Download as doc, pdf, or txt
Download as doc, pdf, or txt
You are on page 1of 71

‫بسم الله الرحمن الرحیم‬

‫سرخاب و سفيد آب‬


‫ُ‬
‫[سوالت بی‌پاسخ که از شیعه باید پرسیده شود]‪.‬‬
‫(شیعه پاسخ نمی دهد)‬

‫تحريــر دوم‬

‫نویسنده‪:‬‬
‫علی حسین امیری‬
‫توضيحي پيرامون نام اين كتاب‪:‬‬
‫عوام و بازاريها در ايران در پاسخ مدعي‪ ،‬مثلي مي آورند با اين‬
‫مضمون‪:‬‬
‫اگر چنين و چنان شد من ريش و سبيلم را مي تراشم و به جاي آن‬
‫سرخاب و سفيدآب مي‌مالم‪ .‬هر چند من در تمامي اين تحقيق از مراتب‬
‫ادب اسلمي خارج نشدم ولي با كمال معذرت از آقايان خوارج حزب‬
‫اللهي من نيز در صورتي كه آخوندها فقط به ‪ %10‬سئوالت اين تحقيق‪،‬‬
‫پاسخي عقلي و منطقي و قرآني و منطبق با شواهد مسلم تاريخي بدهند‪،‬‬
‫حاضرم چنين كنم!!‬

‫‪2‬‬
‫مقدمه‬
‫سلم و درود بر پیامبر اسلم و خاندان پاکش و اصحاب گرانقدرش‪.‬‬
‫معمول ً علما و مراجع شیعه به شبهات و سوالتی که مخالفین ایشان‬
‫طرح می کنند به نحوی پاسخ می دهند‪ ،‬البته در برابر سوالت صحیح و‬
‫بجا پاسخهای درستی ارائه نمی دهند و معمول ً با سفسطه و بازی با‬
‫کلمات یا رجوع به احادیث و روایات باب میل خود به پاسخگویی می‬
‫پردازند‪ ،‬یا با رجوع به عقاید خود مثل ً با استفاده از حربه تقیه یا علم غیب‬
‫یا مصلحتها و غیره‪ ...‬به تمامی سوالت پاسخ می دهند‪.‬‬
‫ولی یک سری از سوالت هستند که هیچگونه پاسخی ندارند و علمای‬
‫شیعه در برابر این سوالت تنها می توانند سکوت کنند و نمی توانند آنها‬
‫را توجیه و تفسیر کنند‪.‬‬
‫در این كتاب به شرح و بیان یک سری از سوالت می پردازیم تا‬
‫خواننده گرامی متوجه شود مکتبی که آخوندهای شیعه به عنوان مکتب‬
‫اهل بیت معرفی می کنند بی پایه و اساس است و دارای دروغها و‬
‫خرافات فراوانی می باشد و در واقع با مکتب اهل بیت در تضاد کامل‬
‫است‪.‬‬
‫لزم به تذكر است كه در مطرح نمودن سوالت از كتاب ارزنده آلفوس‬
‫نوشتة عليرضا حسيني نيز استفاده مي كنيم و در اين تحرير كه تحرير‬
‫دوم سرخاب و سفيدآب است سوالت جديدتري اضافه شده به همراه‬
‫پاورقي هاي بيشتر و توضیحاتی پیرامون مسئلة حدیث که در انتهای كتاب‬
‫آورده ایم‪.‬‬
‫‪ -1‬علمای شیعه دائم بر این عقیده هستند که پس از رحلت پیامبر ص‬
‫خلفت الهی حضرت علی توسط کودتای سقیفه بنی ساعده غصب‬
‫شده است‪ ،‬و در واقع ابوبکر غاصب خلفت الهی علی بوده است‪ ،‬و‬
‫کسانیکه حق علی را غصب کرده اند پس از رحلت نبی اکرم ص خفقان‬
‫شدیدی ایجاد نمودند و هیچکس جرات مخالفت با ایشان را نداشته است‬
‫و محیط به شکلی بوده است که حتی حرمت دختر پیامبر ص را نگه‬
‫نداشته اند و به خانه او هجوم برده اند و باعث سقط جنین او شده اند و‬
‫حضرت علی را نیز به زور و با طنابی به گردنش برای بیعت گرفتن به‬
‫بیرون کشیده اند و غاصبان خلفت در مدینه و محیط آن زمان خفقان‬
‫شدیدی ایجاد کردند‪.‬‬
‫حتی چنانچه به آخوندها بگویید‪ :‬چرا کسی به حق الهی حضرت علی و‬
‫غدیر خم اشاره ای نداشته؟ خواهید دید که همین پاسخها را خواهند داد و‬
‫می گویند‪ :‬ای آقا‪ ،‬در آن زمان درب خانه آتش می زدند و سیلی به گوش‬
‫دختر پیامبر ص می زدند و طناب به گردن علی انداختند‪ ،‬شما نمی دانید‬
‫که ابوبکر و عمر و طرفداران ایشان در آن زمان چه خفقانی ایجاد کرده‬
‫بودند‪.‬‬
‫پس از این توضیحات من سوال خود را طرح می کنم‪:‬‬
‫می شود بفرمایید این چه خفقانی بوده که حتی زنان می توانسته اند‬
‫علیه خلیفه در مسجد خطبه بخوانند؟ منظورم خطبة فاطمه زهرا است‬

‫‪3‬‬
‫که به عقیدة شیعه پس از غصب خلفت حضرت علی در مسجد علیه‬
‫ابوبکر ایراد شده‪.‬‬
‫این چه خفقانی بوده که زنان برای بیعت گرفتن به درب منزل انصار‬
‫می رفته اند؟ چون شیعه بر این عقیده است که فاطمه زهرا به همراه‬
‫حضرت علی به درب منازل انصار می رفته تا برای خلفت علی بیعت‬
‫بگیرد‪.‬‬
‫اين چه خفقاني بوده كه پسر بچه اي ‪ 10‬ساله (امام حسن) به ابوبكر‬
‫مي گفته‪ :‬از منبر پايين بيا؟‬
‫اين چه خفقاني بوده كه يك عرب به خليفه (عمر بن خطاب) مي گفته‬
‫چنانچه بخواهي كج شوي با اين شمشير راستت مي كنيم؟‬
‫اين چه خفقاني بوده كه يك عرب خطاب به خليفه (عمر بن خطاب)‬
‫اعتراض مي كرده كه چرا سهم پارچه و لباس تو بلندتر از ماست؟‬
‫فراموش نکنید شیعیان در مورد خطبه فاطمه زهرا نمی توانند بگویند‪:‬‬
‫حضرت فاطمه دختر نبی اکرمص بوده و می توانسته این کارها را بکند‪،‬‬
‫چون از آن طرف می گویند به همین دختر ظلم و ستم فراوانی شده و به‬
‫گوش او سیلی زده اند و درب منزل را آتش زده اند و باعث سقط جنین‬
‫او شدند‪ .‬پس او نیز در خفقان به سر می برده و در واقع از همه بیشتر‬
‫در این خفقان بوده و از همه بیشتر به او ظلم شده است‪.‬‬
‫پس این تضادها را چگونه توجیه می کنید؟ اگر ابوبکر و عمر خفقانی‬
‫ایجاد کرده بودند پس خطبه فاطمه زهرا و رفتن نزد انصار برای اخذ‬
‫بیعت دیگر چیست؟‬
‫‪ -2‬سوال دیگر این است که یک حکومت باید چندین سال بر روی کار‬
‫بیاید و طرفدار جمع کند تا پس از ایجاد شرایط لزمه بتواند ایجاد خفقان‬
‫کند‪ ،‬پس چطور ابوبکر فوری پس از به دست گرفتن حکومت ایجاد‬
‫خفقان کرده؟ آن هم در همان روز اول؟ او که هنوز بر سر کار نیامده بود‬
‫و هنوز نمی توانسته خفقان ایجاد کند‪ .‬چطور توانسته فورا ً در همان‬
‫ابتدای امر علیه بزرگانی چون علی و فاطمه دختر پیامبر ص ایجاد خفقان‬
‫کند؟ و همچنین علیه بقیه مردم و مخالفین؟‪ ،‬و آیا بقیه مردم به همین‬
‫زودی خدمات حضرت علی را فراموش کرده بودند؟ مگر اینکه همان‬
‫جوابهای احمقانه سابق را بدهید که همه مردم و صحابه از همان ابتدای‬
‫بعثت نفرت و کینه علی را در دل داشته اند و پس از رحلت پیامبرص این‬
‫کینه ها را نشان داده اند!!! پس چنانچه همه مردم کینه حضرت علی را‬
‫به دل داشته اند و اصحاب مرتد شده اند و بیعت خود در غدیر خم را‬
‫فراموش کرده اند و در واقع دستور الهی مبنی بر خلفت حضرت علی را‬
‫زیر پا گذاشته اند‪ ،‬پس با این اوصاف من سوال بعدی را مطرح می کنم‪:‬‬
‫‪ -3‬این مردمی که چنین بوده اند و مرتد شده اند و دستوری به این‬
‫مهمی را زیر پا گذاشته اند‪ ،‬پس آیا حضرت علی می خواسته بر چنین‬
‫مردمی حکومت کند و حق خود را از ابوبکر پس بگیرد؟ این چنین مردمی‬
‫که لیاقت خلفت حضرت علی را ندارند و چطور علی می خواسته بر آنها‬
‫فرمانروایی کند؟ مردمی که از دستور الهی سرپیچی کرده بودند آیا به‬
‫دستورات علی گردن می‌نهادند؟ پس چرا شما اینقدر سنگ خلفت را بر‬
‫سینه می زنید؟ شما از یک طرف می گویید‪ :‬صحابه مرتد شدند پس آیا‬

‫‪4‬‬
‫علی می خواسته بر عده ای مرتد فرمانروایی کند؟ مردمی که از همان‬
‫ابتدای بعثت کینه علی را در دل داشته اند و پس از رحلت پیامبر ص این‬
‫کینه‌ها را بروز داده اند‪ ،‬پس چطور علی می خواسته بر آنها حکومت کند؟‬
‫(شیعه می گوید‪ :‬اصحاب پس از رحلت پیامبرص مرتد شده اند‪ ،‬ولی از‬
‫طرفی می دانیم که اصحاب پس از رحلت نبی اکرم ص با شورش اهل‬
‫رده به مقابله پرداختند‪ ،‬پس طبق نظر شیعیان عده ای مرتد به جنگ عده‬
‫ای مرتد دیگر رفته اند!!!!)‬
‫‪ -4‬مورد بعدی این است که طبق روایات متعددی که در کتب شیعه‬
‫آمده پیامبرص علم غیب داشته (و حتی امامان)‪ ،‬و مرتب به علی‬
‫سفارش می کرده که چنانچه خلفت را به تو ندادند سکوت و صبر پیشه‬
‫کن و غیره‪ ،‬و در واقع به شخصیت واقعی ابوبکر و عمر و عثمان و عائشه‬
‫و‪ ...‬آگاهی داشته است‪.‬‬
‫حال ما می پرسیم‪ :‬پس چرا پیامبر ص اینقدر این افراد را به خود‬
‫نزدیک می کرده؟ و آیا علت به قدرت رسیدن ابوبکر و عمر و عثمان‬
‫همین نزدیکی و خویشاوندی ایشان نبوده؟ پس نعوذبالله اولین مقصر در‬
‫غصب خلفت الهی حضرت علی خود شخص پیامبر بوده‪ ،‬چون زمینه به‬
‫قدرت رسیدن ایشان را فراهم کرده است‪.‬‬
‫‪ -5‬شیعیان می گویند‪ :‬در سقیفه بنی ساعده کودتا شد و حق علی‬
‫غصب شد و حتی بر این نظر هستند که ابوبکر و عمر قبل از رحلت‬
‫پیامبر ص نیز به فکر غصب خلفت بوده اند و این عقیده از احادیث و‬
‫روایات متعددی که در کتب ایشان بر علیه ابوبکر و عمر ثبت شده به‬
‫خوبی نمایان است و مرتب به حدیث قرطاس اشاره دارند که پیامبر ص‬
‫تقاضای قلم و دوات می کند تا جانشینی علی را متذکر شود و عمر از‬
‫این موضوع مطلع می شود و اجازه این امر را نمی دهد چون از همان‬
‫موقع به فکر غصب خلفت علی بوده است‪.‬‬
‫موضوعی که بین شیعه و سنی مشترک است این است که انصار در‬
‫سقیفه جمع شدند تا خلیفه ای انتخاب کنند و این موضوع به اطلع ابوبکر‬
‫و عمر می رسد و ایشان خود را به سقیفه می‌رسانند‪.‬‬
‫حال ما می پرسیم‪ :‬این چه کودتایی بوده که خود ابوبکر و عمر از آن‬
‫بی اطلع بوده اند؟ شما که می گوئید‪ :‬ایشان از قبل نیز به فکر غصب‬
‫خلفت بوده اند‪ ،‬پس چرا از ماجرای سقیفه بی اطلع بوده اند؟ و تازه به‬
‫آنها خبر داده اند تا به آنجا بروند‪.‬‬
‫شیعه خواهد گفت که چون انصار از قصد و نیت ابوبکر و عمر با خبر‬
‫بوده اند زودتر به سقیفه رفته اند تا خودشان خلیفه ای را انتخاب کنند!!!‬
‫(جالب است که همه دنیا از قصد ابوبکر و عمر با خبر بوده اند ولی‬
‫پیامبر ص این موضوع را نمی دانسته و ابوبکر و عمر را مرتب به خود‬
‫نزدیک کرده و اگر این موضوع را می دانسته چرا برای پس از رحلت‬
‫خویش فکری نکرده تا خلفت الهی علی توسط ایشان غصب نشود؟!)‬
‫می پرسیم‪ :‬چرا انصار در جریان انتخاب خلیفه در سقیفه و در مقابل‬
‫مهاجرین می گفته اند‪ :‬ما با علی بیعت می کنیم؟ اگر نمی خواسته اند‬
‫ابوبکر خلیفه شود چرا در انتها با او بیعت می کنند؟‬

‫‪5‬‬
‫چطور انصار متوجه موضوع بوده اند و سریعا ً به فکر سبقت گرفتن از‬
‫ابوبکر و عمر افتاده اند ولی خود حضرت علی متوجه این موضوع مهم‬
‫نبوده و برای حفظ خلفت الهی فکری نکرده؟ تازه به عقیده شیعه‬
‫حضرت علی علم غیب هم داشته‪.‬‬
‫اگر بگویید‪ :‬علی مشغول تدفین پیامبر ص بوده‪ ،‬می گوئیم‪ :‬موضوع‬
‫خلفت الهی نیز از نظر شما بسیار مهم است و از نظر شما مسئله‬
‫امامت بسیار بسیار مهم است و به نظر شما غصب خلفت الهی باعث‬
‫انحراف در اسلم شده که باعث ضربات بسیاری شده و خواهد شد و‬
‫حتی شهادت امام حسین در کربل را نیز از نتایج همین غصب خلفت می‬
‫دانید‪ ،‬پس چنانچه اصحاب از قبل به فکر کودتا بودند به طور حتم حضرت‬
‫علی متوجه می شده (یا حتی پیامبر توسط علم غیب به او می گفته) و‬
‫چنانچه خودش برای حفظ خلفت الهی به سقیفه نمی رفت لاقل‬
‫شخصی دیگر را به عنوان نائب می فرستاد و به هر نحوی که بود جلوی‬
‫به خلفت رسیدن ابوبکر را می گرفت‪.‬‬
‫واقعا ً خنده‌دار است که خلفتی الهی که توسط خداوند اعلم شده و‬
‫پیامبر ص و ملئکه و علم غیب و غیره‪ ...‬پشتیبان آن بوده اند توسط دو‬
‫نفر غصب شده است‪ ،‬دو نفری که شما اصل ً آنها را قبول ندارید‪.‬‬
‫تمامی این موارد نشان می دهد که ابوبکر و عمر سوء نیتی نداشته اند‬
‫و از قبل به فکر کودتائی نبوده اند تا حضرت علی یا انصار متوجه باشند و‬
‫زودتر اقدام کنند‪.‬‬
‫‪ -6‬سوال بعدي كه بارها از شيعيان پرسيده شده و جوابي براي آن‬
‫نداده اند اين است كه چرا در قرآن نامي از حضرت علي و خلفت و‬
‫جانشيني او نيست؟ و همينطور نام امامان ديگر و امام زمان؟‬
‫جوابي كه شيعيان مي دهند اين است كه تعداد ركعات نماز نيز در‬
‫قرآن نيست و براي فهم آن مي بايست به سنت و احاديث رجوع كنيم و‬
‫در رابطه با خلفت نيز به احاديث مختلف رجوع مي‌كنيم!!!‬
‫در جواب مي گوئيم‪ :‬شما شيعيان قياس را قبول نداريد و در اصول‬
‫كافي از امام صادق حديث داريد كه ابوحنيفه را لعن كرده به خاطر قياس‬
‫كردنش و گفته كه دين با قياس به دست نيايد‪ .‬ولي خودتان در اينجا‬
‫دست به قياس مي زنيد و اصول مهم مذهب خود يعني امامت را با‬
‫فرعي از فروع دين يعني تعداد ركعات نماز قياس مي كنيد‪.‬‬
‫جالب است كه گاهي علماي شيعه مي گويند‪ :‬ما در اصول عقايد قياس‬
‫داريم و تنها در فروع ديني قياس را باطل مي دانيم ولي ناگهان مي بينيم‬
‫كه در اينجا با فروع ديني نيز قياس مي كنند يعني تعداد ركعات نماز؛ پس‬
‫نتيجه مي گيريم كه شيعه هرجا به نفع خودش باشد قياس مي كند‪.‬‬
‫از همه مهمتر اينكه اصول دين در جاي جاي قرآن به طور صريح و‬
‫روشن و واضح بيان شده تا كسي بهانه اي نداشته باشد؛ اصولي چون‬
‫توحيد و نبوت و معاد؛ ولي امامت كه از اصول بسيار مهم ديني نزد‬
‫شيعيان است و حتي آنرا از نبوت هم بالتر مي برند در قرآن بيان نشده‬
‫و اين اصل مهم چه ربطي به تعداد ركعات نماز دارد؟ در قرآن علوه بر‬
‫اصول ديني كه بيان شده فروع دين نيز بيان شده؛ مثل نماز و زكات و‬
‫حتي فروع فروع نيز بيان شده همچون وضو در سوره مائده آيه ‪ 6‬ولي‬

‫‪6‬‬
‫امري كه واضح است اين است كه ما بايد براي فهم بعضي امور ديني به‬
‫سنت نبي اكرم ص مراجعه كنيم براي اموري چون تعداد ركعات و غيره؛‬
‫و اگر بنا بود در قرآن تمامي نكات ريز و فروع فروع فروع نيز بيان شود‬
‫مي بايست كتابي حجيم در چندين جلد نازل مي شد و در انتها باز براي‬
‫عده اي از مراجع ديني سوالتي باقي بود و هيچكدام بدون سوال نمي‬
‫ماندند؛ كافي است شما سري به رساله‌ها و كتب تفسيري ايشان بزنيد تا‬
‫متوجه شويد‪.‬‬
‫پس قرآن موارد مهم و اساسي و اصولي را بيان نموده و راه بهشت و‬
‫جهنم را به خوبي نشان داده و چنانچه مسئله امامت و خلفت و جانشيني‬
‫حضرت علي اينقدر مهم بود حتما ً بيان مي شد‪.‬‬
‫پس مي بينيد كه شيعه پاسخ نمي دهد و گاهي نيز جوابهاي احمقانه‌اي‬
‫مي دهد همچون اينكه علت نبودن نام علي و مسئله خلفت به خاطر‬
‫امتحان بوده و خداوند امت اسلمي را امتحان نموده و تنها ما شيعيان از‬
‫عهده اين امتحان بر آمديم‪.‬‬
‫ما مي گوئيم‪ :‬آيا خداوند در آخرين كتاب و فرستاده خود چنين كاري‬
‫مي كند؟ و آيا خداوند در خود امر دين امتحان و شبهه ايجاد مي كند؟ و با‬
‫اينكار بهانه را به دست گمراهان مي دهد تا در جهان آخرت بگويند ما‬
‫متوجه نشديم و دين الهي را به خوبي نفهميديم يا اينكه خداوند حجت را‬
‫تمام مي كند و آيات را به طور صريح و روشن و مبين و قابل فهم مي‬
‫فرستد تا كسي بهانه اي نداشته باشد‪.‬‬
‫آيا قرآني كه حجت است داراي امتحان و پيچيدگي است؟ اينكه ديگر‬
‫حجت نمي شود؛ حجت يعني بينه و دليل روشن و آشكار‪.‬‬
‫پس موضوع امتحان كه در قرآن نيز بيان شده مربوط به مال و‬
‫فرزندان و‪ ...‬است نه مربوط به خود قرآن و خود دين و اصول مهم آن‪.‬‬
‫يكي ديگر از پاسخهاي شيعيان اين است كه ذكر نام افرادي كه در‬
‫آينده خواهند بود (مثل امامان) باعث كينه و حسد و دشمني نسبت به‬
‫ايشان خواهد شد ولي دليل ذكر نامهايي چون ذوالقرنين در قرآن اين‬
‫است كه اين اشخاص مربوط به گذشته بوده اند و از دنيا رفته اند و ديگر‬
‫كسي نسبت به ايشان حسد و كينه و دشمني پيدا نمي كند‪.‬‬
‫در جواب مي گوئيم‪ :‬در سورة الصف آيه ‪ 6‬آمده كه حضرت عيسي‬
‫به بني اسرائيل مي‌گويد‪ :‬بعد از من پيامبري مي آيد كه نامش احمد‬
‫است‪.‬‬
‫پس چطور نام پيامبري كه ‪ 600‬سال بعد مي آمده بيان شده است‬
‫ولي نام جانشين بلفصل آخرين پيامبر و يا نام امامان ديگر و امام زمان‬
‫بيان نشده است؟‬
‫و اما در مورد حسد و كينه و دشمني كه شيعه به ان اشاره دارد واقعاً‬
‫جاي بسي خنده دارد چون دليلي مسخره و بي پايه و اساس است‪ ،‬چون‬
‫ما مي گوئيم‪ :‬چطور حسد و دشمني نسبت به اهل بيت ايجاد نشده‬
‫است؟ از نظر شما تمامي دشمني ها نسبت يه ايشان صورت گرفته و‬
‫خود شما از همه بيشتر به اين دشمني ها اشاره داريد از ‪ 25‬سال خانه‬
‫نشين شدن حضرت علي گرفته تا مضروب شدن حضرت فاطمه و سقط‬
‫جنين او و شهادت امام حسين در كربل و همچنين شهادت امامان ديگر‬

‫‪7‬‬
‫چون امام رضا و حتي غيبت مهدي به دليل خطر كشته شدنش توسط‬
‫حاكمان وقت‪.‬‬
‫پس چه حكمتي در نبودن نام ايشان در قرآن است؟ دشمني‪ ،‬كينه و‬
‫حسد نسبت به ايشان ايجاد شده پس اين دليل شما مردود است‪.‬‬
‫‪ -7‬در خطبه ‪ 67‬نهج البلغه آمده که حضرت علی در مورد ماجرای‬
‫سقیفه از یارانش مي‌پرسد که انصار در سقیفه چه گفتند؟ و آنها پاسخ‬
‫مي دهند که انصار گفتند‪ :‬زمامداری از ما و رهبری از شما مهاجرین‬
‫انتخاب گردد پس حضرت علی فرمود‪ :‬چرا با آنها به این سخن رسول‬
‫خدا استدلل نکردید که آن حضرت درباره انصار سفارش فرمود‪ :‬با نیکان‬
‫آنها به نیکی رفتار کنید و از بدکاران آنها درگذرید و در اين هنگام یارانش‬
‫از حضرت علي پرسیدند‪ :‬چگونه این سخن آنها را از زمامداری و‬
‫خلفت دور می کرد كه حضرت علی در پاسخ مي گويد‪ :‬اگر زمامداری‬
‫و حکومت در آنان بود سفارش کردن در مورد آنها معنایی نداشت‪.‬‬
‫حال ما در اینجا طبق گفته خود حضرت علی می گوئیم‪ :‬اگر خلفت‬
‫فقط منحصر به اهل بیت پیامبر ص بوده است پس چرا اینقدر پیامبر ص‬
‫در مورد اهل بیت سفارش می کرده است (شیعه نیز دائم به این‬
‫سفارشات اشاره دارد) اگر خلفت در بین اهل بیت می بود سفارش‬
‫مکرر در مورد آنها معنایی نداشت‪ ،‬و به طور مثال ممکن بود مردم در‬
‫غدیر خم یا جاهایی که شیعه معتقد است علی به عنوان خلیفه بلفصل‬
‫معرفی می شده است به پیامبر ص بگویند‪ :‬تو می بایست سفارش ما را‬
‫به علی بکنی نه سفارش او را به ما‪ ،‬چونكه او پس از تو خلیفه و حاکم بر‬
‫ما خواهد شد و بايد مراقب ما باشد‪ .‬پس طبق این سخن حضرت علی‬
‫نتیجه می گیریم که دستوری از سوی خداوند یا پیامبر ص مبني بر خلفت‬
‫در اهل بیت نبوده است‪ ،‬و شما نیز نمی توانید سخن حضرت علی ص را‬
‫قبول نکنید‪ .‬در اين مورد نيز شيعه جوابي ندارد‪.‬‬
‫‪ -8‬حضرت علي فرموده‪ :‬مشورت دادن به ظالم همچون شركت در‬
‫ظلم اوست‪.‬‬
‫ما مي پرسيم‪ :‬پس چرا خود علي دائم به عمر مشورت مي داده‬
‫است؟ و حتي به قول خود شما عمر بارها و حدود هفتاد بار گفته‪ :‬چنانچه‬
‫علي نبود عمر هلك مي شد‪ ،‬و طبق اين سخن پس علي حداقل هفتاد بار‬
‫به عمر مشورت داده است‪ ،‬و چطور دشمن اسلم و غاصب خلفت براي‬
‫مشورت نزد او مي آمده؟!‬
‫شما كه معتقد هستيد عمر غاصب خلفت بوده و ظالم بوده؛ پس چرا‬
‫حضرت علي به او مشورت مي داده است؟!‬
‫شيعه خواهد گفت‪ :‬حضرت علي به خاطر اينكه اسلم منحرف نشود به‬
‫عمر مشورت مي داده است‪.‬‬
‫در جواب مي گوئيم‪ :‬پس طبق اين گفته اسلم منحرف نشده است‬
‫چون حضرت علي با مشورت دادن جلوي انحراف آنرا گرفته و بنابراين‬
‫تمامي ادعاهاي شما مبني بر تحريف اسلم به خاطر غصب خلفت علي‬
‫مردود مي شود‪.‬‬
‫شيعه مي گويد‪ :‬آن جامعه ايده آل با خلفت علي درست مي شده و به‬
‫خاطر غصب خلفت نشده است‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫مي گوئيم‪ :‬شما از طرفي مي گوئيد‪ :‬اسلم بسيار بسيار منحرف شده‬
‫ولي از اين طرف مي گوئيد نخير منحرف آن چناني هم نشده و تنها آن‬
‫جامعه ايده آل درست نشده؛ پس معلوم نيست شما چه مي خواهيد؟‬
‫و چنانچه حضرت علي به عنوان وزير و مشاور نتوانسته باشد جلوي‬
‫انحراف اسلم را بگيرد پس چنانچه خودش هم خليفه مي شده نمي‬
‫توانسته كاري بكند‪.‬‬
‫و سوال اصلي ما در اينجاست كه اگر عمر ظالم بوده و دشمن اسلم‬
‫بوده پس چرا براي پيشرفت و كمك به دين اسلم نزد علي مي رفته تا از‬
‫او مشورت بگيرد و اين دشمن از كجا مي‌دانسته كه علي بهتر از ديگران‬
‫به او مشورت مي دهد؟! اين سخن شما همچون اين مي باشد كه‬
‫بگوئيم‪ :‬دزدي براي ساختن دستگاه دزدگيري نزد شخصي برود تا به او‬
‫كمك كند دستگاه دزدگير را بسازد‪ .‬آيا هيچ دزدي چنين كاري مي كند؟‬
‫اگر عمر دشمن اسلم بوده نزد علي نمي رفت تا براي كمك به اسلم‬
‫از او كمك بگيرد از كسي كه به نظر شما از همه براي اسلم بهتر بوده‪،‬‬
‫پس اي كاش اسلم هميشه از اين دشمنان داشته باشد‪.‬‬
‫‪ -9‬چرا در هيچ يك از نامه هاي حضرت علي به مخالفينش در ‪ 3‬جنگ‬
‫نهروان‪ ،‬جمل و صفين اشاره اي به غدير و ساير احاديث مورد نظر شيعه‬
‫يا آيات قرآن كه در خصوص علي است نشده است؟‬
‫‪ -10‬اولين كسي كه خطبه فدك را نقل كرده احمد بن ابي طاهر است‬
‫كه اين خطبه را در كتاب بلغات النساء از قول زيد بن علي نقل كرده در‬
‫حاليكه زيد بن علي ‪ 120‬سال قبل از ايشان شهيد شده‪ ،‬پس اين چه‬
‫سندي است؟ و در ضمن خبر واحد هم مي باشد‪.‬‬
‫‪ -11‬راوي خطبه شقشقيه عكرمه مول ابن عباس است كه از خوارج‬
‫است و بر همين مذهب مرده است‪ ،‬از كي تا به حال شيعه روايت خوارج‬
‫را قبول دارد؟ در ضمن خبر واحد هم مي باشد‪.‬‬
‫‪ -12‬چرا پيامبر ص پس از جنگ احد روي قبر حمزه سيدالشهدا هيچ‬
‫ساختماني بنا نكرد؟ و چرا پس از فتح مكه روي قبر حضرت خديجه‬
‫محبوبترين همسرش بنايي نساخت؟ و حتي اگر خلفا را علي قول شما‬
‫مغرض بدانيم چرا آنها براي عوام فريبي روي قبر پيامبر ص گنبد و‬
‫بارگاهي نساختند؟ وقتيكه بيت المال هم سرشار از پول بوده است‪.‬‬
‫‪ -13‬در كتب شيعه داستانهايي نقل شده مبني بر رويت امام زمان‬
‫توسط مراجع و علماي صالح شيعي (همچون مقدس اردبيلي) و از همان‬
‫عالم شيعه در مورد جزيره خضرا مطالبي نقل شده است‪.‬‬
‫هم اكنون همه مي دانند چنين جزيره اي وجود ندارد و حتي خود علماي‬
‫شيعه نيز وجود آنرا منكرند و داستانها و روايات پيرامون اين مسئله را رد‬
‫مي كنند‪.‬‬
‫حال مي پرسيم‪ :‬آيا رويت امام زمان نيز توسط اين عالمان دروغ نمي‬
‫باشد؟ و چطور كسي كه با امام زمان در ارتباط بوده در مورد اين جزيره‬
‫اشتباه كرده و از امام زمان سوالي نكرده؟ پس اين تضاد را چگونه توجيه‬
‫مي كنيد؟‬
‫‪ -14‬چرا حتي يكي از آيات مورد استناد شيعه با آيه قبل و بعد آن نظر‬
‫شيعه را تاييد نمي كند؟ بلكه با حديث و روايت بايد منظور آنرا فهميد؟‬

‫‪9‬‬
‫‪-15‬در سوره بقره آيه ‪ 165‬آمده‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫﴾‪.‬‬
‫«بعضى از مردم‪ ،‬معبودهايى غير از خداوند براى خود انتخاب مىكنند و‬
‫ما آنها كه ايمان دارند‪ ،‬محبت شان‬ ‫آنها را همچون خدا دوست مىدارند‪ .‬ا ّ‬
‫به خدا‪( ،‬از مشركان نسبت به معبودهاشان‪ )،‬شديدتر است‪ .‬و آنها كه‬
‫ستم كردند‪( ،‬و معبودى غير خدا برگزيدند‪ )،‬هنگامى كه عذاب (الهى) را‬
‫ن خداست و خدا داراى‬ ‫مشاهده كنند‪ ،‬خواهند دانست كه تمام ِ قدرت‪ ،‬از آ ِ‬
‫مجازات شديد است»‪.‬‬
‫پس چرا بيشتر شيعيان كربل را بيشتر از مكه‪ ،‬مفاتيح را بيشتر از قرآن‬
‫و تكيه را بيشتر از مسجد دوست دارند؟ ممكن است شما اين حقيقت را‬
‫رد كنيد ولي خود شيعيان بهتر مي دانند كه ما راست مي گوئيم يا دروغ‪.1‬‬
‫‪ -16‬حضرت علي در جنگ صفين مي گويد‪ :‬به لشكريان معاويه‬
‫ناسزا نگوييد و همينطور در قرآن آمده كه به بتهاي مشركين توهين نكنيد‪.‬‬
‫پس مي شود بفرمائيد زيارت عاشورا و لعن و نفرينهاي در آن چيست؟‬
‫آيا شما اهل سنت را از مشركين زمان پيامبر ص بي ارزشتر مي دانيد‬
‫كه به مقدسات ايشان توهين مي كنيد؟‬
‫‪ -17‬چرا در شهرهاي بزرگ ايران همچون تهران مسجدي براي اهل‬
‫سنت نمي سازيد؟ و چرا در اين شهرها اجازة ساخت مسجد را به ايشان‬
‫نمي دهيد؟ آيا در كشوري كه ادعاي وحدت شيعه و سني را دارد و رهبر‬
‫خود را ولي امر مسلمين جهان مي دانند نبايد مسجدي براي اهل سنت‬
‫‪2‬‬
‫كه جمعيت بزرگ مسلمين هستند موجود باشد؟‬
‫چنانچه در جواب بگوئيد‪ :‬ما شيعيان هم به مكه و مدينه مي رويم و در‬
‫مساجد اهل سنت نماز مي خوانيم و مسجد مسجد است و مسجد كه‬
‫شيعه و سني ندارد‪ ،‬بايد بگوئيم‪ :‬وقتيكه شما به مساجد اهل سنت مي‬
‫رويد امري عادي است و كسي از اهل سنت با شما كاري ندارد ولي آيا‬
‫اگر يك نفر سني در مسجدي از شيعيان در تهران يا جايي ديگر بيايد و‬
‫دست به سينه نماز بخواند بقيه مردم چگونه به او نگاه مي كنند و آيا‬
‫كاري با او ندارند و آيا او را مسخره نمي كنند؟‬
‫‪ -18‬در قرآن مسلمين به پيروي دعوت شده اند‪ -1 :‬خطاب به پيامبر‬
‫ص آمده كه پيروي كن از آنچه به تو وحي مي شود‪ -2 .‬خطاب به ساير‬
‫مسلمين پيروي از اصحاب ذكر شده است‪.‬‬

‫‪ 1‬به عنوان مثال چندين شيعه را مي شناسم كه بارها و بارها به كربل رفته اند و مي‬
‫گويند مكه را رها كن و بيا برو كربل‪ ،‬كربل بهتر است و صفايي ديگر دارد!!!‬
‫‪ 2‬يا چرا شبكه اي در تلويزيون براي اهل سنت نمي گذاريد؟ شما كه خيلي خود را بر‬
‫حهق مهي دانيهد و نبايهد از ايهن امور بترسهيد ‪ ،‬البتهه چقدر مهن سهاده هسهتم چون اينهها‬
‫سهايتهاي اينترنتهي اههل سهنت را ههم فيلتهر مهي كننهد ‪ ،‬آنوقهت مها شبكهه تلويزيونهي مهي‬
‫خواهيم‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫يعني روش نشر دين در بلد و نسل به نسل در طول تاريخ اين است‬
‫كه پيامبر مطابق وحي عمل مي كرده و اصحاب طبق روش پيامبر ص و‬
‫آيندگان طبق روش اصحاب‪ ،‬آيا ما اين روش كامل ً عقلي و منطقي را رها‬
‫كنيم و دنبال احاديثي برويم كه يك مشت فاسدالمذهب دروغگو كه‬
‫اطراف امامان را گرفته بوده اند نقل كرده اند‪.‬‬
‫‪ -19‬حضرت علي صريحا ً فرمان داده كه بپيونديد به اكثريت و بيشتر‬
‫مسلمانان (ملتزم شويد به سواد اعظم)‪.‬‬
‫چرا به فرمان او عمل نمي كنيد؟ و مي گوئيد اكثريت اعظم بايد‬
‫بپيوندند به تعداد كمتر؟‬
‫‪ -20‬سي سال است كه براي اولين بار در تاريخ ايران تمامي شئونات‬
‫كشور در دست شما و عقايد شماست‪ .‬چرا ميزان تورم‪ ،‬بي عدالتي‪،‬‬
‫تخريب وجهه ايرانيان در سطح بين المللي‪ ،‬دين گريزي جوانان‪ ،‬اعتياد‪،‬‬
‫بيكاري‪ ،‬طلق‪ ،‬مشكل مسكن و ازدواج و غيره‪ ...‬نسبت به زمان قبل از‬
‫انقلب چندين برابر شده است؟‬
‫‪ -21‬آيا شما شيعيان حاضر به ايجاد وحدت با خوارج هستيد؟ اگر حاضر‬
‫به چنين كاري نيستيد و مي گوئيد خوارج حضرت علي را لعن مي كنند و‬
‫دشمن او هستند‪ ،‬پس چطور انتظار داريد اهل سنت با شما متحد شوند؟‬
‫با اينكه شما ابوبكر‪ ،‬عمر‪ ،‬عثمان‪ ،‬عايشه و صحابه را لعن مي كنيد و با‬
‫آنها دشمن هستيد‪.‬‬
‫‪ -22‬شيعه معتقد است كه حضرت علي از كودكي نيز به عنوان‬
‫جانشين پيامبر ص معرفي شده و به براي اين ادعا به يوم النذار اشاره‬
‫دارد كه پيامبر ص خطاب به كسانيكه دعوت كرده بود فرموده‪ :‬هر كس‬
‫از شما ايمان بياورد او را به عنوان جانشين خود بر مي گزينم‪ ،‬كه فقط‬
‫علي بر مي‌خيزد و قبول مي كند‪.‬‬
‫حال سوال ما اين است كه مگر مسئله ايمان آوردن معامله است كه‬
‫بگوئيم هركس ايمان آورد فلن مقام را دارد؟ آيا پيامبر ص هيچگاه چنين‬
‫كاري مي كرده كه اي مشركين هر كس ايمان بياورد فلن مقام و منزلت‬
‫را صاحب مي شود‪ ،‬در قرآن نيز بيان شده كه هركس ايمان بياورد به نفع‬
‫خود كار كرده و هركس ايمان نياورد به خود ظلم كرده‪.‬‬
‫سوال بعدي اينكه مشركين و افراد مقابل هنوز نبوت محمد ص را‬
‫قبول نداشته اند آنوقت آيا پيامبرص بر سر جانشيني خود با آنها گفتگو‬
‫مي كرده است؟‬
‫‪ -23‬شيعه مي گويد‪ :‬مقام امامت و خلفت حضرت علي مقامي‬
‫الهي است‪ .‬ما مي پرسيم‪ :‬اگر اين مقام الهي بوده پس چرا حضرت علي‬
‫در جاهاي مختلف اين مقام را نكوهش كرده‪ ،‬مثل ً فرموده‪ :‬خلفت از آب‬
‫بینی بزغاله ای برای من کم ارزش تر می باشد (خطبه ‪ 3‬نهج البلغه) و‬
‫یا از لنگه کفشی برای من کم ارزش تر است‪ .‬آيا مقام الهي شايسته‬
‫اينگونه القاب است؟ آيا پيامبرص هيچگاه چنين سخناني در مورد نبوت‬
‫خود گفته بود؟ در خطبه ‪ 5‬آمده که پس از وفات پیامبرص‪ ،‬عباس و‬
‫ابوسفیان به حضرت علی پیشنهاد خلفت دادند و می خواستند با او بیعت‬

