واکاوی تطبیقی برخی مضامین ادبیات پایداری در شعر مهدی اخوان ثالث

You might also like

Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 16

‫‪Journal of Compatative Literature‬‬ ‫«دو فصلنامه ادبنامه تطبیقی »‬

‫‪Vol 1. No 1 . Autumn & Winter 5112‬‬ ‫سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬پاییز و زمستان‪3131‬‬

‫واکاوی تطبیقی برخی مضامین ادبیات پایداری‬


‫در شعر مهدی اخوان ثالث وامل دنقل‬
‫عقیقی‪٢‬‬ ‫نعیم عموری‪1‬محبوبه‬
‫تاریخ پذیرش‪)39/63/٢2 :‬‬ ‫(تاریخ دریافت‪39/60/11 :‬‬
‫‪A Comparative Study of Resilience Literature in Poemsof Mehdi‬‬
‫‪Akhavan Saales and Amal Dongol‬‬
‫‪N.Amouri1 M. Aghighi5‬‬
‫)‪(Received :Sep, 11, 5112– Accepted : Dec, 10, 5112‬‬

‫‪34‬‬
‫‪21‬‬
‫‪Abstract‬‬ ‫چکیده‬
‫‪Poet tries to reflect the discomfort and affliction‬‬ ‫تالش اصلی شاعر در ادبیات پایداری آن است که شعرش آینۀ دردها و‬
‫‪of his nation whom are suffering from injustice‬‬
‫رنجهای مردمی باشد که از ظلم حکومت خودکامه به ستوو آمتد انتد‬
‫‪of his dictator goverrment. This kind of‬‬
‫‪literature consists of hope to future, promise of‬‬ ‫امید به آیند ‪ ،‬نوید پیروزی‪ ،‬دعوت به مبازر و ایسوادگی در برابر ظلتم‬
‫‪victory, invitation to battle, adoration of‬‬ ‫وسوم و سوایش آزادی وآزادگتی‪ ،‬از موضتوعات اصتلی ادپ پایتداری‬
‫‪liberality super mince to land and martyrs for‬‬ ‫است از سوی دیگر مکوب سالفی «روسی» در ادبیات تطبیقی‪ ،‬مکوبتی‬
‫‪freedom of the land. Salafi comparative‬‬
‫جامعهگراسوکه براساس تشابهات ساخواری‪ ،‬ادبیات را مورد کاوش قرار‬
‫‪literature explores the literature according to‬‬
‫‪structural similarities, jarminski as an author of‬‬ ‫میدهد «جیرمونسکی» به عنوان مؤسس این مکوتب‪ ،‬استاس تحقیقتات‬
‫‪this school declares that the comparative‬‬ ‫تطبیقی را بر تشابه اسووار میداند این جستوار براستاس مشتابهتهای‬
‫‪research is based on similarity. This research‬‬ ‫دوران زندگی مهدی اخوان ثالث و امل دنقل و همچنین تشتابه اوضتا‬
‫‪analyses the root of resilience literature of these‬‬
‫سیاسی و اجوماعی محیط آنان‪ ،‬با نگتاهی جامعهشتناخوی‪ ،‬بنمایتههتای‬
‫‪two poets according to similarities of their area‬‬
‫‪as well as political and social situations‬‬ ‫ادبیات پایداری را در آثار این دو شاعر مورد واکاوی قترار داد استت‬
‫‪similarities by a sociology glance. Mehdi‬‬ ‫مهدی اخوان ثالث و امل دنقل‪ ،‬هر دو از جمله شتاعران حتوزۀ ادبیتات‬
‫‪Akhavan Saales and Amal Dongol are‬‬ ‫مقاومت به شمار میآیند که مهمتترین درونمایتههای شعرشتان‪ ،‬شتر‬
‫‪considered as poets in resilience literature field‬‬
‫دردهای مردمانی است که از اوضتا نابستامان حتاکم بتر جامعته رنتج‬
‫‪whom discomfort and affliction of their people‬‬
‫‪of the unorganized situation of society are their‬‬ ‫میکشند دراین مقالهبا روشی توصتییی‪ -‬تحلیلتی‪ ،‬برختی از ماتامین‬
‫‪most significant nature of their poems. In this‬‬ ‫ادبیات پایداری همچون وطندوسوی‪ ،‬تیاخر به تمدن پرافوخار وباشکو‬
‫‪article some of the contents of resilience‬‬ ‫گذشوه‪ ،‬آزادی و نیز مبارز با ظلم و ستوم حاکمتان زورگتو‪ ،‬بتا هتد‬
‫‪literature like patriotism, magnificent culture,‬‬
‫ترسیم ماامین مشورک از چهرۀ رنجکشید ومظلوم مردم و نیز دعتوت‬
‫‪liberality and battle against injustice in order to‬‬
‫‪depict common contents of afflicted face of‬‬ ‫به مبارز وتسلیم نشدن در برابر اسوبداد‪ ،‬در اشعار دو شتاعر مصتری و‬
‫‪people and invitation to battle and not giving up‬‬ ‫ایرانی مورد کنکاش قرار گرفوه است و مبنای پتووهش نیتز بتر استاس‬
‫‪against autarchy has been analyzed according to‬‬ ‫نظریۀ تیپولوژی جیرمونسکی در مکوب ادبیات تطبیقی سالفی «روسی»‬
‫‪jarminski typology theory in salafi comparative‬‬
‫است بررسی حاضر نشان میدهد که هر دو شاعر تتالش کترد انتد تتا‬
‫‪literature school in poems of these two Iranian‬‬
‫‪and Egyptian poets. This article is analyzed by‬‬ ‫مقاومت ملت خود و درد و رنج های آنها را را بیان نمایند‬
‫‪descriptive-analytical method‬‬ ‫واژگان کلیدی‪ :‬ادبیات پایداری‪ ،‬مکوب سالفی «روسی»‪،‬‬
‫‪Keywords: ResilienceLiterature, Salafi School,‬‬ ‫اخوان ثالث‪ ،‬امل دنقل‬
‫‪Akhavan Saales, Amal Dongol.‬‬

‫ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬
‫ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‬ ‫‪ 1‬اسوادیار گرو زبان وادبیات عربی دانشگا شهید چمران اهواز‬
‫‪1. Assistant Professor of Arabic language and‬‬
‫‪literature, Shahid Chamran Ahwaz University‬‬ ‫‪Email: n.amouri@scu.ac.ir‬‬ ‫(نویسند مسئول)‬
‫)‪(responsible author‬‬ ‫‪ ٢‬کارشناس ارشد رشوه زبان و ادبیات عربی دانشگا‬
‫‪5. M.A.Arabic language and literature, Alzahra‬‬
‫‪University‬‬ ‫الزهراء(س)‬
‫‪ ............................................................... 69‬دو فصلنامۀ ادبنامۀ تطبیقی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬پاییز و زمستان‪1161‬‬

‫مصری ـ که حاصل مشابهت اوضا سیاسی و‬ ‫مقدمه‬


‫اجوماعی جامعهی آنان است‪ -‬بیان شوند چرا که در‬
‫ادبیات پایداری‪،‬به مجموعهای از آثار ادبی اطالق میشود‬
‫دورانهایی هر دو کشور مسلمان مسوعمرۀ غرپ بود‬
‫که محور آن مقاومت و مجاهدت یک ملت در را‬
‫و نظام پادشاهی اسوبدادی و انقالپهایی شبیه به هم‬
‫شر ‪ ،‬حیات‪ ،‬ناموس‪ ،‬شخصیت‪ ،‬هویت و سربلندی و‬
‫در این دو کشور اتیاق افواد است این حوادث‬
‫اسوقالل وطن باشد ادبیات پایداری به دلیل قدرت و‬
‫مشورک که تحت عنوان تیپولوژی مشورک هر دو ملت‬
‫اسوحکام شعری و نیز به جهت رو اسوعمار سویز‪،‬‬
‫قابل بحث است‪ ،‬در ادبیات آنها نمود ویو ای پیدا‬
‫توانست مرزهای ملی و منطقهای را در هم نوردد و در‬
‫کرد است که این نو ادبی مشابه مادۀ اصلی‬
‫گسورۀ ادبیات جهانی جایگا ویوۀ خود را بیابد دربارۀ‬
‫پووهش در مکوب سالفی« روسی» میباشد‬
‫ادبیات مقاومت گیوه شد است که‪« :‬ادبیات مقاومت‪،‬‬
‫(خاری‪ )13 :1921،‬در این مقاله تالش میشود تا در‬
‫شعلهای است که هرگز خاموش نمیشود و پایان‬
‫کنار معرفی مکوب سالفی« روسی» و بیان وجه تسمیه‬
‫نمیشناسد‪ ،‬تعبیری است که هیچگا از مردم فاصله‬
‫و ویوگیهای آن‪ ،‬براساس تیپولوژی جیرمونسکی‪،‬‬
‫نمیگیرد‪ ،‬اگرچه شمشیرها و سرنیز ها‪ ،‬مردم را رها کرد‬
‫زمینههای سیاسی‪-‬اجوماعی تأثیرگذار در آثار اخوان‬
‫باشند ادپ مقاومت گا بانگ بلندی است که پیوسوه‬
‫ثالث و أمل دنقل و نوایج آن مورد بررسی قرار گیرد‬
‫رساتر میگردد و همیشه سال را برای مبارز به کمک‬
‫نوشوار حاضر ضمن بیان زمینههای اجوماعی‪-‬‬
‫میگیرد و گا رنگ نجوا میگیرد تا آالم دردمندان‬
‫سیاسی اشعار دو شاعر‪ ،‬اشوراکات فکری اخوان و‬
‫مقاومت ملی را مرهم نهد‪ ،‬امّا هرگز خاموش‬
‫دنقل در زمینههایی نظیر وطندوسوی‪ ،‬افوخار به تمدن‬
‫نمیشود» (آینهوند‪1916 ،‬؛ ‪« )93‬ادبیات پایداری‪ ،‬در‬
‫باشکو نیاکان‪ ،‬آزادیخواهی ومبارز طلبی را مورد‬
‫بخش بایدها و نبایدها‪ ،‬یعنی اسومرار و پایداری در‬
‫بحث قرار خواهد داد‬
‫نیی غیرخدا و محافظت در اثبات او و هرآنچه صیت‬
‫اوست‪ ،‬شکل میگیرد» (پشتدار‪ )131 :1939،‬ادبیات‬
‫سؤاالت تحقیق‬ ‫پایداری محدودۀ زمانی خاصی ندارد و مربوط به یک‬
‫‪ -1‬تیپولوژی ادبیات مقاومت در شعر اخوان و‬ ‫ملت خاص هم نیست در هر کشوری که اسوبداد‪،‬‬
‫امل دنقل چیست؟‬ ‫نابرابری و زور وجود دارد؛ مبارز برای رسیدن به‬
‫آزادی ورهایی ازظلم اسوعمار نیز هست شاعران‬
‫‪ -٢‬چرا اخوان و امل دنقل از اسطور در‬
‫درادبیات پایداری با به کارگیری نمادها و اسطور ها‬
‫نمادهای ادبیات مقاومت اسویاد نمودند؟‬
‫سعی دارند اوضا و احوال سیاسی واجوماعی جامعه‬
‫‪ -9‬اسطور های باسوانی ایرانی و مصری چه‬
‫خود را مورد نقد و بررسی قرار دهند؛ تا شاید راهی‬
‫اثری بر ادبیات پایداری اخوان و امل دنقل‬ ‫برای دستیابی به آرمانهای ملت خویش بیابند در‬
‫گذاشوند؟‬ ‫این مقاله که با رویکردی تطبیقی و بر پایۀ راهبردهای‬
‫مکوب سالفی تدوین گردید ‪،‬سعی شد است تا‬
‫پیشینۀ تحقیق‬
‫براساس دیدگا تیپولوژی «جیرمونسکی» برخی‬
‫بررسی پووهشهای انجام شد در این موضو نشان‬ ‫سرود های اخوان و امل دنقل ‪ -‬که درونمایهی اصلی‬
‫میدهد که در این زمینه‪ ،‬یعنی بررسی نمادهای‬ ‫آنها پایداری است‪ -‬مورد کاوش قرار گیرند و از این‬
‫پایداری در شعر امل دنقل و اخوان مقالۀ مسوقلی‬ ‫منظر بنمایههای ادبیات پایداری اخوان و امل دنقل‬
‫وجود ندارد؛ بلکه مقاالتی به صورت جداگانه و در‬ ‫براساس تیپولوژیهای مشورک دو شاعر ایرانی و‬
‫واکاوی تطبیقی برخی مضامین ادبیات پایداری در شعر مهدی اخوان ثالث و امل دنقل‪69 ...........................................‬‬

