Professional Documents
Culture Documents
گامی بسوی حقیقت
گامی بسوی حقیقت
فهرست مطالب
1
مقدمة ناشر
مقدمة مؤلف
سنت نبوي
گامي ديكر بسوي تفرقه افگني ميان شيعه و سني يا كتاب ثم اهتديت
مسئله امامت
عاشورا
2
موضع امام علي و فرزندانش در قبال شيعيان
تقيه
خمس
مهدي موعود
بداء
شيعيان امروز
پرسشي ديگر آيا شيعيان مي توانند غير اسالم را به اسالم دعوت كنند
شيعه و تاريخ
فهرست
3
! ! ! ! ! !
مقدمة ناشر
آنچه اينك تق ديم خوانن دگان گ رامي ميش ود گفت اري اس ت تحت عن وان دراس ة و
مقارنة بين الشيعة والسنة .به جادانستيم كه اين گفتار را ترجمه ك رده و با اض افاتي
آنرا به چاپ برسانيم .اين گفت اري اس ت از يكي از علم اي ص احب نظر درم ذهب
شيعه كه از نزديك با مذهب و متون و م راجع ش يعه آش نايي ك امل داش ته و آن را با
دين راستين اسالم كه قرآن كريم وسيره پي امبر (ص) و اص حاب ايش ان رض ي هللا
عنهم اجمعين بي انگر آن ميباش ند بگ ونهاي منطقي و با ش يوهاي مس تدل وروش ن
مطابقت و مقايسه نموده است.
شكي نيست آنچه كه امروزه به عنوان مذهب شيعه نامي ده ميش ود در ط ول حي ات
خود از زمان عبدهللا بن سبا تا كنوندستخوش تبديل و تغي ير زي ادي واقع گردي ده و
هر كس به سهم خويش چيزي به آن افزوده است .اين آئين كه مذهبسياس ي محض
بود تبديل به مذهب جديدي با ويژگيهاي متمايز از عامه مسلمين گرديده است.
عقايد و اعمال شيعيان فعلي همان عقايد ش يعيان غالة اس ت كه ش يعيان منص ف در
زمانهاي گذشته آن را رد كردهاند .كمااينكه آيت هللا برقعي رحمههللا ع الم معاصر و
ديگران هم به آن اشاره كردهاند.
4
در اين گفتار كه اينك بصورت نوش ته در اختي ار ش ما اس ت خواهيد ديد كه عقايد و
گفتههاي شيعيان تا چه اندازه بايكديگر تضاد و دوگانگي دارند .ب ديهي اس ت ب راي
شناخت هر مكتبي بايد به مراجع و متون معتبر آن مكتب مراجعهكرد .اما شيعه تنها
مكتبي است كه ش ناخت آن از اين ط ريق ممكن نيس ت ،بلكه با م راجعه به مت ون و
كتب شيعه بهدوگانگي تضاد و ابهامات بيشتري بر ميخوريم ،چرا كه اساس مذهب
شيعه بر تقيه استوار است.
همچنين هر چند كوت اه و گ ذرا به پ ارهاي از سياس تهاي تف رقه افكن انه س ردمداران
شيعه ايران در ميان امت اسالمي ومظالم و تبعيض هاي م دعيان دروغين وح دت و
برادري ميان مسلمين ،نسبت به اهل سنت ايران كه بخش بزرگي ازجامعه ايران را
تشكيل ميدهند ،اشاره شده است و خواهيم ديد حاكمان شيعة ايران كه چه ره واقعي
و مزورانه خود رادر پشت نقاب اسالم خواهي مخفي كردهاند عمالً چگونه تيشه بر
ريشه اس الم زده و آئين پ اك رحمت و ره ائي محم دي(ص) را در افك ار جهاني ان
مخدوش جلوه دادهاند.
باشد كه مصنفان و شيفتگان آگاهي و حقيقت بدور از هر گونه پيشداوري و تعص ب
در اين نوشته تأمل كنند تا حقيقتامر بر آنان آشكار گردد.
فهرست
5
! ! !
بسم هللا الرحمن الرحيم
مقدمة مؤلف
الحمدهلل رب العالمين ،والصالة والسالم علي رسوله و علي آله و أصحابه أجمعين
اما بعد ،من مفتخرم كه پيام و سخنم را به هر برادر شيعه كه پ ذيراي انتق اد س ازنده
و با قلبي پاك و عقلي سليم و روحيهايگشاده از آن استقبال ميكند تقديم كنم.
مجم وعهاي كه در پيش رو داريد خالص ه و برگ رفتهاي اس ت از معروف ترين و
مهمترين كتبي كه در آنها پديده تشيع ،مبدأو ابعاد آن تشريح گرديده است.
كليه مطالب ذكر شده را از متون كتابهاي مراجع شيعه و با درج شماره صفحه ب از
ميگوييم تا خوانندة عزيز به هنگاممراجعه اصل كتاب با مش كلي م واجه نش ده و به
آساني بتواند به موضوع دسترسي يابد.
آنچه كه از اين منابع نقل ميشود بدين معني نيس ت كه همه ش يعيان جه ان متفق ا ً به
آن معتقد هستند ،بلكه هدف ايناست كه ملت شيعه از آنچه در كتابهايش ان آم ده آگ اه
شوند .زيرا تقريبا ً عموم ايشان از تناقصات موجود در كتابهايشانبيخبرند.
نكتهاي كه بايد به آن اش اره ك رد اين اس ت كه بحث حاضر ب دون تعص ب و تقليد
كوركورانه از گذشتگان تأليف گرديده وه دف آن جز جلب رض اي خ داي متع ال و
نماياندن حق به عموم چيز ديگري نيست.
همچ نين از تعص ب خش ك ،احساس ات و اس تفاده از روش ها و عب ارات ناپس ند كه
موجب گسترش دامنه اختالفاتميشود ،پرهيز نمودهايم .اين بحث به مثابه ميزان و
محكي ميان عقيده اهل سنت و اهل تشيع است.
6
فهرست
7
! ! !
تحريف قرآن
ادعاي
ويژگي اهل سنت از س اير ف رق و م ذاهب اين اس ت كه اهل س نت داراي عقي دهاي
ميانه و بدور از غلو و زي اده روي وانح راف ميباش ند .زي را عقي ده اهل س نت از
كتاب خدا (قرآن مجيد) و سنت پي امبر (ص) سرچش مه ميگ يرد .ق رآن كتابياس ت
خالي از نقص و خطا ،كه سراسر آن نور و هدايت و همچنين حجتي است از جانب
پروردگار ب راي بن دگان .قرآنمجيد ش امل آي ات وحي ش ده بر پي امبر (ص) ب دون
هيچگونه كم و زياد و يا تحريف ميباشد.
نكته ق ابل ت وجه اين اس ت كه دش منان خداوند ديگر همچن گذش ته س عي در جهت
تح ريف ق رآن و پراكن دن ش بهات پ يرامون آننداش ته و صد البته كه خداوند هرگز
خالف وعده خود عمل نميكند ،چرا كه خداوند فرموده اس تِ « :ا َّنا َنحْ ُن َن َّز ْل َناال ِّذ ْك َر
َو ِا َّنا َل ُه َل َحاف ُ
ِظون» ما ذكر (قرآن) را نازل ك رديم و همانا خ ود ح افظ آن ميباش يم
(سورهحجر آيه )29
اما آنچه در كتب شيعيان آم ده ،ك امالً مغ اير نص ص ريح ق رآن در آيهاي اس ت كه
ذكر گرديد .از آن جمله ميتوان كت اب م رأةالعق ول نوش ته مح دث ش يعه مال ب اقر
مجلس ي ،و كت اب البره ان في التفس ير الق رآن نوش ته س يد هاش م بح راني مفسر
مشهورشيعه ص ،49و كتاب فصل الخطاب في اثبات تح ريف ق رآن رب االرب اب
(سخني قاطع در اثبات تحريف قرآن) نوشتهنور طبرسي و همينطور كت اب االن وار
النعمانية نوشته نعمت هللا الجزائري ج 2ص 357را نام برد .الوه بر اينها بس ياري
از علماء شيعه تأكيد ميكنند كه به قرآن مطالبي اضافه و مطالبي از آن كاس ته ش ده
است ،و اصحابگرامي پيامبر (ص) تغييراتي در آن دادهاند.
8
طبرسي در كتاب فصل الخط اب في اثب ات تح ريف كت اب رب االرب اب ص 30به
نقل از نعمت هللا الجزائري ميگويد:اصحاب (اهل تشيع) بر صحت احاديث مت واتر
در مورد تحريف قرآن اجماع و اتفاق نمودهاند.
همچ نين كلي ني كه يكی از بزرگ ترين و معروف ترين مراجع ش يعه اس ت ,در
كتابش"الكافي" ,كه نزد ايشان اعتباري بيش از صحيح بخاري نزد اهل س نت دارد,
در جلد 2ص فحة 734مينويس د :مجم وع آي ات ن ازل ش ده بر پي امبر اك رم(ص)
(17000هفده هزار) ب وده است (در ح الي كهمي دانيم آي ات ق رآن تقريب ا ً 6000
ميباش د) .وي ادامه ميدهد كه ق رآن ك امل را ج زائمه (عليهم الس الم) كس ي جمع
آوري نكرده است( .الكافي ،الحجة ،ج 1ص)428
همچنين نگارنده كافي در الكافي في االصول جاول ص 240از ام ام جعفر ص ادق
(عليه الس الم) روايت ميكن د :انه ق ال وان عن دنا لمص حف فاطم ة وهللا ما فيه من
قرآنكم حرف واحد .يعني :همانا مص حف ف اطمه ن زد ما اس ت و قس مبه خ دا كه از
قرآن شما در آن يك حرف هم وجود ندارد.
نگارنده تفسير الص افي در مق دمه تفس يرش ميگوي د :ق رآني كه اينك در اختي ار ما
اس ت آنچن انكه بر محمد (ص) نازلگردي ده نيس ت بلكه در اين ق رآن خالف آنچه
خداوند نازل فرموده يافت ميشود و بعضا ً قرآن موجود مورد تحريف وتغيير ق رار
گ رفته و در بس ياري از م وارد كلم اتي چ ون «علي» و «آل محم د» و همچ نين
اسامي بعضي از منافقين حذفگرديده است .صاحب تفسير الصافي اضافه مينمايد:
بنابر اعتقاد مراجع و بزرگان ما پيرامون قرآن از جمله كليني چ نينبه نظر ميرسد
كه آنها معتقد به تحريف و نقصان در قرآن بودهاند( .مقدمه تفسير صافي ص)14
نور طبرسي در كتاب فصل الخطاب في إثبات تحريف كتاب رب األرباب دو ه زار
روايت از مجموعة رواي ات ش يعيان را جمع آوري ك رده تا تحريف ق رآن را ث ابت
كند.
9
نور طبرسي از علماء مشهور شيعه است و شيعيان در تقدير و تجليل از وي ,او را
در حج رة مرتض ويه واقع در نجف اش رف كه از مقدس ترين گورس تانهاي ش يعيان
است به خاك سپردهاند .اين كتاب در ايران به چاپ رسيده است.
كمال ميثم بحراني در شرح نهج البالغه ذكر كرده است كه عثمان بن عف ان (رض)
م ردم را بر ق رائت زيد بن ث ابت متفق ك ردو قرآنه اي ديگر را س وزاند و بي ش ك
بس ياري از آنچه را كه از ط رف خداوند ن ازل ش ده ب ود ب اطل گرداني د( .ش رح
نهجالبالغه ص 11ج)1
عالوه بر اين آقايان كليني و قمي كه از مراجع و شخصيتهاي ب زرگ ش يعه بش مار
ميروند آياتي را ذكر كرده و ادعا نمودهاندكه اين آيات در قرآن موجود بوده ،سپس
حذف گرديدهاند .براي نمونه چند مورد از اين آيات خيالي را مت ذكر ميش ويم.ابت دا
آيه را به همان ص ورتي كه آن ان م دعي ش دهاند ميآوريم ،س پس آن را آنچن انكه در
قرآن موجود است ذكر مينماييم:
3ـ «و ان كنتم في ريب مما نزلنا علي عب دنا في والي ة علي» (الك افي ،الحجه ،ص
)414
10
اين آيه در قرآن بدين صورت است« :و ان كنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا ف أتوا
بسورة من مثله» (سوره بقرهآيه )23
4ـ «و سيعلم الذين ظلموا آل محمد اي منقلب ينقلبون» (تفسير قمي ،ج 2ص)125
آيه واقعي در قرآن چنين است« :و سيعلم ال ذين ظلم وا اي منقلب ينقلب ون» (س وره
شعراء آيه )227
5ـ «و لو انم فعلوا ما يوعظون به في علي» (الكافي ،الحجه ،ج 1ص)224
اصل آيه مورد ادعا در ق رآن به اين ش كل اس ت« :و لو انهم فعل وا ما يوعظ ون به
لكان خيراً لهم و اشد تثبيتاً»(سوره نساء آيه )44
«يا ايها الرس ول بلغ ما ان زل اليك من ربك في علي و ان لم تفعل فما بلغت 6ـ
رسالته» (تفسير نورالثقلين ،ج1ص)454
آيه در اصل اينگونه است« :يا ايها الرسول بلغ ما ان زل اليك من ربك و ان لم تفعل
فما بلغت رسالته» (سورهمائده آيه )47
نگارن ده تفس ير ن ور الثقلين مينويسد وق تي اين آيه بر پي امبر (ص) ن ازل ش د ،آن
حضرت به علي (رض) گفتند :اگر آنچه بهمن در م ورد ابالغ واليت ش ما دس تور
داده شده بود اعالم نميكردم ،همه اعمال من باطل ميشد.
آنچه مالحظه ميكنيد برخي از آياتي هستند كه شيعيان مدعي وجود تحريف در آنها
ميباشند كه اصحاب گرامي پيامبر اسالم(ص) را متهم به آن ميكنند.
11
سلطان محمد شاه قاجار از مرجع شيعه علي اصغر بروجردي درخواست كرده بود
كه كتابي در توضيح و بيان عقايدشيعه بنويس د .بروج ردي به همين منظ ور كت ابي
بنام عقايد الشيعة تأليف كرد .او در اين كت اب در م ورد تح ريف ق رآن چنيناظه ار
نظر ميكند :بر ما واجب است معتقد باشيم كه قرآن اصلي خالي از تحريف و تغيير
اس ت .اما ق رآني را كه گ روهي ازمن افقين جمع آوري كردند دس تخوش تح ريف و
تغيير گرديده و قرآن اصلي نزد معدي موعود ميباشد( .كت اب عقايدالش يعة ص27
چاپ ايران)
ترديدي نيس ت كه ش يعيان مخلص و آگ اه تح ريف ق رآن را ب اور نميدارن د .اما به
نظر ما تا زم انيكه آن ان ص راحتا ً از كتابك افي و ديگر مراجع ش يعه كه م دعي
تحريف ق رآن هس تند ،ت بري نجويند قابل نك وهش و مالمت هس تند .با وج ود زشت
پنداش تن عقي دة باطل تحريف ق رآن پافش اري بر اثب ات تحريف ق رآن عملي ن اروا
است.
بسياري از مسيحيان عقيدة تثليث (پدر ،پسر ،روح الق دس) كه كليسا مبلغ آن اس ت،
را رد و تق بيح نم وده و ص رفا ً معتقد به نب وت حض رت مس يح (ع)ميباش ند .اما
عليرغم اين حقيقت ،آنان همچن ان بر مس يحيتي ب اقي ماندهاند كه خ ود مب ادي آن را
باور ندارند.
همين حقايق ره بران م ذهبي ش يعه را وادار ك رده اس ت تا عل يرغم ميل باطنيش ان
تحريف ق رآن را انك ار كنن د .اگر آنها در انك ارخود ص ادق هس تند بايد به اين نكته
اعتراف كنند كه رهبران م ذهبي ش يعه بر اس اس نوش ته هايش ان در گذش ته ،معتقد
بهتحريف قرآن بودهاند شاهد اين مطلب كتبي است كه در دسترس عموم قرار دارد.
مثالً ك افي كه مش تمل بر رواياتيس اختگي اس ت كه تح ريف ق رآن ك ريم را ادعا
ميكند.
12
گروهي ديگر از اهل تشيع بنا به داليل ديگ ري تح ريف ق رآن را انك ار و مخ الفت
خود را با ادعاهاي علماء پيشين ابرازنمودهاند.
اولين موردي كه اين گروه از شيعيان را مجبور به انكار تحريف قرآن كرد اين بود
كه ،از آنان قرآن مورد ادعايشان خواستهشد تا بتوان آنرا با ق رآن موج ود مط ابقت
داد و صحت مدعايشان را به اثبات رساند .زي را فاي ده ق رآني كه به زعم ايش ان از
1300سال قبل در سرابي نزد امام مهدي است ،چيست؟ آيا نه اينكه قرآن رهنماي
انسانها و مايه هدايت مردم است؟اص والً ه دف باريتع الي از ن زول ق رآن چه ب وده
است؟ آيا با افسانه سازيها ميتوان ره به جايي برد و آيا زياني بزرگتر از اينب راي
م ردم ميت وان تص ور نم ود كه خداوند كت اب خ ود را ب راي م دتي ط ويل از امت
اسالمي پوشيده نگه دارد؟!
دومين موردي كه موجب ش ده ش يعيان دس ت از ادع اي تح ريف ق رآن بردارند اين
حقيقت است كه خلف اء ثالثه (اب وبكر،عم ر ،عثم ان (رض ي هللا عنهم)) پيوس ته در
كليه امور با حضرت علي (رض) مشورت ميكردند و ايشان هرگز از راهنم اييو
ارشاد دريغ نداشته و تا لحظه وف ات مش اور و راهنم اي آن ان بودهان د .كما اينكه به
گواهي ت اريخ حض رت عمر (رض) باكم ال افتخ ار اين حقيقت را عن وان نمودهاند
كه :لوال علي لهلك عمر .بنابراين اگر قرار بود كه تحريفي در قرآن ص ورتگيرد،
علي (رض) اولين شخص ي بودند كه از آن مطلع ش ده و به ش دت از آن جلوگ يري
مينمودن د .با ت وجه به اينكهحض رت علي (رض) نس بت به هيچ آيهاي از ق رآن
اظه ار ش ك و ترديد ننمودهان د ،پس ق رآن موج ود هم ان ق رآن موردتاييد ايش ان
ميباشد.
سومين موردي كه باعث انكار تحريف ق رآن توس ط اين گ روه از ش يعيان ش ده اين
است كه اصوالً عقيده تحريف كتابخدا براي پيروان تشيع زشت و غير ق ابل قب ول
است.
13
همين موارد و داليل اس ت كه ب اعث ش ده تا ب رخي از ش يعيان و زعم اي ايش ان با
توسل به تقيه تحريف قرآن را انكار كنن د.تقيهاي كه ش يعيان به آن معتقدن د ،اظه ار
ظاهري مطلبي است كه قلبا ً به آن معتقد نميباشند.
مراجع مخالف شيعي كه معتبرترين آنها هم ان ك افي ميباش د ،با توس ل به رواي ات
واهي و خيالپردازيها سعي در اثب اتتحريف ق رآن داش ته ،م داوما ً و علن ا ً به چ اپ
رسيده و بين مردم توزيع ميشوند .تا كن ون هيچ يك از س ردمداران مذهيتش يع كه
داعيه اسالم ناب محمدي را دارند كوچكترين مخالفت و اق دامي جهت جلوگ يري از
چاپ و نشر اين كتببعمل نياوردهاند .كما اينكه مردم را نس بت به آنچه در اين كتب
پ يرامون تح ريف ق رآن آم ده آگ اه نك رده و آن ان را از اينمعض ل خط ير بر ح ذر
نميدارند.
بنابراين در حاليكه كتابهاي مرجع شيعي سعي در القاء عقيده تحريف ق رآن دارند و
پيوس ته چ اپ ش ده و در دس ترسعموم ق رار ميگيرند و در حوزهه اي علميه به
آخون دها آم وزش داده ميش وند ،آيا ش يعيان نبايد ان دكي در فكر ب ازنگريآنچه به
ايشان مقدس نمايانده شده است باشند؟
فهرست
14
! ! !
خوئي در مورد تحريف قرآن
ديدگاه امام
هر گ اه با ش يعهاي برخ ورد ميك ردم ،با او در م ورد اعتق اد ره بران و پيش وايان
شيعه به تح ريف ق رآن به مب احثه ميپ رداختم.ايش ان اظه ار ميداش تند كه معتقد به
چ نين چ يزي نب وده و خ ود را از پ يروان ام ام خ وئي رئيس وقت ح وزه علميه
نجفاشرف معرفي نموده و هر نظري كه مغ اير با نظر ايش ان ب وده را غ ير ق ابل
قبول ميدانستند .آيت هللا خوئي بعد از بررس يآراء و نظ رات مس لمانان خصوص ا ً
شيعيان پيرامون تحريف قرآن در كت ابش تفس ير البي ان ص 252چ نين نتيجهگ يري
كردهاست :از آنچه در گذشته متذكر شديم ،براي خواننده واضح و مبرهن گرديد كه
بحث تح ريف ق رآن خراف اتي بيش نيس تو كس ي آن را نخواهد پ ذيرفت مگر كه
ض عيف العقل باش د .اما آيت هللا خ وئي نظر ديگ ري ن يز دارد كه به عقي ده كس اني
كهمعتقد به تحريف ق رآن هس تند نزديك تر ميباش د .وي در كت اب م ذكور ص222
چنين ميگويد :در وجود قرآني ديگر از امير المومنين علي (رض) كه با اين قرآن
در ترتيب سورهها تف اوت دارد ،ش كي نيس ت .اتف اق و اجم اع علم اء بر وج ود آن
قرآن ما را از زحمت اثبات وجود آن بي نياز ميكن د ،اگر چه در آن ق رآن مط البي
موجود بوده اس ت كه در اين قرآننميباش د ،اما اين مطلب به اين اعتب ار كه ح ذف
مطالب اضافي از قرآن تحريف باش د ,بر تحريف ق رآن داللت نك رده ,بلكه ص حيح
اين است كه گفته شود كلمات اضافي به منزلة تفسير و توضيح برخي مف اهيم ق رآن
ك ريم از ج انب خ داي تع الي ب وده ان د .از اين نظرية آيت هللا خ وئي ميت وان به دو
مسئله پي برد:
1ـ وجود ق رآني ديگر كه توس ط حض رت علي (رض) جمع آوري ش ده و با ق رآن
موجود در اختيار مسلمين ،تفاوتهاييدارد.
15
2ـ وجود ش رح و تفص يل در ق رآن به معن اي ن زول آنها به هم راه آي ات از ج انب
خداوند متعال خواهد بود.
جاي بسي شگفتي از امامي اس ت كه به عقل و دانش در مي ان علم اء اش تهار دارد،
امامي كه بر اساس فتواي او پيروانشميتوانند در نمازهايش ان به ام ام س ني اقت داء
نمايند .راستي چرا ما نبايد ح ول يك مح ور جمع ش ويم كه در آن برايخيالپردازيها
و فريبكاريها ج ايي نباشد و همه به ق رآن موج ود اع تراف نم اييم .اگر بر اين
موضوع اتح اد و اتف ِا ممكننباش د ،پس داعيه تق ريب بين الم ذاهب (ش يعه و س ني)
امري محال بنظر ميرسد.
فهرست
16
! ! !
سنت نبوي
بعد از قرآن كريم ،سنت نبوي مهمترين منبع تشريع اهل سنت ميباشد.
سنت عبارت است از گفت ار و ك ردار پي امبر (ص) ،كه در پرتو اق وال و افع ال آن
حض رت ق رآن توض يح و تفس ير ميگ ردد .اهلس نت مفتخرند كه منس وب به س نت
پيامبر (ص) ميباش ند .چ را كه اط اعت از فرم وده پي امبر اك رم (ص) مينماين د،
كه«:عليكم بسنتي» ـ از سنت من پيروي كنيد .-ش يعه از اح اديث م ورد قب ول اهل
س نت فقط آنچه را كه موافق و همسو با مذهبش ان باشد پذيرفته و بقيه را كن ار مي
گذارن د .اين در ح الي است كه در كت اب الك افي مي خ وانيم :اگر كسي چ يزي از
كتاب خدا و سنت پيامبرش (صلي هللا عليه وسلم) را رد كند ب دون شك م رتكب كفر
شده است( .الكافي في االصول ج 1ص 55بابالرد الي الكتاب والسنة)
همچ نين كت اب االص ول ج 1ص 70ب اب فض ل العلم و از علي (رض) روايت
ميكنند :علينا العمل بكتاب هللا و سيرةرسوله والناشد بسنتهاي رفع الس نة يع ني :بر
ما الزم اس ت كه به كت اب خ دا و س نت پي امبر (ص) عمل ك رده و ترويجدهن ده آن
باشيم( .نهج البالغه ج 2ص)82
همچنين در كتاب االحتجاج طبرسي ص 22آمده اس ت :چ ون ح ديثي را ش نيديد آن
را ،كتاب خدا و سنت پيامبرش(ص) مقايسه كنيد.
