Professional Documents
Culture Documents
JLW - Volume 3 - Issue 12 - Pages 1-16
JLW - Volume 3 - Issue 12 - Pages 1-16
1
حمیدرضا اکبری
گروه زبان و ادبیات انگلیسی ،واحد فیروزآباد ،دانشگاه آزاد اسالمی ،فیروزآباد ،ایران
9
لیال صالحنژاد
گروه آموزش زبان انگلیسی ،واحد بهبهان ،دانشگاه آزاد اسالمی ،بهبهان ،ایران
چکیده
حارژر استعاره از مهمترین پدیدههای زبانی است که عالمان ،فیلسوفان ،ادبیان و بهتازگی زبانشناسان به آن توجّه کردهاند .روش پژووه
توصیفی -تحلیلی است و در آن کوشیده شده تا سازوکار بیان استعارۀ زمان بهمثابۀ حرکت در مکان در مجموعۀ اشژعار سژهرا سژرهری
با تکیه بر نظریۀ معاصر استعارۀ لیکاف ( )2991بررسی شود .با نگاهی به دادهها میتوان اینگونه نتیجژه گرفژت کژه در ایژن اشژعار ،زمژان
دارای دو حالت اصلی است :یکی گذر زمان بهمثابۀ شیئی ثابت درحالیکه ناظر متحرّک است و دیگری گذر زمان بهمنزلژۀ شژیئی متحژرّک
درحالیکه ناظر ثابت است .دررمن با توجّه به این نظریه میتوان گفت درک زمان در شعر سهرا تأییدی بژر فراینژدی شژناتتی جهژانی
بهنام فهم استعارۀ زمان بهمثابۀ شیئی متحرّک یا حرکت در مکان است .نکتۀ دیگر ،گذر سهرا از مرز اسژتعارههژای رژراردادی و ورود بژه
را از زبان مردم عادّی و حتّی دیگر شاعران متمایز میسازد. دنیای استعارههای نو است که زبان شعر سهرا
-2مقدّمه
بررسژی شژده اسژت .نتسژتین استعاره از دیرباز تاکنون بهمثابۀ مسئلهای بحثبرانگیز در علژوم متتلژ
4
مطالعۀ مؤثّر دربارۀ استعاره ،مربوط بژه ارسژطو اسژت .گلفژام و یوسژفیراد ( )2912بژهنقژ از ٲرتژونی
( )2999آوردهاند که ارسطو استعاره را نوعی مقایسۀ تلویحی 1مبتنی بر ریاس 6مژیدانژد .ازمنظژر ارسژطو،
استعاره نوعی تشبیه تالصهشده و امری دراص تزئینی است .در حوزۀ ادبیات نیژز جرجژانی ( 492هژژ.
را از استعاره آورده است .بهعقیدۀ وی ،رابطۀ اسژتعاره میژان ق) در کتا اسرار البالغه ،دریقترین تعری
پدیدههایی که هیچ ارتباطی باهم ندارند ،بررژرار نمژیشژود ،بلکژه در بررژراری پیونژد اسژتعاره ،رعایژت
شباهت ظاهری و ارتباط عقلی همواره مهم است (شفیعی کژدکنی .)221 :2966 ،دیژدگاه سژنّتی مطالعژۀ
استعاره براساس این پووه ها شک میگیرد ،امّا مطالعۀ این موروع برپایۀ دیدگاه نژوین ،در چژارچو
رویکرد زبانشناسی شناتتی صورت گرفته است.
مفژاهیم ازنظر معناشناسژان شژناتتی ،اسژتعاره بژه هرگونژه فهژم و بیژان مفژاهیم انتزاعژی 9در رالژ
ملموستر 1اطالق میشود و اساس استعاره درک و تجربۀ چیزی براسژاس چیژز دیگژر اسژت (گلفژام و
یوسفیراد .)6-2 :2912 ،اساسیترین کلیدواژه در نظریۀ استعارۀ مفهومی نگاشت 9است .ایژن واژه کژه از
ریاریات وام گرفته شده ،به تناظر استعاری نظاممند بین ایدههای مربوط بههم اشاره میکنژد .بژرای مثژال
ورتی جامعه به کشتی تشبیه میشود ،درگیری کشتی با امواج ،باال و پایین رفتنهای مژداوم و نیژاز آن بژه
ناتدا به مفهوم جامعه نگاشت یا فرافکن میشود .حوزۀ مبدأ 21در ایژن اسژتعاره ،کشژتی و دریژانوردی و
حوزۀ مقصد ،22جامعه و سیاست حاکم بر آن است (گیررتس و کایکنز.)96 :1119 ،21
