Professional Documents
Culture Documents
امر به معروف و نهی از منکر - - تفسير سوره اعراف
امر به معروف و نهی از منکر - - تفسير سوره اعراف
امر به معروف و نهی از منکر - - تفسير سوره اعراف
0
بسم اهلل الرحمن الرحیم
در تفاسیر سوره بقره اهلل ما را از حیله بنی اسرائیل آگاه ساخته که قوم بنی
اسرائیل چگونه مکر و حیله نمودند که در روز شنبه اهلل اینها را از شکار ماهی
منع نموده بود و اینها حیله کردند که در دیگر روز ها شکار می کردند الی آخره
آیت..
در سوره اعراف :روشنی های دیگری انداخته شده که اینها چگونه این کار را
انجام دادند؟
در یکجائی گناه صورت میگیرد مردم به چند دسته تقسیم می شوند.
1
اول:مردمی هستند که مرتکب جرم میشوند.
و اهلل در سوره اعراف هر سه طبقه را برای ما معرفی کرده است و روش که اهلل با
هر طبقه اخیتار کرده را برای ما روشنی انداخته و ما طبق همین روشنی می
خواهیم زندگی خود را رنگ اسالمی ببخشیم
2
دارد در چنین موضوعاتی نپیچد مسائلی که نه قرآنکریم و نه سنت رسول اهلل
برای مان آگاهی داده
و اصل موضوع این است که بدانیم :مردم مرتکب چی جنایتی شدند؛ و موقف بنی
اسرائیل و دیگران در منطقه چی بود طبیعی است که رسول اهلل مکلف به این نشده
که از اینها معلومات بگیرد( یهود و بنی اسرائیل) چون اینها مردم کاذب و
دروغگو هستند و در همچو مسائلی که مربوط شرع میشود برای ما ممنوع است
که از یهود /نصارا /کفار بپرسیم و اما اینجا سوالی است که آنها را ساکت میسازد
و چون آنها می دانند که قریه ئی در منطقه ئی بود در آنجا بنی اسرائیل بعضی
اجداد شان حیله کردند و اهلل آنها را تبدیل به شادی ها کرد و مطلقاً از این مسائل
آگاهی دارند و این سوال به این خاطر است که از آنها پرسان بکن خطاب به
رسول اهلل صلی اهلل علیه و آله وسلم ( سوالی که جواب دهنده سکوت میکند).
إذ :هنگامیکه
إذ :هنگامیکه
3
تَأْتیهمْ حیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتهمْ شُرَّعًا :ماهیان شان میامد در این منطقه جمع می شدند
در روز شنبه
وَیَوْمَ لَا یَسْبتُونَ لَا تَأْتیهمْ :و در روزیکه آنها در روز های دیگری می بودند یعنی
بجز از شنبه ماهی ها برای شان نمی آمد
و اهلل اینها را پی در پی امتحان می کردند چون مردم فاسق و فاجر بودند و اینها
حیله شان قسمی بود که جال و یا بند می کردند و می انداختند در دریا تا راه
ماهی ها بند شوند و در روز دیگرش یعنی یکشنبه آن ماهی ها را جمع کرده به
خانه های شان می بردند چون نفس های شان مطلقاً از غرائض بود
4
صفت یهود ها :مطلقاً از دایره تجاوز کننده هستند یعنی کسانی هستند که همیشه
چور و چپاول و شهوات در فطرت های شان بود و است و به مثل یك اسپ لجام
گسیخته ئی هستند که در هنگام دویدن در صحرا و کسی که باالیش سوار است
نمیتواند جلو اینرا بگیرد و او را به هر جائی میبرد.
در شرح گفته شود که :نفس انسان دو حالت را دارد :نفس باید مرکوب باشد و
تو راکب یعنی نفس را ما باید مرکب بسازیم و به هر جای که خواستیم ببریم و
این حالت داللت به کسی میکند که زمام نفس خود را داشته باشد
اما اگر این حالت برعکس شد به این معنی میشود که نفس راکب شد و تو
مرکوب.
