Professional Documents
Culture Documents
ریشه و معنای واژه اوستا
ریشه و معنای واژه اوستا
بخش نخست
چند مدت پیش در پایان محفل و رونمایی ُرمان » سکوت قرمز« ،بزرگوار محمد صالح گردش
کتاب جدید خود را زیر نام » ریشه و معنای واژۀ اوستا « با دستان خودش به یک تعداد از
دوستان هدیه دادند .در جملۀ مستفید شوندگان هدیۀ این کتاب من هم قرار گرفتم و جناب
ایشان به من لطف کردند ،که من بابت در یافت این هدیه سپاسگزار استم .پس از آن روز
فرصت های پیش آمد و توانستم بخش های از این کتاب را و البته نه همۀ آن را به علت
نداشنت وقت خواندم و در موردش بسیار فکر کردم .نکته های جالب و قابل تأمل که من باب
حرف زدن در این کتاب پیدا کردم اینها اند:
.1موضوع ٍ مورد تحقیق مشخص نیست.
.2مسألۀ و هدف تحقیق در منت کتاب وضاحت داده نشده و مبهم و منحرف کننده است.
.3داده ها یا معلومات و اطالعات که نویسنده از منابع کتبی و شفاهی گرد آوری کرده
ناقص و پراگنده اند.
من خود )نویسنده( در مورد زبان شناسی ،فرهنگ .4قضاوت های نادرست و قطعییت از ِ
شناسی ،قوم شناسی ،تبار شناسی ،نژاد شناسی ،تاریخ و ادبیات در سراسر کتاب آشکار
است.
.5بعضی از بخش های کتاب به طور مستقیم کاپی و اقتباس بوده و بدون کدام تحلیل و
بررسی علمی آورده شده و نویسنده به سخن های روایتی و شفاهی خود استناد کرده
است.
.6اثر فاقد نتایج و یافته های تحقیقی اند.
.7بعضی از فهرست مآخذ یا بن مایه های کتاب؛ دست چندم و معتبر نبوده و حتا در ترتیب
.و تنظیم آن اشتباه و نادرستی ها دیده میشود
این موضوع را میدانم که گردش صاحب با صد خون دل و با قبول قرض به مقدار شصت
هزار افغانی که میشد خرچ چند ماه یک خانواده را با آن کشید ،از دهن خود و خانوادۀ
خود زده و کتاب شان را نوشته اند .و آن موضوع را طور دردناک در نخستین سخن کتاب
یاد کرده اند .ای کاش این کتاب » ریشه و معنای واژۀ اوستا« یک مجموعه شعر سپید یا
داستان در مورد زندگی ،قصه های گذشته و مشکالت زندگی خودش میبود زیبا میشد .و
با نهایت احترام که به گردش صاحب دارم مجبورم که بگویم شیوه و روند تحقیق را علمی و
منظم بسازید .به عوض آوردن درد دل ها و نیستی ها و ناداری در )پیش سخن /پیشگفتار(
که چندان ارزش ندارد در یک کتاب تحقیق بگنجد و بار منت خواندن کتاب را به خوانندۀ آن
بگذارد ،مقدمۀ مناسب بنویسید و موضوعات کلیدی تحقیق را در آن اشاره کرده و نشان
.دهید که به دنبال چه استید
نام یا عنوان کتاب » ریشه و معنای واژۀ اوستا « است اما محتویات کتاب که گرفته شده 1.