به راس تي چه عي بي دارد كه همگي ما منس وب به س نت پيامبرم ان باش يم؟ چن انكه
خداوند متع ال فرم وده اس ت« :و التكون وا من المش كرين من ال ذين فرق وا دينهم و
كانوا شيعا ً كل حزب بمالديهم فرحون» (سوره روم آيه 31و)32
17
نباشيد از مشركين آنهائيكه در دين خودش ان تف رقه انداختند و ش يعه (گ روه گ روه)
بودند .هر گروه به آنچه نزد خود داردخرسند است.
و ميفرمايد« :ان الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا ً لست منهم» آنهائيكه در دين خ ود
تفرقه انداختند و گروه گروهشدند ،تو از ايشان نيستي (سوره انعام آيه )159
واژه شيعه براي اولين بار پس از مناقشات علي و معاويه (رضي هللا تعالي عنهم ا)
به پ يروان آنها اطالق گردي د .يك گروهاص طالحا ً ش يعه علي به عب ارتي گ روه
طرف دار علي و گ روه ديگر ش يعه مع اويه يع ني گ روه طرف دار مع اويه نامي ده
شدند.علي القاعده پس از خاتمه يافتن قضاياي مربوط به علي و معاويه اين عب ارت
نيز ديگر ضرورت خود را از دستميدهد ،اما اين واژه ام روزه به ف رقه مس تقلي
كه داراي عقيده ،فكر و مبادي مستقل از اهل سنت ميباشند ،اطالق ميشود.
اصطالح سنت يعني تمسك جستن به روش و منهاج پي امبر اس الم (ص) و عب ارت
اهل سنت كساني را شامل ميشودكه معتقد به كتاب خدا و سنت پيامبر او هس تند و
در جهت رعايت و حفاظت آنها اهتمام ميورزند.
بنابراين ممكن است بعضي خود را اهل سنت بدانند در حاليكه حقيقت ا ً چ نين نباش د.
اي بسا ممكن اس ت نم از خوان دهاما در عين ح ال اهل ب دعت باش ند .كه در اين
صورت واضح و مبرهن است ،اينان نه اهل س نت هس تند و نه اهل س نت ازاين ان.
اينان را با سنت كاري نيست و سنت را با اينان.
18
دعوي كساني كه ميگويند ائمه تنها كساني هستند كه س نت را حفظ نمودهاند س خني
به دور از واقعيت اس ت .چ را كه درآن هنگ ام كه خداوند اين آيه را ف رو فرس تاد:
«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكماالس الم دين اً» (ام روز
دينتان را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم و دين اسالم را برايتان اختيار
كردم) (س ورهانعام آيه ،)159حس نين (رض ي هللا عنهم ا) پسر بچهه اي ك وچكي
بودند چه رسد به نه امام ديگر كه بعد از آنها آمدند.آنهايي كه سنت را جمع آوري و
منتشر كرده و به مردم آموخته و در اقصي نقاط عالم گستردند اصحاب ،همسران و
سايراهل بيت پيامبر (ص) بودن د .كس اني همچ ون عب اس بن عب دالمطلب ،علي بن
ارو و س اير مه اجرين و انص ار
ابيطالب ،عثمان بن عف ان ،اب وبكر ص ديق،عمر ف ِ
(رضي هللا تعالي عنهم اجمعين).
فهرست
19
! ! !
زيارت قبور ائمه
اهل سنت وصيت پيامبرشان را بياد دارند كه فرمود :لعنت خدا بر يه ود و نص اري
كه قبور پيامبران و نيكانشان را سجدهگاه قرار دادن د .مب ادا ش ما ن يز چ نين كنيد كه
من شما را از آن باز ميدارم.
اهل سنت وصيت پيامبرشان را بگوش جان شنيدند تا مب ادا همانند يه ود و نص اري
به ظلمت بيكران شرك گرفتار شوند.
كما اينكه حاجات خود را ن يز بنا به وص يت پيامبرش ان ص رفا ً از خداوند ميخواهند
چرا كه ايشان فرموده است« :هرگ اهچيزي خواس تيد فقط از خداوند بخواهيد و اگر
نياز به كمك داش تيد فقط از خداوند كمك بخواهي د» .ل ذا اهل س نت ازمردگ ان كمك
نخواسته بلكه خداوندي را كه پيوسته حي است و هرگز نميم يرد تنها م أمن و ملجأ
خود ميدانند كهشايسته و قادر به برآوردن نيازها و حاجات بندگانش ميباشد.
آق اي مفيد در كت اب االرش اد چ اپ مكتب ة البص يرة قم ص 252چ نين مينگ ارد:
زيارت قبر امام حسين (ع) برابر با صدحج و صد عمره است .و هر كه ق بر او را
زيارت كند به بهشت ميرود .مشابه اين مطلب را ميتوان در كت اب مع الخطيبفي
خطوطة العريضة نوشته ش يخ ش يعي انص اري ص 18ن يز مش اهده نم ود .آيا ائمه
اهل بيت از اين گفتهها راضي وخشنودند؟
20
يا آنچه ابن بابويه قمي در كت اب خ ود ،عي ون اخب ار الرض ي ج 2ص 259نوش ته
اس ت ،كه اگر كس ي ق بر جعفر ص ادق (ع) را زي ارت كند به او پ اداش 70حج
خواهد رسيد و اگر كس ي ش بي در كن ار ق بر او بخوابد مثل اين اس ت كه خداوند را
در عرشزيارت كرده است .اگر اجر و ثواب زي ارت قب ور ائمه بيش تر از زي ارت
بيت هللا الحرام باشد شكي نيست كه ديگر هيچعالقه و اش تياقي ب راي زي ارت خ انه
خدا ب اقي نخواهد مان د! و اين نيس ت مگر دع وتي ب راي مق دس جل وه دادن بن دگان
خداو گنبد و بارگاههاي ايشان كه خداوند ما را از آن باز داشته است.
عمل شيعيان امروز به هنگ ام زي ارت قب ور ائمه از جمله بوس يدن در و ديواره اي
مقابر ،خواندن زيارتنامههاي غلوآميز ،نذر كردن اموال جهت گنبد و ضريح قب ور،
طلب حاجت از ايشان براي حلمشكالتشان ،طرف پيرامون مقابر ايشان و خراف ات
بسيار ديگر از اين قبيل عينا ً مشابه با اعمال يهود و نصاري اس ت كهپي امبر اس الم
(ص) آنها را به خ اطر اينگ ونه اعمالش ان مس تحق لعنت دانس ته اس ت .چن انكه
ميفرمايد :خداوند يهود ونصاري را لعنت كند كه قبره اي انبي اء و اف راد نيك ش ان
را سجده گاه قرار دادند.
عجيبتر اينكه مراجع و بززگان شيعه براي توجيه بوسيدن و دست كشيدن بر قبور
و ض رائح ائمه به بوس يدن حجراالس ود اس تناد ميكنند و ح ال اينكه با اس تنباط
احكامش رعي توس ط قي اس (يكي از من ابع اس تنباط احك ام ن زد اهل س نت) بش دت
مخالفت ميكنند.
21
اگر كسي به مقايسه منص فانه مي ان آنچه ش يعيان ام روز و مس يحيان و يهودي ان به
هنگام زي ارت قب ور انج ام ميدهند ب پردازد،بي ش ك ريش ه واح دي را در ميياب د.
زي را مس يحيان در كليس اها و ديرها تص اوير و تم اثيل حض رت عيس ي (ع) و
م ادرگراميش را بوس يده ،بر آنها دس ت ميكش ند و در مق ابل آنها به عب ادت
ميپردازن د .هم انگونه كه يهودي ان در زي ارت قبورعلم اء و بزرگانش ان از حد
ميگذرند .بودائيان و هندوها نيز اعمالي مشابه همچون بوسيدن بارگاهها و گ ريه و
زاري و نذركردن اموال و حاجت خواستن از صاحبان قبور انجام ميدهند.
اين مش ابهت و ارتب اط زنج يرهاي كه بين ش يعيان ،يهودي ان ،مس يحيان ،هن دوها و
بودائيان وجود دارد و ما شاهد آنهستيم ،فرموده خداوند متع ال را بيادم ان ميآورد
كه ميفرمايد« :يضاهئون قول الذين كفروا من قبل» با گفته كافرانگذشته مش ابهت
اختيار ميكنند( .سوره توبه آيه .)30
فهرست
22
! ! !
خواستن شيعه از ائمه به هنگام مصائب
مدد
اهل سنت با دوستي حسنين (رضي هللا تعالي عنهما) به خداوند تقرب ميجوين د .اما
شيعهها از اين دو بزرگوار كمكميخواهند .مثالً در دعاهايشان حسين ،علي ،جعفر
و غ يره را ميخوانن د .اهل س نت م دد خواس تن را از هيچ مخل وق و بن دهاي ج ائز
نميدانن د .ب راي اهل س نت پس نديده نيس ت كه فرزن دان خ ود را عبدالحس ين (بن ده
حس ين) يا عبدالحس ن(بن ده حس ن) بنامن د .چن انكه خ ود آنها اين عمل مس يحيان در
نامگ ذاري فرزندانش ان را تق بيح ميكنن د .اهلس نتحاجاتش ان را فقط از خداوند
ميطلبند و تنها از خداوند ب راي رفع مشكالتش ان م دد ميجوبند و ص رفا ً ذكر
مداومشان«يا هللا» است .آنان به اهل بيت محبت ميورزند اما ايشان را معص وم و
مق دس نميدانند و معتقدند كه به ترين وپس نديدهترين نامها ن زد خداوند عبدهللا و
عبدالرحمن ميباش د .همچن انكه پي امبر (ص) ميفرماي د :زش تترين ومنف ورترين
نامها ن زد خداوند ن امي اس ت كه بن ده يكي از بن دگان خ دا نامي ده ش ود .همچ نين
فرمودند :هر كس بنام كسيغير از خداوند سوگند ياد كند شرك ورزيده است .و نيز
ميفرمايد :اگر كسي ميخواهد سوگند ياد كند بايد به خداوندسوگند ياد كند .در ميان
مسيحيان به كثرت ميتوان پديده سوگند ياد كردن به غير از خدا را مشاهده نمود.
فهرست
23
! ! !
ائمه و غلو در مورد آن
عصمت
اهل سنت به خوبي به فضيلت و اهتمام اهل بيت (عليهم الس الم) در دين واقفن د .اما
معتقدند اين مق ام م انع از انجاماش تباهات و لغزش هاي احتم الي كه ط بيعت بشر
مقتضي آن است ،نخواهد بود .حتي پيامبران از اشتباه مصون نبودهاند.پيامبر اسالم
(ص) فرموده است( :كل ابن آدم خطاء و خير الخطائين التوابون) همه فرزندان آدم
امبراني كه د .چه بسا پي وبه كنندگانن دگان ت خطا كاراند و بهترينخطا كنن
پروردگارش ان آن ان را س رزنش نم وده و ب رخي از مواضعش ان را تص حيحكرده
است.
چنانكه طرف خط اب خداوند در س وره عبس آي ات 1تا 11پي امبر گ رامي اس الم
يُ ْد ِر َ
يك لَ َعلَّهُ َي َّزَّكى( "رو ترش كرد و اعراض نمود بسبب آنكه بيامد پيش او نابينا ,چه
چيز خبردار كرد شما را شايد وي پاك مي شد (از گناهان بسبب پند شما)".
و يا در آية 43س ورة توبه خداوند خط اب به پي امبر اس الم (ص) فرم وده اس ت:
ك لِ َم أَذ َ
ِنت َل ُه ْم» عفو كندخدا ترا چرا اجازه دادي به آنها. «ع َفا هّللا ُ َعن َ
َ
همچنين در آيه 37سورة احزاب خداوند در مورد پي امبر اس الم (ص) ميفرماي د:
اس َوهَّللا ُ أَ َح ُّق أَن َت ْخ َش اهُ» و پنه ان
ك َما هَّللا ُ ُم ْبدِي ِه َو َت ْخ َش ى ال َّن َ
«و ُت ْخفِي فِي َن ْف ِس َ
َ
ميك ردي در ض مير خ ود آنچه خ دا آش كار كنن ده آنس ت و از مردمميترس يدي و
خداوند سزاوارتز است به آن كه از او بترسي.
24
بون إِذ َّذ َه َ
«و َذا ال ُّن ِهمچنين قرآن درباره حضرت عيسي (ع) چ نين فرم وده اس تَ :
ك إِ ِّني ُك ُ
نت ت أَن اَّل إِ َل َه إِاَّل أَ َ
نت ُس ب َْحا َن َ م َُغاضِ بًا َف َظنَّ أَن لَّن َّن ْقد َِر َع َل ْي ِه َف َنادَي فِي ُّ
الظلُ َما ِ
ِين» و ياد كن ذالنون را چون خش مگين ب رفت،پس گم ان ك رد كه بر وي م َِن َّ
الظالِم َ
سخت نگيريم ،پس ندا كرد تاريكيها (در شكم ماهي) كه هيچ معبودي به حق نيست
جز تو،پاكي توراست ،بي شك من از ستمكاران بودم( .سوره انبياء آيه )87
ك و يا در سوره هود آيه 7از قول نوح (ع) چنين ميخوانيمَ « :قا َل َربِّ إِ ِّني أَع ُ
ُوذ ِب َ
ين» گفت: اس ِر َ ْس لِي ِب ِه عِ ْل ٌم َوإِالَّ َت ْغفِ رْ لِي َو َت رْ َحمْ نِي أَ ُكن م َِّن ْال َخ ِ أَنْ أَ ْس أ َ َل َ
ك َما َلي َ
پروردگ ارا بي ش ك به تو پن اه ميب رم از اينكه بپرس م از تو آنچه را كه م را
بدانآگاهي نيست و اگر نيامرزي و رحمت نكني مرا از زيانكاران خواهم بود.
وقتيكه پيامبران خدا چنين هستند آيا اعتقاد به عصمت ائمه طعن و ت وهين به ايش ان
و طبيعت بشري آنها نيست؟خداوند سبب آفرينش بندگانش را در يكي از آيات ق رآن
چنين ميفرمايد« :لِ َي ْبلُ َو ُك ْم أَ ُّي ُك ْم أَحْ َسنُ َع َماًل » تا شما رابيازمايد كه عمل كدامتان نيك
و شايستهتر است( .سوره ملك آيه )72
بنابراين هيچ مخلوقي خارج از محدوده اين آزمايش الهي نيست .خداوند عصمت را
فقط از صفات و خصوصياتفرشتگان قرار داده و هيچ يك از افراد بشر را در اين
صفت به فرشتگان نيفزوده است.
25
فهرست
26
! ! !
ائمه غيب نميدانند
سعي در اثب ات ام ور خ ارق الع اده و خصوص يت وي ژه ب راي ائمه روش نگر غلو
شيعيان ميباشد .چنانچه تأليفات شيعيانتصريح ميكنندكه ائمه داراي علم آنچه پيش
آمده و آنچه در پيش خواهد آمد هستند.
وجود چنين مطالبي در كتب شيعه مغاير فرم وده خداوند خط اب به پي امبرش اس ت
كه ميفرماي د :بگو اي محمد اگر منعلم غيب ميدانس تم خ ير زي ادي ب راي خ ود
ميخواستم و بدي به من نميرسيد( .سوره اعراف آيه )188
اهل س نت گفته خمي ني در كت ابش الحكوم ة االس المي ص 52را ،بش دت م ردود
ميدانند .آنجا كه ميگويد :امامان ماداراي آنچنان مقام وااليي هستند كه هيچ فرش ته
مقرب و هيچ رسولي به آن نميرسد .آنها پيش از آفرينش جهان نوربودهاند .يا گفته
كلي ني در الك افي ،الحجه ،ج 1ص 402ب دين مض مون كه :به اهل بيت علم غيب
داده شده است و امامانداراي چنان علمي هس تند كه هيچ فرش ته و يا رس ولي به آن
دست نخواهد يافت .حر آملي در كتاب الفص ول المهم ة فيمعرف ة االئمه ،ص152
ادعا ميكند كه :دوازده ام ام كه از اهل بيت پي امبر (ص) هس تند از انبي اء و
فرشتگان واالترند.
عدهاي از زعماي شيعه پيامبر اسالم حضرت محمد (ص) را استثناء نمودهاند .عده
ديگري از ايشان ،ديگر پيامبران الوالعزم (عيسي ،موسي ،ن وح و اب راهيم) را ن يز
مستثني گرداندهاند.
27
كلي ني در الك افي ،االص ول ،الحجه ،ج 1ص 261از ام ام جعفر ص ادق روايت
ميكند كه :آنچه در آسمانها و زمين اس ت وآنچه در بهش ت و جهنم اس ت ميدانم و
از آنچه شده و خواهد شد آگاهم .و كليني به نقل از ايشان ميافزاي د :اگر باموس ي و
خضر هم عصر ب ودم به آنها ميگفتم كه از ايش ان ع المترم و به آنچه از آن آگ اه
نبودند آگاهشان ميكردم.
اهل سنت تأكيد ميكنند كه خ ود اهل بيت از چ نين زي اده رويه ايي خش نود نب وده و
عالوه بر اين ساير مسلمانان بن ابر آنچهاز ق رآن ك ريم و س نت رس ول اك رم (ص)
آموختهاند ،چنين افسانه هايي را نميپذيرند.
تناقضهايي كه در كتب شيعيان موجود است ما را از تالش براي رد اين مط الب بي
نياز ميكند.
در كتاب كافي آمده است كه امام جعفر ص ادق (ع) از كس انيكه گم ان ميكرند ائمه
غيب ميدانند اظهار شگفتي نموده وفرمودند كه جز خداوند كسي غيب نميداند ،من
قصد تنبيه فالن كن يزم را داش تم ولي او به ج ايي گ ريخت كه از آناطالعي ن دارم.
(الكافي ،الحجه ،ج 1ص)257
براي نشان دادن غلو و زي اده رويه اي ش يعيان بجاس ت كه فقط نگ اهي به فهرس ت
موضوعات و برخي عناوين بخشهايكتاب كافي بيندازيم.
ب اب در م ورد اينكه :ائمه از تم ام عل ومي كه به انبي اء و مالئكه داده ش ده اس ت
برخوردارند.
ده و هر آنچه پيش خواهد آمد را ورد اينكه :ائمه هر آنچه پيش آم اب در م ب
ميدانستهاند و آنچه را در گذشته پيش نيامدهكه در صورت وق وع ائمه كيفيت آن را
ميدانند و هيچ چيز بر آنها پوشيده نيست.
28
ب اب در م ورد اينكه :ائمه زم ان م رگ خ ود را ميدانند و نميميرند مگر با اراده
خود.
باب در مورد اينكه :هنگاميكه حكومت در اختيار ائمه باشد همچون داوود (ع) حكم
خواهند راند و در اخذ تص ميمنيازي ب دليل نخواهند داش ت و م ورد مؤاخ ذه ق رار
نميگيرند.
باب درمورد اينكه :قرآن كامل قرآني است كه توسط ائمه جمع آوري شده است.
(خميني ن يز ر كت ابش تحت عن وان حك ومت اس المي ص 91ميگوي د :تع اليم ائمه
همانند تعاليم قرآن است).
باب (فصل) :هر چيزي كه در اختيار مدم اس ت به حق نيس ت مگر اينكه از ط رف
ائمه باشد و اگر از طرف ائمه نباشدباطل است.
اين همه مبين و بيانگر غلو و زياده رويهاي شيعيان ميباشد .خ دايتعالي در ق رآن
كريم ما را به ال تزام به عقي دهاي مي انهدعوت ميكند و از مب الغه و زي اده روي در
عقايد بر حذر ميدارد .از آنجائيكه خطاب به اهل كتاب ميفرماي د« :يا اهلالكت اب
ال تغل وا في دينكم و ال تق وال علي هللا اال الحق» اي اهل كت اب در دين خ ود غلو و
زياده روي نكنيد و درمورد خداوند از حق نگذريد( .سوره نساء آيه )171
همانگونه كه ميداني د ،اهل كت اب (يه ود و نص اري) ن يز در دين از حد گذش تند و
نصاري معتقد به عقي ده ب اطل تثليتش دند و يه ود اعتق اد داش تند كه عزيز و مس يح
پسران و مالئكه دختران خداوند هستند.
29
مجلسي در كت اب حي اة القل وب ص 593مينويس د :پي امبر (ص) نشس ته بودند در
حاليكه بر پاي راست او حسين و برپاي چپ او پسرش ابراهيم نشس ته ب ود .پي امبر
(ص) گاهي حسين و گاهي ابراهيم را نوازش ميكردند .ناگه ان ج برئيل(ع) ن ازل
شد و فرمود پروردگارت مرا فرستاد و گفت :اين دو يكجا جمه نميش وند ،بايد يكي
را نگهداشته و دومي رافداي او كني .رسول خ دا (ص) نگ اهي به پس رش اب راهيم
ان داخت و گ ريه كن ان گفت :من اب راهيم را ف داي حس ين ك ردم وبه م رگ اب راهيم
راضي شدم تا حسين زنده بماند!!!
غلو ش يعيان تا ب دان ح دي اس ت كه دوس تي اهل بيت را برتر و واالتر از نم از و
روزه و زكوة و حج ميدانند .چنانكه دركتاب كافي از ابي جعفر روايت ش ده اس ت
كه :بناي اسالم بر 5چيز است ،نماز ،زكوة ،حج ،روزه و واليت .از وي سوالشد
كداميك از اين موارد واالتر است؟ ابي جعفر جواب داد :واليت از همه برتر اس ت.
(ج 2ص 18تا )20
فهرست
30
! ! !
ايمان به واليت اهل بيت و پاداش آن
شيعيان معتقدند كه هر كس معتقد به واليت اهل بيت باشد به بهشت خواهد رفت اگر
چه گناهان بسياري مرتكب شدهباشد! به ابي عبدهللا منسوب ش ده كه ايش ان گفتهان د:
خداوند دوهزار سال قبل از آفرينش كائنات كتابي نوشت كه هنوزنزد خداوند و زير
عرش او است .آن كتاب ميگويد :اي شيعيان آل محمد من ش ما را بخش يدم پيش از
اينكه نافرماني مرابكنيد .هركس در حالي بم يرد كه منكر واليت آل محمد نباشد من
او را در جنت جاي خواهم داد( .البرهان ج3ص)228
در تفسير منهج الصادقين از فتح هللا كاشاني ج 3ص 110آمده اس ت :دوس تي علي
(رض) چنان نيك است كه با وجودآن انجام هيچ كار بدي زياني ندارد.
عبدهللا انصاري شيعه در كتاب مع الخطيب في خطوط العريضة ص 12مينويس د:
دوستي اهل بيت آنچنا گناهان را پاكميكند كه باد برگ درختان را فرو ميريزد.
در كتاب كافي ،الروضة ج 2ص 72آمده است :شيعيان مرفوع القلم هس تند اگر چه
گناهانشان به قدر قطرههاي باران وزيادي شنها باشد.
در مقدمه تفسير البره ان ص 23آم ده اس ت كه خداوند فرم ود :علي بن ابي ط الب
حجت من بر بندگان است .كسي كه اورا ش ناخت او را به جهنم نخواهد ب رد گ رچه
نافرماني مرا بكند و به بهشت داخل نخواهم ك رد كس ي را كه ق در او را نشناس دگر
چه اطاعت مرا كرده باشد.
در الكافي ،الروضه في الرفوع ج 8آوردهاند :شخصي به نزد يكي از ائمه اهل بيت
رسيد و گفت :من روزه داران را دوست دارم اما روزه نميگيرم و نماز گذاران را
دوس ت دارم اما نم از نميخ وانم .آن ام ام در ج واب گفت :تو با كسانيمحش ور
ميشوي كه آنها را دوست داري.
31
در كتاب الرجال الكشي ص 111ميخوانيم :اهل بيت به زي اده رويه اي ش يعيان و
طرفدارانشان پي برده بودند ،چنانكهامام زين العابدين (رض) گفت :يهوديان نسبت
به عزير از حد گذشته و درب اره او ه رچه خواس تند گفتند پس نه عزير از آنها و نه
آنها از عزيرند و مسيحيان نسبت به حضرت مسيح از حد گذشته تا ج ائيكه درب اره
او هر چه خواستند گفتند پسنه عيسي از آنها و نه آنها از عيسي هستند ،و ق ومي از
شيعيان ما در حق ما آنچنان افراط روا ميدارند كه يهود در موردعزيز و مسيحيان
در مورد عيسي روا داشتند ،پس نه آنها از ما و نه ما از آنهائيم.
روايت است از علي (رض) كه فرم ود :در م ورد من دو گ روه هالك خواهند ش د.
دوستدار افراطي كه دوستي او باعث عدول وي از حق ميشود و دشمن افراطي كه
بغض و كينه وي را از حق دور ميكند و بهترين گروه در م ورد من گروهوس ط و
ميانه هستند( .نهج البالغه ،جـ 2 :صـ.)8 :
محدث ش يعه كشي در كت ابش رج ال الكشي صـ 257 :از ق ول ام ام جعفر ص ادق
(عليه الس الم) مي نويس د :ما از شر دروغگ وئي كه به ما اف ترا مي بن دد در ام ان
نخواهيم بود .در صـ 259 :از قول ايش ان مي آورد :وضع ما چن ان است كه كسي
با ما بيش از آنان كه به دروغ خود را به ما نسبت ميدهند ،دشمني نخواهد كرد.
فهرست
32
! ! !
