Professional Documents
Culture Documents
نوروز
نوروز
اما آنچه بنده را به این کار واداشته است ،تبلیغات وسروصداهائی است که برخی اصحاب منابر و موسسه های اسالمی
به راه انداخته و کارشان به جایی کشیده که جشن گرفتن نوروز را شرک ،بت پرستی ،کفر و انحراف از مسیر الهی می
دانند ،وبدون اینکه به خود اجازه دهند تا پیرامون این موضوع تحقیق کرده وحقیقت آن را دریابند ،فتوا صادر می نمایند.
اینکه چرا این همه بدبختی را وانهاده و به جان نوروز چسپیده اند؟ به گمان بنده این ها انگیزه هایی داردند که ذیال بیان
می دارم:
اوال :پرواضح است که جشن نوروز ،از جشن های ملی پارسیان و جزئی از فرهنگ آن ها به حساب می آید ،و امروز
یگانه تمدنی که در جهان اسالم به ویژه در منطقۀ ما ،تمدن غربی را به چالش می کشد ،تمدن فارسی اسالمی است.
وغربی ها برای اینکه جلو گسترش این تمدن را بگیرند وبه گونه ای که از قارۀ هند بساطش را برچیدند ،از افغانستان
نیز برچینند ،زیر نام وعناوین نهادهای مختلف دینی و اجتماعی و… به فارسی ستیزی دست یازیده و برای نابودی این
تمدن که سال هاست بر این مرزوبوم حکومت می کند ،توطئه می چینند؛ برای اینکه آن ها می دانند یگانه تمدنی که جلو
قلدری و آقائی آن ها را در منطقه می گیرد همین تمدن فارسی است؛ و برای برچیدن این تمدن چقدر زیرکانه است که
این ها پای دین را به میدان بکشند تا خوبتر حریف را از کار باندازند ،و با این کار غربی ها با یک سنگ دو فاخته را
شکار می کنند .یکی اینکه مانع توسعه و ترویج فرهنگی پارسیان مسلمان می شوند که حریف آن ها است .دوم اینکه
طبقۀ مال را در اذهان می کوبند و برای مردم – طوریکه من در شبکه های اجتماعی می خوانم – چنین تلقین می کنند
که اسالم دین حرج و مشقت بوده و مخالف هر نوع خوشی و خوشبختی است.
ثانیا :برخی از مالهای ما که در زمینه های علوم اسالمی معلومات اندکی دارند ،و تمام هست وبودشان را فتاوای
قاضیخان تشکیل می دهد ،و برای پاسخ به هر سوالی بدون در نظرداشت عصر و زمان وعادات و فرهنگ ها ،به
اینگونه کتاب ها مراجعه می کنند ،آن ها در می یابند که فقهای آن زمان چیزهایی در بارۀ نوروز گفته اند و این ها نیز
بدون تفکیک و ارزیابی میان صحیح وسقیم ،چشم بسته آن فتواها را کاپی کرده به خورد مردم می دهند.
ثالثا :یکی از راه هایی که حکام ستمگر برای دور نگهداشتن مردم از انتقاد از ایشان مناسب یافته اند ،بزرگ کردن
حوادث و مسائل ناچیز و اشاعۀ آن ها میان مردم عوام است تا مردم را مدتی با اینگونه مسائل سرگرم کنند ،و خود با
خیال راحت به حکومت شان ادامه دهند .و هرگاه از اینگونه مسائل فارغ شدند موضوع بی ارزش دیگری را مطرح
کنند و افکار عمومی را مغشول سازند .واین سیاستی است که در کشور ما ،مو به مو مورد تطبیق قرار می گیرد ،که
هر صاحب عقلی این را به خوبی درک می کند.
با در نظرداشت انگیزه های فوق می خواهم در بارۀ جشن نوروز از منظر مخالفان و موافقان چیزی بنویسم و امیدوارم
که نبشته ام کلیدی باشد برای کسانی که سخنان را می شوند و از بهترین هایش پیروی می کنند .و باهلل التوفیق.
آغاز سال طبیعی که به طور معین نخستین روز فروردین ماه وهنگام انتقال خورشید از برج حوت به برج حمل است،
آن روز را نوروز می نامند .این روز پیشینه بلندی در اعماق تاریخ دارد و در طول قرن ها از زمان آریائیان ،هخامنشیان،
اشکانیان وساسانیان ،تا به امروز با همه فرود و فرازهایش از زندگی و بالندگی واعتبار خاصی برخوردار بوده است.
