Professional Documents
Culture Documents
سمینار بین الملل
سمینار بین الملل
سمینار بین الملل
سال تحصیلی۱۳۹۵,..................................................................................
بسم هللا الرحمن الرحیم
مقدمه
نظام به مجموعه اي از واحدهاي سياسي مستقل گفته مي شود که در يک ارتب اط منظم و ممت د
قرار گرفته اند و ضرورتا ً الگوي خاصي بين آنها پديدآم ده اس ت.ام روزه درجه ان نظ ام ه ای
مختلف وجودداردکه یکی ازآن نظام بین المللی است که از اهمیت ویژه برخوردارمیباشد
باتوجه به همین اهمیت موضوع مقاله رانظام بین المللی انتخاب نمودم که درقسمت های اول
نظام بین المللی را تعریف ومفهوم آنرا ازمنظر دانشمندان موردبررسی قراردادم ودرقسمت
.های بعدی درموردانواع نظام های بین المللی اشاره شده است
:تعريف
نظام بين المللي محيطي است که در آن ،واحدهاي سياست بين المللي عمل ميکند ،به طوري که
رفتار ها ،جهت گيريها ،نيتها و خواسته هاي واحدهاي مزبور از نظام بين المللي تأثير مي پذيرد .قبل از
.پرداختن به اين بحث ،الزم است ابعاد گوناگون اين نظام را تحت بررسي قرار دهيم
نظام از مجموعه اي متغير هاي وابسته به يکديگر تشکيل شده است و هر گونه تغيير در هر يک
.1از عناصر متشکلة نظام به ساير بخشهاي آن نيز سرايت ميکند و آنها را تحت تأثير قرار ميدهد
نظام بين المللي چيست؟ اصطالح نظام بين المللي را به دو مفهوم به کار مي برند .در معناي
نخست تأکيد بر اين است که نظام بين المللي را همچون يک نظام مکانيکي واجد خصوصياتي بشمارند که
تابع نظرية عام نظامهاست و مي توان عملکرد آن را با اتکا به قواعد منطق رياضي بر مبناي مناسبات
اجزاي دروني نظام و روابط بيروني آن با محيط مورد بررسي و تحليل قرار داد .در اين مفهوم نظام بين
المللي همچون يک نظام مکانيکي پنداشته مي شود که از يک سو داراي اجزاي تشکيل دهندة معيني است
که بر اساس مقتضيات معين با يکديگر داخل کنش و واکنش خاص مي شوند و از سوي ديگر با محيط
.بيروني مناسبات متقابلي دارد
در مفهوم دوم ،نظام بين المللي به مجموعه اي از واحدهاي سياسي مستقل گفته مي شود که در يک
ارتباط منظم و ممتد قرار گرفته اند و ضرورتا ً الگوي خاصي بين آنها پديد آمده است .در اين مفهوم
نظامهاي بين المللي از حيث ساختار و عملکرد در حد يک نظام مکانيکي به مفهوم دقيق کلمه گرفته نمي
شود و در چهار چوب نظرية سيستمي مورد تحليل قرار نمي گيرد .به سخن ديگر در اين مفهوم اصطالح
.نظام با مسامحة بيشتري به کار مي رود
نظام بين المللي به مفهوم نخست .نظام بين المللي براي بر خورداري از خصوصيات يک نظام
منسجم بايد داراي اين مشخصات باشد )1بوضوح از محيط پيرامونش مجزا باشد )2عناصر و اجزاي
دروني آن به طور واضح مشخص باشد )3بين اجزاي دروني نظام از يک سو و بين نظام و محيط
بيروني آن از سوي ديگر روابط معيني را بتوان تشخيص داد )4براي بررسي و تحليل مناسبات مذکور
.بتوان از قواعد منطق و رياضي بهره گرفت
وقتي گفتگو از نظامهاي مکانيکي است ،يافتن اجزاي تشکيل دهندة نظام ،مناسبات اين اجزا با
يکديگر و مناسبات کل نظام با محيط خارجي چندان دشوار نيست اما در مورد نظامهاي غير مکانيکي از
جمله نظام بين المللي کار دشوار پيش روي ماست .با اين حال گروهي از متفکران سياست بين الملل
:1دکتر سید عبدالعلی قوام ،اصول سیاست ,خارجی و سیاست ,بین الملل ( با اضافات ) ( تهران ،بهار ) 1380ص 29
