Professional Documents
Culture Documents
زن در آينه قرآن پوهنحی حقوق وعلوم سياسی
زن در آينه قرآن پوهنحی حقوق وعلوم سياسی
زن در آينه قرآن پوهنحی حقوق وعلوم سياسی
0
بسم اهلل الرحمن الرحيم
(إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَ اتِ
وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِ عَاتِ
وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَ افِظِينَ فُ رُوجَ ُهمْ
وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِ رَةً وَأَجْ رًا
عَظِيمًا)
ـدا
ـان خـ ـردانى كه مطيع فرمــان مؤمنه ،مـ ـردان مؤ من وزنـ مردان مسلمان وزنان مسلمان ،مـ
ـ شكيباـ وزنان راستگو ،مردان صابرو هستندوزنانى كه از فرمان حق اطاعت مى كنند ،مردان راستگو
و زنان صابر و شكيبا ،مردان با خشوع و زنان با خشوع ،مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده ،مــردانى
ـتى حفظ مى ـودگى به بيعفـ
ـ كه دامان خود را از آلـ
ـ كه روزه مى دارند،مردانى ـ و زنانى
كه روزه ميدارند
ـدا مى كنند .
كنند ،وزنانى كه عفيف و پاكند ،مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند،وزنانى كه بسيار ياد خـ
األحزاب 35/
پيشگفتار
مقام وشخصيت حقيقي زن در دين مقدس اسالم تثبيت شده ،زيرا زن
دراسالم وسيله نه بلكه هدف ميباشد ،جنت زير پاي مادران است .
مادرست كه با يك دست گاهواره وبادست ديگرجهان را به حركت
مياورد .وهمسراست كه نصف ايمان شوهرش را تكميل ميكند .
مقدمه
1
بسم اهلل الرحمن الرحيم
ـ اسالم حضــرت محمد ـ بر پيامبر حمد وثنا مر خداوند (جل جالله) را كه خالق جهان است ،ودرود وسالم
ـرامي اش ـحاب گـ ـرآل بيت وأصـ ـان است وبـ ـ ورحمت براي عالميـ (صلي اهلل عليه وسلم ) كه بهترين مخلوقات
اجمعين.
ـ متعال ( جل جالله ) يك موضوع اساسي را كه وظيفه هر انسان با دانش است بيان دوستان عزيز :خداوند
ـما ـؤوال) شـ ـ كل اولئك كان عنه مسـ داشته ميفرمايد(:وال تقف ما ليس لك به علم إن السمع والبصروالفواد
ـ نكنيد ،زيرا گوشها،چشمان و قلب هاي تــان همه درمقابل ذات درتمامي امور تان بدون علم وفهم توقف
ـ دارند .
پروردگار مسؤوليت
ـ چيزي ابــراز نظر نمــوده و يا هم به اساس اين حكم الهي هرگاه كسي بدون بحث وتحقيق درمورد
ـ امور مختلف قضــاوت ـ و حق طلبي در مورد ـ داشت مسؤوليت ـ نمايد ،درحقيقت بدون درنظر اعتراضي
نموده ،كه درروز آخرت درمقابل تمامي مخلوقات عواقب اين بي مسؤوليتي را خواهد ديد .
ـالم شك ـمنان اســور اگرچه بعضي از دشـ ـ است كه در تمامي امـ ـ وبافهم
شايسته هرمسلمان دانشمند
وشبهه را ايجاد نمايند ،ويا با بهانه هاي مختلف ذهن آنانرا خراب ســازند ،تحقيق وبحث نمايند ،و بعد
ـ متعال ( جل جالله ) ميفرمايد كه (إنا هديناه
ازفهم حقيقت آن موضوع درمورد ابراز نظر نمايند .زيرا خداوند
السبيل إما شاكرا و إما كفورا) ما را ه را براي همه نشان داديم ،بعضي ها شــكر ميكنند و بعضي ها هم
ـ ،وانسان ها كافر ميشوند .زيرا دانستن حقايق ،انسانهاي حق طلب را به شكران نعمات ،وادار ميسازد
متعصب ومغرض را ،به كفران نعمات ميكشاند .
ـ و درشوره زارخس باران كه درلطافت طبعش خالف نيست در دشت الله رويد
بناء براي رسيدن به حقايق اسالمي درمورد زنان خواسته اين رساله را خدمت خواهران و برادران
ـوده ،بدانند كه ـويش را درك نمـ ـ تا تمامي مردان وزنان حقوق و وجايب ايماني خـ مسلمان خويش نوشتم
قرآن عظيم الشان و پيامبراسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) چقدر آنانرا درمقام عالي و با عزت قــرار داده است ،و
مردانيكه ميخواهند با خانم هاي خويش يكجا زنده گي سعادتمند داشته باشند ،و در جنت الهي نيز بــاهم
باشند ،و اعضاي فاميل خويش را از عذاب الهي نجات دهند ،اين رساله را براي اعضاي فاميل خويش
بخوانند ،تا با درك حقايق اسالمي سعادت دنيا و آخرت نصيب همه گردد ،و از خداوند متعــال (جل جالله )
2
مواقف غيرمسلمانان درمقابل زنان درتاريخ گذشته ومعاصر
هرگاه بخواهيم حقيقت مواقف ديانات و افكارمختلف را درمقابل زنان بصورت دقيق بدانيم الزم است تا در ژرف اي
تاريخ قديم ومعاصر موقف زنان را بصورت دقيق مورد مطالعه قرار دهيم و بعدا ببينيم كه اسالم چي قدر ب راي زن ان
حقوق قايل است .سپس پيامدهايي را كه دين مقدس اسالم براي زنان پيشكش نموده و حقوقي را كه ب راي آن ان قايل
گرديده مورد مطالعه قرار دهيم ،بدين صورت ميتوانيم كه حقيقت را درك نموده ،وارزش واهميت زنان در نزد افكار و
اديان مختلف بصورت درست بدانيم .قبل از ظهور اسالم در امپراطوري هاي فارس و روم ,زنان در حالت بس يار رقت
بار زنده گي ميكردند ،زن منحيث يک وسيله در نزد آنان استعمال ميشد ،خريدو فروش ميگرديد ،مانند سايراموال به
ميراث برده ميشد ,يك مرد ميتوانست با صدها زن ازدوج نمايد وحتي از نگاه معنوي رومي ها زن را ملعون ميدانستند ،
وبدين عقيده بودند كه حضرت آدم (عليه السالم) را خانمش از جنت بيرون نمود ومستحق لعنت شد .
مردم هند زن را تحقير نموده وهرگاه خانمي بيوه ميشد سرش را تراشيده ب رايش اج ازه نميدادند كه با كسي بعد
ازوفات شوهر ازدواج نمايد در شبه جزيره عرب دختر داشتن را ننگ و عار ميپنداشتند و براي حفظ غ يرت خ ويش
دختران نوزاد را زنده به گور ميكردند ،يك مرد ميتوانست با تعدادي زيادي زنان ازدواج نمايد و براي استفاده از وجود
آنان انواع مختلف ارتباطات جنسي را براي خود قانون بندي نموده بودند ،وهرگاه شخص ي داراي ده الي بيست خ انم
ميبود و وفات ميكرد پسرانش خانم هاي پدر را مانند ساير داشته ها در مالهاي ميراث تقسيم مينمودند .
در عصر حاضر نيز در بسياري از كشور هاي شرقي و غربي زن منحيث وسيله اس تعما ل ميش ود ،غربي ان با
ارائهء بعضي از آزادي ها زنان را وسيله خواهشات خويش قرار داده ،باالي آنها تجارت ميكنند ،جسم آنانرا در وسايل
اطالعات جمعي عرضه نموده ،وكانال هاي تلويزيوني را براي فروش جسد آنها تأس يس نم وده اند ،وب راي اعالن
نمودن اشياي بسيار ناچيز زن را وسيله ساخته ،آنان را بشکل عريان غرض ارضاي خواهشات نفساني خويش ظ اهر
مينمايند ،از فروختن افالم وتصاويرجنسي آنان مليون ها دوالر عايدات دارند ،واين تجارت ،شهوت س االري و غالم
سازي را بنام آزادي بر جهانيان مي قبوالنند .ودرنتيجه قرباني همه اين بد بختي ها زنان ميباشند .
در بعضي از كشورها اگرچه مسلمان هستند ولي رواج و عنعنات خويش را بر اسالم ترجيح داده هنوز هم دخ تران
خويش را ميفروشند و پول طويانه وولور را كه شرعا حرام مطلق است بيشرمانه به مص رف ميرس انند ،در مس ايل
اختالفات قومي مانند قتل وغيره زن را وسيله ارضاي جانب مقابل قرار داده دختران را بنام (بد) به ج انب مقابل تحفه
ميدهند ،وجانب مقابل هرنوع ظلم وستم را باالي آن دختر بيچاره انج ام ميدهد ،در حاليكه آن جريمه قتل و تج اوزرا
برادر ،پدر ،ويا كدام عضو فاميلش انجام داده ولي مجازات آنرا زنان بايد بكشند .
3
مشرف شده وبه رسالت پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) آخرين اسالم اعتراف نمود زن است،و همچنان نخس تين ش هيد
اسالم نيز زن ميباشد،نام بسياري زنان ودختران درتاريخ اسالم باخط طال چنان باعزت وكرامت نوش ته ش ده است كه
نمونه مثال شخصيت هاي عالي حتا براي مردان ميباشد و خواننده را به احترام بيشتر زنان وارج گزاري به مقام شامخ
آنان درجامعه انساني دعوت مينمايد .
به اساس ارشادات الهي و سنت هاي نبوي ،زن يك بخش مهم جامعه بشري را تشكيل ميده د ،زن درآينه ق رآن
ودين مقدس اسالم يك موجود قابل احترام وعزت است ،زيرازن مادراست ،مادرگرانبها ترين موجود ب رای يک م رد
مسلمان است ،احترام مادروخدمتگزاری اش مهمترين مسووليت فرزندان ميباشد ،م ادر درمقابل پ در دارای سه حق
ميباشد ،حديث پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم) ا درين مورد صراحت دارد .برای يک فرد مسلمان احترام مادربه ان دازه
الزم است که حتی با مادرش که مسلمان هم نباشد صله رحم را مراعات نمايد ،حض رت اس ماء بنت ابی بکرص ديق
( رضی اهلل عنهما ) ميفرمايد :مادرم در زمان پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) به نزد من هنگاميکه مشرک ب ود آمد ،
من از رسول اهلل ( صلی اهلل عليه وسلم ) درين مورد پرسيدم که آيا من با مادرم ارتباط داشته باشم ؟ پيامبر( صلی اهلل
عليه وسلم ) فرمود :بلی با مادرت صله رحم داشته باش )1( .زن همسر است ،و همسر نصف ايمان ش وهرش را
بنابر گفته پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) تكميل مينمايد ،زن خ واهر است ،و خ واهر پ اره قلب ب رادر است ،و زن
دختراست ودختر كسي است كه داشتن آن رحمت براي پدران بيان شده است ،بهر صورت دين مقدس اسالم براي زنان
مقام بسيار عالي و ارزشمندي را قايل شده است ،زنان با ديانت در پهلوي مردان جزء اصلي جامعه انساني ب وده ،و
قرآن عظيم الشان موقف زنان را بصورت كامل بيان داشته ،واحترام آنانرا جزء اساسي عبادت در دين مق دس اس الم
قرار داده است .
مردان با ايمان با درك حقايق ايماني احترام زيادي به دختران وزنان داشتند ،وپيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) اسالم
براي بي بي حليمه جادر خود را هموار مينمود ،تا بااليش بنشيند .
او با بي بي عايشه (رضي اهلل عنها) روزي گفت :من ميدانم که چي وقت شما خوشحال و چي وقت هم از من خفه
ميباشيد .بي بي عايشه ( رضي اهلل عنها ) پرسيد که چطور :پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) فرم ود :هرگ اه ش ما
خوشحال باشيد درسخنان تان ميگوييد به رب محمد قسم است ،وهرگاه از من آزرده باشيد ميگوييد به رب ابراهيم قسم
است .
اين بدان معناست که پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) نقاط بسيار دقيق را در معامله خويش با خانم ها يش مراع ات
مينمود و ميگفت ( :ما اکرم النساء اال كريم و ما اهانهن اال لئيم ) مردان نيك وبا كرامت زنان را اكرام وعزت ميكنند ،
ومردان پست وبي شخصيت زنان را اهانت ميكنند .
حضرت عبداهلل بن عباس ( رضي اهلل عنهما ) براي خانمش آرايش مينمود ،وبا عطر و زيبابي به نزد خانمش
ميرفت وقتي از اوسؤال شد كه شما چرا براي خانم تان آرايش ميكنيد ،در حاليكه ما ديده ايم كه غالبا زنان براي
شوهران خويش آرايش ميكنند او اين آيت قرآن را تالوت نمود (ولهن مثل الذي عليهن بالمعروف ) البقرة 228/براي
زنان همان حق است که مردان بر ايشان دارند .
منظور حضرت عبداهلل ابن عباس ( رضي اهلل عنهما ) همين بود كه همچنان كه مردان حق دارند كه خانم هاي شان
براي شان آرايش نمايند ،ايشانرا احترام نمايند ،طبيعت وخواهشات آنانرا درنظر گيرند ،برم ردان ن يز الزم است تا
درتمامي بخش هاي اخالقي ،ادبي ،اجتماعي ،فردي و ف اميلي ،معامله بالمثل واح ترام متقابل داش ته باش ند حتا
درقسمت زيبايي وآرايش اين مطلب را درنظر گيرند زيرا زنان حق دارند تا شوهران شان مطابق ميل آنان باشد و نظافت
و پاكي را مراعات كرده و سبب اذيت همسران خويش نشوند .
از يكي از صحابه كرام پرسيده شد كه شما چرا اينقدر به خانم تان عزت وحرمت قايل هستيد و برايش احترام زي اد
ميكنيد او گفت :نصف ايمان من بواسطه خانمم تكميل شده است ،او باالي من حق زياد دارد .
------------------------------
( -1حَدَّثَنَا عُبَيْدُ بْنُ ِإسْمَاعِيلَ حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ َأسْمَاءَ بِنْتِ َأبِي بَكْرٍ رَضِ يَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَ الَتْ َق دِمَتْ عَلَيَّ أُمِّي وَهِ َ
ي
ُمشْرِكَةٌ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَاسْتَفْتَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُلْتُ وَهِيَ رَاغِبَةٌ َأفَأَصِ لُ أُمِّي قَ الَ نَعَمْ صِ لِي أُمَّكِ)
(حديث شريف نمبر( )2427صحيح البخاری )
حضرت پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) مسايل اخالقي را نهايت درجه مراع ات مينم ود وزم اني از بي بي عايشه
( رضي اهلل عنها ) درمورد آنحضرت پرسيده شد ،گفت(:کان خلقه القرآن) اخالق پيامبر قرآن عظيم الشان بود .يع ني
مطابق احکام قرآن اخالقش با اعضاي فاميلش استوار بود .
4
با تأسف زياد كه بسياري از مردان با بي خبري از دين مقدس اسالم و تأثر به فرهنگ هاي غير اسالمي ،وقبيلوي
وقومي ،فكر ميكنند ايشان بر خانم هاي خويش حقوق و وجايبي دارند در حاليكه دردين مقدس اسالم زنان نيز حق وق
زيادي باالي مردان دارند كه مراعات آن باالي شان الزم است .
زنان مسلمان با در ك حقانيت اسالم و امتيازاتي كه اين دين الهي براي آن ان داده است ،اس الم را يگانه ن اجي
بشريت و به ويژه زنان دانسته و بخاطر دفاع از اسالم مواقف و شهكارهاي قهرمانانه داشته اند كه درينجا شايسته است
تا در مورد شخصيت چند تن آنها بگونه مشت نمونهء خروار چيزي را از تاريخ اسالم كه با آب طال نوشته ش ده است
تذكار دهيم :
صاحب تفسير نمونه در تفسير إن المسلمين والمسلمات ميفرمايد :
(اگر به تاريخ عرب قبل از اسالم باز گرديم و وضع زنان را در آن جامعه بررسى ك نيم كه چگونه از ابت دائيترين
حقوق انسانى محروم بودند ،و حتى گاهى حق حيات براى آنها قائل نمى ش دند و پس از تولد آنها را زن ده بگ ور مى
كردند ،و نيز اگر به وضع زن در دنياى امروز كه به صورت عروسك بال اراده اى در دست گروهى از انس ان نماه اى
مدعى تمدن در آمده بنگريم تصديق خواهيم كرد كه اسالم چه خدمت بزرگى به جنس زن كرده و چه حق عظيمى بر آنها
دارد؟!).
5
فصل اول :
(زنان قهرمان در تاريخ اسالم )
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
( زن درتاريخ اسالم وديگران)
مقدمه فصل
هرگاه تاريخ اسالم را بخوبی مطالعه نماييم بخوبی مشاهده ميکنيم که در آغوش اسالم زنان و دخترانی پ رورش
يافته اند که منحيث قهرمانان زنده گی نموده اند ،عزت وکرامت آنان نسبت به هزاران مرد بيشتر بود ،هرک دام نمونه
مثال برای مردان و زنان مومن وبا ايمان ميباشند ،اين دختران وزنان در بخش های مختلف شهکارهای نم وده اند که
6
هرکدام مستحق مدال های قهرمانی الهی شده اند ،زنان قهرمان مسلمان درتاريخ اسالم بی نهايت زياد بوده که نميتوان
همه را دريک بحث جمع آوری نمود ،بهترست برای نمونه چند مثالی از زنان قهرمان مسلمان را دربحث مورد مطالعه
قرار دهيم .
نخستين قهرمان بعد از نزول قرآن کريم
ـيرفت ،او بهبي بي خديجه(رضي اهلل عنها ) خانمي بود كه در ميان تاجران قريش از معروفترين تجاران بشمار مـ
اساس امانت داري و اخالق عالي حضرت محمد(صلي اهلل عليه وسلم) با ايشان ازدواج نمود ،اونخستين شخصي بود كه
پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم) بعد از نزول وحي پيام الهي را برايش بيا ن نمود ،وزمانيكه پيامبر اسالم از غار حرا با ترس
ـ كه مرا در لحافي بپوشان ،بعد ازينكه آن خوف از پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم) ازبين ميرود ،به ولرز آمده و تقاضاميكند
بي بي خديجه ( رضي اهلل عنها ) قصه را يان نموده وميگويد كه من برجان خود ميترسم .
ـلم) ـلي اهلل عليه وسـ
حضرت بي بي خديجه ( سالم اهلل عليها ) باشخصيت عالي و دانشمندانه خويش براي پيامبر(صـ
ـكينان راـله رحم داري ،مسـ ـرا تو صـ ميگويد :هرگز چنين نخواهد شد ،خداوند هيچگاهي ترا ذليل نخواهد نمود ،زيـ
دستگيري ميكني ،محتاجان را دسترسي ميكني ،مهمانان را نوازش ميدهي ،و در امور حق بامردم همكار هستي ،سپس
ـبرد ،ورقه بهـلم) را ميــلي اهلل عليه وسـ
به نزد ورقه بن نوفل كه پسركاكاي خديجه ومردي از اهل كتاب بود پيامبر(صـ
پيامبر (صلي اهلل عليه وسلم) ميگويد كه جريان را قصه كن ،بعد از شنيدن قصه ورقه بن نوفل ميگويد :اين همان وحي
است كه خداوند باالي موسى ( عليه السالم ) نيز نازل نموده است .حضرت بي بي خديجه ( رضي اهلل عنها ) توانست كه
ـ ديگر ،پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم) را يــاري نخست با الفاظ دانشمندانهء خويش وسپس با درك حقايق توسط يك دانشمند
رسانده ومشكل را حل نمايد )1( .
ـلي اهلل
ـامبر(صـ او با درك حقيقت دين مقدس اسالم نخستين كسي بود كه به اسالم مشرف شد و به حقانيت رسالت پيـ
عليه وسلم) اعتراف نمود .
پيامبر (صلي اهلل عليه وسلم) درباره اش ميگويد ( بي بي خديجه كسي بود كه زماني ديگران كــافر شــدند او به من
ـرا در ـود او مــرا منع نمـ
ايمان آورد ،زماني مردم مرا تكذيب كردند او مرا تصديق نمود ،زماني مردم از مالهايشان مـ
مالهايش شريك نمود ) ()2
بي بي خديجه در سالهاييكه تعزيرات اقتصادي از طرف كفار برآل بيت پيامبر(صــلي اهلل عليه وســلم) نافذ شد ،و
ـود ، مسلمانان در حالت بسيار سخت و دشوار قرار داشتند ،تمام اموال خويش را براي رضايت خدا ورسولش صرف نمـ
ـان ) در شرايط سخت يار وياور پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم) بود ،شهكارها وقهرماني هايي نمود كه مستحق (مدال و نشـ
از بارگاه الهي گرديد .
-------------------------------------------------
-1صحيح البخاري ،كتاب بدء الوحي ،حديث نمبر3
-2مسند إمام احمد 6/118
ازحضرت ابي هريره (رضي اهلل عنه) روايت است كه حضرت جبريل عليه السالم به نزد پيامبر
(صــلي اهلل عليه
ـ ميايد ،
ـيدني
ـام ويا نوشـ ـرفي از طعـ وسلم) آمده گفت :اي رسول خدا اينك بي بي خديجه در نزدت با ظـ
ـ ده است ،او را بشارت به جنت هرگاه به نزدت آمد ،برايش بگو كه خداوند ( جل جالله ) برايت سالم فرستا
بده ()1
ـ ،برای يک خانم ،يکی از نشانه های محبت الهی بــااين زن درميان هزاران صحابه ،سالم خداوند
ـامبرـهادت جبريل وپيـ ـدون شک به شـ ـ ،او بـ
ـ از عملکرد های وی ميباشد قهرمان ورضايت پروردگار
مستحق جنت شده است ،آيا عزت بزرگی برای کسی نسبت به اين خواهد بود که ذات پروردگار عالميان
ـ خداوند رحمت بی کران الهی است .وآيا قصر داشتن درجنت بزرگــترين برايش سالم بفرستد ،وسالم
ـ رسيدن به جنت الهی خود نعمتی نيست که برای انسان داده شود ؟ بلی بدون شک ،هزاران مرد بخاطر
ـار الهیـ وی به دربـ ـانیـ و اميد ميکنند که اين قربـ
را قربانی بارگاه الهی ميکنند ،خون خود را ميريزند
ـودنش قبول شود ،ومستحق جنت الهی گردد ،اين زن قهرمان توانست که در دنيا از شنيدن خبر جنتی بـ
7
ـ همـان داده است ،وواقعا
ـرای اين زن قهرمـ
ـال بـ
ـ متعــ .اين بزرگترين عزتی است که خداوند
خبرشود
ـديق ميکند که واقعازمانی انسان شهکارهای بی بی خديجه (رضی اهلل عنها ) را ميخواند 100% ،تصـ
اين خانم قهرمان مستحق چنين مدال الهی بوده است .
8
(صلي هللا عليه وسلم ) مشاورپيامبر ( رضي هللا عنها ) أم المؤمين أم سلمة
هنگام صلح حديبيه مسلمانان موافقنامه صلح ميان پيامبر (صلي هللا عليه وسلم) ومشركين را غيرعادالنه دانستند و
ديدند كه كفار بعضي از بنود اين پيمان را قاسيانه به نفع خويش امضاء نموده اند ،مثال مس--لمانان امس--ال
به حج نروند ، -هرگاه كافري مسلمان شود و به نزد مسلمانان رود ، -اورا دوباره به ك--افرن تس--ليم نماين--د ،
وبرعكس هرگاه كافري مسلمان شود او را تس--ليم نمي نماين--د ،ك--ه اين هم--ه زي--اده روي -ه--اي مش--رکان ،
احساسات مسلمان را جريحه دار ساخت و به پيامبر(-ص---لي هللا علي---ه وس---لم) ميگفتند ك-ه م--ا حاض--ريم ب--راي اس-الم از
وزماني -پيامبر (ص--لي هللا علي--ه وس--لم) سرو مال خود بگزريم، -يعني شما نبايد چنين معاهده را با کفار امضا ميکرديد-
برايشان امر نمود كه همه موهاي خود را كم و يا تراش نموده خود را از احرام خالص نمايند ،آنان فك--ر
كردند كه پيامبر(ص---لي هللا علي---ه وس---لم) اين صلحنامه را براي شفقت و دلسوزي -باالي ما به اساس مجب--وريت قب--ول
نموده است ،به گفته پيامبر( -صلي هللا عليه وسلم) عمل ننمودند -و با غم واندوه نشسته بودند ،پيامبر (ص-لي هللا علي-ه وس-لم) درين
حالت متحير شده و به نزد أم سلمه (رضي هللا عنها ) رفت و جريان را برايش بيان نمود كه اين موافقه ص--لح ب--ه
اساس وحي الهي برايش فرمان داده شده وهرگ--اه ص--حابه ك--رام از متع--ابعت اين ام--ر اب--ا ورزن--د ،خط--ر
ب--زرگي -اس--ت ك--ه ب--ه عقي--ده آن--ان ص--دمه خواه--د رس--انيد .حض--رت أم س--لمه ك--ه ازخانمه--اي -دانش--مند-
عصرخويش بشمار -ميرفت ،درين موضوع -سياسي به پيامبراسالم(-ص---لي هللا علي---ه وس---لم) مشوره داده گفت :ص-حابه
كرام فكر ميكنند كه شما اين كار را بخاطر شفقت ب--ه آن--ان انج--ام داده اي--د ،وهرگ--اه م--تيقن گردن--د ك--ه اين
صلحنامه برعكس تصورآنها ، -امر الهي ميباشد ، -آنان حتما اوامر شما را اطاعت خوهند نمود ،شما لطف-ا
به بيرون رفته (سلمان) را دعوت نماييد كه سرتانرا بتراشد ، -وبا ديدن اين عمل شما همه خواهن--د دانس--ت
كه اين امر حتمي است همه مانند شما عمل خواهند كرد ،پيامبر -اسالم ( صلي هللا عليه وس---لم ) به اساس مش--وره أم
سلمه (رضي هللا عنها ) عمل نمود -و آنچنان شد كه اين خانم مبارك گفته بود .
دخترقهرمان درتاريخ اسالم ( رضي هللا عنها( بي بي أسماء
اس-ماء ي-ك دخ-تر مس-لمان وقهرم-ان اس-ت ك-ه ت-اريخ اس-الم ن-ام اورا ب-ا خ-ط طال درص-فحات خ-ويش
نگهداري نموده است ،اين دخترنوجوان در سخترين اوضاع كه همه دشمنان اسالم ميخواس--تند -پي--امبر را
ترور نمايند ،و پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) مجبور -شد از نزد آنان فرارنموده درغار ثور پنهان گ--ردد ،و هيچ كس--ي
جرئت نميتوانست به پيامبر (صلي هللا عليه وسلم) وياورش غذا ببرد ،بي بي اسماء (رضي هللا عنها ) قهرمانانه با شجاعت و
عقالنيت خاص خويش غذايي را آماده نموده و آنرا در كمر خود بست و براي ش-بان گفت ك--ه من ب-ه ن--زد
پيامبر(ص---لي هللا علي---ه وس---لم) ميروم -و تو بعد ازمن رمه هايت را بچران تا آثار قدم ه-ايم را ك-افران كش-ف نتوانن-د و
بدين وسيله براي پيامبر(-صلي هللا عليه وس---لم) ويارش ابوبكر صديق ( -رض--ي هللا عن--ه ) غذا برد و ازينكه دو كمر بن--د را ب-ه
كمرخويش بسته بود بنام(ذات النطاقين) در تاريخ اسالم نامش جاودانه درج است .
بي بي خنساء ( رضي هللا عنها ) يک مادرقهرمان درتاريخ اسالم
حضرت خنساء (رضي اهلل عنها ) يکتن اززنان شاعري بود که به گفتهء ابن اثير تمام ادبا بدين قول
اتفاق دارند که هيچ زني درعربها قبل وبعد ازاو شعربهتر نگفته است ،يک مادر متدين وداراي ايمــان
قوي بود .
ـاد
درزمان خالفت حضرت عمر( رضي اهلل عنه ) جنگ قادسيه پيش آمد وي با چهار پسرش درجهـ
اشتراک ورزيد ،يک روز قبل از جنگ فرزندان خود را نصيحت نموده ،آنان را به فضيلت جهــاد در
ـ نموده گفت :
ـ پروردگار ( جل جالله ) تشويق راه خدا و منزلت شهيد درنزد
« فرزندان من ! شما به ميل ورغبت خود مسلمان شده ايد وبه خواست ورضايت خود هجرت کرده
ـ نيست شما همانگونه که ازبطن يک مادر بدنيا آمده ايد ،اوالد يک ايد ،سوگند به ذاتي که جز او معبودي
ـ شما نقصــاني آورده ام ،ونه هم ـ پدرشما خيانت کرده ام ونه درشرافت پدر نيز ميباشيد ،من نه درحق
نسبت شما را خراب نموده ام ،شما ميدانيد که اهلل ( جل جالله ) براي مسلمانان دروقت مقابله با د شمنان اسالم
9
ـ را وعده کره است ،اين را هم بدانيد که زنده گي هميشگي آخرت اززنده گي ناپايــدار دنيا چي ثوابهايي
ـوا واتقواهلل لعلکم
ـابروا ورابطـ ـ وصـ خيلي بهتراست ،خداوند(جل جالله) ميفرمايد(:يا ايهاالذين آمنوا اصبروا
ـ
ـ استقامت نصيحت کنيد وبراي ـ به صبروـ درراه خدا صبرکنيد ويکديگررا تفلحون) اي مومنان ! درمشتقها
ـ. ـ واز اهلل(جل جالله) بترسيد شايد شما درجمله رستگاران شويد جهاد آماده گي بگيريد
ـ درجهاد اشــتراک کنيد واز اهلل فردا صبح هنگاميکه سالم و تندرست ازخواب بيدارشديد با هوشياري
ـاي آتش ـعله هـ ـ جنگ بشدت خود رسيد وشـ ـ ،وقتي
( جل جالله ) درمقابله با دشمنان کمک خواسته پيش رويد
ـ رفته و با رهبر لشکر کافران مقابله کنيد .ان شاء اهلل با عــزت ،احــترام جنگ باال گرفت در آن فرو
وخوشبختي هميشگي بهشت الهي نصيبتان خواهد شد »
ـ
هنگاميکه جنگ قادسيه شدت گــرفت ،هرچهارپسر بي بي خنســاء ( رضي اهلل عنها ) يکي بعد ديگــري
ـ
ـ بود ،بزبان زمزمه نموده و سايرمسلمانان را تشويق جلورفته ،نصيحت هاي مادر را که درالفاظ شعري
ـ جــايش را ـ يکي شهيد ميشد ديگري ميکردند ،وخود شان دليرانه درميدان معرکه به پيش ميرفتند وقتي
ـ ،باآلخره هرچهار فرزند به شهادت رسيدند ،وقتي خبرشــهادت ميگرفت ،وتا آخرين لحظه مي رزميد
آنها به مادرشان رسيد ،گفت :
« اهلل را شکراست که با شهادت آنها به من اين شرف بزرگ را بخشيد ،من از ذات پاک اهلل ( جل
ـ که در سايه رحمت او با چهارپسرم شريک شوم » . جالله ) اميد وارم
ايمان قوي اين مادر قهرمان با قربان نمودن همهء پسرانش در راه حق وعدالت انســاني ،تــاريخ
اسالم را به اوج عزت رسانيده و نام اين مادر قهرمان را براي هميشه با خط طال در بطن تاريخ اسالمي
ـ است که (تاريخ عزت وکرامت زنان ودختران مومن) حفظ ميدارد.واين شرف نصيب تمامي مــادراني
ـ وبا دست ديگــري ـ مياورند ـ نموده ،با يک دست گهواره را درحرکت راه اين قهرمانان مومن را پيروي
ـ ميدهند .
تاريخ بشريت را بسوي مدنيت وشرافت سوق
ـردان ـامي مـ ـراي تمـ مردان مسلمان شخصيت چنين زنان را مايه شرف دانسته وآنرا نمونه مثال بـ
وزنان ميدانند .اين زنان قهرمان با دانش وفهم واالي خويش درک نمودند که يگانه نجات دهنده ء زنان
ـدس ـاتي دين مقـ ـ و جاهليت ،و عزت دادن آنان درمقام عالي حيـ از پليدي هاي رواج ها وعادات قبيلوي
ـديم اسالم ميباشد .و به اساس اين عقيده هم خود وهم فرزندان خود را درين راه مقدس به بارگاه الهي تقـ
ـ.ـ اسالم کسب نمودند نموده ،ولقب قهرمانان را در لست بيامبر
ـ ها خود را درمقابل چنين زنان قهرمان بسيار کوچک احساس نويسندهء اين کتاب با نقل اين قهرماني
ـ درمقابل اين چنين قهرمانان ايستاده ـ قطرات اشک خود را ازاحساس کوچکي نموده ،و گاهگاهي نميتواند
نمايد .
ـ درارد که چنين مادران را ثبت صفحات خويش دارد . تاريخ اسالم افتخار
10
مشهور به ام عماره يک زن قهرمان و مدافع از ( رضي هللا عنها ) بي بي نسيبه
شخصيت پيامبر
( صلي هللا عليه وسلم )
او نسيبه بنت کعب وزوجهء زيد بن عاصم بود که به ام عماره انصاريه شهرتت دارد .حضرت ام عماره (رضي اهلل
عنها ) درآغاز اسالم در بيعه عقبه با يک تعداد از مردان مسلمان به از مدينه منوره به مکه آمده با پيامبر ( ص لي اهلل
عليه وسلم ) بيعت نموده مسلمان شد ،براي دفاع از دين مقدس اس الم ،وق وانين عادالنه اش که ع زتبخش زن ان
ودختران د رحيات اجتماعي بوده در غزوه هاي احد ،حديبيه ،خيبر ،عمرة القضاء ،حنين ويمامه اش تراک ورزيد .
قهرماني وي در غزوهء بدر زماني آغازشد که مشکي ازآب را بدوش کشيده وبطرف کوه احد درح رکت شد ،خ ودش
ميگويد :وقتي متوجه شدم که مشرکان غلبه نموده وبر پيامبراسالم هج وم بردند وميخواس تند حض رتش را به قتل
برسانند من خود را به نزدش رساندم وهرکافريکه ميخواست ،به حضرتش نزديک ش ود او را به عقب ميران دم و با
سپري که بدستم رسيد ،سرسختانه دفاع مينمودم ،وهرگاه کسي زخمي ميشد فورا پارچه ء را دود نموده با خاکستر آن
مکان زخم را پر مينمود ،تا خون زخم آن صحابي توقف کند .بي بي ام عماره درين جنگ نهايت شديد زخمي شد و در
دفاع از مقدسات اسالمي وبه ويژه شخص پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) سيزده زخم برداشت .ام س عيد ميگويد :من
درشانهء وي يک زخم بسيار عميق را ديدم ازاوپرسيدم که اين زخم چگونه به تو وارد ش ده است ؟ گفت :درجنگ احد
زمانيکه مردم پريشان به هرطرف ميرفتند ،يک تن از دشمنان اسالم بنام ( ابن قميه ) به طرف پيامبر أم ده ميگفت :
محمد کجاست ،اگر امروز اوزنده بماند براي من نجاتي نخواهد بود .من ،حضرت مصعب بن عم ير وچند نفر ديگر
جلو او را گرفتيم چند بار برين دشمن خدا و پيامبر حمله کردم ولي او زره دو اليه پوشيده بود وحمله م را دفع ميک رد
سرانجام اين دشمن انسانيت شمشيري برمن زد که به شانه ام اصابت کرد واين زخم چنان شديد ب ود که يکس ال آن را
معالجه کردم اما خوب نشد .بعد از آن درغزوه ء حمراء االسد خواست ش رکت نمايد ،ولي به علت اين زخم س خت
شرکت نتوانست وزماني پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) برگشت قبل ازهمه درمورد وي پرسان نمود که صحتش چط ور
است ؟ وقتي خبرشد که صحتش بهترشده پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) از خ بر ص حت يک زن قهرمانيکه خ ود را
درمقابل دشمنان اسالم قرار داده ،ودر راه دفاع از شخصيت پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) زخم شديد ي برداشته بسيار
خوشحال شد .عالوه برين زخم چند زخم ديگري نيز در بدن اين زن قهرم ان دي ده ميشد ،او ميگفت علت اين همه
زخمها اين بود که ما مسلمانان پياده و دشمنان اسالم سوار اسب بودند هرگاه ما نيز سوار ميبوديم آنگاه ق وت ايم ان
پيروان پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) را درک ميکردند ،يکبار اسپ سواري برمن حمله کرد ومن با سپر خود او را دفع
کردم ،وقتي خواست به کس ديگري حمله کند ،من ازعقب حمله ور شدم ،و ساق اسپ او را با شمشير زخم نم ودم ،
اسپ واسپ سوار بزمين افتادند ،درين هنگام آنحضرت ( صلي اهلل عليه وسلم ) پسرم را ص دا زد ،او به کمکم آمد ،
من وپسرم با هم اين دشمن اسالم را به سزايش رسانديم .پسرش عبداهلل ميگويد :دست چپم شديدا زخمي شد ،مادر
پارچهء را کشيدم دستم را بست و به من امرنمود که برو با دشمنان حق مقابله کن ،وقتي آنحضرت اين منظ ره را ديد
فرمودند اي ام عماره غيرتي که شما دارين هيچ کسي ندارد ،آنحض رت چن دين مرتبه درحق وي وخ انواده اش دعا
نمودند ايشان را توصيف نمودند .درهمين هنگام مشرکي بطرف ما امد حضرت فرم ود اين هم ان مش رکي است که
پسرت را زخم نمود من فورا به وي حمله نموده پايش را زخمي نمودم ،آنحضرت تبسم نموده فرمود :انتقام پسرت را
گرفتي .حضرت ام عماره ميفرمايد وقتي پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) براي من دعا ميکرد ب رايش گفتم :اي رس ول
خدا به من دعا کن که همراه ش ما در جنت الهي يکجا باشم ،آنحض رت اين دعا را درحق وي نمودند ،او ميگفت بعد
ازين دعا من هيچ پروايي ندارم که دردنيا باالي من چي مصيبت هاي گذشته است .بعد ازرحلت پيامبر(ص لي اهلل عليه
وسلم ) درجنگ يمامه نيز اشتراک ورزيد ودست مبارک شان درآنجا توسط مرتدي قطع شد .اين زن قهرمان با شوهر
ودوپسرش چنان فداکاری ازخود نشان داد که پيامبراسالم فرمود ( ای بار الها ايشانرا دربهشت ازهمدمان من قرارده)
تاريخ جهان و به ويژه کشور عزيز ما افغانستان نيززنان مس==لمان و قهرم==اني را مانن==د ،ماللي ،ن==ازو ان==ا ،بي بي
عينو ،عايشه دراني ،زرغونه ،رابعه بلخي و غيره دارد كه در افتخ==ارات زن==ان مس==لمان ثبت ت==اريخ اس==ت ک==ه خوان==دن
زندگينامه هرکدام براي همه مفيد ميباشد .
11
هرگاه صفحات تاريخ را ورق زنيم زنان قهرماني را درعصر حاضر ن=يز مش=اهده ميك=نيم ك=ه ب=ا فهم حقيقت اس=المي
دلباختهء اين دين انساني ش==ده ،و ب==ا ش=هكارها وقهرم=اني ه==ا ازدين ،وطن وم=ردم خ=ود سرس==ختانه دف=اع نم=وده ان==د ،
ودرمي==دان ه==اي دع==وت وجه==اد ،ت==اريخ اس==الم را ب==ا خطي از طال نوش==ته ان==د ،اين زن==ان م==ومن ،دركش==ورما ن==يز ،
كمترازسايركشورهاي اسالمي نبوده ،زناني مانند ،بي بي عينو ،زرغونه انا ،ماللي ،رابعه بلخي ،وغ==يره را ميت==وان
به گونه مثال ذكرنمود .
اين زن==ان قهرم==ان مس==لمان ن==ه تنه==ا دركش==ورهاي اس==المي بلك==ه حت==ا دركش==ورهاي غيراس==المي ن==يز ظهورنم==وده ،
وشهكارهاي خويش را درخدمت به دين مقدس اسالم و دفاع از مقدسات اسالم بيان داشته اند ك==ه خ==انم بي=تي ب==اومن يكي
ازين زنان قهرم=ان مس=لمان ميباش=د ،ك=ه بع=د از مش=رف ش=دن ب=ه دين مق=دس اس=الم ،راه دع=وت را باي=ك زن قهرم=ان
مسلمان درپيش گرفته است كه بهترست درينجا درمورد موصوف وهمكارش مطالبي را مورد مطالعه قرار دهيم .
دوزن قهرمان مسلمان خانم بيتي= باومن وخانم مظفر حليم
خانم (بتي باومن ) در يک خانوادهء مسيحي تولد شده و به اساس مطالعه به دين مقدس اسالم مشرف گرديده
است ،از جملهء خانمهاي دعوتگر مسلمان است .
اين خانم دعوتگر باهمکاري يک خانم مؤمن بنام مظفرحليم( )1اثر ناب ،زيبا و جديد ي را بنام ( اينك خورشيد
از غرب طلوع ميكند ) نوشته اند كه درسي از اخالص عمل و خداشناسي براي هر مسلمان و غير مس لمان ميباشد اين
كتاب كه شامل زنده گي نامه ,مصاحبه با مسلمانان جديد ،و س فرآنان به اس الم ميباشد ،همچن ان بخشي ب راي
ترجمهء واژه هاي ديني ،خالصه ء اززنده گي پيامبر اسالم و بعضي از مسايل ديگري تخصيص داده ش ده است .اين
دو خانم اخالص ايماني خويش را در خالل جمالتي بيان ميدارند كه انسان احساس ميكند كه همان عصرنخستين صحابه
پيامبر بازهم زنده شده و مسلمانان مخلص آن زمان دو باره جهان امروزي را طراوت ميبخشند .
دعوت به اسالم
خانم مظفر حليم هميشه روزهاي پرثمرعمر خويش را در دعوت به اسالم صرف نموده و خاطرات مخلصانه
دعوت خويش را بعد ازاينكه با شوهرش در اكسفورد انگلستان همسفربود چنين بيان ميدارد :انگليسي ها معموال خيلي
سخت با آدم دوست ميشوند ولي خوشبخانه من در آنجا دوستان زيادي پيدا كردم ،ما م نزلي در ش هر كوچك ,ويتلي
حدود هفت مايلي شهر آكسفورد اجاره كرديم جاي خوبي بود اما متاسفانه مردم آن جا هيچ اطالعي از اسالم و مسلمانان
نداشتند ،يك بار با دوستان خارجي ام صحبت ميكرديم كه
ناگهان موضوع دين پيش آمد ،وقتي من دربارهء مفهوم خدا صحبت كردم همه تعجحب كردند ،خانمي بنام (ديبي)
گفت (اگراسالم اين گونه است كه شما مي گوييد ،پس من مسلمانم ،چون هيچوقت اعتقاد نداشته ام كه مسيح خدا ست
ويا پسر خداوند است )( ، )2او كه در آنزمان روزهاي نخستين دعوت خويش را آغاز نموده بود و نميتوانست كه
چگونه عالقمندان را به اسالم كامال دعوت نمايد ميگويد :حاال امروز خيلي ناراحتم و احس اس گن اه ميكنم كه چ را
نتوانستم به آن خانم كمك كنم )3( .
ـ نمود ،
او شيوهء دعوت خويش را بيان ميدارد كه چگونه ميتوان ديگران را به فهم اسالم عالقمند
هديه دادن ترجمه انگليسي قرآن كريم بهترين وسيله براي رساندن كالم الهي به قلوب غــير مســلمانان
ـ :دوست ديگري داشتم كه بنام يهووا ويتنس .در بارهء دين خيلي باهم
ميباشد ،او ميگويد
------------------------------------------------------
-1خانم مظفر حليم در سال 1995از دانشگاه كراچي پاكستان دررشته روانشناسي و تاريخ اسالم فارغ التحصيل گرديده ،سپس به پوهنحي حقوق پذيرفته
شد و يكسال درآنجا تحصيل نموده و قبل از اتمام دروس درپوهنحي حقوق ازدواج نمود ،درسال 1964با شوهرش به اكسفورد انگلستان رفت درسال 1980به
اياالت متحده امريكا رفته در شهر لوس انجلس زنده گي ميكند سه پسر و دو دختر دارد .کتاب ( اينک خورشِيد ازغرب طلوع ميکند ) از آثار گرانبهايش ميباشد
.
-2اينك خورشيد از غرب ميدرخشد .تأليف مظفرحليم،با همكاري بتي باومن.ترجمه:عبدالعزيز ويسي.ايران:نشر احسان،ص27:
-3اينك خورشيد از غرب ميدرخشد .ص 27 :
ـ
ـ و يك جلد كالم اهلل مجيد (قرآنكريم ) به او هديه دادم كه بخواند
ـ ،من انجيل را خواندم
صحبت كرديم
ـ آ نرا به شما بدهم كه مطالعه
يكبار به او گفتم كه كتابي در بارهء زنده گي حضرت عيسى دارم ،ميخواهم
ـ اكرم ( صلى اهلل عليه وسلم ) به اوكنيد ،او در عوض از من خواست كه كتاب در بارهء زنده گي پيامبر
12
ـ خواستم كه او
ـ ،هميشه ميگفت كه من به دنبال حقيقت هستم برايش دعا كردم و از خداوند بدهم كه بخواند
را هدايت كند )1( .
ـوت دور ـان ازدعـ ـ نيست که هم خود شـاو از عالقمندان شديد تبليغ و دعوت بوده و مانند مسلماناني
ـ :
هستند و هم داعيان را به مالمتي ميگيرند .او با وجــود اينکه را ه دعــوت را در پيش دارد ميگويد
ـ که کار دعوت را انجام دهم .خيلي مشتاقم
خروج براي دعوت
ـو ـ غربي براي تحصيل ،سياحت ،پناهنــده گي سياسي اين خانم دعوتگر براي آنانيكه به كشورهاي
ـ ميروند نصيحت ميكنى كه براي دعوت وتبليغ که وظيفهء اساسي هر مســلمان است غيره امور دنيوي
ـ :در سال 1980ما به امريكا بروند و منفعت دنيوي را نسبت به منفعت اخروي ترجيح ندهند او ميگويد
ـ فكر كردم كه مهاجرت به امريكا نبايد فقط به منظور تحصيالت خوب رفتيم ،درهمان ابتداء من با خودم
ـاال
ـان باشد و آن احتمـ
ـتري در پشت همه اينها نهـ ـتر باشد بلكه بايد دليل قويـ
بچه هايمان وزنده گي بهـ
ـ براي تبليغ دين اسالم بود ،امريكا سرزمين فرصتهاست و بدون شك سرزميني است كه براي ماموريتي
پذيرش اسالم آماده و مهيا ست .
همکاري و مساعد ت با مسلمانان با دعوت و تبليغ
ـ و مساعدت با مسلمانان را وظيفهء اساسي خويش دانسته و براي كمك به اين خانم متدين همكاري
ـ:ـ ميباشــند ،او ميگويد
مسلمانان هميشه بذل توجه نموده بويژه مسلمانان جديدي كه محتــاج همكــاري
ـ كردم متوجه شــدم كه درسال 1984با خانم بيتي ( )bettyآشنا شدم و قتي از دوستانش درباره اوسوال
ـ شده است ،بعد از مسلمان شدنش زنده گي سختي را با همسر و دو پسرش داشته دچار اختالالت رواني
است وقتي او را مالقات كردم در گوشه اي از
مسجد نشسته بود كسي با او صحبت نميكرد معلوم بود كه از نظر ذهني ناراحت است ،قلبم تند تند
ـ و گفتم ( سالم عليكم ) به من نگاه كرد
ميتپيد ،نزديكش شدم و دستش را گرفتم
و گفت (عليكم السالم) براي مدتي با هم صحبت كرديم و بعد شمارهء تلفون همديگر را يا د داشت
ـ شد ،منزل من حــدود سي مايل با كرديم و قتي از او دعوت كردم كه به مالقات من بيايد خيلي خوشحال
ـ او فاصله داشت ولي با وجوداين بازهم به ديدن من مي آمد ،و در باره مسايل گونــاگوني محل زندگي
که با آنها مواجه بود صحبت مي کرديم .
ـ در دعوت اسالمي اين خانم متدين هنگاميکه داعيان را مالقات مينمايد و ميبيند که آنان نقش موثري
ـ جلب داشته اند ،خود را مالمت نموده که چرا در دعوت ديگران و يا وسايليکه مردم را به يکتا پرستي
ـ :در ماه ژوئن سال 1993با يک خانم امريکايي به نام ميدارد تکا سل نموده است ،درين مورد ميگويد
(بيتي باومن) در يک کنفرانس اسالمي در لوس انجلس آشنا شدم .درست يکماه قبل او مسلمان شده بود
،خيلي زود به هم نزديک شديم .مقاله اي به عنوان سفر به اسالم نوشته بود .مقاله را به من داد و گفت
که اين مقاله را براي دوستان و خويشاوندانش به عنوان دعوت به اسالم فرستاده است ،خيلي تعجب کردم
که چگونه من نتوانسته ام در طول زنده گي ام چنين عملي را انجام دهم .در حاليکه او در مدت کمي که
ـ به تبليغ دين اسالم کرده بود )2(.
به اسالم گرويده بود شروع
----------------------------------
اينك آفتاب از غرب طلوع ميدرخشد ،ص 28 : -1
مصدرسابق ،ص 32 : -2
ـ:خانم مظفرحليم کتاب خود را براي دعوت ديگران به دين مقــدس به خامه تحرير آورد ،اوميگويد
ـلمانان –هدف از نگارش اين كتاب دعوت به دين اسالم است ،مخاطبان اين كتاب سه دسته اند ( نو مسـ
ـ كه در كتــاب به قلم آمــده ميتواند
مسلمانان – غيرمسلمانان ) ( )1او اضافه ميكند :وقايع و تجربياتي
13
كمكي به نو مسلمانان باشد زيرا هر نو مسلماني كه كتاب را ميخواند نه تنها خــود را در مشــكالت اين
نومسلمان سهيم ميداند بلكه اگاهي يافتن از مشكالت اين نو مسلمانان در ادامه راه سفر به سوي اسالم به
ـ ،همچنين فرد نو مسلمان با اگاهي از اين مشكالت خودرا در لــذت فــوران نوعي تسلي خاطر ميبخشد
رحمت الهي و قرب او شريك ميداند )2( .
او در مزيت كتاب براي مسلمانان ميگويد :آنانيكه اسالم را به ارث برده اند و راه آسانتري بــراي
ـ در قبال دين براي ياد گيري از زيباييهــاي دين پيروي ازدين دارند ميتوانند با پروراندن حس مسؤوليت
ـ ،مخصوصا از همه مهمتر اگاهي عميق از قــرآن است كه در واقع منبع حقيقت مبين اسالم گام بردارند
ـتىـاجرا ها منعكس ميباشد حـ ـ اين مـ
ـ قلب انسان را دگرگون سازد به طوري كه در بيشتر است و ميتواند
ـ چقدر اين نو مســلمانان ـ نيز به خود مي آيند زيرا درين ماجراها متوجه ميشوند خود مسلمانان پرهيزگار
ـ در بــاره منفعت اين ـ .خانم مظفــرحليم تالش و كوشش كرده و ميكنند تا اسالم را به ديگران بشناسانند
ـ از اسالم دارند ،
ـ دارند كه درك نا درستي ـ ( :غير مسلماناني نيز وجود كتاب براي غير مسلمانان ميگويد
ـ كه به حقيقت اسالم پي ببرند ،تمام اين نو
ـ به آنها بياموزدو تجربيات اين نو مسلمانان ميتواند تاحد زيادي
ـ غــربي هســتند داراي مسلمانان كه دراين كتاب از آنان سخن به ميان آمده است همگي اهل كشورهاي
ـ و همچنين در امريكا داراي فرهنگ و زبان مشتركند
ـ هستند كه عالقمندند در باره اسالم اطالعاتي داشته باشند ، ـ عالوه براين نا مسلمانانيمحيطي يكسانند
ـ به اســالمـ و ميخواهندـ كه در جستجوي حقيقيت ميباشند مطمئنا اين كتاب ميتواند دراين راستا به افرادي
بگروند نيز مفيد واقع شود ،خصوصا براي خانواده ها و دو ستان اين نو مسلمانان كه نه فقط نسبت به نو
ـلمان كهـرد ميكنند .اين خواهرمسـ مسلمانان كم لطفي و بي مهري مي ورزند بلكه آنها را نيز از خود طـ
ـ
ـ :من خود به زيبايي برادري در دين اسالم معتقد و معترفم خود را جزء خانواده ء اسالمي ميداند ميگويد
،من تك تك اين افراد را عضو خانوادهء خويش ميدانم .
استفاده ازانترنت براي دعوت به دين مقدس اسالم
ـ ميكند ،او بخش دوم كتاب خويش را ـ مردم به اسالم احساس خوشبختي خواهرمظفرحليم كه به ورود
ـ كردهبا استفاده از انترنت ترتيب نموده ،ميگويد :بخش دوم شامل مقاالتي است كه از اينترنت دريافت
ـ است كه به پرسشنامهء كه بنده در( سايت اينترنتي) اســالميك ســايت ام ،اين مقاالت شامل پاسخهايي
ـ سفرشان به اسالم مطلب ـ در مورد Islamic City wibsitقرار داده بودم و از افراد خواسته بودم
ـزايش است و حقيقتا اينـ و اكنون احساس ميكنم كه تعداد اين افراد رو به افـ
ـ ،خدا را سپاسگزارم
بنويسند
سايت كاري بس بزرگ در اين زمينه ( دعوت) انجام داده است .
---------------------------------
مصدرسابق ،ص .20 : -3
تمام برادران و خواهران مسلمان را به خوانش كتاب ( -اينك آفتاب از غرب طلوع ميكند ) دعوت مينمايم .تا با استفاده از تجارب ،اخالص ، -3
و عقيده راسخ آن دوزن مسلمان همه خدمگاران حقيقي دين مقدس اسالم و داعيان و مبلغان حق و حقيقت گردند .
14
ـومت ـ حكــ ازقاره آسيا و خارميانه حكومت كرد و قلمرو دولت عثماني كه حدود هفتصد سال بر قسمتهايي
ـ گرفتند
آنها تا قلب اروپا،تركيه،اسپانيا و غيره پيش رفته بود بعد از مدتي برده و بنده فرهنگ غربي قرار
ـردهـ خويش را از دست دادند ،او بازهم از ين عمل مسلمانان احساس يأس و نوميدي نكـ ،وشأن و وقار
اضافه ميكند( :اما اسالم براي هميشه در قلب افراد جوياي حقيقيت مي ماند) او براي مسلمانانيكه خود را
ـ افكار غير اسالمي حركت دارند ،و به دامان غربي ها انداخته راه اسالم را ترك نموده ،براي استيراد
ـ بي خبرند خطاب ميكند كه اين عملكرد شان اسالم عزيز را به باد مالمتي گرفته،درحاليكه ازحقايق قرآني
ـانيكه
ـزد كسـ ـالم كه دين عقل و دانش است ،از نـ ـرا اسـجزخساره وزيان براي خود شان نميباشد زيـ
معقوليت را از دست داده اند ،به نزدعاقالن و دانشمندان حركت ميكند او ميگويد (:پروردگــاردرقرآن
ـرمي ـام بـ
ـراي قيـ ـما بـ
ـ درراه خدا قيام نكنيد ما ملتي ديگررا از ميان شـ
ميفرمايد كه{:اي مردم اگرشما
ـ شــرق ـ كشــورهاي ـ هاي اسالمي بيشتر ـ است دركشور ـ همان است كه امروزه درحال وقوع گزينيم}واين
ـ غربي اسالم درحال رشد وپيشــرفت است جهان،كم كم دين ومذهب درحال زوال است اما در كشورهاي
ـ را به ارمغان مياورند،دانشمندان مشهور،علماي بزرگ ونو مسلمانان درين زمينه اگاهي هاودانش زيادي
ـ وبه تبليغ دين اســالم
ـ ديگرازشخصيت هاي معروف به اسالم رومي آورند علم،پزشگان،استادانوبسياري
ـ به نگارش درآمده اند اغلب ـ واردو
ـ عربي،فارسي،تركي ـ ازكتابهاي دين كه به زبانهايـ بسياري ميپردازند
ـ نيز ترجمه شده اند . به زبان انگليسي،فرانسوي،وآلماني
نقش قرآن و اسالم در كشورهاي غربي
ـ نموده ميگويــد: خانم مظفرحليم نقش قرآن ودين مقدس اسالم رادر كشورهاي غربي مثبت ارزيابي
ـ شده است،هروزيك كتاب جديد (قرآن سمبول عقالنيت،حقيقت ومعنويت براي افراد تحصيلكرده وخردمند
ـ ميشود،دانشمندان نومســلمان وغــير مســلمان متخصص دربارهءموضوعات گوناگون اسالمي منتشر
درتاريخ و دين دربارهء اصول اسالمي و سيرت رسول اهلل كتابهاي گوناگوني تاليف كرده اند )1( .
او حال وآينده اسالم را در كشورهاي غربي مثبت تلقي نموده ميگويد:اسالم ديني است كه به سرعت
در جهان در حال رشد است بخصوص در جهان غرب)2(.
شخصيت خانم بتي باومن ( ملقب به بتول )
خانم بتي باومن ساکن اصلي شهر مريلند امريكا ميباشد كه بعد ها به الس انجلس انتقال نمــود او
ـ به
ـ (مريلند) را به قصد لوس انجلس ترك كردم .وقتي ـ محل سكونتم
ميگويد ،زماني كه بيست ساله بودم
ـدود بيستلس انجلس آمدم مدت چهار سال دررشته مديريت بازرگاني در دانشگاه به تحصيل پرداختم حـ
ـ به عنوان ،معلم ،برنامه ريز ،نوبسنده وويراشگرنسخه هاي فني مشغول سال در يك شركت كامپيوتري
ـ و شغلم را تغيــير
ـ خسته شدم از آن دست كشيدم به كار شدم ،پنج سال پيش چون از كارهاي كامبيوتري
دادم و به عنوان منشي حقوقي يك شركت مشغول به كار شدم ،چه كسي ميداند شغل بعدي من چي خواهد
بود شايد شغل يك داعي را به عهده بگيرم إن شاء اهلل )3(.
------------------------------------------------
-1اينك آفتاب از غرب طلوع ميدرخشد ،ص 25 :
-2مصدرسابق ص 25 :
-3مصدرسابق ص 50 :
ـ کتاب را درزمينه هاي مختلف براي رســيدن به حق ـ بيش ازيکهزار او که يک خانم دانشمند ميباشد
ـ جامعهـ از هزار كتاب را در زمينه هاي مختلف از قبيل روانشناسي مطالعه نمود :او ميگويد :من بيشتر
ـ يافتن
ـ(عيسى و محمد عليهما السالم ) به منظور
شناسي ،انسان شناسي ،مذهب ،تاريخ و فلسفه اين دو پيامبر
حقيقت مطالعه كردم .
او براي رسيدن به حق مطالعات خويش را دركتب اديان مختلف ادامه داد ،ولي مطالعه اديان ساخته
ـ ازاين
ـدارد(:هريكـ او اظهارميـ ـاورد
ـ به ارمغان نميـ
ـ تشويش و رنج چيزي ديگري وبافته بشر بجزازدياد
15
ـراي من ـ را بـ
ـري ـؤالهاي ديگـ ـ من جواب داد اما در عوض سـ نظامهاي روحاني به بعضي از سؤالهاي
بوجود آورد) باآلخره با مطالعه دين مقدس اسالم به هدف خويش رسيده ميگويد (سر انجام آنچه را چهل
ـ ) ()1
ـ ،راهي براي معنا بخشيدن به هرچيز در دنيايم
سال درپي آن بودم يافتم
ـ
ـ ،او در مورد
ـ خوبي براي حقيقت يابي ميباشد دانستن شخصيت چنين انسانها براي هر انسان درسي
ـاد دوستـرده ام ،زيــ مطالعه هستم ،بيشتر از هزار جلد كتاب مطالعه كـ خود چنين ميگويد :بسياراهل
ـينما و
ـون ،راديو ،فيلم و ســردن تلويزيـ ـ از قبيل تماشا كـ
ندارم كه مشغول چيز هاي جزئي و سطحي
ـ كلي چيز هاي مادي بشوم ،ميخواهم در زمينه هاي بعد معنــوي ـ و بطور
مجالت ،ورزش و سرگرمي
زنده گي مطالعه داشته باشم و سر گرم شوم و به افرادي كه كم شانس تر از من هستند دراين زمينه كمك
كنم .
نظرخانم مظفر حليم درمورد خانم بتي باومن
ـوس ـلمانان امريكا در لـ
ـ :در ژوئن 1993زمانيكه دركنفرانس اسالمي مسـ خانم مظفرحليم ميگويد
ـ وقار و انديشــمند هم به ـ امريكايي به نام (بتي باومن) كه بسياربا
انجلس شركت كردم با يك خانم زيباي
ـالمـدود چند هفته پيش به دين اسـ نظر ميرسيد آشنا شدم وقتيكه باهم هم صحبت شديم متوجه شدم كه حـ
گرويده است ،خيلي زود باهم آشنا شديم ،به او گفتم كه اگر اشكالي ندارد ميخواهم شما را ( بتول ) صدا
بزنم ،در جواب گفت :أه ! خيلي هم خوب است اما معنا اش چيست ؟ گفتم كه لقب دختر گرامي پيامبر
ـ ،از اين به بعد من هم شـما رااكرم حضرت فاطمه (رضي اهلل عنها ) است ،گفت خـوب كه اينطـور
ـ.مادرخوانده خويش صدا ميزنم
خانم مظفر حليم در مورد خانم بتي باومن مينويسد :در بخش سپاسگزاري كتــاب متــذكر شد م كه
خواهر گرامي بتول باومن مرا به نوشتين اين كتاب تشويق كرد و از ابتداي كتاب تا اتمام آن مرا يــاري
ـ كتا ب با من هم
دادند كه تقريبا نصفي از نوشتن كتاب بر دوش ايشان بوده است ،بعد از مطالعهء ضمايم
ـ كه خانم با ومن قابل مقايسه با خيلي از دانشمندان اسالمي است ،ايشان فقط حــدود ســيو عقيده ميشويد
ـ كه مطالعه كرده اند در اينجا ذكر كرده اند إن شاء اهلل كه ايشان تحقيقــات و
چهار جلد كتاب از كتابهايي
ـ زنده گيـ ،ما از نگرش عملي ايشان به سوي تجريبيات كارهاي بيشتري در بارهء اسالم به چاب برسانند
ـ ياد خواهيم گرفت .واقعي بعد از مسلمان شدنش چيزي هاي زيادي
نظرش درمورد قرآن و موقف مردم
خانم باومن بعد از مطالعه قرآن كريم به اين نتيجه ميرسد كه قرآن كريم كتاب هدايت بشريت
ـرآنـ از قــويهء كه باشد ميتواند
ـ با هر ســردم وهركسي است ،كتابي است قابل فهم و درك براي همه مـ
ـ قــرآن را ـ و هركسي استفاده نمايد قرآن جوابگوي فالسفه ،دانشمندان ،و متخصصين هر مسلك ميباشد
ـ مردممطالعه نمايد از فيوضات قرآن به اندازه دانش خويش مستفيد شده ميتواند ،ولي متأسفانه كه امروز
ـ اشــياي بي ارزش و ـ ميكشاند بسويـ كه آنانرا به خوشبختي
به عوض مطالعه قرآن و درك حقايق قرآني
ـؤوليت ـان مسـ ـال شـ سطحي رو آورده اند و خود را مصروف لهو ولعب گردانيده اند كه ثمره اين اعمـ
ـ فهم ،
ـ وقابل
ـ :قرآن كتابي است روشنگر ـ .او در مورد قرآن كريم ميفرمايد ـ ميباشد
بزرگي به دربارالهي
ـ ،مصــنوعي ،بي ارزش ،و ـ از مردم آنرا درك نميكنند ،آنان خود را در چيز هاي سطحي اما بسياري
ـ نتايج افكار ،گفته ها واعمالشــان را به ـ و نميتوانند مسؤوليت
لهوولعب غوطه ور ساخته اند مايل نيستند
عهده گيرند .
نظرش در باره اوضاع اياالت متحده امريكا
اگرچه اياالت متحده امريكا در بخش هاي مادي پيشرفت زياد نموده است ولي ازينكه انسان از
ـادي نيازمند
ـرورات مـ ـدازه ضـ ـ به انـ
ـ و روحي
دوبخش روحي و مادي خلق گرديده و به غذاي معنوي
16
ـ بزرگي در وجود آنان بوده كه نتايج آن انتحارســاالنه ميباشد ،كمبود بخش معنوي يك نقصان و کمبود
ـ همه ءـ ،همچنان اين نظام مادي غربي مسؤول ـ و اروپايي ميباشدـ ي امريكاييهزاران جوان در كشورها
ـ و امريكا
بدبختي هاي جهان بشريت است ،جنگ اول و دوم جهاني را مردمان متمدن مادي پرست اروپا
ـ كه مليون ها انسان جان شيرين خود را از دست دادند ،جنگ سوم جهاني ( جنك سرد ) نيز آغاز نمودند
ـ -امريكا ) بود كه خطرآن تمام بشريت را به هيجــان در آورده نتيجه دو قطب مادي پرست ( شوروي
ـ جهاني كه ( جنك ملت ها با حكام و باداران شــان ميباشد ) نــيز نتيجه همين بود و مقدمات جنك چهارم
نظام مادي غربي است كه همه روزه صد ها كشته و زخمي را بجا ميگذارد ،بناء به اساس اين تــاريخ
ـادي وـردو بخش ( مـ ـاز دارند كه هـتاريك و پر از هيجان و درد نظام ماديت ،آنان به عقيده وديني نيـ
معنوي ) را يكسان معالجه نمايد .حقيقتا دواي اين دردها ي غربي ها در قرآن عظيم الشــان نهفته است
اين خانم امريكايي بعد از درك حقيقت اسالم خستكي خويش را از زنده گي مــادي امريكا و آالم ســاير
ـ
ـ تسلط يافته است ،ما بيشتر ـ :متأسفانه جنبه مادي بشر بر جنبه معنوي امريكايي ها را چنين بيان ميدارد
ـتيم وليـره ما بفرســرد را به كـ ـ كه فـ
از جهان بيرون خود خبرداريم تا جهان دروني مان ،ما ميتوانيم
ـ مان در صلح و آرامش زنده گي كنيم . ـ با جهان اطرافنميتوانيم
ـ ميكند كه
ـ را در مقابل زنان منفي بررسي نموده و وانمود ـ مردان امريكايي
اين خانم امريكا يي موقف
ـود،ـتفاده ميشـ
ـات جمعي اسـ ـ اطالعــايلـادي تبليغي دروسـ ـ امريكايي ها مانند كاالهاي عـزنان درنزد
اوميگويد:همچنانكه شما اطالع داريد امريكا محيط غير ديني وغير مذهبي است،واز زن به عنــوان يك
ـ
ـ غيرخردمند،مادي گراو سطحي ـ افرادي
ـ مردان امريكايي ـ ،از نظر من بيشتركاالي تبليغي استفاده ميشود
ـوده ام هرچندـ ومن هم هميشه يك مسلمان بـ ـ اسالمي را ندارندنگرهستند ،به عبارت ديگر آنها ارزشهاي
ـ از اين موضوع اطالع نداشتم . كه تا موقعي كه شهادتين را به زبان نياورده بودم
ـرده است كه ـوش كـ او ميگويد:عظمت امريكا از درونش در حال خرد شدن است زيرا امريكا فرامـ
ارزش هاي اسالمي در امريكا در حال نفوذ است البته اين ارزش ها جامعه امريكا را (اما به شيوه مثبت
ـ مينمايد ،بعد معنوي در امريكا جايي ندارد،جامعه امريكا تسليم تبليغات فريبنده (رســانه – مترجم) قويتر
ـ دارد كه
ـرارـ قـ
هاي گروهي) پول و چيز هاي مادي شده است،همه اينها در زير چتر بيرحمانه كاپيتاليزم
ميگويد :مسأله اي نيست كه به انسانها بويژه زنان به ديده حقارت نگريسته شود ،زيرا هدف كسب پول
ـ.
ـ است و امر يكا بيماراست است اين يك بيماري
پذيرش اسالم به ظرفيت عالي علمي نيازمند است
ـ
ـ شخصي انسان را معيار اصلي قرار خانم بتي باومن براي پذيرش دين مقدس اسالم ظرفيت
ـ ،و فكــردور از غفلت دارند ـ خودخــواهي ميدهد كسانيكه ذهن دانشمندانه ،قلب پاك و عاري از تكبرو
ـ به اسالم گرايش خويش را اعالن دارند ،زيرا اسالم ديني است مطابق فطــرت ,هركه ميتوانند بخوبي
ـ .او درين زمينه ميگويد :آنهايي فطرت سليم داشته باشد ،عالقه اش با اسالم زود تر منسجم ميگردد
ـانـ در حاليكه آنهاييكه قلبشان به خاطر غرور و ذهنشـ كه قلب و ذهن مستعد دارند زود به حقيقت ميرسند
به علت غفلت و بي توجهي مكدر شده است به سختي به حقيقت ميرسند .
دعوت به اسالم
اين خانم مسلمان بادرك حقانيت اسالم احساس نمود كه وظيفه يك مسلمان تنها نجات خود نه بلكه هر
ـ راه دعوت را پيش مسلمان وظيفه دارد كه براي خيرخواهي ديگران ،و نجات بشريت از عذاب اخروي
ـ
گيرد .او بعد از گرايش به دين مقدس اسالم راه دعوت و تبليغ را پيش گرفت و هنوز يکماه از مسلماني
ـ به
اش نميگذشت که مقاله اي به عنوان سفر به اسالم نوشت او اين مقاله را به دوستان و خويشــاوندانش
ـ :هنكاميگه مسلمان شدم مقاله اي در باره اسالم نوشتم و آنراـ او ميگويد
عنوان دعوت به اسالم ميفرستاد
ـ تلقي منفي كه نسبت به اسالم و مسلمانان دارند .تغيير كندـ تا طرز
براي دوستان و خويشاوندانم ميفرستم
17
ـ درميان گذاشتم خيلي هم از من پشتيباني كرد
ـ در بوستون ،وقتيكه جريان پذيرفتن دين اسالم را با برادرم
ـ هم عقيده بود من بسيار تعجب كــردم و ـ شمالي با برادرم
همچنين يكي از دو ستانم (رلي) دركاروليناي
خيلي هم خوشحال شدم .
مسؤوليت مسلمانان در قبال دعوت اسالمي
ـ كردار و گفتار خــويش ـ هر انساني مسؤول ـ که :اسالم ديني است كه به ما ميگويداو اظهارميدارد
ـ خود را نشان دهند و بــراي است حال يك لحظه كامل در تاريخ است كه مسلمانان در امريكا بايد توانايي
ـحيح ـ صـ ـور
ـ بطــ آنها بايد با نفس خويش مبارزه كنند تا اينكه بتوانند
اداي وظيفه خويش قدم پيش بگذارند
قرآن را در زنده گي خويش پياده كنند .بنابراين آنها بايد مسلمانان ديگر را رهنمايي و ارشــاد كنند و
در آخر هم بايد به رهنمايي و ارشاد امريكايي هايي سطحي نگر ،مادي نگر ،حريص و غــير ديــني
ـ تا اينكه متوجه شوند كه خود را به چيز هاي بي ارزش مشغول نكنند و در ك كنند كه اين جهان بپردازند
ـ بي شما ر و پيچيده گي هاي عظيم درك ناكردني در ســطح اتمي و مخصوصا بزرگ با تمام كهكشانهاي
پيچيده گي هاي عظيم انسان همه ساخته دست پروردگار بي همتاست و آنها بايد با مد نظر داشتن ارتباط
شان با خداي خويش زنده گي كنند .
مقايسه بين مسلمانان ديروزوامروز
خانم بتي باومن نظريه داعي اسالمي وحيد الدين خان را كه مقارنه بين مسلمانان عصر سابق و
ـ ،او سخنان موصوف را چـنين نقل ـ ،تائيد مينمايد
ـ و سردرگمي ميباشدكنوني به اساس دو حس اكتشافي
ـ پيامبر و پيروانش مسير تاريخ بشريت را دگرگون كرد تالشــهاي قول مينمايد ( :در حاليكه تالشهاي
ـ است كه در پس ـ فقط مشكل را وخيم تر كرد ،اين تناقض ناشي از تفــاوت روانشــاختي مسلمين امروز
ـ ديگر ميباشد در حاليكه اولي تحت تأثير يك ـ از طرف تالش مسلمين اوليه از يك طرف و مسلمين امروز
ـ انسان را با يك روحيه
حس اكتشافي است دو مي تحت تاثير يك حس سر در گمي است .حس اكتشاف
ـ پر ميكند و يك حس زنده و يك تحرك مقابله ناپذير در اعمال انسان ايجاد ميكند ،حس سر سيري ناپذير
ـ انسان با چنين احساسي آزار
ـ ،وقتيـ انسان را با شك مواجه ميسازد درگمي از طرف ديگرتمام تالشهاي
ـ تحريك شدندداده شود ،از انجام فكر يا كار مفيد نا توان خواهد ماند ،مسلمانان اوليه با يك حس اكتشاف
،به همين خاطر آنها نمونه ء بي نظير از يك كار پر تحركي انجام دادند) خانم باومن بدين نظر است كه
ـات درـود ،ثبـ
ـده بـ
ـ بوجود آمـ
شخصيت مثبت مسلمان عصر صحابه وتابعين كه به اساس حس اكتشاف
ـ مسلمانان امروزه سبب منفي گرايي آنان شده است او شخصيت آنانرا نيز تقويه نمود ولي حس سردرگمي
ـ باعث بوجود آمدن ثبــات شخصــيت چنين تبصره ميكند :بدون شك اين واقعيت كه يك حس اكتشاف
ميشود ،منفي بافي چيزي است كه از يك حس سر دركمي نشات ميگيرد .كار كرد يك شخصــيت منفي
ـاد
ـود ايجـكامال متفاوت است منفي بافي نتيجه غريزه است تا حقيقت ،منفي بافي طبيعت مردد و شك آلـ
ـردد اينجاست كهـان ميگــ با بيگانگـ
ـاري ـاعث همكـ ميكند كه مانع انجام كارهاي با مفهوم ميشود و يا بـ
ـ از دين نياكا ن خويش دور ميشوند . مسلمانان عصر حاضر
مقدمه
خداوند متعال (ج--ل جالل--ه) كه خالق زنان ومردان ميباش-د ، -ب--راي اينك--ه شخص--يت واالي زن--ان را دردين
مقدس اسالم براي همه معرفي -نمايد ،يك سلسله دساتيرونقش هاي مثبت زن--ان را در ق--رآن عظيم الش--ان
بيان داشته است ،قرآن درآيات مختلف قرآنی -زن را به مق--ام ع--الی انس--انی بي--ان داش--ته حق--وقی را ب--رای
زنان بيان ميدارد که ازنگاه مادی ومعنوی مکان وم--نزلت وی را ب--رای هم--ه ث--ابت ميس--ازد ، -ت--ا م--ردان
وزن--ان مس--لمان حقيقت شخص--يت زن--ان را درك نم--وده مط--ابق آن احك--ام الهي را مراع--ات نماين--د .
وهيچگاهی به طرف مادران ،زنان ،خواهران و دختران خويش به نظر احترام وبزرگواری -نظر نموده
،زن را مانند يک موجود مقدس و پـرارزش
ـ بدانند .
سوره هاي قرآني بنام زنان
ـ ،واثبات اين حقيقت كه دين مقدس اسالم مقام عالي وبا
قرآن عظيم الشان براي ارج گداري به موقف
ارزشي براي خانمها قايل شده است ،در هنگام نامگذاري سوره هاي قرآني نيز زنان فراموش نشــده ،
ـازد كهـالم را گنگ ميسـ ـمنان اسـ
سوره هاي را به نام ايشان مسمي نموده است،واين حقيقت زبان دشـ
ـ نعره ميزنند،وميخواهند خللي ميان عقيده خواهران مؤمن وقرآن عظيم الشان پيدا كنند ،در قرآنهروقتي
عظيم الشان سوره هاي ذيل بنام زنان ميباشد ،كه عبارت اند از :
ـاص -1سوره النساء ( زنان ) :درين سوره كلمه نساء كه به معناي زنان است ،بصورت خـ
بيان شده است .
