كالبد شكافي حقوق بشر - كيوان رفيعي

You might also like

Download as doc, pdf, or txt
Download as doc, pdf, or txt
You are on page 1of 58

‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪1‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫مقدمه ‪4 ....................................................................‬‬
‫فصل اول – حقوق بشر از دیدگاه فلسفی ‪6 ...........................‬‬
‫•بشر‬
‫‪7 ..........................................................‬‬
‫•حق‬
‫‪...........................................................‬‬
‫‪8‬‬
‫•طبیعت‬
‫‪9 .......................................................‬‬
‫•حق طبیعی ‪.................................................‬‬
‫‪10‬‬
‫•قانون طبیعی ‪...............................................‬‬
‫‪11‬‬
‫•وضع طبیعی ‪..............................................‬‬
‫‪12‬‬
‫•اجتماع سیاسی ‪.............................................‬‬
‫‪13‬‬
‫•شرایط تشکیل اجتماع سیاسی ‪............................‬‬
‫‪16‬‬
‫•دولت ‪.......................................................‬‬
‫‪17‬‬
‫•قانون ‪ ،‬برابری‪،‬آزادی ‪....................................‬‬
‫‪18‬‬
‫فصل دوم – تاریخ تکامل حقوق بشر ‪20 ..............................‬‬
‫•وانین حمورابی‬
‫‪21 .............................................‬‬

‫‪2‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫•منشور کورش‬
‫کبیر‪25 .........................................‬‬
‫•الواح دوازده گانه‪...........................................‬‬
‫‪27‬‬
‫•حقوق در یونان باستان‪.....................................‬‬
‫‪29‬‬
‫•مکتب‬
‫رواقیون‪32 ..............................................‬‬
‫•سیسرون‬
‫‪33 ....................................................‬‬
‫•ژوستی نین‪..................................................‬‬
‫‪34‬‬
‫•منشور کبیر‪.................................................‬‬
‫‪35‬‬
‫•اعلمیه حقوق انگلستان‪....................................‬‬
‫‪36‬‬
‫•استقلل آمریکا و حقوق بشر‪..............................‬‬
‫‪37‬‬
‫•انقلب کبیر فرانسه و حقوق بشر‪.........................‬‬
‫‪39‬‬
‫•کنگره های وین و برلین‪...................................‬‬
‫‪40‬‬
‫•کنفرانسهای صلح لهه‪.....................................‬‬
‫‪41‬‬
‫•عهدنامه ورسای و جامعه ملل‪.............................‬‬
‫‪42‬‬

‫‪3‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫•سازمان ملل متحد ‪ ،‬کمیسیون و اعلمیه جهانی حقوق بشر‪..‬‬


‫‪43‬‬
‫•شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد‪....................‬‬
‫‪48‬‬
‫منابع‪49 ....................................................................‬‬

‫‪4‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫مقدمه‬
‫حقوق بشمر از مهمتریمن موضوعات و پیچیده تریمن مباحمث عصمر مما‬
‫میباشمد ‪ ،‬کمه قدمتمی بمه تاریمخ نوع بشمر دارد و ایمن حقیقمت کمه در طمی‬
‫دهمه های اخیمر نقمش ایمن واژگان پررنمگ تمر و تفکمر آن در جواممع‬
‫سیرصعودی داشته است نمی تواند دلیلی باشد بر فقدان این حقوق در‬
‫دوره های پیشین و ادوار گذشته ‪.‬‬
‫در ادوار گذشتصصه و در دوره کصصم رنگصصی ایصصن حقوق بعنوان مثال عصصصر‬
‫برده داری ‪ ،‬برده مطمئنٌا نمیدانسصت کصه او نیصز حقوقصی را داراسصت کصه‬
‫مصصا امروز مدعصصی داشتنصصش هسصصتیم ‪ ،‬امصصا ایصصن عدم شناخصصت نمیتوانصصد در‬
‫واقعیت حقوق بشر خللی ایجاد کند ‪.‬‬
‫اگر ناآگاهی آن برده از کروی بودن زمین بتواند ما را نسبت به کروی‬
‫بودن زمین چه در حال و چه در گذشته به شک بیاندازد ‪ .‬نا آگاهی او‬
‫از حقوق انسصانیش هصم تصا همان اندازه ممکصن اسصت مصا را در اعقتاد بصه‬
‫واقعیت حقوق بشر به شک اندازد ‪ .‬بنابراین کاملً بجاست بگوییم برده‬
‫دارای حقوقصی بوده اسصت کصه خود کمتریصن آگاهصی نسصبت بصه آن حقوق‬
‫نداشته است ‪.‬‬

‫نتیجتًا ‪ ،‬اگصر شخصصی قدرت درک حقوق بشصر را نداشتصه باشصد ‪ ،‬نبایصد‬
‫پنداشت که این حقوق فاقد حقیقت و عینیت است بلکه بر اساس استنباط‬
‫و اسصتنتاج منطقصی ایصن خواهصد بود کصه چنیصن شخصصی قدرت شناسصایی یصا‬
‫احسصاس برخصی چیزهصا را ندارد و بصه همیصن علت از درک حقوقصی کصه‬
‫وجود دارد عاجصصز اسصصت ‪ ،‬بنابرایصصن از هصصر «هسصصت» ‪« ،‬بایصصد» نتیجصصه‬
‫گرفته نمیشود‪.‬‬
‫ارتباط انسصصانها سصصنگ بنای جامعصصه انسصصانی اسصصت و تقویصصت ارتباطات ‪،‬‬
‫جامعصه جدیصد را چنان از جوامصع پیشیصن متمایصز سصاخته اسصت کصه برخصی‬
‫عصر نو را عصر ارتباطات می خوانند ‪ .‬به همین دلیل امروز گفتمان‬
‫حقوق و حقوق بشصصر در پائیصصن تریصصن لیصصه های اجتماعصصی و دور افتاده‬
‫ترین مناطق جهان به چشم میخورد‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫آنچه در پی می آید ‪ ،‬دفاع از حقوق بشر ذاتی و کشیدن خط بطلن بر‬


‫اندیشصه مزورانصه حقوق بشصر اسصلمی کصه تنهصا ابزار و سصفسطه عناصصر‬
‫فرصصت طلب اسصت مصی باشصد ‪ .‬ایصن نوشتصه کصه در گوشصه سصیاه چالهصا و‬
‫زندانهای جمهوری اسصلمی بصه رشتصه تحریصر در آمصد را تقدیصم میکنصم بصه‬
‫تمامی زندانیان عقیدتی در سراسر دنیا و انسانهای آزاده ای که قلبشان‬
‫برای صصلح و دوسصتی ‪ ،‬آزادی و امنیصت نوع بشرفارغ از هصر رنصگ و‬
‫نژاد و مذهب و جنسیتی میتپد ‪.‬‬

‫کیوان رفیعی‬
‫زمستان ‪86‬‬

‫‪Email : info@keyvanrafiee.com‬‬
‫‪Site : http://www.keyvanrafiee.com/‬‬

‫‪Email : keyvan.rafiee@hra-iran.org‬‬
‫‪Site : http://hra-iran.org/‬‬

‫‪Email HRA.Iran : info@hra-iran.org‬‬


‫‪Tel HRA.Iran office : +98 21 82185473‬‬
‫‪Tel office : +1 310 5983634‬‬

‫‪6‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫فصل اول‬
‫حقوق بشر‬
‫از دیدگاه فلسفی‬
‫« حقوق بشصر ‪ ،‬تنهصا بصصه واسصصطه انسصان بودن فارغ از هصصر دسصت آورد‬
‫غیر طبیعی به انسان تعلق میگیرد ‪.‬‬

‫در ایصصن بخصصش قصصصد داریصصم کصصه حقوق بشصصر ذاتصصی را مطرح و اندیشصصه‬
‫مزورانصه حقوق بشصر اسصلمی و غیره را بصا هصر پیشونصد و پسصوندی خصط‬
‫بطلنی بکشیم‪» .‬‬

‫‪7‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫بشر‬

‫‪8‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫در ظاهصر واژه "حقوق بشصر" ‪ ،‬حقوق دارای تقدمیصت بر بشصر اسصت امصا‬
‫ایصصن تقدمیصصت ظاهری همچون نتیجصصه گیری معروف دکارت از جمله "‬
‫من فکر میکنم پس هستم" که وجودیت فکر را در گرو وجود انسان و‬
‫نصه مسصتقل میشمارد ‪ ،‬واقعیتصی معکوس دارد ‪ ،‬یقینًا مصا نیصز حقوق مورد‬
‫اشاره را در بسصتر حیات بشصر بصه شمار می آوریصم و بصه همیصن دلیصل نیاز‬
‫اسصصت پیصصش از پرداختصصن بصصه حقوق ‪ ،‬اجمالً تعریفصصی کلی از بشصصر ارائه‬
‫دهیم ‪.‬‬

‫در باب کیسصصتی و چیسصصتی انسصصان تعاریصصف و آراء متفاوتصصی ارائه گشتصصه‬
‫اسصت ‪ .‬امصا اغلب اندیشمندان و فلسصفه از اگوسصتین تصا دارویصن در یصک‬
‫جمله اشتراک دارنصصد کصصه " انسصصان موجودی اسصصت اجتماعصصی و دارای‬
‫شعور" ‪ ،‬همانطور که از این اشتراک برمی آید‪ ،‬انسان در متن حیات‬
‫و موجودیت خود به دو مولفه اجتماعی بودن و شعورمند بودن تعریف‬
‫گشته است ‪.‬‬

‫زیسصصت شناسصصان نیصصز انسصصان را موجودی دارای شعور و دارای نیروی‬


‫تفکصر اسصتدللی میداننصد ومعتقدنصد انسصان تنهصا موجود زنده ای اسصت کصه‬
‫میتواند اطلعاتی را که کسب کرده است از نسلی به نسلی دیگر انتقال‬
‫دهد و به این ترتیب سلطه انسانی و تکامل آن در دنیا را منتسب به این‬
‫شاخص ها میدانند ‪.‬‬

‫‪9‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫اندیشمنصصصد برجسصصته جان لک (‪1704-1632‬م ) انسصصان را فرزنصصصد‬


‫محیصصط طبیعصصی و اجتماعصصی خود معرفصصی میکنصصد ‪ ،‬وی در رسصصاله های‬
‫"رساله ای پیرامون فهم انسان" و "برخی ملحضات پیرامون آموزش‬
‫و پرورش " سصصصیر تکامصصصل انسصصصان پصصصس از تولد را بصصصا جذب داده های‬
‫مختلف از طریصق ارگان حسصی خود (چشصم ‪ ،‬گوش و غیره ) بصه واسصطه‬
‫بهره مندی ازمغز و طبقه بندی این اطلعات و داده ها به صورت ایده‬
‫میدانصد ‪ ،‬ایده هایصی کصه ارزش های اخلقصی و دانصش تجربصی انسصان از‬
‫جهان را تشکیل میدهند ‪ .‬بنابراین دیدگاه پذیرفته شده ‪ ،‬توانایی و دانش‬
‫انسصان بصه طور کامصل محصصول یادگیری تجربصی از طریصق روندی اسصت‬
‫کصه معمولً تداعصی ایده هصا ‪ ¹‬خوانده میشود ‪ ،‬از طریصق سصاخت نظریات‬
‫ترکیبصصی از واحدهای سصصاده ‪ ،‬بنابرایصصن لک انسصصان را موجود معقولی‬
‫میدانصد کصه بر پایصه و از طریصق کنصش و واکنصش بصا همنوعان و محیطصش‬
‫پیوسته تکامل می یابد‪.‬‬

‫کارل مارکصصس (‪ )1 ۸۸۳ - ۱۸۱۸‬و بسصصیار اندیشمندان دیگصصر نیصصز در‬


‫مورد تاثیصصر پذیری انسصان از محیطصصش بصا لک هصصم رای هسصصتند ‪ .‬حتصصی‬
‫توماس هابصز (‪ )1679-1588‬کصه انسصان را حیوانصی تعریصف مینمایصد‬
‫که بر پایه تفکر سود نگرانه هر حرکت و جنبشی را انجام میدهد نیز‪،‬‬
‫تعریفی در موید مطالب فوق ارائه میدهد‪.‬‬

‫در ایصصن مجموع میتوان انسصصان را موجودی اجتماعصصی دارای شعور کصصه‬
‫فرزنصد محیصط طبیعصی و اجتماعصی خود اسصت امصا در عیصن ایصن فرزندی‬
‫توانایی تغییر همین محیط را نیز دارد تعریف نمود ‪.‬‬

‫حق‬

‫‪10‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫پس از تعریفی اجمالی از بشر و قبل از بررسی دلیل انتساب حق به‬


‫انسصان لزم اسصت جهصت تنویصر ‪ ،‬واژه حصق ‪ ²‬نیصز مورد بازکاوی قرار‬
‫گیرد ‪.‬‬

‫حصق در فلسصفه اخلق ژکصس ‪ ،‬بصه معنای توانایصی اخلقصی تعریصف گشتصه‬
‫است ‪ ،‬یعنی هر کسی اختیار دارد آنچه را که از خود میداند و آنچه را‬
‫کصه در راسصتای منافصع خود و متعلق بصه خود میدانصد را بخواهصد و مطالبصه‬
‫کند ‪.‬‬

‫حق را میتوان همان اختیار یا آزادی نیز تعبیر نمود ‪ .‬بطوریکه هابز ‪،‬‬
‫‪1-Association Of Ideas‬‬
‫‪2- Eaquum‬‬ ‫حصصصصق را آزادی انجام دادن یصصصصا خودداری از انجام عملی میدانصصصصد کصصصصه‬
‫پیوستگی گسست ناپذیری با قانون دارد ‪.‬‬

‫حق بر دو قسم حق طبیعی یا تکوینی و حق اجتماعی یا تشریعی تقسیم‬


‫میگردد‪.‬‬

‫طبیعت‬

‫‪11‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫دلیصل انتساب حق به انسان یا اصصطلحاً حلقه مفقودی کصه حق و انسان‬


‫را با یکدیگر مرتبصط و ترکیب مینمایصد و انسان دارای حق را پدیصد می‬
‫آورد طبیعت است ‪ " ،‬طبیعت انسان "‪.‬‬