معتقدند که در درون نظام بين الملل نيز نظام هاي مختلفي شکل گرفته است .يکي از مهمترين اين نظام ها
.2که بسيار در بارة آن سخن گفته شده است ،نظام توازن قواست
کاپالن يکي از متفکران بزرگ سياست بين الملل نخستين کسي بود که در کتابش با عنوان نظام و
فرايند سياست بين الملل مفهوم نظام بين المللي را مطرح کرد .کاپالن در تاريخ روابط بين الملل شش نظام
بين المللي را مشخص کرد که از آن ميان سه نظام توازن قوا ،دو قطبي و سلسله مراتبي مشخصات و
مرزهاي بارزتري از ديگر نظامها دارند .هر يک از نظامهاي مذکور داراي مشخصات مشترکي هستند که
هويت آنها را به مثابة يک نظام مسلم مي دارد؛ از جمله اينکه )1 :هر يک داراي اجزاي داخلي ( همچون
انواع بازيگران با قدرتهاي معين ) هستند )2هر يک داراي مرزهاي قابل تشخيص و سرحد معين هستند
)3.هر يک داراي يک سلسله قواعد اساسي خاص خود هستند
اين نظام ها همچنين تابع اصول تعادلي خاصي هستند؛ از آن جمله )1 :تغيير در يک قاعده موجب
تغيير در قاعده يا قواعد ديگر مي شود )2تغيير درگروهي از قواعد موجب تغيير ماهيت نظام مي شود )3
نظام با محيط خود در حالت تعادل است و تغيير نظام موجب تغيير محيط مي شود و بالعکس تغيير در
.محيط به تغيير در نظام مي انجامد
اما نظرية نظام بين المللي به مفهوم فوق هنوز رشد چنداني نکرده است .هنوز در اين مورد
مطالعات گسترده اي صورت نگرفته و اطالعات موسع و همه جانبه اي براي توضيح آن جمع آوري نشده
.است
نظام بين المللي به مفهوم" دوم .نظام بين المللي به اين مفهوم ،يعني مجموعه اي از کشور ها که به
مثابة واحد هاي مستقل با يکديگر وارد ارتباط منظم مي شوند و الگوهاي 3رفتاري خاصي ميان آنها پديد
مي آيد که تابع قواعد معيني است .بنابر اين ما در اينجا با تجزيه و تحليل سيستمي نظامي که نظام بين
المللي خوانده مي شود سروکار نداريم بلکه بيشتر مي خواهيم ببينيم که واحد هاي تشکيل دهندة اين نظام
( کشور -دولتها ) در رابطه با يکديگر و در ارتباط با کل نظام چگونه رفتار مي کنند و با توجه به ساز و
.کار نظام ،مناقع ملي خود را به چه شکل پيش ميبرند و امنيت ملي خود را به چه نحو تأمين مي کنند
رفتار دولتها را تنها با تکيه بر عوامل دروني از جمله نيازهاي داخلي و خصايل ملي نمي توان
توضيح داد .محيط بيروني ،بويژه ساختار قدرت در نظام بين المللي نيز بر سمت گيري و اهداف آنها نقش
.اساسي دارد
دسته بندي نظامهاي بين المللي :به اختصار به دسته بنديهاي دو تن از معروف ترين محققان
سياست بين المل اشاره ميکنيم .اين دو تن که پيش ازاين نيز از آنها سخن گفته شد ،عبارت اند از مورتون
.کاپالن و کلوي هالستي
جلیل روشندل ،امنیت ملی و نظام های بین المللی (،تهران :انتشارات سمت ،)1384ص .107 2
نظام توازن قوا :در نظام توازن قوا بازيگران اصلي کشور ها هستند ،نه اردوگاهها و .1
قطبهاي قدرت .در اين نظام نقشها از هم متمايز نيست؛ يعني چنين نيست که دولتهايي به عنوان رهبري اين
يا آن اردوگاه و دولتهاي ديگر عضو سادة اردوگاه يا اصوالً بيطرف باشند.
در چنين نظامي کشور ها عالقه مند هستند حاشية امنيتي خود را گسترش دهند و اين امر به جنگ
مي انجامد اما جنگها کوچک و محدود است؛ زيرا بازيگران نسبت به سلطه يافتن هر يک از اعضا سخت
.حساس هستند
نظام دو قطبي سست :در اين نظام نقشها از هم متمايز شده است و ديگر کشور ها به طور 2.
