Download as doc, pdf, or txt
Download as doc, pdf, or txt
You are on page 1of 12

‫‪ - 710‬سلسلة خانواده ي خوشبخت – عقد ازدواج و نزديکي‬

‫هدف از وضع عقد و پيمان ها در شريعت اسلم ثبت روابط بين مردم و حفظ حقوق مربوط به آن ها‬
‫مي باشد‪ ،‬تا بواسطه ي آن از وجود رضايت بين طرفين اطمينان يافته و از بروز غش و فريب و حيله‬
‫در آن رابطه جلوگيري شود‪ .‬بر همين اساس عقد ازدواج توافقي ميان مرد و پدر)ولي ( دختر مي باشد‬
‫که با آن براي زن و مرد هرآنچه – از مسائل زناشويي – که پيش تر حرام بوده حلل مي گردد‪.‬‬
‫هر عقدي داراي دو رکن اساسي است که براي صحت عقد مذکور وجود آن ها ضروري مي باشد‪ .‬اين‬
‫دو رکن عبارتند از‪:‬‬
‫ايجاب و قبول‪.‬‬
‫ايجاب‪ :‬همان اظهار رضايت نخست از ايجاد پيوند زناشويي است‪.‬‬
‫‪ .‬قبول‪ :‬موافقت طرف ديگر با اين ازدواج مي باشد‪.‬‬

‫بنابراين عقد ازدواج برمبناي اين دو عبارت شکل مي گيرد که از آن به ماضي و مستقبل تعبير مي‬
‫شود‪ .‬به اين ترتيب که مرد مي گويد‪ :‬دخترت فلن را به نکاح من در آور‪ .‬و ولي دختر مي گويد‪ :‬او را‬
‫به ازدواج تو در آوردم‪ .‬يا بگويد‪ :‬دخترم فلن را به ازدواج تو در آوردم‪ .‬و ديگري بگويد‪ :‬نکاح او را‬
‫پذيرفتم‪.‬‬
‫با توجه به اينکه دين اسلم يک دين جهان شمول است‪ ،‬همه ي مناطق‪ ،‬نژادها و شرايط را در برمي‬
‫گيرد‪ .‬عقد ازدواج نيز با هر زباني‪ ،‬که دو طرف پيمان و شاهدها بتوانند آن را بفهمند‪ ،‬گفته شود‬
‫برقرار مي گردد‪ .‬حتي اگر شخصي توان سخن گفتن نداشته باشد مي تواند آن را بنويسد و يا با اشاره‬
‫منظور خود را برساند‪ .‬براي پاسداشتن کرامت دو طرف عقد)زن و مرد( و براي تأکيد بر حق و حقوق‬
‫هردوي آن ها‪ ،‬شريعت اسلن يکسري شروط را براي صحت و درستي عقد ازدواج اختصاص داده‬
‫است‪ ،‬که عبارتند از‪:‬‬

‫‪ -1‬ولي )سرپرست( زن‪ :‬کسي است که عهده دار امورات و مسائل ازدواج زن مي باشد‪ .‬اين شخص‬
‫مي تواند پدر‪ ،‬برادر و يا کساني مانند ايشان از خويشاوندان باشد)از ناحيه ي پدري‪ ،‬درصورت نبود‬
‫پدر و برادر( که براي مصلحت و نيک انديشي موکلش تلش نمايد و هدف او سعادت و خوشبختي زن‬
‫ت بغير إذن وليها‬
‫باشد‪ .‬پيامبر صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬ل نكاح إل بولي‪ ،‬وأيما امرأة تزوج ْ‬
‫فنكاحها باطل‪ ،‬فإن لم يكن لها ولي‪ ،‬فالسلطان ولي من ل ولي له( يعني‪» :‬نکاح درست نيست مگر با‬
‫حضور ولي‪ ،‬و هر زني که بدون اذن ولي وي تزويج گردد نکاحش باطل است‪ ،‬اگر دختر فاقد ولي‬
‫باشد‪ ،‬سلطان ولي هر آن کسي است که ولي ندارد‪] «.‬ابوداود[‬
‫هدف از مشروط کردن نکاح به حضور ولي دختر‪ ،‬ارج نهادن به مقام زن و تقدير از وي و براي‬
‫حمايت و صيانت از حجب و حياي او از لطمه خوردن در اثر شرکت مستقيم در عقد ازدواج مي باشد‪.‬‬
‫در امر ازدواج يک زن بر اساس عاطفه و احساساتش در مورد ابراز عشق و محبت تصميم مي گيرد‪.‬‬
‫حال آنکه ولي وي در مورد مرد مورد نظر جستجو کرده و از حال و وضع وي اطلع کسب مي نمايد‬
‫و از تناسب و جورآمدن وي با موکلش مطمئن مي گردد‪ .‬براي همين برخي علما به ولي اين حق را‬
‫داده اند که درصورت بستن عقد ازدواج از سوي زن با فردي غير هم کفو و نامناسب با وي عقد‬
‫ازدواج را فسخ نمايد‪.‬‬

‫‪ -2‬رضايت مرد و زن براي ازدواج و ايجاد ارتباط‪ :‬عقد ازدواج با اکراه و بي ميلي يکي از دو طرف‬
‫جايز نبوده و ولي فرد نمي تواند موکلش را به اجبار به ازدواج با کسي وادارد‪ .‬پيامبر صلى ال عليه و‬
‫سلم فرموده است‪) :‬ل تنكح اليم حتى ُتستأمر‪ ،‬ولالبكر حتى ُتستأذن( يعني‪ » :‬زن بيوه بدون مشورت با‬
‫يشوند« گفتند‪ :‬يا رسول ال!‪ ،‬اجازه ي دختر باكره‪،‬‬
‫او‪ ،‬و دختر باكره بدون اجاز‌هاش‪ ،‬به نكاح داده نم ‌‬
‫ت( يعني‪» :‬اينكه سكوت نمايد‪] «.‬الجماعة[‬ ‫چگونه است؟ فرمود‪) :‬أن تسك ْ‬
‫از بريدة ‪-‬رضي ال عنه‪ -‬نقل شده که‪ :‬زني نزد پيامبر خدا صلى ال عليه و سلم آمد و گفت‪ :‬پدرم مرا‬
‫به ازدواج برادرزاده اش درآورده است تا بواسطه ي من دين خود را به او ادا نمايد‪ .‬پيامبر صلي ال‬
‫عليه و سلم نيز فيصله ي کار را به خود آن زن سپرد‪ .‬ولي زن گفت‪ :‬من به آنچه پدرم انجام داده است‬
‫رخصت مي دهم و ليکن مي خواهم ديگر زنان همه بدانند که پدران اجازه ي چنين کاري را ندارند‪.‬‬
‫]ابن ماجه[ دين مبين اسلم بدينگونه زن را قدر و منزلت بخشيده و به اکراه به ازدواج درآوردن او را‬
‫نمي پذيرد‪.‬‬

‫‪ -3‬گواهي دادن براي ازدواج‪ :‬شهادت و گواهي ازدواج بوسيله ي دو مرد مسلمان عاقل و بالغ که‬
‫متصف به عدالت و امانت باشند به انجام مي رسد‪ .‬به عقيده ي برخي از علما شهادت زنان پذيرفتني‬
‫نيست‪ .‬رسول خدا صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬ل نكاح إل بولي وشاهدي عدل‪ ،‬وما كان من نكاح‬
‫على غير ذلك فهو باطل( يعني‪» :‬ازدواج بدون حضور ولي و دو شاهد عادل درست نيست و هر‬
‫نکاحي که به خلف اين رويه باشد باطل است‪]_«.‬ترمذي[ شاهدهاي مزبور بايد با دقت به سخنان‬
‫عاقدها گوش داده و از صحت و درستي نکاح اطمينان يابند‪ .‬وجود شاهد نشانه ي تکريم و بزرگ‬
‫دانستن امر ازدواج و جداسازي و ايجاد تمايز بين حلل و حرام و نيز پيش گيري از حرف و حديث‬
‫هاي نامربوط و غلط درباره ي اين ازدواج نوپا مي باشد‪.‬‬

