Professional Documents
Culture Documents
جمع بندی کتابها
جمع بندی کتابها
جمع بندی کتابها
گرد آورندگان
مهدی محققی حور
محسن فالحتی
فهرست
صفحه عنوان
كه درآن ،قطعیت فرهنگي از بین مي رود وسطحي نگري رسانه اي،امكان تفكر وتعقل عمق را از كنش گران اجتماعي مي گیرد نظريات پست مدرنیسم در بازار
اينكه از زمان رواج اصطالح پست مدرنیسم سه دهه میگذرد اما نحوه ي گسترش آن در عرصه ي فرهنگ سرگذشتي نسبتا پیچیده دارد .صرف نظر از اينكه اين
اصطالح قبال چند بار به صورتپراكنده به كار رفته بود ،پست مدرنیسم عمدتا به عنوان مقوله اي دانشگاهي و مرتبط با تحوالت خاصي در عرصه ي ادبیات و علوم
انساني آغاز شد اما خیلي زود به اصطالحي توصیفي براي انواع تغییرات مطرح شده در عرصه فرهنگ و جامعه ي معاصر تبديل شد .به عنوان مثال ،يک استدالل اين
بود كه مردم ديگر به پیشرفت تكنولوژيک اعتقادي ندارند و از آنجايي كه اعتقاد به پیشرفت تكنولوژيک به يک دوراهي مشخص تاريخي مدرنیستي ‘تعلق دارد ،تصور
بر اين بود كه اصطالح پست مدرنیسم مي تواند عصر جديد ما را ،كه عصرسرخوردگي و ناامیدي است ،به نحو شايسته ايتوصیف كند .در هر حال ،پست مدرنیسم تا
اواسط دهه ي 1980به شكلي در آمد كه بعضي مواقع مي شد آن را به عنوان اصطالحي مبهم و كلي براي هر چیز به كار برد(وارد،1383،ص.)14.
تا اواسط دهه ي هشتاد ،پست مدرنیسم اغلب در بسیاري از حوزه ها (مانند معماري ،سیاست ياادبیات ) در برنامه هاي هنري راديو ،ساعتهاي فرهنگي آخر شب
تلويزيون و ضمیمه هاي مردمپسند روزنامه هاي يكشنبه بحث و بررسي مي شد .آنچه در اين مباحث مطرح مي شد غالبا تالش براي يافتن معناي احتمالي واژه اي
همچون پست مدرنیسم يا ردكردن صريح آن بود .طرفدارانديدگاه دوم بر اين عقیده بودند كه پست مدرنیسم شعار روز دهن پركني است كه تاريخ مصرفآن به زودي
امروزه بحث هاي داغ و احساساتي جاي خود را به ارزيابي و سنجش خردمندانه داده است .دربرخي حوزه ها ( مثال در دنیاي هنر )،به نظر مي آيد اين واژه ،البته نه
ضرورتا ،و مباحثي كه به آن ارتباط دارد ،رفته رفته آگاهانه به دست فراموشي سپرده مي شود ،در حالیكه مباحث نظريه ي پست مدرن در دنیاي غرب با رشته هاي
علوم انساني كامال تنیده و تلفیق شده است بنابراين كمي اغراق مي توان گفت كه پست مدرنیسم بر اين نكته تأكید دارد كه بهبخشي از گفت وگوي روزمره تبديل
معاني چندگانه
پست مدرنیسم به معناي دقیق كلمه يک مكتب فكري نیست؛ جنبش فكري يكپارچه اي هنیست كه هدف يا زاويه ديد مشخصي داشته باشد و نظريه پرداز يا
سخنگوي واحدي نیز ندار .اين امر ناشي از آن است كه تقريبا همه ي رشته ها ،از فلسفه و مطالعات فرهنگي گرفته تا جغرافي و تاريخ هنر ،آرائي در زمینه ي پست
مدرنیسم مطرح كرده اند .در هر حوزه ،كتاب ها و نشريات ادواري با زاويه ي ديد خاصي در مورد پست مدرنیسم منتشر شده اند و هر يک از اين حوزه ها آن را به
شیوه ي خود تعريف كرده اند .خالصه اين كه ،پست مدرنیسم به سرعت فراگیر شده است .با در نظر گرفتن كثرت رشته ها و ارجاعات پست مدرنیسم ،معاني آن
زياد شده و همه ي اينها به طور كلي به جاي روشن كردن آن ،ماهیتش را مبهم تر كرده اند .مشكل از اينجا ناشي میشود كه معناي پست مدرنیسم در يک حوزه
بنابراين در حال حاضر پست مدرنیسم مفهومي است پیچیده و مشكل؛ عجیب اينكه پس مدرنیسم از يک طرف در فرهنگ عامه ( پسند ) به چشم مي خورد و از
1
طرف ديگر در مجالت و كتب دانشگاهي . ،موضوعي بحث انگیز است.جوامع پسامدرن با كاركرد هاي مبتني بر اطالعات
،مشخص میشوند كه محركهاي انسان شناسي را تولید مي كنند از اين رو،زندگي در اطالعات بیش از حد اطالعات به يک واقعیت روزمره خسته كننده تبديل
میشود(مامزر،1399،ص.)2.
