Professional Documents
Culture Documents
ترسیم ګراف
ترسیم ګراف
ترسیم ګراف
مقدمه
گرافهايي كه در اين كتاب مي خواهيم مطالعه كنيم ،شكلهاي هندسي ساده اي هستند متشكل از نقطه ها و خطهايي كه
برخي از اين نقطه ها را به يكديگر وصل ميكنند .اين گرافها گاهي « گرافهاي خطي» ناميده ميشوند .
نخستين مقاله درنظريه گرافها را اويلر رياضيدان پر آوازه سويسي نوشت كه در سال 1736منتشر شد .از ديدگاه
رياضي ،نظريه گرافها درآغاز مهم به نظرنمي رسيد ،زيرا بيشتر با معماهاي سرگرم كننده سروكار داشت
.اما پيشرفتهاي اخير در رياضيات ،به ويژه در كاربردهاي آن ،تكاني قوي به نظريه ي گرافها داده است .از
سده نوزدهم گرافها در زمينه هايي مانند مدارهاي الكتريكي و نمودارهاي مولكولي به كار رفته اند .
در حال حاضر مباحثي در رياضيات محض ،مثل نظريه رايطه هاي رياضي ،وجود دارند كه نظريه گرافها •
ابزار مناسبي براي آنها به شمار مي آيد ،البته گرافها موارد استعمال متعدد ديگري نيز در مساله هاي خيلي
عملي دارند :مساله هاي جورسازي ،مساله هاي حمل ونقل ،جريان در شبكه هاي خط لوله ،و به اصطلح
همچنين ،امروزه از نظريه گرافها در رشته هاي متفاوتي مانند اقتصاد ،روانشناسي و زيست شناسي استفاده •
ميشود .معماها هنوز بخش كوچكي از نظريه گرافها را تشكيل ميدهند ،به ويژه ،اگر مساله چهار رنگ
معروف را نيز ،كه مانند سابق مايه شگفتي رياضيدانهاي معاصر است ،به جرگه آنها اضافه كنيم .
نظريه ي گرافها در رياضيات شاخه اي از توپولوژي به حساب مي آيد :البته با جبر و نظريه ي ماتريسها نيز •
رقابتهاي تيمي
فرض كنيم تيم فوتبال مدرسه شما عضو اتحاديه اي باشد كه تيمهاي ان با يكديگر مسابقه ميدهند .تيم خود را •
aو ديگر تيمها را b ،c ،d ،eو fبناميد ،و فرض كنيد كه مجموعآ 6تيم در مسابقه شركت ميكنند .
همچنين فرض كنيد بعد از گذشت چند هفته از اين دوره ،بازيهاي زير انجام شده است ،مثل ،
aبا c ،dو fبازي كرده است . •
اين وضعيت را مي توان با يك نمودار هندسي نمايش داد .هر تيم را با يك نقطه يا دايره كوچكي نمايش مي •
دهيم ،و هر دو نقطه را اگر تيمهاي متناظرشان با هم بازي كرده باشند ،با خطي راست به يكديگر وصل
ميكنيم .در اين صورت ،شكل 1.1كه بازيهاي انجام شده رانشان ميدهد ،به دست مي آيد .
• شكل1-1
هر شكل مشابه با شكل 1.1گراف ناميده ميشود گراف تشكيل ميشود از نقطه هايي مانند a ،b ،c ،d ،e ،f •
موسوم به راسهاي گراف وپاره خطهايي كه راسها را به هم وصل مي كنند ،موسوم به يالهاي گراف ،مانند ac
به طوري كه در شكل 1.1ديده ميشود ،ممكن است يالهاي گراف يكديگر را در نقطه هايي بجز راسها قطع •
كنند :اين اشكال ناشي از اين است كه ما گرافمان را در صفحه رسم كرده ايم بنابراين ،شايد مناسب تر باشد
يالها را همچون نخهايي در فضا كه از روي هم عبور ميكنند نمايش دهيم .اما در هر صورت ،براي پرهيز از
نمايش داد .بر عكس ،اگر گرافي ،يعني شكلي متشكل از نقطه ها يا راسهايي كه با پاره خطها يا يالها به هم
وصل شده باشند ،داشته باشيم ،مي توانيم آن را نمودار چنين مسابقه هايي به حساب آوريم .به عنوان مثال
گراف رسم شده در شكل 2.1را در نظر مي گيريم .اين شكل را مي توان نمودار مسابقه هايي ميان 8تيم در
نظر گرفت :تيم aبا تيمهاي b ، eو dبازي كرده است ،و الي اخر.
شکل 2-1
-1-2گرافهاي تهي و گرافهاي كامل
گرافهاي ويژه اي وجود دارند كه در بسيارس از كاربردهاي نظريه گراف ظاهر ميشوند .ولي ما فعل به •
همان تعبير از گراف به عنوان نموداري از مسابقه ها اكتفا مي كنيم .پيش از آغاز دوره بازيها ،يعني
وقتي كه مسابقه اي صورت نگرفته است ،گراف يالي ندارد .بنابراين ،گراف فقط از چند راس تنها
تشكيل شده است :يعني راسهايي كه بر يالي واقع نيستند .اين نوع گراف را گراف تهي مي ناميم .در
شكل 3.1گرافهايي تهي با2،5،4، 3 ،1تيم يا راس رسم كرده ايم .اين گرافهاي تهي را معمول با
ديگر تيمها بازي كرده باشد .در اين صورت ،در گراف مسابقه ها ،هر جفت از راسها با يالي به هم متصل
هستند .چنين گرافي به گراف كامل موسوم است .در شكل 4.1گرافهاي كامل با 5،4،3،2، 1راس را مي بينيد
بنابراين در حالت كلي Knمتشكل از nراس است كه هردو راس متمايز آن با يالي به يكديگر متصل اند .چنين •
گرافي را ميتوان به صورت يك nضلعي كه همه قطرهايش رسم شده باشند ،نمايش داد.
هر گراف ،مثل گراف Gدر شكل 1.1را ميتوان با افزودن يالهاي رسم نشده ،يعني ،يالهاي متناظر با •
بازيهايي كه هنوز انجام نشده اند ،به گراف كاملي با همان راسها تبديل كرد .در شكل ، 5.1اين عمل را در
(بازيهاي انجام نشده به صورت خط چين نمايش داده شده اند ) •
شكل 4-1
شکل 4-1
شکل 5-1
شکل 6-1
همچنين ميتوان گراف متشكل از بازيهاي انجام نشده را جداگانه رسم كرد .شكل 6.1گراف بازيهاي انجام نشده •
گراف شكل 6.1را مكمل گراف Gي شكل 1.1مي ناميم ،و معمول آن را با Gنشان مي دهيم .اگر مكمل Gرا •
به دست بياوريم ،دوباره به خود Gدست مي يابيم .از مجموعه يالهاي Gو Gگراف كاملي ،كه هر جفت از
توجه كنيد كه براي رسم گراف شكل 1.1آزادي عمل زيادي داريم .نخست اينكه ،لزم نيست يالها به •
صورت خطهاي راست باشند .هرنوع خمي را كه راسها را مانند سابق به هم وصل ميكند ،ميتوانيم بكار
بريم.مثل گراف شكل 1.1را ميتوانيم به صورت زير ارائه دهيم ( .شكل ) 7-1
شکل 7-1
دوم اينكه موضوع راسها را در صفحه ميتوانيم به دلخواه انتخاب كنيم .به عنوان مثال گراف شكل 1.1را •
اگر گرافهاي شكل 7.1 ،1.1و 8.1را گرافهاي مسابقه هاي انجام شده ميان تيمها در نظر بگيريم ،درباره اين •
مساله كه چه تيمهايي با يكديگر مسابقه داده اند اطلعاتي كه اين سه گراف به ما مي دهند ،يكي است ـ يعني ،
به تعبيري هر سه يك گراف اند.به موجب اين نكته به طور كلي گوييم كه دو گراف ،مثل G1و ،G2يكريخت
با يالي به يكديگر متصل باشند ،آنگاه راسهاي متناظر آنها در G2مثل b2و ، c2نيز با يالي به يكديگر به هم
، 8.1 ، 7.1 ،1.1علي رغم اينكه به متصل اند ،و بر عكس با توجه به اين تعريف ،سه گراف شكلهاي
شکل 8-1
اغلب با مسئله تشخيص يكريختي دو گراف سرو كار پيدا ميكنيم .در برخي موارد دليلهاي روشني بر يكريخت •
نبودن وجود دارند .به عنوان مثال گرافهاي شكل 9.1نميتوانند يكريخت باشند ،زيرا تعداد راسهايشان برابر
نيست .گرافهاي شكل 10.1نيز يكريخت نيستند ،زيرا تعداد يالهاي آنها متفاوت است .براي اثبات اينكه دو
گراف شكل 11.1يكريخت نيستند ،به استدللي كم و بيش پيچيده تر نيازمنديم .
شکل ا9-
شکل ا10-
اغلب با مسئله تشخيص يكريختی دو گراف سرو كار پيدا ميكنيم .در برخی موارد دليلهای روشنی بر يكريخت •
نبودن وجود دارند .به عنوان مثال گرافهای شكل 9.1نميتوانند يكريخت باشند ،زيرا تعداد راسهايشان برابر
نيست .گرافهای شكل 10.1نيز يكريخت نيستند ،زيرا تعداد يالهای آنها متفاوت است .برای اثبات اينكه دو
گراف شكل 11.1يكريخت نيستند ،به استدللی كم و بيش پيچيده تر نيازمنديم .
شکل ا9-
شکل ا10-
• شکل 11-1
در هر صورت به طوری كه ملحظه ميشود ،در گراف سمت چپ ،راسهای ،a ،b ،c ،dيعنی به راسهايی كه به هريك •
ازآنها دو يال متصل است ،دو به دو ( abو )cdمتصل اند ،در صورتی كه در گراف سمت راست ،راسهای مذبور به
اين صورت متصل نيستند .به عبارت ديگر ،راسهای گراف سمت راست را به هر صورت نامگذاری كنيم ن به هر حال
يالهايی كه راسهای متناظر را در هر گراف به يكديگر متصل ميكنند ،با هم تطبيق نخواهند كرد .
4--1گرافهای هامنی
در موارد بسياری نحوه ترسيم يك گراف مهم نيست ،يعنی گرافهای يكريخت را می توان يكی به حساب آورد . •
زيرا اطلعات يكسانی به ما ميدهند .يكی از اين موارد مسلمآ تعبير اوليه ما از گراف به عنوان نشا ندهنده
مسابقه های ميان تيمهاست .مع الوصف ،به طوری كه خواهيم ديد ،در مواردی لزم می آيد كه گرافی را
بتوانيم به صورت خاصی رسم كنيم .اجازه دهيد كه دو گراف يكريخت شكلهای 1.1و 7.1را مقايسه كنيم در
شكل اولی ،يالها علوه بر راسها در پنج نقطه ديگر نيز يكديگر را قطع ميكنند .ولی در شكل ، 7.1يالها
ديگری نداشته باشند گراف هامنی ناميده ميشود بنابراين ،گراف شكل 1.1گرافی هامنياست .زيرا ،
گراف هامنی را ميتوان نقشه ای از جاده ها كه نشاندهنده ی راههای ارتباطی ميان تقاطعها يا روستاها باشد، •
است .كه يالها و راسهای آن ،به ترتيب ،نشاندهنده خيابانها و ميدانها يا تقاطعهای خيابانها هستند ن به شكل
14.1توجه كنيد.
تكنولوژی جديد بسياری از چيزها را تغيير داده است و با توجه به آن بايد گفت كه تصور ساده ی پيشين از نقشه •
تغيير مسير داد ،به بيانی ديگر ،يالهای گراف نقشه در تقاطعی بجز تقاطعها نيز يكديگر را قطع ميكنند و
بنابراين ،گراف متناظر هامنی نيست شكل 15.1نمايشگر تقاطعی است كه به روشنی مبين اين نكته است 0
شکل 15-1
در قطعه زمينی كه دارای سه واحد مسكونی است ،سه حلقه چاه برای استفاده ی ساكنين آنها حفر شده است . •
نوع زمين و آب و هوای آن منطقه طوری است كه اغلب يكی از چاهها خشك ميشود ،بنابراين لزم می آيد كه
ساكنين هر يك از خانه ها به همه چاهها دسترسی داشته باشند .بعد از مدتی ميان ساكنين سه خانه a ،bو
cاختلف می افتد ،بنابراين تصميم ميگيرند مسيرهايی ميان خانه های خود و سه چاه ،x ، yو zايجاد كنند به
اين مسيرها يا يالها بجز در خانه های a ، b ،cو چاههای x ، y ، zدر نقطه های متعدد ديگری يكديگر را قطع
ميكنند .تعداد نقطه های تلقی را ميتوان به يك نقطه كاهش داد ؛ به شرط اينكه مسيرها به صورتی كه در شكل
اينك ميخواهيم به پرسش زير پاسخ دهيم :آيا ميتوان مسيرها را طوری رسم كرد كه گراف حاصل هامنی باشد •
:يعنی ،يالهايش يكديگر را قطع نكنند ؟ به هر طريق كه امتحان كنيد به چنان شكلی دست نخواهيد يافت .
شکل 16-1
با اين همه ،ناتوانی ما در حل اين مساله با روش ازمايش و خطا دليل بر اين نيست كه چنان شكلی وجود ندارد •
اما اثباتی رياضی برای اين مدعا وجود دارد كه بر پايه قضيه زير استوار است (به شكل 18.1نگاه كنيد) .
شکل 17-1
قضیه خم ژوردان فرض كنيد Cيك خم پيوسته ی بسته ی مسطح باشد :اين خم ميتواند چند •
ضلعی ،دايره ،بيضی ،يا خمی از نوع پيچيده تر باشد .در اين صورت C ،صفحه به دو قسمت درونی و
بيرونی تقسيم ميكند .بطوری اگر خمی پيوسته مانند Lنقطه ای مانند Pواقع در درون Cرا به نقطه ای مانند
qدر بيرون Cوصل كند ،آنگاه Lخم Cرا قطع ميكند .
شکل 18-1
احتمال فكر ميكنيد كه حكم اين قضيه كامل بديهی است :از ديد شهود هندسی واقعآ چنين است .اشكال بر سر •
تعريف دقيق « خم » است كه ما در اينجا از بيان آن و اثبات قضيه ژوردان صرف نظر ميكنيم .بنابراين
از اين قضيه نتيجه زير ،كه به طور شهودی واضح است ،به دست می آيد :اگر خمی دو نقطه aو yاز خم •
بسته cرا به يكديگر طوری وصل كند كه جز aو yنقطه ی مشترك ديگری با cنداشته باشد ،آنگاه تمام خم
ayاستثنای نقطه های انتهايی اش ،يا در درون cيا در درون آن واقع ميشود (.به شكل 19.1نگاه كنيد)
شکل 19-1
حال فرض كنيد چهار نقطه a ،b ، y ،zبه همين ترتيب بر cواقع باشند و بخواهيم خمهای ayو bzرا چنان •
رسم كنيم كه يكديگر را قطع نكنند .اين امر فقط وقتی امكان پذير است كه يكی از خمها ،مثل ayدر درون ، c
و ديگری ،يعنی bzدر بيرون cواقع باشد ( شكل 19.1را ببينيد) .درستی اين حكم را ميتوان به كمك قضيه
ژوردان ثابت كرد ،ولی ما در اينجا اين حكم را به عنوان حقيقتی كه نياز به توجيه بيشتر ندارد ،می پذيريم.
سرانجام فرض كنيد 6نقطه a ،x ، b ،y ،c ،zبه همين ترتيب بر cواقع باشند (شكل 19.1را •
ببينيد ).
در اين صورت نميتوان سه خم ay ،bz ،cxرا طوری رسم كرد كه يكديگر را قطع نكنند .برای •
اثبات اين امر ،توجه كنيد كه هر يك از اين سه خم بايستی كامل يا در درون cيا در بيرون cواقع
باشند :بنابراين حداقل دو تا از اين خمها در يك ناحيه واقع ميشوند ،و اين امر با توجه به ملحظات
در معرفی گراف به عنوان نشاندهنده مسابقه های انجام شده ،فرض كرديم كه ميان هيچ دو تيمی بيش از يك •
مسابقه برگزار نشده باشد .البته نظريه مسابقه های بيس بال ،ممكن است كه ميان دو تيم بيش از يك مسابقه
صورت گيرد .اين نكته را ميتوانيم با رسم تعدادی يال abميان دو تيم يا دو راس متناظر در گراف نشان
دهيم ( شكل . ) 20.1در اين صورت ميگوييم گراف دارای يالهای چند گانه است.
در واقع به جای رسم چند يال ميان aو ،bميتوانيم فقط از يك يال استفاده كنيم .تعداد دفعات تكرارازآن يال را •
كه چند بارگی آن ميناميم ،كنارش بنويسيم ( شكل )21.1البته در نقشه ی جاده ها ،معمول اين است كه همه
• شکل 21-1
به ازای هر راس غير تنهای ،aدر گراف ،Gيالهايی با انتهای مشترك aوجود دارند :هر يك از •
اين يالها را يال متصل به aميگوييم .تعداد چنين يالهايی را معمول با ( a (degنشان ميدهيم ،و آن
را درجه aميناميم به عنوان مثال ،ملحظه ميكنيم كه درجه راسهای گراف شكل 1.1عبارت است
از :
آسانتر است كه تعداد يالهای متصل به هر راس را شمرد و با هم جمع كرد .در اين صورت هر يال دو بار
شمرده شده است ،يك بار به ازای هر يك از دو انتهايش ،پس تعداد يالهای گراف برابر با نصف اين مجموع
است .به عنوان مثال ،تعداد يالهای گراف شكل 1.1برابر است با
كه اگر يالها مستقيمآ هم بشماريم ،همين عدد به دست می آيد . •
برای بدست آوردن فرمول محاسبه تعداد يالها در حالت كلی ،فرض كنيد Gگرافی با mيال و nراس •
باشد .در اين صورت هر يال دو بار شمرده شده است ،يك بار به ازای هر يك بار از دو انتها يش پس ،
لم دست دادن ناميده ميشود ،و بنابر آن ،مجموع درجه های هر گراف ،عددی زوج است.
در واقع دو برابر تعداد يالهاست .اين نتيجه را لئونهارت اولير ()1707-1783رياضيدان سويسی ،كه دوباره نام او
های آنها عددهايی زوج اند .در گراف شكل 1.1راسهای a،b،dو eفرد و راسهای cو fزوج اند .اگر اين
راسها به ترتيب الفبايی اختيار شوند ،مجموع درجه هاعبارت است از :
اين مجموع زوج است ،زيرا دارای چهار جمله فرد است. •
به طور كلی برای تعيين زوج يا فرد بودن مجموعی از عددهای صحيح ،ميتوانيم ازجمله های زوج صرفنظر •
كنيم :مجموع بر حسب زوج يا فرد بودن تعداد جمله های فرد ،زوج يا فرد است .اكنون با توجه به اين نتيجه
و زوج بودن مجموع درجه های گراف ،به نتيجه زير ميرسيم:
قضیه 1.1تعداد راسهای فرد هر گراف عددی زوج است. •
(چون 0عددی زوج است ،حالتی كه راس فردی موجود نباشد ،نيز جزء اين قضيه است ). •
گرافهای ويژه ای وجود دارند كه در آنها همه درجه ها برابراند ': •
در اينصورت چنين گرافی گراف منتظم درجه 1rناميده ميشود و اگر دارای nراس باشد بنا به لم •
½ m=m
گرافهای شكل 22.1گرافهای منتظم درجه 3و 4هستند. •
شکل 22-1
در گراف كامل Knبا nراس n-1 ،يال ميان هر راس و راسهای ديگر وجود دارند .پس Kيك گراف منتظم •
درجه n-1است .گراف تهی Nnبه وضوح منتظم است .زيرا درجه هر رأس آن 0است .
-7-1گرافهای بازه ای •
بازه های باز زير را كه بر يك خط راست واقع اند ،در نظر بگيريد ( شكل 23.1را نگاه كنيد) •
شکل 23-1
يادآوری ميكنيم كه بازه باز ( )a،bمجموعه همه نقطه های واقع ميان aو bاست .با اختيار بازه ها به عنوان •
راسها ،و اتصال دو راس به شرط ناتهی بودن اشتراك بازه های متناظر ،ميتوانيم گرافی رسم كنيم .
به عنوان مثال اشتراك بازه های (،)20و (، )41تهی نيست ،پس در گراف مربوطه راسهای متناظر به آنها را •
بايد به هم وصل كرد .ولی چون اشتراك بازه های (، )20و (، )52تهی است ،راسهای متناظرشان نبايستی به
هم وصل شوند .گراف حاصل از بازه های شكل 23.1در شكل 24.1نشان داده شده است.
هر گرافيكه به اين طريق از مجموعه ای از بازه های باز حاصل شود ،گراف بازه ای ناميده ميشود .به •
عنوان مثال گراف كامل K4گراف بازه ای است ،زيرا از بازه های (،3( )5، )42(،، )41و (، )83به دست
می آيد شكل 25.1را نگاه كنيد .گرافهای بازه ای در رشته های بسيار متفاوتی به كار رفته اند .
شکل 24-1
شکل 25-1
گرافهای بازه ای را باستان شناسان متعددی در تعيين ترتيب زمانی برخی پيشامدها به كار برده اند. •
تحليل ادبی گرافهای بازه ای برای تعيين نويسنده ی احتمالی قطعه های ادبی مورد اختلف ،مثل برخی از •
بررسی خطی بودن يا نبودن ساختمان ظريف داخلی ژن ـ باز می گردد •
-1-8گرافهای افلطونی
در ميان گرافهای منتظم ،گرافهای موسوم به افلطونی ،مورد توجه خاص اند .اين گرافها عبارت اند از 5 •
گراف منتظم فضايی (افلطونی) .چهار وجهی ،مکعب ،هشت وجهی ،دوازده وجهی و بيست وجهی .گراف
سه وجهی 4kاست ،و گرافهای مکعب ،هشت وجهی ،دوازده وجهی و بيست وجهی در شکل 26-1نشان داده
فرض کنيد مجموعه – رأس يک گراف را بتوان به دو مجموعه مجزای v1و v2افراز کرد ،به طوری که هر
يال Gيک رأس از v1را به يک رأس از v2وصل کند (شکل 27-2را ملحظه کنيد) .در اين صورت Gرا
يک گراف دو بخشی می نامند .در صورتی که بخواهيم دو مجموعه مربوط را مشخص کنيم آن را به صورت
( v2 v1, (Gنشان می دهيم .همچنين گرافهای دو بخشی را با رنگ آميزی رئوس آن با دو رنگ ،مثل قرمز و
آبی می توان تشريح کرد – اگر رئوس با رنگهای قرمز و آبی طوری رنگ آميزی شوند که هر يال يک انتهای
اما اگر چنين باشد و اگر Gساده باشد ،آنگاه Gرا يک گراف دو بخشی کامل می نامند ،و معمول به صورت
Kr.sنشان داده می شود که در آن s,rبه ترتيب تعداد رئوس در v1و v2است .برای مثال شکل k4.3 ، 28-1
توجه کنيد که ،kr.sتعداد r + sرأس و rsيال دارد .يک گراف دو بخشی کامل به صورت ، k1.sيک گراف
ستاره ای ناميده می شود k1.5 .در شکل 29-1نشان داده شده است .
شکل 29-1 شکل 28-1 شکل 27-1
– -1-10Kمکعب ها
درميان گرافهای دو بخشی – k ،مکعب ها از اهميت خاصی برخوردار دارند – K .مکعب Qkگرافی است که
رئوس آن متناظر با دنباله ( )1 . a2 , … akaاست ،که در آن هر aiصفر يا يک است ،و يالهای آن
عناصری را به هم وصل می کند که فقط در ميان اختلف دارند .توجه کنيد که گراف مکعبی ،همان گراف
بال دارد ،و منتظم از مرتبه K-1 Q3است (شکل 30-1را ببينيد ) .می توان ديد که QKتعداد K 2رأس و 2K
Kاست .
روشهای مختلفی برای ترکيب دو گراف به منظور رسيدن به گرافهای بزرگتر وجود دارد ؛ يکی از •
باشند ،که در آن بنا به فرض )V)G1و )V)G2مجزا هستند ،آنگاه اجتماع آنها ، G 1U G2،
عبارت است از گرافی که مجموعه – رأس آن V)G1(U) V)G2و خانواده يال آن E)G1(U
اگر eيک يال گراف Gباشد .منظور از G-eگراف حاصل از حذف يال eاز Gاست ؛ در حالت کلی اگر F •
مجموعه ای از يال های Gباشد ،گراف حاصل از حذف يالهای Fرا با G-Fنشان می دهيم به همين ترتيب
اگر vيک رأس Gباشد ،منظور از G-vگراف حاصل از حذف رأس vو يالهای مار بر vاست .در حالت
کلی تر اگر sيک مجموعه از رئوس Gباشد G-S ،نشانگر گراف حاصل از حذف رئوس در Sو تمام
يالهايی است که از آن رئوس می گذرند .همچنين G/eمعرف گراف حاصل از انقباض يال eاست .يعنی e ،
را حذف کنيم و دو انتهای آن ، w,v ،را يک رأس می گيريم که بر يالهايی (به غير از )eواقع است که قبل از
يالهايی بدست آمده باشد .ملحظه کنيد که ، K5حاصل انقباض گراف پترسن است (با انقباض 5
در اين صورت می گوييم که گراف پترسن به صورت K5منقبض شده است .بعضی از حذفها و
يک گراف همبند منتظم از درجه 2را يک گراف مداری می گويند ،گراف مداری nرأسی را با Cn •
نشان می دهند .گرافی را که اتصال هر يک از رئوس Cn-1به يک رأس جديد vبه دست می آيد
يک چرخ nرأسی می نامند و با Wnنشان داده می شود .شکل C6 ، 33-1و W6؛ را نشان می دهد
.
شکل 33-1
-1-14مکمل یک گراف ساده
فرض کنيد Gيک گراف ساده ،با مجموعه رئوس )V)Gاست .مکمل Gکه با نماد Gنشان داه می شود ، •
يک گراف ساده است که مجموعه رئوس آن )V)Gاست و در آن هردو رأسی که در Gمجاور نيستند ،
G
G
مجاور هستند .در نتيجه اگر G ،nرأس داشته باشد ،آنگاه Gرا می توان با حذف تمام يالهای ، Gاز Kn
بدست آورد ( Gيک زير گراف Knدر نظر گرفته می شود) .توجه کنيد که مکمل يک گراف کامل ،گراف
تهی است ،و مکمل يک گراف دو بخشی کامل عبارت است از اجتماع دو گراف کامل .
-1-15نشاندن گرافها
تا کنون برای نمايش گرافها ازنمودارها استفاده کرديم ،هررأس را با يک نقطه يا دايره کوچک ،و هر يال را •
با يک خط يا خم نشان داديم .اين نمودار ها برای بررسی خواص گرافهای خاص بسيار مفيد هستند و طرح اين
پرسش که دقيقا منظور از” نمايش“ يک گراف بوسيله نمودار چيست ،طبيعی است ،و آيا تمام گرافها را می
اگر شما استعداد ترسيم اشکال را داريد و در فکر توجيه آن نيستيد می توانيد در حال حاضر از اين قسمت بگذريد
و اطمينان داشته باشيد که آنچه انجام می دهيد درست است .ولی وقتی به فصل 5می رسيد لزم است که به اين
بعدی اقليدس – به طوری که در نمايش آنها تقاطع (اصطلحی که بعدا به طور رسمی تعريف می شود ولی
مفهوم شهودی آن روشن است ) وجود نداشته باشد .مثل شکل K4 ،34-1را نشان می دهد ،اما يک تقاطع
دارد .ممکن است يک نمايش (مانند شکل )17-2بخواهيم که هيچ تقاطع نداشته باشد .در حقيقت خواهيم ديد
که هر گرافی را می توان در فضای 3بعدی بدون تقاطع رسم کرد .ولی چنين ترسيمی در صفحه هميشه
مقدمه
گرافهايی كه در اين كتاب می خواهيم مطالعه كنيم ،شكلهای هندسی ساده ای هستند متشكل از نقطه ها و خطهايی كه
برخی از اين نقطه ها را به يكديگر وصل ميكنند .اين گرافها گاهی « گرافهای خطی» ناميده ميشوند .
نخستين مقاله درنظريه گرافها را اويلر رياضيدان پر آوازه سويسی نوشت كه در سال 1736منتشر شد .از ديدگاه
رياضی ،نظريه گرافها درآغاز مهم به نظرنمی رسيد ،زيرا بيشتر با معماهای سرگرم كننده سروكار داشت
.اما پيشرفتهای اخير در رياضيات ،به ويژه در كاربردهای آن ،تكانی قوی به نظريه ی گرافها داده است .از
سده نوزدهم گرافها در زمينه هايی مانند مدارهای الكتريكی و نمودارهای مولكولی به كار رفته اند .
در حال حاضر مباحثی در رياضيات محض ،مثل نظريه رايطه های رياضی ،وجود دارند كه نظريه گرافها •
ابزار مناسبی برای آنها به شمار می آيد ،البته گرافها موارد استعمال متعدد ديگری نيز در مساله های خيلی
عملی دارند :مساله های جورسازی ،مساله های حمل ونقل ،جريان در شبكه های خط لوله ،و به اصطلح
همچنين ،امروزه از نظريه گرافها در رشته های متفاوتی مانند اقتصاد ،روانشناسی و زيست شناسی استفاده •
ميشود .معماها هنوز بخش كوچكی از نظريه گرافها را تشكيل ميدهند ،به ويژه ،اگر مساله چهار رنگ
معروف را نيز ،كه مانند سابق مايه شگفتی رياضيدانهای معاصر است ،به جرگه آنها اضافه كنيم .
