وجوب عمل به سنت رسول الله

You might also like

Download as doc, pdf, or txt
Download as doc, pdf, or txt
You are on page 1of 15

‫وجوب عمل به سنت رسول هللا (ص)‬

‫و كفر كسى كه آنرا انكار كند‬


‫‪ ‬‬
‫تأليف‪ :‬عالمه عبدالعزيز بن عبدهللا بن باز‬
‫ترجمهء أبي عبدهللا‪ :‬إسحاق بن عبدهللا بن محمد دبيرى‬
‫‪ ‬‬

‫بسم هللا الرحمن الرحيم‬


‫‪ ‬‬
‫مقدمهء مترجم‬
‫إنَّ الحمد هلل نحمده ونستعينه ونستغفره ونعوذ باهلل من شرور أنفسنا ومن سيئات‬
‫أعمالنا من يهده هللا فال مضل له ومن يضلل فال هادي له وأشهد أن ال إله إال َّ هللا وحده‬
‫ال شريك له وأشهد أنَّ محمداً عبده ورسوله صلي هللا عليه وعلي آله وأصحابه ومن‬
‫تبهعم بإحسان إلي يوم الدين أمابعد‪:‬‬
‫علم حديث و سنت رسـول هللا (ص) علمي است كه بوسيلهء آن أقوال و أفعال و أحوال‬
‫و كردار پيغمبر (ص) شناخته مى شود‪.‬‬
‫سنت يعني چه؟‬
‫در لغت‪ :‬روش خوب و بد سنت گفته مى شود چنانكه رسول هللا (ص) فرمودند‪(( :‬من‬
‫سن سنة سيئة‬
‫َّ‬ ‫سن سنة حسنة فله أجرها وأجر من عمل بها إلى يوم القيامة‪ ،‬ومن‬
‫َّ‬
‫فعليه وزرها ووزر من عمل بها إلى يوم القيامة))‪[ .‬مسلم]‪.‬ـ‬
‫كسى كه سنت و روش خوب بنيان نهد أجر و پاداش آن سنت و پاداش كسى كه به‬
‫آن عمل كند‪ ،‬تا روز قيامت به او ميرسد‪ ،‬و كسى كه سنت و روش بدي بنيان نهد گناه‬
‫آن كردار و گناه كسي كه آن كار بد را انجام مى دهد تا روز قيامت به باني آن مى‬
‫رسد‪.‬‬
‫خ ْلقي و ُ‬
‫خلُقي ثابت‬ ‫در اصطالح محدثين‪ :‬مجموعه گفتار و كردار و تأييد و وصف كيفيت َ‬
‫شده از پيغمبر (ص) چه قبل از بعثت‪ ،‬و چه بعد از آن‪ ،‬سنت گفته مى شود‪.‬‬
‫در اصطالح أصوليين‪ :‬قول‪ ،‬فعل‪ ،‬و تقرير يعني أحـوال نقل شده از رسول هللا (ص)‬
‫سنت نام دارد‪.‬‬
‫مثال قـول‪ :‬گفتار پيامبر (ص) در هر مناسبتي‪ ،‬و آنچه متعلق است به شرح أحكام‬
‫چنانكه فرمودند‪(( :‬إنَّما األعمال بالنيات))‪[ .‬متفق عليه]‪.‬‬
‫در حقيقت اعمال و كردار به نيت بستگى دارد‪.‬‬
‫مثال أفعال و كردار‪ :‬آنچه صحابه از أفعال و كردار رسول هللا (ص) در عبادات و غيره‬
‫حكْم و قضاوت كردن در كيفرها و‬
‫مانند أداي نماز و بجاي آوردن حج و آداب روزه و ُ‬
‫عقوبتها و مجازات إلهي نقل كرده اند‪.‬‬

‫‪1‬‬
‫مثال تقرير پيغمبر‪ :‬اگر از صحابه فعلي صادر مى شد و پيامبر (ص) در برابر آن سكوت‬
‫مى كرد‪ ،‬و يا آنرا تأييد مى نمود‪ ،‬و يا اينكه آن كار را تمجيد مى كرد‪ ،‬اين چيز تقرير نام‬
‫دارد‪.‬‬
‫بحث در سنت مصطفي (ص) أمري بسيار با أهميت است‪ ،‬و سنت يكي از مصادر‬
‫تشريع إسـالمي است‪ ،‬خصوصاً وقتي مى بينيم دشمنان إسالم براي أمت إسالمي‬
‫توطئه مى كنند و مى خواهند در مورد سنت مصطفي (ص) در دل مسلمانان شك و‬
‫ترديد ايجاد نمايند‪ ،‬زيرا ما در عصري هستيم كه نظام عالم مضطرب و آشفته است و از‬
‫ايجاد راه حلي صلح آميز براي جهانيان عاجز مانده است‪.‬‬
‫و عقيدهء ما مسلمانان بر اين است كه هيچ راهي براي سعادت دنيوي و أخروي وجود‬
‫ندارد بجز رجوع به تعاليم مبين إسـال ِم پاك از تحريف و تبديل و تغيير‪ ،‬چنانكه رسالت‬
‫محمدي آنرا براي ما از نزد خداوند آورده است‪.‬‬
‫مصادر تشريع إسالمي در بين مسلمانان ظاهر و آشكار و محفوظ و معروف است‪.‬‬
‫و جاي هيچ شك و ترديدي نيست كه سنت مطهر پيامبر إسالم (ص) دومين مصدر‬
‫تشريع بعد از كتاب خدا قرآن مى باشد‪ ،‬زيرا غالباً قرآن شامل قواعد عامه و أحكام‬
‫كلي در تشريع إسالمي است‪ ،‬و سنت مطهر شرح دهنده اين قواعد و كليات مى‬
‫باشد‪.‬‬
‫اين براي كسي واضح و روشن مى گردد كه دسترسي به سنت مطهر رسول اكرم‬
‫(ص) را دارد و آنرا در معرض عمل قرار داده است‪.‬‬
‫در قـديم سنت مطهر از طرف فرقه هاي گمراه و ملحد مورد حمله قرار گرفته‪ ،‬همچنين‬
‫در عصر حاضر نيز مورد هجوم بعضي از مستشرقين و خاورشناسان متعصب و مبل ّغين‬
‫دين يهود و نصاري و استعمار زده قرار گرفته‪ ،‬آنهم براي ايجاد فتنه و هدم اين ركن‬
‫بزرگ و أساس إسالمي است‪ ،‬و متأسفانه بعضي از كسانيكه مسلمان غرب زده اند‬
‫به آنان كمك كرده به سنت مطهر طعنه زده و مى زنند‪ ،‬از جمله اين مسلمان نمايان‬
‫نويسنده اي بنام أبو ريه مى باشد كه در كتاب خود (أضواء على السنة المحمدية) كه‬
‫مصادر و مراجع او بيشتر از آراء معتزله و آراء مستشرقين و از غالت فرقه هاي گمراه‬
‫إسـالمي است به تشكيك در سنت مطهر رسول اكرم (ص) مبادرت ورزيده است‪.‬‬
‫و ما به سبب اين كتاب را كه روشنگر أهميت سنت مطهر رسول هللا (ص) مى باشد‪،‬‬
‫براي فارسي زبانان جهان ترجمه كرده تا اينكه بتوانند با خواندن و مطالعه آن به أهميت‬
‫سنت مطهر پـي برند‪ ،‬ناگفته نماند كه أيـن كتاب كه‪( :‬وجوب العمل بسنة الرسول‬
‫(ص) وكفر من أنكرها)‪( ،‬وجوب عمل به سنت رسول هللا (ص) و كفر كسى كه آنرا‬
‫انكار كند) نام دارد از نوشتهء عالم و دانشمند بزرگ إسالمي عالمه الشيخ عبدالعزيز‬
‫بن عبدهللا بن باز مفتي عام عربستان سعودي است‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫اميدواريم توانسته باشيم بوسيلهء ترجمهء اين كتاب خـدمتي به دين مبين إسالم كرده‬
‫باشيم‪ .‬قبال ً از خوانندگان محترم از اشتباهات احتمالي در ترجمه و چاپ پوزش مى‬
‫طلبيم‪،‬ـ چون كسي بجز أنبياء و پيامبران عليهم الصاله والسالم معصوم نيست‪ .‬و بشر‬
‫مايه اشتباه است‪.‬‬
‫از خداوند مسئلت داريم كه آنرا خاص براي رضاي و خشنودي خود قرار دهد‪.‬‬
‫و آخر دعوانا أن الحمد هلل رب العالمين‪.‬‬
‫وصلي هللا علي نبينا محمد وعلي آله وصحبه‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫الحمد هلل رب العالمين والعاقبة للمتقين والصـالة والسالم على عبده ورسوله نبينا‬
‫محمد المرسل رحمة للعالمين وحجة على العباد أجمعين وعلى آله وأصحابه الذين‬
‫حملوا كتاب ربهم سبحانه وس َّنة نبيهم (ص) إلى من بعدهم بغاية األمانة واإلتقان‬
‫والحفظ التام للمعاني واأللفاظ ‪ y‬وأرضاهم وجعلنا من أتباعهم بإحسان ‪   .‬أما بعد‪:‬‬
‫علماي إسالم در قديم و جديد اتفاق كرده اند كه أصول و أساس معتبر در إثبات احكام‬
‫ل ِمن‬
‫ط ُ‬ ‫شرعي و بيان حالل و حرام در درجهء أول قرآن كتاب خدا است كه‪) :‬ال َ يَ ْأتِي ِ‬
‫ه ا ْلبَا ِ‬
‫خ ْل ِف ِ‬
‫ه(‪[ .()42‬فصلت]‪.‬‬ ‫ه َوال َ ِم ْ‬
‫ن َ‬ ‫ن َي َد ْي ِ‬
‫بَ ْي ِ‬
‫[باطل از هيچ سمت و سو در آن راه نمى يابد]‪.‬‬
‫سپس سنت رسول هللا (ص) كه از هوي و هوس صحبت نمى كند‪ ،‬بلكه وحي است‬
‫كه خداوند بر او نازل فرموده است‪.‬‬
‫سپس إجماع علماي أمت إسالمي است‪.‬‬
‫وعلماء در أصول ديگر اختالف كرده اند كه از مهمترين آنها قياس مى باشد‪.‬‬
‫و جمهور أهل علم بر اين هستند كه قياس حجت است اگر شروط معتبر آن كامل‬
‫باشد‪.‬‬
‫و دليل بر اين أصول بسيار است كه شمارش نمى توان كرد و شهرتش بيش از آن‬
‫است كه ما آنرا در اينجا ذكر كنيم‪.‬‬
‫أما أصل أول‪ :‬قرآن كتاب خدا است كه در بعضي از جاها اين كتاب به وجوب إتباع و‬
‫پيروي و تمسك و چنگ زدن به آن‪ ،‬و توقف كردن در حدود قوانين إلهي داللت مى كند‪.‬‬
‫ه أَ ْولِيَاء َقلِيال ً َّما‬ ‫ل إِلَ ْيكُم ِ ّمن َّربِ ّك ْ‬
‫ُم َوال َ تَ َّتبِ ُعو ْا ِمن ُدونِ ِ‬ ‫خداوند مى فرمايد‪) :‬اتَّبِ ُعو ْا َما ُأ ِ‬
‫نز َ‬
‫تَ َذك َُّرونَ (‪[ .()3‬األعراف]‪.‬‬
‫[از آنچه از(جانب) پروردگارتان به سوي شما فروفرستاده شده است‪ ،‬پيروي كنيد به‬
‫سروران ديگر) پيروي مكنيد‪ .‬چه اندك پند مى پذيريد]‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫جاي او از دوستان(و‬
‫مونَ (‪[ .()155‬األنعام]‪.‬‬
‫ح ُ‬
‫ُم ُت ْر َ‬ ‫اب أَن َز ْل َنا ُه ُمبَا َر ٌ‬
‫ك َفاتَّ ِب ُعو ُه َواتَّ ُقو ْا لَ َعلَّك ْ‬ ‫هذَا ِك َت ٌ‬
‫و مى فرمايد‪َ ) :‬و َ‬