‫‪11‬‬
‫کنند که در جواب آنان فرمود اینگونه زمامداری چون آبی بدمزه و لقمه‬
‫ای گلوگیر است‪.1‬‬
‫‪ -24‬در رابطه با شورش اهل رده شيعه دائم به ابوبكر و اصحاب ايراد‬
‫مي گيرد كه چرا ايشان مانع الزكات را كشته اند و مي گويند‪ :‬اي واي بر‬
‫آنها گويندة ل اله ال الله را كشتند!!!‬
‫بايد گفت‪ :‬در ج ‪ 52‬بحارالنوار باب سیره وأخلقه و عدد أصحابه در‬
‫خبر دوم از حضرت صادق و موسی بن جعفر نقل کرده که اگر قائم قیام‬
‫کند به ‪ 3‬چیز حکم می کند که احدی از ائمه و پیغمبران حکم نکرده اند‪،‬‬
‫شیخ زانی را می کشد و مانع الزکاة را می کشد و ارث برادر به برادر‬
‫دینی که در عالم اشباح برادر بوده اند‪ ،‬می رسد‪.‬‬
‫از شيعيان مي پرسيم‪ :‬چرا امام زمان مانع الزكات را مي كشد؟ از‬
‫شيعيان مي پرسيم‪ :‬چرا حضرت علي ‪ 4000‬نفر گويندة لاله الالله را در‬
‫جنگ نهروان كشت؟ ‪ 4000‬نفري كه نه تنها لاله الالله مي گفته اند بلكه‬
‫حافظ سوره هاي قرآن هم بوده اند‪.2‬‬
‫‪ -25‬حضرت علی در خطبه ‪ 92‬نهج البلغه فرموده‪« :‬مرا واگذارید و‬
‫دیگری را به دست آرید»‪ .‬و فرموده‪« :‬من وزیر و مشاور باشم بهتر است‬
‫تا خلیفه و حاکم» (یعنی تا کنون مشاور و وزیر خلفا بوده ام)‪ .‬در اینجا باز‬
‫عالم شیعی می گوید‪ :‬منظور حضرت علی از اینکه مرا رها کنید این بوده‬
‫که شما توان عدل مرا ندارید!!! مي پرسيم‪ :‬چرا پیامبر ص به کفار و‬
‫مشرکین مکه این جملت را نگفت؟‪ ،‬طبق این عقیده‪ ،‬پیامبر ص هم باید‬
‫به اهالی مکه می گفته شما تحمل قوانین سخت اسلم را ندارید و توان‬
‫از بین بردن بتهایی که اجداد شما می پرستیده اند را ندارید و تحمل‬
‫خواندن نماز در پنج وقت را ندارید یا تحمل یک ماه روزه داری یا دادن‬
‫زکات و یا بقیه قوانین اسلم را‪ ،‬مگر حضرت علی می خواسته چکار‬
‫بکند؟‪ ،‬کارهایی که پیامبر ص در همان ابتدای بعثت با آن فرهنگ جاهلیت‬
‫و تعصب مردم انجام داد بسیار سخت تر بود‪.‬‬
‫‪ -26‬حضرت علی در نهج البلغه نامه ‪ 6‬به معاویه فرموده‪« :‬همان‬
‫کسانی با من بیعت کردند که با ابوبکر و عمر و عثمان با همان شرایط‬
‫بیعت کردند پس آنکه در بیعت حضور داشته نمی تواند خلیفه ای دیگر‬

‫‪ 1‬شيعههه مههي گويههد‪ :‬حضرت علي از نيههت ابوسههفيان آگاه بوده‪ ،‬چون ابوسههفيان قصههد‬
‫داشته ايجاد جنگ و تفرقه كند‪ ،‬در جواب مي گوئيم‪ :‬اولً‪ :‬موضوع بر سر القابي است‬
‫كهه حضرت علي بهه خلفهت داده چون آب بدمزه و لقمهه گلوگيهر و ثانياً‪ :‬چنانچهه امري‬
‫بهه ايهن مهمهي از جانهب خدا بوده كهه جزء اصهول مههم ديهن اسهت و ترك آن موجهب‬
‫انحراف اسهلم مهي شده‪ ،‬پهس علي مهي توانسهته قيام كنهد و البتهه پهس از آن اجازه‬
‫دخالت و تفرقه اندازي به ابوسفيان ندهد و اگر امام هدايتگر مردم جهان نتواند چنين‬
‫امور سهاده سهياسي را انجام دههد و خداونهد و فرشتگان و داشتهن علم غيهب ههم بهه او‬
‫كمكي نكند‪ ،‬پس معلوم مي شود ادعاهاي شما باطل است‪.‬‬
‫‪ 4000 2‬نفري كه چون مسيلمه كذاب ادعاي نبوت نداشته اند‪ 4000 ،‬نفري كه سوره‬
‫هاي جعلي نمهي سهاخته انهد‪ ،‬براسهتي اگهر بنها بهه ايراد گرفتهن باشهد دسهت چهه كسهاني‬
‫پرتر است؟ البته اهل سنت عاقل هستند و راه شيعيان را نمي روند و حضرت علي‬
‫را قبول دارنهد و هيچگاه بهه او توهيهن نمهي كننهد ‪ ،‬بنابرایهن بایهد گفهت‪ :‬آفریهن بر اههل‬
‫سنت‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫انتخاب کند و آنکه غایب بوده نمی تواند بیعت مردم را نپذیرد‪ .‬همانا‬
‫شورای مسلمین از آن مهاجرین و انصار است»‪.‬‬
‫در مقابل این نامه علمای شیعه دوباره دست به تاویل و بازی با کلمات‬
‫می زنند و می گویند‪ :‬در این نامه حضرت علی با زبان خود معاویه با او‬
‫صحبت می کرده است!!! چون معاویه امامت او از جانب خدا را قبول‬
‫نداشته و شورای مسلمین را قبول داشته پس امام هم به شورای‬
‫مهاجرین و انصار اشاره کرده است‪.‬‬
‫ما نمی دانیم چرا هر چه در احادیث و تاریخ به نفع شیعه است آنها‬
‫فوری آن را می پذیرند‪ ،‬ولی هرچه به ضرر آنهاست فوری شروع می‬
‫کنند به تاویل و تغییر دادن معنا و مفهوم آن‪ ،‬آیا به راستی اصول دین خدا‬
‫نیازی به تاویل و تفسير دارند؟ و اگر واقعا ً شیعیان در اين مسائل حق‬
‫دارند پس چرا اینقدر در اثبات آنها توضیحات لزم است؟ چرا پیامبر ص با‬
‫زبان ابوجهل و ابولهب با آنها صحبت نکرد؟ و به طور صریح گفت‪ :‬من از‬
‫جانب خدا برای هدایت مردم و نابودی بتها آمده ام‪ ،‬اگر واقعا امامت از‬
‫سوی خدا بوده نباید در تبلیغ آن کوتاهی کرد‪ ،‬تازه در زمان پیامبرص‬
‫شرایط بسیار سخت‌تر و تعداد یاران او کمتر بوده تا در زمان حضرت‬
‫علی که خود خلیفه بوده است‪ ،‬و از همه اینها گذشته گیریم که در این‬
‫نامه حضرت علی با زبان خود معاویه صحبت کرده‪ ،‬اما حضرت علی‬
‫همین سخنان را در مدینه نیز خطاب به تمامی مردم گفته است‪ ،‬آیا آنجا‬
‫هم داشته در پرده سخن می گفته؟ يا به زبان مردم آنجا سخن مي‬
‫گفته؟‪ ،‬در نهج البلغه در خطبه ‪ 173‬در مورد ویژگیهای رهبر اسلمی‬
‫فرموده‪« :‬اگر شرط انتخاب رهبر حضور تمامی مردم باشد هرگز راهی‬
‫برای تحقق آن وجود نخواهد داشت‪ ،‬بلکه آگاهان دارای صلحیت و رای و‬
‫اهل حل و عقد رهبر و خلیفه را انتخاب می کنند که عمل آنها نسبت به‬
‫دیگر مسلمانان نافذ است‪ ،‬آنگاه نه حاضران بیعت کننده حق تجدید نظر‬
‫دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابی دیگر خواهند‬
‫داشت»‪.‬‬
‫‪ -27‬حضرت علي در خطبه ‪ 205‬در جواب طلحه و زبیر فرموده‪:‬‬
‫«به خدا سوگند من به خلفت رغبتی نداشته و به ولیت بر شما علقه ای‬
‫نشان نمی دادم و این شما بودید که مرا به آن دعوت کردید و آن را بر‬
‫من تحمیل کردید»‪.‬‬
‫مي پرسيم‪ :‬آیا کسی نبوت حضرت محمد ص را بر وی تحمیل کرده‬
‫بود؟ یا خود پیامبرص از جانب خدا مامور بدان بود؟‪ ،‬پس چرا حضرت‬
‫علی در این جا نسبت به خلفت الهی فرموده‪ :‬علقه ای بدان نداشتم و‬
‫شما آنرا بر من تحمیل کردید؟ پس نتیجه می گیریم که دستوری از جانب‬
‫خداوند نبوده‪ ،‬و گرنه اولین مقصر خود حضرت علی می شود که در‬
‫گرفتن آن کوتاهی کرده و شما مطمئن باشید اگر دستوری از جانب‬
‫خداوند بود حضرت علی اجازه نمی داد احدی آنرا پایمال کند و‬
‫همینطور اصحاب پیامبر ص آن دستور را انجام می دادند و به کسی‬
‫اجازه نافرمانی در امر الهی را نمی دادند‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫‪ -28‬طبق خطبه ‪ 8‬نهج البلغه تقیه در بیعت رد می شود‪ ،‬در این خطبه‬
‫حضرت علی در مورد بیعت حضرت زبیر فرموده‪« :‬زبیر می پندارد با‬
‫دست بیعت کرده نه با دل‪ ،‬پس به بیعت با من اقرار کرده ولی مدعی‬
‫انکار بیعت با قلب است‪ ،‬بر او لزم است بر این ادعا دلیل روشنی بیاورد‬
‫یا به بیعت گذشته بازگردد»‪.‬‬
‫پس بيعت علي با ابوبكر‪ ،‬عمر و عثمان تقيه نبوده است‪.‬‬
‫‪ -29‬در جريان هجرت پيامبر ص از مكه به مدينه حضرت علي در‬
‫رختخواب پيامبر مي خوابد و از طرفي شيعه معتقد است كه پيامبر ص از‬
‫قبل و در يوم النذار علي را به عنوان جانشين خود معرفي كرده بود‪.‬‬
‫حال سوال ما اينجاست كه وقتي مشركين به داخل منزل پيامبر ص‬
‫ريختند تا او را بكشند و بجايش جانشين او را در رختخواب ديدند پس چرا‬
‫اقدام به قتل جانشين او نگرفتند؟ چون جانشين هركس بسيار مهم‬
‫است‪ ،‬و پس از شخص مذكور امور را به دست خواهد گرفت‪ ،‬مخصوصاً‬
‫در مورد پيامبر ص و حضرت علي‪ ،‬چونكه پيامبر بيش از پنجاه سال‬
‫داشته و علي جواني در حدود بيست ساله بوده و پس از او مدتها‬
‫حكومت مي كرده است‪.‬‬
‫‪ -30‬حضرت علی در خطبه ‪ 90‬نهج البلغه فرموده‪« :‬حجت خدا با‬
‫پیغمبر ما محمد ص تمام شد» (تمت بنبینا محمد حجته)‪ ،‬پس چرا شيعه‬
‫امامان را حجت مي داند؟‬
‫‪ -31‬آيا اگر حديث و روايت را از شيعه بگيريم ديگر چيزي براي گفتن‬
‫دارد؟‬
‫‪ -32‬در روايتي از شيعيان نقل شده كه حضرت علي از پيامبر در مورد‬
‫فضيلت ماه رمضان سوال مي كرد كه پيامبر ص اندوهگين مي شود و‬
‫مي گويد‪ :‬گويا بدترين خلق را مي بينم كه در اين ماه تو را به شهادت مي‬
‫رساند و‪ ،...‬حضرت علي مي پرسد‪ :‬آيا در آن هنگام ايمان من به سلمت‬
‫خواهد بود يا خير؟ كه پيامبر ص جواب مثبت مي دهد‪.‬‬
‫سوال ما اين است كه چطور امام معصوم از درستي ايمان خود سوال‬
‫مي كند؟ مگر شخص معصوم كافر از دنيا مي رود يا ناقص اليمان؟‬
‫چطور امام هدايتگر مردم جهان نمي داند خودش با ايماني سالم به آن‬
‫دنيا مي رود يا خير؟ اين چگونه امام‪ ،‬خليفه من عندالله‪ ،‬معصوم و‬
‫هدايتگر است؟ چطور امام مسئله اي به اين مهمي را نمي دانسته؟ مگر‬
‫علم غيب نداشته؟ مگر در اصول كافي حديثي نيست مبني بر اينكه‬
‫امامان قاتل خود را مي شناسند و از زمان مرگ خود باخبرند و حتي به‬
‫اختيار خويش مي ميرند‪ ،‬پس چرا حضرت علي از پيامبر مي پرسيده‪،‬‬
‫مگر خودش نمي‌دانسته؟‬
‫‪ -33‬در احاديث مورد قبول شيعه آمده كه تعيين كنندگان وقت ظهور‬
‫كذاب و دروغگو هستند‪ ،‬سوال ما اين است كه چرا مراجعي چون آيت‬
‫الله بهجت در هنگام قنوت خود گفته كه قاتل امام زمان به دنيا آمد يا‬
‫آخوندها و مراجع ديگر نيز گهگاه تعيين وقت مي كنند و سر مردم را گرم‬
‫مي‌كنند‪ ،‬مثل ً در جريان جنگ آمريكا با عراق مي گفتند‪ :‬در احاديث آمده‬
‫كه در آخرالزمان در عراق جنگي صورت مي گيرد كه بر سر طلي سياه‬

‫‪14‬‬
‫است و آن نفت است‪ ،‬يا مي گويند‪ :‬سفياني در ارتش فلن كشور ديده‬
‫شده است و مزخرفات ديگر‪ ،‬پس آيا اين تعيين كنندگان وقت ظهور جزء‬
‫كذابين نيستند و چرا مراجع ديگر آنها را رسوا نمي كنند؟ البته دليل آن‬
‫روشن است چون امام زماني وجود ندارد و شما به اين بهانه حكومت را‬
‫در دست گرفته ايد و زمام عقل و دين مردم را در اختيار داريد‪.‬‬
‫‪ -34‬در اصول كافي باب صفة العلم حديثي آمده به اين عنوان‪ :‬همانا‬
‫پيامبران درهم و دينار ارث ننهادند‪ .‬پس چرا شيعه دائما ً به فدك و ارث‬
‫فاطمه از پدرش اشاره مي كند؟‬
‫‪ -35‬شيعه دائم به حديث قرطاس اشاره دارد كه در آن پيامبرص‬
‫تقاضاي قلم و دوات مي كند و‪ ،...‬اما سوالت‪:‬‬
‫‪ -‬چطور پيامبر در آن ‪ 23‬سال به ياد اين مطلب نبوده و در هنگام‬
‫رحلت به ياد آن افتاد؟ آيا معقول است امري مهم را تا آن لحظه به تاخير‬
‫انداخت؟ آيا بهتر نبوده كه اولً‪ :‬پيامبر ص پس از جريان غدير خم در‬
‫مدينه (در پايگاه خلفت) نيز براي علي اخذ بيعت كند در صورتيكه چنين‬
‫نكرده‪ ،‬ثانياً‪ :‬براي مدتي علي را خليفه كند و خودش هم نظارت داشته‬
‫باشد يا او را پيش نماز كند و امور مهم را به او بدهد تا اين امر در ذهن‬
‫مردم جا بگيرد و امري عادي باشد‪ ،‬در صورتيكه پيامبر چنين نكرده‪.‬‬
‫‪ -‬كي و كجا پيامبر ص به خاطر سخن كسي مطلب و دستور الهي را‬
‫بيان نمي كند؟‪ 1‬چطور پيامبرص از ابوجهل‪ ،‬ابولهب و مشركين مكه‬
‫نترسيد و سخناني بزرگتر از اين گفت‪ ،‬از نابودي بتها و خدايان كعبه و‬
‫باطل بودن تثليث در مسيحيت و غيره‪ ،...‬و چنانچه شيعه بگويد در روايات‬
‫ديگر ما آمده كه پيامبر پس از بيرون رفتن اصحاب سخن خود را به علي‬
‫گفته‪ ،‬بايد بگوييم‪ :‬بحث ما در مورد اين حديث است نه احاديث ديگر‪،‬‬
‫شما كه بر اين امر تاكيد دارد و در كتبي چون سليم بن قيس هللي‪ 2‬آمده‬
‫و در ضمن امر الهي بايد به همه ابلغ شود و مگر اصحاب پيامبر ص از‬
‫مشركين مكه بدتر بوده اند؟‬
‫‪ -‬شما كه مي گوييد‪ :‬عمر گفته‪ :‬پيامبر هذيان مي گويد‪ ،‬و با اين سخن‬
‫او بين طرفداران علي و اصحاب ديگر كشمكش ايجاد شده‪ ،‬پس در واقع‬
‫ياران علي نيز در جلوي پيامبر ص صداي خود را بال برده اند و درگير‬
‫شده اند و مقصر هستند‪.‬‬
‫‪ -‬مگر به عقيده شما دو ماه قبل از اين جريان پيامبرص حضرت علي‬
‫را به عنوان جانشين خود معرفي نكرده بود؟ مگر براي او بيعت نگرفته‬

‫‪ 1‬شيعهه ايهن سهخنان را در مورد غديرخهم ههم بيان مهي كنهد كهه جبرئيهل چنهد بار آمهد و‬
‫دستور خلفت علي را داد ولي پيامبر در ابلغ آن مردد بود تا آيه آمد كه چنانچه بيان‬
‫نكنهي ماننهد ايهن اسهت كهه رسهالت خويهش را انجام نداده اي و در غديرخهم ايهن امهر‬
‫صورت مي گيرد‪ ،‬البته جالب اينجاست كه وقتي نوبت به ابلغ مطلب اصلي مي شود‬
‫پيامبر از كلمه مولي استفاده مي كند كه ‪ 27‬معني دارد و تاكنون بين شيعه و سني‬
‫بر سهر معناي خلفهت نزاع اسهت‪ ،‬آيها شخهص فصهيحي چون پيامهبر اينگونهه عمهل مهي‬
‫كند؟!‪ ،‬آن هم با دستور الهي‪.‬‬
‫‪ 2‬كتاب سهليم بهن قيهس مملو از دروغ اسهت و خود علماي شيعهه ههم آنرا رد كرده انهد‬
‫علمايي چون شيخ مفيد‪ ،‬كافي است خودتان آنرا بخوانيد تا به مزخرفاتش پي ببريد‬
‫ولي ظاهرا ً خرافيون و تفرقههه افكنان خيلي ايههن كتاب را دوسههت دارنههد‪ ،‬چون دكان‬
‫خوبي براي آنهاست‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫بود؟ پس تكرار آن براي چه بوده؟ و كسانيكه دستور الهي را زير پا‬
‫بگذارند و بيعت خود را بشكنند آيا به نوشته پيامبر اهميت مي دهند؟‬
‫‪ -‬پيامبر ص امي و بيسواد بوده‪ ،‬ولي در اين حديث فرموده‪ :‬قلم و‬
‫دوات بياوريد تا بنويسم (اكتب) در صورتيكه بايد مي گفته املء كنم‬
‫(املي)‪.‬‬
‫‪ -‬پيامبر ص كه سخن خود را نگفته پس شما از كجا فهميديد كه منظور‬
‫او بيان خلفت علي بوده؟ شايد منظورش ابوبكر بوده؟ و همانطور كه‬
‫قبل ً نيز گفتم نمي توانيد به سليم بن قيس و كتب ديگر اشاره كنيد و‬
‫بگوييد در آنجا پيامبر سخن خود را گفته‪.‬‬
‫‪ -‬اصول دين مي بايست در قرآن به طور صريح بيان شوند نه اينكه با‬
‫حديث ثابت شوند و تازه در اين حديث هم پيامبرص چيزي نگفته‪ ،‬پس اين‬
‫چه اصولي است؟ اين چه اصولي است كه به خاطر سخن يكنفر (عمر به‬
‫عقيده شيعه) بيان نمي شود؟‬
‫‪ -‬طبق اين حديث پيامبرص چيزي را كه موجب هدايت امت بوده و از‬
‫گمراهي آنها جلوگيري مي كرده‪ ،‬نگفته است‪ ،‬پس يعني همه مسلمين‬
‫گمراه هستند؟‬
‫‪ -36‬چرا هيچ وقت آخوندها بالي منبر موارد زير را به شيعيان نمي‬
‫گويند با اينكه خودشان اين موارد را قبول دارند‪:‬‬
‫‪ -‬جمله أشهد أن عليا ً ولي الله و أشهد أن عليا حجة الله جزء اذان و‬
‫ً‬
‫‪1‬‬
‫سنت نبي اكرم ص نيست‪ ،‬و ما تنها براي تبرك مي گوييم!!‬
‫‪ -‬عزاداري و سينه زني و زنجير زني جزء سنت پيامبر ص نيست و جزء‬
‫آداب و رسوم خود ما مي باشد‪.2‬‬
‫‪ -‬گذاشتن مهر در نماز جزء سنت پيامبر ص نيست و در زمان نبي اكرم‬
‫چنين چيزي نبوده و ما به خاطر سجده بر خاك اين مهر را اختراع كرده‬
‫ايم‪.3‬‬
‫‪ -‬چرا به مردم نمي گوئيد كه نام هيچ يك از امامان در قرآن نيست؟‬
‫همينطور نام فاطمه زهرا‪.‬‬
‫‪ -‬چرا در مورد ازدواج ام كلثوم دختر فاطمه زهرا با عمر بن خطاب و‬
‫ازدواج دو دختر از دختران پيامبر ص با عثمان‪ ،‬سخني نمي گوئيد؟‬
‫‪ -‬چرا به مردم نمي گوئيد كه مولوي‪ ،‬سعدي‪ ،‬خيام‪ ،‬عطار نيشابوري‪،‬‬
‫نظامي‪ ،‬سنائي‪ ،‬ابن سينا‪ ،‬غزالي و بسياري ديگر از مشاهير ايراني داراي‬
‫مذهب اهل سنت بوده اند؟‬
‫و البته دليل بيان نكردن اين موضوعات روشن است‪ ،‬چون ممكن‬
‫است در ذهن يكي از شيعيان جرقه اي بخورد و بخواهد خودش به فكر‬
‫تحقيق بيفتد و در آن هنگام مشت شما باز خواهد شد و پول خمس‬

‫‪ 1‬نمي دانم از كي بدعتها هم متبرك شده اند؟!!!‬


‫‪ 2‬البته اين ادعا نيز باطل است چون همه مردم اين امور را به نام دين و اهل بيت مي‬
‫دانند و هر چيهز ههم كهه جزء آداب و رسهوم باشد صهحيح نيست چون نوحهه سرايي در‬
‫اسلم باطل است و جزء اعمال جاهلي به شمار مي رود و شيعيان كشورهاي عربي‬
‫نيز اين امور را انجام مي دهند‪ ،‬پس آيا جزء آداب رسوم آنها نيز مي باشد؟‬
‫‪ 3‬واقعا ً خنده دار است كه پيامبر ص از تكنولوژي پيچيده تبديل خاك به مهر بي اطلع‬
‫بوده و آنرا به علي نياموخته ولي از طرفي مي گويند‪ :‬علوم گذشته و آينده در سينه‬
‫امامان است!!!‬

‫‪16‬‬
‫تعطيل خواهد شد و دكان شما بسته خواهد شد و صدها اتفاق ناگوار ديگر‬
‫به وقوع مي‌پيوندد‪.‬‬
‫‪ -37‬آخوندها و مراجع شيعه دائم مي گويند‪ :‬ديانت ما عين سياست‬
‫ماست‪ ،1‬سوال ما اين است كه چرا نام خليج فارس را خليج اسلمي يا‬
‫خليج مسلمين نمي گذاريد؟ مگر شما جمهوري اسلمي نيستيد؟ چرا در‬
‫اينجا به سياست و منافع ديگر مي چسبيد و به ديانت كاري نداريد؟‬
‫‪ - 38‬پس از انقلب و حتي هم اكنون و پس از گذشت سي سال از آن‪،‬‬
‫بارها و بارها ديده شده كه آخوندها و حتي جناب خامنه اي‪ 2‬بر بالي منبر‬
‫گفته است‪ :‬هنوز جامعه ما بطور كامل اسلمي نشده است و ما بايد‬
‫بيشتر تلش و كوشش به خرج دهيم تا معايب خود را رفع كنيم‪.‬‬
‫واقعا ً كه ما نمي دانيم به اين مغرضان چه بگوئيم؟ به جناب خامنه اي‬
‫بايد گفت‪ :‬چطور مكتب تشيع پس از گذشت ‪ 1400‬سال كار آكادميك در‬
‫حوزه ها و توسط علماي مختلف خود و همينطور با داشتن حكومتهاي‬
‫مختلفي چون صفويه و آل بويه و همينطور پس از گذشت سي سال از‬
‫انقلب خود در ايران و داشتن حكومت وليت فقيه باز هم نتوانسته اسلم‬
‫واقعي را پياده كند؟ و هنوز داراي معايبي مي باشد‪ ،‬آنوقت شما از صبح‬
‫تا شام نشسته ايد و به حكومت ابوبكر‪ ،‬عمر و صحابه ايراد مي گيريد كه‬
‫چرا در تعداد تكبيرها يا موارد ديگر اختلف كردند؟! يا چرا فلن كار را‬
‫درست انجام ندادند؟!‬
‫آيا اسلم نوپايي كه در آنوقت وجود داشته بايد از هرگونه لغزشي بر‬
‫كنار مي بوده است؟ ولي حكومت شما پس از سي سال نتواند اسلم‬
‫واقعي را پياده كند‪.‬‬
‫البته اي كاش حكومت شما تنها معايبي جزئي داشت‪ ،‬در صورتيكه ما‬
‫ميه هدانيمه هتنهاه هكاره هشماه هخرابكاريه هوه هبهه هانحطاطه هبردنه هاسلمه هوه هترويج‬
‫خرافات بوده است نه معايبي جزئي‪.‬‬
‫‪ – 39‬علمای شیعه برای توجیه لعن و نفرینهایی که می کنند روایاتی را‬
‫از کتب اهل سنت بیرون می کشند همچون اینکه روزی در مقابل پیامبر‬
‫ص شخصی به ابوبکر توهین کرد و ناسزا گفت و پیامبر ص سکوت کرده‬
‫‪3‬‬
‫و مانع این امر نشده است!!ه ( ) ‪ .‬بنابراین‪ ،‬این نشان می دهد که لعن‪،‬‬

‫‪ 1‬البته بهتر است بگويند‪ :‬ديانت ما نردباني براي سياست ماست‪.‬‬


‫‪ 2‬حتي جناب خامنه اي در تلويزيون مي گفت‪ :‬ما براي گرفتن حكومت انقلب نكرده‬
‫ايم بلكه براي برقراري اسلم انقلب كرده ايم!!!‪ ،‬ظاهرا ً جناب ولي فقيه فراموش‬
‫كرده كه ديانت ايشان عين سياست ايشان مي باشد و شعار اصلي انقلب يكي بودن‬
‫دين با سياست است‪ ،‬حال چطور براي دين و اسلم انقلب صورت گرفته نه براي‬
‫سياست و حكومت؟! از قديم گفته اند‪ :‬دروغگو كم حافظه است‪.‬‬
‫‪ -‬این روایت مخالف است با روایتی که در صحیح بخاری آمده که رسول خدا‬ ‫‪3‬‬

‫بخاطر خشمگین شدن ابوبکر صدیق به خشم آمدند‪ .‬عَنْ أَبِي الدّرْدَاءِ قَالَ‪:‬‬
‫كُنْتُ جَالِسًا عِنْدَ النّبِيّ إِذْ أَقْبَلَ أَبُو بَكْرٍ آخِذًا بِطَرَفِ ثَوْبِهِ حَتّى أَبْدَى عَنْ رُكْبَتِهِ‪ ،‬فَقَالَ النّبِيّ ‪« :‬أَمّا‬
‫صَاحِبُكُمْ فَقَدْ غَامَرَ»‪ .‬فَسَلّمَ وَقَالَ‪ :‬إِنّي كَانَ بَيْنِي وَبَيْنَ ابْنِ الْخَطّابِ شَيْءٌ فَأَسْرَعْتُ إِلَيْهِ‪ ،‬ثُمّ نَدِمْتُ فَسَأَلْتُهُ‬
‫أَنْ يَغْفِرَ لِي فَأَبَى عَلَيّ‪ ،‬فَأَقْبَلْتُ إِلَيْكَ‪ ،‬فَقَالَ‪« :‬يَغْفِرُ اللّهُ لَكَ يَا أَبَا بَكْرٍ» ثَلثًا‪ .‬ثُمّ إِنّ عُمَرَ نَدِمَ فَأَتَى مَنْزِلَ‬
‫أَبِي بَكْرٍ‪ ،‬فَسَأَلَ‪ :‬أَثّمَ أَبُو بَكْرٍ؟ فَقَالُوا‪ :‬ل‪ .‬فَأَتَى إِلَى النّبِيّ فَسَلّمَ فَجَعَلَ وَجْهُ النّبِيّ يَتَمَعّرُ حَتّى أَشْفَقَ‬

‫‪17‬‬
‫نفرین و توهین به ابوبکر اشکالی نداشته و ما نیز می توانیم اینکار را‬
‫انجام دهیم‪ ،‬هر چند که این روایت دروغ است و اساسی از صحت به‬
‫خاطر مخالفت با روایتی که در کتاب صحیح بخاری اهل سنت آمده است‬
‫تناقض دارد ولی متأسفانه روافض به دروغ و تهمت ناروا به هیچ کس‬
‫ابایی ندارند‪.‬‬
‫سوال‪ :‬طبق قرآن پیامبر ص برای مسلمین الگو و اسوه حسنه است‪،‬‬
‫ما می پرسیم‪ :‬اعراب و اشخاصی که در زمان پیامبره ص هبه دین اسلم‬
‫روی می آوردند یا حتی مسلمین فعلی و کسانی که می خواهند پیامبر ص‬
‫را اسوه خویش قرار دهند آیا دچار گمراهی نمی شوند؟! چون از طرفی‬
‫می‌بینند که پیامبر ص توهین و ناسزا به ابوبکر را خوب می داند ولی از‬
‫طرفی دیگر دختر همین ابوبکر را به همسری قبول می کند و اموال او را‬
‫در راه اسلم خرج می کند و همراه او از مکه به مدینه هجرت می کند و‬
‫اینقدره هاوه هراه هبهه هخوده هنزدیکه همیه هکنده هکهه هحتیه هافراده هتازهه هوارده هاوه هراه هبا‬
‫پیامبرص اشتباه می گرفتند‪ ،‬و به علت همین دوستی نزدیک او با پیامبر‬
‫ص هبوده که صحابه او را به عنوان جانشین پیامبره ص هقبول می کنند‪،‬‬
‫وگرنه مسلمین دیگری نیز در آن زمان بوده اند همچون کسانی که در فتح‬
‫مکه مسلمان شدند‪ ،‬ولی بطور حتم آن دوستی و نزدیکی خاص ابوبکر را‬
‫نداشته اند‪.‬‬
‫پس آیا اینها تناقض نیست؟ آیا پیامبر ص شخصی را دائم به خود نزدیک‬
‫می کرده ولی ناگهان در جایی دیگر او را طرد می کرده است؟!! آیا این‬
‫امور عقلی و منطقی است؟!! (برای شیعه هست)‬

‫أَبُو بَكْرٍ‪ ،‬فَجَثَا عَلَى رُكْبَتَيْهِ فَقَالَ‪ :‬يَا رَسُولَ اللّهِ وَاللّهِ أَنَا كُنْتُ أَظْلَمَ مَرّتَيْنِ‪ ،‬فَقَالَ النّبِيّ ‪« :‬إِنّ اللّهَ بَعَثَنِي‬
‫إِلَيْكُمْ فَقُلْتُمْ كَذَبْتَ وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ‪ :‬صَدَقَ‪ ،‬وَوَاسَانِي بِنَفْسِهِ وَمَالِهِ‪ ،‬فَهَلْ أَنْتُمْ تَارِكُوا لِي صَاحِبِي»؟ مَرّتَيْنِ‪،‬‬
‫فَمَا أُوذِيَ بَعْدَهَا‪( .‬بارى‪)3 6 6 1 :‬‬
‫نشسته بودم كه ابوبكر آمد در‬ ‫ترجمه‪ :‬ابو درداء ميگويد‪ :‬نزد نبي اكرم‬
‫حالي كه گوشة لباسش را گرفته و به اندازه اي بال زده بود كه زانويش‪ ،‬ديده‬
‫فرمود‪« :‬دوست شما‪ ،‬خود را دچار مشكلي كرده‬ ‫مي شد‪ .‬نبي اكرم‬
‫است»‪ .‬ابوبكر سلم كرد و گفت‪ :‬بين من و پسر خطاب بگو مگو پيش آمد‪ .‬او‬
‫را خشمگين كردم‪ .‬سپس پشيمان شدم و از او خواستم تا مرا ببخشد‪ .‬ولي‬
‫فرمود‪« :‬اي ابوبكر!‬ ‫او نبخشيد‪ .‬بدينجهت‪ ،‬خدمت شما رسيدم‪ .‬رسول خدا‬
‫خداوند تو را ببخشد»‪ .‬و اين جمله را سه بار تكرار كرد‪ .‬سر انجام‪ ،‬عمر نيز‬
‫پشيمان شد و به خانة ابوبكر رفت و پرسيد‪ :‬ابوبكر اينجاست؟ گفتند‪ :‬خير‪.‬‬
‫آمد و سلم كرد‪ .‬با ديدن او‪ ،‬چهرة پيامبر خدا‬ ‫آنگاه‪ ،‬نزد نبي اكرم‬
‫به او چيزي‬ ‫داشت دگرگون مي شد‪ .‬ابوبكر ترسيد (كه مبادا رسول خدا‬
‫بگويد) لذا دو زانو نشست و گفت‪ :‬يا رسول الله! سوگند به خدا كه من‬
‫فرمود‪« :‬همانا‬ ‫كوتاهي ‌كرده‌ام‪ .‬و اين جمله را دو بار‪ ،‬تكرار كرد‪ .‬نبي اكرم‬
‫خداوند مرا به سوي شما مبعوث كرد‪ .‬شما مرا تكذيب كرديد و ابوبكر مرا‬
‫تصديق كرد و با جان ومالش‪ ،‬مرا همراهي نمود‪ .‬آيا دوستم را برايم مي‬
‫گذاريد»؟ و اين جمله را دو بار تكرار نمود‪ .‬بعد از آن‪ ،‬هيچ كس ابوبكر را‬
‫اذيت نكرد‪( .‬مصحح)‬