19
-2سوره مريم :اين سوره كه بنام بي بي مريم ( عليها الســـالم ) مادر حضرت عيسي عليه الســالم )
مسمى گرديده است ،مريم كه يك دختر باك نهاد بود ،ودر قرآن عظيم الشان الكوي براي دختران باك
ـاك ـ دختران باك بنام همان دختر بـ طينت وعفيفه بيان شده است ،اين سورهء مباركه براي ارزش بيشتر
ـ شده است .نامگزاري
-3سورهء مجادله :مجادله همان گفتگوي بي بي خوله ( رضي اهلل عنها ) با حضرت محمد (ص لي اهلل عليه وس لم)
20
اگرچه قرآن عظيم الشان تمامي انسانها را بصورت مساويانه خطاب مينمايد،ودراحكــام الهي همهء
ـ ،قوميت ،رنگ ،طائفه وغيره ،به شكل مساويانه شامل انسانها بدون درنظرداشت جنسيت،منزلت دنيوي
اند ،واين احكام الهي مردم،مردمان،انسانها،اوالدهء آدم ،مؤمنان،مسلمانها وغيره تعبيرات را اســتعمال
ــ اوقات حتی دربرنامه های دنيوی ـ ،دربسا ميكند كه شامل،مردان،زنان،جوانان (پسران ودختران) ميگردد
ـ، زمانی حکم بصورت عام باشد ،اصطالح همشهريان محترم ،مسلمانان عزيز ،روزه داران محــترم
ـ ،وهمه ميدانند که اين ـ که شامل مردان وزنان ميشود ـ وساير اصطالحات استعمال ميگردد حاجيان محترم
ـ استعمال ميشــود که يکی از آنها قانون بصورت عمومی است ،وعبارات خاص مردان ويا زنان زمانی
ـ به همين شکل استعمال ميگردد ،وقــرآن عظيم ـ باشد ،درزبان عربی نيز اوامرعمومی منظور ومقصود
ـانـازهم زنـ الشان مطابق روش مردم ،برای فهم مردم نازل شده است ،ولي درقسمت احکام عمومی بـ
ـ مشخص با آوردن اصطالحات خاص که درآن مستقيما خطاب زنان خواستند تا قرآن براي آنها بصورت
ـ ( جل جالله ) اين تقاضــای زنــان را بذيرفته وبرايشــان ، با مردان باشد ،احکامی را بيان دارد ،خداوند
بصورت مشخص با اصطالحات خاص خطاب نمود .
ـ(صـــلي اهلل عليه وســـلم ) گفتم كه در قرآنـ :من به پيامبر حضرت امم المؤمنين بي بي ام سلمه (رضي اهلل عنه) فرمود
ـ را نازل ـ ( جل جالله ) اين آيت شريف ـ ،خداوند ـ ولي نام خانمها ذكر نميشود عظيم الشان نام مردان را ميشنويم
ـاتِ وَالصَّـادِقِينَ وَالصَّـادِقَاتِ ـانِتِينَ وَالْقَانِتَـ ـاتِ وَالْقَــ وَالْمُؤْمِنَـ نمود (:إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ
وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَ ـدِّقِينَ وَالْمُتَصَ ـدِّقَاتِ وَالصَّ ـائِمِينَ وَالصَّ ـائِمَاتِ
ـردان عظِيمًا) مـ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ َلهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا َ
ـ كه ازـ كه مطيع فرمان خدا هستند و زنانى مسلمان وزنان مسلمان ،مردان مؤ من وزنان مؤمنه ،مردانى
ـ شكيبا و زنــان صــابر و ـ ،مردان صابرو فرمان حق اطاعت مى كنند ،مردان راستگو وزنان راستگو
ـوـ كه روزه ميدارند شكيبا ،مردان با خشوع و زنان با خشوع ،مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده ،مردانى
زنانى كه روزه مى دارند،مردانى كه دامان خود را از آلودگى به بيعفتى حفظ مى كنند ،وزنانى كه عفيف
و پاكند ،مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند،وزنانى كه بسيار ياد خدا مى كنند .األحزاب 35/
21
مگو ،خدمت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) برو و حكم اين مساءله را از او بپرس ،مــرد گفت من
خجالت مى كشم ،زن گفت :پس بگذار من بروم ،گفت :مانعى ندارد.
ـدا (صـــلى اللّه عليه و آله )زن خدمت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) آمد و ماجرا را چنين نقل كرد :اى رسول خـ
ـ كه جوان بودم و صاحب جمال و مــال و همسرم (اوس بن صامت ) زمانى مرا به زوجيت خود برگزيد
ـ پراگنده شدند ،و سنم زيــاد ـ از بين رفت ،و فاميلم ثروت و فاميل ،اموال من را مصرف كرد ،و جوانيم
شد ،حاال ظهار كرده و پشيمان شده ،آيا راهى هست كه ما به زندگى سابق بازگرديم ؟!
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود :تو بر او حرام شده اى ! عرض كرد يا رسول اهلل (صلى اللّه عليه و آله وســلم )
ـود :تو او صيغه طالق جارى نكرده ،و او پدر فرزندان من است ،و از همه در نظر من محبوبتر ،فرمـ
ـ در اين زمينه ندارم .بر او حرام شده اى ! و من دستور ديگرى
ـ رو به درگاه خدا آورد و عرض كرد :اشكو الى اهلل زن پى درپى اصرار و الحاح مى كرد ،سرانجام
ـ و نياز و شدت حالم را فاقتى و حاجتى ،و شدة حالى ،اللهم فانزل على لسان نبيك ( :خداوندا! بيچارگى
ـ بر پيامبرت نازل كن و اين مشكل را بگشا). به تو شكايت مى كنم ،خداوندا! فرمانى
در اينجا حال وحى به پيامبر(صلى اللّه عليه و آله وسلم )دست داد ،و آيات آغاز اين سوره بر او نازل شد كه راه
ـ را بر او حل مشكل (ظهار) را به روشنى نشان مى دهد ،فرمود همسرت را صدا كن ،آيــات مزبــور
ـنى ؟ تالوت كرد ،پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود :آيا مى توانى يك برده را به عنوان كفاره ظهار آزاد كـ
عرض كرد :اگر چنين كنم چيزى براى من باقى نمى ماند ،فرمود :مى تــوانى دو مــاه پى درپى روزه
ـد ،و مى ترسم نابينا بگيرى ؟ عرض كرد من اگر نوبت غذايم سه بار تاءخير شود چشمم از كار مى افتـ
شوم ،فرمود :آيا مى توانى شصت مسكين را اطعام كنى ،عرض كرد نه ،مگر اينكه شــما به من كمك
كنيد ،فرمود :من به تو كمك مى كنم )1( .
---------------------------
ـ ( قد سمع اهلل قول التي تجادلك في زوجها )
تفسير نمونه درتفسيرآيت -1
امام قرطبي ( رحمة اهلل عليـــه) ميگويد :كه درزمان خالفت حضرت عمر( رضي اهلل عنه ) زني اميرالمؤمــنين
ـ عمر( رضي اهلل عنه) به سخنانش گوش ميداد ،مردم گفتند اي راايستاده نموده برايش نصيحت ميكرد وحضرت
اميرالمؤمين ! آيا براي اين پيره زن اينقدر
زياد توقف ميكني :گفت :قسم بخداست كه اگراين خانم مرا از صبح تا شام ايستاده كند ،درمقابلش
ـ ،آيا شما ميدانيد كه اين خانم كيست ـ ،وتنها براي اداي نماز فرض از نزدش اجازه ميگيرم ايستاده ميشوم
ـ هفت آسمان شــنيد .آيا ـ متعال (جل جالله ) صداي او را از فوق
؟ او خوله بنت ثعلبة آن زني است كه خداوند
زني را كه خداوند سخنانش را بشنود ،عمر نشنود ؟
(صلى اللّه عليه و آله و سلّم لقب ام المومنين لقب شرف وعزت برای زنان پيامبر
(النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ) پيامبر براي مومنان ازنفسهاي شان هم اولــويت
ـام ازواجـترام به مقـ
ـ واحـ
ـزاري ـراي ارجگـ دارد و خانم هاي پيامبر مادران شان است األحزاب 6/بـ
مطهرات پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) قرآن عظيم الشان آنانرا مادران مؤمنان بيان داشته است ،تا تمامي مؤمنان
با عقيده مخلصانه احترام اين شخصيت هاي عالي را درك نموده و مانند مادران خويش به آنان احــترام
نمايند ،تفسير نمونه درتفسيراين آيت مباركه ميفرمايد :حكم دوم در زمينه همسران پيامبر است كه آنها
ـ
ـ و روحانى ،همانگونه كه پيامبر
به منزله مادر براى همه مؤ منان محسوب مى شوند ،البته مادر معنوى
(صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) پدر روحانى و معنوى امت است .اين ارتباط و پيوند معنوى ،تنها تاثيرش مساله حفظ
ـ ازدواج با
احترام و حرمت ازدواج با زنان پيامبر بود ،چنانكه در آيات همين سوره ،حكم صريح تحريم
آنها بعد از رحلت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) آمده است .
22
ـ كه نه تنها حضرت محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) براي مؤمنان برتــريت از همه اين آيات قرآني بيان ميدارد
ـ( صلى اهلل عليه وسلم ) را كه آل بيت پيامبراند نيز احترام
جيز دارد ،بلكه آنانيكه به او ايمان دارند ،ازواج بيامبر
ـود
ـاي خـ ـ مانند مادران خويش احترام ميكنند ،و محبت ساير اهل بيت پيامبر را در قلب هـ نموده وآنانرا
ميداشته باشند .
براي يک زن با ايمان وبا ايثار (جل جالله) سالم خداوند
ـ و يا بادشاه برايش ســالم ـ كساني كمي هستند كه رئيس جمهور كدام كشور درزنده گي روزانه بسيار
ـ برايش سالمي واحترام بفر ستد ،وهرگاه كسي درميان مردم پيامي دريافت نمايد كه رئيس جمهور كشور
ـ كه برايت يك منزل زيبايي در بهترين اماكن شهر تحفه داده ميشود ،اين نهايت فرستاده ،وبرايش بكويد
ـايد ـ شـ ـ ،در حاليكه رئيس جمهور كشور ـ زياد افتخار مينمايد شرف براي وي بوده و آن شخص از خوشي
ـات ويا كودتا از وظيفه اش ـ او را بواسطه انتخابـ بعد از مدتي تبديل شده ،ويا بميرد ،وياهم كسي ديكري
ـ سازد .اكنون فكر نماييد كه خداوند متعال (جل جالله) كه رب العــالمين وذات قــوي است كه برطرف
ـ وي در دنيا وآخرت بوده،وبراي هميشه است،اين ذات مقدس درميان هزاران مرد،براي قدرت وسلطنت
ـ
ـ واورا به قصري ـ جبريل (عليه السالم) سالم ميفرستد افتخار بخشيدن براي يك زن قهرمان و نستوه توسط
علَيْــهِصــلَّى اللَّهُ َ ازجنت برين بشارت ميدهد (.عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ (رضي اهلل عنه ) قَالَ أَتَى جِبْرِيلُ النَّبِيَّ َ
وَسَلَّمَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَذِهِ خَدِيجَةُ قَدْ أَتَتْ مَعَهَا إِنَاءٌ فِيهِ إِدَامٌ أَوْ طَعَامٌ أَوْ شَرَابٌ فَإِذَا هِيَ أَتَتْكَ فَــاقْرَأْ عَلَيْهَا
ـ كتاب المنــاقب السَّلَامَ مِنْ رَبِّهَا وَمِنِّي وَبَشِّرْهَا بِبَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ لَا صَخَبَ فِيهِ وَلَا نَصَبَ ) بخاري
حديث نمبر )3536ازحضرت ابي هريره (رضي اهلل عنه) روايت است كه حضرت جبريل عليه السالم به
نزد پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم) آمده گفت :اي رسول خدا اينك بي بي خديجه در نزدت با ظ رفي از
طعام ويا نوشيدني ميايد ،هرگاه به نزدت آمد ،برايش بگو كه خداوند ( جل جالله ) برايت سالم فرستا
ده است ،وهمجنان سالم مرا به او تقديم نما ،او را بشارت به جنت بده .
داشتن دختر سبب دخول جنت ميشود
ـ الهي سنت نبوي داشتن دختر را يك رحمت براي والدين بيان داشته است كه اين رحمت گرانبهاي
سبب داخل شدن والدين درجنت ميگردد ،عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ( َصــلَّى اللَّهُ عَلَيْــهِ و ََســلَّمَ ) لَا
يَكُونُ لِأَحَدٍ ثَلَاثُ بَنَاتٍ أَوْ ثَلَاثُ أَخَوَاتٍ أَوْ ابْنَتَانِ أَوْ أُخْتَانِ فَيَتَّقِي اللَّهَ فِيهِنَّ وَيُحْسِنُ إِلَيْهِنَّ إِلَّا دَخَلَ الْجَنَّةَ) (مســند
احمد ) حديث نمبر ( )10957ترجمه :حضرت ابي سعيد خدري ( رضي اهلل عنه ) ميفرمايد كه رسول اهلل ( صَ ـلَّى اللَّهُ عَلَيْ ـهِ وَسَ ـلَّمَ )
ـته ،در ـواهر داشـ ـ :هرگاه كسي سه دختر ويا سه خواهر داشته باشد ،ويا هم دو دختر ويا دو خـ فرمود
مورد آنها از خدا بترسد وبا آنها نيكي نمايد ،داخل جنت ميگردد .
ـرطيكه آن ـان است به شـ ـ براي مؤمنـ ـ نعمت بزرگي ـ داشتن دختر وخواهر به اساس اين حديث شريف
ـ خويش از خدا ترسيده ،حقوق آنانرا مراعات نموده ،وبا ايشان شخص مؤمن ،درقسمت خواهر ودختر
ـ مطالعه قــرار دهيم ، ـ مــورد ـ را بخوبي از نيكي واخالق خوب استفاده نمايد .هرگاه اين حديث شريف
ـ ،وهرگاه کسي به ميدانيم که ،انسان مومن به اساس طاعت وعبادت پروردگار (جل جالله) داخل جنت ميشود
خواهران ودختران خويش احترام نموده ،حقوق آنانرا پامال نکرده ،رضايت پروردگار را حاصل نموده
است ،واين بزرگترين پيام دين مقدس اسالم براي خواهران ودختران ميباشد .
دختران مانع رفتن والدين به دوزخ ميگردند
ـ ميكند ،
ـ آنها خطورـ غلطي درسر بعضي از مردان زماني دو يا سه دختر داشته باشند ،افكار شيطاني
ـ قرآني را بدانند با داشتن سه چهار دختر ويا اكثر از آن افتخار نموده و
ولي آنانيكه احاديث پيامبر واحكام
ـ ،احيانا كــاري راـ ،زيرا انسان به اساس ضعيفي و ووسوسه هاي شيطاني داشتن آنانرا بركت ميپندارند
ميكند كه سبب ميشود تا به دوزخ برده شود ،ولي كسانيكه دردنيا از نعمت داشتن سه دختر يا بــاالتر از
23
ـآن مستفيد شده باشند ،و با ايشان نيكي نموده باشد ،همان دختران مانع رفتن پدر شان به دوزخ ميگردند
در حديث شريف حضرت عُقْبَةَ بْنَ عَامِرٍ ( رضي اهلل عنه) ميفرمايد :سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يَقُولُ مَنْ
كَانَ لَهُ ثَلَاثُ بَنَاتٍ فَصَبَرَ عَلَيْهِنَّ وَأَطْعَمَهُنَّ وَسَقَاهُنَّ وَكَسَاهُنَّ مِنْ جِدَتِهِ كُنَّ لَهُ حِجَابًا مِنْ النَّارِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ (ابن
ماجه ) حديث نمبر ( )6359ترجمه :از رسول اهلل(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) شنيدم که ميگفت :هرگاه كسي سه دختر داشــته و
ـ ولباس خوبي بدهد ،آن دختران مانع رفتن وي به دوزخ در برآنان صبرنموده ،ايشان را غذا ،نوشيدني
ـ.
روز قيامت ميشوند
پدران مؤمن از خدا ميخواهند تا خداوند متعال براي شان سه دخترنصيب نمايد ،تا با آنها اخالق نيك
نموده ،به ايشان خدمت نمايد ،تا آنان مانع رفتن وي به دوزخ شوند .
( صلى اهلل عليه وسلم ) محبت زنان با ايمان وخدمتگزاري شان به شخص پيامبر
ـ( صــلي اهلل عليه وســلم ) محبت داشت ،که درصفحات قبلي خوانديم که ام عماره (رضي اهلل عنها ) چقدر به پيامبر
ـ ،وچندين زخم برداشت ولي نگذاشت که درجنگ احد خود را درمقابل رسول اهلل( صلي اهلل عليه وسلم ) سپرنمود
ـوت وچي ـلمان چي درعصر نبـ ـتران مسـ به آنحضرت (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ و ََســلَّمَ) أسيبي برسد ،تمامي زنان ودخـ
(صــلَّى اللَّهُ عَلَيْــهِ و ََســلَّمَ) دارند ،زيرا آنان ميدانند که محبت درعصرهاي بعدي محبت بسيار زياد به پيامبرخدا َ
ـ ،آنحضرت(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ َوسَلَّمَ) بود که شخصيت زنان ـ مومن ميباشد رسول خدا (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ َوسَلَّمَ) جزء ايمان هرفرد
ـان ـان بيـ ودختران را به عاليترين درجه بيان داشت ،ومقام عالي انساني آنانرا براي همهء مردمان جهـ
داشت .و به همان اندازه كه رسول اهلل (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ َوسَلَّمَ) براي زنان احترام داشت وديگران را به احــترام
ـ به ـ ،زنان نيز در قسمت خــويش احــترام ومحبت زيــادي وارجگزاري مقام واالي زن تشويق مينمود
شخصيت آنحضرت (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ َوسَلَّمَ) داشتند ،و هركدام در صورت امكان خدمات زيادي به پيامبر ( صــلي اهلل
24
----------------------------------------------------------------
(عَنْ َأبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ قَالَتْ النِّسَاءُ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ غَلَبَنَا عَلَيْكَ الرِّجَالُ فَاجْعَلْ لَنَا يَوْمًا مِنْ نَفْسِكَ فَوَعَدَهُنَّ يَوْمًا لَقِيَهُنَّ فِيــ ِه -1
فَوَعَظَهُنَّ وَأَمَرَهُنَّ فَكَانَ فِيمَا قَالَ لَهُنَّ مَا مِنْكُنَّ امْرَأَةٌ تُقَدِّمُ ثَلَاثَةً مِنْ وَلَدِهَا إِلَّا كَانَ لَهَا حِجَابًا مِنْ النَّارِ فَقَالَتْ امْرَأَةٌ وَاثْنَتَيْنِ فَقَالَ وَاثْنَتَيْنِ) (حديث شــريف
نمبر( ) 99صحيح البخاری )
25
مقدمه فصل
ازينكه در جوامع بشري قبل از ظهور اسالم ي--ك سلس--له ع--ادات بس--يار ظالمان--ه وفرهن-گ -ه--اي م--رد
ساالري حكم فرما بود ،دين مقدس اسالم براي دفاع از حق--وق دخ--تران وزن--ان آي--ات ق--رآني را فرس--تاد ،
تامردان مؤمن با درك حقانيت دين مقدس اسالم اح--ترام زن--ان را وجيب--ه ايم--اني دانس--ته ،و ب--راي تط--بيق
احكام الهي زنان را جزء جامعهء انساني دانسته و از فرهنك هاي جاهالنه عصور ت--اريكي -وج--اهليت ك--ه
در شرق -وغرب حكمفرما بود جلوكيري -نمايند .
دفاع ازشخصيت بي حوا ( عليها السالم )
درعصور قديم -به اساس روايات کتاب تورات تحريف -شده يهودي--ان وبعض--ي از م--ردم -ب--ه اين عقي--ده
بودند كه زماني خداوند متعال حضرت آدم ( عليه السالم ) را به باغ مملو از نعمت هاي گوناگون مشرف -نم--ود
،تا او با خانمش درآنجا به راحت زنده گي كنند ،وصرف براي امتحان يك درختي را ممنوع ق--رار داد ،
خانمش سبب شد كه ازين درخت ممنوع استفاده نمايد ،و بدين اساس براي بي بي حوا (عليها السالم ) يك ن--وع
بي ادبي مينمودند -قرآن عظيم الشان از موقف -وي دفاع نم--وده ب--رخالف -ت--ورات بي--ان داش--ت ك--ه ه--ردوی
شانرا شيطان لغزاند (فَأ َ َزلَّهُ َما ال َّش ْيطَانُ َع ْنهَا فَأ َ ْخ َر َجهُ َماِ -م َّما َكانَا فِي ِه) هردو(آدم و حوا ) را ش--يطان لغزان--د
وسبب خارج شد ن آنان از آن باغ شد البقرة 36/اين آيت قرآني برائت بي بي حوا را بيان داش--ت ،وكس--انيكه
او را متهم نموده بودند شرمنده ساخت .
دفاع ازشخصيت دختران
درعصور تاريك -جاهليت كه هنوز نور دين مقدس اسالم ندميده بود،مردان آن عصردين اب--راهيمي را
فراموش نموده نه تنها به انسان پرستي -وبت پرستي -آغاز نمودند بلكه يك سلسله از ع--ادات ق--بيلوي بس--يار-
زشت در ميان آنها ظهور نمود كه از جمله اين ع--ادات جاهالن--ه يكي هم تفكيرنادرس--ت ع--دم رض--ايت ب--ه
آوردن دختران بود ،قرآن عظيم الشان قصه حالت دخترشدن جاهالن را جنين بيان ميدارد َ ( :وإِ َذا ب ُِّشَ -ر
أَ َح ُدهُ ْم بِاأْل ُنثَى ظَ َّل َوجْ هُهُ ُمس َْو ًّداَ -وهُ َو َك ِظي ٌم -يَتَ َوا َرىِ -م ْن ْالقَوْ ِم ِم ْن ُس-و ِء َم--ا ب ُِّشَ -ر بِِ -ه أَيُ ْم ِسُ -كهُ َعلَى هٍُ -
-ون أَ ْم
ب أَاَل َسا َء َما يَحْ ُك ُمونَ ) هنگامى ك-ه ب-ه يكى از آنه-ا بش-ارت دهن-د خ-دا دخ-ترى -ب-ه ت-و داده يَ ُد ُّسهُ فِي التُّ َرا ِ
آنچنان از فرط -ناراحتى چهره اش تغيير -مى كند كه صورتش -سياه مى شود! او ب--راى نج--ات از اين نن--گ
و عار كه به پندار نادرستش ،دامنش را گرفته از قوم و قبيله خود ب--ه خ--اطر اين بش--ارت ب--دى ك--ه ب--ه او
داده شده است متوارى -مى گردد بلكه او دائما در اين فك--ر غوط--ه ور اس--ت ك--ه آي--ا اين نن--گ را ب--ر خ--ود
بپذيرد و دختر را نگهدارد و يا آنرا زنده در زير خاك پنهان س--ازد! بداني--د حكمى را ك--ه آنه--ا مى كردن--د،
حكم زشت و بدى بود) النحل 59/
قرآن عظيم الشان عادت جاهالنه عصرجاهليت راكه تولد دختر ننگ بودمفصال بيان مينمايد كه :
-1هنگامى كه به يكى از آنها بشارت دهند خدا دخترى -به تو داده آنچنان از فرط ن--اراحتى -چه--ره اش
تغيير مى كند كه صورتش سياه مى شود!(و اذا بشر احدهم باالنثى ظل وجهه مسودا)
-2و مملو از خشم و غضب مى گردد (و هو كظيم ).
-3كار به همينجا پايان نمى گيرد او براى نجات از اين ننگ و عار ك--ه ب--ه پن--دار نادرس--تش ، -دامنش
را گرفته از قوم و قبيله خود به خاطر اين بشارت بدى كه به او داده شده است متوارى مى گردد (يتوارى-
من القوم من سوء ما بشر به ).
-4باز هم ،موضوع -خاتمه نمى يابد بلكه او دائما در اين فكر غوطه ور است كه آي-ا اين نن--گ را ب--ر
خود بپذيرد و دختر را نگهدارد و يا آنرا زنده در زير خاك پنهان سازد! ( أ يمسكه على هون ام يدس--ه فى
التراب ).
بعد از اينكه قرآن عظيم الشان اين اين حكم ظالمانه و شقاوت آميز غير انسانى را با صراحت هر چ--ه
بيشتر محكوم كرده و مى گويد:
26
( بدانيد حكمى را كه آنها مى كردند ،حكم زشت و بدى بود (اال ساء ما يحكمون ).
مفسر ميگويد :سرانجام ريشه اين همه آلودگيه--ا و ب--دبختيها را چ--نين مع--رفى مى كن--د ك--ه اينه--ا هم--ه
زائيده عدم ايمان به آخرت است آنهائى ك-ه ايم-ان ب-ه س-راى ديگ-ر ندارن-د ص-فات زش-ت و ش-وم خواهن-د
داشت (للذين ال يؤ منون باالخرة مثل السوء).
فراموش كردن خدا و همچنين فراموش -كردن دادگاه عدل او انگيزه همه پستيها و زش--تيها -و انحرافه-ا-
و خرافات اس--ت ،و ي--ادآورى -اين دو اص--ل اص--يل منب--ع اص--لى احس--اس مس--ئوليت و مب--ارزه ب--ا جه--ل و
خرافات ،و عامل توانائى و دانائى است )1(.
بيان اين قصه درس عبرت براي مردمان عصرجاهليت كنوني نيز ميباش--د ك--ه دخ--تر داش--تن را عيب
پنداشته مانند افراد بي ايمان وجاهل آن عصر نور ايمان قلب هاي شانرا مملو نساخته وي--ا هم تنه--ا ب--ه ن--ام
مسلمانند ،بعضي احكام قرآن را قبول ميكنند واحك--ام ديگ-رش را ك--ه مخ--الف رواج وع--ادات قبلي زش--ت
وفرهنگ هاي جاهليت است ترك نميكنند ،بازهم -از شنيدن نام دختر غمگين ميشوند و خانم ه--اي بيچ -اره
خويش را به باد مالمت ميگيرند كه خداوند -اين عمل را نهايت بد بيان داشته است.
زيرا اين انديشه آنان صراحتا با احكام وارشادات الهي مخالف بوده و مالمتي خانم ها ضرر -به عقي--ده
ميكند ،زيرا وظيفه خدا را به بنده مح--ول ميكنن--د ،و ب--دين فك-ر -هس--تند ك--ه همس--رش او را دخ--تر س--اخته
است ،واگر چنين عقيده ندارند ،پس چرا خاتم هاي شانرا مالمت ميكنند ؟
ولي آنانيكه حقيقتا مؤمن هستند،داشتن دختررارحمت الهي پنداشته به قضا وقدرالهي تس--ليم ميش--وند -و
با آوردن دختر خوشي ميكنند :زيرا آنان ميدانند كه خوب و بهترآنست كه خدا آنرا خوب گفته اس--ت و ب--د
آنست كه خدا آنرا بد پنداشته است .ورسول خدا داشتن دختر را رحمت بيان داشته است .
قرآن عظيم الشان با بي--ان اين حكم الهي وبي--ان ص--فات انس--انهاي -جاه--ل وبي ايم--ان قاطعان--ه ازحق--وق
دختران دفاع نموده وحتا تفكيرابتدايي -ياترشرو -ش--دن وغمكين ش--دن ازوالدت -دخ--تران را جريم--ه پنداش--ته
واصحاب چنين افكار را مشابه با افكار عص--رجاهليت ميدان--د،وهرك--ه فك--رش مط--ابق فكرج--اهليت باش--د،
اوهنوزمشكل فكري وعقيدتي دارد كه دين مقدس اسالم چنين تفكيري را هرگز نميپذيرد. -
دفاع قرآن از دختران زنده به گورشده درهنگام والدت
درعصر جاهليت عربها عادت داشتند كه براي شرم از دخترداري -ويا اسباب ديگري دخ--تران ن--وزاد
را زنده به گور ميكردند ، -و اين كار جزء فرهنگ آنها شده ب--ود ،و ب--دين عم--ل ض--د انس--اني افتخ--ار ن--يز
ميكردند ،وخود را غيرتمند نشان ميدادند ،قرآن عظيم الشا ن قبل از فرض نمودن نماز وبس--ياري احك--ام
ديگ---ر ،نخست افكار -مؤمنان را متوجه اين نقط--ه نم--ود ك--ه زن--ده گي ح--ق ه--ر انس--ان اس--ت ،م--رد باش--د
يازن ،وباز بر اي كسانيكه به فرهنگهاي جاهليت تسليم شده و دخ--تران را زن--ده بگ-ور ميكردن--د ،س--خت
ترين جزاي الهي را كه شرمساري -در روز -آخرت اس--ت ،بي-ان داش--ت ،درين روز خداون--د متع--ال (ج--ل
جالله) نخست ازدختران نوزاد(زنده به گور شده) ميپرسد كه ش--ما راچ-را زن--ده بگ-ور كردن--د ،وب--ه ك--دام
ت بِأَيِّ َذ ْن ٍ
ب قُتِلَ ْ
ت) التكوير9 -8/ (وإِ َذا ْال َموْ ُءو َدةُ ُسئِلَ ْ
گناهي كشته شده اند َ
---------------------------------------------
-1تفسير نمونه در تفسير آيت فوق رجوع شود .
27
اين سؤال الهي براي اين ميشود -كه آن دختر مظلوم -در مقابل تمامي مخلوقات -در روز -قيامت ش--هادت
دهد كه اين پدر ظالمش او را زنده بگور نموده و ق--اتلش ميباش--د ،ت--ا آن انس--ان خ--ود خ--واه ومج--رم ،ب--ه
سخت ترين مجازات هاي الهي كه آتش دوزخ است ،محاكمه گ-ردد ،مؤمن-ان ب-ا دانس-تن اين حكم الهي و
دفاع قرآني از حقوق زنده گي دختران ،تمامي فرهنگ هاي ج--اهليت را ب--ه دور انداخت--ه و دخ--تر را ي--ك
موجود گرامي دانسته ،وبه اساس اين دفاع قرآني ،اين فرهنگ جاهليت كامال از ميان عربها برچيده ش--د
.
ال النَّبِ ُّي پيامبر ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم ) نيز درين مورد -براي مؤمنان بيان د اشت ( :ع َْن ْال ُم ِغي َر ِة ب ِْن ُش ْعبَةَ قَ َ
ال قَ َ
ت ) حضرت مغيرة (رضي هللا عنه ) ميفرمايد كه نبي ت َو َو ْأ َد ْالبَنَا ِ
ق اأْل ُ َّمهَا ِ
( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم ) إِ َّن هَّللا َ َح َّر َم َعلَ ْي ُك ْم ُعقُو َ
كريم ( َصلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم ) فرمود : -خداوند متعال ( جل جالله ) غضبناك نمودن والدين ،زن-ده بگ-وركردن دخ-تران را
حرام قرار داده است .بخاري شريف ،حديث نمبر()2231
عليه وسلم ) ناموس خود را بسيار دوست داشت ،و اذيت رسانيدن به ازواج مطه--رات پي--امبر( ص--لى هللا علي--ه وس--لم )
) خشک گردد ،وحتا مومنانيکه درين حادثه به تبليغ--ات منافقان تحت ت--اثير ق--رار گرفت--ه بودن--د ،دوب--اره
توبه نمايند وبه پاکدامني -زوجه مطهره پيامبر( صلى هللا علي--ه وس--لم ) بيشتر -از پيش متيقن گردند .خداون--د متع--ال
ئ ِم ْنهُ ْم َم-ا -ر ٍ-و خَ ْيٌ -ر لَ ُك ْم لِ ُك--لِّ ا ْم ِ ك عُصْ بَةٌ ِم ْن ُك ْم ال تَحْ َس-بُوهُ َشًّ -را لَ ُك ْم بَ-لْ هَُ - ميفرمايد ( :إِ َّن الَّ ِذينَ َجا ُءوا بِاال ْف ِ
-ات بِأَنفُ ِسِ -ه ْم
ون َو ْال ُم ْؤ ِمنَ-ُ - َظي ٌم لَوْ ال إِ ْذ َس ِم ْعتُ ُموهُ ظَ َّن ْال ُم ْؤ ِمنُ َ-ب ِم ْن ا ِال ْث ِم َوالَّ ِذي ت ََولَّى ِك ْب َرهُ ِم ْنهُ ْم لَهُ َع َذابٌ ع ِا ْكتَ َس َ
ك ِع ْنَ -د هَّللا ِ هُ ْم ْال َك--ا ِذبُونَ ) ُ ْ
ين لَوْ اَل َجا ُءوا َعلَ ْي ِه بِأَرْ بَ َع ِة ُشهَدَا َء فَإِ ْذ لَ ْم يَأتُوا بِال ُّشهَدَا ِء فَأوْ لَئِ َ َخ ْيرًا َوقَالُوا هَ َذا إِ ْف ٌ
ك ُمبِ ٌ
النور13 -11/
28
قصهء افك كه در كتب تفاسير وسيرت ذكر است ،درين م--ورد تفس--يرنمونه در ذي--ل تفس--ير اين آي--ات
ميگويد :درآيات فوق دو شأن نزول نقل شده است :شان نزول اول كه مشهورتر اس--ت و در كتب تفس--ير
اهل سنت آمده و در تفاسير شيعه نيز بالواسطه نقل شده چنين است(:عايشه) همسرپيامبر خدا (صلى هّللا عليه و آله و
سلّم ) مى گويد :پيامبر -خدا (ص--لى هّللا علي--ه و آل--ه و س--لّم ) هنگامى كه مى خواست سفرى ب--رود ،در مي--ان همس--رانش
قرعه مى افگند ،قرعه به نام هر كس مى آمد او را با خود مى برد ،در يكى از غزوات قرع--ه ب--ه ن--ام من
افتاد ،من با پيامبر(صلى هّللا عليه و آله و سلّم ) حركت كردم ،و چون آيه حج--اب ن-ازل ش--ده ب-ود در ه-ودجى -پوش-يده
بودم ،جنگ به پايان رسيد ،و ما بازگشتيم نزديك مدينه رسيديم ،شب بود ،من از لشكر گ--اه ب--راى انج--ام
حاجتى كمى دور -شدم هنگامى كه بازگشتم -متوجه شدم گردنبندى كه از مهره هاى يمانى داش--تم پ--اره ش--ده
است به دنبال آن باز گشتم و معطل شدم هنگامى كه بازگشتم ديدم لشكر حركت ك--رده ،و ه--ودج م--را ب--ر
شتر گذارده اند و رفته اند در حالى كه گم--ان مى ك--رده ان--د من در آنم ،زي--را زن--ان در آن زم--ان ب--ر اث--ر
كمبود غذا سبك جثه بودند -بعالوه من سن و سالى نداشتم ،به هر ح-ال در آنج-ا ت-ك و تنه-ا مان-دم ،و فك-ر
كردم هنگامى كه به منزلگاه برسند و مرا نيابند به سراغ من باز مى گردند ،شب را در آن بيابان ماندم .
اتفاقا صفوان يكى از افراد لشكر مسلمين كه او هم از لشكر گاه دور مانده بود شب در آن بياب-ان ب-ود،
به هنگام صبح مرا از دور ديد نزديك آمد هنگامى كه مرا شناخت بى آنكه يك كلمه با من سخن بگويد -جز
اينكه (انا هلل و انا اليه راجعون ) را بر زبان جارى ساخت شتر خود را خوابان--د ،و من ب--ر آن س--وار ش--دم
او مهار ناقه را در دست داشت ،تا به لش--كرگاه رس--يديم ، -اين منظ--ره س--بب ش--د ك--ه گ--روهى درب--اره من
شايعه پردازى -كنند و خود را بدين سبب هالك (و گرفتار -مجازات الهى ) سازند.
كسى كه بيش از همه به اين تهمت دامن مى زد( ،عبد هللا بن ابى سلول ) ( )1بود.
ما به مدينه رسيديم -و اين شايعه در شهر پيچيد در حالى كه من هيچ از آن خبر نداشتم ،در اين هنگام
بيمار شدم ،پيامبر ( -ص--لى هللا علي--ه وس--لم ) به ديدن مى آم--د ولى لط--ف س--ابق را در او نمى دي--دم ،و نمى دانس--تم-
قضيه از چه قرار است ؟ حالم بهتر شد ،بيرون آمدم و كم كم از بعضى از زنان نزدي--ك از ش--ايعه س--ازى
منافقان آگاه شدم .
بيماريم شدت گرفت ،پيامبر ( -صلى هللا عليه وسلم ) به ديدن من آمد ،از او اجازه خواستم به خانه پدرم بروم ،
هنگامى كه به خانه پدر آمدم از مادر پرسيدم -مردم چه مى گوين--د؟ او ب-ه من گفت :غص-ه نخ--ور -ب-ه خ--دا
سوگند زنانى كه امتيازى -دارند و مورد حسد ديگران هستند درباره آنها سخن بسيار گفته مى شود-.
در اين هنگام پيامبر ( صلى هللا عليه وسلم ) على بن ابى طالب (عليه السالم ) و اسامة بن زيد را مورد -مشورت قرار
داد كه در برابر اين گفتگوها چه كنم ؟
اما اسامة گفت :اى رسولخدا ( -صلى هللا عليه وسلم ) او خانواده تو است و ما جز خير از او نديده ايم (اعتن--ائى
به سخنان مردم نكن ).
--------------------------------------------
-1عبداهلل ابن ابي ابن سلول رئيس منافقان درعصر پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) بود ..
29
و اما على (رضی هللا عنه ) گفت :اى پيامبر! خداوند (جل جالله) كار را بر تو سخت نكرده است ،غير از
او همسر بسيار است ،از كنيز او در اين باره تحقيق كن .
پيامبر ( ص--لى هللا علي--ه وس--لم ) كنيز مرا فرا خواند ،و از او پرس--يد -آي--ا چ--يزى ك--ه ش--ك و ش--بهه اى پ--يرامون
عايشه برانگيزد هرگز ديده اى ؟ كنيز گفت :به خدائى كه تو را به حق مبع--وث ك--رده اس--ت من هيچ ك--ار
خالفى از او نديده ام .
در اين هنگام پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) تصميم -گرفت اين سخنان را با مردم -در ميان بگذارد)) -.
صاحب تفسيرنمونه درادامه قصه از زبان بي بي عايشه ( رضي هللا عنها ) ميگويد :اين وضع همچنان ادامه
داشت و غم و اندوه شديد وجود مرا فرا گرفته بود و يكماه بود كه پيامبر -هرگز در كنار من نمى نشست .
من خود مى دانستم ك-ه از اين تهمت پ-اكم و ب-االخره خداون-د -مطلب را روش-ن خواه-د ك-رد.س-رانجام-
روزى پيامبر (-صلى هللا عليه وسلم ) نزد من آمد در حالى كه خندان بود ،و نخستين سخنش اين بود بش--ارت ب--ر ت--و
باد كه خداوند تو را از اين اتهام مبرا ساخت ،در اين هنگام بود ك--ه آي--ات ان ال--ذين ج--اءوا باالف--ك … ت--ا
آخر آيات نازل گرديد.
صاحب تفسير نمونه ميگويد كه بعضي ها نظر دارند كه اين آيات درباره (ماري--ه قبطي--ه) ك--ه يكتن از
همسران پيامبر (-صلى هللا عليه وسلم ) بود ،نيز بيان شده ،ولي در ختم نقل اقوال راويان شان ن--زول دومي را ك--ه
مربوط به ماريه قبطيه ميگردد -خيلي ها ضعيف -تلقي مينمايد .
و درخاتمه ميگويد :از قرائن موجود در آيه استفاده مى شود كه اين تهمت درب--اره ف--ردى ب--ود ك--ه از
اهميت ويژه اى در جامعه آن روز -برخوردار -بوده است .
اكنون كه سؤال مهم را مطرح نماييم اين خواهد بود كه چرا خداوند متعال براي برائت يك زن ده آيت
قرآن را نازل ميكند ،جواب صرف -همين خواهد بود كه خداوند متعال درقرآن عظيم الشان اهميت زيادي
براي زنان بيان داشته ودين مق--دس اس--الم يگان--ه دي--ني اس--ت ك--ه ع--زت وح--رمت -زن--ان را حف--ظ نم--وده و
اززنان مظلوم جدا دفاع مينمايد. -
ـ :اين آيات ده كانه در شأن بي بي عائشة أم المؤمنين ( رضي اهلل ابن كثير در تفسير اين آيات ميگويد
ـات ـطه اين آيـ ـ متعال برائتش را بواسـ عنها) زماني نازل شد كه منافقان به او تهمت نمودند ،بناء خداوند
ـ كه بيكناه هســتم و خداوند ـ :درين هنكام من ميدانستم ثابت نمود .او سخنان عايشه را نقل نموده ميگويد
ـ در باره من وحي بفرســتد ، ـ كه خداوند حتمابرائت وبيگناهي مرا ثابت خواهد نمود ،ولي گمان نميكردم
ـ :كه باالي پيامبر ( صــلى اهلل
ـ ،او در ختم قصه خود ميگويد ـ كوچك فكر ميكردم زيرا خود را ازين كار بسيار
ـ يا عائشة أما اهلل ـ( صلى اهلل عليه وسلم ) خوشحال وخنده كنان به من گفت" :أبشريعليه وسلم ) وحي الهي آمد و پيامبر
ـود،بي عايشه ـ برائت وبيگناهي ترا ثابت نمـ عزوجل فقد برأك" بشارت بر تو اي عايشه!خداوند(عزوجل)
ـ(صلى اهلل عليه وسلم) برخيز،گفتم:قسم به خداست كه براي او ـ برايم گفت:درمقابل پيامبر ميگويد :مادرم
ـان ـان مظلومـ ـدد رســه) که مـ ـ شكر نميگويم ،زيرا اهلل (جل جاللـ ـ را بجز خداوند نميخيزم،وهيچكسي
است،برائتم را نازل نمود .
30
ـ است ـاک ـود ،پيامبرپـ ـ قرآن عظيم الشا ن برای مومنان فهماند که اين دسيسه منافقان بـ به اين طريق
ـاک ـردان پـ ـرای مـ وزن پيامبرنيز پاک است زيرا ( الطيبات للطيبين والخبيثات للخبيثين ) زنان پاک بـ
ـ .زيرا منافقان ميخواستند با دشنام وعيب دار ســاختن ميباشد ،وزنان خبيث برای مر دان خبيث ميباشد
ـانم کسی ـورتيکه خـ ـ در صـ ـريف ناموس پيامبر ،خود پيامبر را دشنام دهند ،زيرا به اساس اين آيت شـ
ــ متعال ميفرمايد ـ نيز ميرسد ،زيرا خداوند خبيث و گناهکار و پست باشد ،درحقيقت عيب وی به شوهرش
که (الخبيثات للخبيثين) زنان خبيث نصيب مردان خبيث ميشوند ،و با اين آيات قرآنی نه تنها پاکی بی بی
ـالم بـرای متهم ـمنان اسـ ـ بلکه شخصيت پيامبر اسالم نيز از مکر وچالش هاييکه دشـ عايشه ثابت گرديد
ـ اتهام به خانمش ترسيم نموده بودند نجات يافت . ـ ازطريق ساخت پيامبر
دفاع قرآن اززنهاي -بيوه
درزمان جاهليت فرهنگ آنان بود ،تا زنان بيوه را ازدواج من--ع نماين--د ت--ا بع--د ازم--رگش م--يراثش را
بخود گيرند ،بناء دين مقدس اسالم اين عادت را يک امرجاهالنه پنداشته براي بيوه ها حق ميده--د ک--ه ب--ه
اختيار خود ازدواج نمايند آيت قرآني بيان ميدارد -که (يا ايها الذين آمنوا ال يحل لكم ان ترثوا النساء كرها)
اي مؤمنان شايسته شما نيست كه از زنان به شكل اجباري به ارث بريد .
دين مقدس اسالم ب-راي مومن--ان بي--ان داش-ت ک-ه زن داراي م--نزلت ع-الي ب-وده ،و ب-ه م-يراث ب--ردن
زنان ،يک عملکرد عصر جاهليت بود ،واکنون که خورش--يد -درخش--ان اس--الم همهء اف--راد جامع--ه را در
برگرفته است ،زنان بايد مانند ساير اعضاي جامعه ،حقوق عالي انساني -داشته ،نه کس--ي ح--ق دارد ک--ه
زنان را به ميراث ببرد ،ونه هم کسي ح--ق دارد ک--ه آن--ان را از ازدواج من--ع نماي--د ،ت--ا در هنگ--ام م--رگ
ميراث آنان برايشان باقي ماند ،دين مقدس اسالم با چندين آيات قرآني -براي زنان ح--ق گ--رفتن م--يراث را
از مال وارثان شان بيان داشته است .همچنان آنان ميتوانند -که بعد از وفات شوهران ش--ان ،ب--ا هرکس--ي
بخواهند ازدواج نمايند ،وياهم بدون ازدواج به سرپرستي اوالد هاي خويش ادامه دهند .
هَّللا
ص-لى ُ َعلَ ْيِ -ه َّ ي َ َت َذلِ--كَ فَ--أَت ْ
َت النَّبِ َّ اريَّ ِة أَ َّن أَبَاهَا زَ َّو َجهَ--ا َو ِه َي ثَيِّبٌ فَ َكِ -
-ره ْ ص ِت ِخ َذ ٍام اأْل َ ْن َ
(ع َْن خَ ْن َسا َء بِ ْن ِ
احهَا) خنساء دختر خذام انصاري -ميفرمايد که پدرش وي را زمانيکه بيوه ش-ده ب--ود ،اجب--ارا َو َسلَّ َم فَ َر َّد نِ َك َ
به نکاح کسي آورده بود ،او اين کار پدرس خوشش نيامد ،وبه نزد پيامبر(صلي هللا عليه وسلم) رفت ،آنحض-رت
نکاح اش را رد نمود .بخاري شريف حديث نمبر )6432( ،
31
ابن كثيردرتفسيرش نقل ميکند :حضرت مسروق (رضي اهلل عنه ) ميفرمايد كه حضرت عمر بن خطــاب
ـود كه ـوده فرمـ ـان تبليغ نمــ مهر زنـ (رضي اهلل عنه ) منبر رسول اهلل (صلى اهلل عليه وسلم) باال شد و مردم را درمورد
زيادت مهرزنان از تقوا نميباشد زيرا حضرت محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) و صحابه كرام از 400درهم زيــاده
ـ براي خانم هاي تر مهر برای خانمهای شان نداده اند واگر اين امر به تقوا داللت ميكرد آنان مهر زيادي
ـ درين هنگام زني درمقابل حضرت عمر(رضي اهلل عنه ) ـ ميگويد ـ ،حضرت مسروق شان تعيين ميكردند
به مخالفت ايستاده برايش گفت :اي أمير المؤمنين ! آيا مردم را از زيادت مهر زنان از 400درهم باال
تر ممانعت نموديد ؟ حضرت عمر(رضي اهلل عنه ) گفت :بلي .آن زن گفت :آيا نشنيدي كه خداوند متعال ( جل
جالله ) درقرآن عظيم الشان درين مورد چي گفته است ؟ حضــرت عمر(رضي اهلل عنه ) گفت :چي گفته است ؟
ـ" .ـ "وآتيتم إحداهن قنطارا آن خانم گفت :آيا نشنيدي كه پروردگار ( جل جالله ) ميفرمايد
ـ مرا ببخش ! تمامي حضرت مسروق (رضي اهلل عنه ) ميفرمايد كه حضرت عمر(رضي اهلل عنه ) گفت :خداوندا
ـ زيادت مهر از مردم نسبت به عمر عالمتر اند .سپس به منبر رفته براي مردم گفت كه من قبال درمورد
ـ مهربيشتري براي خانمش تعيين نمايد . 400درهم شما را منع نمودم حال هركه خواسته باشد ميتواند
ـ که از حق خانمها دفاع نموده است از سخنان خــود حضرت عمر (رضي اهلل عنه ) با دانستن حقيقت قرآنی
بر گشته و به حق آنان اعتراف نموده وخود را مالمت نمود وگفت که تمامی مردم نسبت به من عالمترند
،زيرا وی به اين حکم دقيقا متوجه نشده بود .
دفاع قرآن از حق مادر وگرامي داشتن زحمات مادر
ـ
حضرت پيامبر(صلی اهلل عليه وسلم ) نسبت به پدر برای مادر سه حق را بيان داشته است ،وقتی يک صحابی
ـ با
ـحبتیـرت وی را سه مرتبه به نيکی وآداب و هم صـ ـيد آنحضـ ـورد پرسـ ـ درمـ ـبر
مبارک از پيغمـ
مادرهدايت فرمود و درمرتبه چهارم پدر را بيان داشت .
حضرت ابی هريره ( رضی هللا عنه ) ميفرمايد :شخصی به نزد رسول هللا ( صلی هللا عليه وسلم ) آمده پرسيد :
ای پيامبرخدا ! -بهترين انسانها برای هم صحبتی -من کيست ؟
پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :مادرت
آن شخص گفت :بعد ازآن کی ؟
پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :مادرت
آن شخص گفت :بعد ازآن کی ؟
پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :مادرت
آن شخص گفت :بعد ازآن کی ؟ پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :پدرت()1
-1ترجمه حديث شريف است که ميفرمايد ( :حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ حَدَّثَنَا جَرِيرٌ عَنْ عُمَارَةَ بْنِ الْقَعْقَاعِ بْنِ شُبْرُمَةَ عَنْ أَبِي زُرْعَةَ عَنْ أَبِي
علَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَحَقُّ النَّاسِ بِحُسْنِ صَحَابَتِي قَالَ أُمُّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ
هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ ِإلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ َ
أُمُّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أُمُّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ َأبُوكَ وَقَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ وَيَحْيَى بْنُ أَيُّوبَ حَدَّثَنَا َأبُو زُرْعَةَ مِثْلَهُ ) (حديث شريف نمبر( ) 5514صحيح
البخاری )
32
درين حديث شريف حضرت پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) به اين شخص فهماند کــه،اخالق نيکو ،
ـ حق احترام ،هم صحبتی ،دوستی ،با مادرش سه مرتبه نسبت به پــدر بيشترست ،ودرمرتبه چهــارم
ـ .بناء مادر نسبت به پدر حقوقش زيــاد بــوده ،زيــرا همين مادرست که درنيمه شب ها پدرت ميباشد
برخواسته برای طفلش شير ميدهد ،درهنگام مريضی اشت برايش دوا ميدهد ،وشب ها را تا صبح بيدار
ـ ،دين مقدس اسالم اين حق سپری نموده ،ودرنهايت با همه گذشت همه مشکالت روی طفلش را ميبوسد
ـ ميدهد وپدران مومنهم ميدانند که چنين فدا کاری های مــادر او را وی را حفظ نموده ،برايش حق بيشتر
ـراين نقطه به فرزنــدان ـ که وی سه حق داشته و پدر يک حق داشته باشد .با درنظـ مستحق اين ميسازد
ـ الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا
ميفهماند که درمقابل والدين خويش نهايت با احترام باشند (وَوَصَّيْنَا
وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا ) احقاف 15/ما انسان را توصيه كرديم كه درباره پدر و مادرش نيكى كند ،مادر او را با
ـ بر زمين مى گذارد. )، ـ حمل مى كند ،و با ناراحتىاكراه و ناراحتى
دفاع از زنان نازا
ـانرا
بعضي از مردان بيدين در هنگام بدنيا نياوردن اطفال خانمهايشانرا را به باد مالمت گرفته ،وآنـ
ـدادن اوالد ،ـ كه دادن ونـ ـ متعال درجواب اين مردان بيدين بيان ميدارد سبب نداشتن اوالد ميدانند ،خداوند
ـ بوده و ميباشد . وياهم آوردن پسر ودختر همه متعلق به خداوند
ـ) خداوند راـذُّكُورَ
(لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَ ـاءُ الـ
ـ کسی هم ـ وبــرای ـ خلق ميکند ،برای کسی دخترميدهد ست مالکيت آسمانها وزمين ،هرچيزی رابخواهد
پسر ميدهد .الشورى 49/
ـ امورـ نداشتن اوالد ،ويا نازا بودن خانمهايشان ـ درس است براي مردان تا درهنگام درين آيات قرآني
را به پروردكار عالم متعلق دانسته ،واز عقايد جاهليت كه زنان را مالمت ميكنند پرهيز نمايند .
تعيين كننده جنس فرزند ( پسر يا دختر) پدر ميباشد
ـ انسانهای عصر جاهليت گفتيم که آنان از دخــتر داشــتن غــيرت ـ قبلی درمورد
اگرچه دردرسهای
ميکردند ،برعکس آن مومنان با دانستن اين صفت بد عصرجاهليت خود را از چنين انديشه نجات داده ،
ـانـ هستند که هنوز ايمان تمامی قلب آنـدخترداشتن را بهترين نعمت ميدانند ،ولی بازهم بعضی ازکسانی
ـ خود را مالمت ـ دختر آوردن احساس خسته گی ميکنند ،وبسا اوقات آنان خانمهای را نپوشانيده ،وهنگام
ـ که علت دختر يا پسرشدن نموده که تو سبب دختر آوردن شده ای درين مورد قرآن عظيم الشان ميفرمايد
ـ من نطفة إذا تمنى}همان نطفه مرد ميباشد ،قرآن عظيم الشان ميفرمايد{وأنه خلق الزوجين الذكر واألنثى
ـ خلق نموده است . النجم 46 -45 /خداوند (جل جالله ) دو جفت (مذكرو مؤنث) را از نطفهء كه مردان ميريزند
ـ مؤنث اين امر به نظر بسياري از مردمان غير مسلمان جاي شك و ترديد بود كه در تعيين نوعيت مذكرو
ـ هاي مردان نقش اساسي داشته باشد ،ولي مسلمانان به اساس عقيدهء حقــانيت (بچه و دختر) كروموزوم
ـ
قرآن آنرا ميپذيرفتند،وبه كالم الهي سر تسليم مينهادند ،اما اين حقيقت علمي قرآني درعصرحاضرتوسط
ـ:
دانشمندان علوم طبي چنين كشف گرديد
ـ هاي جنسي در خانم ها يكسان انـد ( ) x - x كروموزوم
ـ هاي جنسي در مردان مختلف انـد ( ) x – y كروموزوم
ـ ميباشد .
ـ عامل پســـر ( )Yحاوي كروموزم
( ) Xحاوي كروموزم عامل دختــر
ـ ميباشد.
33
فصل چهارم :
حقوق معنوي ومادي زنان
دردين مقدس اسالم
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
ـ اسالم پيام خوشبختي زنان
-1ظهور
ـ خواهران مسلمان ما -2حقوق معنوي
-3حقوق مادي خواهران مسلمان ما
-4
34
ظهور اسالم پيام خوشبختي زنان
ـ اسفباري زنده گي ميكردند هيچ حامي ،و ـ درخشان اسالم زنان بيچاره درشرايط هنگام طلوع خورشيد
ـ ( صلي اهلل عليه وســلم )
ـ عالم پخش شد ،وپيامبراسالم مدافعي از حقوق خويش نداشتند ،وقتي نور اسالم درتمامي
ـ وقوانين رهــايي بخش اســالم ،زنــان را نه تنها از منحيث رحمت براي تمامي بشريت معرفي گرديد
ـود ،تا ـانونگزاري نمـ افكار،عادات،ظلم واستبداد نجات داد ،بلكه براي زنان ويژه گي هاي زيادي را قـ
ـ مانند يک عضو فعال جامعه انساني حقوق خويش را در بخش هاي مادي ومعنــوي حاصل زنان بتوانند
نمايند ،و حق تلفي عصور تاريک جاهليت که قبل از درخشش دين مقدس اسالم درجهان حاکميت داشت
از بين رود .
ـ صحبت از حقوق زن بايد ميان يک نقطه اساسی که فهم آن درين زمينه بسيار مهم است که درهنگام
ـ کنيم .
ـ غير طبيعی فرق حقوق طبيعی وحقوق
ـ زنان ،ونقش اساسی آنان ـ است که با فطرت سليم ،ساختمان فزيکی حقوق طبيعی زنان :همان حقوقی
درجامعه انسانی ميباشد ،حق حيات ،حق تعليم ،حق کار ،حق ايمان ،حق خورد ونوش ،حق مالکيت
ـان ـرای زنـ ـ ميباشد که دين مقدس اسالم تمامی اين حقوق را بـ ،حق ميراث ،حق ازدواج وغيره حقوقی
ـ که زنان را به همان حقوق اصلی شان برخــوردار اقرار نموده ،حکومت ،ملت و مردم همه مجبورند
سازند .
ـوانين ـردان ازقـ ـ ازمـ
ـ از کشورهای غربی به اساس خارج شدن بسياری حقوق غير طبيعی :دربعضی
ـوع ـوده است ،مثال موضـ ـبيعی ظهورنمـ اخالقی انسانی ،يک سلسله حرکت های غيرفطری وغيرطـ
ـ را بخــود همجنس بازی ها ،درضمن بعضی ازقوانين غربی داخل شده ،وحتا احزاب آنها شکل رسمی
ـ وی خارج نمــوده ،ومنحيث يک ـ وفطری ـ ازحالت طبيعی گرفته است ،اين امراض خطرناک که انسانرا
ـانونی گناه در دين مقدس اسالم پنداشته شده است ،در بعضی از جوامع غربی شکل گناه نه بلکه شکل قـ
ـ فطرت انسانی درميــان خانمها نــيز را بخود اختيارنموده است ،بناء چنين قوانين غير طبيعی ومخالف
ـوع ـکالت موضـ ـ ،يکی ازين مشـ ـرفی ميدارند
ـ به جهانيان معـ بروز نموده ،ولی آنانرا به لباس ديگری
ـ در جامعه انثوی نقش مردان را جندر( جامعه انثوی ) است ،بعضی از دعوتگران اين نظريه ميخواهند
کامال از بين ببرند ،بناء خواستند تا زنان ازمدران کامال اسـتغناء حاصل نمايند درسياست ،دراقتصـاد
ـ داده ودشمن جامعه انثوی مردان است وحتا درجنس .اينگونه برنامه ها زنان را درمقابله با مردان قرار
ـير ـوع برنامه جديد غـ ،وبه اين اساس آنان ميخواهند زنان را ازحالت نورمال اجتماعی به سوی يک نـ
ـ.طبيعی بکشانند
ـ ،انسانی ،اخالقی وايمان زمانی ما درين بحث از حقوق زنان صحبت ميکنيم ،همان حقوق طبيعی
را بحث ميکنيم که زنان با عفت وپاکدامن به شکل طبيعی حق دارند .
برای توضيح بيشتر ساير حقوق زنان در دين مقدس اسالم ،ميتوان امتيازات آنانرا در اســالم به دو
ـ و مادي تقسيم بندي نمود. بخش معنوي
حقوق معنوي خواهران مسلمان ما:هرگاه بصورت دقيق درحقوق معنوی زنان نظراندازيم ،
بخوبی درک خواهيم نمود که حقوق زنان به حساب معنويت سه چند م ردان است ،چنانچه درح ديث
قبلی درمورد مادر اين مطلب را خوانديم .
انسان مومن با دانستن اين حديث شريف به وضاحت ميداند که زن مقام عالی معنوی دردين مقدس
اسالم است که ميتوان اين حقوق معنوی زنان را از ديدگاه قرآن وسنت پيامبر اکرم ( صــلی اهلل عليه وســلم ) به
ترتيب ذيل تقسيم بنده نمود :
ـ بخوبی ميتوان : 1مساوات در برتريت داشتن ميان يکديگر به اساس تقوا :حقوق زنان را زمانی
دانست که برتريت ميان انسانها را درجهان وبه ويزه درمقابل خداوند متعال ( جل جالله ) مورد مطالعه قرار
35
ـ دارد که ،بگونه دهيم ،درافکار ،نظريات وديانات دست ساخته بشر ،برتری ها ميان انسانها وجود
مثال :
ـ ارتباط داده ،خود را اوالده های يهود ها خود را بهترين انسانها دانسته ،اصل خويش را به خداوند
ـ
خداوند دانسته وساير انسانها را (گوييم) حيوانات ميدانند ،وبدين اساس ،برتريت درنزد يهودی
ـ شود ـ ندارد نميتواند يهودی ها نصيب کسانی است که مادر يهودی داشته ،وهيچ انسانيکه مادر يهودی
زيرا اصل او پاک نيست .
ـازه مسيحيان سفيد پوست برتريت خود را در رنگ خود دانسته و حتا برای مسيحيان سياه پوست اجـ
ـتان يکجا ـفيد پوسـ ـ ،ولی نميتوانند با سـ نميدهند که داخل کليسای شان شوند ،آنان ميتوانند مسيحی شوند
عبادت نمايند ،نلس مانديال رهبر سياه پوستان افريقا مدت بيست وهفت سال زندان را بخاطر مبــارزه با
ـ نمود ،تا حقوق سياه پوستان وسفيد پوستان مساوی باشد . اپارتايد نژادی سپری
ـ سرخ داشتند ،حق داشــتند که به نظر هتلر آريايی های آلمان که چشمان سبز ،موهای زرد وچوست
ـری ها ـتی هتلـ ـ .واين نظريه فاشيسـ ـ نابود سازند حاکم جهان شده وديگران را درکوره های آتش سوزی
مليون ها انسان را درجنگ جهانی نابود ساخت .
ـ
ـانهای ـ انسـ ـری ـ بصورت واضح يت آيت قرآنی تمامی امراض فکـ هرگاه به قوانين اسالمی برگرديم
خود خواه را از بين برده ،وبرای تمامی انسانيت يک پيام انسانی دارد که :
ـاكُمْ إِنَّ
عنْدَ اللَّهِ أَتْقَـ
ـ ِـ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ
ـ لِتَعَارَفُوا
ـ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ
(يَاأَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ
اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ) الحجرات 13/
ـ مختلف تقســيم ای مردمان ! ما شما را ازيک مرد وزن خلق نموده ايم ،وشما را به مردمان وقبايل
ـ با تقوای شما ميباشد . ـ بهترين شما به نزد خداوند نموديم تا يکديگر را بشناسيد
ـاس ـی) اسـ ـاک نفسـ ـ که (تقوا وپـ اين آيت قرآنی معيار اساسی برتريت در اسالم را توضيح مينمايد
ـ که (ان ـ اسالم برای شرح بهتراين مفهوم بيان ميدارد برتريت انسانها دردين مقدس اسالم ميباشد ،وپيامبر
ـ وجسم ـ واعمالکم) خداوند به صورت ظاهری ـ ولکن ينظر الی قلوبکم ـ واجسامکم اهلل ال ينظر الی صورکم
های شما نظرنکرده بلکه به دلها واعمال شما متوجه است .يعنی اساسی ترين اصل در دين مقدس اسالم
ـ برتــريت اعمال و افکار داخلی انسان بوده،وبه اساس مظاهر مادی وبرتريت های جسمی،کسی نميتواند
ـ روم اين اصل را توضيح ميکند : در اسالم را کمايی نمايد ،موالنای
ـ وقال را ما برون را ننگريم مادرون را بنگريم وحال را
ـ شخصيت های عالی واز جمله ـ رومی،وسلمان فارسی به اساس همين اصل بود که بالل حبشی،سهيل
ـ داشتند . بزرگترين اصحاب پيامبربودند ،وداری عزت ومنزلت خاصی درميان مسلمانان قرار
دين مقدس اسالم تمامی انسانها رااوالده حضرت آدم وحوا دانســته،وهمه را دارای اهميت يکســان
درمقابل خداوند ميداند .
اکنون که اصل برتريت در دين مقدس اسالم به اساس حکم الهی درميان تمام بشريت معلــوم شد ،
همين اصل برتريت باالی زنان ومردان بصورت مساويانه تعيين گرديده است ،درميان مردان وزنان ،
ـ آنان ميباشد ،زنان با تقوا ،پــاک ،وبــاعفت ،آنانيکه حق را ـ وپاکدامنی اصل برتريت شان درکرامت
ـفاتی نباشد دانسته و مطابق هدايات الهی عمل ميکنند ،صد ها مرتبه ازتمامی مردانيکه دارای چنين صـ
برتريت دارند .وهمچنان زنان مومن ومتدين که مشابه زنانی چون بی بی خديجه ،بی بی سميه ،بی بی
فاطمه ،بی بی زينب ،بی عايشه ،بی بی مريم ،بی بی هاجر وغيره زنان با عفت اسالم هستند هزاران
ـ آنان به چهره های بت پرستان ،اخالق غير مسلمانان مرتبه نسبت به زنانی اند که چهره ظاهری وباطنی
ـرمکم عنداهلل ـ انسانيت تحت مفهوم ( ان اکـ ولباس آنها مشابهت دارد .زيرا حکم الهی عام بوده ،وتمامی
36
اتقاکم ) شامل اند زيرا اين آيت قرآنی شامل تمامی مردان وزنان بوده ،وهمه در احکام اين آيت مساوی
ميباشند .
ـاملیـانی)) کـ
ـدت انسـ دکتوروهبه زحيلی درمقدمه کتاب خويش ميفرمايد :آفرينش بشريت از (( وحـ
ـروريات ـ وضـ ـديها
ـ جسمی،سرشت،احساسات ،عواطف ،رويکردها رنجها ،آرزوها ،نيازمنـ درساختار
ـ دررنگ پوست ،سلسله ـ همين نگرش برای گرايشهای نژاد پرستانه واختالفبرخورداراست ،وبرمبنای
ـ هيچگونه بهانهـذهبی وديگرتمايزهاـ ومـ ـلکیـايالت ملی ومسـخانواده گی ،تفاوت ميان مرد وزن وتمـ
ـ به
ـ پايبنــدی
ـ انسان ازجانب خداوند
ـ وجود ندارد )) .وی عالوه ميکند :الزمهء وحدت آفرينش
وتوجيهی
ـر،ـای ديگــانواده ،وعرصه هـ ـ مساوات ،آزادی ،برادری وعدالت درچهارجوب خـ اصول وارشهای
همگاری وتفاهم سازنده ميان مرد وزن برای حرکت انداختن چرخ زنده گی به سوی خير وسعادت وقوت
ـ است .اساس ارتباط ميان مرد وزن در اسالم وکرامت وافتخار وآرامش والفت ومودت وآسايش روحی
ـ قرار گرفته است )1( )).
ـ ووحدت خلقت وجود برمبنای مساوات کامل در آفرينش
----------------------------------------------------
-1فقه خانواده درجهان معاصر ،تاليف داکتروهبه زحيلی ،ترجمه عبدالعزيزسليمی ،پشاور :مکتبه علم وفرهنگ ،ص 18 :
ـ الگوي تقوا و ايمان باشند :براي احترام به زنان قرآن عظيم از شــهكار
ـ ها ، -2زنان ميتوانند
ـات مختلف ـ ها ،عفت و پا كدامني زنان مسلمان در چندين جاي قرآن ذكرنمــوده است ،و در آيـ قرباني
زنان را مخاطب قرار داده ،وحتي زنان با تقوا را نمونه مثال براي مردان وزنان مسلمان دانســته است
ـويش مفصال ـريم ( عليهما الســالم ) را قبال در دروس قبلي خـكه ما بگونه مثال قصه بي بي آسيه و بي بي مـ
خوانديم که اين خود يک نوع معنويت را براي خواهران مومن به شکل صريح وواضح بيان ميدارد .
ـ :زنان مانند مردان در مقابل اعمال نيك خــويش مســتحق ـ و دنيوي -3مساوات در پاداش اخروي
ـ عند اهلل اتقاكم ) بدون شک محترمــترين ـ ( إن اكرمكم ـ ميباشند قرانكريم ميفرمايد ـ و اخروي پاداش دنيوي
ـ متقي ترين شما است .حجرات . 14/و روي همين اصل قرآني ابولهب وابوجهل که مردان شما نزد خداوند
ـده اند و درمقابلـان شـ ـانها بيـ
ـ در ميان قريشيان بودند و نسبت نداشتن ايمان وتقوا بد ترين انسـ معروفي
زنهاي مومن مانند بي بي فاطمه ،بي بي سميه ،بي بي عايشه ،بي بي خديجه ،بي بي هــاجر ،بي بي
ـ.ـ عالي در قرآن ودين مقدس اسالم ميباشند آسيه و غيره زنان با تقوا داراي عظمت وشخصيت
ـته
ـ يدخلون الجنة ) هر كه كار شايسـ ـ و هومؤمن فاولئك ـ (من عمل صالحا من ذكروانثي درآيت شريف
كند – چه مرد باشد چه زن -در حاليكه ايمان داشته باشد داخل جنت ميشوند غافر 40/دخول هركدام را به
ـ مينمايد .
جنت به ايمان و اعمال شايسته منحصر
درآيت شريف ( إني ال اضيع عمل عامل من ذكر وانثى ) به وضاحت بيان ميدارد كه ( من عمل هيچ
ـ هيچکسي صاحب عمل شما را خواه مرد باشد و يازن ضايع نميكنم ) .به اساس اين حکم صريح قرآني
ـ دارد ،و ياهم روزه مردان نسبت به ـ که حج مردان نسبت به حج زنان فضيلت وثواب بيشتر گفته نميتواند
روزه زنان بهترترست .بلکه پاداش هردو به نزد خداوند متعال ( جل جالله ) يکســان ميباشد زيــرا خداوند
ـ.متعال( جل جالله ) اجر کسي را ضايع نميگرداند
ـ ديديم كه همه زن را -4زن در اسالم وسيله نه بلكه هدف است :در تاريخ قديم ومعاصر كشورها
ـ،ـدف ميباشد ـ ،و لي در دين مقدس اسالم زن وسيله نه بلكه هـ ـ و مينمايند
منحيث وسيله استعمال مينمودند
ـ كه (الجنة تحت اقدام االمهات) جنت زير پاي مادران است ،وبه ـ ميفرمايدزن مادر است ،وپيامبراسالم
ـ بعد از رحلت ازين دنيا جنت را حاصل نمايند معتقد اساس اين حديث شريف تمام مســلمانانيكه ميخواهند
ـ گرانبها كه زن (مادر) است ميباشد . اند كه اين هدف آنان ،تحت قدمهاي اين موجود
37
زن ومرد هردو با ازدواج مشروع نصف ايمان يکديگر را تکميل ميکنند ،که براي رســيدن به اين
ـ.هدف عالي (کمال ايمان) داشتن همسر مشروع شرط اساسي وهدفمند دين مقدس اسالم ميباشد
-5احترام زن :زن در اسالم واجب االحترام -ميباشد ،زيرا زن مادر – خواهر – -خانم و دخ--تر اس--ت
وهمه داراي منزلت عالي بوده وواجب االحترام ميباشند. -
احترام زن مردان را از پستي و ذلت نجات آنانرا به کرامت ميرساند -حضرت نبي كريم (صلى هللا عليه وسلم )
ميفرمايد ( :ما آکرم النساء اال كريم وما اهانهن اال لئيم ) زنان را مردان با كرامت احترام وق--در -ميدهن--د و
اشخاص پست در مقابل شان بي احترامي ميكنند .انسان هاي بزرگ--وار زن--ان را ع--زت واح--ترام -مينماي--د
زي--را اين بزرگ--واري -درهمين اح--ترام نهفت--ه اس--ت .ب--رعکس مردم--ان پس--ت و بي خ--رد وي--اهم مردم--ان
ضعيف االيمان زنان را اهانت مينمايند. -
درحديث ديگري ذکراست که:با اخالقترين شما کساني اند که با خانمهاي -خويش اخالق خوب دارند .
دين مقدس اسالم هميش-ه ب-راي اح-ترام ب-ه م-ادران ،خ-واهران ،خانمه-ا ودخ-تران ب-ا احك-ام ص-ريح
خويش تاكيد نموده است .
-6تحريم -بي حرمتي به خانمها :دردين مقدس اس-الم ه-ر عمليك-ه ب-ه شخص-يت خانمه-ا لطم-ه زن-د ،
حرام شمرده شده است ،زنده بگ--وركردن دخ--تران ،ف--روختن دخ--تران ،خ--وردن پ--ول طويان--ه وول--ور ،
استفاده نامشروع -ازوجود -زنان ،ميراث قراردادن زنان و گماشتن آنان ب--ه وظ--ايف خس--يس ،وحت--ا نظ--ر
هاي بد را جدا حرام دانسته است .
-7فرض نمودن حج--اب ش--رعي بخ--اطر مص--وونيت ،ع--زت وك--رامت آن--ان ميباش--د :اص--ال حج--اب
شرعي براي خواهران مسلمان ما يك امتياز معنويست -كه آنانرا از نظر مردمان خود خواه حفظ مينمايد ،
و ايشا نرا مانند در گرانبهايي -محف-وظ ق--رار داده ،خانمه-ا ميتوانن--د ب--ه اطمين-ان خ-اطر ب--ه درس ،خري-د
وفروش ، -تجارت و كار خويش ادامه دهند (.مسلما و ضعيت ف--زيكي ان--دام زن و س--همش در زيب--ايي ك--ه
خداوند به او عطا فرموده الزم ميكند كه پوش--ش بيش--تري -برخ--ود گ--يرد ك--ه مطم--ع همگ--ان واق--ع نش--ود و
آنگونه در جامعه ظاهر شود كه گوهر جمال و كمال او به دست هركسي و در معرض دستبرد هر ف--ردي
قرار نگيرد كه درينصورت اين ستر وپوشش نه محدوديت بلكه مصؤونيت است و اين امريست ط--بيعي، -
چرا كه گرانبهاتر -بودن حفاظت بيشتري را ميطلبد ) ()1
يكتن از خواهران مسلمان از كشور -امارات متحد عربي كه خودش در مسلك خويش دكتورا -داشت
و در مورد حجاب زنان تحقيق مينم-ود ميگفت :من ب-ا ژرف نگ-ري ب-ه جه-ان ط-بيعت كش-ف نم-ودم ك-ه
خداوند متعال هيچ مخلوق -گرانبها را ب--دون حج--ات خل--ق ننم--وده اس--ت ،دي--دم ك--ه تم--امي مي--وه ه--ا ب--راي
مصوونيت -بيشترشان داراي حجابي اند و من كه در صنف تدريس ميكنم ميبينم كه حتي قلم توش وم--ارگر
اگر براي دو دقيقه بدون پوش كه حجاب آنانست گذاشته شوند ، -خاصيت خويش را از دس--ت ميده--د ،اين
خانم مسلمان اضافه نمود :همه اشياي گرانبها -را خداوند با حجاب خل-ق نم-وده ك-ه دوري از حج-اب آن-را
فاسد ميسازد ، -به همين شكل دوري -زنان ن--يز از حج--اب س--بب فس--ا د آن--ان ميگ--ردد ،و اگ--ر زن را گه--ر
گرانبهايي -بدانيم ،هيچگاه ديده نشده كه كسي گرانبها -ترين گوهر را به روي كوچه ها ان--دازد ،ب--ر عكس
دانه هاي گرانبها در ميان حجاب زيبايي خويش را خوبتر -حفظ مينمايند .
------------------------
-1بهنام سليمي .زن مسلمان تكاليف و برخورداريها .ايران :چاپحانه مهارت ،ص .17 :
38
-8ح--ق اختي--ار ش--وهر :مط--ابق ش--ريعت اس--الم در هنگ--ام خواس--تگاري -الزم اس--ت وال--دين نظ--ر
دخترخويش -را درمورد پسر مورد نظ--ر پرس--ان نمايند ،دخ--تر ميتوان--د مظ--ابق احک--ام اس--المي درهنگ--ام-
خواستگاري -جوان را ببيند و درصورت عدم موافقت او را رد نمايد .
پيامبر( ص--لى هللا علي--ه وس--لم ) ميفرمايد -که دختردرمورد خواستگارش پرسيده ميش--ود و ب--راي م--وافقت اج--ازه
صلَّى هَّللا ُ َعلَ ْي ِه َو َسلَّ َم قَ َ
ال ي َ خواسته ميشود -وخاموشي اش دليل رضايت است (َ .أَ َّن أَبَا ه َُري َْرةَ َح َّدثَهُ ْم أَ َّن النَّبِ َّ
-ال أَ ْن ت َْسُ -كتَ ) -ف إِ ْذنُهَ--ا قََ -
ول هَّللا ِ َو َك ْي-َ -اَل تُ ْن َك ُح اأْل َيِّ ُم َحتَّى تُ ْس-تَأْ َم َ-ر َواَل تُ ْن َك ُح ْالبِ ْكُ -ر َحتَّى تُ ْس-تَأْ َذنَ قَ--الُوا يَ--ا َر ُسَ -
حضرت ابي هريره ( رضي هللا عنه ) از نبي کريم( ص--لى هللا علي--ه وس--لم ) روايت ميکند که فرمود :خ--انم بي--وه تاوقتيک--ه
خودش امرنکند نکاح نشود ،و دخترجوان تا وقتيکه اج--ازه نده--د نک--اح نش--ود ، -ص--حابه پرس--يدند ک--ه اي
رسول خدا ! اجازه وي چکونه است ؟ فرمود :اجازه اش خاموشي اش ميباشد ص--حيح بخ--اري ،کت--اب النک--اح ،
حديث نمبر()4741-
پيامبر( صلى هللا عليه وسلم ) درمورد قبولي -ازدواج دوشرط -گذاشته است :
شرط اول :براي نامزد ساختن دختران :که هرگاه خواستگار ميايد و والدين ميخواهند با آنها موافق--ه
کنند ،بايد ازين دختر اجازه خواسته ش-ود ک-ه آي-ا موافق-ه اش اس-ت ويان-ه ؟ وزم-اني -ص-حابه ( رض--ي هللا عنهم )
فرمودند که دختران جوان غالبا حيا ميکنن-د وص-راحتا ج-واب نميگوين-د ،پي-امبر( ص--لى هللا علي--ه وس--لم ) فرم-ود :
هرگاه خاموش ش--د وچ--يزي نگفت معن--ايش رض--ايت وي اس--ت .زي--را درص--ورت ع--دم رض--ايت ج--واب
صريح ميدهد ،وفهميده ميشود -که راضي -نيست .