‫‪3‬‬
‫[و اين كتابي مبـارك است كه ما آنـرا نـازل كرده ايم‪ ،‬پس از آن پيروي كنيد و پروا داريد‬
‫تا مورد رحمت قرار گيريد]‪.‬‬
‫ع‬ ‫ه الل ّ ُه َم ِ‬
‫ن اتَّبَ َ‬ ‫ين(‪)15‬يَ ْه ِدي بِ ِ‬ ‫اب ُّم ِب ٌ‬‫ور َو ِك َت ٌ‬ ‫ن الل ّ ِ‬
‫ه ُن ٌ‬ ‫جاءكُم ِ ّم َ‬ ‫و همچنين مى فرمايد‪َ ) :‬ق ْد َ‬
‫ط‬ ‫م إِلَى ِ‬
‫ص َرا ٍ‬ ‫يه ْ‬
‫ه َويَ ْه ِد ِ‬ ‫ماتِ إِلَى الن ِ‬
‫ُّور بِإِ ْذنِ ِ‬ ‫ن الظ ُّ ُل َ‬ ‫ج ُهم ِ ّم ِ‬ ‫السال َ ِم َو ُي ْ‬
‫خ ِر ُ‬ ‫َّ‬ ‫ل‬
‫س ُب َ‬
‫ض َوانَ ُه ُ‬
‫ِر ْ‬
‫يم(‪[ .()16‬المائدة]‪.‬‬
‫ُّس َت ِق ٍ‬
‫م ْ‬
‫[به راستي از طرف خدا براي شما نور و كتابي روشن آمده است‪ .‬خداوند با آن كسي‬
‫را كه خشنودي او را بجويد به راه هاي نجات هدايت مى كند و آنان را به توفيق خود از‬
‫تاريكى ها به سوي نور بيرون مى برد و آنان را به راه راست هدايت مى كند]‪.‬‬
‫ل ِمن‬
‫ط ُ‬ ‫اب َع ِزي ٌز(‪)41‬ال َ يَ ْأتِي ِ‬
‫ه ا ْلبَا ِ‬ ‫م َوإِنَّ ُه لَكِ َت ٌ‬
‫اءه ْ‬
‫ج ُ‬ ‫ذك ِْر لَ َّ‬
‫ما َ‬ ‫ين َك َف ُروا بِال ِّ‬
‫و مى فرمايد‪) :‬إِنَّ الَّ ِذ َ‬
‫مي ٍد(‪[ .()42‬فصلت]‪.‬‬
‫ح ِ‬
‫يم َ‬
‫ك ٍ‬
‫ح ِ‬
‫ن َ‬
‫ل ِ ّم ْ‬
‫نـزي ٌ‬ ‫خ ْل ِف ِ‬
‫ه تَ ِ‬ ‫ه َوال َ ِم ْ‬
‫ن َ‬ ‫ن َي َد ْي ِ‬
‫بَ ْي ِ‬
‫[بى گمان كسانى كه قرآن را ـ چون به آنان رسيد ـ انكار كردند(از ما نهان نيستند) و‬
‫به راستي آن كتابي گرانقدر است‪ .‬باطل از هيچ سمت و سو در آن راه نمى يابد‬
‫از(سوي) فرزانه ستوده فروفرستاده شده است]‪.‬‬
‫آن ألُن ِذ َركُم بِ ِ‬
‫ه َو َمن َبلَغَ(‪.()19‬‬ ‫هذَا ا ْل ُق ْر ُ‬ ‫ي إِلَ َّ‬
‫ي َ‬ ‫و همچنين خـداوند مى فرمايد‪َ ) :‬و ُأو ِ‬
‫ح َ‬
‫[األنعام]‪.‬‬
‫[و اين قرآن به من وحي شده است تا با آن شما را و كسي را كه(پيامش) به او‬
‫برسد‪ ،‬بيم دهم]‪.‬‬
‫اس َولِ ُينذ َُرو ْا بِ ِ‬
‫ه(‪[ .()52‬إبراهيم]‪.‬‬ ‫ِ‬ ‫غ لِ ّل َّن‬
‫هذَا بَال َ ٌ‬
‫و همچنين مى فرمايـد‪َ ) :‬‬
‫[اين پيام رسانى اي براي مردم است و تا به آن هشدار يابند]‪ .‬و آيات در اين معنا زياد‬
‫است‪.‬‬
‫و أحاديث صحيح و ثابت از رسول هللا (ص) وارد شده كه به تمسك و چنگ زدن به قرآن‬
‫و اعتصام و پيروي از آن أمر مى فرمايد‪ ،‬و داللت مى كند كه هركس به آن تمسك و‬
‫چنگ بزند بر هدايت است‪ ،‬و هركس آنرا ترك كند بر گمراهي است‪.‬‬
‫و از داليل آن خطبهء حجـه الوداع است كه رسول هللا (ص) چنين مى فرمايد‪(( :‬إنّي‬
‫تارك فيكم ما لن تضلوا إن اعتصمتم به كتاب هللا))‪[ .‬مسلم]‪.‬‬
‫من بين شما چيزي گذارده ام كه اگر به آن اعتصام كرده و چنگ بزنيد و عمل كنيد‬
‫هرگز گمراه نخواهيد شد‪ ،‬و آن كتاب خدا(قرآن) است‪.‬‬
‫و همچنين در صحيح إمام مسلم از زيد بن أرقم ‪ t‬روايت است كه رسول هللا (ص)‬

