Download as doc, pdf, or txt
Download as doc, pdf, or txt
You are on page 1of 49

‫راهنمايي بشريت بسوي اسلم‬

‫به همراه بررسی مسألة خلفت‬

‫تألیف‬
‫استاد گرانمایه‬
‫محمد مردوخ کردستانی‬
‫بسم الله الرحمن الرحیم‬
‫الحمدلله والصلة والسلم علی رسول الله‬
‫وعلی آله وصحبه أجمعین‪ .‬وبعد‪:‬‬
‫دین اسلم آخرین دین آسمانی و خاتم ادیان الهی است‪،‬‬
‫خداوند تبارک و تعالی حافظ و نگهبان آن می‌باشد‪ ،‬و از آن‬
‫جائیکه بعد از حضرت محمدد دپیامبری نخواهد آمد‪ ،‬خداوند‬
‫در هر عصر و زمانی جهت هدایت مردم به سوی راه راست‬
‫ود دبیاند داحکامد ددین‪،‬د دافرادید دمصلحد دود دعالمانید دباد دتقوا‬
‫برمی‌انگیزدد دود دازد دآنجاید دکهد دعلماد دوارثاند دپیامبراند دهستند‬
‫وظیفه بیان کردن حقیقت و روشن نمودن راه برای پویندگان‬
‫و سالکان طریق بعهده دارند و خداوند از آنها میثاق و عهد‬
‫گرفته که حقیقت را بیان کنند و کتمان نکنند‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪     ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫(آل‌عمران ‪) /‬‬ ‫‪  ‬‬
‫«و (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه خدا‪ ،‬از كسانى كه‬
‫كتاب (آسددمانى) بدده آنهددا داده شده‪ ،‬پيمان گرفددت كدده‬
‫حتما ً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد!»‪.‬‬
‫از جمله علماء‪ ،‬و مصلحین این زمان مرحوم استاد محمد‬
‫مردوخ کردستانی می‌باشد که عمر خود را در این راه وقف‬
‫کردهد دبود‪ ،‬این کتابی که هم اکنون در دست‬
‫شما خواننده گرامی است یکی از آثار‬
‫گرانقدر این استاد بزرگوار می‌باشد‪ ،‬که با‬
‫دلیل قاطع و روشن صحت خلفت خلفای‬
‫راشدین را به اثبات رسانده‪ ،‬و با استدلل از‬
‫مخصوصاً‬ ‫تشیع‪،‬‬ ‫اهل‬ ‫معتبر‬ ‫کتابهای‬
‫نهج‌البلغه و اصول کافی‪ ،‬ادعای شیعه مبنی‬
‫بر خلفت بلفصل امیرالمؤمنین علی را رد‬
‫‪3‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫می‌نماید‪ ،‬ددهمد دچنیند ددرد دایند دکتابد دازد دگفتارد دحضرت‬


‫امیرالمؤمنین علید دنقل می‌کند که خلفت خلفای قبل از‬
‫صید دبرد دخلفت‬ ‫خودد دراد دشرعید دود دصحیحد دمی‌دانسته‪،‬د دود دن ّ‬
‫بلفصلد دخودد دسراغد دنداشتهد دود دنهد دمدعید دآند دبوده‪،‬د دبلکه‬
‫می‌فرموده‪ :‬بر طبق اصل شورا‪،‬د مهاجرین و انصار‪،‬د همان‬
‫کسانی که خلفای قبل از او را انتخاب کردند وی را نیز به‬
‫عنواند دخلیفهد دبعدد دازد دشهادتد دحضرتد دعثماندد ددانتخاب‬
‫نموده‌اند نه آن چنانکه اهل تشیع‪ ،‬از کاه کوه می‌سازند و از‬
‫قضیه غدیرخم‪ ،‬نص بر امامت او می‌گیرند‪ .‬باز در این کتاب‬
‫می‌خوانیمد دکهد دعلید دهمیشهد دمی‌فرموده‪:‬د دمند دوزیرد دباشم‬
‫برای شما بهتر است از اینکه من امیر باشم‪ ،‬و بدین جهت او‬
‫همیشه در کنار خلفای راشدین (ابوبکر و عمر و عثمان رضی‬
‫الله عنهم) بود‪ ،‬و برای آنها وزیری امین و مشاوری دلسوز و‬
‫یاری غمخوار بود‪ ،‬و پشت سر آنها نماز می‌خواند و آنها را به‬
‫نیکی و خوبی یاد می‌کرد‪...‬‬
‫این رساله شامل مطالبی دیگر نیز می‌باشد که با مطالعه‬
‫آند دحقد دود دحقیقتد دبراید دکسید دکهد دجویاید دآند دباشدد دود دقصد‬
‫لجاجتد دنداشتهد باشدد دواضحد دود دروشند دمی‌گردد‪،‬د شایاند دذکر‬
‫است که این رساله گرچه از نظر حجم کوچک است ولی‬
‫پرمغزد ود پرمحتواد می‌باشد‪ .‬ود ازد آنجاید کهد دنایابد بودد ود در‬
‫دسترس همگان قرار نداشت‪ ،‬تصمیم گرفته شد که پس از‬
‫مراجعه دقیق و نوشتن مقدمه‪ ،‬و برخی پاورقیهای لزم‪ ،‬آن‬
‫را دوباره به زیور طبع مزین سازیم‪ ،‬باشد که ما نیز در این‬
‫راستا قدمی بر داشته باشیم و اندک دینی ادا کرده باشیم‪.‬‬
‫وما توفیقنا إل بالله و ما علینا إل البلغ‪.‬‬
‫وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله‬
‫وصحبه أجمعین‪.‬‬
‫ناصح امین‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪4‬‬

‫بسم الله الرحمن الرحیم‬


‫اخیرا ًد شنیدمد دکهد دآقاید دیزدید دبمنظورد داینکهد دحیثی ّدت داود ددر‬
‫میاند دشیعهد دبکلید دمستهلکد دنگردد‪،‬د دود ددرماندگید دخودد درا‬
‫ماست‌مالید دکند‪،‬د ددفترچهد دچاپد دود دمنتشرد دکردهد دود دبراید دمن‬
‫نفرستادهد داست‪،‬د دمبنید دبرد داینکهد دآنچهد دفلنید دنوشتهد دسراسر‬
‫تهمتد دود دافتراد داست‪،‬د دزیراد داهلد دتشیعد دسنید دراد دبی‌دین‬
‫نمی‌دانند‪( ،‬خلفا را مرتد و کافر نمی‌خوانند‪ ،‬و آنها را لعن‬
‫نمی‌کنند‪،‬د دعایشهد دراد دبدد دنمی‌گویند)د دقرآند دراد ددستد دخورده‬
‫نمی‌دانند‪ .‬پادشاه را ظالم نمی‌خوانند د و‪ ...‬و فلنی تمام این‬
‫مفتریاند دراد دبدوند دمدرکد دبهد داهلد دتشیعد دنسبتد دداده‪،‬د دذکر‬
‫مطلب بدون بیان مدرک‪ ،‬تهمت و افترا است‪.‬‬
‫همچنان آقای سید محمد رضای مدنی نیز در رساله (چهار‬
‫مقاله) و سید محمد شیرازی در کتاب (شبهای پیشاور)‪ 1‬مرا‬
‫مفترید دود دتهمت‌باف‪،‬د دبلکهد دناداند دود دبی‌دیند دذکرد دکرده‌اند‪،‬د دو‬
‫مطالبد دمذکورهد دراد دمنکرد دشده‌اندد دمخصوصا ًدد آقاید دمدنی‬
‫سوّمین مقاله را به اثبات عدم تحریف قرآن اختصاص داده‬
‫است‪ ،‬و با دلئل مسلمه روشن کرده که قرآن یکی است و‬
‫تحریف نشده است‪.‬‬
‫از خواندن و شنیدن این تکذیب و تحاشیها که بوی وحدت و‬
‫ت و وفاق از آن استشمام می‌شد‪ .‬بی‌‌اندازه مشعوف و‬ ‫نَکْه َ ْ‬
‫خوشوقت شدم‪ ،‬و خدا را شکر کردم که برادران شیعه دارند‬
‫بیدارد دمی‌شوند‪،‬د دبفسادد دعقایدد دخودد دپید دبردهد دآنهاد دراد دتکذیب‬
‫می‌نمایندد دود دگویندهد دآنهاد دراد دکهد دپیشوایاند دپیشیند دخودشان‬
‫هستند‪،‬د دمفترید دود تهمت‌بافد ود دبی‌دیند دمی‌خوانند د(بعلوه داز‬
‫طرف دانشمندان و روشنفکران تشیع هم متصل بمن نامه‬
‫می‌رسد و همه از آن خرافات و اباطیل وحدت‌شکن‪ ،‬اظهار‬

‫‪ -‬رد این کتاب به اسم روزهای پیشاور به زودی انتشار‬ ‫‪1‬‬

‫خواهدد يافدت‪ .‬و دروغ و مفتريات صداحب ايدن كتاب بيان‬


‫خواهد شد‪.‬‬
‫‪5‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫نفرتد دمی‌کنندد دود دبرد دمسببیند دایند داختلفد دود دنفاقد دنفرین‬
‫می‌فرستند)‪.‬‬
‫اگرد دعمومد دپیشوایاند دود دروشنفکراند دیکد دقولد دود دیکد دزبان‬
‫واقعا ًد بر این عقیده باشند‪ .‬و از این خرافات اجتناب نمایند‪،‬‬
‫دیگر اختلفی باقی نمی‌‌ماند و شیعهد ود سنی مورد نخواهد‬
‫داشت‪.‬‬
‫من از تکفیر و بدگوئی درماندگان دلگیر نمی‌شوم‪ ،‬پزشک‬
‫ماهر از ناسزا گفتن بیمار دلتنگ نمی‌گردد‪ ،‬و از چاره و علج‬
‫و تزریق و نیشتر زدن دست برنمی‌دارد‪ ،‬پیغمبر اکرمص درا‬
‫ساحر و کذ ّاب و بی‌دین و دیوانه و صابئی گفتند‪ ،‬و به اقسام‬
‫آزارها آزردند‪ ،‬دست از هدایت و ارشاد برنداشت تا خواست‬
‫خداوند را بموقع اجرا رسانید‪.‬‬
‫جنگ جهل و علم و پیکار حق و باطل‪ ،‬امر تازه نیست از‬
‫بدو آفرینش بشر تاکنون همواره جهل بر ضد علم‪ ،‬و باطل‬
‫بر علیه حق حمله‌ور بوده‪ ،‬اما همه جا علم بر جهل‪ ،‬و حق بر‬
‫باطل فایق و فیروز گشته است‪:‬‬
‫اساس مذهب تشیع فقط و فقط توهین به پیغمبرد ص ‪ ،‬و‬
‫تکفیرد دمسلمین‪،‬د دود دلعند دبرد دخلفاءد دراشدیند داست‪،‬د داگرد دمرا‬
‫تکفیر نکنند‪ ،‬از مذهب خود منحرف شده‌اند‪ ،‬من دین مبین‬
‫اسلم را از روی تحقیق و تعقّل پذیرفته‌ام نه تقلید و تعبد‪ ،‬در‬
‫میان پیشوایان اسلم هم که دارای احکام مدون هستند‪ ،‬امام‬
‫شافعی را صائب می‌دانم‪ ،‬که صرفا ً تابع قرآن و سنت بوده‪،‬‬
‫و از خود اظهار رأی نکرده است‪ ،‬از صمیم قلب هم محب و‬
‫مهد داطهارد دبودهد داستد دود درویهد داود دراد داسلم‬
‫معتقدد دعلید دود دائ ّ‬
‫حقیقی می‌دانم‪.‬‬
‫من بر حسب فرمان سلطان وقت (که عین فرمان حاضر‬
‫و موجود است) دارای شغل موروثی خطابت و امامت جمعه‬
‫کردستان بوده بوعظ و خطابه و افتاء و اجرای احکام شرعیه‬
‫اشتغالد دداشته‌امد دمتدرجا ًد باد دنیروید دفکرد دود دقدرتد دتعقلد دهم‬
‫بمطالعه کتب علمیه و دینیه پرداخته راه را از چاه شناخته‪،‬‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪6‬‬

‫حقایق را داریافتم‪ ،‬و فهمیدم که آئین اسلم متلشی شده‪ ،‬و‬


‫مبدلد دبهد دچندد درشتهد دخرافاتد دود داختلفاتد دگشته‪،‬د دود دحقد دو‬
‫حقیقتد دبکلید دگمد دشدهد داست‪،‬د دهرد دسرید دسودائی‪،‬د دود دهر‬
‫حلقومی نوائی دارد‪ ،‬هر دسته خود را حق و دیگران را باطل‬
‫و هر فرقه دیگران را هالک و خویشتن را ناجی می‌پندارند‪.‬‬
‫نود و هفت فقره تألیفات داناپسند در رسمیات و ریاضیات‬
‫و قسمتهای مختلف نوشته‌ام‪ ،‬و اکثر آنها چاپ و منتشر شده‬
‫است‪.‬‬
‫همواره با خرافات و موهومات و اباطیل مخالف بوده‌ام از‬
‫طعند دود دلعند دود دهرزه‌گوئید دجهالد دود ددرماندگاند دهراس‬
‫نداشته‌ام‪،‬د دآنچهد دتوانسته‌امد ددرد دتنویرد دافکارد دود دخدمتد دبعالم‬
‫اسلمیت قصور ننموده و نخواهم نمود‪.‬‬
‫مند ددرد دپاسخد دمحمدد دیزدید دازد دخودد دچیزید دنگفته‌ام‪،‬د دآنچه‬
‫نوشته‌امد دگفتارد دحضرتد دامیرد دود داخبارد دائمهد داطهارد دود دروایت‬
‫پیشوایان خود اهل تشیع است‪ ،‬اگر تهمت و افترا است بمن‬
‫مربوطد دنیست‪،‬د مند دنقلد قولد دکرده‌ام‪،‬د درد دمثل داست د(نقل‬
‫کفر‪ ،‬کفر نیست)‪.‬‬
‫برای اینکه روشن شود که من اهل تهمت و افترا نیستم و‬
‫آنچه نوشته‌ام مبتنی بر مأخذ و مدرک است‪ .‬بار دیگر عین‬
‫رسالهد دراد دباد دذکرد دمدارکد دنوشتهد دتقدیمد دخوانندگاند دمحترم‬
‫می‌دارم‪،‬د دود دبمنظورد داختصارد دفقطد دازد دتاریخد دود دنهج‌البلغهد دو‬
‫اصول کافی که مورد اعتماد خود اهل تشیع است‪ ،‬استخراج‬
‫مدرک نمودم اگر از جمیع کتب و مدونات تشیع نقل مدرک‬
‫می‌کردمد درسالهد دمفصلد دمی‌شد‪،‬د دود دباعثد دمللد دخوانندگان‬
‫می‌گردید‪.‬‬
‫لزم است این نکته را هم تذکر بدهم‪ ،‬آقایانیکه می‌خواهند‬
‫درماندگید دخودد دراد دباد دچماقد دپوسیدهد دتکفیرد دود دناسزاد دگفتن‬
‫مستور بدارند‪ ،‬سخت در اشتباه هستند‪ ،‬با تکفیر و ناسزا‪ ،‬نه‬
‫ماست سیاه می‌شود‪ ،‬نه زغال سفید می‌گردد بلکه درماندگی‬
‫خود را آشکار می‌سازندد «ل تنظ ر إلى من قال‪ ،‬بل‬
‫‪7‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫انظر إلى ما قال» دبماهیتد دگفتارد دبایدد دتوجهد دنمود‪،‬د دنه‬


‫ماهیتد دگوینده‪،‬د دامیدوارمد دکهد دراهد دگمد دکردگاند دبخودد دآمده‪،‬‬
‫خالصا ًد مخلصا ًد بحضرت علید دإقتدا نمایند که سن ّی حقیقی‬
‫بوده‪،‬د دجزد داتباعد دقرآند دود دسنتد درسول‌د آئیند ددیگرید دنداشته‬
‫است‪.‬دد وماد دتوفیقیدد إل بالله العلي العظیم‪ ،‬هو‬
‫حسبي ونعم الوکیل‪.‬‬
‫دانشمندد دمحترمد دآقاید دمحمدد دیزدید ددامتد دتوفیقاتهد دکتاب‬
‫(گمشدهد دشما)د دکهد دبرسمد دهدیهد دبراید دفقیرد دفرستادهد دبودید‬
‫واصل‪ ،‬با اینکه هر دو چشمم عمل شده‪ ،‬و دکتر از مطالعه و‬
‫تحریر ممنوعم داشته‪ ،‬معهذا نظر بعشق و علقه که بنگارش‬
‫دانشمندان ددارم دبا دزحمت دزیاد دمطالعهد نمودم‪،‬د دود ازد دسبک‬
‫تحریر مشعوف گشتم‪.‬‬
‫خوش و خوب و خّرم چو‬ ‫روان و تر و تازه چون آب‬
‫روزدددددددددددد دددددددددددجوانی‬ ‫حیوان‬
‫ی‬
‫طربد دزاید دهمچوند دم ‌‬ ‫دلدد ددآرایدد ددهمچوندد ددگل‬
‫ارغوانی‬ ‫نوشکفته‬
‫فروزنده د دددر د ددوی د ددچراغ‬ ‫چود دباغد دبهشتد دازد دفنوند دو‬
‫معانی‬ ‫لطایف‬
‫روانبخشدد ددچوندد ددچشمه‬ ‫نظرد دگاهد ددیدهد دچود درخسار‬
‫زندگانی‬ ‫دلبر‬
‫ولیکند دچود دآبد درواند داز‬ ‫حروفش چو زنجیر مشکین‬
‫روانی‬ ‫مقید‬
‫***‬
‫خدا را شکر می‌کنم که فروغ علم و دانش‪ ،‬در گوشه و‬
‫کنارهای کشور پرتوافکن‪ ،‬و دل ود دیده آرزومندان را بنهج‬
‫احسن‪،‬د دروشند دود دمّزیند دمی‌سازد‪،‬د دامیدوارمد دازد دپرتود دفهمد دو‬
‫دانش روشنفکران‪ ،‬اختلفها و نفاقهای خانه برانداز مسلمین‬
‫مرتفع‪ ،‬و بار دیگر شوکت و عظمت از دست رفته را بدست‬
‫بیاوریم ﴿ َومَا َذِلكَ عَلَى ال ّلهِ بِعَزِيزٍ﴾‪.‬‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪8‬‬

