Professional Documents
Culture Documents
وجوب عمل به سنت رسول الله
وجوب عمل به سنت رسول الله
وجوب عمل به سنت رسول الله
1
مثال تقرير پيغمبر :اگر از صحابه فعلي صادر مى شد و پيامبر (ص) در برابر آن سكوت
مى كرد ،و يا آنرا تأييد مى نمود ،و يا اينكه آن كار را تمجيد مى كرد ،اين چيز تقرير نام
دارد.
بحث در سنت مصطفي (ص) أمري بسيار با أهميت است ،و سنت يكي از مصادر
تشريع إسـالمي است ،خصوصاً وقتي مى بينيم دشمنان إسالم براي أمت إسالمي
توطئه مى كنند و مى خواهند در مورد سنت مصطفي (ص) در دل مسلمانان شك و
ترديد ايجاد نمايند ،زيرا ما در عصري هستيم كه نظام عالم مضطرب و آشفته است و از
ايجاد راه حلي صلح آميز براي جهانيان عاجز مانده است.
و عقيدهء ما مسلمانان بر اين است كه هيچ راهي براي سعادت دنيوي و أخروي وجود
ندارد بجز رجوع به تعاليم مبين إسـال ِم پاك از تحريف و تبديل و تغيير ،چنانكه رسالت
محمدي آنرا براي ما از نزد خداوند آورده است.
مصادر تشريع إسالمي در بين مسلمانان ظاهر و آشكار و محفوظ و معروف است.
و جاي هيچ شك و ترديدي نيست كه سنت مطهر پيامبر إسالم (ص) دومين مصدر
تشريع بعد از كتاب خدا قرآن مى باشد ،زيرا غالباً قرآن شامل قواعد عامه و أحكام
كلي در تشريع إسالمي است ،و سنت مطهر شرح دهنده اين قواعد و كليات مى
باشد.
اين براي كسي واضح و روشن مى گردد كه دسترسي به سنت مطهر رسول اكرم
(ص) را دارد و آنرا در معرض عمل قرار داده است.
در قـديم سنت مطهر از طرف فرقه هاي گمراه و ملحد مورد حمله قرار گرفته ،همچنين
در عصر حاضر نيز مورد هجوم بعضي از مستشرقين و خاورشناسان متعصب و مبل ّغين
دين يهود و نصاري و استعمار زده قرار گرفته ،آنهم براي ايجاد فتنه و هدم اين ركن
بزرگ و أساس إسالمي است ،و متأسفانه بعضي از كسانيكه مسلمان غرب زده اند
به آنان كمك كرده به سنت مطهر طعنه زده و مى زنند ،از جمله اين مسلمان نمايان
نويسنده اي بنام أبو ريه مى باشد كه در كتاب خود (أضواء على السنة المحمدية) كه
مصادر و مراجع او بيشتر از آراء معتزله و آراء مستشرقين و از غالت فرقه هاي گمراه
إسـالمي است به تشكيك در سنت مطهر رسول اكرم (ص) مبادرت ورزيده است.
و ما به سبب اين كتاب را كه روشنگر أهميت سنت مطهر رسول هللا (ص) مى باشد،
براي فارسي زبانان جهان ترجمه كرده تا اينكه بتوانند با خواندن و مطالعه آن به أهميت
سنت مطهر پـي برند ،ناگفته نماند كه أيـن كتاب كه( :وجوب العمل بسنة الرسول
(ص) وكفر من أنكرها)( ،وجوب عمل به سنت رسول هللا (ص) و كفر كسى كه آنرا
انكار كند) نام دارد از نوشتهء عالم و دانشمند بزرگ إسالمي عالمه الشيخ عبدالعزيز
بن عبدهللا بن باز مفتي عام عربستان سعودي است.
2
اميدواريم توانسته باشيم بوسيلهء ترجمهء اين كتاب خـدمتي به دين مبين إسالم كرده
باشيم .قبال ً از خوانندگان محترم از اشتباهات احتمالي در ترجمه و چاپ پوزش مى
طلبيم،ـ چون كسي بجز أنبياء و پيامبران عليهم الصاله والسالم معصوم نيست .و بشر
مايه اشتباه است.
از خداوند مسئلت داريم كه آنرا خاص براي رضاي و خشنودي خود قرار دهد.
و آخر دعوانا أن الحمد هلل رب العالمين.
وصلي هللا علي نبينا محمد وعلي آله وصحبه.
الحمد هلل رب العالمين والعاقبة للمتقين والصـالة والسالم على عبده ورسوله نبينا
محمد المرسل رحمة للعالمين وحجة على العباد أجمعين وعلى آله وأصحابه الذين
حملوا كتاب ربهم سبحانه وس َّنة نبيهم (ص) إلى من بعدهم بغاية األمانة واإلتقان
والحفظ التام للمعاني واأللفاظ yوأرضاهم وجعلنا من أتباعهم بإحسان .أما بعد:
علماي إسالم در قديم و جديد اتفاق كرده اند كه أصول و أساس معتبر در إثبات احكام
ل ِمن
ط ُ شرعي و بيان حالل و حرام در درجهء أول قرآن كتاب خدا است كه) :ال َ يَ ْأتِي ِ
ه ا ْلبَا ِ
خ ْل ِف ِ
ه([ .()42فصلت]. ه َوال َ ِم ْ
ن َ ن َي َد ْي ِ
بَ ْي ِ
[باطل از هيچ سمت و سو در آن راه نمى يابد].
سپس سنت رسول هللا (ص) كه از هوي و هوس صحبت نمى كند ،بلكه وحي است
كه خداوند بر او نازل فرموده است.
سپس إجماع علماي أمت إسالمي است.
وعلماء در أصول ديگر اختالف كرده اند كه از مهمترين آنها قياس مى باشد.
و جمهور أهل علم بر اين هستند كه قياس حجت است اگر شروط معتبر آن كامل
باشد.
و دليل بر اين أصول بسيار است كه شمارش نمى توان كرد و شهرتش بيش از آن
است كه ما آنرا در اينجا ذكر كنيم.
أما أصل أول :قرآن كتاب خدا است كه در بعضي از جاها اين كتاب به وجوب إتباع و
پيروي و تمسك و چنگ زدن به آن ،و توقف كردن در حدود قوانين إلهي داللت مى كند.