‫طبیعصت مورد اشاره در مقابصل فرهنصگ و تاریصخ قرار ندارد ‪ ،‬بلکصه بیصن‬
‫خود و همصصه آنچصصه کصصه انسصصانها بصصه طور قراردادی یصصا از روی عادت‬
‫پذیرفتصصصه انصصصد مرزبندی میکنصصصد ‪ .‬مصصصا طبیعصصصت را بصصصه عنوان مرجصصصع‬
‫هنجارسصاز میدانیصم و بصه همیصن دلیصل طبیعصت را در مقابصل تمامصی دسصت‬
‫آوردهای پوزیتیصصو (اثباتصصی) و آفریده انسصصانی میدانیصصم ‪ ،‬طبیعصصی مرحله‬
‫قبلی و بعدی آن چیزی اسصت کصه انسصان از طریصق پوزیتیویسصتی (اثباتصی‬
‫– علمی) کسب کرده است ‪.‬‬

‫پروفسور اتفرید هوفه در تعریف مفهوم وصفی طبیعت ‪ ،‬به آن چیزی‬


‫میگویصد طبیعصت کصه فراسصوی تمامصی کنصش هصا و دسصت آوردهای انسصانی‬
‫وجود دارد و مسصتقل از فرهنصگ هصا و نهادهصا اسصت ‪ .‬مارکوس تولیوس‬
‫سصیسرون (‪ 43‬ق م – ‪ 106‬م) نیصز بصه نیروی برتری اشاره میکنصد و‬
‫طبیعصت را آن نیروی برتری میدانصد کصه صصفات و خصصیصه هصا را در‬
‫وجود انسان کاشته است‪.‬‬

‫طبعیصصت را ذات و درون انسصصان میخوانیصصم ‪ ،‬عاری از هرگونصصه تعلق و‬


‫وابسصتگی ‪ ،‬بنابرایصن وقتصی از حصق طبیعصی سصخن میگوییصم اشاره بصه حصق‬
‫ذاتی و درونی انسان داریم ‪ ،‬فارغ از هر ماورایی ‪.‬‬

‫حق طبیعی‬

‫‪12‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫در تفکرات قرون وسصطی کصه اندیشصه قانون رم قدیم و فلسفه رواقی بصه‬
‫قرنهای تالی منتقصصل گشتصصه و تحصصت نفوذ اندیشصصه های سصصیاسی مسصصیحی‬
‫تکمیل و توسعه یافته است ‪ ،‬حق طبیعی ‪ ¹‬را نوعی نظام ازلی درباره‬
‫اینکصه چصه چیزی حصق و مناسصب اسصت معرفصی مینمایصد ‪ ،‬بدیصن معنصی کصه‬
‫ریشه و مبداٌ حقوق طبیعی در خود است و در بطن هیچ اراده ای قرار‬
‫نگرفته است ‪ .‬این نظام را همان قانون طبعیی ‪ ²‬میخوانند و عدالت را‬
‫مطابقه اراده بشر با این قانون میدانند ‪.‬‬

‫حصق طبیعصی در مکتصب اومانیسصم (انسصان دوسصتی) حقصی اسصت کصه قانون‬
‫طبیعصصصی بصصصه مصصصا عرضصصصه میدارد ‪ .‬ایصصصن مکتصصصب سصصصرچشمه ‪ ،‬تجلی و‬
‫مشروعیصت حق طبیعصی را از قانون طبیعصی میدانصد و بصه اختصار قانون‬
‫طبیعی را مولد حق طبیعی تعریف مینماید ‪.‬‬

‫باید گفت ‪ :‬حق طبیعی ‪ ،‬حقی است که هر انسانی داراست و به موجب‬


‫آن میتواند از قدرتش برای حفظ طبیعت خویش ‪ ،‬یعنی حیات خود ‪ ،‬به‬
‫دلخواه اسصصتفاده کنصصد و هرکاری را کصصه بنصصا بصصه داوری و خرد خویصصش ‪،‬‬
‫بهتریصصن وسصصیله برای رسصصیدن بصصه ایصصن مقصصصود اسصصت انجام دهصصد ‪ .‬حصصق‬
‫حیات ‪ ،‬حق پیوند زن و مرد ‪ ،‬حق تولید و تغذیه کودکان ‪ ،‬حق آزادی‬
‫و‪ ...‬را میتوان از جمله این حقوق دانست ‪.‬‬

‫‪1- Jus Natural‬‬


‫‪2- Lex Natural‬‬ ‫قانون طبیعی‬

‫‪13‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫قانون طبیعصصی را اندیشمنصصد باسصصتانی ایزیدور‪ ،‬غریزه ای میدانصصد کصصه در‬


‫تمامی انسانها مشترک است و مبتنی بر هیچ قانون مافوقی نیست بلکه‬
‫بر آن غریزه آفاتی که در نهاد طبیعت است استوار شده است ‪.‬‬

‫توماس اکویناس (‪ )1225-1274‬نیصصز علیرغصصم تفاوت ظاهری آراء‬


‫خود کصه قانون طبیعصی را قانونصی ازلی منشعصب از عقصل خداونصد کصه بصه‬
‫انسصانها منتقصل شده و آنهصا را قادر بصه تشخیصص نیصک و بصد کرده میدانصد ‪،‬‬
‫امصصصا در تطبیصصصق ‪ ،‬قانون طبیعصصصی را همان غریزه طبیعصصصی مورد اشاره‬
‫اکویناس می خواند ‪ .‬در موید این موضوع براکلی (‪)1685-1753‬‬
‫نیصز قانون طبیعصی را قوانیصن کلی میدانصد کصه در سصراسر زنجیره آثار و‬
‫معلول های طبیعی روانند ‪.‬‬

‫از دیگصر توصصیفات پیرامون ایصن قانون بایصد بصه چکیده و رای سصیسرون‬
‫در کتاب "جمهور" اشاره داشصصصت کصصصه عنوان میدارد « قانون طبیعصصصی‬
‫عبارت اسصت از دسصتوری کصه عقصل سصلیم آن را در هماهنگصی و توافصق‬
‫کامصل بصا طبیعصت انشاء میکنصد ‪ .‬چنیصن قانونصی مضمونصش عوض شدنصی‬
‫نیست و اعتبارش ابدی است»‪.‬‬

‫در ایصن موضوع وحدت نظری را در بیصن فلسصفه و اندیشمندان میتوان‬


‫مشاهده نمود ‪ .‬از دیگر اندیشمندانی که قانون طبیعت را مکشوف عقل‬
‫میداننصصصد میتوان بصصه هوگصصصر ‪ ،‬گروه افلطونیان کمصصصبریج ‪ ،‬گروتیوس و‬
‫پوفندروف اشاره نمود و رای آنان را در رای لک کصصصه قانون طبیعصصصی‬
‫را اصصصل یصصا قاعده عام میدانصصد کصصه عقصصل آن را کشصصف نموده اسصصت و بصصه‬
‫موجب آن انسان از هرکاری که سبب تباهی حیات او شود و یا وسیله‬
‫بقاء را از او بگیرد و نیصصز از کوتاهصصی در رفصصع آنچصصه برای وجود او‬
‫مضر است ‪ ،‬منع شده است ‪ ،‬ریشه یابی و جمع بندی نمود ‪.‬‬

‫وضع طبیعی‬

‫‪14‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫در فقدان یک قدرت حاکمه ‪ ،‬انسانها به واسطه قانون طبیعی بصورت‬


‫نامحدود از حقوق طبیعصی خود اسصتفاده میکننصد کصه ایصن حالت را وضصع‬
‫طبیعی می خوانیم ‪.‬‬

‫توماس هابصز در توصصیف چنیصن وضعصی بصا توجصه بصه اینکصه انسصانها را‬
‫دارای خوی قدرت طلبی میداند ‪ .‬در نبود یک قدرت حاکمه با توجه به‬
‫دیدگاه سودنگرانه یا همان قانون طبیعی مدنظر خود مردم را در حالت‬
‫جنگ تصور میکند‪.‬‬

‫در چنیصن وضعصی از نظصر هابصز جنصگ همصه بر ضصد همصه در پصی کسصب‬
‫منافصع پیصش خواهصد آمصد امصا لک در رسصاله دوم خود عنوان میدارد کصه‬
‫آدمیان در وضصع طبیعصی آزاد و برابرنصد و اشاره میکنصد بصه گفتار هوکصر‬
‫و تکالیف متقابل انسانها‪.‬‬

‫بنابرایصن لک نیصز چون هابصز سصخنش را بصا تصصور وضصع طبیعصی آغاز‬
‫میکنصد و بصه دیده اش « همصه آدمیان بصه طبصع در چنان وضعصی هسصتند و‬
‫در همین حال میمانند تا هنگامی که به رضای خود به عضویت گونه‬
‫ای جامعه سیاسی درآیند »‬

‫لک ‪ ،‬قانون طبیعصصی را منشعصصب از عقصصل انسصصان میدانصصد و میگویصصد «‬


‫وضعی که انسانهای بر مقتضای عقل کنار هم میزیند‪ ،‬بی آنکه سالر‬
‫مشترکی با اختیار داوری میان ایشان بر زمین باشد به تعبیر درست ‪،‬‬
‫وضع طبیعی است »‬

‫بنابرایصن ‪ ،‬علیرغصم اینکصه وضصع طبیعصی لک یصا همان جامعصه اخلقصی بصا‬
‫وضصع طبیعصی هابصز یصا همان وضصع جنصگ تفاوت فاحشصی دارد‪ ،‬امصا ایصن‬
‫اندیشمندان مشترکًا بصصه وجود وضصصع طبیعصصی در صصصورت فقدان یصصک‬
‫قدرت تاثیرگذار محسوس و محدود کننده اذعان دارد‪.‬‬

‫‪15‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫یقیناً انسصانها زمانصی در جامعصه فاقصد نهاد سصیاسی زیسصته انصد ‪ .‬امصا در ایصن‬
‫گفتار بصصه دنبال پصصی جویصصی تحولت تاریخصصی و اثبات اینکصصه آیصصا انسصصانها‬
‫زمانی به طور مطلق در وضع طبیعی ‪ ،‬اعم از وضع طبیعی اخلقی‬
‫لک یصا طبیعصصی جنصگ هابصز بوده انصصد نیسصصتیم ‪ ،‬بلکصصه بصه دنبال اسصتنتاج‬
‫منطقی و فلسفی هستیم که حقیقت وضع طبیعی را مستقل از «باید» به‬
‫عنوان یک «هست» نشان میدهد ‪.‬‬

‫اجتماع سیاسی‬

‫‪16‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫در بخشهای پیصصش تصصر‪ ،‬انسصصان دارای شعور و ویژگصصی حیات اجتماعصصی‬
‫توصصیف گردیصد کصه در راسصتای حیات خود مجاز بصه اسصتفاده از اختیار‬
‫خود بصه عنوان حصق ذاتصی اسصت و آزادی کامصل برای اسصتفاده از ایصن حصق‬
‫را داراست و از هیچ قدرت مافوقی به جز طبیعت خود پیروی نمیکند‬
‫که این وضعیت را نیز وضع طبیعی خواندیم ‪.‬‬

‫حال بایصد دیصد چرا انسصانی کصه در وضصع طبیعصی ‪ ،‬آزادی کامصل دارد و‬
‫حاکصصم مطلق شخصصص خویصصش و اموال خود اسصصت و بصصا برتریصصن افراد‬
‫برابری دارد و تابصصع هیصصچ قدرت مافوقصصی بصصه جصصز طبیعصصت و ملزم بصصه‬
‫رعایصت هیصچ قانونصی جصز قانون طبیعصت نیسصت ‪ ،‬ایصن وضعیصت طبیعصی و‬
‫آزادی بی حد و حصر را رها میکند و دست به تشکیل اجتماع سیاسی‬
‫می زند و خود را زیر فرمان دیگران قرار میدهد ‪.‬‬

‫مسصلماً انسصان در اجتماع زاده میشود امصا مراد از اجتماع سصیاسی تلفیصق‬
‫نهادهای قدرت و قوانیصصصن الزام آور بصصصا فاکتور اجتماع میباشصصصد ‪ .‬حال‬
‫برای یافتن پاسخ این حرکت ‪ ،‬اجمالً به بررسی دو دیدگاه معروف در‬
‫مورد وضعیصصصت طبیعصصصی و دلیصصصل تشکیصصصل اجتماع سصصصیاسی از منظصصصر‬
‫وضعیت جنگ هابز و وضعیت اخلقی لک می پردازیم ‪.‬‬

‫‪17‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫در وضصع طبیعصی هابصز کصه بر پایصه تفکصر سصودنگرانه شکصل گرفتصه اسصت‬
‫فرد برای بدسصصت آوردن منافصصع بیشتصصر و تامیصصن ایمنصصی اش متکصصی بصصه‬
‫توانایی و دانایی خود است ‪ .‬مسلمًا در چنین وضعی جایی برای کار و‬
‫کوشصصش نیسصصت ‪ ،‬زیرا ثمره اش معلوم نیسصصت ‪ ،‬امنیتصصی وجود ندارد و‬
‫همصه برای کسصب منافصع و حفصظ خود درگیصر جنصگ هسصتند و اثری از‬
‫صصصلح و تمدن بصصه چشصصم نمیخورد و بصصه گفتصصه هابصصز زندگصصی مسصصکینانه ‪،‬‬
‫نکبصت بار ‪ ،‬ددمنشانصه و کوتاهصی در انتظار انسصان اسصت ‪ .‬وی در دفاع‬
‫از نظر خود در این مورد اعلم می نماید که این وضع را از پژوهش‬
‫در نهاد آدمی کسب کرده است و اگر کسی به اعتبار عینی این استنتاج‬
‫شک دارد ‪ ،‬همین بس که بینند حتی در وضع یک جامعه سازمان یافته‬
‫چه میگذرد ‪ .‬به طور مثال هر کس چون به مسافرت می رود سعی در‬
‫تامین ایمنی خود حتی با حمل سلح مینماید یا شبها درب منزل را قفل‬
‫میکنصصد ‪ ،‬اشیاء گرانبهای خود را مخفصصی میکنصصد و ایصصن اعمال مشخصصص‬
‫میکند که او درباره همنوعانش چه می اندیشد و قاعدتاً وی همانقدر با‬
‫کردارش آدمیان را متهم میکند که هابز با گفته هایش ‪.‬‬

