Download as docx, pdf, or txt
Download as docx, pdf, or txt
You are on page 1of 13

‫نظریه ذهن؛ داستان خواندن چگونه از ما آدمهای‬

‫بهتری میسازد؟‬
‫روانشناس شناختی اهل کانادا‪ ،‬کیث اوتلی‪ ،‬داستان را «شبیه ساز پرواز‬
‫ذهن» میخواند‪ .‬درست مانند خلبانان که روی زمین پرواز را تمرین‬
‫میکنند‪ ،‬افراد نیز هر بار یک رمان جدید را باز میکنند‪ ،‬مهارتهای‬
‫اجتماعی خود را ارتقا میدهند ‪.‬افرادی که بیشتر رمان و داستان‬
‫میخوانند در تشخیص احساسات دیگران موفقتر از سایرین هستند‪ ،‬اما آیا‬
‫این مسئله از آنها افراد بهتری هم میسازد؟‬
‫تأمالت روانشناسی‬
‫کد خبر ‪۷۰۴۸۶:‬‬
‫بازدید ‪۲۰۶۴:‬‬
‫‪ ۲۹‬خرداد ‪۱۵:۰۲ - ۱۳۹۸‬‬
‫فرادید| این روزها دالیل زیادی برای عدمتمرکز وجود دارد‪ ،‬بااینحال‪،‬‬
‫تردیدی نیست که بسیاری هنوز عاشق کتاب خواندن هستند‪ .‬کتابها درسهای‬
‫زیادی درباره جهان به ما میدهند‪ ،‬آنها‪ ،‬همچنین‪ ،‬دایره واژگانی و‬
‫مهارتهای نویسندگی را در ما ارتقا میدهند‪ .‬اما آیا داستانها‬
‫میتوانند از ما آدمهای بهتری بسازند؟ ادعاهای زیادی دراینباره که‬
‫داستان میتواند انسانیت را بهبود بدهد‪ ،‬وجود دارد‪ .‬گفته شده که‬
‫خواندن داستان انجام اعمال خیریه و داوطلبانه و تمایل به رای دادن‬
‫را افزایش میدهد و باعث کاهش تدریجی میزان خشونت در طی قرنها‬
‫میشود‪.‬‬
‫شخصیتها ما را جذب داستان میکنند‪ .‬ارسطو گفت‪ ،‬هنگامی که ما یک‬
‫تراژدی را تماشا میکنیم‪ ،‬دو احساس بر ما مسلط میشود‪ :‬دلسوزی (برای‬
‫شخصیت) و ترس (برای خودمان)‪.‬‬

‫ما خودمان را‪ ،‬حتی بدون اینکه کامال از این کار آگاهی داشته باشیم‪،‬‬
‫به جای شخصیتهای داستان تصور میکنیم و واکنشهای خودمان به موقعیتها‬
‫را با به یاد آوردن موقعیتهای مشابهی که در گذشته در زندگی با آن‬
‫مواجه شدهایم یا واکنشهای احتمالی که در آینده نشان خواهیم داد‪ ،‬با‬
‫واکنشها و پاسخها شخصیت داستان مقایسه میکنیم‪.‬‬

‫این تمرین اتخاذ رویکردهای مختلف است که نوعی آموزش برای فهم‬
‫دیگران است‪ .‬روانشناس شناختی اهل کانادا‪ ،‬کیث اوتلی‪ ،‬داستان را‬
‫«شبیه ساز پرواز ذهن» میخواند‪ .‬درست مانند خلبانان که روی زمین‬
‫پرواز را تمرین میکنند‪ ،‬افراد نیز هر بار یک رمان جدید را باز‬
‫میکنند‪ ،‬مهارتهای اجتماعی خود را ارتقا میدهند‪.‬‬

‫او در پژوهش خود دریافت که وقتی ما شروع به همذاتپنداری با شخصیتها‬


‫میکنیم‪ ،‬در واقع اهداف و آرزوهای آنها را اهداف و آرزوهای خود‬
‫میانگاریم‪ .‬هنگامی که شخصیتها در خطر هستند‪ ،‬قلب ما شروع به تندتر‬
‫زدن میکند‪ .‬ما حتی ممکن است به نفس نفس بیفتیم‪ .‬اما ما به خواندن‬
‫ادامه میدهیم‪ ،‬زیرا میدانیم هیچ کدام از این حوادث واقعا برای ما‬
‫رخ نخواهد داد‪ .‬ما نه خودمان را از ترس خیس میکنیم و نه حین فرار‬
‫از پنجره به بیرون پرت میکنیم‪.‬‬
‫برخی از سازوکارهای عصبی که مغز برای معنا بخشیدن به روایتها در‬
‫داستان استفاده میکند‪ ،‬با سازوکارهای عصبی که مغز در موقعیتهای‬
‫واقعی زندگی استفاده میکند‪ ،‬شباهت دارند‪.‬‬

