Professional Documents
Culture Documents
خلاصه درس جلسه اول اندیشه اسلامی 2
خلاصه درس جلسه اول اندیشه اسلامی 2
با سالم وتبریک سال نو حضور دانشجویان گرامی خالصه درس جلسه اول
حقيقت نبوت
ارکان نبوت:وحی -پيام آور وحی
واژة «نبوت» در لغت به معناي پيامبري ،و واژة «نبی» به معناي پيامبر است.
ريشة اين دو واژه«،نبوت»و «نبی» ازکلمة «نبأ» به معناي خبر است ،و يا به خصوص خبرهايی است که از نوعی اهميت
برخوردارند .يعنی خبرهايی که فايدهاي بزرگ دارند،
مفاهيم کليدي و عناصر محوري مفهوم نبوت دو چيز است.
اتصال به مبداءهستی است وکسی که خود به آن مرحله نرسيده است نمی تواند ازرمز و راز حقيقت وحی خبردهد .فی الجمله
وحی پيام الهی است.
اشاره،سرعت ،تفهيم والقاي پنهانی مطلبی به ديگران ،اعالم درخفا ،نوشتن است اماجامع ترين معنی که کاربرد واژه وحی را می
رساند به تفهيم والقاي سريع و پنهانی است که متوجه مخاطب خاص خودبوده وبرديگران پوشيده است.
الف-اشاره پنهانی
د-وحی رسالی ياتشريعی :که شاخصه پيامبران می باشد کهمقصودهمان وحی وپيام رسانی مخصوص به پيامبران می باشد.
2
*هدايت جامدات،نباتات وحيوانات(هدايت غريزي):قرآن کريم الهام غريزي برزنبورعسل مبنی براينکه درکوهها
ودرختان النه سازي کنندرا وحی می خواند...واوحی الی النحل ان اتخذي من الجبال بيوتا نحل68/
*وحی به معناي اشاره پنهانی،تفهيم خطورات قلبی برانسانهاي عادي.
مثل بشارت برزکرياوقتی حضرت زکريا برداشتن فرزند به هنگام پيري بشارت داده می شودازخدا می خواهد برايش
نشانه اي قرار دهد ..واينکه بمدت سه روز سکوت خواهی کرد.
*وحی به عنوان الهام غير رسالی و غير تشريعی :گاهی انسان به هنگام گرفتاري ها،اضطرارهاوتنگناها و به صورت
سروش غيبی و عنايت الهی نداي ناگهانی.مثل الهام به مادر موسی«القصص »7/
وحی به اين معنی يعنی آموزه ويژه اي که از ناحيه ي خداي سبحان به انسان هاي برگزيده اش افاضه می شود،وراي آگاهی هاي
حواس پنجگانه وادراک وشهود درونی است .گشوده شدن افق هاي نوين از آسمان وعالم غيب به روي انبياء است.
پيامبر
پيامبر انسان برگزيده وکامل راهنماي بشر براي کمال و براي انجام ماموريت هدايت انسان هاست.قرآن دفترچه راهنما وپيامبر
خود راهنماست.
علم لدنی
شئون پيامبران دريافت و ابالغ تفسير و تعليم تزکيه و تربيت اسوه و الگو واسطه فيض تدبير امور سياسی،اجتماعی و- ...
حکمت الهی ايجاب می کند که پيام خود را دست نخورده وبی کم وکاست به دست بندگانش برساند.
3
آخرين درجه ايمان عصمت است که ناشی از نهايت معرفت است ،مثل ايمان حضرت ابراهيم به هنگام انداختن به آتش...
معجزه چيست؟
معجزه پديده اي است خارق العاده وخارج از نظامات علت ومعلول شناخته شده مادي که به منظور اثبات دعوي نبوت هم زمان
با تحدي(دعوت به مقابله) ازجانب مدعی نبوت به اذن خاص الهی صادر می شود.