‫فرمود‪:‬ـ ((إنّي تارك فيكم ال َّث َقلَينـ أولهما كتاب هللا فيـه ُ‬
‫الهدى والنور فخذوا بكتاب هللا‬
‫وتمسكوا به))‪.‬‬
‫من بين شما دو چيز سنگين و عظيم به أمانت گذارده ام يكي كتاب خدا است‪ ،‬هدايت‬
‫و پيروزي و نور در آن است‪ ،‬آنرا محكم بگيريد و به آن چنگ بزنيد‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫پس مردم را بسوي كتاب خدا تحريك و تشويق نمود سپس فرمود‪ :‬و أهل بيت را ميان‬
‫شما مى گذارم‪ ،‬دربارهء أهل بيتم از خـــدا بترسيد‪ ،‬و آنرا دو بار تكرار كرد‪.‬‬
‫و در لفظ ديگر‪ :‬قرآن ريسمان خدا است‪ ،‬كسى كه به آن تمسك ورزد و چنگ بزند او بر‬
‫راه راست هدايت خـواهد بود‪ ،‬و كسى كه آنرا ترك كند بر گمراهي است‪.‬‬
‫إجماع علماء و مؤمنينـ أعم از صحابه و آنانيكه بعد از آنها آمده اند در مورد وجوب‬
‫حكْم و قضاوت به آن همراه سنت رسول خدا (ص) كافي است‪،‬‬
‫تمسك به كتاب خدا و ُ‬
‫و نيازي به آوردن دالئل در اين مورد و طوالني كردن مطلب نيست‪.‬‬
‫أصل دوم‪ :‬از أصول سه گانه كه علماي إسالم بر آن اتفاق و إجماع دارند سنت صحيح‬
‫رسول هللا (ص) است‪ ،‬و كسانيكه بعد از رسول هللا (ص) آمده اند به آن أصل و أساس‬
‫إيمان آورده و آنرا حجت قرار داده و به أمت محمدي آموزش داده اند‪ ،‬و كتابهاي‬
‫بسياري در اين باره تأليف كرده اند‪ ،‬و آنرا در كتابهاي أصول فقه‪ ،‬و مصطلح حديث بيان‬
‫نموده اند‪.‬‬
‫و داليل در اينمورد بسيار زياد است بطوريكه نمى توان آنها را در حصر و شمار آورد‪،‬‬
‫بعضي از اين داليل در كتاب خداوند‪ ،‬قرآن مجيد وارد شده اند و دستور به پيروي و‬
‫اطاعت از رسول خدا (ص) مى دهند و مورد خطاب اين دستورات أمت رسول خدا (ص)‬
‫در عصر او و كسانى كه بعد از او مى آيند‪ ،‬قرار مى گيرد‪.‬‬
‫زيرا او براي تمامي جهانيان فرستاده شده و آنها مأمورند تا روز قيامت تابع و پيرو او‬
‫باشند‪ ،‬و او (ص) مفسر و بيان كننده قـرآن است‪ ،‬و مبهم آن با أقوال و كردار و تقريرات‬
‫او بيان شده است‪.‬‬
‫و اگر سنت پيامبر (ص) نبود مسلمانان تعداد ركعات نماز‪ ،‬چگونگي آن‪ ،‬و واجبات نماز را‬
‫نمى دانستند‪ ،‬و تفصيل و شرح أحكام روزه‪ ،‬و زكات‪ ،‬و حج‪ ،‬و جهاد در راه خدا‪ ،‬و أمر به‬
‫معروف و نهي از منكر را نمى دانستند‪ ،‬و شرح أحكام معامالت از خريد و فروش‪ ،‬و‬
‫محرمات از حالل و حرام‪ ،‬و واجبات را در مورد كيفرها و مجازاتهاي شرعي نمى‬
‫دانستند‪.‬‬
‫ل‬
‫سو َ‬ ‫و از جمله آياتي كه در اين باره نازل شده خداوند مى فرمايد‪َ ) :‬وأَ ِ‬
‫طي ُعو ْا الل ّ َه َوال َّر ُ‬
‫مونَ (‪[ .()132‬آل عمران]‪.‬‬
‫ح ُ‬ ‫لَ َعلَّك ْ‬
‫ُم ُت ْر َ‬
‫ل(او) فرمان بريد تا مشمول رحمت قرار گيريد]‪.‬‬
‫[و از خدا و رسو ِ‬
‫ل َو ُأ ْولِي األ َ ْم ِر ِمنك ْ‬
‫ُم َف ِإن‬ ‫طي ُعو ْا الل ّ َه َوأَ ِ‬
‫طي ُعو ْا ال َّر ُ‬
‫سو َ‬ ‫ين آ َم ُنو ْا أَ ِ‬
‫و مى فرمايد‪) :‬يَا أَيُّ َها الَّ ِذ َ‬
‫خ ْي ٌر‬
‫ك َ‬ ‫ه َوا ْليَ ْو ِم اآل ِ‬
‫خ ِر َذلِ َ‬ ‫م ُت ْؤ ِم ُنونَ بِالل ّ ِ‬
‫ل إِن كُن ُت ْ‬
‫سـو ِ‬ ‫ي ٍء َف ُردُّو ُه إِلَى الل ّ ِ‬
‫ه َوال َّر ُ‬ ‫ش ْ‬
‫م فِي َ‬‫تَ َنا َز ْع ُت ْ‬
‫ن تَ ْأ ِويالً(‪[ .()59‬النساء]‪.‬‬ ‫س ُ‬ ‫ح َ‬ ‫َوأَ ْ‬