نظريه ی گرافها در رياضيات شاخه ای از توپولوژی به حساب می آيد :البته با جبر و نظريه ی ماتريسها نيز •
رقابتهای تیمی
فرض كنيم تيم فوتبال مدرسه شما عضو اتحاديه ای باشد كه تيمهای ان با يكديگر مسابقه ميدهند .تيم خود را •
aو ديگر تيمها را b ،c ،d ،eو fبناميد ،و فرض كنيد كه مجموعآ 6تيم در مسابقه شركت ميكنند .
همچنين فرض كنيد بعد از گذشت چند هفته از اين دوره ،بازيهای زير انجام شده است ،مثل ،
اين وضعيت را می توان با يك نمودار هندسی نمايش داد .هر تيم را با يك نقطه يا دايره كوچكی نمايش می •
دهيم ،و هر دو نقطه را اگر تيمهای متناظرشان با هم بازی كرده باشند ،با خطی راست به يكديگر وصل
ميكنيم .در اين صورت ،شكل 1.1كه بازيهای انجام شده رانشان ميدهد ،به دست می آيد .
• شكل1-1
هر شكل مشابه با شكل 1.1گراف ناميده ميشود گراف تشكيل ميشود از نقطه هايی مانند a ،b ،c ،d ،e ،f •
موسوم به راسهای گراف وپاره خطهايی كه راسها را به هم وصل می كنند ،موسوم به يالهای گراف ،مانند ac
به طوری كه در شكل 1.1ديده ميشود ،ممكن است يالهای گراف يكديگر را در نقطه هايی بجز راسها قطع •
كنند :اين اشكال ناشی از اين است كه ما گرافمان را در صفحه رسم كرده ايم بنابراين ،شايد مناسب تر باشد
يالها را همچون نخهايی در فضا كه از روی هم عبور ميكنند نمايش دهيم .اما در هر صورت ،برای پرهيز از
نمايش داد .بر عكس ،اگر گرافی ،يعنی شكلی متشكل از نقطه ها يا راسهايی كه با پاره خطها يا يالها به هم
وصل شده باشند ،داشته باشيم ،می توانيم آن را نمودار چنين مسابقه هايی به حساب آوريم .به عنوان مثال
گراف رسم شده در شكل 2.1را در نظر می گيريم .اين شكل را می توان نمودار مسابقه هايی ميان 8تيم در
نظر گرفت :تيم aبا تيمهای b ، eو dبازی كرده است ،و الی اخر.
شکل 2-1
-1-2گرافهای تهی و گرافهای كامل
گرافهای ويژه ای وجود دارند كه در بسيارس از كاربردهای نظريه گراف ظاهر ميشوند .ولی ما فعل به •
همان تعبير از گراف به عنوان نموداری از مسابقه ها اكتفا می كنيم .پيش از آغاز دوره بازيها ،يعنی
وقتی كه مسابقه ای صورت نگرفته است ،گراف يالی ندارد .بنابراين ،گراف فقط از چند راس تنها تشكيل
شده است :يعنی راسهايی كه بر يالی واقع نيستند .اين نوع گراف را گراف تهی می ناميم .در شكل 3.1
گرافهايی تهی با2،5،4، 3 ،1تيم يا راس رسم كرده ايم .اين گرافهای تهی را معمول با نمادهای N1 ،
ديگر تيمها بازی كرده باشد .در اين صورت ،در گراف مسابقه ها ،هر جفت از راسها با يالی به هم متصل
هستند .چنين گرافی به گراف كامل موسوم است .در شكل 4.1گرافهای كامل با 5،4،3،2، 1راس را می بينيد
بنابراين در حالت كلی Knمتشكل از nراس است كه هردو راس متمايز آن با يالی به يكديگر متصل اند .چنين •
گرافی را ميتوان به صورت يك nضلعی كه همه قطرهايش رسم شده باشند ،نمايش داد.
هر گراف ،مثل گراف Gدر شكل 1.1را ميتوان با افزودن يالهای رسم نشده ،يعنی ،يالهای متناظر با •
بازيهايی كه هنوز انجام نشده اند ،به گراف كاملی با همان راسها تبديل كرد .در شكل ، 5.1اين عمل را در
(بازيهای انجام نشده به صورت خط چين نمايش داده شده اند ) •
شکل 4-1
شکل 5-1
شکل 6-1
همچنين ميتوان گراف متشكل از بازيهای انجام نشده را جداگانه رسم كرد .شكل 6.1گراف بازيهای انجام نشده •
گراف شكل 6.1را مكمل گراف Gشكل 1.1می ناميم ،و معمول آن را با Gنشان می دهيم .اگر مكمل Gرا •
به دست بياوريم ،دوباره به خود Gدست می يابيم .از مجموعه يالهای Gو Gگراف كاملی ،كه هر جفت از
توجه كنيد كه برای رسم گراف شكل 1.1آزادی عمل زيادی داريم .نخست اينكه ،لزم نيست يالها به •
صورت خطهای راست باشند .هرنوع خمی را كه راسها را مانند سابق به هم وصل ميكند ،ميتوانيم بكار
بريم.مثل گراف شكل 1.1را ميتوانيم به صورت زير ارائه دهيم ( .شكل ) 7-1
شکل 7-1
دوم اينكه موضوع راسها را در صفحه ميتوانيم به دلخواه انتخاب كنيم .به عنوان مثال گراف شكل 1.1را •
اگر گرافهای شكل 7.1 ،1.1و 8.1را گرافهای مسابقه های انجام شده ميان تيمها در نظر بگيريم ،درباره اين •
مساله كه چه تيمهايی با يكديگر مسابقه داده اند اطلعاتی كه اين سه گراف به ما می دهند ،يكی است ـ يعنی ،
به تعبيری هر سه يك گراف اند.به موجب اين نكته به طور كلی گوييم كه دو گراف ،مثل G1و ،G2يكريخت
با يالی به يكديگر متصل باشند ،آنگاه راسهای متناظر آنها در G2مثل b2و ، c2نيز با يالی به يكديگر به هم
، 8.1 ، 7.1 ،1.1علی رغم اينكه به متصل اند ،و بر عكس با توجه به اين تعريف ،سه گراف شكلهای
شکل 8-1
قبل از تعريف نشاندن يک گراف ،يادآوری می کنيم که يک خم ژوردان (يا کمان ژوردان) در صفحه يک خم •
پيوسته است که خودش را قطع نمی کند ،و يک خم بسته ژوردان ،خمی است که نقاط انتهايی آن بر هم منطبق
هستند ( .شکل )35-1به همين ترتيب خمهای ژوردان را می توان روی فضای سه بعدی و يا روی اشکالی
مانند کره و سطوح دوار تعريف کرد .بعدا ،از يک صورت قضیه مشهور خم ژوردان استفاده می کنيم که می
گويد اگر ζيک خم بسته ژوردان در صفحه باشد ،و اگر xو yدو نقطه متمايز از ζبا شند ،آنگاه هر خم
ژوردان که xو yرا به هم وصل می کند يا کامل داخل ζقرار دارد (به استثنای xو ) yيا کامل در بيرون ζ
قرار خواهد گرفت ( با همان استثناء) و يا ζرا در نقاطی بجز xو yخواهد بريد (.شکل . )36-1
(برای توضيح بيشتر در مورد قضيه ژوردان و عناوين وابسته به آن ،مثل به اپوستل ( )2مراجعه کنيد) . •
اکنون می توان نشاندن گراف را در يک فضای مفروض تعريف کرد .فضاهای مورد نظر ما آنهايی هستند که در
آنها خمهای ژوردان تعريف می شوند ،ولی بيشتر به صفحه و فضای سه بعدی علقه مند هستيم .گراف Gرا
در يک فضای مفروض می توان نشاند ،اگر اين گراف با يک گراف که در
شکل 36-1
آن فضا رسم شده است يکريخت باشد ،گرافی که نقاط ،نشانگر رئوس آن و خمهای ژوردان که يکديگر را •
نمی برند ،معرف يالهای آن باشند .در اين تعريف ،تقاطع در يکی از حالت زير پيش می آيد .
( )1خمهای ژوردانی که معرف دو يال هستند يکديگر را در نقطه غير از رئوس قطع کنند ،يا
( )2خم ژوردان نظر يک يال از نقطه ای که يک رأس واقع بر آن يال است بگذرد .
(حالت 2در شکل 37-1مشاهده می شود ؛ توجه کنيد که vبر يالهای e1و e2واقع نيست)
شکل 37-1
اينک ،حکم اساسی اين بخش را اثبات می کنيم.
برهان :دستورالعمل نشاندن را به تفضيل شرح می دهيم .ابتدا رئوس گراف را در نقاط مجزا روی محور xها
در نظر می گيريم :آنگاه به ازای هر يال ،يک صفحه مار بر محور xها در نظر می گيريم ،به طوری که
يالهای مجزا متناظر با صفحات متمايز باشند ( .چون تعداد يالها متناهی است ،اين کار هميشه امکان پذير است)
.در اين صورت نشاندن مورد نظر به صورت زير انجام می گيرد .
برای هر طوقه در گراف ،در صفحه ای که از راس نظير می گذرد يک دايره رسم می کنيم .برای هر يال که •
دو راس متمايز را به هم وصل می کند در صفحه نظير يک نيم دايره رسم می کنيم که دو راس را به هم وصل
می کند .واضح است که هيچ يک از اين خمها يکديگر را قطع نمی کند ،زيرا هر يک در صفحه متفاوتی قرار
قضيه (-3-1الف) مجوز مطلوب برای استفاده از نمودارها را برای رسم گرافها ارائه می دهد :يک نمايش سه
– بعدی در نظر می گيريم و سپس با اطمينان از اين که هيچ دو نقطه ای روی يک نقطه تصوير نمی شوند ،آن
اين حالت فقط در صورتی که گراف تحت بررسی را بتوان روی صفحه نشاند پيش می آيد :اين گراف را
شکل 38-1
اين قسمت را با اثبات حکم ساده ای که بعدا مورد استفاده قرار می گيرد به پايان می بريم .در اين اثبات ازاين •
تعريف استفاده می کنيم :اگر Gگرافی نشانده شده روی يک فضا باشد آنگاه نقطه xاز فضا را که نه يک راس
قضیه (-3-1ب) يک گراف مسطح است اگر و فقط اگر بتوان آن را روی سطح کره نشاند . •
برهان :فرض کنيد گراف Gروی سطح يک کره نشانده شده است کره را روی يک صفحه قرار می دهيم به
طوری که «قطب شمال» ( Nنقطه متقاطر با نقطه تماس) از Gمجزا باشد .در اين صورت با استفاده از
تصوير گنج نگاری ،نمايش مورد نظر به دست می آيد ( .شکل . )38-1عکس قضيه به همين ترتيب است .
فصل ()2
گرافهای همبند
فرض كنيد Gگرافی است كه لزومآ هامنی نيست G .را به عنوان نقشه ای از جاده ها در نظر بگيريد .در اينصورت •
ميتوانيم سفری را در Gدر نظر بگيريم :مثل از راسی مانند aشروع كنيم و در جاده يا يالی مانند abتا تقاطع bپيش برويم
،سپس از bدر جاده ديگری مانند bcتا cپيش برويم ،و همينطور الی اخر.
هيچ گونه قيد و شرطی برای گردش خود در جاده ها قائل نمی شويم :احتمال دارد از يك نقطه چندين بار عبور كنيم و يا جاده هايی
اگر در حين سفر به راسی مانند tبرسيم ،ميگوييم كه در اين گراف tبه aمتصل است .يعنی جاده هايی از •
aبه tوجود دارد .اگر از نقطه ای بيش از يك بار عبور كرده باشيم ،ميتوانيم با حذف يك راه دايره ای ،
سفر از aبه tرا كوتاه تر كنيم.راهی در Gكه از هيچ راس بيش از يك بار نگذرد ،مسير ناميده ميشود :
(شكل . )2.2اگر گذرگاه به نقطه شروع خود بازگردد ،گذرگاه دوری يا دايره ای و مسيری كه به نقطه شروع
بنابراين گذرگاه دوری ميتواند خود را در راسهايی قطع كند ،ولی در مسير دوری ،نقطه شروع كه نقطه انتها •
هم هست ،تنها راسی است كه مسير دوباره به آن باز می گردد .
دنباله afdefbگذرگاه است :دنباله afedbcaگذرگاه دوری است ،ولی acbfedaمدار است . •
اگر ميان هر دو راسی از گراف مسيری موجود باشد ،گوييم كه آن گراف همبند است .به جز گراف تهی ، •
اگر گراف همبند نباشد نميتوانيم به كمك مسيرهايی از هر راس مفروض آن به همه راسهای ديگر •
برسيم.مجموعه راسهايی كه از راس مفروض aميتوان به وسيله مسيرهايی به آنها رسيد به اضافه يالهای
متصل به آنها را مؤلفه همبند aمی ناميم .به اين ترتيب ،كل گراف به مولفه های همبندی افراز ميشود كه هيچ
شکل 3-2
در شكل ،3.2گرافی را با 4مؤلفه همبند ،كه يكی از آنها فقط از راسی تنها تشكيل شده است نشان داده ايم . •
اگر اين گراف را نقشه ای از جاده ها محسوب كنيم ميتوانيم آن را گراف جاده های جزيره هايی به حساب آوريم
كه هر يك دارای شبكه ای همبند از جاده هاست .در بررسی گرافها در موارد بسياری ميتوانيم گراف را همبند
فرض كنيم زيرا ميتوانيم ويژگيهای هر مؤلفه ی همبند را جداگانه بررسی كنيم.
اويلر مقاله خود درباره گرافها را با بررسی معمايی بنام مساله پلهای كونيگسبرگ اغاز كرد .شهر •
كونيگسبرگ (كالينينگراد بعدی) در پروس شرقی سابق در سواحل رودخانه پرگل واقع است و قسمتی از آن
اهالی گرد شهر به گردش می پر داختند.پرسشی در آن زمان مطرح شده بود كه يا ميشود نقشه اين « پياده رو»
را طوری طرح كرد كه شخص پس از خروج از خانه بتواند با يك بار و فقط يك بار عبور از هر پل به خانه
اش برگردد؟
در شكل 4.2بخشهای چهارگانه ی شهر با حرفهای a، b، c، dنشان داده شده اند .چون فقط عبور از پلها •
مورد نظر ماست ،ميتوانيم a ، b ، c ، dرابه عنوان راسهای يك گراف و يالهای متصل كننده اين راسها را
شکل 4-2
طبق استدلل اويلرنميتوان فقط با استفاده از يك گذرگاه دوری اين گراف را كامل پيمود :به بيان ديگر از هر •
شکل 5-2
كل گراف را بپيماييم وبه نقطه شروع باز گرديم چنان گذرگاهی به تعداد دفعاتی كه به راسی وارد ميشود ،ازان •
خارج ميگردد :بنابراين لزم است كه تعداد يالهای متصل به هر راس زوج باشد و اين شرط در گراف
-2-2گرافهای اویلری
پس از بحث مقدماتی درباره پلهای كونيگسبرگ ،اويلر به بررسی كلی مسئله پرداخت در چه گرافهايی می •
توان گذرگاهی دوری پيدا كرد كه از همه يالها عبور كند و البته از هيچ يالی بيش از يك بار عبور نكند ؟
امروزه چنين گذرگاهی گذرگاه اويلری و هر گراف مشتمل بر گذرگاه اويلری گراف اويلری ناميده می شود .
برای داشتن گذرگاهی اويلری ،گراف بايستی همبند باشد .چنانكه از بحث مربوط به مسئاله پلهای گوسنبرگ •
نتيجه می شود هر گذرگاه اويلری بايد به تعداد دفعای كه به راسی وارد می شود از آن راس خارج گردد –
يعنی ،درجه همه راسها بايد زوج باشد .بنابراين دو شرط لزم برای اينكه گراف دارای گذرگاهی اويلری باشد
قضیه 1.2هر گراف همبند با درجه های زوج دارای گذر گاهی اویلری است . •
اثبات .فرض كنيد از راسی ،مانند ، aشروع به حركت كنيم ،و با اين شرط كه پس از رسيدن به هر راسی •
بريالی حركت كنيم كه پيشتر از آن نگذاشته ايم ،حركت خود را تا حد امكان ادامه دهيم ،گذرگاه طی شده را
Tمی ناميم .چون تعداد يالها متناهی است ،چنين حركتی پس از مدتی متوقف می شود .ولی چون تعداد
يالهای متصل به هر راس بجز راس آغازين aراهی برای خروج وجود دارد .پس بايستی در aمتوقف بشود
اگر همه يالها متعلق به Tباشند ،خواسته ما بر آورده شده يعنی ،گذرگاهی اويلری به دست آورده ايم .در غير •
اين صورت راسی چون bبر Tوجود دارد كه برخی از يالهای متصل به آن متعلق به Tنيستند .
ولی ،چون تعداد يالهای متصل به bو نامتعلق به Tنيز زوج است و اين امر در مورد همه راسهايی كه •
تعدادی يال پيموده نشده به آنها متصل است ،صدق می كند .
اكنون از bدر گذرگاه ديگری شروع به حركت می كنيم ،اين بار فقط يالهايی را طی می كنيم كه متعلق به •
شکل 6-2
اين گذرگاه نيز سر انجام در bمتوقف می شود .ولی در اين صورت ،گذرگاه دوری بزرگتری به مبدا aبه •
دست آورده ايم كه به پيمودن Tتا ، bو سپس پيمودن گذرگاه دوری Uو بازگشت به ، bو سر انجام طی
قسمت باقيمانده از گذرگاه Tو بازگشت به aحاصل می شود (به شكل 6.2نگاه كنيد ،در اين شكل Tab
قسمتی از گذرگاه Tاست كه برای رفتن از aبه bپيموده شده ،و Tbaقسمتی است كه برای رفتن از bبه
aطی شده است .اگر هنوز كل گراف را نپيموده باشيم ،باز هم می توانيم با بزرگتر و بزرگتر كردن گذرگاه
بايستی از aدر طول يالی خارج شود و احتمال مجددا به دفعات به aوارد و از aخارج گردد .چون اين
گذرگاه به aختم نشده a ،بايستی راسی فرد باشد .به همين bنيز فرد است ،در حالی كه ديگر راسها بايد
زوج باشند .به اين ترتيب لزوم شرط قضيه زير ثابت شده است :
قضيه 2.2يك گراف همبند دارای گذرگاهی مانند Tabاست كه پو شاننده همه يالهاست ،اگر وتنها اگر aو •
اين صورت همه راسها زوج می شوند .بنا به قضيه پيشين ،گراف تازه دارای گذرگاهی اويلری
مانند Uاست ،و هنگامی كه يال abاز Uحذف شود ،گذرگاهی كه باقی می ماند Tabاست .
به عنوان مثال گراف شكل 6.1را كه فقط دو راس فرد fو cدارد در نظر بگيريد .گذرگاه
اويلری پوشاننده همه يالها عبارت است از .fcdbaرياضيدانها هميشه درجستجوی تعميم نتيجه های
طوری كه هيچ زوجی از انها يال مشتركی نداشته باشند و روی هم رفته كل گراف را بپوشانند .اگر چنين
خانواده هايی از گذرگاهها درگرافی موجود باشد هر راس فرد بايستی نقطه شروع يا نقطه پايان حداقل يكی از
گذرگاهها باشد و گرنه لزم ميايد كه راس مورد بحث زوج باشد چنانچه در بخش 6.1ديديم تعداد راسهای
فردعددی زوج ،مثل 2kاست بنابراين با توجه انچه كه عنوان كرديم هرخانواده Tاز گذرگاهها كه پوشاننده
همه يالها باشد بايستی حداقل دارای Kگذرگاه باشد .اكنون ثابت ميكنيم برای اينكه خانواده ای از Kگذرگاه
همه يالها را بپوشاند كافی است تعداد راسهای فرد 2Kباشد .
قضیه .3.2هر گراف همبند با 2Kراس فرد دارای خانواده ای متشكل از Kگذرگاه متمايز است كه روی •
هم رفته هريال گراف را فقط يك بار طی ميكنند .اثبات فرض کنيد a1,a2,…,akراسهای فرد يك گراف
مفروض باشند اگر kيال a1b1 ، a2b2 ، ..... ،ak,bkرا به گراف بيفزاييم گراف تازه ای به دست ميايد كه
همه راسها ان زوج اند و بنابراين دارای گذرگاهی اويلری مانند Tاست .هر گاه اين يالها حذف شوند Tبه K
گذرگاه جدا از هم كه مجموعآ پوشاننده يالهای گراف اوليه اند تجزيه ميشود .
بعنوان مثال گراف شكل 1.1را در نظرمی گيريم گراف مذبور دارای 4راس فرد، a ،b،eوdاست وبا دو •
درسال 1859ميلدی سر ويليام روئن هميلتن رياضيدان معروف ايرلندی اسباب بازی عجيبی به بازار عرضه •
كرد كه قسمت اصلی ان را دروازده وجهی منتظمی از جنس چوب تشكيل ميداد (شكل.)8.2دوازده وجهی منتظم
يكی از چند وجهيهای معروف به جسمهای منتظم افلطونی است كه هريك از دوازده وجه ان پنج ضلعی منتظم
هريك از راسهای دوازده وجهی منتظم هميلتن به نام يكی ازشهرهای مهم نامگذاری شده بود :بروكسل ،كانتون ،
برای جالبتر شدن تعدادی از نخستين شهرهای مورد بازديد ازپيش مشخص شده بود .برای تسهيل به خاطر
سپردن مسيرهای پيموده شده در هر راس دوازده وجهی يك ميخ ته پهن تعبيه شده بود و بازيكن نخی را در
دست ميگرفت و به هنگام از هر راس ،نخ را به دور ميخ ان راس می پيچيد .
شکل 8-2
كاركردن با اين چند وجهی مشكل بود بنابراين هميلتن صورتی ديگراز اين بازی را ارائه داد كه در آن به جای •
دوازده وجهی يك گراف هامنی يكريخت با گراف حاصل ازيالهای دوازده وجهی قرار گرفته بود (شكل )9.2
هيچ نشانه ای از اينكه دوازده وجهی هميلتن از اقبال عمومی بر خوردار شده باشد در دست نيست ولی •
رياضيدانان يادگاری از ان را حفظ كرده اند :مدار هميلتنی مداری است كه از همه راسهای گراف دقيقا يك بار
عبور كند چنين مداری در حالت كلی همه يالها را نمی پوشاند :در واقع فقط دو يال از يالها متصل به هر راس
را می پوشاند مدار رسم شده در شكل 9، 2يك مدار هميلتنی در گراف متناظر با دوازده وجهی است .
تشابهی ميان گذرگاه اويلری و مدارهای هميلتنی وجود دارد .اولی از همه يالها يك بار عبور می كند :دومی •
از همه راسها يك بار .مع الوصف.با وجود اين تشابه مساله های مربوط به ان از نظر ميزان دشواری كامل
متفاوت اند .برای اويلری بودن گراف (همبند) كافی است ببينيم كه درجه همه راسهای ان زوج است يا نه :
ولی درمورد مدارهای هميلتنی رياضيدانان هنوز قاعده ای كلی نيافته اند.اين امر مايه تاسف است زيرا
سوالهای مهم بسياری در نظريه گرافها وجود دارند كه به وجود يا عدم وجود مدارهای هميلتنی بستگی دارند.
شکل 9-2
-2-4معماها و گرافها
پيشتر در مورد نحوه تعيين راهی از نقطه ای به نقطه ديگر در يك گراف بحث كرديم .اين مسئله را ميتوان •
نوعی بازی به حساب اورد ولی برخلف اينكه به نظر ميرسد چيزی بيش از يك سرگرمی ساده نباشد هسته
برای روشن شدن مطلب معمای قديمی كرجی ران رامثال ميزنيم .كرجی رانی بنام fقرار است يك سگ ، •
يك گوسفند ويك كيسه كلم را كه انها را به ترتيب d،sو cنامگذاری ميكنيم از رودخانه ابی عبور ميدهد .
قايق پارويی كوچك او هر بار ميتواند فقط يكی از آنها را حمل كند :به علوه او نميتواند سگ را با گوسفند
اوليه f، d ، s ،cرا به گروه d ،cتقليل ميدهد كرجی ران سپس به تنهايی باز ميگردد .درنتيجه گروه f، d
،cحاصل ميشود او اكنون ميتواند dيا cرا با خود حمل كند كه در نتيجه cيا dباقی ميماند در هر حالت
بايستی sرا بازگرداند و بنابراين گروه ،f ،s،dيا f ،s،cدر مبدا تشكيل ميشود .در نوبت بعدی sرا باقی گذاشته
بنابراين در اين مورد فوق العاده ساده ما فقط مجاز به حركتهايی هستيم كه در گراف شكل 10.2نشان داده شده •
اند .در نتيجه اين معماها دو جواب دارند كه هر يك با راهی از وضعيت اوليه f، d، s ، cبه وضعيت نهايی
شکل 10-2
فصل()3
درختها
-3-1درختها و جنگلها
گراف همبندی كه فاقد مدار باشد ،درخت ناميده ميشود .به طوری كه از اين تعريف نتيجه •
ميشود در درخت يالهای چندگانه وجود ندارد و هر دو راس ان را ميتوان با مسير منحصر به
فردی به يكديگر وصل كرد .مولفه های همبند گرافهايی كه فاقد مدار باشند درخت اند :بنابراين
......،a2رسم كنيد :از اين راسها چنانكه در شكل 1.3نشان داده شده است ،يالهايی به راسهای مجاور انها :
يعنی .....،a11 ،a12 ،.....a21 ،a22و غيره ،رسم كنيد .راس بخصوص a0كه در شكل 1.3انتخاب كرده ايم ،
به ريشه درخت مربوطه مرسوم است :توجه كنيد كه هر راسی را ميتوانستيم به عنوان ريشه انتخاب كنيم .
چون درخت فاقد مدار است ،مسيرها (يا شاخه ها) ی متفاوتی كه از a0منشعب شده اند ،راس مشترك •
ديگری ندارند ،يعنی مانند شاخه های درختان معمولی از هم جدا هستند .هر شاخه درخت يالی پايانی ،
منتهی به رأسی پايانی ،كه از آن يال ديگری منشعب نمی شود ،دارد .
شکل 1-3
با توجه به اين نكته ،ميتوان درخت را با اويزان كردن مبوالی يالها به راسها ساخت .بنابراين ميتوان تعداد •
ساده ترين درخت درختی است كه فقط يك راس داشته باشد :چنين درختی فاقد يال است .هر بار كه يالی به •
انتهای شاخه ای افزوده شود ،راسی نيز به درخت افزوده ميشود .بنابراين نتيجه ميگيريم :
قضيه 1.3هر درخت با nراس دارای n-1يال است . •
به جای درخت می توانستيم جنگلی با مولفه همبند را ،كه همگی درخت هستند ،در نظر بگيريم ( شكل ) 2-3 •
.تعداد يالها در هر درخت مؤلفه يكی از تعداد راسها است بنابراين داريم :
شکل 2-3
قضیه 2 .3جنگلی كه nراس و kمولفه داشته باشد ،دارای n-kیال است .
درختها كاربردهای زيادی در زمينه های گوناگون دارند ،از شيمی گرفته تا زبان شناسی و محاسبات •
كامپيوتری .در اينجا فقط به ذكر اين نكته اكتفا می كنيم كه هر فرايند مرتب سازی يا جدا سازی را می توان به
صورت درخت نشان داد .به عنوان مثال ،شكل 1 .3را می توان تصوير يك جدا سازی پستی به حساب آورد
.ابتدا توده ای از نامه ها در a.قرارداده می شود .نامه های داخلی را می توان در a1قرار داد ،نامه های
ويژه اروپا رادر ،a2نامه های ويژه خاور را در a3و الی آخر .سپس نامه های داخلی در a1را می توان به
سه دسته ی نامه های خاوری ،باختری و مركزی تفكيك كرد نامه های ويژه اروپا در a2
را می توان ر حسب كشورها تفكيك كرد ،و الی آخر .
طبقه بندی كتابها به روش دهدهی ديوئی را ( كه در كتابخانه ها به كار می رود )می توان به كمك گراف نشان •
داد ،با اين تفاوت كه در اينجا گراف مربوطه شكلی تقريباٌمنتظم به خود می گيرد .وقتی كتابها را برحسب
به 10طبقه ی اصلی (علوم محض ،علوم كاربردی )... ،جدا كنيم 10 ،امكان دارد . . . a1 ao ،a9 ،
a00وجود دارد ؛ و الی آخر ( به ، a01 ، . . . ، a9 ازای هر يك از اينها نيز 10امكان ديگر ،مثلٌ
شكل 3 .3نگاه كنيد ) .كل اين فرايند را می توان تفكيك عددهای از 0تا 999بر حسب رقمهای اول ،دوم و غيره
به حساب آورد .در واقع ،هر درختی را می توان نوعی دستگاه عددی بسيار كلی دانست .
شکل 3-3
-2 -3مدارها و درختها
اجازه دهيد مسأله بعدی خود را به زبان كشاورزی عنوان كنيم .در شكل 4 .3نقشه ای از مزرعه های •
كشاورزی را رسم كرده ايم .اين نقشه را به عنوان نقشه ی تعدادی مزرعه ی برنج در يك جزيره در نظر می
گيريم ؛اين مزرعه با پشته هايی خاكی محصور شده اند و اين پشته ها نيز در آبهای درياچه ای محصورند .
