Professional Documents
Culture Documents
سرخاب و سفيد آب - شیعه پاسخ نمی دهد
سرخاب و سفيد آب - شیعه پاسخ نمی دهد
تحريــر دوم
نویسنده:
علی حسین امیری
توضيحي پيرامون نام اين كتاب:
عوام و بازاريها در ايران در پاسخ مدعي ،مثلي مي آورند با اين
مضمون:
اگر چنين و چنان شد من ريش و سبيلم را مي تراشم و به جاي آن
سرخاب و سفيدآب ميمالم .هر چند من در تمامي اين تحقيق از مراتب
ادب اسلمي خارج نشدم ولي با كمال معذرت از آقايان خوارج حزب
اللهي من نيز در صورتي كه آخوندها فقط به %10سئوالت اين تحقيق،
پاسخي عقلي و منطقي و قرآني و منطبق با شواهد مسلم تاريخي بدهند،
حاضرم چنين كنم!!
2
مقدمه
سلم و درود بر پیامبر اسلم و خاندان پاکش و اصحاب گرانقدرش.
معمول ً علما و مراجع شیعه به شبهات و سوالتی که مخالفین ایشان
طرح می کنند به نحوی پاسخ می دهند ،البته در برابر سوالت صحیح و
بجا پاسخهای درستی ارائه نمی دهند و معمول ً با سفسطه و بازی با
کلمات یا رجوع به احادیث و روایات باب میل خود به پاسخگویی می
پردازند ،یا با رجوع به عقاید خود مثل ً با استفاده از حربه تقیه یا علم غیب
یا مصلحتها و غیره ...به تمامی سوالت پاسخ می دهند.
ولی یک سری از سوالت هستند که هیچگونه پاسخی ندارند و علمای
شیعه در برابر این سوالت تنها می توانند سکوت کنند و نمی توانند آنها
را توجیه و تفسیر کنند.
در این كتاب به شرح و بیان یک سری از سوالت می پردازیم تا
خواننده گرامی متوجه شود مکتبی که آخوندهای شیعه به عنوان مکتب
اهل بیت معرفی می کنند بی پایه و اساس است و دارای دروغها و
خرافات فراوانی می باشد و در واقع با مکتب اهل بیت در تضاد کامل
است.
لزم به تذكر است كه در مطرح نمودن سوالت از كتاب ارزنده آلفوس
نوشتة عليرضا حسيني نيز استفاده مي كنيم و در اين تحرير كه تحرير
دوم سرخاب و سفيدآب است سوالت جديدتري اضافه شده به همراه
پاورقي هاي بيشتر و توضیحاتی پیرامون مسئلة حدیث که در انتهای كتاب
آورده ایم.
-1علمای شیعه دائم بر این عقیده هستند که پس از رحلت پیامبر ص
خلفت الهی حضرت علی توسط کودتای سقیفه بنی ساعده غصب
شده است ،و در واقع ابوبکر غاصب خلفت الهی علی بوده است ،و
کسانیکه حق علی را غصب کرده اند پس از رحلت نبی اکرم ص خفقان
شدیدی ایجاد نمودند و هیچکس جرات مخالفت با ایشان را نداشته است
و محیط به شکلی بوده است که حتی حرمت دختر پیامبر ص را نگه
نداشته اند و به خانه او هجوم برده اند و باعث سقط جنین او شده اند و
حضرت علی را نیز به زور و با طنابی به گردنش برای بیعت گرفتن به
بیرون کشیده اند و غاصبان خلفت در مدینه و محیط آن زمان خفقان
شدیدی ایجاد کردند.
حتی چنانچه به آخوندها بگویید :چرا کسی به حق الهی حضرت علی و
غدیر خم اشاره ای نداشته؟ خواهید دید که همین پاسخها را خواهند داد و
می گویند :ای آقا ،در آن زمان درب خانه آتش می زدند و سیلی به گوش
دختر پیامبر ص می زدند و طناب به گردن علی انداختند ،شما نمی دانید
که ابوبکر و عمر و طرفداران ایشان در آن زمان چه خفقانی ایجاد کرده
بودند.
پس از این توضیحات من سوال خود را طرح می کنم:
می شود بفرمایید این چه خفقانی بوده که حتی زنان می توانسته اند
علیه خلیفه در مسجد خطبه بخوانند؟ منظورم خطبة فاطمه زهرا است
3
که به عقیدة شیعه پس از غصب خلفت حضرت علی در مسجد علیه
ابوبکر ایراد شده.
این چه خفقانی بوده که زنان برای بیعت گرفتن به درب منزل انصار
می رفته اند؟ چون شیعه بر این عقیده است که فاطمه زهرا به همراه
حضرت علی به درب منازل انصار می رفته تا برای خلفت علی بیعت
بگیرد.
اين چه خفقاني بوده كه پسر بچه اي 10ساله (امام حسن) به ابوبكر
مي گفته :از منبر پايين بيا؟
اين چه خفقاني بوده كه يك عرب به خليفه (عمر بن خطاب) مي گفته
چنانچه بخواهي كج شوي با اين شمشير راستت مي كنيم؟
اين چه خفقاني بوده كه يك عرب خطاب به خليفه (عمر بن خطاب)
اعتراض مي كرده كه چرا سهم پارچه و لباس تو بلندتر از ماست؟
فراموش نکنید شیعیان در مورد خطبه فاطمه زهرا نمی توانند بگویند:
حضرت فاطمه دختر نبی اکرمص بوده و می توانسته این کارها را بکند،
چون از آن طرف می گویند به همین دختر ظلم و ستم فراوانی شده و به
گوش او سیلی زده اند و درب منزل را آتش زده اند و باعث سقط جنین
او شدند .پس او نیز در خفقان به سر می برده و در واقع از همه بیشتر
در این خفقان بوده و از همه بیشتر به او ظلم شده است.
پس این تضادها را چگونه توجیه می کنید؟ اگر ابوبکر و عمر خفقانی
ایجاد کرده بودند پس خطبه فاطمه زهرا و رفتن نزد انصار برای اخذ
بیعت دیگر چیست؟
-2سوال دیگر این است که یک حکومت باید چندین سال بر روی کار
بیاید و طرفدار جمع کند تا پس از ایجاد شرایط لزمه بتواند ایجاد خفقان
کند ،پس چطور ابوبکر فوری پس از به دست گرفتن حکومت ایجاد
خفقان کرده؟ آن هم در همان روز اول؟ او که هنوز بر سر کار نیامده بود
و هنوز نمی توانسته خفقان ایجاد کند .چطور توانسته فورا ً در همان
ابتدای امر علیه بزرگانی چون علی و فاطمه دختر پیامبر ص ایجاد خفقان
کند؟ و همچنین علیه بقیه مردم و مخالفین؟ ،و آیا بقیه مردم به همین
زودی خدمات حضرت علی را فراموش کرده بودند؟ مگر اینکه همان
جوابهای احمقانه سابق را بدهید که همه مردم و صحابه از همان ابتدای
بعثت نفرت و کینه علی را در دل داشته اند و پس از رحلت پیامبرص این
کینه ها را نشان داده اند!!! پس چنانچه همه مردم کینه حضرت علی را
به دل داشته اند و اصحاب مرتد شده اند و بیعت خود در غدیر خم را
فراموش کرده اند و در واقع دستور الهی مبنی بر خلفت حضرت علی را
زیر پا گذاشته اند ،پس با این اوصاف من سوال بعدی را مطرح می کنم:
-3این مردمی که چنین بوده اند و مرتد شده اند و دستوری به این
مهمی را زیر پا گذاشته اند ،پس آیا حضرت علی می خواسته بر چنین
مردمی حکومت کند و حق خود را از ابوبکر پس بگیرد؟ این چنین مردمی
که لیاقت خلفت حضرت علی را ندارند و چطور علی می خواسته بر آنها
فرمانروایی کند؟ مردمی که از دستور الهی سرپیچی کرده بودند آیا به
دستورات علی گردن مینهادند؟ پس چرا شما اینقدر سنگ خلفت را بر
سینه می زنید؟ شما از یک طرف می گویید :صحابه مرتد شدند پس آیا
4
علی می خواسته بر عده ای مرتد فرمانروایی کند؟ مردمی که از همان
ابتدای بعثت کینه علی را در دل داشته اند و پس از رحلت پیامبر ص این
کینهها را بروز داده اند ،پس چطور علی می خواسته بر آنها حکومت کند؟
(شیعه می گوید :اصحاب پس از رحلت پیامبرص مرتد شده اند ،ولی از
طرفی می دانیم که اصحاب پس از رحلت نبی اکرم ص با شورش اهل
رده به مقابله پرداختند ،پس طبق نظر شیعیان عده ای مرتد به جنگ عده
ای مرتد دیگر رفته اند!!!!)
-4مورد بعدی این است که طبق روایات متعددی که در کتب شیعه
آمده پیامبرص علم غیب داشته (و حتی امامان) ،و مرتب به علی
سفارش می کرده که چنانچه خلفت را به تو ندادند سکوت و صبر پیشه
کن و غیره ،و در واقع به شخصیت واقعی ابوبکر و عمر و عثمان و عائشه
و ...آگاهی داشته است.
حال ما می پرسیم :پس چرا پیامبر ص اینقدر این افراد را به خود
نزدیک می کرده؟ و آیا علت به قدرت رسیدن ابوبکر و عمر و عثمان
همین نزدیکی و خویشاوندی ایشان نبوده؟ پس نعوذبالله اولین مقصر در
غصب خلفت الهی حضرت علی خود شخص پیامبر بوده ،چون زمینه به
قدرت رسیدن ایشان را فراهم کرده است.
-5شیعیان می گویند :در سقیفه بنی ساعده کودتا شد و حق علی
غصب شد و حتی بر این نظر هستند که ابوبکر و عمر قبل از رحلت
پیامبر ص نیز به فکر غصب خلفت بوده اند و این عقیده از احادیث و
روایات متعددی که در کتب ایشان بر علیه ابوبکر و عمر ثبت شده به
خوبی نمایان است و مرتب به حدیث قرطاس اشاره دارند که پیامبر ص
تقاضای قلم و دوات می کند تا جانشینی علی را متذکر شود و عمر از
این موضوع مطلع می شود و اجازه این امر را نمی دهد چون از همان
موقع به فکر غصب خلفت علی بوده است.
موضوعی که بین شیعه و سنی مشترک است این است که انصار در
سقیفه جمع شدند تا خلیفه ای انتخاب کنند و این موضوع به اطلع ابوبکر
و عمر می رسد و ایشان خود را به سقیفه میرسانند.
حال ما می پرسیم :این چه کودتایی بوده که خود ابوبکر و عمر از آن
بی اطلع بوده اند؟ شما که می گوئید :ایشان از قبل نیز به فکر غصب
خلفت بوده اند ،پس چرا از ماجرای سقیفه بی اطلع بوده اند؟ و تازه به
آنها خبر داده اند تا به آنجا بروند.
شیعه خواهد گفت که چون انصار از قصد و نیت ابوبکر و عمر با خبر
بوده اند زودتر به سقیفه رفته اند تا خودشان خلیفه ای را انتخاب کنند!!!
(جالب است که همه دنیا از قصد ابوبکر و عمر با خبر بوده اند ولی
پیامبر ص این موضوع را نمی دانسته و ابوبکر و عمر را مرتب به خود
نزدیک کرده و اگر این موضوع را می دانسته چرا برای پس از رحلت
خویش فکری نکرده تا خلفت الهی علی توسط ایشان غصب نشود؟!)
می پرسیم :چرا انصار در جریان انتخاب خلیفه در سقیفه و در مقابل
مهاجرین می گفته اند :ما با علی بیعت می کنیم؟ اگر نمی خواسته اند
ابوبکر خلیفه شود چرا در انتها با او بیعت می کنند؟
5
چطور انصار متوجه موضوع بوده اند و سریعا ً به فکر سبقت گرفتن از
ابوبکر و عمر افتاده اند ولی خود حضرت علی متوجه این موضوع مهم
نبوده و برای حفظ خلفت الهی فکری نکرده؟ تازه به عقیده شیعه
حضرت علی علم غیب هم داشته.
اگر بگویید :علی مشغول تدفین پیامبر ص بوده ،می گوئیم :موضوع
خلفت الهی نیز از نظر شما بسیار مهم است و از نظر شما مسئله
امامت بسیار بسیار مهم است و به نظر شما غصب خلفت الهی باعث
انحراف در اسلم شده که باعث ضربات بسیاری شده و خواهد شد و
حتی شهادت امام حسین در کربل را نیز از نتایج همین غصب خلفت می
دانید ،پس چنانچه اصحاب از قبل به فکر کودتا بودند به طور حتم حضرت
علی متوجه می شده (یا حتی پیامبر توسط علم غیب به او می گفته) و
چنانچه خودش برای حفظ خلفت الهی به سقیفه نمی رفت لاقل
شخصی دیگر را به عنوان نائب می فرستاد و به هر نحوی که بود جلوی
به خلفت رسیدن ابوبکر را می گرفت.
واقعا ً خندهدار است که خلفتی الهی که توسط خداوند اعلم شده و
پیامبر ص و ملئکه و علم غیب و غیره ...پشتیبان آن بوده اند توسط دو
نفر غصب شده است ،دو نفری که شما اصل ً آنها را قبول ندارید.
تمامی این موارد نشان می دهد که ابوبکر و عمر سوء نیتی نداشته اند
و از قبل به فکر کودتائی نبوده اند تا حضرت علی یا انصار متوجه باشند و
زودتر اقدام کنند.
-6سوال بعدي كه بارها از شيعيان پرسيده شده و جوابي براي آن
نداده اند اين است كه چرا در قرآن نامي از حضرت علي و خلفت و
جانشيني او نيست؟ و همينطور نام امامان ديگر و امام زمان؟
جوابي كه شيعيان مي دهند اين است كه تعداد ركعات نماز نيز در
قرآن نيست و براي فهم آن مي بايست به سنت و احاديث رجوع كنيم و
در رابطه با خلفت نيز به احاديث مختلف رجوع ميكنيم!!!
در جواب مي گوئيم :شما شيعيان قياس را قبول نداريد و در اصول
كافي از امام صادق حديث داريد كه ابوحنيفه را لعن كرده به خاطر قياس
كردنش و گفته كه دين با قياس به دست نيايد .ولي خودتان در اينجا
دست به قياس مي زنيد و اصول مهم مذهب خود يعني امامت را با
فرعي از فروع دين يعني تعداد ركعات نماز قياس مي كنيد.
جالب است كه گاهي علماي شيعه مي گويند :ما در اصول عقايد قياس
داريم و تنها در فروع ديني قياس را باطل مي دانيم ولي ناگهان مي بينيم
كه در اينجا با فروع ديني نيز قياس مي كنند يعني تعداد ركعات نماز؛ پس
نتيجه مي گيريم كه شيعه هرجا به نفع خودش باشد قياس مي كند.
از همه مهمتر اينكه اصول دين در جاي جاي قرآن به طور صريح و
روشن و واضح بيان شده تا كسي بهانه اي نداشته باشد؛ اصولي چون
توحيد و نبوت و معاد؛ ولي امامت كه از اصول بسيار مهم ديني نزد
شيعيان است و حتي آنرا از نبوت هم بالتر مي برند در قرآن بيان نشده
و اين اصل مهم چه ربطي به تعداد ركعات نماز دارد؟ در قرآن علوه بر
اصول ديني كه بيان شده فروع دين نيز بيان شده؛ مثل نماز و زكات و
حتي فروع فروع نيز بيان شده همچون وضو در سوره مائده آيه 6ولي
6
امري كه واضح است اين است كه ما بايد براي فهم بعضي امور ديني به
سنت نبي اكرم ص مراجعه كنيم براي اموري چون تعداد ركعات و غيره؛
و اگر بنا بود در قرآن تمامي نكات ريز و فروع فروع فروع نيز بيان شود
مي بايست كتابي حجيم در چندين جلد نازل مي شد و در انتها باز براي
عده اي از مراجع ديني سوالتي باقي بود و هيچكدام بدون سوال نمي
ماندند؛ كافي است شما سري به رسالهها و كتب تفسيري ايشان بزنيد تا
متوجه شويد.
پس قرآن موارد مهم و اساسي و اصولي را بيان نموده و راه بهشت و
جهنم را به خوبي نشان داده و چنانچه مسئله امامت و خلفت و جانشيني
حضرت علي اينقدر مهم بود حتما ً بيان مي شد.
پس مي بينيد كه شيعه پاسخ نمي دهد و گاهي نيز جوابهاي احمقانهاي
مي دهد همچون اينكه علت نبودن نام علي و مسئله خلفت به خاطر
امتحان بوده و خداوند امت اسلمي را امتحان نموده و تنها ما شيعيان از
عهده اين امتحان بر آمديم.
ما مي گوئيم :آيا خداوند در آخرين كتاب و فرستاده خود چنين كاري
مي كند؟ و آيا خداوند در خود امر دين امتحان و شبهه ايجاد مي كند؟ و با
اينكار بهانه را به دست گمراهان مي دهد تا در جهان آخرت بگويند ما
متوجه نشديم و دين الهي را به خوبي نفهميديم يا اينكه خداوند حجت را
تمام مي كند و آيات را به طور صريح و روشن و مبين و قابل فهم مي
فرستد تا كسي بهانه اي نداشته باشد.
آيا قرآني كه حجت است داراي امتحان و پيچيدگي است؟ اينكه ديگر
حجت نمي شود؛ حجت يعني بينه و دليل روشن و آشكار.
پس موضوع امتحان كه در قرآن نيز بيان شده مربوط به مال و
فرزندان و ...است نه مربوط به خود قرآن و خود دين و اصول مهم آن.
يكي ديگر از پاسخهاي شيعيان اين است كه ذكر نام افرادي كه در
آينده خواهند بود (مثل امامان) باعث كينه و حسد و دشمني نسبت به
ايشان خواهد شد ولي دليل ذكر نامهايي چون ذوالقرنين در قرآن اين
است كه اين اشخاص مربوط به گذشته بوده اند و از دنيا رفته اند و ديگر
كسي نسبت به ايشان حسد و كينه و دشمني پيدا نمي كند.
در جواب مي گوئيم :در سورة الصف آيه 6آمده كه حضرت عيسي
به بني اسرائيل ميگويد :بعد از من پيامبري مي آيد كه نامش احمد
است.
پس چطور نام پيامبري كه 600سال بعد مي آمده بيان شده است
ولي نام جانشين بلفصل آخرين پيامبر و يا نام امامان ديگر و امام زمان
بيان نشده است؟
و اما در مورد حسد و كينه و دشمني كه شيعه به ان اشاره دارد واقعاً
جاي بسي خنده دارد چون دليلي مسخره و بي پايه و اساس است ،چون
ما مي گوئيم :چطور حسد و دشمني نسبت به اهل بيت ايجاد نشده
است؟ از نظر شما تمامي دشمني ها نسبت يه ايشان صورت گرفته و
خود شما از همه بيشتر به اين دشمني ها اشاره داريد از 25سال خانه
نشين شدن حضرت علي گرفته تا مضروب شدن حضرت فاطمه و سقط
جنين او و شهادت امام حسين در كربل و همچنين شهادت امامان ديگر
7
چون امام رضا و حتي غيبت مهدي به دليل خطر كشته شدنش توسط
حاكمان وقت.
پس چه حكمتي در نبودن نام ايشان در قرآن است؟ دشمني ،كينه و
حسد نسبت به ايشان ايجاد شده پس اين دليل شما مردود است.
-7در خطبه 67نهج البلغه آمده که حضرت علی در مورد ماجرای
سقیفه از یارانش ميپرسد که انصار در سقیفه چه گفتند؟ و آنها پاسخ
مي دهند که انصار گفتند :زمامداری از ما و رهبری از شما مهاجرین
انتخاب گردد پس حضرت علی فرمود :چرا با آنها به این سخن رسول
خدا استدلل نکردید که آن حضرت درباره انصار سفارش فرمود :با نیکان
آنها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آنها درگذرید و در اين هنگام یارانش
از حضرت علي پرسیدند :چگونه این سخن آنها را از زمامداری و
خلفت دور می کرد كه حضرت علی در پاسخ مي گويد :اگر زمامداری
و حکومت در آنان بود سفارش کردن در مورد آنها معنایی نداشت.
حال ما در اینجا طبق گفته خود حضرت علی می گوئیم :اگر خلفت
فقط منحصر به اهل بیت پیامبر ص بوده است پس چرا اینقدر پیامبر ص
در مورد اهل بیت سفارش می کرده است (شیعه نیز دائم به این
سفارشات اشاره دارد) اگر خلفت در بین اهل بیت می بود سفارش
مکرر در مورد آنها معنایی نداشت ،و به طور مثال ممکن بود مردم در
غدیر خم یا جاهایی که شیعه معتقد است علی به عنوان خلیفه بلفصل
معرفی می شده است به پیامبر ص بگویند :تو می بایست سفارش ما را
به علی بکنی نه سفارش او را به ما ،چونكه او پس از تو خلیفه و حاکم بر
ما خواهد شد و بايد مراقب ما باشد .پس طبق این سخن حضرت علی
نتیجه می گیریم که دستوری از سوی خداوند یا پیامبر ص مبني بر خلفت
در اهل بیت نبوده است ،و شما نیز نمی توانید سخن حضرت علی ص را
قبول نکنید .در اين مورد نيز شيعه جوابي ندارد.
-8حضرت علي فرموده :مشورت دادن به ظالم همچون شركت در
ظلم اوست.
ما مي پرسيم :پس چرا خود علي دائم به عمر مشورت مي داده
است؟ و حتي به قول خود شما عمر بارها و حدود هفتاد بار گفته :چنانچه
علي نبود عمر هلك مي شد ،و طبق اين سخن پس علي حداقل هفتاد بار
به عمر مشورت داده است ،و چطور دشمن اسلم و غاصب خلفت براي
مشورت نزد او مي آمده؟!
شما كه معتقد هستيد عمر غاصب خلفت بوده و ظالم بوده؛ پس چرا
حضرت علي به او مشورت مي داده است؟!
شيعه خواهد گفت :حضرت علي به خاطر اينكه اسلم منحرف نشود به
عمر مشورت مي داده است.
در جواب مي گوئيم :پس طبق اين گفته اسلم منحرف نشده است
چون حضرت علي با مشورت دادن جلوي انحراف آنرا گرفته و بنابراين
تمامي ادعاهاي شما مبني بر تحريف اسلم به خاطر غصب خلفت علي
مردود مي شود.
شيعه مي گويد :آن جامعه ايده آل با خلفت علي درست مي شده و به
خاطر غصب خلفت نشده است.
8
مي گوئيم :شما از طرفي مي گوئيد :اسلم بسيار بسيار منحرف شده
ولي از اين طرف مي گوئيد نخير منحرف آن چناني هم نشده و تنها آن
جامعه ايده آل درست نشده؛ پس معلوم نيست شما چه مي خواهيد؟
و چنانچه حضرت علي به عنوان وزير و مشاور نتوانسته باشد جلوي
انحراف اسلم را بگيرد پس چنانچه خودش هم خليفه مي شده نمي
توانسته كاري بكند.
و سوال اصلي ما در اينجاست كه اگر عمر ظالم بوده و دشمن اسلم
بوده پس چرا براي پيشرفت و كمك به دين اسلم نزد علي مي رفته تا از
او مشورت بگيرد و اين دشمن از كجا ميدانسته كه علي بهتر از ديگران
به او مشورت مي دهد؟! اين سخن شما همچون اين مي باشد كه
بگوئيم :دزدي براي ساختن دستگاه دزدگيري نزد شخصي برود تا به او
كمك كند دستگاه دزدگير را بسازد .آيا هيچ دزدي چنين كاري مي كند؟
اگر عمر دشمن اسلم بوده نزد علي نمي رفت تا براي كمك به اسلم
از او كمك بگيرد از كسي كه به نظر شما از همه براي اسلم بهتر بوده،
پس اي كاش اسلم هميشه از اين دشمنان داشته باشد.
-9چرا در هيچ يك از نامه هاي حضرت علي به مخالفينش در 3جنگ
نهروان ،جمل و صفين اشاره اي به غدير و ساير احاديث مورد نظر شيعه
يا آيات قرآن كه در خصوص علي است نشده است؟
-10اولين كسي كه خطبه فدك را نقل كرده احمد بن ابي طاهر است
كه اين خطبه را در كتاب بلغات النساء از قول زيد بن علي نقل كرده در
حاليكه زيد بن علي 120سال قبل از ايشان شهيد شده ،پس اين چه
سندي است؟ و در ضمن خبر واحد هم مي باشد.
-11راوي خطبه شقشقيه عكرمه مول ابن عباس است كه از خوارج
است و بر همين مذهب مرده است ،از كي تا به حال شيعه روايت خوارج
را قبول دارد؟ در ضمن خبر واحد هم مي باشد.
-12چرا پيامبر ص پس از جنگ احد روي قبر حمزه سيدالشهدا هيچ
ساختماني بنا نكرد؟ و چرا پس از فتح مكه روي قبر حضرت خديجه
محبوبترين همسرش بنايي نساخت؟ و حتي اگر خلفا را علي قول شما
مغرض بدانيم چرا آنها براي عوام فريبي روي قبر پيامبر ص گنبد و
بارگاهي نساختند؟ وقتيكه بيت المال هم سرشار از پول بوده است.
-13در كتب شيعه داستانهايي نقل شده مبني بر رويت امام زمان
توسط مراجع و علماي صالح شيعي (همچون مقدس اردبيلي) و از همان
عالم شيعه در مورد جزيره خضرا مطالبي نقل شده است.
هم اكنون همه مي دانند چنين جزيره اي وجود ندارد و حتي خود علماي
شيعه نيز وجود آنرا منكرند و داستانها و روايات پيرامون اين مسئله را رد
مي كنند.
حال مي پرسيم :آيا رويت امام زمان نيز توسط اين عالمان دروغ نمي
باشد؟ و چطور كسي كه با امام زمان در ارتباط بوده در مورد اين جزيره
اشتباه كرده و از امام زمان سوالي نكرده؟ پس اين تضاد را چگونه توجيه
مي كنيد؟
-14چرا حتي يكي از آيات مورد استناد شيعه با آيه قبل و بعد آن نظر
شيعه را تاييد نمي كند؟ بلكه با حديث و روايت بايد منظور آنرا فهميد؟
9
-15در سوره بقره آيه 165آمده:
﴿
﴾.
«بعضى از مردم ،معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مىكنند و
ما آنها كه ايمان دارند ،محبت شان آنها را همچون خدا دوست مىدارند .ا ّ
به خدا( ،از مشركان نسبت به معبودهاشان )،شديدتر است .و آنها كه
ستم كردند( ،و معبودى غير خدا برگزيدند )،هنگامى كه عذاب (الهى) را
ن خداست و خدا داراى مشاهده كنند ،خواهند دانست كه تمام ِ قدرت ،از آ ِ
مجازات شديد است».
پس چرا بيشتر شيعيان كربل را بيشتر از مكه ،مفاتيح را بيشتر از قرآن
و تكيه را بيشتر از مسجد دوست دارند؟ ممكن است شما اين حقيقت را
رد كنيد ولي خود شيعيان بهتر مي دانند كه ما راست مي گوئيم يا دروغ.1
-16حضرت علي در جنگ صفين مي گويد :به لشكريان معاويه
ناسزا نگوييد و همينطور در قرآن آمده كه به بتهاي مشركين توهين نكنيد.
پس مي شود بفرمائيد زيارت عاشورا و لعن و نفرينهاي در آن چيست؟
آيا شما اهل سنت را از مشركين زمان پيامبر ص بي ارزشتر مي دانيد
كه به مقدسات ايشان توهين مي كنيد؟
-17چرا در شهرهاي بزرگ ايران همچون تهران مسجدي براي اهل
سنت نمي سازيد؟ و چرا در اين شهرها اجازة ساخت مسجد را به ايشان
نمي دهيد؟ آيا در كشوري كه ادعاي وحدت شيعه و سني را دارد و رهبر
خود را ولي امر مسلمين جهان مي دانند نبايد مسجدي براي اهل سنت
2
كه جمعيت بزرگ مسلمين هستند موجود باشد؟
چنانچه در جواب بگوئيد :ما شيعيان هم به مكه و مدينه مي رويم و در
مساجد اهل سنت نماز مي خوانيم و مسجد مسجد است و مسجد كه
شيعه و سني ندارد ،بايد بگوئيم :وقتيكه شما به مساجد اهل سنت مي
رويد امري عادي است و كسي از اهل سنت با شما كاري ندارد ولي آيا
اگر يك نفر سني در مسجدي از شيعيان در تهران يا جايي ديگر بيايد و
دست به سينه نماز بخواند بقيه مردم چگونه به او نگاه مي كنند و آيا
كاري با او ندارند و آيا او را مسخره نمي كنند؟
-18در قرآن مسلمين به پيروي دعوت شده اند -1 :خطاب به پيامبر
ص آمده كه پيروي كن از آنچه به تو وحي مي شود -2 .خطاب به ساير
مسلمين پيروي از اصحاب ذكر شده است.
1به عنوان مثال چندين شيعه را مي شناسم كه بارها و بارها به كربل رفته اند و مي
گويند مكه را رها كن و بيا برو كربل ،كربل بهتر است و صفايي ديگر دارد!!!
2يا چرا شبكه اي در تلويزيون براي اهل سنت نمي گذاريد؟ شما كه خيلي خود را بر
حهق مهي دانيهد و نبايهد از ايهن امور بترسهيد ،البتهه چقدر مهن سهاده هسهتم چون اينهها
سهايتهاي اينترنتهي اههل سهنت را ههم فيلتهر مهي كننهد ،آنوقهت مها شبكهه تلويزيونهي مهي
خواهيم.
10
يعني روش نشر دين در بلد و نسل به نسل در طول تاريخ اين است
كه پيامبر مطابق وحي عمل مي كرده و اصحاب طبق روش پيامبر ص و
آيندگان طبق روش اصحاب ،آيا ما اين روش كامل ً عقلي و منطقي را رها
كنيم و دنبال احاديثي برويم كه يك مشت فاسدالمذهب دروغگو كه
اطراف امامان را گرفته بوده اند نقل كرده اند.
-19حضرت علي صريحا ً فرمان داده كه بپيونديد به اكثريت و بيشتر
مسلمانان (ملتزم شويد به سواد اعظم).
