Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 16

‫درس بیستو پنجم‬

‫امامت و ضرورت آن‬

‫از دانشپژوه انتظار میرود پس از فراگریی این درس‪:‬‬


‫‪ .1‬بتواند مفهوم لغوی و اصطالحی امام و امامت را بیان كند؛‬
‫‪ .2‬تفاوت مقام نبوت و مقام امامت را بیان كند؛‬
‫‪ .3‬تبینی و حتلییل از داللت دو آیة قرآن را دربارة ضرورت امامت فراگرید؛‬
‫‪4.‬بتواند بر ضرورت والیت و امامت ائمه استدالل كند‪.‬‬

‫﴿ صفحه ‪﴾ 584‬‬

‫﴿ صفحه ‪﴾ 585‬‬

‫َِّ َِّ َ َ ْ‬ ‫َ َ ُِّّ َ َِّ ُّ ُّ َ ِّ ْ َ ُّ ْ َ َ ْ َ ْ َ ِّ َ َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ َِّ ْ َ َ َ َ ُّ َ َِّ ُّ َ ْ ُّ َ َ َِّ‬


‫اس ِإن الله ال یه ِدی‬
‫یا أیها الرسول ب ِلغ ما أن ِزل ِإلیك ِمن ر ِبك و ِإن لم تفعل فَمَ بلغت ِرسالته والله یع ِصمك ِمن ِ‬
‫الن‬
‫َ‬ ‫َْ ْ َ ْ َ‬
‫القوم الك ِاف ِر ین؛ (مائده‪)٦٧:‬؛ ای پیامرب‪ ،‬آچنه ازسوی پروردگارت بهسوی تو فرود آمده‪ ،‬به مردم برسان و اگر اجنام‬
‫ندهی‪ ،‬رسالت الهی را نرساندهای و خدا تو را [از فتنهانگیزی و عكسالعمل نادرست] مردم نگه میدارد‪.‬‬

‫پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله پس از هجرت به مدینه‪ ،‬جامعة اسالمی را بنا نهاد و افزون بر تبلیغ رساالت الهی‬
‫و تعلیم و تربیت مردم‪ ،‬قضاوت و تصمیمگریی در مسائل نظامی و دفاعی و دیگر مسائل حكومتی را نیز به عهده‬

‫‪1‬‬
‫گرفت و امور دین و دنیای مردم را سامان داد‪ .‬قرآن كر یم‪ ،‬افزون بر واجب دانسنت اطاعت مطلق از آن‬
‫حضرت‪(1)،‬تأكید میكند كه مسلَمنان باید در مسائل سیایس و قضایی و نظامی از آن حضرت فرمانبرداری كامل‬
‫داشته باشند؛)‪(2‬ازاینرو مسلَمنان خود را موظف به اطاعت از اوامر ایشان میدانستند‪.‬‬

‫‪1.‬ر‪.‬ك‪ :‬آلعمران (‪32 ،)3‬؛ نساء (‪80 ،69 ،14 ،13 ،)4‬؛ مائده (‪92 ،)5‬؛ انفال (‪46 ،20 ،1 ،)8‬؛ توبه (‪71 ،)9‬؛ نور (‪56 ،54 ،52 ،51 ،)24‬؛ احزاب (‪،66 ،)33‬‬
‫‪71‬؛ حجرات (‪14 ،)49‬؛ فتح (‪17 ،)48‬؛ دمحم (‪32 ،)47‬؛ مجادله (‪13 ،)58‬؛ ممتحنه (‪123 ،)60‬؛ تغابن (‪12 ،)64‬؛ جن (‪.23 ،)72‬‬
‫‪2.‬ر‪.‬ك‪ :‬آلعمران (‪153 ،)3‬؛ نساء (‪105 ،65 ،59 ،42 ،)4‬؛ مائده (‪48 ،)5‬؛ حج (‪67 ،)22‬؛ احزاب (‪36 ،6 ،)33‬؛ مجادله (‪9 ،8 ،)58‬؛ حرش (‪.7 ،)59‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 586‬‬

‫بنابراین پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله‪ ،‬افزون بر منصب نبوت و رسالت و تعلیم احكام اسالم‪ ،‬منصب الهی‬
‫دیگری نیز در مقام فرمانروای جامعة اسالمی داشت كه منصبهای فرعی قضاوت و فرماندهی نظامی از آن‬
‫اشتقاق یافته بود)‪.(1‬روشن است دینی كه ادعای رهربی همة جوامع برشی را تا پایان جهان دارد‪ ،‬باید به اینگونه‬
‫مسائل نیز اهمیت بدهد‪.‬‬

‫در حبث خامتیت اثبات شد كه بنابر آیات قرآن كر یم و روایات‪ ،‬پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله آخر ین پیامرب‬
‫الهی است و بعد از او هیچ پیامربی خنواهد آمد‪ .‬حال این پرسش مطرح است كه آیا بعد از رحلت پیامرب اسالمصیل‬
‫الله علیه و آله هم‪ ،‬انسانها به پیشوای الهی نیاز دارند؟ آیا خداوند خود كساین را برای این مسئولیت تعینی كرده و‬
‫رسالت ابالغ آن را بر عهدة پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله نهاده است‪ ،‬یا اینكه مرجعیت دینی و حاكمیت اسالمی‬
‫نیز مانند نبوت و رسالت پایان یافته است و چون خداوند كیس را بر این منصب نگَمرده‪ ،‬نصب حاكم بر عهدة خود‬
‫مسلَمنان است؟‬
‫اهل سنت برآناند كه پیامرب كیس را برای حكومت و جانشینی خود نصب نكرده است‪ .‬آنان با پذیرش‬
‫مرشوعیت امامت بدون نصب الهی‪ ،‬خنستنی پایة تفكیك دین از سیاست را گذاشتند؛ اما شیعیان معتقدند كه پیامرب‬
‫جامعة اسالمی را به حال خود رها نكرده‪ ،‬و به دستور خداوند حاكَمن آن را تعینی كرده است‪ .‬بنابراین مسئلة امامت‬
‫تارخیی صرف یا حتی یك حكم فقهی فرعی نیست‪ ،‬بلكه یك اصل اعتقادی و بنیادین‬
‫ِ‬ ‫از دیدگاه شیعه یك مسئلة‬
‫اسالم است‪.‬‬

‫‪1.‬مفهومشنایس امامت‬

‫‪2‬‬
‫‪1‬ـ‪ .1‬مفهوم لغوی‬
‫َ ُّ ِّ‬ ‫ََ‬
‫واژة «امامت» از مادة «أ ـ م ـ م» است‪« .‬ا ِّم» یعنی «قصد كرد» و «الأم» بهمعنای پرمچی است‬

‫‪1.‬در درسهای پیشنی بهتفصیل دربارة این موضوع سخن گفتیم‪.‬‬


‫﴿ صفحه ‪﴾ 587‬‬
‫َ‬ ‫َ‬ ‫ََ‬
‫كه لشكر یان به دنبال آن حركت میكنند‪« .‬ا ِّم القوم» یعنی در جلوی قوم قرار گرفت«)‪.(1‬امام» بهمعنای‬
‫َ‬ ‫َ ْ‬
‫«جلو» است‪ ،‬در مقابل «خلف» كه به جهت پشتسر اطالق میشود‪ .‬به نظر میرسد « ِامام» از واژة «امام»‬
‫گرفته شده‪ ،‬و منظور از آن هر موجودی است كه پیش رو قرار میگرید‪ .‬این موجود ممكن است یك انسان‪ ،‬یك یشء‬
‫مادی‪ ،‬امری معنوی یا حتی یك مكان باشد؛ اطالق «امام» بر امام مجاعت‪ ،‬امام مجعه و رهرب نیز از همنی مقوله است‪.‬‬
‫بهطور كیل هركس در كارها مقدم باشد و به او اقتدا كنند‪ ،‬امام است؛ چنانكه پیامربصیل الله علیه و آله اماماالئمه‬
‫است‪ ،‬و خلیفه امامالرعیة‪ ،‬و قرآن امامالمسلمنی است)‪.(2‬همة این معاین از هَمن معنای «پیش» گرفته شدهاند‪.‬‬
‫معادل فاریس امام «پیشوا» است‪ ،‬و امامت بهمعنای پیشوایی و رهربی است)‪.(3‬البته امامت خمتص راه صحیح نیست‬
‫و ممكن است كیس در مسری گمراهی و فساد امام باشد)‪.(4‬‬

