی فرق‬
‫میکند‪ .‬محمدی تصريح کرد‪ :‬فردی که در کنار ھمسرم بود به او اجازه نداد تا در مورد‬
‫دادگاه روز شنبه و زندانيان ديگر صحبتی کند‪.‬ھمسرم به من گفت بازداشت مانند مرگ‬
‫ناگھانی است و دنيا برای انسان بیارزش میشود‪ .‬تماس ديروز زيدآبادی با‬
‫ھمسرش‪ ،‬سومين تماس او با خانوادهاش بوده است‪.‬‬

‫درخواست نمايندگان عضو کمسيون امنيت ملی از سعيد مرتضوی برای دستگيری ميرحسين موسوی‪ ،‬فارس‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:47 PM PDT‬‬

‫خبرگزاری فارس‪ :‬عضو کمسيون امنيت ملی مجلس با اشاره به اينکه تاکنون افراد‬
‫ردهھای چندم اين توطئه‪ ،‬دستگير و دادگاه برايشان تشکيل شده است‪ ،‬گفت‪:‬‬
‫درخواست برخی نمايندگان برای دستگيری و رسيدگی به اتھامات موسوی جدی‬
‫است و از جمله مواردی بود که به دادستانی انتقال داده شد‪.‬‬
‫محمد کرمی راد نماينده مردم کرمانشاه در گفتگو با خبرنگار سياسی باشگاه خبری‬
‫فارس »توانا« با اشاره به جلسه امروز کميسيون امنيت ملی و کميته رسيدگی به‬
‫وضعيت بازداشت شدگان که با حضور مرتضوی رئيس دادستانی تھران برگزار شد‪،‬‬
‫گفت‪ :‬در اين جلسه مرتضوی به ارائه گزارشی از وضعيت کشور پرداخت که برای‬
‫نمايندگان بسيار جالب و در خور توجه بود‪.‬‬
‫وی افزود‪ :‬در اين گزارش افراد بازداشت شده به سه دسته تقسيم میشوند؛ گروه‬
‫اول افرادی ھستند که در کف خيابانھا آمدند و ناآگاه بودند‪.‬‬
‫کرمی راد اظھار داشت‪ :‬گروه دوم منافقان سازمان يافتهای بودند که اسناد و مدارک‬
‫سازمان يافتگی آنھا به دست آمده است‪.‬‬
‫عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس تصريح کرد‪ :‬دسته سوم‬
‫طراحان و عوامل فتنه داخلی بودند که بعضی از افراد آنھا بازداشت شدهاند و تاکنون‬
‫اعترافاتی را ھم داشتهاند‪.‬‬
‫وی با اشاره به اينکه تاکنون افراد ردهھای چندم اين توطئه دستگير و دادگاه برايشان‬
‫تشکيل شده است‪ ،‬تأکيد کرد‪ :‬درخواست برخی نمايندگان برای دستگيری و‬
‫رسيدگی به اتھامات موسوی جدی است و از جمله مواردی بود که به دادستانی‬
‫انتقال داده شد‪.‬‬
‫وی با تاکيد بر اينکه اين درخواست از سوی نمايندگان مطرح شده است‪ ،‬گفت‪:‬‬
‫دادستانی با اشاره به صحبتھای ديروز مقام معظم رھبری )مد ظلهالعالی( برای‬
‫رسيدگی به آسيبديدگان و محکوم کردن آسيبزدگان‪ ،‬رسيدگی به اتھامات را به‬
‫صورت قاطع در دستور کار خود دارد‪.‬‬
‫کرمی تاکيد کرد‪ :‬مرتضوی در پاسخ به سواالت نمايندگان اظھار داشت که دادستانی‬
‫به اتھامات تمام آسيبزنندگان به صورت قاطع رسيدگی خواھد کرد‪.‬‬

‫ھمه چيز درباره يک کانتينر ‪ ١٨‬ميليارد دالری‪ ،‬فردا‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:45 PM PDT‬‬

‫چنانچه ادعای وکيل صفاريان نسب درست باشد موکل وی بدون احتساب‬
‫ديگر ثروت ھای منقول و غير منقول خود از ثروتمندان جھان است و به تعبير‬
‫ديگر يک ايرانی در جمع ‪ ١٠‬ثروتمند جھان جای گرفته است‪.‬‬

‫موضوع خروج ‪ ١٨‬ميليارد دالر سرمايه از ايران و ورود آن به ترکيه طی چند روز گذشته‬
‫بازتاب ھای مختلفی را به دنبال داشته است‪ » .‬اسماعيل صفاريان نسب« نامی‬
‫است که در صدر پرونده کانتينر ‪ ١٨‬ميليارد دالری برده می شود‪.‬‬
‫به گزارش»فردا« اسماعيل صفاريان نسب تاجر ايرانی که ‪ ۵/١٨‬ميليارد دالر از دارايی‬
‫خود را در مھرماه سال گذشته از ايران خارج و به ترکيه منتقل کرده در واقع دھمين‬
‫ثروتمند جھان است‪.‬‬
‫اگر چه وی از افرادی بوده که دوست داشته ثروت خود از روش ھای غير معمول و به‬
‫صورت کانتينری منتقل کند اما از شواھد پيداست که وی بخشی يا تمام ثروت خود را‬
‫به ميزان ‪ ۵/١٨‬ميليارد دالر شامل ‪ ۵/٧‬ميليارد دالر وجه نقد و يک تريلی حامل ‪ ٢٠‬تن‬
‫شمش طال به بھانه سرمايه گذاری در ترکيه از ايران خارج کرده است‪» .‬سنول اوزل«‬
‫وکيل ترک اين بازرگان ايرانی در گفت وگو با شبکه تلويزيونی »‪ «D‬ترکيه تاکيد کرده‪:‬‬
‫صفاريان نسب اين مقدار پول و طال را از طرق قانونی به ترکيه منتقل کرده و ھفتم‬
‫اکتبر ‪ ٢٠٠٨‬تحويل گمرک آنکارا داده است‪ .‬به گفته وی کانتينر مربوطه حاوی ‪۵/٧‬‬
‫ميليارد دالر پول و ‪ ١١‬ميليارد دالر شمش طال بوده است‪ .‬اوزل افزود‪» :‬صفاريان نسب‬
‫در آينده نزديک برای گفت وگو با مقام ھای ترک به آنکارا سفر خواھد کرد‪.‬‬
‫چنانچه ادعای وکيل صفاريان نسب درست بوده باشد موکل وی بدون احتساب ديگر‬
‫ثروت ھای منقول و غير منقول خود از ثروتمندان جھان است و به تعبير ديگربرای اولين‬
‫بار يک ايرانی در جمع ‪ ١٠‬ثروت مند جھان جای گرفته است‪.‬‬
‫البته تفاوت وی با ديگر ثروت مندان جھان آن است که منبع پول وی معلوم و مشخص‬
‫نيست و اينکه اين ميزان پول از طريق چه نوع تجارتی به دست آمده يا خلق شده‬
‫است‪ .‬علت اين که وی در ليست ثروت مندترين افراد جھان در سال ‪ ٢٠٠٩‬از قلم‬
‫افتاده احتماال به ھمين خاطر بوده که حتی گردش حساب ھای وی در بانکھا نيز‬
‫مشخص نبوده است ھمچنين وی ھيچ نوع سرمايه گذاری رسمی و شفافی نيز در‬
‫ديگر کشورھا نداشته تا مشخص شود ثروت وی آن سوی مرزھا چقدر و از چه راھی‬
‫است‪ .‬احتمال می ورد وی چندان تمايلی به استفاده از بانک ھا برای انتقال پول‬
‫ھايش نداشته است‪.‬‬
‫گمرک ھا تکذيب کردند‬
‫در حالی که مقامات ارشد دولتی ايران در خصوص خروج ‪ ۵/١٨‬ميليارد دالر ھيچ‬
‫واکنشی نشان نداده اند‪ ،‬حياتی يازيچی وزير کشور ترکيه با رد خبر فوق آن را اشتباه‬
‫و بی اساس دانست‪ .‬ھمچنين خبرگزاری آناتولی ترکيه به نقل از مقام ھای گمرک‬
‫ترکيه اعالم کرد‪ :‬کانتينری با مشخصات فوق ھرگز وارد خاک ترکيه نشده است‪.‬‬
‫از سوی ديگر گمرک ايران نيز خروج اين کانتينر را از مبادی قانونی تکذيب کرد‪ .‬گمرک‬
‫ايران در بيانيه ای اعالم کرد مطالب منتشرشده در رسانه ھا درباره انتقال پول و طال‬
‫به خارج را از مبادی رسمی تکذيب می کند‪ .‬محمد بھبودی آھنی سخنگوی گمرک‬
‫ايران با اعالم اين خبر افزود‪ :‬بعد از بررسی ھای انجام شده توسط گمرک ايران‬
‫درخصوص اين موضوع‪ ،‬مشخص شد ادعای مطرح شده تحت عنوان انتقال ‪۵/١٨‬‬
‫ميليارد پول و طال به خارج از کشور صحت ندارد‪.‬‬
‫اما از سخنان وکبل صفاريان نسب به نظر می رسد چنين سرمايه ای قطعا از ايران‬
‫خارج شده است‪ .‬سايت تابناک نوشت‪ :‬اين محموله حيرت آور که قطعاً از مرز بازرگان و‬
‫ھمچنين گمرک اين نقطه مرزی گذر کرده‪ ،‬اين پرسش را پديد آورده است که چگونه‬
‫چنين محموله باارزشی‪ ،‬با اين ھمه تدابير حفاظتی گمرک و مرزبانی‪ ،‬موفق به خروج‬
‫از ايران شده است‪.‬‬
‫اگر رئيس جمھور دستورداده باشد‬
‫در ھمين حال پرھام معاون امور بين الملل گمرک ايران نيز گفت‪ :‬برای خروج طال از‬
‫کشور بايد ابتدا از بانک مرکزی مجوز دريافت شود و برای اين کار بانک مرکزی نيز اندازه‬
‫و حدودی را مشخص می کند‪.‬‬
‫وی ادامه می دھد‪» :‬تا به حال من در عمرم در گمرک نديدم که يک تن طال صادر‬
‫شود‪ ،‬چه برسد به اين ميزانی که اعالم شده بود‪ .‬مگر اينکه اينچنين چيزی در سطح‬
‫بين الملل باشد يا اينکه رئيس جمھوری دستور آن را بدھد که آن ھم تشکيالت خود را‬
‫دارد‪.‬‬
‫البته برخی سايت ھا و اخبار غير رسمی نيز برای سوء استفاده از اين مسئله مدعی‬
‫شدند که صفاريان نسب از دوستان برخی مسئولين است‪.‬‬
‫البته حجم اقتصاد زير زمينی ايران حدود ‪ ۴۵‬درصد است و بنابراين خروج چنين سرمايه‬
‫ای از کشورچندان بعيد نيست ‪.‬‬
‫زمينه پولشويی قانونی ترکيه يا قانون چمدان‬
‫يکی از داليلی که انگيزه انتقال سرمايه عظيم ‪ ۵/١٨‬ميليارد دالری را باعث شده‬
‫قانونی است که به راحتی امکان پولشويی را از طريق ترکيه فراھم می کند‪ .‬به‬
‫گزارش کانال‪ D‬ترکيه‪ ،‬دولت اين کشور برای کاھش آثار منفی بحران اقتصادی جھان بر‬
‫اقتصاد ترکيه قوانين و مقررات جديدی جھت جذب سرمايه ھای خارجی وضع کرده‬
‫است‪ .‬اين مقررات که از آن تحت عنوان »قانون چمدان« ياد می شود‪ ،‬ورود ھر مقدار‬
‫سرمايه از ھر کشور و به ھر شکل را به ترکيه مجاز می شمارد‪.‬‬
‫وضع چنين قانونی باعث شد تا رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه که پس از جنگ‬
‫‪ ٢٢‬روزه غزه دراجالس داووس شجاعانه اسرائيل را شديدا مورد انتقاد قرار داد در‬
‫سخنرانی ھای اخير خود انتقال مقادير کالن سرمايه به اين کشور را نشانه موفقيت‬
‫دولت خود در جذب سرمايه ھای خارجی با وجود بحران مالی و رکود اقتصادی جھان‬
‫دانسته است‪.‬‬
‫براساس اعالم اين شبکه تلويزيونی در صورت اصرار صفاريان نسب به خروج سرمايه‬
‫اش از ترکيه‪ ،‬شکاف عميقی در ترازنامه بانک مرکزی اين کشور به وجود خواھد آمد و‬
‫اين بانک را با مشکالت بزرگی مواجه خواھد ساخت‪.‬‬

‫فرانسه برای احمدینژاد پيام تبريک نمی فرستد‪ ،‬راديو فردا‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:42 PM PDT‬‬

‫دفتر نيکوال سرکوزی‪ ،‬رئيس جمھور فرانسه‪ ،‬روز سهشنبه اعالم کرد که آقای سرکوزی‬
‫برای محمود احمدینژاد به عنوان پيروز انتخابات رﯾاست جمھوری اخير اﯾران پيام تبرﯾک‬
‫نخواھد فرستاد‪.‬‬
‫خبرگزاری روﯾترز به نقل از ﯾکی از مقامات کاخ اليزه‪ ،‬کاخ رﯾاست جمھوری فرانسه‪،‬‬
‫میگوﯾد که »ھيچ برنامهای برای فرستادن پيام ]تبرﯾک[ در کار نيست«‪.‬‬
‫اﯾن خبرگزاری میگوﯾد رئيس جمھور اﯾاالت متحده نيز قصد ندارد به رئيس دولت نھم‬
‫اﯾران پيروزیاش را تبرﯾک بگوﯾد‪ .‬روﯾترز اﯾن خبر را از قول ﯾکی از سخنگوﯾان باراک اوباما‬
‫مخابره کرده است‪.‬‬
‫پس از مراسم تنفيذ آقای احمدینژاد به عنوان رئيس جمھور در حضور رھبر جمھوری‬
‫اسالمی و در غياب چھرهھای شاخصی چون اکبر ھاشمی رفسنجانی و محمد‬
‫خاتمی‪ ،‬رئيس دولت نھم قرار است روز چھارشنبه در مجلس برای دومين بار سوگند‬
‫ﯾاد کند‪.‬‬
‫اﯾن در حالی است که اعتراضھا به نتيجه انتخابات رﯾاست جمھوری اخير و پيروز اعالم‬
‫شدن محمود احمدینژاد در اﯾن انتخابات ھمچنان ادامه دارد‪.‬‬
‫در ھمين زمينه خبرگزاری آسوشيتدپرس از آماده شدن معترضين به نتيجه انتخابات‬
‫برای دور جدﯾدی از اعتراضات ھمزمان با مراسم تحليف رئيس جمھور در مجلس در روز‬
‫چھارشنبه و در حوالی ميدان بھارستان تھران خبر میدھد‪.‬‬
‫اﯾن خبرگزاری به چندﯾن وبالگ و وبساﯾت طرفدار اصالحات و معترض به نتيجه‬
‫انتخابات اشاره میکند که از مردم خواستهاند در تھران در مقابل ساختمان مجلس و‬
‫در شھرھای دﯾگر در بازارھا و ميادﯾن اصلی تجمع کنند‪.‬‬
‫سوئد در تحليف احمدینژاد حاضر میشود‬
‫در ھمين حال دولت سوئد روز سهشنبه اعالم کرد که به عنوان نماﯾنده رسمی‬
‫اتحادﯾه اروپا در مراسم تحليف محمود احمدینژاد به عنوان رئيس دولت دھم در‬
‫مجلس شورای اسالمی حاضر خواھد شد‪.‬‬
‫وزارت امور خارجه سوئد در بيانيهای که روز سهشنبه منتشر کرد اعالم کرده است که‬
‫سفير اﯾن کشور در تھران‪ ،‬ماگنوس ورنستت‪ ،‬در مراسم روز چھارشنبه به عنوان‬
‫نماﯾنده رﯾاست دورهای اتحادﯾه اروپا حضور خواھد داشت‪.‬‬
‫اﯾن بيانيه دولت سوئد در حالی صادر شده است که تاکنون ھيچ ﯾک از سران‬
‫کشورھای غربی برای محمود احمدینژاد به مناسبت »انتخاب دوباره« او پيام تبرﯾک‬
‫نفرستادهاند‪.‬‬
‫ھمزمان با برگزاری مراسم تنفيذ حکم آقای احمدینژاد نيز ﯾک سخنگوی دولت آلمان‬
‫گفت که آنگال مرکل‪ ،‬صدراعظم اﯾن کشور‪ ،‬قصد ندارد به مناسبت »انتخاب دوباره«‬
‫احمدینژاد به وی تبرﯾک بگوﯾد‪.‬‬
‫کالوس فاتر‪ ،‬معاون سخنگوی دولت آلمان‪ ،‬روز دوشنبه با اعالم اﯾن خبر افزود‪» :‬با‬
‫توجه به روﯾدادھای پس از انتخابات جنجالآميز رﯾاست جمھوری در اﯾران‪ ،‬برای‬
‫صدراعظم آلمان ارسال پيام تبرﯾک غيرقابلتصور است‪«.‬‬
‫در اعتراضاتی که بالفاصله پس از اعالم نتيجه انتخابات در اﯾران آغاز شد‪ ،‬تاکنون‬
‫دستکم ‪ ٣٠‬نفر جان خود را از دست داده و صدھا نفر از جمله گروهھاﯾی بزرگ از‬
‫استادان دانشگاه‪ ،‬دانشجوﯾان و مقامات سابق جمھوری اسالمی بازداشت شدهاند‪.‬‬
‫اﯾن اعتراضھا در حالی ادامه ﯾافته است که حتی برخی از حاميان اصولگرای محمود‬
‫احمدینژاد نيز به نحوه برخورد با مردم معترض در خيابانھا و بازداشتگاهھا اعتراض‬
‫کردهاند‪.‬‬

‫نايب رييس کميسيون قضايی‪ :‬بازشدگی جمجمه يکی از قربانيان )روح االمينی( مربوط به کالبد شکافی است و در ھمه جای دنيا مرسوم است‪ ،‬ايلنا‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:40 PM PDT‬‬

‫بازشدگی جمجمه يکی از قربانيان حوادث اخير مربوط به کالبد شکافیھا و‬


‫نمونه برداریھای پزشکی قانونی است و در ھمه جای دنيا ھنگام نمونه‬
‫برداری از جسد جمجمه باز میشود و اين امر طبيعی است‪.‬‬

‫ايلنا‪ :‬نايب رييس کميسيون قضايی و حقوقی مجلس شورای اسالمی از جلسه امروز‬
‫کميسيون قضايی و حقوقی مجلس شورای اسالمی با حضور دادستان تھران و‬
‫اعضای کميته ويژه مجلس خبر داد‪.‬‬
‫فرھاد تجری در گفتوگو با خبرنگار ايلنا‪،‬با اشاره به اين جلسه گفت‪ :‬در جلسه امروز‬
‫در رابطه با بازداشت شدگان و نحوه نگھداری آنھا و ھمچنين وضعيت بازداشتگاهھای‬
‫کشور صحبت شد‪.‬‬
‫نماينده مردم قصرشيرين يادآور شد‪:‬توضيحات ارائه شده از سوی دادستان تھران در‬
‫مورد نقاط مورد ابھام کميته ويژه مجلس و اعضای کميسيون قضايی قانع کننده بود‪.‬‬
‫تجری در مورد اينکه پروندهھای پزشکی روح االمينی و کامرانی از سوی دادستانی در‬
‫اختيار نمايندگان قرار گرفته است يا نه؟ گفت‪ :‬دادستان تھران در اين مورد اعالم‬
‫آمادگی کرد‪ .‬اما گويا اين پروندهھا ھنوز تکميل نشده است و به ھمين دليل به زودی‬
‫در اختيار نمايندگان به منظور بررسیھای بيشتر قرار خواھد گرفت‪.‬‬
‫وی گفت‪ :‬بازشدگی جمجمه يکی از قربانيان حوادث اخير مربوط به کالبد شکافیھا و‬
‫نمونه برداریھای پزشکی قانونی است و در ھمه جای دنيا ھنگام نمونه برداری از‬
‫جسد جمجمه باز میشود و اين امر طبيعی است‪.‬‬
‫وی افزود‪ :‬مرتضوی ھمچنين در مورد جرائم عليه امنيت در آشوبھای اخير گزارشی‬
‫ارائه داد‪.‬‬
‫تجری تصريح کرد‪ :‬به اعتقاد من کل روند ھدايت شده بوده است و افرادی در آن‬
‫آگاھانه و يا ناآگاھانه شرکت داشتهاند‪.‬‬
‫وی در پايان گفت‪ :‬اين جلسه نتايج خوبی به دنبال داشت و بسياری از مسائل که‬
‫مبھم به نظر میرسيد شفاف سازی شد‪.‬‬

‫درباره "شعارھا" و واژه ھا در مسير سبز دموکراسی‪ ،‬روزبه ميرابراھيمی‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:39 PM PDT‬‬