چرا به فرمان او عمل نمي كنيد؟ و مي گوئيد اكثريت اعظم بايد
بپيوندند به تعداد كمتر؟
-20سي سال است كه براي اولين بار در تاريخ ايران تمامي شئونات
كشور در دست شما و عقايد شماست .چرا ميزان تورم ،بي عدالتي،
تخريب وجهه ايرانيان در سطح بين المللي ،دين گريزي جوانان ،اعتياد،
بيكاري ،طلق ،مشكل مسكن و ازدواج و غيره ...نسبت به زمان قبل از
انقلب چندين برابر شده است؟
-21آيا شما شيعيان حاضر به ايجاد وحدت با خوارج هستيد؟ اگر حاضر
به چنين كاري نيستيد و مي گوئيد خوارج حضرت علي را لعن مي كنند و
دشمن او هستند ،پس چطور انتظار داريد اهل سنت با شما متحد شوند؟
با اينكه شما ابوبكر ،عمر ،عثمان ،عايشه و صحابه را لعن مي كنيد و با
آنها دشمن هستيد.
-22شيعه معتقد است كه حضرت علي از كودكي نيز به عنوان
جانشين پيامبر ص معرفي شده و به براي اين ادعا به يوم النذار اشاره
دارد كه پيامبر ص خطاب به كسانيكه دعوت كرده بود فرموده :هر كس
از شما ايمان بياورد او را به عنوان جانشين خود بر مي گزينم ،كه فقط
علي بر ميخيزد و قبول مي كند.
حال سوال ما اين است كه مگر مسئله ايمان آوردن معامله است كه
بگوئيم هركس ايمان آورد فلن مقام را دارد؟ آيا پيامبر ص هيچگاه چنين
كاري مي كرده كه اي مشركين هر كس ايمان بياورد فلن مقام و منزلت
را صاحب مي شود ،در قرآن نيز بيان شده كه هركس ايمان بياورد به نفع
خود كار كرده و هركس ايمان نياورد به خود ظلم كرده.
سوال بعدي اينكه مشركين و افراد مقابل هنوز نبوت محمد ص را
قبول نداشته اند آنوقت آيا پيامبرص بر سر جانشيني خود با آنها گفتگو
مي كرده است؟
-23شيعه مي گويد :مقام امامت و خلفت حضرت علي مقامي
الهي است .ما مي پرسيم :اگر اين مقام الهي بوده پس چرا حضرت علي
در جاهاي مختلف اين مقام را نكوهش كرده ،مثل ً فرموده :خلفت از آب
بینی بزغاله ای برای من کم ارزش تر می باشد (خطبه 3نهج البلغه) و
یا از لنگه کفشی برای من کم ارزش تر است .آيا مقام الهي شايسته
اينگونه القاب است؟ آيا پيامبرص هيچگاه چنين سخناني در مورد نبوت
خود گفته بود؟ در خطبه 5آمده که پس از وفات پیامبرص ،عباس و
ابوسفیان به حضرت علی پیشنهاد خلفت دادند و می خواستند با او بیعت
11
کنند که در جواب آنان فرمود اینگونه زمامداری چون آبی بدمزه و لقمه
ای گلوگیر است.1
-24در رابطه با شورش اهل رده شيعه دائم به ابوبكر و اصحاب ايراد
مي گيرد كه چرا ايشان مانع الزكات را كشته اند و مي گويند :اي واي بر
آنها گويندة ل اله ال الله را كشتند!!!
بايد گفت :در ج 52بحارالنوار باب سیره وأخلقه و عدد أصحابه در
خبر دوم از حضرت صادق و موسی بن جعفر نقل کرده که اگر قائم قیام
کند به 3چیز حکم می کند که احدی از ائمه و پیغمبران حکم نکرده اند،
شیخ زانی را می کشد و مانع الزکاة را می کشد و ارث برادر به برادر
دینی که در عالم اشباح برادر بوده اند ،می رسد.
از شيعيان مي پرسيم :چرا امام زمان مانع الزكات را مي كشد؟ از
شيعيان مي پرسيم :چرا حضرت علي 4000نفر گويندة لاله الالله را در
جنگ نهروان كشت؟ 4000نفري كه نه تنها لاله الالله مي گفته اند بلكه
حافظ سوره هاي قرآن هم بوده اند.2
-25حضرت علی در خطبه 92نهج البلغه فرموده« :مرا واگذارید و
دیگری را به دست آرید» .و فرموده« :من وزیر و مشاور باشم بهتر است
تا خلیفه و حاکم» (یعنی تا کنون مشاور و وزیر خلفا بوده ام) .در اینجا باز
عالم شیعی می گوید :منظور حضرت علی از اینکه مرا رها کنید این بوده
که شما توان عدل مرا ندارید!!! مي پرسيم :چرا پیامبر ص به کفار و
مشرکین مکه این جملت را نگفت؟ ،طبق این عقیده ،پیامبر ص هم باید
به اهالی مکه می گفته شما تحمل قوانین سخت اسلم را ندارید و توان
از بین بردن بتهایی که اجداد شما می پرستیده اند را ندارید و تحمل
خواندن نماز در پنج وقت را ندارید یا تحمل یک ماه روزه داری یا دادن
زکات و یا بقیه قوانین اسلم را ،مگر حضرت علی می خواسته چکار
بکند؟ ،کارهایی که پیامبر ص در همان ابتدای بعثت با آن فرهنگ جاهلیت
و تعصب مردم انجام داد بسیار سخت تر بود.
-26حضرت علی در نهج البلغه نامه 6به معاویه فرموده« :همان
کسانی با من بیعت کردند که با ابوبکر و عمر و عثمان با همان شرایط
بیعت کردند پس آنکه در بیعت حضور داشته نمی تواند خلیفه ای دیگر
1شيعههه مههي گويههد :حضرت علي از نيههت ابوسههفيان آگاه بوده ،چون ابوسههفيان قصههد
داشته ايجاد جنگ و تفرقه كند ،در جواب مي گوئيم :اولً :موضوع بر سر القابي است
كهه حضرت علي بهه خلفهت داده چون آب بدمزه و لقمهه گلوگيهر و ثانياً :چنانچهه امري
بهه ايهن مهمهي از جانهب خدا بوده كهه جزء اصهول مههم ديهن اسهت و ترك آن موجهب
انحراف اسهلم مهي شده ،پهس علي مهي توانسهته قيام كنهد و البتهه پهس از آن اجازه
دخالت و تفرقه اندازي به ابوسفيان ندهد و اگر امام هدايتگر مردم جهان نتواند چنين
امور سهاده سهياسي را انجام دههد و خداونهد و فرشتگان و داشتهن علم غيهب ههم بهه او
كمكي نكند ،پس معلوم مي شود ادعاهاي شما باطل است.
4000 2نفري كه چون مسيلمه كذاب ادعاي نبوت نداشته اند 4000 ،نفري كه سوره
هاي جعلي نمهي سهاخته انهد ،براسهتي اگهر بنها بهه ايراد گرفتهن باشهد دسهت چهه كسهاني
پرتر است؟ البته اهل سنت عاقل هستند و راه شيعيان را نمي روند و حضرت علي
را قبول دارنهد و هيچگاه بهه او توهيهن نمهي كننهد ،بنابرایهن بایهد گفهت :آفریهن بر اههل
سنت.
12
انتخاب کند و آنکه غایب بوده نمی تواند بیعت مردم را نپذیرد .همانا
شورای مسلمین از آن مهاجرین و انصار است».
در مقابل این نامه علمای شیعه دوباره دست به تاویل و بازی با کلمات
می زنند و می گویند :در این نامه حضرت علی با زبان خود معاویه با او
صحبت می کرده است!!! چون معاویه امامت او از جانب خدا را قبول
نداشته و شورای مسلمین را قبول داشته پس امام هم به شورای
مهاجرین و انصار اشاره کرده است.
ما نمی دانیم چرا هر چه در احادیث و تاریخ به نفع شیعه است آنها
فوری آن را می پذیرند ،ولی هرچه به ضرر آنهاست فوری شروع می
کنند به تاویل و تغییر دادن معنا و مفهوم آن ،آیا به راستی اصول دین خدا
نیازی به تاویل و تفسير دارند؟ و اگر واقعا ً شیعیان در اين مسائل حق
دارند پس چرا اینقدر در اثبات آنها توضیحات لزم است؟ چرا پیامبر ص با
زبان ابوجهل و ابولهب با آنها صحبت نکرد؟ و به طور صریح گفت :من از
جانب خدا برای هدایت مردم و نابودی بتها آمده ام ،اگر واقعا امامت از
سوی خدا بوده نباید در تبلیغ آن کوتاهی کرد ،تازه در زمان پیامبرص
شرایط بسیار سختتر و تعداد یاران او کمتر بوده تا در زمان حضرت
علی که خود خلیفه بوده است ،و از همه اینها گذشته گیریم که در این
نامه حضرت علی با زبان خود معاویه صحبت کرده ،اما حضرت علی
همین سخنان را در مدینه نیز خطاب به تمامی مردم گفته است ،آیا آنجا
هم داشته در پرده سخن می گفته؟ يا به زبان مردم آنجا سخن مي
گفته؟ ،در نهج البلغه در خطبه 173در مورد ویژگیهای رهبر اسلمی
فرموده« :اگر شرط انتخاب رهبر حضور تمامی مردم باشد هرگز راهی
برای تحقق آن وجود نخواهد داشت ،بلکه آگاهان دارای صلحیت و رای و
اهل حل و عقد رهبر و خلیفه را انتخاب می کنند که عمل آنها نسبت به
دیگر مسلمانان نافذ است ،آنگاه نه حاضران بیعت کننده حق تجدید نظر
دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابی دیگر خواهند
داشت».
-27حضرت علي در خطبه 205در جواب طلحه و زبیر فرموده:
«به خدا سوگند من به خلفت رغبتی نداشته و به ولیت بر شما علقه ای
نشان نمی دادم و این شما بودید که مرا به آن دعوت کردید و آن را بر
من تحمیل کردید».
مي پرسيم :آیا کسی نبوت حضرت محمد ص را بر وی تحمیل کرده
بود؟ یا خود پیامبرص از جانب خدا مامور بدان بود؟ ،پس چرا حضرت
علی در این جا نسبت به خلفت الهی فرموده :علقه ای بدان نداشتم و
شما آنرا بر من تحمیل کردید؟ پس نتیجه می گیریم که دستوری از جانب
خداوند نبوده ،و گرنه اولین مقصر خود حضرت علی می شود که در
گرفتن آن کوتاهی کرده و شما مطمئن باشید اگر دستوری از جانب
خداوند بود حضرت علی اجازه نمی داد احدی آنرا پایمال کند و
همینطور اصحاب پیامبر ص آن دستور را انجام می دادند و به کسی
اجازه نافرمانی در امر الهی را نمی دادند.
13
-28طبق خطبه 8نهج البلغه تقیه در بیعت رد می شود ،در این خطبه
حضرت علی در مورد بیعت حضرت زبیر فرموده« :زبیر می پندارد با
دست بیعت کرده نه با دل ،پس به بیعت با من اقرار کرده ولی مدعی
انکار بیعت با قلب است ،بر او لزم است بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد
یا به بیعت گذشته بازگردد».
پس بيعت علي با ابوبكر ،عمر و عثمان تقيه نبوده است.
-29در جريان هجرت پيامبر ص از مكه به مدينه حضرت علي در
رختخواب پيامبر مي خوابد و از طرفي شيعه معتقد است كه پيامبر ص از
قبل و در يوم النذار علي را به عنوان جانشين خود معرفي كرده بود.
حال سوال ما اينجاست كه وقتي مشركين به داخل منزل پيامبر ص
ريختند تا او را بكشند و بجايش جانشين او را در رختخواب ديدند پس چرا
اقدام به قتل جانشين او نگرفتند؟ چون جانشين هركس بسيار مهم
است ،و پس از شخص مذكور امور را به دست خواهد گرفت ،مخصوصاً
در مورد پيامبر ص و حضرت علي ،چونكه پيامبر بيش از پنجاه سال
داشته و علي جواني در حدود بيست ساله بوده و پس از او مدتها
حكومت مي كرده است.
-30حضرت علی در خطبه 90نهج البلغه فرموده« :حجت خدا با
پیغمبر ما محمد ص تمام شد» (تمت بنبینا محمد حجته) ،پس چرا شيعه
امامان را حجت مي داند؟
-31آيا اگر حديث و روايت را از شيعه بگيريم ديگر چيزي براي گفتن
دارد؟
-32در روايتي از شيعيان نقل شده كه حضرت علي از پيامبر در مورد
فضيلت ماه رمضان سوال مي كرد كه پيامبر ص اندوهگين مي شود و
مي گويد :گويا بدترين خلق را مي بينم كه در اين ماه تو را به شهادت مي
رساند و ،...حضرت علي مي پرسد :آيا در آن هنگام ايمان من به سلمت
خواهد بود يا خير؟ كه پيامبر ص جواب مثبت مي دهد.
سوال ما اين است كه چطور امام معصوم از درستي ايمان خود سوال
مي كند؟ مگر شخص معصوم كافر از دنيا مي رود يا ناقص اليمان؟
چطور امام هدايتگر مردم جهان نمي داند خودش با ايماني سالم به آن
دنيا مي رود يا خير؟ اين چگونه امام ،خليفه من عندالله ،معصوم و
هدايتگر است؟ چطور امام مسئله اي به اين مهمي را نمي دانسته؟ مگر
علم غيب نداشته؟ مگر در اصول كافي حديثي نيست مبني بر اينكه
امامان قاتل خود را مي شناسند و از زمان مرگ خود باخبرند و حتي به
اختيار خويش مي ميرند ،پس چرا حضرت علي از پيامبر مي پرسيده،
مگر خودش نميدانسته؟
-33در احاديث مورد قبول شيعه آمده كه تعيين كنندگان وقت ظهور
كذاب و دروغگو هستند ،سوال ما اين است كه چرا مراجعي چون آيت
الله بهجت در هنگام قنوت خود گفته كه قاتل امام زمان به دنيا آمد يا
آخوندها و مراجع ديگر نيز گهگاه تعيين وقت مي كنند و سر مردم را گرم
ميكنند ،مثل ً در جريان جنگ آمريكا با عراق مي گفتند :در احاديث آمده
كه در آخرالزمان در عراق جنگي صورت مي گيرد كه بر سر طلي سياه
14
است و آن نفت است ،يا مي گويند :سفياني در ارتش فلن كشور ديده
شده است و مزخرفات ديگر ،پس آيا اين تعيين كنندگان وقت ظهور جزء
كذابين نيستند و چرا مراجع ديگر آنها را رسوا نمي كنند؟ البته دليل آن
روشن است چون امام زماني وجود ندارد و شما به اين بهانه حكومت را
در دست گرفته ايد و زمام عقل و دين مردم را در اختيار داريد.
-34در اصول كافي باب صفة العلم حديثي آمده به اين عنوان :همانا
پيامبران درهم و دينار ارث ننهادند .پس چرا شيعه دائما ً به فدك و ارث
فاطمه از پدرش اشاره مي كند؟
-35شيعه دائم به حديث قرطاس اشاره دارد كه در آن پيامبرص
تقاضاي قلم و دوات مي كند و ،...اما سوالت:
-چطور پيامبر در آن 23سال به ياد اين مطلب نبوده و در هنگام
رحلت به ياد آن افتاد؟ آيا معقول است امري مهم را تا آن لحظه به تاخير
انداخت؟ آيا بهتر نبوده كه اولً :پيامبر ص پس از جريان غدير خم در
مدينه (در پايگاه خلفت) نيز براي علي اخذ بيعت كند در صورتيكه چنين
نكرده ،ثانياً :براي مدتي علي را خليفه كند و خودش هم نظارت داشته
باشد يا او را پيش نماز كند و امور مهم را به او بدهد تا اين امر در ذهن
مردم جا بگيرد و امري عادي باشد ،در صورتيكه پيامبر چنين نكرده.
-كي و كجا پيامبر ص به خاطر سخن كسي مطلب و دستور الهي را
بيان نمي كند؟ 1چطور پيامبرص از ابوجهل ،ابولهب و مشركين مكه
نترسيد و سخناني بزرگتر از اين گفت ،از نابودي بتها و خدايان كعبه و
باطل بودن تثليث در مسيحيت و غيره ،...و چنانچه شيعه بگويد در روايات
ديگر ما آمده كه پيامبر پس از بيرون رفتن اصحاب سخن خود را به علي
گفته ،بايد بگوييم :بحث ما در مورد اين حديث است نه احاديث ديگر،
شما كه بر اين امر تاكيد دارد و در كتبي چون سليم بن قيس هللي 2آمده
و در ضمن امر الهي بايد به همه ابلغ شود و مگر اصحاب پيامبر ص از
مشركين مكه بدتر بوده اند؟
-شما كه مي گوييد :عمر گفته :پيامبر هذيان مي گويد ،و با اين سخن
او بين طرفداران علي و اصحاب ديگر كشمكش ايجاد شده ،پس در واقع
ياران علي نيز در جلوي پيامبر ص صداي خود را بال برده اند و درگير
شده اند و مقصر هستند.
-مگر به عقيده شما دو ماه قبل از اين جريان پيامبرص حضرت علي
را به عنوان جانشين خود معرفي نكرده بود؟ مگر براي او بيعت نگرفته
1شيعهه ايهن سهخنان را در مورد غديرخهم ههم بيان مهي كنهد كهه جبرئيهل چنهد بار آمهد و
دستور خلفت علي را داد ولي پيامبر در ابلغ آن مردد بود تا آيه آمد كه چنانچه بيان
نكنهي ماننهد ايهن اسهت كهه رسهالت خويهش را انجام نداده اي و در غديرخهم ايهن امهر
صورت مي گيرد ،البته جالب اينجاست كه وقتي نوبت به ابلغ مطلب اصلي مي شود
پيامبر از كلمه مولي استفاده مي كند كه 27معني دارد و تاكنون بين شيعه و سني
بر سهر معناي خلفهت نزاع اسهت ،آيها شخهص فصهيحي چون پيامهبر اينگونهه عمهل مهي
كند؟! ،آن هم با دستور الهي.
2كتاب سهليم بهن قيهس مملو از دروغ اسهت و خود علماي شيعهه ههم آنرا رد كرده انهد
علمايي چون شيخ مفيد ،كافي است خودتان آنرا بخوانيد تا به مزخرفاتش پي ببريد
ولي ظاهرا ً خرافيون و تفرقههه افكنان خيلي ايههن كتاب را دوسههت دارنههد ،چون دكان
خوبي براي آنهاست.
15
بود؟ پس تكرار آن براي چه بوده؟ و كسانيكه دستور الهي را زير پا
بگذارند و بيعت خود را بشكنند آيا به نوشته پيامبر اهميت مي دهند؟
-پيامبر ص امي و بيسواد بوده ،ولي در اين حديث فرموده :قلم و
دوات بياوريد تا بنويسم (اكتب) در صورتيكه بايد مي گفته املء كنم
(املي).
-پيامبر ص كه سخن خود را نگفته پس شما از كجا فهميديد كه منظور
او بيان خلفت علي بوده؟ شايد منظورش ابوبكر بوده؟ و همانطور كه
قبل ً نيز گفتم نمي توانيد به سليم بن قيس و كتب ديگر اشاره كنيد و
بگوييد در آنجا پيامبر سخن خود را گفته.
-اصول دين مي بايست در قرآن به طور صريح بيان شوند نه اينكه با
حديث ثابت شوند و تازه در اين حديث هم پيامبرص چيزي نگفته ،پس اين
چه اصولي است؟ اين چه اصولي است كه به خاطر سخن يكنفر (عمر به
عقيده شيعه) بيان نمي شود؟
-طبق اين حديث پيامبرص چيزي را كه موجب هدايت امت بوده و از
گمراهي آنها جلوگيري مي كرده ،نگفته است ،پس يعني همه مسلمين
گمراه هستند؟
-36چرا هيچ وقت آخوندها بالي منبر موارد زير را به شيعيان نمي
گويند با اينكه خودشان اين موارد را قبول دارند:
-جمله أشهد أن عليا ً ولي الله و أشهد أن عليا حجة الله جزء اذان و
ً
1
سنت نبي اكرم ص نيست ،و ما تنها براي تبرك مي گوييم!!
-عزاداري و سينه زني و زنجير زني جزء سنت پيامبر ص نيست و جزء
آداب و رسوم خود ما مي باشد.2
-گذاشتن مهر در نماز جزء سنت پيامبر ص نيست و در زمان نبي اكرم
چنين چيزي نبوده و ما به خاطر سجده بر خاك اين مهر را اختراع كرده
ايم.3
-چرا به مردم نمي گوئيد كه نام هيچ يك از امامان در قرآن نيست؟
همينطور نام فاطمه زهرا.
-چرا در مورد ازدواج ام كلثوم دختر فاطمه زهرا با عمر بن خطاب و
ازدواج دو دختر از دختران پيامبر ص با عثمان ،سخني نمي گوئيد؟
-چرا به مردم نمي گوئيد كه مولوي ،سعدي ،خيام ،عطار نيشابوري،
نظامي ،سنائي ،ابن سينا ،غزالي و بسياري ديگر از مشاهير ايراني داراي
مذهب اهل سنت بوده اند؟
و البته دليل بيان نكردن اين موضوعات روشن است ،چون ممكن
است در ذهن يكي از شيعيان جرقه اي بخورد و بخواهد خودش به فكر
تحقيق بيفتد و در آن هنگام مشت شما باز خواهد شد و پول خمس
16
تعطيل خواهد شد و دكان شما بسته خواهد شد و صدها اتفاق ناگوار ديگر
به وقوع ميپيوندد.
-37آخوندها و مراجع شيعه دائم مي گويند :ديانت ما عين سياست
ماست ،1سوال ما اين است كه چرا نام خليج فارس را خليج اسلمي يا
خليج مسلمين نمي گذاريد؟ مگر شما جمهوري اسلمي نيستيد؟ چرا در
اينجا به سياست و منافع ديگر مي چسبيد و به ديانت كاري نداريد؟
- 38پس از انقلب و حتي هم اكنون و پس از گذشت سي سال از آن،
بارها و بارها ديده شده كه آخوندها و حتي جناب خامنه اي 2بر بالي منبر
گفته است :هنوز جامعه ما بطور كامل اسلمي نشده است و ما بايد
بيشتر تلش و كوشش به خرج دهيم تا معايب خود را رفع كنيم.
واقعا ً كه ما نمي دانيم به اين مغرضان چه بگوئيم؟ به جناب خامنه اي
بايد گفت :چطور مكتب تشيع پس از گذشت 1400سال كار آكادميك در
حوزه ها و توسط علماي مختلف خود و همينطور با داشتن حكومتهاي
مختلفي چون صفويه و آل بويه و همينطور پس از گذشت سي سال از
انقلب خود در ايران و داشتن حكومت وليت فقيه باز هم نتوانسته اسلم
واقعي را پياده كند؟ و هنوز داراي معايبي مي باشد ،آنوقت شما از صبح
تا شام نشسته ايد و به حكومت ابوبكر ،عمر و صحابه ايراد مي گيريد كه
چرا در تعداد تكبيرها يا موارد ديگر اختلف كردند؟! يا چرا فلن كار را
درست انجام ندادند؟!
آيا اسلم نوپايي كه در آنوقت وجود داشته بايد از هرگونه لغزشي بر
كنار مي بوده است؟ ولي حكومت شما پس از سي سال نتواند اسلم
واقعي را پياده كند.
البته اي كاش حكومت شما تنها معايبي جزئي داشت ،در صورتيكه ما
ميه هدانيمه هتنهاه هكاره هشماه هخرابكاريه هوه هبهه هانحطاطه هبردنه هاسلمه هوه هترويج
خرافات بوده است نه معايبي جزئي.
– 39علمای شیعه برای توجیه لعن و نفرینهایی که می کنند روایاتی را
از کتب اهل سنت بیرون می کشند همچون اینکه روزی در مقابل پیامبر
ص شخصی به ابوبکر توهین کرد و ناسزا گفت و پیامبر ص سکوت کرده
3
و مانع این امر نشده است!!ه ( ) .بنابراین ،این نشان می دهد که لعن،
بخاطر خشمگین شدن ابوبکر صدیق به خشم آمدند .عَنْ أَبِي الدّرْدَاءِ قَالَ:
كُنْتُ جَالِسًا عِنْدَ النّبِيّ إِذْ أَقْبَلَ أَبُو بَكْرٍ آخِذًا بِطَرَفِ ثَوْبِهِ حَتّى أَبْدَى عَنْ رُكْبَتِهِ ،فَقَالَ النّبِيّ « :أَمّا
صَاحِبُكُمْ فَقَدْ غَامَرَ» .فَسَلّمَ وَقَالَ :إِنّي كَانَ بَيْنِي وَبَيْنَ ابْنِ الْخَطّابِ شَيْءٌ فَأَسْرَعْتُ إِلَيْهِ ،ثُمّ نَدِمْتُ فَسَأَلْتُهُ
أَنْ يَغْفِرَ لِي فَأَبَى عَلَيّ ،فَأَقْبَلْتُ إِلَيْكَ ،فَقَالَ« :يَغْفِرُ اللّهُ لَكَ يَا أَبَا بَكْرٍ» ثَلثًا .ثُمّ إِنّ عُمَرَ نَدِمَ فَأَتَى مَنْزِلَ
أَبِي بَكْرٍ ،فَسَأَلَ :أَثّمَ أَبُو بَكْرٍ؟ فَقَالُوا :ل .فَأَتَى إِلَى النّبِيّ فَسَلّمَ فَجَعَلَ وَجْهُ النّبِيّ يَتَمَعّرُ حَتّى أَشْفَقَ
17
نفرین و توهین به ابوبکر اشکالی نداشته و ما نیز می توانیم اینکار را
انجام دهیم ،هر چند که این روایت دروغ است و اساسی از صحت به
خاطر مخالفت با روایتی که در کتاب صحیح بخاری اهل سنت آمده است
تناقض دارد ولی متأسفانه روافض به دروغ و تهمت ناروا به هیچ کس
ابایی ندارند.
سوال :طبق قرآن پیامبر ص برای مسلمین الگو و اسوه حسنه است،
ما می پرسیم :اعراب و اشخاصی که در زمان پیامبره ص هبه دین اسلم
روی می آوردند یا حتی مسلمین فعلی و کسانی که می خواهند پیامبر ص
را اسوه خویش قرار دهند آیا دچار گمراهی نمی شوند؟! چون از طرفی
میبینند که پیامبر ص توهین و ناسزا به ابوبکر را خوب می داند ولی از
طرفی دیگر دختر همین ابوبکر را به همسری قبول می کند و اموال او را
در راه اسلم خرج می کند و همراه او از مکه به مدینه هجرت می کند و
اینقدره هاوه هراه هبهه هخوده هنزدیکه همیه هکنده هکهه هحتیه هافراده هتازهه هوارده هاوه هراه هبا
پیامبرص اشتباه می گرفتند ،و به علت همین دوستی نزدیک او با پیامبر
ص هبوده که صحابه او را به عنوان جانشین پیامبره ص هقبول می کنند،
وگرنه مسلمین دیگری نیز در آن زمان بوده اند همچون کسانی که در فتح
مکه مسلمان شدند ،ولی بطور حتم آن دوستی و نزدیکی خاص ابوبکر را
نداشته اند.
پس آیا اینها تناقض نیست؟ آیا پیامبر ص شخصی را دائم به خود نزدیک
می کرده ولی ناگهان در جایی دیگر او را طرد می کرده است؟!! آیا این
امور عقلی و منطقی است؟!! (برای شیعه هست)
أَبُو بَكْرٍ ،فَجَثَا عَلَى رُكْبَتَيْهِ فَقَالَ :يَا رَسُولَ اللّهِ وَاللّهِ أَنَا كُنْتُ أَظْلَمَ مَرّتَيْنِ ،فَقَالَ النّبِيّ « :إِنّ اللّهَ بَعَثَنِي
إِلَيْكُمْ فَقُلْتُمْ كَذَبْتَ وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ :صَدَقَ ،وَوَاسَانِي بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ ،فَهَلْ أَنْتُمْ تَارِكُوا لِي صَاحِبِي»؟ مَرّتَيْنِ،
فَمَا أُوذِيَ بَعْدَهَا( .بارى)3 6 6 1 :
نشسته بودم كه ابوبكر آمد در ترجمه :ابو درداء ميگويد :نزد نبي اكرم
حالي كه گوشة لباسش را گرفته و به اندازه اي بال زده بود كه زانويش ،ديده
فرمود« :دوست شما ،خود را دچار مشكلي كرده مي شد .نبي اكرم
است» .ابوبكر سلم كرد و گفت :بين من و پسر خطاب بگو مگو پيش آمد .او
را خشمگين كردم .سپس پشيمان شدم و از او خواستم تا مرا ببخشد .ولي
فرمود« :اي ابوبكر! او نبخشيد .بدينجهت ،خدمت شما رسيدم .رسول خدا
خداوند تو را ببخشد» .و اين جمله را سه بار تكرار كرد .سر انجام ،عمر نيز
پشيمان شد و به خانة ابوبكر رفت و پرسيد :ابوبكر اينجاست؟ گفتند :خير.
آمد و سلم كرد .با ديدن او ،چهرة پيامبر خدا آنگاه ،نزد نبي اكرم
به او چيزي داشت دگرگون مي شد .ابوبكر ترسيد (كه مبادا رسول خدا
بگويد) لذا دو زانو نشست و گفت :يا رسول الله! سوگند به خدا كه من
فرمود« :همانا كوتاهي كردهام .و اين جمله را دو بار ،تكرار كرد .نبي اكرم
خداوند مرا به سوي شما مبعوث كرد .شما مرا تكذيب كرديد و ابوبكر مرا
تصديق كرد و با جان ومالش ،مرا همراهي نمود .آيا دوستم را برايم مي
گذاريد»؟ و اين جمله را دو بار تكرار نمود .بعد از آن ،هيچ كس ابوبكر را
اذيت نكرد( .مصحح)
18
مورد بعدی اینکه پیامبر ص در مورد اشخاصی که به خودش نیز توهین
میه هکردهه هانده هسکوته هاختیاره همیه هکردهه هوه هصبره هپیشهه همیه هکرده،ه هچون
همانطور که گفتیم اسوه و الگوی مسلمین دیگر بوده است.1
مورده هبعدیه هاینکهه هچراه هشماه هبطوره هگزینشیه هعمله همیه هکنیده هو هاحادیث
مورد پسند خود را بیرون میکشید؟!! احادیث فراوان دیگری نیز موجود
هستند که پیامبر ص مردم را از ناسزا گفتن به اصحابش منع کرده و این
در مورد حضرت ابوبکر نیز صادق است ،و حتی احادیث بسیاری در مدح
حضرت ابوبکر وجود دارند ولی ظاهرا ًه چشمان شیعه آنها را نمی بیند و
البته آیات قرآن نیز گواه این امر هستند و در آیات بسیاری از مهاجرین و
انصار تمجید شده است.