‫‪2‬ـ‪ .1‬كاربرد امام در قرآن‬

‫واژة «امام»‪ ،‬و مجع آن «ائمه»‪ ،‬بیش از ده بار در قرآن كر یم تكرار شده‪ ،‬و تقر یبا در همهجا بهمعنای چیزی است‬
‫كه پیش رو قرار دارد‪.‬‬

‫قرآن كر یم در توصیف «اصحاب لوط» و شهر «اصحاب ایكه»‪ ،‬واژة «امام» را دربارة راهی كه پیش روست‪،‬‬
‫َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ ْ َ َِّ ُّ َ َ ُّ‬
‫به كار برده است ‪:‬فانتقمنا ِمنهم و ِإنهَمَ ل ِب ِإم ٍام م ِبنیٍ (حجر‪)٧٩:‬؛ «پس‪ ،‬از آنان انتقام گرفتیم و آن دو [شهر‪ ،‬اكنون]‬
‫بر سر راه پیش رو و آشكار است ‪».‬این مجله خطاب به مردم حجاز است كه وقتی به شام میروند‪ ،‬این دو مكان پیش‬
‫راهشان قرار دارد)‪.(5‬‬

‫‪1.‬خلیلبنامحد فراهیدی‪ ،‬ترتیب كتاب العنی‪ ،‬ج‪ ،8‬ص‪429‬ـ‪430‬؛ دمحمبنمكرمبنمنظور‪ ،‬لسان العرب‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪212‬ـ‪.215‬‬
‫‪2.‬خلیلبنامحد فراهیدی‪ ،‬ترتیب كتاب العنی‪ ،‬ج‪ ،8‬ص‪428‬ـ‪429‬؛ امحدبنفارس‪ ،‬معجم مقاییس اللغة‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪.28‬‬

‫‪3‬‬
‫‪3.‬دمحمبنمكرمبنمنظور‪ ،‬لسان العرب‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪212‬ـ‪.215‬‬
‫‪4.‬دمحمتقی مصباح یزدی‪ ،‬آموزش عقاید‪ ،‬ص‪134‬؛ همو‪ ،‬اصول عقاید (‪)2‬؛ راهنَمشنایس‪ ،‬ص‪394‬؛ همو‪ ،‬در پرتو والیت‪ ،‬ص‪257‬ـ‪.259‬‬
‫‪5.‬همو‪ ،‬در پرتو والیت‪ ،‬ص‪258‬؛ ر‪.‬ك‪ :‬خلیلبنامحد فراهیدی‪ ،‬ترتیب كتاب العنی‪ ،‬ج‪ ،8‬ص‪.429‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 588‬‬

‫ُّ ُّ‬ ‫َ ْ َْ‬


‫در آیة ‪ 17‬سورة هود‪ ،‬كتابهای آسَمین نیز «امام»‪ ،‬بهمعنای پیشوا‪ ،‬خوانده شدهاند ‪:‬و ِمن قب ِل ِه ِكتاب مویس ِإماما‬
‫ْ َ ْ َ َ ْ ُّ ُّ َ‬ ‫َِّ ُّ‬ ‫ََ‬
‫ورمحَْة؛«)‪(1‬و پیش از وی‪ ،‬كتاب مویس راهرب و مایة رمحت بوده است ‪».‬همچننی در آیة ِإنا َنَْن َنُّ ِْیی الموَتَ ونكتب ما‬
‫َ ُّ‬ ‫ْ َ َْ‬ ‫َ َِّ ُّ َ َ َ ُّ ْ َ ُّ َ‬
‫قدموا وآثارهم وك ِّل یشَ ٍْء أحصین ُّاه ِفِ ِإم ٍام م ِبنیٍ (یس‪(2)«،)١٢:‬امام» بر كتاب تكو ینی‪ ،‬یعنی لوح حمفوظ‪ ،‬اطالق‬
‫شده است؛ شاید ازاینجهت كه دربردارندة قضای حتمی است و وقایع و حوادث‪ ،‬پیشاپیش در آن ثبت شده‪ ،‬و آچنه‬
‫در خارج میگذرد‪ ،‬مطابق با آن است)‪.(3‬‬
‫َ َ‬
‫قرآن كر یم بارها واژة امام را دربارة اشخاص نیز به كار برده است؛ ازمجله دربارة ابراهیم علیه السالم ‪:‬قال ِإینِِّ‬
‫َ‬ ‫َ ُّ َ َِّ‬
‫اس ِإماما (بقره‪)١٢٤:‬؛ [«خدا به ابراهیم علیه السالم ]فرمود‪ :‬من تو را پیشوای مردم قرار دادم»؛)‪(4‬و‬ ‫ج ِاعلك ِل ِ‬
‫لن‬
‫َِّ‬ ‫َ َِّ َ ْ ُّ َ‬
‫ار (قصص‪)٤١:‬؛ «پیشوایاین كه بهسوی آتش‬ ‫ِ‬ ‫الن‬ ‫َ‬ ‫َل‬‫إ‬‫ِ‬ ‫ون‬ ‫دربارة پیشوایان طر یق گمراهی ‪:‬أ ِئمة یدع‬
‫َ َِّ َ ْ ُّ ْ‬
‫فرامیخوانند»؛ و نیز ‪:‬أ ِئمة الكف ِر (توبه‪)١٢:‬؛ «پیشوایان كفر‪».‬‬

‫پس امام در قرآن كر یم نیز به هَمن معنای لغوی و در مصادیق خمتلف آن (یشء مادی‪ ،‬شخص انساین و موجود‬
‫معنوی) به كار رفته است؛ اما در برخی آیات‪ ،‬این معنا به همراه و یژیگهای خایص برای برخی انسانها ذكر شده‬
‫است‪.‬‬

‫در آیة ‪ 124‬سورة بقره آمده است‪:‬‬


‫َ َ ُّ َ ْ‬ ‫َ َ َ ْ ُّ ِّ َِّ َ َ‬ ‫َ‬ ‫َ ُّ َ َِّ‬ ‫َ َ ُّ َِّ َ َ‬ ‫َ ْ َ ْ َ َ َ ُِّّ ُّ َ‬
‫اس ِإماما قال و ِمن ذ ِر ی ِتی قال ال ینال عه ِدی‬‫لن‬ ‫ل‬ ‫ك‬‫ل‬ ‫اع‬
‫ِ‬ ‫ج‬ ‫ِّ‬ ‫ِ‬ ‫ین‬‫إ‬‫ِ‬ ‫ال‬‫ق‬ ‫ن‬ ‫ه‬ ‫َ‬ ‫ِّ‬ ‫مت‬‫أ‬‫ف‬ ‫َت‬
‫ٍ‬ ‫َم‬‫ل‬‫و ِإ ِذ ابتیلَ ِإبر ِاهیم ر به ِب ِ‬
‫ك‬
‫ِ ِ‬
‫َِّ‬
‫الظ ِال ِمنیَ(بقره‪)١٢٤:‬؛ و آنگاه كه ابراهیم را خداوندگارش به اموری چند بیازمود و او آنها را به اجنام رسانید‪،‬‬
‫[خداوند] گفت‪« :‬تو را پیشوای مردم قرار دادم»‪[ .‬ابراهیم] گفت‪:‬‬

‫‪1.‬همنی عبارت در آیة ‪ 12‬سورة احقاف نیز آمده است‪.‬‬


‫« ‪2.‬ما مردگان را زنده میكنیم‪ ،‬آچنه پیش فرستادهاند و آثارشان را ثبت میكنیم و هر چیزی را در نوشتة روشن ـ لوح حمفوظ ـ به شَمر آوردهایم‪».‬‬
‫‪ 3.‬سیددمحمحسنی طباطبایی‪ ،‬المیزان ِف تفسری القرآن‪ ،‬ج‪ ،17‬ص‪.67‬‬
‫‪4.‬در این آیات نیز امام بهمعنای پیشوا آمده است‪ :‬فرقان (‪74 ،)25‬؛ اسراء (‪71 ،)17‬؛ انبیاء (‪73 ،)21‬؛ قصص (‪8 ،)28‬؛ سجده (‪.24 ،)32‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 589‬‬

‫‪4‬‬
‫«و از فرزندان من [نیز پیشوایان قرار ده]»؛ [خداوند] گفت‪« :‬پیَمن من به ستمكاران منیرسد‪».‬‬

