Professional Documents
Culture Documents
معنای توحید و انواع آن
معنای توحید و انواع آن
توحید در لغت عرب ،مصدر فعل َو َّحدَ ،یُ َو ِّح ُد است و شخص اگر هللا را به یگانگی بشناسد و او را از هر گونه شریک یا مشابهی در ذات یا
عرب ،تنها را واحد و احد و وحید مینامد .هللا متعال نیز واحد است یعنی در هر حال از داشتن همانند ،تنها است ،بنابراین توحید یعنی علم به
یگانگی و بینظیر بودن هللا است ،و هر کس هللا را به این صورت نشناسد یا او را واحد و بیشریک توصیف نکند ،موحد نیست.
تعریف اصطالحی توحید چنین است :یگانه دانستن هللا در ویژگیهای [مربوط به] الوهیت و ربوبیت و نامها و صفات.
همینطور میتوان آن را اینگونه نیز تعریف کرد :اعتقاد به اینکه هللا در ربوبیت و الوهیت و نامها و صفاتش یگانه و بیشریک است.
استفاده از این اصطالح (توحید) یا یکی از مشتقات آن برای اشاره به این معنی ،در کتاب و سنت ثابت است ،از جمله:
خداوند متعال میفرماید :قل هو هللا أحد[ ...اخالص( ]۱ /بگو اوست هللاِ یگانه).
عذَ ٌ
اب سنَّ الَّ ِّذینَ َكفَ ُروا مِّ ْن ُه ْم َ ِّث ثَالث َ ٍة َو َما مِّ نْ إِّلَ ٍه إِّال إِّلَه ٌ َواحِّ ٌد َوإِّنْ لَ ْم یَ ْنت َ ُهوا َ
ع َّما یَقُولُونَ لَيَ َم َّ و میفرماید :لَقَ ْد َكفَ َر الَّ ِّذینَ قَالُوا إِّنَّ َّ
َّللاَ ثَال ُ
أَلِّي ٌم [مائده( ]۷۳ /کسانی که گفتند هللا سومین سه [خدا] است قطعا کافر شدهاند ،و حال آنکه هیچ معبودی به حق جز هللا یکتا نیست و اگر از
آنچه میگویند باز نایستند به کافران ایشان عذابی دردناک خواهد رسید) ،و آیات در این معنی بسیار است.
در صحیح بخاری ( )۷۳۷۲و مسلم ( )۱۹از ابن عباس ـ رضی هللا عنهما ـ آمده است که گفت :هنگامی که رسول هللا ﷺ معاذ بن جبل را به
سوی اهل یمن فرستاد به او فرمود :تو به نزد قومی از اهل کتاب میروی؛ پس نخستين چيزی که آنان را به سویش دعوت میکنی این باشد
که هللا متعال را یگانه بدانند ،هرگاه آن را دانستند [و پذیرفتند] به آنان بگو خداوند پنج نماز را در شبانه روز برایشان فرض نموده ،و
هرگاه آن را دانستند آگاهشان کن که هللا زکاتی را بر اموالشان فرض کرده که از ثروتمند آنها گرفته میشود و به فقيرشان بازگردانده
میشود؛ پس هرگاه به آن اقرار کردند ،از ایشان بگير و از اموال با ارزش آنان دوری گزین.
و در صحیح مسلم ( )۱۶از ابن عمر ـ رضی هللا عنهما ـ از پیامبر ﷺ روایت است که فرمود :اسالم بر پنج [رکن] بنا شده است :بر توحيد هللا
و برپا داشتن نماز و دادن زکات و روزهی رمضان و حج.
منظور از توحید در همهی این نصوص محقق ساختن معنای شهادت ال إله إال هللا و محمدا رسول هللا است که حقیقت دین اسالم است؛ دینی که
خداوند پیامبرش محمد ﷺ را برای آن مبعوث نمود؛ زیرا این کلمات و اصطالحات (یعنی توحید و شهادتین) در کتاب و سنت به صورت
مترادف یکدیگر یا به جای هم مورد استفاده قرار گرفتهاند ،مثال در برخی از الفاظ حدیث معاذ آمده است :تو به نزد قومی از اهل کتاب
خواهی رفت؛ پس هرگاه به نزدشان رفتی آنان را به این دعوت کن که گواهی دهند معبودی به حق جز هللا نيست و اینکه محمد فرستادهی
هللا است به روایت بخاری ().۱۴۹۶
و در روایت دیگری از حدیث ابن عمر آمده که رسول هللا ﷺ فرمودند :اسالم بر پنج [اصل] بنا شده:گواهی دادن به اینکه معبودی به حق جز
هللا نيست و اینکه محمد بنده و پيامبر اوست به روایت مسلم ().۱۶
ت شهادت ال اله اال هللا و محمدا رسول هللا است و این همان اسالمی است که هللا برای آن پیامبرش را به سوی
این نشان میدهد که توحید ،حقیق ِ
انسانها و جنیان فرستاد و از هیچکس دینی جز آن نمیپذیرد.
غي َْر اإلسالم دِّینا ً فَلَنْ یُ ْقبَ َل مِّ ْنهُ َوه َُو فِّي اآلخِّ َر ِّة مِّ نَ ا ْل َخاس ِِّّرینَ [آل عمران( ]۸۵ /و هر که جز اسالم دینی [دیگر]
و فرموده است َ :و َمنْ یَ ْبت َِّغ َ
جوید هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است).
توحید ربوبیت یعنی :یگانه دانستن هللا در کارهای او مانند خلقت و ملک و تدبیر و زنده کردن و میراندن و مانند آن.
ادلهی این توحید در کتاب و سنت ،بسیار است که میتوانید برای مطالعهی بیشتر دربارهی به سوال شمارهی( ) ۱۳۵۳۲مراجعه نمایید.
بنابراین کسی که معتقد به آفرینندهی دیگری باشد ،یا برای این جهان مالک و متصرفی جز هللا قائل باشد این توحید را رعایت نکرده و به هللا
کفر ورزیده است .کفار نخست به طور اجمالی این توحید را قبول داشتند ،هر چند مخالف برخی تفاصیل آن بودند .دربارهی اینکه آنان این
توحید را اجماال قبول داشتند ،آیات بسیار وارد شده از جمله:
َّللاُ قُ ِّل ا ْلح َْم ُد ِّ َّّلِلِّ بَ ْل أ َ ْكث َ ُر ُه ْم ال یَ ْع ِّقلُونَ [عنکبوت]۶۳ / س َماءِّ َما ًء فَأَحْ يَا ِّب ِّه األ َ ْر َ
ض مِّ نْ بَ ْع ِّد َم ْو ِّتهَا لَيَقُولُنَّ َّ سأ َ ْلت َ ُه ْم َمنْ نَ َّز َل مِّ نَ ال َّ
و میفرماید َ :ولَ ِّئنْ َ
(و اگر از آنان بپرسی چه کسی از آسمان آبی فرو فرستاده و زمین را پس از مرگش به وسیلهی آن زنده گردانیده است حتما خواهند گفت :هللا؛
بگو :ستایش از آن هللا است ،با این همه بیشترشان نمیاندیشند).
َّللاُ فَأَنَّى یُؤْ فَكُون [زخرف( ]۸۷ /و اگر از آنان بپرسی چه کسی آنان را خلق کرده ،مسلما خواهند
سأ َ ْلت َ ُه ْم َمنْ َخلَقَ ُه ْم لَيَقُولُنَّ َّ
و میفرماید َ :ولَ ِّئنْ َ
گفت :هللا؛ پس چگونه [از حقیقت] بازگردانیده میشوند؟!).