‫کرمی نگارش یافوه است‪،‬که به بررسی کارکرد میراث‬ ‫موضوعات دیگر نوشوه شد است که میتوان در آن‬
‫ملی‪ ،‬ادبی‪ ،‬دینی و جهانی در شعر دو شاعر امل دنقل‬ ‫زمینههای این تحقیق را نیز جسوجو کرد به عنوان‬
‫شیوۀ‬ ‫و مهدی اخوان ثالث و وجو اشوراک و اخوال‬ ‫مثال میتوان به مقالۀ «نمادهای پایداری در شعر‬
‫دو شاعر در به کارگیری میراث در شعر‪ ،‬میپردازد‪.‬‬ ‫معاصر مصر‪ ،‬مطالعۀ پووهانه در مورد امل دنقل»‬
‫همچنین مقالۀ سید احمد پارسا تحت عنوان‪« :‬تحلیل‬ ‫نوشوه علی سلیمی و اکرم چقازردی چاپشد در‬
‫و بررسی سرودۀ «نادر یا اسکندر» اخوان ثالث»‪،‬‬ ‫شمار ی اول سال اول نشریه ادبیات پایداری اشار‬
‫تصویری دقیق از زندگی اجوماعی اخوان ثالث به‬ ‫کرد که در آن نمادهای پایداری براساس قصههای‬
‫خوانندگان ارائه میدهد و در این مقاله از آن اسویاد‬ ‫تاریخی و دینی در شعر امل بیان شد است در‬
‫شد است‬ ‫بخشی از این مقاله اینگونه آمد است‪« :‬عنصر‬
‫پایداری جانمایۀ شعر امل دنقل است‪ ،‬لذا وی هموار‬
‫مکتب سالفی «روسی»‪ ،‬وجه تسمیه و ویژگیهای آن‬ ‫قهرمانانی را برگزید که عصیانگر و سازشناپذیرند‪،‬‬
‫مکوب سالفی«روسی»‪ -‬که این مقاله برپایۀ اصول آن‬ ‫آنها هرگز تسلیم وضع موجود نمیشوند‪ ،‬حوّی اگر‬

‫تهیه شد است‪ -‬به بررسی مشابهتهای موجود بین‬ ‫سرکشی آنان با شکست مواجه شود و به همین سبب‬

‫جوامع مخولف و اثرگذاری طبقۀ تحوانی جامعه‬ ‫است که منوقدان‪ ،‬أمل دنقل را شاعر«تمرّد» نامید اند»‬

‫(اقوصاد) بر طبقۀ فوقانی (ادبیات) میپردازد مؤسس‬ ‫(سلیمی و چقازردی‪ )11 :1922 ،‬همچنین در مقالۀ‬

‫این مکوب؛ جیرمونسکی است (عبّود‪٢661،‬؛ ‪ )43‬وی‬ ‫«دغدغههای سیاسی بدرشاکر السیاپ و مهدی اخوان‬

‫معوقد است که مکوب فرانسوی آگاهانه یا به دلیل‬ ‫ثالث» نوشوۀ جهانگیر امیری و فاروق نعموی در‬

‫کماطّالعی‪ ،‬ادبیات مشرق زمین را نادید گرفوه است‬ ‫فصلنامۀ نقد و ادبیات تطبیقی سال اول شمار دوم‪،‬‬

‫(جیرمونسکی‪٢663 ،‬م‪ )2 :‬البوه پایههای نخسوین‬ ‫نویسندگان به بررسی آثار این دو شاعر از جنبۀ‬

‫مکوب سالفی را «الکسندرفیسیلوفسکی» در سال‬ ‫نوسوالوی پرداخوهاند و در آن ذکر شد است که‪« :‬پنا‬

‫‪1216‬م در دانشگا پطرسبورگ ایجاد نمود(شلش‪،‬‬ ‫بردن به آرمانشهر‪ ،‬از دیگر ابزارهای دو شاعر برای‬

‫‪1334‬م‪ )34 :‬خاسوگا این مکوبِ ادبیات تطبیقی در‬ ‫کاسون از دغدغههای سیاسی خویش است» (امیری و‬

‫کشورهای اروپای شرقی و شوروی سابق است؛ اما‬ ‫نعموی‪ )11 :1936،‬مقالۀ «اسطور های مقاومت در‬

‫در عملکرد و نو نگا بر عکس محدودیت مکانی آن‬ ‫شعر عزالدین مناصر » نوشوۀ فرامرز میرزایی و مرضیه‬

‫است و آزادی عمل بیشوری دارد‪ ،‬نو جهانبینی آن‬ ‫حیدری در نشریۀ ادبیات پایداری سال اول شمار‬

‫گسورد است و محدود به ادبیات آن مناطق نیست و بر‬ ‫اول سال ‪ 1922‬نیز از جملۀ این موارد است‪،‬‬

‫دو رکن فلسیه و دانش اسووار است (علوش‪1321 ،‬؛‬ ‫نویسندگان در این مقاله اسطور های دینی و باسوانی‬

‫اصلی این مکوب«پیشرفت ادبیات ملی در‬ ‫‪ )199‬هد‬ ‫را ‪ -‬که شاعر به آنها اشار نمود است‪ -‬از نگا ادپ‬

‫چهارچوپ ادبیات جهانی است که سبب وحدت شرق و‬ ‫پایداری مورد بحث قرار داد اند پایاننامهای هم‬

‫غرپ باشد‪(».‬جیرمونسکی‪٢663 ،‬م‪)46 :‬‬ ‫تحت عنوان «التراث فی شعر أمل دنقل و مهدی أخوان‬

‫دربارۀ وجه تسمیۀ مکوب سالفی«روسی» دیدگا ‪-‬‬ ‫ثالث دراسة تحلیلیة مقارنة» توسط فرید عسکربندلو با‬
‫های موعددی وجود دارد برخی از لحاظ زبانی و‬ ‫نظارت اسواد راهنمارضا ناظمیان و اسواد مشاور بیون‬
‫‪ ............................................................... 69‬دو فصلنامۀ ادبنامۀ تطبیقی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬پاییز و زمستان‪1161‬‬

‫جامعه وضع اقوصادی و اجوماعی شبیه هم داشوه‬ ‫برخی دیگر از لحاظ نو نظام سیاسی یا اقوصادی یا‬
‫باشند نو ادبیات آنها هم شبیه هم است حوی اگر بین‬ ‫فلسیی و یا جغرافیایی آن را نامگذاری نمود اند‬
‫این دو ادیب یا دو نو ادبی رابطۀ تأثیر وتأثر نباشد و‬ ‫علت نامگذاری این مکوب به «سالفی»ارتباط آن با‬
‫در پووهش تطبیقی میان دو نو ادبی باید به تشابه‬ ‫زبانهای سالفونی در کشورهای اروپای شرقی است‬
‫اقوصادی و اجوماعی دو جامعه نگریست سپس‬ ‫و وجه تسمیۀ آن به مکوب«اروپای شرقی» مربوط به‬
‫ادبیات این دو جامعه را بررسی نمود و نباید همچون‬ ‫مکان برگزاری همایشهای ادبیات تطبیقی در اروپای‬
‫مکوب فرانسوی به صورت فردگرایی عمل شود و در‬ ‫شرقی است همچنین دلیل نامگذاری آن به‬
‫جسوجوی تأثیر وتأثر بود» (عبود‪133٢،‬م‪)31:‬‬ ‫مکوب«روسی» یا «روسی واقعگرایانه»برپایهی ارتباط‬
‫ویوگیهای مکوب سالفی عبارتند از‪:‬‬ ‫آن با نظام سیاسی‪ ،‬اقوصادی و اجوماعی مارکسیستها‬
‫‪ -‬در بررسی ادبیات تطبیقی دو ملت‪ ،‬جهان‪-‬‬ ‫و فلسیهی آنهاست که در شوروی سابق اسوقرار‬
‫شمولی گسورد تری دارد و ادبیات تطبیقی را « دانش»‬ ‫داشوند اما وجه تسمیهی آن به مکوب«تیپولوژی»‬
‫قلمداد میکند‬ ‫مربوط به شباهت میان ادبیاتهاست نوعی تشابه‬
‫‪ -‬به ادبیات شرقی و کشورهای آسیاییاهومام می‪-‬‬ ‫میان ادبیات دو ادیب وجود دارد که نمیتوان آن را‬
‫ورزد‬ ‫به تأثیر وتأثّر ارجا داد‪ ،‬اما میتوان آن را به تشابه‬
‫‪ -‬گسورۀ زمانی تحقیقات در مکوب سالفی‬ ‫سطو زندگی اجوماعی جوامع ربط داد؛ جوامعی که‬
‫«روسی» از مکوب فرانسوی و آمریکایی بیشور است‬ ‫از نظر رشد اجوماعی به سطح مساوی رسید اند در‬
‫‪ -‬به ادبیات محلی و فلکلور و ادبیات شیایی‬ ‫نو ادبیات نیز مشابه یکدیگرند و بهعکس جوامعی‬
‫توجّه ویو دارد‬ ‫که از نظر رشد طبقات اجوماعی باهم مویاوتند؛ بالطبع‬
‫‪ -‬در این مکوب پووهش و نقد تطبیقی با نگا‬ ‫ادبیات آنها نیز مشابه هم نیست جیرمونسکی این نو‬
‫مارکسیسوی پیوند دارد‬ ‫تشابه میان ادبیات جوامع را تیپولوژی نامید (عبود‪،‬‬
‫‪ -‬تشابه میان ادبیات مهم است نه تأثیر و تأثّر‪.‬‬ ‫‪ )114 :٢661‬اما دلیل نامگذاری این مکوب به مکوب‬
‫‪ -‬عامل فرهنگی در پووهشها اهمیّت دارد‬ ‫«دیالکویک» ناشی از فلسیهی مادیگرای جدلی‬
‫(همان؛ ‪ 31-30‬و خاری‪)٢3-96 :1921،‬‬ ‫دیالکویکی است که ریشه در فلسیهی جدلی هگل‬
‫دارد (خاری‪ )٢3 :1921 ،‬مکوب سالفی‪ ،‬مکوب‬
‫نگرشی بر زندگی اخوان ثالث و امل دنقل‬ ‫جامعه گرا و کل نگر است و نگاهی روسی دارد و‬
‫به(م امید) در سال‬ ‫مهدی اخوان ثالث معرو‬ ‫«ادبیات را بنای فوقانی جامعه و اقوصاد را بنای‬
‫‪ 1961‬ش (‪13٢1‬م) درمشهد موولد شد و در سال‬ ‫تحوانی آن می داند و بین طبقۀ فوقانی و تحوانی‬
‫‪ 1903‬ش(‪1336‬م) دید از جهان فروبست شغل‬ ‫جامعه ارتباط تاثیر وتأثرّ حاکم است‪ ،‬به عبارتی رابطۀ‬
‫پدرش عطاری(طبیب) بود آنها از طبقهی مووسط‬ ‫جدلی میان دو طبقه حکمیرماست و نقش کلیدی را‬
‫جامعه بودند وی تحصیالت ابودائی و مووسطه را در‬ ‫بنای تحوانی دارد و در این راسوا اقوصاد و نو طبقۀ‬
‫مشهد گذراند سپس رشوه آهنگری را در هنرسوان به‬ ‫اجوماعی بر ادبیات حکمیرماست و حوی بر نو‬
‫پایان رساند اخوان از اوایل جوانی به سرودن شعر‬ ‫ادبیات و شکل و مامون آن تأثیر میگذارد و اگر دو‬
‫واکاوی تطبیقی برخی مضامین ادبیات پایداری در شعر مهدی اخوان ثالث و امل دنقل‪66 ...........................................‬‬