‫اين کار نوعي پيمان گرفتن و ايجاد اطمينان درباره ي حق و حقوق دو طرف و محافظت از آن مي‬
‫باشد ولي به رشته ي تحرير درآوردن اين پيمان و مستند نمودن آن در دادگاه چيز جديدي است و براي‬
‫تاکيد بر حقوق زوجين پديد آمده است تا يک روز شوهر نيامده‪ ،‬و براي فريب دادن و از سر خود باز‬
‫کردن زن‪ ،‬منکر ازدواج خويش شود‪ .‬متاسفانه نزد برخي افراد اخلقيات جايي نداشته و بعضي از‬
‫ايشان از دين و ايمان بي خبرند‪.‬‬

‫‪ -4‬بايد صيغه عقد دائم باشد‪ :‬نبايد عقد ازدواج زماندار باشد ‪ .‬در ابدي بودن عقد ازدواج مصلحت‬
‫اجتماعي بزرگي نهفته است؛ خانواده اي که پا مي گيرد نياز به استحکام و استقرار زندگاني و‬
‫ماندگاري آن است‪ .‬ولي با تعيين زمان براي پايان عقد ازدواج هر دو طرف در اين پيوند ناپايدار بوده‬
‫و زندگاني مشترک و هم صحبتي ايشان دوام نمي آورد‪ .‬بنابراين نکاح متعه)صيغه( باطل و شرعًا‬
‫حرام مي باشد چون داراي مهلت زماني معيني مي باشد‪ .‬همينطور درستي عقد ازدواج منوط بدان است‬
‫ل اينکه ولي‬ ‫که قطعي و خالي از هرگونه شرط و شروطي باشد که از انعقاد عقد جلوگيري کند؛ مث ً‬
‫دختر بگويد‪ :‬دخترم را به ازدواج تو درآوردم‪ .‬و طرف ديگر بگويد‪ :‬تزويج وي را پذيرفتم چنانچه‬
‫شغلي بيابم‪ .‬اين شرط عقد ازدواج را باطل مي نمايد‪.‬‬

‫‪ -5‬زن بر مرد حرام نباشد‪.‬‬

‫شروط ملحق به عقد‪:‬‬


‫زن مي تواند در عقد ازدواج شروطي را براي شوهرش قرار دارد ‪ .‬بر مرد لزم است که به آن‬
‫شروط وفا کند‪ .‬مسلمانان بر سر شرطهاي شان مي مانند مگر آنکه حرام را حلل يا حلل را حرام‬
‫قرار دهد‪ .‬پيامبر خدا صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬أحق الشروط أن ُيوفى به ما استحللتم به‬
‫الفروج( يعني‪» :‬شروطي كه عمل كردن به آنها از همه ي شروط‪ ،‬لزم تر است‪ ،‬شروطي مي باشد كه‬
‫بوسيلة آنها شرمگاهها را حلل قرار ميدهيد‪] «.‬متفق عليه[ بنابراين او حق دارد که شرط نمايد که‬
‫براي وي خانه اي مناسب را تدارک ببيند‪ .‬گرچه حق ندارد شرطي بگذارد که حقي از حقوق شوهر را‬
‫ل بيايد و شرط بگذارد که با وي نزديکي ننمايد‪ ،‬اين شرط باعث ستم به مرد خواهد بود‬ ‫ناديده بگيرد‪ ،‬مث ً‬
‫و نيز او را از داشتن فرزند محروم مي کند‪.‬‬
‫علني کردن نکاح و آوازهاي مباح در آن‪:‬‬
‫شريعت اسلم به علني نمودن ازدواج ترغيب مي کند؛ تا نکاح از ارتباط نامشروع و پنهان متفاوت‬
‫باشد‪ ،‬دور و نزديک از اين ازدواج باخبر شوند و ساير جوانان نيز به ازدواج تشويق گردند‪ .‬رسول‬
‫خدا صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬أعلنوا النكاح( يعني‪» :‬ازدواج را علني سازيد‪] «.‬احمد‪ ،‬و حاكم[‬
‫در برخي جوامع عقد ازدواج در پي يکي از نمازها و در مسجد به انجام مي رسد؛ کساني که در مراسم‬
‫شرکت مي نمايند وضوء داشته و امکان قبولي دعاهايشان براي زوج جوان از طرف خداند عزوجل‬
‫بيش تر مي باشد‪ .‬البته اين کار مستلزم آن است که به مسجد و جايگاه و آداب آن بي احترامي نشود؛‬
‫ل شرکت کننده ها سعي کنند صدايشان را در مسجد بلند نکنند و ‪ ...‬آواز خواند براي عروس و داماد‬ ‫مث ً‬
‫مجاز است به شرطي که در زمينه ي تحريک شهوت و هوي و هوس انسان نبوده و زن و مرد نبايد‬
‫باهم مختلط شده و بايد زنان براي زنان و مردها هم براي مردان آواز بخوانند‪ .‬در آن جا کارهاي حرام‬
‫مانند شرب خمر يا و بانگ و خروش خواننده پرهيز شود‪ .‬از حضرت عامر بن سعد ‪-‬رضي ال عنه‪-‬‬
‫مي گويد‪ :‬در يک عروسي بر قرظة بن كعب‪ ،‬و ابى مسعود انصاري وارد شدم و کنيزکان آواز مي‬
‫خواندند‪ .‬گفتم‪ :‬شما صحابه ي رسول ال صلي ال عليه و سلم و اهل بدر هستيد و در حضورتان چنين‬
‫کاري انجام مي گيرد؟! گفتند‪ :‬اگر خواستي با ما گوش فراده و واگر خواستي اينجا را ترک کن‪ .‬در‬
‫عروسي ها براي لهو به ما رخصت داده شده است‪] .‬نسائي‪ ،‬و حاكم[‬

‫مراسم عروسي‪:‬‬
‫جشن عروسي براي ابراز شادماني و سرور به خاطر پيوند ازدواج و نيز براي آشکار ساختن آن مي‬
‫باشد‪ .‬در اين جشن و مراسم ترانه خواني و سرگرمي مباح جايز است‪ .‬در يک عروسي حضرت عايشه‬
‫‪-‬رضي ال عنها‪ -‬فارعة دختر اسعد ‪-‬رضي ال عنها‪ -‬را در مراسم عروسي اش به منزل شوهر وي‬
‫نبيط بن جابر انصاري برد‪ .‬رسول خدا صلى ال عليه و سلم به او فرمود‪):‬يا عائشة‪ ،‬ما كان معكم لهو؟!‬
‫فإن النصار يعجبهم اللهو( يعني‪» :‬اي عايشه! آيا همراه شما سرگرمي )دف و غيره( نبود؟ زيرا‬
‫انصار‪ ،‬سرگرمي را دوست دارند‪]_«.‬بخاري[‬
‫در روايتي آمده است که آن حضرت صلي ال عليه و سلم فرمود‪) :‬فهل بعثتم معها جارية تضرب‬
‫بالدف‪ ،‬وتغني؟( يعني‪» :‬آيا کنيزي را با او روانه ساختيد تا دف بزند و آواز بخواند؟« حضرت عايشه‬
‫رضي ال عنها گفت‪ :‬او چه بايد مي خواند يا رسول ال؟‬
‫فرمود‪ :‬بايد چنين مي خواند‪:‬‬
‫)أتيناكـم أتيناكـــم فحيونـــا نحييكــــم‬
‫ت بواديكــــــم‬
‫ولول الذهب الحمــر ما حّل ْ‬
‫ولول الحنطة السمــراء ما سمنت عذاريكـــــم(‬
‫معني شعر‪» :‬ما آمديم‪ ،‬ما آمديم‪ ،‬سلم و درودمان گوييد تا سلم و درودتان گوييم‬
‫اگر طلي سرخ نبود آراسته نمي گشت بيابان هايتان‬
‫و اگر گندم هاي طلئي نبود دوشيزگانتان فربه نمي گشتند‪«.‬‬