بهباور لیکاف و جانسون )2911( 29شالودۀ نظام تصوّری ذهن انسژان ،مجموعژۀ کژوچکی از مفژاهیم
آنها ارتباطی با حوزههای تصوّری دیگژر تجربی است که بهطور مستقیم از تجربۀ ما ناشی شده وتعری
مجموعژۀ ندارد .بهگفتۀ لیکاف ،این تصوّرات اسژتعاری یژا انتزاعژی ازطریژق نگاشژت اسژتعاری از یژ
4. A. Ortony
5. implicit comparison
6. analogy
7. abstract
8. concrete
9. mapping
10. source domain
11. sarget domain
12. D. Geeraerts & H. Cuyckens
13. G. Lakoff & M. Johnson
سرهری براساس نظریۀ معاصر استعاره 9/ استعارۀ زمان بهمثابۀ حرکت در مکان در اشعار سهرا
از مفاهیم تجربی و اساسی ذهن ،ساتتاردهی و درک میشوند (گلفژام و یوسژفیراد.)9 :2912 ، کوچ
لیکاف و جانسون ( )2911برای نتستینبار به طرح مباحژث زبژانشناسژانه و فلسژفی دربژارۀ اسژتعاره و
ماهیت آن پرداتته و مدّعی شدند که استعاره محدود به زبان ادبیات نمیشود و موروعی زبژانی نیسژت،
بلکه مفهومی است که در ذهن جای دارد و نه در زبان .آنها کاربرد روزمرّۀ زبان را نیز از استعاره بینیژاز
ندانستند و استعاره را ابزار مناسبی برای تشتیص چگونگی اندیشیدن و رفتارهای زبانی معرّفی کردنژد و
دیدگاه ارسطویی را که استعاره را آرایهای ادبی و متتصّ هنرآفرینی در ادبیژات مژیدانسژت ،بژه چژال
کشیدند (زاهدی و دریکوند.)1-4 :2991 ،
مبحث استعاره در حوزۀ ادبیات فارسی تاکنون در موارد بسیاری از دیدگاه سنّتی مطالعه شژده ،امّژا در
دهۀ اتیر از دیدگاه شناتتی نیز تاحدودی بررسژی شژده اسژت؛ ازجملژه گلفژام و دیگژران ( )2911کژه
استعارۀ زمان در شعر فروغ فرتزاد را از دیدگاه زبانشناسی بررسی کرده و دریافتهانژد کژه در شژعر وی
استعارههای رراردادی زمان بسط یافته ،با ویوگیهای جدید همراه شده و اسژتعارههژای کژامال نژو تلژق
شده است.
شریفی و حامدی شیروان ( )2919استعاره در ادبیات کودک و نوجوان را در چارچو زبژانشناسژی
شناتتی بررسی کرده و نتیجه گرفتند که ازمیان استعارههایی که لیکاف بررسژی کژرده ،شتصژیتبتشژی
از دیگر انواع استعاره در این داستانها بهکار رفته و نوع این استعارههژا در بیشژتر مژوارد بژا مراحژ بی
رشد شناتتی و تفکّر کودک سازگاری دارد.
زاهدی و دریکوند ( )2991استعارههای شناتتی در نثر فارسی و انگلیسژی را بررسژی کژرده و رمژان
کلیدر و بهدور از شوریده مردم 24را مقایسه کردنژد .یافتژههژای آنهژا نشژان داد کژه تفژاوتی میژان نژوع
استعارههای زبانی بهکاررفته در دو اثر وجود ندارد و بیشترین استعارههای شناتتی از نوع جهتژی بژوده و
مفهوم زمان بهمثابۀ مظروفی دیده میشود که ورایع در آن رخ میدهند.
عباسی و دیگران ( )2991استعاره را در غزلیات حافظ شیرازی برمبنای زبانشناسی شژناتتی بررسژی
کرده ،استعارههای هستیشناسانه ،ساتتی و جهتی را ازنظر کمّژی و کیفژی مطالعژه کژرده و دریافتنژد کژه
حافظ از اسمنگاشتهای عاشقانه ،عارفانه ،رندانه ،مدحی و فلسفی در بیان استعارههای هستیشناسژانه و
از جهتهای راست ،درون ،بیرون ،کنج ،بلند ،پی ،فراز ،زیر ،اوج ،بژن ،سژر و دور بژرای بیژان مفژاهیم
استعارههای جهتی استفاده کرده است.