مورد دیگر اینکه علمای شیعه توجه داشته باشند که چنانچه شخصی
ابوبکر را در حضور پیامبرص مورد سرزنش قرار داده در واقع اینکار را
در برابره رحمة هللعالمین انجام داده نه در برابر خمینی یا خامنه ای که
چنانچه کسی نگاه چپ به این افراد بکند حسابش با کرام الکاتبین است.
-40سوال بعدی پیرامون رویت امام زمان است.
در مجلت داخلی ایران مرتب می خوانیم که افراد بسیاری در قم یا
جاهای دیگر پیدا شده اند که ادعای مهدویت داشته اند و این افراد کذاب
توسط نیروهای قضایی دستگیر و روانه زندان شده اند.
حال می پرسیم :آیا رویت مهدی که در گذشته توسط شیعیان صورت
گرفته و داستانهای آن نیز در کتب مختلفی ثبت شده ،آیا احتمال نمی
دهید که آن افراد نیز اشخاصی کذاب بوده اند و آن فرد شیعی را فریب
داده اند؟!!!
فراموش نکنید که در گذشته دستگاههای قضایی خیلی پیشرفته نبوده
اند تا این کذابین را دستگیر کنند.
- 41شیعیان مرتب خطاب به اهل سنت می گویند :طبق عقیدة شما
چرا پیامبره ص هجانشینی تعیین نکرده ولی ابوبکر تعیین کرده و عمر را
بجای خود گذاشته؟!
سوال ما این است که شما شیعیان منکر قیاس هستید و در کتب خود
(مثل اصول کافی) احادیثی دارید همچون اینکه امام شما ابوحنیفه را لعن
کرده (بخاطر قیاس کردنش) و دین با قیاس به دست نیاید و قیاس عمل
شیطان است و...
حال می پرسیم که چرا پس خودتان قیاس می کنید؟
چرا ابوبکر را با پیامبر ص قیاس می کنید؟
چرا غیر نبی را با نبی قیاس می کنید؟
و لزم به تذکر است که مردم با حضرت عمر بیعت کرده اند و باعث
خلفت او شده اند نه اینکه به زور و بطور انحصاری عمر توسط ابوبکر
خلیفه شده باشد.
پیامبرص فرستاده خدا بوده و کاری را بدون اذن الهی انجام نمی داده،
آن هم کاری به این مهمی ،یعنی جانشینی و خلفت.
1در دوران خلفت ابوبکر و عمر نیز بارها می شده که شخصی به ایشان اعتراض
می کرده و البته ایشان منطقی برخورد می کرده اند.
19
هر عمل پیامبر ص بنام دین تمام می شده و چنانچه خطایی از خلفای
بعدی سر می زده ،همه مردم آنرا از دید اسلم ،قرآن و پیامبره ص می
دیده اند ،همچون زمانی که خالد بن ولید به اشتباه اقدام به کشتن عده
ای کرد و پیامبر ص از این عمل اندوهگین شد و از آن اظهار برائت کرد.
از همه گذشته ،چرا حضرت علی جانشینی انتخاب نکرد؟ و به هنگام
رحلت فرمود :هرکاری خواستید بکنید.
-42ه هوقتیه هبهه هعلمایه هشیعهه هبگوییم:ه هدره هآیهه هولیته هکهه هموره هادعای
ْنن﴾ هجمعه هاست،ه هوه هچطوره هبرایه هیکه هنفر
ْنن﴾ هآمده،ه هوه ﴿اّلذِي َ
شماست،ه ﴿اّلذِي َ
(حضرت علی) آمده است؟ در جواب می گویند :این جمع برای تکریم و
احترام به حضرت علی بوده است ،نه جمعی که چند نفر بوده باشند!!!
می پرسیم :پس چطور این تکریم در مورد پیامبر اسلم نیست؟ و در
بسیاری از آیات قرآن با انت (تو) یا ضمیره «ک» هو ...به او خطاب شده
است ،آیا شما علی را بالتر از پیامبر اسلم میدانید؟!!!
- 43علمای شیعه می گویند :آیا قهر کردن حضرت فاطمه با ابوبکر
دلیل بر نامشروع بودن خلفت ابوبکر نیست؟ و آیا این دلیل بر خلفت
الهی علی و حقانیت او نیست؟
سوال :از علمای شیعه می پرسیم :مگر شما امامت و خلفت حضرت
علی را جزء اصول دین نمی دانید؟ و مگر امور مربوط به دین از قرآن و
سنت به دست نمی آید؟ پس می شود بفرمائید که قهر کردن فاطمه چه
ربطی به اثبات امامت علی دارد؟! شما می بایست این ادعای دینی خود
را از کتاب و سنت به اثبات برسانید ،نه از قهر کردن فلن با فلن .شما
قصد دارید از هر چیزی که شده خلفت علی را بیرون بکشید.
– 44ام کلثوم دختر حضرت علی به همسری عمر بن خطاب در آمده
استه ه(بهه هتواتره هدره هکتبه همختلفه هثبته هشده،ه هحتیه هکتبه هشیعهه ههمچون:
کافی ،بحار النوار ،تهذیب و تاریخ یعقوبی).
سوال :مگر در اسلم نیامده که با هم کفو خود ازدواج کنید؟ پس چرا
حضرت علی به این قانون اعتنایی نداشته است؟!
فراموش نکنید که دختر گرفتن از شخصی با دختر دادن به او تفاوت
دارد و دختر دادن بسیار مهمتر است( .شما می توانید از اهل کتاب دختر
بگیرید ،ولی نمی توانید به آنها دختر بدهید).
- 45شیعه معتقد است که پس از رحلت نبی اکرم ص بیشتر اصحاب
ایشان مرتد شدند ،چونکه دستور مهم خلفت و جانشینی حضرت علی را
زیر پا گذاشتند و در سقیفه بنی ساعده جمع شدند و ابوبکر را به خلفت
برگزیدند.
شیعیان در واقع ابوبکر و عمر و عثمان را غاصب خلفت الهی میدانند
و همینطور ظالم و ستمکار و به همین خاطر ایشان را لعن و نفرین می
کنند و بغض و کینه ایشان را به دل دارند و معتقد هستند که همیشه باید
امامی من عندالله و حجتی از جانب خدا بالی سر مردم باشد تا امت
اسلمی به انحراف نروند.
سوال:ه هطبقه هاینه هعقیدهه هحاصله هدسترنجه هپیامبره هاسلمه هدره 23هسال
زحمت و مجاهدت و نزول وحی و فرشتگان ،فقط عده ای خاص و اندک
شده است و شیعه از طرفی دیگر معتقد است که همیشه باید حجتی از
20
جانب خدا برای مردم وجود داشته باشد ،با این تفاسیر ما می پرسیم که
چنانچه امام زمان شما و حجت الهی شما نیز ظهور کند و مانند پیامبر
اسلم بر مردم حکومت کند ،باز چه تضمینی می دهید که در انتهای کارش
اصحاب و یارانی مرتد تحویل اجتماع ندهد؟!!!
وقتی پیامبر اسلم با آن عظمتش و با آن کمکی که از جانب وحی الهی
و فرشتگان داشته در انتها یارانش مرتد شده اند ،پس دیگر چه انتظاری
از مهدی صاحب الزمان شما می رود؟ آیا او بالتر و برتر از پیامبر اسلم
است؟!! آیا او کارش را بهتر از پیامبر اسلم انجام می دهد؟! آیا او دارای
معجزات و امدادهای بیشتری از جانب خداست؟!!!
آیا این تحقیر مقام پیامبر ص نیست؟!!!
-46ه هیکیه هازه هدلیله هدشمنیه هشیعیانه هباه هعمره هبنه هخطاب،ه هخلیفهه هدوم،
بخاطر یک سری از روایات است ،و طبق آن شیعیان معتقدند که عمر و
اطرافیان او به خانه ای که فاطمه در آن بوده ،هجوم برده اند و درب
منزل را سوزانده اند و باعث شهادت فاطمه زهرا و حتی جنین داخل
شکمش شده اند که نامش محسن بوده است.
سوال :لطفا ً صحت این روایت را ثابت کنید و فراموش نکنید منظور ما
تنها و تنها اثبات موارد زیر بطور کامل است نه چیزی دیگر که بصورت
مبهم و گوشه و کنایه باشد:
-1آتش زدن منزل یا درب منزل.
-2سقط جنین.
-3شهادت فاطمه زهرا بخاطر این هجوم.
حتی روایاتی که در کتب اهل سنت پیرامون این مسئله موجود است و
علمای شیعه نیز دائم به آنها اشاره دارند تنها تهدید به سوزاندن منزل را
بیان می کنند نه اینکه اینکار عملی شده باشد و همچنین سقط جنین و
شهادت فاطمه نیز در آنها نیست.
دره هضمنه هلطفه هکردهه هوه هبهه هکتبیه هچونه هسلیمه هبنه هقیسه ههللیه هاشاره
نکنید ،چون در چند قرن بعد ظهور یافته (قرن چهارم) و علمایی چون
شیخ مفید آنرا رد کرده اند.
- 47شیعه معتقد است که خلفت الهی حضرت علی ،ه غصب شده
است.
سوال :اگر این منصب ،منصبی الهی است ،پس چگونه قابل غصب
شدن است؟
مگر کسی می توانسته نبوت پیامبر ص را غصب کند؟!!
علوه بر اینکه شیعه ،امامت را بالتر از نبوت می داند .اگر امامت
منحصره بهه وجوده شخصی خاص استه وه توسطه خداونده بهه اوه اهدا می
شود ،پس آیا شخصی دیگر میتواند این مقام را از او بگیرد؟!
لزم به تذکر است که شیعه خلفت و امامت را جدا از هم نمی داند و
نمی تواند بگوید که خلفت علی غصب شده ولی امامت او پابرجا بوده و
منصب امامت را داشته است ،و در واقع پس از رحلت نبی اکرمه ص،
امام بوده است.
21
به اعتقاد شیعه ،خلفت و امامت علی با هم بوده و هر دو الهی بوده و
از جانب خداوند اهدا شده ،پس تنها متعلق به خود حضرت علی بوده نه
شخصی دیگر.
دره هواقعه هشیعهه همقامه هخلفته هراه هتنهاه هبرایه هکسیه همیه هدانده هکهه همنصب
امامت را نیز داشته باشد ،پس خلفت جزئی از همان امامت است و
چیزی جدا از آن نیست و تنها امامی معصوم و من عندالله می تواند
خلیفهه هشود،ه هپسه هچطوره هاینه همنصبه هامامته هوه هخلفته هغصبه هشده
است؟!!!
-48طبق داستانهایی که در کتب شیعه ثبت شده ،عده ای از شیعیان و
علما توانسته اند که امام زمان را ببینند.
سوال :مگر این افراد قبل ً مهدی را دیده بودند که متوجه شده اند او
مهدی است؟ و اگر خود مهدی خودش را معرفی کرده ،پس مگر نمی
دانید که شهادت فرد در مورد خودش قابل قبول نیست؟ از کجا معلوم که
شخصی حقه باز نبوده که آن فرد شیعی را فریب داده و رفته؟
دره هضمنه هاینه هاشخاصه هدره هزمانه هزندهه هبودنه هنمیه هتوانستهه هانده هادعای
رویت مهدی را بکنند.
مورد معجزات و کرامات مهدی نیز مردود هستند و نمی توان به آنها
استناد کرد ،چون بطور خلصه:
اول ًه :هاینه هداستانهاه هپسه هازه همرگه هاینه هاشخاصه هجمعه هآوریه هشدهه هانده هو
صحت و سقم آنها مشخص نیست و از کجا معلوم که دروغ نباشند؟ خود
آن افراد نیز نمی توانسته اند این داستانها را بنویسند و در جایی پنهان
کنند ،چون ممکن بوده به دست مردم بیفتد و او را کذاب بخوانند .اگر هم
نوشته اند و در جایی گذاشته اند و بعد از اینکه مرده اند توسط شخصی
دیگر انتشار داده شده ،پس دوباره می گوئیم که شهادت فرد در مورد
خودش قابل قبول نیست.
ثانیا ً :معجزه مخصوص انبیاء بوده برای اثبات نبوت خویش و بخاطر
اینکه در قرآن ذکر شده اند ما نیز به آنها ایمان داریم و شما نمی توانید
معجزات مهدی را با آیات قرآنی و معجزات انبیاء قیاس کنید.
ثالثا ً :این داستانها و روایات ،جزء اخبار واحد هستند و با خبری واحد
برای کسی معجزه ثابت نمی شود .معجزات انبیاء در حضور مردم بوده تا
باعثه هایمانه هآوردنه هآنهاه هشود،ه همعجزاته همهدیه هدره هوسطه هبیابانه هبرای
شخصی شیعه بوده که او را هم قبول داشته و ما نمی دانیم فایده این
معجزات چه بوده است؟!!
رابعا ً :برخی از این داستانها ادعای داشتن علم غیب برای مهدی می
کنند که مخالف با آیات قرآن است که حتی پیامبر ص غیب نمی دانسته
(اعراف 188/و انعام )50/و بنابراین مردود هستند.
خامسا ً :متن و محتوای بسیاری از این روایات دارای خرافات است و
نمی تواند مورد پذیرش قرار بگیرد (و یا در مورد خمس هستند که البته
دلیل آن روشن است).
سادساً :از کجا معلوم که این کارهای خارق العاده معجزه بوده و نوعی
سحر و جادو و یا شعبده نبوده است؟
شما که همراه آن شیعه نبوده اید تا این موضوع را بفهمید؟
22
آن شیعیان که دانشمند نبوده اند و یا علم جادوگری یا شعبده بازی
نداشته اند تا متوجه شوند .ساحران فرعون با علم سحر آشنا بوده اند و
فور ی همتوجه هم ی هشونده هکه هکار حضرته هموس ی هسحره هنیسته وه معجزه
است ،در زمان پیامبره ص هنیز در میان مردم فصاحت کلم رواج داشته
است ،و قرآن نیز دارای فصاحت و بلغت است و معجزه می باشد و به
همین خاطر کافران نتوانستند مانند آنرا بیاورند.
پس نمی توان رویت مهدی توسط دیگران را قبول کرد (البته دلیل آن
روشنه است،ه چونه چنی ن هشخصیه وجوده ندارد،ه هیعنیه محمده هب ن هالحسن
العسکری).
تناقضات
-1
الف :يک جا مي نويسند :وقتي ابوبکر به همراه اطرافيانش از سقيفه
به سمت مسجد مدينه مي رفتند اطرافيان او هر کس را در راه مي ديدند
مي زدند و با زور بيعت ميگرفتند!! و اين اخذ بيعت در جوي آکنده از
ترس و رعب و تهديد ،بعمل آمد.
ب :در جايي ديگر مي گويند :اي واي! چرا هنوز آب غسل بدن پيامبر
خشک نشده با انتخاب ابوبکر هلهله و شادي براه انداخته و در کوچه ها
جشن و پايکوبي مي کردند؟
ج:ه هبالخرهه همعلومه هنيسته هجشنه هوه هپايکوبيه هوه هشاديه هبودهه هياه هترسه هو
خفقان و ارعاب و تهديد و کتک کاري؟ براستي مردم چرا پس از قتل
حضرت عثمان با آن وضع فجيع ،شادي کنان و هلهله کنان براي بيعت به
سمت خانه حضرت علي رفتند؟ و آيا نعوذ بالله حضرت علي که کامل ً با
قتل حضرت عثمان مخالف بود در اين هلهله و شادماني نقشي داشت؟
كه اگر هلهله اي در سوگ نبي اكرم بوده باشد ابوبكر را در آن شريك
بدانيم؟
-2
الف :محقق شيعه مي گويد :زيارتنامه عاشورا قطعا ً متعلق به معصوم
استه هبرايه هاينه هکهه اينه زيارتنامهه ازه فصاحته هوه بلغته هبالييه برخوردار
است .ب :خطبه علي در ستايش از حضرت عمر رضي الله عنه (لله
بلد فلن) بنا به عقيده شيعه متعلق به علي نيست هر چند از فصاحت
باليي برخوردار بوده و دقيقا ً مانند لحن و شيوه کلم علي باشد.
-3خطبه شقشقيه با اينكه خبر واحد است و راوي آن عكرمه (از
خوارج)ه هصحيحه هاسته ههه هخطبهه هللهه هبلده هفلنه هدره هستايشه هاز
حضرته هعمره هرضيه هاللهه هعنه،ه هصحيحه هنيسته هزيراه هخبره هواحد
است و راوي آن مغيره!!!
-4در تمام داستانها و سخناني که از آن روزگاران (پس از رحلت
پيامبر)ه هدره هکتابهاه هنقله هشدهه هحتيه هيکه همورده هاشارهه هبهه هغصب
خلفت و زير پا گذاشتن آيه قرآن و فرمان پيامبر ص نيست؟
و اگر موضوع خفقان را پيش مي کشيد چگونه اصل واقعه
غدير توسط 110نفر از اصحاب نقل شده است؟ زيرا اگر به
زعم شما اين واقعه مستقيما ً مربوط به خلفت بوده حتي يک
23
نفر هم نبايد جرات نقل آنرا داشته باشد .آيا اين دو مطلب با
يکديگر در تناقض نيستند؟
-5وقتي مي خواهند بگويند :منظور خداوند در آيه غار پيامبر ص
بوده که از ناحيه خدا آرامش بر او فرستاده شد و نه ابوبکر.
ميه هگويند:ه هپيامبر ه ص هههمه هماننده هبقيهه هانسانهاه هبشره هبودهه هو
ناراحت مي شده و ...و به آيه﴿ :
﴾ ههاشارهه هميه هکننده هوليه هوقتيه هميه هخواهند
جريانه هقلمه هوه هدواته هخواستنه هپيامبره ص هراه هپيشه هبکشنده همي
گويند :چرا عمر گفت اين مرد هذيان مي گويد و مگر قرآن
﴾ و پيامبر با نگفته﴿ :
خداوند در ارتباط بوده و مويد به تاييدات الهي بوده و...
َ
ه ﴾ (يعني يک نفر) به پيامبر بر مي -6در آيه غار ضمير (ه) ﴿وَأيَّد َ ُ
گردد.ه الذينه در آيهه ﴿إِّنمَ ا وَلِّي ُكمُ اللّهُ﴾ هيعنيه جمع بهه عليه بره مي
گردد .ولي اگر الذين مي تواند خطاب به يک نفر باشد چرا «ه»
﴿وَأَيَّدَهُ ﴾ نبايد خطاب به دو نفر باشد؟!!! يا خطاب به يک نفر
يعني ابوبکر؟
-7شما در جايي مي گوييد :پس از نبي اکرم همه مردم مرتد
شدنده هبهه هجزه 3هنفر.ه هوه هدره هجايه هديگره هميه هگوييد:ه هعلته هعدم
پرداخت زکات و شورش عليه ابوبکر اين بود که خلفت او را
قبول نداشتند ولي سوال اينجاست :همه به جز 3نفر که بنا به
اعتراف شما مرتد شده بودند .آيا مرتدين اين همه غم دين
داشته اند که حاضر شده اند به خاطر چيزي که به آن اعتقاد
ندارند خودشان را به کشتن بدهند؟!!! آيا خنده دارتر از اين،
لطيفه اي شنيدهايد؟ و خنده دارتر اينكه اين مرتدان رفته اند و
با عده اي مرتد ديگر جنگيده اند!!!!
-8حضرت علي و فاطمه هميشه در فقر بوده اند .و به عقيده
شيعه سوره «هل أتي» در مدح آنان نازل شده که سه روز غذا
نداشتند و غذاي خود را به يتيم و فقير و اسير دادند به نحوي
که حسن و حسين (که کودک بودند) به حالتي نزديک به مرگ
رسيده بودند .سئوال :اتاق فاطمه که داخل مسجد بوده پس
دره جريانه اخذه بيعته اجباريه حضرت علي را از کجاه به کجا
بستند و بردند و حضرت فاطمه از کجا در راه آمدند به مسجد
براي ايراد خطبه فدکيه و...؟ پاسخ شيعه :نه ،حضرت علي يک
خانه دوم هم کنار قبرستان بقيع داشته اند!! /وقتي سائل وارد
مسجده هشده هحضرته هعليه هانگشتريه هخوده هراه هکهه هبسياره هگران
قيمت بود (قيمت يکسال خراج يمن !!!) به او بخشيد .و آيه ﴿
إِّنمَا َولِّي ُكمُ اللّهُ﴾ در مدح و تعيين ايشان به خلفت نازل شد .به هر
حال ايشان فقير بودند يا ثروتمند؟ و براي اينهمه تناقض چه
پاسخي داريد؟ شايد تقيه!!!!!
24
-9افرادي که از اول عمر همراه پيامبره ص هبوده و در هر غم و
سختي يار و ياور او بوده و با او رابطه خويشاوندي داشته و از
طرفه اوه سمتهاي متعدديه را داشتهه انده و پسه از او خليفه
شده اند نمي توانند حکم حکومتي صادر کنند ولي کساني که
يکه هشبهه مجتهده هشدهه انده ميه تواننده مثل ًه خلفه نظره شوراي
نگهبانه هحکمه هحکومتيه هصادره هکردهه هوه هکانديداهايه هرده هصلحيت
شده رياست جمهوري را تاييد کنند! يا حکم اعدام صادر کنند يا
حکم تخريب مسجد بدهند و...
-10الف:ه هوقتيه هحضرته هابوبکره هخليفهه هشدهه هبوده هبسياريه هادعاي
پيامبري کرده بودند و بسياري از قبايل نيز شورش کردند و هر
لحظه بيم حمله قبايل راهزن به مدينه مي رفت و مدينه در
جويه هازه هتهديده هوه هرعبه هفروه هرفته هو...ه هابوبکره هباه هسياسته هو
مصلحت جويي خاص خود نه تنها شورش رده را سرکوب بلکه
چنان تثبيتي به مرکزيت اسلم داد که حضرت عمر توانست در
زمان حکومتش سه امپراطوري را به زانو درآورد . 1ب :شيعه
معتقد است علت عدم موفقيت حضرت علي قتل عثمان بود
ولي آيا اگر ايشان به جاي ابوبکر خليفه شده بودند مشکلت
شديدتري پيش رو نداشتند؟ ج :شيعه معتقد است وقتي امام
زمان ظهور مي کنند جهان مملو از ظلم و جور است و ايشان
موفق به پيروزي و تسلط بر جهان مي شوند (در حاليکه بايد
در ابتدا امامت خود را ثابت کنند چيزي که براي حضرت علي
ثابت شده بود علوه بر اينکه حضرت علي ياران بسياري نيز
داشته و ) ...آيا اين تناقض نيست که امام زمان در شرايط
بسيار سخت تر و با ياوران کمتر موفق مي شوند ولي حضرت
علي موفق نشدند؟ و اگر قضا و قدر و خواست خدا را مطرح
مي کنيد حريف شما نيز در مقابل ،همين پاسخ را مي دهد.
-11در کتب شيعه به حد تواتر اين روايت وجود دارد که :پس از
پيامبر اکرمه ص ههمه مردم مرتد شدند به جزه 3هياه 5هنفر ،از
سوي ديگر اين مطلب نيز به حد تواتر در کتب شيعه وجود
دارد که بيشتر انصار و عده زيادي از سران اصحاب خواستار
بيعته هباه عل ي هبودهه هو حت ي هتاه مدتيه هباه ابوبکره بيعته نکردند.2
اکنون اگر اين دو مطلب (ارتداد همه به جزه 3هنفر و علقه
همه به علي به جز چند نفر) تناقض نيست پس چيست؟ و اگر
هم توجيه ميکنيد که بيعت آنها با ابوبکر موجب ارتداد است
اول ًه طبقه هعقيدةه هشماه هعدهه هايه هازه هاينه هافراده هتاه همدتيه هبيعت
نکردنده هوه هدره هثانيه هحضرته هعليه ههمه هبيعته هکردنده هپسه هنعوذ
بالله...
1ابوبكهر بها ايهن كار خود باز ههم خدمهت بزرگهي بهه اسهلم نمود و ايهن را نيهز بهه خدمات
قبلي خود اضافهه كرد و از نظهر اينجانهب بهتريهن نمره و امتياز را مهي توان بهه حضرت
ابوبكر داد.
2بهه عنوان مثال ،شيخ شرف الديهن (عالم شيعهه) در الفصول المهمهة نام 250نفر از
سران اصحاب را آورده که طرفدار علي بوده اند.
25
-12در حديث است که روزي پيامبر اکرمه ص هبه همراه حضرت
و حضرت ابوبکر و حضرت عثمان بر روي کوهي عمر
بودند .کوه شروع به لرزيدن کرد پيامبرص فرمودند :اي کوه،
نلرز که بر تو نبي و صديق و دو شهيد است .شيعه با تمسخر
ميه پرسد:ه مگره کوهه ميلرزد؟ه وليه هوقتيه هديواره کعبهه (يعني
خانه خدا) براي تولد طفلي از هم باز مي شود و دوباره هم
بستهه هميشوده هپسه هچراه هنبايده هکوهه هزيره هپايه هپيامبره هخداه هفقط
1
بلرزد؟
-13الف :سني مي گويد :در جريان صلح حديبيه حضرت عليه
اطاعت امر پيامبر را در پاک کردن نام ايشان نکرد و پيامبر
ص هبا انگشت مبارک خودشان نام خود را پاک کردند .شيعه
پاسخ مي دهد که عمل حضرت علي از شدت احترام و علقه
بهه هنبيه هاکرمه هبودهه هاست.ه ه هب:ه هشيعهه هميه هگويد:ه هچراه هعمره هو
2
ابوبکره هازه هجيشه هاسامهه هتخلفه هکردند؟( ) هسنيه هميه هگويد:ه هاز
شدت علقه نگران حال پيامبر اکرمه ص هبوده اند .ولي شيعه
اين موضوع را قبول نمي کند .آيا اين تضاد در نقد و تجزيه و
تحليل يک مساله نيست؟
-14الف :حضرت محمد ص آخرين نبي هستند .ب :حضرت علي
امام اول تعيين شده از جانب خدا هستند .ج :مقام امامت از
مقام نبوت بالتر است .د :حضرت محمد آخرين پيامبر ،مقام
حضرت علي بالتر از مقام نبوت !!!!!
-15خداونده و رسول اکرم سهه مژدهه به مسلمانهاه دادند.ه خداوند
وعده حفظ قرآن از نابودي و سركوب شورش رده و پيامبر
اکرم وعده فتح سه امپراطوري توسط مسلمانها را به آنها داد.
جالب است که هر سه اين مژده ها به دست حضرت عمر و
حضرت ابوبكر و تحت فرماندهي و پافشاري و سياستمداري
آنها عملي شد!
-16الف :عمر احاديث پيامبر را سوزاند تا فضايل علي را کتمان
کند .ب :حضرت عمر رضي الله عنه آيات قرآن را جمع آوري
کرده هتاه هجلويه هنابوديه هآنه هگرفتهه هشود.ه هج:ه هشيعهه همعتقده هاست
300هآيه قرآن در ستايش علي و مقدار زيادي از آيات قرآن
نيز در نکوهش عمر و ابوبکر است .3اکنون آيا مورد ج با مورد
الف و ب در تناقضي مسخره نيست؟
1خرافات و چرنديات كتب شيعه (غلت و صفويه) در دنيا نظير ندارد ،آنوقت خنده دار
اسههت كههه هميههن شيعيان وقتههي بهها مذاهههب ديگههر اسههلمي روبرو مههي شونههد از
سختگيرترين منتقدان خواهند شد.
- 2قابل ذکر است که حضرت ابوبکر صدیق در لشکر اسامه نبودند ،اما عمر
،بنابر درخواست ابوبکرصدیق از اسامه که عمر را اجازه بدهد که در مدینه
با ایشان باشد که به وی نیاز داشتند ،و اسامه درخواست ایشان را قبول کرد.
مصحح) ( ُ
3آياتي ديگر را نيز به امام زمان مرتبط مي كنند.
26
-17الف :چرا مردم ،پيامبر اکرم را دفن نکرده به سرعت ابوبکر
راه هبهه هخلفته هانتخابه هکردند؟ه هب:ه هپيامبره هبهه ههره هحاله هافراد
متعددي را جهت تدفين داشتند .چرا مردم ،عثمان را به خاک
نسپرده و همانوقت براي بيعت به طرف خانه حضرت علي
هجوم آوردند؟
-18ازدواج حضرت عمر با ام کلثوم دختر علي و فاطمه يک رسم
عادي و پيش پا افتاده بوده و چندان موضوع مهمي نيست/
ولي ازدواج علي با فاطمه( ...فکر مي کنم نيازي به توضيح
نباشد).