از عنوان یکی از بخش های کتاب و در حد یک مقاله بوده ،مشخصا در مورد ریشۀ و معنای
ِ
واژگان می پردازد که واژۀ اوستا است پرداخته است .سایر بخش های کتاب در مورد معنای
نه ریشۀ اوستایی دارد و نه پیوند به اوستا شناسی .نویسنده فقط در باب جغرافیا و محل
سکونت آریایی های دوران باستان و تیره و تبار آنها و نیکه و نبیره آنها بحث کرده و گردن
فرازی میکند .به طور مثال؛ در صفحۀ 12کتاب در مورد » پارت ها ،اسالف و شاخه ی از
ایماق ها« در صفحۀ 7-1معنای واژۀ » مرنج « ،صفحۀ » 68سابقۀ کفش دزدی از
مساجد « ،صفحه » 136شیر و شکر « ،صفحه » 167واژه پوشک « صفحه »168واژه
....کاته « ،صفحه » 169نیم نگاهی به زندگی میرمن پروین « و
نویسنده برای خود و مخاطبان هدف مشخص ندارد .معلوم نیست نویسنده به دنبال چه 2.
است؟ آیا او در مورد زبان شناسی زبان های کهن و واژه شناسی تحقیق میکند یا در مورد
تبار شناسی یک قوم خاص؟ آیا در مورد باستان شناسی و تاریخ می نویسد یا در مورد
زندگی شخصیت های معاصر و باستان حرف می زند؟ توقع مخاطب و خوانندۀ کتاب این
است که در مورد اوستا و واژهگان اوستایی بشنود و بخواند .اما کمترین مطلب را در مورد
.اوستا در کتاب » ریشه و معنای واژۀ اوستا « می توان یافت
پراگندهگی ،نا منسجم بودن و ناقص بودن معلومات و اطالعات به حدی است که بسا 3.
موضوعات آن همانند روغن در روی آب معلوم میشود .اطالعات تاریخی به طور آرمان
گرایانه و انقالبی منعکس داده شده ) ص ( 55-53و دوران هخامنشیان ،پارت ها یا
اشکانیان و ساسانیان از طالیی ترین دوران شناخته شده و از دوره های تاریخی کوشانیان
و هیاطله هیچ خبری نیست .تبار ،تیره و نسب زرتشت » پیامبر زرتشتیان « مربوط قوم
شریف » پشتون « دانسته شده و محل مسقط الراس و زادگاه او جنوب افغانستان و آن
نویسنده دچار » / Sakaaطرف مرز ها و کناره های رود سند .در شرح واژۀ » سکا /ساکا
ابهام شده و معنای آنرا حتا در فارسی برابر با » سگ « و در زبان پشتو » سپی « بیان
کرده است .نمی دانم چرا در هنگام نوشنت این بخش جناب گردش صاحب متوجه این
موضوع نشدند که هیچ قوم و هیچ مردمی نام قومیت خود را » سگ « نمی گذارند .اگر
آریایی ها نام قوم خود را » نجیب زاده « گذاشته بودند بدون شک » سکا یا ساکا « هم
معنای خوب و نیک داشته است ،البته نه آنچه که آقای گردش معنا داده اند .به همین گونه
قصۀ کوروش کبیر و شیر خوردن او از سگ /سک در بیابان است .خواننده دچار ابهام می
شود که آیا کوروش کبیر از سگ )حیوان( شیر خورد یا از )انسان که مربوط قوم سکا( است.
دخل و تصرفات عبدالحی حبیبی از آثارش در موارد تاریخی ،زبانی و فرهنگی بار ها توسط
...نویسنده ارایه شده است .و
قضاوت ها و قطعیت ها در کتاب »ریشه و معنای واژۀ اوستا « به تکرار و بسیار دیده 4.