شرط دوم :درمورد -نامزد ساختن خانم هاي بيوه وياطالق -شده است :که درم--ورد آنه--ا ش--رط اس--ت
که صراحتا -بزبان خويش موافقت کنند ،خاموشي آنان دليل رضايت شان شده نميتواند .
ـ در بين ـ نميپــذيرد همچنان (ايجاب و قبول) كه جزء اساسي نكاح ميباشد و بدون آن نكاح صــورت
ـ كه هركدام به رغبت خويش درمقابل شاهدان موافقت خويش را ابــراز داماد وعروس صورت ميگيرد
ـار ـ .كه اين حق اختيـ ـاع ورزد ـ عدم موافقه از قبول نکاح امتنـ ـ در صورت ميدارند .و عروس ميتواند
شوهر را دين مقدس اسالم برايش داده است .برای اينکه حق اختيار شوهر برای خانمها بصورت کامل
آن مراعات گردد ،برای هردو جانب ( مرد وزن ) که ميخواهند با هم ازدواج نمايند حق داده شــده که
ـ
قبل از ازدواج يکديگر را ببينند .حضرت مغيره بن شعبه روايت ميکند که او ميخواست به خواستگاری
ـ :به او نگاه کن ،زيرا نگاه کردن به او زمينهء ـ ،رسول خدا ( صلی اهلل عليه وسلم ) فرمود خانمی برود
موافقت وسازگاری را دربين شما فراهم ميکند )) اخرجه احمد واصحاب الســنن حضــرت موسی بن
عبداهلل از ابو حميد روايت ميکند که رسول خدا ( صلی اهلل عليه وسلم ) فرموده است :هرگاه خواســتيد
ازخانمی خواستگاری نماييد مانعی ندارد که اورا ببينيد وبه او نگه کنيد به شرطی که قصد ازدواج با او
ـ نباشد )) اخرجه احمد .
را داشته باشيد هرچند خود او متوجه موضوع
39
-9حق ازدواج بعد از وفات شوهر وطالق : -زن درين دو صورت حق كامل دارد همسر خويش را به
اختي--ار خ--ود تع--يين نماي--د ،مم--انعت آن--ان ازنک--اح و ي--اهم خانمه--اي بي--وه را ب--راي اطف--ال خ--ورد -س--ان
نگهداشتن ،و بدون رغبت شان آنان را عقد نمودن مخالف دين مقدس اسالم بوده و به عنعنات مردم -تعلق
ميگيرد که ازنگاه شريعت اسالمي غير مشروع -ميباشد .
-10حق تعليم وتربيه:علم ودانستن برای مردان وزنان فرض ميباش--د،بی بی عايش--ه يکی از راوي--ان
بزرگ حديث ميباشد،وزمانی -مشکلی برای صحابه در احاديث پيدا ميشد فورا به نزد بی بی عايش--ه رفت--ه
ازوی سوال ميکردند،بی بی حفصه حافظ قرآن بود،درتاريخ اسالم زنان عالم ودانشمند زيادی -داريم ،بی
بی خنساء بزرگترين شاعر عرب بود،زنان در دين مقدس اسالم حق دارند كه مطابق اساسات دين مق--دس
اس-الم تعليم و تحص-يل نماين-د .آن-ان ميتوانن-د ب-ا مراع-ات حج-اب اس-المی درس-اير -بخش ه-ای ض-روری-
تحصيل نمايند،هرگاه داکترزن نباشد،مردان مجبورميشوند -که زنان خويش را برای تداوی به ن--زد م--ردان
بفرستند،هرگاه معلم واستاد زن نباشد،مجبورميشويم -که برای ت--دريس دخ--تران از معلم--ان واس--تادان م--رد
استفاده کنيم ،هرگاه معاينات تلويزيونی -را زنان اجرا نکنند در هنگام ضرورت به نزد مرد ها بايد رفت ،
ب--رای اينک--ه دربس--ياری -ازمس--ايل ب--ه مش--کل گرفت--ار نش--ويم -الزم اس--ت دربخش ه--ای مختل--ف زن--ان
تحصيلکرده داشته باشيم ،ولی برحکومت ها الزم است که مطابق -معايير اس--المی امکان--ات درس وتعليم
وتحصيل را برای دختران وزنان آماده سازند ،تاهمهء مسلمانان با راحت خاطر بتوانن--د دخ--تران ش--انرا
به مکتب وپوهنتون بفرستند. -
- 11حق كاروعمل :زنان در دين مقدس اسالم حق دارند كه وظايف -مناسب به ط--بيعت خ--ويش را
اشغال نمايند ،ولی مردان حق ندارند که زنان را مجبور -سازند که کار کنند ،هرگاه خ--انم تحص--يل ک--رده
باشد ميتواند که به وظيفه خويش مطابق دساتير اسالمی دوام دهد ،ولی وقتی -خانمی ب--ه اس--اس مش--کالت
فاميلی ،اطفال ،مريضی ها وغيره نخواهد برون ازخانه کار کند ،نفقهء آن زن باالی شوهر فرض بوده
،اورا نبايد مجبور -سازد که حتما بايد خواسته يا ناخواسته به وظ--ايف -س--نگين ب--پردازد -ت--ا ب--رای ش--وهر ،
پول کمايی کند .
-12حق رفتن به بيت هللا شريف، -مدينه منوره،رفتن به مساجد و غيره :حج مانند مردان باالي زن--ان
نيز فرض ميباشد ،وما هميشه ميبينميم -كه خانمها دوش--ادوش -م-ردان مراس-م حج را ادا ميكنن-د و همچن-ان
رفتن به نماز جم--اعت در مس--اجد ب-راي زن--ان مش-روع ميباش--د ،واين مش-كل مرب-وط -ماس-ت ك-ه مط--ابق
ع--ادات وعنعن--ات خ--ويش ب--راي خ--واهران مس--لمان در مس--اجد مك--اني ن--داريم ،ب--راي حف--ظ ق--رآن ك--ريم
دارالحفاظ خاصي براي خواهران مسلمان نداريم در صفحه 96مش---كاة ش---ريف در حديث پيامبر اسالم چ--نين روايت
شده است ( :عن ابن عمر قال :قال النبي صلي هللا عليه وسلم : -إذا استأذنت امرأة احدكم إلى المس--جد فال
يمنعها متفق عليه ) حضرت عبد هللا پسر عمر( رض--ي هللا عنهم--ا) روايت ميكند ك--ه پي--امبر -ص--لي هللا علي--ه وس--لم
فرمودند :هرگاه خانم يكي شما اجازه رفتن به مس-جد را ميخواه-د -او را از رفتن ب-ه مس-جد من--ع ننمائي-د. -
ولي ازينكه رفتن به مسجد شايد در بعضي اوقات نظر به ض--رورات وام--ور -م--نزل ب--راي خانمه--ا دش--وار
تمام شود دين مقدس اسالم رفتن زنان را به جماعت منحيث يك حق قاي--ل ب--وده و لي آن--انرا مانن--د م--ردان
مجبور نميسازد -كه حتما بايد حاضر مسجد شوند ،در ينمورد حضرت عب--د هللا بن عمر( رض--ي هللا عن--ه) روايت
ميكند كه پيامبر (-صلي هللا عليه وس--لم) فرمودند :خانمهاي تانرا از رفتن به مس-جد من-ع ننمائي-د ولي نم-از خوان-دن
شان در خانه براي شان بهتر است .يعني زنان ميتوانند كه غ--رض اداي نم--از جم--اعت ب--ه مس--جد برون--د
ولي اگر زنان در خانه نماز بخوانند ، -در ينص--ورت هم--ان اج--ر و پاداش-ي -را دارن--د ك--ه م--ردان در نم--از
جماعت حاصل مينمايند. -
40
اكنون كه دربعضي -از كشور -هاي اسالمي زنان حق رفتن به مسا جد را ندارند آيا اين مسؤوليت -بر
انسانهايي بر ميگردد كه حكم پيامبر اسالم را مراعات نميكنند -و يا تقصير از دين اسالم است ؟ بدون ش--ك
كه اسالم چنين حق را به خانمه--ا داده اس--ت و لي رس--وم -و عنعن--ات م--ردم اس--ت ك--ه م--انع حكم اس--الم را
ميشود .
هر عيبي كه است در مسلماني -ماست . اسالم به ذات خود ندارد عيبي
-13حق حصول ثواب در هنگام معافيت از تكاليف شرعي :احيانا خواهران مسلمان م--ا ب--ه اس--اس
مسؤوليت هاي فاميلي از بعضي مكلفيت ها معاف ميباشند ،مانن--د رفتن ب--ه جم--اعت ،جه--اد ،و غ--يره ،
وياهم احيانا خواهران ما نظر به تفاوت ساختمان ف--زيكي ش--ان از بعض--ي مس--ؤوليت ه--اي ش--رعي مع--اف
هستند مانند :معافيت از نماز و تالوت قرآن در زمان عادات ماهوار -و مريضي -هاي بعد از والدت ،ك--ه
خواهران مسلمان ما درين حاالت از اداي اين وجايب مع--اف ميباش--ند ، -ولي ب--راي آن--ان هم--ان اج--ر داده
ميشود كه قبل از مريضي آنرا ادا مينمودند و اين به دوعلت :
نخست اينكه :آ نان در صورت عدم معافيت الهي حتما اين اعمال را ميكردند ، -وزماني معافيت
از طرف خداوند -متعال آمد ،بناء آنان مستحق اجر ميشوند .
دوم اينكه :اين خواهران ما در ين اوقات نماز و تالوت قرآن را بخاطر نهي خداوند ت-رك ك-رده ان-دو
ترک اين اعمال مطابق دستور -الهي بوده و هر كه ازمنهيات خداون-د -اجتن--اب ورزد -ب--رايش اج--رو پ--اداش
داده ميشود .
حق برگشت به شوهــر
ـ رخ ميدهد که زن وشــوهرميتوانند با ـ طالق بصــورتی احيانا به اساس سوء تفاهم بين خانم وشوهر
ـ
ـ موافقت با شوهرخود تجديد نکاح دو باره به زنده گی خود دوام بدهند ،خانم اين حق را دارد درصورت
،دوباره نکاح نمايد ،و به زنده گی خويش دوام بدهد ،احيانا درين مسايل فاميل زن ممانعت ايجاد نموده
ـ
ـ بر گردد ،قرآن کريم اين حق را برای خانم حفظ نموده ميفرمايد برايش حق نميدهد که دوباره با شوهرش
(وَإِذَا طَلَّقْتُمْ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ
بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ) هرگاه زنان را
ـاح نمايد ، ـويش نکـ ـوهران خـ ـ که با شـ ـويد ـ ،سپس مانع نشـ طالق داديد و به موعد معين خود رسيدند
ـاني از ـ است برای کسـ ـ ،اين نصيحتی درصورتيکه درميان خويش به شکل خوب رضايت حاصل نمودند
ـشما که به خود وروز قيامت ايمان دارند ،اين کار بسيار خوب وپاک است ،خداوند ميداند وشما نميدانيد
ـاس روايت ـرت عبداهلل ابن عبـ ـ :حضرت علي بن أبي طلحة از حضـ البقرة ....232/ابن كثير ميگويد
ـدت آن زن ـ شخصی نازل شد که خانمش را يک يا دو طالق ميدهد وعـ ميکند که اين آيت شريفل درمورد
ـ ،سپس آن شخص وخانمش ميخواهند که دو باره نکاح نمايند ،ولی فاميل خانم مخــالفت سپری ميگردد
ـ متعال آنانرا از چنين ممانعت منع نمود . ميکند بناء خداوند
41
حقوق مادي خواهران مسلمان ما
قبل ازينکه درمورد حقوق مادی زنان از ديدگاه اسالم صحبت کنيم ،الزم است تا درمورد حقوق
مادی انسانها ( مردان وزنان ) بصورت -عام صحبت کنيم ،حقوق مادی يعنی چی ؟
طبعا حقوق مادی انسان مجموعهء حقوقی -است که دربخش مادی وجود انسان کار برد دارند ،مث--ل :
حق خوردن ،حق نوشيدن ،حق تابعيت داشتن درکشورخود ، -حق سفر ،حق م--الکيت خصوص--ی ،ح--ق
استفاده جنسی وساير -حقوق مادی .
دردين مقدس اسالم تمامی حقوق م--ادی انس--ان (م--ردان وزن--ان) توجي--ه مثبت ش--ده ،ت--ا انس--ان بتوان-د-
مطابق ارشادات الهی ،زنده گی نورمال داشته باشند .
تمامی حقوقی را که درين مورد م--ردان دارن--د ،زن--ان ن--يز دارا ميباش--ند ، -تم--امی غ--ذا هاييک--ه ب--رای
مردان حالل است برای زنان نيز حالل ميباشد ،وهمچن-ان خ-وردنی هاييک-ه ب-رای م-ردان ح-رام اس-ت ،
برای زنان نيز حرام ميباشد ،و به همين شکل نوشيدنی -ها .
درپوشيدنی ها نيز زنان ح-ق دارن-د ک-ه لب-اس ه-ای م-ورد پس-ند خ-ويش را بپوش-ند -بلک-ه ب-رای زن-ان
پوشيدن بعضی از لباسها ورنگهای زيبا جايز ميباش--ند ک--ه ب--رای م--ردان ح--ق نيس--ت ،مثال ب--رای م--ردان
پوشيدن لباسهای -ابريشمی -ورنگهای سرخ و زرد مناسب نيست ،ولی برای زنان اجازه است ازين لباسها
ورنگها استفاده کنند ،برای مردان پوشيدن زيورات -و به ويژه اس--تفاده از طال ح--رام ميباش-د ، -درحاليک--ه
زنان ميتوانند ، -زيورات -طاليی را بدون کدام ممنوعيت استفاده نمايند .
درمسايل جنسی زنان ومردان حق دارند ازدواج کنند ،هرگاه همسر يکی وفات ميکند ،ويا بواسطه
ـتفاده ـور زنا واسـ ـرعکس اين امـ ـ برای هريک حق است که ازدواج نمايند ،وبـ طالق ازهم جدا ميشوند
ـ برای هردو به شکل مساويانه حرام ميباشد . نامشروع
ـ مساويانه حق مالکيت دارند ،هرکدام ميتوانند زمين ، ـ زنان بصورت درموضوع مالکيت خصوصی
ـند .زن----ان ـرعی را مالک باشـ ـ شـ ـ اموال مجوز ـ ،دکان ،سرای ،وساير ـ ،وسايل تجارتیخانه ،موتر
ميتوانند مثل هرفرد ديگ--ر جامع--ه مال--ک چ--يزي باش--ند ،خان--ه ،م--وتر ،زمين ،پ--ول ،دارايي ،حس--اب
بانکي ،وغيره وسايل شخصي داشته باشند .همچنان زنان ميتوانند -که مانند ساير افراد -جامعه کار نمايند-
،تجارت نمايند وياهم وظايفيکه با ساختمان فزيکي -وتوانايي -آنان موافق رضايت شان باشد انجام دهند .
جامعه اسالمي به داکتران طبقه اناث،معلمان،نرسها ،البرانت ها ،وسايرمتخصصين طبقه ان--اث ج--دا
نيازمند ميباشد ، -که عدم وجود آنان سبب ايجاد مشکالت براي همه ميگردد .
بناء ضرورت -به متخصان طبقه نسوان نه تنها يک حق براي خواهران مسلمان ما ميباشد ، -بلکه ي-ک
ضرورت حتمي جامعه اسالمي اس--ت .بعض--ي از کش--ورها -ازين حق--وق ب-ه ش--کل منفي اس--تفاده نم--وده و
زنان را در فابريک--ه ه--اي س--نگ ،ش--رکت ه--اي ق--ير ومع--ادن ذغ--ال وي--ا هم هوتله--اي م--ردان ،اس--تخدام
مينمايند که چنين کار نه تنها حقوق آنان را پامال ميس-ازد بلک-ه ي-ک ن-وع اس-تفاده غ-ير مش-روع -ازوج-ود
زنان ميباشد .دين مقدس اسالم براي حکومت اسالمي وظيفه ميدهد که خانمها را دروظايفي تعيين نماين--د
که مطابق -توانايي فزيکي -وجود آنان بوده ،وظ--ايف -ثقي--ل ودش--واررا ب--ه مرده--ا بگزارن--د .درص--ورتيکه
خانمي به اساس مسووليت اوالد ها از رفتن به وظيفه ،وانجام -وظيفه درخ-ارج م-نزل خ-ود داري نماي-د ،
شوهر حق ندارد اورا به فرستادن درکار بيرون منزل مجبور سازد ،تا خانمش رفت-ه ب-راي خ-ود وفامي-ل-
خويش مصرف بياورد ، -درين حالت نفقهء خانم ب--االي ش--وهر ف--رض ب--وده ،خ--انم ميتوان-د -ک--ه ازين ح--ق
استفاده نمايد .
42
دردين مق-دس اس-الم زن-ان ميتوانن-د ک-ه دارايي خ-ود را ب-ه اختي-ار خ-ود مص-رف -نماين-د ،بس-ياري-
ازخانمهاي -مومن پول خود را جمع نموده ،به حج ميرون-د ، -وي--اهم ب--ا س--ايرمردم -کم--ک ميکنن--د ،وي--اهم
درنفقه با شوهران خويش همکاري مينماين--د ،دردين مق--دس اس--الم هيچکس-ي -حت--ا ش--وهر ح--ق ن--دارد ک--ه
اموال خانم را غصب نموده ،وبراي خود مصرف -نمايد .
ـ حقوق
عدالت دراندازه
ـ عادالنه ميباشد که مطابق مسوليت های هرکدام اين حقوق داده شود ،ضرورت حقوق انسان زمانی
ـويش ـدان خـ ـرای کارمنـ هايی يک انسان با انسان ديگرفرق ميکند ،بگونه مثال هرگاه دولت بخواهد بـ
ـرای فاميل ـ پنج اتاقی را بـ ـ عدالت الزم است که اپارتمانهای ـ نمايد ،طبعا مطابق
ـ دولتی توزيع
اپارتمانهای
هاييکه اعضاي آن ده دوازه نفر ميباشد ،واپارتمانهای اتاق ها کمتر را برای کسانيکه تعداد شان کمــتر
ـ نخواهد داشت ،ولی برعکس اعتراض است توزيع ميکند ،وهيچکسی بر چنين تصميم دولت اعتراضی
ـ فاميل های ده نفــری ـ که برعکس برای فاميل سه نفری اپارتمان پنج اتاقه ،وبرای زمانی وارد ميگردد
،اپارتمان دو اتاقه توزيع گردد .در دين مقدس اسالم چنانچه قبال خوانديم ، -ب--راي زن--ان وم--ردان حق--وق
مادي به شکل مساوی تقسيم گرديده است ،ولی در بعضی اوقات اندازه اين حقوق مطابق -ضرورت ه--ا ،
ومسووليت -های هرکدام فرق -ميکند ،وگاهی هم برای زنان بعضی از امتيازات اضافی بخاطر ساختمان
فزيکی ومسووليت های آنان بردوش مردان گذاشته شده است :
-1امتياز حق مهر برای خانمها :مهرمقداري از پول و يا مال وجايداد است كه از طرف شوهر براي
خانمش درهنگام -نکاح تعيين ميگردد -و حق تصرف آن كامال بدست خ--انم ب--وده و هيچ كس-ي ب-دون اج-ازه
اش نميتواند آنرا مصرف نمايد .واگر در هنگام عقد نكاح تعيين نشد ،خ-انم مس-تحق -مه-ر مث-ل ميباش-د .
مهر يک نوع امتيازی -است که شريعت اسالمی آنرا باالی مردان الزم نموده ،تا برای خانم های خ--ويش
بدهند .
ـ،ـ ،وحق خــاص زن ميباشد ـ نکاح بيان ميگردد ـ است بين مهر که درهنگام در دين مقدس اسالم فرق
ـودـ خـ ـرايـاي فاميل گرفته وبـ ـرا اعضـ وبين طويانه که ازطرف پدر يا برادر دخترقبال تعيين شده وآنـ
مصرف ميکنند ،پول طويانه يک رواج عصرهای جاهليت است که ميان بعضی از مردمان بصــورت
عنعنه رواج داشته و دين مقدس اسالم چنين استفاده جويی ها را حرام قرار داده ودرحقيقت اين کار يک
ـ به حساب ميرود . نوع دخترفروشي
-2حق ميراث :تمام خانمها حق ميراث را ب-ه اس-ا س آي-ات ق-رآني -دارا ميباش-ند ، -ك-ه اين م-يراث ب-ه
اساس ضرورات و مسؤوليت هاي هر عضو فاميل عادالن--ه تحدي--د وان--دازه ش--ده اس--ت ،ک--ه نظ--ر ب--ه اين
ضرورت ها احيانا ميراث زن بيشتراز -حق م--ردان ب--وده ،گ--اهی هم مس--اوی و در بعض--ی ح--االت کم--تر
ميباشد که تفصيل اين موضوع -را در درس هاي بعد بصورت مفصل مورد -تحقيق قرار -خواهم داد .
43
-3حق نفقه (خوراك و امثال آن ) ،لباس و مسكن باالي شوهر :نظر به س--اختمان ف--زيکی
خانمها واغلبيت مسووليت -آنان درمنزل ، -دين مقدس اسالم برای زنان امتيازی را قايل شده که مطابق اين
امتياز ،خانم باالي شوهر -خويش بعد ازعق--د نك--اح ح--ق نفق-ه ،لب--اس و مس--كن را دارا ميباش--د ،زي--را در
بعضی حاالت زنان نميتوانن--د مص--ارف خ--ود وفامي--ل خ--ود را بدس--ت آورن-د ، -درهنگ--ام -حم--ل ،والدت ،
وازدياد -اطفال ومسووليت -سرپرستی -آنان ،احيانا زنان مجبورميشوند -که از کار ب--يرون م--نزل جلوگ--يری
نمايند ،هرگاه نفق--ه خ--ود واوالدش بص--ورت اجب--اری ب--االی وی تحمي--ل گ--ردد ،ي--ک ن--وع ظلم واجح--اف-
درحق آنان پنداشته ميشود ،دين مق-دس اس--الم ب-ا درنظرداش--ت اين ح-االت زن-ده گی خانمه-ا ،م--ردان را
مسوول نفقه ،لباس ومسکن زنان نموده ،تا درصورت بدست نداشتن عاي--دات شخص--ی ب--ه ک--دام مش--کلی
مواجه نشوند ، -البته اين مصارف -را شريعت اسالمي مطابق توانايي -شوهر واجب نموده است .وازينك--ه
غذا بخاطر تقويه جس--م خانمه--ا ميباش-د ، -بن--اء درو قت مريض-ي -خري-داري -دوا ن-يز ض-من نفق-ه محس--وب
ميگردد .
ـ احکام الهی عمل نموده ،وحقــوق زنها را درمهــر ،مــيراث و نفقه هرگاه مسلمانان حقيقتا مطابق
ـ داشت مراعات نمايند ،زنانيکه نميخواهند در بيرون خانه کارکنند ،درجامعه هيچ مشکلی مالی نخواهند
ـ با شرکت با بعضی ازتجاران ودکانداران ،زيرا اين اموال آنان هم برای شان ذخيره ميباشد وهم ميتوانند
ـ برای حق تلفی خانمها مردان راه های مومن اموال خويش را رشد دهند ،متاسفانه درکشورما افغانستان
مختلفی را پيش گرفته اند ،وگاهی هم از احساسات آنان استفاده نموده ،حق شانرا نميدهند ،در هنگــام
ـواهران ـرادران بدهند ،وخـ تقسيم ميراث برادران ظالم ،از خواهران خود ميطلبند تا حق شانرا برای بـ
ـ حق ميراث خود ميگذرند ،درحاليکه برادران به عوض اين دلسوز نيز با آنان موافقه ميکنند ،وازتمامی
ـيراث چال سنجی بهترست اول حق آنان را برای شان تسليم کنند ،ومطابق احکام الهی برای شان حق مـ
ـوقت ـ ببخشند ،آنـشانرا بدهند ،ودرنهايت هرگاه آنها خواستند که چيزی از مال خود را برای کدام برارد
مشکل نخواهد بود ،ولی برعکس اين براردان ظالم قبال کوشش ميکنند از احساسات آنان اســتفاده کنند ،
ـ ميسازند که ازحق خود بگزرد وهرگاه چنين نکند او را مالمت نموده به نامهــای وخواهرشانرا مجبور
مختلف او را ياد ميکنند ،که اين خود يک نوع فريب کاری درحق آنان است که مسووليت برادران درين
ـ نموده ،آنرا قبال به نــام طويانه در زمينه بايد دانسته شود .درمهرزنان گاهی پدران وبراردان تصرف
ـرای ـ را هم بـ ـانیـ نکاح همان پول را بنام مهر ياد نموده ،يگ افغـ جيب های خود مياندازند ،ودرهنگام
ـاهی هم ـ ،وگــرادران درحق دخترها ميباشد ـ پدران وبـ دختر نميدهند ،که اين يک فريب کاری از طرف
ـوهر بدهد ،تا او ـرای شـ ـ ميسازد تا مهرش را بخشش نموده ،وياهم بـ شوهر ظالم شده ،خانم را مجبور
ـ را بخــود مطابق خواهشات خود از اموال وی استفاده نمايد ،اين فريب کاری ها درظاهر شکل قانونی
ـ تلفی ها هيچگاه اموال آنان را ـ کنند که فريب کاری ها درحق ميگيرد ولی اينگونه اشخاص نبايد فراموش
ـ.ـ آخروی شانرا مرفوع نميسازد حالل نساخته ،ومسووليت
44
چوب به شكستاندن ضرورت داشته باشد ،آنرا بشكند ،وهمچنان براي آوردن ظـروف مثل ديگ هـای
بزرگ از منزل دوستان ويا از بازار كار نمايد ،در حمل ونقل برنج ،نان ،آب وغيره وسايل با آشــپز
ـ زنــان را به چــنين همكاري نمايد ،وهيچگاه ديده نشده است که درمحافلي که درمنزل ها داير ميگردد
ـ ،و درمقابل براي خواهرش وظيفه ميدهيم كه در دوختن لباس ،استقبال خانمها ،توزيع وظايف بگمارند
آب و شربت براي اطفال وخانمها ،توزيع دسترخوان وغذا براي مهمانان سهم بگيرد ،كه اين توزيع كار
ـامال عادالنه
ـوده و كــ هركدام بـ ـ جسمي وفزيكي ـ با در نظر داشت امكانات و توانايي ميان خواهر وبرادر
ـ
ـ بخوبي بدر آيند ،زيرا وظيفه هركدام مطابق توانايي ـ كه ازين مسؤوليت است ،و اين دختر وپسر ميتوانند
ـ كسي برخواسته بنام مساوات دختر را مكلف به آوردن برنج از بــازار ،ويا اش است ،و هرگاه درينجا
آوردن ديگ هاي شش سيره وهفت سيره از منزل همسايه نمايد ،و آنرا مســاوات بنامد ،در نخست آن
ـ.دختر نميتواند از عهدهء اين كار برايد ،وبه اسم مساوات كمرش ميشكند
ثانيا هرگاه اين شخص اين تقسيم وظيفه را به اسم مساوات نمايد ،وبگويد هرکدام درشکستاندن چوب
بايد سهم داشته باشيد ،درنقل برنج وگوشت نيز شريک شويد ،بايد بدانند که آنان اشتباه نموده اند زيــرا
ـزيكي ـ ،قدرت وتوانايي جسمي وفـ اين عمل شان مساوات نيست ،بلكه همگون سازي است ،او ميخواهد
ـايف ـ مردان براي وظـ پسر را با دختر همگون سازد ،واين ادعا كامال غلط است ،زيرا ساختمان فزيكي
ـ.ـ عادي ونورمال ميباشد ـ زنان براي انجام كارهاي ثقيل و ساختمان فزيكي
ـ،دين مقدس اسالم حقوق مساوي براي زنان ومردان قايل است ،اما مخالف همگون ســازي ميباشد
ـ وظلم است . زيرا مساوات در حقوق به اساس عدالت ميباشد ،وهمگون سازي بيعدالتي
بدين اساس الزم است كه مردان وزنان در حقوق خويش مساوي باشند ،اما در واجبات هركدام الزم
است توانايي هريك عادالنه مراعا ت گردد .
ـ که بــرای هرکــدام ـ تامين ميشود ـ که مساوات زمانی ـ به اين نتيجه ميرسيم
به اساس اين مطالب فوق
ـيم
ـرورت ها تقسـ ـاير ضـ ـ ،خصوصيت های داخلی ،مراعات مشکالت ،وسـ مطابق ساختمان فريکی
ـ تعيين گردد .ـ گيرد ،ومسووليت هرکدام با درنظر داشت اين خصوصيات وظايف صورت
ـحبت ـ صـ ـ داده است ،وقتیدين مقدس اسالم با نظر داشت همين خصوصيت ها هرکدام را مسووليتی
ـ که خواهران ما درين مسايل نسبت به مــردان ـ ،ميبينيم
از شفقت ،صبر ،عاطفه و تحمل رنج ها ميشود
ـ قوی دارند ،زيرا به صد ها مرتبه مشـاهده نمـوده ايم که بی نهايت با صبروحوصله اند ،عاطفه بسيار
ـ ،بسا اوقات مادر مهربان درنيمه ـ يک طفل چی مشکالتی را متحمل نميشود يک مادر در هنگام پرورش
ـ ،دوا ميدهد ،و با وجودشب ها برخواسته تا صبح با طفل مريض خويش نشسته ،او را خاموش ميسازد
اينکه چند شبی نخوابيده است ،بازهم روی طفلش را ميبوسد ،اين شفقت ومهربانی را مردان انجام داده
ـ ،بناء همين خصوصيت های عاطفی وشفقت داخلی زنان است که آنانرا به مادر بودن امکانات نميتوانند
بيشتر داده است ،ولی درمقابل زمانی حمل مسووليت های ديگری ميشود که متعلق به مردان بوده ،اين
مسووليت ها به دوش مردان گذاشته شده است .
ـ هاست ،ميخواهند زنان را مانند مردان ـ ادعا همگون سازی مشکل اساسی بعضی از جوامع امروزی
ـ از تلويزيون ها ميبينيم که بعضی از مردان چهره زنان را به سازند ،ومردان را مانند زنان ،دربعضی
ـالتـنين حـ ـدن چـ ـام ميدهند که با ديــ ،مانند زنان حرکاتی را انجـ خود گرفته مانند زنان لباس ميپوشند
ـ رنج ميبرند ،واين حرکات را يک نوع خروج از چوکات ـ نورمال
انسانهای دارای فطرت سالم وطبيعت
ـ هاييکه نبايد بدوش زنــان باشد ، ـ ها بعضی از مسووليت ـ ميدانند ،همچنان درين کشور اخالق وانسانيت
ـاميلی را به
ـ که باآلخره سبب مشکالت در جامعه انسانی شده ،فضای زنده گی فـ بدوش آنان نهاده ميشود
ـ.نابودی ميکشاند
45
مساوات در حقوق زنان ومردان
هرگاه به قوانين حقوقي الهي نظر اندازيم ،ميبينم كه دين مقدس اسالم حقوق زنان را مساويانه با
حقوق مردان ترتيب وتنظيم نموده است .
ـ درايمان مساوي بوده و هرگاه زني كلمه بخواند ،او مانند مرديست كه كلمه خوانــده -1زن ومرد
ـان برتر ـ داريم که نسبت به هزاران مرد شرف آنان به اساس قوت ايمان آنـ است .در تاريخ اسالم زنانی
ـ زنان قهرمان بهتر مطالعه ميتوانيم . بوده که هرکدام را درفصل
-2اعمال صالحه :زنان ومردان همه يکسان در انجام اعمال صالحه دارای اجر وپاداش ميباشند ،
ـ نيست ـ ،وهيچكسي ـ ميباشد
ـ دو دو ركعت نماز بخوانند ،ثواب دوركعت نماز آنها مساوي هرگاه زن ومرد
ـ است .ـ نماز مرد ثوابش نسبت به دوركعت نماز زن بيشتر كه بگويد دوركعت
ـ هردو زكات مال خويش را كه بيست بيست هزار شود ادا نمايند ،اجر هــردوي هرگاه زن ومردي
ـ كه بيست هزار زكات مرد ،نسبت به بيست هزار زكات زن ـ است ،هيچكسي گفته نميتواند شان مساوي
ـ دارد .ثواب بيشتر
هرگاه خــانم وشــوهربه حج بروند ،واين فريضه الهي را با اخالص ادا نمايند ،در وقت بازگشت
ـ كه ثواب حج مرد ،نسبت به ثواب حج خانمش زياده تراست . كسي گفته نميتواند
به همين سان در تمامی حقوق اسالمی زنان مساوی با مردان بوده ،زيرا خداوند متع ال ميفرمايد
ـ عملکــرد آنــان است ، (للرجال نصيب مما کسبوا وللنساء نصيب ممااکتسبن ) برای مردان اجر مطابق
ـ عملکرد آنان است و وبرای زنان اجرمطابق
ـ مادی :زنان مانند مردان تمامی حقوق مادی را دارد ميباشند ،حق مالکيت امــوال ، -3درحقوق
ـرد درجامعه ـوقی را که يک فـ ـ ها ،وغيره حقـ ـ ،حق خوراک ،حق استفاده از تداوی حق تجارت وکار
ـ ) هيچ مطرح نميباشد . ـ جنسيت ( مذکرومونث دارای ميباشد .که درين مسايل موضوع
-4درامتيازات زنده گی :درامتيازاتيکه برای يک انسان داده شــده است ،زنــان مانند مــردان
مساويانه امتيازات خود را حاصل ميکنند ،انسان اشرف المخلوقات است ،انسان با چهره زيبا خلق شده
است ،انسان يک دعوتگر حق است ،انسان خليفه خداوند در روی زمين است .
ـ همــان ـ مطــابق ـ که هرتقسيمی ـ مثل ،ميراث ،شهادت ها وغيره ،قبال خوانديم ـ از اموری دربعضی
ـ اضافی که زنان بر مردان دارند ،به ســبب حــالت ضرورت های هرکدام بوده است ،و احيانا حقوقی
اجتماعی هرکدام است .
ـ را ادعامشکل امروزی که درجهان غرب مطرح شده وبعضی ار غرب نما های شرقی نيز اموری
ـونـود که از همگـ ـدالت است ،و غالبا کوشش ميشـ ـ نادرست اصطالح مساوات وعـ ميکنند در استخدام
ـود ،ـرای خانمها خواهد بـ ـود که نتيجه آن خيلی ها ظالمانه بـ سازی ها بنام عدالت ومساوات استفاده شـ
ـایـرکت هـ ـان را در شـ ـ است ،آنـ ـاویبگونه مثال بر ای اينکه خانم ها را بفهمانند که حقوق شان مسـ
ـ های سرک ها ،و در بعضی از کارهــاي ساختمانی ،در استفاده از معادن زغال سنگ ،در قير ريزی
ـ ميکمارند که زنان باآلخره از زنده گی خويش خسته شده اند . دشواری
ـکل مواجه ـيز به اين مشـ ـردان نـ اين مشکل نه نه تنها در ميان زنان وجود دارد ،حتا بعضی از مـ
ـتند که با بيل
ـالخورده هسـ ـ ســ کابل را ببينيد که همه مردان بسيار ـ کارکنان شاروالی ميباشند ،شما زمانی
ـان ريخته ـای شـ ـرق هـ ـ ،عــند
وکلنگ خود ،در سرک ها ،وکوچه ها به وظايف ثقيلی مشغول ميباشـ
ـ است که ـ مجبوريت است ،که آن مرد کهن ســال مجبــور ـ ،اين بخاطر وسرگردان مشغول کار ميباشند
ـدا کند همهـار مناسب پيـ ـ به عوض اينکه برايش کـ برای نفقه فاميل خويَ کار کند ،ولی ظالمان مسوول
ـ نموده اند ،ولی برعکس آن زمان به دفتر های رسمی سالمندان را در کار های شاقه شاروالی ها توظيف
ـروف ـ که دارند مصـ ـيرويیـ ،يک تعداد از کارگر ان جوان را ميبينم که با تمام قوت وجوانی ونـ ميرويم
46
ـ ،علت اساسی درين چای دم کردن ،ويا انتقال مکتوب ،وياهم پاک نمودن ميز رئيس صاحبان ميباشــند
ـام
ـ که دارد ،چنين کاری را انجـ است که اين جوانان واسطه دارند ،وانسان خود خواه به اساس غروری
ـاس ـال که به اسـ ـ مسن وکهن سـ ـيار
ـ ،ميبينم که زنان بسـ
ـ هم سرک ها قير ريزی ميشود ميدهد ،زمانی
مجبوريت کار ميکنند ،در وظيفه ثقيل قير ريزی سرک ها مشغول ميباشند ،که قلب انسان با احساس از
ـ وزارت کار وامور اجتماعی حقيقتا خواهان ديدن اين اعمال ظالمانه جريحه دار ميشود ،هرگاه مسوولين
ـردان ـوجب آن مـ ـ که خدمتی کنند ميتوانستند قانونی را صادر کنند که به مـ
ـ ،وميخواستندعدالت ميبودند
کهن سال اضافه از پنجاه سال در د فتر ها کار نمايند ،و کارگران 20ســاله 30ســاله وبلند از آن که
ـ خوب دارند ،درمربوطات شاروالی کابل کارميکردند . هنوز جوان بشما ر ميروند و قوای فزيکی
نتيجه همين همگون سازی های غربی ها ست که بسياری دختران در غرب از زنده گی در خانواده
خسته شده اند ،زيرا نفقه شانرا بايد خود شان تهيه کنند ،لباس ،دوا ،وساير ضروريات خود را خــود
ـای خانه را يکجانبه ـوده ،مجبورند که کارهــ در امور منزل کار شان مساوی نبـ شان تهيه نمايند ،وباز
ـ دختران جوان شده ،وبه عوض اينکه به زنده گی زنا شوهری زنان انجام دهند که اين کار سبب پريشانی
ـ يون ها ی عياشی آورده ،و خود را غالم جسم فروشان غربی ساخته اند . رو آورند ،رو به تلويز
47
فصل پنجـم :
ويژه گي هاي زنان ومردان
در دين مقدس اسالم
48
ويژه گي هاي زنان ومردان -دردين مقدس اسالم
قانون اسالم ما نند قوانين بش-ري -ظ-اهر بين نب-وده بلك-ه رب الع-المين ك-ه خ-الق هم-ه بش-ريت اس-ت
ودرن--زد او زن و م--رد دو مخل--وق يكس--ان ان--د ،ب--راي زيس--ت و زن--ده گي ب--اهمي ش--ان ب--راي ه--ر ي--ك
خصوصيت هاي ويژه يي داده است ،تا يكي کمب--ود ديگ--ري را تكمي--ل نماين--د وبتوانن--د زن--ده گي مش--ترك
خويش را بخوبي به پيش برند .
-1ساختمان فزيكي -مردان :اين حكمت خداوند متعال ( ج--ل جالل--ه ) اس--ت ك--ه م--ردان داراي ق--وه
جسمي قوي ميباشند ، -وقوه عقالني آنه--ا نس--بت ب--ه عاطف--ه ش--ان ن--يز قوي--تر -ميباش--د ،زي--را م--ردان ب--راي
وظايف دشوار -زنده گي خلق ش-ده ان-د ،هميش-ه دف-اع مس-لح و ف-زيكي -كش-ور مكلفيت اساس-ي -م-ردان ،و
بخاطر قوت جسمي شان مجبور اند تا در تعرضات دشمنان هميشه مانند سد آهني--ني مق--اومت نماين--د و در
وقت ضرورت قرباني دهند ،وظايف ثقيل اجتماعي مانن--د ك--ار در مع--ادن تولي--د س--نگ و زغ--ال س--نگ ،
امور انجنيري و ساختماني ،حمل و نقل مواد وزنين ،وظ--ايف اساس--ي ووج--وبي -م-ردان ميباش-د ،زي-را
آنان ميتوانند با قوه جسماني خويش از مسؤوليت اين وظ--ايف -براين--د .همچن--ان م--ردان در تص--ميم گ--يري-
هاي فردي -واجتماعي عاطفي نبوده ،به اساس ضرورت وحتميت امور تص--ميم -ميگيرن--د ،در مقابل--ه ب--ا
ظالمان و مجرمان از صالبت و صالحيت مطابق ضرورت -جامعه اخذ موقف -مينمايند ،و به سخنان ن-رم
و گريه هاي مكارانه قاتالن و مجرمان فريب نميخورند .
-2س--اختمان ف--زيكي -زن--ان :حكمت خداون--دي -وبهب--ود -زيس--ت ب--اهمي تقاض--ا مينماي--د ك--ه زن--ان در
ساختمان وجودي خويش با مردان تفاوت داشته باش-ند ،وج-ود -زن-ان نس-بت ب-ه م-ردان لطي-ف و زيب-ا ت--ر
ميباشد ،و قوه عاطفي آنان نيز نسبت به مردان قويتر -است ،زيرا موقف -اجتماعي زنان تقاضا مينمايد كه
داراي چنين ويژه گي باشند ،بطور مثال همين قوه عاطفي قوي -مادران است كه در نيمه ش--ب ده ه--ا ب--ار
بر خواسته و طف--ل خ--ويش را ش--ير ميدهن--د و ه--زاران ب--ار دي--ده ش--ده ك--ه باوجوديك--ه طف--ل او را بخ--واب
نميگزارد ،ازيتش ميكند او با چشمان خواب آلود روي -طفلش را بوسيده او را ش--ير ميده--د ،جس--م طفلش
را تنظي--ف ميكن--د ،وهيچ اث--ر ن--ا رض--ايتي -در وج--ودش دي--ده نميش--ود ، -ولي ب--رعكس اين ك--ار را م--ردان
نميتوانند -انجام دهند واگر طفلي دوسه بار گريه كند ،ومادرش -موجود -نباش--د پ--در ب--راي خامـوش نم--ودن
طفل از زور -كار گرفته حتي طفل معصوم -يكساله را با سيلي مجبور -به خواب مينمايد .
زن که همسر است هميشه با ط--بيعت ن--رم و ش--فافيت رفت--ار -خ--ويش فض--اي -فامي--ل را ممل--و از محبت
ميگردان-د . -زن همچن--ان دختراس--ت ک--ه ب--ا ن--رمش و ظ--رافت -ام--ور م--نزل را ت--رتيب وتنظيم -نم--وده و ب--ا
برادرش با عاطفه صميمانه فضاي خانه رازيب--ا ت--ر و رنگين ميس--ازد .زن م--ربي -ونخس--تين معلم اطف--ال
قبل از رفتن به مکتب وياهم درجريان تعليم وتحصيل است .او با مهرباني قوي فرزند را به اخالق خوب
و مشغوليت به درس تشويق مينمايد. -
فلس-فه اختالف خلقت م-ردان وزن-ان :در جامع-ه بش-ري -بخ-اطر تنظيم ،ت-رتيب و در ح-ركت آوردن
كاروان زنده گي ،الزم است مردو -زن با هم ازدواج نمايند ،باهم زيست نمايند ،فاميلي را تشكيل دهند ،
اوالد داشته باش-ند ، -وبخ--اطر -چ-نين زن--ده گي ض--روري اس--ت ت-ا خص-لت م-ردان وزن-ان يكس-ان نباش-د ،
همينگونه كه براي اس--تفاده از ب--رق ب--ه دو بخش مختلف ( مثبت ومنفي ) ض--رورت اس--ت ،اس--تفاد ه از
دولين مثبت سبب انفج-ار وس-يله ميگ-ردد ،و ب-رعكس دولين منفي نميتوان-د ك-ه وس-يله ب-رقي را در ك-ار
اندازد ،وبراي كار گرفتن از وسايل برقي دولين مخالف ضرورت -اس--ت ،و ب--ه همين ش--كل در پيش--رفت
زنده گي كاينات دو مخلوق مخالف الكترون و نيوترون باهم سازش مينمايند ،به همين شكل براي پيش--برد
زنده كي انساني نيز الزم است تا دو جنس مخالف باهم ازدواج نمايند ،باهم زنده گي نمايند ،با هم فامي--ل
تشكيل دهند ،وزنده گي خود و اوالد هاي خود را به شکل نورمال -به پيش برند .
49
م--رد باي--د نيرومن-د -باش--د و زن خ--وش دارد ك--ه ش--وهرش -م--رد ق--وي ، -نيرومن-د ، -و داراي شخص--يت
عقالني قوي باشد ،در وقت تعرض دشمنان و يا هم انسانان مغرض از و دفاع نمايد ،و ه--ر گ--اه درنيم--ه
شب در خانه را كسي بكوبد آن مرد شجاعانه دروازه را باز نماي--د ،و اين توان--ايي را داش--ته باش--د ك--ه از
فاميل خويش مردانه وار دفاع نمايد .
ب--رعكس زن--ان هميش--ه از م--ردان مخنث ،ض--عيف ،ترس--و ،و مردانيك--ه زي--اده ت--ر در امورزن--ان
عالقمندي -دارند بد شان ميايد ،وخوش ندارند با مردي زنده گي كنند كه ضعيف وناتوان -با ش--د ،دروقت
جنگ و دفاع ازخانه وميهن فرار -نمايد ،و ياهم براي نجات خويش لباس زن--ان را پوش--يده خ--ود را مخفي
نمايد .همچنان از مردان عاطفي که زود -گريه ميکنند ودروقت مشكالت به عوض حل يابي به فغان وناله
آغاز مينمايد ،متنفر ميباشند. -
در بسا محاكم زنان با ب--يزاري -از چ--نين م--ردان طلب طالق مينماين-د -و ميگوين--د اين م--رد از من هيچ
فرقي -ندارد ،و من نميتوانم با چنين مرد بي همت و بي غيرت زنده گي نمايم .
بالمقابل مردان نيز خوش دارند تا همسر زنده گي شان داراي ساختماني فزيكي -زيبا ،خاصيت ن--رم و
عاطفي باشد ،چون گلهاي زيبا ،در گلستان فاميل بگونه مشك وعب-ير فض-اي -خ-انواده را معطرس-ازد ،و
بتواند با احساسات مادرانه اطفال خويش را تربي--ه كن--د ،و در وقت مخ--الفت ه--ا ي ف--اميلي -ب--ا عط--وفت و
نرمي با شوهرخويش سازش نمايد ،درغيرآن زنده گي فاميلي برباد -ميشود ،بگونه مث--ال هرگ--اه خ--انمي
از فطرت اصلي خ--ويش بدرآي--د و داراي ص--فات م--ردان گ--ردد ، -وي--ا هم مانن--د م--ردان ب-ه وظ--ايف ثقيلي
گماشته شود ،لطافت خويش را از دست ميدهد ،و يا هم در معامله با اطف--ال عاطف--ه خ--ويش را از دس--ت
داده ،به مجرد گريه طفل اورا با سيلي ها مجب--ور بخ--واب نماي--د ,و در اختالف--ات ف--اميلي از ق--وه ف--زيكي-
خود كار گرفته با شوهرش معامله نمايد ،مانند دولين مثبت برق ،فضاي فاميل انفجار مينماي--د ،وزن--ده
گي آنان متالشي ميگردد. -
در بسا اوقات مرداني در محكمه حاضر -شده با داليل اينكه خانمش مانند فيلسوفان با او معامله ميکند،
درمنازعات فاميلي دست به خشونت ميزند ، -آن شوهر آماده طالق ميشود -و زنده گي فاميلي را به بربادي-
ميكشاند .
رعايت ساختمان فزيكي مردان وزنان در تقسيم واجبات و مسؤوليت هاي شان
دين مقدس اسالم با رعايت خواص فزيكي هريك وظايف ، -مس--ؤوليت ه--ا ،وامتي--ازات -ش--ان را تعيين
نمود ه است ،و مطابق قاعده الهي ( ال تظلمون و ال تطلمون ) نه ظلم كنيد و نه هم باالي شما ظلم ش--ود ،
قانون بندي نموده است .
سؤال :چگونه حقوق خواهران ما تضمين شده ميتواند -؟
جواب :اين حقوق با مراعات نقاط ذيل تضمين ميگردد :
-1تقسيم وظايف زنان مطابق توان-ايي -آ ن-ان :دين مق--دس اس-الم در تقس-يم وظ--ايف زن--ان توان--ايي
جسمي و ساختمان فزيكي -وجود آنانرا در نظر گرفته برايشان وظايفي -را كه در آن ضرري -به آنها نرس--د
مطرح نموده است .هرگاه پدر فاميل برخواسته براي دخترش وپسرش -هردو وظيفه ده--د ک--ه هرک--دام ب--ه
بازار رفته مساويانه ،ده ده سير وزن را حمل نمايند و خود را عادل پن--دارد ،در حقيقت ع--ادل ن--ه بلک--ه
ظالم است ،زيرا ساختمان فزيکي -خواهر با برادرش فرق -ميکند ،او نميتواند ک--ه ده س--ير وزن را حم--ل
نمايد .درينجا پدر به شرطي عادل ميبود که مطابق توانايِي -هرکدام تقس--يم را مراع--ات مينم--ود ، -وهرگ--اه
ب--راي خ--واهرميگفت ک--ه خ--ودت تنه--ا لباس--هايم را خي--اطي -نم--ا ،وموض--وع نق--ل آرد را تنه--ا ب--ه پس--ر
ميگزاشت ،عدالت را مراعات ميکرد ،زيرا خياطي -مطابق -توانايي -وبرعکس حمل ده سير وزن مخالف
توانايي دخ-تران ميباش-د .دين مق-دس اس-الم مراع-ات اين ن-وع تون-ايي ه-ا را ج-دا مراع-ات نم-وده ب-راي
مومنان وظيفه ميدهد تا اين اصل را مراعات نمايند .
50
-2مسؤوليت مط--ابق توان--ايي : -ب--راي رع--ايت اين اص--ل نفق--ه ،تهي--ه لب--اس و مس--كن خانمها ،ب--االي
شوهران شان فرض گردانيده شده است ،و هرگاه خانمي به اساس مش--كالت ف--اميلي ،ن--اتواني -جس--مي ،
مصروفيت درتربيه اوالد ،ع-دم موج--وديت وظ--ايف -مناس--ب ،نتوان-د -ك-ه خ--ارج ازم--نزل وظيف--ه گ--يرد ،
شوهر نميتواند -اورا مجبور نموده مكلف سازد تا به هرشكلي -كه ميشود -در مصارف فاميلي س--هيم گ--ردد، -
بلكه در تمامي حاالت شوهرش مسؤول نفقه فاميل ميباشد. -
برعكس اين قاعده در كشورهاي غربي به ادعاي مساوات مسؤوليت هاي زنان را زي--اد نم--وده احيان--ا
خانم با مواجهت مشكالت مجبورميشود ،تا در نفقه خود و اوالد هاي خود سهم داشته باشد ،ا و ص-بح ت-ا
عصر در بيرون منزل مصروف كار ميباشد ،و بعد از آمدن بخانه مجبور است ت--ا تم--ام كاره--اي خان--ه ،
شستن لباسها ،سرپرستي از اطفال وتنظيف -آنان ،پختن غ--ذا و غ--يره س--هم گ--يرد ،زي--را ش--وهر مجب--ور-
نيست كه نفقه فاميل را به تنهايي خود تهيه نمايد .
بسياري زنان در كشورهاي غربي از چنين شرايط -خس--ته ش--ده وبعض--ي ه--ا نميخواهن-د -ح--تي ازدواج
نمايند .
(ح--ق و مس--ؤوليت) ي--ا ( ص--الحيت و مكلفيت ) در وظ--ايف :مش--كل ديگ--ري در ش--رايط فعلي اختالط
حقوق با مسؤوليت ها و ياهم صالحيت ومكلفيت است ،وبسا او قات اعتراضات بعض--ي اش--خاص هم ب--ه
علت اختالط اين دوپديده وارد ميگردد ،در دين مق-دس اس-الم دواص-ل اساس-ي مراع-ات ش-ده اس-ت ك-ه
عبارت اند از :
- 1تثبيت حقوق خانمها به اساس ضرورت -واحتياج آنها :دين مقدس اس--الم مط--ابق ض--رورت زن--ان
ومردان حقوق آن--انرا تث--بيت و تعين نم--وده اس--ت ،در مس--ايل نفق--ه ي--ك ب--رادر نس--بت ب-ه خ--واهر خ--ويش
مسؤوليت هاي اجتماعي زيادي -دارد ،مص--ارف -عروس--ي ،مهرخ--انمش ،رع--ايت فامي--ل ،نفق--ه فامي--ل ،
سرپرستي -خواهران وبرادران بعد ازوفات پدر وغيره مسؤوليت ه--ا هم--ه ب--دوش ب--رادر اس--ت ،بن--اء دين
اسالم به اسا س اين ضرورت ها بعضي از حقوق مردان را مطابق -مسووليت هايش تثبيت نم--وده اس--ت ،
وگاهي هم ميشود -كه خواهر به اساس دلسوزي و ع--دم ض--رورت -ب--ه م--ال از هم--ان ح--ق خ--ود ن--يز ب--راي
ب--رادرش -ص--رف نظ--ر مينماي-د ، -وازينك--ه نفق--ه خ--انم بع--د از ازدواج ب--االي ش--وهر ميباش--د ،ومص--ارف
عروسي ،مهر و ساير مص--ارف -ب--االي ش--وهرش -اس--ت ،در دين مق--دس اس--الم بخ--اطر قلت مس--ؤوليت
وکمي مصارف ، -حقوق مادي شانرا اندازه ضرورتش -تثبيت نموده است .
خالصه اينكه همان ذاتيکه حقوق مادر مردان را تثبيت نموده است مکلفيت هاي آن--انرا ن--يز ب--ه هم--ان
اندازه گرانتر وسخت تر بيان داشته است وهمان ذاتيکه حقوق مادي خواهرن را تثبيت نموده اس--ت هم--ان
ذات مسووليت هاي آنانرا نيز کمتراز برادر تثبيت نموده است .
دوم -عفو خانمها از بسياري مسؤوليت -هاي اضافي : -دين مقدس اسالم با در نظر داشت مشخص--ات
خانمها آنانرا از بعضي مسؤوليت -هاي اجتماعي كه شايد نتوانن--د آن--را بص--ورت كام--ل ادا نماين-د ،وي-ا هم
سبب مشقت براي شان گردد ،يا بكلي معاف نموده و ياهم بعضي سهولت هايي را در كار آنها الزم ديده
است ،ازينكه رفتن به نماز جماعت براي خانمها احيانا مشكل تمام ميشود -اسالم دررفتن جماعت ب--ه آن--ان
اختيار داده است كه اگر بخواهند -بروند مانعي ندارد و اگر در خانه هم نماز خويش را ادا كنند ب--ه ان--دازه
نماز جماعت مردان برايشان اجر داده ميشود ، -جهاد كه يك اص--ل اس--المي ميباش--د ،و دروقت دف--اع از
وطن خويش مسلمان ناگزير بايد جهاد نمايد ،زنان مكلف نيستند كه مانن--د م--ردان ب--ه جبه--ه برون--د و اگ--ر
بخواهند كمك كنند مانعي نيست ولي اگ--ر ب--الفرض در ص--ف جن--گ نباش--ند -مانن--د م--ردان گهنك--ار ش--مرده
نميشوند. -
51
زنان مانن--د م-ردان مجبورندك-ه در ص--ورت امكان-ات م--ادي فريض-ه حج را ادا نماين--د ولي در هنگ-ام
سفر ،مشكالت راه ،خطر رهزنان ،انسانهاي متجاوز -وغيره شرط است كه با آنان محرمي بخاطر -حفظ
آبرو وعزت شان موجود -باشد .رفتن به محاكم و ش--هادت دادن در مقاب--ل قاض--ي ه--ا و ح--ارنواالن ب--ه
ويژه در وقت تهديد بعض--ي از ق--اتالن وس--ارقان ي--ك مس--ؤوليت خطرن--اك -اس--ت ك--ه اين مس--ؤوليت احيان--ا
عواقب خطرناكي دارد كه دين اسالم بخ--اطر -ره--ايي خانمه--ا ازين مس--ووليت زن--ان را مع--افيت بخشيده و
آنان مجبور نيستند که در چنين حاالت حاضر شوند. -
52
فصل ششـم :
اثرفرهنگ ها ورواج های منفی
درحق تلفی خانمها ومخالفت با شريعت اسالمی
53
ـ درقسمت آزادی ويا منع زنان احکام اســالمی را بی بند وباری ها در مقابل نامحرمان :اکثرمردم
ـ خويش با ايشان معامله ميکنند درنظر نگرفته بلکه مطابق فرهنگ ،عادات ،رواج ها ،وکلتوروعنعنات
ـ هاييکه کامال مخالف اسالم است عمل ميکنند ،زيرا ،و به عوض مراعات احکام الهی به بی بند وباری
ـ ها عادت کرده اند . به چنين بی بندوباری
ـ زنان با نا محرمان هيچ توجهی نداشــته ، بگونهء مثال بعضی از مردم درقسمت نشست وبرخواست
ورواج شان آزدای های افراطی برای زنان است ،برای خانمها و دختران جوان خويش اجازه ميدهند که
ـ
ـ خوری ها هرگونه دل شان شد برقصند ـ عروسی وشيرينی ـ ،درمحافل هرنوع لباس خواسته باشند بپوشند
ـردانـ با مــوهرـرادر و شـ ـ درمقابل پدر ،بـ حتی با نامحرمان يکجا رقصيده ،وگاهی هم آن زن ودختر
نامحرم مزاق های بيجا وافراطی نموده وفاميل شان درمورد هيچ عکس العمل نشان نميدهند ،اين طايفه
ـ ها احيانا سبب بد بختی دختران جوان شان که تجربه کــافی از زنــده گی مردم به اساس اين بی توجهی
ـرو ـرخيل پســ ـويش را به خانه کاکا ها ،ماما ها ،خسـ ـ ،دختران جوان ونيمه جوان خـ ندارند ميشوند
ـ دارد
دخترشان فرستاده ،و شبها در منزل آنها ميباشند ،درحاليکه درخانه های آنان پسران جوانی وجود
که اکثر شان با اين دختر نامحرم بوده ،وباآلخره درجريان همين مهمانی های بيجا مشــکالتی بوقــوع
ـرای ـود را بــ که عاقبت بسيار بدی ميداشته باشد ،وياهم برعکس درمنزل خود اقارب جوان خـ ميپويندد
ـ که اينگونه مهمانی های طويل المدت سبب ايجاد مشکالتی در هفته ها وماهها به شکل مهمان نگهميدارند
ـ ( :ال يخلون رجل بامرأة اال ثالثهما الشيطان ) هيچ ـ (صلی اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد
فاميل آنان ميشود ،پيامبراکرم
ـ ()1ـ شان شيطان ميباشد ـ تنها خلوت نميکنند مگر اينکه سومی مردی بازن نامحرمی
ـيکه بهـ( صــلی اهلل عليه وســلم روايت است :کسـ
درحديث شريف 14124مسند امام احمد (رحمه اهلل ) ازپيامبر
ـ ننشيند ،وکســيکه به خــدا خداوند وروز قيامت ايمان دارد ،باالی دسترخوانيکه شراب نوشيده ميشود
ـانـ شـ ـومی ـ قيامت ايمان دارد با زنيکه همرايش محرمش نباشد دريک اتاق تنها ننشيند زيــرا سـ وروز
ـ.
شيطان ميباشد
ـ هايی بی تفــاوتی خــويش ـ است برای کسانيکه به اساس عادات ورواج درين احاديث درس بزرگی
ـودهـ ميکنند که ماهها وهفته ها درآنجا بـ ـداریـ نگهـ ـوری اقارب جوان خويش را در منازل خويش به طـ
ـ شان به تنهايی با
ـ وآن پسرجوان نامحرم درمنزل وخود شان ازصبح تا شام به وظيفه و کارخويش ميروند
ـان رخ ميدهد که اينهمه به ـدی به آنـ ـ ،وعاقبت های بسيار بـ دختر ،و خانم وی روزها را سپری مينمايد
ـردمـای بعضی مـ ـ از فرهنگ های پوچ وبيجـ علت بی تفاوتی در مراعات نمودن قانون الهی ،و پيروی
ميباشد .
ـانـاوت اينست که بعضی از زنـ يکی ازعادات بسيار زشت درعصرما ميان اينگونه مردمان بی تفـ
ـان مثلـوده و با آنـ
ـ ،پسر ويا پدر خوانده ،آنان را به منزل خويش دعوت نمـ ـ را برادرمردان نامحرمی
برادر ،پدر و پسرخويش معامله ميکنند ،تمامی اعضای فاميل با وی برخورد دوستانه نموده ،ودختران
ـ.
ـ اينکه اين مرد مامايش است با وی به سفر ميروند آن زن بخاطر
-----------------------------------------------------------------------
-1حديث 1091ترمذی شريف کتاب الرضاع
ـ برادر خوانده گی ،پسرخوانده گی ،پدر خوانده گی اصال دردين مقدس اسالم هيچ جــايی موضوع
ـ
ـ آنان مطلقا ناجايز
ـ ،ونشست وبرخواست وی درمنزل ندارد ،وبه اساس آن نا محرم ،محرم شده نميتواند
ـ( جل جالله) قرارميگيرند .
ـ عذاب خداوندوحرام است ،همه شان گنهکارهستند ،ومورد
ـ ،وآن طفل را پســرميخوانند ،اصال ـ خــود بــزرگ مينمايند حتا کسانيکه اطفال بيگانه را درمنزل
پسرخواندن که در اسالم به نام ( تبنی ) ياد ميگردد ،ناروا وناجايز پنداشته شــده ،زيــرا زمــانی آن
پسرجوان ميگردد با فاميل آنها نا محرم ميباشد .نکاح وی با ساير اعضای فاميل جايز ميباشد .
54
ـويش جا ـ خـ ـنزل
ـار درمـ ـ خدمت گـبعضی از مردم عادت دارند که مردان جوان را به حيث مزدور
ـ نموده ،برایميدهند ،اين مرد مزدور درغياب مردان خانه ،از صبح تا شام با زنان نشست وبرخواست
ـ ميباشد .
شان کارميکند ،در دين مقدس اسالم اين کار ناجايز
ـوده ،وآنـ نمـ
ـداری ـويش نگهـ ـنزل خـ بعضی ازمردمان پولدار دختران جوانی را برای کار درمـ
ـ،ـ که اين عمل نيز غير اخالقی ومخالف شريعت اســالمی ميباشد دخترجوان شبانه درمنزل آنان ميخوابد
ـ خودش اســتفاده ـ خويش مشکلی داشته باشد ،ميتواند از خدمتگارمرد درموجوديت هرگاه کسی درمنزل
ـند ،بهترست ازـته باشــ زن نياز داشـ
نموده ،سپس وی را رخصت کند ،وهرگاه اين فاميل به خدمتگار
ـ شب وی را به منزلش بفرستند ودرخانه خويش نه خدمتگاريکه سنش بزرگ بوده استفاده نموده وازطرف
مرد ونه زن نامحرم را بطور دايمی اجازه دهند .
ـامحرم ـردان نـيک تعداد ازمردمان بخاطر اينکه دوستان شان آزرده نشوند ،در هنگام خوابيدن مـ
ـ ،به ويژه در فصل زمستان که گمــان اقارب خويش را با اعضای فاميل خويش در يک اتاق ميخوابانند
ـ سرد است ،بناء مهمان خويش را در اتاق خواب خـود جا ـ مهمانان بسيار ميکنند هوا سرد است وصالون
ـردـ مــاگزيرـده ونـ
داده وی را احترام ميکنند ،وگاهی هم اين مهمان خانمی ميباشد که برای مهمانی آمـ
ـالمی ـوانين اسـ
ـالف به قـ نامحرم با مهمان خويش در يک اتاق استراحت ميکنند ،که اين عمل نيز مخـ
ميباشد .
ـاثر بهـاری ها وتـبعضی مردم در قسمت لباس بی نهايت بی تفاوت ميباشند ،و به اساس بی بند وبـ
ـ ميکنند که اين موضوع را بطور مستقل در بخش حجاب خواهيم فرهنگ های غربی در ين زمينه افراط
خواند .
ـايتـان بی نهـافراط در ستـر وحجاب :درمقابل قسم اول کسانی هم هستند که رواج آنان درمقابل زنـ
سخت ودشواربوده ،برای دختران وزنان حتی درهنگام مريضی ها سخت به رفتن نزد داکتران ممانعت
ـ خويش اينکار را غيرت پنداشته ،دربسا اوقات باعث قتل ميگردند ميکنند ،آنان به اساس عادات قبيلوی
،برای زنان حق درس و تعليم نميدهند ،هرگاه براي شان گفته شود که بياييد برای دخــتران امکانــات
ـ تا در نزد يک خانم با سواد درس بخوانند همه درمقابل برخواسته مخالف ميکنند درسی را مساعد سازيم
ـ که درآنجا مردان نامحرمی هم ولی درمقابل زنان را باالی زمين های خود برای خيشاوه کردن ميفرستند
ـ
وجود دارد ويا هم دختران جوان را برای نقل چوب از کوه ها و آوردن آب به مسافه های دور ميفرستند
ـيرتی .هرگاه موضوع غيرت باشد فرستادن دختران جوان به باالی کوه ها برای آوردن چوپ هم بی غـ
است وهم گناه وظلم .
ـ ،درحاليکه خسردرجمله يک تعداد فاميل ها عروسان خود را امر ميکنند که ازخسر رويش را بپوشد
ـ که از زنان رويش را بپوشد . محارم است ،وگاهی هم برای عروس های خود ميگويند
ـيرـويد ودرحاليکه به غــ را بشــ رفتم که عروس فاميل برای خسرش آب آورده تا دستهايش درمنزلی
ـ ندارد ،وی رويش را پوشانده و به گفته شان ســتر ميکند .اين مــردم ازخسرش هيچ نا محرمی وجود
مخالف احکام قرآنی عمل ميکنند .
ـ گرم درفصل تابستان استفاده نموده و آنرا نهايت بزرگ بعضی ها عادت دارند که از تکه های بسيار
ـودن دست ـاالی نمــام بـ
ـ ،درحاليکه تمامی موهای آن خانم معلوم ميشود ،ويا هم هنگـ و دراز ميسازند
آستينش پايان آمده دستش کامال معلوم ميشود .
ـود راـانم خــ و پدرش ممانعت ميکنند ،خـ اينگونه اشخاص احيانا از رفتن خانم شان به فاميل برادر
ـانم
ـله رحم ميکنند ،ودرمقابل ازخــ قطع صـ ـدين طريق ازنشستن با کاکا ومامايش ممانعت ميکنند ،وبـ
ـ را ببوســند ،و
ـ است دست دهند ،دست بــرادرش ـ که برای وی نامحرم خويش ميخواهند که با برادرش
بدون توجه با آنها نشست وبرخواست نمايند .
55
ـ ،ودست خود را به اعضای بدن ـ را لت وکوب مينمايند
واحيانا عيور نامحرم برخواسته خانم برادرش
ـ چادر ولباس آن زن بيجا شده عورتش درمقابل آن عيور نا وی لمس ميدهد ،ويا هم هنگام اين گونه رفتار
محرم کشف ميگردد .
اسالم اين چنين عادت های زشت را کامال منع نموده ،و به پــيروان خــويش هميشه را ه راست و
وسطيت را امر نموده است .
ـ اســالم را به
ـ که مسلمان کامل شود ،که رواج ها وعنعنات نا پسند ومخالف ـ انسان نميتواند
تا زمانی
ـ وسنت نبوی تبديل نکند .سنت ها وطريقه های اسالمی مطابق ارشادات قرآنی
مخالفت با تعليم وتحصيل زنان
مشکل تعليمی دختران به اساس دوعلت درکشورها به عقل گذاشته شده است :
ـوبی ـور ما بخـ ـ کشـ -1بی توجهی حکومت های درمراعات فرهنگ ودين مردم :مسوولين دولتی
ـ دختران خويش بی نهايت حساس ميباشند ،ولی ميدانند که مردم ما دارای فرهنگ خاصی اند که درمورد
ـ راـ جدی نگرفته اند ،به عوض اينکه برای دختران زمينه تعليم وتحصيل ـ آنهم در زمينه تصاميم با وجود
ـتهبه شيوه اسالمی ( تعليم مستقل دختران ،وامکانات رفت وآمد بصورت خوب ) را مهيا سازند ،خواسـ
ـای ـنف هـ ـران در صـ اند تا مطابق عادات غربی ها پوهنتون ها را به شکل مختلط ميان دختران و پسـ
ـ ترس از نتايج اين اختالص ها دختران خود را از مشترک ايجاد نمايند وبدين علت بسياری مردم بخاطر
ـ وچشن های معــارف ـ اينکه دولت در تجليل روزمعارف رفتن به تحصيل منع ميکنند .همچنان با وجود
ـات ـ دارد ونه امکانــود
ـاگردان مکتب نه سرويسی وجـ ـرای حمل ونقل شـ ـرف ميکنند بـ ـيره مصـ وغـ
ـ خويش از رفتن ـ حفظ آبروی ترانسپورتی خوب که اين خود سبب ميشود بسياری از اعضای فاميل بخاطر
دختران شان به مکتب مخالتفت نمايند .
ـرض ـان فـچرا تعليم جداگانه :هرگاه هدف اين باشد که دختران علم بياموزند وهرگاه علم باالی آنـ
ـ ،اختالط بينـازيمـاده ســود آمـباشد ،الزم برای آن شرايط خوب درسی را مطابق ايمان وفرهنگ خـ
ـ ،زيــرا فرهنگ شــرم وحيا درسرشت دختران وپسران در يک صنف مخالف دين وفرهنگ ما ميباشد
ـ که تمامی سواالت خــود را درمقابل پســران به ســاده گی بپرســند دختران ما ميباشد ،آنان نميتوانند
ومشکالت خود را حل نماين و بسا اوقات از ايستادن درمقابل پسران احساس شرم ميکنند ،وياهم احيانا
ـرعالوه اينکه ،اين اختالط ـکل مينمايد بــ ميباشد که تشريح آن برای استاد و شاگردان ايجاد مشـ دروسی
ـيارـته است .بعضی از فاميل ها درين قسم بسـ ـال داشـميان دختران وپسران نتايج منفی را نيز در قبـ
ـاهـکل مختلط درس بخوانند ،واين اختالص که ازنگـ ـان به شـ حساس بوده نميخواهند که اوالد هاي شـ
ـويش به ـتران خـ ـال دخـ ـ ،سبب ميشود که فاميل ها با ديانت از ارسـ شريعت اسالمی نيز نا جايز ميباشد
ـ الزم است به عوض نظر کــردن مکاتب وپوهنتون های مختلف جلوگيری نمايند ،برای مسوولين دولتی
به پوهنتون های غربی که مطابق فرهنگ ودين خود شان ساخته شده ،دين وفرهنگ ملت مسلمان ما را
درنظر گرفته ،تا تمامی دختران از نعمت تحصيل مستفيد شوند .بگفته بزرگان ( هم لعل بدست آيد وهم
دل يار نرنجد ) هم دختران تحصيل نمايند وهم مطابق با فرهنگ ايمانی وملی مردم ما باشد .همچنــان
اگر دولت خواسته باشد ،مکاتب وپوهنتون های آزاد را برای دختران وزنان تاسيس نمــوده ،وبــرای
ـادی در نشر تعليم ـای زيـ ـون هـ تدريس آن از تلويزيون ها وراديو ها استفاده نمايند ،هرگاه اين تلويزيـ
ـ وتحصيالت عالی همکاری نموده ،لکچر ها استادان را ترتيب نمــوده ،و به وتربيه با وزارت معارف
ـتهـ ساالنه هزاران فارغ التحصيل از مکاتب وپوهنتون های آزاد داشـ شکل منظم نشر نمايند ،ما ميتوانيم
ـ هيچ فکری ننموده است ،واز تلويزيــون ها وراديو ها باشيم .که متاسفانه دولت تا اکنون درين مورد
بجز استفاده منفی هيچ استفاده مثبت علمی صورت نگرفته است .
56
ـ ثبت نمودن
ـ وتصويری ـ که درس ها ولکچرهای استادان را در نوار های صوتی احيانا دولت ميتوانند
ـ چنين نوار ها ميتوانند که دروس را درخدمت شاگردان قرار دهد ،وبدين صورت شاگردان با خريداری
ـ.ـ درهنگام امتحان به مکتب ها وپوهنتون ها برونددرخانه هاي خويش ياد گرفته صرف
ـ پسران از
ـ ما دامنهء وسيع داشته حتا بسياریـ و جهل درکشور -2عادات بد مردم :ازينکه بيسوادی
ـ اند ،تعداد قربانيان بيسوادی زنان ودختران بی نهايت زياد ميباشد ،هرگاه دروالــدين
تعليم وعلم محروم
ـ که دختران خودـ ميداشت حتی درشرايط نداشتن مکتب وپوهنتون آنان ميتوانستند اشخاص با حساس وجود
ـ.
ـ خود از نعمت علم وسواد مستفيد سازند را درمنزل
نـداشتن جای درمساجد
ـ مشــاهده ـ ،بخــوبی ـ به مکه مکرمه وبه زيارت مدينه منوره برويم هرگاه به زيارت بيت اهلل شريف
ـ ميکنند ،با هم يکجا مناسک حج را ـ طواف ميکنيم که زنان ومردان باهم يکجا به اطراف بيت اهلل شريف
ادا مينمايند و درين زمينه هيچ عالم دين مخالف نداشته است وهمه به اتفاق اين موضوع را جايز پنداشته
اند .
ـ جای مناسب بــرای ـ اسالمی مساجد شان به شکلی بناء شده که برای خانمهای همچنان درکشورهای
ـ آزادنه درنمازهــای ـ روزانه مساعد بوده ،ودختران وزنــان ميتوانند ـ ،حفظ قرآن ودروس نماز ،وضو
ـ دينی خويش را جماعت ،نمازها جمعه وعيد اشتراک نموده ،همچنان قرآن کريم را حفظ نمايند ودروس
ـ ياد گيرند .
درمساجد
ـرن ـدين قـ ـوده ،چنـ ولی با تاسف بايد گفت که حتی مساجد ما تحت تاثير فرهنگ وعادات قبيلوی بـ
مساجد جايی برای زنان نداشته است ،هيچ مدرسه ء برای حفظ قرآن برای دختران وجود نداشته است ،
وتاکنون نيز همين فرهنگ باالی مغز های بسياری کسانيکه رواج خود را بر دين ترجيح ميدهند حاکميت
دارد .
ـ در حديث پيامبر اسالم چنين روايت شده است ( :عن ابن عمر قال : در صفحه 96مشكاة شريف
ـرت ـجد فال يمنعها متفق عليه ) حضـ قال النبي صلي اهلل عليه وسلم :إذا استأذنت امرأة احدكم إلى المسـ
ـ صلي اهلل عليه وسلم فرمودند :هرگاه خانم يكي شما اجــازه عبد اهلل پسر عمر(رضي اهلل عنهما) روايت ميكند كه پيامبر
ـ او را از رفتن به مسجد منع ننمائيد .ولي ازينكه رفتن به مســجد شــايد در رفتن به مسجد را ميخواهد
بعضي اوقات نظر به ضرورات وامور منزل براي خانمها دشوار تمام شود دين مقدس اسالم رفتن زنان
ـ
را به جماعت منحيث يك حق قايل بوده و لي آنانرا مانند مردان مجبــور نميســازد كه حتما بايد حاضر
ـ( صــلي اهلل عليه وســلم)
ـامبر
ـ حضرت عبد اهلل بن عمر( رضي اهلل عنــه) روايت ميكند كه پيـ مسجد شوند ،در ينمورد
ـتر ـ ولي نماز خواندن شان در خانه براي شان بهـ فرمودند :خانمهاي تانرا از رفتن به مسجد منع ننمائيد
ـ ولي اگر زنــان در خانه نمــاز ـ كه غرض اداي نماز جماعت به مسجد بروند است .يعني زنان ميتوانند
ـ. بخوانند ،در ينصورت همان اجر و پاداشي را دارند كه مردان در نماز جماعت حاصل مينمايند
اكنون كه دربعضي -از كشور -هاي اسالمي زنان حق رفتن به مسا جد را ندارند آيا اين مس--ؤوليت ب--ر
انسانهايي بر ميگردد كه حكم پيامبراسالم -را مراعات نميكنند -و يا تقصيراز -دين اسالم اس--ت ؟ ب--دون ش--ك
كه اسالم چنين حق را به خانمه--ا داده اس--ت و لي رس--وم -و عنعن--ات م--ردم اس--ت ك--ه م--انع حكم اس--الم را
ميشود .