‫در حال حاضر و در شرايطی که مبارزات مسالمت آميز "حق طلبانه" مردم ايران آنقدر‬
‫عمق يافته که بخش وسيعی از بدنه حکومت و روحانيت و مراجع نيز ھمراه آن ھستند‬
‫پرداختن به موضوعاتی چون "شعار" و "پرچم" مواردی حاشيه ای و انحرافی ھستند‪.‬‬
‫اگر محور ھمه اين تالش ھا را "آزادی خواھی" و "حق طلبی" و "دموکراسی خواھی"‬
‫مردم ايران بدانيم بگذاريد با نگاھی مرحله ای به تحوالت از افتادن در دام ھای انحرافی‬
‫پرھيز کنيم و اشتراکات را پيش ببريم‬
‫‪www.shabnameha.com‬‬
‫‪roozbeh_mirebrahimi@yahoo.com‬‬
‫آقای خامنه ای رھبری سابق جمھوری اسالمی )وی براساس فتوای بينانگذاران واليت‬
‫فقيه‪-‬آيت ﷲ خمينی و آيت ﷲ منتظری‪ -‬به دليل زير سوال رفتن عدالت‪ ،‬خود به خود‬
‫عزل شده است( در مراسم به اصطالح »تنفيذ« حکم رياست جمھوری )در حالی که‬
‫در قانون نامی از تنفيذ نيامده و رھبری فقط امضا کننده حکم است*(‪ ،‬کارنامه بخش‬
‫وسيعی از »خواص« و مردم را به دست شان داد و بقول خود »مردود« شان کرد‪.‬‬
‫اما صورت مساله اين روزھای تحوالت ايران به دليل عملکرد منحرف‪ ،‬بخش افراطی‬
‫حکومت اين نيست که با برگزاری مراسم و مواضع اين چنينی حل و فصل شود‪ .‬جالب‬
‫است که جايگاه »رھبری« که بايد »آرامش بخش« و »مامن« تظلم خواھی ھا باشد‬
‫عمال در تحوالت پس از انتخابات »اصلی ترين« عامل »تحريک« و»تشويش« جامعه‬
‫شده است‪).‬ھم در مورد معترضان و ھم در مورد حاميان وضع موجود(‪.‬‬
‫ورود بی محابای آقای خامنه ای به مجادالت پس از انتخابات و جاگيری در پشت يک‬
‫جبھه عمال‪ ،‬اصلی ترين عامل تضعيف »جايگاه رھبری« و زير سوال رفتن وی در اين‬
‫جايگاه بوده است‪ .‬داستان سرايی ھای رسانه ای پس از انتخابات و ماجرای‬
‫دستگيری ھا و »اعتراف گيری« ھا نيز يک خط مشترک دارد و آن »تزريق« اجباری‬
‫»عظمت« به »مقام عظمای واليت«! است‪ .‬کافی است کيفرخواست خنده دار‬
‫نمايشنامه دادگاه متھمان را يکبار ديگر بخوانيد و يا تاکيدات »مصنوعی« سخنان‬
‫متھمان در دادگاه و مصاحبه ھای »اختياری«! بر »مطلقيت« مقام »رھبری« را مرور‬
‫کنيد‪.‬‬
‫ھمه چيز به وی ختم می شود‪ .‬اما فراتر از اين اشاره تحوالت کنونی ايران در چه‬
‫مسيری در حرکت است؟‬
‫عمر و استمرار حرکت اخير سبب شده تا تاريخ ايران شاھد ثبت يکی از نقاط عطفش‬
‫باشد‪ .‬اما اين نقطه عطف نيز به مانند نقاط عطف ديگر ھمواره در معرض آسيب ھا و‬
‫انحرافات بسياری قرار داشته و دارد‪.‬در اين فرصت نکاتی را در اين زمينه با خوانندگان‬
‫در ميان می نھم‪.‬‬
‫جنبش سبز ايرانيان جنسی داخلی و برآمده از بطن خواسته ھای تاريخی ملت ايران‬
‫دارد و شعارھايش نيز بايد ھم جنس اين خواسته ھا پيش برود‪ .‬از مشخصات و‬
‫تمايزھای اين چند ماھه قدرت »شعار سازی« ھای حرکت بود‪ .‬به گونه ای که ما‬
‫شاھد بوديم حتی از روزھای پيش از انتخابات ذوق و سليقه ايرانيان سبب می شد تا‬
‫ھر روز »شعار«ی خاص و جذاب به عرصه اجتماعات می رسيد که شايد در فاصله ای‬
‫چند ساعته از وقوع واقعه ای در ذھنيت جامعه شکل گرفته بود‪ .‬از شعار »سيب‬
‫زمينی« تا شعارھايی که پس از مناظره ھا شکل می گرفت و حتی پس از آن‪ ،‬در‬
‫روزھای پر التھاب پس از انتخابات‪.‬‬
‫به ھر حال آنچه در ھمين ھفته ھای اخير پس از انتخابات در شعارھا تبلور يافت‬
‫مسير »راديکال شدن« اين شعارھاست که نسبت مستقيمی با رفتارھای طرف‬
‫مقابل داشته است‪ .‬بطور مثال اگر در فردای اعالم نتايج محور شعارھا »رای من و پس‬
‫بگير« بود در ھفته ھای بعد به »مرگ بر ديکتاتور« کشيده شد و در حال حاضر اين‬
‫شعار محوری ترين شعاری است که در اکثر تجمعات شنيده می شود‪.‬‬
‫در اين بين شايد واکنش برانگيز ترين شعار را بايد شعار»استقالل‪ ،‬آزادی‪ ،‬جمھوری‬
‫ايرانی« دانست که حتی سبب واکنش ميرحسين موسوی به عنوان اصلی ترين رھبر‬
‫اعتراضات اخير شد‪ .‬آقای موسوی در واکنش به اين شعار تاکيد کرد که شعار کليدی‬
‫نھضت سبز »استقالل‪،‬آزادی‪،‬جمھوری اسالمی« است‪ .‬و حتی به مانند آيت ﷲ‬
‫خمينی تاکيد کرد »جمھوری اسالمی‪،‬نه يک کلمه کم و نه يک کلمه بيشتر«‪ .‬ھر چند‬
‫بھره گيری برخی از نيروھای معترض از نمادھای انقالب ‪ ۵٧‬و رھبری اش – مانند ﷲ‬
‫اکبرھای شبانه و ھمين شعار جمھوری اسالمی‪ -‬مورد تمسخر آقای خامنه ای در‬
‫مراسم تحويل »حکم رياست جمھوری« واقع شد و وی از اين حرکت به‬
‫عنوان»کاريکاتور« آن جريان ياد کرد‪ ،‬اما واقعيت اين است که اين نمادھا کاربردی ترين‬
‫نمادھا برای »نھضت سبزی« است که به نوعی برآمده و دنباله ھمان حرکت انقالب‬
‫‪ ۵٧‬است‪ .‬حرکتی عليه »استبداد«‪».‬تمسخر« و حتی »جرم« شناخته شدن اين‬
‫نمادھا نيز نشانه تاثيرگذاری و وحشت تماميت خواھان است‪.‬‬
‫موضع آقای موسوی در مورد اين شعار سبب شد تا برخی گروه ھا‪-‬بخصوص در خارج از‬
‫ايران‪ -‬بھانه ای برای حمله به وی بدست آورند و حتی برخی به تخطئه وی بپردازند‪،‬‬
‫اما چرا اين تاکيد موسوی را بايد محترم شمرد؟‬
‫موسوی و بسياری از معترضان کنونی در داخل معماران و فرزندان معنوی ھمين انقالب‬
‫ھستند که امروز از »انحرافش« سخن می گويند‪ .‬اصلی ترين مولفه جريان به حرکت‬
‫درآمده جنبش سبز حضور ھمين مردان و زنان انقالبی در کنار مردمی است که برای‬
‫استيفای حقوقشان »بيدار« شده اند‪ .‬آنان که در انقالب سال ‪ ۵٧‬نقش داشتند و در‬
‫بنا نھادن »جمھوری اسالمی« سھيم بودند ھم نظرند که اصلی ترين خواست آن‬
‫انقالب »آزادی« بود‪ .‬و ھمين »آزادی« و تحديدش بود که از فردای انقالب ھر روز عده‬
‫ای را از قطار ھمراھانش پياده کرد‪ .‬ميرحسين موسوی در سخنان اخيرش در جمع‬
‫فرھنگيان به درستی اين پرسش را مطرح کرده که آن »آزادی« که وعده داده بوديم‬
‫کجاست؟‬
‫ميرحسين موسوی در سخنان انتخاباتی اش نيز با ھمين برداشت به بازخوانی برخی‬
‫اصولی قانون اساسی و »جمھوری اسالمی« پرداخت‪ .‬ھمين قرائت »مغفول« مانده از‬
‫اين مقوله ھا بود که موجی را ايجاد کرد تا در تاريکی ھا‪،‬اميدی شکل گيرد و‬
‫مشارکتی باال برای ايجاد »تغيير« به ميدان بيايد‪ .‬از طنزھای جريان حاکم در توجيه و‬
‫تحميل »تقلب« گسترده انتخاباتی ھمين است که می خواھد به زور »شمشير«‬
‫بگويد موج حضور باالی مردم در انتخابات برای تثبيت وضع موجود بود و نه برای تغيير‬
‫وضع موجود‪ .‬اصوال کجای دنيا جامعه ای را سراغ داريم که برای تثبيت وضع موجود بپا‬
‫می خيزد که در ايران شاھد چنين چيزی باشيم؟ در نقطه نقطه اين دنيا ھرجا موجی‬
‫از مشارکت مدنی سياسی مردم را شاھد بوده ايم آن موج برای تغيير وضع موجود‬
‫بوده است‪ .‬ھمانطور که در خود ايران ما چندين نمونه از جمله انقالب ‪ ۵٧‬و دوم خرداد‬
‫‪ ٧۶‬را شاھد بوديم‪.‬‬
‫در حال حاضر و در شرايطی که مبارزات مسالمت آميز »حق طلبانه« مردم ايران آنقدر‬
‫عمق يافته که بخش وسيعی از بدنه حکومت و روحانيت و مراجع نيز ھمراه آن ھستند‬
‫پرداختن به موضوعاتی چون »شعار« و »پرچم« مواردی حاشيه ای و انحرافی ھستند‪.‬‬
‫اگر محور ھمه اين تالش ھا را »آزادی خواھی« و»حق طلبی« و»دموکراسی‬
‫خواھی« مردم ايران بدانيم بگذاريد با نگاھی مرحله ای به تحوالت از افتادن در دام‬
‫ھای انحرافی پرھيز کنيم و اشتراکات را پيش ببريم‪.‬‬
‫ھمانگونه که سيد محمد خاتمی ساخته شده از مطالبات و خواست ھای ھمان زمانه‬
‫بود‪،‬موسوی نيز ساخته شده مطالبات و خواست ھای امروز جمع وسيعی از مردم‬
‫ايران و نسل جوانش بوده است‪ .‬به تعبيری ساده اين خاتمی نبود که دوم خرداد را‬
‫ساخت بلکه مردم و مطالباتشان بود که خاتمی را مجبور به ھمراھی می کرد و اين‬
‫ميرحسين موسوی تنھا نبود که موج سبز را شکل داد بلکه مطالباتی عميق و با‬
‫اھميت بود که او را ھمراه خود کرد‪ .‬امروز نيز با تکيه بر حداقل ھا می توانيم به ھموار‬
‫شدن مسير دموکراسی برای سرزمين مان ياری رسانيم‪.‬‬
‫پس بگذاريد ياران بنيانگذارجمھوری اسالمی و فرزندان معنوی اش بگويند »جمھوری‬
‫اسالمی نه يک کلمه کم و نه يک کلمه بيشتر«‪.‬اما آنھا نيز با بسياری از مردم ايران‬
‫ھمراھند که آنچه در حال حاضر به نام جمھوری اسالمی برقرار است با معيارھا و‬
‫خواسته ھای بخش عظيمی از مردم ايران ناسازگار است‪ .‬آنھا می گويند اين که می‬
‫بينيد آن نظامی نبود که ما می خواستيم بسازيم‪ .‬آنھا می گويند اين عدالتی نيست‬
‫که ما برايش انقالب کرديم‪ .‬آنھا می گويند اين آزادی نيست که ما برايش خون‬
‫داديم‪.‬آنھا می گويند اين مذھبی نيست که قرار بود »رھايی بخش«و»رحمان و رحيم«‬
‫باشد‪ .‬خب ما ھم ھمين را می گوييم‪ .‬بخش وسيعی از ھمراھان جنبش سبز ھم‬
‫ھمين باور را دارند‪ .‬پس امروز ھمه ھمراھيم‪ .‬ھمراه اھدافی مشترک‪ .‬نبايد اسير‬
‫کلمات و شعارھا شويم‪.‬‬
‫مگر به پھنای يک تاريخ‪ ،‬به دنبال عدالتخانه نبوديم‪،‬مگر به بلندای يک آسمان فرياد‬
‫»آزادی خواھی« سر نداديم‪ .‬مگر روز و شب و گاه و بيگاه از »حق حاکميت مردم بر‬
‫سرنوشت خويش« دم نزديم‪ .‬مگر صدھا سال نيست که بدنبال حفظ کرامت »انسان«‬
‫بوده ايم‪ .‬مگر در ذره ذره وجود نسل ھای گذشته و کنونی مان وعده »اميد« نداده ايم‪.‬‬
‫چه فرقی می کنند اين ھمه اھداف زيبا و متعالی و انسانی زير چه نامی برقرار شود‪.‬‬
‫»سلطنت«؟»حکومت کمونيستی«؟»جمھوری دموکراتيک«؟»جمھوری فدرال«؟و يا‬
‫حتی»جمھوری اسالمی«؟‬
‫قرن ھاست اسير واژه ھاييم‪ .‬بياييم برای ارزش ھای انسانی که ھمه برای آن زنده‬
‫ايم قدم برداريم نه واژه ھا و تئوری ھايی که تنھا به صف بندی و جدا سازی »ما« می‬
‫انجامد‪.‬‬
‫جمھوری اسالمی نيز آخرين فرصت ھايش را پيشرو دارد‪ .‬تمسک به »قانون اساسی«‬
‫وقرائت ھای نو از »جمھوری اسالمی« فرصتی است برای نظام جمھوری اسالمی تا‬
‫از آن بھره ببرد‪ .‬جنبش سبز »آزمونی« حياتی را در مقابل پای »حکومت« قرار داده‬
‫است‪ .‬روز به روز اين ھفته ھا برای جمھوری اسالمی در صورت عدم بھره گيری از اين‬
‫فرصت برای بازگشت به خواست ھای آرمانی مردم چيزی جز سراشيبی »سقوط«‬
‫نيست‪ .‬حتی اگر رھبران آن با »تکبر« وچشمانی بسته عمق تحوالت را درک نکنند و يا‬
‫با عينک ھای »چاپلوسان«‪»،‬کاريکاتور« ببينند‪.‬‬
‫در مسير سبز دموکراسی ھميشه برای بازگشت از اشتباه توسط »اقتدارگرايان ضد‬
‫مردم« فرصت مھيا نيست‪ .‬شايد خيلی زود برايشان »دير« شود‪.‬‬

‫پی نوشت‪:‬‬
‫*در بند ‪ ٩‬اصل ‪ ١١٠‬قانون اساسی جمھوری اسالمی می خوانيم‪»:‬امضا حکم رياست‬
‫جمھوری پس از انتخاب مردم‪ .‬صالحيت داوطلبان رياست جمھوری از جھت دارا بودن‬
‫شرايطی که در اين قانون می آيد‪ ،‬بايد قبل از انتخابات به تاييد شورای نگھبان و در‬
‫دوره اول به تاييد رھبری برسد‪«.‬‬
‫نيويورک‪ ١٣ ،‬مرداد ‪١٣٨٨‬‬

‫ايران در گذار به انقالب مشروطيت دوم‪ ،‬بخش نخست‪ ،‬جمشيد طاھری پور‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:37 PM PDT‬‬