-19دولتيه هکهه هتمامه هاصوله هخوده هراه هبره همبنايه همذهبه هميه هدانده هو
مذهبه هخوده هراه هبهترينه همذهبه هجهانه هو هسياسته هخوده هراه هعين
ديانته خود مي داند،ه با بدترين و گمراه ترين مکاتبه فکري
يعني ملحدين و کساني که خداوند را قبول ندارند (يعني بدتر
از مشرکين مکه) با چين و شوروي و کوبا گرمترين روابط
تجاري و سياسي را دارند آيا اين با مباني فکري و عقيدتي و
حتيه هفقهيه هآنهاه همبنيه هبره هممنوعيته هرابطهه هباه هچنينه هدوليه هدر
تناقض نيست و اگر مساله مصلحت را پيش مي کشيد پس
چرا 1400سال به حضرت عمر و حضرت ابوبکر انگ بدعت
مي زديد؟ به هر حال شما با قياس مخالفيد از کجاي احاديث و
آيات قرآن چنين حکمي را استخراج کرديد؟
-20در حديث کساء مي گوييد :پيامبر اکرم ص به ام سلمه گفت:
اهل بيت فقط و فقط اين چهار نفرند (علي – فاطمه -حسن
و حسين) و ام سلمه را حتي با تمام خوبي و نيکي و اصراري
که دارد جز اهل بيت ندانستند ولي در جايي ديگر مي گوييد:
پيامبره اکرمه ص هفرمود:ه «سلمان منا أهل البيت» :سلمان از
اهل بيت ما است! براستي هيچ زني در كل تاريخ 14قرني كه
تا كنون از اسلم گذشته به اندازه خديجه نقش موثر و مهمي
در اسلم ،نداشته است ولي شيعه او را جز اهل بيت نمي
داند! براستي چرا؟
-21افرادي مانند تيجاني مي گويند :علت شورش رده اين بوده که
مردمه هسايره هقبايله هخلفته هابوبکره هراه هقبوله هنداشتند!ه هولي
مسلمان که بودند پس چرا ابوبکر آنها را مي کشت؟ سئوال
اينجاست :آيا آنه 4هنفري که مردم قبائل دور آنها جمع شده
بودنده هوه هادعايه هپيامبريه هداشتنده هبهه هخاطره همخالفته هباه هابوبکر
ادعايه هپيغمبريه هکردند؟؟ه هسئواله هجالبتر:ه هحضرته هعليه همي
توانستند همراه با قبيله بني هاشم و کمکهاي ابوسفيان به آنها
پيوسته و خلفت را پس بگيرند .آري ،وقتي يک به اصطلح
دانشمنده هدربارهه همسائله هتاريخيه اينگونهه هقضاوته هميه هکنده هچه
انتظاري از مداحان و مردم عادي مي رود؟ براستي خوارج هم
که مسلمان آن هم از نوع خيلي دو آتشه بودند چرا حضرت
علي در عرض يکساعت 4هزار نفر از آنها را کشت؟
27
-22برخيه هازه هنويسندگانه هشيعهه هماننده هتيجانيه هيکسريه هازه هاحاديث
پيامبره هاکرمه ص ههراه همطرحه هميه هکننده همبنيه هبره هاينکهه هايشان
فرمودند :پس از هيچ پيامبري امت اختلف نکردند مگر اينکه
بدترين افراد زمام کار را به عهده گرفتند و يا اينکه پس از من
حاکمان بدي روي کار مي آيند و از اينگونه احاديث ...سئوال
اينجاست:
-حضرت علي و امام حسن و سران جمهوري اسلمي نيز پس
از نبي اکرم به قدرت رسيدند ،پس نعوذ بالله...
-پس از پيامبره ص هچه کسي مخالفت کرد؟ حتي حضرت علي
در پاسخ عباس که ايشان را تحريک به عدم بيعت با ابوبکر مي
کند مي فرمايند :إني أکره عن اختلف :من از اختلف بيزارم.
يعنيه هحضرته هعليه هنيزه همخالفتيه ه(دره هحده هفرمودهه هنبيه هاکرمه هو
درجه مخالفت يعني كشت و كشتار) نکردند.
-23شيعه عدم بيعت حضرت علي را تا مدت زماني اندک نوعي
مخالفت قلمداد مي کند /حضرت علي به عباس در مورد بيعت
مي فرمايند :إني أکره عن اختلف :من از اختلف بيزارم .آيا
اين دو عقيده متناقض نيست؟
-24متاسفانه شيعه و نويسندگان آن به جاي اينکه در يافتن علل
وقايعه هتاريخيه هپاسخهايه هحضرته هعليه هراه هسرمشقه هخوده هقرار
دهند که هم به زعم خودشان به آن حضرت عشق ميورزند و
هم آن حضرت در همان مکان و زمان زندگي کرده اند به جاي
اينکار به تحليلهاي من درآوردي بسنده مي کنند .مثل ً اين تحليل
هميشگيه هآنهاه هکهه هعلته همشکلتيه هکهه هبرايه هعليه هدره هزمان
خلفتش پيش آمد خرابکاريهاي خلفاي قبلي بود! ولي پاسخ را
از زبان خود آن حضرت بشنويد :شخصي به آن حضرت مي
گويد :چرا در زمان خلفاي قبلي چنين مسائلي پيش نمي آمد
که در زمان خلفت شما پيش آمده؟ حضرت پاسخ مي دهد:
آنهاه هبره هاشخاصیه همثله همنه هحکومته هميه هکردنده هوه همنه هبر
اشخاصی مثل تو! اين سخن دقيقا ً منطبق با آيات قرآن است
که مي فرمايد﴿ :
﴾ هه(رعد:هه )11
«خداونده هسرنوشته ههيچه هقوميه هراه هتغييره هنميه هدهده همگره هاينکه
خودشان را تغيير دهند» .اين يعني اينکه هيچگاه يک نفر نمي
تواند عامل خوشبختي يا بدبختي ملتي شود و جو عمومي و
فرهنگ کلي جامعه عامل اساسي و تعيين کننده است .ولي
نويسندة شيعه تلش ميکند همه گناهان را به گردن حضرت
عمر و حضرت ابوبکر بيندازد .ايکاش نويسنده شيعه در تجزيه
وه هتحليله هوقايعه هنيمه هنگاهيه هنيزه هبهه هسخنانه هحضرته هعليه همي
انداخت هر چند اينگونه هم راهي براي کوبيدن حضرت عمر و
ابوبکر نخواهد داشت.
28
-25همطهري در کتاب سيري در امامت براي رهايي از تناقضات
متعددي که در اين زمينه گريبانگير محققين شيعه شده پس از
1400سال کشمکش ،راه حل تازه اي ارائه داده و مي گويد:
متکلمين شيعه اشتباه مي کردند که امامت را همان خلفت
مي دانستند! خلفت ،جزئي از امامت است ،و وظيفه مهمتر
امام ،تفسير و توضيح و تبيين دين است!!!! ولي:
-آيا مي شود هر از چندگاهي براي رهايي از سئوالت بي پاسخ،
موضع خودمان را عوض کنيم؟
-اين سخن مطهري مخالف نص صريح قرآن است﴿ :
﴾ (مائده )3 :مي بينيد چقدر تاييد و تاکيد دارد که امروز
دين کامل و تمام شد .همه اينها براي اين است که کسي هوس
نکنده هپسه هازه هپيامبره ص هبهه هبهانهه هتکميله هوه هتفسيره هدين،ه هچيزي
جديدي بياورد و موجب بدعت شود .كه متاسفانه آوردند و شد...
(توسط تفکرات ابن سباء يهودي) و مگر در همان ابتداي قرآن
در سوره بقره آيه 2نمي خوانيم﴿ :
،﴾
لريب يعني نبودن شك ،ظن و ترديد و شما چيزي را كه در آن
شك داريد توجيه و تفسير مي كنيد نه چيزي را كه روشن ،مبين،
واضح و بدون شك و شبهه باشد.
-مخالف کامل با اصل خاتميت است.
-فهرست نام امامان تا 150سال مي شود آيا اتفاقي که در طول
هزاران سال عمر بشر نيفتاد مي توانست در عرض چند نسل
بيفتد؟ آن هم با آن شرايط بيسوادي و عدم وجود وسايل ارتباط
جمعي؟
-در زمان امامان شيعه مواردي مانند :بيمه ،مصرف مواد مخدر،
قرصهاي اکستازي ،ارتباطه تجاري و سياسي با دول مشرکه و
کافريه هچونه هچينه هوه هشورويه هوه هکوبا،ه هشبيهه هسازيه هو...ه هوجود
نداشته.ه هپسه هآياه هبايده هسلسلهه هامامانه هوه همفسرانه هدينه هتاه هروز
قيامت ادامه داشته باشد .و اگر بحث اجتهاد را پيش مي کشيد
پس گناه حضرت ابوبكر و حضرت عمر چيست؟
-مطهري به خوبي متوجه اين تناقض (شان حکومتي امام) شده
و مي گويد شان اصلي امام ،تفسير و توضيح دين و مقام معنوي
امام است و شان حکومتي فرع آن است! خوب ،اين که مشکلي
راه هحله هنميه هکند.ه هماه هنيزه هاينه هسخنه هراه هقبوله هداريم،ه هوليه هتمام
دعويه هبره هسره هخلفته هاسته هوه هاينکهه هشماه هطبقه هکدامينه هدليل،
معتقد به وجود نص هستيد؟
-26هشيعه زيارتنامه عاشورا را منتسب به امام محمد باقر مي
داند .از سويي ديگر شيعه رواج تقيه و جواز آنرا متعلق به
دوران امام محمد باقر و امام صادق مي داند .اين زيارتنامه
29
مملو از نفرين و لعن ( 18هبار لعن) به خصوص عليه خلفاي
اول و دوم و سوم است آيا چنين چيزي با اصل تقيه در تعارض
نيست؟ه هزيراه هاينه هدوه هامامه هبهه هقوله هشيعهه همرتبه هسفارشه هبه
پنهان کاري و عدم درگيري با ديگر فرق مسلمان ميکرده اند.
و زيارتنامه نيز چيزي است که به صورت اوراد و اذکار در سفر
و حضر و در خانه و در کربل هو مسجد و ...خوانده ميشده.
پس اين چه سفارشي به تقيه بوده است؟ (مگر اينکه قبول
کنيم اين زيارت ساخته و پرداخته غاليان است).
-27شيعه معتقد است پيامبر اکرم ص نام 12امام را به ترتيب تا
امام زمان بيان کرده اند .امام صادق فرزند ارشد خود يعني
اسماعيل را به عنوان امام معرفي کردند ولي پس از فوت او
فرمودنده هدره هاينه همورد،ه هبداءه هحاصله هشده هو هپسه هازه هآنه هفرزند
سوم خود را معرفي کردند .اين امر باعث پيدايش فرقه ضاله
اسماعيليه شد که کردند آنچه کردند .بگذريم .چگونه است که
امام صادق از حديث پيامبر اکرم ص بي اطلع بوده اند؟
-28آنچه در فرهنگ توده شيعه جريان دارد بسيار قويتر است از
آنچهه هنويسندگانه هشيعهه هدره هکتابهايشانه هميه هنويسند.ه هشيعيان
يکجا با سوز و گداز اين آيه زيبا را مي خوانند﴿ :
﴾ و جايي ديگر ،همراه با آقاي ذاکر (مداح) فرياد مي زنند:
مي خام امشب رو بخونم واستون از سر احساس که چرا هر
کيه هگرفتاره هميشهه همياده هپيشه هعباس.ه هبراستيه هآياه ههنگام
گرفتاريه هطبقه هآيهه هقرآنه هبايده هخداونده هراه هصداه هزده هياه هحضرت
ابوالفضله هرا؟ه هوآياه هبايده هبهه هسراغه هخداونده هرفته هياه هبهه هسراغ
حضرت عباس؟ و آيا شرک ،شاخ و دم دارد؟ و اگر اينها شرک
نيست پس شرک چيست؟
-29شيعه اين داستان را قبول دارد که ابوسفيان به حضرت علي
هدره هجريانه هانتخابه هابوبکره هگفت:ه هاگره هبخواهيه همدينهه هراه هاز
سواره و پياده عليه ابوبکر پر مي کنم ولي حضرت علي به او
گفت :برو من نيازي به سواره و پياده تو ندارم .شيعه در جايي
ديگر معتقد است که حضرت علي از برخي افراد خواست تا
سر خود را بتراشند و هنگام سحر براي قيام عليه ابوبکر به در
خانه ايشان بيايند که اين افراد خلف وعده کردند و ...عجيب
استه هشيخه هشرفه هالدينه هعلته هعدمه هاشارهه هحضرته هعليه هبه
ماجراي غدير را حفظ و رعايت مصلحت مي داند ولي در اين
داستان ،حضرت علي از 40نفر خواسته اند که عليه حکومت
شمشير بکشند!!!! و از آن طرف کمک ابوسفيان را رد مي
کند!! براستي علت اينهمه تناقضات درهم و برهم چيست؟
-30شيعه مي گويد :حضرت علي 25سال خانه نشين شدند ولي:
30
-چگونه است که حداقل دو بار در تاريخ ثبت شده که ايشان دو
بار هر بار به مدت يکماه در زمان خلفت حضرت عمر رضي الله
1
عنه جانشين او در مدينه بوده اند؟
-چگونه دخترشان را در زمان خلفت حضرت عمر رضي الله عنه
به عقد خليفه در ميآورند؟
-چگونه امام حسن و امام حسين در جنگهاي ايران شرکت داشته
اند؟
-ما مي دانيم حضرت عمر رضي الله عنه به هيچ يک از صحابه
سرشناسه هکهه هدارايه هپايگاهه هقبيلهه هايه هبال هبودهه هاجازهه هخروجه هاز
مدينه را نمي داده و مي گفته :هر چه در زمان رسول الله در
راه اسلم شمشير زده ايده صوابش کافي است .و اين اجازه
عدم خروج يا عدم اجازه شرکت در جنگها مختص حضرت علي
نبوده است.
-حضرت علي قسم ياد کرده بودنده پس از رحلته نبي اکرم تا
قرآن را (براي خودشان) جمع نکنند از خانه خارج نشوند.
-شور و نشاط و جنگجويي يک جوان تا سن 30يا 35است و ما
مي دانيم حضرت علي در زمان رحلت نبي اکرم ص حداکثر 33
سال داشته اند .پس مقايسه و انتظار اينکه ايشان مانند زمان
جواني خود از خانه خارج شوند يک قياس باطل و اشتباه است.
-31شيعه از يکسو ضعف اخلقي و فساد قدرت و ظلم و ستم
پادشاهان ساساني و تبعيضات طبقاتي و ...را علت شکست
سپاه ایران مي داند و از سوي ديگر مي گويد حضرت ابوبكر و
عمره هحکومتيه هخفقانه هزاه هوه هديکتاتوريه هداشتهه هانده هپسه هعلت
پيروزي آنها بر ايران چه بود؟ ضمن اينکه يکي از علل اينکه
پيامبره ص هبايده هحتما ًه دره هغديره هجانشينه همعرفيه هميه هکردنده هرا
حضور دو ضلع قدرتمند و خطرناک ایران و روم در مرزهاي
کشور اسلمي مي دانند ولي شما که مي گوييد دربار ايران رو
به انحطاط و ضعف بوده است.
-32به عقيدة شيعه ظهور امام زمان نياز به زمينه سازي و شرايط
مناسب دارد ،حضرت علي بايد خليفه بلفصل پيامبرص مي
شده ههره هچنده هزمينهه هفرهنگيه هاعراب،ه هسنه هپيرمردهاه هراه هبراي
رهبريه هقبوله هميه هکرده هوه ههره هچنده هحضرته هعليه هسرانه هو
جنگجويان بسياري از قبايل را از دم تيغ گذرانده بود.
-33بهه هسخنه هنگاهه هکنه هنهه هبهه هگويندهه ه(حضرته هعلي)ه ه/ه هعلمه هرا
فرابگيره هحتيه هازه همنافقه ه(حضرته هعلي)/ه هواعظه هشيعه:ه هفقط
سخنان و عقايد ما حق است و فقط سخنان مرا بشنويد و
فقط كتابهايي خاص مورد تاييد است و فقط بايد پيرو آقا بود.
-34شفاعت (با مفهومي و معناي وسيعي كه نزد شيعه به عنوان
اصل دارد و نه با معناي واقعي آن كه امري فرعي و استثنايي
است) با اين سخن نبي اكرم در تضاد كامل است :اي فاطمه،
و در واقع حضرت علي به عنوان وزير و مشاور خلفا عمل مي كرده است. 1
31
كار كن و كار كن ،فكر نكن من مي توانم براي تو كاري كنم،
هر كاري كردي خودت براي خودت كرده اي.2
﴿-35
﴾ تمام
اصحاب به جز سه نفر پس از پيامبر اكرم مرتد شدند :آيا اينها
تناقض نيست؟
-36الف :اختلفات بعدي در امت اسلم به خاطر عملكرد نادرست
خلفاي سه گانه بوده است .ب :تمام فرق و مذاهب اسلمي با
وجود تشتت آراء در اعتقاد به قرآن و صحت آن متفق القولند.
و حسب تواتر قطعي موجود در تاريخ اين حضرت ابوبكر و
عمر و عثمان بودند كه قرآن را جمع آوري و از خطر تحريف و
پراكندگي نجات دادند.
-37اگر امامت با بيعت منعقد نمي شود چرا مي گوييد :در غدير
خم با علي بيعت كردند؟ و اگر با بيعت منعقد مي شود چرا
حضرت علي از مردم كوفه براي امام حسن ،بيعت نگرفتند؟ و
حتي در پاسخ به آنها مي فرمايد :خود دانيد خواستيد با حسن
بيعت كنيد نخواستيد نكنيد!!
-38طبق نص صريح آيات قرآن بايد رفتار پيامبر ص براي مسلمين
الگو باشد اكنون ببينيم با عقايد شيعه مي توان چنين كرد-:
پيامبر ص ديگران را به كرات به رعايت عدالت به خصوص بين
همسران و فرزندان خود سفارش كرده اند ولي خودشان نعوذ
بالله خلف اين عمل كرده و دو تا از دخترانشان را به ازدواج
بدترين آدم (اول پسران ابولهب و سپس :عثمان) و ديگري را
به ازدواج بهترين انسان (علي) در مي آورند! اكنون من به
عنوان پيرو بايد در مورد فرزندانم پارتي بازي كنم يا عدالت؟/
پيامبره اكرمه ص همرتبا ًه ديگرانه را سفارش بهه انتخاب دوست
خوب و با ايمان و نشست و برخاست با صالحين كرده اند ولي
خودشان بر خلف اين هميشه با بدترين و ظالمترين!! انسانها
همسفر و مونس و همدم و يار و همراه بوده اند و حتي با آنها
نسبت خانوادگي برقرار مي كرده اند!! (حضرت عمر و ابوبكر
و عثمان و ساير اصحابي كه به قول شيعه پس از رحلت نبي
اكرم مرتد شدند!) اكنون من به عنوان يك پيرو طبق سخن
پيامبره ص هعمله هكنمه هياه هطبقه هعمله هايشان؟!ه هآري،ه هاگره هطبق
عقائده منحرفه و ضالهه غاليانه و احمقهاه بروي بهه جايي نمي
رسي و مسلما ً پيامبر عزيز ما و خاندان با معرفت و بزرگوار
ايشان ميان حرف و عملشان هيچ تضاد و تفاوتي نبوده است و
نفاق و دورويي كار كساني است كه تمامي شئونات آنها با
مصلحت و تقيه و توريه طي مي شود.
-39محقهق شيعهه در مقام جدل سهئوال مهي كنهد :اگهر حهق بها علي
بود پهس حضرت عمهر و ابوبكهر باطهل بودنهد ،مهن بر هميهن مبنها
2در قرآن بارها و بارها به عملوا الصالحات تاكيد شده ،يعني انجام اعمال صالح ،ولي
شيعيان به شفاعت دلخوش كرده اند.
32
سهئوال مهي كنهم :آيها پيامهبر اكرم ص جامعهه عرب را در زمان
رحلت خود از نظهر فرهنگهي و اخلقهي سهاخته بود يها نهه؟ اگهر
بگويهي :بله ،مهي پرسهم :پهس چگونهه جامعهه خوب دسهت بهه
انتخاب بهد زد؟ و فرد خوب را رهها كرد! و اگهر بگويهي :نهه ،مهي
پرسهم :چرا از جامعهه بهد ،انتظار داري دسهت بهه انتخاب خوب
بزنهد؟ و گناه فرد منتخهب چيسهت؟ مگهر حضرت علي نمهي
گويههد :هههر ملتههي ناچار از داشتههن اميريسههت حتههي سههتمگر .و
چگونههه انتظار داري اسههلم ،دينههي انسههان سههاز باشههد وقتههي
پيامهبرش بهه زنده بودنهش نتوانسهت مردم و حتهي نزديكان خود
را هدايههت كنههد! و اگههر بگويههي :نميتوان درباره همههه جامعههه
اينگونههه قضاوت كرد و افراد يههك جامعههه در طيفهاي متفاوتههي
قرار دارنهد .مهن مهي پرسهم :پهس چگونهه اسهت كهه فرد منتخهب
توسهط هميهن طيفهاي متفاوت در يهك طيهف كامل ً باطهل قرار
ميگيرد؟!!! نگاه كنيههد هههر پاسههخي بدهيههد دچار تناقههض مههي
شويهد .زيرا سهئوال غيهر منطقهي و پاسهخهاي غيهر منطقهي تهر،
راهي جز تناقض در پيش رو ندارد.
-40اولي :چرا تها پيامهبر ص زنده بود كسهي مخالفتهي نكرد ولي بهه
محهض رحلت پيامهبرص ناگهان همهه در سهقيفه جمهع شده و از
فراميهن آن حضرت ،سهرپيچي كردنهد؟ دومهي :تها پيامهبرص زنده
بود كسي جرات مخالفت نداشت ولي به محض رحلت ايشان،
حسدهاي ديرين مجال بروز يافت .اولي :آنها كه هميشه مطيع
محهض فراميهن پيامهبر ص و دسهتورات الههي بودنهد .پهس چرا در
ايههن يههك مورد خاص ،مخالفههت كردنههد؟ دومههي :نخيههر ،شيههخ
شرفالديهن در كتاب خود ،دههها مورد از تخلفات آنهها در زمان
حيات پيامبر ص را آورده است !!! اولي :لطفا ً ميشود تكليف
مهها را روشههن كنيد :آنههها بهها رحلت پيامههبر ،جرات مخالفههت پيدا
كردنههد يها در زمان حيات ايشان هههم جرات مخالفههت داشتنههد و
مخالفت ميکردند!!!!
-41شيعه پاسخ بسياري از شبهات دوران خلفاء را در قالب كلمات
مصهلحت يها تقيهه بيان ميكنهد .ممكهن اسهت روابهط و مناسهبات
في مابين حضرت علي و خلفاء را حمل بر اين دو كلمه كرد
ولي در مورد پيامهبر چهه مهي گوييهد؟ زيرا او بها تمام خانوادهاش
(قهبيله قريهش) درگيري ايجاد كرد و هيهچ رعايهت مصهلحت ههم
نكرد! از همهه آنهها بريهد و بهه مدينهه رفهت و رعايهت مصهلحت
نكرد! بهها اينكههه در مكههه در ضعههف و اقليههت هههم بود! يهها چرا
حضرت علي در مورد معاويهه بنها بر توصهيه ابهن عباس رعايهت
مصلحت نکرد تا در زمان مناسب او را بركنار کند؟
-42اولي:ه هآياه هپيامبره ص هدره هگرمايه هغديره همردمه هراه هنگهداشته هكه
بگويد :علي را دوست داشته باشيد؟ دومي :ولي عجيب است
كه پيامبر اكرم 120هزار نفر مسلمان را به قول شما در آن
گرماي زياد نگهداشت تا موضوع خلفت حضرت عليه هرا
اعلم كند ولي با تمام اين مقدمات و ...وقتي موقع بيان اصل
33
مطلب فرا مي رسد از كلمه اي براي بيان اين موضوع مهم
استفاده مي كنند كه دارايه 27همعني مختلف است .براستي
پيامبر در ابلغ و تفسير كدام يك از آيات الهي در پرده و به
كنايهه هسخنه هگفتنده هكهه هاينه هباره هدومشانه هبودهه هباشد؟ه هآنه ههم
موضوع به اين مهمي!! و اگر اينچنين نيست پس اين اختلف
ناشي از چيست؟
.1آخريههن روزهاي حيات پيامههبر اكرم ،اوليههن ههها در
اسلم! (حسب عقيده شيعه):
-1پيامهبر اكرم براي اوليهن بار در طول عمهر گهربار خود در ابلغ يهك
آيه (آیه ابلغ) دچار شك و ترديد و ترس از مردم مي شوند!!!
-2پيامبر ص براي اولين بار پيام خدا را در پرده اي از ابهام و با كلمه
اي كه داراي 27معني متفاوت است بيان مي كنند.
-3پيامههبر ص براي اوليههن بار و بهها وجود اينكههه قرآن ايشان را امههي
(بيسهواد) معرفهي كرده ،درخواسهت قلم و كاغهذ مهي كننهد تها چيزي
بنويسند كه مردم تا قيامت گمراه نشوند.
-4حضرت عمر براي اولين بار مي تواند نقطه نظراتش را به كرسي
بنشاند.
-5پيامبري که قبل از آن مي گفت :اگر مي دانستم بيش از هفتاد بار
طلب آمرزش براي منافقيههن موثههر اسههت چنيههن مههي کردم براي
اوليهن بار لعهن و نفريهن مهي کننهد آن ههم نزديكتريهن مسهلمانان بهه
خودش را!! (در صهورتيکه پيهش ازايهن خداونهد ،پيامهبر را در حادثهه
بئر معونه از لعن و نفرين حتي قاتلين مسلمانها منع کرده بود).
-6براي اوليههن بار در تمامههي تاريههخ بشري در فاصههله بيههن 2سههاعت
ياران از جان گذشتههه تبديههل مههي شونههد بههه مرتههد و ظالم و ياور
غاصب!!!
-43سلطان الواعظين در كتاب شبهاي پيش آور مكرر به اين نكته
اشاره مي كند كه تمامي كين توزيها از جانب سني هاست و
شيعه هيچ تحريكي در طول تاريخ انجام نداده است .براستي
برايه هانسان،ه هجايه هتعجبه هاسته هچهه هكسانيه هازه هصبحه هتاه هشب
(حتي در اماكن مقدس در عربستان) در حال خواندن زيارت
جعلي عاشورا و لعن خلفاي آنها هستند؟ چه كساني همه ساله
در عيدالزهرا عمر كشان راه مي اندازند .چه كساني ورد زبان
صبحه هتاه هشبشانه هلعنته هبره هعمره هاست؟ه براستيه هاگره هجماعتي
حضرت علي را لعن كنند رفتار شيعه با آنها چگونه است؟ و آيا
شيعيان حاضر به ايجاد وحدت با خوارج هستند؟ پس باز مي
فهميم كه چقدر سني ها خوب هستند.
-44حضرت علي مهي فرماينهد :كمهك بهه ظالم ماننهد شركهت در
ظلم اوسههت و ...چرا حضرت علي دو بار هههر بار بههه مدت
يکماه جانشيهن حضرت عمهر در مدينهه مهي شونهد؟ تها حضرت
عمههر بههه شام و فلسههطين سههرکشي کنههد .چرا عمار ياسههر و
سههلمان فارسههي در زمان خلفاء ،حاكههم كوفههه و مدائن مههي
شونههد؟! چرا حضرت علي آنقدر بههه حضرت عمههر مشورت
34
مهي دههد كهه فقهط حضرت عمهر 70بار گفتهه« :لول علي لهلك
عمهههر»؟! چرا فرزندانهههش حسهههن و حسهههين را براي دفاع از
حضرت عثمان مي فرستد؟! و چرا پس از قتل حضرت عثمان
وقتهي مردم براي بيعهت بها ايشان هجوم مهي آورنهد ميفرمايهد:
من وزير و مشاور باشم براي شما بهتر است تا امير (يعني در
ايهن 25سهال مشاور بودهام) (البتهه تنهها و بهه قول خود شيعهه
امام رضهها در رابطههه بهها پذيرش وليتعهدي فرموده انههد بيههن
كشتهه شدن و اينكار مخيهر شدم و يعنهي بهه طور كلي ايشان بها
اجبار وادار بههههه اينكار شدنههههد ولي حضرت علي و ديگران در
مصاديق فوق ،اجباري نداشته اند)؟!
-45مههي گوينههد :حضرت عمههر و ابوبكههر در جريان سههقيفه (توطئه،
كودتهها ،دسههيسه و ...كرده انههد) ولي مهها در تمامههي كتههب تاريههخ
ميخوانيم كه به آن دو نفر خبر مي رسد كه انصار در سقيفه
براي انتخاب خليفهه جمهع شده انهد و آن دو نفهر نيهز بها سهرعت
خود را به آن محل مي رسانند اين چه توطئه اي بوده كه خود
آنها هم از آن ،بي خبر بوده اند؟ (ايکاش مردم ما با شنيدن هر
سخني ،اندکي به سلولهاي خاکستري مغز خود فشار وارد مي
کردند!! و سريع هر حرفي را قبول نمي کردند)
-46مگههر پيامههبر ص نفرموده انههد :آدم عاقههل و يهها مومههن از يههك
سههوراخ دوبار گزيده نميشود؟ چگونههه اسههت كهه حضرت علي
ص با وجود پيمان شكني (در غدیر خم ،البته بنا به زعم شیعه)
باز هم 25سال بعد حاضر ميشوند با مردم بيعت كنند؟ ( كه
باز مي بينيم طلحه و زبير و خوارج و ...پيمان شكني كردند) و
آن حضرت بههها چهههه اعتمادي بيعهههت كردنهههد؟ و چرا در گله و
شكايهت خود از بيعهت شكنان در کوفهه بهه ايهن نكتهه اشاره نمهي
كنند كه اين كار امروز و بار اول شما نيست و شما در اينگونه
1
امور سابقه داريد؟
.2اهداف و نيات پليههد و شوم حضرت عمههر و ابوبكههر
از به دست گرفتن قدرت چه بوده است؟
-چپاول بيههت المال و سههاختن كاخهاي سههر بههه فلك كشيده و خريدن
غلمان و كنيزكان و پوشيدن لباسههههههاي فاخهههههر و خوردن غذاهاي
لذيذ!!! (همان کاري که اکثر مسئولين حداقل در انديشه آنند).
-اعطاي حكومهههت وليات بهههه پسهههران و برادران و نزديكان قهههبيله
خود!!! (همان باند بازي خودمان)
2
-اعطاي منصب خلفت به فرزند يا اقوام خود (براي پس از خود) .
1بعضههي خرافيون مههي گوينههد :عثمان دختران پيامههبر را كتههك مههي زده و باعههث مرگ
ايشان شده اسهت و مها مهي پرسهيم :مگهر پيامهبرص نفرموده کهه انسهان عاقهل (یها
مومهن) از يهك سهوراخ دوبار گزيده نمهي شود؟ پهس چطور خود پيامهبرص بعهد از اينكهه
دختهر اول را بهه عثمان مهي دههد دوباره دختري ديگهر را بهه همسهري او مهي دههد تها او
كتكش بزند و باعث مرگش شود.
2به شهادت تاريخ عمر و ابوبکر حتي به يک نفر از افراد قبيله خود سمتي ندادند.
35
-اجرا نكردن حدود الههههههي بر نزديكان خود!!! (همان پارتهههههي بازي
خودمان).
-عدم جمهع آوري قرآن و سهعي در نابودي و يها تحريهف آن!!! (همان
کاري که دارد اتفاق ميافتد).