‫البته هابز سرشت آدمی را محکوم نمیکند و خواهشها و دیگر انفعالت‬


‫انسان را به خودی خود ناروا نمیداند و در نتیجه انفعالت ناشی از این‬
‫خواسته ها نیز تقصیر محسوب نمیگردد ‪ .‬وی معتقد است تا زمانی که‬
‫انسصصانها قانونصصی را نشناسصصند کصصه منعشان کنصصد در اسصصتفاده از اختیار و‬
‫قدرت خود پایبند حد و مرزی نخواهند بود و تنها زمانی قوانین تدوین‬
‫خواهصد شصد کصه انسصانها درباره وضصع آن توافصق کرده باشنصد ‪ .‬بنابرایصن‬
‫هابصز حرکصت از وضصع جنصگ بصه وضصع صصلح و امنیصت را دلیصل تشکیصل‬
‫اجتماع و قوانینی که بر پایه توافق یا اصطلحاً قرارداد بین افراد تبیین‬
‫شده است را نیاز میداند ‪.‬‬

‫‪18‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫در بررسی نظریه وضع طبیعی لک یا همان وضع اخلقی تناقضاتی‬


‫مشهود است که منتهی به تائید دیدگاه هابز میشود ‪ .‬وی به زعم اعتقاد‬
‫بصه وضعیصت اخلقصی بصه دلیصل نسصبی دانسصتن ایصن قانون ‪ ،‬در نهایصت بصه‬
‫همان وضصصع جنصصگ هابصصز میرسصصد و برای خروج از ایصصن وضعیصصت بصصه‬
‫تشکیل اجتماع سیاسی بر اساس سه نیاز سخن میگوید ‪ :‬نخست نیاز به‬
‫وجود قانونصی کصه بتوانصد در مناقشات حکصم بدهصد ‪ ،‬دوم آنکصه بصا توجصه بصه‬
‫جانبداری انسصصان در قضاوت بصصه نفصصع خود نیاز بصصه یصصک نظام قضائی‬
‫مقبول همگان بصه عنوان داور میباشصد و سصوم بصا توجصه بصه اینکصه انسصانها‬
‫در وضصصع طبیعصصی حتصصی اگصصر حکصصم عادلنصصه هصصم دهنصصد قادر بصصه اجرای‬
‫مجازاتها نیستند ‪ ،‬نیاز به یک قدرت مجازات را مطرح میکند ‪.‬‬

‫بنابرایصصن میتوان در حرکصصت بصصه سصصوی تشکیصصل اجتماع سصصیاسی عنوان‬


‫داشصت ‪ ،‬در شرایطصی کصه هیچگونصه سصازمان و رهصبری اجتماعصی وجود‬
‫نداشتصه باشصد و انسصان در حالت طبیعصی محصض بصه سصر برد ‪ ،‬هصر فردی‬
‫آزادی عمصصصل نامحدودی دارد و از هصصصر نوع ممکصصصن حصصصق برخوردار‬
‫اسصت ‪ ،‬هصر کسصی میتوانصد از هصر ابزاری برای هصر منظوری بصه دلخواه‬
‫خود استفاده کند ‪ .‬در چنین حالتی ‪ ،‬انسان حق همه چیز دارد اما امنیت‬
‫و رسصمیتی هصم برای ایصن حقوق وجود ندارد و جان و مال و تمام هسصتی‬
‫او در خطر دائمی است و با نگاهی دقیقتر در می یابیم که «حق هیچ‬
‫چیصز» را ندارد ‪ .‬از اینرو دسصت بصه تشکیصل اجتماع سصیاسی میزنصد تصا بصا‬
‫ایجاد امنیت و رسمیت دادن به حقوق به گفته ارسطو صلح و امنیت را‬
‫با اجرای عدالت برقرار نماید ‪.‬‬

‫شرایط تشکیل اجتماع سیاسی‬

‫‪19‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫انسصصانها برای حفصصظ حقوق و آزادیهای خود دسصصت بصصه تشکیصصل اجتماع‬
‫سصیاسی مصی زننصد امصا رسصیدن بصه ایصن حقوق و تحقصق اجتماع سصیاسی ‪،‬‬
‫مستلزم محدودیتی است و آن چشم پوشی از حق طبیعی و واگذاری آن‬
‫حق به جامعه میباشد ‪.‬‬

‫بنابراین تنها و تنها وقتی اجتماع سیاسی به وجود می آید که عده ای از‬
‫آدمیان در یصک اجتماع گرد هصم مصی آینصد و هصر یصک از آنهصا از حصق خود‬
‫که مربوط به اجرای قانون طبیعت است درگذرند ‪ ،‬پس هرجا که عده‬
‫ای از افراد در وضع طبیعی به سربرده اند وارد اجتماع شوند تا یک‬
‫جمعیصت یصا یصک واحصد سصیاسی بصه وجود آورنصد و یصک حکومصت فائقصه بر‬
‫خود حاکم کنند ‪ ،‬اجتماع سیاسی تشکیل می یابد یا در غیر اینصورت‬
‫ممکن است هر فرد به اجتماع سیاسی که قبلً تشکیل شده است بپیوندد‬
‫و عضویت آن را قبول کند‪.‬‬

‫بصه ایصن ترتیصب فردی کصه بصه اجتماع ملحصق میشود بصه آن اجتماع قدرت و‬
‫حق وضع قوانین را داده است تا آن اجتماع ‪ ،‬قوانینی را که مطابق با‬
‫خیصر عموم و نیاز کلی جامعصه اسصت وضصع کنصد و متعهصد میشود کصه در‬
‫صصصورت لزوم برای اجرای آن قوانیصصن بصصا اجتماع همکاری کنصصد و ایصصن‬
‫تعهصد سصبب میگردد کصه افراد از وضصع طبیعصی خارج شونصد و بصه یصک‬
‫اجتماع سیاسی مشترک المنافع وارد گردند ‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫بصه گفتصه لک « افراد بصا واگذاری حصق طبیعصی خود بصه اجتماع بایصد در‬
‫هصر حالت و وضعصی بتواننصد برای احقاق حقوق خود بصه قانونصی کصه آن‬
‫جامعه در راستای استیفای حق طبیعی وضع میکند توسل جویند» ‪ .‬به‬
‫ایصصن ترتیصصب اسصصت کصصه کار قضاوتهای شخصصصی افراد پایان میپذیرد و‬
‫جامعصه داور اعمال مردم خواهصد شصد و درباره همصه اختلفاتصی کصه احیاناً‬
‫میان افراد آن اجتماع در هر مورد ایجاد شود تصمیم ایجاد خواهد کرد‬
‫و هصر عضوی را کصه جرائمصی بر ضصد اجتماع مرتکصب شود بصا کیفری‬
‫کصه قانون تعییصن کرده اسصت بصه مجازات خواهصد رسصاند ‪ .‬کصه ایصن مجری‬
‫گری جامعصصه نیاز بصصه تشکیصصل دولت بصصه معنصصی نهاد اجرایصصی کصصه قدرت‬
‫وضصع‪ ،‬قضاوت و اجرای قوانیصن را در اختیار داشتصه باشصد مطرح مصی‬
‫نماید ‪ ،‬دولتی که اعضای اجتماع را از گزند یکدیگر مصون بدارد ‪.‬‬

‫بنابراین شاخص اجتماع سیاسی وجود دولت به منزله نهاد قدرت است‬
‫‪ ،‬لکصن اگصر افرادی بصه گرد هصم جمصع گردنصد و بصه هصر گونصه کصه باشصد‬
‫همبسصتگی یابنصد امصا قدرت فائقصه ای کصه بتوانصد در صصورت لزوم بصه آن‬
‫توسصصل جوینصصد میانشان وجود نداشتصصه باشصصد ‪ ،‬آن افراد هنوز در وضصصع‬
‫طبیعی به سر میبرند‪.‬‬

‫دولت‬

‫توافصق انسصانها بصا یکدیگصر یصا اصصطلحاً بسصتن قرارداد پیصش نیاز تشکیصل‬
‫اجتماع سصصیاسی یصصا دولت اسصصت البتصصه در موضوعیصصت قرارداد ‪ ،‬هابصصز‬
‫تشکیصصل اجتماع سصصیاسی و دولت را یصصک قرارداد میدانصصد‪ .‬یعنصصی برای‬
‫اضمحلل و تغییصر دولت ابتدا بایصد اجتماع سصیاسی فروپاشصد ‪ .‬امصا منطقاً‬
‫و هصصم رای بصصا لک تشکیصصل اجتماع و دولت را بایصصد دو قرارداد متفاوت‬
‫از یکدیگر دانست ‪.‬‬

‫‪21‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫پس از عبور از مرحله توافق یا قرارداد ‪ ،‬برای تشکیل اجتماع سیاسی‬


‫به فرد یا مجموعه ای از افراد نیاز است که کارهای اداری و اجرایی‬
‫جامعصه را بعهده گیرنصد و بصه عنوان بازوی اجرایصی اراده اجتماع عمصل‬
‫نمایند ‪ ،‬که این مجموعه را دولت خواندیم ‪.‬‬

‫همانطور کصه یکصی از حقوق ذاتصی حصق انتخاب میباشصد کصه بصه موجصب آن‬
‫انسصان میتوانصد در انتخاب نوع حکومصت آزاد باشصد ‪ ،‬دولت نیصز بر ایصن‬
‫اساس به دو صورت اکتسابی یا تاسیسی ایجاد میگردد‪.‬‬

‫دولت اکتسصصابی حکومتصصی اسصصت کصصه از راه زور و برپایصصه جصصبر بدون‬
‫رضایت افراد یا با تزویر ایجاد شده است ‪ .‬باید دانست که این ایجاد به‬
‫معنصی ایجاد بدوی نیسصت بلکصه میتوانصد بصه صصورت غلبصه بر اجتماع از‬
‫پیش تشکیل یافته از طریق فروپاشی قرارداد دوم یا همان دولت باشد ‪،‬‬
‫بنابرایصن نبایصد قوای قهریصه را بصا رضایصت مردم اشتباه نمود ‪ ،‬دولتصی کصه‬
‫از راه جصبر و زور تشکیصل شود ‪ ،‬دولت نامشروع اسصت و بصه قول لک‬
‫ایجاد حکومصصت از طریصق جصبر بصا تشکیصصل اصصصولی آن همانقدر متفاوت‬
‫است که فرو ریختن یک بنا با برپا کردن آن‪.‬‬

‫امصا دولت تاسصیسی ‪ ،‬حکومتصی مشروع اسصت کصه بصا رضایصت و اختیار‬
‫مردم برای حفظ منافع آنان و به خواست آنان به وجود آمده است ‪.‬‬

‫قانون ‪ ،‬برابری و آزادی‬

‫‪22‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫پصصصصس از تشکیصصصصل نهادهای قدرت در اجتماع سصصصصیاسی ‪ ،‬برای پیگیری‬


‫اهدافصی کصه اجتماع در راسصتای احقاق آن تشکیصل یافتصه اسصت ‪ ،‬همچون‬
‫حفصصظ دارایصصی ‪ ،‬برقراری امنیصصت ‪ ،‬ایجاد صصصلح ‪ ،‬پاسصصداری از آزادی ‪،‬‬
‫ایجاد رفاه و‪ ...‬بایصد بصه وضصع و اجرای قوانیصن مطابصق بصا قانون طبیعصت‬
‫برای حفظ حقوق طبیعی افراد جامعه با نظر داشت رابطه متقابل فرد‬
‫و جامعصه پرداختصه شود ‪ .‬مسصلم اسصت کصه هصر قانونصی کصه متضاد بصا قانون‬
‫بشری باشد فاقد ارزش و اعتبار خواهد بود‪.‬‬

‫تمام افراد جامعه برای بهره مندی از حقوقی که این قوانین تعریف می‬
‫نمایصصد بدون هیچگونصه تبعیضصی آزاد و برابر هسصتند ‪ .‬البتصه برابری بصه‬
‫معنای عقلنصی وجسصمانی نیسصت بلکصه منظور ایصن اسصت کصه هصر فردبصه‬
‫عنوان یصک واحصد اجتماع بصه شمار می آیصد و بنابرایصن ‪ ،‬از لحاظ انسان‬
‫بودنش از حقوقی برخوردار است نه به سبب برتری قدرت ‪ ،‬ثروت ‪،‬‬
‫موقعیصت یصا جنسصیت و آزادی نیصز برخلف آنچصه کصه در ذهنیصت جامعصه‬
‫امروز ما تعریف شده و همانطور که پیش شرط تشکیل جامعه سیاسی‬
‫را پیشتصر توضیصح دادیصم بصه منزله آزادی بصی حصد و حصصر و زندگصی در‬
‫وضصع طبیعصی نمصی باشصد ‪ .‬بلکصه آزادی آن اسصت کصه فرد تصا جایصی کصه‬
‫قوانیصن متبوعصه – مشروعصه دولت تاسصیسی بصه او اجازه میدهصد در آنچصه‬
‫می خواهد با شخص خود ‪ ،‬کار خود ‪ ،‬مشکلت خود و تمامی دارایی‬
‫خود بکنصصد ‪ ،‬آزاد باشصصد و زیصصر فرمان اراده خودسصصرانه فرد یصصا قدرت‬
‫نامشروع دیگری نباشد ‪.‬‬

‫لک چنان بر رعایصصت حصصق تاکیصصد دارد کصصه معتقصصد اسصصت اگصصر فرد یصصا‬
‫حکومصت بصه صصورت خودسصرانه و بدون رضایصت شخصصی ‪ ،‬حصق او را‬
‫لغصو کنصد ‪ ،‬حتصی بصا تصصور اینکصه ایصن کار بصه نفصع او بوده اسصت کاری‬
‫غیراخلقی انجام گرفته است ‪.‬‬

‫‪23‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫بنابراین می توان عنوان داشت دولت ها به وجود می آیند تا با وضع و‬


‫اجرای قوانین اجتماعی منشعب از قوانین طبیعی به پاسداری از حقوق‬
‫اتباع خود بپردازنصصصصد و قاعدتاً حکومتهایصصصصی مشروع هسصصصصتند کصصصصه در‬
‫خروجی سازمان یافتگی خود ‪ ،‬حقوق بشر را ابقاء و حمایت کنند و با‬
‫توجصصه بصصه اینکصصه اجتماع و دولت برای اجرا و رعایصصت حقوق بشصصر بصصه‬
‫وجود مصی آینصد بدیهصی اسصت دولتصی کصه حقوق بشصر را رعایصت کنصد همان‬
‫است که باید باشد و نوع آن اهمیتی ندارد‪.‬‬