ه أَ ْولِيَاء َقلِيال ً َّما ل إِلَ ْيكُم ِ ّمن َّربِ ّك ْ
ُم َوال َ تَ َّتبِ ُعو ْا ِمن ُدونِ ِ خداوند مى فرمايد) :اتَّبِ ُعو ْا َما ُأ ِ
نز َ
تَ َذك َُّرونَ ([ .()3األعراف].
[از آنچه از(جانب) پروردگارتان به سوي شما فروفرستاده شده است ،پيروي كنيد به
سروران ديگر) پيروي مكنيد .چه اندك پند مى پذيريد]. ِ جاي او از دوستان(و
مونَ ([ .()155األنعام].
ح ُ
ُم ُت ْر َ اب أَن َز ْل َنا ُه ُمبَا َر ٌ
ك َفاتَّ ِب ُعو ُه َواتَّ ُقو ْا لَ َعلَّك ْ هذَا ِك َت ٌ
و مى فرمايدَ ) :و َ
3
[و اين كتابي مبـارك است كه ما آنـرا نـازل كرده ايم ،پس از آن پيروي كنيد و پروا داريد
تا مورد رحمت قرار گيريد].
ع ه الل ّ ُه َم ِ
ن اتَّبَ َ ين()15يَ ْه ِدي بِ ِ اب ُّم ِب ٌور َو ِك َت ٌ ن الل ّ ِ
ه ُن ٌ جاءكُم ِ ّم َ و همچنين مى فرمايدَ ) :ق ْد َ
ط م إِلَى ِ
ص َرا ٍ يه ْ
ه َويَ ْه ِد ِ ماتِ إِلَى الن ِ
ُّور بِإِ ْذنِ ِ ن الظ ُّ ُل َ ج ُهم ِ ّم ِ السال َ ِم َو ُي ْ
خ ِر ُ َّ ل
س ُب َ
ض َوانَ ُه ُ
ِر ْ
يم([ .()16المائدة].
ُّس َت ِق ٍ
م ْ
[به راستي از طرف خدا براي شما نور و كتابي روشن آمده است .خداوند با آن كسي
را كه خشنودي او را بجويد به راه هاي نجات هدايت مى كند و آنان را به توفيق خود از
تاريكى ها به سوي نور بيرون مى برد و آنان را به راه راست هدايت مى كند].
ل ِمن
ط ُ اب َع ِزي ٌز()41ال َ يَ ْأتِي ِ
ه ا ْلبَا ِ م َوإِنَّ ُه لَكِ َت ٌ
اءه ْ
ج ُ ذك ِْر لَ َّ
ما َ ين َك َف ُروا بِال ِّ
و مى فرمايد) :إِنَّ الَّ ِذ َ
مي ٍد([ .()42فصلت].
ح ِ
يم َ
ك ٍ
ح ِ
ن َ
ل ِ ّم ْ
نـزي ٌ خ ْل ِف ِ
ه تَ ِ ه َوال َ ِم ْ
ن َ ن َي َد ْي ِ
بَ ْي ِ
[بى گمان كسانى كه قرآن را ـ چون به آنان رسيد ـ انكار كردند(از ما نهان نيستند) و
به راستي آن كتابي گرانقدر است .باطل از هيچ سمت و سو در آن راه نمى يابد
از(سوي) فرزانه ستوده فروفرستاده شده است].
آن ألُن ِذ َركُم بِ ِ
ه َو َمن َبلَغَ(.()19 هذَا ا ْل ُق ْر ُ ي إِلَ َّ
ي َ و همچنين خـداوند مى فرمايدَ ) :و ُأو ِ
ح َ
[األنعام].
[و اين قرآن به من وحي شده است تا با آن شما را و كسي را كه(پيامش) به او
برسد ،بيم دهم].
اس َولِ ُينذ َُرو ْا بِ ِ
ه([ .()52إبراهيم]. ِ غ لِ ّل َّن
هذَا بَال َ ٌ
و همچنين مى فرمايـدَ ) :
[اين پيام رسانى اي براي مردم است و تا به آن هشدار يابند] .و آيات در اين معنا زياد
است.
و أحاديث صحيح و ثابت از رسول هللا (ص) وارد شده كه به تمسك و چنگ زدن به قرآن
و اعتصام و پيروي از آن أمر مى فرمايد ،و داللت مى كند كه هركس به آن تمسك و
چنگ بزند بر هدايت است ،و هركس آنرا ترك كند بر گمراهي است.
و از داليل آن خطبهء حجـه الوداع است كه رسول هللا (ص) چنين مى فرمايد(( :إنّي
تارك فيكم ما لن تضلوا إن اعتصمتم به كتاب هللا))[ .مسلم].
من بين شما چيزي گذارده ام كه اگر به آن اعتصام كرده و چنگ بزنيد و عمل كنيد
هرگز گمراه نخواهيد شد ،و آن كتاب خدا(قرآن) است.
و همچنين در صحيح إمام مسلم از زيد بن أرقم tروايت است كه رسول هللا (ص)
فرمود:ـ ((إنّي تارك فيكم ال َّث َقلَينـ أولهما كتاب هللا فيـه ُ
الهدى والنور فخذوا بكتاب هللا
وتمسكوا به)).
من بين شما دو چيز سنگين و عظيم به أمانت گذارده ام يكي كتاب خدا است ،هدايت
و پيروزي و نور در آن است ،آنرا محكم بگيريد و به آن چنگ بزنيد.
4
پس مردم را بسوي كتاب خدا تحريك و تشويق نمود سپس فرمود :و أهل بيت را ميان
شما مى گذارم ،دربارهء أهل بيتم از خـــدا بترسيد ،و آنرا دو بار تكرار كرد.
و در لفظ ديگر :قرآن ريسمان خدا است ،كسى كه به آن تمسك ورزد و چنگ بزند او بر
راه راست هدايت خـواهد بود ،و كسى كه آنرا ترك كند بر گمراهي است.
إجماع علماء و مؤمنينـ أعم از صحابه و آنانيكه بعد از آنها آمده اند در مورد وجوب
حكْم و قضاوت به آن همراه سنت رسول خدا (ص) كافي است،
تمسك به كتاب خدا و ُ
و نيازي به آوردن دالئل در اين مورد و طوالني كردن مطلب نيست.