چنانكه در كشت برنج معمول است می خواهيم با باز كردن آبراهه هايی در برخی از پشته ها همه مزرعه را •
آبياری كنيم .بديهی است ،برای اينكه همه ی مزرعه آبياری شوند ،بايستی در هر مدارنقشه ی فوق حداقل يك
پشته را باز كرد ،يعنی آبراهه ای در آن ايجاد كرد .به اين ترتيب پشته های باز نشده ی باقيمانده بايستی تشكيل
گرافی بدون مدار دهند .حال پرسش اين است :چه تعداد از پشته ها بايستی باز شوند ؟
از اين پرسش به مسأله ای عمومی در مورد گرافها می رسيم :برای اينكه در گراف همبندی مداری باقی نماند ، •
شکل 4-3
فرض كنيد كه نخست يالی مثلٌ ، e=abمتعلق به مداری از گراف ،را حذف كنيم در اين صورت •
گراف باقيمانده باز همبند است .زيرا ،به جای رفتن از aبه bدر طول eمی توانيم از قسمت باقيمانده
ی مدار استفاده كنيم اگر پس از حذف eباز هم مداری موجود باشد به همين ترتيب يالی ديگر را
حذف می كنيم .با تكرار اين عمل بالخره بايستی به گراف همبند بدون مداری ؛درختی مانند ،T
دهيم با تعداد رأسهای گراف اوليه Gبرابر است .بنا به قضيه -1n ، 1 .3يال در Tوجود دارد .بنابراين ،اگر
تعداد يالهای اوليه ی Gبرابر با mباشد ،دقيقاٌ تعداد r = m-n+1يال را حذف كرده ايم .اين عدد رتبه مداری
گرفته Gناميده می شود .اين عدد برابر با تفاضل تعداد يالها و تعداد رأسهای Gبه علوه 1است .
ثابت كرده ايم كه برای تبديل گراف به يك درخت بايستی حداقل γيال آن را حذف كرد .از آنجا كه ( بنا به •
قضيه )2 .3تعداد يالهای يك جنگل با nرأس از تعداد يالهای يك درخت با nرأس كمتر است ،برای تبديل Gبه
جنگلی متشكل از چند درخت ،بايستی بيش از γيال Gرا حذف كرد.
اكنون به عنوان مثال گراف شكل 1 .1را به درختی تبديل می كنيم .در اين گراف نخست يال edرا كه به •
مدار efdتعلق دارد ،حذف می كنيم .سپس يال adرا كه متعلق به مدار dfaاست حذف می كنيم
.بالخرهac،و beرا حذف می كنيم .به اين ترتيب درخت شكل 5 .3به دست می آيد .توجه كنيد كه =9-6+1=4
شکل 5-3
-3 - 3مسأله ی ارتباط دهی
اكنون به مسأله ای درباره ی ارتباطات كه دارای كاربردها عملی است می پردازيم اين مسأله را نخست به •
صورت پرسشی مربوط به جاده سازی مطرح می كنيم .فرض كنيد می خواهيم تعدادی شهر به نامهای
...،a،b،cرا به شبكه ای از راهها يا خطهای آهن به هم متصل كنيم .به علوه فرض كنيد به ازای هر دو
(ab ( cنمايش می دهيم نيز بدانيم .مسأله اين شهرaو bهزينه ساختن خطی ارتباطی ميان آنها را كه با نماد
شرح داد .در حالت خاصی كه فقط سه شهر a ، bو cمطرح باشند كافی است مسأله ساخت سه خط ارتباطی
شکل 6-3
اگر bcپر هزينه تريت قطعه باشد می توان از آن صرف نظر كرد و به ساختن خط ارتباطی bacاقدام كرد •
.اكنون به حالت كلی می پردازيم .گراف ارزانترين شبكه ی ارتباطی بايستی درخت باشد .زيرا در غير اين
صورت می توان يالی را از مداری حذف كرد بی آنكه ارتباط ميان شهرها قطع شود .بنابراين اگر nشهر داشته
باشيم تعداد خطهای ارتباطی بايستی -1nباشد .ثابت خواهيم كرد كه به كمك قاعده ی اقتصادی ساده ذيل می
توان شبكه ای با كمترين هزينه ساخت :در مرحله نخست دوشهری را كه خط ارتباطی ميان آنها كم هزينه ترين
خط است به هم وصل می كنيم ؛اين خط را 1eمی ناميم .در هر مرحله بعد از آن كم هزينه ترين خط ارتباطی
eiای را انتخاب می كنيم كه با افزودن آن به يالهايی كه قبلٌ انتخاب شده اند درخت توليد شود .
اگر چنين يالی بيش از يكی باشد هر كدام را اختيار كنيم فرقی نخواهد كرد درخت Tای كه به اين ترتيب ساخته •
می شو درخت اقتصادی ناميده می شود .هزينه ساخت اين درخت برابر است با مجموع هزينه های ساخت
يالهای آن .بابراين ،اگر هزينه ساخت Tرا با نماد )C)Tنمايش دهيم ،داريم :
نكته اصلی هنوز باقی مانده است :اثبات اينكه هزينه هيچ درخت ارتباطی ديگر sی نمی تواند كمتر از هزينه •
يك درخت اقتصادی باشد .فرض كنيد sدرختی ارتباطی با كمترين هزينه و Tدرختی اقتصادی باشد .فرض
كنيد يالهای ..، e1،e2متعلق به درخت اقتصادی به ترتيبی كه هنگام ساختن افزوده شده اند ،شماره گذاری
فرض كنيد e1=abنخسين يال Tاست كه در Sنيست و فرض كنيد Pabمسير وصل كننده راسهای aوbدرs
باشد (شكل 7.3راببينيد ) .اگر يال eiبه sافزوده شود گراف s+eiدارای مدارای مانند c=ei+Pabخواهد بود
شکل 7-3
حداقل يكی ازيالهای ،Cمثلٌ َ ، i َeنبايد متعلق به Tباشد .اين يال را حذف می كنيم و به درخت می رسيم •
S+ ei - e ´i كه راسهايش با راسهای Sيكی است و هزينه ساخت آن برابر است با =َ S
موجب ايجاد مداری نمی شد .چون ولی eiكمترهزينه ترين يالی بود كه افزودن آن به e e ، ...،ei-1
1 2 •
(c)ei( = c )eَ i افزودن e1iنيز به اين يالها موجب پيدايش مداری نمی شود نتيجه می گيريم كه
َ
يعنی S ´،نيز دارای كمترين هزينه است .به اين ترتيب درخت ´ Sديگری با كمترين هزينه پيدا كرده ايم كه •
يالهای مشترك آن بادرخت اقتصادی Tهمان يالهای مشترك Sبا Tبه اضافه ای يك يال ديگر ،يعنی eiاست
.با تكرار اين عمل به دفعات لم بالخره به درختی ارتباطی با كمترين هزينه می رسيم كه بر Tمنطبق است .
پس Tو همه ی درختهای اقتصادی ديگر دارای کمترين هزينه اند اين روش ساخت درخت اقتصادی درعمل ،
حتی درموردی كه تعداد شهرها زياد است بسيار كارآمد است ،به ويژه ،برای عمليات كامپيوتری بسيار
در بخش 5 .2مسأله فروشنده ی سيار را ،كه حاكی از تمايل فروشنده سياری به سفر به تعدادی شهر و •
بازگشت به شهر خود با حداقل هزينه ممكن باشد را در نظر می گيريم .چون تعداد راههای دوری وصل كننده
ی شهرها معمولٌ برای به كار بردن روش آزمون وخطا بسيار زياد است ،روشی اصولی برای حل اين مساله
لزم است .عجيب است كه قاعده ی اقتصادی بخش پيش را می توان برای تعيين كران پايينی برای جواب مساله
b ،d cو eباشد .اگر راس aرا حذف كنيم ،مسيری گذرنده ازرأسهای b - e, d - cبدست می آوريم.
چنين مسير درختی با رأسهای مذبور است ،وكل هزينه سفر فروشنده از افزودن هزينه ی يالهای اين درخت
به هزينه آن دويال متصل aبدست می آيد.نتيجه می شود كه اگر هزينه ی يك درخت اقتصادی با راسهای e ,
d – c- bرابه هزينه ی آن دويال متصل به aكه در ميان يالهای متصل به aكمترين هزينه را دارند ،بيافزاييم
،مجموع از جواب مساله فروشنده سيار تجاوز نخواهد كرد به گفته ديگر ،با افزودن هزينه يالهای درخت
اقتصادی بارأسهای b ،c ،dو eبه هزينه های كم هزينه ترين دو يال متصل به می توانيم كران پايينی برای
كنيم ،گراف زير (شكل )11 .3را با رأسهای b ،c ،dو eبه دست می آوريم .
شکل 10-3
درخت اقتصادی با اين راسها درخت متشكل از يالهای c b ،d bو e dبا هزينه كل 16است .هزينه های كم •
هزينه ترين دو يال متصل به a2و4است (متناظر با يالهای b aو.)d aبنابراين ،يك كران پايين جواب مساله ی
فروشنده سيار 16+2+4 =22است .با حذف راس cمی توانيم كران پايين بهتری به دست آوريم .در اين
حالت راسهای گراف باقيمانده عبارت اند از (شكل ) 12. 3و دو درخت اقتصادی با هزينه كلی برابر 11وجود
دارد – يعنی درخت متشكل از يالهای ad , abو درخت متشكل از يالهای . de , bdهزينه های كم هزينه
ترين دو يال متصل به 7و 8هستند ( متناظر با يالهای ca , cbيا . ) ceدر اين صورت يك كران پائين جواب
مساله فروشنده سيار 11+ 7+ 8 =26است كه از كران حاصل از حذف راس قطعا بهتر است .
شکل 11-3
از اين نتيجه ها معلوم می شود كه جواب مساله فروشنده سيار حداقل 26است .در واقع ،با كمی آزمايش •
متقاعد خواهيد شد كه جواب حاصل از حذف cدر اين حالت همان جواب مساله است a d e c b aكم هزينه
ترين راهی است كه از راسهای a، b، c،dو eمی گذرد و هزينه كلی آن 2+ 7+ 8+ 5+ 4 =26است .
شکل 12-3
-5 -3بست زنی شبكه ها
اكنون با استفاده از ويژگيها ی در ختها به حل مسأله ای در مهندسی سازه می پردازيم .استحكام بسياری از •
بناها به وسيله شبكه های فولدی مستعطيلی شكل تقويت می شود ،و لزم است كه اين شبكه ها تحت بارهای
سنگين تغيير شكل ندهند .به اين منظور ،كه در شكل 13 .3نشان داده شده است ،بستهايی در قطر مستعطيل
ها قرار می دهيم تا از تغيير شكل شبكه در صفحه جلوگيری شود (.جهت بست های قطری اهميتی ندارد ) .آيا
حداقل تعداد بست های لزم برای استواری شبكه طی مذكور 3است ؟مثالهای ديگری در شكل 14 .3ديده می
شوند .شبكه ی ( الف ) گر چه استوار است ولی بست های به كاررفته در آن بيش از حد لزوم است زيرا حذف
تعدادی از بست های قطری تأثيری در استواری شبكه نمی گذارد .شبكه (ب) استوار نيست .
زيرا می توان آن را ،به صورت نشان داده شده ،تغيير شكل داد .ولی ،به نظر شما درباره شبكه ی (پ) •
چيست ؟آيا استوار است اگر چنين است ،آيا می توان يكی از بسته های قطبی را حذف كرد بدون اينكه لطمه ای
شکل 13-3
شکل 14-3
استواری شبكه ی بست زده شده را می توان با رسم گرافی كه رأسهايش متناظر با سطرها و ستونهای شبكه ،و •
يالهايش متناظر با بست های قطری باشند ،تعيين كرد؛ در اين گراف ،دو رأس به وسيله يك يال وقتی به هم
وصل می شوند كه يكی از آنها رأس سطری و ديگری رأس ستونی باشد ،و در سطر و ستون متناظر با آنها
بستی قطری موجود باشد .به عنوان مثال ،گرافهای متناظر با شبكه های شكل 14 .3در شكل 15 .3نشان داده
، 2 ،و سه رأس ستونی c ،1 c c 3 ، 2 شده اند ؛ در هر يك از اينها سه رأس سطری r ، 1 r r 3
حاوی يك بست قطری است ،يالی ميان c ،1 r 1وجود دارد . وجود دارند ،و چون مربع c ،1 r 1
توجه كنيد كه گراف متناظر با شبكه ی استوار (الف ) گرافی همبند است ،در صورتی كه گراف متناظر با شبكه •
نااستوار ( )9همبند نيست .دليل اين امر اين است كه هر بست قطری موجب می شودسطر و ستون متناظر در
،1 r rبه ، 2 وضعيت متعامد قرار بگيرند .بنابراين ،در گراف متناظر با شبكه ی (الف ) ،يالهايی كه از
،وصل شده اند نمايشگر عمود بودن سطرهای 1و 2به هر سه ستون هستند ،و به همين ترتيب 2 c ، 1c c 3
سطر سه نيز به هر دو ستون 1و 3عمود است .در نتيجه هر سطر به هر ستون عمود است ،و بنابراين ،شبكه
به ديگر رأس ها متصل نيستند ، 3 cr , 3 نمی تواند كج بشود .ولی ،در گراف شبكه (ب) ،رأسهای
بنابراين سطر 3و ستون 3لزوماٌ نسبت به ديگر سطرها و ستونها متعامد باقی نمی مانند ،و شبكه می تواند كج
بشود .
اين مثالها نمونه هايی از قاعده كلی زير هستند كه نشان می دهد شبكه (پ) نيز ،به دليل همبند بودن گراف •
شکل 15-3
r 1 c 2 r2 همچنين ،توجه كنيد كه ،گراف شبكه ( الف ) دارای مدارهای متعددی ،مثلٌ c 1 •
است .اگر هر يك از يالهای اين مدار را حذف كنيم گراف همبند می ماند ،و بنابراين شبكه استوار می 1 r
ماند .می توان فرايند حذف يالها از مدارهای گراف را آنقدر ادامه دا د تا مداری باقی نماند – به عنوان مثال ،
اگر يالهای r3 c1, r2 c2 , r1 c1را متوالياٌ حذف كنيم ،گراف همبند می ماند ،و بنابراين شبكه استوار می ماند
گراف باقيمانده درختی است که از همه راسها می گذرد و درخت فراگير ناميده می شود (به شكل 16 .3نگاه
كنيد ) .حذف هر يال ديگر موجب ناهمبند شدن درخت ،و بنابراين نا استواری شبكه خواهد شد .
بنابراين ،به قاعده زيرمی رسيم ،كه نشان می دهد تعداد بست های شبكه های شكل ( 14 .3پ) و سمت راست •
شكل 13 .3حداقل تعداد لزم برای استواری آنهاست – يعنی ،حذف هر بست قطری ديگری موجب نااستواری
شکل 16-3
-6 -3خیابانها و چهارراهها
تغيير نام خيابانها و چهاراهها عمومی يكی از سرگرميهای مطلوب انجمنهای شهری در سراسر جهان است •
.فرض كنيد مسئوولين شهری بخواهند نسبت به نامگذار خيابانهای خود بسيار اصولی باشند .فرض كنيد
بخواهند هر خيابان به درازای يك بلوك و همنام با يكی از چهارراههای دو انتهای خود باشد ؛پس به عنوان مثال
طبيعتاٌ ،می خواهيم مسأله خود را به زبان گرافها در حالتی كلی عنوان كنيم .گراف همبندی داده شده است .تحت
چه شرايطهايی می توان به طور منحصر به فردی هر يال را با يكی از دو رأس انتهايی آن متناظر كرد ؟
درابتدا خاطر نشان می كنيم كه اگر گرافمان درخت باشد ،اين امر ممكن است .برای اين منظور به طريق ذيل •
عمل می كنيم :پس از اينكه ريشه ای مانند .aرا دردرختی مانند درخت شكل 1 .3به دلخواه كرديم يا a0a1را
متناظر با رأس a1می گيريم ،به همين ترتيب a0 a2را متناظر با a2و a0 a3را متناظر با a3سپس a11 a1
قرار ميدهيم و الی آخر به طور کلی ،هر يال را با انتهايی از آن که از a0دور تر است ،متناظر ميگيريم .
اکنون فرض کنيد که گراف دارای مداری ،مثل ، Cباشد ( شکل ) 18.3هر يال Cبايستی متناظر با يکی از •
دو راس انتهايی خود باشد ،يعنی متناظر با راسی از . Cاگر به عنوان مثال يال a2 a1متناظر با a2
باشد ،آنگاه يال a3 a2بايستی متناظر با a3باشد ،و الی آخر .
بنا براين ،هيچ يال نامتعلق به Cنميتواند با راسی از Cمتناظر باشد .در نتيجه يالی مانند b1 a1که در a1 •
مدار Cرا قطع می کند ،بايستی با b1متناظر باشد و يالی مانند b2 b1با b2و الی آخر .ولی چنين راهی
مانند a1 b1 b2 b3 . .نمی تواند به Cبرگردد .زيرا ،راسهای Cپيشتر با يالهای آن متناظر گشته اند ؛ به
همين دليل ،راه مزبور خود را نيز نمی تواند قطع کند .
چنانکه ملحظه ميکنيم ،قسمتی از گراف که به اين ترتيب با عزيمت از a1و حرکت در طول يالهايی مانند •
b1 a1که با Cدر a1مشترکند ،پيموده می شود ،بايستی درختی مانند T1با ريشه a1باشد ،و اين امر
می توان هر يال را با در مورد هر راس ديگر a1از Cنيز صادق است .ولی ديديم که در درختی مانند T1
هر يال يک گراف همبند را می توان به طور منحصر به فردی با يکی از دو راس آن يال متناظر کرد اگر و •
تنها اگر گراف نامبرده يک درخت باشد يا متشکل از مدار منحصر به فردی همراه با درختهايی منشعب از
(شکل )18-3
شکل 19-3 •
بنا به قضيه 1.3تعداد راسهای يک درخت يکی بيش از تعداد يالهای آن است .تعداد يالهای يک مدار يا مداری •
که درختهايی از راسهای آن منشعب شده اند با تعداد راسهای آن مساوی است .بنابراين ،در اين موارد
کوچکی باشند که فاقد بلوکهای شهری واقعی اند ،يا فقط بلوک مرکزی دارند که خيابانهايی از حومه به آن
کشيده شده است پس اندکی تامل در باره اين موضوع ،عضوهای انجمن شهر سرافرازانه متوجه اين واقعيت
می شوند که شهر آنها بزرگتر از آن است که بتوان اين روش را در آن به کار گرفت .بنابراين قرار می گذارند
که به جای آن از قاعده زير استفاده کنند :خيابانها و چهار راهها طوری نامگذاری شوند که در هر چهار راهی
يکی از خيابانها به نام همان چهار راه باشد ؛ يعنی ،به عنوان مثال ،بايستی يکی از خيابانهای منتهی به چهار
کار در مواردی عملی نيست ؛ به عنوان مثال ،به طوری که در قضيه 1.3ديديم ،تعداد راسهای هر درخت از
به عنوان مثال ،فرض کنيد که متقاضيان متشکل باشند از دو نجار و فردی که از عهده هر دو کار نجاری و
لوله کشی بر می آيد ،و فرض کنيد که چهار شغل بی متصدی داشته باشيم ،يکی در نجاری و سه تای ديگر در
لوله کشی .در اين صورت ،گر چه تعداد شغلها بيش از تعداد متقاضيان است و سه متقاضی ما مجموعًا از
عهده هر دو کار مزبور بر می آيند ،واضح است که يکی از نجارها بی کار خواهد ماند .فرض کنيد که n
متقاضی موجود است .در اين صورت ،برای اينکه بتوانيم اين مساله تخصيص را حل کنيم ،بايستی شرط زير
باشد که عضوهای آن گروه مجموعاً ،تخصصهای لزم برای آنها را داشته باشند .
به عنوان مثال ،اگر يکی از متقاضيان نجار و ديگری نجاری باشد که لوله کشی هم ميداند ،و اگرفقط دوشغل •
لوله کشی موجود باشد ،آنگاه گرچه اين شرط به ازای = 2k
برقرار است ،به ازای k = 1برقرار نيست ،و نمی توان متقاضيان را به کار گماشت . •
برای اختصار ،شرط فوق را شرط تنوع می ناميم .ثابت ميکنيم که اين شرط واقعاٌ کافی است ؛ يعنی ،ثابت •
ميکنيم :
فصل ()4
قضیه .4-1.اگر شرط تنوع برقرار باشد ،می توان به هر متقاضی شغلی مناسب اختصاص داد . •
اثبات اين حکم آسان نيست .به ازای n = 1بديهی است :اگر فردی برای کاری مناسب باشد ،می توان او را •
به آن کار گمارد .به ازای n = 2شرط تنوع وجود حد اقل دو شغل را که در تخصص دو متقاضی باشد ،
تضمين ميکند ؛ به علوه مشکل نجار – لوله کش سابق الذکر نيز نمی تواند رخ دهد ؛ يعنی ،هر متقاضی
برای حداقل يکی از شغلها مناسب است .پس در اين حالت نيز می توان متقاضيان را به کار گمارد .
اين ملحظه ها نشان می دهند که قضيه به ازای n = 1و n = 2برقرار است . •
طبيعی است که به اثباط قضيه در حالت کلی با استفاده از اصل استقراری رياضی اقدام کنيم :فرض می کنيم •
که حکم به ازای تعداد – 1nمتقاضی و هر تعداد کمتر از آن برقرار باشد و از آن جا درستی حکم را به ازای
اگر شرط تنوع برقرار باشد ،ممکن است اين برقراری همراه با اضافه جا باشد ،يا دقيقاٌ بدون اضافه جا باشد . •
يعنی ،ممکن است هر گروه دلخواه متشکل از kمتقاضی (n . . . . . 2 – 1و ) k = 1در بيش از kشغل از
شغلهای موجود متخصص باشد ( که اين حالت را (( با اضافه جا )) می گوييم ) ،يا ممکن است که به ازای
k0ای ( ، ) n . . . . 10 = k = 1گروهی از k0متقاضی که فقط در k0شغل متخصص است ،وجود داشته
بگماريم .
اگر شرط تنوع همراه با اضافه جا باشد ،يکی از متقاضيان را به دلخواه انتخاب کنيد و او را به يکی از شغلهای
مناسب او بگماريد از ميان – 1nمتقاضی باقيمانده ،امکان ندارد که هيچ گروه kعضوی ( به ازای هر ) k
در کمتر از kشغل متخصص باشد ،زيرا از ميان شغلهای اوليه حد اقل + 1kشغل مناسب اين متقاضيان
موجود بوده ،و با تعيين متصدی يک شغل ،حد اکثر يکی از فرصتهای شغلی آنها از ميان رفته است .بنابراين
،بنا به فرض استقرار ،اين – 1nمتقاضی را ميتوان به کارهايی مناسب خود گماشت .
فصل ()4
قضیه .4-1.اگر شرط تنوع برقرار باشد ،می توان به هر متقاضی شغلی مناسب اختصاص داد . •
اثبات اين حکم آسان نيست .به ازای n = 1بديهی است :اگر فردی برای کاری مناسب باشد ،می توان او را •
به آن کار گمارد .به ازای n = 2شرط تنوع وجود حد اقل دو شغل را که در تخصص دو متقاضی باشد ،
تضمين ميکند ؛ به علوه مشکل نجار – لوله کش سابق الذکر نيز نمی تواند رخ دهد ؛ يعنی ،هر متقاضی
برای حداقل يکی از شغلها مناسب است .پس در اين حالت نيز می توان متقاضيان را به کار گمارد .
اين ملحظه ها نشان می دهند که قضيه به ازای n = 1و n = 2برقرار است . •
طبيعی است که به اثباط قضيه در حالت کلی با استفاده از اصل استقراری رياضی اقدام کنيم :فرض می کنيم •
که حکم به ازای تعداد – 1nمتقاضی و هر تعداد کمتر از آن برقرار باشد و از آن جا درستی حکم را به ازای
متقاضی و هر تعداد کمتر از آن برقرار باشد و از آن جا درستی حکم را به ازای nمتقاضی نتيجه می گيريم .
اگر شرط تنوع برقرار باشد ،ممکن است اين برقراری همراه با اضافه جا باشد ،يا دقيقاٌ بدون اضافه جا باشد . •
يعنی ،ممکن است هر گروه دلخواه متشکل از kمتقاضی (n . . . . . 2 – 1و ) k = 1در بيش از kشغل از
شغلهای موجود متخصص باشد ( که اين حالت را (( با اضافه جا )) می گوييم ) ،يا ممکن است که به ازایk 0
ای ( ، ) n . . . . 1= 0 k = 1گروهی از k 0متقاضی که فقط در k 0شغل متخصص است ،وجود داشته
بگماريم .
اگر شرط تنوع همراه با اضافه جا باشد ،يکی از متقاضيان را به دلخواه انتخاب کنيد و او را به يکی از شغلهای
مناسب او بگماريد از ميان – 1nمتقاضی باقيمانده ،امکان ندارد که هيچ گروه kعضوی ( به ازای هر ) k
در کمتر از kشغل متخصص باشد ،زيرا از ميان شغلهای اوليه حد اقل + 1kشغل مناسب اين متقاضيان
موجود بوده ،و با تعيين متصدی يک شغل ،حد اکثر يکی از فرصتهای شغلی آنها از ميان رفته است .بنابراين
،بنا به فرض استقرار ،اين – 1nمتقاضی را ميتوان به کارهايی مناسب خود گماشت .
اگر شرط تنوع دقيقاٌ بدون اضافه جا باشد ،يک مجموعه a 0متشکل از k 0متقاضی ( ) n >kرا در •
نظر بگيريد که فقط در k 0شغل تخصص دارند .به واسطه شرط تنوع ،هيچ گروه kعضوی ( a k . . . .2
) .1 =kاز اين ميان متقاضيان نمی توانند در کمتر از kشغل متخصص باشند؛ بنا بر فرض استقرار نتيجه می
حال کافيست k 0 –nمتقاضی را که هنوز بيکار مانده اند ،در نظر بگيريم .بايستی ثابت کنيم که شرط تنوع •
هنوز در مورد آنها و در مورد شغلهای بی متصدی برقرار است ؛ يعنی ؛ به ازای هر گروه kعضوی bاز
اين متقاضيان (k0 –n . . . . 2و ) k = 1هنوز kشغل بی متصدی مناسب وجود دارد .برای اثبات اين امر ،
فرض کنيد که عضوهای گروه bفقط برای 'kشغل که ، K >'kمناسب باشند .
در اين صورت ،لزم می آيد که عضوهای مجموعه B +Aمتشکل از k +0 kمتقاضی مجموعه های a 0و b •
،از همان آغاز فقط در k' +kشغل متخصص بوده باشند که با فرض برقراری شرط تنوع سازگارنيست .
نتيجه می گيريم که شرط تنوع درمورد k0 –nمتقاضی باقيمانده نيز برقرار است ،و بنابراين ،بنا به فرض
استقرار ،می توان آنها را به کارهايی مناسب خود گماشت ؛ به اين ترتيب اثبات حکم قضيه کامل می شود .
شکل 2-4
سه راس سمت چپ سطر پائين نمايشگر گروه a 0متشکل از k 0 = 3متقاضی ،به ترتيب متخصص در لوله •
کشی ( ، ) qنجاری و لوله کشی ( ، ) cqو نجاری ( ) cاست ،و يالها به موضعهايی ( راسهای واقع در سطر
بال ) که مبين شغلهای تحت تصدی اين متقاضيان است ،کشيده شده اند .سه راس باقيمانده نمايشگر k 0 = 3
–nمتخصص ،به ترتيب در بنايی ( ، ) bو تعميرات ( ) tاست .ملحظه می کنيم که شرط تنوع در مورد
يک گروه Bی k = 2عضوی از اين متقاضيان ،يعنی بنا و لوله کش ،صادق نيست ؛ هيچ يک از شغلهای
باقيمانده لوله کشی نيست .وفقط يک شغل بنايی وجود دارد بنابراين ،واضح است که شرط تنوع نمی تواند در
مورد مجموعه پنج نفره B + 0 Aنيز صادق باشد .زيرا ،فقط چهار شغل مناسب آنها موجود است .
• -2 – 4صورتهای دیگر مسئله جور سازی
زمانی که يک گراف دو بخشی را معرفی کرديم ( به عنوان مثال به شکل 1 . 4نگاه کنيد ) مجموعه Aاز •
راسها را به عنوان مجموعه متقاضيان و مجموعه ديگر ، P ،را به عنوان مجموعه شغلهای موجود در نظر
گرفتيم .اکنون فرض کنيد که بتوان هر متقاضی را به کاری مناسب گماشت .به زبان گرافها ،اين فرض به
اين معنی است که می توان يالی متصل به هر راس متعلق به Aپيدا کرد به طوری که راسهای ديگر اين يالها
در Pبوده و متمايز باشند .بنا براين ،می گوييم که يک جور سازی گرافی از راسهای Aبه راسهای Pبر
يعنی ،هر Kراس Aبه وسيله يالهايی به حداقل Kراس Pمتصل باشند .اگر راسهای متعلق به Aو Pبه
يک تعداد باشند ،يک چنان جور سازی تناظری يک به يک ميان Aو Pاست به طوری که هر دو راس
متناظر در اين جور سازی به وسيله يالی از گراف به هم متصل اند ( شکل. ) 4 . 4
-3 – 4مسابقه های دوره ای
مساله تنظيم جدول مسابقه ها در تمام انواع مسابقه ها مطرح است .اگر مسابقه ها حذفی باشند ،حل مساله آسان •
است:درپايان هر دور بازندگان حذف می شوند و برندگان دو به دو مقابل يکديگر قرار می گيرند .البته اگر در
دوری تعداد شرکت کنندگان باقيمانده فرد باشد ،می توان به يکی از آنها استراحت داد .