‫در پایان کتاب مرقوم داشته‌اید‪ ،‬اگر کسی چیزی بنظرش‬


‫برسد برای شما ارسال دارد‪ ،‬برحسب این اجازه‪ ،‬و امتثال‬
‫این تقاضا بنگارش تذکرات ذیل پرداخته تقدیم می‌دارد‪.‬‬
‫‪ -‬در صفحه () اهل تشیع را پیرو عترت معرفی کرده‌اید‪ .‬و‬
‫در صفحه () نوشته‌اید‪« :‬اهل تسنّن در اصول پیرو اشعری‪ ،‬و‬
‫درد دفروعد دتابعد دمجتهدیند داربعه‌اندد دجاید دانکارد دنیست‪.‬د دامام‬
‫شافعی مثل داحکام اسلمی را که در آیات و احادیث بطور‬
‫متفرقّه مذکور بود جمع‌آوری نموده‪ ،‬و تنظیم و تبویب کرده و‬
‫درد ددسترسد دعمومد دگذاشتهد داست‪،‬د دود دازد دخودد دچیزید داختراع‬
‫نکرده‪ ،‬و برخلف احکام و آداب اسلمی و سنت رسول‌ص‬
‫مذهبی احداث ننموده است‪ ،‬هر کس طبق کتاب مدون او‬
‫عمل کند و بگوید‪ :‬من تابع مدون شافعی هستم‪ .‬دروغ نگفته‬
‫است‪ .‬اما اهل تشی ّع کدام کتاب‪ ،‬یا کدام مدون از عترت در‬
‫دستد ددارند‪،‬د دتاد دمعلومد دشودد دآیاد دتابعد دعترت‌اندد دیاد دمخالفد دبا‬
‫عترت‪،‬د دیکعدهد داشخاصد دکینه‌دلد دازد دقبیلد دعبداللهد دبند دسبای‬
‫یهودی‪ ،‬و اخیرا ً شاه اسماعیل صفوی که باطنا ً دشمن اسلم‬
‫بودند‪ ،‬و در ظاهر بعنوان (تقیه) اظهار اسلمیت می‌کردند‪،‬‬
‫درصدد برآمدند که بهر وسیله ممکن شود اسلم را ریشه‌کن‬
‫کنند‪ ،‬ددیدند دکه دبا شمشیر دو توپد و تفنگد مبارزه دبا اسلم‬
‫میّسر نیست‪ ،‬حربه تفرقه و اختلف را بکار بردند‪ ،‬و دشنه‬
‫(خذ ما خالف العامة ) را بدست گرفته هرجا که ممکن‬
‫بودد دفرود دبردند‪،‬د دود دبرد ضدد عقایدد ود داحکام داسلمی‪،‬د برخلف‬
‫طریقه حقه علی ‪ ،‬از ائمه کرام عترت طاهره بنقل اکاذیب‬
‫و جعل اخبار پرداختند‪ .‬فاضل کلینی در اصول کافی‪ ،‬صفحه‬
‫( ) خبر (خذ ما خالف العامة ) را از امام جعفر روایت‬
‫کرده است که صریحا ً مخالف با قرآن و نهج‌البلغه است‪ ،‬که‬
‫از تفرق و انحراف از سواد اعظم و خروج از سبیل مؤمنین‬
‫شدیدا ً نهی می‌نمایند‪.‬‬
‫***‬
‫‪9‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫مختصرد دباد داینگونهد دوسایل‪،‬د دکاخد دمشیدد دوحدتد داسلمید درا‬


‫صه و‬ ‫منهدم‪ ،‬و مسلمانان را به پرتگاه تشیع و تسنن‪ ،‬و خا ّ‬
‫مه سوق دادند‪ ،‬و در برابر دین اسلم یک دین تازه را به‬ ‫عا ّ‬
‫نامد د(تشیّع)د داحداثد دود دابتداعد دنمودند‪،‬د ددرد دصورتیکهد دخداوند‬
‫می‌فرماید‪:‬‬
‫‪( ‬آل‌عمراندددد ‪/‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)‪.‬‬
‫«بىگمان دين [حقّ] به نزد خداوند‪ ،‬اسلم است»‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫(آل‌عمران ‪.) /‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫«و هدر كدس ديندى جدز اسدلم بجويدد‪ ،‬هرگدز از او پذيرفتده‬
‫نمىشود و او در آخرت از زيانكاران است»‪.‬‬
‫نخستیند دفرقهد دکهد دایند دتفرقهد دود دشکافد دراد دایجادد دکردند‪،‬‬
‫فرقه (سبائیه) بودند که ابن سبأ دآنها را تشکیل داد‪ ،‬تواریخ‬
‫اسلم ود غیراسلم‪ ،‬آنها را اوّلین فرقهد تشیع نوشته‌اند‪ ،‬که‬
‫حضرت امیر آنها را منع و با نهایت شد ّت سرکوبی فرمود‪،‬‬
‫پس از شهادت حضرت امیر باز فرقه‌های دیگر از قبیل دو‬
‫امامی‪ ،‬و پنج امامی‪ ،‬و شش امامی‪ ،‬تا دوازده امامی‪ ،‬بنام‬
‫تشیع سر برآوردند‪ ،‬و یکی پس از دیگری بعناوین مختلف‪،‬‬
‫آتشد دنفاقد دود داختلفد دراد ددامند دزدند‪،‬د دکهد ددرد دتواریخد دشرح‬
‫تشکیل آنها مذکور و مصرح است‪ ،‬اگر علی زنده بود قطعاً‬
‫آنها را هم منع و سرکوبی می‌فرمود‪ ،‬زیرا علید دطرفدار‬
‫وحدت بود‪ ،‬علی با هر کلمه که بوی تفّرق و اختلف از آن‬
‫استشمام شود مخالف بود‪ ،‬خود اهل تشیّع می‌گویند که علی‬

‫‪ -‬عبدالله بن سبأ یهودی اهل صنعاء یمن بود او اولین کسی بود که ادّعا‬ ‫‪1‬‬

‫کرد که علی وصی پیامبرص است‪ .‬رجوع شود به کتاب «عبدالله بن سبا‬
‫حقیقت است نه خیال»‪.‬‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪10‬‬

‫برای حفظ بیضه اسلم‪ ،‬از تفرقه و اختلف‪ ،‬به خلفاء بیعت‬
‫نمود‪ ،‬با این اعتراف دیده می‌شود که برخلف رویه علید‬
‫ایجادد داختلفد دکردند‪،‬د دخرافاتد دود دموهوماتد دبافتند‪،‬د دبدعتها‬
‫احداث نمودند‪ ،‬بمنظور عوام فریبی اسم علی را جزو اذان‬
‫ساختند‪ ،‬و برای استقرار این بدعت از قول امام جعفر صادق‬
‫جعل خبر کردند‪ ،‬در اصول کافی صفحه () و سائر کتب اخبار‬
‫نوشته شده‪ ،‬امام جعفر فرموده‪( :‬خداوند اسم ما را رفعت‬
‫دادهد هنگامیکهد آسماند ود زمیند را آفریدد امرد دادد منادید ندا‬
‫کرد‪« .‬أشهد أن ل إله إل الله» ‪ ،‬سه مرتبه‪« ،‬وأشهد‬
‫أن محمدا ً رسول الله» ددسهد دمرتبه‪ .‬د «وأشهد أن‬
‫علیا ً أمیرالمؤمنین حقاً»‪،‬دد ددسهدد ددمرتبه)دد ددفاضل‬
‫مازندرانی هم در حاشیه اصول کافی نوشته‪ :‬ذکر اسم علی‬
‫درد داذاند دبراید دآند داستد دکهد دمنکریند دامارتد دعلید دبفهمند‪،‬‬
‫تصدیق امارت علی از تصدیق وحدت خدا و رسالت رسول‬
‫منفک نیست‪ ،‬یعنی شهادتین برای ایمان کافی نخواهد بود‪.‬‬
‫شیرازی هم در کتاب (شبهای پیشاور) صفحه ( ) نوشته‪:‬‬
‫اسمد دعلید دبعدد دازد داسمد دخداد دود دپیغمبرد ددرد دعرشد داعلید دثبت‬
‫است‪ .‬در صفحه ( ) هم نوشته‪ :‬حضرت رسول‌د فرموده‪ :‬دو‬
‫هزارد دسالد دپیشد دازد دخلقد دزمیند دود دآسماند ددرد دبالید ددروازه‬
‫بهشتد نوشتهد شده ‪ :‬د(ل إله إل الله‪ ،‬محمد رسول‌‬
‫الله‪ ،‬علي ولی الله ) در صورتیکه پیغمبر اکرم اذان را‬
‫به بلل تعلیم فرمود‪ ،‬اسم علی در آن نبود‪ ،‬در زمان خلفاء و‬
‫خلفت خود امیر هم اسم علی در اذان ذکر نشده‪ ،‬واضح و‬
‫آشکار است که اختراع اینگونه بدعتهای عوام فریبانه فقط‬
‫برای مخالفت با عامه مسلمین است و لغیر د ذکر اسم علی‬
‫هم نه از روی عقیده به علی است‪ .‬بلکه بمنظور بغض با‬
‫عمرد داستد کهد ایراند را دفتحد کرد‪،‬د ود آئیند آتش‌پرستی را‬
‫مبدل به اسلم نمود‪ ،‬اگر بعلی معتقد بودند‪ ،‬از رویه علی که‬
‫‪11‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫یار و یاور و خیرخواه خلفا بود منحرف نمی‌شدند‪ ،‬و برخلف‬


‫طریقه علی که همه جا از اختلف و نفاق منع فرموده‪ ،‬رفتار‬
‫مه مسلمین قیام نمی‌نمودند‪ ،‬و بر ضد‬ ‫نمی‌کردند‪ ،‬برعلیه عا ّ‬
‫مذهب علید که اسلم نام دارد‪ ،‬اختراع مذهب نمی‌کردند‪،‬‬
‫صریحا ًد می‌گویند‪:‬د دعلید دبراید دحفظد دبیضهد داسلمد دود دمصلحت‬
‫مسلمیند دازد داختلفد دود دنفاقد دپرهیزد دنمود‪،‬د داماد دخودشاند داین‬
‫مصلحتد دراد دمحترمد دنشمردهد دازد داختلفد دود دنفاقد ددستد دبر‬
‫نمی‌دارند‪،‬د دباد داینحالد دمدعید دپیروید دعلید دهمد دهستند‪»!...‬‬
‫(ضدان ل یجتمعان)‪.‬‬
‫مزیدد دبرد دهمهد دبدبختیها‪،‬د دبهد داحداثد دبدعتهاد دود داختراعد دتشیع‬
‫اکتفا نکرده تشیع را هم متفرق بچندین فرقه نموده‌اند‪ ،‬که‬
‫هر کدام خود را محق و سائرین را هالک و گمراه می‌دانند که‬
‫حال من نمی‌دانم با کدام فرقه صحبت کنم؟ و با چه کسانی‬
‫اختلف را حل نمایم؟ تمنا دارم معین فرمائید‪.‬‬
‫قطع نظر از آیات و احادیث ناهیه از تفرق و اختلف که‬
‫صریحا ً دللت دارند بر اینکه انحراف از سواد اعظم مسلمین‬
‫و خروج از سبیل مؤمنین ممنوع است‪ .‬حضرت امیر همه جا‬
‫مخصوصا ًد در خطبه ( ) نهج‌البلغه با نهایت شد ّت می‌فرماید‪:‬‬
‫«احداثد دبدعت دنکنید‪.‬د ددرد دبیند دمسلمیند دتفرقهد دنیندازید‪.‬د داز‬
‫سواد اعظم منحرف نشوید‪ .‬در شأن من غلو و زیاده‌روی‬
‫ننمائید‪ »...‬از برادران شیعه استفسار می‌نمایم‪.‬‬
‫مهد دمسلمین‬ ‫آیاد داختراعد دمذهبد دتشیعد ددرد دبرابرد دمذهبد دعا ّ‬
‫احداث بدعت نیست؟‬
‫آیا تشکیل فرقه خاصه بر ضد انبوه عامه ایجاد تفرقه در‬
‫بین مسلمین نیست؟‬

‫‪ -‬دو نقیض با هم یکجا جمع نمی‌شود‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬گروه بزرگ‪ ،‬جماعت بسیار‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬بوجود آوردن‪ ،‬و نوآوری در دین بدعت می‌گویند‪...‬‬ ‫‪3‬‬


‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪12‬‬

‫آیا تولید بغض و عداوت در بین مسلمانان دشمنی با اسلم‬


‫و انحراف از سواد اعظم نمی‌باشد؟‬
‫آیا علی را خلیفه بلفصل گفتن‪ .‬و بمنظور مخالفت با عامه‬
‫مسلمین‪ ،‬او را بر ابوبکر و عمر و عثمان ترجیح دادن‪ .‬و اسم‬
‫او را در اذان ذکر کردن زیاده‌روی در شأن علی نیست؟‬
‫تمنا دارم بدون رودروایستی توضیح بدهید‪ ،‬روشنترین دلیل‬
‫بر انحراف اهل تشیع از اسلم اینست‪ .‬هر حدیثی که مخالف‬
‫باد درأید دایشاند دباشد‪،‬د دبعنواند دطعند دمی‌گویند‪:‬د د(راوید دسنی‬
‫است) یعنی بی‌دین است‪ ،‬چون پیرو سن ّت پیغمبرص داست‬
‫حرفش مقبول نیست‪ ،‬اگر تابع پیرو سن ّت پیغمبر ص بی‌دین‬
‫و مردودالشهاده باشد‪ .‬سنی حقیقی کامل عیار حضرت امیر‬
‫است‪ ،‬کسیکه حضرت امیر را بی‌دین و مردود الشهاده بداند‪،‬‬
‫آیا خودش دارای دین و مقبو‌ل‌الشهاده خواهد بود؟‬
‫آخوندهای متظاهر ریا باز سن ّی را نجس می‌دانند‪ ،‬و برای‬
‫بوسیدند دبهد دسن ّدی ددستد دنمی‌دهند‪،‬د ددرد دصورتیکهد دامامد دجعفر‬
‫صادق متخلف از سن ّت رسول‌د ص درا کافر می‌داند (اصول‬
‫کافی‪ ،‬صفحه )‪.‬‬
‫از ابتدای بعثت رسول‌ ص ‪ ،‬تا ابتداع تشیع‪ ،‬عموم مسلمین‬
‫سن ّی و تابع و پیرو پیغمبر بوده‌اند‪ ،‬و شیعه یعنی منحرف از‬
‫پیروید دپیغمبرد اصل دوجودد دنداشته‪،‬د دتاد حدیث دراد روایتد دکنند‪،‬‬
‫راوی جمیع احادیث پیغمبر هم اهل سنّت‌اند‪ .‬رد ّ روایت به این‬
‫عنوان که (راوی سن ّی است) بدعت‪ ،‬بلکه مخالفت با پیغمبر‬
‫است‪،‬د دود دانحرافد دازد دسبیلد دمؤمنین‪،‬د دکهد دممنوعد دود دمنافید دبا‬
‫اسلمیت است‪ .‬حضرت امیر در خطبه () و () و نامه ()‪ ،‬نامه‬
‫که بمالک اشتر نوشته‪ ،‬پیروی سن ّت رسول را توصیه و تأکید‬
‫می‌فرماید د و در خطبه () نیز میفرماید‪( :‬محبوب‌ترین بندگان‬
‫خداد دکسید داستد دکهد دپیرود دسن ّدت درسولد دباشد)‪.‬د دازد دبرادران‬
‫شیعه باید پرسید‪ :‬آیا محبوبترین بندگان خدا سن ّی هستند که‬

‫‪ -‬راه و روش و منهج مؤمنان‪.‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪13‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫پیرو سنت رسول‌اند‪ ،‬یا شیعه که پیرو سنّت رسول را بی‌دین‬


‫و مردودالشهاده می‌دانند؟‬
‫و در خطبه () و () و () و () و () و () و () و چند جای دیگر‬
‫شدیدا ًد ازد داختراعد دبدعتد دود دانحرافد دازد دسبیلد دمؤمنیند دنهی‬
‫می‌فرماید‪.‬‬
‫فاضلد دکلینید دهمد ددرد داصولد دکافید دصفحهد د()د دازد دابی‌جعفر‬
‫امام محمد باقر روایت کرده (من نصب دینا ً غیر دین‬
‫المؤمنین فهو مشرک) و نیز در صفحه () از ابی‌عبدالله‬
‫امام جعفر صادق روایت کرده که فرموده‪( :‬هر کس ابتداع‬
‫رأی کند مشرک است) و نیز در صفحه () و () مبتدع را اهل‬
‫دوزخد دمعرفید دکردهد داست‪،‬د دحال دبایدد دقضاوتد دکردد دکهد دپیرو‬
‫سنت مبتدع است یا منحرف از سنت؟‬
‫«نظم»‬
‫مذهبد داسلمد دچوند دآب‬ ‫بودد دددر د ددعهدد ددرسول د ددو‬
‫زلل‬ ‫حبدددددد ددددددودددددد ددددددآل‬ ‫ص ْ‬
‫َ‬
‫اختلفد داندرد داصولد دود ددر‬ ‫بعد از آن کردند پی در پی‬
‫فروع‬ ‫شروع‬
‫آند دددگرد دارجاءد ددود ددیگر‬ ‫آندد ددیکیدد ددبگرفتدد ددراه‬
‫گشتددددددددددد دددددددددددغال‬ ‫اعتزال‬
‫آند دیکید دشیخید دود ددیگر‬ ‫آند دیکید دجبرید دشدد دود دآن‬
‫کاملی‬ ‫واصلی‬
‫آند دیکید دشدد دعجردید دآن‬ ‫آند دیکید دزیدید دود ددیگر‬
‫اشعری‬ ‫جعفری‬
‫دشمناند ددیند دحقد دراد دشاد‬ ‫هرد دکهد دآمدد دمذهبید دبنیاد‬
‫کرد‬ ‫کرد‬
‫جملگید دبرد دضدد دهمدیگر‬ ‫مختصر هفتاد و سه فرقه‬
‫بدند‬ ‫شدند‬
‫جملهد دهفتادد دود ددود دفرقه‬ ‫وصفد دناجید دراد دبیکفرقه‬
‫گمرهند‬ ‫دهند‬
‫درد دجوابد دپرسشد دسائل‬ ‫گفت پیغمبر امام مرسلین‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪14‬‬