این آیات بیانگر این است که کافران اعتراف داشتند هللا متعال خالق و مالک و تدبیرگر امور هستی است ،اما با این وجود در عبادت او شرک
آوردند که این نشان دهندهی ظلم بسیار بزرگ آنان و دروغ زشت و عقل سستشان است .زیرا کسی که چنین صفاتی را دارد و چنین کارهایی
را انجام داده شایستهی این است که به تنهایی عبادت شود و کسی در این عبادت با او شریک قرار داده نشود .پروردگار متعال از شرکِ آنان
پاک و منزه است .بر این اساس ،کسی که به توحید ربوبیت به شیوهی صحیح اقرار نمود ،باید حتما به توحید الوهیت (توحید عبادت) نیز اقرار
نماید.
پنهان قولی و عملی ،و نفی عبادت هر چه جز او ،چنانکهِ توحید الوهیت یعنی :یگانه ساختن هللا تعالی در انجام انواع عبادات آشکار و
پروردگار متعال میفرماید َ :وقَضَى َربُّكَ أَالَّ ت َ ْعبُدُواْ إِّالَّ إِّیَّاهُ [اسراء( ]۲۳ /و پروردگار تو مقرر کرد که او را نپرستید) .و میفرماید َ :وا ْعبُدُواْ
ش ْيئ ًا [نساء( ]۳۶ /و هللا را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید) .توحید الوهیت را میتوانید چنین تعریف کرد :توحید َّللاَ َوالَ تُش ِّْركُواْ بِّ ِّه َ
هللا با کارهای بندگان.
این توحید را از آنجا توحید الوهيت نامیدهاند که بر ت َألُّه برای هللا یعنی عباد ِ
ت هللا همراه با محبت و بزرگداشت ،بنا شده است .و آن را توحید
عبادت نامیدهاند زیرا بنده با ادای امر خداوند و دوری از آنچه وی نهی کرده عبادت او را انجام میٔهد .این توحید را همچنین توحید طلب و
قصد و اراده مینامند ،زیرا بنده [ی حقیقی] هدف و قصد و ارادهای جز به دست آوردن خشنودی هللا ندارد ،پس هللا را خالصانه عبادت میکند.
این همان توحیدی است که مردم در آن خلل ایجاد کردهاند و پیامبران برای بیان آن فرستاده شده و کتابها نازل گردیده و آفریدگان برای آن
خلق شدهاند و شریعتها قرار داده شده ،و خصومت میان پیامبران و اقوامشان بر سر این توحید بوده که در نتیجه معاندان هالک شدند و
مومنان نجات یافتند .بنابراین هر کس که این توحید او اشکال داشته باشد به این صورت که عبادتی را برای غیر هللا انجام دهد ،از امت اسالم
خارج شده و دچار فتنه گردیده و از راه راست گمراه شده است.
توحید اسماء و صفات یعنی :یگانه دانستن هللا در نامها و صفات وی؛ یعنی بنده معتقد باشد که هللا در نامها و صفات خود همانند ندارد .این
توحید بر دو اساس بنا شده است:
نخست :اثبات؛ یعنی ثابت دانستن نامهای نیک و صفات واالیی که هللا در کتابش یا پیامبرش ﷺ برای او اثبات کرده است به طوری که الیق
جالل و عظمت هللا باشد ،بدون آنکه معنای آن را تحریف یا تاویل کنیم یا حقایق آن را تعطیل نماییم یا سعی در شرح چگونگی آن داشته باشیم.
دوم :تنزیه؛ یعنی پاک دانستن هللا از هرگونه عیب ،و نفی هر صفتی از صفات نقص که وی از خود نفی کرده است .دلیل آن این سخن
پروردگار متعال است که میفرماید :ليس كمثله شيء وهو السميع البصير (هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست) .اینجا هللا متعال
همانند بودن خود را با بندگانش نفی نموده و در عین حال صفات کمال را به طوری که شایستهاش هست برای خود اثبات نموده است.
مراجعه نمایید به :الحجة فی بیان المحجة ( )۳۰۵ /۱و لوامع األنوار البهیة ().۵۷ /۱
عن ابن عباس رضی هللا عنهما قال :عندما أرسل النبي صلى هللا علیه وسلم معاذ بن جبل إلى الیمن تذهب إلى أهل كتاب الكتاب ،لذا فإن
أول ما تدعوه للقیام به هو معرفة هللا تعالى عندما یعلمون ،أخبرهم أن هللا قد أمر خمس صلوات لهم في اللیل ،وعندما یعلمون ذلك ،
فلیعلموا أن هللا یتحمل الزكاة على ممتلكاتهم ،مأخوذة من أغنیائهم ویعود إلى فقرائهم ؛ لذلك ،كلما اعترفوا بذلك ،خذهم وتجنب ممتلكاتهم
القیمة.
عن ابن عمر رضی هللا عنهما قال رسول هلل صلى هللا علیه وسلم :اإلسالم مبني على خمسة أركان :على توحید هللا وعلى أداء صالة الزكاة
والصیام والصیام في رمضان والحج.
الغرض من التوحید في كل هذه اآلیات هو إدراك معنى شهادة ال هللا ومحمد رسول هللا ،وهي حقیقة دین اإلسالم ،الذي تنبأ به هللا عن
محمد ،ألن هذه الكلمات والتعابیر (مثل التوحید والشهادة) تم استخدام الكتاب والتقلید بالتبادل أو معًا ،على سبیل المثال في بعض كلمات
الحدیث :سوف تذهب إلى شخص من الكتاب ،لذلك ادعوهما متى جاءوا لمشاهدة ال إله إال هللا ومحمد رسول هللا.
عن ابن عمر رضی هللا عنهما قال رسول هلل صلى هللا علیه وسلم :اإلسالم مبني على خمسة :یشهد على أنه ال إله إال هللا وأن محمد عبده
ورسوله .هذا یدل على أن التوحید هو حقیقة شهادة ال إله هللا ومحمد رسول هللا ،وهذا هو اإلسالم الذي بعث به هللا نبیه للبشریة والعالم ،
وال یقبل أي دین آخر غیره.
ّللاِ اإلسالم و ایضا قالَ :و َمن یَبت َِغ غَی َر اإلسالم دِینا ً فَلَن یُقبَ َل مِ نهُ َوه َُو فِي اآلخِ َرةِ مِ نَ الخَاس ِِرینَ . قال هللا تعالی :إِ َّن الدِینَ عِندَ َّ
ثم یجب أن نعرف أن العلماء قد قسموا التوحید إلى ثالثة أجزاء:
توحید األرانب ،وتوحید األلوهیة ،وتوحید األسماء والصفات.
التوحيد األرانب یعني :معرفة هللا في أعماله مثل الخلق والملكیة ،ابتكار ،إحیاء والموت وما شابه .لذلك أي شخص یؤمن خالق آخر ،أو
من یملك هذا العالم باستثناء هللا ،لم یحترم هذا التوحید وكفر باهلل .اعتنق الكفار األوائل هذا التوحید لفترة وجیزة ،رغم أنهم عارضهم
البعض .تم تجمیع العدید من اآلیات حول قبولهم لهذا التوحید ،بما في ذلك:
سأَلت َ ُهم َمن ن ََّز َل ّللا ُ فَأَنَّى یُؤفَ ُكون .و ایضا قالَ :ولَئِن َ س َوالقَ َم َر لَیَقُولُ َّن َّ س َّخ َر ال َّ
شم َ ت َواألَر َ
ض َو َ س َم َاوا ِ سأَلت َ ُهم َمن َخلَقَ ال َّ
قال هللا تعالیَ : :ولَئِن َ
ُ َ
سألت َ ُهم َمن َخلَقَ ُهم لَیَقُول َّن َّ
ّللاُ ُ َ
ّللاُ قُ ِل ال َحمدُ ِ َّلِلِ بَل أكث َ ُرهُم ال یَع ِقلونَ .و ایضا قالَ :ولَئِن َ ُ
ض مِ ن بَع ِد َموتِ َها لَیَقُول َّن َّس َماءِ َما ًء فَأَحیَا بِ ِه األر َ
َ مِ نَ ال َّ
فَأَنَّى یُؤفَ ُكون.