أصل دوم :از أصول سه گانه كه علماي إسالم بر آن اتفاق و إجماع دارند سنت صحيح
رسول هللا (ص) است ،و كسانيكه بعد از رسول هللا (ص) آمده اند به آن أصل و أساس
إيمان آورده و آنرا حجت قرار داده و به أمت محمدي آموزش داده اند ،و كتابهاي
بسياري در اين باره تأليف كرده اند ،و آنرا در كتابهاي أصول فقه ،و مصطلح حديث بيان
نموده اند.
و داليل در اينمورد بسيار زياد است بطوريكه نمى توان آنها را در حصر و شمار آورد،
بعضي از اين داليل در كتاب خداوند ،قرآن مجيد وارد شده اند و دستور به پيروي و
اطاعت از رسول خدا (ص) مى دهند و مورد خطاب اين دستورات أمت رسول خدا (ص)
در عصر او و كسانى كه بعد از او مى آيند ،قرار مى گيرد.
زيرا او براي تمامي جهانيان فرستاده شده و آنها مأمورند تا روز قيامت تابع و پيرو او
باشند ،و او (ص) مفسر و بيان كننده قـرآن است ،و مبهم آن با أقوال و كردار و تقريرات
او بيان شده است.
و اگر سنت پيامبر (ص) نبود مسلمانان تعداد ركعات نماز ،چگونگي آن ،و واجبات نماز را
نمى دانستند ،و تفصيل و شرح أحكام روزه ،و زكات ،و حج ،و جهاد در راه خدا ،و أمر به
معروف و نهي از منكر را نمى دانستند ،و شرح أحكام معامالت از خريد و فروش ،و
محرمات از حالل و حرام ،و واجبات را در مورد كيفرها و مجازاتهاي شرعي نمى
دانستند.
ل
سو َ و از جمله آياتي كه در اين باره نازل شده خداوند مى فرمايدَ ) :وأَ ِ
طي ُعو ْا الل ّ َه َوال َّر ُ
مونَ ([ .()132آل عمران].
ح ُ لَ َعلَّك ْ
ُم ُت ْر َ
ل(او) فرمان بريد تا مشمول رحمت قرار گيريد].
[و از خدا و رسو ِ
ل َو ُأ ْولِي األ َ ْم ِر ِمنك ْ
ُم َف ِإن طي ُعو ْا الل ّ َه َوأَ ِ
طي ُعو ْا ال َّر ُ
سو َ ين آ َم ُنو ْا أَ ِ
و مى فرمايد) :يَا أَيُّ َها الَّ ِذ َ
خ ْي ٌر
ك َ ه َوا ْليَ ْو ِم اآل ِ
خ ِر َذلِ َ م ُت ْؤ ِم ُنونَ بِالل ّ ِ
ل إِن كُن ُت ْ
سـو ِ ي ٍء َف ُردُّو ُه إِلَى الل ّ ِ
ه َوال َّر ُ ش ْ
م فِي َتَ َنا َز ْع ُت ْ
ن تَ ْأ ِويالً([ .()59النساء]. س ُ ح َ َوأَ ْ
5
[اي مؤمنان ،از خداوند اطاعت كنيد و از رسول(او) و صاحبان امرتان(هم) اطاعت كنيد
هرگاه در چيزي اختالف كرديد ،اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد ،آن را به خدا و
رسول بازگردانيد .اين بهتر و نيك انجام تر است].
ح ِفيظًا( ك َعلَ ْي ِه ْ
م َ ما أَ ْر َ
س ْل َنا َ ل َفق َْد أَطَا َ
ع الل ّ َه َو َمن تَ َولَّى َف َ سو َ
طعِ ال َّر ُ
ن ُي ِ
و مى فرمايدَّ ) :م ْ
[ .()80النساء].
ل(خدا) اطاعت كند ،در حقيقت از خداوند فرمان برده است .و كسى
[هركس از رسو ِ
كه روي گرداند( ،بدان كه) تو را بر آنان نگهبان نفرستاده ايم].
چگونه ممكن است طاعت او و بازگردانيدن آنچه مردم در آن اختالف كرده اند به كتاب
خدا و سنت رسول هللا (ص) باشد اگر احتجاج به سنت رسول هللا (ص) نشود؟ يا
اينكه تمام سنت محفوظ نباشد؟ و بنابراين قول بارى تعالي بندگان خود را بر چيزي
ارجاع داده كه وجود ندارد! و اين از باطل ترين و پوچ ترين دروغها است ،و از بزرگترين
كفرها به خدا و سوء ظن به اوست.
م َولَ َعلَّ ُه ْ
م يَ َت َفك َُّرونَ (.()44 ل إِلَ ْي ِه ْ ذ ْك َر لِ ُتبَ ِي ّ َ
ن لِل َّناسِ َما ُن ِزّ َ خداوندمى فرمايدَ ) :وأَن َز ْل َنا إِلَ ْي َ
ك ال ِّ
[النحل].
[و به تو قرآن نازل كرديم تا براي مردم روشن سازي ،آنچه را كه بر آنان فروفرستاده
شده است ،و باشد كه انديشه كنند].
ه ًدى اخ َتلَ ُفو ْا فِي ِ
ه َو ُ ن لَ ُه ُ
م الَّ ِذي ْ اب إِال َّ لِ ُتبَ ِي ّ َ و همچنين مى فرمايدَ ) :و َما أَن َز ْل َنا َعلَ ْي َ
ك ا ْلكِ َت َ
م ًة لِ ّ َق ْو ٍم ُي ْؤ ِم ُنونَ (ـ[ .()64النحل].
ح َ
َو َر ْ
[و كتاب را بر تو فروفرستاديم مگر(از آن روي) تا آنچه را كه در اختالف ورزيدند ،برايشان
روشن سازي و(نيز براي) راهنمايي و بخشايش براي گروهي كه ايمان مى آورند].
پس چگونه خداوند بيان قرآن نازل شده را به رسـول هللا (ص) واگذار مى كند ،اگر
سنت وجود نداشته باشد ،يا اينكه حجت و ثابت نباشد!
ما َعلَ ْي ِ
ه َما ل َف ِإن تَ َولَّوا َف ِإنَّ َ
سـو َ طي ُعوا اللَّ َه َوأَ ِ
طي ُعوا ال َّر ُ ُل أَ ِ
مثال اين خداوند مى فرمايد) :ق ْ
ين(.()54 غ ا ْل ُ
مبِ ُ ل إِال َّ ا ْلبال َ ُ طي ُعو ُه تَ ْه َت ُدوا َو َما َعلَى ال َّر ُ
سـو ِ م ْل ُت ْ
م َوإِن ُت ِ ل َو َعلَ ْيكُم َّما ُ
ح ِّ م َ
ح ِّ
ُ
[النور].