‫چنین‬
‫منحرفدد ددسرگشتهدد دداندر‬ ‫هر که باشد پیرو من هادی‬
‫وادیددددددددددد ددددددددددداست‬
‫دیگراندد دداهلدد ددضلل دددو‬ ‫اهل سنت پیروان حضرتند‬
‫بدعتند‬
‫حقد دکجاد دود دمنکرد دسنت‬ ‫حقد دکجاد دود دپیرود دبدعت‬
‫کجا؟‬ ‫کجا؟‬
‫حرفد دمنکرد دبی‌اساسد دو‬ ‫ناجی آن باشد که حق را‬
‫عوعوددددددددددد ددددددددددداست‬ ‫پیرودددددددددددد دددددددددددداست‬
‫ترکد دکند دافسانهد دلتد دو‬ ‫گرد دتود دخواهید دباشید داز‬
‫منات‬ ‫اهلدددددددددددد ددددددددددددنجات‬
‫خویشد دراد دآسودهد دکند داز‬ ‫مرو و‬ ‫توبه کن از پیروی عَ ْ‬
‫مکرودددددددددددد ددددددددددددکید‬ ‫زید‬
‫بندهد دحقد دشود دبحقد دایمان‬ ‫پاره کن یکسر حجاب ننگ‬
‫بیار‬ ‫وددددددددددددددد دددددددددددددددعار‬
‫همد ددرسولد ددود ددهمد ددخدا‬ ‫غیرد دسنتد دجملهد دازد دخود‬
‫مسرورددددددددددد دددددددددددکن‬ ‫دوردددددددددددددد ددددددددددددددکن‬ ‫جج‬

‫سوید دکهساراند ددگرد دیک‬ ‫آنچهد داصلد ددیند دبودد دآنرا‬


‫راستدددددددددد ددددددددددمران‬ ‫بدان‬
‫تفرق شیعه به چندین فرقه متخالفه متباغضه دلیل واضحی‬
‫استد دبرد داینکهد دتابعد دعترتد دنیستند دزیراد دعترتد دداراید دعقاید‬
‫متناقضه نبوده‌اند‪ .‬و بر ضد یکدیگر چیزی نگفته‌اند‪ ،‬تناقض و‬
‫تضاد‪ ،‬ناشی ازد جهل ود پی نبردند به حقیقت است‪ .‬دو دو‬
‫چهار است جای اختلف نیست‪ ،‬عترت که واقف به حقیقت‬
‫بوده‌اند‪ ،‬چگونه ممکن است با همدیگر اختلف داشته باشند‪.‬‬
‫همهد دیکزبانندد دود دیکداستان‬ ‫نگویند بر ضد هم راستان‬
‫‪ -‬گمراهی‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬اهل سنت و جماعت اگر از چند مذهب تشکیل می‌شود‪ ،‬همه آنها در‬ ‫‪1‬‬

‫اصول عقیده و فقه با هم متفقند‪ ،‬و اختلفهای آنها همه در فروع است و‬
‫آن هم به سبب وجود انواع روایات صحیحه یا فهم مجتهدی از احادیث‬
‫پیغمبرص‪.‬‬
‫‪15‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫‪ -‬از صفحه () تا صفحه () برای نصب خلفت علم و فضل‬


‫را مرجح بیان کرده‌اید‪.‬‬
‫هیچکس منکر مقام علم و فضل و شجاعت و قرابت علی‬
‫دبا رسولد ص دنیست‪ ،‬اما برای نصب خلفت‪ ،‬نفاذ امر و‬
‫مقبولیت عامه مرجح است که بتواند حقوق و حدود مسلمین‬
‫راد دحفظد دکند‪،‬د دود داسلمد دراد دتوسعهد ددهد‪،‬د دنهد دعلمد دود دفضل‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬اهل حل و عقد هر کس را دیدند دارای نفاذ امر و‬
‫مقبولیت عامه است‪ ،‬و می‌تواند امور جمهور را اداره کند با‬
‫او بیعت می‌کنند و امیر قرار می‌دهند‪ ،‬بیعت اهل حل و عقد‬
‫هم محترم و متبع است و تخلف از آن ممنوع چنانکه خود‬
‫حضرت امر در مکتوب ششم از نهج‌البلغه برای اثبات صحت‬
‫خلفتد دخودد دبآند داستدللد دمی‌فرمایدد دکهد دانتخابد دمهاجرد دو‬
‫انصار واجب الجرا است‪ ،‬و اگر کسی از رأی ایشان تخلف‬
‫کند واجب القتل است چون از سبیل مؤمنین منحرف شده‬
‫است‪( .‬إنه بايعني القوم الذین بایعوا أبابکر وعمر‬
‫وعثمان على ما بایعوهم علیه فلم یکن للشاهد‬
‫أن یختار ول للغائب أن یرد‪ ،‬إنما الشورى‬
‫للمهاجری ن والنصا ر فإ ن اجتمعوا على رج ل و‬
‫سمو ه إماما ً کا ن ذلك لل ه رضی ‪ ،‬فإ ن خر ج من‬
‫أمره م خار ج بطع ن أو بدع ة ردّوه إلى م ا خرج‬
‫ن أبی قاتلوه على اتباعه غیر سبیل‬ ‫منه‪ ،‬فإ ْ‬
‫المؤمنین‪ ،‬وولّه الله ما تولى)‬
‫يعندي ‪« :‬گروهدي كده بدا ابوبكدر و عمدر و عثمان بيعدت كردندد‬
‫بهمان طريدق بدا مدن بيعدت كردندد‪ ،‬پدس كسدي كده شاهدد بوده‬
‫نبايدد ديگري را اختيار كندد و كسدي كده غايدب بوده نبايدد منتخدب‬
‫آنها را رد كند‪ ،‬و جز اين نيست كه شوري از مهاجرين و انصار‬
‫اسددت‪ ،‬بنابر ايددن اگددر آنهددا بر مردي اتفاق كردنددد و او را امام‬
‫ناميدند‪ ،‬اين كار موجب رضاي خداست پس كسي كه بسبب‬
‫طعدن و بدعدت از امدر ايشان بيرون رفدت او را بر ميگردانندد‪،‬‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪16‬‬

‫اگدر از برگشدت خودداري نمود بدا او مدي جنگندد كده غيدر راه‬
‫مؤمنان را پيروي كرده است»‪.‬‬
‫دکه صریحا ًد می‌فرماید که متخلف از رأی مهاجر و انصار‬
‫واجب القتل است‪ ،‬چون از سبیل مؤمنین خارج شده است‪.‬‬
‫همچنان در مکتوب هفتم نیز همین موضوع را تکرار و تأئید‬
‫می‌فرماید‪.‬‬
‫جای حیرت است که بعضی از پیشوایان شیعه می‌گویند‪:‬‬
‫علی در این دو مکتوب برحسب عقیده معاویه سخن گفته‬
‫خودش معتقد بآن نبوده است‪ .‬غافل از اینکه علید ددلیل‬
‫وجوب قتل متخلف از رأی مهاجر و انصار را جمله (على‬
‫اتباعه غیر سبیل المؤمنین ) بیان فرمودهد کهد اشاره‬
‫بآیه‪:‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫(نساء ‪) /‬‬
‫«كسدى كده بعدد از آشكار شدن حدق‪ ،‬بدا پيامدبر مخالفدت‬
‫كند‪ ،‬و از راهى جز راه مؤمنان پيروى نمايد‪ ،‬ما او را به‬
‫همان راه كده مىرود مىبريدم و بده دوزخ داخدل مىكنيدم و‬
‫جايگاه بدى دارد»‪.‬‬
‫می‌باشد‪.‬د دچگونهد دممکند استد دعلید دمعتقدد دبحکمد دقرآن‬
‫نباشد! چگونه ممکن است بدون اعتقاد بوجوب قتل متخلف‬
‫از رأی مهاجر و انصار بجنگ معاویه برود؟ تأویل مذکور عیناً‬
‫شبیهد دبگفتارد دآخوندد دمیاند ددرد دبندد دکرمانشاهد داستد دکهد دگفته‬
‫‪﴾‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪    ‬‬ ‫﴿‪  ‬‬ ‫بوده‪،‬د دخداد دآیه‪ :‬د ‪‬‬
‫«ود نماز درا برپادارید ود زکاتد را بپردازید» را از روید مزاح‬
‫‪17‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫گفته‪ ،‬خودش معتقد به آن نیست‪ ،‬زیرا خدا احتیاجی به نماز‬


‫و زکات ندارد‪ .‬باری رأی و اتفاق اهل حل و عقد برای خلفت‬
‫و امامت لزم است‪.‬‬
‫برادران شیعه می‌گویند‪ :‬خلفت را از علی غصب کردند‪ ،‬و‬
‫براید دبیعتد دریسماند دبگردند داود دانداختند‪،‬د دود دکشان‌کشان‬
‫بمسجد بردند‪ ،‬در خانه‌اش را شکستند‪ ،‬دنده زهرا را خورد‬
‫کردند‪ ،‬محسن موهوم سقط شد‪ ،‬ام‌کلثوم را بزور بردند‪ ،‬باغ‬
‫فدک را غصب کردند‪ ،‬و ‪ ...‬و ‪ ...‬که قلم از ذکر آنها شرم‬
‫دارد‪ .‬اگر این اکاذیب راست باشند‪ .‬که شیطان الواعظین هم‬
‫در کتاب (شبهای پیشاور) از صفحه () تا صفحه () ذکر کرده‪،‬‬
‫دلیل قاطعی است بر اینکه علی دارای قدرت و نفاذ امر و‬
‫مقبولیت عامه نبوده است‪ .‬بدیهی است کسیکه نتواند حقوق‬
‫خودشد راد حفظ دکند‪،‬د ود آنچهد دنشایدد ود نبایدد بسرد خودشد و‬
‫کسانش بیارند قادر بر نفس کشیدن نباشد‪ ،‬چگونه می‌تواند‬
‫حقوق مردم را حفظ کند؟ و مردم به چه امیدی با او بیعت‬
‫کنند؟ و علم وفضل چه دردی را دوا می‌کند؟ چنانکه دیده شد‬
‫پس از شهادت عثمان بخلفت رسید‪ ،‬و نتوانست (با داشتن‬
‫علم ود فضل) آنرا انجام بدهد د دآنهمه قتل ود کشتار رجال‬
‫نامی‪،‬د دود دخونریزید دود دتلفاتد داسف‌انگیزد دود دفتنهد دود دآشوب‬
‫خانمانسوز و برادرکشی در گیر شد‪.‬‬
‫نیکلسن د سیاح انگلیس می‌گوید‪ :‬اگر علی روز اول خلیفه‬
‫شده بود‪ ،‬امروز از اسلم بجز نام اثری باقی نبود‪.‬‬
‫علید دشجیع دبود‪ .‬علید دپهلوان بود‪ .‬علید دعالم بود‪.‬‬
‫علی صهر رسول و زوج بتول بود‪ .‬اما مرد میدان سیاست‬
‫نبودد دابوبکرد دود دعمرد دود دعثمان داسلمد دراد دبهد داوجد دشوکتد دو‬
‫عظمت رسانیدند‪( .‬رجوع به خطبه د )‪.‬‬

‫‪ -‬دختر حضرت علی و فاطمه و همسر امیرالمؤمنین عمر می‌باشد‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬دلیر با شهامت و شجاعت بود‪.‬‬ ‫‪2‬‬


‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪18‬‬

‫برادراند دشیعهد دعلوهد دبرد داینکهد دریسماند دبگردند دعلی‬


‫می‌اندازند‪ ،‬و او را به منتهی درجه ضعف و ذلت می‌رسانند‪،‬‬
‫زن پیغمبر را هم فاحشه می‌گویند‪ ،‬گروهی که بزن پیغمبر که‬
‫طبقد دآیهد د()د دازد دسورهد د()د دمادرد دعلید دود دمادرد دعمومد دمؤمنین‬
‫است فاحشه بگویند‪ .‬آیا می‌توان آنها را مسلمان دانست؟ آیا‬
‫چنین عقیده و مذهبی قابل قبول است؟‬
‫به اضافه خلفاء و اصحاب رسول‪ ،‬بلکه عموم مسلمین را‬
‫هم (بجز سه نفر د مقدادبن اسود‪ ،‬و سلمان فارسی‪ ،‬و ابوذر‬
‫غفاری) همه را مرتد و کافر می‌خوانند و عمار بن یاسر را با‬
‫استکراه استثنا می‌نمایند‪ ،‬که از امام جعفر روایت می‌کنند د‬
‫درد داصولد دکافید دهمد دصفحهد د()د دازد دامامد دمحمدد دباقرد دروایت‬
‫می‌کند د که هر سه خلیفه و اتباعشان مخلد فی النار اند‪ .‬و‬
‫در صفحه ( ) و ( ) و ( ) و ( ) و ( ) نیز از امام جعفر روایت‬
‫می‌کند د که هر سه خلیفه و اتباعشان همه کافراند و مخلد‬
‫‪‬‬ ‫في النار ‪ .‬فاضل لهیجی هم در تفسیر ﴿ ‪  ‬‬
‫﴾‪ 4‬جلدد داولد دصفحهد د()د داز‬ ‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫امام جعفرد روایتد می‌کند دد کهد دمقصودد از دایند آیهد غاصبان‬
‫خلفت‌اند‪ .‬سید رضی هم در مکتوب ( ) از قول امیر جعل‬
‫کرده که تمام مردم مرتد شدند‪ ،‬به ابی‌بکر بیعت کردند در‬
‫صورتیکه خود امیر یکی از بیعت‌کنندگان است‪ ،‬و خداوند در‬
‫سوره () آیه () عموم مهاجر و انصار و اتباع آنها را مخلد فی‬
‫الجنة معرفی فرموده است‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ -‬سوره احزاب ﴿ َوأَ ْزوَاجُ ُه أُ ّمهَاُتهُمْ﴾‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬یعنی ابوبکر و عمر و عثمان ن‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬یعنی‪ :‬در آتش جهنم جاویدانند‪.‬‬ ‫‪3‬‬

‫‪ -‬البقرة‪ 39 :‬يعني‪« :‬ايشانند باشندگان دوزخ‪ ،‬ايشان در آنجا جاويدند»‪.‬‬ ‫‪4‬‬


‫‪19‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬
‫(توبه ‪) /‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫«پيشگامان نخسدتين از مهاجريدن و انصدار‪ ،‬و كسدانى كده‬
‫بدده نيكددى از آنهددا پيروى كردنددد‪ ،‬خداونددد از آنهددا خشنود‬
‫گشددت‪ ،‬و آنهددا (نيددز) از او خشنود شدنددد و باغهايددى از‬
‫بهشددت براى آنان فراهددم سدداخته‪ ،‬كدده نهرهددا از زيددر‬
‫درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و اين‬
‫است پيروزى بزرگ!»‬
‫حال باید قضاوت کرد که آیا روایات پیشوایان تشیع درست‬
‫است‪ ،‬یا نص صریح قرآن؟‬
‫اگرد دروایتد دپیشوایاند دشیعهد ددرستد دباشد‪،‬د دنتیجهد داین‬
‫می‌شود‪ ،‬که خدا العیاذ بالله دروغ گفته‪ ،‬یا ندانسته که بعداً‬
‫مرتد می‌شوند از روی جهل آنها را مخل ّد فی الجنه معرفی‬
‫کرده است!! آیا کسیکه خود را مسلمان بداند نسبت به خدا‬
‫و پیغمبر خدا و اصحاب کرام و زن پیغمبر و خلفاء راشدین و‬
‫عمومد دمسلمیند داینگونهد دتهمتهاید ددیانت‌کشد دوحدت‌شکند درا‬
‫روا می‌دارد؟‬
‫اگر واقعا ًد پس از رحلت رسول اکرم ‌ص دعموم مسلمین‬
‫مرتد شدند‪ ،‬پس اطلق کلمه (امیرالمؤمنین) بر علی بیمورد‬
‫خواهد بود‪ ،‬و او را العیاذ بالله (امیرالمرتدین) باید گفت‪.‬‬
‫درد دمیاند دگروهد دشیعهد دکلمهد د(عمر)د دود د(عایشه)د دباندازه‬
‫مبغوض و منفور است که بدترین فحش و دشنام آنها منحصر‬
‫باین دو لفظ است‪ ،‬اگر بمردی بگویند‪ :‬عمر‪ ،‬یا بزنی بگویند‪:‬‬
‫عایشه‪،‬د دباندازهد دمتغیرد دود دعصبانید دمی‌شودد دکهد دمافوقد دآن‬
‫متصور نیست‪ .‬و بهمین علت است که در میان گروه شیعه‬
‫یکد دعمرد دنامد دیاد دعایشهد دنامد دپیداد دنمی‌شود‪،‬د دآقایاند دپیشوایان‬
‫تشیع بمنظور مستور ساختن القائات و تزریقات خود که در‬
‫مثل است (تیر می‌اندازد و کمان را پنهان می‌کند) می‌گویند‪:‬‬
‫عقیده عوام مربوط به علما نیست‪ ،‬می‌گویم‪ :‬تا از طرف‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪20‬‬