‫‪18‬‬
‫مورد بعدی اینکه پیامبر ص در مورد اشخاصی که به خودش نیز توهین‬
‫میه هکردهه هانده هسکوته هاختیاره همیه هکردهه هوه هصبره هپیشهه همیه هکرده‪،‬ه هچون‬
‫همانطور که گفتیم اسوه و الگوی مسلمین دیگر بوده است‪.1‬‬
‫مورده هبعدیه هاینکهه هچراه هشماه هبطوره هگزینشیه هعمله همیه هکنیده هو هاحادیث‬
‫مورد پسند خود را بیرون می‌کشید؟!! احادیث فراوان دیگری نیز موجود‬
‫هستند که پیامبر ص مردم را از ناسزا گفتن به اصحابش منع کرده و این‬
‫در مورد حضرت ابوبکر نیز صادق است‪ ،‬و حتی احادیث بسیاری در مدح‬
‫حضرت ابوبکر وجود دارند ولی ظاهرا ًه چشمان شیعه آنها را نمی بیند و‬
‫البته آیات قرآن نیز گواه این امر هستند و در آیات بسیاری از مهاجرین و‬
‫انصار تمجید شده است‪.‬‬
‫مورد دیگر اینکه علمای شیعه توجه داشته باشند که چنانچه شخصی‬
‫ابوبکر را در حضور پیامبرص مورد سرزنش قرار داده در واقع اینکار را‬
‫در برابره رحمة هللعالمین انجام داده نه در برابر خمینی یا خامنه ای که‬
‫چنانچه کسی نگاه چپ به این افراد بکند حسابش با کرام الکاتبین است‪.‬‬
‫‪ -40‬سوال بعدی پیرامون رویت امام زمان است‪.‬‬
‫در مجلت داخلی ایران مرتب می خوانیم که افراد بسیاری در قم یا‬
‫جاهای دیگر پیدا شده اند که ادعای مهدویت داشته اند و این افراد کذاب‬
‫توسط نیروهای قضایی دستگیر و روانه زندان شده اند‪.‬‬
‫حال می پرسیم‪ :‬آیا رویت مهدی که در گذشته توسط شیعیان صورت‬
‫گرفته و داستانهای آن نیز در کتب مختلفی ثبت شده‪ ،‬آیا احتمال نمی‬
‫دهید که آن افراد نیز اشخاصی کذاب بوده اند و آن فرد شیعی را فریب‬
‫داده اند؟!!!‬
‫فراموش نکنید که در گذشته دستگاههای قضایی خیلی پیشرفته نبوده‬
‫اند تا این کذابین را دستگیر کنند‪.‬‬
‫‪ - 41‬شیعیان مرتب خطاب به اهل سنت می گویند‪ :‬طبق عقیدة شما‬
‫چرا پیامبره ص هجانشینی تعیین نکرده ولی ابوبکر تعیین کرده و عمر را‬
‫بجای خود گذاشته؟!‬
‫سوال ما این است که شما شیعیان منکر قیاس هستید و در کتب خود‬
‫(مثل اصول کافی) احادیثی دارید همچون اینکه امام شما ابوحنیفه را لعن‬
‫کرده (بخاطر قیاس کردنش) و دین با قیاس به دست نیاید و قیاس عمل‬
‫شیطان است و‪...‬‬
‫حال می پرسیم که چرا پس خودتان قیاس می کنید؟‬
‫چرا ابوبکر را با پیامبر ص قیاس می کنید؟‬
‫چرا غیر نبی را با نبی قیاس می کنید؟‬
‫و لزم به تذکر است که مردم با حضرت عمر بیعت کرده اند و باعث‬
‫خلفت او شده اند نه اینکه به زور و بطور انحصاری عمر توسط ابوبکر‬
‫خلیفه شده باشد‪.‬‬
‫پیامبرص فرستاده خدا بوده و کاری را بدون اذن الهی انجام نمی داده‪،‬‬
‫آن هم کاری به این مهمی‪ ،‬یعنی جانشینی و خلفت‪.‬‬

‫‪ 1‬در دوران خلفت ابوبکر و عمر نیز بارها می شده که شخصی به ایشان اعتراض‬
‫می کرده و البته ایشان منطقی برخورد می کرده اند‪.‬‬

‫‪19‬‬
‫هر عمل پیامبر ص بنام دین تمام می شده و چنانچه خطایی از خلفای‬
‫بعدی سر می زده‪ ،‬همه مردم آنرا از دید اسلم‪ ،‬قرآن و پیامبره ص می‬
‫دیده اند‪ ،‬همچون زمانی که خالد بن ولید به اشتباه اقدام به کشتن عده‬
‫ای کرد و پیامبر ص از این عمل اندوهگین شد و از آن اظهار برائت کرد‪.‬‬
‫از همه گذشته‪ ،‬چرا حضرت علی جانشینی انتخاب نکرد؟ و به هنگام‬
‫رحلت فرمود‪ :‬هرکاری خواستید بکنید‪.‬‬
‫‪-42‬ه هوقتیه هبهه هعلمایه هشیعهه هبگوییم‪:‬ه هدره هآیهه هولیته هکهه هموره هادعای‬
‫ْنن﴾ هجمعه هاست‪،‬ه هوه هچطوره هبرایه هیکه هنفر‬
‫ْنن﴾ هآمده‪،‬ه هوه ﴿اّلذِي َ‬
‫شماست‪،‬ه ﴿اّلذِي َ‬
‫(حضرت علی) آمده است؟ در جواب می گویند‪ :‬این جمع برای تکریم و‬
‫احترام به حضرت علی بوده است‪ ،‬نه جمعی که چند نفر بوده باشند!!!‬
‫می پرسیم‪ :‬پس چطور این تکریم در مورد پیامبر اسلم نیست؟ و در‬
‫بسیاری از آیات قرآن با انت (تو) یا ضمیره «ک» هو‪ ...‬به او خطاب شده‬
‫است‪ ،‬آیا شما علی را بالتر از پیامبر اسلم می‌دانید؟!!!‬
‫‪ - 43‬علمای شیعه می گویند‪ :‬آیا قهر کردن حضرت فاطمه با ابوبکر‬
‫دلیل بر نامشروع بودن خلفت ابوبکر نیست؟ و آیا این دلیل بر خلفت‬
‫الهی علی و حقانیت او نیست؟‬
‫سوال‪ :‬از علمای شیعه می پرسیم‪ :‬مگر شما امامت و خلفت حضرت‬
‫علی را جزء اصول دین نمی دانید؟ و مگر امور مربوط به دین از قرآن و‬
‫سنت به دست نمی آید؟ پس می شود بفرمائید که قهر کردن فاطمه چه‬
‫ربطی به اثبات امامت علی دارد؟! شما می بایست این ادعای دینی خود‬
‫را از کتاب و سنت به اثبات برسانید‪ ،‬نه از قهر کردن فلن با فلن‪ .‬شما‬
‫قصد دارید از هر چیزی که شده خلفت علی را بیرون بکشید‪.‬‬
‫‪ – 44‬ام کلثوم دختر حضرت علی به همسری عمر بن خطاب در آمده‬
‫استه ه(بهه هتواتره هدره هکتبه همختلفه هثبته هشده‪،‬ه هحتیه هکتبه هشیعهه ههمچون‪:‬‬
‫کافی‪ ،‬بحار النوار‪ ،‬تهذیب و تاریخ یعقوبی)‪.‬‬
‫سوال‪ :‬مگر در اسلم نیامده که با هم کفو خود ازدواج کنید؟ پس چرا‬
‫حضرت علی به این قانون اعتنایی نداشته است؟!‬
‫فراموش نکنید که دختر گرفتن از شخصی با دختر دادن به او تفاوت‬
‫دارد و دختر دادن بسیار مهمتر است‪( .‬شما می توانید از اهل کتاب دختر‬
‫بگیرید‪ ،‬ولی نمی توانید به آنها دختر بدهید)‪.‬‬
‫‪ - 45‬شیعه معتقد است که پس از رحلت نبی اکرم ص بیشتر اصحاب‬
‫ایشان مرتد شدند‪ ،‬چونکه دستور مهم خلفت و جانشینی حضرت علی را‬
‫زیر پا گذاشتند و در سقیفه بنی ساعده جمع شدند و ابوبکر را به خلفت‬
‫برگزیدند‪.‬‬
‫شیعیان در واقع ابوبکر و عمر و عثمان را غاصب خلفت الهی میدانند‬
‫و همینطور ظالم و ستمکار و به همین خاطر ایشان را لعن و نفرین می‬
‫کنند و بغض و کینه ایشان را به دل دارند و معتقد هستند که همیشه باید‬
‫امامی من عندالله و حجتی از جانب خدا بالی سر مردم باشد تا امت‬
‫اسلمی به انحراف نروند‪.‬‬
‫سوال‪:‬ه هطبقه هاینه هعقیدهه هحاصله هدسترنجه هپیامبره هاسلمه هدره ‪ 23‬هسال‬
‫زحمت و مجاهدت و نزول وحی و فرشتگان‪ ،‬فقط عده ای خاص و اندک‬
‫شده است و شیعه از طرفی دیگر معتقد است که همیشه باید حجتی از‬

‫‪20‬‬
‫جانب خدا برای مردم وجود داشته باشد‪ ،‬با این تفاسیر ما می پرسیم که‬
‫چنانچه امام زمان شما و حجت الهی شما نیز ظهور کند و مانند پیامبر‬
‫اسلم بر مردم حکومت کند‪ ،‬باز چه تضمینی می دهید که در انتهای کارش‬
‫اصحاب و یارانی مرتد تحویل اجتماع ندهد؟!!!‬
‫وقتی پیامبر اسلم با آن عظمتش و با آن کمکی که از جانب وحی الهی‬
‫و فرشتگان داشته در انتها یارانش مرتد شده اند‪ ،‬پس دیگر چه انتظاری‬
‫از مهدی صاحب الزمان شما می رود؟ آیا او بالتر و برتر از پیامبر اسلم‬
‫است؟!! آیا او کارش را بهتر از پیامبر اسلم انجام می دهد؟! آیا او دارای‬
‫معجزات و امدادهای بیشتری از جانب خداست؟!!!‬
‫آیا این تحقیر مقام پیامبر ص نیست؟!!!‬
‫‪-46‬ه هیکیه هازه هدلیله هدشمنیه هشیعیانه هباه هعمره هبنه هخطاب‪،‬ه هخلیفهه هدوم‪،‬‬
‫بخاطر یک سری از روایات است‪ ،‬و طبق آن شیعیان معتقدند که عمر و‬
‫اطرافیان او به خانه ای که فاطمه در آن بوده‪ ،‬هجوم برده اند و درب‬
‫منزل را سوزانده اند و باعث شهادت فاطمه زهرا و حتی جنین داخل‬
‫شکمش شده اند که نامش محسن بوده است‪.‬‬
‫سوال‪ :‬لطفا ً صحت این روایت را ثابت کنید و فراموش نکنید منظور ما‬
‫تنها و تنها اثبات موارد زیر بطور کامل است نه چیزی دیگر که بصورت‬
‫مبهم و گوشه و کنایه باشد‪:‬‬
‫‪-1‬آتش زدن منزل یا درب منزل‪.‬‬
‫‪-2‬سقط جنین‪.‬‬
‫‪-3‬شهادت فاطمه زهرا بخاطر این هجوم‪.‬‬
‫حتی روایاتی که در کتب اهل سنت پیرامون این مسئله موجود است و‬
‫علمای شیعه نیز دائم به آنها اشاره دارند تنها تهدید به سوزاندن منزل را‬
‫بیان می کنند نه اینکه اینکار عملی شده باشد و همچنین سقط جنین و‬
‫شهادت فاطمه نیز در آنها نیست‪.‬‬
‫دره هضمنه هلطفه هکردهه هوه هبهه هکتبیه هچونه هسلیمه هبنه هقیسه ههللیه هاشاره‬
‫نکنید‪ ،‬چون در چند قرن بعد ظهور یافته (قرن چهارم) و علمایی چون‬
‫شیخ مفید آنرا رد کرده اند‪.‬‬
‫‪ - 47‬شیعه معتقد است که خلفت الهی حضرت علی‪ ،‬ه غصب شده‬
‫است‪.‬‬
‫سوال‪ :‬اگر این منصب‪ ،‬منصبی الهی است‪ ،‬پس چگونه قابل غصب‬
‫شدن است؟‬
‫مگر کسی می توانسته نبوت پیامبر ص را غصب کند؟!!‬
‫علوه بر اینکه شیعه‪ ،‬امامت را بالتر از نبوت می داند‪ .‬اگر امامت‬
‫منحصره بهه وجوده شخصی خاص استه وه توسطه خداونده بهه اوه اهدا می‬
‫شود‪ ،‬پس آیا شخصی دیگر میتواند این مقام را از او بگیرد؟!‬
‫لزم به تذکر است که شیعه خلفت و امامت را جدا از هم نمی داند و‬
‫نمی تواند بگوید که خلفت علی غصب شده ولی امامت او پابرجا بوده و‬
‫منصب امامت را داشته است‪ ،‬و در واقع پس از رحلت نبی اکرمه ص‪،‬‬
‫امام بوده است‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫به اعتقاد شیعه‪ ،‬خلفت و امامت علی با هم بوده و هر دو الهی بوده و‬
‫از جانب خداوند اهدا شده‪ ،‬پس تنها متعلق به خود حضرت علی بوده نه‬
‫شخصی دیگر‪.‬‬
‫دره هواقعه هشیعهه همقامه هخلفته هراه هتنهاه هبرایه هکسیه همیه هدانده هکهه همنصب‬
‫امامت را نیز داشته باشد‪ ،‬پس خلفت جزئی از همان امامت است و‬
‫چیزی جدا از آن نیست و تنها امامی معصوم و من عندالله می تواند‬
‫خلیفهه هشود‪،‬ه هپسه هچطوره هاینه همنصبه هامامته هوه هخلفته هغصبه هشده‬
‫است؟!!!‬
‫‪ -48‬طبق داستانهایی که در کتب شیعه ثبت شده‪ ،‬عده ای از شیعیان و‬
‫علما توانسته اند که امام زمان را ببینند‪.‬‬
‫سوال‪ :‬مگر این افراد قبل ً مهدی را دیده بودند که متوجه شده اند او‬
‫مهدی است؟ و اگر خود مهدی خودش را معرفی کرده‪ ،‬پس مگر نمی‬
‫دانید که شهادت فرد در مورد خودش قابل قبول نیست؟ از کجا معلوم که‬
‫شخصی حقه باز نبوده که آن فرد شیعی را فریب داده و رفته؟‬
‫دره هضمنه هاینه هاشخاصه هدره هزمانه هزندهه هبودنه هنمیه هتوانستهه هانده هادعای‬
‫رویت مهدی را بکنند‪.‬‬
‫مورد معجزات و کرامات مهدی نیز مردود هستند و نمی توان به آنها‬
‫استناد کرد‪ ،‬چون بطور خلصه‪:‬‬
‫اول ًه‪ :‬هاینه هداستانهاه هپسه هازه همرگه هاینه هاشخاصه هجمعه هآوریه هشدهه هانده هو‬
‫صحت و سقم آنها مشخص نیست و از کجا معلوم که دروغ نباشند؟ خود‬
‫آن افراد نیز نمی توانسته اند این داستانها را بنویسند و در جایی پنهان‬
‫کنند‪ ،‬چون ممکن بوده به دست مردم بیفتد و او را کذاب بخوانند‪ .‬اگر هم‬
‫نوشته اند و در جایی گذاشته اند و بعد از اینکه مرده اند توسط شخصی‬
‫دیگر انتشار داده شده‪ ،‬پس دوباره می گوئیم که شهادت فرد در مورد‬
‫خودش قابل قبول نیست‪.‬‬
‫ثانیا ً‪ :‬معجزه مخصوص انبیاء بوده برای اثبات نبوت خویش و بخاطر‬
‫اینکه در قرآن ذکر شده اند ما نیز به آنها ایمان داریم و شما نمی توانید‬
‫معجزات مهدی را با آیات قرآنی و معجزات انبیاء قیاس کنید‪.‬‬
‫ثالثا ً‪ :‬این داستانها و روایات‪ ،‬جزء اخبار واحد هستند و با خبری واحد‬
‫برای کسی معجزه ثابت نمی شود‪ .‬معجزات انبیاء در حضور مردم بوده تا‬
‫باعثه هایمانه هآوردنه هآنهاه هشود‪،‬ه همعجزاته همهدیه هدره هوسطه هبیابانه هبرای‬
‫شخصی شیعه بوده که او را هم قبول داشته و ما نمی دانیم فایده این‬
‫معجزات چه بوده است؟!!‬
‫رابعا ً‪ :‬برخی از این داستانها ادعای داشتن علم غیب برای مهدی می‬
‫کنند که مخالف با آیات قرآن است که حتی پیامبر ص غیب نمی دانسته‬
‫(اعراف‪ 188/‬و انعام‪ )50/‬و بنابراین مردود هستند‪.‬‬
‫خامسا ً‪ :‬متن و محتوای بسیاری از این روایات دارای خرافات است و‬
‫نمی تواند مورد پذیرش قرار بگیرد (و یا در مورد خمس هستند که البته‬
‫دلیل آن روشن است)‪.‬‬
‫سادساً‪ :‬از کجا معلوم که این کارهای خارق العاده معجزه بوده و نوعی‬
‫سحر و جادو و یا شعبده نبوده است؟‬
‫شما که همراه آن شیعه نبوده اید تا این موضوع را بفهمید؟‬

‫‪22‬‬
‫آن شیعیان که دانشمند نبوده اند و یا علم جادوگری یا شعبده بازی‬
‫نداشته اند تا متوجه شوند‪ .‬ساحران فرعون با علم سحر آشنا بوده اند و‬
‫فور ی همتوجه هم ی هشونده هکه هکار حضرته هموس ی هسحره هنیسته وه معجزه‬
‫است‪ ،‬در زمان پیامبره ص هنیز در میان مردم فصاحت کلم رواج داشته‬
‫است‪ ،‬و قرآن نیز دارای فصاحت و بلغت است و معجزه می باشد و به‬
‫همین خاطر کافران نتوانستند مانند آنرا بیاورند‪.‬‬
‫پس نمی توان رویت مهدی توسط دیگران را قبول کرد (البته دلیل آن‬
‫روشنه است‪،‬ه چونه چنی ن هشخصیه وجوده ندارد‪،‬ه هیعنیه محمده هب ن هالحسن‬
‫العسکری)‪.‬‬

‫تناقضات‬
‫‪-1‬‬
‫الف‪ :‬يک جا مي نويسند‪ :‬وقتي ابوبکر به همراه اطرافيانش از سقيفه‬
‫به سمت مسجد مدينه مي رفتند اطرافيان او هر کس را در راه مي ديدند‬
‫مي زدند و با زور بيعت ميگرفتند!! و اين اخذ بيعت در جوي آکنده از‬
‫ترس و رعب و تهديد‪ ،‬بعمل آمد‪.‬‬
‫ب‪ :‬در جايي ديگر مي گويند‪ :‬اي واي! چرا هنوز آب غسل بدن پيامبر‬
‫خشک نشده با انتخاب ابوبکر هلهله و شادي براه انداخته و در کوچه ها‬
‫جشن و پايکوبي مي کردند؟‬
‫ج‪:‬ه هبالخرهه همعلومه هنيسته هجشنه هوه هپايکوبيه هوه هشاديه هبودهه هياه هترسه هو‬
‫خفقان و ارعاب و تهديد و کتک کاري؟ براستي مردم چرا پس از قتل‬
‫حضرت عثمان با آن وضع فجيع‪ ،‬شادي کنان و هلهله کنان براي بيعت به‬
‫سمت خانه حضرت علي رفتند؟ و آيا نعوذ بالله حضرت علي که کامل ً با‬
‫قتل حضرت عثمان مخالف بود در اين هلهله و شادماني نقشي داشت؟‬
‫كه اگر هلهله اي در سوگ نبي اكرم بوده باشد ابوبكر را در آن شريك‬
‫بدانيم؟‬
‫‪-2‬‬
‫الف‪ :‬محقق شيعه مي گويد‪ :‬زيارتنامه عاشورا قطعا ً متعلق به معصوم‬
‫استه هبرايه هاينه هکهه اينه زيارتنامهه ازه فصاحته هوه بلغته هبالييه برخوردار‬
‫است‪ .‬ب‪ :‬خطبه علي در ستايش از حضرت عمر رضي الله عنه (لله‬
‫بلد فلن) بنا به عقيده شيعه متعلق به علي نيست هر چند از فصاحت‬
‫باليي برخوردار بوده و دقيقا ً مانند لحن و شيوه کلم علي باشد‪.‬‬
‫‪-3‬خطبه شقشقيه با اينكه خبر واحد است و راوي آن عكرمه (از‬
‫خوارج)ه هصحيحه هاسته ههه هخطبهه هللهه هبلده هفلنه هدره هستايشه هاز‬
‫حضرته هعمره هرضيه هاللهه هعنه‪،‬ه هصحيحه هنيسته هزيراه هخبره هواحد‬
‫است و راوي آن مغيره!!!‬
‫‪-4‬در تمام داستانها و سخناني که از آن روزگاران (پس از رحلت‬
‫پيامبر)ه هدره هکتابهاه هنقله هشدهه هحتيه هيکه همورده هاشارهه هبهه هغصب‬
‫خلفت و زير پا گذاشتن آيه قرآن و فرمان پيامبر ص نيست‌؟‬
‫و اگر موضوع خفقان را پيش مي کشيد چگونه اصل واقعه‬
‫غدير توسط ‪ 110‬نفر از اصحاب نقل شده است؟ زيرا اگر به‬
‫زعم شما اين واقعه مستقيما ً مربوط به خلفت بوده حتي يک‬

‫‪23‬‬
‫نفر هم نبايد جرات نقل آنرا داشته باشد‪ .‬آيا اين دو مطلب با‬
‫يکديگر در تناقض نيستند؟‬
‫‪-5‬وقتي مي خواهند بگويند‪ :‬منظور خداوند در آيه غار پيامبر ص‬
‫بوده که از ناحيه خدا آرامش بر او فرستاده شد و نه ابوبکر‪.‬‬
‫ميه هگويند‪:‬ه هپيامبر ه ص هههمه هماننده هبقيهه هانسانهاه هبشره هبودهه هو‬
‫‪  ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫ناراحت مي شده و‪ ...‬و به آيه‪﴿ :‬‬
‫‪ ﴾   ‬ههاشارهه هميه هکننده هوليه هوقتيه هميه هخواهند‬ ‫‪‬‬
‫جريانه هقلمه هوه هدواته هخواستنه هپيامبره ص هراه هپيشه هبکشنده همي‬
‫گويند‪ :‬چرا عمر گفت اين مرد هذيان مي گويد و مگر قرآن‬
‫‪ ﴾ ‬و پيامبر با‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫نگفته‪﴿ :‬‬
‫خداوند در ارتباط بوده و مويد به تاييدات الهي بوده و‪...‬‬
‫َ‬
‫ه ﴾ (يعني يک نفر) به پيامبر بر مي‬ ‫‪-6‬در آيه غار ضمير (ه) ﴿وَأيَّد َ ُ‬
‫گردد‪.‬ه الذينه در آيهه ﴿إِّنمَ ا وَلِّي ُكمُ اللّهُ﴾ هيعنيه جمع بهه عليه بره مي‬
‫گردد‪ .‬ولي اگر الذين مي تواند خطاب به يک نفر باشد چرا «ه»‬
‫﴿وَأَيَّدَهُ ﴾ نبايد خطاب به دو نفر باشد؟!!! يا خطاب به يک نفر‬
‫يعني ابوبکر؟‬
‫‪-7‬شما در جايي مي گوييد‪ :‬پس از نبي اکرم همه مردم مرتد‬
‫شدنده هبهه هجزه ‪ 3‬هنفر‪.‬ه هوه هدره هجايه هديگره هميه هگوييد‪:‬ه هعلته هعدم‬
‫پرداخت زکات و شورش عليه ابوبکر اين بود که خلفت او را‬
‫قبول نداشتند ولي سوال اينجاست‪ :‬همه به جز ‪ 3‬نفر که بنا به‬
‫اعتراف شما مرتد شده بودند‪ .‬آيا مرتدين اين همه غم دين‬
‫داشته اند که حاضر شده اند به خاطر چيزي که به آن اعتقاد‬
‫ندارند خودشان را به کشتن بدهند؟!!! آيا خنده دارتر از اين‪،‬‬
‫لطيفه اي شنيده‌ايد‌؟ و خنده دارتر اينكه اين مرتدان رفته اند و‬
‫با عده اي مرتد ديگر جنگيده اند!!!!‬
‫‪-8‬حضرت علي و فاطمه هميشه در فقر بوده اند‪ .‬و به عقيده‬
‫شيعه سوره «هل أتي» در مدح آنان نازل شده که سه روز غذا‬
‫نداشتند و غذاي خود را به يتيم و فقير و اسير دادند به نحوي‬
‫که حسن و حسين (که کودک بودند) به حالتي نزديک به مرگ‬
‫رسيده بودند‪ .‬سئوال‪ :‬اتاق فاطمه که داخل مسجد بوده پس‬
‫دره جريانه اخذه بيعته اجباريه حضرت علي را از کجاه به کجا‬
‫بستند و بردند و حضرت فاطمه از کجا در راه آمدند به مسجد‬
‫براي ايراد خطبه فدکيه و‪...‬؟ پاسخ شيعه‪ :‬نه‪ ،‬حضرت علي يک‬
‫خانه دوم هم کنار قبرستان بقيع داشته اند!!‪ /‬وقتي سائل وارد‬
‫مسجده هشده هحضرته هعليه هانگشتريه هخوده هراه هکهه هبسياره هگران‬
‫قيمت بود (قيمت يکسال خراج يمن !!!) به او بخشيد‪ .‬و آيه ﴿‬
‫إِّنمَا َولِّي ُكمُ اللّهُ﴾ در مدح و تعيين ايشان به خلفت نازل شد‪ .‬به هر‬
‫حال ايشان فقير بودند يا ثروتمند؟ و براي اينهمه تناقض چه‬
‫پاسخي داريد؟ شايد تقيه!!!!!‬

‫‪24‬‬
‫‪-9‬افرادي که از اول عمر همراه پيامبره ص هبوده و در هر غم و‬
‫سختي يار و ياور او بوده و با او رابطه خويشاوندي داشته و از‬
‫طرفه اوه سمتهاي متعدديه را داشتهه انده و پسه از او خليفه‬
‫شده اند نمي توانند حکم حکومتي صادر کنند ولي کساني که‬
‫يکه هشبهه مجتهده هشدهه انده ميه تواننده مثل ًه خلفه نظره شوراي‬
‫نگهبانه هحکمه هحکومتيه هصادره هکردهه هوه هکانديداهايه هرده هصلحيت‬
‫شده رياست جمهوري را تاييد کنند! يا حکم اعدام صادر کنند يا‬
‫حکم تخريب مسجد بدهند و‪...‬‬
‫‪-10‬الف‪:‬ه هوقتيه هحضرته هابوبکره هخليفهه هشدهه هبوده هبسياريه هادعاي‬
‫پيامبري کرده بودند و بسياري از قبايل نيز شورش کردند و هر‬
‫لحظه بيم حمله قبايل راهزن به مدينه مي رفت و مدينه در‬
‫جويه هازه هتهديده هوه هرعبه هفروه هرفته هو‪...‬ه هابوبکره هباه هسياسته هو‬
‫مصلحت جويي خاص خود نه تنها شورش رده را سرکوب بلکه‬
‫چنان تثبيتي به مرکزيت اسلم داد که حضرت عمر توانست در‬
‫زمان حکومتش سه امپراطوري را به زانو درآورد‪ . 1‬ب‪ :‬شيعه‬
‫معتقد است علت عدم موفقيت حضرت علي قتل عثمان بود‬
‫ولي آيا اگر ايشان به جاي ابوبکر خليفه شده بودند مشکلت‬
‫شديدتري پيش رو نداشتند؟ ج‪ :‬شيعه معتقد است وقتي امام‬
‫زمان ظهور مي کنند جهان مملو از ظلم و جور است و ايشان‬
‫موفق به پيروزي و تسلط بر جهان مي شوند (در حاليکه بايد‬
‫در ابتدا امامت خود را ثابت کنند چيزي که براي حضرت علي‬
‫ثابت شده بود علوه بر اينکه حضرت علي ياران بسياري نيز‬
‫داشته و‪ ) ...‬آيا اين تناقض نيست که امام زمان در شرايط‬
‫بسيار سخت تر و با ياوران کمتر موفق مي شوند ولي حضرت‬
‫علي موفق نشدند؟ و اگر قضا و قدر و خواست خدا را مطرح‬
‫مي کنيد حريف شما نيز در مقابل‪ ،‬همين پاسخ را مي دهد‪.‬‬
‫‪-11‬در کتب شيعه به حد تواتر اين روايت وجود دارد که‪ :‬پس از‬
‫پيامبر اکرمه ص ههمه مردم مرتد شدند به جزه ‪ 3‬هياه ‪ 5‬هنفر‪ ،‬از‬
‫سوي ديگر اين مطلب نيز به حد تواتر در کتب شيعه وجود‬
‫دارد که بيشتر انصار و عده زيادي از سران اصحاب خواستار‬
‫بيعته هباه عل ي هبودهه هو حت ي هتاه مدتيه هباه ابوبکره بيعته نکردند‪.2‬‬
‫اکنون اگر اين دو مطلب (ارتداد همه به جزه ‪ 3‬هنفر و علقه‬
‫همه به علي به جز چند نفر) تناقض نيست پس چيست؟ و اگر‬
‫هم توجيه مي‌کنيد که بيعت آنها با ابوبکر موجب ارتداد است‬
‫اول ًه طبقه هعقيدةه هشماه هعدهه هايه هازه هاينه هافراده هتاه همدتيه هبيعت‬
‫نکردنده هوه هدره هثانيه هحضرته هعليه ههمه هبيعته هکردنده هپسه هنعوذ‬
‫بالله‪...‬‬

‫‪ 1‬ابوبكهر بها ايهن كار خود باز ههم خدمهت بزرگهي بهه اسهلم نمود و ايهن را نيهز بهه خدمات‬
‫قبلي خود اضافهه كرد و از نظهر اينجانهب بهتريهن نمره و امتياز را مهي توان بهه حضرت‬
‫ابوبكر داد‪.‬‬
‫‪ 2‬بهه عنوان مثال‪ ،‬شيخ شرف الديهن (عالم شيعهه) در الفصول المهمهة نام ‪ 250‬نفر از‬
‫سران اصحاب را آورده که طرفدار علي بوده اند‪.‬‬

‫‪25‬‬
‫‪-12‬در حديث است که روزي پيامبر اکرمه ص هبه همراه حضرت‬
‫و حضرت ابوبکر و حضرت عثمان بر روي کوهي‬ ‫عمر‬
‫بودند‪ .‬کوه شروع به لرزيدن کرد پيامبرص فرمودند‪ :‬اي کوه‪،‬‬
‫نلرز که بر تو نبي و صديق و دو شهيد است‪ .‬شيعه با تمسخر‬
‫ميه پرسد‪:‬ه مگره کوهه مي‌لرزد؟ه وليه هوقتيه هديواره کعبهه (‌يعني‬
‫خانه خدا) براي تولد طفلي از هم باز مي شود و دوباره هم‬
‫بستهه همي‌شوده هپسه هچراه هنبايده هکوهه هزيره هپايه هپيامبره هخداه هفقط‬
‫‪1‬‬
‫بلرزد؟‬
‫‪-13‬الف‪ :‬سني مي گويد‪ :‬در جريان صلح حديبيه حضرت عليه‬
‫اطاعت امر پيامبر را در پاک کردن نام ايشان نکرد و پيامبر‬
‫ص هبا انگشت مبارک خودشان نام خود را پاک کردند‪ .‬شيعه‬
‫پاسخ مي دهد که عمل حضرت علي از شدت احترام و علقه‬
‫بهه هنبيه هاکرمه هبودهه هاست‪.‬ه ه هب‪:‬ه هشيعهه هميه هگويد‪:‬ه هچراه هعمره هو‬
‫‪2‬‬
‫ابوبکره هازه هجيشه هاسامهه هتخلفه هکردند؟( ) هسنيه هميه هگويد‪:‬ه هاز‬
‫شدت علقه نگران حال پيامبر اکرمه ص هبوده اند‪ .‬ولي شيعه‬
‫اين موضوع را قبول نمي کند‪ .‬آيا اين تضاد در نقد و تجزيه و‬
‫تحليل يک مساله نيست؟‬
‫‪ -14‬الف‪ :‬حضرت محمد ص آخرين نبي هستند‪ .‬ب‪ :‬حضرت علي‬
‫امام اول تعيين شده از جانب خدا هستند‪ .‬ج‪ :‬مقام امامت از‬
‫مقام نبوت بالتر است‪ .‬د‪ :‬حضرت محمد آخرين پيامبر‪ ،‬مقام‬
‫حضرت علي بالتر از مقام نبوت !!!!!‬
‫‪-15‬خداونده و رسول اکرم سهه مژدهه به مسلمانهاه دادند‪.‬ه خداوند‬
‫وعده حفظ قرآن از نابودي و سركوب شورش رده و پيامبر‬
‫اکرم وعده فتح سه امپراطوري توسط مسلمانها را به آنها داد‪.‬‬
‫جالب است که هر سه اين مژده ها به دست حضرت عمر و‬
‫حضرت ابوبكر و تحت فرماندهي و پافشاري و سياستمداري‬
‫آنها عملي شد!‬
‫‪-16‬الف‪ :‬عمر احاديث پيامبر را سوزاند تا فضايل علي را کتمان‬
‫کند‪ .‬ب‪ :‬حضرت عمر رضي الله عنه آيات قرآن را جمع آوري‬
‫کرده هتاه هجلويه هنابوديه هآنه هگرفتهه هشود‪.‬ه هج‪:‬ه هشيعهه همعتقده هاست‬
‫‪ 300‬هآيه قرآن در ستايش علي و مقدار زيادي از آيات قرآن‬
‫نيز در نکوهش عمر و ابوبکر است‪ .3‬اکنون آيا مورد ج با مورد‬
‫الف و ب در تناقضي مسخره نيست؟‬

‫‪ 1‬خرافات و چرنديات كتب شيعه (غلت و صفويه) در دنيا نظير ندارد‪ ،‬آنوقت خنده دار‬
‫اسههت كههه هميههن شيعيان وقتههي بهها مذاهههب ديگههر اسههلمي روبرو مههي شونههد از‬
‫سختگيرترين منتقدان خواهند شد‪.‬‬
‫‪ - 2‬قابل ذکر است که حضرت ابوبکر صدیق در لشکر اسامه نبودند‪ ،‬اما عمر‬
‫‪ ،‬بنابر درخواست ابوبکرصدیق از اسامه که عمر را اجازه بدهد که در مدینه‬
‫با ایشان باشد که به وی نیاز داشتند‪ ،‬و اسامه درخواست ایشان را قبول کرد‪.‬‬
‫مصحح)‬ ‫( ُ‬
‫‪ 3‬آياتي ديگر را نيز به امام زمان مرتبط مي كنند‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫‪-17‬الف‪ :‬چرا مردم‪ ،‬پيامبر اکرم را دفن نکرده به سرعت ابوبکر‬
‫راه هبهه هخلفته هانتخابه هکردند؟ه هب‪:‬ه هپيامبره هبهه ههره هحاله هافراد‬
‫متعددي را جهت تدفين داشتند‪ .‬چرا مردم‪ ،‬عثمان را به خاک‬
‫نسپرده و همانوقت براي بيعت به طرف خانه حضرت علي‬
‫هجوم آوردند؟‬
‫‪-18‬ازدواج حضرت عمر با ام کلثوم دختر علي و فاطمه يک رسم‬
‫عادي و پيش پا افتاده بوده و چندان موضوع مهمي نيست‪/‬‬
‫ولي ازدواج علي با فاطمه‪( ...‬فکر مي کنم نيازي به توضيح‬
‫نباشد)‪.‬‬
‫‪-19‬دولتيه هکهه هتمامه هاصوله هخوده هراه هبره همبنايه همذهبه هميه هدانده هو‬
‫مذهبه هخوده هراه هبهترينه همذهبه هجهانه هو هسياسته هخوده هراه هعين‬
‫ديانته خود مي داند‪،‬ه با بدترين و گمراه ترين مکاتبه فکري‬
‫يعني ملحدين و کساني که خداوند را قبول ندارند (يعني بدتر‬
‫از مشرکين مکه) با چين و شوروي و کوبا گرم‌ترين روابط‬
‫تجاري و سياسي را دارند آيا اين با مباني فکري و عقيدتي و‬
‫حتيه هفقهيه هآنهاه همبنيه هبره هممنوعيته هرابطهه هباه هچنينه هدوليه هدر‬
‫تناقض نيست و اگر مساله مصلحت را پيش مي کشيد پس‬
‫چرا ‪ 1400‬سال به حضرت عمر و حضرت ابوبکر انگ بدعت‬
‫مي زديد؟ به هر حال شما با قياس مخالفيد از کجاي احاديث و‬
‫آيات قرآن چنين حکمي را استخراج کرديد؟‬
‫‪-20‬در حديث کساء مي گوييد‪ :‬پيامبر اکرم ص به ام سلمه گفت‪:‬‬
‫اهل بيت فقط و فقط اين چهار نفرند (علي – فاطمه ‪ -‬حسن‬
‫و حسين) و ام سلمه را حتي با تمام خوبي و نيکي و اصراري‬
‫که دارد جز اهل بيت ندانستند ولي در جايي ديگر مي گوييد‪:‬‬
‫پيامبره اکرمه ص هفرمود‪:‬ه «سلمان منا أهل البيت» ‪ :‬سلمان از‬
‫اهل بيت ما است! براستي هيچ زني در كل تاريخ ‪ 14‬قرني كه‬
‫تا كنون از اسلم گذشته به اندازه خديجه نقش موثر و مهمي‬
‫در اسلم‪ ،‬نداشته است ولي شيعه او را جز اهل بيت نمي‬
‫داند! براستي چرا؟‬
‫‪-21‬افرادي مانند تيجاني مي گويند‪ :‬علت شورش رده اين بوده که‬
‫مردمه هسايره هقبايله هخلفته هابوبکره هراه هقبوله هنداشتند!ه هولي‬
‫مسلمان که بودند پس چرا ابوبکر آنها را مي کشت؟ سئوال‬
‫اينجاست‪ :‬آيا آنه ‪ 4‬هنفري که مردم قبائل دور آنها جمع شده‬
‫بودنده هوه هادعايه هپيامبريه هداشتنده هبهه هخاطره همخالفته هباه هابوبکر‬
‫ادعايه هپيغمبريه هکردند؟؟ه هسئواله هجالبتر‪:‬ه هحضرته هعليه همي‬
‫توانستند همراه با قبيله بني هاشم و کمکهاي ابوسفيان به آنها‬
‫پيوسته و خلفت را پس بگيرند‪ .‬آري‪ ،‬وقتي يک به اصطلح‬
‫دانشمنده هدربارهه همسائله هتاريخيه اينگونهه هقضاوته هميه هکنده هچه‬
‫انتظاري از مداحان و مردم عادي مي رود؟ براستي خوارج هم‬
‫که مسلمان آن هم از نوع خيلي دو آتشه بودند چرا حضرت‬
‫علي در عرض يکساعت ‪ 4‬هزار نفر از آنها را کشت؟‬