‫اکنون که موتور "دادگاه انقالب اسالمی"‪ ،‬روغنکاری شده و برای بلعيدن قربانيان خود‬
‫به حرکت افتاده‪ ،‬سوأل مرکزی عبارت از اين است که اين محاکمات که با نمايش‬
‫اعترافات ھمراه است‪ ،‬چه تأثيری در وضعيت سياسی ايران خواھد داشت؟ به گمان‬
‫من اولين تأثير محاکمات اخير تعميق "بحران" و حدت يافتن آنست و به روشنی گواھی‬
‫می دھد که توازن گرايش ھا در "باال" به ترتيبی نيست که حتی طرح ھائی نظير طرح‬
‫رفسنجانی برای برون رفت "نظام" از بحران‪ ،‬امکان اجرائی پيدا کند‬
‫"انقالب مشروطيت" يک رويداد ناتمام در تاريخ معاصر ايران است‪ .‬در انديشه‪-‬ی‬
‫ناتمامی آن بودم‪ ،‬که اعترافات آقای ابطحی در "دادگاه انقالب اسالمی" در گوشم‬
‫پيچيد! چھره‪-‬ی تکيده و شکنجه ديده‪-‬ی او‪ ،‬يادآور قربانيان "دادگاه استالينی" و آشکار‬
‫کننده‪-‬ی شقاوت و بربريت نظام اسالمی است‪ .‬از " صدا و سيما"‪-‬ی درھم شکسته و‬
‫جان فروکوفته‪-‬ی رھبران حزب توده ايران‪ -،‬مھرماه سال ‪ -۶٢‬تا نمايش در خود‬
‫فروريختگی شکنجه شدگان اصالح طلب ‪ -‬شنبه ‪ ١٠‬مرداد ‪ -٨٨‬آنچه که بر ايران و مردم‬
‫ايران گذشته؛ سرکوب آزادی و عدالت بوده است‪ .‬صدا و سيمای شالق اعتراف؛‬
‫ھشدار به ھمه ماست تا درک کنيم که ايران در قھقرای يک انحطاط سياسی‪ ،‬در کار‬
‫رھائی خود از شقاوت و بربريت حکومت والئی و دولت پادگانی ‪ -‬کودتائی است‪ .‬تازه‬
‫ترين نمايش "النصر فی الرعب"‪ ،‬ھدف عاجل‪-‬اش جلوگرفتن از برآمد اعتراض مردم در‬
‫روزھای "تنفيذ" و "تحليف" رئيس دولت کودتا است اما ھدف محوری که در پس آن‬
‫تعقيب می شود؛ سرکوب عام و تام اصالح طلبان و اپوزسيون قانونی و نھاد ھا و‬
‫جنبش ھای مدنی و چيرگی تمام عيار استبداد دينی فاشيسم مآب در کشور است‪.‬‬
‫رويکرد جمھوری اسالمی به سرکوب استعداد ھا و نيروھای پايندان "نظام"‪ ،‬که می‬
‫توانستند مايه بھکرد و تجديد حياتی برای آن باشند! نشانه احتضار آن است‪ .‬اين‬
‫سرکوب؛ امتداد "خط امام" و برساخته از ميراث آن است و به روی اصالح طلبان‬
‫روشنرأی‪ ،‬چشم انداز تازه‪-‬ای از باور به دولت دموکراسی خواھد گشود!‬
‫سياسی کردن تاريخ‪ ،‬راه به کج فھمی و گمراھی می برد‪ ،‬اما انديشه ورزی سياسی‬
‫در پرتوی آگاھی تاريخی به انسان گشاده نظری و روشنرأئی می بخشد‪ .‬نگاه به‬
‫سياست از سکوی تاريخ؛ سياست را "ھدفمند" می کند که بدون آن گذر خودانگيخته‬
‫و دنباله روانه از اين رويداد به آن رويداد و محکوم به روزمرگی است‪.‬‬
‫پيش از انقالب مشروطيت‪ ،‬ايران "ممالک محروسه" بود‪ .‬مفھوم "وطن" ارمغان انقالب‬
‫مشروطيت ايران است‪ .‬اين مفھوم چگونه ساخته شد؟ پاسخ به اين پرسش‪ ،‬گفتاری‬
‫دراز دامن می خواھد که در اين مختصر نمی گنجد‪ ،‬اما يک عامل؛ "ھدف" فراگير و‬
‫عموم مردمی کوشندگان انقالب مشروطيت بود که در پی "حکومت قانون" بودند و می‬
‫خواستند شاه و گدا در برابر "قانون" يکسان و برابر حقوق باشند‪ .‬آنان قدرت سياسی‬
‫را ناشی از "رأی" و "اراده جمھور مردم" می دانستند و ايضا" می گفتند منشاء قانون‬
‫نه الھی بلکه زمينی و ناشی از مردم و برخاسته از نياز مردم و جامعه به آزادی و‬
‫استقالل‪ ،‬عدالت و پيشرفت است‪ .‬عامل ديگر؛ فضيلت رھبران و کوشندگان انقالب‬
‫مشروطيت بود که در خالل سمت و سوی سياسی و عاليق و مقام و موقعيت‬
‫اجتماعی‪ ،‬ايران را "انتخاب اول" خود می شناختند و انگيزه اصلی‪-‬شان بيرون آوردن‬
‫ايران از منجالب انحطاط و فالکت بود‪ .‬اين نحوه‪-‬ی نگاه موجب آن بود تا عليرغم تفاوت‬
‫ھا و تمايزاتی که داشتند‪ ،‬اتحاد و اتفاق پيدا کنند‪ ،‬بر محمد عليشاه و مشروعه‬
‫خواھان طرفدار او به زعامت شيخ فضل ﷲ نوری فايق آيتد و ايران را در مدار‬
‫مشروطيت قرار دھند‪ .‬جالب است اگر يادآوری کنم که در رده‪-‬ی نخست پيشگامان‬
‫مشروطيت‪ ،‬روشنگران تحولخواه‪ ،‬دولتمردان منور فکر اصالح طلب و شاھزادگان دانش‬
‫آموخته‪-‬ی روشنرأی بودند! از آموزه ھای پر ارج تاريخ مشروطيت – که نخستين تجربه‪-‬‬
‫ی سکوالريزاسيون در ايران است – می توان به اين آموزه اشاره کرد که دولتمردان‬
‫اصالح طلب و شاھزادگان روشنرأی تنھا وقتی مشروطه خواھی شان سرشت عملی‬
‫پيدا کرد و ثمر بخش شد که از "نظام سلطانی" گسستند و از دايره عاليق اجتماعی‬
‫آن که بر منافع "اتحاد قبايل و طوايف" استوار بود‪ ،‬بيرون جھيدند! آموزه ديگر؛ اھتمام‬
‫مداراجويانه و پيگير آنان بود در حل صلح آميز مشکل ايران با استفاده از ھمه ممکنات‬
‫موجود در متن واقعيت ايران آن روزگار‪ .‬طراحی متمم قانون اساسی عاطف بر جلب‬
‫آرای مرددين و بازداشتن و بی اثر کردن فتنه ھا و آشوب ھائی بود که طرفداران‬
‫استبداد و مشروعه خواھان برپا دارندگان آن بودند‪" .‬سلطنت وديعه الھی است"‬
‫خواست محمد عليشاه بود‪ .‬اصل دوم متمم قانون اساسی که بر نظارت پنج مجتھد و‬
‫فقيه جامع الشرايط بر مصوبات مجلس شورای ملی تصريح داشت‪ ،‬تقرير شيخ فضل‬
‫ﷲ نوری بود که در متمم پذيرفته شد و می دانيم دستآويز خمينی شد در مبارزه با‬
‫شاھان پھلوی با ھدف برپا ساختن حکومت اسالمی در ايران‪ .‬اما "استبداد صغير"‬
‫ثابت کرد که استبداد دينی و استبداد سياسی اھل مصالحه و مدارا نيست‪ .‬رھبران و‬
‫کوشندگان مشروطيت بر اين امر آگاھی داشتند و چاره کار را در اين می جستند که‬
‫جبھه مشروطه خواھی را با بازتاب خواست ھمه اقشار و اقوام‪ ،‬واليات و اياالت کشور‪،‬‬
‫پرتوان و نيرومند سازند و به آن خصلت فراگير ملی ببخشند‪ .‬ابتکار مجلس شورای‬
‫ملی‪ ،‬در طراحی و تصويب قانون انجمن ھای ايالتی و واليتی‪ ،‬بر اصل "وحدت در تکثر"‪،‬‬
‫ابتناء داشت و بجای انحصار قدرت و ايجاد يک قدرت متمرکز‪ ،‬متوجه‪-‬ی تقسيم قدرت و‬
‫تفويض اختيار به اياالت و واليات در اداره امورمحلی و خود گردانی ھمبود ھای قومی‪-‬‬
‫زبانی در چھارچوب قانون اساسی کشور بود؛ از جمله‪-‬ی عواملی که "انجمن تبريز" را‬
‫بر انگيخت تا آن نقش تاريخی سترگ را در دفاع از "انقالب مشروطيت" و پاسداری از‬
‫"قانون اساسی" آن ايفا کند‪.‬‬
‫"بحران"؛ توصيف واقعی وضعيت سياسی امروز ايران است‪ .‬از نگاه اصالح طلبان بحران‬
‫نتيجه‪-‬ی گذار جمھوری اسالمی به حکومت اسالمی است‪ .‬ائتالف بيت رھبری و‬
‫معمم ھا و مکال ھای متحد آن با احزاب پادگانی ‪ -‬امنيتی‪ ،‬نيروی محرکه‪-‬ی اين گذار‬
‫است‪ .‬نيروی ضربت اين گذار‪ ،‬سپاه پاسداران‪ ،‬نيروی بسيج‪ ،‬سازمان ھای اطالعاتی و‬
‫امنيتی و لبلس شخصی ھای مسلح به سالح ھای گرم و سرد ھستند‪ .‬اين ائتالف‬
‫يک پايگاه توده‪-‬ای پنج تا ھشت مليونی ھم دارد که عمدتا" اليه ھای اجتماعی‬
‫سنتی و محروم حاشيه شھرھای بزرگ‪ ،‬شھرستان ھا و دھات دور افتاده را شامل‬
‫می شود‪ .‬اما بحران زوايای ديگری نيز دارد که به اليه ھای عميق تر آن راه می برد؛‬
‫بحران ناشی از تناقض درونی و ساختاری است که نظام سياسی‪ -‬حقوقی حاکم‪ ،‬با‬
‫تأليف "جمھوريت و اسالميت" بر آن متکی و حامل آن است و واليت مطلقه فقيه تبلور‬
‫عينی ھمين تناقض است‪ .‬رفسنجانی در نماز جمعه ‪ ٢۶‬تيرماه ضمن دفاع از درآميزی‬
‫جمھوريت و اسالميت گفت‪ ...":‬از لحاظ قانون اساسی ھمه چيز در کشور ما وابسته‬
‫به رأی مردم است"‪ .‬اما اين حرف رفسنجانی توھم مبتنی بر اسالم سياسی‪-‬‬
‫ايدئولوژيک‪ ،‬يعنی يک آگاھی کاذب است زيرا "اراده جمھور مردم" در قانون اساسی‬
‫تحت رقيت "موازين شرع" و قيموميت "واليت مطلقه فقيه" قرار دارد‪ .‬بارزترين صورت‬
‫نھادينه شده‪-‬ی اين رقيت و قيموميت‪ ،‬حکومت والئی با قدرت مطلقه "رھبر" و‬
‫اختيارات و نظارت استصوابی " شورای نگھبان " است‪ .‬ھمانطور که شيخ محمد يزدی‬
‫در پاسخ غضب آلود به خطبه خوانی رفسنجانی گفت؛ محتوای واقعی ساختار‬
‫سياسی و حقوقی حاکم؛ نصب الھی رھبر و طاعت و پيروی مردم از اوست! ھمين‬
‫محتوا است که کودتای والئی‪-‬دولتی را عليه آرای مردم سازمان می دھد‪،‬جنبش‬
‫مدنی و مسالمت آميز اعتراض مردم را به خاک و خون می کشد و محاکمات بربر‬
‫منشانه عليه اصالح طلبان را بر پا می دارد‪ .‬از اين زاويه نگاه؛ جنبش مدنی و مسالمت‬
‫آميز مردم ايران و نافرمانی مدنی مليونی آنان؛ ھم مولود و ھم نافی تناقضی است که‬
‫سراپای "نظام" را دو شقه کرده و در معرض فروپاشی قرار داده است‪ .‬شناخت بحران‬
‫از اين زاويه نگاه‪ ،‬راھبر به انديشه‪ -‬ايست که جنبش مدنی مردم را نيروی محرکه‬
‫اصلی دگرگونی ھای دموکراتيک و تغييرات ساختاری شناخته و می گويد؛ راه برون‬
‫رفت کشور از بحران؛ پايان دادن به حکومت والئی در مسير دستيابی به دولت‬
‫دموکراسی مبتنی بر حقوق بشر است‪.‬‬
‫اکنون که موتور "دادگاه انقالب اسالمی"‪ ،‬روغنکاری شده و برای بلعيدن قربانيان خود‬
‫به حرکت افتاده‪ ،‬سوأل مرکزی عبارت از اين است که اين محاکمات که با نمايش‬
‫اعترافات ھمراه است‪ ،‬چه تأثيری در وضعيت سياسی ايران خواھد داشت؟ به گمان‬
‫من اولين تأثير محاکمات اخير تعميق "بحران" و حدت يافتن آنست و به روشنی گواھی‬
‫می دھد که توازن گرايش ھا در "باال" به ترتيبی نيست که حتی طرح ھائی نظير طرح‬
‫رفسنجانی برای برون رفت "نظام" از بحران‪ ،‬امکان اجرائی پيدا کند‪ .‬بنظر می رسد؛‬
‫عوامل سازنده‪-‬ی بحران و نيروھای در گير در آن‪ ،‬در شرايط تعرض دولت کودتا –‬
‫خواسته و ناخواسته‪ -‬ناگزير از تجديد آرايش قوای خود‪ ،‬در مختصات و موقعيت نوپديد‬
‫ھستند‪.‬‬
‫به عرصه آوردن محاکمات و اعترافات در "دادگاه انقالب اسالمی"‪ ،‬نمايش "اراده‬
‫سرکوب" حکومت والئی و دولت پادگانی‪ -‬کودتائی است‪ .‬اين نمايش خالی بندی‬
‫نيست اما سست بنياد است و اگر ادامه پيدا کند به زيان کودتاگران خواھد بود‪ .‬زيرا‬
‫شکاف در "باال" را ژرف تر کرده و گسست ميان ملت و حکومت والئی و دولت کودتائی‬
‫را گسترده تر و عميق تر کرده و انزوای جھانی پر مخاطره‪-‬ای را برای جمھوری‬
‫اسالمی تدارک خواھد ديد‪ .‬اگر اراده سرکوب تا بازداشت‪ ،‬محاکمه و زندان موسوی و‬
‫کروبی و خاتمی و رفسنجانی امتداد پيدا کند‪ ،‬آن فرايند که شکل نھائی پيدا خواھد‬
‫کرد‪ ،‬تبديل خامنه‪-‬ای به قاضی عسکر دولت پادگانی‪ -‬کودتائی‪ ،‬چيرگی تمام عيار‬
‫استبداد دينی فاشيسم مآب و ورود ايران به انقالب مشروطيت دوم خواھد بود! آيا اين‬
‫فرايند گريز ناپذير است؟ پاسخ اين سوأل در گروی رويکرد بازيگران اصلی و چند و چون‬
‫تناسب متغيری است که سه عامل اصلی را تحت تأثير متقابل قرار می دھد‪ -١ :‬بيت‬
‫رھبری و دولت کودتا ‪ -٢‬اصالح طلبان و متحدين مصلحت انديش آنان و "نيروی سوم"‪:‬‬
‫که نقش فرھنگی‪ -‬سياسی و اجتماعی آن فزاينده است‪،‬با بھره گيری خالق از‬
‫ممکنات انترنتی و رسانه‪-‬ای که انقالب ديجيتالی اطالعات و ارتباطات در اختيار می‬
‫گذارد‪ ،‬شبکه افقی رھبری مستقل "خود بنياد" دارد و زنان و مردان نسل ھای جوان‬
‫کشور "راھبر" آن ھستند‪ ،‬اين پديدار به مفھوم سنتی "رھبر فرھيخته – توده خفته"‬
‫پايان داده است‪ .‬بر اثر چنين تحولی رابطه ميان رھبری کنندگان و رھبری شوندگان‬
‫محتوائی تازه پيدا کرده و بجای "پيروی"‪" ،‬ھمرائی" است که چونان عامل سمت‬
‫دھنده و ھمگرائی در جنبش مدنی نقش ايفا می کند‪ :‬منظورم جنبش مدنی ضد‬
‫تبعيض و خيزش نافرمانی مدنی مردم ايران برای دستيابی به دموکراسی و حقوق‬
‫بشر است؛ منظورم در ھمين "جنبش مدنی سبز" است که به کودتای والئی دولت‬
‫پادگانی عليه آرای خود معترض است‪ ،‬رئيس دولت کودتا را فاقد مشروعيت می داند و‬
‫آنرا برسميت نمی شناسد و خواست "حداقلی" آن؛ "حق انتخاب" و "صيانت صندوق‬
‫رأی" و برگزاری انتخابات سالم و منصفانه و رقابتی در ساختار حقوقی – سياسی‬
‫حاکم است! ونه انتخابات آزاد و آزادی انتخابات‪.‬‬
‫در موقعيتی که در اين لحظه در آن قرار داريم‪ ،‬عامل تعين کننده در ترسيم چشم‬
‫اندازی راھگشا‪ ،‬پايداری موسوی و کروبی در دفاع از خواست مردم و اتکای بی ترس و‬
‫لرز آنان به مردم و جنبش و خيزش مدنی ملت ايران است‪ .‬استلزام چنين رويکردی‬
‫عبور آقای موسوی و کروبی از خط قرمز "غير خودی" و ھمگرائی آنان با نيروھا و نھاد‬
‫ھای جامعه مدنی ايران است‪ .‬بغرنج سياست در موقعيت کنونی‪ ،‬ھمرائی اصالح‬
‫طلبان و تحول خواھان در متن "جنبش مدنی سبز" است و اين بنوبه‪-‬ی خود ضرورتی‬
‫را که پيش می نھد تشکيل ھمگرائی ميان نمايندگان طيف رنگارنگ اپوزسيون‬
‫دموکراسی خواه ايران‪ ،‬پيرامون خواست ھا واھداف "جنبش مدنی سبز" است‪ .‬آيا‬
‫"جبھه سبز" و "منشور سبز"؛ برای ضرورت ائتالف اجتماعی فراگير‪ ،‬در مسير دست‬
‫يافتن ايران به دموکراسی و حقوق بشر‪ ،‬مبتنی بر "مشترکات" دموکراسی خواھان‬
‫ايران‪ ،‬در جھت تحکيم "ھمبستگی ملی" پاسخ اتفاق آفرين ارمغان خواھد داشت؟‬
‫بايد ديد! آنچه که در لحظه‪-‬ی کنونی می توانم مجددا" بر آن تأکيد کنم عبارت از اين‬
‫است‪:‬‬
‫"ميان کسانی که از جمھوريت "نظام" دفاع می کنند و تغيير قانون اساسی بسود‬
‫جمھوريت را در برنامه کارزار خود دارند‪ ،‬با مردمی که دين و دولت را نھادھائی مستقل‬
‫از يکديگر و جدا از ھم می خواھند و با گام ھای سنجيده در راه استقرار دموکراسی‬
‫پيکار می کنند‪ ،‬ھمسوئی و ھمگامی بوجود آمده است که در طول سی سال عمر‬
‫جمھوری اسالمی ھيچگاه موجود نبوده است‪ .‬نکته ظريف در آرايش سياسی و مدنی‬
‫خواست ھا و اراده ھا در ايران امروز عبارت از اين است که کشاکش و جدال در "باال" و‬
‫"پائين" در ستيزگاھی متمرکز است که "حکومت والئی" در کانون آن قرار دارد‪ .‬به اين‬
‫علت اصالح طلبان و نيز مصلحت انديشان مدافع "جمھوريت نظام"‪ ،‬در منازعه‪-‬ای که تا‬
‫عميق ترين اليه ھای اجتماعی جامعه امروز ايران امتداد دارد‪ ،‬از "حمايت انتقادی"‬
‫تحولخواھان کشور برخوردار‪-‬اند‪(١) ".‬‬

‫در بخش دوم اين گفتار وجوه ديگری از "بحران" را پی می گيرم که ايران را در موقعيت‬
‫گذار به انقالب مشروطيت دوم نشان می دھد‪.‬‬

‫ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬
‫)‪ :(١‬ج‪ -‬ط؛ نماز جمعه ھاشمی رفسنجانی – عصر نو‪١٨.٠٧.٢٠٠٩ -‬‬

‫در سالگشت کشتار بزرگ سال ‪ ،۶٧‬نگاھی به جنايتکارانه ترين فتوای تاريخ معاصر ايران‪ ،‬مسعود نقره کار‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:35 PM PDT‬‬