(معجزات موقت مثل زنده شدن مرده،اخبار ازغيب ومعجزات جاويد)
-2مغلوب وتحت تاثير نيروي قوي تري قرارنمی گيرد.ديگران ازآوردن مثل آن ناتوانند(.معجزات پيامبران قبلی همه ازنوع حسی
بودند)
حاالت شخصی
روحيات پيروان
.قرآن معجزه جاويد پيامبر خاتم ( :اعجاز نقش پيامبر در ماندگاري پيام پس از 1400سال)....
-ضرورت نبوت
4
فلسفة نبوت
فلسفة نبوت را میتوان از دو ديدگاه کلی بررسی کرد:
هدف نهايی غايی براي کمال سعادت کمال غايت خداگونه شدن
-2رسيدن انسان به کمال همراه باانتخاب واختيار است.اناهديناه السبيل اما شاکرا واماکفورا ...
اگرچه رسول باطنی( عقل) در انسان به وديعه گذارده شده ولی به علل مختلف عقل براي هدايت کافی نيست براي شناخت
حقايق هستی وراه ورسم زندگی غير از عقل وعلم ،انسان به رسول ظاهري هم نياز دارد.
اگرچه عقل وعلم اطالعات دقيق زيادي به انسان می دهند اما در پاسخ به سئواالت کالن وپرسش از معناي زندگی مثل سعادت
انسان ناتوان هستند .
بنابراين :ضرورت وحی به جهت جبران نارسايی حس وعقل بشري که محدوديتها ونارسائی هايی دارد.
«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُوالً أنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ » .سوره نحل آيه .36
به تحقيق ،در ميان هر امتی رسولی را برانگيختيم تا آنان را به يکتاپرستی بخواند ،و از پرستش طاغوت باز دارد.
عالوه بر اين آية شريفه ،در آياتی که سرگذشت پيامبران الهی بيان شده است نيز دعوت به توحيد و يکتاپرستی به عنوان هدفی
که در سرلوحه دعوت پيامبران قرار داشته ،ياد شده است ،چنانکه در بيان سرگذشت حضرت نوح ،هود ،صالح ،شعيب ـ عليهم
السالم ـ آمده است که آنان به قوم خود ،میگفتند:
«يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ».
5
«کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْکُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيَما اخْتَلَفُوا فِيهِ.
اين آية شريفه بيانگر آن است که :مردم به صورت امتی يک پارچه زندگی میکردند و در ميان آنان اختالفات پيچيدهاي که نياز
به شرايع آسمانی باشد ،وجود نداشت ،سپس اختالف و نزاع در ميان آنان پديد آمد ،لذا خداوند براي حل اختالفات آنان پيامبران
را که بشارت و بيمدهنده بودند ،مبعوث کرد ،و با آنان کتاب و شريعت آسمانی را به حق فرو فرستاد تا مبناي داوري در
اختالفات آنان باشد.
و دربارة پيامبر اکرم ـ صلّی اهلل عليه و آله ـ میفرمايد:
«إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَيْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِما أَراکَ اللَّهُ».
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» .
ما رسوالن خود را با داليل روشن فرستاديم ،و با آنها کتاب (آسمانی) و ميزان (شناسايی حق از باطل قوانين عادالنه) نازل
کرديم تا مردم قيام به عدالت کنند .واژة «بينه» در لغت به معناي دليل روشن است ،و مقصود از بينة پيامبران ،استداللهاي
واضح و معجزات آنان ،و منظور از «کتاب» ،کتاب شريعت و مجموعة معارف و احکام الهی است که مبناي حق و باطل در حوزه
عقيده و عمل بشر میباشد ،و «ميزان» عبارت از ابزار سنجش حق و باطل و درست و نادرست است ،که بخشی از آن با استفاده
از اصول و کلياتی که در کتاب آسمانی و شريعت بيان شده ،به دست میآيد ،و بخشی ديگر از آن که به موضوعات و مسايل
جزئی مربوط میشود ،توسط عقل به دست میآيد .و در نتيجه ،عقل و وحی ،ميزان تشخيص خوب و بد و درست و نادرست
میباشد.
.4تعليم و تربيت.
