1

You might also like

Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 129

‫بنام حضرت دوست کھ ھرچھ داریم از اوست‬

‫معادﻻت دیفرانسیل معمولی‬


‫)رشتھ ھای فنی مھندسی و علوم پایھ(‬

‫تھیھ وتنظیم‪:‬‬

‫مھندس حامد حبیبی‬


‫) شماره تماس ‪( 09124167740 :‬‬

‫‪1‬‬

‫سرفصل معادﻻت دیفرانسیل‬


‫عنوان‬
‫فصل اول‪ :‬معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول‬
‫‪ :1‬ماھیت معادﻻت دیفرانسیل و طبقھ بندی آنھا‬
‫‪ :2‬معادلھ دیفرانسیل جدا شدنی و تبدیل بھ آن‬
‫‪ :3‬معادلھ دیفرانسیل ھمگن و تبدیل بھ آن‬
‫‪ :4‬دستھ منحنی ھا و دستھ منحنی ھای متعامد‬
‫‪ :5‬معادلھ دیفرانسیل كامل‬
‫‪:6‬عامل انتگرال ساز‬
‫‪ :7‬معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول خطی و تبدیل بھ آن‬

‫‪2‬‬
‫فصل دوم‪ :‬معادلھ دیفرانسیل مرتبھ دوم‬

‫‪ :1‬معادلھ دیفرانسیل مرتبھ دوم حالت خاص فاقد ‪ x‬یا ‪y‬‬


‫‪ :2‬معادلھ دیفرانسیل مرتبھ دوم با ضرایب ثابت ھمگن‬
‫‪ :3‬معادلھ دیفرانسیل کشی‪-‬اویلر‬
‫‪ :4‬معادلھ دیفرانسیل مرتبھ دوم خطی غیر ھمگن ) تغییر‬
‫متغیر(‬
‫‪ :5‬روش ضرایب ثابت) ضرایب نامعین(‬

‫‪3‬‬

‫فصل سوم‪ :‬حل معادلھ دیفرانسیل بھ‬


‫روش سری ھا‬
‫‪ :1‬سری توانی‬
‫‪ :2‬نقاط معمولی ومنفرد وجواب ھای سری معادﻻت‬
‫دیفرانسیل‬
‫‪ :3‬نقاط منفرد منظم معادﻻت دیفرانسیل خطی مرتبھ دوم‬
‫‪:4‬حالتی كھ معادلھ شاخص دارای ریشھ ھای برابر است‬

‫‪4‬‬
‫فصل چھارم‪:‬‬
‫‪:1‬توابع بسل وخواص آن‬

‫فصل پنجم‪:‬‬
‫‪ :1‬دستگاه معادﻻت دیفرانسیل‬

‫‪5‬‬

‫فصل ششم‪ :‬تبدیﻼت ﻻپﻼس‬

‫‪ :1‬تبدیل ﻻپﻼس‬
‫‪ :2‬خواص تبدیل ﻻپﻼس‬
‫‪ :3‬معکوس تبدیل ﻻپﻼس‬
‫‪ :4‬حل معادلھ دیفرانسیل بھ روش ﻻپﻼس‬
‫‪ :5‬تبدیل ﻻپﻼس برخی توابع‬

‫‪6‬‬
‫ماھیت معادلھ دیفرانسیل وطبقھ بندی آن‬
‫مقدمھ‪ :‬با مفھوم معادلھ یعنی رابطھ ای کھ درآن‬
‫تساوی باشد‪ ،‬آشنا ھستیم‪ .‬ساده ترین معادلھ یک‬
‫مجھولی می باشد‪،‬‬
‫کھ بانماد نشان ‪ f x  0‬می دھیم‪ .‬مثﻼ ‪ax  b  0‬‬
‫معادلھ یک مجھولی درجھ اول و‪ax 2  bx  c  0‬‬
‫معادلھ یک مجھولی درجھ دوم و‬
‫‪ax 3  bx 2  cx  d  0‬‬
‫معادلھ یک مجھولی درجھ سوم والی آخر‬

‫‪7‬‬

‫نشان می دھیم‬ ‫معادلھ دو مجھولی کھ بانماد ‪f x, y  0‬‬


‫معادلھ دو مجھولی درجھ اول‬ ‫مثﻼ ‪ax  by  c  0‬‬
‫‪ax 2  bxy  cy 2  dx  ey  f  0‬‬
‫معادلھ دو مجھولی درجھ دوم والی اخر‬
‫درمورد معادلھ دونوع سوال قابل طرح می باشد‪:‬‬

‫الف( آیا ‪ x0‬جواب معادلھ ‪ f x  0‬می باشد؟‬


‫آیا جفت ‪ x0 , y0‬جواب معادلھ ‪ f x, y  0‬می باشد؟‬
‫ب( جواب معادلھ راپیدا کنید؟‬

‫‪8‬‬
‫جواب دادن بھ سوال الف( ساده می با شد زیرا با‬
‫جایگذاری می توان مشخص کرد‪ .‬ولی جواب دادن‬
‫بھ سوال ب( مشکل می باشد‪ .‬ابتدا باید معادﻻت را‬
‫دستھ بندی کرده وبرای ھر نوع روش خاصی‬
‫راارائھ داده بعبارت دیگر برای حل معادلھ باید دو‬
‫مرحلھ را مشخص کنیم‪:‬‬
‫‪ (1‬مرحلھ شناخت‬
‫‪ (2‬مرحلھ حل)روش حل(‬

‫‪9‬‬

‫رابعنوان متغیر‬ ‫‪ f‬متغیر ‪x‬‬ ‫‪x, y  0‬‬ ‫حال اگر درمعادلھ‬

‫را بعنوان متغیر وابستھ درنظر بگیریم آن گاه‬ ‫‪y‬‬ ‫مستقل و‬


‫می باشد و می توان درمورد مشتق تابع‬ ‫‪ x‬تابعی از ‪y‬‬
‫صحبت کرد یعنی ‪:‬‬

‫‪dy‬‬ ‫‪d2y‬‬ ‫‪dny‬‬


‫‪y   , y   2  y 2 , ... , y‬‬ ‫‪n‬‬
‫‪ n‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪10‬‬
‫‪) x‬متغیر مستقل( و ‪y‬‬ ‫تعریف ‪ :‬معادلھ ای کھ شامل ترکیباتی از‬
‫)متغیر وابستھ( و مشتقات آن باشد را معادلھ دیفرانسیل نامیم وبا نماد‬

‫‪f x, y, y , y ,..., y‬‬ ‫‪n‬‬


‫‪0‬‬
‫نشان می دھیم‬
‫درمورد معادلھ دیفرانسیل نیز می توان دو سوال طرح کرد‪:‬‬
‫الف( آیا تابع ‪ f x, y  0‬جواب معادلھ دیفرانسیل می باشد؟‬
‫ب( جواب ھای معادلھ دیفرانسیل را پیدا کنید؟‬

‫‪11‬‬

‫جواب دادن بھ سوال الف( ساده است )با جایگذاری( مثﻼ آیا تابع‬

‫میباشد؟‬ ‫جواب معادلھ ‪y   5 y   6 y  0‬‬ ‫‪y  e2 x‬‬


‫جواب دادن بھ سوال ب( مشکل می باشد وبستگی بھ نوع‬
‫معادلھ وطبقھ بندی آن دارد‪ .‬باتعریف مرتبھ ودرجھ معادلھ‬
‫دیفرانسیل بھ سراغ سوال ب( می رویم‪.‬‬

‫تعریف‪ :‬بیشترین تکرار مشتق در ھر معادلھ را مرتبھ آن‬


‫وتوان بیشترین تکرار مشتق را درجھ معادلھ دیفرانسیل نامیم ‪.‬‬

‫‪12‬‬
‫مثﻼ ‪:‬‬
‫‪(1‬معادلھ ‪y   y 4  x 5‬‬
‫‪3‬‬

‫مرتبھ اول ‪ ،‬درجھ سوم می باشد‪.‬‬


‫‪2‬‬
‫‪d y d y‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪3‬‬
‫‪  2   x‬‬ ‫‪ (2‬معادلھ‬
‫‪dx‬‬ ‫‪ dx ‬‬
‫مرتبھ سوم ‪ ،‬درجھ اول می باشد‪.‬‬

‫‪ (3‬معادلھ ‪y 2  y 3  y 4‬‬
‫مرتبھ سوم ‪ ،‬درجھ اول می باشد ‪.‬‬

‫‪13‬‬

‫معادلھ دیفرانسیل جدا شدنی‬


‫مشابھ معادلھ معمولی باتوجھ بھ تعریف مرتبھ ودرجھ معادلھ‬
‫دیفرانسیل می توان آنھا راطبقھ بندی کرد‪ .‬بنابراین ساده ترین‬
‫معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول بصورت ‪f x, y, y  0‬‬
‫می باشد کھ اگر توان ‪ y ‬برابربایک باشد آنگاه معادلھ مرتبھ‬
‫اول درجھ اول می باشد کھ مرتبھ اول درجھ اول‬
‫‪f x, y‬‬
‫‪y ‬‬ ‫) ‪ F ( x, y‬‬ ‫بصورت کلی‬
‫‪g x, y‬‬
‫می باشد‬

‫‪14‬‬
‫تعریف‪ :‬معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول درجھ اول بھ صورت‬

‫‪f x‬‬
‫‪y ‬‬
‫‪g y‬‬
‫را معادلھ جدا شدنی نامیم )مرحلھ شناخت(‪ .‬ھر معادلھ مرتبھ‬
‫اول درجھ اول جداشدنی را اختصارا معادلھ جداشدنی )جدایی‬
‫پذیر(نامیم‪ .‬ھر معادلھ جدا شدنی را می توان بصورت کلی‬
‫‪M x dx  N y dy  0‬‬ ‫تبدیل کرد‪.‬‬
‫‪15‬‬

‫حل معادلھ دیفرانسیل جداشدنی‪ :‬با انتگرالگیری از معادلھ جداشدنی‬

‫‪M x dx  N y dy  0‬‬
‫می توان جواب آنرا محاسبھ کرد‪.‬‬

‫تذکر‪ :‬ھدف از حل معادلھ دیفرانسیل محاسبھ جواب عمومی‬


‫معادلھ دیفرانسیل می باشد‪ .‬جوابی را جواب عمومی نامیم‬
‫ھرگاه تعداد پارامترھا بھ تعداد مرتبھ معادلھ دیفرانسیل باشد کھ‬
‫بعدا آنرا دقیقا تعریف خواھیم کرد‪.‬‬