شاید علت بقای جشن نوروز و ماندگاریش همانا همنوائی وهمسوئی آن با زیبائی ،لطافت ،نشاط ،جنبش و رویش طبیعت
باشد .گرچه در زمان های مختلف به ویژه پس از گسترش اسالم در سرزمین های شرق وغرب جهان اسالم برخی
شکوک و شبهاتی پیرامون این روز از طرف علمای اهل سنت و تشیع وارد شده است اما این روز توانسته باگذشت
زمان های زیاد و مخالفت برخی حکومت های اسالمی راه خود را ادامه داده و تا کنون باقی بماند.
پیش از اینکه به بیان آراء فقها در زمینۀ تجلیل از نوروز بپردازم الزم می بینم تا اصول و ضوابط فقهی ای را که در
زمینۀ تجلیل از جشن ها وعیدها ،وضع شده است را برای خوانندگان گرامی بیان دارم تا در روشنائی این اصول بتوانند
در این زمینه با مسائل عالمانه برخورد کنند.
-۱اصل و قاعده در زمینه عیدها و مناسبت ها بر توسعه و تسامح و گشایش است؛ چنانچه در حدیثی از عائشه روایت
است که پیامبر خدا فرمود(:بازی کنید تا قوم یهود بدانند که در دین ما تسامح و گشایش هست).
-۲تجلیل از آن عیدهایی برای مسلمانان نارواست که از شعائر دینی غیر مسلمانان باشد ،در چنین صورتی اگر کسی از
عیدهای آنان تجلیل کند حدیث (کسی که خود را به قوم دیگری شبیه سازد ،او از همان قوم است) شامل حال وی خواهد
شد.
-۳در جهان ما مظاهری است که مسلمانان و مشرکین همگی دارای آن اند مانند چیزهای مباح و پاکیزه .و نمادهایی است
که ویژۀ مسلمانان است وهمچنان سمبول هایی است که مخصوص مشرکین است و یا اینکه از مظاهر و شعارهای آن
ها به حساب می آید؛ در چنین حالتی قاعدهای که در روشنائی آن می توان به شباهت یا عدم شباهت با مشرکین پی برد
همانا :موافقت مشرکین در شعارها وعادت ها و جشن ها و باورهای آن ها است .مثال هرگاه دریابیم که عیدی از عیدها
از جمله ویژگی ها و باورهای باطل آن هاست ،در چنین صورتی موافقت با آن ها ناروا خواهد بود ،و اگر چنین نبود
در آن صورت موافقت شان اشکالی نخواهد داشت ،مانند :جشن گرفتن و یا روزه گرفتن در ایام عاشورا.
با در نظرداشت این اصول اینک می پردازیم به بیان اقوال ودالئل فقهاء.
دسته اول :فقهای قدیم اند که تجلیل از نوروز را حرام پنداشته اند ،اما از البالی اقوال آن ها چنین برداشت می شود که
حرمت تجلیل از نوروز از منظر آن ها مقید است نه مطلق به این معنا که آن ها به این باور بوده اند که تجلیل از نوروز،
عید مذهبی زردشتیان بوده ومشارکت در چنین عیدهایی را جایز نمی دانسته اند.
دسته دوم :علمای سلفی معاصر اند ،آن ها بنابر فهم خاصی که از بدعت دارند ،هر عیدی – به جز عید فطر وعید قربان
– را بدعت دانسته و تجلیل از آن را انحراف از مسیر اسالم می پندارند.
اقوال دسته اول :اکثریت پیروان مذاهب فقهی چهارگانه به مکروه بودن جشن نوروز قائل اند؛ برای اینکه جشن گرفتن
این روز یکی از ویژگیهای مشرکین به حساب می آید وحتی برخی از آن ها به تکفیر کسانی که چنین کاری را می کنند
قول نموده اند.
فقهای احناف روزه گرفتن در روز نوروز و مهرگان را مکروه دانسته و گفته اند که در این کار تشبه به آتش پرستان
است .و برخی از آن ها مبالغه کرده و به کافر بودن کسانی که برای تعظیم این روز به همدیگر هدیه می دهند فتوا داده
اند.