برخي از حوزه ها از پست مدرنیسم خسته شده اند ،برخي به آن عادت مي كرده و بعضي آن را میانبري كامال تثبیت شده براي تغییرات اجتماعي و فرهنگي میدانند.
در عین حال برخي حوزه ها همچنان درباره ي سودمندي پست مدرن ترديد دارند .حتي در گفت وگوهاي روزمره بین افرادي كه معموال در مورد موضوعات سیاسي
يا اجتماعي اظهارنظر میكنند پست مدرنیسم چندين كاربرد دارد .به عنوان مثال ،پست مدرنیسم را مي توان به مثابه ي يک اصطالح مبهم براي توصیف هر ساخته
ي معاصر بشر به كاربرد كه تا حدي عجیب و غريب بنمايد .از اين هم مبهم تر ،آن را مي توان همچون عنواني كلي براي دوره ي تاريخي فعلي ما به كار برد .اين
واقعیت را نیز در نظر داشته باشید كه معناي پست مدرنیسم دقیقا در حوزه هايي ( مثل نقد ادبي )كه خود منشأ پست مدرنیسم بوده اند بررسي شده است و به نظر
مي رسد تنها چیزي كه قطعیت دارد اين است كه پي بردن به ماهیت پست مدرنیسم آسان نیست( وارد،1383،ص.)14.
-واژه اي كه در متون متفاوت براي در بر گرفتن جنبه هاي مختلف همه ي موارد فوق به كار مي رود .
تعاريف فوق تنها چهار برداشت دربارهي ماهیت پست مدرنیسم است .ممكن است برداشت هاي ديگري نیز وجود داشته باشد .البته عمال جدا كردن اين رويكردها از
يكديگر كار چندان ساده اي نیست.بهترين كار اين است كه به جاي تالش براي ارائه ي تعريفي جامع از پست مدرنیسم آن را به عنوان مجموعه اي از ديدگاههاي
متعدد در مورد اوضاع و شرايط فعلي در نظر بگیريم ،يعني اينكه پست مدرنیسم را مجموعه اي از مفاهیم و مباحث بدانیم نه يک چیزخاص.
دوران جديد
پست مدرنیسم انعطاف پذيري زيادي دارد ،اما بي معنا نیست و پي بردن به معناي آن نسبتا آسان است .البته پست مدرنیسم همچنان معاني ضمني خاصي دارد از
قبیل ابهام و پیچیدگي و نخبه گرايي ،كه ظاهرا همیشه به واژه هايي مربوط مي شوند كه داراي خاستگاه به اصطالح روشنفكرانه اند .اگر چه نظريه هاي مربوط به
پست مدرنیسم اغلب به صورت بسیار انتزاعي بحث مي شوند ،پست مدرنیسم میتواند به همان اندازه به موضوعات بسیار ملموس و عیني تر نیز
بپردازد( وارد،1383،ص.)14.
چند موضوع مشخص وجود دارند كه در اشكال متفاوت پست مدرنیسم پیوسته مطرح مي شوند و از اين عبارتند:
2
-بر اين اشاره دارند كه جامعه ،فرهنگ و سبک زندگي امروز با صد ،پنجاه يا حتي سي سال پیش تفاوت چشمگیري دارد.
-به اموري ملموس از قبیل توسعه ي رسانه هاي همگاني ،جامعه ي مصرفي و فن آوري اطالعات مي پردازند.
-بر اين اشاره دارند كه انواع پیشرفتهاي فوق بر درک ما از امور انتزاعي تر مانند معنا ،هويت و حتي واقعیت تأثیر مي گذارند.
-بر اين نكته تأكید دارند كه روش هاي قديمي تحلیل ،ديگر مفید نیستند و براي درک اوضاع عصر حاضر بايد رويكردها و واژه هاي تازه اي ايجادكرد.
دوران تكوين
دوران شكوفايي پست مدرنیسم دو دهه ي گذشته بوده است مدرنیسم از مدت ها قبل وجود داشته است .در واقع ،اصطالح پست مدرنیسم چند نمونه مجزاي اولیه
داشت كه نوعي دوران تكوين براي آن به حساب مي آمد قبل از بررسي اين نمونه ها ،بهتر است به ياد داشته باشیم كه نبايد اين نمونه ها را قطعي و نهايي بدانیم.
در غیر اين صورت ،چن ین تصوري گاه شما را به بن بست میكشاند ،زيرا معناي قبلي پست مدرنیسم با معناي فعلي آن مطابقت ندارد .پس از بیان اين نكته بهتر
است به سه نمونه ي زير توجه كنیم .اين نمونه ها به شكل جالبي با گونه هاي امروزي پست مدرنیسم همپوشاني دارند .همانطور كه خواهیم ديد اين نمونه ها تا
حدي پیش درآمد اصطالحات و مباحث پست مدرنیسمهاي جديدتر و توسعه يافته تر هستند .تالشهاي مورخان در يافتن نخستین كاربرد اصطالح پست مدرنیسم تا
به حال بي نتیجه بوده است اما كاربردهاي اولیه آن به شرح زيراست( وارد،1383،ص:.)14.