‫منظور از امامت در این آیه امری غری از نبوت و رسالت‪(1)،‬و قطعا فراتر از آنهاست؛)‪(2‬ز یرا حضرت ابراهیم علیه‬
‫السالم وقتی به این مقام دست یافت كه سالها از رسالت و نبوتش میگذشت و تا آن زمان آزمونها و ابتالئات‬
‫بسیاری را پشتسر گذاشته بود)‪.(3‬همچننی امامت مطرحشده در این آیه‪ ،‬به دلیل آنكه امامت برای مردم است( ِإینِِّ‬
‫َ‬ ‫َ ُّ َ َِّ‬
‫اس ِإماما)‪ ،‬منیتواند یك مقام تكو ینی صرف‪ ،‬و تنها مرتبهای از مراتب قرب خداوند مانند صالح و‬ ‫ج ِاعلك ِل ِ‬
‫لن‬
‫اخالص باشد‪.‬‬

‫آچنه با ظاهر این آیه و شواهد و قراین آن سازگار است‪ ،‬دو احتَمل ز یر است‪:‬‬

‫الف) امامت یك مقام ترشیعی باالتر از نبوت است‪ ،‬و ازاینرو پریوی از امام در همة رفتارها و گفتارهایش‬
‫بهطور مطلق واجب است‪ .‬درحاَلكه مقام نبوت و رسالت ذاتا مقتیض پریوی از پیامرب در همة حركاتش نیست‪،‬‬
‫بلكه تنها مستلزم پریوی از اموری است كه او از جانب خداوند به مردم میرساند؛ مگر اینكه دلیل دیگری وجوب‬
‫تبعیت مطلق را ثابت كند؛)‪(4‬‬

‫ب) امامت مقامی تكو ینی و فراتر از نبوت است؛ ازاینرو امام قدرت به كَمل‬

‫‪1.‬فخر رازی در تفسری مفاتیح الغیب‪ ،‬جزء ‪ ،4‬ص‪ ، 36‬امامت را هَمن نبوت و رسالت دانسته است؛ وَل با توجه به اینكه در این آیه حضرت ابراهیم علیه‬
‫السالم از ذر یة خود سخن به میان میآورد‪ ،‬درمی یابیم كه انتصاب او به مقام امامت‪ ،‬پس از بشارت فرشتگان دربارة فرزنددار شدن آن حضرت بوده است‬
‫(حجر‪ ) 55:‬و این بشارت كه پیش از هالك قوم لوط داده شد‪ ،‬در زمان پریی حضرت ابراهیم علیه السالم بود؛ به گونهای كه از بشارت فرزند تعجب كردند؛‬
‫درحاَلكه آن حضرت از جواین به مقام نبوت رسیده بود (مر یم‪34:‬؛ انبیاء‪)60:‬؛ افزون بر اینكه برخی ابتالئات دشوار آن حضرت نیز پس از تولد حضرت‬
‫اسَمعیل علیه السالم بوده است‪ .‬پس امامت در این آیه منیتواند هَمن رسالت باشد (صافات‪).106:‬‬
‫‪2.‬ر‪.‬ك‪ :‬دمحمتقی مصباح یزدی و دیگران‪ ،‬االمامة والوالیة ِف القرآن الكر یم‪ ،‬ص‪27‬ـ‪28‬؛ دمحمتقی مصباح یزدی‪ ،‬در پرتو والیت‪ ،‬ص‪260‬ـ‪.261‬‬
‫‪ 3.‬البته واضح است كه منظور از این مطلب‪ ،‬برتری دوازده امام بر پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله نیست؛ ز یرا آن حضرت نیز‪ ،‬افزون بر مقام نبوت و‬
‫رسالت‪ ،‬مقام امامت را نیز دارا بود‪ .‬در اینجا منظور تنها مقایسة مقام امامت و نبوت است‪.‬‬
‫ِّ ُّ َ ْ ِّ‬ ‫َ ْ َ ْ ْ َ ُّ‬
‫ول ِإال لِیطاع بِ ِإذ ِن الله (و هیچ پیامربی را نفرستادیم جز آنكه با اذن خدا اطاعت شود)‪ ،‬میتوان استظهار كرد كه پریوی از همة‬
‫‪4.‬از آیة ما أرسلنا ِمن رس ٍ‬
‫پیامربان بهطور مطلق واجب است؛ وَل این داللت در حد ظهور است و چون صراحت ندارد‪ ،‬قطعی نیست‪.‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 590‬‬

‫رساندن و هدایت تكو ینی افراد مستعد را دارد‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬امام واسطة فیض الهی برای به كَمل رساندن‬
‫نفوس مستعد است‪ ،‬و این هدایت غری از هدایت ترشیعی است كه برای همة انسانها بهطور یكسان وجود دارد‪.‬‬

‫‪5‬‬
‫َ َ َ ْ َ َ ُّ ْ َ َ‬ ‫ُّ ُّ َ‬ ‫َ ُّ‬ ‫َ َ َ ْ ْ ُّ ْ َ َِّ َ ْ ُّ َ َ ْ َ َ‬
‫وقنون (سجده‪)(1)٢٤:‬و آیات ووهبنا له ِإسحاق‬ ‫ِ‬ ‫ی‬ ‫نا‬ ‫آیات‬
‫ِ ِ‬ ‫ب‬ ‫وا‬‫كان‬ ‫و‬ ‫ُّوا‬ ‫َ‬ ‫رب‬‫ص‬ ‫از آیة وجعلنا ِمنهم أ ِئمة یهدون ِبأم ِرنا لَمِّ‬
‫َ َ َ ْ َ ُّ ْ َ َ َ ْ ُّ َ َ ْ َ‬ ‫َ َ ْ ُّ َ َ َ َ ُّ ِّ َ َ ْ َ َ‬
‫و یعقوب ن ِافلة وكال جعلنا صاِلِنیَ * وجعلناهم أ ِئ ِّمة یهدون ِبأم ِرنا( ‪...‬انبیاء‪72:‬ـ‪)٧٣‬؛ «و اسحاق را به او خبشیدیم‬
‫و یعقوب را به او فزوین دادیم و همه را نیكوكاران و شایستگان گردانیدیم و ایشان را پیشوایاین قرار دادیم كه به امر‬
‫ما راه منایند »‪...‬دو نكته در تأیید معنای دوم برمیآید‪ :‬خنست آنكه مقام امامت خمتص حضرت ابراهیم علیه‬
‫السالم نبوده است و صرب و یقنی برای رسیدن به این مقام مؤثر است؛ دوم آنكه مقید شدن هدایت در این دو آیه به‬
‫امر الهی (بامرنا)‪ ،‬داللت بر آن دارد كه این هدایت‪ ،‬تنها نشان دادن راه سعادت كه وظیفة پیامربان نیز بوده‪ ،‬نیست‪،‬‬
‫بلكه رساندن بندگان خدا به كَمل است كه بهحقیقت كار خداست و امامان واسطة این هدایتاند)‪.(2‬‬

‫این دو معنا با یكدیگر سازگار و قابل مجعاند و یكی در طول دیگری قرار دارد‪ .‬ظاهر این آیه‪ ،‬مقامی ترشیعی برای‬
‫حضرت ابراهیم علیه السالم اثبات میكند كه مستلزم حجیت مطلق قول و فعل و تقر یر اوست؛ باطن آیه نیز‬
‫مقامی تكو ینی برای وی اثبات میكند‪ ،‬و یكی از و یژیگهای این مقام تكو ینی آن است كه هدایت الهی به دست‬
‫اوست‪ .‬پس این دو معنا‪ ،‬هَمنگونه كه مقتضای معاین ظاهری و باطنی آیات است‪ ،‬در طول یكدیگرند)‪.(3‬‬

‫« ‪1.‬و برخی از بنی اسرائیل را پیشوا قرار دادیم كه به امر ما راه منایند‪ ،‬برای آنكه صرب كردند و دربارة نشانههای ما به مقام یقنی دست یافتند‪».‬‬
‫‪ 2.‬دمحمتقی مصباح یزدی و دیگران‪ ،‬االمامة والوالیة ِف القرآن الكر یم‪ ،‬ص‪28‬ـ‪29‬؛ دمحمتقی مصباح یزدی‪ ،‬آموزش عقاید‪ ،‬ج‪ ،2‬ص‪140‬ـ‪142‬؛ همو‪ ،‬اصول‬
‫عقاید (‪)2‬؛ راهنَمشنایس‪ ،‬ص‪336‬ـ‪.350‬‬
‫‪ 3.‬در اینجا منظور از معنای باطنی‪ ،‬هَمن تعر یف اصطالحی عالمه طباطبایریمحه الله است كه به نوعی تنقیح مناط بازمیگردد‪ ،‬نه معنای بطنی خارج از‬
‫دسرتس برای غریمعصومان‪ .‬برای آگاهی از این اصطالح‪ ،‬ر‪.‬ك‪ :‬سیددمحمحسنی طباطبایی‪ ،‬قرآن در اسالم‪ ،‬ص‪20‬ـ‪25‬؛ همو‪ ،‬المیزان ِف تفسری القرآن‪ ،‬ج‪،3‬‬
‫ص‪63‬ـ‪.68‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 591‬‬

