Professional Documents
Culture Documents
امامت و ضرورت آن
امامت و ضرورت آن
﴿ صفحه ﴾ 584
﴿ صفحه ﴾ 585
پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله پس از هجرت به مدینه ،جامعة اسالمی را بنا نهاد و افزون بر تبلیغ رساالت الهی
و تعلیم و تربیت مردم ،قضاوت و تصمیمگریی در مسائل نظامی و دفاعی و دیگر مسائل حكومتی را نیز به عهده
1
گرفت و امور دین و دنیای مردم را سامان داد .قرآن كر یم ،افزون بر واجب دانسنت اطاعت مطلق از آن
حضرت(1)،تأكید میكند كه مسلَمنان باید در مسائل سیایس و قضایی و نظامی از آن حضرت فرمانبرداری كامل
داشته باشند؛)(2ازاینرو مسلَمنان خود را موظف به اطاعت از اوامر ایشان میدانستند.
1.ر.ك :آلعمران (32 ،)3؛ نساء (80 ،69 ،14 ،13 ،)4؛ مائده (92 ،)5؛ انفال (46 ،20 ،1 ،)8؛ توبه (71 ،)9؛ نور (56 ،54 ،52 ،51 ،)24؛ احزاب (،66 ،)33
71؛ حجرات (14 ،)49؛ فتح (17 ،)48؛ دمحم (32 ،)47؛ مجادله (13 ،)58؛ ممتحنه (123 ،)60؛ تغابن (12 ،)64؛ جن (.23 ،)72
2.ر.ك :آلعمران (153 ،)3؛ نساء (105 ،65 ،59 ،42 ،)4؛ مائده (48 ،)5؛ حج (67 ،)22؛ احزاب (36 ،6 ،)33؛ مجادله (9 ،8 ،)58؛ حرش (.7 ،)59
﴿ صفحه ﴾ 586
بنابراین پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله ،افزون بر منصب نبوت و رسالت و تعلیم احكام اسالم ،منصب الهی
دیگری نیز در مقام فرمانروای جامعة اسالمی داشت كه منصبهای فرعی قضاوت و فرماندهی نظامی از آن
اشتقاق یافته بود).(1روشن است دینی كه ادعای رهربی همة جوامع برشی را تا پایان جهان دارد ،باید به اینگونه
مسائل نیز اهمیت بدهد.
در حبث خامتیت اثبات شد كه بنابر آیات قرآن كر یم و روایات ،پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله آخر ین پیامرب
الهی است و بعد از او هیچ پیامربی خنواهد آمد .حال این پرسش مطرح است كه آیا بعد از رحلت پیامرب اسالمصیل
الله علیه و آله هم ،انسانها به پیشوای الهی نیاز دارند؟ آیا خداوند خود كساین را برای این مسئولیت تعینی كرده و
رسالت ابالغ آن را بر عهدة پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله نهاده است ،یا اینكه مرجعیت دینی و حاكمیت اسالمی
نیز مانند نبوت و رسالت پایان یافته است و چون خداوند كیس را بر این منصب نگَمرده ،نصب حاكم بر عهدة خود
مسلَمنان است؟
اهل سنت برآناند كه پیامرب كیس را برای حكومت و جانشینی خود نصب نكرده است .آنان با پذیرش
مرشوعیت امامت بدون نصب الهی ،خنستنی پایة تفكیك دین از سیاست را گذاشتند؛ اما شیعیان معتقدند كه پیامرب
جامعة اسالمی را به حال خود رها نكرده ،و به دستور خداوند حاكَمن آن را تعینی كرده است .بنابراین مسئلة امامت
تارخیی صرف یا حتی یك حكم فقهی فرعی نیست ،بلكه یك اصل اعتقادی و بنیادین
ِ از دیدگاه شیعه یك مسئلة
اسالم است.
1.مفهومشنایس امامت
2
1ـ .1مفهوم لغوی
َ ُّ ِّ ََ
واژة «امامت» از مادة «أ ـ م ـ م» است« .ا ِّم» یعنی «قصد كرد» و «الأم» بهمعنای پرمچی است
واژة «امام» ،و مجع آن «ائمه» ،بیش از ده بار در قرآن كر یم تكرار شده ،و تقر یبا در همهجا بهمعنای چیزی است
كه پیش رو قرار دارد.
قرآن كر یم در توصیف «اصحاب لوط» و شهر «اصحاب ایكه» ،واژة «امام» را دربارة راهی كه پیش روست،
َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ ْ َ َِّ ُّ َ َ ُّ
به كار برده است :فانتقمنا ِمنهم و ِإنهَمَ ل ِب ِإم ٍام م ِبنیٍ (حجر)٧٩:؛ «پس ،از آنان انتقام گرفتیم و آن دو [شهر ،اكنون]
بر سر راه پیش رو و آشكار است ».این مجله خطاب به مردم حجاز است كه وقتی به شام میروند ،این دو مكان پیش
راهشان قرار دارد).(5
1.خلیلبنامحد فراهیدی ،ترتیب كتاب العنی ،ج ،8ص429ـ430؛ دمحمبنمكرمبنمنظور ،لسان العرب ،ج ،1ص212ـ.215
2.خلیلبنامحد فراهیدی ،ترتیب كتاب العنی ،ج ،8ص428ـ429؛ امحدبنفارس ،معجم مقاییس اللغة ،ج ،1ص.28
3
3.دمحمبنمكرمبنمنظور ،لسان العرب ،ج ،1ص212ـ.215
4.دمحمتقی مصباح یزدی ،آموزش عقاید ،ص134؛ همو ،اصول عقاید ()2؛ راهنَمشنایس ،ص394؛ همو ،در پرتو والیت ،ص257ـ.259
5.همو ،در پرتو والیت ،ص258؛ ر.ك :خلیلبنامحد فراهیدی ،ترتیب كتاب العنی ،ج ،8ص.429
﴿ صفحه ﴾ 588
پس امام در قرآن كر یم نیز به هَمن معنای لغوی و در مصادیق خمتلف آن (یشء مادی ،شخص انساین و موجود
معنوی) به كار رفته است؛ اما در برخی آیات ،این معنا به همراه و یژیگهای خایص برای برخی انسانها ذكر شده
است.