‫علماء و پیشوایان بعوام دستور داده نشود عوام بیچاره از‬


‫خود عقیده ندارد‪ ،‬و خود بخود کسی را لعن نمی‌کند‪ ،‬و جرئت‬
‫ندارد زن پیغمبر خود را فاحشه بخواند‪ ،‬و مادر علی و مادر‬
‫عمومد دمؤمنیند دراد دبعملد دزناد دمتهمد دکند‪.‬د دآبد دازد دسرچشمه‬
‫گل‌آلود است‪ ،‬آنچه استاد به او گفته بگو می‌گوید‪ ،‬کسانیکه‬
‫به کتب و تألیفات اهل تشیع آشنا هستند می‌دانند که تا چه‬
‫اندازه نسبت بخلفاء راشدین و ام‌المؤمنین و عموم مسلمین‬
‫اسائه ادب شده است‪ ،‬مسلمان نشنود کافر نه بیناد‪.‬‬
‫فاضل کلینی در اصول کافی صفحه () از امام جعفر صادق‬
‫روایتد دکردهد دکهد دکلمهد د(حمیراء)د دمبغوضد دخداد داست‪،‬د دود داز‬
‫تسمیه باسم حمیراء نهی کرده است‪ .‬باز در صفحه ( ) از‬
‫امام محمد باقر روایت می‌کند که امام حسن فرموده‪( :‬عمل‬
‫عایشه را خدا و همه مردم می‌دانند‪ ،‬و دشمنی او با خدا و‬
‫رسول و اهل بیت معلوم است) هنگام دفن امام حسن هم‬
‫عایشه گفته‪ :‬حجاب پیغمبرص درا با دفن اموات هتک نکنید‪،‬‬
‫امام حسین گفته‪( :‬تو و پدرت حجاب پیغمبر را هتک کردید‪ ،‬و‬
‫کسانی را که پیغمبرص از آنها متنفر بود بخانه او راه دادید) د‬
‫مقصود صفوان و عبدالله بن ابی و مسطح و سایر مفتریان‬
‫است‪.‬‬
‫عوامد دبیچارهد دبشنودد دکهد دامامد دحسند دعایشهد دراد دبدعملد دو‬
‫دشمن خدا و رسول و اهل بیت معرفی کرده‪ ،‬و امام حسین‬
‫نسبت هتک حجاب رسول ‌ص دبه او داده و امام جعفر اسم‬
‫حمیرا را مبغوض خدا معرفی نموده و از تسمیه به آن نهی‬
‫کرده است‪ ،‬چگونه از افک و لعن او خودداری می‌نماید؟‬
‫در صورتیکه خدا می‌داند‪ ،‬سبطین شریفین و امام جعفر‬
‫صادق از این افترا مبرا هستند‪.‬‬
‫پیشوایان تشیع اضافه بر اینکه علی را خلیفه بلفصل‪ ،‬و‬
‫خلفا را غاصب و ظالم‪ ،‬بلکه مرتد و کافر می‌خوانند‪ ،‬خود را‬
‫هم (نائب المام) یعنی اولو المر و واجب الطاعه می‌‌دانند‪،‬‬
‫و پادشاه را ظالم و غاصب مقام امامت می‌خوانند‪ ،‬و اطاعه‬
‫‪21‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫او را حرام‪ ،‬بلکه دشمنی با امام معرفی می‌نمایند‪ .‬رجوع به‬


‫‪‬‬ ‫اصول کافی صفحه () که در تفسیر آیه ﴿‬
‫﴾‪ 1‬ازد دامامد درضاد دروایتد دمی‌کندد دکهد دگفته‪:‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫«فأبطلت هذه الیة إمامة کل ظالم إلى يوم‬
‫القيامة»‪.‬‬
‫و در صفحه () نیز از امام جعفر روایت کرده که فرموده‪:‬‬
‫(پادشاه طاغوت است و اطاعت طاغوت کفر است)‪.‬‬
‫همچنان در تمام تفاسیر شیعه غاصب بودن پادشاه مصرح‬
‫است که لهیجی نیز در تفسیر خود در چندین محل از جمله‬
‫صفحه () و () و () جلد اول بآن تصریح کرده که اطاعت غیر‬
‫نواب دائمه ممنوع و اطاعه پادشاه دبمنزله اطاعت طاغوت‬
‫است و بت‌پرستی است‪ ،‬آیا سلطین اسلم می‌توانند چنین‬
‫عقیده و مذهبی را بپذیراند؟‬
‫کسیکهد مختصرد دشعورید دداشتهد دباشد‪،‬د دمی‌داند دکهد دخلفت‬
‫بلفصل علی‪ ،‬و اولو المر بودن آخوند و خدائی منصور حلج‬
‫هر سه در یکردیف‌اند جز وهم و خیال چیز دیگری نیست‪ ،‬نه‬
‫علی خلیفه بلفصل است‪ ،‬و نه آخوند پادشاه‪ ،‬و نه منصور‬
‫خداوند جهان‪.‬‬
‫‪ -‬از صفحه () هم تا صفحه ( ) نوشته‌اید‪ :‬در خلفت ابوبکر‬
‫چون عامه مردم شرکت نداشته‌اند قابل قبول نیست‪.‬‬
‫اول‪ :‬روایتی که خودتان از امام جعفر نقل می‌کنید (ارتد‬
‫الناس بعد الن بي إل ّ ثلثة أو أربعة)‪ 3‬داعتراف صریح‬
‫است به اینکه عموم مردم‪ ،‬جز سه یا چهار نفر بر خلفت‬
‫ابوبکر متفق بوده‌اند‪ .‬دیگر اینکه حضرت امیر در نهج‌البلغه‬
‫در خطبه ( ) می‌فرماید‪ :‬اگر بنا باشد که برای نصب خلفت‬
‫‪ -‬بقره‪ .124 :‬يعن‪« :‬عهد من به ستمكاران نمىرسد»‪.‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪ -‬این آیه پیشوای هر ستمگری را تا روز قیامت باطل کرده است‪.‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪ -‬دتمام مردمان بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مرتد‬ ‫‪3‬‬

‫شدند مگر سه یا چهار نفر‪.‬‬


‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪22‬‬

‫عمومد دمردمد دحاضرد دشوند‪،‬د دهرگزد دخلفتد دصورتد دنخواهد‬


‫گرفت‪ ،‬کسانیکه اهل انتخاب هستند حکمشان بر غائبین هم‬
‫جاری است‪ ،‬نه حاضر می‌تواند پشیمان شود‪ ،‬و نه غائب حق‬
‫انتخاب کسی دیگر را خواهد داشت‪.‬‬
‫(ولعمری لئن کانت المامة ل تنعقد حت ى‬
‫تحضر عامة الناس فما إلی ذلک سبیل‪ ،‬ولکن‬
‫أهلها یحکمون علی من غاب عنها‪ ،‬ثم لیس‬
‫للشاهد أن یرجع ول للغائب أن یختار ) که صریحاً‬
‫می‌فرماید‪ :‬اهل حل و عقد هر کس را بخلفت انتخاب کردند‬
‫کافی است‪ ،‬واحدی حق تخلف ندارد نه حاضر می‌تواند از‬
‫رأید دخودد برگردد‪ ،‬دود دنه دغائبد اختیارد انتخاب دکسید دیگر درا‬
‫خواهد داشت‪ .‬از شما خواهشمندم در بین نگارش خودتان‪ ،‬و‬
‫فرمایشد دحضرتد دامیرد دقضاوتد دفرمائیدد دکهد دشماد ددرست‬
‫می‌گوئید یا حضرت امیر؟ سپس در همین خطبه می‌فرماید‪:‬‬
‫(مند با ددود کسد می‌جنگمد با دکسیکهد دمدعی دامرید دباشد دکه‬
‫استحقاق آنرا ندارد‪ ،‬و کسیکه حق دیگری را منع کند)‪.‬‬
‫ود نیز در مکتوب د( ) می‌فرماید‪( :‬من دهرگزد زیر بارد ظلم‬
‫نمیرومد داگرچهد دکشتهد دشوم‪.‬د دود دکمید دود دزیادید دسپاهد ددرد دمن‬
‫تأثیری ندارد)‪ ،‬و در آخر مکتوب ( ) نیز می‌فرماید‪( :‬سوگند‬
‫بخدا تمام عرب اگر برای جنگ با من متفق شوند باک ندارم)‬
‫در مکتوب ( ) هم می‌فرماید‪( :‬قسم بخدا اگر من تک و تنها‬
‫باشم‪،‬د ود تمامد اهلد زمیند دشمند مند باشندد باکد ندارمد من‬
‫بکشته شدن مشتاقم و بانتظار اجر و ثواب آن هستم)‪ .‬در‬
‫چندیند دجاید ددیگرد دازد دنهج‌البلغهد دهمیند دمضامیند دراد دتکرار‬
‫می‌فرماید که من زیر بار ظلم نمی‌روم و در راه اجرای حق‬
‫ازد دکشتهد دشدند دباکد دندارم‪،‬د داگرد دابوبکرد دود دعمرد دود دعثماند‬
‫استحقاق خلفت نداشتند و به علی ظلم کردند و او را از‬
‫خلفت ممنوع داشتند چرا با آنها نجنگید؟‬
‫‪23‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫ود دبرخلف گفتارد دود دسوگندد خودد دبه دهر دسهد بیعتد دکرد‪،‬د دو‬
‫مانند برادر صمیمی تابع و مطیع آنها بود؟ بالعکس چون در‬
‫مسئلة معاویه خود را بر حق می دانست طبق گفتار خود‬
‫شمشیر کشید و با او جنگید‪.‬‬
‫جای شک و تردید نیست‪ ،‬که علید داگر خلفت را حق‬
‫خود می‌دانست‪ ،‬به هر سه خلیفه یکی پس از دیگری بیعت‬
‫نمی‌کرد‪ ،‬و برخلف گفتار و سوگند خود رفتار نمی‌نمود‪ ،‬و با‬
‫شمشیر از حق خود دفاع می‌کرد‪ ،‬زیرا علی دروغ نمی‌گوید‬
‫هر چه بگوید عمل می‌کند‪ ،‬چنانکه در خطبه ( ) می‌فرماید‪:‬‬
‫(والذی بعثه بالحق واصطفاه علی الخلق ما‬
‫أنطق إل صادقاً ) قسم به خدائیکه پیغمبر را بحق مبعوث‬
‫کرده‪ ،‬و او را بر خلق برگزیده است من گزاف نمی‌گویم هر‬
‫چه بگویم عمل می‌کنم‪.‬‬
‫شمشیر نکشیدن‪ ،‬و بیعت کردن‪ ،‬و پشت سر خلفاء نماز‬
‫خواندن‪ ،‬و از خلفاء جیره و سالیانه پذیرفتن و ‪ ...‬و ‪ ...‬دلئل‬
‫قاطعی هستند بر این که هر سه خلیفه بالستحقاق خلیفه‬
‫بوده‌اند‪ ،‬و خلفت آنها حق بوده است‪ .‬و فرمایش آقای یزدی‬
‫مورد ندارد‪ ،‬قیل و قال مکتب تشیع هم بی‌اساس است‪ ،‬و‬
‫فقطد دبمنظورد دمخالفتد دباد دعامهد داست‪،‬د دحافظد دشیرازی‬
‫می‌گوید‪:‬‬
‫چه سود چون دل دانا و چشم‬ ‫فضای مدرسه و بحث علم و‬
‫بینا نیست‬ ‫طاقدددددد ددددددودددددد ددددددرواق‬
‫خلف نیست که علم در آن‬ ‫سرای فاضل یزد را چه منبع‬
‫جاددددددددددددد دددددددددددددنیست‬ ‫علمددددددددددددد ددددددددددددداست‬
‫برادراند دشیعهد دمی‌گویند‪:‬د دتأخیرد دعلید ددرد دبیعتد دبهد دابوبکر‬
‫دلیلد دواضحید داستد دکهد دبیعتد دبظالمد دراد دخلفد ددانسته‪،‬د دبعد‬
‫برای حفظ مصالح مسلمین بیعت نمود‪.‬‬
‫می‌گویم‪ :‬اگر بیعت با ظالم و مرتد خلف است پس چرا‬
‫بیعتد دنمود‪،‬د ود داگر دحفظد مصالح دمسلمیند ایجاد دمی‌کردد دکه‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪24‬‬

‫بیعت نماید چرا از انجام این مصلحت تأخیر نمود؟ مقام زهد‬
‫و تقوی و عصمت امیر منافی با هر دو فرضیه است‪.‬‬
‫علوهد دبرد دایند ددلئلد دقاطعه‪،‬د دحضرتد دامیرد ددرد دخطبهد د()‬
‫نهج‌البلغه می‌فرماید‪( :‬من پیش از بیعت مطیع بوده‌ام و عهد‬
‫کرده‌امد دهرد دکسد دخلیفهد دشودد دبهد داود دبیعتد دکنم)‪.‬د د(فإذا‬
‫طاعتي قد سبق بيعتي ‪ -‬وإذا المیثاق في عنقی‬
‫لغیری) که صریحا ً صحت بیعت خود را تأئید می‌فرماید‪.‬‬
‫پس بیعت کردن علی به خلفاء راشدین بدین سبب بوده‬
‫که ریسمان عهد و میثاق در گردن داشته نه ریسمان بافته‬
‫اهل تشیع‪.‬‬
‫اگر برادران شیعه از بیعت کردن علی به ابوبکر و بعد به‬
‫عمر و بعد به عثمان ناخوشنوداند علی را مورد اعتراض قرار‬
‫بدهندد دود دبی‌جهتد دبهد دابوبکرد دود دعمرد دود دعثماند دلعند دنکنند‪،‬د دو‬
‫عموم مسلمین را ظالم و مرتد و کافر نخوانند‪.‬‬
‫علوه بر این براهین ساطعه‪ ،‬مهاجر و انصار بالتفاق گفتند‬
‫پیغمبراکرمص در حال حیات تو را بمسجد فرستاد و جانشین‬
‫خود معرفی نمود‪ ،‬تو مؤنس پیغمبرص دو یار غار او بودید‪،‬‬
‫امروز هم اسن و اورع اصحاب رسولص تو هستی‪ ،‬ما کسی‬
‫دیگرد دراد دشایستهد دتقدمد دبرد دتود دنمی‌دانیم‪...‬د دمجددا ًد مهاجرد دو‬
‫انصار بالتفاق بار دیگر با او بیعت کردند‪ .‬و بهمین جهت او را‬
‫مقدم داشتند از این راه که احترام و رعایت (کبر سن) در‬
‫قبائل عرب معروف است که امارت جوان را بر پیر مردان‬
‫نپذیرفته‌اند‪ ،‬دقانون داختصاص امامتد به اکبر اولد مبتنی بر‬
‫همین اصل است‪.‬‬
‫هنگام رحلت رسول ‌ص سن علی بیشتر از سی سال نبود‪.‬‬
‫در صورتیکه ابوبکر بیش از شصت سال عمر داشت‪.‬‬
‫جرجی زیدان در کتاب (تمدن اسلم) صفحه ( ) جلد اول‪ .‬و‬
‫مؤلف کتاب (شهسوار اسلم) هم در صفحه د ( ) و ( ) و ()‬
‫بایند دموضوعد داشارهد دکرده‌اند‪.‬د ددرد دسائرد دتواریخد دنیزد دمذکور‬
‫است‪ .‬علی علوه بر اینکه خود را خلیفه ندانسته هیچوقت‬
‫‪25‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫هم خواهان خلفت نبوده است‪ ،‬همانطور که ابوبکر از تحمل‬


‫بار خلفت نفرت داشت و می‌گفت‪( :‬أقیلونی) علی هم همه‬
‫جاد دازد دقبولد دخلفتد دگریزاند دبودد دود داظهارد دنفرتد دمی‌نمودد دو‬
‫می‌گفت‪:‬د د(دعونی والتمسوا غیری)د دمراد درهاد دکنیدد دو‬
‫دیگری را پیدا نمائید (رجوع به خطبه () نهج‌البلغه‪.‬‬
‫درد روضة الصفا صفحه ( ) و در کتاب (شهسوار اسلم)‬
‫صفحهد د()د دود دسائرد دتواریخد دمذکورد داست‪.‬د دهنگامیکهد دحضرت‬
‫رسول ص‪ ،‬رحلت فرمود‪ ،‬عباس بن عبدالمطلب و ابوسفیان‬
‫بن حرب به او گفتند‪ :‬اگر مائل بخلفت هستید‪ ،‬اما حاضریم‬
‫غ ُّ‬
‫ص‬ ‫بهد دتو دبیعتد دکنیمد دفرمود‪:‬د (هذا ماء آجن ولقمة ي َ َ‬
‫بها آکلها ) تا آخر خطبه ( ) نهج‌البلغه‪ .‬که صریحا ًد از قبول‬
‫خلفت اظهار نفرت می‌کند و آن را بآب ناگوار و لقمه گزنده‬
‫تشبیه کرده است که تحمل آن خطرناک است‪ .‬درد روضة‬
‫الصفا دصفحه ( ) و سائر تواریخ مذکور است که در زمان‬
‫خلیفه سوم‪ ،‬اهل کوفه و بصره و مصر بزعامت عبدالله بن‬
‫سبا برای خلع خلفت از عثمان و نصب علی بمدینه ریختند و‬
‫علی با نهایت شدت و عصبانیت با آنها مخالفت کرد‪ ،‬و با‬
‫توبیخ و تهدید رجعت داد‪.‬‬
‫اگر خلفت از علی غصب شده بود‪ ،‬و علی خواهان خلفت‬
‫بود جمعیت سه کشور و طایفه بنی هاشم که در اوج قدرت‬
‫بودند‪ ،‬برای خلع عثمان کافی بود‪.‬‬
‫چنیند فرصتید راد از ددستد دادن‪،‬د ددلیل دواضحی استد که‬
‫علی خواستار خلفت نبوده است‪ ،‬همچنان هنگامیکه خلیفه‬
‫سومد ددرگذشت‪،‬د دمردمد دهمهد دحاضرد دشدندد دباد داود دبیعتد دکنند‪،‬‬
‫فرمود‪ :‬مرا رها کنید و کسی دیگر را بخلفت بر گمارید من‬
‫از همه شماها مطیعتر و گوش بر آوازترم‪ ،‬من وزیر باشم‬
‫براید دشماد دبهترد داستد دتاد داینکهد دامیرد دباشم‪.‬د د(دعونی‬
‫والتمسوا غیري وإن ترکتمونی فأنا کأحدکم‬
‫ولعل ّ ی أطوعکم وأسمعکم لمن ولیتموه أمرکم‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪26‬‬