‫کالسیک و آشنایی با ظرافت زبان از یک طر ‪،‬‬ ‫روی آورد نخسوین شعرش را در حوالی سال‪19٢9‬‬
‫دیگر‬ ‫تسلط او بر شعر نیمایی ومعیارهای آن از طر‬ ‫از‬ ‫ش در مشهد سرود پدرش پس از اطال‬
‫و تمایل او به آثار کهن ادبی و فرهنگ عصر‪ ،‬باعث‬ ‫شاعریت پسر‪ ،‬او را به افوخارالحکمای شاهرودی‬
‫شد است که شعر او راهی برای درک ادبیات معاصر‬ ‫معرفی کرد او شعر اخوان را سوود لقب ملک‪-‬‬
‫باشد (میزبان‪)43 :192٢،‬‬ ‫الشعرایی به او داد بنابراین مورد توجه و تشویق‬
‫از قصید های «ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم»‬ ‫اسوادان انجمن واقع شد چنانچه او را «امید» شعر‬
‫و «از این اوسوا» پیداست که او آشنایی زیادی با آثار‬ ‫فارسی نامیدند (جباری مقدم‪)٢4 :1924،‬‬
‫کهن دارد عالقۀ خاص او به فرهنگ و ادپ گذشوه‬ ‫اخوان در اوان جوانی به تهران رفت‪ ،‬در پیرامون‬
‫بر ساخوار ذهنی و زبانیش تأثیر بسزائی گذاشوه و‬ ‫شهر به تدریس پرداخت و به اتهام سیاسی به زندان‬
‫هموار با زبان فاخر به وصف تمدن باشکو ایرانی‬ ‫افواد وی بعد آزادی از زندان در سال ‪ 1990‬ش در‬
‫پرداخوه است و برای توصیف فاای باسوانی کالم از‬ ‫صدا و سیما مشغول به کار شد در سال ‪ 1949‬ش‬
‫ترکیبات کهن اسویاد نمود و با تلییق زبان گذشوه و‬ ‫در دانشگا های تهران‪ ،‬ملی‪ ،‬تربیت معلم به تدریس‬
‫امروز هویوی باسوانگرایانه به ساخوار شعری خود‬ ‫شعر معاصر روی آورد دو سال بعد‪ ،‬در سازمان‬
‫بخشید است هنگامی که فاای حکومت پادشاهان‬ ‫انوشارات وآموزش انقالپ اسالمی(فرانکلین سابق)‬
‫گذشوه را به تصویر میکشد‪ ،‬معنا و میهوم و فاای‬ ‫در سال ‪ 1906‬ش‪،‬‬ ‫به کار پرداخت تا اینکه‬
‫باسوانی کالم اقواا میکند که از کلمات و ترکیبات‬ ‫بازنشست شد (دسوغیب‪ )11 :1919،‬دیوانهای شعری‬
‫کهن اسویاد نماید (محمدی آملی‪)94 :1926 ،‬‬ ‫مهدی اخوان ثالث عبارتاند از‪« :‬آخرشاهنامه»‪« ،‬از‬
‫این اوسوا»‪« ،‬زمسوان»‪« ،‬ارغنون»‪« ،‬دوزخ اما سرد»‪« ،‬ترا‬
‫نمونهای ازشعر اخوان‬ ‫ای کهن بوم و بر دوست دارم»‪« ،‬زندگی میگوید اما‬
‫این دبیر گیج و گول و کوردل؛ تاریخ ‪ /‬تا مذهّب‬ ‫باید زیست»‪« ،‬عاشقانه و کبود»‪« ،‬پائیزدر زندان»‬
‫دفورش را گاهگه میخواست ‪ /‬با پریشان سرگذشوی‬ ‫منظومههای داسوانی او نیز عبارتند از‪«:‬منظومۀ داسوانی‬
‫از نیاکانم بیاالید ‪ /‬رعشه میافوادش اندر دست‪ /‬در‬ ‫شکار» «جنزد »‪« ،‬درخت پیر وجنگل» کواپهای او‬
‫بنان درفشانش کلک شیرین سنگ میلرزید(اخوان‬ ‫در زمینۀ نقدهای ادبی عبارتند از‪«:‬بدایع و بدعوهای‬
‫ثالث‪)٢4 :1910،‬‬ ‫نیمایوشیج»‪« ،‬نقیاه و نقیاهسازان» و «صدای حیرت‬
‫وصف تمدن گذشوۀ ایران‪ ،‬نشاندهندۀ برخورد‬ ‫بیدار» (محمدیآملی‪)٢9 :1926 ،‬‬
‫آفرینشگرانهی او با فرهنگ کهن است این بازگشت‬ ‫اخوان با ادبیات کالسیک آشنایی کامل داشوه و‬
‫زبان است او‬ ‫ادبی به ادپ کهن‪ ،‬توجّه به رو‬ ‫برخی از واژگان قدیمی و مطالب تاریخی را در‬
‫اسطور ها و داسوانهای ایران کهن را به صحنه‬ ‫شعرش آورد است عالقه ویوۀ او به فرهنگ وادپ‬
‫زندگی امروز میآورد کار او انوزاعی نیست جهت‪-‬‬ ‫گذشوه ایران موجب شد سبک خراسانی را برای‬
‫گیری اجوماعی دارد نامهایی مانند بهرام‪ ،‬ورجاند‪،‬‬ ‫سرودن شعر انوخاپ کند‪ ،‬هرچند شعر او قالب ووزن‬
‫اهورامزدا‪ ،‬رسوم‪ ،‬زال‪ ،‬سیمرغ‪ ،‬میورا و اهریمن‬ ‫نیمایی ومامونی تاز و امروزی دارد در واقع‬
‫و شعر امید را گوهرآکند از عناصر ملّی کرد‬ ‫توانایی و عالقۀ اخوان به سرودن شعر به سبک‬
‫‪ ............................................................. 111‬دو فصلنامۀ ادبنامۀ تطبیقی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬پاییز و زمستان‪1161‬‬

‫زبردست دالور‪ ،‬پیر شیرافکن‪ /‬آنکه بر رخشش تو‬ ‫است(دسوغیب‪ )41: 1924،‬به عنوان نمونه‪:‬‬
‫گیوی کو بر کو است در میدان‪ /‬بیشهای شیر است‬ ‫ما فاتحان قلعههای فخر تاریخیم‪ /‬شاهدان‬
‫آریا کنون تهمون با رخش غیرتمند‪ /‬در‬ ‫در جوشن‪/‬‬ ‫شهرهای شوکت هر قرن‪ /‬ما یادگار عصمت غمگین‬
‫بن این چا آبش زهر شمشیر و سنان گم بود‪ /‬پهلوان‬ ‫اعصاریم‪ /‬ما راویان قصههای شاد و شیرینیم‪ /‬قصه‪-‬‬
‫هیوخوان اکنون‪ /‬طعمۀ دام و دهان خوان هشوم‬ ‫های آسمان پاک‪ /‬نور جاری‪،‬آپ سرد تاری‪ ،‬خاک ‪/‬‬
‫بود»(اخوان ثالث‪)919-913: 1933،‬‬ ‫قصههای خوشورین پیغام از زالل روشن ایام‪( .‬اخوان‬
‫ابوالقسام اَمَل فهیم محارپ دنقل نیز در سال‬ ‫ثالث‪1910،‬؛ ‪)93‬‬
‫‪ 1912‬ش (‪1336‬م) درروسوای «القلعه»نزدیکی شهر‬ ‫در بین اشعار اخوان‪ ،‬قصید های مانند«خوان‬
‫قنا در مصر به دنیا آمد وی در سال‪ 1906‬ش‬ ‫هشوم» و«مرد ومرکب» و«کویبه» ساخواری اسطور ای‬
‫(‪1329‬م) در قاهر چشم از جهان فروبست (مجلی‪،‬‬ ‫دارند و شاعر از زبان سمبولیک و تمثیلی در شعر‬
‫‪ )3 :٢661‬پدر امل از اسوادان دانشگا األزهر بود و‬ ‫خود اسویاد کرد است و بسیاری از الیاظ وتعبیرات‬
‫زبان و ادبیات عربی را در دانشگا تدریس میکرد و‬ ‫روزمر در شعر او پس از عروج به ساخت بیان‬
‫به خاطر کسب جائز نوبل در آن سال‪ ،‬اسم فرزندش‬ ‫سمبولیک وتمثیلی به اسطور مبدّل شد است او در‬
‫را امل نام نهاد امل از کودکی کوابخانهی عظیمی در‬ ‫شعرش از زرتشت و مزدک سخن گیوه و مزدک را‬
‫اخویار داشت بنابراین امل دنقل نسبت به اخوان ثالث‬ ‫روحانی مبارزی توصیف میکند که با حکومت جابر‬
‫در بسور علمی و فرهنگی خوبی تربیت یافت‬ ‫زمان خودش مبارز کرد و با سومهای روزگار‬
‫(دوسری‪)1 :٢663 ،‬‬ ‫درافواد و باالخر در را این مبارزات جان خود را از‬
‫امل در کودکی پدر خود را از دست داد و مسؤولیت‬ ‫دست داد است (کاخی‪ )٢31 :1911،‬اخوان مغرورانه‬
‫سرپرسوی خانواد بر عهدۀ او بود او همرا کار‪،‬‬ ‫مجد و شکو گذشوه را به تصویر میکشد وی با به‬
‫تحصیالتش را ادامه میداد و از دورۀ نوجوانی در‬ ‫کارگیری قهرمانان فناناپذیر اسطور های گذشوه به‬
‫مناسبتهای دینی و اجوماعی در مدرسه شعر میسرود و‬ ‫آگا کردن و بیداری مردم میپردازد او با برشمردن‬
‫سر صف برای بچهها میخواند (همان‪)12 :‬‬ ‫مجد و شکو ایران باسوان نوعی حرکت برای تغییر‬
‫امل در سال ‪1342‬م وارد دانشگا شد و‬ ‫وضعیت کنونی را در مردم ایجاد میکند دیدن‬
‫تحصیالتش را به اتمام نرساند ‪ ،‬دوبار به شهر قنا‬ ‫فالکت و بدبخوی میهن در دورۀ معاصر‪ ،‬شاعر را به‬
‫برگشت و کارمند دادگسوری قنا شد وی پس از‬ ‫یاد شکو و بزرگی گذشوه میاندازد و در توصیف آن‬
‫مدتی به شهر اسکندریه رفت و کارمند گمرک‬ ‫شعر میسراید و با رقم زدن سرنوشوی دیگر برای‬
‫اسکندریه شد سپس او به انجمنهای ادبی پیوست و‬ ‫رسوم در خوان هشوم‪ ،‬تلمیحی به پهلوان روزگار‬
‫اشعارش را در روزنامههای «االهرام »و «روزالیوسف»‬ ‫خویش(تخوی) دارد‪:‬‬
‫و مجلۀ«المجلة» منوشر کرد بعد به شهر سویز رفت دو‬ ‫پور زال زر‪ ،‬جهان پهلو‪ /‬آن خداوند و سوار‬
‫سال آنجا ماند و باقی عمرش را در قاهر گذراند‬ ‫رخش بیمانند‪ /‬آنکه نامش‪ ،‬چون هماوردی طلب‬
‫ناآرام شاعر باعث شد که او زندگی ثابوی‬ ‫رو‬ ‫میکرد‪ /‬در به چار ارکان میدانهای عالم لرز می‪-‬‬
‫نداشوه باشد و دائما از مسافرخانهای به مسافرخانه‬ ‫افکند‪ /‬آنکه هرگز کس نبودش مرد در ناورد‪ /‬آن‬
‫واکاوی تطبیقی برخی مضامین ادبیات پایداری در شعر مهدی اخوان ثالث و امل دنقل‪111 ...........................................‬‬