ـاز ـرای ادای نمـ ـ بـ
ـ درمساجد درمقابل درين امر تقصير خانمها نيز ميباشد ،زيرا آنان هم نميخواهند
وشنيدن موعظه های ايمانی اشتراک نمايند ،آنان تا حال نخواسته اند که از حق خود درين زمينه دفــاع
ـ ،توانســته اند امکانــات ـ نايل شوند
کنند ،زنان دربسياری حاالت توانسته اند به مناصب بزرگ دولتی
ـ ولی هيچگاهی ديده نشده که زنانی برخواسته برای ايجــاد تفريحی ،سپورتی را برای خود مهيا سازند
ـند ،اگرچه درين اواخر ـوده باشـ ـادی نمــ دولتی انتقـ جای نماز و حفظ قرآن وتعليم دين باالی مسوولين
57
ـ به گونه نمونه دربعضی جاها ساخته شده است که برای همه کافی نبــوده ومشــکل بعضی از مساجدی
حقيقی را حل نميکند .
ـ
غرور بيجا در فسخ نامزادی
ـالم فقطـ امری است که در دين مقدس اسالم هيچ اصلی ندارد ،در دين مقدس اسـ شيرينی خوری
ـه،وبعد اينکهـ رفتــ خ ) وجود دارد که آنهم جوان به نزد پدرعروس ـ (خِِطبه ) ( به کسرحرف خواستگاری
ـ عقد نکاح صــحبت ميکنند ،وبعد از آن نــوبت ـ ،باهم درموردرضايت ( دختروپسر) کامال اخذ گرديد
ـ.نکاح شرعی آمده که عروس به خانه داماد ميرود
ـ قبل ازعقد نکاح شرعی يکی ازطرفين بخواهند که صرف نظر نمايند وهرگاه بعد ازين خواستگاری
ـ ورضايتم نيست ،بدين شکل به نکاح شــرعی حاضر ميتوانند به جانب مقابل خبر دهند که من نخواستم
ـ ودربين شان هيچ مشکلی هم پيدا نميشود . نميشوند
ـاد هاـاالی دامــ زياد بــ ها که فعال درميان مردم رواج بوده که با مصارف بسيار اين شيرينی خوری
ـ يکنوع بدعتی که جديدا اختراع گرديده است ،که در اسالم هيچ اصلی ندارد ،همچنــان تحميل ميگردد
ـ وآنــراـ ميگــيردـ خوری ها عقدی ميان پدر عروس و داماد صورت بدتر از آن اينست که درين شيرينی
ـ نامزاد مانده و به خانه دختر که ازنگاه شــرعی ـ مينامند ،وبه اساس آن پسر ماه های زيادی نکاح خورد
ـ.
باوی محرم نميباشد ،خلوت ميکند ،او را با خود به بازار ميبرد ،که اين همه گناه وناروا ميباشد
ـ ميان پسرودخترصــورت ـ باشد ،و ايجاب وقبولوهرگاه درين مجلس بين شان دو نفر شاهد موجود
ـ
ـاح دومی ـرورت به نکـ ـ ،و ضـ ـود
ـ ميشـ گيرد ،بناء نکاح شان شرعا صورت گرفته و آن دخترخانمش
ـ حرام ميباشد .
نيست ،وهرگاه چنين نباشد ،درميان خلوت کردن قطعا
ـ خطرنــاک ـ عاقبت های بســيار ـ غيرشرعی بين مردم صورت ميگيرد اين نامزادی هاييکه بصورت
ـای ـ هــ فسخ آن جنجال های ميان دو طرف پيدا ميشود ،زيرا بسا اوقات اين نامزادی داشته زيرا درهنگام
ـ نامزادی را ـ ازهم خسته شده ،ميخواهند دوام دار شده ،ماه ها وسالها طول ميگشد وباألخره پسر ودختر
ـاءـ گرفته بنــورت ـ و عقد های خودساخته صـ فسخ کنند ،وازينکه اين نامزادی با اجرای شيرينی خوری
ـام الهی عمل ـ احکــابقـاه اينها مطـ
ـ وهرگـ ـ ها وغيره صورت ميگيرد درفسخ آن مشکالت زياد ،دشمنی
ميکردند ،چنين مشکالتی هرگز دامنگير شان نميشد .
بگذار تا که افتـــد و بينــد سزای خويش صد ها چراغ دارد و بيراهـه ميرود
ـ در حق طالق :اگرچه طالق درشريعت اسالمی جايز بوده والکن -5مخالفت با نصوص قرآنی
ـزد خداوند طالق درنصوص دينی بيان شده است که ( ابغض الحالل عنداهلل الطالق ) بد ترين حالل به نـ
ميباشد .
ـ شده است ،زيرا ـ رعايت حقوق زنان مشروع طالق به اساس يک فلسفهء خاص شرعی وآنهم بخاطر
ـ که خانم وشوهر انسان دراختيار همسر خويش زياد سعی وتالش ميورزد ،ولی احيانا چنين اتفاق ميافتد
ـبی اخالقی ،رواج ها ، ـند ،بلکه درعا دات ،تقاليد ،امورنسـ
ـته باشـ
درمسايل اخالقی مشکلی نميداشـ
ـرهـند ،وبا آلخـ ـته باشـ ـايل با هم اختالف ميداشــ تفکر ،طرز روش ،وغيره مسـ فکروانديشه ،طرز
هردوطرف قناعت حاصل ميکنند که زنده گی مشترک ميان شــان ممکن نيست ،ونميتوانند به اســاس
ـ الزم است زنده گی خويش را ادامه دهند . همان مودت ورحمتيکه ميان خانم وشوهر
ـ زنده گی فرصت داده است که ازهم جدا دين مقدس اسالم راه آنها را قيد نکرده،وبراي شان درطول
شوند،وهرکدام زنده گی جديدی را مطابق خواسته های خويش البته با مراعات دين الهی اختيار نمايند .
58
ـ بدين نتيجه برسند که زنده گی مشترک ميــان شــان ممکن نيست ،و همه روز هرگاه هردو طرف
ـ
درميان شان جنگ ،بد اخالقی ها ،ومشکالت زيادی سبب ميشود ،بنا در دين مقدس اسالم درموضوع
ـ با تفاهم هم از هم جدا شوند .
طالق کدام مشکلی وجود نداشته و آنان ميتوانند
ـانـ چنين مشکالت غير قابل حل ،حق زنان است که شوهران شان يا با آنـ بايد دانست درزمان بروز
ـده گی باـ نمايد که با صبر وگذشت بخاطرحصول اجر اخروی با خانمش زنـ معامله نيک نمايد ،وکوشش
محبت را اختيار نمايد ،ويا هم به شکل خوب ومراعات اخالقی اسالمی خانمش را بصورت خوب طالق
ـ ســبب آزار واذيت وی داده او را بگزارد تا زنده گی بعدی خويش را خودش اختيار نمايد .وهيچگاهی
نشده او را بدون سرنوشت نگزار د .
ـ چنين مشکالت ،به عوض احکام ـ از مردان اينست که آنان در هنگام بروز مشکل اساسی بسياری
ـوض توجه به حکم ـوده ،به عـ ـ خويش متوجه بـ الهی درمراعات حقوق زن ،به رواج های قومی وقبلی
خداوند ،از غرور خويش استفاده نموده ،وباعث درد ورنج خانمش ميگردد ،نه اورا طالق ميدهد ،نه
ـ برايش احکــام ـ ،وقتی
را ه تفاهم را درپيش ميگيرد ،وزنده گی خود وخانمش را به خرابی ها ميکشاند
ـوده ،وبهـاز نمــان بـ
الهی بيان گردد ،رواج های وعنعنات قومی را در پيش گرفته ،و با خشونت زبـ
ـ ،راه های حل خشونت اميز ،بدی ها ،دشــمنی ها وغــيره عوض را ه حل اسالمی وانسانی واخالقی
مشکالت را مطرح مينمايد ،اين انسان بايد بداند که خانمش را به اساس احکــام الهی با تالوات آيــات
ـ قــرآن کــريم وطريقه ـ دارد که باوی مطابق ـ ازواج نموده است ،او مسووليت ـ سنت پيامبر
قرانی مطابق
ـ که باوی زنده گی محبت ، ـ نمايد ،وهرگاه نميتوانست
پيامبر اکرم ( صلی اهلل عليه وسلم ) اخالق وروش
ـ کند ،مطابق احکام الهی در فسخ دوستی ،وگذشت را که ااساس ازدواج را تشکيل ميدهد ،بخوبی سپری
ـ ها حکم ـ نيست که هنگام نکاح بستن وخوشی ـ نيز احکام الهی را مراعات نمايد ،زيرا ضرور اين ارتباط
ـ ( صلی اهلل عليه وسلم )ـ پيامبراکرمـ مشکالت حکم خدا وارشادات خداوند مراعات گردد ودرهنگام بروز
ـ گيری گردد ، ـ های قبلی تصميم ـ ،ورواجفراموش شده ،مطابق خواسته های خود ،غرور های شخصی
ـام
ـان آورده وبه احکـ ـاب ايمـ ـام کتـ
( افتومنون ببعض الکتاب وتکفرون ببعض ) آيا به بعضی از احکـ
ـ؟ديگرش کافرميشويد
( فما جزاء من يفعل ذلک اال خزی فی الحياة الدنيا ويوم القيامة يردون الی اشد العذاب ) جزای چنين
ـ قيامت ميباشد .
اشخاص ذلت در زنده گی دنيا و سخت ترين عداب در روز
-7موضوع بد دادن وبد گرفتن :يکی از عادات ورواج های مردم افغانستان موضوع بد دادن است
ـ ،ويــاهمـ جنايتی درمقابل کسی نمــوده ،قتل کنند ،يا دخترکسی را بگريزانند ،هنگاميکه پدر يا برادر
ـ با هم مجلس نموده ،فيصله ميکنند که بايد ،اين متهمان يک ،دو بعضی تجاوز های ديگر ،بزرگان قوم
ـرفتن يک ـکل ( بد ) بدهند ،اين بد دادن وبد گــانب مقابل به شـ
ياسه دختر ويا خواهر خود را برای جـ
جنايت بزرگ درحق زنان بوده که در شريعت اسالمی هيچ جايی نداشته و قــرآن کــامال مخــالف اين
ـ را درين مسأله مراعات ننموده ،به ـ دارند که احکام قرآنیـ ،ولی کسانی وجودـ پليد ميباشد
فرهنگ قبيلوی
اين جنايت دست ميزنند .
ـ به فرهنگ وعنعنات مردم است که احيانا بعضی از کسانی هستند ـ مربوطبايد دانست که اين موضوع
ـ الهی ترجيح ميدهند .
که رواج های خود را برقرآن واحکام
ـ به بهانه
ـ وياهم کاکا ومامــايش -8طويانـه يک فرهنگ پوچ وضد اسالمی :والدين دختر ،برادر
ـود فکر ميکنند ،وـای خـ ـ جيب هـ ـورد ـ دختران ظلم نموده ،ودرهنگام ازدواج درمـ های مختلف درحق
ـ خويش باالی داماد وفاميل داماد مبلغی را به شکل طويانه ( ولور) تعيين مينمايند بخاطر استفاده شخصی
،اين پول طويانه درشريعت اسالمی هيچ جايی نداشته وکسانيکه ازين پول استفداه ميکنند ،دو جنايت را
59
ـ اينکه آنان از پول حرام استفاده انجام داده اند ،نخست اينکه دختر ويا خواهر خود را فروخته اند ،ودوم
ـول ـ قبـ ـادتش را خداوند ـ عبـ ـ چهل روز ـوردکرده اند که به اساس حديث شريف هرکه يک لقمه حرام بخـ
نميکند :
ـ عبداهلل بن عباس(رضي اهلل عنهمــــا)روايت ميكند كه من اين آيت شريف را درنزد تفسيرابن كثيرازحضرت
ـ (يا أيها الناس كلوا مما في األرض حالال طيبا) اي مردمان ازغــذاهاي پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) تالوت نمودم
ـ. حالل وپاک بخوريد
حضرت سعد بن ابي وقاص (رضي اهلل عنه) عرض نمود :اي رسول خدا !براي من دعا نما كه خداوند (جل
جالله) مرا مستجاب الدعا(كسيكه دعايش قبول ميگردد) بگرداند ،پيامبر( صـــلي اهلل عليه وســـلم ) گفت :اي سعد!
ـ است به ذاتي كه نفس محمد به دست اوست ،شخصيكه يك لقمه حــرام را به غذايت را پاک بگردان،قسم
ـده ـود تغذيه شـ ـ وسـ ـ نميشود ،وهركسيكه بدنش ازحرام ـ ميبرد ،چهل روزاعمال نيك اوقبول شكمش فرود
باشد،آتش دوزخ برايش اولي تر است )1( .
ـوده ،و ـتفاده نمـ ـ كه كسانيكه ازپول حرام اسـ ـ متوجه شوييم،ميبينيم هرگاه به معناي اين حديث شريف
ـ( صــلي اهلل عليه وســلم)
ـامبر
مشغول عبادت ميشوند ،درحقيقت عبادت شان قبول نشده است ،زيرا به شهادت پيـ
ـ ،چهل روزه عبادتش را خداوند(جل جالله) قبول نميكند ،نه تنها عبادت ازمــال كسيكه يك لقمه حرام بخورد
ـور ـ(صلي اهلل عليه وسلم) دعاي انسان حرام خـ حرام قبول نميشود ،بلكه در حديث شريف به اساس شهادت پيامبر
ـ ،نوشيدني ،ولباسش ازمال حرام باشد ،وسپس دست هرگز قبول نميگردد ،آن حرام خوريكه ،خوردني
به درگاه پروردگار(جل جالله) نموده طلب دعا نمايد ،بهتراست اين حديث پيامبر(صـــلي اهلل عليه وســـلم )را از زبان
ـ:خودش نقل نموده وياد گيريم
--------------------------------------------
-1عن ابن عباس قال :تليت هذه اآلية عند النبي صلى اهلل عليه وسلم "يا أيها الناس كلوا مما في األرض حالال طيبا" فقام سعد بن أبي وقاص
ـذف اللقمة
فقال يا رسول اهلل ادع اهلل أن يجعلني مستجاب الدعوة فقال "يا سعد أطب مطعمك تكن مستجاب الدعوة والذي نفس محمد بيده إن الرجل ليقـ
الحرام في جوفه ما يتقبل منه أربعين يوما وأيما عبد نبت لحمه من السحت والربا فالنار أولى به".
(جل جاللــه) حضرت أَبِي هُرَيْرَةَ (رضي اهلل عنه) ميفرمايد که رَسُولُ اللَّهِ (صلي اهلل عليه وســلم )گفت:اي مردم !خداوند
ـ پاک را ،خداوند(جل جالله) مومنان را به چيزي امر نموده است که ـ نميکند مگر چيزهاي پاک است ،وقبول
ـ (:يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنْ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُــونَ
پيامبران را به آن امر نموده ،ميفرمايد
ـ، ـ پاک را بخوريد،اعمال نيک نماييد،من از تمامي اعمال شــما باخبرهســتم علِيمٌ )اي پيامبران!چيزهاي َ
ـ) اي مومنان! ازرزقيکه براي تــان داده همچنان فرموده ( :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ
ـ. ام ،چيزهاي پاک را ،بخوريد
ـارآلود،دست به ـده وغبـ ـاي ژوليـ ـ(صلي اهلل عليه وسلم) فرمود:شخصي سفر طويلي ميکند،با موهـ بعدا پيامبر
ـ حرام است ،نوشيدني اش حرام ـ !اي پروردگار! درحاليکه خوراکش آسمان ميکند وميگويد:اي پروردگار
ـ ؟ ()1 است ،لباسهايش حرام است،وبا حرام تغذيه شده است،کجا دعايش قبول ميگردد
ـ
ـيدني ـوراكش،نوشـ ـانيكه خـ ـ(صــلي اهلل عليه وســلم ) به صراحت معلوم ميگردد،كه انسـ ازين حديث پيامبر
ـ (جل جاللـــه)دعاـد،هرقدربه دربارخداوند ـده باشـ اش،لباسش ازمال حرام باشد،ويا جسمش ازحرام تغذيه شـ
ـ. كند،دعايش قبول نميشود
برعکس هرگاه يک مسلمان مخلص ازمال حالل خويش به اندازه يک خرما در را خداوند (جل جاللــــه)
ـد،ـرايش اجرميدهـ ـده وبـ ـوه ها گردانيـ ـ متعال همين مال کم وي را به اندازه کـ مصرف مينمايد،خداوند
60
ـ(صلي اهلل عليه وسلم ) فرمود:هرگاه کسي به انــدازه يک خرما حضرت ابي هُرَيْرَةَ (رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ) ميفرمايد که پيامبر
ـ چيزهاي پاک را قبول نميکند ،سپس پروردگــار ازمال حالل صدقه دهد درحاليکه خداوند(جل جالله)بغيراز
ـ )2( .متعال اين مال پاک را نمو ميدهد تا اينکه اين مال پاک به اندازه يک کوه ميگردد
ـ که از محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) شنيدم که فرمود :حالل معلوم وآشكار حضرت نعمان پسربشير ميفرمايد
ـ كه درآن شك وشــبهه نهفته ـ وبيان شده است ،درميان حالل وحرام اموريست ـ هم معروف است ،وحرام
ـ
ـ ،هركسيكه از اموريكه در آن شك وشبهه است ،اجتناب ورزيد است ،وآنرا بسياري از مردمان نميدانند
،براي خود پاكي در دين را خواستار شده است،وهركسيكه در شبهات واقع شد مانند كسي كه دراطراف
مزرعه اي ديگران مالش راميچراند،وعنقريب حيواناتش درمزرعه ديگران داخل خواهند شد،اگاه باشيد
ـاه ـ ميباشد ،اگـ ـورحرام) ـ الهي در زمين الهي ،محرمات (امـ ـ است ،وحريم كه براي هرپادشاهي حريمي
باشيد كه دروجود انسان يك پارچه خوني است هرگاه آن پارچه خون اصالح شد،تمــامي جسد اصــالح
ـ ،و آن پارچه خون ،قلب است )3( . ميشود،وهرگاه فاسد شد تمامي بدن فاسد ميگردد
خدواند متعال ميفرمايد ( :يَاأَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ
ن) البقرة 168 /اى مردم از آنچه در زمين است حالل و پاكيزه بخوريد و از گامهاى شــيطان لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِي ٌ
پيروى نكنيد ،كه او دشمن آشكار شما است .
---------------------------------------
ْســلِي َ
ن عنْ َأبِي هُرَيْرَةَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ طَيِّبٌ لَا يَقْبَلُ إِلَّا طَيِّبًا وَإِنَّ اللَّهَ َأمَرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا َأمَرَ بِهِ الْمُر َ
َ -1
فَقَالَ يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنْ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ وَقَالَ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ ثُمَّ ذَكَرَ الرَّجُــلَ يُطِيــلُ
السَّفَرَ أَشْعَثَ َأغْبَرَ يَمُدُّ يَدَيْهِ ِإلَى السَّمَاءِ يَا رَبِّ يَا رَبِّ وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ وَغُذِيَ بِالْحَرَامِ فَأَنَّى يُسْتَجَابُ لِذَلِكَ ) حــديث 7998
مسند امام احمد
-2حديث 1321كتاب زكات بخاري شريف
-3حديث نمبر( )50كتاب اإليمان ،بخاري شريف
ـ
فرق بين طويانه و مهـر :بعضی از اشخاص بی خبر از شريعت اســالمی ميــان طويانه ومهر
ـ خود برای خود حالل ـ نگذاشته ،فکر ميکنند که طويانه همان مهر شرعی است ،بناء آنرا با فتوایفرقی
ـريعت ـاد است ،مهر درشـ ـ بسيار زيـ ـ ،درحاليکه در دين مقدس اسالم ميان طويانه ومهر فرق
ميپندارند
اسالمی حق همان دختر(عروس) ميباشد ،مهر درهنگام نکاح تعيين ميشود ،ودر مهرزن نه پدر ونه هم
ـ در آنـودش ميتواندـود ،وخــ اعضای فاميلش حق تصرف دارند ،مهر برای زن داده ميشـ برادر وساير
ـ های تعيين شده ،وآنرا پد
تصرف نمايد ،ولی طويانه يک چيز غير شرعی است که هنگام خواستگاری
ـ اخذ ميکنند .
ـ دختر به شکل ناجايز وحرام
ر ويا برادر
61
فصل هفتم :
مقايسه آزادي و حقوق زن
62
از نظر اسالم و جهان غرب
مقدمه فصل
ـ آزادي وحقوق زنان از نظر اسالم و جهان غرب مقتضي ژرف نگري در ـ درموردبررسي وپژوهش
دو اصل مهم است :
ـرا اختالف
ـ مسلمان وغربيان مورد مطالعه قراردهيم،زيـ -1نخست اينكه مفهوم واژه آزادي را درنزد
ـ است كه عدم توجه به آن سبب دورماندن ازحقايق ميگردد . مفهوم واژه گان يك اصل علمي واساسي
ـ (جل جالله ) كه (لم تقولون ما ال تفعلون)چرا آنچه را ميگوييد بدان جــامهء
-2ثانيا توجه به قول خداوند
عمل نميپوشانيد ؟ را در نظر داشته تنها به گفته هاي غربيان فريب نخورده بلكه حقيقت حقوق و آزادي
ـ دهيم ،زيرا غالبا گفته هاي غربيــان
ـ ارزيابي قرار
زنان را در مجتمعات غربي به شكل عملي آن مورد
ـان به
ـ آنـ
ـروهيـ مخالف آنچه است كه رسانه هاي گـ ـ ،و آنچه را ادعا ميدارند عكس عملكرد شان ميباشد
نشر ميرساند .
مقايسه بين مفهوم آزادي در نزد مسلمانان و غربيان
63
اصال در مفهوم اصطالحات بين مسلمانان با غربيان وغير مسلمانان درسايرجهان اساسات ديــني ،
ـ ميدهيم اين تاثيرات را ميتوانـ مطالعه قرار
ـ نقش اساسي دارد ،اكنون كه واژه آزادي را مورد وفرهنگي
ـ آنان ميباشد ،آنان
به شكل اساسي در يافت نمود .زيرا آزادی به نزد هر قومی متاثر به فرهنگ شخصی
ـ که به آن عادت نموده اند ،آنرا پذيرفته اند ،و زمانی خود را آزاد فکرميکنند کهچيزی را آزادی مينامند
ـ وفرهنگ های خاص خويش دست داشته باشــند ،بنــاء هرگــاه به همان رواج ها ،عنعنات ،کلتورها
ـ ميدانيم که دو بخش دو فرهنگ ـ فرهنگ شرق وغرب را مورد مطالعه قرار دهيم بخوبی بصورت دقيق
کامال مختلف دارند ،بناء مفهوم آزادی نيز بين دو قطب کامال مختلف ميباشد .
ـ تاريخ بشــري داراي دو راه آنچه درينجا قابل ياد آوريست اينست كه فرهنگ شرق وغرب درطول
ـرهءكامال متفاوت بوده و هركدام سلوكيات و اخالقيات خاصي داشته كه اباحيث ()1ــ فعلي غربي نيز ثمـ
ـ ،ومجسمه هاييكه از ـ آثار فرهنگي قديمهمان انديشه هاي قديم يونانيان وروميان ميباشد ،زيرا با نظردر
ـويش داراي ـ ها در اصول خـ ـ كه شرقي ـ مشاهده ميشودـ باقيمانده بخوبي
شرقيان بطور داشته هاي تاريخي
فرهنگ پوشش و ستر مردان و زنان بوده ،و برعكس غربي ها در بسا از داشته هاي خويش بي ستري
ـهرـطور شخصا از شـ ـنده اين ســ ميدارند ،نويســرفيـ خويش معـ و بي لباسي را جزء فرهنگ تاريخي
ـدم كه درـويش ديـ ـمان خـ ـ تا هنوز پا برجاست ،بچشـ مصراته ليبيا كه در آن آثار تاريخي روميان قديم
ـ هاي ورزشي آنان مجسمه هاي عرياني بود كه تمامي اعضاي بدن انسان را بصورت اصلي آن ستديوم
ـ
ـديم
ـان قـحتى بدون يك پردهء نازك نشان ميداد ،و بدين نتيجه رسيدم كه اين مجسمه هاي تاريخي روميـ
ـ
ـ و بي لباسي براي اجيال عصر حاضر نقل ميشود نمايانگر فرهنگ قديم آنان است كه به اساس بي ستري
.
ـ ( :پرداختن به انسان غربي و شــرقي ـ نويسنده كتاب ( بازخواني قصه خلقت ) مينويسد درين مورد
نيازمند بحث گسترده تري است اما به نظر مي رسد كه تفاوت اساسي دو نوع انسان بيني در آن است كه
ـ است ،انديشه اي كه اساسا به ـ جديد غربي مستقيما تأثير پذيرفته از انديشه اصالت بشري يوناني اومانيسم
ـ بشر ميشمارد به ـ وكامجويي را محور اصلي سعادت و خوشبختي ـ و كاميابي
لذت تن ،بها ميدهد و زيبايي
همين دليل ( قدرت – ثروت ولــذت ) سه شــعار اساسي عصر رنســانس و پس از آن انقالب علمي و
صنعتي و تحوالت بعدي نيز ،انسان غربي را به اين سه خواسته رسانده است ،به ويژه لذت و كامجويي
در انسان نگري غربي اصل مهم و غير قابل چشم پوشي است ،لــذت تن در آثــار هــنري ( نقاشي و
مجسمه سازي )...غرب از يونان قديم تا عصر جديد آشكار و برجسته است ،ازاين رو در آن فرهنگ
ـ فعال دارد ) ( )2برعكس اين تاريخ زن و برهنگي از قديم تا كنون حضور
------------------------------------------------------
منظوراز اباحيث آزادي بدون قيد وشرط و يا هم مطلق العناني است . -1
بازخواني قصه خلقت ،ص . 9 : -2
ـاهده و
ـان قابل مشـ
ـ ها درطول تاريخ آنـطويل برهنگي و بي ستري غربي ،عفت و پاكدامني شرقي
ـ
ـذكورـته اند ،مولف مــتر تمسك داشــ بيشــ ها به معنويت ،اخالق ،وروحانيت
درك است،وغالبا شرقي
ـته
ـ (:اما درمقابل در شرق (التذاذ معنوي) ( ،تعالى نفس ) و (تكامل روح) اهميت داشـ
ـ مينويسد
درمورد
است ...
ـ جهان ،طبيعت ،ماده ،ثروت ،قدرت و تن در خدمت روح ،نفس و اخالق و معنويت بوده درشرق
ـالى روح است به همين دليل لذت تن در شرق يا محكوم بوده است ويا مهار شده و در استخدام لذت و تعـ
بي دليل نيست كه در شرق همواره پوشش زن وجود داشته و برهنگي زشت و خالف شأن انســاني تلقي
ـ بود و به غرب رفت و تالش كرد تا فرهنگ اصالت مي شده است ،با اين كه مسيحيت كه يك دين شرقي
ـ اعتبار بخشيد ،اما با دوران رنسانس و آغــازبشري غربي را تغيير دهد و پوشش را در قرون وسطى
64
ـ و غــربي چــيره شد و آيين قرون جديد اين پيوند غرب و شرق گسسته شد و بار ديگر اومانيسم يوناني
ـ كرد ...تقابل فرهنگ شرق و غرب در مــوزه ( لــور ) فرانسه به شرقي را حذف و دست كم ضعيف
خوبي آشكار است ) ()1
ـ و بعداز طلوع خورشيد اسالم اين ـ را قبل از اسالم معتاد بودندمردم شرق در اساس عفت و پاكدامني
ـو اصل هنوز هم مستحكم شد ،ولي بر عكس غربي ها در تاريخ خويش داراي چنينين خاصــيت نبودند
ـ و ياهم اساسات ال ديني و سيكولر قانون گذاري شده ، ـ آنان نيز كه به اساس تاريخ قديمنظام هاي كنوني
مفهوم آزادي را در بي بند و باري ها خالصه ميكنند .
ـ:فرق اساسي بين آزادي در شرق و غرب در نقاط ذيل واضح ميگردد
ـ با عـزت وکـرامت -1آزادي در نزد مسلمان همان آزادی است که انسان را منحيث يک مخلـوق
ـ اش نيز متعلق به همين کرامت وعزت است که غالبا مقيد به قيود اخالق اسالمي ميباشد پذيرفته ،وآزادی
،بر عكس در نزد غربي ها اين قيود مفقود است .زيرا آنان مطابق فرهنگ خود آزادی خــويش را در
ـ اخالقی مسلمانان ميدانند .درحاليکه مسلمانان اين نــوع آزادی را بد اخالقی و خالصی از همين شرايط
برعکس برده گی ميدانند .
ـ جامعه انساني تعيين و تثبيت شده ،زيرا انسان تا ـ داشت بهبود -2آزادي در نزد مسلمانان با درنظر
وقتی آزاد است که حدود ديگران نرسيده باشد ،اما وقتی اين آزادی وی سبب رنجش ديگران ميگردد اين
امر آزادی نه بلکه تجاوز پنداشته ميشود ،مثال در جامعه اسالمی زمانی يک مرد بدون لباس به شــهر
وبازار خارج گردد ،وی نميتواند اين عريان بودن خود را آزادی بپندارد ،زيرا عفت جامعه اسالمی اين
عمل را جرم ميپندارد ،وياهم نشر فلم های عريان درتلويزيون به اساس اخالق جامعه اسالمی جنــايت
ـرادـ ،ولي در نزد غربي ها آزادي را به افـ است ،زيرا تاثير اين عمل بد جامعه را به گمراهی ميکشاند
ـ اهميتی ندارد ،زيرا فرد اختيــار ـ اخالقی به جامعه رساند متعلق دانسته و هرگاه اين عمل وی هر ضرر
دارد هرجنايتی را بنام آزادی فردی انجام دهد .
ـند ،آزاد نه بلكه
ـ باشـ
-3در دين مقدس اسالم براي انسانهايي كه خارج از فطرت انساني ،واخالقي
انسانهاي خارج از فطرت ،هوسبازان ،و برده گان شهوت گفته ميشود ،ولي در نزد غربي ها چــنين
انسانها آزاد پنداشته ميشوند .
ـ فــردي را آزاد ـ فرق ميكنند ،اما غربي ها بي بند وباريهاي -4مسلمانان بين آزادي و بي بند وباري
ـ.
ميپندارند
-------------------------------------
-1بازخواني قصه خلقت . 10 -9 : ،
65
عريان بودن زنان ،سبب ازدياد شهوت ها شده ،زيرا خود غريزهء شهوت هميشه درانسان وجود دارد ،
ـ به ستر عورت و نداشتن لباس متناسب ،چنانچه ثابت شده است ،نه تنها تعداد جنايات را کموبی توجهی
ـ رانی ميگردد ،زيرا اين شخص با ديدن زنان ودختران زيبــای نساخته ،بلکه منجر به تنوع درشهوت
ـ ميگردد .
عريان ،فاميل خود را فراموش نموده ،درپی تجديد روابط
ـ آلمان صورت گرفته ،وزنان مســلمان يکی از قصه های بسيار جالب که ميان خانمها درهامبورگ
ـ زنان آلمانیآلمانی با هم درمورد حجاب ولباس عفت صحبت ميکنند ،چنين است که درآنجا زن مسلمانی
را ميبيند که نامهای اسالمی برای خود اختيار نموده اند ،وبا لباس حجاب کامل توجه يک خانم ايرانی را
ـ
که در آلمان زنده گی ميکند بخود جلب ميکند ،بعضی ازنقاط گفتگوی آنان که درينجا ذکر آنرا ضروری
ـ خاطرهء خويش را ميدانم بگونه مثال خدمت تان چنين تقديم ميگردد :خواهرعزيز ما سوسن صفاوردی
ـ را ترک کردند وهمگی وارد حياط مســجد چنين مينگارد :با اعالم وقت تنفس چند نفرسالن سخنرانی
ـ منارهء مسجد ...جمعيت کثير خواهران وبراردان ـ بر رویشدند هوای بسيار لطيفی بود وتابش خورشيد
ـ بسيار روحانی را بوجود آورده بود ،با اتفــاق چند تنمسلمان آلمانی درمرکز اسالمی هامبورگ فضای
ـ حوض ازخواهران آلمانی که ازشهرهای مختلف به هامبورگ سفر کرده بودند ،روی پله ها ،روبروی
ـ صحبت شديم ،نشسته ومشغول
مفهوم آزادي زنان در نزد مسلمانان
آزادي زنان در نزد شرقی ها به خصوص مسلمانان به اساس امكان بخشيدن آنان در معيشت باهمي
ـطالح آزادی ـلمانان اصــ .درنزد مسـ ـ قرآني ميباشد اجتماعي باحفظ كرامت و عفت آنان مطابق دساتير
ـان ـوم آزادی همــ آراسته است ،ولی مفهـ ـ خداوند متعال با اين زيورهمان واژهء مقدسی است که انسانرا
ـ
ـ حفظ ميکند ،که همان عزت وکرامت انسانی را درنظرداشته ،واز بی بند وباری قدسيت خود را زمانی
ـ
ها ،وتجاوز به اخالقی انسانی بعيد باشد .اين آزادی برای همه بشکل مساويانه داده شده ،که هرانسانی
بدون درنظرداشت اختالفات جنسی و نژادی آزادانه زنده گی کند ،واين آزادی هيچ وقت مفهوم تجاوز به
حقوق ديگران در بر ندارد ،دين مقدس اسالم آزادي زنان را مانند آزادي مردان يكســان دانســته ،و
ـ
ـابق ـان مينمايد .ولی اين آزاد ی مطـ ـ اسالمي حقوقي دارند كه داللت به آزادي آنـ هركدام مطابق دساتير
ـ.
ـ که اساس آن عفت وپاکدامنی ميباشد همان عقيده وفرهنگ اسالمی ميباشد
دين مقدس اسالم آزادي انسان را در سه بخش اساسي منحصر ميداند .
-1آزادي در خلقت :هر انسان (بدون تفكيك زن ومــرد) در اصل خلقت آزاد خلق شــده است .اين
ـاس و قد خلقهم اهلل
ـتبعدتم النــ(صلى اهلل عليه وسلم ) به مردم گفت(:متى اسـ مقوله اسالمي را يكتن از ياران پيامبر
ـ (جل جالله ) آنان را آزاد خلق نموده است .بناء احرارا) چه وقت شما مردم را برده ساختيد درحاليكه خداوند
ـ.
زن آزاد زني است كه او را كسي برده خود نسازد
-2آزادي در بدست داشتن حقوق معنوي زنان:اين حقوق را دين مقدس اسالم درنقاط ذيل بيان داشته است
.
ـ(صلى اهلل عليه وسلم )
( )1ذكر مقام واالي زنان در قرآن كريم و سنت پيامبر
ـ
ـ و دنيوي( )2مساوات در پاداش اخروي
( )3زن در اسالم وسيله نه بلكه هدف است
ـ كه همه در دين مقــدس اســالم واجب االحــترام ( )4احترام زن منحيث مادر،دختر،خواهر,همسر
ميباشند
ـ به خانمها .ـ بي حرمتي( )5تحريم
ـ
()6فرض نمودن حجاب شرعي بخاطر مصوونيت،حفظ عزت وكرامت آنان )7( .حق اختيار شوهر
ـ و طالق ( )8حق ازدواج بعد از وفات شوهر
66
( )9حق تعليم و تربيه
( )10حق كار و عمل .
( )11حق رفتن به بيت اهلل شريف،مدينه منوره،رفتن به مساجد وغيره.
( )12حق حصول ثواب در هنگام معافيت از تكاليف شرعي .
-3آزادي در حصول حقوق مادي زنان :حق مهر،حق نفقه (خوراك وامثال آن)،لباس ومســكن بــاالي
شوهر،حق کار وشغل يا تجارت وسرمايه گاري .
برعالوه اين آزادي ها دين مقدس اسالم براي اينكه آزادي شكل كامل خويش را داشته باشد و آزادي
فردي سبب فساد جامعه و يا سبب سلب آزادي ديگران نگردد ،براي آزادي انســان (مــرد باشد يا زن)
ـ اسالمي را تكميل نموده ،و آنرا ـ داشته است كه مراعات اخالق اسالمي،آزادي شرايط اخالقي را درنظر
ـ بخشيده است . زيبايي بيشتري
خالصه اينكه زن در دين مقدس اسالم داراي تمامي آزادي هاييست كه براي يك مرد داده شده است ،
ـ ،همچنــان آزادي ـ اخالقي اســالمي ميباشد با در نظر داشت اينكه آزادي مردان نيز در چوكات دساتير
ـ و ترتيب شده است ،كه اين قواعد اخالقي زمينه بهزيستي زنان زنان در چوكات اخالقيات اسالمي تنظيم
ـ با حفظ كرامت وعفت آنان و بقيه افراد بشر تأمين ميكند .همچنان به همانسانيكه يك را در جامعه بشري
ـ اسالمي مستفيد گردد ،زنان نيز مانند مرد ميتواند از حقوق اجتماعي خويش در چوكات قوانين و دساتير
ـ احكام دين مقدس اسالم مستفيد ميگردند . مردان حقوق خويش را در جامعه اسالمي مطابق
مفهوم آزادي زنان در جوامع غربي
ـ قوانين دست ساخته خود شان منحصر به افراد ،البته تحت ـ غربي مطابق اصل آزادي در كشورهاي
ـاه
ـرد تعلق ميدهند هرگـ ـ .غربيان اصل آزادي را به فـ تأثير دساتير اخالقي وفرهنگي خود شان ميباشد
ـويش را و لو ـ اراده خــ بدون كدام مانع قانونيشخصي (مرد باشد يازن) عالقمند انجام عملي باشد،ميتواند
ـ آزادانه زنا،همجنس بازي ،مشــروب اينكه عمل وي سبب فساد جامعه گردد ،انجام دهد .آنان ميتوانند
نوشي،وغيره اشكال زنده گي را که مخالف عقيده وفرهنگ مسلمانان است انجام دهند .
ـ دارد ،بنــاءـ و ماده نسبت به معنا ارزشي زيادي ازينكه اساس فلسفه غربيان به اساس ماديت ميباشد
ـ نهاده اند ،
ـ انسان ،قوانين خويش را به اساس همين ماده پرستي غربيان براي ارضاي بخش مادي وجود
ـ به اساس ـ كه صفاي جامعه را به بار مياورد هميشه معنويت تحت تأثير ماديت بوده ،وغالبا اخالق معنوي
اين ماده گرايي به سوي بد اخالقي ها كشانيده شده است ،انسان ميتواند براي خواهشات نفساني خــويش
از اساليب غيراخالقي استفاده نموده ،وقانون غرب اين بد اخالقي ها را قانونبنــدي نمــوده بــراي آن
ـ بدون کدام شرم وحيا ـ دختران با نصب بيرق هاي هرکشور مشروعيت داده اند ،برنامه هاي جسم فروشي
ـ نامشروع ـ ها وارتباطات ـ خانواده براي تن پروري ـ از فضاي ،استخدام انسان به خدمت حيوانات ،دوري
ـ.جنسي ،همه آثار نا مقدس اين قانون مادي ميباشد
ـ تاحدي بسيار زياد ،دربخش ماديت نزديكتربسازد و جهان اين قانون مادي اگر توانسته است بشررا
ـ
ـ مصنوعي ـ و اقمار
بزرگ را به يك قريه كوچك مبدل سازد كه تماس بين دوشخص توسط وسايل فضايي
ـوقت كمي نقل ـري ،بـ بسيارساده بوده ،وحتا انسان ميتواند به بسيار ساده گي ها از يك جا به جاي ديگـ
ـ بخش معنــويت درين ـ زياد شده است ،ولي درمقابل كمبود مكان نمايد ،وياهم وسايل راحت انسان بسيار
ـ ميان مردمان كشــور ها ـ وفرهنگي ـ ،سياسي مدنيت مادي ،سبب شده ،تا مشكالت اجتماعي ،اقتصادي
ـ بروز افزونترشده ،و اختالفــات ميــان ـ بدتر گردد ،قتل ها ،وكشتار هاي دسته جمعي روز روز بروز
ـران را ـون ديگـ ـويش خـ ـ ،زيرا زورمندان ماده پرست ،براي منفعت خـ كشور هنوز هم بيشتر ميشود
ـ ،و تاريخ فلسفه ماديت همه مملو از جويبار هاي خونيست كه همه روزه به دريا هاي خون مبدل مينوشند
ـاومت درمقابل ـراي مقـ ـ ميباشند ،وضعيفان هم باآلخره بـ ميگردد ،وقرباني آن هميشه انسانهاي ضعيف
67
ـ زنند كه باآلخره بازهم انسـانيت بامـال
ـ ميشوند تا دست به خونريزي
ستيزه گران قد علم نموده ،مجبور
ميگردد .
68
آزادي يا بي بند وباري
ـ كه آزادي يك اصل خدا داد ـ حقيقي در مفهوم آزادي دقيق شويم ،درك مينماييم هرگاه بصورت
ـ درـ مانند زيورات زيبايي
ـ اخالق اسالمي نموده كه اين قيود
است كه آنرا خداوند (جل جالله ) مقيد به قيود
رخسار يك دختر زيبا ميباشد ،ولي برعكس آزادي هاي غـربي غالبـا ،آزادي نه بلكه بي بند و بـاري
ميباشد ،زيرا رها نمودن مردم مطابق خواهشات نفساني آنان ،يكنوع بي بند و باري را به بار مياورد .
كه اين بي بند و باري ها با اصل آزادي انسان كامال متضاد است .
ـ است وبي بنداين بي بند وباري ها را نميتوان آزادي ناميد بلکه آزادي يک اصل ايمــاني وانســاني
ـ.ـ نفساني ،استفاده ميشود
وباري ها خاصه حيوانات است که براي نفس وخواهشات
آزادي و برده گي
مسلمانان اصطالح آزادي را در مقابل كلمه برده گي استعمال مينمايند ،به اساس اين تضــاد در بين
دو اصطالح الزم است بدانيم كه برده گي يعني چي ؟
ـلي انسا ن كه ـ كه بر خالف خلقت اصـ ـان ميباشدـ در حيات انسـ ـ و اضافيبرده گي يك حالت استثنايي
ـ نموده و غالبا مردمان فقــير و ـ اين اصل ظهور آزاد خلق شده است ،در امپراطوري هاي فارس وروم
بيچاره تحت ظلم و استبداد حكومت هاي وقت آزادي خويش را از دست داده و مهر برده گي به آنان زده
ـروش ميشد ،برده گان در آن زمان حقوق و وجايب يك انسان آزاد را نميداشتند و در بازار ها خريد و فـ
ـ.ميشدند و تمامي ارادهء آنان متعلق مالكين آنان ميبود
درعصر جاهليت در بين عربها قانون برده گي به اشكال مختلف آن جريان داشت كه بطــور مثــال
ـردـران آن مـ ـان پسـ ـوهران شـ زنان مانند ساير اموال در اختيار مردان قرار داشتند و بعد از وفات شـ
ميتوانست خانم هاي پدر را كه احيانا تعداد آنان بيشتر از ده و بيست زن ميبود به ارث برند .
برده گي در عصر حاضر شكل قديمي اش را از دست داده ولي در كشورهاي غربي همان سيســتم
ـ ميپذيرد .
برده گي قبلي به گونه عصري و پيشرفته آن صورت
بگونه مثال اگر برده گي را به سلب اختيار و اراده ،وياهم فروش جسم انسان ،تفسير نماييم ،ميبينم
ـانم ها
ـده ،خـ ـربي شـ ـ جوامع غــ كه دامنگير
ـ غربي به سبب بعضي از مشكالت فاميلي كه در كشورهاي
ـ نمايند ،و اين تاجران اين خانم هايمجبور ميشوند خود را تسليم ارادهء تاجران انسان در عصر حاضر
ـ عفت و جسد زنان عرضه ميدارند ،و آنانرا براي مجبور را در شبكه ها و كانال هاي تلويزيوني فروش
ـ ميكنند ،اين نوع برده گي عصر حاضر در جوامع غربي شكلي از تمدن و غرايز جنسي خويش استخدام
ـ ،در حاليكه دردين مقدس اسالم اين اعمال را كامال غير انساني و غير اخالقي دانسته آزادي گفته ميشود
ـ.و استفاده از زنان براي چنين اغراض مطلقا حرام بوده و مخالف آزادي و عفت خانمها ميباشد
مخالفت آزادي اسالمي با بعضي از عادات منطقوي
ـ مختلف جهان وجود دارد كه با اساسات اسالمي كامال در ـ در مناطبقبعضي از عادات منطقوي
ـ دادن زنان در مخالفت هاي قــومي ـ ) ،وسيله قرار
تضاد ميباشد ،بطور مثال :اخذ طويانه و ( ولور
مانند عرضه زنان به شكل ( بد ) براي فاميل مقتول ،و يا هم سلب حقوق زنان بيوه در اختيار شــوهر
ـالف
جديد عاداتي است غير اسالمي كه متعلق به رواج و كلتور و عنعنات مردم است و اسالم كامال مخـ
ـ ،واين اصول را دين مقدس اسالم مخالف آزادي و كرامت زنان ميپندارد .آن ميباشد
ادعاي غربي ها در حقوق زنان
ـ ميــبينم كه آنــان هميشه دم از
هرگاه به سخنان غربيان در وسايل اطالعات جمعي آنان نظر اندازيم
ـ
حقوق زن ميزنند و مسلمانان را به باد انتقاد گرفته ميگويند كه مسلمانان حقوق زنان را كامال ادا نميكنند
ـ حقوق زنان در جوامع غربي و اسالمي به شكل عملي آن بــدون در نظر اكنون الزم است كه موضوع
69
ـ گيرد .و سپس ببينيم كه كدام قــانون ـ مطالعه قرار داشت ادعا هاي غربي ها و پرو پاكند هاي آنان مورد
سبب خوشبختي و آزادي زنان و كدام يك سبب بد بختي و برده گي زنان شده است .
ـ اوست ،وروي اين -1حقوق مادر :مادر در دين مقدس اسالم كسي است كه جنت به زير قدمهاي
اصل هر مسلمان مكلف است تا براي مادر حتا كلمه ( اف ) را استعمال نكند ،زيرا قرآن عظيم الشــان
ميفرمايد ( وال تقل لهما أف ) براي والدين تان اف نگوييد ،هرگاه يك مسلمان از استعمال يك كلمه اذيت
ـ همين اصل است ـ به شكل اولي منع ميباشــند ،و روي كننده منع باشد ،از ساير اعماليكه آنان را برنجاند
ـالخورده ـواهران سـ ـ كه مردان ،مادران و خـ ـ ،ميبينيم
ـ به شفاخانه ها و معاينه خانه ها ميروييم كه زماني
ـ ،وبر عكس در كشور هاي غربي هر گاه مــادر سر ســفيد خود را ،پشت نموده به نزد طبيبان ميبرند
ـ در آنـ ديده شــده كه مــادراني ـ و بسيارميشود ،به مراكز بزرگساالن مانند دار االيتام ها انتقال ميشوند
ـوان بعد ازـ ها آنانرا به خاك ميسپارند و پسر و دختر جـ ـ ،وفات ميكنند و شاروالي مراكز مريض ميشوند
ماهها و سالها خبرشده صرف با گذاشتن يك دسته گل بر قبر آنان اكتفا ميكنند .
-2حقوق خواهر :خواهر كه در دين مقدس اسالم بخشي از صله رحم انسان را تشكيل ميدهند در
ـ متعــال ،ودوري از قطع صــله رحم به خانه هــاي جوامع اسالمي مسلمانان بخاطر رضايت خداوند
ـ ،و در هنگام درد و رنج به خدمت شان خواهران ميروند ،و از آنان در خانه هاي خود استقبال مينمايند
ـ از خواهران خويش بي خبرند ميشتابند ،ولي بر عكس در جوامع غربي برادران جوان ساليان طويلي
-3حقوق خانم :در دين مقدس اسالم خانم منزلت نهايت عالي دارد ،زيرا نيم ايمان انسان بعد از
ـ از حضرت عمر ر ضي اهلل عنه پرسيد كه چرا اينقدر خــانم خــود را ازدواج تكميل ميگردد ،شخصي
ـ ؟ در پاسخ گفت :او نيم ايمان مرا تكميل نموده است . عزت و اكرام مينمايد
حضرت پيامبر (صلي اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد كه (مااكرمهن اال كريم ومااهانهن إال لئيم) زنان را مردمــان
ـ فرض است ،زيرا هرگاه كريم عزت مينمايند ,مردمان بدجنس آنانرا اهانت ميكنند .نفقه خانم بر شوهر
ـنزل باشد ،ـور مـ ـدان و امــ تربيه فرزنـ خانمي نخواهد خارج منزل كار كند و بخواهد كه تنها مصروف
ـ كامل محيا نمايد
ـ ،بصورت شوهر مجبور است تا نفقه او را كه شامل غذا ،لباس ،مسكن و ادويه ميشود
.برعكس اين همه قوانين در نزد غربي ها خانم يك وسيله است نه هدف ،نفقه خانم باالي شــوهر الزم
نبوده بلكه خانم مجبور است براي خود نفقه حاصل نمايد ،و هرگاه تربيه اوالد ها ،اجراي وظايف منزل
ـركت ويا ـدام شــار در كـ ـ كـ ـ مصروف بااليش سختي نمايد ،مجبور است همه را تحمل نموده تمام روز
مؤسسه شود و شامگاهان تمامي امور منزل را انجام دهد ،در غير آن فاميل خــويش را از دست خواهد
داد .
ـ دارند كه هر - 4حقوق دختران :دختران مانند ساير اعضاي فاميل باالي پدران حقوق و واجباتي
ـ رضايت خداوند (جل جالله) حقوق آنانرا در نظر گيرد ،براي شان نام خوب پدر مسلمان مجبور است بخاطر
ـ اختيار نمايد ،نفقه اش را تازمان ازدواج اختيار نمايد ،در وقت جواني به رضايت خودش براي شوهر
ـ؟به شكل كامل محيا سازد ،آيا اين حقوق در جوامع غربي براي دخترا ن داده ميشود
ـواهيمـ دهيم خــ مطالعه قرارـ دقيق مورد اكنون اگر بخواهيم نتائج قوانين غربي و اسالمي را بصورت
يافت كه :
ـ اين قانون به كاال هايي
ـ محو شده ،و زنان مطابق قوانين غربي سبب شده تا اتحاد وهمپارچگي فاميلي
ـ،ـ جسم فروشي ـارتي ـاي تجـ ـ ،چينل هـ ـ كه از آنان براي اعالنات تجارتي ،فلم هاي تجارتي تبديل گردند
ـ را
ـاني خالصه اينكه وسيله دست مردان مبدل شده اند .اما نتايج قانون اسالمي در طول تاريخ اسالم زنـ
ـ زنان قهرمان ببــار آورده است كه مانند بي بي خديجه ،بي فاطمه ،بي بي سمية ،وبي بي اسماء وساير
اين زنان ،وسيله نه بلكه خود شان تاريخ را منحيث شخصيت هاي عالي مملو ساخته اند ،و كسانيكه راه
70
ـ مانند زرغونه
آنان را به پيش گرفته اند نيز به مقام هاي عالي نايل شده اند كه زناني درتاريخ افغانســتان
انا ،نازو انا ،عايشه دراني ،بي بي عينو ،ماللي ،وغيره را ميتوان نام گرفت .
نتايج آزادي های غربی واسالمی
آزادي اسالمی سبب شده که انسان مومن تا حد واندازه اخالقی آزاد زنده گی کند ،ولی درهنگام
ـ پنداشته اخالقی اسالمی را مراعات نمايد اين شــيوه ـ خود را آزاد نه بلکه مسوول مسايل عفت وپاکدامنی
اخالقی درجامعه اسالمی سبب شده است که جامعه ما از بعضی از امراض خطرناک به اســاس بی بند
ـ ميکند نجات بيابد .
وباری ها اخالقی بروز
ـ در جامعه های غربی وغير اسالمی به اثر تقنين آزادی به اســاس خواهشــات برعکس اين تصور
انسانی وبی مهار نمودن آزادی های غير اخالقی ،جامعه به سوی امراض خطرناکی کشانده شده است ،
ـراـانی که آنـ
ـ ها وشامپازی ها بود به اساس همين جنايت انسـ مرض خطرناک ايدز که دراصل درشادی
آزاد ی قلمداد نموده اند به انسانها انتقال نمود ،زيرا همجنس شدن با شادی ها در نزد غربی ها نــوع از
ـای جنسی ـاوتی هــترش ميبابد که بی تفـ ـانی گسـ ـ .همچنان دامنه اين مرض زمـ آزادی پنداشته ميشود
ـ بروی همه به نام آزادی باز گردد . درجامعه منتشر شده و درب فساد
ـ گيرد ،و براي خواهران ـ قرار
ـ تطبيق هرگاه واژه آزادي به مفهوم اسالمي آن در جامعه انساني مورد
ـويت در مسلمان ما همان حقوقي را كه دين مقدس اسالم در تعليم و تربيه ،كار ،پرورش اطفال ،عضـ
ـ
ـ داده است به شكل اسالمي آ ن مورد ـ و غيره حقوق مادي و معنوي جامعه انساني ،تساوي حقوق معنوي
ـ ،و بر
ـ گيرد ،نتيجه آن بهبود وضع معيشت خانمها با حفظ كــرامت ،وعفت آنــان ميباشد تطبيق قرار
ـ گرفته و كرامت ـ گردد ،شخصيت زن مورد سوال قرار ـ تطبيق
عكس آن هرگاه قوانين غربي در كشوري
ـ ،زيرا بي بندو باري هاي مردان ،و استفاده جويي هــاي بــرده داران عصر انساني وي زير پا ميشود
ـ به حيات برده گي ميسازد . كنوني حيات زنان را به خطر انداخته ،آنانرا مجبور
72
ـان ـردان و زنـ ـاالي مـ دين مقدس اسالم با در نظرداشت مصلحت جامعه اسالمي ستر عورت را بـ
يکسان فرض گردانيده است ،هيچ مرد مسلمان حق ندارد كه در مقابل مردم كشف عورت نمايد به همين
ـ باشد . سان هيچ خواهر مسلمان ومتـدين به خود اجازه نميدهد تا در مقابل ديگران عورتش مكشوف
ـويش را بسر ـده گي خـ ـ كامل زنـ ـ وظيفه تمام مسلمانان است ،تا با حيا وشرف اين عفت و پاكدامني
ـ ( خالصه تمام آنچه را پيامبران آورده اند اينست ( : ـ اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد برند ،زيرا پيامبر(صلي
ـ هرچه ميخواهي بكن . ـ ماشئت ) هرگاه حيا نداشتي اذا لم تستح فاصنع
ـ (جل جالله ) ـ كه خداوند ـيرا
اصال شيطان ميخواهد كه انسان را عريان نمايد ،وهمان عزت و آبرويـ
براي شان داده است از بين ببرد ،شيطان حضرت آدم و بي حوا را وسوسه نمود (فوسوس لهما الشيطان
ليبدي لهما ما وري عنهما من سوآتهما وقال ما نهاكما ربكما عن هذه الشــجرة إال أن تكونا ملكين أو تكونا
ـ وَطَفِقَا
ســوْآتُهُمَا من الخالدين وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَالَمِنْ النَّاصِحِينَ فَدَالهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا َ
جرَةِ وَأَقُ ـلْ لَكُمَا إِنَّ الشَّ ـيْطَانَ لَكُمَا
ـ رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَنْ تِلْكُمَا الشَّ َيَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا
عدُوٌّ مُبِينٌ قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنْ الْخَاسِرِينَ ) األعــراف 23 – 20/ترجمه : َ
شيطان (حضرت آدم و بي بي حواء) را وسوسه نمود تا عورت آنانرا كشف نمايد ،وبرايشــان گفت كه
ـراي هميشه درينجا ـته ويا هم بـ پروردكار تان شما را ازين درخت براي اين منع نموده است تا دو فرشـ
نباشيد .و برايشان قسم نمود كه من براي تان از جمله نصيحت كننده گانم .و چــون از درخت ممنوعه
ـ درختان جنت آغاز نمودند ،پروردگــار ـ و به پوشاندن خود با برگهاي ـ عورت شان كشف گرديد خوردند
برايشان گفت كه آيا شما را ازين درخت منع ننموده بودم و برايتان نگفته بودم كه شيطان دشمن آشــكار
ـوده و رحمتت را ـ مغفرت ننمـ ـ و اگرمارا ـ ما باالي نفسهاي خود ظلم نموديم شما است ،گفتند :پروردگارا
باالي ما نفرستي از جمله زيان كاران خواهيم بود .
شيطان براي حضرت آدم وبي بي حوا (عليهما السالم) فريب كاري نمود تا آنــان از درخت ممنوعه
ـ مانند فرشتگان و يا هم درجنت بخورند ،وبراي شان دليل بيان داشت كه هرگاه شما ازين درخت بخوريد
براي هميشه باقي خواهيد ماند ،شيطان از منافقت كار گرفته و براي آنان قسم خورد كه من دوست شما
ـ ،و آنان هم با سخنان اين دشمن مكار فريب خورده و از ميباشم و اين سخنان را براي خوبي شما ميگويم
ـان ريخت و هر دو ـاي جنت از تن آنـ ـ زيبـ درخت ممنوعه جنت خوردند ،و به مجرد خوردن ،لباسهاي
ـ شدند تا به برگهاي درختان بهشت خود را بپوشانند . برهنه شده مجبور
ـني را ـاي انسي و جـ ـيطان هـ اين حكايت بزرگترين درس براي مسلمانان است ،تا انسان فريب شـ
ـ متعال ميفرمايد(:يا أيها الذين آمنوا ادخلوا في السلم كافة و ـ ،خداوند نخورده واحکام اسالم را کامال بپذيرد
ـيطان ـاي شـ ـ از گامهـ ال تتبعوا خطوات الشيطان) اي مؤمنان شما در اسالم كامال داخل شويد ،و پيروي
ـ به لباس روبــاه ـ با خواهران ما ميخواهند مكنيد ،شيطان هاي عصر حاضر نيز با فريب كاري و دشمني
ـ ها و ـوده و توسط راديو ـحبت نمـ ـوق زن صـ ـراه نمايند از حقـ هاي مكار خواهران مسلمان ما را گمـ
ـ كه ـ .و ميخواهند ـاد دامن ميزنند ـ بي حجابي و عورت گشايي را زيـ تلويزيون هاي خويش همين موضوع
ـاهم ـون ،ويـ ـات تلويزيـ ـ وسيله يي براي اعالنـ ـ و امريكايي خواهران مسلمان ما نيز مانند زنان اروپايي
ـ اند كه براي برهء كه در آغوش مادر زنده ـ ،آنان مانند گرگاني ـ اعضاي بدن آنان گردند تجارت و فروش
ـ كه اين مادرمهربان باالي تو ظلم ميكند و اين شبان حق ندارد كه با چوب دست داشته گي ميكند ميگويند
ـ نمايد ،تو بايد آزادانه در صحرا حركت نمايي و هرگاه آن برهء ساده لوح به سخنان خويش از تو پاسباني
چرب وفريبكارانه گرگ فريب خورده از دامن مادر و رعايت شبان دورشود و آن گرگ وحشي اورا به
ـ ،غربيان نيز زنان را به نام آزادي و مساوات از خانه ها ، ـ بيابد او را شكار مينمايد تنهايي در صحرايي
ـ داده ، و اماكن كار شان به سالن هاي رقص ،و كلپ هاي دانس انتقال نمودند ،و سپس آنانرا وسيله قرار
ـ ،خــانواده ده ها شركت فروش اعضاي بدن آنانرا بواسطه چينل هاي تلويزيوني به مردم اعالن مينمايند
73
ـ % 80مردان با خــانم هــاي پاك را از بين برده و اكنون /در شهر لندن به اساس احصائيه هاي روز
ـ جنسي دارند . خويش خيانت نموده با زنان بيگانه ارتباطات
ـان ـان بي حيا ايمـ ـرا انسـ ـيطان است ،زيـ ـ بزرگترين وسيله شـ ـ كشف عورت و بي ستري موضوع
ـرين مظهر اخالقي يك ـكيل ميدهد ،حيا اساسي تـنميداشته باشد ،و حيا جزء اساسي ايمان انسان را تشـ
مسلمان است و هرگاه انسان از اخالق و آداب اسالمي دور شد تمامي اعمالش بيهوده ميشود.
ـ ستر عورت فرض بوده و كشف آن نماز را ـ صفر است ،زيرا درنماز مثال :نماز منفي حيا مساوي
باطل ميكند .
ـ ( يا ايهاالذين آمنوا
زكات منفي اخالق مساوي به صفر است ،زيرا خداوند (جل جالله ) ميفرمايد
ـ رساندن باطل ـ تانرا بواسطه منت گذاري و ضرر ال تبطلوا صدقاتكم بالمن و اإلذى ) اي مردمان صدقات
ـ زكات بد اخالقي نموده قلب فقيران را با الفاظ درشت جريحه دار سازد ، نكنيد ،كسيكه در هنگام توزيع
ثواب صدقه اش باطل ميگردد .
روزه منفي اخالق مساوي به صفر است ،زيرا پيامبر (صلي اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد ( هرگــاه
يكي از شما روزه دار باشد ،نبايد سخنان بد و اعمال فاسقانه ( بي حيايي ) را انجام دهد و هرگاه كسي
برايش دشنام دهد روزه دار برايش بگويد كه من روزه دار هستم و با او مخاصمت ننمايد )
ـ (فَمَنْ فَ ـرَضَ
ـال (جل جالله ) ميفرمايد حج منفي اخالق مساوي به صفر است ،زيرا خداوند متعـ
فِيهِنَّ الْحَجَّ فَال رَفَثَ وَال فُسُوقَ وَالجِدَالَ فِي الْحَجِّ ) البقره 197 /در حج امورات زن و شوهري و جنگ
و جدال را ترك نماييد .
ـ ،كســانيكه قبل از ـ شيطان در تمام عصــور ميباشد بد اخالقي و بي حيايي يكي از دامهاي خطرناك
ـواف ـ ،و به كعبه طـ ـاء بودند
ـالم ) حنفـ
ـ اهلل عليه وسلم ) مطابق شريعت ابراهيم (عليه السـ پيامبر(صلي
ـ شايد از پول ـ ميپوشيد ـ ،شيطان به نزد آنان آمده آنان را اغوا نمود كه اين لباسيكه دروقت طواف مينمودند
حرام ،ويا هم ناپاك باشد ،بهتراست در هنگام طواف لباس هاي تانرا به دور اندازيد ،و به همين ترتيب
ـپس آنان را از دين حق برگشتانده و همه را مشرك نمود ،و آنان به صورت برهنه طواف مينمودند و سـ
ـ .و مشرك شدند . بت ها را نيز داخل خانه خدا نمودند
ـ زمان سابق تكرار ميشــود ،و شــيطانان انس و جن با اين دام شيطان در عصر حاضر نيز مطابق
ـ مسلمانان را مثل خود به بي حيايي بكشانند ،و بدين ترتيب آنانرا غالمان تغيير وسيله و داليل ميخواهند
ـ خويش به مردم عرضه نمايند .ولي مسلمانان با اخالص وكنيزان خويش ساخته در شركت هاي تجارتي
ـادـيرت زيـ و متدين هيچگاهي فريب آنانرا نخورده و نميخورند ،زيرا زنان مسلمان داراي شهامت وغـ
ـاي هر عصر وقايه ـروب هـ ـود را در مقابل مكـبوده با معقوليت هر پديدهء جديد را تشخيص نموده خـ
مينمايند ،زيرا تاريخ اسالم شاهد بهترين زنان با همت بوده و اين افتخار بزرگ است كه نخستين شــهيد
ـيكه به اسالم را ( بي بي سميه ) زن تشكيل ميدهد ،و بعد از نزول وحي بر آخرين پيامبران نخستين كسـ
ـ اهلل عنها ) بود .
نبوت آنحضرت (صلي اهلل عليه وسلم ) ايما ن آورد ،يك زن ( بي بي خديجه رضي
اكنون مطلب اساسي را درين بحث مطرح ميكنيم كه موضوع عورت و حجــاب است .والزم است
ـ.ـ سؤاالت ذيل را پاسخ گوييم قبل از تحقيق درين موضوع
ـ؟سوال :احكام دين مقدس اسالم از كدام مراجع استنباط ميشود
ـ اهلل عليه وسلم ) گرفته ميشود .ـ و سنت پيامبر(صلي جواب :احكام دين مقدس اسالم از قرآنكريم
ـ اهلل عليه وسلم ) به كدام اشــخاص ـ و سنت پيامبر(صلي سوال :صالحيت استنباط احكام ازقرآنكريم
متعلق ميباشد ؟
ـ، ـ احكام مربوط اشخاص متخصص ميباشد ـ صالحيت قانون گذاري واستنباط جواب :در هر موضوع
ـ برق ، ـ برق به نزد متخصصين زيرا ما براي حل مشكل طبي به دكتوران و متخصصان طب ،درمشكل
74
ـزد ـاره ها به نـ ـ كمپوتر و انترنت به نزد انجينيران كمپيوتر ،در مسايل انجن وپرواز طيـ در رهنمنايي
ـ شريعت انجنيران و پيلوتان متخصص رجوع ميكنيم ،به همين سان براي فهم قرآن وسنت به متخصصان
ـ.اسالمي مراجعه ميشود
سوال :دانشمندان اسالمي درطول چهارده قرن از ظهوراسالم تا امروز در مورد عورت وحجــاب
ـ استنباط احكام نموده اند ؟ونتيجه تحقيقات علمي آنان چيست ؟ زنان از كدام آيات قرآني واحاديث پيامبر
ـ وجود دارد كه درسوره هاي ـ ستر عورت ,و حجاب شرعي آيات واحاديث زيادي جواب :در مورد
ـ احكام متعلق به اين موضوع به صراحت بيــان شــده است ،كه درينجا بعضي از احزاب و نوراكثريت
داليل قرآن وسنت را به طور مثال بيان ميدارم .
ـ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ وَقُــلْ (قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ
لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَال يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِال مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ
ِن وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِال لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَــائِهِنَّ أَوْ أَبْنَــاءِ بُعُــولَتِهِنَّ أَوْ
علَى جُيُوبِه َّ
َ
إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أو أو بني أخواتهن أو نسائهن أو ما ملكت أيمانهن أو التابعين غــير أولي اإلربة
ـ على عورات النساء وال يضربن بأرجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن من الرجال أو الطفل الذين لم يظهروا
ـ إلى اهلل جميعا أيها المؤمنون لعلكم تفلحون ) النور31 – 30 - وتوبوا
براي مردان مؤمن بگو كه ( ازنظربه زنان نا محرم ) چشم پوشي نمايند و شرمگاه هاي خويش را
ـمحافظت نمايند ،اين روش برايشان بسيار پاكيزه تر است ،خداوند (جل جالله ) به آنچه ميكنند بسياربا
ـاي ـرمگاه هـ ـ نمايند ،و شـ خبر است ،براي زنان مؤمنه بگو ( از ديدن مردان نا محرم ) چشم پوشي
ـكار نكنند ، ـ هاي خويش را ( جزء آنچه بدون اراده ظاهرميشود) آشـ ـ نمايند ،زيبايي خويش را محافظت
ـ هاي خويش را بجز شوهران ،پدران چادرهاي خويش را به گردن ها و سينه هاي خويش ببندند ،زيبايي
ـواهران ـران خـ ـ برادران خود و پسران برادر و پسـ خود ،خسران خود ،پسران خود ،پسران شوهرو
خود و زنان خود و كنيزان خويش و اتباعي كه صاحب شهوت نباشند و مردان و اطفالي كه هنــوز بر
ـ پاي به زمين نزنند كه زينت هاي خفي شان معلوم گــردد ،و ـ و آنطور ـ زنان اگاه نيستند عورت محارم
ـ شويد . ـ توبه كنيد تا باشد كه رستگار همه به درگاه خداوند
درين آيت مبارك مطالب ذيل بيان شده است :
ـني ـ درين آيت مبارك گشتاندن نظر از نا محرمان است ،يعـ ـ از چشم پوشي ـ :منظور -1چشم پوشي
ـري ـوي ديگـ ـ با نا محرمان كوشش نمايند كه نظر خود را بسـ زنان و مردان مسلمان در وقت رويارويي
ـ (جل جالله ) ـ از خداوند ـديث قدسي ـ درحـ ـ اهلل عليه وسلم ) درين مورد سوق دهند .حضرت پيامبر(صلي
ـ ابدلته إيمانا يجد حالوته في قلبه روايت ميكند كه ( النظرة سهم من سهام ابليس مسموم من تركها مخافتي
ـ هركه آنرا از تــرس من تــرك ـ ابليس ميباشد ـ از تيرهاي ) ( :نظر نمودن به نامحرمان تيرزهرناكي
نمود به عوض آن برايش ايماني نصيب ميكنم كه لذت آن ايمانرا در قلب خويش درك ميكند )
ـ از مبتال شدن به گناهان -2حفظ شرمگاه :منظور از محافظت شرمگاه ( ستر عورت ) و محافظت
زنا و غيره ميباشد .
ـ عورت و چشم پوشي بهترين وسيله براي پاك زيستن و پاك بودن انسان در -3پاكي زياد :محافظت
ـ لنفسه ) هركه نفس ـتزكى ـزكى فإنما يـ ـ ( و من تـ جامعه انساني ميباشد .خداوند (جل جالله ) ميفرمايد
ـرروز بچشم سر ـ ) اين حقيقت را هـ ـودش ميباشد ـراي منفعت خـ خويش را پاك نگهداشت ،اين پاكي بـ
مشاهده ميكنيم كه خواهران با حجاب و با حياي ما هميشه داراي زنده گي پاك ،نظيف ،دور از مشكالت
ـادي و بي ـكل و بي اعتمـ ـزاران مشـ ميباشند ،ولي خانمهاي غربي و كسانيكه تقليد از آنان ميكنند به هـ
ـ بوده و مصيبت آخرت و عذاب سخت و آتش ـ ،اين مصيبت دنيايي ـ هاي خانواده گي مبتال ميباشند اعتباري
ـويش را دارند و نه هم جهنم براي مردان چشم چران ،بي حيا و بي شرم كه نه پرواي اعضاي فاميل خـ
75
پرواي ناموس ديگران را و براي آنعده خانمهاييكه احكام دين مقدس اسالم را مراعات نميكند ،نصيب
ميگردد .
ـ متعال (جل جالله ) هركسي را مطابق -4با خبري خداوند (جل جالله ) از آنچه ميكنند :خداوند
ـ به تمام آنچه انسان در آشــكار و يا خفيه ميكند ،محيط است ،و اين عملش پاداش ميدهد ،و علم خداوند
سرزنش بسيارسخت براي كساني است كه نيت خويش را پاك ننموده به سوي نــاموس ديگــران به بي
حيايي نظر ميكنند .
-5زينت :زينت در شريعت اسالمي به دوبخش تقسيم ميگردد يكي زينت و زيبايي خــدا داد ،و
ـ .ـ ،و غيره ميباشدـ مكتسب كه عبارت ازآرايش ،لباس ،زيورات ديگرش هم زينت وزيبايي
ـ هاييست كه ـاييـ از زينت وزيبـ ـورـ ) آنچه بدون اختيار آشكار گردد :منظـ ( -6إال ما ظهرمنها
ـ آنرا بپوشاند ،مثال لباس ،انكشتر ،و غيره . بدون اختيار آشكار شود و ياهم نتواند
( -7بخمرهن ) منظور از خمار چادرميباشد ،و آن بارچه تكه است كه بواســطه آن خــواهران
ـ خود را ميپوشانند . مسلمان سرهاي
ـ .يعني خواهران مسلمان -8جيوب :جيوب كه جمع جيب ميباشد ،به معناي گردن و سينه ميباشد
ـ.
سرها ،گردن ها و سينه هاي خويش را بواسطه چادر هاي خويش بپوشانند
-9استثناء بعضي از اقارب :اشخاصي اند كه درين آيت شريف ذكر شــده اند و از جمله محــارم
ميباشند كه مقدار عورت در مقابل آنان با نا محرمان فرق ميكند كه بعدا شرح خواهد شد ،البته درين آيت
شريف از كاكا و ماما چيزي گفته نشده است ,ولي در احاديث پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) گفته شده كه
ـ ميباشند .
كا كا و ماما نيز از جمله محارم
ـ سخن ـ با تـو ميگويد تاروپودش بشنو از چادر كه در توصيف زن
تا شرافـت را به عصمت بافته تـاروپودم ازشـرافت تـافتـه
دختران درند ،چادر چون صدف ـ
در كالس حفـظ تقـوا و شـرف
زانكه زيب وزينت زن چادر ست بهترين سـرمايهء زن چادر ست
دختـران راست تـاج افتــخار ـ
ـ اقــتدار حفـظ چادر در سـراي
ـ ست شـيوهء ازواج پاک احمــد حفظ چادر حفظ دين ومذهب است
ـ
حفظ گـل از هجـوم خـارهاست حفظ چادر چـاره ساز كارهاست
اندازه عورت زن و مرد
درآغاز خوانديم كه ستر عورت باالي زن و مرد مسلمان فرض ميباشد ،وهر دومكلفند تا عــورت
ـ ،ولي در اندازه عــورت بين مــردان و خويش را بپوشانند ،ودرصورت مخالفت مرتكب گناه ميشوند
ـده است ، ـدام ،در نظر گرفته شـ ـ هركـ ـ ،زيبايي
ـ شرايط فاميلي ـ است كه طبعا آن اندازه مطابق زنان فرق
ـوده ،و مر دان مجبورند كه در ـورت بـ ـ عـ ـ در جامعه ميشود قسمتي از جسم مردان كه سبب فتنه و فساد
حفظ آن قوانين شريعت اسالمي را مراعات نمايند ،و خواهران مسلمان ما نيز مكلف اند كه اندازه تعيين
ـ اندازه عورت خالصه آراي علماي اسالم را خدمت تان شده عورت را مراعات نمايند كه اينك در مورد
ـاكي وـ و پــ (جل جالله ) اجر اخروي ـ تا به معرفت حقايق وعمل به بخاطر رضايت خداوند تقديم ميدارم
سعادت دنيوي نصيب خود مان و خانواده هاي ما گردد ( إن شاء اهلل تعالى ) .
ـيز
ـان نـ ـ آنـ
ـاي ـوده كه رانهـ - 1عورت مرد با مرد :عورت مردان از زير ناف تا زير زانو بـ
ـ .مردان مكلف اند ،اين قسمت جسم خويش را بپوشانند ،و در صورت ترك آن درعورت شامل ميباشد
ـ ،بعضي از جوانان و مردان در حمام هاي عمومي گناهکارشده و عذاب الهي در انتظارشان خواهدبود
ـود را ـاي خـ ـ در قسمت عورت خود بي تفاوت ميباشند كه بايد را نهـ و حوض ها و ميدان هاي سپورتي
ـ.ـ زيرا رانها در جمله عورت مردان ميباشد بپوشاند
76
-2عورت زن با زن :عورت يك خواهرمسلمان با خواهر مسلمان ديگر به اندازه عورت مــردان
ـ ناف تا زير زانو ) .ميباشد ( اززير
ـوده و بعضي ـابق بـ
-3عورت مرد با زنان بيگانه :عورت مردان با زنان بيگانه نيز به اندازه سـ
ـ كه تمام اعضاي بدن مرد عورت بوده نبايد آنرا در مقابل زنان بيگانه كشف نمايند . علماء ميگويند
-4عورت خواهران مسلمان با مردان :عورت خواهران مسلمان ما با مردان سه حكم دارد :
ـرادرزاده ـرادر ،پسر ،بــدر ،بــان مثل :پـ ـ ايشـالف :عورت خواهران مسلمان ما با محارم
ـ.خواهرزاده ،كاكا ،ماما ،پدركالن ) که از زيرا ناف تا زير زانو ميباشد
ـ.
ـ هيچ نوع عورت نميباشد ب :عورت خواهران مسلمان با شوهران شان :دربين خانم و شوهر
ج :عورت خواهران مسلمان با مردان بيگانه :در مورد عورت خواهران مســلمان ما با مــردان
بيگانه علماي اسالم دو نظر دارند :
الف :نظر علماي احناف و مالكي :آنان تمام اعضاي بدن زنان مسلمان را به استثناي رو و دو كف
دست عورت ميدانند .كه براي اين نظر سه دليل دارند :
ـدينـال (جل جالله ) گفته است ( واليبـ ـريم است ،آنا ن ميگويند كه خداوند متعـ دليل اول :قرآنكـ
ـ :آيـت قرآن آنچه را كه كشفش ضرورت حتمي باشد استثناء قــرار زينتهن إال ما ظهر منها ) ميگويند
داده است ،و رو و كفهاي دست از ضروريات اند ،و بعضي از صحابه وتابعين نيز بدين نظرند ،مثال
ـ
:سعيد بن جبير ،عطا و ضحاك ميگويند :منظور از ( إال ما ظهر منها ) رو و دو كف دست ميباشد
)1( .
ـ بي بي دليل دوم :حــديثي را كه بي بي عايشه (رضي اهلل عنها ) روايت نمــوده است كه ( روزي
ـود ،ـيده بـ ـازك پوشـ ـ نـ
ـ (صلي اهلل عليه وسلم ) آمد و لباسهاي ـ به نزد پيامبراسماء دختر ابي بكرصديق
ـوغ برسد ـانمي به سن بلـ ـ اهلل عليه وسلم ) از او اعراض نموده گفت :اي اسماء ! هرگاه خـ پيامبر(صلي
جايز نيست كه كسي بغير اين دو قسمت بدنش را ببيند ،البته به رو و كفهاي دستش اشاره نمود .