‫‪5‬‬
‫[اي مؤمنان‪ ،‬از خداوند اطاعت كنيد و از رسول(او) و صاحبان امرتان(هم) اطاعت كنيد‬
‫هرگاه در چيزي اختالف كرديد‪ ،‬اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد‪ ،‬آن را به خدا و‬
‫رسول بازگردانيد‪ .‬اين بهتر و نيك انجام تر است]‪.‬‬
‫ح ِفيظًا(‬ ‫ك َعلَ ْي ِه ْ‬
‫م َ‬ ‫ما أَ ْر َ‬
‫س ْل َنا َ‬ ‫ل َفق َْد أَطَا َ‬
‫ع الل ّ َه َو َمن تَ َولَّى َف َ‬ ‫سو َ‬
‫طعِ ال َّر ُ‬
‫ن ُي ِ‬
‫و مى فرمايد‪َّ ) :‬م ْ‬
‫‪[ .()80‬النساء]‪.‬‬
‫ل(خدا) اطاعت كند‪ ،‬در حقيقت از خداوند فرمان برده است‪ .‬و كسى‬
‫[هركس از رسو ِ‬
‫كه روي گرداند‪( ،‬بدان كه) تو را بر آنان نگهبان نفرستاده ايم]‪.‬‬
‫چگونه ممكن است طاعت او و بازگردانيدن آنچه مردم در آن اختالف كرده اند به كتاب‬
‫خدا و سنت رسول هللا (ص) باشد اگر احتجاج به سنت رسول هللا (ص) نشود؟ يا‬
‫اينكه تمام سنت محفوظ نباشد؟ و بنابراين قول بارى تعالي بندگان خود را بر چيزي‬
‫ارجاع داده كه وجود ندارد! و اين از باطل ترين و پوچ ترين دروغها است‪ ،‬و از بزرگترين‬
‫كفرها به خدا و سوء ظن به اوست‪.‬‬
‫م َولَ َعلَّ ُه ْ‬
‫م يَ َت َفك َُّرونَ (‪.()44‬‬ ‫ل إِلَ ْي ِه ْ‬ ‫ذ ْك َر لِ ُتبَ ِي ّ َ‬
‫ن لِل َّناسِ َما ُن ِزّ َ‬ ‫خداوندمى فرمايد‪َ ) :‬وأَن َز ْل َنا إِلَ ْي َ‬
‫ك ال ِّ‬
‫[النحل]‪.‬‬
‫[و به تو قرآن نازل كرديم تا براي مردم روشن سازي‪ ،‬آنچه را كه بر آنان فروفرستاده‬
‫شده است‪ ،‬و باشد كه انديشه كنند]‪.‬‬
‫ه ًدى‬ ‫اخ َتلَ ُفو ْا فِي ِ‬
‫ه َو ُ‬ ‫ن لَ ُه ُ‬
‫م الَّ ِذي ْ‬ ‫اب إِال َّ لِ ُتبَ ِي ّ َ‬ ‫و همچنين مى فرمايد‪َ ) :‬و َما أَن َز ْل َنا َعلَ ْي َ‬
‫ك ا ْلكِ َت َ‬
‫م ًة لِ ّ َق ْو ٍم ُي ْؤ ِم ُنونَ (ـ‪[ .()64‬النحل]‪.‬‬
‫ح َ‬
‫َو َر ْ‬
‫[و كتاب را بر تو فروفرستاديم مگر(از آن روي) تا آنچه را كه در اختالف ورزيدند‪ ،‬برايشان‬
‫روشن سازي و(نيز براي) راهنمايي و بخشايش براي گروهي كه ايمان مى آورند]‪.‬‬
‫پس چگونه خداوند بيان قرآن نازل شده را به رسـول هللا (ص) واگذار مى كند‪ ،‬اگر‬
‫سنت وجود نداشته باشد‪ ،‬يا اينكه حجت و ثابت نباشد!‬
‫ما َعلَ ْي ِ‬
‫ه َما‬ ‫ل َف ِإن تَ َولَّوا َف ِإنَّ َ‬
‫سـو َ‬ ‫طي ُعوا اللَّ َه َوأَ ِ‬
‫طي ُعوا ال َّر ُ‬ ‫ُل أَ ِ‬
‫مثال اين خداوند مى فرمايد‪) :‬ق ْ‬
‫ين(‪.()54‬‬ ‫غ ا ْل ُ‬
‫مبِ ُ‬ ‫ل إِال َّ ا ْلبال َ ُ‬ ‫طي ُعو ُه تَ ْه َت ُدوا َو َما َعلَى ال َّر ُ‬
‫سـو ِ‬ ‫م ْل ُت ْ‬
‫م َوإِن ُت ِ‬ ‫ل َو َعلَ ْيكُم َّما ُ‬
‫ح ِّ‬ ‫م َ‬
‫ح ِّ‬
‫ُ‬
‫[النور]‪.‬‬
‫[بگو‪ :‬از خداوند فرمان بريد و از رسول(او نيز) فرمان بريد‪ .‬و اگر روي بگردانند‪ ،‬بر(عهده)‬
‫او(پيامبر) تنها همان است كه به آن مكل ّف شده است و بر(عهده) شماست آنچه‬
‫ل(ما) جز پيام‬
‫تكليف يافته ايد‪ .‬و اگر از او فرمان بريد راه خواهيد يافت‪ .‬و بر(عهده) رسو ِ‬
‫رساني آشكار نيست]‪.‬‬
‫مونَ (‪[ .()56‬النور]‪.‬‬
‫ح ُ‬ ‫ل لَ َعلَّك ْ‬
‫ُم ُت ْر َ‬ ‫سو َ‬ ‫صال َ َة َوآ ُتوا ال َّز َكا َة َوأَ ِ‬
‫طي ُعوا ال َّر ُ‬ ‫و مى فرمايد‪َ ) :‬وأَقِي ُ‬
‫موا ال َّ‬
‫ل(خدا) فرمان بريد‪ ،‬باشد كه مورد‬
‫[و نماز را بر پا داريد‪ ،‬و زكات را بپردازيد‪ ،‬و از رسو ِ‬
‫رحمت قرار گيريد]‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫ميعًا الَّ ِذي لَ ُه ُم ْل ُ‬
‫ك‬ ‫ج ِ‬ ‫ه إِلَ ْيك ْ‬
‫ُم َ‬ ‫ل الل ّ ِ‬ ‫سو ُ‬ ‫اس إِنِ ّي َر ُ‬ ‫ُل يَا أَيُّ َها ال َّن ُ‬‫و خداوند مى فرمايد‪) :‬ق ْ‬
‫ي األُ ِ ّم ّ ِ‬
‫ي الَّ ِذي‬ ‫ه ال َّنبِ ّ ِ‬
‫سولِ ِ‬‫ه َو َر ُ‬‫يت َفآ ِم ُنو ْا بِالل ّ ِ‬
‫م ُ‬ ‫حيِي َو ُي ِ‬ ‫ه َو ُي ْ‬ ‫ما َواتِ َواأل َ ْر ِ‬
‫ض ال إِلَ َه إِال َّ ُ‬ ‫الس َ‬
‫َّ‬
‫ه َواتَّ ِب ُعو ُه لَ َعلَّك ْ‬
‫ُم تَ ْه َت ُدونَ (‪[ .()158‬األعراف]‪.‬‬ ‫ه َو َك ِل َ‬
‫ماتِ ِ‬ ‫ن بِالل ّ ِ‬
‫ُي ْؤ ِم ُ‬
‫[بگو‪ :‬اي مردم‪ ،‬من فرستاده خداوند به سوي همه شما هستم‪ ،‬كسى كه‬
‫ن اوست‪ ،‬معبود(حقي) جز او نيست‪ ،‬زنده مى كند و‬
‫فرمانروايي آسمانها و زمين از آ ِ‬
‫مى ميراند‪ .‬پس به خداوند و رسول او‪ ،‬آن پيامبر درس ناخوانده اي كه به خداوند و‬
‫سخنان او ايمان دارد‪ ،‬ايمان آوريد و از او پيروي كنيد‪ ،‬باشد كه راه يابيد]‪.‬‬
‫و در اين آيات دليل واضحي است كه هدايت و رحمت در إتباع و پيروي از رسول هللا‬
‫(ص) مى باشد‪.‬‬
‫و اين چگونه ممكن است با عمل نكردن به سنت او؟ يا اينكه گفته شـود سنت او‬
‫صحيح نيست! و يا گفته شود نمى توان بر آن سنت اعتماد كرد!‬

‫َاب أَلِي ٌ‬
‫م(‬ ‫م َعذ ٌ‬ ‫ة أَ ْو ُي ِ‬
‫صيبَ ُه ْ‬ ‫م فِ ْت َن ٌ‬ ‫ن أَ ْم ِر ِه أَن ُت ِ‬
‫صيبَ ُه ْ‬ ‫خالِ ُفونَ َع ْ‬
‫ين ُي َ‬ ‫و مى فرمايد‪َ ) :‬ف ْليَ ْ‬
‫حذ َِر الَّ ِذ َ‬
‫‪[ .()63‬النور]‪.‬‬
‫[پس بايد آنان كه بر خالف فرمان او رفتار مى كنند از آن برحذر باشند‪ ،‬كه باليي به‬
‫آنان برسد‪ ،‬يا عذابي دردناك گريبانگيرشان شود]‪.‬‬
‫ُم َع ْن ُه َفان َت ُهوا(‪[ .()7‬الحشر]‪.‬‬ ‫ل َف ُ‬
‫خ ُذو ُه َو َما نَ َهاك ْ‬ ‫سو ُ‬
‫م ال َّر ُ‬
‫و خداوند مى فرمايد‪َ ) :‬و َما آتَا ُك ُ‬
‫[(در اينجا يك قاعدهء مهم مقرر داشته و آن تبعيت رهبر مسلمين از نصوص شريعت) و‬
‫ل (خدا) به شما بدهد‪ ،‬آن را بگيريد‪ .‬و از آنچه كه شما را از آن باز دارد‪ ،‬باز‬
‫آنچه كه رسو ِ‬
‫آييد]‪.‬‬
‫و آيات در اين موضوع و مطلب بسيار است و همهء آنها بر وجوب اطاعت رسول هللا‬
‫(ص) و بر پيروي از آنچه او آورده داللت مى كنند‪ ،‬چنانكه قبال ً دليل بر وجوب إتباع كتاب‬
‫خدا و تمسك به آن طاعت و أوامر و نواهي ذكر كرديم‪ ،‬و اين دو أصل و أساس مالزم و‬
‫وابسته به هم هستند و از هم جدا شدني نيستند‪ ،‬هركس يكي از آن دو را انـكار كند‬
‫ماننـد اينكه ديگري را انكار و دروغ دانسته‪ ،‬و اين به إجماع أهل علم و إيمان كفر و‬
‫گمراهي و خروج از دايرهء إسالم مى باشد‪.‬‬
‫و أحاديث در وجوب اطاعت رسول خدا (ص) و اتباع و پيروي از آنچه آورده و تحريم‬
‫معصيت او بطور متواتر وارد شده است ؛ و آنهم در حق كسيكه در زمان او بوده و بعد از‬
‫او تا روز قيامت خواهد آمد‪.‬‬
‫و از جمله اين أحاديث‪ ،‬حديث أبى هريره ‪ t‬كه رسول هللا (ص) فرمودند‪(( :‬من أطاعني‬
‫فقد أطاع هللا ومن عصاني فقد عصى هللا))‪[ .‬متفق عليه]‪.‬‬
‫كسى كه از من اطاعت كند‪ ،‬مانند اينكه از خدا اطاعت كرده‪ ،‬و كسى كه از من‬
‫نافرماني كند‪ ،‬مانند اينكه خدا را معصيت و نافرماني كرده است‪.‬‬