‫منافق‪ ،‬محارب و مرتد در فتوی خمينی يعنی انسان ھايی که افکار و رفتار خمينی‬
‫مورد قبول شان نبود و چون او نمی انديشيدند و عمل نمی کردند‪ .‬به ھمين گناه‬
‫خمينی فرمان داد "با خشم و کينه انقالبی" محاکمه و اعدام شان کنند‪ ،‬و قاتالن نيز‬
‫"وسوسه و شک و ترديد نکنند و سعی کنند ]اشداء علی الکفار[ باشند"‬
‫فتوی آيت ﷲ خمينی با ھدف کشتار اسيران سياسی و عقيدتی حکومت اسالمی در‬
‫سال ‪ ١٣۶٧‬يکی از اسناد تکان دھنده ی جنايت عليه بشريت است ‪ .‬اين سند و پيامد‬
‫ناشی از آن‪ ,‬اثبات تدوام حيات وجه غير انسانی بشر‪ ,‬يا به تعبير روانشناسانه وجه "‬
‫حيوانيت انسان " يا " اليه غير عقالنی " ذھن و شخصيت نوعی از انسان ھا ست‪,‬‬
‫پاره ای از جھان ذھنی و رفتاری انسان که در چراگاه سبز و پربرکت برخی " ايديولوژی‬
‫ھا مذھب گونه " )‪ (١‬و پاره ای " مذاھب" ادامه حيات و فربھی يافته اند‪.‬‬
‫شرح کوتاه فاجعه‬
‫ھشتم مرداد ماه سال ‪ ١٣۶٧‬با فتوی آيت ﷲ خمينی کشتارزندانيان سياسی حکومت‬
‫اسالمی آغاز شد ‪ .‬اين فتوی جنون آميز در کمتر از دو ماه نزديک به ‪ ۵‬ھزار قربانی بر‬
‫جای گذاشت‪ .‬قربانيان اين کشتار زندانيان سياسی ای بودند که در بيدادگاه ھای‬
‫حکومت اسالمی محاکمه شده و دوران محکوميت شان را می گذراندند‪.‬‬
‫ھمراه با صدور اين فتوی‪ ,‬آيت ﷲ خمينی ھيأتی را مامور کشتار زندانيان کرد‪ ,‬اين‬
‫ھييت در محاکماتی ‪ ٢‬تا ‪ ٣‬دقثقه ای که در آنھا يک نفر روحانی و يا جالدی غير‬
‫روحانی نقش دادستان ‪ ,‬قاضی ‪ ,‬وکيل مدافع‪ ,‬ھيات منصفه و شاھد را ايفا می‬
‫کرد‪,‬احکام اعدام قربانيان را صادر کرد‪.‬در اين کشتار قضات جنايتکار حتی تالش می‬
‫کردند با طرح سؤال ھايی از پيش تعيين شده زندانی را بفريبند تا زندانی آن چه را‬
‫بگويد که اعدام مجازات اش باشد‪ .‬اينان به زندانيان اطمينان می دادند که محاکمه ای‬
‫در کار نيست‪ ،‬و برای اعالم عفو عمومی و جدا کردن زندانيان مسلمان از غير مسلمان‬
‫آمده اند‪.‬‬
‫پس از پنجم شھريور ماه )‪ ٢٧‬آگوست( و کشتار ھزاران مجاھد‪ ،‬ھيأت يا کميسيون‬
‫مرگ‪،‬خالف آنچه در فتوی خمينی آمده بود به کشتار اسيران غير مجاھد و چپ دست‬
‫زد‪ .‬ھيأت مرگ و کشتار در اين رابطه نيز ضمن دادن اطمينان به اين که فقط می‬
‫خواھد مسلمانانی را که به فرايض دينی خود عمل می کنند‪ ،‬از کسانی که اين‬
‫فرايض را به جای نمی آورند‪ ،‬جدا کند‪ ،‬با سؤال ھای فريبکارانه صد ھا تن ازاسيران‬
‫غير مجاھد و چپ را اعدام کرد‪.‬‬
‫در باره چرايی صدور اين فتوی‬
‫درباره ی علل اين جنايت بزرگ نظرات گوناگونی مطرح شده است‪:‬‬
‫برخی پذيرش قطعنامه ‪ ۵٩٨‬شورای امنيت سازمان ملل متحد ‪ -‬که خمينی در ‪٢٧‬‬
‫تيرماه سال‪ ١٣۶ ٧‬پذيرفت ‪ -‬و برای او " سرکشيدن جام زھر آلود" بود‪ ،‬را دليل فرمان‬
‫قتل عام زندانيان می دانند‪ .‬آنان که چنين نظری دارند می گويند خمينی با اين کار می‬
‫خواست خشم خود را از اين شکست فرونشاند‪.‬‬
‫حمله ی سازمان مجاھدين خلق ايران در سوم مردادماه به غرب کشور را عده ای‬
‫دليل صدور فتوای قتل عام زندانيان سياسی و عقيدتی می دانند‪ .‬اينان بر اين باورند‬
‫که اين حمله خمينی و حکومت اسالمی اش را دچار وحشت و سرآسيمگی کرد‪ ،‬و او‬
‫و ياران اش بر آن شدند تا با کشتار زندانيان سياسی و عقيدتی ھم احتمال ھمکاری‬
‫زندانيان در اعتراض ھا و شورش ھای ناشی از اين حمله را از ميان بردارند و ھم با‬
‫ايجاد رعب و وحشت آشتی ناپذيری خود را با مخالفين حکومت بنمايانند‪ .‬متن فتوی‬
‫خمينی مورد استناد صاحبان چنين نظری است‪.‬‬
‫عده ای نيز بر اين نظرند که پيش از پذيرش قطعنامه ی شورای امنيت سازمان ملل‪،‬و‬
‫پيش از حمله ی مجاھدين خلق‪ ،‬خمينی و ياران اش به بھانه ی اينکه زندانيان تواب‬
‫آزادشده باز به سازمان مجاھدين پيوستند قصد "پاکسازی" زندان ھا را داشتند‪.‬‬
‫اعتصاب ھا و مقاومت ھای درون زندان‪ ،‬بيماری خمينی و احساس اين که مرگش به‬
‫زودی فرا خواھد رسيد‪ ،‬و نيز نشان دادن قاطعيتی ھراس آور را صاحبان اين نظر داليل‬
‫قتل عام سال ‪ ۶٧‬می دانند‪.‬‬
‫عده ای ديگر اما بر اين باورند که پايان جنگ‪ ،‬پايان بھانه تراشی برای مشکالت‬
‫اجتماعی و اقتصادی بود ‪ .‬اين نگرانی که مردم به خاطر مشکالت مذکوردست به‬
‫اعتراض و شورش بزنند وجود داشت و خمينی بر آن شد تا بازماندگان احزاب و سازمان‬
‫ھای سياسی را که در اسارات داشت از ميان بردارد تا سازمان دھندگانی احتمالی‬
‫برای سامان دادن اعتراض ھا وشورش ھا وجود نداشته باشد‪.‬‬
‫برخی ديگر پاسخ واقعی در مورد اعدام ھای جمعی را در فعل و انفعاالت درون رژيم‬
‫جست وجو می کنند‪... " .‬با تحقق يافتن صلح‪ ،‬خمينی ناگھان دريافت که سيمان‬
‫پربھايی را که به وسيله ی آن گروه ھای ناھمگون پيروان او‪ ،‬با ھم پيوند يافته بودند‪ ،‬از‬
‫دست داده است‪ .‬برخی از اين پيروان‪ ،‬ميانه رو‪ ،‬برخی تندرو‪ ،‬گروھی اصالح طلب‪،‬‬
‫بعضی جزمی و بنيادگرا‪ ،‬ديگران واقع بين و عامه گرا‪ ،‬بخشی معمم و بخش ديگر افراد‬
‫غير معمم بودند که نھانی احساساتی بر ضد طبقه ی روحانی در دل می پروراندند‪ .‬او‬
‫ھمچنين دريافت که با وضع مزاجی متزلزلی که دارد‪ ،‬ممکن است به زودی صحنه را‬
‫خالی کند و پيروان خود را از وجود يک رھبر بلندپايه محروم سازد‪ .‬افزوده بر اين‪ ،‬او‬
‫متوجه اين واقعيت نيز بود که در درون نظام عناصر منتقدی وجود دارند که آرزو می کنند‬
‫شکاف پديد آمده بين رژيم و غرب و ھمچنين با گروه ھای مخالف ميانه رو‪ ،‬از ميان‬
‫برخيزد‪...‬‬
‫کوتاه سخن اين که‪ ،‬حمام خون با اين ھدف برپا گرديد که ھم يک غسل خون باشد و‬
‫ھم يک پاک سازی درونی‪ .‬اين ھدف‪ ،‬با مجبور شدن منتظری به استعفا‪ ،‬دقيقاً به‬
‫تحقق پيوست‪(٢)«.‬‬
‫جنايتکارانه ترين فتوای تاريخ معاصر ايران‬
‫اين متن‪ ,‬فتوی بنيان گذار حکومت اسالمی ايران است‪:‬‬
‫" بسم ﷲ الرحمن الرحيم‬
‫از آنجا که منافقين خائن به ھيچ وجه به اسالم معتقد نبوده و ھر چه ميگويند از روی‬
‫حيله و نفاق آنھاست و به اقرار سران آنھا از اسالم ارتداد پيدا کرده اند‪ ،‬و با توجه به‬
‫محارب بودن آنھا و جنگھای کالسيک آنھا در شمال و غرب و جنوب کشور با‬
‫ھمکاريھای حزب بعث عراق و نيز جاسوسی آنان برای صدام عليه ملت مسلمان ما‪ ،‬و‬
‫با توجه به ارتباط آنان با استکبار جھانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکيل‬
‫نظام جمھوری اسالمی تاکنون‪ ،‬کسانی که در زندانھای سراسر کشور بر سر موضع‬
‫نفاق خود پافشاری کرده و ميکنند محارب و محکوم به اعدام ميباشند و تشخيص‬
‫موضوع نيز در تھران با رای اکثريت آقايان حجه االسالم نيری دامت افاضاته )قاضی‬
‫شرع( و جناب آقای اشراقی )دادستان تھران( و نماينده ای از وزارت اطالعات می‬
‫باشد‪ ،‬اگر چه احتياط در اجماع است‪ ،‬و ھمين طور در زندان ھای مراکز استان کشور‬
‫رای اکثريت آقايان قاضی شرع‪ ،‬دادستان انقالب و يا داديار و نماينده وزارت اطالعات‬
‫الزم االتباع ميباشد‪ ،‬رحم بر محاربين ساده انديشی است‪ ،‬قاطعيت اسالم در برابر‬
‫دشمنان خدا از اصول ترديدناپذير نظام اسالمی است‪ ،‬اميدوارم با خشم و کينه‬
‫انقالبی خود نسبت به دشمنان اسالم رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد‪ .‬آقايانی‬
‫که تشخيص موضوع به عھده آنان است وسوسه و شک و ترديد نکنند و سعی کنند‬
‫]اشداء علی الکفار[ باشند‪ .‬ترديد در مسايل قضايی اسالم انقالبی ناديده گرفتن خون‬
‫پاک و مطھر شھدا ميباشد‪ .‬والسالم‪.‬‬
‫روح ﷲ موسوی الخمينی"‬
‫اصل اين فتوی ‪ ,‬با دست خط خمينی در کتاب خاطرات آيت ﷲ منتظری آمده است ‪,‬و‬
‫در تارنما ھای مختلف نيز منتشر شده است ‪ .‬اين فتوی حتی نزديکان خمينی را سؤال‬
‫دار کرد‪ .‬احمد خمينی در پشت فتوی از پدرش می پرسد ‪:‬‬
‫" بسمه تعالی‬
‫پدر بزرگوار حضرت اما مد ظله العالی‬
‫پس از عرض سالم‪ ،‬آيت ﷲ موسوی اردبيلی در مورد حکم اخير حضرتعالی درباره‬
‫منافقين ابھاماتی داشته اند که تلفنی در سه سؤال مطرح کردند‪:‬‬
‫‪ – ١‬آيا اين حکم مربوط به آنھاست که در زندان ھا بوده اند و محاکمه شده اند و‬
‫محکوم به اعدام گشته اند ولی تغيير موضع نداده اند و ھنوز ھم حکم در مورد آن ھا‬
‫اجرا نشده است‪ ،‬يا آنھايی که حتی محاکمه ھم نشده اند‪ ،‬محکوم به اعدامند؟‬
‫‪ – ٢‬آيا منافقين که محکوم به زندان محدود شده اند و مقداری از زندانشان را ھم‬
‫کشيده اند ولی بر سر موضع نفاق ميباشند محکوم به اعدام ميباشند؟‬
‫‪ – ٣‬در مورد رسيدگی به وضع منافقين آيا پرونده ھای منافقينی که در شھرستانھايی‬
‫که خود استقالل قضايی دارند و تابع مرکز استان نيستند بايد به مرکز استان ارسال‬
‫گردد يا خود ميتوانند مستقال ً عمل کنند؟"‬
‫و آيت ﷲ خمينی با خشم ‪ ,‬وقاحت و شقاوتی کم نظير در زير نامه می نويسد‪:‬‬
‫" بسمه تعالی‬
‫در تمام موارد فوق ھر کسی در ھر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است‪.‬‬
‫سريعاً دشمنان اسالم را نابود کنيد‪ .‬در مورد رسيدگی به وضع پرونده ھا در ھر صورت‬
‫که حکم سريعتر انجام گردد ھمان مورد نظر است‪.‬‬
‫روح ﷲ الموسوی الخمينی" )‪(٣‬‬
‫***‬
‫فتوای آيت ﷲ خمينی سند تاريخی ی عدم تحمل دگرانديشی تا حد کشتار بيرحمانه‬
‫و ددمنشانه ی دگرانديشان است‪.‬‬
‫‪ "-١‬نفاق ‪ ,‬ارتداد و محارب " ‪ ,‬اسم رمز دگرانديش ستيزی‪.‬‬
‫آنان که خود را منادی حقيقت مطلق و برتر و نماينده ی خدا يا ھر خدا واره ی می‬
‫پندارند ‪ ،‬و کالم شان را آخرين وبھترين می دانند‪ ,‬دشمنان دگر انديشی اند‪ .‬با اتکا به‬
‫تاريخ گذشته و تجربه ی اکنونيان ‪ ,‬مذھب و ايديولوژی ھای مذھب گونه ‪ ,‬بزرگ ترين‬
‫عوامل پيدايی عدم تحمل و نابردباری در رابطه با دگرانديشی اند‪ .‬مذاھب و ايديولوژی‬
‫ھای مشابه جايی برای شک و ترديد بر مطلقيت و يقين نگذاشته اند‪.‬‬
‫در قرآن‪ ،‬آيه ھای بسياری تکرار کرده اند که" در اين کتاب ھيچ شکی روا نيست " )‬
‫سوره بقره ‪ ,‬آيه ‪ . (٢‬اين کتاب ابدی است و ھيچ کس و ھيچ چيز نمی تواند در آن‬
‫تغييری به وجود آورد‪ .‬در قرآن ھمه چيز ھست و ھيچ کمی و کاستی در آن وجود‬
‫ندارد‪ .‬در ديدگاه مسلمين محمد نيز "خاتم االنبيا" ست و آخرين کالم را گفته‬
‫است‪.‬چنين پنداری توان ديدن و زيستن با ھيچکس غيراز خود و خودی ھا ندارد ‪ ,‬خود‬
‫حق بينی ھمزاددگرانديش ستيزی ست‪.‬‬
‫اگر چه در قرآن بسته به شرايط و موقعيت دگرانديشان در جامعه‪ ,‬آيه ھای متناقضی‬
‫در برخورد با دگرانديشان وجود دارد ‪ ,‬اما تاريخ اسالم‪ ,‬تاريخ غلبه گرايش عدم تحمل‬
‫دگرانديشی بر ساير گرايش ھا است‪.‬‬
‫بسياری از مسلمين در توجيه غلبه گرايش عدم تحمل دگر انديشی در حکومت‬
‫اسالمی ايران‪ ,‬نظام نظری اسالم را با نظام نظری شريعت اسالم متفاوت معرفی می‬
‫کنند ‪ ،‬و بر اين باورند که نظام حکومت اسالمی نظام شريعت اسالم است‪ ،‬يعنی نه‬
‫مبتنی بر قرآن که بر احاديث و روايت ھا و حکايت ھا اتکا دارد‪ ،‬و سيستم فکری‬
‫ساخته شده توسط کلينی و مال محمدباقر مجلسی )بحاراالنوار( )‪ ،(۴‬مال احمد‬
‫نراقی‪ ،‬سيد محمد باقر شفتی ‪,‬مال محسن فيض کاشانی‪ ،‬مال محمدباقر سبزواری‪،‬‬
‫سيد جعفر کشفی و امثالھم است ‪ .‬اينکه نظام نظری شريعت تفاوت ھايی با نظام‬
‫نظری اسالم اوليه دارد پوشيده نيست ‪ ,‬اما سر منشاء عدم تحمل دگرانديشی در‬
‫کالم ھای ادعايی از سوی خدای واحد ويگانه در قران و گفتار و رفتار محمد وجود‬
‫داشته و دارد‪ ,‬که که در گفتار ھا و نوشتار ھای بسياری به نمونه ھای کالمی ‪,‬‬
‫گفتاری و کرداری آن ھا اشاره شده است‪ .‬البته پذيرفتنی ست که نظام نظری‬
‫شريعت آستانه اين تحمل را کاھش داده است تا آن حد که از آن فتاوی امثال خمينی‬
‫بيرون بزند‪.‬‬
‫آيت ﷲ خمينی دگرانديش ستيزی اش را با طرح اصول حکومت اسالمی و وظايف امت‬
‫‪ ،‬و نيزغير قابل تغيير بودن آن ھا تا روز " قيامت" را ‪ ,‬بدون کوچک ترين ابھام‪ ،‬پيش از‬
‫بنيانگذاری حکومت اسالمی در کتاب ھا و گفتارھايش تشريح کرده بود‪:‬‬
‫»شارع مقدس اسالم يگانه قدرت مقننه است و ھيچ کس حق قانونگذاری ندارد و‬
‫ھيچ قانونی جز حکم خدا را نمی توان به مورد اجرا گذاشت‪ .‬در حکومت اسالمی‬
‫حاکميت منحصر به خداست و قانون فرمان خداست… پس حاکميت رسماً به فقھا‬
‫تعلق دارد…« )نقل از مقاله ی آيت ﷲ خمينی در کيھان ‪ ٩‬بھمن ماه ‪.(١٣۵٧‬‬
‫خمينی بارھا با تأکيد در نفی رسمی تمام حقوق و اختيارات مردم‪ ،‬ھر نوع آزادی و آزاد‬
‫انديشی و حاکميت مردم را مخالف اسالم اعالم کرده بود‪.‬‬
‫پس از کشتار دگرانديشان در سال ھای ‪ , ۵٧-۵۶‬خمينی و خمينيسم خودبرتربينی‬
‫شيعيان اثنی عشری و تحميل دين شان به دگرانديشان سياسی و عقيدتی را در‬
‫قانون اساسی حکومت اسالمی به نمايش گذاشت‪ ،‬تا آن حد که تمامی فعاليت ھای‬
‫فردی و اجتماعی نمی بايد خالف دين مبين اسالم باشند‪ ،‬و صواب و ناصواب را ھم ‪۶‬‬
‫نفر ازفقھای شورای نگھبان تعيين می کنند‪) .‬ر‪.‬ک به اصل دوم از فصل اول(‪.‬‬
‫پس از کشتار بزرگ ديگری از دگرانديشان در سال ھای ‪ ,۶١-۶٠‬خمينی با فتوی‬
‫کشتار سال ‪ ١٣۶٧‬دگرانديش کشی و بيرحمی و شقاوت اش را عريان تر از گذشته‬
‫ثبت تاريخ کرد‪.‬‬
‫خمينی در اين فتوی زندانيان را "منافق ‪ ,‬محارب و مرتد " خطاب می کند‪ ,‬و طبق‬
‫تعاريف و قوانين تبيين شده بر مبنای اين تعاريف‪ ,‬خواستار مجازات آن ھا می شود‪.‬‬
‫"‪....‬از آنجا که منافقين خائن به ھيچ وجه به اسالم معتقد نبوده و ھر چه ميگويند از‬
‫روی حيله و نفاق آنھاست و به اقرار سران آنھا از اسالم ارتداد پيدا کرده اند‪ ،‬و با توجه‬
‫به محارب بودن آنھا ‪......‬کسانی که در زندانھای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود‬
‫پافشاری کرده و ميکنند محارب و محکوم به اعدام ميباشند‪"....‬‬
‫اين سه واژه و مفھوم يک معنای مشترک ‪,‬و سه تعريف متفاوت دارند ‪ .‬معنای مشتر‬
‫ک شان اين است که " منافق ‪ ,‬محارب و مرتد کسانی ھستند که گفتار و رفتار‬
‫خمينی مورد قبول شان نيست و چون خمينی نمی انديشند"‪.‬‬
‫خمينی و ھمفکران اش در تعريف از منافق‪ ,‬که مورد تاکيدش در اين فتوی ست ‪ ,‬گفته‬
‫اند ‪:‬‬
‫" ‪......‬منافق چيزی را می گويد و خودش عمل نمی کند‪ .‬شما را دعوت به خير و صالح‬
‫می کند و خودش خير و صالح ندارد‪ .‬شما را دعوت به اسالم حقيقی می کند و‬
‫خودش آن را نمی خواھد‪ .‬شما را دعوت به اتحاد می کند و خودش دنبال اين نيست‬
‫که اتحاد را ايجاد کند‪ .‬شما را از نفاق پرھيز می دھد و خودش آن طور نيست و‪(۵)"....‬‬
‫اما سی سال تجربه حکومت اسالمی نشان داد ه است منافق واقعی کيانند‪ .‬چه‬
‫کسانی مردم را با دعوت به خير و صالح و اتحاد فريفتند و سر انجام ملتی را در مسلخ‬
‫نفاق و جھالت خود قربانی کردند‪ ,‬جز آيت ﷲ خمينی و خامنه ای چھره ی شاخص‬
‫تری در معنا دادن به نفاقی که خود معنا کرده اند ‪ ,‬می شناسيد؟ موجوداتی دورو که‬
‫بر اصل " مخالفت ظاھر با باطن" صحه گذاشته اند‪.‬‬
‫‪ -٢‬فتوايی سرشار از خشونت جنون آميز‬
‫خمينی در فتوی اش اوج شقاوت و سنگدلی ‪ ,‬و " نيمه ی حيوانيت" انسان را نشان‬
‫داده است‪ .‬او به قاتلين اسيران زندانی اش توصيه می کند در " فضيلت" بی رحمی و‬
‫قساوت اسالمی شان شک و ترديد نکنند‪.‬‬
‫"‪ .....‬رحم بر محاربين ساده انديشی است‪ .....‬قاطعيت اسالم در برابر دشمنان خدا از‬
‫اصول ترديدناپذير نظام اسالمی است‪ ،‬اميدوارم با خشم و کينه انقالبی خود نسبت به‬
‫دشمنان اسالم رضايت خداوند متعال را جلب نمائيد‪ ...‬آقايانی که تشخيص موضوع به‬
‫عھده آنان است وسوسه و شک و ترديد نکنند و سعی کنند ]اشدًا علی الکفار[‬
‫باشند‪"....‬‬
‫تاريخ اسالم سرشار از اين دست بيرحمی ھا و قساوت ھا‪ ,‬و اين حکايت است که‬
‫اسالم سياسی آن بخش از آموزه ھای قرآن و محمد را به کار گرفته است که‬
‫انحصارطلبی‪ ،‬خودبرتربينی‪ ،‬و قشريگری‪ ,‬تعزير ‪ ,‬حبس ‪ ,‬جھاد و قتل سرکوب و کشتار‬
‫دگرانديشان و دگررفتاران و مخالفان عقيدتی سر لوحه اش بوده است‪ .‬اين ويژگی به‬
‫ويژه بعد از قرن چھارم ھجری که تنش ھا و عصبيت ھای فرقه ای و اختالف نظر ميان‬
‫فقھا باال گرفت وھولناک تر چھره نماياند ‪ .‬امروز حکومت اسالمی ايران‪ ،‬نمونه ای از‬
‫حاکميت ھمان دست ازفقيھان است‪.‬‬
‫در اين تاريخ تنھا آيت ﷲ خمينی پيام آور خشونت و دگرانديش کش نبوده است‪ ،‬اکثر‬
‫فقيھان در طول تاريخ فقاھت اين گونه بودند‪ ،‬و ھستند‪ .‬به ويژه آن جا که تاريخ شاھان‬
‫را با تاريخ ايمان شان گره می زنند‪ ،‬و شاه را "ظل ﷲ فی االرض"‪ ،‬نايب امام زمان و از‬
‫نزديکان امامان‪ ،‬و حتی در زمره اولياء و پيامبران جا می زنند‪ ،‬شمشيری دو دم را به‬
‫جسم وجان دگرانديشان خونين می کنند؛ وچه آن جا که خود "حاکم مطلق" می‬
‫شوند و به "ذبح شرعی" انسان و انسانيت می پردازند با داس مرگ به درو کردن‬
‫"ثواب" رو می آورند‪.‬‬
‫اين دست خشونت ھای جنون آميز را از فردای بنيانگذاری حکومت اسالمی درايران‬
‫شاھد بوده ايم‪ .‬نه فقط در درگيری ھای خونين فرقه ھا ودرون فرقه ای و کشتارھا‪,‬‬
‫بازتاب فکر و رفتار اين حکومت و رھبران اش در قبال دگرانديشان حتی با اقليت ھای‬
‫مذھبی ی "موحد" را در اليحه ی قصاص ديده ايم‪،‬اليحه ای که مبلغ و مروج نفرت و‬
‫روح انتقام در جامعه و دگرانديش کشی است‪ .‬جنون خشونت و کشتار در ميان‬
‫خمينی و ياران اش تا به آن حد پيشرفته بود ‪ ,‬و ھست ‪ ,‬که اينان حتی به آيه‪":‬اشداء‬
‫علی الکفر رحماء بينھم؛ )با کافران سرسخت و با يکديگر مھربان باشيد(" )آيه ‪،٢۶‬‬
‫سوره فتح( بھا نداده اند و خون ياران شان را ريخته اند‪.‬‬
‫خمينی اما در فتوی کشتار ‪ ۶٧‬تجلی و نماد چندسويه گی روانی و اجتماعی‬
‫خشونت‪ ,‬به ويژه خشونت حکومتی و دينی است ‪,‬و خشونت ناشی از " قدرت و‬
‫قدرت طلبی" راعريان تراز پيش به نمايش گذاشت‪ .‬اين فتوی جنون آميز نشانگر و‬
‫تاکيد کننده ی اين واقعيت است که در اين خشونت آفرينی ھای عريان بيش از ھر‬
‫عاملی‪ ،‬عامل مذھب‪ ،‬به ويژه آموزش ھای تشيع‪ ،‬نقش ايفا کرده است‪ ،‬مذھبی) و‬
‫تشيعی( که يا خود قدرت سياسی را در چنگ داشته و يا به قدرت ھای سياسی‬
‫مشروعيت بخشيده است ‪ ,‬مذھبی که اعمال خشونت نسبت به مخالفان" اصول "‬
‫اش را مجاز‪ ،‬وظيفه و تکليف دانسته است و با عدم تحمل ديگری زمينه ساز بروز‬
‫خشونت جنون آميز شده است‪.‬‬
‫"در آيه ‪ ٨٠‬سوره توبه خداوند تأکيد بيشتری روی مجازات منافقان نموده و خطاب به‬
‫پيامبر میفرمايد‪» :‬چه برای آنھا )منافقان( استغفار کنی و چه نکنی‪ ،‬حتی اگر ھفتاد‬
‫بار برای آنھا از خداوند طلب آمرزش نمايی‪ ،‬ھرگز خداوند آنھا را نخواھد بخشيد چرا که‬
‫آنھا خدا و پيامبرش را انکار کردند و راه کفر پيش گرفتند‪ .‬خداوند افراد فاسق و منافق را‬
‫ھدايت نمیکند‪"«.‬‬
‫وبا اتکا به اين گونه آ يه ھا فتوی کشتار ھزاران زندانی دگر انديش صادر شده است ‪ ,‬و‬
‫خشونت ھولناک مذھبی ادامه حيات يافته است ‪ .‬اين رھنمود خامنه ای ست که جا‬
‫پای پيشوای دگرانديش کش خود گذاشته است و امروز غثيان افکار خمينی از دھان‬
‫اش بيرون می زند ‪:‬‬
‫»خشونت قانونی نه فقط خوب بلکه الزم است« و اجراکنندگان اين "قانون" را ھم‬
‫مشخص می کند‪» :‬جوانان‪ ،‬مؤمنين و متدينين ايرانی اھل خشونت نيستند‪ ،‬اما آن جا‬
‫که قانون از آن ھا اعمال خشونت بخواھد دريغ نخواھند‬
‫کرد و‪(۶)".....‬‬
‫ـــــــــــــــــــــــــــ‬
‫زيرنويس‪:‬‬
‫‪" -١‬ايدئولوژی" نيز در تاريخ ‪ ,‬آنجاکه مذھب گونه به کار گرفته شده ‪,‬ھمان اثرھای‬
‫تخريبی را به جا گذاشته است‪ .‬اين نوع از ايديولوژی ھا "ايسم" ھايی پديد آوردند که‬
‫به عنوان سيستم عقايد و تصوراتی اليتغير و يگانه حقيقت موجود بر فکر و رفتار فرد و‬
‫يا گروه اجتماعی تسلط يافتند ‪,‬و فاجعه آفريدند‪ ).‬آلتوسر‪ ،‬لوئی‪ :‬ايدئولوژی و دستگاه‬
‫ھای ايدئولوژيک دولت )‪ ١‬و‪ ،(٢‬ترجمه ا‪ .‬فرخ – س‪ .‬اميد‪ ،‬انديشه شماره ‪(١‬‬
‫‪ -٢‬آبراھاميان‪ ،‬يرواند‪ :‬کشتار تابستان ‪ ،۶٧‬سال ‪ ،١٣٧٢‬برگرفته از سايت اخبار روز‪،‬‬
‫دھم شھريور ماه ‪.١٣٨٣‬‬
‫‪ -٣‬منبع‪ :‬خاطرات آيت ﷲ منتظری ‪ ،‬شرکت کتاب‪ ،‬ص ‪٣۵١‬‬
‫‪ -۴‬ميرزا آقا خان کرمانی گفته است ‪:‬‬
‫»اگر يک جلد کتاب بحاراالنوار مجلسی را در ھر ملتی انتشار دھند و در دماغ ھای آنان‬
‫اين خرافات را استوار و ريشه دار کنند‪ ،‬ديگر اميد نجات از برای آن ھا مشکل و دشوار‬
‫است‪ ) «.‬نامه ھای تبعيد ميرزا آقا خان کرمانی(‬
‫‪ -۵‬سخنرانی در جمع فرماندھان سپاه و مسئولين ارتش‪ ,‬مھر ماه سال ‪١٣۵٩‬‬
‫‪ -۶‬خطبه ی نماز جمعه )‪ ١۴‬آپريل‪ ٢۶ ،‬فروردين سال ‪(١٣٧٩‬‬

‫مسئوليت از حق نشأت می گيرد و نه از قدرت‪ ،‬ابوالحسن بنی صدر‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:30 PM PDT‬‬