یکی از علمای احناف می گوید :اگر کسی هدیه ای به مسلمان دیگری در روز نوروز بدهد وهدفتش تعظیم و بزرگداشت
آن روز نباشد کافر نمی شود اما مناسب است که در چنین روزی به کسی هدیه ندهد تا مشابهت با مشرکین پیدا نکند و
رسول خدا فرموده است که (کسی که خود را به قوم دیگری شبیه سازد ،او از همان قوم است) .و در ادامه می گوید:
اگر کسی در روز نوروز چیزی را خرید که عادتا آن را نمی خرید ،اگر با این کار هدفش بزرگداشت از نوروز بود
کافر می شود و اگر هدفش تنها خوردن و نوشیدن و لذت بردن بود کافر نمی شود.
مالکی مذهبان نیز برخی بر کراهت و برخی بر تحریم هدیه دادن در این روز قول کرده اند .ابن عات می گوید”:اگر
شخصی به تجلیل نوروز و مهرگان بپردازد ،فرد غیر عادل شناخته خواهد شد”.
پیروان احمدبن حنبل جشن گرفتن نوروز ومهرگان را مکروه دانسته و تعظیم آن را حرام می پندارند .همچنان روزه
گرفتن آن روزها را نیز مکروه می دانند اما پختن شیرینی وغذاها را حرام نمی دانند اما می گویند اگر بیشتر از مصرف
روزمره باشد نیکو نخواهد بود .همچنان حنبلی ها دادن هدیه در روز نوروز را برای معلمان جایز می دانند .اسحاق بن
هانی می گوید ”:ابو عبدهللا – یعنی امام احمد -را دیدم که در روز نوروز به فرزندش درهمی داد و برایش گفت :این را
برای معلمت بده.
امام ذهبی می گوید :جشن گرفتن به میالد – سال عیسوی -و نوروز و یک جشن دیگر بنام خمیس ،بدعتی است بد .اگر
مسلمانی این کار را از روی باورمندی به اینگونه جشن ها انجام دهد جاهل خوانده میشود و مورد تنبیه و سرزنش قرار
داده می شود ،و اگر این کار را برای اظهار محبت و دوستی با کافران انجام دهد نیز کار بدی را انجام داده است اما
اگر آن را از روی عادت و خوشگذارانی و تفریح و خوش سازی خانواده اش انجام دهد مساله فرق می کند و ارتباط به
نیت شخص می گیرد؛ زیرا پیامبر خدا می فرماید(:انما االعمال بالنیات) یعنی خوبی و بدی اعمال بستگی به نیت دارد
و کسیکه از این مساله آگاهی ندارد باید با روش مناسب و مالئم آگاه کرده شود.
اقوال و دالئل دسته دوم :عدۀ دیگر که قائل به تحریم جشن نوروز اند سلفی های می باشند ،این گروه چنانچه در باال
اشاره کردم جز تجلیل از عید فطر و قربان را بدعت و انحراف از دین می دانند .و مستند آن ها حدیثی است که پیامبر
خدا از مشابه ساختن خود به کفار منع می کند .و برای عدم جواز تجلیل از نوروز به حدیث صحیحی استدالل می کنند
و آن اینکه زمانی رسول خدا وارد مدینه شدند مشاهده کردند که اهل مدینه دو روز در سال را بعنوان عید اعالم کرده
اند و در آن جشن و مراسم برگزار می کنند که از آن پرسید و گفتند :این روزی است که ما آن را جشن می گیریم.
رسول خدا فرمودند (:پروردگار دو روز بهتری را برای تان قرار داده است و آن هم عید فطر و قربان است).
واز منظر این ها جشن گرفتن نوروز شباهت حاصل کردن با مشرکین آتش پرست است؛ برای اینکه نوروز عید مذهبی
زردشتیان می باشد .و گفته اند در کتاب مصنف ابن ابی شیبه که حاوی آثار می باشد در بارۀ نوروز آمده است که(:حدثنا
عباد عن سعید عن الحسن انه سئل عن صوم النیروز فکرهه و قال تعظمونه؟ )” از حسن در مورد روزه گرفتن در روز
نوروز پرسیده شد پس این را -روزه گرفتن در روز نوروز را -بَد پنداشت و گفت :آیا شما آن روز را تعظیم میکنید؟ و
در همین کتاب نیز از حسن نقل شده است که گفته است(ما لکم و للنیروز،ال تلتفتوا الیه ،انما هو للعجم) ” شمارا به نوروز
چی؟ توجهی به آن نکنید ،نوروز مخصوص اعجمیان است.