‫فصل دوم‬
‫تاریخ تکامل حقوق بشر‬
‫« مصا همواره حقوق را بعنوان یصک «هسصت» قلمداد مینماییصم ولی ایصن‬
‫هسصت باعصث نمصی شود کصه شناسصایی و تبییصن آن را نیصز بصصورت یصک‬
‫«باید» و بطور مطلق از بدو تشکیل اجتماع ثابت دانیم ‪ .‬بلکه شناسایی‬
‫و تبیین حقوق نیز همراه تکامل اجتماعی تکمیل تر شده است ‪.‬‬

‫‪24‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫قصصد داریصم در ایصن بخصش بصا بررسصی اجمالی فرازهایصی مهصم از تاریصخ‬
‫تکامصل قوانیصن کصه تبییصن کننده حقوق انسصانی میباشصد ترسصیمی از قوانیصن‬
‫از اجتماع اولیه تا بشر متمدن و عدالت درجهان امروزبدست آوریم »‬

‫‪25‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫قوانین حمورابی‬

‫طبصق مسصتندات موجود‪ ،‬اولیصن و جامعتریصن قوانیصن ‪ ،‬توسصط حمورابصی‬


‫پادشاه مقتدر بابل در سالهای ‪ 2080‬تا ‪ 2123‬قبل از میلد تدوین و‬
‫تنظیم گردید که به واسطه آن نظمی تا هزار وپانصد سال در سرزمین‬
‫بین النهرین برقرارگشت ‪ ،‬این منشور که در راستای رفع تبعیضات و‬
‫بصصی عدالتصصی هصصا برروی سصصنگهایی مکتوب و در معبصصد مردوک و در‬
‫معرض دیصصد عموم قرار داشصصت دارای ‪ 285‬ماده بود کصصه در امور‬
‫فردی ‪ ،‬اجتماعصی ‪ ،‬سصیاسی و مدنصی قوانیصن نسصبتاً جامعصی بصه شمار مصی‬
‫آید‪.‬‬

‫در ایصن منشور از موضوعاتصی همچون دادن رشوه بصه قاضصی ‪ ،‬خریدن‬
‫شهود ‪ ،‬بیعدالتصصصصی قضات ‪ ،‬افترا ‪ ،‬قسصصصصم دروغ ‪ ،‬جنایصصصصت بر علیصصصصه‬
‫مالکیصصت ‪ ،‬روابصصط ارباب و رعیصصت ‪ ،‬حقوق خانواده ‪ ،‬حقوق تجارتصصی ‪،‬‬
‫تعدی بر شخصص ‪ ،‬دسصتمزد طبابصت ‪ ،‬دسصتمزد معمار ‪ ،‬کشتصی سصازی ‪،‬‬
‫اجاره کشتی ‪ ،‬کرایصه حیوانات ‪ ،‬تامیصن خسارت ‪ ،‬وظایف ارباب نسصبت‬
‫به رعایا و بالعکس و‪ ...‬سخن گفته شده است‪.‬‬

‫جامعصصه در ایصصن قانون در سصصه دسصصته و چهار طبقصصه تعریصصف شده اسصت ‪.‬‬
‫یعنی مردم آزاد ‪ ،‬آزاد شده و برده و هر فرد عضو یکی از چهار طبقه‬
‫‪ ،‬روحانیون ‪ ،‬مسصتخدمین دولتصی ‪ ،‬سصربازها یصا تجار و کسصبه میباشصد ‪،‬‬
‫همصه در مقابصل ایصن قانون برابر بودنصد و اثری از ملی گرایصی و مزایای‬
‫آن بصه چشصم نمیخورد و بابلی و غیربابلی برابر بودنصد ‪ ،‬یکصی از موارد‬
‫مهم و شگفت آور در این قوانین توجه ویژه به حقوق زنان در بیش از‬
‫چهارهزار سصال پیصش اسصت ‪ .‬همچنیصن حمایصت از مالکیصت خصصوصی ‪،‬‬
‫سصرمایه داری و بانصک داری از دیگصر شاخصصه های قوانیصن حمورابصی‬
‫میباشد ‪.‬‬

‫‪26‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫قوانین حمورابی بر پایه منافع اجتماع و نه برداشتی از مذهب یا قواعد‬


‫اخلقی شکل گرفته است ‪ ،‬کاهنان از قدرت محاکمه خلع و محاکمه به‬
‫قضات پادشاهصی سصپرده شده اسصت و کیفرهصا براسصاس میزان خسصارت‬
‫تعییصن شده اسصت و بصه عبارتصی «چشصم در ازای چشصم ‪ ،‬دندان در ازای‬
‫دندان»‪.‬‬

‫علیرغصصصصم مجازاتهای بدوی همچون بریدن گوش برده نافرمان ‪ ،‬بریدن‬


‫زبان اولد جسصصور ‪ ،‬بریدن پسصصتان دایصصه مقصصصر ‪ ،‬بریدن دسصصت جراح‬
‫غیرماهصصر مقصصصر ‪ ،‬اعدام دزد و‪ ...‬در ایصصن قوانیصصن کیفردهصصی وص صانتقام‬
‫شخصی منع شده است و تنها ارگان ذیصلح تعیین کننده و کیفر دهنده‬
‫دادگاهص صمیباشدص صکهص صمطابقتص صاینص صموضوعص صراص صکامل صباص صدلیلص صوص صشرایط‬
‫تشکیل اجتماع سیاسی که پیشتر گفته شد هماهنگ می بینیم ‪.‬از این رو‬
‫بهص صاهمیتص صنقشص صحموراییص صوص صقوانینص صویص صدرص صتاریغص صتکاملص صحقوقص صپی‬
‫میبریم ‪.‬‬

‫برای آشنایی بیشتر گزیده ای از قوانین حمورایی را در ذیل بررسی‬


‫می نمائیم ‪:‬‬

‫‪-‬غلم و کنیز می توانند مالک باشند و در تحت حمایت‬


‫قوانینص صاند‪،‬کشتنص صبندهص صبدونص صمحاکمهص صممنوعص صاستص صولی‬
‫میشود آنها را فروخت ‪.‬‬

‫‪-‬ارباب خودش زمین را شخم میزند و یا غلم یا کنیز را‬


‫به این کار مامور می کند‪ ،‬تجارت و حمل و نقل آزاد‬
‫است ‪ ،‬داد و ستد به معاوضه است و با پول‪ ،‬حلقه های‬
‫سیمی که وزن معینی دارند ‪ ،‬مقیاس نرخها می باشند ‪.‬‬

‫‪27‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-‬اگر آزاد با کنیزی ازدواج کند آن کنیز مقام آزادی می‬


‫یابد ‪ ،‬جهیز مال زن یا خانواده پدر اوست‪ ،‬ولی شوهر‬
‫میص صتواندص صازص صآنص صبهرهص صبرداردص ص‪،‬ص صزنص صوص صشوهرص صمسئول‬
‫قرض یکدیگر که قبل از ازدواج حاصل شده نمی باشد‬
‫‪.‬‬

‫‪-‬اگر شوهر زنش را طلق دهد‪ ،‬باید جهیز او را رد کند‬


‫و یک سهم پسری از مال خود به او ببخشد‪ ،‬ولی اگر‬
‫زن نازاست فقط جهیزش به او بر میگردد ‪.‬‬

‫‪-‬در صورت خیانت زن ‪ ،‬شوهرش او را برده میکند ‪،‬‬


‫اگر مرد اسیر شد زن میتواند شوهر کند ولی اگر شوهر‬
‫اولی برگردد باید به خانه او برگردد ‪.‬در صورت تهمت‬
‫زدن به زن محاکمه خدایی میگردد یعنی زن خود را به‬
‫رود می اندازد و اگر آب او را غرق نکرد بی تقصیری‬
‫او ثابت میشود ‪.‬‬

‫‪-‬مرد از زنش ارث نمیبرد زیرا مال زن متعلق به اولد‬


‫اوست ولی زن بعلوه جهیز خود سهمی از مال شوهر‬
‫متوفی بعنوان هدیه دریافت می کند ‪ ،‬زن مختار است‬
‫اموالش را خودش اداره کند‪ ،‬اجاره بدهد‪ ،‬جهیز خود را‬
‫پس بگیرد‪ ،‬مال خود را ببخشد‪ ،‬تجارت کند‪ ،‬کسبی پیش‬
‫گیرد‪ ،‬یا در زمره روحانیون در آید ‪.‬‬

‫‪28‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-‬زنانص صبیوهص صوص صدخترانص صمتقل صمحاکمهص صمیشوندص صوص صزنهای‬


‫شوهردارص صبهص صواسطهص صشوهراص صنشان‪،‬زنص صپسص صازص صمرگ‬
‫شوهر خود میتواند به دیگری شوهر کند و اگر شوهر‬
‫او مانع شود محکمه دخالت کرده اجازه می دهد‪،‬هر گاه‬
‫اولد زن از شوهر اول صغیر باشند محکمه قیم معین‬
‫میکند ‪.‬‬

‫‪-‬اولدص صازص صهرص صمادریص صکهص صباشندص صدرص صبردنص صارثص صمساوی‬
‫هستند‪ ،‬ولی پدر میتواند وصیت کند که مال غیر منقول‬
‫راص صبهص صپسرص صمحبوبص صاوص صبدهند‪،‬ص صاولدص صجهیزمادرشانص صرا‬
‫بالسویه تقسیم میکنند‪ ،‬ولی مادری میتواند هدیه ای را‬
‫که از شوهر خود دریافت کرده به یکی از اولد خود‬
‫بدهد‪،‬ص صدخترانیص صکهص صجهیزص صگرفتهص صاندص صازص صارثص صمحرومند‬
‫ولیص صآنهائیکهص صجهیزص صندارندص صدرص صبردنص صارثص صباص صپسران‬
‫مساوی اند ‪.‬‬

‫‪-‬برادران صوارث خواهرانند‪ ،‬صولی صپدر صمیتواندص درص حیات‬


‫خودص صقسمتیص صازص صمالص صخودص صراص صبهص صدخترانص صبدهد‪،‬ص صباص صاین‬
‫شرطص صکهص صآنهاص صبهرص صکسص صکهص صبخواهندص صبموجبص صوصیت‬
‫واگذارند ‪.‬‬

‫‪-‬درص صاینص صموردص صبرادرانص صبهص صمالص صخواهرانص صحقیص صندارند‪،‬‬


‫پسرانیکهص صازص صزنانص صغیرص صعقدیص صمتولدص صشدهص صاندص صوص صبعد‬
‫پدرشان آنها را به اولدی شناخته‪ ،‬با اولدی که از زنان‬
‫عقدیص صتولدص صیافتهص صاندص صمساویص صارثص صمیبرند‪،‬ص صولیص صاینها‬
‫مزایایی ندارند ‪.‬‬

‫‪29‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-‬پسرانیکهص صبهص صاولدیص صشناختهص صنشوندص صفقطص صآزادص صمیشوند‪،‬‬


‫دختری کهص از زن غیره صعقدیص است صاز صبرادرانص خود‬
‫جهیز میگیرد ‪.‬‬

‫‪-‬طلبکار میتواند حبس بدهکار را در صورت عدم تادیه‬


‫قرض بخواهد‪ ،‬ولی اگر بدهکار از بدرفتاری طلبکار‬
‫بمیرد‪ ،‬طلبکار مسئول است‪ ،‬تادیه ممکن است با پول یا‬
‫گندم و جو بعمل آید ‪.‬‬

‫‪-‬اگر کسی پدر خود را بزند‪ ،‬باید دستش بریده شود ‪.‬‬

‫‪-‬اگرص صبیماریص صبضاعتص صمالیص صنداشتهص صباشد‪،‬ص صبایدص صپزشک‬


‫مطابق بضاعت او اجر و مزد دریافت کند ‪.‬‬

‫منشور کورش کبیر‬


‫بسیاری از اندیشمندان کورش کبیر پادشاه ایران را بنیانگذار و مجری‬
‫حقوق بشر می دانند‬

‫وی در ‪ 538‬سال قبل از میلد و پس از فتح بدون خونریزی بابل که‬


‫منجر به آزادی قوم یهود از بند شد‪ .‬منشوری بر روی استوانه ای گلی‬
‫تدوین کرد که در آن بسیاری از حقوق اساسی همچون آزادی عقیده و‬
‫مذهب را به رسمیت شناخت ‪.‬‬
‫در زمانی که قشونهای فاتح جز قتل و غارت و به بند کشیدن مردمان‬
‫مغلوبص صراهیص صنمیص صشناختند چنانچه ص آشور نصصصیرپال‪ ،‬پادشاه آشور (‬
‫‪ 884‬ق‪‌.‬م) در كتیبه خود نوشته است‪ …‘‘ :‬به فرمان آشور و ایشتار‪،‬‬
‫خدایان بزرگ و حامیان مصن … ششصصد نفصر از لشكصر دشمصن را بدون‬