اهل سنت و اهل بيت
اهل س نت به حض رت علي ،ائمه (رض ي هللا عنهم) و س اير اهل بيت رس ول خ دا
(ص) عشق ميورزند .حضرت علي(رض) همسر حض رت ف اطمه زه را رض ي
هللا عنها و پدر گرامي حسنين قهرمان و مايه افتخار اسالم و مسلمين هس تند،وي از
زمان طفوليت در ركاب پيامبر (ص) از آرمانه اي مق دس اس الم دف اع نم وده و از
گرامترين و برترين شاگردان مكتباسالمند .اهل سنت حب علي و اهل بيت رس ول
هللا (ص) را از عالمات ايمان و كينه و بغض ايشان را از نش انههاي نف اق ميدانند
اين اعتق ادي اس ت كه جمه ور مس لمين بر آن متفق اند و خالف آن را در هيچيك از
كتب اهل سنت نميتوان يافت.
اما آنچه را كه اهل تشيع به حضرت علي (رض) نسبت ميدهند ،از نظر اهل سنت
غلو و زياده روي و خارج ازتعاليم اسالم است .چنانكه پيش تر ذكر گرديد در كت اب
مع الخطيب في خطوط العريضة از شيخ انصاري ص 18نيز آمدهاست كه شيعيان
معتقدند :واليت علي كفاره گناهان و دشمني با وي زايل كننده نيكيهاست.
در مقدمه تفسير البرهان و در جلد چه ارم همين كت اب ص 226چ نين آم ده اس ت:
خداوند فرم ود علي حجت من بر تمامبن دگانم و ن ور و امين من بر علم من اس ت.
خداوند آس مانها و زمين را از ن ور پي امبر (ص) و ع رش و كرس ي را از ن ور
عليآفريد.
33
نس بت دادن اينگ ونه ص فات و خصوص يات الهي به حض رت علي (رض) عملي
ن اروا ،ناپس ند و مش ركانه اس ت .به اس تنادكتابهاي ش يعي اين اعتق اد ن يز مي ان
گروهي از ايشان رايج است كه جبرئيل ميبايس ت بر علي ن ازل ميشد اما اش تباها ً
برحضرت محمد (ص) نازل شد .جالبتر اينجاست كه اين گروه از اهل تشيع نه تنها
خودش ان اين افع ال و اعم ال را باورداش ته بلكه س عي دارند س ايرين را ن يز ب دين
اعمال و عقايد مجاب سازند.
همچ نين از نظر اهل س نت آنچه كه در كت اب رج ال الكش ي ص 184از ق ول
حضرت علي (رض) آمده است غير واقعي وقابل پ ذيرش اس ت .در آنجا به ايش ان
نس بت داده ميش ود كه گفته اس ت :من وجه هللا و جنب هللا هس تم ،من اول و آخر
وظاهر و باطن هستم ،من وارث زمين و راه خدا هستم.
ما از غلو مس يحيان كه در ابت دا بس يار نب ود و بع دها آن را تا ب دان حد رس اندند كه
بجاي عبادت خداوند پيامبرشان عيسيمسيح را عبادت ميكردند ،عبرت آموختهايم.
اهل سنت به وصيت پيامبرشان عمل ميكنند كه فرمود« :اذكركم هللا فياهل بيتي».
در مورد اهل بيت من از خدا نظر بگيريد.
از نظر ما م يراث حض رت محمد (ص) يع ني ع ترت و اهل بيت او رابايد گ رامي
داشت .ولي شيعيان همسران پيامبر (ص) عائشه و حفص ه رض ي هللا تع الي عنهما
را مورد طعن و نفرين قرارميدهند .و براستي مگر همسران پي امبر (ص) از اهل
بيت او نيستند!؟ و آيا توهين و اسائه ادب روش پسنديده و جايزياست؟
فهرست
34
! ! !
شيعيان در مورد اهل بيت
افراط و تفريط
در كت اب اص ول االخب ار نوش ته حس ين آملي ص 79آم ده اس ت :پي امبر (ص) به
سوي خانه عائشه اشاره كرده و فرم ود :ريش ه كفر در اينجا خواهد ب ود .در كت اب
حياة القلوب مجلسي آمده است :عائشه و حفصه ميخواستند پيامبر (ص) رامس موم
كرده و بكشند.
35
وي ژگي ش يعه چ يزي نيس ت جز غلو ايش ان در م ورد تع دادي از اهل بيت پي امبر
(ص) و ائمه كه آنان را تا مرز تق ديس وپرس تش ب اال ميبرند و نس بت به بقيه اهل
بيت پي امبر (ص) ت وهين و ناس زا روا داش ته و اص والً آنها را در زم ره اهل
بيتپي امبر (ص) بش مار نميآورن د .هم ان رفت اري كه نس بت به عائش ه و حفص ه
رض ي هللا عنهما روا ميدارن د .اما از نظر اهلس نت اين ان از اهل بيت پيامبرند و
براي اين ادع اي خ ود داليل محكم و متق ني از خ ود ق رآن دارن د .آنچن انكه خداوند
درم ورد همس ران پي امبر (ص) فرم ود« :انما يريد هللا لي ذهب عنكم ال رجس اهل
البيت و يطهركم تطهيراً» همانا كهخدا ميخواهد ناپاكي از ش ما اهل بيت دور ش ود
و پاك كند شما را پاك كردني( .س وره اح زاب آيه )33كه اراده تش ريعيخدايتعالي
در آن مطرح ميباشد و نه اراده تكويني .از نظر ش يعه در اين آيه همس ران پي امبر
(ص) مورد خطاب نيستند درحاليكه اين آيه در ميان آياتي است كه خط اب كلي آنها
همس ران رس ول خ دا (ص) ميباش ند .آي اتي كه در آنها همس رانپيامبر مل زم به
وفاداري بيت نبوت ،تقوي پيشه نمودن ،حفظ حجاب و متانت ،امر به نماز و زك ات
و اطاعت از اوامررسولخدا (ص) ميشوند و خداوند دو راه مقابلشان ق رار ميدهد
كه اگر خدا و رسول وي را انتخاب كنند بايد ملتزم بهاين اوامر باش ند واگر زن دگي
دنيا و زينتهاي آنرا انتخاب كنند ديگر افتخار همس ري رس ول هللا (ص) را نخواهند
داش ت .نيزش يعيان اس تدالل ميكنند كه اگر منظ ور خداوند در اين آي ات همس ران
رسول خدا است ميبايست ص يغه مؤنثبك ار ميرفت از آنج ائيكه فعل به ص ورت
جمع مذكر (يطهركم) بك ار رفته اس ت خط اب به همس ران پي امبر (ص) نب ودهبلكه
گروه ديگري كه به زعم ايشان فقط اهل بيت هس تند م ورد خط اب آيه بودهاند (و با
اين اس تدالل بي اس اس عص متاهل بيت و به تبع آن عص مت س اير ائمه را ن تيجه
ميگيرند) اصوالً در زبان عربي صيغه مذكر بر صيغه مؤنث غالب استاين قاعده
در نحو به قاعده تغليب معروف است .براي مثال در زبان ع ربي هر گ اه شخص ي
وارد مكاني شود كه عدهايخانم در آنجا حاضر باشند بايد بگويد :الس الم عليكن .اما
اگر در اين مك ان فقط يك م رد ن يز حاضر باشد بنا بر همينقاع ده تغليب ص يغه به
36
مذكر تب ديل ميش ود .يع ني بايد بگوي د :الس الم عليكم .واژه اهل بيت ن يز از همين
خصوص يتبرخوردار اس ت .ب راي رد اس تدالل ش يعه در م ورد ف وق كافيس ت به
روش تفسير قرآن توسط قرآن ،دست يازي ده ،به چن دآيه ديگر ق رآن كه از اهل بيت
سخني رفته است توجه كنيم .مثالً خطاب فرشتگان به همسر حض رت اب راهيم (ع)
كهگفتن د« :رحم ة هللا و برك اته عليكم اهل ال بيت» و يا اين آيه ش ريفه از ق ول
حضرت موسي (ع) به همسرش كهميفرمايد« :قال الهله امكثوا» در هر دو مورد
فوق ش يعيان ن يز مانند اهل س نت معتقدند كه مخ اطبين اين آياتهمس ران حض رت
ابراهيم و حضرت موسي عليهما الس الم ب وده و ب راي اهل يا اهل بيت ص يغه جمع
مذكر بكار رفتهاست .به اين اصل علماء ب زرگ ش يعه همچ ون طبرس ي در مجمع
البيان ،ج 4ص 211و علي بن ابراهيم القمي در تفسيرقمي ج 2ص 139و كاشاني
در تفسير منهج الصادقين ج 7ص 95اذعان نمودهاند .بنابراين همچن انكه دي ديم در
قرآنكريم اطالق اهل بيت به همسران به وض وح ق ابل مالحظه اس ت پس چگ ونه
است كساني كه مدعي تكريم و بزرگداشتاهل بيت پيامبر (ص) هستند ،به همسران
پيامبر (ص) كه به تعبير قرآن مادران مؤمنين هستند احترام بايسته و شايسته راروا
نميدارن د؟ مگر نه اين اس ت كه خداوند ميفرماي د« :الن بي اولي ب المؤمنين من
انفسهم و ازواجه امهاتهم» پيامبر بر مؤمنين از خودش ان اوليتر اس ت و همس ران
ايشان مادران مؤمنين هستند( .سوره اح زاب آيه )76وانگهي مگ رنه اينكه خداوند
از نيت و تمايل باطني عائشه و حفصه بنابر آنچه شيعيان مدعيند كه آنها قصد ج ان
پيامبر (ص) را داشتهاند ،آگاهي داشته تا پيامبرش را از اين خطر آگاه سازد؟
37
بار ديگر بر ميگرديم به مسئله غلو شيعيان در مورد اهل بيت مس يحيان كه ادع اي
دوستي حضرت عيسي (ع) را داشتنداز او اط اعت و فرم انبرداري نميكردند بلكه
در تعريف و تمجيد از او از حد گذش ته ،او را ميپرس تيدند .اينچ نين محبتيچ يزي
نيست مگر پيروي از خواهشهات نفساني .تعريف و تمجيد از كسي به تنهايي ك افي
نميباشد بلكه آنچه الزم ة ه دايت استاط اعت و پ يروي اس ت .چ را كه تحس ين
مبالغهآميز باعث فريب شخص تحسينگر شده و اين توهم را در وي بوج ودميآورد
كه اين عمل باعث شفاعت او نزد خداوند ميگ ردد و هم اينكه اينگ ونه زي اده رويها
دروازههاي تعقل و آزادانديشي او را ميبندد .اهل تشيع نيز همانند مس يحيان با غلو
و زياده روي از حدود عقل و شرع فراتر رفتهاند.
اهل سنت جانب اعتدال را گرفتهاند .هم نسبت به كساني كه بدگوئي اهل بيت پيامبر
(ص) را ميكنند (مثل خوارج) وهم نسبت به كساني كه در دوستي اهل بيت اف راط
مينمايند (مثل ش يعيان) و اين اف راط را تا ب دان حد رس انيدهاند كه اهلبيت را
ميپرستند و ثواب زيارت قب ور ائمه را بيش تر از ث واب زي ارت كعبه ميپندارند و
ميگوين د :هر كس ي قب ور اهل بيترا زي ارت كند خداوند جهنم را بر او ح رام و
بهشت را بر او واجب ميگرداند.
(عيون االخبار ابن بابويه قمي ص 255و كت اب مع الخطيب في خط وط العريض ة
از عبدهللا انصاري ص)18
38
اهل سنت اين مسئله كه قبرها واسطه بين بندگان و پروردگارشان قرار ميگيرند را
بشدت مردود ميدانند .اگر ف رض كنيمزي ارت يكي از مق ابر اهل بيت برابر با صد
حج اس ت ،پس چ را زي ارت مرقد پي امبر (ص) با چ نين ث وابي ش ايد بيش تر از
آننباشد؟ چرا اين چنين غلوه ايي را ص رفا ً در حق اهل بيت پي امبر (ص) مالحظه
ميكنيم .در حاليكه نسبت به حضرتمحمد (ص) چنين افراطه ايي را نميبي نيم؟ آيا
ش يعيان اهل بيت پي امبر (ص) را ب االتر از خ ود پي امبر اس الم (ص) دانس ته و
اهلبيت پيامبر (ص) را بيشتر از خود او دوست دارند؟
فهرست
! ! !
اهل سنت و صحابه
و اما در خصوص اصحاب و ياران پي امبر (ص) ،اهل س نت قل وب خ ود رااز هر
گ ونه پ يرايه و ش بههاي در م ورد آنها پاكنگ اه داش تهاند .و معتقدند كه افتخ ار و
ح رمت هم راهي و مت ابعت آنحض رت (ص) با هم راهي هيچ ف رد ديگ ري
برابرينميكند .اهل سنت به وصيت پيامبرش ان عمل ميكنند كه فرم وده اس ت :به
ياران و اصحاب من ناسزا مگوئيد .همچن انكه خداوند فرم وده اس ت« :لقد ت اب هللا
علي النبي والمهاجرين واالنص ار ال ذين اتبع وه في ساعةالعس رة» (س وره ت وبه آيه
)117هر آئينه ب رحمت مت وجه شد خ دا بر پي امبر و آن مه اجرين و انص اري كه
پيروي وي كردنددر وقت تنگدستي و مشكالت.
فهرست
39
! ! !
اهل تشيع و صحابه
اما از آنچه در كتب ش يعه آم ده اس ت از جمله كت اب ك افي ،الروض ه ص 265و
كتاب سليم بن قيس ع امري ص 92و كتابحي اة القل وب ج 2ص 260از مجلس ي:
اصحاب پيامبر (ص) بعد از رحلت ايشان مرتد گرديدند بجز سه نفر اب وذر،س لمان
و مقداد .جاي بسي شگفتي و تعجب از پيامبري است كه با تأييدات الهي پس از 23
سال زحمت و جهاد ومبارزه اصحابي ت ربيت نمايد كه بالفاص له پس از رحلت وي
همگي به يكباره ك افر و مرتد ش وند! آيا نبايد در ص حت ادع ايچنين معلمي كه در
پايان 23سال تحصيل در مكتب وحي همه شاگردان وي م ردود ميش وند ،مگر 3
يا 4نفر ،شككرد!؟
كليني در كتاب كافي ج 8ص 246مينويسد :ابوبكر و عمر در ح الي دنيا را ت رك
كردند كه توبه نكرده و بي اد آنچه بر عليروا داش ته بودند نيافتادند پس لعنت خ دا و
فرشتگان و مردم بر آنان باد.
كليني و صافي در شرح آيه« :ان الذين آمنوا ثم كفروا ثم آمنوا ثم كف روا» ميگويند
اين آيه در مورد ابوبكر و عمرنازل شده است .چ را كه اب وبكر و عمر ابت دا ايم ان
آوردند اما با عدم بيعت با علي كفر ورزيدند.
در كتاب الط رائف ص 401و كت اب س ليم بن قيس ع امري ص 89آم ده اس ت كه
عمر حاصل ارتباط نامشروع عبالمطلب بازني بدكار بوده است( .و براس تيكه قلم و
زبان از بيان اين گونه تهمتهاي ناروا شرم دارد)
در مورد ابوبكر (رض) ميگوين د :او ب دتر از ش يطان ب ود .او و رفيقش عمر ،...
ظالم و دروغگو بودهاند و هر كس بميرددر ح اليكه اعتق اد به خالفت آنها دارد ،به
مرگ جاهليت مرده است( .حق اليقين مجلسي ص 204چاپ ايران)
40
در م ورد عثم ان (رض) مجلس ي در ص 270حق اليقين مينويسد هر كس معتقد
باشد كه عثمان مظلومانه مرده استگناهش از گناه كسي كه گوساله ميپرستد بيشتر
است.
آنچنانكه در كتاب «كذبوا علي الشيعه» از محمد رضا رضوي و كتاب مع الخطيب
في خطوط العريضة مشاهده ميكنيمآنها اصحاب پيامبر (ص) را متهم به دش مني با
اسالم و دروغگويي ميكنند.
ايناست گفتار اهل غلو در م ورد س ابقين در ايم ان و نزديك ترين اص حاب و ي اران
رسول خدا (ص) .نشريات شيعيان در زمانحاضر هم نشاندهنده اصرار اهل تش يع
بر همان مواضع سابقش ان اس ت .انتظ ار ما اين ب ود كه پس از برق راري حك ومت
بهاصطالح اسالمي در ايران ،شاهد غلو و افراط كمتري باشيم ،اگر چه آخون دهاي
شيعه خود از گفتگو پيرامون آنچه در كتابهايقديمي شيعه آمده است شرمس ارند اما
هرگز ج رأت تق بيح و رد اظه ارات علم اء پيش ين را ندارند ولي بس ياري از
شيعيانبيدار دل و آگاه به اصالح عقايد خود پرداختهاند و از شرك و افراط اجتن اب
ك رده و با ب رادران اهل س نت خ ويش درسراسر ع الم اس المي اختالف عقي دتي
چنداني ندارند.
فهرست
41
! ! !
گامي ديگر بسوي تفرقه افكني ميان شيعه و سني
اخيراً مراكز شيعي در ايران كه تحقيقا ً از بسط اختالفات مي ان ش يعه و س ني منتفع
ميشوند ،كتابي به نام ثم اهتديت (آنگاه هدايت شدم) ـ كه اتفاقا ً بهترين نام ب راي آن
ثم ظللت (آنگاه گمراه شدم) است ـ از آقاي محمد تيجاني سماويدر سطحي گس ترده
در سراسر جهان و بخصوص در كشورهاي اهل س نت ت وزيع كردهان د .اين كت اب
تجربي ات صوفيانهش خص نگارن ده اس ت و جري ان مباحث ات وي با ع دهاي از به
اصطالح علماي اهل سنت اس ت كه نهايت ا ً به ش يعه ش دنشميانجامد .نگ اه هر چند
گ ذرا به بعض ي جمالت و عن اوين اين كت اب ميان دازيم .و ش ما خوانن ده گ رامي
خواهيد دي دچگونه اص حاب و همس ران پي امبر (ص) م ورد هت اكي ايش ان ق رار
ميگيرند در حاليكه گمان وي اينست كه خداوند او راهدايت كرده است.
مينويسد :اصحاب ،پيامبر (ص) را آزردند ،نسبت به او زبان درازي نمودن د ،حق
او را اداء نك رده و به او اح ترام قائلنبودن د .با او به ج دال پ رداخته ،عن اد
ميورزيدند و از دستور خدا سرپيچي ميكردند( .ص89ـ)88
اضافه ميكند :اصحاب خود را از پيامبر (ص) باالتر ميدانس تند بن ابراين شايس ته
هيچگونه احترامي نيستند .آنها(اصحاب) انسانهاي ضعيف العقلي را اج ير كردند تا
در فضيلت آنها حديث جعل كنند( .ص92ـ)93
همچنين اض افه ميكن د :عمر تق وي نداش ت و از خ دا نميترس يد .اص حاب به دنيا
متمايل شده و مرتد گرديدند و در رفتنبه جهاد سستي نشان دادند( .ص99ـ)101
42
س خنان بس يار عجي بي اس ت! آيا نويس نده مالك تق وي را تع يين ميكند يا خداوند
متعال؟ چه كساني شهرها و ساير بالد رافتح نموده ،اسالم را منتشر كرده و ج ان و
مال و فرزندانشان را وقف گسترش اسالم نمودند .شايد نويسنده خي ال پ رداز گم ان
ميكند گسترش اسالم در شرق و غرب عالم نتيجه اقدامات م ذبوحانه خ ود و امث ال
وي ميباشد؟ حقيقت ايناس ت كه گس ترش اس الم حاص ل جانفش انيها و دالوريه اي
ياران پيامبر (ص) بوده است كه توانسته نداي اسالم را تا امروزدر ش رق و غ رب
عالم به گوش جهانيان برساند .اصحاب بر خالف نگارنده گس تاخ كه پيوس ته س عي
در دامن زدن بهاختالفات دارد ،جز پيروي از فرمايشات رسولخدا و جلب رض ايت
خداوند قصد و هدفي نداشتند .با اين وجود آنها رامتهم ميكند كه به دنيا چشم داش ته
و در جهاد سستي كردهاند! جاي بسي شگفتي است.
43
نظ ير اين جمالت و عب ارات بي پ ايه و اس اس را به وف ور ميت وان در اين كت اب
يافت .اين كتاب به زبانهاي بس ياري ترجمهش ده و س ردمداران تش يع با س عي تم ام
مشغول توزيع اين كتاب در شرق و غ رب ع الم هس تند .ح تي هم اكن ون اين كت اب
بهعن وان يكي از واح دهاي درس ي دانش گاههاي داخل اي ران ج براً به دانش جويان
تدريس ميشود و بعضا ً دانش جوياني آگ اهو ط الب ه دايت كه از مط الب اين كت اب
ش گفتزده ميش وند ،به خ ود آم ده ،با اس تاد مرب وطه ،كه عموم ا ً از ف ارغ
التحص يالنحوزههاي علميه ب وده و با اطالع ات اي ران ،رابطه مس تقيم دارن د ،به
مباحثه ميپردازند .كه متأسفانه گاها ً به مشروط شدندانش جو ،مع رفي وي به كميته
انضباطي و حتي اخراج يا زنداني نم ودن وي ميانجام د .بن ابراين دانش جويان ،كه
در تمامجهان به صراحت لهجه و آزاد انديشي شهره خاص و عامند ،در حكومت به
اصطالح اسالمي ايران حق هيچگونهاظهار نظري خالف مط الب كتابه اي درس ي
خود نداشته و از هراس خط رات و ع واقب اع تراض لب بدن دان ميگيرند كهمب ادا
متهم به آنارشيسمطلبي گردند.
روشن است كه اين نويسنده گستاخ گمراه شده و كينه و دشمنياش نس بت به كس اني
كه اسالم با همت آنها به بالندگي ورشد رسيده است را هدايت مينامد.
جالب است كه بدانيم تيجاني ابت دا ص وفي م ذهب ب وده و به همين دليل داراي نقطه
نظ راتي مش ابه با نظري ات ش يعه بودهاس ت .همچن انكه م ورخ ش هير ابن خل دون
مينويسد :تصوف جزئي از تشيع است.
44
اعمال مشابهي كه شيعيان و صوفيان انجام ميدهند ،همانند س جده بر قب ور ،تق ديس
اولياء و ائمه و مدد جس تن ازمردگ ان اين دو مس لك را هر چه بيش تر به هم ن زديك
ميكند .كما اينكه هر دو گ روه كت اب خ دا و س نت پي امبر (ص) را بهتم ام و كم ال
قبول ندارند .كتاب تيجاني دليل ديگ ري اس ت بر اينكه وح دت ش يعه و س ني ممكن
نيست مگر اينكهشيعيان دس ت از عن اد و انك ار اص حاب ي اران و همس ران پي امبر
(ص) برداش ته و ن يز دليل ق اطعي اس ت بر اينكه مواض ع ونقطه نظ رات ش يعيان
امروز و ديروز فرق چنداني ندارد.
فهرست
45
! ! !
اختالف نظر در ميان اصحاب
اهل س نت زب ان و قلمش ان را از آنچه بين اص حاب پي امبر (ص) روي داده اس ت،
پ اك نگ اه داش تهاند و اعتق اد دارند كه اينمش اجرات فتنهاي ب وده اس ت كه خداوند
دستهاي ما را از آلوده شدن به آن پ اك نگاهداش ته اس ت ،پس چ را قلم و زبانم انرا
ب دان آل وده نم ائيم .خصوص ا ً اينكه خداوند ما را از آنچه بين آنها پيش آم ده اس ت
مؤاخذه نخواهد كرد .حقتعاليميفرماي د« :تلك ام ة قد خلت لها ما كس بت و لكم ما
كسبتم و ال تسئلون عما كانوا يعلمون» و اين امتي استكه درگذشت ،بر آنست آنچه
حاص ل نمودند و ش ما راس ت آنچه حاص ل مينمائيد و ش ما از آنچه آن گ روه
بقره آيه )134
انجامميدادند سؤال نخواهيد شد( .سوره
علت اصلي اختالف ميان سني و شيعه چيزي نيست جز اصرار شيعيان به تح ريف
ق رآن و هتك ح رمت و ناس زاگويي بهاص حاب و همس ران پي امبر (ص) و م ردود
شمردن احاديثي كه توسط اصحاب پي امبر (ص) جمع آوري ش ده اس ت .وگفتهها و
نوشتههاي ايشان مبني بر اينكه اصحاب بعد از اينكه ايمان آوردند مجدداً به جاهليت
برگشتند .ما ميگوئيماگر اين حلقه از زنجيره اختالفات برداشته نش ود ،اختالف بين
اهل سنت و تشيع تا ابد باقي خواهد ماند سمينارها وكنفرانسهايي كه به منظ ور رفع
اختالف و تق ريب مي ان دو گ روه تش كيل ميش ود هيچ ثم ري نخواهد داش ت مگر
اسرافبيت المال مسلمين .هتك حرمت و ناسزاگويي نسبت به اص حاب و همس ران
پيامبر (ص) خط بطالني بر مذهب تشيعاست.
جالب است بدانيم چه كسي ناسزا گويي به اص حاب پي امبر (ص) را ب راي ش يعيان
سنت قرار داد و او چه بدكرار بود.