مساله در مورد مسابقه های دوره ای ،که در آن هر شرکت کننده ای بايد با همه شرکت کنندگان ديگر مسابقه •
دهد ،چنانکه در مسابقه های دوره ای شطرنج رايج است .تا اندازه ای پيچيده تر است .در چنين مواردی
طبيعی است که بخواهيم از پيش ،جدولی را که مبين زوجهای رقيب در هر دور باشد ،تنظيم کنيم .
در اين مورد نيز بيان مساله به زبان گرافها مفيد است .فرض می کنيم که nشرکت کننده وجود دارد که هر •
يک از آنها – 1nمسابقه با ديگر شرکت کنندگان برگزار خواهد نمود .چون گذشته ،هر مسابقه به صورت
يالی مثلٌ ، abکه دو شرکت کننده يا دو راس aو bرا به هموصل می کند ،نشان داده می شود به اين ترتيب ،
در شکل 4 . 6وضعيت به ازای n = 6نشان داده شده است . •
شکل 6-4
در هر دور مسابقه های دوره ای ،نيمی از شرکت کنندگان با نيم ديگر ،دو به دو ،مسابقه می دهند ،برای •
اينکه اين امر عملی باشد ،فعل فرض می کنيم که nزوج باشد .در گراف مربوطه اين امر معادل با گزينش n
يال غير محاور (غير متصل ) است ،به اين ترتيب هر يک از nراس فقط بريکی از اين يالها واقع است .
يال اختيار کرد ،و اين فرايند را بايستی تا زمانی در دور بعدی بايستی مجموعه کامل متفاوتی متشکل از n
که همه مسابقه ها انجام شده باشند تکرار نمود .در شکل 6 . 4يالها به طريق زير علمتگذاری شده اند :
آنهايی که با عدد 1مشخص شده اند مبين مسابقه های دور اول هستند ،يالهايی که با عدد 2مشخص شده اند
کننده است مگر اينکه از روشی اصولی برای انجام دادن آن استفاده شود .بسياری از کتابهای راهنمای
مربوط به نحوه اجرای مسابقه ها حاوی تعداد زيادی جدول اند ،جدولهايی از مسابقه های ميان n
شرکت کننده به ازای nهای مختلف . 6 = n ، 8، 10 ،12 . . .برای تنظيم جدول کافی است تعداد
شرکت کندگان ،يعنی nرا همچون فوق زوج فرض نمود تا بتوان زوجهايی از همه شرکت کنندگان تشکيل
داد اگر تعداد شرکت کنندگان فرد باشد می توان به اين جمع شرکت کنندهای موهومی ،مثلً ƒافزود و
سپس قيد کرد که در هر روز شرکت کننده ای که با ƒدر يک زوج قرار دارد استراحت خواهد داشت .
اجازه دهيد روش کلی سادهای را برای تنظيم جدول چنين مسابقه ای ،به ازای nزوج ارائه کنيم .شرکت •
کنندگان را با شماره های n ، . . . ، 2 ، 1شماره گذاری می کنيم و اين رقمها را به همين ترتيب در سطر اول
جدول مربع شکلی می نويسيم .سطر بعدی جدول را طوری تنظيم می کنيم که نشان دهنده رقيبهای شرکت
کنندگان شماره گذاری شده در سطر اول در دوره نخست مسابقه ها باشد .به همين ترتيب ،در سطر زير آن
رقيبهای شرکت کننده گان n ، . . . ، 2 ، 1در دوره دوم را می نويسيم و الی آخر ،تا وقتی که همه شرکت
کنندگان با يکديگر مسابقه داده باشند .به وضوح اين جدول بايستی طوری تنظيم شده باشد که طبق آن ،هر
-3 0 0 4 3n 2-n 1-n n 21 2 •
-1 0 0 6 5n n 2 31 4 3 •
0 8 7n 2 3 41 5 6 4 •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
-2 0 0 0 0 3 2n 1-n n 1+n •
-1 0 0 0 5 4n n 2 3 2+n •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
-2 0 0 0 0 0 2 1n 1-n n •
يکی از راههای نيل به اين منظور در جدول 7.4ارائه شده است .برای شناسايی رقيب شرکت کتتدۀ شمارۀ j •
در دوره کافی است در اين جدول به تقاطع ستون jام با سطر k + 1ام نگاه کنيم .
به طوری که پيشتر ملحظه شد ،سطر اول حاوی شرکت کنندگان از 1تا nاست اين عددها را در ستون اول •
نيز درج می کنيم ( شکل 4.7را ملخظه کنيد ) .اکنون عددهايی از 2تا nرا به طوری دوری و نزولی در
سطر زير سطر اول با عددهای زوج -1nخانه باقيماندۀ هر سطر وارد می کنيم .به اين ترتيب n ،
-1 0 0 0 6 5n n 2 3 4 •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
-2 0 0 0 0 0 3 2n 1- n n •
سطر بعدی با عددهای فرد -1 n ، . . . ، 5 ، 3شروع می شوند و عبارت اند از : -1 n •
-1 0 0 0 0 5 4n n 2 3 •
-1 0 0 7 6n n 2 3 4 5 •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
0 0 0 0 0 0 0 0 0 0 •
2 0 0 0 0 0 0 2- n 1-nn
توجه کنيد که نتوانسته ايم عدد 1را در اين جدول وارد کنيم ،از سوی ديگر ،چون هيچ شرکت کنندهای با •
خودش مسابقه نمی دهد ،عدد واقع در رأس هيچ ستونی نبايستی در داخل آن ستون تکرار شود .برای رفع اين
دو مشکل کافی است ،مطابق شکل ، 7.4عدد 1را جايگزين همۀ عددهای واقع بر قطر اصلی کنيم اکنون هر
شرکت کنندهای با نگاه به ستون تحت شمارۀ خود می تواند نام رقيب خود را در دوره های مختلف ملحظه کند
-به عنوان مثال ،شرکت کننده شماره 4با -1 nدر دور اول ،با 2در دور دوم ،با 1در دور سوم ،با 6
در دور چهارم ،و نهايتاً با - 3 nدر دور ( ) n -1مسابقه می دهد .
در سالهای اخير روشهای تنظيم جدولهای مسابقه های دوری دائماً در حال پيشرفت بوده اند ،و کاربرد روز •
افزونی در مسأ له هايی کاملً متفاوت با مسأ له برنامه ريزی مسابقه ها که در بال بحث شد داشته اند .
فصل ()5
تسطیح و دوگانگی
در اين فصل نظريه گراف با ديد توپولوژيکی مطالعه می شود که در آن اصطلحات توپولوژيکی يکی از •
قبيل تسطيح ،گونا و غيره بررسی می شوند .در بخش 3-2ثابت شد که می توان هر گرافی را در فضای
سه بعدی نشاند (يعنی آن را می توان بدون تقاطع رسم کرد ) .در اينجا امکان نشاندن يک گراف در صفحه
و يا سطوح ديگر بررسی می شود .در بخش 1-5وجود گرافهای غير مسطح را ثابت و مشخصه مشهور
کوراتوسکی برای گرافهای مسطح را بيان می کنيم در بخش 2-5فرمول اويلر مربوط به تعداد رئوس و
يالها و وجوه يک گراف مسطح اثبات می شود ،و در بخش 3-5اين مطالب به گرافهايی که در سطوح •
گراف مسطح شده گرافی است که در صفحه چنان رسم شده باشد که هيچ دو يال آن (و يا خمهای معرف •
آنها) يکديگر را جز در رئوسی که از آنها می گذرند قطع نکنند .گراف مسطح گرافی است که با يک
مثل گرافهای شکل 1-5مسطح اند ،ولی فقط دومی و سومی مسطح شده هستند .
شکل 1-5
سوالی که از اين مثال پيش می آيد اين است که آيا هميشه می توان يک گراف مسطح را در صفحه چنان •
رسم کرد که يالهای آن خطوط راست باشند .با وجود اينکه پاسخ اين سوال برای گرافهايی که يالهای
چندگانه و يا طوقه دارند منفی است ،همچنانکه واگنر در سال 1936ثابت کرد برای گرافهای ساده مثبت
است .خواننده علقمند برای توضيح بيشتر می تواند به چارترند و لسنيک ( )10مراجعه کند .
خم جردن ،به صورتی که در بخش 3-2آمد بستگی دارد .برهان دوم که در فصل بعد خواهد آمد نتيجه ای
برهان :فرض کنيد k5مسطح باشد ،چون ، k5مداری به طول 5دارد(مثل) v←z←y←x←w←v •
بدون آنکه از کليت قضيه کاسته شود ،اين مدار در هر نشاندن در صفحه به صورت يک پنج ضلعی منتظم
ظاهر می شود مانند شکل 2-5بنابر قضيه خم ژوردان ،يال zwيا بايد تماماً درون اين پنج ضلعی و يا در
است) .حالتی را که zwدر داخل پنج ضلعی است در نظر می گيريم – .حالت ديگر نيز به همين طريق
است و به خواننده واگذار می شود ،چون يالهای vxو ، vyيال zwرا نمی برند هر دو بايد در بيرون پنج
ضلعی قرار گيرند .شکل . 3-5اما يال xzنمی تواند يال vyرا ببرد ،بنابراين داخل پنج ضلعی قرار می
گيرد .بهمين نحو يال wyنيز بايد در داخل پنج ضلعی باشد .چون در اين صورت يالهای wyو xz
قضيه خم ژوردان) ثابت می کنيم که دو تا از يالهای ux، vyو wzبايد در داخل يا خارج شش
شکل 4-5
روشن است که هر زير گراف يک گراف مسطح خود مسطح است و هر گرافی که شامل يک زير گراف •
غير مسطح باشد ،غير مسطح است .بنايراين هر گرافی که شامل زير گرافهای k5يا k3,3است ،مسطح
نيست .گرافهای k5و k3,3تنها گرافهايی هستند که هر گراف غير مسطح شامل يکی از آنهاست .برای بيان
دقيقتر اين حکم ،مفهوم «گرافهای همسانريخت» مورد نياز است .دو گراف همسانریخت ( یا نسبت به
رئوس درجه 2یکسان) هستند اگر آن دو گراف را بتوان از افزودن رئوس جديد درجه 2به دست آورد .
مثل ،گرافهای شکل 5-5همسانريخت هستند ،هر دو گراف مداری نيز چنين اند .توجه کنيد که
ارتباطی به مسطح بودن گراف ندارد .با وجود اين به کمک آن ،نتيجه مهم زير را که موسوم به قضيه
کوراتوسکی است و شرط لزم و کافی برای مسطح بودن يک گراف را ارائه می کند ،می آوريم .
قضیه (-1-5ب) (کوراتوسکی )1930يک گراف مسطح است اگر و فقط اگر شامل زير گرافی •
همسانريخت با K5يا K3,3نباشد .اثبات قضيه کوراتوسکی نسبتا طولنی و پيچيده است بدين منظور از آن
قضیه (-1-5ج) يک گراف مسطح است اگرو فقط اگر شامل زيرگرافی قابل انقباص با K5يا K3,3نباشد .
شرح برهان ** :ابتدا فرض کنيد گراف Gغير مسطح است ،در اين صورت بنابر قضيه •
کوراتوسکی G ،شامل يک زير گراف Hاست که با K5يا K3,3همسانريخت است .از انقباض متوالی
يالهايی از Hکه حداقل از يک رأس درجه 2می گذرند ،ملحظه می شود که Hبا K5يا K3,3قابل
K3,3حاصل انقباض زيرگراف Hvاز Hاست (شکل 6-5را ملحظه کنيد) .رأس vاز ، K3,3بر سه يال
e1 ،e2و e3قرار دارد ؛ اين سه يال به عنوان يالهای Hبر سه رأس (که لزوما يکسان نيستند) v1 ،v2و
v3می گذرند .در صورتی که v1 ،v2و v3متمايز باشند ،يک رأس wاز Hvو سه مسير از wبه اين
رئوس وجود دارد ،اين مسيرها فقط در wيکديگر را قطع می کنند .اگر رئوس متمايز نباشند ،ساختار
مشابهی به کار می رود ،در اين صورت مسيرها به رئوس تبديل می شوند .
در نتيجه wو سه يال منشعب از آن جايگزين Hvمی شود .اگر اين دستورالعمل را برای هر رأس از •
،k3,3انجام دهيم و مسيرهای حاصل به يالهای k3,3اضافه شوند ،زير گراف حاصل ،به وضوح با
k3,3همسانريخت است ،يعنی (بنابر قضيه کوراتوسکی) – Gغير مسطح است (شکل 7-5را ملحظه
کنيد) .
شکل 6-5
شکل 7-5
اگر Gشامل زير گرافی باشد که با k5قابل انقباض است .استدلل مشابهی به کار می رود .دراين حالت •
جزئيات پيچيده تر است .زيرا زيرگرافی که به دست می آيد يا با k5همسانريخت است يا با k3,3اين
در پايان اين بخش ”عدد تقاطع“ يک گراف را معرفی می کنيم .چون گرافهای k5و k3,3مسطح نيستند اگر •
در صفحه رسم شوند يالها حداقل در يک نقطه تلقی می کنند .با وجود اين ،مطابق شکل 8-5ضرورت
ندارد بيش از يک تقاطع داشته باشيم ،برای بيان اين (مفهوم) می گوييم عدد تقاطع k5و k3,3يک است در
حالت کلی ،عدد – تقاطع )cr)G،گراف ، Gکمترين تعداد تلقی است که در رسم Gدر صفحه پيش می
آيد .
بنابراين عدد – تقاطع را می توان معرف ميزان غير – مسطح بودن Gدانست .مثل ،عدد – تقاطع يک •
گراف مسطح صفر است ،و .(=1cr)k3,3=)cr)k5توجه داريد که ،بنابر بخش ، 3-2کلمه تقاطع فقط در
مورد تلقی دو يال به کار می رود و تقاطع سه يال يا بيشتر معلول نيست .
شکل 8-5
در مورد گرافهای مسطح ،تعدادی تمرينی ساده تر در پايان بخش 3-2وجود دارد . •
-5-2فرمول اویلر برای گرافهای مسطح
در اين بخش قضيه ای در مورد رابطه ای تعداد رئوس ،يالها و وجوه در يک گراف همبند مسطح Gاثبات می •
شوند قبل از آنکه مفهوم ”وجه“ را تعريف کنيم ،ياد آور می شويم که نقطه Xرا از Gمجزاً گويند .هرگاه X
يک رأس Gنباشد و يا روی هيچ يک از يالهای آن قرار نداشته باشد .
اگر xنقطه ای از صفحه و از Gمجزا باشد ،بنابر تعريف وجه شامل ، xاز ، Gعبارت است از مجموعه ای •
نقاطی از صفحه که از ، xبوسيله يک خم جردن که تمام نقاط آن از Gمجزا هستند ،قابل دسترس باشد به
. )-1-2اين رابطه يک رابطه هم ارزی روی مجموعه نقاطی از صفحه است که از Gمجزايند .دسته های هم
ارزی اين رابطه را وجوه Gمی نامند .توجه داريد که يکی از وجوه بی کران است .آن را وجه نامتناهی
گويند .مثل اگر Gگراف شکل 10-5باشد ،آنگاه Gچهار وجه دارد و f4وجه نامتناهی است .اگر احساس
می کنيد که تعريف وجه به اين صورت بيش از حد ابتدايی است ،می توانيد به برداشت خود متکی باشيد .
شکل 2-5
درک اين مطلب که وجه نامتناهی ويژگی خاصی ندارد مهم است – در حقيقت هر وجهی می تواند وجه •
نامتناهی باشد .برای اين منظور ،با استفاده از قضيه (-3-2ب) گراف را روی سطح کره می نشانيم .حال کره
را طوری می چرخانيم که نقطه تصوير (قطب شمال) در وجهی که می خواهيم نامتناهی باشد قرار گيرد ،
سپس گراف را روی صفحه ای که در قطب جنوب بر کره مماس است تصوير می کنيم .در اين صورت وجه
منتخب وجه نامتناهی است .شکل 11-5همان گراف شکل 10-5است که در آن f3وجه نامتناهی است .از
اين پس گرافهايی را که در صفحه می توان نشاند ،و آنهايی را که روی سطح کره می توان رسم کرد به عنوان
حال فرمول اويلر را بيان و اثبات می کنيم .طبق اين فرمول تعداد وجوه يک گراف بهرطريقی که روی صفحه نشانده شده •
باشد تغيير نمی کند و از فرمول ساده ای به دست می آيد .اثبات ديگری در تمرين (-2-5ک) می آيد
قضیه (-2-5الف) (اويلر )1750فرض کنيد Gيک گراف همبند مسطح شده است ،و تعداد رئوس ،يالها ،و وجوه آن •
n–m+f=2
برهان :برهان به روش استقرار روی تعداد يالهای Gاست .اگر ، 0=mآنگاه ( =1nچون Gهمبند است) و
( =1fوجه نامتناهی) ؛ لذا اين قضيه در اين حالت برقرار است .حال فرض کنيد اين قضيه برای تمام گرافهايی
که حداکثر -1mيال دارند برقرار است ،و گراف G ،mيال دارد ؛ اگر Gدرخت باشد آنگاه m=n-1و f=1
،بنابراين . n-m+f=2اگر Gدرخت نباشد e ،را يالی در مداری از Gبگيريد .در اين صورت G-eيک
گراف همبند مسطح شده است که nرأس m-1 ،يال و f-1وجه دارد ،و لذا بنابر فرض استقراء n-)m-1( ،
اين رابطه صدق می کنند ؛ درستی اين حکم را می توان با تصوير چند وجهی روی کره محيطی آن و استفاده
از قضيه (-3-2ب) ،تحقيق کرد .گراف مسطح شده حاصل يک گراف -3همبند است که هر وجه آن به يک
چند ضلعی محدود است – گرافی از اين نوع را يک گراف چند وجهی می نامند .
(شکل )12-5را ملحظه کنيد) ،برای تسهيل کار ،قضيه (-2-5الف) را برای چنين گرافهايی ارائه می کنيم . •
شکل 12-5
فرع (-2-5ب) فرض کنيد Gيک گراف چند وجهی است ؛ در اين صورت ،طبق نماد گذاری اخير ، •
//. n_m+f=2
فرع(-2-5ج) فرض کنيد Gيک گراف مسطح شده nرأسی است که mيال f ،وجه و kمولفه دارد ،در •
برهان :اين حکم از به کار بردن فرمول اويلر هر يک از مولفه ها به دست می آيد .مراقب باشيد که وجه
فرع (-2-5د)
( )1اگر Gيک گراف مسطح ساده با n ))≥ 3رأس و mيال باشد .آنگاه . 6n-3 ≥ m
برهان ( )1بدون آن که از کليت قضيه کاسته شود ،می توان فرض کرد که Gيک گراف مسطح شده است .
چون هر وجه حداقل به سه سال يال محدود است ،شمارش يالها با استفاده از تعداد وجوه ايجاب می کند که m2
≥f( . 3ضريب ، 2به خاطر اين است که هر يال حداکثر در دو وجه به حساب می آيد) .
از ترکيب اين نامساوی و فرمول اويلر نتيجه به دست می آيد .
( )2اين حکم نيز به همين نحو به دست می آيد ،با اين تفاوت که به جای نامساوی ،m 2 ≥f 3داريم m 2 ≥f4 •
با استفاده از اين حکم اثبات ديگری برای قضيه (1-5الف) ارائه می شود . •
برهان :اگر k5مسطح باشد ،بنابر قسمت ( )1فرع (-2-5د) داريم ، 10≥ 9که يک تناقض است .اگر •
k3,3مسطح باشد ،آنگاه بنابر قسمت دوم فرع (-2-5د) داريم 9≥ 8که اين نيز يک تناقض است // .
قضیه (-2-5و) هر گراف مسطح دارای رأسی است که درجه آن حداکثر پنج است .
برهان :بدون آن که از کليت قضيه کاسته شود می توان فرض کرد که گراف مسطح شده و همبند است ،و •
حداقل سه رأس دارد .اگر درجه تمام رئوس آن حداقل شش باشد ،آنگاه بنابر نمادگذاری فوق داريم m2
≥n(6يعنی m≥n)3
از قسمت ( )1فرع (-2-5د) بلفاصله نتيجه می شود ،-6n 3 ≥n 3که يک تناقض بديهی است . •
اين قسمت را با يادآوری چند نکته درباره ضخامت يک گراف به پايان می بريم .در مهندسی الکترونيک گاهی •
اوقات بخشهايی که از شبکه ها روی يک صفحه نارسانا چاپ می شود و مدارهای چاپی ناميده می شوند .برای
يک شبکه کلی ،اطلع از اينکه چه تعداد مدار چاپی برای تکميل شبکه لزم است دارای حائز اهميت است ،
در اينجا ضخامت يک گراف ، )t)G ،را کمترين تعداد گرافهای مسطح تعريف می کنيم که می توانند روی هم
قرار گيرند تا Gتشکيل شود .مانند عدد تقاطع ،ضخامت معرف اندازه غيرمسطح بودن يک گراف است .
مثل ،ضخامت يک گراف مسطح يک است .و ضخامت K5و ، K3,3دو است .
همچنان خواهيم ديد ،با استفاده از فرمول اويلر يک کران پايين برای ضخامت به دست می آيد .چيزی که تا •
حدی عجيب به نظر می رسد اين است که اين کران پايينی بديهی غالبا برابر مقدار واقعی است ،اين حکم از
ساختن مستقيم بعضی حالت خاص نتيجه می شود .برای رسيدن به اين کران پايين از
که به ترتيب نشانگر بزرگترين عدد صحيح نابيشتر از Xو کوچکترين عدد و نمادهای
) π = 3, π = 4 3 = 3 = 3 . ،همچنين توجه کنيد که
a که ضخامت يک عدد صحيح است .قسمت دوم با استفاده از رابطه
= ) a +b −1( / b
b
( aو bاعداد صحيح هستند) که به سادگی اثبات می شود ،از قسمت اول بدست می آيد //.
گرافهای روی سطوح دیگر
در دو بخش اخير گرافهايی را در نظر گرفتيم که می توانستيم آنها را روی صفحه يا (بطور معادل) روی سطح •
يک کره رسم کنيم .اينک مطالبی را درباره نشاندن گرافها روی ساير سطوح – مثل چنبره – يادآوری می کنيم
به سادگی می توان k5و k3,3را ،بدون تقاطع روی سطح يک چنبره رسم کرد ،و طبيعی است که بپرسيم آيا
معادل فرمول اويلر و قضيه کوراتوسکی برای گرافهايی که روی چنين سطوحی رسم می شوند ،وجود دارد .
چنبره را می توان بصورت کره ای با يک دسته ،در نظر گرفت (شکل . )13-5در حالت کلی تر يک سطر
را از گونای gمی گويند هر گاه با کره ای که gدسته دارد يکريخت توپولوژيکی باشد .
. •
(اگر با اين اصلحات آشنا نيستند ،گرافهايی را در نظر بگيريد که روی سطح يک يک کليک دارای gحفره •
رسم شده اند ).بنابراين گونای يک کره صفر و گونای يک چنبره يک است .
هر گرافی که بتوان آن را بدون تقاطع روی يک سطح از گونه های ، gو نه گونه های ، g-1بدون تقاطع رسم •
بنابراين k5و k3,3گرافهای گونای يک هستند( .گرافهای چنبری نيز ناميده می شوند) .بايد خوش تعريفی •
شکل 13-5
قضیه (3-5الف) گونای هر گرافی خوش تعريف است و از عدد تقاطعی بيشتر نيست . •
برهان :برای اثبات خوش تعريفی گونا ،کافی است کران باليی برای آن بدست آوريم .بدين منظور گراف را
روی سطح يک کره طوری رسم می کنيم که تعداد تقاطع های آن تا جای ممکن کم و برابر عدد – تقاطع ، c
باشد .هنگاميکه عدم وجود مشابه کامل قضيه کوراتوسکی برای سطوح گونای gبررسی می شود در می يابيم
که برای هر مقدار ، gگردايه ای از زير گرافهای غير مجاز ،متناظر با زير گرافهای غير مجاز k5و k3,3
تعميم ،برای هر گراف از گونای ، gوجهی مطابق معمول تعريف می شود ،يعنی بر حسب خمهای ژوران که
روی يک سطح رسم می شوند ؛ فرض می کنيم تمام وجوه همبند ساده هستند .
قضیه (-3-5ب) فرض کنيد Gيک گراف همبند از گونای gاست ،که nرأس m ،يال و fوجه دارد .در اين
صورت n-m+f=2-2g
برهان :مراحل عمده اثبات به شرح زير است ،جزئيات تشريح می کنيم .
( )1بدون آن که از کليت قضيه کاسته شود ،فرض می کنيم Gروی يک کره gدسته ای رسم شده است .
همچنين می توان فرض کرد منحنی های ( Aشکل 13-5را ملحظه کنيد) که در آن دسته ها کره را قطع می •
کنند مدارهای Gهستند (مدارهايی که اين منحنی ها را در بر دارند به داخل خود منقبض می کنيم ).
( )2سپس هر کدام از دسته ها را از يک طرف جدا می کنيم ،بدين ترتيب هر دسته يک انتهای آزاد ، E ،دارد و
نظير آن يک حفره ، H ،در کره ايجاد می شود .می توان فرض کرد که مدار نظير انتهای دسته هم در انتهای
آزاد Eو هم در انتهای ديگر ظاهر می شود ،زيرا رئوس و يالهای اضافه ای که برای اين موازنه لزم است ،
داريد که انقباض ،مقدار n-m+fرا تغيير نمی دهد .اما برای هر کره n-m+f=2 ،و بنابراين برای هر کره
که 2gحفره دارد ،داريم n-m+f=2-2gبرقراری حکم اينک بديهی است .
فرع (-3-5ج) ، )g)Gگوناگون هر گراف ساده ای که n ))≥4رأس و mيال دارد در نامساوی صدق می کند .
1
g )G ( ≥ ) m −3n( +1
6
-2-5د) حکم از برهان :چون هر وجه به حداقل سه يال محدود است ،داريم m2 ≥f( 3مانند برهان فرع
جايگذاری اين نامساوی در قضيه (-3-5ب) ،و اين واقعيت که گونای هر گراف يک عدد طبيعی است بدست
در اين مورد نيز مانند ضخامت ،اطلعات کمی درباره ی مسئله پيدا کردن گونای يک گراف دلخواه وجود دارد .
روش معمول اين است که با استفاده از فرع (-3-5ج) يک کران پايين برای گونا بدست می آوريم و سپس سعی
1
g )k n ( = )n − 3()n − 4(
2
یادآوری :اين حکم در اينجا اثبات نمی شود .شما می توانيد برای بررسی و اثبات آن به رينگل ()22
نتايج بيشتری درباره نشاندن گرافها روی اين سطوح ،و نيز بحث نشاندن گرافها روی سطوح جهت •
ناپذير (از قبيل صفحه تصويری و نوار موبيوس) را می توانيد دربينيک و ويلسون ( )3پيدا کنيد .
گرافهای دوگان •
در قضايای (-1-5ب) و (-1-5ج) شرايط لزم و کافی برای غير مسطح بودن يک گراف را ارائه کرديم ، •
k5يا k3,3يکريخت است .حال می خواهيم شرايط نسبتا متفاوتی را بررسی کنيم .در اين مبحث از مفهوم دوگان
استفاده می شود .فرض کنيد Gيک گراف مسطح شده است ،می خواهيم گراف ديگری مانند * Gبه نام
( )1درون هر کدام از وجوه ، Fi ،گراف Gيک نقطه Vi * ،در نظر می گيريم – اين نقاط رئوس * Gهستند ؛
( )2نظير هر يال * eاز ، Gخط eرا چنان رسم می کنيم که eرا قطع کند ( ،ولی يال ديگری از Gرا قطع •
نکند) و رأسهای * Viدر درون وجوه ،مجاور eرا به هم وصل کند – اين خطوط يالهای * Gهستند .شکل
15-5اين روش روشن می کند ،رأسهای * Viبا علمت × ،يالهای eبا خطوط پر و يالهای * eبا خطوط
نقطه چين مشخص شده اند .توجه داريد که هر يال – پايانی از ، Gمانند هر پل ،يک طوقه در* Gمی سازد
.همچنين اگر تعداد يالهای مشترک دو وجه از Gبيش از يکی باشد ،در* Gيالهای چندگانه بوجود می آيد .
شکل 15-5
متذکر می شويم که ايده هندسی دوگانی بسيار قديمی است .مثل کتاب پانزدهم اقليدس ،که در حدود 500تا •
600قبل از ميلد نوشته شده است ،خاطر نشان می سازد که دوگان يک مکعب يک هشت وجهی است ،و
دوگان يک دوازده وجهی ،يک بيست وجهی است (تمرين (-4-5ب) را ملحظه کنيد ).
بديهی است که هر دو گرافی که با اين روش از Gبه دست می آيند بايد يکريخت باشند ،بدين دليل است که * Gرا
دوگان ، Gو نه دوگانی از ، Gمی نامند .از طرفی ،يادآور می شويم که اگر Gبا Hيکريخت باشد ،
ضرورتا * Gو * Hيکريخت نيستند ؛ در تمرين (-4-5ه) يک مثال ارائه شده است .
اگر Gمسطح شده ،و همبند باشد ،آنگاه * Gمسطح شده و همبند خواهد بود و رابطه ساده ای بين تعداد رئوس ،
لم (-4-5الف) فرض کنيد Gيک گراف مسطح شده همبند است که nرأس m ،يال و fوجه دارد .و •
فرض کنيد دوگان – هندسی آن G * ،دارای * nرأس m* ،يال و* fوجه است .در اين صورت n*=f ،
برهان :دو رابطه اول نتايج مستقيمی از تعريف * Gهستند .رابطه سوم از قرار دادن اين دو رابطه در •
دوگان ، * Gيعنی ** Gبه کار برد .اگر Gهمبند باشد ،آنگاه رابطه بين ** Gو ، Gساده است .اين رابطه
قضیه (-4-5ب) فرض کنيد Gيک گراف مسطح شده همبند است ،در اين صورت ** Gبا Gيکريخت است .