تشیر هذه اآلیات إلى أن الكافرین اعترفوا أن هللا سبحانه وتعالى هو الخالق والمالك وخالق األشیاء الموجودة ،لكنهم رغم ذلك شاركوا في
عبادته أن هذا یمثل اضطهادهم الكبیر وأكاذیبهم القبیحة وسببهم الفضفاض .لمن لدیه مثل هذه الصفات وفعل مثل هذه األشیاء یستحق أن
یعبد وحده ولیس ألحد أن یربطه في هذه العبادة .هللا تعالى في السلطة وبارك لهم .وفقًا لذلك ،یجب على الشخص الذي یعترف بتوحید
األرنب بالطریقة الصحیحة أن یعترف أیضًا بالتوحید اإللهي.
التوحيد اإللهي یعني :توحید هللا سبحانه وتعالى في أداء جمیع أنواع العبادة الصریحة والسریة ،الواعدة والممارسة على حد سواء ،
ضى َربُّكَ أَالَّ ت َعبُدُوا ِإالَّ ِإیَّاهُ" و ایضا قالَ :واعبُدُوا ّللاَ َوالَ تُش ِر ُكوا بِ ِه شَیئًا. ورفض عبادة أي شيء غیره ،كما یقول سبحانه وتعالى" َقَ َ
یمكن تعریف التوحید األلوهیة على النحو التالي :التوحید مع أعمال الخدم.
هذا التوحید یسمى توحید األلوهیة ،الذي یقوم على عبادة هللا ،وهو ما یعني عبادة هللا بالحب والتقدیس .ویسمى توحید العبادة ،ألن العبد
ینفذ عبادته بطاعة وصیة هللا وتجنب ما حرمه .یُسمى هذا التوحید أیضًا التوحید واإلرادة ،ألن الخادم [الحقیقي] لیس له أي غرض سوى
إرضاء هللا ،لذلك یعبد هللا بصدق .هذه هي التوحید الذي خلقه الناس واألنبیاء الذین أرسلوا للتعبیر عنه ،تم إرسال الكتب ،تم إنشاء
المبدعین ووضع الشریعة في مكانها ،والعداء بین األنبیاء وأقاربهم على هذا التوحید كان نتیجة تدمیر المذاهب وأنقذ المؤمنون .لذلك من
ومضلال على الطریق الصحیح. ً غادر هذه المشكلة مع توحیده ،من أجل أداء العبادة لغیر هللا ،فقد ترك أمة اإلسالم وأصبح مغویًا
توحيد األسماء والسمات یعني :معرفة هللا بأسمائه وسماته تعني أن الخادم یعتقد أن هللا لیس له نفس األسماء والصفات .یستند هذا التوحید
إلى سببین.
أوالً :إثبات -أي إثبات األسماء الحسنة والسمات النبیلة التي منحها هللا له في كتابه أو في نبیه ،حتى یستحق مجد هللا ،دون تشویه أو
.تفسیر معناه أو إغالق حقائقه أو محاولة لشرح كیف
ثانیًا :التنزانیة تعني أن هللا خال من أي عیوب وأنه ینكر أي صفة من العیوب التي أنكرها .والسبب في ذلك ما قاله الرب سبحانه وتعالى: :
لیس كمثله شيء وهو السمیع البصیر .هنا ینكر هللا تعالى أن یكون مثل عبیده ومع ذلك فقد أثبت كماله بالطریقة التي یستحقها.
مراتب وأقسام التوحيد
التوحید ونبذ الشرک من أهم المسائل العقائدیة التی تصدرت المفاهیم والتعالیم السماویة على اإلطالق ،ویعد أساسا لسائر
المعارف اإللهیة التی جاء بها رسل هللا فی کتبهم وکلماتهم.
وبما أن للتوحید مراتب بینها علماء اإلسالم فی کتبهم العقائدیة نأتی بها على سبیل اإلجمال ونردف کل قسم منها بآیة أو آیات
قرآنیة ثم نبحث بإسهاب عن التوحید فی العبادة الذی هو آخر مراتبه .فنقول :إن للتوحید أقساما:
األول :التوحید فی الذات والمراد منه هو أنه سبحانه واحد ال نظیر له ،فرد ال مثیل له ،بل یمتنع أن یکون له نظیر أو مثیل ،
یر ) * )1 ( . ص ُ س ک َِمث ِل ِه شَیء َوه َُو الس َِّمی ُع البَ ِ قال سبحانه ( * :لَی َ
ص َمد ُ * لَم یَ ِلد َولَم یُولَد * َولَم یَ ُکن لَّهُ ُکفُ ًوا أَ َحد ) * )2 ( . ّللاُ ال َّ ّللاُ أ َ َحد * َّ وقال سبحانه ( * :قُل ه َُو َّ
الثانی :التوحید فی الخالقیة والمراد أنه لیس فی صحیفة الوجود خالق غیر هللا سبحانه ،وال مؤثر سواه ،وأن ما فی الکون من
السماوات واألرض والجبال والبحار والعناصر والمعادن والنباتات واألشجار فهو مخلوق هلل سبحانه ،فوجودها وأفعالها
وآثارها کلها مخلوقة هلل تبارک وتعالى.
فالشمس وحرارتها ،والقمر وإنارته ،والنار وإحراقه وغیر ذلک من الفواعل واألسباب کلها مخلوقة هلل تبارک وتعالى مع
ار ) * ( ) .3 احدُ القَ َّه ُ
ّللاُ خَا ِل ُق ُک ِل شَیء َوه َُو ال َو ِ آثارها ومسبباتها ،قال سبحانه ( * :قُ ِل َّ
ّللاُ خَا ِل ُق ُک ِل شَیء َوه َُو َعلَى ُک ِل شَیء َو ِکیل ) * ( )4 وقال سبحانه َّ ( * :
ُ ُ َّ َ
وقال تعالى ( * :ذَ ِل ُک ُم ّللاُ َربُّکم ال إِلهَ إِال ه َُو خَا ِلق ک ِل شَیء فاعبُد ُوهُ ) * ( )5
َ ُ َّ
لکن جرت مشیئته على خلق األشیاء عن طریق أسبابها فکون العالم کله مخلوقا هلل سبحانه لیس بمعنى إنکار عالقة السببیة ،
الثالث :التوحید فی الربوبیة والمراد منه أن للکون مدبرا واحدا متصرفا کذلک ال یشارکه فی التدبیر شئ فهو سبحانه المدبر
ض فِی ِست َّ ِة أَیَّام ث ُ َّم است ََوى َعلَى العَر ِش ت َواألَر َ س َم َاوا ِّللاُ الَّذِی َخلَقَ ال َّ
الوحید للکون على اإلطالق ،قال سبحانه ( * :إِ َّن َربَّ ُک ُم َّ
َ
س َوالق َم َر َّ
سخ َر الشم َ َّ َ ُ
ت بِغَی ِر َع َمد ت ََرو َن َها ث َّم است ََوى َعلى العَر ِش َو َ س َم َاوا ِّللاُ الَّذِی َرفَ َع ال َّ یُدَبِ ُر األَم َر ) * ( ) 6وقال سبحانه َّ ( * :
س ًّمى یُدَبِ ُر األَم َر ) * )7 ( . ُک ٌّل یَج ِری أل َ َجل ُّم َ
تجد أنه سبحانه یذکر بعد خلق السماوات واألرض ،تدبیر أمر الخلقة ،وربوبیتها فیحصره فی ذاته فال مدبر وال رب إال هو ،
فیکون الخالق هو الموجد ،والرب والمدبر ألمر الخلقة ودوامها واستمرارها.