[بگو :از خداوند فرمان بريد و از رسول(او نيز) فرمان بريد .و اگر روي بگردانند ،بر(عهده)
او(پيامبر) تنها همان است كه به آن مكل ّف شده است و بر(عهده) شماست آنچه
ل(ما) جز پيام
تكليف يافته ايد .و اگر از او فرمان بريد راه خواهيد يافت .و بر(عهده) رسو ِ
رساني آشكار نيست].
مونَ ([ .()56النور].
ح ُ ل لَ َعلَّك ْ
ُم ُت ْر َ سو َ صال َ َة َوآ ُتوا ال َّز َكا َة َوأَ ِ
طي ُعوا ال َّر ُ و مى فرمايدَ ) :وأَقِي ُ
موا ال َّ
ل(خدا) فرمان بريد ،باشد كه مورد
[و نماز را بر پا داريد ،و زكات را بپردازيد ،و از رسو ِ
رحمت قرار گيريد].
6
ميعًا الَّ ِذي لَ ُه ُم ْل ُ
ك ج ِ ه إِلَ ْيك ْ
ُم َ ل الل ّ ِ سو ُ اس إِنِ ّي َر ُ ُل يَا أَيُّ َها ال َّن ُو خداوند مى فرمايد) :ق ْ
ي األُ ِ ّم ّ ِ
ي الَّ ِذي ه ال َّنبِ ّ ِ
سولِ ِه َو َر ُيت َفآ ِم ُنو ْا بِالل ّ ِ
م ُ حيِي َو ُي ِ ه َو ُي ْ ما َواتِ َواأل َ ْر ِ
ض ال إِلَ َه إِال َّ ُ الس َ
َّ
ه َواتَّ ِب ُعو ُه لَ َعلَّك ْ
ُم تَ ْه َت ُدونَ ([ .()158األعراف]. ه َو َك ِل َ
ماتِ ِ ن بِالل ّ ِ
ُي ْؤ ِم ُ
[بگو :اي مردم ،من فرستاده خداوند به سوي همه شما هستم ،كسى كه
ن اوست ،معبود(حقي) جز او نيست ،زنده مى كند و
فرمانروايي آسمانها و زمين از آ ِ
مى ميراند .پس به خداوند و رسول او ،آن پيامبر درس ناخوانده اي كه به خداوند و
سخنان او ايمان دارد ،ايمان آوريد و از او پيروي كنيد ،باشد كه راه يابيد].
و در اين آيات دليل واضحي است كه هدايت و رحمت در إتباع و پيروي از رسول هللا
(ص) مى باشد.
و اين چگونه ممكن است با عمل نكردن به سنت او؟ يا اينكه گفته شـود سنت او
صحيح نيست! و يا گفته شود نمى توان بر آن سنت اعتماد كرد!
َاب أَلِي ٌ
م( م َعذ ٌ ة أَ ْو ُي ِ
صيبَ ُه ْ م فِ ْت َن ٌ ن أَ ْم ِر ِه أَن ُت ِ
صيبَ ُه ْ خالِ ُفونَ َع ْ
ين ُي َ و مى فرمايدَ ) :ف ْليَ ْ
حذ َِر الَّ ِذ َ
[ .()63النور].
[پس بايد آنان كه بر خالف فرمان او رفتار مى كنند از آن برحذر باشند ،كه باليي به
آنان برسد ،يا عذابي دردناك گريبانگيرشان شود].
ُم َع ْن ُه َفان َت ُهوا([ .()7الحشر]. ل َف ُ
خ ُذو ُه َو َما نَ َهاك ْ سو ُ
م ال َّر ُ
و خداوند مى فرمايدَ ) :و َما آتَا ُك ُ
[(در اينجا يك قاعدهء مهم مقرر داشته و آن تبعيت رهبر مسلمين از نصوص شريعت) و
ل (خدا) به شما بدهد ،آن را بگيريد .و از آنچه كه شما را از آن باز دارد ،باز
آنچه كه رسو ِ
آييد].
و آيات در اين موضوع و مطلب بسيار است و همهء آنها بر وجوب اطاعت رسول هللا
(ص) و بر پيروي از آنچه او آورده داللت مى كنند ،چنانكه قبال ً دليل بر وجوب إتباع كتاب
خدا و تمسك به آن طاعت و أوامر و نواهي ذكر كرديم ،و اين دو أصل و أساس مالزم و
وابسته به هم هستند و از هم جدا شدني نيستند ،هركس يكي از آن دو را انـكار كند
ماننـد اينكه ديگري را انكار و دروغ دانسته ،و اين به إجماع أهل علم و إيمان كفر و
گمراهي و خروج از دايرهء إسالم مى باشد.
و أحاديث در وجوب اطاعت رسول خدا (ص) و اتباع و پيروي از آنچه آورده و تحريم
معصيت او بطور متواتر وارد شده است ؛ و آنهم در حق كسيكه در زمان او بوده و بعد از
او تا روز قيامت خواهد آمد.
و از جمله اين أحاديث ،حديث أبى هريره tكه رسول هللا (ص) فرمودند(( :من أطاعني
فقد أطاع هللا ومن عصاني فقد عصى هللا))[ .متفق عليه].
كسى كه از من اطاعت كند ،مانند اينكه از خدا اطاعت كرده ،و كسى كه از من
نافرماني كند ،مانند اينكه خدا را معصيت و نافرماني كرده است.
7
و همچنين أبوهريره روايت مى كند كه رسـول اكرم (ص) فرمودند(( :كل أمتي يدخلون
الجنّة إال َّ من أبى قيل يا رسول هللا ومن يأبى قال :من أطاعني دخل الجنة ومن
عصاني فقد أبى))[ .البخاري].
همه أمت من داخل بهشت خواهند شد مگر كسيكه خود از دخول آن امتناع ورزد،ـ
گفته شد اي رسول هللا چه كسي است كه از دخول آن امتناع مى ورزد؟ فرمود:
كسى كه از من اطاعت كند داخل بهشت خواهد شد ،و كسى كه از من نافرماني
كند ،او همان كسي است كه خود از دخول آن امتناع ورزيده است.