4
«و از فرزندان من [نیز پیشوایان قرار ده]»؛ [خداوند] گفت« :پیَمن من به ستمكاران منیرسد».
منظور از امامت در این آیه امری غری از نبوت و رسالت(1)،و قطعا فراتر از آنهاست؛)(2ز یرا حضرت ابراهیم علیه
السالم وقتی به این مقام دست یافت كه سالها از رسالت و نبوتش میگذشت و تا آن زمان آزمونها و ابتالئات
بسیاری را پشتسر گذاشته بود).(3همچننی امامت مطرحشده در این آیه ،به دلیل آنكه امامت برای مردم است( ِإینِِّ
َ َ ُّ َ َِّ
اس ِإماما) ،منیتواند یك مقام تكو ینی صرف ،و تنها مرتبهای از مراتب قرب خداوند مانند صالح و ج ِاعلك ِل ِ
لن
اخالص باشد.
آچنه با ظاهر این آیه و شواهد و قراین آن سازگار است ،دو احتَمل ز یر است:
الف) امامت یك مقام ترشیعی باالتر از نبوت است ،و ازاینرو پریوی از امام در همة رفتارها و گفتارهایش
بهطور مطلق واجب است .درحاَلكه مقام نبوت و رسالت ذاتا مقتیض پریوی از پیامرب در همة حركاتش نیست،
بلكه تنها مستلزم پریوی از اموری است كه او از جانب خداوند به مردم میرساند؛ مگر اینكه دلیل دیگری وجوب
تبعیت مطلق را ثابت كند؛)(4
ب) امامت مقامی تكو ینی و فراتر از نبوت است؛ ازاینرو امام قدرت به كَمل
1.فخر رازی در تفسری مفاتیح الغیب ،جزء ،4ص ، 36امامت را هَمن نبوت و رسالت دانسته است؛ وَل با توجه به اینكه در این آیه حضرت ابراهیم علیه
السالم از ذر یة خود سخن به میان میآورد ،درمی یابیم كه انتصاب او به مقام امامت ،پس از بشارت فرشتگان دربارة فرزنددار شدن آن حضرت بوده است
(حجر ) 55:و این بشارت كه پیش از هالك قوم لوط داده شد ،در زمان پریی حضرت ابراهیم علیه السالم بود؛ به گونهای كه از بشارت فرزند تعجب كردند؛
درحاَلكه آن حضرت از جواین به مقام نبوت رسیده بود (مر یم34:؛ انبیاء)60:؛ افزون بر اینكه برخی ابتالئات دشوار آن حضرت نیز پس از تولد حضرت
اسَمعیل علیه السالم بوده است .پس امامت در این آیه منیتواند هَمن رسالت باشد (صافات).106:
2.ر.ك :دمحمتقی مصباح یزدی و دیگران ،االمامة والوالیة ِف القرآن الكر یم ،ص27ـ28؛ دمحمتقی مصباح یزدی ،در پرتو والیت ،ص260ـ.261
3.البته واضح است كه منظور از این مطلب ،برتری دوازده امام بر پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله نیست؛ ز یرا آن حضرت نیز ،افزون بر مقام نبوت و
رسالت ،مقام امامت را نیز دارا بود .در اینجا منظور تنها مقایسة مقام امامت و نبوت است.
ِّ ُّ َ ْ ِّ َ ْ َ ْ ْ َ ُّ
ول ِإال لِیطاع بِ ِإذ ِن الله (و هیچ پیامربی را نفرستادیم جز آنكه با اذن خدا اطاعت شود) ،میتوان استظهار كرد كه پریوی از همة
4.از آیة ما أرسلنا ِمن رس ٍ
پیامربان بهطور مطلق واجب است؛ وَل این داللت در حد ظهور است و چون صراحت ندارد ،قطعی نیست.
﴿ صفحه ﴾ 590
رساندن و هدایت تكو ینی افراد مستعد را دارد .بهعبارتدیگر ،امام واسطة فیض الهی برای به كَمل رساندن
نفوس مستعد است ،و این هدایت غری از هدایت ترشیعی است كه برای همة انسانها بهطور یكسان وجود دارد.