‫امل به خاطر تکیه بر هو ّیت م ّلی‪ ،‬به آثار قدیم‬ ‫دیگر برود (مجلی‪)91 :٢661 ،‬‬
‫توجّه زیادی داشت او از آثار گذشوگان در شعرش‬ ‫دیوانهای شعری امل دنقل عبارتند از‪« :‬مقتل‬
‫تنها از منظر فنی بهر نبرد است؛ بلکه تاریخ و دین‪،‬‬ ‫القمر»‪« ،‬البکاء بین یدی زرقاء الیمامه»‪« ،‬تعلیق علی ما‬
‫مصدرهای مهمی در شعرش محسوپ میشوند‬ ‫حدث»‪« ،‬العهداآلتی»‪« ،‬أقوال جدیده عن حرب‬
‫امل در اسویاد از میراث دینی و تاریخی در‬ ‫هد‬
‫البسوس»‪« ،‬أورق الغرفة الثامنه» امل تمدن گذشوه را‬
‫شعر‪ ،‬تقویت حس ملیتگرائی میان مردم است او به‬
‫سرچشمۀ ارزشهای معنوی و فنی میداند که می‪-‬‬
‫وسیلۀ تاریخ و اسطور ها‪ ،‬واقعیتهای جامعۀ خود را‬
‫تواند به قصید ‪ ،‬جاودانگی بخشد اگر پیوند شاعر‬
‫بیان میکند تا مردم آگاهانه و هدفمند مسیر زندگی‬
‫معاصر با تاریخ ملی و میراث ادبی قطع شود نمی‪-‬‬
‫خود را بازیابند (المساوی‪)13٢ :1333،‬‬
‫تواند با مردم عصر خود ارتباط خوبی برقرار کند و‬
‫امل تحت تأثیر تاریخ کهن و ادیان و اسطور های‬
‫ناآگاهی از تاریخ و ملیوش او را از فرهنگ خود‬
‫ملی باسوانی قرار گرفوه است وی اسطور را یکی از‬
‫بیگانه میسازد (الجیومی‪)113 :٢661،‬‬
‫بنمایههای شعر خود قرار داد و فاای شعرش پر از‬
‫امل قصید «البکاء علی زرقاء الیمامه» را بعد از‬
‫ایماء‪ ،‬اشار و اسوعار های موعدد مربوط به اساطیر‬
‫شکست عرپها درسال ‪1301‬م با تکیه بر آثار قدیم‬
‫قدیم است اسطور ها و نمادها در شعر او‪ ،‬پل ارتباط‬
‫سرود است او در این قصید ‪ ،‬با بیان رمزی از دو‬
‫و پیوند گذشوه و امروز هسوند به عنوان نمونه‪:‬‬
‫شخصیت تاریخی – زرقاءالیمامه و عنور بن شداد‬
‫«کَلیب یَعوُد ‪ /‬کَعَنقاءِ قَد اَحرَقت رِیشَها ‪ /‬لِتظل‬
‫العبسی‪ -‬برای به تصویر کشیدن ابعاد رنج و اندو‬
‫س أبهَی ‪/‬‬
‫الحَقیقۀ أبهی ‪َ /‬و تَرجع حلتَها‪ -‬فِی سَنا الشَم ِ‬
‫شکسوشان بهر برد است قصیدۀ «البکاء علی زرقاء‬
‫وَ تَفرد أج ِنحَۀ الغَد‪...‬‬
‫الیمامه»اولین قصید در ادبیات معاصراست که شاعر‬
‫فَوقَ مَدائِن تَنهض مِن ذکریاتِ الخَرابِ»‬
‫(دنقل‪)32: 1321،‬‬ ‫با اسویاد از اسلوپ سینمائی و گیوگو بین شخصیت‪-‬‬

‫(کلیب مانند ققنوسی که پرهایش را به آتش کشید ‪،‬‬ ‫های گذشوه‪ ،‬اوضا نابسامان جامعه خود را تشریح و‬

‫برمیگردد زیر خورشید دلانگیز شکو و عظمت‬ ‫ابعاد دردناک شکست را به بهورین وجه ترسیم میکند‬

‫دیرینش برمیگردد فردا یکی از پرهایش را بر باالی‬ ‫و پیوسوه از هشدارهای زرقاء برای جلوگیری از‬

‫شهرها قرار میدهد تا خاطرات خرابی و نابودی شهرها‬ ‫شکست سخن میگوید (عشری زاید‪ )31 :٢664،‬به‬

‫محوشود و خیزش و تولد جدیدی در آنها شکل گیرد )‬ ‫عنوان نمونه‪:‬‬

‫کلیب سمبل مجد و شکو قوم عرپ است و‬ ‫ت‬


‫«أیّتُها العَرافۀ المُقدَسَۀ‪ /...‬مَاذا تفید الکَلما ُ‬

‫بازگشت کلیب به کشور بعد از خرابیها را به تولد‬ ‫ت عَن قَوافل الغُبارِ‪ / ...‬اِتَّهموا‬
‫البَائِسه‪ /‬قُلتَ لَهم مَا قُل َ‬
‫ققنوس پس از سوخون در اسطور های قدیم تشبیه‬ ‫عَینَیک‪ ،‬یَا زَرقاء‪ ،‬بِالبَوارِ!» (دنقل‪7891،‬؛ ‪)89‬‬
‫کرد است‪ ،‬امل با وصف تمدن باشکو گذشوه و به‬ ‫(ای پیشگوی مقدس این سخنان بیثمر تو چه‬
‫کارگیری نمادهای پایداری در شعر معاصر قصد دارد‬ ‫فاید ای دارد؟تو آنچه میبایست در مورد قافلههای‬
‫مردم را به بازگشت به اصل خویش فراخواند او در‬ ‫غبار به آنان میگیوی‪،‬گیوی چشمانت را ای زرقاء‬
‫پی خیزش و حرکت نو مردم برای رسیدن به مجد‬ ‫موهم به کمبینی کردند)‬
‫‪ ............................................................. 112‬دو فصلنامۀ ادبنامۀ تطبیقی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬پاییز و زمستان‪1161‬‬

‫بجا نهاد بود زبان نمادین و حماسی او نشان این‬ ‫وشکو گذشوه است‬
‫خشم فروخورد است‪:‬‬ ‫تاریخ همیشه زند و جاری است و شامل همۀ‬
‫بنوش ای بر ‪ ،‬گلگون شو‬ ‫از زبان گرگ‪/‬‬ ‫روابط انسانی و تیکرات جاری در دور های مخولف‬
‫برافروز ‪ /‬که این خون‪ ،‬خون ما بیخانمانهاست‪ /‬که‬ ‫زمان میباشد عرق ملی در شعر هر دو شاعر غلیان‬
‫این خون‪ ،‬خون ما گرگان گرسنه است‪ /‬که این خون‬ ‫میکند آنها برای تربیت نسل آیند و تقویت حس‬
‫خون فرزندان صحراست ‪ /‬در این سرما‪ ،‬گرسنه‪،‬‬ ‫ملّی و تاریخی مردم به گذشوۀ ادبی و دینی و‬
‫چون باد ‪ /‬و‬ ‫زخمخورد ‪ /‬دویم آسود سر پر بر‬ ‫تاریخی ملوشان پنا میبردند در واقع آنها گرایش به‬
‫لیکن عزت آزادگی را ‪ /‬نگهبانیم و آزادیم‪ ،‬آزاد!‬ ‫میراث ادبی را‪ ،‬به مثابۀ دارویی برای دردهای درمان‪-‬‬
‫(اخوان ثالث‪)03 :1910،‬‬ ‫ناپذیر حاصل از سرخوردگیها و شکستهای‬
‫شعر اخوان بعد از سال‪ 1991‬ش‪ ،‬سرشار از‬ ‫سیاسی خود به کار میگیرند‬
‫احساسات مبارز طلبانه و ملیگرایانه است او شعر‬
‫زمسوان را در سال‪ 1994‬ش میسراید آن شعر مانند‬ ‫زمینه اجتماعی _ سیاسی اخوان ثالث و امل دنقل‬
‫سرود ملی بر زبانها جاری میگردد زیرا حدیث آن‬ ‫است با جنگ‬ ‫آغاز جوانی هر دو شاعر‪ ،‬مصاد‬
‫شکست سیاسی است که همه چیز حوّی آشنایی را‬ ‫جهانی دوم و اسوعمار فکری واقوصادی کشورهای‬
‫منجمد میکند‪:‬‬ ‫آسیایی و آفریقایی ایران در آن زمان‪ ،‬در گیر و دار‬
‫سالمت را نمیخواهند پاسخ گیت‪ /،‬سرها در‬ ‫رهایی ازظلم و سوم حکومت رضاخانیقرار داشت و‬
‫گریبان است‪ /‬کسی سر برنیارد کرد پاسخ گیون و‬ ‫اوضا داخلی کشور مملو از هرج و مرج و نابسامانی‬
‫دیدار یاران را ‪ /‬نگه جز پیش پا را دید‪ ،‬نوواند‪ /‬که ر‬ ‫بود اخوان علیرغم این که فردی سیاسی و طرفدار‬
‫تاریک و لغزان است ‪ /‬و گر دست محبت سوی کس‬ ‫حزپ خاصی نبود است‪ ،‬در اثر پافشاری در مبارزات‬
‫یازی‪ ،‬به اکرا آورد دست از بغل بیرون ‪ /‬که سرما‬ ‫اجوماعی و نابسامانی اوضا جامع به زندان افواد و‬
‫سخت سوزان است(همان‪)٢1 :‬‬ ‫سپس به کاشان تبعید شد او‪،‬شاعر زمانه پرآشوپ بود‬
‫اخوان از مسؤولیت خود در قبال مردم آگا بود‪،‬‬ ‫که نمیتوانست ظلم را ببیند و نخروشد شعرش‪،‬‬
‫همصدا با مردم در تظاهرات شرکت میکرد و‬ ‫سرشار از عاطیه و احساس بود اخوان در سال ‪19٢2‬‬
‫خواسوار دگرگونی رژیم دیکواتور بود‪ ،‬وقوی انقالپ‬ ‫تا ‪ 199٢‬ش در بحرانیترین شرایط اجوماعی و‬
‫شکوهمند اسالمی به پیروزی رسید‪ ،‬اخوان به‬ ‫سیاسی زندگی میکرد «آندور که یکی از تاریک‪-‬‬
‫خواسوۀ خود دست یافت از سیاست و اجوما دوری‬ ‫ترین دورانهای تاریخ معاصر ایران به شمار میرود‪،‬‬
‫گزید؛ زیرا از هیاهو خسوه شد بود اشعارش در این‬ ‫همۀ ابعاد زندگی حوی شعر و ادپ را نیز تحت تأثیر‬
‫دور ‪ ،‬ترسیم رویدادهای زمان به صورت طنزآمیز بود‬ ‫خود قرار داد‪ ،‬به گونهای که شاعران موعهد و دردآشنا‬
‫و عاطیۀ شدیدش جای خود را به آرامش درون داد‬ ‫مجبور شدند‪ ،‬زبانی نمادین برای بیان مسائل اجوماعی‬
‫بود (خانلری و باقرزاد ‪)39 :1912 ،‬‬ ‫و سیاسی و انعکاس آنها برگزینند یکی از این افراد‬
‫در مصر نیز بعد از جنگ جهانی دوم‪ ،‬شورشهای‬ ‫مهدی اخوان ثالث بود»(پارسا‪ )91 :1922،‬کودتای ‪٢2‬‬
‫بسیاری اتیاق افواد مصریان خواسوار اسوقالل و‬ ‫مرداد از مواردی بود که در شعر اخوان تأثیر زیادی‬
‫واکاوی تطبیقی برخی مضامین ادبیات پایداری در شعر مهدی اخوان ثالث و امل دنقل‪111 ...........................................‬‬