46
اين عمل ق بيح را اولين ب ار شخص ي يه ودي كه تظ اهر به مس لماني ميك رد بين
شيعيان حضرت علي (رض) بدعت نهاد ومتأسفانه امروز شاهد اين بدعت هستيم.
اين حقيقت را شيخ نوبخ تي كه از بزرگ ترين و معت برترين علم اي ش يعه اس ت در
كتاب فرق الشيعه ص 44 -45متذكر شدهاست .وي مينويسد كه اساس ناسزاگويي
به اصحاب پيامبر (ص) را عبدهللا بن سباء بدعت نمود .وي يهودي االص لبوده كه
به تظاهر به اس الم اق دام به ت وطئه عليه اص حاب ميك رد .نوبخ تي مينويس د :ابن
سباء از كساني بود كه بدگويي ابوبكر و عمر و عثمان و ساير اص حاب را ميك رد
و از آنها ب رائت مينم ود و ميگفت علي او را به اين ك ار م أمور ك رده است
.حضرت علي او را دستگير و مؤاخ ذه نم ود .وي اع تراف ك رد كه قصد او ايج اد
تفرقه و جدائي ميان مسلمين بوده است .آنگاه حضرت علي (رض) فرمان به كشتن
او داد .م ردم فري اد برآوردن د :يا اميرالمؤم نين ،آيا كس ي را ميكش ي كه
ادعايدوس تي ت را دارد؟ نوبخ تي اض افه ميكن د :اين ش خص آن هنگ ام كه رس ما ً
يهودي بود ميگفت كه يوشع وصي و جانشينموسي (ع) است و وقتي كه به ظ اهر
مسلمان شد ،ميگفت علي وصي و جانشين پيامبر (ص) است .وي اولين فرديب ود
كه جانشيني آنحضرت را عنوان نمود.
47
تشيع امروزي به اعتباري ريش ه در يه وديت دارد و به اعتب ار ديگ ري از مج وس
(زرتشتيان) رسوماتي را به خود اختصاص داده است .بدين علت است كه مخ الفين
شيعيان را رافض ي مينامن د .م يرزا تقي در كت اب ناس خ الت واريخ دليلديگ ري بر
اينكه چرا شيعه موسوم به رافضه اس ت بي ان نم وده اس ت .و آن اينكه زيد ابن علي
(رض) يكي از بزرگان اهلبيت كه فرقه شيعه زيديه به ايشان منتسب ميباش د ،اين
فرقه در عقايد و عبادات همچون ساير مسلمين عمل ميكنند وفقط معتقد به افضليت
ابوبكر ميباشند ليكن خالفت خلفاء ثالثه را نيز صحيح ميدانند ـ متع رض ش يعيان
ش دند كه چ رابه اب وبكر و عمر رض ي هللا عنهما تهمته اي ن اروا نس بت ميدهن د.
شيعيان از او پرسيدند پس تو در م ورد آنه اچه ميگ ويي؟وي گفت من جز خ ير در
مورد آنها چيزي نميگويم .آنها گفتند پس تو از ما نيس تي و او را ت رك كردن د .زيد
(رض) گفت:امروز مرا ترك كردند (رفضتموني) .پس از آن روز كسانيكه زيد بن
علي را ترك كردند بدين مناسبت رافضه ناميده شدند.از آن روز زيد بن علي (رض)
كساني را كه در مذهب زياده روي ميكردند و طعنه و توهين به اص حاب را ج ائز
ميدانستند،با كلمه رافضه خطاب ميكردند( .ناسخ التواريخ ج 3ص)590
در كتاب الغارات ثقفي ج 1ص 302آمده است :روزي عبدهللا بن سباء خدمت علي
(رض) آمد و خواست او را عيهابوبكر و عمر رضي هللا تعالي عنهما تح ريك كن د.
علي (رض) او راتنبيه نمود و گفت آيا تو كاري جز اين نداري؟
پس چگونه اس ت كه ش يعيان از اين س خنان علي (رض) پند و ع برت نميگيرند و
آگاه نميشوند! و مگر نه اين بود كهعلي (رض) عبدهللا بن سباء را به خاطر ناس زا
گفتن به عمر و ابوبكر رضي هللا عنهما به اعدام محكوم نمود.
فهرست
48
! ! !
مسئله امامت
شيعيان معتقدند خداوند تصريح به امامت علي (رض) و فرزن دان او ك رده اس ت و
علي شايستهتر و اوليتر از ديگران بهجانشيني پيامبر (ص) بوده است ،و ميگويند
اب وبكر و عمر و عثم ان رض ي هللا عنهم به علي و فرزن دانش ظلم ك رده و
حقخالفتشان را غصب كردهاند ،و اضافه ميكنند هر كس معتقد به ص حت خالفت
ابوبكر و عمر و عثمان باشد ،فاسق بلكهكافر است.
مجلسي در بحار االنوار ج 23ص 390مينويسد :شيعه بر اين اصل متفقند كه هر
كس ام امت يكي از ائمه و اط اعت ازآنها را كه خداوند ف رض دانس ته اس ت انك ار
كند ،كافر و هميشه در جهنم خواهد بود .كليني ن يز مينويس د :نافرم اني عليكفر و
اعتق اد به برت ري كس ديگ ري جز او ش رك اس ت( .الك افي ،الحجه ،ج 1ص45و
)52
در تفسير نور الثقلين ج 1ص 654آم ده اس ت :آي اتي در ق رآن تص ريح به ام امت
علي كردهاند اما اين آيات را از قرآن حذفكردهاند .اما اين آيات را از ق رآن ح ذف
كردهاند .مانند« :يا ايها الرس ول بلغ ما ان زل اليك من ربك في علي و ان لمتفعل فما
بلغت رسالته»
آنچه از گفتههاي خميني نيز ميتوان استنباط كرد اين است كه او بر اين ب اور ب وده
كه قرآن تحريف شده است .خميني دركتاب حكومت اس المي مينويس د :ما معتق ديم
كه پيامبر (ص) بايد جانشين خود را معين ميك رد و اين ك ار را هم ك رد واگر اين
كار را نميكرد ،رسالت خود را ابالغ نكرده بود (حكومت اسالمي ص)20
اعتقاد به وجود نصي در قرآن كه در آن به امامت علي و فرزندانش تص ريح ك رده
باشد ،تناقضات و ايرادات ساختاريمهمي را بوجود خواهد آورد.
49
اولين تناقض :آنچه مسلمين در امر خالفت بعد از رحلت پي امبر اك رم (ص) انج ام
دادند بر اساس شوري و مشورت بودهاس ت .چن انكه خداوند ميفرماي د« :و ام رهم
شوري بينهم» «در امورتان با يكديگر مشورت كنيد» سوره شوري آيه .38واضح
است كه خالفت هم از امور مسلمين ،بلكه از مهمترين آنهاست.
دومين تناقض :در نهج البالغه آمده است كه حضرت علي (رض) به معاويه متذكر
شد كه شوري از آن مهاجرين و انصاراست و هرگاه بر امامت فردي اتفاق كردن د،
آن موجب رضايت خداوند خواهد بود و از آن خش نود خواهد ش د( .نهجالبالغه ج3
ص)7
در ادامه روايتي كه از آنحضرت نقل شد ،آمده است :سپس علي از معاويه خواست
كه با او بيعت كند و گفت :ق ومي ب امن بيعت كردهاند بر آنچه كه با اب وبكر و عمر
بيعت كرده بودند ،پس نه شخصي كه حاضر است ميتواند به رأي خ ود برگزيند و
نه شخصي كه غايب است ميتواند رأي مردم را رد كند .از اين روايت ميتوان پي
برد كه علي (رض) معتقد بوده كه خالفت ابوبكر و عمر و عثمان رضي هللا تع الي
عنهم مطابق موازين شرعي و بر اساس مشورت و رضايت مردمبوده است.
سومين تن اقض :س ني و ش يعه متفق القولند كه حض رت علي (رض) با خلف اي س ه
گانه بيعت كرده اس ت .گ رچه ب رخي ازبزرگ ان ش يعه ميگويند علي (رض) ابت دا
اعتراض نمود ،اما اع تراف ميكنند كه علي (رض) پس از خالفت را پ ذيرفت وبا
ايشان بيعت نمود.
بنابراين بيعت علي (رض) اع تراف به مش روعيت و ص حت خالفت آنها و حج تي
بر شيعيان است .مجلس ي كه حكم بهتكف ير كس ي ميكند كه معتقد به ش رعي ب ودن
خالفت ابوكر و عمر و عثم ان باش د ،نس بت به حض رت علي كه با آنها بيعتك رده
است چه حكمي ميكند؟
50
كاشف الغطاء در كتاب اصل الشيعه و اصولها ص 91مينويسد :علي چ ون ديد كه
اب وبكر و عمر نه ايت س عي خ ود رامعط وف اعتال و نشر كلمه توحي د ،تجه يزات
ارتش و گس ترش فتوح ات اس المي نمودهاند و در جهت رفع ظلم و س تم وتبعيض ها
كوشش ميكنند ،با آنان صلح و بيعت كرد.
گفته ه اي كاشف الغط اء مغ اير گفته ه اي تيج اني اس ت ,آنجا كه مي گوي د :آنها
(ابوبكر و عمر) در جهاد سستي كرده و به دنيا گرايش پيدا كردند.
در ش رح نهج البالغه از علي (رضي هللا عن ه) روايت است كه ايش ان به هنگ ام
بيعت با ابوبكر (رضي هللا عن ه) گفتن د :از نظر ما مس تحقترين ف رد ب راي خالفت
ابوبكر است ،چرا كه او يار غار پيامبر (ص) ب وده و ما گذش ته نيك او را ميدانيم.
او كسي است كهپيامبر (ص) به او دستور داد كه امامت م ردم را در نم از برعه ده
گيرد در حاليكه پيامبر (ص) در قيد حيات بود( .شرحنهج البالغه ،ج 1ص)132
آخون دهاي ش يعه ب راي ت وجيه بيعت علي (رض) با خلف اي س ه گ انه دو دليل
ميآورند.
اول اينكه :بيعت علي (رض) بخ اطر اس الم و ه راس از ،از بين رفتن آن ب وده
است .در رد اين توجيه همين بس كه بگوئيمدوران خالفت ابوبكر و عمر و عثم ان
رضي هللا عنهم عصر طاليي اسالمي بوده كه خالفت اس المي از ش رق تا بخ ارا و
ازغرب تا شمال افريقا گسترش پيدا كرد.
51
دوم اينكه :بيعت علي (رض) تقيه ب وده اس ت« .و به عب ارتي ديگر ع ذر ب دتر از
گناه» يعني اينكه علي (رض) به ظاهر بيعت كرده اس ت و در واقع از بيعت با آنها
ناخشنود بوده است .اين دليل از دليل اول بي اساستر است ،چرا كه از علي(رض)
چهرهاي سازشكار و فريبنده و ترسو ترسيم ميكند كه آنچه را كه ميگويد و ميكند
بر خالف تمايل باطني اش ميباش د .و براس تي آيا علي چ نين شخص يتي داش ت؟ و
مگر نه اين كه شاعت و حق طلبي آنحضرت زبانزد ش يعه و سنيميباش د؟ در نهج
البالغه از علي (رض) روايت ش ده كه :من از آن گ روهي هس تم كه مالمت هيچ
مالمتگري آنها را از راهخدا باز نميدارد( .ص)195
پذيرش اينكه علي (رض) تقيه كرده باشد ،در حاليكه ايش ان وزير و قاض ي خلف اي
سه گانه بودهاند ،دشوار است .كمااينكه دشوار است كه بپ ذيريم علي دخ ترش را به
نك اح حض رت عمر در آورد و س ه نفر از فرزن دانش را به ن ام خلف اي س هگانه
نامگذاري كرد و اين همه را در حال تقيه انجام داده باشد .اهل سنت ميگويند نسبت
دادن تقيه به ش جاعترين ف ردروي زمين طعنه و ريش خندي به اهل بيت اس ت و
ميپرس ند آيا شايس ته اس ت ش يعيان كه م دعي دوس تي علي (رض)هس تند چ نين
نسبتهايي به ايشان بدهند كه حتي درشان يك آدم معمولي هم نيست!؟
در نهج البالغه روايت ش ده اس ت كه علي (رض) پيش نهاد خالفت را رد ك رد و
گفت :مرا رها كنيد و كسي ديگر را بجوئيد،من اگر وزيرتان باشم برايت ان به تر از
آن است كه اميرتان باشم( .ص182ـ )181و در ص فحه 322نهج البالغه اض افه
شدهاست كه بعد از كشته شدن حضرت عثمان هنگاميكه مردم با علي بيعت كردن د،
ايش ان گفتن د :به خ دا قس م من نهعالقهاي به خالفت داش تم و نه آرزوي واليت ،اما
شما مرا به آن دعوت داديد و مرا بر آن گماشتيد.
52
از اين دو روايت ميتوان دري افت كه علي (رض) معتقد به وج ود ايهاي در م ورد
ام امت نب وده اس ت و اگر چ نين ميب ودنميگفت م را رها كنيد و كس ي ديگر را
بجوئي د .چ را كه در اين ص ورت از دس تور خداوند س رپيچي ك رده ب ود( .به
فرضاينكه بپذيريم قرآن به امات علي تصريح كرده باشد).
اهل سنت و تشبع متفق القولند كه امام حسن (رض) به نفع معاويه از خالفت كن اره
گرفت .چنانكه پيامبر (ص) فرمودهبود :پسرم حسن (رض) مرد واالمقامي اس ت و
شايد كه خداوند به واسطه او بين دو گروه بزرگ از مسلمين تف اهم وآش تي برق رار
كند.
سوال اينجاست كه چرا امام حس ن (رض) از خالفت كن ارهگيري ك رد؟ هر چند كه
بعضي از زعماي شيعه به اين اقدامايشان معترض هستند .همچون سليمان بن س رد
كه يكي از زعم اي ش يعه اس ت خط اب به ايش ان ميگوي د :الس الم عليكيا م ذل
المومنين ،يعني سالم بر تو اي ذليل كننده مسلمين (بجاي اينكه بگويد السالم عليك يا
اميرالموم نين) .همينمطلب در كت اب رج ال الكش ي ص 103و ت اريخ يعق وبي ج
2ص 215و ارشاد المفيد ص 190و الفص ول المعمع فيمعرف ة اح وال االئمه ص
162و احتجاج طبرسي ص 148آمده است .مال محمد ب اقر مجلس ي هم در كت اب
جالء العيومج 1ص 393به اين مطلب اذعان كرده است.
در اينجا اهل س نت ميپرس ند بحث و ج دل پ يرامون گذش ته و اينكه ابت دا چه كس ي
ميبايست خليفه ميشد چه سوديدارد؟ آيا شيعيان ميپندارند كه ميتوانيم ت اريخ را
به عقب برگ ردانيم و اين ب ار خالفت را به علي (رض) ب دهيم؟ ن تيجهاين بحث و
ج دلها جز اختالف و تف رقه بيشر آيا چ يز ديگ ري اس ت؟ اگر ش يعيان به راس تي
خواهان وحدت امت اسالميهستند چرا خاطرات گذشته را تازه ميكنن د؟ ما از آنها
ميپرسيم مگر آنها اعتق اد به عص مت علي (رض) ندارند و مگر بهنظر آنها حس ن
(رض) معصوم نيست؟ پس چگونه است كه ش يعيان به موض وعي تكيه ميكنند كه
علي و حسن رضي هللا عنهما از آن موضوع دست برداشته و كناره گرفتهاند.
53
فهرست
54
! ! !
حق با علي است
در م ورد اختالف مي ان علي (رض) و مع اويه اهل س نت بر اين متفقند كه علي
(رض) بر حق ب وده و مع اويه و كس اني كه ب ااو بودند از حك ومت علي س رپيچي
ك رده بودن د .اهل س نت از ش يعيان ميخواهند ح تي يك نوش ته در عقي ده اهل
سنتبياورند كه مغاير اين موض وع اهل س نت باش د .بر عكس اهل س نت ميتوانند
صدها كتاب از بزرگ ان خ ود در عقيدهبياورند و به ايش ان ث ابت كنند كه اهل س نت
خروج معاويه بر علي را عملي اشتباه ميدانند .پس چرا شيعيان سعي دارن دكه اهل
سنت را در صف معاويه و مخالفت علي جلوه دهند و چرا س عي ميكنند اهل س نت
را به بني اميه نسبت دهند وآنان را دشمنان اهل بيت معرفي كنند.
متأسفانه ديري نپائيد كه اين اختالف رنگي مذهبي گرفت و شيعيان گ روهي مس تقل
و داراي روش جديدي در اص ول وعقايد و فقه و م واريث ش دند .اما اختالف مي ان
علي و معاويه در اين سطح نبوده و آنان در اصول و عقايد و غير اختالفينداش تند.
بلكه اختالف آنها در مس ايل حكوم تي و س اليق شخص ي ب ود و ربطي به آنچه از
رسول اكرم (ص) آموختهبودند نداشت .براي اثبات اين ادعاي خ ود داليلي از كتب
خود شيعيان ميآوريم .مهمترين منبع شيعه نهج البالغهاست كه در آن روايت نسبت
ص 114به
داده ش ده به علي (رض) جمع آوري ش ده اس ت .در نهج البالغه ج 3
نقل ازايشان چنين آمده است :ابتداي كار اينگ ونه ب ود كه ما با اه الي ش ام برخ ورد
كرديم ،روشن است كه خدايمان يكي وپيامبرمان يكي است و دوت همه ما به اس الم
اس ت .ما از آنها چ يز بيش تري غ ير از ايم ان به خ دا و تص ديق پي امبرش (ص
)نميخواهند .آنچه كه ما و آنها در آن اختالف كرديم خون عثمان (رض) بود.
55
بنابراين گفته آنحضرت و بر خالف آنچه ش يعيان ميگوين د ،جز مس ئله قتل عثم ان
(رض) اختالف ديگ ري مي ان علي واص حاب پي امبر (ص) وج ود نداش ته اس ت.
حض رت علي (رض) از تف رقه و ج دائي مي ان اص حاب پي امبر (ص)
حس رتميخورد و اينگ ونه در م رگ آنها م رثيه ميگفت :كجايند آن ق ومي كه به
اسالم دعوت داده شدند ،پس آن را پذيرفتند،قرآن را خواندند و آن حكم ق رار دادن د،
چشمهايشان از گريه خش كيده و شكمهايش ان از روزه گ رفتن به كمرهايشانچس بيده
بود .دندانهايشان از تضرع و التم اس به درگ اه خداوند خش كيده ،چه ره هايش ان از
شب زنده داري زرد و از خداترس ي خس ته بنظر ميرس يد .آنها ب رادرانم بودند كه
رفتند ،پس ما حق داريم تشنه ديدار آنها باش يم و از ج دائي آنهاانگش ت غم به ده ان
بگيريم (نهج البالغه ص)235
اين س خن حك ايت از روابط دوس تانه و محكم مي ان علي و اص حاب پي امبر (ص)
ميكند ،كمااينكه علي دخترش ام كلثومرا به نكاح عمر بن خط اب (رض) در آورد.
كتابهائي از اهل تشيع مانند ك افي كلي ني ج 5ص 346و استبص ار طوس ي ج3ص
350و منتهي االمال قمي ج 1ص 184به اين حقيقت اعتراف كردهاند.
هنگاميكه عمر بن خط اب (رض) شخص ا ً ميخواس ت در جنگ با روميها ش ركت
كند با علي (رض) مشورت نم ود.حض رت علي (رض) او را از رفتن منع ك رد و
گفت او بايد ب اقي بماند زي را كه او قلعه و نم اد اع راب و ح امي و پناهگاهمس لمين
است( .نهج البالغه ،ج 2ص )18س پس حض رت علي به او گفت :اگر عجمها ت را
ببينند ميگويند اين ريشه ونقطه ق وت اع راب اس ت و اگر ريش ه را قطع كرديد در
امان خواهيد بود .عمر رأي را پذيرفته و به جنگ نرفت( .نهجالبالغه ج 2ص)30
همچ نين در نهج البالغه ج ،3ص 2آم ده اس ت كه علي گ رهي از م ردم را ديد كه
بدگوئي عثمان را ميكردند .حض رت عليايش ان را م ذمت نم ود و ميگفت :م ردم
ب دگوئي او را ميكنند و من م ردي از مه اجرين ب ودم كه س عي بس يار در دلج وئي
اوميكردم.
56
علي (رض) از شدت دوس تي خلف اي ثالثه س ه تن از فرزن دان خ ويش را بن ام آنها
نامگذاري كرد ،به نامهاي ابوبكر ،عمر وعثمان .گرچه عامه شيعيان از اين حق ايق
آگ اه نيس تند اما كتابه اي ش يعيان به اين موض وع اق رار دارن د .مانند كتابه اي
اعالمالوري طبرسي ص ،302ارشاد المفيد ،186ت اريخ يعق وبي ج 2ص،213
مق اتل الط البين ابي ف رج اص فهاني ص،142كش ف الغمه اردبيلي ج 2ص 64و
جالء العيون مجلسي ص.182
در جايي ديگر علي (رض) اصحاب پيامبر (ص) را چنين توصيف ميكند:
من ي اران محمد (ص) را دي دم ،هيچكس از ش ما مثل آنها نيس ت .ايش ان ص بح
ميكردند ژولي ده م وي و غب ار آل ود ،ش بها درقي ام و س جود بودن د ،غروبها
پيشانيهايش ان بر خ اك ب ود .از ي اد روز قي امت بر ش علههاي آتش ميايس تادند.
پيشانيهايش اندر اثر س جدههاي ط والني س ائيده ش ده ب ود و از ذكر خ دا اش ك بر
چشمانشان جاري ميشد و گريبانهايشان را تر ميكرد.
از ت رس خ دا و اميد ث واب او چن ان ميلرزيدند كه درخت ان از ب اد و طوف ان (نهج
البالغه ص 190ـ)189
حسين (رض) نيز فرزندانش را ابوبكر و عمر نام نهاد و فرزندان حس ين هم ب راي
گراميداشت ابوبكر و عمر فرزندان خ ودرا به اين اس امي ن ام نهادند و اين واقعي تي
است كه علماء شيعه نيز در كتابهايشان به آن اعتراف كردهان د .مالحظه كني داعالم
ال وري ص ،213ت اريخ يعق وبي ج 2ص ،228مق اتل الط البين ص 78و ،116
التنبيه واالشراف مسعودي (شيعي)ص 263و جالء العيون مجلسي ص.582
57
موس ي بن جعفر كه بن ابر اعتق اد ش يعه ام ام هفتم اس ت ،يكي از فرزن دان خ ود را
اب وبكر ن ام نه اد .كت اب كش ف الغمه ج2ص 217و مق اتل الط البين ص 561اين
موض وع را ذكر كردهان د .همچ نين ام ام م ذكور دخ ترش را عائش ه ن ام گذاش ت.
پدربزرگ او علي بن حسين بن علي بن ابي طالب نيز دخترش را عائشه ناميده بود
(كشف الغمه والفصول الهمه صـ )283 :همچ نين ام ام دهم ش يعيان علي بن محمد
هادي پسري بنام حسن و دختري بنام عائشه داشت( .كشف الغمه جـ 2 :صـ324 :
والفصول المهمه صـ.)283 :
عبد هللا بن جعفر بي أبي طالب فرزن دش را اب وبكر ن ام نه اد( .مق اتل الط البين ص
)123حس ن بن علي س ه فرزند داش ت كه يكي از آنها عمر ن ام داش ت( .ت اريخ
يعقوبي ج 2ص 228و عمدة الطالب ص 81و الفصول المهمه ص.)166
اين همه دال بر اين است كه موضع شيعيان نسبت به اصحاب پيامبر (ص) موض ع
اهل بيت نيست! و گرنه آيا از شيعيانكسي هست كه فرزندانش را اب وبكر يا عائش ه
يا عمر نامگذاري كن د؟ با ت وجه به اينكه اهل بيت اين ك ار را ك ردهاند ما در اينجا
ادعاي دوستي و ارادت شيعيان نسبت به اهل بيت را امتح ان ك رده و ميگ وئيم :از
اهل بيت در نامگذاري فرزندانتان بنام خلفاي سه گانه و عائشه پ يروي كنيد وگ رنه
ادعاي ارادت و پيرويتان از اهل بيت جز ادعائي بي محتوا و عاري از حقيقت چيز
ديگري نخواهد بود.