ت أَم ًرا ) * ( ) 8أو قوله تعالى َ ( * :وه َُو نعم ثمة سؤال وهو أنه إذا لم یکن مدبر سواه فما معنى قوله سبحانه ( * :فَال ُ َ ِ َ ِ
ا ر بد م
ظةً ) * ( )9فإن الحفظة جمع ” الحافظ ” وهم الذین یحفظون العباد ویدبرون شؤون القَاه ُِر فَوقَ ِعبَا ِد ِه َویُر ِس ُل َعلَی ُکم َحفَ َ
حیاتهم ،أفهناک تناف بین هذا اإلثبات والحصر السابق ؟!
والجواب أن من کان ملما بحقائق القرآن وعارفا بلسانه یقف على عدم وجود أی تناقض وتناف بین ذلک النفی وهذا اإلثبات ،
وذلک ألن الهدف من حصر التدبیر باهلل سبحانه هو حصره به على وجه االستقالل ،أی من یدبر بنفسه غیر معتمد على شئ.
وأما المثبت لتدبیر غیره ،فیراد منه أنه یدبر بأمره وإذنه وحوله وقوته على النحو التبعی فکل مدبر فی الکون من ملک وغیره
فهو مظهر أمره ومنفذ إراداته.
ولیس هذا بعزیز فی القرآن ترى أنه سبحانه ینسب فعال لنفسه وفی الوقت نفسه ینسبه لشخص آخر ،وال تناقض ،الختالف
س ِحینَ َمو ِت َها ) * ( )10 ّللاُ َیت ََوفَّى األَنفُ َ
النسبتین فی االستقالل والتبعیة ،قال سبحانه َّ ( * :
سلُنَا ) * )11 ( . ى إِذَا َجا َء أ َ َحدَ ُک ُم ال َموتُ ت ََوفَّتهُ ُر ُ وقال َ ( * :حت َّ َ
فالتوفی على وجه االستقالل هو فعله سبحانه ،وأما التوفی بحوله وقدرته وإرادته وأمره فهو فعل الرسل.
وبعبارة أخرى :هناک فعل واحد وهو التوفی ،ینسب إلى هللا بنحو وإلى رسله بنحو آخر ،دون أی تناف وتنافر بین هذین
ّللاُ َیکتُبُ َما ُی َب ِیتُونَ ) * ( ) 12وفی الوقت النسبتین .ونظیره قوله سبحانه َ ( * :و َّ
سلنَا لَدَی ِهم یَکتُبُونَ ) * )13 ( . ُ نفسه یعتبر المالئکة کتبة األعمال ویقول ( * :بَلَى َو ُر ُ
وبذلک تقف على معنى التوحید فی التدبیر والتأثیر ،ولیس معناه خلو کل موجود من التأثیر وأن آثار األسباب تفاض من هللا
سبحانه بال واسطة ،بل معناه أن اآلثار والمسببات ،لألسباب نفسها ،فالشمس مضیئة ،والقمر منیر والنار محرقة حقیقة ،
ولکن بجعل منه سبحانه ،فالجمیع من مظاهر أمره وإرادته.
ومن زعم أن معنى التوحید فی الربوبیة هو نفی اآلثار عن األسباب فقد نازع وجدانه ،کما نازع الوحی المبین حیث إنه یثبت
س َماء ِبنَاء َوأَنزَ َل
ض فِ َراشا ً َوال َّاألثر الطبیعی لکل سبب وفی الوقت نفسه یربطهما باهلل سبحانه ،قال ( * :الَّذِی َج َع َل لَ ُک ُم األَر َ
ت ِرزقًا لَّ ُکم فَالَ ت َجعَلُوا ِ َّلِلِ أَندَادًا َوأَنتُم ت َعلَ ُمونَ ) * )14( . س َماء َماء فَأَخ َر َج بِ ِه ِمنَ الث َّ َم َرا ِ ِمنَ ال َّ
تجد أن الوحی اعترف بسببیة الماء لخروج الثمرات الطیبة ولیست هذه اآلیة وحیدة فی هذا الباب ،بل فی القرآن الکریم نماذج
صن َوان یُسقَى صن َوان َوغَی ُر ِ طع ُّمت َ َجا ِو َرات َو َجنَّات ِمن أَعنَاب َوزَ رع َون َِخیل ِ ض قِ َ من هذا النوع ،قال سبحانه َ ( * :وفِی األَر ِ
ک َآلیَات ِلقَوم یَع ِقلُونَ ) * )15( . ض َها َعلَى بَعض فِی األ ُ ُک ِل ِإ َّن فِی ذ َ ِل َ ض ُل بَع َ احد َونُفَ ِ
ِب َماء َو ِ
فتستدل اآلیة على أن تدبیره سبحانه فوق تدبیر الفواعل الطبیعیة ،وذلک بشهادة أن الجنات تثمر أثمارا مختلفة مع وحدة
الشرائط والظروف المحیطة بها من وحدة الماء واألرض ،وهذا یدل على أن وراء األمور الطبیعیة واألسباب المادیة مدبرا
فوقها ،وعلى الرغم من هذا االعتراف إال أنه ال ینفی تأثیر العوامل الطبیعیة من دون أن یراها کافیة فی خلق هذا التنوع .هذا
هو منطق القرآن فی التوحید والتدبیر والربوبیة ،فمن أراد التفصیل فلیرجع إلى الکتب العقائدیة.
الرابع :التوحید فی التشریع والتقنین والمراد منه أن التشریع والتقنین لإلنسان حق مختص باهلل تبارک وتعالى فهو المشرع
الوحید للمجتمع اإلنسانی وال یحق ألحد التقنین.
قال سبحانه ( * :إِ ِن ال ُحک ُم إِالَّ ِ َّلِلِ أَ َم َر أَالَّ ت َعبُد ُوا إِال إِیَّاهُ ) * ( ) 16والمراد من حصر الحاکمیة باهلل هو حصر الحاکمیة
َّ
التشریعیة ،فاآلیة تهدف إلى أنه ال یحق ألحد أن یأمر وینهى ویحرم ویحلل سوى هللا سبحانه وألجل أن المراد من الحکم
المختص باهلل سبحانه ،هو التشریع أردفه بقوله ( * :أ َ َم َر أَالَّ ت َعبُد ُوا ِإالَّ ِإیَّاهُ ) * فالمراد من األمر هنا هو األمر التشریعی.
ّللاِ ُحک ًما ِلقَوم یُوقِنُونَ ) * ( ) 17فاآلیة تقسم القوانین إلى :إلهیة سنُ ِمنَ َّوقال سبحانه ( * :أَفَ ُحک َم ال َجا ِه ِلیَّ ِة یَبغُونَ َو َمن أَح َ
وجاهلیة ،وبما أن ما کان من صنع الفکر البشری لیس إلهیا فیکون حکما جاهلیا البتة.