-بسههط و گسههترش ندادن اسههلم بههه كشورهاي همسههايه!!! (همان
کاري که در زمان ما عکسش اتفاق افتاد و مي بينيم آمريکا دور تا
دور ايران را در پنجه خود گرفته).
-گوش نكردن به مشورتها و نصايح افرادي چون :حضرت علي !!!
(کدام يک از ما حتي به يک حديث علي عمل کرده ايم؟).1
-نداشتن خطر جاني و كشته نشدن در اين مقام و منصب!!! (همان
محافظها و بادي گاردها و)...
-از ترس جانم مي ترسم ادامه دهم!!!
-در حيله گر بودن و کتمان حق کردن و تعصب وعاظ و نويسندگان،
هميهن بهس کهه حتهي يهک نفهر از شيعيان نمهي داننهد حضرت عمهر،
داماد حضرت علي و پدر زن رسول خدا بوده است! يعني چيزهايي
کهه قطعهي و حتمهي اسهت ولي دري کهه ميگوينهد حضرت عمهر بهه
پهلوي فاطمههه زد و در هيههچ کتاب غيههر شيعههي نيامده را همههه مههي
دانند .يعني يک چيز دروغ غير قطعي .پس به من حق بدهيد که در
دروغ بودن ساير سخنان و عقايد شما نيز شک کنم.
-47از يکههي از حضرات پرسههيدم :مگههر طبههق صههريح آيات قرآن،
خداونهههد نفرموده :از کسهههانيکه هجرت کردنهههد و در جنهههگ بدر
حاضر بودند و در بيعت رضوان حضور داشتند خدا راضي است
و بهشهت را بر آنهها وعده داده و حضرت عمهر و ابوبکهر نيهز در
تمام اين موارد حضور ،آن هم حضور حساس و سرنوشت ساز
داشته اند؟ ايشان پاسخ دادند :خداوند مي گويد :مومنين و آنها
مومهن نبودنهد .مهن پاسهخ دادم :چهه بهي ايمانهي جالبهي کهه بهه
پيامههبر دختههر مههي دهههد تمام اموالش را در راه اسههلم خرج
ميکنههد در خطرات و سههختي هاي هجرت ،تنههها همراه پيامههبر
است و ...ايشان باز هم گفتند :به هر حال ،ايمان نداشته اند!!
من گفتم :آيا قبول داريد که بهترين تفسير قرآن ،تفسير آيه به
آيهه اسهت .گفتنهد :بله ،گفتهم :مگهر در قرآن نيامده کهه مومنان
بايهد از مومنان دوسهت بگيرنهد و فقهط بها مومنان رفهت و آمهد
داشته باشند .چطور تاريخ را که مي خواني نام حضرت عمر و
ابوبکهر و علي و عمار ياسهر را همهه جها در کنار نام پيامهبر مهي
بينههي؟ مگههر در قرآن نيامده کههه فقههط مومنيههن حههق تعميههر و
آباداني مساجد را دارند چطور پيامبر به ابوبکر اجازه مي دهند
کههه زميههن مسههجد بخرد و برده هاي تازه مسههلمان شده را از
جيههب خودش در راه خدا بخرد و آزاد کنههد و هزينههه جنگههها (بههه
خصوص جنگ تبوک) را بدهد و در اين جنگ علمدار هم باشد و
چطور پيامههبرص يههک نفههر بهي ايمان را سههال قبهل از آن ،اميههر
1حتي اگهر بهه يك شيعه بگويهي يك حديث از فلن امام را فقط بازگهو كهن شايد عاجز
باشد حال عمل كردن به آن حديث پيشكشش.
36
حجاج مومههن کرد و در آخريههن روزهاي حياتههش امام جماعههت
مسجد؟ و ...و چطور در ابتدای آیه ای می فرمايد ﴿ :
﴾...و شمها مهی گوییهد :منظور عمهر و ابوبکهر بوده انهد در
صههورتيكه در ابتداي آيههه بههه مومنان خطاب شده .فبهههت الذي
کفر.
-48مهن از کار پيامهبر ص در عجبهم!! آقايان علماي مها باهوشنهد و
زيرک و بها مطالعهه کتهب تاريخهي متعدد و احاديهث بحارالنوار و
کتاب سهليم ابهن قيهس ،متوجهه بهد بودن و منافهق بودن و ظالم
بودن و خيانتکار بودن برخهي از صهحابه شدنهد .آن عرب بيچاره
بدوي جاهلي بيسهواد سهاده دل کهه ايهن چيزهها را نمهي دانسهته،
چرا پيامههبر ص آنههها را (نعوذبالله) فريههب داد و اينقدر حضرت
عمر و ابوبکر را به خود نزديک کرد؟ تا جايي که گاه ،غريبه ها
بيهن تشخيهص پيامهبر ص و ابوبکهر دچار اشتباه مهي شدنهد ،دختهر
آنهها را بهه زنهي مهي گرفهت بهه آنهها دختهر مهي داد ،آنهها را طرف
شورا و مشورت خود قرار داده و ....حسهب نگاه شمها شخهص
پيامهبر ص بها اتخاذ چنيهن روشهي نعوذبالله اوليهن کسهي بود کهه
موجبات گمراههي امهت خود و ايجاد اطمينان در آنهها نسهبت بهه
حضرت عمر و ابوبکر را فراهم نمودند! اكنون با عنايت به اين
نکتهه کهه شمها پيامهبر اكرم را داراي علم غيهب و معصهوم از ههر
خطايههي مههي دانيههد ،آيهها يافتههن پاسههخ براي سههئوال مههن بسههيار
دشوار و غير ممكن نمي شود؟
-49از کارهاي بسيار جالب و ديدني پتروشيمي صفويه اين است
که تبصره را اصل مي کند و اصل را حذف!!! در قرآن ،ملک
رستگاريه هدر:ه هعمله هخوبه هوه هايمانه هبهه هخداست،ه هوليه هدر
پتروشيميه هصفويهه هاصله هراه هدره هشفاعته هنشانه هميه هدهنده هدر
حاليکه شفاعت ،تبصره اي بيش نيست! اصل بر عمل توام با
تعقل و تفکر است ولي اينجا اصل را در دعاي توام با نذر و
نياز مي دانند! اصل بر انتخاب توام با تحقيق و تعقل است
ولي اينجا اصل را پيروي همراه با تقليد و تعبد نشان مي دهند
و کسي چه ميداند با اين روال شايد خداوندي که اصل را در
روزه قيامته بره رحمته و بخشايشه خوده قرار دادهه به تبصره
رجوع کرده و در روز قيامت ،آقايان را روانه جهنم کند ،ان
شاء الله.
-50يکي از جملت تکراري و بسيار خنده آور نويسندگان شيعه اين
اسهت کهه بها آه و ناله ميگوينهد کهه اي واي ،دار و دسهته ابوبکهر
پس از رحلت نبي اکرم به خانه وحي حمله کردند و خانه وحي
را به آتش كشيدند و حرمت خانه وحي را ريختند در حاليکه ما
مهي دانيهم بدن مطههر پيامهبر اکرمهص در خانهه عايشههل (يعنهي
دختههر ابوبکههر) بوده و در همانجهها نيههز بههه خاک سههپرده شده
اسهت!!! و همهه از جمله حضرت فاطمه و علي در اتاق عايشهه
بوده اند و عايشه نيز اختيار اتاقش را داشته كه درش را بروي
37
ههر كهس مهي خواههد ببندد و يها باز كنهد (گهر چهه در جاي خودش
ثابت ميكنيم اتاقهاي آن دوره دربي نداشته و فقهط يهك پارچهه
جلوي آن آويزان بوده است!!!)
-51حضرت عمهر ادعاي صهدور اسهلم را نداشهت ولي ظرف مدت
فقهط 10سهال ،اسهلم را بهه تمام جهان متمدن آن روز صهادر
کرد به نحوي که 1400سال تا زمان ما دوام آورده .آقايان نيز
بهها ادعاي صههدور اسههلم بههه جهان ،خونههها بههه زميههن ريختههه و
ميلياردهها دلر از ذخايهر کشور را بر باد فنها داده و در عوض نهه
تنها اسلم را صادر نكردند و نه تنها بدترين چهره را از اسلم
در جهان ترسيم کردند بلکه کم کم داريم به جايي ميرسيم که
اسههلم حتههي در داخههل کشور نيههز دسههتخوش تحريههف و نابودي
قرار گرفته است!! و زبان حال انسانهاي دلسوخته اين مرز و
بوم نيز اينچنين است:
از طل گشتن پشيمان گشته ايم مرحمت فرموده ما را مس
کنيد.
-52يكههي از آقايان بهها خشههم ،سههئوال مههي كرد :چرا حضرت عمههر،
معاويههه را در شام پرو بال داد؟ مههن بههه او گفتههم :برادر عزيههز،
اتفاقا ً حضرت عثمان نيهز هميهن سهئوال شمها را از حضرت علي
مهي پرسهد آيها شمها پاسهخ حضرتعلي را قبول داريهد يها نهه؟
آن شخههص جواب نداد (مطمئن باشيههد حتههي اگههر حضرت علي
زنده ههم شود ،ايهن آقايان زيهر بار حرف حهق نمهي رونهد) مهن
ادامهه دادم :حضرت علي بهه عثمان پاسهخ مهي دهنهد ":مگهر تهو
نمهي دانهي كهه معاويهه از يرفها غلم حضرت عمهر ،بيشتهر از خود
عمر مي ترسيد؟ " و آن دوست عزيز همچنان به من نگاه مي
كرد!!
-53حضرت عليه هه يعني امامي كه شيعه مقام او را بالتر از
همهه هامامانه هحتيه هامامه هحسينه هميه هدانده ههه هدره هزمانه هحياته هو
خلفتش مردم شهر انبار را كه دنبال ايشان فقط راه افتاده
بودند سرزنش ميكند و مي فرمايد :چه زشت است رنجي كه
پايانشه هآتشه هدوزخه هاست!!!ه آنگاهه هافراديه همثله همنه هبايده هبا
روحانيون (عوام كه جاي خود دارد) بر سر تحريم قمه زني
بحث و جدل كنيم!! يعني كوبيدن با شمشير به فرق سر در
سوگ و حب امام حسين!! خدا وكيلي با روشي كه از حضرت
علي سراغ داريم اگر ايشان يا امام حسين زنده ميشدند به
ما چه مي گفتند؟
-54دوستي مي گفت :اين مطالب كه به نفع شيعه است در كتب
اهل سنت هم نوشته شده .به او گفتم :آيا تمام مطالبي كه در
كتب شيعه وجود دارد صحيح و درست است؟ گفت :نه حتي
در كتب قديمي و معتبري مانند اصول كافي نيز روايات دروغ و
جعلي وجود دارد .گفتم :پس چرا كتب اهل سنت بايد از اين
عيب مبرا باشد .گفت :زيرا اين مطالب به نفع ما و به ضرر
38
آنهاست .گفتم :مگر آنها دشمن علي هستند يا ايشان را قبول
ندارند؟ و در اينجا دوستم به فكر فرو رفت.
-55آقاي تيجانهي در كتهب گرانقدر و علمهي خود!!! بهه ابوبكهر تاختهه
انهد كهه چرا مرتديهن را كشتهه اسهت و ميگويهد :ابوبكهر طبهق
حديهث پيامهبر اكرم ،حهق نداشتهه گويندة لاله ال الله را بكشهد
ولي عجيهب اسهت كهه ايهن محقهق گرانقدر فراموش كرده كهه
حضرت علي در يكروز 4000نفر عابد متقي حافظ قرآن را از
دم تيغ گذراند فقط براي اينكه نخواست براي حفظ ظاهر هم
كهه شده يهك كلمهه توبهه كنهد! براسهتي اگهر بنها بر گرفتهن ايراد
1
باشد دست چه كساني پرتر است؟
-56يكي از دوستانم به عقايد من مرتب ايراد مي گرفت .روزي به
او گفتم :آيا تو ميتواني بدون استفاده از روايات تاريخي حتي
نيههم آيههه از قرآن در تاييههد عقايدت بياوري؟ گفههت :نههه ،گفتههم:
روحانيون ميگوينهد در ههر علمهي بايهد بهه خهبره آن علم رجوع
كرد و در علوم فقههي بهه رسهالهها رجوع كرد و ...مها ميدانيهم
كه قبل ً در حوزه ها حتي يك واحد تاريخ تدريس نمي شده شما
يهك اسهتاد تاريهخ از دانشگاه بياور تها مهن بها او بحهث كنهم .جالب
است كه بدانيد سالها از اين مباحثه مي گذرد ولي دوستم هنوز
موفق به پيدا كردن آن استاد تاريخ نشده است!!!
-57مذهههبيون در ايران مرتبا ً دعايههي را مههي خواننههد از ايههن قرار:
اللهم أصلح كل فاسد من أمور المسلمين :خداوندا ،اصلح كن
در امهر فاسهدي از امور مسهلمين را .چرا در عمهل اگهر كسهي
قصد كوچكترين اصلحي را آنهم فقط در حد حرف و سخن را
داشته باشد سرو كارش با كرام الكاتبين مي شود﴿ .
﴾( .شعراء.)227 :
-58شمها طبهق حديثهي مهي گوييهد :علي خيهر البشهر (علي بهتريهن
بشههر اسههت .البتههه در اينكههه حضرت علي فردي بسههيار وال بهها
كمالتهي بهي حهد بوده انهد شكهي نيسهت ولي چرا مها بايهد مقام
نهبي اكرم و سهاير پيامهبران الههي را پاييهن بياوريهم؟ و اگهر اينهها
غلو نيسهت پهس غلو چيسهت؟) در قرآن كريهم خطاب بهه نهبي
:﴾ اكرم آمده﴿ :
بگو من نيز بشري مانند شما هستم .پس چرا پيامبرص به جای
بشهر خيهر بشهر نبوده انهد؟ يعنهي چرا خداونهد نفرمود :بگهو مهن
بهترين بشر هستم!!
1در ج 52بحارالنوار باب سهیره وأخلقهه وعدد أصهحابه در خهبر دوم از حضرت صهادق
و موسی بن جعفر نقل کرده که اگر قائم قیام کند به 3چیز حکم می کند که احدی
از ائمه و پیغمبران حکم نکرده اند ،شیخ زانی را می کشد و مانع الزکاة را می کشد
و ارث برادر بهه برادر دینهی کهه در عالم اشباح برادر بوده انهد ،مهی رسهد ،پهس چطور
امام زمان مانع الزكات را مي كشد؟
39
-59چرا شيعه در سه قرن اول هجري ،اجتهاد را باطل مي دانست
(و آنرا فقهط در حوزه صهلحيت معصهوم ميدانسهت) ولي پهس
از آن ،باب اجتهاد را يكسره در فقه باز كرد؟
-60مردي از حضرت علي قبهل از جنهگ جمهل مهي پرسهد :آيها امكان
دارد طلحه و زبير و عايشه بر باطل باشند؟ حضرت علي به او
مهي فرماينهد :تهو اشتباه كردي از آنجها كهه فكهر مهي كنهي افراد،
ملك تشخيص حق و باطلند .ولي حق و باطل را ملكي است
كه افراد با آن سنجيده مي شوند .سئوال:
-چرا حضرت علي در پاسخ به اين مرد ،نمي فرمايند :علي مع الحق و
الحق مع علي؟!!!!!
-چرا در ايهههن حديهههث (علي مهههع الحهههق) بر خلف عقيده حضرت علي
ايشان ملك حهق معرفهي شده انهد؟ (ولي شيعهه قصهد دارد از ايهن حديهث
برداشهت معناي عصهمت بدون احتمال ذره اي خطها بدههد كهه البتهه فقهط
خداوند اينگونه است).
-چگونهه شخهص پرسهشگر از ايهن حديهث (علي مهع الحهق) بسهيار مههم و
1
معروف بي خبر بوده است؟ كه سئوال مي كند حق با كيست؟
-61پيامهبر اكرم دو دعها را مرتهب مهي خوانده انهد« :ربنها ل تكلنها إلي
أنفسهنا طرفهة عيهن أبدا» :خدايها ،مرا حتهي براي يهك لحظهه بهه
خود وامگذار .و ديگر اين دعا :خدايا بر حيرت من بيفزا .اكنون
بيان بفرماييههد :چرا دعاي اول بهها اعتقاد بههه عصههمت تكوينههي
(يعنههي عدم امكان ذاتههي و سههرشتي حتههي خطهها و اشتباه) در
خصههوص نههبياكرم و مورد دوم بهها داشتههن علم غيههب در تضاد
است؟ (كسي كه از همه چيز و همه جا با خبر است از چه چيز
بايد در حيرت باشد!!)
-62آيا اين جمله كه :ل موثر في الوجود ال الله يعني كسي جز خدا
نميتواند در اين مسائل تأثيري داشته باشد با اعتقادات شما به
توسهههههل و وسهههههاطت تضادي وجود ندارد؟ و همچنيهههههن آيات
بيشماري ماننهد﴿ :
.﴾...
-63آيا توحيد كه هدف اصلي است بين اينهمه قبر و مقبره و دعا و
زيارتنامهه و مرشهد و شيهخ و مجتههد و خرافهه و تعصهب گهم نمهي
شود؟
-64علت رواج و قرائت روز و شههب زيارت عاشورا كههه در آن 18
بار كلمه لعن بكار رفته چيست؟ اين روايت ،خبر واحد است و
فقهط از سهه طريهق ،روايهت شده كهه در دو طريهق آن ،اسهامي
افراد غالي وجود دارد و طريهق سهوم نيهز يهك نفهر مشكوك بهه
غلو در سهلسله روات وجود دارد؟ آيها لعهن ،روش خدا و پيامهبر
ص و ائمه بوده است؟ (در ابتداي زيارت كه راوي از قول امام
1احادیثی که شیعیان نقل می کنند بیشتر خبر واحد هستند و در غیر اینصورت هم تنها
برداشتی که می توان از آنها داشت پیرامون فضائل حضرت علی است نه خلفت
بلفصل او از جانب خدا.
40
باقهر ميگويهد :ثواب قرائت ايهن زيارت هزار هزار حهج و هزار و
هزار شهيد و ...است انديشه هاي غلو به خوبي موج مي زند)
و چگونه است كه پيامبري كه فرموده :من برانگيخته نشدهام
لعهن كننده بلكهه دعوتهي دارم همراه بها رحمهت (إنهي لم أبعهث
لعانا ) ...چگونه اين حديث به قول شما قدسي را نقل مي كند
كهه در آن 18بار نزديكتريهن و وفادارتريهن ياران خود را لعنهت
كرده اسهت!!! و چگونهه اسهت كهه علي در نهبرد صهفين بهه ياران
خود ميگويههد بههه سههپاهيان شام توهيههن نكنيههد و چرا در قرآن
آمده كه به خدايان كافران توهين نكنيد و چرا و چرا و چرا؟
-65شمها مهي گوييهد :ايهن زيارت ،حديهث قدسهي اسهت و از طريهق
پيامهبر ص بهه حضرت علي و سهپس بقيهه امامان ،منتقهل شده
اسههت .چرا بهها وجود تصههريح بههه نام ابههن زياد در ايههن زيارت،
حضرت علي بهه پدر او سهمتها و اختيارات فراوانهي در حكومهت
خويش دادهاند؟
-66لطفا ً روند تدريجي شكل گرفتن نيابت خاصه به نيابت عامه و
پهس از آن وليهت فقيهه و در نهايهت وليهت مطلقهه فقيهه را در
ادوار مختلف تاريخههي بيان بفرماييههد؟ و اعمالي كههه طرفداران
ايهن نوع ديكتاتوري بها مخالفان و منقدان و مصهلحان انجام مهي
دهد را تشريح و توجيه كنيد!!
-67علت تشابهه فكري و حتهي ظاهري بسهيار فراوان ،ميان خوارج
بهها افراد مصههطلح بههه حزب اللهههي و گروه كاوه و ابوذر و ...در
ايران ،چيست؟
-68علت تشابهات حيرت انگيهز ،ميان فريسهيان و روحانيون يهود بها
1
حزب اللهي ها و روحانيون در چيست؟
-69اگر خلفت ،به قول شما غصب نمی شد که کار به غیب شدن
امام زمان نمی کشید برای این تناقض چه سفسطه ای را بیان
می کنید؟
-70چرا اهههل سههنت ،امههت واحدنههد و حتههي 4گروه آنههها پيرو 4
مجتهدنهد (يعنهي اينكهه بها ههم اختلف عقيدتهي ندارنهد بلكهه فقهط
اختلف فقهههي دارنههد ماننههد پيروان دو مجتهههد در شيعههه) ولي
شيعهه پهس از قتهل عثمان ،تها كنون بهه هزار و يهك فرقهه تقسهيم
شده و هزار و يك دروغ و خرافه و هزار و يك تفرقه و دشمني
با ساير مسلمين؟
-71در فرهنهگ گذشتهه شيعهه ،اعتقاد بهه تحريهف قرآن و حذف نام
علي از آيات قرآن و وليهت مطلقهه امامان بر زميهن و زمان و
مشاركهت آنهها در اداره خلقهت بها خداونهد و ...بهه شدت و عمهق
هههر چههه تمامتهر ،وجود داشتههه كهه البتهه اكنون ،بسههيار كمرنههگ
شده .اكنون ،چهه تضمينهي وجود دارد كهه سهاير اعتقادات شمها
درست باشد؟ و به مرور زمان کمرنگ نشود.
1علتش وجود چند چیز مشترک میان اینهاست :حماقت ،تعصب ،لجاجت ،تک بعدی و
گاهیه هنیزه هسگه هبعدی،ه هغیره هقابله هتغییره هبودن،ه همقاومته هشدیده هدره هبرابره هسخنه هحق،
نداشتن عقل و هرچه خوبان همه دارند تو تنها داری.
41
-72چرا اهههل سههنت در ايههن 14قرن هههر گونههه انديشههه اي را در
خودش جذب كرد و بههه نوعههي اصههلح كرد و پذيرفههت (ماننههد
عقايهههد اشاعره و معتزله و ) ...ولي نتوانسهههته بههها شيعهههه كنار
بيايهد؟ 1آيها ايهن بهه خاطهر آن نيسهت كهه عقايهد شيعهه در تضاد
كامل با دو اصل اساسي اسلم يعني توحيد و سنت است (زيرا
دشمنهي شيعهه بها اصهحاب اسهت و سهنت رسهول الله از طريهق
همين اصحاب و با جانفشاني آنها دست به دست گشته و به ما
رسيده است).
-73آيا عزاداري (به اين شيوه) نوعي اعتراض به خداوند نيست؟ و
اينگونههه عزاداري چههه جايگاهههي در سههنت نبوي و علوي داشتههه
اسهت؟ و مگهر نهه اينكهه پيامهبران اصهل ً آمدنهد تها بها مراسهمات و
آداب و رسوم خرافي مبارزه كنند؟
-74سههاختن و آبادانههي قبور ،چههه جايگاهههي در سههنت نبوي و علوي
داشته است؟
-75خداوند در يكصد آيه از قرآن كريم از اصحاب پيامبرص ،تمجيد
كرده است ولي شيعه معتقد است همه اصحاب ،به جز سه يا
پنج نفر پس از نبي اكرم مرتد شدند ،تكليف چيست؟
-76چرا ام كلثوم بهها قاتههل مادرش فاطمههه (يعنههي حضرت عمههر)
حاضر به ازدواج شد؟ (در كافي حديث صريحي در تاييد اين كه
ام كلثوم ،دختر علي همسر عمر ،بوده است وجود دارد)
-77چرا در تاريخ يعقوبي (شيعه) مي خوانيم كه پيامبرص در گوش
محسههن ،اذان گفههت و ايههن نام را براي او انتخاب كرد و او در
خردسهالي بر اثهر بيماري درگذشهت؟ (شمها مهي گوييهد :حضرت
عمر يا قنفذ قاتل او بوده اند!!!!)
-78چرا خرافات هندي و عراقهههي و اسهههرايليات يهودي و خرافات
يهودي و مسهيحي در فرهنهگ ايرانهي شدت و نمود بيشتري دارد
تها در فرهنهگ اههل سهنت؟ آيها ايهن بهه خاطهر زمينهه مسهتعد و
روحيه زودباور ايراني ها نيست؟
-79بيشتريهن ظلم و سهتم در تاريهخ ،نسهبت بهه اههل بيهت از جانهب
مدعيان تشيع بوده است ،امام حسين را همان مردم كوفه كه
هميشهه دم از حهب اههل بيهت مهي زدنهد كشتنهد .حضرت علي
توسههههط يكههههي از افراد سههههپاه خودش و شيعيان خيلي تندرو
خودش ،شهيد شد .و ..پس شيعه به چه كسي معترض است؟
-80يكي از اعتراضات مكرر شما بر اهل سنت اين است كه قرآن
در كنار امام بايههد فهميده شود و قرآن بههه تنهايههي قابههل فهههم
نيست .سئوال اينجاست :اكنون كه امامي در قيد حيات نيست
قاعدتا ً بايههد بههه احاديههث ايههن امامان رجوع كنيههم .معتههبرترين و
قديمي ترين كتاب شيعه در اين زمينه اصول كافي است .ولي
علمهه برقعهي (مجتههد شيعهه) كتابهي نوشتهه بهه نام بهت شكهن و
در ايهن كتاب اكثهر احاديهث كافهي را (حتهي بها اسهتناد بهه نظرات
1چون عقاید شیعه مانند سنگریزه هستند و به هیچ عنوان با اهل سنت حل نمی
شوند.
42
مجلسههي خرافههي) مخالف قرآن و يهها از نظههر سههلسله روات
ضعيهف و ناموثهق تشخيهص داده اسهت پهس تكليهف ،چيسهت؟
همچنيهن مسهائل مسهتحدثه روزافزون كهه در احاديهث نيسهت را
چه بايد كرد؟
-81آيها بيهن امامهت منصهوص بها خاتميهت ،تعارض جدي وجود ندارد؟
با عنايت به اينكه شيعه مقام امامت را بالتر از نبوت مي داند
آيا اين تعارض شديدتر نميشود؟ اگر هم مي گوييد :به خاطر
عدم آمادگهي مردم ،لزم بوده امامهت امتداد رسهالت باشهد چرا
خداونهد مثهل هزاران سهال قبهل ،نهبي نفرسهتاد؟ و چرا پهس از
حضرت عيسههي تهها رسههالت حضرت محمههد ص يههك دوره 600
سهاله بدون حتهي يهك پيامهبر و يها امام داريهم كهه نهه زميهن بهه
آسهمان مهي آيهد و نهه آسهمان بهه زميهن .پهس امان زميهن و زمان
در آن دوران ،كهه بوده؟! و همچنيهن :هادي مردم؟ در آخهر :چرا
حتي همين امامت كه 240سال طول كشيد هم جواب نداد؟
-82بسهههياري از آيات قرآن ،مخالف وجود علم غيهههب در انسهههان
است ،پاسخ شما چيست؟ (مثل اعراف.)188/
-83دههها آيهه قرآن ،مهي گويهد :اي پيامهبر ،بهه مردم بگهو مهن مزد و
اجر رسالت از شما نمي خواهم اگر خلفت به صورت موروثي
در خاندان دختهههر ايشان باشهههد و فدك را نيهههز بهههه ايشان داده
باشند تكليف اين آيات چه مي شود؟
-84لطفا ً نقههش خواجههه نصههير الديههن طوسههي شيعههه را در حمله
هولكههههو خان مغول بههههه بغداد و كشتار يههههك ميليون نفههههر از
مسلمانان آنجا را بيان نماييد؟
-85تمامهي آياتهي كهه در آن كلمهه منافهق و منافقيهن آمده مربوط بهه
ده سهال آخهر اقامهت پيامهبرص در مدينهه بوده و در آيات مكهي
(يعنهي دوران 13سهاله اقامهت پيامهبر در مكهه) حتهي يهك بار ههم
كلمههه منافههق وجود ندارد بههه كداميههن دليههل ،شيعههه برخههي از
مهاجريهن را مشمول منافقيهن مهي دانهد؟ آيها شيعهه عالمتهر از
خداوند است؟
-86لطفا ً نظههر خود را درباره ايههن حديههث متواتههر نههبي اكرم بيان
فرماييهههد :خداونهههد لعنهههت كنهههد يهود و نصهههاري را كهههه قهههبر
پيامبرانشان را قبله و مسجد قرار دادند!!
-87چرا پيامههبر ص در نماز از مهههر اسههتفاده نمههي كرده انههد؟ آيهها
نعوذبالله ايشان از تكنيك تبديل خاك به مهر بياطلع بوده اند؟
يا اينكه وسايل آنزمان اجازه توليد چنين محصول استراتژيك را
نميداده است؟
-88چرا پيامهبر اكرم ص روي قبور شهداي احهد بهه خصهوص حمزه،
ساختماني بنا نميكنند؟ يا روي قبر پسرش ابراهيم يا روي قبر
حضرت خديجه يا شهداي بئر معونه و غيره...
-89آيا شباهتي بين عمل فراعنه در آباداني و ايجاد عمارت بر روي
قبور (اهرام مصههر) و اهتمام يهوديان و مسههيحيان و هنديههها بههه
آباداني قبرستانها با عقايد شيعيان در اين زمينه وجود ندارد؟
43
-90شما مي گوييد نبي اكرم فرموده اند :نام فرزندي از ايشان كه
قيام مهههههههي كنهههههههد همنام ايشان و نام پدرش نام پدر ايشان
(عبدالله) اسهههت ،چرا نام پدر امام مهدي ،حسهههن اسهههت نهههه
عبدالله؟
-91امام در سههياق قرآن بههه معناي الگههو اسههت شمهها چگونههه از آن
برداشت خلفت ميكنيد؟
-92شمهها در مورد بدعتگزار بودن خلفاء زياد قيههل و قال براه مههي
اندازيهد لطفا ً بيان فرماييهد در زمان حيات رسهول خدا كدام يهك
از موارد زير وجود داشته:
-93وجود اصهنافي بهه نام مرجهع تقليهد ،ولي فقيهه ،روحانهي و اينكهه
مردم حتما ً بايههد مقلد افرادي خاص باشنههد؟ (چرا ملصههدرا بهها
تقليهههد مخالف بوده اسهههت و چرا علماء او را از شههههر بيرون
ميكنند؟)
ساختن و تعمير و آباد كردن قبرها و احداث بنا روي آنها.
وجود چيزي به نام مهر.