‫‪16‬‬
‫‪x2  x‬‬
‫‪ y   y 2  y‬را حل می کنیم‪.‬‬ ‫مثال ‪ :‬معادلھ‬
‫‪dy x 2  x‬‬ ‫حل ‪:‬داریم‬
‫‪ 2‬‬
‫‪dx y  y‬‬
‫‪x 2  x dx  y  y 2 dy  0‬‬ ‫آن گاه‬

‫ویا‬ ‫‪‬‬ ‫درنتیجھ ‪x 2  x dx   y  y 2 dy   0‬‬

‫‪1 3 1 2 1 2 1 3‬‬
‫‪x  x  y  y 0‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬
‫جواب )عمومی(معادلھ است ‪.‬‬
‫‪17‬‬

‫معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول درجھ اول ممکن است بھ ظاھر‬


‫جداشدنی نباشد ولی با تقسیم برعباراتی می توان آن را تبدیل بھ‬
‫جدا شدنی نمود‪.‬‬

‫مثال‪ :‬معادلھ ‪y  1 x 2  1 dx  x  1 y 2  1 dy  0‬‬


‫عبارات‬ ‫برحاصلضرب‬ ‫بھ ظاھر جدا شدنی نیست‪ ،‬ولی با تقسیم‬
‫‪x 1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪y 1‬‬
‫‪2‬‬
‫‪dx ‬‬ ‫اضافی ‪ x  1 y  1‬داریم‪dy  0 :‬‬
‫‪x 1‬‬ ‫‪y 1‬‬
‫کھ جدا شدنی است پس با انتگرال داریم ‪:‬‬
‫‪1 2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪x  x  2 ln x  1  y 2  y  2 ln y  1  c‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪18‬جواب معادلھ است ‪.‬‬
‫معادلھ دیفرانسیل ھمگن‬
‫مﻼحظھ شد معادلھ مرتبھ اول درجھ اول بصورت‬
‫‪f x, y‬‬
‫‪y ‬‬
‫‪g x, y‬‬
‫ویا بھ صورت‬
‫‪M x, y dx  N x, y dy  0‬‬
‫می باشد‬

‫‪19‬‬

‫‪x2  y‬‬ ‫‪x2  y2‬‬ ‫مثﻼ معادﻻت‬


‫‪y  2‬‬ ‫‪, y ‬‬
‫‪y x‬‬ ‫‪xy‬‬
‫معادﻻت مرتبھ اول درجھ اول می باشند کھ ھیچکدام جدا شدنی‬
‫نیستند ولی معادلھ اولی دارای خاصیتی می باشد کھ معادلھ‬
‫دومی نیست‪ .‬درمعادلھ دیفرانسیل اول تمام جمﻼت توابع‬
‫) ‪z  g ( x , y ) , z  f ( x, y‬‬
‫از توان یکسان دو می باشد ولی معادلھ دومی چنین نیست‪ .‬این‬
‫مفھوم رابانماد ریاضی تعریف می کنیم‪.‬‬

‫‪20‬‬
‫) ‪z  f ( x, y‬‬ ‫تعریف ‪ :‬تابع دو متغیره‬
‫نامیم ھرگاه درشرط زیر صدق کند‪:‬‬ ‫را تابع ھمگن از درجھ ‪n‬‬
‫‪f tx, ty  t n f x, y‬‬
‫تابع ‪ f x, y  x 2  xy  y 2‬تابع ھمگن ازدرجھ دو می باشد‬
‫‪y‬‬
‫‪y‬‬ ‫تابع‬
‫‪f x, y  xe  y sin‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪x‬‬
‫تابع ھمگن از درجھ یک می باشد‪.‬‬
‫‪21‬‬

‫‪f x, y‬‬ ‫تعریف‪ :‬معادلھ دیفرانسیل‬


‫‪y ‬‬
‫‪g x, y‬‬
‫‪g, f‬‬ ‫را معادلھ ھمگن نامیم ھر گاه توابع دو متغیره‬
‫توابع ھمگن از درجھ یکسان باشند‪ .‬بعبارت دیگر معادلھ‬
‫دیفرانسیل‬
‫‪M x, y dx  N x, y dy  0‬‬

‫را معادلھ ھمگن نامیم ھر گاه توابع دو متغیره ‪M , N‬‬


‫توابع ھمگن از درجھ یکسان باشند‪.‬‬

‫‪22‬‬
‫حل معادلھ دیفرانسیل ھمگن‪ :‬فرض کنیم معادلھ ‪f x, y‬‬
‫‪y ‬‬
‫‪g x, y‬‬ ‫‪y‬‬
‫ھمگن باشد‪ .‬بافرض تغییر متغیر ‪ v ‬داریم ‪ y  vx‬پس‬
‫‪x‬‬ ‫‪y    x  v‬‬
‫آن گاه با جایگذاری درمعادلھ نتیجھ می شود کھ‬
‫‪f 1, v‬‬ ‫‪dv‬‬ ‫‪f 1, v‬‬ ‫‪dv‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪vx ‬‬ ‫‪v  x ‬‬ ‫‪v  f v ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪g 1, v‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪g 1, v‬‬ ‫‪f v‬‬ ‫‪x‬‬
‫کھ معادلھ اخیر جدا شدنی است می توان آنرا بھ روش جدا‬
‫شدنی حل کرد وبا جایگذاری ‪y‬‬
‫‪v‬‬
‫‪x‬‬
‫جواب معادلھ دیفرانسیل اولیھ بدست می آید‪.‬‬
‫‪23‬‬

‫مثال‪ :‬معادلھ دیفرانسیل ھمگن ‪x 2  y 2 dx  xydy  0‬‬


‫را حل می کنیم باجایگذاری ‪ dy  vdx  xdv‬و ‪y  vx‬‬
‫‪x 2  v 2 x 2 dx  xvx vdx  xdv  0‬‬
‫داریم‪:‬‬
‫‪x 2  v 2 x 2  v 2 x 2 dx  x 3 vdv  0‬‬
‫‪x 2 1  2v 2 dx  x 3 vdv  0‬‬
‫‪1  2v 2 dx  xvdv  0‬‬

‫‪x 1  2v 2‬‬ ‫با تقسیم برحاصلضرب عبارات اضافی‬


‫‪dx‬‬ ‫‪v‬‬ ‫داریم‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪‬‬
‫‪1  2v‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪dv   0‬‬

‫‪24‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ln x ‬‬ ‫‪ln(1  2v 2 )  ln c‬‬
‫‪2‬‬
‫را بعنوان‬ ‫‪ln c‬‬ ‫تذکر‪ :‬برای ساده کردن بھ جای ‪ c‬معموﻻ‬
‫پارامتر ثابت اختیار می کنیم‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ln x(1  2v )  ln c‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪x (1  2v 2 )  c‬‬
‫‪2y2‬‬
‫‪x (1  2 )  c‬‬
‫‪x‬‬
‫جواب معادلھ دیفرانسیل می باشد‪.‬‬
‫‪25‬‬

‫دستھ منحنی ھا ودستھ منحنی ھای متعامد‬


‫مﻼحظھ شد کھ جواب عمومی ھر معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول‬
‫معموﻻ شامل یک ثابت اختیاری موسوم بھ پارامتر است‪ .‬وقتی‬
‫مقادیر مختلفی بھ این پارامتر نسبت داده می شود‪ ،‬یک دستھ‬
‫منحنی بھ دست می آید ھر یک از این منحنی ھا یک جواب‬
‫خصوصی معادلھ دیفرانسیل مفروض است وھمھ آنھا با ھم‬
‫جواب عمومی آن را تشکیل می دھند‪ .‬بنابراین معادلھ‬
‫‪f ( x, y , c )  0‬‬
‫جواب عمومی آن را تشکیل می دھند‪ .‬بنابراین معادلھ‬
‫‪f ( x, y , c )  0‬‬
‫یک دستھ منحنی می باشد ‪.‬‬
‫‪26‬‬
‫ح ال م ی خ واھیم دس تھ منحن ی ھ ای متعام د بری ک دس تھ منحن ی‬
‫مف روض رابااس تفاده از معادل ھ دیفرانس یل بدس ت آوری م ک ھ‬
‫ک اربردی از معادل ھ دیفرانس یل م ی باش د‪ .‬بعن وان مث ال تع دادی‬
‫دستھ منحنی رادر زیر رسم می کنیم ‪:‬‬

‫‪27‬‬

‫حال با توجھ بھ مطالب باﻻ وبا استفاده از روند زیر می توان‬


‫دستھ منحنی ھای متعامد بریک دستھ منحنی ھا را پیدا کرد ‪:‬‬

‫‪f ( x, y , c )  0 ‬‬
‫معادلھ دستھ منحنی ھا‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪y ‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪f x, y, y  0  f  x, y,   0  g ( x, y, c)  0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪y ‬‬
‫معادلھ دیفرانسیل‬ ‫دستھ‬
‫دستھ منحنی ھا‬ ‫معادلھ دیفرانسیل دستھ‬ ‫منحنی ھای‬
‫منحنی ھای متعامد‬ ‫متعامد‬
‫‪28‬‬
‫مثال ‪ :‬دستھ منحنی ھای متعامد بردستھ منحنی ھای دوایر بھ‬
‫مرکز مبدا وشعاع دلخواه رابدست می‬
‫آوریم‪:‬‬
‫‪x y c‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ 2 x  2 yy   0  x  yy   0‬‬
‫مشتق‪1‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪1‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪y‬‬
‫‪  x  y ‬‬ ‫‪  0  x ‬‬ ‫‪ xy   y‬‬
‫‪‬‬ ‫‪y ‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪ y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ln y  ln x  ln c‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬

‫‪ ln y  ln cx  y  cx‬‬
‫دستھ منحنی ھای متعامد‬
‫‪29‬‬

‫اغلب مناسب است کھ دستھ منحنی ھای داده شده را برحسب‬


‫مختصات قطبی بیان کنیم دراین حالت از این موضوع استفاده‬
‫‪‬‬
‫می کنیم کھ اگر زاویھ بین شعاع حامل وخط مماس باشد آن‬
‫گاه ‪) tan   rd‬ریاضی عمومی(‪ .‬با استفاده بحث باﻻ برای‬
‫‪dr‬‬
‫یافتن دستھ منحنی ھای متعامد درمعادلھ دیفرانسیل دستھ منحنی‬
‫‪rd‬‬
‫منفی عکس آن یعنی‬ ‫داده شده بھ جای عبارت‬
‫‪dr‬‬ ‫‪dr‬‬
‫را جایگذاری می کنیم‪.‬‬ ‫‪‬‬
‫‪rd‬‬

