Professional Documents
Culture Documents
سیمون بولیوار
سیمون بولیوار
پاییز 88
بسم ال الرحمن الرحیم
فهرست
فهرست عنوان
مقدمه
زندگی
مبارزات
مرگ
مقدمه:
سیمون خوزه آنتونیو دلسانتیسمیا ترینیداد بولیواردی ݒالسیوس ݒونته ݒلنکو) simon
ملقب به سیمون بولیوار ،مبارز و قهرمان ملی آمریکای لتین در 24ژوئن 1783در
کاراکاس ونزوئل به دنیا آمد .بولیواردرشکل گیری نخستین جمهوری در ونزوئل نقش موثری
ایفا کرد .حکومتی که فرجامی جز شکست زود هنگام در برابر سازو کار حاکم بر نظام سرمایه
نداشت .
بولیوار ݒس از این تجربه ،جمهوری بزرگ کلمبیا را متشکل از کشورهای کلمبیا ،ونزوئلو
اکوادور آزاد را تشکیل داد و درفصلی دیگر از رزم تحت رهبری او کشورهای کنونی ونزوئل
،کلمبیا ،ݒاناما ،اکوادور و بولیوی به استقلل خود از سلطه استعماری اسݒانیا نایل آمدند و
قسمتی از سرزمین پرو نیز به دلیل نام اوبولیوی خوانده شد .اندیشه های ضد امپرلیاستی
بولیوار از او چهره ای بی بدل در روند مبارزات مردم آمریکای لتین ترسیم کرده است .به
رغم نگاه انتقادی مارکس به برخی از خطوط اصلی اندیشه بولیوار او تصریح می کند که تحت
ابتلبه بیماری سل درسانتامارتادگران کلمبیا ،که اکنون درخاک کلمبیا قراردارد در سن 47
کشورهای همسایه از دست داد .درسال 1879و در جنگ بولیوی وشیلی که به جنگ پاسیفیک
) (War of the Pacificمشهور است ،بولیوی بیش از چندین هزار کیلومتر مربع از خاکش
را از دست داد .در جنگ بولیوی و برزیل در سال 1903نیز ،بولیوی منظقه کائوچوخیز
آکره ) (Acreرا به برزیل واگذار کرد.همچنین به دنبال جنگ وبی ثباتی سیاسی در جریان
درسال 1965جنبش چریکی انقلبی از کشور کمونیستی کوبا برخاست که هوای کمونیستی و
مارکسیستی نمودن چندین کشور آمریکای لتین را از جمله بولیوی را در سر داشت .به دنبال
کمکهای نظامی و اطلعاتی آمریکا ،در 8اکتبر 1967عاملن طراحی حمله به قصد
سرنگون کردن حکومت بولیوی به رهبری ارنستوگوارا بیش از انجام هرگونه اقدامی
غافلگیر ،دستگیر و سپس کشته شدند .پس از یک رشته کودتاهای نظامی پی در پی از زمان
برقراری حکومت نظامی در سال 1964در بولیوی ،سر انجام در سال 1982حکومت به
دست غیر نظامیان افتاد و هرنان سیلس زوازو ) (Siles Zuazo Hernanبه عنوان رئیس
جمهور انتخاب شد .در این زمان بولیوی مرتبا در حالت تعطیلی به علت رکود شدید اقتصادی
قرار داشت و در این دوره به کشوری با پایین ترین درآمد سرانه در بین کشورهای آمریکای
بولیوار در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد .اجدادش ازماموران برجسته و عالی رتبه کشور
وااسپانیا وابسته به خاندان سلطنتی پادشاهی اسپانیا بودند .خاندان وی درآن زمان از
والدین سیمون چهارفرزند داشتند که کوچکترین آنها سیمون بود .وی در سه سالگی پدر و در نه
سرپرستی او را عمویش به عهده گرفت ولی پرستار وی هیپولیتا در دوران کودکی تاثیری
عمیق بر او به جا گذاشت .سیمون این کنیز سیاه پوست را که سیصد پزو ارزش داشت هرگز
وقتی بزرگ شد اورا به دست کشیشها و معلمان خصوصی سپردند .مهمترین این معلمان
شخصی بود به نام سیمون رودریگس وی چشم و گوش سیمون را باز کرد و به او فهماند که
دنیا در حال تغییر و تحول است .از آزادی ،برادری ،مساوات سخن می گفت .بولیوار از
ثروتمند ترین و با اهمیت ترین خانواده های کاراکس محسوب می شد .زیرا هر کس میدانست
که اولین عضو این خانواده از ماورای دریاها به ونزوئل آمده و از طرف فیلیب دوم بادشاه
متصرفات آمریکایی پادشاه اسپانیا بر طبق قوانین باستانی آن سرزمین به عنوان مستعمره در
نظر گرفته نمی شد ،بلکه به منزله قسمتی از خاک اسپانیا بود و توسط پادشاه و کلیسا به
سرزمین اصلی مربوط می شد .نایب السلطنه هایی که از طرف پادشاه به طرز دیکتاتوری
موقعی که سیمون بولیوار در پانزده سالگی به خارج از کشور مسافرت کرد ،دیگر سرزمین
آمریکارا ملک وسیعی نمیدانست که به او وچند ثروتمند دیگراز آبا و اجداد اسپانیایی به ارث
رسیده باشد .اگرچه هنوز مهر اسبانیا را به دل داشت ،خودرا اسبانیایی نمی دانست .همچنین
عقاید معلمش وی را بیدار و فعال کرده بود و بیشتر به فکر آزادسازی ونزوئل بود.