عزاداري (به جز گريه) و وجود دهه هاي اول و دوم و سوم و خودآزاري
و زنجيهر زنهي و سهينه زنهي و براه انداختهن كارناوالهاي خيابانهي و قمهه زنهي
و...
وجود جمله أشهد أن علي ولي الله در اذان( .در حاليكه شيخ صدوق در
مهن ليحضهر الفقيهه غاليان را لعنهت كرده كهه ايهن جمله را -تهينها و تهبركا ً –
وارد اذان كرده اند! آيا شيخ صدوق عالم نمي دانسته غاليان اين جمله را
از جهههت تيمههن و تههبرك وارد اذان كرده انههد!! يهها اينكههه او هنوز بههه ايههن
توجهيات كلمي شيعه آشنايي نداشته است؟)
1فراموش نکنید به عقیده شیعه ،زراره جزء یاران خاص و نزدیک امام بوده نه از
اشخاص دور به امام.
44
-96قرائت زيارتنامههه هاي موجود در مفاتيههح توسههط اصههحاب (بههه
خصههوص زيارات عاشورا و دعاي ندبههه و دعاي عهههد و ) ...آيهها
وجود داشته است؟
-97توسهل اصهحاب پيامهبر ص بهه قهبر حضرت حمزه يها قهبر پدر و
مادر نبي اكرم ،آيا وجود داشته است؟
-98لعن و نفرين بتها و خدايان كافران .آيا وجود داشته؟
-99پيامههبر ص بههه حضرت حمزه لقههب سههيدالشهداء را دادنههد ولي
شما اين لقب را به امام حسين دادهايد (البته من ،خاك پاي
امام حسهين ههم نمهي شوم ولي بحهث بر سهر بدعهت و نوآوري
است اگر خوب است چرا براي ديگران بد است و اگر بد است
چرا شما انجام مي دهيد؟)
-100ارتباط بهها دولتهاي مشرك و كافري كههه خدا را قبول ندارنههد و
حتهي مبادلت گسهترده تجاري بها آنهها .مگهر ايهن كار طبهق نهص
صريح قرآن و احاديث متواتر ،گناه كبيره و حرام نيست؟
-101آيها پرداخهت %24سهود سهالنه در برخهي موسهسات و بانكهاي
ايراني سود است يا ربا؟ اگر مضاربه يا هر چيز ديگر است چرا
هميشه سود است و هيچگاه خبري از ضرر نيست؟ و چرا حتي
در بانكهاي ملل كفار چنين بهره هايي داده نمي شود؟
البتهه براي اثبات عقايهد خود بهه تفسهير از آيات قرآن ،اشاره نكنيهد يها بهه
يك خبر واحد جعلي بلكه بايد در كتب معتبر تاريخي نوشته شده باشد كه
چنيهن مواردي (بهه تواتهر) در زمان حيات رسهول خدا وجود داشتهه و مورد
تاييد ايشان بوده است .اشاره به كتب متاخر و جعلي بحار و منتهي المال
و ....نيز بيهوده است.
-102حضرت علي وقتهي ابهن عباس را براي گفتگهو بهه سهوي خوارج
مهي فرسهتد مهي گويهد :بها آنهها بها آيات قرآن مجادله نكهن زيرا
آيات قرآن تاب تفسهيرها و برداشتهاي گوناگون را دارد بلكهه بها
آنهها از سهنت نبوي دليهل و حجهت بياور براي هميهن مهن در مورد
كهل سهئوالت ايهن بخهش از روحانيون مهي خواههم كهه از سهنت
متواتر و قطعي نبوي دليل بياورند.
-103بيان فرماييهد :آيها وظيفهه مجمهع تشخيهص مصهلحت نظام ،چيزي
جهز تصهويب قوانيهن خلف شرع و خلف اسهلم اسهت؟ (يعنهي
همان بدعههت) (زيرا ايههن مجمههع قوانينههي كههه شوراي نگهبان
تشخيهههص داده خلف شرع اسهههت و بهههه مجلس برگردانده را
تصويب مي كند!)
-104در زمان حكومتهاي قبلي در ايران ههر گاه حاكهم يها شاههي مهي
خواسهته از قوانيهن اسهلم سهرپيچي نمايهد روحانيون و علماء بها
انتقاد و سهخنراني و ...او را سهر جاي خود مهي نشانده انهد .آيها
علت ضعهههف و انحطاط اخلقهههي و سهههياسي فعلي در جامعهههه
ايران آن نيسهت كهه روحانهي نمهي توانهد عليهه روحانهي حاكهم
انتقاد كند و ههر ك سي هم كه انتقاد كند مارك وهابي و سهني و
كافهر و آمريكايهي مهي خورد؟ اگهر سهياست شمها عيهن ديانهت
شماست پس چطور در فريضه ديني امر به معروف و نهي از
45
منكر ناگهان سياست از دين جدا مي شود؟ و هركس اينكار را
بكنهد ضهد ديهن ،مرتهد ،محارب بها خدا ،مفسهد فهي الرض و ضهد
وليت فقيه مي شود؟
-105شمها برخهي از سهخنان ائمهه را كهه در تاييهد و سهتايش حضرت
عمهر و ابوبكهر وارد شده ،حمهل بر تقيهه ميكنيهد .شمها معتقديهد
ائمههه علم غيههب داشتههه و دقيقا ً ميدانسههتهاند در كجهها و كههي و
توسهط چهه شخصهي بهه شهادت ميرسهند .پهس بها داشتهن ايهن
علم غيههب ،تقيههه ،چههه معنايههي داشتههه اسههت؟ در كتاب كافههي
حديثهههي هسهههت مبنهههي بر اينكهههه امامان از زمان شهادت خود
باخبرنهد و حتهي بهه اختيار خويهش مهي ميرنهد ،پهس بها ايهن وجود
تقيههه بههه چههه معناسههت؟ چون تقيههه براي حفههظ جان اسههت و
چنانچهه كسهي بدانهد فرد مقابلش قاتهل نيسهت پهس ديگهر تقيهه
ندارد.
ً
-106در قرآن صهريحا ذكهر شده كه مومنيهن ميگویند که بيهن هيچيهك
از پيامهبران فرقهي قائل نميشويهم (ل نفرق) چرا شمها ائمهه را
از همه انبياء حتي پيامبران اولي العزم بالتر ميدانيد.
-107چرا نهههبي اكرم ص بهها وجود حضور حضرت فاطمهههه و حضرت
علي احاديثي دارند كه به اصحاب گفته اند قرآن را از برخي از
اصهحاب فرابگيرنهد؟ و چرا ايشان افرادي بهه جهز خاندان خود را
براي تبليهغ اسهلم بهه سهاير قبايهل مهي فرسهتادند؟ مگهر نهه اينكهه
فقههط اهههل بيههت صههلحيت ايههن كارههها را دارنههد؟ يعنههي فقههط:
حضرت فاطمهه 15سهاله و حضرت علي 25سهاله و حسهن و
حسين 7و 8ساله؟!!
-108تمامههي اسههتنادات و تنههها برگ برنده شمهها ايههن اسههت كههه مههي
گوييهد :دليهل مها در كتهب اههل سهنت نيهز وجود دارد! لطفا ً بيان
بفرماييهد اشاره بهه وجود 13امام و اشاره بهه تحريهف قرآن در
كتب شي عه آيا مي تواند عليه شيعه بكار رود؟ و اينكه بگوييم:
شيعهه بهه ايهن مسهائل معتقهد اسهت؟ بهه ههر حال تفاوت شمها بها
اسلم شناسان مغرض غربي (كه با استناد به روايات و افسانه
هاي دروغيهن موجود در كتهب تاريخهي مسهلمانها) اسهلم را مهي
كوبند در چيست؟
-109آيا اين شيعه نبود كه با توهين به همسر مورد علقه پيامبرص و
خلفاي اول و دوم و سوم مورد علقه يك ميليارد مسلمان ،بي
احترامههي و هتههك مقدسههات را باب كرد تهها اينكههه غربههي ههها
كاريكاتور نهبي اكرم را بكشنهد .پهس :خدا لعنهت كنهد كسهاني را
كهه اسهاس ايهن كار را بنيان نهادنهد! (پهس :اللههم لعهن أسهس
أساس الظلم والكذب والخرافة في إيران والسلم)
-110نظر شما (يا بهتر بگوييم :سفسطه و توجيه شما) در خصوص
ايهن احاديهث كهه در كتهب معتهبر و اصهلي و قديمهي شيعهه آمده
چيسههت؟ در كتاب تهذيههب و وسههائل الشيعههه بنقههل از جراح
مدائنههي آمده كههه جعفرصههادق فرمود( :ل تبنوا علي القبور ول
تصوروا سقوف البيوت ،فإن رسول الله صلي الله عليه وسلم
46
كره ذلك) بر قبرهها بنها نسهازيد و سهقف خانههها را پهر از تصهوير
نكنيهد كهه رسهول خدا صهلي الله عليهه وسهلم اينكار را ناپسهند
شمرده اسههت .همچنيههن در مآخههذ فوق و نيههز در كتاب «مههن ل
ه شيعهه) باب مناههي پيامهبر صهلي يحضره الفقيهه» (از كتهب اربع
الله عليه وسلم بنقل از يونس بن ظبيان آماده كه جعفرصادق
فرمود( :نهي رسول الله صلي الله عليه وسلم أن يصلي علي
قهبر أو يقعهد عليهه أو يبنهي عليهه) «رسهول الله صهلي الله عليهه
وسههلم نهههي فرمود از ايههن كههه بر قههبري نماز گزارنههد يهها برآن
بنشيننهد و يها برآن بنها سهازند»( .عهن أبهي الهياج السهدي قال:
قال لي علي بن ابيطالب :أل أبعثك علي ما بعثني عليه رسول
الله صهلي الله عليهه وسهلم أن ل تدع تمثال إل طمسهته ول قهبرا
مشرفها إل سهويته)« .از ابوالهياج اسهدي روايهت شده كهه گفهت:
علي بهن ابيطالب بهه مهن گفهت :آيها تهو را بآن چیزی که رسول
اللهه همراه هفرستادهه هبوده هنفرستم؟ وآن ايهن اسههت كهه هيههچ
عكس و تصوير و مجسمهاي را فرونگذاري جز آنكه آن را پاك
نمايي و از بين ببري و هيچ قبري را فرونگذاري جز آنكه آن را
تخههت نمايههي» .در كتاب وسههائل الشيعههه چاپ سههنگي جلد اول
ص 209 /از كلينهههي بديهههن صهههورت نقهههل شده اسهههت( :عهههن
أبيعبدالله قال :قال المام علي :بعثني رسول الله صلي الله
عليههه وسههلم إلي المدينههة فههي هدم القبور و كسههر الصههور)
«جعفرصههادق گفههت :امام علي فرمود ،رسههول خدا صههلي الله
عليههه وسههلم مههن را جهههت تخريههب (بنهها و گنبههد) روي قبور و
شكسهتن تصهاوير و مجسهمهها بهه سهوي مدينهه مامور و رهسهپار
كرد» .همچنيههن امام نووي در شرح مسههلم (ج ،4ص 301/الي
304ارشاد السهاري) آورده اسهت( :قال الشافعهي فهي الم :و
رأيههت الئمههة بمكههة يأمرون بهدم مهها يبنههي و يؤيههد الهدم قوله
صههليالله عليههه وسههلم (ول قههبرا مشرفهها إل سههويته …)) .امام
نووي ميفرمايههد :امام شافعههي در كتاب الم فرموده اسههت :در
مكهه مشاهده نمودم كهه ائمهه دسهتور دادنهد بناي روي قبور را
ويران نماينههد و ايههن عمههل را فرمودهي رسههول الله صههلي الله
عليههه وسههلم كههه فرموده( :و ل قههبرا مشرفهها إل سههويته) تأييههد
ميكند.
-111اين سوال مهم را دوباره مي آوريم :عده اي از سقيفه بر مي
گشتنههد حضرت علي از آنههها مههي پرسههد :مهاجريههن چگونههه بر
انصهار غلبهه يافتنهد؟ ميگوينهد :بها حديهث« :الئمهة مهن قريهش».
حضرت علي ميفرمايد :چرا از اين حديث استفاده نكردند كه
پيامهبر اكرم مرتهب سهفارش انصهار را بهه مهاجريهن مهي كردنهد؟
مهي گوينهد :از كجاي ايهن حديهث ،رياسهت و خلفهت مهاجريهن،
معلوم مي شود .حضرت علي مي گويد :از آنجا كه اگر خلفت
در انصهار بود پيامهبراكرم ،سهفارش مهاجريهن را بهه انصهار مهي
كردنهد و نهه سهفارش انصهار را بهه مهاجريهن .اكنون سهئوال مهن
اينجاسههت :آيهها آنهمههه كههه پيامههبر اكرم ،سههفارش اهههل بيههت و
47
خاندان خود را بهه ديگهر مردم مهي كردنهد دليهل بر ايهن نبوده كهه
خلفت در خاندان ايشان نبوده است .به ديگر سخن :اگر مردم
مهي دانسهته انهد كهه خلفهت بهه صهورت موروثهي در خاندان علي
است آيا نبايد يك نفر تعجب كند و بلند شود و بگويد :يا رسول
الله ،شما بايد سفارش ما را به دستگاه خلفت بكنيد كه هواي
ما را داشته باشند و نه سفارش آنها را به ما؟!!! (ضمن اينكه
چرا حضرت علي نمهي گوينهد منظور از الئمهة :مهن و فرزندان
من هستند؟)
-112محققيههن تاريههخ مههي داننههد چيزي بههه نام خطبههه فدكيههه وجود
نداشتههه اسههت (زيرا در كتاب بلغات النسههاء شخصههي كههه دارد
روايههت را براي مولف مههي گويههد 120سههال قبههل مرده بوده
اسهت!!!) حمله اي نيهز به خانهه فاطمه صهورت نگرفتهه است و
حسن و حسين را نيز ام البنين و ...بزرگ كردند .علت فضيلت
تراشهي و غلو شمها براي برخهي شخصهيتهاي تاريخهي چيسهت؟
براسهههتي آيههها حضرت خديجهههه و سهههميه بانوهاي اول اسهههلم
نبودهاند؟ يا دختري كه عليرغم محبت فراوان پيامبر نسبت به
او و فرزندانهش در سهن 18سهالگي (يها 28سهالگي) وفات مهي
كنهد؟ و تاثيري آن چنانهي در وقايهع صهدر اسهلم نداشتهه اسهت.
براسهتي بهتريهن كتاب در ايهن مورد كتاب فاطمهه فاطمهه اسهت
اثهر دكتهر شريعتهي مهي باشهد مهن ههر چهه ايهن كتاب را خواندم
عليرغهههم نثهههر قوي و مطالب آموزنده آن ،چيزي در خصهههوص
فضيلت و برتري حضرت فاطمههه ،دسههتگيرم نشههد .شمهها اگههر
متوجهه شدیهد برای مهن ههم بیان نماییهد( .البتهه بهه خداوندی خدا
قسهم اگهر در زمان پیامهبر زنده بودم حاضهر بودم جان خودم و
خانواده ام را در راه خدا و بهه پای پیامهبر و حتهی دختهر بزرگوار
ایشان حضرت فاطمهه فدا کنهم ولی منظور مهن شرک و غلو و
دروغگویههی اسههت کههه خود آن بزرگواران نیههز راضههی بههه آن
نیستند).
-113چرا شيعهه برخهي از احاديهث عكرمهه و سهويد ابهن غفله را قبول
دارد و برخههي را نههه؟ (بههه عنوان نمونههه ،خطبههه شقشقيههه از
عكرمههه را قبول دارد ولي روايتههي كههه ميگويههد :اهههل بيههت
مشمول همسران پيامبر نيز مي شده اند را چون راوي عكرمه
است قبول ندارد .يا حديثي كه حضرت علي فرموده :هر كس
مرا بر ابوبكهر و عمهر برتري داد بر او حهد مفتري مهي زنهم چون
راوي ،سههويد ابههن غفله اسههت را قبول ندارد در صههورتي كههه
بسياري از احاديثي كه مورد علقه شيعه است متعلق به همين
سويد ابن غفله است).
-114شمها مهي گوييهد :اصهول ديهن ،تحقيقهي اسهت و نهه تقليدي .پهس
چرا همهه مردم بايهد در تحقيقات خودشان ،پيرامون اصهول ديهن
(يعنههي توحيههد و نبوت و معاد و اصههول مذهههب شمهها :عدل و
امامت) دقيقا ً به همان نتايجي برسند كه شما بر اساس تقليد
48
و تلقيههن و تعصههب و كينههه و پيروي از گذشتههه گان گمراه خود،
1
رسيده ايد؟ و آيا نام چنين روشي ،تقليد است يا تحقيق؟!!!
-115شمها و همهه مسهلمانان ،خداونهد را سهتارالعيوب مهي داننهد .چرا
عقيده داريهد نامهه اعمال شما ههر هفتهه به ملح ظه امامان مي
رسهد؟ اينگونهه آيها دارالسهلم براي آنهها دارالحزن نمهي شود؟ يها
نامه اعمال هر هفته به حضور امام زمان مي رسد؟ و اينگونه
ستارالعيوبي خداوند چه مي شود؟
-116آشكارتريهههن نوع شرك آن اسهههت كهههه صهههفات خالق را براي
مخلوق قائل شويهم چرا وقتهي در متون و سهخنراني هاي شمها
دقيق شويم به چنين عقايدي برمي خوريم( :عدم امكان خطا و
اشتباه براي ائمهه – داشتهن علم غيهب و علم لدنهي كامهل – حهي
و حاضر بودن در همه جا و همه ساعتها – شنوايي و بينايي در
ممات و حيات).
-117شمها طهي حديثهي معتقديهد كه هر كجا از قرآن آيه اي با يها اي ها
الذيهن آمنوا شروع شده مصهداق اتهم و اكمهل آن حضرت علي
هستند آيا نعوذ بالله حضرت علي مصداق اين آيات هستند :اي
كسهاني كهه ايمان آورده ايهد ربها نخوريهد – اي كسهاني كهه ايمان
آورده ايهد صهدايتان را جلوي پيامهبر بلنهد نكنيهد – اي كسهاني كهه
ايمان آورده ايهد در حالت مسهتي نماز نخوانيهد – اي كسهاني كهه
ايمان آورده ايد چرا مي گوييد آنچه را عمل نمي كنيد و ...البته
بر منكهر اينكهه حضرت علي يكهي از بهتريهن مومنان و اصهحاب
نبي اكرم بوده اند لعنت .ولي چرا دروغ و چرا جعل حديث؟
-118حضرت علي فرموده انهد :آيات قرآن بعهض آن مفسهر و مهبين
بعههض ديگههر اسههت .و قرآن را امام خود معرفههي كردهانههد .در
قرآن كريهم نيهز كلمات متعددي دال بر ايهن حقيقهت وجود دارد.
خطاب اكثر آيات « :يا أيها الناس» و « يا أيها الذين آمنوا» است،
و دعوت بهه تعقهل و تفكهر و تدبر و آن ههم دقيقا ً بها هميهن واژه
هها .بسهياري جاهها گفتهه ايهن كتاب نور اسهت فرقان و وسهيله
جدايهي حهق از باطهل اسهت ذكهر اسهت تفصهيل آن در خود آن
است (با واژه هاي تفصيل ،يفصل ،بيان و ) ...روي چه حساب
شيعه تنها مرجع توضيح قرآن را ائمه مي داند؟ در حاليكه حتي
همين ائمه به تواتر گفته اند اگر حديثي از ما به شما رسيد و
مخالف قرآن بود آنرا به سينه ديوار بزنيد!! با همه اينها علمه
بزرگوار سههيد مصههطفي حسههيني طباطبايههي تفسههيري دارد از
حضرت علي در توضيح آيات قرآن كريم چرا شما به اين كتاب
اجازه چاپ نداده ايد؟ و حتي سايت آنرا فيلتر كرده ايد؟
-119جدليون شيعهه مهي گوينهد :مگهر مهي شود پيامهبر در آن گرماي
شديد مردم را نگهدارد كه بگويد علي را دوست داشته باشيد؟
البته ما پاسخ علمي و عقلي مي دهيم لطفا ً با يك روايت و حديث پاسخ
ندهيد و شما نيز تنها پاسخي علمي و منطقي و عقلي بدهيد.
پاسخ:
و چرا سايتهاي اينترنتي اهل سنت را بسته ايد؟ تا مبادا مردم بتوانند تحقيق كنند. 1
49
-در غدير ،هيچگاه سرماي شديد حاكم نبوده و همه روزها گرما بوده
هم قبل از آن و هم بعد از آن و مثل اين است كه بخواهيم مرتب
بگوئيم :در آن سرماي شديد قطب جنوب!!! خوب مسلم است كه
هوا در قطب هميشه سرد است.
-قبايل عرب ،هميشه زير آفتاب سوزان عربستان در حال مسافرت
و تجارت بوده يا در جستجوي آب مرتب در حال کوچ بوده اند .بعيد
اسههت براي کسهاني کهه بتهها و خدايان خود را شکسههته و مسههلمان
شده اند ،ايستادن زير آفتاب ،خيلي ناراحت کننده بوده باشد.
-چطور شمهها معتقديههد موضوع آنقدر مهههم بوده کههه پيامههبر اکرم ص
مردم را در آن گرماي شديهد نگهه داشتهه ولي وقتهي نوبهت بهه بيان
اصل مطلب مي رسد اين موضوع مهم را در پرده اي از ابهام و با
واژه أي (مولي) اعلم ميکننهد كهه داراي 27معنهي متفاوت اسهت.
و هيچکدام از آن 27معني معناي خلفت را نمي دهد!!!
-رسم هميشگي عربها در مسافرتها اين بوده است كه پس از طي
مسههافتي براي اسههتراحت ،ميايسههتاده انههد تهها ضمههن آن ،كاروان
پشهت سهر ههم برسهد .ولي شمها بها هياههو مهي گوييهد :پيامهبر گفهت
كاروان قبلي بيايد (نيازي به گفتن نبوده است خودش مي آمده!!!)
و كاروان رفتههه برگردد و گرماي شديههد حاکههم بود و...ولي بالخره
بايهد در جايهي نماز ظههر خوانده مهي شهد يها نهه؟ ضمهن اينکهه پيامهبر
خطبهه اي طولنهي خوانده (کهه يهک کلمهه از آن سهخن از خلفهت و
تعييهن جانشيهن نيسهت) و در انتهاي خطبهه مردم را بهه دوسهتي بها
علي سههفارش کرده پههس هدف از توقههف در غديههر :خواندن نماز،
خواندن خطبهه و آخريهن سهفارش بهه مردم و در انتهها معرفهي علي
بوده و هدف از توقههف فقههط سههفارش علي نبوده کههه بگوييههد چرا
پيامبر در آن گرما مردم را نگهداشت.
-پيامبر اكرم ص از آنجا كه هميشه طبق شرايط واقعي (رئال) عمل
مههي كرده و بر خلف مهها از خواب و خيالهاي ايده آليسههتي بههه كلي
دور بوده براي هميهن در ههر شرايطهي موارد پيهش آمده را بهه بعهد
موكول نمههي كرده و طبههق مديريههت زمان از هههر لحظههه براي بيان
حقيقهت يها عملي كردن طرحهاي خودش اسهتفاده مهي كرده اسهت.
اگهر بنها بوده بهه كاروانهي حمله كننهد دسهتور حمله ميداده اگهر بنها
بوده آيهههه اي در مذمهههت منافقان خوانده شود خوانده مهههي شده و
هيچگاه مسههائلي ماننههد گرماي شديههد يهها غيره براي ايشان در بيان
حقيقت هر قدر كوچك يا بزرگ تاثيري نداشته است .سئوال مهمتر
اينكههه :حقيقههت ،حقيقههت اسههت و كوچههك و بزرگ و کههم اهميههت و
پراهميهت ،ندارد و بيان آن نيهز واجهب اسهت (بهه خصهوص از سهوي
پيامهبر) ضمهن اينكهه آن سهال ،آخريهن سهال حيات پيامهبرص بوده و
موقعيهت ديگري براي بيان حقانيهت علي وجود نداشتهه اسهت .براي
نمونه به قرآن کريم نگاه کنيد که مثل ً براي دعواي زن و شوهر آيه
نازل مهي شود! براي اينکهه اعراب صهدايشان را جلوي پيامهبر بلنهد
نکننهد آيهه نازل مهي شده! براي يهک اخهم پيامهبر بهه يهک شخهص کور،
50
آيههه نازل شده و پيامههبر بههه شدت در آن توبيههخ شده اند .1پههس کههم
اهميت يا پر اهميت بودن وقايع از ديد ما صحيح نيست و بايد وقايع
را طبق شرايط همان زمان و آن هم از ديد الهي بررسي کرد.
-پيامههبر ص در آخريههن سههالهاي حيات خود بههه تبوک ،سههرزميني بهها
فاصههله زياد لشکههر کشههي کرده و ضمههن صههرف هزينههه اي سههنگين
بدون هيچگونه درگيري و نبردي باز مي گردند .بله اين عمل ايشان
در نگاه مهها (در قرن )20تعجههب آور اسههت .ولي آيهها بايههد بگوييههم:
ايشان اهداف و نيات ديگري ،مطابق با عليق و سليق امروزي ما
داشتنهد؟و چرا در آن گرماي شديهد هيهچ جنگهي صهورت نگرفهت؟ و
اينهمه هزينه بيهوده شد! و هدف پيامبر چيز ديگري بود! آري ،چنين
رفتارهاي خارق العاده اي پيهههش از ايهههن نيهههز از پيامهههبر ديده شده
ايشان دو بار دسهتور هجرت بهه حبشهه مهي دههد بها 300نفهر در بدر
مقابل سپاه 1000نفري کفار مي ايستد ،مسجد ضرار را تخريب
ميکنهد .بها کفار در حديهبيه صهلح مهي کنهد و ...پهس مهي توانهد براي
احقاق حق علي و جلوگيري از شايعه پراکني عليه او و سفارش به
دوسهتي بها او در گرماي شديهد ههم مردم را نگهدارد و حتهي از آنهها
بيعت دوستي با علي را بگيرد.
-وقتهي بناسهت مردم در آن گرماي شديهد حهر کهت کننهد و آنرا تحمهل
نمايند آيا چند دقيقه کمتر و بيشتر تفاوتي مي کند.
-اگههر از نرم افزارهاي رايانههه اي براي محاسههبه زمان واقعههه غديههر
استفاده کنيد 2متوجه مي شويد 18ذي الحجه يعني واقعه غديرخم
در روز 29اسههفند بوده و نمههي توانسههته چندان گرماي شديدي در
محيهط وجود داشتهه باشهد .مهن مدت 2سهال ،سهايت هواشناسهي
عربسههتان را در ايههن خصههوص ،بررسههي کردم و متوجههه شدم از
فاصله زماني 25اسفندماه تا 10فروردين ماه اين دوسال (سال
1384و 1385شمسهي)درجهه هواي منطقهه رابهغ (کهه غديهر در آن
واقهع اسهت) در گرمتريهن سهاعات روز از 30درجهه بيشتهر نميشود
و بها توجهه بهه اينکهه هواي زميهن طهي هزار سهال گذشتهه دو درجهه
گرمتههر شده 3بها اطمينان قريههب بهه يقيهن ،مهي توان گفهت :درجهه
هواي غديهر خهم در 29اسهفند سهال 10هجري28 :درجهه يها چيزي
نزديک به آن ،بوده است و چنين درجه حرارتي نه تنها گرماي شديد
و حتهي گرماي معمولي نيسهت بلكهه بسهيار فرح انگيهز و روح بخهش
1البتههه شيعههه ايههن اعتقاد را ندارد ،براي درک بهتههر قضيههه بههه تفسههير نويههن جزء 30
نوشته محمد تقي شريعتي مراجعه کنيد .
2نمونهه اي از نرم افزار تبديهل تاريهخ در سهايت www.andishe.netموجود اسهت .
سايت هواشناسي عربستان www.pme.qov.sa :البته اگر مشاهده كرديد اين دو
سايت ،فيلتر شده است بدانيد كه ريگي به كفش آخوندهاست زيرا اين دو سايت نه
مطالب اخلقي دارد و نهه مطالب ديني .البتهه كلك جديهد آن است كهه اينگونهه سايتها
را بهه سهمت سهايتي ديگهر ،منحرف مهي كننهد كهه بعضها سهايتهاي خلف اخلق و عفهت
عمومهههي اسهههت .عجيهههب اسهههت كهههه حاضرنهههد مردم اخلقشان فاسهههد بشود ولي
اعتقاداتشان اصلح نشود!
3بههه علل گوناگونههي دماي فعلي كره زميههن گرمتههر شده اسههت ،دليلي چون شكافتههه
شدن جو و ليه بيروني زمين.
51
است( .جالب است كه طي اين محاسبه رايانه اي معلوم مي شود
غدير خم روز سهشنبه يا چهارشنبه بوده و براحتي احاديثي كه مي
گويهد غديهر در روز پنجشنبهه و يها جمعهه بوده دروغ محهض اسهت ههر
چند به اشتباه در كتب اهل سنت هم آمده باشد).
-و بهه عنوان تلنگهر آخهر بهه مغهز شمها :چرا راوي آن حديهث جعلي كهه
مهي گويهد هوا گرم بود ايهن همهه روي گرمهي هوا تاكيهد داشتهه مگهر
گرماي هوا براي عربههها چيههز تازه و جديدي بوده پههس متوجههه مههي
شويم كه ريگي به كفش راوي بوده....