‫‪30‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫ملحظصصه سصصر بریدم و سصصه هزار نفصصر از اسصصیران آنان را زنده زنده در‬
‫آتصصش سصصوزاندم … حاكصصم شهصصر را بصصه دسصصت خودم زنده پوسصصت كندم و‬
‫پوستش را به دیوار شهر آویختم … بسیاری را در آتش كباب كردم و‬
‫دسصصصصت و گوش و بینصصصصی زیادی را بریدم‪ ،‬هزاران چشصصصم از كاسصصصصه و‬
‫هزاران زبان از دهان بیرون كشیدم و سصصصصصصرهای بریده را از درختان‬
‫شهر آویختم‪ .".‬در چنین برهه ای ‪ ،‬کورش کبیر با گفتار و اعمال خود‬
‫اندیشه نیک ص را جامعهص عمل صپوشانید صو منشور کورش کبیر که صدر‬
‫زمان حیات او به سه زبان پارسی‪ ،‬عیلمی و بابلی بر روی استوانه‬
‫پخته نقش گردید و نسخه بابلی آن هم اکنون در موزه بریتانیا نگهداری‬
‫میشود گواه این موضوع است ‪.‬‬
‫کورش در ‪ 2500‬سال پیش ‪ ،‬پس از فتح بابل بر خلف رسوم فرمان‬
‫داد « به مردم بابل آزاری نرسد‪ ،‬همه مردم در پرستش خدای خود‬
‫آزاد باشند و بی دینان تحت فشار قرار نگیرند » خانه های آنان که‬
‫خراب شده بود را از نو ساخت و معابد آنان را باز کرد‪ ،‬خدایان معابد‬
‫را به جای خود باز گردانید ‪.‬‬
‫جهت درک بهتر گزیده متونی از منشور کورش کبیر در ذیل می آید ‪:‬‬
‫" منصم كصصوروش‪ ،‬شاه جهان‪ ،‬شاه بزرگ‪ ،‬شاه توانمنصد‪ ،‬شاه بابِصصل‪ ،‬شاه‬
‫سصومر و اَكَد‪ ،‬شاه چهار گوشصصه جهان‪ .‬پسصر كمبوجیصصه‪ ،‬شاه بزرگ …‬
‫نوه كورش‪ ،‬شاه بزرگ … نبیره چیش‌پیش‪ ،‬شاه بزرگ …‬
‫آنگاه كه بدون جنگ و پیكار وارد بابل شدم‪ ،‬همه مردم گام‌های مرا بصا‬
‫شادمانی پذیرفتند‪ .‬در بارگاه پادشاهان بابِصل بر تخت شهریاری نشستم‪.‬‬
‫مردوك خدای بزرگ دل‌های پاك مردم بابصصصل را متوجصصه مصصن كرد …‬
‫زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم‪.‬‬
‫ارتصش بزرگ مصن بصه صصلح و آرامصی وارد بابصل شصد‪ .‬نگذاشتصم رنصج و‬
‫آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید‪ .‬وضع داخلی بابل و‬
‫جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تكان داد … من برای صلح كوشیدم‪.‬‬

‫‪31‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫مصن برده‌ داری را بر‌انداختصم‪ ،‬بصه بدبختصی آنان پایان بخشیدم‪ .‬فرمان دادم‬
‫كصصه همصصه مردم در پرسصصتش خدای خود آزاد باشنصصد و آنان را نیازارنصصد‪.‬‬
‫فرمان دادم كه هیچكس اهالی شهر را از هستی ساقط نكند‪.‬‬
‫مَصصصصصردوك خدای بزرگ از كردار مصصصصن خشنود شصصصصد … او بركصصصصت و‬
‫مهربانی‌اش را ارزانصی داشصت‪ .‬مصا همگصی شادمانصه و در صصلح و آشتصی‬
‫مقام بلندش را ستودیم …‬
‫من همه شهرهایی را كه ویران شده بود از نو ساختم‪ .‬فرمان دادم تمام‬
‫نیایشگاه‌هایصصصی كصصصه بسصصصته شده بودنصصصد را بگشاینصصصد‪ .‬همصصصه خدایان ایصصصن‬
‫نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم‪.‬‬
‫همصصه مردمانصصی كصصه پراكنده و آواره شده بودنصصد را بصصه جایگاه‌های خود‬
‫برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد كردم‪ .‬همصصصصصصه مردم را بصصصصصصه‬
‫همبسصصصتگی فرا خواندم‪ .‬همچنیصصصن پیكره خدایان سصصصومر و َاكَصصصصد را كصصصه‬
‫نَصصصبونید بدون واهمصصه از خدای بزرگ بصصه بابصصل آورده بود‪ ،‬بصصه خشنودی‬
‫مَردوك خدای بزرگ و بصصه شادی و خرمصصی بصصه نیایشگاه‌های خودشان‬
‫بازگرداندم‪ .‬بشود كه دل‌ها شاد گردد‪.‬‬
‫بشود‪ ،‬خدایانصصصصصی كصصصصصه آنان را بصصصصصه جایگاه‌های مقدس نخسصصصصصتین‌شان‬
‫بازگرداندم‪ ،‬هصصصر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایصصصم زندگانصصصی بلنصصصد‬
‫خواسصتار باشنصد‪ .‬بشود كصه سصخنان پصر بركصت و نیكخواهانصه برایصم بیابنصد‪.‬‬
‫بشود كه آنان به خدای من مَردوك بگویند‪ ‘‘ :‬به كورش شاه‪ ،‬پادشاهی‬
‫كصه ترا گرامصی می‌دارد و پسصرش كمبوجیصه‪ ،‬جایگاهصی در سصرای سصپند‬
‫ارزانی دار‪’’.‬‬
‫مصن برای همصه مردم جامعه‌ای آرام فراهصم سصاختم و صصلح و آرامصش را‬
‫به تمامی مردم اعطا كردم‪».‬‬

‫‪32‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫الواح دوازده گانه‬

‫صدر سالص ‪449‬ق‪.‬م مجلس سنا در جمهوری رم به علت فقدان قانون‬


‫مدرن و جامع هیئتی مرکب از سه نفر برای تحقیق درباره قوانین به‬
‫سوی یونان اعزام نمود ‪.‬‬
‫پس از سفر دو ساله این هیئت و بازگشت آنان‪،‬هیئتی ده نفره بر دست‬
‫آوردهای آنان به تحقیق و مطالعه پرداختند و قانونی تدوین نمودند که‬
‫بعدهاص صبهص صعلتص صمکتوبص صبودنص صآنص صبرص صدوازدهص صمیزص صمفرغیص ص(ص صالواح‬
‫دوازدهگانه ) نامیده شد ‪.‬‬
‫بسیاری از قوانین این الواح برگرفته از سنن و فرهنگ رم باستان می‬
‫باشد و قوانین بدوی و وحشیانه بسیاری در آن به چشم می خورد ‪.‬‬
‫موضوعات این قوانین قسمتی راجع به اموال و معاملت و قسمتی‬
‫راجع به ترمیم زبان و اجرای کیفر و قسمتی راجع به دین است ‪.‬‬
‫در این قوانین همه در مقابل قانون برابر و مساوی اعلم گردیده اند‬
‫مگر از دواج خواص با عوام که جایز نیست ‪.‬‬
‫برای آشنایی بیشتر قسمتی از قوانین الواح دوازده گانه عینا در ذیل‬
‫نقل می گردد ‪:‬‬
‫‪-‬اگر مقروض نتواند دین خود را ادا کند‪ ،‬طلبکار حق‬
‫دارد ص صصاو ص صصرا ص صصبه ص صصقتل ص صصبرساند ص صصو ص صصیا ص صصدر ص صصممالک‬
‫ماورا(تیبر)بفروشد‪،‬هر گاه تعداد طلبکاران از یک نفر‬
‫تجاوزص صکند‪ ،‬طلبکارانص صمیص صتوانندص صپسص صازص صشصتص صروز‬
‫بدن مقروض را قطعه قطعه نمایند ‪.‬‬

‫‪33‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-‬کسیکهص صعمداص صوص صازص صرویص صشرارتص صسمارتص صوص صیاص صخرمن‬
‫مجاورص صصخانهص صصایص صصراص صصآتشص صصبزندص صصبایدص صصبازوانشص صصرا‬
‫بسته‪،‬چوبش زده و او را بسوزانند‪.‬‬
‫‪-‬کسی که با سحر و افسون‪،‬محصول دیگری را فاسد و‬
‫ضایع کند‪ ،‬قربانی خواهد شد ‪.‬‬
‫‪-‬آنکهص صاعضایص صدیگریص صراص صبشکندص صمحکومص صبهص صقصاص‬
‫خواهد شد مگر اینکه جبران خسارت کند و دیه بدهد و‬
‫دیه جراحتی که بصورت مرد آزاد وارد شود‪ ،‬سیصد‬
‫آس و برای غلمان ‪ ،‬نصف آن معین شده است ‪.‬‬
‫‪-‬هرص صگاهص صدزدص صدرص صحینص صارتکابص صگرفتارص صشودص صدرص صاختیار‬
‫صاحب مال قرار میگیرد ولی هر گاه بعد از ارتکاب‬
‫گرفتار شود فقط باید در مقابل مال ‪ ،‬را بپردازد ‪.‬‬
‫‪-‬سلطنت حق ملت است و بهر کس بخواهد تفویض می‬
‫کند و اگر موضوعی به او مراجعه شود آنچه امر دهد‬
‫حتمی و لزم الجرا است ‪.‬‬

‫حقوق در یونان باستان‬

‫طلئیص صترینص صدورانص صفلسفهص صوص صحقوقص صدرص صیونانص صباستانص صدرص صقرون‬
‫چهارص صوص صپنجص صقبلص صازص صمیلدص صوص صتوسطص صسهص صفیلسوفص صنامیص صیعنی‬
‫سقراط ‪ ،‬افلطون و ارسطو رقم خورد ‪.‬‬

‫‪34‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫از سقراط (‪399-464‬ق‪.‬م ) نوشته یا کتابی در دست نیست اما به‬


‫استناد نوشتهای شاگردش افلطون (‪ 347-427‬ق‪ .‬م) ‪ ،‬وی معتقد‬
‫بود که افراد در هر جامعه ای که متولد شوند و تربیت و بزرگ‬
‫شوند‪،‬ص صخودص صوص صاعقابشانص صبدانص صمدیونص صهستند‪،‬ص صافرادص صبرایص صجامعه‬
‫خلق شده اند و لذا باید مطیع امر قانون و دستور جامعه و دولت‬
‫باشند‪ ،‬گرچه دولت بر خطا باشد و راه خطا طی کند ‪.‬‬
‫درص صموردص صآزادیص صمسکنص صوص صمهاجرتص صویص صمعتقدص صبودص صافرادص صآزاد‬
‫هستند که در هر موقع که قانون جامعه را منافی سلیقه و عقیده‬
‫خود یافتند آن جامعه را ترک گویند و از آن کشور خارج شوند و‬
‫اموال خود را نیز از آنجا ببرند و در جای دیگر زندگی کنند و‬
‫اگر خارج نشدند مفهوم ضمنی آن این است که قوانین آن جامعه‬
‫و دولت را پذیرفته اند و معنی این قبول آن است که که با جامعه‬
‫و دولت‪ ،‬قراردادی منعقد کرده اند که در آنجا متوطن باشند و از‬
‫تعلیماتص آنص جامعه صبرخوردار صشوندص وص بهص ازاءص آنص مطیعص صامرص و‬
‫دستور دولت باشند ‪.‬‬
‫همچنین وی دولت را یک جامعه آزاد میداند که افراد آن به میل‬
‫خود می تواندص آن را ترکص گویندص و بر پایه رضایت آزاد اتباع‬
‫جامعه بنا شده است ( قرارداد اجتماعی )‬
‫قوانین موضوعه دولت تنها برپایه زور و خون و عادت نژادی‬
‫گذاشته نشده بلکه برپایه "قوانین اجتماعی ضمنی" است که اتباع‬
‫با رضایت خود وضع کرده اند ‪ ،‬آزادی فردی صحیح است اما‬
‫مشروطص صاستص صبهص صالزامص صکشوریص صیعنیص صتعهدص صاطاعتص صازص صقوانین‬
‫دولت‪.‬‬
‫و نهایتا این فیلسوف بزرگ جان خود را در راه اعتقادات خود فدا‬
‫نمودص صوص صچونص صحکم صدولتص صراص صلزمص صالجراص صوص صسرپیچیص صازص صآنص صرا‬

‫‪35‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫تخلفی نابخشودنی می دانست حاضر به فرار از زندان نشد و پس‬


‫از محاکمه اعدام گشت‪.‬‬
‫پسص از صمرگص وی افلطونص با صتجدیدص نظر صدرص بسیاریص از صعقاید‬
‫سقراط کتاب معروف « جمهوری » را به نگارش درآورد‪.‬‬
‫افلطون عقایدی در مخالفت با اصول بشری داشت و معتقد به‬
‫حکومت الیگارشی بود آزادی و حقوق انسانها را بی اهمیت می‬
‫دانست و معتقد بود که حاکمان باید از فلسفه باشند و زمامداران‬
‫و نگهبانان باید قدرت و اختیار بی حد و حصری داشته باشند و‬
‫دولت هر چه را که مصلحت افراد بداند باید به آنان تحمیل کند‬
‫زیراص صبهص صعقیدهص صاوص صملتص صقادرص صبهص صتشخیصص صمنافعص صوص صمصالحص صخود‬
‫نیستند‪ .‬قاعدتا تفکرات وی از پلورالیسم فاصله بسیار دارد‪.‬‬
‫افلطون این حق را به حاکمان می دهد که آزادی بیان را محدود‬
‫نمایندص صوص صعقایدص صمردمص صراص صبوسیلهص صگروهیص صازص صافرادص صبصیرص صمورد‬
‫سانسور قرار دهند‪ .‬از نظروی مردم به سه طبقه تقسیم می شوند‪:‬‬

‫‪36‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫طبقه کوچک زمامدار‪ ،‬طبقه بزرگ بازرگانان و ارباب حرفه ها و‬


‫طبقه بردگان که بار سنگین زندگانی را به دوش دارند و معتقد بود‬
‫مردم از لحاظ آفرینش و حقوق سیاسی و مدنی با یکدیگر متفاوت و‬
‫نابرابر هستند‪.‬‬

‫این فیلسوف مالکیت خصوصی را نامشروع و به اشتراک در مالکیت‬


‫معتقد بود و حتی ازدواج و زناشوئی را نه براساس عشق و اختیار‬
‫بلکهص صبراساسص صاصلحص صنژادص صانسانص صازص صراهص صجفتص صگیریص صمصنوعیص صو‬
‫انتخاب نژادهای خوب و سالم می دانست و در بدترین دیدگاه جنگ را‬
‫سبب وجود حکومت می دانست که بدون آن قریحه عالی انسان نمو‬
‫نمی کند‪.‬‬

‫پسص صازص صافلطونص صشاگردشص صارسطوص صدرص صکتابص صمعروفص ص«ص صسیاستص ص»‬
‫عقایدشص صدرص صموردص صحقوقص صراص صمطرحص صنمودص صکهص صمیص صتوانص صآنص صعقایدص صرا‬
‫سنتز آراء سقراط و افلطون دانست ‪.‬‬