دهه ي 1870
نقاش انگلیسي به نام جان واتكینز چاپمن از اصطالح پست مدرنیسم براي توصیف تابلويي استفاده كرد كه آن را از تابلوهاي هنرمندان امپرسیونیست فرانسوي از
قبیل كلود مونه و اوگوست رنوآر پیشروتر مي دانست .آثار هنرمندان امپرسیونیست به عنوان آخرين نمود دوران مدرن ،يعني مدرن ترين هنر مدرن ،شناخته شده
بود .در نظر چاپمن ،منظور از پست مدرنیسم هنر جديدي (پسا امپرسیونیستي ) است كه از امپرسیونیسم پا فراتر گذاشته تا جلوه هاي زودگذر و كوتاه طبیعت
رابارنگ تسخیركند.
سال1917
در اين سال ،نويسنده اي آلماني به نام رودولف پانويتس از انسانهاي پست مدرن نیهیلیست بي اخالق جديدي سخن به میان آورد كه از ارزش هاي ريشه دار و
سال1957
برنارد روزنبرگ مورخ فرهنگي آمريكايي ،شرايط جديد زندگي در جامعهي آن زمان را پست مدرن نامید .استدالل او اين بود كه تغییرات مهم اجتماعي و فرهنگي
در حال وقوع هستند .اين تغییرات عبارت بودند از افزايش سیطره ي فن آوري و رشد فرهنگ توده اي در چارچوب همساني جهاني .كار روزنبرگ و توين بي و
ديگران به خوبي نشان میدهد كه كاربردهاي اولیهي پست مدرنیسم همیشه با نحوه ي استفاده ي امروزي آن منطبق نیست .آنها تغییر ارزشها و شرايط جامعه را به
3
طور موثريدر نتیجه ي گسترش صنعت مي دانستند .استفاده ي آنها از اصطالح پست مدرن در توصیف گسترش صنعت ،هم تخصصي بود و هم مي توانست باعث
سردرگمي شود .تخصصي بود ،زيرا مي خواست توجه ما را به تفاوت بین جهان معاصر با جنبه هاي سیاسي ،اقتصادي و فلسفي عصر مدرن جلب كند ،و مي توانست
باعث سردرگمي شود ،زيرا دوره ي انتقال از يک عصر به عصر ديگر (تقريبا از اواخر قرن نوزدهم تا اوايل قرن بیستم ) معموال بیشتر به عنوان دوره مدرنیته مشهور
بود.
كه ويژگي هاي جديدش آن را از هر دوره ي ديگري متمايز مي كند .بخصوص اينكه قرار بود اين دوره با عصر مدرن يعني دوران پیش از خود متفاوت باشد .مورخان
موشكافانه ويژگي هاي عصر مدرن و تاريخ دقیق آغاز و پايان آن را:با روش هاي متفاوتي توصیف كرده اند ،اما غالبا عصر مدرن را با ويژگي هاي زير مي شناسند:
-پیشرفت
-خوش بیني
-عقالنیت
-اين ايده كه شناخت خود واقعي ،يگانه پايه ي همه ي شناخت هاي ديگر است.
در بحث هاي مربوط به پست مدرنیسم ،ارزش هاي فوق اغلب آرمان عصر روشنگري نامیده مي شوند .به عبارت ديگر ،اين آرمانها مربوط به عصر خردگرايي
(روشنگري) بودند كه از اروپاي قرن هفدهم و هجدهم سرچشمه گرفتند و به سرعت تفكر غربي را تحت تأثیر قرار دادند .همان طور كه فهرست باال نشان میدهد،
آرمان هاي اولیه ي عصر روشنگري شامل جست وجوي عقالني و اعتقاد به پیشرفت بود .اين آرمانها از يک طرف ،جست وجوي عقالني را اصل راهنماي همه ي
شناختها میدانستند و از طرف ديگر معتقد بودند كه صرفا پیشرفت از طريق روش هاي عقلي است كه مي تواند دنیايي آكنده از نظم ،امنیت ،درک اجتماعي و شادي
بر اساس تعريف توين بي از اين اصطالح ،شايد اغراق باشد اگر عصر مدرن را پروژهاي جداگانه ي بدانیم .با وجود اين ،فلسفه ي كلي اين دوره بر طبق اين باور
تعريف مي شود كه پیشرفت جامعه از طريق كمال تدريجي انسان ( افزايش خودشناسي و روش منسجم عقالني) بدست مي آيد .جنبه ي مثبت اين تفكرمتفكران
اين سنت ،كانت ،هگل و ولتر هستند كمک به تقويت حقوق بشر در جهان است كه در نهايت به انقالب فرانسه و اعالمیه ي حقوق بشر امريكا انجامید و جنبه ي
منفي اين تفكر آن است كه متفكران عصر روشنگري با اعتقاد به اينكه ارزش هاي آنها بايد در سراسر جهان پیاده شود متكبرانه اروپا را پیشرفته ترين و
روشنفكرترين بخش جهان مي دانستند .آنها اروپا را متمدن تر از بقیه ي جهان مي ديدند و در نتیجه اين تفكر خطرناک به وجود آمد كه ديگر كشورها و نژادها را
بايد استعمار و استثمار يا اصالح كرد .بعضي از تعابیر اولیه ي پست-مدرنیسم زوال اين ارزشها را نشان داده يا كامال از آنها بريده اند .اين به اصطالح زوال يا بريدن از
ارزش ها ،بخش مهمي از مباحث امروزي درباره ي پست مدرنیسم را هم تشكیل مي دهد .اغلب استدالل مي شود كه جامعه ي امروزي اين آرمانها را فراموش كرده
است .جامعه ي پست مدرن در تقابل آشكار با ويژگي هاي عصر مدرن ،كه در باال ذكر شد ،اغلب بدبینانه با ويژگي هاي زير شناخته مي شود:
4
-مصرف بي رويه
-بدبیني
-عدم عقالنیت
موضوع وقتي پیچیده تر مي شود كه توجه داشته باشیم در نتیجه ي اين به اصطالح ويژگي هاي فراگیر مقطع فعلي تاريخ ،اومبرتو اكو ،نظريه پرداز فرهنگي و رمان
نويس ايتالیايي ،بازگشتي را در عصر ما به سمت نگرشهاي قرون وسطي مشاهده كرده است .از طرف ديگر ،بسیاري از متفكران پست مدرن به جاي آنكه از انحطاط
عصر روشنگري اظهار تأسف كنند به صورت جدي در صدد به چالش كشیدن مفروضات آن بوده اند و يا زوال ظاهري آن را جشن گرفته اند (وارد،1383،ص)14.