الخامس :التوحید فی الطاعة والمراد أنه ال یجب طاعة سوى هللا تعالى ،فهو وحده یجب أن یطاع وأن تمتثل أوامره ونواهیه ،
وأما طاعة غیره فتجب بإذنه وأمره وإال کانت محرمة موجبة للشرک فی الطاعة ،قال سبحانه َ ( * :و َما أ ُ ِم ُروا ِإالَّ ِل َیعبُدُوا َّ
ّللاَ
صینَ لَهُ الدِینَ ) * ( ) 18والدین فی اآلیة بمعنى الطاعة أی مخلصین الطاعة له وال یطیعون غیره. ُمخ ِل ِ
ع ِبإِذ ِن َّ
ّللاِ ) َ ا َ
ط ُ یل َّ ال إ ول
َ ِ َّ ُ ِ ِ س ر ن م َا نل س رَ أ ا م و
َ َ ( * : سبحانه قال ، تعالى ألمره ” وسلم وآله علیه هللا صلى ” النبی طاعة تجب نعم
*( )19
ع ََّ
ّللا َ ا َ
ط َ أ د َ قَ ف ل
َ و س
ُ الر
ِ َّ ع ُط
ِ ی ن م
َّ ( * : وقال هللا طاعة مظاهر من ” وسلم وآله علیه هللا صلى ” النبی طاعة عدت أخرى وفی آیة
) * ) 20( .وعلى ضوء ذلک فإطاعة النبی ” صلى هللا علیه وآله وسلم ” وأولی األمر والوالدین إنما هو بإذنه وأمره سبحانه
ولواله لم تکن طاعتهم واجبة ،بل وال االنقیاد ألوامرهم جائزة فهناک مطاع بالذات وهو هللا وغیره مطاع بالعرض وبأمره.
السادس :التوحید فی الحاکمیة والمراد منه أن الحکم على الناس حق مختص باهلل تبارک و تعالى ،وحکومة الغیر یجب أن
تنتهی إلى هللا تبارک وتعالى ،وذلک ألن الحکومة والحاکمیة فی المجتمع ال تنفک عن التصرف فی النفوس واألموال وتحدید
الحریات وذلک فرع والیة ،للحاکم على المحکوم ولوالها لعد التصرف عدوانا ومما ال شک فیه أن الوالیة هلل المالک الحقیقی
لإلنسان الخالق له ،والمدبر له ،فال یحق ألحد اإلمرة على العباد إال بإذن منه سبحانه.
ص ال َح َّق َوه َُو خَی ُر الفَ ِ
اصلِینَ ) * )21 ( . قال سبحانه ( * :إِ ِن ال ُحک ُم إِالَّ ِ َّلِلِ یَقُ ُّ
ع ال َحا ِس ِبینَ ) * ( ) 22فالحکومة على الناس – سواء أکانت بصورة القضاء وفض وقال سبحانه ( * :أَالَ لَهُ ال ُحک ُم َوه َُو أَس َر ُ
الخصومة أو بصورة اإلمرة – حق هلل ،وغیره یمارسها بإذنه وإال فیکون من قبیل حکم الطواغیت الذی شجبه القرآن فی أکثر
من آیة.
السابع :التوحید فی العبادة والمراد منه حصر العبادة باهلل سبحانه وهذا هو األصل المتفق علیه بین جمیع طوائف المسلمین فال
ک نَعبُدُ ) یکون المسلم مسلما إال بعد االعتراف بهذا األصل ،وشعار المسلمین الذی یرددونه کل یوم هو قوله سبحانه ِ ( * :إیَّا َ
* فعبادة غیره إشراک للغیر مع هللا فی العبادة ،موجبة لخروج المسلم عن ربقة اإلسالم.
وثمة أمر آخر وهو أن الضابطة الکلیة – حصر العبادة باهلل سبحانه – أمر ال غبار علیه ،لکن ثمة أمورا ربما یتصور أنها من
قبیل العبادة لغیر هللا ،وهذا ما سنتطرق إلیه فی الفصل الخامس ،وعلى ذلک فالنزاع لیس کبرویا بل صغروی ،أی ال نزاع
ألحد فی أنه ال تجوز عبادة غیره ،وإنما الکالم فی أن هذا األمر هل هو عبادة غیره سبحانه أو ال ؟ مثال هل إقامة االحتفاالت
فی األعیاد والمهرجانات الدینیة عبادة لصاحب الذکرى ،أو هو تکریم وتبجیل وتعظیم له ،فلو کانت عبادة تکون محرمة
وشرکا بال شک ،ولو کان تکریما وتعظیما له یکون أمرا جائزا بل مستحبا
وحدانیت هللا
قرآن کریم ،خبر میدهد که هیچ معبود برحقی جز هللا وجود ندارد و بدینسان بر کلمهی توحید (=ال إله إال
هللا) تأکید میکند؛ همانگونه که در آیات ذیل آمده است:
ي ۡٱلقَیُّو ُم﴾ [البقرة.]۲۵۵ : َٰ
ٱلِلُ َآل إِلَهَ إِ َّال ه َُو ۡٱل َح ُّ ﴿ َّ
«هللا ،هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد».
ٱلِلُ﴾ [محمد.]۱۹ : ٱعلَ ۡم أَنَّ ۥهُ َآل ِإ َٰلَهَ ِإ َّال َّ
﴿فَ ۡ
«پس بدان که معبود راستینی جز هللا وجود ندارد».
ٱلِلُ أ َ َحد [ ﴾۱االخالص.]۱ : ﴿قُ ۡل ه َُو َّ
«بگو :او ،هللا یکتاست (که در ذات و صفاتش ،یگانه میباشد)».
ٱلِلُ ٱلَّذِي َآل ِإ َٰلَهَ إِ َّال ه َُو﴾ [الحشر.]۲۲ : ﴿ َّ
«اوست هللا ،ذاتی که هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد».
ٱلر ِحی ُم [ ﴾۱٦۳البقرة.]۱۶۳ : ٱلر ۡح َٰ َمنُ َّ ﴿ َوإِ َٰلَ ُه ُك ۡم إِ َٰلَه َٰ َو ِحد َّآل إِ َٰلَهَ إِ َّال ه َُو َّ
(پروردگار) بخشنده مهربان». ِ «و معبودتان ،یگانه معبودی است که هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛
﴿أَنَّ َما ه َُو ِإ َٰلَه َٰ َو ِحد﴾ [ابراهیم.]۵۲ :
« ...او یگانه معبود برحق است».
ٱلِلُ َال تَت َّ ِخذ ُ ٓوا ِإ َٰلَ َه ۡی ِن ۡٱثن َۡی ِن ِإنَّ َما ه َُو ِإلَه َٰ َو ِحد﴾ [النحل.]۵۱ :
َٰ ﴿ َوقَا َل َّ
«و هللا فرمود :دو معبود انتخاب نکنید .جز این نیست که او یگانه معبود برحق است».
﴿ َو ِإ َٰلَ ُهنَا َو ِإ َٰلَ ُه ُك ۡم َٰ َو ِحد﴾ [العنكبوت.]۴۶ :
«و معبود ما و معبود شما ،یکی است».