‫وأنا لکم وزیرا ً خیر لکم منی أمیراً )د دخطبهد د()‬


‫نهج‌البلغه‪ ،‬که صریحا ً تمایل خود را بوزارت اعلم می‌دارد‪ ،‬و‬
‫از خلفت اظهار نفرت می‌کند‪ .‬آقایان اهل تشیع می‌گویند‪:‬‬
‫پس از آنکه خلفت بلفصل را از او غصب کردند دیگر بکلی‬
‫از امر خلفت متنفر شد و از قبول آن مستنکف گردید‪.‬‬
‫می‌گویم‪ :‬اگر علی خلفت را از طرف خدا و پیغمبرد ص‬
‫حق خود دانسته و از او غصب کردند از غاصب باید متنفر‬
‫باشد‪ ،‬نه از حق خود‪ ،‬که هر لحظه ممکن است رفع مانع‬
‫شود و بر او واجب است آنرا احراز نماید‪ .‬و از امر خدا و‬
‫رسولد دتخلفد دنورزد‪.‬د دتولیدن دازد دحقد دشیوهد دبچهد دود داشخاص‬
‫نادان است نه شیوه علی‪ ،‬وانگهی اگر از خلفت تولیده و‬
‫قهر کرده‪ ،‬دیگر وزارت را چرا می‌پذیرد که دال بر صحت‬
‫خلفت خلیفه است؟ با همه این اوضاع و احوال‪ ...‬یعنی تنفر‬
‫ازد دقبولد دخلفت‪،‬د دتمایلد دبوزارتد دود دتصریحد دباینکهد دهرد دکس‬
‫خلیفه شود من مطیع و گوش بر آواز خواهم بود‪ ،‬و بیعت و‬
‫متابعت و هماهنگی او با خلفاء و شرکت او در مشاورات و‬
‫تدابیر لشکری و کشوری و در خطبه ( ) و پذیرفتن شهربانو‬
‫دختر یزدگرد د(پادشاه ایران) کهد لشکر عمر اود را باسارت‬
‫آوردهد دبودند‪،‬د دود دچندیند ددلیلد ددیگرد دکهد دذکرد دهمهد دآنهاد دبانظر‬
‫اختصارد دمنافاتد ددارد‪،‬د دآیاد دبراید دعنواند دبرادراند دشیعهد دکه‬
‫می‌گویند‪ :‬خلفت را از علی غصب کردند موردی باقی خواهد‬
‫ماند؟!‬
‫و آیا تشبث به قضیه (غدیرخم) که منشأ و مبنای آن در‬
‫تواریخ مصرح است شرم‌آور نیست؟!‬
‫اخیرا ًد همد دکتابید دراد ددیدمد دبنامد د(داستاند دغدیر)د دکهد دباد دنظر‬
‫جمعی از پیشوایان شیعه در مشهد چاپ شده‪ ،‬مرقوم گشته‬
‫که پیغمبراکرمد ص ددر روز هجدهم ذی‌الحجه سال ( ) هجری‬
‫قمری در محل غدیرخم با حضور یکصد و بیست و چهار هزار‬
‫نفرد دکهد دازد حجة الوداع ددرد درکابد دحضرتد دمراجعتد دکرده‬
‫‪ -‬پشت کردن و روی گردانی نمودن‪.‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪27‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫بودند علی را خلیفه بلفصل خود معرفی فرمود‪ ،‬و عموم آن‬
‫یکصدد دود دبیستد دود دچهارد دهزارد دنفرد دباد داود دبیعتد دکردند‪.‬د دجای‬
‫حیرتد داستد دکهد دحضرتد درسول‌ص ددرد دهماند دسالد دبمرض‬
‫رحلت مبتل شد‪ ،‬و در ایام مرض ابوبکر را بمسجد فرستاد‪ ،‬و‬
‫بطور اشاره جانشین خود معرفی فرمود‪ ،‬اگر علی خلیفه بود‬
‫و عموم مسلمین با او بیعت کرده بودند‪ ،‬چگونه ممکن است‬
‫پیغمبر اسلم برخلف تعیین خود‪ ،‬و برخلف امر خدا (اگر آیه‬
‫﴿َبلّغْ مَا أُْنزِلَ إِلَ ْيكَ﴾ مربوط بخلفت علی باشد) کسی دیگر را‬
‫بمسجد بفرستد که بجای او نماز بخواند؟ و چگونه متصور‬
‫استد دکهد دازد دآند یکصدد ود بیستد ود چهارد دهزارد دنفرد دیکنفرد دبا‬
‫ایماند خداشناس پیدا دنشد دکهد بگوید‪:‬د خلیفهد رسولد دعلی‬
‫است که ما با او بیعت کرده‌ایم‪ ،‬و پشت سر غیر علی نماز‬
‫نمی‌خوانیم؟‬
‫یا بحضرت تذکر بدهد که تو در خم غدیر علی را خلیفه‬
‫خود قرار دادی و ما هم با او بیعت کردیم‪ ،‬فرستادن ابوبکر‬
‫بمسجد مورد ندارد؟‬
‫واضحد و روشن است کهد قضیه غدیرخم مربوط بخلفت‬
‫نیست‪،‬د دبلکهد دمنشأد دآند دبطوریکهد ددرد دتواریخد دمصرحد داست‪.‬‬
‫روضة الصفا هم در صفحه () ذکر کرده و در ینابیع الموده‬
‫همد دذکرد دشدهد داستد دفقطد دبراید دتسکیند دخشمد دفاتحیند دیمن‬
‫بوده که تصور کرده بودند که حضرت امیر اموال غنیمت را‬
‫بخلف تصرف کرده است‪ ،‬در صورتیکه پیغمبراکرم ص علی‬
‫را به عنوان (قضاوت لشکر) و تقسیم غنایم در معیت خالد‬
‫بن ولید به یمن فرستاده بود‪ ،‬منتها علی عجله کرده‪ ،‬اول‬
‫سهم خودش راد از جوارید انتخاب کرده بود‪ .‬چنانکهد سوق‬
‫عبارتد دکهد دمی‌فرماید‪:‬د د(م ن کن ت مول ه فعل ی موله‬
‫اللهم وال من واله وعاد من عاداه وانصر من‬
‫نصره واخذل من خذله ) مصرح است به اینکه مقصود‬
‫حضرتد دفقطد دترغیبد دولیتد دود ددوستید دعلی‪،‬د دود دترهیبد داز‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪28‬‬

‫عداوت و دشمنی با او است که او را آزار نرسانند‪ ،‬و به هیچ‬


‫وجه ارتباطی با امر خلفت ندارد‪ ،‬به چندین دلیل‪:‬‬
‫اول ‪ :‬اینکه کلمه (مولی) بمعنی دوست است‪ ،‬نه خلیفه‪،‬‬
‫چنانکه در سوره () آیه () می‌فرماید‪:‬‬
‫‪  ‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫(محمد ‪) /‬‬
‫«ايددن [پيروزى مؤمنان و نابودى كافران] بدده سددبب ايددن‬
‫اسدت كده خدا سدرپرست و ياور كسدانى اسدت كده ايمان‬
‫آوردهاند‪ ،‬و كافران را سرپرست و يارى نيست»‪.‬‬
‫و نیز در سوره () آیه () می‌فرماید د‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪‬‬
‫(دخان ‪.) /‬‬
‫«روزى كده هیچ دوسدتى از دوسدتى [ديگدر] چيزى را‬
‫دفع نكند‪ .‬و آنان يارى نيابند»‪.‬‬
‫و چندین آیه دیگر که همه جا مولی بمعنی دوست و مطلقا‬
‫بمعنی خلیفه مستعمل نشده است‪.‬‬
‫دوم د اینکه حضرت رسول ‌ص همانطور که گفتیم‪ ،‬پس از‬
‫قضیه غدیرخم ابوبکر را در مدت بیماری بجای خود بمسجد‬
‫فرستاد‪،‬د داگرد دعلید دخلیفهد دبود‪،‬د دمی‌بایستید داود دراد دبمسجد‬
‫بفرستد‪.‬‬
‫سوم د اینکه اگر علی خلیفه بود‪ ،‬تقاضای عباس عمویش‬
‫در هنگام بیماری پیغمبر که علی نزد آن حضرت برود‪ .‬و از او‬
‫درخواستد دتعییند دخلیفهد دنمایدد دبیموردد دخواهدد دبود‪ .‬د روضة‬
‫الصفا صفحه ()‪.‬‬
‫چهارم ددد داینکهد داگرد دعلید دخلیفهد دبود‪،‬د دتقاضاید دعباسد دو‬
‫ابوسفیان در هنگام رحلت رسول‌صد که علی بیعت آنها را‬
‫‪29‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫پذیردد دود داود دردد دنمود‪،‬د دموردد دنخواهدد دداشتد دکهد ددرد دخطبهد د()‬
‫نهج‌البلغه تحاشی خود را از قبول خلفت‪ ،‬و پذیرفتن بیعت‬
‫عباس و ابوسفیان تصریح می‌فرماید‪ ،‬و می‌گوید‪( :‬هذا ماء‬
‫ص بها آکلها) کسیکه بامر خدا و رسول‬ ‫غ ُّ‬‫آجن ولقمة ي َ َ‬
‫خلیفهد دباشدد دحقد دنداردد دازد دامرد دخداد دود درسولد دتخلفد دکند‪،‬د دو‬
‫موهبت الهی را بآب ناگوار و لقمه گیرنده تشبیه نماید‪.‬‬
‫پنجم‪:‬د داینکهد ددرد دخطبهد د()د دکهد دسابقاد دذکرد دیافتد دتصریح‬
‫می‌فرماید به اینکه هر کس خلیفه شود من مطیع و گوش بر‬
‫آواز خواهم بود‪ .‬اگر خلیفه بوده این عنوان مورد ندارد‪.‬‬
‫ششم‪ :‬اینکه در همان خطبه () مقام وزارت را برای خود‬
‫انتخاب می‌فرماید‪ ،‬کسیکه بامر خدا و رسولص دخلیفه بوده‬
‫باشد‪،‬د دحقد دنداردد دازد دامرد دخداد دود درسول‌ص ددتخلفد دنمایدد دو‬
‫بوزارت غیر خلیفه تن در دهد‪.‬‬
‫هفتم دد اینکه در خطبه ( ) که ذکر شد‪ ،‬می‌فرماید‪ :‬من‬
‫بموجب عهد و میثاقیکه در گردن داشتم به خلفا بیعت کردم‬
‫کسیکه خودش خلیفه است مورد ندارد برای بیعت بدیگران‬
‫عهدد دود دمیثاقد دببنددد داعترافد دبعهدد دود دمیثاقد دبراید دبیعتد دبه‬
‫دیگران‪ ،‬دلیل روشنی است بر اینکه حضرت امیر دارای مقام‬
‫خلفتد دنبوده‪،‬د دود دموضوعد دغدیرخمد دارتباطید دباد دامرد دخلفت‬
‫نداشته است‪.‬‬
‫هشتم دد اینکه تمام مورخیند مصرح‌اند به داینکه دحضرت‬
‫رسول‌ص برای خود خلیفه معین نکرده‪ ،‬که جرجی زیدان هم‬
‫درد کتابد (تمدند داسلم)د دصفحهد د( ) دجلدد داولد دود دمؤلفد دکتاب‬
‫(شهسوار اسلم) نیز صفحه () باین موضوع اشاره کرده‌اند د‬
‫ود داصحابد درسولد دبهمیند ددلیلد د(کهد دپیغمبرص دخلیفهد دمعین‬
‫نکرده)د دمعاویهد دراد دازد دتعییند دیزیدد دبهد دخلفتد دمنعد دمی‌کردند‪.‬‬
‫رجوع به روضة الصفا صفحه ()‪.‬‬
‫نهم دد اینکه اگر مقصود پیغمبر از تشکیل غدیرخم ابلغ‬
‫خلفت علید دبود‪ ،‬و خدا باو امر فرموده بود‪:‬د ﴿َبلّغْ مَا أُْنزِلَ‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪30‬‬

‫ِإلَ ْيكَ﴾ «برسان آنچه فرود آورده شده است بسوى تو» واجب‬
‫بود صریحا ً بفرماید‪« :‬علی خلیفه و جانشین من است) ایماء‬
‫و اشاره و استعاره در امر بآن عظمت که ستون خیمه اسلم‬
‫است‪ ،‬از عقل و منطق و ایمان دور‪ ،‬و منافی با امر خدا‬
‫است‪ ،‬در صورتی که خدا او را اطمینان داده ﴿وَال ّلهُ َيعْصِ ُمكَ مِنَ‬
‫النّاسِ﴾‪« ،‬و خدا نگاهدارد ترا از مردمان» با این اطمینان واجب‬
‫بود همانطور که احکام نماز و روزه و زکات و حج و جهاد را‬
‫صریحا ًد ابلغد دفرموده‪،‬د دخلفتد دعلید دراد دهمد دصریحا ًد ابلغ‬
‫فرماید‪ ،‬که مردم دچار شک و تردید نشوند‪ ،‬و گمراه نگردند‪.‬‬
‫دهم د اینکه در سوره نور آیه () می‌فرماید‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪   ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬
‫(نور ‪) /‬‬ ‫‪  ‬‬
‫یعنی‪:‬د «خداوند وعده داده کسانی را از شما که ایمان‬
‫آورده‌اندد دود دکارهاید دنیکود دکرده‌اندد دبخلفتد دبرگزیند‬
‫همانطور که قبل کسانی را بخلفت برگزیده است»‪.‬‬
‫این آیه یکی از معجزات قرآن است که در زمان ضعف و‬
‫ذلت و یأس مسلمین‪ ،‬خلفت و زمامداری را به آنها مژده‬
‫داده و پیش‌گوئی فرموده است‪ ،‬و بعد هم بعمل آمده است‪،‬‬
‫ود دآنراد دآیهد د(استخلف)د دمی‌گویند‪،‬د دکهد دصریحا ًد دللتد دداردد دبر‬
‫اینکهد دخلیفهد دود دجانشیند دپیغمبرد دمتعددد دخواهدد دبودد دود دمنحصر‬
‫بفردد دنیست‪.‬د داگرد دعلید دخلیفهد دبلفصلد دباشد‪،‬د دیعنید دخلفت‬
‫ابوبکر و عمر و عثمان باطل‪ ،‬خلفت منحصر بفرد می‌شود‪،‬‬
‫ود دموردید دبراید دصیغهد دجمعد دود دضمیرد دجمعد دباقید دنمی‌‌ماندد دو‬
‫اعجاز قرآن مبدل بچند کلمه کاذبه خواهد شد‪ .‬بنابراین‪ ،‬آیه‬
‫استخلفد ددلیلد دقاطعید داستد دبرد دصحتد دخلفتد دخلفاء‪،‬د دو‬
‫بطلن اختصاص آن به علید ‪ .‬ممکن است گفته شود‪ ،‬که‬
‫‪31‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫مصداق جمع از علی و أئمه درست می‌شود‪ .‬می‌گویم‪ :‬تاریخ‬


‫نشان می‌دهد که غیر از امام حسن (آنهم بطور ناقص) احدی‬
‫از أئمه بمقام خلفت نرسیدند‪ .‬و همه از خوف حکام فراری‬
‫ود دمتوارید دود دمختفید دیاد دگوشه‌گیرد دبودند‪.‬د دود دایند دتوهمد دمورد‬
‫ندارد‪ ،‬وانگهی چه مانع دارد که باحترام قرآن‪ ،‬و رأی مهاجر و‬
‫انصار‪ ،‬و احترام گفتار خود امیر و صحت بیعت و اقتدای او‬
‫بخلفاء و درست بودن تزویج شهربانو به امام حسین و حلل‬
‫بودن جیره و سالیانه که امیر از خلفاء دریافت می‌داشت و‬
‫رفعد داختلفد دود دنفاق‪،‬د دخلفتد دآنهاد دراد دهمد ددرستد دبدانیم‪،‬د دو‬
‫عشره مبشره را مخلد فی الجنه بخوانیم نه مخلد فی‬
‫النار؟؟‬
‫یازدهم د اینکه اگر مقصود از کلمه (مولی) خلیفه باشد‪،‬‬
‫ترجمهد دعبارتد داینطورد دمی‌شودد د(مند دخلیفهد دهرد دکسد دهستم‬
‫علی هم خلیفه او است‪ ،‬خدایا‪ ،‬خلیفه کن هر کس که علی را‬
‫خلیفهد دکند‪)...‬د دکهد دسراسرد دغلط‪،‬د دود دمنافید دباد دمقامد دفصاحت‬
‫افصح العرب است‪.‬‬
‫دوازدهم د اینکه اگر علی به امر خدا و رسول ‌ص خلیفه‬
‫بود‪ .‬چرا از امر خدا و رسول تخلف نمود‪ ،‬و همه جا از قبول‬
‫خلفت گریزان بود‪ .‬و وزارت را بر خلفت ترجیح داد؟ بدیهی‬
‫استد دکهد دعلید دازد دامرد دخداد دود درسول‌د ص دتخلفد دنمی‌ورزد‬
‫دشمناند داسلمد دایند ددروغد دخلفتد دبلفصلد دراد دبمنظورد دایجاد‬
‫اختلف ابتداع کرده‌اند‪.‬‬
‫از این دلیل روشن می‌شود کهد قضیهد غدیرخم بهیچوجه‬
‫ارتباطید دباد دامرد دخلفتد دنداشته‪،‬د دود دمقصودد دحضرتد دفقط‬
‫ترغیبد دولیتد دود ددوستید دعلید دبودهد دکهد دخشمد دود دسوءظن‬
‫فاتحین یمن مرتفع شود‪ ،‬و به علی آسیب نرسانند‪.‬‬

‫‪-‬د ددهد دکسانید دکهد دپیامبراسلمد دبهد دآنهاد دبشارتد دبهشتید دبودند ددادهد داست‪،‬‬ ‫‪1‬‬

‫عبارت‌اند از خلفای چهارگانه راشدین و سعد ابن ابی وقاص‪ ،‬ابوعبیده ابن‬
‫الجراح و طلحه و زبیر و عبدالرحمن ابن عوف و سعید بن زید رضی الله‬
‫تعالی عنهم‪.‬‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪32‬‬