میشود .در یک اثر علمی و تحقیقی دست کم با توجه به اخالق نویسندهگی ،اصل امانت
امانت داری معلومات ،دخیل نساخنت نظریات شخصی در مورد یک تحقیق به روش کتابخانۀ
یی الزم می نماید تا یک اثر بر تر و بهتر معرفی شود .کتاب گردش صاحب خالی نکات ذکر
شده اند و طور قلم را میل دل شان دوانده اند گویا اینکه نه کسی در مورد معلومات تاریخی
.و فرهنگی چیزی می داند و خوانندۀ کتابش نا آگاه و خالی ذهن است
آقای گردش با بسیار پر رویی و بی باکی و بدون داشنت کوچکترین منبع ،مدرک و سند
تاریخی ،زرتشت » پیشوای زرتشتیان « را منتسب از قوم شریف » پشتون « دانسته و
مصداق حرف خود نزدیکی زبان اوستا را با سانسکریت می داند و مهر تایید را از قول همه
دانشمندان نا شناختۀ خود شان میگیرد و حتا از آنها نام هم نمیبرد .و یا هم به طور گنگ
و مجهول می گوید » :بعضی واژه های اوستایی که معنای آن در فارسی نیست ،در پشتو
پیدا است« .گردش صاحب باید ِمالک این حرف خود باید آن واژهگان پشتو را که در اوستا
است باید دانه -دانه بیرون کشیده و آنها را شرح میداد که متاسفانه از آن واژه ها هیچ
خبری نیست و این گونه آسان گذشته اند.
آقای گردش البد از این موضوع خبر ندارند که از زبان اوستا در عصرهخامنشیان و
همچنان در دوران اشکانیان و ساسانیان بسیاری از زبان ها از زبان اوستا و پهلوی متاثر
شدند و واژه های اوستایی و پهلوی وارد زبان های دیگر شد که به همین گونه زبان پشتو هم
از چندین زبان زبان دیگر در سده های دهم و یازدهم هجری از زبان های فارسی ،عربی،
.ترکی و هندی متاثر شد
دیگر اینکه گردش صاحب قومیت ایماق ها مربوط » پارت ها « دانسته شده و به طور نمونه
آقای » ابراهیم« معلوم نیست که کدام ابراهیم؟ و منظور شان چه کسی بوده است ،فقط
خودش می داند .و به همین گونه قبیله های پشتون » مادوخیل /مدوخیل « را از تبار قوم »
ماد « که در غرب ایران در سده های هفتم پیش از میالد و پیش از هخامنشیان می زیستند
می داند .و استدالل می کند و می گوید » پشتون ها تا هنوز نام پسران خود را متو « می
گذارند .اینکه واژۀ » متو « در پشتو چه معنا دارد جای بحث جداگانه است .سخن اساسی
این است که آیا از ورای معانی واژه ها ممکن است که تبار ،نسب ،نژاد یک قوم کشف و
پیدا شود؟ در دوران »ماد« و » هخامنشیان « آثار دینی » اوستا « با خط » میخی «
نگارش می شد .اگر قوم پشتون و مخصوصا قبیله های » مادوخیل یا مدوخیل « از بازمانده
گان قوم باستانی » ماد « و » هخامنشیان « باشند و از غرب ایران به فالت شرق فارس/
ایران باستان ) افغانستان امروز( کوچیده باشند ،پس چرا هیچ گونه خط میخیی و آثار
زرتشتی در سرزمین های جنوبی که قوم پشتون سکونت داشتند و زادگاه زرتشت هم
پنداشته شده موجود نبوده و نیست؟ و حتا در این مورد کوچکترین سکه و سگنبشته یی هم
پیدا نشده است .تحقیقات اخیر روی مومیایی یکی از پادشاهان ماد در آزمایشگاه های
غرب و اروپا نشان می دهد که قوم »ماد« مربوط اقوام سامی بین النهرین می باشد و نه
!آریایی ها
آقای گردش متوجه نشده اند که در تعیین نسب ،تبار و قومیت و ملیت در عصر کنونی از
کار می گیرند و البته نه واژه های متروک وام گرفته و منتقل شده از یک DNAآزمایش های
زبان به زبان دیگر .و چقدر مشکل است که روی تعیین تبار یک قوم حرف زد و مخصوصا
اقوام که در دوران باستان زندگی می کرده اند قضاوت نهایت مشکل است اما برای جناب
.گردش آسان
چیزی که در زبان نوشتاری کتاب آقای گردش دیده می شود نبودن زبان شک و تردید و به
.بیراهه بردن موضوعات تاریخ و فرهنگ است