منفرد اجزاي اصلي نظام نيستند .بازيگران به دسته هاي متفاتي از جمله اردوگاه کشور ها ،اعضاي
اردوگاه ،اعضاي بيرون از اردوگاه و سازمانهاي بين المللي 4تقسيم شده اند .در اين نظام چنانچه رهبران
دو اردوگاه اصلي داراي سالح اتمي باشند و تنها کشور هايي هم باشند که سالح اتمي دارند ،ثبات نظام
بيشتر مي شود .در اين نظام اتحاد ها بر اساس منافع بلند مدت است .قدرت تخريبي سالح هاي اتمي موجب
.مي شود که جنگها محدود باشد
نظام دو قطبي سخت :نظام دو قطبي سخت نيز داراي همين مشخصات است؛ جز آنکه نقش 3.
کشور هاي غير متعهد و بيطرف بکلي محو مي شود و شدت تنشها باال مي گيرد ( نظام سالهاي – 1945
) 1955
.4نظام جهاني :نظام جهاني وقتي پديد مي آيد که تعدادي از قدرتهاي بزرگ به دليل ترس از نتايج
مسابقة تسليحاتي يا بيم از باال گرفتن منازعات ،تبديل به يک سازمان جهاني شوند .در اين نظام بازيگران
به سوي ارزشهاي جمعي و بين المللي تغيير گرايش مي دهند و سازمان جهاني پديد آمده بتنهايي قدرتي
بيش از قدرت هر يک از بازيگران کسب ميکند.
.5نظام سلسله مراتبي :ممکن است بر اثر باال رفتن تدريجي قدرت ،اهميت و ابعاد يک سازمان
بين المللي ،يا به دليل عملکرد موفق يک نظام جهاني ( نظام پيش گفته ) و يا در نتيجة سلطه پيروزمندانة
يک بازيگر اصلي بر ديگران يک نظام سلسله مراتبي پديد آيد .در صورت پديد آمدن يک سازمان بين
المللي قدرتمند بر پاية داليل اول و دوم ،سازمان پديد آمده از نوع يک سازمان فدرال ودموکراتيک خواهد
بود اما در صورت شکل گرفتن سازمان مذکور به دليل سلطه گرفتن يکي از بازيگران ،آنچه به ظهور مي
رسد ،يک سازمان خود کامه و آمر خواهد بود.
.6نظام تک وتويي :نظام تک وتويي وقتي پديد مي آيد که تعدادي از کشور ها يا تعداد از
اردوگاهها داراي سالحهاي اتمي پيشرفته و گسترده باشند .در اين نظام احتمال جنگ پايين مي آيد اما بر
چنانچه مشاهده مي شود ،نظامهايي که کاپالن بر شمرده است ،برخي درعمل و در تاريخ به وجود
آمده اند ( نظامهاي توازن قوا و دو قطبي ) و برخي ممکن است بر اساس 5منطق نظرية نظام و تحول
شرايط موجود جهاني پديد آيند ( نظام هاي تک وتويي ،جهاني و سلسله مراتبي ) .نگاهي به شرايط موجود
در سياستهاي جهاني نشان مي دهد که زمينة ظهور برخي اين نظامها از جمله نظام سلسله مراتبي و حتي
.نظام تک وتويي در جهان ما ديده مي شود
دسته بندي کاپالن همچنين متکي به نظرية واقعگرايي و مبتني بر اصل جستجوي امنيت از رهگذر
.قدرت است
طبقه بندي هالستي از نظامهاي بين المللي :کلوي هالستي عالوه بر ساختار و عملکرد نظام،
عامل ديگري را که همانا زمينة درگيري و نيروهاي دخيل در آن است ،به معيار مشخصة نظامها افزوده
.است
هالستي صرف نظر از مالحظات کلي و تاريخي درمورد نظامهاي بين المللي ،از پنج نوع نظام
بين المللي به اين شرح نام مي برد )1 :نظام سلسله مراتبي )2نظام پراگنده )3نظام پراگندة قطبي )4
نظام قطبي )5نظام چند قطبي
نظام سلسله مراتبي :در نظام سلسله مراتبي ،يک قدرت برتر در مرکز است و قدرتهاي 1:
کوچک را سازمان مي دهد و اداره مي کند .برقراري نظم در ميان واحدهاي کوچکتر نيز با اوست .از
آنجا که هالستي واحدهاي سياسي را محدود به کشور -دولتهاي امروزي نکرده و مطالعات خود را تا
دنياي باستان و دولت -شهرهاي يونان نيز بسط داده است ،مي توان گفت که مصداق اين نظام را بايد در
.دنياي باستان جست
نظام پراگنده :در نظام پراگنده قدرت به شکل گسترده در ميان واحدهاي متعامل پخش شده 2:
است .در اينجا سلسله مراتب منظمي از حيث سلطه وجود ندارد و واحدهاي سياسي به لحاظ توانايي کم و
بيش به هم نزديک هستند .بلوک بندي پايداري نيز وجود ندارد و ائتالفها موقتي و فاقد پاية عقيدتي يا
ايدئولوژيک است؛ گرچه موقعيت جغرافيايي و اقتصادي ،برخي از واحدها را بيش از ديگران وارد قلمرو
منازعات ميکند .چنانچه بوضوح معلوم است ،نظام پراگندة هالستي همان نظام توازن قواي کاپالن است.