‫‪7‬‬
‫و همچنين أبوهريره روايت مى كند كه رسـول اكرم (ص) فرمودند‪(( :‬كل أمتي يدخلون‬
‫الجنّة إال َّ من أبى قيل يا رسول هللا ومن يأبى قال‪ :‬من أطاعني دخل الجنة ومن‬
‫عصاني فقد أبى))‪[ .‬البخاري]‪.‬‬
‫همه أمت من داخل بهشت خواهند شد مگر كسيكه خود از دخول آن امتناع ورزد‪،‬ـ‬
‫گفته شد اي رسول هللا چه كسي است كه از دخول آن امتناع مى ورزد؟ فرمود‪:‬‬
‫كسى كه از من اطاعت كند داخل بهشت خواهد شد‪ ،‬و كسى كه از من نافرماني‬
‫كند‪ ،‬او همان كسي است كه خود از دخول آن امتناع ورزيده است‪.‬‬
‫و أحمد و أبوداود و حاكم با إسناد صحيح از رسـول هللا (ص) فرمودند‪(( :‬أال إنّي أوتيت‬
‫الكتاب ومثله معه‪ ،‬أال يوشك رجل شبعان على أريكته يقول عليكم بهذا القرآن‪ ،‬فما‬
‫وجدتم فيه من حالل فأحلوه‪ ،‬وما وجدتم من حرام فحرّموه))‪.‬‬
‫[أحمد‪ ،‬أبوداود‪ ،‬حاكم‪ ،‬با سند صحيح]‪.‬‬
‫همانا به من قرآن‪ ،‬و ِمثل و مانند آن (يعني‪ :‬سنت رسول هللا (ص)) داده شده است‪،‬‬
‫همانا بزودي مردي سير خورده و تكيه زده بر متكا و بالشت خود كه بگويد‪ :‬بر‬
‫شماست كه فقط پيرو قـرآن باشيد‪ ،‬و هر چه در آن از حالل يافتيد‪ ،‬پس آنرا حالل‬
‫‪.‬‬ ‫([‪)]1‬‬
‫بدانيد‪ ،‬و آنچه در آن از حرام يافتيد‪ ،‬آنرا حرام بدانيد‬
‫أبو رافع ازپدرش روايت مى كند كه رسول هللا (ص) فرمودنـد‪(( :‬ال ألفين أحدكم متكئاً‬
‫نهيت عنه فيقول ال ندري‪ ،‬ما وجدنا‬
‫ُ‬ ‫أمرت به أو‬
‫ُ‬ ‫على أريكته يأتيه األمر من أمري مما‬
‫في كتاب هللا اتبعناه))‪.‬‬
‫[أبوداود وابن ماجه با سند صحيح]‪.‬‬
‫نبينم كه يكي از شما بر بالشت خود تكيه زده و أمري از أوامري كه من به آن أمر كرده‬
‫ام‪ ،‬و يا از آن نهي كرده ام بر او آيد و او گويد‪ :‬نمى دانم! فقط آنچه در كتاب خـدا پيدا‬
‫كرديم قبول خواهيم كرد‪.‬‬
‫و حسن بن جـابر از مقدام بن معدي كرب ‪ t‬روايت مى كند كه مى گويد‪(( :‬حرّم رسول‬
‫دث بحديثي‬
‫هللا (ص) يـوم خيبر أشياء ثم قال يوشك أحدكم أن يكذبني وهو متكئ يح ِّ‬
‫فيقول بيننا وبينكم كتاب هللا فما وجدنا فيه من حالل استحللناه‪ ،‬وما وجدنا فيه من‬
‫حرام حرمناه‪ ،‬أال إنَّ ما حرّم رسول هللا مثل ما حرّم هللا))‪[ .‬ترمذي وابن ماجه وحاكم]‪.‬‬
‫رسول هللا (ص) روز غزوه خيبر چيزهائي را حرام كرده‪ ،‬سپس فرمود‪ :‬پيدا مى شود‬
‫يكي از شما كه مرا تكذيب كند در حاليكه بر بالشت خود تكيه زده و از سخنان من‬
‫صحبت مى كند‪ ،‬سپس مى گويد‪ :‬بين ما و شما كتاب خدا است‪ ،‬هر چه در آن حالل‬
‫يافتيم‪ ،‬آنرا حالل مى دانيم‪ ،‬و آنچه در آن حرام يافتيم‪ ،‬آنرا حرام مى دانيم‪ ،‬بدانيد كه‬
‫همانا آنچه رسول هللا (ص) حـرام كرده مانند آن چيزي است كه خداوند آنرا حرام‬
‫فرموده است‪.‬‬

‫‪8‬‬
‫و أحاديثي بطور متواتر از رسول هللا (ص) ثابت است كه در خطبهء خـود وصيت مى‬
‫فرمود كه‪ :‬حاضرين به غائبين ابالغ كنند‪ ،‬و مى فرمود‪ :‬ممكن است ابالغ شده اي‬
‫برداشت بيشتر و دقت و توجه بهتري از شنونده داشته باشد‪.‬‬
‫و از آن أحـاديث متواتر‪ :‬حديثي در صحيحين است كه رسول هللا (ص) در حجه الوداع در‬
‫خطبهء خود در روز عرفه و روز عيد قربان براي مردم چنين فرمودند‪ :‬أفراد حاضر به أفراد‬
‫غائب برسانند زيرا ممكن است كسى كه به او ابالغ شود دقت و توجه بهتري از‬
‫شنونده داشته باشد‪.‬‬
‫پس اگر سنت او بر شنوندگان و ابالغ شدگان حجت نبود‪ ،‬و اگر سنت او تا روز قيامـت‬
‫باقي نمى ماند‪ ،‬به آنها دستور تبليغ داده نمى شد‪.‬‬
‫پس معلوم مى شود كه دليل بودن و حجت بودن سنت او همچنان پا بر جا است‪ ،‬بر‬
‫شنونده اي كه از زبان رسول هللا (ص) شنيده‪ ،‬و بر كسى كه براي او با أسانيد‬
‫صحيحه نقل شده است‪.‬‬
‫و أصحاب و ياران پيامبر (ص) سنت قولي و فعلي او را حفظ كرده اند و همچنين تابعين‪،‬‬
‫سپس تابعين آنرا ابالغ كرده اند به نسل بعدي خود‪ ،‬و همچنين علماء و دانشمندان‬
‫ثقه كه گفتار آنان مورد اعتماد مى باشد نسل بعد از نسل‪ ،‬و قرن بعد از قرن نقل كرده‬
‫اند‪.‬‬
‫و آنرا در كتاب هاي خود جمع آوري و بيان كرده اند و صحيح و ضعيف آنرا بيان كرده اند‪.‬‬
‫و براي شناخت احاديث صحيح و ضعيف قوانين و ضوابط معيـني بين خود قرار داده اند‬
‫تا بوسيلهء اين قوانين صحيح و ضعيف أحاديث شناخته شوند‪.‬‬
‫و علماء و دانشمندان‪ ،‬كتابهاي سنت أعم از صحيح بخاري و مسلم و كتاب هاي ديگر‬
‫را بخوبي و بطور كامل حفظ كرده اند‪ ،‬همچنانكه خداوند كتاب خودش (قرآن) را طبق‬
‫وعده اش از بازيچه قرار گرفتن‪ ،‬و الحاد‪ ،‬و كفر كافران‪ ،‬و تحريف و تغيير ياوه گويان حفظ‬
‫ذ ْك َر َوإِنَّا لَ ُه لَ َ‬
‫حافِظُونَ (ـ‪[ .()9‬الحجر]‪.‬‬ ‫ن نَ َّز ْل َنا ال ِّ‬
‫ح ُ‬
‫نموده است‪ ،‬چنانكه مى فرمايد‪) :‬إِنَّا نَ ْ‬
‫[بى گمان ما قرآن را فروفرستاده ايم و به راستي ما نگهبان آن هستيم]‪.‬‬
‫و جاي هيچ شك و ترديدي نيست كه سنت رسول هللا (ص) وحي نازل شده است‪ ،‬و‬
‫خـداوند آنرا حفظ فرموده‪ ،‬چنانكه كتاب خود قرآن را حفظ فرموده‪ ،‬و بارى تعالي براي آن‬
‫سنت علمائي ن ّقاد و جداكنندهء خوب از بد برانگيخته كه تحريف و تغيير و تبديل باطل‬
‫انديشان و ياوه گويان‪ ،‬تعبير و تفسير جـاهالن را از آن دور مى كنند‪ ،‬و هر آنچه را كه‬
‫دروغگويان نادانان و ملحدان به آن چسيانيده اند دور مى كنند‪ ،‬زيـرا بارى تعالي آنرا‬
‫تفسيري براي قرآن كتاب خود‪ ،‬و بيان آنچه مبهم و مشكل است از احكام قرار داده‪ ،‬و‬
‫ضمن آن احكام ديگري است كه نص آن در قرآن وارد نشده‪ ،‬مانند تفصيل و شرح احكام‬
‫دوران شيرخوارگي بچـه ها‪ ،‬و بعضي از احكام ميراث‪ ،‬و تحريم جمع بين زن و عمهء او‪،‬‬