و دیگر آیات فراوانی که در اینباره وجود دارد .از سوی دیگر ،قرآن کریم پس از اینکه بارها گزارش میدهد
که معبود برحقی جز هللا وجود ندارد ،دالیلی برای اثبات این حقیقت ذکر میکند؛ همانگونه که در آیات ذیل
آمده است:
سدَت َا﴾ [األنبیاء.]۲۲ : ﴿لَ ۡو َكانَ ِفی ِه َمآ َءا ِل َهة ِإ َّال َّ
ٱلِلُ لَف ََ
«اگر در آسمان و زمین معبودانی جز هللا وجود داشتند ،بیگمان آسمان و زمین تباه میشدند».
سبِ ٗیال [ ﴾٤۲اإلسراء.]۴۲ : ﴿قُل لَّ ۡو َكانَ َمعَ ٓۥهُ َءا ِل َهة َك َما یَقُولُونَ ِإ ٗذا َّل َّۡبتَغ َۡوا ِإلَ َٰى ذِي ۡٱلعَ ۡر ِش َ
«بگو :اگر آنگونه که (مشرکان) میگویند ،معبودان دیگری با پروردگار بودند ،در این صورت به طور قطع
(معبودان باطل) راهی به سوی صاحب عرش میجستند».
ض ُه ۡم َعل َٰى بَعۡ ض﴾[المؤمنون.]۹۱ : َ َب ُك ُّل إِ َٰلَ ِه بِ َما َخلقَ َولعَ َال بَعۡ ُ
َ َ ٱلِلُ ِمن َولَد َو َما َكانَ َمعَ ۥهُ ِم ۡن إِ َٰلَه إِ ٗذا لَّذَه َ ﴿ َما ٱت َّ َخذَ َّ
«هللا ،هیچ فرزندی برنگرفته است و هیچ معبودی با او نیست( .اگر جز این بود) هر معبودی آفریدههایش را
(به سوی خود) میبرد و بر یکدیگر برتری میجستند».
ض﴾ [فاطر.]۳ : آء َو ۡٱأل َ ۡر ِ س َم ِ ﴿ه َۡل ِم ۡن َٰ َخ ِلق غ َۡی ُر َّ ِ
ٱلِل یَ ۡر ُزقُ ُكم ِمنَ ٱل َّ
«آیا خالق و آفرینندهای جز هللا که از آسمان و زمین به شما روزی میدهد ،وجود دارد؟».
ض بَل َّال یُوقِنُونَ [ ﴾۳٦الطور.]۳۵ : ت َو ۡٱأل َ ۡر َ ﴿أ َ ۡم َخلَقُوا ٱل َّ
س َٰ َم َٰ َو ِ
«آیا بدون آفریدگار ،آفریده شدهاند یا خودشان آفرینندهاند؟».
ض فِ َٰ َر ٗشا َوٱل َّ
س َمآ َء بِن َٗآء َ ۡ
ٱعبُدُوا َربَّ ُك ُم ٱلَّذِي َخلَقَ ُك ۡم َوٱلَّذِینَ ِمن قَ ۡب ِل ُك ۡم لَعَلَّ ُك ۡم تَتَّقُونَ ۲۱ٱلذِي َجعَ َل لَ ُك ُم ٱأل ۡر َ
َّ اس ۡ ﴿ َٰیَٓأَیُّ َها ٱلنَّ ُ
لِل أَندَادٗ ا َوأَنت ُ ۡم ت َعۡ لَ ُمونَ [ ﴾۲۲البقرة.]۲۱-۲۲ : ت ِر ۡز ٗقا لَّ ُك ۡم فَ َال ت َۡجعَلُوا ِ َّ ِ آء َم ٗآء فَأ َ ۡخ َر َج بِِۦه ِمنَ ٱلث َّ َم َٰ َر ِ س َم ِ َوأَنزَ َل ِمنَ ٱل َّ
«ای مردم! پروردگارتان را پرستش کنید؛ همان ذاتی که شما و پیشینیانتان را آفریده است .باشد که پرهیزکار
شوید .ذاتی که زمین را برایتان بستر قرار داد و آسمان را (همچون) سقفی باالی سرتان برافراشت ،و از
روزی شما باشد .پس دانسته و در ِ آسمان برایتان آب فروفرستاد و با آن ،انواع میوه ها را به ثمر رساند تا
حالی که میدانید ،برای هللا شریکانی قرار ندهید».
سنَ ۡٱل َٰ َخ ِلقِینَ [ ﴾۱۲٥الصافات.]۱۲۵ : ﴿أَت َۡدعُونَ بَعۡ ٗال َوتَذَ ُرونَ أ َ ۡح َ
«آیا بت «بعل» را میخوانید و بهترین آفریدگار را رها میکنید؟».
س َوآء تَخَافُونَ ُه ۡم ه ی ف
ۡ ِ ِ َ مُ ت نَ أَ ف مۡ ُ
ك َ َٰ
ن ۡ
ق زَر ا م ي ف ب لَ ُكم َّمث َ ٗال ِم ۡن أَنفُ ِس ُك ۡم هَل لَّ ُكم ِمن َّما َملَ َك ۡت أ َ ۡی َٰ َمنُ ُكم ِمن ُ
ش َر َكآ َء ِ َ َ ض َر َ ﴿ َ
ت ِلقَ ۡوم یَعۡ ِقلُونَ [ ﴾۲۸الروم.]۲۸ : ص ُل ۡٱأل ٓ َٰیَ ِ َٰ َك ِخیفَتِ ُك ۡم أَنفُ َ
س ُك ۡم َكذَلِكَ نُفَ ِ
«(هللا) برایتان از حال خودتان مثال میزند؛ آیا بردگانتان در آنچه نصیبتان کردهایم ،با شما شریکند؛
بدینترتیب که شما در داراییها با هم برابر باشید و همانگونه که از ناحیهی دیگر شریکانتان نگرانید ،از
اینها نیز بیم داشته باشید؟ بدینسان آیات خود را برای خردمندان بیان میکنیم».
س ِمعُوا َما ۡ
ٱست َ َجابُوا َ
عوه ُۡم َال یَ ۡس َمعُوا دُ َعآ َء ُك ۡم َول ۡو َ ﴿ َوٱلَّذِینَ ت َۡدعُونَ ِمن دُونِِۦه َما یَ ۡم ِل ُكونَ ِمن قِ ۡط ِمیر ۱۳إِن ت َۡد ُ
لَ ُك ۡم﴾ [فاطر.]۱۳-۱۴ :
«و آنان که جز هللا (به فریاد) میخوانید ،مالک پوست نازک هستهی خرما نیز نیستند .اگر آنان را بخوانید،
دعا و خواستهی شما را نمیشنوند و اگر بشنوند ،پاسختان را نمیدهند».
و دیگر آیاتی که در این باب ،فراوان است.
به روشنی مشاهده میکنید که این آیات به صورتی قطعی و واضح بر وحدانیت هللا متعال داللت دارند؛ به
ظاهری
ِ گونهای که امکان انکارش وجود ندارد یا نمیتوان هیچیک از این آیات را بر مفهومی غیر از مفهوم
آنها حمل نمود.