‫در شرع اسلم استفاده از دف در مراسم عروسي جايز مي باشد‪ .‬رسول خدا صلى ال عليه و سلم‬
‫فرموده است‪) :‬فصل ما بين الحلل والحرام‪ :‬ضرب الدف‪ ،‬و الصوت في النكاح( يعني‪» :‬حد فاصل بين‬
‫حلل و حرام‪ :‬نواختن دف و صدا در نکاح است‪«.‬‬
‫]ترمذي‪ ،‬و نسائي‪ ،‬وابن ماجه‪ ،‬و حاكم[‬
‫اما اينکه برخي افراد‪ ،‬اقدام مي کنند به برپاکردن خيمه ها‪ ،‬آوردن نوازندگان و رقاصه ها‪ ،‬نوشيدن‬
‫مشروبات الکلي‪ ،‬اختلط ناهنجار زنان و مردان‪ ،‬و دختران و پسران باهم‪ ،‬نشستن داماد پهلوي عروس‬
‫بزک کرده درحاليکه مردم آن ها را نظاره مي نمايند‪ ،‬از لحاظ شرع اسلم پذيرفتني و جايز نبوده و‬
‫بلکه حرام مي باشد و حتي به اجتناب از آن ها امر مي کند‪ .‬کسي که در چنين مراسم عروسي حاضر‬
‫شود بايد صاحب مراسم را با حکمت و گفتار خيرخواهانه آگاه سازد و درصورتي که قادر به بازداشتن‬
‫آنان از اين منکر نبود بايد که مراسم مذکور را ترک نمايد‪.‬‬

‫دعوت خويشان و دوستان براي مراسم عروسي و وليمه)پذيرايي(‪:‬‬


‫زن مسلمان بايد سعي کند که خويشان و دوستانش را براي شرکت در جشن ازدواجش دعوت نمايد‪.‬‬
‫براي اينکه اين کار باعث تقويت رشته هاي دوستي و محبت و تحکيم روحيه ي همبستگي و همکاري‬
‫در بين افراد جامعه است‪ .‬پيامبر خدا صلى ال عليه و سلم همواره به قبول کردن دعوت مراسم‬
‫عروسي امر مي نمود و مي فرمود‪) :‬أجيبوا هذه الدعوة إذا دعيُتم لها( يعني‪» :‬اين دعوت ها را اجابت‬
‫کنيد وقتي از شما دعوت شد‪]_«.‬متفق عليه[ همينطور به قبول دعوت براي مهماني عروسي نيز امر‬
‫نموده و مي فرمايد‪) :‬إذا دعي أحدكم إلى وليمة فليأتها( يعني‪» :‬هرگاه کسي از شما براي مهماني‬
‫عروسي دعوت شد‪ ،‬به آن جا برود‪] «.‬بخاري[‬
‫پذيرايي کردن از مهمانان در عروسي سنتي مؤکده ي رسول ال صلى ال عليه و سلم است که در آن‬
‫نماياندن روحيه و احساس خوشبختي و مسرت از اين ازدواج ديده مي شود‪ .‬مستحب است که مهماني‬
‫عروسي قبل از نزديکي عروس و داماد باهم و يا پس از آن برگزار شود‪ .‬پيامبر صلى ال عليه و سلم‬
‫به عبدالرحمن بن عوف ‪-‬رضي ال عنه‪ -‬امر نمود تا يک مهماني را براي دوستانش که از ازدواجش‬
‫باخبر شده بودند تدارک ببيند‪ ،‬آن حضرت صلي ال عليه و سلم به او فرمود‪) :‬أْوِلْم ولو بشاة( يعني‪» :‬‬
‫وليمه بده اگر چه يك گوسفند باشد‪] «.‬مسلم[‬

‫بر فرد مسلمان واجب است که از فراخواندن فقرا و مستمندان به مهماني عروسي اش که در آن‬
‫ثروتمندان را دعوت نموده است غافل نماند‪ .‬اين کار باعث تحکيم روحيه ي تعاون و برادري در‬
‫جامعه ي اسلمي مي گردد‪ .‬رسول خدا صلى ال عليه و سلم از دعوت تنها اشخاص ثروتمند و‬
‫ل عنه‪ -‬نقل شده که آن حضرت صلي‬ ‫فراموش نمودن فقرا برحذر داشته است‪ .‬از ابوهريره ‪-‬رضي ا ّ‬
‫عى لها الغنياء‪ ،‬ويترك الفقراء‪ ،‬ومن ترك الدعوة‬‫ال عليه و سلم فرمودند‪) :‬شّر الطعام طعام الوليمة‪ُ ،‬يْد َ‬
‫ل ورسوله صلى ال عليه وسلم ( يعني‪ » :‬بدترين طعام ها طعام عروسي است که منع مي‬ ‫فقد عصى ا ّ‬
‫شود از آن کسي که مي خواهد در آن حضور يابد‪ ،‬ولي دعوت مي شود به آن کسي که از آن امتناع‬
‫مي ورزد‪ ،‬و کسي که دعوت را قبول نمي کند‪ ،‬همانا نافرماني خدا و رسول او را نموده است‪«.‬‬
‫]بخاري[‬
‫پيامبر صلى ال عليه و سلم دعوت مراسم عروسي ابي اسيد ساعدي را اجابت فرموده وشربت مويز و‬
‫خرما نوشيدند‪] .‬بخاري[ رفتن زنان و کودکان به اين مراسم نيز مستحب مي باشد‪ ،‬به اين شرط که‬
‫اختلط نامناسب با مردان رخ ندهد‪ .‬از حضرت انس بن مالك ‪-‬رضي ال عنه‪ -‬روايت شده که پيامبر‬
‫صلى ال عليه و سلم زنان و كودكان انصار را ديد كه از يك عروسي مي آيند‪ .‬پس برخاست و راست‬
‫ي )يعني النصار(( يعني‪» :‬‬ ‫ي‪ ..‬اللهم أنتم من أحب الناس إل ّ‬‫ب الناس ِإَل ّ‬
‫ايستاد و فرمود‪) :‬اللهم أنتم من أح ّ‬
‫خدا گواه است كه شما )يعني انصار( محبوبترين مردم‪ ،‬نزد من هستيد‪ ..‬خدا گواه است كه شما‬
‫محبوبترين مردم‪ ،‬نزد من هستيد‪] «.‬مسلم[‬

‫آرايش در شب عروسي‪:‬‬
‫بهتر است که زن در شب عروسي اش خود را بيارايد تا خوشوقتي و شادکامي خود را ابراز داشته و‬
‫داماد را به سوي خود مايل گرداند‪ .‬نقل شده که حضرت عايشه رضي ال عنها در شب عروسي اش با‬
‫پيامبر خدا صلي ال عليه و سلم خود را آراسته و آن را به زنان انصار واگذار نمود و آنان سر ايشان‬
‫را شستند‪] .‬مسلم[ همچنين از حضرت عايشه و ام سلمه ‪-‬رضي ال عنهما‪ -‬روايت شده که گفته اند‪:‬‬
‫ي( يعني‪» :‬رسول ال صلي‬ ‫عِل ّ‬
‫)أمرنا رسول ال صلى ال عليه وسلم أن نجهز فاطمة حتى ُيدخلها على َ‬
‫ال عليه و سلم ما را به آماده نمودن فاطمه دستور داد براي آنکه او را نزد علي روانه کند‪]_ «.‬ابن‬
‫ماجه[‬
‫زن مي تواند زينت هايي مانند لباس و زيورآلت را از زنان مسلمان دوست خويش به امانت بگيرد‪.‬‬
‫حضرت عايشه رضي ال عنها در روز عروسي اش گردنبندي را از خواهرش اسماء رضي ال عنها‬
‫امانت گرفت‪] .‬بخاري[ البته به شرط آنکه عروس در اين مراسم زينت هايش را جز براي محارمش‬
‫نمايان نسازد و داماد نيز بايد خود را براي عروس بيارايد و در روز عروسي اش پاک و زيبا و‬
‫خوشبو بوده و خوش لباس و داراي ظاهري آراسته باشد‪.‬‬
‫ابن عباس ‪-‬رضي ال عنهما‪ -‬مي گويد‪ :‬من براي همسرم خود را مي آرايم همانطور که او خود را‬
‫براي من مي آرايد‪.‬‬
‫پيامبر صلى ال عليه و سلم عبدالرحمن بن عوف ‪-‬رضي ال عنه‪ -‬را ديد که نشانه هاي زردرنگي را‬
‫بر وي ديده مي شد )اين رنگ زرد به خاطر گياه زعفران بود که بوي خوبي دارد(‪ ،‬از او پرسيد‪ :‬اين‬
‫چيست؟ او هم از ازدواجش خبر داد‪] .‬مسلم[‬