‫‪9‬‬
‫و بين زن و خـالهء او‪ ،‬و غير از اين از احكام كه در سنت صحيح رسول هللا (ص) وارد‬
‫شده و در قرآن از آن ذكري نيست‪.‬ـ‬
‫ذكر بعضي از آنچه از صحابه و تابعين و أهل علم و دانش در تعظيم سنت رسول هللا‬
‫(ص) و وجوب عمل به آن وارد شده در صحيحين از أبو هريره ‪ t‬روايت است كه گفت‬
‫وقتي رسول هللا (ص) دنيا را وداع گفتند بعضي از عرب كافر شدند‪ ،‬أبوبكر ‪ t‬گفت‪:‬‬
‫سوگند به خدا كه جنگ خواهم كرد با كسيكه بين نماز و زكات فرق گذارد‪ ،‬عمر بن‬
‫الخطاب ‪ t‬به او گفت‪ :‬چگونه با آنان جنگ مى كني در حاليكه رسـول هللا (ص)‬
‫فرمودند‪(( :‬أمرت أن أقاتل الناس حتى يقولوا ال إله إال َّ هللا فإذا قالوها عصموا منّي‬
‫دماءهم وأموالهم إال َّ بحقها))‪[ .‬متفق عليه]‪.‬‬
‫مأمور شده ام با مردم بجنگم تا اينكه بگويند‪ :‬ال إله إال َّ هللا‪ :‬معبود بحقي بجز خداي‬
‫از من حفظ مى‬ ‫([‪)]2‬‬
‫يكتا نيست‪ ،‬پس اگر آنرا گفتند جان‪ ،‬و مال آنها‪ ،‬بجز به حق آن‬
‫شود‪.‬‬
‫و أبوبكر صديق ‪ t‬گفت آيا زكات از حق آن نيست؟ سوگند بـه خدا اگر گردنبند شتري كه‬
‫به رسول هللا (ص) مى دادند از من منع كنند به خاطر منع آن‪ ،‬با آنان جنگ خواهم كرد‪،‬‬
‫عمر ‪ t‬گفت در نتيجه دانستم كه خداوند سينه و قلب أبوبكر را براي جنگ روشن كرده‬
‫و دانستم كه او بر حق است‪.‬‬
‫و صحابه ‪ y‬رأي و مشورت أبوبكر ‪ t‬براي قتال أهل ردت را قبول كردند و با او به جنگ‬
‫پرداختند تا اينكه آنان را به إسالم برگردانند‪ ،‬و كسى كه بر آن اصرار كرد او را كشتند‪.‬‬
‫و اين قصه براي تعظيم و بزرگداشت سنت رسول هللا (ص) و وجوب عمل به آن واضح‬
‫ترين دليل است‪.‬‬
‫مادر بزرگي بسوي أبوبكر آمد و از ميراث خود سـؤال كرد‪ ،‬أبوبكر ‪ t‬به او جواب داد كه در‬
‫كتاب خدا حقي براي تو در اين باره وارد نشده‪ ،‬و نمى دانم كه رسول هللا (ص) در اين‬
‫مسأله قضاوتي كرده باشد‪ ،‬و از مردم سؤال خواهم كرد‪ ،‬سپس از صحابه ‪ y‬سـؤال‬
‫كرد و بعضي از آنها شهادت دادند كه رسول اكرم (ص) مادر بزرگ را سهم يك ششم‬
‫داده‪ ،‬پس أبوبكر ‪ t‬به آن قول قضاوت كرد‪.‬‬
‫عمر ‪ t‬عامالن خود را وصيت مى كرد كه بين مردم با كتاب خدا قضاوت و حكم كنند‪ ،‬و‬
‫اگر در كتاب خدا آن حكم را نيافتند به سنت رسول اكرم (ص) رجوع كنند‪ ،‬و وقتي در‬
‫بارهء سقط جنين كه در شكم مادر مرده است به سبب تعدي و ظلم به او اشكال پيدا‬
‫كرد از صحـابه ‪ y‬سؤال كرد‪ ،‬محمد بن مسلمه و المغيرة بـن شعبه رضي هللا عنهما‬
‫نزد او گوهي دادند كه رسول هللا (ص) دربارهء اين به آزاد كردن كنيزي و يا برده اي‬
‫قضاوت كرده‪ ،‬پس عمر ‪ t‬به آن حكم قضاوت كرد‪.‬‬

‫‪10‬‬
‫و وقتي عثمان ‪ t‬حكم عزاداري زني كه شوهرش فوت كرده را نمى دانست كجا بايد‬
‫عزادار باشد‪ ،‬فريعه دختر مالك بن سنان خواهر أبوسعيد الخدري رضي هللا عنهما به او‬
‫خبر داد‪ :‬رسول هللا (ص) به او أمر فرمودند بعد از وفات شوهرش در خانه اش عزاداري‬
‫كند تا اينكه حداد و عزاي او تمام گردد پس عثمان ‪ t‬به همان حكم قضاوت كرد‪.‬‬
‫و همچنين در اجراي كيفر و عقوبت و مجازات و شالق زدن بر شراب خواري وليد بن‬
‫عقبه به سنت پيامبر (ص) قضاوت كرد‪.‬‬
‫و وقتي به علي ‪ t‬خبر رسيد كه عثمان ‪ t‬از حج تمتع منع مى كند‪ ،‬علي ‪ t‬حج تمتع‬
‫انجام داد ـ يعني به حج و عمره با هم لبيك گفت ـ و فرمود‪ :‬سنت رسول هللا (ص) را‬
‫به خاطر قول و سخن يك نفر ترك نمى كنم‪.‬‬
‫و وقتي بعضي از مـردم بر عبدهللا بن عباس رضي هللا عنهما در مورد حج تـمتع اعتراض‬
‫كردند و گفتند‪ :‬أبوبكر و عمر به حج إفراد تشويق كرده و آنرا مقدم مى دانستند‪،‬‬
‫عبدهللا بن عباس رضي هللا عنهما گفت‪ :‬مى ترسم كه سنگهايي از آسمان بر شما‬
‫پرتاب شود‪ ،‬من مى گويم رسول هللا (ص) چنين فرمودند‪ ،‬و شما مى گوئيد أبوبكر و‬
‫عمر چنين گفتند!‬
‫پس كسى كه به خاطر قول أبوبكر و عمر با سنت مخالفت نمايد‪ ،‬بيم آن مى رود كه‬
‫دچار عذاب شـود‪ ،‬پس حال كسانيكه به خاطر قول غير أبوبكر و عمر رضي هللا عنهما‬
‫مجرد به رأي و اجتهاد خــود با سنت مخالفت مى كنند‪ ،‬چه خواهد شد؟‬
‫و وقتي بعضي از مردم با عبدهللا بن عمر بن الخطاب رضي هللا عنهما در مورد بعضي از‬
‫سنتها اختالف كردند‪ ،‬عبدهللا ‪ t‬گفت‪ :‬آيا ما مأموريم كه تابع عمر باشيم؟‬
‫و وقتي مردي به عمران بن حصين رضي هللا عنهما گفت‪ :‬ما را از كتاب خدا قرآن سخن‬
‫بگو‪ ،‬و او داشت سخن از سنت و حديث رسول هللا (ص) مى آورد عصباني شد و‬
‫گفت‪ :‬سنت بيان كننده و تفسير كننده كتاب خـداسـت‪ ،‬اگر سنت نبود نمى دانستيم‬
‫كه نماز ظهر چهار ركعت است و مغرب سه ركعت است‪ ،‬و صبح دو ركعت است‪ ،‬و‬
‫تفصيل و شـرح احكام زكات و غير از اينها كه در سنت است نمى دانستيم‪.‬‬
‫و أخبار بسياري از صحابه ‪ y‬در تعظيم شأن سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از‬
‫مخالفت به آن وارد شده است‪.‬‬
‫و همچنين عبدهللا بن عمر رضي هللا عنهما وقتي روايت كردند كه رسول هللا (ص)‬
‫فرمودند‪(( :‬ال تمنعوا إماء هللا مساجد هللا))‪[ .‬متفق عليه]‪.‬‬
‫كنيزان خدا(زنان مسلمان) را از رفتنـ به مساجد منع مكنيد‪.‬‬
‫بعضي از پسران او گفتند‪ :‬سوگند به خدا كه آنان را منع مى كنيم‪،‬ـ پس بر آنها‬
‫عصباني شـد و به آنان بدي گفت‪ ،‬و گفت‪ :‬مى گويم رسول هللا (ص) فرمودند‪ ،‬و مى‬
‫گوئيد سوگند به خدا آنان را منع مى كنيم!‬