برهان :اگر دستورالعملی که *Gرا از Gمی سازد عکس کنيم ،تقريبا بلفاصله Gاز *Gبه دست می آيد ؛ •
مثل ،در شکل 15-5گراف Gدوگان *Gاست فقط بايد کنترل کنيم که هر يک از وجوه *Gبيش از يکی از
رئوس Gرا نداشته باشد – مسلما حداقل يکی را دارد – و اين بلفاصله از n**=f*=nبه دست می آيد ،که
دوگان Gبه دست می آيد ،اما يکتايی در حالت کلی برقرار نيست .از آنجا که دوگان ها فقط برای گرافهای
مسطح تعريف می شوند ،برای گرافهای مسطح تعريف می شوند ،به طور بديهی يک گراف مسطح است اگر
و فقط اگر دارای دوگان باشد از طرف ديگر ،اگر يک گراف دلخواه در دست باشد ،از تعريف فوق ،نمی
توان گفت که آيا اين گراف مسطح است يا خير .بنابراين می خواهيم تعريفی برای دوگان پيدا کنيم که دوگان –
هندسی را در قالب کلی در آورد و ما را قادر سازد که درباره ی مسطح بودن يا نبودن هر گراف مفروض حکم
کنيم .چنين تعريفی درباره ی دوگان ،رابطه ی بين مدارها و مجموعه های برش هر گراف مسطح Gرا
قضیه (-4-5ج) فرض کنيد Gيک گراف مسطح است و *Gدوگان – هندسی Gاست .آنگاه مجموعه •
ای از يالها در Gتشکيل يک مدار می دهند اگر و فقط اگر مجموعه نظير از يالهای *Gيک مجموعه
برهان :بدن آنکه از کليت قضيه کاسته شود فرض می کنيم Gيک گراف مسطح شده ی همبند است C •
يک مدار در Gباشد ،آنگاه Cيک يا چند وجهه از Gرا دربر دارد ،
و لذا شامل مجموعه ای ناتهی از رئوس *Gاست .بنابراين يالهايی از *Gکه يالهای Cرا قطع می کنند ، •
يک مجموعه برش در *Gمی سازند که حذف آنها *Gرا به دو زيرگراف ،يکی زير گرافی که از
رئوس مجموعه Sتشکيل می شود و ديگری شامل رئوسی است که در Sقرار ندارند (شکل 16-5را
ملحظه کنيد) .استدلل عکس به همين نحو است و بنابراين حذف می شود //.
شکل 16-5
فرع (-4-5د) مجموعه ای از يالهای Gيک مجموعه برش است اگر و فقط اگر مجموعه نظير از يالهای •
برهان :حکم بلفاصله از بکار بردن قضيه (-4-5ج) برای *Gو استفاده از قضيه (-4-5ب) بدست می •
اينک ،با انگيزه قضيه (-4-5ج) ،تعريف دوگان مجرد ارائه می شود .اين تعريف به هيچکدام از خواص •
گرافهای مسطح استناد نمی کند ،بلکه فقط به رابطه ی بين دو گراف مربوط می شود .
شکل 17-5
می گوييم گراف *Gدوگان – مجرد گراف Gاست اگر يک تناظر يک به يک بين يالهای Gو *G •
موجود باشد ،به طوريکه مجموعه ای از يالهای Gيک مدار در Gاست اگر و فقط اگر مجموعه متناظر
از يالهای ، *Gيک مجموعه برش در *Gباشد .مثل شکل 17-5يک گراف و دوگان مجرد آن را نشان
گراف مسطح باشد و *Gدوگان – هندسی ، Gآنگاه ، *Gدوگان مجرد Gاست .آنچه اينک بدنبال آن
هستيم ،احکامی درباره دوگان – مجرد است ،نظير احکامی که برای دوگان -هندسی داشتيم .
قضیه (-4-5ه) اگر *Gدوگان – مجرد Gباشد ،آنگاه Gدوگان – مجرد *Gاست .
نشان می دهيم که نتيجه عکس هم درست است يعنی ،هر گرافی که دوگان – مجرد دارد ،مسطح است .
به عبارت ديگر ،اکنون تعريف مجردی از دوگان در دست است که دوگان – هندسی را تعميم می دهد و
شاخص گرافهای مسطح است .در حقيقت ،معلوم می شود که تعريف دوگان – مجرد نتيجه طبيعی مطالعه
قضیه (-4-5و) يک گراف مسطح است اگر فقط اگر دوگان – مجرد داشته باشد .
یادآوری :اثباتهای مختلفی برای اين حکم وجود دارد .يکی را که نسبتاً ساده است و قضيه کوراتوسکی در
مجرد *G ،است ،آنگاه Gمسطح است .اثبات در چهار مرحله انجام می شود .
()1ابتدا يادآور می شويم که اگر يک يال ، e ،از Gبرداشته شود ،آنگاه دوگان – مجرد گراف حاصل را می
شود از ، *Gبا انقباض يال نظير آن ، *e ،بدست آورد .با تکرار اين فرآيند ،نتيجه می شود که اگر G
دارای يک دوگان – مجرد باشد ،آنگاه هر زير گراف آن هم دوگان – مجرد دارد .
نيز دوگان – مجرد دارند .اين حکم نتيجه اين واقعيت است که ادخال يا با Gهمسانريخت باشد ،آنگاه
برداشتن هر رأس درجه 2در Gموجب افزودن يا حذف يک يال چند گانه ،در *Gاست .
( )3در مرحله سوم نشان ميدهيم که هيچکدام از گرافهای K5و K3,3دوگان – مجرد ندارند .اگر *Gدوگان K3,3
باشد آنگاه چون K3,3فقط شامل مدارهای با طول 4يا 6است و مجموعه برشی با دو يال ندارد ،نتيجه می
شود که *Gيالهای چندگانه ندارد و درجه هر رأس از *Gبايد حداقل 4باشد .بنابراين *Gبايد حداقل دارای
يال ،باشد که يک تناقض است .استدلل برای K5به همين پنج رأس ،و لذا حداقل
1
× 5 × 4 = 10
2 نحو است و حذف می شود .
( )4حال فرض کنيد Gگراف غير -مسطحی است که يک دوگان ، *G ،دارد .آنگاه بنا بر قضيه کوراتوسکی ،
Gشامل زيرگراف Hاست که با K5يا K3,3همسانريخت است .بنابراين ،طبق بندهای ()1و ( H )2و از آن
رو K5يا K3,3دارای دوگان – مجرد هستند ،که با ( )3متناقض است // .
گرافهای نامتناهی :
در اين بخش نشان می دهيم که چگونه بعضی از تعاريف داده شده در بخشهای قبل را می توان به گرافهای
نامتناهی تعميم داد .گراف نامتناهی ، Gبه صورت زوج ( ))V)G(,E)Gاست ،که در آن )V)Gيک
مجموعه نامتناهی از عناصری موسوم به رئوس است ،و )E)Gخانواده ای نامتناهی از ازواج نامرتب به
نام يالهاست .هرگاه )V)Gو ، )E)Gهر دو نامتناهی شما را باشند G ،را يک گراف شما را می گويند
توجه داريد که در اين تعاريف ممکن نيست )V)Gنامتناهی ولی )E)Gنامتناهی باشد (در اين حالت ،
اساسا يک گراف متناهی داريم که تعداد رئوس منفرد آن نامتناهی است) ،
سياری از تعاريف قبل (“مجاورت“ ” ،وقوع“ ” ،يکريختی“ ” ،زيرگراف“ ” ،همبند“ ” ،تسطيح“ و •
غيره) به گرافهای نامتناهی تعميم می يابند .در يک گراف نامتناهی ،درجه رأس Vعبارت است از عدد
اصلی مجموعه يالهای مار بر ، Vو ممکن است متناهی يا نامتناهی باشد هر گراف نامتناهی را که درجه
تمام رئوس آن متناهی است ،متناهی – موضعی می نامند .مشبکه مربعی نامتناهی و مشبکه مثلثی
نامتناهی دو مثال مهم از اين نوع اند که در شکلهای 20-5و 21-5نشان داده می شوند .به همين ترتيب ،
گراف شمارای – موضوعی گرافی است که درجه رئوس آن شماراست .با اين تعاريف ،نتيجه ساده ،اما
برهان :فرض کنيد vيکی از رئوس چنين گرافی است ،و A1مجموعه رئوس مجاور vاست ،و A2مجموعه
تمام رئوس مجاور يکی از رئوس A1است و الی آخر .بنا به فرض A1 ،شماراست .و از اين رو A2 ،
A3و ...نيز شما را هستند (با استفاده از اين حقيقت که اجتماع هر گردايه شمارا از مجموعه های شمارا
خود شماراست) .بنابراين }} ... ، ،A1 ،A2Vدنباله ای که از مجموعه ها هستند که اجتماع آنها
شماراست .بعلوه بنابر همبندی ،اين دنباله شامل تمام رئوس اين گراف نامتناهی است ،و حکم برقرار
همچنين می توانيم مفهوم گشت را به يک گراف متناهی تعميم دهيم ،اساساً سه نوع گشت وجود دارد : •
( )2گشت نامتناهی یک طرفه در ، Gبا رأس ابتدا ، V0دنباله ای نامتناهی از يالها به صورت V0V1 , V1V2
… ,است .
-2 ( )3گشت نامتناهی دو طرفه در ، Gدنباله ای نامتناهی از يالها به صورت زير است V-1 , V-1V0 ,V… .
به همين نحو است .نتيجه زير ؛ که به لم کونيگ مشهور است ،می گويد که بررسی مسيرهای نامتناهی دشوار
قضیه (-5-5ج) (کونيگ . )1927فرض کنيد Gيک گراف نامتناهی متناهی – موضعی و همبند است .در •
اين صورت به ازای هر رأس vاز ، Gيک مسير نامتناهی يک – طرفه ،با رأس ابتدا ، vوجود دارد .
برهان :اگر zرأس ديگری از Gغير از vباشد ،آنگاه يک مسير غير – بديهی از vبه zوجود دارد . •
بنابراين تعداد نامتناهی مسير در Gوجود دارد که رأس ابتدای آنها Vاست .چون درجه Vمتناهی است ، •
تعداد مسيرهايی که يال اول آنها يکی است ،نامتناهی است .اگر VV1چنين يالی باشد ،آنگاه اين فرآيند را می
توانيم از رأس V1تکرار کنيم و رأس جديد V2و يال نظير آن V1V2 ،را بدست آوريم .با ادامه اين روش
اهميت لم کونيگ در اين است که ما را مجاز می سازد تا معادل احکام مربوط به گرافهای متناهی را برای گرافهای
برهان :چون Gشماراست ،رئوس آن را می توان به صورت ... V1 ،V2 ،V3شمرد .حال يک دنباله
رئوس را به هم وصل می کنند .در اين صورت بافرض اينکه Giرا بتوان به )m)iطريقه متمايز
مختلف گرافهای Giاست و يالهای آن رئوسی مانند wijو wklرا که برای آنها k=i+1است به هم وصل می
کنند ،و در صفحه نشاندن متناظر با ( ، wklبطور بديهی) شامل در صفحه نشاندن wijمی شود چون Hهمبند
و متناهی – موضعی است از لم کوينگ نتيجه می شود که Hشامل يک مسير يک طرفه نامتناهی است .چون
Gشماراست ،از اين مسير نامتناهی در صفحه نشاندن مطلوب تمام Gبه دست می آيد // .
لزم به يادآوری است که اگر اصول بيشتری از نظريه مجموعه ها (به خصوص ،صورت ناشمارای اصل •
انتخاب ) را منظور کنيم ،می توان نتايج گوناگونی نظير نتيجه ای که اخيرا ثابت کرديم را به گرافهای نامتناهی
طبيعی ،يک گراف نامتناهی Gرا اويلری گويند .اگر در آن گذری نامتناهی دو طرفه موجود باشد که
شامل تمام يالهای Gاست ؛ در اين صورت اين گذر نامتناهی را گذر اويلری (دو طرفه) می نامند .توجه
داريد که در اين تعريف لزم است Gشمارا باشد در قضايای زير شرايط لزم ديگری برای اويلری بودن
قضیه (-5-5ه) فرض کنيد Gيک گراف شمارای همبند و اويلری است .در اين صورت •
( )3بعلوه ،اگر درجه هر يک از رئوس Hزوج باشد ،آن گاه Hدقيقا يک مولفه همبند نامتناهی دارد .
برهان ( : )1فرض کنيد Pيک گذر اويلری است .در اين صورت با استدللی که در اثبات قضيه (-2-3ب)
(و احتمال بعضی ديگر) است ،و -Pو +Pهر دو گذرهای نامتناهی يک – طرفه هستند .در اين صورت گراف
نامتناهی Kکه از يالهای -Pو ، +Pو رئوس واقع بر آنها تشکيل می شود حداکثردارای دو مولفه نامتناهی است
از افزودن تعدادی متناهی يال به Kبه دست می آيد ،حکم برقرار است . .چون
H
همبند هستند .اگر ( )3فرض کنيد vو wرئوس آغازی و پايانی p0است ؛ می خواهيم ثابت کنيم که vو w
، v=wحکم بديهی است در غير اين صورت فرع (-2-3د) را برای گراف حاصل از H
برداشتن يالهای Hاز
، P0به کار می بريم تا حکم به دست آيد ،بنابر فرض اين گراف فقط دارای دو رأس درجه فرد است ( Vو.)w
قضیه (-5-5و) فرض کنيد Gيک گراف شمارای همبند است .در اين صورت Gاويلری است اگر و فقط اگر
در فصل اول ،از مسابقه ها برای معرفی گرافها استفاده کرديم ( بخش ) 1.1در صورتيکه دو تيم مثلً aو c •
با يکديگر بازی کرده بودند ،آنها را با يالی در گراف متناظر به هم وصل کرديم ( شکل 1.1را ملحظه
کنيد ) .ولی اگر بازيهای انجام شده را به اين روش نشان دهيم ،نکته مهمی نامشخص می ماند و آن اينکه
قرداد اگر جهت اين پيکان از aبه طرف cباشد ،به معنی برنده بودن تيم cاست .فرض كنيد که نتيجه
بازيهای مختلف انجام شده را بدانيم و همه پيکانها متناظر با اين نتيجه ها را به گراف شکل 1-6بيافزاييم .
اکنون از اين گراف به آسانی معلوم می شود که aبر cپيروز شده است ولی ƒبه dباخته است b ،در •
برنده شده است و الی اخر . c ، eو ƒ همه بازيهايش با
گرافی را که برای هر يال آن جهتی در نظر گرفته شده باشد ،گراف جهت دار می ناميم .به طوری که ديديم ، •
چنين گرافی ممکن است برای نشان دادن مسابقه های ميان تيمها يا فرد ها رسم شده باشد ،از طرف ديگر ،
هر گراف جهت دار را می توان نشاندهندۀ تعدادی مسابقه به حساب آورد .
شکل 6-1
نکته ای وجود دارد که به آن توجه نکرده ايم اگر بازی به تساوی بيانجامد چه بايد کرد ؟ به طور کلی در هر •
مسابقه ای که نتيجۀ تساوی برای ثبت کنندگان نتايج مايۀ دردسر است اغلب ،مثلً در تنيس يا اسکواش ،
قاعده های بازی طوری تنظيم می شوند که بازی به تساوی نيانجامد .در بازيهای ديگر مثل گلف و فوتبال ،
بازيکنان و تيمها در صورت تساوی ،مسابقه های اضافی برگزار می کنند .ولی اگر بازيهای بدون برد و
باخت اجتناب نا پذير باشند ،می توان آنها را بدون جهت گذاشتن يالهای متناظر در گراف مربوط معين کرد .
در اين صورت گراف مختلطی به دست آورده ايم که در برخی از يالها جهت دار و بقيه فاقد جهت اند .به
طوريکه خواهيم ديد ،چنين گرافها در مسأ له های ديگری نيز ظاهر می شوند .
به عنوان مثالی از گرافها ی مختلط ،شکل 2.6را ،که در آن هر يک از چهار تيم aو bو cو dيکبار با •
ديگر تيمها بازی کرده است ،در نظر می گيريم a :تيمهای bو cرا برده است و با dبه تساوی دست يافته
است b ،به aباخته است ،و با cمساوی کرده است ،و dرا برده است c ،به aباخته است d ،را
باخته است و با bمساوی کرده است d ،با aمساوی کرده است و به bو cباخته است .
شکل 6-2
-2 -6مسأله خيابانهاي يك طرفه
نقشه هر شبكه از جاده ها يا خيابانها مثال نسبتاً خاص و در عين حال خوبي از گراف است .امروزه ،يك نقشه •
شهري نه تنها بايستي نمايشگر محل خيابانها و تقاطعهاي آنها نسبت به هم باشد .بلكه بايستي معلوم كند كه چه
خيابانهايي دوطرفه و چه خيابانهايي يك طرفه اند ،و در حالت اخير ،جهت خيابانها را نيز مشخص كند .به
وضوح ،در اين حالت نيز با گرافي جهت دار ،و در صورت دو طرفه بودن برخي از خيابانها ،با گرافی
مختلف سروکارداريم( شكل )3 .6هر گراف را با استفاده از روشي كه اغلب در نظريه گراف مورد استفاده
قرار مي گيرد ،مي توان جهت دار كرد ،به اين ترتيب كه به جاي هر يال فاقد جهت مي توان.
دو يال جهت دار مختلف الجهت ميان دو راس آن يال قرار داد (.شكل 4. 6را ببينيد) •
•
اداره راهنمايي و رانندگي بخواهد يك طرح ترافيك بسيار افراطي را ،كه به موجب آن هر خياباني يك طرفه
مي شود ،به مورد اجرا بگذارد .اگر معلوم شود كه به موجب اين طرح نمي توان به طور قانوني از برخي
نقاط به برخي نقاط ديگر راند ،اين طرح قطعًا مايه اعتراض سخت اهالي شهر خواهد شد .بنا بر اين اين مساله
مطرح مي شود :در چه صورت مي توان خيابانها را طوري جهت دار كرد كه بتوان از هر نقطه شهر به نقطه
ديگر شهر در طول جهتهاي تعيين شده راند ؟ اين مساله به زبان گرافها به صورت كليتر زير در مي آيد ) در
چه صورتي يالهاي گراف Gرا مي توان طوري جهت دار كرد كه مسير جهت داري از هر راسي به هر راس
،bيا بالعكس ،وجود نداشته باشد ،هر پل ناميد مي شود اگر بجز از طريق eراه ديگري براي عبور از aبه
پل eراسهاي گراف Gرا به دو مجموعه افراز مي كند ،مجموعه راسهايي كه مي توان از aبدون پيمودن e
به آنها رسيد و مجموع راسهايي كه مي توان از bبدون پيمودن eبه آنها رسيد .اين امر متناظر با تجزيه
گراف Gبه دو قسمت G2 , G1است كه فقط از طريق يال eبه يكديگر متصل اند (شكل )5. 6
پل در نقشه شهر نشان دهنده تنها راه ارتباطي ميان دو بخش مجزاي شهر است ؛ چنين پلي مي تواند يك پل •
منحصر به فرد بر روي رودخانه ،يا يك خط آهن منحصر به فرد زير زميني باشد .بديهي است كه اگر يك
چنان طريق ارتباطي يكطرفه اعلم شود ،هيچ وسيله نقليه اي نخواهد توانست از يكي از دو قسمت شهر به
ديگري از گراف متصل نباشد(شكل )6. 6چنين يالي را نيز بايستي پل به حساب آورد ،زيرا بجز از طريق e
راه ديگري براي رسيدن از aبه bوجودندارد .در اين حالت مي توان فرض كرد كه گراف G1درشكل 6
، 5.در نتيجه انقباض ،به تنها يك راس aتبديل شده است .يال پاياني در نقشه شهر متناظر با خيابان بن بست
است ،اگر چنين خياباني را يك طرفه كنيم يا ورود به aناممكن مي شود ،يا خروج از . a
اگر يال e1= a1b1پل نباشد ،بايستي راه ديگري از a1به b1وجود داشته باشد كه از e1نگذرد •
(شكل )7. 6به اين دليل ،چنين يال e1اي يال مداري ناميده مي شود بنا بر اين ،يالهاي گراف بر دو نوع اند ،
قضيه - 1- 6اگر Gيك گراف فاقد جهت همبند باشد ،مي توان ضمن فاقد جهت گذاشتن پلها يالهاي مداري را
طوري جهت دار كرد كه از هر راس به هر راس ديگر ،مسير جهت داري در Gموجود باشد .
به زبان نقشه هاي شهري ،اين قضيه را مي توان به اين صورت بيان كرد :اگر پلهاي منحصر به فرد و •
خيابانهاي بن بست را به صورت گذرگاههاي دو طرفه حفظ كنيم خيابانهاي ديگر را مي توان طوري يك طرف
قضيه را مي توانيم با ارائه روشي براي جهت دار كردن مناسب گراف ثابت كنيم .اين مهم را با اختيار يك يال •
دلخواه e = abدر Gآغاز مي كنيم .اگر eپل باشد ،آن را دو طرفه باقي مي گذاريم و بنا براين ،مي توان در
طول eاز aبه bو بالعكس رفت و آمد كرد (شكل )8 .6از سوي ديگر ،اگر eيالي مداري متعلق به مداري
مانند Cباشد ،همه يالهاي Cرا مي توان به صورت دوري جهت دار كرد بديهي است كه مي توان با حركت
درجهت يالها از هر راس Cبه هر راس ديگر آن رفت (شكل )9. 6
شکل 9-6 شکل 8-6
به اين طريق قسمت كوچكي از گراف جهت دار مي شود ،به همين نحو قسمتهاي بزرگ و بزرگتري از گراف •
را مي توان جهت دار كرد تا همه گراف جهت دار شود .فرض كنيد كه بخشي چون Hاز گراف Gي مورد
بحث را طوري جهت دار كرده باشيم كه حكم قضيه در مورد Hبرقرار باشد .اگر Hكل گراف نباشد ،بنا به
همبندي ،Gيك يال e= abكه در راسي با Hمشترك است بايد موجود باشد يعني e ،متعلق به Hنيست ولي ،
طريق مسير جهت داري مانند Pبه ،aو سپس در طول eبه bرفت .بر عكس ،مي توان در طول eاز bبه
aو سپس با استفاده از مسير جهت داري مانند Qاز aبه Xرسيد ( شكل )10. 6بنابر اين با افزودن eبه H
بخش بزرگتري از Gرا كه به نحو مطلوب جهت دار شده است به دست مي آوريم .اگر e= abيال مداري
باشد متعلق به دمداري مانند cاست بر cاز aبه bمي رويم و به مسير خود ادامه مي دهيم تا به نخستين
راس dاز cمتعلق به Hنيز باشد ،برسيم (شكل )11. 6البته ممكن است dهمان aباشد .يالهاي cرا از aبه
bو سپس به طرف dجهت دار مي كنيم و اين يالها را به Hمي افزاييم .
به اين ترتيب ،از هر راس xدر Hمي توانيم از طريق مسير جهت داري مانند Pدر Hبه راس ،aو سپس •
در طول Cبه هر راس yاز Cبرويم .بر عكس ،مي توانيم در طول Cاز Yبه ، dو سپس از طريق مسير
جهت داري مانند Qدر ،Hاز dبه Xبرسيم .با بزرگتر كردن مكرر Hبه اين روش ،سرانجام مي توانيم
شکل 10-6
شکل 11-6
ايجاد خيابانهاي يك طرفه در عين حال كه بي ترديد روشي موثر در تسريع جريان ترافيك است ،ممكن است •
راننده ناآشنا به شهر را ،كه با اتومبيل خود در جستجوي مقصدش است ،دچار گرفتاريهاي جدي كند .اگر
همه خيابانها دو طرفه باشند ،مي توانيم با استفاده از روشي كه در بخش 4 .2ديديم ،همه يالهاي يك گراف فاقد
جهت بپيماييم .بنابراين ،مي توانيم از اين روش در جستجوي مقصد خود استفاده كنيم .علت موفقيت اين نوع
جستجو اصولً به اين دليل است كه بر هر يال از هر دو جهت مي توانيم حركت كنيم .اگر همه يا برخي از
خيابانها يك طرفه باشند ،حتي اگر فرض كنيم ،كه بايد بكنيم ،كه حداقل يك راه جهت دار از هر نقطه به هر
نقطه ديگر موجود است ،يعني از هر نقطه به هر نقطه ديگر مي توان رفت ،كار جستجو خيلي پيچيده تر
خواهد .
مساله كلي این است :چگونه مي توانيم به طور اصولي و در راستاي جهتهاي داده شده •
طوري حركت كنيم كه در آخر همه يالها را پيموده باشيم ؟ مهمترين مشكل لزوم داشتن يك حافظه خوب است ؛ •
بنابر اين ،بهتر است در حين حركت شكل گراف خيابانها يا يالها را بكشيم .
حركت خود را از نقطه اي مانند ◦ aودر طول يكي از خيابنهاي متصل به آن آغاز مي كنيم .هنگام عبور از •
يك تقاطع خياباني را كه از آن خارج شده ايم و خياباني را كه به آن وارد مي شويم ،در گرافمان علمت مي
زنيم ،و ديگر خيابانهاي متصل به اين تقاطع و جهتهاي آنها را نيز مشخص مي كنيم ؛ اين علمتها بعداً مفيد
واقع مي شوند ؛ چه بسا پس از مدتي دوباره به تقاطع a1اي كه پيشتر از آن گذشته ايم ،برسيم (.شكل )12-6
• شکل 12-6
با توجه به قسمتي از نقشه كه پس از خروج از a1تهيه شده است ،خيابانهاي پيموده نشده در اين قسمت را
ادامه اين فرايند خيابانهاي بيشتر و بيشتري را طي مي كنيم ؛ برخي از آنها چندين بار طي مي شوند ،ولي تا
زماني كه همه گراف پيموده نشده باشد ،خيابانهاي طي نشده اي باقي خواهند بود .مادامي كه اين امر اتفاق
نيفتاده باشد با فقدان خيابانهاي تازه براي عبور مواجه نخواهيم شد .به عنوان مثال ،فرض كنيد كه در مرحله
اي در راسي مانند aiباشيم و هنوز خياباني مانند cdطي نشده باشد .بنا به فرضمان مسير جهت داري از ai
به cوجود دارد ،و اين مسير در نقطه اي ،از مسيرهايي كه بيشتر پيموده ايم جدا خواهد شد .
-6-3درجه ها
در بخش 6 .1هنگام بررسي يالهاي گراف فاقد جهت ،درجه راس ،aيعني ،)deg)aبرابر با تعداد يالهايي •
تعريف شد كه aيكي از دو راس آنهاست .در گراف جهت دار يالهاي متصل به هر راسي ،مثلً ، aبر دو نوع
اند :يالهاي خروجي از aو يالهاي ورودي به . aبنا براين ،دو نوع درجه داريم ،يكي تعداد يالهاي خروجي و
ديگري تعداد يالهاي ورودي ،كه آنها را به ترتيب درجه خروجي و درجه ورودي aمي ناميم و با (indeg )a
15 – 6
هر يال جهت دار e= abداراي يك راس آغازي aو يك راس پاياني b 3=) outdeg)aindeg )a( =2 •
است .بنا بر اين ،تعداد كل يالها m ،را مي توانيم يا با شمردن تعداد يالهاي خروجي از هر راس يا با شمردن
تعداد كل يالهاي ورودي به دست آوريم ؛ يعني ،به ازاي هر گراف جهت جهت دار با nراس
indeg(b) = indeg(d) = 0 •
و در هر دو حالت ،مجموع برابر با 9است . •
گونه هاي متعددي از گرافهاي جهت دار وجود دارندكه در آنها درجه ها از ويژگيهاي خاصي برخوردارند .در •
گراف جهت دار را گراف منتظم درجه rنامند اگر درجه همه راسهاي آن برابر rباشد ؛ يعني به ازاي هر •
راس a
بنابر اين ،اين گراف جهت دار ،گراف منتظم درجه 1است . •
به عنوان مثالي ديگر ،گراف يك دوره مسابقه را در نظر بگيريد كه در آن ،طبق برنامه ،هر تيمي با همه •
همه تيمهاي ديگر بازي مي كند .نخست فرض كنيد كه تعداد تيمهاي شركت كننده زوج باشد ،بنابر اين •
استراحتي در كار نيست .در اين صورت ،پس از kدور هر تيم با تيم kديگر بازي كرده است .بنابر اين ،
به هر راس گراف جهت دار متناظر مجموعاً بايستي kيال متصل باشد ،كه برخي ورودي اند و متناظر با
باختها هستند ،و بقيه خروجي اند و متناظر با بردها هستند ( به فرض عدم وقوع تساوي )در نتيجه ،به ازاي
هر راس aدرجه راسها ي گراف جهت دار ما بايستي در شرط زير صدق كند .