مدرنیته
كتاب هاي بسیاري انديشه پست مدرن از زبان اروپايي به زبان فارسي ترجمه شده است.
وجود انديشه هاي قبلي نمي گذارند انديشه ي نو اي كه به وجود آمده است پذيرفته شوند كه بیان اينها را به بت تشبیه كرده است كه همانگونه كه انسان ها
مدرنیته را در مقابله قرون وسطي به دلیل داشتن شیوه و فكر جديد و تكامل يافته تر از دوران پیش دانستند بايد پست مدرن هم اينگونه عمل كند(.به گونه اي يک
نظام مطلق را برا علم در نظر مي گیرد كه انعطافي ندارد( ).داوري اردكاني))1391( ،
توضیح احمالي از مدرنیته ک شروع آن چگونه بوده است و راهیابي آن به كشور هاي ديگر میتواند چه پیامدهايي داشته باشد يعني چون اين مدرنیته براساس
فرهنگ اروپايي است در فرهنگ جديد اشكال ايجاد میكند و بايد قبل از ورود جوانب آن در نظر گرفته شود و از طرفي هم بیان كننده ي اين است كه نمیتوان
مقداري از علم جديد را قبول كرد و مقداري نه و بايد كامل باشد تا جوابگو باشد و خواه ناخواه يكسري تغییر در علمي كه هست ايجاد مي شود و نمیتواند از اين
پست مدرن
انديشه ي پست مدرن دو تاريخ دارد كه ابتدا مدرن و پست مدرن با سقراط و سوفسطايیان آغاز شده است.
دوم پست مدرن از زمان آغاز مدرنیته يعني از رنسانس در زمان منتني و شكسپیر آغاز میشود و در قرن نوزدهم در تفكر كي بیكگارد و نیچه و بخصوص در آثار
تعرف پست مدرن:انديشه ي پست مدرن بر خالف آنان كه نظمي مطلق براي همه ي زمان ها و مكان ها قائل اند يا تجدد را دائمي و رو به تكامل مي انگارند به
دوران هاي تاريخي يا به تاريخ ها و سرآمدن ها آغاز شدن ها قائل است (داوري اردكاني))1391( ،
5
«-1حضور» )(perezentيا نمايش در مقابل بازنمايي و ساختار
« -4تعالي هنجارها» )(transcendence of mormsو ازشها در مقابل انضمامي بودن آنها
-5و در بعد ايجابي مدرنیسم از خالل مفهوم «غیريت سازنده» ) )constitutive othernessتحلیلي از پديدار ارائه میدهد (.الرنس كوهان وهمكاران )2019
برای روشن کردن مسایل ومضامین اصلی بحث پیدایش احتمالی شکل های پست مدرن زندگی؛کار لیوتارمیتواند نقطه شروع مناسبی باشد.لیوتار در
گزارشی درباره ی وضعیت درحال تغییر معرفت در توسعه یافته ترین جوامع ؛که ان رابرای وزارت علوم ایالت کبک تهیه کرده بود؛چنین توضیح میدهد
که واژه پست مدرن <بیانگر وضعیت فرهنگ ماپس از دگرگونی هایی است که از پایان سده ی نوزدهم تابه حال قواعدبازی را درعلم ؛ادبیات؛وهنرها
عوض کرده اند>.دگرگونی اصلی مورد نظر لیوتار؛دگرگونی در روش مشروعیت بخشیدن به شکل های معرفت است.پیدایش وضعیت پست مدرن
معرفت؛وباورنداشتن فراروایت ها از نظر لیوتار نتیجه فرایند پیچیده توسعه ی اقتصادی واجتماعی وفرهنگی است.فرایندی که سه عامل بران حکم
میراند.عامل اول به توسعه فنون وفناوری های پسا صنعتی در دوره ی پس از جنگ جهانی دوم مربوط میشود(اسمارت؛۱۳۸۹؛ص.)۲۲۱
دومین عامل تجدید حیات شیوه ی تولید سرمایه داری به شکل <ازنوتجدید شده ای است که بدیل کمونیستی راحذف کرده وبهره مندی فردی از کاالها
وخدمات را تثبیت کرده است .بنابه استدالل لیوتار این تاثیرفقط درحضور عامل سوم امکان پذیر بوده است ؛یعنی بذرهای مشروعیت زدایی وهیچ انگاری
که در ذات روایت های کویر سده ی نوزدهم نهفته بود>.لیوتار استدالل میکند که دگرگونی های تکنولوژیک پسا صنعتی هم برپژوهش علمی وهم بر
نحوه ی کسب اموزش وطبقه بندی؛دسترسی وبهره برداری از اموزش تاثیر گذاشته است (بری اسمارت ؛پاییز۱۳۸۹؛ص.)۲۲۲