ادامه شرح تفسیر :و در این طور یك حالت که مردم به چنین حیله متصل /
مشغول شدند موقف دیگران چی بود؟
مثالً :در قریه اگر ۵۰۰نفر بوده باشد ۱۰۰نفر آن به این فساد مشغول شدند و
موقف ۴۰۰نفر دیگر چی است؟
5
چون بخاطریکه نظام نظام اسالمی است و بقیه با موسی بودند و طبیعی است که
نهی از منکر باید صورت بگیرد و اال اگر اینکار را نکنند لعنت خواهند شد.
داللت به این میکند که یك امت سکوت اختیار کرده بود و در مقابل امت بود که
اینها را نهی کرده بود و این امت که سکوت کرد به امت که نهی میکرد گفت :چرا
شما اینها را از اینکار منع می کنید و اهلل اینها را یا هالک می کند و یا عذاب
شدید در آخرت می کند.
و امت که نهی از منکر می کردند اینها گفتند :ما بخاطر نهی از منکر این قوم و
دسته را کردیم که عذری باشد نزد اهلل تا در روز قیامت دستاویزی داشت باشیم
6
نزد رب خود که ما عذری داریم که ما اینها را نهی از منکر کردیم ولی اینها
استجابت نکردند و تا باشد اینها متقی و پرهیزگار باشند
:۲مردم متقی شوند در اینجا اهلل و در این آیت اهلل اینها را سه امت تقسیم می کند:
:۲امت ساکت
تعریف امت:
ما وقتی امت می گوئیم :یعنی مجموعه ئی از مردمی که عقاید خاصی که دارنده
همین عقاید است را جمع کرده و محور شان عقیده است که اینها را جمع کرده و
اینرا امت می گوئیم و در اسالم باالی اینطور مردم امت اطالق میشود.
7
تعریف امت غیر از اسالم:
در شرک و کفر اطالق باالی امت آن مردمی میشود که:در یك سرزمین زندگی
می کنند و از آب و هوایش مستفید میشوند ولو که از زبان ها و ادیان مختلف
باشد فقط محوری که اینها دورش میچرخند که آن ملی گرائی است و احتماالً که
محور در بعضی مناطق زبان باشد/قومیت .
اما در حالیکه یك قریه ساحلی اهلل افراد کم را به سه دسته تقسیم میکند یعنی به
سه ملت:
8
:۱محور اول:
:۲محور دوم:
محور عقیده میباشد مردمی را جمع کرده که آنها در سایه عقیده خود حرکت می
کنند.
:۳محور سوم:
مردمی هستند که آنها را عقیده اسالمی جمع کرده اما در سایه عقیده خود حرکت
نمی کنند احتمال از زبانها ،اقوام ،و اقشار مختلف ملت باشد و در یك جامعه
همین قسم تقسیم بندی ها باید صورت بگیرد
نخیر :ما امت واحد نیستیم؛ امت واحد داللت به این میکند که ما را عقیده جمع
کرده باشد و وقتی ما می گوئیم که ما را عقیده جمع کرده باشد.اطالق امت از این
فراتر است هر فردی که متمسك به قرآن و سنت باشد هر فردی که مومن به
9
اسالم باشد او در حقیقت جزئی از این امت است ولو که در هر گوشه و کنج دنیا
هم باشد چون مفهوم امت مفهوم وسیع است چی شرق ،غرب ،شمال ،و جنوب
باشد.
و از این خاطر همه را جمع کنیم محور عقیده میباشد و هیچ تضاد و اختالفی در
اینها مشاهده نمی کنیم چون یك محور سبب یکجائی اینها شده است.
_ محور های کسانیکه مردم های جانی ،مفسد ،ظالم ،ستمگر و طاغی است.در هر
جای که باشد اینها را یك محور جمع کرده که عبارت از "طغیان" است و اینها از
یك صنف و یا صف مردم هستند.