بهگفتۀ راسخمهند ( )2916در دیدگاه شناتتی همانطور که زبان را دارای نظژام و سژاتتار مژیداننژد،
فکر و اندیشه را نیز دارای نظام و ساتتار میدانند و ساتتار نظاممند زبان ،ساتتار فکژر را هژم مژنعکس
میکند .اینکه انسان حوزههای انتزاعی تجربه را براساس حوزههای عینی درک و معرّفی میکنژد ،یکژی از
ویوگیهای مفهومسازی شناتتی است که بین همۀ انسانها مشترک است .یعنی حوزههای انتزاعی ماننژد
زمان براساس حوزههای عینی مانند حرکژت و دیگژر مشتّصژههژای فیزیکژی مفهژومسژازی مژیشژوند
(راسخمهند.)299 :2916 ،
با توجّه به اصول زبانشناسی شناتتی ،زمان به سه صورت ادراک مژیشژود :الگژوی حرکژت زمژان،
الگوی حرکت شتص و الگوی توالی زمانی (راسخمهند .)291 :2916 ،الورسون )2994( 21ادّعا مژیکنژد
که فهم استعاری زمان بهمثابۀ حرکت در مکژان ،فراینژدی شژناتتی جهژانی اسژت (سژجودی و رنبژری،
.)299 :2992
21
-1استعارههای قراردادی و نو
ازنظر زبانشناسان شناتتی با توجّه به کاربرد استعاره نزد مردم ،میتوان به اسژتعارههژای رژراردادی و نژو
اینکه استعاره تا چه میزان در زندگی روزمژرۀ مژردم اشاره کرد .رراردادیبودن معیاری است برای سنج
عادی کاربرد مییابد (گلفام و دیگران .)219 :2911 ،استعارههای غیر رژراردادی بژه اسژتعارههژایی گفتژه
رژراردادیشژده میشود که درون استعارۀ مفهومی رراردادی رخ میدهد و به آن بتشی از استعارۀ ازپی
اشاره میکند که تا آن لحظه مورد توجّه ررار نگرفتژه و در زبژان روزمژرّۀ مژردم جژا نیفتژاده اسژت .ایژن
استعارهها بیشتر در آثار هنری بهچشم میتورد و بژا بسژط اسژتعارههژای رژراردادی و موجژود در زبژان
روزمرّه تلق میشود (گلفام و دیگران.)219 :2911 ،
بهباور گلفام و دیگران ( )2911و لیکاف و ترنر )2919( 29با بررسی انواع استعاره و ارائۀ نمونژههژایی
از گفتار روزمرّه و شعر ،افزون بر اینکه نشژان دادنژد بسژیاری از مفژاهیم ماننژد زمژان ،زنژدگی و مژر
بهصورتی استعاری درک میشوند ،کوشیدند رویکرد شناتتی تژود را در بررسژی اسژتعارههژای شژعری
بهکار گیرند؛ زیرا آشنایی با استعارههای رراردادی را مقدّمۀ آشنایی با استعارههای شعری دانسژته و معتقژد
بودند شاعران هم از همین استعارههای زبان روزمرّه استفاده کردند ،امّا آنها را بسط دادند تژا جنبژههژای
15. H. Alverson
16. conventional & novel metaphors
17. M. Turnur
سرهری براساس نظریۀ معاصر استعاره 1/ استعارۀ زمان بهمثابۀ حرکت در مکان در اشعار سهرا
دیگری از وارعیت را نشان دهند .آنها معتقد بودند که شاعران با استفاده از تجربیاتی که مژا نیژز از آنهژا
بهرهمندیم ،تجربیاتمان را برجسته میکنند ،پیامد باورهایمان را مژیکاونژد ،طژرز تفکّرمژان را بژه چژال
میگیرند و باورهایمان را در بوتۀ انتقاد ررار میدهند و ما برای فهم ذات و ارزش تالّریت شژاعرانه بایژد
درکی از شیوههای معمولی تفکّر تود بهدست آوریم (گلفام و دیگران.)219-211 :2911 ،
-4روش پژوهش
11عبارت از اشعار سهرا که در آنها تواسته یا ناتواسته از استعارۀ زمان اسژتفاده شژده در این بت
ارائه میشود .در برتی از این دادهها زمان ثابت و ناظر متحرّک و در برتی دیگر زمژان متحژرّک و نژاظر
ثابت است .برای گردآوری این عبارتها از کتا هشژت کتژا ( )2991یعنژی مجموعژۀ کامژ اشژعار
سهرا ،استفاده شده است.
رفت (سرهری.)44 :2991 ، بگذشت ،نمیآید باز /دنگ ...دنگ ...فرصتی از ک
ساعت نمایندۀ زمان است و عقربههایی دارد که حرکت کرده و زنگمیزند .لحظههژا کژه واحژدهای
زمان هستند ،چیزهایی هستند که حرکت میکنند و از جایی به جای دیگر میروند ،ولی برنمیگردند.
جسد سرد /در تلوت کبود اتارم /بر چهرهاش که حیژرت ماسژیده روی آن /سژه )1دیریست مانده ی
زمان (سرهری.)49 :2991 ، حفرۀ کبود که تالی است از تاب
در اینجا زمان جسمی نورانی است که پرتو نور تود را در همۀ جهتها میتابد.
