‫155- ايثار‬ ‫حذيفه عدوي در جنگ يرموک

You might also like

Download as doc, pdf, or txt
Download as doc, pdf, or txt
You are on page 1of 2

‫‪ -551‬ايثار‬

‫حذيفه عدوي در جنگ يرموک دنبال پسر عمويش مي گشت‪ ،‬همراه او يک ظرف آب بعود‪ ،‬بععد از‬
‫مدتي او را زخمي يافت‪ ،‬از او پرسيد‪ :‬آب مي خواهي؟ او با موافقت اشاره کععرد‪ .‬قبععل از اينکععه آب‬
‫بخورد صداي آه و ناله ي مرد ديگري را شنيد‪ .‬پسر عموي حذيفه به سوي او اشاره کرد‪ ،‬تععا بععرود‬
‫و آب را به مردي که درد مي كشيد بدهد‪ ،‬حذيفه به سوي او شتافت‪ ،‬و هشام بن عاص را يافت‪.‬‬

‫هنگامي که مي خواست به او آب بدهد صداي مرد ديگري را شنيد که گفت آه‪ ،‬هشام اشاره کععرد تععا‬
‫حذيفه با آب به سوي او برود‪ ،‬وقععتي پيععش او رفععت جعان سععپرده بعود‪ ،‬پععس بععا آب بعه طعرف هشعام‬
‫برگشت ديد که او هم مرده است‪ ،‬و وقتي که به طرف پسر عمويش رفت‪ ،‬او نيز جان داده بود‪.‬‬
‫و همه آنها مي خواستند ديگري را بر خود در نوشيدن آب ترجيح دهند‪.‬‬

‫زني نزد رسول ال صلى ال عليه وسلم آمد و برايش جامه اي را به عنوان هديه آورد‪ .‬پيامبرصععلى‬
‫ال عليه و سلم بدان آن نياز داشعته و آن را بعه تععن نمعود‪ .‬يکععي از صعحابه او را ديعد و آن را طلععب‬
‫کرد‪ ،‬و گفت‪ :‬يا رسول ال‪ ،‬چه زيبا است‪ ،‬اين را بر تن من بپوشان‪ .‬پيامبر صلى ال عليه وسععلم آن‬
‫را از تن خود درآورده و به او بخشيد‪ .‬صحابه به آن مرد گفتند‪ :‬ايععن کععار تععو درسععت نبععود‪ ،‬پيععامبر‬
‫صلى ال عليه وسلم به اين لباس احتياج داشععت‪ ،‬از او خواسععتي چععون مععي دانسععتي کععه در خواسععت‬
‫کسي را رد نمي کند‪ .‬مرد گفت‪ :‬به خدا سوگند که من آن را براي پوشيدن از او درخواست نکععردم‪،‬‬
‫بلکه براي کفن مي خواستم‪} .‬بخاري{‪ .‬مرد آن را به عنوان تععبرک از رسععول الع صععلى الع عليععه‬
‫وسلم نگه داشت تا اينکه کفن او شد‪.‬‬

‫مردي گرسنه به نزد پيامبر صلى ال عليه وسلم کععه در مسععجد بععود آمععد‪ ،‬و از او غععذا طلععب نمععود‪،‬‬
‫پيامبر صلى ال عليه وسلم كسي به خانه فرستاد تا برايش غذا بياورند‪ ،‬و به جز آب چيععزي نيافتنععد‪.‬‬
‫پيامبر صلى ال عليه وسلم فرمود‪) :‬چه کسي امشب مهمان را ضيافت مي کند تا رحمت خععدا بععر او‬
‫باشد(‪ .‬مردي از انصار گفت‪ :‬من يا رسول ال‪ .‬مرد انصاري مهمان را به سوي خانه اش برده و به‬
‫همسرش گفت‪ :‬آيا چيزي داري؟ گفت نه‪ ،‬به جز غذاي بچه ها‪ .‬به غير از غذاي کمي که فقط كفععاف‬
‫بچه هاي کوچکمان را مي كنعد‪ ،‬چيعزي نععداريم‪ .‬گفعت‪ :‬بچععه هعا را سعرگرم کعن تععا خوابشعان بععبرد‪.‬‬
‫هنگامي که مهمان داخل شد چراغ را خاموش کرد‪ ،‬و هرچه غذا داشتند جلوي مهمان گذاشت‪ .‬خود‬
‫در کنار مهمان نشست و وانمود كرد كه دارد با او غعذا مععي خععورد‪ ،‬مهمععان تععا جععايي کععه سععير شععد‬
‫خورد‪ .‬و آن مرد و همسرش با بچه هايشان گرسنه خوابيدند‪.‬‬