بدینسان همهی شاخصها و حقایق چهارگانهی قرآنی در زمینهی اثبات اصول عقیده ،بر این اصل بزرگ
یعنی بر وحدانیت هللا متعال ،کامال منطبق میباشد ،بلکه تمام قرآن بر این حقیقت گواهی میدهد؛ قرآن کریم
دقیقا به همین روش و با شاخصهای یادشده ،یک اصل بزرگ دیگر ،یعنی نبوت محمد ج را نیز بیان میدارد:
اركَ ال َّلـهُ َربُّ ال َعا َل ِمینَ (اعراف ،) 54آگاه
وجود تمام کائنات گواه و دلیل هستند بر وحدانیت هللا تعالی ،أ َ َال َلهُ الخَل ُق َواألَم ُر ۗ ت َ َب َ
آن او است ,پر برکت (وبه غایت بزرگ) است خداوندي که پروردگار جهانیان است. باشید که آفرینش وفرمانروایي از ِ
خلقت آسمانها و زمین ،گردش شب و روز ،وجود انواع و اقسام جمادات ،نباتات ،میوه جات ،پیدایش انسان ها وحیوانات
همه دال بر این هستند که خالق عظیم ،یگانه و بدون شریک است .قرآن فرموده است َٰ :ذَ ِل ُك ُم اللَّـه ُ َربُّ ُكم خَا ِل ُق ُك ِل شَيء َال ِإ َٰلَهَ
إِ َّال ه َُو فَأَنَّ َٰى تُؤفَ ُكونَ (غافر). 62این است خداوند ،پروردگار شما( ،که) آفریننده همه چیز (است) هیچ معبودي (به حق) جز
او نیست ،پس چگونه (از حق) منحرف مي شوید؟!
همینطور نتوع در مخلوقات کوچک و بزرگ ،کیفیت و استحکام شان هر کدام دلیلی است بر اینکه هللا واحد وال شریک
است هر طور که بخواهد عمل می کند و هرطور که اراده نماید حکم می راند چنانچه قرآن می فرماید :اللَّـهُ خَا ِل ُق ُك ِل شَيء
َوه َُو َعلَ َٰى ُك ِل شَيء َو ِكیل (زمر). 62خداوند آفریدگار همه چیز است ،و او بر همه چیز نگهبان است.
آیات فوق همه دلیل بر این هستند که این همه مخلوقات خالقی دارند و این ملک (جهان) مالکی دارد و این همه اشکال و
صورت ها نقاش و صورتگری دارند.
ص ِو ُر لَهُ األَس َما ُء ال ُحسن ََٰى (حشر). 24او هللا است ،خالق ،نوآفرین، قرآن در این باره فرموده است :ه َُو اللَّـهُ الخَا ِل ُق ال َب ِ
ار ُ
ئ ال ُم َ
نقشبند (بينظیر) براي او نامهاي نیک است.
مصلحت زمین و آسمان ،آراستگی و انسجام کائنات و مخلوقات با یکدیگر دلیلی است بر وحدانیت خالق متعال که هیچ
صفُونَ (انبیا آیه سب َحانَ اللَّـ ِه َر ِ
ب ال َعر ِش َع َّما َی ِ شریکی ندارد چنانچه قرآن فرموده است :لَو َكانَ فِی ِه َما آ ِل َهة ِإ َّال اللَّـهُ لَفَ َ
سدَت َا فَ ُ
). 22اگر در این دو (آسمان و زمین) معبوداني جز «هللا» بود ،مسلما ً هر دو (آسمان و زمین) تباه مي شدند (و نظام هستي
به هم مي خورد) پس منزه است خداوند ،پروردگار عرش ،از آنچه آنها توصیف مي کنند.
اگر ادعا شود مخلوقات با این همه عظمت به خودی خود آفریده شده اند چنین تصوری محال است یا که ادعا شود انسان به
خودی خود آفریده شده و سپس آنها را انسان آفریده است بازهم هم غیر ممکن است .قرآن در این باره فرموده است :أَم ُخ ِلقُوا
ت َواألَر َ
ض بَل َال یُوقِنُونَ (طوره 35و ) 36آیا آنها از هیچ (و بدون ِمن غَی ِر شَيء أَم ُه ُم الخَا ِلقُونَ .أَم َخلَقُوا ال َّ
س َم َاوا ِ
آفریننده) ,آفریده شده اند ,یا خود خالق (خویش) اند .آیا آنها آسمانها وزمین را آفریده اند؟! (خیر) بلکه آنها یقین نمي کنند.
بدون شک عقل و فطرت خواهند گفت برای این موجودات به وجود آوردنده ی و یا برای مخلوقات آفریننده ی می باشد که
زنده و بی مانند است ،دانا و خبیر است ،قوی و غالب است ،رئوف و مهربان است دارای نام های نیکو و صفات بلندی
احد َال ِإ َٰلَهَ ِإ َّال ه َُو
است هیچ چیزی او را عاجز نمی کند و هیچ چیزی شبیه او نیست .قرآن کریم فرموده است َ :و ِإ َٰلَ ُه ُكم ِإ َٰلَه َو ِ
الر ِحی ُم (بقره ،)163و خداي شما خداوند یگانه است که غیر از او معبودي نیست؛ بخشنده ي مهربان است. الرح َٰ َمنُ َّ
َّ
هللا تعالی انسان را پیدا نمود و در بدو پیدایشش از او اقرار بر ربوبیت و وحدانیتش گرفت که در آیه 172سوره اعراف به
آن تصریح شده است .اما این شیطان بود که فرزندان آدم علیه السالم را از دین و حقیقت منحرف ساخت .چنانچه در حدیث
قدسی هللا تعالی فرموده است ،من بطور عموم همه بندگانم را خالص آفریدم و این شیطان بود که نزد شان آمد و آنها را از
دین شان برگرداند و بر آنها حرام نمود آنچه را که من برای شان حالل کرده بودم( .صحیح مسلم).
پس از اغوای شیطان بود که عده ی وجود هللا را انکار نمودند ،عده ی دیگر به شیطان پرستی روی آوردند و عده ی دیگر
به پرستش انسان و مجسمه آن مشغول گشتند ،عده ی متاع دنیا را می پرستند ،عده ی آتش ،شهوات و حیوانات را ،و عده
ی با سنگی ساخته شده از زمین و یا با ستاره ی در آسمان به خدا شرک می ورزند.
بجز هللا تعالی هیچ معبودی مالک نفع و ضرر کسی نیست
همه معبودان بغیر از هللا تعالی نه مالک خلقت کسی هستند و نه مالک رزق کسی ،نه قدرت شنوایی دارند ،نه نفع رسان و
نه ضرر رسان هستند .بس جای تعجب است که خدا را کنار گذاشته و به پرستش غیر هللا روی آورده اند! قرآن فرموده
است :أَأَر َباب ُمتَفَ ِرقُونَ خَیر أ َ ِم اللَّـهُ ال َو ِ
احد ُ القَ َّه ُ
ار (یوسف ). 39آیا خدایان پراکنده (متعدد) بهترند یا خداوند یکتاي قهار؟.
هللا تعالی عبودیت انسان برای بت ها را مردود دانسته است بتهایی که قدرت شنیدن ،دیدن و درک کردن را ندارند .قرآن
صا ِدقِینَ .أَلَ ُهم أَر ُجل یَم ُ
شونَ ُون اللَّـ ِه ِعبَاد أَمثَالُ ُكم فَادعُوهُم فَلیَست َِجیبُوا لَ ُكم إِن ُكنتُم َ
کریم فرموده است :إِ َّن الَّذِینَ ت َدعُونَ ِمن د ِ
ص ُرونَ ِب َها أَم لَ ُهم آذَان َیس َم ُعونَ ِب َها (اعراف194و) . 195ي گمان آنهایي را که شونَ ِب َها أَم لَ ُهم أَعیُن یُب ِ
ِب َها أَم لَ ُهم أَید َیب ِط ُ
غیر از هللا مي خوانید ,بندگاني همچون شما هستند ,پس آنها را بخوانید ,اگر راست مي گویید (وآنها خدا هستند) ,پس باید
(دعاي) شما را اجابت کنند! .آیا پاهایي دارند که با آن راه بروند؟! یا دستهایي دارند ,که با آن چیزي را بگیرند؟! یا چشماني
دارند ,که با آن ببینند؟! یا گوشهایي دارند ,که با آن بشنوند؟! (اي پیامبر! به مشرکین) بگو :شریکانتان را بخوانید ,سپس (بر
ضد من) تدبیر (ونیرنگ) کنید ,و مرا مهلت ندهید.