‫مجريان طرح تقلب بزرگ "توجيه شرعی" شده اند که تقلب نه تنھا جايز بلکه واجب‬
‫است‪ .‬وقتی امری واجب می شود‪ ،‬يعنی بی چون و چرا می بايد اطاعت شود‪ .‬مبنای‬
‫توجيه اينست ‪ :‬حق واليت قابل تجزيه نيست‪ .‬بنا بر اين‪ ،‬يا از آن جمھور مردم است و‬
‫يا از آن‪" ،‬ولی امر"‪ .‬اما به جمھور مردم تعلق ندارد زيرا خداوند آن را از آن پيامبر و امام‬
‫و فقيه کرده است‪ .‬بنا بر اين‪ ،‬رأی مردم به حساب نيست‬
‫پرسشھا از ايرانيان و پاسخ ھا از ابوالحسن بنی صدر‬
‫‪ - ٣‬قطعا نظر ما اين نخواھد بود که مأمور به وظيفه و بيان حق ھستيم و مأمور به‬
‫نتيجه نيستيم‪ .‬با توجه به مسئوليت انسان نسبت به نتايج و پيامدھای سخن خويش‬
‫و راه حلھايی که ارائه میشوند‪ ،‬لطفا بطور دقيق بفرماييد‪ ،‬مشکل اصلی جامعه ما‬
‫کجاست و چگونه و با کدام راه حلھا اين مشکل برطرف میشوند؟ قطعا نخواھيد‬
‫گفت که مشکل اصلی رژيم استبداد است‪ ،‬چه آنکه خصوصيات استبداد پيش از آن در‬
‫روح و روان جامعه سياسی و فرھنگی ايرانيان ريشهھای بس عميقی دارند‪ .‬چه آنکه‬
‫اينجانب پس از يک عمر مطالعه و زندگی تجربی در ميان ايرانيان‪ ،‬نيک دريافته ام که‬
‫ھم پوشی ارگانيک ميان عالئق اين رژيم و عالئق جامعه سياسی ايران وجود دارد‪ .‬اگر‬
‫نبود اين ھمپوشی ارگانيک‪ ،‬بی گمان رژيم استبداد يک لحظه عمر نمیکرد‪ .‬اينجانب‬
‫در راهحلھا و چه بايد کردھايی که جستجو کرده است‪ ،‬ابتدا جامعه ايرانی را به چند‬
‫اليه تقسيم نموده است‪ :‬يک‪ ،‬اليه روشنفکری و نخبگانی که نظر و انديشه توليد‬
‫میکنند‪ .‬دو‪ ،‬روشنفکران و سياست ورزانی که اين نظرھا را در مقاالت‪ ،‬گزارشات و‬
‫نشريات به انديشه عمومی و سياسی در میآورند‪ .‬سه‪ ،‬و پس از آن با اليه ديگری به‬
‫نام دانشجويان و جوانان روبرو ھستيم که اين انديشهھا را در عرصه عمومی و در‬
‫عرصه فرھنگ به عمل در میآورند‪ ،‬و اگر جوانان و دانشجويان نماد کنشھای عمومی‬
‫در جامعه تلقی شوند‪ ،‬تأثيرات کنش و واکنشھای آنان را در جامعه خواھيم يافت‪.‬‬
‫میتوان با اين ايده دريافت که مشکل کجاست و از کجا بايد آغاز کرد‪ .‬اکنون از شما‬
‫میخواھم که به طور دقيق بفرماييد که مشکل اصلی و يا مشکلھای اصلی در‬
‫جامعه کجاست و جزء به جزء و قدم به قدم راهحل شما چيست؟‬
‫مشکل اول اينست که ھنوز براين نيستيم که مأمور به بيان حق ھستيم و ھرکس‬
‫حق و مسئوليت دارد که خود خويشتن را ھدايت کند‪:‬‬
‫راستی اينست که اظھار حق کاری آسان نيست‪ .‬انسان ھائی می توانند حق را‬
‫اظھار کنند که دندان طمع رھبری ديگران را کشيده و حق ھر کس را بر رھبری خويش‬
‫پذيرفته باشند‪ .‬چرا که بنا گذاشتن بر رھبری کردن ديگران‪ ،‬اصل را بر ثنويت رھبری‬
‫کننده و رھبری شونده گذاشتن است‪ .‬بر اين اصل‪ ،‬ميان اين دو رابطه قوا بر قرار می‬
‫شود و حق قربانی قدرتمداری می گردد‪.‬‬
‫از اين رو‪ ،‬به پيامبر فرمود‪ :‬فرستاده را جز بالغ نيست‪ .‬اگر ھم بخواھی نمی توانی‬
‫کسی را ھدايت کنی‪ .‬ھرکس خود خويشتن را ھدايت می کند‪ .‬تاريخ اسالم به ما‬
‫می آموزد که چرا بيان حق در بيان قدرت از خود بيگانه شد‪ .‬انقالب ايران و آنچه از آن‬
‫پس روی داد‪ ،‬به ما می گويند چسان بيان آزادی در بيان قدرت از خود بيگانه می شود‪.‬‬
‫زندگی روزمره به ھر انسانی که استعداد جستجوی خود را بکار اندازد‪ ،‬می آموزد که‬
‫ھرگاه برآن شود که خود خويشتن را رھبری کند و در اين رھبری کردن‪ ،‬حقوق خويش‬
‫را بکار برد‪ ،‬زندگی او ديگر می شود‪ .‬ھمين »انتخابات« که فرصتی فراھم آورد برای‬
‫پديد آمدن جنبش ھمگانی‪ ،‬به ھمه آنھائی که احساس مسئوليت می کنند‪ ،‬می‬
‫آموزد که اگر خويشتن را از مالحظه ھا و مصلحت سنجی ھا آزاد می کردند و حق را‬
‫بی کم و کاست می گفتند‪ ،‬نتيجه جز آن می شد که شد‪ .‬امروز نيز اگر حق را بگويند‬
‫و خويشتن را از اثر کردن و نکردن و‪ ...‬و نتيجه آزاد کنند‪ ،‬جنبش می تواند تا پيروزی‬
‫ادامه يابد‪.‬‬
‫راستی اينست که اظھار حق‪ ،‬بی کم و کاست‪ ،‬ايجاب می کند آدمی از نتيجه آن‬
‫خويشتن را رھا کند‪ .‬از اين رو فرمود‪ :‬حق را بگوئيد ولو اظھار آن را برای خود زيانمند‬
‫تصور کنيد‪ .‬خداوند می داند که تصور زيان بردن از اظھار حق‪ ،‬از قدرت باوری است‪ .‬در‬
‫اظھار حق و عمل به حق‪ ،‬جز سود حاصل نمی شود‪ .‬زيرا ھر حقی خود روش خويش‬
‫است‪ .‬پس اظھار حق‪ ،‬آدمی را به حق می رساند‪ .‬عقل می بايد آزادی خويشتن را‬
‫بازيابد و از سانسورکننده ھا رھا شود‪ ،‬تا بتواند حق را اظھار کند‪ .‬بدترين نوع سانسور‪،‬‬
‫لحاظ کردن نتيجه اظھار حق است‪ .‬می دانيد که در خيانت به اميد‪ ،‬اشتباه ھای خود‬
‫را بر شمرده ام‪ .‬به تجربه دريافتم که می بايد بر حق بايستم و به آقای خمينی حق را‬
‫بگويم و تصحيح مرتب تجربه‪ ،‬رابطه من و او را رابطه حق با قدرت گرداند‪ .‬حاصل‬
‫مقايسه اين دو روش‪ ،‬برای نسل ھايی که از پی ھم می آيند ھمواره بکار خواھد‬
‫آمد‪.‬جمله وی" ‪ ٣۵‬ميليون بگويد بله من می گويم نه"‪ ،‬حاصل تقابل حق با قدرت بود‪.‬‬
‫پيش از ورود در ابتال و آزمايش‪ ،‬مالحظه پی آمد اظھار حق‪ ،‬مانع از آن می شد که حق‬
‫اظھار شود‪ .‬بعد از ورود در ابتال‪ ،‬رھا کردن خود از مالحظه ھا‪ ،‬از جمله مالحظه پی آمد‬
‫اظھار حق‪ ،‬توانائی شکستن اسطوره را به من بخشيد‪ .‬افق بسيار بازتری جستم‪.‬‬
‫ويژگی ھای حق را يافتم و به يافتن و اظھار بيان آزادی توانا گشتم‪.‬‬
‫موازنه عدمی را اصل راھنما کردن وقتی راھنمای انديشه و عمل می شود که عقل به‬
‫اندريافت حق آن سان که ھست و اظھار حق آن سان که ھست‪ ،‬توانا می شود‪ .‬برای‬
‫ديدن و گفتن حق آن سان که ھست‪ ،‬نياز به رھا شدن از ھمه مانع ھا است‪ .‬اين نياز‬
‫عقل را بر آن می دارد که مانع ھا را شناسائی کند‪ .‬به دنبال اين شناسائی‪ ،‬عقل در‬
‫پی آن می شود که اين مانع ھا را در جامعه شناسائی کند‪ .‬چون اين شناسائی‬
‫بعمل آمد‪ ،‬او می تواند سه کار سخت بزرگ را انجام دھد‪:‬‬
‫‪ – ١‬آزاد کردن خويش از مانع ھا و اظھار حق‬
‫‪ – ٢‬الگوی حق گشتن و‬
‫‪ – ٣‬آگاه کردن جامعه از مانع ھا و به الگوئی که شده است‪ ،‬برانگيختن انسانھا به بر‬
‫داشتن مانع ھا و زندگی فردی را عمل به حقوق انسان و زندگی جمعی را عمل به‬
‫حقوق جمعی کردن‪.‬‬
‫جامعه ای که‪ ،‬در آن‪ ،‬انسانھا‪ ،‬در قلمروھای مختلف سياسی و اجتماعی و اقتصادی و‬
‫فرھنگی خود‪ ،‬مصلحت را بر حق مقدم و مسلط می دانند و دائم به مصلحت عمل می‬
‫کنند‪ ،‬انسان بنده قدرت می شود‪ .‬و چون نمی توان نخست بنده قدرت شد و آنگاه بر‬
‫آن شوريد‪ ،‬ضرور است که حق الگوھای خود را بجويد‪ .‬الگوھائی که پندار و گفتار و‬
‫کردارشان حق بگردند تا که جامعه از اعتياد به اطاعت قدرت رھا شود‪.‬‬
‫بدين قرار‪ ،‬مشکل اول و بسيار بزرگ جامعه ھا اينست که الگوھای حق کم دارند‪.‬‬
‫برای مثال‪ ،‬برانگيختن مردم به دادن رأی‪ ،‬برانگيختن آنھا نه تنھا به چشم پوشيدن از‬
‫حق حاکميت‪ ،‬بلکه مشروعيت بخشيدن به »ولی جور« است‪ .‬حق اعضای جامعه بر‬
‫واليت برخويشتن و استقالل و آزادی در نامزد شدن و رأی دادن‪ ،‬بر زبان و قلم اکثريت‬
‫بزرگ نيامدند‪ .‬مصلحت شرکت کردن در انتخابات و رأی دادن به يکی از ‪ ۴‬نامزد برگزيده‬
‫رژيم‪ ،‬حکمی تخطی ناپذير شد و به اجرا در آمد‪.‬‬
‫طرفه اين که‪ ،‬با مشاھده نتيجه‪ ،‬عقلھای توجيه گر و حق گريز مدعی می شوند ‪ :‬اگر‬
‫شرکت در انتخابات نبود‪ ،‬جنبش بعد از انتخابات ھم نبود‪ .‬از ياد می برند که‬
‫‪ – ١‬جنبش ھمگانی را خطا می دانستند‪.‬‬
‫‪ – ٢‬می گفتند‪ :‬ھرگاه ھمه رأی بدھند‪ ،‬تقلب غير ممکن می شود‪ .‬به اين دليل‪ ،‬خود‬
‫را برای مقابله با تقلب بزرگ آماده نکرده بودند‪.‬‬
‫‪ – ٣‬پيشاپيش‪ ،‬ھشدار داده شد که احمدی نژاد رئيس جمھوری اعالم خواھد شد‪.‬‬
‫‪ – ۴‬پيش از شروع قرأت آراء‪ ،‬آقای موسوی خود را پيروز خواند‪ .‬او يا تصور نمی کرد‬
‫»تقلب بزرگ« آقای احمدی نژاد را به رياست جمھوری می رساند و يا می دانست که‬
‫بنا بر تقلب بزرگ است و گمان می برد با اعالن پيروزی خود‪ ،‬کودتا گران را منصرف می‬
‫کند و يا تصور می کرد جامعه را نسبت به تقلب بزرگ‪ ،‬پيشاپيش‪ ،‬آماده مقابله می‬
‫کند‪ .‬فرض سوم‪ ،‬در ھمان حال که »مشارکت ھمگان مانع از تقلب می شود« را نقض‬
‫می کند‪ ،‬اين پرسش را نيز در برابر عقل قرار می دھد‪ :‬با وجود علم به تقلب‪ ،‬چرا‬
‫طرحی برای مقابله با آن وجود نداشته است؟‬
‫‪ – ۵‬اين تحريم کنندگان بودند که کودتا و چگونگی وقوع و شرکت کنندگان در آن را‪،‬تحت‬
‫عنوان " کيش و مات " در وسائل ارتباط جمعی معتبر جھان انتشار دادند‪.‬‬
‫‪ – ۶‬آقای خامنه ای به مردم ايران و جبھه مخالف خود در رژيم‪ ،‬اعالن جنگ داد‪.‬‬
‫‪ - ٧‬نامزدھايی که تقلب بزرگ به زيانشان انجام گرفته بود‪ ،‬گرچه نتيجه اعالم شده را‬
‫نپذيرفتند‪ ،‬اما چون در برابر وضعيتی قرار گرفته بودند که برای روياروئی با آن‪ ،‬آمادگی‬
‫نداشتند‪ ،‬ابتکار عمل را از آن خود نکردند و در برابر کودتا گران‪ ،‬واکنش شدند و ماندند‪.‬‬
‫‪ - ٨‬ھرگاه مردم ايران دست به جنبش نمی زدند‪ ،‬کودتا صفت »مخملين« می يافت و‬
‫بدون مقاومتی کارساز‪ ،‬به نتيجه می رسيد‪.‬‬
‫‪ – ٩‬سرکوب بسيار وحشيانه و شديد و وسيع شد و ماند‪ .‬با وجود اين‪ ،‬در نماز جمعه‬
‫‪ ٢۶‬تير‪ ،‬آقای ھاشمی رفسنجانی به آقای خامنه ای حالی کرد که ادامه جنبش‪ ،‬برغم‬
‫سرکوب شديد و وسيع‪ ،‬يعنی اين که سرکوب راه بجائی نمی برد‪ .‬او )خامنه ای(‬
‫شکست خورده است و نياز به راه حل سياسی است‪.‬‬
‫اين واقعيت ھا می گويند‪ :‬ھرگاه‪ ،‬دست کم‪ ،‬بعد از وقوع »تقلب بزرگ«‪ ،‬بنا بر ابراز‬
‫حقيقت می شد‪ ،‬رفتاری چون رفتار عيسی سحر خيز می بايد رفتار ھمه آنھائی می‬
‫شد که به مردم اطمينان می دادند که با شرکت آنھا در دادن رأی‪ ،‬تقلب کارسازی‬
‫خود را از دست می دھد‪ .‬در پی آن‪ ،‬حقايق زير اظھار و تدبيرھای زير اتخاذ می شدند‪:‬‬
‫‪ – ١‬کودتا از راه تقلب بزرگ را آقای خامنه ای کارگردانی کرده است‪.‬‬
‫‪ – ٢‬حتی اگر قرار بر اين می شد که »نظام جمھوری اسالمی« زير سئوال قرار نگيرد‪،‬‬
‫فقدان صالحيت و کفايت و مشروعيت آقای خامنه ای‪ ،‬می بايد بالدرنگ‪ ،‬اعالم می‬
‫شد‪ .‬کاری که دير تر‪ ،‬حاصل پرسش آقای کديور از آقای منتظری شد‪.‬‬
‫‪ - ٣‬بنا بر اين‪ ،‬محل عمل سياسی در بيرون رژيم کودتا تعيين می شد‪ .‬کاری که مردم‪،‬‬
‫به ابتکار خود‪ ،‬کردند‪.‬‬
‫‪ – ۴‬نيروی محرکه جنبش از گزند دژخيمان رژيم حفظ می شدند‪ .‬کاری که انجام نشد‬
‫و به رژيم کودتا امکان داد بخش قابل مالحظه ای از نيروی محرکه را زندانی و تحت‬
‫شکنجه‪ ،‬برای گرفتن اعتراف‪ ،‬قرار دھد‪.‬‬
‫‪ – ۵‬مقاومت دراز مدت مردم در برابر رژيم کودتا تدارک می شد‪ .‬مقاومتی که به ابتکار‬
‫مردم‪ ،‬تا اين زمان‪ ،‬ادامه يافته است‪.‬‬
‫‪ – ۶‬گزينش محل عمل سياسی در بيرون رژيم کودتا و درون ايران‪ ،‬بقصد ھرچه‬
‫ھمگانی کردن جنبش‪ ،‬نياز به دست کم انتقاد از خود دارد‪ .‬چرا که وقتی کسانی‬
‫حاضر به اظھار حق در باره گذشته خود نباشند‪ ،‬نمی توانند با آنھائی که در اين محل‬
‫عمل به مقاومت ايستاده اند‪ ،‬رابطه ای بر پايه اعتماد متقابل بر قرار کنند‪.‬‬
‫‪ – ٧‬ابھام زدائی به جای ابھام گرائی که »مصلحت گرائی« تحميل می کند و مردم در‬
‫جنبش را ھم از نظر ھدف جنبش و ھم از نظر روش آن ) زمان و مکان عمل را از آن‬
‫مردم کردن و سامانه اطالع رسانی برای آنکه جمھور مردم بتوانند در جنبش شرکت‬
‫کنند و‪ (...‬و ھم از نظر حفظ جنبش از گزند مأموران واواک )جھت انحرافی دادن به‬
‫جنبش و به بن بست کشاندن آن و شناسائی عناصر ارزشمندی که نقش نيروی‬
‫محرکه را بازی می کنند( و ھم از لحاظ رھبری‪ :‬حزب و جبھه‪ ،‬وقتی محل عمل‬
‫سياسی محدوده رژيم است‪ ،‬کارآئی نمی جويند‪ .‬زيرا اصل بر اطاعت از »ولی امر‬
‫مطلق العنان« است ‪.‬‬
‫‪ – ٨‬خنثی کردن ضد اطالعات رژيم و زورپرستان رقيب و نيز کسب اطالع از درون رژيم و‬
‫آگاه کردن جامعه ملی و جامعه جھانی‪ .‬کاری که تا اين ھنگام آن جريان سياسی‬
‫تصدی می کند که محل عمل سياسی خود را بيرون رژيم و درون ايران قرار داده است‪.‬‬
‫‪ – ٩‬ترس زدائی به جای القای ترسھا و بحران زدائی‪ ،‬بخصوص بی اثر کردن بحران‬
‫سازيھای رژيم کودتا‪.‬‬
‫‪ – ١٠‬تدارک اسباب خنثی کردن کودتا‪ .‬ھرگاه بنا بر اظھار تمام حق باشد‪ ،‬می بايد به‬
‫صراحت استقرار واليت جمھور مردم ھدف شناخته شود و اسباب استقرار جمھوريت‪،‬‬
‫بمثابه واليت جمھور مردم بر اصول توحيد )الغای تضادھا و تبعيض ھا( و استقالل و‬
‫آزادی و رشد بر ميزان عدالت اجتماعی‪ ،‬تدارک شود‪.‬‬
‫بدين سان‪ ،‬دو رفتار در برابر يک واقعيت‪ ،‬ما را از اھميت اظھار حق و ابالغ اين حق به‬
‫ھمگان که »ھرکس خود خويشتن را ھدايت می کند« و می بايد مسئوليت عمل به‬
‫اين حق بس ارزشمند را بر عھده بگيرد‪ ،‬آگاه می کند‪.‬‬
‫مشکل دوم ‪ :‬ارزش برين بودن قدرت و اعتياد به اطاعت از قدرت است‪:‬‬
‫حق با پرسشگر اھل انديشه است‪ :‬بدون آنکه قدرت ارزش برين باشد و اسطوره‬
‫قدرت پرستيده شود و خداوند نيز قدرت تصور شود‪ ،‬ممکن نيست انسان به تابعيت‬
‫قدرت در اشکال گوناگون آن درآيد‪ .‬ترديد نيست که غلبه ضد فرھنگ قدرت بر فرھنگ‬
‫آزادی سبب می شود که دين بيان قدرت بگردد و مرامھا بيانھای گوناگون قدرت شوند‬
‫و انسانھا را به تابعيت قدرت درآورند و به اطاعت از قدرت معتاد کنند‪ .‬يکی از داليل‬
‫باقی ماندن ايران در استبداد‪ ،‬برغم سه جنبش ھمگانی در يک قرن‪ ،‬آن تابعيت و اين‬
‫اعتياد است‪ .‬عواملی را‪ ،‬در چند نوبت‪ ،‬موضوع مطالعه قرار داده ام )از جمله در مطالعه‬
‫ستون پايه ھای قدرت( که سبب تابعيت انسان از قدرت و معتادشدنش به اطاعت از‬
‫قدرت می شوند‪.‬‬
‫اين بار‪،‬اگر در آئينه واقعيت نمائی که »انتخابات« شد‪ ،‬از ديد پرستش اسطوره قدرت و‬
‫اعتياد به اطاعت از قدرت بنگريم‪،‬واقعيت در اذھان قدرتمدارھا اين شکل را به خود می‬
‫گيرد‪:‬‬
‫‪ – ١‬اطاعت از »رھبر«‪ ،‬بمثابه نماد قدرت‪ ،‬اساس کار کودتاگران را در ريختن طرح کودتا‬
‫و اجرای آن تشکيل داده است‪:‬‬
‫● مجريان طرح تقلب بزرگ »توجيه شرعی« شده اند که تقلب نه تنھا جايز بلکه واجب‬
‫است‪ .‬وقتی امری واجب می شود‪ ،‬يعنی بی چون و چرا می بايد اطاعت شود‪ .‬مبنای‬
‫توجيه اينست ‪ :‬حق واليت قابل تجزيه نيست‪ .‬بنا بر اين‪ ،‬يا از آن جمھور مردم است و‬
‫يا از آن‪» ،‬ولی امر«‪ .‬اما به جمھور مردم تعلق ندارد زيرا خداوند آن را از آن پيامبر و امام‬
‫و فقيه کرده است‪ .‬بنا بر اين‪ ،‬رأی مردم به حساب نيست‪ .‬رأی »ولی امر« به حساب‬
‫است‪ .‬رأی او بر اينست که احمدی نژاد رئيس جمھوری باشد‪.‬‬
‫● نامزدھائی که تقلب بزرگ به زيان آنھا انجام گرفته است‪ ،‬چون خود را ملتزم به‬
‫واليت مطلقه فقيه می دانند‪ ،‬با تصويب صحت »انتخابات« از سوی »رھبر«‪ ،‬ناگزير می‬
‫بايد اطاعت کنند و افزون بر سکوت‪ ،‬تقلب بزرگ را امضاء نيز بکنند‪.‬‬
‫‪ – ٢‬مردمی که رأی داده اند‪ ،‬پس از امضای صحت انتخابات از سوی »رھبر« و اطاعت‬
‫نامزدھا از امر »رھبر«‪ ،‬چون به اطاعت از قدرت معتاد ھستند‪ ،‬تسليم امر انجام يافته‬
‫می شوند‪ .‬ھرگاه کسانی سرکشی کردند‪ ،‬با سرکوب مختصری‪ ،‬به تابعيت از قدرت‬
‫باز می گردند‪.‬‬
‫‪ - ٣‬چون مردم حقی بر واليت ندارند‪ ،‬سرکشی آنھا‪ ،‬بغی است و مجازات باغی وقتی‬
‫»نظام مقدس« را به خطر می اندازد‪ ،‬مرگ است‪ .‬قوای سرکوبگر نيز اين سان‪،‬‬
‫»توجيه شرعی« می شوند‪.‬‬
‫‪ – ۴‬بخشی از جامعه نيز‪ ،‬تابعيت از قدرت و اعتياد به اطاعت از آن را اين سان توجيه‬
‫می کنند‪ :‬حتی اگر شک داشته باشيم که دولت‪ ،‬دولت اسالمی نيست‪ ،‬می بايد از‬
‫آن اطاعت کنيم‪ .‬زيرا بيم آن وجود دارد که مغضوب خداوند گرديم!‬
‫‪ - ۵‬بخش ديگری از بيم آن که برافتادن رژيم سبب استقرار دولت فاسدتری شود‪،‬‬
‫اطاعت از قدرت را توجيه می کنند‪.‬‬
‫‪ – ۶‬اما »اصالح طلبان« و ديگر سازمانھا و فعاالن سياسی‪ ،‬بدين عنوان که شرکت در‬
‫دادن رأی‪ ،‬سبب تقويت »جمھوريت نظام« و محدود شدن قلمرو مداخله »رھبر« می‬
‫شود‪ ،‬درون رژيم را تنھا محل سياسی تبليغ کرده اند‪ .‬در ھمان حال‪ ،‬نامزدھا بر »التزام‬
‫به واليت مطلقه فقيه« اصرار ورزيده اند‪» .‬التزام« يعنی اطاعت و ھيچ معلوم نيست‬
‫چگونه می توان چند تناقض موجود در اين ادعا را رفع کرد‪:‬‬
‫● تناقض ميان واليت مطلقه فقيه و جمھوريت که واليت جمھور مردم معنی می دھد‪.‬‬
‫● تناقض ميان محدود کردن قلمرو واليت مطلقه فقيه و التزام به واليت مطلقه فقيه‬
‫● تناقض ميان التزام به تعيين سياست ھای اقتصادی و خارجی و‪ ...‬از سوی واليت‬
‫مطلقه فقيه وقولھا و يا "برنامه ھائی" که به جامعه پيشنھاد شده اند و مردم با رأی‬
‫دادن به نامزد مطلوب خود‪ ،‬آنھا را تصويب کرده اند‪.‬‬
‫● تناقض اصالح با واليت فقيه که محور و جھت ياب نظام واليت مطلقه فقيه است‪.‬‬
‫استفاده از منطق صوری در پوشاندن اين تناقض ھا و نديدن تناقضھا از سوی جمھور‬
‫مردم‪ ،‬ما را از اين واقعيت آگاه می کند که بدون تابعيت از قدرت و اعتياد به اطاعت از‬
‫آن‪ ،‬ممکن نبود و نيست که مردمی را به پای صندوقھای رأی کشاند ) که در واقع از‬
‫خود حق واليت را سلب کردن و از آن قدرت شناختن آنست(‪.‬‬
‫‪ – ٧‬بعد از انجام کودتا از راه تقلب بزرگ‪ ،‬جنبش ھمگانی‪ ،‬گرچه بتدريج از محدوده رژيم‬
‫به قلمرو باز آزادی که بيرون رژيم و درون ايران است‪ ،‬راه برده است‪ ،‬اما ھم ابھام ھای‬
‫موجود گويای پرستش اسطوره قدرت و اعتياد به اطاعت از قدرت ھستند و ھم‬
‫شعارھا‪» :‬مرگ بر« ھا‪ ،‬ترجمان قدرت مداری و بيانگر جانشين کردن قدرتی با قدرت‬
‫ديگر ھستند‪ .‬بر فرض که جمھور مردم متنبه شوند و اين شعارھا را با شعارھای زنده‬
‫باد استقالل و زنده باد آزادی و زنده باد واليت جمھور مردم‪ ،‬جانشين کنند‪ ،‬تا وقتی‬
‫تعريفھای استقالل و آزادی و واليت جمھور مردم را روش نکنند‪ ،‬شعارھا با رفتارھا در‬
‫تناقض می شوند‪ .‬ھمان تناقضی که سبب شد انقالب ايران فرصت را از آن دولت‬
‫حقوق مدار و جامعه مردم ساالر نکند و از آن استبداد مالتاريا کند‪.‬‬
‫‪ – ٨‬خشونت زدائی ھنوز روش نيست‪ .‬گرچه خصلت جنبش ھمگانی‪ ،‬عدم خشونت‬
‫است اما شعارھا و رفتارھای خشونت آميز نيز مشاھده می شوند‪ .‬اين شعارھا و‬
‫رفتارھا به مأموران رژيم )واواکی ھا و غير آنھا(‪ ،‬فرصت و امکان ميدھد که خود را وارد‬
‫جمع ھا کنند و خشونت را به جنبش تحميل و با شناسائی و دستگيری سمت يابھای‬
‫جنبش‪ ،‬آن را از نيروی محرکه خود محروم کنند‪ .‬بدين قرار‪ ،‬قدرت )= زور( ھمچنان‬
‫روش است‪ .‬چون روش است‪ ،‬به ضرورت‪ ،‬ھدف نيز می شود‪ .‬اين ھدف رھبری و بنا‬
‫بر اين‪ ،‬ماھيت دولت را نيز معين می کند‪.‬‬
‫‪ – ٩‬بيان نامزدھائی که تقلب به زيانشان انجام گرفته است‪ ،‬بيان قدرت است‪.‬از آنجا‬
‫که نمی توانند محدوده رژيم را ترک گويند‪ ،‬بيان قدرتی بس مبھم نيز ھست‪ .‬بيان و‬
‫رفتار آنھا‪ ،‬برای مردم نقش ديگری جز وسيله نزاع شدن ميان دو جبھه متخاصم در‬
‫رژيم‪ ،‬باقی نمی گذارد‪ .‬برای اين که مردم استقالل پيدا کنند و محل عمل سياسيشان‬
‫بيرون از رژيم‪ ،‬درون ايران‪ ،‬بگردد‪ ،‬نياز به بيان آزادی است‪ .‬انقالب‪ ،‬رھا شدن از بيانھای‬
‫قدرت و برخوردار شدن از بيان آزادی‪ ،‬نه تنھا مردم را از بند پرستش قدرت و اعتياد به‬
‫اطاعت از قدرت می رھد‪ ،‬بلکه تغيير از جامعه ای که قدرت محور نظام اجتماعيش را‬
‫تشکيل می دھد‪ ،‬بلکه جھت ياب نيروھای محرکه اش نيز ھست‪ ،‬به جامعه ای دارای‬
‫نظام اجتماعی باز را نيز ميسر می کند‪ .‬بدين قرار‪ ،‬بيان آزادی‪ ،‬پيشاپيش‪ ،‬تکليف‬
‫نيروی جانشين و دولت حقوق مدار را معين می کند‪.‬‬
‫‪ – ١٠‬نقش قدرت در جنبش بنوبه خود سبب يک رشته ترسھا از آينده می شود و اين‬
‫ترسھا مانع ھای ھرچه ھمگانی تر شدن جنبش و ادامه آن تا پيروزی ھستند‪:‬‬