‫برای مثال‪ ،‬وقتی واژه «لگد زدن» را میخوانیم‪ ،‬بخشهایی از مغز که‬
‫مربوط به لگد زدن فیزیکی است فعال میشود‪ .‬وقتی میخوانیم که یک‬
‫شخصیت طنابی را میکشد‪ ،‬فعالیت در منطقهای از مغز که مربوط به‬
‫چنگزدن است‪ ،‬در ذهن فعال میشود‪.‬‬

‫برای آنکه طرح داستان را دنبال کنیم‪ ،‬باید بدانیم چه کسی چه چیزی‬
‫میداند‪ ،‬چه احساسی نسبت به این دانستهها دارد‪ ،‬و هر شخصیتی درباره‬
‫اینکه دیگران به چه چیزهایی باور دارند‪ ،‬چگونه فکر میکند‪.‬‬

‫تمام این موارد به مهارتی احتیاج دارد که «نظریه ذهن» نامیده‬


‫میشود‪ .‬وقتی افراد درباره افکار یک شخصیت میخوانند‪ ،‬نواحیای از مغز‬
‫که مربوط به نظریه ذهن است فعال میشود‪.‬‬

‫با تمام این تمرینها که همدلی با دیگران در هنگام خواندن را در فرد‬


‫تقویت میکند‪ ،‬میتوان نشان داد که آیا افرادی که داستان میخوانند در‬
‫مقایسه با افرادی که مطالب غیرداستانی میخوانند یا اصال مطالعه‬
‫ندارند‪ ،‬مهارتهای اجتماعی بهتری دارند یا خیر‪.‬‬
‫اوتلی‪ ،‬میگوید‪ ،‬یکی از مشکالتی که انجام این نوع پژوهشها دارد این‬
‫است که ما اغلب درباره تعداد کتابهایی که خواندهایم اغراق میکنیم‪.‬‬

‫اوتلی و تیمش برای حل این مشکل‪ ،‬به دانشاموزان فهرستی از مطالب‬


‫داستانی و غیرداستانی دادند و از آنها خواستند بگویند کدامیک از‬
‫نویسندگان را میشناسند‪ .‬به آنها هشدار داده شد که در میان این‬
‫عناوین‪ ،‬عنوانهای غیرواقعی برای پیدا کردن دروغگوها هم وجود دارد‪.‬‬
‫این روش‪ ،‬روش خوبی برای از صافی کردن کتابخوانها از کتابنخوانها‬
‫بود‪.‬‬

‫سپس‪ ،‬اوتلی و تیمش به افراد آزمون «ذهن خوانی از طریق چشمها» را‬
‫ارائه کردند‪ ،‬که افراد باید عکسهایی از یک جفت چشم را میدیدند‪ .‬فرد‬
‫باید از طریق نگاه کردن به چشمها و پوست اطراف آن‪ ،‬تشخیص دهد که‬
‫شخصی که در تصویر وجود دارد‪ ،‬چه احساسی دارد‪ .‬به مشارکتکننده‬
‫فهرستی از احساسات شامل خجالتی‪ ،‬گناهگار‪ ،‬خیالپرداز یا نگران داده‬
‫میشود و او باید حسی را که از چشمها دریافت میکند انتخاب کند‪.‬‬

‫حاالت چشم بسیار ظریف هستند و در نگاه اول ممکن است خیلی خنثی به‬
‫نظر برسند‪ ،‬بنابراین کار سختی است‪ .‬اما افرادی که داستانهای بیشتری‬
‫خوانده بودند در مقایسه با افرادی که داستانهای کمتری خوانده‬
‫بودند‪ ،‬نمرات باالتری در این آزمون کسب کردند‪ .‬آنها همچنین حساسیت‬
‫بینفردی بیشتری را گزارش دادند‪.‬‬
‫روانشناس آزمایشگاه عصبشناسی اجتماعی در پرینستون‪ ،‬دیانا تامیر‪،‬‬
‫نشان داده است که افرادی که بیشتر داستان میخوانند‪ ،‬شناخت اجتماعی‬
‫بهتری دارند‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬آنها مهارت بیشتری دارند برای تشخیص‬
‫اینکه دیگران به چه فکر میکنند یا چه احساسی دارند‪.‬‬