‫‪27‬‬
‫‪-22‬برخيه هازه هنويسندگانه هشيعهه هماننده هتيجانيه هيکسريه هازه هاحاديث‬
‫پيامبره هاکرمه ص ههراه همطرحه هميه هکننده همبنيه هبره هاينکهه هايشان‬
‫فرمودند‪ :‬پس از هيچ پيامبري امت اختلف نکردند مگر اينکه‬
‫بدترين افراد زمام کار را به عهده گرفتند و يا اينکه پس از من‬
‫حاکمان بدي روي کار مي آيند و از اينگونه احاديث‪ ...‬سئوال‬
‫اينجاست‪:‬‬
‫‪-‬حضرت علي و امام حسن و سران جمهوري اسلمي نيز پس‬
‫از نبي اکرم به قدرت رسيدند‪ ،‬پس نعوذ بالله‪...‬‬
‫‪-‬پس از پيامبره ص هچه کسي مخالفت کرد؟ حتي حضرت علي‬
‫در پاسخ عباس که ايشان را تحريک به عدم بيعت با ابوبکر مي‬
‫کند مي فرمايند‪ :‬إني أکره عن اختلف‪ :‬من از اختلف بيزارم‪.‬‬
‫يعنيه هحضرته هعليه هنيزه همخالفتيه ه(دره هحده هفرمودهه هنبيه هاکرمه هو‬
‫درجه مخالفت يعني كشت و كشتار) نکردند‪.‬‬
‫‪-23‬شيعه عدم بيعت حضرت علي را تا مدت زماني اندک نوعي‬
‫مخالفت قلمداد مي کند‪ /‬حضرت علي به عباس در مورد بيعت‬
‫مي فرمايند‪ :‬إني أکره عن اختلف‪ :‬من از اختلف بيزارم‪ .‬آيا‬
‫اين دو عقيده متناقض نيست؟‬
‫‪-24‬متاسفانه شيعه و نويسندگان آن به جاي اينکه در يافتن علل‬
‫وقايعه هتاريخيه هپاسخهايه هحضرته هعليه هراه هسرمشقه هخوده هقرار‬
‫دهند که هم به زعم خودشان به آن حضرت عشق مي‌ورزند و‬
‫هم آن حضرت در همان مکان و زمان زندگي کرده اند به جاي‬
‫اينکار به تحليلهاي من درآوردي بسنده مي کنند‪ .‬مثل ً اين تحليل‬
‫هميشگيه هآنهاه هکهه هعلته همشکلتيه هکهه هبرايه هعليه هدره هزمان‬
‫خلفتش پيش آمد خرابکاريهاي خلفاي قبلي بود! ولي پاسخ را‬
‫از زبان خود آن حضرت بشنويد‪ :‬شخصي به آن حضرت مي‬
‫گويد‪ :‬چرا در زمان خلفاي قبلي چنين مسائلي پيش نمي آمد‬
‫که در زمان خلفت شما پيش آمده؟ حضرت پاسخ مي دهد‪:‬‬
‫آنهاه هبره هاشخاصیه همثله همنه هحکومته هميه هکردنده هوه همنه هبر‬
‫اشخاصی مثل تو! اين سخن دقيقا ً منطبق با آيات قرآن است‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫که مي فرمايد‪﴿ :‬‬
‫﴾ هه(رعد‪:‬هه ‪)11‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫«خداونده هسرنوشته ههيچه هقوميه هراه هتغييره هنميه هدهده همگره هاينکه‬
‫خودشان را تغيير دهند» ‪ .‬اين يعني اينکه هيچگاه يک نفر نمي‬
‫تواند عامل خوشبختي يا بدبختي ملتي شود و جو عمومي و‬
‫فرهنگ کلي جامعه عامل اساسي و تعيين کننده است‪ .‬ولي‬
‫نويسندة شيعه تلش مي‌کند همه گناهان را به گردن حضرت‬
‫عمر و حضرت ابوبکر بيندازد‪ .‬ايکاش نويسنده شيعه در تجزيه‬
‫وه هتحليله هوقايعه هنيمه هنگاهيه هنيزه هبهه هسخنانه هحضرته هعليه همي‬
‫انداخت هر چند اينگونه هم راهي براي کوبيدن حضرت عمر و‬
‫ابوبکر نخواهد داشت‪.‬‬

‫‪28‬‬
‫‪ -25‬همطهري در کتاب سيري در امامت براي رهايي از تناقضات‬
‫متعددي که در اين زمينه گريبانگير محققين شيعه شده پس از‬
‫‪ 1400‬سال کشمکش‪ ،‬راه حل تازه اي ارائه داده و مي گويد‪:‬‬
‫متکلمين شيعه اشتباه مي کردند که امامت را همان خلفت‬
‫مي دانستند! خلفت‪ ،‬جزئي از امامت است‪ ،‬و وظيفه مهمتر‬
‫امام‪ ،‬تفسير و توضيح و تبيين دين است!!!! ولي‪:‬‬
‫‪-‬آيا مي شود هر از چندگاهي براي رهايي از سئوالت بي پاسخ‪،‬‬
‫موضع خودمان را عوض کنيم؟‬
‫‪-‬اين سخن مطهري مخالف نص صريح قرآن است‪﴿ :‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫﴾ (مائده‪ )3 :‬مي بينيد چقدر تاييد و تاکيد دارد که امروز‬
‫دين کامل و تمام شد‪ .‬همه اينها براي اين است که کسي هوس‬
‫نکنده هپسه هازه هپيامبره ص هبهه هبهانهه هتکميله هوه هتفسيره هدين‪،‬ه هچيزي‬
‫جديدي بياورد و موجب بدعت شود‪ .‬كه متاسفانه آوردند و شد‪...‬‬
‫(توسط تفکرات ابن سباء يهودي) و مگر در همان ابتداي قرآن‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫در سوره بقره آيه ‪ 2‬نمي خوانيم‪﴿ :‬‬
‫‪،﴾ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫لريب يعني نبودن شك‪ ،‬ظن و ترديد و شما چيزي را كه در آن‬
‫شك داريد توجيه و تفسير مي كنيد نه چيزي را كه روشن‪ ،‬مبين‪،‬‬
‫واضح و بدون شك و شبهه باشد‪.‬‬
‫‪-‬مخالف کامل با اصل خاتميت است‪.‬‬
‫‪-‬فهرست نام امامان تا ‪ 150‬سال مي شود آيا اتفاقي که در طول‬
‫هزاران سال عمر بشر نيفتاد مي توانست در عرض چند نسل‬
‫بيفتد؟ آن هم با آن شرايط بيسوادي و عدم وجود وسايل ارتباط‬
‫جمعي؟‬
‫‪-‬در زمان امامان شيعه مواردي مانند‪ :‬بيمه‪ ،‬مصرف مواد مخدر‪،‬‬
‫قرصهاي اکستازي‪ ،‬ارتباطه تجاري و سياسي با دول مشرکه و‬
‫کافريه هچونه هچينه هوه هشورويه هوه هکوبا‪،‬ه هشبيهه هسازيه هو‪...‬ه هوجود‬
‫نداشته‪.‬ه هپسه هآياه هبايده هسلسلهه هامامانه هوه همفسرانه هدينه هتاه هروز‬
‫قيامت ادامه داشته باشد‪ .‬و اگر بحث اجتهاد را پيش مي کشيد‬
‫پس گناه حضرت ابوبكر و حضرت عمر چيست؟‬
‫‪ -‬مطهري به خوبي متوجه اين تناقض (شان حکومتي امام) شده‬
‫و مي گويد شان اصلي امام‪ ،‬تفسير و توضيح دين و مقام معنوي‬
‫امام است و شان حکومتي فرع آن است! خوب‪ ،‬اين که مشکلي‬
‫راه هحله هنميه هکند‪.‬ه هماه هنيزه هاينه هسخنه هراه هقبوله هداريم‪،‬ه هوليه هتمام‬
‫دعويه هبره هسره هخلفته هاسته هوه هاينکهه هشماه هطبقه هکدامينه هدليل‪،‬‬
‫معتقد به وجود نص هستيد؟‬
‫‪ -26‬هشيعه زيارتنامه عاشورا را منتسب به امام محمد باقر مي‬
‫داند‪ .‬از سويي ديگر شيعه رواج تقيه و جواز آنرا متعلق به‬
‫دوران امام محمد باقر و امام صادق مي داند‪ .‬اين زيارتنامه‬

‫‪29‬‬
‫مملو از نفرين و لعن (‪ 18‬هبار لعن) به خصوص عليه خلفاي‬
‫اول و دوم و سوم است آيا چنين چيزي با اصل تقيه در تعارض‬
‫نيست؟ه هزيراه هاينه هدوه هامامه هبهه هقوله هشيعهه همرتبه هسفارشه هبه‬
‫پنهان کاري و عدم درگيري با ديگر فرق مسلمان ميکرده اند‪.‬‬
‫و زيارتنامه نيز چيزي است که به صورت اوراد و اذکار در سفر‬
‫و حضر و در خانه و در کربل هو مسجد و‪ ...‬خوانده مي‌شده‪.‬‬
‫پس اين چه سفارشي به تقيه بوده است؟ (مگر اينکه قبول‬
‫کنيم اين زيارت ساخته و پرداخته غاليان است)‪.‬‬
‫‪-27‬شيعه معتقد است پيامبر اکرم ص نام ‪ 12‬امام را به ترتيب تا‬
‫امام زمان بيان کرده اند‪ .‬امام صادق فرزند ارشد خود يعني‬
‫اسماعيل را به عنوان امام معرفي کردند ولي پس از فوت او‬
‫فرمودنده هدره هاينه همورد‪،‬ه هبداءه هحاصله هشده هو هپسه هازه هآنه هفرزند‬
‫سوم خود را معرفي کردند‪ .‬اين امر باعث پيدايش فرقه ضاله‬
‫اسماعيليه شد که کردند آنچه کردند‪ .‬بگذريم‪ .‬چگونه است که‬
‫امام صادق از حديث پيامبر اکرم ص بي اطلع بوده اند؟‬
‫‪-28‬آنچه در فرهنگ توده شيعه جريان دارد بسيار قويتر است از‬
‫آنچهه هنويسندگانه هشيعهه هدره هکتابهايشانه هميه هنويسند‪.‬ه هشيعيان‬
‫‪  ‬‬ ‫يکجا با سوز و گداز اين آيه زيبا را مي خوانند‪﴿ :‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ﴾ ‬و جايي ديگر‪ ،‬همراه با آقاي ذاکر (مداح) فرياد مي زنند‪:‬‬
‫مي خام امشب رو بخونم واستون از سر احساس که چرا هر‬
‫کيه هگرفتاره همي‌شهه همياده هپيشه هعباس‪.‬ه هبراستيه هآياه ههنگام‬
‫گرفتاريه هطبقه هآيهه هقرآنه هبايده هخداونده هراه هصداه هزده هياه هحضرت‬
‫ابوالفضله هرا؟ه هوآياه هبايده هبهه هسراغه هخداونده هرفته هياه هبهه هسراغ‬
‫حضرت عباس؟ و آيا شرک‪ ،‬شاخ و دم دارد؟ و اگر اينها شرک‬
‫نيست پس شرک چيست؟‬
‫‪-29‬شيعه اين داستان را قبول دارد که ابوسفيان به حضرت علي‬
‫هدره هجريانه هانتخابه هابوبکره هگفت‪:‬ه هاگره هبخواهيه همدينهه هراه هاز‬
‫سواره و پياده عليه ابوبکر پر مي کنم ولي حضرت علي به او‬
‫گفت‪ :‬برو من نيازي به سواره و پياده تو ندارم‪ .‬شيعه در جايي‬
‫ديگر معتقد است که حضرت علي از برخي افراد خواست تا‬
‫سر خود را بتراشند و هنگام سحر براي قيام عليه ابوبکر به در‬
‫خانه ايشان بيايند که اين افراد خلف وعده کردند و‪ ...‬عجيب‬
‫استه هشيخه هشرفه هالدينه هعلته هعدمه هاشارهه هحضرته هعليه هبه‬
‫ماجراي غدير را حفظ و رعايت مصلحت مي داند ولي در اين‬
‫داستان‪ ،‬حضرت علي از ‪ 40‬نفر خواسته اند که عليه حکومت‬
‫شمشير بکشند!!!! و از آن طرف کمک ابوسفيان را رد مي‬
‫کند!! براستي علت اينهمه تناقضات درهم و برهم چيست؟‬
‫‪-30‬شيعه مي گويد‪ :‬حضرت علي ‪ 25‬سال خانه نشين شدند ولي‪:‬‬

‫‪30‬‬
‫‪-‬چگونه است که حداقل دو بار در تاريخ ثبت شده که ايشان دو‬
‫بار هر بار به مدت يکماه در زمان خلفت حضرت عمر رضي الله‬
‫‪1‬‬
‫عنه جانشين او در مدينه بوده اند؟‬
‫‪-‬چگونه دخترشان را در زمان خلفت حضرت عمر رضي الله عنه‬
‫به عقد خليفه در مي‌آورند؟‬
‫‪-‬چگونه امام حسن و امام حسين در جنگهاي ايران شرکت داشته‬
‫اند؟‬
‫‪-‬ما مي دانيم حضرت عمر رضي الله عنه به هيچ يک از صحابه‬
‫سرشناسه هکهه هدارايه هپايگاهه هقبيلهه هايه هبال هبودهه هاجازهه هخروجه هاز‬
‫مدينه را نمي داده و مي گفته‪ :‬هر چه در زمان رسول الله در‬
‫راه اسلم شمشير زده ايده صوابش کافي است‪ .‬و اين اجازه‬
‫عدم خروج يا عدم اجازه شرکت در جنگها مختص حضرت علي‬
‫نبوده است‪.‬‬
‫‪-‬حضرت علي قسم ياد کرده بودنده پس از رحلته نبي اکرم تا‬
‫قرآن را (براي خودشان) جمع نکنند از خانه خارج نشوند‪.‬‬
‫‪-‬شور و نشاط و جنگجويي يک جوان تا سن ‪ 30‬يا ‪ 35‬است و ما‬
‫مي دانيم حضرت علي در زمان رحلت نبي اکرم ص حداکثر ‪33‬‬
‫سال داشته اند‪ .‬پس مقايسه و انتظار اينکه ايشان مانند زمان‬
‫جواني خود از خانه خارج شوند يک قياس باطل و اشتباه است‪.‬‬
‫‪-31‬شيعه از يکسو ضعف اخلقي و فساد قدرت و ظلم و ستم‬
‫پادشاهان ساساني و تبعيضات طبقاتي و‪ ...‬را علت شکست‬
‫سپاه ایران مي داند و از سوي ديگر مي گويد حضرت ابوبكر و‬
‫عمره هحکومتيه هخفقانه هزاه هوه هديکتاتوريه هداشتهه هانده هپسه هعلت‬
‫پيروزي آنها بر ايران چه بود؟ ضمن اينکه يکي از علل اينکه‬
‫پيامبره ص هبايده هحتما ًه دره هغديره هجانشينه همعرفيه هميه هکردنده هرا‬
‫حضور دو ضلع قدرتمند و خطرناک ایران و روم در مرزهاي‬
‫کشور اسلمي مي دانند ولي شما که مي گوييد دربار ايران رو‬
‫به انحطاط و ضعف بوده است‪.‬‬
‫‪-32‬به عقيدة شيعه ظهور امام زمان نياز به زمينه سازي و شرايط‬
‫مناسب دارد‪ ،‬حضرت علي بايد خليفه بلفصل پيامبرص مي‬
‫شده ههره هچنده هزمينهه هفرهنگيه هاعراب‪،‬ه هسنه هپيرمردهاه هراه هبراي‬
‫رهبريه هقبوله هميه هکرده هوه ههره هچنده هحضرته هعليه هسرانه هو‬
‫جنگجويان بسياري از قبايل را از دم تيغ گذرانده بود‪.‬‬
‫‪-33‬بهه هسخنه هنگاهه هکنه هنهه هبهه هگويندهه ه(حضرته هعلي)ه ه‪/‬ه هعلمه هرا‬
‫فرابگيره هحتيه هازه همنافقه ه(حضرته هعلي)‪/‬ه هواعظه هشيعه‪:‬ه هفقط‬
‫سخنان و عقايد ما حق است و فقط سخنان مرا بشنويد و‬
‫فقط كتابهايي خاص مورد تاييد است و فقط بايد پيرو آقا بود‪.‬‬
‫‪-34‬شفاعت (با مفهومي و معناي وسيعي كه نزد شيعه به عنوان‬
‫اصل دارد و نه با معناي واقعي آن كه امري فرعي و استثنايي‬
‫است) با اين سخن نبي اكرم در تضاد كامل است‪ :‬اي فاطمه‪،‬‬

‫و در واقع حضرت علي به عنوان وزير و مشاور خلفا عمل مي كرده است‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪31‬‬
‫كار كن و كار كن‪ ،‬فكر نكن من مي توانم براي تو كاري كنم‪،‬‬
‫هر كاري كردي خودت براي خودت كرده اي‪.2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪﴿-35‬‬
‫﴾ تمام‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫اصحاب به جز سه نفر پس از پيامبر اكرم مرتد شدند‪ :‬آيا اينها‬
‫تناقض نيست؟‬
‫‪-36‬الف‪ :‬اختلفات بعدي در امت اسلم به خاطر عملكرد نادرست‬
‫خلفاي سه گانه بوده است‪ .‬ب‪ :‬تمام فرق و مذاهب اسلمي با‬
‫وجود تشتت آراء در اعتقاد به قرآن و صحت آن متفق القولند‪.‬‬
‫و حسب تواتر قطعي موجود در تاريخ اين حضرت ابوبكر و‬
‫عمر و عثمان بودند كه قرآن را جمع آوري و از خطر تحريف و‬
‫پراكندگي نجات دادند‪.‬‬
‫‪-37‬اگر امامت با بيعت منعقد نمي شود چرا مي گوييد‪ :‬در غدير‬
‫خم با علي بيعت كردند؟ و اگر با بيعت منعقد مي شود چرا‬
‫حضرت علي از مردم كوفه براي امام حسن‪ ،‬بيعت نگرفتند؟ و‬
‫حتي در پاسخ به آنها مي فرمايد‪ :‬خود دانيد خواستيد با حسن‬
‫بيعت كنيد نخواستيد نكنيد!!‬
‫‪-38‬طبق نص صريح آيات قرآن بايد رفتار پيامبر ص براي مسلمين‬
‫الگو باشد اكنون ببينيم با عقايد شيعه مي توان چنين كرد‪-:‬‬
‫پيامبر ص ديگران را به كرات به رعايت عدالت به خصوص بين‬
‫همسران و فرزندان خود سفارش كرده اند ولي خودشان نعوذ‬
‫بالله خلف اين عمل كرده و دو تا از دخترانشان را به ازدواج‬
‫بدترين آدم (اول پسران ابولهب و سپس‪ :‬عثمان) و ديگري را‬
‫به ازدواج بهترين انسان (علي) در مي آورند! اكنون من به‬
‫عنوان پيرو بايد در مورد فرزندانم پارتي بازي كنم يا عدالت؟‪/‬‬
‫پيامبره اكرمه ص همرتبا ًه ديگرانه را سفارش بهه انتخاب دوست‬
‫خوب و با ايمان و نشست و برخاست با صالحين كرده اند ولي‬
‫خودشان بر خلف اين هميشه با بدترين و ظالمترين!! انسانها‬
‫همسفر و مونس و همدم و يار و همراه بوده اند و حتي با آنها‬
‫نسبت خانوادگي برقرار مي كرده اند!! (حضرت عمر و ابوبكر‬
‫و عثمان و ساير اصحابي كه به قول شيعه پس از رحلت نبي‬
‫اكرم مرتد شدند!) اكنون من به عنوان يك پيرو طبق سخن‬
‫پيامبره ص هعمله هكنمه هياه هطبقه هعمله هايشان؟!ه هآري‪،‬ه هاگره هطبق‬
‫عقائده منحرفه و ضالهه غاليانه و احمقهاه بروي بهه جايي نمي‬
‫رسي و مسلما ً پيامبر عزيز ما و خاندان با معرفت و بزرگوار‬
‫ايشان ميان حرف و عملشان هيچ تضاد و تفاوتي نبوده است و‬
‫نفاق و دورويي كار كساني است كه تمامي شئونات آنها با‬
‫مصلحت و تقيه و توريه طي مي شود‪.‬‬
‫‪-39‬محقهق شيعهه در مقام جدل سهئوال مهي كنهد‪ :‬اگهر حهق بها علي‬
‫بود پهس حضرت عمهر و ابوبكهر باطهل بودنهد‪ ،‬مهن بر هميهن مبنها‬
‫‪ 2‬در قرآن بارها و بارها به عملوا الصالحات تاكيد شده‪ ،‬يعني انجام اعمال صالح‪ ،‬ولي‬
‫شيعيان به شفاعت دلخوش كرده اند‪.‬‬

‫‪32‬‬
‫سهئوال مهي كنهم‪ :‬آيها پيامهبر اكرم ص جامعهه عرب را در زمان‬
‫رحلت خود از نظهر فرهنگهي و اخلقهي سهاخته بود يها نهه؟ اگهر‬
‫بگويهي‪ :‬بله‪ ،‬مهي پرسهم‪ :‬پهس چگونهه جامعهه خوب دسهت بهه‬
‫انتخاب بهد زد؟ و فرد خوب را رهها كرد!‌ و اگهر بگويهي‪ :‬نهه‪ ،‬مهي‬
‫پرسهم‪ ‌:‬چرا از جامعهه بهد‪ ،‬انتظار داري دسهت بهه انتخاب خوب‬
‫بزنهد؟ و گناه فرد منتخهب چيسهت؟ مگهر حضرت علي نمهي‬
‫گويههد‪ :‬هههر ملتههي ناچار از داشتههن اميريسههت حتههي سههتمگر‪ .‬و‬
‫چگونههه انتظار داري اسههلم‪ ،‬دينههي انسههان سههاز باشههد وقتههي‬
‫پيامهبرش بهه زنده بودنهش نتوانسهت مردم و حتهي نزديكان خود‬
‫را هدايههت كنههد! و اگههر بگويههي‪ :‬نمي‌توان درباره همههه جامعههه‬
‫اينگونههه قضاوت كرد و افراد يههك جامعههه در طيفهاي متفاوتههي‬
‫قرار دارنهد‪ .‬مهن مهي پرسهم‪ :‬پهس چگونهه اسهت كهه فرد منتخهب‬
‫توسهط هميهن طيفهاي متفاوت در يهك طيهف كامل ً باطهل قرار‬
‫مي‌گيرد؟!!! نگاه كنيههد هههر پاسههخي بدهيههد دچار تناقههض مههي‬
‫شويهد‪ .‬زيرا سهئوال غيهر منطقهي و پاسهخهاي غيهر منطقهي تهر‪،‬‬
‫راهي جز تناقض در پيش رو ندارد‪.‬‬
‫‪-40‬اولي‪ :‬چرا تها پيامهبر ص زنده بود كسهي مخالفتهي نكرد ولي بهه‬
‫محهض رحلت پيامهبرص ناگهان همهه در سهقيفه جمهع شده و از‬
‫فراميهن آن حضرت‪ ،‬سهرپيچي كردنهد؟ دومهي‪ :‬تها پيامهبرص زنده‬
‫بود كسي جرات مخالفت نداشت ولي به محض رحلت ايشان‪،‬‬
‫حسدهاي ديرين مجال بروز يافت‪ .‬اولي‪ :‬آنها كه هميشه مطيع‬
‫محهض فراميهن پيامهبر ص و دسهتورات الههي بودنهد‪ .‬پهس چرا در‬
‫ايههن يههك مورد خاص‪ ،‬مخالفههت كردنههد؟ دومههي‪ :‬نخيههر‪ ،‬شيههخ‬
‫شرف‌الديهن در كتاب خود‪ ،‬دههها مورد از تخلفات آنهها در زمان‬
‫حيات پيامبر ص را آورده است !!! اولي‪ :‬لطفا ً مي‌شود تكليف‬
‫مهها را روشههن كنيد‌‪‌ :‬آنههها بهها رحلت پيامههبر‪ ،‬جرات مخالفههت پيدا‬
‫كردنههد يها در زمان حيات ايشان هههم جرات مخالفههت داشتنههد و‬
‫مخالفت مي‌کردند!!!!‬
‫‪-41‬شيعه پاسخ بسياري از شبهات دوران خلفاء را در قالب كلمات‬
‫مصهلحت يها تقيهه بيان مي‌كنهد‪ .‬ممكهن اسهت روابهط و مناسهبات‬
‫في مابين حضرت علي و خلفاء را حمل بر اين دو كلمه كرد‬
‫ولي در مورد پيامهبر چهه مهي گوييهد؟ زيرا او بها تمام خانواده‌اش‬
‫(قهبيله قريهش) درگيري ايجاد كرد و هيهچ رعايهت مصهلحت ههم‬
‫نكرد! از همهه آنهها بريهد و بهه مدينهه رفهت و رعايهت مصهلحت‬
‫نكرد! بهها اينكههه در مكههه در ضعههف و اقليههت هههم بود! يهها چرا‬
‫حضرت علي در مورد معاويهه بنها بر توصهيه ابهن عباس رعايهت‬
‫مصلحت نکرد تا در زمان مناسب او را بركنار کند؟‬
‫‪-42‬اولي‪:‬ه هآياه هپيامبره ص هدره هگرمايه هغديره همردمه هراه هنگهداشته هكه‬
‫بگويد‪ :‬علي را دوست داشته باشيد؟ دومي‪ :‬ولي عجيب است‬
‫كه پيامبر اكرم ‪ 120‬هزار نفر مسلمان را به قول شما در آن‬
‫گرماي زياد نگهداشت تا موضوع خلفت حضرت عليه هرا‬
‫اعلم كند ولي با تمام اين مقدمات و‪ ...‬وقتي موقع بيان اصل‬

‫‪33‬‬
‫مطلب فرا مي رسد از كلمه اي براي بيان اين موضوع مهم‬
‫استفاده مي كنند كه دارايه ‪ 27‬همعني مختلف است‪ .‬براستي‬
‫پيامبر در ابلغ و تفسير كدام يك از آيات الهي در پرده و به‬
‫كنايهه هسخنه هگفتنده هكهه هاينه هباره هدومشانه هبودهه هباشد؟ه هآنه ههم‬
‫موضوع به اين مهمي!! و اگر اينچنين نيست پس اين اختلف‬
‫ناشي از چيست؟‬
‫‪.1‬آخريههن روزهاي حيات پيامههبر اكرم‪ ،‬اوليههن ههها در‬
‫اسلم! (حسب عقيده شيعه)‪:‬‬
‫‪-1‬پيامهبر اكرم براي اوليهن بار در طول عمهر گهربار خود در ابلغ يهك‬
‫آيه (آیه ابلغ) دچار شك و ترديد و ترس از مردم مي شوند!!!‬
‫‪-2‬پيامبر ص براي اولين بار پيام خدا را در پرده اي از ابهام و با كلمه‬
‫اي كه داراي ‪ 27‬معني متفاوت است بيان مي كنند‪.‬‬
‫‪-3‬پيامههبر ص براي اوليههن بار و بهها وجود اينكههه قرآن ايشان را امههي‬
‫(بيسهواد) معرفهي كرده‪ ،‬درخواسهت قلم و كاغهذ مهي كننهد تها چيزي‬
‫بنويسند كه مردم تا قيامت گمراه نشوند‪.‬‬
‫‪-4‬حضرت عمر براي اولين بار مي تواند نقطه نظراتش را به كرسي‬
‫بنشاند‪.‬‬
‫‪-5‬پيامبري که قبل از آن مي گفت‪ :‬اگر مي دانستم بيش از هفتاد بار‬
‫طلب آمرزش براي منافقيههن موثههر اسههت چنيههن مههي کردم براي‬
‫اوليهن بار لعهن و نفريهن مهي کننهد آن ههم نزديكتريهن مسهلمانان بهه‬
‫خودش را!! (در صهورتيکه پيهش ازايهن خداونهد‪ ،‬پيامهبر را در حادثهه‬
‫بئر معونه از لعن و نفرين حتي قاتلين مسلمانها منع کرده بود)‪.‬‬
‫‪-6‬براي اوليههن بار در تمامههي تاريههخ بشري در فاصههله بيههن ‪ 2‬سههاعت‬
‫ياران از جان گذشتههه تبديههل مههي شونههد بههه مرتههد و ظالم و ياور‬
‫غاصب!!!‬
‫‪-43‬سلطان الواعظين در كتاب شبهاي پيش آور مكرر به اين نكته‬
‫اشاره مي كند كه تمامي كين توزيها از جانب سني هاست و‬
‫شيعه هيچ تحريكي در طول تاريخ انجام نداده است‪ .‬براستي‬
‫برايه هانسان‪،‬ه هجايه هتعجبه هاسته هچهه هكسانيه هازه هصبحه هتاه هشب‬
‫(حتي در اماكن مقدس در عربستان) در حال خواندن زيارت‬
‫جعلي عاشورا و لعن خلفاي آنها هستند؟ چه كساني همه ساله‬
‫در عيدالزهرا عمر كشان راه مي اندازند‪ .‬چه كساني ورد زبان‬
‫صبحه هتاه هشبشانه هلعنته هبره هعمره هاست؟‌ه براستيه هاگره هجماعتي‬
‫حضرت علي را لعن كنند رفتار شيعه با آنها چگونه است؟ و آيا‬
‫شيعيان حاضر به ايجاد وحدت با خوارج هستند؟ پس باز مي‬
‫فهميم كه چقدر سني ها خوب هستند‪.‬‬
‫‪-44‬حضرت علي مهي فرماينهد‪ :‬كمهك بهه ظالم ماننهد شركهت در‬
‫ظلم اوسههت و‪ ...‬چرا حضرت علي دو بار هههر بار بههه مدت‬
‫يکماه جانشيهن حضرت عمهر در مدينهه مهي شونهد؟ تها حضرت‬
‫عمههر بههه شام و فلسههطين سههرکشي کنههد‪ .‬چرا عمار ياسههر و‬
‫سههلمان فارسههي در زمان خلفاء‪ ،‬حاكههم كوفههه و مدائن مههي‬
‫شونههد؟! چرا حضرت علي آنقدر بههه حضرت عمههر مشورت‬

‫‪34‬‬
‫مهي دههد كهه فقهط حضرت عمهر ‪ 70‬بار گفتهه‪« :‬لول علي لهلك‬
‫عمهههر»؟! چرا فرزندانهههش حسهههن و حسهههين را براي دفاع از‬
‫حضرت عثمان مي فرستد؟! و چرا پس از قتل حضرت عثمان‬
‫وقتهي مردم براي بيعهت بها ايشان هجوم مهي آورنهد مي‌فرمايهد‪:‬‬
‫من وزير و مشاور باشم براي شما بهتر است تا امير (يعني در‬
‫ايهن ‪ 25‬سهال مشاور بوده‌ام) (البتهه تنهها و بهه قول خود شيعهه‬
‫امام رضهها در رابطههه بهها پذيرش وليتعهدي فرموده انههد بيههن‬
‫كشتهه شدن و اينكار مخيهر شدم و يعنهي بهه طور كلي ايشان بها‬
‫اجبار وادار بههههه اينكار شدنههههد ولي حضرت علي و ديگران در‬
‫مصاديق فوق‪ ،‬اجباري نداشته اند)؟!‬
‫‪-45‬مههي گوينههد‪ :‬حضرت عمههر و ابوبكههر در جريان سههقيفه (توطئه‪،‬‬
‫كودتهها‪ ،‬دسههيسه و‪ ...‬كرده انههد) ولي مهها در تمامههي كتههب تاريههخ‬
‫مي‌خوانيم كه به آن دو نفر خبر مي رسد كه انصار در سقيفه‬
‫براي انتخاب خليفهه جمهع شده انهد و آن دو نفهر نيهز بها سهرعت‬
‫خود را به آن محل مي رسانند اين چه توطئه اي بوده كه خود‬
‫آنها هم از آن‪ ،‬بي ‌خبر بوده اند؟ (ايکاش مردم ما با شنيدن هر‬
‫سخني‪ ،‬اندکي به سلولهاي خاکستري مغز خود فشار وارد مي‬
‫کردند!! و سريع هر حرفي را قبول نمي کردند)‬
‫‪-46‬مگههر پيامههبر ص نفرموده انههد‪ :‬آدم عاقههل و يهها مومههن از يههك‬
‫سههوراخ دوبار گزيده نمي‌شود؟ چگونههه اسههت كهه حضرت علي‬
‫ص با وجود پيمان شكني (در غدیر خم‪ ،‬البته بنا به زعم شیعه)‬
‫باز هم ‪ 25‬سال بعد حاضر مي‌شوند با مردم بيعت كنند؟ ( كه‬
‫باز مي بينيم طلحه و زبير و خوارج و‪ ...‬پيمان شكني كردند) و‬
‫آن حضرت بههها چهههه اعتمادي بيعهههت كردنهههد؟ و چرا در گله و‬
‫شكايهت خود از بيعهت شكنان در کوفهه بهه ايهن نكتهه اشاره نمهي‬
‫كنند كه اين كار امروز و بار اول شما نيست و شما در اينگونه‬
‫‪1‬‬
‫امور سابقه داريد؟‬
‫‪.2‬اهداف و نيات پليههد و شوم حضرت عمههر و ابوبكههر‬
‫از به دست گرفتن قدرت چه بوده است؟‬
‫‪-‬چپاول بيههت المال و سههاختن كاخهاي سههر بههه فلك كشيده و خريدن‬
‫غلمان و كنيزكان و پوشيدن لباسههههههاي فاخهههههر و خوردن غذاهاي‬
‫لذيذ!!! (همان کاري که اکثر مسئولين حداقل در انديشه آنند)‪.‬‬
‫‪-‬اعطاي حكومهههت وليات بهههه پسهههران و برادران و نزديكان قهههبيله‬
‫خود!!! (همان باند بازي خودمان)‬
‫‪2‬‬
‫‪-‬اعطاي منصب خلفت به فرزند يا اقوام خود (براي پس از خود) ‪.‬‬

‫‪ 1‬بعضههي خرافيون مههي گوينههد‪ :‬عثمان دختران پيامههبر را كتههك مههي زده و باعههث مرگ‬
‫ايشان شده اسهت و مها مهي پرسهيم‪ :‬مگهر پيامهبرص نفرموده کهه انسهان عاقهل (یها‬
‫مومهن) از يهك سهوراخ دوبار گزيده نمهي شود؟ پهس چطور خود پيامهبرص بعهد از اينكهه‬
‫دختهر اول را بهه عثمان مهي دههد دوباره دختري ديگهر را بهه همسهري او مهي دههد تها او‬
‫كتكش بزند و باعث مرگش شود‪.‬‬
‫‪ 2‬به شهادت تاريخ عمر و ابوبکر حتي به يک نفر از افراد قبيله خود سمتي ندادند‪.‬‬

‫‪35‬‬
‫‪-‬اجرا نكردن حدود الههههههي بر نزديكان خود!!! (همان پارتهههههي بازي‬
‫خودمان)‪.‬‬
‫‪-‬عدم جمهع آوري قرآن و سهعي در نابودي و يها تحريهف آن!!! (همان‬
‫کاري که دارد اتفاق مي‌افتد)‪.‬‬
‫‪-‬بسههط و گسههترش ندادن اسههلم بههه كشورهاي همسههايه!!! (همان‬
‫کاري که در زمان ما عکسش اتفاق افتاد و مي بينيم آمريکا دور تا‬
‫دور ايران را در پنجه خود گرفته)‪.‬‬
‫‪-‬گوش نكردن به مشورتها و نصايح افرادي چون‪ :‬حضرت علي !!!‬
‫(کدام يک از ما حتي به يک حديث علي عمل کرده ايم؟)‪.1‬‬
‫‪-‬نداشتن خطر جاني و كشته نشدن در اين مقام و منصب!!! (همان‬
‫محافظها و بادي گاردها و‪)...‬‬
‫‪-‬از ترس جانم مي ترسم ادامه دهم!!!‬
‫‪-‬در حيله گر بودن و کتمان حق کردن و تعصب وعاظ و نويسندگان‪،‬‬
‫هميهن بهس کهه حتهي يهک نفهر از شيعيان نمهي داننهد حضرت عمهر‪،‬‬
‫داماد حضرت علي و پدر زن رسول خدا بوده است! يعني چيزهايي‬
‫کهه قطعهي و حتمهي اسهت ولي دري کهه مي‌گوينهد حضرت عمهر بهه‬
‫پهلوي فاطمههه زد و در هيههچ کتاب غيههر شيعههي نيامده را همههه مههي‬
‫دانند‪ .‬يعني يک چيز دروغ غير قطعي‪ .‬پس به من حق بدهيد که در‬
‫دروغ بودن ساير سخنان و عقايد شما نيز شک کنم‪.‬‬
‫‪-47‬از يکههي از حضرات پرسههيدم‪ :‬مگههر طبههق صههريح آيات قرآن‪،‬‬
‫خداونهههد نفرموده‪ :‬از کسهههانيکه هجرت کردنهههد و در جنهههگ بدر‬
‫حاضر بودند و در بيعت رضوان حضور داشتند خدا راضي است‬
‫و بهشهت را بر آنهها وعده داده و حضرت عمهر و ابوبکهر نيهز در‬
‫تمام اين موارد حضور‪ ،‬آن هم حضور حساس و سرنوشت ساز‬
‫داشته اند؟ ايشان پاسخ دادند‪ :‬خداوند مي گويد‪ :‬مومنين و آنها‬
‫مومهن نبودنهد‪ .‬مهن پاسهخ دادم‪ :‬چهه بهي ايمانهي جالبهي کهه بهه‬
‫پيامههبر دختههر مههي دهههد تمام اموالش را در راه اسههلم خرج‬
‫مي‌کنههد در خطرات و سههختي هاي هجرت‪ ،‬تنههها همراه پيامههبر‬
‫است و‪ ...‬ايشان باز هم گفتند‪ :‬به هر حال‪ ،‬ايمان نداشته اند!!‬
‫من گفتم‪ :‬آيا قبول داريد که بهترين تفسير قرآن‪ ،‬تفسير آيه به‬
‫آيهه اسهت‪ .‬گفتنهد‪ :‬بله‪ ،‬گفتهم‪ :‬مگهر در قرآن نيامده کهه مومنان‬
‫بايهد از مومنان دوسهت بگيرنهد و فقهط بها مومنان رفهت و آمهد‬
‫داشته باشند‪ .‬چطور تاريخ را که مي خواني نام حضرت عمر و‬
‫ابوبکهر و علي و عمار ياسهر را همهه جها در کنار نام پيامهبر مهي‬
‫بينههي؟ مگههر در قرآن نيامده کههه فقههط مومنيههن حههق تعميههر و‬
‫آباداني مساجد را دارند چطور پيامبر به ابوبکر اجازه مي دهند‬
‫کههه زميههن مسههجد بخرد و برده هاي تازه مسههلمان شده را از‬
‫جيههب خودش در راه خدا بخرد و آزاد کنههد و هزينههه جنگههها (بههه‬
‫خصوص جنگ تبوک) را بدهد و در اين جنگ علمدار هم باشد و‬
‫چطور پيامههبرص يههک نفههر بهي ايمان را سههال قبهل از آن‪ ،‬اميههر‬