‫عجیب‌تر از همه چیز اینست‪ ،‬که آن یکصد و بیست و چهار‬


‫هزار نفر که در غدیرخم حضور داشتند‪ ،‬در ظرف دو ماه همه‬
‫مردند و منقرض شدند‪ ،‬که یکنفر باقی نمانده بود داستان به‬
‫آن شد ّ و مد ّ و طول و تفصیل را به اهل سقیفه بنی ساعده‬
‫تذکر بدهد اینجا است که از ناچاری می‌گویند‪ ،‬عموم مسلمین‬
‫(بجز سه یا چهار نفر) همه مرتد شدند‪ .‬اگر هر کس علی را‬
‫خلیفهد دبلفصلد دنداندد دمرتدد دمحسوبد دشود‪،‬د داولیند دمرتد‬
‫(العیاذبالله) حضرت رسول ‌ص خواهد بود‪ ،‬که علی را بجای‬
‫خود بمسجد نفرستاد‪ ،‬و ابوبکر را فرستاد‪.‬‬
‫از تتبع کتب و مدونات اهل تشیع روشن است که‬
‫عمده مخالفت آنها با عامه مسلمین در چهار فقره‬
‫است‪:‬‬
‫اول د انکار قرآن که می‌گویند‪ :‬قرآن کنونی دست خورده‬
‫است‪ ،‬و قرآن درست دست نخورده پیش امام زمان است‪،‬‬
‫یعنید دامامد دموهوم‪،‬د دود دمی‌گویند‪:‬د دآیهد ﴿وَإِنّ ا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾ «ود دما‬
‫نگهبان آنیم» راجع بهمان قرآن است که در نزد امام محفوظ‬
‫است‪ ،‬نه این قرآن موجود در میان عام‪.‬‬
‫فاضل کلینی در اصول کافی صفحه () از امام جعفر صادق‬
‫روایت کرده که فرموده‪( :‬هرکس بگوید که قرآن را بطوری‬
‫کهد دنازلد دشدهد دجمع‌آورید دکردهد داستد دکذابد داست‪،‬د دقرآن‬
‫درستد دفقطد ددرد دنزدد دعلید دود دأئمهد دبعدد دازد دعلید داست)‪.‬‬
‫مازندرانی هم در حاشیه اصول کافی صفحه ( ) دو قرآن را‬
‫تصریحد دکرده‪،‬د دیکید دقرآند دموجودد ددرد دستد دعام‪،‬د ددومد دقرآن‬
‫مضبوط در نزد امام‪ .‬در کتاب (فصل الخطاب) نیز که در‬
‫اثباتد دتحریفد دقرآند دنوشته‌اند‪،‬د ددرد دصفحهد د()د دمرقومد دداشته‬
‫قرآن درست دست نخورده قرآنی است که علی نوشته‪ ،‬و‬
‫دستد دبدستد دبهد دامامد دزماند دسپردهد دشدهد داست‪،‬د دود دقرآن‬
‫موجود در میان عام محرف است‪ .‬و در صفحه ( ) و ( ) هم‬
‫حقْد)د دو‬
‫نوشته‪:‬د دعلوهد دبرد دتحریف‪،‬د دسهد دسورهد د(ولیت)د دود د( َ‬
‫‪33‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫خلع)د دراد دنیزد دسرقتد دکرده‌اند‪،‬د دکهد دمؤلفد دکتابد د(دبستان‬ ‫( َ‬


‫المذاهب) هم آنرا نقل کرده‪.‬‬
‫و در صفحه () سوره (ولیت) را بیان نموده است‪ ،‬سرقت‬
‫سه سوره مذکوره را بخلیفه سوم تهمت می‌زنند‪ ،‬غافل از‬
‫اینکه دزد بزرگ اگر (راست باشد) کسی است که تمام قرآن‬
‫را دزدیده و نزد امام پنهان کرده است‪ .‬باز در اصول کافی‬
‫صفحه () و () و () چند فقره تحریف را ذکر کرده است‪.‬‬
‫دومین د اختلف شیعه با عامه مسلمین خلفت ابوبکر و‬
‫عمر و عثمان است که باطل می‌دانند‪.‬‬
‫سوم د جعل اکاذیب از قول ائمه اطهار‪.‬‬
‫چهارم دد اختراع بدعتها و خرافات و موهومات و اباطیل‬
‫بمنظور مخالفت با عامه مسلمین‪.‬‬
‫اگرد دبرادراند دشیعهد دازد دایند دچهارد دفقرهد دمنصرفد دشوند‬
‫براستی و درستی شیعه و پیرو پاک و پاکیزه علی خواهند‬
‫بود‪،‬د دود داختلفید دباقید دنمی‌ماندد داماد ددکانداراند دنمی‌گذارند‬
‫اختلف مرتفع شود‪.‬‬
‫در تواریخ مصرح است که امام حسن عسکری بلعقب در‬
‫گذشته و متروکات او در بین مادرش سوسن خاتون (ام ولد)‬
‫و برادرش (جعفر) توریث شده است که فاضل کلینی هم در‬
‫صفحه ( ) اصول کافی بعنوان استدلل بر صحت توریث آنرا‬
‫ذکر کرده است زیرا توریث ‌ترکه میت در بین وراث دور‪ ،‬با‬
‫بودن وراث نزدیک در آیین اسلم ممنوع و نامشروع است‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬توریث متروکات امام حسن در بین مادر و برادرش‬
‫دلیلد دواضحید داستد دکهد دبلعقبد دبودهد داست‪.‬د دفرقهد د(احدی‬
‫عشریه) یعنی یازده امامی‪ ،‬که از فرقه‌های تشیع‌اند دارای‬
‫همین عقیده‌اند که امام حسن بدون فرزند مرده‪ ،‬و از امام‬
‫علید دنقید دپدرشد دروایتد دمی‌کنندد دکهد دفرموده‪:‬د د(أبومحمد‬
‫ابنی أنصح آل محمد غریزة وأوثقهم حجة وهو‬

‫‪ -‬بدون فرزند‪.‬‬ ‫‪1‬‬


‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪34‬‬

‫الکبر من ولدي وهو الخلف بعدي وإلیه تنتهی‬


‫عری المامة وأحکامها)‪.‬‬
‫کهد دصریحا ًد امامد دحسند دراد د(خاتمد دالئمه)د دود دآخریند ددکمه‬
‫امامت و منتها الیه احکام آن معرفی فرموده است که بموت‬
‫او امامت خاتمه پیدا می‌کند‪.‬‬
‫کلینی هم در اصول کافی صفحه ( ) روایت مذکور را عیناً‬
‫ذکر کرده است‪ ،‬حال دباید قضاوت کرد که امام محمد باقر‬
‫درست می‌گوید یا دکانداران منفی‌باف؟!‬
‫فرقه احدی عشریه‪ ،‬فرقه اثنی عشریه را گمراه می‌دانند‪.‬‬
‫ود داثنید دعشریهد دحضرتد دجعفرد دبرادرد دامامد دحسند دراد د(جعفر‬
‫کذاب) دمی‌گویند‪.‬د بهد جهت داینکهد پسد از درحلتد امام حسن‬
‫گفته بود (محمد زنده است‪ ،‬و من او را دیده‌ام) مازندرانی‬
‫هم در حاشیه اصول کافی صفحه () ذکر کرده است‪.‬‬
‫بایدد دپرسید‪:‬د داگرد دمحمدد دزندهد داست‪،‬د دجعفرد دراد دچراد دکذاب‬
‫می‌گویند‪ ،‬و اگر مرده است‪ ،‬عنوان زنده بودن او چه موردی‬
‫دارد؟؟؟د دخدایا‪،‬د دزیند دمعماد دپردهد دبردار‪.‬د دپیشوایاند دشیعه‬
‫معتقداند که همیشه وجود یک امام زنده در بین مردم برای‬
‫چوپانی و راهنمائی و تعلیم آداب دین واجب است‪ ،‬که حلل‬
‫و حرام را معرفی کند و حق و باطل را بمردم بفهماند از‬
‫ظلم ود خلف جلوگیرید کند‪،‬د و مردم را دبسوی راه راست‬
‫دعوت و هدایت نماید تا حجت خدا بر خلق کامل باشد‪ ،‬و‬
‫بهمین مناسبت امام را (حجة الله ) می‌گویند و برای اثبات‬
‫وجوب وجود چنین امامی از ابی جعفر امام محمد باقر‪ ،‬و‬
‫ابید دعبداللهد دامامد دجعفرد دصادقد دنقلد دخبرد دکرده‌اندد دکه‬
‫فرموده‌اند‪:‬د د(لتقوم الحجة علی خلقه إل فإمام‬
‫حي یعرف الحلل والحرام ویدعو الناس إلى‬
‫سبیل الله)د دود دنیزد دازد دامامد دجعفرد دروایتد دکرده‌اندد دکه‬
‫ن الرض ل تخلو من امام إل ّ وفیها‬ ‫فرموده‪:‬د د(إ ّ‬
‫ن زاد المؤمنون شیئا ً ردهم وإ ْ‬
‫ن‬ ‫إمام کیما إ ْ‬
‫مه لهم)‪.‬‬ ‫نقصوا شیئا ً أئ ّ‬
‫‪35‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫حتی می‌گویند‪ :‬اگر از اهل جهان دو نفر باقی بماند یکی از‬
‫آنها امام خواهد بود که دومی را راهنمائی کند (قال المام‬
‫جعفر الصادق لو لم یبق فی الرض إل اثنان‬
‫لکا ن أحدهما المام وآخ ر م ن یمو ت ه و المام‬
‫لئل یحتج أحد علی الله عزوجل أنه ترکه بغیر‬
‫حجة لله علیه) اصول کافی صفحه ()‪ .‬با این صراحتها که‬
‫وجود امام زنده و حاضر در میان مردم واجب است که از‬
‫ظلم و خلف جلوگیری نماید‪ ،‬و حلل و حرام را معرفی کند‪،‬‬
‫و احکام دین را بمردم یاد دهد‪ ،‬و مردم را بسوی حق دعوت‬
‫نماید‪ ،‬تا حجت خدا همیشه بر خلق کامل باشد‪ ،‬آیا برای قول‬
‫بوجودد امام غائبد (که با مرده تفاوتی ندارد) موردید باقی‬
‫خواهد ماند‪ ،‬حجت مختلفی و چوپان غائب برای راهنمائی و‬
‫گله‌داری چه فایده و نتیجه دارد؟؟؟‬
‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫فاضلد دکلینید دآیهد ﴿ ‪‬‬
‫﴾ «ود د[چهد دبسيار]د دچاههاىد دپرد دآبد د[كهد دبهد دسببد دنابودد دشدن‬
‫مالكانش] متروك افتاده و كاخها و قصرهاى برافراشته [ومحكمى‬
‫كه بىساكن و بىصاحب مانده است]» را بروایت از امام موسی‬
‫و امام علی نقی به (امام صامت و امام ناطق) تفسیر کرده‪،‬‬
‫کهد دامامد دصامتد د(بئرد دمعطله)د داست‪،‬د دود دامامد دناطقد د(قصر‬
‫مشید)‪ .‬اصول کافی صفحه ()‪.‬‬
‫علوه بر این دلئل قاطعه می‌گویم‪ :‬خدا کار غلط نمی‌کند‬
‫کهد دیکد دطفلد دمعصومد دپنجد دسالهد دراد دبدوند دهیچگونهد دگناهد دو‬
‫تقصیری در سرداب سامرا از سنه ( ) هجری قمری تا آخر‬
‫الزمان زندانی و حبس نماید‪ ،‬و گله را بی‌چوپان بگذارد ﴿ ‪ ‬‬
‫﴾ « و پروردگارت هرگز به‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫بندگاند دستمد دنمىكند!» ددمگرد دخداد دقادرد دنیستد دکهد ددرد دآخر‬
‫الزمان‪،‬د دچنیند دکسید دراد دخلقد دکند‪،‬د دود دمرتکبد دچنیند دخلفی‬
‫نشود؟ نعوذ بالله من دسائس الشیطان‪.‬‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪36‬‬

‫اعتقاد بظهور امام موهوم‪ ،‬علوه بر مفاسد دیگر نیروی‬


‫عزم و اراده را هم سست می‌کند‪ ،‬و مردم را از فعالیت و‬
‫سعی و کوشش باز می‌دارد‪ ،‬که از تحمل زحمت اصلحات و‬
‫حلد دمشکلت‪،‬د دشانهد دخالید دمی‌کنندد دود دمی‌گویند‪:‬د د(خودش‬
‫می‌آید درست می‌کند) آیا عقل سلیم اجازه می‌دهد‪ ،‬که ما‬
‫دست روی دست بگذاریم و منتظر باشیم که امام موهوم‬
‫بیاید کوچه و خیابان و دم دروازه ما را جاروب بزند‪ ،‬و تمام‬
‫مشکلت سیاسی و مذهبی ما را حل نماید؟!‬
‫اینگونهد دخرافاتد دود داباطیلد دباعثد دسرافکندگید داست‪،‬د دو‬
‫دانشمندان به آن می‌خندند خود پیشوایان می‌دانند که امام‬
‫زمان وجود خارجی ندارد اما هر سال ملیونها ملیون بعنوان‬
‫(سهم امام) از مردم عوام دریافت می‌دارند‪ ،‬چگونه ممکن‬
‫استد دسهلد دود دآساند دازد دایند دسیلد دسرشارد دمفتد دود دمجانی‬
‫صرف‌نظر کنند و بحقیقت امر قائل شوند؟!‬
‫خالصی‌زاده می‌گفت‪ :‬من لف عقل می‌زنم این کار کی‬
‫کنم‪.‬‬
‫بهتریند ددلیلد دبرد دفسادد دعقایدد دجدیدد دالختراعد داهلد دتشیع‬
‫نهج‌البلغه است که فرمایشهای حضرت امیر کامل با عقاید و‬
‫گفتارد دود درفتارد داهلد دتشیع‪،‬د دمنافاتد ددارد‪،‬د دتشخیصد دملحقات‬
‫نهج‌البلغه خیلی سهل و آسان است‪ ،‬هر خطبه یا مکتوبی که‬
‫مخالفد دباد دقرآند دود دسنتد درسولد دنباشد‪،‬د دفرمایشد دخودد دامیر‬
‫استد داماد دهرد دخطبهد دیاد دمکتوبیکهد دمخالفد دباد دقرآند دیاد دسنت‬
‫رسولص دباشد قطعا ًد ملحق و مختلق است‪ ،‬از قبیل خطبه‬
‫(شقشقیه)د دکهد دسراسرد دمخالفد دباد دقرآند دود دآیهد داستخلفد دو‬
‫سنت رسول و فرستادن ابوبکر بمسجد‪ ،‬و رفتار و گفتار خود‬
‫امیر است که قبل ذکر شد‪.‬‬
‫برگردیم بموضوع بحث‪ ،‬بالخره پس از در گذشت خلیفه‬
‫سوم‪ ،‬مردم با اصرار و التماس علی را بقبول خلفت وادار‬
‫کردند‪ ،‬در خطبه () خطاب به آنها می‌فرماید‪( :‬قسم بخدا من‬
‫بخلفتد دود دامارتد درغبتد دنداشتم‪،‬د دشماد دمراد بقبولد آند دوادار‬
‫‪37‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫کردیدد د(والله ما کانت لی فی الخلفة رغبة ول‬


‫فی المارة إربة ولکنکم دعوتمونی إلیها‬
‫وحملتموني علیها ) که باز نفرت خود را از خلفت تذکر‬
‫ً‬ ‫صریحا‬ ‫می‌دهد‪ ،‬کسیکه همواره از خلفت گریزان باشد‪ .‬و‬
‫قسم یاد کند که من بخلفت رغبت نداشته‌ام و مردم مرا‬
‫بقبول آن وادار کردند‪ .‬اگر ما بگوئیم علی خلیفه بلفصل بود‪،‬‬
‫خلفت را از او غصب کردند علوه بر اینکه علی را تکذیب‬
‫کرده‌ایمد دکهد دقسمد ددروغد دخوردهد دخودد دراد دهمد دکاسهد دازد دآش‬
‫گرمتر معرفی می‌نمائیم‪.‬‬
‫تکذیبد دعلید دمنافید دباد داسلمیتد داست‪،‬د دعلید ددروغ‬
‫نمی‌گوید‪،‬د دعلید دقسمد ددروغد دنمی‌خورد‪،‬د دعلید دازد دحقد دنفرت‬
‫نمی‌کند‪ ،‬علی بوزارت‪ ،‬مائل است نه بخلفت و امارت‪.‬‬
‫‪-‬د ددرد دصفحهد د()د دهمد دآیاتد دود داحادیثید دراد دذکرد دکرده‌ایدد دکه‬
‫خلفت حق علی بود دیگران غصب کردند‪.‬‬
‫این دعنواند بطوریکهد گفتیم دبا دگفتارد ود دقسمد دخود دعلید‬
‫منافات دارد‪ ،‬که قسم می‌خورد من خواستار خلفت نیستم و‬
‫عهد بسته‌ام که هر کس خلیفه شود من با او بیعت کنم‪ ،‬من‬
‫وزارت را خواستارم نه امارت‪ ،‬معهذا می‌گویم‪ :‬آیا خود علی‬
‫واقف بآن آیات و احادیث نبود؟؟‬
‫یا واقف بود و معنی آنها را نمی‌دانست؟؟‬
‫یا دانسته و برخلف قرآن و فرمایش رسولد ص داز قبول‬
‫خلفت تخلف ورزیده‪ ،‬و از امر خدا و رسول نفرت نموده‪ ،‬یا‬
‫العیاذ بالله تنفر او تظاهر و دروغ بوده است‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫﴿ ‪‬‬
‫(آل عمران‪.) :‬‬ ‫‪.﴾  ‬‬
‫«به زبان خود چيزى مىگويند كه در دلهايشان نيست!»‪.‬‬
‫علی د دداگرد دکوچکتریند ددلیلید دراد ددرد دقرآند دیاد دحدیثد دیا‬
‫غدیرخم بر خلفت خود سراغ می‌داشت‪ ،‬و خود را از جانب‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪38‬‬