‫اسکنهای مغزی که دیانا در تحقیقاتش از آنها استفاده کرده‪ ،‬نشان‬


‫میدهند‪ ،‬هنگامی که فرد در حال خواندن داستان است‪ ،‬بخشهایی از شبکه‬
‫حالت پیشفرض مغز‪ ،‬که در شبیهسازی آنچه دیگران میاندیشند دخالت‬
‫دارد‪ ،‬فعالتر میشود‪.‬‬

‫افرادی که بیشتر رمان و داستان میخوانند در تشخیص احساسات دیگران‬


‫موفقتر از سایرین هستند‪ ،‬اما آیا این مسئله از آنها افراد بهتری هم‬
‫میسازد؟‬

‫برای سنجش این پرسش‪ ،‬محققان از روشی استفاده کردند که بسیاری از‬
‫دانشجویان روانشناسی گاهی از آن استفاده میکنند‪ :‬وقتی که تعدادی‬
‫خودکار و مداد را به صورت «تصادفی» روی زمین میریزند و منتظر‬
‫میشوند‪ ،‬ببیند چه کسی پیشنهاد کمک میدهد‪.‬‬

‫قبل از زمین ریختن مدادها‪ ،‬از مشارکتکنندگان خواسته شد که یک‬


‫پرسشنامه درباره خلقیات را که میزان همدلی آنها را اندازه میکرد‪،‬‬
‫پر کنند‪.‬‬

‫سپس آنها یک داستان کوتاه را میخوانند و به سواالتی درباره اینکه تا‬


‫چه حد در هنگام خواندن این داستان خودشان را در متن احساس کردند‪،‬‬
‫پاسخ میدهند‪ .‬سواالتی از این دست که‪ :‬آیا میتوانستند به وضوح تصویر‬
‫شخصیت را در ذهن ببینند؟ آیا میخواستند بعد از اینکه داستان تمام‬
‫شد‪ ،‬اطالعاتی درباره آینده شخصیت به دست آورند؟‬
‫متصدیان آزمون‪ ،‬سپس به مشارکت کنندگان گفتند که چیزی را از اتاق‬
‫بغلی بیاورند‪ ،‬و آخ‪ ،‬اینجا بود که «مثال» به صورت اتفاقی ‪ ۶‬خودکار‬
‫از روی میز به زمین میافتاد‪.‬‬

‫جواب داد‪ :‬افرادی که بیشتر از سایرین خودشان را در متن داستان‬


‫احساس کرده بودند و همدلی بیشتری را با شخصیت داستان احساس کرده‬
‫بودند‪ ،‬احتمال اینکه خودکارها را از روی زمین جمع کنند بیشتر بود‪.‬‬

‫ممکن است این سوال پیش بیاید که شاید این افراد از ابتدا افراد‬
‫همدلتری بودند که همواره به دیگران کمک میکنند‪ .‬اما نویسندگان‬
‫مقاله به نمراتی که افراد در آزمون همدلی کسب کرده بودند‪ ،‬ارجاع‬
‫دادند و توضیح دادند‪ ،‬افرادی که بیشتر جذب متن داستان شده بودند‪،‬‬
‫افرادی بودند که همدلی بیشتری را ابراز میکردند‪.‬‬

‫هستند و قبل از تعمیم به کل جامعه‬ ‫البته اینها آزمونهای آزمایشگاهی‬


‫همواره این امکان وجود دارد که در‬ ‫باید جهت رابطه علی را مشخص کرد‪.‬‬
‫همدلتر هستد‪ ،‬به دنیای درونی‬ ‫زندگی واقعی‪ ،‬افرادی که از ابتدا‬
‫باشند‪.‬‬ ‫افراد و خواندن داستان عالقهمندتر‬