طبرس ي از ام ام ب اقر روايت ميكند كه گفت :من منكر فض يلت عمر نيس تم اما
ابوبكر از عمر افضل است (االحتجاجطبرسي ص)230
مردي از محمد بن علي متعجب شد وقتي ديد او ابوبكر را متصف به صديق ميكند
و پرسيد آيا تو ن يز او را موص وف بهص ديق ميك ني؟ محمد بن علي گفت :بلي ،و
هر كس او را صديق نگويد قولش را در دنيا و آخرت تص ديق نخواهد ك رد(كش ف
الغمه ج 2ص)174
58
تم ام رواي اتي كه ذكر ميش ود توس ط بزرگ ترين و برجس تهترين علم اء و م راجع
شيعه در مهمترين كتب ايشان روايت شدهاست و ما از منابع خ ود ش يعيان اس تدالل
ميكنيم .از جعفر بن محمد امام ششم شيعيان روايت است كه زني داناخدمت ايش ان
رسيد و از او در مورد ابوبكر و عمر سوال نمود .محمد بن جعفر در جواب آن زن
گفت :آن دو را دوستبدار .آن زن گفت :من آنگاه كه به مالقات پروردگارم ش تافتم
به او ميگ ويم تو م را به دوس تي آنها امر ك رده ب ودي .ام ام درج واب گفت :بلي
(الكافي ،الروضه ،ج 8ص)101
جعفر ص ادق پيوس ته ميگفت :ول دني اب وبكر م رتين .بخ اطر اينكه نس بت جعفر
صادق از دو طرف به ابوبكر ميرسد .اولاز طريق مادرش ،فاطمه بنت قاس م ،كه
قاس م فرزند اب وبكر اس ت .و دوم از ط ريق م ادربزرگش اس ماء بنت عب دالرحمن
بنابوبكر كه مادر فاطمه ميباشد( .عمدة الط الب ص 195چ اپ اي ران و االرش اد
المفيد ص 186و الكافي ،الحجه ،ج1ص)472
مسعودي ميگويد :عثمان در ح ال تالوت ق رآن كش ته ش د .زنش فري اد ب رآورد كه
اميرالمؤمنين را كشتند .آنگاه حسن وحسين داخل خ انه آمدند و عثم ان را در ح الي
يافتند كه روحش پرواز كرده بود و بر او گريستند .اين خبر به علي ،طلحه و زب ير
(رضي هللا عنهما) رسيد علي (رضي هللا عنه) به درون خانه آمد در حاليكه پريشان
و غمگين ب ود بر ص ورت حسن س يلي زد و مش تي بر س ينه حس ين كوبيد و گفت:
ام ير المؤم نين چگونه كش ته ش د ,در حاليكه ش ما نزديك خانه بوديد و به محمد بن
طلحه ناسزا گفت و عبد هللا بن زبير را لعنت كرد( .مروج الذهب مسعودي ج 2ص
)344
59
اب والفرج اص فهاني در مق اتل الط البين چ اپ دارالمعرف ة ب يروت ص 87و ،142
اردبيلي در كشف الغمه ج 2ص 64ومجلسي در جالء العيون ص 582مينويسند:
ابوبكر فرزند علي بن ابي طالب در ركاب برادرش امام حسين در كربال بهش هادت
رسيد همچنانكه فرزند امام حسين كه او نيز ابوبكر ن ام داش ت در همين ن برد ش هيد
شد .در ساير تأليفات شيعه ازجمله تنبيه واالشراف ص 263و كشف الغمه ج 2ص
74هم به اين موضوع اعتراف شده است .مجلسي در كتاب جالء العي ون ص582
مينويسد :عمر فرزند امام حسن از جمله كساني بود كه در كربال در ركاب عم وي
خود امام حسين بهشهادت رسد .اصفهاني در ان مورد با گفته مجلسي موافق نيس ت
و در مقاتل الط البين ص 116مينويس د :عمر بن حسنش هيد نش ده بلكه به اس ارت
درآمد.
اينها حقايقي است كه از عامه شيعه پوشيده نگاه داشته شده است .جاي بسي ش گفتي
است كه شيعيان در سوگشهادت امام حسين (رض) ميگريند در حاليكه حتي نامي
از برادرش ابوبكر و نيز فرزندش ابوبكر كه در ركاب ايشان بهش هادت رس يدند به
ميان نميآورند! علت چيست؟ آيا مگر اين دو از اهل بيت رسول نيس تند؟ و با اينكه
به صالحزعماي شيعه نيست كه عامه مردم شيعه از اين حقايق آگاه ش وند! چ را كه
آن دو تن نامهايي دارند كه نش ان از رابطهص ميمانه و عمق محبت اهل بيت نس بت
به اص حاب پي امبر و در رأس آن ان اب وبكر و عمر رض ي هللا عنهما دارد .و به
راستيچرا زعماي شيعه ميخواهند رابطه صميمانه ،پاك و محبت عميق مي ان اهل
بيت و اصحاب پيامبر (ص) رااز ديد عامهشيعه مخفي نگاهدارند؟ آنچه كه بسياري
از مس لمين رابر ميانگيزاند كه فرزندانش ان را اب وبكر و عمر بنامن د ،فرخن دگي
وشأن واالي ابوبكر و عمر رضي هللا عنهما است ،چرا كه آندو در واقع نزديكترين
افراد به پيامبر اسالم بودهاند.
فهرست
60
! ! !
مباحثة امام مالك
مردي خدمت امام مالك (رح) رسيد و گفت من با فالن و فالن (از اصحاب) كينه و
دشمني دارم .امام مالك در جوابفرموده است« :للفقراء المه اجرين ال ذين اخرج وا
من ديارهم و اموالهم يبتغون فض الً من هللا رض وانا ً وينص رون هللا و رس وله اولئك
هم الصادقون» ترجمه :ام وال فيء ب راي مه اجرين ،فق رايي اس ت كه ران ده ش دند
ازخانهها و اموالش ان و ميطلبند نعمت و خوش نودي خداوند را ،ي اري و نص رت
ميكنند خدا و رسولش و ايشانندصادقين (سوره حشر آيه )8امام م الك گفت :تو از
مهاجرين هستي مرد پاس خ داد :خ ير ام ام م الك دنب اله آيه را تالوتك رد« :وال ذي
تبوؤا الدار وااليمان من قبلهم يحبون علي انفسهم و لو كان بهم خصاصة» ترجمه:
آنان راستكساني كه ايمان آوردند و قبل از مهاجرين در م دينه س كني گزي ده بودند
(انص ار) آنها ب رادران مهاجرش ان را دوس ت دارن دو نس بت به آنچه به آنها
(مه اجرين) از ام وال داده ش ده اس ت حس ادت نميورزند و آنچه را كه خ ود به آن
نياز دارند ايثارميكنند( .سوره حشر آيه )9امام م الك از آن م رد پرس يد :آيا تو از
ايشان (انص ار) هس تي؟ م رد در ج واب گفت :خ ير.س پس ام ام م الك دنب اله ايه را
تالوت نمود« :والذين جاءوا من بع دهم يقول ون ربنا اغفرلنا و الخواننا الذينس بقونا
بااليمان وال تجعل في قلوبنا غال للذين آمنوا ربنا انك رءوف رحيم» ت رجمه :و ن يز
آن ان راس ت كهآم ده بعد از مه اجرين و انص ار (س ائر مس لمين) ميگويند اي
پروردگارا بيامرز ما را و برادران ما را كه از ما در ايم ان آوردنپيش ي جس تند و
قرار مده در دلهاي ما هيچ كينهاي نسبت به آنانيكه ايمان آورند پروردگ ارا هر آئينه
تو بخشنده و مهرباني(سوره حشر آيه )10
61
امام مالك از آن مرد پرسيد :آيا تو از اين گروه هستي؟ م رد گفت :امي دوارم از اين
گروه باشم .ام ام م الك گفت :هر كس يبغض و كينه آنها را در دل داش ته و به آن ان
ناسزا گويد از اين گروه نيست.
به عبارتي هر كس به مصاديق آيه اول و دوم به ايشان ناسزا گويد در زمره كساني
كه آيه سوم آنها را شامل ميشودنخواهد بود.
مشابه همين مباحثه را اردبيلي در كتاب كشف الغمه ص 78چ اپ ت بريز به نقل از
علي بن حسين بن علي بن ابيطالب ذكرك رده اس ت :مش كل آنه ايي كه به اب وبكر و
عمر و عثمان ناسزا ميگويند اين است كه آنها عالوه بر اينكه بي خ بر ازاينهس تند
كه آنها اصحاب پيامبر (ص) بودهان د ،بلكه بي خ بر از اين هس تند كه آن ان دام اد و
برخي پدر زن پيامبر (ص)بودهاند .پيامبر (ص) دو دخترش را يكي پس از ديگري
به نكاح عثمان در آورد .رسول خدا (ص) داماد عمر بود و حفصهدختر عمر را به
همسري داشت .پيامبر (ص) همچنين داماد ابوبكر بود و عايشه دختر اب وبكر را به
همسري برگزيد .پسآيا ميتوان تص ور ك رد كه پي امبر (ص) با اش خاص ناص الح
پيمان خانوادگي ميبست و اصحاب و همنشينان ناصالحي برميگزيد؟
فهرست
62
! ! !
عاشورا
عاشورا روزي اس ت كه حس ين (رض) و ي ارانش در آن به ش هادت رس يدند .اهل
سنت در شهادت حسين (رض) ويارانش غمزده و متأثرند اما مانند شيعيان گ ريه و
زاري نميكنند و با زنج ير و چ اقو و قم ه ،سر و پشتش ان را خونيننميكنن د.
متأس فانه مش اهده ميك نيم و اي بسا غ ير مس لمين ن يز ديدهاند كه چگ ونه از سر و
پشت كودكان خردسال در اثرجراحت ناشي از اصابت چاقو و زنجير و غيره خون
جاري ميشود و اين عمل در بعضي موارد منجر به مرگ كودك انميش ود .ما از
شيعيان ميپرسيم آيا اين اطفال و بچههاي خردسال به س ن تكليف رس يدهاند ،قبل از
اينكه در كش تارگاههايي كه هر س اله در اي ران و پاكس تان و نبطيه در لبن ان بر پا
ميشود شركت داده شوند؟ و آيا اين عمل چه رهاس الم را مش وه نميكن د؟ اينگ ونه
مراسم هستند كه آتش اختالف ميان جوان ان اهل س نت و تش يع را ش عله ور ميكنند
وموجب حوادث ناگواري ميشوند كه بعضا ً جان صدها تن از دو طرف را قرب اني
ميكند .آيا اين از دس ت اس ت؟ آياخداوند به ما دس تور داده تا خودم ان را مج روح
كنيم و خونهايمان را بريزيم و جانمان را بدست خودمان بگيريم؟ آيا ايناز ش ريعت
و يدن خداست يا از سنت پيامبر اوست؟ اگر جانهايمان را در ميدان جه اد و هنگ ام
مقابله با دشمنان خداقرباني كنيم بي ترديد شايسته ت بريك و تحس ين هس تيم ،اما آنچه
كه شيعيان در مراسم عاشورا انجام ميدهند بدور از ميدان ن برد با دش من و بدس ت
خودشان انجام ميگيرد.
63
از ش يعيان ميپرس يم مگر حس ين (رض) ش هيد نش ده و مگر م أواي ش هدا بهش ت
جاوداني نيست؟ اگر چنين است «كههست» پس اينهمه گ ريه و زاري ب راي چه؟ و
چه سودي دارند روايات و نوحه هايي كه احساس ات م ردم را برميانگيزانند و آنها
را به شيون و زاري واميدارند مجلسي در جالء العين ج 2ص 468مينويس د :هر
كسي براي حسينگريه كرد و يا مردم را گرياند و از چشمش اشك جاري شد گرچه
يك قط ره هم باشد خداوند گناه انش را اگر چه ان دازهكف دريا هم باش د ،خواهد
بخشيد.
زني كه فرزندش شهيد شده بود و براي فرزندش گريه ميكرد خدمت پي امبر (ص)
رسيد و از ايشان خواست كه او را ازسرنوشت فرزندش آگ اه كند كه اگر فرزن دش
اهل جهنم اس ت بر او بيش تر بگريد و اگر از بهش تيان اس ت گ ريه نكند وش هادت
فرزن دش ش ادمان باش د .پي امبر (ص) فرم ود فرزن دت در بهش ت اس ت .آن زن
بالفاصله گريهاش را قطع كرد و درحالي بر ميگشت كه خوشحال و شادمان بود.
اين مراسم نفرت آوري كه هر س اله برپا ميش ود تا كيفيت قتل ام ام حس ين (رض)
را نم ايش دهد و تك رار كن د ،بهاختالف ات و ج دائيها دامن زده و كينه و دش منيها
گذشته بايد فراموش شوند مجدداً تازه ميكند.
سردمداران ش يعه دع وت به وح دت امت اس المي و دور ان داختن كينهه اي گذش ته
ميكنند ،در حاليكه با اين نمايشاتموسوم به عاشورا عكس گفتارشان عمل ميكنند.
پرسش اينكه به راستي حسين و يارانش را چه كساني به شهادت رسانيدند؟
64
آيا اهل س نت ايش ان را به ش هادت رس اندند؟ يا اينكه آن ح ادثه و روي ارويي غ ير
منتظره بود /شيعيان در نوشته هايش ان بهنكته خط يري اع تراف كردهاند و آن اينكه
حس ين (رض) را خ ود ش يعيان به قتل رس اندند .س يد محس ن امين در كت اب
اعيانالش يعه ج 1ص 34مينويس د :بيس ت ه زار تن از م ردم ع ر ِا با ام ام حس ين
بيعت كردن د ،اما بع داً به او خي انت ك رده و عليهوي خ روج نمودن د ،و در ح اليكه
متعهد به بيعت با او بودن د ،ايش ان را به قتل رس اندند .حس ين قبل از اينكه كش ته
ش ودخطاب به ايش ان فرمودن د :مگر ش ما نبوديد كه به من نوش تيد زم ان قي ام ف را
رس يده ،اما ام روز لش كري مجهز روي ارويم ايس تاده ،افس وس روزي از ما كمك
خواس تيد اما اينك شمش يري را كه در دس ت ما ب ود عليه ما بك ار ميگيري د .در
حاليكهبا من و عليه دشمنان خدا بيعت كرده بوديد ،بيعتتان را شكستيد و با دشمن هم
پيمان شديد .شما نس بت به دوس تانخود بد ان ديش و ب ازوي دش من گش تيد .حم اقت
كرديد و بيعتت ان را ش كيتد و مانند مگس ها و پروانهها از هر و بر ما هجومآوردي د.
لعنت و دوري خدابر سركشان اين امت باد( .االحتجاج از طبرسي ص)145
سپس حر بن يزيد يكي از ياران ام ام حس ين در ك ربال خط اب به آن اني كه به ام ام
حسين خيانت كرده بودند چ نين گفت :آياش ما نبوديد كه اين بن ده ص الح خ دا به ن زد
خويش دع وت كرديد تا اينكه او پيش ش ما آمد و آيا او را ت رك ميكنيد و به اوحمله
ميآوريد تا او را بكشيد؟ پس او چون اسيري در دس ت شماس ت .خداوند ش ما را به
روز تشنگي آب نياشامد(.االرشاد المفيد ص 234و اعالء الوري باعالم الهدي
ص
)242
آنگاه امام حسين بدرگاه خدا چنين دعا كرد :خدايا اگ ر تا م دتي به آنها مج ال دادي،
آنان را به روههاي مختلف تقسيم كنو آنها را ميمونهاي خن ده آور بگ ردان و حك ام
را از آنان خشنود مگردان زيرا كه آن ان ما را دع وت دادند تا ما را ي اري كنن د،اما
بر ما حمله كردند و ما را كش تند( .االرش اد المفيد ص ،241اعالء ال وري از
طبرسي ص 949و كشف الغمهص18و)38
65
مورخ شيعه يعقوبي مينويسد :هنگاميكه علي بن حسين وارد كوفه شد زن ان را ديد
كه فرياد كنان گريه ميكنند ،ويگفت :اينها بر ما گ ريه ميكنن د ،پس چه كس اني ما
را كشتند؟ (تاريخ يعقوبي ج 1ص)235
هنگاميكه امام حسن به نفع معاويه از حكومت كنارهگيري كرد خط اب به اهل كوفه
چنين گفت :اي اهل كوفه من خودم را از ش ما ج دا ك ردم به سه دلي ل -1 :ب درم را
كش تيد -2م الم را برديد -3بر ش كمم ن يزه ف رو كردي د .من با معاويه بيعت ك ردم
بشنويد و اطاعت كنيد .در اين هنگام مردي از بني اسد نيزه اي بسوي ايشان پرتاب
كرد كه ران پاي ايش ان را ش كافت ( .كش ف الغمه ص 540االرش اد المفيد ص90
الفصول المهمه ص 162و مروج الذهب مسعودي ج 2ص)431
66
آيا خداوند از چنين اعمالي در روز عاشورا خوش نود ميش ود .آيا ميدانيد عاش ورا
چيس ت؟ عاش ورا روز بجا آوردنش كر الهي اس ت .در همين روز ب ود كه خداوند
موسي و قومش را نجات داد و فرعون و پيروانش را غ رق ك رد .پي امبر(ص) در
ابتداي ورود به مدينه مشاهده كرد كه يه ود روز عاش ورا را روزه ميگيرن د ،علت
آن را جويا شد ،يهوديها گفتند:براي شكر گ ذاري از خداوند كه در اين روز موس ي
و يارانش را نجات داد ،روزه ميگيريم .پي امبر اس الم (ص) فرم ود :مناز ش ما به
برادرم موسي نزديكتر هس تم ،پس حض رت عاش ورا را روزه ميگ رفت و دس تور
دادند تا سايرين نيز روزه بگيرند.
فهرست
67
! ! !
موضع امام علي و فرزندانش
امام علي نسبت به فرزندانش ،بر شيعيان خشميگنتر بود .او به ش يعيانش گفت :من
شما را شب و روز و آشكار و نهان بهجنگ با اين قوم دعوت نم ودم و به ش ما گفتم
با آنان بحنگيد .قبل از اينكه با ش ما بجنگ د .سس تي كنيد تا اينكه مك رر بهش ما حمله
كردن د( .نهج البالغه ص )68از ش ما خواس تم ب راي جه اد ح ركت كني د ،ح ركت
نكرديد .شما را تفهيم و توجيهكردم ،نفهميديد .مخفيانه و علنا ً شما را دع وت ك ردم،
اجابت نكرديد .صبح صفوفتان را اس توار ميكنم ،غ روب چونكم ان خم ميش ويد.
اي كسانيكه جسمهايتان حاضر اما عقلتان غ ايب اس ت ،رهبرانت ان گرفت ار اختالف
رأي ش ما هس تند.اميرت ان حكم خ دا را اط اعت ميكند اما ش ما حكم او را به ج اي
نميآوريد .امير اهالي شام نافرماني خدا را ميكند ،اماآنها مطيع او هس تند .به خ دا
دوست دارم با معاويه معامله كنم ،دين ار در ازاي درهم .از من ده نفر بگ يرد و يك
نفر از آنها رابه من بدهد .خدا را سپاس ميگويم از آنچه مص لحت نم وده و به آنچه
كه مرا توسط شما در آزمون قرار داده اس ت .ايگ روهي كه به آن چه دس تور داده
ميش ويد پ يروي نميكنيد و چ ون دع وت داده ش ويد اج ابت نميكني د .س وگند به
خدا،چون اجل من فرا رسد ،خداوند ميان من و شما جدايي ميفكند ،من از همنشيني
ش ما ب يزارم .آيا ش گفت نيس ت كهمع اويه س تمگران فروم ايه را ميخوان د ،از او
اط اعت ميكنند ب دون هيچگ ونه چشمداش تي ،من ش ما را دع وت ميكنم باب ذل و
بخشش اما از من پراكنده ميشويد و با من مخ الفت ميكني د( .نهج البالغه ج 2ص
)100
68
حضرت در ادامه ميفرمايد :از شما به چندين غم و ان دوه مبتال هس تم .اول اينكه با
اينكه گ وش داريد اما كر هس تيد .دوماينكه ح رف ميزنيد اما در واقع الل و گنگ
هس تيد .و س وم اينكه با وج وديكه چش م داري د ،اما نميبيني د .به هنگ ام جنگدر
پايمردي چون آزادگان نيستيد و در هنگام س ختي و بال چ ون ب رادران ق ابل اعتم اد
نيستيد .اي كسانيكه بسان شترانيهستيد كه ساربانشان را گم كردهاند ،اگر از يك سو
ش ما را جمع ميكنند از س وي ديگر پراكن ده ميش ويد( .نهج البالغهص 188و
)189
قسم به خدا گمان ميكنم اين قوم بر شما غلبه خواهند كرد زيرا بر ب اطل خ ود متحد
هستند و شما بر حق بوده اما پراكندههستيد و نافرم اني امامت ان را ميكني د .آنها در
ره باطل از امام خود اط اعت ك رده و ام انت را به ص احبش اداء ميكنن د ،اماش ما
خيانت ميكنيد .آنها در شهرها اص الح ميكنند و ش ما فس اد ميكني د( .نهج البالغه
ص)65
همچنين فرمود :قسم به خدا گفتار شما را ب اور نميكنم و به ياريت ان اميد نبس تهام و
دشمن را توسط شما نميترس انم .ش مارا چه ميش ود؟ داروي دردت ان ك دام اس ت؟
(نهج البالغه ص)75
ميخواهم داروي دردم باشيد ،در حاليكه درد من شما هس تيد مانند كس ي كه بخواهد
خاري را كه در بدنش ف رو رفته باخ ار درآورد .واي بر ش ما آيا دنيا را بر آخ رت
ترجيح ميدهيد؟ وق تيكه ش ما را دع وت به جه اد با دش من ميكنم مانندكس ي كه در
ح الت م رگ اس ت چش مهايتان ميچرخ د .س وگند به خ دا من فكر ميكنم اگر آتش
جنگ شعله ور شود ازپسر ابوطالب جدا ميشويد مانند جدا شدن سر از ب دن( .نهج
البالغه ص 82و )83
69
دوست داشتم اصالً شما را ندي ده و نميش ناختم .خ دا ش ما را هالك گردان د .قلبم را
چركين و سينهام را از خشم لبزيزكرديد و با بي اعتنايي و نافرماني تان انديشهام را
آلوديد تا اينگه قريش گفتند پسر ابوطالب مرد دليري است اما از دانشجنگ چ يزي
نميداند( .نهج البالغه ص)70
در جاي ديگري ميفرمايد :چون به شما در فص ل گرما دس تور آم ادگي جه اد دادم
گفتيد به ما مهلت ده تا گرما بگذرد وچون در زمستان شما را به جهاد خوان دم گفتيد
مهلت ده تا سرما بگذرد( .نهج البالغه ص)69
گرفتار كساني شدهام كه از دستور اطاعت نميكنند چ ون دع وت داده ش وند اج ابت
نميكنند پدرتان هالك ش ود .چگونهانتظ ار كمك از ج انب پروردگ ار را داري د؟ آيا
ديني نيست كه شما را جمع كند؟ و غيرتي نيست كه شما را برانگيزان د؟ درميانت ان
فري اد ميزنم و ي اري ميج ويم ش ما نه ح رف م را گ وش ميكنيد و نه دس تورم را
اجرا ميكنيد( .نهج البالغهص)90
س وگند به خ دا ب دبخت آن كس ي اس ت كه ش ما به كمك او بروي د(نهج البالغه ص
)118دوست داشتم خداوند بين من وشما فاص له ميان داخت و م را به مي ان اف راد
شايستهتري ميبرد( .نهج البالغه ص)203
خدا يا خسته و وامانده شدم .اينها مرا خسته و وامانده كردند .به ج اي اينها جم اعت
شايس تهتري را به من ب ده و به ج ايمن ف رد ب دتري را بر اين ان مس لط كن( .نهج
البالغه ص)65
ام ام حس ن (رض) در م ورد ش يعيانش از اهل ك وفه ميگوي د :قس م به خ دا من با
معاويه پيمان ميبند تا خون من و مصونو خاندان من در امان باشند و اين به تر از
اين است كه كساني كه گمان ميكنند ش يعيان من هس تند ،م را بكش ند .به خ دا اگربا
معاويه بجنگم همين قوم مرا اسير ك رده و به مع اويه تح ويل ميدهن د .قس م به خ دا
اگر با او صلح كنم احترامم را حفظميكند.
70
طبرسي از امام حسين (رض) روايت ميكند كه او گفت :من اهل ك وفه را آزم ودم
و شناختم .آنان نه در كردار و نه در گفتارپايبند پيمانش ان نيس تند و دف اع نميكنن د.
انس انهاي مس خ ش دهاي هس تند ،به ما ميگويند دلهايش ان با ماس ت اما بر روي
ماشمشير ميكشند( .االحتجاج طبرسي ص148ـ)149
علي (رض) در مورد اهل بصره ميگويد :بص ره محل ف رود ابليس و كش تگاه فتنه
هاست( .نهج البالغه ج3ص)18
كلي ني از ام ام موس ي ك اظم كه يكي از امام ان ش يعه اس ت روايت ميكند كه گفته
است :وجه تمايز ش يعيان ما از ديگ ران ايناس ت كه ش يعيان ما توص يف كنن دگاني
بيش نيس تند و هرگ اه آنها را بيازمائي د ،ايش ان را مرتد خواهيد ي افت( .الك افي
،الروضه ،ج 8ص)228
فهرست
71
! ! !
متعه يا ازدواج موقت
اهل س نت آنچه را كه ش يعه ميگويند مب ني بر اينكه رواي اتي در كتب ح ديث اهل
س نت هس ت كه نش انگر اين نكته اس تكه ازدواج م وقت ابت دا و ب راي چند روزي
ج ائزه ب وده را ميپذيرند اما اختالف در اينجاس ت كه اهل س نت ميگوين دروايات
ديگري در همين كتب حديث شيعه و سني آم ده اس ت مب ني بر اينكه ازدواج م وقت
كه چند روزي در صدراسالم حالل و جائز بود ولي بعداً خداود در تحريم آن آيهاي
نازل فرمود و ياگوشت االغ كه ابتدا جائز بود ولي رس ول خ دا(ص) ب راي هميش ه
آن را تحريم كرد.