به گفته لیوتار بحران مشروعیتی که برمعرفت علمی تاثیرمی گذارد؛ونشانه های ان از پایان سده ی نوزدهم به این سو در حال تراکم وافزایش است
؛زاییده ی تکثیر تصادفی علوم نیست بلکه خود این امر معلول پیشرفت فناوری وگسترش سرمایه داری است.این بحران بازنمود امحای درونی اصل
مشروعیت معرفت است.فرایند امحا ونابودی در درون بازی اندیشه ورزی در جریان است.وبا سست شدن تاروپودشبکه دایره المعارفی که هرعلم باید
جای خود را در ان بیابد؛دست اخرهمه ی علوم ازاین قید وبند رها میشوند(بری اسمارت ؛پاییز۱۳۸۹؛ص.)۲۲۳
به طور خالصه ؛لیوتاراستدالل می کند که یک گذاره تجویزی میتواند درست باشد؛ امانمیتوان نتیجه گرفت که گذاره تجویزی دیگری که مقدمه ان است
حقیقی یامنصفانه است.باتوجه به تمایز میان خرد نطری وعملی ؛ومطابق باان ؛مجموعه قواعد متفاوتی که مناسب وصالحیت راتعریف میکنند؛نتیجه
میگیریم که علم هیچ رسالت خاصی برای نظارت وسرپرستی بازی عمل ندارد ...بنابراین راه برای جریان مهم پست مدرنیته باز است :علم به بازی
مختص به خود می پردازد؛علم قادر نیست به سایر بازی های زبانی مشروعیت ببخشد( .اسمارت؛۱۳۸۹؛ص)۲۲۴-۲۲۵
مشروعیت زدایی از فراروایت ها ورواج یافتن معیار بازده اجرایی ؛دوجنبه ی بهم پیوسته ی وضعیت پست مدرن معرفت را تشکیل می دهند .بااین حال
ازنظرلیوتار؛جنبه ی سومی هم وجود دارد که درستی وکفایت عملکرد بهینه را به عنوان مدل مشروعیت علم زیر سوال می برد .استدالل مخالف این
است که<علم به وسیله ی پوزیتیویسم بازده ؛گسترش نمیابد>؛ وهمچنین از طریق تعقیب مستقیم بازده اجرایی نیز رشد نمی کند.بلکه علم ازطریق ابداع
6
ضد مثال ؛ویا<جستجو در پی یک معما ومشروعیت بخشیدن به ان با قواعد تازه ای دربازی های بحران اوری >توسعه می یابد؛این قواعد تازه از
گفتمانی مشتق می شوند که نسبت به خود علم درون ذاتی است (اسمارت؛۱۳۸۹؛ص.)۲۲۶
برخالف نظریه پردازانی که برثبات نظام ها ومشروعیت ازطریق عملکرد تاکید می کنند؛لیوتار توضیح می دهد که علم در وضعیت پست مدرن اش
باچیزهای مثل عدم تعین ؛محدودیت های کنترل دقیق؛تضاد های ناشی از اطالعات ناقص ؛وقایع ناگهانی ومعما های عملی ...وبانظریه پردازی درباره ی
تکامل خود به منزله ی فرایندی نا پیوسته ؛ناگهانی ؛تصحیح ناپذیر ؛ومعما یی سر وکاردارد (اسمارت؛۱۳۸۹؛ص.)۲۲۷
درجای جای بحث لیوتار از وضعیت پست مدرن معرفت؛توجه انتقادی به نظم فعلی وتوسعه ی ان اعیان می شود.چشم انداز کنترل تکنولوژیک متن و
زمینه ها ؛تفرعن وگردنکشی تصمیم گیرندگان؛خطراتی که توسعه ی تخیلی معرفت راتهدید می کند؛ واین امکان که <رایانه ایی شدن جامعه> موجب
تقویت کارایی کنترل وتنظیم خواهد شد؛همگی مورد انتقاد لیوتار قرار دارند؛اما نه از موضع مخالفتی که نوید دهنده ی رهایی
باشد(.اسمارت؛۱۳۸۹؛ص)۲۲۷-۲۲۸
لیوتار سه معنای واژه ی پست مدرن را از هم تمییز می دهد.نخست این واژه دارای معنای زیبایی شناختی است که طبق ان پست مدرنیسم برای اشاره به
تحوالتی که در هنرها ؛معماری ؛ونقاشی رخ داده به کار گرفته می شود.دومین معنای این واژه باقدری تفصیل در بررسی وضعیت فعلی معرفت بیان شده
است.سومین واخرین معنای این واژه ؛ ازجنس دیگری است.این معنا ؛واگنشی است به داللت های سیاسی پایان اوانگاردیسم ؛ازبین رفتن نقش قانون
گذارانه ی روشن فکران ؛سقوط روایت های کویر رهایی وپیشرفت ؛ومساله ی فقدان ماوایی امن وزمینی سخت برای بنا ساختن تفکر وسیاست مخالف.