به هر حال می توان گفت که خالصه اقوال مذاهب چهارگانه و سلفیان معاصر همین است گرچه میان عبارت های شان
تفاوت هایی وجود دارد.
در مقابل ،علمایی نیز بر جواز تجلیل و قبول تحفه های نوروزی تا زمانیکه بزرگداشتی از نوروز صورت نگیرد فتوا
داده اند ،و اگر تجلیل از این روز حرام می بود هرگز این دسته از علماء قول به قبول هدیۀ آن ها نمی کردند.
از منظر این دسته از علماء ،نوروز از ویژگی ها و از باورهای باطل آتش پرستان به حساب نمی آید ،وهیچ دلیلی مبنی
بر اینکه آن دو روزی را که رسول خدا منع کرد ،وجود ندارد که آن روزها نوروز و مهرگان باشند .و تفسیر آن دو
روز به نوروز و مهرگان به چند دلیل اشتباه است:
اوال :از ظاهر حدیث دانسته می شود که آن دو روز پی درپی بوده اند در حالیکه نوروز و مهرگان در ماه های مختلف
اند.
ثانیا :مردم مدینه زمانی نوروز و مهرگان را شناختند که سرزمین فارس را در زمان حضرت عمر فتح کردند و پیش از
آن ،از این روزها آگاهی نداشتند.
رابعا :در حدیث می گوید (:کان الهل الجاهلیه یومان …) “یعنی بود اهل جاهلیت را دو روز” اگر هدف از آن دو روز،
نوروز و مهرگان می بود از آن ها یاد می کرد و نام شان را می گرفت و یا اینکه می گفت این دو عید برگرفته از
پارسیان است.
رابعا :برخی از صحابه تجلیل از نوروز را مباح دانسته اند ،اگر مراد حدیث فوق ،از این دو روز نوروز و مهرگان می
بود ،هرگز صحابۀ کرام اجازۀ تجلیل را نمی دادند در حالیکه ایشان عالم تر از دیگران به این امر اند.
علمائی که قائل به جواز تجلیل از نوروز اند دالئلی برای مشروعیت آن ذکر کرده اند که ذیال آن را بیان می دارم:
در اصول بیان کردیم که اگر این روز ،از ایام دینی مشرکین باشد بدون شک که تجلیل از آن جائز نیست ،اما اگر از
جملۀ عادت ها و یا میان عادت و مراسم دینی مشترک باشد تجلیل از آن جائز است.
ابن جریر طبری در تاریخ خود آورده است« … پس جمشید علما را گرد آورد که چیست؟ این پادشاهی بر من باقی و
پاینده دارد؟ گفتند :دادگستری میان خلق خدای .پس داد بگسترد .سپس علما را گفت که :روز دادخواهی که من می نشینم
شما همه نزد من ایید تا هرچه روا باشد مرا بنمایید تا آن کنم .نخستین روز به دادخواهی رفت ،هرمزد روز بود ،نخستین
روز ماه فروردین .پس ان روز را نوروز نام کردند».
راغب اصفهانی در محاضرات األدباء نیز قریب به این مضمون حکایتی ذکر کرده است.
این حکایت دال بر این است که این روز ،به عنوان روز ملی ایرانیان بوده است نه روز مذهبی و دینی.
و نیز می گویند :این روزها (نوروز ومهرگان) را حکما و فالسفه قدیم جشن گرفته اند برای اینکه آب وهوا در این دو
روز در حالت اعتدال بوده و شب و روز هم برابر می باشند و به ویژه در نوروز که دشت و دمن سرسبز می باشد.
اینکه حکما این روزها را به خاطر اسبابی که ذکر شد جشن گرفته اند ،این خود دال بر این است که به طور عادت به
تجلیل از این روز می پرداخته اند نه به عنوان مراسم عبادی.
و نقل قول های زیادی را دینوری در االخبار الطوال ذکر کرده که همه مبین این واقعیت است که تجلیل پارسیان از این
روز نه بر اساس آموزه های دینی بلکه بر اساس عید ملی بوده است.