‫لباس عروسي )روپوش شادي(‪:‬‬


‫لباس عروسي رؤياي هر دختري است و در اينکه زن مسلمان درصورت داشتن تمکن مالي و پرهيز‬
‫از اسراف در بهاي آن براي جشن عروسي اش لباس مخصوصي را داشته باشد اشکالي وجود ندارد‪.‬‬
‫چرا که اين مناسبتي بزرگ براي عروس و داماد مي باشد و زن آن را فقط براي جشن عروسي اش‬
‫مي پوشد و سپس آن را در کمد لباسش به عنوان يادگاري نگاهداشته و ممکن است طي سالها کهنه و‬
‫فرسوده شود و روي آن غبار بگيرد‪ ،‬حتي بعضي زنان آن را به خوبي به کار گرفته و درصورتي که‬
‫آن را براي شوهرشان و در مناسبات خاص نپوشند از آن براي دختران کوچک شان لباس عروسي مي‬
‫دوزند‪.‬‬

‫در برخي جوامع لباس عروسي را کرايه مي کنند و يا از يکي از دوستان عروس به امانت مي گيرند‪،‬‬
‫اين کار هم اشکالي ندارد‪ .‬با توجه به آن که حضرت عايشه رضي ال عنها در شب ازدواجش با پيامبر‬
‫صلي ال عليه و سلم گردنبندي را از حضرت اسماء رضي ال عنها امانت گرفته بود‪] .‬بخاري[ به‬
‫خاطر حفظ شرم و حياي عروس بهتر است که لباس عروس تا حد امکان متين و پوشاننده باشد‪ .‬ليکن‬
‫درصورتي که عروس بين زنان نشسته باشد و از ديده نشدن خود بوسيله ي مردان نامحرم مطمئن باشد‬
‫مي تواند بخشهايي از زينت هايش مانند گيسو و قسمتي از بازوهايش را آشکار سازد و نيز مي تواند‬
‫از لوازم آرايش و عطر و ادکلن نيز استفاده نمايد‪.‬‬

‫تبريک گفتن به زوجين و دعا براي آنان‪:‬‬


‫سنت آن است که زن مسلمان به خواهر مسلمانش تبريک بگويد‪ ،‬همانطور که مرد مسلمان به برادر‬
‫مسلمانش تبريک و تهنيت مي گويد‪ .‬از ابوهريره ‪-‬رضي ال عنه‪ -‬روايت شده که‪ :‬پيامبر صلى ال عليه‬
‫و سلم وقتي به زوجي که تازه ازدواج کرده بودند تبريک مي گفت‪ ،‬چنين مي فرمود‪) :‬بارك ال لك‪،‬‬
‫وبارك عليك‪ ،‬وجمع بينكما في خير( يعني‪» :‬خداوند بر تو برکت دهد و بر تو برکت دهد و به خير و‬
‫نيکي پيوندتان دهد‪]_ «.‬ابن ماجه[‬
‫از حضرت عايشه ‪-‬رضي ال عنها‪ -‬روايت شده که مي گويد‪ :‬وقتي پيامبر صلى ال عليه و سلم مرا به‬
‫ازدواج خويش درآورد‪ ،‬مادرم نزد من آمده و مرا وارد خانه ي او کرد و زنان انصار در آنجا گردآمده‬
‫بودند و مي گفتند‪ :‬به خير و به مبارکي و با خوش يمني‪] .‬بخاري[‬

‫آرايش موها براي شب زفاف‪:‬‬


‫برخي زنان اصرار دارند که براي آرايش خود در شب عروسي به آرايشگاه رفته و موهايشان را‬
‫مرتب سازند‪ .‬با توجه به اينکه اکثرًا آرايشگر يک مرد مي باشد و نظر به اينکه او شخصي بيگانه‬
‫است و براي او جايز نيست که زينت هاي زن را مشاهده کند‪ ،‬آيا عاقلنه است که به آرايش زن‬
‫بپردازد و مو و اعضاي بدن وي را لمس کند؟ در انجام اين کار مجموعه اي از مسائل خلف شرع‬
‫وجود دارد از جمله‪ :‬رؤيت عورت نامحرم‪ ،‬نازک کردن ابروها و اختلط مردان و زنان‪ .‬بنابراين‬
‫رفتن به آرايشگاه نوعي اسراف است گذشته از آنکه حرام مي باشد‪.‬‬
‫هدف از اين دستورات سخت گرفتن بر بندگان خدا نيست‪ ،‬چرا که عروس مي تواند در اين زمينه به‬
‫جاي استفاده از آرايشگران مرد از يک زن بخواهد تا کار آرايش وي را به عهده بگيرد و از آرايش‬
‫هاي حرام مانند نازک نمودن ابروان و نيز ديده شدن بوسيله مردان نامحرم در حالت آرايش کرده‬
‫بپرهيزد‪ .‬عروس بايد بداند که مراعات نمودن قوانين خداوند پر از خير و نيکي بوده و در دنيا و آخرت‬
‫وي را بهره مند مي سازد‪ .‬شايد که خداوند بواسطه ي اين طاعت و فرمانبري بر ازدواج وي و بر‬
‫فرزندانش برکت عطا فرمايد‪.‬‬

‫نصيحت و خيرخواهي نمودن براي زوجين‪:‬‬


‫پيامبر صلى ال عليه و سلم تمام دين را در يک کلمه گردآورده است‪ ،‬آن حضرت صلى ال عليه و سلم‬
‫فرموده است‪) :‬الدين النصيحة( يعني‪» :‬دين عبارت است از خيرخواهي!« صحابه پرسيدند‪ :‬براي چه‬
‫کسي اي رسول خدا؟ قال‪) :‬ل ولكتابه ولرسوله‪ ،‬ولئمة المسلمين وعامتهم( يعني‪» :‬براي خدا و براي‬
‫کتابش و رسولش وبراي پيشوايان مسلمانها‪ ،‬وبراي همه ي مسلمين‪]_«.‬مسلم[ دادن اين راهنمايي و‬
‫فارش ها براي زن و شوهر اهميت بسزائي را دارند؛ براي آنکه آن ها را مجهز به اطلعات لزم‬
‫براي شروع يک زندگي تازه مي کند‪ ،‬به شرطي که اين پند و سفارش ها امر به معروف يا نهي از‬
‫منکر باشند‪.‬‬

‫زني دخترش را موقعي که به خانه ي بخت مي رفت چنين نصيحت مي نمود‪ :‬دخترکم! داري از خانه‬
‫اي که در آن پا به دنيا نهاده و لنه اي که در آن مراحل عمرت را طي نمودي به آشيانه اي پا مي نهي‬
‫که نمي شناسي اش و همدمي که به او خو نگرفته اي‪ ،‬پس بکوش تا چون کنيزي براي او باشي تا او‬
‫غلم تو گردد و در رابطه با وي ده خصلت را در خود مواظبت نما تا برايت چون سرمايه باشد‪:‬‬

‫نخست و دوم آن خصلت ها‪ :‬همنشيني با قناعت و رفتار با اطاعت‪.‬‬

‫سوم و چهارم‪ :‬مواظبت بر جايي که چشمش افتد و رسيدگي بدانچه بويش بشنود‪ .‬يعني چنان کن که‬
‫چشمش بر نازيبايي از تو نيافتاده و جز بوي نيکو از تو به مشامش نرسد‪ .‬براي اين کار سرمه بهترين‬
‫آرايش و آب نيکوترين عطرهاست‪.‬‬