خالصه ؛دراین معنا؛پست مدرن نشانگر تالش برای حفظ امکان مخالفت وانتقاد ازطریق درک پست مدرنیسم به منزله ی سیاست مقاومت
است(اسمارت؛۱۳۸۹؛ص.)۲۲۸-۲۲۹
چیز را مي توان شوخي تلقي كرد .در مقاله حاضر ،پست مدرنیسم فرهنگي از تركیب پنج بعد مورد تأكید در تعاريف و نظريه هاي مختلف (سیالیت روابط،
بازانديشي ،نسبي گرايي فرهنگي ،زوال عاطفه و مصرف محوري) به دست آمده است .سطح سنجش اين متغیر فاصله اي بوده و سؤاالت در قالب طیف لیكرت نمره
گذاري شده اند .گويه هاي اين متغیر در جدول شمارهي يک قابل مشاهده است.
پست ها ،عرف بدن و شیوه هاي درمان مي پردازد و تحوالت در اين كانون را معطوف به آينده و تحوالت آني مي داند (گیدنز .)۱۱۲ :۱۳۷۸ ،براي عملیاتي كردن
اين متغیر ،گويه هايي درباره ي آزادي افراد در تغییر دادن ظاهر خود ،نگرش افراد به تعیین سرنوشت فرد به دست خود او و نیز گونه هايي دربارهي تجر بھي
شخص و -پرسیده شاند .براي اين بعد شش گو به طراحي و در قالب طیف لیكرت نمره گذاري شده است سبالیت روابط باومن در كتاب اعشق سیال ،سیالیت و تا
پايداري خارق العادهي پیوندهاي انساني ،احساس امني حاصل از اين تاپايداري و امیال متضاد ناشي از اين احساس مبني بر تحكیم پیوندها و در عین حال بس ته
نگه داشتن آنها را مورد توجه قرار مي دهد (باومن .)۱۰ :۱۳۸۶ ،براي عملیاتي كردن اين متغیر ،گويه هايي دربارهي دوستي هاي زودگذر ،اعتقاد به تكراري شدن
دوستان و آشنايان ،اعتقاد نداشتن به ازدواج هاي دائم و روابط سرد و گذرا با ديگران ،طراحي گرديد .براي اين بعد نیز شش گو به طراحي و در قالب طیف لیكرت
7
نسبی گرايی فرهنگی
بر اساس نسبي گرايي فرهنگي ،خوب و بد خواندن مسائل پر بابهي يک مالک كلي صحیح نیست ،بلكه معیارهاي درست و نادرست يا نیک و بد بايد در بافت و
زمینه هايي كه ظهور مي يابند ارزيابي شوند (قرايي .)۱۶۲ :۱۳۸۸ ،براي عملیاتي كردن اين متغیر ،گريه هايي درباره ي تساهل و مداراي فرهنگي با ديگر فرهنگ ها
و احترام و ارزش قائل شدن براي فرهنگ هاي ديگر ،پرسیده شد .براي سنجش اين بعد تیز شش گونه در نظر گرفته شده و در قالب طیف لیكرت نمره گذاري
مصرف محوری
مصرف محوري عبارت است از اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و دارايي هاي مادي براي عملیاتي كردن اين متع ،گروه هايي در باردي عالقه مندي به
خريد روزانهي لباس ،اثاث منزل ،لذت بردن از خريد و نظاير آن پرسیده شد ،تعداد گويه هاي اين بعد نیز شش سؤال بوده كه در قالب طیف لیكرت نمره گذاري
شده است.