و در اصل و منشأ این روز اقوالی نقل شده است که مبین خوبی آن می باشد .از جمله اینکه ابن عساکر ()۲۶۱/۲۲
روایتی از ابوهریره دارد که می گوید :روزی که خداوند خاتم سلیمان به وی برگرداند ،روز نوروز بود ،در آن روز
شیاطین هدیه ها آوردند وهدیۀ پرستوها ،آبی بود که با نوک های خود آورده و محضر سلیمان را آب پاشی کردند ،از
آن به بعد مردم در نوروز به آب پاشی پرداختند.
اینکه می گوید (:فاتخذ الناس رش الماء من ذلک الیوم) “یعنی از آن روز به بعد مردم در نوروز آب پاشی می کنند” این
خود دلیل است بر اینکه مسلمانان این کار را انجام می داده اند و در عصر علی و معاویه و اموی ها به جز عمربن
عبدالعزیز وعباسی ها ،معمول بوده است.
ودر ارتباط به جواز هدیه دادن و پذیرفتن در این روز دالئلی ذکر کرده اند از جمله:
بیهقی ( )۳۹۲/۹باسند خود ذکر کرده که :به علی رضی هللا عنه هدیه نوروزی آوردند .ایشان پرسیدند این چیست؟ گفتند:
یا امیر المومنین امروز روز نوروز است .علی گفت :هر روز فیروز بسازید.
و در سخن علی” که هر روز فیروز بسازید” بزرگترین دلیل بر مباح بودن تجلیل و قبول کردن هدایا در این روز می
باشد.
امام بخاری در شرح حال (سعر) با سند آورده است که برای علی فالوده آوردند .پرسید این چیست؟ گفتند :امروز نوروز
است .حضرت فرمود :هر روز برای ما نوروزی بیاورید .و با عبارت صریحتر مقریزی در امتاع االسماع این داستان
را بیان کرده و گفته است :سپس حضرت از آن نوروزی خورد .و زبیدی در تاج العروس و فیروز آبادی در القاموس
المحیط نیز این حکایت را بیان کرده اند.
روایتی را ابن ندیم در الفهرست و زمخشری در ربیع االبرار وبیهقی در السنن ،خطیب در تاریخ بغداد ،ابن حزم در
المحلی ،هندی در کنز العمال ،ابن خلکان در وفیات االعیان و بالذری در انساب االشراف به مناسبت بیان بیوگرافی
نُعمان بن ثابت مرزبان پدر و یا جد پدری ابوحنیفه امام مذهب احناف و پیشوای معروف فقهی اهل عراق که پدر یا جدش
اهل کابل بوده ،روایتی را نقل کردهاند که وی به رسم آیین نوروزی فالوذج برای امام علی هدیه آورد و در این جریان
بود که امام فرمود(:نوروزنا کل یوم) و بنابر روایتی درباره روز مهرگان فرمودَ ( :مهرجونا کل یوم) با دادن هدیه هر
روز ما را نوروز و یا َمهرگان کنید.
و آثار زیاد دیگری در این زمینه وجود دارد که از ذکر آن ها صرف نظر می کنم و کسانیکه بخواهند اطالع بیشتر
پیرامون این مساله بیابند به کتاب هایی که در فوق ذکر کردم مراجعه نمایند.
واز همه جالب تر اینکه امام لغویان ابن عباد کتابی زیر نام ( فضائل النیروز) نوشته کرده است.
پرواضح است که در زمینۀ تحریم تجلیل از نوروز نصی از قرآن و سنت وجود ندارد و اگر می داشت دیگر جایی برای
بحث و جدال نبود .و مستند فقها بر تحریم تجلیل از نوروز ،استنباطی است که از حدیثی که در فوق ذکر گردید و آن
اینکه زمانی رسول خدا دید که انصار دو روزی را تجلیل می کنند فرمود (:پروردگار دو روز بهتری را برایتان قرار
داده است و آن هم عید فطر و قربان است) ،پس موضوع مورد بحث ،مسالۀ اجتهادی است که می شود در باره آن با
استناد به دالئل ،تجدید نظر کرد و بر حرف فقهای کرام در بارۀ حرمت تجلیل از نوروز حرفی زد و چیزی گفت.