‫● ترس روحانيان و دين داران از پيروزی جنبش و سوختن خشک و تر به آتش قھر‬
‫مردمی که در رژيمی مرگ آور و ويرانگر و فساد گستر زيسته اند‪.‬‬
‫● ترس نيروھای مسلح از تکرار رفتاری که با ارتش و نيروھای انتظامی بعد از سقوط‬
‫شاه شد‪.‬‬
‫● ترس مردم از خالء قدرت و ميدان دار شدن گروه ھای مسلح سياسی و اشرار و‪...‬‬
‫● ترس قشرھائی از جامعه ‪ :‬ھم آنھا که رژيم آنھا را بلحاظ مالی فربه کرده است و‬
‫ھم آنھا که از خرده امتيازھائی برخوردار شده اند‪.‬‬
‫● ترس جمعيت بزرگی که در دستگاه ھای دولتی و انواع سازمانھای شبه دولتی‬
‫)بنياد مستضعفان و‪ (...‬مشغول بکار ھستند‪.‬‬
‫● ترس آنھائی که از رھگذر ساالری جستن بنيادھای جامعه‪ ،‬موقعيت متفوق جسته‬
‫اند‪.‬‬
‫● ترس قشرھای آسيب پذير از فزونی گرفتن آسيب ھاشان‬
‫● ترس ھمگان از »بعد از سقوط رژيم«‪.‬‬
‫‪ – ١١‬نسبت بخش غير عقالنی پندارھا و گفتارھا و کردارھا به بخش عقالنی‪ ،‬ما را از‬
‫ميزان سلطه قدرت بر پندارھا و گفتارھا و کردارھای خود آگاه می کند‪ .‬شدت استبداد‬
‫حاکم بر جامعه نيز‪ ،‬بستگی مستقيم به نسبت غير عقالنی به عقالنی دارد چرا که‬
‫استبداد قدرت را ھدف و زور را وسيله می کند‪ .‬بنا بر اين‪ ،‬عقل و آزادی آن را دشمن‬
‫خود می داند‪ .‬از اين رو است که استبداديان آزادی را از عقل خود نيز دريغ می کنند‪.‬‬
‫ھرگاه رفتارھای دو جبھه در رژيم و نيز جمھور مردم را‪ ،‬از لحاظ نسبت غير عقالنی به‬
‫عقالنی‪ ،‬ارزيابی کنيم‪ ،‬می توانيم برآورد قابل اعتمادی از سلطه قدرت بر عقل ھا‬
‫بدست بياوريم‪.‬‬
‫‪ - ١٢‬خود سانسوری و سانسور که سبب می شوند انديشه ھا و اطالعات ناسازگار‬
‫با قدرت حاکم ‪ ،‬سانسور شوند‪ .‬جريان آزاد انديشه ھا و جريان آزاد اطالعات را تنھا‬
‫استبداد حاکم نيست که مانع می شود‪ .‬بيانھای قدرت که راھنمای عقلھا ھستند‪،‬‬
‫نقش اصلی را در سانسور انديشه ھا و اطالعات دارند‪ .‬برای مثال‪ ،‬بخش عمده ای از‬
‫اطالعاتی که در باره جنبش و خشونت قوای سرکوب به خارج انتقال می يابند‪ ،‬صفت‬
‫آزاد ندارند‪ .‬ھمين اطالعات در خارج‪ ،‬متناسب با تمايل فکری دريافت کنندگان‪،‬‬
‫دستکاری می شوند‪ .‬از سانسور انديشه ھا که ديگر مپرس‪ .‬بقدری شديد است که‬
‫طی سه دھه‪ ،‬حتی در خارج از کشور نيز‪ ،‬مانع از پيدايش مشترکات و ھمگرائی‬
‫گشته است‪.‬‬
‫بدين قرار‪ ،‬شدت خود سانسوری و سانسورھا اندازه مدار گشتن قدرت درپندارھا و‬
‫گفتارھا و کردارھا را بدست می دھد‪ .‬از اين جا‪ ،‬مبارزه با سانسورھا بسا مھمترين کار‬
‫الگوھائی است که بر حق می ايستند و حق می گويند‪.‬‬
‫‪ – ١٣‬قدرتمداری بمثابه يک بيماری‪ ،‬به ميزان شدت خود‪ ،‬نخبه گرائی را به جامعه‬
‫تحميل می کند‪ .‬نخبه ھائی را تحميل می کند که »نماد قدرت« باشند‪ .‬بديھی است‬
‫فرھنگ آزادی نيز وجود دارد چرا که ابتکار و ابداع و خلق وجود دارند و فرآورده ھای‬
‫عقلھای آزاد ھستند‪ .‬در تاريخ ما‪ ،‬نمادھای فرھنگ آزادی نيز وجود دارند‪ .‬اما در آنچه به‬
‫رابطه دولت با ملت مربوط می شود‪ ،‬نخبه ھائی حاکميت جسته اند که »نماد قدرت«‬
‫بوده اند‪ .‬بنا بر »نخبه کشی« بوده است ھر بار که آزاده ای دانشور متصدی دولت‬
‫گشته است‪ .‬علت نيز اين بوده و ھست که صحنه سياسی ايران در قرق گروه‬
‫بنديھای زورمدار بوده است‪ .‬سلطه اين گروه بنديھای بدان شدت بوده است که برغم‬
‫سه انقالب در يک قرن‪ ،‬صحنه گردانان صحنه سياسی ايران‪ ،‬ھنوز‪ ،‬اين گروه بندی ھا‬
‫ھستند‪ .‬به يمن مبارزه ای پی گير‪ ،‬مثلث زورپرست گرفتار ضعف و انحطاط و انحالل‬
‫ھستند‪ .‬از اين ديد که در تقلب بزرگ بنگری‪ ،‬می بينی که گروه بندی ھای زور پرست‪،‬‬
‫خطر را در می يابند و با ددمنشی تمام‪ ،‬می خواھند موقعيت خويش را حفظ کنند‪.‬‬
‫از اين رو‪ ،‬مبارزه با ضد فرھنگ قدرت از مبارزه با مثلث زورپرست جدا نيست‪ .‬در‬
‫حقيقت‪ ،‬شکستن اسطوره قدرت و کاستن از مواد چرکينی که فرآورده ھای‬
‫قدرتمداری ھستند‪ ،‬بدون مبارزه با نخبه گرائی که شکل ديرپای قدرت گرائی است‪ ،‬به‬
‫جائی نمی رسد ‪ .‬ھر زمان جامعه ايرانی دريافت که »نماد قدرت« نه نخبه که کسی‬
‫است که گوھر انسانيت خويش را گم کرده است‪ ،‬ھر زمان فھميد مدعی واليت‬
‫مطلقه‪ ،‬نه نخبه که انسانی نگون بخت و غافل از استقالل و آزادی و کرامت خويش‬
‫است‪ ،‬اين جامعه فرھنگ آزادی جسته است و واليت مطلقه دولت )= قدرت( بر مردم‬
‫پايان يافته است‪.‬‬
‫‪ - ١۴‬با آغاز گرفتن جنبش ھمگانی‪ ،‬اين ساز نيز نواختن گرفت که جنبش سازمان و‬
‫رھبری ندارد‪ .‬وسائل ارتباط جمعی غرب جنبش ھمگانی را بدون رھبر و بدون‬
‫سازماندھی توصيف می کنند چرا که مبارزه را مبارزه بر سر قدرت می فھمند و اين‬
‫مبارزه نيازمند سازمان و رھبری است که غلبه بر »اصول گرايان« را ھدف شناسد‪.‬‬
‫اسطوره سازمان و رھبری فرآورده قدرت پرستی است‪ .‬در تاريخ ايران‪ ،‬سازمان دھی‬
‫ھا بر وفق استقالل و آزادی انسان بمثابه ھدف و وسيله‪ ،‬بسيار نادر بوده اند‪ .‬در تاريخ‬
‫معاصر‪ ،‬مجامع اسالمی ايرانيان تجربه اينگونه سازمان دھی است‪ .‬اين تجربه بسيار‬
‫سخت است‪ .‬از جمله به اين دليل که در محيط اجتماعی که محل انجام تجربه است‪،‬‬
‫قدرت خدائی می کند‪ .‬اينک که افزون بر سه دھه از عمر اين تجربه می گذرد‪ ،‬اين‬
‫درس را می توان از آن گرفت که‪ ،‬در سطح جامعه‪ ،‬در خانه‪ ،‬در خاندان‪ ،‬در کوچه‪ ،‬در‬
‫محله‪ ،‬در بخشھای يک شھر‪ ،‬در بنيادھا‪ ،‬مدرسه‪ ،‬دانشگاه‪ ،‬دستگاه اداری‪ ،‬در‬
‫کارفرمائی ھا و‪ ...‬نياز به تغيير بنيادی سازمان دھی ھا است‪ :‬محور که اينک قدرت‬
‫است‪ ،‬می بايد استقالل و آزادی انسان بگردد‪.‬‬
‫بسا باشند خوانندگانی که گمان برند اين راه حل »سنگ بزرگ عالمت نزدن« است‪.‬‬
‫چرا که در عمر يک نسل تحقق نمی جويد‪ .‬بسا نسلھا می بايد به اين مھم بپردازند و‬
‫فرھنگ آزادی را بسازند‪ .‬اما به آنھا و ھمه ايرانيان می گويم‪ :‬اين راه حل سنگ بزرگ‬
‫نيست‪ ،‬راه حلی است که ھر کس بکار برد‪ ،‬زندگی در استقالل و آزادی را آغاز کرده‬
‫است‪ .‬بدين قرار‪ ،‬ھرکس نفس خويش را صاحب حق آزاد زيستن و مکلف و مسئول‬
‫آزاد زيستن بداند و منتظر ديگری نشود‪ ،‬او زندگی در استقالل و آزادی را جسته و الگو‬
‫و عامل تحول در جامعه خويش گشته و زمان اجتماعی تحول را بسيار کوتاه کرده‬
‫است‪.‬‬
‫‪ - ١۵‬بر مدار قدرت‪ ،‬مسئوليت از آن صاحب قدرت است‪ .‬بيان ھای قدرتی که راھنمای‬
‫جمھور مردم ھستند‪ ،‬مردم را از مسئوليت مبری می دانند‪ .‬برای مثال‪ ،‬مقلدان‬
‫مسئوليت اعمال خود را بر عھده مرجع تقليد خويش می انگارند و پيروان واليت مطلقه‬
‫فقيه گمان می برند تکليف آنھا اطاعت از ولی امر است و ولو عملی که به دستور‬
‫ولی امر انجام می دھند‪ ،‬ناحق باشد‪ ،‬آنھا به بھشت می روند‪ .‬زيرا به تکليف خود‬
‫عمل کرده اند‪ .‬چنانکه مجريان تقلب بزرگ‪ ،‬می پندارند به تکليف شرعی خود عمل‬
‫کرده اند‪ .‬دژخيمان و ديگر عمله جنايت نيز مسئوليت جنايات خود را بر عھده »ولی‬
‫امر« می دانند‪.‬‬
‫اما تنھا دين بمثابه بيان قدرت نيست که انسانھا را اين سان از مسئوليت بری می‬
‫باوراند و سبب می شود آنھا از کرامت و حقوق خويش غافل شوند‪ ،‬بلکه تمامی‬
‫سازمانھای سياسی که برپايه اين و آن ايدئولوژی‪ ،‬پديد آمده اند‪ ،‬مسئوليت را از آن‬
‫رھبری می شناسند و اعضاء را از مسئوليت مبری می کنند‪.‬‬
‫اما چرا جمھور مردم می پذيرند که مسئول نيستند و غافلند از اين واقعيت که فاقد‬
‫مسئوليت غافل از کرامت و استقالل و آزادی و حقوق خويش و حقوق ملی است؟ زيرا‬
‫انديشه ھای راھنمايشان‪ ،‬مسئوليت را نه از آن حق و صاحب حق که از آن قدرت و‬
‫صاحب قدرت می شناسند‪ .‬اينست آن بدترين از خود بيگانگی ھای دينی و ايدئولوژيک‬
‫که انسانھای ديروز و امروز بدان گرفتارند‪ .‬مبارزه با اين از خود بيگانگی بسا انسانی‬
‫ترين و مھم ترين مبارزه ھر انسان آزاده ايست‪.‬‬
‫‪ - ١۶‬طرفه اين که قدرتمداری سبب می شود که دين و يا مرام جامعه از محتوای‬
‫نخستين خالی و از زور پر شود‪ .‬چنانکه فقه راھنمای واليت فقيه بود‪ .‬اين انتخابات‬
‫رسوا گزارشگر خالی شدن »اسالم ناب محمدی« از محتوی و پر شدنش از نظريه‬
‫عمومی خشونت است‪ .‬با آنکه پيش از اين نظريه را تشريح کرده ام‪ ،‬محض يادآوری‪،‬‬
‫کوتاه‪ ،‬باز می نويسم‪:‬‬
‫الف – تقديس خشونت و تقديس نفرت از دشمن را آقای خمينی آغاز کرد‪ .‬پس از او‪،‬‬
‫آقای خامنه ای و ھمکار او آقای مصباح يزدی‪ ،‬خشونت را توجيه کردند‪ .‬اولی »النصر‬
‫بالرعب« راروشی دانست که دولت او می بايد در پيش گيرد و دومی »حرکت قسری«‬
‫يعنی ضرورت استفاده از خشونت برای رسيدن به ھدف که ساختن »جامعه‬
‫اسالمی« است را‪ ،‬بعنوان روش اصلی و اجتناب ناپذير‪ ،‬به سازمانھای باال القاء کرده‬
‫است‪.‬‬
‫ب ‪ -‬پس از آن‪ ،‬نوبت به تھيه يک »نظريه عمومی« رسيد‪ :‬مصباح يزدی اين نظريه‬
‫عمومی را در کتاب »جنگ و جھاد در قرآن« تشريح کرده است‪:‬‬
‫● ترور الزم است و قرآن آن را تجويز می کند‪.‬‬
‫● سرشت انسان خشونت است‪ .‬بنا بر اين‪ ،‬بکار بردن خشونت اجتناب ناپذير است‪.‬‬
‫● با اين حال‪ ،‬خشونت با ھدف خوب از خشونت با ھدف بد‪ ،‬قابل تشخيص است‪.‬‬
‫خشونت بخاطر اسالم‪ ،‬مطلوب است‪.‬‬
‫● خشونت مطلوب نه تنھا پيشگيرانه است بلکه می بايد پيشاپيش بکارش برد و موانع‬
‫را از سر راه اسالم برداشت‪.‬‬
‫● دين برای انسان نيست بلکه انسان برای دين است‪ .‬بنا بر اين‪ ،‬حيات انسان فاقد‬
‫ارزش است حتی وقتی او يک »مکتبی« باشد‪ .‬در عوض‪ ،‬مرگ او برای اسالم ارزش‬
‫برين است‪.‬‬
‫بديھی است نظريه عمومی خشونت نه بر وفق نصوص قرآنی که با جعل معنی‬
‫ساخته شده است‪ .‬جعل معنی چنان آشکار انجام گرفته است که حتی سانسور و‬
‫بکار بردن خشونت نيز مانع از آن نشد که نقد اين نظريه و جعل معنی انتشار يابد‪.‬‬
‫خالی شدن فقه از محتوی و پرشدنش از نظريه عمومی خشونت‪ ،‬گرچه سبب دوری‬
‫جمھور مردم از واليت مطلقه فقيه و متصدی اين واليت شده است‪ ،‬اما نظريه عمومی‬
‫خشونت بکار شستشوی مغزی دادن افرادی رفته است و می رود که آلت ھای بکار‬
‫بردن خشونت می شوند‪ .‬نقش اين نظريه و تربيت شدگان مربيان خشونت گری که در‬
‫تقلب بزرگ و سپس در سرکوب جنبش کنندگان‪ ،‬بکار رفتند‪ ،‬ھر انسان آزاده ای را از‬
‫بزرگی کوششی آگاه می کند که خشونت زدائی است‪ .‬از بزرگی کاری آگاه می کند‬
‫که پرداختن به تذکار کرامت انسان است‪ .‬نظريه خشونت را انديشه راھنما کردن ھم‬
‫غفلت از کرامت خود به عنوان انسان و کرامت انسانھای قربانی خشونت و ھم غفلت‬
‫از کرامت زندگی و زندگان است‪ .‬اين مبارزه بس ارزشمند به کمی شجاعت نياز دارد و‬
‫ھرگاه پی گير باشد‪ ،‬زود به نتيجه می رسد و تغيير دولت قدرت محور را به دولت‬
‫حقوق مدار و نظام اجتماعی قدرت محور را به نظام اجتماعی استقالل و آزادی محور‪،‬‬
‫ميسر می کند‪:‬‬
‫راه کارھائی که تأکيد بر آنھا روا است‪:‬‬
‫‪ – ١‬ياد آور می شوم که بانيان مردم ساالری می دانستند که قدرت فساد می آورد و‬
‫مردم ساالری را فاسد می کند‪ .‬چرا که تضاد منافع و مبارزه بر سر قدرت‪ ،‬سبب می‬
‫شود که بتدريج‪ ،‬استقالل و آزادی انسان و جامعه‪ ،‬بعنوان محور و جھت ياب‪ ،‬جای به‬
‫قدرت بسپارد و انسان در برابر قدرت بی کس و ياور شود‪ .‬حتی به فراگرد شئی شدن‬
‫انسان نيز پرداخته اند‪ .‬يک چند از آنان‪ ،‬بر اين نظر شدند که ھرگاه دين‪ ،‬نقش خويش‬
‫را نيک بازی کند‪ ،‬يعنی کرامت و حقوق انسان را‪ ،‬دائم‪ ،‬به ياد او آورد‪ ،‬انسانھا از‬
‫تنھائی می رھند و گوھر انسانيت خويش را از ياد نمی برند‪ .‬بديھی است فساد‬
‫ناشی از قدرت باوری فراگير می شود وقتی دين خود بيان قدرت می شود‪.‬‬
‫در جامعه ھائی چون جامعه ما‪ ،‬اينک‪ ،‬دين بيان قدرت و نگاه دارنده انسان در بندگی‬
‫قدرت گشته است‪ .‬از بداقبالی‪ ،‬مرامھائی که از غرب بعاريت گرفته شده اند‪ ،‬نيز‪،‬‬
‫انسان را در بندگی قدرت نگاه می دارند‪ .‬تجربه انقالب ايران که‪ ،‬در آن‪ ،‬دين بمثابه بيان‬
‫آزادی راھنمای انقالب گشت و تجربه واليت مطلقه فقيه که انسان را بنده خوار قدرت‬
‫گرداند‪ ،‬به آزاد انديشان ايران در باز يافت دين به مثابه بيان آزادی‪ ،‬نقش بزرگی‬
‫ميدھند‪ .‬کوششی نيم قرنی در بازيافت قرآن بمثابه روش آزاد کردن از بندگی قدرت و‬
‫زيستن با برخورداری از کرامت و حقوق‪ ،‬بيان آزادی شد و اين بيان در اختيار انسان‬
‫ھای امروز و فرداھا است‪ .‬اين بيان به انسان می آموزد‪:‬‬
‫● بنيادھای جامعه می بايد بر محور استقالل و آزادی انسان باز سازی شوند‪.‬‬
‫● سياست بمعنی روش دست يافتن به قدرت‪ ،‬با بيان آزادی ناسازگار است‪ .‬پس دين‬
‫بمثابه بيان آزادی می بايد از بند دولت و بنيادھای جامعه رھا باشد تا انسان برخوردار‬
‫از استقالل و آزادی و حقوق خويش‪ ،‬در جريان رشد‪ ،‬بتواند نظام اجتماعی و بنيادھای‬
‫اجتماعی در جھت انطباق با استقالل و آزادی و حقوق انسان‪ ،‬بطور مداوم‪ ،‬تغيير دھد‪.‬‬
‫‪ - ٢‬اصرار زورگويان به زورگوئی و نايستادن حق گويان بر حق‪ ،‬پديده ای ديرين و ديرپا‬
‫است‪ .‬تباھی آور تر از آن‪ ،‬دانستن حق و عمل کردن به امر قدرت است‪ .‬برای مثال‪ ،‬در‬
‫»انتخابات« اخير‪ ،‬با وجود نبودن آزادی نامزد شدن و بسا رأی دادن‪ ،‬تحريم و جنبش‬
‫ھمگانی می بايد روش می شد‪ .‬زيرا محل عمل سياسی را بيرون رژيم و درون ايران‬
‫می گرداند و عمل به حق واليت )= شرکت در مديريت جامعه بر ميزان دوستی و‬
‫برابری( بود‪ .‬اما تحريم جای به شرکت در انتخابات داد که سلب حق واليت معنی می‬
‫دھد‪ .‬طرفه اين که دعوت کنندگان به شرکت در »انتخابات«‪ ،‬آن را عمل و تحريم را بی‬
‫عملی توصيف می کنند و جنبش ھمگانی را پی آمد شرکت در انتخابات می خوانند‪.‬‬
‫اين رفتار تنھا نايستادن بر حق نيست‪ ،‬دانستن حق و عمل به ناحق نيز ھست‪ .‬زيرا‬
‫● نه تنھا شرکت در »انتخابات«‪ ،‬غفلت آگاھانه و يا ناآگاھانه از حق واليت است‪ ،‬بلکه‬
‫مشروعيت بخشيدن به »ولی جور« و غاصب واليت جمھور مردم نيز ھست‪ .‬جنبشی‬
‫که تقلب بزرگ و اعالن جنگ به مردم پديد آورد‪ ،‬تا زمانی که محل عمل بيرون رژيم و‬
‫درون ايران شد‪ ،‬ناقض حق واليت بود‪ .‬ھنوز نيز جمھور مردم ھدف خويش را که‬
‫استقرار واليت جمھور مردم است‪ ،‬روشن نکرده اند‪.‬‬
‫● اگر تحريمی با وسعت مشارکت در انتخابات انجام می گرفت‪ ،‬نه تنھا عمل به حق‬
‫واليت و سلب کامل مشروعيت از غاصب واليت جمھور مردم و »ولی جور« بود‪ ،‬بلکه‬
‫جنبشی که به دنبال می آورد‪ ،‬ھم از لحاظ محل عمل سياسی و ھم از لحاظ ھدف و‬
‫روش‪ ،‬شفافيت کامل می يافت و رژيم را از بخش بزرگی از ظرفيت سرکوب خويش‪،‬‬
‫محروم می کرد‪ .‬ايرانيان نيز از مدار بسته بد و بدتر رھا می شدند‪.‬‬
‫اين مقايسه بکار يافتن پاسخ برای اين پرسش می آيد‪ :‬چرا صاحبان حق‪ ،‬وقتی در‬
‫برابر صاحبان زور قرار می گيرند‪ ،‬آسان از حق خود چشم می پوشند و چرا زمانی ھم‬
‫که می دانند حق با آنھا است و می توانند بر حق خود بايستند‪ ،‬تسليم راه و روشی‬
‫می شوند که قدرتمدارھا پيش پايشان می گذارند؟ قرآن به ما می آموزد که طاغوتيان‬
‫قدرتی را که بر ضد مستضعفان بکار می برند‪ ،‬از مستضعفان می ستانند و با استفاده‬
‫از فعل پذيری اکثريت بزرگ در برابر تجاوز طلبی قدرتمداران است که سلطه خود را دير‬
‫پا می کنند‪ .‬روشی که قرآن می آموزد و از آن غفلت می شود‪ ،‬تذکار مداوم حقوق به‬
‫صاحبان آن و الگوی ايستادگی بر حق گشتن و شکستن اسطوره قدرت و مبارزه با‬
‫کيش شخصيت و ترويج اخالق آزادگی و رشد دادن فرھنگ آزادی و آموزش دادن روش‬
‫زندگی بدون نياز به زور و بخصوص‪ ،‬حق را فدای مصلحت نکردن و اظھار حق ولو وقتی‬
‫آدمی يکی است و ھمه ديگر مردم تن به تسليم به اوامر و نواھی قدرت داده اند‪.‬‬
‫روش عمل وجدان تمامی انسان ھا را مخاطب قرار دادن است‪ .‬چرا که تنھا در اين‬
‫حالت است که انسان می تواند حق را بی کم و کاست اظھار کند‪ .‬چون حق اظھار‬
‫شد‪ ،‬می بايد نتايج عمل به حق نيز اظھار شوند‪ .‬ترک اين روش به ما می گويد چرا‬
‫انقالب مشروطيت و جنبش ملی کردن صنعت نفت و انقالب ‪ ،۵٧‬استبداد در پی‬
‫آوردند‪ .‬در حقيقت‪ ،‬وقتی از مردم می پرسيم چرا ايرانيان نتوانستند نھضت ملی خود‬
‫را به نتيجه برسانند‪ ،‬پاسخ می دھند‪ :‬قدرت بيگانگان سلطه جو از قدرت ما بيشتر بود‪.‬‬
‫يعنی ميان حق و قدرت است که رابطه برقرار می کنند و نه ميان ھدفی که حق است‬
‫با روشی که عمل به حق است‪ .‬توضيح اين که ھرگاه جمھور مردم ايران استقالل را‬
‫حاکميت از جمله بر منابع نفت خويش می دانستند و روش رسيدن به استقالل را‬
‫استقالل جستن در سياست و اقتصاد و روابط اجتماعی و فرھنگ می شناختند و می‬
‫کردند – ھمان روش که در دوران مرجع انقالب در پيش گرفته شد و با کودتا متوقف شد‬
‫‪ ،-‬کودتا ممکن نمی گشت‪ .‬بدين سان‪ ،‬تميز توانائی از قدرت و پروراندن توانائی ھا از‬
‫راه رابطه برقرار کردن ميان حق و روش که عمل به حق است‪ ،‬سبب قطع رابطه کامل‬
‫ميان حق و قدرت می شود و آزادی انسان و جامعه ھای انسانی را در پی می آورد‪.‬‬
‫مخاطب قرار دادن وجدان تمامی انسانھا‪ ،‬دوگانگی ميان روش و ھدف را از ميان بر می‬
‫دارد‪:‬‬
‫‪ – ٣‬در باره دو گانگی ھای »حق و مصلحت« و »حق و تکليف« و »ھدف و روش« و‬
‫»اصل راھنما و روش و ھدف« و‪ ،‬بطور عام‪ ،‬ثنويت بمثابه اصل راھنما‪ ،‬به تفصيل و‬
‫بطور مستمر نوشته و گفته ام‪ .‬از آنجا که بندگی قدرت و اعتياد به اطاعت از قدرت‪ ،‬از‬
‫ثنويت تک محوری )قدرت محور مطاع و انسان محور مطيع( پديد می آيد و‪ ،‬بنوبه خود‪،‬‬
‫فرآورده بندگی قدرت است‪ ،‬کوشش برای آنکه ايرانيان و ھمه انسانھا ھا نخست به‬
‫اھميت اصل راھنما پی برند و سپس به جانشين کردن ثنويت با موازنه عدمی‪،‬‬
‫بپردازند‪ ،‬کوششی سخت گرانقدر است‪.‬‬
‫‪ - ۴‬بيرون آمدن انسانھا از مدارھای بسته که »بد و بدتر« يکی از آنھا است‪ ،‬کوششی‬
‫است که می بايد صفت دوام بجويد‪ .‬خواه در سطح نظر و چه در سطح عمل‪ .‬برای‬
‫مثال‪ ،‬از عامل ھايی که جنبش مردم ايران را تھديد می کنند‪ ،‬کم اثر ترينشان‪،‬‬
‫سرکوب سخت ددمنشانه رژيم کودتا است‪ .‬پر اثر ترين آنھا‪ ،‬زندانی ماندن در مدار‬
‫بسته ايست که محدوده رژيم و يا حتی ايجاد مدار و بسا مدارھای بسته در بيرون‬
‫رژيم و درون ايران و يا بيرون از ايران‪ ،‬در قلمرو قدرت خارجی‪ ،‬است‪ .‬از اين رو انديشمند‬
‫می بايد شجاعت بايسته را در ھشدار دادن به مردم داشته باشد و ھر بار که جمع‬
‫مدار بسته را محل عمل خود کرد‪ ،‬بر او است که‪ ،‬به جمع‪ ،‬پی آمدھای عمل در‬
‫مداربسته را خاطر نشان و مدار باز درخور را پيشنھاد کند‪.‬‬
‫‪ - ۵‬ھرچند در ھمين متن نيز به آزادی جريان انديشه ھا و اطالعات پرداخته ام و در‬
‫طول نيم قرن‪ ،‬با پايه گذاری بحث آزاد و روشھای ديگر‪ ،‬بدين دو کار پرداخته ام‪ ،‬ضرور‬
‫می بينم که به بر قراری اين دو جريان‪ ،‬تأکيد کنم‪ .‬بخصوص که در غرب‪ ،‬پس از سه‬
‫دھه گريز از مباحث »ايدئولوژيک« و القيدی نسبت به جريان آزاد اطالعات‪ ،‬بارديگر‪،‬‬
‫جوانان جنبش برای آزادی جريان اطالعات و آزادی جريان انديشه ھا را پديد آورده اند‪.‬‬
‫در کشوری که ھم گرايشھا که در رژيم ھستند و ھم گروھھائی که در بيرون رژيم‬
‫ھستند‪ ،‬سدھای فراوان بر سر راه جريانھای انديشه ھا و اطالعات پديد آورده اند‪،‬‬
‫کوشش برای برقرار کردن اين دو جريان‪ ،‬در شمار گرانقدر ترين کوششھا است‪ .‬به‬
‫تجربه‪ ،‬می دانم که اقبال به بحث آزاد کم و اصرار بر گريز از آن‪ ،‬زياد است‪ .‬با وجود اين‪،‬‬
‫دو کار را می توان با موفقيت به انجام رساند‪:‬‬
‫● به جريان انداختن اطالع ھا بدون کاست و افزود‪.‬‬
‫● انتشار بيان آزادی و تحقيق و پيشنھاد کاربردھای آن در زندگی انسان‪.‬‬
‫در نوبتی ديگر‪ ،‬به رابطه اصل و فرع می پردازم و توضيح می دھم چرا اصالح طلبی‬
‫بمعنای تحقق اصل از راه اصالح فروع ناممکن است‪.‬‬