‫اصالت وطنش‪ ،‬مردم را تشویق به پایداری در برابر‬ ‫آزادی و رهایی از قید اسوعمار بودند پس از نبرد با‬
‫ظلم و سوم و محافظت آگاهانه از کشور در برابر‬ ‫اسرائیل‪ ،‬انقالپ مهمی با رهبری جمال عبدالناصر در‬
‫توطئۀ بیگانگان نماید امل در چندین قصید مخالیت‬ ‫‪٢9‬ژوئیه سال‪134٢‬م رخ داد آَشوپ و درگیری بر‬
‫سیاسی خود را صریحا اعالم میکند و احساسات‬ ‫کشورهای عربی حاکم شد تا این که در ژوئیه ‪1301‬م‬
‫مردم را برای مخالیت با وضع کنونی برمیانگیزاند‬ ‫کشورهای عربی ازاسرائیل شکست خوردند این‬
‫برای نمونه در قصید «أغنیة الکعکعة الحجریة»مردم‬ ‫اتیاق‪ ،‬با روی کارآمدن «حزپ الشیوعی» (حزپ‬
‫را به تکاپو دعوت میکند تا از این وضعیت بحرانی‬ ‫کمونیست) در مصر و برکناری جمال عبدالناصر و‬
‫رهایی یابند‪:‬‬ ‫وابسوگی اقوصادی و سیاسی کشورهای عربی به‬
‫أیُّها الوَاقِفون عَلی حَافۀ المَذبَحَۀ‪ /‬أشَ َهروا‬ ‫آمریکا مقارن شد بحران همچنان ادامه یافت تا اینکه‬

‫االسلَحه!‪ /‬سَقَط المَوت وَ انفَرط القَلب کَالمَسبَحۀ ‪/‬‬ ‫فلسطین توسط نیروهای نظامی اسرائیل اشغال گردید‬
‫در آسوانۀ بحران‪ ،‬امل دنقل ‪ -‬شاعر پایمردیها‪ -‬از‬
‫والدَم انسَاب فَوقَ الوَشاح (همان‪)٢34:‬‬
‫جمله شاعرانی بود که جهت پیشبرد افکارمردم برای‬
‫قربانگا هسوید‪ /‬اسلحه‪-‬‬ ‫(ای کسانی که در اطرا‬
‫سرود‬ ‫شعر‬ ‫دربرابراسوعمار‪،‬آگاهانه‬ ‫مقاومت‬
‫هایوان را آشکارکنید‪/‬مرگ فروافواد است و قلب‬
‫(المساوی‪ )٢3٢: 1333 ،‬امل دنقل شاعری آگا به‬
‫مانند زیردریایی در آپ فرورفوه است ‪/‬و خون از‬
‫مسائل روز است که اتیاقات کشورش را در‬
‫سرو گردنها سرازیر است)‬
‫شعرهایش تحلیل میکند قصید های سیاسی امل‬
‫تیپولوژی سرود های اخوان و أمل دنقل در‬
‫دنقل عکسالعمل مسوقیم و کوبند علیه جریانات‬
‫وحدت موضو «شکست» باهم مشورکند آثار تلخ‬
‫داخل کشوراست‪ ،‬چنانکه قصید «اقوال جدیده عن‬
‫کودتای ‪ ٢2‬مرداد و همچنین قرارداد ننگین کمپ‪-‬‬
‫دیوید گزار های مشورکی است که کنشگر را به‬ ‫حرب بسوس» را پیش از قرارداد(کمپ دیوید) در‬

‫سرود های پایداری سوق داد است و این امر منطبق‬ ‫نوامبر سال‪1310‬م سرود و مخالیت صریح خود را‬
‫با نظریۀ جیرمونسکی است که در آن اساس تالقی دو‬ ‫نسبت به هرگونه سازش و یا عدم اسورداد کلیه‬
‫اثر در پووهش تطبیقی تیپولوژی واحد است‬ ‫حقوق از دسترفوهی عرپها آشکار کرد است‪:‬‬
‫ال تُصالِح‪َ .. /‬و لَو مَنحوکَ الذَّهَب‪ /‬أتَری حَین أفقأ‬

‫ویژگیهای شعری اخوان و دنقل‬ ‫عَینیکَ‪ /‬ثُم أثبت جَوهَرتَین مَکانَهُما ‪/‬هَل تَری‪....‬؟‬
‫اخوان‪ ،‬شاعر محووا و معناست و محووا در شعرش‬ ‫(دنقل‪)921: 1321،‬‬
‫حرکوی به سوی تکامل دارد(حقوقی‪ (12 :1911،‬زبان‬ ‫(صلح مکن‪ /‬حوی اگر به تو طال ببخشند ‪/‬آیا اگر‬
‫اخوان ساد و پاک و بهنجار است و نیز قدرت‬ ‫چشمانت را درآوردند ‪/‬سپس دو جواهر به جای آن‬
‫القائی بسیار باالئی دارد اما گاهی در ایجاد فاا و‬ ‫قرار دهند‪ ،‬آیا میتوانی بینی؟)‬
‫ترکیب کلمات و آوردن تصویر به تیصیل سخن می‪-‬‬ ‫این قصید تجسّم شکست تلخ قوم عرپ است‬
‫گوید او همیشه در شعرهایش از اصطالحات‬ ‫در واقع تراژدی پرسوزی از ناکامیهاست امل با‬
‫روزمر ‪ ،‬امثال و حکم مردمی و حوی لحن و بیان‬ ‫تکرار عبارت «التُصالح» روحیۀ پایداری را در مردم‬
‫عامیانه اسویاد میکند (میزبان‪)14 :192٢،‬‬ ‫تقویت میکند او سعی میکند با یادآوری ارزش و‬
‫‪ ............................................................. 111‬دو فصلنامۀ ادبنامۀ تطبیقی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬پاییز و زمستان‪1161‬‬

‫تسلیمناپذیر در برابر ظلم‪ ،‬اوضا نابسامان جامعه را‬ ‫اخوان با تلییق زبان گذشوه و امروز به صورت‬
‫به تلخی ترسیم میکرد و برای بهبود بخشیدن به‬ ‫محاور ای‪ ،‬تالش میکند چهر و هویوی باسوان‪-‬‬
‫اوضا کنونی از این قهرمانان شکستناپذیر اسطور ‪-‬‬ ‫گرایانه به ساخوار شعر خود ببخشد او با امکانات‬
‫ای یاری میطلبید تا بیایند و در برابر اسوبداد‬ ‫زبانی گذشوه‪ ،‬بنائی تاز با سبک و سیاق امروزی برپا‬
‫ایسوادگی کنند تا شاید دوبار جامعه پیشرفت کند و‬ ‫میسازد اخوان کهنسرائی است که در تحول و‬
‫از بحران رهایی یابد البوه او در اسویاد از اسطور ‪-‬‬ ‫دگرگونی اساسی شعر فارسی نقشی بسزایی بر عهد‬
‫های سرکش و عصیانگرافراط کرد است برای همین‬ ‫میگیرد و همچنین در پیرایش وسوردن نارساییها‪،‬‬
‫در ادبیات به شاعر سرکش(مومرّد) مشهور است‬ ‫ابهامها ولغزشهای شعر نو میکوشد (همان‪)44 :‬در‬
‫سرکشی(تمرّد) در شعر او همان پایداری آگاهانه در‬ ‫روند شعر معاصر‪ ،‬وی هنگامی که میخواهد از‬
‫برابر ظلم جهانی است (عشری زاید‪)٢2: ٢664،‬‬ ‫جریانات و تحوالت سیاسی واجوماعی جامعه‪ ،‬شعر‬
‫زبان امل تیز و برّان و در عین حال ساد و بی‪-‬‬ ‫بسراید و مردم را به پایداری و مقاومت در‬
‫آالیش است او پیوسوه تالش میکند شعرش در‬ ‫برابراسوبداد دعوت کند‪ ،‬شعرش آهنگ حماسی پیدا‬
‫باالترین مرتبه شعری قرار گیرد‪ ،‬از این رو او عناصر‬ ‫میکند و شعر او در عین نومیدی سرشار از رو‬
‫ایقاعی را در شعرش رعایت میکند و از وزنهای‬ ‫جویندگی و چالشگری است و گا رویدادهای زمان‬
‫آسان و واضح و بدون ابهام‪ -‬مودارک‪ ،‬رمل‪ ،‬وافر و‬ ‫را به صورت طنزآمیز مجسم میکند (همان؛ ‪)39‬‬
‫میکند او قافیه را به بهورین‬ ‫کامل‪ -‬بیشور اسویاد‬ ‫در بررسی شعر امل دنقل نیز میتوان سه‬
‫وجه رعایت و به عنصر زمان و مکان بسیار توجه‬ ‫ویوگی منحصر به فرد یافت‪-1:‬امل دنقل با بکارگیری‬
‫میکند وی همیشه به زبان فصیح شعر میسراید‬ ‫میراث قدیم در شعر بین خود و خوانند زمینۀ‬
‫واصطالحات روزمر و عامیانه را در شعر نمیآورد؛‬ ‫عمومی مشورکی را ایجاد میکند‪ ،‬امّا در به کارگیری‬
‫زیرا معوقد است که زبان شعر‪ ،‬باید رسمی و دور از‬ ‫میراث ادبی‪ ،‬بسیار دست به ساخوارشکنی زد و‬
‫لهجه محلی باشد (رضوان‪ )04: ٢661،‬امل هیچ وقت‬ ‫شخصیتها را وارونه جلو میدهد ‪-٢‬امل مشکالت‬
‫موافق وهمگام نظام سیاسی واجوماعی و تعلیمی‬ ‫و سخویهای مردم با تمام وجود حس کرد و سعی‬
‫جامعه خود نبود است وبه همین خاطر چندین سال‬ ‫میکند درد و رنج مردم را دلسوزانه و صادقانه بیان‬
‫از تدریس شعر و حاور دررسانه ملی(رادیو‪-‬‬ ‫نماید ‪-9‬امل توانسوه است بین شعر پایداری و جنبه‪-‬‬
‫ممنو شد سراسر زندگی امل پر از‬ ‫تلویزون)‬ ‫های درونمونی و زیباشناخوی شعر تلییق زیبایی را‬
‫شکست و یأس و نامیدی بود‪ ،‬امّا هیچگا در برابر‬ ‫ایجاد کند شاید همین تلییق موفق‪ ،‬باعث ماندگاری‬
‫نامالیمات زندگی تسلیم نشد او پیوسوه اندک‬ ‫شعر او در اذهان مردم شد است (المساوی‪:1333 ،‬‬
‫کورسوی امیدی برای بهبود اوضا کشورش داشت و‬ ‫‪ )32‬سال ‪ 1331‬سال آغاز شعرآزاد(الشعرالحر) در‬
‫تا آخرین لحظههای زندگیاش به فکر رنجهای مردم‬ ‫ادبیات معاصر عرپ بود شعر آزاد‪ ،‬همان شعر رها از‬
‫بود وبا بیان حوادث سیاسیدر شعر‪ ،‬خواسوار‬ ‫قید و بند وزن و قافیه است امل رنجنامهی پایداری و‬
‫ایسوادگی در برابر ظلم و تغییر اوضا کشورش بود‬ ‫مبارز برای دسویابی به آزادی را به سبک شعر آزاد‬
‫(الجیومی‪،‬لولو ‪)32: ٢661،‬‬ ‫میسرود او با بهکارگیری نمادهای اسطور ای مبارز و‬
‫واکاوی تطبیقی برخی مضامین ادبیات پایداری در شعر مهدی اخوان ثالث و امل دنقل‪111 ...........................................‬‬