‫‪3‬ـ‪ .1‬امامت در اصطالح كالم و در فرهنگ شیعی‬

‫امامت‪ ،‬در اصطالح علم كالم‪ ،‬بهمعنای ر یاست همگاین و فراگری بر جامعة اسالمی در همة امور دینی و دنیوی‬
‫است)‪.(1‬امامت را به این معنا‪ ،‬دستكم مجعی از دانشمندان اهل سنت نیز پذیرفتهاند؛ ز یرا كیس را خلیفة پیامربصیل‬
‫الله علیه و آله و امام مسلمنی میدانند كه در امور دین و دنیا بر جامعة اسالمی ر یاست عام دارد؛ وَل در فرهنگ‬
‫شیعه منظور از امام كیس است كه كلیة مقامات پیامرب را‪ ،‬بهجز وحی و نبوت‪ ،‬داراست؛ یعنی هَمنند پیامرب‪ ،‬كالم او‬
‫در تبینی و تفصیل وحی (قرآن) مطاع است‪ ،‬عصمت و علم خدادادی دارد‪ ،‬و خداوند ر یاست عام بر مردم را در‬
‫امور دین و دنیا به او تفو یض كرده است‪.‬‬

‫‪6‬‬
‫‪2.‬ضرورت امامت‬

‫برای اثبات حقانیت شیعه در مسئلة امامت‪ ،‬ازمجله امامت عامه و خاصه‪ ،‬دالیل فراواین در كتب كالمی ذكر شده‬
‫است كه بیشرت آنها را دالیل نقیل‪ ،‬اعم از قرآین و روایی‪ ،‬تشكیل میدهد)‪.(2‬ما در این درس به ذكر یك دلیل عقیل و دو‬
‫دلیل قرآین بسنده میكنیم‪.‬‬

‫‪1‬ـ‪ .2‬ضرورت امامت ازنظر عقیل‬

‫در درسهای گذشته گفتیم كه حكمت الهی مقتیض آن است كه هر موجودی دارای هدِف معقول و متناسب‬
‫باشد و برای رسیدن به آن هدف راهنَمیی شود‪ .‬بر این اساس‪ ،‬آفر ینش انسان هنگامی در جهت هدف مطلوب قرار‬
‫میگرید كه یك وحی الهی‪ ،‬انسان‬

‫‪1.‬ذكر كلمة «دنیوی» برای تأكید بر وسعت قلمرو امامت است‪ ،‬وگرنه تدبری امور دنیوی جامعة اسالمی‪ ،‬جزیئ از دین است (دمحمتقی مصباح یزدی‪،‬‬
‫آموزش عقاید‪ ،‬ص‪).298‬‬
‫‪2.‬برای اطالع از حقانیت دیدگاه شیعه در مسائل مربوط به امامت‪ ،‬بهو یژه دالیل تعینی امامان معصومعلیهم السالم ازسوی خدا و ابالغ آن به مردم ازسوی‬
‫پیامربصیل الله علیه و آله ‪ ،‬ر‪.‬ك‪ :‬مریحامد حسنی‪ ،‬عبقات االنوار؛ عبداِلسنی امینی‪ ،‬الغدیر؛ هاشمبن سلیَمن حسینی حبراین‪ ،‬غایة المرام و حجة اخلصام؛ دمحمحسن‬
‫مظفر‪ ،‬دالئل الصدق؛ سیدعبداِلسنی شرفالدین‪ ،‬المراجعات‪.‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 592‬‬

‫را به سعادت دنیا و آخرت و راه رسیدن به آن هدایت كند‪ .‬بهعبارتدیگر‪ ،‬خداوند باید پیامرباین را مبعوث فرماید‬
‫تا راه سعادت دنیا و آخرت را به برش بیاموزند و این نیازش را برطرف سازند؛ به تربیت افراد مستعد برپدازند و آنان‬
‫را تا آخر ین مرحلة كَمَل كه برایشان میرس است برسانند‪ ،‬و در صورت مساعد بودن شرایط اجتَمعی‪ ،‬اجرای قواننی‬
‫اجتَمعی دین را به عهده بگریند‪.‬‬

‫همچننی گفتیم كه دین مقدس اسالم‪ ،‬دینی همگاین و جاوداین است و پس از پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله‪،‬‬
‫پیامرب دیگری خنواهد آمد‪ .‬اما ختم نبوت در صورَت با حكمت بعثت انبیا سازگار است كه آخر ین شر یعت آسَمین‪،‬‬
‫بتواند همة نیازهای برش را پاسخ گو ید و بقای آن تا پایان جهان تضمنیشده باشد‪ .‬این ضَمنت دربارة قرآن كر یم‬
‫وجود دارد و خداوند مصونیت آن را از هرگونه تغیری و حتر یفی تضمنی كرده است؛ وَل همة معارف‪ ،‬احكام و قواننی‬
‫اسالم را منیتوان از ظاهر آیات قرآن برداشت كرد؛ برای مثال‪ ،‬قرآن آیات بسیاری دربارة مناز دارد‪ ،‬اما چگونگی مناز‬

‫‪7‬‬
‫خواندن و صدها حكم واجب و مستحب آن از قرآن استنباط منیشود؛ ز یرا قرآن درصدد بیان تفاصیل احكام و‬
‫قواننی نبوده و تعلیم و تبینی آنها را بر عهدة پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله گذاشته است تا او با علم خدادادیاش‬
‫آنها را برای مردم بیان كند‪ .‬بدین ترتیب‪ ،‬سنت آن حضرت‪ ،‬بهمنزلة یكی از منابع اصیل برای شناخت اسالم‪ ،‬حجت‬
‫و معترب است‪.‬‬

‫با این اوصاف‪ ،‬شرایط دشوار زندیگ آن حضرت‪ ،‬مانند چند سال حمصور بودن در ِشعب ایبطالب در مكه و ده‬
‫سال جنگ با دشمنان اسالم در مدینه‪ ،‬به او فرصت نداد كه همة احكام و قواننی اسالم را برای عموم مردم بیان كند؛‬
‫حتی هَمن اندازه هم كه اصحاب فراگرفتند‪ ،‬ضَمنتی برای حمفوظ ماندن نداشت‪ ،‬تا جایی كه كیفیت وضو گرفنت آن‬
‫حضرت‪ ،‬كه سالها مردم بسیاری آن را دیده بودند‪ ،‬موضوع اختالف واقع شد‪ .‬وقتی وضو‪ ،‬كه حاجت روزانة همة‬
‫مسلَمنان است و انگیزة چنداین برای حتر یف‬

‫﴿ صفحه ‪﴾ 593‬‬

‫عمدی آن وجود ندارد‪ ،‬موضوع اختالف واقع میشود‪ ،‬بیم اشتباه و یا حتر یفات عمدی در نقل احكام دقیق و‬
‫پیچیده‪ ،‬بهو یژه احكام و قوانینی كه با هوسهای افراد و منافع گروهها برخورد میكند‪ ،‬بهمراتب بیشرت است؛‬
‫چنانكه خود پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله پیشبینی كرده بود كه برخی بهدروغ مطالبی را به آن حضرت نسبت‬
‫خواهند داد و به همنی دلیل‪ ،‬معیاری برای بازشنایس روایات جعیل از روایات واقعی معرِف كرد)‪.(1‬بنابراین حتی اگر‬
‫پیامربصیل الله علیه و آله متام احكام و معارف قرآن را بیان كرده بود‪ ،‬ضَمنتی برای بقا و مصونیت آن از حتر یف آن‬
‫وجود نداشت‪.‬‬