بنابر این آنچه را فقهای دستۀ اول در زمینۀ تحریم تجلیل از نوروز ذکر کرده اند ،از البالی سخنان شان بر می آید که
هدف شان از نوروز حرام دو چیز بوده است:
اوال :اینکه آنان نوروز را جشن کافران وآتش پرستان می دانستند ،و در آن زمان آتش پرستان آن را به حیث مراسم دینی
جشن می گرفتند ،وجالب اینکه مسلمانان در آن مراسم به گونه ای از راه قبول هدایا شرکت می کرده اند .چنانچه در
مصنف ابی شیبه آمده است(وکیع می گوید :حسن فرزند حکم از پدرش و پدرش از ابی برزه اسلمی که صحابی رسول
خدا است ،روایت کرده که این صحابی در همسایگی اش ساکنان مجوسی داشت و زمانیکه آنان نوروز و مهرگان را
جشن می گرفتند به خانۀ این صحابی هدیه می فرستادند و وی به خانواده اش می گفت :هدیه های آتش پرستان اگر میوه
جات بود آن را بپذیرید و اگر غیر آن بود ( گوشت) آن را رد کنید).
ثانیا :خطر کفر و واقع شدن در حرام زمانی متصور است که مسلمانی نوروز را به عنوان عید دینی تجلیل کند و به
قدسیتش باور داشته باشد .و هرگاه به قدسیت دینی آن معتقد نباشد چگونه می توان ان را حرام پنداشت؟
وقتی مبنای اقوال فقهاء بر این اصل باشد ،می توان گفت :آنچه امروز در کشورما و در برخی از کشورهای اسالمی
دیگر که به عنوان نوروز تجلیل می گردد هیچ ارتباطی به پیروی از جشن غیر اسالمی ندارد .وهیچ کسی این روز را
مقدس نمی پندارد و به آن عظمتی هم قائل نیست ،واین روز بنابر راحج هیچ ارتباطی به دیانت زردشتی ندارد ،و پیشینۀ
تاریخی آن نیز چندان معلوم نیست .و برخی بر این باور اند که نوروز مروج در برخی از کشورهای اسالمی با نوروزی
که زردشتیان تجلیل می کردند متفاوت است ،به گونه ای که سال نو آن ها مانند عید اضحی و عید فطر در هر سال تغییر
می یافت و از لحاظ موقع طبیعی در ماههای مختلف آغاز و تجلیل می شد.
واهمیت این روز برای مردم ما در زیبائی و تحول شگفت در طبیعت است ،طبیعتی که چند ماه پی در پی مردم ،به ویژه
دهقانان را از کار وکشت وزراعت وسیاحت وگشت وگذار بازداشته بود.
علی ای حال آخرین چیزی را که فقهاء در بارۀ مشارکت در جشن نوروز بیان داشته اند این است که چنین کاری خوب
نیست و بس .و زمانی ما می توانیم فتوا به تحریم بدهیم که هدف مسلمانان از برگزاری این جشن تعظیم و بزرگداشت
از آیین غیر اسالمی باشد ،در غیر این با اینگونه فتواهای تحریمی ،حکم شرعی را بر خالف معیارهای آن به کار برده
ایم.
سلفی ها در ارتباط به تحریم تجلیل از نوروز به حدیث صحیحی استناد جستند که آن را در باال ذکر کردم ،اینک ببینیم
آیا استناد آن ها موجه وعلمی است یا خیر؟
اوال :درحدیث مذکور از مشروعیت عید فطر و اضحی یاد شده ،وهیچگاهی این حدیث نمی تواند دلیل بر انحصار عیدها
به همین دو عید باشد.
ثانیا :آن دوعیدی را که انصار در زمان جاهلیت جشن می گرفتند معلوم نیست کدام عید بوده که پیامبر آن را منع کرده
و جاگزینش عید فطر و قربان را کرده است.گرچه برخی از مورخین این دو روز را بنام های (یوم السباسب و یوم السبع
که از اعیاد زمان جاهلیت بوده است) ،ذکر کرده و در این باره حدیثی هم نقل کرده اند که پیامبر فرمود(:إن هللا تعالى
أبدلکم بیوم السباسب یوم العید) “یعنی خداوند روز سباسب را به روز عید برای تان مبدل کرده است” .و احتمال اینکه
ان دو روز روزهای نوروز و مهرگان باشد از نگاه تاریخی و روابط میان مردم یثرب و پارسیان خیلی بعید به نظر می
آید.