لذا اين سه مورد يعني متعه ،ش راب و گوش ت االغ ب راي هميش ه تح ريم و ممن وع
شدهاند .كما اينكه موارد ديگري نيزهس تند كه ب راي هميش ه منس وخ در كت اب خ دا
ثابت و معروف است ،هم از اهل سنت و هم از اهل تش يع كس اني هس تندكه معتقدند
گ اهي س نت پي امبر ق رآن را نس خ ميكن د .كما اينكه در نهج البالغه ص 26به اين
م ورد اش اره ش ده اس ت.همچ نين ع دم مخ الفت علي (رض) با نظ ريه فقهي عمر
(رض) مبني بر حرام بودن قطعي و دائمي ازدواج موقتنشاندهنده توافق اص حاب
در حرمت قطعي اين امر است .چرا كه شأن علي (رض) باالتر از اين ب وده كه به
باطل اعترافكند و حق را بپوشاند آنهم در ح اليكه خداوند از اهل علم وع ده گ رفته
كه حق را بيان كرده و آن را كتمان نكنند .پيامبر(ص) هم ميفرماين د :هر كس حق
را پوشيده نگهداشت ،روز قيامت ده انش با آتش بس ته ميش ود .عالوه بر اين متعه
ياصيغهاي كه اهل تشيع جائز ميدانند و به آن سفارش ميكنند با ازدواج موق تي كه
در صدر اسالم و براي مدت محدوديجائز بوده است تفاوته اي اساس ي و ريش هاي
دارد.
72
نخست اينكه :شيعيان ازدواج م وقت را اص لي از اص ول دين ميدانن د .ابن ب ابويه
قمي در كتاب من ال يحضره الفقيه ج6ص 366ميگويد :جعفر صادق گفت :صيغه
از دين من و پ دران من اس ت ،هر كس به آن عمل كند به دين ما عمل ك رده وهر
كس منكر آن باشد منكر دين ما ش ده اس ت .همچ نين اين مطلب در تفس ير منه اج
الصادقين نوشته كاشاني ج2ص 495آمده است.
تفاوت دوم اينكه :بنابر اعتقاد شيعه كس ي كه منكر ص يغه باشد ك افر و مرتد اس ت.
(منهاح الصادقين ج 2ص)495
سوم اينكه :شيعه صيغه را همانند صدقه ميدانند كه غضب خداوندي را از ش خص
دور ميگرداند و خيالپردازي نم ودهو ميگويند پي امبر (ص) گفته اس ت كه هر كس
يكبار صيغه كند از ناخشنودي در امان خواهد بود( .تفسير منهاجالص ادقين كاش اني
ج 2ص)493
چه ارم اينكه :كس ي كه ص يغه ميكند در ازاي اين عملش بخش ش و غف ران الهي
شامل حال او ميشود .ابن ب ابويه قمي درص 463كت ابش من ال يحض ره الفقيه مي
نويس د :در شب مع راج جبرئيل به پي امبر گفت :اي محمد خداوند مي گويد من آن
زناني را از امت تو كه صيغه مي كنند ,بخشيدم.
مردم از ام ام جعفر ص ادق پرس يد :آيا كسي كه ص يغه مي كند پاداشي به او خواهد
رسيد؟ جعفر صادق در جوابش گفت :اگر براي رضاي خ دا ص بغه كند هر كلمهاي
به آن زن بگويد ب رايش يك نيكي مينويس د ،وق تيكه به آن ن زديك ش ودخداوند
گناهانش را ميبخشد و چون غسل كندغفران خداوندي به ان دازه آبه ايي كه بر ب دن
او ريخته ميشود ،شاملحال او ميشود( .من ال يحضره الفقيه ج 6ص.)336
73
پنجم اينكه :شيعيان ازدواج موقت يا صيغه را مهمترين ع املي ميدانند كه ميتواند
رهگشاي ورود آنان به بهشت باشدو معتقدند كه ازدواج م وقت آن ان را به درجهاي
ميرساند كه ميتوانند در بهشت با پيامبران رقابت كنند .براي اثبات اينسخن خ ود
روايتي موهوم و جعلي به پيامبر (ص) نسبت ميدهند كه :هر كس يكبار صيغه كند
از خش م خداوند در امانخواهد ب ود و اگر دوب اره ص يغه كند با نيك ان روز قي امت
محشور خواهد شد و اگر سه بار صيغه كند با من در بهشت رقابتخواهد كرد( .من
ال يحضره الفقيه ج 3ص)366
ششم اينكه :آنها كساني را كه ص يغه نميكنند هش دار ميدهند به اينكه در قي امت به
آن ان پ اداش كمي ميرس د ،چنانكهگفتهان د :هر كس در ح الي از اين دنيا ب رود كه
صيغه نكرده باش د ،روز قي امت در ح الي حاضر خواهد شد كه اعض ايبدنش قطع
گرديده است( .تفسير منهاج الصادقين ج 2ص)495
هفتم اينكه :محدوديت عددي براي زنانيكه ميتوان صيغه كرد قائل نيس تند يع ني كه
يك م رد ميتواند هر تع داد زنيكهبخواهد مثالً ه زاران زن و يا بيش تر ص دقه كند
(االستبصار شيخ طوسي ج 3ص 143و تهذيب االحكام ج 7ص)259
هشتم اينكه :شيعيان معتقدند صيغه دوشيزه هم جائز است گرچه بدون اجازه ولي او
و بدون گواه باشد( .تهذيباالحكام ج 7ص 254و شرائع االحك ام نجم ال دين الحللي
ج 2ص)186
اين گفته مغاير حكم پيامبر (ص) است كه فرم ود نك اح ب دون اج ازه ولي نادرس ت
است.
74
تفاوت نهم :شيعه متعه دختر خردسال كه هنوز به سن بل وغ نرس يده اس ت را مب اح
ميدانند .كليني از ابي عبدهللا روايتميكند كه از او پرسيده شد :آيا دختر كوچك را
ميت وان ص يغه ك رد؟ ابي عبدهللا در ج واب گفت :بله ،مگر اينكه خيليبچه باشد و
ف ريب بخ ورد .به او گفته شد آن ح دي كه اگر به آن حد رس يده باشد ديگر ف ريب
نميخورد چق در اس ت؟ ابيعبدهللا گفت :دهس ال (الك افي في الف روع ج 5ص436
االستبصار طوسي ج 3ص ،145تهذيب االحكام ج 7ص)255
دهم اينكه :ش يعيان ل واط با زني را كه ص يغخ ميش ود ج ائز ميدانن د .در رواي تي
فر سؤال شد وي گفت :آيهاي از
منسوب به امام رضا آمده است،هنگاميكه در مورد ِ
قرآن آن را حالل قرار داده است و آن اينكه حضرت لوط (ع)گفت« :ه ؤالء بن اتي
هن اطه ركم» روزي ق وم ل وط ميخواس تن با مهمانه اي او عمل ل واط انج ام دهند
حضرت لوطگفت :دخترانم براي شما پاكيزهتر هستند ،در صورتيكه لوط ميدانست
خواسته آنان چيست! (االستبصار ج 3ص،243تهذيب االحكام ج 7ص)415
تفاوت ي ازدهم اينكه :ش يعيان معتقدند ص يغه زن زناك ار و يا ش وهردار بال اش كال
است صيغه با پرداخت مهريه زن مشروعميشود ،و نيازي به دانس تن اينكه آيا زن
ش وهر دارد يا خ ير نيس ت .كلي ني در كت اب ك افي به نقل از جعفر صادِمينويس د،
روزي م ردي خ دمت ايش ان رس يده و گفت :من بعض ي م واقع كه زن زيب ايي را
ميبينم او را ص يغه ميكنم وب اكي ن دارم از اينكه ش وهر دارد و يا زناك ار اس ت.
جعفر ص ا ِد گفت :اين به تو ربطي ن دارد آنچه كه بر تو الزم اس ت ايناس ت كه
مهريه آن زن را بپردازي( .الكافي في الفروع ج 5ص ،463استبصار طوسي ج3
ص ،145تهذيب االحكام ج7ص)255
در اين مورد شيعيان استدالل ميكنند كه شايد صيغه باعث شود زن زناكار از عمل
خويش دست بردار .خميني در كتابتحرير الوسيله به اين مورد اشاره كرده است.
75
دوازدهم :شيعه ميگويند مدت زماني صيغه ميتواند ماهها ،روزها و يا چند ساعت
و يا براي چند دقيه جهت ارضايغريزه جنسي زن و مرد باشد( .ك افي في الف روع
ج 5ص ،460االستبصارطوسي ج 3ص)151
اين نوع صيغه را اس تئجار الف روج ميگويند و ب راي اين موض وع در كتابهايش ان
عنوان گذاشتهاند مثالً باب ما يسمي باعارةالفروج.
با ت وجه به همه م واردي كه ذكر شد ميپرس يم ف ِر بين ص يغه و رابطه نامش روع
زنان و مردان در قبال پ ول چيس ت؟ اگرف رض ك نيم كم ترين م دت ازدواج م وقت
آنچنانكه بعضي از آنان مدعي هستند ،يكماه باشد يك زن ممكن است ظ رفيك س ال
در صيغه دوازده مرد باشد! كدام مسلمان شريفي راضي به اين است كه دوازده نفر
در يكسال به نوبت با دختريا خواهر و يا مادرش چنين عملي انجام دهند؟ اگر م دت
صيغه كمتر از يكماه باشد تأمل كنيد چه خواهد شد!.
آيا با ش أن انس اني يك زن متناس ب اس ت كه زن دگي خ ود را چ نين بگذراند و از
آغ وش م ردي به آغ وش م رد ديگريدرآي د؟ و ت ازه اين عمل بن ام ش ريعت محمد
(ص) انجام گيرد! و آيا اين مغاير با گفته پيامبر (ص) نيست كه فرمود :منمبع وث
شدهام تا مكارم اخالق را كامل كنم.
76
حديثي از پي امبر (ص) نقل ميك نيم كه بي انگر كم ال مك ارم اخالقي اس ت .م ردي
خدمت پيامبر (ص) آمد و گفت :ايرسول خدا به من اجازه بده تا زنا كنم .اص حاب
برافروخته شده و ميخواستند آن مرد را تنبيه كنند ،رسول خ دا (ص)م انع ش دند و
از آن م رد پرس يدند آيا ب راي م ادرت زنا را ميپس ندي؟ م رد گفت :خ ير .پي امبر
(ص) فرمودند بقيه م ردم همدوس ت ندارند با مادرش ان زنا ش ود .آيا دوس ت داري
كسي با خواهرت زنا كند؟ مرد گفت :خير .پيامبر (ص) فرمود بقيهمردم هم دوست
ندارند كي با خواهرشان زنا كند .سپس از آن مرد پرسيدند آيا زنا را براي دخ ترت
ميپس ندي؟ م ردگفت :خ ير .پي امبر (ص) فرم ود م ردم هم دوس ت ندارند كس ي با
دخترشان زنا كند.
اين حديث نشانگر اين است كه نبايد مزايا و منافع شخصي خود را در ص ورتي كه
به زيان ديگران منجر شود در نظربگيريم و آنچه را كه براي خود نميپس نديم نبايد
براي ديگران بپسنديم.
بياد گفتگويي كه ميان دو نفر صورت گرفته بود افت ادم يكي از اين دو ش يعه ب ود و
از صيغه دفاع ميكرد .وقتيكه از اوپرسيده شد نظرت در مورد ص يغه چيس ت؟ آن
مرد گفته بود :بسيار كار خ وبي اس ت و وق تيكه به او گفته ش ده بودخ واهرت را به
صيغه من دربياورد ،آن مرد خشمگين شده ،و با طرف مقابلش گالويز شده بود.
بايد پرسيد ارزش و كرامت و عفت و حيائي كه اسالم به زن بخش يده كجا و ص يغه
كج ا؟ ص يغه ك رامت زن را پايم ال ميكن دو م وجب ميش ود كه زن بي ارزش و
ك االيي ب راي تج ارت باش د .اهل ب دعت و ن وآوران در دين از ص يغه بعن وان
مجوزوسندي براي لگدكوب كردن و تجارت زن آنهم تحت نام پ يروي از مذهبش ان
و دوستي اهل بيت استفاده ميكنند.اسالم مرتبت و جايگ اه زن را ب اال ب رد اما اينها
ميخواهند زن را در گرداب ذلت و بي ارزشي بيندازند.
77
ش يعيان انديش ه ازدواج م وقت را ب راي ج ذب جوان ان به مذهبش ان بك ار ميگيرند
زيرا كه امتياز ويژهاي است كه ساير ف ِرو م ذاهب اس المي آن را م ردود ميدانن د.
ازدواج موقت مجوزي اس ت ب اي ج ذب كس اني كه ايم ان و اراده ض عيفي دارن دو
آنهايي كه براي ارضاء تمايالت جنسي خواهان آزادي مطلق جنسي اند.
فهرست
78
! ! !
تقيه
يعني آنچه كه به زبان آورده و اظهار كرده ميشود با اعتقاد قلبي و ب اطني ش خص
مغاير باشد و به عبارتي يعني تجويز دروغگويي.
اهل سنت معتقدند كه دروغگوي عالمتي از عالم نفاق است و آن را حرام ميدانن د.
اال در بعض ي از ح االت و شرايطس خت و دش وار و اس تثنايي كه ج ان و زن دگي
مسلمانان از جانب كفار در معرض خطر قرار داشته باش ددر چ نين شرايطياس الم
به مؤمن اجازه داده است كه براي خالصي و نجات از شكنجه كفار ،مغاير خواست
و ميل باطني اش اظهار به كفرنمايد البته به شرط اينكه قلب ا ً به آنچه ميگويد م وافق
نباش د .خداوند متع ال ميفرماي د« :من كفر باهلل من بعد ايم انه االمن اك ره و قلبه
مطمئن بااليمان» س وره نحل آيه ( 106هر كه ك افر ش ود بخ دا بعد از ايم ان مگر
آنكه جبر كرده شود بروي و دلش آراميده باشد به ايمان).
خداوند به لطف و مهرباني اش و علمش نسبت به تفاوت قوت و ضعف بندگانش در
مقاومت اين اجازه را داده است،كه مؤمن در شرايطي كه بيم جانش ميرود اظه ار
به كفر كن د .اما به تر اين اس ت كه م ؤمن اس تقامت و پاي داري كند و ازاظه ارات
كفرآميز ظاهراً و باطن ا ً خ ودداري كن د .دو ش رط اساس ي در اين رابطه حتم ا ً بايد
مورد نظر قرار گيرند .شرط اول:اين مجوز صرفا ً ب راي ش رايط س خت و دش وار
است و نه در حاالت عادي.
79
شرط دوم :اين مجوز صرفا ً در مواقع م واجهه م ؤمن با كف ار اس ت و نه در مق ابل
مسلمانان .همچنانكه گفتيم بهتر اين اس تكه م ؤمن تقيه نكند و در وهله اولي بايد كه
بر ايمانش مقاومت و پايداري كند گرچه منجر مرگش شود اما مسلماني كه درمقابل
شكنجه كف ار نتواند تا به آخر مق اومت كند ميتواند بر طبق اين مج وزي كه خداوند
برايش قائل شده است عملكند .اما شيعه تقيه را هم در شرايط سخت و دشوار و هم
در ش رايط معم ولي و ايم ني و آس ايش ،چه در مواجه ة بامس لمان باشد و چه در
مواجهه با كفار جائز ميدانند و تقيه را اصلي از اصول مذهبشان ق رار دادهان د .بر
طبق عقيدهش يعيان چن انچه كس ي تقيه نكند بي دين اس ت .اين موض وع در كتب
مختلف ش يعه آم ده اس ت .مثالً در ب اب اص ول ك افيج 2ص 217و 223كلي ني
مينويسد امام جعفر صادق فرم ود( :نه دهم) دين در تقيه اس ت و دين ن دارد كس ي
كه تقيهنكند .اسالم امر به راستگويي و صداقت و مردانگي و پافشاري بر حق كرده
و ت رس و ب زدلي و ذلت را نك وهش ميكند ام ابر طبق عقي ده ش يعه تقيه رك ني از
اركان دين است و وسيلهاي است كه با آن به خدا تق رب ميجويند و اين نكته ايس ت
كههيچ دين و آئي ني آن را نميپ ذيرد .و هر دين و آئي ني اعم از مس يحيت و يا
زرتش تيان يا بت پرس تان دروغگ ويي را زش ت وناپس ند و م ذموم ميدانند و
پيروانشان را از آن نهي ميكنن د .تقيه اث رات منفي و مخ ربي بر شخص يت انس ان
ميگذارد ومنجر به ايجاد خصائل و عادات نكوهيدهاي در ش خص ميش ود از جمله
اين خصلتهاي منفي دوروئي و دوگانگيشخصيت و مغ ايرت بي ان و عمل و ظ اهر
و باطن است .تع اليم و دس تورات اس الم مس لمانان را از اين گ ونه خص لتهايمنفي
نهي و آنان را س فارش به ص داقت و اتخ اذ موض ع ص ريح ك رده اس ت .كما اينكه
آموختهايم كه از مشخصات بارزمسلمانان اين است كه فريب نميدهند و فقط به حق
عمل ميكنند.
80
در جايي يكي از آخوندهاي ش يعه س وگند ي اد ك رده ب ود كه ش يعيان اينك ديگر تقيه
نميكنن د .اش خاص حاضر در جلس هدر ج واب گفته بودند از كجا ب دانيم ش ما اآلن
سوگند خوردي تقيه نكرده باشي! ممكن است كه آن آخوند شيعه راس تگفته باشد اما
موض وع تقيهكه ش يعيان آن را س اخته و به عن وان يك اص ل در اص ول مذهبش ان
آوردهاند ،موجب ترديد ودودلي مردم ميشود كه آيا آنچه آخوندهاي شيعه و يا ح تي
عامه شيعه ميگويند حرف دلشان است و قلبا ً به آن چ يزيكه ميگويند معتقد هس تند
يا اينكه آنچه اظه ار ميدارند ظ اهري اس ت و قلب ا ً و باطن ا ً به آنچه ميگويند معتقد
نيس تند.روش ن اس ت كه م ردم و اش خاص ط رف ص حبت ش يعيان ق ابل مالمت و
س رزنش نيس تند .بلكه مالمت به كس اني برميگ ردد كه اين امر ناشايس ت و اين
رذيلت (تقيه) را فض يلت جل وه دادهان د .بررس ي زن دگي ائمه اهل بيت كه در راه
اعتالءو دف اع از كلمه حق در مع رض س تم و ناماليم ات و ح تي ش كنجه ق رار
داشتهاند بخوبي بيانگر ايستادگي و مقاومت آنها برمواضع به حقشان اس ت و نش ان
ميدهد كه اعمال و گفتارشان به غايت از تقيه و فريبكاري بدور بوده اس ت .حس ين
واهل بيت او ب راي دف اع از حق پ ذيراي ش هادت ش دند .ام ام موس ي ابن جعفر با
حكومت هارون الرشيد مخالف بود و بههمين دليل سالها در زندان و اسير بود.
81
آخوندهاي شيعه استفاده از تقيه را به غير از شرايط سخت و هنگاميكه خطر ج اني
در ميان باشد منكر ميشوند .اماآنچه كه در كتب خ ود ش يعيان آم ده اس ت اين گفته
آخوندهاي ش يعه را رد ميكند از جمله در كت اب ك افي آم ده اس تمردي كه خ وابي
ديده بود خدمت جعفر صادق آمد تا خوابش تا تعبير كند .در اين هنگ ام ابوح نيفه هم
در جلسه جعفرصادق حضور داشت جعفر صادق از ابوحنيفه خواست تا خ واب آن
مرد را تعبير كند .ابوحنيفه خواب مرد را تعبير كرد.جعفر صادق گفت قسم به خ دا
اي ابوحنيفه تو درست گفتي .وقتيكه ابوح نيفه از آن جلس ه خ ارج شد آن م رد گفت
منتعبير آن ناص بي را پ ذيرفتم (ش يعيان به اهل س نت ناص بي ميگويند چ را كه به
نظر شيعيان اهل س نت دش من اهل بيتهس تند) جعفر ص ادق گفت تعب ير خ واب تو
آنچنانكه او گفت نيست مرد به جعفر ص ادق گفت ش ما كه به او گف تي درس تتعبير
كرده اس ت و س وگند هم خ وردي .جعفر ص ادق گفت بله من قس م خ وردم كه او به
اشتباه رسيده است( .الكافيالروضه ج 8ص )292از اين روايت مش خص ميش ود
كه از تقيه در موقعيكه هيچگونه خطري هم در كار نبوده ،استفادهشده است چ را كه
ابوح نيفه هيچگ ونه ج بر و زوري بك ار ن برده ب ود تا جعفر ص ادق و همچ نين آن
مردي كه خواب ديدهبود ،مجبور به پذيرش تعبيرش كند.
از م وارد تقيه عملي ميت وان به نم از ش يعيان در مس اجد اهل س نت اش اره ك رد.
شيعيان در منازل و مساجد خود برمهرهايي كه ادعا ميكنند از خ اك ك ربال هس تند
سجده ميكنند ،اما گ اهي اگر در مس اجد اهل س نت نم از بخوانن د ،ب دونمهر نم از
ميخوانند و هنگ ام م راجعت مج دداً در من ازل و يا در مساجدش ان نم از ش ان را
تكرار ميكنند .اين مورد راموسي موسوي كه مراتب فت وي و اجته اد را در ح وزه
نجف گذرانده ،خاطر نشان كرده است .ايش ان در مقايس ه با س ايرآخوندها و علم اء
ش يعه نس بت به اهل تس نن آگ اهي و انص اف بيش تري دارد و كت ابي بن ام ش يعه و
تصجيج نوشته كه كتابدر خود تأملي است.
فهرست
82
! ! !
خمس
خمس نقش اساسي و مهمي در مسئله بقاي مذهب شيعه ايفا ميكند.
بر طبق اعتقادات شيعه ،پيروان اين مذهب بايد خمس يع ني يك پنجم درآمد و كس ب
و كار خويش را به مراجع وامامانش ان بدهند اين منبع درآمد عظيمي ب راي م راجع
شيعه است و باعث جمع آوري ثروت زيادي توسط آنانميشود .ت وجيه ش رعي كه
مراجع و علم اء ش يعه جهت اخذ خمس كس ب و ك ار م ردم به آن متوس ل ميش وند
برداش ت وتفس ير نادرس ت آن ان از يكي از آيهه اي ق رآن اس ت كه ميفرماي د:
«واعْ َل ُم و ْا أَ َّن َما َغ ِنمْ ُتم مِّن َش يْ ٍء َف أَنَّ هّلِل ِ ُخم َُس ُه َولِلرَّ ُس ِ
ول َولِ ذِي ْالقُ رْ َبى َو ْال َي َت ا َمى َ
يل» (آيه 41س ورة انف ال) ت رجمه :و بدانيد كه آنچه غ نيمت
الس ِب ِ
ْن َّ َو ْال َم َس اك ِ
ِين َواب ِ
يافتيد از هر چ يز يك پنجم آن از خ دا و رس ول و خويش اوندان (او) و يتيم ان و
مساكين و مسافرين است.
اين آيه را اينگونه تفسير و از آن استنباط ميكنند كه س هم خ دا و رس ول خ دا و ذي
القربي بايد به امام و قائم مقام رس ولپرداخت ش ود( .م راجعه ش ود به كت اب مجمع
البيان در تفسير قرآن ج 4ص 543از فضل بن حسن طبرسي)
83
اما در واقع آنچه كه در اين آيه آمده مرب وط به غن ائم جنگي اس ت و بر خالف آنچه
كه ش يعيان ميگويند هيچگ ونه ارتب اطيبه كس ب و ك ار و تج ارت م ردم ن دارد.
بررسي در سيرت پيامبر (ص) نيز نشانگر اين است كه هيچ م وردي وج ود ن دارد
كهايشان از كسب و كار مردم سهمي براي خودش ان مط البه ك رده باش ند .همچ نين
مؤرخيني كه در كتابهايش ان راجع به جمعآوري زك وة در زم ان خلف اء و اهل بيت
مط البي رانوش تهاند به اين نكته كه از كس ي خمس ي مط البه ش ده باشد
هيچگونهاشارهاي نكردهاند .محمد بن حسن طوسي كه از بزرگ ترين فق اء ش يعه در
ق رن پنجم هج ري و مؤس س ح وزه علميه نجفاس ت در كت اب فقهي مع روفش
هيچگونه اشارهاي به خمس نكرده است اين در ح الي اس ت كه در ان كت اب تم امي
مسائلفقهي اعم از كوچك و بزرگ بيان شده اس ت .همين داليل و داليل ديگ ري كه
به بعض ي از آنها ن يز اش اره خ واهيم كردب اعث ش دهاند تا بعض ي از فقه اء ش يعه
مجبور به حرام اعالم كردن دريافت خمس از كسب و كار مردم شوند .از جملهفقيه
شيعه احمد اردبيلي ملقب به مقدس اردبيلي.