بولیوار در سال 1801با ماریا ترسادل تورو ازدواج کرد وبه کشور خود ونزوئل بازگشت ،
اما با گذشت کمتر از یکسال از بازگشت همسرش بر اثر ابتل به بیماری تب زرد مرد و
مبارزه جدی استقلل طلبانه مردم ونزوئل برای آزادی در 1810آغاز گشت و فرمادهی آنرا
جنرال میراندا به عهده داشت .او از بولیوار دعوت به همکاری و پیوستن به سپاه مبارز
آزادیخواه ونزوئل با درجه سرگردی کرد .بولیوار به این سپاه آزادی طلب پیوست .از آوریل
، 1810کلنل بولیواربه یکی از رهبران عمده جنبش آزادیبخش ونزوئل تبدیل شد .با این حال ،
در ژوئن سال 1821بود که سیمون بولیوار پس از پیروزی در کارابویو توانست اسپانیایی ها
را از خاک ونزوئل بیرون راند .از آن پس ،سیمون بولیوار تلش خود را معطوف آزاد کردن
سایر مستعمرات اسپانیا در قاره آمریکای جنوبی کرد .جنگ در پس جنگ .بولیوار موفق شد
جمهوری بزرگ کلمبیا را متشکل از کشورهای کلمبیا ،ونزوئل و اکوادور آزاد تشکیل دهد.
سوگند در مونته ساکرو :
بولیوار طی مراجعتی که به اروپا داشت روزی به مونته ساکرو ،یکی از رتبه های شمالی شهر
رم رفتند .مونته ساکروه مکان مقدسی به شمار می آمد .زیرا در اینجا بود که طبقه فقیررم قدیم
او به گفته خودایمان داشت .در پاریس و میلن دیده بودکه چگونه مردم از یک امپراتور
استقبال کرده وبه افتخارش جشنها ترتیب میدهند .اما به نظر او این مطلب چندان جاذبه ای
نداشت.وی به نحوی دیگر نه به عنوان فاتح بلکه به عنوان نجات بخش و آزاد کننده بر ناپلئون
مدتها طول کشید تا سیمون بولیوار عشق و عدالت شدیدی را که خود به استقلل کشورش داشت
در مردم هم پدید آورد .با این حال ،وضع روشن نبود .آتش اختلف در سرتاسر کشور زبانه
بولیوار با گذرنامه ای که دشمنان ازروی ترحم به او داده بودند به خواری از کاراکس رانده
شده بود .کاراکس به او عنوان » آزادی بخش « داد .این عنوان در نظر بولیوار ارزش
مخصوصی داشت و همیشه مایل بود آن را بشنود .با اینهمه پیوسته اعلم می کرد که آزاد
کنندگان حقیقی ،همان سربازان ارتش او هستند .سلح او در این نبرد فوق العاده ،دردرجه
اول سرعت و سپس ایجاد وحشت و ترس بود .با ایجاد ترس و وحشت راه خودرابه درون
شهر ها می گشود و همین کار شیوه تبلیغاتی او بود .درتمام مدت جنگ هردو طرف بی رحمیها
و قساوت های شدیدی از خود نشان دادند .مونتورده به جای آنکه طرح دوستی با ساکنان
شهرها بریزد ،دستور میداد خانه کسانی را که مظنون به جمهوریخواهی بودند آتش بزنند و
سربازان او حق داشتند که بدون کسب دستور مخصوص زندانیان را تیرباران کنند .خط مشی
او بخصوص علیه کرئولهای ثروتمند بود زیرا این دسته درنهضت جمهوریخواهی نقش رهبری
مرگ « هر اسپانیایی که به خاطر این آرمان مقدس با عوامل ظلم و زور مبارزه نکند و تمام
امکانات خود را به نحو موثری علیه دشمن به کار نبرد ،خائن محسوب میشود ،و سرانجام
بولیوار حتی از مونتورده هم پا را فراتر نهاد و اشخاص بی طرف را نیز تهدید به مرگ کرد .
» اسپانیایی ها ،شما حتی اگر بی طرفی هم اختیار کنید کشته خواهید شد .راهی نیست جز
دست کم یک مورد را میتوان مثا ل آورد که پس ازتصرف لگوایرا ،بولیوار فرمان اعدام
800زندانی را صادر کرد .این زندانیان که عده شان از نگهبانان بیشتر بود ،سر به شورش
گذاشته بودند .در روزهایی که هنوز مسلسل وارد عمل نشده بود و گازاشک آور اختراع نشده
بود ،غلبه یک جمعیت بر معدودی نگهبان امر ساده ای می نمود .فرماندهی زندان از بولیوار
» فورا تمام زندانیان اسپانیایی را که در قسمتهای مختلف زندان هستند بدون استثنا تیرباران
بولیوار در 17دسامبر سال 1830در نزدیکی شهر سانتامارتا در کلمبیا به علت ابتل به
بیماری سل درگذشت .مجسمه او سوار بر اسب پس از مرگش ساخته و در شهر لیما پایتخت
پرو بر پا شد.
_ویت ریچ آرنولد ،ترجمه نورال حسن پور ،سیمون بولیوار آزادیبخش بزرگ
اینترنت _