‫‪30‬‬
‫مثال ‪ :‬دستھ منحنی ھای متعامد بردستھ منحنی ھای‬
‫‪x 2  y 2  2cx‬‬
‫را درمختصات قطبی بدست می آوریم‪ .‬معادلھ دستھ منحنی ھا‬
‫در مختصات قطبی عبارت است از ‪r  2c cos :‬‬
‫‪dr‬‬
‫‪‬‬ ‫بنابراین ‪ 2c sin  :‬‬
‫‪dr  r ‬‬ ‫‪d‬‬‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ sin ‬‬ ‫کھ با حذف ‪ c‬داریم‪:‬‬
‫‪d  cos  ‬‬
‫‪rd‬‬ ‫‪cos ‬‬
‫‪‬‬ ‫ویا‬
‫‪dr‬‬ ‫‪sin ‬‬

‫‪31‬‬

‫‪rd‬‬ ‫‪dr‬‬
‫داریم‪:‬‬ ‫‪ ‬بھ‬ ‫کھ با جایگذاری‬
‫‪dr‬‬ ‫‪rd‬‬

‫‪dr‬‬ ‫‪cos ‬‬ ‫‪dr‬‬ ‫‪cos ‬‬


‫‪‬‬ ‫‪ r‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪d‬‬
‫‪rd‬‬ ‫‪sin ‬‬ ‫‪r‬‬ ‫‪sin ‬‬
‫‪ln r  ln sin   ln 2c  ln r  ln 2c sin  ‬‬
‫‪r  2c sin ‬‬

‫معادلھ دستھ منحنی ھای متعامد می باشد‪.‬‬


‫‪32‬‬
‫معادلھ دیفرانسیل کامل‬
‫درریاضیات عمومی با دیفرانسیل توابع دو متغیره‬
‫) ‪z  f ( x, y‬‬
‫آشنا شدیم ومﻼحظھ کردیم کھ دیفرانسیل کامل تابع را کھ با‬
‫نماد ‪ df‬نشان می دھیم عبارت است از‬
‫‪f‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪df ‬‬ ‫‪dx ‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪y‬‬
‫وھمچنین معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول درجھ اول بصورت‬
‫کلی ‪ M x, y dx  N x, y dy  0‬می باشد‪.‬‬
‫‪33‬‬

‫‪M x, y dx  N x, y dy  0‬‬ ‫تعریف ‪:‬معادلھ دیفرانسیل‬


‫را معادلھ کامل نامیم ھر گاه تابع دو متغیره ) ‪z  f ( x, y‬‬
‫‪f‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪.‬‬ ‫‪ N x, y‬‬ ‫و‬ ‫‪ M x, y‬‬ ‫موجود باشد بطوری کھ‬
‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬

‫با توجھ بھ تعریف باﻻ تعیین اینکھ معادلھ دیفرانسیل داده شده‬
‫کامل می باشد‪ ،‬مشکل است زیرا باید تمام توابع دو متغیره‬
‫راجستجو کنیم ومﻼحظھ کنیم کھ بترتیب کدام تابع دارای‬
‫مشتقات جزیی نسبت بھ ‪ y, x‬برابر با توابع ‪M  M x, y‬‬

‫می باشد‬ ‫‪N  N x, y‬‬ ‫و‬

‫‪34‬‬
‫اگر این کار امکان پذیر باشد‪ ،‬مشکل است بھ ھمین دلیل‬
‫شرایطی روی ‪ M , N‬بدست می آوریم کھ وجود چنین‬
‫تابعی را تضمین کند‪ .‬با مشتق گیری جزیی از طرفین رابطھ‬
‫‪f‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪ M x, y‬‬ ‫ھای‬
‫‪ N x, y‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬
‫داریم‪:‬‬ ‫‪x, y‬‬ ‫بھ ترتیب نسبت بھ‬
‫‪ f‬‬ ‫‪N‬‬ ‫‪ f M‬‬
‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪‬‬
‫‪x y x y x‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪2 f‬‬ ‫‪ f‬‬‫‪2‬‬
‫‪‬‬ ‫با توجھ بھ اینکھ برای توابع پیوستھ داریم‪:‬‬
‫‪xy yx‬‬ ‫‪M N‬‬
‫‪‬‬
‫‪ y x‬‬ ‫‪35‬بنابراین‪:‬‬

‫بنابراین شرط کامل بودن معادلھ دیفرانسیل‬

‫‪M x, y dx  N x, y dy  0‬‬

‫عبارت است از ‪:‬‬

‫‪M N‬‬
‫‪‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬
‫)مرحلھ شناخت(‪.‬‬
‫‪36‬‬
‫مثال ‪:‬معادﻻت دیفرانسیل زیر کامل می باشد‪.‬‬
‫الف( ‪2 x  y dx  x  3 y 2 dy  0‬‬
‫زیرا‬
‫‪M‬‬ ‫‪N‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬
‫ب( ‪2 xy 3  y dx  3x 2 y 2  3 y 2 dy  0‬‬
‫زیرا‬
‫‪M‬‬ ‫‪N‬‬
‫‪ 6 xy 2  1 ‬‬ ‫‪ 6 xy 2  1‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬

‫‪37‬‬

‫حل معادلھ دیفرانسیل کامل‪:‬‬


‫فرض کنیم کھ معادلھ دیفرانسیل ‪M x, y dx  N x, y dy  0‬‬
‫کامل باشد بنابر تعریف معادلھ دیفرانسیل کامل‪ ،‬تابعی مانند‬
‫) ‪z  f ( x, y‬‬
‫موجود است کھ‪:‬‬
‫‪f‬‬ ‫‪f‬‬
‫‪ N x, y‬‬ ‫‪ M x, y‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪y‬‬
‫پس بنابر تساوی ھای باﻻ نتیجھ می شود ‪df  0‬‬

‫جواب معادلھ دیفرانسیل می باشد ‪.‬‬ ‫‪f c‬‬ ‫ویا‬

‫‪38‬‬
‫تنھا معلومات‪ ،‬مشتقات جزیی ‪ f‬می باشد کھ با استفاده از‬
‫‪ f‬‬ ‫روند زیر می توان آنرا محاسبھ کرد‪.‬‬
‫‪ y  N x, y‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ f‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪ x  M x, y  f   M x, y dx   y ‬‬
‫‪y‬‬

‫‪f‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪y y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪m x, y dx    y‬‬

‫آن گاه با استفاده از رابطھ دوم ‪ fy  N x, y‬مقدار ‪   y‬بدست‬


‫می آید کھ با انتگرال گیری از آن مجھول ‪ f‬کھ ھمان ‪ y‬‬
‫می باشد محاسبھ می شود در نتیجھ ‪ f‬بدست می آید کھ‬
‫‪ f  c‬جواب معادلھ دیفرانسیل است ‪.‬‬
‫‪39‬‬

‫مثال‪ :‬مﻼحظھ شد کھ معادلھ‬


‫‪2 x  y dx  x  3 y 2 dy  0‬‬
‫کامل می باشد پس‪:‬‬
‫‪ f‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪‬‬
‫‪f‬‬
‫‪  2 x  y  f  x  yx   y   x    y‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪y‬‬

‫‪ y‬‬ ‫‪y‬‬


‫‪‬‬
‫‪ f  x  3 y 2  x    y  x  3 y 2    y  3 y 2‬‬
‫‪ y‬‬
‫‪  y  y 3  f  x 2  yx  y 3 ‬‬ ‫‪df 0‬‬
‫‪ x 2  yx  y 3  c‬‬

‫جواب معادلھ دیفرانسیل است‪.‬‬


‫‪40‬‬
‫عامل انتگرال ساز‬
‫‪ydx  x 2  x dy  0‬‬ ‫معادلھ دیفرانسیل‬
‫‪N‬‬ ‫‪M‬‬ ‫کامل نمی باشد زیرا‬
‫‪ 2 x  1,‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪1‬‬ ‫ولی اگر طرفین معادلھ باﻻ را در‬
‫‪u 2‬‬
‫‪x‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪ 1‬‬ ‫ضرب کنیم داریم ‪:‬‬
‫‪2‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1  dy  0‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪ x‬‬
‫‪N 1 M‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ 2,‬‬ ‫واین معادلھ دیفرانسیل جدید کامل می باشد زیرا ‪ 2‬‬
‫‪x x y x‬‬

‫و می توان بھ روش کامل معادلھ دیفرانسیل جدید را حل کرد‬


‫‪41‬‬

‫بنابراین ممکن است معادلھ دیفرانسیل کامل نباشد ولی‬


‫باضرب کردن درتابع کھ آنرا عامل انتگرال سازگوییم تبدیل‬
‫بھ کامل کرد‪ .‬اکنون شرط وجود عامل انتگرال ساز‬
‫وچگونگی محاسبھ آن را بیان می کنیم‪ .‬فرض کنیم کھ معادلھ‬
‫‪M x, y dx  N x, y dy  0‬‬
‫‪M N‬‬
‫‪‬‬ ‫کامل نباشد یعنی‬
‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬
‫ودارای عامل انتگرال ساز) ‪ u  u ( x, y‬باشد‪ ،‬آنگاه طبق‬
‫تعریف عامل انتگرال ساز معادلھ جدید‬
‫‪uMdx  uNdy  0‬‬ ‫کامل می باشد‬
‫‪42‬‬
‫‪M‬‬ ‫‪u‬‬ ‫‪N‬‬ ‫‪u‬‬
‫‪u‬‬ ‫‪M‬‬ ‫‪u‬‬ ‫‪N‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪Y‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫از این معادلھ ممکن نیست بھ ھمین دلیل‬ ‫‪u‬‬
‫کھ محاسبھ‬
‫تحت شرایط خاصی عامل انتگرال ساز را بررسی می‬
‫کنیم‪.‬‬
‫الف( فرض می کنیم کھ عامل انتگرال ساز فقط تابعی‬
‫از‪ x‬باشد یعنی ) ‪ ، u  u (x‬آن گاه‬
‫‪1  x n ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪p x dx‬‬
‫‪p x    dx u  e‬‬
‫‪N  y x ‬‬
‫عامل انتگرال ساز می باشد‪.‬‬
‫‪43‬‬