مراجع و آخوندهاي شيعه با سوء استفاده از ناآگ اهي م ردم اق دام به انباش ت ث روت
عظيمي ميكنند و در ن تيجه بيش تربدنبال من افع م ادي هس تند .تص ور كنيد اگر
ن ذرهايي را كه توس ط م ردم بر مزارها و بارگاهه اي ائمه و ام ام زادگ ان
تقديمميش ود و در ن تيجه به م راجع و آخون دهاي ش يعه ميرسد به خمس يكه آنها
دري افت ميكنن د ،بيف زائيم چه س رمايههنگفتي توس ط اين م راجع و آخون دها جمع
آوري ميشود.
عالوه بر اين زن اني هس تند كه ص يغه خ ود را توس ط م راجع و آخون دهاي ش يعه،
افتخ اري بس ب زرگ ميدانند مجم وعه اينع وامل ب اعث ميش ود كه م راجع و
آخون دهاي ش يعه ث روت من دترين و خ وش ش انسترين اف راد در به ره وري از
لذائذدنيوي باشند.
84
اينها همه از فريبن دگي اين م ذهب اس ت و م وجب ميش ود كه علم اء و آخون دهاي
شيعه غرق در ماديات و لذائذ دنيويباشند و از اتخاذ مواض ع به حق و اع تراف به
خرافات و باطيلي كه اس اس و بني ان م ذهب ش يعه بر آن اس توار اس ت ،خ ودداري
كنند.
و به راستي چه خوب بود اگر مراجع و آخوندهاي شيعه از خوردن به ناحق ام وال
مردم دست ميكشيدند و نسبت بهلذائذ دنوي رغبتي نميداشتند و باري بدوش م ردم
نميبودند.
فهرست
85
! ! !
مهدي موعود يا امام دوازدهم شيعيان
موضوع ديگ ري كه در بررس ي عقايد ش يعه مهم اس ت ،اعتق اد ش يعيان به ظه ور
مهدي ،امام زمان است.
بر طبق عقي ده اهل س نت در آخر الزم ان و آنگ اه كه دنيا را فس اد و گم راهي ف را
گيرد ،خداوند متع ال توس ط م ردي از اهلبيت پي امبر (ص) كه هن وز ب دنيا نيام ده
است ،اسالم و مسلمين را ياري ميكن د .ن ام او ن ام پي امبر (ص) و ن ام پ درش ن ام
پ درپيامبر (ص) يع ني عبدهللا و دع وت او همزم ان با ن زول حض رت عيس ي (ع)
خواهد بود .در همين رابطه احاديث زياديدر كتب حديث اهل سنت آم ده اس ت .بر
خالف اهل س نت ش يعيان ميگويند او نه محمد بن عبدهللا بلكه محمد فرزندحس ن
عس كري اس ت كه در ق رن دوم هج ري ب دنيا آم ده و از 5س الگي در س ردابي در
س امرا پن اه گ رفته و مخفي ش ده اس ت.بعد از گذش ت 1200س ال ش يعيان هن وز
منتظرند تا اين شخص از سرداب بيرون بيايد و آنان را هدايت كند!
قصد ما اين نيست كه ببينيم آيا از نظر عقلي و علمي امك ان اين هس ت كه شخص ي
1200س ال آنهم درون يك س رداببتواند زن ده بمان د ،هرچند كه م وازين عقلي و
علمي چنين فريضهاي را رد ميكنند .اما ،ما معتقديم كه خداوند قادر به هرك اري و
فراتر از يافتهها و دانشهاي بشري است و تص ريح ق رآن در م ورد عمر حض رت
نوح (ع) يا عمر اصحاب كهف مارا بسنده ميكند.
در رد اين تصور و پندار شيعيان كافي است كه به كتب خود ش يعيان در اين م ورد
نظري بيفك نيم ،در اين نوش تهها آمدهاس ت كه حس ن عس كري عقيم ب ود و فرزن دي
نداشت.
86
مح دثين ش يعه روايت ميكنند كه بعد از وف ات حس ن عس كري ،از آنج ائي كه او
فرزندي نداشت و همسران و كنيزانش همباردار بودند بناچار اقوام و خويشاوندانش
م يراث او را بين م ادر و ب رادرش جعفر تقس يم كردن د( .ك افي ص505ـ
االرش ادالمفيد ص339ـ كش ف الغمه ص408ـ الفص ول المهمه ص289ـ اعالم
الوري طبرسي ص377ـ و كتاب جالء العيومج 2ص)762
فرزندي براي امام حسن عسكري در زن دگي او ث ابت نيس ت و عم وم م ردم بعد از
م رگ ام ام حس ن عس كري ب راي اوفرزن دي ندي ده و نش ناختهاند( .اعالم ال وري
طرسي ص 380و االرشاد المفيد ص)345
پي امبر اس الم (ص) فرم وده كه عمر امت من بين 70تا 90س ال اس ت .با اينهمه
شيعيان تا امروز بر وجود همچنين فردي كهغايب است و عمرش از عمر نوح (ع)
هم بيش تر اس ت اص رار ميكنن د .ج الب اينجاس ت كه شخص ي را م أمور كردهاند
ت ابيرون س ردابي كه ادعا ميكنند اما زم ان در آنجا مخفي ش ده اس ت مرتب ا ً فري اد
بزند ـ اخ رج عجل هللا ف رجك ـ وق تيكه اينم رد بم يرد كس ديگ ري جانش ين او
ميش ود .اين مك ان به ن وبه خ ود منبع درآمد عظيمي اس ت ب راي م راجع و
آخوندهايشيعه چرا كه تعداد زي ادي از ش يعيان همه روزه جهت زي ارت و يا طلب
شفاء و رفع مشكالتشان به اين مكان ميروند وخيرات و نذرهايشان را به اصطالح
تقديم امام زمان ميكنند.
فهرست
87
الرجعة لالنتقام
يكي ديگر از معتق دات ش يعه رجعت يا بازگش ت مه دي ام ام دوازدهم اس ت و
ميگويند كه يكي از اهداف اساسيبازگش ت ام ام دوازدهم گ رفتن انتق ام اس ت .آنها
ميگويند چون مهدي از سردابي كه در آن مخفي شده است ،ب يرون بيايدخداوند اهل
بيت و همچ نين دش منان اهل بيت كه خالفتش ان را غص ب كردهاند زن ده ميكن د،
(منظور شيعيان از دشمناناهل بيت و در رأس آنها ابوبكر و عمر و عثم ان رض ي
هللا عنهم اجمعين است) و ام ام مه دي گ ردن غاص بان خالفت اهلبيت را ميزند و
بدينوسيله انتقام اهل بيت را ميگيرد( .يعني كه هدف انتقام است نه نج ات جه ان از
ظلمت و گم راهي وگس تردن ع دل و داد) بايد پرس يد فاي ده زن ده ك ردن بق ول آنها
دشمنان اهل بيت و مجدداً گردن زدن و كشتن آنها درچيست؟!
در تفسير صافي ج 1ص 172آمده است چ ون مه دي از س رداب ب يرون آيد ريه و
نس ل ق اتالن ام ام حس ين را به جرماعم ال پدرانش ان خواهد كش ت .ش خص مه دي
500نفر از قريش و معاويه و يزيد را گردن زده و نيز عائش ه همسر پي امبر(ص)
را شالق (حد) خواهد زد.
اين ق ول و گفته ش يعيان كه نس ل و ذريه ق اتالن حس ين (رض) به ج رم كاره اي
پدرانشان مجازات شده و به قتل ميرسندمش ابهت زي ادي با فكر و عقي ده مس يحيان
دارد كه ميگويند:
الخطيئة االولي الموروثة ـ به اين معني كه بار گناه و اشتباه پدران را فرزندان حمل
ميكنند و هر گاه فرزندي از آنان بدنيا بيايد گناه پدر بر گردن فرزند خواهد بود.
88
اين عقده و قول شيعيان مغاير فرموده خداوند اس ت كه در ق رآن ميفرماين د« :و ال
ت زروا وازرة وزر اخ ري» هيچكس ي ب ار گناه ان ديگ ري را حمل نخواهد ك رد.
(سوره انعام آيه )164
حال اگر فرض كنيم آنطور كه آنها ميگويند ابوبكر و عمر رض ي هللا عنهما اش تباه
و يا ظلم ك رده باش ند ،اما چگ ونه اس ت كهمه دي ادع ايي آنها در انديش ه مج ازات
همسر پي امبر (ص) اس ت؟ مگر نه اين اس ت كه خداوند فرم وده همس ران
پيامبر(ص) مادران مؤمنين هستند .آيا توص يف عائش ه توس ط ق رآن بعن وان م ادر
مؤمنان نشانگر طهارت و م برا ب ودن ايش ان ازتهمت و اف ترايي كه ش يعيان نس بت
ميدهند نيست.
سؤال اينجاست شيعيان چگونه خواس تار وح دت ش يعه و س ني ميش وند در ح اليكه
معتقد و منتظر رجعت هس تند تا بهزعم خودش ان در آن روز از اص حاب پي امبر
(ص) انتق ام بگيرن د .ش يعيان به اهل س نت نس بت ميدهند كه آنهاامويهس تند ،كما
اينكه مداوما ً اصحاب پيامبر (ص) را مورد طعن و لعن قرار ميدهن د .ش يعيان در
اين م ورد (البته ناخواس ته وندانس ته) موجد رحمت و بخش ايش و ث واب ب راي
اص حاب پي امبر (ص) هس تند ،چ را كه با هر ناس زاگوئي به اص حابپيامبر (ص)
خداوند بر اجر و ثواب صحابه ميافزايد .چگونه ميتوانيم بپذيريم كساني كه نس بت
به نزديك ترين اص حابو ي اران پي امبر (ص) حقد و كينه دارند با ما كه افتخ ار
ره روي و پ يروي از پي امبر (ص) و اص حابش را داريم سر دوس تي وب رادري
خواهند داشت!
فهرست
89
! ! !
بداء
بداء در اصطالح يعني تغيير ناگه اني در مس ير از قبل تع يين ش ده و يا به عب ارتي
يعني پيشامد .اك ثريت ق ريب به اتف اق ش يعيان مع ني ب داء را نميدانن د ،در ح اليكه
بارها در دعاهايشان آن را تكرار ميكنند ،مخصوصا ً در دعاهايي كه هنگامزي ارت
قبور امام دهم علي نقي و امام ي ازدهم حس ن عس كري ميخوانن د ،ميگويند الس الم
عليكما يا من بدهللا فيكما.يعني كه سالم بر شما اي كس اني كه خداوند در م ورد ش ما
مرتكب ب داء ش د .در كتب ش يعه از جمله در مف اتيح الجن انص 292اين دعا آم ده
است.
90
انگيزه شيعيان از اين دعا اين است كه بر طبق عقيده شيعه امامت از پ در به فرزند
ارشد منتقل ميش ود .اما هنگاميكهاس ماعيل فرزند ارشد ام ام جعفر ص ادق وف ات
ي افت ي افت ،بناچ ار ام امت به موس ي بن جعفر فرزند ك وچك جعفر ص ادق انتق ال
يافت .اين تغيير در مسير ام امت كه بنا به اعتق اد ش يعه منص ب خداون دي اس ت و
رأي مردم در آن تأثيري ندارد رابداء ناميدهاند و ميگويند خداوند در مق ابل پيش امد
و حادثه غير م ترقببهاي ق رار گ رفت و حكمي ج اري ك رد كه با حكمقبلي متف اوت
بود .از همينجا ميان ش يعيان اختالف افت اد و ب اعث گ روه بن ديهايي منجمله بوج ود
آمدن گروهي بناماسماعيليه در ص فوف ش يعيان ش د .متأس فانه علم اء و آخون دهاي
ش يعه با اينكه ميدانند اين نس بتها به خداوند ب اطل ونارواس ت و به ج اي اينكه در
جهت حذف نسبت «نعوذباهلل» جهالت و مماداني و ن اقص جل وه دادن علم و حكمت
ذاتباري تعالي از اصول عقائد ش يعه اق دام كنن د ،شرمس ارانه ميكوش ند تا از اين
مسئله فرار كنن د .مس لمان واقعي معتقداس ت كه خداوند آگ اه و خب ير و ع الم الغيب
است و آنچه را كه در آين ده روي ميده د ،ميداند و هيچ ام ري بدوندرخواس ت و
اراده خداوند واقع نخواهد شد .ش كي نيس ت كه آگ اه ب ودن خداوند از آنچه در آين ده
روي ميدهد باانديش ه ب داء در تض اد اس ت .نكته ق ابل ت وجه و تن اقض عجيب اين
اس ت كه ش يعيان ميگويند امامانش ان هر آنچه كه پيشآم ده و هر آنچه را كه پيش
بيايد ميدانند ،اما بخداوند نسبت ميدهند كه از آنچه در آينده واقع ميش ود بي خ بر
و ناآگاهاست!
فهرست
91
! ! !
افزودن أشهد أن عليا ً ولي هللا در اذان
توسط شيعيان
اهل سنت معتقدند كه علي (رض) از اوليا بزرگ الهي است .اما اين دليل نميش ود
كه اذان ش هادت ب دهيم كه علي(رض) ولي خداس ت .كما اينكه در زم ان خ ود
حض رت علي چ نين مط البي در اذان گفته نش ده اس ت .اص والً داخل كردنچ نين
مطالبي در نماز راه را بر ورود مطالب ديگري در نماز باز خواهد كرد .مثالً ام ام
حسن و امام حسين و افراد ديگرينيز هستند كه اولياء خدا هستند ،پس چرا در اذان
شهادت به ولي هللا بودن آنها ندهيم؟ يا اصالً چرا اس امي پيامبرانگذش ته را در اذان
داخل نكنيم؟ مگر شأن و مرتبه ائمه از شأن و مرتبه آن ان ب االتر اس ت؟ اين ب دعت
در قرن دهم هجري ودر زم ان ش اه اس ماعيل ص فوي موس وم ش د .تم امي علم ائ
شيعه به اين مسئله اذعان ميكنند و اضافه ميكنند تكرار اشهدان علي ولي هللا وحي
خير العمل در شه رو دياري نشاندهنده وجود و كيان ملت شيعه در آنجاست.
در ص در اس الم ،نه در زم ان علي (رض) و نه در زم ان س اير اهل بيت چ نين
مطالبي در اذان گفته نشده است .ما از ش يعيانميخواهيم كه اين ب دعت را ح ذف و
اين اش تباه را تص حيح كنند و به اذاني كه بالل حبش ي (رض) در مس جد رس ول
اكرمو در محضر پيامبر (ص) و اصحاب و منجمله علي (رض) ميگفت برگردند.
فهرست
92
! ! !
سجده بر مهرهايي كه ادعا ميشود
اين خشتهاو مهرها براي شيعيان ارزش زيادي دارند و هيچ خانهاي از شيعيان نيت
كه از اين مهرها در آن يافت نشود .ش يعيان در مس افرتها پيوس ته از اين مهرها در
جيبشان دارند .آنها ادعا ميكنند كه اين مهرها از اك كربال محل شهادت امامحس ين
هستند و بر اين مهرها سجده ك رده و آن را ميبوس ند .از نظر اهل س نت س جده به
اين مهرها و يا هر چ يز ديگ ري ،گن اهي كب يره اس ت .چ را كه نه خداوند و نه
پيامبرش و نه علي و نه اهل بيت او چنين دستور و اجازهاي را به ما نداده اند.
فهرست
93
! ! !
جمع كردن نمازها
پي امبر (ص) ن يز هر يك از نمازها را در وقت خ ودش بج اي ميآوردن د .اال در
بعضي موارد و شرايط استثنايي مانند م واقعي كه ايش ان بيم ار بودند يا در ش بهاي
باراني و يا هنگاميكه حادثه غير مترقبهاي روي ميداد و ص رفا ً در اينگونهم وارد
نمازها را جمع مينمودند .عمل شيعيان در جمع كردن نمازها حتي مغ اير رواي اتي
اس ت كه در كتب خ ود ش يعيانآم ده اس ت .منجمله در نهج البالغه ج 3ص 82از
علي (رض) روايت ش ده كه خط اب به اس تانداران و مس ئولين ش هرها گفته اس ت:
نماز ظهر را با مردم بخوانيد تا آن هنگامي كه خورشيد به غرب متم ايل و ه وا رو
به سردي گذارد ،و نم از عص ررا بخوانيد آن هنگ ام از روز كه س ايه اش خاص دو
برابر قدشان و خورش يد ص اف اس ت ،نم از مغ رب را بخوانيد آن هنگ ام كه روزه
دار افطار ميكند و نماز عش اء را بخوانيد به آن هنگ ام كه ش فق ناپديد شد و تا آخر
شب.
فهرست
94
! ! !
عدم برگزاري نماز جمعه
اكثريت فقهاء شيعه حكم دادهاند تا زمانيكه مهدي امام زمان ظهور نك رده اس ت اداء
نماز جمعه در مساجد واجبنيست و مردم مخت ار هس تند به اينكه نم از جمعه را در
مساجد بخوانند و يا به جاي آن در خانه هايشان نماز ظهر بخوانند.اين عمل ش يعيان
مغاير نص صريح قرآن است كه ميفرمايد« :يا ايها ال ذين آمن وا اذا ن ودي للص الة
من يوم الجمعةفاسعوا الي ذكر هللا و ذروال بيع» اي كس انيكه ايم ان آوردهايد وق تيكه
ن داد داده ميش ويد ب راي نم از جمعه بش تابيد بس وي ذكر خ دا و رها كنيد خريد و
فروش را (سوره جمعه آيه )9
بعضي از فقهاء ش يعه هم با اين نظ ريه مخ الفت كردهاند مانند حر آملي كه معتقد به
وجوب اداء نماز جمعه بوده است.بعد از روي كار آمد حكومت شيعي در اي ران ،و
با اين استدالل كه حاكميت اكنون به نايب ام ام زم ان رس يده ،نم از جمعهمج دداً در
ايران برپا ميشود.
اختالفات اساسيتر و همچنين اين بدعتهاي عملي ،اختالف و فاص له مي ان ش يعه و
سني را بيشتر ميكنند.
فهرست
95
! ! !
شيعيان امروز
انحرافات و اباطيلي كه تحت نام مذهب شيعه مطرح ش ده و ما س عي ك رديم در اين
گفتار به رؤس مهمترين آنها اشارهكنيم ،اثرات منفي و زيانباري براي امت اسالمي
و بي داري اس المي كه ام روزه ش اهد آن هس تيم ،داش ته اس ت .به تصويركش يدن
چهرهاي از اسالم توسط ش يعيان كه م ترادف ت رور ،تخ ريب و ع وام فري بي اس ت
فرصتي طاليي در اختيار دشمناناسالم قرار داده است تا اعمال و رفتار شيعيان را
به تم اميت اس الم تعميم دهند و بدينوس يله چه ره پ اك دين م بين اس المرا در افك ار
جهانيان مخدوش سازند.
در نظر بگيريد زمانيكه زي ارت قب ور ائمه اهل بيت برابر با صد حج و صد عم ره
دانس ته و گفته ش ود زائ رين اين ام اكن ب دونهيچگونه س ؤال و ج وابي يكس ره به
بهشت ميروند ،آيا ديگر شيعهاي پيدا ميشود كه تمايل و اشتياقي براي زيارتكعبه
داشته باشد .بي دليل نيست كه در سالهاي گذشته س ردمداران ش يعه ح اكم بر اي ران
چندين بار سعي در قاچاق اسلحه و مواد منفجره به عربستان و خرابك اري و ايج اد
بلوا در مقدسترين مك ان مس لمانان به هنگ ام مراس م حجداش تهاند .از جمله در س ال
1986حاكم ان ش يعه اي ران م واد منفج ره پالس تيكي درون كيفه اي به اص طالح
حجاججاسازي كرده بودند و قصد برهم زدن مراس م حج را داش تن كه ت وطئه آن ان
قبل از اجراء كشف شد.
همچنين در سال 1987حاكمان ش يعه اي ران به به انه تظ اهرات بر عليه امريك او
اس رائيل و ب رائت از مش ركين اق دام بهاخالل در مراس م حج كردند كه در ن تيجه
400نفر از تظاهرات كنندگان فريب خورده ايراني كشته شدند.
96
بهانه آنها تظاهرات بر عليه آمريكا و اسرائيل بود .اما ط ولي نكش يد كه خداوند آنها
را رسوا كرد و بر همگ ان معل وم ش دآنهائيكه م دعي دش مني و مب ارزه با امريكا و
اس رائيل هس تند در خفا دس ت در دس ت امريكا و اس رائيل دارند و ام دادهايغيبي
(اس لحه و تجه يزات جنگي) از اس رائيل و امريكا دري افت ميكنن د .قبل از آن هر
ازگ اهي اخب اري در رس انههايگ روهي مب ني بر روابط پنه اني مي ان اي ران و
اسرائيل منتشر ميشد .از جمله در سال 1983هنگاميكه ص ادق طباطب اييب رادر
زن احمد (فرزند خمي ني) به ج رم هم راه داش تن ه روئين در يكي از فرودگاهه اي
آلم ان دس تگير ش د ،ميليونها نفر از ط ريق تلويزي ون آلم ان مهر ورود به كش ور
اسرائيل را بر پاسپورت اين شخص مش اهده كردن د .پيش تر از آن در هج دهمژوئيه
1981يك هواپيماي آرژانتي ني ح امل اس لحه و تجه يزات اس رائيلي ب راي اي ران،
اشتباها ً به داخل شوروي سابقمنحرف و توسط دفاع ضد هوائي آن كشور سرنگون
گردي د .در ت اريخ 18/8/1981س خنگوي رس مي دولت ق برس تأييد ك رد كه يك
هواپيماي آرژانتيني با شماره پرواز 224در يازدهم ژوئيه 91از مب دأ تل آويو به
مقصد ته ران ب ارگيري ش دهبود جهت س وختگيري در فرودگ اه الرناكا به زمين
نشسته است .همچنين اين سخنگو اعالم كرده بود كه اين هواپيماسومين ب اري س ت
كه در مسير تل آويو تهران در قبرس فرود آمده است .ابوالحس ن ب ني ص در رئيس
جمه ور اس بق اي راندر مص احبهاي با روزن امه هرال دتربييون بت اريخ 24/8/81
اعتراف كرده بود كه در زمان رياست جمهوري او ميان اس رائيلو اي ران روابطي
وجود داشته است اما او توان مداخله در اين زمينه را نداش ته اس ت .در س وم ژوئن
1982مناخن بيگيناق رار ك رد كه اس رائيل با ص دور اس لحه و تجه يزات نظ امي
ايران را ياري كرده است .يك نش ريه س وئدي در ت اريخ هج دهممارس 84و مجله
ابزرور در تاريخ 7/4/84به موضوع انعقاد قرار صدور اس لحه به اي ران به مبلغ
4ميليارد دالر ،ميانايران و اسرائيل اش اره ك رده بودن د .و بايد پرس يد اگر اي ران
واقع ا ً آنط ور كه ادعا ميكند دش من اس رائيل و خط ري برايصهيونيس تها به ش مار
ميرود چگونه اسرائيل با گسيل اسلحه و تجهيزات جنگي حاكمان اي ران را تق ويت
97
ميكند؟ چندسال بعد ماجراي فروش تجهيزات نظامي از س وي امريكا هم به اي ران
فاش و به رسوائي واترگيت ايران معروف شد.
اگرآنچنانكه حاكمان شيعه ايران ادعا ميكنند آنها در واقع دش من امريكا هس تند ،آيا
امكان داشت امريكا براي ايرانتجهيزات نظامي و ب راي رفس نجاني كلت و كيك و
انجيل بفرستد؟
هنگاميكه جهانيان از سفر مك فارلين (مقام امريكايي) به تهران و تحويل تجه يزات
نظامي به ايران از سوي امريكا وانتقال عوايد آن به ضد انقالبيون نيك ارگوئه مطلع
شدند ،رفسنجاني رئيس جمهور فعلي ايران از روي ناچ اري در نم ازجمعه ته ران
به سفر مك فارلين به ايران اعتراف كرد و با وقاحت تمام گفت ب رادران پاس دار ما
در فرودگاه كيك را خوردندو چيزي به ما نرسيد!
هنگاميكه افغانستان توسط نيروهاي شوروي سابق اشغال ش ده ب ود و مس لمانان اين
كشور با كفار جه اد ميكردن د ،دولتش يعه ح اكم بر اي ران داراي ع اليترين س طح
روابط با شوروي سابق بود و هيچگاه مسئله اشغال افغانس تان بر روابط حس نهميان
ايران و شوروي تأثير نگذاشت .از جانب ديگر س ردمداران ش يعه اي ران س عي در
ترور و تخريب در كشورهاياسالمي و ايجاد تفرقه و اختالف ميان مسلمانان داشته
و دارند .در افغانستان احزابي شيعي براه انداختند كه كارشان هنگام جهاد افغانستان
منحرف كردن اذهان از مسئله اصلي يعني جهاد و ايجاد تفرقه در صفوف مجاهدين
بود كه هنوزهم آثار سوء آنرا در افغانستان مشاهده ميكنيم.