اگرتعداد تيمها فرد باشد ،د رهر دور يك تيم از بازي معاف خواهد بود . •
در مورد تيمهايي كه در هر دور از kدور مذكور بازي كرده اند ،رابطه فوق همچنان برقرار است ،ولي در مورد kتيم b •
اي كه در اين kدور داراي استراحتي بوده اند ،رابطه فوق به صورت زير در مي آيد:
به هنگام رسم شجره خانوادگي خود ،مي توانيد از گرافي جهت دار نمايش نسبتهاي خانوادگي استفاده كنيد .براي نمايش اينكه •
bفرزند aاست ،يك يال جهت دار abازعضو aبه عضو bرسم مي شود .زيست شناسها هميشه نمودارهايي از اين نوع
اگر bاز aتوليد شده باشد ،اين واقعيت را با يك يال جهت دار abنمايش مي دهند . •
گرافهاي ژنتيكي از اين دست داراي ويژگيهاي بسيار كم نظيري هستند كه معمولً به آساني مي توان به آنها پي •
برد .يكي از آنها نتيجه توليد مثل است .چون هر فرد داراي دو والد است ،يكي مذكر و ديگر مونث ،هر راس
2=)Indeg)b •
بنا بر اين شكلي مانند شكل 17 .6مشخصه اصلي گراف ژنتيكي است ؛ در اين شكل bفرزند دو نفر ،يعني m •
شكل 17-6
•
خاطر نشان مي كنيم كه شجره هاي خانوادگي ،مانند درختهاي عادي ،محدودند .به اين معني كه چون دايره •
اطلعات ما حدودي دارد ،معمولً به مرحله اي مي رسيم كه هيچ يك از دو نيا ،يا حداقل يكي از آنها بر ما
هر گونه نسبت خانوادگي را مي توان به كمك گرافي ژنتيكي نمايش داد .بنا بر اين ،به عنوان مثال ،شكل. 6 •
18حاكي از اين است كه چون b3 , b2 , b1فرزندان يك پدر و مادر هستند ،با يكديگر برادر يا خواهر هستند
شکل 18 – 6 •
مشترك آنهاست ،پدرانشان ،يعني mو ، m1متمايزند .اكنون به موضوعي قابل توجه مي پردازيم .فرض
كنيدگراف جهت داري با حداكثر دو يال ورودي در هر راس داشته باشيم .مي پرسيم :آيا مي توان دو جنس
متفاوت را به اين گراف نسبت داد -به گفته ديگر ،آيا ميتوان راسها يا افراد را به دو گروه مذكرها m ،ها ،و
مونت ها f ،ها ،طوري تقسيم كرد كه ،مانند شكل،17 . 6دو يال ورودي به هر راسي ،از دو گروه متفاوت
b1فرزند a2 , a1است a2 ،بايستي مونث باشد .چون b3فرزند a3 , a2است a3 ،نيز بايستي مذكر باشد .بنا
براين ،با توجه به گراف ،لزم مي آيد كه b2فرزند دو مذكر a3 , a1باشد ،كه ممكن نيست اگر a1مونث نيز
a1با والد ديگر به نام a2داراي فرزند مشترك b1باشد ،آنگاه a2بايستي مونث باشد .اگر a2نيز داراي
فرزندي مشترك با فرد ديگر a2باشد a3بايد مذكر باشد ،و الي آخر .به اين ترتيب دنباله اي متناوب از مذكر
به طوري كه در شكل 21 .6ملحظه مي شود ،اين راسها گراف به وسيله دنباله اي از يالها كه جهت آنها •
حاصل مي شود براي اينكه اين دنباله با ترتيب تناوب جنسي دنباله an ,…, a2, a1سازگار باشد راسهاي an , •
a1بايستي از دو جنس متفاوت باشند ؛ يعني n ،بايستي عددي زوج باشد بنابر اين داريم :
•
به دوگروه جنسي ممكن باشد ،آنگاه تعداد جمله هاي هر دنباله an , …,a1از والدها در يك مسير متناوب
اين شرط معادل شرط زير است :در هر مسير دوري متناوب a1b1, a2b1,…anb1,a1bnتعداد يالها بايستي به •
`اگر شرط جنسي برقرار باشد ،مي توان به همه راسهاي گراف جنسي نسبت داد .از راسي ،مثلً ، a1 •
شروع كرده ايم در همين جا به پايان مي رسد ولي اگر a1با فرد ديگري مانند a2فرزند مشتركي داشته باشد ،
آنگاه همه مسيرهاي متناوب به مبدا a1را تشكيل مي دهيم .به اين ترتيب جنس همه والدهاي an , …,a2, a1به
طور منحصر به فردي معين مي شود ،زيرا اگر مسير متناوبي از an , a1موجود باشد به طوري كه طبق آن an
مذكر به حساب آيد ،و مسير ديگري نيز از a1به anموجود باشد به طوري كه طبق آن anمونث به حساب آيد،
آنگاه مي توانيم در طول مسير اولي از a1به anبرسيم و در طول مسير دومي به a1باز گرديم .ولي در اين
صورت يك مسير متناوب دوري با راسهايي به تعداد فرد حاصل مي شود كه با برقراري شرط جنسي سازگار
نيست .
در اين مرحله ،جنسيت همه راسها مشخص نمي شود .مرحله بعدي ،راسي مانند را كه به وسيله مسيري •
متناوب به a1وصل نباشد اختيار مي كنيم جنسي به دلخواه به aَ 1نسبت مي دهيم و به دنبال آن مانند گذشته
عمل مي كنيم سپس راس سومي مانند نامتصل به a1و را به عنوان نقطه آغاز انتخاب مي كنيم و اين فرايند
را مادامي كه به همه راسها جنسي نسبت داده نشده باشد ،ادامه مي دهيم .از بررسي اين روش نتيجه مي شود
كه تحت آن هيچگاه دو مذكر يا دو مونث نمي توانند داراي فرزند مشتركي باشند.شايان توجه است كه معمولً
جنس راسهاي يك گراف جهت دار را مي توان به صورتهاي گوناگون تعيين كرد .اكنون كه شرط تخصيص
مناسب جنس به راسها را كشف كرده ايم ،طبيعي است بپرسيم كه آيا هميشه مي توان گرافي را كه اين شرط
در مورد آن صادق است ،واقعاً تصويري از يك آزمايش به نژادي به حساب آورد ؟
به آساني معلوم مي شود كه براي اين منظور گراف ما بايستي واجد شرط ديگري نيز باشد .فرض كنيد دنباله •
كه هر يك زاده قبلي است ،داشته باشيم .درگراف جهت دار مربوطه ،اين وضع متناظر با مسيري جهت دار •
است .تولد هر يك از عضوهاي دنباله dn , …,d2 ,d1از نظر زماني قبل از عضو بعدي است .بنابر اين ،
ممكن نيست كه dnوالد d1باشد .يعني ،گراف جهت دار متناظر نمي تواند داراي مسير جهت دار دوري باشد ،
ثابت كرده ايم براي اينكه گراف جهت داري متناظر با آزمايش ژنتيكي باشد ،لزم است كه در سه شرط زير •
.2تعداد يالهاي هر مسير متناوب دوري به 4بخش پذير باشد . •
.3گراف جهت دار مورد بحث ،بي دور باشد . •
مي توان نشاندهنده نتيجه هاي يك آزمايش ژنتيكي دانست ؛ يالي مانند a◦ bبه اين معني است كه bحاصل
جفتگيري a0با يك فرد ( احتمالً مجهول الهويه ) a1از جنس مخالف است .
بنابر اين ،برقراري سه شرط فوق را مي توان قاعده هاي هر طرح ژنتيكي تلقي كرد .به زبان عادي ،اين •
ژنتيكي دلخواهي در نظر گرفته ايم كه در آن مي توان هر زمان كه وضع از لحاظ ريست شناسي مساعد باشد
توليد مثل نمود .در جامعه انساني وضعيت به صورت ديگري است ؛ به لحاظ وجود ممنوعيتهاي مورد قبول
عموم ،بسياري از شكلها در شجره هاي خانوادگي ما نمي توانند وجود داشته باشند .به عنوان مثال ،چون هيچ
فردي با خواهر يا برادر خود ازدواج نمي كند ،شكلي مانند شكل 23 .6نمي تواند در گراف جهت دار ما
موجود باشد .همچنين ،چون هيچ فردي مجاز به ازدواج با هيچ يك از والدين خود نيست شكلي مانند شكل .6
شکل 24-6 شکل 23-6 •
•
-6- 5تعيين كوتاه مدت ترين راه •
شبكه جاده اي نشان داده شده در شكل 26 .6را در نظر بگيريد ،عدد مجاور به هر يال نشاندهند مدت لزم •
براي پيمودن جاده متناظر با آن يال است .آيا ميتوانيد راهي ازشهر Sبه شهر tپيدا كنيد كه مدت مسافرت در آن
حداقل باشد ؟
اي خواهيم پرداخت .اين روش بسيار كارآمد است و مي تواند آن را در مورد هر شبكه اي ،هر قدر هم كه پيچيده
باشد ،به كار برد .بر طبق اين روش ،بايستي در عرض شبكه از چپ به راست حركت كرد ،ودر خلل آن ،
به تعيين كوتاهترين مدت لزم براي رفتن از شهر Sبه هر يك از شهرهاي مياني پرداخت .در هر مرحله
مياني ،بر هر راسي كه باشيم ،همه راسهايي را كه از اين راس به وسيله يك يال مي تواند به آنها رسيد مشخص
مي كنيم ،و كنار هر يك عددي موقتي نشاندهنده كوتاهترين مدت لزم براي رسيدن به آن از طريق
راههاي از پيش بررسي شده است .مي نويسيم (آن را داخل دايره مي نويسيم ) سرانجام هر راس عددي دائمي •
( كه آن را داخل مربع مي نويسيم ) مي يابد كه نشاندهنده كوتاهترين مدت براي رفتن از شهر Sبه آن شهر است
.
هدف ما تعيين عدد دائمي مربوط به شهر tاست به مثال زير توجه كنيد . •
كار خود را با نوشتن عدد دائمي 0دركنار شهر Sآغاز مي كنيم ( توجه كنيد كه رفتن از sبه sمستلزم زمان •
نيست ) ،و همه شهرهايي را كه مي توان از sمستقيماً به آنها رسيد ،مشخص مي كنيم ( شكل )27 . 6اين
شهرهاعبارت اند از d , b , aمتناظر با مدتي كه لزم است تا از sمستقيماً به آنها برسيم ،به ترتيب ،عددهاي
مرحله بعدي اختيار كوچكترين عدد موقتي و تبديل آن به عدد دائمي است .كوچكترين عدد موقتي مربوط به •
شهر bاست ،و نشان مي دهد كه كمترين مدت لزم براي رفتن از شهر sبه شهر b ، 4است .
اكنون همه شهرهايي را كه مي توان مستقيماً از bبه آنها رسيد( يعني ،شهرهاي c,aرا ) مشخص مي كنيم و •
كنار هر يك عددي موقت كه مساوي با مجموع عدد كنار bو مدت لزم براي رفتن از bبه آن راس است ،مي
نويسيم – مگر اينكه آن راس از پيش عددي كوچكتر داشته باشد .بنا بر اين ،كنار شهر aعدد جديد 4+1 =5
شهرهايي كه مستقيماً از aبه آنها مي توان رسيد ( يعني ،شهر )tنگاه مي كنيم؛كنار tعدد موقت 5+9 = 14
•
شکل 28-6
•
رسيد (يعني ،شهرهاي )t,cنگاه مي كنيم ،و كنار شهر tعدد جديد 6+7 =13مي نويسيم .عدد cرا تغيير
نمي دهيم .زيرا 6+3 ،بزرگتر از عدد فعلي آن ،يعني 7است .
اكنون كوچكترين عدد موقت c ، 7است ،پس كنار شهر cعدد دائمي 7را مي نويسيم .اكنون به همه •
مي كنيم ،كنار tعدد جديد 7+5 =12را مي نويسيم ( شكل . )31 .6
تنها عدد موقت باقيمانده ،عدد 12در كنار tاست ،پس كنار شهر tعدد دائمي 12 •
شکل 30-6 •
فصل ()7
طبيعت احکام اين بخش در قياس با بخشهای قبل ،بيشتر ترکيباتی هستند ،با وجود اين ارتباط بسيار •
نزديکی با نظريه گراف دارند .ابتدا قضيه معروف ازدواج فيليپ هال و کاربرد آن را در زمينه های
مختلف ،نظير ساختمان مربع لتين و مسائل زمان بندی مورد بحث قرار می دهيم .به دنبال آن در بخش
4-7قضيه منجر را در مورد تعيين تعداد مسير های مجزا بين دو رأس مفروض در گرافها می آوريم .
در بخش 5-8صورت ديگری از قضيه منجر موسوم به شارش ماکزيمم برش می نيمم ارائه می شود که در ارتباط با
شارشهای شبکه و مسائل حمل و نقل از اهميت زيادی برخوردار است .
قضيه ازدواج که در سال 1935توسط فيليپ هال ،حل شده پاسخگوی سئوالی است که به مسئله ازدواج شهرت
دارد :يک مجموعه متناهی از پسرها داريم که هر کدام تعدادی دختررا می شناسند .تحت چه شرايطی اين
پسرها می تواند ازدواج کنند ،به طوری که هر کدام با يکی از دخترانی که می شناسد ازدواج کند ؟ مثل اگر
چهار پسر } }b1,b2,b3,b4و پنج دختر } ،}g1,g2,g3,g4,g5داشته باشيم و روابط مطابق شکل 1-7باشد ،آنگاه
يک راه حل اين است که b1با ،g4 ،b2با g1 ،b3با g3و b4با g2ازدواج کند .
•
اين مسئله را می توان به صورت نموداری نمايش داد :گراف دو بخشی gرا در نظر می گيريم که مجموعه رئوس
آن به دو مجموعه v1و( v2به ترتيب متناظر با مجموعه پسرها و دخترها) افراز شده است ،و در آن هر يال
يک پسر را به دختری که می شناسد وصل می کند ؛ شکل 2-7گراف مربوطبه شکل 1-7را نشان می دهد .
در گراف دو بخشی ( ، V1,V2 (Gجورسازی کامل از V1به V2يک تناظر يک به يک بين رئوس V1و زير
مجموعه ای از V2است ،با اين خاصيت که رئوس متناظر به هم وصل هستند .روشن است که مسئله ازدواج
در زبان نظريه گرافها بدين صورت در می آيد ،در چه شرايطی در گراف دو بخشی ( ، V1,V2 (G=Gيک
اگر مجددا از اصطلحات ازدواج استفاده کنيم ،شرط لزم برای آن که مسئله ازدواج دارای جواب باشد آن است که
به ازای هر m ≥k≥ 1که در آن mتعداد کل پسرهاست ،هر Kپسر (در مجموع) حداقل kدختر را بشناسند .
اين شرط شرط ازدواج است .اين شرط لزم از آنجا ناشی می شود که اگر برای يک مجموعه از kپسر برقرار
نباشد ،اين پسر ها نمی توانند طوری ازدواج کنند که کسی تنها نماند .
چيزی که در وهله اول عجيب به نظر می رسد اين است که شرط ازدواج کافی هم هست .محتوای قضیه •
ازدواج هال همين است .به خاطر اهميت آن ،سه اثبات ارائه می شود ،اولين اثبات منسوب به هالموس و
ازدواج کافی هم هست .محتوای قضيه ازدواج هال همين است .به خاطر اهميت آن ،سه اثبات ارائه می شود ،
قضیه (-1-7الف) (ف .هال )1935در مسئله ازدواج ،شرط لزم و کافی برای وجود جواب آن است که هر
مجموعه از Kپسر ،در مجموع ،حداقل با Kدختر آشنا باشند (. )K ≥ m ≥1
یاد آوری :با وجود اين که اين قضيه در قالب مسئله ازدواج طرح شده است ،در موارد بسيار جدی تر هم •
کاربرد دارد .مثل ،اين قضيه شرط لزم و کافی برای جواب مسئله شغل يابی را بيان می کند ،که در آن بايد
کارهای مختلف را به متقاضيان مختلف اين شغلها واگذار کرد .در تمرين (-1-7ب) يک مثال ساده از اين مسئله
برهان :همان طور که قبل اشاره شد ،لزوم شرط بديهی است .برای اثبات کفايت ،روش استقراء را به کار می
بريم و فرض می کنيم قضيه وقتی که تعداد پسرها کمتر از mاست برقرار باشد .برای m=1برقراری قضيه
بديهی است .فرض کنيد تعداد پسرها mاست ؛ دو حالت را در نظر می گيريم ؛
( )1اول فرض می کنيم که هر kپسر ( )k<mدر مجموع حداقل k+1دختر را می شناسند . •
(بنابراين شرط لزم همواره برقرار است و يک دختر اضافه است) .حال اگر يکی از پسرها با يکی از دختران •
آشنا ازدواج کند ،شرط اصلی برای m-1پسر باقيمانده برقرار خواهد بود .حال بنابر استقراء اين m-1پسر می
توانند ازدواج کنند ،و در اين حالت قضيه اثبات می شود .
( )2فرض کنيد يک مجموعه kتايی ( )k<mاز پسرها هست که در مجموع دقيقا kدختر را می شناسند .اين •
kپسر ،بنابر فرض استقراء می توانند ازدواج کنند ،و m-kپسر باقی می مانند .ولی هر مجموعه hتايی از
زيرا در غير اين صورت اين hتا پسر همراه با kپسر فوق درمجموع با کمتر از h+kدختر آشنا هستند ،که با •
فرض ما متناقض است .در نتيجه شرط اصلی برای m-kپسر برقرار است .بنابر فرض استقراء آنان می
توانند ازدواج کنند .در نتيجه همه خوشحال ! و اثبات کامل می شود //.
همچنين می توان قضيه هال را به زبان جور سازی در گرافهای دو بخشی بيان کرد ؛ يادآوری می کنيم که ||s •
فرع (-1-7ب) فرض کنيد )G=G)V1 , V2يک گراف دو بخشی است ،و به ازای هر زير مجموعه Aاز ، V1 •
فرض کنيد ( A (φمجموعه رئوسی از V2است که حداقل با يکی از رئومجاور هستند .در اين صورت يک
. V1 ، جور سازی از V1به V2وجود دارد اگر و فقط اگر به ازای هر زير مجموعه Aاز |φ)A( | ≥| | A
برهان :اثبات اين فرع از تبديل برهان فوق به زبان نظريه گرافها به سادگی بدست می آيد // . •
-7-2نظریه ترنسورسال •
اين بخش به اثبات ديگری از قضيه هال ،با استفاده از زبان نظريه ترنسورسال اختصاص داده شده است . •
بخاطر داريد که در مثال بخش قبل (شکل 1-8را ملحظه کنيد) مجموعه های دخترانی که پسر ها می شناختند
عبارت بودند از } }g1,g4,g5 } ،}g1 } ،}g2,g3,g4و } ، }g2,g4و برای جواب مسئله ازدواج ،چهار دختر
متمايز ،هر کدام از يک مجموعه انتخاب شدند .در حالت کلی ،اگر Eيک مجموعه متناهی و ناتهی باشد ،و
( S1,…,Sm (=δخانواده ای از زير مجموعه های ناتهی از ( Eکه الزاما متمايز نيستند) باشد .
در اين يک ترنسورسال (یا دستگاه نمایندگان متمایز) از ، δمجموعه ای از mعنصر متمايز از Eاست ،که •
يک مثال ديگر ارائه می کنيم .فرض کنيد } E= }1,2,3,4,5,6و } S2=S1 }2,3}=S4=S3=}1,2و
} . S5=}1,4,5,6در اين صورت نمی توان 5عنصر متمايز که هر کدام به يکی از مجموعه های Siتعلق
دارند انتخاب کرد ؛ به بيان ديگر ،خانواده ( S1,…S5 (=δترنسورسال ندارد .با وجود اين ،اين زير خانواده
δرا يک ( S1,S2,S3,S5 (= َδدارای ترنسورسال } }1,2,3,4است .هر ترنسورسال از يک زير خانواده δ
را يک ترانسورسال جزئی از δمی گويند .در اين مثال δدارای ترنسورسال های جزئی (}، }1,2,3,6
و غيره ) است .روشن است که هر زير مجموعه از يک ترنسورسال جزئی است } }1,5} ، }2,3,6و
φ
به طور طبيعی اين سوال پيش می آيد که تحت چه شرايطی يک خانواده مفروض از زير مجموعه های يک •
bi مجموعه دارای ترنسورسال است ؟ اگر Eرا مجموعه دختران ،و Siرا مجموعه دخترانی که پسر ،
) )1≥ i≥ mمی شناسند بگيريم ،ارتباط بين اين مسئله و مسئله ازدواج روشن می شود .در اين مسئله يک
ترنسورسال عبارت از مجموعه mدختر است که هر کدام نظير (آشنای) يکی از پسرها هستند .در نتيجه
قضيه (-1-8الف) شرط لزم و کافی برای وجود ترنسورسال ،هر خانواده مفروض را رائه می دهد .قضيه
هال را به صورت زير می نويسم و اثبات ديگری منسوب به رادو ارائه می کنيم .
قضیه (-2-7الف) فرض کنيد Eيک مجموعه متناهی ناتهی است ،و ( 1 , … Sm(=δSخانواده ای از زير •
مجموعه های Eاست .در اين صورت δدارای يک ترانسورسال است اگر و فقط اگر اجتماع هر kزير
برهان :لزوم شرط بديهی است .برای اثبات کفايت ،نشان می دهيم که اگر يکی از زير مجموعه ها (مثل )Si •
بيش از يک عنصر داشته باشد ،آنگاه می توانيم بدون آن که شرط تغيير کند ،يکی از عناصر آن را حذف می
کنيم .با تکرار اين فرآيند ،مسئله را به صورتی در می آوريم که هر کدام از زير مجموعه ها فقط يک عنصر
داشته باشند .در اين صورت برقراری حکم بديهی است .
پس بايد نشان دهيم ،روند کمک کردن ،امکان پذير است ،فرض کنيد S1شامل عناصر xو yاست و حذف •
هر کدام از آنها شرط را تغيير می دهد .در اين صورت زير مجموعه های Aو Bاز } m , ..., 3, 2
} وجود دارند به طوری که ׀ A׀ ≥ ׀ P׀ ,׀ B׀ ≥ ׀ Q׀ ،که در آن
=Q j∈B Sj (}) S1 − } y
. و •
=P j∈ A Sj (}) S1 − }x
| |≥| P |Q در اين صورت •
حالت متمايز را در نظر می گيرد .با وجود اين دشوار است که اين اثبات به صورت شهودی و با بکار گيری
قبل از آنکه چند کابرد از قضيه هال ارائه شود ،مناسبتر است که دو فرع ارائه شود .با اصطلحات ازدواج •
فرع اول شرايطی بيان می کند که تحت آن حداقل tپسر می توانند با دخترانی که می شناسند ازدواج کنند .
فرع (-2-7ب) با توجه به تعريفهای Eو ، δکه قبل ارائه شده δ ،دارای يک ترنسورسال جزئی با اندازه t •
است اگر و فقط اگر اجتماع هر kزيرمجموعه Siحداقل شامل k+t-mعنصر باشد .
D,…,Sm (D )S1 =َδ طرح برهان :حکم ،از به کار بردن قضيه (-2-8الف) روی خانواده •
بدست می آيد .که در آن Dمجموعه ای مجزا از Eاست و m-tعنصر دارد .توجه کنيد که δدارای يک
ترنسورسال جزئی با اندازه tاست اگر و فقط اگر َ δدارای ترنسورسال باشد // .
(فرع -2-7ج) اگر Eو δمطابق تعاريف قبل ،و اگر Xيک زير مجموعه Eباشد ،آنگاه Xشامل يک •
ترنسورسال جزئی با اندازه tاست اگر و فقط اگر برای هر زير مجموعه Aاز } }m,…,1,2,3داشته باشيم .
طرح برهان :اثبات حکم از بکار بردن فرع قبل برای خانواده m ∩φx )S1
Sx( ∩(x,…,Sبدست می آيد)//.
X •
j∈A j
کاربردهای قضیه هال :در اين بخش قضيه هال را در مورد مسائلی از قبيل ساختن مربعهای لتين ،عناصر •
ماتريس – (1و ، )0و وجود ترانسورسال مشترک برای دو خانواده از زيرمجموعه های مجموعه ای مفروض
به کار می بريم و خواهيم ديد که مسئله اخير با مسائل زمان بندی ارتباط دارد.
مربعهای لتین :يک مستطيل لتين ، n × mيک ماتريس )n × m ،M=)mijاست که درايه های آن اعداد •
( )2هيچ دو عنصری که در يک سطر يا ستون قرار دارند ،مساوی نيستند . •
شرايط ( )1و ( )2ايجاب می کنند که m ≥n؛ اگر ، m=nمستطيل لتين را مربع لتين می نامند .برای مثال ، •
شکل 5-8و 4-8يک مستطيل لتين 3 × 5و مربع لتين 5× 5را نشان می دهند .سوال زير را می توان
m<n ،n-mسطر جديد اضافه کرد تا به يک مربع لتين برسيم ؟ شگفت آور اينکه جواب همراه +است ! •
(قضیه -3-7الف) فرض کنيد Mيک مستطيل لتين n × mاست که m<nدر اين صورت با افزودن n-m •
برهان :ثابت می کنيم که می توان Mرا به يک مستطيل لتين ( m+1( × nتبديل کرد ،با تکرار اين فرآيند •
فرض کنيد }E=}1,2,…,nو ، S1,…,Sn((=δکه در آن ، Siمجموعه درايه هايی است که در ستون iام M •
را تشکيل می دهند .بنابر قضيه هال ،کافی است نشان دهيم که اجتماع هر kتا از Siها شامل حداقل k
( n-m(kعنصر است (احتساب عنصر متمايز است .ولی اين بديهی است زيرا اين اجتماع در مجموع شامل
تکرار ها ) و اگر تعداد عناصر متمايز کمتر از kباشد ،حداقل يکی از آنها بايد بيش از n-mبار تکرار شده
باشد ،و اين حکم با اين واقعيت که هر عنصر دقيقا n-mبار ظاهر می شود ،متناقض است // .
ماتریسهای (1و)0 •
راه ديگری برای مطالعه ترنسورسال های خانواده ، s1,…,sm( ( =δاز زير مجموعه های ناتهی مجموعه } ، e1,…,en}=Eمطالعه ماتريس
وقوع اين خانواده است .ماتريس m×n ،aij((=Aکه در آن aij=1اگر ejЄsiباشد ،و در غير اين صورت . aij=0اين ماتريس را که عناصر
آن 0و 1هستند ،ماتريس – (1و )0می گويند .اگر رتبه جمله ای Aرا بيشترين تعداد 1در Aتعريف کنيم که هيچ
دوتای آنها در يک سطر و يا يک ستون واقع نباشند ،آنگاه δدارای يک ترنسورسال خواهند بود اگر و فقط
اگررتبه جمله ای A ،mباشد .بعلوه رتبه جمله ای ، Aدقيقا تعداد عناصر يک ترنسورسال جزئی است که
اندازه آن تا حد ممکن بزرگ باشد .حال به عنوان دومين کاربرد قضيه هال ،حکم مشهوری را در مورد
ماتريسها (1و )0ثابت می کنيم .اين حکم قضيه کونيک –اگروری نام دارد .
قضیه (-3-7ب) (کونيگ – اگروری . )1931رتبه جمله ای ماتريس – (1و )0Aبرابر ، µکمترين تعداد •
سطرها و ستون هايی است که تمام 1های Aدر آنها قرار دارند .
یاد آوری :برای روشن شدن قضيه ،ماتريس شکل 6-8ماتريس وقوع خانواده دومی است واضح است که •
برهان :بديهی است که رتبه جمله ای نمی تواند از µبيشتر باشد .برای اثبات تساوی ،بدون آنکه از کليت •
قضيه کاسته شود ،فرض می کنيم تمام 1های Aدر rسطر و sستون قرار دارند .
(به طوری که ( r+s= µو ترتيب سطرها و ستونها چنان است که در سمت چپ و پايين ، Aيک ماتريس (m- •
)r( × )n-sکه تماما شامل صفر است قرار دارد (شکل . )7-7اگر i ≥ r ،Siرا مجموعه اعداد صحيح n-s
بنابراين خانواده ( 1,…,Sr(=δSدارای ترنسورسال است .در نتيجه زير ماتريس Mاز Aشامل مجموعه ای
از rتا 1است ،که هيچ دو تای آنها در يک سطر و يا يک ستون قرار ندارند ؛ به همين نحو ،ماتريس Nنيز
شامل Sتا 1است که همين خاصيت را دارند .بنابراين Aشامل مجموعه ای از r+sتا 1است ،که هيچ دوی
آنها در يک سطر و ستون قرار ندارند .اين نشان می دهد که µآن طور که بايد ،از رتبه جمله ای تجاوز نمی
کونيگ – اگر وری از اين هم ساده تر است .يعنی اين دو قضيه از وجوهی معادل هستند .
1 ترنسورسال مشترک :اگر Eيک مجموعه ناتهی متناهی باشد و ( 1,…,Sm(=δSو=(,…,T •
Tm( τدو خانواده از زير مجموعه های ناتهی Eباشند ،می خواهيم بدانيم چه موقع يک ترنسورسال مشترک
زمانی ،مثل اگر Eمجموعه زمانهايی باشد که دروس ارائه می شوند و Siنشانگر اوقاتی باشد که mاستاد
مايل به تدريس هستند و Tمجموعه ساعاتی که کلس خالی وجود دارد ،آنگاه ترنسورسال مشترک δو τ
i
امکان تدريس هر استاد را در يک کلس درس موجود در زمان مناسب فراهم می کند .در حقيقت می توانيم
يک شرط لزم و کافی برای آن که دو خانواده دارای ترنسورسال مشترک باشد در نظر بگيريم ؛ توجه کنيد که
قضيه (-3-8ج) به ازای m ≥ 1≥ jاگر قرار دهيم ، Ti=Eبه قضيه هال تبديل می شود .
قضیه(-3-8ج) فرض کنيد Eيک مجموعه ناتهی متناهی است ،و ( 1,…Sm( =δSو ( T1,…,Tm (=τدو •
خانواده از زير مجموعه های ناتهی Eباشند .در اين صورت δو τدارای ترنسورسال مشترک است اگر و
فقط اگر برای تمام زير مجموعه های Aو Bاز } }m,…,1,2داشته باشيم
| ≥ | A | + | B| - m |
) j∈ A )S i ( j∈ B ( Tj
طرح برهان :خانواده }Ui }=uاز زير مجموعه های } EU }1,…,mرا در نظر بگيريد . •
( Eو } }m,…,1,2را مجزا می گيريم) ،که در آن مجموعه نشانه گذاری نيز } m,…,1} EUاست و اگر
باشد .در اين صورت حکم از اعمال قضيه هال روی خانواده uبه دست می آيد // .