‫‪11‬‬
‫و وقتي عبدهللا بن المغفل المزني ‪( t‬و او از صحابهء رسول هللا (ص) مى باشد) ديد‬
‫يكي از نزديكانش سنگريزه را بر يكديگر پرتاب مى كنند از آن عمل منع كرد و به او گفت‬
‫رسول هللا (ص) از پرتاب كردن سنگريزه و ريگ نهي فرمودند و فرمودند‪ :‬اين سنگريزه‬
‫ها چيزي را صيد نمى كند‪ ،‬و دشمني را شكست نمى دهد‪ ،‬و او را باز نمى دارد‪،‬‬
‫وليكن دنداني را مى شكند‪ ،‬و چشمي را بيرون مى آورد و كور مى كند‪ ،‬سپس او را‬
‫در وقت ديگري ديد كه همان كار را انجام مى دهد‪ ،‬گفت سوگند به خدا كه تا أبد با تو‬
‫سخن نخواهم گفت‪ ،‬تو را از رسول هللا (ص) با خبر مى كنم كه از آن نهي فرمودند‪،‬‬
‫سپس دوباره آنرا انجام مى دهي؟‬
‫و إمام بيهقي در كتاب خود (سنن الكبري) از أيوب السختياني تابعي جليل روايت مى‬
‫كند كه گفت‪ :‬اگر سنت رسول را براي مردمي بسخـن و گفتار آوردي و او گفت ما را از‬
‫اين واگذار و از قرآن سخن بگو‪ ،‬بدان كه آن شخص گمراه است‪.‬‬
‫و إمام أوزاعي رحمت هللا عليه گويد‪ :‬سنت حكم كننده و شرح دهنده كتاب خدا است‪،‬‬
‫و مطلق هاي كتاب را مقيد مى كند و يا به احكامي كه در قرآن ذكر نشده مى پردازد‪.‬‬
‫م َولَ َعلَّ ُه ْ‬
‫م‬ ‫ل إِلَ ْي ِه ْ‬
‫اس َما ُن ِزّ َ‬
‫ِ‬ ‫ذ ْك َر لِ ُتبَ ِي ّ َ‬
‫ن لِل َّن‬ ‫چنانكه خداوند مى فرمايد‪) :‬أَن َز ْل َنا إِلَ ْي َ‬
‫ك ال ِّ‬
‫يَ َت َفك َُّرونَ (‪[ .)]3[(()44‬النحل]‪.‬‬
‫و قبال ً گفتار رسول هللا (ص) را ذكر كرديم كه فرمودند‪(( :‬أال إنّي أوتيت الكتاب ومثله‬
‫معه))‪[ .‬راجع شود به ص ‪33‬ـ‪.]34‬‬
‫همانا به من قرآن و مانند آن داده شده است‪.‬‬
‫و إمام بيهقي از عامر الشعبي رحمت هللا عليه روايت مى كند كه به بعضي از مـردم‬
‫گفت‪(( :‬إنَّما هلكتم في حين تركتم اآلثار))‪[ .‬البيهقي]‪.‬‬
‫براستي شما هالك و گمراه شديد وقتي أثر و سنت صحيح رسول هللا (ص) را ترك‬
‫كرديد‪.‬‬
‫و إمام بيهقي رحمه هللا از إمام أوزاعي رحمت هللا عليه روايت مى كند كه به بعضي از‬
‫دوستان و ياران خود گفت‪ :‬اگر از رسول اكرم (ص) حديث و سنتي بتو رسيد مبادا به‬
‫غير از آن سخن بگوئي‪ ،‬زيرا رسول هللا (ص) ابالغ كننده اي از جانب بارى تعالي بود‪.‬‬
‫و إمام بيهقي از إمام سفيان بن سعيد الثوري رحمهما هللا روايت مى كند كه گفت‪:‬‬
‫همانا همهء علم و دانش علم به سنت و آثار رسول هللا (ص) مى باشد‪.‬‬
‫و إمام مالك رحمه هللا به طرف قبر رسول هللا (ص) رو كرد و فـرمود‪ :‬سخن و گفتار‬
‫‪.‬‬ ‫([‪)]4‬‬
‫همهء ما قابل رد است‪ ،‬مگر سخن و گفتار صاحب اين قبر كه قابل رد نيست‬
‫و إمام أبوحنيفه رحمه هللا گويد‪ :‬اگر حـديث و سنتي از رسول هللا (ص) آمد آنرا بر سر و‬
‫چشم مى گذاريم‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫و إمام شافعي رحمـه هللا گويد‪ :‬هرگاه از رسـول هللا (ص) حديث صحيحي روايت كردم‬
‫و آنرا نگرفتم و عمل نكردم شما را گواه مى دانم كه عقل خود را از دست داده ام‪.‬‬
‫و همچنين إمام شافعي مى گويد‪ :‬اگر سخن و گفتاري گفتم و حديث رسول هللا (ص)‬
‫بر خالف گفته من بود‪ ،‬پس قول و گفتار مرا به ديوار بزنيد‪.‬‬
‫و إمام أحمد بن حنبل رحمه هللا به بعضي از ياران خود گفت‪ :‬مرا تقليد مكنيد‪ ،‬و إمام‬
‫مالك را تقليد مكنيد‪ ،‬و إمام شافعي را تقليد مكنيد‪ ،‬و از آنجائيكه بگيريد كه ما آنرا‬
‫گرفتيم‪( ،‬يعني از أحاديث پيامبر اكرم (ص))‪.‬‬
‫و همچنين إمام أحمد مى گويد‪ :‬تعجب كردم از أقوامي كه إسنـاد و صحت إسناد‬
‫حـديث رسـول هللا (ص) را دانستنه سپس مى روند و رأي سفيان را مى گيرند‪.‬‬
‫َاب‬
‫م َعذ ٌ‬ ‫ة أَ ْو ُي ِ‬
‫صيبَ ُه ْ‬ ‫م فِ ْت َن ٌ‬ ‫ن أَ ْم ِر ِه أَن ُت ِ‬
‫صيبَ ُه ْ‬ ‫خالِ ُفونَ َع ْ‬
‫ين ُي َ‬ ‫و خداوند مى فرمايد‪َ ) :‬ف ْليَ ْ‬
‫حذ َِر الَّ ِذ َ‬
‫أَلِي ٌ‬
‫م(‪[ .)]5[(()63‬النور]‪.‬‬
‫سپس گفت‪ :‬آيا مى داني فتنه چيست‪،‬ـ فتنه شـرك است‪ ،‬ممكن است اگر بعضي از‬
‫گفتار رسول هللا (ص) را رد كرده قبول نكند در قلب او گمراهي افكنده شود و هالك‬
‫گردد‪.‬‬
‫و إمام بيهقي از مجاهد بن جبر تابعي جليل روايت مى كند در قول خداوند‪َ ) :‬فإِن‬
‫ل(‪[ .()59‬النساء]‪.‬‬
‫سو ِ‬ ‫ي ٍء َف ُردُّو ُه إِلَى الل ّ ِ‬
‫ه َوال َّر ُ‬ ‫ش ْ‬
‫م فِي َ‬
‫تَ َنا َز ْع ُت ْ‬
‫[اگر در بارهء چيزي اختالف نموديد براي رفع اختالف به كتاب خدا و سنت رسول هللا‬
‫(ص) مراجعه كنيد تا حل اختالف از كتاب و سنت بيابيد]‪.‬‬
‫گفت‪ :‬برگردانيدن بسوي خدا يعني‪ :‬بسوي كتاب او‪ ،‬و برگردانيدن بسوي رسول يعني‪:‬‬
‫بسوي سنت اوست‪.‬‬
‫پس اگر در چيزي اختالف كرديد آنرا بسوي خدا و رسول خدا برگردانيد‪.‬‬
‫و إمام بيهقي از محمد بن شهاب زهري رحمه هللا روايت مى كند كه گفت‪ :‬كسانيكه‬
‫از علماء و دانشمندان ما رفتند و فوت كردند مى گفتند اعتصام و پيروي از سنت رسول‬
‫هللا (ص) نجات و پيروزي است‪.‬‬
‫و موفق الدين بن قدامه رحمه هللا در كتاب خود‪ :‬روضة الناظر در بيان أصول احكام چنين‬
‫مى گويد‪ :‬أصل و أساس دوم از داليـل‪ ،‬سنت رسول هللا (ص) مى باشد‪ ،‬و گفتار‬
‫رسول هللا (ص) حجت است زيرا از داليل معجزات بر صدق و راستي اوست‪ ،‬و خداوند‬
‫به طاعت او و تحذير از مخالفت او أمر فرموده است‪.‬‬
‫ن أَ ْم ِر ِه أَن‬
‫خالِ ُفونَ َع ْ‬ ‫و إمام ابن كثير رحمه هللا در تفسير اين آيه گويد‪َ ) :‬ف ْليَ ْ‬
‫حذ َِر الَّ ِذ َ‬
‫ين ُي َ‬
‫َاب أَلِي ٌ‬
‫م(‪.)]6[(()63‬‬ ‫م َعذ ٌ‬ ‫ة أَ ْو ُي ِ‬
‫صيبَ ُه ْ‬ ‫م فِ ْت َن ٌ‬
‫صيبَ ُه ْ‬
‫ُت ِ‬
‫يعني‪ :‬از أوامر رسول هللا (ص)‪ ،‬آنهم طريقه و راه و روش و سنت و شريعت اوست‪،‬‬
‫پس گفتار و كردار بنى آدم با گفتار و كردار رسول هللا (ص) مقايسه و مطابقت مى‬