‫هنگام صبح‪ ،‬مرد همراه مهمان به نزد پيامبر صلى ال عليه وسلم رفتند‪ .‬آن حضرت صلى ال عليه‬
‫وسلم به مرد انصاري گفت‪) :‬خداوند از کار شما در عجب ماند بععه دليععل مهمععان نععوازي امشععبتان‪(.‬‬
‫]مسلم[‪ .‬خداوند متعال اين آيه را نعازل فرمعود‪} :‬ويعؤثرون علعى أنفسعهم ولعو كعان بهعم خصاصعة{‬
‫]حشر‪ [9 :‬يعني‪ " :‬و هر چند در خودشان احتياجى ]مبرم[ باشد آنها را بر خودشان مقدم مىدارند"‬

‫بيشتر از سي مرد ميهمان ابوحسن انطاکي بودند‪ .‬تنها مقدار کمي نان گرده داشتند که کفافشان نمي‬
‫داد‪ .‬نان را به اندازه هاي کوچک بريدند‪ ،‬و چراغ را خاموش کردند براي اينکه هر کدام مي‬
‫خواستند تا ديگري طعام را بخورد و ديگري را بر خود ترجيح مي دادند‪ ،‬ولي هيچکدام از آن ها‬
‫غذا را نخوردند‪.‬‬
‫ايثار چيست؟‬

‫ايثار يعني آنكه فرد نياز ديگران را بر احتياج خود مقدم داشته و با وجود اينکه خود به چيزي نيععاز‬
‫دارد آن را ببخشد‪ .‬خود گرسنه است و ديگري را سير مي کنععد‪ ،‬و خعود تشعنه مععي مانععد تعا ديگععري‬
‫سيراب شود‪ .‬پيامبر صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬ل يععؤمن أحععدكم حععتى يحععب لخيععه مععا يحععب‬
‫لنفسه( ]متفق عليه[ يعني‪" :‬مؤمن شمرده نمي شود يکي از شما تا دوست داشته باشد براي برادرش‬
‫آنچه را براي خويش دوست مي دارد‪".‬‬

‫عايشه ‪-‬رضي ال عنها‪ -‬نقل مي نمايد كه‪ :‬پيامبر صلى ال عليه وسلم تا زمان وفاتش سه روز پشت‬
‫سر هم را سير نبوده است‪ .‬اگر مي خواستيم سعير معي شعديم ولعي ديگعري را بعر خعود ترجيعح معي‬
‫داديم‪.‬‬

‫برتري ايثار‪:‬‬

‫خداوند اهل گذشت و ايثار را تمجيد نموده‪ ،‬و آنها را از گروه رستگاران قرار مي دهد‪ .‬خداوند‬
‫متعال مي فرمايد‪} :‬و يؤثرون على أنفسهم ولو كان بهم خصاصة و من يوق شح نفسه فأولئك هم‬
‫المفلحون{ ]حشر‪ [9 :‬يعني‪ " :‬و هر چند در خودشان احتياجى ]مبرم[ باشد آنها را بر خودشان‬
‫مقدم مىدارند و هر كس از خست نفس خود مصون ماند ايشانند كه رستگارانند‪".‬‬

‫خودپسندي‪:‬‬

‫خودپسندي يعني خويش را بر ديگري ترجيح دادن‪ ،‬و درست نقطه مقابل ايثار اسععت‪ .‬جععزو صععفات‬
‫ناپسندي مي باشد که پيامبر صلى ال عليه و سلم از آن نهي نمعوده انعد‪ .‬چعه نازيبعا اسعت كعه انسعان‬
‫داراي صفت خودپسندي و خودپرستي باشد ولي چععه زيبععا اسععت صععفت ايثععار و ازخودگذشععتگي در‬
‫ميان انسان ها‪.‬‬

‫مترجم‪ :‬مسعود‬
‫مصدر‪ :‬سايت نوار اسلم‬
‫‪IslamTape.Com‬‬

You might also like