گیج در تالطم امواج /دریا همه صدا (سرهری.)11 :2991 ، )9ش
رایقی است که همراه با تالطم امواج در تمامی جهتها حرکت میکند. ش
افتژاد /زمژان در مژن نمژیگذشژت به درون وزیژد /ر هژایم از تژر )21در باز شد /و او با فانوس
(سرهری.)211 :2991 ،
این نگاشت که زمان شیئی متحرّک است ،چنان با زمان عجین شده که ثباتبودن و حرکت نکژردن
میگوید زمان نمیگذشت. است ،طوریکه شاعر با تعجّ عجی
در من فرودآمد (سرهری.)299 :2991 ، )22چشمانت را گشودی /ش
شاعر به معشورۀ تود میگوید :آنچنان چشمانت سیاه است که ورتی بازش کردی ،گویی همهجژا را
که نمایندۀ زمان است نهتنها حرکت افقی دارد ،بلکژه مژیتوانژد بژهصژورت فراگرفت .ش سیاهی ش
عمودی و از باال به پایین نیز حرکت کند.
)21میترسم از لحظۀ بعد /و از پنجرهای که بهروی احساسم گشوده شد (سرهری.)299 :2991 ،
شاعر از لحظهای که ررار است برسد میترسد .انگار هرلحظه هویت متفاوتی نسژبت بژه ربژ و بعژد
تود دارد.
)29ای لحظۀ شفاف! در بیکران تو لحظهای پر میزند (سرهری.)292 :2991 ،
)24زمان پرپر میشد (سرهری.)299 :2991 ،
در مورد ( )29لحظه هم بهصورت مکانی محصور و هم بهصورت چیز متحرّکی تصویر شژده اسژت.
دروارع لحظهای در بیکران لحظهای دیگر پرواز میکند .در هردو مورد ،شاعر استعارهای بدیع مژیآفرینژد
و زمان را پرندهای میداند که میتواند پرواز کند یا پرپر شود.
)21زمین باران را صدا میزند /من تو را /پیکرت را زنجیری دستانم میسازم تا زمان را زندانی کنم.
کند و بژه زنژدان افکنژد (سژرهری، حرکت ویوگی همیشگی زمان است و شاعر میتواهد آن را متورّ
ایران ،سال سوم ،شمارۀ ،21بهار 2991 /1فصلنامۀ مطالعات زبانها و گوی های غر
.)219 :2991
میافتد (سرهری.)219 :2991 ، راکد میماند و جنگ از تر )26ش
شژیئی اسژت کژه از حرکژت بازایسژتاده و «راکدماندن» در برابر «تحرّک» معنا مییابد .درحقیقژت ،شژ
همچون برکهای راکد مانده است.
)29در جوی زمان در توا تماشای تو میرویم (سرهری.)119 :2991 ،
زمان جویی است که پیوسته در حرکت است.
)21میرفتیم و زمان بر سر ما میبارید (سرهری.)166 :2991 ،
چنار پر سار (سرهری.)196 :2991 ، بارش عید ،ی )29زندگی چیزی بود مث ی
شیء متحرّک» ،شاعر صحنهای را تلق کرده که در آن زمژان ماننژد با بسط استعارۀ «زمان بهمثابۀ ی
باران رابلیت باریدن دارد.
همه از جژنس بلژور ... /و بلژوغ تورشژید /و )11چیزها دیدم در روی زمین /من کتابی دیدم واژههای
با صبح (سرهری.)191 :2991 ، همآغوشی زیبای عروس
و با تلق استعارهای نو ،شاعر فضای زیبایی بهتصویر کشژیده کژه درآن دو معشژوره یعنژی عروسژ
صبح باهم همآغوش شدهاند .دروارع صژبح چیژزی اسژت کژه از راه مژیرسژد و در آغژوش عروسژ
فرومیرود.
)12پشت سر نیست فضایی زنده /پشت سر تستگی تاریخ است (سرهری.)191 :2991 ،
با استفاده از صنعت جانبتشی و با بسژط اسژتعارههژای رژراردادی ،شژاعر ویوگژی تسژتگی را کژه
متتصّ موجود زنده است ،به تاریخ که بیانگر زمانهای گذشته اسژت نسژبت مژیدهژد .موجژودی کژه
شژیء اسژت» و «الگژوی گژذر تحرّک بسیار تسته و فرسوده شده است .استعارههای «زمان ی بهسب
میکند تا مفهوم تستگی تاریخ را درک کند. زمان الگوی حرکت است» به شنونده کم
)11پرده را برداریم /بگذاریم که احساس هوایی بتورد /بگذاریم غریزه پی بازی برود /کف ها را بکنژد
و بهدنبال فصول از سر گ ها بررد (سرهری.)199 :2991 ،
فص ها بهصورت اشیاء متحرّکی تصویر شده که روبه جلو حرکت میکنند و شاعر شژور و نشژاط
را در گرو حرکت بهدنبال فص ها میداند.
)19کار ما نیست شناسایی راز گ سرخ /کار ما شاید این است /که در افسون گ سژرخ شژناور باشژیم/
صبحها ورتی تورشید درمی آید متولّد بشویم /ریه را از ابدیت پر و تالی بکنیم (سرهری.)191 :2991 ،
سرهری براساس نظریۀ معاصر استعاره 9/ استعارۀ زمان بهمثابۀ حرکت در مکان در اشعار سهرا
در مکژان ،گژذر زمژان اسژت. شاعر ما را به مشاهدۀ تورشید و گرمای آن فرامیتواند که حژرکت
ناظر گذر زمان را از راه تغییر ورعیت و حالت و دگرگونی در محیط درک میکند.