‫‪13‬‬
‫شود‪ ،‬و آنچه موافق آن بود قبول‪ ،‬و آنچه مخالف آن بود مردود و بر قائل و گوينده او‬
‫برگردانيده مى شود‪ ،‬و آن هم هركه خواهد باشد‪.‬‬
‫چنانكه رسول هللا (ص) فرمودند‪(( :‬من عمل عمال ً ليس عليه أمرنا فهو رد))‪[ .‬متفق‬
‫عليه]‪.‬‬
‫هر كس عمل و كرداري انجام دهد كه راه و روش ما بر آن نيست آن عمل و كردار‬
‫مردود و غير قابل قبول است‪.‬‬
‫پس بترسد و برحذر باشد كسى كه ظاهراً و باطناً مخالف شريعت رسول هللا (ص)‬
‫ة(‪.‬‬
‫م فِ ْت َن ٌ‬ ‫باشد )أَن ُت ِ‬
‫صيبَ ُه ْ‬
‫كه به آنان مصيبتي در قلبهاى شان از كفر و نفاق و بدعت بوجود آيد‪.‬‬

‫َاب أَلِي ٌ‬
‫م(‪.‬‬ ‫م َعذ ٌ‬ ‫)أَ ْو ُي ِ‬
‫صيبَ ُه ْ‬
‫يعني در دنيا به كُشتن و يا مجازات و يا زندان و غير از اينها مبتال شوند‪.‬‬
‫از إمام أحمد بن حنبل از عبدالرزاق از معمر از همام ابن منبه روايت است كه أبـوهريره‬
‫أضاءت ما‬
‫ْ‬ ‫اس َت ْو َق َد ناراً فل ّ‬
‫ما‬ ‫رجل ْ‬
‫ٍ‬ ‫گفت‪ :‬رسـول هللا (ص) فرمودند‪َ (( :‬مثَلي و َم َثلُكم كمثل‬
‫ـن‬
‫ه َّ‬
‫يحج ُز ُ‬
‫ُ‬ ‫ل‬
‫ن فيها وجع َ‬
‫ن في ال َّنار ي َق ْع َ‬
‫الفراش و ه ِذ ِه الدوابُّ الالئي يق ْع َ‬
‫ُ‬ ‫حولها جعل‬
‫م عن‬
‫ن فيها قال فذلك مثلي ومثلكم‪ ،‬أنا آخ ُذ بحجزكم عن ال َّنار‪ ،‬هل َّ‬
‫م َ‬ ‫ْلب َن ُه َفي ْق َتـ ِ‬
‫ح ْ‬ ‫ويغ ْ‬
‫ال َّنار فتغلبوني وتقتحمون فيها))‪[ .‬متفق عليه]‪.‬‬
‫َل شما مانند مردي است كه آتشي روشن كرده وقتي اطراف خـود را‬
‫َل من و َمث ِ‬
‫َمث ِ‬
‫نوراني و روشن كرد و پروانه ها و حشرات كه اطراف آن مى گردند در آتش مى أفتند‪،‬‬
‫آن مرد جلوگيري مى كند و نمى گذارد كه پروانه ها و حشرات در آتش بيفتند ولي بر‬
‫َل من و شماست‪ ،‬من‬
‫او غلبه كرده خود را در آتش مى أندازند‪ ،‬فرمود‪ :‬پس اين َمث ِ‬
‫كمربند شما را گرفته از آتش دور مى كنم‪ ،‬و شما بر من غلبه كرده و هجوم مى كنيد‬
‫و خود را در آتش مى أندازيد‪.‬‬
‫و إمام سيوطي رحمه هللا در كتاب خود‪( :‬مفتاح الجنه في االحتجاج بالسنه)(كليد‬
‫بهشت در حجيت سنت رسول هللا (ص)) چنين مى گويد‪:‬‬
‫(بدانيد ـ خدا شما را رحمت كند ـ هركس حجيت حديث رسول هللا (ص) قولي و فعلي‬
‫با شروط معروف آن در أصول دين را انكار كند (ص) كافر مى باشد‪ ،‬و از دايرهء إسـالم‬
‫خارج است‪ ،‬و روز قيامت با يـهـود و نصـاري و با فرقـه ها و طائفه هاي گمراه و كافر‬
‫محشور خواهد شد)‪.‬‬
‫و أخبار از صحابه و تابعين و كسانيكه بعد از ايشان آمده اند از علماء و دانشمندان در‬
‫تعظيم سنت و وجوب عمل به آن و تحذير از مخالفت آن بسيار زياد وارد شده است‪.‬‬
‫و أميد است آنچه در اينجا ذكر شد از آيات و أحاديث و أخبار‪ ،‬براي كسى كه حق طلب‬
‫است كافي و قانع كننده باشد‪ ،‬و از خداوند براي خود و تمامي مسلمانان توفيق به‬

‫‪14‬‬
‫آنچه رضايت آنرا دارد مسئلت دارم‪ ،‬و سالمت از أسباب خشم و غضب او‪ ،‬و اينكه‬
‫تمامي ما را به راه مستقيمـ هدايت فرمايد‪ ،‬او شنوا و نزديك است‪.‬‬
‫وصلى هللا وسلم على عبده ورسوله نبينا محمد وعلى آله وأصحابه وأتباعه بإحسان‪.‬‬
‫‪ ‬‬
‫عبدالعزيز بن عبدهللا بن باز‬
‫مفتي عام عربستان سعودي و رئيس كبار علماء‬
‫و رئيس دايرهء بحثهاي علمي وفتواى شرعي‬
‫‪ ‬‬

‫([‪ )]1‬يعنى‪  ‬حديث و سنت پيامبر (ص) را قبول نكنيد ‪.‬‬


‫([ ‪ )]2‬يعنى بجز اينكه كارهائى انجام دهند و آن كار موجب شود با آنها بجنگ بپردازم‪.‬‬
‫([‪ )]3‬در تفسير آن راجع شود به ص ‪ 26‬همين كتاب ‪.‬‬
‫([‪ )]4‬يعنى قول صحيح او واجب القبول است ‪.‬‬
‫([‪ )]5‬در تفسير آن راجع شود به ص ‪ 30‬همين كتاب ‪.‬‬
‫([‪ )]6‬سورهء النور آيهء ‪ ،63‬تفسير آن در ص ‪ 30‬گذشت ‪.‬‬
‫‪ ‬‬

‫‪15‬‬

You might also like