‫‪ 1‬حتي اگهر بهه يك شيعه بگويهي يك حديث از فلن امام را فقط بازگهو كهن شايد عاجز‬
‫باشد حال عمل كردن به آن حديث پيشكشش‪.‬‬

‫‪36‬‬
‫حجاج مومههن کرد و در آخريههن روزهاي حياتههش امام جماعههت‬
‫‪‬‬ ‫مسجد؟ و‪ ...‬و چطور در ابتدای آیه ای می فرمايد‪ ﴿ :‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪ ﴾...‬و شمها مهی گوییهد‪ :‬منظور عمهر و ابوبکهر بوده انهد در‬ ‫‪‬‬
‫صههورتيكه در ابتداي آيههه بههه مومنان خطاب شده‪ .‬فبهههت الذي‬
‫کفر‪.‬‬
‫‪-48‬مهن از کار پيامهبر ص در عجبهم!! آقايان علماي مها باهوشنهد و‬
‫زيرک و بها مطالعهه کتهب تاريخهي متعدد و احاديهث بحارالنوار و‬
‫کتاب سهليم ابهن قيهس‪ ،‬متوجهه بهد بودن و منافهق بودن و ظالم‬
‫بودن و خيانتکار بودن برخهي از صهحابه شدنهد‪ .‬آن عرب بيچاره‬
‫بدوي جاهلي بيسهواد سهاده دل کهه ايهن چيزهها را نمهي دانسهته‪،‬‬
‫چرا پيامههبر ص آنههها را (نعوذبالله) فريههب داد و اينقدر حضرت‬
‫عمر و ابوبکر را به خود نزديک کرد؟ تا جايي که گاه‪ ،‬غريبه ها‬
‫بيهن تشخيهص پيامهبر ص و ابوبکهر دچار اشتباه مهي شدنهد‪ ،‬دختهر‬
‫آنهها را بهه زنهي مهي گرفهت بهه آنهها دختهر مهي داد‪ ،‬آنهها را طرف‬
‫شورا و مشورت خود قرار داده و‪ ....‬حسهب نگاه شمها شخهص‬
‫پيامهبر ص بها اتخاذ چنيهن روشهي نعوذبالله اوليهن کسهي بود کهه‬
‫موجبات گمراههي امهت خود و ايجاد اطمينان در آنهها نسهبت بهه‬
‫حضرت عمر و ابوبکر را فراهم نمودند! اكنون با عنايت به اين‬
‫نکتهه کهه شمها پيامهبر اكرم را داراي علم غيهب و معصهوم از ههر‬
‫خطايههي مههي دانيههد‪ ،‬آيهها يافتههن پاسههخ براي سههئوال مههن بسههيار‬
‫دشوار و غير ممكن نمي شود؟‬
‫‪-49‬از کارهاي بسيار جالب و ديدني پتروشيمي صفويه اين است‬
‫که تبصره را اصل مي کند و اصل را حذف!‌!! در قرآن‪ ،‬ملک‬
‫رستگاريه هدر‪:‬ه هعمله هخوبه هوه هايمانه هبهه هخداست‪،‬ه هوليه هدر‬
‫پتروشيميه هصفويهه هاصله هراه هدره هشفاعته هنشانه هميه هدهنده هدر‬
‫حاليکه شفاعت‪ ،‬تبصره اي بيش نيست! اصل بر عمل توام با‬
‫تعقل و تفکر است ولي اينجا اصل را در دعاي توام با نذر و‬
‫نياز مي دانند! اصل بر انتخاب توام با تحقيق و تعقل است‬
‫ولي اينجا اصل را پيروي همراه با تقليد و تعبد نشان مي دهند‬
‫و کسي چه مي‌داند با اين روال شايد خداوندي که اصل را در‬
‫روزه قيامته بره رحمته و بخشايشه خوده قرار دادهه به تبصره‬
‫رجوع کرده و در روز قيامت‪ ،‬آقايان را روانه جهنم کند‪ ،‬ان‬
‫شاء الله‪.‬‬
‫‪-50‬يکي از جملت تکراري و بسيار خنده آور نويسندگان شيعه اين‬
‫اسهت کهه بها آه و ناله مي‌گوينهد کهه اي واي‪ ،‬دار و دسهته ابوبکهر‬
‫پس از رحلت نبي اکرم به خانه وحي حمله کردند و خانه وحي‬
‫را به آتش كشيدند و حرمت خانه وحي را ريختند در حاليکه ما‬
‫مهي دانيهم بدن مطههر پيامهبر اکرمهص در خانهه عايشههل (يعنهي‬
‫دختههر ابوبکههر) بوده و در همانجهها نيههز بههه خاک سههپرده شده‬
‫اسهت!!! و همهه از جمله حضرت فاطمه و علي در اتاق عايشهه‬
‫بوده اند و عايشه نيز اختيار اتاقش را داشته كه درش را بروي‬

‫‪37‬‬
‫ههر كهس مهي خواههد ببندد و يها باز كنهد (گهر چهه در جاي خودش‬
‫ثابت مي‌كنيم اتاقهاي آن دوره دربي نداشته و فقهط يهك پارچهه‬
‫جلوي آن آويزان بوده است!!!‌)‬
‫‪-51‬حضرت عمهر ادعاي صهدور اسهلم را نداشهت ولي ظرف مدت‬
‫فقهط ‪ 10‬سهال‪ ،‬اسهلم را بهه تمام جهان متمدن آن روز صهادر‬
‫کرد به نحوي که ‪ 1400‬سال تا زمان ما دوام آورده‪ .‬آقايان نيز‬
‫بهها ادعاي صههدور اسههلم بههه جهان‪ ،‬خونههها بههه زميههن ريختههه و‬
‫ميلياردهها دلر از ذخايهر کشور را بر باد فنها داده و در عوض نهه‬
‫تنها اسلم را صادر نكردند و نه تنها بدترين چهره را از اسلم‬
‫در جهان ترسيم کردند بلکه کم کم داريم به جايي ميرسيم که‬
‫اسههلم حتههي در داخههل کشور نيههز دسههتخوش تحريههف و نابودي‬
‫قرار گرفته است!! و زبان حال انسانهاي دلسوخته اين مرز و‬
‫بوم نيز اينچنين است‪:‬‬
‫از طل گشتن پشيمان گشته ايم مرحمت فرموده ما را مس‬
‫کنيد‪.‬‬
‫‪-52‬يكههي از آقايان بهها خشههم‪ ،‬سههئوال مههي كرد‪ :‬چرا حضرت عمههر‪،‬‬
‫معاويههه را در شام پرو بال داد؟ مههن بههه او گفتههم‪ :‬برادر عزيههز‪،‬‬
‫اتفاقا ً حضرت عثمان نيهز هميهن سهئوال شمها را از حضرت علي‬
‫مهي پرسهد آيها شمها پاسهخ حضرت‌علي را قبول داريهد يها نهه؟‬
‫آن شخههص جواب نداد (مطمئن باشيههد حتههي اگههر حضرت علي‬
‫زنده ههم شود‪ ،‬ايهن آقايان زيهر بار حرف حهق نمهي رونهد) مهن‬
‫ادامهه دادم‪ :‬حضرت علي بهه عثمان پاسهخ مهي دهنهد‪ ":‬مگهر تهو‬
‫نمهي دانهي كهه معاويهه از يرفها غلم حضرت عمهر‪ ،‬بيشتهر از خود‬
‫عمر مي ترسيد؟ " و آن دوست عزيز همچنان به من نگاه مي‬
‫كرد!!‬
‫‪-53‬حضرت عليه هه يعني امامي كه شيعه مقام او را بالتر از‬
‫همهه هامامانه هحتيه هامامه هحسينه هميه هدانده ههه هدره هزمانه هحياته هو‬
‫خلفتش مردم شهر انبار را كه دنبال ايشان فقط راه افتاده‬
‫بودند سرزنش مي‌كند و مي فرمايد‪ :‬چه زشت است رنجي كه‬
‫پايانشه هآتشه هدوزخه هاست!!!‌ه آنگاهه هافراديه همثله همنه هبايده هبا‬
‫روحانيون (عوام كه جاي خود دارد) بر سر تحريم قمه زني‬
‫بحث و جدل كنيم!! يعني كوبيدن با شمشير به فرق سر در‬
‫سوگ و حب امام حسين!! خدا وكيلي با روشي كه از حضرت‬
‫علي سراغ داريم اگر ايشان يا امام حسين زنده مي‌شدند به‬
‫ما چه مي گفتند؟‬
‫‪-54‬دوستي مي گفت‪ :‬اين مطالب كه به نفع شيعه است در كتب‬
‫اهل سنت هم نوشته شده‪ .‬به او گفتم‪ :‬آيا تمام مطالبي كه در‬
‫كتب شيعه وجود دارد صحيح و درست است؟ گفت‪ :‬نه حتي‬
‫در كتب قديمي و معتبري مانند اصول كافي نيز روايات دروغ و‬
‫جعلي وجود دارد‪ .‬گفتم‪ :‬پس چرا كتب اهل سنت بايد از اين‬
‫عيب مبرا باشد‪ .‬گفت‪ :‬زيرا اين مطالب به نفع ما و به ضرر‬

‫‪38‬‬
‫آنهاست‪ .‬گفتم‪ :‬مگر آنها دشمن علي هستند يا ايشان را قبول‬
‫ندارند؟ و در اينجا دوستم به فكر فرو رفت‪.‬‬
‫‪-55‬آقاي تيجانهي در كتهب گرانقدر و علمهي خود!!! بهه ابوبكهر تاختهه‬
‫انهد كهه چرا مرتديهن را كشتهه اسهت و مي‌گويهد‪ :‬ابوبكهر طبهق‬
‫حديهث پيامهبر اكرم‪ ،‬حهق نداشتهه گويندة لاله ال الله را بكشهد‬
‫ولي عجيهب اسهت كهه ايهن محقهق گرانقدر فراموش كرده كهه‬
‫حضرت علي در يكروز ‪ 4000‬نفر عابد متقي حافظ قرآن را از‬
‫دم تيغ گذراند فقط براي اينكه نخواست براي حفظ ظاهر هم‬
‫كهه شده يهك كلمهه توبهه كنهد! براسهتي اگهر بنها بر گرفتهن ايراد‬
‫‪1‬‬
‫باشد دست چه كساني پرتر است؟‬
‫‪-56‬يكي از دوستانم به عقايد من مرتب ايراد مي گرفت‪ .‬روزي به‬
‫او گفتم‪ :‬آيا تو مي‌تواني بدون استفاده از روايات تاريخي حتي‬
‫نيههم آيههه از قرآن در تاييههد عقايدت بياوري؟ گفههت‪ :‬نههه‪ ،‬گفتههم‪:‬‬
‫روحانيون مي‌گوينهد در ههر علمهي بايهد بهه خهبره آن علم رجوع‬
‫كرد و در علوم فقههي بهه رسهاله‌ها رجوع كرد و‪ ...‬مها مي‌دانيهم‬
‫كه قبل ً در حوزه ‌ها حتي يك واحد تاريخ تدريس نمي شده شما‬
‫يهك اسهتاد تاريهخ از دانشگاه بياور تها مهن بها او بحهث كنهم‪ .‬جالب‬
‫است كه بدانيد سالها از اين مباحثه مي گذرد ولي دوستم هنوز‬
‫موفق به پيدا كردن آن استاد تاريخ نشده است!!!‬
‫‪-57‬مذهههبيون در ايران مرتبا ً دعايههي را مههي خواننههد از ايههن قرار‪:‬‬
‫اللهم أصلح كل فاسد من أمور المسلمين‪ :‬خداوندا‪ ،‬اصلح كن‬
‫در امهر فاسهدي از امور مسهلمين را‪ .‬چرا در عمهل اگهر كسهي‬
‫قصد كوچكترين اصلحي را آنهم فقط در حد حرف و سخن را‬
‫‪‬‬ ‫داشته باشد سرو كارش با كرام الكاتبين مي شود‪﴿ .‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫﴾‪( .‬شعراء‪.)227 :‬‬ ‫‪‬‬
‫‪-58‬شمها طبهق حديثهي مهي گوييهد‪ :‬علي خيهر البشهر (علي بهتريهن‬
‫بشههر اسههت‪ .‬البتههه در اينكههه حضرت علي فردي بسههيار وال بهها‬
‫كمالتهي بهي حهد بوده انهد شكهي نيسهت ولي چرا مها بايهد مقام‬
‫نهبي اكرم و سهاير پيامهبران الههي را پاييهن بياوريهم؟ و اگهر اينهها‬
‫غلو نيسهت پهس غلو چيسهت؟) در قرآن كريهم خطاب بهه نهبي‬
‫‪:﴾   ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬ ‫اكرم آمده‪﴿ :‬‬
‫بگو من نيز بشري مانند شما هستم‪ .‬پس چرا پيامبرص به جای‬
‫بشهر خيهر بشهر نبوده انهد؟ يعنهي چرا خداونهد نفرمود‪ :‬بگهو مهن‬
‫بهترين بشر هستم!!‬

‫‪ 1‬در ج ‪ 52‬بحارالنوار باب سهیره وأخلقهه وعدد أصهحابه در خهبر دوم از حضرت صهادق‬
‫و موسی بن جعفر نقل کرده که اگر قائم قیام کند به ‪ 3‬چیز حکم می کند که احدی‬
‫از ائمه و پیغمبران حکم نکرده اند‪ ،‬شیخ زانی را می کشد و مانع الزکاة را می کشد‬
‫و ارث برادر بهه برادر دینهی کهه در عالم اشباح برادر بوده انهد‪ ،‬مهی رسهد‪ ،‬پهس چطور‬
‫امام زمان مانع الزكات را مي كشد؟‬

‫‪39‬‬
‫‪-59‬چرا شيعه در سه قرن اول هجري‪ ،‬اجتهاد را باطل مي دانست‬
‫(و آنرا فقهط در حوزه صهلحيت معصهوم مي‌دانسهت) ولي پهس‬
‫از آن‪ ،‬باب اجتهاد را يكسره در فقه باز كرد؟‬
‫‪-60‬مردي از حضرت علي قبهل از جنهگ جمهل مهي پرسهد‪ :‬آيها امكان‬
‫دارد طلحه و زبير و عايشه بر باطل باشند؟ حضرت علي به او‬
‫مهي فرماينهد‪ :‬تهو اشتباه كردي از آنجها كهه فكهر مهي كنهي افراد‪،‬‬
‫ملك تشخيص حق و باطلند‪ .‬ولي حق و باطل را ملكي است‬
‫كه افراد با آن سنجيده مي شوند‪ .‬سئوال‪:‬‬
‫‪ -‬چرا حضرت علي در پاسخ به اين مرد‪ ،‬نمي فرمايند‪ :‬علي مع الحق و‬
‫الحق مع علي؟!!!!!‬
‫‪ -‬چرا در ايهههن حديهههث (علي مهههع الحهههق) بر خلف عقيده حضرت علي‬
‫ايشان ملك حهق معرفهي شده انهد؟ (ولي شيعهه قصهد دارد از ايهن حديهث‬
‫برداشهت معناي عصهمت بدون احتمال ذره اي خطها بدههد كهه البتهه فقهط‬
‫خداوند اينگونه است)‪.‬‬
‫‪ -‬چگونهه شخهص پرسهشگر از ايهن حديهث (علي مهع الحهق) بسهيار مههم و‬
‫‪1‬‬
‫معروف بي خبر بوده است؟ كه سئوال مي كند حق با كيست؟‬
‫‪-61‬پيامهبر اكرم دو دعها را مرتهب مهي خوانده انهد‪« :‬ربنها ل تكلنها إلي‬
‫أنفسهنا طرفهة عيهن أبدا»‪ :‬خدايها‪ ،‬مرا حتهي براي يهك لحظهه بهه‬
‫خود وامگذار‪ .‬و ديگر اين دعا‪ :‬خدايا بر حيرت من بيفزا‪ .‬اكنون‬
‫بيان بفرماييههد‪ :‬چرا دعاي اول بهها اعتقاد بههه عصههمت تكوينههي‬
‫(يعنههي عدم امكان ذاتههي و سههرشتي حتههي خطهها و اشتباه) در‬
‫خصههوص نههبي‌اكرم و مورد دوم بهها داشتههن علم غيههب در تضاد‬
‫است؟ (كسي كه از همه چيز و همه جا با خبر است از چه چيز‬
‫بايد در حيرت باشد!!)‬
‫‪-62‬آيا اين جمله كه‪ :‬ل موثر في الوجود ال الله يعني كسي جز خدا‬
‫نميتواند در اين مسائل تأثيري داشته باشد با اعتقادات شما به‬
‫توسهههههل و وسهههههاطت تضادي وجود ندارد؟ و همچنيهههههن آيات‬
‫‪  ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫بيشماري ماننهد‪﴿ :‬‬
‫‪.﴾...‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪-63‬آيا توحيد كه هدف اصلي است بين اينهمه قبر و مقبره و دعا و‬
‫زيارتنامهه و مرشهد و شيهخ و مجتههد و خرافهه و تعصهب گهم نمهي‬
‫شود؟‬
‫‪-64‬علت رواج و قرائت روز و شههب زيارت عاشورا كههه در آن ‪18‬‬
‫بار كلمه لعن بكار رفته چيست؟ اين روايت‪ ،‬خبر واحد است و‬
‫فقهط از سهه طريهق‪ ،‬روايهت شده كهه در دو طريهق آن‪ ،‬اسهامي‬
‫افراد غالي وجود دارد و طريهق سهوم نيهز يهك نفهر مشكوك بهه‬
‫غلو در سهلسله روات وجود دارد؟ آيها لعهن‪ ،‬روش خدا و پيامهبر‬
‫ص و ائمه بوده است‌؟ (در ابتداي زيارت كه راوي از قول امام‬

‫‪ 1‬احادیثی که شیعیان نقل می کنند بیشتر خبر واحد هستند و در غیر اینصورت هم تنها‬
‫برداشتی که می توان از آنها داشت پیرامون فضائل حضرت علی است نه خلفت‬
‫بلفصل او از جانب خدا‪.‬‬

‫‪40‬‬
‫باقهر مي‌گويهد‪ :‬ثواب قرائت ايهن زيارت هزار هزار حهج و هزار و‬
‫هزار شهيد و‪ ...‬است انديشه هاي غلو به خوبي موج مي زند)‬
‫و چگونه است كه پيامبري كه فرموده‪ :‬من برانگيخته نشده‌ام‬
‫لعهن كننده بلكهه دعوتهي دارم همراه بها رحمهت (إنهي لم أبعهث‬
‫لعانا‪ ) ...‬چگونه اين حديث به قول شما قدسي را نقل مي كند‬
‫كهه در آن ‪ 18‬بار نزديكتريهن و وفادارتريهن ياران خود را لعنهت‬
‫كرده اسهت!!! و چگونهه اسهت كهه علي در نهبرد صهفين بهه ياران‬
‫خود مي‌گويههد بههه سههپاهيان شام توهيههن نكنيههد و چرا در قرآن‬
‫آمده كه به خدايان كافران توهين نكنيد و چرا و چرا و چرا؟‬
‫‪-65‬شمها مهي گوييهد‪ :‬ايهن زيارت‪ ،‬حديهث قدسهي اسهت و از طريهق‬
‫پيامهبر ص بهه حضرت علي و سهپس بقيهه امامان‪ ،‬منتقهل شده‬
‫اسههت‪ .‬چرا بهها وجود تصههريح بههه نام ابههن زياد در ايههن زيارت‪،‬‬
‫حضرت علي بهه پدر او سهمتها و اختيارات فراوانهي در حكومهت‬
‫خويش داده‌اند؟‬
‫‪-66‬لطفا ً روند تدريجي شكل گرفتن نيابت خاصه به نيابت عامه و‬
‫پهس از آن وليهت فقيهه و در نهايهت وليهت مطلقهه فقيهه را در‬
‫ادوار مختلف تاريخههي بيان بفرماييههد؟ و اعمالي كههه طرفداران‬
‫ايهن نوع ديكتاتوري بها مخالفان و منقدان و مصهلحان انجام مهي‬
‫دهد را تشريح و توجيه كنيد!!‬
‫‪-67‬علت تشابهه فكري و حتهي ظاهري بسهيار فراوان‪ ،‬ميان خوارج‬
‫بهها افراد مصههطلح بههه حزب اللهههي و گروه كاوه و ابوذر و‪ ...‬در‬
‫ايران‪ ،‬چيست؟‬
‫‪-68‬علت تشابهات حيرت انگيهز‪ ،‬ميان فريسهيان و روحانيون يهود بها‬
‫‪1‬‬
‫حزب اللهي ها و روحانيون در چيست؟‬
‫‪-69‬اگر خلفت‪ ،‬به قول شما غصب نمی شد که کار به غیب شدن‬
‫امام زمان نمی کشید برای این تناقض چه سفسطه ای را بیان‬
‫می کنید؟‬
‫‪-70‬چرا اهههل سههنت‪ ،‬امههت واحدنههد و حتههي ‪ 4‬گروه آنههها پيرو ‪4‬‬
‫مجتهدنهد (يعنهي اينكهه بها ههم اختلف عقيدتهي ندارنهد بلكهه فقهط‬
‫اختلف فقهههي دارنههد ماننههد پيروان دو مجتهههد در شيعههه) ولي‬
‫شيعهه پهس از قتهل عثمان‪ ،‬تها كنون بهه هزار و يهك فرقهه تقسهيم‬
‫شده و هزار و يك دروغ و خرافه و هزار و يك تفرقه و دشمني‬
‫با ساير مسلمين؟‬
‫‪-71‬در فرهنهگ گذشتهه شيعهه‪ ،‬اعتقاد بهه تحريهف قرآن و حذف نام‬
‫علي از آيات قرآن و وليهت مطلقهه امامان بر زميهن و زمان و‬
‫مشاركهت آنهها در اداره خلقهت بها خداونهد و‪ ...‬بهه شدت و عمهق‬
‫هههر چههه تمامتهر‪ ،‬وجود داشتههه كهه البتهه اكنون‪ ،‬بسههيار كمرنههگ‬
‫شده‪ .‬اكنون‪ ،‬چهه تضمينهي وجود دارد كهه سهاير اعتقادات شمها‬
‫درست باشد؟ و به مرور زمان کمرنگ نشود‪.‬‬

‫‪ 1‬علتش وجود چند چیز مشترک میان اینهاست‪ :‬حماقت‪ ،‬تعصب‪ ،‬لجاجت‪ ،‬تک بعدی و‬
‫گاهیه هنیزه هسگه هبعدی‪،‬ه هغیره هقابله هتغییره هبودن‪،‬ه همقاومته هشدیده هدره هبرابره هسخنه هحق‪،‬‬
‫نداشتن عقل و هرچه خوبان همه دارند تو تنها داری‪.‬‬

‫‪41‬‬
‫‪-72‬چرا اهههل سههنت در ايههن ‪ 14‬قرن هههر گونههه انديشههه اي را در‬
‫خودش جذب كرد و بههه نوعههي اصههلح كرد و پذيرفههت (ماننههد‬
‫عقايهههد اشاعره و معتزله و‪ ) ...‬ولي نتوانسهههته بههها شيعهههه كنار‬
‫بيايهد؟‪ 1‬آيها ايهن بهه خاطهر آن نيسهت كهه عقايهد شيعهه در تضاد‬
‫كامل با دو اصل اساسي اسلم يعني توحيد و سنت است (زيرا‬
‫دشمنهي شيعهه بها اصهحاب اسهت و سهنت رسهول الله از طريهق‬
‫همين اصحاب و با جانفشاني آنها دست به دست گشته و به ما‬
‫رسيده است)‪.‬‬
‫‪-73‬آيا عزاداري (به اين شيوه) نوعي اعتراض به خداوند نيست؟ و‬
‫اينگونههه عزاداري چههه جايگاهههي در سههنت نبوي و علوي داشتههه‬
‫اسهت؟ و مگهر نهه اينكهه پيامهبران اصهل ً آمدنهد تها بها مراسهمات و‬
‫آداب و رسوم خرافي مبارزه كنند؟‬
‫‪-74‬سههاختن و آبادانههي قبور‪ ،‬چههه جايگاهههي در سههنت نبوي و علوي‬
‫داشته است؟‬
‫‪-75‬خداوند در يكصد آيه از قرآن كريم از اصحاب پيامبرص‪ ،‬تمجيد‬
‫كرده است ولي شيعه معتقد است همه اصحاب‪ ،‬به جز سه يا‬
‫پنج نفر پس از نبي اكرم مرتد شدند‪ ،‬تكليف چيست؟‬
‫‪-76‬چرا ام كلثوم بهها قاتههل مادرش فاطمههه (يعنههي حضرت عمههر)‬
‫حاضر به ازدواج شد؟ (در كافي حديث صريحي در تاييد اين كه‬
‫ام كلثوم‪ ،‬دختر علي همسر عمر‪ ،‬بوده است وجود دارد)‬
‫‪-77‬چرا در تاريخ يعقوبي (شيعه) مي خوانيم كه پيامبرص در گوش‬
‫محسههن‪ ،‬اذان گفههت و ايههن نام را براي او انتخاب كرد و او در‬
‫خردسهالي بر اثهر بيماري درگذشهت؟ (شمها مهي گوييهد‪ :‬حضرت‬
‫عمر يا قنفذ قاتل او بوده اند!!!!)‬
‫‪-78‬چرا خرافات هندي و عراقهههي و اسهههرايليات يهودي و خرافات‬
‫يهودي و مسهيحي در فرهنهگ ايرانهي شدت و نمود بيشتري دارد‬
‫تها در فرهنهگ اههل سهنت؟ آيها ايهن بهه خاطهر زمينهه مسهتعد و‬
‫روحيه زودباور ايراني ها نيست؟‬
‫‪-79‬بيشتريهن ظلم و سهتم در تاريهخ‪ ،‬نسهبت بهه اههل بيهت از جانهب‬
‫مدعيان تشيع بوده است‪ ،‬امام حسين را همان مردم كوفه كه‬
‫هميشهه دم از حهب اههل بيهت مهي زدنهد كشتنهد‪ .‬حضرت علي‬
‫توسههههط يكههههي از افراد سههههپاه خودش و شيعيان خيلي تندرو‬
‫خودش‪ ،‬شهيد شد‪ .‬و‪ ..‬پس شيعه به چه كسي معترض است؟‬
‫‪-80‬يكي از اعتراضات مكرر شما بر اهل سنت اين است كه قرآن‬
‫در كنار امام بايههد فهميده شود و قرآن بههه تنهايههي قابههل فهههم‬
‫نيست‪ .‬سئوال اينجاست‪ :‬اكنون كه امامي در قيد حيات نيست‬
‫قاعدتا ً بايههد بههه احاديههث ايههن امامان رجوع كنيههم‪ .‬معتههبرترين و‬
‫قديمي ترين كتاب شيعه در اين زمينه اصول كافي است‪ .‬ولي‬
‫علمهه برقعهي (مجتههد شيعهه) كتابهي نوشتهه بهه نام بهت شكهن و‬
‫در ايهن كتاب اكثهر احاديهث كافهي را (حتهي بها اسهتناد بهه نظرات‬

‫‪ 1‬چون عقاید شیعه مانند سنگریزه هستند و به هیچ عنوان با اهل سنت حل نمی‬
‫شوند‪.‬‬

‫‪42‬‬
‫مجلسههي خرافههي) مخالف قرآن و يهها از نظههر سههلسله روات‬
‫ضعيهف و ناموثهق تشخيهص داده اسهت پهس تكليهف‪ ،‬چيسهت؟‬
‫همچنيهن مسهائل مسهتحدثه روزافزون كهه در احاديهث نيسهت را‬
‫چه بايد كرد؟‬
‫‪-81‬آيها بيهن امامهت منصهوص بها خاتميهت‪ ،‬تعارض جدي وجود ندارد؟‬
‫با عنايت به اينكه شيعه مقام امامت را بالتر از نبوت مي داند‬
‫آيا اين تعارض شديدتر نمي‌شود؟ اگر هم مي گوييد‪ :‬به خاطر‬
‫عدم آمادگهي مردم‪ ،‬لزم بوده امامهت امتداد رسهالت باشهد چرا‬
‫خداونهد مثهل هزاران سهال قبهل‪ ،‬نهبي نفرسهتاد؟ و چرا پهس از‬
‫حضرت عيسههي تهها رسههالت حضرت محمههد ص يههك دوره ‪600‬‬
‫سهاله بدون حتهي يهك پيامهبر و يها امام داريهم كهه نهه زميهن بهه‬
‫آسهمان مهي آيهد و نهه آسهمان بهه زميهن‪ .‬پهس امان زميهن و زمان‬
‫در آن دوران‪ ،‬كهه بوده؟! و همچنيهن‪ :‬هادي مردم؟ در آخهر‪ :‬چرا‬
‫حتي همين امامت كه ‪ 240‬سال طول كشيد هم جواب نداد؟‬
‫‪ -82‬بسهههياري از آيات قرآن‪ ،‬مخالف وجود علم غيهههب در انسهههان‬
‫است‪ ،‬پاسخ شما چيست؟ (مثل اعراف‪.)188/‬‬
‫‪-83‬دههها آيهه قرآن‪ ،‬مهي گويهد‪ :‬اي پيامهبر‪ ،‬بهه مردم بگهو مهن مزد و‬
‫اجر رسالت از شما نمي خواهم اگر خلفت به صورت موروثي‬
‫در خاندان دختهههر ايشان باشهههد و فدك را نيهههز بهههه ايشان داده‬
‫باشند تكليف اين آيات چه مي شود؟‬
‫‪-84‬لطفا ً نقههش خواجههه نصههير الديههن طوسههي شيعههه را در حمله‬
‫هولكههههو خان مغول بههههه بغداد و كشتار يههههك ميليون نفههههر از‬
‫مسلمانان آنجا را بيان نماييد؟‬
‫‪-85‬تمامهي آياتهي كهه در آن كلمهه منافهق و منافقيهن آمده مربوط بهه‬
‫ده سهال آخهر اقامهت پيامهبرص در مدينهه بوده و در آيات مكهي‬
‫(يعنهي دوران ‪ 13‬سهاله اقامهت پيامهبر در مكهه) حتهي يهك بار ههم‬
‫كلمههه منافههق وجود ندارد بههه كداميههن دليههل‪ ،‬شيعههه برخههي از‬
‫مهاجريهن را مشمول منافقيهن مهي دانهد؟ آيها شيعهه عالمتهر از‬
‫خداوند است؟‬
‫‪-86‬لطفا ً نظههر خود را درباره ايههن حديههث متواتههر نههبي اكرم بيان‬
‫فرماييهههد‪ :‬خداونهههد لعنهههت كنهههد يهود و نصهههاري را كهههه قهههبر‬
‫پيامبرانشان را قبله و مسجد قرار دادند!!‬
‫‪-87‬چرا پيامههبر ص در نماز از مهههر اسههتفاده نمههي كرده انههد؟ آيهها‬
‫نعوذبالله ايشان از تكنيك تبديل خاك به مهر بي‌اطلع بوده اند؟‬
‫يا اينكه وسايل آنزمان اجازه توليد چنين محصول استراتژيك را‬
‫نمي‌داده است؟‬
‫‪-88‬چرا پيامهبر اكرم ص روي قبور شهداي احهد بهه خصهوص حمزه‪،‬‬
‫ساختماني بنا نمي‌كنند؟ يا روي قبر پسرش ابراهيم يا روي قبر‬
‫حضرت خديجه يا شهداي بئر معونه و غيره‪...‬‬
‫‪-89‬آيا شباهتي بين عمل فراعنه در آباداني و ايجاد عمارت بر روي‬
‫قبور (اهرام مصههر) و اهتمام يهوديان و مسههيحيان و هنديههها بههه‬
‫آباداني قبرستانها با عقايد شيعيان در اين زمينه وجود ندارد؟‬

‫‪43‬‬
‫‪-90‬شما مي گوييد نبي اكرم فرموده اند‪ :‬نام فرزندي از ايشان كه‬
‫قيام مهههههههي كنهههههههد همنام ايشان و نام پدرش نام پدر ايشان‬
‫(عبدالله) اسهههت‪ ،‬چرا نام پدر امام مهدي‪ ،‬حسهههن اسهههت نهههه‬
‫عبدالله؟‬
‫‪-91‬امام در سههياق قرآن بههه معناي الگههو اسههت شمهها چگونههه از آن‬
‫برداشت خلفت مي‌كنيد؟‬
‫‪-92‬شمهها در مورد بدعتگزار بودن خلفاء زياد قيههل و قال براه مههي‬
‫اندازيهد لطفا ً بيان فرماييهد در زمان حيات رسهول خدا كدام يهك‬
‫از موارد زير وجود داشته‪:‬‬
‫‪-93‬وجود اصهنافي بهه نام مرجهع تقليهد‪ ،‬ولي فقيهه‪ ،‬روحانهي و اينكهه‬
‫مردم حتما ً بايههد مقلد افرادي خاص باشنههد؟ (چرا ملصههدرا بهها‬
‫تقليهههد مخالف بوده اسهههت و چرا علماء او را از شههههر بيرون‬
‫مي‌كنند؟)‬
‫ساختن و تعمير و آباد كردن قبرها و احداث بنا روي آنها‪.‬‬
‫وجود چيزي به نام مهر‪.‬‬
‫عزاداري (به جز گريه) و وجود دهه هاي اول و دوم و سوم و خودآزاري‬
‫و زنجيهر زنهي و سهينه زنهي و براه انداختهن كارناوالهاي خيابانهي و قمهه زنهي‬
‫و‪...‬‬
‫وجود جمله أشهد أن علي ولي الله در اذان‪( .‬در حاليكه شيخ صدوق در‬
‫مهن ليحضهر الفقيهه غاليان را لعنهت كرده كهه ايهن جمله را ‪ -‬تهينها و تهبركا ً –‬
‫وارد اذان كرده اند! آيا شيخ صدوق عالم نمي دانسته غاليان اين جمله را‬
‫از جهههت تيمههن و تههبرك وارد اذان كرده انههد!! يهها اينكههه او هنوز بههه ايههن‬
‫توجهيات كلمي شيعه آشنايي نداشته است؟)‬

‫‪-94‬در اصههول كافههي حديثههي هسههت كههه زراره در آن روش وضههو‬


‫گرفتههن را از امام محمههد باقههر توضيههح مههي دهههد‪ .‬سههئوال‪-1 :‬‬
‫زراره تهها آن روز چگونههه وضههو مي‌گرفتههه مگههر پدر و مادرش‬
‫سهني بوده‌انهد؟‪ -2 1‬مگهر امام محمهد باقهر روزي حداقهل ‪ 5‬بار‬
‫وضو نميگرفته اند و او نمي ديده؟‬
‫‪-95‬خمس (يعني دريافت يك پنجم منافع ساليانه از مردم و نه يك‬
‫پنجم غنايم جنگي) براستي چرا حتي يك روايت معتبر تاريخي‬
‫(در كتب قديمي مانند سيره ابن اسحاق يا تاريخ طبري و حتي‬
‫تاريهخ يعقوبهي شيعهه) وجود ندارد كهه پيامهبر اكرم در ده سهال‬
‫حكومهههت در مدينهههه و حضرت علي در ‪ 5‬سهههال خلفتشان از‬
‫مردم (كسهههبه و بازرگانان و كشاورزان و دامداران) بهههه عنوان‬
‫خمههس‪ ،‬سههود منافههع سههاليانه را دريافههت كرده باشنههد ولي بههه‬
‫كرات رواياتهي را مهي بينيهم كهه خمهس غنايهم جنگهي را دريافهت‬
‫كرده انهد؟ (خلفاء ههم كهه از گرفتهن خمهس منافهع بدشان نمهي‬
‫آمده ولي چرا ايهن كار را انجام نمهي داده انهد در اينجها كهه ديگهر‬
‫ظلمي به اهل بيت وارد نمي شده؟!!!)‬