.هالستي مي گويد که اروپا در قرن هجدهم و بيشتر سالهاي قرن نوزدهم در اين الگو جاي مي گيرد
نظام پراگندة قطبي :اين نظام هم در همين شرايط حکمفرماست؛ جز آنکه بلوکهايي نيز وجود 3:
دارد و واحدهاي نظام گرايش دارند که به رهبران يک بلوک اتکا کنند يا به آنها وابسته شوند و با اعضاي
بلوک مخالف يا کشور هاي جدا از بلوک خود رابطة محدودي داشته باشند .اين نظام در دو دهة آخر قرن
.نوزدهم و در پنج سال پيش از جنگ جهاني دوم در پهنة مناسبات جهاني ديده مي شد
نظام چند قطبي :در اين نظام حيطة انتخاب اعضاي بلوک وسيعتر است و سياست خارجي اعضا حول 5:
ايدئولوژي و نيازهاي بلوک نمي چرخد بلکه معطوف به نياز هاي داخلي ،افکار عمومي مردم کشور و
.6ماهيت رهبران کشور و تصميمات آنهاست
درصفحات قبلی مطالعه نمودیم که نظام بين المللي محيطي است که در آن ،واحدهاي سياست بين
المللي عمل ميکند ،به طوري که رفتار ها ،جهت گيريها ،نيتها و خواسته هاي واحدهاي مزبور از نظام بين
المللي تأثير مي پذيرد .قبل از پرداختن به اين بحث ،الزم است ابعاد گوناگون اين نظام را تحت بررسي
.قرار دهيم
نظام از مجموعه اي متغير هاي وابسته به يکديگر تشکيل شده است و هر گونه تغيير در هر يک از
.عناصر متشکلة نظام به ساير بخشهاي آن نيز سرايت ميکند و آنها را تحت تأثير قرار ميدهد
درقسمت بعدی ازطبقه بندی نظام ها بحث کردیم که دودانشمند کاپالن وهالستی که ازنظام بین المللی انوع
مختلفی را بیان کردند معيار و مبناي تقسيم بندي کاپالن ساختار نظام ( چگونگي توزيع قدرت و سلطه در
آن) و عملکرد يا نقش نظام است
هالستي عالوه بر ساختار و عملکرد نظام ،عامل ديگري را که همانا زمينة درگيري و نيروهاي
دخيل در آن است ،به معيار مشخصة نظامها افزوده است.ومبنای طبقه بندی اورا زمینه درگیری
.ونیروهای دخالت کننده تشکیل میدهد
منابع ومآخذ
عبدالعلی قوام ، ,اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل ( ،تهران :انتشارات وزارت فرهنگ -1
و ارشاد اسالمی ،) 1380 ،صص 281 -276
مجید بزرگمهری ، ,تاریخ روابط بین الملل ( ،تهران :انتشارات مهر ،) 1385 ،صص . 45 -2
.46
عبدالرحمن عالم ،بنیادهای علم سیاست (،تهران :انتشارات نی ،)1374 ،ص .149 -3
:دکتر سيد حسين سيف زاده ،اصول روابط بين الملل « الف و ب » (تهران :انتشارات دانشگاه تهران ، -4
،) 1382صص .149 – 145