جریژان داشژت در سژکوت دو مژرد (سژرهری:2991 ، )14حیات روشن بود /و باد میآمد /تون شژ
.)921
موجود زندهای است کژه تژون دارد .موجژود در اینجا نیز با صنعت جانبتشی روبهرو هستیم .ش
شژیء اسژت» و «الگژوی گژذر زمژان حرکت دارد .بسط استعارههای رراردادی «زمان یژ زنده ،بیش
الگوی حرکت است» باعث ایجاد چنین استعارۀ بدیعی شده است.
)11در کدام بهار درنگ تواهی کرد /و سطح روح پژر از برکژت سژبز تواهژد شژد؟ (سژرهری:2991 ،
.)922
محیط است .بهار بهمنزلۀ محیط فژرض شژده براساس نظریۀ لیکاف ،گذر زمان بهمثابۀ حرکت در ی
و شاعر میپرسد در کدام بهار درنگ تواهی کرد و مرگت فراتواهد رسید؟
)16سفر دراز نبود /عبور چلچله از حجم ورت کم میکرد (سرهری.)921 :2991 ،
مسافران درهنگام سفر ،کارهایی میکنند تا تیلی متوجّه گذر زمان نشوند .ازنظر شاعر ،زمان جسژمی
شیء اسژت» کژامال دارای حجمی معیّن است که عبور چلچلهای از مقدار آن میکاهد .استعارۀ «زمان ی
راب مشاهده است و شاعر با بسط آن ویوگی حجمداشتن را به زمان نسبت میدهد.
سرو /کتا فص ورق تژورد /و سژطر سار روی شاتۀ ی )19و فص ،فص درو بود /با نشستن ی
دریقه «حوّا» ست (سرهری.)921 :2991 ، اوّل این بود /حیات غفلت رنگین ی
شیء است» و «الگوی گذر زمان الگوی حرکت است» به تلژق شژعری بسط استعارههای «زمان ی
منجر شدهاند که در آن زمان کتابی است که با حرکت و ورقتوردن هژر بژرگ ،فصژ جدیژدی از راه
میرسد.
)11هزار سال گذشت /صدای آ تنیکردن به گژوش نیامژد /و عکژس پیکژر دوشژیزهای در آ نیفتژاد
(سرهری.)911 :2991 ،
سال که واحدی زمانی است شیئی است که از کنار ناظرحرکت کرده و دور شژده اسژت .ایژن واحژد
زمانی بهصورت فضا و مکانی است که میتوان در آن آ تنی کرد.
)19و به آنان گفتم /لحظهها را به چراگاه رسالت ببرید (سرهری.)994 :2991 ،
لحظهها اشیائی هستند که میتوان آنها را برداشت و به جایی دیگر منتق کرد.
ایران ،سال سوم ،شمارۀ ،21بهار 2991 /21فصلنامۀ مطالعات زبانها و گوی های غر
رنژگ (سژرهری، بشژارت دادم /و بژه نزدیکژی روز و بژه افژزای )91و من آنان را ،به صدای ردم پی
.)994 :2991
)92نیمروز آمد /بوی نان از آفتا سفره تا ادراک جسم گ سفر میکرد (سرهری.)912 :2991 ،
از حاشژیۀ سژبز پتژو مرثیه ازروی سر ثانیهها مژیگژذرد /و نسژیمی تنژ ترداد بهآرامی ی )91ش
توا مرا میروبد (سرهری.)992 :2991 ،
)99صبح تواهد شد /و به این کاسۀ آ آسمان هجرت تواهد کرد (سرهری.)992 :2991 ،
)94دات واژۀ صبح /صبح تواهد شد (سرهری.)419 :2991 ،
طال از باغ طال آورد (سرهری.)191 :2991 ، )91صبح آمد ،سی
)96روز و ش ها رفت /من بهجا ماندم در این سو ،شسته دیگر دست از کارم (سرهری.)11 :2991 ،
)99لحظۀ من در راه است (سرهری.)219 :2991 ،
لحظه گذشت (سرهری.)216 :2991 ، )91پس از لحظههای دراز /ی
درهر نُه مورد باال از مورد 91تا 91زمان شیئی است که رابلیت حرکت دارد .عبژارتهژای «نزدیکژی
ترداد میگذرد»« ،صبح تواهدشد»« ،صژبح آمژد»« ،روز و شژ هژا رفژت» و روز»« ،نیمروز آمد»« ،ش
شئ اسژت» و «الگژوی گژذر زمژان الگژوی لحظه گذشت» ،همگی بهواسطۀ استعارههای «زمان ی «ی
حرکت است» درک میشوند.