‫دادگاه نمايشی نمايانگربازداشت خودسرانه است‪ ،‬ديده بان حقوق بشر‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:27 PM PDT‬‬

‫اعترافات تمرين شده‪ ،‬اتھامات کلی‪ ،‬اما بدون ھيچ اتھام مشخص‬
‫)نيويورک‪ ۴ ،‬اگوست ‪ -(٢٠٠٩‬ديده بان حقوق بشر امروز گزارش داد که تصميم ايران‬
‫برای نمايش محاکمه بيش از صد تن از مخالفان انتخابات اخيررياست جمھوری که با‬
‫پخش اعترافات دو تن از رھبران اصالح طلب کامل شد طبيعت بازداشت خودسرانه اين‬
‫افراد را بيش از پيش برجسته می سازد‪ .‬جلسه دادگاه روز اول اگوست ‪ ٢٠٠٩‬بدون‬
‫اينکه اطالعی به خانواده ھای متھمان ويا وکالی آنھا داده بشود برگزار شد وقرار است‬
‫در ششم اگوست‪ ،‬يک روز پس از مراسم تحليف محموداحمدی نژادبرای دور دوم‬
‫رياست جمھوری اش‪ ،‬از سرگرفته شود‪.‬‬
‫درجلسه دادگاه روز اول اگوست‪ ،‬عبدالرضا محبتی معاون دادستان دادگاه عمومی‬
‫وانقالب تھران کيفرخواست بلندی را خواند ودر آن متھمان را به تالش برای انجام يک‬
‫"کودتای مخملی" متھم کرد بدون اينکه ھيچ يک از آنھا را به نقض مشخص يکی از‬
‫قوانين ايران متھم کند‪ .‬در اين کيفرخواست که متن کامال آن ھنوز توسط مقامات‬
‫ايرانی منتشر نشده است‪ ،‬از بسياری از منتقدان دولت ھمچون شيرين عبادی برنده‬
‫جايزه صلح نوبل‪ ،‬که تا اين زمان دستگير نشده‪ ،‬نام برده شده است‪.‬‬
‫جواستورک معاون بخش خاورميانه وشمال آفريقای سازمان ديده بان حقوق بشر دراين‬
‫زمينه گفت‪" :‬آن چيزی که به عنوان کيفرخواست توسط دادستان خوانده شده نشان‬
‫می دھد که اتھامات مطرح شده کامال سياسی ھستند‪ .‬از آنجاييکه کامال روشن‬
‫است که مقامات ايرانی نمی توانند اعمال مجرمانه مشخصی را پيداکنند تا اين افراد را‬
‫به وسيله آن متھم کنند‪ ،‬آنھا بايد فورا و بدون ھيچ قيدو شرطی برای آزادی ھمه آنان‬
‫اقدام کنند‪".‬‬
‫بيشترافرادی که درجلسه دادگاه حضور داشتند تظاھرکنندگان معمولی بودند اما‬
‫حداقل ھفت تن از رھبران اصالح طلب در جمع آنان ديده می شد‪ .‬دو تن از آنھا به نام‬
‫ھای سيدمحمدابطحی معاون سابق رياست جمھوری و محمدعطريان فر روزنامه نگار‬
‫و يکی از مسئولين سابق وزارت کشور بياناتی را مطرح نموده و "اعتراف" کردند که‬
‫اصالح طلبان پيش از انتخابات رياست جمھوری برای اعتراضات بعد از انتخابات تصميم‬
‫گرفته بودند وديگر انکه ھيچ پايه ای برای ايراد اتھام تقلب در انتخابات وجود ندارد‪.‬‬
‫فھميه موسوی نژاد ھمسر ابطحی به ديده بان حقوق بشر گفت که توسط رسانه‬
‫ھای دولتی از خبر محاکمه مطلع شده است‪ .‬او گفت که در تاريخ ‪ ٣٠‬جوالی موفق‬
‫شده بود ھمسر خود را مالقات کند‪ ":‬ما با يکديگر دراتاقی نشستيم که يک دوربين‬
‫ازما فيلمبرداری می کرد و اگر اندکی از موضوعات شخصی منحرف می شويم توسط‬
‫سه نفری که آنجا حضور داشتند موردسرزنش قرار می گرفتيم‪ .‬ابطحی بسيار ضعيف و‬
‫ناسالم بود و بدنش درتمام مدتی که آنجا بوديم لرزش خاصی داشت‪ .‬او بيش از ‪١٨‬‬
‫کيلوگرم )‪ ٣۶‬پاوند( وزن کم کرده بود‪ .‬من از اينکه درچنين وضعيتی او را به جلسه‬
‫دادگاه آورده بودند شگفت زده شدم‪".‬‬
‫درمصاحبه ای که دربرنامه تلويزيونی "‪ "٢٠:٣٠‬در روز دوم اگوست پخش شد‪ ،‬مصاحبه‬
‫گرتلويزيون دولتی ايران از عطريان فر پرسيد که چراافکارش درمورد انتخابات به شکل‬
‫راديکالی عوض شده است؟ او پاسخ داد‪" :‬تنھا اين خداست که می تواند قلب يک نفر‬
‫را تغيير دھد‪ .‬وقتی يک نفر درشرايطی است که ممکن است روز بعد از آن زنده نباشد‬
‫آن موقع می تواند تحول را تجربه کند‪".‬‬
‫مازيار بھای خبرنگار ھفته نامه نيوزويک که "اعترافات" وی پيش از اين در تاريخ سی ام‬
‫ژوئن پخش شده بود نامش درميان افرادی بود که در کيفرخواست مطرح شده بود اما‬
‫روز شنبه وی صحبت نکرد‪.‬‬
‫درکيفرخواست ھمچنين از اعترافات اشخاصی ھمچون مصطفی تاج زاده معاون سابق‬
‫وزيرکشور‪ ،‬عبدﷲ رمضان زاده سخنگوی سابق دولت‪ ،‬بھزاد نبوی ومحسن صفايی‬
‫فراھانی از نمايندگان مجلس ششم نيز سخن به ميان آمده بود‪ .‬کيفرخواست يک‬
‫پاراگراف کامل را به محقق ايرانی کانادايی کيان تاجبخش اختصاص داده بود که پيش از‬
‫اين برای دادن اعترافات اجباری درمدت زمانی که بين ماه می تا سپتامبر ‪٢٠٠٧‬‬
‫بازداشت شده بود تحت فشار قرارگرفته بود‪ .‬او درسپتامبر ‪ ٢٠٠٧‬با سپردن وثيقه آزاد‬
‫شد و بار ديگر در تاريخ ‪ ٩‬جوالی ‪ ٢٠٠٩‬دستگير شد‪.‬‬
‫استورک در اين زمينه گفت‪ " :‬کامال روشن است که رھبران ايران از اين محاکمه‬
‫مضحک نه تنھا برای مجازات آنانی که دربازداشت ھستند استفاده می کنند بلکه‬
‫تالش می کنند تا ھرکسی را که عليه بی عدالتی صحبت می کند مورد ارعاب وتھديد‬
‫قرار دھند‪ .‬ھيچ چيز ديگری جز اين نمايش محاکمه و اعترافات تلويزيونی نمی تواند به‬
‫اين اندازه نشان دھنده تمايالت اقتدارگرايانه کسانی که ايران را رھبری می کنند‬
‫باشد‪".‬‬
‫سعيدمرتضوی دادستان تھران روز دوم اگوست به کسانی که مشروعيت دادگاه را‬
‫زيرسوال می برند ويا کيفرخواست را مورد انتقاد قرار می دھند ھشدار داد که اين کار‬
‫آنھا می تواند باعث تحت تعقيب قراردادن آنھا بشود‪.‬‬
‫يکی از وکالی متھمان ياد شده گفت که ھيچ يک از وکال نتوانسته پيش از برگزاری‬
‫دادگاه کيفرخواستی را که توسط معاون دادستان خوانده شد ببينند‪ .‬تنھا برخی رسانه‬
‫ھای دولتی به دادگاه اول اگوست دسترسی داشتند‪ .‬خانواده ھای متھمين به ديده‬
‫بان حقوق بشر گفتند که آنھا توسط رسانه ھای دولتی از ماجرای برگزاری محاکمه‬
‫باخبرشده اند‪ .‬ھمسريکی از متھمان ياد شده به ديده بان حقوق بشر گفت‪" :‬وقتی‬
‫خبر برگزاری محاکمه را از خبرگزاری فارس شنيدم سريعا خود را به دادگاه رساندم‪.‬‬
‫وارد ساختما دادگاه انقالب شدم اما ھمه راه ھای دسترسی به سالن دادگاه مسدود‬
‫شده بود‪".‬‬
‫ھمسران سه تن از متھمانی که نام آنھا در کيفرخواست مطرح شده بود به ديده بان‬
‫حقوق بشر گفتند که مقامات امنيتی با آنھا تماس گرفته اند و گفته اند که اگر آنھا در‬
‫مورد حضور ھمسرانشان در دادگاه مطلبی را با رسانه ھا مطرح کنند وضعيت سخت‬
‫تری درانتظارآنھا درزندان خواھد بود و به عالوه آنھارا بار ديگر جلوی تلويزيون خواھند‬
‫آورد تا حرف ھای ھمسرانشان را تکذيب کنند‪.‬‬
‫آنچه در دادگاه مطرح شد براساس اعترافات کسی بود که "جاسوس" وخوانده شد‬
‫ولی نامی از وی به ميان نيامد‪ .‬وی برای "کودتای مخملی" شش بخش درنظر گرفته‬
‫بود‪ -‬جنبش زنان‪ ،‬اقليت ھای قومی‪ ،‬گروھای حقوق بشری‪ ،‬جنبش کارگری‪ ،‬سازمان‬
‫غيردولتی و دانشجويان‪ .‬اين کيفرخواست درميان نام ھايی که دربخش جنبش زنان‬
‫مطرح کرد از شادی صدر که درتھران وکيل حقوق بشر است نام برد که در تاريخ ‪١۵‬‬
‫جوالی دستگير ومتعاقبا آزاد شد‪ .‬دراين بخش از کيفرخواست نام ھای زيادی از افراد‬
‫موسوم به حاميان خارجی و ازجمله ديده بان حقوق بشر نيز مطرح شده است‪.‬‬
‫ديده بان حقوق بشرنگرانی خود را از جلسه بعدی دادگاه که قراراست اعترافات ديگری‬
‫را به معرض نمايش بگذارد ابراز می کند‪ .‬درتاريخ سوم اگوست خبرگزاری فارس گزارش‬
‫داد که اعترافات ھفت تن از اصالح طلبان به تلويزيون دولتی ايران برای نمايش ارائه‬
‫شده است‪ .‬زينب حجاريان دخترسعيد حجاريان يکی از اصالح طلبان برجسته که از‬
‫تاريخ ‪ ١۴‬ژوئن دستگير شده است به ديده بان حقوق بشر گفت که مقامات با خانواده‬
‫وی تماس گرفته وگفته اند که پدرش نيزدرجلسه دادگاه پنج شنبه حضور خواھد‬
‫داشت‪.‬‬
‫بازداشت و آزادی ھمسر مھدی ھاشمی‪ ،‬فرزند ھاشمی رفسنجانی‪ ،‬در ناآرامیھای ديروز‪ ،‬سالم نيوز‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:23 PM PDT‬‬

‫در ناآرامیھای پراکنده روز دوشنبه تھران‪ ،‬ھمسر مھدی ھاشمی رفسنجانی‪ ،‬فرزند‬
‫رئيس مجمع تشخيص مصلحت‪ ،‬حوالی ميدان ونک در تھران دستگير شد‪.‬‬
‫به گزارش »سالمنيوز« وی پس از دستگيرشدن و با طی مراحل قانونی‪ ،‬در اختيار‬
‫مراجع ذيربط قرار گرفته است‪.‬‬
‫ھمسر فرزند رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام صبح امروز و با وساطتھای صورت‬
‫گرفته آزاد شده و به خانوادهاش پيوسته است‪.‬‬
‫گفتنی است در جريان ناآرامیھای ‪ ٣٠‬خرداد امسال نيز‪ ،‬فائزه‪ ،‬دختر رئيس مجمع‬
‫تشخيص مصلحت در حالی که به ھمراه برخی بستگانش‪ ،‬از جمله دو دختر خود و‬
‫ھمسر مرعشی در ميان معترضين حضور داشتند‪ ،‬دستگير شدند اما دو روز بعد با‬
‫آزادی آنھا از بازداشت موقت‪ ،‬موافقت شد‪.‬‬

‫ميرحميد حسنزاده‪ ،‬مديرعامل سابق ايسنا و سايت قلمنيوز بازداشت شد‪ ،‬پارلمان نيوز‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:21 PM PDT‬‬

‫پارلماننيوز‪ :‬ساعتی پيش مديرعامل سابق خبرگزاری ايسنا با حکم دادگاه انقالب‬
‫بازداشت شد‪.‬‬
‫به گزارش خبرنگار پايگاه خبری فراکسيون خط امام)ره(مجلس »پارلماننيوز«‪ ،‬ميرحميد‬
‫حسنزاده که در حاضر مشاور مديرعامل ايسنا است در جريان انتخابات مدير سايت‬
‫قلمنيوز بوده است‪.‬‬
‫گفته میشود علت دستگيری او نيز به دليل ھمکاری با اين سايت است‪.‬‬
‫اين دستگيری در محل خبرگزاری ايسنا انجام شده و کامپيوتر دفتر وی نيز توسط‬
‫ماموران برده شده است‪.‬‬
‫حسنزاده که مديريت سايت قلمنيوز را پيش از اين تحويل داده بود‪ ،‬از دوستان نزديک‬
‫ابوالفضل فاتح بنيانگذار ايسنا و رئيس کميته تبليغات و اطالع رسانی ستاد ميرحسين‬
‫موسوی است‪.‬‬