-120چهه پاسهخي براي احاديهث زيهر داريهد كهه تمامهي آنهها از قديمهي
ترين و معتبرترين كتب نويسندگان شيعه هستند:
52
كسههي كههه مهها را دوسههت بدارد بايههد عمههل مهها را انجام دهههد و از
پرهيزگاري مدد بگيرد» ( .تحف العقول)
-6حضرت علي :ل تفضحوا أنفسكم عند عدوكم يوم القيامة :با اين
عقايد سخيفه موجب روشني چشم دشمن و رسوايي خودتان در
روز قيامت نشويد( .زيارت قبور -حيدرعلي قلمداران ص .)162
-7مهن ديروز همنشيهن شمها بودم و امروز براي شمها عهبرتم و فردا
از شما جدا ميشوم( .نهج البلغه خطبه )149
-8رفته گان ،گورشان خانه هايشان شد و اموالشان به ميراث رفت
كسي را كه بر سر گورشان مي آيد نمي شناسند و به كسي كه
برايشان گريهه مهي كنهد توجههي ندارنهد و ههر كهس كهه ايشان را
بخواند جواب نمي دهند( .نهجالبلغه خطبه )235
-9حضرت علي پههس از خواندن سههوره تكاثههر مههي فرمايههد :عجههب
مقصههد دوري اسههت و چههه زيارت غافلنههه اي اگههر (قبور بزرگان)
باعث عبرت باشد سزاوارتر از آن است كه مايه فخر گردد و اگر
با ديده فروتني به قبر نگاه كنند خردمندانه تر از آن است كه آنها
را وسيله فخر قرار دهند بي درنگ كه با ديده اي تار به آنها نگاه
مهي كننهد و بديهن سهبب بهه درياي جههل و نادانهي فرو رفتهه انهد .بهه
اهههل قبور جامههي نوشانده انههد كههه قوه گويايشان را بههه گنگههي و
شنوايشان را بهههه كري و حركاتشان را بهههه سهههكون تبديهههل كرده
است( .نهجالبلغه خطبه ) 221
-10مرا بها ثناي پسهنديده ثنها خوانهي نكنيهد تها خود را نسهبت بهه خداونهد
آماده كنهم و از عهده حقوقهي كهه هنوز ادا نكرده ام برآيهم و مهن
خود را از خطها مصهون نمهي دانهم و در كارم از خطها ايمهن نيسهتم
مگهر اينكهه خداونهد مرا در برابر نفسهم نگهه فرمايهد كهه از مهن بر
ايهههن كار تواناتهههر اسهههت ،همانههها مهههن و شمههها بندگان و مملوك
پروردگاري هستيم كه جز او پروردگاري نيست .پروردگاري كه ما
را از آنچهه در آن بوديهم بيرون آورد و بهه آنچهه صهلح مها بود وارد
سهاخت و گمراههي مها را بهه هدايهت و نها بينايهي مها را بهه بينايهي
مبدل ساخت( .نهجالبلغه خطبه )216
-11به روي مداحان خاك بپاشيد .رسول اكرم (وسائل الشيعه ج 12
ص 132حديث اول)
-12قهبرم را قبله گاه و محهل توجهه و مسهجد قرار ندهيهد همانها خداي
متعال يهود را لعنت نمود زيرا قبور پيامبران خود را مساجد قرار
1
داده اند .پيامبر اكرم (وسائل الشيعه ج 2باب 65ص )887
-13پيامهههبر ص از گههچ كاري قههبر و نوشتههن روي آن نهههي فرموده.
(مسهتدرك الوسهائل محدث نوري از علمهه حلي در كتاب النهايهه.
مستدرك چاپ سنگي .)1/127
-14علي فرمود :شنيدم كهه رسهول خدا مهي فرمايهد :قهبرم را محهل
رفت و آمد قرار ندهيد و قبرهايتان را مساجد خويش قرار ندهيد
1توجه شيعيان به قبرستان باعث كمرنگ شدن مساجد شده و عظمت مساجد از بين
رفته است و جمعيت مسلمين بجاي مساجد در قبرستان است.
53
و خانهه هايتان را محهل دفهن مرده هايتان قرار ندهيهد( .مسهتدرك
الوسائل ج 1باب 55از ابواب دفن ص )132
-15موسي ابن جعفر :قبر مرا بيش از چهار انگشت باز از هم بيشتر
بال نبريد( .وسائل الشيعه ج 2باب 31از ابواب دفن ص )858
-16امام صههادق :هرگههز ايسههتاده آب منوش و هيههچ قههبري را طواف
مكههن و در آب پاك ادرار مكههن( .وسههائل الشيعههه ج 10باب 92
سفينه البحار ج 2ص )99
-17حضرت علي :رسهههههول خدا مههههها را از ذخيره كردن گوشتهاي
قربانهي بيهش از سهه روز نههي فرمود و ...و مها را از زيارت قبور
نهي نمود( .مسند امام زيد كتاب الحج)
-18پيامهبر اكرم :خداونهد فرموده :مهن نزد دلهاي شكسهته و قهبرهاي
ويرانم.
-19امام صهادق :قهبر رسهول خدا از شهن قرمهز رنهگ اسهت( .وسهائل
الشيعهه ج 2باب 37ص )864پهس تها آن زمان قهبر رسهول الله
بنا و زينت و ...نشده بوده!
-20عبدالرزاق صنعاني از قدماي شيعه از ابن طاووس روايت كرده:
پيامهبرص از اينكهه بر قهبر مسهلمين بنايهي سهاخته شود و يها گهچ
كاري و يا بر روي آن زراعت شود نهي نموده و فرمودند :بهترين
قبور شما قبري است كه شناخته نشود( .المصنف)3/506 ،
-21ذكري :رسول خدا قبر فرزندش ابراهيم را مسطح نمود و قاسم
ابهن محمهد گويهد :قهبر نهبي اكرم و شيخيهن را در حالي ديدم كهه
مسطح بود و نيز ميگويد :قبر مهاجرين و انصار در مدينه منوره
مسطح بود( .توحيد عبادت سنگلجي انتشارات دانش ص )149
-22امام صهادق :قهبر مرا از گهل غيهر خودش گهل كاري نكنيهد (وسهائل
الشيعه ج 2باب 16از ابواب دفن ص .)864
-23حضرت علي :رسهول خدا از اينكهه بر قهبر ،خاكهي ريختهه شود
كههه از خودش نيسههت نهههي فرمود( .مسههتدرك ج 1باب 34از
ابواب دفن ص )126
-24رسهول خدا در آخريهن لحظات عمهر شريهف :اللههم ل تجعهل قهبري
وثنا يعبد :خدايا ،قبرم را بتي قرار مده كه عبادت شود.
-25شهيد اول در كتاب ذكري گذاشتن يك قطيفه بر مرقد مطهر نبي
اكرم را فاقد دليل شرعي و ترك اين كار را اولي دانست.
(-26جالب اسهت در مفاتيهح و سهاير كتهب جعلي آمده كهه وقتهي قبهه
قبر ما را ديدي چنان و چنين بگو و وقتي به ضريح رسيدي چنين
و چنان بكن و اين در حالي است كه تا سالها پس از رحلت ائمه،
ساختمان و قبه و ضريحي بر مزار آنها نبوده است!!!)
-27حضرت علي :شايسهته اسهت كسهي كهه جلل پروردگار بر خود
بزرگ مهي بينهد و مقام حهق در دلش عظمهت دارد همهه چيهز جهز
حهق در نظرش بهه سهبب عظمهت الههي كوچهك آيهد .و مهن نمهي
پسندم كه از ذهن تان بگذرد كه مدح و ستايش خويش و شنيدن
ثناي خود را دوسهت دارم .سهپاس آن خدايهي را كهه چنيهن نيسهتم.
(نهج البلغه خطبه )216
54
-28رسهول خدا :پروردگارا ،هيهچ پناهگاه و گريزگاههي جهز بهه سهوي تهو
وجود ندارد.
-29امام سههجاد :سههتايش سههزاوار آن خدايههي اسههت كههه تمام درهاي
طلب حاجت را بروي ما بست مگر آن دري كه فقط به سوي او
منتهي مي شود( .صحيفه سجاديه دعاي اول) امام سجاد :خدايا،
جهز از تهو طلب گشايهش را نخواههم كرد( .مفاتيهح الجنان اواخهر
دعاي ابوحمزه ثمالي)
(-30يكي از دعاهاي كتاب جعلي مفاتيح :يا محمد و يا علي احفظاني
فإنكمها حافظانهي اكفيانهي فإنكمها كافيانهي) .اي محمهد و اي علي،
شمها دو نفهر مرا حفهظ كنيهد و شمها دو نفهر مرا كفايهت كنيهد كهه
شما مرا كافي هستيد .ولي در سوره توبه مي خوانيم :براي شما
غيهر خدا سهرپرست و ياوري نيسهت .و در سهوره نسهاء﴿ :
« :﴾ و كافههى اسههت
ى و سهرپرست شمها باشهد و كافهى اسهت كهه خدا ياور كهه خدا ول ِ ّ
شما باشد» .و در سورة زمر (آية ﴿ :)36
﴾« :آيا خداوند براي بنده خود كافي نيست؟» .البته نبي
اكرم و حضرت علي و سهاير اصهحاب بلندقدر ايشان بايهد براي مها
الگهو و سهرمشق باشنهد ،ولي تفاوت اسهت ميان اسهوه بودن تها
داشتن عقايد شرك آميز .سوره توبه (آيه ﴿ :)118
« ﴾ هيهچ پناهگاههي در برابر خداونهد
نيسهت مگهر بهه سهوي خود او» .سهوره انعام آيهه 50و سهوره هود
« ﴾ ...بگهو ...:مهن غيهب آيهه ﴿ :31
55
رسهول خدا از زيارت قبور نههي فرموده اسهت مهن قهبر پيامهبر ص
را زيارت مي كردم.
-34عبدالرزاق الصههنعاني شيعههي در كتاب خود المصههنف :كسههي كههه
قبرهها را زيارت كنهد از مها نيسهت( .رسهول خدا) المصهنف 3/569
حديث .)6705
-35حاكهم نيشابوري از عبدالله ابهن عمرو ابهن عاص روايهت مهي كنهد:
مهها بهها رسههول خدا مردي را كههه مرده بود در قههبر گذاشتيههم چون
برگشتيههم و برابر خانههه آن ميههت رسههيديم ناگاه بهها زنههي برخورد
كرديهم كهه گمان ميكنهم رسهول خدا او را شناخهت .پهس فرمود:
اي فاطمههه ،از كجهها مههي آيههي؟ آن زن گفههت :از نزد خانواده ايههن
ميت .رسول خدا فرمود :مبادا با ايشان به قبرستان رفته باشي؟
زن گفهت :معاذالله كهه مهن بها ايشان تها قبرسهتان رفتهه باشهم در
حالي كه تو در اين باب آنچه را كه بايد تذكر داده اي! رسول خدا
فرمود :اگر با ايشان به قبرستان رفته بودي ديگر بهشت را نمي
ديدي تا آنگاه كه جد پدرت كه بت پرست بود را ببيني!
-36پيامهبر ص مها را از زيارت قبور نههي فرمود( .مسهند امام زيهد دار
مكتبة الحياة ،ص .)246
-37رسول خدا :خدا لعنت كند زائرات قبور را .و كساني كه بر قبرها
مسهجد مهي سهازند( .التاج الجامهع الصهول فهي أحاديهث الرسهول
)1/382
-38رسهول خدا :قهبرم را محهل آمهد و شهد قرار ندهيهد( .حديهث متواتهر
مورد اتفاق)
-39حديث عطاء ابن يسار از رسول خدا :بار خدايا ،قبر مرا بتي قرار
مده كه پرستيده شود.
-40حضرت صادق :بالي قبر ابراهيم پسر رسول خدا (كه در سن 2
سهالگي فوت كرد) شاخهه نخهل خرمايهي بود كهه چون خشهك شهد
قبر نيز گم شد و ديگر معلوم نشد (حتما ً پسر رسول خدا نيز با
ابوبكههر و عمههر دشمههن بوده و براي نشان دادن ايههن دشمنههي بههه
آيندگان ،خواسههته اسههت محههل قههبرش ماننههد حضرت فاطمههه
نامعلوم باشد!) (كتاب كافي و كتاب من ليحضر الفقيه).
-41رسهول خدا :اگهر نهه ايهن بود كهه جنازه حمزه بها ايهن وضهع زنان مها
را اندوهگيهن مي كنهد مها او را واميگذاشتيهم تا درندگان و مرغان
جسدش را بخورند و در روز قيامت از شكم درندگان و چينه دان
مرغان محشور شود( .سهههيرة ابهههن هشام و تفسهههير علي ابهههن
ابراهيم قمي و جلد ششم بحارالنوار و.) ...
-42دسههتور حضرت علي بههه ابههي الهياج :قههبري را باقههي مگذار مگههر
آنكه آن را با خاك يكسان سازي و تنديسي باقي مگذار مگر آنكه
خرابش كني.
-43حضرت علي :ههر كهه قهبري را تجديهد بنها كنهد و يها مجسهمه اي
بسازد از اسلم خارج شده است( .من ليحضره الفقيه صدوق و
المحاسن برقي و جلد 18بحارالنوار و وسايل الشيعة باب .)43
56
-44جناب حسن مثني فرزند امام حسن مجتبي گروهي را در نزد قبر
پيامهبر ديهد .پهس ايشان را از ايهن عمهل نههي نمود و فرمود :همانها
پيامبر خدا فرمود :قبر مرا عيد (محل آمد و شد) مگيريد و خانه
هايتان را قبرسهههتان نكنيهههد( .المصهههنف صهههنعاني و وفاء الوفاء
سمهودي ص .)1360
-45در كتاب كافهي از ابهي القداح روايهت شده كهه امام جعفهر صهادق
فرمود :علي فرمود :رسول خدا مرا به مدينه گسيل داشت براي
خرابههي گورسههتانها و شكسههتن صههورتها و فرمود :هيههچ تصههويري
مگذار مگر اينكه آنرا محو كني و هرچه قبري را مگذار مگر آنكه
آنرا با زمين مساوي گرداني.
-46در كتاب تهذيهب شيهخ طوسهي و وسهايل الشيعهة باب 44از ابواب
دفن آورده :علي ابن جعفر مي گويد :از برادرم موسي بن جعفر
سهئوال كردم :آيها سهاختمان روي قهبر و نشسهتن بر روي آن خوب
است؟ فرمود :نه ساختمان روي قبر خوب است و نه نشستن بر
روي آن ،و نه گچ كاري آن و نه گلمالي نمودن آن.
-47در مجالس شيهخ صهدوق از حضرت امام صهادق روايهت شده كهه
آن حضرت از اجداد بزرگوارش روايت نموده و گفت :رسول خدا
از گچ مالي نمودن قبر و نماز خواندن در آن نهي فرمود.
-48در محاسهن برقهي از جراح مداينهي از ابهي عبدالله صهادق روايهت
شده كههه فرمود :بر قبرههها بنهها نكنيههد و سههقف هاي خانههه ههها را
نقاشي نكنيد براي اينكه رسول خدا اين عمل را مكروه دانست.
-49در وسههايل الشيعههة باب 44ابواب دفههن از امام صههادق روايههت
شده :رسهول خدا نههي فرمودنهد كهه بر قهبري نمازگزاري شود يها
روي آن بنشينند يا بر آن ساختماني بنا كنند.
-50در معاني الخبار آمده :پيامبر از گچ كاري گورها نهي فرمود.
-51فقهه الرضها روايهت كرده :علي بهه سهوي مردم آمهد و فرمود :آيها
مههي دانيههد كههه رسههول خدا كسهي را كههه قبرههها را مصههلي و جاي
نمازخواندن قرار دهههد لعنههت كرده اسههت و كسههي كههه بهها خدا
معبودي ديگر قرار دهد نيز لعنت فرموده يعني هر دو مشركند!
-52در علل الشرايع امام صادق از پدران بزرگوارش نقل نموده :قبر
پيامبر ص فقط يك وجب از زمين بال آمده بود( .وخود پيامبر نيز
كهه فرموده بودنهد قهبر مرا قبله قرار ندهيهد و مسهجد نكنيهد زيرا
خداي تعالي يهود را براي اينكهههه قبور پيامهههبران خود را مسهههجد
كرده بودنهد لعنهت فرمود( .احاديهث فوق همهه از كتهب شيعهه مهي
باشد و نه از كتب وهابي ها و سني ها!).
-53ام سهلمه بهه رسهول خدا يادآور شهد وقتهي كهه در مهاجرت اول در
حبشه بوده معبدي را ديده به نام ماريه و براي نبي اكرم آنچه كه
در آن از نقهههش و نگارهههها و آيينهههه كاريهههها ديده بود تعريهههف كرد
حضرت رسهول فرمود :اينان گروههي بودنهد كهه چون بنده صهالح و
مرد خوبههي در ميان ايشان مههي مرد روي قههبر او مسههجد مههي
ساختند و در آن نقش و نگارها به كار مي بردند .اين قبيل مردم
بدترين خلق خدايند( .التاج الجامع الصول ج 1ص 243و )244
57
-54پروردگارا ،تو اولي و قبل از مخلوقات بوده اي ....و شفيع آناني.
كسههي برتههر از تههو نيسههت تهها ميان تههو و آنان حائل شود (يعنههي
واسهههطه) و جاي رفتهههن جايگاهشان در قبضهههه قدرت توسهههت.
حضرت علي – صحيفه علويه دعاي روز 14هر ماه.
-55حضرت علی خطاب بههه امام حسههن :بدان ،خداوندی کههه گنجهای
آسهمان و زميهن در دسهت اوسهت بهه تهو اجازه درخواسهت داده و
اجابههت آنرا بههه عهده گرفتههه اسههت تههو را فرمان داده کههه از او
بخواهی تا عطا کند .درخواست رحمت کنی تا ببخشايد و خداوند
بين تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ايجاد کند
و تهو را مجبور نسهاخته کهه بهه شفيهع و واسهطه ای پناه بهبری...
(نهج البلغه نامه 31در بازگشت از جنگ صفین).
-56حضرت علي :تمهت بنبينها حجتهه .بها پيامهبر مها حجهت تمام شهد (و
ديگري حجتهي نداريهم) خطبهه 90نههج البلغهه خطبهه اشباح (ولي
در زيارات جعلي و احاديههث خرافههي شيعههه بهها هزاران حجههت و
واسههطه و شرك و كفههر ،روبرو ميشويههم) در هههر حديثههي كههه
مشاهده كرديد سخن از حجتي پس از پيامبرص شده طبق همين
سخن حضرت علي آن را رد كنيد.
-57اگهر شفاعهت خواههم پهس سهزاوار شفاعهت نيسهتم ....پروردگارا،
كرم و بزرگواريهت را در خطاهايهم شفيهع فرمها ...هيهچ شفيعهي در
پيشگاههت ندارم پهس بگذار فضهل و كرم تهو برايهم شفاعهت كنهد.
امام سجاد :صحيفه سجاديه دعاي توبه و طلب آن.
-58و اينكه چرا اينهمه حديث جعلي در كتابها وارد شده :رجال كشي
از امام محمهد باقهر روايهت شده :در نزد ايشان نام سهلمان برده
مهي شود مهي فرماينهد :او سهلمان محمدي اسهت همانها سهلمان از
ما اهل بيت بود او بود كه همواره به مردم مي گفت :شما مردم
از قرآن گريخته به احاديث پناه برديد (شايد براي همين در زمان
حيات هميههن سههلمان حضرت عمههر اجازه كتابههت احاديههث را نداد
و )...از آن جههت كهه قرآن را كتابهي يافتيهد كهه شمها را بر نقيهر و
قطميهر و خردل (يعنهي بهه اندك چيزي چون پوسهته هسهته خرمها و
خال پشهت هسهته) بهه حسهاب مهي كشهد .از ايهن جههت بر شمها
پذيرش قرآن سهخت آمهد و بهه تنگنها افتاديهد .لذا بهه احاديهث پناه
برديهد زيرا بر شمها گشايهش داد( .رجال كشهي چاپ كربل ص 22
و )23
﴿-59
.﴾
(بقره« )157 -155 /مها شمها را مهي آزمائيهم بهه چيزي از خوف
وگرسنگي ونقص در اموال وجان ها و ميوه ها ،پس بشارت ومژده
ن
ده صابران را * آنانکه به هنگام برخورد با مصيبتي گويند :ما ازآ ِ
58
خدا هسهتيم وبسهوي او باز ميگرديهم* آناننهد کهه مشمول صهلوات
ورحمههت پروردگارشان هسههتند وهمانههها هسههتند هدايههت شدگان
وراهيافتگان».
﴿
-60
( ﴾
لقمان « )17اي فرزنهد مهن ،نماز را بپها دار و امهر بمعروف ونههي
از منکهر نمها و صهبر کهن بر آنچهه بتهو ميرسهد همانها کهه آن (صهبر)
ازامور بسيار مهم است».
﴿
-61
﴾ (حهج 34و « )35پهس اله
شمهها معبود واحدي اسههت ،پههس بههه او تسههليم شويههد ،بشارت ده
صهههههاحبان دلهاي آرام را * آنانکهههههه چون ياد خدا شود دلهايشان
بترسههد وبرآنچههه بههه ايشان رسههد صههابر باشنههد و آنانکههه نماز را
بپادارند و از آنچه روزي ايشان کرديم انفاق مي کنند».
-62قال رسول الله ص« :النياحة من عمل الجاهلية»( .من ل يحضره
-شيهههخ صهههدوق -جزء )4پيامهههبر خدا فرمود« :نوحهخوانهههي از
کارهاي دوران جاهليت است».
-63قال رسول الله ص« :ليس منا من ضرب الخدود وشق الجيوب».
(مسههکن الفواد ،شهيههد ثانههي) پيامههبر خدا فرمود« :از مهها نيسههتند
کسانيکه (به هنگام مصيبت) برگونهها بزنند و گريبانها پاره کنند».
-64قال رسههههول الله ص« :ضرب المسههههلم بيده علي فخذه عنههههد
المصيبة إحباط لجره»( .فروع کافي) پيامبر خدا فرمود :مسلمان
بهه هنگام مصهيبت چون بها دسهت خويهش بران خود بکوبهد مزدش
نابود ميشود.
-65قال رسهول الله ص« :لعهن الله الخامشهة وجههها والشاقهة جيبهها
والداعيهة بالويهل والثبور»( .مسهکن الفواد) پيامهبر خدا فرمود :خدا
لعنت کند زني راکه چهره اش را در مصيبت بخراشد و گريبانش
بدرد وفغان و واويل بگويد.
-66در کتاب مسهکن الفواد از ام سهلمه روايهت مهي کنهد :هنگامهي هکه
ابوسهلمه (شوههر اولش) از دنيها رفهت مهن بها خود گفتهم در ايهن
سهرزمين مهن بهه ايهن مصهيبت گرفتار شدم گريهه و عزاداري براي
او برپا کنم .اتفاقا زني که نوحه گر بود هم برمن وارد شد و مي
خواسهت مرا درآن مصهيبت کمهک کنهد پيامهبر اکرم ص فرمود :آيها
59
مهي خواهيهد دوباره شيطان را کهه خدايتعالي از ايهن خانهه بيرون
رانده است برگردانيد؟!
-67درصهفحه 56کتاب مسهکن الفواد از يوسهف بهن عبدالله بهن سهلم
نقههل کرده کههه پيامههبر اکرمههص هههر وقههت شدت و مصههيبتي بر
خانواده اش وارد مهي شهد ايشان را امهر مهي کرد بهه نماز خواندن
و ايهن آيهه را قرائت مهي کرد ﴿ :
« ﴾ خانوادة خود را بهههههههه نماز
فرمان ده و بر اداي آن شكيبا باش!».
-68شيهههخ مفيهههد در کتاب ارشاد جلد 2صهههفحه 97آورده کهههه امام
حسين به خواهرش زينب(س) فرمود« :اي خواهر جان من ،تورا
سوگند دادم و تو به سوگند من وفادار باش که چون کشته شدم
گريبان برمههن چاک مکههن و چهره مخراش و در مرگ مههن واويل
واثبورا (عذاب برمن باد خدايم مرگ دهد)مگو».1
-69شيههخ کلينههي در فروع کافههي ج 3ص 225از امام موسههي بههن
جعفهر آورده کهه فرمود« :مردي کهه بهه هنگام مصهيبت دسهت خود
بر رانش بکوبد موجب تباه کردن اجر خويش مي شود».
-70شيههخ صههدوق در مههن ل يحضره الفقيههه ج 1ص 520از حضرت
صادق آورده که فرمود« :هرکس به هنگام مصيبت دست خود بر
رانش بکوبد اجرش تباه ميشود».
البتهه بر قاتليهن امام حسهين لعنهت ولي مهن سهئوالي از شمها دارم :اگهر
شمها رحلت كرديهد (البتهه بعهد از 120سهال!) آيها بيشتهر دوسهت داريهد كهه
انسههانهاي زنده از رفتار شمهها تبعيههت كرده و عقايههد شمهها را رواج دهنههد و
عملي كننهد يها ههر سهال براي جسهم فانهي شمها بر سهر و مغهز خودشان
بكوبنهد؟ براسهتي كدام شيعهه يهك حديهث از امام حسهين بلد اسهت؟ و كدام
شيعه در برابر ظلم مي ايستد و كدام شيعه رفتار و منش امام حسين را
دارد؟ در مجمههع علماي اهههل سههنت ،شخصههي از آقاي ازغدي سههئوال كرد
چرا شما اينگونه عزاداري مي كنيد؟ ايشان پاسخ دادند «اينها جزو آداب و
رسهوم ماسهت!» واقعا ً جاي تعجهب اسهت مگهر پيامهبران نيامدنهد تها با همين
آداب و رسوم شرك آميز خرافي و شيطاني مبارزه كنند؟ و مگر زنده به
گور كردن دختران ،جزء آداب و رسوم اعراب جاهلي نبود؟
مورد ديگري كه علماي شيعه مرتب به آن استناد مي كنند حديثي است
مبنههي بر اينكههه در جهان آخرت پيامههبر ص سهراغ اصهحاب خويههش را مهي
گيرد و بهه او مهي گوينهد :تهو نمهي دانهي اصهحاب و يارانهت پهس از تهو چهه
كردند و آنها پس از تو مرتد شدند.
سهوال مها ايهن اسهت كهه چطور ايهن حديهث مورد اسهتناد شماسهت؟ مگهر
شمهها عقيده نداريههد كههه پيامههبر و امامان پههس از مرگ نيههز از احوال مهها
باخبرنهد و در واقهع زنده انهد ،پهس چطور در ايهن حديهث پيامهبرص از ياران
اين روايت ،در تاريخ يعقوبي شيعه نيز وجود دارد. 1
60
خودش هم بي خبر است؟ و حتي از حوادث پس از رحلت خويش اطلعي
ندارد.
مگهر شمها نمهي گوئيهد :حضرت فاطمهه بهه كسهانيكه عليهه او ظلم كرده
بودنههد فرموده كههه شكايههت شمهها را نزد پدرم خواهههم برد ،پههس چطور
پيامبرص بي اطلع است.
و شمهها از كجهها متوجههه شده ايههد كههه منظور از اصههحاب ابوبكههر و عمههر
هسهتند؟ و از كجها فهميديهد كهه منظور از ارتداد غصهب خلفهت علي بوده؟
اين خلفت الهي ادعاي شماست كه هنوز هم نتوانسته ايد آنرا ثابت كنيد.
سئوالي در خصوص اينكه اتاقك حضرت فاطمه (سلم الله عليها) دربي
نداشته و شهادت ايشان افسانه اي بيش نيست:
-در آيه اي از قرآن خطاب به اعراب آمده كه پشت اتاقهاي
پيامبر ،صدايتان را بلند نكنيد .علت مشخص است چون
دري وجود نداشته كه آنها به در بزنند صدايشان را بلند
كرده و به خاطر كوچك بودن اتاقها موجب آزار و اذيت
ديگران را فراهم ميآوردند.
-در آيه 53سوره احزاب آمده كه ﴿
« ﴾ ايه هكسانيه هكهه هايمان
آورده ايد ،داخل خانه های پیامبر نشويد مگر اينكه به شما
اجازه داده شود» ( .و اين آيه به خوبي نشان مي دهد كه
اتاقهاي (سورةه حجرات :حجره =ه اتاق) نبي اكرم درب
نداشته و به جاي درب ،پارچه آويزان مي كرده اند.
-دربـ ـخانه :ههطبقه هتحقيقه هاينجانبه هاصل ً ه دره هآنه هزمان
اتاقهاي همسران پيامبرص دربي نداشته و اتاقکهاي زنان و
حضرته هفاطمهه هكهه هداخله همسجده هبودهه هانده هدربه هنداشته
است ،و به جاي درب از پرده استفاده مي كرده اند .به
اين علت كه وجود خود مسجد ،حايل و حفاظ بوده است.
وليه هدره هجاهايه هديگره همثله همنازله هيهوديانه هدره هخيبره هيا
اشخاص ثروتمند درب بوده است و اما دليل ديگر:
-اگره هشماه هحتيه ههمه هاينكه هبهه همحلته هقديميه هشهره هياه هبه
روستاها برويد و درهاي چوبي را كه همين 50يا 80سال
قبل ساخته شده است ببينيد متوجه مي شويد كه چقدر
شرايطه همكانيكيه هوه هاصوليه هاينه هدرهاه همسخرهه هوه همعيوب
است( .قفل ،لولها و )...حتي برخي مناطق فقير به جاي
در،ه هپارچهه هآويزانه هكردهه هاند!ه هاكنونه هچگونهه هممكنه هاست
1400سال قبل در محيطي كه نه نجار داشته و نه درختي
به جز درخت خرما ،دري چنان محكم بر اتاقك محقر و
فقيرانه اي نصب شده باشد كه فقط با آتش زدن ميشده
آنرا از جا كند؟ و آيا كسي ميتواند پشت دري كه در حال
سوختن و دود كرده است بايستد؟ و آيا مردي داخل آن
اتاق نبوده (دقت كنيد كه خانه اي در كار نبوده و فاطمه و
61
ساير زنان داراي حجره هايي كوچك يا همان اتاقك بوده
اند)ه هكهه هحضرته هفاطمهه هراه هازه هچنينه هشرايطيه هدوره هكند؟
(البته حتي در كتب اهل سنت چند حديث معدود است كه
بههه وجود درب براي اتاق پيامههبر اشاره دارنههد ولي دليههل
نبودن درب بسيار بيشتر ميباشند .البته حتي اين احاديث
نيهههز مربوط بهههه اتاق عايشهههه اسهههت و نهههه اتاق حضرت
فاطمه).
-دكتر ابوالقاسم پاينده (از نویسندگان شيعه) در مقدمه نهج
الفصاحه نوشته :اتاق زنان پيامبره ص هاز شدت فقر درب
نداشته و جلوي آن پارچه آويزان مي كرده اند (همچنين
رجوعه هكنيده هبهه هداستانهاييه هكهه هميگويد:ه هپيامبره هازه هسفر
برگشت و ديد فاطمه پارچه اي رنگي جلوي اتاقش گرفته
و ...يا آياتي كه ميفرمايد از وراء حجاب يا پرده با زنان
پيامبر سخن بگوييد (احزاب )53/دقت كنيد كه تمامي اين
آيات در مورد اتاق پيامهبر و همسهران پيامهبر ميباشنهد كهه
مورد نظهر مها اسهت نهه جاهاي ديگهر كهه ممكهن اسهت درب
بوده باشد.