زوال عاطفه
يكي از ويژگي هاي جامعه ي پست مدرنیسم زوال عالقه يا هرگونه تأثر است .در جهان پست مدرنیسم ،از خود بیگانگي جاي خود را به چند بار گي داده است .از
آن جا كه جهان و زوال عاطفه يكي از ويژگي هاي جامعه ي پست مدرنیسم زوال عالقه با هرگونه تأثر است .در جهان پست مدرنیسم ،از خود بیگانگي جاي خود را
به چند پارگي داده است .از آن جا كه جهان و انسان هاي آن چند باره گشته اند ،تأثیري كه باقي مي ماند ،تصويري بي ريشه و غیر شخصي است .براي عملیاتي
كردن اين متغیر ،گويه هايي در قالب طیف لیكرت (كامال مخالف ،كامال موافق) طراحي شد .تعداد گويه هاي اين بعد ،شش گربه و سطح سنجش آن نیز فاصله اي
رشد و توسعه يافته است .نخستین مفروضه مشاوره پست مدرن اين است كه افراد و خانواده ها سیستم هاي خود نظم ده هستند كه خود – احیاگر و خود – ارجاع
مي باشند(كاپل .)1985،به اين معني كه احساس و نگرش ما نسبت به خود ما ،در ارتباط با ديگران به كمک يک نظام بازخورد دوراني باز شكل میگیرد
(استنبرگر .)1991،همچنین ديدگاه ما در مورد افراد از طريق مشاركت در زمینه هاي متعدد اجتماعي و در گستره زمان شكل گرفته (ايوي ،)2000،و ديدگاههاي
اجتماعي ما به وسیله مشاركت ما در تجارب پیچیده ارتباطي پايدار و از طريق اين بافتها به وجود مي آيد(ريكازيو .)1997،دوم اينكه ،دانش انسانها از خود وخودهاي
اجتماعي وجهان ريشه در فرايندهاي سمبلیک سازمان يافته شخصي و اجتماعي دارد .زبان وضعي و عارضي است و فعاالنه تجارب جديدي را خلق و به وجود آورده و
بر آنچه به عنوان واقعیت ادراک مي شود ،اثر مي گذارد .بنابراين واقعیت نسبي و قابل تغییر است و بازتاب سازه هاي شخصي و هم اجتماعي است
(لیدن.)1989،سوم اينكه ،ساختارها به لحاظ ريخت شناسي دستخوش تحوالت كلي و نا معلومي است كه متاثر از سازمانهاي متعددي است كه بر ساختارهاي
8
نظريه های مشاوره روان درمانی پست مدرن
سه حوضه در مشاوره و روان درماني پست مدرن ظهور نموده است كه عبارتند از :سازه گرايي ،سازه گرايي اجتماعي و باز -سازگرايي .درحالي كه هريک از اين حوزه
ها از ديگري نشات گرفته است ،اما مي توان هريک را به لحاظ نقطه نظراتي كه در مفروضات اولیه ي خود دارند ،از ديگري متمايز كرد .يک تفاوت مربوط به سطوح
واقعیت است(براي مثال درون رواني ،تعامل ،بافتي) ،كه هر يک مي تواند مبنايي براي آسیب شناسي رواني يا سالمت رواني ،يا هدفي براي ارزيابي و يا مداخله
تعريف شود(ريگازيو ديگیلیو .)1997،اين تفاوتها مي تواند ما را در شناخت روشهايي ياري دهد كه زمینه تحقیقات و روشهاي تحقیقي بهتر مناسب تري در مورد
ساير رويكردهاي درماني است .براي مثال كلي شماري از راهبردهاي اساسي همچون مجموعه اي از شبكه ها ،تعبیر و تفسیر ،چرخه تجربه و چرخه خالقیت معرفي
كرده است .كلي اين روشها را براي كمک به مراجع به منظور روشن سازي معاني كه به رفتار ،احساس و شناخت هايشان نسبت مي دهند ،به كار مي برد .كلي
همچنین توضیح مي دهد كه چگونه مداخله هاي سنتي ايفاي نقش ،يادداشت كردن ،تحلیل رويا ،تداعي آزاد ،تعیین تكلیف و مشابه آن ،مي تواند براي كمک به
مراجعان تا تفسیرهاي متعددي از سطوح آگاهي داشته باشند ،بكار رود( .كیمیايي ،1388 ،ص )56
همچنین ايوي و ريكازيو ديگیلیو ارزيابي زبانشناختي فردي و جمعي را مطرح ساخته اند كه درمانگران مي توانند از ژآن براي ساختارهاي فرهنگي و مشاوره اي
حساس رشدي بكار برند .به عالوه ،آنها طرح واره ي طبقه بندي فرانظري ارائه داده اند كه به جاي رويكردها ونظريه هاي سنتي بكار گرفته مي شود .مشاوران و
رواندرمانگران مي توانند از اين زمینه براي سازماندهي رويكردها و راهبردهاي سنتيِ ،ضمن جستجوي تغییرات رشدي ،باز -سازه گرايي چند فرهنگي و تغییرات
زمینه اي نظام دار در طرح درمان استفاده نمايند( .كیمیايي ،1388 ،ص)57
به نظر مي رسد كه روشهاي متعددي براي كمک به مراجعان به كار مي رود تا تضادهايي كه سازه ها را به شدت انعطاف ناپذير مي سازد آشكار نمايد.
