Professional Documents
Culture Documents
Brown - Has Film Ever Been Western (Persian) PDF
Brown - Has Film Ever Been Western (Persian) PDF
این مقاله درک فیلم قصهگو را از دیدگاه شناختی مدنظر قرار میدهد تا نشان دهد جنبهی کلیدی سینما ،یعنی حرکت ،یا آنچه این مقاله آن را
تداوم مینامد ،در سراسر جهان قابل درک است و همهی انسانها ،با هر فرهنگی ،میتوانند آن را درک کنند .این مقاله این ایده را مبنای این
پیشنهاد قرار میدهد که سینما در چیزی وجود دارد که مایکل هارت 2و آنتونیو نِگری )2002( 3نام آن را حوزهی «اشتراکی» میگذارند .اگر
سینمای حوزهای «اشتراکی» تلقی شود ،آنگاه چنین پرسشهایی مطرح میشوند که آیا سینما «غربی» است ،به گونهای که باید آن را غربیزدایی
کرد؟ یا در واقع آیا اصالً هیچگاه غربی بوده است؟
1 Smith
2 MacDougall
3 Hobbs
4 Schwan
5 Ildirar
به نظر می رسد نتایج شوان و ایلدیرار به شکلی غیرمستقیم با پژوهش جرمیز 1و دیدوال )2007( 2تأیید میشود که پی بردند تماشاگران فیلم
(اروپایی) ،گفتگوی فیلم را علیرغم نقض قواعد به اصطالح تدوین تداومی دنبال میکردند .به عبارت دیگر ،به نظر میرسد درک روایی بیشتر به
تداوم وابسته است تا تدوین .دراینجا تداوم لزوماً به معنای پیوسته و سلسلهوار بودن کنش نیست ،چون حتی تماشاگران بیتجربه در آزمایش
شوان و ایلدیرار نیز میتوانستند با وجود برشهای پرشی و موازی ،کنش را دنبال کنند اما این به معنای آن بود که خطوط کنش قابل تشخیص،
یا تداوم ،یا حرکت ،باید در نماهای مختلف بارز باشد ،به گونهای که بتوانیم منجر شدن یکی به دیگری را بفهمیم.
1 Germeys
2 d'Ydewalle
3 David Bordwell
4 Ouedraogo
5 Doller
6 Pudovkin
7 Chahine
8 John Woo
9 Renoir
10Spike Lee
11cross-cultural universal
تداومی به شکل جهانی و خواه محتمل ،قابل درک هستند .و با این وجود شواهد روشنی دال بر لزوم یادگیری «معنای» برخی از تکنیکهای
تدوین وجود دارد وگرنه ما به شکل خودکار تمام تکنیکهای تدوین را درک میکردیم .بوردوِل در اینجا میکوشد با استفاده از اصطالح
«محتمل» ،این حقیقت را منتقل کند که هر فرد و بسیاری از افراد میتوانند قواعد تدوین تداومی را یاد بگیرند ،به گونهای که این قواعد جهانی
شوند .از برخی جهات شواهدی دال بر قابل درک بودن تدوین تداومی به لحاظ جهانی وجود دارد؛ به اعتقاد خود بوردوِل ( ،)77 :2008نقطهی
اشتراک بسیاری از مخاطبان در جهان و حتی شاید اغلب آنها ،نظام فیلم سازی است .یعنی تدوین تداومی ،از منظر استعاری ،زبان بینالمللی
سینما در سراسر جهان است ،حتی اگر مجبور شویم به وجود سبکهای مختلف فیلمسازی در سرتاسر این سیاره اذعان کنیم .و با این وجود اگر
برخالف تداوم یا حرکت ،تدوین باید آموخته شود پس موضع بوردوِل در معرض نقد قرار دارد.
به اعتقاد بوردوِل ،ممکن است یادگیری تدوین تداومی «آسان» باشد ( )64 :2008و میتواند شکلی از فیلمسازی باشد که دامنهی جهانی دارد .اما
ادعای مشروعیت بوردوِل از طریق ادعای جهانی بودن را نیز میتوان توجیهی برای تحمیل نوع خاصی از فیلمسازی به افرادی تفسیر کرد که شاید
استفاده از تکنیکهای دیگر را سطوح باالتری از بیان خود می دانند .به عبارت دیگر ادعاهای جهانی بودن درتقابل با عنوان این مجموعه ،دقیقاً
بنای غربیسازی فیلم را میگذارند .عالوه بر این اگر همگی (به راحتی) تدوین تداومی را «درک کنیم» ،آنگاه همهی ما «کارشناس» فیلم
میشویم ،چیزی که درواقع «معانی متعالیتر» آن را درک نمیکنیم .یعنی هرکسی میتواند مدعی درک فیلم باشد حتی اگر شناختی از فرهنگی
که فیلم از آن سرچشمه گرفته ،نداشته باشد.