یك امت ساکت شد با اینکه مردم صالح هستند مردم جانی نیستند و به حیله
متوسل نشدند .زمام شهوات شانرا بدست خود گرفتند مثل امت اولی دست به
جنایت نزدنند اما ساکت شدند و سکوت کردند و دلیل شان این بود که وعظ و
نصیحت برای امت اول مفید نمی باشد و می گفتند :بگذارید شان چون اهلل یا اینها
را هالک دنیوی میکند و یا عذابی شدید در آخرت یا قیامت نصیب شان میشود.
10
و اینرا چی نوع امت می گویند :اینطور افراد خیلی در امت اسالمی زیاد اند مردم
های که بدون طرف جانی و مفسد در جامعه نیستند و متمسك با کتاب اهلل و
سنت رسول اهلل صلی اهلل علیه و آله وسلم هستند؛ بزرگترین مشکل شان این که
اینها در حقیقت مُرده ها هستند چون اسالم تنها از ما نمی خواهد که ما صالح
باشیم و باید مصلح هم باشیم رسول اهلل در حدیثی می گویند :و در این حدیث
رسول اهلل امت/جامعه اسالمی را به کشتی دو طبقه ئی :که دو طبقه کشتی است
که در طبقه اول هم مسافرین است و در طبقه دوم هم و این کشتی در حال
حرکت است اگر طبقه زیرین محتاج به آب شدند و یا ضرورت به آب پیدا بکنند
اگر بگویند که ما آب را به شکل مستقیم از بحر نمی گیریم ما
خوب پس کسانیکه در طبقه دومی است و از این سخن آگاه می شوند اگر به سر
وقت نرسند و طبقه زیرین کشتی را سوراخ کنند چی میشود؟
11
_جامعه اسالمی نیز به این شکل میباشد_.
در جامعه اسالمی دو ستون مهم و عمده عبارت از امر به معروف و نهی از منکر
میباشد و این وظیفه هر فرد است از یك فرد گرفته الی یك نظام و احتمال دارد
خود نظام همین طور یك وزارت و حزب داشته باشد و در کُل وظیفه هر فرد
است و هیچ کس اینرا رد و انکار کرده نمی تواند رسول اهلل میفرماید :منکر را
دیدید با دست تان منع کنید ،نشد با زبان ،نشد به قلب تان آن عمل را بد ببینید و
قلب به این معنی است که با وی یکجا نمی روی و وی را مشاهدت نمی کنی
حاال :یك طائفه متحرک -یك طائفه مُرده -یك طائفه جانی که همان امت اولی
یا مفسد هستند
طائفه اولی وقتی اینرا فراموش کردند زمانی که ناهی از منکر اینها را باز داشتند.
12
س ٓو ِء :وقتی عذاب آمد ما کسانی را که از زشتی منع أَن َج ۡينَا ٱلَّذِينَ يَ ۡن َه ۡونَ َ
ع ِن ٱل ُّ
کردند آنها را ما نجات دادیم و همین طائفه که مردم را از منکر نهی می کردند اهلل
اینها را نجات داد.
ِب َع َذا ِۭ ِ
ب َبـِيس:
به عذاب شدید و سخت و اینها را گرفتار عذاب سخت و شدید کردیم.
13
فَلَمَّا عَتَوْاْ :هنگامیکه سرکشی کردند.
عَن مَّا نُهُوا عَنْهُ :از چیزی که نهی شده بودند؛ بر او گردن ننهادنند لبیك به گفته
های مصلحین نکردند.
قُلْنَا لَهُمْ :گفتیم بر همین طائفه اولی ،مفسد ،جانی ،و حیله گر،
کُونُوا :باشید.
قرَدَةً خَاسئینَ :شادی های رانده شده و اینها فوراً به شادی ها تبدیل شدند.