گادانو( )1995فني سینمايي براي مراجعان به كار برد تا تجارب مشابه را از چندين ديدگاه مختلف نشان دهد .براي مثال ،ممكن است او مراجع را به صورت آهسته
و گام به گام و با خلق مجدد يک نزاع زنشويي يا يک سرزنش را از طريق يكسري صحنه ها قبل از اينكه هر يک از آنها بخواهند هیجان خاصي را نشان دهند،
حركت دهد(ني مییر .)1998 ،همچنین آنود( )1996نشان داده كه چگونه تكرار تصاوير مي تواند به منظور تحلیل حكايتهاي شخصي و نمايشنامه هاي خیالي كه
خارج از آگاهي مراجع است ،مورد استفاده قرار گیرد.گردن و افران( )1997از حركات و حالتها به عنوان تماشاگراني خارجي براي برقراري گفتگو تعاملي ساختاري با
مراجعان وبه منظور برانگیختن ديدگاههاي جديد و گسترش ديدگاه آنها نسبت به موقعیتها استفاده مي نمايند .شجره نامه اجتماعي(ايوي و ديگران .)1997،ابزار
ديگري كه مي تواند براي روشن سازي حكايتهاي مراجع به كار رود .بعالوه ،راهبردهاي سوالي ،استداللي و گفتماني متعددي وجود دارد كه مشاوران مي توانند به
كمک آن مراجعان را در روشن سازي موضوعاتي همچون نحوه ي معني بخشي(فريدمن و كامبز ،)1996،خود -توصیفي (دارانت و كوالسكي،)1993،
اعتراض(دشازر ،)1991،مطیع ساختن علم(وايت و اپستین ،)1990،اانعكاس(آدامیز-وست كت ،دافرن واسترن،)1993،برجسته سازي داستانها(دروري،وينزلد و
9
مونک ،)2000،و كمكهاي مثبت (ايوي )1971،ياري دهند .اين فنون ومداخله ها مي تواند مراجعان را در رشد ،بازبیني و بازسازي هويت هاي فردي و جمعي جديد
نظريه ها و هم تحقیقات صاحب نظران پذيرفته اند كه به منظور همراهي بیشتر با مراجعان مختلف بازتر عمل كنند .در پاسخ به اين نیاز فزاينده و براي ارائه مشاوره
اي حساس نسبت به فرهنگ ،اكنون شماري از محققان ،نويسندگان و درمانگران مي دانند كه نظريه هاي سنتي مطرح ،بوسیله شاخص هاي غربي ،اروپايي،
آمريكايي و چارچوب هاي فردگرايانه به ظهور رسیده است(دآندريا،2000،سو و ديگران .) 1993،به لحاظ تاريخي ،فرهنگ متاثر از خانواده ،جامعه ،اجتماع ،نسل،
سیاست و سازمان هايي است كه به دلیل استخراج داده ها از بافتینادرست به دست فراموشي سپرده شده است .عالوه بر اين ،تمركز مشاوره و درمان بر كمک به
والدين و خانواده هاست تا به جاي درک و اثر گذاري بر متغیرهاي بافتي مختلف ،باآن سازگار شوند(ريكازيو ديگیلیو وايوي.)1995،
پست مدرن بابرتري عقالني جهان غرب از طريق چالش با فرضیه ها و باورهاي مربوط به نظريه هاي روانشناختي مدرن ،ديدگاه هاي مذهبي و مباني سیاسي كه در
آن وجود دارد به مقابله برخاسته است(دآندريا ،2000،گرگن 1994،؛سكستن و گريفین.)1997،گرچه جهان پست مدرن معرف پیچیدگي و ارائه ديدگاههاي
متعددو طرح سوالهاي جديدي است ،همچنین بیانگر فرصتهاي متعددي براي ساختن آينده از طريق الگوهاي راهبردي گذشته است .اين الگوها مي تواندراهنماهايي
براي توجه بیشتر به اهمیت شخص ،خانواده باشد كه وقتي مراجع به دنبال خدمات ما است ،مورد ارزيابي قرار گرفته و در درمان او مورد استفاده قرارگیرد(ريكازيو
ديگیلیو وديگران .)1997،رويكرد پست مدرن مفاهیم سنتي اختالل را به چالش كشیده است كه در تغییر اشكال قالبي تابلوي سالمت روان مشخص مي شود.پست
مدرن از تشخیص هاي معمول DSM-IVكه مربوط به تعامالت محیطي است و هم از پديده اي فرهنگي بر ظهور نشانه شناسي اثرگذار بوده است ،فاصله گرفته و
تالش خود را بر نشانه شناسي هايي همچون نژاد پرستي ،فقر و فشارها متمركز كرده است .سرانجام ،نظريه هاي پیشرفته مشاوره ،نیازمند پايه هايي قوي تجربي و
مبتني برعمل خواهد بود كه سازه گرايیژ ،عمل گرايي و روش شناسي را به يكديگر متصل نمايدو تالش براي تكمیل مدارک و پژوهش هاي تجربي و بالیني كه
ديدگاه پست مدرن را حمايت نمايد،فقط اخیرا شروع به ظهور نموده است( .كیمیايي ،1388 ،ص)57
10
منابع:
داوري اردكاني ،رضا ( . )1391انديشه پست مدرن .تهران :انتشارات سخن
اسمارت ،بري()1389شرايط مدرن :مناقشه هاي پست مدرن ،ترجمه حسن چاوشیان ،تهران :كتاب آهه.
وارد ،گلن ( )1384پست مدرنیسم ،ترجمه قادر فخررنجبر ،ابوذركرمي ،تهران :نشر ماهي
دهبانیپور ،رضا ،خرمپور ،ياسین ( .)1395بررسي مؤلّفه هاي پستمدرنیسم و عوامل مرتبط با آن .فصلنامه ي مطالعات توسعه ي اجتماعي -فرهنگي 53-،(4)4
77
كسايي ،سید علي ( )1388مشاوره و روان درماني پست مدرن .فصلنامه تازه هاي روان درماني 54-53 ،15
Brendan Canavan, Claire McCamley(2018). The passing of the postmodern in pop? Epochal consumption and marketing
from Madonna, through Gaga, to Taylor, http://www.elsevier.com
Hanna Mamzer, The attractiveness of polar regions as the zones of silence, http://www.journals.elsevier.com
11