-مرتضيه همطهريه هدره هكتابه همسالهه هحجابه هميه هنويسد:ه هاز
نظر اسلم ،هيچكس حق ندارد بدون اطلع و اجازه قبلي
به خانه ديگري داخل شود .در بين اعراب ،در محيطي كه
قرآن نازل شده است معمول نبوده كه كسي براي ورود
دره همنزله هديگرانه هاذنه هبخواهد.ه هدره هخانهه ههاه هبازه هبوده
همانطوري كه الن در دهات ديده مي شود ....اولين كسي
كه دستور داد براي خانه هاي مكه مصراعين يعني دو لنگه
در قرار دهند معاويه بود و هم او دستور داد كه درها را
ببندند( .خلفت معاويه هم كه متعلق بهه 30هسال پس از
اين وقايع است!).
در آيه 27سوره نور آمده ﴿ :
﴾ «اىه هكسانىه هكهه هايمان
آوردهايد! در خانههايى غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر
اهل آن خانه سلم كنيد» .و مسلما ًه اگر خانه ها در داشت خداوند مي
فرمود اي كساني كه ايمان آورده ايد در خانه هايتان را ببنديد( .البته به
احتماله هفراوان،ه هخانهه ههايه هبرخيه هازه هافراده هيهوديه همتموله هوه هبرخيه هاز
مسلمانانه هپولدار،ه هدربه هچوبيه هداشتهه هاست)ه همطهريه هدره هكتابه همساله
حجاب ص 170در تفسير آيه 53سوره احزاب چنين مي نويسد :عربهاي
مسلمان بيپروا وارد اتاقهاي پيامبر مي شدند .زنهاي پيامبر هم در خانه
بودند .آيه نازل شد كه اول ً سرزده و بدون اجازه وارد خانه پيغمبر نشويد
و ثانيا ً وقتي ميخواهيد چيزي از زنان پيامبر بگيريد از پشت پرده بخواهيد
بدون اينكه داخل اتاق شويد.
-در تاريخ طبري آمده :و چنان شد كه دريا كشتي اي را كه
از آن يكي از بازرگانان رومي بود به جده انداخت كه درهم
62
شكسته هو هچوبه آنراه هبگرفتنده هو هبرايه سقفه هكعبهه هآماده
كردند و يك مرد قبطي در مكه بود كه نجاري مي دانست
و مقدمه كار فراهم آمد صه 838ه(يعني در آن روزگار:
كساني مانند يهوديان و اشراف قريش و كل ًه كساني كه
وضعيته هماليه هخوبيه هداشتهه هانده هوه هداخله هخانهه هنيزه هلوازم
قيمتي ،خانه آنها در چوبي داشته ولي اكثر خانه ها بدون
دربه هبودهه هاست.ه هحتيه هبرايه هساختنه هسقفه هكعبهه هچوب
وجود نداشته است ،و نجار هم قبطي بوده و عربها ،نجار
هم نداشته اند.
1
-بعلت نبودن درختي به جز نخل ،جلوي اكثر درها پارچه
آويزان ميكردهاند و اصول ً اتاقك حضرت فاطمه كه داخل
مسجده هبودهه هنيازيه هبهه هدربه هنداشتهه هاست!ه هوه هاصل ًه دختر
پيامبرص هزاهدانه مي زيسته و نيازي به گذاشتن درب و
صرف هزينه اضافي نبوده است ،و فراموش نكنيد بودن
درب در آن زمان براي افراد ثروتمند بوده نه براي اتاقك
كوچكه هحضرته هفاطمهه ه(همچنينه همراجعهه هكنيده هبهه هآن
داستانيه هكهه هحضرته هفاطمهه هپارچهه هرنگينه هآويزانه هكرده
بودند و پيامبر از مشاهده آن ناراحت شدند و داستاني كه
رييس آن قبيله بدون اجازه وارد اتاق پيامبر و عايشه مي
شوده هو هآياتيه هكهه هميه گويده پيامبره هراه هازه هپشته هحجراته -
اتاقكها -بلند صدا نزنيد و با اجازه وارد شويد و.)...
-آتش زدن درب خانه دختر پيامبر و شهادت ايشان و سقط
جنين داخل رحم و ...موضوعي بسيار مهم است كه بايد
همهه همتوجهه هآنه هشدهه هوه هداستانهاه هوه هشعرهاه هپيرامونه هآن
بسازند (در همان زمان نه در زمانهاي بعدي) چگونه در
هيچ سند تاريخي حتي اشاره مردم مدينه به اين موضوع
وجود ندارد .كتاب سليم ابن قيس كه براي اولين بار به
اين افسانه اشاره مي كند در اوايل قرن چهارم هجري
سر و كلهاش پيدا مي شود و علماي بسياري مانند ابن
غضايري،ه ه لويي ماسينيون و شيخه مفيد معتقدنده در اين
كتابه هخلطه هوه هتدليسه هصورته هگرفتهه هوه هاينه هكتابه هجعلي
است.
-آيات قرآن:ـ برخي از اعراب مي آمدند و پيامبر را از
پشت خانه بلند صدا ميکردند و با سر و صدا موجب آزار
ديگرانه هميه هشدهه هاند.ه هدره هآيهايه هديگره هميفرمايده هبدون
اجازه وارد اتاق نشويد و يا ماجراي آن رييس قبيلهاي كه
بدون اجازه در حضور نبي اكرم ،وارد اتاق عايشه ميشود
و...ه ه ههمهه هاينهاه هبيانگره هآنه هاسته هكهه هاتاقهاه هدربه هنداشته
است.
-خود پيامبرص که هنگام ورود مي گفته اند« :السلم عليک
يا أهل بيت النبوة و »...زيرا دربي وجود نداشته كه بخواهند
چوب درخت نخل براي نجاري مناسب نيست. 1
63
با كوبيدن بر آن درب ،اعلم ورود كنند! و به جاي آن ،اين
سخن را مي گفته اند.
تنها آيه اي كه به درب و كليد اشاره دارد آيه 61از سوره نور مي باشد
-1همانطور كه قبل ً نيز گفتيم ،بحث ما فقط پيرامون اتاق حضرت فاطمه
و اتاقهاي همسهران پيامهبرص اسهت نهه جايهي ديگهر ،و ايهن آيهه بهه طور عام
براي كهل مسهلمين آمده تها بداننهد در صهورت داشتهن كليهد حهق ورود دارنهد
مثهل منازل يهوديان در جنگهاي بها يهوديان و جنهگ خيهبر و ...و يها حتهي پهس
از فتههح ايران و روم و مصههر كههه در آن كشورههها بههه طور حتههم درب بوده
است ،و آياتي كه ما براي عدم وجود درب آورديم مربوط به خانه پيامبر و
همسهران او اسهت -2 .از ابتداي آيهه تها انتهها 9مرتبهه از كلمهه بيهت و بيوت
اسهتفاده شده ولي در موردي كهه كلمهه كليهد آمده (مفاتحهه) بهه جاي بيوت
كلمه ملكتم آمده و ملكتم را مي توان به چيزي كه مالك آن هستي معني
كرد همچون صههندوقچه -3 .شمهها براي جايههي درب بههه همراه كليههد مههي
گذاريهد (آن ههم در 1400پيهش) كهه شيهء يها چيزي قيمتهي در آن باشهد نهه
اتاقهك حضرت فاطمهه و همسهران پيامهبر ص كهه بهه طور حتهم از جواهرات
و چيزهاي قيمتي خالي بوده و زندگي زاهدانه اي داشته اند .حضرت علی
در خطبهه 160نههج البلغهه در مورد راه و رسهم زندگهی پیامهبرص فرموده:
بر روی زميههن مههی نشسههت و و غذا مههی خورد و چون برده سههاده مههی
نشسهت و بها دسهت خود کفهش خود را وصهله مهی زد و جامهه خود را مهی
دوخت و بر الغ برهنه می نشست و ديگری را بر پشت سر خويش سوار
مهی کرد پرده ای بر در خانهه او آويختهه بود کهه نقهش و تصهويرها در آن بود
بهه يکهی از همسهرانش فرمود :ايهن پرده را از جلوی چشمانهم دور کهن کهه
هرگاه نگاهم بدان می افتد به ياد دنيا و زينتهای آن مي افتم.
ما مي پرسيم :مگر چه چيز درون اتاق حضرت فاطمه بوده كه بخواهد
براي آن درب بگذارد ،چون گذاشتهن درب چو بي در آن زمان هزينهه سهاز و
مشكهل بوده و هزينهه آن درب چوبهي از مجموع اشياء اتاق حضرت فاطمهه
بيشتر مي شده است ،و مثل اين مي ماند كه هم اكنون شما براي خريد
خانههه پولي نداشتههه باشيههد ولي بخواهيههد برويههد و يههك بنههز آخريههن مدل را
خريداري كنيد ،آيا اين امر معقول و منطقي است؟
1لزم به تذکر است که برخی از اهل سنت به هنگام مواجه شدن با تبلیغات شیعیان
فوری به مذهب شیعه روی می آورند و علت این است که تصور می کنند این مذهب
شیعیان فعلی همان مذهب اهل بیت و شیعیان حضرت علی است و فکر می کنند
شیعه تنها سخنش پیروی از اهل بیت و دوستی ایشان است و هیچ نوع گمراهی
ندارد ،در صورتیکه امثال اینجانب که از بدو تولد در میان شیعیان بوده اند با عقاید
64
نکته ای بسیار مهم:
ازه هآنجاه هکهه هبهه هاحتماله هفراوانه هماننده ههمیشهه هبهه هاینه هپرسشها
پاسخهای جدلی و کلمی داده خواهد شد توجه خواننده عزیز را به
نکات زیر جلب می کنم:
تمامی مباحث و اختلفاتی که بین شیعه و سنی در گرفته در این
نکته ساده نهفته است که شیعه اعتبار عجیبی برای علوم نقلی قائل
است( .علوم نقلی یعنی حدیث و تاریخ و کل ً آنچه دیگران گفته اند و
عدهه هایه هنوشتهه هاند)ه هوه اینه آخره ماجراه هنیسته هزیراه ههمینه هعقایده بر
اساس گزینش و طبقه بندی یک سری خاص از بین احادیث و وقایع
و روایات تاریخی صورت گرفته است .درست است که قرآن نیز به
نوعی در حوزه علوم نقلی واقع می شود ولی نظر به اعجاز آن و
اجماع تمامی فرق مسلمین بر حجیت و قطعی الصدور بودن آن،
انسانه همیه هتوانده هبهه هراحتیه هوه هآرامشه هخیال،ه هعقایدشه هراه هبره همبنای
قرآن پایه ریزی کند ولی اگر روز قیامت خداوند از تو سئوال کرد که
چرا بر مبنای فلن عقیده ،فلن سخن را گفتی یا فلن کار را کردی
آیا می گویی به خاطر وجود احادیث و روایات؟!!! هر چند مثل روز
روشن است که روایت و حدیث ،جایگاه مطمئنی برای پایه ریزی
عقیده و جهنمی یا بهشتی شدن نیست( .به خصوص اگر با مباحث
جدلی و کلمی و تحلیلهای امروز پسند مخلوط شود) ولی ما با همین
چند سئوال ساده؛ دروغ بودن اندیشه های باطل را ثابت می کنیم.
دامنهه هکلمه هدره هاینجاه هبسیاره هگستردهه هاسته هولیه هنظره هبهه هاهمیت
موضوع به طور بسیار خلصه توجه شما را به چند نکته جلب می
کنم:
-1علمایه هشیعهه هوه هسنیه همتفقه هالقولنده هکهه هقرآن
قطعی الثبوت و احادیث ظنی الثبوت اند .یعنی
می توان بر روی تمامی آیات قرآن ،قسم خورد
وه همطمئنه هبوده هکهه هازه هجانبه هخداسته هولیه هروی
هیچه هحدیثیه هحتیه همتواتره هباه هسلسلهه هراویان
درست،ه هنمیه هتوانه هقسمه هصده هدره هصده هخورده هو
اطمینان و علم کامل داشت.
-2آیاته همتعددیه هدره هقرآنه هوجوده هدارده هکهه هدره هآنها
خداوند می فرماید :ظن و گمان در پیشگاه خدا
شرک آمیز و خرافی ایشان به خوبی آشنا هستند و این دسته از اهل سنت می
بایست مدتی در ایران و میان عوام شیعه باشند تا پی به حقیقت ببرند و یا حتی از
اهل سنت داخل ایران همچون مردم زاهدان سوال و تحقیق کنند نه اینکه چشم
بسته شیعه شوند و البته آخوندهای مبلغ تشیع در کار خود استاد هستند و مطمئن
باشید در مرحله اول تبلیغات خود زیارت عاشورا و لعن ابوبکر و عمر را تدریس نمی
کنند ،بلکه تنها از دوستی اهل بیت صحبت می کنند و قدم به قدم جلو می روند و به
آرامی ذهن اهل سنت را آماده می کنند برای لعن صحابه ،قبرپرستی ،غلو ،خواندن
غیرخدا و شرک و خرافات دیگر ،امیدوارم این كتاب برای روشن شدن ذهن اهل
سنت ناآگاه و همینطور شیعیان مفید واقع شود.
65
جایگاهی ندارد و برخی گمانها گناه است و آنچه
راه هبره هآنه هعلمه هنداریه هپیرویه هنکن.ه ه(اسراء،36/
نجم)28/
-3بیشترینه هعقایده هشیعهه هبره همبنایه هحدیثه هوه هشان
نزوله هگزینشیه هبرخیه هآیاته هوه هبرخیه هقصهه ههای
انتخابه هشدهه هتاریخیه هاست.ه هالبتهه هشیعهه هحتی
تعداده هزیادیه هازه هاحادیثیه هکهه هدره هکتبه هقدیمی
علمای طراز اول خودش هم وجود دارد را قبول
نمیه هکنده ه(ماننده هاحادیثه همتعددیه هکهه هساخته هو
ساز روی قبرها را مساوی شرک دانسته و )...یا
آنها را حمل بر تقیه می کند و...
-4یکه هنمونهه هسادهه هکهه هخوانندهه هعزیزه همتوجهه هشود
چقدر می توان به حدیث دل بست :محدث نوری
عالمه هشیعهه هکتابیه همیه هنویسده هباه هنام:ه هفصل
الخطاب فی تحریف کتاب رب الرباب .او قصد
داشته در این کتاب ثابت کند که قرآن تحریف و
کم و زیاد و دستکاری و ...شده است .او در این
کتاب در اثبات این عقیده خود ه دو هزار حدیث
از بین منابع شیعه جمع آوری می کند!! سئوال
اینجاست :وقتی می توان برای اثبات هر اعتقاد
فاسدی دوهزار حدیث از بین متون مختلف جمع
آوری کرد ما از کجا می توانیم به سایر عقاید
خرافی شیعه که تمامی آنها بر مبنای حدیث و
قصهه هاسته هاعتماده هکنیمه هوه هقرآنه هراه هرهاه هکنیم؟
(ضمنا این نکته را نیز متذکر شوم که سلسله
روات بسیاری از این دو هزار حدیث ،درست و
معتبر است .مانند آن حدیث دروغ که در اصول
کافیه هقدیمیه هترینه هوه همعتبرترینه همنبعه هروایی
شیعه آمده که می گوید :قرآن دارای هفده هزار
آیه بوده که فقط شش هزار آیه آن باقی مانده
وه تمامی هرواته هاینه هحدیثه نیزه درسته هوه خوب
بودهه هاند!!ه هممکنه هاسته هآخوندهاه هبگویند:ه هاین
احادیثه همخالفه هآنه هآیهه هاسته هکهه همیه هفرماید
خداوند وعده حفظ قرآن را داده ولی اگر بنا به
توجیهات مسخره شما باشد می توان گفت :بله
ولیه هوعدهه هحفظه هآنراه هدره هلوحه همحفوظه هدادهه هیا
اینکه قرآن اصلی نزد امام زمان است و وقتی
ظهوره هکردنده هآشکاره همیه هشوده هو...ه همطالبیه هکه
66
بسیاری از شیعیان تا یک قرن پیش کامل ًه با آن
موافق بودند).
برخی ادعا می کنند که ایشان از قول خودش برگشته است در
حالی که اینطور نیست و یکی از علمای اهل سنت بر ایشان رد
نوشتند و بعد ایشان دوباره بر عقیده خویش اصرار کرده و رد آن
ردیه را نوشته اند.
-5هنمونهه هدیگر:ه ههمانگونهه هکهه هدره هبال هاشارهه هشد
اصوله هکافیه هقدیمیه هترینه هوه همعتبرترینه همنبع
روایی شیعه است و حدود 15هزار حدیث دارد
(وه هعجیبه هاسته هکهه هآخرینه همنبعه هرواییه هشیعه
یعنیه هبحاره هالنواره هدارایه ههفتصده ههزاره هحدیث
است! که این خود جای تامل و تحقیق دیگری
دارد)ه هدره هبینه هسلسلهه هراویانه 1200هحدیثه هاز
احادیث اصول کافی نام عثمان بن عیسی وجود
دارده هکهه هاز هنظر هعلم هرجال همطروده میه هباشد!
علمه برقعی نیز در کتاب بت شکن خود (که در
ایران اجازه چاپ ندارد) ضعیف بودن و مخالف
قرآن بودن بسیاری دیگر از احادیث اصول کافی
را اثبات کرده و حتی بسیاری از این احادیث را
که محمدباقر مجلسی! و محمدباقر بهبودی آنها
را ضعیف دانسته اند تک تک ذکر نموده است!!
به این ترتیبه چه اعتمادی بر حدیثه (شیعیان)
است؟ ضمنا ً ذکر این نکته خالی از لطف نیست
که محال است شما یک حدیث پیدا کنید و بعد
حدیثیه ه هکامل ًه ضده هوه همخالفه هآنراه هپیداه هنکنید.1
بگذریم.
-6مکتبه هوه همدرسهه هاخباریه هگریه ه(یعنیه هاعتماد
صرفه هبهه هحدیث)ه هسالهاه هقبله هدره هبرابره همدرسه
اصولیه ههشکسته ههکامله ههوه ههمفتضحه هخورده ههو
بساطش به یکباره از روی کره زمین ،برچیده
شد ولی متاسفانه مانند غده ای در بطن جامعه
شیعی پخش شد و بر سر هر کوی و برزن بر
زبان مداحان و آخوندهای نادان در قالب حدیث
جاری و در مغز عوام کالنعام فرو رفت و جا
خوش کرد .و اثراتش اینهمه شعر و دروغ و کفر
و خرافه در جامعه ایرانی است که می بینید!!
1البته در اسلم جایگاه احادیث صحیح محفوظ است و پیروی از سنت پیامبره ص
واجب است ،ولی هر حدیث جعلی ،ضدقرآنی ،خرافی و مورد میل دکانداران مذهبی
را نمی توان پذیرفت.
67
-7نه تنها من و یا تمامی محققان غیر مسلمان و
علمایه هسنیه هوه هبسیاریه هازه هاساتیده هشیعهه هو
همینطورههه هههکسانیههه هههچونههه هههعلمهههه هههبرقعی،
سیدمصطفیهه ههحسینیهه ههطباطبایی،هه ههغروی،
سیدمحمدباقره هدُرچهه های،ه هصالحیه هنجفه هآبادی
و ....بر همین اعتقادند که حدیث و روایت هیچ
جایگاه مطمئنی برای بنا کردن اصول اعتقادی
نیست.
-8ممکن است توسط روحانیون در اینجا شبهه ای
مطرح شود که پس تکلیف سنت و پیروی از نبی
اکرم ص و یا امامان چه می شود؟ پاسخ:
-ماه هاحادیثه هوه هروایاتیه هکهه همنطبقه هباه هقرآنه هوه هعقله هو
سیره شناخته شده آن بزرگواران باشد را قبول داریم.
ولیه هچهه هکسیه همیه هتوانده هباوره هکنده هکهه همثل ًه وقتیه هدر
قرآن خداوند می فرماید به بتهای کافران توهین نکنید
وه هحضرته هعلیه هدره هجنگه هصفینه هبهه هیارانه هخوده همی
فرماید به جای توهین به سپاه معاویه آنها را دعا کنید
همینه هانسانهایه هبزرگواره هزیارته هعاشوراه همیه هخوانده
اند؟!!ه هزیارتیه هکهه هدره هآنه 18هباره هکلمهه هلعنه هآمدهه هو
همچنین سایر احادیثی که از آن بوی شرک و تفرقه و
خرافهه همیه هآید؟ه ه(البتهه هلعنته هبره هقاتلنه هامامه هحسین،
ولی منظور من چیز دیگری است).
-فرق است بین پیروی کردن از سیره آن بزرگواران تا
دنباله ههره هحدیثه هوه هروایته هوه هقصهه هدورغینه هتاریخیه هو
زیارتنامهه هجعلیه هرفتنه وه دسته هزدنه هبهه هاعماله هشرک
آمیز چون گنبد و قبه ساختن .ما طبق متون معتبر و
قدیمیه هتاریخیه همیه هدانیمه هکهه هآنه هبزرگوارانه هبیشتر
طالبه هصلحه هبودهه هانده هتاه هجنگ،ه هولیه هبهه هعنوانه همثال
سردمداران روحانی جمهوری اسلمی چهار سال جنگ
با عراق را بیهوده کش دادند آقایان همیشه جنگ امام
حسین را که یک جنگ کامل ًه تحمیلی به ایشان بود را
عنوان می کنند و صلح حدیبیه و صلح امام حسن و
همکاریه هحضرته هعلی هباه هخلفاءه و ...هدره روشه ایشان
هیچه هجایگاهیه هندارد!!ه هبرایه هنمونهه هبهه هاینه هسخنه هآیت
الله خامنه ای دقت کنید :امروز دشمن قادر نیست...
نهه هآمریکاه هوه هنهه هبزرگتره هازه هآمریکاه ه-ه هاگره هدره هقدرتهای
مادی باشد -ه قادر نیستند حادثه ای مثل حادثه صلح
امام حسنه را هبره دنیایه اسلمه تحمیل هکننده اینجاه اگر
دشمنه هخیلیه هفشاره هبیاورده هحادثهه هکربل هاتفاقه هخواهد
68
افتاد!!ه ه(سخنرانیه همورخهه 3/2/1379ههکتابه هحامیان
وابستگی،ه همحمده هصدیقی،ه هانتشاراته هاصفهانه هشهید
حسینه هفهمیدهه هچاپه هاوله هتابستانه )1381ه هسیرةه هآن
بزرگوارانه هبره هگذشته هوه همداراه هوه هاجازهه هسخنه هبه
مخالفینه هدادنه ه(ماننده هسئوالته همنکرینه هخداه هازه هامام
صادق و )...توجه کامل به حقوق زنان ،کمک به فقرا،
قرآنه راه هامامه هخوده هقراره هدادن،ه هتزکیهه هنفسه وه هصفای
باطن و عبادت خداوند ،همکاری و مشورت و کمک به
خلفاء (تا وقتی که آنها طبق قرآن و سنت پیامبر عمل
می کرده اند) و امر به معروف و حتی قیام علیه آنها
وقتی که آنها دست از قرآن می کشند و جامعه رو به
مادیات و فساد می رود (مانند امام حسین) اهتمام به
علمه وه هدانشه هوه نظافته هوه پاکیزهگیه و ...هبراستیه آیا
برادران اهل سنت و حتی سایر ادیان در اینگونه موارد
با ما اختلفی دارند؟ آری ،اختلف آنجا پیدا می شود
که شما بر خلف سیره آن بزرگواران لعن و نفرین
می کنید و روی قبرها قصر می سازید و امام شما به
جای قرآن ،حدیث و قصه می شود و روایات و احادیث
وه هوقایعه هتاریخیه هکهه همخالفه هعقایده هشماسته هراه هدروغ
می دانید!! براستی شما پیرو علی هستید؟ علی در
جنگه هصفینه هسپاهیانه هخوده هراه هازه هدشنامه هوه هلعنه هسپاه
معاویه بر حذر داشت ،علی نام سه فرزند خود را عمر
وه ابوبکر وه عثمان گذاشت،ه علی هرگاه بر منبر می
رفت برای خلفای قبلی طلب آمرزش می کرد ،علی با
همسر ابوبکر ازدواج کرد و دخترش را به ازدواج عمر
درآورد ،دوبار جانشین عمر در مدینه شد ،براستی مگر
علی نگفته :افراد و اشخاص ،ملک حق نیستند و مگر
علیه هنگفته:ه الزمواه بالسواده العظم:ه هملتزمه هشویده به
گروه بیشتر مسلمانها ...پس ما متوجه می شویم که
مشکل،ه هجایه هدیگریه هاست.ه هاگره هتعداده هاندکیه هاز
روحانیون و مداحان از روی نادانی عربده کشی می
کنند مسلما بسیاری نیز برای گرمی دکان و برقراری
سنت غلط دریافت خمس و داشتن مقلد و کینه توزی
با اهل سنته و دست نکشیدن از روش غلطه آباء و
اجداد خود ،حاضر به پذیرش حق نیستند ،بگذریم.
- 9به عنوان یک نمونه دیگر از تحلیلهای غلط و سوء برداشت از
احادیث به نفع مقاصد سیاسی خود :شیعه معتقد است که نبی اکرم
فرمودهه هانده هشیعیانه هعلیه هرستگارند.ه ههره هچنده هشیعیانه هواقعیه هعلی
رستگارند ولی صحت این حدیث بسیار بعید است زیرا حضرت علی
69
در هیچیک از خطبه ها و نامه های خود و همچنین یاران ایشان در
همانه هزمانه هدره ههیچیکه هازه هشعرهاه هوه هرجزخوانیه ههاه هوه همناظراته هو
مباحثات به این حدیث و سایر احادیث مورد نظر شیعه اشاره ای
نمی کنند .بگذریم .به فرض صحت - 1 :نبی اکرم نظر شخصی خود
را بیان داشته اند و نفرموده اند این سخن من وحی و سخن خداوند
﴿
است زیرا ما می دانیم طبق آیه
-پیامبر اکرم فقط ﴾ 1
در مقام دریافت و ابلغ وحی عصمت کامل و محض داشته اند-2 .
منظور نبی اکرمه ص هدوستان حضرت علی در زمان حیات ایشان
بوده اند و نه اینکه کسانی بیایند و سالها بعد به بهانه این حدیث در
کنار دین برای خود دکانی به نام مذهب باز کنند.ه - 3کجای قرآن
نوشته که پیروی از علی یعنی اینکه او حتما باید خلیفه باشد؟ه -4
همانطور که در بال اشاره شد شما در هیچیک از روشهای خود پیرو
علی نیستید -5 .این حدیث درست یا غلط ،نمونه بسیار جالبی است
ازه هاینکهه هاحادیثه هچگونهه همیه هتواننده هقرآنه هراه هازه هموضوعیته هوه هاثر
بیندازند خداوند در قرآن می فرماید﴿ :
« :﴾دین نزد خدا اسلم است» هو نفرموده دین یعنی سنی و
شیعه و ...ولی متاسفانه چنین آیات واضح و وحدت آفرینی به دست
یک مشت انسان احمق و با استناد احمقانه به چند حدیث از کاربرد
افتاده است﴿.
« .﴾و ستمكاران به زودى خواهند دانست
كه به چه مكانى باز مىگردند».
-10نتیجه :هر گاه ملت ما بتواند این نکته بسیار ساده را بفهمد
که تاریخ با احادیث شیعیان (نه احادیث اهل سنت) فرق دارد که این
دو چیز جدا از هم هستند .که علم تاریخ به حقیقت نزدیکتر است تا
کتابهایه هحدیثیه هاهله هتشیع.ه هکهه هاگره هتاریخ،ه هدروغگویه هبزرگیه هاست
احادیثه اهله تشیعه پدره او هو هعلم کلمه مادر هاوست.ه کهه با هبررسی
علمی و بی طرفانه متون تاریخی (یعنی با بی پدر و مادر کردن آن)
می توان مشت احادیث دروغ شیعیان را باز کرد .که احادیث شیعه
یک قطعه کوچک از جریانی مبهم و شاید جعلی ولی تاریخ ،قطعه
کاملیه هازه هیکه هجریانه هممتده هاست.ه هوه هدره هاینه هراهه هعقائده هموروثیه هو
تقدسات ساختگی و سفسطه های آخوندی در تجزیه و تحلیل ما تاثیر
نگذارد .آنگاه است که بسیاری از مشکلت ما حل می شود و دیگر
کسی نمی تواند با پیچاندن آیات قرآن ،خمس منافع سالیانه ما را
بگیرد وه بهه جایه انتخاباته آزاد،ه یک هعمر با چماق هدینه وه با عنوان
ولیت بر ما حکومت کند و یا قلده به گردن ما بگذارد تا مثل سگ
دنبال او عو عو کنیم و نام خود را مقلد بگذاریم و ...سخن خود را با
70
دو حدیث پیامبر به پایان می رسانم برای کسانی که به حدیث خیلی
علقه دارند البته اگر راست می گویند:
« -حلل آن است که خداوند در قرآن حلل کرده است و حرام
آن است که خداوند در قرآن حرام کرده است و هر چه را مسکوت
گذاشتهه همورده هعفوه هوه هگذشته همیه هباشد» هه(نهجه هالفصاحهه هوه هسنن
الترمذی )3/134/1780
« -ای مردم ،هیچ چیز را به من ارتباط ندهید زیرا من چیزی را
حلله هیاه هحرامه هنکردمه هجزه هاینکهه هخدایه هتعالیه هآنراه هحلله هیاه هحرام
گردانید»( .نهج الفصاحة)
توضيحي پيرامون نام اين كتاب:
عوام و بازاريها در ايران در پاسخ مدعي ،مثلي مي آورند با اين
مضمون:
اگر چنين و چنان شد من ريش و سبيلم را مي تراشم و به جاي آن
سرخاب و سفيدآب ميمالم .هر چند من در تمامي اين تحقيق از مراتب
ادب اسلمي خارج نشدم ولي با كمال معذرت از آقايان خوارج حزب
اللهي من نيز در صورتي كه آخوندها فقط به %10سئوالت اين تحقيق،
پاسخي عقلي و منطقي و قرآني و منطبق با شواهد مسلم تاريخي بدهند،
حاضرم چنين كنم!!
پايان
پائیز 1387هجری شمسی
71