ثالثا :منحصر کردن جشن ها در دو عید اسالمی با استناد به حدیث فوق باعث می شود تا تمام جشن های ملی که در
رشد و ترقی جامعه ها نقش دارند نیز حرام دانسته شوند.
رابعا :در ارتباط به آثار منقول در مصنف ابن ابی شیبه باید گفت که نمی توان با استناد به این آثار به منع تجلیل نوروز
دلیل گرفت ،برا اینکه اوال اینکه این آثار حدیث نبوده بلکه قول تابعی است وثانیا آن آثار متعلق به روزه گرفتن به مناسبت
نوروز بوده که آن را مکروه دانسته نه حرام ،و شامل بحث ما که تجلیل از نوروز است نمی شود.
خامسا :حدیث منع مشابهت با کفار که بر آن بر منع تجلیل نوروز استدالل کرده اند بر موضوع ما صدق نمی کند؛ برای
اینکه هدف از تجلیل نوروز امروز در کشور ،تجلیل از نوروز دینی و مذهبی و بزرگداشت از آیین معینی نیست ،بلکه
هدف سرگرمی و تفریح وهمنوائی با صدای دل انگیز طبیعت است .و در اصول و قواعد این بحث در اول این مقاله
گفتم که تمام انواع مشابهت ها با کفار ممنوع نیست ،بلکه آنچه ممنوع است که از شعائر دینی آن ها باشد.
سادسا :اگر مبنای تحریم جشن نوروز را بنابر معصیت هایی بگیریم که در این روز صورت می گیرد ،متاسفانه باید این
را خاطر نشان کنیم که در عید سعید فطر و قربان هم چنین معصیت هایی از طرف برخی از اراذل و اوباش صورت
می گیرد.
سابعا :در فقه اسالمی اصل و قاعده ای داریم که می گوید :اصل در اشیاء حالل بودن است و حرام عارضی است ،و
اثبات حرام نیاز به دلیل شرعی دارد .و زمانی ما می توانیم به حرمت چیزی فتوا دهیم که نص صریح و قاطعی در
موضوع وجود داشته باشد ،که در خوشبختانه در موضوع ما نص صرحی بر تحریم وجود ندارد.
آنچه گفته آمدیم مسائلی بود که بنده با تأمل و بحث پیرامون این موضوع ،به آن دست یافته ام .و هدفم از نبشتن این مسائل
دعوت به تجلیل از نوروز نیست فقط خواستم به خوانندگان گرامی بفهمانم که تجلیل و هدیه دادن به همدیگر در این روز
مباح بوده وهیچ اشکالی از نگاه شرعی ندارد .و اینکه در گذشته ها برخی از فقها به تحریم آن قول کرده اند؛ برای این
بوده که آن ها گمان می کرده اند که تجلیل از این روزها از جمله شعائر مشرکین بوده است ،درحالیکه با مراجعه به
تاریخ دریافتیم که چنین برداشتی درست نبوده و تجلیل از این روز در گذشته ها نه به عنوان جشن دینی بلکه به عنوان
جشن ملی پارسیان بوده که در زمان صحابۀ کرام نیز تجلیل می شده است و مسلمانان صدر اول نه تنها مانع آن نمی
شده اند بلکه با پذیرفتن تحفه ها وهدیه های با آنان در این جشن شریک می شده اند.
عقل و منطق نیز تجلیل از این روزها را می پسندد؛ برای اینکه با آمدن بهار همه چیز در طبیعت تغییر می کند زردی
ها به سبزی ها و خشکی ها به طراوت ها مبدل می گردد .از پرندگان وحشی گرفته تا حیوانات اهلی همگی با همنوائی
با آهنگ طبیعت آواز می خوانند و می رقصند و درختان نیز گلهای خود را بر آنان می افشانند .آیا در چنین روزی برای
انسان الزم نیست تا با طبیعت همصدا شده و به تجلیل از روزی بپردازد که همگان را مجذوب خود ساخته و برگۀ جدیدی
را برای زندگی باز کرده است؟
موسم گل است و جشن نوروزی *** دلتان شاد و لب تان خندان باد