با توجه به این حدس دوم ،شاید استدالل بوردوِل مبنی بر اینکه معنا تنها یکی از «اثرات» احتمالی فیلم است ،شایستهی تکرار باشد .این بدان
معنا نیست که ما نباید بکوشیم فیلم را در بافت فرهنگ(ها)یی که از آن سرچشمه گرفته درک کنیم اما بدین معنا نیز نیست که به معنای خاصی
به عنوان هدف فیلم ،عینیت ببخشیم .احتمال دارد ما نتوانیم یکدیگر را درک کنیم؛ احتمال دارد انسانها درکهای متفاوت و متناقضی از
فیلمهای یکسا ن داشته باشند ،حتی اگر برخی از آنها «مطلعتر» از بقیه باشند .اما غیرممکن بودن ارتباط ،تفسیر و درک کامل ،دلیلی برای رد
ارتباط تمامعیار از طریق ابزارهای دیداری-شنیداری نیست .درواقع غیرممکن بودن ارتباط کامل ،تالشهای بیشتر را برای بهبود درک میطلبد؛
خصوصاً از طریق قرار دادن پایههای درک متعالیتر بر «جهانیهای بین فرهنگی» که بوردوِل تشریح میکند.
اما آیا «غربی شدن» سینما به همین محدود میشود؟ چون نظریه ی تدوین تداومی بوردوِل به مثابه یک جهانی محتمل ،خطر استفاده از واژهی
جهانی – به جای استفاده از واژهی محتمل برای توصیف واژهی جهانی – برای مشروعیتبخشی به آنچه به لحاظ تاریخی محتمل است را به
دنبال دارد .این امر به لحاظ تاریخی محتمل است که قدرتمندترین شکل تدوین تداومی «در» هالیوود پدید آمده باشد .این امر محتمل است زیرا
این اتفاق به دالیل مختلفی افتاده که همه تقریباً در یک زمان و مکان حادث شده بودند (و برای مرور این دالیل ،از بین آثار مختلف ،بوردوِل،
استیگر 1و تامپسون 1288 ،2را مالحظه نمایید) .بنابراین جهانی شدن امر محتمل ممکن است به معنای مشروعیتبخشی به هالیوود به عنوان
سیستم و سبک جهانی باشد (هر قدر هم که ناهمگن باشد).
1 Staiger
2 Thompson
3 Teshome H. Gabrial
4 Apichatpong Weerasethakul
5 Reichardt
که از وجود یک فیلم غربی آمریکایی در فهرست فوق برمیآید (میانبُر میک) ،این تکنیکها و شاید تمام این مجموعه تکنیکها (به لحاظ نظری)
در دسترس فیلمسازان سراسر جهان قرار دارند .تمام تکنیک های سینمایی نیز در تملک انحصاری یک صنعت یا یک کشور یا (همان طور که
ممکن است آن را سینمای سوم درک کنیم) برآمده از یک دیدگاه ایدئولوژیکی یکسان نیستند بلکه در حوزهی «عمومی» قرار دارند – اصطالحی
که در ادامهی این مقاله به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرد.
ممکن است اکنون تکنیکها «عمومی» باشند («مشترک» یا «فراگیر») اما همان طور که پیش تر مطرح شد ،مبنای عمومی سینما شاید خود
تداوم باشد .تداوم دراینجا (منحصراً) به همان مفهوم پدیدآمده از تکنیکهای تدوین تداومی نیست .تداوم دراینجا به بیان سادهتر حرکت یا تغییر
در طول زمان است – چه تغییر در نماها چه تغییر بین نماها .فیلم پیشنهادی گابریل (در مورد شکار) که متشکل از نمایی طوالنی است که چند
دقیقه طول میکشد و با دوربین ثابت گرفته شده است ( ،)17 :1282در مقایسه با سکانس تدوینشدهای که شامل نماهای متعدد؛ نمای نزدیک
یا متوسط و با دوربین در حال حرکت به طرفین ،جلو و باال در آن واحد میشود« ،تفاوت» اندکی دارد .با این حال با وجودی که هر دوی این
سکانسها شامل نرخهای حرکت (یا سرعت تغییر) متفاوت می شوند ،اما هر دو تغییر در طول زمان یا حرکت را دربرمیگیرند .این همان تعریف
تداوم است که این مقاله خواهان مطرح کردن آن است :تغییر در طول زمان یا حرکت .تمام فیلمها شامل تغییر در طول زمان میشوند – همان
طور که این حقیقت که تمام فیلمها مدت زمانی دارند ،این امر را به شکل انکارناپذیری روشن کرده است – حتی اگر آن مدت زمان موجود باشد
(برای مثال نمایش دادن فیلم به شکل بیست و چهار یا شانزده فریم در ثانیه) ،و حتی اگر در آن زمان تنها تصاویر ثابت را ببینیم .بنابراین تمام
فیلمها تداوم را دربرمیگیرند و همان طور که این مقاله نشان خواهد داد ،تداوم مبنای «اشتراکات سینمایی» است – علت آن است که تداوم،
طبق تعریفش در اینجا ،تفاوت را از بین نمیبرد .این مسئله ایجاب نمیکند که تمام فیلمها به همین شکل ساخته شوند چون این مقاله – همان
طور که خواهیم دید – این مسئله را نیز مطرح میکند که تدوین یا تکنیکهای انتخابی فیلمساز برای استفاده ،ریشهی این تفاوت هستند (و
اینکه هیچ دو فیلمی مانند هم نیستند ،حتی اگر نقطهی اشتراکشان ،تداوم یا حرکت باشد).