5
َ َ َ ْ َ َ ُّ ْ َ َ ُّ ُّ َ َ ُّ َ َ َ ْ ْ ُّ ْ َ َِّ َ ْ ُّ َ َ ْ َ َ
وقنون (سجده)(1)٢٤:و آیات ووهبنا له ِإسحاق ِ ی نا آیات
ِ ِ ب واكان و ُّوا َ ربص از آیة وجعلنا ِمنهم أ ِئمة یهدون ِبأم ِرنا لَمِّ
َ َ َ ْ َ ُّ ْ َ َ َ ْ ُّ َ َ ْ َ َ َ ْ ُّ َ َ َ َ ُّ ِّ َ َ ْ َ َ
و یعقوب ن ِافلة وكال جعلنا صاِلِنیَ * وجعلناهم أ ِئ ِّمة یهدون ِبأم ِرنا( ...انبیاء72:ـ)٧٣؛ «و اسحاق را به او خبشیدیم
و یعقوب را به او فزوین دادیم و همه را نیكوكاران و شایستگان گردانیدیم و ایشان را پیشوایاین قرار دادیم كه به امر
ما راه منایند »...دو نكته در تأیید معنای دوم برمیآید :خنست آنكه مقام امامت خمتص حضرت ابراهیم علیه
السالم نبوده است و صرب و یقنی برای رسیدن به این مقام مؤثر است؛ دوم آنكه مقید شدن هدایت در این دو آیه به
امر الهی (بامرنا) ،داللت بر آن دارد كه این هدایت ،تنها نشان دادن راه سعادت كه وظیفة پیامربان نیز بوده ،نیست،
بلكه رساندن بندگان خدا به كَمل است كه بهحقیقت كار خداست و امامان واسطة این هدایتاند).(2
این دو معنا با یكدیگر سازگار و قابل مجعاند و یكی در طول دیگری قرار دارد .ظاهر این آیه ،مقامی ترشیعی برای
حضرت ابراهیم علیه السالم اثبات میكند كه مستلزم حجیت مطلق قول و فعل و تقر یر اوست؛ باطن آیه نیز
مقامی تكو ینی برای وی اثبات میكند ،و یكی از و یژیگهای این مقام تكو ینی آن است كه هدایت الهی به دست
اوست .پس این دو معنا ،هَمنگونه كه مقتضای معاین ظاهری و باطنی آیات است ،در طول یكدیگرند).(3
« 1.و برخی از بنی اسرائیل را پیشوا قرار دادیم كه به امر ما راه منایند ،برای آنكه صرب كردند و دربارة نشانههای ما به مقام یقنی دست یافتند».
2.دمحمتقی مصباح یزدی و دیگران ،االمامة والوالیة ِف القرآن الكر یم ،ص28ـ29؛ دمحمتقی مصباح یزدی ،آموزش عقاید ،ج ،2ص140ـ142؛ همو ،اصول
عقاید ()2؛ راهنَمشنایس ،ص336ـ.350
3.در اینجا منظور از معنای باطنی ،هَمن تعر یف اصطالحی عالمه طباطبایریمحه الله است كه به نوعی تنقیح مناط بازمیگردد ،نه معنای بطنی خارج از
دسرتس برای غریمعصومان .برای آگاهی از این اصطالح ،ر.ك :سیددمحمحسنی طباطبایی ،قرآن در اسالم ،ص20ـ25؛ همو ،المیزان ِف تفسری القرآن ،ج،3
ص63ـ.68
﴿ صفحه ﴾ 591
امامت ،در اصطالح علم كالم ،بهمعنای ر یاست همگاین و فراگری بر جامعة اسالمی در همة امور دینی و دنیوی
است).(1امامت را به این معنا ،دستكم مجعی از دانشمندان اهل سنت نیز پذیرفتهاند؛ ز یرا كیس را خلیفة پیامربصیل
الله علیه و آله و امام مسلمنی میدانند كه در امور دین و دنیا بر جامعة اسالمی ر یاست عام دارد؛ وَل در فرهنگ
شیعه منظور از امام كیس است كه كلیة مقامات پیامرب را ،بهجز وحی و نبوت ،داراست؛ یعنی هَمنند پیامرب ،كالم او
در تبینی و تفصیل وحی (قرآن) مطاع است ،عصمت و علم خدادادی دارد ،و خداوند ر یاست عام بر مردم را در
امور دین و دنیا به او تفو یض كرده است.
6
2.ضرورت امامت
برای اثبات حقانیت شیعه در مسئلة امامت ،ازمجله امامت عامه و خاصه ،دالیل فراواین در كتب كالمی ذكر شده
است كه بیشرت آنها را دالیل نقیل ،اعم از قرآین و روایی ،تشكیل میدهد).(2ما در این درس به ذكر یك دلیل عقیل و دو
دلیل قرآین بسنده میكنیم.
در درسهای گذشته گفتیم كه حكمت الهی مقتیض آن است كه هر موجودی دارای هدِف معقول و متناسب
باشد و برای رسیدن به آن هدف راهنَمیی شود .بر این اساس ،آفر ینش انسان هنگامی در جهت هدف مطلوب قرار
میگرید كه یك وحی الهی ،انسان
1.ذكر كلمة «دنیوی» برای تأكید بر وسعت قلمرو امامت است ،وگرنه تدبری امور دنیوی جامعة اسالمی ،جزیئ از دین است (دمحمتقی مصباح یزدی،
آموزش عقاید ،ص).298
2.برای اطالع از حقانیت دیدگاه شیعه در مسائل مربوط به امامت ،بهو یژه دالیل تعینی امامان معصومعلیهم السالم ازسوی خدا و ابالغ آن به مردم ازسوی
پیامربصیل الله علیه و آله ،ر.ك :مریحامد حسنی ،عبقات االنوار؛ عبداِلسنی امینی ،الغدیر؛ هاشمبن سلیَمن حسینی حبراین ،غایة المرام و حجة اخلصام؛ دمحمحسن
مظفر ،دالئل الصدق؛ سیدعبداِلسنی شرفالدین ،المراجعات.
﴿ صفحه ﴾ 592
را به سعادت دنیا و آخرت و راه رسیدن به آن هدایت كند .بهعبارتدیگر ،خداوند باید پیامرباین را مبعوث فرماید
تا راه سعادت دنیا و آخرت را به برش بیاموزند و این نیازش را برطرف سازند؛ به تربیت افراد مستعد برپدازند و آنان
را تا آخر ین مرحلة كَمَل كه برایشان میرس است برسانند ،و در صورت مساعد بودن شرایط اجتَمعی ،اجرای قواننی
اجتَمعی دین را به عهده بگریند.