ـ و حج روي خود را كشف مينمايد و هرگاه دليل سوم :دليل عقلي ميباشد ،ميگويند كه خانمها درنماز
ـازـ ،زيرا ستر عورت واجب است ـ و نمـ رخسار عورت ميبود ،كشف آن در نماز و حج جايز نميبود
ـ.انسان دروقتيكه عورتش معلوم گردد درست نميشود
ـتثناء
ـ و حنبلي :آنان بدين نظرند كه تمامي اعضاي بدن زن بدون اسـ ب :نظر علماي شافعي
ـ ،داليل شان قرار ذيل است : عورت ميباشد
ـ ( و اليبدين زينتهن ) زينت هاي خويش را آشكار نكنند ،اين آيت شــريف دليل اول :آيت قرآنكريم
ـرش ـداداد و ديگـ ـ :يكي زينت خـ ـ داده است ،و زينت دو نوع ميباشد آشكار نمودن زينت را حرام قرار
ـ زنــان هم از رخسارشــان معلــوم مكتسب ،روي از جمله زينت خدا داد است ،اصل جما ل وزيبايي
ـ داده است )2( .ميگردد و آيت شريف آشكار نمودن زينت را به شكل كامل آن منع قرار
ـرت جريررضي اهلل عنه ـده است ،مثال حضـ ـ نظر آمـ ـوردـ درمـ ـ احاديث زيادي دليل دوم :ميگويند
ـرت را ـرايم گفت :نظـ ـ بــ نظر ناگهاني پرسيدم ميگويد كه از رسول اهلل (صلي اهلل عليه وسلم ) در مورد
تغيير بده ( يعني به زنان بيگانه نظر مكن ) بروايت مسلم و امام احمد ،پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) به
ـ ( اي علي نظر اولي را دو باره تكرار مكن زيرا نظر اولي برايت حضرت علي (کرم اهلل وجهه ) ميگويد
ـ .اين احاديث و ساير احاديث روايت شــده ـ )بروايت احمد وابي داوود ـ محاسبه ميگردد عفو و نظر دومي
ـ.ـ خانمها عورت ميباشد ـ بناء رخسار نظرنمودن به زنان بيگانه را حرام ميپندارد
ـ بخاطر خوف فتنه ميباشد ،و فتنه رو نســبت به دليل سوم :آنان ميگويند كه ديدن به زنان نامحرم
ساق پا و موها زياده تراست ، ،و هرگاه حرمت ديدن به موهاي زنان و ساقهايش به اتفاق علماء حرام
ـ بطريقه اولى بايد باشد .زيرا اصل جمال در رخسار نهفته است . ميباشد ،حرمت رخسارش
77
ـ اول :ـ ،شرط نمــوده اند :شــرط
ياداشت:در قسمت رخسارعلماييكه نظر دارند كه عورت نميباشد
روي بدون آرايش و فيشن باشد .
شرط دوم :خوف فساد وفتنه نباشد ،و هرگاه خانمي آنقدر زيبا باشد كه آشكارنمودن رخسارش سبب
ـ باشد كه با ديدن رخسار خانمها سخن به فساد وفتنه ديگران گردد ،ويا هم اخالق اجتماعي آنقدرضعيف
ـ .شرط سوم :منظور از سخن آن علماء كه عورت فــرض فتنه بکشد ،كشف نمودن رو جايز نميباشد
ـ خــود را كشف نيست ،اين نيست كه كشف رخسار واجب است ،و خواهران مسلمان بايد حتما رخسار
ـار و درس نميتواندـرورت كـ نمايند بلكه نظر آنان بخاطر ضرورت است كه هرگاه خانمي در وقت ضـ
ـويش ـار خـ
ـ حاالت نبايد رخســ كشف رخسار نمايد ،و لي درساير رخسار خويش را ستر نمايد ،ميتواند
ـ ضــرورت راكشف نمايد ،و در وقت كشف رخسار خانمها براي مردان امر شده كه هرگاه آنان بخاطر
ـ مردان نبايد به طرف آنان نظر نمايند بلكه درين حالت مسؤوليت مردان است رخسار خويش را نپوشانند
ـ من أبصارهم )ـ نمايند ( قل للمؤمنين يغضواكه چشم پوشي
--------------------------------------------
-1روايع البيان فی تفسير آيات احكام .محمد علي الصابوني 152 /2 ،
-2مصدر سابق 155 /2
فرق بين سترعورت و حجاب
علماي اسالم بين عورت و حجاب فرق نموده اند ،در صفحات قبلي اندازه عورت زنان و مردان را
ـ، ـ گرديده بود فهميديم دانستيم و همچنان نظريات علماي اسالم را در مقدار آن كه از قرآن وسنت استنباط
ـ داشته باشيم . ـ حجاب اسالمي سخناني ـ در موردولي اكنون ميخواهم
ـ ( :يا أيها النبي قل بايد گفت كه حجاب اسالمي حكم خاص دارد .قرآن عظيم الشان ميفرمايد
ألزواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جالبيبهن ،ذلك ادنى أن يعرفن فال يؤذين و كــان اهلل
غفورا رحيما ) سوره االحزاب /آيت نمبر 59ترجمه :اي پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) به خانمها ،دختران خــود ،و
ـوند ـناخته شـ ـراي اينكه آنها شـ ـار بــند كه اين كـ ـادر فروپوشـ زنان مسلمان بگو كه خويشتن را به چـ
ـ (جل جالله ) آمرزنده و مهربان است . ـ تا از تعرض و جسارت آزار نكشند و خداوند نزديکتراست
ـ (صـــلي اهلل عليه وســـلم ) امر
ابن كثيردرتفسيراين آيت مبارك ميفرمايد :خداوند متعال (جل جالله) براي پيامبرش
ـ كه از( جلبــاب ) ميكند كه زنان مؤمنه وبويژه خانمها و دخترانش را كه ازهمه شــريف ترند امرنمايد
ـ استفاده نمايند ،تا از زنان دوران جاهليت و كنيزان متميز باشند ،و(جلباب) پوشــاكي چادرهاي بزرگي
ـ.
است كه باالي چادرها استعمال ميگردد
ـدن را ـامي بـ ـاب لباسي است كه تمـ ـد,جلبـ (يدنين عليهن من جالبيبهن) جالبيب جمع جلباب ميباشـ
ـتر از چادرميباشد .و بعضي ها ميگويند كه ـاب لباسي بزرگـ ـ ،قاموس لسان عرب ميگويد:جلبـ ميپوشاند
ـ .حضرت ابن سيرين ميگويد من ازعبيده پرسيدم جلباب لباسي است كه تمامي اعضاي بدن را ميپوشاند
كه (يدنين عليهن من جالبيبهن) به چه مفهوم است ؟ اورخساروسرش را با تكهء پوشانده وتنها چشم چپش
را نا پوشيده گذاشت .
ـ كــأن على عن أم سلمة قالت لما نزلت هذه اآلية "يدنين عليهن من جالبيبهن "خرج نســاء األنصــار
رؤوسهن الغربان من السكينة وعليهن أكسية سود يلبسنها ) حضرت أم سلمه (رضي اهلل عنها ) ميگويــد،زمانيكه
78
اين آيت شريف (يدنين عليهن من جالبيبهن) نازل شد،زنان انصارچنان ازخانه هاي خود خارج ميشــدند
ـ سياهي را باالي ـ آنان با وقارحركت ميكردندوچادرهاي مثل اينكه بر سرهايشان زاغ ها نشسته باشند،زيرا
ـ.لباسهاي شان پوشيده بودند
ـادر،ـ چـ اصال دانشمندان حجاب لباسي را ميدانند که باالي لباس اصلي استعمال ميگردد،وياهم درسر
ـ ميباشد که تمامي اعضاي بدن را ميپوشاند.صاحب تفســيرنمونه درتفســيراين آيت يک چادر بزرگتري
ـ شناخته شدن چيست؟دو نظردرميان مفســران وجــود دارد كه شريف چنين ميفرمايد:دراينكه منظوراز
منافاتى با هم ندارند.
نخست اينكه در آن زمان معمول بوده است كه كنيزان بدون پوشيدن سر و گردن از منزل بيرون مى
آمدند ،و از آنجا كه از نظر اخالقى وضع خوبى نداشتند گاهى بعضى از جوانان هرزه مــزاحم آنها مى
ـ داده شد كه حجاب اسالمى را كامال رعايت كنند تا از كنيزان شدند ،در اينجا به زنان آزاد مسلمان دستور
ـ و بهانه اى براى مزاحمت به دست هرزگان ندهند. شناخته شوند
ـ اينـورـوند ،بلكه منظـ بديهى است مفهوم اين سخن آن نيست كه اوباش حق داشتند مزاحم كنيزان شـ
است كه بهانه را از دست افراد فاسد بگيرند.
ـ مثلـند
ـاروبى اعتنا نباشـ ـهل انگـ ديگر اينكه هدف اين است كه زنان مسلمان در پوشيدن حجاب سـ
ـ
بعضى از زنان بى بند و بار كه درعين داشتن حجاب آنچنان بى پروا و الابالى هستند كه غالبا قسمتهائى
ـ آنان نمايان است و همين معنى توجه افراد هرزه را به آنها جلب مى كند. از بدنهاى
ـ از (جلبات) چيست مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذكر كرده اند: در اينكه منظور
ـ
ـ وسروگردن وسينه ها را مى پوشاند. - 1ملحفه(چادر)وپارچه بزرگى كه ازروسرى بلندتراست
- 2مقنعه و خمار (روسرى ).
- 3پيراهن گشاد.
ـ ولى قدر مشترك همه آنها اين است كه بدن را به وسيله آن بپوشــاند گرچه اين معانى با هم متفاوتند
(ضمنا بايد توجه داشت (جلباب ) به كسر و فتح جيم هر دو قرائت مى شود).
ـ است ـ پوششى است كه از روسرى بزرگتر و از چادر كوچكتر ـ به نظر مى رسد كه منظور اما بيشتر
چنانكه نويسنده (لسان العرب ) روى آن تكيه كرده است .
ـ تا
ـازند
ـويش نزديك سـ ـدن خـ ومنظوراز(يدنين ) (نزديك كنند) اين است كه زنان (جلباب ) را به بـ
ـ كه گاه و بيگاه كناررود و بدن آشكار ـ به طورى درست آنها را محفوظ دارد ،نه اينكه آن را آزاد بگذارند
گردد ،و به تعبير ساده خودمان لباس خود را جمع و جور كنند.
ـانبه هر حال از اين آيه استفاده مى شود كه حكم (حجاب و پوشش ) براى آزاد زنان قبل از اين زمـ
ـوق تاكيد مى كند كه در ـراقب آن نبودند آيه فـ ـاده انديشى درست مـ نازل شده بود ،ولى بعضى روى سـ
ـ باشند.
رعايت آن دقيق
ـاخت ،در ـان مى سـ و از آنجا كه نزول اين حكم ،جمعى از زنان با ايمان را نسبت به گذشته پريشـ
پايان آيه مى افزايد( :خداوند همواره غفور و رحيم است ) (و كان اهلل غفورا رحيما).
ـ شده چون بر اثر جهل و نادانى بوده است خداوند شــما را هر گاه از شما تاكنون در اين امر كوتاهى
خواهد بخشيد ،توبه كنيد و به سوى او باز گرديد ،و وظيفه عفت و پوشش را به خوبى انجام دهيد.
ـ
ـ كه در آيه پيش به زنان با ايمان داده شد به بعد ديگر اين مساله يعــنى فعاليتهــاى به دنبال دستورى
ـ است و نيز كسانى موذيانه اراذل و اوباش پرداخته مى گويد( :اگر منافقان و كسانى كه در قلبشان بيمارى
ـ ما تو را بر ضد آنان مى شورانيم ،و ـ در مدينه پخش مى كنند دست از كارشان بر ندارند كه اخبار دروغ
بر آنها مسلط خواهيم ساخت .تفسير نمونه
79
ـ ،زنــان (ذلك أدنى أن يعرفن فال يؤذين ) اين عمل براي شناخت آنان نزديك تراست تا اذيت نشوند
ـ كه زنان آزاد و پاك هستند انجام دهند ( ،تفسير ابن كثــير ) مسلمان اينكار را براي اينكه شناخته شوند
در آنوقت بعضي از كنيز ها و يا زنان بد كار با كشف اعضاي بدن شان خارج ميشدند و بعضي ازمردان
ـ خانمهاي مسلمان امر شد تا فاسق و فاجر آنانرا در بين راه ها اذيت مينمودند ،براي فاميل پيامبر وساير
ـ ،تا بين آنان و زنان كافر ،بدکاره و كنيز ها فرق شود ،و كسي آنان را اذيت ننمايد .حجاب بپوشند
تفسير قرطبي روايت ميكند كه تعدادي از خانمها ي بني تميم به نزد بي بي عايشه (رضي اهلل عنها )
آمدند و برتن شان لباسهاي نازك بود ،بي بي عايشه برايشان گفت كه اگر شما زنان مؤمنه هســتنيد اين
لباس زنان مؤمنه نيست ،و اگر غير مسلمان هستيد ،براي تان مشكلي نيست .
ـ(صلي اهلل عليه وسلم)روايت است كه (نساء كاسيات عاريات مائالت مميالت رءوســهن ـ از پيامبر
درين مورد
کأسنمة البخت ال يدخلن الجنة وال يجدن ريحها) زناني اند كه لباس پوشيده اند ولي (آنقدر نازك و يا چسپ
است) كه مثل برهنه ميباشند ،خود شان (با اين اعمال) هم به نامحرمان ميل دارند و هم به مردها خــود
را مايل ميسازند ،سرهايشان ( را چنان شكل داده اند ) كه مانند كوهان هاي شتر است .آنان نه درجنت
ـ ،و نه هم بويي از جنت به مشام شان خواهد رسيد . داخل ميشوند
ـ بگيرند كه آيا احكــام دين را ـ كه خود شان تصميم ـ را براي مسلمانان مخلص ميگذاريم اكنون انصاف
از تفاسير قرآن و علماي شريعت اسالمي بگيريم و يا هم در موضوع حجاب و ستر و عورت به سازمان
ملل متحد ،وياهم سازمانهاي حقوق بشر و حقوق حيوان مراجعه نماييم ؟
ازجـوانـان سلب آسايش مكن درخيابان چهـره آرايـش مـكن
ـ افسون مريز درمسير چـشمها ـ بيرون مريززلف خود از روسري
جلوهء گيسو مده دردسـت باد يـاد كـن از آتـش روز مـعاد
فاش تـر گويم عروسك نـيستي ـ
خـواهرم ديگر تـوكودك نـيستي
پوشش چسپان و رنگارنگ چيست خواهر من اين لباس تنگ چيست
ـ لجبـازي مكـن با اصول شـرع ـ مكنـ طنـازي خواهرم اين قـدر
ـ بـبين
يك نظـر ازواج پيامـبر خواهـرم اي عاشق ديــن مبين
80
فَأُوْلَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَاب) غافر ٍ 40/هركه عمل بدي نمايد برايش جزاي همگــون داده
ـده
ـان داخل جنت شـ ـند_ ايشــؤمن باشـ ميشود وهركه از مردان وزنان عمل نيكي نمايند _درحاليكه مـ
ـ.وبرايشان نعمات الهي بدون حساب داده ميشود
ـ وواجبات انساني زنان همه با معيارهاي عالي انساني ـ عالي اجتماعي وحقوق كرامت انساني،موقف
اسالمي قانون گذاري شده است كه قرآن عظيم الشان شاهد برتريت هاي ايماني خانم فرعــون وبي بي
مريم ميباشد .
ـ آن به جنســيت اما موضوع حجاب خواهران مسلمان به اساس شخصيت انساني آنان نه بلكه ارتباط
ـ ناياب مصؤونيت خويش را حفظ نمــوده ـ تا مانند گهرهاي
ـ خلقت اوتقاضا مينمايد ايشان است،زيرا زيبايي
بازيچه هركس وناكس نگردد .بناء حكم حجاب به انسانيت نـه بلكه به جنسيت ارتباط دارد ()1
دعوتگران بي حجابي
ـ مانند سايرصادرات غربي
ـ لباسهاي مستوراصل اين دعوت بي حجابي ،برهنگي ،خالصي از قيود
ـ اينست كه فرهنگ
ـ قابل يــاد آوريست
ـ اسالمي انتقال نموده است ،اما آنچه درينجا
است كه به كشورهاي
ـ داراي دو راه كامال متفاوت بوده و هركدام سلوكيات وـ تاريخ بشري شرق و غرب درطول
---------------------------------------------------
بازخواني قصه خلقت ،حسن يوسفي اشكوري ،تهران :تقاطع بهار وسميه ص . 301 : -1
اخالقيات خاصي داشته كه اباحيث ( )1فعلي غربي نيز ثمرهء همان انديشه هاي قــديم يونانيــان
ـايـته هـ ـور داشـ ـ قديم ،ومجسمه هاييكه از شرقيان بطــ ،زيرا با نظردر آثار فرهنگي وروميان ميباشد
ـترـويش داراي فرهنگ پوشش و سـ تاريخي باقيمانده بخوبي مشاهده ميشود كه شرقي ها در اصول خـ
مردان و زنان بوده ،و برعكس غربي ها در بسا از داشته هاي خويش بي ستري و بي لباسي را جــزء
ـ شخصا از شهر مصراته ليبيا كه در آن آثار ـ ،نويسنده اين سطور
ـ ميدارند
فرهنگ تاريخي خويش معرفي
ـ آنان مجسمه ـ تا هنوز پا برجاست ،بچشمان خويش ديدم كه در ستديوم هاي ورزشي تاريخي روميان قديم
ـ اصلي آن حتى بدون يك پردهء نازك نشــان هاي عرياني بود كه تمامي اعضاي بدن انسان را بصورت
ـ نمايانگر فرهنگ قديم آنان است كه ميداد ،و بدين نتيجه رسيدم كه اين مجسمه هاي تاريخي روميان قديم
ـ.ـ و بي لباسي براي اجيال عصر حاضر نقل ميشود به اساس بي ستري
ـ ( :پرداختن به انسان غربي و شــرقي ـ نويسنده كتاب ( بازخواني قصه خلقت ) مينويسد درين مورد
نيازمند بحث گسترده تري است اما به نظر مي رسد كه تفاوت اساسي دو نوع انسان بيني در آن است كه
ـ است ،انديشه اي كه اساسا به ـ جديد غربي مستقيما تأثير پذيرفته از انديشه اصالت بشري يوناني او مانيسم
ـ به
ـماردـ بشر ميشـ لذت تن بها ميدهد و زيبايي و كاميابي وكامجويي را محور اصلي سعادت و خوشبختي
همين دليل ( قدرت – ثروت ولــذت ) سه شــعار اساسي عصر رنســانس و پس از آن انقالب علمي و
صنعتي و تحوالت بعدي نيز ،انسان غربي را به اين سه خواسته رسانده است ،به ويژه لذت و كامجويي
در انسان نگري غربي اصل مهم و غير قابل چشم پوشي است ،لــذت تن در آثــار هــنري ( نقاشي و
مجسمه سازي )...غرب از يونان قديم تا عصر جديد آشكار و برجسته است ،ازاين رو در آن فرهنگ
ـ فعال دارد ) ()2
زن و برهنگي از قديم تا كنون حضور
ـ ها درطول تاريخ آنان برعكس اين تاريخ طويل برهنگي و بي ستري غربي ،عفت و پاكدامني شرقي
ـ بيشتر تمسك داشته اند ، قابل مشاهده و درك است ،و غالبا شرقي ها به معنويت ،اخالق ،و روحانيت
ـ ( :اما در مقابل در شرق (،التذاذ معنوي) ( ،تعالى نفس ) و ( تكامل ـ درمورد مينويسد مولف مذكور
روح ) اهميت داشته است ...درشرق جهان ،طبيعت ،ماده ،ثروت ،قدرت و تن در خــدمت روح ،
نفس و اخالق و معنويت بوده است به همين دليل لذت تن در شرق يا محكوم بوده است ويا مهار شــده و
81
ـرهنگيـته و بــ داشــ لذت و تعالى روح بي دليل نيست كه در شرق همواره پوشش زن وجود در استخدام
زشت و خالف شأن انساني تلقي مي شده است ،با اين كه مسيحيت كه يك دين شرقي بــود و به غــرب
ـار
ـ اعتبـ
ـطى ـ غربي را تغيير دهد و پوشش را در قرون وسـ رفت و تالش كرد تا فرهنگ اصالت بشري
ـار ديگر
ـته شد و بـ
ـرق گسسـ ـرب و شـ ـ غـ
ـ و آغاز قرون جديد اين پيوند بخشيد ،اما با دوران رنسانس
ـ كرد ...تقابل فرهنگ شرق ـ و غربي چيره شد و آيين شرقي را حذف و دست كم ضعيف ـ يوناني
اومانيسم
و غرب در موزه ( لور ) فرانسه به خوبي آشكار است ) ()3
ـوسـ وسياست ملمـ ـاد
ـ غربي نه تنها دربخش اقتصـ ـ كه جهاني سازي با درنظرداشت نقاط فوق ميبينيم
ـان
ـ همــ و عقيدتي شرقيان نيز ميباشد ,آنان ميخواهند ـ دخول دراصالت هاي فرهنگي است بلکه عالقمند
ـ.ـ اسالمي نيز بگسترانند
فرهنگ برهنگي و عورت گشايي خويش را درشرق
ـ غربي ها عوامل منع و مقاومت زياد دربين مسلمانانيكه هويت ولي درمقابل اين جنگ فرهنگي
ـ ،خواهران مسلمان ما پوشش و ستر را افغاني و اسالمي خويش را ازدست نداده اند موجود ميباشد
-------------------------------------------------------------
منظوراز اباحيث آزادي بدون قيد وشرط و يا هم مطلق العناني است . -1
بازخواني قصه خلقت ،ص . 9 : -2
بازخواني قصه خلقت . 10 -9 : ، -3
ـانه
جزء هويت انساني ،اسالمي و افغاني خويش ميدانند و هيچ گاه خود را تسليم تقاضا هاي مغرضـ
ـالمي ـورهاي اسـ ـورمان وسايركشـ بيگانه گان نميسازند ،نه تنها حفظ اين كرامت دربين مسلمانان كشـ
ـ سك ميباشــند ـ كه هندوهاي آرزوي هرانسان با هويت وفرهنگ اسالمي است بلكه غيرمسلمانان كشورما
ـ داشته ونيز عفت خانواده شانرا جزء مهم اخالقيات يك افغان ميدانند ،زيرا ديانت آنان نيز اساس شرقي
ـرك ـ بوم است ،هيچگاهي به گفته هاي بيگانگان تسليم نميشوند زيرا تـفرهنگ شان نيز زاده همين مرزو
هويت و فرهنگ ،ترك شخصيت واصالت است ،وهركه اصالت خــويش را ازدست داد ذوب فرهنگ
ـ.هاي ديگران شده وجود وعدمش مساوي ميباشد
در تلويزيون امارات متحده عربي يكتن از خواهران مسلمان را ديدم كه با حجاب اسالمي مســتور
ـ داشت و يكي از استادان بزرگ خليج ـ معلوم ميشد ،او كه در مسلك خويش دكتورا بود و تنها دوچشمانش
ـ حجاب گفت : ـ در موردعربي ميباشد
ـ حجاب و حقوق زنان مسلمان بحث و پژوهش مينمايم ،يك نقطه ( من چندين سال است كه در مورد
ـ،اساسي را كه خود كشف نمودم اين بود كه من هيچ موجود زيبا و پر قيمت جهان را بي حجاب نيــافتم
ـود بعدـابش دور شـ تمام ميوه جات حجاب دارند ،سيب با حجاب زيبايي پوشيده شده ،و هرگاه اين حجـ
ـ امن باـ را مردم درجايـ ،اشياي قيمتيازچند لحظه شکلش تغيير خورده و با فاصله اندک فاسد ميگردد
حجاب حفظ مينمايند ،من كه در صنف تدريس مينمودم ديدم كه قلم ماركر داراي پوش كه بمثابه حجاب
ـ ميبينم كه خاصــيت خــود را از دست داده فاسد است ميباشد ،و هرگاه چند دقيقه حجابش را دورنماييم
ـاب ـان از حجـ ـ با ارزش حجاب دارند ،و دوري آنـ ميگردد ،واز كار ميافتد ،ازينکه تمامي موجودات
ـ كه ما زنان و خــواهران عزيز و گرانقــدر ما در جامعه ـ ،درك نمودم
شان سبب هالكت شان ميگردد
ـ خود خويش با عزت و كرامت هستيم و همين حجاب كرامت مايان را حفظ مينمايد در غير آن سبب فساد
و جامعه خواهيم شد ) .
ـ ميگويد :هرگاه مدنيت در بي لباسي و عريان گردي باشد حيوانات بايد نسبت به همه دانشمند ديگري
متمدن و پيشرفته باشند ،زيرا آنان هيچ لباسي ندارند .بايد دانست كه مدنيت مادي انسان را از انسانيت
ـازد ،وـ ،محبت انسان را به حيوانات زياد نموده ،خانوادهء انساني را واژگون ميسـبه حيوانيت ميكشاند
82
ازينكه معنويت در حيات شان نقشي ندارد ،اخالق ديني را بد ميبينند ،بسياري آنان از زندگي يكنواخت
مادي خسته شده به جنگل ها رو آورده با حيوانات زنده گي ميكنند ،زيرا ماديت و ماده پرستي دريچهء
ـاديـدنيت مــار زشت مـ ـ ،دعوت به عريان گردي و بي حيايي يكي از آثـ را براي حيوانيت باز مينمايد
ميباشد .
ـفا ،
ـات صـ ـده گي را در حيـ ولي آنانيکه از مدنيت مادي و معنوي هر دو برخوردار باشند لذت زنـ
صميميت ،اخالق ،پاکي و ناموس شناسي ميدانند .
ـ كه با مالقات با اقارب
ـ ميگويد :اصال زنان با حجاب آزاد هستند ،زيرا آنان ميتواننددانشمند ديگري
ـاب ازينـان بي حجـ ـ بگيرند ،ولي زنـ ـميم
نزديك (محارم) وبيگانگان در تعيين اندازه لباس خويش تصـ
ـ ويـ ،زيرا هركسي ميتواند (خواه بيگانه باشد يا از اقرباء) بدون اراده وتصميم ـ نيستند
آزادي برخوردار
اعضاي بدن او را مشاهده نمايد .زيرا خودش حجاب و پوشش خود را دور نموده خود را وسيله ملذات
ـوعي از غالمي عصر حاضر ـردي نـ ـان گـ نا محرمان ساخته است .بناء حجاب سمبول آزادي و عريـ
ميباشد .
83
ـ خدمت بشريت اند،وفكـري جـزء ـ ،زيرا حيوانات كه مصروف حيواني خود را ذليلترازحيوانات ميسازد
ـ رهانيــده اســت،واين انســان خورد و نوش ندارند،مالمت نيستند،فقدان بعد معنويت آنانرا ازمسؤوليت
ـ آورد ،مطابق قاعــده ـ بعد معنويت هرگاه بازهم به ماديت وحيوانيت روي دانشمند با وجود فيصدي قوي
ـ خواهند بود .
عدل نه تنها مساوي به حيوانات شمرده نخواهد شد بلكه پست ترو ذليلتر ازحيوانات
ـات دهد ؟ ـوء نجـ ـ ازشرنفس امارة بالسـ ـ كه چه اسبابي ميتواند انسانرا اكنون سؤال حقيقي درينجاست
ـ (جل
درپاسخ ميتوان گفت :ازينكه ساختمان وجود انسان مشتمل بردوبعد (ملكوتي وحيواني) ميباشد،خداوند
ـ
ـاي ـ وادويه ها را با پرهيزهــايوي ـ از تسلط بخش حيواني عالج هاي وقـ ـ ومحافظت جالله ) براي جلوگيري
مناسب براي مسلمانان پيشكش نموده است ،و مسلمانان هم كه خود را محتاج درمانگاه الهي ميدانند همه
ـ.ـ ميرسانند
را بدون شك و تردد پذيرفته خود را به مدارج عالي كرامت و عزت به دربارالهي
ـ معالجـه است ،به اساس همين قاعده طبي الهي حجــاب يك ـ كه وقايه بهترازطبيبان جهان ميگويند
نوع وقايه هم براي خواهران مسلمان و متدين است و هم براي مردان مسلمان .
ـ او کهروزي با يك تن از مسيحيان از كشور سويزرلند در قسمت حجاب خانمها بحث و گفتگو داشتيم
ـ و با هر لباسي كه خواسته باشند خارج منزل هاي خويش شوند و عقيده داشت زنان بايد آزاد گذاشته شوند
ـ.احكام حجاب اسالمي را مخالف آزادي زنان ميپنداشت ،از من علت فرضيت حجاب اسالمي را پرسيد
ـ (جل جالله ) مردان را امر نموده من برايش شخصيت دو بعدي انسان را تشريح نموده گفتم :كه خداوند
ـاز ،ـ ،اخالق ،عبادت به خدا ( جل جالله ) ،نمـ ـ خويش را با دوا هاي روحانيت است تا اين نفس حيواني
ـ راـ خويش را تقويه نمايند ،زيرا عبادات نفس حيواني روزه ،چشم پوشي مغلوب نموده و بخش روحاني
ـ برايش برســاند .اين خاصــيت ـ به ساده گي ضرري با زنجنيرهاي معنويت چنان ميبندد كه او نميتواند
ـ است . ـ هر كسي موجود حيواني كه دروجود
گفتم :هرگاه كسي قصدا سبب شود که اين نفس اماره بالسوء دو باره در حركت شده او را تشــويق
ـ و يا نه ؟
به حيوانيت نمايد آيا مجرم شمرده ميشود
گفت :بلي .
گفتم :هرگاه من و تو هر دو مالکان دو فروشگاه باشيم ،شامگاه يكي ما فروشگاه خــود را با قلف
ـ .و در نيمه شب دزدان آمــده هاي آهنين بسته و ديگر مان دروازه آنرا باز گذاشته بخانه خويش بــرود
ـ از دروازه بــاز ـ بدزدند ،ولي برعكس يك مرد عادي با مــرور دكان قلف را با هزاران كوشش نتوانند
ـ است ،هيچ مانعي هم وجود ندارد ،اين بي مباالتي صاحب متوجه شود كه داخل فروشگاه اموال زيادي
ـ به پوليس شــكايت نمايد كه ـ نمايد ،وفردا
فروشگاه نفس ظالم او را در حركت آورده پولهايش را دزدي
دكان من سرقت شده ،وپوليس هم بعد از تحقيق دريابد كه او چنين بي تفاوتي نموده است ،آيا آن صاحب
ـتيد
فروشگاه را مالمت ميكند و يا خير ؟ گفت طبعا .گفتم :بسيار خوب .اكنون اگر شما كه جوان هسـ
ـ با ستر عورت و حجاب به وظيفه خود مشغول است ،و در در داخل اين حويلي شويد و ببينيد كه دختري
ـان نظر ـردو به يكسـ ـ هــرف ـ گيرد آيا بطـمقابل دخترديگري را ببينيد كه نيمه برهنه در مقابل تان قرار
ميكنيد ؟ گفت :نخير ،طبعا اين دختر نيمه عريان ســبب فســاد اخالقي من خواهد شد .گفتم :اينست
اهميت حجاب اسالمي .
ـ
حجاب اسالمي از يكطرف خواهران عزيزما را وقايه نموده ،آنانرا ازشرهوسبازان محافظت مينمايند
ـ مينمايد و آنانرا ازارتكابـ ديگر برادران مسلمان شان را در تسلط باالي نفسهاي شان همكاري ،ازسوي
گناه مصوون و محفوظ ميدارد.كه اين كار هم به نفع خود شان وهم به نفع جامعه انساني ميباشد .
ـ اينكه خودش غيرمسلمان بود وآماده پذيرش حقايق بود به اهميت حجاب قنــاعت آن شخص با وجود
ـ جامعه بشري قــانون گــذاري ـ دين مقدس اسالم اين قانون را براي بهبود نمود ،واعتراف كرد كه واقعا
نموده است .
84
بناء گفته ميتوانم كه پوشيدن حجاب نه تنها عفت ،عزت و كرامت خواهران ما را محفوظ نگهميدارد
ـ آنان با ساير برادران شان نيز براي همکاري در زندگي با عفت بلكه مراعات حجاب داللت به همكاري
و كرامت ميباشد .زيرا به همينگونه كه زنان براي مردان حق نميدهند كه عورت خــويش را در مقابل
آنان ظاهر نمايند و عورت گشايي مردان را اهانت به خود ميدانند ،و براي حفظ كرامت آنان نبايد مردان
برهنه و بدون ستر عورت خارج منزل گردند ،به همين سان مردان حق دارند تا براي عفت و پــاكي و
ـ بربادي آنانرا كه در عفت و حجاب زنان است مراعات نمايند . دوري آنان از گناه وسايل وقايوي
85
ـ با ديگران دارند و اين امر آنانرا وادميدارد ـ نا مشروع نيز بدوش شان باشد ،شوهران شان نيز ارتباطات
تا از تشكيل خانواده سر بزنند و به شركت ها و تلويزيون هاي برده سازي زنان رو آورند .
ـان برعكس هرگاه حقيقت را به شكل واقعي آن جستجو نماييم ميابيم كه آزادي زن در تسليم نمودن آنـ
بدست قصابان نيست ،بلكه حقيقت آزادي در عفت و پاكي است ،حجاب كه حامي عفت زن بــوده او را
حق ميدهد كه با مردان شجاعانه در ابعاد مختلف حيات اجتماعي سهيم باشد ،آزادانه كار نمايد ،فاميل با
ـ را نيز به عفت ميكشاند ،زيرا قــرآن اعتبار و با اعتماد ايجاد نمايد ،وهمين صفا و پاكي خانم ،شوهر
ـ ( :الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ )النــور:
عظيم الشان ميفرمايد
26
--------------------------------------------------
-1سخنان سران كمونيزم درباره خد ا ،تأليف سيد رضا صدر قـم :انتشارات بهمن .ص . 12 :
زنان بدكار شايستهء مردان بدكار ،و مردان بدكار شايسته زنان بدين صفتند و بالعكس زنان پاكيزه و
نيكو اليق مردان پاك و نيكو ,و مردان با اين صفات شايسته زنان عفيف ونيكو اند )
ـ زاغ با زاغ ـ **** كبوتر با كبـوتر كند همجنس با همجنس پـــرواز
عشق يا هوس
مسلمانان به هر موجود مقدس عشق دارند ،ما به خداوند (جل جالله ) عشق داريم و همه تشنه
ـور ـ ،و منظـ ـ اهلل عليه وسلم) عشق ميورزيم ـ هستيم ،ما با حضرت محمد(صلي ديدار حضرت باريتعالى
ـود عفيف است ما از عشق محبت نهايت عالي و انساني كه با تاج اخالق آراسته باشد حقيقتا زن يك موجـ
ـزاران محبت و ـته هـ ـترم و شايسـ ـدام محـ
او مادراست ،خواهراست ،دختراست و خانم است ،هرکـ
ـ مــادران اســت) ( با صميميت ،حضرت پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم) ميفرمايد ( :جنت زِير قدمهاي
اخالق ترين شما كساني اند كه اخالق خوب با خانم هاي خويش دارند ) بناء هرانسان پاك طينت بازن
منحيث يك مخلوق با ارزش و با احترام عشق مي ورزد ،اورا ستايش مينمايد ،احترام ميكند ،عشق
ـاموش ـان آمد واژهء عشق خـ ـوس به ميـمفهوم عفت و با كدامني دارد ،ولي برعكس هرگاه مسأله هـ
ـ:ـ گنجوي ميگويد ـ ،نظامي ميگردد ،احترام از بين ميرود
ـ استـ است **** زاييدهء شهوت جوانـي عشقي كه نه عشق جاوداني
ـ عشق وهوس يكي نيست ،گفتيم كه زن مظهر عشق است نه مظهر هوس ،زن بســتري ( بي ترديد
است براي رشد و تعالى عشق پاك ،ووجودي و تصعيد انساني .و اين نه تنها با هــوس يكي نيست بلكه
ـ هوس نگذارد و درواقع غريزه را مغاير با هوسراني است از اين رو تا آدمي از هوس نگذرد و پا روي
كنترول نكند به عشق نخواهد رسيد ) ()1
مشكل اصلي اين دو نقطه كه آيا به زن عشق ورزيد و يا هــوس راني نمــود ؟ و يا بگونه ديگر آيا
ـ بازن عشق دارند ويا هوس راني ميكنند ؟ مدعيان بي ستري
ـ داشته باشد )
درپاسخ يك جمله كفايت ميكند ( :مرد عاشق خوش ندارد كه معشوقـه ء مشترك
سؤال :دركشورهاي مختلف لباسهاي مردم ،نظر به فرهنگ آنان فرق ميكند ،بناء ك دام زن ان
ودختران بصورت دقيق باحجاب گفته ميشوند ؟
جواب :كساني با حجاب گفته ميشوند كه شرايط اسالمي لباس وحجاب در آنها موجود باشد .
سؤال :اين شرايط كدام ها اند ؟
ـ عبارت اند از : جواب :اين شرايط
ـ قــانوني ـ ،مطابق
-1لباس شان آزاد باشد :خواهران مومن وبا تقوا درهنگام برش لباس ميکوشند
ـ كهـ تنگي را ميبوشــند حجاب اسالمي لباس خود را فراخ و گشاده برش نمايند ،ولي بعضي ها لباسهاي
ـ ،وغالبا انسان فكر ميكند كه بدنش را رنگ نموده است ،زيرا لباسش به اعضاي بدن شان معلوم ميگردد
86
ـردان
بدنش چسپيده ميباشد ،در دين مقدس اسالم شرط لباس است كه به بدن چسپيده نباشد ،خـواه ازمـ
باشد وياهم از زنان .وهرگاه لباس به بدن بچسپد ،ستر عورت وحجاب مراعات نشده است .
ـ كه اين اعضاي بدن معلوم ميگردد
ـ ميپوشند
-2لباس شان نازك نباشد :بعضي ها لباسهاي نازكي
ـ ،وياهم بعضي از جالي ها را بدون استري درآستين هاي خويش ،مثال :تكه هاي گاج را آستين ميسازند
ـ گاچ را ميبوشند كه موهاي سر ،گردن ،وگوشهاي شان از آن معلــوماستعمال ميكنند ،وياهم چادرهاي
ميگردد .پوشيدن تكه هاي نازك مانع ستر عورت وحجاب است .
----------------------------------------------------------------
بازخواني قصه خلقت ،ص . 302 : -1
ـ
ـ كوتاهي ميپوشند كه اعضاي بدن شــان درهنگــام -3لباس شان كوتاه نباشد :بعضي ها لباسهاي
ـ.
ـ ،كه اينگونه لباسها نيز مانع ستر عورت وحجاب ميگردد حركت كشف ميشود
ـ گشتن -4بوتهاي شان آواز نداشته باشد :خواهران متدين بوتهايي را استعمال ميكنند كه درهنگام
ـ شان فهميده نشود .
،صداي بوتهاي
-5دروقت بيرون رفتن از منزل عطراستعمال ننموده باشد :استعمال عطر خارج از منزل بــراي
ـ درمنزل خويش ازعطر كه سنت پيامبر( خواهران مؤمن جايز نميباشد ،خواهران مؤمن وبا تقوا ميتوانند
صلي اهلل عليه وسلم ) است استفاده نمايند .
ـ اجــازه نيست كه دربــيرون -6در خارج منزل آرايش نكرده باشد :براي خواهران مؤمن وباتقوا
ـ خويش اين كار را بكنند . خانه خويش آرايش نمايند ،آنان ميتوانند درمنزل
-7عورت شان معلوم نگردد :در درسهاي قبلي درمورد عورت صحبت شد كه خواهران مــؤمن
وبا تقوا براي حفظ عفت خويش اين شرايط را مراعات مينمايند .
ـ باشد حجابش درست است. سؤال:هرگاه موهاي خانمي معلوم گردد،وسايرلباسش بسيارخوب ومنظم
ـ احــاديث جواب :تمامي علماي اسالم درمذاهب مختلف اهل سنت وشيعه بدين نظرند كه با استنباط
ـ شامل عورت ميباشند . پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) مـو ،گردن ،وساقها
ـ.بناء معلوم شدن موهاي سر مانع حجاب دار بودن ميشود
سؤال :بعضي از خانمها در محافل عروسي آرايش بس يار غليظ مينمايد ،و به محفل ميروند ،آيا
نقصي دارد ؟
جواب :به دوشرط جايز است :
درصورتيكه در وسط راه ،چهره هايشان پت باشد . -1
درصورتيكه درداخل محفل اختالط بين زنان ومردان نامحرم نباشد . -2
ـ مردان لباس وقار
اندازه عورت مردان به همان قدريست كه قبال خدمت تان بيان شد ،ولي بين ستر عورت و پوشش
ـ بــوده كه ـ است ،زيرا ستر عورت درحاالت دايمي و ضــروري با عزت ،وقار و عفت مردان فرق
انسان بايد آنرا آشكار نكند .هرگاه در مكاني قرار داشته باشد كه برايش لباس بيشتر ازين ميسر نگردد
ميتواند به اندازه ستر عورت اكتفاء نمايد ،ولي مردان در دين مقدس اسالم لباس وقار و عــزت دارند
ـيده است ـرا پوشـ ـ است كه پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) آنـ که بر عالوه ستر عورت شان لباس مسنوني
ومردان از آن در هنگام مالقات با مردم رفتن به بازار واشتراك در مراسم و مجالس استفاده نمايند .
ـ است ،زيرا ستر عورت درحــاالت دايمي و عورت و پوشش با عزت ،وقار و عفت مردان فرق
ـ بوده كه انسان بايد آنرا آشكار نكند .هرگاه در مكاني قرار داشته باشد كه برايش لباس بيشـتر ضروري
ازين ميسر نگردد ميتواند به اندازه ستر عورت اكتفاء نمايد ،ولي مردان در دين مقدس اسالم لبــاس
87
ـ اهلل عليه وسلم ) ـ است كه پيامبر(صلي وقار و عزت دارند که بر عالوه ستر عورت شان لباس مسنوني
ـ و مجــالس ـ در مراسمآنرا پوشيده است ومردان از آن در هنگام مالقات با مردم رفتن به بازار واشتراك
استفاده نمايند .
ـ كه باشد باکي ندارد ،زيــرا فرهنگ ها مختلف است ،ولبــاس اگرچه پوشيدن عورت با هرلباسي
ـان الزم ـ ولي در پوشيدن نوع لباس فرق است ،براي مردان مانند زنـ فرهنگي هركشور مختلف ميباشد
است كه از تكه هاي نازك و چسبي كه بدن شان از آن آشكار گردد استفاده نكنند ،بر عالوه براي مردان
ـ شان با وقار وعزت باشد ،و همان عزتي را كه خداوند ـ كه در فرهنگ کشور الزم است كه لباسي بپوشند
ـانـور شـ ـ به اساس فرهنگ و كلتـ ( جل جالله ) براي مسلمانان داده است حفظ گردد .لباس هركشوري
ـوع فرهنگ و ـايل اخالقي ،موضـ فرق ميكند ،و انسان مسلمان در پوشيدن لباس برعالوه مراعات مسـ
هويت اسالمي خويش را جدا مراعات نمايد .تا شخصيت خود را در مقابل ديگــران حفظ نمايد ،غالبا
ـ هاي اسالمي و ساير شخصيت هاي ـ كشور ـ جمهورـ ،دانشمندان جهاني ،روساي شخصيت هاي معروف
ـالمي ـيت ملي و اسـ ـ خويش را ميپوشند تا شخصـ ـ در مجالس بين المللي لباس هاي ملي و فرهنگي باوقار
خويش را حفظ نمايند .بهمين سان الزم است هر مسلمان اين نقطه را در نظر داشته باشد .
ـ ،او ميخواهد ـلم ) ميباشد
مهمترين نقطه درنظر يك مسلمان مخلص روش پيامبر(صلي اهلل عليه وسـ
ـ تا
ـ داده چگونه لباس ميپوشــيد بداند كه رهبرش كه خداوند ( جل جالله ) او را اسوه ورهنما برايش قرار
ـ سنت نبوي ( صلي اهلل عليه وسلم ) عيار سازد . خود را مطابق
حضرت ام سلمه (رضي اهلل عنها ) روايت ميكند كه دوست داشته ترين لباسها به نــزد آنحضــرت
ـ ) شيخ عبدالحق محدث دهلــوي ( رحمة اهلل عليه (صلى اهلل عليه وسلم ) پيراهن بود ( بروايت ترمذي
ـادـ بود زيـ ميفرمايد :پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) پيراهن را براي اينكه نزديكتر به ستر و تجمل ووقار
دوست داشت )1( .
ـود ـلم ) تا بند دست بـ ـ اهلل عليه وسـ
حضرت اسماء (رضي اهلل عنها ) ميفرمايد :آستين پيامبر(صلى
ـ اهلل عليه وسلم ) پيراهن هاي آستين دار را استعمال ( بروايت ترمذي و ابو داوود ) غالبا پيامبر(صلي
مينمود ،زيرا پوشيدن چنين پيراهن ها در ساده گي ،بي آاليش و زيبايي شخصيت مسلمان نقش خــوبي
ـ اهلل عليه وسلم ) فرمودند :لباس هاي ـ اهلل عنه ) ميفرمايد كه پيامبر(صلى
دارد .حضرت سمرة ( رضي
ـاي ـيز در تكه هـ ـ زيرا كه جامه هاي سفيد پاك ،پاكيزه و خوشتراست ،و مرده هاي تانرا نـ سفيد بپوشيد
سفيد كفن نماييد ( .رواه احمد )
حضرت عبداهلل بن عمر( رضي اهلل عنه ) ميفرمايد :هنگاميكه پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) دستار
ـرت ـ ) و حضـ ـ خويش را دربين دوشانه خويش ميگذاشت ( .بروايت ترمذي ـ گوشهء دستار برسر مينمود
ـ :شــما ـ اهلل عنه ) روايت ميكند كه پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) به مؤمنــان فرمودند عباده ( رضي
ـ آنرا در چشت شانه هاي دستار بپوشيد ،زيرا دردستار ها چهره هاي فرشته گان نهفته است ،و يكطرف
تان آويزان نماييد ()2
در حديث شريف ازپيامبر(صلي اهلل عليه وسلم ) روايت است كه ( :إن اهلل يحب أن يــرى اثرنعمته
ـ ( جل جالله ) خوش دارد كه آثار نعمت هاي خويش را دربنده گان خويش ببيند . على عبده ) خداوند
ـ درهرگاه كسي لباس زيبا و خوب بپوشيد ،از نگاه شريعت اسالمي عيبي ندارد ،ولي ســاده پوشي
ـ اهلل عليه وسلم ) ميفرمايد ( :إن البذاذةلباس نيز يكي از اخالق اسالمي ميباشد ،حضرت پيامبر(صلي
ـ وساده پوشي لباس از ايمان است . من اإليمان ) تواضع
ـوب اصال مشكل در پوشيدن لباس هاي خوب نيست ،بلكه اسالم اجازه ميدهد كه انسان لباس هاي خـ
ـتر ،حفظ ـرورت ،سـ ـراي ضـ ـ ،ولي مشكل در نيت انسان است ،هرگاه پوشيدن لباس بـ و زيبا بپوشد
88
ـ با مود
زيبايي ،استفاده ازنعمات الهي باشد عمل مثبت وپسنديده است ،اما اگر پوشيدن لباس هاي قيمتي
ـ تكبر ،غرور ،افتخار نمودن برديگران ،خود را باالي ديگران برترنشان دادن
روز بخاطر
---------------------------------------------------
اشعة اللمعات تآليف شيخ عبدالحق محدث دهلوي ،كويته :كتابخانه حنفيه . 3/580 . -1
مشكاة المصابيح .بدون نام مؤلف .كويته :داراإلشاعة العربية ص . 377 : -2
-------------------------------------------
89
ـ.
ـ را گويند
منتن ازکلمه نتن گرفته شده که گنديده و مکروبي -1
مشكاة المصابيح ص .739 : -2
ـ 3/604 اشعةاللمعات
90
براي ياد بود مسيح عليه السالم ميبندند ،ولي ما مسلمانان عقيده داريم كه مسيح عليه السالم پيامبرخدا بود ،خداوند جل جالله اورا ازشر يهــودان
نجات داد ،او صليب نشده است .قرآنكريم ميفرمايد ( :و ما قتلوه و ما صلبوه ولكن شبه لهم )
ـ حفظ و قار و حـرمت تو عقاب عـزتت افراشت بالهـاي حـجاب به پاسداري
بقاي عـزت ما وتـو در بـقاي حجا ب مقام آدميت در كتـاب يــزدان است
كه گشته جمع بهايـم زانـزواي حجـاب ـ را
به چشم خويش نگر مجمع جـهاني
ـ زخـدا آمـده لـواي حـجاب هـدايتـي ـ آدم
بـراي حفــظ كـرامت دبنـي
ـ حجـابـ قامـت مـوزون آشنـاي بساز بـه آن عـزت اين هبـه ء خدا داد ت
ـ روشنش از پرتـو دعاي حجاب چو روز نگر تو دفتر و اوراق امشب داعــي()1
-------------------------------------------------
-1داعی يک تن از شاعران واليت بدخشان ميباشد که فعال درهنگام کتــابت اين ســطور محصل
پوهنحی حقوق پوهنتون کابل ميباشد .
ححححححححححححححححححححححححححححح
زغربت خانهء وضع افكند دور ـ نظر دل را كند كور
به نامحرم
كه هرجه ديده بيند دل كند ياد ـازدست ديده ودل هردوفرياد
ـ تا درپوشيدن حجاب با درين بخش بحث حجاب بهترست که مادران ،وپدران مسلمان ما سعی ورزند
ـای ـان از حقيقت هـ دختران وخواهران خويش که هنوز تجربه تلخ زنده گی را نيازموده اند ،ودرک شـ
ـ نمايند ،تا آينــده با
ـ ترست ،همکاری نموده ،آنانرا به پوشيدن حجاب تشويق احکام الهی هنوز ضعيف
ـ خود را که گفته است ( يا ايها الذين آمنوا ـ حکم الهی مسووليتسعادتی را برای آنان جلب نموده و مطابق
قوا انفسکم واهليکم نارا وقودها الناس والحجارة ) ای مومنان ! شما خود واعضای فاميل تانرا از آتشيکه
هيزم آن انسانها وسنگهاست وقايه نماييد .
ـ دارند که با اخالق اسالمی و حکمت ايمانی در موضــوع شوهران متدين نيز درين زمينه مسووليت
حجاب خانم های خود را همکاری نموده ،خود شان سبب اين بی عفتی نگردد ،يکتن از شاگردان من که
ـ به نزدم آمده و ازبی غيرتی نامزاد خواهرخوانده اش شکايت ـ ،روزی ـ درس ميخواند ـ اقتصاد
درپوهنحی
ـ ما از دست مردان بی غيرتی شکايت دار يم که بخاطر هوسبازی های خــود نموده گفت ! استاد محترم
ـادر بپوشد ولی ـويش چـ ـ عروسی خـ ـام
ـ ،مثال خواهرخوانده ام ميخواست درهنگـ مانع حجاب ما ميشود
ـ درمحفل عروسی اش چادر به سرکند . نامزادش به او اخطار داد که او نميتواند
زن بسان كل بود درباغ كلزار جهان مرد او اندر مثل باشد چومرد باغبان
ـ كشد بر دور باغ تا گلش ايمن شود ازدست برد اين وآن باغبان بايد كه ديواري
مرد هم بايد بپوشاند به زن زيب حجاب تاكه باشد همسرش همواره درامن وأمان
ـ بيگانكان
و رنه ميبايد ببيند با دو چشم خويشتن غنچهء ناموس خود را دركف
91
رستاخيزي درتاريکي
دوستان محترم ،خواهران وبرادران عزيز !
ـ هاي خود را که مــدت 14 يکتن از خواهران عزيز ما بنام سوسن صفاور دي مجموعه ازسرگذشت
ـ نموده ،ودرآنجا با آلماني هايي مالقات نموده است که آنــان به دين مقــدس ـ کشور سپري سال درخارج
ـابي در آورده است ،که من ـکل کتـاسالم مشرف شده اند ،اين خواهر مسلمان ،خاطرات خود را به شـ
ـ از خواستم بعضي ازقصه هاي اين کتابرا که واقعا جالب است ،خدمت شما دوستان نقل نمايم ،وضمنا
ـ زبان وادبيات پوهنتــون کابل ) محصل ديپارتمنت انگليسي پوهنحي ـ وگرانقدر ( برادر محترم
ـه) اجر زحمت ـ که در زمينه با من همکاري نموده است ،خداوند متعال ( جل جاللـ جهاني سپاس مينمايم
ـ نمــوده اند ،
ـ ازين قصه ها مصرف هاي شانرا بدهد ،زيرا ايشان وقت گرانبهاي شانرا در تايپ بسياري
ـ در حسنات شان حساب نمايد ( وقل اعملوا فسيري اهلل که اميد وارم خداوند متعال اين لحظات عمرشانرا
عملکم )
خواهرما سوسن صفاوردي که از شهروندان ايران است ،نخستين قصه اش را درميان نو مســلمانان
آلمان چنين بيان ميدارد :
ـدند . ـجد شـ
ـ را ترک کردند و همگي وارد حياط مسـ با اعالم وقت تنفس ،چند نفر ،سالن سخنراني
ـ مناره مسجد سايه درختان بر روي آب نماي آن ،نغمه ـ بر روي ـ لطيفي بود و تابش خورشيد هواي بسيار
ـامبورگ ، ـالمي هـ ـاني در مرکز اسـ پرنده گان و منظره جمعيت کثير خواهران و برادران مسلمان آلمـ
ـ هــاي مختلف ـ آورده بود .با تفاق چند تن از خواهران آلماني که ازشهرـ را بوجود ـ روحاني فضاي بسيار
ـ حوض نشسته و مشغول صحبت شــديم .ما درست ـ ،روي پله ها روبروي به هامبورگ سفر کرده بودند
ـابرين و توريست ها يي که ـ و رفت وآمد عــ مرکز اسالمي هامبورگ نشسته بوديم روبروي درب ورودي
ـياحان ـراي سـبراي بازديد از مسجد به آن محوطه مي امدند ،گهگاه توجه مارا به خود جلب ميکرد .بـ
ـ غير منتظره و جالب توجه بود و با تعجب بســيار ديدن زنان و مردان مسلمان آلماني در آن مکان بسيار
ـائي و لهجه غليظ ـره اروپــ که اينان آلماني هستند .اما چهـ
ـ ،گويي باور نداشتندآنها را بر انداز ميکردند
ـاني ـان آلمـ
آلماني خواهران و برادران جاي هيچ شک و شبهه اي را براي آنان باقي نمي گذاشت که آنـ
هستند .
يک دختر ايرانی
ـ خويش مي ـ به اطراف در ميان اين رفت و آمد ها ناگهان چهره متعجب دختري جوان که مات ومبهوت
ـ از خواهران و برادران آلماني چند لحظه اي مکث ميکرد و با تعجب زياد نگريست و در کناره گروهی
به اين سو و آن سو نگاه مي کرد توجه ام را جلب کرد .مدتي نگذشت که گويي سنگيني نظاره دو چشم
ـ آشــنابر احوال جستجو گر خويش را حس کرده و بدنبال آن دو چشم گشت و هنگامي که آنرا تا حدودي
ـ ما گام برداشت آرام اما همچنان متحير .
يافت بطرف
ـود با قيافه اي
ـاال بـ
ـ ما بود حدود 20سال و اندي داشت تقريبًا کشيده و بلند بـحال ديگر در چند قدمي
ـ .مــدتي ـ و با چشمان درشت که در عين متحير بودن موجي از غم در آنها به چشم ميخورد کامالً شرقي
ـ وبه آلماني از او پرسيدم :
خيره خيره ما را برانداز کرد تا اينکه من سکوت را شکستم
براي اولين بار است که به مرکز اسالمي هامبورگ آمده اي ؟ با سر جواب مثبت داد و دوبــاره يک
يک ما را بزير چشمان پر ازسوال خويش گرفت .
92
ـ:
يکي ديگر از خواهران آلماني از او پرسيد
چند سال است در اينجا زنده گي مي کني ؟
آيا به آلماني آشنائي داري ؟
خيلي کوتاه جواب داد :بلي کمي مي فهمم ،من مدت سه سال است که به آلمان آمده ام .
دختران وزنان آلمان با نامهای اسالمی
ـ از نداشتن تسلط کافي او به زبان آلماني بود ،اما شايد هم احســاسجواب هاي کوتاه و منقطع اوحاکي
بيگانگی ميکرد و براي اينکه اين احساس را از او بگيرم يکي يکي خواهر ها را به او معرفي کردم .
خواهر حليمه از فرانکفورت
سعيده از هامبورگ
فاطمه از مونيخ
هدي از زاربروکن
و من نيز ايراني هستم .
ـ زد و گفت :به يکباره گي گويي آشنائي پيدا کرده باشد چشمانش برقي
ـ ادامه داد .
من هم ايراني هستم و بعد به فارسي
اما اينها که آلماني هستند چرا اسم هاي شان آلماني نيست .
ـ به دين
ـ آلماني هايي که در صحن مسجد مي بيني مشــرف به الماني به او گفتم :اين خوهران وتمامي
ـ.اسالم شده اند و به همين علت اسم هاي اسالمي براي خود شان انتخاب کرداند
دختران وزنان با حجاب دريک کشور اروپائي
ـ:خواهر (الکه ) فاطمه از او پرسيد
ـو ـائي
مثل اينکه خيلي تعجب کرده اي که ما را مسلمان و با حجاب مي بيني آنهم به عنوان افراد اروپـ
ـ غربي هستند ،سري تکان داد و جواب داد : افرادي که متعلق به يک سيستم
راستش همينطور است من در مدت اين سه سال که از ايران خارج شده ام براي اولين بار است که با
چنين منظره روبرو مي شوم .امروز نيز خيلي اتفاق را هم بدين طرف افتاد .من در (ها نوفر) مشغول
ـده ام و از
تحصيل هستم و اين اولين بار است که به جهت مراجعه به پزشک متخصص به هامبورگ آمـ
ـ ،تصميم گرفتم که کمي از فرصت استفاده کنم و در کنار درياچه آ لستر آنجائيکه چند ساعتي وقت داشتيم
ـ مسير آنها حرکت کمي قدم بزنم .رفت و آمد افراد محجبه ظاهرًا اروپايي توجه ام راجلب کرد و بطرف
ـلمانـاي مسـ ـاني هـ کردم و با مشاهده مسجد و افراد آلماني بداخل مسجد آمدم و اکنون نيز از ديدن آلمـ
خصوصًا زنها که حجاب کامل دارند شديدًاٌ متعجب شده ام .
بعضی از شرقيان غرب زده حجاب را سلب آزادی ميدانند ،درحاليکه
دختران مسلمان غرب آنرا لباس عزت ،افتخاروآزادی ميدانند
ـ:ـ از وی ميپرسدخواهر(بريگيت)هدي
ـروهـ مسلمان را نداشتي ؟ اسالم که دين منحصر به يک ملت يا گـ چرا مگر انتظار ديدن افراد اروپايي
خارجي نيست .
دختر ايراني که خودش را سهيال معرفي کرد جواب داد:
نه منظورم اين نبود که اسالم مخصوص يک گروه يا يک ملت خاص است اما مي دانيد در ذهن ما در
ـ جا افتــاده که اينجا مرکز آزادي است و زن اروپــايي از آزادياثر تبليغات و فيلم هاي خارجي اينطور
ـايي که با
ـ و اين است که از ديدن زنهـ
کامل بهره مند است .ما دنياي آرزوها ي خود را در اينجا ميديديم
93
ـ و پوشيدن لباس هاي اسالمي را انتخاب مي ـ از آزادي آنرا نفي کرده اسالم مي آورندوجود برخورداري
کنند ،دچار بهت و حيرت مي شويم چون اينجا که ديگر کسي شما را مجبور به رعايت حجاب نمي کند
ـتم از اينکه آنچه را که ما
ـ عشق و ايمان شما است و من متعجب هسـ پس انتخاب شما فقط و فقط نمايشگر
ـ ،شما آزادانه و عاشقانه در اين محيط برگزيــده ـ بردست و پاي زن محسوب مي کرديم اسارت و زنجير
ايد.
ـ به ايمانش بود گفت :
هدي ميان حرفش پريد و با لبخندي که حاکي از افتخار
ـ متعجب خواهي شد. ـ که من قبالً(پانک) بوده ام خيلي بيشتر
پس اگر بشنوي
ـ چه چــيز با عث شد که اين راه را انتخــاب کنيد و ـ نمي شود ،اما راستي
سهيال :پانک! اصالً باورم
ـ؟مسلمان شويد
ـ کسي کاري به کار ـ يکه اگر برهنه نيز توي خيابان ظاهر شويد با اين آزادي که در اينجا هست ،بطور
ـ زن ومرد ديگر براي مرد تان ندارد .در ثاني مگر نه اينکه گفته مي شود که در صورت آزادي ارتباط
ـ وضع زن در نقش و تاثيري بر جنس مخالف نخواهد داشت . ـ و ديگر سرو و زن همه چيز عادي ميشود
فرق ميان آزادی وبی بند وباری
فاطمه سريعًا جواب داد :
ـ و قلب دنياي به اصــطالح ـ هر که را بخواهد هدايت ميکند حتي اگر در مرکز فساد اول اينکه خداوند
باشد .
ـني آزادي نيست بلکه بي بند
ـای ما مي بيـ ـ دارد آن چيزي که در دنيـ دوم اينکه آزادي مفاهيم گوناگون
ـ وهرزه گري است .اينکه در روابط زن و مرد هيچگونه حد و مرزي وجود نداشته باشد و وباري وفساد
زن و مرد حتي متاهل خود را پاي بند به اخالق و ارزشهاي اخالقي نبيند و بدنبال هوس هــاي آني باشد
ـ کند ،بدون توجه به اثري که با اين رفتــار به اصــطالح ـ ورفتار
وهر طوري که خود مي خواهد بپوشد
آزادي خود جامعه مي گذارد ،نه جانم ،اين را آزادي نمي گويد .
اين شعار ها و تفسير ها ي مختلف از (بي بند وباري) و (الابالي گري) در لواي کلمه آزادي در طي
ـ تبليغات به ما خورانده شده است و غالبًا نيز اکثريت عوام بدون فکر و ارزشيابی ،بدنبال
سالها از طريق
ـ است ميان حيوان و انسان ؟ ـ ،واال چه فرق
اين موج روان مي شوند
آزادی جنسی سبب تنوع طلبی درجنس وتجاوز بر ديگران ميشود.
مدل های لباس سبب تحرکات شهوانی وبه جلوه گذاشتن زيبايی زن برای لذت يابی
مردان است
خواهر محترم فاطمه درين ادامه سخنان خود به سهيال ميگويد :
ـ آزادي نه تنها کشش و نياز شهواني را تقليل نمي دهد بلکه حس تنــوع ـ بايد بداني که روابط
از طرفي
طلبي را در افراد زنده ميکند و اين را مي توان از آمار ها و فحشا و فسادي که در غرب حــاکم است با
ـ که فقط بيش از %72از زنهاي شاغل در ـ .بطور مثال برايت بگويمـ دقيق دريافت
کمي تحقيق و بررسي
ـ يان آنها
ـ اذيت جنسي از طرف همکاران مرد خود واقع ميشوند وکارفرما آلمان ،در محل کار خود مورد
از آنان تقاضاي ناروا دارند .البته جاي تعجب هم نيست با اين همه مدل هاي لباس که در اکثر آنها هيچ
ـ نــدارد ،ديگر نبايد از اين اذيت
ـ هاي بدن زن وجودـ وبه جلوه گذاشتن زيبائي
هدفي جز تحرکات شهواني
وآزارها و تجاوز ها گله کرد و بايد توجه داشت که تا زن خــود را چــنين ارزان عرضه مي دارد هيچ
قانون نمي تواند جلوي اين اعمال را بگيرد .
ـ خود نمائي زن درمحل کار باعث متزلزل شدن و از هم پاشيدن خانواده ها و در نتيجه وجود از طرفي
انواع فساد و روابط نا مشروع شده ،بـه عبارتي ،زن کاالئي در دست مردان هوســران شــده .البته
94
ـ است صــحبت ما از اينکه هميشه افرادی هستند که بر خالف نظام حاکم حرکت مي کنند ،امري طبيعي
ـ راجع به آزادي است .ما نيز به ياري و لطف خدا به محض روند و نتيجه اين شعار هاي پوچ و توخالي
ـ بودن و پوچ بودن اين شعار ها سعي کرديم از طريق ايمان به خداي واحد خود را از پي بردن به توخالي
اين منجالب بيرون بکشيم .
ـ يعنی قبل از جنگ جهــانی دوم ،جوامع ما هدی در ادامه خواهرفاطمه گفت :تازه در زمانهای قديم
ـايیـ امريکـ ـ ها وپياده شدن فرهنگ منحرف نيز خيلی پای بند اخالق بودند ،بعد ازجنگ وآمدن امريکايی
ـ مبـدل شد ، ـروزی وسياستهای مکار آنها وکشيدن زن بسوی برهنگی جامعه ما به اين وضع اسفناک امـ
ـ غوطه ور شد که به نظر نمی رسد راه نجاتی برايش وجود داشته باشد بجز بال های الهی وآنچنان درفساد
.
ـ گويي در درون او انقالبي در ـ مدت اين صحبت ها ،سهيال را خوب زير نظر گرفته بودم من درتمام
ـولـديدًا متحــ اجزاي صورت اومرتب حالت هاي مختلف بخود مي گرفت و شـ شرف جريان بود خطوط
شده بود ،براي مدتي خاموش به نقطه خيره شد ،چشمانش را آله از اشک پوشانده بود آرام اورا مــورد
ـ داده پرسيدم که به چه مي انديشد ،بدون آنکه سرش را بگرداند گفت : خطاب قرار
ـ که از ايران بسوي اروپا پرواز کردم ،انگار همين ديروز بود ـ افتادم
نمي دانم به يکباره به ياد روزي
ـ
ـ قصر طاليي غرب ،که در آن هر آرزويي ،با چه افکار ها و تلقين ها ،بار سفر بستم ،بار سفر بسوي
ـ که از قانون ها وحقوق بشر و چنين و چنان بــودن به محض اراده کردن برآورده ميشود ،تمدن بزرگي
آزادي انسانها در آن بر ايمان تبليغ ميشد .
ـ ها و جايي که زن آزاد ،وبرابر با مرد بود ،تصــويري که از سفر به کشور موفقيت ها وخوشبختي
طريق فيلم ها و راديو ها ي بيگانه به خورد ما داده شده بود و ما به ساده لوحانه آنرا پذيرفته ايم.
سهيال که گويي سنگ صبوري براي شنيدن دردهاي انباشته شده دلش يافته بود آهي کشيد و ادامه داد :
ـ و تبليغ نيز آنقدر زياد است که انسان ديگر قدرت تفکر خوب آدم چه مي داند يک چيزي از دور ميشنود
ـ و ارزشهاي حق طلباده را تحت الشعاع خود قرار مي دهد و آنها را شــعار گونه پيدا نمي کند .سمبولها
معرفي مي کند .اما شنيدن همان حقايق ،وپوشالي بودن فرهنگ غرب و فساد حــاکم بر جوامع آنها از
ـان ازـده اند و گوشت پوست شـ ـزرگ شـ زبان خود غربيها از زبان افراد يکه سالها در اين نظام ها بـ
اينجاست ،تکاني به انسان ميدهد به اينها که ديگر نمي شود گفت که شــما داريد تبليغ منــافع خــود را
ميکنيد.
شعارتساوی حقوق درغرب به جز برده کشی وبهره برداری ازجنس زن
چيزديگری نيست
سهيال دراينجا اشاره اي به خواهران آلماني کرد و گفت :
ـ حقوق زن و مرد ،هيچ هــدفي بجز بهــره وقتي انسان از زبان زن غربي مي شنود که فرياد تساوي
ـ،ـ از جنس زن را در برندارد و چه از لحاظ نيروي بدني و چه از لحاظ جاذبيت زنــانگي برداري بيشتر
ـ چشم ها را
ـ وادار شده است ،ديگر نميشــود از سو استفاده مي شود ،و در واقع زن به برده کشي بيشتر
بست و گوش ها را گرفت .راستش مدتها است که من نيز متوجه اين مسئله شده بودم اما شهامت اقــرار
کردن آنرا نداشتم .
95
پوشيدن لباسهای غربی ،سبب ميشود که به درد های آنان مبتال شويم
اکنون اشک چشمان درشت سهيال اينک به قطره هايي تبديل شده بودند که يکي يکي برگونه هايش مي
ـ .وي در همان حال ادامه داد : غلطيدند
ـ
ـردرـام ظهـ ـ در آلمان نمي گذشت که يک روز هنگـ ـ هنوز بيش از يکسال اقامتم ـ ها و افکاري چه رويا
ـ ،ناگهان ماشيني ترمز کرد و پسري قد بلند بيرون پريد و بدون مقدمه دست ـ ايستاده بودم
ايستگاه اتوبوس
ـ ،همانند مسخ شــده گــان چند ـ چنين چيزي را نداشتم مرا گرفت و بطرف خودش کشيد ،من که انتظار
ـ ماشين خود کند ،يکباره بخود آمدمـ داشت مرا سوار ـ در حاليکه پسر قصد لحظه همين طور نگاه ميکردم
و مقاومت کردم و با کيف دستي ام محکم بر سرش کوبيدم که در نتيجه پسر زخمي شد و عــابرين پليس
ـ و پليس ما را پاسگاه برد . را خبر کردند
ـ
ـرمي ـردم وفکـ ـ کـدر طي بازجويي رئيس پليس ،بازبان آلماني دست و پا شکسته ،جريان را تعريف
ـ ميکنند ،اما با کمال تعجب ديدم زهي خيال باطــل ،رئيس پليس کردم االن پسر را تنبيه کرده و زنداني
مثل اينکه برايش جوک (فکاهی) کفته باشم ،خنده اي کرد و گفت:
ـدوني اين پسر چه کسي است ؟ گفتم پسر هر که مي خواهد باشد من که ـ ،ميـخوب چرا با هاش نرفتي
ـ ماست .رئيس پليس دوبــاره ـ من ايراني هستم و عفت ما گوهر وجودي آلماني نيستم که با هر کسي بروم
ـ.خنده اي کرد و گفت :شکل و طرز لباس شما که مثل زنان ما است ،تــابلويي هم که در دست نداريد
ـ نيز حق را به او مي دادم
ـ آمد اما از طرفـ بر قلبم فرود
ـ رئيس پليس همانند خنجري حرفهاي
خالصه چندي از دوستان را خبر کرده و با پس گرفتن شکايت خويش و عذر خواهي اجباري از پسر
ـ.خود را از مخمصه نجات دادم واال بدهکار نيز شده بودم
سهيال مکثي کرد نگاهش را به من دوخت و گفت:
ـ با من برخورد من کنند اما اکنون با حرف هاي آنروز فکر کردم چون من يک خارجي هستم اين طور
ـ که سالها در نتيجه ال اليي شعارهاي زيبا و ـ گويي از خوابي سنگين بيدار ميشوم .خوابي اين خواهرها
ـ من شده بود .راستش من نيز مدتها است متوجه شده ام که ســالم ـ ها گريبانگيرسراب مانند اين خارجي
اکثر مردها بدون طمع نيست و بالفاصله از زن تقاضا هاي ناراو دارنــد .آنهم با اين همه آزادي روابط
جنسي ،که انسان فکر ميکند ديگر چشم مردها بدنبال زنها نيست.
با بلند شدن صداي اذان از مناره مسجد خواهران بلند شدند و براي اقامه نماز وارد مسجد شــدند ،در
ـ او را بداخل مســجد ـ که آيا ميتواند همراه ما نماز بخواند ،با خوشحالي
همين موقع سهيال از من پرسيد
ـ که سهيالـ بداخل صحن مسجد رفتيم .در سرتا سر اقامه نماز احساس ميکردم برده و پس از گرفتن وضو
گريه ميکند ،بعد از اتمام نماز دقايقي چند سر سجاده مشغول گريه و نيايش بود ،در صحن مســجد بجز
ـ
سهيال ،خواهر ها و من ديگر کسي باقي نمانده بود .آهسته به سهيال نزديک شدم که بيبينم آيا منتظرش
بمانم يا نه ؟
سهيال خجالت ميکشد که با وجود مسلمانی به گمراهی وبی حجابی مشغول بوده
ـ به گريستن کرد او را در آغوش گرفتم سهيال همچنان گريه مي کرد گريه ايکه او با ديدن من شروع
از اعماق قلب او بود و گويي حامل اين کلمات بود :
ـورـودم و مقيم يک کشـ اي خداي من از خودم شرم دارم ازتو شرم ميکنم شرم از اينکه من مسلمان بـ
ـ کردي نداشتم من بدنبال معيار ها و
اسالمي ولي قدر تمامي اين نعمت ها و منزلت و رحمتي که تو نصيبم
ـ بودم که در منجالب فسادي چنان تا گلو غرق شده است که را ه نجاتي برايش نمي بيند ارزش هاي دنيايي
و اينان که بزرگ شده گان و دست پرورده هاي فرهنگ غربي هستند ،همچون تشنگان بدنبال رحمــتي
96
ـالم ،ما در
ـاي اســار هـ ـ داده بودي ،بدنبال معيـ
هستند ،که توبي هيچ چشم داشتي ،در اختيار ما قرار
ـ
ـ ديدار کشور اسالمي ما مي سوختند. روياي غرب بسر مي برديم و اينان در اشتياق
ـ ونه تنها راحــتي و آزادي به ـ که باعث سقوط انسان مي شوند شرم از اينکه من بدنبال ارزشهايي بودم
ـ کرده انــد.
ـ سعادت دنيا و آخرت را جستجو ـ بلکه اذيت و آزار بردگي ،و اين خواهرها همراه نمي آورند
ـ مــاراـ را يافته بودند .براستيشرم ازاينکه من د رپي آمال پوچ و روان شده بودم و اينان معشوق واقعي
چه مي شود که حق را نشناخته ايم.
ـ که با بيشرمی کاملخبر گذاري آلمان درشماره 9مارس چنين مينويسد :در جوامعي
ـرض خريد و ـ مخصـوص اين امر در معـ زنان همانند کااليي براي ارضا هوسراني مردان دربنگاههاي
ـ مي گيرند . فروش قرار
ـاريـ که بعلت بي بند و بـ ـوامعي خبر گزاري آلمان درماه اکتوبرشماره 92مينويسد :در جـ
قريب به اتفاق مردان متاهل روابط نا مشروع دارند .
ـ از
ـ دوره هاي زيبائي ميشود ـ و انواع اقسام
ـ لوازم آرايشي
ـ که ساالنه ميليارد ها دالر صرف در جوامعي
ـ او مي باشد ( 10مي آنجائي که در اين جوامع ظاهر و اندام زن مالک شخصيت و بيانگر ارزش وجودي
93برنامه موناليزه)
ـاملگيـيري از حـ ـايل جلوگـ ـ که مدارس آن صحنه خريد و فروش مواد مخدر انواع وسـ در جوامعي
و ......مي باشد (خبر گزاري آلمان برمن جوالي )93
ـ به اصطالح آزادي که بيش از %72از زنان شــاغل آن مــورد اذيت و آزار و باالخره در جوامعي
جنسي قرار مي گيرند (نومبر 92برنامه موناليزا)
ـ و همانند هاجر دراين زنان از البالي تاريکي ها با هر گونه مشقت بدنبال روزنه اي نور براه افتادند
بيابان خشک و بي آب و علف چنان تشنه وار گشتند تا " استجبلکم " سعي ايشان را پاسخ داد و چنان حق
را در قلب هايشان تجلي داد که گويي هيچ گاه در تاريکي بسر نمي بردند.
دختر ايرانی در آلمان توبه ميکند وحجاب ميپوشد
تمام خواهر ها دور ما جمع شده بودند .سهيال همچنان اشک مي ريخت و زمزمه ميکرد :
ـ ما است .آن پليس آلماني حقيقت ـ هاي زنانگي چرا باور کرده ايم که آزادي ما درعرضه کردن زيبائي
ـ باشيم .اما
را گفت ما اگر خود را به شکل غربيها ملبس کرديم پس بايد همانند آنان هر متقاضي نيزروان
ـرايش مي ـازي بـ ما که چنين دختر هايي نيستم ما عفت مان را از هر چيز باالتر مي دانيم و حيا را امتيـ
ـيم کهـدون انکه متوجه اين باشـ ـ هستيم بــ هاي ظاهري دانيم .پس مارا چه مي شود که بدنبال بي پروايي
ـ به اينجا رسيد ،کمي مکث کرد و سپس با صداي بلند ادامه داد: حامل چه پيامي هستيم .وقتي حرفهايش
از اين لطف الهي سپاسگزارم و امروز همگي شما را در پيشگاه خدا به شهادت مي گــيرم که ديگر نمي
ـ انداخته
خواهم همانند عروسک در خدمت ارزشهاي غربي باشم و ازهمين امروز لباس اسارت را بدور
و لباس زن مسلمان حقيقت جو را پوشش خود قرار خواهم داد.