‫با توجه به این نكات‪ ،‬روشن میشود كه تنها زماین دین اسالم میتواند دینی كامل‪ ،‬و پاسخگوی نیازهای همة‬
‫انسانها تا پایان جهان باشد كه در آن‪ ،‬راهی برای تأمنی مصالح ضروری جامعه پیشبینی شده باشد؛ مصاِلی كه با‬
‫رحلت پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله در معرض تهدید و تضییع قرار میگرفت‪ .‬به نظر میرسد تنها راه تأمنی این‬
‫مصالح‪ ،‬وجود جانشیناین شایسته برای رسول اكرمصیل الله علیه و آله است؛ جانشیناین كه با بهره از علم خدادادی‬
‫بتوانند حقایق دین را با همة ابعاد و دقایقش بیان كنند‪ ،‬و با برخورداری از ملكة عصمت‪ ،‬از خطا و نسیان و گناه‬
‫مصون باشند تا دین به دستشان حتر یف نشود‪ ،‬و هم بتوانند پس از پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله نقش تربیت مردم‬
‫را به عهده بگریند و افراد مستعد را به عاَلتر ین مدارج كَمل برسانند‪ .‬همچننی اگر شرایط اجتَمعی مساعد بود‪ ،‬امر‬
‫حكومت و تدبری امور جامعه را بر عهده بگریند و قواننی اجتَمعی اسالم را اجرا كنند و حق و عدالت را در‬

‫‪8‬‬
‫‪1.‬عن ایب عبد الله علیه السالم قال‪ :‬خطب النبیصیل الله علیه و آله مبنی فقال‪ :‬ما جاءكم عنی یوافق كتاب الله فانا قلته وما جاءكم خیالف كتاب الله فلم اقله؛‬
‫امام صادق علیه السالم فرمود‪ :‬پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله در منا سخرناین كرد و در سخرناین خود فرمود‪« :‬آچنه از من برای شَم نقل میشود‪ ،‬اگر كه با قرآن‬
‫موافق باشد‪ ،‬سخن من است؛ اما اگر خمالف قرآن است‪ ،‬آن را من نگفتهام» (دمحمبنحسن حر عامیل‪ ،‬وسائل الشیعة‪ ،‬ج‪ ،27‬ص‪ .)111‬عالمه امینی نام هفتصد تن‬
‫از دروغپردازان و جعلكنندگان حدیث را در كتاب الغدیر آورده است كه به بعیض از آنان بیش از یكصدهزار حدیث نسبت دادهاند (ر‪.‬ك‪ :‬عبداِلسنی امینی‪،‬‬
‫الغدیر‪ ،‬ج‪ ،5‬ص‪ 208‬به بعد‪).‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 594‬‬

‫جهان گسرتش دهند)‪.(1‬ازاینرو پیامرب گرامی اسالمصیل الله علیه و آله قرآن و عرتت را همسنگ قرار داده‪،‬‬
‫َ َ َِّ َ‬ ‫ُّ ُّ َِّ َ َ‬ ‫َ‬
‫ارك ِفیكم الثقلنیِْ ِكتاب الل ِه و ِعرتََْتِ؛«)‪(2‬بهراستی من در میان شَم دو گوهر گرانبها و سنگنی (مهم) به‬‫فرمود ‪ِ :‬إینِِّ ِ‬
‫ت‬
‫جای میگذارم‪ :‬كتاب خدا و عرتت خودم»‪ .‬قرآن نیز در اهمیت نصب امریالمؤمننی علیه السالم به خالفت‬
‫ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ َ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ‬
‫میفرماید ‪:‬الیوم أكملت لكم ِدینكم وأمتَْمت علیكم ِنعم ِتی (مائده‪)٣:‬؛ «امروز دین شَم را برایتان كامل‪ ،‬و نعمتم را‬
‫بر شَم متام كردم‪».‬‬

‫حاصل آنكه ختم نبوت هنگامی با حكمت الهی سازگار است كه همراه با نصب امام معصوم باشد؛ امامی كه‬
‫همة و یژیگهای پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله را‪ ،‬بهجز نبوت و رسالت‪ ،‬داشته باشد‪.‬‬

‫‪2‬ـ‪ .2‬ضرورت امامت از دیدگاه قرآن‬

‫برای اثبات ضرورت وجود امام پس از پیامرب‪ ،‬به آیات متعددی میتوان استناد كرد كه از آن مجله‪ ،‬آیة تبلیغ و آیة‬
‫اكَمل است‪ .‬در این قسمت چگونگی داللت این دو آیه را بر ضرورت امامت تبینی میكنیم‪.‬‬

‫الف) آیة تبلیغ‬

‫در سورة مائده میخوانیم‪:‬‬


‫َِّ َِّ َ َ ْ‬ ‫َ َ ُِّّ َ َِّ ُّ ُّ َ ِّ ْ َ ُّ ْ َ َ ْ َ ْ َ ِّ َ َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ َِّ ْ َ َ َ َ ُّ َ َِّ ُّ َ ْ ُّ َ َ َِّ‬
‫اس ِإن الله ال یه ِدی‬
‫یا أیها الرسول ب ِلغ ما أن ِزل ِإلیك ِمن ر ِبك و ِإن لم تفعل فَمَ بلغت ِرسالته والله یع ِصمك ِمن ِ‬
‫الن‬
‫َ‬ ‫َْ ْ َ ْ َ‬
‫القوم الك ِاف ِر ین؛ (مائده‪)67:‬؛ ای پیامرب‪ ،‬آچنه را ازسوی خداوندگارت بهسوی تو فرود‬

‫‪1.‬آیة تبلیغ (مائده‪ )67:‬نیز‪ ،‬كه تبلیغ امامت را با تبلیغ كل رسالت همتراز میشمرد‪ ،‬بر ضرورت نصب امام بهمقتضای حكمت الهی اشعار دارد؛ ز یرا ارسال‬
‫دین ناقص و سكوت دربارة خبیش از دین كه همسنگ كل رسالت است‪ ،‬با حكمت خداوند سازگار نیست‪.‬‬
‫ِ‬
‫‪2.‬دمحمباقر مجلیس‪ ،‬حبار االنوار‪ ،‬ج‪ ،23‬باب ‪ ،7‬ص‪ ،145‬ح‪.105‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 595‬‬

‫‪9‬‬
‫آمده‪ ،‬به مردم برسان و اگر اجنام ندهی‪ ،‬رسالت الهی را نرساندهای و خدا تو را از [فتنهانگیزی و عكسالعمل‬
‫نادرست] مردم نگه میدارد‪ .‬راستی كه خداوند كافران را راه ننَمید‪.‬‬

‫از ظاهر این آیه برمیآید كه خداوند پیامرب را مأمور رساندن پیامی مهم و سرنوشتساز به مردم كرده است؛ وَل‬
‫از بیم واكنش نادرست گروهی از مردم‪ ،‬آن را تا رسیدن فرصتی مناسب به تأخری انداخته است‪ .‬در اینجا خداوند با‬
‫بیان این نكته كه نرساندن این پیام بهمنزلة سكوت دربارة كل رسالت الهی است‪ ،‬به پیامرب اشاره میكند كه فرصت‬
‫مناسب فرارسیده و تأخری بیش از این شایسته نیست؛ آنگاه با تأكید و تهدید به پیامرب فرمان میدهد كه این پیام را‬
‫برساند و نگران واكنش ناشایست مردم نباشد؛ ز یرا خداوند او را از آسیب و فتنة مردم مصون میدارد و كافران را‬
‫راه منیمناید‪.‬‬

‫این ِلن خاص آیه‪ ،‬حكایت از آن دارد كه حمتوای این پیام منیتواند ابالغ یكی از احكام فرعی شر یعت باشد كه‬
‫تا آن زمان نازل و یا ابالغ نشده است؛ بلكه موضوعی است كه سرنوشت اسالم و مسلمنی به آن بستگی دارد و امری‬
‫همسنگ رسالت است‪ .‬همچننی روشن است كه این آیه منیخواهد پیامرب را به رساندن اصل رسالت نبوی مأمور‬
‫َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ َِّ ْ َ َ َ َ ُّ‬
‫سازد؛ ز یرا در این صورت‪ ،‬مجلة و ِإن لم تفعل فَمَ بلغت ِرسالته هیچ نكتهای دربرخنواهد داشت و مجلهای یبحمتوا‬
‫خواهد بود كه صدور آن از خداوند لغو‪ ،‬و ساحت الهی از آن منزه است‪ .‬با توجه به نكات یادشده‪ ،‬این پیام جز اعالم‬
‫امامت و خالفت عیل علیه السالم پس از پیامربصیل الله علیه و آله نبوده است و بر همنی اساس پیامرب گرامی‬
‫اسالمصیل الله علیه و آله با نزول این آیه در روز غدیر خم‪ ،‬عیل علیه السالم را به والیت بر مسلمنی نصب كرد و‬
‫پیام الهی را به مردم رساند)‪.(1‬این تبینی و تفسری با روایات متواتری كه در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده نیز تأیید‬
‫میشود‪.‬‬