همچننی گفتیم كه دین مقدس اسالم ،دینی همگاین و جاوداین است و پس از پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله،
پیامرب دیگری خنواهد آمد .اما ختم نبوت در صورَت با حكمت بعثت انبیا سازگار است كه آخر ین شر یعت آسَمین،
بتواند همة نیازهای برش را پاسخ گو ید و بقای آن تا پایان جهان تضمنیشده باشد .این ضَمنت دربارة قرآن كر یم
وجود دارد و خداوند مصونیت آن را از هرگونه تغیری و حتر یفی تضمنی كرده است؛ وَل همة معارف ،احكام و قواننی
اسالم را منیتوان از ظاهر آیات قرآن برداشت كرد؛ برای مثال ،قرآن آیات بسیاری دربارة مناز دارد ،اما چگونگی مناز
7
خواندن و صدها حكم واجب و مستحب آن از قرآن استنباط منیشود؛ ز یرا قرآن درصدد بیان تفاصیل احكام و
قواننی نبوده و تعلیم و تبینی آنها را بر عهدة پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله گذاشته است تا او با علم خدادادیاش
آنها را برای مردم بیان كند .بدین ترتیب ،سنت آن حضرت ،بهمنزلة یكی از منابع اصیل برای شناخت اسالم ،حجت
و معترب است.
با این اوصاف ،شرایط دشوار زندیگ آن حضرت ،مانند چند سال حمصور بودن در ِشعب ایبطالب در مكه و ده
سال جنگ با دشمنان اسالم در مدینه ،به او فرصت نداد كه همة احكام و قواننی اسالم را برای عموم مردم بیان كند؛
حتی هَمن اندازه هم كه اصحاب فراگرفتند ،ضَمنتی برای حمفوظ ماندن نداشت ،تا جایی كه كیفیت وضو گرفنت آن
حضرت ،كه سالها مردم بسیاری آن را دیده بودند ،موضوع اختالف واقع شد .وقتی وضو ،كه حاجت روزانة همة
مسلَمنان است و انگیزة چنداین برای حتر یف
﴿ صفحه ﴾ 593
عمدی آن وجود ندارد ،موضوع اختالف واقع میشود ،بیم اشتباه و یا حتر یفات عمدی در نقل احكام دقیق و
پیچیده ،بهو یژه احكام و قوانینی كه با هوسهای افراد و منافع گروهها برخورد میكند ،بهمراتب بیشرت است؛
چنانكه خود پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله پیشبینی كرده بود كه برخی بهدروغ مطالبی را به آن حضرت نسبت
خواهند داد و به همنی دلیل ،معیاری برای بازشنایس روایات جعیل از روایات واقعی معرِف كرد).(1بنابراین حتی اگر
پیامربصیل الله علیه و آله متام احكام و معارف قرآن را بیان كرده بود ،ضَمنتی برای بقا و مصونیت آن از حتر یف آن
وجود نداشت.
با توجه به این نكات ،روشن میشود كه تنها زماین دین اسالم میتواند دینی كامل ،و پاسخگوی نیازهای همة
انسانها تا پایان جهان باشد كه در آن ،راهی برای تأمنی مصالح ضروری جامعه پیشبینی شده باشد؛ مصاِلی كه با
رحلت پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله در معرض تهدید و تضییع قرار میگرفت .به نظر میرسد تنها راه تأمنی این
مصالح ،وجود جانشیناین شایسته برای رسول اكرمصیل الله علیه و آله است؛ جانشیناین كه با بهره از علم خدادادی
بتوانند حقایق دین را با همة ابعاد و دقایقش بیان كنند ،و با برخورداری از ملكة عصمت ،از خطا و نسیان و گناه
مصون باشند تا دین به دستشان حتر یف نشود ،و هم بتوانند پس از پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله نقش تربیت مردم
را به عهده بگریند و افراد مستعد را به عاَلتر ین مدارج كَمل برسانند .همچننی اگر شرایط اجتَمعی مساعد بود ،امر
حكومت و تدبری امور جامعه را بر عهده بگریند و قواننی اجتَمعی اسالم را اجرا كنند و حق و عدالت را در
8
1.عن ایب عبد الله علیه السالم قال :خطب النبیصیل الله علیه و آله مبنی فقال :ما جاءكم عنی یوافق كتاب الله فانا قلته وما جاءكم خیالف كتاب الله فلم اقله؛
امام صادق علیه السالم فرمود :پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله در منا سخرناین كرد و در سخرناین خود فرمود« :آچنه از من برای شَم نقل میشود ،اگر كه با قرآن
موافق باشد ،سخن من است؛ اما اگر خمالف قرآن است ،آن را من نگفتهام» (دمحمبنحسن حر عامیل ،وسائل الشیعة ،ج ،27ص .)111عالمه امینی نام هفتصد تن
از دروغپردازان و جعلكنندگان حدیث را در كتاب الغدیر آورده است كه به بعیض از آنان بیش از یكصدهزار حدیث نسبت دادهاند (ر.ك :عبداِلسنی امینی،
الغدیر ،ج ،5ص 208به بعد).