‫ب( فرض می کنیم کھ عامل انتگرال ساز فقط تابعی از ‪y‬‬


‫‪ ،‬آن گاه‬ ‫باشد یعنی ) ‪u  u ( y‬‬
‫‪1  M N ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪q‬‬ ‫‪y dy‬‬
‫‪q y ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ue‬‬
‫‪ M  y x ‬‬

‫عامل انتگرال ساز می باشد‬

‫‪xy‬‬ ‫ج( فرض می کنیم کھ عامل انتگرال ساز فقط تابعی از‬
‫باشد یعنی ) ‪ ، u  u (xy‬آن گاه‬
‫‪1‬‬ ‫‪ M N ‬‬
‫‪pz ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ue‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪p z dz‬‬
‫‪Ny  Mx  y x ‬‬
‫‪44‬‬
‫د ( فرض می کنیم کھ عامل انتگرال ساز فقط تابعی از ‪x  y‬‬
‫باشد یعنی ) ‪ ، u  u ( x  y‬آن گاه با فرض ‪z  x  y‬‬
‫وقاعده زنجیری مشابھ قسمت قبل نتیجھ می شود کھ‬

‫‪1‬‬ ‫‪ M N ‬‬


‫‪qz ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ue‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪q z dz‬‬
‫‪N M‬‬ ‫‪ y x ‬‬
‫و عامل انتگرال ساز می باشد‪.‬‬

‫‪45‬‬

‫مثال ‪:‬عامل انتگرال سازی برای معادلھ‬


‫‪xydx  1  x 2 dy  0‬‬
‫را پیدا می کنیم‪.‬‬
‫‪M N‬‬
‫‪‬‬ ‫حل‪:‬ابتدا مقدار مشترک ‪ x  2 x   x‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪x‬‬
‫را محاسبھ می کنیم کھ با تقسیم بر ‪  M‬داریم‪:‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪ M N ‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪qz ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬ ‫‪x ‬‬
‫‪M‬‬ ‫‪ y x   xy‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ u  e‬عامل انتگرال ساز‬ ‫‪‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪y‬‬
‫پس ‪ e ln y  y‬‬
‫می باشد‪.‬‬

‫‪46‬‬
‫تذکر‪ :‬گاھی معادلھ دیفرانسیل غیر کامل دارای عامل انتگرال‬
‫‪u x, y  x n y n‬‬ ‫سازی بصورت‬
‫ثابت ھای مناسبی ھستند‬ ‫‪n, m‬‬ ‫است‪ ،‬کھ درآن‬

‫برای یافتن عامل انتگرال سازی بھ صورت‬

‫‪u x, y  x y‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪n‬‬

‫طرفین معادلھ را درآن ضرب می کنیم واز شرط کامل‬


‫استفاده می کنیم‬
‫‪47‬‬

‫تذکر‪ :‬روش دستھ بندی یا کوتاه‪ ،‬گاھی با جستجو کردن می‬


‫توان معادلھ دیفرانسیل را بھ یکی از حاﻻت زیر دستھ بندی‬
‫کرد‪:‬‬
‫)جداشدنی(‬ ‫‪M x dx  N y dy‬‬ ‫الف(‬

‫‪M x dx  d v x , y‬‬ ‫ب(‬

‫‪d u x, y  N y dy‬‬ ‫ج(‬

‫‪d u x, y  d v x, y‬‬ ‫د(‬


‫کھ بھ سادگی می توان با انتگرال گیری از طرفین معادﻻت‬
‫‪ 48‬جواب آنھا را بدست آورد ‪.‬‬
‫را باروش‬ ‫مثال ‪:‬معادلھ دیفرانسیل ‪y 2  y dx  xdy  0‬‬
‫دستھ بندی حل می کنیم‪.‬‬
‫حل‪ :‬معادلھ دیفرانسیل را بھ صورت ‪y 2 dx  ydx  xdy  0‬‬
‫‪ ydx  xdy   y 2 dx‬واز فرمول ‪(4‬‬ ‫می نویسیم کھ‬
‫‪ x‬‬ ‫‪ydx  xdy‬‬ ‫داریم‪:‬‬
‫‪d    dx ,‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪  dx‬‬
‫‪ y‬‬ ‫‪y‬‬
‫کھ با انتگرال گیری نتیجھ می شود‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪ x  c‬‬
‫‪cx‬‬ ‫‪y‬‬
‫جواب معادلھ دیفرانسیل می باشد‪.‬‬

‫‪49‬‬

‫معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول خطی‬


‫مﻼحظھ شد کھ معادلھ مرتبھ اول بصورت ‪f x, y, y  0‬‬
‫می باشد کھ اگر توان ھای ‪ y , y‬برابر با یک باشد آنرا معادلھ‬
‫مرتبھ اول خطی نامیم )معادلھ خط ‪ ax  by  c‬مﻼحظھ شد کھ‬
‫توان ‪ x, y‬برابر با یک می باشد کھ اگر توان یکی از‪ x‬یا ‪ y‬بھ‬
‫غیر یک باشد آن گاه معادلھ منحنی می باشد( بنابراین معادلھ‬
‫مرتبھ اول خطی بھ صورت‬
‫‪f1 ( x ) y   f 2 ( x ) y  f 3 x‬‬
‫می باشد‪.‬‬
‫‪50‬‬
‫معادلھ مرتبھ اول خطی بصورت‬ ‫‪f1‬‬ ‫با تقسیم طرفین بر‬
‫کلی‬
‫‪y  p x y  q x‬‬
‫است )مرحلھ شناخت( مثﻼ معادﻻت زیر مرتبھ اول خطی‬
‫ھستند‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫الف( ‪y   y  x 3‬‬
‫‪x‬‬
‫‪1‬‬
‫‪y ‬‬ ‫ب( ‪y  e x‬‬
‫‪x‬‬
‫‪y   2 xy  e‬‬ ‫‪x2‬‬ ‫ج(‬

‫‪51‬‬

‫‪y  p x y  q x‬‬ ‫برای حل معادلھ دیفرانسیل‬


‫ابتدا مﻼحظھ می کنیم کھ آیا کامل است یا نھ؟‬
‫عامل انتگرال ساز معادلھ مرتبھ اول خطی‬ ‫‪ue‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪p x dx‬‬

‫است و‬

‫‪ye‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ p x dx‬‬


‫‪[ e‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪p x dx‬‬
‫‪.q x dx  c‬‬
‫جواب عمومی معادلھ مرتبھ اول خطی ‪y  p x y  q x‬‬
‫می باشد‬

‫‪52‬‬
‫مثال ‪ :‬معادلھ مرتبھ اول خطی ‪ y   1 y  x 3‬را حل می کنیم‪.‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪  dx‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪1‬‬
‫چون ‪ p x ‬و ‪ q x  x 3‬پس‪y  e x [  e x .x 3 dx  c :‬‬
‫‪x‬‬

‫]‪y  e  ln x [  e ln x. .x 3 dx  c]  y  e ln x [  x.x 3 dx  c‬‬


‫‪1‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪c‬‬


‫‪y  x 1  x 5  c   y  x 4 ‬‬
‫‪5‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪5‬‬ ‫‪x‬‬

‫جواب معادلھ دیفرانسیل است‪.‬‬

‫‪53‬‬

‫حالت خاصی از معادﻻت مرتبھ اول خطی بھ صورت‬


‫‪dx‬‬
‫‪ p y xq y‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪ x, x ‬برابر با یک می باشد‪ .‬با‬ ‫می باشد کھ توان ھای‬
‫‪dy‬‬
‫توجھ بھ روش حل معادلھ مرتبھ اول خطی با تعویض نقش ‪x‬‬
‫با ‪ y‬وبالعکس نتیجھ می شود کھ‬

‫‪xe‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ p y dy‬‬


‫‪[ e‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪y dy‬‬
‫]‪.q y dy  c‬‬

‫‪54‬‬
‫‪ -‬حالت خاصی از معادﻻت مرتبھ اول کھ تبدیل بھ خطی می‬
‫شود بھ صورت ‪y   p( x) y  q( x) y n‬‬
‫می باشد کھ بھ ازای ‪ n  0‬معادلھ مرتبھ اول خطی است وبھ‬
‫ازای‪ n  1‬معادلھ جدا شدنی است وبھ ازای ‪، n  0,1‬‬
‫معادلھ برنولی نامیده می شود‪ .‬معادلھ دیفرانسیل برنولی را می‬
‫‪1 n‬‬
‫‪ z  y‬حل کرد و دارای جواب‬ ‫توان با تغییر متغیر‬

‫‪z  y e ‬‬ ‫‪‬‬


‫‪ (1n) p(x)dx‬‬ ‫‪(1n) p(x)dx‬‬
‫‪1n‬‬
‫‪[e‬‬ ‫‪.(1n)q(x)dxc‬‬
‫است‪.‬‬
‫‪55‬‬

‫‪1‬‬
‫را حل می کنیم‪.‬‬ ‫‪y ‬‬ ‫‪y  x3 y 4‬‬ ‫مثال‪ :‬معادلھ‬
‫‪x‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ p( x) ‬و ‪q ( x)  x 3‬‬
‫‪x‬‬
‫حل‪:‬داریم ‪ n  4‬و ‪ 1  n  3‬و‬
‫‪1‬‬
‫‪  ( 3) dx‬‬ ‫‪ x dx‬‬
‫(‬ ‫‪‬‬‫‪3‬‬ ‫)‬
‫‪1‬‬
‫پس‪:‬‬
‫‪y 3‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪[ e‬‬ ‫] ‪.( 3) x dx  c‬‬
‫‪3‬‬

‫]‪y 3  x 3 [  x 3 .(3x 3 ) dx  c‬‬


‫]‪y 3  x 3 [   3dx  c‬‬
‫)‪y 3  x 3 (3 x  c‬‬
‫‪y 3  3x 4  cx 3‬‬ ‫جواب عمومی معادلھ است‪.‬‬
‫‪56‬‬
‫‪c  y‬‬

‫بعنوان معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول می توان معادلھ دیفرانسیل‬


‫)‪y  xy   f ( y ‬‬
‫را مطرح کرد بھ نام کلرو )‪(Clairaut‬معروف است‪ .‬بسادگی‬
‫مﻼحظھ می شود کھ ) ‪ y  cx  f (c‬جوابی از معادلھ‬
‫باﻻمی باشد زیرا با مشتق گیری داریم ‪ y   c‬با جایگذاری‬
‫)‪ y  xy   f ( y ‬کھ معادلھ‬ ‫درجواب نتیجھ می شود‬
‫کلرو است‪ .‬بنابراین جواب معادلھ کلرو با جایگذاری ‪c  y ‬‬
‫بدست می آید‪.‬‬