تعليم و تربيت در چهار آيه از قرآن کريم (که همگی مربوط به نبوت پيامبر گرامی اسالم ـ صلّی اهلل عليه و آله ـ میباشند) به
عنوان يکی از اهداف نبوت بيان شده است .چنانکه میفرمايد:
«لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُوالً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ
قَبْلُ لَفِی ضَاللٍ مُبِينٍ» .
خداوند بر مؤمنان منت نهاد ،زيرا از خود آنان رسولی را در ميان آنها برانگيخت تا آيات الهی را بر آنان فراخواند ،آنان را تزکيه
نمايد و کتاب و حکمت را به آنان بياموزد ،اگر چه آنان پيش از اين در گمراهی آشکار بودند.
تعليم و تربيت از اساسیترين ارکان سعادت فرد و جامعة بشري است .و پيامبران الهی براي راهنمايی بشر به مسير سعادت و
کمال برانگيخته شدهاند ،و بزرگترين معلمان و مربيان بشر بودهاند؛ چرا که معارف و احکام الهی را به بشر آموختند ،و با قول و
عمل خويش در جهت پيراستن جامعه از پليديها و زشتیها گام برداشته ،و در طول تاريخ بهترين اسوههاي معرفت و فضيلت
براي بشر بودهاند.
خداوند عليم و حکيم ،انسان را با ظرفيت و استعدادهاي ويژه آفريده است ،و انسان قابليت دريافت کماالت مادي و معنوي
بسياري را دارد.
6
عقل و فطرت ،راه دريافت اين کماالت را تا حدودي روشن میسازند ،اما به هيچ وجه کافی نيستند ،بدين جهت انسان گذشته از
هاديان درونی ،به هدايتگران بيرونی نيز نيازمند است ،هر گاه خداوند هدايتگران بيرونی را در اختيار بشر قرار ندهد ،و او به
بيراهه برود ،او میتواند به خداوند احتجاج کند و بر کارهاي خالف خود عذر و بهانه بياورد .اما با فرستادن پيامبران و رسوالن
الهی حجت بر بشر تمام شده ،و راه هر گونه عذر و بهانه بر وي بسته خواهد شد .چنانکه فرموده است:
نسا165
«رُسُالً مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَالَّ يَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَکِيماً».
بطور کلی يکی از شبهات اينست که می گويندآموزه هاي وحيانی وآنچه پيامبران به بشر عرضه کرده اند از دوحال خارج نيستند.
يعنی اگر اين آموزه ها دراختيار انسان قرار هم نمی گرفت هم انسانها مستقال باعقل خودآنهارادرک ميکردند.که دراينصورت
بعثت نبوت ووحی کاربيهوده واضافه بوده است .
-2ويا آموزه هاي وحيانی مخالف ومتضاد با عقل وبرهان عقلی هستند که خوب دراينصورت هم غير قابل پذيرش
ومردود هستند.
يعنی گزاره ها ودانسته هاي عقلی از سوي وحی تاييد می شوند.که در اينصورت انسان به درستی شناخت وداوري عقل خود
اطمينان بيشتري پيدا می کندومطمئن می شود خطاي عقل منتفی است.
اصوال از نظر قرآن کريم مسئوليت وشان اصلی پيامبران تذکر وغفلت زدايی از چهره حقايق بوده است
دوم :يا اينکه گزاره ها ي وحی خرد ستيزند.در اينصورت که گزاره هاي وحيانی ضد عقل باشندوبا اصول عقلی ناسازگار باشند.
دراينصورت اين دسته ازآموزه ها در رديف آموزه هاي تعاليم الهی(وحی) نخواهند بودواگر آموزه ها واحاديثی ومتونی به ظاهر با
اصول عقلی مخالف باشند.قاعدتا تفسير خاصی دارندکه بايد کشف شوندوگرنه جعلی وبايد دور ريخته شوند.
سوم :اينکه گزاره ها وآموزه هاي وحيانی فرا حسی وفراعقلی اند.
ما در آموزه هاي دينی وحيانی با مجموعه اي از مسائل روبرو هستيم که نه مخالف مدرکات عقل ونه موافق آن بلکه فراتر از
حوزه ادراکات عقلی اند .