با این حال این مقاله برای ارائه این استدالل باید به شکل طبیعی با اصطالح «تدوین تداومی» درگیر شود – به همان صورتی که به شکل سنتی
درک شده است .یعنی این مقاله باید معنای تازهای را از عبارت «تدوین تداومی» به دست دهد ،به گونهای که اصطالحی در رابطه با سبک خاصی
که عموماً غربی یا هالیوودی تلقی میشود ،نباشد (حتی اگر همان طور که پیشتر تشریح شد ،آن سبک حضوری جهانی داشته باشد) .درعوض
«تدوین تداومی» به تدوینِ (که خواهیم دید ،به تنوع اشاره دارد) تداوم بدل میشود (یا حرکت که یک جهانیِ بنیادین سینما است و این مقاله
تالش کرده نشان دهد که به لحاظ جهانی قابل درک است) .از این نظر این مقاله میتواند «اشتراکات سینمایی» را مطرح کند که به ما امکان
میدهد این پرسش را مطرح کنیم که آیا سینما اصالً غربی بوده است؟
طبق واژهی یونانی برای حرکت ،κινημα ،تداومِ حرکت همان «سینما» است و این تداوم یا حرکت ،عنصر جهانی سینما است که همهی انسانها
(بینا) میتوانند آن را درک کنند .درک محدودیت های اعمال شده روی حرکت از طریق تدوین است که دشوارتر است و طبق اشارات رویکردهای
شناختی فوق ،مستلزم یادگیری است – حتی اگر به اعتقاد بوردوِل ،این یادگیری «آسان» باشد (بوردوِل.)64 :2008 ،
اگر تداوم به عنوان حرکت تعریف شود ،آنگاه خودِ تدوین ،تدوین تداوم یا تدوین حرکت – – κινημαاست .پس کامالً هم درست نیست که
تداوم واقعاً سینما باشد ،و تدوین چیزی باشد که ما را از سینما دور میکند؛ بلکه این دو به همراه هم مؤلفههای سازندهی مهم سینما محسوب
میشوند .از این منظر ،یک شکل از تدوین تداومی وجود ندارد (هالیوود)؛ درعوض تمام فیلم ها با توجه به عقاید ،احساسات ،فرهنگ و داستانی که
فیلمسازان خواهان بیان آن هستند و یا مخاطبی که آنها به دنبال جذبش هستند – برخی از عوامل احتمالی اثرگذار بر نگاه و احساس فیلم –
تداوم یا حرکت را به شکلی متفاوت تدوین میکنند .پس توسل به درک جهانی در اینجا ،موردی از مشروعیتبخشی به تدوین تداومی هالیوود
نسبت به سیستم های دیگر نیست .بلکه بخشی اصلی یا همان بخش اصلی خود فرایند فیلمسازی است .اگر تمام فیلمها به شکلی متفاوت تدوین
شوند ،آنگاه به تعداد فیلمهای جهان ،تدوین تداوم/حرکت نیز وجود دارد؛ اما پیونددهنده و نقطهی اشتراک آنها ،فرایند تدوین تداوم یا حرکت یا
تغییر در طول زمان است – در تقابل با سبک عینی که به شکل سنتی به عنوان تدوین تداومی هالیوود (یا کالسیک) درک میشود .به زبان
بوردوِل ،سبکهای تدوین محتمل هستند ،در حالی که حرکت/تداوم جهانی است – به گونهای که تمام فیلمها «تداوم را تدوین میکنند».