‫خدا و رسول ‌ص خلیفه می‌دانست‪ ،‬ممکن نبود از امر خدا و‬


‫رسول ص اظهار نفرت کند‪ ،‬همانطور که حضرت رسول ‌ ص‬
‫یکه و تنها بدون اعتنا به کشتن و کشته شدن‪ ،‬در برابر انبوه‬
‫کفر‪ ،‬نبوت خود را اظهار نمود بر او هم واجب بود بامتثال‬
‫امر خدا و رسول ص ‪ ،‬و بطوریکه در خطبه () و مکتوب () و‬
‫() و () و چند جای دیگر اظهار داشته شمشیر بکشد و از حق‬
‫خودش دفاع نماید‪ ،‬علی از خدا و رسولد ص دموقع‌شناستر‬
‫نبود که گفته شود صلح ندانست شمشیر بکشد‪ ،‬علی از امر‬
‫خدا و رسولص تمرد نمی‌کند‪ ،‬علی ترک واجب نمی‌کند‪ ،‬علی‬
‫از بشر نمی‌ترسد‪ ،‬علی از بذل جان نمی‌هراسد‪ ،‬علی زیر بار‬
‫ظلم نمی‌رود‪ ،‬علی بظالم بیعت نمی‌کند‪ ،‬علی بیست و پنج‬
‫سالد دپشتد دسرد دظالمد دنمازد دنمی‌خواند‪،‬د دعلید ددخترد دخودد درا‬
‫بظالمد دنمی‌دهد‪،‬د دعلید دوزیرد دظالمد دنمی‌شود‪،‬د دعلید دازد دظالم‬
‫جیرهد دود دسالیانهد دقبولد دنمی‌کند‪،‬د دعلید دشهربانود دراد دازد دظالم‬
‫نمی‌پذیرد‪،‬د دعلید دازد دظالمد دفیءد دود دغنیمتد ددریافتد دنمی‌دارد‪،‬‬
‫علی سهم (قالی بهارستان) ایران را از ظالم قبول نمی‌کند‪.‬‬
‫علی از ظالم تمجید نمی‌کند‪ ،‬که در خطبه () از عمر ستایش‬
‫می‌کندد دود دمی‌فرمایدد د(سعید دود داهتمامد دعمرد دبراید دخداد دبود‬
‫بتحقیق کجیها و دشواریها را راست و هموار نمود‪ ،‬حزن و‬
‫گرفتاریها را چاره کرد سنت رسول را برپا داشت‪ ،‬فتنه و‬
‫آشوب را پشت سر انداخت‪ ،‬پاک جامه و کم عیب از دنیا‬
‫رفت‪ ،‬خوشی خلفت را دریافت‪ ،‬و از شر آن سبقت گرفت‪،‬‬
‫اطاعت خدا را بجای آورد و از نافرمانی خدا پرهیز نمود و‬
‫حقشد دراد داداد دکردد درفت‪،‬د دود دمردمد دراد ددرد دطرقد دمتشعبه‬
‫جاگذاشتد دکهد دگمراهد دهدایتد دپیداد دنمی‌کندد دود دمهتدید دیقین‬
‫حاصلد دنمی‌نماید‪.‬د د(لله بلء عمر فقد قوم المد‬
‫وداوی العمد‪ ،‬أقام السنة وخلف الفتنة‪ ،‬ذهب‬

‫‪ -‬الکساندر مازاس فرانسوی در شرح حال مشاهیر اسلم صفحه (‪)118‬‬ ‫‪1‬‬

‫می‌نویسد‪ .‬که علی سهم قالی بهارستان را به ‪ 20000‬لیره به بازرگانان‬


‫سوریه فروخت‪.‬‬
‫‪39‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫نق ي الثوب‪ ،‬قلیل العیب أصاب خیرها‪ ،‬وسبق‬


‫شرها‪ ،‬أدی إلى الله طاعته واتقاه بحقه‪ ،‬رحل‬
‫وترکهم فی طرق متشعبة‪ ،‬ل یهتدی فیها الضال‬
‫ول یستیقن المهتدی)‪.‬‬
‫نیزد ددرد دخطبهد د()د دود د()د دعمر د ددراد دراهنمائید دمی‌کندد دو‬
‫صلح‌اندیشی می‌نماید‪ ،‬که می‌خواست خودش به جنگ برود‪،‬‬
‫علی گفت‪ :‬اگر لشکر شکست بخورد بامید تو برمی‌گردند‪،‬‬
‫اگر تو شکست بخوری بامید چه کس برمی‌گردی؟‬
‫آقایان پیشوایان‪ ،‬در جواب این سه خطبه چه می‌فرمایند‬
‫که علی خلفت عمر را تصدیق دارد‪ ،‬و او را می‌ستاید‪ .‬و‬
‫صریحا ًد می‌فرماید‪،‬د دعمرد دپاکد دجامهد دبودد دود دازد دنافرمانید دخدا‬
‫پرهیز نمود‪ ،‬ظلم با پرهیز از نافرمانی خدا منافات دارد‪ ،‬و‬
‫خیرخواهی و صلح‌اندیشی ظالم‪ ،‬با عصمت و تقوی و زهد‬
‫علی وفق نمی‌دهد‪.‬‬
‫تمنا دارم اگر جوابی دارند‪ ،‬بفرمایند‪ ،‬اگر ندارند‪ ،‬از لعن‬
‫کسیکه علی او را پاک جامه و پرهیزگار معرفی کرده توبه‬
‫نمایند‪ ،‬از روان پاک عمر آمرزش بطلبند‪.‬‬
‫علی حیدر کرار است‪ ،‬علی صاحب ذوالفقار است‪ ،‬علی‬
‫فرزند ابی‌طالب است‪ ،‬علی اسدالله الغالب است‪ ،‬علی نار‬
‫پیکار را بر تحمل عار ترجیح می‌دهد‪ ،‬علی مرگ رنگین را‬
‫خوشتر از زیست ننگین می‌دارد‪ ،‬علی ترسو نیست‪ ،‬علی دو‬
‫رو نیست‪ ،‬علی دروغگو نیست‪ ،‬تمام اکاذیب و مهملت را‬
‫دشمناند داسلمد دبافتهد دود دتلقیند دود دتزریقد دکرده‌اند‪،‬د دتاد دقدرت‬
‫وحدت ما را در هم شکنند‪ ،‬و ما را بجان همدیگر بیندازند‪ ،‬تا‬
‫خود آسوده حال بر ما حکومت کنند‪ ،‬و بسفاهت ما تفریح‬
‫نمایند‪.‬‬
‫اگر ما تاریخ اسلم را رو به آغاز ورق بزنیم‪ ،‬می‌بینیم که‬
‫قدرتد دود دشوکتد دمسلمیند ددرد دمبادید دفجرد داسلم‪،‬د دپشت‬

‫‪ -‬اشاره به خطبه‪ )122( ،‬نهج‌البلغه است‪.‬‬ ‫‪1‬‬


‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪40‬‬

‫سلطین جهان را بلرزه در آورده‪ ،‬هر روز کشوری را فتح‬


‫می‌کردند‪،‬د دود دبرق‌آساد دباد دسرعتد دود دشتاب‪،‬د دآئیند داسلمد درا‬
‫بشرقد دود دغرب‪،‬د دود دشمالد دود دجنوبد دتوسعهد دمی‌دادند‪،‬د داز‬
‫یکطرفد دلشکرد داسلمد دباد دشورد دود دهلهلهد دازد درودد دجیحون‬
‫می‌گذشتند‪ ،‬و ممالک آنسوی رود را (ماوراء النهر) بتصرف‬
‫در می‌آوردند‪ ،‬از طرف دیگر بیرق اسلم بر فراز جبل‌الطارق‬
‫باهتزاز درمی‌آمد‪ .‬و اقصی بلد اسپانیا و افریقا جزو قلمرو‬
‫اسلم می‌گردید ملل مختلفه از هر طرف با کمال رغبت و‬
‫میل به آئین اسلم روی می‌آوردند «ویأتیه من کل فج‬
‫عمیق»د ود از دممالکد نزدیکد ود دور‪،‬د بانشاطد ود سرورد فوج‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫فوج بدین اسلم می‌گرویدند‪:‬د ﴿‬
‫﴾ چه شد که امروز آئین اسلم گرفتار‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬
‫شقاق و رکود و خمود گشته قهقرا رو به عقب می‌رود‪ ،‬و‬
‫کسی بآن نمی‌گرود بلکه از آن اجتناب می‌نمایند‪ ،‬و فوج‌فوج‬
‫بعنواند دشیعه‌گری‪،‬د دود دبابی‌گری‪،‬د دود دبهائی‌گرید دود دغیرها‪،‬د داز‬
‫اسلم خارج می‌شوند و فرقه تشکیل می‌دهند‪،‬‬
‫عیبید دکهد ددرد داود داستد داز‬ ‫اسلم بذات خود ندارد عیبی‬
‫مسلمانی ما است‬
‫واضح و بدیهی است که باعث آن پیشروی محیر العقول‬
‫وحدت و اتفاق بود‪ ،‬و سبب این قهقراء‪ ،‬و نزول اختلف و‬
‫نفاق که شیعه سنی را ل مذهب می‌خواند‪ ،‬و سنی شیعه را‬
‫مبتدعد دمی‌داند‪،‬د داحدید دعشریهد داثنید دعشریهد دراد دگمراه‬
‫می‌خواند‪ ،‬و زیدیه اسماعیلیه را بی‌دین می‌دانند‪ ،‬و‪ ...‬و ‪ ...‬که‬
‫امروزد داگرد دکسید دبخواهدد دبدیند داسلمد دمشرفد دشود‪،‬د داین‬
‫اختلفاتد دراد دمشاهدهد دکندد دمتحیرد دود دسرگرداند دمی‌گردد‪،‬‬
‫نمی‌داندد دبکدامد دفرقهد دبگرود‪،‬د دناچارد دآئیند دخودد دراد د(هرد دچه‬
‫هست)د دبرد دسرگردانید دترجیحد دمی‌دهد‪،‬د دود دازد دمسلماند دشدن‬
‫پشیمان می‌شود‪ ،‬زیرا عقل سلیم از دین مشکوک‪ ،‬و مذهب‬
‫مختلف فیه پرهیز می‌نماید‪ ،‬باعث حسرت و اندوه است‪ ،‬که‬
‫دیگراند ددرصددد دتسخیرد دفضاد دود دتصرفد دکراتد دود دسیارات‬
‫‪41‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫هستند‪،‬د دماد دمشغولد دبهد دصحبتید دهستیمد دکهد دگذشتهد داستد دو‬
‫کاری هم نمی توانیم بکنیم و اتلف ع ُمْد ر می‌کنیم سایرین‬
‫کشتید دهوانوردد دود دموشکد دقاره‌پیماد دود دهزاراند دبدایعد ددیگر‬
‫بجامعهد دبشرد دتقدیمد دمی‌دارند‪،‬د دماد دبهد دنزاعد دمسائلد دگذشته‬
‫سرگرمیم و کیف می‌کنیم!!‬
‫ادامهد داینگونهد دخرافاتد دود دمهملت‪،‬د دجزد دضعفد دود دذلتد دجز‬
‫تشدید اختلف‪ ،‬جز توسعه شکاف‪ ،‬چه نتیجة دیگری دارد؟‪.‬‬
‫آب در هاون کوفتن‪ ،‬و باد بغربال بستن چه حاصلی دارد؟‬
‫حیرتمد دازد دچشم‌بندید دخدا!!‬ ‫چشم باز و گوش باز و این‬
‫عمی‬
‫بزرگترین بل برای هر ملتی اختلف و نفاق داخل است‪ ،‬که‬
‫نتیجه آن رکود و انحطاط‪ ،‬و بالخره منتهی بانقراض هر دو‬
‫طرفد دخواهدد دشد‪،‬د دود دچارهد دآند دجزد دبیدارد دشدند دود دنفاقد درا‬
‫ریشه‌کن کردن چیز دیگری نیست‪ ،‬که دول و ملت تشریک‬
‫مساعید دنمایند‪،‬د دود دایند دشقاقد دتفرقهد دود دنفاقد دراد دبرطرف‬
‫سازند‪.‬‬
‫مقصود از تشیع چیست؟؟؟‬
‫مسئول نفاق کیست؟؟‬
‫کلمه شیعه در لغت بمعنی تابع و پیرو است (شیعة الرجل‬
‫أتباعه) مخترعین تشیع بمنظور عوام فریبی این کلمه را بخود‬
‫بسته‌اند‪ ،‬که ما تابع علی هستیم‪ ،‬اما در باطن مخالف سر‬
‫سخت علی و آئین علی هستند‪ .‬زیرا اگر مقصود از تشیع‪،‬‬
‫مخالفت با عامه مسلمین است‪ ،‬که خلفا را ظالم و غاصب‪،‬‬
‫بلکه مرتد و کافر بدانند و عایشه را که مادر عموم مؤمنین‬
‫استد دفاحشهد دبخوانند‪،‬د دود دقرآند دراد ددستد دخوردهد دبگویندد دو‬
‫جشن عمر کشان تشکیل بدهند‪ ،‬و لعن چهار ضربی بفرستند‪،‬‬
‫ود دعمومد دمسلمیند دراد دبجزد دسهد دیاد دچهارد دنفرد دمخلدد دفید دالنار‬
‫بخوانند‪ ،‬و مذهب تازه در برابر اسلم احداث کنند و اسم‬
‫علید دراد د(ل لحب علی‪ ،‬بل لبغض عمر) دجزود داذان‬
‫‪ -‬شاعر چه خوش می‌گوید ‪:‬‬ ‫‪1‬‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪42‬‬

‫نمایند‪ ،‬و وزیر را بر امیر ترجیح بدهند‪ ،‬و ‪ ...‬و‪ ..‬حاشا و کل‬
‫علی دارای چنین عقایدی نبوده‪ ،‬بلکه علی مخترعین اینگونه‬
‫عقاید را مبتدع و منحرف از سبیل مؤمنین می‌خواند‪ ،‬و با‬
‫نهایت شدت از آن منع و نهی می‌فرماید (رجوع به خطبه ()‬
‫و مکتوب ششم از نهج‌البلغه‪ ،‬و صفحه ( ) و ( ) و ( ) و ()‬
‫اصول کافی‪ ،‬و صفحه () ملل و نحل شهرستانی‪ ،‬و صفحه )‬
‫کتاب شهسوار اسلم)‪.‬‬
‫ود داگرد دمقصودد دازد دتشیع‪،‬د دپیروید دحضرتد دامیرد داست‪،‬د دکه‬
‫خلفت خلفا را تصدیق داشته‪ ،‬و بآنها بیعت کرده‪ ،‬و وزارت و‬
‫زیردستی آنها را با کمال میل‌د پذیرفته‪ ،‬و همه جا یار و یاور‬
‫آنهاد دبوده‪،‬د دود دمخالفتد دباد دخلفاد دراد دخروجد دازد دسبیلد دمؤمنین‬
‫دانسته و مقام صدیقه طاهره‪ ،‬را محترم شمرده‪ ،‬و او را‬
‫(ام‌المؤمنین) خوانده حتی در پایان جنگ جمل هم او را با‬
‫نهایت احترام نوازش نموده‪ ،‬و با تجلیل و تعظیم تام بمدینه‬
‫عودت داده‪ ،‬و در زمان خلفتش هم اسم او در اذان ذکر‬
‫نشده‪،‬د و ‪ ...‬دو ‪ ...‬تشیع باین دمعنید شامل حال اهل سنت‬
‫است‪ ،‬و شیعه واقعی و حقیقی اهل تسنن‌اند که پیروی علی‬
‫درا مایه سعادت‪ ،‬و تخلف از طریقه او را موجب خسران‬
‫دنیا و آخرت می‌دانند‪.‬‬
‫جای حیرت است که اهل تشیع در گفتار معترف‌اند‪ ،‬که‬
‫(پیرو علی اهل بهشت است‪ ،‬و متخلف از طریقه علی اهل‬
‫نار) اما در رفتار برخلف آن هستند‪ ،‬که در موضوع خلفت‪ ،‬و‬
‫سب خلفاء و افک عایشه ‪-‬رضی الله عنها‪ -‬و سایر موارد که‬
‫ذکر شد‪ ،‬علنا ًد از طریقه علید دتخلف می‌ورزند‪ ،‬و خجالت‬
‫نمی‌کشند‪ ،‬بلکه قلبا ً از علی هم خشمگین هستند‪ ،‬که چرا‬
‫بخلفاء بیعت کرد؟؟ چرا عایشه را مورد احترام قرار داد‪ ،‬چرا‬
‫دختر خود را بعمر داد چرا از عمر ستایش کرد‪ ،‬چرا او را‬

‫ایندددد ددددعربدهدددد ددددازدددد ددددغصبدددد ددددخلفتدددد ددددزدددد ددددعلیدددد ددددنیست‬


‫باددددد دددددآلددددد دددددعمرددددد دددددکینددددد دددددقدیمددددد ددددداستددددد دددددعجمددددد دددددرا‬
‫جج ج‬
‫‪43‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫پاک جامه و پرهیزکار از نافرمانی خدا معرفی کرده است‪،‬‬