‫شورای عالی امنيت ملی‪ :‬مسئوالن خاطی بازداشتگاه کھريزک تحت تعقيب قرار میگيرند‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:19 PM PDT‬‬

‫دبيرخانه شورای عالی امنيت ملی اﯾران اعالم کرده است که با پيشنھاد اﯾن شورا‬
‫افراد و "مسئوالن خاطی" مرتبط با بازداشتگاه کھرﯾزک از سمت خود برکنار می شوند‬
‫و تحت تعقيب قضاﯾی قرار می گيرند ‪.‬‬
‫اﯾن دبيرخانه در نوشته ای که به خبرگزاری ھا اﯾران فرستاده‪ ،‬اعالم کرده است که‬
‫ھيئت وﯾژه دبيرخانه اﯾن شورا "در بازدﯾد از بازداشتگاه تعطيل شده کھرﯾزک و تحقيق از‬
‫مسئوالن بازدشتگاه‪ ،‬مقامات و ماموران انتظامی و قضاﯾی و نيز دﯾدار با بازداشت‬
‫شدگان و خانواده ھای افراد آسيب دﯾده در اغتشاشات اخير و بررسی گزارشھای‬
‫بيمارستانی و پزشکی قانونی به پيشنھاد اﯾن ھيئت تمامی افراد خاطی اعم از‬
‫مسئوالن و ماموران انتظامی و قضاﯾی مربوطه از مسئوليت ھای خود برکنار و پرونده‬
‫ھای انتظامی و قضائی آنان برای رسيدگی به تخلفات و اتھامات تشکيل می شود ‪".‬‬
‫دبيرخانه شورای عالی امنيت ملی مسئوالن ذﯾربط را مکلف کرد "عالوه بر جبران زﯾان‬
‫ھای وارد شده به افرادی که نسبت به حقوق آنان تعدی صورت گرفته‪ ،‬تسھيالت الزم‬
‫را برای رسيدگی به شکاﯾات آنان فراھم کنند ‪".‬‬
‫بازداشتگاه کھرﯾزک که در جنوب تھران واقع است‪ ،‬در جرﯾان اعتراضات اخير به عنوان‬
‫ﯾکی از محل ھای احتمالی نگھداری و بازجوﯾی از بازداشت شدگان وقاﯾع بعد از‬
‫انتخابات در خبرھا انعکاس ﯾافت ‪.‬‬
‫به گفته خانواده برخی از قربانيان اعتراضات اخير در اﯾران‪ ،‬فرزندان آنان پس از‬
‫دستگيری به کھرﯾزک انتقال ﯾافته بودند‪ .‬برخی می گوﯾند کشته شدن چند نفر از‬
‫بازداشت شدگان‪ ،‬باعث شد تا دستور تعطيلی آن صادر شود ‪.‬‬
‫روز سه شنبه‪ 28 ،‬ژوئيه )‪ 6‬مرداد(‪ ،‬اعالم شد که دستور تعطيل بازداشتگاه کھرﯾزک در‬
‫جنوب تھران صادر شده است ‪.‬‬
‫ﯾک روز پيش از آن‪ ،‬آﯾت ﷲ خامنه ای‪ ،‬رھبر جمھوری اسالمی‪ ،‬دستور تعطيل ﯾک‬
‫بازداشتگاه در تھران را به دليل "غير استاندارد بودن" شراﯾط آن صادر کرده اما نام اﯾن‬
‫محل فاش نشده بود ‪.‬‬
‫ﯾک ھفته پس از تعطيل اﯾن بازداشتگاه‪ ،‬سرتيپ اسماعيل احمدی مقدم فرمانده‬
‫نيروی انتظامی اﯾران اعالم کرد که نيروی انتظامی تا ﯾک ماه دﯾگر در محل بازداشتگاه‬
‫کھرﯾزک ﯾک بازداشتگاه جدﯾد می سازد که تحت نظارت سازمان زندان ھا اداره خواھد‬
‫شد ‪.‬‬
‫به گفته آقای احمدی مقدم‪" ،‬بازداشتگاه کھرﯾزک متعلق به نيروی انتظامی است و‬
‫اﯾن بازداشتگاه موقت و فوری برای نگھداری مجرمان خطرناک و اراذل و اوباش دستگير‬
‫شده در طرح امنيت اجتماعی ساخته شده بود ‪".‬‬
‫او علت تعطيل بازداشتگاه کھرﯾزک را که متعلق به نيروی انتظامی اﯾران است‪ ،‬افزاﯾش‬
‫بيش از حد مجاز دستگيرشدگان پس از ‪ 18‬تيرماه در اﯾن بازداشتگاه که باعث به وجود‬
‫آمدن شراﯾطی نامناسب در آن شده بود‪ ،‬دانست ‪.‬‬
‫آقای احمدی مقدم ھمچنين گفت که ھمه کسانی که در اﯾن بازداشتگاه نگھداری می‬
‫شدند به زندان اوﯾن منتقل شده اند ‪.‬‬

‫آيت ; منتظری‪:‬دادگاهھا فرمايشی و پخش مصاحبهھا غير شرعی است‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:16 PM PDT‬‬

‫آﯾت ﷲ حسينعلی منتظری‪ ،‬از مراجع تقليد شيعيان در قم در پيامی که در ساﯾت‬


‫اﯾنترنتی او منتشر شده‪ ،‬برپاﯾی دادگاه محاکمه گروھی از فعاالن سياسی را محکوم‬
‫کرده است‪.‬‬
‫آقای منتظری در اﯾن پيام‪ ،‬اﯾن دادگاه ھا را فرماﯾشی خوانده و پخش مصاحبه ھا از‬
‫تلوﯾزﯾون را غير شرعی و غير اخالقی خوانده است‪.‬‬
‫اﯾن مرجع تقليد منتقد که پيش از درگذشت آﯾت ﷲ خمينی از کليه سمت ھای دولتی‬
‫خود کنار گذاشته شد در پيام خود گفته است‪" :‬شکستن شخصيت ھای سابقه دار و‬
‫موثر در انقالب و تشکيل نظام به بھانه ھای واھی و ناجوانمردانه‪ ،‬خود ﯾکی دﯾگر از‬
‫گناھان کبيره است‪ .‬که آمران و عامالن آن را گرفتار وضعيتی خواھد کرد که بی تردﯾد‬
‫دامن خود آنھا را ھم خواھد گرفت‪".‬‬
‫آقای منتظری که زمانی قائم مقام رھبری بود در پيام خود خطاب به دست اندرکاران‬
‫امور گفته است‪" :‬چرا کاری می کنند تا مردم دادگاه ھای آنھا را با دادگاه ھای‬
‫استالين و صدام و ساﯾر دﯾکتاتورھا مقاﯾسه کنند؟"‬
‫او گفته است "انجام اﯾن مصاحبه ھا و گرفتن اﯾن اعترافات دروغ و خالف واقع از‬
‫اسيران در بند و پخش آنھا‪ ،‬عالوه بر اﯾن که ھيچ مشکلی از مشکالت عدﯾده کشور را‬
‫حل نمی کند‪ ،‬بی اعتمادی مردم و خشم و عصيان آنان را بيش از پيش در پی دارد و‬
‫بحران کنونی جمھوری اسالمی را عميق تر می کند و جاﯾگاه آن را در دنيا ضعيف تر از‬
‫پيش می سازد‪".‬‬
‫دادگاه محاکمه گروھی از فعاالن سياسی و پخش مصاحبه مطبوعاتی دو نفر از آنھا با‬
‫انتقاد شدﯾد گروه ھای اصالح طلب در اﯾران مواجه شد‪.‬‬
‫پيشتر ميرحسين موسوی و مھدی کروبی‪ ،‬دو نامزد معترض‪ ،‬برپاﯾی اﯾن دادگاه را‬
‫محکوم کرده و آن را فرماﯾشی و فاقد ارزش خوانده بودند‪.‬‬
‫سيد محمد خاتمی‪ ،‬رئيس جمھوری پيشين اﯾران نيز اﯾن دادگاه را مغاﯾر با قانون‬
‫اساسی‪ ،‬قوانين عادی و حقوق شھروندی خوانده است‪.‬‬
‫روز شنبه اول اوت )دھم مرداد( نزدﯾک به ‪ 100‬نفر از افرادی که در جرﯾان ناآرامی ھای‬
‫پس از دھمين دوره انتخابات رﯾاست جمھوری اﯾران بازداشت شده بودند‪ ،‬در جلسه‬
‫ای در دادگستری تھران مقابل دوربين تلوﯾزﯾون اﯾران قرار گرفتند و معاون دادستان‬
‫تھران در کيفرخواست خود آنھا را به تالش برای سازماندھی و اجرای طرحی برای‬
‫کودتای مخملی متھم کرد‪.‬‬

‫رئيس کميته پيگيری وضعيت بازداشت شدگان در مجلس خبر استغفای خود را تاييد کرد‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:09 PM PDT‬‬
‫كاظم جاللی‪ ،‬سخنگوی كميته وﯾژه مجلس برای بررسی مسائل مربوط به‬
‫بازداشتشدگان اخير با ارسال نمابری ‪،‬خبراستعفای خود از اﯾن كميته را تاﯾيد كرد‪.‬‬

‫‪:‬‬ ‫است‬ ‫ذﯾل‬ ‫شرح‬ ‫به‬ ‫نمابر‬ ‫اﯾن‬ ‫متن‬

‫"آنچه در خصوص استعفای اﯾنجانب از كميته پيگيری بازداشت ھای اخير باﯾد عرض‬
‫كنم از آنجاﯾی كه طی ‪ 2‬ھفتهای كه از تشكيل اﯾن كميته می گذرد و در شراﯾطی كه‬
‫حجم شاﯾعات و جنگ روانی و رسانهای دشمنان اﯾن مرز و بوم در خصوص‬
‫دستگيریھا ونحوه برخورد با آنھا و حتی تعداد دستگير شدگان در سطح باالﯾی مطرح‬
‫بوده است‪ ،‬كميته توانست با حضور در زندان اوﯾن و راﯾزنی با مسوولين قضاﯾی ضمن‬
‫اراﯾه آمار دقيق و صادقانه تعداد زندانيان و تفكيك آنان عمال ادامه اﯾن فضاسازی تند‬
‫نماﯾد‪.‬‬ ‫متوقف‬ ‫را‬ ‫رسانهای‬ ‫مسموم‬

‫از طرف دﯾگر اﯾن كميته ضمن تبيين برخی نقاط ضعف از جمله چگونگی بازداشتھا و‬
‫ﯾا وضعيت بازداشتگاه ھای موقت به خصوص بازداشتگاه كھرﯾزك زمينه ﯾك اعتماد را در‬
‫افكار عمومی پدﯾد آورد‪ .‬از طرف دﯾگر با عناﯾت به حجم شاﯾعات رسانهھای بيگانه در‬
‫خصوص شكنجه و گرفتن اقرار با فشار و ‪ ...‬اﯾنجانب و جناب آقای بروجردی از بند ‪209‬‬
‫زندان اوﯾن بازدﯾد نمودﯾم و نسبت به وضعيت زندانيان و امكانات موجود در بند مذكور‬
‫آگاھی و اطالعات الزم را كسب كردﯾم و در جرﯾان اﯾن بازدﯾد با برخی چھره ھای‬
‫زندانی از جمله آقاﯾان قوچانی‪ ،‬آقاﯾی‪ ،‬چوبينه و امام بدون ورود به محتوای پرونده گفت‬
‫و گوی مفصلی داشتيم و از آنان در خصوص نحوه برخورد ماموران و احيانا وجود فشار‬
‫ﯾا شكنجه سوال نمودﯾم و نتيجه را نيز به طور كامل ھم اﯾنجانب و ھم جناب آقای‬
‫بروجردی به رسانه ھا و مراجع ذی صالح منتقل كردﯾم كه آنان ھر گونه شكنجه و ﯾا‬
‫اعتراف گرفتن با فشار را نفی نمودند‪ ،‬اما از بالتكليفی و حضور در زندان ناراحت بودند‪.‬‬
‫ھم چنين كميته ضمن حضور در زندان اوﯾن و دﯾدار ‪ 6‬ساعته با دستگيرشدگان اﯾام‬
‫اغتشاشات اخير كه در سطح خيابان ھای تھران دستگير شده بودند‪ ،‬از وضعيت آنھا‬
‫مطلع شده كه اخبار آن نيز در سطح رسانه ھا به اطالع مردم شرﯾف رسانده شد و با‬
‫ھماھنگی با مقامات قضاﯾی از آنان خواسته شد كسانی را كه از اتھامات سبك تری‬
‫برخوردار بودند و ﯾا متنبه شده بودند را آزاد نماﯾند كه اﯾن امر نيز محقق شد‪.‬‬
‫خوشبختانه با دستور اكيد مقام معظم رھبری برای برخورد با تخلفات و جبران خسارت‬
‫دﯾدگان كه مجددا دﯾروز نيز در مراسم تنفيذ رﯾاست جمھوری تاكيدفرمودند كميتهای در‬
‫دبيرخانه شورای عالی امنيت ملی كه نماﯾندگانی از مجلس شورای اسالمی نيز درآن‬
‫كميته عضوﯾت دارند‪ ،‬در حال بررسی جدی‪ ،‬ھمه جانبه و دقيق موضوعاتی چون‬
‫بازداشتگاه موقت كھرﯾزك و ﯾا احيانا ھر تخلف دﯾگر صورت گرفته ھستند و بنده مطلعم‬
‫كه اﯾن كميته تاكنون دھھا ساعت وقت صرف نموده و روند كار نيز حاكی از آن است‬
‫كه با متخلفين در ھر مسند و مقامی با جدﯾت برخورد خواھد شد‪.‬‬
‫لذا اﯾنجانب ضمن نفی برخی تحليل ھا و تفسيرھای رسانهای در حول استعفا‬
‫اﯾنجانب كه اصال بنا نبود رسانه ای شود كه البته آنرا در راستای جنگ روانی عليه‬
‫جمھوری اسالمی می دانم‪ ،‬قائلم موضوع برخورد با تخلفات صورت ﯾافته اراده جدی‬
‫مسوولين عالی رتبه نظام خصوصا مقام معظم رھبری است و اﯾنجانب نيز گزارشات‬
‫خود را در خصوص آنچه كه شاھد بودم به مسوولين محترم اراﯾه نمودم و از اﯾن پس در‬
‫راستای اﯾفای وظاﯾف نماﯾندگی به عنوان ﯾك عضو كميسيون امنيت ملی و سياست‬
‫خارجی مبتنی بر سوگندی كه در مجلس براساس اصل شصت و ھفتم قانون‬
‫اساسی ﯾاد كرده ام خود را پاسدار حرﯾم اسالم و نگاھبان دستاوردھای انقالب‬
‫اسالمی و مبانی جمھوری اسالمی اﯾران و ملزم به صيانت از استقالل و اعتالی‬
‫كشور وحفظ حقوق ملت و خدمت به مردم و دفاع از قانون اساسی می دانم و به‬
‫كرد‪.‬‬ ‫خواھم‬ ‫عمل‬ ‫چارچوب‬ ‫اﯾن‬ ‫در‬ ‫خود‬ ‫وظاﯾف‬

‫جاللی‬ ‫كاظم‬

‫شاھرود‬ ‫مردم‬ ‫نماﯾنده‬

‫و سخنگوی كميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس"‬

‫مرتضوی‪ :‬منافقين به صورت سازمان يافته در حوادث اخير نقش داشته اند‬
‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:06 PM PDT‬‬

‫خبرگزاری جمھوری اسالمی‪ ،‬اﯾرنا خبر داده است که سعيد مرتضوی‪ ،‬دادستان تھران‬
‫با حضور در کميسيون قضاﯾی و حقوقی مجلس اﯾران‪ ،‬گزارشی از وضعيت بازداشت‬
‫شدگان وقاﯾع پس از انتخابات را به اعضای اﯾن کميسيون و نيز کميته وﯾژه مجلس برای‬
‫پيگيری وضعيت بازداشت شدگان اراﯾه کرده است ‪.‬‬
‫به گفته محمد کرمی راد‪ ،‬عضو ھيئت رئيسه کميسيون امنيت ملی و سياست‬
‫خارجی مجلس‪ ،‬دادستان تھران گزارشی از دستگيری "افراد کف خيابانی‪ ،‬منافقينی‬
‫که به صورت سازمان ﯾافته وارد عمل شده بودند و نيز طراحان کودتای مخملی" به‬
‫مجلس ارائه کرده و گفته است که برخی از دستگيرشدگان جوانانی بودند که تحت‬
‫تاثير "تبليغات منفی و مسموم " وارد اﯾن حوادث شده بودند که بسياری از آنھا‬
‫بالفاصله پس از دستگيری آزاد شدند ‪.‬‬
‫آقای کرمی راد گفت که آقای مرتضوی اعالم کرد که "منافقين به صورت سازمان ﯾافته‬
‫و حساب شده در سه سطح در اﯾنحوادث و تشدﯾد آن نقش داشته اند‪ .‬برخی از‬
‫منافقين در ستادھای انتخاباتی برخی نامزدھا نفوذ کرده بودند‪ ،‬برخی نيز رھبری و‬
‫ھداﯾت اغتشاشات بعد از انتخابات را به عھده گرفته بودند و برخی از منافقين نيز به‬
‫عنوان آمران به فتنه و کودتای مخملی در جرﯾان اﯾن اغتشاشات عمل کرده و به‬
‫التھابات دامن می زدند که اﯾن سه گروه ھم اکنون در زندان به سر می برند ‪".‬‬
‫محمد کرمی راد گفت که نماﯾندگان به سعيد مرتضوی گفتند که مردم خواھان برخورد‬
‫با "سردمداران اصلی اﯾن اغتشاشات "ھستند و از نماﯾندگان شان می پرسند که چرا‬
‫کسانی چون مير حسين موسوی و حاميان اصلی او که به گفته اﯾن نماﯾندگان "‬
‫فرماندھی التھابات" را برعھده داشتند‪ ،‬دستگير نمی شوند ‪.‬‬
‫در پاسخ اﯾن پرسش آقای مرتضوی به اﯾن نماﯾندگان گفت که آنھا نيز درخواست خود‬
‫را مانند ساﯾر نماﯾندگانی که خواھان محاکمه و برخورد با آقای موسوی ھستند‪ ،‬تھيه‬
‫و تقدﯾم دستگاه قضاﯾی کنند ‪.‬‬

‫آقای مرتضوی ھفته گذشته نيز در دﯾدار با اعضای کميسيون امنيت ملی و سياست‬
‫خارجی مجلس گفته بود که در حال حاضرکسانی که در زندان ھستند "جزو معترضان‬
‫نيستند بلکه جزو اغتشاشگران ھستند ‪".‬‬
‫در دﯾدار ھفته گذشته‪ ،‬دادستان تھران بازداشت شدگان را به دو دسته تقسيم کرده‬
‫بود؛ ﯾک دسته به شکل سياسی فعاليتمی کردند و به نظر دادستان تھران آنھا اساسا‬
‫"اتاق فکر اغتشاشات و جرﯾانات اخير" بودند و با برنامه رﯾزی کار کرده بودند و دسته‬
‫دﯾگر "نقش ميدانی در اغتشاشات ﯾا در تخرﯾب اموال عمومی" داشتند و برخی دارای‬
‫سالح گرم و سرد بودند ‪.‬‬

‫احمدی مقدم‪ :‬در کھريزک بازداشتگاه جديدی می سازيم‬


‫‪Posted: 04 Aug 2009 12:04 PM PDT‬‬

‫نيروی انتظامی اعالم کرده تا ﯾک ماه دﯾگر در محل بازداشتگاه کھرﯾزک که به دستور‬
‫آﯾت ﷲ علی خامنه ای رھبر اﯾران تعطيل شده‪ ،‬ﯾک بازداشتگاه جدﯾد می سازد‪.‬‬
‫سرتيپ اسماعيل احمدی مقدم فرمانده نيروی انتظامی اﯾران گفته است‪" :‬نيروی‬
‫انتظامی در حال ساخت ﯾک بازداشتگاه استاندارد در محل بازداشتگاه کھرﯾزک است‬
‫که تا ﯾک ماه دﯾگر آماده بھره برداری می شود و تحت نظارت سازمان زندان ھا اداره‬
‫خواھد شد‪".‬‬
‫اﯾن بازداشتگاه ﯾک ھفته پيش به دستور آﯾت ﷲ علی خامنه ای رھبر اﯾران به دليل‬
‫"غير استاندارد بودن" تعطيل شد اما در آن زمان نام اﯾن محل فاش نشد‪.‬‬
‫بازداشتگاه کھرﯾزک که در جنوب تھران واقع است‪ ،‬در جرﯾان اعتراضات اخير به عنوان‬
‫ﯾکی از محل ھای احتمالی نگھداری و بازجوﯾی از بازداشتی ھای وقاﯾع بعد از انتخابات‬
‫در خبرھا انعکاس ﯾافت‪.‬‬
‫به گفته خانواده برخی از قربانيان اعتراضات اخير در اﯾران‪ ،‬فرزندان آنان پس از‬
‫دستگيری به کھرﯾزک انتقال ﯾافته بودند‪ .‬برخی می گوﯾند کشته شدن چند نفر از‬
‫بازداشت شدگان‪ ،‬باعث شد تا دستور تعطيلی آن صادر شود‪.‬‬
‫به گفته آقای احمدی مقدم‪" ،‬بازداشتگاه کھرﯾزک متعلق به نيروی انتظامی است و‬
‫اﯾن بازداشتگاه موقت و فوری برای نگھداری مجرمان خطرناک و اراذل و اوباش دستگير‬
‫شده در طرح امنيت اجتماعی ساخته شده بود‪".‬‬
‫در مورد اﯾن بازداشتگاه و ماموران خدمت در آن اطالعات دقيقی در دست نيست اما‬
‫دستور آﯾت ﷲ خامنه ای اﯾن گزارش ھا را تاﯾيد می کرد که اﯾن محل فاقد امکانات‬
‫معمول برای نگھداری زندانيان بوده است‪.‬‬
‫اما فرمانده نيروی انتظامی می گوﯾد‪":‬پس از دستگيری ھای روز ‪ 18‬تير ماه تعدادی‬
‫افراد بازداشتی در بازداشتگاه کھرﯾزک بيش از حد مجاز افزاﯾش ﯾافت و ھمين مسئله‬
‫باعث به وجود آمدن شراﯾطی نامناسب در اﯾن بازداشتگاه شده بود و علت تعطيلی‬
‫بازداشتگاه ھم ھمين موضوع است‪".‬‬
‫در اﯾن مدت گزارشھاﯾی مبنی بر حضور سرتيپ احمدرضا رادان جانشين فرمانده نيروی‬
‫انتظامی در بازداشتگاه کھرﯾزک و نقش وی در زمينه بدرفتاری با بازداشتی ھای اﯾن‬
‫بازداشتگاه‪ ،‬منتشر شده است ولی آقای احمدی مقدم می گوﯾد‪" :‬شاﯾعات اﯾن‬
‫چنينی عليه سردار رادان واقعيت ندارد و شان اﯾشان اجازه نمی دھد که در‬
‫بازداشتگاه حضور ﯾافته و اقداماتی اﯾن چنينی انجام دھد‪".‬‬
‫فرمانده نيروی انتظامی می گوﯾد‪" :‬تمام بازداشت شدگان بازداشتگاه کھرﯾزﯾک به‬
‫زندان اوﯾن منتقل شده اند‪".‬‬
‫بی بی سی فارسی‬

You might also like