و أحمد و أبوداود و حاكم با إسناد صحيح از رسـول هللا (ص) فرمودند(( :أال إنّي أوتيت
الكتاب ومثله معه ،أال يوشك رجل شبعان على أريكته يقول عليكم بهذا القرآن ،فما
وجدتم فيه من حالل فأحلوه ،وما وجدتم من حرام فحرّموه)).
[أحمد ،أبوداود ،حاكم ،با سند صحيح].
همانا به من قرآن ،و ِمثل و مانند آن (يعني :سنت رسول هللا (ص)) داده شده است،
همانا بزودي مردي سير خورده و تكيه زده بر متكا و بالشت خود كه بگويد :بر
شماست كه فقط پيرو قـرآن باشيد ،و هر چه در آن از حالل يافتيد ،پس آنرا حالل
. ([)]1
بدانيد ،و آنچه در آن از حرام يافتيد ،آنرا حرام بدانيد
أبو رافع ازپدرش روايت مى كند كه رسول هللا (ص) فرمودنـد(( :ال ألفين أحدكم متكئاً
نهيت عنه فيقول ال ندري ،ما وجدنا
ُ أمرت به أو
ُ على أريكته يأتيه األمر من أمري مما
في كتاب هللا اتبعناه)).
[أبوداود وابن ماجه با سند صحيح].
نبينم كه يكي از شما بر بالشت خود تكيه زده و أمري از أوامري كه من به آن أمر كرده
ام ،و يا از آن نهي كرده ام بر او آيد و او گويد :نمى دانم! فقط آنچه در كتاب خـدا پيدا
كرديم قبول خواهيم كرد.
و حسن بن جـابر از مقدام بن معدي كرب tروايت مى كند كه مى گويد(( :حرّم رسول
دث بحديثي
هللا (ص) يـوم خيبر أشياء ثم قال يوشك أحدكم أن يكذبني وهو متكئ يح ِّ
فيقول بيننا وبينكم كتاب هللا فما وجدنا فيه من حالل استحللناه ،وما وجدنا فيه من
حرام حرمناه ،أال إنَّ ما حرّم رسول هللا مثل ما حرّم هللا))[ .ترمذي وابن ماجه وحاكم].
رسول هللا (ص) روز غزوه خيبر چيزهائي را حرام كرده ،سپس فرمود :پيدا مى شود
يكي از شما كه مرا تكذيب كند در حاليكه بر بالشت خود تكيه زده و از سخنان من
صحبت مى كند ،سپس مى گويد :بين ما و شما كتاب خدا است ،هر چه در آن حالل
يافتيم ،آنرا حالل مى دانيم ،و آنچه در آن حرام يافتيم ،آنرا حرام مى دانيم ،بدانيد كه
همانا آنچه رسول هللا (ص) حـرام كرده مانند آن چيزي است كه خداوند آنرا حرام
فرموده است.
8
و أحاديثي بطور متواتر از رسول هللا (ص) ثابت است كه در خطبهء خـود وصيت مى
فرمود كه :حاضرين به غائبين ابالغ كنند ،و مى فرمود :ممكن است ابالغ شده اي
برداشت بيشتر و دقت و توجه بهتري از شنونده داشته باشد.
و از آن أحـاديث متواتر :حديثي در صحيحين است كه رسول هللا (ص) در حجه الوداع در
خطبهء خود در روز عرفه و روز عيد قربان براي مردم چنين فرمودند :أفراد حاضر به أفراد
غائب برسانند زيرا ممكن است كسى كه به او ابالغ شود دقت و توجه بهتري از
شنونده داشته باشد.
پس اگر سنت او بر شنوندگان و ابالغ شدگان حجت نبود ،و اگر سنت او تا روز قيامـت
باقي نمى ماند ،به آنها دستور تبليغ داده نمى شد.
پس معلوم مى شود كه دليل بودن و حجت بودن سنت او همچنان پا بر جا است ،بر
شنونده اي كه از زبان رسول هللا (ص) شنيده ،و بر كسى كه براي او با أسانيد
صحيحه نقل شده است.
و أصحاب و ياران پيامبر (ص) سنت قولي و فعلي او را حفظ كرده اند و همچنين تابعين،
سپس تابعين آنرا ابالغ كرده اند به نسل بعدي خود ،و همچنين علماء و دانشمندان
ثقه كه گفتار آنان مورد اعتماد مى باشد نسل بعد از نسل ،و قرن بعد از قرن نقل كرده
اند.
و آنرا در كتاب هاي خود جمع آوري و بيان كرده اند و صحيح و ضعيف آنرا بيان كرده اند.
و براي شناخت احاديث صحيح و ضعيف قوانين و ضوابط معيـني بين خود قرار داده اند
تا بوسيلهء اين قوانين صحيح و ضعيف أحاديث شناخته شوند.
و علماء و دانشمندان ،كتابهاي سنت أعم از صحيح بخاري و مسلم و كتاب هاي ديگر
را بخوبي و بطور كامل حفظ كرده اند ،همچنانكه خداوند كتاب خودش (قرآن) را طبق
وعده اش از بازيچه قرار گرفتن ،و الحاد ،و كفر كافران ،و تحريف و تغيير ياوه گويان حفظ
ذ ْك َر َوإِنَّا لَ ُه لَ َ
حافِظُونَ (ـ[ .()9الحجر]. ن نَ َّز ْل َنا ال ِّ
ح ُ
نموده است ،چنانكه مى فرمايد) :إِنَّا نَ ْ
[بى گمان ما قرآن را فروفرستاده ايم و به راستي ما نگهبان آن هستيم].