-مجاهد رحمه اهلل که از جمله مفسرین سلف است نقل قول میشود :که این طائفه
سرشت و خو های شان تبدیل به سرشت و خوی شادی ها شدند اما ظاهر آیت
اینرا نمی پذیرد چون مطلقاً ظاهر آیت صریح است که اینها تبدیل به شادی شدند.
14
-سید قطب رحمه اهلل در دو جای که به تفسیر این آیت پرداخته :سوره بقره رأی
امام مجاهد رحمه اهلل را ترجیح میدهد که داللت به این کند که اینها به حقیقت
تبدیل به شادی ها نشدند بلکه سرشت و خو های شان به شادی تبدیل شد ساده
تر(شادی مانند).
-اما در تفسیر سوره اعراف در اینجا سید قطلب رحمه اهلل به این رأی است که
بلی تفسیر درست این است که اینها تبدیل به شادی های حقیقی شدند و ظاهر
قرآن نیز همین است و اینها سرشت و خوی شان شادی گونه از قدیم بود ولی
تبدیلی که به یکباره گی نسخ شدند.
اینها ساکت ماندند و قرآن نیز از شرح حالت اینها ساکت مانده؛ بی اهمیت مردم
هستند و از بعضی از مفسرین نقل قول میشود که اینها نیز هالک شدند.
15
-اما بعضی از مفسرین می گوید :که نخیر هالک نشدند؛ اما چرا ذکر نشده؟ چون
اهمیت ندارد و نداشتند.
:۱مفسدین
:۲ساکتین
و اینرا ما و شما فعالً در جوامع خود مشاهده می کنیم که در یك قریه شهر و یا
جائی دیگری که فساد؛ و فساد که است اشکال مختلف دارد و بزرگترین فسادی
16
که امروز ما مواجه هستیم :فساد حکم بغیر ما انزل اهلل ،قرآنکریم حاکم نیست،
اسالم حاکم نیست ،به اسالم استهزاء میشود.
-۲و عده ئی مردم که نهی از منکر می کنند و طبیعی است که اینها مردمی کمی
هستند
و کسانیکه سکوت کردند متوجه باشیم به چند دسته تقسیم می شوند :بعضی مردم
به این است که اینهای که سکوت کردند دسته خائن تر از اینها نیز پیدا میشود.
بنی اسرائیل عده ئی سکوت کردند ولی فهمیدند که اینها مردم ظالم و ستمگاری
هستند؛ اما هستند کسانی در نظام اسالمی زندگی میکنند اما اسالمی که اصالً
برای شان اهمیت ندارد که کافر حاکم و یا مسلمان اینها را به کفر مردم دعوت می
کنند و یا به اسالم اینها کسانی هستند که به مجرد که شهوات بد شان متفرع(
پراکنده،پخش) شده به دنیاا سالم است و بعضی مردم در جهان اسالم اینگونه
هستند و مشاهده می کنیم قسمی که رسول اهلل صلی اهلل علیه و آله وسلم
17
میفرماید :که خاشاک و خس سر آب در آخر زمان میشویم همین است از بس که
بی اهمیت می شویم.
آیات سوره یوسف عجیب است زمانیکه زن مصر به یوسف علیه السالم می گوید:
یا با من همان عمل زشت و قبیح زنا را بکن و یا زندان یا بندی خانه را اختیار
کن؛ یوسف علیه السالم می گوید :که ای رب من بندی خانه برای من دوست
داشتنی تر است ،زیرا این دعوت به فسق است در حالیکه ما مسلمان ها سالهای
متمادی است که دعوت به کفر میشویم و می پذیریم نمی گوئیم به اهلل که سجن یا
زندان را می پذیریم و یا مرگ برای ما بهتر است؛ عذاب دنیا برای ما بهتر است
نسبت به اینکه کسی ما را بسوی کفر دعوت کند.