‫‪ 1‬فراموش نکنید به عقیده شیعه ‪ ،‬زراره جزء یاران خاص و نزدیک امام بوده نه از‬
‫اشخاص دور به امام‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫‪-96‬قرائت زيارتنامههه هاي موجود در مفاتيههح توسههط اصههحاب (بههه‬
‫خصههوص زيارات عاشورا و دعاي ندبههه و دعاي عهههد و‪ ) ...‬آيهها‬
‫وجود داشته است؟‬
‫‪-97‬توسهل اصهحاب پيامهبر ص بهه قهبر حضرت حمزه يها قهبر پدر و‬
‫مادر نبي اكرم‪ ،‬آيا وجود داشته است؟‬
‫‪-98‬لعن و نفرين بتها و خدايان كافران‪ .‬آيا وجود داشته؟‬
‫‪-99‬پيامههبر ص بههه حضرت حمزه لقههب سههيدالشهداء را دادنههد ولي‬
‫شما اين لقب را به امام حسين داده‌ايد (البته من‪ ،‬خاك پاي‬
‫امام حسهين ههم نمهي شوم ولي بحهث بر سهر بدعهت و نوآوري‬
‫است اگر خوب است چرا براي ديگران بد است و اگر بد است‬
‫چرا شما انجام مي دهيد؟)‬
‫‪-100‬ارتباط بهها دولتهاي مشرك و كافري كههه خدا را قبول ندارنههد و‬
‫حتهي مبادلت گسهترده تجاري بها آنهها‪ .‬مگهر ايهن كار طبهق نهص‬
‫صريح قرآن و احاديث متواتر‪ ،‬گناه كبيره و حرام نيست؟‬
‫‪-101‬آيها پرداخهت ‪ %24‬سهود سهالنه در برخهي موسهسات و بانكهاي‬
‫ايراني سود است يا ربا؟ اگر مضاربه يا هر چيز ديگر است چرا‬
‫هميشه سود است و هيچگاه خبري از ضرر نيست؟ و چرا حتي‬
‫در بانكهاي ملل كفار چنين بهره هايي داده نمي شود؟‬
‫البتهه براي اثبات عقايهد خود بهه تفسهير از آيات قرآن‪ ،‬اشاره نكنيهد يها بهه‬
‫يك خبر واحد جعلي بلكه بايد در كتب معتبر تاريخي نوشته شده باشد كه‬
‫چنيهن مواردي (بهه تواتهر) در زمان حيات رسهول خدا وجود داشتهه و مورد‬
‫تاييد ايشان بوده است‪ .‬اشاره به كتب متاخر و جعلي بحار و منتهي المال‬
‫و‪ ....‬نيز بيهوده است‪.‬‬
‫‪-102‬حضرت علي وقتهي ابهن عباس را براي گفتگهو بهه سهوي خوارج‬
‫مهي فرسهتد مهي گويهد‪ :‬بها آنهها بها آيات قرآن مجادله نكهن زيرا‬
‫آيات قرآن تاب تفسهيرها و برداشتهاي گوناگون را دارد بلكهه بها‬
‫آنهها از سهنت نبوي دليهل و حجهت بياور براي هميهن مهن در مورد‬
‫كهل سهئوالت ايهن بخهش از روحانيون مهي خواههم كهه از سهنت‬
‫متواتر و قطعي نبوي دليل بياورند‪.‬‬
‫‪-103‬بيان فرماييهد‪ :‬آيها وظيفهه مجمهع تشخيهص مصهلحت نظام‪ ،‬چيزي‬
‫جهز تصهويب قوانيهن خلف شرع و خلف اسهلم اسهت؟ (يعنهي‬
‫همان بدعههت) (زيرا ايههن مجمههع قوانينههي كههه شوراي نگهبان‬
‫تشخيهههص داده خلف شرع اسهههت و بهههه مجلس برگردانده را‬
‫تصويب مي كند!)‬
‫‪-104‬در زمان حكومتهاي قبلي در ايران ههر گاه حاكهم يها شاههي مهي‬
‫خواسهته از قوانيهن اسهلم سهرپيچي نمايهد روحانيون و علماء بها‬
‫انتقاد و سهخنراني و‪ ...‬او را سهر جاي خود مهي نشانده انهد‪ .‬آيها‬
‫علت ضعهههف و انحطاط اخلقهههي و سهههياسي فعلي در جامعهههه‬
‫ايران آن نيسهت كهه روحانهي نمهي توانهد عليهه روحانهي حاكهم‬
‫انتقاد كند و ههر ك سي هم كه انتقاد كند مارك وهابي و سهني و‬
‫كافهر و آمريكايهي مهي خورد؟ اگهر سهياست شمها عيهن ديانهت‬
‫شماست پس چطور در فريضه ديني امر به معروف و نهي از‬

‫‪45‬‬
‫منكر ناگهان سياست از دين جدا مي شود؟ و هركس اينكار را‬
‫بكنهد ضهد ديهن‪ ،‬مرتهد‪ ،‬محارب بها خدا‪ ،‬مفسهد فهي الرض و ضهد‬
‫وليت فقيه مي شود؟‬
‫‪-105‬شمها برخهي از سهخنان ائمهه را كهه در تاييهد و سهتايش حضرت‬
‫عمهر و ابوبكهر وارد شده‪ ،‬حمهل بر تقيهه مي‌كنيهد‪ .‬شمها معتقديهد‬
‫ائمههه علم غيههب داشتههه و دقيقا ً مي‌دانسههته‌اند در كجهها و كههي و‬
‫توسهط چهه شخصهي بهه شهادت مي‌رسهند‪ .‬پهس بها داشتهن ايهن‬
‫علم غيههب‪ ،‬تقيههه‪ ،‬چههه معنايههي داشتههه اسههت؟ در كتاب كافههي‬
‫حديثهههي هسهههت مبنهههي بر اينكهههه امامان از زمان شهادت خود‬
‫باخبرنهد و حتهي بهه اختيار خويهش مهي ميرنهد‪ ،‬پهس بها ايهن وجود‬
‫تقيههه بههه چههه معناسههت؟ چون تقيههه براي حفههظ جان اسههت و‬
‫چنانچهه كسهي بدانهد فرد مقابلش قاتهل نيسهت پهس ديگهر تقيهه‬
‫ندارد‪.‬‬
‫ً‬
‫‪-106‬در قرآن صهريحا ذكهر شده كه مومنيهن مي‌گویند که بيهن هيچيهك‬
‫از پيامهبران فرقهي قائل نمي‌شويهم (ل نفرق) چرا شمها ائمهه را‬
‫از همه انبياء حتي پيامبران اولي العزم بالتر مي‌دانيد‪.‬‬
‫‪-107‬چرا نهههبي اكرم ص بهها وجود حضور حضرت فاطمهههه و حضرت‬
‫علي احاديثي دارند كه به اصحاب گفته اند قرآن را از برخي از‬
‫اصهحاب فرابگيرنهد؟ و چرا ايشان افرادي بهه جهز خاندان خود را‬
‫براي تبليهغ اسهلم بهه سهاير قبايهل مهي فرسهتادند؟ مگهر نهه اينكهه‬
‫فقههط اهههل بيههت صههلحيت ايههن كارههها را دارنههد؟ يعنههي فقههط‪:‬‬
‫حضرت فاطمهه ‪ 15‬سهاله و حضرت علي ‪ 25‬سهاله و حسهن و‬
‫حسين ‪ 7‬و ‪ 8‬ساله؟!!‬
‫‪-108‬تمامههي اسههتنادات و تنههها برگ برنده شمهها ايههن اسههت كههه مههي‬
‫گوييهد‪ :‬دليهل مها در كتهب اههل سهنت نيهز وجود دارد! لطفا ً بيان‬
‫بفرماييهد اشاره بهه وجود ‪ 13‬امام و اشاره بهه تحريهف قرآن در‬
‫كتب شي عه آيا مي تواند عليه شيعه بكار رود؟ و اينكه بگوييم‪:‬‬
‫شيعهه بهه ايهن مسهائل معتقهد اسهت؟ بهه ههر حال تفاوت شمها بها‬
‫اسلم شناسان مغرض غربي (كه با استناد به روايات و افسانه‬
‫هاي دروغيهن موجود در كتهب تاريخهي مسهلمانها) اسهلم را مهي‬
‫كوبند در چيست؟‬
‫‪-109‬آيا اين شيعه نبود كه با توهين به همسر مورد علقه پيامبرص و‬
‫خلفاي اول و دوم و سوم مورد علقه يك ميليارد مسلمان‪ ،‬بي‬
‫احترامههي و هتههك مقدسههات را باب كرد تهها اينكههه غربههي ههها‬
‫كاريكاتور نهبي اكرم را بكشنهد‪ .‬پهس‪ :‬خدا لعنهت كنهد كسهاني را‬
‫كهه اسهاس ايهن كار را بنيان نهادنهد! (پهس‪ :‬اللههم لعهن أسهس‬
‫أساس الظلم والكذب والخرافة في إيران والسلم)‬
‫‪-110‬نظر شما (يا بهتر بگوييم‪ :‬سفسطه و توجيه شما) در خصوص‬
‫ايهن احاديهث كهه در كتهب معتهبر و اصهلي و قديمهي شيعهه آمده‬
‫چيسههت؟ در كتاب تهذيههب و وسههائل الشيعههه بنقههل از جراح‬
‫مدائنههي آمده كههه جعفرصههادق فرمود‪( :‬ل تبنوا علي القبور ول‬
‫تصوروا سقوف البيوت‪ ،‬فإن رسول الله صلي الله عليه وسلم‬

‫‪46‬‬
‫كره ذلك) بر قبرهها بنها نسهازيد و سهقف خانههها را پهر از تصهوير‬
‫نكنيهد كهه رسهول خدا صهلي الله عليهه وسهلم اينكار را ناپسهند‬
‫شمرده اسههت‪ .‬همچنيههن در مآخههذ فوق و نيههز در كتاب «مههن ل‬
‫ه شيعهه) باب مناههي پيامهبر صهلي‬ ‫يحضره الفقيهه» (از كتهب اربع ‌‬
‫الله عليه وسلم بنقل از يونس بن ظبيان آماده كه جعفرصادق‬
‫فرمود‪( :‬نهي رسول الله صلي الله عليه وسلم أن يصلي علي‬
‫قهبر أو يقعهد عليهه أو يبنهي عليهه) «رسهول الله صهلي الله عليهه‬
‫وسههلم نهههي فرمود از ايههن كههه بر قههبري نماز گزارنههد يهها برآن‬
‫بنشيننهد و يها برآن بنها سهازند»‪( .‬عهن أبهي الهياج السهدي قال‪:‬‬
‫قال لي علي بن ابيطالب‪ :‬أل أبعثك علي ما بعثني عليه رسول‬
‫الله صهلي الله عليهه وسهلم أن ل تدع تمثال إل طمسهته ول قهبرا‬
‫مشرفها إل سهويته)‪« .‬از ابوالهياج اسهدي روايهت شده كهه گفهت‪:‬‬
‫علي بهن ابيطالب بهه مهن گفهت‪ :‬آيها تهو را بآن چیزی که رسول‬
‫اللهه همراه هفرستادهه هبوده هنفرستم؟ وآن ايهن اسههت كهه هيههچ‬
‫عكس و تصوير و مجسمهاي را فرونگذاري جز آنكه آن را پاك‬
‫نمايي و از بين ببري و هيچ قبري را فرونگذاري جز آنكه آن را‬
‫تخههت نمايههي»‪ .‬در كتاب وسههائل الشيعههه چاپ سههنگي جلد اول‬
‫ص‪ 209 /‬از كلينهههي بديهههن صهههورت نقهههل شده اسهههت‪( :‬عهههن‬
‫أبيعبدالله قال‪ :‬قال المام علي ‪ :‬بعثني رسول الله صلي الله‬
‫عليههه وسههلم إلي المدينههة فههي هدم القبور و كسههر الصههور)‬
‫«جعفرصههادق گفههت‪ :‬امام علي فرمود‪ ،‬رسههول خدا صههلي الله‬
‫عليههه وسههلم مههن را جهههت تخريههب (بنهها و گنبههد) روي قبور و‬
‫شكسهتن تصهاوير و مجسهمهها بهه سهوي مدينهه مامور و رهسهپار‬
‫كرد»‪ .‬همچنيههن امام نووي در شرح مسههلم (ج ‪ ،4‬ص‪ 301/‬الي‬
‫‪ 304‬ارشاد السهاري) آورده اسهت‪( :‬قال الشافعهي فهي الم‪ :‬و‬
‫رأيههت الئمههة بمكههة يأمرون بهدم مهها يبنههي و يؤيههد الهدم قوله‬
‫صههلي‌الله عليههه وسههلم (ول قههبرا مشرفهها إل سههويته …))‪ .‬امام‬
‫نووي ميفرمايههد‪ :‬امام شافعههي در كتاب الم فرموده اسههت‪ :‬در‬
‫مكهه مشاهده نمودم كهه ائمهه دسهتور دادنهد بناي روي قبور را‬
‫ويران نماينههد و ايههن عمههل را فرموده‌ي رسههول الله صههلي الله‬
‫عليههه وسههلم كههه فرموده‪( :‬و ل قههبرا مشرفهها إل سههويته) تأييههد‬
‫ميكند‪.‬‬
‫‪-111‬اين سوال مهم را دوباره مي آوريم‪ :‬عده اي از سقيفه بر مي‬
‫گشتنههد حضرت علي از آنههها مههي پرسههد‪ :‬مهاجريههن چگونههه بر‬
‫انصهار غلبهه يافتنهد؟ مي‌گوينهد‪ :‬بها حديهث‪« :‬الئمهة مهن قريهش»‪.‬‬
‫حضرت علي مي‌فرمايد‪ :‬چرا از اين حديث استفاده نكردند كه‬
‫پيامهبر اكرم مرتهب سهفارش انصهار را بهه مهاجريهن مهي كردنهد؟‬
‫مهي گوينهد‪ :‬از كجاي ايهن حديهث‪ ،‬رياسهت و خلفهت مهاجريهن‪،‬‬
‫معلوم مي شود‪ .‬حضرت علي مي گويد‪ :‬از آنجا كه اگر خلفت‬
‫در انصهار بود پيامهبر‌اكرم‪ ،‬سهفارش مهاجريهن را بهه انصهار مهي‬
‫كردنهد و نهه سهفارش انصهار را بهه مهاجريهن‪ .‬اكنون سهئوال مهن‬
‫اينجاسههت‪ :‬آيهها آنهمههه كههه پيامههبر اكرم‪ ،‬سههفارش اهههل بيههت و‬

‫‪47‬‬
‫خاندان خود را بهه ديگهر مردم مهي كردنهد دليهل بر ايهن نبوده كهه‬
‫خلفت در خاندان ايشان نبوده است‪ .‬به ديگر سخن‪ :‬اگر مردم‬
‫مهي دانسهته انهد كهه خلفهت بهه صهورت موروثهي در خاندان علي‬
‫است آيا نبايد يك نفر تعجب كند و بلند شود و بگويد‪ :‬يا رسول‬
‫الله‪ ،‬شما بايد سفارش ما را به دستگاه خلفت بكنيد كه هواي‬
‫ما را داشته باشند و نه سفارش آنها را به ما؟!!! (ضمن اينكه‬
‫چرا حضرت علي نمهي گوينهد منظور از الئمهة‪ :‬مهن و فرزندان‬
‫من هستند؟)‬
‫‪-112‬محققيههن تاريههخ مههي داننههد چيزي بههه نام خطبههه فدكيههه وجود‬
‫نداشتههه اسههت (زيرا در كتاب بلغات النسههاء شخصههي كههه دارد‬
‫روايههت را براي مولف مههي گويههد ‪ 120‬سههال قبههل مرده بوده‬
‫اسهت!!!) حمله اي نيهز به خانهه فاطمه صهورت نگرفتهه است و‬
‫حسن و حسين را نيز ام البنين و‪ ...‬بزرگ كردند‪ .‬علت فضيلت‬
‫تراشهي و غلو شمها براي برخهي شخصهيتهاي تاريخهي چيسهت؟‬
‫براسهههتي آيههها حضرت خديجهههه و سهههميه بانوهاي اول اسهههلم‬
‫نبوده‌اند؟ يا دختري كه عليرغم محبت فراوان پيامبر نسبت به‬
‫او و فرزندانهش در سهن ‪ 18‬سهالگي (يها ‪ 28‬سهالگي) وفات مهي‬
‫كنهد؟ و تاثيري آن چنانهي در وقايهع صهدر اسهلم نداشتهه اسهت‪.‬‬
‫براسهتي بهتريهن كتاب در ايهن مورد كتاب فاطمهه فاطمهه اسهت‬
‫اثهر دكتهر شريعتهي مهي باشهد مهن ههر چهه ايهن كتاب را خواندم‬
‫عليرغهههم نثهههر قوي و مطالب آموزنده آن‪ ،‬چيزي در خصهههوص‬
‫فضيلت و برتري حضرت فاطمههه‪ ،‬دسههتگيرم نشههد‪ .‬شمهها اگههر‬
‫متوجهه شدیهد برای مهن ههم بیان نماییهد‪( .‬البتهه بهه خداوندی خدا‬
‫قسهم اگهر در زمان پیامهبر زنده بودم حاضهر بودم جان خودم و‬
‫خانواده ام را در راه خدا و بهه پای پیامهبر و حتهی دختهر بزرگوار‬
‫ایشان حضرت فاطمهه فدا کنهم ولی منظور مهن شرک و غلو و‬
‫دروغگویههی اسههت کههه خود آن بزرگواران نیههز راضههی بههه آن‬
‫نیستند)‪.‬‬
‫‪-113‬چرا شيعهه برخهي از احاديهث عكرمهه و سهويد ابهن غفله را قبول‬
‫دارد و برخههي را نههه؟ (بههه عنوان نمونههه‪ ،‬خطبههه شقشقيههه از‬
‫عكرمههه را قبول دارد ولي روايتههي كههه مي‌گويههد‪ :‬اهههل بيههت‬
‫مشمول همسران پيامبر نيز مي شده اند را چون راوي عكرمه‬
‫است قبول ندارد‪ .‬يا حديثي كه حضرت علي فرموده‪ :‬هر كس‬
‫مرا بر ابوبكهر و عمهر برتري داد بر او حهد مفتري مهي زنهم چون‬
‫راوي‪ ،‬سههويد ابههن غفله اسههت را قبول ندارد در صههورتي كههه‬
‫بسياري از احاديثي كه مورد علقه شيعه است متعلق به همين‬
‫سويد ابن غفله است)‪.‬‬
‫‪-114‬شمها مهي گوييهد‪ :‬اصهول ديهن‪ ،‬تحقيقهي اسهت و نهه تقليدي‪ .‬پهس‬
‫چرا همهه مردم بايهد در تحقيقات خودشان‪ ،‬پيرامون اصهول ديهن‬
‫(يعنههي توحيههد و نبوت و معاد و اصههول مذهههب شمهها‪ :‬عدل و‬
‫امامت) دقيقا ً به همان نتايجي برسند كه شما بر اساس تقليد‬

‫‪48‬‬
‫و تلقيههن و تعصههب و كينههه و پيروي از گذشتههه گان گمراه خود‪،‬‬
‫‪1‬‬
‫رسيده ايد؟ و آيا نام چنين روشي‪ ،‬تقليد است يا تحقيق؟!!!‬
‫‪-115‬شمها و همهه مسهلمانان‪ ،‬خداونهد را سهتارالعيوب مهي داننهد‪ .‬چرا‬
‫عقيده داريهد نامهه اعمال شما ههر هفتهه به ملح ظه امامان مي‬
‫رسهد؟ اينگونهه آيها دارالسهلم براي آنهها دارالحزن نمهي شود؟ يها‬
‫نامه اعمال هر هفته به حضور امام زمان مي رسد؟ و اينگونه‬
‫ستارالعيوبي خداوند چه مي شود؟‬
‫‪-116‬آشكارتريهههن نوع شرك آن اسهههت كهههه صهههفات خالق را براي‬
‫مخلوق قائل شويهم چرا وقتهي در متون و سهخنراني هاي شمها‬
‫دقيق شويم به چنين عقايدي برمي خوريم‪( :‬عدم امكان خطا و‬
‫اشتباه براي ائمهه – داشتهن علم غيهب و علم لدنهي كامهل – حهي‬
‫و حاضر بودن در همه جا و همه ساعتها – شنوايي و بينايي در‬
‫ممات و حيات)‪.‬‬
‫‪-117‬شمها طهي حديثهي معتقديهد كه هر كجا از قرآن آيه اي با يها اي ها‬
‫الذيهن آمنوا شروع شده مصهداق اتهم و اكمهل آن حضرت علي‬
‫هستند آيا نعوذ بالله حضرت علي مصداق اين آيات هستند‪ :‬اي‬
‫كسهاني كهه ايمان آورده ايهد ربها نخوريهد – اي كسهاني كهه ايمان‬
‫آورده ايهد صهدايتان را جلوي پيامهبر بلنهد نكنيهد – اي كسهاني كهه‬
‫ايمان آورده ايهد در حالت مسهتي نماز نخوانيهد – اي كسهاني كهه‬
‫ايمان آورده ايد چرا مي گوييد آنچه را عمل نمي كنيد و‪ ...‬البته‬
‫بر منكهر اينكهه حضرت علي يكهي از بهتريهن مومنان و اصهحاب‬
‫نبي اكرم بوده اند لعنت‪ .‬ولي چرا دروغ و چرا جعل حديث؟‬
‫‪-118‬حضرت علي فرموده انهد‪ :‬آيات قرآن بعهض آن مفسهر و مهبين‬
‫بعههض ديگههر اسههت‪ .‬و قرآن را امام خود معرفههي كرده‌انههد‪ .‬در‬
‫قرآن كريهم نيهز كلمات متعددي دال بر ايهن حقيقهت وجود دارد‪.‬‬
‫خطاب اكثر آيات‪ « :‬يا أيها الناس» و « يا أيها الذين آمنوا» است‪،‬‬
‫و دعوت بهه تعقهل و تفكهر و تدبر و آن ههم دقيقا ً بها هميهن واژه‬
‫هها‪ .‬بسهياري جاهها گفتهه ايهن كتاب نور اسهت فرقان و وسهيله‬
‫جدايهي حهق از باطهل اسهت ذكهر اسهت تفصهيل آن در خود آن‬
‫است (با واژه هاي تفصيل‪ ،‬يفصل‪ ،‬بيان و‪ ) ...‬روي چه حساب‬
‫شيعه تنها مرجع توضيح قرآن را ائمه مي داند؟ در حاليكه حتي‬
‫همين ائمه به تواتر گفته اند اگر حديثي از ما به شما رسيد و‬
‫مخالف قرآن بود آنرا به سينه ديوار بزنيد!! با همه اينها علمه‬
‫بزرگوار سههيد مصههطفي حسههيني طباطبايههي تفسههيري دارد از‬
‫حضرت علي در توضيح آيات قرآن كريم چرا شما به اين كتاب‬
‫اجازه چاپ نداده ايد؟ و حتي سايت آنرا فيلتر كرده ايد؟‬
‫‪-119‬جدليون شيعهه مهي گوينهد‪ :‬مگهر مهي شود پيامهبر در آن گرماي‬
‫شديد مردم را نگهدارد كه بگويد علي را دوست داشته باشيد؟‬
‫البته ما پاسخ علمي و عقلي مي دهيم لطفا ً با يك روايت و حديث پاسخ‬
‫ندهيد و شما نيز تنها پاسخي علمي و منطقي و عقلي بدهيد‪.‬‬
‫پاسخ‪:‬‬
‫و چرا سايتهاي اينترنتي اهل سنت را بسته ايد؟ تا مبادا مردم بتوانند تحقيق كنند‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪49‬‬
‫‪-‬در غدير‪ ،‬هيچگاه سرماي شديد حاكم نبوده و همه روزها گرما بوده‬
‫هم قبل از آن و هم بعد از آن و مثل اين است كه بخواهيم مرتب‬
‫بگوئيم‪ :‬در آن سرماي شديد قطب جنوب!!! خوب مسلم است كه‬
‫هوا در قطب هميشه سرد است‪.‬‬
‫‪-‬قبايل عرب‪ ،‬هميشه زير آفتاب سوزان عربستان در حال مسافرت‬
‫و تجارت بوده يا در جستجوي آب مرتب در حال کوچ بوده اند‪ .‬بعيد‬
‫اسههت براي کسهاني کهه بتهها و خدايان خود را شکسههته و مسههلمان‬
‫شده اند‪ ،‬ايستادن زير آفتاب‪ ،‬خيلي ناراحت کننده بوده باشد‪.‬‬
‫‪-‬چطور شمهها معتقديههد موضوع آنقدر مهههم بوده کههه پيامههبر اکرم ص‬
‫مردم را در آن گرماي شديهد نگهه داشتهه ولي وقتهي نوبهت بهه بيان‬
‫اصل مطلب مي رسد اين موضوع مهم را در پرده اي از ابهام و با‬
‫واژه أي (مولي) اعلم مي‌کننهد كهه داراي ‪ 27‬معنهي متفاوت اسهت‪.‬‬
‫و هيچکدام از آن ‪ 27‬معني معناي خلفت را نمي دهد!!!‬
‫‪-‬رسم هميشگي عربها در مسافرتها اين بوده است كه پس از طي‬
‫مسههافتي براي اسههتراحت‪ ،‬مي‌ايسههتاده انههد تهها ضمههن آن‪ ،‬كاروان‬
‫پشهت سهر ههم برسهد‪ .‬ولي شمها بها هياههو مهي گوييهد‪ :‬پيامهبر گفهت‬
‫كاروان قبلي بيايد (نيازي به گفتن نبوده است خودش مي آمده!!!‌)‬
‫و كاروان رفتههه برگردد و گرماي شديههد حاکههم بود و‪...‬ولي بالخره‬
‫بايهد در جايهي نماز ظههر خوانده مهي شهد يها نهه؟ ضمهن اينکهه پيامهبر‬
‫خطبهه اي طولنهي خوانده (کهه يهک کلمهه از آن سهخن از خلفهت و‬
‫تعييهن جانشيهن نيسهت) و در انتهاي خطبهه مردم را بهه دوسهتي بها‬
‫علي سههفارش کرده پههس هدف از توقههف در غديههر‪ :‬خواندن نماز‪،‬‬
‫خواندن خطبهه و آخريهن سهفارش بهه مردم و در انتهها معرفهي علي‬
‫بوده و هدف از توقههف فقههط سههفارش علي نبوده کههه بگوييههد چرا‬
‫پيامبر در آن گرما مردم را نگهداشت‪.‬‬
‫‪-‬پيامبر اكرم ص از آنجا كه هميشه طبق شرايط واقعي (رئال) عمل‬
‫مههي كرده و بر خلف مهها از خواب و خيالهاي ايده آليسههتي بههه كلي‬
‫دور بوده براي هميهن در ههر شرايطهي موارد پيهش آمده را بهه بعهد‬
‫موكول نمههي كرده و طبههق مديريههت زمان از هههر لحظههه براي بيان‬
‫حقيقهت يها عملي كردن طرحهاي خودش اسهتفاده مهي كرده اسهت‪.‬‬
‫اگهر بنها بوده بهه كاروانهي حمله كننهد دسهتور حمله مي‌داده اگهر بنها‬
‫بوده آيهههه اي در مذمهههت منافقان خوانده شود خوانده مهههي شده و‬
‫هيچگاه مسههائلي ماننههد گرماي شديههد يهها غيره براي ايشان در بيان‬
‫حقيقت هر قدر كوچك يا بزرگ تاثيري نداشته است‪ .‬سئوال مهمتر‬
‫اينكههه‪ :‬حقيقههت‪ ،‬حقيقههت اسههت و كوچههك و بزرگ و کههم اهميههت و‬
‫پراهميهت‪ ،‬ندارد و بيان آن نيهز واجهب اسهت (بهه خصهوص از سهوي‬
‫پيامهبر) ضمهن اينكهه آن سهال‪ ،‬آخريهن سهال حيات پيامهبرص بوده و‬
‫موقعيهت ديگري براي بيان حقانيهت علي وجود نداشتهه اسهت‪ .‬براي‬
‫نمونه به قرآن کريم نگاه کنيد که مثل ً براي دعواي زن و شوهر آيه‬
‫نازل مهي شود! براي اينکهه اعراب صهدايشان را جلوي پيامهبر بلنهد‬
‫نکننهد آيهه نازل مهي شده! براي يهک اخهم پيامهبر بهه يهک شخهص کور‪،‬‬

‫‪50‬‬
‫آيههه نازل شده و پيامههبر بههه شدت در آن توبيههخ شده اند‪ .1‬پههس کههم‬
‫اهميت يا پر اهميت بودن وقايع از ديد ما صحيح نيست و بايد وقايع‬
‫را طبق شرايط همان زمان و آن هم از ديد الهي بررسي کرد‪.‬‬
‫‪-‬پيامههبر ص در آخريههن سههالهاي حيات خود بههه تبوک‪ ،‬سههرزميني بهها‬
‫فاصههله زياد لشکههر کشههي کرده و ضمههن صههرف هزينههه اي سههنگين‬
‫بدون هيچگونه درگيري و نبردي باز مي گردند‪ .‬بله اين عمل ايشان‬
‫در نگاه مهها (در قرن ‪ )20‬تعجههب آور اسههت‪ .‬ولي آيهها بايههد بگوييههم‪:‬‬
‫ايشان اهداف و نيات ديگري‪ ،‬مطابق با عليق و سليق امروزي ما‬
‫داشتنهد؟و چرا در آن گرماي شديهد هيهچ جنگهي صهورت نگرفهت؟ و‬
‫اينهمه هزينه بيهوده شد! و هدف پيامبر چيز ديگري بود! آري‪ ،‬چنين‬
‫رفتارهاي خارق العاده اي پيهههش از ايهههن نيهههز از پيامهههبر ديده شده‬
‫ايشان دو بار دسهتور هجرت بهه حبشهه مهي دههد بها ‪ 300‬نفهر در بدر‬
‫مقابل سپاه ‪ 1000‬نفري کفار مي ايستد‪ ،‬مسجد ضرار را تخريب‬
‫مي‌کنهد‪ .‬بها کفار در حديهبيه صهلح مهي کنهد و‪ ...‬پهس مهي توانهد براي‬
‫احقاق حق علي و جلوگيري از شايعه پراکني عليه او و سفارش به‬
‫دوسهتي بها او در گرماي شديهد ههم مردم را نگهدارد و حتهي از آنهها‬
‫بيعت دوستي با علي را بگيرد‪.‬‬
‫‪-‬وقتهي بناسهت مردم در آن گرماي شديهد حهر کهت کننهد و آنرا تحمهل‬
‫نمايند آيا چند دقيقه کمتر و بيشتر تفاوتي مي کند‪.‬‬
‫‪-‬اگههر از نرم افزارهاي رايانههه اي براي محاسههبه زمان واقعههه غديههر‬
‫استفاده کنيد‪ 2‬متوجه مي شويد ‪ 18‬ذي الحجه يعني واقعه غديرخم‬
‫در روز ‪ 29‬اسههفند بوده و نمههي توانسههته چندان گرماي شديدي در‬
‫محيهط وجود داشتهه باشهد‪ .‬مهن مدت ‪ 2‬سهال‪ ،‬سهايت هواشناسهي‬
‫عربسههتان را در ايههن خصههوص‪ ،‬بررسههي کردم و متوجههه شدم از‬
‫فاصله زماني ‪ 25‬اسفندماه تا ‪ 10‬فروردين ماه اين دوسال (سال‬
‫‪1384‬و ‪ 1385‬شمسهي)درجهه هواي منطقهه رابهغ (کهه غديهر در آن‬
‫واقهع اسهت) در گرمتريهن سهاعات روز از ‪ 30‬درجهه بيشتهر نمي‌شود‬
‫و بها توجهه بهه اينکهه هواي زميهن طهي هزار سهال گذشتهه دو درجهه‬
‫گرمتههر شده‪ 3‬بها اطمينان قريههب بهه يقيهن‪ ،‬مهي توان گفهت‪ :‬درجهه‬
‫هواي غديهر خهم در ‪ 29‬اسهفند سهال ‪ 10‬هجري‪28 :‬درجهه يها چيزي‬
‫نزديک به آن‪ ،‬بوده است و چنين درجه حرارتي نه تنها گرماي شديد‬
‫و حتهي گرماي معمولي نيسهت بلكهه بسهيار فرح انگيهز و روح بخهش‬

‫‪ 1‬البتههه شيعههه ايههن اعتقاد را ندارد ‪ ،‬براي درک بهتههر قضيههه بههه تفسههير نويههن جزء ‪30‬‬
‫نوشته محمد تقي شريعتي مراجعه کنيد ‪.‬‬
‫‪ 2‬نمونهه اي از نرم افزار تبديهل تاريهخ در سهايت ‪ www.andishe.net‬موجود اسهت ‪.‬‬
‫سايت هواشناسي عربستان ‪ www.pme.qov.sa :‬البته اگر مشاهده كرديد اين دو‬
‫سايت ‪ ،‬فيلتر شده است بدانيد كه ريگي به كفش آخوندهاست زيرا اين دو سايت نه‬
‫مطالب اخلقي دارد و نهه مطالب ديني ‪ .‬البتهه كلك جديهد آن است كهه اينگونهه سايتها‬
‫را بهه سهمت سهايتي ديگهر ‪ ،‬منحرف مهي كننهد كهه بعضها سهايتهاي خلف اخلق و عفهت‬
‫عمومهههي اسهههت‪ .‬عجيهههب اسهههت كهههه حاضرنهههد مردم اخلقشان فاسهههد بشود ولي‬
‫اعتقاداتشان اصلح نشود!‬
‫‪ 3‬بههه علل گوناگونههي دماي فعلي كره زميههن گرمتههر شده اسههت‪ ،‬دليلي چون شكافتههه‬
‫شدن جو و ليه بيروني زمين‪.‬‬

‫‪51‬‬
‫است‪( .‬جالب است كه طي اين محاسبه رايانه اي معلوم مي شود‬
‫غدير خم روز سه‌شنبه يا چهارشنبه بوده و براحتي احاديثي كه مي‬
‫گويهد غديهر در روز پنجشنبهه و يها جمعهه بوده دروغ محهض اسهت ههر‬
‫چند به اشتباه در كتب اهل سنت هم آمده باشد)‪.‬‬
‫‪-‬و بهه عنوان تلنگهر آخهر بهه مغهز شمها‪ :‬چرا راوي آن حديهث جعلي كهه‬
‫مهي گويهد هوا گرم بود ايهن همهه روي گرمهي هوا تاكيهد داشتهه مگهر‬
‫گرماي هوا براي عربههها چيههز تازه و جديدي بوده پههس متوجههه مههي‬
‫شويم كه ريگي به كفش راوي بوده‪....‬‬

‫‪-120‬چهه پاسهخي براي احاديهث زيهر داريهد كهه تمامهي آنهها از قديمهي‬
‫ترين و معتبرترين كتب نويسندگان شيعه هستند‪:‬‬

‫‪-1‬مردگان‪ ،‬رفته گان همسايگاني هستند كه هر گاه آنان را بخوانند‬


‫پاسخي نمي‌دهند و ظلم و ستمي را دفع نمي كنند و متوجه نوحه‬
‫سهرايي و مداحهي نمي‌شونهد اگهر در حهق ايشان نيكهي شود شاد‬
‫نگردنهد و اگهر قحطهي شود نها اميهد نمي‌‌شونهد بها ههم هسهتند در‬
‫حالي كهه تنهها هسهتند و همسهايه انهد در حالي كهه از ههم دورنهد بهه‬
‫زيارت يكديگر نمي روند‪( .‬نهج البلغه خطبه ‪)111‬‬
‫‪-2‬هروي از امام رضهها مههي پرسههد‪ :‬يهها ابههن رسههول الله‪ ،‬در كوفههه‬
‫گروههي هسهتند كهه مي‌پندارنهد كهه بر رسهول خدا سههو و اشتباههي‬
‫در نمازش واقههع نمههي شههد‪ .‬امام رضهها فرمودنههد‪ :‬خدا ايشان را‬
‫لعنهت كنهد دروغ گفتهه انهد‪ .‬آنكهه سههو نمهي كنهد فقهط خداي تعالي‬
‫اسهت كهه جهز او خدايهي نيسهت‪( .‬جلد ‪ 7‬بحارالنوار و عيون اخبار‬
‫‪  ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫الرضها) (همچنيهن‪ :‬آيهه قرآن‪  ﴿ :‬‬
‫‪ :﴾ ‬اي پيامهبر‪ ،‬بگهو مهن نيهز بشري ماننهد شمها هسهتم»‬ ‫‪‬‬
‫نيز مويد اين مطلب است)‪.‬‬
‫‪-3‬حضرت علي در نامهه اي بهه منذر ابهن جارود مهي فرمايهد‪ :‬همانها‬
‫نيكوكاري پدرت مرا فريفههت و پنداشتههم كههه هدايههت او را پيروي‬
‫مي كني و به راه او مي روي‪( .‬نهج‌البلغه نامه ‪) 71‬‬
‫‪-4‬در مقدمههه تفسههير البرهان در باب دهههم منقول اسههت‪ :‬كسههاني‬
‫بعضهي آيات را بهه ائمهه تفسهير مي‌كردنهد‪ .‬مفضهل ابهن عمهر ايهن‬
‫معنههي را خدمههت حضرت صههادق عرض نمود آن بزرگوار فرمود‪:‬‬
‫كسي كه چنين عقيده اي كه تو از آن پرسش نمودي دارد در نزد‬
‫مهن مشرك بهه خداسهت! (چشهم مفسهران و محققان و مداحان‬
‫روشن!)‬
‫‪-5‬حضرت علي‪« :‬از غلو و مبالغههههه درباره مهههها برحذر باشيد مهههها‬
‫‪1‬‬

‫بندگاني پرورده خداييم درباره فضايل ما آنچه مي خواهيد بگوييد‪.‬‬


‫‪ 1‬اي كاش مي فهميدم غلو در نظر شيعيان به چه معناست؟ شيعيان تنها چيزي را كه‬
‫غلو مي دانند اين است كه شما بگوئيد حضرت علي خود خداست‪ ،‬ولي دادن صفات‬
‫خالق به مخلوق را غلو نمي دانند ‪ ،‬صفاتي چون حاضر و ناظر بودن در هرجا و صدا‬
‫كردن ائمه در دعاهها و جاهاي ديگهر و دادن صفاتي چون علم غيب و عصهمت بهه ائمهه‬
‫و غيره‪...‬‬