و جاي هيچ شك و ترديدي نيست كه سنت رسول هللا (ص) وحي نازل شده است ،و
خـداوند آنرا حفظ فرموده ،چنانكه كتاب خود قرآن را حفظ فرموده ،و بارى تعالي براي آن
سنت علمائي ن ّقاد و جداكنندهء خوب از بد برانگيخته كه تحريف و تغيير و تبديل باطل
انديشان و ياوه گويان ،تعبير و تفسير جـاهالن را از آن دور مى كنند ،و هر آنچه را كه
دروغگويان نادانان و ملحدان به آن چسيانيده اند دور مى كنند ،زيـرا بارى تعالي آنرا
تفسيري براي قرآن كتاب خود ،و بيان آنچه مبهم و مشكل است از احكام قرار داده ،و
ضمن آن احكام ديگري است كه نص آن در قرآن وارد نشده ،مانند تفصيل و شرح احكام
دوران شيرخوارگي بچـه ها ،و بعضي از احكام ميراث ،و تحريم جمع بين زن و عمهء او،
9
و بين زن و خـالهء او ،و غير از اين از احكام كه در سنت صحيح رسول هللا (ص) وارد
شده و در قرآن از آن ذكري نيست.ـ
ذكر بعضي از آنچه از صحابه و تابعين و أهل علم و دانش در تعظيم سنت رسول هللا
(ص) و وجوب عمل به آن وارد شده در صحيحين از أبو هريره tروايت است كه گفت
وقتي رسول هللا (ص) دنيا را وداع گفتند بعضي از عرب كافر شدند ،أبوبكر tگفت:
سوگند به خدا كه جنگ خواهم كرد با كسيكه بين نماز و زكات فرق گذارد ،عمر بن
الخطاب tبه او گفت :چگونه با آنان جنگ مى كني در حاليكه رسـول هللا (ص)
فرمودند(( :أمرت أن أقاتل الناس حتى يقولوا ال إله إال َّ هللا فإذا قالوها عصموا منّي
دماءهم وأموالهم إال َّ بحقها))[ .متفق عليه].
مأمور شده ام با مردم بجنگم تا اينكه بگويند :ال إله إال َّ هللا :معبود بحقي بجز خداي
از من حفظ مى ([)]2
يكتا نيست ،پس اگر آنرا گفتند جان ،و مال آنها ،بجز به حق آن
شود.
و أبوبكر صديق tگفت آيا زكات از حق آن نيست؟ سوگند بـه خدا اگر گردنبند شتري كه
به رسول هللا (ص) مى دادند از من منع كنند به خاطر منع آن ،با آنان جنگ خواهم كرد،
عمر tگفت در نتيجه دانستم كه خداوند سينه و قلب أبوبكر را براي جنگ روشن كرده
و دانستم كه او بر حق است.
و صحابه yرأي و مشورت أبوبكر tبراي قتال أهل ردت را قبول كردند و با او به جنگ
پرداختند تا اينكه آنان را به إسالم برگردانند ،و كسى كه بر آن اصرار كرد او را كشتند.
و اين قصه براي تعظيم و بزرگداشت سنت رسول هللا (ص) و وجوب عمل به آن واضح
ترين دليل است.
مادر بزرگي بسوي أبوبكر آمد و از ميراث خود سـؤال كرد ،أبوبكر tبه او جواب داد كه در
كتاب خدا حقي براي تو در اين باره وارد نشده ،و نمى دانم كه رسول هللا (ص) در اين
مسأله قضاوتي كرده باشد ،و از مردم سؤال خواهم كرد ،سپس از صحابه yسـؤال
كرد و بعضي از آنها شهادت دادند كه رسول اكرم (ص) مادر بزرگ را سهم يك ششم
داده ،پس أبوبكر tبه آن قول قضاوت كرد.
عمر tعامالن خود را وصيت مى كرد كه بين مردم با كتاب خدا قضاوت و حكم كنند ،و
اگر در كتاب خدا آن حكم را نيافتند به سنت رسول اكرم (ص) رجوع كنند ،و وقتي در
بارهء سقط جنين كه در شكم مادر مرده است به سبب تعدي و ظلم به او اشكال پيدا
كرد از صحـابه yسؤال كرد ،محمد بن مسلمه و المغيرة بـن شعبه رضي هللا عنهما
نزد او گوهي دادند كه رسول هللا (ص) دربارهء اين به آزاد كردن كنيزي و يا برده اي
قضاوت كرده ،پس عمر tبه آن حكم قضاوت كرد.
10
و وقتي عثمان tحكم عزاداري زني كه شوهرش فوت كرده را نمى دانست كجا بايد
عزادار باشد ،فريعه دختر مالك بن سنان خواهر أبوسعيد الخدري رضي هللا عنهما به او
خبر داد :رسول هللا (ص) به او أمر فرمودند بعد از وفات شوهرش در خانه اش عزاداري
كند تا اينكه حداد و عزاي او تمام گردد پس عثمان tبه همان حكم قضاوت كرد.
و همچنين در اجراي كيفر و عقوبت و مجازات و شالق زدن بر شراب خواري وليد بن
عقبه به سنت پيامبر (ص) قضاوت كرد.
و وقتي به علي tخبر رسيد كه عثمان tاز حج تمتع منع مى كند ،علي tحج تمتع
انجام داد ـ يعني به حج و عمره با هم لبيك گفت ـ و فرمود :سنت رسول هللا (ص) را
به خاطر قول و سخن يك نفر ترك نمى كنم.
و وقتي بعضي از مـردم بر عبدهللا بن عباس رضي هللا عنهما در مورد حج تـمتع اعتراض
كردند و گفتند :أبوبكر و عمر به حج إفراد تشويق كرده و آنرا مقدم مى دانستند،
عبدهللا بن عباس رضي هللا عنهما گفت :مى ترسم كه سنگهايي از آسمان بر شما
پرتاب شود ،من مى گويم رسول هللا (ص) چنين فرمودند ،و شما مى گوئيد أبوبكر و
عمر چنين گفتند!
پس كسى كه به خاطر قول أبوبكر و عمر با سنت مخالفت نمايد ،بيم آن مى رود كه
دچار عذاب شـود ،پس حال كسانيكه به خاطر قول غير أبوبكر و عمر رضي هللا عنهما
مجرد به رأي و اجتهاد خــود با سنت مخالفت مى كنند ،چه خواهد شد؟
و وقتي بعضي از مردم با عبدهللا بن عمر بن الخطاب رضي هللا عنهما در مورد بعضي از
سنتها اختالف كردند ،عبدهللا tگفت :آيا ما مأموريم كه تابع عمر باشيم؟
و وقتي مردي به عمران بن حصين رضي هللا عنهما گفت :ما را از كتاب خدا قرآن سخن
بگو ،و او داشت سخن از سنت و حديث رسول هللا (ص) مى آورد عصباني شد و
گفت :سنت بيان كننده و تفسير كننده كتاب خـداسـت ،اگر سنت نبود نمى دانستيم
كه نماز ظهر چهار ركعت است و مغرب سه ركعت است ،و صبح دو ركعت است ،و
تفصيل و شـرح احكام زكات و غير از اينها كه در سنت است نمى دانستيم.