‫پنجم و ششم‪ :‬پي گير اوقات غذا خوردن او و آرامش در هنگام خوابش باش‪ .‬چون تلخي گرسنگي آشفته‬
‫مي سازد و سراسيمگي از خواب خشم را مي خروشاند‪.‬‬

‫هفتم و هشتم‪ :‬توجه و مراقبت از خانه اش و مواظبت و رسيدگي به خود وي و دارائي ها و فرزندانش‪.‬‬
‫ملک عمل در مورد دارائي هايش نيک انديشي و خرج درست و در مورد خانواده اش دورانديشي و‬
‫راي نيکو است‪.‬‬

‫نهم و دهم‪ :‬هيچ رازي را برمل مکن و فرماني از او را سرمپيچ‪ .‬چون تو راز وي فاش کردي از بي‬
‫وفايي اش درامان نخواهي بود و چون نافرمانيش کردي آتشي را در سينه اش برافروخته اي‪.‬‬

‫با تمام اين ها باز از شادي در اندوه وي و اندوهگين بودن در شاديش بپرهيز؛ که اولي نشانه ي‬
‫کوتاهي است و دومي کدورت و رنجش‪ .‬تا جايي که مي تواني او را گرامي دار تا او نيز تا جائيکه مي‬
‫تواند گراميت دارد‪ .‬بکوش تا جائيکه مي تواني با وي موافقت نموده و هماهنگ باشي تا او همراهي‬
‫اش با تو تا حد ممکن طولني باشد‪ .‬بدان که بدانچه مي خواهي نرسي مگر زماني که رضايت او را بر‬
‫رضايت خويش ترجيح نداده باشي و ميل و آرزوي او را بر ميل و آرزويت در مورد آنچه دوست مي‬
‫داري ناپسند مي شماري‪ .‬خداوند خير و نيکي ات دهد و حافظت باشد‪.‬‬

‫بانويي ديگر اينگونه دختر خويش را هنگام ازدواج نصيحت مي کند‪:‬‬


‫دخترکم! از نظافت جسم و بدن خويش غافل مشو‪ ،‬که پاکي و نظافت چهره ات را درخشان کرده و‬
‫شوهرت بدان تو را دوست تر مي دارد‪ .‬از بيماري و ناخوشي ها خود را دور کن و بدنت را براي کار‬
‫و تلش تقويت کن‪ ،‬چون زن پلشت و ناپاک بر مزاج کسي نبوده و از چشم ها و گوش ها مي افتد‪.‬‬
‫وقتي با شوهرت روبرو گشتي‪ ،‬با شادي و گشاده رويي با وي روبرو شو‪ ،‬چون روح و جان دوستي تن‬
‫انسان ها به خوش رويي چهره شان بسته است‪.‬‬

‫مردي نيز همسرش را چنين نصيحت مي کند که‪:‬‬


‫"خذي العفــو منى تستديمي مودتــــي‬
‫ب‬
‫ول تنطقــي في َثْوَرِتي حين أغض ُ‬
‫ول تنقريني نقـرك الدف مـــــــرة‬
‫ب‬
‫فإنك ل تــدرين كــيف المغي ُ‬
‫ول تكثري الشكـوى فتذهب بالهــوى‬
‫ب‬
‫ويأباك قلبــي والقلــوب تقّل ُ‬
‫ت الحــب في القـلب والذى‬ ‫فإني رأي ُ‬
‫ب"‬‫إذا اجتمعا لم يلبث الحب يذهــ ُ‬
‫معني شعر‪» :‬با من مدارا کن و از من درگذر تا دوستي و مودتم را هميشگي نمايي‬
‫هنگام تندي و خشمم با من سخن مگوي هرگز‬
‫عيبم مکن به يکبار همچون نواختن دف‬
‫چون از نهان موضوع تو هيچ خبر نداري‬
‫بسيار ناله کم کن و دنباله مگير اميال خويش‬
‫چون قلب من مي گرداند از تو رويش چون هر قلب ديگر‬
‫چون در دلم ببينم رنج و عشق را باهم‬
‫بربندد رخت از آن عشق تا رنجشش بماند‪«.‬‬

‫حضرت ابوالدرداء رضي ال عنه به همسرش مي گفت‪ :‬وقتي مرا خشمگين ديدي مرا خرسند گردان و‬
‫من نيز چون ترا خشمگين بيابم خرسندت سازم‪.‬‬

‫قبول کردن هدايا‪:‬‬


‫هديه قلب ها را به هم نزديک مي کند و بذر عشق و دوستي را در جان هاي آدميان مي کارد‪ .‬ازدواج‬
‫فرصتي است براي مستحکم نمودن پيوندها و برپا داشتن روابط محکمي که هدف از آن رضايت‬
‫خداوند متعال مي باشد‪ .‬وقتي که آن حضرت صلي ال عليه و سلم حضرت زينب ‪-‬رضي ال عنها‪ -‬را‬
‫به نکاح خويش درآورد‪ ،‬ام سليم‪ -‬رضي ال عنها‪ -‬هديه اي از خرما و کره و کشک را به پيامبر صلى‬
‫ال عليه و سلم تقديم نمود‪.‬‬
‫همچنين با توجه به اينکه مراسم ازدواج خرج و مخارج زيادي را روي دست عروس و داماد مي‬
‫گذارد بهتر است که مسلمانان باهم به کمک آنان بشتابند و بار سنگين مخارج را با دادن هديه و کمک‬
‫مالي بکاهند‪ .‬رسول خدا صلى ال عليه و سلم فرموده است‪) :‬تهادوا تحاّبوا( يعني‪» :‬به همديگر هديه‬
‫دهيد تا باعث افزايش دوستي ها شود‪] «.‬ابويعلي[‬

‫نزديکي )شب زفاف(‪:‬‬


‫هدف از آن آغاز زندگاني زناشويي بطور کامل آن‪ ،‬با همه ي معاني زيبايش‪ ،‬مي باشد؛ يعني يک‬
‫زندگي پر از عاطفه‪ ،‬محبت‪ ،‬مشارکت روحي و رواني‪ ،‬همياري‪ ،‬آرامش و دوستي و مهرورزي‪ .‬در‬
‫اين زندگي مشترک هرکدام از طرفين از ديگري بهره برده و آرزوي داشتن فرزنداني درستکار که‬
‫دنيا را آباد ساخته و به دين اسلم خدمت نمايند نشأت مي گيرد‪.‬‬

‫در دين اسلم تأکيد برآن است که نزديکي آغازين زن و شوهر در يک اتاق با خير و برکت صورت‬
‫گرفته و براي همين چهارچوب کلي هدايت زوجين را ترسيم نموده است و براي هرکدام از آنان حقوق‬
‫و وظايفشان را نيز مشخص ساخته است‪ .‬شوهر بايد براي همسرش طلب خير و برکت نمايد‪ .‬پيامبر‬
‫صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬إذا تزّوج أحدكم امرأة فليأخذ بناصيتها )أي يضع يده على مقدمة‬
‫رأسها( ويسّم ال عز وجل‪ ،‬وْليدع بالبركة‪ ،‬وليقل‪) :‬اللهم إني أسألك من خيرها‪ ،‬وخير ما جبلَتها )أي‪:‬‬
‫فطرَتها( عليه‪ .‬وأعوذ بك من شرها‪ ،‬وشر ما جبلتها عليه( يعني‪» :‬وقتي کسي از شما زني را به نکاح‬
‫درآورد‪ ،‬دست بر پيشاني عروس نهاده و نام خدا را بر زبان آورده و طلب برکت نموده و بگويد‪ :‬الهي!‬
‫من از تو خير و خوبي اين را مي خواهم و خير آنچه وي را براي آن آفريده اي و پناه مي برم به تو از‬
‫شر آن و شر آنچه وي را براي آن سرشته اي‪] «.‬ابوداود[‬
‫مستحب است که زن و شوهر زندگي مشترکشان را با دو رکعت نماز آغاز نمايند‪ .‬عبد ال بن مسعود‬
‫‪-‬رضي ال عنه‪ -‬مردي را که تازه ازدواج کرده بود نصيحت کرده و به او چنين فرمود‪ :‬وقتي نزد تو‬
‫آيد به او فرمان ده تا در پس تو دو رکعت نماز بخواند و بگو‪ :‬بار الها! برايم در خانواده ام برکت نازل‬
‫بفرما و براي آنان نيز مرا مبارک‬
‫ردان‪ .‬بار الها! ميان ما با خير و نيکي همبستگي پديد آور و چون در جدايي ما خير و نيکي باشد ما را‬
‫از هم جدا نما‪] .‬طبراني‪ ،‬و ابن ابى شيبه[‬