‫‪57‬‬

‫مثال ‪ :‬معادلھ‬
‫‪y  xy   ( y ) 2‬‬
‫را حل کنید‪.‬‬

‫معادلھ دارای جواب‬ ‫‪y  c‬‬ ‫حل‪ :‬با جایگذاری‬

‫‪y  cx  c 2‬‬
‫است‪.‬‬

‫‪58‬‬
‫‪ -‬بعنوان آخرین معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول ریکاتی‬
‫)‪(Riccati‬رابیان می کنیم کھ بھ صورت‬

‫‪y   f ( x )  g ( x ) y  h( x ) y 2‬‬
‫با شرط ‪ h( x )  0‬می باشد برای پیدا کردن جواب عمومی‬
‫معادلھ باﻻ باید جوابی خاص از آن معلوم باشد‪.‬‬
‫اگر )‪ y  y1 ( x‬یک جواب خاص از معادلھ باﻻ باشد‪ .‬جایگذاری‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ y  y1 ‬و ‪ y   y1  u2‬معادلھ را بھ معادلھ دیفرانسیل‬
‫‪u‬‬ ‫‪u‬‬
‫) ‪u   [ g ( x )  2h( x) y1 ] u   h( x‬‬
‫کھ مرتبھ اول خطی است‪ ،‬تبدیل می کند‪.‬‬
‫‪59‬‬

‫‪2‬‬ ‫‪1 2‬‬


‫‪( y1   x‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪) y   x 3 ‬با‬ ‫‪y y‬‬ ‫مثال‪ :‬معادلھ‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬ ‫را حل می کنیم‪:‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪g ( x) ‬‬ ‫و‬ ‫‪g ( x) ‬‬ ‫حل‪ :‬چون ‪ f ( x)  x 3‬و‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫پس‪:‬‬
‫‪u   [  2( ).(  x )]u ‬‬‫‪2‬‬

‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬


‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪u   (  2 x )u ‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ p( x)  x  2 x‬و ‪ q( x) ‬پس‪:‬‬ ‫بنابراین‬
‫‪x‬‬
‫‪1‬‬
‫‪ue‬‬ ‫) ‪ ( 2 ln x  x 2‬‬
‫‪[ e‬‬ ‫‪2 ln x  x 2‬‬
‫]‪dx  c‬‬
‫‪x‬‬
‫‪60‬‬
‫‪1‬‬
‫‪u  e ( 2 ln x x ) [  e 2 ln x x‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫] ‪dx  c‬‬
‫‪x‬‬
‫‪1‬‬
‫]‪u  e 2 ln x e  x [  e 2 ln x .e x dx  c‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪x‬‬
‫‪2 1‬‬
‫] ‪u  x  2 e  x [  e 2 .e x dx  c‬‬
‫‪2‬‬

‫‪x‬‬
‫]‪u  x 2 e  x [  xe x dx  c‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪2‬‬
‫‪1 2‬‬ ‫‪2  x 2‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪e x  2c‬‬
‫‪u  x  cx e  2  2 x 2 ‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2x‬‬ ‫‪x e‬‬ ‫‪2x 2e x‬‬
‫‪2‬‬
‫‪2x 2e x‬‬
‫‪y  x ‬‬ ‫‪x2‬‬
‫‪e  2c‬‬
‫‪61‬‬

‫معادلھ دیفرانسیل مرتبھ دوم‬


‫‪ f ( x, y , y , y )  0‬را‬ ‫دراین فصل معادلھ مرتبھ دوم‬
‫درحاﻻت خاص بررسی می کنیم‪.‬‬

‫معادلھ مرتبھ دوم حالت خاص فاقد ‪y‬یا ‪x‬‬

‫برابر صفر باشد‪.‬‬ ‫‪y‬‬ ‫یا‬ ‫‪x‬‬ ‫ممکن است درمعادلھ ضریب‬

‫‪62‬‬
‫‪ -‬معادلھ بھ صورت ‪ f ( y, y , y )  0‬را مرتبھ دوم فاقد ‪x‬‬

‫)‪ yy   ( y ‬و‬
‫‪2‬‬
‫‪y   y  0‬‬ ‫نامیم‪ .‬مثﻼ‬
‫معادﻻت مرتبھ دوم فاقد ‪ x‬می باشند‪.‬‬

‫را مرتبھ دوم فاقد ‪y‬‬ ‫‪ -‬معادلھ بھ صورت ‪f ( x, y , y )  0‬‬

‫‪ x y   y ‬و ‪xy   y   3x 2‬‬ ‫نامیم‪ .‬مثﻼ‬


‫می باشند‪.‬‬ ‫‪y‬‬ ‫معادﻻت مرتبھ دوم فاقد‬

‫‪63‬‬

‫الف( حل معادلھ ‪f ( x, y , y )  0‬‬


‫با تغییر متغیر ‪ y  p‬می توان معادلھ را بھ معادلھ مرتبھ‬
‫اول تبدیل کرد کھ اگر معادلھ بدست آمده یکی از معادﻻت‬
‫مرتبھ اول باشد کھ قبﻼ بحث شده است می توان آنرا حل کرد‬
‫‪dp‬‬
‫‪ y  ‬کھ با جایگذاری‬ ‫داریم‬ ‫زیرا بافرض ‪y   p‬‬
‫‪dx‬‬ ‫درمعادلھ نتیجھ می شود‬
‫‪dp‬‬
‫‪f ( x, p ,‬‬ ‫‪)0‬‬
‫‪dx‬‬
‫کھ معادلھ مرتبھ اول می باشد‪.‬‬

‫‪64‬‬
‫‪f ( y, y , y )  0‬‬ ‫ب( حل معادلھ‬
‫با تغییر متغیر ‪ y  p‬می توان معادلھ را بھ معادلھ مرتبھ‬
‫اول تبدیل کرد کھ اگر معادلھ بدست آمده یکی از معادﻻت‬
‫مرتبھ اول باشد کھ قبﻼ بحث شده است می توان آنرا حل کرد‬
‫‪dp dp dy‬‬ ‫‪dp‬‬
‫‪ y  ‬کھ‬ ‫‪‬‬ ‫‪p‬‬ ‫داریم‬ ‫زیرا بافرض ‪y  p‬‬
‫‪dx dy dx‬‬ ‫‪dy‬‬

‫با جایگذاری درمعادلھ نتیجھ می شود‬


‫‪dp‬‬
‫‪f ( y , p, p )  0‬‬
‫‪dy‬‬
‫متغیر‬ ‫‪ y‬متغیر مستقل و ‪p‬‬ ‫کھ معادلھ مرتبھ اول با فرض‬
‫‪65‬وابستھ می باشد‪.‬‬

‫را باتغییر متغیر‬ ‫‪xy   y ‬‬ ‫مثال ‪ :‬معادلھ فاقد ‪، y‬‬


‫‪ y   p‬حل می کنیم‪.‬‬
‫‪dp‬‬
‫داریم‪:‬‬‫‪y  ‬‬ ‫کھ با جایگذاری‬
‫‪dp‬‬ ‫‪dp‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪ p‬‬ ‫‪‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪p‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪ln p  ln x  ln c1  ln p  ln c1 x  p  c1 x ‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ c1 x   dy   c1 xdx  y  c x 2  c2‬‬
‫‪dx‬‬ ‫‪2‬‬
‫جواب عمومی معادلھ دیفرانسیل است‪.‬‬
‫‪66‬‬
‫)‪ yy   ( y ‬را‬
‫‪2‬‬
‫‪،‬‬ ‫‪x‬‬
‫مثال ‪ :‬معادلھ مرتبھ دوم فاقد‬
‫باتغییر متغیر ‪ y  p‬حل می کنیم کھ با جایگذاری‬
‫‪dp‬‬ ‫‪dp‬‬
‫‪yp‬‬ ‫‪ p 2  ydp  pdy‬‬ ‫‪ y   p‬داریم‪:‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪dp‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ ln p  ln y  ln c1  p  c1 y ‬‬ ‫‪ c1 y ‬‬
‫‪p‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪dy‬‬
‫‪y ‬‬
‫‪c1 x  c‬‬
‫‪‬‬ ‫‪c‬‬‫‪1‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ln‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪c‬‬‫‪1‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪c‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪c1 x c‬‬
‫‪.e‬‬

‫‪ y  c2 e c1x‬‬

‫جواب عمومی معادلھ دیفرانسیل است‪.‬‬


‫‪67‬‬

‫تذکر‪ :‬درحل این نوع معادﻻت دیفرانسیل‬


‫مرتبھ دوم‪ ،‬درواقع ھر معادلھ مرتبھ دوم را‬
‫بھ دو معادلھ مرتبھ اول تبدیل کرده وآنھا را‬
‫حل می کنیم‪.‬‬

‫‪68‬‬
‫معادلھ مرتبھ دوم با ضرایب ثابت ھمگن‬
‫دراین بخش حالت خاصی از مرتبھ دوم رابررسی می کنیم‪.‬‬
‫مﻼحظھ شد کھ معادلھ مرتبھ دوم خطی بصورت کلی‬
‫) ‪f1 ( x) y   f 2 ( x) y   f 3 ( x) y  f 4 ( x‬‬
‫آنرا مرتبھ دوم خطی ھمگن‬ ‫می باشد کھ اگر ‪f4 (x)  0‬‬
‫نامیم‬

‫‪69‬‬

‫توابع ثابت باشند بعبارت‬ ‫اگر ‪f 1 , f 2 , f 3‬‬


‫دیگر مقادیر آنھا اعداد ثابت باشند آن گاه معادلھ بصورت‬
‫‪a1 y   a2 y   a3 y  0‬‬
‫می باشد کھ می توان آنرا بصورت ساده‬
‫‪y   ay   by  0‬‬
‫مﻼحظھ کرد کھ آنرا مرتبھ دوم خطی ھمگن با ضرایب‬
‫ثابت ‪ ،‬یا اختصارا با ضرایب ثابت نامیم ‪) .‬مرحلھ شناخت(‬

‫‪70‬‬
‫‪y   ay   by  0‬‬ ‫حل معادلھ ‪:‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪d‬‬
‫‪ y ‬و‬ ‫‪ Dy‬‬ ‫داریم‬ ‫‪D‬‬ ‫با تعریف نماد‬
‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪d dy‬‬
‫کھ با جایگذاری درمعادلھ‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪( )  D2 y‬‬
‫‪dx dx‬‬
‫‪y   ay   by  0‬‬
‫نتیجھ می شود کھ ‪:‬‬