‫بهرحال این موضوع آسانی برای پژوهش نیست‪ :‬مطالعه ایدهئال در این‬
‫زمینه این است که سطح همدلی مشارکتکنندگان اندازهگیری شود‪ ،‬و به‬
‫صورت تصادفی و برای سالهای طوالنی به آنها تعداد بیشماری رمان داده‬
‫شود و به برخی هیچ رمانی داده نشود‪ ،‬و بعد دوباره سطح همدلی هر دو‬
‫گروه اندازهگیری شود‪ ،‬تا ببینیم آیا رمان خواندن و نخواندن تاثیری‬
‫در سطح همدلی آنها داشته است یا خیر‪.‬‬

‫به جای این پژوهشهای طولی‪ ،‬چند پژوهش کوتاه مدت انجام شده است‪.‬‬
‫برای مثال‪ ،‬محققان هلندی این آزمون را روی دانش آموزان انجام‬
‫دادند‪ .‬آنها به عدهای از دانش آموزان مقالههای روزنامه درباره‬
‫درگیری و خشونت در یونان و روز آزادی در هلند را دادند و به عدهای‬
‫دیگر رمان «کوری» اثر خوزه ساراماگو را دادند‪ ،‬که برنده جایزه شده‬
‫است‪.‬‬

‫در فصل اول این رمان‪ ،‬مردی درحالیکه پشت چراغ قرمز ایستاده است‬
‫ناگهان نابینا میشود‪ .‬مسافرانش او را به خانه میبرند و یک عابر به‬
‫او قول میدهد که ماشینش را تا خانه برایش ببرد‪ ،‬اما ماشین را‬
‫میدزدد‪.‬‬

‫نه تنها سطح همدلی دانش آموزان بالفاصله بعد از خواندن رمان افزایش‬
‫یافت‪ ،‬بلکه با توجه به اینکه به لحاظ احساسی کامال جذب رمان شده‬
‫بودند‪ ،‬یک هفته بعد از خواندن این رمان هم سطح همدلی آنها باال بود‪.‬‬
‫ممکن است‪ ،‬شما استدالل کنید که فقط داستان نیست که در این زمینه نقش‬
‫ایفا کرده است‪ .‬ما میتوانیم با مردم درگیر در یک داستان خبری هم‬
‫همدلی کنیم‪ .‬اما داستان حداقل ‪ ۳‬مزیت دارد‪ .‬ما به دنیای درونی‬
‫شخصیت دسترسی داریم‪ ،‬کاری که در روزنامهنگاری کمتر محتمل است‪ ،‬و‬
‫احتمال اینکه در هنگام خواندن داستان ناباوری خود نسبت به صحت و‬
‫سقم گفتههای افراد را به حالت تعلیق درآوریم‪ ،‬خیلی بیشتر است؛ و‬
‫مزیت آخر‪ ،‬داستانها به ما اجازه میدهند کارهایی را انجام دهیم که‬
‫در زندگی واقعی غیرممکن هستند‪.‬‬

‫بنابراین‪ ،‬پژوهشها تایید میکنند که خواندن داستان از ما افراد‬


‫بهتری میسازد‪ .‬برخی موسات آنقدر تاثیرات خواندن داستان را مهم‬
‫میدانند که روی ادبیات سرمایه گذاری کرده اند‪.‬‬

‫برای نمونه‪ ،‬در دانشگاه اروین در کالیفرنیا‪ ،‬جاناتان شاپیرو‪ ،‬از‬


‫بخش خانواده و پزشکی‪ ،‬قویا باور دارد خواندن رمان و داستان‪ ،‬پزشکان‬
‫بهتری را به جامعه تحویل میدهد‪ ،‬از این رو برای دانشجویان پزشکی‬
‫واحدهای ادبیات و خواندن رمان گنجانده شده است‪.‬‬

‫بنابراین‪ ،‬به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده که کلیشههای «عشاق کتاب»‬
‫یا به اصطالح عامیانه «کرم کتاب» را که افرادی خجالتی و از جامعه‬
‫گریزان بازنمایی میشوند و نمیتوانند با افراد در زندگی واقعی‬
‫ارتباط موثر برقرار کنند‪ ،‬کنار بگذاریم‪ .‬این افراد بیشک به دلیل‬
‫مهارتهای اجتماعی که از طریق خواندن کتاب کسب میکنند‪ ،‬ارتباطگران‬
‫بهتری هستند و فهم بهتری از احساسات انسانی دارند‪.‬‬

You might also like