﴿ صفحه ﴾ 594
جهان گسرتش دهند).(1ازاینرو پیامرب گرامی اسالمصیل الله علیه و آله قرآن و عرتت را همسنگ قرار داده،
َ َ َِّ َ ُّ ُّ َِّ َ َ َ
ارك ِفیكم الثقلنیِْ ِكتاب الل ِه و ِعرتََْتِ؛«)(2بهراستی من در میان شَم دو گوهر گرانبها و سنگنی (مهم) بهفرمود ِ :إینِِّ ِ
ت
جای میگذارم :كتاب خدا و عرتت خودم» .قرآن نیز در اهمیت نصب امریالمؤمننی علیه السالم به خالفت
ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ َ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ
میفرماید :الیوم أكملت لكم ِدینكم وأمتَْمت علیكم ِنعم ِتی (مائده)٣:؛ «امروز دین شَم را برایتان كامل ،و نعمتم را
بر شَم متام كردم».
حاصل آنكه ختم نبوت هنگامی با حكمت الهی سازگار است كه همراه با نصب امام معصوم باشد؛ امامی كه
همة و یژیگهای پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله را ،بهجز نبوت و رسالت ،داشته باشد.
برای اثبات ضرورت وجود امام پس از پیامرب ،به آیات متعددی میتوان استناد كرد كه از آن مجله ،آیة تبلیغ و آیة
اكَمل است .در این قسمت چگونگی داللت این دو آیه را بر ضرورت امامت تبینی میكنیم.
1.آیة تبلیغ (مائده )67:نیز ،كه تبلیغ امامت را با تبلیغ كل رسالت همتراز میشمرد ،بر ضرورت نصب امام بهمقتضای حكمت الهی اشعار دارد؛ ز یرا ارسال
دین ناقص و سكوت دربارة خبیش از دین كه همسنگ كل رسالت است ،با حكمت خداوند سازگار نیست.
ِ
2.دمحمباقر مجلیس ،حبار االنوار ،ج ،23باب ،7ص ،145ح.105
﴿ صفحه ﴾ 595
9
آمده ،به مردم برسان و اگر اجنام ندهی ،رسالت الهی را نرساندهای و خدا تو را از [فتنهانگیزی و عكسالعمل
نادرست] مردم نگه میدارد .راستی كه خداوند كافران را راه ننَمید.
از ظاهر این آیه برمیآید كه خداوند پیامرب را مأمور رساندن پیامی مهم و سرنوشتساز به مردم كرده است؛ وَل
از بیم واكنش نادرست گروهی از مردم ،آن را تا رسیدن فرصتی مناسب به تأخری انداخته است .در اینجا خداوند با
بیان این نكته كه نرساندن این پیام بهمنزلة سكوت دربارة كل رسالت الهی است ،به پیامرب اشاره میكند كه فرصت
مناسب فرارسیده و تأخری بیش از این شایسته نیست؛ آنگاه با تأكید و تهدید به پیامرب فرمان میدهد كه این پیام را
برساند و نگران واكنش ناشایست مردم نباشد؛ ز یرا خداوند او را از آسیب و فتنة مردم مصون میدارد و كافران را
راه منیمناید.
این ِلن خاص آیه ،حكایت از آن دارد كه حمتوای این پیام منیتواند ابالغ یكی از احكام فرعی شر یعت باشد كه
تا آن زمان نازل و یا ابالغ نشده است؛ بلكه موضوعی است كه سرنوشت اسالم و مسلمنی به آن بستگی دارد و امری
همسنگ رسالت است .همچننی روشن است كه این آیه منیخواهد پیامرب را به رساندن اصل رسالت نبوی مأمور
َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ َِّ ْ َ َ َ َ ُّ
سازد؛ ز یرا در این صورت ،مجلة و ِإن لم تفعل فَمَ بلغت ِرسالته هیچ نكتهای دربرخنواهد داشت و مجلهای یبحمتوا
خواهد بود كه صدور آن از خداوند لغو ،و ساحت الهی از آن منزه است .با توجه به نكات یادشده ،این پیام جز اعالم
امامت و خالفت عیل علیه السالم پس از پیامربصیل الله علیه و آله نبوده است و بر همنی اساس پیامرب گرامی
اسالمصیل الله علیه و آله با نزول این آیه در روز غدیر خم ،عیل علیه السالم را به والیت بر مسلمنی نصب كرد و
پیام الهی را به مردم رساند).(1این تبینی و تفسری با روایات متواتری كه در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده نیز تأیید
میشود.