‫‪1.‬ر‪.‬ك‪ :‬دمحمتقی مصباح یزدی و دیگران‪ ،‬االمامة و الوالیة ِف القرآن الكر یم‪ ،‬ص‪84‬ـ‪91‬؛ سیددمحمحسنی طباطبایی‪ ،‬المیزان ِف تفسری القرآن‪ ،‬ج‪ ،6‬ص‪42‬ـ‪.64‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 596‬‬

‫برای مثال‪ ،‬طربی روایت مفصیل را از ز یدبنارقم نقل میكند كه در آن آمده است‪ :‬پیامربصیل الله علیه و آله در‬
‫بازگشت از حجةالوداع‪ ،‬ظهر هنگام در هوایی گرم‪ ،‬در غدیر خم نزول اجالل فرمود‪ ،‬و ضمن خطبهای فرمود‪:‬‬
‫َ َ ُّ َ ِّ ُّ َ ْ ُّ َ َ ِّ‬ ‫َ ِّ ْ ُّ ْ َ َ ْ َ ْ َ ِّ َ َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ َِّ ْ َ‬
‫اس» وقد‬
‫ِ‬ ‫الن‬ ‫ن‬‫م‬‫ِ‬ ‫ك‬‫م‬‫ص‬‫ِ‬ ‫ع‬‫ی‬ ‫ه‬‫الل‬ ‫و‬ ‫ه‬ ‫ت‬ ‫سال‬‫ر‬‫ان الله تعاَل انزل اَلِّ «ب ِلغ ما أن ِزل ِإلیك ِمن ر ِبك و ِإن لم تفعل فَم بلغ ِ‬
‫ت‬
‫امرین جربئیل عن ریب ان اقوم ِف هذا المشهد واعلم كل ابیض واسود ان عیل بن ایب طالب اخی ووصیی وخلیفتی واالمام‬

‫‪10‬‬
‫َ ُِّّ َ َِّ ُّ ُّ َ ِّ ْ ُّ ْ َ‬
‫الرسول ب ِلغ ما أن ِزل‬ ‫بعدی‪ ...‬فاعلموا معاشر الناس ذلك فان الله نصب لكم ولیا واماما؛ خداوند متعال آیة «یا أیها‬
‫َ َ ُّ َ ِّ ُّ َ ْ ُّ َ َ ِّ‬ ‫َ ْ َ ْ َ ِّ َ َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ َِّ ْ َ‬
‫اس »را بر من نازل كرده و جربئیل ازسوی خدا‬ ‫ِ‬ ‫الن‬ ‫ن‬‫م‬‫ِ‬ ‫ك‬ ‫م‬‫ص‬‫ِ‬ ‫ع‬‫ی‬ ‫ه‬‫لل‬‫ا‬‫و‬ ‫ه‬ ‫ت‬ ‫سال‬‫ر‬‫ِإلیك ِمن ر ِبك و ِإن لم تفعل فَم بلغ ِ‬
‫ت‬
‫مرا مأمور كرده كه در این مكان بایستم و به هر انسان سفیدپوست و سیاهپوستی اعالم كنم كه عیلبنایبطالب برادر‪،‬‬
‫ویص‪ ،‬جانشنی و امام پس از من است‪... .‬ای مردمان‪ ،‬این حقیقت را بدانید كه خداوند او را به والیت و امامت شَم‬
‫نصب كرده است)‪.(1‬‬

‫ب) آیة اكَمل‬

‫در آیة سوم از سورة مائده‪ ،‬وقتی خداوند حكم حرمت برخی خوردینها را بیان میكند‪ ،‬ناگهان ِلن سخن را‬
‫تغیری میدهد و میفرماید‪:‬‬
‫ُّ‬ ‫َ ْ ُّ ْ َ ْ َ ْ ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ َ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ َ َ‬ ‫ُّ ْ َ‬ ‫ْ َ ْ َ َ َ َِّ َ َ َ ُّ ْ‬
‫الیوم ی ِئس ال ِذین كفروا ِمن ِد ِینكم فال َتَْشوهم واخشو ِن الیوم أكملت لكم ِدینكم وأمتَْمت علیكم ِنعم ِتی ور ِضیت‬
‫َ ُّ ُّ ْ َ‬
‫لكم الإسالم ِدینا (مائده‪)3:‬؛ امروز كساین كه كافر شدهاند‪ ،‬از [كارشكنی در] دین شَم نومید گردیدهاند‪ .‬پس‪ ،‬از‬
‫ایشان مرتسید و از من برتسید‪ .‬امروز دین شَم را‬

‫‪1.‬عبداِلسنی امینی‪ ،‬الغدیر‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪214‬ـ‪.216‬‬


‫﴿ صفحه ‪﴾ 597‬‬

‫برایتان كامل و نعمت خود را بر شَم متام گردانیدم و اسالم را برای شَم [بهعنوان] آینی [حق] برگز یدم؛‬
‫ْ َ َِّ َِّ َ َ ُّ َ‬ ‫َ َ َ ُّ َ َ‬ ‫ْ ُّ َ‬ ‫ََ‬
‫و سپس در ادامه میفرماید ‪:‬فم ِن اضط ِّر ِفِ خمَْمص ٍة غریَْ متج ِان ٍف لإث ٍم ف ِإن الله غفور ر ِحیم؛ «و هركس دچار‬
‫گرسنگی شود‪ ،‬یبآنكه به گناه متَمیل باشد [اگر از آچنه منع شده است خبورد]‪ ،‬یبتردید خدا آمرزندة مهربان است‪».‬‬

‫تفاوت ِلن و سیاق دو مجلة وسط آیه با مجالت قبل و بعد از آن‪ ،‬و وحدت ِلن و سیاق مجالت خنست و پایاین‪،‬‬
‫گو یای آن است كه دو مجلة وسط‪ ،‬جدا از مجالت قبل و بعد نازل شدهاند‪.‬‬

‫در آن دو مجلة میاین‪ ،‬خداوند ابتدا بشارَت همراه با انذار به مسلَمنان میدهد؛ بشارت به اینكه كفار و دشمنان اسالم‬
‫از آسیب رساندن به دین اسالم نومید شدهاند و دیگر مسلَمنان نباید از آنان و آسیبرساینشان برتسند‪ ،‬و انذار به‬
‫اینكه در آینده‪ ،‬خطر ازسوی خود مسلَمنان خواهد بود؛ پس باید از رفتار خودشان بیمناك باشند و مراقب اعَمل خود‬
‫بوده‪ ،‬از خدا برتسند‪.‬‬

‫‪11‬‬
‫خداوند در ادامه خرب میدهد كه در روز نزول این آیه‪ ،‬دینش را كامل‪ ،‬و نعمتش را بر مسلَمنان متام كرده و اسالم‬
‫را بهمنزلة دینی كامل برای مسلَمنان پسندیده است‪.‬‬

‫چنانكه در درسهای پیشنی گذشت‪ ،‬اسالم دین الهی نازلشده بر متام پیامربان بوده است؛ وَل از آیات قرآن به‬
‫دست میآید كه شرایع الهی در برخی احكام با هم تفاوت و متایز داشتهاند)‪.(1‬در شرایع گذشته تعینی ویص ضرورت‬
‫نداشت و چننی وظیفهای لزوما بر عهدة پیامربان نبود و بنابراین اعتقاد به ویص پیامرب‪ ،‬جزء دین به شَمر‬
‫منیرفت؛)‪(2‬ز یرا‬

‫‪1.‬ر‪.‬ك‪ :‬درسهای پانزدهم و شانزدهم‪.‬‬


‫‪ 2.‬البته در روایات آمده است كه برخی پیامربان ویص داشتهاند؛ وَل این بدان معنا نیست كه انتخاب ویص جزء دین آن پیامربان بوده است (ر‪.‬ك‪:‬‬
‫دمحمبنیعقوب كلینی رازی‪ ،‬االصول من الكاِف‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪28‬؛ ابوجعفر دمحمبنعیلبن بابو یه قمی (شیخ صدوق)‪ ،‬كَمل الدین و متام النعمة‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪).27‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 598‬‬