‫مهرورزی در مردم باعث ایجاد دوسوی و عالقه به‬ ‫با توجه به آنچه در مورد دو شاعر گیوه شد‪،‬‬
‫سرزمین مادری میشود میهندوسوی میهومی است‬ ‫نویجهای که حاصل میشود این است که‪ ،‬اخوان‬
‫ناظر به عشق و عالقه به میهن و مردم و آمادگی‬ ‫بیشور از امل به فخامت زبان و کاربرد زبان قدیم در‬
‫جهت هرگونه فداکاری و پاسداری از اسوقالل‬ ‫شعر گرایش دارد در شعر هر دو شاعر اسلوپ‬
‫سیاسی و اقوصادی کشور و دفا از هویت قومی‪ ،‬ملّی‬ ‫سینمائی و گیتوگو دید میشود گویا آن دو با‬
‫و فرهنگی آن ملت است میهندوست فردی است که‬ ‫شخصیتهای شعر خود همرا و همگام هسوند‬
‫به سرنوشت کشور و فرهنگ خود حساس است و‬ ‫اخوان ثالث به هنگام اسویاد ازمیراث ادبی سعی می‪-‬‬
‫همه تالشش را به کار میگیرد تا آنها را به رشد و‬ ‫کند خودش را با زمان آن نمادها درآمیزد‪ ،‬گویی در‬
‫پیشرفت برساند‬ ‫آن روزگار زندگی میکند‪ ،‬اما امل دنقل برای بیان‬
‫یکی از درونمایههای اصلی شعر اخوان‪ ،‬همین‬ ‫مسائل اجوماعی و سیاسی به میراث ادبی مراجعه می‪-‬‬
‫حس میهندوسوی و وطنپرسوی است نیوذ و تأثیر‬ ‫کند و با بهکارگیری اسطور های تاریخی و دینی‪-‬که‬
‫میهوم وطن بر سرود های این شاعر همهجانبه است‬ ‫قهرمانان شکستناپذیر در برابر اسوبداد هسوند‪ -‬سعی‬
‫و این میهوم‪ ،‬شعر او را از جنبههای گوناگون همچون‬ ‫دارد به دنبال را حلی برای حل مشکالت انسان‬
‫درونمایه‪ ،‬شکل‪ ،‬آهنگ‪ ،‬زبان‪ ،‬لحن و سایر عناصر‬ ‫نابسامان سیاسی‬ ‫معاصر باشد برای بیان اوضا‬
‫سازند ی شعر تحت تأثیر قرار داد و بدان تشخص و‬ ‫واجوماعی جامعه‪ ،‬امل دنقل نسبت به اخوان ثالث‬
‫ویوگی خاص بخشید است پس از کودتای ‪ ٢2‬مرداد‬ ‫بیشور از اسطور های قهرمانان شکستناپذیراسویاد‬
‫و شکست جبهه ملی به رهبری محمد مصدق ضربۀ‬ ‫میکند دنقل در به کارگیری پدید های تراثی‪ ،‬بسیار‬
‫سنگینی بر رو حساس و ملیگرای او وارد آمد و‬ ‫دست به ساخوارشکنی زد و شخصیتها را وارونه‬
‫بخاطر حس وطندوسویاش به زندان افواد و طعم‬ ‫جلو میدهد‪ ،‬ولی اخوان ثالث تغییری در ذات‬
‫تلخ تبعید را نیز چشید شاعر فرزند زمان خود بود و‬ ‫شخصیتها ایجاد نمیکند‬
‫از جوّ حاکم نمیتوانست جدا باشد‪ ،‬از این رو در‬ ‫از جملهی شاخصهای ادبیات پایداری میتوان‬
‫اشعار او گاهی به موضوعاتی برمیخوریم که در آن‬ ‫به ترسیم چهر ی رنجکشید و مظلوم مردم‪ ،‬دعوت به‬
‫نظام سوسیالیسوی و پیشوایان آن مورد سوایش قرار‬ ‫مبارز ‪ ،‬بیان جنایتها و بیدادگریها‪ ،‬توصیف و‬
‫گرفوهاند‪ ،‬که رویهمرفوه این امر از ارزش هنری و‬ ‫سوایش جانباخوگان و شهیدان‪ ،‬القای امید به آیند و‬
‫ادبی شاعر نمیکاهد‪ ،‬زیرا هر چند موضو کهنه شد‬ ‫پیروزی موعود‪ ،‬سوایش آزادی و آزادگی‪ ،‬سوایش‬
‫ولی شعریت آنها همچنان باقی است (زرینکوپ‬ ‫نمادهای اسطور ای ملی و تاریخی‬ ‫میهن و طر‬
‫‪)42 :1924‬از میان بیشمار اشاراتی که در شعر اخوان‬ ‫اشار کرد در این مقاله سعی شد است که از بین‬
‫بدین میهوم شد است؛ میتوان نمونههای زیر را ذکر‬ ‫شاخصهای ادبیات پایداری مهمورین شاخصها؛‬
‫نمود‪:‬‬ ‫یعنی میهندوسوی و نیل به آزادی بررسی شود‪:‬‬
‫ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم‪ /‬تترا ای کهن‬
‫بتوم و بتر دوست دارم‪ /‬ترا ای کهن پیر جاوید برنا ‪/‬‬ ‫میهندوستی‬
‫ترا دوست دارم اگتردوستت دارم ‪ /‬گمانهای تو‬ ‫واژۀ وطن به خاطر برانگیخون حس عاطیی و‬
‫‪ ............................................................. 119‬دو فصلنامۀ ادبنامۀ تطبیقی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬پاییز و زمستان‪1161‬‬

‫کلمات حس ملیگرایی و وطندوسوی را در شعرش‬ ‫چون یقین میسوایم‪ /‬عیانهای توچون خبر دوستت‬
‫ابراز میکند (قرایی‪ )1916:٢9،‬اخوان در بهمنما‬ ‫دارم‪ /‬همه کشوزارانت از دیم و فاراپ ‪ /‬همه دشت و‬
‫سال ‪ 1906‬شعری را در وصف دالوری رزمندگان‬ ‫در‪ ،‬جوی وجردوست دارم (اخوان‪1911،‬؛ ‪)٢٢3‬‬
‫ایران سرود و آن را در روزنامه کیهان منوشر کرد‪:‬‬ ‫وطن نماد اصالت و بازگشت به اصل و ریشه‬
‫گرچه میبافند به ِر شیرها زنجیرها‪ /‬بگسلند آخر‬ ‫انسانهاست همۀ انسانها وطن و شهر خود را‬
‫همه زنجیرها را شیرها‪ /‬این دلیرانِ نکو با بد چه‬ ‫دوست دارند و برای آن حرمت قائلاند امّا زمانی که‬
‫گ شیرها با تیرها‬
‫جنگی میکنند‪ /‬همچو جن ِ‬ ‫صیات منیی چون فریبکاری‪ ،‬جادوگر بودن‪ ،‬ظالم و‬
‫شمشیرها‪ /‬تیرهاشان باد یارپ‪ ،‬کاری و دشمنفکن‪/‬‬ ‫پلید بودن در کشور پدیدار شود‪ ،‬روحیۀ اخوان را به‬
‫سینههاشان ایمن از آسیبِ تیغ و تیرها‪ /‬چهر هاشان را‬ ‫هم میریزد و او را وادار به سرودن شعری آکند از‬
‫پیش از شهادت دید ام‪ ،‬هم بعد از آن‪ /‬بود خشمآلود‬ ‫خشم ونیرت میکند‪:‬‬
‫و آنگه راحت آن تصویرها‪ /‬این شهیدان نامشان تا‬ ‫شب خامش است و خیوه در انبان تنگ وی‪/‬‬
‫جاودان پایند است‪(.‬بیگیحبیباللهی‪)12 :192٢،‬‬ ‫شهر پلید کودن دون‪ ،‬شهر روسپی‪ /‬ناشسوه دست و‬
‫امل دنقل نیز وطنش را دوست دارد‪ ،‬وطن را‬ ‫رو (اخوان‪)44 :1909،‬‬
‫سمبل آزادگی و سربلندی میداند او در را دفا از‬ ‫اخوان گاهی خیالپردازی میکندو در شعرهای‬
‫مرزو بوم خود مشقتهای زیادی را تحمّل میکند‬ ‫خود دنبال شهر آرمانی یا مدینۀ فاضله میگردد در‬
‫ق‬
‫امل در قصید های موعددش صیانت از وطن را ح ّ‬ ‫این شهر دستنیافونی‪ ،‬همه چیز در نهایت کمال و‬
‫مسلّم خود میداند او در وضعیت بحرانی جنگ‬ ‫زیبایی ترسیم میشود در شعر برخی شاعران‪ ،‬شهر‬
‫جهانی دوم‪ ،‬امید واهی خود را برای زندگی اید آل از‬ ‫آرمانی همان بازگشت به گذشوه آن ملت است‬
‫دست داد و شاهد درگیریهای سیاسی واجوماعی در‬ ‫اخوان نیز در جسوجوی شهر آرمانی و بازگشت به‬
‫مصر برای دستیابی به اسوقالل و رهایی از اسوعمار‬ ‫خانۀ نیاکان است او هرگا از زندگی به تنگ میآید‪،‬‬
‫انگلیس بود بعد از انقالپ مصر هم امل شکست قوم‬ ‫خواسوار آن جامعۀ خیالی میشود‪:‬‬
‫عرپ از اسرائیل را با چشمان خود نظار کرد این‬ ‫کجا؟ هر جا که پیش آید‪ /،‬به آن جایی که‬
‫اتیاق در رو وجان شاعر تأثیر فراوانی به جا نهاد او‬ ‫میگویند‪ /‬چو گل رویید شهری روشن از دریای تر‬
‫وطن را دوست داشت و تمام هسوی خود را در را‬ ‫دامان‪ /‬و در آن چشمههایی هست‪ /،‬که دایم روید و‬
‫وطنش فدا میکرد (المساوی‪ )43 :1333،‬امل‬ ‫روید گل و برگ بلورین بال شعر از آن ‪ /‬من اینجا‬
‫دلنشینترین کلمات را برای توصیف وطن به کار‬ ‫بس دلم تنگ است‪ /‬و هر سازی که میبینم بدآهنگ‬
‫میبرد و آرزو میکند کشورش ازهجوم فریب و‬ ‫است (اخوان‪)132 :191٢،‬‬
‫دغلبازی و دروغ رهایی یابد و به پاکی و راسوی‬ ‫اخوان در برابر واقعیتهای تلخ جامعه ساکت‬
‫روی آورد آرمان وآرزویش‪ ،‬حرکت جامعه به سوی‬ ‫نمیماند او با سبک نافذ از حکومت اسوبداد‬
‫تعالی و بازگشت به اصل بود‪:‬‬ ‫شاهنشاهی انوقاد و مردم را به رهایی از بند اسوبداد و‬
‫مِصرالتبدأ مـِن مِصـرالقَریِـبه‬ ‫دسویابی به آزادی تشویق میکند شعر اخوان شر‬
‫إنَّها تبدَا مـِن أحـجَار «طیـبه»‬ ‫دیگری از واقعیت تاریخی است او با زیباترین‬
‫واکاوی تطبیقی برخی مضامین ادبیات پایداری در شعر مهدی اخوان ثالث و امل دنقل‪119 ...........................................‬‬