ببینید به فسق یوسف علیه السالم دعوت میشود میگوید :نه بندی خانه برایم بهتر
است امروز ما مردم به کفر دعوت می شویم و پذیرفتیم چرا؟ به این خاطر که ما
نتوانستیم زمام شهوات خود را بگیریم؛ زمام شهوات خواهران و برادران از ما اسم
لجام گسیخته ساخته شده امروز ما مشاهده می کنیم خیلی قضیه خطرناک است
اگر یکبار مباح از دایره خود بیرون شد انسان را به حاالت بسیار خطرناک
18
میکشاند و متوجه باشیم شاید بسیاری از امور مباح باشد و متوجه باشیم که زمام
شهوات خود را مهار بسازیم چون این که حتی تعداد اکثر بخاطر همین لباس،
طال ،زر ،خانه ،زن مردم رفتند کافر شدند و در پهلوی امریکائی بخاطر همین زن
و اوالد خود ایستاد شدند .بخاطر چی؟
مختصر :اینکه نتوانستند زمام غرائض و شهوات شانرا درست بگیرند و از دست
شان خطا رفت
و متوجه این نیز باشیم که زندگی انسان مسلمان یك اندکی خشونت در آن باید
باشد.
بلکه این جنگ خیلی دامنه دار است ما امتی باشیم که باید آماده به جنگ باشیم
و ما اسرائیل را متوجه شویم که حتی هر طفل اسرائیلی آماده جنگ است اما ما
هیچ اصالً به فکرش هم نیستیم که جنگ وجود دارد یا ندارد؟!
و اگر ما زمام شهوات را بدست خود نگیریم و به این شکل لجام گسیخته شود
فردا به حرام نیز آغشته می شویم.
19
:۲اهلل انسان را مبتال از راه های مختلف میسازد و این سنت الهی است از این
کسانی که مبتال می شوند کسانی هستند که با نفس خود مجاهدت می کنند و زمام
امور خود را بدست خود می گیرند و از این امتحان مؤفقانه بدر می آیند و از این
جمله نیز کسانی هستند که کافر میشوند ،منحرف میشوند ،از این راه که اهلل برای
شان اختیار کرده کردند.
و هر کدام از اینها را ما می توانیم امت بگوئین چون اینها یك امت است نه بلکه
امت های مختلف است.
-هیچ چیزی بنام آزادی شخصی در اسالم اعتبار ندارد یا اینکه فردی بگوید من
آزاد هستم.
20
مثالً :بسیاری از مقوله های مردم است که می گویند :گوسفند از پای خود بز از
پای خود،
عیسی به دین خود ،موسی به دین خود ،یا تو را چی؟ ،فالنی به این دین و فالن
به فالنی دین ...
نه!
در اسالم این مقوله های جاهالنه اصالً جای ندارد؛ در اسالم وقتی فرد بیرون می
شود رسول اهلل صلی اهلل علیه و آله وسلم میگوید :حق طریق و یا راه را که در
سر راه مردم نشنید و اگر نشسته هستید حق راه را مراعات کنید.
سالم دادن
21
فردی را مثالً -:میبینی که موسیقی گوش میکند بگوئیم :چرا گوش میکنی؟،
فردی لباس ،ریش مشکل دارد وغیره به شیوه نیکو و احسن ..
و بیندیشیم نزد خود که اگر یك جامعه اسالمی به همین شکل باشد گناه در آن
جامعه باقی میماند؟ نخیر بلکه محصور ( محاصره شده ،بسته ) به خانه ها میشود
و در بیرون کسی نمی تواند گناه بکند.
-و گناه به این شکل پخش در بین مردم نمیشود و در خانه ها هم نیز کسی
مکلف نیست که داخل خانه های مردم شود که از فالن اینطور بکن و یا نکن !!..
هر زمانی که گناه ،فسق و فساد دامن گیر یك امت شد یك بخش امت به این
مبتال شد این در حقیقت اعالن خطر است یا بهتر بگوئیم زنگ خطر.