ـ از حالتهاي منقلب سهيال تا حدودي متوجه قضيه شده بودند ،خيلي ســريع و خالصه همگي خواهرها
جريان را براي شان گفتم ،با خوشحالي سهيال را در آغوش گرفتند وبرايش دعاي خير و موفقيت آرزو
ـ بود و تک تک ما گريه مي کرديم .خدا را شکر کردم که يکبــار ديگر ـ با شکوهيکردند .صحنه بسيار
ـ ،آفتاب از البالي شيشه هاي مسجد بداخل صحن تابيــده بــود و شاهد هدايت انساني براه حق مي بودم
ـ بوجود آمده بود .همانطور که به جمع خواهر ها و سهيال مي نگريستم به ناگهــان ـ روحانيصحنه بسيار
ـات و ـدان امکانـ ـ فقـ
ـودـ يکايک اين عزيزان را که با وجـ ـ گرفتم سرگذشت ـ رسيد و تصميمفکري بنظرم
ـمهـوي سرچشـ ـ رو به ســ نداشتن به منبع سازمان ويا انساني که نداي حق را از زبان او بشنونددسترسي
97
ـ .اين عزيزان در جوامعي حق ـ ،را براي شما عزيزان خواننده به رشته تحرير د رآوردم
نورآورده بودند
ـ ،و انساني ندارد و همه
ـ تمامي ارزشها و معيار هاي مذهبي ،اخالقيرا يافتند که هيچ هدفي بجز نابودي
ـ که فســاد
روزه ترفند هاي جديد تري براي منحرف کردن انسان قرن بيستم بکار مي برند .در جوامعي
ـ عده اي از دست اندر کاران و سياســتمداران اخالقي چنان به نقطه اوج خود رسيده است که حتي فرياد
غربي در رابطه با مرگ معيار هاي اخالقي به آسمان را بلند کرده است:
ـ .1993ـ مجله اشپيگل /آلمان دسامبر
زنده گي مدرن خانه اي جهت ارضا نياز هاي حيواني
ـ
آلمان جوالي 93سوسن صفاوردي
98
ـ قائل شده است شخصيت خويش را با پيروي ازفرهنگ غرب پايين اورده و اين قدر برايشان ارج وقرب
ـ هاي مختلف به زنان مسلمان گفته ام چرا مکتي مقام واالي خود را به سقوط مي کشانند .بارها درکشور
ـارـاطر جسم او ارج ميدهد کنـ ـ با عظمت او ونه به خـ ـرت وروح راکه مقام زن را به لحاظ معرفت فطـ
ـراـناختن حق وباطل را داريد چـ گذاشته و پيروي ازفرهنگ غرب و شعار غربي ميکنيد شما امکان شـ
ـ واين براي يک زن مسلمان غربي واقعًا درد آور است. بدنبال باطل روانيد
ـ بي بندـ بکشم وزنان مسلمان رااز سرنوشت شــومي که در نتيجه زنــدگي گاهي دلم مي خواهد فرياد
ـ خدا شما خواهر ـ که اين کار مسير نيست .شايد بياري ـ عريان دچار خواهند شد آگاه کنم اما افسوس وبارو
ـ
ـدوباري ـ از فرهنگ و بي بنـ ـذابيتي
عزيزي که سرنوشت مرا مي خواني وهنوز درگوشه ايي از دلت جـ
ـواهرعزيز بدانيد که ـني اي خـ غرب وجود دارد بخودبيايي و قدر شان ومنزلت خودت رابيشتر درک کـ
ـان دنيا رادشمنان اسالم ازحجاب ما زنان مسلمان وحشت دارند شما اي عزيزان ايراني با حجاب خود تـ
ـ غــرب ـ است که دنياي فاسدـ ناشي از وحشتي ـ شما ميشودبه لرزه درآوريد.زيرا تمامي تبليغات که برضد
ـ و امريکاـ نه تنها دربين ملت هــاي مســلمان بلکه درقلب روپا ازپوشيده گي شما و رواج اسن پوشيدگي
ـ که چشم اميد بهـ ما افراد مســلمانيدارد .شما سمبل زنان مسلمان دنيا هستيد شمارا بخاطر خدا و بخاطر
ـ کهاين کشور اسالمي داريم و بخاطر خودتان همجنان مقاوم در برابر دنيا و تهاجمــات آنــان بايســتيد
ـ آز آن استقامت کنندگان است .دنياي غرب به ســقوط اخالقي رســيده و هيچ تعليمي از جهت پيروزي
اخالقي و انساني براي شما ندارد .شمايي که مظهر اخالقي و ارزشهاي اخالقي هستيد .فرهنگ غــربي
که داعيه دار آزادي زن است تنها متشکل از برهنگي و بي بندو باري به گونه اي حيواني است هيچ چيز
ـ خانواده و ...براي شما به ارمغان نخواهد آورد .مقاوم باشيد و ازدروغ ،خيانت ،زنا ،از هم پاشيدگي
ـد.ـالمي را بدانيــ در زير سايه پرچم جمهوري اسـ ايران اسالمي مرکزي دنيا اسالم بسازيد ،قدر زندگي
زندگي در ايران اسالمي آرزوي ما است و کمک به اين نظام و ظيفه هر فرد مسلمان و آگاه است .کسي
که هميشه در دعاهايش به ياد شما و نظام اسالمي و امام آن است.
خواهر تان برگيت ( جميله) از آلمان ( هامبورگ ) آگوست 1993
99
ـانـايد آنـ
ـ انسان بزرگ شدن محرم نميگردد ،و شـ زيرا نامحرم با يكجا بزرگ شدن ,يا هم در پيشروي
ـ بزرگ شده ايم ،ويا هم جوانان كه در پيشروي ما بزرگ شده فكر كنند كه ما با هم مانند خواهر و برادر
ـرده اند وـده گي كـ ـ وخواهر زنـ اند ،مانند اوالد ما هستند ،ويا اينكه دختران ما با آن پسران مانند برادر
ـ ميكنند ،
ـاهم نشست و برخواست ـادي بـ اكنون كه جوان شده اند احساس بيگانگي نميكنند بلكه به شكل عـ
ـكل ـات شخصي شـ ـان است كه نبايد اين نظريـ اينگونه سخنان و استدالالت ،نظريات شخصي هر انسـ
ـدنـزرگ شـ ـ مشروعيت ميداشتند و با بـ مشروعيت شرعي را به خود بگيرد ،زيرا اگر اين موضوعات
ـ ،در مقابل ما ،
ـورد ـودن سن خـ دريكجا ،ويا هم جوان شدن در مقابل چشمان انسان بعد از سـپري نمـ
ـ
مشروعيت ميداشت ،وسببي از اسباب محرم شدن ميبود ،جواز أنرا در كتب شريعت اسالمي ميخوانديم
،ولي هيچگاهي درين مورد معافيتي از طرف شريعت اسالم بيان نشده است ،و روي همين علت است
ـادرانـ ،كه الزم است خـواهران ،مـ ـ سبب گناه بزرگي ميشـود كه كسالت و بي تفاوتي در چنين موارد
ووالدين محترم اين حكم الهي را در نظر داشته ،از رواج ها و بي تفاوتي ها ،خود داري نمايند .زيرا
با زنده گي نمودن دريك حويلي و يا هم بزرگ شدن باهم ،حكم شريعت تغيــير نميكند و مســلمانانيكه
ـ نمايند .
ـ توجه بيشتر ـ اهلل ( جل جالله ) را نكنند درين موارد ميخواهند عصيان و نافرماني
-2سترو حجاب به اساس رقابت :يكي از عادات باطليكه امروز در بين بعضي از مسلمانان بي
ـ :از ينكه فالن
ـان ميگويند ـاي شـ ـانم هـ خبر از دين ،رواج يافته است اينست كه بعضي از مردان به خـ
ـ خوانده ام خانمش را از من ستر نكرد بناء شما هم از ايشان ستر نكنيد ،و دوست ،همسايه و ياهم برادر
هرگاه كسي را ببينند كه خانمش از او ستر ميكند فورا به خانم خود ميگويد كه از فالن مرد ستر كن زيرا
خانمش ازمن ستر ميكند .
ـ تثبيتاين فكر كامال مخالف احكام شريعت اسالمي ميباشد ،وبه اين اساس اشخاص محرم و نامحرم
ـاس ـاه كسي به اسـ ـ را شريعت اسالمي تعيين وتثبيت نموده است و هرگـ نميگردد ،بلكه محرم و نامحرم
ـ تا ستر خود را دور نمايد در حقيقت گناه بزرگي را متحمل ـ ميسازداعتبارات مختلف خانم خود را مجبور
شده است .
-3خواهرخوانده ،برادرخوانده مادر وپدر خوانده و فرزندي گرفتن حرمت را ازبين نميبرد :در
دين مقدس اسالم ،تنها برادر ،خواهر ،بدر ،مادر ،بسر و دختر به دوعلت تثبيت ميكردد :
ـ داشته باشد ،مثال :انسان سه قسم خواهر دارد : الف :درصورتيكه دربين شان روابط قرابت وجود
ـ ( كه هردو از يك مادر وبدرباشند ) -خواهر مادري وبدري
ـ نمايد )
-خواهر مادري ( كه تنها مادر شان شريك باشد ،وبدرهاي شان فرق
-خواهر بدري ( كه بدرشان يكي باشد ،ومادر هايشان فرق نمايد )
ـ سكه – برادر بدري – و برادر مادري) به همين سان انسان سه برادر دارد ( برادر
ـ ( شيردادن ) باشد ،مثال :انسان خواهر رضاعي ب :درصورتيكه دربين دو شخص رابطه رضاع
ـته باشد ،كه
ـاعي ميداشـ ـتر رضـ ـ ،مادررضاعي ،بدر رضاعي ،بسر رضاعي ودخـ ،برادررضاعي
ـ ميشود . رضاع ( شيردادن ) سبب حرام شدن نكاح بايكديكر
ـ ندارد كه براي انسان محرم شدن را اثبات نمايد . بغير ازين دوحالت حالت ديكري وجود
ـ طفلي را به فرزندي ميكرفت ،او را بسر آن ـ دربين عربها رواج بود كه هرگاه شخصي درزمان قديم
ـ ،مثال :پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) يك بسرك را بنام زيد بسر خود خوانــده بــود ، شخص ميناميدند
ـ حضرت ـ نازل شد ،وبراي ومردم اورا زيد بسر محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) ميكفتند ،ولي آيات قرآني
محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) امر نمود كه ازين امر خود داري نموده زيد را بنام بدرش ياد نمايد ،سبس
همه اورا ( زيد بسر حارثه ) كه بدر اصلي اش بود ميناميدند .
ـ را با نظر دانشمندان اسالمي مورد مطالعه قرار دهيم : درينجا بهتراست آيات شريف
100
(مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمْ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَــاتِكُمْ وَمَا جَعَــ َ
ل
ـ عِنْدَ اللَّهِ
ـ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ أَدْعِيَاءَكُمْ أَبْنَاءَكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُمْ بِأَفْوَاهِكُمْ
ـ
علَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ
فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ وَلَيْسَ َ
ـ نيافريده ،و هرگز همســرانتان ـ براى هيچكس دو قلب در درون وجودش غفُورًا رَحِيمًا) خداوند وَكَانَ اللَّهُ َ
ـ
ـما را فرزند ـ شـ ـدههاى را كه مورد ((ظهار)) قرار مىدهيد مادران شما قرار نداده ،و (نيز) فرزندخوانـ
حقيقى قرار نداده است ،اين سخنى است كه شما تنها به زبان خود مىگوئيد (سخنى باطل و بىماخذ) اما
ـ كه اين كار نزد خدا خداوند حق مىگويد ،و به راه راست هدايت مىكند .آنها را به نام پدرانشان بخوانيد
ـ آنها برادران دينى و موالى شما هستند ،اما گنــاهى بر عادالنه تر است ،و اگر پدران آنها را نمىشناسيد
ـدا ـران صـ ـ (و بىتوجه آنها را به نام ديگـ ـ كه (در اين مورد) از شما سر مىزند شما نيست در خطاهائى
ـور و رحيم ـ غفـ ـرار خواهد داد) و خداوند ـ عمد مىگوئيد (مورد حساب قـ مىزنيد) ولى آنچه را از روى
است .األحزاب 5 -3 /
ـ:تفسير الميزان درين مورد ميفرمايد
(و ما جعل ادعياءكم ابناءكم ) كلمه ادعياء جمع دعي ،به معناى پسر خوانده است ،و در جــاهليت
ـ، ـ آن روز ـترقي اين عمل دعاء و تنبي در بينشان دائر و معمول بوده است ،و همچنين در بين امتهاى مـ
ـ ،احكام فرزند صــلبي را در حق او اجــراء ـ كودكي را پسر خود ميخواندند مانند روم و فارس كه وقتي
ميكردند ،يعني اگر دختر بود ازدواج با او را حرام ميدانستند ،و چون پدرخوانده ميمرد ،به او نيز مانند
ـ را درباره او اجراء ميكردند ،و اسالم ـ و همچنين ساير احكام پدر و فرزندى ساير فرزندان ارث ميدادند
اين عمل را نيز لغو كرد بنابراين مفاد آيه اين است كه خداى تعالي آن كساني را كه شــما آنها را فرزند
ـ نداده تا احكام فرزندان صلبي در حق آنان نــيز جــارى باشد ذلكم خود خوانده ايد ،فرزندان شما قرار
قولكم بافواهكم و اهلل الحق و هو يهدى السبيل كلمه ذلكم در اين آيه اشاره به مســاله ظهــار ،و فرزند
ـ است ،مؤيدش ـ روشنتر ـ است ،كه البته ظهور آيه احتمال دومي خواندگي ،و يا تنها اشاره به مساله دومي
ـافواهكم ـولكم بـ ـ خواندگي را بيان ميكند و اينكه فرمود :قـ هم اين است كه در آيه بعدى تنها حكم فرزند
ـ را به خود نسبت ميدهيد ،سخني است كه با دهانهاى خــود معنايش اين است :اينكه شما فرزند ديگرى
ـان كه در آيه ميگوييد ،و جز اين اثرى ندارد ،و اين تعبير كنايه است از بي اثر بودن اين سخن ،همچنـ
كال انها كلمه هو قائلها < >3نيز كنايه از بيهودگي آن سخن است و اهلل يقول الحق و هو يهدى السبيل -
ـ آن است ،و اگر معناى حق بودن قول خدا اين است كه او از چيزى خبر ميدهد كه واقع و حقيقت مطابق
ـاى ـ آن است و معنـ ـابق ـ مطـ ـلحت واقعي ـود ،و مصـ ـ براند ،آثارش بر آن مترتب ميشـ حكم و فرماني
راهنماييــاش به راه ،اين است كه هر كس را هــدايت كند ،بر آن راه حقي وادارش ميكند كه خــير و
ـ سخن شما بيهــوده و بي اثر است ،و سعادت در آن است ،و در اين دو جمله اشاره است به اينكه وقتي
ـ واقع است ،پس سخن خود را رها نموده و سخن او را بگيرد . سخن خود را همواره با اثر و مطابق
ـ عند اهلل" امريست كه ـ "ادعوهم آلبائهم هو أقسط ابن كثير در تفسير آيات فوق ميكويد :اين آيت شريف
ـران بيكانه را ـتند كه بسـ ـادت داشـ ـان عـ ـ ،آنـ ـود ،نسخ مينمايد عاداتي را كه در ابتداي اسالم رواج بـ
ـ ميدادند ،بنا اهلل (جل جالله) امر نمود ،تا آنانرا به نسب خود شان بركردانند ، بسرخوانده خويش قرار
ـود :ما زيد بن حارثة ـ از عبد اهلل بن عمر(رضي اهلل عنهما ) روايت ميكند كه فرمـ ـاري ـام بخـ امـ
(رضي اهلل عنه) را زيد بن محمد ميگفتيم تا اينكه اين آيت شريف نازل شد "ادعوهم آلبائهم هو أقسط عند
اهلل"
عربها اين پسرخوانده ها را معامله پسراصلي مينمودند ،ايشانرا با محارم خــويش به تنهــايي رها
ميكردند ،بدين اساس بي بي سهلة بنت سهيل كه خانم أبي حذيفة (رضي اهلل عنه) بود به پيامبر( صلي اهلل
عليه وسلم ) گفت :اي رسول اهلل صلى اهلل عليه وسلم ما سالم را پسر ميگفــتيم ،وخداوند اين حكم را
101
نازل نمود ،و ميبينم كه ابي حذيفه آمدن اين طفل را خوش ندارد ،پيامبر( صلي اهلل عليه وســلم ) گفت
:براي آن طفلك شير بده ،بااليش حرام ميشوي .
ـ گرفتن ) حرام پنداشته شده ،وكسي را فرزنــدي گــرفتن ـ ( تبني – فرزندي بناء به اساس آيات فوق
مانع نكاح نشده ،وفرزندي پسر اصلي انسان شرعا شمرده نميشود .وهرگاه جوان شود ،خلوت نمودن
ـ بوده ،سبب گناه پنداشته ميشود . ـ اعضاي فاميلش ناجايز آن باخانم آن مرد ،وساير
همچنان دردين مقدس اسالم پدرخوانده گي ،مادر خوانده گي ،برادر خوانده گي ،خواهر خوانده گي
ـاه
ـودن گنـ ـان نمـ ،پسرخوانده گي ،دختر خوانده گي ،مانع حرمت نشده ،و معامله محرمان را باايشـ
بزرگي دردين مقدس اسالم بيان شده است .
ـ اند
ـ رواج دارند كه زن بيگانهء را خواهر ميخوانند وياهم زناني بعضي از مردمان در عصر حاضر
ـاس اين گفته با آن ـرآني من است ،و به اسـ ـ قــ كه اين برادركه مردان بيگانه را برادر خوانده و ميگويد
مرد بيگانه و نامحرم ،خودش ،دخترانش و ساير اعضاي فاميل شان آزادانه نشسته بدون ستر و حجاب
حتا به بعضي سفرها نيز با اين مرد هم سفر ميشوند ،و هرگاه پرسيده شود كه شما با كي به ســفر رفته
ـ قرآني ام .
ـ با برادر
بوديد ميگويند
ـ پدر اصلي با وي بعضي از خانمها مرد بيگانه اي را در منزل خود بنام پدر خوانده جا داده ،ومانند
ـ را مراعات نکرده ،باوي خلوت مينمايد ،اين عمل کامال مخـالف شـريعت معامله نموده ،ستروحجاب
اسالم بوده ،ومرد بيگانه به اين اساس محرم شده نميتواند .
خالصه اينکه درشريعت اسالمي برادرخوانده ،خواهرخوانده ،مادر خوان ده ،پدرخوان ده ،پسر
خوانده و غيره محرم انسان شده نميتواند ،نشست و برخواست با مرد بيگانه به اساس برادر خوان ده
گي و يا پدر خوانده گي يا پسر خوانده گي قطعا حرام ميباشد .
102
در يک مذهب کامل تر شده بودند .با خواندن قرآن خيلي از چرا ها که راجع به مسيحيت از قبيل تثليث و
ـ داشت برايم حل شد و آيات قرآن برايم به صليب کشيدن عيسي مسيح براي پاک شدن گناهان ....،وجود
ادله روشني بود .مسئله ديگر نقش زن و جايگاه او در اسالم بود که شديدًا مرا تحت تاثير قرار داد .اين
ـ ظاهري و اندام او بستگي ندارد و قرب و ارج او در تقوي و پــاکي و که زن مسلمان ارزشش به زيبايي
ـ برايم قابل توجه بود .درست همانند همان ارزشهاي که در حضرت مريم صداقت او نهفته است ،بسيار
ـ
وجود داشت .از اينکه به من نيز امکان رسيدن به مقام معنوي داده مي شد و از اينکه درها را به روي
ـ به
هر کسي که اهل عمل باشد باز مي ديدم احساس هويت مي کردم .من در جامعه ضربه هاي زيــادي
ـ و کالم قرآن راجع به زن برايم کامالً به اثبات رسيده بود و اين باعث لحاظ قيافه ظاهري متحمل شد بودم
شد که شکر خدا سريع مذهب اسالم را پذيرفتم و مسلمان شدم .اما مسلمان شدنم به منزله پايان تحقيق و
ـدم .من ـ نبود و از آن به بعد از قلب و جان مشغول خواندن و بررسي کردن و آيات قرآن شـ برسي بيشتر
ـ و خدا را شکر که هميشه نيز آنرا مي يافتم .مــذهب ـ بدنبال حق و حقيقت ميگشتم در طول دوران زندگيم
ـاظـربي به لحـ ـ و غــاييـانهاي اروپـاسالم به انسان آرامش و صلح دروني عطا ميکند ،چيزي که انسـ
ـ از آن بي بهره هستند.اضطراب و استرس و محدود بودن وقت زندگي ماشيني
ـ و در عين دست ـ بودند
ديدن افراد مسلمان فقير که در عين فقر از آرامش و صلح دروني بر خوردار
ـودـ موثر در هدايت من بـ ـ نيز ،يکي ديگر از مسائل بسيار ـ مي کردندتنگي احساس رضايت و خوشبختي
ـ
ـ و مطالعه بيشترـ .تحقيقات بيشترزيرا که در جامعه خودم درست برعکس اين چيز را تجربه کرده بودم
و مطالعه بيشتر راجع به مقام زن و حجاب او مرا در اعتقاداتم راسخ کرد و تقريبًا پس از مدتي حجــاب
ـاب ـردن حجـ ـربي با بسر کـ را نيز با اعتقاد محکم بسر کردم .پيش خودتان مجسم کنيد که يک زن غـ
درقلب برهنگي و در جائيکه برهنگي به عنوان آزادي تبليغ ميشود ،با چه مشکالتي مواجه خواهد شد و
ـ و ايمان را سخي الزم است .مردم ما ،آلماني هاي مسلمان را به منزله افرادي که خيانت چه اراده قوي
ـ و مردم خود کرده اند ،مي نگرند و ملبس شدن به لباس اسالمي و حجاب يعني قيــام به فرهنگ و سيستم
ـ علني تر از اين وجود داشــته برعليه تمامي معيار ها وارزشهاي جامعه غربي و من فکر نمي کنم قيامي
ـ واقعًا تسليم امرخدا شود زيرا تبليغات برعليه
باشد .اما معتقدم کسي که گفت من مسلمان هستم پس بايستي
ـ که سالهاست خود اسالم و مکتب اسالم آنقدر زياد است که مردم از حقايق ان بي خبر هستند حتي افرادي
را مسلمان مي دانند هنوز نمي دانند که چه نعمتي و چه سعادتي نصيب آنها است .من ايمان دارم بافساد
ـ اسالم گاه مي شــدند بي ـ دارد اگر مردم از حقايق اسالم و چهره واقعي ـ ما وجودـ که درجوامعوحشتناکي
ـ غربي بوده ايم خصوصًا آلماني ها که د ر50 شک همگي مسلمان مي شدند چون ما شاهد نتايج ارزشهاي
ساله اخير بعد ازآمدن امريکائي ها و تبليغ معيار هاي ضد انساني و ارزشــهاي مــادي به اين فالکت و
ـ
ـتيارـوان دسـهالکت اخالقي رسيده اند .باسر کردن حجاب مجبور به از دادن کاري که با زحمت به عنـ
ـرب خيلي مهم است و تنها ـامع غـ ـاهري زن در جـ يک وکيل پيدا کرده بودم شدم .قبالًگفتم که شکل ظـ
ـ روسري نيز بسر کند. ـ انسان مي بندد چه برسد که شخصي نداشتن اندامي زيبا خيلي از درها را بر روي
شايد برايتان جالب باشد که بشنويد حتي هنگام خريد کردن گاهي اوقات دراين جوامع به اصــطالح آزاد
که شخص آزادي عقيده دارد بخاطر حجاب به ما توهين مي شود و چقدر ما را مسخره ميکنند خصوصًا
ـ تان نشود که وقتي انسان ازروي عشق به خدا کــاري وقتي مي فهمند که من آلماني هستم .اما شايد باور
انجام دهد حتي فحش خوردن وتوهين مردم کوچه و بازار برايش شيرين ميشود در طي همين دوران در
سن 19سالگي ازدواج کردم و هم اکنون صاحب پنج فرزند هستم که خدا را شکر همگي تربيت اسالمي
ـ آنان نيز حجاب مي گزارندوخيلي با دارند .از آنجايکه من به عنوان مادر سنبل خوبي براي دخترانم بودم
اعتماد بنفس درمدرسه و جامعه ازپس مشکالت ناشي از حجاب خود برمي آيند براي مسلمانان غــربي
هيچ چيزي ناراحت کننده تر از ديدن افراد مسلمان ،خصوصًا زنان مسلمان که ازنعمت پربهــاي خــود
103
ـانـراب روان هســتند .زنـ ـ که سر چشمه را در دست دارند و دنبال سـ غافل هستند نميباشد .انسانهايي
ـ مي کنندـ و متوجه نيستند که درواقع از شيطان پيروي مسلماني که خود را در معرض نمايش مي گذارند
ـال اين آرايش ـ بطور مثـ ـ مي ورزند که پيشي برزنان غربي گرفتند تازه گاهي چنان در عشوه گري افراط
ـراب مي بينم اينجا فقط دربين يک ـران يا اعــ مانند ترکيه وايـ
ها غليظ که من درزنان مسلمان کشورهاي
ـام
ـ ونظـ ـتم
ـ ازايران که دريک سيسـ عده مخصوص رايج است واين خيلي دردآورند .يا ديدن چنين زناني
ـ که برايش شکل ظاهري زن مهم نيست و زن براي کار کـردن يا بدست اسالمي زندگي ميکنند سيستيمي
ـ نيست و تنها توان کاري او معيار آوردن موفقيت هاي اجتماعي مجبوربه استفاده ازاندام و شکل ظاهري
ـ هاي اروپايي مسلمان ميشوند خيلي درد آور و تعجب انگــيز است براي بسياري از افرادي که درکشور
ـ هاـايي
ـ ما اروپــدگياست .حرکت مسلمانان ايران و انقالب اسالمي و رهبريت ان جرقه اي در راه زنـ
ـ خبر هاي منفي به حق رســيده اند وعــده اي ديگرمثل من بسوي اسالم بوده است .حال گاهي ازطريق
ـ آن به سعادت مسلمان شدن نائل آمده اند از مستقيم با مطالعه مستقيم راجع به انقالب اسالمي وايدئولوژي
ـ که با مطالعه آرمان هاي انقالب وشناخت توطئه هاي جهاني ازارمــان هــاي نسل جوان انتظار ميرود
ـ جهان شــده است به انقالب اسالمي که خونها برايش ريخته شده و باعث نجات هزاران انسان درسراسر
ـ وفکر مي کنم نحو احسن دفاع کنند .همان طور يکه قبالً گفتم من هميشه بــدنبال حقيقت و تکامل بــودم
بشکر خدا بالخره راهم را پيدا کرده ام.
ـ را بايســتي متحمل شــوم اما اگرچه به عنوان يک مسلمان آلماني دراين جا مشکالت بسيار زيادي
ـ اسالمي درايران که ســعي بر پيــاده ـ يک نظام جمهوري مشکالت انسان را کاملتر مي کند .ما ازوجود
ـ بــرايمـ در اين کشــور ـ داشتم که سعادت زندگي ـ خوشحال هستيم .آرزو کردن قونين اسالمي دارد بسيار
ـ و مادي امروز پياده کردن قوانين اسالمي براي يک نظام خالي ـ ماشينيبوجود آيد .البته قدر مسلم دردنيا
ـ است که بــراي ـ موجــودات از مشکالت نخواهد بود اما همين قدر که اين سعي وجود دارد وسيســتمي
ـانيـ انســهايـ ارزشـ ـ ها هيچ هدفي جز نابودي بشريت ارزش قائل است در اين مقطع از زمان که سيستم
ـ ازبين بردن تمامي معيار هاي اخالقي ـ لواي شعارهاي بشردوستانه با اعمال شيطاني قصد ندارد و درزير
ـ براستي شکر گذار باشيم و اين تنها خواست خدا بود که ـ ازمعجزه هاي الهي است ما بايستي را دارند.خود
ـ اســالمي درست شــود. ـ مسلمانان انقالبي شاه را بيرون کند و جمهوري مردي پير توانست به پشتيباني
ـاوررحمت خدا براو باد که با قيامش با عث تولد دوباره عده کثيري از انسانها در جهان شد .خدا يار ويـ
ـردي که ـلمانان نيست مــ مسـ جانشين او امام خامنه اي باشد که بحق کسي شايسته تر از او براي رهبري
ـرمال ـان رابـسالها پيش با سخنان آتشينش در سازمان ملل در جلوي چشم ستمگران جهان چهره هاي آنـ
کرد .شما خواهران وبرادران مسلمان انقالبي در ايران سمبل ما هستيد و نظام و رهــبريت آن که چشم
ـدنـلمان شـ اميد ما است حفاظت کنيد و بدانيد که با دل و جان با شما ئيم ان شااهلل که خداوند سعادت مسـ
ـور دنيا وـاثير زر وزيـ رانصيب افراد بيشتري بکند و اميد است که شما عزيزان هشيار باشيد و تحت تـ
ـيرو عشق و ـ به انسان نـ
ـ نگيريد .اطمينان به خدا را ازدست ندهيد خداوند زندگي به اصطالح مدرن قرار
ايمان مي بخشد اگر که ما آن را خواهان باشيم
خواهرتان ليال ازآلمان آگست 1993
104
فصل نهـم :
( صلي اهلل عليه وسلم ) تعدد ازواج پيامبر
ـ ذيل را ميخوانيم :
درين فصل موضوعات
-1حکمت تعليمي
-2حکمت دعوتي
-3حکمت اجتماعي
-4حکمت تشريعي
-5حکمت حفظ احاديث
105
-6حکمت سياسي
106
( صـــلى اهلل عليه ـ اسالمبي بي خديجه (رضي اهلل عنه) در سن شصت وپنج سالگي وفات نمود و در آنزمان پيامبر
وسلم ) پنجاه سال عمر داشت )2( .
ـ( صلى اهلل عليه وسلم ) بود يك ربع قرن حياتش را باوي بي بي خديجه از بزرگترين نعمات الهي باالي پيامبر
سپري نمود .درتمامي مشکالت پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) را کمک نمود .
ـ، ـوه بودند تمام خانم هاي پيا مبر ( صلى اهلل عليه وسلم ) بغيراز بي بي عايشه (رضي اهلل عنها) زنان سالخورده و بيـ
كه شهرت کامل أنها در صفحات تاريخ ثبت ميباشد .
ـ: ـ ( صلى اهلل عليه وسلم ) سواالت ذيل مطرح ميگردد ـ سن خانمهاي پيامبر بعد از ارائه معلوما ت درمورد
س :1چرا پيامبر اسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) با زنهاي بيوه پخته سال پنجاه وشصت ساله ازدواج نمود؟
ـ داشت كه آنرا مفصال بيان خواهم نمود . ج :درين ازدواج ها حكمت هاي وجود
س : 2هر گاه پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) ميخواست بار دوم وسوم ازدواج كند ،چرا در سن جواني اش اين
ـني سن ـالگي يعـ ـ( صلي اهلل عليه وسلم ) به پنجاه سـ
ـ بي بي خديجه (رضي اهلل عنها)كه پيامبر كار را نكرد و بعد ازوفات
پيري وضعف رسيده بود ازدواج كرد ؟
ـ در سن جواني ازدواج ميكرد ولي هدف پيامبر ( صلى اهلل عليه جواب :هرگاه هدفش خواهشات نفسي ميبود
وسلم ) مصلحت اسالم بود نه خواهشات خودش .بناء اين ازدواج هايش را به اساس مصلحت دين مقــدس
ـ سن مطرح نميباشد . ـ مصلحتی باشد ،موضوع اسالم نمود ،وهرگاه ازدواج بخاطر
س -3در كتب تاريخ اسالم آمده است كه اصحاب پيامبر(صلى اهلل عليه وسلم ) آنحضرت را چنــان دوست
ـ( صــلى اهلل عليه وســلم )
ـ ن مينمودند ،هرگاه پيامبر داشتند كه مال ،جان و اوالد هاي خويش را برايش فدا وقربا
ميخواست ازدواج نمايد چرا ازياران خود نخواست كه دختران باكره و نوجوان خود را برايش نكاح كنند
،وبرعكس آن با بيوه هاييكه ضعيف و مسن بودند ازدواج نمود .
---------------------------------
-1الرحيق المختوم ،ص . 70 :
( )2الرحيق المختوم ،ص .132 :
ـ كهجواب :جواب اين سخن را بايد ازدشمنان اسالم و مستشرقان ويا هم شاگردان مستشرقين پرسيد
ـ شک ميکنند ؟ ـ جهالت ويا دشمني العياذ باهلل بر پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) بخاطر
ـ با خانميكه نسبت به خود شان پانزده يا بيست سؤال :هرگاه از جوانان پرسيده شود كه آيا ميخواهند
ـ ازدواج کنند ؟ چه پاسخ خواهند داد؟ سال بزرگترباشد
ـ را نميپذيرند ولي بعضي از جواناني هستند كه بخاطر معنــويت ، جواب:اكثريت جوانان اين پيشنهاد
ـ: ـ سن را مطرح نميسازند .و لي اگر از جوانان مسلمان پرسيد ـ موضوع اخالق ،و دينداري
هرگاه ازدواج شما با خانم مسني سبب ايمان اقارب آن خانم شود ،و يا اينكه :ازدواج شما با زنان
ـ دينـ ؟ جوان مسلمان بدون شك بخاطر ـ بين چند قبيله با هم دشمن ميشود چه نظرداريد مسن سبب دوستي
ـذيرد .و ـنهاد را حتما ميپـ ـ در بين مردم اين پيشـ مقدس اسالم ،دعوت به اسالم ،نشر اخوت و برادري
ازدواج پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) هم روي همين اهداف بوده است .
ـ بهتر ترروشن گردد الزم است تا حكمت از تعدد ازواج پيامبر( صلى اهلل عليه وســلم ) را براي اينكه موضوع
ـ نماييم . مفصال تشريح وتوضحي
107
حكمت تشريعي . -4
حكمت حفظ احاديث . -5
حکمت سياسي. -6
ـ صحبت نمــاييم ،تا مســلمانان مخلص و يكتا درينجا الزم است در مورد اين حكمت هاي مختصرا
ـ
ـوي ـوز هم قـ ـويش را هنـ پرست شخصيت پيامبر اسالم( صلى اهلل عليه وسلم) را زياده تر درك نمايند و ايمان خـ
ـاس ـاهم به اسـ سازند ،همچنان اميد است برادران عزيز ما كه هنوز اين حقايق را مطالعه نكرده اند و يـ
تبليعات دشمنان اسالم سؤاالتي در ذهن شان ايجاد شده است ازين بحث استفاده نمــوده ،درآينــده ها با
مالقات با دشمنان اسالم و يا اشخاص جاهل با بيان حقايق اسالمي آنانرا به دين مقدس اسالم دعوت نمايند
ـ ها نجــات ـ به ديگران ،و مردم را از بــدبختي ،زيرا وظيفه مسلمان حقيقي رساندن حق ،خير رساني
ـرده اند ، ـالم را درك نكـ ـايق اسـ دادن است ،حقيقت همين است كه كسانيكه با اسالم مخالفت دارند حقـ
ـنيمـ نموده اند ،در غير آن ميبيـ ـ ( صلى اهلل عليه وسلم ) را نشناخته اند ،وقبل از در ك حقيقت قضاوت پيامبراسالم
ـلى اهلل عليهـالم( صـ ـ شرقي و غربي بعد از مطالعه قرآن و سيرت پيامبر اسـ كه هزاران انسان دانشمند
ـالم ـدس اسـ ـزرگ دين مقـ وسلم ) به دين مقدس اسالم مشرف شده اند ،واكنون از جمله دعوتگران بـ
ـ از غرب ميدرخشد) را مطالعه نمايند ،ويا ميباشند ( دوستان ما ميتوانند درين مورد كتاب (اينك خورشيد
هم كست هاي شيخ احمد ديدات باشنده جنوب افريقا را كه بزبان انگليسي ميباشد ،گوش دهند .
ـ متعال ـ اسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) معلم بشريت است ،خداوند -1حكمت تعليمي :پيامبر
( جل جالله ) او را براي بشريت مانند يك مژده دهنده ،ترساننده ،دعوتگر ،و چراغ روشني فرستاده
ـالم رحمت ـ اســامبرـ شاهدا ومبشرا و نذيرا و داعيا إلى اهلل بإذنه وسراجا منيرا ) ،پيـ است ( إنا أرسلناك
ـ همه را در بر ميگيرد . براي عالميان بود و رسالتش تمام بشريت مردان ،زنان ،اطفال ونوجوانان
در زمان بعثت پيامبر اسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) مكاتب و دانشگاه هاي براي خواهران چه
كه حتى براي مردان هم وجود نداشت .آيا شا يسته پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) بــود كه در چــنين
حالت خاموش بنشيند در حاليكه نخستين كلمات وحي را خوانش و قلم تشكيل ميــداد ؟ طــبيعي است كه
ـ از پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) براي تعليم و تربيه مردان مساجد را مركز قرار داد و همه ميتوانستند
فيوضات نبوي بهره گيرند ولي خواهران مسلمان نميتوانستند مشكالت خويش را در مقابل مردان بيــان
ـ ( صــلى اهلل عليه وســلم ) تقاضا كردند تا روزي را برايشــان تخصــيص دهد ،و دارند ازپيــامبر
ـ را براي خواهران مسلمان تخصيص داد ولي با آنهم مشكل بود پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) نيزروزي
كه بعضي مسايل را مستقيما از پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) بپرسند ،بدين ملحوظ پيامبر( صــلى اهلل
ـان ـ از بين خانمها تربيه نمايد ،تا آنــاني
عليه وسلم ) خواست ،براي خواهران مسلمان أستادان ومعلمـ
ـ ،به راحت خاطر بپرسند ،و مصلحت همين بود که بتوانند مسايل مهم و دقيقي را كه مربوط شان ميشود
پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) با تعداد از خانمها بدون درنظرداشت سن آنان ازدواج نمايد و بدين وسيله
احكام اسالم را به خانمهاي خويش بيان داشته و بعدا آنان اين احكام را به ساير خواهران مسلمان برسانند
.روي همين علت زنان پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) منحيث استادان و محدثان مشــهور در تــاريخ
ـ .
اسالم ظهور نمودند
-2حكمت دعوت :پيامبر اسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) وظيفه داشت تا مردم را به دين مقــدس
ـ گرايش مــردم به اســالم هميشه در اسالم دعوت نمايد ،و پيامبر اسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) بخاطر
ـلم ) داشت ، ـلى اهلل عليه وسـ ـامبر( صـ ـ درنزد پيـ ـ ،ومسلمان شدن يك فرد ارزشي زيادي حركت بودند
ـ ،عربها در قبايل مختلف زمانيكه حضرت پيامبر اسالم( صلى اهلل عليه وسلم ) به پيامبري مبعوث گرديد
ـ فاميلي ازطريق ازدواج نقش ـ كه روابطزنده گي ميكردند و آنان داراي خصلت هاي قبايلي خاصي بودند
108
ـلم )ـ آنان داشت ،حضر ت محمد ( صلى اهلل عليه وسـ ـ اجتماعي ،دوستي و با همزيستي مهمي در روابط
براي اينكه با ساير قبايل عالقه مصاهرت داشته باشد ،و ازين عالقه براي نشر دين مقدس اسالم استفاده
نمايد ،بدون در نظر داشت سن و سال با زنان سالخورده و بيوه آن قبايل ازدواج مينمود ،تا ازدواج وي
ـلى اهلل عليه
ـالم ( صـ ـ اسـ
ـ به دعوت پيامبر ـ اين رابطه فاميلي او را جزء قبيله آنان ساخته و ايشان بخاطر
وسلم ) گوش دهند .
ـيران ( جويريريه در غزوه بني مصطلق صد فاميل كفار در نزد مسلمانان اسيرشدند كه در جمله اسـ
ـلى اهلل
ـامبر( صـ بنت حارث ) يک زن کهنه سال از خانواده رئيس اين قبيله نيزشامل بود ،او به نزد پيـ
عليه وسلم ) آمده طالب مال شد ،پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) برايش گفت :ميخواهم پول فديه ات را
ـلم )ـلى اهلل عليه وســذيرفت ،و با وي ( صـ ـ را پـبدهم و با شما ازدواج نمايم ،اين خانم پيشنهاد پيامبر
ازدواج نمود ،باشنيدن خبرازدواج شان تمام صحابه پيامبر گفتند كه آيا خسر خيل پيامبر( صلى اهلل عليه
وسلم ) در نزد ما اسير باشند ،تمام اسيران را بخاطر مصاهرت پيامبر( صــلى اهلل عليه وســلم ) رها
ـ مردم قبيله بني مصطلق اين شهامت ،اخالق ،و رادمنشي را از مســلمانان ديدند همه نمودند ،وزماني
ـالم صد ها ـبب اسـ ـال سـ مسلمان شدند .ازدواج پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) با يك خانم بيوه كهن سـ
ـامي ـالم آوردن آن زن با تمـ ـرا نتيجه اش اسـ ـ زيـ ـ ،وهمه اين ازدواج را متبرك ميپنداشتند انسان گرديد
قومش شد .
ـيي بن أخطب) ـتر حــ شكست دادند (صفيه دخـ درغزوه خيبر كه مسلمانان با يهودان جنگيدند وآنانرا
رئيس اين قبيله نيز اسير شده بود و شوهرش در جنگ كشته شده بود ،پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) اين
خانم بيوه اسير را اختيار داد كه اگر خواسته باشد او را آزاد نموده و باوي ازدواج نمايد و يا هم اورا آزاد
ـ اين خانم زماني كرامت ،انسانيت و اخالق پيامبر( صلى اهلل عليه وســلم ) را نموده و به فاميلش بپيوندد
ـ اسالم ( صلى اهلل عليه وســلم ) مشاهده نمود نخست اسالم خويش را اعالن نمود و موافقه نمود با پيامبر
ـ شوند . ازدواج نمايد ،و اين ازدواج سبب شد تعدادي از اقارب اين خانم بيوه به دين مقدس اسالم مشرف
ـار ـبر كفــ است دختر خطرناكترين دشمنان اسالم ،رهـ رمله بنت ابي سفيان كه بنام أم حبيبه مشهور
ـ بهـ گرديد و در جمله مهاجرين با شــوهرش قريش (أبوسفيان) بود ،اين خانم به دين مقدس اسالم مشرف
ـ زيــرا از غضب حبشه هجرت نمود و در آنجا شوهرش وفات نمو د ،او دوباره به مكه آمده نميتوانست
ـ ميترسيد كه شايد او را بكشد ،درحالت سختي زنده ميكرد . پدرکافرش
ـ نمايد ،آن زن بيوه بيچارهپيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) از نجاشي تقاضا نمود تا او را خواستگاري
ـ شد و باشنيدن خبر ازدواج آنها ابوسفيان نيز اين ازدواج را تأييد نمود ، ازشنيدن اين خبر بسيار خوشحال
و اين ازدواج سبب تخفيف ظلم مشركان از مسلمانان گرديد زيرا در بين پيامبر اسالم ( صــلى اهلل عليه
وسلم ) و رهبرمشركان مصاهرت پيدا شد ،و قلب او را به اسالم نزديك ساخت كه در نهايت ابو سفيان
ـ گرديد .به اسالم مشرف
ـ اجتماعي خــويش ـ كه روابط -3حكمت اجتماعي :پيامبر اسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) ميخواست
ـطه ـان بواسـ ـاعي در آنزمـ ـ سازد و اين رابطه اجتمـ را با تمامي مردم قبايل و ساكنان اطرافش مستحكم
ـ از قريهء ازدواج مينمود همه اهل آن قريه با خويشــاوندان ـ بود ،و هرگاه شخصي مصاهرت بسيار قوي
ـ تقويه اين رابطهـ ميداشتند .پيامبر اسالم( صلى اهلل عليه وسلم ) بخــاطر جديد خويش روابط مستحكم
ـ خانــدان ـ اســالم توانست كه از طريق خواست اهل اين قبايل را بخود نزديك سازد و بدين وسيله پيامبر
نبوي قبايل مختلف را باهم دوست سازد ،ويك جامعه جديد وزيباي انساني را تهداب گذاري نمايد .
ـ :در زمان جاهليت بعضي از عادات و تقاليد در بين مردم چنان ريشه دوانيده -4حكمت تشريعي
بود كه ازبين بردن آن كار بسيار مشكل بود ،در آن زمان پيامبر اسالم ( صلى اهلل عليه وسلم ) حضرت
زيد را مانند اوالد خود تربيه نموده بود و مردم نظر به رواج و عنعنات شان زيد را پسر محمد ميگفتند و
109
ـ بود ،دين مقدس اسالم اين رواج را مخالف روابط جامعه اين پسر در بين مردم بنام زيد بن محمد مشهور
اسالمي دانست و خواست اين پسر خوانده گي ها را كه عاقبت غير مرغــوب در جامعه داشت از ريشه
بردارد و همين بود كه حكم حرمت تبني ( پسر خوانده گي ) نازل شد ،و پيامبر از آنروز به بعد زيد را
ـ كه پسر خوانده مانند پسر نسبي حكم دارد ،و فاميل پسر حارثه ندا مينمود ولي مردم بازهم فكر ميكردند
او نيز حكم فاميل پسر حقيقي را دارد ولي حكم الهي بر پيامبر نازل شد كه خانم طالق شــدهء زيد را به
ـ اين پديده غير اسالمي را كامال بشناسند نكاح خويش در آورد تا صحابه پيامبر با ديدن سنت عملي پيامبر
و بدانند كه پسرخوانده حكم پسر نسبي را نداشته و بيگانه ميباشد .
ـرخوانده ـ بيخبر بوده به عادت ( تبني ) پسـ متأسفانه كه بعضي از مسلمانان هنوز هم ازين حكم قرآني
گي دست ميزنند و زماني آن پسر در فاميل بزرگ ميشود ،با دختر ،خانم ،خواهر وساير اعضاي فاميل
ـ گاهگاهي بمشاهده رسيده است ،و ياهم بعضي از خانم ها آن مرد زنده گي ميكند ،كه عواقب ناگواري
ـ بنــام با مردان بيگانه دريك خانه هفته ها سپري ميكنند و آن مــرد بيگانه را كه هيچ رابطه با او ندارند
برادر خوانده تسميه ميكنند و ساير اعضاي فاميل نيز سكوت اختيار نموده و شايد آن مرد خود خــواه با
ـ را نميشناسد .استفاده از چنين القاب اهداف شومي داشته با شد كه دين مقدس اسالم اين نوع روابط
-5حكمت حفظ احاديث منزلي پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) :حديث پيامبر عبارت از ( قول –
ـري ـنت تقريـ ـ كه بنام سنت قولي ،سنت فعلي ،وسـ فعل و تقرير ) پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) ميباشد
ـ .شناخته ميشود
ـ :تمام سخنان پيامبر( صلى اهلل عليه وســلم ) است كه بواســطه آن احكــام منظور ازسنت قولي
شريعت بيان شده است مثل اين سخن پيامبر كه ميفرمايد ( ايمان هفتاد وچند شعبه دارد ،بهترين شعبات
ـ اشياي مضر از را ه مردم است ، ايمان كلمه طيبه ( الاله إال اهلل ) ميباشد ,و پايانترين شعبه ايمان دوري
و حيا هم يك شعبه ايمان است .
ـ است كه بصورت عملي در بين صحابه صورت پذيرفته منظور ازسنت فعلي :تمامي اعمال پيامبر
است و برايمان نقل شده است .مثال :شكل نماز خواندن ،حج نمودن وغيره .
ـ ازسنت تقريري اينست كه در نزد پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) سخني گفته شده و ياهم منظور
ـ آنرا منع نكرده باشد ،مثال نام اصحاب (رضي اهلل عنهم) على ،عثمان ، كاري أنجام شده باشد و پيامبر
عمر ،عايشه ،خديجه و غيره بوده وپيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) از آن منع نكــرده است ،در مقابل
ـ مانند عبدالالت ،عبد العزى ، ـ راكه معاني غير اسالمي ميداشتند پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) نامهايي
عبدالشمس ،بره ،وغيره را تغيير ميدادند ،ومردم را به اختيار نامهاي خوب امر مينمودند .
ـ ( صلى اهلل عليه وسلم ) را صحابه كرام (رضي اهلل عنهم ) نقل نموده اند ،واين ســنت سنت پيامبر
در تمامي حاالت زنده گي پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) به شكل بيست و چهار ساعته دوام داشت .
نقل سنت هاي پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) در خارج منزل توسط صحابه كــرام (رضي اهلل عنهم)
ـايش ـان فاميل و اوالد هـ ـلم ) كه در داخل خانه در ميـ ميشد ولي سنت هاي پيامبر ( صلى اهلل عليه وسـ
ـلى اهلل
صورت ميگرفت نيز ضرورت به روايت و نقل داشت كه براي نقل اين احاديث زنان پيامبر( صـ
عليه وسلم ) كافي نبودند زيرا اكثريت ازواج مطهرات پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) را زنــان كهن
ـ هم بعد از رحلت سالي تشكيل ميدادند كه بعضي آنان قبل از پيامبر( صــلى اهلل عليه وســلم ) وبعضي
ـ اين علت حكم الهي بر پيامبر( صــلى اهلل ـ و روي پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) به زودي وفات نمودند
ـه( رضي اهلل عنها ) – ازدواج نمايد ، ـديق -بي بي عايشـ عليه وسلم ) نازل شد كه با صديقه بنت صـ
زيرا خوردي سن وي او را براي حفظ احاديث پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) و زنده گي اش تا چنــدين
ـ هزاران حديث پيامبر( صلى اهلل سال بعد ازوفات پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) سبب شد كه حضرتش
عليه وسلم ) را روايت نمايد و در جمله راويان بزرگ حديث پيامبرباشد .
110
ـار ـخن افتخـ ـدين سـ ـ كه از جمله بـ
بي بي عايشه ( رضي اهلل عنها ) نه صفت خويش را بيان ميدارد
مينمود كه قبل از ازدواجم حضرت جبريل عليه السالم عكسم را به پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) نشان
داده و او را امر نمود كه بامن ازدواج نمايد .
اگر به اين سخن به دقت توجه نماييم ميابيم كه علت اسا سي ازدواج پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) با
بي بي عايشه (رضي اهلل عنها)علت اسالمي يعني حفظ احاديث منزلي پيامبرعليه السالم ميباشد .وروي
ـ ميباشد .همين علت بود كه بي بي عايشه(رضي اهلل عنه) در جمله عالمان بزرگ و راويان مشهور
ـلى اهلل
ـ اهلل عنه) ميفرمايد كه ( هيج مشكلي در حديث پيامبر( صـ ـ اشعري ( رضي حضرت ابوموسى
ـ وحلش را در نزد او ميافتيم )ـ مگر اينكه به نزد عايشه رضي اهلل عنها ميرفتيم عليه وسلم ) نمداشتيم
ـ (رضي اهلل عنهما) روايت ميکند كه ( من بزرگترين صحابهء پيامبر( حضرت ابو ضحى از مسروق
ـ اهلل عنها استفسار مينمودند )
صلى اهلل عليه وسلم ) را ديدم كه در مسايل ميراث از بي بي عايشه رضي
ـلحت ـالم را بر مصـ ـلحت اسـ ـ كه پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) مصـ با فهميدن مطالب فوق ميدانيم
ـ اسالم حاضر بود كه هر نوع قرباني دهد . خويش مقدمتر ميشمرد ،و بخاطر
-6حكمت سياسي :ازدواج پيامبر( صلى اهلل عليه وسلم ) ارتباط ميان مردم قبايل را تأمين نمود ،
ـ( و بدين شكل مردميكه به جنگ هاي قبلي ،نژادي ،قومي و غيره مبتال بودند با رابطه مصاهرت پيامبر
صلى اهلل عليه وسلم ) اعضاي يك فاميل شدند كه اساس آنرا خانواده نبوت تشكيل ميداد ،بــدين ســان
ـ كه بعد ازوحدث ملي بين قبايل تأمين گرديد و مردم تحت لواي اسالم با هم حكومت اسالمي را ســاختند
رحلت پيامبرو ازواج مطهرات اين نظام دوام نمود .
111
ـادرک اين ـند ،وخانمها هم بـ
حالت اين قانون برای مردان اجازه ميدهد که اضافه از يک زن داشته باشـ
ـ
ـ های ظاهرميشود ـ ممنوعيت اين قانون ،درميان همه فساد ـ ،ودرصورت مشکل به اين کار راضی ميشوند
که سبب بدبختی وهالکت جامعه انسانی ميگردد .
احيانا خانمی به يکی از امراض سخت مبتال ميباشد که عدم جواز تعدد ازواج شوهر را بدان ميکشاند
که خانمش را ترک نموده ،يا طالق نموده ،با خانم ديگری ازدواج نمايد ،ويا اينکه رابطه نا مشــروع
ـريض ورنجــور ،مبتال به ـانم مـ
ـ اين خـخويش را با خانم ديگری برقرار سازد ،که درهردو صورت
مصيبت خواهد شد .
ـ ازدواج نمايد ،
ـری ـار ديگــ ميتواند با موافقه خانمش ،بـ ـ امکان تعدد ازواج ،شوهر
ولی درصورت
ـ را مراقبت نمايد ،وهم برای مرد مشکلی نماند. وبدين شکل همه خانم مريضش
ـ ،واين مشکل خانم وشوهر هــردو را رنج داده احيانا بعضی ازخانم از آوردن اوالد محروم ميباشند
ـ ميتواند با تفاهم با خانمش ازدواج نموده ،وبعد از داشتن اطفال ـ ،شوهرسبب مشکالت درفاميل ميگردد
ـ نورمال با شوهرش زنده گی نمايد . خانم اولی ميتواند بصورت
موقف سيكورلستان غربي درمقابل تعدد ازواج
ـ است بصورت خوب نظر اندازی کنيم بدين ـ قوانين سيکولر که درغرب قابل تطبيق هرگاه بطرف
ـ واقع ديده ميشود ،ولی فرق تعدد نتيجه خواهيم رسيد که اصال تعدد ازواج درميان آنها نيز بصورت
ازواج آنها با تعدد ازواج اسالمی اينست که :
ـ که با ده
آنان به شکل غير مشروع تعدد ازواج قناعت دارند ،مثال درقوانين غربی هرمردی ميتواند
ـاری ـوقه اش ببيند هيچ کــ با معشـ ـ داشته باشد ،وهرگاه خانمش او را درجايی ها معشوقـه غير مشروع
ـ ،زيرا قانون برای اين مرد اجازه ميدهد که معشوقه های زيادی داشته باشد ،ولی هرگــاه کرده نميتواند
ـ.ـ ازدواج نمايد ،اين کار مخالف قانون ميباشداين مرد با خانم ديگری
اکنون سوال پيدا ميشود که کداميک برای خانمها مصلحت آميز است ،آيا اينکه خانم آن مرد بــوده
ـ
ـودـيله از وجـ ـ اوالد وغيره مستفيد گردد ،ويا اينکه مانند وسـ
ـ حقوق ،ميراث ،نفقه ،سرپرستی وازتمام
ـ نباشد ،وحتی طفل آن معشوقه نــيز بــدو سرپرست ـ هيچ حقوق قانونی فزيکی وی استفاده شده وبرايش
مانده ،وباآلخر ه تسليم يتيم خانه ها ميگردد .
مشکل اينست که درين قسمت قانون سازان بی ايمان ،برای منفعت مردان قانون هــايی را طــرح
مينمايند که برای شان اجازه ميدهد که گناه را مشروع ساخته ،وبرای استفده جويی ها ی خويش ،وعدم
مسووليت بعدی اين نوع قوانين را بسازند .
112
فصل دهـــم :
گله ها وشکايات وانتقادات شوهران وخانمها
بريکديگر-
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
-1گله های خانمها ازشوهران
الف :در معامالت اخالقی
ب د ر مسکن
ج :درنفقـه
د :در لباس
هـ :بی تفاوتی درمريضی خانمها
-2گله های شوهران ازخانمها
الف :مسکن :
ب ) نفقه .
ج } لباس .
د) سيالی ها
ـ ها .
هـ ) مهمانی
و ) رويه با فاميل شوهر.
ز :تنبلی در نظم خانه .
ح :شکايت از اقارب شوهر .
113
گله های خانمها از شوهران
ـ از مردان حقوق خود را باالی خانمها متوجه بــوده -1در روش ومعامله خوب واخالقی :بعضی
ـ بدانند ،وياهم درين مورد کامال بی تفــاوت ـ شانرا يا نميدانند ،وياهم نميخواهند وخودشان حقوق خانمهای
ـ را ـ شان حق دارند ،وآنان فقط بايد اين امــوراخالقی ـ که تنها مردان باالی خانمهای ميباشند وفکرميکنند
ـ
مراعات نمايند ،درحاليکه دين مقدس اسالم به شکل مساويانه درين مسايل بخصوص در رابطه با رفتار
اخالقی اموری را باالی هردو جانب الزم نموده است ،که شوهران بايد اين حقوق را بصــورت درست
دانسته ومراعات نمايند .
ـاهم ـان يا نميدانند ويـ ـ شــای ـ خانمهـ ـوردـ را درمـ خانمها گله دارند که شوهران شان احاديث پيامبر
نميخواهند بدانند که اين امرسبب ميشود که متوجه اخالق خود نشده هميشه ،اخالق خوب را ازخــانم ها
مطالبه ميکنند .
ـ
ـ وسنت نبوی را درنظر اين گله خواهران ما کامال درست است زيرا بسياری مردم حقيقت های قرآنی
نگرفته ودر بسياری مسايل اخالقی حتا درمعامله مردان با مردان ،ازجانب مقابل طلب اخالق مينمايند ،
روزی يکی از برادران باالی من انتقاد نمود وگفت درفالن جای شما برمن سالم نکرديد من برايش گفتم
ـ وبه شما سالم ندادم وترک اين سنت را نمودم ،شما هم بايد متوجه ،درست است ،وقتی من اشتباه نمودم
ـ من برای شما سالم بــدهم شــما هم باشيد که اين سنت باالی شما هم الزم است ،ضرور نيست هروقتی
منحيث يک مسلمان مسووليت داريد که سالم بدهيد ،اينگونه اشخاص هميشه در وقت داخل شدن به خانه
ـ تا ساير اعضای فاميل برای شان سالم بدهند ،که اين کار مخالف شــريعت اســالمی ميباشد ، منتظرند
حضرت انس بن مالک (رضی اهلل عنه ) روايت ميکند که رسول کريم (صلی اهلل عليه وسلم) برايم گفت
ـ هرگاه در منزلت داخل شدی باالی اهل فاميلت سالم نما ،اين سالمت برای خودت و فاميلت :ای پسرم
ـ شريف ـ .حديث 2622ترمذی برکت ميباشد
ـ احترام واکرام وعزت دادن به خانمها وهمسران يکی ارويژه گی های مردان نيک همچنان موضوع
ميباشد و برعکس بی احترام وتوهين آنان عادت مردان پست ميباشد .
ـ(صــلي اهلل عليه وســلم )
مردان با ايمان با درك حقايق ايماني احترام زيادي به دختران وزنان داشتند ،وپيامبر
ـ .
ـ ،تا بااليش بنشيند
اسالم براي بي بي حليمه جادر خود را هموار مينمود
ـ و چي وقت هم از او با بي بي عايشه (رضي اهلل عنها) روزي گفت :من ميدانم که چي وقت شما خوشحال
ـما ـ :پيامبر( صلي اهلل عليه وسلم ) فرمود :هرگاه شـ ـ که چطور ـ .بي بي عايشه ( رضي اهلل عنها ) پرسيد من خفه ميباشيد
ـ به ـ به رب محمد قسم است ،وهرگاه از من آزرده باشــيد ميگوييد خوشحال باشيد درسخنان تان ميگوييد
رب ابراهيم قسم است .
ـ دقيق را در معامله خويش با خــانم ها يش ـ( صـــلي اهلل عليه وســـلم ) نقاط بسيار
اين بدان معناست که پيامبر
ـ و ميگفت ( :ما اکرم النساء اال كريم و ما اهانهن اال لئيم ) مردان نيك وبا كرامت زنان مراعات مينمود
را اكرام وعزت ميكنند ،ومردان پست وبي شخصيت زنان را اهانت ميكنند .
ـ به نزد ـ ،وبا عطر و زيبابي حضرت عبداهلل بن عباس ( رضي اهلل عنهما ) براي خانمش آرايش مينمود
ـ شد كه شما چرا براي خانم تان آرايش ميكنيد ،در حاليكه ما ديده ايم كه ـ از اوسؤال خانمش ميرفت وقتي
غالبا زنان براي شوهران خويش آرايش ميكنند او اين آيت قرآن را تالوت نمود (ولهن مثل الذي عليهن
ـ ) البقرة 228/براي زنان همان حق است که مردان بر ايشان دارند . بالمعروف
ـانم
ـردان حق دارند كه خـ منظور حضرت عبداهلل ابن عباس ( رضي اهلل عنهما ) همين بود كه همچنان كه مـ
ـ آنــانرا درنظر گيرند ،
ـ احترام نمايند ،طبيعت وخواهشــات هاي شان براي شان آرايش نمايند ،ايشانرا
114
ـ بخش هاي اخالقي ،ادبي ،اجتماعي ،فردي و فاميلي ،معامله بالمثل برمردان نيز الزم است تا درتمامي
ـ وآرايش اين مطلب را درنظر گيرند زيــرا زنــان حق واحترام متقابل داشته باشند حتا درقسمت زيبايي
ـران ـبب اذيت همسـ ـ ميل آنان باشد و نظافت و پاكي را مراعات كرده و سـ دارند تا شوهران شان مطابق
خويش نشوند .
ـتيد وـرمت قايل هسـ ـزت وحـ از يكي از صحابه كرام پرسيده شد كه شما چرا اينقدر به خانم تان عـ
برايش احترام زياد ميكنيد او گفت :نصف ايمان من بواسطه خانمم تكميل شده است ،او بــاالي من حق
زياد دارد .
ـ از بي بي عايشه ـ(صلي اهلل عليه وسلم ) مسايل اخالقي را نهايت درجه مراعات مينمود وزماني
حضرت پيامبر
ـ قرآن عظيم الشان بود . ( رضي اهلل عنها ) درمورد آنحضرت پرسيده شد ،گفت(:کان خلقه القرآن) اخالق پيامبر
يعني مطابق احکام قرآن اخالقش با اعضاي فاميلش استوار بود .
با تأسف زياد كه بسياري از مردان با بي خبري از دين مقدس اس==الم و ت==أثر ب==ه فرهن==گ ه==اي غ==ير
اسالمي ،وقبيلوي وقومي ،فكر ميكنند ايشان بر خانم هاي خويش حق==وق و وج==ايبي دارن==د در حاليك==ه
دردين مقدس اسالم زنان نيز حقوق زيادي باالي مردان دارند كه مراعات آن باالي شان الزم است .
ـان ـ االيمان با وجود امکانات مادی خوب درمسکن زنـ -2مسکن مناسب :بعضی از مردان ضعيف
ـ را آماده سازند ،قبل از ازدواج برای شان وعده حق تلفی ميکنند به عوض اينکه برای شان جای مناسبی
های خوب ميدهند ولی بعد از ازدواج ،درمنازلی سکونت ميکنند که خانم بيچاره کامل احساس مشــکل
ميکند ،دريک خانه ء بيرو بار که تشناب مشترک بين اعضای فاميل ،راه مشترک ،اتاق هــای نشست
ـرادرزاده ـ مشترک ميان محرمان ونامحرمان وحتی مهمانهای دايمی ( خواهرزاده شوهر ،بـ وبرخواست
ـ جوان شوهر) که همه برای خانم نامحرم بــوده ،وســبب اذيت وی ـ ،پسران کاکا ومامای جوان شوهر
ميشوند وخانم مجبور است درميان آنها گشت وگزار نمايد وحتی هنگام رفتن به تشناب نوبت گرفته ،وبا
نا محرمان هرلحظه مقابل شود که اين بی تفاوتی های شوهر ،بسياری خانمها را رنجور نمــوده و حق
مسلم شان تلف ميگردد ،وقتی مسکن باالی شوهر فرض است همان مسکني فرض است که راحت خانم
ـانمش ـ که خـ ـ آماده گردد ،وهرگاه اين مشکل به اساس مجبوريت باشد وشوهر بتواند در آن بشکل متوسط
ـدازهء معقــول باشد ،که خانمها هم اين ـ قناعت دهد ،شايد تا انـرا تا زمان رفع مشکل به اين مجبوريت
ـوهران با ـار است که شـ ـ حسرت بـ مشکل شوهران شانرا درنظرخواهند گرفت ولی ظلم شوهران زمانی
وجود امکانات نميخواهند درين قسمت توجهی داشته باشند وهرگاه ازطرف خــانم درزمينه پيشــنهادی
صورت گيرد سبب در گيری ها و جنگ ها وتوهين ها ميگردد .ای کاش مردان مسلمان ما حقيقتا تمامی
ـ هيچ کسی ظلم نميگردند ، ـ درحق ـ وهيچکاهی احکام دين مقدس اسالم را بصورت کامل مراعات ميکردند
واين ظلم شان سبب گسيختگی های فاميلی نميشد .
ـ بگذارتاکه افتد وبيند سزای خويش صدها چراغ دارد وبيراه ميرود
ـود ـوده ،خـ ـ شان حق تلفی نمـ ـ از مردان درقسمت نفقه خانمهای ـ خوب :زبعضی -3نفقه وخوراک
ـ با خود ودوستان خود نــوش ـ ،به هوتل ها رفته هرچيزی خواستند شان خوراک های خوبی را ميخورند
ـ کرده حقش را تلف ميکنند ،بعضی از مردان در ميان راه ها ميوه های جان ميکنند ،و خانم را فراموش
ـ را مفلس جلوه ميدهند که مردان مــومن ـ به خانه ميايند با دست خالی ،وخودمختلف خورده ،وهنگامی
ـ ،وميوهدرين نقاط جدا متوجه بوده ،غذای را که خود ميخورد برای اوالد های خويش نيز آماده ميسازد
جات را به عوض اينکه به تنهايی بخورد با خانم خود يکجا خورده ،ومطابق حديث پيامبر که طعام يک
شخص برای دونفر کفايت ميکند ،زيرا اخالص سبب برکت ميشود ،و قناعت هر دو را حاصل ميکند .
ـ با وجــود ـ از مردان در قسمت لباس خانم های شان مقصر ميباشند -4حق تلفی در لباس :بعضی
ـوده ،واحيانا درين ـال نمـ امکانات مالی خوب ،درهنگام خريداری لباس متوسط با خانم های شان جنجـ
115
ـ،ـاالی شوهرست زمينه خود را بيخبرقرار ميدهند که اين کار شان درست نيست ،زمانی لباس خانمها بـ
ـ توان خويش به طور متوسط لباس های خوبی که در آن اسراف نباشد خريداری نمايند ، بناء بايد مطابق
ـ روز قيامت نجات حاصل نمايند . تا ازمالمتی
ـان به مريضی ـودی آنـ ـ خانمها :گاهی هم خانمها به اساس ساختمان وجـ - 5بی تفاوتی درمريضی
ـ به اطفال ،ـ ها درزمان حاملگی ،طفل به دنيا آوردن ،شيردهی های مختلفی دچارميشوند ،اين مريضی
ـ از شوهران درزمــان ـ حاالتيکه باالی خانمها ميايد .بعضی
ـ اطفال وساير کم خوابی ها درزمان مريضی
بروز اين مشکالت برای خانمهای شان کامال بی تفاوت بوده ،نه تنها با آنان همکــاری نميکنند بلکه از
ـ کهـ مينمايند ،اين رويه يک نوع ظلم است که درمقابل خانمها صورت ميگــيرد آنان تقاضا های بيشتری
ـانـای شـ ـانم هـ
ـ درحل مشکالت خـ ـ کامال توجه داشته ،وبا محبت وصميميت الزم شوهران درين مورد
ـ ،برعکس مردان با ايمــان ـ اخروی خالص شوند همکاری نمايند تا منحيث مردان با ايمان از مسووليت
ـ ها ،مشکالت خانمهای شانرا کامال درنظر گرفته و با ـ بروز مريضی ـ دارند که درهنگام وبا ديانتی وجود
آنان دست همکاری ميدهند .
ـ معامله همسران -6حق تلفی در مقايسه با والدين :احيانا بعضی از مردان وجود دارند که درهنگام
ـويش را درين زمينه شان با خواهر ،مادر وساير اقارب خويش ،بی عدالتی نموده ،حقوق خانم های خـ
ـ می ورزند ،وبراي اينکه مادران شان برای شان فراموش ميکنند ،اين مردان ازخفه ساختن مادراجتناب
زحمت زياد کشيده ،حقوق مادر وخواهران را زياد مراعات ميکنند ،ای کــاش تنها حقــوق شــان را
ـ گرفته ومانند وکيل مدافع مــادران هميشه ـ مادران قرار
مراعات ميکردند بلکه اين نوع مردان ،درصف
خانم های خويش را توهين وتحقير ميکنند ،ولی بی خبرند ازين نقطه که ظلم نمودن باالی همسران نيز
ـ مانند دو چشم ـرومادر ـ همسـ ـ داد ،بحساب قــانونی
گناه است ،خانم را نبايد درمقابل خواهر ومادر قرار
ـردان کوشش نمايند با انسان است ،که با داشتن يک چشم ،چشم ديگر را انسان کور نميکند ،اينگونه مـ
مراعات قوانين اسالمی حق هر دوجانب را مراعات نموده ،هيچوقتی يکی را درمقابل ديگر قرار ندهد
ـ مشکالت برای خود جبهه نساخته و با دفاع ازيک جانب مقابل جانب ديگر قرار نگيرد ـ بروز ،ودرهنگام
ـ را به اشتباهات شان مطلع سازد . ـ نموده هردوطرف ،بلکه بيطرفانه ،حق را جستجو
ـودـ گرفته والدين خـ ـ همسران خويش قرار ـ دارند که بعد از ازدواج درصف ـ هم وجودهمچنان مردانی
را ازيت ميکنند ،بی احترامی به والدين ميکنند ،واحيانا هم پاکت ميوه را درمقابل چشمان مادر به خانم
ـ ميبينند که در صندوق کثافات شان پوست های ميــوه ها افتــاده ـ مادروخواهرانش خود ميبرند ،وزمانی
ـويش جبهه ـادر وخواهرخـ ـ درمقابل مــ ،ويا اينکه بمجردکه خانمش شکايتی نمود فورا کامال رنج ميبرند
ـ ،به جنگ وجنجال شروع ميکنند . گرفته و بدون تحقيق وفهميدن موضوع
ـان مردانيکه ـرکت ميکنند ،وهمچنـ ـانم حـ
ـ قرار گرفته وبه ضد خـ مردانيکه درصف مادر وخواهر
ـ دارند ،زيرا آنانـ ضعيف ـ گرفته اند ،هم ظالم اند ،وهم توانايی عقلی ودانش بسيار درصف همسر قرار
نه احکام الهی را مراعات ميکنند ،ونه به اساس عقل ومنطق از تجارت انسانی استفاده ميکنند ،اينگونه
ـ خانه را مغشوش و پر از جنگ وآشوب ميسازند ،باآلخره خود شان نيز درين آتش مردان نه تنها فضای
ـ دوام زنده گی نــيز با ـ ،ودرصورت ـ ،زيرا خانم باآلخره به تنگ آمده ،از وی طالق ميخواهد ميسوزند
وی زنده گی مجبوريت را به پيش ميبرد ،ويا هم والدينش او را ترک نمــوده ،او را جــدا ميکنند ،که
ـ اين مرد خساره ميبيند . درهرصورتی
ـ متعال ( جل جالله ) ميفرمايد ( من عمل صــالحا فلنفسه ومن اســاءاينگونه مردان بايد بدانند که خداوند
فعليه) هرکه عمل نيک کند برای خود ميکند ،وهرکه عمل بد کند بخود ميکند ) هــدف اينست که نتيجه
ـ ،ونتيجه عمل بد انسان نيز بخودش تعلق ميگيرد. عمل نيک انسان به خود انسان ارتباط ميگيرد
ـ برويد جو زجو ـ از گنــدم گنـدم ازمکافات عمـل غافـل مباش
116
ـ خواهشات نفسانی خويش عمل ميکند باآلخره ـ نموده مطابق
اينگونه مردان که اوامر الهی را فراموش
به زنده گی تلخ مواجه ميشود ،زيرا خداوند متعال ميفرمايد ( ومن اعرض عن ذکــری فــان له معيشة
ضنکا ونحشره يوم القيامة اعمی ) هرکه از ياد من اعراض نمايد برای زنده گی سختی را نصيب ميکنم
ـ قيامت نا بينا حشرت ميکنم .
،و در روز
اين مرد وقتی مبتال به مشکالت ميشود ،اگريکبار از خود بپرسد که چرا به اين زنــده گی ســخت
ـ ؟ جوابش را درقرآن عظيم الشان پيدا ميکند که هرکه ازاحکام ـ وجنگ مبتال ميباشم
ـ و پرازجنجالودشوار
ـ متعال برای انسان رهنمايی الهی سرزنی کند ،برايش چنين زنده گی سخت نصيب ميشود ،زيرا خداوند
نموده که درمشکالت تان از احکام الهی که سبب حل اين مشکالت است استفاده نماييد.
-7رقابت به عوض محبت :اساس زنده گی زنا شوهری را خداوند متعال به اساس مودت ورحمت
بيان داشته است . .
هـ :بی تفاوتی درمريضی خانمها نمايند .
117
ـ ،وياهمـ که مثل او برايش فرش وظرف بياورد سرمايه دار ،درمقابل شوهران برخواسته از او ميخواهند
ـ که در ظــرف ـ لوازم خود را تکميل نموده اند ،اوميخواهد با ديدن خانه کسيکه از بيست سال بدينطرف
ـال ،ـ يخچـ ـداریـ شوهران را که معاش کم دارند به خريـ يکسال دوسال مانند آنها باشد ،بعضی ازخانمها
ـ شان توانايی چنين کــار ـ ،درصورتيکه شوهر جاروب برقی ،قالين های قيمتی ،وغيره مجبور ميسازند
ـ آخرت محاسبه خواهند شد ،زيرا هر ـ در روز ـ به شوهران شان گردند را نداشته باشند ،وسبب رنج ودرد
روز د عوا و جنگ سبب رنجش شوهر شده ،وهرگاه بعضی شوهران مومن بخاطرمسووليت اخــروی
ـ دنيوی صبرميکنند خانمها نبايد ،ازحد واندازه تجاوز نموده ،حقوق شوهران شانرا تلف کنند . وآبروی
ـوده ،ـ کمک نمـ ـوهر ـوده ،کوشش ميکنند با شـ ـ باسليقه با شوهران شان تفاهم نمـبرعکس خانمهای
ـال با محبت ـرف چند سـ ـانرا درظـ ازمعاش ماهور چيزی پس انداز نموده ،و کم کم ضرورات خانه شـ
ـ ،تفاهم وهمکاری حل نمايند . ودوستی
ـرض است ، ـان فـ
ـ ازخانمها با دانستن اين مطلب که نفقهء شان باالی شوهران شـ ج ) نفقه .بعضی
ـ غذاـ نداشته ،بلکه هروقتی ـ ومصارف خانه را درنظر مشکل شوهران ،عايدات شوهران ،معاش ماهوار
ـ عادی تمامی ضرورت هــای ـ متعال در غذا های بسيار های خوب را مطالبه ميکنند ،درحاليکه خداوند
انسانی را نهفته است ،داکتران هميشه توصيه ميکنند که سبزيجات و حبوبات برای صحت وجود انسان
ـ نيست هر وقتی غــذا هــای ـ ،وضرور ـ نيست هميشه گوشت گوسفند خورد بسيار مفيد ميباشد ،ضرور
ـ خويش را حفظ نمود وهم فضــای ـ ،زيرا ميتوان با غذا های متوسط هم صحت خود وفاميل قيمتی خورد
فاميل وخانواده را دوستانه نگهداشت ،زيرا نرخ ها روزانه باال رفته وحتی کسانيکه معاشــات دالــری
ـ مبتال هستند ،چی رسد به معاشات افغانی . دارند به مشکل اقتصادی
ـ
ـ متدين برای رفع مشکالت غذايی تقسيم اوقــات خــوبی دارند که ماهوارميتوانند برعکس خانمهای
ـتفاده نمايند ،روی همين علت است که ـوهران اسـ ـابق درآمد شـ ـ متوسط مطـ ازهرنوع غذا ها بصورت
حضرت علی ( کرم اهلل وجهه ) ميفرمايد که حسنة الدنيا خانم نيک وصالح ميباشد .