‫آزادیخواهی و مبارزهطلبی‬ ‫إنَّهـا تـبــدا م ُـنــذُ انطَـ َبعَـت‬


‫اخوان با آگاهی از جریانات سیاسی و اجوماعی‬ ‫قَدَم المأ علَی االرضِ الجدیبَـه‬
‫کشور همیشه سعی داشت راهی برای رهایی از ظلم‬ ‫أرضِها التَعـرفُ المـوتُ فَمـا‬
‫بیابد او شاعر مبارزی بود که هرگز دست از مبارز‬ ‫المَوت االعَوده‪...‬أُخری‪...‬قَریبَه‬
‫برنداشت و ناامیدانه مرگ را به یاری نطلبید او‬
‫هَکـذاشَعـبک یـَامـصـر؛ لَـه‬
‫پیوسوه برای رهایی از ظلم و سوم تالش کرد‪ ،‬امّا هیچ‬
‫دوره المـَــاء ونَجواهُ الرَطیبه‬
‫مقطعی از زندگی اخوان بدون بحران اجوماعی یا‬
‫کـُلُ ابنَائُک یـَا مِصـر مَضـوا‬
‫سیاسی نبود و در همۀ لحظات زندگی او بحران به‬
‫شکلهای مخولیی ظهور پیدا کرد است‪:‬‬ ‫شُـهداء الغَـد فـِی نَبل و طِیبَه‬

‫چون شا شطرنج‪ ،‬وقوی از هرطر میرود را بسوه‬ ‫(دنقل‪)12 :1321،‬‬


‫است‪ /‬دلمرد و خسوه و مات‪ /‬نه انوظار و امیدی‪/‬حیران و‬ ‫(زمان پیدایش مصر در همین اواخر نبود بلکه از‬
‫مدهوش ‪ /‬در دنج غم‪ ،‬کنج زندان خزید ‪/‬ناگه زند جار‪،‬‬ ‫عهد حجراست «مصر تاریخی کهن دارد»‪ /‬از همان‬
‫نامم به تکرار‪ /‬و میگوید «آزادی» اما دروغاست زیرا درآن‬ ‫زمان آفرینش مصر مکان رویش و نشاط و زندگی‬
‫دم نه کس دید آن جارزن را ‪ /‬و نی کالمی شنید بی‪-‬‬ ‫بود‪ /‬مصر مرگ را نمیشناسد و در آن مرگ بازگشوی‬
‫جنب وجوش و خموشاست زندان‪ /‬هرچیز و هرکس‬ ‫به زندگی دیگر است‪ /‬این چنین هسوند مردمان تو ای‬
‫در اقوااء شب آرامید ‪ /‬تنها در دل من آن جارزن با‬ ‫مصر؛ همه سرشار از زندگی و امید ‪ /‬همۀ فرزندان تو‬
‫صدای رسا میزند جار‪ ،‬و آن مود و نام گوید به‬ ‫ای مصر به سمت شهادت پیش رفوند و نزد خداوند‬
‫تکرار ‪(...‬اخوان ثالث‪)٢4 :1920،‬‬ ‫میباشند)‬
‫اخوان در آرزوی دسویابی به آزادی پیوسوه مردم‬ ‫امل همه کشورهای عربی را وطن خود میداند او‬
‫را به رهایی از ظلم و اسوبداد تشویق میکرد اما وقوی‬ ‫آنگا که فلسطین تحت اشغال درآمد همپای مردم‬
‫هیچ حرکت و تغییری برای رهایی از بند اسوبداد‬ ‫برای فلسطین اشکها ریخت وبرای دفا از حقوق‬
‫صورت نمیگرفت‪ ،‬رسیدن به اسوقالل واقعی را‬ ‫مظلومان فلسطین به پاخواست او وطن را سمبل‬
‫تصوری واهی قلمداد مینمود علیرغم تمامی‬ ‫امنیت و آزادی میداند (رضوان‪ )31: ٢661،‬امل‬
‫مشکالت او هیچگا ناامید نشد و هموار شعار‬ ‫دوست دارد وطنش آباد و پیشرفوه باشد و در دفا از‬
‫رهایی از ظلم و سوم سرداد با وجود اینکه زمزمههای‬ ‫وطن حاضر است همه هسوی خود را فدا کند هر دو‬
‫آزادی باعث شد که اخوان زندانی شود اما این موانع‬ ‫شاعر وطن را سمبلی موعالی در زندگی قرار دادند و‬
‫نووانست او را از مبارز بازدارد و تسلیم تلخیهای‬ ‫همه تالش خود را برای آگا سازی مردم کشور را‬
‫روزگار کند اخوان بخاطر شرایط جامعۀ خود نمی‪-‬‬ ‫در راسوای رهایی از سلطه اسوبداد به کار گرفوند‬
‫توانست به صورت مسوقیم از آزادی سخن به میان‬ ‫وطندوسوی دو شاعر تیپولوژی مشورکی است که هر‬
‫آورد‪ ،‬بلکه با ترسیم جامعه به صورت زندان تاریک‪،‬‬ ‫دو شاعر نه از روی فراغ بال‪ ،‬بلکه به دلیل عوامل‬
‫خواسوار روشنی و آزادی بود امل نیز شاعر مبارز و‬ ‫اجوماعی و سیاسی مشورک نظیر سلطۀ اسوعمار و‬
‫خواسوار تغییر و تحول است و برای رسیدن به آزادی‪،‬‬ ‫شد اند‬ ‫عقبماندگی جامعه‪ ،‬بدان موصو‬
‫‪ ............................................................. 119‬دو فصلنامۀ ادبنامۀ تطبیقی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬پاییز و زمستان‪1161‬‬

‫میراث کهن وطن خود توجّه ویو دارند و هر دوی‬ ‫تمام تالش خود را به کار میگیرد اوضا نابسامان‬
‫آنها عاشق ملیت و وطن خود هسوند عقبافوادگی‬ ‫سیاسی و مشکالت داخل کشور او را بسیار رنج میدهد‬
‫کشور و اسویالی اسوعمار بر آن شاعران در سرودن‬ ‫و از همین رو در شعرهایش از مردم یاری میطلبد تا از‬
‫اشعاری با ماامین پایداری و مقاومت است در ریوم‬ ‫این وضعیت بحرانی‪ ،‬رهایی یابند‪:‬‬
‫معنایی هر دو شاعر پوواکی از اسطور های ملّی‬ ‫ک یَا مِصر» َو‬
‫ن فَداو َ‬
‫ک یَا ِمصر» «نَح ُ‬
‫ن َفداو َ‬
‫یَغنُون « َنح ُ‬
‫مشهود است‬ ‫ک‪-‬یامصر‪ -‬فیِ‬
‫ط إسمُ َ‬
‫تَس ُقط َحن َجرۀ مخرِ ِسه‪َ /‬معهَا َیس ُق ُ‬
‫هر دو شاعر بنمایههای شعری مشورکی چون‬ ‫ی‬
‫ی َتمر‪ /‬ف ِ‬
‫ت لکُم ِمرارا ‪/‬إن ال َطوابیر الت ِ‬
‫ض‪/....‬قُل ُ‬
‫أالر ِ‬
‫دعوت به مبارز در را رسیدن به اسوقالل‪ ،‬تقویت‬
‫اس ِتعراضِ عیدِ الفطرِ وَ ال َجال ِء ( َهتف ال ِنسا ُء فیِ النَوا ِفذِ‬
‫روحیۀ ملیگرایی و تشویق مردم برای تغییر سرنوشت‬
‫انبهارا) ‪ /‬ال َتص َنع انتِصَار‪( »..‬دنقل‪) 32: 1321،‬‬
‫را در شعر خود بازتاپ داد اند‬
‫(آنها شعار میدهند«جانم فدایت ای مصر!» «جانم‬
‫هردو شاعر به خاطر خیقان و شرایط سیاسی و‬
‫فدایت ای مصر!» تا اینکه صدایشان خاموشی میپذیرد و‬
‫اجوماعی جامعه از یک طر با بیان مجد و شکو گذشوۀ‬
‫همراهشان نامت در زمین فرومیافود‪ ،‬ای‬
‫دیگر با ذکر نمادهای مبارز و‬ ‫ملت خود و از طر‬
‫مصر! ‪/‬من بارها گیوم این بانگهایی است که در عید فطر‬
‫عصیان در برابر ظلم و اسوعمار‪ ،‬درصدد بیداری و آگاهی‪-‬‬
‫میشنوی و زنان از پنجر ها فریاد برمیآورند پیروزی‬
‫بخشی به مردم خود هسوند تعهّد م ّلی‪ ،‬پرداخون به وقایع‬
‫مح ّقق نخواهد شد )‬
‫سیاسی‪ ،‬توجّه به نمادهای برگرفوه از قهرمانان شکست‪-‬‬
‫امل آزاد زیسون را سرلوحهی زندگی خویش قرار‬
‫ناپذیر در برابر ظلم و اسوبداد از مهمورین ماامین ادپ‬
‫داد و هرگز از مبارز برای رسیدن به سربلندی و آزادی‬
‫مقاومت است که در شعر اخوان و امل نمود ویو یافوه‬
‫دست برنداشت‪ ،‬هرچند رسیدن به آزادی را دشوار می‬
‫است همچنین اشار به برخی از ناکامیهای گذشوۀ ملی‬
‫دانست او را به خاطر اینکه هرگز در زندگی شکست را‬
‫و بعای شخصیتها که نماد شکست و تحقیر ملی‬
‫نپذیرفت‪ ،‬شاعر سرکش نامیدند او تمام تلخیهای‬
‫محسوپ میشوند‪ ،‬از دیگر ترفندهایی است که هر دو‬
‫روزگار را دید اما لحظهای میدان مبارز را خالی نکرد و‬
‫شاعر برای تحریک مردم برای مقاومت در برابر اسوعمار و‬
‫آزاد زیسون را عزت و زیر سیطر ی ابرقدرتها ماندن را‬
‫اسوبداد از آن بهر گرفوهاند‬
‫ذ ّلت و خواری دانست‬
‫در قیاس با امل دنقل‪ ،‬اخوان ثالث در موضو رسیدن‬
‫هر دو شاعر تجارپ یکسانی را از جوش و خروش‪-‬‬
‫کشورش به آزادی و اسوقالل نگا بدبینانهتری دارد‬
‫های اولیه برای دسویابی به اسوقالل پشت سر گذاشوند‪،‬‬
‫تیپولوژیهای شعری هر دو شاعر ناشی از اثر طبقۀ‬
‫آنها از مسؤولیت خود در برابر مردم آگا بودند در واقع‪،‬‬
‫تحوانی جامعه (اقوصاد) در طبقۀ فوقانی (فرهنگ و‬
‫مبارزان اجوماعی بودند که با تکاپوهای آزادی خواهانه‬
‫ادبیات) است‪ ،‬اسوعمار و عقبماندگی کشور و حرص‬
‫برای رهایی از قید و بند ظلم دیکواتور تالش میکردند‬
‫شاعران برای آزادی و پیشرفت کشورشان سبب ایجاد‬
‫بنمایههای پایداری مشورک در سرود های این دو شاعر‬ ‫بحث و نتیجهگیری‬
‫شد است‬ ‫‪ -1‬نمادهای ادبیات مقاومت در هر دو شاعر دارای‬
‫تیپولوژی مشورکی است هم اخوان و هم امل به‬
‫واکاوی تطبیقی برخی مضامین ادبیات پایداری در شعر مهدی اخوان ثالث و امل دنقل‪116 ...........................................‬‬