‫هنگامی كه پیامربی رحلت میكرد‪ ،‬خدا پیامرب دیگری برای هدایت مردم میفرستاد و رابطة میان خدا و بندگان‬
‫همواره حمفوظ میماند‪ .‬اما ازآجناكه پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله‪ ،‬خاتم پیامربان است و پس از او دیگر پیامربی‬
‫منیآید‪ ،‬پس از رحلتش رابطة خدا و انسان قطع میشود‪ .‬با توجه به این نكته‪ ،‬اگر این قطع رابطه به گونهای جربان‬
‫نشود‪ ،‬دین خدا ناقص خواهد بود‪.‬‬

‫از ظاهر آیة اكَمل برمیآید كه جربان این نقیصه به دست برش ممكن نیست و خود خداوند عهدهدار آن است؛ ز یرا‬
‫این موضوعی مرتبط با اصل دین است‪ ،‬نه حكمی فرعی از احكام دین‪ ،‬و با آن اسالم كامل میشود‪ .‬بنابراین آچنه‬
‫موجب كَمل دین و متامیت نعمت خداست‪ ،‬منیتواند از احكام معموَلِ شر یعت اسالم باشد‪.‬‬

‫نكات یادشده ما را به این نتیجه رهنمون میشود كه موضوع این خبش از آیة اكَمل‪ ،‬تعینی جانشنی برای پیامرب‬
‫اسالمصیل الله علیه و آله ازسوی خداست؛ ز یرا اگر پس از پیامرب امامی نباشد‪ ،‬بدان معناست كه خداوند دین‬
‫ناقیص را در اختیار برش قرار داده است‪ .‬چننی امری برخالف حكمت خداوند است و خداوند از آن منزه است‪.‬‬

‫ازسوی دیگر‪ ،‬آخر ین امید كفار این بود كه چون پیامرب‪ ،‬پرسی ندارد كه جانشینش شود‪ ،‬با رحلت او رسالت و‬
‫حكومتش پایان میپذیرد‪ ،‬و با گذشت ایام‪ ،‬نام و یاد و تعالیم او فراموش‪ ،‬و دینش نابود میشود‪ .‬آنان نهضت‬
‫اسالمی را مانند دیگر نهضتهای دنیوی‪ ،‬و پیامرب را چون سایر رهربان جهان میپنداشتند كه با درگذشتشان‪،‬‬
‫نهضتشان هم رو به زوال میرود‪ .‬اما وقتی خداوند برای حفظ دین و تدبری امور مسلَمنان‪ ،‬جانشینی برای پیامربصیل‬

‫‪12‬‬
‫الله علیه و آله نصب كرد‪ ،‬كافران دیدند رهربی امت اسالم با امامت امامان ادامه خواهد یافت و ازاینرو آخر ین‬
‫امید خو یش را از دست دادند و بهكیل مأیوس شدند؛ این حقیقتی است كه آیة اكَمل‪ ،‬آن را بیان میفرماید‪.‬‬

‫بنابراین امامت از حمورهای اسایس دین‪ ،‬كاملكنندة اسالم و مأیوسكنندة دشمنان آن‪ ،‬و امری ضروری برای بقا‬
‫و پایداری اسالم است‪.‬‬

‫﴿ صفحه ‪﴾ 599‬‬

‫آچنه بیان شد‪ ،‬همه مطالبی است كه از ظاهر آیة اكَمل برمیآید؛ وَل ازآجناكه ممكن است برخی در این استظهار‬
‫تردید كنند‪ ،‬میتوان با استناد به روایات فراواین كه در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است‪ ،‬این استظهار را تقو یت‬
‫كرد و آن را قطعی دانست‪ .‬برای مثال‪ ،‬مرحوم حبراین در غایة المرام‪ ،‬از ابراهیمبندمحم محو ینی‪ ،‬یكی از دانشمندان‬
‫بزرگ اهل سنت‪ ،‬نقل میكند كه پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله در غدیر خم برخاست و به مردم فرمود‪« :‬آیا من‬
‫سزاوارتر از خود شَم بر شَم نیستم؟» مردم گفتند‪« :‬چرا ای فرستادة خدا»‪ .‬پیامربصیل الله علیه و آله فرمود‪:‬‬
‫ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ َ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ‬
‫«هركس من موالی او یم‪ ،‬عیل موالی اوست»‪ .‬سپس این آیه نازل شد ‪:‬الیوم أكملت لكم ِدینكم وأمتَْمت علیكم‬
‫ُّ َ ُّ ُّ ْ َ‬ ‫َْ ََ‬
‫ِنعمتی ور ِضیت لكم الإسالم ِدینا ‪.‬در این هنگام پیامرب تكبری گفت و مردم در یافتند كه بر پیامرب وحی نازل شده است‪.‬‬
‫شدن نبوت من‪ ،‬هَمن والیت‬
‫پس از آن پیامربصیل الله علیه و آله فرمود‪« :‬الله اكرب بر اكَمل دین و امتام نعمت؛ متام ِ‬
‫عیل علیه السالم پس از من است»‪ .‬آنگاه ابوبكر و عمر از جا برخاستند و از پیامرب پرسیدند‪ :‬آیا این والیت‬
‫خمصوص عیل علیه السالم است؟ حضرت فرمود‪« :‬خمصوص عیل و اوصیای من تا روز قیامت است» و در پاسخ‬
‫به پرسش از اوصیای خو یش‪ ،‬نام دوازده امام معصوم شیعه را ذكر فرمود)‪.(1‬‬

‫‪1.‬هاشمبن سلیَمن حسینی حبراین‪ ،‬غایة المرام و حجة اخلصام‪ ،‬تصحیح عیل عاشوری‪ ،‬ج‪ ،10‬باب ‪ ،58‬ح‪ .4‬حسكاین‪ ،‬از دانشمندان شافعی‪ ،‬نقل میكند‪ :‬ان‬
‫ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ‬
‫یل فاخذ بضبعیه فرفعهَم ثم لم یتفرقا حتی نزلت هذه اآلیة‪ :‬الیوم أكملت لكم ِدینكم وأمتَْمت علیكم نِعم ِتی‪ .‬فقال رسول اللهصیل الله علیه و‬
‫النبی دعا الناس اَل ع ِّ‬
‫آله ‪ :‬الله اكرب عیل اكَمل الدین وامتام النعمة ورضا الرب برسالتی والوالیة لعیل ثم قال للقوم‪ :‬من كنت مواله فعیل مواله؛ «پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله مردم را [به‬
‫ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ‬
‫بیعت با عیل علیه السالم بهعنوان خلیفة پس از خود] فراخواند و بازوان آن حضرت را گرفت و باال برد و از یكدیگر جدا نشدند تا آیة شر یفة الیوم أكملت لكم‬
‫َ ُّ ْ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ‬
‫ِدینكم وأمتَْمت علیكم نِعم ِتی نازل شد‪ .‬پس پیامربصیل الله علیه و آله فرمود‪ :‬الله اكرب بر اكَمل دین و امتام نعمت و خشنودی خداوند به رسالت من و والیت عیل‪.‬‬
‫آنگاه [خطاب] به مردم فرمود‪ :‬من كنت مواله فعیل مواله» (عبیداللهبنعبدالله حسكاین‪ ،‬شواهد التنز یل لقواعد التفضیل‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪157‬ـ‪ .)158‬وی چهار روایت‬
‫دیگر نیز با همنی مضمون در صفحات ‪157‬ـ‪ 160‬نقل كرده است‪ .‬همچننی‪ ،‬ر‪.‬ك‪ :‬موفقبنامحد خوارزمی‪ ،‬المناقب‪ ،‬ص‪135‬؛ نیز‪ ،‬ر‪.‬ك‪ :‬جاللالدین عبدالرمحان‬
‫سیوطی‪ ،‬الدر المنثور ِف التفسری بالمأثور‪ ،‬ج‪ ،3‬ص‪19‬؛ نیز‪ ،‬ر‪.‬ك‪ :‬سیدعبداِلسنی شرفالدین‪ ،‬المراجعات‪ ،‬ص‪.379‬‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 600‬‬