‫بهترين اوقات براي ازدواج‪:‬‬


‫ل عنها‪-‬‬
‫مستحب مي باشد که ازدواج و نزديکي در ماه شوال واقع شود‪ .‬از حضرت عايشه ‪-‬رضي ا ّ‬
‫روايت شده که فرموده است‪ :‬پيامبر صلي ال عليه و سلم مرا در ماه شوال به ازدواج خويش درآورد و‬
‫در ماه شوال با من نزديکي نمود‪ ،‬پس کدام همسر رسول ال صلى ال عليه و سلم از من نزد وي خوش‬
‫نصيب تر بوده اند؟ آن حضرت صلي ال عليه و سلم دوست مي داشت تا در ماه شوال با همسرانش‬
‫نزديکي کند‪] .‬مسلم‪ ،‬و ابوداود‪ ،‬و نسائي[‬

‫همچنين نزديکي کردن در روز جمعه مستحب مي باشد؛ به منظور درک خير و برکت اين روز و با‬
‫توجه به احاديثي که در فضل و بزرگي آن آمده است‪ .‬پيامبر صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬خير يوم‬
‫خل الجنة‪ ،‬وفيه أخرج منها‪ ،‬ول تقوم الساعة إل في‬
‫ت عليه الشمس يوم الجمعة؛ فيه خلق آدم‪ ،‬وفيه أد ِ‬
‫طلع ْ‬
‫يوم الجمعة( يعني‪» :‬بهترين روزي که آفتاب بر آن طلوع نموده‪ ،‬روز جمعه است‪ ،‬در آن آدم آفريده‬
‫شده‪ ،‬در آن روز او را به بهشت وارد ساختند و در آن روز از آن بيرون رانده شده است‪ ،‬و قيامت برپا‬
‫نمي شود مگر در روز جمعه‪] «.‬احمد‪ ،‬و مسلم‪ ،‬و ترمذي[‬

‫نزديکي نمودن با همسر در هر روزي از ايام هفته و در هر ساعتي از شبانه روز جايز مي باشد‪.‬‬
‫نزديکي نمودن با زنان در طول روز مستحب است‪ ،‬چون پيامبر خدا صلي ال عليه و سلم با بيشتر‬
‫ل عنها‪ -‬روايت شده که مي‬ ‫همسرانش در طول روز نزديکي مي نمود‪ .‬از حضرت عايشه ‪-‬رضي ا ّ‬
‫گويد‪ :‬رسول خدا صلى ال عليه وسلم وقتي مرا تزويج نمود‪ ،‬مادرم مرا به خانه اش آورد و و هيچ‬
‫چيزي مرا نترساند مگر ديدن رسول خدا صلي ال عليه و سلم كه هنگام ظهر آمد‪] .‬بخاري[‬
‫همچنين نزديکي کردن در شب نيز جايز مي باشد‪ ،‬چنانچه پيامبر صلى ال عليه و سلم با حضرت‬
‫صفيه رضي ال عنها در شب نزديکي نمود و شب را بيدار ماند‪.‬‬
‫مادر دختر اولين کسي است که بايد درباره ي تعيين روز ازدواج با دخترش با وي مشورت نمود‪،‬‬
‫براي دوري از احتمال نزديکي با دختر در ايام حيض که در صورت حائض بودن دختر‪ ،‬شوهرش‬
‫دچار حرج و مسأله شده و ممکن است نتواند جلوي خودش را گرفته و در حالت حيض با وي نزديکي‬
‫کند که حرام مي باشد‪ .‬همچنين بهتر است موعد نزديکي و زفاف عروس و داماد در ماه رمضان يا‬
‫روزهاي دوروبر آن نباشد تا زن و مرد بتوانند فرصت کافي براي کام گرفتن از را همديگر قبل از‬
‫آمدن ماه رمضان داشته باشند و در طي روز ماه رمضان مرتکب حرام نگردند‪.‬‬

‫سحر و جادو در شب زفاف‪:‬‬


‫سحر و جادو دري به سوي فتنه است که فرد ساحر آن را بر روي خويش مي گشايد و عاقبت به دوزخ‬
‫و بدفرجامي منتهي مي شود‪ .‬بعضي افراد درصدد آزار دادن همديگر بوده و براي اين کار جادوگراني‬
‫را در شب زفاف براي جادو کردن اين يا آن اجير مي کنند که علت آن عداوت موجود در ميان آن ها يا‬
‫دست يافتن به يک نفع مادي و چيزي مشابه آن مي باشد‪ .‬سحر و جادوهايي که صورت مي گيرد بيشتر‬
‫به صورت اوراد و سروده ها و غيره مي باشد‪ .‬در بعضي جوامع متاسفانه جادو کردن زن يا مرد در‬
‫شب زفافشان به کثرت روي داده و مرد دچار سستي در جماع با همسرش گشته و يا زن طلسم گشته و‬
‫چنان مي شود که گويي فاقد شرمگاه بوده و يا نمي تواند پاهايش را از هم بازکند و يا دچار سردي‬
‫جنسي و بي ميلي در نزديکي با شوهرش و حتي تنفر و احساس وحشت از وي در صورت نزديک‬
‫شدنش مي گردد‪ .‬اين آسيب ها تا جايي مي رسد و زن و شوهر را دچار درد و رنج بسيار مي نمايد‪.‬‬

‫تمام اين اعمال کارهاي شيطان مي باشد که دشمن هر مرد و زن مسلماني است‪ .‬خداوند متعال به ما‬
‫فرمان داده تا او را دشمن دانسته و چگونگي غلبه بر وي و شکست دادن وي و همدستانش را نيز به ما‬
‫آموخته است‪ .‬زن مسلمان بايد بکوشد تا در هر حال به ذکر پرداخته و خود را به تلوت قرآن و اذکار‬
‫صبح و شام عادت داده و بر ساير عبادات نيز پايبندي نمايد‪ .‬اين کار وي را از شر شيطان حفظ مي‬
‫نمايد‪ ،‬چرا که شيطان در جايي که ذکر و ياد خداوند وتعال در آن وجود داشته باشد زندگي و اقامت‬
‫نمي کند‪.‬‬

‫چنانچه زن مسلمان از اين کار غافل شود‪ ،‬در معرض وسوسه هاي شيطان و فريب و گمراهي هايش‬
‫قرار مي گيرد‪ .‬شيطان در قلب هايي که از ذکر خداوند دور هستند لنه مي کند و در اين وضعيت اگر‬
‫زن يا مرد به جادوهاي مذکور گرفتار شوند‪ ،‬از نزديکي با هم عاجز مي مانند‪ .‬در اين حالت هردو بايد‬
‫به راهنمايي ايمان خويش با آرامش و اطمينان عمل نموده و راه هاي علج صحيحي را که با شرع‬
‫اسلم هماهنگي داشته و مخالف شريعت نمي باشند را پيش گيرند که آسان ترين اين شيوه ها در زير‬
‫بيان مي شود‪:‬‬