‫ارسطو انسان را حیوان اجتماعی میدانست با تقدمیت کل بر جزء یعنی‬


‫جامعه بر فرد وبه علت اینکه انسان در جامعه متولد میشود ‪ ،‬انسان را‬
‫موجودیص صغیرص صمستقلص صمیدانستص صوص صدولتص صراص صدرص صراستایص صتامین‬
‫نیازمندیهای عمومی وپرورش دهنده استعدادهای مردم مشروع و در‬
‫غیر این صورت نا مشروع و مردود می شمارد‪.‬‬

‫اینص صفیلسوفص صنیزص صبهص صعدمص صبرابریص صدرص صآفرینشص صانسانهاص صمعتقدص صبودص صو‬
‫شاخص های عدم تساوی را لیاقت شخصی‪ ،‬تمول‪ ،‬نژاد‪ ،‬و یا ولدت‬
‫میدانست و غلمان را چون آزاد خلق نشده اند و در طبیعت غلم خلق‬
‫شده اند بر حق و غلمی را موافق طبیعت و حتی خارجیان را در‬
‫سلک غلمان و پست تر از یونانیان می دانست‪ ،‬وی نیز جامعه را بر‬
‫سه قسم اتباع‪ ،‬غلمان و خارجیان تقسیم می نمود ‪.‬‬

‫‪37‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫مکتب رواقیون‬

‫نمی توان از تکامل قوانین بالخص در یونان باستان سخن گفت اما‬
‫اهمیت مکتب رواقیون و پایه گذار آن زنون (‪ 262 -333‬ق‪.‬م) را‬
‫نادیدهص صگرفت‪،‬ص صویص صباص صمطالعهص صبرص صآرایص صاندیشمندانص صپیشینص صقوانینیص صرا‬
‫تعریف نمود که تاثیر بسزایی در تکامل حقوق داشت ‪.‬‬

‫فهرستص صاصولص صعقایدص صوص صنظراتص صسیاسیص صوص صحقوقیص صفلسفهص صرواقیص صبه‬
‫شرح ذیل است ‪:‬‬

‫‪-1‬حقوق از طبیعت اشیا سرچشمه میگیردص و نه از عقل‬


‫قانونگذار‪ ،‬کاری که از عقل ساخته است این است که‬
‫قوانین طبیعت را کشف نماید ‪.‬‬

‫‪-2‬مردمص صعضوص صجامعهص صجهانیص صهستند‪،‬ص صقوانینص صاینص صجامعه‬


‫طبیعی است و لزم الجرا و حیات اجتماع ضروری‬
‫است ‪.‬‬

‫‪-3‬منافع فردی بایستی فدای جامعه جهانی گردد نه دولت‬


‫ملی ‪.‬‬

‫‪-4‬قانون کشور باید مطابق قانون بشری و بر وفق قانون‬


‫طبیعت باشد ‪.‬‬

‫‪-5‬جامعه جهانی تنها جامعه ایده ال است و بس ‪.‬‬

‫‪38‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-6‬همه مردم جهان برادر یکدیگرند و در حقوق مساوی و‬


‫عموما اتباع کشور جهان هستند بدون توجه به مال و‬
‫مقام و نژاد و یا فرهنگ آنان‪.‬‬

‫‪-7‬نژاد پرستی عقیده ای است ناروا‪ ،‬نژاد تنها نژاد انسان‬


‫است و نه نژاد خاص‪.‬‬

‫‪-8‬شان آدمی و حقوق افراد انسانی مورد اهمیت و احترام‬


‫است بدون توجه به سال و مقام و نژاد و فرهنگ ‪.‬‬

‫‪-9‬تقویص صعبارتص صاستص صازص صعالیترینص صخیرص صوص صصلح‪،‬ص صتقوی‬


‫خاصص صیکص صطبقهص صنیستص صبلکهص صهرص صقومص صوص صهرص صطبقهص صمی‬
‫تواند صاحب تقوی باشد ‪.‬‬

‫سیسرون‬

‫اندیشمند رومی به نامص مارکوس تولیوس سیسرون (ص ‪43-106‬ق‪.‬م )‬


‫با الهام از اندیشه های رواقیون‪ ،‬افلطون ‪،‬سقراط و ارسطو نظرات‬
‫خود پیرامون حقوق را که باعث شد جان تازه ای در کالبه حقوق بشر‬
‫دمیده شود تدوین نمود که اختصاراً در ذیل به بررسی اندیشه های کلی‬
‫وی می پردازیم ‪:‬‬

‫‪39‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-1‬محصول فکر انسان‪ ،‬یا مقررات موضوعه را نمی توان‬


‫قانون یا حقوق خواند بلکه قوانین چیزی است جاودانی‪،‬‬
‫آسمانی‪ ،‬در طبیعت قرار داده شده به وسیله عقل و خرد‬
‫کشف می گردد (حقوق طبیعی)‬

‫‪-2‬حقوق‪ ،‬از راه قرارداد اجتماعی پدید آمده است ‪.‬‬

‫‪-3‬اگرص صقوانینص صدولتص صوص صکشورص صباص صحقوقص صطبیعت‪،‬ص صمطابقت‬


‫ننمایند ولو آنکه با زور مافوق اجرا شود ‪،‬انسان الزام‬
‫اخلقی برای اطاعت از آن را ندارد‪ ،‬بلکه در حقیقت‬
‫نبایدص صآنص صراص صقانونص صخواندص صولیص صاگرص صباص صقانونص صطبیعت‬
‫مطابقت کرد‪ ،‬تبعه دولت ملزم به اطاعت از آن است‪ .‬نه‬
‫بهص صعلتص صاینکهص صقانونص صدولتص صاستص صبلکهص صبرایص صآنکهص صبا‬
‫حقوق طبیعی مطابق می باشد ‪.‬‬

‫‪-4‬تمامص صجهانص صیکص صجامعهص صمشترکص صالمنافعص صراص صتشکیلص صمی‬


‫دهد که همه افراد آن‪ ،‬از عدالت و خیر عمومی بهره‬
‫مند باشند ‪.‬‬

‫‪-5‬انسان در آن واحد تبعه دو جامعه و عضو دو جمعیت‬


‫استصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصص صصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصص‪:‬‬
‫اول جامعه جهانی و دوم دولت و به همین قسم مطیع دو‬
‫دستهص صقوانینص صاستص صاولص صقوانینص صجاودانیص صوص صدومص صقوانین‬
‫مطلقص صکهص صقوانینص صاولص صکاملص صوص صقوانینص صدومص صناقصص صاست‬
‫همچنین اگر تضادی بین دو نوع حقوق مزبور پیش آمد‪،‬‬
‫انسان باید از قانون کامل یا همان قانون جهانی پیروی‬
‫کند ‪.‬‬

‫‪40‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-6‬تمامص صافرادص صبایدص صدرص صمقابلص صقانونص صباص صهمص صبرابرص صباشندص صو‬
‫مهمترین هدف دولت همان تامین تساوی افراد است ‪.‬‬

‫ژوستی نین‬

‫تاص صقرنص صششمص صپسص صازص صمیلدص صاقدامص صمهمیص صدرص صزمینهص صقوانینص صوص صحقوق‬
‫صورتص صنگرفتص صوص صتنهاص صمیص صتوانص صبهص صاقدامص ص"ژوستیص صنین"ص صامپراطور‬
‫بزرگ رم اشاره نماییم‪ .‬وی در سال ‪ 528‬میلدی در راستای تجدید‬
‫سازمان سیاسی رم امر به تجدید نظر و تدوین و گردآوری الواح و‬
‫نوشته های پراکنده حقوق رم داد ‪.‬‬

‫برایص صاحقاقص صاینص صامرص صکمسیونیص صازص صحقوقدانانص صتحتص صنظرص صوزیرص صوی‬
‫«تری بونیان» شروع به کار نمودند‪ ،‬علمای مذکور پس از یکسال‬
‫کوشش و مطالعه‪ ،‬مجموعه قوانین رم را در سه کتاب کوچک تهیه‬
‫کردند‪.‬ص صاینص صسهص صکتابص صازص صدوص صهزارص صطومارص صکهص صمشتملص صبرص صقریبص صسه‬
‫میلیون سطر بود خلصه گردید ‪.‬‬

‫این کتاب های ساده و مختصر قسمتهای مفید حقوق رم را شامل می‬
‫شدص صکهص صاساسص صو صپایهص صپیشرفتهای صبعدی صدرص صزمینهص صحقوق صو صقوانینص صبه‬
‫شمار می رود ونقش مهمی در ترقی و پیشرفت اروپا ایفا نمود ‪.‬‬

‫منشور کبیر‬

‫‪41‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫در دوران قرون وسطی (قرن پنجم تا پانزدهم میلدی) اروپا و غرب‬
‫وص صقسمتیص صمهمص صازص صآسیاص صوص صآفریقاص صدورانص صتاریکص صوص صظلماتص صعجیبیص صرا‬
‫گذراندند‪،‬ص صدرص صاینص صدورهص صهزارص صسالهص صرکودص ص‪،‬ص صکهص صبالخصص صدرص صغرب‬
‫حاصلص صاربابیتص صکلیساص صوص صبرقراریص صحکومتص صفئودالهاص صبود‪.‬ص صجنبشص صو‬
‫تحول در زمینه حقوق و فرهنگ در حداقل بود و تنها می توان از‬
‫اقدام «جان» پادشاه انگلستان در سال ‪ 1215‬میلدی به عنوان یک‬
‫فراز مهم نام برد ‪.‬‬

‫به فرمان وی و تحت فشار اشراف طبقه دوم «منشور کبیر انگلستان»‬
‫تنظیم و تدوین شد ‪.‬‬

‫این منشور شامل یک سلسله حقوق انسانی و آزادیهای عمومی است‬


‫از قبیل احاله رسیدگی دعاوی به دادگاه و مراجعه صالحه‪ ،‬منع توقیف‬
‫غیرقانونی‪ ،‬تناسب میان جرم و کیفر‪ ،‬محفوظ بودن حق مالکیت افراد‪،‬‬
‫لغو کار اجباری و بیگاری‪ ،‬اجرای عدالت درباره همه افراد بطور‬
‫مساوی‪ ،‬جواز رفت و آمد به کشور انگلستان و ‪...‬‬

‫گرچه بعضی معتقدند قرض اصلی از تنظیم «منشور کبیر» فقط حفظ‬
‫و تامین اشراف بوده اما با مطالعه تاریخ به طور کلی می توان گفت‬
‫که تصریح بعضی حقوق و آزادیهای عمومی در متن منشوراز لحاظ‬
‫حقوق فردی چه در آن زمان و چه در قرون بعد نتایج مفیدی به بار‬
‫آورده است ‪.‬‬

‫اعلمیه حقوق انگلستان‬

‫‪42‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫قیام عمومی بر ضد استبداد ارباب کلیسا و فئودالها به رهبری رجال‬


‫آزاده و فلسفه روشن ضمیر باعث پایان بخشیدن به دوران سیاه قرون‬
‫وسطی شد و این آزادی با تلش فلسفه و اندیشمندانی چون ‪ :‬مارسل‬
‫دوپادو‪ ،‬ویکلیف‪ ،‬هس‪ ،‬لوتر‪ ،‬کالون‪ ،‬جان لک‪ ،‬توماس هابز‪ ،‬ولتر‪،‬‬
‫منتسکیو‪ ،‬ژان ژاک روسو و ‪ ...‬منجر به نهضت قانونگذاری گشت ‪.‬‬

‫نطفهص صاعلمیهص صحقوقص صانگلستانص صباص صانعقادص صعهدنامهص صوستفالیص صدرص صاکتبر‬
‫‪ 1648‬صصبهص صعنوانص صصلحص صمیانص صدوص صمذهبص صکاتولیکص صوص صپروتستانص صو‬
‫دولتهای طرفدار آنها بسته شد که پس از کشمکشهای دامنه داری که‬
‫در زمان چارلز اول و دوم و جیمز دوم پادشاهان انگلستان و پارلمان‬
‫بوجودص صآمدص ص‪،‬ص صسرص صانجامص صدرص صزمانص ص"ماری"ص صو"ویلیام"ص صاعلمیهص صحقوق‬
‫انگلستان تهیه و تنظیم گشت ‪ .‬بنا به تقاضای ویلیام کنوانسیونی در‬
‫‪ 26‬صژانویهص ‪ 1688‬صدر لندن تشکیل شد و اعلمیه حقوق را تنظیم‬
‫کردص صو صدرص ‪ 16‬صدسامبرص ‪ 1688‬صپسص از صمدتیص غور صو صبررسی صمتن‬
‫اعلمیه حقوق را بصورت قانون لزم الجرایی به تصویب رسانید ‪.‬‬

‫اینص صاعلمیهص صمشتملص صبرص صمقدمهص صوص صموادیص صاستص صکهص صبسیاریص صازص صحقوق‬
‫انسانی در آن گنجانده شده است ‪.‬‬

‫استقلل آمریکا و حقوق بشر‬

‫‪43‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫وقایعص صوص صتحولتص صقرنص صشانزدهمص صاروپاص صمستقیماص صبرآمریکاص صوص صمردمص صآن‬
‫تاثیرص صگذاردص صوص صباعثص صتشکیلص صجنبشص صآزادیخواهیص صبرایص صرهاییص صاز‬
‫استعمار بریتانیا گشت که از اولین موفقیتهای آن می توان به تصویب‬
‫قوانینی در ایالت پلیموت در سال ‪ 1636‬میلدی اشاره نمود در این‬
‫قوانینص صبرخی صازص حقوقص و صآزادیهایص فردیص وص رعایتص آنص موردص تاکید‬
‫قرار گرفت‪.‬‬

‫تصویبص صمنشورص صآزادیهاص صدرص صدسامبرص ‪ 1641‬صصمیلدیص صتوسطص صدادگاه‬


‫عمومیص صماساچوستص صراص صمیتوانص صازدیگرص صفرازهایص صتکاملص صحقوقص صبشر‬
‫درآمریکاص صصدانست‪.‬ص صصاینص صصمنشورص صصنیزص صصچونص صصقانونص صصایالتص صصپلیموت‬
‫برآزادیهای فردی تاکید و در ‪ 11‬ماده برای رعایت آن قوانین جامع و‬
‫کاملی وضع نمود‪ .‬این منشور در شش ماده مقرر می دارد و در سایر‬
‫فصول دارای مقررات صریحی راجع به آزادیهای زنان آزادی های‬
‫اطفال آزادیهای مستخدمین خانه ‪ ،‬آزادیهای خارجیان و منع ظلم به‬
‫حیوانات می باشد‪.‬‬