1 Hardt
2 Negri
3 Jean-Luc Nancy
(نانسی)13-14 :2000 ،
گفتن اینکه تنها جهانی وجود دارد که ما قطعاً در آن نقش داریم ،ممکن است گفتمانی کلیتبخش به نظر برسد ،اما کانون مفهوم تودهی هارت و
نگری و «جمعِ مفرد بودن» نانسی این است که این تفکر کلیتگرا («نه چیزی کمتر از کل جهان») باید جمع و همین طور مفرد باشد .یعنی باید
به تفاوتهای ما اذعان شود (جمع) ،اما سرشت به هم وابستهی ما نیز نباید نادیده گرفته شود (مفرد).
انتقال ایدههای هارت و نگری و نانسی به سینما ،این تلقی نیست که سینما و سرمایه آینههای کامل یکدیگر هستند ،چون کامالً این طور نیست.
با این حال باید نگرشی به سینما اتخاذ کرد که به موجب آن سینمای غربی را ممتاز و در «مرکز» تلقی نکنیم – حتی اگر «جایگاه ممتازی در
تقسیمات جهانی و سلسلهمراتب امپراتوری اشغال کرده باشد» (هارت و نگری .)384 :2000 :اما نباید سینمای هالیوود را از نظر دور داشت .باید
تمام سینماها را مدنظر داشت ،و همان طور که «زبان ها نه برای تشکیل زبانی متحد و منفرد بلکه برای کسب قدرت مشترک ارتباط و همکاری
بین گروهی از مفردات با هم میآمیزند و تعامل دارند» (هارت و نگری ،)138 :2004 ،ما نیز شاهد یک نظام متحد و منفرد فیلمسازی نیستیم
(تدوین تداومی در مفهوم سنتی این اصطالح) ،بلکه قدرت مشترک ارتباط و همکاری سینمایی بین جمعی از مفردات را میبینیم (تدوین تداومی
طبق تعریف در اینجا) .تعریف جدید تدوین تداومی که اینجا مطرح شده است ،بدین معناست که سینما سبکی منفرد و متحد نیست ،حتی اگر
ظاهراً تدوین تداومی به سبک هالیوود غالب باشد (اما به میزانهای مختلف – هیچگاه به طور کامل نیست چون تدوین تداومی هیچگاه به شکلی
متحد یا عینی وجود نداشته است) .درعوض تنها مفردات یا فیلمهای منفرد وجود دارند (شاید حتی لحظههای منفرد در فیلمها) که در قدرت
مشترک ارتباط و همکاری در جهان با هم اشتراک دارند .هارت و نگری این نکته را مطرح میکنند که:
اشتراکی [ ]...محصول نهایی و پیش شرط تولید است .اشتراکی هم طبیعی و هم ساختگی است؛ سرشت اول ،دوم ،سوم و ...ام ماست.
پس هیچ مفردی وجود ندارد که خود به شکل اشت راکی برقرار نشده باشد؛ هیچ ارتباطی نیست که پیوندی مشترک نداشته باشد که آن
را حفظ و عملی کند؛ و هیچ محصولی نیست که مبتنی بر همکاری اشتراکی نباشد.
(هارت و نگری)348-342 :2000 ،
با وجودی که مدل «تولید» دراینجا به معنای دقیق کلمه برای تولید فیلم نیز کاربرد دارد که درکل ،دقیقاً برایند تالشهای جمعی افراد است ،اما
این نقل قول نیازمند تفسیر انتزاعیتری است .یعنی مفاهیم «غربی» ،سوم یا هر سینمای دیگری ،طبق اصطالحات هارت و نگری« ،مفرداتی»
هستند که امضای اشتراک پای آنها است .پس «غربزدایی» فیلمها لزوماً متضمن مطرح کردن جایگزینهایی برای سینمای غرب/هالیوود نیست.
بلکه مستلزم درک سینما «به مثابه یک کل» و برداشت اشتراکی از آن است .این طور نیست که یابا کمابیش سینماییتر از کاپیتان آمریکا:
انتقامجو (جانستون )2011 ،باشد .هر دوی آنها سینما تلقی میشوند و «غربزدایی» از فیلم به معنای به چالش کشیدن غرب از طریق اشاره به
اهمیت آثار شرقی ،جنوبی یا هر جای دیگر نیست .بلکه به معنای به چالش کشیدن سیاست تفکر غرب/دیگری به مثابه یک کل است ،به گونهای
که بتوانیم این پرسش را مطرح کنیم که آیا فیلم واقعاً هیچگاه «غربی» بوده است؟