‫‪ -‬هر دو شرمگاه خويش را به عطر آغشته سازند‪.‬‬


‫‪ -‬سپس اين اذکار را بخوانند‪ :‬سوره ي فاتحه‪ ،‬و آية الكرسي ) سه مرتبه(‪ ،‬آيه هاي پاياني سوره ي‬
‫بقره )سه مرتبه(‪ ،‬سوره ي زلزله )سه مرتبه(‪ ،‬سوره ي اخلص )سه مرتبه( و معوذتين)سوره هاي‬
‫فلق و ناس( )سه مرتبه(‪.‬‬
‫جّنْبنا الشيطان‪ ،‬وجنب الشيطان ما رزقتنا( يعني‪» :‬بار خدايا ما را و آنچه‬
‫‪ -‬و اين دعا را بخوانند‪) :‬اللهم َ‬
‫را که بما روزي دادي )فرزند( از شيطان دور بدار‪«.‬‬
‫‪ -‬بعد هردو نماز )حاجت( بخوانند‪.‬‬
‫‪ -‬هردو بايد اين شيوه را تا شفاي کامل تکرار نمايند و در اين راه از صبر و از نماز کمک بگيرند‪.‬‬
‫البته مانعي ندارد که در اين زمينه و براي معالجه از چنين طلسم و جادوهايي نزد کساني از اشخاص‬
‫مسلمان اهل درستکاري و تقوا بروند ولي جايز نيست که براي اين کار به يک ساحر مراجعه نمايند‬
‫چون شريعت اسلم از اين عمل نهي کرده است‪ ،‬علوه بر آن باعث افتادن در دام فريب اين نوع افراد‬
‫مي شود‪ .‬پيامبر صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬من أتى عّراًفا أو كاهًنا‪ ،‬فصدقه بما يقول‪ ،‬فقد كفر بما‬
‫أنزل على محمد(_يعني‪» :‬اگر کسي نزد فال گير يا رمالي برود و سخن او را تصديق کند‪ ،‬بدانچه بر‬
‫محمد نازل شده کفر ورزيده است‪] «.‬احمد و حاكم[‬

‫برخي زنان نزد شخص جادوگر مي روند تا برايشان پرده اي بسازد که شوهرش وي را دوست داشته‬
‫و بواسطه ي آن به او نزديک تر گردد و آزارش نرساند‪ ،‬مي روند‪ ،‬بايد دانست که خدا و رسولش به‬
‫اين کار راضي نيستند‪ .‬پيامبر خدا صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬إن الرقى والتمائم والّتَوَلة شرك(‬
‫يعني‪» :‬همانا دم کردن‪ ،‬تمائم)نوشته ها( و افسون شرک مي باشند‪] «.‬احمد‪ ،‬و ابوداود‪ ،‬و حاكم[‬
‫در اينجا منظور از رقى‪ :‬رقي)دم کردن( غير شرعي است‪.‬‬
‫و تمائم‪ :‬آويزهايي است که دوخته شده اند و به بدن مي آويزند براي دفع چشم حسود‪.‬‬
‫و تولة)افسون(‪ :‬سحر و جادويي است براي محبوب کردن زن نزد شوهرش و ‪...‬‬

‫ديدار نخست مرد و زن‪:‬‬


‫شب زفاف نخستين شبي است که زن و شوهر زير يک سقف در خانه به سرمي برند و مرز ميان دو‬
‫مرحله ي متفاوت در زندگي آنان است‪ :‬دوران مجردي و زندگي مشترک زناشويي‪ .‬شبي سرشار از‬
‫طاعت و عبادت و خير و برکت است و نيز شبي است پر از لذت هاي مباح و کاميابي حلل‪ .‬شبي‬
‫ايماني که داراي آداب شرعي و سنت هاي خاص خويش است که زن و مرد مي کوشند تا از آن پيروي‬
‫نموده و بدان ها عمل کنند تا به سعادت و شادکامي نايل شوند‪.‬‬
‫در چنين شبي عرس و داماد با برخي مشکلت مواجه مي شوند که از عدم آگاهي آنان از نزديکي‬
‫زناشويي و يا ترس از حالت و موقعيتي که تاکنون تجربه ننموده اند و يا از بيم به هم خوردن رابطه و‬
‫علقه ي دوطرفه ي شان در نخستين شب باهم بودنشان ناشي مي شود‪ .‬در اين شرايط ممکن است مرد‬
‫احساس نوعي سردي جنسي نمايد و عروس نبايد در مواجهه با اين معضل نقشي منفي ايفا نمايد‪ ،‬مرد‬
‫انتظار دارد که زن در اين وضعيت با نقش مثبت خود بتواند احساسات وي را درک کرده و با‬
‫شوهرش به نرمي و با دلبري برخورد نموده و اعتماد به نفسش را به وي بازگرداند و ترس از اين‬
‫موقعيت را از وي بزدايد‪.‬‬

‫بنابراين زن در کاميابي رابطه ي نخستين شب ازدواج و ادامه ي آن در آينده ي روابط عاطفي و‬


‫جنسي ميان آن دو نقش مهمي به عهده دارد و بايد در ديدار نخست خويش پس از نزديکي پاسخگوي هم‬
‫بوده و به هم توجه داشته باشند که اين امر باعث مي شود خوشبختي به سوي او و شوهرش کشيده‬
‫شود‪.‬‬
‫گاهي داماد از پس پاره کردن پرده ي بکارت عروس در نخستين شب برنمي آيد که اين امري است‬
‫طبيعي و در برخي مواقع پرده ي بکارت بعد از گذشت يک يا دو شب ويا حتي بيشتر پاره نمي شود‪،‬‬
‫چون ممکن است پرده ي مذکور کش دار باشد‪ ،‬اين موضوع مانعي در برقراري رابطه ي جنسي به‬
‫حساب نيامده و بايد آن را مخفي نگه داشته و باشکيبايي و همکاري به انجام رسانيدن آن کمک کنند‪.‬‬
‫درصورت طولني شدن زمان بهتر است موضوع با يک خانم دکتر مسلمان و قابل اعتماد در ميان‬
‫نهاده شده و با عمل جراحي پرده ي بکارت پاره شود که موضوع ساده اي بوده و جاي هيچ گونه‬
‫ترس و نگراني نيست‪.‬‬

‫پارگي پرده ي بکارت براي برخي بانوان به ايجاد جراحات ساده اي مي انجامد و در اين حالت مرد‬
‫بايد در آسايش و بهبود وي بکوشد و نزديکي با او را تا بهبود کامل جراحتش به تعويق بياندازد‪ .‬درغير‬
‫اين صورت باعث نوعي گرفتگي و تنگي شده و ممکن است در وجود زن نوعي ترس و وحشت از‬
‫رابطه ي جنسي را ايجاد کند که به سردي و تنفر از اين عمل طبيعي مي انجامد‪.‬‬
‫برخي از زنان در دفعات اول و دوم نزديکي ممکن است درد و فشار زيادي را تحمل کنند و همين امر‬
‫به التهاب در مجراي تناسلي وي يا تنگي محل نزديکي بيانجامد‪ ،‬همچنين ممکن است اين حالت پي آمد‬
‫حساسيت و بيش از حد زن و يا سنگدلي و تندي شوهر و عدم آگاهي او از اين مسأله باشد؛ لذا زن بايد‬
‫بي آنکه به غرور وي لطمه زده و يا احساساتش را جريحه دار نمايد از شوهرش بخواهد که با او به‬
‫نرمي و لطافت رفتار کند‪.‬‬

‫مرد بايد قبل از نزديکي کردن با همسرش با وي معاشقه نموده‪ ،‬و جز با زن خود رابطه اي برقرار‬
‫نساخته و همچنين زن وظيفه دارد که دامن خويش را از غير شوهرش پاک دارد‪ .‬خداوند متعال مي‬
‫فرمايد‪} :‬والذين هم لفروجهم حافظون‪ .‬إل على أزواجهم أو ما ملكت أيمانهم فإنهم غير ملومين{‬
‫]مؤمنون‪ [6-5 :‬يعني‪ » :‬و كسانى كه پاكدامنند‪ .‬مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست‬
‫آوردهاند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست‪«.‬‬