‫‪52‬‬
‫كسههي كههه مهها را دوسههت بدارد بايههد عمههل مهها را انجام دهههد و از‬
‫پرهيزگاري مدد بگيرد»‪ ( .‬تحف العقول)‬
‫‪-6‬حضرت علي‪ :‬ل تفضحوا أنفسكم عند عدوكم يوم القيامة‪ :‬با اين‬
‫عقايد سخيفه موجب روشني چشم دشمن و رسوايي خودتان در‬
‫روز قيامت نشويد‪( .‬زيارت قبور ‪ -‬حيدرعلي قلمداران ص ‪.)162‬‬
‫‪-7‬مهن ديروز همنشيهن شمها بودم و امروز براي شمها عهبرتم و فردا‬
‫از شما جدا مي‌شوم‪( .‬نهج البلغه خطبه ‪)149‬‬
‫‪-8‬رفته گان‪ ،‬گورشان خانه هايشان شد و اموالشان به ميراث رفت‬
‫كسي را كه بر سر گورشان مي آيد نمي شناسند و به كسي كه‬
‫برايشان گريهه مهي كنهد توجههي ندارنهد و ههر كهس كهه ايشان را‬
‫بخواند جواب نمي دهند‪( .‬نهج‌البلغه خطبه ‪)235‬‬
‫‪-9‬حضرت علي پههس از خواندن سههوره تكاثههر مههي فرمايههد‪ :‬عجههب‬
‫مقصههد دوري اسههت و چههه زيارت غافلنههه اي اگههر (قبور بزرگان)‬
‫باعث عبرت باشد سزاوارتر از آن است كه مايه فخر گردد و اگر‬
‫با ديده فروتني به قبر نگاه كنند خردمندانه تر از آن است كه آنها‬
‫را وسيله فخر قرار دهند بي درنگ كه با ديده اي تار به آنها نگاه‬
‫مهي كننهد و بديهن سهبب بهه درياي جههل و نادانهي فرو رفتهه انهد‪ .‬بهه‬
‫اهههل قبور جامههي نوشانده انههد كههه قوه گويايشان را بههه گنگههي و‬
‫شنوايشان را بهههه كري و حركاتشان را بهههه سهههكون تبديهههل كرده‬
‫است‪( .‬نهج‌البلغه خطبه ‪) 221‬‬
‫‪-10‬مرا بها ثناي پسهنديده ثنها خوانهي نكنيهد تها خود را نسهبت بهه خداونهد‬
‫آماده كنهم و از عهده حقوقهي كهه هنوز ادا نكرده ام برآيهم و مهن‬
‫خود را از خطها مصهون نمهي دانهم و در كارم از خطها ايمهن نيسهتم‬
‫مگهر اينكهه خداونهد مرا در برابر نفسهم نگهه فرمايهد كهه از مهن بر‬
‫ايهههن كار تواناتهههر اسهههت‪ ،‬همانههها مهههن و شمههها بندگان و مملوك‬
‫پروردگاري هستيم كه جز او پروردگاري نيست‪ .‬پروردگاري كه ما‬
‫را از آنچهه در آن بوديهم بيرون آورد و بهه آنچهه صهلح مها بود وارد‬
‫سهاخت و گمراههي مها را بهه هدايهت و نها بينايهي مها را بهه بينايهي‬
‫مبدل ساخت‪( .‬نهج‌البلغه خطبه ‪)216‬‬
‫‪ -11‬به روي مداحان خاك بپاشيد‪ .‬رسول اكرم (وسائل الشيعه ج ‪12‬‬
‫ص ‪ 132‬حديث اول)‬
‫‪-12‬قهبرم را قبله گاه و محهل توجهه و مسهجد قرار ندهيهد همانها خداي‬
‫متعال يهود را لعنت نمود زيرا قبور پيامبران خود را مساجد قرار‬
‫‪1‬‬
‫داده اند‪ .‬پيامبر اكرم (وسائل الشيعه ج ‪ 2‬باب ‪ 65‬ص ‪)887‬‬
‫‪-13‬پيامهههبر ص از گههچ كاري قههبر و نوشتههن روي آن نهههي فرموده‪.‬‬
‫(مسهتدرك الوسهائل محدث نوري از علمهه حلي در كتاب النهايهه‪.‬‬
‫مستدرك چاپ سنگي ‪.)1/127‬‬
‫‪-14‬علي فرمود‪ :‬شنيدم كهه رسهول خدا مهي فرمايهد‪ :‬قهبرم را محهل‬
‫رفت و آمد قرار ندهيد و قبرهايتان را مساجد خويش قرار ندهيد‬

‫‪ 1‬توجه شيعيان به قبرستان باعث كمرنگ شدن مساجد شده و عظمت مساجد از بين‬
‫رفته است و جمعيت مسلمين بجاي مساجد در قبرستان است‪.‬‬

‫‪53‬‬
‫و خانهه هايتان را محهل دفهن مرده هايتان قرار ندهيهد‪( .‬مسهتدرك‬
‫الوسائل ج ‪ 1‬باب ‪ 55‬از ابواب دفن ص ‪)132‬‬
‫‪-15‬موسي ابن جعفر‪ :‬قبر مرا بيش از چهار انگشت باز از هم بيشتر‬
‫بال نبريد‪( .‬وسائل الشيعه ج ‪ 2‬باب ‪ 31‬از ابواب دفن ص ‪)858‬‬
‫‪-16‬امام صههادق‪ :‬هرگههز ايسههتاده آب منوش و هيههچ قههبري را طواف‬
‫مكههن و در آب پاك ادرار مكههن‪( .‬وسههائل الشيعههه ج ‪ 10‬باب ‪92‬‬
‫سفينه البحار ج ‪ 2‬ص ‪)99‬‬
‫‪-17‬حضرت علي ‪ :‬رسهههههول خدا مههههها را از ذخيره كردن گوشتهاي‬
‫قربانهي بيهش از سهه روز نههي فرمود و‪ ...‬و مها را از زيارت قبور‬
‫نهي نمود‪( .‬مسند امام زيد كتاب الحج)‬
‫‪-18‬پيامهبر اكرم‪ :‬خداونهد فرموده‪ :‬مهن نزد دلهاي شكسهته و قهبرهاي‬
‫ويرانم‪.‬‬
‫‪-19‬امام صهادق‪ :‬قهبر رسهول خدا از شهن قرمهز رنهگ اسهت‪( .‬وسهائل‬
‫الشيعهه ج ‪ 2‬باب ‪ 37‬ص ‪ )864‬پهس تها آن زمان قهبر رسهول الله‬
‫بنا و زينت و‪ ...‬نشده بوده!‬
‫‪-20‬عبدالرزاق صنعاني از قدماي شيعه از ابن طاووس روايت كرده‪:‬‬
‫پيامهبرص از اينكهه بر قهبر مسهلمين بنايهي سهاخته شود و يها گهچ‬
‫كاري و يا بر روي آن زراعت شود نهي نموده و فرمودند‪ :‬بهترين‬
‫قبور شما قبري است كه شناخته نشود‪( .‬المصنف‪)3/506 ،‬‬
‫‪-21‬ذكري‪ :‬رسول خدا قبر فرزندش ابراهيم را مسطح نمود و قاسم‬
‫ابهن محمهد گويهد‪ :‬قهبر نهبي اكرم و شيخيهن را در حالي ديدم كهه‬
‫مسطح بود و نيز مي‌گويد‪ :‬قبر مهاجرين و انصار در مدينه منوره‬
‫مسطح بود‪( .‬توحيد عبادت سنگلجي انتشارات دانش ص ‪)149‬‬
‫‪-22‬امام صهادق‪ :‬قهبر مرا از گهل غيهر خودش گهل كاري نكنيهد (وسهائل‬
‫الشيعه ج ‪ 2‬باب ‪ 16‬از ابواب دفن ص ‪.)864‬‬
‫‪-23‬حضرت علي ‪ :‬رسهول خدا از اينكهه بر قهبر‪ ،‬خاكهي ريختهه شود‬
‫كههه از خودش نيسههت نهههي فرمود‪( .‬مسههتدرك ج ‪ 1‬باب ‪ 34‬از‬
‫ابواب دفن ص ‪)126‬‬
‫‪-24‬رسهول خدا در آخريهن لحظات عمهر شريهف‪ :‬اللههم ل تجعهل قهبري‬
‫وثنا يعبد‪ :‬خدايا‪ ،‬قبرم را بتي قرار مده كه عبادت شود‪.‬‬
‫‪-25‬شهيد اول در كتاب ذكري گذاشتن يك قطيفه بر مرقد مطهر نبي‬
‫اكرم را فاقد دليل شرعي و ترك اين كار را اولي دانست‪.‬‬
‫‪(-26‬جالب اسهت در مفاتيهح و سهاير كتهب جعلي آمده كهه وقتهي قبهه‬
‫قبر ما را ديدي چنان و چنين بگو و وقتي به ضريح رسيدي چنين‬
‫و چنان بكن و اين در حالي است كه تا سالها پس از رحلت ائمه‪،‬‬
‫ساختمان و قبه و ضريحي بر مزار آنها نبوده است!!!)‬
‫‪-27‬حضرت علي ‪ :‬شايسهته اسهت كسهي كهه جلل پروردگار بر خود‬
‫بزرگ مهي بينهد و مقام حهق در دلش عظمهت دارد همهه چيهز جهز‬
‫حهق در نظرش بهه سهبب عظمهت الههي كوچهك آيهد‪ .‬و مهن نمهي‬
‫پسندم كه از ذهن تان بگذرد كه مدح و ستايش خويش و شنيدن‬
‫ثناي خود را دوسهت دارم‪ .‬سهپاس آن خدايهي را كهه چنيهن نيسهتم‪.‬‬
‫(نهج البلغه خطبه ‪)216‬‬

‫‪54‬‬
‫‪-28‬رسهول خدا‪ :‬پروردگارا‪ ،‬هيهچ پناهگاه و گريزگاههي جهز بهه سهوي تهو‬
‫وجود ندارد‪.‬‬
‫‪-29‬امام سههجاد‪ :‬سههتايش سههزاوار آن خدايههي اسههت كههه تمام درهاي‬
‫طلب حاجت را بروي ما بست مگر آن دري كه فقط به سوي او‬
‫منتهي مي شود‪( .‬صحيفه سجاديه دعاي اول) امام سجاد‪ :‬خدايا‪،‬‬
‫جهز از تهو طلب گشايهش را نخواههم كرد‪( .‬مفاتيهح الجنان اواخهر‬
‫دعاي ابوحمزه ثمالي)‬
‫‪(-30‬يكي از دعاهاي كتاب جعلي مفاتيح‪ :‬يا محمد و يا علي احفظاني‬
‫فإنكمها حافظانهي اكفيانهي فإنكمها كافيانهي)‪ .‬اي محمهد و اي علي‪،‬‬
‫شمها دو نفهر مرا حفهظ كنيهد و شمها دو نفهر مرا كفايهت كنيهد كهه‬
‫شما مرا كافي هستيد‪ .‬ولي در سوره توبه مي خوانيم‪ :‬براي شما‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫غيهر خدا سهرپرست و ياوري نيسهت‪ .‬و در سهوره نسهاء‪﴿ :‬‬
‫‪« :﴾   ‬و كافههى اسههت‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫ى و سهرپرست شمها باشهد و كافهى اسهت كهه خدا ياور‬ ‫كهه خدا ول ِ ّ‬
‫‪     ‬‬ ‫شما باشد»‪ .‬و در سورة زمر (آية ‪﴿ :)36‬‬
‫﴾‪« :‬آيا خداوند براي بنده خود كافي نيست؟»‪ .‬البته نبي‬ ‫‪‬‬
‫اكرم و حضرت علي و سهاير اصهحاب بلندقدر ايشان بايهد براي مها‬
‫الگهو و سهرمشق باشنهد‪ ،‬ولي تفاوت اسهت ميان اسهوه بودن تها‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫داشتن عقايد شرك آميز‪ .‬سوره توبه (آيه ‪﴿ :)118‬‬
‫‪« ﴾ ‬هيهچ پناهگاههي در برابر خداونهد‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫نيسهت مگهر بهه سهوي خود او»‪ .‬سهوره انعام آيهه ‪ 50‬و سهوره هود‬
‫‪« ﴾  ...‬بگهو‪ ...:‬مهن غيهب‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫آيهه ‪﴿ :31‬‬

‫نمههي دانههم»‪( .‬براسههتي ايههن آيات چقدر براي شيعيان‪ ،‬عجيههب و‬


‫جديد و تازه و غير قابل فهم‪ ،‬خواهد بود!)‪.‬‬
‫‪-31‬حضرت علي ‪« :‬فقط از خدا حاجتت را بخواه زيرا عطا كردن و‬
‫محروم ساختن فقط به دست خداست‪ ،‬و فقط خداست كه تو را‬
‫از گرفتاري رهايي مي بخشد پس بايد تعبد و بندگيت فقط براي‬
‫او و رغبت تو فقط به سوي او باشد»‪( .‬نهج البلغه نامه ‪ )31‬كه‬
‫‪  ‬‬ ‫دقيقا ً با آيات قرآني موافق است مانند‪:‬‬
‫﴾‪( .‬نمهل ‪« )62 /‬چهه كسهى‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫[دعاى شخهص] درمانده را‪ ،‬چون او را بخوانهد‪ ،‬مىپذيرد و سهختى را بر‬
‫مىدارد»‪.‬‬
‫‪-32‬انجيهل متهي باب ‪ :23‬عيسهي فرمود‪ :‬واي بهه حال شمها اي علماي‬
‫ديني و فريسيان رياكار‪ ،‬شما براي پيامبراني كه اجدادتان آنها را‬
‫كشته اند با دست خود بناي يادبود درست مي كنيد!!!!‬
‫‪-33‬ابوعمر عامر ابن شراحيل الكوفي متوفاي ‪ 104‬هجري كه بيش‬
‫از ‪ 150‬تههن از صههحابه رسههول خدا را ديده و از آنان حديههث اخههذ‬
‫كرده بهه قول ابهن بطال همواره مهي گفهت‪ :‬اگهر نهه ايهن بود كهه‬

‫‪55‬‬
‫رسهول خدا از زيارت قبور نههي فرموده اسهت مهن قهبر پيامهبر ص‬
‫را زيارت مي كردم‪.‬‬
‫‪-34‬عبدالرزاق الصههنعاني شيعههي در كتاب خود المصههنف‪ :‬كسههي كههه‬
‫قبرهها را زيارت كنهد از مها نيسهت‪( .‬رسهول خدا) المصهنف ‪3/569‬‬
‫حديث ‪.)6705‬‬
‫‪-35‬حاكهم نيشابوري از عبدالله ابهن عمرو ابهن عاص روايهت مهي كنهد‪:‬‬
‫مهها بهها رسههول خدا مردي را كههه مرده بود در قههبر گذاشتيههم چون‬
‫برگشتيههم و برابر خانههه آن ميههت رسههيديم ناگاه بهها زنههي برخورد‬
‫كرديهم كهه گمان مي‌كنهم رسهول خدا او را شناخهت‪ .‬پهس فرمود‪:‬‬
‫اي فاطمههه‪ ،‬از كجهها مههي آيههي؟ آن زن گفههت‪ :‬از نزد خانواده ايههن‬
‫ميت‪ .‬رسول خدا فرمود‪ :‬مبادا با ايشان به قبرستان رفته باشي؟‬
‫زن گفهت‪ :‬معاذالله كهه مهن بها ايشان تها قبرسهتان رفتهه باشهم در‬
‫حالي كه تو در اين باب آنچه را كه بايد تذكر داده اي! رسول خدا‬
‫فرمود‪ :‬اگر با ايشان به قبرستان رفته بودي ديگر بهشت را نمي‬
‫ديدي تا آنگاه كه جد پدرت كه بت پرست بود را ببيني!‬
‫‪-36‬پيامهبر ص مها را از زيارت قبور نههي فرمود‪( .‬مسهند امام زيهد دار‬
‫مكتبة ‌الحياة‪‌ ،‬ص ‪.)246‬‬
‫‪-37‬رسول خدا‪ :‬خدا لعنت كند زائرات قبور را‪ .‬و كساني كه بر قبرها‬
‫مسهجد مهي سهازند‪( .‬التاج الجامهع الصهول فهي أحاديهث الرسهول‬
‫‪)1/382‬‬
‫‪-38‬رسهول خدا‪ :‬قهبرم را محهل آمهد و شهد قرار ندهيهد‪( .‬حديهث متواتهر‬
‫مورد اتفاق)‬
‫‪-39‬حديث عطاء ابن يسار از رسول خدا‪ :‬بار خدايا‪ ،‬قبر مرا بتي قرار‬
‫مده كه پرستيده شود‪.‬‬
‫‪-40‬حضرت صادق‪ :‬بالي قبر ابراهيم پسر رسول خدا (كه در سن ‪2‬‬
‫سهالگي فوت كرد) شاخهه نخهل خرمايهي بود كهه چون خشهك شهد‬
‫قبر نيز گم شد و ديگر معلوم نشد (حتما ً پسر رسول خدا نيز با‬
‫ابوبكههر و عمههر دشمههن بوده و براي نشان دادن ايههن دشمنههي بههه‬
‫آيندگان‪ ،‬خواسههته اسههت محههل قههبرش ماننههد حضرت فاطمههه‬
‫نامعلوم باشد!) (كتاب كافي و كتاب من ليحضر الفقيه)‪.‬‬
‫‪-41‬رسهول خدا‪ :‬اگهر نهه ايهن بود كهه جنازه حمزه بها ايهن وضهع زنان مها‬
‫را اندوهگيهن مي كنهد مها او را وامي‌گذاشتيهم تا درندگان و مرغان‬
‫جسدش را بخورند و در روز قيامت از شكم درندگان و چينه دان‬
‫مرغان محشور شود‪( .‬سهههيرة ابهههن هشام و تفسهههير علي ابهههن‬
‫ابراهيم قمي و جلد ششم بحارالنوار و‪.) ...‬‬
‫‪-42‬دسههتور حضرت علي بههه ابههي الهياج‪ :‬قههبري را باقههي مگذار مگههر‬
‫آنكه آن را با خاك يكسان سازي و تنديسي باقي مگذار مگر آنكه‬
‫خرابش كني‪.‬‬
‫‪-43‬حضرت علي ‪ :‬ههر كهه قهبري را تجديهد بنها كنهد و يها مجسهمه اي‬
‫بسازد از اسلم خارج شده است‪( .‬من ليحضره الفقيه صدوق و‬
‫المحاسن برقي و جلد ‪ 18‬بحارالنوار و وسايل الشيعة باب ‪.)43‬‬

‫‪56‬‬
‫‪-44‬جناب حسن مثني فرزند امام حسن مجتبي گروهي را در نزد قبر‬
‫پيامهبر ديهد‪ .‬پهس ايشان را از ايهن عمهل نههي نمود و فرمود‪ :‬همانها‬
‫پيامبر خدا فرمود‪ :‬قبر مرا عيد (محل آمد و شد) مگيريد و خانه‬
‫هايتان را قبرسهههتان نكنيهههد‪( .‬المصهههنف صهههنعاني و وفاء الوفاء‬
‫سمهودي ص ‪.)1360‬‬
‫‪-45‬در كتاب كافهي از ابهي القداح روايهت شده كهه امام جعفهر صهادق‬
‫فرمود‪ :‬علي فرمود‪ :‬رسول خدا مرا به مدينه گسيل داشت براي‬
‫خرابههي گورسههتانها و شكسههتن صههورتها و فرمود‪ :‬هيههچ تصههويري‬
‫مگذار مگر اينكه آنرا محو كني و هرچه قبري را مگذار مگر آنكه‬
‫آنرا با زمين مساوي گرداني‪.‬‬
‫‪-46‬در كتاب تهذيهب شيهخ طوسهي و وسهايل الشيعهة باب ‪ 44‬از ابواب‬
‫دفن آورده‪ :‬علي ابن جعفر مي گويد‪ :‬از برادرم موسي بن جعفر‬
‫سهئوال كردم‪ :‬آيها سهاختمان روي قهبر و نشسهتن بر روي آن خوب‬
‫است؟ فرمود‪ :‬نه ساختمان روي قبر خوب است و نه نشستن بر‬
‫روي آن‪ ،‬و نه گچ كاري آن و نه گل‌مالي نمودن آن‪.‬‬
‫‪-47‬در مجالس شيهخ صهدوق از حضرت امام صهادق روايهت شده كهه‬
‫آن حضرت از اجداد بزرگوارش روايت نموده و گفت‪ :‬رسول خدا‬
‫از گچ مالي نمودن قبر و نماز خواندن در آن نهي فرمود‪.‬‬
‫‪-48‬در محاسهن برقهي از جراح مداينهي از ابهي عبدالله صهادق روايهت‬
‫شده كههه فرمود‪ :‬بر قبرههها بنهها نكنيههد و سههقف هاي خانههه ههها را‬
‫نقاشي نكنيد براي اينكه رسول خدا اين عمل را مكروه دانست‪.‬‬
‫‪-49‬در وسههايل الشيعههة باب ‪ 44‬ابواب دفههن از امام صههادق روايههت‬
‫شده‪ :‬رسهول خدا نههي فرمودنهد كهه بر قهبري نمازگزاري شود يها‬
‫روي آن بنشينند يا بر آن ساختماني بنا كنند‪.‬‬
‫‪-50‬در معاني الخبار آمده‪ :‬پيامبر از گچ كاري گورها نهي فرمود‪.‬‬
‫‪-51‬فقهه الرضها روايهت كرده‪ :‬علي بهه سهوي مردم آمهد و فرمود‪ :‬آيها‬
‫مههي دانيههد كههه رسههول خدا كسهي را كههه قبرههها را مصههلي و جاي‬
‫نمازخواندن قرار دهههد لعنههت كرده اسههت و كسههي كههه بهها خدا‬
‫معبودي ديگر قرار دهد نيز لعنت فرموده يعني هر دو مشركند!‬
‫‪-52‬در علل الشرايع امام صادق از پدران بزرگوارش نقل نموده‪ :‬قبر‬
‫پيامبر ص فقط يك وجب از زمين بال آمده بود‪( .‬وخود پيامبر نيز‬
‫كهه فرموده بودنهد قهبر مرا قبله قرار ندهيهد و مسهجد نكنيهد زيرا‬
‫خداي تعالي يهود را براي اينكهههه قبور پيامهههبران خود را مسهههجد‬
‫كرده بودنهد لعنهت فرمود‪( .‬احاديهث فوق همهه از كتهب شيعهه مهي‬
‫باشد و نه از كتب وهابي ها و سني ها!)‪.‬‬
‫‪-53‬ام سهلمه بهه رسهول خدا يادآور شهد وقتهي كهه در مهاجرت اول در‬
‫حبشه بوده معبدي را ديده به نام ماريه و براي نبي اكرم آنچه كه‬
‫در آن از نقهههش و نگارهههها و آيينهههه كاريهههها ديده بود تعريهههف كرد‬
‫حضرت رسهول فرمود‪ :‬اينان گروههي بودنهد كهه چون بنده صهالح و‬
‫مرد خوبههي در ميان ايشان مههي مرد روي قههبر او مسههجد مههي‬
‫ساختند و در آن نقش و نگارها به كار مي بردند‪ .‬اين قبيل مردم‬
‫بدترين خلق خدايند‪( .‬التاج الجامع الصول ج ‪ 1‬ص ‪ 243‬و ‪)244‬‬

‫‪57‬‬
‫‪-54‬پروردگارا‪ ،‬تو اولي و قبل از مخلوقات بوده اي‪ ....‬و شفيع آناني‪.‬‬
‫كسههي برتههر از تههو نيسههت تهها ميان تههو و آنان حائل شود (يعنههي‬
‫واسهههطه) و جاي رفتهههن جايگاهشان در قبضهههه قدرت توسهههت‪.‬‬
‫حضرت علي – صحيفه علويه دعاي روز ‪ 14‬هر ماه‪.‬‬
‫‪-55‬حضرت علی خطاب بههه امام حسههن‪ :‬بدان‪ ،‬خداوندی کههه گنجهای‬
‫آسهمان و زميهن در دسهت اوسهت بهه تهو اجازه درخواسهت داده و‬
‫اجابههت آنرا بههه عهده گرفتههه اسههت تههو را فرمان داده کههه از او‬
‫بخواهی تا عطا کند‪ .‬درخواست رحمت کنی تا ببخشايد و خداوند‬
‫بين تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ايجاد کند‬
‫و تهو را مجبور نسهاخته کهه بهه شفيهع و واسهطه ای پناه بهبری‪...‬‬
‫(نهج البلغه نامه ‪ 31‬در بازگشت از جنگ صفین)‪.‬‬
‫‪-56‬حضرت علي‪ :‬تمهت بنبينها حجتهه‪ .‬بها پيامهبر مها حجهت تمام شهد (و‬
‫ديگري حجتهي نداريهم) خطبهه ‪ 90‬نههج البلغهه خطبهه اشباح (ولي‬
‫در زيارات جعلي و احاديههث خرافههي شيعههه بهها هزاران حجههت و‬
‫واسههطه و شرك و كفههر‪ ،‬روبرو مي‌شويههم) در هههر حديثههي كههه‬
‫مشاهده كرديد سخن از حجتي پس از پيامبرص شده طبق همين‬
‫سخن حضرت علي آن را رد كنيد‪.‬‬
‫‪-57‬اگهر شفاعهت خواههم پهس سهزاوار شفاعهت نيسهتم‪ ....‬پروردگارا‪،‬‬
‫كرم و بزرگواريهت را در خطاهايهم شفيهع فرمها‪ ...‬هيهچ شفيعهي در‬
‫پيشگاههت ندارم پهس بگذار فضهل و كرم تهو برايهم شفاعهت كنهد‪.‬‬
‫امام سجاد‪ :‬صحيفه سجاديه دعاي توبه و طلب آن‪.‬‬
‫‪-58‬و اينكه چرا اينهمه حديث جعلي در كتابها وارد شده‪ :‬رجال كشي‬
‫از امام محمهد باقهر روايهت شده‪ :‬در نزد ايشان نام سهلمان برده‬
‫مهي شود مهي فرماينهد‪ :‬او سهلمان محمدي اسهت همانها سهلمان از‬
‫ما اهل بيت بود او بود كه همواره به مردم مي گفت‪ :‬شما مردم‬
‫از قرآن گريخته به احاديث پناه برديد (شايد براي همين در زمان‬
‫حيات هميههن سههلمان حضرت عمههر اجازه كتابههت احاديههث را نداد‬
‫و‪ )...‬از آن جههت كهه قرآن را كتابهي يافتيهد كهه شمها را بر نقيهر و‬
‫قطميهر و خردل (يعنهي بهه اندك چيزي چون پوسهته هسهته خرمها و‬
‫خال پشهت هسهته) بهه حسهاب مهي كشهد‪ .‬از ايهن جههت بر شمها‬
‫پذيرش قرآن سهخت آمهد و بهه تنگنها افتاديهد‪ .‬لذا بهه احاديهث پناه‬
‫برديهد زيرا بر شمها گشايهش داد‪( .‬رجال كشهي چاپ كربل ص ‪22‬‬
‫و ‪)23‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪﴿-59‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪.﴾ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫(بقره‪« )157 -155 /‬مها شمها را مهي آزمائيهم بهه چيزي از خوف‬
‫وگرسنگي ونقص در اموال وجان ها و ميوه ‌ها‪ ،‬پس بشارت ومژده‬
‫ن‬
‫ده صابران را * آنانکه به هنگام برخورد با مصيبتي گويند‪ :‬ما ازآ ِ‬

‫‪58‬‬
‫خدا هسهتيم وبسهوي او باز مي‌‌گرديهم* آناننهد کهه مشمول صهلوات‬
‫ورحمههت پروردگارشان هسههتند وهمانههها هسههتند هدايههت شدگان‬
‫وراه‌يافتگان»‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫‪ -60‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪( ﴾ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫لقمان ‪« )17‬اي فرزنهد مهن‪ ،‬نماز را بپها دار و امهر بمعروف ونههي‬
‫از منکهر نمها و صهبر کهن بر آنچهه بتهو مي‌رسهد همانها کهه آن (صهبر)‬
‫ازامور بسيار مهم است»‪.‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‬
‫‪ -61‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫﴾ (حهج ‪ 34‬و ‪« )35‬پهس اله‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫شمهها معبود واحدي اسههت‪ ،‬پههس بههه او تسههليم شويههد‪ ،‬بشارت ده‬
‫صهههههاحبان دلهاي آرام را * آنانکهههههه چون ياد خدا شود دلهايشان‬
‫بترسههد وبرآنچههه بههه ايشان رسههد صههابر باشنههد و آنانکههه نماز را‬
‫بپادارند و از آنچه روزي ايشان کرديم انفاق مي کنند»‪.‬‬
‫‪-62‬قال رسول الله ص‪« :‬النياحة من عمل الجاهلية»‪( .‬من ل يحضره‬
‫‪ -‬شيهههخ صهههدوق ‪ -‬جزء ‪ )4‬پيامهههبر خدا فرمود‪« :‬نوحه‌خوانهههي از‬
‫کارهاي دوران جاهليت است»‪.‬‬
‫‪-63‬قال رسول الله ص‪« :‬ليس منا من ضرب الخدود وشق الجيوب»‪.‬‬
‫(مسههکن الفواد‪ ،‬شهيههد ثانههي) پيامههبر خدا فرمود‪« :‬از مهها نيسههتند‬
‫کسانيکه (به هنگام مصيبت) برگونه‌ها بزنند و گريبانها پاره کنند»‪.‬‬
‫‪-64‬قال رسههههول الله ص‪« :‬ضرب المسههههلم بيده علي فخذه عنههههد‬
‫المصيبة إحباط لجره»‪( .‬فروع کافي) پيامبر خدا فرمود‪ :‬مسلمان‬
‫بهه هنگام مصهيبت چون بها دسهت خويهش بران خود بکوبهد مزدش‬
‫نابود مي‌شود‪.‬‬
‫‪-65‬قال رسهول الله ص‪« :‬لعهن الله الخامشهة وجههها والشاقهة جيبهها‬
‫والداعيهة بالويهل والثبور»‪( .‬مسهکن الفواد) پيامهبر خدا فرمود‪ :‬خدا‬
‫لعنت کند زني راکه چهره اش را در مصيبت بخراشد و گريبانش‬
‫بدرد وفغان و واويل بگويد‪.‬‬
‫‪-66‬در کتاب مسهکن الفواد از ام سهلمه روايهت مهي کنهد‪ :‬هنگامهي ‌هکه‬
‫ابوسهلمه (شوههر اولش) از دنيها رفهت مهن بها خود گفتهم در ايهن‬
‫سهرزمين مهن بهه ايهن مصهيبت گرفتار شدم گريهه و عزاداري براي‬
‫او برپا کنم‪ .‬اتفاقا زني که نوحه ‌گر بود هم برمن وارد شد و مي‬
‫خواسهت مرا درآن مصهيبت کمهک کنهد پيامهبر اکرم ص فرمود‪ :‬آيها‬

‫‪59‬‬
‫مهي خواهيهد دوباره شيطان را کهه خدايتعالي از ايهن خانهه بيرون‬
‫رانده است برگردانيد؟!‬
‫‪-67‬درصهفحه ‪ 56‬کتاب مسهکن الفواد از يوسهف بهن عبدالله بهن سهلم‬
‫نقههل کرده کههه پيامههبر اکرمههص هههر وقههت شدت و مصههيبتي بر‬
‫خانواده اش وارد مهي شهد ايشان را امهر مهي کرد بهه نماز خواندن‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫و ايهن آيهه را قرائت مهي کرد‪ ﴿ :‬‬
‫‪« ﴾  ‬خانوادة خود را بهههههههه نماز‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫فرمان ده و بر اداي آن شكيبا باش!»‪.‬‬
‫‪-68‬شيهههخ مفيهههد در کتاب ارشاد جلد ‪ 2‬صهههفحه ‪ 97‬آورده کهههه امام‬
‫حسين به خواهرش زينب(س) فرمود‪« :‬اي خواهر جان من‪ ،‬تورا‬
‫سوگند دادم و تو به سوگند من وفادار باش که چون کشته شدم‬
‫گريبان برمههن چاک مکههن و چهره مخراش و در مرگ مههن واويل‬
‫واثبورا (عذاب برمن باد خدايم مرگ دهد)مگو»‪.1‬‬
‫‪-69‬شيههخ کلينههي در فروع کافههي ج ‪ 3‬ص ‪ 225‬از امام موسههي بههن‬
‫جعفهر آورده کهه فرمود‪« :‬مردي کهه بهه هنگام مصهيبت دسهت خود‬
‫بر رانش بکوبد موجب تباه کردن اجر خويش مي شود»‪.‬‬
‫‪-70‬شيههخ صههدوق در مههن ل يحضره الفقيههه ج ‪ 1‬ص ‪ 520‬از حضرت‬
‫صادق آورده که فرمود‪« :‬هرکس به هنگام مصيبت دست خود بر‬
‫رانش بکوبد اجرش تباه ميشود»‪.‬‬
‫البتهه بر قاتليهن امام حسهين لعنهت ولي مهن سهئوالي از شمها دارم‪ :‬اگهر‬
‫شمها رحلت كرديهد (البتهه بعهد از ‪ 120‬سهال!) آيها بيشتهر دوسهت داريهد كهه‬
‫انسههانهاي زنده از رفتار شمهها تبعيههت كرده و عقايههد شمهها را رواج دهنههد و‬
‫عملي كننهد يها ههر سهال براي جسهم فانهي شمها بر سهر و مغهز خودشان‬
‫بكوبنهد؟ براسهتي كدام شيعهه يهك حديهث از امام حسهين بلد اسهت؟ و كدام‬
‫شيعه در برابر ظلم مي ايستد و كدام شيعه رفتار و منش امام حسين را‬
‫دارد؟ در مجمههع علماي اهههل سههنت‪ ،‬شخصههي از آقاي ازغدي سههئوال كرد‬
‫چرا شما اينگونه عزاداري مي كنيد؟ ايشان پاسخ دادند «اينها جزو آداب و‬
‫رسهوم ماسهت!» واقعا ً جاي تعجهب اسهت مگهر پيامهبران نيامدنهد تها با همين‬
‫آداب و رسوم شرك آميز خرافي و شيطاني مبارزه كنند؟ و مگر زنده به‬
‫گور كردن دختران‪ ،‬جزء آداب و رسوم اعراب جاهلي نبود؟‬
‫مورد ديگري كه علماي شيعه مرتب به آن استناد مي كنند حديثي است‬
‫مبنههي بر اينكههه در جهان آخرت پيامههبر ص سهراغ اصهحاب خويههش را مهي‬
‫گيرد و بهه او مهي گوينهد‪ :‬تهو نمهي دانهي اصهحاب و يارانهت پهس از تهو چهه‬
‫كردند و آنها پس از تو مرتد شدند‪.‬‬
‫سهوال مها ايهن اسهت كهه چطور ايهن حديهث مورد اسهتناد شماسهت؟ مگهر‬
‫شمهها عقيده نداريههد كههه پيامههبر و امامان پههس از مرگ نيههز از احوال مهها‬
‫باخبرنهد و در واقهع زنده انهد‪ ،‬پهس چطور در ايهن حديهث پيامهبرص از ياران‬

‫اين روايت ‪ ،‬در تاريخ يعقوبي شيعه نيز وجود دارد‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪60‬‬
‫خودش هم بي خبر است؟ و حتي از حوادث پس از رحلت خويش اطلعي‬
‫ندارد‪.‬‬
‫مگهر شمها نمهي گوئيهد‪ :‬حضرت فاطمهه بهه كسهانيكه عليهه او ظلم كرده‬
‫بودنههد فرموده كههه شكايههت شمهها را نزد پدرم خواهههم برد‪ ،‬پههس چطور‬
‫پيامبرص بي اطلع است‪.‬‬
‫و شمهها از كجهها متوجههه شده ايههد كههه منظور از اصههحاب ابوبكههر و عمههر‬
‫هسهتند؟ و از كجها فهميديهد كهه منظور از ارتداد غصهب خلفهت علي بوده؟‬
‫اين خلفت الهي ادعاي شماست كه هنوز هم نتوانسته ايد آنرا ثابت كنيد‪.‬‬
‫سئوالي در خصوص اينكه اتاقك حضرت فاطمه (سلم الله عليها) دربي‬
‫نداشته و شهادت ايشان افسانه اي بيش نيست‪:‬‬
‫‪-‬در آيه اي از قرآن خطاب به اعراب آمده كه پشت اتاقهاي‬
‫پيامبر‪ ،‬صدايتان را بلند نكنيد‪ .‬علت مشخص است چون‬
‫دري وجود نداشته كه آنها به در بزنند صدايشان را بلند‬
‫كرده و به خاطر كوچك بودن اتاقها موجب آزار و اذيت‬
‫ديگران را فراهم مي‌آوردند‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪-‬در آيه ‪ 53‬سوره احزاب آمده كه ﴿‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪« ﴾ ‬ايه هكسانيه هكهه هايمان‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫آورده ايد‪ ،‬داخل خانه های پیامبر نشويد مگر اينكه به شما‬
‫اجازه داده شود» ‪( .‬و اين آيه به خوبي نشان مي دهد كه‬
‫اتاقهاي (سورةه حجرات‪ :‬حجره =ه اتاق) نبي اكرم درب‬
‫نداشته و به جاي درب‪ ،‬پارچه آويزان مي كرده اند‪.‬‬
‫‪-‬دربـ ـخانه‪ :‬ههطبقه هتحقيقه هاينجانبه هاصل ً ه دره هآنه هزمان‬
‫اتاقهاي همسران پيامبرص دربي نداشته و اتاقکهاي زنان و‬
‫حضرته هفاطمهه هكهه هداخله همسجده هبودهه هانده هدربه هنداشته‬
‫است‪ ،‬و به جاي درب از پرده استفاده مي كرده اند‪ .‬به‬
‫اين علت كه وجود خود مسجد‪ ،‬حايل و حفاظ بوده است‪.‬‬
‫وليه هدره هجاهايه هديگره همثله همنازله هيهوديانه هدره هخيبره هيا‬
‫اشخاص ثروتمند درب بوده است و اما دليل ديگر‪:‬‬
‫‪-‬اگره هشماه هحتيه ههمه هاينكه هبهه همحلته هقديميه هشهره هياه هبه‬
‫روستاها برويد و درهاي چوبي را كه همين ‪ 50‬يا ‪ 80‬سال‬
‫قبل ساخته شده است ببينيد متوجه مي شويد كه چقدر‬
‫شرايطه همكانيكيه هوه هاصوليه هاينه هدرهاه همسخرهه هوه همعيوب‬
‫است‪( .‬قفل‪ ،‬لولها و‪ )...‬حتي برخي مناطق فقير به جاي‬
‫در‪،‬ه هپارچهه هآويزانه هكردهه هاند!ه هاكنونه هچگونهه هممكنه هاست‬
‫‪ 1400‬سال قبل در محيطي كه نه نجار داشته و نه درختي‬
‫به جز درخت خرما‪ ،‬دري چنان محكم بر اتاقك محقر و‬
‫فقيرانه اي نصب شده باشد كه فقط با آتش زدن مي‌شده‬
‫آنرا از جا كند؟ و آيا كسي مي‌تواند پشت دري كه در حال‬
‫سوختن و دود كرده است بايستد؟ و آيا مردي داخل آن‬
‫اتاق نبوده (دقت كنيد كه خانه اي در كار نبوده و فاطمه و‬