‫‪( D 2  aD  b) y  0‬‬

‫‪71‬‬

‫معادلھ‪ D  aD  b  0‬را معادلھ کمکی )یا مفسر(نامیم‬


‫‪2‬‬

‫معادلھ کمکی‪ ،‬یک معادلھ درجھ دو می باشد کھ ممکن است‬


‫سھ حالت زیر رخ دھد‪:‬‬
‫الف( دارای دو ریشھ متمایز باشد یعنی‬
‫‪D 2  aD  b  ( D  m1 )( D  m2 )  0‬‬
‫ب( دارای ریشھ مضاعف )تکراری(باشد یعنی‬
‫‪D 2  aD  b  ( D  m)( D  m)  0‬‬
‫ج )دارای ریشھ مختلط باشد یعنی‬
‫‪D 2  aD  b  ( D  (  i )( D  (  i )  0‬‬
‫‪72‬‬
‫بنابراین معادلھ دیفرانسیل ‪ ( D 2  aD  b) y  0‬را با توجھ‬
‫بھ معادلھ کمکی بھ دو معادلھ مرتبھ اول تبدیل کرده وآنرا حل‬
‫می کنیم‪ .‬بنابراین ‪:‬‬
‫الف( ‪ ( D  m1 )( D  m2 )  0‬کھ بافرض ‪ ( D  m2 ) y  u‬داریم‬
‫‪ ( D  m1 )u  0‬وبا حل معادلھ مرتبھ اول ‪( D  m1 )u  0‬‬
‫نتیجھ می شود‪.‬‬
‫‪u  c1e‬‬ ‫‪m1 x‬‬

‫کھ با جایگذاری درمعادلھ ‪( D  m2 ) y  u‬‬

‫وحل معادلھ خطی باﻻ داریم ‪y  c1e m1x  c2 e m2 x‬‬


‫‪73‬‬

‫ب( اگر ‪ ( D  m)( D  m) y  0‬آن گاه مشابھ قسمت الف(‬


‫نتیجھ می شود کھ‬
‫‪y  c1e mx  c2 xe mx‬‬

‫جواب معادلھ دیفرانسیل می باشد‪.‬‬


‫ج( اگر معادلھ کمکی دارای دو ریشھ مختلط باشد بنابر الف(‬
‫‪(  i ) x‬‬ ‫‪(  i  ) x‬‬
‫داریم ‪:‬‬
‫‪y  c1e‬‬ ‫‪ c2 e‬‬
‫)‪y  ex (c1 cos x  c2 sin x‬‬ ‫ویا‬
‫جواب معادلھ دیفرانسیل می باشد‬
‫‪74‬‬
‫مثال ‪:‬معادﻻت‬
‫الف( ‪y   5 y   6 y  0‬‬
‫ب( ‪y   4 y   4 y  0‬‬
‫ج( ‪y  y  y  0‬‬
‫معادﻻت مرتبھ دوم با ضرایب ثابت می باشند‪.‬‬

‫‪75‬‬

‫حل‪ :‬الف( معادلھ کمکی عبارت است از ‪D 2  5 D  6  0‬‬


‫کھ ‪ D  2,3‬بنابراین‪ y  c1e  c2 e :‬جواب عمومی‬
‫‪2x‬‬ ‫‪3x‬‬

‫معادلھ دیفرانسیل است‪.‬‬


‫ب( معادلھ کمکی عبارت است از ‪ D 2  4 D  4  0‬کھ‬
‫‪ D  2,2‬بنابراین ‪ y  c1e  c2 xe :‬جواب عمومی‬
‫‪2x‬‬ ‫‪2x‬‬

‫معادلھ دیفرانسیل است‪.‬‬


‫ج( معادلھ کمکی عبارت است از ‪ D  D  1  0‬کھ‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪   3‬پس‬ ‫‪ D   i‬بنابراین‪   :‬و‬
‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪y  e (c1 cos‬‬
‫‪2‬‬
‫‪x  c2 sin‬‬ ‫)‪x‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫جواب عمومی معادلھ دیفرانسیل است‪.‬‬
‫‪76‬‬
‫تذکر‪ :‬معادلھ مرتبھ دوم را بھ روش دیگرنیز می توان حل‬
‫کرد کھ اگر )‪ y1  y1 ( x‬و )‪ y 2  y 2 ( x‬توابعی باشند کھ‬
‫جوابی از معادلھ دیفرانسیل مرتبھ دوم ھمگن‪ ،‬آن گاه‬
‫)‪y  c1 y1 ( x)  c2 y 2 ( x‬‬
‫جوابی از معادلھ دیفرانسیل می باشد واگر ‪ y 2 , y1‬توابعی‬
‫مستقل خطی باشند آنگاه این جواب ‪ ،‬جواب عمومی معادلھ‬
‫دیفرانسیل است ومی توان معادلھ دیفرانسیل مرتبھ دوم را از‬
‫این دیدگاه بررسی کرد ‪.‬‬

‫‪77‬‬

‫معموﻻ شرایط وجود جواب معادلھ‬


‫دیفرانسیل مرتبھ دوم ھمگن دردرس نظریھ‬
‫معادﻻت دیفرانسیل بحث می شود‬
‫وشرایطی را روی توابع بیان می کنند کھ‬
‫وجود جواب معادلھ دیفرانسیل را تضمین‬
‫کند کھ ما اینجا وارد این بحث نمی شویم‪.‬‬

‫‪78‬‬
‫تعریف‪ :‬برای ھر دو تابع )‪ f (x‬و ) ‪ g (x‬دترمینان‬
‫)‪f ( x) g ( x‬‬
‫)‪ f ( x) g ( x)  g ( x ) f ( x‬‬
‫)‪f ( x) g ( x‬‬
‫را رونسیکنی )‪ (Wronskian‬توابع ‪ g, f‬می نامیم‬
‫وبا نماد‬
‫) ‪w( f , g )  f ( x ) g ( x )  f ( x) g ( x‬‬
‫نشان می دھیم ‪.‬‬

‫‪79‬‬

‫‪ -‬ثابت می شود کھ رونسیکنی متحد با صفر‬


‫است اگر وفقط اگر دوتابع وابستھ خطی اند‪.‬‬
‫بعبارت ساده تر دو تابع‪ ،‬وابستھ خطی اند ھر‬
‫گاه یکی مضرب دیگری باشد‪ ،‬درغیر این‬
‫صورت آنھا را مستقل خطی می نامیم‪.‬‬

‫‪80‬‬
‫توجھ‪ :‬بسادگی مﻼ حظھ میشود کھ توابع‬
‫‪y 2  e m 2 x , y1  e m1x‬‬
‫با شرط ‪ m1  m2‬مستقل خطی اند مشا بھا‬
‫‪y 2  xe mx , y1  e mx‬‬
‫مستقل خطی اند و ھمچنین‬
‫و ‪y 2  e  x sin  x‬‬ ‫‪y1  ex cos x‬‬
‫با شرط ‪   0‬مستقل خطی اند‪.‬‬

‫‪81‬‬

‫تذکر‪ :‬نتایج باﻻ را برای معادﻻت دیفرانسیل‬


‫با ضرایب ثابت مرتبھ باﻻنیزمی توان تعمیم‬
‫کرد ‪ .‬یعنی اگر معادلھ کمکی معادلھ‬
‫دیفرانسیل دارای ریشھ ھای حقیقی متمایز‬
‫ومضاعف ومختلط داشتھ باشد‪ .‬آن گاه جواب‬
‫معادلھ دیفرانسیل ترکیبی از جواب ھای بیان‬
‫شده است‪.‬‬

‫‪82‬‬
‫‪2‬‬
‫مثال معادلھ دیفرانسیل ‪D D  1 D  2 y  0‬‬
‫دارای معادلھ کمکی می باشد کھ ریشھ ھای آن عبارت است‬
‫از‪:‬‬
‫‪D  0,1,2,2‬‬

‫بنابراین‬
‫‪y  c1e 0 x  c2 e x  c3e 2 x  c4 xe 2 x‬‬
‫جواب معادلھ دیفرانسیل است ‪.‬‬

‫‪83‬‬

‫معادلھ کشی‪-‬اویلر‬
‫معادلھ مرتبھ دوم خطی ھمگن‬
‫‪x y   axy   by  0‬‬
‫‪2‬‬

‫راکھ درآن ‪ b, a‬اعداد ثا بت اند معادلھ کشی‪-‬‬


‫اویلر)‪(Cauchy-Euler‬می نامیم‪.‬‬
‫مثال معادﻻت دیفرانسیل زیر معادلھ ھای کشی – اویلر می‬
‫باشند‪.‬‬
‫الف( ‪x 2 y   4 xy   6 y  0‬‬
‫ب( ‪x 2 y   xy   y  0‬‬
‫‪84‬‬
‫حل معادلھ کشی – اویلر ‪x 2 y   axy   by  0‬‬
‫این معادلھ را با تغییر متغیر ‪ x  e‬می توان بھ معادلھ‬
‫‪t‬‬

‫مرتبھ دوم با ضریب ثابت تبدیل کرد زیرا ‪:‬‬


‫‪d 2 y dy‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪x y   2 ‬‬
‫‪2‬‬ ‫و‬ ‫‪xy  ‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫نسبت بھ ‪ t‬را با ‪ Y , Y ‬نشان دھیم‪،‬‬
‫اگر مشتق ھای ‪y‬‬
‫معادلھ تبدیل بھ‬
‫‪(Y   Y )  aY   bY  0‬‬
‫می شود کھ معادلھ با ضرایب ثابت است ‪.‬‬
‫‪85‬‬

‫مثال‪ :‬معادلھ کشی – اویلر زیر را حل می کنیم‪:‬‬


‫‪x 2 y   4 xy   6 y  t0‬‬
‫حل‪ :‬با فرض ‪ x  e‬داریم‪:‬‬
‫‪D ( D  1)Y  4 DY  6Y  0‬‬
‫پس معادلھ کمکی دارای ریشھ ھای ‪ D  2,3‬است بنابراین‪:‬‬
‫‪Y  c1e 2t  c2 e 3t‬‬
‫)یا ‪ ( t  ln x‬نتیجھ می شود‪:‬‬ ‫با جایگذاری ‪x  e t‬‬
‫‪y  c1 x 2  c2 x 3‬‬
‫جواب معادلھ کشی – اویلر است‪.‬‬