‫يکي از صحابه نزد پيامبر صلى ال عليه و سلم آمده و گفت‪ :‬اي پيامبر خدا‪ ،‬عورت خويش را بر که‬
‫ت يمينك( يعني‪» :‬‬
‫عيان نموده و از که پنهان داريم؟ فرمود‪) :‬احفظ عورتك إل من زوجتك‪ ،‬أو ما ملك ْ‬
‫ل‪ ،‬و اگر چنانچه‬
‫عورت خود را جز از همسرت و آنكه مالكش گشته اي‪ ،‬بپوشان‪ «.‬گفت‪ :‬يا رسول ا ّ‬
‫كساني درهم آميخته باشند چه؟ فرمود‪) :‬إن استطعت أل يراها أحد فل يراها(_يعني‪ » :‬اگر توانستي‬
‫چنان كني تا كسي نبيند‪ ،‬چنان كن‪] «.‬ترمذي[‬

‫زمانيکه مرد قصد نزديکي با همسرش را داشته باشد‪ ،‬بهتر است دعاهايي را که رسول خدا صلى ال‬
‫عليه و سلم ما را به آن ها رهنمون شده است بخواند‪ ،‬آن حضرت صلى ال عليه و سلم چنين مي‬
‫ل‪ .‬اللهم جنبنا الشيطان‪ ،‬وجّنب الشيطان مارزقتنا‪ ،‬فإن ُقّدر‬
‫ن أحدكم إذا أتى أهله قال‪ :‬باسم ا ّ‬
‫فرمايد‪) :‬لو أ ّ‬
‫ن أبًدا( يعني‪» :‬هرگاه يکي از شما با همسرش هم بستر‬ ‫بينهما في ذلك ولد‪ ،‬لن يضّر ذلك الولَد الشيطا ُ‬
‫شود‪ ،‬بگويد‪ :‬بسم ال‪ ،‬اللهم‪ ...‬بنام خدا بار خدايا ما را و آنچه را که بما روزي دادي )فرزند( از شيطان‬
‫دور بدار‪ ،‬زيرا هرگاه در ميان شان به فرزند حکم شود‪ ،‬شيطان به او ضرر نمي رساند‪] «.‬متفق عليه[‬

‫مرد مي تواند به هر شکلي که لذت و بهره ي بيشتري درمي يابد با همسرش مجامعت نمايد‪ ،‬تا وقتي که‬
‫از پيش دخول واقع شود‪ .‬خداوند متعال مي فرمايد‪} :‬نساؤكم حرث لكم فأتوا حرثكم أنى شئتم{ ]بقره‪:‬‬
‫‪ [223‬يعني‪» :‬زنان شما كشتزار شما هستند پس هر گونه كه خواهيد به كشتزار خود ]در[آييد‪«.‬‬
‫يهوديان در زمان رسول ال صلى ال عليه و سلم مي پنداشتند هرگاه مرد از پشت به همسرش نزديک‬
‫شده و در پيش جماع نمايد‪ ،‬بچه اي که به دنيا مي آيد چشمش چپ خواهد شد و انصار نيز در اين‬
‫رابطه از يهود تبعيت مي کردند تا آنکه خداوند متعال اين آيه را نازل فرمود‪} :‬نساؤكم حرث لكم فأتوا‬
‫حرثكم أنى شئتم{ ]بقره‪ [223 :‬يعني‪» :‬زنان شما كشتزار شما هستند پس هر گونه كه خواهيد به‬
‫كشتزار خود ]در[آييد‪ «.‬اما نزديکي با زن در پشت او را شرع اسلم حرام دانسته و انجام دهنده ي آن‬
‫ملعون شمرده مي شود‪ .‬پيامبر صلى ال عليه و سلم مي فرمايد‪) :‬ملعون من أتى امرأته في دبرها(‬
‫يعني‪» :‬آنکه با زنش از پشت نزديکي کند ملعون است‪] «.‬احمد‪ ،‬و اصحاب السنن[‬

‫وقتي مرد انزال کرد و نيازش برآورده شد نبايد از وي جدا شده و آلتش را خارج سازد‪ ،‬بلکه بايد به او‬
‫نيز فرصت بدهد تا کام برگيرد‪ ،‬چون ممکن است انزال مرد قبل از زن رخ دهد و در اين حالت‬
‫شهوتش برانگيخته شده و او را آزار مي دهد‪ .‬پيامبر صلى ال عليه و سلم از انزال نمودن خارج از‬
‫مهبل زن آزاده بدون اجازه ي وي نهي فرموده است‪] .‬ابن ماجه[‬
‫روا نيست که زن و مرد درباره ي جريان پيش آمده ميانشان در زمينه ي جماع با کسي سخن بگويد‪.‬‬
‫پيامبر صلى ال عليه و سلم فرموده است‪) :‬إن من أشّر الناس منزلة يوم القيامة‪ :‬الرجل ُيفضي إلى‬
‫امرأته‪ ،‬وُتفضي إليه‪ ،‬ثم ينشر سّرها( يعني‪» :‬همانا از بدترين مردم در نزد خدا از روي مرتبه در روز‬
‫قيامت‪ ،‬مرديست که با زن همبستر مي گردد و زن با او همبستر مي گردد‪ ،‬سپس راز زن را آشکار‬
‫مي کند‪]_«.‬احمد و مسلم[ همچنين آن حضرت صلى ال عليه و سلم درباره ي مردي که سر و راز‬
‫همسرش را بازگو مي کند چنين مي فرمايد‪) :‬هل تدرون ما مثل من فعل هذا؟ إن مثل من فعل ذلك‪ :‬مثل‬
‫سّكة )الطريق(‪ ،‬فقضى حاجته منها‪ ،‬والناس ينظرون إليه(‬ ‫شيطان وشيطانة‪ ،‬لقى أحدهما صاحبه بال ّ‬
‫يعني‪» :‬آيا مي دانيد اين کار مثل چيست؟ همانا که مثال کسي که چنان کند‪ :‬مانند شيطان نر و ماده اي‬
‫است که همديگر را در راهي مي بينند‪ ،‬و شيطان نر به برآوردن حاجتش با شيطان ماده مي پردازد‪،‬‬
‫درحاليکه مردم او را تماشا مي کنند‪] «.‬احمد‪ ،‬و ابوداود[‬

‫زن نبايد درباره ي ناکامي ازدواجش به مجرد يافتن عدم توافق ميان نيازهاي جنسي خود و شوهرش‬
‫در روزها يا ماه هاي نخستت ازدواجش قضاوت عجولنه نمايد‪ .‬چرا که پيدايش توافق مذکور به زمان‬
‫کافي نياز دارد تا زن بتواند به عشق و محبت دست يابد‪ ،‬و بهتر است عشق و محبت هرچه بيشترش را‬
‫از شوهرش دريغ ننمايد‪ ،‬چرا که عشق باعث بوجود آمدن عشق شده و خودخواهي باعث ناودي و‬
‫تباهي مي گردد‪.‬‬
‫همچنين بايد از احتياجات و خواسته ها و احساسات شوهرش اطلع يافته و عشق‪ ،‬احترام و تحسين‬
‫خود را در رابطه با وي ابراز دارد و اخلق زيباي وي را ستوده و او را آنگونه که بايد و شايد مدح و‬
‫تمجيد نمايد و از اسکالتش چشم پوشي کرده و لغزش هايش را ناديده بگيرد و با او درباره ي آرزوها‬
‫و رؤياهايش سخن گفته و او را در افکار و احساسات خويش سهيم گرداند‪.‬‬

‫ماه عسل‪:‬‬
‫در اسلم چيزى بنام ماه عسل وجود ندارد‪ ،‬ولى اگر منظور مسافرت بعد از ازدواج باشد‪ ،‬چنانچه به‬
‫كشور مسلمان باشد و يا به عمره بروند اشكالى ندارد‪ ،‬ولى اگر به كشور كفار بروند بهتر است ترك‬
‫شود‪ ،‬زيرا در اول ازدواجشان مشاهده تقاليد كفار و عاداتشان خواهند شد و ممكن است كه زوجين به‬
‫آن تقاليد متاثر بشوند و يا عروس حجابش را خوب رعايت نكند‪.‬‬

‫ترجمه‪ :‬مسعود‬
‫مصدر‪ :‬سايت نوار اسلم‬
‫‪IslamTape.Com‬‬

You might also like