‫‪13‬‬
‫با تأمل در تبینی عقیل و ادلة نقیل یادشده‪ ،‬ضرورت عصمت امام و علم كامل او به دین‪ ،‬و همچننی نصب وی‬
‫ازسوی خدا اثبات میشود؛ ز یرا امری كه همسنگ رسالت و در تداوم هَمن وظایف ـ بهجز در یافت وحی نبوی ـ‬
‫است‪ ،‬لزوما نیازمند عصمت و علم كامل به دین است و شناخت انساین كه شایستة این مقام باشد‪ ،‬جز برای خدا‪،‬‬
‫كه دارای علم مطلق است‪ ،‬امكان ندارد‪ .‬افزون بر آن‪ ،‬چون امام‪ ،‬هَمنند پیامرب‪ ،‬حق حاكمیت مطلق بر مردم را‬
‫داراست و همه ملزماند از او اطاعت كنند‪ ،‬اعطای چننی حقی به افراد جز ازسوی خدا فاقد هرگونه پشتوانة عقیل و‬
‫نقیل است‪.‬‬

‫﴿ صفحه ‪﴾ 601‬‬

‫چكیده‬

‫‪1.‬پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله‪ ،‬پس از تشكیل جامعة اسالمی در مدینه‪ ،‬افزون بر منصب نبوت و رسالت و‬
‫الهی دیگری شد و در رأس حكومت اسالمی قرار گرفت‪.‬‬
‫تعلیم و تبینی احكام اسالم‪ ،‬صاحب منصب ِ‬
‫َ‬
‫‪2.‬واژة «امامت» از مادة «أ م م» است‪« .‬امام» بهمعنای جلو‪ ،‬و « ِامام» بهمعنای هر شخص یا موجودی‬
‫است كه پیش رو قرار گرید؛ پس اگر واژة امام بر شخص اطالق شود‪ ،‬بهمعنای پیشوا‪ ،‬و «امامت» بهمعنای پیشوایی‬
‫است‪.‬‬

‫‪3.‬از آیة ‪ 124‬سورة بقره استفاده میشود كه امام در فرهنگ قرآین‪ ،‬دارای مقامی برتر از رسول و نبی است؛ ز یرا‬
‫حضرت ابراهیم علیه السالم در اواخر عمر و پس از موفقیت در آزمونهایی دشوار به مقام امامت رسید‪ .‬با توجه‬
‫به آیة ‪ 24‬سورة سجده و ‪ 73‬سورة انبیاء‪ ،‬امام بهمعنای پیشوایی است كه با نوعی تصرف تكو ینی در انسانهای‬
‫مستعد‪ ،‬آنها را در راه كَمل سری میدهد و به هدف مطلوب میرساند‪.‬‬

‫« ‪4.‬امام» در اصطالح كالمی شیعه‪ ،‬بر دوازده معصوم اطالق میشود كه پس از پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله‪،‬‬
‫یكی پس از دیگری‪ ،‬جانشینان برحق آن حضرتاند؛ بنابراین «امامت» نیز به معنای ر یاست همگاین و فراگری آنان‬
‫بر جامعة اسالمی در همة امور دینی و دنیوی است‪ .‬این اصطالح‪ ،‬اخص از اصطالح قرآین است‪.‬‬

‫‪5.‬نظر یة خامتیت با دو مقدمة ز یر بر ضرورت امامت داللت میكند‪:‬‬

‫الف) با توجه به جاودانگی اسالم و ختم نبوت‪ ،‬اسالم باید پاسخگوی همة نیازهای هدایتی برش تا پایان جهان‬
‫باشد؛‬

‫‪14‬‬
‫یف لفظی ضَمنتشده است؛ وَل در برابر حتر یف معنوی قرآن و تبینی و‬
‫ب) مصونیت قرآن از زوال و حتر ِ‬
‫تفسریهای پیامرب از آیات قرآن و احادیث آن حضرت‪،‬‬

‫﴿ صفحه ‪﴾ 602‬‬

‫كه فراتر از تفسری قرآن است‪ ،‬هیچ ضَمنتی وجود ندارد‪ .‬بنابراین حفظ دین از حتر یف پس از پیامرب‪ ،‬در گرو‬
‫حضور امام است‪.‬‬

‫دین بدون‬
‫‪6.‬پس از پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله‪ ،‬امامت امری ضروری برای جامعة اسالمی است؛ ز یرا ِ‬
‫امامت‪ ،‬دینی ناقص و در معرض زوال است و تنها پس از تثبیت امامت است كه دین كامل میشود؛ ازاینرو خداوند‬
‫ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ‬
‫دربارة روزی كه والیت حضرت عیل علیه السالم بهطور رسمی اعالم شد‪ ،‬میفرماید ‪:‬الیوم أكملت لكم ِدینكم‬
‫ُّ َ ُّ ُّ ْ َ‬ ‫َ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ َ َ‬
‫الإسالم ِدینا‪.‬‬
‫وأمتَْمت علیكم ِنعم ِتی ور ِضیت لكم ِ‬
‫‪7.‬اگر امامت در دین اسالم نبود‪ ،‬با رحلت پیامرب‪ ،‬دین در معرض اَنراف‪ ،‬حتر یف و نابودی قرار میگرفت‪ .‬پس‬
‫امامت برای بقای دین ضروری است‪.‬‬

‫‪8.‬در منابع اهل سنت و شیعه روایات متعددی وجود دارد كه نشان میدهد آیة سوم سورة مائده‪ ،‬برای اعالم‬
‫رسمی والیت امریالمؤمننی علیه السالم در غدیر خم نازل شده است‪.‬‬
‫ِ‬
‫‪9.‬آیة ‪ 67‬سورة مائده‪ ،‬كه به آیة تبلیغ معروف است‪ ،‬بر ضرورت و اهمیت امامت تأكید میكند‪ .‬از روایات‬
‫الهی امام عیل علیه السالم است‪ .‬این آیه داللت میكند كه‬
‫استفاده میشود كه شأن نزول این آیه نیز‪ ،‬اعالم والیت ِ‬
‫ابالغ والیت امریالمؤمننی علیه السالم ‪ ،‬همسنگ با كل رسالت و نبوت رسول اكرمصیل الله علیه و آله است‪.‬‬

‫پرسشها‬

‫‪1.‬معنای واژة امام را در اصطالح قرآین (آیة ‪ 124‬سورة بقره) توضیح دهید‪.‬‬

‫اصطالحی «امام» را بیان كنید‪.‬‬


‫ِ‬ ‫‪2.‬نسبت میان دو معنای لغوی و‬

‫‪3.‬استدالل عقیل بر ضرورت امامت را تقر یر كنید‪.‬‬

‫‪4.‬چرا دین اسالم بدون امامت ناقص است؟‬

‫‪5.‬چرا عدم ابالغ والیت عیل علیه السالم برابر با اجنام نشدن رسالت نبوی است؟‬
‫﴿ صفحه ‪﴾ 603‬‬

‫‪15‬‬
‫منابعی برای مطالعة بیشرت‬

‫‪1.‬امینی‪ ،‬عبداِلسنی‪ ،‬الغدیر‪ ،‬ج‪ ،1‬ص‪214 ،52‬ـ‪.222‬‬

‫‪2.‬رازی‪ ،‬فخرالدین دمحمبنعمر‪ ،‬تفسری مفاتیح الغیب‪ ،‬ج‪ ،6‬جزء ‪ ،11‬ص‪108‬ـ‪ 111‬و جزء ‪ ،4‬ص‪ 36‬و جزء ‪،12‬‬
‫ص‪.41‬‬

‫‪3.‬موسوی یزدی‪ ،‬سیدعیلاكرب و دیگران‪ ،‬االمامة و الوالیة ِف القرآن الكر یم‪ ،‬ذیل آیات تبلیغ و اكَمل‪.‬‬

‫‪4.‬طباطبایی‪ ،‬سیددمحمحسنی‪ ،‬المیزان ِف تفسری القرآن‪ ،‬ج‪ ،6‬ص‪42‬ـ‪ 64‬و ج‪ ،5‬ص‪167‬ـ‪.176‬‬

‫‪5.‬واحدی نیشابوری‪ ،‬ابواِلسن عیلبنامحد‪ ،‬اسباب النزول‪ ،‬ذیل آیات تبلیغ و اكَمل‪.‬‬

‫پژوهش‬

‫دربارة اینكه چرا دو مجلة وسط آیة اكَمل‪ ،‬جدا از مجالت قبل و بعد نازل شده است‪ ،‬حتقیق كنید‪.‬‬

‫﴿ صفحه ‪﴾ 604‬‬

‫‪16‬‬

You might also like