عقل در اين موارد ملزم به سکوت است ووجود اين حوزه ها در ادراکات آدمی وجود وحی را ضرورت می بخشدتا خالء معرفتی
بشر جبران وتکميل گردد.
عقل بشر به دليل اعتراف به محدوديت وناتوانی خويش در برخی حوزه ها وعرصه ها اثبات ضرورت وحی را پذيرفته است .
قرآن کريم هم يکی از اهداف پيامبران را آموزه هاي فرا عقلی وفرا خردي ودست نيافتنی با عقول بشري می داند.
-1محدوديتهاي ذاتی
ب)ناتوانی عقل درشناخت آثار اخروي اعمال انسانی بدين منظورکه زندگی انسان منحصر به اين دنيا نبوده وانتظاربشريت براي
جاودانگی وزندگی ابدي می باشد لذا عقل بشرازتشخيص اينکه ازچه راهی می تواند به اين مقصود برسد ناتوان می باشد .
ح)آسيب پذيري عقل درمرحله تشخيص وعمل -کلی بودن واجمالی بودن احکام عقل :انسان براي پيمودن مسير کمال به
پاسخهاي شفاف تر وجزئی تر نياز دارد .
عقل بشري ازپاسخگويی به بسياري از جزئيات مباحث مبداء ومعاد ناتوان است -.خرد وانديشه انسانی حس پرستش خداوندي
را در می يابد اما اينکه چه عملی را انجام بدهد.؟! – خرد وعقل انسان ازشناخت آثاراخروي واعمال انسان عاجز است.اينکه
8
گاهی موانع درونی است مثل ساده انديشی،هوي وهوس عمدي يا سهوي
گاهی هم آفات وموانع بيرونی است مثل محيط وشرايط بيرونی فرهنگی اجتماعی وتاريخی وجغرافيايی ...
علم به معناي مطلق آگاهی ومعرفت و فهميدن است....دراهميت معرفت همين بس که اولين آياتی که برپيامبراکرم نازل شده
ازعلم....وهل يستوي الذين اليعلمون...فضل العلم...همراهی ايمان آگاهی،واينکه ايمان بدون معرفت ارزشی ندارد.
اما امروزه وقتی گفته می شود علم منظوريافته هاي تجربی،مشاهده اي وآزمايشگاهی ياهمان علم تجربی مورد نظر است.
-مفهوم دين:
درتعريف عام ازدين اعتقاد به خداوعالم غيب،دين مجموعه تعاليم واعتقاداتی است که درانسان موجب جايگزينی خدا محوري به
جاي خود محوري وفرد محوري درزندگی انسان می شود .
-دين مجموعه قوانين نظري است که قواعد عملی وراه ورسم بندگی کردن را ترسيم می کند(.دين دستورالعمل بندگی وراه
ورسم خدايی زيستن است)
-رابطه بين علم ودين ازجنجالی ترين مباحث کالمی وفلسفی درغرب بوده است.
درخصوص رابطه بين علم ودين ميان دانشمندان ودين شناسان سه نظريه متفاوت وجود دارد.
کسانيکه معتقدند علم ودين مکمل يکديگرنديعنی موضع تماس دارند ولی موضع درگيري وتعارض ندارند.
9
دانشجویان عزیز دقت نمایند جهت نمره کالسی می توانید با ورود به سامانه @. nahad.irبعد از
ثبت نام وشرکت در آزمون مربوط به درس خود امتیاز کالسی گرفته ودر پایان آزمون گواهی آن را به
ایمیل اینجانب ارسال نمایند .ضمنا شماره 09360600122جهت هماهنگی ورفع اشکال است .ودر
صورت صالحدید گروه تشکیل خواهد شد .انشااهلل دوره کنونی سپری شود وحضوری پاسخگوی
سواالتتان باشم .موفق وموید باشید .با ارسال گواهی شماره همراه خود را نیز ارسال فرمایید .
توجه :حذفيات امتحان فصل پنج کتاب است وامتحان به صورت هماهنگ می باشد .
sahebalzamani@yahoo.ir