‫به دنبال این جنبش ها و تحولت ‪ ،‬نمایندگان سیزده مستعمر اصلی‬


‫آمریکاص صدر ص ‪ 4‬صصژوئیه ‪ 1776‬صصاعلمیهص صاستقللص صآمریکاص صراص صتصویب‬
‫رساند‪.‬‬

‫اعلمیه استقلل آمریکا پایه و قوانین اساسی ای است که ابتدا در ‪12‬‬


‫ایالت متحده اولیه آمریکا و بعدها در ایالت دیگر بتصویب رسید و‬
‫میتوان آنرا سرچشمه نخستین اساسی که در سالص ‪ 1776‬صدر ایالت‬
‫ویرجنیا تصویب شد دانست‪.‬‬

‫این قانون اساسی که به قلم « جرج میسین » به رشته تحریر درآمد به‬
‫نام « لیحه حقوق » مشهور گشت‪.‬‬

‫‪44‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫مقدمهص لیحه صحقوقی قانون اساسی ویرجنیا که صدرباره صحقوق بشر و‬


‫برابری و آزادی است کم و بیش در کلیه قوانین اساسی ایالت متحده‬
‫ذکرص صشدهص صاستص صوص صبخصوصص صاینص صاصلص صتائیدص صشدهص صکهص صحکومتص صصالح‬
‫ناشی از ملت است‪.‬‬

‫سایر نکات حقوقی و آزادیهای فردی مندرج درلیحه حقوق به این‬


‫شرح است ‪:‬‬

‫‪-1‬آزادی بیان و مطبوعات و آزادی مذهب و عقیده‬

‫‪-2‬برخورداری از حقوق و مزایای مساوی‬

‫‪-3‬حق مالکیت و حق استفاده از نعمتهای حیات‬

‫‪-4‬حق اجتماع برای اموری که به نفع عموم است‬

‫‪-5‬هرمتهمی حق دارد که از موضوع اتهام علیه خود با‬


‫خبر و با متهم کنندگان و شهود آنان مواجهه داده شود‬

‫‪-6‬هیچص صفردص صآزادیص صنبایدص صمحکومیتص صیابدص صمگرص صبهص صاستناد‬


‫حکمی که بوسیله اعضا هیئت منصفه که از اشخاص‬
‫صالحص صوص صنیکص صنفسص صتشکیلص صشدهص صبهص صاتفاقص صآراءص صصدور‬
‫یافته باشد‪.‬‬

‫‪-7‬از متهمین نباید وجه الضمان سنگین مطالبه شود‬

‫‪-8‬هیچ فرد آزادی نباید زندانی شود یا از استفاده از اموال‬


‫خود محروم یا تبعید یا از نعمت حیات محروم یا آزادی‬
‫از او سلب شود مگر به حکم محکمه صالحه‪.‬‬

‫‪45‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-9‬عطفص صبماسبقص صکردنص صقوانینص صجزائیص صدرص صمواردیص صکه‬


‫مجازات شدید تری تعیین شده باشد ممنوع است‪.‬‬

‫انقلب کبیر فرانسه و حقوق بشر‬

‫‪46‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫دوران خفقان و ستم درفرانسه که حاصل ظلم و ستم طبقه اقلیت اعیان‬
‫وص صروحانیونص صبهص صعامهص صمردمص صبودص صباص صانقلبص صکبیرفرانسهص صکهص صمنشعب‬
‫ازاندیشه های ولتر‪ ،‬دیدرو‪ ،‬منتسکیو‪ ،‬و ژان ژاک روسو بود به پایان‬
‫رسید و اختیار پادشاه محدود و قوای سه گانه تفکیک شد ‪ ،‬امتیازات‬
‫طبقاتی لغو و اصل برمساوات و برابری اعلم گشت‪.‬‬

‫به دنبال این انقلب درسالص ‪ ، 1789‬مجلس موسسان فرانسه حقوقی‬


‫را تبیین و تصویب کرد و بنام اعلمیه حقوق بشر اعلم نمود‪.‬‬

‫این اعلمیه در یک مقدمه و ‪ 17‬ماده تنظیم شده که اغلب مواد آن‪ ،‬با‬
‫اعلمیه جهانی حقوق بشر توافق دارد و نخستین ماده آن این است «‬
‫افرادص صبشرص صآزادص صمتولدص صشدهص صوص صمادامص صالعمرص صآزادص صماندهص صوص صدرص صحقوقص صبا‬
‫یکدیگر مساویند‪ ،‬امتیازات اجتماعی فقط مبتنی برمنافعی است که از‬
‫هر کسی به جامعه میرسد »‬

‫مجلس موسسان فرانسه بنا به تقاضای "کنت دوکلستان" مقرر داشت‬


‫در آغاز قانون اساسی که در سالص ‪ 1791‬صتدوین شده بود‪ ،‬اعلمیه‬
‫حقوق بشر به عنوان اصول کلی و ماخذ قانون درج گردد و همچنین‬
‫قوانین اساسی که در سال ‪ 1793‬از طریق مراجعه به آراء عمومی‬
‫بتصویب رسید و قوانین اساسی که در اوت ‪ 1795‬مشتمل بر ‪377‬‬
‫ماده مربوط به حقوق وتکالیف بشر تنظیم و تصویب گردید‪ ،‬اعلمیه‬
‫مذکور در سرلوحه آن قرار داده شد‪.‬‬

‫درسالص ‪ 1804‬صبهص صدستورص ص"ناپلئونص صبناپارت"ص صانجمنیص صمامورص صتنظیم‬


‫قوانین مورد نیاز فرانسه گردید‪ .‬این انجمن قانون مشهور ناپلئون را‬
‫که تا هم اکنون درفرانسه اجرا می شود و بسیاری کشورهای اروپائی‬
‫و آسیای از آن پیروی کرده اند تدوین نمود‪.‬‬

‫‪47‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫این قانون‪ ،‬شامل ‪ 2281‬ماده و مشتمل بریک مقدمه درتطیبق قوانین‬


‫و نشرآنها و سه کتاب است‪ :‬کتاب اول مربوط به اشخاص‪ ،‬کتاب دوم‬
‫راجع به اموال و حقوق عینی و در کتاب سوم از اسباب تملک و ارث‬
‫و هدیه و وصیت و انواع رهن و ‪ ......‬سخن می گوید‪.‬‬

‫کنگره های وین و برلین‬

‫پس از سقوط ناپلئون‪ ،‬برای سامان دادن به اوضاع اروپا در تاریخ‬


‫‪ 18‬صنوامبرص ‪ 1814‬صمیلدیص صسلطینص صروسیه‪،‬ص صاطریشص صوص صپروسص صبه‬
‫اتفاق نمایندگان تقریبا کلیه دول اروپا دروین پایتخت اطریش کنگره‬
‫ای تشکیل داده اند و تا ‪ 9‬ژوئن ‪ 1815‬کاراین کنگره ادامه داشت‪.‬‬

‫دراین کنگره یک سلسله قراردادها و قوانین به تصویب رسید که از‬


‫لحاظ حقوق بشری و حقوق بین الملل فوق العاده حائز اهمیت بود‪.‬‬

‫از ژوئن تا ژوئیه ‪ 1878‬نیز کشورهای انگلیس‪ ،‬اطریش‪ ،‬عثمانی و‬


‫روسیه کنگره ای در برلین تشکیل دادند و یک قرارداد شش ماده ای‬
‫تصویب کردند که بعدا موسوم به کنگره برلین گردید‪ .‬این کنگره و‬
‫مصوباتش از لحاظ حقوقی ص و بین المللی بسیار پر اهمیت تلقی می‬
‫شود‪.‬‬

‫کنفرانس های صلح لهه‬

‫‪48‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫درص صتاریخص ‪ 18‬صصماهص صمهص ‪ 1899‬صصبهص صابتکارص صنیکلیص صدوم‪،‬ص صامپراطور‬


‫روسیه نخستین کنفرانس صلح لهه که بیست وشش کشور از جمله‬
‫ایران درآن نماینده داشتند تشکیل شد‪.‬‬

‫در این کنفرانس سه موضوع اصلی ذیل مورد توجه قرار گرفت ‪:‬‬

‫‪-1‬تنظیم قواعه جنگ‬

‫‪ -2‬صصصجلوگیری ص صصاز ص صصجنگ ص صصبوسیله ص صصاقدامات ص صصاصلحی‬


‫میانجیگری و داوری‪.‬‬

‫‪-3‬تقلیل مخارجی که صلح مسلح به ملل تحمیل می کرد‪،‬‬


‫از راه جلوگیری از افزایش بودجه های نظامی و سعی‬
‫درتقلیل تسلیحات‪.‬‬

‫بعلت ناتمام ماندن کار کنفرانس مذکور مجددا بنا به پیشنهاد روسیه در‬
‫‪ 15‬صژوئنص ‪ 1907‬صکنفرانسص صدومص صصلحص صلههص صباص صشرکتص ‪ 45‬صدولت‬
‫تشکیلص صوص صعلوهص صبرتکمیلص صکارهایص صکنفرانسص صاولص صمسائلص صبینص صالمللی‬
‫دیگر مطرح گردید‪.‬‬

‫در این کنفرانس سیزده عهدنامه جدید راجع به قواعد بیطرفی و جنگ‬
‫دریایی به امضاء رسید که بی سابقه بود‪ .‬این کنفرانس در ‪ 18‬اکتبر‬
‫‪ 1907‬به کارخود پایان داد‪.‬‬

‫عهدنامه ورسای و جامعه ملل‬

‫‪49‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫پسص صازص صجنگص صجهانیص صاولص صکهص صدرص صسالص ‪ 1914‬صشروعص صوص صدرص صسال‬
‫‪ 1918‬صپایان یافت و باعث کشته و مجروح شدن وآوارگی میلیونها‬
‫انسان درجهان گردید‪ ،‬نمایندگان و کارشناسان سی و دوملت پیروز در‬
‫‪ 18‬صژانویه سالص ‪ 1919‬صدر ورسای دور هم آمدند و برای پیشبرد‬
‫صلحص صوص صجلوگیریص صازص صجنگص صعهدنامهص صایص صمشتملص صبرص ‪ 400‬صمادهص صو‬
‫ضمایمی را بهص تصویب رساندندص ‪ .‬در این عهدنامه پیشنهاد شد ‪:‬ص «‬
‫برای محترم شمردن و نگهداری تمامیت ارضی و انتقال سیاسی همه‬
‫مللص صعضوص صدرص صمقابلص صتجاوزص صخارجی‪،‬ص صپناهگاهیص صبهص صنامص صجامعهص صملل‬
‫بوجودص صآیدص صکهص صدرص صمواقعص صضرورت‪،‬ص صمشکلتص صبینص صالمللیص صراص صازص صراه‬
‫مذاکره و تبادل نظر به طور مسالمت آمیز حل نماید»‬

‫تشکیل جامعه ملل را می توان نخستین کوشش واقعی برای ایجاد و‬


‫حس همکاری و توفیق بین المللی میان دولتها دانست ‪.‬‬

‫جامعه ملل در سال ‪ 1920‬یعنی پس از جنگ جهانی اول شروع به‬


‫کار کرد و مدت بیست سال فعالیت خود به اقدامات مفیدی دست زد که‬
‫از آن جمله بوجود آوردن «سازمان بهداشت جهانی» ‪« ،‬سازمان بین‬
‫المللیص صکار»ص صوص ص«دیوانص صدادگستریص صلهه»ص صکهص صاکنونص صبهص صنامص صهای‬
‫«سازمان جهانی بهداشت» ‪« ،‬سازمان بین المللی کار» و«دیوان بین‬
‫االمللی دادگستری»جزء تشکیلت سازمان ملل متحد است اشاره نمود‪.‬‬

‫جامعه ملل در ژنو مستقر شده بود و دارای هفتصد و هفت کارمند بود‬
‫اما این سازمان نیز با تمام توان خود نتوانست در مقابل شعله های‬
‫سوزان جنگ جهانی دوم مقاومت کند و پس از دو دهه کار از فعالیت‬
‫باز ماند ‪.‬‬

‫‪50‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫سازمان ملل متحد ‪ ،‬کمیسیون و اعلمیه جهانی حقوق بشر‬

‫جنگص صجهانیص صدومص صکهص صازص صسالص ‪ 1939‬صشروعص صوص صدرص صسالص ‪1945‬‬
‫خاتمه پیدا کرد‪ ،‬در مجموع باعث کشته و مجروح شدنص ‪ 75‬صمیلیون‬
‫انسان در سراسر جهان گردید ‪.‬‬

‫روزولت رئیس جمهور آمریکا و چرچیل نخست وزیر انگلیس برای‬


‫پیشگیری از جنگ و بهبود آتیه جهان ‪ ،‬منشوری را در هشت ماده‬
‫تنظیم نمودند که به نام منشور آتلنتیک معروف گردید ‪.‬‬

‫پسص صازص صتنظیمص صمنشورص صآتلنتیکص صکهص صدرص صماهص صاوتص ‪ 1941‬صصصورت‬
‫گرفت‪،‬ص صملقاتص صدیگریص صمیانص صسرانص صدولص صبزرگص صدنیاص صیعنیص صآمریکا‪،‬‬
‫انگلیس‪،‬ص صشوروی‪،‬ص صفرانسه‪،‬ص صوص صچینص صدرص صمسکوص صصورتص صگرفتص ص(‬
‫‪)1943‬ص صومتعاقبص صآنص صملقاتهایص صدیگریص صدر«دومبارتنص صارکس‪-‬‬
‫‪ »1944‬و «یالتا‪ »1945-‬انجام گرفت ‪.‬‬