و أخبار بسياري از صحابه yدر تعظيم شأن سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از
مخالفت به آن وارد شده است.
و همچنين عبدهللا بن عمر رضي هللا عنهما وقتي روايت كردند كه رسول هللا (ص)
فرمودند(( :ال تمنعوا إماء هللا مساجد هللا))[ .متفق عليه].
كنيزان خدا(زنان مسلمان) را از رفتنـ به مساجد منع مكنيد.
بعضي از پسران او گفتند :سوگند به خدا كه آنان را منع مى كنيم،ـ پس بر آنها
عصباني شـد و به آنان بدي گفت ،و گفت :مى گويم رسول هللا (ص) فرمودند ،و مى
گوئيد سوگند به خدا آنان را منع مى كنيم!
11
و وقتي عبدهللا بن المغفل المزني ( tو او از صحابهء رسول هللا (ص) مى باشد) ديد
يكي از نزديكانش سنگريزه را بر يكديگر پرتاب مى كنند از آن عمل منع كرد و به او گفت
رسول هللا (ص) از پرتاب كردن سنگريزه و ريگ نهي فرمودند و فرمودند :اين سنگريزه
ها چيزي را صيد نمى كند ،و دشمني را شكست نمى دهد ،و او را باز نمى دارد،
وليكن دنداني را مى شكند ،و چشمي را بيرون مى آورد و كور مى كند ،سپس او را
در وقت ديگري ديد كه همان كار را انجام مى دهد ،گفت سوگند به خدا كه تا أبد با تو
سخن نخواهم گفت ،تو را از رسول هللا (ص) با خبر مى كنم كه از آن نهي فرمودند،
سپس دوباره آنرا انجام مى دهي؟
و إمام بيهقي در كتاب خود (سنن الكبري) از أيوب السختياني تابعي جليل روايت مى
كند كه گفت :اگر سنت رسول را براي مردمي بسخـن و گفتار آوردي و او گفت ما را از
اين واگذار و از قرآن سخن بگو ،بدان كه آن شخص گمراه است.
و إمام أوزاعي رحمت هللا عليه گويد :سنت حكم كننده و شرح دهنده كتاب خدا است،
و مطلق هاي كتاب را مقيد مى كند و يا به احكامي كه در قرآن ذكر نشده مى پردازد.
م َولَ َعلَّ ُه ْ
م ل إِلَ ْي ِه ْ
اس َما ُن ِزّ َ
ِ ذ ْك َر لِ ُتبَ ِي ّ َ
ن لِل َّن چنانكه خداوند مى فرمايد) :أَن َز ْل َنا إِلَ ْي َ
ك ال ِّ
يَ َت َفك َُّرونَ ([ .)]3[(()44النحل].
و قبال ً گفتار رسول هللا (ص) را ذكر كرديم كه فرمودند(( :أال إنّي أوتيت الكتاب ومثله
معه))[ .راجع شود به ص 33ـ.]34
همانا به من قرآن و مانند آن داده شده است.
و إمام بيهقي از عامر الشعبي رحمت هللا عليه روايت مى كند كه به بعضي از مـردم
گفت(( :إنَّما هلكتم في حين تركتم اآلثار))[ .البيهقي].
براستي شما هالك و گمراه شديد وقتي أثر و سنت صحيح رسول هللا (ص) را ترك
كرديد.
و إمام بيهقي رحمه هللا از إمام أوزاعي رحمت هللا عليه روايت مى كند كه به بعضي از
دوستان و ياران خود گفت :اگر از رسول اكرم (ص) حديث و سنتي بتو رسيد مبادا به
غير از آن سخن بگوئي ،زيرا رسول هللا (ص) ابالغ كننده اي از جانب بارى تعالي بود.
و إمام بيهقي از إمام سفيان بن سعيد الثوري رحمهما هللا روايت مى كند كه گفت:
همانا همهء علم و دانش علم به سنت و آثار رسول هللا (ص) مى باشد.
و إمام مالك رحمه هللا به طرف قبر رسول هللا (ص) رو كرد و فـرمود :سخن و گفتار
. ([)]4
همهء ما قابل رد است ،مگر سخن و گفتار صاحب اين قبر كه قابل رد نيست
و إمام أبوحنيفه رحمه هللا گويد :اگر حـديث و سنتي از رسول هللا (ص) آمد آنرا بر سر و
چشم مى گذاريم.
12
و إمام شافعي رحمـه هللا گويد :هرگاه از رسـول هللا (ص) حديث صحيحي روايت كردم
و آنرا نگرفتم و عمل نكردم شما را گواه مى دانم كه عقل خود را از دست داده ام.
و همچنين إمام شافعي مى گويد :اگر سخن و گفتاري گفتم و حديث رسول هللا (ص)
بر خالف گفته من بود ،پس قول و گفتار مرا به ديوار بزنيد.
و إمام أحمد بن حنبل رحمه هللا به بعضي از ياران خود گفت :مرا تقليد مكنيد ،و إمام
مالك را تقليد مكنيد ،و إمام شافعي را تقليد مكنيد ،و از آنجائيكه بگيريد كه ما آنرا
گرفتيم( ،يعني از أحاديث پيامبر اكرم (ص)).
و همچنين إمام أحمد مى گويد :تعجب كردم از أقوامي كه إسنـاد و صحت إسناد
حـديث رسـول هللا (ص) را دانستنه سپس مى روند و رأي سفيان را مى گيرند.
َاب
م َعذ ٌ ة أَ ْو ُي ِ
صيبَ ُه ْ م فِ ْت َن ٌ ن أَ ْم ِر ِه أَن ُت ِ
صيبَ ُه ْ خالِ ُفونَ َع ْ
ين ُي َ و خداوند مى فرمايدَ ) :ف ْليَ ْ
حذ َِر الَّ ِذ َ
أَلِي ٌ
م([ .)]5[(()63النور].
سپس گفت :آيا مى داني فتنه چيست،ـ فتنه شـرك است ،ممكن است اگر بعضي از
گفتار رسول هللا (ص) را رد كرده قبول نكند در قلب او گمراهي افكنده شود و هالك
گردد.
و إمام بيهقي از مجاهد بن جبر تابعي جليل روايت مى كند در قول خداوندَ ) :فإِن
ل([ .()59النساء].