زنگ خطر یعنی چی؟ یعنی زنگ عذاب آمدنی است و عذاب اشکال مختلف
بخود دارد مثالً :زلزله ،قحطی ،امراض گوناگون ،یا تسلط یافتن دشمن که انواع و
اشکال مختلف دارد.
22
-فرد دعوتگر چگونه یك هدف داشته باشد؟
هدف داعی و مصلح وقتی دعوت میکند همین دو هدف است و یا دنبال می کند.
-:۱اینکه من بخاطر مردم را دعوت میکنم که معذرا داشته باشم به نزد اهلل
عَزَّوَجَلَّ
یعنی :من بخاطر مردم را دعوت میکنم و نهی از منکر می کنم که ای اهلل من بنده
های تو را دعوت کردم کسانی را که امر ناشایسته ئی را می کردند و این معذرتم
نزد اهلل است.
-:۲که مردم تبدیل به مردم متقی شوند و این چقدر هدف زیبا و مبارکی است که
انسان مصلح می خواهد دیگران نیز مصلح شوند؛ نه تنها به دایره صالح داخل
شوند بلکه باالتر از آن که متقی و پرهیزگار و عابد خوب شوند.
-و این وظیفه مسلمان است اگر مسلمان این وظیفه خود را اداء نکند در حقیقت
این خود را به عذاب اهلل نزدیك میسازد-.
23
-ساکت و یا خاموشی دو هدف دارد:
چون اشخاص ساکت از حقایق با خبر است و در تفسیر آیت خواندیم که کسانی
که ساکت بودند به کسانی که بلند شدند و نهی از منکر می کردند آنها را نیز باز
می داشتند و می دارند
یعنی اینکه :برای اینها مفید نیست بگذار اینها را و پشت اینها نگرد.
چرا؟
24
چون به مجرد که این سلسله دعوت ها توقف میکند احکام شرعی فراموش
میشود؛ جای احکام شرعی را احکام کفری می گیرد؛ مردم با احکام شرعی مثل
که امروز مشاهده می کنیم.
امروز از منکری که باید نهی شود مردم نهی نمی کنند از این خاطر احکام شریعت
کوچ کرده و اگر کسی امروز بگوید موسیقی گوش نکن در جواب می گویند:
موسیقی غذای روح است ،و یا هم تراشیدن ریش وغیره ..
و از این گذشته خوردن سود به اقسام مختلف ،فساد اخالقی به اقسام مختلف ،بی
حجابی و بی حیائی به اقسام مختلف ،همه گی وغیره و اگر به یك خواهری
بگوئی حجاب!
می گوید :همین حجاب است ،و می گوید :دلم پاک است خالص ..
_در اخیر:
25
معروف کرده؛ اما کسانی که کار نکردند آنها مهمل( بی فایده ،بیکاره ) هستند و
آنها را کسی یاد نمی کند.
در تاریخ بعضی افراد و مردم های میباشد که اسم شان همیشه زنده و پاینده حفظ
میکند
و متوجه باشیم این که اعمال شان بخاطر اهلل باشند نه ریاء ،شهرت ،و اینجاست
که اهلل اسم آنها را جاویدان حفظ میکند یا اگر اسم شان ذکر نشود در قطار و
ردیف کسانی که مصلح بودند ذکر میشود؛ و انسان همیشه از این خوف داشته
باشد و باید همیشه متوجه به این باشیم که یکی به دیگر ما دعا بکنیم و ناصح
یکی دیگر مان باشیم
چون فرد می گوید این کار شخصی من است؛ بسیار کسان را دیده باشیم که
موسیقی را بلند می گذارند اگر بگویم چرا؟
26
میگوید :دلم بایسکلم!
دموکراسی است!
هیچ کسی از دایره نصیحت بیرون شده نمیتواند خواه هر کسی بوده باشد:عالم،
مصلح ،متقی وغیره و این نصیحت باید در دایره ادب گفته شود که به خورد و یا
بزرگ چگونه سخن بگوئیم که مطابق برداشت های شان باشد.
27