‫‪86‬‬
‫تذکر ‪:‬نتایج باﻻ را برای معادﻻت دیفرانسیل کشی – اویلر‬
‫مرتبھ باﻻ نیز می توان تعمیم داد‪.‬‬
‫مثﻼ معادلھ کشی – اویلر مرتبھ سوم‬
‫‪x 3 y   ax 2 y   bxy   cy  0‬‬
‫را می توان با تغییر متغیر ‪ x  e‬تبدیل بھ معادلھ ‪:‬‬
‫‪t‬‬

‫‪( D ( D  1)( D  2)  aD ( D  1)  bD  c )Y  0‬‬


‫نمود وآنرا با روش ضرایب ثابت حل کرد‪.‬‬

‫‪87‬‬

‫مثال ‪ :‬معادلھ دیفرانسیل کشی – اویلر زیر را حل می کنیم‪:‬‬

‫‪x y  4 x y  8 xy  8 y  0‬‬


‫‪‬‬
‫‪3‬‬
‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪2‬‬

‫حل‪ :‬با فرض ‪ x  e‬داریم ‪:‬‬


‫‪t‬‬

‫‪D ( D  1)( D  2)Y  4 D ( D  1) y  8 DY  8Y  0‬‬


‫‪( D ( D  1)( D  2)  4 D ( D  1)  8 D  8)Y  0‬‬
‫‪( D  1)( D  2)( D  4)  0  D  1,2,4‬‬

‫‪Y  c1e t  c2 e 2t  c3 e 4 t‬‬ ‫بنابراین ‪:‬‬


‫‪y  c1 x  c 2 x 2  c3 x 4‬‬
‫‪88‬‬
‫معادلھ دیفرانسیل مرتبھ دوم خطی غیر ھمگن‬
‫مﻼحظھ شد کھ معادلھ مرتبھ دوم خطی با ضرایب ثابت غیر‬
‫ھمگن بصورت ) ‪ y   ay   by  f (x‬می باشد کھ‬
‫اگر ‪ f ( x )  0‬آنرا معادلھ مرتبھ دوم خطی با ضرایب ثابت‬
‫‪y   ay   by  0‬‬ ‫ھمگن نامیم یعنی ‪:‬‬

‫می‬ ‫‪y  c1u1  2 u 2‬‬ ‫ودارای جوابی بصورت‬


‫باشد‪.‬‬

‫‪89‬‬

‫جواب عمومی معادلھ ھمگن‬ ‫‪yc‬‬ ‫حال اگر‬


‫‪y   ay   by  0‬‬
‫جوابی خاص از معادلھ غیر ھمگن‬ ‫و ‪yp‬‬
‫)‪y   ay   by  f (x‬‬
‫باشد آن گاه‬
‫‪y  yc  y p‬‬
‫جواب عمومی معادلھ غیر ھمگن می باشد‪.‬‬

‫‪90‬‬
‫تعریف ‪:‬معادلھ دیفرانسیل ‪ y   ay   by  0‬را‬
‫معادلھ دیفرانسیل با ضرایب ثابت وابستھ معادلھ دیفرانسیل‬
‫)‪y   ay   by  f (x‬‬
‫نامیم‪.‬‬
‫ھدف از این قسمت درس پیدا کردن جواب خاص معادلھ غیر‬
‫) ‪y   ay   by  f (x‬‬ ‫ھمگن‬

‫می باشد کھ دو روش برای پیدا کردن ‪ y p‬ارائھ می دھیم‪.‬‬

‫‪91‬‬

‫الف(روش تغییر پارامتر ‪:‬‬

‫دراین روش فرض می کنیم کھ جواب خاص ‪ y p‬بصورت‬


‫‪y p  v1u1  v2 u 2‬‬

‫با شد کھ چون ‪ yc  c1u1  c2 u 2‬جواب ھمگن می‬


‫باشد وبا تغییر پارامترھای ‪ c1 , c2‬بھ توابع )‪v1  v1 ( x‬‬
‫و )‪v2  v2 ( x‬بدست آمده است‪ ،‬بھ ھمین دلیل این روش‬
‫را تغییر پارامتر نامیم ‪.‬‬

‫‪92‬‬
‫حال با توجھ بھ معلوم بودن ظاھر جواب خاص کافی است‬
‫روابطی کھ توابع ‪ v2 , v1‬درآن صدق می کنند را پیدا کنیم ‪.‬‬
‫بنابراین داریم‪:‬‬
‫‪y p  v1u1  v1u1  v2 u 2  v2 u 2‬‬
‫‪y p  v1u1  v1u1  v1u1  v1u1  v 2u 2  v2 u 2  v 2 u 2  v2 u 2‬‬
‫چون باید درمعادلھ ھمگن ) ‪ y p  ay p  by p  f (x‬صدق کند‪،‬‬
‫بنابراین‬
‫‪v1u1  v 2 u 2  0‬‬
‫‪‬‬
‫)‪v1u1  v 2 u 2  f ( x‬‬
‫‪93‬‬

‫کھ دستگاه دو معادلھ دو مجھولی می باشد ومی توان از‬


‫آن مقادیر ‪ v2 ,v1‬را محاسبھ کرده و با انتگرال گیری‬
‫محاسبھ می شود واز آن جا‬ ‫‪v2 ,v1‬‬
‫‪y p  v1u1   v 2 u 2‬‬
‫بدست می آید‪.‬‬
‫با یک مثال توضیح می دھیم‬

‫‪94‬‬
‫را‬ y   5 y   6 y  3e x ‫ معادلھ غیر ھمگن‬: ‫مثال‬
:‫حل می کنیم‬
‫ دارای جواب‬y   5 y   6 y  0 ‫وابستھ‬2‫معادلھ‬ : 3‫حل‬
u2  e 3x ‫و‬
u1  e ‫است بنابراین‬
2x y c  c1 e x
 c 2 e x

v1e 2 x  v 2 e 3 x  0 :‫پس‬

v1 (2e 2 x )  v 2 (3e 3 x )  3e x
‫ و جمع طرفین دومعادلھ باﻻ‬ 2 ‫با ضرب معادلھ اول در‬
v 2 e 3 x  3e x :‫داریم‬
 3 2 x
v2  3e  2 x  v2  e
2
:‫ درمعادلھ اول داریم‬v2  3e
2 x
‫با جایگذاری‬95

v1e 2 x  (3e 2 x )e 3 x  0
v1e 2 x  3e x  v1  3e  x  v1  3e  x
3
y p  v1u1  v 2 u 2  3e  x .e 2 x  e 2 x .e 3 x
2
:‫درنتیجھ‬
3 3
 3e x  e x  e x
2 2

3 ‫پس‬
y  c1e 2x
 c2 e  e x
3x

2
.‫جواب عمومی معادلھ غیر ھمگن است‬
96
‫را‬ y   5 y   6 y  1  x ‫ معادلھ غیر ھمگن‬: ‫مثال‬
.‫حل می کنیم‬
‫ دارای جواب‬y   5 y   6 y  0 ‫ معادلھ وابستھ‬:‫حل‬
u 2  e 3 x ‫ و‬u1  e ‫ است بنابراین‬y c  c1e  c 2 e
2x 2x 3x

v1e 2 x  v 2 e 3 x  0 : ‫پس‬

v1 (2e 2 x )  v 2 (3e 3 x )  1  x
‫معادلھ باﻻ‬3 ‫دو‬ ‫ و جمع طرفین‬-2 ‫با ضرب معادلھ اول در‬
v 2 e  1  x
x
:‫داریم‬
1 1
v 2  (1  x)e 3 x  v2   (1  x )e 3 x  e 3 x
3 8
:‫ در معادلھ اول داریم‬v 2  (1  x)e 3 x ‫با جایگذاری‬
97


v1e 2 x  (1  x)e 3 x e 3 x  0  v1  (1  x)e 2 x
1 1 1 1
v1  (  (1  x)e  2 x  e  2 x )  v1  (1  x)e 2 x  e  2 x
2 4 2 4
1 1 1 1
y p  v1u1  v2u 2  (1  x)   (1  x) 
2 4 3 9
1 1 1 1 1 1 1 11 : ‫درنتیجھ‬
  x   x  x
2 2 4 3 3 9 6 36

11 1 ‫پس‬
y  c1e 2x
 c2 e   x
3x

36 6
.‫جواب عمومی معادلھ غیر ھمگن است‬98
‫تذكر‪ :‬روش تغییرپارامتررا می توان برای معادﻻت مرتبھ‪n‬‬
‫‪ ،‬خطی غیر ھمگن تعمیم داد‪ ،‬یعنی اگر‪:‬‬
‫‪yc  c1u1   c2u 2  ...  cn u n‬‬
‫جواب عمومی معادلھ ھمگن وابستھ باشد آن گاه با فرض‬
‫‪y p  v1u1   v2 u 2  ...  vn u n‬‬

‫مجھولی زیر می توان جواب‬ ‫‪n‬‬


‫وحل دستگاه معادلھ و‬ ‫‪n‬‬
‫خاص معادلھ غیر ھمگن را بدست آورد‪:‬‬

‫‪99‬‬

‫‪v1u1  v 2 u 2  ...  v n u n  0‬‬


‫‪‬‬
‫‪v1u1  v 2 u 2  ...  v n u n  0‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪v u ( n  2 )  v  u ( n  2 )  ...  v  u ( n  2 )  0‬‬
‫‪1 1‬‬ ‫‪2 2‬‬ ‫‪n n‬‬
‫)‪v1u1( n 1)  v 2 u 2( n 1)  ...  v n u n( n 1)  f ( x‬‬

‫‪100‬‬
‫تذكر‪ :‬معادلھ كشی – اویلر غیر ھمگن را نیز می توان با‬
‫تغییر متغیر مناسب تبدیل بھ معادلھ با ضرایب غیر ھمگن‬
‫نمود وآنرا بھ روش تغییرپارامتر حل كرد‪.‬‬
‫مثﻼ‬
‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪x y  xy  y  2 x e‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2 x‬‬

‫‪101‬‬

‫روش ضرایب ثابت )ضرایب نامعین(‬


‫درمعادلھ غیر ھمگن ) ‪ y   ay   by  f (x‬مﻼحظھ شد‬
‫نیز‬ ‫كھ اگر )‪ f (x‬تابعی نمایی باشد آن گاه ‪y p‬‬
‫نمایی می باشد‪ .‬قبﻼ دیدیم كھ اگر ‪ f ( x )  3e x‬آن گاه‬
‫‪3 x‬‬
‫‪ y p ‬است‪ .‬از این مطلب استفاده كرده وروشی را‬ ‫‪2‬‬
‫‪e‬‬
‫) ‪ f (x‬بیان‬ ‫بھ نام روش ضرایب ثابت درحاﻻت خاص‬
‫می كنیم‪.‬‬