ض ًّرا َو َال نَفعًا َواللَّـهُ ه َُو الس َِّمی ُع ال َع ِلی ُم (مائده ). 76بگو :آیا چیزي را به جاي خدا مي
ُون اللَّـ ِه َما َال یَم ِلكُ لَ ُكم َ
قُل أَت َعبُد ُونَ ِمن د ِ
پرستید که داراي سود و زیاني براي شما نیست؟! و خداوند شنواي داناست.
چقدر برخی انسان ها با وجود ترقی در علوم و فنون نسبت به پروردگارشان هنوز در جهل بسر می برند این انسان ها
ممکن است نام شان در لیست دانشمندان نامدار جهان ثبت شده باشد اما در باره ی خدایی که آفریننده و روزی دهنده آنهاست
عقل شان کار نمی کند چرا که به سادگی آفریده گارش را انکار نموده و کسی دیگر را می پرستند ،قرآن زیبا فرموده
ُور (حج ،)46پس بي گمان چشمها (ي ظاهر) نا بینا نمي صد ِ ار َو َٰلَ ِكن ت َع َمى القُلُوبُ الَّتِي فِي ال ُّ
ص ُاست :فَإِنَّ َها َال ت َع َمى األَب َ
شود ،ولیکن دلهایي که در سینه هاست؛ نابینا مي شود.
بی شک هللا تعالی از شرک و لوث آنها پاک است و تمام ستایش عالم سزاوار ذات اوست ،با هم آیات مبارکه 59تا 68
سوره نمل را مرور می کنیم:
( ،اي پیامبر) بگو :حمد و سپاس مخصوص خداوند است ،و سالم بر بندگانش ،کساني که او (آنها را) بر گزیده است.آیا
خداوند بهتر است یا آن چیزهاي که شرک مي آورند ؟
اج ًزا ۗ أَ ِإ َٰلَه َم َع ال َّلـ ِه َبل أَكث َ ُرهُم َال ارا َو َج َع َل ِخ َال َل َها أَن َه ً
ارا َو َج َع َل َل َها َر َوا ِس َ
ي َو َج َع َل َبینَ ال َبح َری ِن َح ِ أ َ َّمن َج َع َل األَر َ
ض قَ َر ً
یَعلَ ُمونَ ( ،آیا این بتها بهتراند) یا کسي که زمین را قرار گاه ساخت ،و میان آن نهرهایي قرار داد ،و براي آن کوهها (ي ثابت
و استوار) پدید آورد ،و میان دو دریا مانعي قرار داد ،آیا معبود دیگري با هللا است ؟! (نه) بلکه بیشترشان نمي دانند.
ض ۗ أ َ ِإ َٰلَه َم َع اللَّـ ِه قَ ِل ً
یال َما تَذَ َّك ُرونَ ( ،آیا این بتها بهتراند) یا ِف السُّو َء َو َیج َعلُ ُكم ُخلَفَا َء األَر ِ أ َ َّمن ی ُِجیبُ ال ُمض َ
ط َّر ِإذَا دَ َعاهُ َو َیكش ُ
کسي که (دعاي) مضطر (درمانده) را اجابت مي کند؛ چون او را بخواند ،و گرفتاري را بر طرف مي سازد ،و شما را
جانشینان زمین قرار مي دهد ،آیا معبودي دیگري با هللا است ؟! چه اندک پند مي گیرید.
اللـهُ َع َّما یُش ِر ُكونَ ( ،آیا این الر َیا َح بُش ًرا َبینَ َیدَي َرح َمتِ ِه ۗ أَ ِإ َٰ َله َم َع َّ
اللـ ِه تَ َعا َلى َّ أ َ َّمن َیهدِی ُكم فِي ُ
ظلُ َما ِ
ت ال َب ِر َوال َبح ِر َو َمن یُر ِس ُل ِ
بتها بهتراند) یا کسي که شما را در تاریکیهاي بیابان و دریا هدایت مي کند ،و کسي که پیش از (باران) رحمت خود بادها را
به مژده مي فرستد ،آیا معبودي دیگر با هللا است ؟! هللا برتر است از آنچه براي او شریک قرار مي دهند.
اء واألَر ِ َٰ أَ َّمن یَبدَأ ُ الخَلقَ ث ُ َّم یُ ِعیدُهُ َو َمن یَر ُزقُ ُكم ِمنَ ال َّ
ض ۗ أَإِلَه َم َع اللَّـ ِه قُل هَاتُوا بُرهَانَ ُكم إِن ُكنتُم َ
صا ِدقِینَ ( ،آیا این معبودان س َم ِ َ
باطل بهتراند) یا کسي که آفرینش را آغاز کرد ،سپس آن را (بار دیگر) باز مي گرداند ،و کسي که شما را از آسمان و زمین
روزي مي دهد ،آیا معبود دیگري با هللا است ؟! (اي پیامبر!) بگو «:اگر راست مي گویید دلیلتان را بیاورید».
ب ِإ َّال ال َّلـهُ َو َما َیشعُ ُرونَ أَیَّانَ یُب َعثُونَ ،بگو :در آسمانها و زمین جز هللا هیچ کس ت َواألَر ِ
ض الغَی َ قُل َال َیعلَ ُم َمن ِفي ال َّ
س َم َاوا ِ
غیب نمي داند و (آن معبودان با طل) نمي دانند که کي برانگیخته مي شوند.
َّاركَ ِعل ُم ُهم فِي اآل ِخ َرةِ بَل هُم فِي شَك ِمن َها بَل هُم ِمن َها َع ُمونَ ،بلکه علم آنها (مشرکان) درباره ي آخرت به پایان رسیده
بَ ِل اد َ
است (و هیچ اطالعي ندارند) بلکه آنها در (وقوع) آن شک دارند ،بلکه آنها نسبت به آن نابینایند.
َو َقا َل ا َّلذِینَ َكفَ ُروا أَإِذَا ُكنَّا ت ُ َرابًا َوآ َباؤُ نَا أَئِنَّا َل ُمخ َرجُونَ ،و کساني که کافر شدند؛ گفتند «:آیا هنگامي که ما و پدران مان خاک
شدیم ،آیا (باز زنده مي شویم واز گورها) بیرون آورده مي شویم؟!
یر األ َ َّولِینَ ،به راستي این وعده اي است که از پیش به ما و نیاکان مان داده
اط ُ لَقَد ُو ِعدنَا َٰ َهذَا نَحنُ َوآبَاؤُ نَا ِمن قَب ُل إِن َٰ َهذَا إِ َّال أ َ َ
س ِ
شده است ،این جز افسانه هاي پیشینیان نیست.
هویدا و مبرهن است تا زمانی که بشر تماما به قرآن باز نگردد نمی تواند از جهل رهایی یابد قرآن برای جدا سازی بین
داناها و نادان هاست زندگی بدون قرآن زندگی شبیه چهارپایان است ،هیچ دینی و اخالقی بدون قرآن پذیرفتنی نیست قرآن
فقط برای عربها نیست و عرب ها فقط برای قرآن آفریده نشده اند بلکه قرآن برای عموم انسانیت است.