‫چرا جیره و سالیانه از خلفا قبول کرده‪ ،‬چرا شهربانو را از‬
‫ظالم پذیرفته است‪.‬‬
‫اگر نمی‌ترسیدند که سرشان بی‌کله می‌ماند‪ ،‬و پرده از‬
‫روید درازشاند دبرداشتهد دمی‌شود‪،‬د دقطعا ً د علید دراد دهمد دجزو‬
‫مرتدیند دمی‌شمردند‪،‬د دبجهتد داینکهد دبمرتدیند دپیوستهد دود دبیعت‬
‫کرده است‪.‬‬
‫حضرت امیر در خطبه ( ) می‌فرماید‪ :‬جای تعجب است‪ ،‬و‬
‫چگونه تعجب نکنم از خطا و اشتباه کسانیکه از عمل وصی‬
‫پیغمبر پیروی نمی‌کنند‪ ،‬و بر هوای نفس خود اعتماد دارند!!‬
‫مختصر عقاید اهل تشیع‪ ،‬سراسر ضد و نقیض‪ ،‬و کوسه و‬
‫ریشد دپهن‪،‬د دبلکهد دشترگاود دود دپلنگد داست‪،‬د ددلشاند دباد دزبان‬
‫متخالف‪ ،‬باطنشان با ظاهر متغایر است‪ ،‬که ما نمی‌دانیم به‬
‫گفتارشان باور کنیم که (پیرو علی هستیم) یا به دم خروس‬
‫که پیروی علی را باطل و خلف می‌دانند؟؟‬
‫ًد‬
‫پس از آنکه معنی تشیع‪ ،‬پیروی علی کامل روشن شد‪ ،‬با‬
‫کمال احترام آقایان متشیعین را مخاطب ساخته می‌گویم‪ :‬آیا‬
‫پیشد دازد دتشکیلد دفرقهد د(سبائیه)د دکهد دبطرفدارید دعلید دتظاهر‬
‫کردند‪ ،‬عموم مسلمین همه شیعه بودند و اهل سنت بر علیه‬
‫آنها قد علم کردند‪ ،‬و ایجاد تفرقه و اختلف نمودند‪ ،‬یا همه‬
‫سنی بودند و مخترعین تشیع بر ضد اهل سنت قیام کردند‪ ،‬و‬
‫احداث تفرقه و نفاق نمودند؟ و آیا حضرت امیر دارای عقاید‬
‫تشیعد دبود‪،‬د دیاد دعقیدهد دتسنن؟د دخواهشد ددارمد دبدوند دتقیهد دو‬
‫حق‌پوشی جواب بدهید‪ ،‬و از موضوع خارج نشوید‪.‬‬
‫اگر علید ددر روز رستاخیز از مخترعین تشیع بپرسد که‬
‫پیامبراکرمص با زحمت و مشقت و خون جگر ملل متخالفه‬
‫را تحت کلمه (اسلم) مجتمع و با هم متحد نمود‪ ،‬و با نیروی‬
‫اتفاق سرگرم توسعه و گسترش اسلم بودند‪ ،‬شما چرا تخم‬
‫نفاقد دکاشتید؟د دچراد دقدرتد دوحدتد وشوکتد اتفاقد راد ددرد دهم‬
‫شکستید؟ چرا مسلمانان را از پیشروی باز داشتید؟ بدتر از‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪44‬‬

‫همه چرا عقاید و اعمال ناپسند خود را بریش من بستید؟ من‬


‫کی طالب خلفت بوده‌ام‪ ،‬کی خلفا را ظالم گفته‌ام‪ ،‬کی بر‬
‫آنهاد دلعند دکرده‌ام‪،‬د دکید دام‌المؤمنیند دراد دفاحشهد دگفته‌ام‪،‬د دکی‬
‫عموم مسلمین را مرتد ود مخلد فی النار دخوانده‌ام‪ ،‬کی‬
‫اسمد دخودد دراد دتوأمد دباد داسمد دپیامبرد دجزود داذاند دکرده‌امد د(کی‬
‫شهادتیند دراد دمبدلد دبهد دسهد دشهادتد دنموده‌ام)‪.‬د دو‪...‬د دو‪...‬د دچه‬
‫جواب خواهند داد؟ تمنا دارم بیان فرمائید‪.‬‬
‫واضحد دود دروشند داستد دکهد دمقصودد داصلید دود داساسی‬
‫مخترعین تشیع فقط و فقط ریشه‌کن کردن اسلم بوده‪ ،‬که‬
‫بوسیلهد دایجادد داختلفد دود دشکاف‪،‬د دآثارد دعربد دراد دازد دسرزمین‬
‫عجم براندازند و آئین زرتشت را زنده نمایند‪.‬‬
‫و لکن أین من ترک‬ ‫لقد وضح المقال إن‬
‫‪1‬‬
‫العناد‬ ‫استفادوا‬
‫خطاکارد داگرد دداراید دفهمد دباشد‪،‬د دازد دنصیحتد دناصحد دمتنبه‬
‫می‌شود و او را سپاس می‌گوید‪ ،‬اما اگر نادان باشد‪ ،‬بر عناد‬
‫می‌افزاید‪ ،‬و بسا هم ناصح را ناسزا می‌گوید‪ .‬ازخداوند متعال‬
‫خواستاریم که اهل سنت را از پیروی علی منحرف نسازد‪،‬‬
‫و منحرفین را هم هدایت فرماید که از خبط و خطای خود بر‬
‫گردند‪،‬د دود دبهد دپیرواند دعلید دملحقد دشوند‪.‬د دتخلفد دازد دطریقه‬
‫علی با دعوی تشیع منافات دارد‪:‬‬
‫فی‬ ‫وربی‬ ‫هذا‬ ‫وأنت‬ ‫الله‬ ‫تعصی‬
‫بدیع‬ ‫القیاس‬ ‫حبه‬ ‫تظهر‬

‫ن الحبیب لمن یحب‬‫إ ّ‬ ‫ً‬


‫صادقا‬ ‫إن کان حبک‬
‫‪2‬‬
‫مطیع‬ ‫لطعته‬
‫‪-‬د دیعنی‪:‬د دبدرستید دکهد دگفتارد دروشند دگردیدد داگرد دفایده‌مندد دشدندد دولیکن‬ ‫‪1‬‬

‫کجاست آن کسی که عناد را رها کند‪.‬‬


‫‪ -‬یعنی‪ :‬تو نافرمانی خدا را می‌کنی در حالی که تو دوستی و محبت او را‬ ‫‪2‬‬

‫ابراز و آشکار می‌کنی‪ ،‬این امری است غیر معقول‪ ،‬زیرا اگر دوستی و‬
‫‪45‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫فرض کنیم ثابت باشد که خلفت بلفصل حق علی بود‪،‬‬


‫و خلفا غصب کردند‪ ،‬پس از آنکه علی بهر مناسبت که بود (یا‬
‫زورشد دنرسید‪،‬د دیاد دمصلحتد دراد ددرد دترکد دحقد ددانست‪.‬د دیاد دبا‬
‫پیغمبر عهد بسته بود که هر کس خلیفه شود با او بیعت کند‬
‫و یا تخلف از رأی مهاجر و انصار را خروج از سبیل مؤمنین‬
‫می‌دانست)د دآمدد دود دبیعتد دکرد‪.‬د داگرد دآقایاند دمتشیعیند دمقصد‬
‫دیگرید دندارند‪،‬د ود درد صدد کینه‌توزید ود برادرد دآزارید نیستند‪،‬‬
‫چرا از پیروی علی منحرف می‌شوند و خود را کاسه از آش‬
‫گرمترد دقلمدادد دمی‌نمایند‪،‬د دمگرد دایشاند دازد دعلید دحق‌جوتر‪،‬د دو‬
‫خداپرست‌ترد دهستند؟د دکهد دشاهد ددادهد دشیخد دعلیخاند دنمی‌دهد؟‬
‫بالخره علی را کجا پیدا کنیم که خلفت بلفصل را تحویل او‬
‫بدهیم؟د دتعدادد دمسلمیند دحداقل‪،‬د دیکد دپنجمد دنوعد دبشرد داست‪،‬‬
‫یعنید دسیصدد دملیوند د(باقید دیهودد دود دمسیحی‪،‬د دود دمجوس‪،‬د دو‬
‫بت‌پرست‪ ،‬و ستار‌ه‌پرست‪ ،‬و غیره‌اند)‪.‬‬
‫عدهد داهلد دتشیعد دبیکد دبیستمد دعددد دمسلمیند دنمی‌رسند‪،‬د داز‬
‫آقایاند دمتشیعیند دمی‌پرسمد دکهد دکدامد ددستهد دموردد دنهید دامیر‬
‫هستند‪،‬د دکهد ددرد دخطبهد د()د دمی‌فرماید‪:‬د د(ازد دسوادد داعظمد دجدا‬
‫نشوید)د دود دتخلفد دازد دسوادد داعظمد دخروجد دازد دسبیلد دمؤمنین‬
‫معرفی فرموده است؟ تمنای جواب دارم‪...‬‬
‫پیشوایاند دتشیعد دپسد دازد دآنکهد دازد دهمهد دجاد دمأیوسد دبیچاره‬
‫می‌شوند‪ ،‬بموضوع (قلم و قرطاس) می‌چسپند‪ ،‬که حضرت‬
‫رسول‌ می‌خواست علی را خلیفه کند عمر ملتفت شد و مانع‬
‫گردید‪ ،‬جواب اینکه‪:‬‬
‫اولً‪ :‬کجا معلوم که مقصود حضرت نوشتن خلفت بود‪.‬‬
‫ثانیاً‪ :‬کجا معلوم که برای علی می‌نویسد‪.‬‬
‫ثالثاً‪ :‬اگر علی در غدیرخم خلیفه شده دیگر این توهم مورد‬
‫ندارد‪ ،‬بلکه عکس آن متصور است‪.‬‬

‫محبت تو راست و خالص بود هر آینه او را پیروی می‌کردی زیرا که محب‬


‫(دوست‌دار) فرمانبردار محبوبش است‪.‬‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪46‬‬

‫رابعا ً‪ :‬حضرت بهبودی حاصل فرمود و چند مرتبه بمسجد‬


‫رفت‪،‬د دفقطد بهد خارجد دکردند مشرکیند دازد جزیر ة العرب دو‬
‫دادن صله و جایزه بوفود عرب و ثبات بر اقامه فرایض و‬
‫احکامد ددین‪،‬د دود داتباعد دقرآند دتوصیهد دفرمود‪،‬د دود دراجعد دبخلفت‬
‫اظهاری نفرمود‪ ،‬پس توهم مذکور بی‌اساس می‌باشد‪.‬‬
‫می‌گویند‪ :‬اصول دامتناع از امر پیغمبر مخالف با اسلمیت‬
‫است‪ ،‬بعلی هم گفت‪( :‬دوات و قلم) بیارید که وصیت خود را‬
‫بنویسم‪ ،‬علی امتناع نمود‪ ،‬که درد روضة الصفا دهم صفحه‬
‫() ذکر شده است‪.‬‬
‫در خاتمه با یک قلب پر از حسرت و افسوس‪ ،‬برادران‬
‫شیعه را مخاطب ساخته می‌گویم‪ :‬محض رضای خدا‪ ،‬بخاطر‬
‫ائمه هدی از طریقه علی منحرف مشوید‪ ،‬برای منافع دنیوی‪،‬‬
‫دیند دراد دازد ددستد دندهید‪،‬د دکلماتد داسلمد دکش‪،‬د دوحدت‌شکن‬
‫(شیعه و سنی‪ ،‬خاصه و عامه‪ ،‬فریقین و طریقین) را متروک‬
‫بدارید‪ ،‬چه مانعی متصور است که همه خود را (مسلمان) و‬
‫دین خود را (اسلم) معرفی نمائیم‪ ،‬و از (جشن عمرکشان)‬
‫و (لعن چهار ضربی) و (عروسی غدیر خم) و (ذکر اسم علی‬
‫در اذان) و سائر بدعتها اجتناب نمائید‪ .‬و همه جا و در همه‬
‫چیز پیرو علی باشیم‪.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫(شوری ‪) /‬‬
‫«دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد!»‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ‬‬
‫(بقره ‪.) /‬‬ ‫‪ ‬‬
‫«اى مؤمنان‪ ،‬يددك دسددت بدده اسددلم درآييددد و از گامهاى‬
‫شيطان پيروى مكنيددد‪ ،‬بدده راسددتى كدده او براى شمددا‬
‫دشمن آشكار است»‪.‬‬
‫‪47‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫دین اسلم کی‬ ‫این‬ ‫از‬ ‫دست‬


‫باشد‬ ‫چنین‬ ‫بردارید‬ ‫اختلف‬

‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪  ‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪   ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫(آل‌عمران ‪.) /‬‬
‫«بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است‬
‫كده‪ :‬جدز خداى يگانده را نپرسدتيم‪ ،‬و چيزى را شريدك او‬
‫قرار ندهيدم‪ ،‬و بعضدى از مدا بعضدى را ارباباندى بده جاى‬
‫خدا نگيرد»‪.‬‬
‫رفعد داختلفد دنهد دتنهاد دبرد دقدرتد دود دشوکتد دکشورد دایران‬
‫می‌افزاید‪ ،‬بلکه ابهت و عظمت دول اسلمی را در جامعه‬
‫ملل شایان احترام و اعتماد می‌سازد‪ ،‬ود اسلم در بیند دو‬
‫جبهه کمونیست‪ ،‬و ضد کمونیست‪ ،‬مقام شامخی را احراز‬
‫خواهد نمود‪.‬‬
‫چون بهم پیوسته شد‬ ‫بگسلد هر بچه صد تار‬
‫اسفندیارش نگسلد‬ ‫تار‬ ‫تار‬ ‫را‬ ‫مو‬
‫برزمامداران اسلم واجب است‪ ،‬که این مرض مهلک نفاق‬
‫و شقاق را چاره کنند‪ ،‬و بار دیگر اخوت و صمیمیت اسلمی‬
‫را در بین مسلمین تجدید فرمایند‪ ،‬طبیعت از تفرقه و اختلف‬
‫بیزار است‪ ،‬هر چه دانش و علم جلو برود‪ ،‬خرافات و اباطیل‬
‫عقب می‌نشیند‪ ،‬و حقایق تجلی می‌کند‪ ،‬دانشمندان طرفین‬
‫بر مسببین این تفرقه و نفاق نفرین می‌فرستند و از ته دل‬
‫خواستار وحدت و اتفاق‌اند‪ ،‬هر دولتی موفق بتجدید وحدت و‬
‫اتفاق شود‪ ،‬نام نامی او زینت بخش تواریخ جهان خواهد شد‪،‬‬
‫اسلم دین فطری است‪ ،‬اسلم دین عمومی است‪ ،‬اسلم‬
‫دین بشر است‪ ،‬اسلم دین عقل و منطق است‪ ،‬اسلم دینی‬
‫آداب خواستگاری و حقوق زوجین‬ ‫‪48‬‬

‫استد دکهد دهرد دکسد دبتعلیماتد دآند دواقفد دشودد دباد ددلد دود دجان‬
‫می‌پذیرد‪ ،‬اسلم جمیع انبیاء را رهنما و رهبر ملل می‌داند‪،‬‬
‫هیچد دپیغمبرید دجزد داسلمد ددیند ددیگرید دنداشتهد داسلمد دبه‬
‫خداپرستی و نیکی و نیک رفتاری و دانش امر می‌کند‪ ،‬اسلم‬
‫از بت‌پرستی و بدی و بدکرداری و کینه و آزار و بخل و حسد‬
‫و نادانی نهی می‌نماید‪ ،‬اسلم از اختلف و نفاق و جنگ و‬
‫نزاع منع می‌نماید‪ ،‬اسلم دین اختصاصی نیست‪ ،‬اسلم در‬
‫انحصار عرب یا عجم سفید یا سیاه‪ ،‬سنی یا شیعه نیست‪،‬‬
‫پیغمبر اسلم بر کافهد ناس مبعوث گشته‪ ،‬اسلم بهترین و‬
‫کاملترین ادیان جهان است‪ ،‬اسلم خاتم ادیان است‪ ،‬پیغمبر‬
‫اسلمد دخاتمد دپیغمبراند داست‪،‬د داسلمد ددینید داستد دکهد داحکام‬
‫پنجگانه آن واجب‪ ،‬و حلل‪ ،‬و حرام‪ ،‬و مکروه‪ ،‬و مباح با هر‬
‫زمان و مکان‪ ،‬و هر نسل و نژاد سازگار و آموزگار است‪ ،‬و‬
‫نسخ ناپذیر جای تأسف است که اسلم مدتی است در قید و‬
‫بند خرافات و اختلفات اسیر و محبوس شده‪ ،‬دشمنان دانا و‬
‫دوستاند دناداند دآنراد ددرد دسیه‌چالد داوهامد دود داباطیلد دزندانی‬
‫کرده‌اند‪ ،‬اسلم از نعمت آزادی و سیر تکاملی بازمانده‪ ،‬راکد‬
‫و متوقف گشته است‪ ،‬اسلم باید از قید و زنجیر خرافات و‬
‫موهومات آزاد شود‪ ،‬اسلم باید بسیر تکاملی خود ادامه دهد‪،‬‬
‫و تمام ملل از تعلیمات عالیه اسلم برخوردار شوند‪ ،‬اباطیل‬
‫قابل دوام نیست‪ ،‬نفرت و کدورت باید برطرف شود‪ ،‬آفتاب‬
‫حقیقت ممکن است برای مدت کمی در زیر ابرهای خرافات‬
‫مستور بماند‪ ،‬اما بالخره تابان می‌گردد‪.‬‬
‫در ار بندی ز روزن سر‬ ‫نکود درود دتابد دمستوری‬
‫برآرد‬ ‫ندارد‬
‫﴿وَال ّلهُ مُِتمّ نُورِهِ﴾ دچهد دبخواهیم‪،‬د دچهد دنخواهیم‪.‬د دازد دخداوندد دتمنا‬
‫دارم که همه را براه راست‪ ،‬و طریق خیر و صلح هدایت‬
‫فرماید‪ ،‬و از دسایس نفس و وساوس شیطان محفوظ بدارد‬
‫آمین یا رب العالمین‪.‬‬
‫مجاهد فی سبیل الله‬
‫‪49‬‬ ‫رهبر بشر بسوی اسلم‬

‫محمد مردوخ هجری شمسی‬


‫الحمد لله رب العالمین والصلة والسلم علی‬
‫سید المرسلین سیدنا محمد وعلی آله وصحبه‬
‫أجمعین‪ .‬دبفضل خدا تجدید چاپ این کتابچه عظیم و مفید‬
‫در ماه ربیع الثانی سالد دبه دست بعضی از دل سوزان و‬
‫دوستان و تابعان علی انجام گرفت‪ ،‬امید است خردمندان و‬
‫عاقلن از محتوای این کتابچه استفاده ببرند و خود را با علی‬
‫و انصار علی نزدیک کنند‪.‬‬
‫وصلی الله وسلم وبارك علی سیدنا محمد‬
‫وعلی آله وصحبه وسلم أجمعین‪.‬‬
‫***‬

You might also like