ـند ،
ـته باشـ ـ هم داشـد } لباس :اين جای شک نيست که خانمها لباس های زيبا را خوش دارند ،وبايد
ـته ،ـان را دوست نداشـ ـده گـولباس های خوب بپوشند ،ولی نبايد فراموش کرد که خداوند اسراف کننـ
وآنانرا برادران شيطان خوانده است ( ان المبذرين کانوا اخوان الشياطين )
ـ ساير مصارف مــنزل بعضی از خانمها عادت دارند که عايدات شوهر را درنظر نگرفته و درمورد
ـانـ شوهرشان تمام معاش خود را برای لباس وی واطفالش مصرف کنند ،آنـ فکری نميکنند ،وميخواهند
ـ وهرگاه لباس زيبــايِ را درتن يک ـ که باشد بپوشند،ميخواهند هميشه لباس های به مود روز به هرقيمتی
ـ نمايد ،
ـ که حتما لباسی مثل آن خانم برايش خريداری ـ ديدند شوهران خويش را مجبورميسازند خانم پولدار
ـايیـوهر توانـ ـژه هنگاميکه شـ ـ ،به ويـ
اين طرز فکر اين خانمها باآلخره سبب مشکالت فاميلی ميشوند
ـ ميشود که خواهشات خانم خود را رد کند ،وخانم با جنجال ودعوا ها ـ را نداشته باشد ،مجبورخريداری
فضای فاميل ار مغشوش ميسازد .اين خانمها بايد بدانند که هرکسی دوست دارد که خانم واوالدش لباس
ـ خويش عمل ميکند . ـ مطابق امکانات وتونايی ـ ،ولی هرکسی خوب بپوشند
ـراـ ،زيــودـان ميشـولی اينگونه خانمها بايد بدانند که جنجال درخانه شان سبب بد اخالقی اطفال شـ
ـ والدينـ دزدان ،قاتالن و زندانيان کسانی اند که درطفوليت ـ که بسياری دانشمندان جرم شناسی بدين نظرند
شان هميشه درجنک بوده اند ،ذهن آنان منفی تربيه شده ،وباآلخره به زندان رسيده اند ،هرگاه طفل تان
ـ .درمقابل ـ طفل تانرا خوب بسازد لباس خوب داشته باشد ولی تربيه درست نداشته باشد ،لباس نميتواند
ـ اهميت دارد ،وهميشه کوشش ميکنند که لباس ـ دارند که تربيه اوالد برای شان بسيار
خانمهای نيک وجود
ـودخود واوالد های خود را مناسب وضعيت زنده گی خويش آماده سازند ،اين گونه خانمها شخصيت خـ
ـوب ميدانند که بی بی فاطمه ،بی بی عايشه ،بی بی ـته بلکه خـرا درپوشيدن لباس های قيمت بها ندانسـ
118
ـ به رتبه بی بی ها رسيدند ،هيچ کسی زن قارون زينب ،بی بی مريم وغيره به اساس تقوا وپرهيزگاری
ـ زمانی به بی بی خديجه سالم فرستاد که او تمامی اموال خويش را در راه خداوند را ياد نميکند ،خداوند
ـ درقرآن عظيم الشان نمونه مثال برای زنان ومردان مومن بيان شده مصرف نمود ،وزن فرعون بخاطر
ـ خواست تا ـ فرعون نشده ،از بارگـاه خداوند ـ ،طال ها ،لباسها ،اموال ودارايیاست که تحت تاثير قصر
او را درجنت خانهء دهد .
ـ که ما بايد هميشه باـدين فکرند ـ ،آنان بـ
هـ) سيالی ها :مشکل بعضی ازخانمها ريا کاری ها ميباشد
ـ تحفه داد ،ما بايد
ـ برای مبارکی طفلم 200افغانی ساير خانمها رقابت داشته باشيم ،اگر يک خانم پولدار
ـ ها ،ـوری ـ خـ ـيرينیـام رفتن به عروسی ها ،شـ ـ تحفه بدهيم وبه اين اساس هنگـ براي وی 500افغانی
ـ قيمــتی ـ که تحفه های بسيار ـ دعوت ها ،شوهران را مجبورميسازند مبارکی اطفال ،سالگره ها ،وساير
آورده ،تا آنان به جانب مقابل بدهند ،وبه گفته خود شان پيش کسی کم نيايند ،فالن که عروس نو است ،
بايد برايش تکه قيمتی خريد ،طفل فالنی که نو تولد شده ،بايد برايش لباس وبســتره جديد بخــريم و با
ـور ـود مجبـ ـاش کم خـ ـ سازيم ،وبدين شکل شوهر بيجاره با معـ دريشی گک های قيمتی آنانرا خوشحال
ميشود ،که قرض گرفته وخواهشات خانمش را بر آورده سازد ،ويا اينکه باخانم در جــروبحث هــای
ـود دارند که ـ وجـ ـانتـ مومن وباديـ ـ خانه را به غم وجنگ مبدل سازند .درمقابل خانمهای طويل ،فضای
ـ اعمال نيک را مانند آتش در ميدهد ـ وتمامخوب ميفهمند که ريا مثل قوغ آتش است که درکوت پنبه بيافتد
ـ گرفته ،اگر برای دوستان خويش تحفه هم ميبرند به ـ فاميل خويش را درنظر واز بين ميبرد ،آنان اقتصاد
ـ ،ودوستان شان نيز درک نمــوده ، ـ ميخواهند دوستان خود را خوشحال سازند اندازه توان خود ،صرف
ـ ميشوند .ازهمان تحفه کم شان خوشحال
ـای ـ شان گله دارند ،مهمانی هاييست که خانم هـ و ) مهمانی ها :مشکل ديگريکه شوهران از خانمهای
ـ ترتيب ميدهند ،بعضی خانم ها شوهران شانرا مجبورميسازند که برای دوستان واقارب خود وشوهرخود
ـ اکتفا نکرده بايد پنجاه نفر
حتما برای فالن عروس وداماد پايوازی نمايند ،وتنها به دعوت عروسی وداماد
ـ ،تا آنان ( به گفته خودشان ) خفه نشوند ،زيرا دليل مياورند که فالن کس زمــانی ديگر را نيز خبرکنند
ـ را نيز دعوت نموده بود ،شــوهربيچاره با معــاش کمی که دارد ـ نمود ،تمامی اقاربش آنانرا پايوازی
ـ نيز داردـ هاي زياد ديگری ـ اينکه خانمش فرمايش ـ ،چنين مهمانی ها را ترتيب داده ،وبراي مجبورميشود
ـ ،وهمچنان ،بايد قابلی ،گوشت يخنی ،گوشت کوفته ،چند قسم ميوه ،کيک وکلچه وچاکليت های قيمتی
ـ سـنجيده شـود ، ـ تمامی اين مصـارف برای عروس لباس وبرای داماد هم تحفه خريداری کنند ،ووقتی
ـ حرام پول معاش پنج ماهه آن شوهر در همين مهمانی مصرف ميشود که شوهر يا مجبوراست ،ازطريق
ـای خانه را ،با کلمـات زشت و تانه هـای همه پيدا کند ،وياهم خواهشات خانم را نپذيرفته ،جنجال هـ
روزه تحمل نمايد .
به همين سان بعضی از خانم ها عادت دارند به مجرد آمدن مهمان حتما بايد برای مهمان غذا هــای
ـ ميسازند که فورا به بازار رفته ،ولست کاملی را از مختلف برای شان تهيه گردد ،وشوهران را مجبور
ـکل ـود کم نيايند ،و به اين شـ گوشت ،ميوه ها ،وکيک وکلچه ها خريداری نموده ،تا درنزد اقارب خـ
ـ نيز بايد عزت شوند . ـ ،زيرا حتا فاميل واقارب شوهرش ـ سبب غم ميشود آمدن هرمهمان برای شوهر
ـ که مهمانان شان زمانی خوب عزت ميشوند که برای شان غذا ها وميوه جات اين خانم ها فکرميکنند
ـ شان ميريزد .ازينکه اينان چنين عادت دارند هرگــاه مختلف تهيه نمايند .وهرگاه چيزی کم بود آبروی
ـ و برای شان همين چيز ها آماده نگردد ،از آنان شــکايت نمــوده ،واحيانا درخانه های ديگران بروند
ـ وبا غذا وميوه های خود تکبر درمقابل شان آنانرا اذيت ميکنند ،غيبت ميکنند ،بدی ديگران را ميگويند
نموده دل مهمانان را آزرده ميسازند .
119
درمقابل خانم های متدين وبا ايمانی وجود دارند که مهمانان را با اخالق نيک وپسنديده خويش عزت
ـ اخالص هرچيزی که آماده دارند واکرام ميکنند ،آنان ميدانند که انسان به عوض ريا کاری ها ،به بسيار
ـحال ـ ،احيانا با پختن بوالنی مهمانان را خوشـ
ـ توان شان است ،برای مهمان خود آماده ميسازند و مطابق
ـرا آنها نه
ـ ،زيــازند
ميسازند ،وگاهی هم با مصارف کم ولی با اخالص زياد ،مهمانان را راضی ميسـ
خود ريا کاری هستند ،ومصارف بيجا ميکنند ،ونه هم دروقت رفتن به خانه های ديگران تقاضا هــای
زياد دارند ،به اين شکل زنده گی آرام وخوش را سپری ميکنند .
ـ،ـوندـ شــحالـ اينکه دوستان شان خوشـ ـ صرف نظر نموده ،وبرای اين خانمها از مهمانی ها اضافی
ـ
صرف در دعوت بعضی ها اکتفا نموده ،وزمانی به منزل شان مهمانی آمد ،مهمان شــانرا با پيشــانی
ـ واز ) استقبال ميکنند .گشاده وبه گفته بزرگان ( نان و پياز پيشانی
ز ) تنبلی در نظم خانه :ب
ـ :ب ح) شکايت از اقارب شوهر
)16رقابت با شوهـر
ـ :ب
)17گله گزاری
ـ ها :ب
)18
120
-3
-4
121
بطرف قاتل به نظر ترحم نظر کنيم ،و بگوييم اين يک جوان است ،مشکالتی دارد ،بيچاره است ،شايد
ـ هايی داشته باشد ،نبايد او را کشت ،اورا بايد وقت بدهيم ،وبه اينصورت ضرورتی داشته ،شايد آرزو
ـ برويم وحقيقت را به شکل ـ به نزد حارنوال با احساسات قلبی خويش درمورد وی حکم ميکنيم ،ولی وقتی
ـ :چرا شما برای اين شخص جزای قتل را مطالبه نمــوده ايد ؟ او کامل از وی بپرسيم ،وبرايش بگوييم
درجواب ميگويد که اين شخص تا حال چند طفل خورد سالی را که درميان سن های هشت الی پــانزده
ساله بوده ،از پشت خانه ها ربوده ،و بعد ار کشيدن گرده واعضای بدن شان ،آنانرا به قتل رسانده ،و
ـ برای ما تصوير های آن اطفال را ،با باالی اعضای بدن آنان تجارت نموده است ،وهرگاه اين حارنوال
ـ اعضای بدن شان ،با گريه های مادر داغ ديده که طفل مقتولش را در آغوش گرفته ،و خــون تصوير
ـ بلکه جزای قتل را بــرای اين گريه ميکند ،نشان دهد ،بدون شک نه تنها حارنوال را مالمت نميکنميم
ـ.ـ کم ميدانيم
شخص بسيار
ـ درـ کسانيکه حقو ق ديگران را ناديده گرفته وتنها به قاتل نظر ميکنند ،هميشه ميخواهند بناء درينجا
ـ ،به نام حقــوق ـ نگيرد ،ووقتی به اين هدف رسيدند ـ حکم اعدام صورت محاکم اوال باالی قاتالن حرفوی
ـ های متنوع درداخل زندان مهيا ميکنند ،ولی انسان بر ای همان قاتل تلويزون و وسايل تفريح وخوراگ
ـ وهستند ،هيچ فکری نميکنند . ـ وی که آنان هم انسان بودند ـ مقتول وفاميلدرمورد
ـده ،ـنجيده شـ ـانونی همه جانبه سـ ـاس حکمت الهی هر قـ ـ ازاحکام اسالمی به اسـ اکنون دربسياری
ـايجـنيم حتما نتـ ـ کامل مطالعه کـخصوصيت های هرکسی سنجيده شده ،وهرگاه احکام الهی را بصورت
ـ درک خــواهيم کــرد ،اين مطلب را ـ جامعه انسانی ميگردد بخــوبی مثبت ومفيد آنانرا که سبب بهبود
ـ همه ـرای خوبست از زبان يک مسيحی که جديدا مسلمان شده ودرمورد شموليت اسالم صحبت ميکند وبـ
ـالمـ اسـ ميفهماند که چگونه يکچانبه تحقيق نمودن درباره اسالم سبب گمراهی ميگردد ،وبه چی صورت
ـ کل مطالعه نمودن را حق را برای انسان نشان داده هرکس به فهميدن حقايق کمک رسانده ، را بصورت
ـ اسالم از بين ميبرد .اشتباهاتش را مورد
ـ منطقهء بيســايس در ـ درسال 1955درجزيرهء سيبوي ـ فرزند(مكسمينو فرناندس) (سامي فرناندس)
ـ ميباشد ،در سال 1979از پوهنتون ايــديولوژيك كشور فليبين تولد شده ،يك كشيش مذهب پروتسانت
ـ التحصيل شده است ،اين پوهنتون به تربيهء كادرهاي متخصص مذهبي چون كشيشــان و الهوت فارغ
ـ ميسازند ) مشغول است . منصرين ( كسانيكه مردم را نصراني
ـ :قوانين آنوقت اين پوهنتون تقاضا مينمود تا مرحله تعليمات عملي را بعد از فــراغت از او ميگويد
ـاطق ـردم در منـ ـاختن مــ سـ ـ نمايم ،درين مدت من براي نصراني پوهنتون براي مدت هژده ما ه سپري
ـ تا بحث هاي مسلمان نشين كه در جنوب فليپين قرار دارد مشغول شدم ،همچنان درين مدت مكلف بوديم
ـ ،و تقدير الهي همين بود كه من به نوشتن بحــثي در مــورد ـ ثقافت هاي ديني شرقيان بنويسيم در مورد
فلسفهء اسالم گماشته شدم .
ـدف ـيدن به اين هـ ـراي رسـ ـ ،و بـمسيحيان براي گمراه نمودن مسلمانان از هروسيله كار ميگيرند
ـ مسـلمانان ، ـ اساسات فكـري ـ مسلمانان معلومات زياد داشته باشند ،در مورد نخست ميكوشند تا درمورد
ـان در ـ و قبلي مسلمانان ،تكتيك هاييكه سبب پيروزي مسلما نـ نقاط ضعف آنان ،اختالفات لساني ،قومي
ـ ،تا با درك اين مسايل بتوانند بخوبي در ضعيف عصور مدنيت اسالمي شده است بحث و تحقيق مينمايند
ساختن و از بين بردن مسلمانان و يا هم كشانيدن آنان به اديان منسوخ و دست خورده بشر نايل آيند .
ـ كتب و ـ ميگويد:من براي آماده گي به نوشتن اثر علمي خــويش به جمع آوري محترم سامي فرناندس
مراجع كه در مورد اسالم و رسول اسالم حضرت محمد (صلى اهلل عليه وسلم ) بود مشغول شدم .زيــرا ما در
ـداني ـيز او را بـ ـمنت را شكست دهي بايد همه چـ ـ دشـ ـواهيـ كه :اگر ميخـ ـوديمـون آموخته بـ پوهنتـ
(اساسات،مبادي فكري،تكتيك ها،جوانب رواني وغيره) .
122
هرگاه كسي دين مقدس اسالم را بخوبي مطالعه ننمايد و ياهم به مراجع و كتب غير مسلمانان رجوع
ـ هرگز نميتواند به حق رسد و يا هم حقانيت دين مقدس اسالم نموده بخواهد دين اسالم را از آنان بياموزد
را درك نمايد زيرا علماي متعصب كليسا و حكومتهاي استعمار گر غربي اسالم را به شكل غير صحيح
ـ ومسلمانان را ـ ميدارند ،پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم) را دورازشخصيت اصلي اش معرفي ميدارند به مردم معرفي
ـدادي از ـ ،بي دانش و بد اخالق معرفي ميكنند ،غالبا بعضي از اشتباهات تعـ ـ تروريست منحيث انسانهاي
ـالمـناخت اسـ ـ داده ،تصاوير عيوب بعضي مسلمانان را اساس براي شـ مسلمانان بي علم را وسيله قرار
قرار ميدهند ،بعضي از جنگ هاي داخلي را كه بدون رضايت اکثريت ملت هاي مســلمان به اســاس
ـ ميگيرد آنرا متعلق بــدين ـ بين بعضي از گروه ها و احزاب سياسي صورت بعضي از مشاكل وتعصبات
ـمان ـوده چشـ ـ را براي حق جستجو نمـ ـ ،وبدين وسيله پوششي دانسته ،دين مقدس اسالم را متهم ميسازند
ـراي نيل به حقيقت ـ بـ ـخاص اكاديميك ـمندان واشـ غربيان را از درك حقانيت اسالم ميپوشانند ولي دانشـ
ـ
ـ درين مورد ـ اسالمي دريابند ،آقاي فرناندس ـ ،تا واقعيت را از زبان خود مسلمانان واز كتابهاي ميكوشند
ـهر ـير شـ ـاي تنصـ ميگويد :بعضي از كتبي را كه درمورد اسالم بود از كتابخانه يكي از پوهنتون هـ
ـويش ـابق نظر خـ ـ اسالم را مطـ ـ ،و ازينكه مؤلفين اين كتب غير مسلمانان بودند زامبوانگا حاصل نمودم
ـ به اين كتابها قناعتم حاصل نشده بخود گفتم :چرا اسالم را از خالل نبشته تفسير مينمودند ،بدين ملحوظ
ـ، ـ كتابهاي شدم كه آنانرا مؤلفين مسلمان تأليف نمــوده بودند هاي مسلمانان مطالعه ننمايم ؟ به جستجوي
ـواالعلي ـاليف ابـ ـده ) تـ در آغاز دو كتاب بدستم افتاد نخست كتاب ( اسالم ...ديني كه به آن تهمت شـ
ـ ) تأليف حموده عبدالعاطي . ـ ،و دومين كتاب ( اسالم تحت ميكروسكوب مودودي
ـ غير مسلمانان و مسلمانان دريافت كه در بين نبشته ـ بعد از مطالعات دقيق دركتابهاي سامي فرناندس
ـ است ،غير مسلمانان بويژه مخالفين و دشمنان اسالم براي گمراهي مردم دو كــار هاي دو طايفه فرق
ـ را انجام ميدهند :بسيار خطرناك
)1اسالم را بشكل ناقص براي ديگران بيان و تشريح ميكنند يعني يك بخش اسالم را گرفته ,و آنرا
منزوي از بخش هاي ديگر مورد انتقاد قرار ميدهند و بدين شكل مردم گمان ميكنند كه اسالم دين ناقص
است .
ـ که با اسالم دارند ميگويند :اسالم ـ ميکنند و به اساس دشمني )2قبل از تحقيق و مطالعه حكم صادر
ـ و هم ديگران را ـ و احكام قبلي آنان مانع رسيدن خود شان به حق ميگردد دين حق نيست وهمين تصاميم
ـ.
به گمراهي ميكشانند
ـ كتاب استا د مودودي را خواندم يك انديشهء كــامال )3او اين دو نقطه را چنين بيان ميدارد(:زماني
ـ نكنم ؟ اكنون اســالم از ـ برايم رخ داد ،بخود گفتم :چرا اينرا تصديق مختلفي از آنچه از اسالم ميدانستم
ـ بسيارزياد بود ،زيرا اكنون طرف يكي از فرزندانش برايم پيش ميشود .ولي دربين هر دو پيشكش فرق
اسالم بشكل كامل آن تقديم ميشود نه از يك جهت با فيصله هاي قبلي )
ـ ،ولي هرگاه ما اسالم را از يك جانب ببينيم ،حقيقت اسالم را چنانچه الزم است درك كرده نميتوانيم
ـ كه آن را به شكل كامل آن مانند يك کتله متكامل و زيبايي و ارزش اسالم زماني براي مان معلوم ميگردد
ـوا خُطُ ـوَاتِـ دهيم ( .يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلا تَتَّبِعُـ
ـ بررسي و تحقيق قرار مترابط مورد
عدُوٌّ مُبِينٌ)اي مؤمنان دردين مقدس اسالم بصورت كامل داخل شويد و از گامهاي شيطان الشَّيْطَانِ إِنَّهُ َلكُمْ َ
پيروي نيكنيد زيرا شيطان دشمن آشكار شماست .البقرة208/
ـ زماني اسالم را در نبشته هاي مسلمانان مطالعه نمود حقايق اسالمي در او اثر آقاي سامي فرناندنس
ـ، ـردـير نميكـ ـالمي را منفي تفسـ نمود و ازينكه يك انسان متعصب و خود خواه نبود ،و هر حقيقت اسـ
ـ معلومات بيشتر در مورد اين حقايق شد او ميگويد :بعد ازين به مطالعه بيشتر و معلومات مزيد عالقمند
ـاس ـ شدم ،با بعضي از مراكز بيرون از فليپين كه مشغول توزيع كتب هستند تمـ ـ اسالم عالقمند در مورد
123
ـ ديدات در جنوب ـ خانم عايشه بواني) در پاكستان ،مركز(استاد پوستي گرفتم ،كه از آنجمله مركز(وقف
ـ نمودم ،از جمله اين ـ خوبي را دريافت افريقا) وموسسه اسالمي در لندن ميباشند ،و يك سلسله از كتابهاي
كتابها كتاب (محمد معلم بشريت) تأليف افضال الرحمن اثر زيادي درمن نموده و در اعماق قلبم تأثير نمو
ـ.ـ را بيان ميداردد اين كتاب زنده گي پيامبر(صلي اهلل عليه وسلم) وشهكارهايش
ـ ،و احساس مينمودم كه اســالم حقيقتا دين حق است ،اين ازين ببعد به فهم درست اسالم آغازنمودم
ـتي ـ حــ و بخش ها ،مذاهب و فرقه ها را مطالعه نمودم احساس بعد از آن بود كه من تمامي اديان معاصر
ـ.عقايد هند ،چين ،و تعليمات اديان آسيوي
ـودهـالها بيهــ اين ســول همينجا بود كه قناعتم به مسيحيت ضعيف تر ميشد ،احساس نمودم كه درطـ
مشغول بودم ،زيرا عيسويت امروزي يك دين ميان تهي است كه براي حيات انسانيت به هيچ شــكلي از
ـ حاكميت ،نظام سياسي و دولت داري در مسيحيت بحثي كنيد اشكال خدمتي نميكند ،زيرا اگر در مورد
ـيحيت ـالي و آنچه متعلق به آنست در مسـ ـور مـ ـ اقتصاد ،امـهيچ اثري نخواهيد يافت ،هرگاه در مورد
ـ روابط جستجو نماييد به هيچ نتيجه نخواهيد رسيد ،و هرگاه مسيحيت را از ارتباطات اجتمــاعي ،تنظيم
ـ صــرف بين افراد ،و جامعه بپرسيد هيچ پاسخ براي سوال تان نخواهيد يافت ،حتى نظريات كمونستي
ـدارد ، ـ و اجتماعي دارد ،ولي مسيحيت هيچ اثري درين موارد نـ نظر از اشتباهات آن نظريات اقتصادي
ـرفا بعضي از ـيرون نيامـده است ،صـ ـ هـاي كليسا و ديرها بـ زيرا مسيحيت از محوطه چهارديواري
ـ اطفال ،و فاتحه خواني برمــرده طقوساتي مثل :نماز ها ،محافل مختلفي از عروسي ،نصراني سازي
ـ ندارد .
ـ هيچ حلي وجود گان ميباشد ،ولي براي مشكالتيكه متوجه انسان در زنده گي روزانه ميباشد
ـود ه و درهمين ـ كه خود يك متخصص و شخصيت روحاني بزرگ مسيحيت بـ محترم سامي فرناندس
ـ كهرشته تحصيل يافته است پرده از کمي ها و کاستي ها ي اين دين منسوخ ميبردارد او بيان ميــدارد
ـ را كه يك دين كامل بايد داشته باشد ندارد ،مسيحيت (نصرانيت) امروزي ـ تمام قوانيني
مسيحت امروزي
ـ به شكل كامل آن حل و ـ مشكالت انسانرا ـ كه نميتواند
ـ و اجتماعي ميباشد ـ ،سياسي فاقد بخش هاي اقتصادي
فصل نمايد ،ولي حل تمامي اين مسايل در دين مقدس اسالم نهفته است زيرا اسالم را خداوند متعال (ج)
براي هدايت بشريت از بعثت محمد ( صلى اهلل عليه وسلم ) تا روز قيامت تعيين نمــوده ،و ازينكه دين
ـ و اجتماعي بوده كه ميتواند جوابگوي تمامي سؤاالت يك كامل است شامل تمامي ابعاد سياسي ،اقتصادي
انسان حقجو باشد .او بعد ازينكه بين اسالم و مسيحيت مقارنه و مقايسه مينما يد و خستگي خــويش را
ـ ،در مورد دين مقدس اسالم چنين ابراز نظر ميكند ( :بعد ازينكه اسالم را در از مسيحيت ابراز ميدارد
ـ تمامي ـ ،پاسخهايمدت يكسال دربين كتابها دريافت نمودم ،احساس کردم كه گم كرده خويش را دريافتم
ـوز هم در ـ ،اما هنـ
ـ نموده و در مسيحيت جوابي نداشت آنرا در اسالم دريافتم سؤاالتيكه در ذهنم خطور
ـ مگر بدون اهتمام و قناعت ،زيرا نميتوانستم در مراسم كليسا و اعماليكه متعلق آن بود اشتراك ميورزيدم
ـ تغيير نمايم ،واين كاريست كه ضرورت به وقت زياد دارد ) يكشبانه روز
ـوده ،كه اين دين مقدس اسالم براي عدالت اجتماعي و رفع مشكالت بينوايان زكات را فرض نمـ
ـ تا
ـ ،وظيفهء علماي دين اينست كه مردم را باخبر ســازند زكات از اغنياء اخذ و به فقراء توزيع ميگردد
ـ ،ولي در مسيحيت زكات باالي اغنيــاء نيست بلكه ساالنه زكات اموال خويش را به فقراء تقديم بدارند
كشيشان از پيروان کليسا 10 %عوايد شانرا ميگيرند ،و اين فيصدي باالي همه مردم ،حتا انسانهاييكه
ـ كه اين قانون درحقيقت يك نوع ظلم باالي فقراء ـ تطبيق ميگردد ـ كمي دارند به شکل اجباري عوايد بسيار
ـ اش را زمانيکه کشيش ـ در ين مورد واقعيت زندگي ـ ،أقاي سامي فرناندس و مردمان بي بضاعت ميباشد
بود چنين بيان ميكند ( :درين وقت باالي ما كشيش ها الزم بود كه 10 %از اموال مردم را بــراي
ـ نماييم من ازجمع آوري اين اموال از فقرا ء ،كارگران عادي مثل ذغال فروشــان ،و كليسا جمع آوري
ـ ،احساس نمودم كه اين نوع ظلميست كه عمل به آن شايســته دهقانان كم زمين احساس خجالت مينمودم
124
نيست ،او اضافه ميکند :درينجا ميخواهم به يك مطلب اشاره نمايم كه وظيفه اين كشيش ها و راهب ها
ـال را تحمل ـ .من ديگر اين اعمـ ـوال به باطل ميباشد غالبا تجارت در عواطف اتباع شان و خوردن امـ
ـ بنــام ( پيــام انجيل ) ـ ،جمع نمودن اين ماليات كليسايي را توقف دادم .يك برنامه در راديو نميتوانستم
ـردمـازي مـ ـ ســ هاي نصراني داشتم ،تقديم اين برنامه را نيز توقف دادم ،همچنان از رفتن به پروگرام
ـ دادم ،رفقايم چندين بار به نزدم آمده ـ كلي رفتن به كليسا را نيز توقف نيز ابا ورزيدم ،و در خاتمه بطور
ـتعدـ به عمل كردن مسـ ـ ن ميگفتم كه من خسته ام و روانم ـ ،برايشا
به بازگشت به كليسا مرا دعوت نمودند
نميباشد .
مطالعات خويش را دوام دادم ،و احساس نمودم كه اسالم در قلبم كم كم داخل ميشود البته بدون اينكه
ـ،آنرا اعالن نمايم ،ولي به تمامي وجايب انسانيِ يي كه اســالم ما را امر ميكند مبــادرت ميورزيــدم
مهمترين چيزيكه درين وقت در قلبم رسوخ نمود اين بود كه هيچ معبــودي نيست بجز اهلل (جل جاللــه)
ـوانگي ـوع ديـ ـفه اين عقايد همه يك نــ گرفته و فلسـ ( الإله إال اهلل ) ،و خيال سه خدايان ،خداوند پسري
ـراميباشد حتا قبل ازينكه من قرآن را بشكل كامل بدانم زيرا اين عقيده مخالف با عقل انسان ميباشد ،زيـ
ـراـ گيرد مستحق الوهيت نميباشد ،زيـ ـ ،و يا پسري اگر خداوند(جل جالله) در صورت انسان ظاهرگردد
ـ ،شديد ،خــواب نميكند ، خداوند( جل جالله) چنانچه خودش خود را وصف نموده است ( قوي – قادر
وهيچ چيزي از او پنهان نيست و غيره ) بناء خداوند( جل جالله ) احتياجي ندارد كه بصورت انسان ،
ـ چنانچه بعضي از اديان گمراه عقيده دارند ظاهر گردد ( ،نعوذ باهلل ) يا گاوي ويا كدام جاندار ديگري
ـ ( مسيحيت ) را ناقص ،و غير معقول بيان ميدارد ، آقاي سامي فرناندس بعد ازينکه عقايد نصرانيت
ـايرـ سـ ـريم ومانند
ـ ( جل جالله) حضرت عيسى (عليه السالم) را كه فرزند مـ و اينكه آنان براي خداوند
ـ ،اسباب قناعتش را به ـ ميدهند ،عقيده باطل ميشناسد ـ و فرستاده الهي است پسرقرار پيامبران يك مخلوق
دين مقدس اسالم چنين بيان ميدارد :
ـ اساسي بود كه مرا به اسالم جذب نمود و اين امور را بغير از اسالم در اديان ( در حقيقت سه محور
ـ:ديگري نيافتم
ـ بشريت است . )1اسالم موافق فطرت طبيعي
)2كامل بودن ( شموليت ) اسالم ،زيرا اسالم شامل بخش ها سياسي ،نظام حكم ،اقتصاد ،نظــام
ـ.ـ فطري ميباشد ـ و اجتماعي ،و جوانب روحي مالي ،روابط فاميلي
ـند ،ـرادران ميباشـ ـ ،و تمامي بشر مانند بـ )3پيام جهاني اسالم :اصل انسان از آدم و حواء ميباشد
ـ ،يا موسسه اجتماعي و يا سازمان اقتصادي نداري همين كه ضرورتي به پيوستن به كدام حزب سياسي
ـ را كه اين سازمان ها در غرب الزم ميگردانند در اسالم مسلمان هستي كافي است ،و تمامي ارتباطاتي
ـ،ـيره را ندارند ـاعي و غـ ـ ،تكافل اجتمـ ـاريـ ،همكـ موجود است ،زيرا غربيها معاني اخوت ،برادري
ـانـات شـ ـود در حيـ ـ هود ) براي پر نمودن اين جوانب مفقـ ـ خيريه را بنام ( برادرزبنابرين سازمانهاي
ـ زيرا مســلمانان همه به يك خــدا ،يك تاسيس نموده اند ،اما مسلمانان ضرورت به اين مؤسسات ندارند
ـ ،و يك قبله با وجود اختالفات رنگ و زبان جمع ميباشند . قرآن ،يك پيامبر
125
شبهه اول ( ميراث زنان )
ـرداندشمنان اسالم در مورد حق ميراث زن انگشت انتقاد دراز نموده ميگويند كه چرا در اسالم مـ
دو برابر زنان ميراث ميگيرند؟ ومتأسفانه كه بعضي از مسلمانان بي خبر ازدين عين كلمــات آنــانرا
ـ كهـ است ووقتيـ ( :جهالت مصيبت بزرگي ـ قرضاوي ميفرمايد برسرزبان مياورند .عالمه دكتوريوسف
باخوهشات نفساني جمع گردد قيامت بزرگي است ) ()1
جواب اين شبهه را ميتوان با داليل ذيل ارائه نمود :
ـ كه آيا زن در تمامي حاالت با مرد ميراث مساوي دارد ؟ آيا ـ آنان ميپرسيم )1نخست ازخود
ـانـيراث زنـ ـاالت مـ ـ ميراث ميبرد ،اما در بقيه حـ ـ با خواهر خود دوچند اينرا نميدانند كه تنها برادر
ـ با
ـ ،و ميخواهند
ـ كار ميگيرند گاهگاهي چند برابر ميراث مردان ميشود ؟ و يا اينكه از مغالطه وفريب
مشكوك نمودن خواهران ما در دين شان آنانرا به اديان منسوخ وياهم بي ديني و گمــراهي بكشــانند ؟
ـ از حق باشد ،مشکل آنان هرگاه اين سوال شان به اساس عدم فهم ياهم رسيدن به حق و براي پيروي
ـيراث ـاالت نصف مـ ـ نموده اند ميراث زنان در تمامي حـ ـ زيرا أنچنانکه تصور به ساده گي حل ميگردد
ـ وعلماي ميراث براي ميراث مردان وزنان چهار حالت را بيان داشته اند . مردان نميباشد
حالت اول :ميراث مرد و زن مساوي ميباشد :
حالت دوم :ميراث مرد کمتراز ميراث زن ميباشد :
حالت سوم :مرد و زن هردو ميراث نميبرند :
حالت چهارم :ميراث مرد بيشتر ازميراث زن ميباشد :
ـ اين مطلب الزم است هر کدام را کمي تشريح نماييم : براي روشني
حالت اول :ميراث مرد و زن مساوي ميباشد ،مثال :هرگاه شخصي وفات نمايد كه يك دخترو يك
برادر دارد و مبلغ يك لك افغاني ميراث گذاشته باشد نصيب هر كدام چقدر ميشود ؟
ـ باقيمانده كه آنهم ( پنجاه
ـ نصف مال (پنجاه هزار) و براي برادر متوفى جواب :براي دخترمتوفى
هزار ) ميباشد .
ـ مــيراث گذاشــته است ـ دارد و سه لك افغاني ـ وفات نمود ه دو دختر و يك برادر سوال :شخصي
نصيب هركدام چند ميشود ؟
ـ ميرسد .جواب :براي هركدام يك يك لك افغاني
ـاد
حالت دوم :ميراث مرد کمتراز ميراث زن ميباشد :احياناميراث زنان نسبت به مردان زيـ
ـ وفات نمايد و دو دختر و چهار برادر داشته باشد ،ومبلغ نه لك افغاني ميراث ميباشد ،مثال :شخصي
ـ.گذاشته باشد نصيب هركدام چقدر ميشود
جواب :تمام مال سه حصه ميشود شش لك براي دو دخترمتوفي سه لك باقيمانــده بــراي چهــار
ـ داده ميشود ،كه براي هركدام شان كمتر از هشتاد هزار افغاني ميرسد.كه درين مثال : برادرمتوفي
ـ :سه لكدختر اول متوفي
دختر دوم متوفى :سه لك
ـ.
برادران متوفى هركدام هشتا د هشتا د هزار افغاني
126
ـردو هيچ مــيراث
ـ هـ
ـ حاالت زن ومرد حالت سوم :مرد و زن هردو ميراث نميبرند :دربسياري
ـ داشته باشد ،درينصــورت
نميبرند ،مثال :هرگاه شخصي وفات نمايد که پسر ،دختر ،خواهر وبرادر
ـ.ـ هيچ ميراث نميبرند
برادر وخواهرش
--------------------------------------------
-1يوسف قرضاوي .ديدگاههاي فقهي معاصر 1/105
چرا ؟ آنان از والدين خود ميراث ميبرند ،واين ميراث ب راي اوالد مت وفي داده ميش ود نه به
خواهر وبرادرش .
حالت چهارم :ميراث مرد بيشتر ازميراث زن ميباشد :اين مسأله تنها ميان خواهران با برادران
ـ دو چند خواهر ميراث ميبرد . است يعني هر برادر
ـ دو چند خواهر خويش ميراث ميبرد ؟ سؤال :چرا برادر
جواب :نخستين مطلبي را كه مسلمان بايد بداند اينست كه در حكم خداوند (جل جالله ) چـرا را
ـرا ما
ـيم كه درين حكم الهي چي حكمت نهفته است ،زيـ ـرد ،بلكه حق داريم بپرسـ ـتعمال كـنبايد اسـ
ـيم
ـ كه از خداوند بپرسـ ـ حق نميدهيم مسلمانان نظر به عقيده وادب در مقابل خد اوند (جل جالله ) خودرا
بلكه به تمامي احكام الهي تسليم هستيم ،زيرا انسان زماني به خالق يكتا ايمان آورد و بدين عقيده شد كه
دين اسالم دين رهايي بخش بشريت است ،گاهگاهي بخاطر تقصير در فهم خود انســان حكمت بعضي
ـ و در وقت طرح ســؤال نــيز ـ ،و براي فهم آن الزم است حكمت آنرا پرسيد از احكام الهي را نميدانيم
مانند يك مسلمان مؤدب سؤال نمود .
ـ الزم است ،يك حكمت دوچند ميراث گرفتن برادر نس بت به خ واهر :براي فهم اين موضــوع
ـ(مسلمان چنانچه اساس شريعت اسالمي است ،موضوع را بشکل کامل و همه جانبه بداند زيرا خداوند
ـ ( وال تقف ما ليس لك به علم إن الس مع والبصر والف واد كل اولئك ك ان عنه جل جالله ) ميفرمايد
ـ ،چشمان و قلب هاي تــان ـ نكنيد ،زيرا گوشهامسؤوال ) شما در تمامي امور تان بدون علم وفهم توقف
ـ مسؤوليت دارند .نخست بايد تمامي احکــام را بصــورت درست دانست همه درمقابل ذات پروردگار
ـ:وسپس ابراز نظر نمود .که فهم اين مطلب درنقاط ذيل واضح ميگردد
-1مسووليت برادر نسبت به خواهرش بيشتر است :هرگاه بديده بصيرت بدين مسأله بينديشيم
ميابيم كه ،درين حكم ،عدالت الهي مراعات گرديده است زيرا دين مقدس اسالم صالحيت را به اندازه
ـواهرش درفاميل مقايسه نماييد طبعا ـ را درمقابل خـ ـرادر
مسووليت ميداه ،شما هرگاه مسووليت هاي بـ
ـ عبــارت ـ هاي برادر
ـ نسبت به خواهرش دارد ،بگونه مثال مسووليت ـ مسووليت بيشتر ميدانيد که برادر
اند از :
ـااليـ ميباشد نه بـ
ـوهرش ـاالي شـ -نفقه خانمش باالي وي فرض است،درحاليکه نفقه خواهرش بـ
خواهرش .
-نفقـه دختر تا زمان ازدواج بدوش پدر ميباشد نه بدوش مادر .
-نفقه پسر تا وقت جواني و بلوغ پدوش بدر است نه بدوش مادر .
ـ نه بدوش دختر . -نفقه پدر و مادر تهيدست بدوش پسر ميباشد
-پرداخت مهر شرعي بدوش شوهر است نه بدوش خانم .
ـ خانم مصارف عروسي را متحمل نميگردد)1(. -مصارف ازدواج باالي شوهراست،وهيچگاهي
ـ
هر گاه اين مسؤوليت هاي برادررا با مسؤوليت خواهران مقايسه نماييم ميبينم كه الزم است برادر
به اساس مسؤوليت هاي بيشتر نسبت به خواهر حق زياده تر بگيرد .
127
ـ را مكلف ـ دومي ـ اگر دو نفر را به بازار بفرستيم واز يكي به اندازه %80مواد بخواهيم بطورمثال
ـ آيا عدالت نكرده ايم ـ % 20پول بپردازيم به آوردن %20نماييم و براي اولي %80و براي دومي
؟
ـ مسووليت هاي وي بيشــتر است ـ نسبت به خواهر دوحصه ميراث ميگيرد به همين شکل اگر برادر
نسبت به مسووليت هاي خواهرش .
ـ ميشود :هرگاه برادر دو سهم بگيرد با -2بعد از ازدواج ميراث خواهر مساوي با ميراث برادر
خانمي ازدواج مينمايد كه يك سهم گرفته( ) 2+1 =3وآن خواهريكه يك سهم گرفته با شخصي ازدواج
ميكند كه او ازميراث پدرش دوسهم گرفته است كه بــازهم (=3ــ )1+2بنــاء در خاتمه امر ()3=3
ميگردد .
-3ميراث و مهر دختران بطريقه اسالمي وقرآني تمامي مشــکالت يک خواهرمســلمان را رفع
ـ شرعي آن بصــورت كامل ادا مينمايد :هرگاه براي يك خواهر مسلمان ميراث پدر – مهر و مصارف
ـاني باشد ،و دولك ـانم يك لك افغــال :اگر مهر يك خـ ـ مثـگردد ،هيچ مشكلي نخواهد داشت ،بطور
افغاني هم از پدرش برايش ميراث برسد واين مبلغ ( )300000افغاني را برايش واقعا تسليم نمــاييم و
ـ با سه لگ ـ بپردازد اين خانم هيچ مشكلي نخواهد داشت .زيرا او ميتواند ـ را شوهرش نفقـه و مصارفش
ـ سهم گيرد که برايش ماهانه مقداري از پول حاصل گردد که احتياجــاتش را افغاني پول نقد درتجارتي
رفع نمايد .
ـكل ـده ومشـ ـات گرديـ ـ ميراث عدالت الهي مراعـ ازين مسايل بخوبي واضح ميگردد كه در توضيع
خواهران ما بسبب عادات و تقاليد غير اسالمي است كه حقوق آنانرا پامال مينمايد ،و كساني هستند كه
ـ و بنــام طويانه وولــور از ـ ميرسانند
زن بيچاره را هيچ ميراث نميدهند ،دختران خويش را به فروش
ـتان دو فاميل را ـ كه تمامي اقارب و دوسـ ـ ،وشوهرش را مجبور ميسازند شوهران شان نيز پول ميگيرند
ـ دعوت نمايد ،كه از ين ظلم ها اســالم كه احيانا دو قريه ميشوند ،به محفل عروسي و شيريني خوري
ـول ـثر آن از پـ ـاي هوتل ها كه اكـ كامال بيزار است .و ميبينم كه مدعيان حقوق انسان در عروسي هـ
ـ ترتيب شده ،با افتخار اشتراك ميكنند ،خون داماد را ميمكند قرض به اساس مجبوريت
ـ سخن نميگويند .و داماد بيچاره بعد ازازدواج سالها با قرضداران دست وهيچگاهي هم درين مورد
و گريبان ميباشد و احيانا هم تقصير آنرا بدوش خانم بيچاره انداخته او را مالمت ميكند .اگر دولت ها
ـ
ـرارـوع قـ ـ را ممنـ حقيقتا به فکر مصلحت مردم باشند ،دست دختر فروشان را گرفته طويانه و ولور
ـ
ـ ها و محافل عروسي جبري را که اضافه ازتوان داماد باشد و بــااليش بــزور دهند ،شيريني خوري
ـانون (بــدگرفتن و ـوان اعالن نمايند ،قـ ـ تـ
ـ دهد و و هر چيز را مطابق ـ ،ممنوع قرارتحميل ميگردد
ـ دهند ،و براي مرتگبان چنين جرايم جزا هاي جنايي را قانون بندي نمايند . بدبردن ) را ممنوع قرار
همچنان در محاکم و تقسيم ميراث حتما حق ميراث خانمها را براي شان تسليم نمايند وفريب کاري
هاي برادران را که خواهران را به شکلي قناعت داده وازعاطفه آنان استفاده نموده ميراث را بين خود
تقسيم مينمايند جلوگيري نمايند .
براي غربيان و يا هم غرب زده گانيكه قانون مـيراث اسـالم را انتقـاد مينمايند ،بايد گفت كه در
ـ خــود را از غرب يك انسان ميتواند تمام اموال خود را به سك و پشک خويش وصيت نمايد ،واوالد
ـ را در غرب بسيار سراغ نموده ميتوانيم .آيا اين قانون عدالت است ـ سازد و سگهاي مليونر آن محروم
ـ برانسان ترجيح داده شود ؟ چرا اين قانون ظالمانه را انتقاد نميکنند که حيوانات را نسبت به كه حيواني
انسانها و به ويژه اقارب خويش ترجيح ميدهند ؟
اكنون كه حكمت تقسيم ميراث را در دين مقدس اسالم دانستيم،شايسته است كه بعضي از مطالب را
ـ داشت ويژه گي هــاي در ميراث دادن غربي ها بدانيم .غربي ها با اينكه نظام ميراث آنها بدون درنظر
128
كه در اسالم است تثبيت شده است ،براي ميراث دهنده حق ميدهد كه بعضي از اقارب خــويش را از
ـويش را به ـوال خـ ـامي امــ سازند و يا اينكه حيوانات را نسبت به آنها ترجيح داده ،تمـ
ميراث محروم
حيوانات بدهند كه اين مسأله از نكاه قانون در غرب قابل اجرا ميباشد ،بگونه نمونه صرف يك مثال را
ـ8 ـ سال 1384مطابق ـ :روزنامه ملي انيس در شماره ( )65چهارشنبه 18جوزاي مختصرا بيان ميدارم
جون 2005در صفحه پنجم خويش تحت عنوان ( پيرزن انكليسي ث روتش را به س گها بخشيــد )
ـ يك مليــون و دوصد هــزار پوند از چنين نوشته است :يك پـيرزن پولدار انگليسي در كمال نا باوري
ـتر با
ـالي مانچسـثروت خود را به سگها واگذار كرد ،به گزارش روزنامه سان ماريون هي وود از اهـ
وجود داشتن وارث ،به اراده و ميل شخصي خود به بنياد خيريه سگها مراجعه كرد و همه ثروت خــود
ـ به سگها خرج كنند خانم هي وود نهايتا در اثر نارسايي را به نام اين بنياد کرد تا در راه خدمات رساني
ـ و يك خواهر بودند با مطلع شدن از اقدام او سخت قلبي در گذشت و پس از مرگ وارث او كه دو برادر
ـانـام دارد به روزنامه ســ نـ
شوكه و مبهوت شدند ،خدمتگار پنجاه وسه ساله وي كه جوليا مورك ترويد
ـ.
گفت كه او از خانواده هايش بيزار بود و تنها حيوانات خانواده او بودند
ـ خانواده است که اين مصيبت هر ـ کامل سيستممشکل آنان تنها ميراث نيست بلکه مشکل آنان نابودي
ـ.روزي بيشترميگردد
129
شبههء دوم ( شهادت زنان )
ـ اند كه ميخواهند مردم را گمــراه قبال خوانديم که دشمنان اسالم كه دررأس آنان مستشرقين وكساني
ـرا
ـ كه :چـ ـدل آنها مياندازند
بسازند ،در مقابله با بعضي ازمسلمانان غيرمتخصص چنين تشويش را بـ
اسالم شهادت دوزن را برابر شهادت يك مرد قرار داده است ؟
ـانـهادت زنـ ـ شـ ـورد ـالم درمـ جواب:بايد نخست برای کسانيکه چنين سوالی ميکند بکوييم که اسـ
ـ درست وکامل مورد بحث قــرار ـ بايد تمامی احکام را بصورت درتمامی حاالت چنين حکم نميکند،شما
ـ كه دين مقدس اسالم درتمامي قوانين خويش براي خواهران ماسهولت بدهيد ،در آغازاين بحث خوانديم
ـ هاي آنان نسبت به مردان كمتر باشد . را اختيار نموده وخواسته است كه زنان مكلفيت ها ومسؤوليت
ـ شهادت زنان در شريعت اسالمی چهارم قسم حکم ميباشد : درمورد
-1نپذيرفتن شهادت زنان در مسايل قتل وزنا
ـ. -2شهادت دو زن مطابق شهادت دو مرد در مسايل معامالت تجاری
-3شهادت زن مساوی به شهادت مردان
-4شهادت يک زن بهتر از شهادت چند مرد .
ـ :برای اينکه بدانيم که حکمت درنپذيرفتن شــهادات )1نپذيرفتن شهادت زنان در مسايل قتل وزنا
ـاكم و رفتن در ـهادت دادن در محـ ـ كه آيا شــ چيست ،الزم است ازخود بپرسيم ـ قتل وزنازنان درمسايل
نزد قضات صالحيت است و يا مسؤوليت ؟ هرگاه ازبين تمامي شاگردان خويش دو نفــررا غــرض
ـ منتظرمانده وبعد ازمشــكالت شهادت عليه يک قاتل به محكمه بفرستيم ،وآنان رفته وساعاتي درمحاكم
ـ به آنها متوجه شــده ـ متهمان ومجرمــان تهديــداتي ـ شايد از طرف زياد شهادت داده دوباره آمده،وياهم
ـؤوليتيـهادت مسـ باشد.آيا اختياراين دونفرشاگرد دربين ساير شاگردان براي صالحيت است ويااين شـ
است كه به دوش آن دوشاگرد انداخته شده است .
ـ وبه ضد فالن قاتل ،فالن ـ تقاضا شــود كه به محكمه برويد هرگاه از شما خواننده اين بحث روزي
زاني ،فالن دزد شهادت دهيد .آيا اين در خواست شما را درمسؤوليت مياندازد ويا براي تــان كــدام
ـهادت ،مقابله با دزد ، ـرض شـ صالحيت ميدهد ؟ بدون شك درين حاالت ميبينيم كه رفتن به محاكم غـ
ـ خطرناكي ـ ،واين مسؤوليت قاتل ،راهزن وغيره در حقيقت احيانا زنده گي شاهد را در خطر مياندازد
ـوانيم كه
ـذا گفته ميتـ ـ ميباشد ،لهــيره نيازمندـ و غـ است كه احيانا به زور ،قوت ،و مقاومت فزيکي
ـ خطرناك ـ عادي نه بلكه يك مسؤوليت ـ است و مسؤوليت شهادت دادن در چنين امور در حقيقت مسؤوليت
،و دين مقدس اسالم خواهران مسلمان مانرا ازين مسؤوليت معاف نموده است .
ـبب ـوعات سـ ـهادت درين موضـ هرگاه موضوع قتل ،زنا واموريکه بسيارخطرناک است ،و شـ
ـ درين زمينه ،شريعت اسالمی زنان را از شهادت دادن معــاف نمــوده است ، مشکالت زياد ميگردد
وشهادت آنانرا هيچ قبول نکرده ،تا کسی با استفاده از زور برای شهادت درين امور زنان را مجبــور
نسازد .اين معافيت درحقيقت برای نفع آنان است ،زيرا در چنين مسايل دزدان ،قاتالن ،زنا کــاران
ـ
ـونت ميخواهند ـ وخشـ ـانی اند که با زوربرای نجات خود از وسايل مختلف استفاده ميکنند ،ويا هم کسـ
کسی را متهم به کاری سازند ،ودرين حاالت با اخطار دادن به بعضی خانمها آنــانرا وادار ميکنند که
ـ دهند ،برای اينکه عفت زنان حفظ شده و برای شان هروقــتی درمقابل محاکم ايستاده ،وچنين شهادتی
رفتن به محاکم ،ودرمسايل قتل وزنا مداخله نمودن سبب درد سر نگردد ،حکم شريعت اسالمی همين
شد که درين مسايل زنان بايد هيچ مسووليت نداشته باشند .
130
ـ از مشکالت شهادت آنان درمسايل قتل وزنا ،منع به اساس اين برتريت دادن برای زنان ،ودوری
ـ :اين درحالی است که نظر فقها ـ قرضاوی درين زمينه ميگويد قرار داده شده است ،ولی دکتور يوسف
برعدم قبول شهادت زنان درحدود ودرقصاص يک نظر اجماعی نيست ،چنانکه مــذهب فقيه تــابعی
ـ است .( عطا ) مبنی بر جايز بود شهادت زنان دراين گونه موادر
ـای زنانه ياـام هــون حمـ ـ عالوه ميکند :درجامعه برخی اوقات و درجاهای همچـ دکتورقرضاوی
ـ می دهند که فقط زنان شــاهد آن مراسم های عروسی ومکان های تجمع زنان جرم وجنايت هايی روی
ـ چنانچه کسی کشته ،مجروح يا دچار نقص عضو گردد چه کسی شاهد است هستند ،دراين گونه موارد
ـ درصحنه حضور داشته باشند و بر ماجرا گواهی دهند به خاطر زن بود شهادت شان مورد ؟ اگر زنانی
ـحنه ـ صـ ـاهد
ـ نمی گيرد ؟ مگر مممکن است درمجالس وتجمع هايی که مرد وجود ندارد وشـ توجه قرار
ـ رای داده اند که پذيرفتن شهادت زنان عــادل نيست باز شهادت او پذيرفته شود ؟ ! بنا براين اکثرفقها
وفهميده وقادر برحفظ وانتقال اخبار دراين گونه موارد جای ترديد نيست )1(.
ـ :در معامالت شــهادت دو زن شهادت دو زن مطابق شهادت يک مرد در مسايل معامالت تجاری
برابر شهادت يک مرد است،خداوند متعال ميفرمايد(واستشهدواشهيدين من رجالکم فان لم يکونا رجلين
فرجل وامرآتان ممن ترضون من الشهداء أن تضل إحداهما فتذكر احداهما األخري وال يأب الشهداء اذا
ـرد ودوزن ما دعوا ) بقره 282/شما دو نفرمردان راشاهد گيريد ،وهرگاه دونفر مرد نباشند ،پس يک مـ
ـرش ـود ،ديگـ ـ نمـ
ـوش را ار کسانيکه به شهادت شان راضی هستيد ،شاهد گيريد تا هرگاه يكي فرامـ
ـ را بيادش دهد .وشاهدان نبايد درهنگام خواستن شان از شهادت ابا ورزند . همکار وی شده موضوع
ـ :اقرار به چنين تفاوت هايی هيچ وقت به معنای کاستن از حقــوق ـ قرضاوی ميگويد دکتوريوسف
انسانی يا کرامت وحرمت زن نيست زيرا زنان بنابر فطرت وويژه گی های خاص خود به نــدرت به
ـان از اهميت ـرآی آنــ بــامالتیـ مشغول ميشوند ،بنابراين اهتمام وحفظ امور معـ امور مالی وداد وستد
ـ، ـ ،همانطورکه جنبه های مخصوص به زنان ؤ مردان با ضعف مواجه ميشوند چندانی برخوردارنيست
ـ وموافق سرشت خود می پردازند زنی که متاهل است بيشتر به مسايۀ ـ سازگار
زنان معموال به کارهای
ـ بهـ به نظم وانضباط مربــوط ـ ورشد وتکامل خانواده ،زنی که مادر است بيشتر مربوط به نظم وانضباط
ـ ...زنان همــواره به امــوری اهتمــام می ورزند که موافق سرشت ـ آنان مي پردازدفرزندان وتربيت
ـ
ـ به کارهای ـ مربوطومناسب عاطفه واحساساتد زنانهء آنان است ،بنا براين ذهن وخاطره ء انان درمسايل
ـ طلبکــاران ـ است ...خداوند مردانه وازجمله ريزه کاری های خستگی آور معــامالتی وبــازار قاصر
ـامالت يا دوزن ويک ـازار معـ ـ در بـ
ـ ميکند تا برای محکم کاری دو مرد حاضر وبدهکاران را راهنمايی
ـ کرد ديگری به او ـ ،چنانچه يکی از آنها فراموش مرد را گواه بگيرند و قرآن به تعليل وتوجيه می پردازد
ـ نمايد )2( )) .
ياد آوری
قرآن عظيم الشان اين دليل را بيان داشته است كه هرگاه يكي از ايشان فراموش كرد ديگرش او را
ـ هــاي بعد از والدت ويا هم عــادات ياد دهاني نمايد .زيرا به اساس گفته هاي طبيبان درخــونريزي
ـ ميکند که اين حالت مراعات شده است . ـ به فراموشي ماهوار تاثيري
ـيخ ـ :عالمه شــ وميگويدـيخ ازهر را روايت مينمايد ـ قرضاوی درين مورد روايت شـ دکتور يوسف
ـ داردمحمود شلتوت شيخ سابق ازهر نسبت به آيه ( فان لم يکونا رجلين فرجل وامرأتان ) تعليق زيبايی
ـ بودن آن را نقل مي کنيم : که بخاطرجالب
------------------------------------------------------------------------
----------------
-1جايگاه زن درجامعه اسالمی ،دکتور يوسف قرضاوی ،ترجمه عمرقادری ايران :کتابخانه ملی 1379 ،ص24 :
-2جايگاه زن درجامعه اسالمی ،ص 22-21 :
131
ـ کندذکرشهادت دوزن به جاي يک مرد در اين آيه مربوط به شهادتی نيست که قاضی بدان قضاوت
وحکم صادرنمايد بلکه درمقام ارشاد وهدايت برای بکا گيری احتياط ،اطمينان ومحکم کــاری دربين
ـ وام گيرنده هنگام عقد معامله است ،چنانچه به صيغه ها وسياق جمالت قبل از آن فروشنده وخريدارويا
توجه کنيم به اين حقيقت دست می يابيم ( :يا ايها الذين آمنوا اذا تداينتم الی اجل مسمی فاکتبوه وليکتب
ـاه بهـان آورده ايد هرگــانی که ايمـ بينکم کاتب بالعدل وال ياب کاتب ان يکتب کما علمه اهلل ) ای کسـ
ـ معامله را ،به
ـ وبايد نويسنده ای صــورت ـ تا زمان معين ،با يگديگر معامله کرديد آنرا بنويسيد قرضی
ـ)اساس عدالت ميان شما ثبت کند ،هيچ نويسنده ای ازنوشتن آنچه خدا او را آموزانده است ابا نه ورزد
ـ:سپس به دنبال سياق وصيغه هايِ که همه بر اتخاذ روش مطمين ومحکم داللت دارند می فرمايد
(( واستشهدوا شهيدين من رجالکم فان لم يکونا رجلين فرجل وامرآتان ممن ترضون من الشهداء أن
ـام محکم ـام ،مقــ احداهما األخري وال يأب الشهداء اذا ما دعوا ) بقــره 282/پس مقـ تضل إحداهما فتذكر
ـ تــرين کاری در حقوق طرفين است نه قضاوت واين آيه اهل معامله را به مطمين ترين روش ومحکم
ـ می کند تا از حفظ حقوق خود اطمينان حاصل کنند . الگو راهنمايِ
ـ که مرد درميان شان حضور ندارد اين آيه هرگز بر آن دالت نمی کند که شهادت يک زن يا زنانی
ـ بدان حکم نمی نمايد ،زيرا مهمترين چيزکه درمقام قضاوت مطلوب است حق را ثابت نمی کند وقاضی
دليل يا بينه است عالمه ابن القيم در تحقيقات خود افزوده است که بينه (ثبوت) در شــرع از شــهادت
ـ به
ـ تبينه است وقاضی ـ است ،هرچيزيکه حق را روشن وپــرده از حقيقت بــردارد مهمتروفراگــيزتر
وسيلهء آن قضاوت کرده وحکم صادر می کند ..درصورت اطمينــان بنا بر شــهادت کــافرهم حکم
صادرمينمايد ..
ـ شهادت يک مرد ذکر شــده است بنا بر ضــعف عقلی ويا اين که دراين آيه شهادت دوزن مساوی
ـ :بدان خاطر نقص انسانی ويا متاثر ارزشخصيت زن نيست ،بلکه چنانچه استاد محمد عبده میفرمايند
ـ وديگر داد وستد ها معموال کارزنانه نيست بنا بر اين حافظهء آنان نســبه به آن است که کار معامالتی
ـ
ضعيف است ،چنانچه حافظه وخرطرهء زنان درکارهای تخصص خود ازحافظه وخاطرهء مردان قوی
ـترول ـتند کنـ
ـغول هسـ ـدان مشـ ـ وطبيعت انسانی خود برکارهايی که بـ تراست وانسان ها بنا برسرشت
ـانـثر زنـ ـ اکـ
بيشتری دارند ،اين آطـ به يکی از ويژه گی های معمولت زنان دالت می کند وهنوزهم
طبق عادت خود درمجالس داد وستد وقرض دادن وقرض گرفتن حضورنداشته وطبلاير سرشت وفطرت
ـ آنـ بعضی از زنان به اين امــرهم منــافی ـ ،واشتغالخود تمايل به حضور در بازارومعامله را ندارند
اصــلی نيست که مقتضــای سرشت آنــان است ،پس چنانکه اين آيه اهل معامله را به روش محکم
ـ میکند اگر مجالس داد وستد وقرض دهی وقرض گيری را اکثرآ زنان تشکيل دهند ومطمين راهنمايی
ـ کاری بايد بر شهادت زنان تکيه کرد )) ( ـ برای احتياط ومحکم ـ قوت حافظه وعدم فراموشی درصورت
)1
ـ
ـ ميگيرد وهردو ـ به شهادت مردان :درمساله لعان که زن درمقابل مرد قرار -3شهادت زن مساوی
ـ با شهادت مرد است . درمحاکمه برعليه يکديگر شهادت ميدهند ،شهادت زن مساوی
ـ کهـ برای اينکه شک کننده گان را درمورد شهادت زنان قناعت دهد ميفرمايد ـ قرضاوی دکتوريوسف
ـ مفاد صريح قرآن ابراز می دارد که هنگام متهم شدن زن از ـ مگرنميبينيم
(( :چرا دور ترميرويم
------------------------------------------------------------------
132
ـهادات باهلل انه لمن ـدهم اربع شـ ـ ولم يکن لهم شهداء اال انفسهم فشهادة احـ ( والذين يرمون ازواجهم
ـهد اربعـذاب ان تشـ ـدروا عنها الغــاذبين ،ويـالصادقين ،والخامسة ان لعنت اهلل عليه ان کان من الکـ
شهادات باهلل انه لمن الکاذبين ،والخامسة ان غضب اهلل عليها ان کان من الصادقين ) نور9-6/
ـ ندارند هريک از آنــان ـ شان گواهان ديگری کسانيکه به همسران خود نسبت زنا می دهند وجزخود
ـ از راستگويان است ،گواهی در دفعهء پنجم اينست که بايد چهار بار به خدا سوگند ياد کند که او قطعا
ـ ميشود ،درصــورتی شوهر بگويد :لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد ،واز زن کيفرساقط
ـدا بر او
ـ پنجم آن که خشم خـ ـ جدا از دروغگويان است وگواهی ـ ياد کند که شوهرش که چهار بار سوگند
ـ ياد کند ،که در ادعايش صــادق است باد اگر شوهرش از راستگويان باشد مرد بايد چهار بار سوگند
ودرنهايت برای تاکيد بر ادعای خود می گويد ،چنانچه دروغ گفته باشم نفرين خدا برمن باشد .
ـ باطل ميکند . ـ وپذيرش خشم خدا ادعای او را انکارو درمقابل زن با چهار سوگند
-4شهادت زن بر تر نسبت به شهادت مردان :اکنون که درشهادت نقش زنــان مهمتروبا ارزش
ـايلـ ،زيرا مسـ ـ شان نسبت به شهادت مردان برترميباشد ترست ،زنان ميتوانند شهادت دهند ،وشهادت
ـيرهـاس وغـ ـتران ،حيض ،نفـ مخصوص زنان مثل بکارت ،رضاع (شيردادن اطفال ) ،بلوغ دخـ
ـتثنیـتران مسـ ـوب بعضی ازداکـ ـ ندارند ،خــ آنها معلوما ت بيشتر
ـ اند که مردان درقسمت موضوعاتی
ـ است وبه همين ميباشد ،ولی بصورت عمومی درين مسايل فهم ومعلومات زنان نسبت بر مردان بيشتر
ـوده و هيچكسي ـ شهادت يك زن كامال مورد قبول بـ اساس در مسايلکه زنان نسبت مردان بيشترميفهمند
ـ هم نيست بلکه همان ســخن يک خــانم ـ .بلکه ضرورت به دوشاهد نميتواند كه شهادت وي را نپذيرد
پذيرفته ميشود .
ـ ديگر که با با شرايط فطری ووژه ـ ( :همين فقها درمسايل ـ در زمينه ميگويدـ قرضاوی دکتوريوسف
گی های شخصيتی زن مناسبت داشته شهادت زن را هرچند تنها هم باشد پذيرفته اند مانند شــهادت در
رضاع ،بکارت ،بيوه بودن ،حيض ،والدت ومسايل ديگر که در زمان های گذشته شناخت آن منوط
به زنان بوده است )) ()1
ـور اختصاصي ـ را ايجاد ميكنند درحقيقت در امـ ـ شهادت خانم ها كه بعضي ها شبهاتي بناء درقسمت
ـ
ـ غير اختصاصي ـ ،ولي درامور زنان مثل شيردادن وشيرخوردن وغيره هيچگاهي دوزن شرط نميباشد
آنان اسالم خواسته است كه ايشان باعفت زنده گي نموده از مسايل خطرناك دور تر باشند .
------------------------------------------------------
-1جايگاه زن درجامعه اسالمی ،ص27-26 :
-1جايگاه زن درجامعه اسالمی ،ص 24 -23 :
133
ـ افکار خويش بيان داشته تا آنانرا از حقيقت دور سازند ،بگونه مثــال آنــان تفسيرات مختلفی را مطابق
ـ علی النساء) انتقاد ميکنند که مردان چگونه باالی زنان برتريت داده شده اند ؟ ـ (الرجال قوامون درمورد
ـتر ـ که فهم قرآن عظيم الشان به زبان شناسان واهل زبان بهـ درپاسخ چنين اشخاص الزم است بگوييم
ـ قــرآن معلوم ميباشد ،بناء بهتراست مفهوم اصلی قوامه را با معنای آيت شريف از زبان متخصصــين
ـته است ،وی ـان داشـ ـتی بيـ ـ قرضاوی قوامه را به معنای سرپرسـ شناسی وعربها بدانيم ،دکتوريوسف
علَى النِّسَاء
ـ ( :الرِّجَالُ قَوَّامُونَ َـ بين مرد وزن مي فرمايد ـ متعال پيرامون سرپرپرستی ميگويد :خداوند
بِمَا فَضَّلَ اللُهّ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ) النساء 34 /
ـ
تفسيرنمونه اين آيت قرآني را چنين ترجمه نموده است(:مردان،سرپرست وخدمتگزارزنانند ،بخاطر
ـرار داده است و به ـبت به بعضى ديگر قـ ـ براى بعضى نسـ ـ كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند برتريهايى
خاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى كنند) النساء34/
اصال قوامه درزبان عربي به معناي حفظ ،رعايت و اداره آمده است .تفسير نور در تفسير اين آيت
ـوولين ـده دارد .مسـ مبارك ميگويد « :قَوّام» به كسى گفته مىشود كه تدبير و اصالح ديگرى را بر عهـ
ـ وهرشرکتی اداری غالبا برای تدبير امور واصالح امور دفتر کارميکنند اين کارمندان اداری درهر دفتر
ـ
ـ ،وســاير ـ معاشات ،مقرری ها ،غياب ها ،ترفيعــات خدمتگار ديگران ميباشد ،مدير اداری موضوع
ـار ميکنند ـايی کـ ـانيکه دربخش اداری درجـ امور را برای ساير کارمندان ترتيب وتنظيم ميکنند ،وکسـ
هيچگاهی خود را نسبت به سايرين برتر فکر نميکنند ،زيرا سايرکارمندان دارای وظايفی اند که شــايد
ـ کابل استادان متخصص داريم که در رشته هــای ـ امور اداری باشند .مثال ما درپوهنتون برتر وبهتراز
مختلف تدريس ميکنند ،وهمچنان کارمندان فنی داريم که در امور تــرميم بــرق ،کانــاليزيون ،حفظ
ـايف ـتند ،وظـ ـود هسـ ـ درای ويژه گی خاص خـ ـ ،وهرکدام ومراقبت کار و بخش های اداری کارميکنند
ـ
ـابق ـخص دريک وظيفه مطـ هريک مهم بود ،و هرکدام به يکديگر ضرورت دارند ،بناء تعيين يک شـ
ـ ،زيرا ديگرا ن هم برتريت هايی توانايی اش هيچگاهی به معنای برتريت وی نسبت به ديگران نميباشد
دارد که آن شخص نميداشته باشد .
ـ كه شايد براي بعضي احيانا اشتبهاهات بعضی از مردم به اساس عدم فهم درست مفهوم آيت ميباشد
ـ تفاسير و استفسار از مردمان با اخالص سبب رنجش كردد ولي آنها اين مشكل خويش را با مطالعه دقيق
از دانشمندان اسالمي حل ميكنند .بكونه مثال يكتن از صحابه كرام درنخستن روزها نزول آيت شريف
ـ كــيرد كه دسترسي به آب ـ صعيدا طيبا ) جنين دانسته بود كه هرگاه انسان در دياري قــرار ( فتيمموا
ـ ميتواند تيمم نمايد ،و ازينكه انسان در وقت غسل تمــامي برايش مشكل باشد او مطابق اين آيت شريف
ـ ،در صورت نبودن آب الزم است تمامي اعضاي بدن خــويش را با اعضاي بدن خود را با آب ميشويد
ـ رفت و لباس هاي خويش را از تن دور نمــوده به و در خاك تيمم دهد ،آن شخص به يك وادي خاكزار
ـام داد ،و ـود انجـ ـ تكليف و مشكل به فهم خودش تيممي را كه فهميده بـ ميان خاك لوت ميزد ،و با بسيار
ـرايش گفتند ـ رفت آنها بـ زماني به نزد ساير صحابه كرام كه حقيقت آيت را بصورت درست فهميده بودند
ـلى اهلل ـرت محمد ( صـ كه مطلب از تيمم چنين نبوده بلكه به اساس ارشادات نخستين مفسر قرآن ( حضـ
ـ به دو عضو ( رو و دستان تا آرنجها ) بيان شده است . عليه وسلم ) تيمم صرف
ـلي وازه اين صحابي با وجود اينكه خودش در رسيدن به حق اخالص داشت ولي ندانستن مقصد اصـ
تيمم در قرآن سبب چنين مشكل برايش گرديد به همين سان بسياري از مردم با عــدم فهم درست آيــات
ـ با وســيله ـ كه هرگاه هدف آنان مقدس باشد ميخواهند قرآني احيانا به بعضي از مشكالت مواجه ميشوند
ـحابه ـ به گفته هاي پيامبراسالم ،صـ ـ و ساده ترين راه رسيدن به جنين هدف رجوع مقدس به آن نايل شوند
ـ كه در فهم درست معاني قرآن انســان را يــاري كرام و بعد از آنها متخصصان شريعت اسالمي ميباشد
ميكند .
134
ـ قــرآن را بصــورت تفكيكي و ـ فضيلت ذكر شده هستند كسانيكه ميخواهند ـ موضوع در آيت شريف
ـان متخصص ـود شـ ـ بدارند ،و يا اينكه مطلب اساسي را ندانسته با وجود اينكه خـ جزئي به مردم معرفي
ـ و عداوت با اســالم ـ و يا هم عالم تفسير و متخصص شريعت نيستند و ياهم با داشتن دشمني قرآن شناسي
ـويش ـيز به فكر و انديشه خـ ـ و ديكران را نـ ـ آفتاب منكر كردند ميخواهند جشمان خود را بسته از روشني
دعوت نمايند .
ـ يك كتله متكامل زنده گي ساز به مردم ـ نداشته باشد ،وقرآن بصورت ـ وجود هرگاه چنين تصوراتي
معرفي كردد ،ميابيم كه موضوع فضيلت در قرآن بعضي از ويژه گي هايي است كه بــراي بعضي ها
ـخص ـدر وقيمت شـ داده شده كه دادن يك ويژه گي براي يك شخص هيچگاهي بدين معنى نيست كه از قـ
ـاءِِّسـ
ـ وَلِلن َ
ـبُوا
َسـ
علَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْت َ ـ َديكري كاسته شود ،وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ
علِيمًا) النساء 32/ ـ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ َ
نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا
ـهم على بعض) ـ گفت (بما فضل اهلل بعضـ ـ ايات احکام چنين ميگويد :خداوند عالمه صابوني درتفسير
ـ بعضی را بر بعضی ديگر بعضی از برتــريت ها داده است (.ونگفت كه ( بما به ســبب آنچه خداوند
فضلهم عليهن ) به سبب اينکه مردان بر زنان فضيلت دارند ،ويا اينکه گفته باشد ( بتفضــيلهم عليهن )
بخاطر اينکه مردان را بر آنان فضيلت داده است .
ـ، ـرد ميباشد ـ است كه مرد جزئي از زن ،وزن جزئي از مـ ـ دارای حكمت بزرگي اين گفته پروردگار
ـبر نمايد ، ـ تكــري وايشان مانند اعضاي يك بدن ميباشند ،وشايسته نيست كه يك عضو باالي عضو ديگـ
ـ
ـروري ـاء ضـ ـامي اعضـ چشم نميتواند كه به تنهايي انسان را كامل نمايد ،بلكه براي يك جسم كامل تمـ
ـدهـبت به وظيفه معـ ميباشد ،شايد وظيفه قلب نسبت به وظيفه گوش مهمتر باشد ويا هم وظيفه دستان نسـ
زياده تر باشد ،ولي هيچگاه نميتوان از نقش گوشها ومعده در حيات خويش انكــار نمــود ،ويا يكي را
ـذا را ـ بازهم محتاج معده است ،زيرا اگرمعده غـ ـ برتريت داد ،زيرا دستان با وجود كار بيشتر برديگري
ـ، هضم نكند ،دستان با گذشت زمان ازبين ميرود ،ووظيفه خويش را به شكل خوب انجــام داده نميتواند
به همين شكل دريك موسسه اگر چه رئيس شركت مسؤوليت هاي زيادي را در بر دارد،ومسؤول اداري
شركت ميباشد ،ولي رئيس نميتواند به تنهايي خويش مؤسسه را به پيش برد ،نقش ساير مديران عمومي
ـ كار وزحمت همان ،مامورين وكارمندان داراي ارزش زياد ميباشد ،و درحقيقت توليدات شركت مسؤول
ـ مينمايد ،بــدين ـ دارد كه امور اداري را ترتيب وتنظيم كارگران ميباشد ،هرگاه در پوهنحي رئيس وجود
ـو ـ امور و نظم بيشتر معنا نيست كه او نسبت به ساير استادان برتريت دارد ،همه اوامر اورا براي تنظيم
ـدين ـ ،بـ ـيرد ـازه ويا رخصت ميگـ اجراي درست وظايف ميپذيرند ،وهرگاه يك استاذ از نزد رئيس اجـ
ـ نمايد تا امور را انجام دهد ،ويا خودش ـ را توظيف ـ به عوض وي استاد ديگري معناست كه رئيس ميتواند
ـ درـ ،وظيفه شوهر اين امور را بدوش خود گرفته و از بي نظمي و عدم اجراي امور خود داري مينمايد
ـ
فاميل همين است كه براي نظم فاميل ،امور اداري فاميل ،ضرورات و غيره در رأس اداره فاميل قرار
ـ ،واين اداره ـرددـات ميگـ دارد ،و حتا به اين ادارهء پدر در فاميل هاي غير مؤمن نيز اين قانون مراعـ
ـ ،وهمه به ـ ميگردد ـ پدر نه تنها باالي خانم ودختران بلكه باالي پسران وبرادرانش نيز تطبيق فاميل مربوط
رياست پدر ويا پدركالن موافقت دارند .
ـ
ـؤول ـان مسـ همچنانكه رئيس يك اداره در مقابل اجراات خويش درمقابل وزارت ،حكومت ،پارلمـ
ـوده ـ بـ ـؤول ـويش مسـ ـان پر در ادراه فاميل خـ ـ خالف قانون امري نمايد ،به همين سـ بوده ،و نميتواند
ـ ميگرد ،شوهريا پدر ـ قيامت مورد بازپس قرار ـ داشته و در روز ودرمقابل خدا ،فاميل ،مردم ،مسؤوليت
ـاير ـبت به سـ حق ندارد كه در انجام امور ظلم نمايد ،حق كسي را بخورد ،بلكه مسؤوليت هاي وي نسـ
ـ است ،هرگاه موتر ويا بايسكل نداشته باشد ،ديده شده است كه همين رئيس فاميل به اعضاي فاميل بيشتر
ـ آرد را نقل مينمايد ،روزي در منطقه نوآباد ده افغانان به مــنزل يکی ازدوســتان پشت خويش بورجي
135
ـود ، ـ بــ ،در راه خانم همسايه آنان را ديديم كه با شخصي كه بورجي آرد به پشت داشت درحركت ميرفتم
آن خانم بعد از احوالپرسي براي ما گفت كه به بازار رفته و آرد خريداري نموده است ،و آنــرا به پشت
ـ ،او اين حكايت را خنده كنان بيان ميداشت ،وقت علت خنده اش را اين جوالي گذاشته تا به خانه برساند
پرسيدم گفت :كه اين شخصيكه آرد را حمل ميكند شوهرم است ،خنده كنان ميگفت كه او مجبــور است
كه مانند جوالي برايمان اين اموال را انتقال كند .