‫‪61‬‬
‫ساير زنان داراي حجره هايي كوچك يا همان اتاقك بوده‬
‫اند)ه هكهه هحضرته هفاطمهه هراه هازه هچنينه هشرايطيه هدوره هكند؟‬
‫(البته حتي در كتب اهل سنت چند حديث معدود است كه‬
‫بههه وجود درب براي اتاق پيامههبر اشاره دارنههد ولي دليههل‬
‫نبودن درب بسيار بيشتر مي‌باشند‪ .‬البته حتي اين احاديث‬
‫نيهههز مربوط بهههه اتاق عايشهههه اسهههت و نهههه اتاق حضرت‬
‫فاطمه)‪.‬‬
‫‪-‬دكتر ابوالقاسم پاينده (از نویسندگان شيعه) در مقدمه نهج‬
‫الفصاحه نوشته‪ :‬اتاق زنان پيامبره ص هاز شدت فقر درب‬
‫نداشته و جلوي آن پارچه آويزان مي كرده اند (همچنين‬
‫رجوعه هكنيده هبهه هداستانهاييه هكهه همي‌گويد‪:‬ه هپيامبره هازه هسفر‬
‫برگشت و ديد فاطمه پارچه اي رنگي جلوي اتاقش گرفته‬
‫و‪ ...‬يا آياتي كه مي‌فرمايد از وراء حجاب يا پرده با زنان‬
‫پيامبر سخن بگوييد (احزاب‪ )53/‬دقت كنيد كه تمامي اين‬
‫آيات در مورد اتاق پيامهبر و همسهران پيامهبر مي‌باشنهد كهه‬
‫مورد نظهر مها اسهت نهه جاهاي ديگهر كهه ممكهن اسهت درب‬
‫بوده باشد‪.‬‬
‫‪-‬مرتضيه همطهريه هدره هكتابه همسالهه هحجابه هميه هنويسد‪:‬ه هاز‬
‫نظر اسلم‪ ،‬هيچكس حق ندارد بدون اطلع و اجازه قبلي‬
‫به خانه ديگري داخل شود‪ .‬در بين اعراب‪ ،‬در محيطي كه‬
‫قرآن نازل شده است معمول نبوده كه كسي براي ورود‬
‫دره همنزله هديگرانه هاذنه هبخواهد‪.‬ه هدره هخانهه ههاه هبازه هبوده‬
‫همانطوري كه الن در دهات ديده مي شود‪ ....‬اولين كسي‬
‫كه دستور داد براي خانه هاي مكه مصراعين يعني دو لنگه‬
‫در قرار دهند معاويه بود و هم او دستور داد كه درها را‬
‫ببندند‪( .‬خلفت معاويه هم كه متعلق بهه ‪ 30‬هسال پس از‬
‫اين وقايع است!)‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫در آيه ‪ 27‬سوره نور آمده‪ ﴿ :‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫﴾ «اىه هكسانىه هكهه هايمان‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫آوردهايد! در خانههايى غير از خانه خود وارد نشويد تا اجازه بگيريد و بر‬
‫اهل آن خانه سلم كنيد» ‪ .‬و مسلما ًه اگر خانه ها در داشت خداوند مي‬
‫فرمود اي كساني كه ايمان آورده ايد در خانه هايتان را ببنديد‪( .‬البته به‬
‫احتماله هفراوان‪،‬ه هخانهه ههايه هبرخيه هازه هافراده هيهوديه همتموله هوه هبرخيه هاز‬
‫مسلمانانه هپولدار‪،‬ه هدربه هچوبيه هداشتهه هاست)ه همطهريه هدره هكتابه همساله‬
‫حجاب ص ‪ 170‬در تفسير آيه ‪ 53‬سوره احزاب چنين مي نويسد‪ :‬عربهاي‬
‫مسلمان بي‌پروا وارد اتاقهاي پيامبر مي شدند‪ .‬زنهاي پيامبر هم در خانه‬
‫بودند‪ .‬آيه نازل شد كه اول ً سرزده و بدون اجازه وارد خانه پيغمبر نشويد‬
‫و ثانيا ً وقتي مي‌خواهيد چيزي از زنان پيامبر بگيريد از پشت پرده بخواهيد‬
‫بدون اينكه داخل اتاق شويد‪.‬‬
‫‪-‬در تاريخ طبري آمده‪ :‬و چنان شد كه دريا كشتي اي را كه‬
‫از آن يكي از بازرگانان رومي بود به جده انداخت كه درهم‬

‫‪62‬‬
‫شكسته هو هچوبه آنراه هبگرفتنده هو هبرايه سقفه هكعبهه هآماده‬
‫كردند و يك مرد قبطي در مكه بود كه نجاري مي دانست‬
‫و مقدمه كار فراهم آمد صه ‪ 838‬ه(يعني در آن روزگار‪:‬‬
‫كساني مانند يهوديان و اشراف قريش و كل ًه كساني كه‬
‫وضعيته هماليه هخوبيه هداشتهه هانده هوه هداخله هخانهه هنيزه هلوازم‬
‫قيمتي‪ ،‬خانه آنها در چوبي داشته ولي اكثر خانه ها بدون‬
‫دربه هبودهه هاست‪.‬ه هحتيه هبرايه هساختنه هسقفه هكعبهه هچوب‬
‫وجود نداشته است‪ ،‬و نجار هم قبطي بوده و عربها‪ ،‬نجار‬
‫هم نداشته اند‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪-‬بعلت نبودن درختي به جز نخل ‪ ،‬جلوي اكثر درها پارچه‬
‫آويزان مي‌كرده‌اند و اصول ً اتاقك حضرت فاطمه كه داخل‬
‫مسجده هبودهه هنيازيه هبهه هدربه هنداشتهه هاست!ه هوه هاصل ًه دختر‬
‫پيامبرص هزاهدانه مي زيسته و نيازي به گذاشتن درب و‬
‫صرف هزينه اضافي نبوده است‪ ،‬و فراموش نكنيد بودن‬
‫درب در آن زمان براي افراد ثروتمند بوده نه براي اتاقك‬
‫كوچكه هحضرته هفاطمهه ه(همچنينه همراجعهه هكنيده هبهه هآن‬
‫داستانيه هكهه هحضرته هفاطمهه هپارچهه هرنگينه هآويزانه هكرده‬
‫بودند و پيامبر از مشاهده آن ناراحت شدند و داستاني كه‬
‫رييس آن قبيله بدون اجازه وارد اتاق پيامبر و عايشه مي‬
‫شوده هو هآياتيه هكهه هميه گويده پيامبره هراه هازه هپشته هحجراته ‪-‬‬
‫اتاقكها ‪ -‬بلند صدا نزنيد و با اجازه وارد شويد و‪.)...‬‬
‫‪-‬آتش زدن درب خانه دختر پيامبر و شهادت ايشان و سقط‬
‫جنين داخل رحم و‪ ...‬موضوعي بسيار مهم است كه بايد‬
‫همهه همتوجهه هآنه هشدهه هوه هداستانهاه هوه هشعرهاه هپيرامونه هآن‬
‫بسازند (در همان زمان نه در زمانهاي بعدي) چگونه در‬
‫هيچ سند تاريخي حتي اشاره مردم مدينه به اين موضوع‬
‫وجود ندارد‪ .‬كتاب سليم ابن قيس كه براي اولين بار به‬
‫اين افسانه اشاره مي كند در اوايل قرن چهارم هجري‬
‫سر و كله‌اش پيدا مي شود و علماي بسياري مانند ابن‬
‫غضايري‪،‬ه ه لويي ماسينيون و شيخه مفيد معتقدنده در اين‬
‫كتابه هخلطه هوه هتدليسه هصورته هگرفتهه هوه هاينه هكتابه هجعلي‬
‫است‪.‬‬
‫‪-‬آيات قرآن‪:‬ـ برخي از اعراب مي آمدند و پيامبر را از‬
‫پشت خانه بلند صدا مي‌کردند و با سر و صدا موجب آزار‬
‫ديگرانه هميه هشدهه هاند‪.‬ه هدره هآيه‌ايه هديگره همي‌فرمايده هبدون‬
‫اجازه وارد اتاق نشويد و يا ماجراي آن رييس قبيله‌اي كه‬
‫بدون اجازه در حضور نبي اكرم‪ ،‬وارد اتاق عايشه مي‌شود‬
‫و‪...‬ه ه ههمهه هاينهاه هبيانگره هآنه هاسته هكهه هاتاقهاه هدربه هنداشته‬
‫است‪.‬‬
‫‪-‬خود پيامبرص که هنگام ورود مي گفته اند‪« :‬السلم عليک‬
‫يا أهل بيت النبوة و‪ »...‬زيرا دربي وجود نداشته كه بخواهند‬
‫چوب درخت نخل براي نجاري مناسب نيست‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪63‬‬
‫با كوبيدن بر آن درب‪ ،‬اعلم ورود كنند! و به جاي آن‪ ،‬اين‬
‫سخن را مي گفته اند‪.‬‬
‫تنها آيه اي كه به درب و كليد اشاره دارد آيه ‪ 61‬از سوره نور مي باشد‬
‫‪ -1‬همانطور كه قبل ً نيز گفتيم‪ ،‬بحث ما فقط پيرامون اتاق حضرت فاطمه‬
‫و اتاقهاي همسهران پيامهبرص اسهت نهه جايهي ديگهر‪ ،‬و ايهن آيهه بهه طور عام‬
‫براي كهل مسهلمين آمده تها بداننهد در صهورت داشتهن كليهد حهق ورود دارنهد‬
‫مثهل منازل يهوديان در جنگهاي بها يهوديان و جنهگ خيهبر و‪ ...‬و يها حتهي پهس‬
‫از فتههح ايران و روم و مصههر كههه در آن كشورههها بههه طور حتههم درب بوده‬
‫است‪ ،‬و آياتي كه ما براي عدم وجود درب آورديم مربوط به خانه پيامبر و‬
‫همسهران او اسهت‪ -2 .‬از ابتداي آيهه تها انتهها ‪ 9‬مرتبهه از كلمهه بيهت و بيوت‬
‫اسهتفاده شده ولي در موردي كهه كلمهه كليهد آمده (مفاتحهه) بهه جاي بيوت‬
‫كلمه ملكتم آمده و ملكتم را مي توان به چيزي كه مالك آن هستي معني‬
‫كرد همچون صههندوقچه‪ -3 .‬شمهها براي جايههي درب بههه همراه كليههد مههي‬
‫گذاريهد (آن ههم در ‪ 1400‬پيهش) كهه شيهء يها چيزي قيمتهي در آن باشهد نهه‬
‫اتاقهك حضرت فاطمهه و همسهران پيامهبر ص كهه بهه طور حتهم از جواهرات‬
‫و چيزهاي قيمتي خالي بوده و زندگي زاهدانه اي داشته اند‪ .‬حضرت علی‬
‫در خطبهه ‪ 160‬نههج البلغهه در مورد راه و رسهم زندگهی پیامهبرص فرموده‪:‬‬
‫بر روی زميههن مههی نشسههت و و غذا مههی خورد و چون برده سههاده مههی‬
‫نشسهت و بها دسهت خود کفهش خود را وصهله مهی زد و جامهه خود را مهی‬
‫دوخت و بر الغ برهنه می نشست و ديگری را بر پشت سر خويش سوار‬
‫مهی کرد پرده ای بر در خانهه او آويختهه بود کهه نقهش و تصهويرها در آن بود‬
‫بهه يکهی از همسهرانش فرمود‪ :‬ايهن پرده را از جلوی چشمانهم دور کهن کهه‬
‫هرگاه نگاهم بدان می افتد به ياد دنيا و زينتهای آن مي افتم‪.‬‬
‫ما مي پرسيم‪ :‬مگر چه چيز درون اتاق حضرت فاطمه بوده كه بخواهد‬
‫براي آن درب بگذارد‪ ،‬چون گذاشتهن درب چو بي در آن زمان هزينهه سهاز و‬
‫مشكهل بوده و هزينهه آن درب چوبهي از مجموع اشياء اتاق حضرت فاطمهه‬
‫بيشتر مي شده است‪ ،‬و مثل اين مي ماند كه هم اكنون شما براي خريد‬
‫خانههه پولي نداشتههه باشيههد ولي بخواهيههد برويههد و يههك بنههز آخريههن مدل را‬
‫خريداري كنيد‪ ،‬آيا اين امر معقول و منطقي است؟‬

‫دقــت‬ ‫و براي حســن ختام بــه ايــن حديــث از حضرت علي‬


‫كنيد‪:‬‬
‫«خوشا به حال كسي كه از پندگويي كه هدايتش مي كند اطاعت كند و‬
‫از فريبكاري كه او را به گودال گمراهي مي افكند بپرهيزد»‪( .‬غرر الحكم‬
‫جلد ‪ 2‬ص ‪)465‬‬
‫اميدوارم طرح اين سوالت باعث ايجاد تعقل و تفكر در شما گردد تا‬
‫شايد به فكر تحقيق بيشتر در مذهب وراثتي و تقليدي خود باشيد‪.1‬‬

‫‪ 1‬لزم به تذکر است که برخی از اهل سنت به هنگام مواجه شدن با تبلیغات شیعیان‬
‫فوری به مذهب شیعه روی می آورند و علت این است که تصور می کنند این مذهب‬
‫شیعیان فعلی همان مذهب اهل بیت و شیعیان حضرت علی است و فکر می کنند‬
‫شیعه تنها سخنش پیروی از اهل بیت و دوستی ایشان است و هیچ نوع گمراهی‬
‫ندارد‪ ،‬در صورتیکه امثال اینجانب که از بدو تولد در میان شیعیان بوده اند با عقاید‬

‫‪64‬‬
‫نکته ای بسیار مهم‪:‬‬
‫ازه هآنجاه هکهه هبهه هاحتماله هفراوانه هماننده ههمیشهه هبهه هاینه هپرسشها‬
‫پاسخهای جدلی و کلمی داده خواهد شد توجه خواننده عزیز را به‬
‫نکات زیر جلب می کنم‪:‬‬
‫تمامی مباحث و اختلفاتی که بین شیعه و سنی در گرفته در این‬
‫نکته ساده نهفته است که شیعه اعتبار عجیبی برای علوم نقلی قائل‬
‫است‪( .‬علوم نقلی یعنی حدیث و تاریخ و کل ً آنچه دیگران گفته اند و‬
‫عدهه هایه هنوشتهه هاند)ه هوه اینه آخره ماجراه هنیسته هزیراه ههمینه هعقایده بر‬
‫اساس گزینش و طبقه بندی یک سری خاص از بین احادیث و وقایع‬
‫و روایات تاریخی صورت گرفته است‪ .‬درست است که قرآن نیز به‬
‫نوعی در حوزه علوم نقلی واقع می شود ولی نظر به اعجاز آن و‬
‫اجماع تمامی فرق مسلمین بر حجیت و قطعی الصدور بودن آن‪،‬‬
‫انسانه همیه هتوانده هبهه هراحتیه هوه هآرامشه هخیال‪،‬ه هعقایدشه هراه هبره همبنای‬
‫قرآن پایه ریزی کند ولی اگر روز قیامت خداوند از تو سئوال کرد که‬
‫چرا بر مبنای فلن عقیده‪ ،‬فلن سخن را گفتی یا فلن کار را کردی‬
‫آیا می گویی به خاطر وجود احادیث و روایات؟!!! هر چند مثل روز‬
‫روشن است که روایت و حدیث‪ ،‬جایگاه مطمئنی برای پایه ریزی‬
‫عقیده و جهنمی یا بهشتی شدن نیست‪( .‬به خصوص اگر با مباحث‬
‫جدلی و کلمی و تحلیلهای امروز پسند مخلوط شود) ولی ما با همین‬
‫چند سئوال ساده؛ دروغ بودن اندیشه های باطل را ثابت می کنیم‪.‬‬
‫دامنهه هکلمه هدره هاینجاه هبسیاره هگستردهه هاسته هولیه هنظره هبهه هاهمیت‬
‫موضوع به طور بسیار خلصه توجه شما را به چند نکته جلب می‬
‫کنم‪:‬‬
‫‪-1‬علمایه هشیعهه هوه هسنیه همتفقه هالقولنده هکهه هقرآن‬
‫قطعی الثبوت و احادیث ظنی الثبوت اند‪ .‬یعنی‬
‫می توان بر روی تمامی آیات قرآن‪ ،‬قسم خورد‬
‫وه همطمئنه هبوده هکهه هازه هجانبه هخداسته هولیه هروی‬
‫هیچه هحدیثیه هحتیه همتواتره هباه هسلسلهه هراویان‬
‫درست‪،‬ه هنمیه هتوانه هقسمه هصده هدره هصده هخورده هو‬
‫اطمینان و علم کامل داشت‪.‬‬
‫‪-2‬آیاته همتعددیه هدره هقرآنه هوجوده هدارده هکهه هدره هآنها‬
‫خداوند می فرماید‪ :‬ظن و گمان در پیشگاه خدا‬
‫شرک آمیز و خرافی ایشان به خوبی آشنا هستند و این دسته از اهل سنت می‬
‫بایست مدتی در ایران و میان عوام شیعه باشند تا پی به حقیقت ببرند و یا حتی از‬
‫اهل سنت داخل ایران همچون مردم زاهدان سوال و تحقیق کنند نه اینکه چشم‬
‫بسته شیعه شوند و البته آخوندهای مبلغ تشیع در کار خود استاد هستند و مطمئن‬
‫باشید در مرحله اول تبلیغات خود زیارت عاشورا و لعن ابوبکر و عمر را تدریس نمی‬
‫کنند‪ ،‬بلکه تنها از دوستی اهل بیت صحبت می کنند و قدم به قدم جلو می روند و به‬
‫آرامی ذهن اهل سنت را آماده می کنند برای لعن صحابه‪ ،‬قبرپرستی‪ ،‬غلو‪ ،‬خواندن‬
‫غیرخدا و شرک و خرافات دیگر‪ ،‬امیدوارم این كتاب برای روشن شدن ذهن اهل‬
‫سنت ناآگاه و همینطور شیعیان مفید واقع شود‪.‬‬

‫‪65‬‬
‫جایگاهی ندارد و برخی گمانها گناه است و آنچه‬
‫راه هبره هآنه هعلمه هنداریه هپیرویه هنکن‪.‬ه ه(اسراء‪،36/‬‬
‫نجم‪)28/‬‬
‫‪-3‬بیشترینه هعقایده هشیعهه هبره همبنایه هحدیثه هوه هشان‬
‫نزوله هگزینشیه هبرخیه هآیاته هوه هبرخیه هقصهه ههای‬
‫انتخابه هشدهه هتاریخیه هاست‪.‬ه هالبتهه هشیعهه هحتی‬
‫تعداده هزیادیه هازه هاحادیثیه هکهه هدره هکتبه هقدیمی‬
‫علمای طراز اول خودش هم وجود دارد را قبول‬
‫نمیه هکنده ه(ماننده هاحادیثه همتعددیه هکهه هساخته هو‬
‫ساز روی قبرها را مساوی شرک دانسته و‪ )...‬یا‬
‫آنها را حمل بر تقیه می کند و‪...‬‬
‫‪-4‬یکه هنمونهه هسادهه هکهه هخوانندهه هعزیزه همتوجهه هشود‬
‫چقدر می توان به حدیث دل بست‪ :‬محدث نوری‬
‫عالمه هشیعهه هکتابیه همیه هنویسده هباه هنام‪:‬ه هفصل‬
‫الخطاب فی تحریف کتاب رب الرباب‪ .‬او قصد‬
‫داشته در این کتاب ثابت کند که قرآن تحریف و‬
‫کم و زیاد و دستکاری و‪ ...‬شده است‪ .‬او در این‬
‫کتاب در اثبات این عقیده خود ه دو هزار حدیث‬
‫از بین منابع شیعه جمع آوری می کند!! سئوال‬
‫اینجاست‪ :‬وقتی می توان برای اثبات هر اعتقاد‬
‫فاسدی دوهزار حدیث از بین متون مختلف جمع‬
‫آوری کرد ما از کجا می توانیم به سایر عقاید‬
‫خرافی شیعه که تمامی آنها بر مبنای حدیث و‬
‫قصهه هاسته هاعتماده هکنیمه هوه هقرآنه هراه هرهاه هکنیم؟‬
‫(ضمنا این نکته را نیز متذکر شوم که سلسله‬
‫روات بسیاری از این دو هزار حدیث‪ ،‬درست و‬
‫معتبر است‪ .‬مانند آن حدیث دروغ که در اصول‬
‫کافیه هقدیمیه هترینه هوه همعتبرترینه همنبعه هروایی‬
‫شیعه آمده که می گوید‪ :‬قرآن دارای هفده هزار‬
‫آیه بوده که فقط شش هزار آیه آن باقی مانده‬
‫وه تمامی هرواته هاینه هحدیثه نیزه درسته هوه خوب‬
‫بودهه هاند!!ه هممکنه هاسته هآخوندهاه هبگویند‪:‬ه هاین‬
‫احادیثه همخالفه هآنه هآیهه هاسته هکهه همیه هفرماید‬
‫خداوند وعده حفظ قرآن را داده ولی اگر بنا به‬
‫توجیهات مسخره شما باشد می توان گفت‪ :‬بله‬
‫ولیه هوعدهه هحفظه هآنراه هدره هلوحه همحفوظه هدادهه هیا‬
‫اینکه قرآن اصلی نزد امام زمان است و وقتی‬
‫ظهوره هکردنده هآشکاره همیه هشوده هو‪...‬ه همطالبیه هکه‬

‫‪66‬‬
‫بسیاری از شیعیان تا یک قرن پیش کامل ًه با آن‬
‫موافق بودند)‪.‬‬
‫برخی ادعا می کنند که ایشان از قول خودش برگشته است در‬
‫حالی که اینطور نیست و یکی از علمای اهل سنت بر ایشان رد‬
‫نوشتند و بعد ایشان دوباره بر عقیده خویش اصرار کرده و رد آن‬
‫ردیه را نوشته اند‪.‬‬
‫‪ -5‬هنمونهه هدیگر‪:‬ه ههمانگونهه هکهه هدره هبال هاشارهه هشد‬
‫اصوله هکافیه هقدیمیه هترینه هوه همعتبرترینه همنبع‬
‫روایی شیعه است و حدود ‪ 15‬هزار حدیث دارد‬
‫(وه هعجیبه هاسته هکهه هآخرینه همنبعه هرواییه هشیعه‬
‫یعنیه هبحاره هالنواره هدارایه ههفتصده ههزاره هحدیث‬
‫است! که این خود جای تامل و تحقیق دیگری‬
‫دارد)ه هدره هبینه هسلسلهه هراویانه ‪ 1200‬هحدیثه هاز‬
‫احادیث اصول کافی نام عثمان بن عیسی وجود‬
‫دارده هکهه هاز هنظر هعلم هرجال همطروده میه هباشد!‬
‫علمه برقعی نیز در کتاب بت شکن خود (که در‬
‫ایران اجازه چاپ ندارد) ضعیف بودن و مخالف‬
‫قرآن بودن بسیاری دیگر از احادیث اصول کافی‬
‫را اثبات کرده و حتی بسیاری از این احادیث را‬
‫که محمدباقر مجلسی! و محمدباقر بهبودی آنها‬
‫را ضعیف دانسته اند تک تک ذکر نموده است!!‬
‫به این ترتیبه چه اعتمادی بر حدیثه (شیعیان)‬
‫است؟ ضمنا ً ذکر این نکته خالی از لطف نیست‬
‫که محال است شما یک حدیث پیدا کنید و بعد‬
‫حدیثیه ه هکامل ًه ضده هوه همخالفه هآنراه هپیداه هنکنید‪.1‬‬
‫بگذریم‪.‬‬
‫‪-6‬مکتبه هوه همدرسهه هاخباریه هگریه ه(یعنیه هاعتماد‬
‫صرفه هبهه هحدیث)ه هسالهاه هقبله هدره هبرابره همدرسه‬
‫اصولیه ههشکسته ههکامله ههوه ههمفتضحه هخورده ههو‬
‫بساطش به یکباره از روی کره زمین‪ ،‬برچیده‬
‫شد ولی متاسفانه مانند غده ای در بطن جامعه‬
‫شیعی پخش شد و بر سر هر کوی و برزن بر‬
‫زبان مداحان و آخوندهای نادان در قالب حدیث‬
‫جاری و در مغز عوام کالنعام فرو رفت و جا‬
‫خوش کرد‪ .‬و اثراتش اینهمه شعر و دروغ و کفر‬
‫و خرافه در جامعه ایرانی است که می بینید!!‬

‫‪ 1‬البته در اسلم جایگاه احادیث صحیح محفوظ است و پیروی از سنت پیامبره ص‬
‫واجب است‪ ،‬ولی هر حدیث جعلی‪ ،‬ضدقرآنی‪ ،‬خرافی و مورد میل دکانداران مذهبی‬
‫را نمی توان پذیرفت‪.‬‬

‫‪67‬‬
‫‪-7‬نه تنها من و یا تمامی محققان غیر مسلمان و‬
‫علمایه هسنیه هوه هبسیاریه هازه هاساتیده هشیعهه هو‬
‫همینطورههه هههکسانیههه هههچونههه هههعلمهههه هههبرقعی‪،‬‬
‫سیدمصطفیهه ههحسینیهه ههطباطبایی‪،‬هه ههغروی‪،‬‬
‫سیدمحمدباقره هدُرچهه های‪،‬ه هصالحیه هنجفه هآبادی‬
‫و‪ ....‬بر همین اعتقادند که حدیث و روایت هیچ‬
‫جایگاه مطمئنی برای بنا کردن اصول اعتقادی‬
‫نیست‪.‬‬
‫‪-8‬ممکن است توسط روحانیون در اینجا شبهه ای‬
‫مطرح شود که پس تکلیف سنت و پیروی از نبی‬
‫اکرم ص و یا امامان چه می شود؟ پاسخ‪:‬‬
‫‪-‬ماه هاحادیثه هوه هروایاتیه هکهه همنطبقه هباه هقرآنه هوه هعقله هو‬
‫سیره شناخته شده آن بزرگواران باشد را قبول داریم‪.‬‬
‫ولیه هچهه هکسیه همیه هتوانده هباوره هکنده هکهه همثل ًه وقتیه هدر‬
‫قرآن خداوند می فرماید به بتهای کافران توهین نکنید‬
‫وه هحضرته هعلیه هدره هجنگه هصفینه هبهه هیارانه هخوده همی‬
‫فرماید به جای توهین به سپاه معاویه آنها را دعا کنید‬
‫همینه هانسانهایه هبزرگواره هزیارته هعاشوراه همیه هخوانده‬
‫اند؟!!ه هزیارتیه هکهه هدره هآنه ‪ 18‬هباره هکلمهه هلعنه هآمدهه هو‬
‫همچنین سایر احادیثی که از آن بوی شرک و تفرقه و‬
‫خرافهه همیه هآید؟ه ه(البتهه هلعنته هبره هقاتلنه هامامه هحسین‪،‬‬
‫ولی منظور من چیز دیگری است)‪.‬‬
‫‪-‬فرق است بین پیروی کردن از سیره آن بزرگواران تا‬
‫دنباله ههره هحدیثه هوه هروایته هوه هقصهه هدورغینه هتاریخیه هو‬
‫زیارتنامهه هجعلیه هرفتنه وه دسته هزدنه هبهه هاعماله هشرک‬
‫آمیز چون گنبد و قبه ساختن‪ .‬ما طبق متون معتبر و‬
‫قدیمیه هتاریخیه همیه هدانیمه هکهه هآنه هبزرگوارانه هبیشتر‬
‫طالبه هصلحه هبودهه هانده هتاه هجنگ‪،‬ه هولیه هبهه هعنوانه همثال‬
‫سردمداران روحانی جمهوری اسلمی چهار سال جنگ‬
‫با عراق را بیهوده کش دادند آقایان همیشه جنگ امام‬
‫حسین را که یک جنگ کامل ًه تحمیلی به ایشان بود را‬
‫عنوان می کنند و صلح حدیبیه و صلح امام حسن و‬
‫همکاریه هحضرته هعلی هباه هخلفاءه و‪ ...‬هدره روشه ایشان‬
‫هیچه هجایگاهیه هندارد!!ه هبرایه هنمونهه هبهه هاینه هسخنه هآیت‬
‫الله خامنه ای دقت کنید‪ :‬امروز دشمن قادر نیست‪...‬‬
‫نهه هآمریکاه هوه هنهه هبزرگتره هازه هآمریکاه ه‪-‬ه هاگره هدره هقدرتهای‬
‫مادی باشد ‪ -‬ه قادر نیستند حادثه ای مثل حادثه صلح‬
‫امام حسنه را هبره دنیایه اسلمه تحمیل هکننده اینجاه اگر‬
‫دشمنه هخیلیه هفشاره هبیاورده هحادثهه هکربل هاتفاقه هخواهد‬

‫‪68‬‬
‫افتاد!!ه ه(سخنرانیه همورخهه ‪ 3/2/1379‬ههکتابه هحامیان‬
‫وابستگی‪،‬ه همحمده هصدیقی‪،‬ه هانتشاراته هاصفهانه هشهید‬
‫حسینه هفهمیدهه هچاپه هاوله هتابستانه ‪)1381‬ه هسیرةه هآن‬
‫بزرگوارانه هبره هگذشته هوه همداراه هوه هاجازهه هسخنه هبه‬
‫مخالفینه هدادنه ه(ماننده هسئوالته همنکرینه هخداه هازه هامام‬
‫صادق و‪ )...‬توجه کامل به حقوق زنان‪ ،‬کمک به فقرا‪،‬‬
‫قرآنه راه هامامه هخوده هقراره هدادن‪،‬ه هتزکیهه هنفسه وه هصفای‬
‫باطن و عبادت خداوند‪ ،‬همکاری و مشورت و کمک به‬
‫خلفاء (تا وقتی که آنها طبق قرآن و سنت پیامبر عمل‬
‫می کرده اند) و امر به معروف و حتی قیام علیه آنها‬
‫وقتی که آنها دست از قرآن می کشند و جامعه رو به‬
‫مادیات و فساد می رود (مانند امام حسین) اهتمام به‬
‫علمه وه هدانشه هوه نظافته هوه پاکیزه‌گیه و‪ ...‬هبراستیه آیا‬
‫برادران اهل سنت و حتی سایر ادیان در اینگونه موارد‬
‫با ما اختلفی دارند؟ آری‪ ،‬اختلف آنجا پیدا می شود‬
‫که شما بر خلف سیره آن بزرگواران لعن و نفرین‬
‫می کنید و روی قبرها قصر می سازید و امام شما به‬
‫جای قرآن‪ ،‬حدیث و قصه می شود و روایات و احادیث‬
‫وه هوقایعه هتاریخیه هکهه همخالفه هعقایده هشماسته هراه هدروغ‬
‫می دانید!! براستی شما پیرو علی هستید؟ علی در‬
‫جنگه هصفینه هسپاهیانه هخوده هراه هازه هدشنامه هوه هلعنه هسپاه‬
‫معاویه بر حذر داشت‪ ،‬علی نام سه فرزند خود را عمر‬
‫وه ابوبکر وه عثمان گذاشت‪،‬ه علی هرگاه بر منبر می‬
‫رفت برای خلفای قبلی طلب آمرزش می کرد‪ ،‬علی با‬
‫همسر ابوبکر ازدواج کرد و دخترش را به ازدواج عمر‬
‫درآورد‪ ،‬دوبار جانشین عمر در مدینه شد‪ ،‬براستی مگر‬
‫علی نگفته‪ :‬افراد و اشخاص‪ ،‬ملک حق نیستند و مگر‬
‫علیه هنگفته‪:‬ه الزمواه بالسواده العظم‪:‬ه هملتزمه هشویده به‬
‫گروه بیشتر مسلمانها ‪ ...‬پس ما متوجه می شویم که‬
‫مشکل‪،‬ه هجایه هدیگریه هاست‪.‬ه هاگره هتعداده هاندکیه هاز‬
‫روحانیون و مداحان از روی نادانی عربده کشی می‬
‫کنند مسلما بسیاری نیز برای گرمی دکان و برقراری‬
‫سنت غلط دریافت خمس و داشتن مقلد و کینه توزی‬
‫با اهل سنته و دست نکشیدن از روش غلطه آباء و‬
‫اجداد خود‪ ،‬حاضر به پذیرش حق نیستند‪ ،‬بگذریم‪.‬‬
‫‪ - 9‬به عنوان یک نمونه دیگر از تحلیلهای غلط و سوء برداشت از‬
‫احادیث به نفع مقاصد سیاسی خود‪ :‬شیعه معتقد است که نبی اکرم‬
‫فرمودهه هانده هشیعیانه هعلیه هرستگارند‪.‬ه ههره هچنده هشیعیانه هواقعیه هعلی‬
‫رستگارند ولی صحت این حدیث بسیار بعید است زیرا حضرت علی‬

‫‪69‬‬
‫در هیچیک از خطبه ها و نامه های خود و همچنین یاران ایشان در‬
‫همانه هزمانه هدره ههیچیکه هازه هشعرهاه هوه هرجزخوانیه ههاه هوه همناظراته هو‬
‫مباحثات به این حدیث و سایر احادیث مورد نظر شیعه اشاره ای‬
‫نمی کنند‪ .‬بگذریم‪ .‬به فرض صحت‪ - 1 :‬نبی اکرم نظر شخصی خود‬
‫را بیان داشته اند و نفرموده اند این سخن من وحی و سخن خداوند‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿‪‬‬
‫است زیرا ما می دانیم طبق آیه ‪‬‬
‫‪ -‬پیامبر اکرم فقط‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪﴾ 1‬‬
‫در مقام دریافت و ابلغ وحی عصمت کامل و محض داشته اند‪-2 .‬‬
‫منظور نبی اکرمه ص هدوستان حضرت علی در زمان حیات ایشان‬
‫بوده اند و نه اینکه کسانی بیایند و سالها بعد به بهانه این حدیث در‬
‫کنار دین برای خود دکانی به نام مذهب باز کنند‪.‬ه ‪ - 3‬کجای قرآن‬
‫نوشته که پیروی از علی یعنی اینکه او حتما باید خلیفه باشد؟ه ‪-4‬‬
‫همانطور که در بال اشاره شد شما در هیچیک از روشهای خود پیرو‬
‫علی نیستید‪ -5 .‬این حدیث درست یا غلط‪ ،‬نمونه بسیار جالبی است‬
‫ازه هاینکهه هاحادیثه هچگونهه همیه هتواننده هقرآنه هراه هازه هموضوعیته هوه هاثر‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫بیندازند خداوند در قرآن می فرماید‪﴿ :‬‬
‫‪« :﴾‬دین نزد خدا اسلم است» هو نفرموده دین یعنی سنی و‬ ‫‪‬‬
‫شیعه و‪ ...‬ولی متاسفانه چنین آیات واضح و وحدت آفرینی به دست‬
‫یک مشت انسان احمق و با استناد احمقانه به چند حدیث از کاربرد‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬ ‫افتاده است‪﴿.‬‬
‫‪ « .﴾‬و ستمكاران به زودى خواهند دانست‬ ‫‪  ‬‬
‫كه به چه مكانى باز مىگردند»‪.‬‬
‫‪ -10‬نتیجه‪ :‬هر گاه ملت ما بتواند این نکته بسیار ساده را بفهمد‬
‫که تاریخ با احادیث شیعیان (نه احادیث اهل سنت) فرق دارد که این‬
‫دو چیز جدا از هم هستند‪ .‬که علم تاریخ به حقیقت نزدیکتر است تا‬
‫کتابهایه هحدیثیه هاهله هتشیع‪.‬ه هکهه هاگره هتاریخ‪،‬ه هدروغگویه هبزرگیه هاست‬
‫احادیثه اهله تشیعه پدره او هو هعلم کلمه مادر هاوست‪.‬ه کهه با هبررسی‬
‫علمی و بی طرفانه متون تاریخی (یعنی با بی پدر و مادر کردن آن)‬
‫می توان مشت احادیث دروغ شیعیان را باز کرد‪ .‬که احادیث شیعه‬
‫یک قطعه کوچک از جریانی مبهم و شاید جعلی ولی تاریخ‪ ،‬قطعه‬
‫کاملیه هازه هیکه هجریانه هممتده هاست‪.‬ه هوه هدره هاینه هراهه هعقائده هموروثیه هو‬
‫تقدسات ساختگی و سفسطه های آخوندی در تجزیه و تحلیل ما تاثیر‬
‫نگذارد‪ .‬آنگاه است که بسیاری از مشکلت ما حل می شود و دیگر‬
‫کسی نمی تواند با پیچاندن آیات قرآن‪ ،‬خمس منافع سالیانه ما را‬
‫بگیرد وه بهه جایه انتخاباته آزاد‪،‬ه یک هعمر با چماق هدینه وه با عنوان‬
‫ولیت بر ما حکومت کند و یا قلده به گردن ما بگذارد تا مثل سگ‬
‫دنبال او عو عو کنیم و نام خود را مقلد بگذاریم و‪ ...‬سخن خود را با‬

‫‪70‬‬
‫دو حدیث پیامبر به پایان می رسانم برای کسانی که به حدیث خیلی‬
‫علقه دارند البته اگر راست می گویند‪:‬‬
‫‪« -‬حلل آن است که خداوند در قرآن حلل کرده است و حرام‬
‫آن است که خداوند در قرآن حرام کرده است و هر چه را مسکوت‬
‫گذاشتهه همورده هعفوه هوه هگذشته همیه هباشد» هه(نهجه هالفصاحهه هوه هسنن‬
‫الترمذی ‪)3/134/1780‬‬
‫‪« -‬ای مردم‪ ،‬هیچ چیز را به من ارتباط ندهید زیرا من چیزی را‬
‫حلله هیاه هحرامه هنکردمه هجزه هاینکهه هخدایه هتعالیه هآنراه هحلله هیاه هحرام‬
‫گردانید»‪( .‬نهج الفصاحة)‬
‫توضيحي پيرامون نام اين كتاب‪:‬‬
‫عوام و بازاريها در ايران در پاسخ مدعي‪ ،‬مثلي مي آورند با اين‬
‫مضمون‪:‬‬
‫اگر چنين و چنان شد من ريش و سبيلم را مي تراشم و به جاي آن‬
‫سرخاب و سفيدآب مي‌مالم‪ .‬هر چند من در تمامي اين تحقيق از مراتب‬
‫ادب اسلمي خارج نشدم ولي با كمال معذرت از آقايان خوارج حزب‬
‫اللهي من نيز در صورتي كه آخوندها فقط به ‪ %10‬سئوالت اين تحقيق‪،‬‬
‫پاسخي عقلي و منطقي و قرآني و منطبق با شواهد مسلم تاريخي بدهند‪،‬‬
‫حاضرم چنين كنم!!‬

‫پايان‬
‫پائیز ‪ 1387‬هجری شمسی‬

‫‪71‬‬

You might also like