سو ِ ي ٍء َف ُردُّو ُه إِلَى الل ّ ِ
ه َوال َّر ُ ش ْ
م فِي َ
تَ َنا َز ْع ُت ْ
[اگر در بارهء چيزي اختالف نموديد براي رفع اختالف به كتاب خدا و سنت رسول هللا
(ص) مراجعه كنيد تا حل اختالف از كتاب و سنت بيابيد].
گفت :برگردانيدن بسوي خدا يعني :بسوي كتاب او ،و برگردانيدن بسوي رسول يعني:
بسوي سنت اوست.
پس اگر در چيزي اختالف كرديد آنرا بسوي خدا و رسول خدا برگردانيد.
و إمام بيهقي از محمد بن شهاب زهري رحمه هللا روايت مى كند كه گفت :كسانيكه
از علماء و دانشمندان ما رفتند و فوت كردند مى گفتند اعتصام و پيروي از سنت رسول
هللا (ص) نجات و پيروزي است.
و موفق الدين بن قدامه رحمه هللا در كتاب خود :روضة الناظر در بيان أصول احكام چنين
مى گويد :أصل و أساس دوم از داليـل ،سنت رسول هللا (ص) مى باشد ،و گفتار
رسول هللا (ص) حجت است زيرا از داليل معجزات بر صدق و راستي اوست ،و خداوند
به طاعت او و تحذير از مخالفت او أمر فرموده است.
ن أَ ْم ِر ِه أَن
خالِ ُفونَ َع ْ و إمام ابن كثير رحمه هللا در تفسير اين آيه گويدَ ) :ف ْليَ ْ
حذ َِر الَّ ِذ َ
ين ُي َ
َاب أَلِي ٌ
م(.)]6[(()63 م َعذ ٌ ة أَ ْو ُي ِ
صيبَ ُه ْ م فِ ْت َن ٌ
صيبَ ُه ْ
ُت ِ
يعني :از أوامر رسول هللا (ص) ،آنهم طريقه و راه و روش و سنت و شريعت اوست،
پس گفتار و كردار بنى آدم با گفتار و كردار رسول هللا (ص) مقايسه و مطابقت مى
13
شود ،و آنچه موافق آن بود قبول ،و آنچه مخالف آن بود مردود و بر قائل و گوينده او
برگردانيده مى شود ،و آن هم هركه خواهد باشد.
چنانكه رسول هللا (ص) فرمودند(( :من عمل عمال ً ليس عليه أمرنا فهو رد))[ .متفق
عليه].
هر كس عمل و كرداري انجام دهد كه راه و روش ما بر آن نيست آن عمل و كردار
مردود و غير قابل قبول است.
پس بترسد و برحذر باشد كسى كه ظاهراً و باطناً مخالف شريعت رسول هللا (ص)
ة(.
م فِ ْت َن ٌ باشد )أَن ُت ِ
صيبَ ُه ْ
كه به آنان مصيبتي در قلبهاى شان از كفر و نفاق و بدعت بوجود آيد.
َاب أَلِي ٌ
م(. م َعذ ٌ )أَ ْو ُي ِ
صيبَ ُه ْ
يعني در دنيا به كُشتن و يا مجازات و يا زندان و غير از اينها مبتال شوند.
از إمام أحمد بن حنبل از عبدالرزاق از معمر از همام ابن منبه روايت است كه أبـوهريره
أضاءت ما
ْ اس َت ْو َق َد ناراً فل ّ
ما رجل ْ
ٍ گفت :رسـول هللا (ص) فرمودندَ (( :مثَلي و َم َثلُكم كمثل
ـن
ه َّ
يحج ُز ُ
ُ ل
ن فيها وجع َ
ن في ال َّنار ي َق ْع َ
الفراش و ه ِذ ِه الدوابُّ الالئي يق ْع َ
ُ حولها جعل
م عن
ن فيها قال فذلك مثلي ومثلكم ،أنا آخ ُذ بحجزكم عن ال َّنار ،هل َّ
م َ ْلب َن ُه َفي ْق َتـ ِ
ح ْ ويغ ْ
ال َّنار فتغلبوني وتقتحمون فيها))[ .متفق عليه].
َل شما مانند مردي است كه آتشي روشن كرده وقتي اطراف خـود را
َل من و َمث ِ
َمث ِ
نوراني و روشن كرد و پروانه ها و حشرات كه اطراف آن مى گردند در آتش مى أفتند،
آن مرد جلوگيري مى كند و نمى گذارد كه پروانه ها و حشرات در آتش بيفتند ولي بر
َل من و شماست ،من
او غلبه كرده خود را در آتش مى أندازند ،فرمود :پس اين َمث ِ
كمربند شما را گرفته از آتش دور مى كنم ،و شما بر من غلبه كرده و هجوم مى كنيد
و خود را در آتش مى أندازيد.
و إمام سيوطي رحمه هللا در كتاب خود( :مفتاح الجنه في االحتجاج بالسنه)(كليد
بهشت در حجيت سنت رسول هللا (ص)) چنين مى گويد:
(بدانيد ـ خدا شما را رحمت كند ـ هركس حجيت حديث رسول هللا (ص) قولي و فعلي
با شروط معروف آن در أصول دين را انكار كند (ص) كافر مى باشد ،و از دايرهء إسـالم
خارج است ،و روز قيامت با يـهـود و نصـاري و با فرقـه ها و طائفه هاي گمراه و كافر
محشور خواهد شد).
و أخبار از صحابه و تابعين و كسانيكه بعد از ايشان آمده اند از علماء و دانشمندان در
تعظيم سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از مخالفت آن بسيار زياد وارد شده است.
و أميد است آنچه در اينجا ذكر شد از آيات و أحاديث و أخبار ،براي كسى كه حق طلب
است كافي و قانع كننده باشد ،و از خداوند براي خود و تمامي مسلمانان توفيق به
14
آنچه رضايت آنرا دارد مسئلت دارم ،و سالمت از أسباب خشم و غضب او ،و اينكه
تمامي ما را به راه مستقيمـ هدايت فرمايد ،او شنوا و نزديك است.
وصلى هللا وسلم على عبده ورسوله نبينا محمد وعلى آله وأصحابه وأتباعه بإحسان.
عبدالعزيز بن عبدهللا بن باز
مفتي عام عربستان سعودي و رئيس كبار علماء
و رئيس دايرهء بحثهاي علمي وفتواى شرعي
15