درون ش /وز پس دودش /طرحی از ویرانههای دور (سرهری.)19 :2991 ، )41روشن است آت
مانند فضایی محصور است که درون آن آتشی روشن است. ش
)49من کنار راه زمان دراز کشیدم (سرهری.)296 :2991 ،
زمان جسم متحرّکی است که شاعر کنار راهی که زمان همیشه از آن عبور میکند ،دراز کشیده است.
)11روز فرسوده به ره میگذرد (سرهری.)11 :2991 ،
روز موجود متحرّکی است که از راهی عبور میکند .ویوگی فرسودگی ،شیءبودن زمان را ملموستژر
کرده است.
)12عشق پیدا بود .موج پیدا بود /کلمه پیدا بود /سمت مرطو حیژاط /فصژ ولگژردی در کوچژۀ زن/
بادبزن پیدا بود (سرهری.)112 :2991 ، بوی تنهایی در کوچۀ زن /دست تابستان ی
با بسط استعارههای رراردادی ،تابستان که واحدی زمانی و مشتّصۀ آن گرماست ،بژادبزنی بژهدسژت
گرفته و تود را باد میزند.
)11زندگی آ تنی کردن در حورچۀ اکنون است (سرهری.)191 :2991 ،
محیط محصور»« ،اکنون» که واحدی زمانی و نشاندهنژدۀ با بسط استعارۀ رراردادی «زمان بهمثابۀ ی
زمان حال است ،به فضایی محصور یعنی حورچه تشبیه شده که میتوان در آن آ تنژی کژرد .شژاعر بژا
تبدی زمان به حورچه ،درصدد است غنیمتشمردن زمان را گوشزد کند.
مستم میکرد (سرهری.)11 :2991 ، در ر هایم میرویید /زمزمههای ش )19زمزمههای ش
موجودی است که ترانهای را زمزمه میکند .در اینجا نیز با بسط استعارۀ رراردادی روبهرو هستیم. ش
آهو را (سرهری.)199 :2991 ، دهکده را وزن کنیم /توا ی ی )14ش
)11مث بال حشره ،وزن سحر را میدانم (سرهری.)111 :2991 ،
در این دو مورد ،زمان مانند شیئی وزندار است و شاعر به اسژتعارۀ رژراردادی زمژان بژهمثابژۀ شژیء،
ویوگی سنگینی و رابلیت وزنشدن را هم ارافه کرده وآن را بسط میدهد.
-1تحلیل دادهها
در شعر سهرا یا زمان بهصورت شیئی متحرّک است کژه حرکژت آن در مکژان ،گژذر زمژان اسژت یژا
بهصورت مکان یا محیطی است که ناظر میتواند بهسمت آن حرکت کند و این حرکژت نژاظر بژهسژمت
آن محیط گذر زمان را به تصویر میکشد که نمونههایی از هردو مورد را میتوان در بت هژای ( )4-2و
( )4-1مالحظه کرد .درک زمان بهمثابۀ مکان بهگونهای دیگر نیز در این اشعار تبلور یافته و آن اسژتفاده از
سرهری براساس نظریۀ معاصر استعاره 29/ استعارۀ زمان بهمثابۀ حرکت در مکان در اشعار سهرا
حروف ارافۀ متتصّ مکان است .حروفی مانند «بژه ،تژا ،میژان ،آنطژرف ،در ،درون ،کنژار ،سژمت ،دم،
( )4-1راب مشاهده است. آستانه ،روی» و غیره که بهویوه در بت
نکتۀ دیگر ،استفاده از صنعت جانبتشی یا تشتیص است .در شعر سهرا زمژان مژیتوانژد دسژت
داشته باشد ،بتندد ،پر بزند ،گیج شود ،رلبی برای تریدن داشته باشد ،فرودبیاید ،تون داشته باشژد (،)4-2
دست یا گیسو داشته باشد ،سرودی را زمزمه کند یا وزن و پوسژت داشژتهباشژد ( .)4-1ایژن اسژتفاده از
( )4-2بهوفور راب مشاهده اسژت .در بتژ صنعت جانبتشی بهویوه در نمونههای ارائهشده در بت
( )4-2زمان بهصورت شیء یا موجودی متحژرّک اسژت کژه حرکژت آن در مکژان ،گژذر زمژان اسژت.
ازآنجاکه فهم استعاری زمان بهمثابۀ حرکت در مکان ،فراینژدی شژناتتی جهژانی اسژت ،تجلّژی شژاعر از
زمان بهصورت موجود زنده و درک شنونده از آن امری دور از ذهن نیست ،چراکه حرکت و دگرگژونی،
الزمۀ وجودی موجودات زنده است.