شرايط وجود ترنسورسال مشترک برای سه خانواده از زير مجموعه های ناتهی يک مجموعه معلوم نيست ،به
نظر می رسد که مسئله پيدا کردن اين شرايط بسيار مشکل باشد .با استفاده از نظريه مترويد کوشش های زيادی
در حقيقت ،همان طور که در فصل بعد ملحظه خواهيد کرد ،مسائل زيادی در نظريه ترنسورسال برحسب مترويد
بسيار ساده می شود .نتايج بيشتری از نظريه ترنسورسال در نوشته های ميرسکی بريانت و پرنکت پيدا می
شود .
قضیه منجر :اينک قضيه ای را مطالعه می کنيم که ارتباط نزديکی با قضيه هال دارد ،و دامنه کاربردهای عملی
آن فراوان است .اين قضيه منسوب به منجر است و مربوط می شود به تعداد مسيرهايی که دو رأس مفروض را
مثل ممکن است بيشترين تعداد مسيرهايی از Vتا Wرا بخواهيم که يال مشترک ندارد – چنين مسيرهايی را •
مسيرهايی يال – مجزا گويند .همچنين ممکن است بيشترين تعداد مسيرهايی بين رئوس Vو Wرا بخواهيم که
رأس مشترک نداشته باشند (البته ،به جز Vو – )Wاين مسيرها را مسيرهای رأس – مجزا می نامند ( .در
گراف شکل ، 8-7چهار مسير يال مجزا و دو مسير رأس – مجزا وجود دارد ).
•
گراف جهت دار مطالعه کرد .در اين صورت بدون آن که از کليت مسئله کاسته شود V ،را يک منبع و W
را يک چاه می گيريم .بحث ما بيشتر در محدوده گرافهاست .بحث متناظر روی گرافهای جهت دار را به عهده
برای بررسی اين مسئله ،به تعاريف بيشتری نياز است .از حال به بعد فرض می کنيم Gيک گراف همبند و V
مسيری از Vبه Wشامل يالی از Eاست ؛ توجه داريد که هر مجموعه ناهمبندساز – VWيک مجموعه
ناهمبند ساز Gاست .به همين ترتيب ،يک مجموعه جداساز – VWاز ، Gمجموعه ای است مانند Sاز
رئوس _که شامل Vيا Wنيست) با اين خاصيت که هر مسير از Vبه Wاز يکی از رئوس Sمی گذرد .
ساز – VWباشد که شامل kيال است ،تعداد مسيرهای يال – مجزا نمی تواند بيشتر از kباشد ،زيرا در غير
اين صورت بعضی از يالها در ، Eدر بيش از يک مسير قرار می گيرد .بعلوه ،اگر Eيک مجموعه
ناهمبندساز – VWبا کمترين اندازه ممکن باشد ،آنگاه تعداد مسيرهای يال – مجزا دقيقا برابر Kاست ،و
بنابراين در هر يک از اين مسيرها ،دقيقا يکی از يالهای Eوجود دارد .اين حکم به صورت يالی قضيه منجر
مشهود است ،اگر چه اولين بار توسط فورد و فولکرسن در 1995ثابت شد .
قضیه (-4-7الف) بيشترين تعداد مسيرهای يال – مجزا که دو رأس متمايز vو wرا در گراف همبند Gبه هم وصل
می کنند برابر ، kکمترين تعداد يالهای يک مجموعه ناهمبند ساز – vwاست .
یادآوری :برهانی که ارائه خواهد شد غير – ساختاری است ،بدين معنی که اگر Gمفروض باشد .روشی برای •
بدست آوردن kمسير يال – مجزا به دست نمی دهد ،و يا حتی مقدار kرا نمی توان به دست آورد .
برهان :همانطور که اينک خاطر نشان شد ،بيشترين تعداد مسيرهای يال – مجزا از vبه wنمی تواند از •
کمترين تعداد يالها در يک مجموعه ناهمبند ساز vwبيشتر باشد .با استفاده از روش استقراء روی تعداد يالهای
، Gثابت می کنيم که اين دو عدد مساوی هستند .فرض کنيد تعداد يالهای G ،mاست .و حکم برای هر گرافی
که تعداد يالهای آن از mکمتر است ،قرار باشد .دو حالت در نظر می گيريم .
( )1ابتدا فرض می کنيم يک مجموعه ناهمبندساز – vwمانند E ،با کمترين اندازه kوجود دارد بطوری نه •
تمام يالهای آن بر vواقع هستند و نه بر w؛ مثل ،در گراف ، 8-8مجموعه E1که قبل تعريف شد يک چنين
مجموعه ناهمبندساز – vwاست .از حذف يالهای Eاز ، Gدو زيرگراف مجزای Vو Wبه دست می آيند
که به ترتيب شامل vو wهستند .اينک دو گراف جديد G1و G2را به صورت زير تعريف می کنيم ؛ G1را
از Gبا انقباض تمام يالهای ( Vيعنی با کوچک کردن Vبه )vو G2نيز به همين نحو با انقباض تمام يالهای
.W
(گرافهای G1و G2را که از شکل 8-8به دست می آيند در شکل 9-7ملحظه می کنيد .خطوط نقطه چين •
که کمترين اندازه را دارد ،بنابر فرض استقراء در G1 ،kمسير يال – مجزا از vبه wوجود دارد ،همينطور
برای . G2پس kمسير يال – مجزا در Gاز ترکيب اين مسيرها به دست می آيد .
شکل 9-7
()2حال فرض می کنيم که هر مجموعه ناهمبندساز – vwبا کمترين اندازه kفقط از يالهايی تشکيل شده است که
يا تمام آنها بر vواقع هستند يا تمام آنها بر : wمثل در شکل 8-8مجموعه ، E2چنين مجموعه است .بدون
آن که از کليت قضيه کاسته شود ،فرض می کنيم هر يال Gدر يک مجموعه ناهمبندساز – vwقرار دارد ،
زيرا در غير اينصورت حذف آن k ،را تغيير نمی دهد و بنابر فرض استقراء kمسير يال – مجزا به دست
می آيد .بنابر اين اگر Pمسيری از Vبه Wباشد ،آنگاه Pيا فقط يک يال و يا دو يال دارد ،و لذا می تواند
حداکثر متشکل از يک يال از هر مجموعه ناهمبند ساز – VWبا اندازه Kباشد .از حذف يالهای Pدر ، G
گرافی به دست می آيد که حداکثر شامل K-1مسير يال – مجزا است (بنابر فرض استقراء) ،اين مسير ها ،
•
حال به مسئله ديگری که ابتدای اين فصل مطرح شد ،می پردازيم .مسئله پيدا کردن تعداد مسيرهای رأس – •
با وجود اين که منجر فقط اين مسئله را حل کرد ،ولی هر دو قضيه (-4-7الف) و (-4-7ب) منسوب به اوست). •
چيزی که در ابتدا عجيب به نظر می رسد اين است که نه تنها حل آن شبيه به قضيه (-4-7ب) منسوب به اوست )
.چيزی که در ابتدا عجيب به نظر می رسد اين است که نه تنها حل آن شبيه به قضيه (-4-7الف) است ،بلکه
اثبات قضيه (-4-7الف) نيز با کمی تغيير ،از قبيل جايگزينی اصطلحاتی نظير ((يال – مجزا)) و ((وقوع)) با
((رأس – مجزا)) و ((مجاورت)) برای آن به کار می رود .شکل – رأسی قضيه منجر به شرح زير است –
را به هم وصل می کنند ،برابر کمترين تعداد رئوس در هر مجموعه جداسازی -vwاست .
از قضايای (-4-7الف) و (-4-7ب) شرط لزم و کافی برای آنکه گرافی – kهمبند و – kيال – همبند باشد ، •
فرع (-4-7ج) گراف – G ،kيال – همبند است اگر و فقط اگر هر دو رأس متمايز آن حداقل با kمسير يال – •
فرع (-4-7د) گراف Gکه حداقل k+1رأس دارد k ،همبند است اگر و فقط اگر هر دو رأس متمايز آن با •
گرافهای جهت دار ،بر حسب مجموعه های ناهمبند ساز و جداساز به کار برد .در اين حالت ،مجموعه
ناهمبند – ، vwمجموعه Aاز کمانها است ،به طوری که هر مسير از vبه wشامل کمانی در Aاست .
دراينجا نيز قضيه متناظر بسيار شبيه به قضيه (-4-7الف) است ،و اثبات آن تقريبا کلمه به کلمه مانند اثبات آن •
است .نام رسمی اين قضيه تماميت است .وجه تسميه آن در بخش بعد معلوم می شود.
قضیه (-4-7ه) (قضيه تماميت) در گراف جهت دار ، Dبيشترين تعداد مسيرهای کمان مجزا از رأس vبه •
رأس wبرابر کمترين تعداد کمانها در هر مجموعه ناهمبندساز – vwاست // .
يک مثال برای قضيه تماميت ارائه می کنيم ،فرض کنيد Dگراف جهت دار شکل 10-8باشد شش مسير کمان •
-مجزا از vتا wوجود دارد ؛ خطوط نقطه چين مجموعه ناهمبندساز – vwنظير را نشان می دهد .
همانطور که ملحظه می کنيد .وقتی تعداد کمانهايی که رئوس مجاور را به هم وصل می کنند زياد شود ،اين •
شکلها ،پيچيده می شوند .برای رفع اين مشکل می توان فقط يک کمان رسم کرد و تعداد کمانها را در کنار آن
يادداشت کرد ( .شکل 11-7را ملحظه کنيد ) .اين نکته در مطالعه مسائل شارشهای شبکه و حمل و نقل ،
اين بخش را به اثبات اينکه قضيه هال را می توان از قضيه منجر نتيجه گرفت و به پايان می بريم صورتی از •
قضيه هال را که در فرع (-1-8ب) آمده است اثبات خواهيم کرد .
قضیه (-4-7و) قضيه هال از قضيه منجر بدست می آيد . •
برهان :فرض کنيد )G=G)V1,V2يک گراف دو بخشی است .بايد ثابت کنيم که اگر به ازای هر زيرمجموعه •
Aاز ( V1 ، | A | ≥ |φ| ) )Aبا نماد فرع (-1-7ب) ) ،آنگاه يک جور سازی کامل از V1به V2وجود دارد
.برای اين کار صورت رأسی قضيه منجر (قضيه -4-7ب) را برای گراف حاصل از الحاق يک رأس vمجاور
همه رئوس V1و يک رأس Wمجاور همه ی رئوس V2در Gبکار می بريم (شکل 12-7را ملحظه کنيد ) .
چون يک جور سازی کامل از V1به V2فقط و فقط وقتی وجود دارد که تعداد مسيرهای رأس – مجزا از vبه •
wبرابر تعداد رئوس )V1 )=kباشد ،کافی است نشان دهيم که هر مجموعه جداساز – vwحداقل kرأس
دارد .
فرض کنيد Sيک مجموعه جداساز ، vw -متشکل از زير مجموعه Aاز V1و زير مجموعه Bاز V2است. •
چون A Bيک مجموعه جداساز – vwاست ،هيچ يالی که يک رأس از A –V1را به رأسی در B –V2
( .1 -Aدر نتيجه ≥ || |V1 -A| ≥ |φ )V1|)-ABو از اين روی || = |S وصل کند وجود ندارد .لذا(B φV
⊆
// . A|+|B| ≥ |V1| = K
شارشهای شبکه
شبکه ها در جامعه امروزی زياد مطرح می شوند – حمل و نقل ،ارتباطات ،توزيع کال ،و غيره – و تجزيه •
و تحليل رياضی اين شبکه ها از اهميت زيادی برخوردار است .در اين بخش ،به کمک مثالهايی ساده سعی
می کنيم نشان دهيم که آناليز شبکه ها و مطالعه گرافهای جهت دار ،اساسا معادل هستند .
يک توليد کننده کامپيوترهای شخصی می خواهد تعدادی جعبه شامل کامپيوتر را به بازار معينی ارسال دارد .
شکل 15-7
فرض می کنيم .راههای مختلفی برای ارسال جعبه ها وجود دارد ،که در شکل 15-7نشان داده شده است 7( . •
اعدادی که روی شکل مشاهده می کنيد نشانگر حداکثر ظرفيت راه مربوطه است .روشن است که توليد کننده •
می خواهد حداکثر تعداد جعبه را بدون تجاوز از ظرفيت راهها ،ارسال دارد .
شکل 15-8ممکن است وضعيتهای ديگری را توصيف کند .مثل اگر هر کمان نشانگر يک خيابان يکطرفه باشد و
عددی که به هر خيابان نسبت داده شده معرف حداکثر بار ترافيک (تعداد وسائل نقليه در ساعت) در آن خيابان
باشد ،آنگاه ممکن است بخواهيم حداکثر تعداد وسائل نقليه ای را پيدا کنيم که در يک ساعت می توانند از vبه
wبروند .
يا ممکن است فرض کنيم که اين شکل ،يک شبکه الکتريکی را نشان می دهد ،و با فرض اطلع از جريانی •
که هر کدام از سيم ها تحمل می کند ،می خواهيم ،بيشترين جريانی را پيدا کنيم که بدون آسيب به سيم ها ،می
با استفاده از اين مثالها ،به عنوان انگيزه ،شبکه Nرا به صورت يک گراف جهت دار تعريف می کنيم – •
يعنی گراف جهت داری که به هر يک از کمانهای آن عدد نامنفی ψ))aبه نام ظرفيت نسبت داده می شود .
همچنين می توان شبکه را به صورت زوج ψ( ,)Dتعريف کرد که در آن Dيک گراف جهت دار است و ψ
درجه – ورود (( ρxنيز برابر مجموع ظرفيت کمانهايی به صورت ZXتعريف می شود .مثل ،در شبکه
شکل ρv((=8 ، 15-8و . ρx(( =10لم دست دادن برای گرافهای جهت دار ،به صورت ”در يک شبکه ،
مجموع درجه – خروج رئوس با مجموع درجه – ورود آنها مساوی است ” .در می آيد .در دنباله مطالب
همواره فرض می کنيم (مگر خلف آن تصريح شود) که در گراف جهت دار ، Dدقيقا يک منبع Vو يک چاه
Wوجود دارد .حالت کلی با چند منبع و چند چاه (نظير مثال اول با بيش از يک توليد کننده چند بازار) .تعميم
( )2نسبت به شبکه ( ، )φ D,در هر رأس ( ،به غير از Vيا )Wدرجه خروجی و درجه – ورودی مساوی •
باشند .
به صورت غير رسمی ،اين احکام ،می گويند که در هر کمان شارش نمی تواند از ظرفيف بيشتر باشد ،و •
“کل شارشی ” که بر هر رأس (بجز Vيا )Wوارد می شود ،مساوی ”کل شارشی“ است که از آن خارج •
می شود .شکل 16-8يک توزيع شارش ممکن را برای شبکه شکل 15-8نشان می دهد .شارش صفر ،
شارش ديگری است که نشان می دهد در هر کمان مقدار شارش صفر است .هر شارش ديگر ،يک شارش –
غير صفر خواهد بود .کمانی را که در آن a((ψ φ= ))aباشد ،اشباع شده می نامند ؛ در شکل 16-8کمانهای
، vz ،xz ،yz ،xw ،zwاشباع شده و ساير کمانها اشباع نشده هستند .
شکل 17-7 شکل 16-7
بنابر لم دست دادن برای گرافهای جهت دار مجموع شارشها در کمانهای ماربر ، vبا مجموع شارشها در •
کمانهای ماربر wبرابر است ،و اين مجموع را مقدار شارش می نامند .شارشهايی که مقدارشان در شکل -7
، 16برای شبکه شکل ، 15-7ماکزيمم ،و مقدار آن شش است .در حالت کلی يک شبکه می تواند شارشهای
ماکزيمم مختلفی داشته باشد ،ولی مقادير همه بايد برابر باشد .
مطالعه شارشهای ماکزيمم در شبکه ) N=)D,ψارتباط نزديکی با مفهوم برش دارد ،يادآوری می کنيم که •
برش ، Aمجموعه ای از کمانهای Dاست که هر مسير از Vتا ، Wشامل کمانی از آن است .به عبارت
ديگر ،در يک شبکه ،يک برش يک مجموعه ناهمبندساز – VWدرگراف جهت دار متناظر Dاست .
ظرفيت يک برش ،عبارت است از مجموعه ظرفيتهای کمانهای برشی .ما عمدتا برشهايی را بررسی می کنيم
که ظرفيت آنها حتی المکان کوچک باشد ،و آنها را برشهای می نيمم می ناميم .
در شکل ، 17-7يک برش می نيمم ،توسط vz ، xz ،yzو xwرا ملحظه می کنيد .ظرفيت اين برش شش •
است .
روشن است که مقدار هر شارش نمی تواند از ظرفيت هيچ برشی بيشتر باشد ،بنابراين مقدار شارش ماکزيمم •
از ظرفيت برش می نيمم بيشتر نمی شود .حتی اين دو عدد اخير با هم برابر هستند .اين حکم مشهور را به
برهان اول نشان می دهد که اين قضيه معادل قضيه منجر است .و برهان دوم مستقيما قضيه را ثابت می کند .
قضيه (-5-7الف) (قضيه شارش – ماکزيمم ،برش – می نيمم) در هر شبکه ،مقدار هر شارش ماکزيمم •
يادآوری :در اين قضيه ساده ترين راه اين است که يک شارش و يک برش پيدا کنيم به طوری که مقدار شارش •
توجه کنيد که اگر تمام ظرفيتها عدد صحيح باشند ،مقدار شارش ماکزيمم نيز يک عدد صحيح است .در بعضی
از کاربردهای شارشهای شبکه ،اين حکم مهم بسيار مفيد است .
برهان اول :در ابتدا ،فرض می کنيم ظرفيت تمام کمانها يک عدد صحيح است .در اين حالت ،شبکه را می •
توان به صورت يک گراف جهت دار ، D ،در نظر گرفت که ظرفيتها معرف تعداد کمانهايی است که رئوس
ظرفيت يک برش می نيمم ،تعداد کمانها در يک مجموعه – ناهمبندی – vwاز Dاست .اينک از قضيه
برای توسيع اين نتيجه به شبکه هايی که تمام ظرفيتها اعداد گويا هستند ،تمام ظرفيتها را در يک عدد صحيح •
مناسب (يعنی کوچکترين مضرب مشترک مخرجها) ضرب می کنيم .در اين صورت مسئله به حالت قبل بر
تقريب می زنيم ،و سپس با استفاده از روش اخير ،قضيه را ثابت می کنيم .اين اعداد گويا را می توان طوری
انتخاب کرد که اختلف هر شارش ماکزيمم و ظرفيت هر برش می نيمم به اندازه دلخواه کوچک شود .شرح
دقيق اين استدلل به عنوان تمرين واگذار می شود .البته در مثالهای عددی ظرفيتهای اصم به ندرت پيش می
آيند زيرا معمول ظرفيتها به شکل اعشاری داده می شوند // .
برهان دوم :يک برهان مستقيم برای قضيه شارش – ماکزيمم برش – می نيمم ارائه می شود .همان طور که •
قبل يادآوری شد چون مقدار هيچ شارش ماکزيممی نمی تواند از ظرفيت هيچ برش می نيمم تجاوز کند ،کافی
است ثابت کنيم يک برش وجود دارد که ظرفيت آن مساوی مقدار يک شارش ماکزيمم مفروض است .
فرض کنيد φيک شارش ماکزيمم است .دو مجموعه vو wاز رئوس شبکه را به صورت زير تعريف می •
کنيم :
اگر Gگراف زمينه گراف جهت دار شبکه Dباشد ،آنگاه رأس Zاز شبکه در Vاست اگر و فقط اگر در ، G •
متناظر باشد با يک کمان اشباع نشده vivi+1و يا متناظر با يک کمان vi+1viکه حامل شارش غير صفر است .
(توجه کنيد که ، vبه وضوح در vقرار دارد ).و wشامل تمام رئوسی است که در vنيستند .
مثل در شکل 16-8مجموعه Vشامل رئوس v ،xو yاست و مجموعه wشامل رئوس zو . w •
حال نشان می دهيم که wنا – تهی است ،و به ويژه شامل رأس wاست .اگر چنين نباشد w ،متعلق به v •
است و لذا در Gيک مسير v → v1 → v2 → … →vm-1 → wاز نوعی که معرفی شد ،وجود دارد .
اينک عدد مثبت εرا چنان انتخاب می کنيم که دارای دو شرط زير باشد :
(ε )1نبايد از هيچ مقداری که برای اشباع کردن کمانهای نوع اول لزم است تجاوز کند . •
( ε )2نبايد از شارش در هر يک از کمانهای نوع دوم تجاوز کند . •
به سادگی ملحظه می شود که اگر شارش در کمانهای نوع اول را به اندازه εافزايش دهيم و شارش در •
کمانهای نوع دوم را به اندازه εکاهش دهيم ،مقدار شارش به اندازه + ε φافزايش می يابد .و اين با فرض
اين که φشارش ماکزيمم است ،متناقض است ،و بنابراين wدر Wقرار دارد .
برای تکميل استدلل ،فرض کنيد Eمجموعه تمام کمانهای xzباشد که در آن xدر Vو zدر Wاست . •
به طور بديهی Eيک برش است .بعلوه ،به سادگی ديده می شود که هر کمان xzاز ، Eاشباع شده
است ،زيرا در غير اين صورت zبه Vنيز تعلق خواهد داشت .به همين ترتيب ،می توان نشان داد که
جريان در کمانهای zxصفر است ،در نتيجه ظرفيت Eبايد مساوی مقدار φباشد .و از اين رو Eبرش
يا هر خاصيت ديگر يک شارش مفروض ارائه می دهد .البته در عمل ،با شبکه هايی سر و کار داريم که
بزرگ و پيچيده هستند و پيدا کردن شارش ماکزيمم در آنها از طريق تجسس و بازرسی کار مشکلی است .در
خاتمه اين بخش روشی ارائه می شود که با آن می توان شارش ماکزيمم را در شبکه ای که ظرفيتهای آن
فرض کنيد شبکه ψ( ,N=)Dداده شده باشد .پيدا کردن شارش ماکزيمم در Nدر سه مرحله انجام می شود . •
مرحله اول :ابتدا با بررسی شارش غير صفر φرا پيدا می کنيم (در صورت وجود) .مثل اگر Nشبکه شکل •
18-7باشد ،يک شارش مناسب شارشی است که در شکل 19-7ملحظه می شود .
توجه به اين نکته اهميت دارد که هر چقدر شارش اوليه ای که انتخاب می کنيم بزرگتر باشد ،مراحل بعد ساده •
مرحله دوم :در شارش φجهت شارشها را عکس می کنيم تا از Nشبکه ديگری مانند َ Nبه دست آيد .به •
طور دقيق تر ،هر کمان ، aکه در N ،φ )a(=0درَ Nظرفيت خود را دارد ،اما بجای هر کمان aکه در
، N ،φ)a(≠0کمان aبا ظرفيت ، φ)a( ψ- ))aهمراه با کمانی در جهت مخالف با ظرفيت φ))aقرار می
گيرد.
در مثال ما ،شبکه َ Nبه صورت شکل 20-8در می آيد ؛ توجه داريد که vديگر منبع ،و wديگر چاه نيست .
φاضافه کرد تا شارش بزرگتر َ φدر Nبه دست آيد .حال مرحله دوم را با استفاده از شارش جديد َ φبجای
شارش ، φدر تشکيل شبکه َ Nتکرار می کنيم .با ادامه اين روند به يک شبکه َ Nمی رسيم که شامل هيچ
شارش غير – صفری نيست .به سادگی می توان نشان داد که شارش φمتناظر يک شارش ماکزيمم است .
مثل در شکل 20-7يک شارش غير صفر وجود دارد که در آن شارش در کمانهای vu ،uz ،zx ،xyو •
ywبرابر 1است و در ساير کمانها صفر است .اگر اين شارش به شارش شکل 19-7اضافه شود ،شارش
شکل 21-7حاصل می شود که با تکرار مرحله دوم به سادگی ديده می شود که ماکزيمم است .بدين ترتيب
در اين بخش فقط مقدمات اين موضوع بسيار متنوع و مهم را به طور سطحی مطالعه کرديم اگر مايليد که •
مطالعات بيشتری در اين زمينه داشته باشيد به لوير ( )17مراجعه کنيد .
فصل ()8
نظریه متروید
بعضی از نتايج در نظريه گرافها با احکام نظير خود در نظريه ترنسورسال شباهت غير منتظره ای دارند ، •
برای انجام اين کار مناسب است که ابتدا مفهوم مترويد که اولين بار در سال 1935توسط وتينی مطرح شد ،
معرفی شود .يک مترويد اساسا يک مجموعه همراه با يک ساختار مستقل روی آن است به طوری که مفهوم
استقلل ،هم استقلل در گرافها و هم استقلل در فضاهای برداری را تعميم می دهد .
در بخش 3-8دوگان به گونه ای تعريف می شود که شباهت بين خواص مدارها و مجموعه های برش در گرافها •
را تشريح می کند .در اين صورت دوگان مجرد يک گراف ،که در بخش 4-5به صورت نسبتا غير شهودی
تعريف شد ،نتيجه طبيعی دوگان ماترويدهاست .در بخش پايانی ،به کمک ماترويد ها ،اثباتهای ساده بعضی
از احکام در نظريه ترنسورسال ارائه می شود ،و در پايان دو نتيجه اساسی در نظريه گرافها را با روش
در اين فصل بعضی از احکام را بدون برهان ارائه می کنيم .اين برهانها در ولش وجود دارد . •
در بخش 1-4درخت فراگير را در يک گراف همبند ،به صورت زير گرافی از Gتعريف کرديم که مدار •
ندارد و از تمام رئوس می گذرد .روشن است که هيچ درخت فراگيری نمی تواند زير گراف حقيقی درخت •
همچنين می توان نشان داد که اگر B1و B2درختهای فراگير Gو eيالی از B1باشند ،می توان يال fرا در •
B2پيدا کرد به طوری که }( )f }U) }e}- B1يعنی ،گرافی که از ، B1با تعويض eبا fبه دست می آيد) نيز
احکام مشابهی در نظريه فضاهای برداری و نظريه ترنسورسال وجود دارد .اگر Vيک فضای برداری و •
B1و B2پايه های Vباشند ،آنگاه به ازای هر عضو eاز ، B1عنصری مانند fاز B2وجود دارد به طوری
از زير مجموعه های ( Eبه نام پايه) است که دارای خواص زير است :
( )β 1هيچ پايه ای زير مجموعه حقيقی پايه ديگری نيست ؛ •
( )β 2اگر B1و B2دو پايه باشند ،و eعنصری از ، B1آنگاه عنصری مانند fدر B2هست به طوری که •
با استفاده مکرر از خاصيت ( ، )β2به عنوان تمرينی سز راست ،می توان نشان داد که تعداد عناصر هر دو •
پايه مترويد ، Mبرابر هستند ،اين تعداد را رتبه Mمی نامند .
به طور طبيعی ،به هر زير گراف Gمی توان يک مترويد نسبت داد E ،را مجموعه يالهای Gو پايه ها را •
يالهای جنگلهای فراگير Gمی گيريم ؛ اين مترويد را مترويد مدار Gمی گويند و با )M)Gنشان می دهند .به
همين نحو ،اگر ، Eيک مجموعه متناهی از بردارها در يک فضای برداری Vباشد ،می توان روی Eيک
مترويد تعريف کرد ،مترويدی که پايه های آن تمام زير مجموعه های مستقل ، Eکه Eرا توليد می کنند ،
هستند ؛ مترويدی را که بدين ترتيب به دست می آيد يک مترويد بردار می گويند .
هر زير مجموعه ای از Eرا که بخشی از يک پايه Mباشد ،مستقل می گويند .بنابراين پايه های Mبه طور •
دقيق مجموعه های مستقل ماکسيمال هستند (يعنی ،مجموعه های مستقلی که جزء مجموعه مستقل ديگری
نيستند) .
بنابراين هر مترويدی ،به صورت منحصر به فرد ،توسط مجموعه های مستقل خود معين می شود .در يک •
مترويد بردار ،زير مجموعه ای از Eرا مستقل گويند ،اگر و فقط اگر ،به عنوان بردارهای فضای برداری ،
مستقل خطی باشند .به همين نحو ،اگر Gيک گراف باشد ،زير مجموعه های مستقل ، )M)Gمجموعه هايی
از يالهای Gهستند که مدار ندارند – به عبارت ديگر مجموعه – يالهای جنگلهايی که بخشی از Gهستند .
چون هر مترويد را می توان با فهرست مجموعه های مستقل آن ،به طور دقيق مشخص کرد ،اين سوال پيش •
می آيد که آيا می شود مترويد را برحسب مجموعه های مستقل ،به صورت ساده ای تعريف کرد .چنين تعريفی
اکنون ارائه می شود ؛ اثبات معادل بودن اين تعريف با تعريف فوق در ولش آمده است .
) ،که در آن Eيک مجموعه متناهی ناتهی است ،و *** خانواده ی ناتهی از زير مجموعه
مترويد Mعبارت است از زوج (ϑ, E •
(توجه داريد که با اين تعريف ،يک پايه عبارت است از يک مجموعه مستقل ماکسيمال .با استفاده مکرر •
از خاصيت ( ) 2می توان نشان داد که هر مجموعه مستقل را می توان به يک پايه توسعه داد ).