98
يا در لبنان گروهي از شيعيان را تجه يز و تح ريك كردند تا مس لمانان فلس طيني را
مورد حمله قرار دهند و يا افرادي را تحتعنوان جهاد اس المي رب وده و بدينوس يله
چهره منزه اسالم را نزد جهانيان مخدوش سازند .سردمداران شيعه ايران ،ح تيدر
داخل اي ران و نس بت به ش يعيان اي ران هم رحمي نكردند و به به انه اس الم و حفظ
كي ان تش يع و در واقع حفظ حكومتخودش ان ،ه زاران تن از م ردم اي ران را كه
مخالفت حكومتش ان بودند از دم تيغ گذراندند و ميليونها تن از م ردم ش يعه اي رانرا
آواره ساير كشورها كردند و جز ويراني ،فقر و فساد ارمغاني براي مردم اي ران به
همراه نياوردند .حاكمان ايران كه ادعاميكنند خواهان وحدت شيعه و س ني هس تند،
سنت ايران كه بخش بزرگي از جامعه ايران را تش كيلميدهند ظلم و
نسبت به اهل
س تم مض اعفي اعم ال ميكنند و از ط ِر گون اگون منجمله تهديد يا تطميع در ص دد
تغيير مذهب اهلس نت اي ران برآمدهان د .كما اينكه در س ال 1994ميالدي برابر با
1372هجري شمس ي دولت اي ران مس جد اهل س نت درش هر مش هد (مس جد ش يخ
فيض) را تخ ريب ك رده و چند روز بعد هنگ اميكه ه زاران تن از از اهل س نت
زاه دان در مس جدمكي اين ش هر اق دام به يك گردهم ايي اعتراضآم يز نس بت به
تخريب مسجد شيخ فيض كرده بودند ،نيروهاي دولتي بهدرون مس جد حمله ك رده و
مسلمانان بي پناهي را كه درون خانه خدا جمع شده بودند بيرحمانه آم اج گلولهه اي
خودقرار دادند و دهها تن از آنان را كشته و زخمي و صدها تن را دستگير و روانه
زن دانها كردن د .حاكم ان اي ران هنگاميكههن دوهاي متعص ب مس جد ب ابري در
هندوستان را تخريب كردند ،سينه چاك ميكردند و در سوگ شهادت مس جد ب ابري
اش ك تمس اح ميريختن د .اما دي ري نپائيد كه با تخ ريب مس حد ش يخ فيض مش هد و
سپس هتك حرمت خانه خدا به رگباربستن مردم مسلمان زاهدان درون مس جد مكي
اين ش هر پ رده تزوير و فريبك اري از چه ره ش ان ف رو افت اد( .ب راي آگاهيبيش تر
م راجعه ش ود به كت اب اهل الس نة والجماع ة في اي ران و كت اب فري اد اهل س نت
خراسان)
99
از ديگر موارد فريبكاري و تزوير حاكمان ش يعه اي ران و منجمله ش خص خمي ني،
فتوي خميني مبني بر واجب القتل بودن سلمان رشدي به جرم اهانت به ق رآن ك ريم
و پيامبر (ص) و يارانش ب ود .اما گ وئي خمي ني فرام وش ك رده ب ود ،اهانته ايي
كهدر كتب شيعيان نسبت به ساخت ق رآن و اص حاب و همس ران پي امبر (ص) روا
داشته شده ،از آنچه كه سلمان رشدينوشته باالتر و بيشتر است.
از جمله طعنه به كتاب خدا و متهم كردن اص حاب به تح ريف آن و ناس زا و دش نام
گوئي به همسران پيامبر (ص) كه اهلبيت او هستند و نيز ياران آنحضرت.
بهتر بود خميني ابتدافتوي ميداد كه كتابهاي شيعي كه در آنها جز ناسزا به ياران و
همسران پيامبر (ص) و ايجاد ترديد درصحت و كامل بودن قرآن چيز ديگري يافت
نميشود ،پاكسازي شوند .چ را كه آنچه در كتب ش يعيان آم ده و آنچه سلمانرش دي
نوشته مشابهت و همساني زيادي با هم دارند.
آيا فرقي بين س لمان رش دي ،ن ور طبرس ي ،مال محمد ب اقر مجلس ي ،كلي ني ،ش يخ
عباس قمي ،گلدزيهر مستشرق يهوديوجود دارد؟ همگي گواه ان دروغي ني هس تند
كه عليه كتاب خدا گ واهي داده و در مص اديق آن ترديد ايج اد ك رده و به آنت وهين
ميكنند .آيا اسالمي كه اينان م دعي آن هس تند هم ان آئين پ اك محم دي اس ت؟ و آيا
دوس تي اهل بيت اس ن اس ت؟خوانن ده و ش نونده بايد بعد از اين به اين س ؤال پاس خ
گويد كه آيا يگانگي و وحدت ميان شيعه و سني جز با اص الحانحرافاتي كه ش يعيان
به آن چنگ زدهاند امك ان دارد؟ در حقيقت دع وت به وح دت م ترادف با ادغ ام
مذاهب ديگر درمذهب تشيع است چنانچه عمالً در ايران اين ك ار را ميكنن د .ما به
كساني كه آرزوي وحدت اسالمي را دارند ميگوئيم تاوقتيكه علماء و م راجع ش يعه
از مواض ع ن احق ش ان ع دول نكنند و انحراف ات موج ود در مذهبش ان را اص الح
نكنند،انديشه وحدت امت اسالمي رؤيايي بيشتر نخواهد ب ود .اينها همه انحراف ات و
تجاوزاتي اس ت كه بن ام اهل بيت وم ذهب اهل بيت انج ام ميگ يرد كه اهل بيت در
واقع از آنها بيزار هستند.
100
خط اب به آن دس ته از فرزن دان اهل س نت كه يا بي خبرند و يا تج اهل ميكنن د،
ميگوئيم چگونه با كساني اختالط كرده وحاضر به دوستي ميش ود كه به اب وبكر و
عمر و عائشه دشنام و ناسزا ميگويند؟
تا زمانيكه اين عقيده اصالح نشود ما شاهد اين دور تسلسل خواهيم بود و گذش ته از
خمينيهاي ديگ ري كه در س ايه اينعقي ده ب اطل ظه ور خواهند ك رد ،ع امه م ردم
شيعه نيز از قربانيان اين عقيده خواهند بود.
فهرست
101
! ! !
پرسشي ديگر
حقيقت اين اس ت كه محققين بعد از بررس ي عملك رد ش يعيان در اين زمينه به اين
نتيجه رسيدهاند كه شيعه هيچگونهنقشي در دعوت غ ير مس لمانان و كف ار به اس الم
نداش تهاند .علت آن ن يز ك امالً روش ن و ب ديهي اس ت .به عكس انديش ه واعم ال و
كردار شيعيان باعث بدبيني و دوري غير مسلمانان از اسالم شده است.
اگر ش يعهاي يك مس يحي را به اس الم دع وت كن د ،ش ايد آن مس يحي بپرسد به چه
چيزم دعوت ميكني؟ شيعه ميگويدبه اسالم چرا كه اسالم عاري از آن غلوي است
كه در مسيحيت در مورد عيسي مسيح وج ود دارد .مس يحي در جوابميگويد ش ما
به نوبه خودتان در مورد حضرت علي ،حسين و ديگر امامان آنقدر غلو ميكنيد كه
ميگوئيد آنها قبل ازآفرينش جهان نورهايي بودهاند .ش ما از حس ين كمك ميخواهيد
و ميگوئيد يا حس ين .ما هم از حض رت عيس ي (ع)كمك ميخ واهيم و ميگ وئيم يا
عيس ي مس يح .ش يعه ميگويد ت را به توحيد و يگ انگي خ دا و عب ادت او دع وت
ميكنم.مس يحي در ج وابش ميگويد چط ور م را به چ نين چيزه ايي ميخ واني در
حاليكه شما اسامي فرزندانتان عبدالعلي وعبدالحسين ميگذاريد .ش يعه ميگويد ش ما
بجاي اينكه از خدا كمك بخواهيد از عيسي كمك ميخواهيد .مسيحيميگويد شما هم
همين كار را ميكنيد .قبور امامانتان را طواف ك رده و از آنها ي اري ميخواهيد به
جاي اينكه از خدا كمكبخواهي د .ما هم همين ك ار را ميك نيم از حض رت عيس ي و
مادرش كمك ميخواهيم زيرا آنان نزد خداوند مقام باالييدارند.
102
شيعه ميگويد شما در مورد حضرت عيسي غلو كردهايد .مس يحي ميگويد ش ما هم
در م ورد حس ين غلو كردهاي د .او وس اير امامانت ان را برتر از همه مخلوق ات و
معصوم ميدانيد و براي آنان علم مطلق قائل هستيد و ميگوئيد امامانت ان آنچهرا كه
پيش آمده و آنچه را كه پيش بيايد ميدانند و ح تي گفتهايد آن ان داراي مق امي هس تند
كه هيچ فرشته مقرب و يا هيچپيامبري به آن مقام نميرسند.
ما هم در مورد حض رت عيس ي ميگ وئيم او قبل از آف رينش جه ان ن وري ب وده و
خداوند او را بر همه فرشتگان و انبياءبرتري داده است .ما گفتهايم دوستي حضرت
عيسي كف اره گناه ان اس ت ش ما ن يز ميگوئيد تا زم انيكه كس ي اهل بيت رادوس ت
دارد ،هر گناهي هم بكند به حسابش نوشته نخواهد شد.
شيعه ميگويد كتاب شما دستخوش تحريف و تغيير قرار گرفته ،مسيحي در جوابش
ميگويد شما ش يعهها هم ميگوئيد كه كتابت ان ق رآن تح ريف ش ده و اص حاب آن را
تغي ير داده و اس م علي و آي اتي را كه تص ريح به جانش يني علي بعد از پيامبرت ان
ميكند ،حذف كردهاند .پس چطور شما از ما ميخواهيد كه كتاب تحريف شدهاي را
ترك كنيم و به دنبال كتابتحريف شده ديگري برويم!؟
ما ميگوئيم انجيل تحريف نشده پيش خداس ت و ش ما ميگ وئي ق رآن تح ريف نش ده
نزد امام غايب است .پس چه فرقيميان ما مسيحيها و شما شيعيان وجود دارد؟
103
تازه ما مسيحيها اصحاب و دوستان و پيروان حضرت عيسي (ع) را دوست داريم
و آنان را اس وه و الگ وي خ ودميدانيم .در ح اليكه ش ما ش يعهها اص حاب و ي اران
پيامبرت ان را م ورد س رزنش و ت وهين ق رار ميدهيد و ميگوئيد آنانش يطان و
طاغوت ب وده و از دين برگش تهاند و پ يروي از آن ان ناج ائز اس ت .پس چگ ونه ما
ميتوانيم پيشوايان نيك وشايسته خود را ترك كنيم و به دين پيامبر ش ما كه اص حاب
بدي داشته روي بياوريم .و چگونه مسيحيت را كه دروغ و زنارا حرام اعالم كرده
رها كنيم و به دين شما كه دروغ بنام تقيه و زنا را بنام صيغه مباح ق رار داده اس ت
درآئيم؟
بنا به همين داليل روش ن و آش كار اس ت كه ش يعيان نميتوانند كف ار را به اس الم
دعوت كنند.
بلكه عمده تالش شيعيان محدود به سعي براي تغيير مذهب برخي از مردم بي سواد
و فقير اهل سنت است كه با سوءاستفاده از ناآگاهي و فقر ماديشان آنها را ف ريفته و
تطميع ش ان ميكنن د .كما اينكه ميس يونرهاي مس يحي با س وء اس تفاده ازفقر م ادي
مسلمانان و با تطميع تعداد از ايشان را به مسيحيت كشاندند.
بنا بر اين ب ار ديگر تك رار ميك نيم كه ش يعه نه تنها در دع وت غ ير مس لمانان به
اس الم هيچگ ونه نقش ي نداش ته ،بلكه كارعم ده ش يعيان ايج اد تف رقه و اختالف در
صفوف مسلمين بوده است .عالوه بر اين شيعيان داراي رس وماتي هس تند كهاذه ان
را از اسالم بدبين و شكوه و عظمت آئين پاك محمدي را مخدوش ميكند.
104
نمونه عملي افكار و اعمال شيعيان ،اعمال نظ ام ش يعه ح اكم بر اي ران اس ت كه از
هنگ ام بدس ت گ رفتن ق درت جز جنگ،دامن زدن به اختالف ات ،ت رور و كش تار،
تبعيض و ظلم و س تم نس بت به اهل س نت اي ران و ح تي ظلم و بي دادگري نس بت
بهشيعيان ايران و چندين بار خرابكاري در حرم امن الهي ،هيچگ ونه خ يري ب راي
امت اسالمي به ارمغان نياورده است.
فهرست
! ! !
شيعه و تاريخ
تاريخ اسالم حكايت از فجايع و مصائب بسياري ميكند كه مسلمين توسط حركتهاي
باطنيه شيعه كه عبيدهللا فاطميمؤسس آن بود ،بآن دچ ار ش دهاند .ت رور ،تخ ريب و
كش تارهاي بس ياري توس ط ف رقه ه ايي همچ ون حشاش يها ،ق رامطه،اس ماعيليه،
عبيديها و بهائيان صورت گرفت و يا كساني كه مكه مك رمه را تص رف و حج اج
را به قتل رساندند واجسادشان را درون چاه زمزم انداختند .ش رارت اينها تا ظه ور
صالح الدين ايوبي ادامه يافت و حتي در صدد ترورصالح الدين ايوبي هم بر آمدند
ولي موفق نشدند و سرانجام خداوند بدست صالح الدين اي وبي اين فرقهها را ت ار و
ماركرد.
فهرست
105
فاجعة خونين بغداد
تاريخ ف اجعه مص يبت ب ار تخ ريب ك امل بغ داد و انه دام ف رهنگ غ ني اس المي و
تجاوز به نواميس مسلمين و كش تار ميليونهامس لمان را توس ط هالكو خ ان هرگز و
هرگز فرام وش نخواهد ك رد .اين ف اجعه كم نظ ير با تح ريك و مس اعدت دو تن
ازوزي ران ش يعه معتص م باهلل آخ رين خليفه عباس ي به وق وع پيوس ت .اين دو تن
عبارت بودند از محمد بن علقمي ونصيرالدين طوسي منجم و فيلسوف كه با خي انت
به معتصم باهلل و تسليم او به هالكو عمالً راه را بر ورود لش كريان تات ار بهبغ داد و
انهدام آن ،باز كردن د .اين دو نفر به پ اداش اين اق دام خيانتك ارانه و جنايتك ارانه از
سوي هالكو به وزارت منصوبشدند.
با اين وج ود خمي ني در كت اب حك ومت اس المي ص 142به تع ريف و تمجيد از
نصير الدين طوسي پ رداخته و به هنگامي اد آوري ن امش ميگويد (رض) در ح الي
كه هم چن انكه گف تيم نص يرالدين طوس ي و محمد بن علقمي ع امل و مس ببتخريب
كامل بغ داد و انه دام و به غ ارت رفتن م يراث اس المي و كش تار ميليونها مس لمان
بودهاند.
ابن كثير در كتاب البداية والنهاية مينويسد نصيرالدين طوس ي كه ابت دا وزير خليفه
عباس بود تا توانست ارتش را تضعيفو تعداد سربازان را به ده ه زار ك اهش داد.
سربازان حقوقي دريافت نميكردند و مجبور به گدائي بر دروازههاي مس اجدبودند.
ابن كثير اضافه ميكند كه ابن علقمي شيعه نامهاي به هالكو نوشت و از او خواست
كه به بغ داد بيايد و بر آنحك ومت كن د .ابن علقمي تس خير بغ داد را با ت وجه به
اوضاع داخلي و مشكالت سياسي ،اقتصادي و نظ امي ،از س ويهالكو آس ان جل وه
ميداد و بدينوسيله هالكو را تحريك و تشويق به حمله بر بغداد كرد.
106
چن ان كه ابن كث ير مينويسد كينه ت وزي محمد بن علقمي نس بت به اهل س نت و
امي دش به ج ايگزيني م ذهب ش يعه بجايتس نن ،او را بر آن داش ت تا با خي انت به
مسلمين و خليفه عباسي دست دوستي به سوي تاتارها دراز كند.
ابن كثير مينويسد :نصير الدين طوسي از اولين كساني بود كه با خانواده و افراد و
غالمانش به اردوگاه تاتارها رفت و بعداز مذاكره با هالكو به نزد معتصم بازگش ت
و او را ت رغيب به مالق ات هالكو ك رد و به او گفت هالكو قصد ص لح دارد به
اينشرط كه مالي ات بگ يرد .معتص م به هم راه نص يرالدين طوس ي و ابن علقمي به
مالقات هالكو رفت اما او ش ديداً به خليفهت وهين ك رد و دس تور داد او را از جلس ه
بيرون بياندازند .نص يرالدين طوس ي هالكو را ت رغيب به قتل خليفه معتص م ك رد.
هالكو ابتدا متردد شد اما نصيرالدين طوسي آنقدر در ترغيب به قتل معتصم كوش يد
تا سرانجام هالكو دستور قتلخليفه را صادر كرد .به هم راه خليفه عباس ي گ روهي
از قضات و علم اء ن يز بودند كه آنها هم ،كش ته ش دند .آنگ اه تاتارها به ش هر حمله
كرده و هر جنبندهاي را كه مييافتند ميكشتند بط وريكه در كوچهه اي بغ داد خ ون
جاري شده بود .هر چه را كه توانستند غارت كرده و بقيه را سوزاندند.
ابن كثير ذهبي و قطب الدين يونيني نوشتهاند اثرات فساد هوا كه نتيجه تعفن اجس اد
و كثرت آنها در بغداد بود ،تا بهدمشق رسيده و موجب ابتالء م ردم دمش ق به وبا و
س اير بيماريها ش ده ب ود .هيچكس از حمله تاتارها در ام ان نب ود مگريهودي ان و
مسيحيها و آنهائيكه به خانههاي نصيرالدين طوسي و ابن علقمي پناهنده شده و ن يز
گ روهي ديگر از ش يعيان.نص يرالدين و ابن علقمي كه قبالً وزراي خليفه عباس ي
بودند ،به پاداش خوش خدمتي شان از سوي هالكو هم به وزارتمنصوب شدند.
فهرست
107
! ! !
نتيجهگيري از بحث حاضر
شايد خواننده و يا شنونده بگويد گذشته چه ربطي به ما دارد؟ و آيا درس ت اس ت كه
همه شيعيان را در گناه نصيرالدينطوسي و ابن علقمي شريك بدانيم؟
در ج واب بايد گفت البته كه ع ادالنه نخواهد ب ود مس ئوليت آنچه را كه نص يرالدين
طوسي و ابن علقمي مرتكب شدهاند،بر عه ده تم ام ش يعيان ب دانيم و قصد ما هم اين
نيست .بلكه ميخواهيم به كسانيكه ممكن است تحت ت أثير گفتهها و افكارفريبك ارانه
حكام ايران ق رار گ رفته باش ند هش دار ب دهيم و بگ وئيم آيا ميدانس تهايد خمي ني در
كتابش از نصيرالدين طوسيتعريف ،و با عنوان (رض) از او ي اد ميكن د؟ خمي ني
در كتاب حكومت اسالمي مينويسد نصيرالدين طوسي نقشمهمي در كمك به اسالم
ايفاء كرده و مردم فقدان نصيرالدين طوسي و كسان ديگري نظير او را كه خ دمات
ارزندهاي بهاسالم كردهاند ،احساس ميكنند.
ميخ واهيم بگ وئيم آيا ميدانيد منظ ور از خمي ني از خ دمات ارزن ده نص يرالدين
طوسي به اسالم چه بوده است؟
آنچه كه خميني را بر آن داش ته تا از نص يرالدين طوس ي تجليل كن د ،زمينه س ازي
اين ش خص در كش تار ميليونها تن از پ يرواناهل س نت توس ط هالكو خ ان ب وده
است.
اين نشان ميدهد كه خميني چه كينه عميقي نسبت به اهل سنت داشته اس ت .واال آيا
هيچ مسلمان واقعي و آزاده بيغرضي هست كه از مسببين اين فاجعه هولناك ابراز
تنفر و انزجار نكند؟
108
همين خمي ني كه از نص يرالدين طوس ي تع ريف و با عن وان (رض) از او ي اد
ميك رد ،هنگ اميكه از عمر بن خط اب ي اد ميكن دنه تنها چ نين عن واني به ايش ان
نميدهد بلكه با ايشان فحش و ناس زا هم ميگوي د .چگ ونه اس ت كه خمي ني به عمر
بنخطاب كه بغداد را از چنگ مشركين خارج كرد و اسالم را به آن س رزمين ب رد
لعنت ميفرستد اما به نصيرالدين طوسي كهبغداد را مج دداً به دس ت كف ار س پرد و
باعث كشتار ميليونها مسلمان شد ،درود ميفرستد؟
آيا نه نظر خميني شأن و منزلت همدستان و وزيران هالكو پيش خداوند باالتر است
يا شأن و مرتبه به اصحاب پيامبر(ص)!؟
نكته ديگر اينكه تاريخ به مثابه آئينه ع برتي اس ت كه بايد از آن پند گ رفت و ب راي
اتخاذ مواضع اصولي و حركت صحيحدر زم ان حاضر از آن س ود ب رد .ت اريخ به
ما ميآم وزد كه بايد ص فوف خ ود را از گروهها و جريان اتي كه در ط ول
تاريخپيشهاي جز خيانت و جنايت نداشته و همواره دستش ان در دس ت دش منان امت
اسالمي بوده است ،جدا كنيم.
نكته آخر اينكه هنوز هم هستند .همان عقايد انحرافي كه نياكان آنها با پ يروي از آن
مسبب و باعث فجايع دردناك و تلخيدر گذشته بودهاند.
109
در زمان حاضر شاهد مواضع خصمانه و فريبكارانه دروزيها لبن ان نس بت به امت
اسالمي و همدستي آن ان با دشمناناس الم ب ودهايم .پ يروان اين ف رقه با ن ام ظ اهري
اس الم في ال واقع منكر مع اد و معتقد به تناس خ ارواح هس تند و به پي امبر(ص)
تهمتهاي ناروا نس بت ميدهن د .در س ال 1983به هنگ ام اش غال لبن ان از س وي
اس رائيل ،نيروه اي اش غالگريهودي در منطقه تحت نف وذ دروزيه ا ،با ب رادران
دروزي خود مالقات و به همين مناسبت جشنها برپا كردن د .در هميناي ام دروزيا و
شيعيان در بيورت عليه نيروهاي سني متحد شده بودند .يا نصيريها كه علي را خ دا
پنداشته و معتقد بهقرآني ديگر هستند .با اينكه شيعيان امامي علي الظ اهر نص يريها
و اس ماعيليها را تكف ير ميكنند اما آنچه را كه عمالً انجامميدهن د ،چ يز ديگ ري
است.
وق ايع روزم ره به خ وبي گ واه بر اين هس تند كه ارتب اط و ت وافق مي ان ش يعيان و
نصيريها بيشتر از وجود مشترك مي ان ش يعه وس ني ميباش د .يا در م ورد ش يعيان
جبل عامل فراموش نكردهايم كه چگونه با صليبيها همكاري كردند.
و اما جاي بسي تأسف است كه برخي از سردمداران نهضتهاي اسالمي در وق ايع
گذش ته خ ود را به نا آگ اهي ميزنند وبه اين ق انع اند كه ط رح اين مس ائل م انع از
وحدت ميان مسلمانان ميشود! و يا اينكه ميگويند شيعيان ام روز از ش يعيانديروز
ف رق دارند و م ذهب و م ذهب جعف ري را به عن وان م ذهب پنجم در كن ار م ذاهب
چهارگانه حنفي ،شافعي ،حنبليو مالكي قلمداد ميكنن د .اي ك اش اين دس ته كمي به
خودشان نمايانگر عقيده و افكار و اعمال اين فرقه هاست و بهراستي كه اين فرقهها
دشمنان حق و از اهل باطلند.
110
كس اني كه خواه ان وح دت با ش يعيان هس تند بايد بدانند كه وح دت كلمه ارتب اط
تنگ اتنگي با وح دت عقي ده دارد و غ يرممكن اس ت كه بين دو نفر وح دت بر ق رار
شود كه يكي موحد و ديگري مشرك باشد .يكي رو به قبله كند و ديگري رو بهق بر،
يكي دستش را به سوي آسمان بلند كند و ديگ ري دس تش را به س وي ق بر ام ام و يا
ام امزاده و يا به س وي ك ربال و س امراو نجف بلند كن د .چ را كه ب راي مس لمانان،
توحيد شرط وحدت كلمه است .وحدت مطلوب وح دت قلبهاس ت هر چن دكه از نظر
جغرافي ايي از هم فاص له داش ته باش يم و همانا وح دت حقيقي آن اس ت كه م ورد
رضاي خداوند و بر طبق قرآن وسنت پيامبر (ص) صورت گيرد.
در پايان از خداوند بزرگ مسئلت مينم ائيم كه ما و آنها و جميع مس لمين را به راه
راس ت و راهي كه متض من س عادت دني او آخ رت اس ت ،ه دايت كند و از خداوند
ميخواهيم به همه ما توفيق حركت و گام برداش تن در مس يري كه او ميپس نددعطا
كند و ما و آنها را در زمره كس اني ق رار دهد كه چ ون س خن حق را بش نوند از آن
تبعيت ميكنند .و از خ الق يكتا ميخ واهيم كه اين نوش ته را بر همه مفيد بگرداند و
لغزشهايمان را ،بر ما ببخشد.
فهرست
111