1.ر.ك :دمحمتقی مصباح یزدی و دیگران ،االمامة و الوالیة ِف القرآن الكر یم ،ص84ـ91؛ سیددمحمحسنی طباطبایی ،المیزان ِف تفسری القرآن ،ج ،6ص42ـ.64
﴿ صفحه ﴾ 596
برای مثال ،طربی روایت مفصیل را از ز یدبنارقم نقل میكند كه در آن آمده است :پیامربصیل الله علیه و آله در
بازگشت از حجةالوداع ،ظهر هنگام در هوایی گرم ،در غدیر خم نزول اجالل فرمود ،و ضمن خطبهای فرمود:
َ َ ُّ َ ِّ ُّ َ ْ ُّ َ َ ِّ َ ِّ ْ ُّ ْ َ َ ْ َ ْ َ ِّ َ َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ َِّ ْ َ
اس» وقد
ِ الن نمِ كمصِ عی هالل و ه ت سالران الله تعاَل انزل اَلِّ «ب ِلغ ما أن ِزل ِإلیك ِمن ر ِبك و ِإن لم تفعل فَم بلغ ِ
ت
امرین جربئیل عن ریب ان اقوم ِف هذا المشهد واعلم كل ابیض واسود ان عیل بن ایب طالب اخی ووصیی وخلیفتی واالمام
10
َ ُِّّ َ َِّ ُّ ُّ َ ِّ ْ ُّ ْ َ
الرسول ب ِلغ ما أن ِزل بعدی ...فاعلموا معاشر الناس ذلك فان الله نصب لكم ولیا واماما؛ خداوند متعال آیة «یا أیها
َ َ ُّ َ ِّ ُّ َ ْ ُّ َ َ ِّ َ ْ َ ْ َ ِّ َ َ ْ َ ْ َ ْ َ ْ َ َ َِّ ْ َ
اس »را بر من نازل كرده و جربئیل ازسوی خدا ِ الن نمِ ك مصِ عی هللاو ه ت سالرِإلیك ِمن ر ِبك و ِإن لم تفعل فَم بلغ ِ
ت
مرا مأمور كرده كه در این مكان بایستم و به هر انسان سفیدپوست و سیاهپوستی اعالم كنم كه عیلبنایبطالب برادر،
ویص ،جانشنی و امام پس از من است... .ای مردمان ،این حقیقت را بدانید كه خداوند او را به والیت و امامت شَم
نصب كرده است).(1
در آیة سوم از سورة مائده ،وقتی خداوند حكم حرمت برخی خوردینها را بیان میكند ،ناگهان ِلن سخن را
تغیری میدهد و میفرماید:
ُّ َ ْ ُّ ْ َ ْ َ ْ ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ َ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ َ َ ُّ ْ َ ْ َ ْ َ َ َ َِّ َ َ َ ُّ ْ
الیوم ی ِئس ال ِذین كفروا ِمن ِد ِینكم فال َتَْشوهم واخشو ِن الیوم أكملت لكم ِدینكم وأمتَْمت علیكم ِنعم ِتی ور ِضیت
َ ُّ ُّ ْ َ
لكم الإسالم ِدینا (مائده)3:؛ امروز كساین كه كافر شدهاند ،از [كارشكنی در] دین شَم نومید گردیدهاند .پس ،از
ایشان مرتسید و از من برتسید .امروز دین شَم را
برایتان كامل و نعمت خود را بر شَم متام گردانیدم و اسالم را برای شَم [بهعنوان] آینی [حق] برگز یدم؛
ْ َ َِّ َِّ َ َ ُّ َ َ َ َ ُّ َ َ ْ ُّ َ ََ
و سپس در ادامه میفرماید :فم ِن اضط ِّر ِفِ خمَْمص ٍة غریَْ متج ِان ٍف لإث ٍم ف ِإن الله غفور ر ِحیم؛ «و هركس دچار
گرسنگی شود ،یبآنكه به گناه متَمیل باشد [اگر از آچنه منع شده است خبورد] ،یبتردید خدا آمرزندة مهربان است».
تفاوت ِلن و سیاق دو مجلة وسط آیه با مجالت قبل و بعد از آن ،و وحدت ِلن و سیاق مجالت خنست و پایاین،
گو یای آن است كه دو مجلة وسط ،جدا از مجالت قبل و بعد نازل شدهاند.
در آن دو مجلة میاین ،خداوند ابتدا بشارَت همراه با انذار به مسلَمنان میدهد؛ بشارت به اینكه كفار و دشمنان اسالم
از آسیب رساندن به دین اسالم نومید شدهاند و دیگر مسلَمنان نباید از آنان و آسیبرساینشان برتسند ،و انذار به
اینكه در آینده ،خطر ازسوی خود مسلَمنان خواهد بود؛ پس باید از رفتار خودشان بیمناك باشند و مراقب اعَمل خود
بوده ،از خدا برتسند.
11
خداوند در ادامه خرب میدهد كه در روز نزول این آیه ،دینش را كامل ،و نعمتش را بر مسلَمنان متام كرده و اسالم
را بهمنزلة دینی كامل برای مسلَمنان پسندیده است.
چنانكه در درسهای پیشنی گذشت ،اسالم دین الهی نازلشده بر متام پیامربان بوده است؛ وَل از آیات قرآن به
دست میآید كه شرایع الهی در برخی احكام با هم تفاوت و متایز داشتهاند).(1در شرایع گذشته تعینی ویص ضرورت
نداشت و چننی وظیفهای لزوما بر عهدة پیامربان نبود و بنابراین اعتقاد به ویص پیامرب ،جزء دین به شَمر
منیرفت؛)(2ز یرا
هنگامی كه پیامربی رحلت میكرد ،خدا پیامرب دیگری برای هدایت مردم میفرستاد و رابطة میان خدا و بندگان
همواره حمفوظ میماند .اما ازآجناكه پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله ،خاتم پیامربان است و پس از او دیگر پیامربی
منیآید ،پس از رحلتش رابطة خدا و انسان قطع میشود .با توجه به این نكته ،اگر این قطع رابطه به گونهای جربان
نشود ،دین خدا ناقص خواهد بود.
از ظاهر آیة اكَمل برمیآید كه جربان این نقیصه به دست برش ممكن نیست و خود خداوند عهدهدار آن است؛ ز یرا
این موضوعی مرتبط با اصل دین است ،نه حكمی فرعی از احكام دین ،و با آن اسالم كامل میشود .بنابراین آچنه
موجب كَمل دین و متامیت نعمت خداست ،منیتواند از احكام معموَلِ شر یعت اسالم باشد.
نكات یادشده ما را به این نتیجه رهنمون میشود كه موضوع این خبش از آیة اكَمل ،تعینی جانشنی برای پیامرب
اسالمصیل الله علیه و آله ازسوی خداست؛ ز یرا اگر پس از پیامرب امامی نباشد ،بدان معناست كه خداوند دین
ناقیص را در اختیار برش قرار داده است .چننی امری برخالف حكمت خداوند است و خداوند از آن منزه است.