ϑ
ϑ
ϑ
ϑ
•
ϑ
اگر مترويد ) , M = ) Eبر حسب مجموعه های مستقل تعريف شده باشد ،هرزير مجموعه از Eرا که مستقل نباشد ،
وابسته می گويند ؛ در اين صورت هرمجموعه وابسته می نيمال يک مدار است .
توجه داريد که اگر )M)Gمترويد مدار گراف Gباشد ،آنگاه مدارهای ، )M)Gدقيقا ،مدارهای Gهستند . •
چون هر زير مجموعه ای از Eمستقل است اگر و فقط اگر شامل مدار نباشد ،هر مترويد را می توان بر
قبل از اين که مثالهايی از مترويد ها ارائه شود ،مناسب است که تعريف ديگری برای مترويد داده شود .اين •
تعريف که برحسب تابع رتبه ρاست ،در کار حقيقی با ارزش ويتنی در سال 1935طرح شد .
} برحسب مجموعه های مستقل تعريف شده باشد ،و اگر Aزير مجموعه ای از E
ϑ
اگر مترويد , M=}E •
باشد ،آنگاه اندازه بزرگترين مجموعه مستقلی را که در Aوجود دارد ،رتبه Aمی گويند و آن را با ((ρA
نشان می دهند .توجه داريد که در اين صورت تعريف قبلی رتبه ، Mبرابر (( ρEاست .از آنجا که زير
مجموعه Aاز Eمستقل است اگر و فقط اگر ، A(=| A | (ρمی توان مترويد را برحسب تابع رتبه تعريف
کرد .
قضيه (-1-8الف) هر مترويد را می توان به صورت زوج )) E ,ρتعريف کرد ،که در آن Eيک مجموعه •
متناهی ناتهی است ،و ρيک تابع با مقادير صحيح است که روی زير مجموعه های Eتعريف شده ،است به
طوری که ؛
≥ 0ρ|)A( ≥ |A؛ ( )ρ1برا هر زير مجموعه ، Aاز E؛ •
يک پايه (يعنی ،يک زير مجموعه مستقل ماکسيمال) از A U Bاست .
چون Xيک زير مجموعه مستقل از Aاست X ،را می توان به پايه Yاز Aتوسعه داد ،و سپس (به طريق •
)Xيک زير مجموعه مستقل مشابه) به پايه ای مانند Zاز AU Bتعميم داد .چون به وضوح )Z-Y ،
بر عکس ،فرض کنيد مترويد ) M = )E ,ρبرحسب تابع رتبه ρتعريف شده است ،و زير مجموعه Aاز •
Eطوری تعريف می شود که مستقل است اگر و فقط اگر . ρ|)A( = |A
) ،فرض می کنيم Iو J ) سرراست است .برای اثبات (2 در اين صورت اثبات خاصيت ( 1 •
مجموعه های مستقلی هستند .به طوریϑکه | | ، <| | JIو فرض می کنيم که ϑ
برای هر عنصر eاز Jکه
ρ )lU }e}U }f}( ≥ρ )IU }e}( +ρ )IU }f}( –ρ )I( = K
در نتيجه . ρ )IU }e}U }f}( = Kاين روند را ادامه می دهيم و در هر مرحله يکی از عناصر Jرا •
اضافه می کنيم .چون در هر مرحله مقدار رتبه Kاست ،نتيجه می شود که ، ρ )IU J( = Kو از اين رو
(بنابر ، ) 2ρداريم ρ )J( ≥ Kکه يک تناقض است .بنابراين عنصری مانند fاز Jوجود دارد که در I
اين قسمت را با دو تعريف ساده به پايان می بريم .در مترويد ، ) M = )E ,ρيک طوقه عنصری از ، E •
مانند eاست ،به طوری که ، ρ )}e}( = 0و يک جفت عناصر موازی از ، Mزوجی مانند }}e , fاز
متروید های بدیهی :به ازای هر مجموعه متناهی ناتهی Eمی توان مترويدی روی آن تعريف کرد •
که تنها مجموعه مستقل آن مجموعه تهی است .اين مترويد را متروید بدیهی روی Eمی گويند رتبه اين مترويد
متروید های گسسته :از طرف ديگر ،متروید گسسته روی ، Eماترويدی است که هر زير مجموعه از E •
مستقل است .قابل توجه است که مترويد گسسته روی Eفقط يک پايه دارد .و آن خود Eاست ،و رتبه هر زير
که پايه های آن زير مجموعه هايی از Eهستند که دقيقا Kعنصر دارند .در نتيجه ،مجموعه های مستقل ،
زير مجموعه هايی از Eهستند که بيش از Kعنصر ندارند ،و رتبه هر زير مجموعه Aيا | |Aاست يا ، K
هر کدام که کوچکتر است .بنابراين مترويد بديهی روی – E ،Oيکنواخت و مترويد گسسته - |E| ،يکنواخت
است .
قبل از ارائه مثالهای بيشتر ،مفهوم يکريختی بين ماترويد ها را شرح می دهيم . •
) و ) ,M2 = )E2را يکريخت گويند اگر يک تناظر يک به يک بين مجموعه های ,M1 =ϑ
دو مترويد )E1 •
ϑ
E1و E2موجود باشد به طوری که استقلل را حفظ کند .به عبارت ديگر ،يک مجموعه از عناصر E1در M1
مستقل است اگر و فقط اگر مجموعه نظير آن از عناصر E2در M2مستقل باشد .
مثل ،مترويد های مدار گراف شکل ، 1-8با يکديگر يکريخت هستند .تاکيد می شود که با وجود اين که •
يکريختی مترويد ها ،حافظ مدارها ،مجموعه های برش و تعداد يالها در گراف است ،ولی در حالت کلی
با استفاده از تعريف يکريختی ،مترويدهای گرافيکی ،ترنسورسال و نمايش پذير را تعريف می کنيم .
مترویدهای گرافیکی :همان طور که در قسمت قبل ملحظه کرديد ،مترويد )M)Gروی مجموعه
يالهای يک گراف ، Gتعريف شد .در اين تعريف مدارهای مترويد همان مدارهای Gبودند و )M)Gرا
مترويد مدار Gخوانديم که تابع رتبه اش برابر ، ξرتبه مجموعه برش بود .طرح اين سئوال منطقی است که آيا
هر مترويد مفروض Mمترويد مدار يک گراف است – به عبارت ديگر آيا گراف Gای وجود دارد به طوری
که Mبا )M)Gيکريخت باشد .اين مترويد ها را مترویدهای گرافیکی می گويند .
مشخصه آنها در بخش بعد ارائه می شود .يک مثال از مترويدهای گرافيکی ،مجموعه های مستقل مترويد Mروی
مجموعه } }1.2.3است که مجموعه های مستقل آن عبارت اند از ، ø ،}1} ، }2} ،}}3و } }1,3؛ به
طور بديهی M ،با مترويد مدار گراف شکل 2-8يکريخت است .
بهر حال ،می توان نشان داد که مترويدهای غير گرافيکی ،وجود دارند .مترويد -2يکنواخت روی يک •
شکل 2-8
مترویدهای هم گرافیک :به ازای هر گراف ، Gمترويد مدار ، )M)Gتنها ماترويدی نيست که روی •
مجموعه يالهای Gتعريف می شود .به خاطر شباهت بين خواص مدارها و مجموعه های برش در يک گراف
،به طور منطقی اميد می رود که بتوان ماترويدی ساخت که مدارهای آن مجموعه های برش Gباشند .اين
ساختمان معرف يک مترويد است ،آن را متروید مجموعه برش می گويند و با )M*)Gنمايش می دهند .
توجه داريد که يک مجموعه از يالهای Gمستقل است اگر و فقط اگر شامل هيچ مجموعه برش از Gنباشد .
مترويد Mرا هم گرافیک می گويند اگر گراف Gای موجود باشد به طوری که Mبا )M*)Gيکريخت •
مترویدهای نمایش پذیر :چون مفهوم استقلل خطی در فضاهای برداری – بخشی از انگيزه •
تعريف مترويد است ،علقه منديم به بررسی مترويدهايی بپردازيم که مترويدهای برداری وابسته به مجموعه ای
از بردارها در يک فضای برداری روی يک ميدان مفروض هستند .دقيق تر بگوييم ،به ازای هر مترويد M
روی Eمی گوييم Mروی يک ميدان Fنمايش پذير است ،اگر يک فضای برداری Vروی ، Fو يک تابع φ
از Eبه Vموجود باشد ،به طوری که زير مجموعه Aاز Eدر Mمستقل باشد ،اگر و فقط اگر φروی ، A
•
(يعنی اگر طوقه ها و عناصر موازی را در نظر بگيريم M ،با يک مترويد برداری که در يک فضای برداری •
روی ميدان Fتعريف شده يکريخت باشد) مترويدهای نمايش پذير که روی اعداد صحيح به پيمانه دو تعريف می
اين مترويدها را مترویدهای دو تایی می نامند .برای راحتی ،اگر ميدان Fی موجود باشد ،به طوری که M •
روی Fنمايش پذير باشد M ،را مترويد نمايش پذير می گويند .بعضی مترويدها روی هر ميدانی نمايش پذير
هستند (مترويدهای منتظم) ؛ بعضی روی هيچ ميدانی نمايش پذير نيستند و برخی فقط روی ميدانهای معينی
برای اين منظور به هر يک از يالهای ، Gسطر نظير در ماتريس وقوع Gرا به عنوان برداری با مولفه های
توجه داريد که اگر مجموعه ای از يالهای Gيک مدار تشکيل دهند ،مجموع (به پيمانه )2بردارهای نظير ، •
يک مثال از مترويد دوتايی که نه گرافيکی و نه هم گرافيکی باشد ،مترويد فانو است .اين مترويد در پايان اين •
می دهد .اگر Eيک مجموعه متناهی ناتهی باشد و= ( 1,…,Sm( δSخانواده ای ناتهی از زير مجموعه های E
باشد ،
آنگاه مجموعه های مستقل يک مترويد روی Eرا می توان ترنسورسال جزئی δگرفت .هر ماترويدی که (با •
انتخاب مناسب Eو )δبدين ترتيب به دست می آيد ،مترويد ترنسورسال ناميده می شود ،و آن را به صورت
)M)S1,…,Smنمايش می دهند .مثل ،مترويد گرافيکی Mکه اخيرا توصيف شد يک مترويد ترنسورسال
روی مجموعه } }1,2,3است ،زيرا مجموعه های مستقل آن ترنسورسال های جزئی خانواده )δ = )S1,S2
هستند که در آن S1} = }1و . S1} = }2,3رتبه زير مجموعه Aاز Eبرابر اندازه بزرگترين ترنسورسال
اگر گرافيکی باشد .در بخش 3-8نتايج بيشتری از مترويد های تونسورسال بررسی خواهد شد .
تحدید و انقباض :در نظريه گرافها ممکن است با بررسی زير گرافها و يا گرافی که از انقباض بعضی •
از يالها به وجود می آيد به خواص گراف پی برد .تعريف نظاير اين مفاهيم در نظريه مترويدها مفيد به نظر می
رسد .اگر مترويد Mروی Eتعريف شده باشد و اگر Aزير مجموعه Eباشد ،آنگاه تحديد Mبه ( Aکه آن را با
نماد M×Aنمايش می دهند) مترويدی است که مدارهای آن دقيقا مدارهايی از Mهستند که در Aقرار دارند .
به همين ترتيب ،انقباض Mبه ( ، Aبا نماد )M.Aبه صورت مترويدی تعريف می شود که مدارهای آن عناصر •
شود .مترويدی که از تحديدها و انقباضهای متوالی از ، Mحاصل می شود .کهاد Mنام دارد .
مترویدهای دو بخشی و اویلری :اين بخش با تعريف مترويدهای دو بخشی و اويلری پايان می پذيرد .چون •
تعريف گرافهای دو بخشی و اويلری که در بخشهای 2-2و 2-3آمده ،برای تعميم به مترويدها مناسب نيست ،
يک مترويد دو بخشی ،مترويدی است که تعداد عناصر هر مدار آن زوج است .برای گرافهای اويلری از فرع •
(-2-3ج) استفاده می کنيم .يک مترويد روی ، Eمترويد اويلری است اگر Eرا بتوان به صورت اجتماع
مدارهای مجزا نوشت .مترويدهای دو بخشی و مترويدهای اويلری رابطه دوگانی دارند .
متروید فانو :مترويد فانوی Fمترويدی است که روی مجموعه }E = }1,2,3,4,5,6,7تعريف می شود به •
طوری که پايه های آن همه زير مجموعه های سه عنصری Eبجز }، }3,4,6} ، }2,3,5} ، }1,2,4
} ، }7,1,3} ، }6,7,2} ، }5,6,1} ، }4,5,7هستند .اين مترويد را می توان به صورت هندسی مانند شکل
3-8نمايش داد .پايه ها دقيقا سه تايی هايی هستند که بر يک خط قرار ندارند .می توان نشان داد که Fدو
بخشی و اويلری است ،ولی گرافيک ،هم گرافيک ،ترنسورسال و منتظم نيست .
•
مترویدها و نظریه گرافها :برای مترويد )M*)Gروی مجموعه يالهای گراف ، Gمدارهای )M*)Gرا •
مجموعه های برش Gدر نظر گرفتيم .با توجه به قضيه (-4-5ج) معقول به نظر می رسد که تعريف دوگان
يک مترويد – به گونه ای ارائه شود که اين مترويد دوگان مترويد مدار )M)G ،از Gباشد .
اين کار به شرح زير امکان پذير است ؛ اگر مترويد )M=)E,ρبرحسب تابع رتبه اش تعريف شده باشد ، •
مترويد دوگان Mرا ،با نماد ، *Mمترويدی روی Eتعريف می کنيم که تابع رتبه اش ، ρ* ،از عبارت زير
برای اثبات ( ، )1Pمی دانيم که ، ρ )E-A( ≥ρ) )Eو لذا . ρ | *)A( ≥ | Aهمچنين اگر ρ3را برای تابع ρبه کار
بريم داريم ، ρ )E( +ρ )Ø( ≥ρ )A( +ρ) )E-A ،و از اين روی
⊆
ρ *)AU B( +ρ *)A ∩ B( = |A ∩ B| + |A ) ) B| +ρ )E- )AU B
= ρ *)A( +ρ // . )*)B
با وجود اينکه تعريف فوق مدبرانه به نظر می رسد .پايه های *Mرا می توان به صورت ساده تری بر حسب •
یادآوری :اغلب از اين حکم برای تعريف *Mاستفاده می شود . •
برهان :نشان می دهيم که اگر *Bپايه *Mباشد ،آنگاه *E-Bپايه Mاست ،عکس اين حکم ،با عکس •
چون *Bدر *Mمستقل است B*((*ρ =| * | B ،و از اين روی ρ )E-B*( =ρ ))Eپس فقط بايد ثابت کنيم •
*E-Bدر ، Mمستقل است .اما اين حکم با توجه به اين که ، ρ *)B*(=ρ )*)Eو قرار داد آن بجای *ρدر
دوگان يکتاست .از قضيه (-3-8ب) نيز داريم که دوگان مضاعف ، **Mمساوی Mاست .در حقيقت ،همان
طور که خواهيم ديد ،اين نتيجه (غير – بديهی) تعميم قضايای (-4-5ب) و (-4-5ه) ،به مترويدهاست .
اينک نشان می دهيم که مترويد مجموعه برش )M*)Gاز يک گراف ، Gدوگان مترويد مدار )M)G ،است •
.
قضیه (-3-8ج) اگر Gيک گراف باشد ،آنگاه * ( ((. =)M*)GM)G •
برهان :چون مدارهای ، )M*)Gمجموعه های برش Gهستند ،بايد نشان دهيم که *Cيک مدار (*))M)G •
های برای ( ))M)Gتوسعه داد .در نتيجه )*C* ∩ )E-Bتهی است ،که با حکم قضيه (-1-4ج) متناقض است
.زيرا *E-Bجنگل فراگير Gاست .بنابراين *Cيک مجموعه وابسته به ( *))M)Gاست ،و لذا شامل مداری
اگر از طرف ديگر *Dيک مدار ( ))M)Gباشد ،آنگاه *Dبر هيچ پايه ای از ( ))M)Gقرار ندارد .در نتيجه •
*Dهر پايه ای از ( – ))M)Gيعنی هر جنگل فراگير از ، Gرا قطع می کند .می گوييم مجموعه ای از
عناصر مترويد Mتشکيل يک هم مدار در Mمی دهند ،اگر تشکيل يک مدار برای *Mبدهند .
قابل ذکر است که با توجه به قضيه -3-8ج ،هم – مدارهای مترويد مدار گراف Gدقيقا مجموعه های برش G •
هستند .به همين ترتيب می توان هم پايه Mرا به عنوان پايه ای از *Mتعريف کرد .تعاريف مشابهی برای
همچنين مترويد Mرا هم گرافيک گويند اگر و فقط اگر دوگان آن ، *M ،گرافيک باشد ،و با توجه به قضيه •
(-3-8ج) ،اين تعريف با تعريفی که در بخش قبل ارائه شد سازگار است .دليل معرفی اين هم – نماد گذاری
اين است که دامنه کار را فقط به يک مترويد محدود کنيم و وارد *Mنشويم .برای روشن شدن مطلب ،معادل
متشکل از يک يال از هر مجموعه ناهمبند ساز – VWبا اندازه Kباشد .از حذف يالهای Pدر ، Gگرافی به
دست می آيد که حداکثر شامل K-1مسير يال – مجزا است (بنابر فرض استقراء) ،اين مسير ها ،همراه با P ،
حال به مسئله ديگری که ابتدای اين فصل مطرح شد ،می پردازيم .مسئله پيدا کردن تعداد مسيرهای رأس – مجزا
*E-Bدر ، Mمستقل است .اما اين حکم با توجه به اين که ، ρ *)B*(=ρ )*)Eو قرار داد آن بجای *ρدر
از تعريف فوق ،نتيجه می شود که ،در مقابل دوگان گرافهای مسطح ،هر مترويد يک دوگان دارد .و اين •
دوگان يکتاست .از قضيه (-3-8ب) نيز داريم که دوگان مضاعف ، **Mمساوی Mاست .در حقيقت ،همان
طور که خواهيم ديد ،اين نتيجه (غير – بديهی) تعميم قضايای (-4-5ب) و (-4-5ه) ،به مترويدهاست .اينک
نشان می دهيم که مترويد مجموعه برش )M*)Gاز يک گراف ، Gدوگان مترويد مدار )M)G ،است .
قضیه (-3-8ج) اگر Gيک گراف باشد ،آنگاه * ( ((. =)M*)GM)G •
برهان :چون مدارهای ، )M*)Gمجموعه های برش Gهستند ،بايد نشان دهيم که *Cيک مدار (*))M)G •
فرض کنيد *Cيک مجموعه برش Gاست .اگر *Cدر ( *))M)Gمستقل باشد ،آنگاه *Cرا می توان به •
پايه های برای *( ))M)Gتوسعه داد .در نتيجه )*C*∩)E-Bتهی است ،که با حکم قضيه (-1-4ج) متناقض
است .زيرا *E-Bجنگل فراگير Gاست .بنابراين *Cيک مجموعه وابسته به ( *))M)Gاست ،و لذا شامل
نتيجه *Dهر پايه ای از ( – ))M)Gيعنی هر جنگل فراگير از ، Gرا قطع می کند .
می گوييم مجموعه ای از عناصر مترويد Mتشکيل يک هم مدار در Mمی دهند ،اگر تشکيل يک مدار برای •
*Mبدهند .قابل ذکر است که با توجه به قضيه -3-9ج ،هم – مدارهای مترويد مدار گراف Gدقيقا مجموعه
های برش Gهستند .به همين ترتيب می توان هم پايه Mرا به عنوان پايه ای از *Mتعريف کرد .تعاريف
مشابهی برای هم – رتبه ،مجموعه هم – مستقل ،و غيره وجود دارد .
همچنين مترويد Mرا هم گرافيک گويند اگر و فقط اگر دوگان آن ، *M ،گرافيک باشد ،و با توجه به قضيه •
(-3-8ج) ،اين تعريف با تعريفی که در بخش قبل ارائه شد سازگار است .دليل معرفی اين هم – نماد گذاری
اين است که دامنه کار را فقط به يک مترويد محدود کنيم و وارد *Mنشويم .برای روشن شدن مطلب ،معادل
قضيه (-3-8د) هر هم – مدار يک مترويد ،تمام پايه ها را قطع می کند . •
برهان :فرض کنيد ، *Cهم – مدار مترويد Mاست ،و فرض کنيد که پايه Bاز Mوجود دارد به طوری که •
فرع (-3-8ه) هر مدار يک مترويد تمام هم – پايه ها را قطع می کند . •
برهان :حکم قضيه (-3-8د) را برای مترويد *Mبه کار ببريد // . •
قابل توجه است که از ديدگاه مترويد ،دو حکم قضيه (-1-4ج) صورتهای دوگان يک حکم هستند .بنابراين ،به
جای آنکه در نظريه گرفها دو حکم را ثابت کنيم (همانطور که در بخش 1-4انجام شد) کافی است در نظريه
برهان :چون *Gدوگان – مجرد Gاست ،يک تناظر يک به يک بين يالهای Gو *Gوجود دارد ،بطوريکه •
مدارهای Gمتناظر با مجموعه های برش *Gاست و برعکس ،از اين حکم نتيجه می شود که مدارهای
)M)Gمتناظر با هم – مدارهای )*M)Gاست و از اين رو بنابر قضيه (-3-8ج) )*M)G ،با )M*)G
فرع (-3-8ز) اگر *Gدوگان – هندسی گراف همبند مسطح Gباشد ،آنگاه )*M)Gبا ( *))M)Gيکريخت •
است .
برهان :اين حکم از قضايای (-3-8و) و (-4-5ج) نتيجه می شود // . •
هر گراف مسطح می تواند دارای چندين دوگان متفاوت باشد .در صورتی که يک مترويد فقط •
يک دوگان دارد .دليل اين امر ،به سادگی قابل تحقيق است .اگر *Gو ×Gدر دوگان (احتمال
غير يکريخت) برای Gباشند ،آنگاه مترويد های مدار *Gو ×Gماترويدهای يکريخت هستند .
قضيه (-3-8ح) (تات – )1958مترويد Mگرافيکی است اگر و فقط اگر دوتايی باشد .وشامل کهادی يکريخت •
از بکار بردن قضيه -3-8ح برای ، *Mو استفاده از اين حکم که دوگان هر مترويد دوتايی ،دوتايی است ، •
شرايط لزم و کافی برای آن که يک مترويد هم – گرافيکی باشد ،به دست می آيد .
فرع (-3-8ط) مترويد Mهم – گرافيکی است اگر و فقط اگر دوتايی باشد و شامل کهادی يکريخت با (M*)K5 •
*Fنباشد .از ترکيب اين حکم با احکام قضيه (-3-8ح) و فرع (-3-8ط) معادل مترويد زير
قضيه (-3-9ی) يک مترويد مسطح است اگر و فقط اگر منتظم باشد و شامل کهادی يکريخت با •
در بخش قبل ديديم که بين احکام نظريه مترويدو نظريه گراف ارتباط تنگاتنگی وجود دارد .اينک ارتباط بين •
نظريه مترويدو نظريه ترنسوسال را شرح می دهيم .اولين هدف اين است که نشان دهيم برهانهای بعضی از
نتايجی که قبل در نظريه ترنسورسال ديديم ،از ديدگاه نظريه مترويد چقدر ساده می شود .
به ياد داريد که اگر Eيک مجموعه متناهی ،ناتهی و S1 … , Sm((=δخانواده ای ناتهی از زير مجموعه های •
Eباشد ،آنگاه ترنسورسال های جزئی را می توان مجموعه های مستقل يک مترويدروی Eيعنی M)S 1…,
)Smدر نظر گرفت .در اين مترويد رتبه هرزيرمجموعه Aاز ، Eبه سادگی اندازه بزرگترين ترنسورسال
مشترک برای دو خانواده از زير مجموعه های يک مجموعه ، Eچگونه ساده می شود ،تعميم طبيعی قضيه
هال را به مترويد ها ثابت می کنيم .يادآوری می کنيم که اگر δخانواده ای از زير مجموعه های Eباشد ،
قضيه هال ،شرط لزم و کافی برای وجود ترنسورسال در δرا ارائه می کند .اگر يک مترويدروی Eداشته
باشيم منطقی است که بپرسيم آيا شرطی برای يک ترانسورسال مستقل وجود دارد – يعنی ،ترانسورسالی از δ
که مجموعه مستقلی در مترويد نيز باشد .قضيه زير ،موسوم به قضیه رادو پاسخ اين سوال را در بر دارد .
قضیه (-4-9الف) (رادو )1942فرض کنيد Mمترويدی روی يک مجموعه ، Eو δ=)S1 …, •
)Smخانواده ای ناتهی از زير مجموعه های Eباشد .در اين صورت Mدارای يک
ترنسورسال مستقل است اگر و فقط اگر اجتماع هر kزير مجموعه Siشامل يک مجموعه
یادآوری :اگر Mمترويد گسسته ای روی Eباشد ،آنگاه اين قضيه به قضيه هال که در قضيه •
ثابت کنيم که اگر يکی از زير مجموعه ها (مثل )S1بيش از يک عنصر داشته باشد ،می توان بدون تغيير شرط
،يکی از عناصر S1را حذف کرد .با تکرار اين فرايند ،مسئله به حالتی تبديل می شود که هر کدام از زير
مجموعه ها فقط يک عنصر دارند .در اين صورت حکم بديهی است .
برای نشان دادن اعتبار اين فرايند کاهش عناصر ،فرض کنيد S1شامل عناصر xو yاست .و حذف هر کدام •
از آنها شرط را تغيير می دهد .در اين صورت زير مجموعه های Aو Bاز } }m…,2,3وجود دارند به
≥ρ )P( +ρ))QA | + |B | |
≥ ρ) P Q ( + ρ ) P Q (
≥ ρ) j∈A∪B S j S1 ( + ρ) j∈A∩B Sj(
≥)A B +1( + A B
=| A | + | B |+1 .//
با پيروی از اثبات فرع (-2-7ب) حکم زير به دست می آيد .
فرع (-4-8ب) با نماد گذاری فوق δ ،دارای يک ترنسورسال جزئی مستقل با اندازه tاست اگر و فقط اگر اجتماع
هر kزير مجموعه Siشامل مجموعه ای مستقل با اندازه حداقل k+t-mباشد // .
اينک می توان يک برهان نظريه ماترويدی از قضيه (-3-7ج) ،در مورد وجود يک ترنسورسال مشترک برای
قضيه (-3-7ج) فرض کنيد Eيک مجموعه متناهی ناتهی است ؛ و S1,…,Sm( ( =δو )τ τ = )T1, … ,Tm
خانواده δهستند .در اين صورت δو τدارای ترنسورسال مشترک هستند اگر و فقط اگر τدارای يک •
ترنسورسال مستقل باشد .اما بنابر قضيه (-4-8الف) ،اين برقرار است اگر و فقط اگر اجتماع هر K
مجموعه از Tiشامل يک مجموعه مستقل با اندازه حداقل (≥ ) k≥1mباشد – به عبارت ديگر ،فقط و فقط
اگر اجتماع هر kزير مجموعه Tiشامل يک ترانسورسال جزئی از δاز با اندازه kباشد .در اين صورت از •
اگر M1 ،M2 ، ... ،Mkمترويد هايی روی يک مجموعه Eباشند ،می تواند مترويد جديد •
M1U M2U …UMKرا به نام اجتماع آنها ،تعريف کرد ،به طوريکه مجموعه های مستقل آن ،عبارتند از تمام
مجموعه هايی که از اجتماع kمجموعه مستقل ،هر يک در يکی از Miها ،بدست می آيد .رتبه اين مترويد از
قضیه (-4-8ج) هر گاه MK,… , M1مترويدهايی روی يک مجموعه ، Eبه ترتيب با توابع رتبه ρk,…,ρ1 •
فرع (-4-8د) فرض کنيد )M = )E,ρيک مترويد است .در اين صورت Mشامل kپايه مجزاست اگر و •
برهان M :شامل kپايه مجزا است ،اگر و فقط اگر اجتماع kنسخه از مترويد ، Mدارای رتبه حداقل •
kρ))Eباشد .در اين صورت حکم از قضيه -4-8ج ،به دست می آيد // . •
فرع(-4-8ه) فرض کنيد )M=)E,Pيک مترويد است .در اين صورت Eرا می توان به صورت اجتماع k •
مجموعه مستقل نوشت اگر و فقط اگر برای هر زير مجموعه Aاز Eداشته باشيم . kρ| )A(≥| A
برهان :در اين حالت ،رتبه اجتماع kنسخه از مترويد Mبرابر | | Eاست .در اين صورت از قضيه •
اگر فرعهای اخير را برای مترويدمدار )M)Gيک گراف ، Gبه کار ببريم ،شرط لزم و کافی برای آن که •
Gشامل جنگلهای فراگير kيال – مجزا باشد ،و نيز برای آن که Gبه kجنگل تجزيه شود به دست می آيد به
نظر می رسد ،که در واقع اين نتايج را ابدا نمی توان از روشهای مستقيم بدست آورد ،بنابراين يک بار ديگر
قدرت نظريه مترويد ها را برای حل مسائل نظريه گراف يادآور می شويم .
قضیه (-4-8ز) گراف Gشامل جنگلهای فراگير kيال – مجزا است اگر و فقط اگر برای هر زير گراف Hاز •
که در آن )m)Hو )m)Gبه ترتيب نشانگر تعداد يالهای Hو Gهستند // . •
قضيه (-4-8ه) گراف Gرا می توان به kجنگل تجزيه کرد اگر و فقط اگر برای هر زير گراف Hاز G ، •