بدين اساس فاميل به اساس ارشادات الهي مانند يك وجود متكامل جسم انسان است و هر عضو فاميل
ـ هركدام وظايف تقســيم شــده ـ مختلفي را به پيش ميبرند البته به اندازه تواناني مانند اعضاي بدن وظايف
است ،وهيچ كسي درفاميل ادعا كرده نميتواند كه من نسبت به سايرين بهترتر هستم .
ـ وظايف دشواري را كه خانم ها به دوش دارند ،انجام دهند ،تربيه طفل ، بسا اوقات مردان نميتوانند
ـ خانم ميباشد ،حتا در كودكستانها معلمين شيردان به طفل ،تا صبح با طفل مريض نشستن ،همه مربوط
ـ آنان سبب شده است كه آنان با ـ ،زيرا فضيلت قوت عاطفه دروجود كودستان تا حال مرد ها شده نميتوانند
ـ نقش مــادر را انجــام دهد ،زنــان درنيمه شب ها قلب نهايت با عاطفه مادر باشند ،ولي مرد نميتواند
ـده ولي در ـواب شـ ـ با يك طفل مريض بي خـ ـ چند ساعت متواتر برخواسته طفل را شير ميدهند ،واحيانا
ـ ،وهرگــاه ـ در حاليكه مردان اين كار را كرده نميتوانند همين حالت ديده ميشود كه روي طفل را ميبوسند
ـ بهـ را مجبــور ـ نباشد مردان با زور سيلي و لت وکوب آن طفل معصــوم طفل زياد گريه نمايد ومادرش
ـود هر يكي و ـ وجـ ـزيكي ـ هركسي را مطابق ساختمان فـ خواب ميكنند ،اين حكمت الهي است كه وظايف
ـ نموده است ،كه مؤمنان حقيقي با دانســتن اين احكــام ـ هريكي تقسيم وتنظيم مطابق عواطف واحساسات
ـ ،و مطابق همين سختی وظــايف والــدين ـ خداوند اين احكام را ميپذيرند بصورت كامل و درك مهرباني
ـ که حضرت ابی هريره ـ خوانديم خداوند متعال برای مادر سه حق داده است ،چنانچه قبال درحديث شريف
( رض--ی هللا عن--ه ) روايت ميکرد که :شخصی به ن--زد رس--ول هللا ( ص--لی هللا علي--ه وس--لم ) آم--ده پرس--يد : -ای پيامبرخ--دا! -
بهترين انسانها -برای هم صحبتی من کيست ؟
پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :مادرت
آن شخص گفت :بعد ازآن کی ؟ پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :مادرت ؛ آن شخص گفت :بعد ازآن
کی ؟ پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :مادرت
آن شخص گفت :بعد ازآن کی ؟
ن أَبِيـريف است که ميفرمايد ( :عَ ْ ـديث شـ ـدرت .ترجمه حـ پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) گفت :پـ
ـقُّ
ـ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَـالَ يَا رَسُـولَ اللَّهِ مَنْ أَحَـ ي
هُرَيْرَةَ رَضِ َ
النَّاسِ بِحُسْنِ صَحَابَتِي قَالَ أُمُّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أُمُّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أُمُّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أَبُوكَ وَقَــالَ
ـ بْنُ أَيُّوبَ حَدَّثَنَا أَبُو زُرْعَةَ مِثْلَهُ ) (حديث شريف نمبر( ) 5514صحيح البخاری ) ابْنُ شُبْرُمَةَ وَيَحْيَى
ولي دشمنان اسالم و يا كسانيكه پيروي از آنان ميكنند ،درعقب اين كار برآمده اند كه بر احكام
الهي اعتراض نموده و با عدم فهم احكام حقيقي دين مقدس اسالم به گمراهي خود و ديگران ميپردازند ،
ـ كه حق را بفهمند . علت حقيقي اينست كه آنان نميخواهند
ـ مصرميگويد : دکتوره کيمليا حلمی رئيسه کميته بين المللی اسالمی زنان واطفال جمهوری
ـ شريعت اسالمی برای زنان داده شده است ،زيرا بسياری قوامه درحقيقت يک حقی است که از طرف
ـ که
مسووليت ها را به دوش مردان مگزارد ،ودکتوره بسيمه الحفاوی عضو پارلمان المغرب ميگويد
ـ بالنساء و اتقوا اهلل فی ـ :استوصوا ـ علی النساء ) پيامبراسالم ميفرمايد وقتی قرآن ميگويد ( الرجال قوامون
النساء .
صاحب تفسيرنمونه درين مورد چنين ابراز نظرميکند:سرپرستى در نظام خانواده خانواده يك واحد
ـ واحدى داشته باشــد ،زيــرا ـ يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست كوچك اجتماعى است وهمانند
136
ـ آن را به عهده بگيرند مفهومى نــدارد و در ـ دسته جمعى كه زن و مرد مشتركا رهبرى و سرپرستى
ـرآن درـد ،قـ ـ (معاون) و تحت نظارت او باشـ نتيجه مرد يا زن ،يكى بايد (رئيس) خانواده و ديگرى
ـ و نگهبــان زنــان اينجا تصريح مى كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود( .مردان سرپرست
ـ على النساء).هستند) (الرجال قوامون
ـ واحد منظم ـبرى ـور رهــدى نيست بلكه منظـ ـاف و تعـ البته مقصود از اين تعبير استبداد و اجحـ
ـ بيش از هر زمــان با توجه به مسؤ وليتها و مشورتهاى الزم است .اين مساءله در دنياى امــروز
ـ انجام كارى شــود حتما بايد يكى از روشن است كه اگر هياءتى (حتى يك هيئت دو نـفرى ) ماءمور
آندو(رئيس)وديگرى(معاون يا عضو) باشد وگرنه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى شود -سرپرستى
مرددرخانواده نيز از همين قبيل است .
ـ در مرد است مانند ترجيح قدرت تفكر او ـ خصوصياتى و ايـن مـوقـعـيـت بـه خاطر وجود
ـ بهــره مند است ) ـ سرشار عواطف بيشترى ـ عاطفه و احساسات (به عكس زن كه از نيروى برنيروى
ـرح كند و ـ و نقشه طـ ـ كه با اولى بتواند بينديشد
ـتر
ـمى بيشـ ـيروى جسـ ـتن بنيه و نــ داشــرىوديگـ
ـ بتواند از حريم خانواده خود دفاع نمايد. با دومى
به عالوه تعهد او در برابر زن و فرزنــدان نســبت به پــرداختن هزينه هــاى زنــدگى ،و
ـ آبرومندانه همسر وفرزنـــد ،اين حق را به او مى دهد پـــرداخت مهر و تـــاءمين زنـــدگى
ـ به عهده او باشد. كه وظيفه سرپرستى
ـايد
ـند ولى شـ ـته باشــاز داشــود امتيــوهران خـ ـ بر شـ ـوقالبته ممكن است زنانى در جهات فـ
كــرارا گفته ايم كه قــوانين به تك تك افــراد و نفــرات نظر نــدارد بلكه نــوع و كلى را در
ـادگىـار آمـ ـراى اين كـ ـان بــبت به زنـ نظر مى گيرد ،و شكى نيست كه از نظر كلى ،مردان نسـ
ـوردـ كه اهميت آن مـ ـده بگيرندـايفى مى توانند به عهـ ـيز وظـ ـان نــد ،اگر چه زنـ ـترى دارنـ بيشـ
ترديد نيست .
جمله بعد اشاره به همين حقـيقت است زيرا در قسمت اول مى فرمايد:
ـوعـلحت نـ ـ مصـ ـ ،روىـرينش ـايى است كه خداوند از نظرآفـ ـاطر تفاوتهـ (اين سرپرستى به خـ
ـ على بعض ). بشر ميان آنهـا قرار داده ) (بما فضل اهلل بعضهم
ـ است كه ـ به خاطرتعهـــداتى ـ فرمايـــد(:ونـــيزاين سرپرســـتى درقســـمت ديگـــرمى
مــردان درمــورد انفــاق كــردن وپرداختهــاى مــالى دربرابرزنــان و خــانواده به عهــده
ـاالتر
دارند) (و بما انفقوا من اموالهم ).ولى ناگفته پيدا است كه سپردن اين وظيفه به مردان نه دليل بـ
ـتگى ـ بســرفا
ـرا آن صـ ـر ،زيـ بودن شخصيت انسانى آنها است ونه سبب امتياز آنها در جهان ديگـ
ـ دارد ،همانطور كه شخصيت انسانى يك معــاون از يك رئيس ممكن است در به تقوى و پرهيزگارى
ـاونـده از معـ ـول شـ ـارى كه به او محـ ـ كـ جنبه هاى مختلفى بيشتر باشد اما رئيس براى سرپرستى
خود شايسته تر است .
ـ را مطرح ـ اداری فاميل به مردان سپرده شده است ؟ بعضی ها چنين سوالهايی ـ وامورچرا سرپرستی
ـوانـ وامور اداری به زنان داده ميشد ؟ درجواب ميتـ ـ بدانند که آيا نميشد اين سرپرستی ميکنند و ميخواهند
گفت که درين زمينه سـه علت وجود دارد :
ـ امور اداری کار مشــکلی ـ فاميل و پيشبردعلت وسبب اول :به اساس ساختمان فزيکی مردان :سر پرستی
ـ
ـ است ،زيرا در بسا اوقات برای رفع مشکالت فاميلی است که به يک سلسله توانايی های فزيکی نيازمند
ـ ،زمان
مانند دفاع ازخانواده ،سرقت ها ،انتقال بعضی مواد درحاالت اضطراری ،حاالت فقر وناتوانی
ـ مــرد وزن ـ وقوت ضرورت دارد ،که هرگاه به توانايی فزيکی ـ ،انسان به توانايی
جنگ ها وخصومات
ـ.نظر اندازيم ،به اين حکمت پی ميبريم
137
ـ،ـرددـ ميگـ علت وسبب دوم :به اساس ترحم به زنان :قبال خوانديم که درزنده گی مشکالت زيادی رونما
ـود نظر ـور خـ درتمامی جهان کار های ساده وآسان برای همه يکسان ميسر نميشود ،مثال هرگاه به کشـ
ـ کشورمان شده ،و ـ چند دهه سبب ويرانی زير بنای اقتصادی اندازيم بخوبی ميبينيم که جنگ های متواتر
ـيار
ـان بسـ ـ ها دچار بوده ،پيدا نمودن مصارف ونفقه فاميل برای شـ ملت بيچاره ما هميشه به محروميت
ـ درـ در زير آفتاب سوزان وياهـم مشکل است ،مليون ها انسان به کارهای فزيکی بسيار سخت ودشوار
ـکالت سردی طاقت فرسای زمستان کارميکنند ،مردانيکه ازنعمت علم وسواد بی بهره مانده اند ،با مشـ
ـ شان بدوش خواهران ما ميبود ،آنان چی حالتی زيادی مواجه هستند ،اکنون اگر نفقه فاميل وسرپرستی
ـ،ـرددميداشتند ،تجربه ثابت نموده است که زمانی يک خانم بيوه ميشود ومسوول نفقه فاميل خويش ميگـ
رنج زيادی را بدوش ميداشته باشد ،وبسا اوقات از زنده گی خسته شده ،و به ياد شــوهر وروز هــای
ـ ،بناء ذات پروردگار عالميان برای اينکه خواهران عزيز را ازين مشــکالت آرامش خود اشک ميريزد
ـ،ـ بيرونی ـ مصارف ،نفقه ،کارهای خالص نموده باشد ،مسووليت سرپرستی واداره فاميل را درقسمت
ـ داخلی فاميل ،تربيه اوالد ،
ـ به دوش پدر نهاده است ،تا خانمها بتوانند سرپرســتی انتقال مواد ارتزاقی
وساير امور داخلی را بدوش داشته ،وبا اين تقسيم بندی عادی هردو ،با هم يکجا زنده گی خويش را به
پيش برند .
ـ انسانها نظر اندازيم ،درتمامی کشــورها علت وسبب سوم :واقع حيات انسانها :هرگاه به حيات واقعی
مسوول اداری فاميل پدران ميباشند ،زيرا فطرت سالم انسانی همين امر را تقاضا ميکند ،دين مقــدس
اسالم مطابق فطرت انسانی بوده ،واموری را که به نفع جامعه است هميشه تاييد نموده است .
138
ـد!ـ دهيـ داده ،حفظ مىكنند .و (اما) آن دسته از زنان را كه از طغيان و مخالفتشان بيم داريد ،پند و اندرز
ـ نماييد! و (اگرآنهم مؤ ثر نشد و هيچ راهى بــراى وادار و (اگر مؤ ثر واقع نشد) در بستر ازآنها دورى
كردن آنها به انجام وظايفشان جز شدت عمل ،براى وادار كردن آنها به انجام وظايفشان نبــود )،آنها را
تنبيه كنيد! و اگر از شما پيروى كردند به آنها تعدى نكنيد و (بدانيد) خداوند بلند مرتبه و بزرگ است (و
قدرت او باالترين قدرتهاست( ).متن ترجمه ارتفسيرنمونه)
ـ زنــان را به دو ـ هيم ،ميبينم که درينجا
ـ مطالعه قراردـ دقيق مورد ـ را بصورت هرگاه اين آيت شريف
نوع تقيسم نموده است :
ـوهران ـود وشـ ـ نيک وبا اخالق هستند اند که نيکو کار ،خدا ترس ،و تمامی حقوق خـ نخست زنانی
ـودـيت خـ خود را حفظ ميکنند ،اين گونه زنان که دارای شخصيت عالی هستند ،به اساس همان شخصـ
ـ ،شفقت ومهربــانب ـ ،برای مادر که را عاطفه زيبای مادری دارای يک سلسه ويژه گی وحقوق ميباشند
ـ سه حق داده شده است ،اهانت چنين خانم ـ ،درمقابل پدربرايش براطفال شبها متحمل درد ورنج ميگردد
ـ اکرم ( صــلي اهلل عليه وســلم ) درين
ـ يک لفط بد ورکيک باشد ،منع نموده وحضرت پيامبر ها را که حتا بصورت
ـ ( :ما اکرم النساء اال كريم و ما اهانهن اال لئيم ) مردان نيك وبا كرامت زنان را اكــرام مورد ميفرمايد
وعزت ميكنند ،ومردان پست وبي شخصيت زنان را اهانت ميكنند .
ـ
ـ خود محتاط ميباشند ،درمورد اينگونه زنان به اساس ايمان واخالق خوب ،هم درحفظ آبرو وشرف
آبرو وحيثيت شوهران خويش نيز هستند ،حرکات شان کامال مانند بی بی فاطمه وبی بی عايشه وبی بی
ـ خــويش را حفظ نمــوده ، خديجه است ،اينان درحضور وغياب شوهران شان ،شخصيت خود وفاميل
ـ شرف وعزت آراسته مينمايند . وخود را به زيور
زنانی را که دارای چنين صفات عالی اند ،هيچ شوهری حق ندارد که حق وناحق اهانت نمايد ،ويا
درمقابل شان حتا يک حرف بدی را استعمال نمايد ،چی ماند به زدن ولت وکوب وغيره .
هرگاه مردی با چنين زنان پاک وعفيف بد رفتاری نمايند و اين قانون اسالمی را که عزت واکــرام
ـ نمايد ،درجمله مردان پست ولئيم بشمار رفته و در روز آخرت مستحق جــزای ـ ،فراموش زنان ميباشد
ـ ميشود . سخت اخروی
ديده باشی لکه های دامن قصاب را خون ناحق دست از دامن قاتل بر نداشت
ـایـ هـ قسم دوم زنانی اند که از دايره اخالقی دور شده نه آبروی خود ونه هم آبروی شوهران وفاميل
ـز»خود را مراعات ميکنند ،اينگونه زنان که بنام زنان نا شزه ( نافرمان) ياد شده اند ،نشوز» از «نشـ
ـ و طغيــان مي (بر وزن نــذر) به معــني زمين مرتفع و بلند است و در اينجا کنايه از سرکشي
ـرو همه را ـوده ،آبـ ـ نمــوش ـ ،فرامــ اند که احکام الهی را که مراعات اخالق فاميلی ميباشد باشد.زنانی
ـ ،درمورد اين گونه زنان چگونه حکم بايد شود ؟ ميريزند
ـ کوچک دست به بعضی از مردان به اساس خود خواهی هايی که دارند به مجرد ديدن اشتباه بســيار
ـ ديگری تهديد ميکنند ، ـ بد ميکنند ،به لت وکوب وحتا به کشتن وامور خشونت زده ،با زنان معامله بسيار
قرآن عظيم الشان برای حل مشکل اينان سه راه حل را بيان داشته است :
ـ :برای مردان مسلمان امر نموده است که هرگاه از زنان تان کدام مخالف وزياده -1پند و اندرز
روی و اشتباه را مشاهده نموديد ،شما منحيث يک دعوتگر خوب کوشش نماييد که راه حق را برای شان
بيان داريد ،تا آنان حقيقت ها را درک نموده به امور اخالقی متوجه شوند ،آنان را موعظه کنيد ،برای
شان پند دهيد ،زيرا بسياری از زنانی اند که متوجه بعضی از اموريکه برای خود وفاميلش بد است نشده
ـ ،واز کرده های بد خود ندامت نموده ،عفت ،بناء با دانستن حقايق فورا راه نيکی ها را به پيش ميگيرند
ـ .،
خود وفاميل خود وشوهرش را حفظ مينمايند
139
ـ با نيکی واخالق با وی ـ به اشتباهات خود پی برد ،شوهر ـ واقع شود ،وخانم هرگاه اين راه حل موثر
زنده گی خويش را ادامه دهد .
ـانم
ـ نتيجه نداده ،وخــ نماييد :درصورتيکه وعظ ،نصيحت ،پند واندرز -2در بستر ازآنها دورى
ـ بــرای تنبيه بازهم به همان مشکل سوء اخالقی ادامه دهد ،وطغيان وسرگشی را در پيش گيرد ،شوهر
ـ نا راض است ،واين ـرايش بفهماند که او از روشش ـيوه بـنمودنش ،بستر خود را جدا نموده ،با اين شـ
ـ.ناراضی سبب شده که او نميخواهد با وی همبسترباشد
ـ ،زيــرا اين ـ تر ميباشد
ـ ،موثراين حل دوم نيز برای بعضی از خانمهايکه با سخنان متوجه نميشوند
ـ حقيقتا از ویـ صرف برای وی نصيحت ووعظ نميکند ،بلکه شــوهرش ـ که شوهرش خانم متوجه ميشود
ـده ازوی ـ آمـآزده است ،اين خانم با دانستن اين امر فورا در روش خود تجديد نظرنموده ،به نزد شوهر
معذرت ميخواهد ،ويا به شکلی از اشکال کوشش ميکند خود را اصالح سازد ،وهرگاه با اين اســلوب
ـ مجبور است که به همان اندازه اکتفا نموده ،وبا خانمش زنده گی خــويش را ـ ،شوهر مشکل حل گرديد
ـ به پيش برد .بصورت نورمال
ـ انجام داد ولیـ زمانی طويلی -3آنها را تنبيه كنيد :هرگاه اين مرد دو اسلوب اولی را در ظرف
ـ او را تنبيه فزيکی نمايد .
ـ ،بناء او ميتواند
هيچ تاثير در روش خانم ننمود
ـ ،و آنرا در زبان دری به معنای زدن ترجمه نمــوده اند ،با لت اينگونه تنبيه را که ضرب ميگويند
ـ زدن زنــان ـ درموردـ از حضرت امام جعفر صادق ـ ميکند ،زيرا زمانی وکوب خشونت آميز کامال فرق
ناشزه پرسيده شد ،او گفت :آنان را با مسواک بزند .اکنون شــما توجه نماييد که زدن با مســواک که
ـوی ـ آن خانم خواهد نمود ،بلکه اين يک نوع تنبيه تربيـ غالبا به اندازه يک قلم ميباشد ،چی اثر در وجود
ـ تبعيتاست .امام صادقعليه السالم فرمودند :نشوز زن آن است كه در فراش (همبستر شدن) از شوهر
ـ
ـ و دوستى ـ رفقنكند و مقصود از «اضربوهنّ» ،زدن با چوب مسواك و شبيه آن است ،زدنى كه از روى
باشد.
ـ ،روش او با مردانيکه ـايی ميباشدـام تربيه ورهنمـ وازينکه شوهردرين حالت سومی نيز درهنگـ
ـ ميکند ،اين مرد مسلمان درصدد انتقام نيست که بر هر وسيله ـ کامال فرق درحالت غصه وغصب ميباشند
ـ دو راه حل ـ را ه حل تربيتی است ،او زمانی که باشد ،خانمش را لت وکوب نمايد ،بلکه او در جستجوی
اولی را اختيار نمود هدفش تربيه بود ،واکنون که راه حل سومی را مراعات ميکند ،هدفش نــيز تربيه
است .
ـ بسيار مفيد ميباشد :
ـ نموده است که ذکر آن درينجا مولف تفسيرنمونه درين زمينه تبصره بسيارزيبايی
ـ زنان متوسل به تنبيه بدنى (( :ممكن است ايراد كنند كه چگونه اسالم به مردان اجازه داده كه درمورد
شوند؟!
ـ كه در بيان آن وارد شده و توضيح آن در پاسخ :جواب اين ايراد با توجه به معنى آيه و رواياتى
ـ كه روانشناســـان امـــروزمى دهند كتب فقهى آمـــده است وهمچـــنين با توضـــيحاتى
چندان پيچيده نيست زيرا:
اوال :آيه ،مسأله تنبيه بدنى را در مورد افراد وظيفه نشناسى مجاز شمرده كه هيچ وسيله ديگرى
ـ تــــازه اى نيست كه دربــــاره آنــــان مفيد واقع نشــــود ،واتفاقا اين موضــــوع
ـراى وادار ـيز بـ
ـالمت آمـ ـ مسـ ـرقـامى كه طـ ـوانين دنيا هنگـ ـام قـ منحصر به اسالم باشد ،در تمـ
ـ نشــود ،متوسل به خشــونت مى شــوند ،نه تنها كــردن افــراد به انجــام وظيفه ،مؤثرواقع
ـ شديدتر از آن نــيز قايل مى شــوند كه تا ـ خاصى مجازاتهايى ـ ضرب بلكه گاهـى درموارد از طريق
سرحد اعدام پيش مى رود.
140
ـ -همـــانطور كه در كتب فقهى نـــيز آمـــده است -بايد ثانيـــا(:تنبيه بـــدنى) دراينجا
ـاعث ـردد ونه بـ ـدن گــروح شـ ـتگى و نه مجـ ـوجب شكسـ ماليم و خفيف باشـد بطورى كه نه مـ
كبودى بدن .
ـبى)ـ كه جمعى اززنان داراى حالتى بنام تفسير(مازوشيسم) (آزارطلـ ثالثا :روانكاوان امروزمعتقدند
هستندوگاه كه اين حالت درآنها تشديد مى شود تنها راه آرامش آنان تنبيه مختصر بدنى است ،بنــابر
ـان جنبه آرام بخشى دارد ـ آنـ
ـ باشد كه تنبيه خفيف بدنى در موارد اين ممكن است ناظر به چنين افرادى
ـ است.و يك نوع درمان روانى
مسلم است كه اگر يكى از اين مراحل مؤ ثر واقع شود و زن به انجام وظيفه خود اقدام كند مــرد
حق ندارد بهانـه گيرى كرده ،در صدد آزارزن برآيد ،لذا به دنبال اين جمله مى فرمايــد( :اگر آنها
ـ فال تبغوا عليهن سبيال). اطاعت كنند به آنها تعدى نكنيد) (فان اطعنكم
ـيز ممكن است پديد ـردان نـ
ـ در مـ ـاوزـان و سركشى و تجـ ـير اين طغيـ و اگر گفته شود كه نظـ
ـ خواهند شد؟ آيد ،آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهايى
ـ آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظايف مجازات مى در پاسخ مى گوييم
ـاكمـارج است حـ ـان خـ ـده زنـ ـار غالبا ازعهـ ـون اين كـ ـ چـ ـدنى،منتهاـازات بـ ـتى مجـ گردند حـ
ـ مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى ) به ـ است كه مردان متخلف را از طرق شرع موظف
وظايف خود آشنا سازد.
ـ حق ـ به تســليم دربرابرداستان مردى كه به همسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر
ـروف ـرد معـ نبود وعلى (عليه السالم) اورا با شدت عمل وحتى با تهديد به شمشير وادار به تسليم كـ
است .
ـ خــود در ـ سرپرســتى و در پايــان مجــددا به مــردان هشــدار مى دهد كه از مــوقعيت
ـ بلند مرتبه
ـ (زيرا خداوند
خانواده سوءاستفاده نكنند وبه قدرت خدا كه باالترازهمه قدرتها است بينديشند
و بزرگ است ) (ان اهلل كان عليا كبيرا) )).تفسيز نمونه در تفسيؤ آيت مذکور .
141
احکام قرآنی به آنان مستقيما خطاب شده است ،نام بی بی مريم ،سورهء بنام وی ،سوره نساء (ســوره
زنان ) و غيره ،به گونه مثال لطفا اين آيات قرآن شريف را به دقت بخوانيد :
ـ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ(إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ
ـ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ
ـ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ
ـ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا)
وَالْحَافِظَاتِ
ـداـان خـ ـردانى كه مطيع فرمـ ـان مؤمنه،مـ ـردان مؤ من وزنـ ـلمان ،مـ مردان مسلمان وزنان مسـ
ـ شكيبا ـ وزنان راستگو ،مردان صابرو هستندوزنانى كه از فرمان حق اطاعت مى كنند ،مردان راستگو
و زنان صابر و شكيبا ،مردان با خشوع و زنان با خشوع ،مردان انفاقگر و زنان انفاق كننده ،مــردانى
ـتى حفظ مى ـودگى به بيعفـ ـ كه دامان خود را از آلـ ـ كه روزه مى دارند،مردانى ـ و زنانى كه روزه ميدارند
ـدا مى كنند . كنند ،وزنانى كه عفيف و پاكند ،مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند،وزنانى كه بسيار ياد خـ
األحزاب 35/
( يا ايها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبث منهما رجــاال کثــيرا
ـ را نيز از نوع او آفريــده ـ آفريد وهمسرش ونساء ) ای مردم از پروردگار تان که شما را از نفس واحدی
ـ ساخت .النساء 1/ ـ را درجهان منتشر واز آن دو ،مردان وزنان بسياری
ـ که در زبانها مختلف نيز مروج است ،کلمــات -2واژه های مشترک :بعضی از کلمات قرآنی
ـ ) بنی آدم ـ را هر عاقل ميداند ،بگونه مثال :کلماتی مثل :ناس ( مردم ـ ،که اين موضوع مشترک ميباشد
( اوالده ء آدم ) يا ايها الدين آمنوا ( ای مومنان ) يا ايها االنسان ( ای انسانها ) .
ـ ،مذکر ومونث را در برميگيرند ، ـ دارد که هرگاه مطلقا استعمال شوند در زبان عربی کلماتی وجود
ـ شما را ـ للذکرمثل حظ االنثيين ) خداوند مثل کلمه ولد ،درقرآن کريم آمده است ( يوصيکم اهلل فی اوالدکم
ـ اوالد های تان وصيت ميکند ،برای مذکر دو چند مونث داده ميشود . درمورد
درينجا اوالد جمع ولد است ،وبعد از آن قرآن عظيم الشان آنرا تشريح نموده ،وميکويد که اين اوالد
مذکر ومونث ميباشند .ازين حقيقت بجز انسان متعصب وياجاهل هيچکسی ديگری انکار کرده نميتواند
.
ـ، ـودـ يکسان استعمال ميشـ کلمهء ( زوج ) در زبان عربی برای جفت گفته ميشود ،وبرای زن ومرد
مثال در قرآن عظيم الشان آمده است ( يا آدم اسکن انت وزوجک الجنة ) درينجا چی مــراد است ای آدم
ـ که مقصد از(زوج) درينجا مــرد ـ گفته ميتواند خودت وهمسرت درجنت زنده گی کنيد ،آيا کسی درينجا
است ؟
ـرق بين ـرای فـ ـ بـ ـ بسيار آمده است که عايشة زوج الرسول .ولی درجاهای دقيق دراحاديث شريف
هردو باز زوج وزوجه استعمال ميشود .
ـ نمــودن ميــان مقصد زن اصال عالمت تانيث درزبان عربی در کلمات مخصوص زنان برای فرق
ــردد ـتعمال ميگـ ـان اسـ ومرد آمده است ،وهرگاه مقصد واضح باشد ،وبه ويژه کلماتيکه تنها برای زنـ
ـ، ضرورت به عالمت تانيث نيست و درزبان عربی چنين کلمات بدون عالمت تانيث استعمال ميگــردد
ـ (حايض) ميگويند ، ـ مريض ميشود زيرا در آنجا التباس ميان مرد وزن نميايد ،مثال برای زنيکه ماهوار
ـ ،ومرضعه نميگويند ،بناء وکلمه حايضه استعمال نميشود ،وبرای شير دهنده (مرضع) استعمال ميگردد
ـادانی ـند ،تا با نـ کسانيکه درين مورد اعتراض ميکنند الزم است که درعلوم زبانی معلومات داشته باشـ
ـ همين علت است که خواب عالم بهترست از عبادت جاهل. خود را به باد هالکت ندهند .روی
ـامـ عـ ـورت ـ شامل اند حکم بصـ ـ اموريکه زنان ومردان درحکم -3در مسايل عمومی :در بسياری
ـ الصالة ( نماز بخوانيد ) که در تاريخ اسالم هيچ خانمی پيدا نشده است که نماز آمده است ،مثل :اقيموا
تنها باالی مردان فرض است ،زيرا تمامی عربها از اسلوب زبان خود ميدانستند که درمسايل عمــومی
142
ـانی ـ ،اين يک قاعده زبـ
زمانی يک واژه بصورت عام استعمال گردد شامل تمامی مردان وزنان ميگردد
ـ مروج است مثال :درزبان انگليسی ميگويند ( ) Man is martalانسان ـ زبانها
است که در بسياری
ـان ـ هيچکسی نميگويد که مراد از مرد ،تنها مرد ها باشد ،بلکه مقصد آن انسـ فانی شونده است ،درينجا
ـ.است که شامل مرد وزن ميشود
ـ اولياء بعض يامرون ـ بعضهم شما اين ايت شريف را به بسيار دقت بخوانيد ( :والمومنين والمومنات
ـ اهلل
بالمعرون وينهون عن المنکر ويقيمون الصالة ويوتون الزکوة ويطيعون اهلل ورسوله اولئک سيرحمهم
ـ
ان اهلل عزيز حکيم ) توبه 71/مردان وزنان با ايمان دوستان يکديگرند ،که يکــديکر را به کارهــای
ـ
ـ نا پسند باز می دارند ونماز را بر پا می کنند وزکات می دهند وازخدا پسنديده دعوت ميکنند وازکارهای
ـ خواهد داد زيــرا خــداـ مشمول رحمت شان قرار ـ به زودی ـ فرمان می برند ،آنانند که خداوندوپيامبرش
توانا وحکيم است )
ـ که مردان وزنان مومن هرکدام به صيغه خاص بيــان هرگاه به اين آيت شريف متوجه شوييم ميبينيم
ـاتی ـون ،کلمـشده است ،المومنون – المومنات .ولی بعدها يأمرون ،ينهون ،يقيمون ،يوتون ،يطيعـ
ـ همان هردو طايفه را شامل ميگردد زيــرا اين هستند که برای جمع مذکر استعمال ميگردند ولی درينجا
ـ همان قوانينـ برای بشر مطابق فهم آنان نازل شده ،وقوانين آن مطابق اسلوب زبان است ،وقرآن شريف
ـ آن ،به همان اسلوبيکه تخصص درزبان دارند قرآن کريم زبانی عربها بود ،ومفسرين امروزه هم درفهم
را ترجمه وتفسير ميکنند ،وفهم زبان يکی ازشرايط تفسير وترجمه قرآن کريم ميباشد ،بدين صــورت
ـ
ـ مردان وزنان همه شامل ميشوند. کسانيکه علم دارند ميدانند که در اوامر قرآنی
ـانيکه نميخواهند
ـند ،ولی کسـ اين حقيقت های قرآنی رهنماست برای کسانيکه درجستجوی حق باشـ
ـ مي ورزند ـ دانستن حقايق قرآنی بازهم به موقف خــويش اصــرار حقيقت ها را درک کنند ،ويا باوجود
ـار ) ( بز است اگر چه ـ طـ ـنزولو
مثال آنانرا عربها دريک ضرب المثل خويش چنين توزيع ميدهند ( عـ
پرواز کرد )
ميگويند دوشخص با هم از دور چيز سياهی را ديدند ،يکی گفت آن يک زاغ است ،وديگرش گفت
ـ وی پرتاب نمودند ،وازينکه آن چيز يک زاغ بــود ،به هــوا :نخيز بز است ،باآلخره سنگی بطرف
ـار ) ( بز است اگر چه ـنزولو طـ ـ ،گفت ( عـ ـ بخاطر اينکه تسليم نشودپرواز نمود ،ولی شخص دومی
پرواز کرد ) .
143
ـوليس ـاهم ازپــ مراجعه نماييم ،ويــ به محاکم فاميلیبياييد به واقعيت های جامعه نظر اندازيم ويکبار
های جنايی جهان درمورد مشکالت فاميل ها بازپرس نماييم ســپس ببيــنيم که طالق راه حل بســياری
ارمشکالت است ويا خير ؟
دربسا اوقات به اساس عدم تجربه ها ،وعدم شناخت های قبلی ،وعدم آگاهی به عادات ،رواج ها ،
ـابتـ برايشان ثــ با هم ازدواج ميکنند که بعد ازگذشت مدت زمانی ـ وغيره امور ،زن ومردی خصوصيات
ـويش را ـده گی خـ ـادات هريک زنـ ـاس عـ ميشود که هر دو با هم تفاوت بسيار داشته ونميتوانند به اسـ
ـ دارای توانايی فزيکی بيشتر نسبت به ـ که شوهربصورت نورمال سپری نمايند ،درين حاالت همه ميدانيم
ـ هايِ راـ مشکالت باآلخره دست به خشونت برده ،ودر بسا اوقات ضرر ـ بروز ـ ،او درهنگامزن ميباشد
متوجه خانمش ميسازد .اکنون اگر به گفته های غربيان طالق را يک امر غــير مرغــوب و به نقص
ـده گی اينخانمها بدانيم ،وچنانچه آنان در قوانين خويش طالق را منع قرار ميدهند ،شما فکر کنيد ،زنـ
ـبرـيحت ،نه به صـ ـ ،نه به گفته های مردم ،نه به نصـ ـ که باهم هيچ امکان تفاهم ندارند دو خانم وشوهر
ـردان ـ از مــياریـ بســ که طالق هم نباشد ،درينصورت وهيچ راه حلی وجود ندارد ،وباآلخره ما بگوييم
ـ
ـ غربی که حق طالق نداشته اند ،دست به قتل زده اند وخانم بخاطر خالصی از زنان شان در کشورهای
ـ اينکه شوهر برای بدست آوردن خواهشات خويش از معشــوقه های خود را به قتل رسانيده اند .وياهم
های ناجايز استفاده نموده وخانمش را بدون سرنوشت ،رها نموده است .واين خانم هم که حق طالق را
ندارد ،ونميتواند از شوهرش مطالبه طالق نمايد ،بناء نميتواند که شوهر ديگری اختيار نمايد او مجبور
ـ را آغاز نمايد
ـ زنده گی نمايد وياهم روابط نامشروع با مردان ديگری ميشود که يا درهمين فرقت وجدايی
.
دين مقدس اسالم برای رفع اين مشکل اجتماعی دروازه طالق را باز مانده ،وبه اساس گفته پيامبر (
ـانـه) طالق ميباشد ،ودر وقتيکه امکـ ـزد خداوند ( جل جاللـ صلی اهلل عليه وسلم) بد ترين حالل به نـ
ـ هر دوـ وجود نداشته باشد ،باآلخره شوهر خانمش را طالق ميدهد ،وبــرای خالصی وراه حل ديگری
ـ ،به اختيار خود همسر ديگری را انتخاب نموده وباقی زنده گی خــويش را به حق است که بعد ازجدايی
ـ نمايند .
راحت وآرامش سپری
ـانم ها به
ـالفت ميکنند ،خـ به اين اساس در بسا اوقاتيکه مردان به دادن طالق به خانم های شان مخـ
ـودـ بدست آوردن اين حق ،از حق مهر خـ ـاطرـات بخـ ـ ،وبسا اوقـ محاکم رفته و خواهان طالق ميشوند
گذشته ،درمقابل شوهر را وادار ميسازند که برای شان طالق بدهد .
به اساس اين داليل ميتوان گفت که در مشروعيت طالق منفعت خانم ها در نظر گرفته شــده است ،
ـ وبــاآلخره بهـ مطالبه طالق مينمايدـ عدم امکان زنده گی باهمی ،يکی ازخانم وشــوهر زيرا درصورت
ـ با مشروعيت طالق حق خانم ها حفظ بــوده ، نتيجه ميرسند که بايد طالق صورت گيرد .درينصورت
ـ سختيکه قابل حل نباشد ،از هم جدا شوند ،وهرکدام مطابق ـ که درصورت بروز اختالف بسيار وميتوانند
خواسته خود ،همسر بعدی خود را تعيين نمايند .
-2صالحيت مردان در طالق :شبهه ديگر دشمنان اسالم درين است که هرگــاه مشــروعيت
ـ که شوهران خود را طالق دهند ،وتنها مرد ميتواند طالق به نفع خانمها باشد ،پس چرا زنان حق ندارند
حق طالق را داشته باشد .
در پاسخ ميتوان گفت که قانون اسالم قانون الهی است که تنها يک بخش را نه بلکه اين قانون تمامی
ـ است که ـووليت امور وبخش های زنده گی را درنظر داشته است ،دادن طالق يک حق نه بلکه يک مسـ
به دوش مردان گذاشته شده است .اينکه چرا اين مسووليت بدوش مردان است اســباب مختلف دارد که
ميتوان آنرا درنقاط ذيل توضيح وتشريح نمود :
144
الف :هرگاه به خصوصيت اصلی خانمها نظر اندازيم خواهيم ديد که در خانمها قوه عاطفی بســيار
ـ ،اين قوه عاطفی در بسا اوقات نشان داده است که خانمها در تصميم گيری هــای خــويش قوی ميباشد
ـ مخــالفتی رخ دهد به ـ ،هرگاه ميان خانم وشوهر عاجال نه برخورد ميکنند ،وبعد ها زود پشيمان ميشوند
اين اساس خانم فورا تقاضای طالق را مينمايد ،او درحالت غضب وقهر بسياری از عواقب بعدی طالق
ـ که کار از کار گذشته و امکان بازگشت وجود ـ متوجه اين اشتباهات ميگردد را سنجش نکرده ،و زمانی
ـ اخذ طالق خــود از نداشته باشد ،خودم شخصا خانم هايی را مالقات نموده ام که به نزدم آمده ودرمور
ـ برايش عواقب اين امر را بيان داشته ام که طالق آخــرين شوهرش خواهان کمک شده است ،ولی وقتی
ـودـ ،زيرا در زنده گی انسان 99دروازه وراه حل وجـ ـ که درمقابل همسر استعمال ميگردد سالح ميباشد
ـامیـ از ين دروازه ها برای حل مشکالت خويش استفاده نمايد ودر صورتيکه تمـ دارد ،که انسان ميتواند
ـورد ـما تنها درمـ
ـان گفته ام که شـ ـ برايشــ ،وباز
اين دروازه ها بسته شد ،آخرين دروازه طالق ميباشد
ـده
ـما لطفا آينـ
ـ ،شــ که باشما زنده گی ميکند نباشيدبعضی از نقاط سلبی شوهر ويا يکی از اقارب شوهر
ـ شما آنــان به چی مشــکالتی مواجه خواهند شد ، اوالد های تانرا متوجه باشيد که بعد از طالق وجدايی
هرگاه با شما باشد ،به مشکل بی پدری ،وزنده يتيمی ،و هرگاه به نزد پدر باشند ،از درد بی مادری و
دوری از آغوش عاطفه مادران رنج خواهند برد و باآلخره اين خانم بخاطر سرنوشت اوالد های خود بعد
ـ که
ـ نظر نموده به راه های حل ديگــری از دوساعت نصيحت حاضر شده اند که از مطالبه طالق صرف
ـ دوامدار سازد ،رجوع نموده است . ميتواند زنده گی اش را با شوهرش
ـ ،ودر نخســتين اختالف با اســتعمال سه کلمه هرگاه درين حالت صالحيت طالق بدست خانم ميبود
ـ ،ولی
ـودـايش ميبـطالق جدايی ابدی ميان شان ايجاد ميشد ،سپس پشيمانی اش به نقص خود و اوالد هـ
مردان حتا دراثنای اختالفات بی نهايت محتاط بوده ،وبه آسانی زبان را به استعمال طالق باز نميکنند ،
ـودـده گی خـ ـاده گی زنـ ـ عاطفه ،از عقل وانديشه کار گرفته وبه سـ و برای رسيدن حل به اساس کمبود
وفاميل خود را برباد نميکنند .
ـالحيت اين ب :طالق عبارت از فسخ عقدی ميباشد که ميان دو کس صورت گرفته است ،بناء صـ
ـردانـده اند ،مـ
ـ عقد مشکالت زيادی را متحمل شـ فسخ برای مردان داده شده است ،زيرا آنان درهنگام
ـ مصارف ،اين عقد را ـ چون مهر ،وليمه (غذای عروسی ) وساير درهنگام ازدواج با پرداخت مصارفی
ـ فسخ آن کامال محتاط بوده ،زيرا فسخ اين عقد او را به عقد به ساده گی بدست آورده است ،بناء درهنگام
ـاده گیـ ســ را بدوش گيرد ،بناء او به بسيارجديدی وادار ميسازد که او مجبورست بازهم چنين مصارفی
ـ مشکالت همه جانبه سنجش نموده ،وکوشش ميکند که برای ر فع ـ بروز
حاضر به طالق نشده ،درهنگام
مشکالت زنده گی خويش از 99دروازه ديگر استفاده نموده ،ودروازه صدم را به بسيار ســختی بــاز
مينمايد .
ـکالت ـ عقد متحمل مشـ ـام
ـان بخاطراينکه درهنگـ ـود ،آنـهرگاه صالحيت طالق بدست خانمها ميبـ
ـ گيری بصــورت ـ ،ودر تصميم ـ نشده اند ،بناء برای از دست چيز مفت هيچ پروايی نميداشتند ومصارف
ـ.عاجل خود را به دروازه صدم ميرساندند
145
فصل دواز د هم :
خشونت واسباب آن
146
درين فصل موضوعات ذيل را ميخوانيم :
147
ـ حضرت محمد ( صلی اهلل عليه وسلم) فرموده است كه ( ما أكرم النساء إال كــريم و ما پيامبراسالم
ـ ،و انسانهاي پست وذليل زنــان را ـ با كرامت زنان را اكرام واحترام مينمايند أهانهن إال لئيم ) انسانهاي
اهانت ميكنند .
ـ براي مردان است كه در احترام به خانمهايشان كــرامت خــويش را ـ درس بزرگي اين حديث پيامبر
ـردانـرين مــ اهلل عليه وسلم ) با اخالق تـ
ـ ،همچنان پيامبر(صلى حفظ نموده وخود را پست وذليل نسازند
ـ خلقا احسنكم خلقا ألهله ) بهترين
كساني را ميداند كه با خانم خويش اخالق خوب داشته باشد ( ،احسنكم
شما در اخالق ،كساني اند كه اخالق خوب با خانم خويش داشته باشد .
ـ
ـرف ـعارها و محافل رياکارانه صـ اكنون كه درموضوع خشونت صحبت مينماييم ،الزم است از شـ
نظر نموده ،ريشه واساس خشونت را جستجو نموده سپس آنرا به اساس قوانين طبي وعقلی كه فرمــوده
است ( :وقايه بهتراست از معالجه ) و به اساس گفته هاي حقوق دانان كه ( مجرم را نه بلكه جــرم را
ـ دهيم و سعي وتالش نماييم كه ريشه خشــونت را مطــابق احكــام ـ بررسی قرار بايد از بين برد) مورد
ـ ،زنده گي مرفه داشته باشند .و بــراي درك ريشه ـ اسالمي از بين بريم ،تا خواهران ما بتوانند ودساتير
خشونت الزم است كه اسباب خشونت را بدانيــم .
اسباب خشونت
ـياريـوده كه در بســ ما يك كشور سنتي بـ هرگاه به جامعه خويش نظر اندازيم خواهيم ديد كه كشور
ـ شده ،و رواج ها وعادات جاگزين احكام اسالمي شده است ،كه اين رواج اوقات قوانين اسالمي فراموش
ـ عميقـ ،كه بسياري آنها هنوز هم به شكل بسيار
ها زادهء همان فرهنگ هاي قبلي عصور جاهليت ميباشد
ـ كه باعث همهء بد بختي ها در كشور ما ميباشد .در دلهاي مردم جادارد
بناء اسباب خشونت را ميتوان در تقصير اشخاص و مراجع ذيل دانست :
تقصيرفاميل دختر -1
تقصيردرشوهران -2
ـ
تقصيردردختران -3
تقصير خانمها -4
تقصير علماء ودانشمندان -5
تقصير وسايل اطالعات جمعي -6
تقصير حكومت ها -7
ـ دهيـم ،تا تقصــير آنــان كه
ـ مطالعه قراراكنون الزم است كه اين تقصير ها به شكل مفصل مورد
ـ خشونت ها ميگردد ،بصورت كامل برمال شده و بادرك اين ريشه هاي مرض خشــونت به سبب بروز
ـ.عالج آن بپردازيم
-1تقصيرفاميل دختر :فاميل هاي دختران به اساس عدم رعايت احكام دين مقدس اســالم ،و رو
ـ كه
ـالمي ميگردندـ ورواج هاي قومي مرتكب اعمال زشت ومخالف شريعت اسـ آوردن به عنعنات قبيلوي
ـاي فاميل شــوهر درمقابلـوهرو اعضـ نتيجه آن بد بختي دختران شان شده و خشونت هاي بعــدي شـ
ـ ميتوان در نقاط ذيل بيان نمود :
دخترشان ميكردد ،كه اشتباهات فاميل دختررا
الف :بی تفاوتی در تربيه س الم :بعضی از فاميل ها فکر ميکنند که بــزرگ نمــودن اوالد ها ،
ـرچ ـاد به خــان زحمت زيــ تربوِی آنـ
ورساندن نفقه به ايشان بزرگترين مسووليت آنان بوده ،درمسايل
ـ درمقابل اعضــای فاميلنميدهند ،گاهی هم بعضی از والدين ،دختران خويش را به مقاومت وسرکشی
148
ـ ،اگر يک سخن بد ـ ميکنند ،به آنان ميگويند که هيچ وقت خود را درمقابل آنان کم نياوری شوهر تشويق
ـ کهـ ميشــنودـ جوابی ها سبب خشونت شده ،زيرا وقتی شوهر گفتند برايشان ده سخن بد بگو ،اين حاضر
خانمش با مادرش و اعضای فاميلش که برای وی خيلی ها محترم وبا ارزش اند سخنان سخت و دشــنام
ـ شــده ،و ســبب ـ حاالت دست به جوبگويی فــزيکی های سخت ميدهد کامال آزرده شده ،ودر بسياری
ـ ميداشته باشد .ـ که عواقب بسياری بدی درقبال خشونت هايی ميشود
بعضی از مادران اوالد های خود را تنبل وبيکاره تربيه نموده ،وبه اصطالح خود شان اوالد هــای
ـ بدی در زنده گی آنان داشته ،زيرا وقتی دختری به ـ ،اين نازدانه گی ها نتايج بسيار
شان نازدانه ميباشند
ـ عــالی باشد ،درپخت خانه خسر ميرود ،فاميل آنان تقاضا دارند که عروس شان دارای صفات بسياری
ـ منزل همکــار باشد ، ـ کار گرفته در کارهای وپز مهارت داشته ،وبا اعضای فاميل از محبت وصميميت
ـ تا ســاعت هشت ـ ميبينند که عروس جديد خود را يک بغله انداخته ،وبا بی پروايی ولی برعکس زمانی
ـ ،اين وضعيت شايد درماه های نخستين ونه خواب ميکند ،ومتظر ست ديگران برايش چای آماده سازند
ـ
ـروز ـبب بـ عروسی برای آنان قابل تحمل باشد ،ولی با گذشت چندين ماه ادامه چنين بی کاره گی ها سـ
مشکالت در فاميل شوهر شده که باآلخره سبب خشونت ميگردد .
ـلمانان
ـده گی غيرمسـ ب :تاثير پذيری ازفرهنگ های بيگانه :بعضی از فاميل ها با مشاهدهء زنـ
ـاس ـازند ،و به اين اسـ( هندوها وغربی ها ) غالبا کوشش ميکنند خود را به گفته خود شان عصری سـ
ـای ـ هــاری فرهنگ آنان را جزء حيات خويش ساخته ،مانند آنان لباس ميپوشند ،وبعضی از بی بند وبـ
ـ ها ،برای آينده اوالد شــان ـ تطبيق ميکنند ،اين نوع برخورد آنانرا که زاده فرهنگ شان است ،درينجا
ـ با پســری آشــنا بسيار خطرناک است ،بگونه مثال :درکشورهای غربی چنين رواج است که دختری
ـاآلخره يا ازدواج ميکنند ـرای ازدواج ميگيرند ،وبـ ـ بـ ـميمی
ميشود ،وبا گذشت مدت زمانی باهم ،تصـ
ـام ميدهند ،ـ انجـ
ـری ـکل اين عمليه را با ديگــ ،ازهم جدا شده ،وبه اين شـ وياهم به اساس نداشتن توافق
ارتباط يک دختر با يک جوان بيگانه مطابق فرهنگ آنان عيب نيست ،وزمانی من ازيکتن ازجوانــان
ـرای ـ برايم گفت :اينکه اين دختر قبل ازمن با چند جوانی رابطه داشته است بـ غربی درين مورد پرسيدم
ـاس ـان به اسـ ـ نه قبل از آن .آنـ
ـ با من ميباشد
من مهم نيست ،آنچه بر ای من مهم است ،وقت ارتباطش
ـ وفرهنگ ما کامال مختلف است ،وقــتی فرهنگ وعنعنات خويش يک سلسله اموری دارند که در کلتور
ـ نمايند ،اين
ـان بيگانه نشست وبرخواست ـوده ،تا با جوانـفاميل اوالد های خود را با بی تفاوتی رها نمـ
عملکرد آنان بعد ها برای اوالد های شان مشکالتی را ايجاد ميکند که سبب خشونت هايی در زنــده گی
ـ ،زيرا درکشورما مردان تمامی زنده گی خانم خود را مطالعه نموده ،وهرگاه زنا وشوهری آنان ميگردد
ـته ،ويا هم نشست وبرخواست وی با ـاط داشـ برای شان کشف گردد که خانمش در سابق با جوانی ارتبـ
ـ
ـامـتان من درهنگـ ـازد ،يکتن از دوسـ ـرا ب ميسـ ـدازهء خـ ـان را تا انـ
فالن وفالن بوده ،زنده گی آنـ
ـ برادرش نخستين مطلبی را که مطرح ميکرد ميگفت :نبايد دختری باشد که قبال نــامزادی خواستگاری
ـرای اش با کدام جوان ديگر فسخ شده باشد ،شما ببينيد چقدر حساسيت است ،که حتا فسخ نامزادی هم بـ
بسياری مردم ما عيب پنداشته ميشود ،که شايد مشکل در دختر نباشد ،ولی مشــکل اساسی ما مشــکل
ـکل الزم است همين رواج ها وفرهنگ هايسست که بر ذهنيت ها حاکميت دارد ،بناء برای رفع اين مشـ
ـ در آغاز زنده گی جگرگوشه های شان که آنان تجربه ندارند محتاط باشند ،وبرای شــان والدين محترم
حقيقت ها بفهمانند .
لف :موافقت به (بـد) دادن دخترشان :دربسياري از مناطق افغانستان كه حكم قصاص قاتالن را
ـ و يا پــدرـ كه برادر
ـ كرده ،وبراي خالصي قاتل و ياهم جناياتي كه قرآن عظيم الشان امر نموده فراموش
ـ واحساسات انتقام جويي فاميل مقتــول را با دادن ( بد ) ختم كنند ، دختر نموده است ،ميخواهند دشمني
ـ ،وازنگــاه شــريعت ـ و قرآن عظيم الشــان ميباشد ـ ( بد ) دادن كه كامال مخالف احكام خداوند موضوع
149
اسالمي ظلم وحرام پنداشته ميشود ،توسط فاميل هاي مختلف با تصميم گيري افراد قبيله صورت ميپذيرد
.
ـ،و بسياری خانواده ها ،جنايات خود را با انداختن دختران شان به دست دشمنان شــان ميپوشــانند
ـ به اساس اين قانون ظالمانهء قبلي به يكي از اعضاي فاميل مقتول يا دشمن سپرده هرگاه اين دخترمظلوم
ـ خود را فرو ريزند ، ـ ،وخشمشود ،آنان که درمقابل مردان نتوانستند اظهار خشونت کنند ،انتقام بگيرند
ـومـتر مظلـ ـويش را ازين دخـ ـ ،تمام انتقام خــ خشونت درمقابل اين دختر مظلوم دريغ نميكنند از هرنوع
ـدرش ـنام ميدهد ،از رفتن به خانه پــ او را دشـ ـواهر قاتل گفته ،هركسي ـتر يا خـ ميگيرند ،او را دخـ
ـ ،وهيچ حقي را براي وي قايل نميگردند .تمام عمر اين دختربربــاد شــده و هميشه محرومش ميسازند
ـ ويا بدرش را بدوش كشد . مجبوراست نتايج جنايت برادر
ـ باال نموده ،وشوهرش که بسا اوقات ديده شده که هر عضو فاميل دست ظلم را باالی آن دختر مظلوم
او را دختر دشمن خود ميداند از هيچ نوع ظلم بروی دريغ نميکند .
ـ ،به اصطالح بـ :طويانه ( ولور ) :طويانه كه يك رواج عنعنوي مخالف شريعت اسالمي ميباشد
ـ وخواهر فروشي ناميد ،كه گرفتن اين پول از نگاه شــريعت اســالمي حقيقي ميتوان آنرا دختر فروشي
ـ ،زيرا گرفتن طويانه شخصيت زن را در مقابل اعضاي فاميل حرام بوده ،وخوردن آن نيز حرام ميباشد
ـردانـ ازمـ ـياريـرا بســ ،زيــرددشوهرش پايان آورده ،وبعد از عروسي سبب طعنه ها بر دختر ميگـ
ـول طويانه زحمتكشي ـ ميشوند ،تا با قرض ومشكالت زياد براي پوره نمودن پـ درهنگام عروسي مجبور
ـ به بد گويي ها و خشونت ها ـ زماني قرضدار اورا تكليف ميدهد ،آن مرد شروع نمايند ،وبعد ازعروسي
درمقابل خانمش ميكند .
جـ :مصارف گزاف شيريني خوري وعروسي :در بسا اوقات ديده شده است كه فاميل دختر لست
ـ ميگردد كه ـ را براي داماد ميسپارند ،تا تمامي خواهشات شانرا پوره نموده ،و داماد مجبور هاي طويلي
ـ ،پولي بدست آورده و مصارف شيريني خوري وعروسي را تكميل نمايد ،داماد به هر شكلي كه ميشود
ـ ،ودرنتيجه بعد از ازدواج ،رنج و ـ خويش عقده مند ميشود ـ ناتواني
ـ فاميل دخترواحساس درمقابل اصرار
دردي را كه براي تكميل مصارف عروسي متحمل ميگردد ،وقــرض داران او را هميشه آزار ميدهند ،
ـ بعضي از خشونت ها در مقابل خانم ميگردد . سبب بروز
بسا اوقات ديده شده است که پدر دختر با اندک کمی درلست خــود بکس دامــاد را بــرون انداخته
ـ ببريد ،آنــان با
ـ بکس کاالی تانرا گرفته وتشــريف ـ زور تان نميرسدبرايشان ميگويد که بفرماييد وقتی
ـ قناعت ميدهند که ما تمامی لست شما مشاهده اين وضعيت درهنگاميکه مجبورند ،صبر ميکنند ،وبرايش
ـ ،آنان با هزاران مشکل قرض ووام نموده ،اين لست را تکميل ميکنند ،ولی را بصورت کامال مياوريم
ـده است که بعد ازينکه دختر را به خانه خود بردند ،روابط خود را با فاميلش قطع ميکنند ،وبسا ديده شـ
ـ شده است ،وهر لحظه رنج برده ،و در هرلحظه برايش بد سالها آن دختر بيچاره از ديدن والدين محروم
اخالقی ها مادر وپدرش سبب رنج ودرد شده است .
ـ اعضــاي فاميل ـ اين فرهنگ جاهليت دامنگــير ـ از مناطق
د :منع بيوه ها از ازدواج :در بسياري
ـام الهيـاس احكـ ـ كه به اســوه اش را نميگزارند ـات ميكند ،بيـشوهر شده است كه زماني پسر شان وفـ
ـ كه يا با يكي از مــردان متاهل وياوارشادات نبوي به اختيار خويش شوهر نمايد ،او را مجبور ميسازند
ـ
ـ ازدواج نمايد ،وياهم منتظر بماند تا پسر خورد شان جوان شود ،وبا او نکاح نمايـد جوان فاميل شوهر
.
ـرد متاهل ـده گي او با مـ
ـرا زنـ ـيرد ،زيـ ـ خشونت قرار ميگـ اين خانم بيچاره درهرسه حالت مورد
ـ ،هيچگاهی با محبت با هم صــحبت نميکنند ، ـ ورضايت وی ميشود ـ سبب عدم خوشی بصورت اجباري
ـ ،وياهم ازدواج وي كه شايد سنش بزرگتر باشد با ـ روابط آنان منجـربه خشونت ميگردد وبدين صورت
150
ـده كه اوـوان شـ ـ بين هردو بوده ،ظلمي برآن جـ ـ سبب عدم توافقيک پسرجوان اعضاي فاميل شوهرش
ـ و او را علت اساسی اين بد بختی ميداند ،وياهم انتظــار وي انتقام خويش را ازين بيوهء مظلوم ميگيرد
ـ سال ،سالها زحمت را كشيده وباآلخره آن طفل زماني جوان ميشود ،وبا خانمي كه براي يك طفل خورد
سنش نسبت به او بسيار بزرگ است ازدواج ميكند ،هيچگاهي زنده گي مرفه نداشته ،و به انواع مختلف
ـالف ـ همهء اين ظلم هاي همان زن بيوه ء بيچاره است كه به اساس مخـ خشونت ها دست ميزند كه قرباني
ـ ها ميگردد . ـ وقبلي قرباني اين رنج ها وخشونت با شريعت اسالمي و مطابق فرهنگ هاي قومي
هـ :عدم مراعات دينداري درهنگام خواستكاري ها :اساسي را كه پيامبر ( صلى اهلل عليه وسلم
ـ ،علت هــای ـ اختيارهمسر ) براي ازدواج نهاده است :حضرت پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) درهنگام
ـاطر ـ حسب ونسب ،وبعضی هم بخـ ـاطرـداری ،بعضی هم بخـ ـ پولـرا بيان داشته که بعضی ها بخاطر
ـ ،ولی ارشاد نبی کريم است که شما درهنگام اختيار همسران تا ـ به ازدواج ميگيرند زيبايی دختر تصميم
ـان ـ باشد ،وهمچنـ ـ را اختيارنماييد که متدين وباتقوا ـ ديانت وتقوا را درنظر داشته باشيد ،دختری موضوع
دختران ،پسرانی را اختيار کنند که متدين وبا اخالق و با تقوا باشند .
ـ اوقات ـ ،زيرا بسياري ـ را زنان دين دار خوب مراعات كرده ميتوانند ـ و رضايت شوهر روابط فاميلي
ـ
ـارات ـبب افتخـ ـان بانسب به سـ ديده شده است كه زنان زيبا بخاطر اخالق بد شان طالق شده اند ،وزنـ
ـده است ولي ـ شـ ـوهرخويش در نظر شوهران تحقير شده اند و گاهي هم مال سبب اخالف بين خانم و شـ
ـوهرش ـ ،وهمه اورا احترام نمايند و شـ هميشه دين داري سبب شده كه اعضاي فاميل اورا دوست بدارند
ـ الفــاظ زشت ـ ،از اســتخدام از او راضي باشد زيرا زن مسلمان و با ديانت به بزرگان احــترام مينمايد
اجتناب ميكنند ،ودرهنگاميكه اعضاي فاميل شوهرش به اوظلم كند بخاطر رضــايت اهلل (جل جاللــه)
ـ والصالة ) در مصــيبت ها با صــبر صبر ميكند ،زيرا اهلل ( جل جالله ) ميفرمايد ( واستعينوا بالصبر
ـ هاييست در ـاريکی ـة) ظلم تـ ونماز كمك بخواهيد ،اين زن متدين ميداند که (الظلم ظلمات فی يوم القيامـ
ـ آخــرت ـ نادرست کنند ،حتما در روز ـ با وی رفتار روز قيامت ،هرگاه يکتن از اعضای فاميل شوهرش
جزايش را خواهند ديد :
ديده باشی لکه های دامن قصاب را خون ناحق دست از دامن قاتل برنداشت
ـرت عبداهلل ـ الهی زن بهترين نعمت اهلل (جل جالله) است ،حضـ در ميان تمامی نعمت های گرانبهای
بن عمر(رضی اهلل عنه) ميفرمايد :كه رسول اكرم (صلي اهلل عليه وســلم) مي گفت :دنيا همه نعمت
ـرت ـ اهلل (جل جالله) است ،گرانبهاترين نعمت اهلل (جل جالله) زن صالحه ميباشد ،حضـ هاي گرانبهاي
ـوى و ـ انسان مؤمن بعد از تقـ امامه (رضي اهلل عنه) ميفرمايد كه نبي كريم (صلي اهلل عليه وسلم) فرمود
ـ زيرا اگر خانم نيكوكارش پرهيزگاري از هيچ چيزديگراستفاده زياد نكرده است مگر از ازخانم نيكوكار
ـ ميشود ،و اگر در باره اش قسم ميخورد او ـ نظر كند خوشحال را امر نمايد طاعتش ميكند و اگر بطرفش
ـ.ـ امانت كار ميباشد را برائت ميدهد ،واگر از خانه اش دورگردد خانمش درنفس خود او مال شوهرش
ـ ميکند ،وهنگاميکه با خانمش انسان با ديانت زمانی خانم خود را دوست داشت وی را عزت واکرام
ـ
ـ رضايت خداوند صبر نموده او را توهين نميکند ،غالبا خشونت ها به سبب بيدينی اختالف داشت بخاطر
ـ
ـ را فراموش ـ مشکالت احکام خدا وپيامبر ـ بروزها وبی ايمانی ها ميباشد .زيرا مردان بی ايمان درهنگام
ـ ميکنند . نموده ،با توجه به افکار وفرهنگ هاي جاهليت با خشونت همرای همسران شان رفتار
تقصيردرشوهران
ـ ،اسباب خشونت شوهران را ميتــوان در
ـ خشونت علت شوهران ميباشند
بسياری اوقات درموضوع
نقاط ذيل خالصه نمود :
151
-1بی دينی شوهران :بزرگترين مشکل شوهران درخشونت با خانم های شـان بی ديـنی وعـدم
ـ ،اين مردان بی دين خود را فرعون منزل ساخته وحتا در هنگام داخل شدن آگاهی از احکام الهی ميباشد
ـ حل کنند ، ـوب اطفــال ميخواهند به خانه سالم نميدهند ،هميشه مشکالت فاميل را دشنام دادن و لت وکـ
ـردان ـيرد ،اينگونه مـ ـار ميگـ ـ خانم شان درمقابل شان استدالل ميکند ،با او نيز از خشونت کـ وزمانی
ـ هردو اوالده آدم نميدانند که خداوند متعال ( جل جالله ) برای خانمها حقوق انسانی داده است ،زن ومرد
ـ های قبل اين حقوق را مفصال بيان شده است . وحوا هستند ،هردو انسان هستند ،درفصل
ـ :بعضی از عادات ورواج -2بعضی از فرهنگ ها ،کلتور وعنعنات غلط که به شکل ارثی ميباشد
ـانـادران شـ ـ دارد که مردان مطابق آن مثل پدران شان که با بی دينی وبی ايمانی درمقابل مـ هايی وجود
خيلی ها خشن و بد اخالق هستند ،به پسران نيز انتقال ميکند ،آنان مطابق همان عادات وعنعنات قبيلوی
ـ.ـ ،هميشه راه حل مشکالت فاميلی را درخشونت ميبينند که مخالف شريعت اسالمی ميباشد
ـتند که دراصل مبتال به ـوهرانی هسـ -3معتاد بودن بعضی از شوهران به مخدرات :بعضی از شـ
ـ
ـ .اين معتاد بودن شــوهران دربســياری مخدرات ميباشند ،هيروين ،چرس ،شراب وغيره امورحرام
ـ پول هيروين خود را نداشته باشند ، ـ که زمانی اوقات سبب خشونت ميشود ،زيرا من کسانی را ميشناسم
ـ ميکند ،از او پول ميخواهد ،وهرچيزيکه درخانه بدســتش آمد بخانه آمده وبه لت وکوب خانمش شروع
ـازـالفت کند ،به زدن آو آغـ ـ خانمش با او مخـ آنرا فروخته و برای خود هيروئين بدست مياورد ،ووقتی
ـ اش راميگيرد .نموده وبزور از نردش پول ودارايی
ـاالیـ بـ ـنام و دست درازی ـوند ،به دشـ ـ ،وهنگاميکه نشه ميشـ مردانی هم هستند که شراب مينوشند
ـ ميکنند .
آعضای فاميل شروع
ـ باز تمامی امــوال ـ مانند قمار :بسا اوقات ديده شده است که مردان قمار -4ابتالء به اعمال زشتی
ـ خانم صورت گرفته اورا به لت وکوب گرفته اند . خود را درقمار باخته اند ،وزمانی مخالفت ازطرف
ـ اند که خود شان مشــکالت جنسی داشــته ـ ازمردانی
-5داشتن بعضی عيوب درشوهران :بعضی
وبرای اينکه مردم عيب او را ندانند ازدواج ميکنند ،وازينکه خودش در نزد خود مشکل دارد ،بنــاء با
ـ ،وبه اين اســاس راه خشــونت درمقابل ـ از او جدا ميشوداعصاب نا آرام فکر ميکند که خانمش روزی
ـ.
خانمش درپيش ميگيرد
ـ شان نسبت به ايشان ـ که خانمهایـ از مردان زمانی ميبينند -6احساس کمی درمقابل خانمها :بعضی
ـ وغيره دارند ،درمقابل خانم خود احســاس در بعضی ازنقاط مثل تحصيل خوب ،نسب خوب ،مالداری
کمی ميکنند ،و به شکلی از اشکال ميخواهد اين کمی را جبران نمايد ،ودر بسا اوقات بــاالی مســايل
بسيار اندک رو به خشونت مياورد .
ـواهران ـ :بعضی از مردان عادت دارند که درمقابل مادر وخـ -7ترجيح دادن مادر وخواهر برخانم
ـای ـانم هـ خود آنقدر حساسيت دارند که هنگامی مشکلی درفاميل رخ ميدهد تمام بار مالمتی را باالی خـ
ـ به
ـوجهی ـاد است ،با بی تـ ـ دارند وتعداد شان همه زيـ ـ ،وازينکه اعضای فاميلش طرفدار خود مياندازند
ـ دست به ـ اين مرد به خانه آمد با شنيدن قصه های خواهر ومادر مناقشات وجنجال ها می پردازند وزمانی
ـانم
ـاهم هميشه او را مالمت ميکند ،خـ ـداده ،ويـ
خشونت ميزند ،وهرگاه وی سخنان خانم را اهميت نـ
ـ ،اين مرد به عــوض ـ خشونت هنوز هم بيشترميشود باآلخره به جنگ وجنجال اضافی پرداخته وفضای
اينکه همه را نصيحت نموده وعلت اصلی مشکل ميان زنان را که همه فاميل وی اند پيــدا نمايد درصف
ـونت وبد ـبب خشـ ـ که اين عملکرد وی سـ ـ گرفته با خانم هميشه درمشکل ميباشد مادرو خواهر خود قرار
بختی فاميلش ميشود .
تقصيردردختران
152
ـله
ـ ) يک سلسـ ـوانی ( قبل ازازدواجـام جــتران که بعد ها ازدواج ميکنند ،درهنگـ بسياری از دخـ
کارهايی را انجام ميدهند که سبب خشونت ميگردد :
ـ فکر ميکنند که مانندـده گی ندارند
ـافی از زنــتران که تجربه کـ -1دوستی های بازاری :اين دخـ
ـ با آشنا شدن با يک جــوان ، خارجی ها در بازار ها ،مکتب ها ،پوهنتون ،داخل وظيفه وساير مناطق
ـ ومحبت خود را با جوانی ـ مختلف ،دوستی ارسال نامه های عاشقانه وگاهی هم رفتن به پارک ها ومناطق
آشکارنموده ،وازينکه متاثر به فرهنگ های خارجی ،وفلم ها و داستان های فلمی شده اند ،فکر ميکنند
ـارـان بـ ـرای شـ ـ حقيقت دارد ،اين عملکرد آنان يک سلسله مشکالتی را بـ که آنچه را در فلم ها ميبينند
مياورد که بهترست درينجا بيان گردد :
ـياری ـاک است که غالبا بسـ ـات خطرنـ ـ ما دارای يک سلسله عنعنـ ـ که کشور الف :ما خوب ميدانيم
ـ ،ولیـود افتخارميکنندـ بخشوده ميشوند ،وحتا اين مردان بر گناهان خـ پسران ومردان در گناهان زيادی
ـ
ـارجی ها روابط ـ را می پردازند ،خـ ـزافی
ـيار گـزنان ودختران بيچاره ،به مجرد يک اشتباه قيمت بسـ
دختران با پسران را آنقدر اعتبار نميدهند ،ولی درکشور ما زمانی اين دختر با همان پسريکه همر ايش
درپارک ها ميگشت ازدواج ميکند ،شوهرش بااليش شک ميداشته باشد که زمانی همرای من به چــنين
ـار ارـده اين کـ
ـ نيز ارتباط داشتی ،وياهم شايد در آينـ
ـ ،حتما همرای مردان ديگری آزدای چکر ميزدی
ـ وعشق را برای يکبار با وی نموده باشد ، بکنی ،اگر چه اين دختر شايد بسيار پاک باشد ،واين دوستی
ولی ازينکه در فرهنگ ما چنين بد بختی های وجود دارد ،اين شک شوهر ســبب ميشــود که دست به
خشونت زند .
ـ
ـ کشف نمايد که آن پسريکه با وی دعوای دوستی ميکند دروغگو ب :هرگاه همين دختر بعد ازمدتی
است که هزاران بار اين کار ديده شده است ،او ازين جوان کناره گيری ميکند ،ويا هم همان جــوان بد
ـ اين دختر ميخواهد با کسی ـ او را ترک ميکند ،وزمانیاخالق بعد ازينکه چند روزی با وی گشت قصدا
ـده گی قبلی ـ شوهرش به اساس راپورهای بعضی از شيطانان از زنـ ديگری ازدواج کند ،وبعد ازازدواج
ـ ،باالی وی شک نمــوده ،وهرلحظه او را ميرنجاند وی آگاهی حاصل نمايد ،هيچ وقتی او را نميبخشد
که باآلخره سبب خشونت ها شده است .
ولـی درمقابل دخترانی پاک وعفيفی وجود دارند که متوجه اين امور بوده ،تمامی حرکات خود را
ـ فاميل خود را حفظ نمايند . به شکلی عيارميسازند که هم زنده گی آينده شان خراب نگردد ،وهم آبروی
-2گريز از فاميل پدر :بعضی از دختران بازهم به اساس تاثر به فلم ها و داستان های عاشــقانه ،
جوانی را اختيار ميکنند که ر ضايت والدين شان به ان جوان نيست ،زيرا والدين با ديدن جوانان ازعقل
ـ ميباشد که والدينـ واين دختر از قلب وعاطفه ،بناء در تصميم گيری های عاطفی اشتباهاتی کارميگيرند
ميدانند که اين جوان اشتباهاتی دارد که زنده گی آينده شان با اين جوان خوب نخواهد بود ،ولی اين دختر
باآلخره از فاميل فرار نموده ،به همرای جوان راهی ديار مشکالت ميگردد ،اين کار وی دو نتيجه دارد
ـ اين دختر وی را رها نموده ،زنده گی اش را تبــاه ،يا اينکه آن جوان فريب کاری نموده ،بعد ازفريب
ـ،ـنودـود اين پسر را ميشـ ميکند ،ويا اينکه با وی ازدواج نموده ،وهروقتی طعنه های فاميل خسر وخـ
ـ
ـ ر فته ،بد اخالق وغيره اخالق ميدهند ،وحتا شوهرش زيرا به مجرد يک مشکل همه برای وی شنگری
ـ که هرگاه جوانی نسبت به من زيباتر يافت شود حتما در بسا او قات باالی وی شک نموده برايش ميگويد
ـ خواهی نمود . به همرايش فرار
ـ ،و در بسا اوقات بــرادر اين اشتباه اين دختر سبب بی عزتی و بی آبرويی فاميل خودش نيز ميشود
ـ با اينگونه
ـ خود وفاميل خود از جــزا هــای فــزيکی وپدر دختر دست به خشونت زده ،بخاطر آبروی
دختران استفاده مينکنند .
153
ـ های هندی يکی اسباب اساسی بد بختی فاميل ها ـ برنامه های تلويزيون وفلماکت خارچی ها :تماشای
ميباشد ،بسياری از دختران با ديدن فلم های هندی ومبتذل تحت تاثير رفته ،حرکات ،لباس ها ،آزادی
ـ ( بی بند وباری ها ) وغيره امور منفی را از ين فلم ها آموخته وگويا خود را دختر فلم قرار های افراطی
ـ ما غــير قابل قبــول است ـ ازعاداتی راکه درکشور داده به همان سان اکت ميکنند ،اين دختران بسياری
ـ ازدواج ميکند ،ای کاش همان جوانانيکه او را در چنين کارها تشويق مينمودند بعد انجام ميدهند و زمانی
ـ ،اين جوانان به اساس همان عنعنات وفرهنگ های خاص از ازدواج نيز اين اعمالش را ناديده ميگرفتند
ـ خود محاسبه ميکنند ،درفالن محفل چنين نشستی ،با فالن جوان گپ قبيلوی ،بعد از ازدواج با خانمهای
ـونت ـاآلخره اين گفتگو ها به خشـ ـود ،که بـميزيدی ،بافالن مرد مزاق کردی ،لباست چنين وچنان بـ
ميانجامد .
ـ نرفته ،تمامی حرکات ـ دارند که هيچگاهی تحت تاثير فرهنگ های خارجی درمقابل دخترانی وجود
ـ با عزت ـ ،لباسهای
ـ دين مقدس اسالم ،عادات وفرهنگ های پاک کشورمان عيار مينمايند خود را مطابق
ـ خود وهم ازاعضای فاميل خود را وحيا ميپوشند ،حجاب را مراعات ميکنند وبا پوشيدن چادر هم آبروی
ـ.حفظ ميکنند ،واين اعمال شان سبب افتخار وراحت وی درآينده ميشود
154
فهرست مصادر ومراجــع
-1قرآن کريم
-2احاديث پيامبر( صلی اهلل عليه وسلم ) از کتابهای بخاری شريف ،مسلم شريف ،ترمذی شــريف وســاير کتب
حديث .
-3تفسير نمونه
جايگاه زن درجامعه اسالمی ،دکتور يوسف قرضاوی ،ترجمه عمرقادری ايران :کتابخانه ملی 1379 ، -4
-5اينك خورشيد از غرب ميدرخشد .تأليف مظفرحليم،با همكاري بتي باومن.ترجمه:عبدالعزيز ويسي.ايران:نشر
احسان،ص27:
-6بهنام سليمي .زن مسلمان تكاليف و برخورداريها .ايران :چاپحانه مهارت ،ص .17 :
-7روايع البيان فی تفسير آيات احكام .محمد علي الصابوني 152 /2 ،
-8بازخواني قصه خلقت ،حسن يوسفي اشكوري ،تهران :تقاطع بهار وسميه ص . 301 :
-9سخنان سران كمونيزم درباره خد ا ،تأليف سيد رضا صدر قـم :انتشارات بهمن .ص . 12 :
-10اشعة اللمعات تآليف شيخ عبدالحق محدث دهلوي ،كويته :كتابخانه حنفيه . 3/580 .
-11مشكاة المصابيح .بدون نام مؤلف .كويته :داراإلشاعة العربية ص . 377 :
-12يوسف قرضاوي .ديدگاههاي فقهي معاصر 1/105
155