یکی از مسائ مهمّ معنیشناسی شناتتی ،بحث طژرحواره21هاسژت کژه از مهژمتژرین سژاتتهژای
مفهومی بهشمار میآیند .بهگفتۀ سجودی ( )2911جانسون ( )2919معتقد است طرحوارهها سطح بنیژادی
ساتتار شناتتیای هستند کژه زیربنژای اسژتعارهانژد و بژدینترتیژ ،ارتبژاطی بژین تجربژۀ جسژمانی و
رلمروهای شناتتی رفیعتری همچون زبان برررار میکنند .ازنظر جانسون ،طرحوارۀ «راه» مژنعکسکننژدۀ
تجربۀ روزمرّۀ ما از حرکت در اطراف جهان و تجربۀ حرکت چیزهای دیگر اسژت .سژفرهای مژا اصژوال
دارای مبدأ ،مقصد و زنجیرهای از مکانها و جهتها است .براساس چنین تجربهای ،طژرحوارۀ راه دارای
نقطۀ پایان و مجموعهای از نقاطی است که این دو نقطه را بژههژم پیونژد مژیدهنژد. نقطۀ آغاز ،ی ی
راه مستلزم صرف زمان است و هرچه موجودی در راهژی پژی تژر بژرود ،زمژان پشت سر گذاشتن ی
بیشتری صرف میشود .این تجربۀ انسان از حرکت ،به ایجاد طرحوارهای انتزاعی بهنام طرحوارۀ حرکتژی
میانجامد و انسان تمام تصوصژیات ایژن طژرحواره را بژه پدیژدۀ انتزاعژی زمژان نیژز مژیدهژد و تمژام
متحرّک فیزیکی مانند داشتن مبدأ ،مقصد ،طی مسیر و سرعت را به آن نسژبت مژیدهژد ویوگیهای ی
است. ( )4-2و ( )4-1مؤیّد این مطل (سجودی .)12 :2911 ،مروری بر دادههای بت
دیگر ،نوع افعال و کاربرد آنها توسّط شاعر است؛ افعالی که همگی نشاندهنژدۀ چیزهژای در مطل
حرکت و القاءکنندۀ گذر زماناند .بژا نگژاهی بژه دادههژا مالحظژه مژیشژود کژه اسژتعارههژای مفهژومی
افعژالی ماننژد جسمپنداری زمان ،حرکت و طرحوارۀ راه در سطح مفهومی ازطریق بیان استعاری در رال
18. schema
ایران ،سال سوم ،شمارۀ ،21بهار 2991 /24فصلنامۀ مطالعات زبانها و گوی های غر
«آمدن ،رسیدن ،پاکشژیدن ،رفژتن ،پرکشژیدن ،گذشژتن ،فرودآمژدن ،باریژدن» و غیژره متجلّژی شژدهانژد.
همانطور که میدانیم عالئم شنیداری ماهیتی تطّی دارند و تنها میتوانند بر تطّ زمان جاری شوند .ایژن
تصوصیت تطّیبودن ،حتّی هنگامیکه عالئم بهصورت نوشتاری درمی آیند ،تود را نمایژان مژیسژازد
که در آنصورت ،تطّی مکژانی از نشژانههژای نوشژتاری جانشژین تژوالی صژداهای زمژاندار مژیشژود
(ریطوری)11 :2911 ،؛ البتّه با اینکه نوشتار امکان غلبه بژر نظژم تطّژی را نیژز فژراهم مژیآورد و امکژان
بازگشت و بازبینی آن وجود دارد ،همیشه نوشتار در چارچو گفتژار تصژوّر مژیشژود .نوشژتار درنظژر
بسیاری چون فردینان دوسوسور صورت آوانوشتۀ گفتار است ،نژه چیژزی مسژتق از آن؛ بژهطژوریکژه
نوشتار نیز باید همچون گفتار تطّی باشد (ریطوری)11 :2911 ،؛ بنابراین متون نوشتاری ازلحاظ سژاتتار
صوری ،ماهیتی تطّی دارند .پس حرکت زمان نهتنها با کاربرد افعالی مانند «رسیدن»« ،رفژتن» و غیژره در
سطح مفهومی ،بلکه در سطح ساتتاری نیز در ساتتار تطّی نوشتار متجلّی میشود؛ بنژابراین در تفژاوت
بین گفتار و نوشتار در چارچو زبانشناسی شناتتی و استعارۀ زمان میتوان گفت در گفتار ناظر ،یعنژی
ثابت ،و زمان در حرکت است ،امّا در نوشتار ،ناظر در حرکت و زمان مانند طژرحوارۀ راه عمژ متاط
میکند.