‫ثالث چاپ پنجم ‪،‬تهران ‪،‬انوشارات نگا‬ ‫منابع‬


‫خضری‪ ،‬حیدر(‪)7891‬؛ «التجربة السالفیة و الدرس‬ ‫آینهوند‪ ،‬صادق (‪« )1916‬ادبیات مقاومت»‪« ،‬کیهان‬
‫المقارن لألدب»‪ ،‬مجلة« الجمعیة العلمیة اإلیرانیة للغة‬ ‫فرهنگی»‪،‬شمار ‪13‬‬
‫العربیة و آدابها»‪ ،‬العدد العاشر‪،‬ص‪.80‬‬ ‫آخر شاهنامه‪ ،‬چاپ‬ ‫اخوانثالث‪،‬مهدی (‪)1909‬‬
‫دسوغیب‪،‬عبدالعلی (‪ )1924‬شاعرشکست چاپ‬ ‫هشوم‪ ،‬تهران‪ ،‬مروارید‬
‫اول‪ ،‬تهران‪ :‬انوشارات آرمیویس‬ ‫تتتتتتتت (‪ )1911‬تو را ای کهن بوم و بر دوست‬
‫تتتتتتتت(‪)1919‬؛ نگاهی به مهدی اخوان ثالث‬ ‫دارم‪ ،‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران‪ ،‬مروارید‬
‫چاپ اول‪ ،‬تهران‪ ،‬انوشارات مروارید‬ ‫تتتتتتتت(‪ )191٢‬زمسوان‪ ،‬چاپ سیزدهم‪ ،‬تهران‪،‬‬
‫دنقل‪،‬أمل‪7891( .‬م)؛ االعمال الشعریه الکامله‪ ،‬الطبعه‬ ‫مروارید‬

‫الثالثه‪ ،‬مکتبه مدبولی‪ ،‬قاهره‪.‬‬ ‫تتتتتتتت(زمسوان‪ )1920‬چاپ بیست و چهارم‪،‬‬


‫تهران‬
‫دوسری‪،‬احمد‪ .)1002(.‬أمل دنقل شاعر علی خطوط‬
‫تتتتتتتت(‪ )1910‬سه کواپ‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬انوشارات‬
‫النار‪ .‬األردن‪ .‬عمان‪ :‬المؤسسة العربیة للدراسات و النشر‪.‬‬
‫بهار‪ ،‬تهران‬
‫رضوان‪،‬محمد‪ .)1007( .‬دراسه فی الشعر المعاصر‬
‫امیری‪ ،‬جهانگیر و نعموی‪ ،‬فاروق (‪« )1936‬دغدغه‪-‬‬
‫(الحکایه نموذجا)‪ ،‬چاپ اول‪ .‬دمشق‪ .‬نشر اتحاد الکتاب‬
‫های سیاسی بدرشاکر السیاپ و مهدی اخوانثالث»‪،‬‬
‫العرب‪.‬‬ ‫فصلنامۀ نقد و ادبیات تطبیقی سال اول شمارۀ دوم‬
‫زرینکوپ‪ ،‬حمید (‪ )1924‬چشمانداز شعر نو‬ ‫کرمانشا دانشگا رازی ص‪11‬‬
‫فارسی چاپ پنجم مشهد‪ :‬انوشارات توس‬ ‫بیگتتی حبیتتب اللهی‪،‬پرویتتز (‪ )192٢‬حماستته هتتای‬
‫سلیمی‪ ،‬علی وأکرم چغازردی (‪)1922‬؛ «نمادهای‬ ‫همیشه‪ ،‬تهران‪ ،‬فرهنگ گسور‬
‫پایداری در شعرمعاصر مصر‪ ،‬مطالعه پووهانه در مورد‬ ‫پارسا‪ ،‬سید احمد(‪« )1922‬تحلیل و بررسی سترودۀ‬
‫امل دنقل»‪ ،‬نشریه ادبیات پایداری‪ ،‬شمار اول‪ ،‬سال اول‬ ‫«نادر یتا استکندر» اختوان ثالتث»‪ ،‬مجلته بوستوان ادپ‬
‫شلش‪ ،‬علی‪7888( .‬م)؛ األدب المقارن بین التجربتین‬ ‫دانشتتگا شتتیراز دور اول شتتمار اول پیتتاپی ‪44/1‬‬
‫األمریکیة و العربیة‪ ،‬ط‪ .‬األولی‪ ،‬الریاض‪ ،‬دار الفیصل‬ ‫ص‪91‬‬
‫الثقافیة‪.‬‬ ‫پشتدار‪ ،‬علیمحمد (‪« )1939‬ادپ پایداری و شعر‬
‫عبود‪ ،‬عبده و ماجدة حمود‪ ،‬وغسان السید(‪1007‬م)؛‬ ‫فارسی و مبانی عقیدتی آن در اسالم» نشریۀ ادبیات‬
‫األدب المقارن مدخالت نظریة ونصوص و دراسات‬ ‫پایداری سال ششم شمار دهم ص ‪131‬‬

‫تطبیقیة‪ ،‬منشورات جامعة دمشق‪.‬‬ ‫جباری مقدم‪،‬عباس (‪)1924‬؛ نظریهی ادبی مهدی‬
‫اخوانثالث واحمدشاملو‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬قم‪،‬نشرفرگیت‬
‫عبّود‪ ،‬عبده‪1007( .‬م)‪ :‬األدب المقارن مدخالت نظریة‬
‫الجیومی‪ ،‬سلمی والخضراء و عبدالواحد لولوه (‪)1007‬؛‬
‫و نصوص و دراسات تطبیقیه‪ ،‬ط‪ ،7‬مطبعه قمحه اخوان‪،‬‬
‫االتجاهات و الحرکات فی الشعر العربی الحدیث بیروت‪،‬‬
‫دمشق‪.‬‬
‫مرکز دراسات الوحده العربیه‪.‬‬
‫عشری زاید‪ ،‬علی‪)1008( .‬؛ استدعاء الشخصیات‬
‫جیرمونسکی‪ ،‬فیکوور مکسیموفیوش(‪٢663‬م)‪،‬علم‬
‫التراثیه فی الشعر العربی المعاصر‪ ،‬قاهره‪ ،‬نشر دار الغریب‪.‬‬ ‫األدپ المقارن شرق و غرپ‪ ،‬ترجمۀ غسان مرتاى‪،‬‬
‫علوش‪ ،‬سعید‪7891(.‬م)؛ مدارس األدب المقارن‪،‬‬ ‫حمص‪ ،‬د مط‬
‫دراسة منهجیة‪ ،‬لبنان‪،‬بیروت‪،‬المرکز الثقافی العربی‬ ‫حقوقی‪،‬محمد(‪)1911‬؛ شعرزمان ما مهدی اخوان‬
‫‪ ............................................................. 111‬دو فصلنامۀ ادبنامۀ تطبیقی‪ ،‬سال اول‪ ،‬شماره اول‪ ،‬پاییز و زمستان‪1161‬‬

‫المساوی‪،‬عبدالسالم‪)7882( .‬؛ البنیات الدالة فی الشعر‬ ‫قرایی‪ ،‬یداهلل (‪)1916‬؛ چهل و چند سال با امید‬
‫امل دنقل‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬دمشق‪،‬اتحاد الکتاب العرب‬ ‫(مهدی اخوان ثالث)‪ ،‬چاپاول‪ ،‬تهران‪،‬انوشارات‬
‫میزبان‪ ،‬جواد (‪)192٢‬؛ از زالل آپ و آیینه‪ ،‬تأملی‬ ‫بزرگمهر‬
‫در شعر اخوان ثالث‪ ،‬چاپ اول‪ ،‬مشهد‪ ،‬انوشارات‬ ‫کاخی‪،‬مرتای (‪)1911‬؛ صدای حیرت بیدار‪ ،‬چاپ‬
‫دانشگا فردوسی‬ ‫اول‪ ،‬تهران انوشارات زمسوان‬
‫ناتلخانلری‪ ،‬پرویز و حمیدرضا باقرزاد (‪)1912‬؛‬ ‫مجلی‪ ،‬نسیم (‪)٢661‬؛ امل دنقل امیر شعراء الرفض‪،‬‬
‫روزنهای به روشنی شعر اجوماعی ایران در قرن بیسوم‪،‬‬ ‫لبنان‪ ،‬بیروت‪ ،‬دارالشروق‬
‫چاپ سوم‪ ،‬تهران‪،‬انوشارات هیرمند‬ ‫محمدیآملی‪ ،‬محمدرضا (‪)1926‬؛ زندگی در شعر‬
‫مهدی اخوانثالث(م امید) آواز چگور‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪،‬‬
‫نشرثالث‬

You might also like