ازسوی دیگر ،آخر ین امید كفار این بود كه چون پیامرب ،پرسی ندارد كه جانشینش شود ،با رحلت او رسالت و
حكومتش پایان میپذیرد ،و با گذشت ایام ،نام و یاد و تعالیم او فراموش ،و دینش نابود میشود .آنان نهضت
اسالمی را مانند دیگر نهضتهای دنیوی ،و پیامرب را چون سایر رهربان جهان میپنداشتند كه با درگذشتشان،
نهضتشان هم رو به زوال میرود .اما وقتی خداوند برای حفظ دین و تدبری امور مسلَمنان ،جانشینی برای پیامربصیل
12
الله علیه و آله نصب كرد ،كافران دیدند رهربی امت اسالم با امامت امامان ادامه خواهد یافت و ازاینرو آخر ین
امید خو یش را از دست دادند و بهكیل مأیوس شدند؛ این حقیقتی است كه آیة اكَمل ،آن را بیان میفرماید.
بنابراین امامت از حمورهای اسایس دین ،كاملكنندة اسالم و مأیوسكنندة دشمنان آن ،و امری ضروری برای بقا
و پایداری اسالم است.
﴿ صفحه ﴾ 599
آچنه بیان شد ،همه مطالبی است كه از ظاهر آیة اكَمل برمیآید؛ وَل ازآجناكه ممكن است برخی در این استظهار
تردید كنند ،میتوان با استناد به روایات فراواین كه در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است ،این استظهار را تقو یت
كرد و آن را قطعی دانست .برای مثال ،مرحوم حبراین در غایة المرام ،از ابراهیمبندمحم محو ینی ،یكی از دانشمندان
بزرگ اهل سنت ،نقل میكند كه پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله در غدیر خم برخاست و به مردم فرمود« :آیا من
سزاوارتر از خود شَم بر شَم نیستم؟» مردم گفتند« :چرا ای فرستادة خدا» .پیامربصیل الله علیه و آله فرمود:
ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ َ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ
«هركس من موالی او یم ،عیل موالی اوست» .سپس این آیه نازل شد :الیوم أكملت لكم ِدینكم وأمتَْمت علیكم
ُّ َ ُّ ُّ ْ َ َْ ََ
ِنعمتی ور ِضیت لكم الإسالم ِدینا .در این هنگام پیامرب تكبری گفت و مردم در یافتند كه بر پیامرب وحی نازل شده است.
شدن نبوت من ،هَمن والیت
پس از آن پیامربصیل الله علیه و آله فرمود« :الله اكرب بر اكَمل دین و امتام نعمت؛ متام ِ
عیل علیه السالم پس از من است» .آنگاه ابوبكر و عمر از جا برخاستند و از پیامرب پرسیدند :آیا این والیت
خمصوص عیل علیه السالم است؟ حضرت فرمود« :خمصوص عیل و اوصیای من تا روز قیامت است» و در پاسخ
به پرسش از اوصیای خو یش ،نام دوازده امام معصوم شیعه را ذكر فرمود).(1
1.هاشمبن سلیَمن حسینی حبراین ،غایة المرام و حجة اخلصام ،تصحیح عیل عاشوری ،ج ،10باب ،58ح .4حسكاین ،از دانشمندان شافعی ،نقل میكند :ان
ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ
یل فاخذ بضبعیه فرفعهَم ثم لم یتفرقا حتی نزلت هذه اآلیة :الیوم أكملت لكم ِدینكم وأمتَْمت علیكم نِعم ِتی .فقال رسول اللهصیل الله علیه و
النبی دعا الناس اَل ع ِّ
آله :الله اكرب عیل اكَمل الدین وامتام النعمة ورضا الرب برسالتی والوالیة لعیل ثم قال للقوم :من كنت مواله فعیل مواله؛ «پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله مردم را [به
ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ
بیعت با عیل علیه السالم بهعنوان خلیفة پس از خود] فراخواند و بازوان آن حضرت را گرفت و باال برد و از یكدیگر جدا نشدند تا آیة شر یفة الیوم أكملت لكم
َ ُّ ْ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ
ِدینكم وأمتَْمت علیكم نِعم ِتی نازل شد .پس پیامربصیل الله علیه و آله فرمود :الله اكرب بر اكَمل دین و امتام نعمت و خشنودی خداوند به رسالت من و والیت عیل.
آنگاه [خطاب] به مردم فرمود :من كنت مواله فعیل مواله» (عبیداللهبنعبدالله حسكاین ،شواهد التنز یل لقواعد التفضیل ،ج ،1ص157ـ .)158وی چهار روایت
دیگر نیز با همنی مضمون در صفحات 157ـ 160نقل كرده است .همچننی ،ر.ك :موفقبنامحد خوارزمی ،المناقب ،ص135؛ نیز ،ر.ك :جاللالدین عبدالرمحان
سیوطی ،الدر المنثور ِف التفسری بالمأثور ،ج ،3ص19؛ نیز ،ر.ك :سیدعبداِلسنی شرفالدین ،المراجعات ،ص.379
﴿ صفحه ﴾ 600
13
با تأمل در تبینی عقیل و ادلة نقیل یادشده ،ضرورت عصمت امام و علم كامل او به دین ،و همچننی نصب وی
ازسوی خدا اثبات میشود؛ ز یرا امری كه همسنگ رسالت و در تداوم هَمن وظایف ـ بهجز در یافت وحی نبوی ـ
است ،لزوما نیازمند عصمت و علم كامل به دین است و شناخت انساین كه شایستة این مقام باشد ،جز برای خدا،
كه دارای علم مطلق است ،امكان ندارد .افزون بر آن ،چون امام ،هَمنند پیامرب ،حق حاكمیت مطلق بر مردم را
داراست و همه ملزماند از او اطاعت كنند ،اعطای چننی حقی به افراد جز ازسوی خدا فاقد هرگونه پشتوانة عقیل و
نقیل است.