‫در این ملقات ها برای تاسیس یک سازمان بین المللی توافق شد و‬


‫بالخره ص صصدر ص صصآوریلصصص ‪ 1945‬صصصنمایندگان ص صصپنجاه ص صصکشور ص صصدنیا ص صصدر‬
‫سانفرانسیسکو گرد هم آمدند و تا ماه ژوئن ‪ 1945‬که کنفرانس پایان‬
‫یافت‪ ،‬پایه سازمانی را که ضامن صلح و امنیت جهانی باشد را بنیان‬
‫نهادندص ص‪.‬پسص صازص صبحثص صوص صتبادلص صنظرص صمنشورص صمللص صمتحدص صتدوینص صشدص صو‬
‫سازمانی که برای عملی ساختن محتویات این منشور تاسیس گردید‬
‫"سازمان ملل متحد" نامیده شد و در تاریخ ‪ 24‬اکتبر ‪ 1945‬رسما‬
‫در شهر نیویورک شروع به کار نمود‪ .‬امروز بیش ازص ‪ 145‬صکشور‬
‫جهان عضو این سازمان هستند منشور ملل متحد ماحصل یک کار‬
‫تخصصی است ‪.‬‬

‫‪51‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫منشور مذبور در ‪ 19‬فصل و ‪ 111‬ماده تبیین شد که برای تهیه این‬


‫منشور بخشهای مختلف آن به کمیته های تخصصی ارجاع داده شد و‬
‫پس از رای گیری در مجمع عمومی تصویب شد ‪.‬‬

‫در مقدمه این منشور آمده است ‪:‬‬

‫«ما مردم ملل متحد با تصمیم به محفوظ‪ ،‬داشتن نسلهای آینده از بلی‬
‫جنگ که دوبار در مدت یک عمر‪ ،‬افراد بشر را دچار مصائب غیر‬
‫قابل بیان نموده و با اعلم مجدد ایمان خود به حقوق اساسی بشر و به‬
‫حیثیت و ارزش شخصیت انسانی و به تساوی حقوق بین مرد و زن و‬
‫همچنین بین ملتها اعم از کوچک و بزرگ و به ایجاد موجبات لزم و‬
‫پیشرفت و ترقی اجتماعی‪ ،‬و برقرار ساختن اوضاع زندگی بهتری با‬
‫آزادی بیشتر و برای نیل به این مقاصد با اعمال گذشت و زندگانی‬
‫درحال صلح با یکدیگر با یک روش حسن جوار و به متحد ساختن‬
‫قوای خود‪ ،‬برای نگهداری صلح و امنیت بین الملل و به قول اصول‬
‫برقرار ساختن طرقی که بکار نبردن نیروی سلح را جز درراه منافع‬
‫عمومیص صتضمینص صنمایدص صوص صباص صتوسلص صبهص صسازمانهایص صبینص صالمللص صبرای‬
‫پیشرفت صترقیص صاقتصادیص صو صاجتماعیص صتمامص صملل صعزمص صنمودیم صکهص صبرای‬
‫تحقق این مقاصد تشریک مساعی نماییم‪.‬‬

‫وص صنتیجتاٌ صدولتص صهایص صمتبوعص صماص صبوسیلهص صنمایندگانص صخودص صکهص صدر‬
‫شهرسانفراسیکو گرد آمده و دارای اختیارات تامی بودند که صحت‬
‫آنها تشخیص داده شده این منشورملل متحد را برگزیده و به موجب‬
‫اینص صمقرراتص ص‪،‬ص صیکص صسازمانص صبینص صالمللیص صراص صکهص صموسومص صبهص صمللص صمتحد‬
‫خواهد بود‪ ،‬برقرار می سازند »‬

‫رویه ملل متحد عبارت است از نگهداری صلح و امنیت بین المللی و‬
‫برای این منظور ‪:‬‬

‫‪52‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-1‬اتخاذص صاقداماتص صجمعیص صموثربرایص صجلوگیریص صازص صتهدیدات‬


‫علیهص صصلحص صوص صازص صبینص صبردنص صهرص صنوعص صاقدامص صتهاجمیص صو‬
‫کوششص صبرایص صتصفیهص صوص صحلص صاختلفاتص صبینص صالمللیص صاز‬
‫راههای مسالمت آمیز و بر طبق اصول عدالت و حقوق‬
‫انسانی حمایت می کند ‪.‬‬

‫‪-2‬توسعه روابط دوستانه میان ملتها را بر اساس احترام به‬


‫اصلص صتساویص صحقوقص صمللص صوص صآزادیص صآنانص صدرص صتعیین‬
‫سرنوشت خود ‪.‬‬

‫‪-3‬هر نوع اقدام و کوشش برای تحقق بخشیدن به حقوق‬


‫انسانی صهمهص صمردم صجهان‪،‬بدونص صتمایزص صبینص صنژادص صو صجنس‬
‫وزبان و یا مذهب و عملی ساختن هر نوع همکاری بین‬
‫المللیص صصممکنص صصدرص صصرشتهص صصهایص صصمختلفص صصاقتصادیص صص‪،‬‬
‫اجتماعی‪،‬فرهنگی و ‪...‬‬

‫‪-4‬بودن یک مرکز که در آنجا کوشش و فعالیتها ملل‪،‬برای‬


‫حلص صاینص صمنظورهایص صمشترکص صیکنواختص صگرددص صیعنی‬
‫‪:‬تاسیس مرکزی برای سازمان ملل ‪.‬‬

‫این سازمان از نظر ساختاری و تشکیلتی دارای شش قسمت اصلی‬


‫است که آنها را ارگانهای ششگانه سازمان ملل می نامند و عبارتند از‬
‫‪:‬‬

‫‪53‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-1‬مجمع عمومی ‪ :‬تمام کشورهای عضو سازمان ملل در‬


‫آن نماینده دارند و سالی یک مرتبه بطور رسمی تشکیل‬
‫جلسهص صمیص صدهندص صولیص صاجلسیهص صهاییص صمخصوصص صمجمع‬
‫ممکنص صاستص صبهص صتقاضایص صشورایص صامنیتص صباص صاکثریت‬
‫اعضای ملل متحد و یا یکی از اعضا و توافق اکثریت‬
‫اعضا تشکیل شود ‪.‬‬

‫‪-2‬شورای امنیت ‪ :‬این شورا مرکب است از پانزده عضو‬


‫که پنج عضو آن‪ ،‬دائمی هستند و عبارتند از روسیه ‪،‬‬
‫آمریکا‪ ،‬صانگلیس‪ ،‬صچین صو صفرانسهص وص دهص عضو صآن صغیره‬
‫دائمیص صکهص صازص صطرفص صمجمعص صعمومیص صبهص صمدتص صدوص صسال‬
‫انتخابص صمیشوند‪.‬ص صمسئولیتص صاصلیص صصلحص صوص صامنیتص صبین‬
‫المللی به عهده این شورا است ‪.‬‬

‫‪-3‬شورایص صاقتصادیص صوص صاجتماعیص ص‪:‬ص صاینص صشوراص صمرکبص صاز‬


‫کمسیونهای متعدد است و وظیفه اصلی شورا این است‬
‫که در سراسر دنیا کشورهای مختلف را در اصلح و‬
‫ترقی شرائط کار و زندگی کمک کند و با وسایل ممکن‬
‫در پیشرفت اقتصاد و فرهنگ و امور اجتماعی جهان‬
‫کوشش نماید ‪.‬‬

‫‪-4‬شورای قومیت ‪ :‬اینص شورا موظف است با تمام توان‬


‫برای سعادت و بهبود وضع مردمی که در سر زمینهای‬
‫غیر مستقل زندگی میکنند کوشش نماید‬

‫‪54‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-5‬دیوان دادگستری بین المللی ‪ :‬این دیوان ‪ ،‬دارای پانزده‬


‫نفرص صقاضیص صاستص صکهص صازص صمیانص صحقوقدانانص صعالیص صمقام‬
‫کشورهایص صمختلفص ص‪،‬اتخابص صمیشوندص صوص صبهص صدعاویص صو‬
‫اختلفاتص صبینص صالمللیص صوص صمهمص صرسیدگیص صمیص صکندص صمقرص صاین‬
‫دیوان در لهه هلند می باشد ‪.‬‬

‫‪-6‬دبیر خانه سازمان ملل متحد ‪ :‬دبیرخانه مرکب است از‬


‫دبیرص صکلص صکهص صمجمعص صعمومیص صاوص صراص صبهص صتوصیهص صشورای‬
‫امنیت ص‪ ،‬صانتخابص میکندص وص کارمندانیص کهص صبرای صسازمان‬
‫ملل ضروری هستند ‪.‬‬

‫سازمان صمللص صغیر صاز صارگانهایص صششگانهص صیادص صشدهص ص‪،‬سازمانص صو صاتحادیه‬
‫های دیگری از قبیل ‪ :‬سازمان بین المللی کار ‪،‬سازمان کار و بار و‬
‫کشاورزی ‪ ،‬سازمان علمی ‪ ،‬فرهنگی وتربیتی ملل متحد ‪ ،‬سازمان‬
‫جهانی بهداشت ‪ ،‬بانک بین المللی ترمیم و توسعه ‪ ،‬موسسه همکاری‬
‫مالی بین المللی ‪ ،‬صندق بین المللی پول ‪ ،‬سازمان هواپیمایی کشوری‬
‫بینص صالمللیص ص‪،‬ص صاتحادیهص صپستص صجهانیص ص‪،‬ص صاتحادیهص صبینص صالمللیص صمخابراتص ص‪،‬‬
‫سازمانص صجهانیص صهواشناسیص ص‪،‬ص صسازمانص صمشورتیص صدریاییص صبینص صالمللیص ص‪،‬‬
‫سازمان بازرگانی بین المللی و‪ ...‬دارد که هر روز به تعداد آنها در‬
‫راستای پایان دادن به تبعیض ها و جنگها افزوده می شود ‪.‬‬

‫بر اساس ماده ‪ 68‬منشور ملل متحد‪ ،‬شورای اقتصادی ‪ ،‬اجتماعی که‬
‫جزء شش رکن اصلی سازمان ملل میباشد موظف بود کمسیونی برای‬
‫اشاعه و حمایت از حقوق بشر تشکیل دهد ‪ .‬در همین راستا در اوایل‬
‫سال ‪ 1946‬کمسیونی به نام کمیسیون حقوق بشر تشکیل شده و پس‬
‫از جمع آوری اسناد و تدوین خواستها و آمال مردم جهان ‪ ،‬آنها را به‬
‫مجموع عمومی جهت تصویب ارجاع داد ‪.‬‬

‫‪55‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫کمیسیون مذبور در تهیه اعلمیه حقوق بشر نه فقط از نظریات دولتها‬


‫و متخصصین و حقوقدانان استفاده کرد بلکه با جمعیت های مختلف و‬
‫افرادی که در کنفرانس سانفرانسیکو درباره حقوق بشر اظهار نظر‬
‫نمودهص صبودندص صبهص صمشورتص صپرداختص صوص صازص صاعقایدص صآنانص صدرص صتدوینص صاین‬
‫اعلمیه بهره برد ‪.‬سرانجام پیش نویس اعلمیه در پائیز سال ‪1948‬‬
‫تهیه و به سومین دوره اجلسیه عمومی که در پاریس تشکیل شده بود‬
‫تقدیم گردید و پس از صرف وقت و بحث های طولنی و گسترده و‬
‫بی سابقه ‪ .‬سر انجام در تاریخص ‪ 10‬صدسامبرص ‪ 1948‬صاعلمیه جهانی‬
‫حقوق بشر که شامل یک دیباچه و ‪ 30‬ماده است در یک جلسه شبانه‬
‫به تصویب رسید ‪.‬‬

‫وص صازص صآنص صروزص صکهص صمصادفص صباص ‪ 19‬صآذرص ‪ 1327‬صبود‪.‬اعلمیهص صجهانی‬
‫حقوق بشر به عنوان عالیترین معیار حقوق انسانی در جهان جلوه کرد‬
‫و از آن تاریخ مجمع عمومی رسما این روز را بعنوان روز حقوق‬
‫بشر اعلم کرد وکشورها این روز را به بزرگداشت این اتفاق فرخنده‬
‫جشن می گیرند‪.‬‬

‫شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد‬

‫در پی نقض ساختاری و ایراداتی که در طی ‪ 6‬دهه فعالیت کمیسیون‬


‫حقوق بشر سازمان ملل متحد مطرح گردیده بود ‪ ،‬سرانجا در تاریخ‬
‫‪ 15‬مارس ‪ 2006‬کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد منحل ‪ ،‬و‬
‫شورای حقوق بشر آن سازمان با تلش دبیرکل و رای موافق ‪170‬‬
‫کشور آغاز به کار کرد ‪.‬‬
‫نقد و شرح کامل این تشکل نظر به عمر کوتاه آن خود تلشی مفصل‬
‫میطلبد ‪ ،‬اما در طی کمتر از دوسال فعالیت این شورا ‪ ،‬ناکارامدی و‬
‫عدم تحقق اهداف نمودار گشته است‪.‬‬

‫‪56‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫منابع ‪:‬‬

‫‪57‬‬
‫کالبد شکافی حقوق بشر‬

‫‪-1‬جامه شناسی حقوق ‪ -‬اثر هانری یوی برول ‪ -‬ترجمه‬


‫دکتر ابوالفضل قاضی ‪ ،‬نشر دادگستر ‪1376‬‬

‫‪-2‬فلسفهص صاخلقص ص–ص صنوشتهص صژکسص ص‪-‬ص صترجمهص صدکترص صابوالقاسم‬


‫پور حسینی‪ -‬نشر امیرکبیر ‪1362‬‬

‫‪-3‬اندیشه های سیاسی قرون وسطی در مغرب زمین ‪ -‬اثر‬


‫آر‪.‬دبیلو‪.‬کارلیلو ‪ -‬ا‪ .‬جی‪.‬کارلیل‬

‫‪-4‬فیلسوفانص صانگلیسیص صازص صهابزص صتاهیومص ص‪-‬ص صفردریکص صکاپلتون‬


‫‪-‬ترجمه امیر جلل الدین اعلم ‪ -‬سروش ‪1363‬‬

‫‪-5‬تاریخ تمدن ‪ -‬ویل و آریل دورانت ‪ -‬انتشارات علمی و‬


‫فرهنگی ‪۱۳۷۸ ،‬‬

‫‪-6‬حقوق بشر و سیر تکامل آن در غرب ‪ -‬دوره‬

‫‪-7‬تاریخ مختصر حقوق بین الملل ‪ -‬پروفسور آرتورنوس‬


‫بام‬

‫‪58‬‬

You might also like