-1نتیجهگیری
این بود که سازوکارهای بیان استعارۀ زمان در شعر سهرا کداماند و شاعراستعارۀ زمژان پووه پرس
را چگونه در اشعارش بیان کرده است .با نگاهی به دادهها میتوان گفت این اشعار بیژانکننژدۀ دو حالژت
شیء است؛ یعنی ناظر ثابت اسژت و زمژانهژا اصلی برای زماناند :در حالت اوّل گذر زمان ،حرکت ی
چیزها و اشیائی هستند که نسبت به ناظر درحال حرکتاند .الگوی حرکژت زمژانهژا نیژز الگژویی بژرای
مکژان یژا محژیط اسژت؛ یعنژی حرکت روبه جلو است .در حالت دوم ،گذر زمان بهمثابۀ حرکت در ی
زمانها ،مکانها یا محیطهای ثابتی هستند و ناظر نسبت به زمان ،درحال حرکت است .با توجّژه بژه ایژن
نگاشتها زمان گستره دارد و زمان گسترهدار ممکن است بهشژک منطقژۀ محصژوری باشژد کژه میژزان
گستردگی آن را میتوان اندازهگیری کرد .استفاده از ویوگیهایی همچون سردی ،گیجی ،نمناکی ،تلتژی،
پاکی و غیره برای زمان (که همگی برای اسامی ذات بهکار میرونژد و صژفاتی کژامال ملمژوس هسژتند)
درک زمان انتزاعی را راحتتر کرده است .استفاده از صنعت جانبتشی نیژز ،هژم اسژتعارۀ «زمژان شژیء
است» و هم «زمان متحرّک است» را بهتصویر میکشد ،چون موجود زنده دروارع جسمی است متحژرک.
نشانگر چیسژت؟ بژا توجّژه بژه نظریژۀ بهوسیلۀ متاط دیگر این است که درک اشعار سهرا پرس
سرهری براساس نظریۀ معاصر استعاره 21/ استعارۀ زمان بهمثابۀ حرکت در مکان در اشعار سهرا
معاصر استعاره ،درک زمان در شعر سهرا تأییدی است بر فرایندی شناتتی جهانی بهنژام فهژم اسژتعارۀ
شئ متحرک یا حرکت در مکان .دروارع جهانیبودن این فرایند شناتتی به فارسیزبانژان زمان بهمثابۀ ی
حرکژت میکند تا این اشعار را درک کنند .این وارعیت که زمان بهگونژهای اسژتعاری و بژرحسژ کم
زیستی انسان نیز مطابقت دارد .در دستگاههای بصری ،کژاوشگژر اشیاء و مکانها درک میشود ،با دان
یا آشکارساز حرکت اشیاء و مکانها را داریم؛ امّا کاوشگر زمان را به هر معنا که باشژد نژداریم؛ بنژابراین
اینکه زمان برمبنای اشیاء و حرکت درک شود ،توجیه زیستشناتتی محکمی دارد (لیکژاف و جانسژون،
.)119 :2911
نکتۀ مهمّ دیگر در اشعار سهرا ،گذر از مرز استعارههای رراردادی و اسژتفاده از اسژتعارههژای غیژر
شیء متحژرّک» یژا بژهمثابژۀ رراردادی و بدیع است .با اینکه استعارههای رراردادی «گذر زمان بهمثابۀ ی
مکان» بهوفور در اشعار سهرا راب مشاهده است ،امّا شاعر بارها استعارهای نو آفریژده «حرکت در ی
یا استعارههای رراردادی را بسط داده است .آنچه زبژان شژعر سژهرا را از زبژان مژردم عژادّی و دیگژر
است .شعر سهرا ،شعری صمیمی است که همژراه بژا زبژانی نژرم، شاعران متمایز میکند ،همین مطل
و منسجم ،تصویرهای بکر و تازهای میآفریند .این تصاویر بکر و زیبا همان اسژتعارههژای بژدیعی لطی
است که در جایجای اشعارش بهچشم میتورد.
منابع
راسخمهند ،محمد ( .)2916اصول و مفاهیم بنیادی زبانشناتتی .نشریۀ فرهنگ و هنر.292-291 ،)69( ،
زاهدی ،کیوان و عصمت دریکوند ( .)2991استعارههای شناتتی در نثر فارسی و انگلیسژی .نقژد زبژان و ادبیژات
تارجی (پووه نامۀ علوم انسانی).29-2 ،)6( 9 ،
سرهری ،سهرا ( .)2991هشتکتا .تهران :گلشن.
سجودی ،فرزان ( .)2911نشانهشناسی زمان و گذر زمان :بررسی تطبیقی آثژار کالمژی و تصژویری .پژووه نامژۀ
فرهنگستان هنر.64-46 ،)2( ،
--------و زهرا رنبری ( .)2992بررسی معناشناتتی استعارۀ زمان در داسژتانهژای کژودک بژه زبژان فارسژی.
فصلنامۀ علمی -پووهشی نقد ادبی.216-291 ،)29( 1 ،
شریفی ،شهال و زهرا حامژدی شژیروان ( .)2919بررسژی اسژتعاره در ادبیژات کژودک و نوجژوان در چهژارچو
زبانشناسی شناتتی .تفکّر و کودک.69-99 ،)1( 2 ،
شفیعی کدکنی ،محمدررا ( .)2966صور تیال در شعر فارسی .تهران :آگاه.
عباسی ،محمود؛ حسین صادری و جژواد شژیروانی ( .)2991بررسژی انژواع اسژتعاره در غزلیژات حژافظ شژیرازی
2991 بهار،21 شمارۀ، سال سوم،ایران فصلنامۀ مطالعات زبانها و گوی های غر/26