﴿ صفحه ﴾ 601
چكیده
1.پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله ،پس از تشكیل جامعة اسالمی در مدینه ،افزون بر منصب نبوت و رسالت و
الهی دیگری شد و در رأس حكومت اسالمی قرار گرفت.
تعلیم و تبینی احكام اسالم ،صاحب منصب ِ
َ
2.واژة «امامت» از مادة «أ م م» است« .امام» بهمعنای جلو ،و « ِامام» بهمعنای هر شخص یا موجودی
است كه پیش رو قرار گرید؛ پس اگر واژة امام بر شخص اطالق شود ،بهمعنای پیشوا ،و «امامت» بهمعنای پیشوایی
است.
3.از آیة 124سورة بقره استفاده میشود كه امام در فرهنگ قرآین ،دارای مقامی برتر از رسول و نبی است؛ ز یرا
حضرت ابراهیم علیه السالم در اواخر عمر و پس از موفقیت در آزمونهایی دشوار به مقام امامت رسید .با توجه
به آیة 24سورة سجده و 73سورة انبیاء ،امام بهمعنای پیشوایی است كه با نوعی تصرف تكو ینی در انسانهای
مستعد ،آنها را در راه كَمل سری میدهد و به هدف مطلوب میرساند.
« 4.امام» در اصطالح كالمی شیعه ،بر دوازده معصوم اطالق میشود كه پس از پیامرب اكرمصیل الله علیه و آله،
یكی پس از دیگری ،جانشینان برحق آن حضرتاند؛ بنابراین «امامت» نیز به معنای ر یاست همگاین و فراگری آنان
بر جامعة اسالمی در همة امور دینی و دنیوی است .این اصطالح ،اخص از اصطالح قرآین است.
الف) با توجه به جاودانگی اسالم و ختم نبوت ،اسالم باید پاسخگوی همة نیازهای هدایتی برش تا پایان جهان
باشد؛
14
یف لفظی ضَمنتشده است؛ وَل در برابر حتر یف معنوی قرآن و تبینی و
ب) مصونیت قرآن از زوال و حتر ِ
تفسریهای پیامرب از آیات قرآن و احادیث آن حضرت،
﴿ صفحه ﴾ 602
كه فراتر از تفسری قرآن است ،هیچ ضَمنتی وجود ندارد .بنابراین حفظ دین از حتر یف پس از پیامرب ،در گرو
حضور امام است.
دین بدون
6.پس از پیامرب اسالمصیل الله علیه و آله ،امامت امری ضروری برای جامعة اسالمی است؛ ز یرا ِ
امامت ،دینی ناقص و در معرض زوال است و تنها پس از تثبیت امامت است كه دین كامل میشود؛ ازاینرو خداوند
ْ َ ْ َ َ ْ َ ْ ُّ َ ُّ ْ َ ُّ ْ
دربارة روزی كه والیت حضرت عیل علیه السالم بهطور رسمی اعالم شد ،میفرماید :الیوم أكملت لكم ِدینكم
ُّ َ ُّ ُّ ْ َ َ َ ْ ُّ َ َ ْ ُّ ْ ْ َ َ َ
الإسالم ِدینا.
وأمتَْمت علیكم ِنعم ِتی ور ِضیت لكم ِ
7.اگر امامت در دین اسالم نبود ،با رحلت پیامرب ،دین در معرض اَنراف ،حتر یف و نابودی قرار میگرفت .پس
امامت برای بقای دین ضروری است.
8.در منابع اهل سنت و شیعه روایات متعددی وجود دارد كه نشان میدهد آیة سوم سورة مائده ،برای اعالم
رسمی والیت امریالمؤمننی علیه السالم در غدیر خم نازل شده است.
ِ
9.آیة 67سورة مائده ،كه به آیة تبلیغ معروف است ،بر ضرورت و اهمیت امامت تأكید میكند .از روایات
الهی امام عیل علیه السالم است .این آیه داللت میكند كه
استفاده میشود كه شأن نزول این آیه نیز ،اعالم والیت ِ
ابالغ والیت امریالمؤمننی علیه السالم ،همسنگ با كل رسالت و نبوت رسول اكرمصیل الله علیه و آله است.
پرسشها
1.معنای واژة امام را در اصطالح قرآین (آیة 124سورة بقره) توضیح دهید.
5.چرا عدم ابالغ والیت عیل علیه السالم برابر با اجنام نشدن رسالت نبوی است؟
﴿ صفحه ﴾ 603
15
منابعی برای مطالعة بیشرت
2.رازی ،فخرالدین دمحمبنعمر ،تفسری مفاتیح الغیب ،ج ،6جزء ،11ص108ـ 111و جزء ،4ص 36و جزء ،12
ص.41
3.موسوی یزدی ،سیدعیلاكرب و دیگران ،االمامة و الوالیة ِف القرآن الكر یم ،ذیل آیات تبلیغ و اكَمل.
5.واحدی نیشابوری ،ابواِلسن عیلبنامحد ،اسباب النزول ،ذیل آیات تبلیغ و اكَمل.
پژوهش
دربارة اینكه چرا دو مجلة وسط آیة اكَمل ،جدا از مجالت قبل و بعد نازل شده است ،حتقیق كنید.
﴿ صفحه ﴾ 604
16