‫‪102‬‬
‫الف( اگر ‪ f ( x)  Aex‬تابع نمایی باشد درصورتی كھ ‪‬‬
‫ریشھ معادلھ كمكی نباشد آنگاه ‪ y p‬نیز بصورت تابع نمایی‬
‫‪x‬‬
‫‪ p‬است كھ با مشتق گیری وجایگذاری درمعادلھ‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Be‬‬
‫مقدار ‪ B‬بدست می آید‪.‬‬
‫مثﻼ‬
‫‪y   5 y   6 y  3e x‬‬

‫‪103‬‬

‫یكبار ریشھ معادلھ كمكی باشد‬ ‫حال اگر ‪ f ( x)  Ae‬و ‪‬‬


‫‪x‬‬

‫جواب معادلھ ھمگن است بنابراین‬ ‫‪c1ex‬‬ ‫آن گاه چون‬


‫درنظر‬ ‫‪y p  Bxex‬‬ ‫جواب خاص را بصورت‬
‫می گیریم‬
‫با یك مثال توضیح می دھیم‪.‬‬

‫‪y   5 y   6 y  e 2 x‬‬

‫‪104‬‬
‫حال اگر‪ f ( x)  Aex‬و ‪ ‬دو بار ریشھ معادلھ كمكی‬
‫باشد آن گاه ‪ c 2 xex , c1ex‬جواب ھایی از معادلھ ھمگن‬
‫می باشد پس جواب خاص را بصورت‬
‫‪y p  Bx 2 ex‬‬
‫درنظر می گیریم‪.‬‬
‫بنابر این اگر ‪ f ( x)  Ae‬و ‪ ‬ریشھ معادلھ كمكی از‬
‫‪x‬‬

‫باشد آن گاه‪x :‬‬ ‫مرتبھ تكرار ‪j‬‬


‫‪y p  x Be‬‬
‫‪j‬‬

‫جواب خاص معادلھ غیر ھمگن است‪.‬‬

‫‪105‬‬

‫مثال ‪ :‬معادلھ ‪ y   4 y   4 y  3e 2 x‬را حل می كنیم‪.‬‬


‫حل‪ :‬چون ‪   2‬دو بار ریشھ معادلھ كمكی است پس ‪j  2‬‬
‫بنابراین ‪ y p  Bx 2 e 2 x‬در نتیجھ‬
‫‪y p  2e 2 x  4xe 2 x  4xe 2 x  4x 2 e 2 x , y   2 xe 2 x  2x 2 e 2 x‬‬
‫درنتیجھ با جایگذاری درمعادلھ غیر ھمگن داریم‪:‬‬
‫‪2e 2 x  8xe 2 x  4x 2 e 2 x  4(2xe 2 x  2 x 2 e 2 x )  4 x 2 e 2 x  3e 2 x ‬‬
‫‪3‬‬
‫‪2e 2 x  3e 2 x   ‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪2‬‬ ‫پس ‪y p  x 2 e 2 x‬‬
‫‪2‬‬
‫‪3‬‬
‫‪y  c1e 2 x‬‬ ‫‪ c2 e 3 x  x 2 e 2 x‬‬
‫‪2‬‬
‫جواب عمومی معادلھ است‪.‬‬
‫‪106‬‬
‫ب( اگر ‪ f ( x )  A0  A1 x  ...  An x n‬تابع چند جملھ ای‬
‫باشد آن گاه جواب خاص نیز تابعی چند جملھ ای می باشد‪.‬‬
‫ولی اگر جواب خاص‪ ،‬جواب معادلھ ھمگن باشد آن گاه باید‬
‫‪j‬‬
‫جواب خاص را در ‪ x‬ضرب كنیم‪ .‬درصورتی جواب‬
‫ھمگن بھ صورت چند جملھ ای است كھ صفر ریشھ معادلھ‬
‫كھ‬ ‫كمكی باشد‪.‬قبﻼ مﻼحظھ شد ‪f ( x )  1  x‬‬
‫چند جملھ ای درجھ یك می باشد آن گاه‬
‫‪11 1‬‬
‫‪yp ‬‬ ‫‪ x‬‬
‫‪36 6‬‬
‫نیز تابعی چند جملھ ای است‪.‬‬

‫‪107‬‬

‫تذكر‪ :‬اگر ‪ f ( x )  A0  A1 x  ...  An x n‬و‪   0‬ریشھ‬


‫باشد آن گاه‬ ‫‪j‬‬ ‫معادلھ كمكی از مرتبھ تكرار‬

‫) ‪y p  x j ( B0  B1 x  ...  Bn x n‬‬
‫جواب خاص معادلھ غیر ھمگن است‪.‬‬

‫‪108‬‬
‫‪ y   y   1  x‬را حل می كنیم‪.‬‬
‫‪2‬‬
‫مثال ‪ :‬معادلھ‬
‫حل ‪ :‬چون ‪   0‬یكبار ریشھ معادلھ كمكی است )‪( D  0,1‬‬
‫پس ‪ j  1‬بنابراین ) ‪ y p  x( B0  B1 x  B2 x‬درنتیجھ‬
‫‪2‬‬

‫با جایگذاری درمعادلھ غیر ھمگن داریم‪:‬‬


‫‪2 B1  5B0  1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪6‬‬
‫‪ 2‬‬‫‪B‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪B‬‬‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪B‬‬‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪B‬‬‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪1‬‬‫‪,‬‬ ‫‪B‬‬‫‪0‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ 3 B  1‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪5‬‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬

‫است‬ ‫‪ y p   3 x  x 2  1 x 3‬جواب خاص غیر ھمگن‬ ‫پس‬


‫‪5‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪1‬‬ ‫و‬
‫‪y  c1  c 2 e x  x  x 2  x 3‬‬
‫‪5‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪109‬جواب عمومی معادلھ غیر ھمگن است‪.‬‬

‫ج( اگر ‪ f ( x)  A1 sin x  A2 cosx‬باشد نیز‬


‫جواب خاص بصورت مثلثاتی سینوس وكسینوس می باشد‬
‫ودرصورتی كھ ‪ ‬ریشھ مختلط محض معادلھ كمكی باشد‬
‫یعنی اگر ‪ D   i‬آنگاه جواب معادلھ ھمگن بصورت‬
‫مثلثاتی است كھ دراین حالت باید بھ‬
‫ضرب شود ‪.‬‬ ‫‪xj‬‬

‫‪110‬‬
‫‪f ( x)  A1 sin x  A2 cosx‬‬ ‫تذكر‪:‬اگر‬
‫‪ ‬ریشھ مختلط محض معادلھ كمكی ازمرتبھ تكرار ‪j‬‬ ‫و‬
‫باشد آنگاه‬
‫)‪y p  x j ( B0 sin x  B1 cos x‬‬
‫جواب خاص معادلھ غیر ھمگن است‪.‬‬

‫‪111‬‬

‫را حل می كنیم‪.‬‬ ‫‪y   y   3 sin x‬‬ ‫مثال ‪ :‬معادلھ‬


‫حل‪ :‬چون ‪   1‬ریشھ مختلط محض معادلھ كمكی نیست‬
‫‪ D  1‬پس ‪ j  0‬بنابراین ‪y p  B0 sin x  B1 cos x‬‬
‫و با جایگذاری درمعادلھ غیر ھمگن داریم‪:‬‬
‫‪ B0 sin x  B1 cos x  B0 sin x  B1 cos x  3 sin x‬‬
‫‪3‬‬
‫‪ 2 B0  3  B0  ,  2 B1  0  B1  0‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪3‬‬
‫جواب خاص معادلھ غیر ھمگن و‬ ‫پس ‪y p   sin x‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪x‬‬
‫‪y  c1 x  c 2 e  sin x‬‬
‫‪x‬‬

‫‪2‬‬
‫جواب عمومی معادلھ غیر ھمگن است‪.‬‬
‫‪112‬‬
‫تذكر‪ :‬ھر گاه درمعادلھ غیر ھمگن اگر‬
‫)‪f ( x)  f1 ( x)  f 2 ( x)  ...  f n ( x‬‬
‫‪ y i (x) ،‬یك جواب معادلھ‬ ‫بھ ازای ھر ‪i  1,2,..., n‬‬
‫) ‪y   ay   by  f i (x‬‬ ‫غیر ھمگن‬
‫باشد‪ ،‬آنگاه معادلھ غیر ھمگن‪ ،‬جوابی بصورت‬
‫) ‪y p  y1 ( x )  y 2 ( x )  ...  y n ( x‬‬
‫دارد‪.‬‬

‫‪113‬‬

‫تذكر ‪ :‬روش ضرایب ثابت را می توان برای معادﻻت‬


‫‪ ،‬خطی غیر ھمگن استفاده كرد كھ دراین‬ ‫‪n‬‬
‫مرتبھ‬
‫حالت ‪ x j‬در ‪ y p‬برابربا ‪ j  1,2,..., n‬است‬
‫كھ ‪ j‬مرتبھ تكرار ریشھ معادلھ كمكی بودن ‪ ،‬‬
‫است‪.‬‬

‫‪114‬‬
‫‪y   3 y   2 y  2 x 2  4e 3 x‬‬ ‫مثﻼ معادلھ‬
‫‪   0‬ریشھ معادلھ كمكی نیستند‬ ‫چون ‪   3‬و‬
‫پس‪:‬‬ ‫)‪( D  1,2‬‬
‫‪y p  B0 e 3 x  B1  B2 x  B3 x 2 ‬‬
‫‪y p  3B0 e 3 x  B2  2 B3 x‬‬
‫‪y p  9 B0 e 3 x  2 B3‬‬
‫با جایگذاری درمعادلھ غیر ھمگن داریم‪:‬‬
‫‪7‬‬
‫‪y p  2e 3 x ‬‬ ‫‪ 3x  x 2‬‬
‫‪2‬‬
‫‪115‬‬

‫حل معادلھ دیفرانسیل بھ روش ھای سریھا‬


‫درفصل قبل با حل معادﻻت دیفرانسیل خطی مرتبھ دوم با‬
‫ضرایب ثابت‪ ،‬درچند حالت خاص با ضرایب متغیر آشنا‬
‫شدیم‪ .‬دراین فصل با یكی از موثرترین روش حل برای‬
‫معادﻻت دیفرانسیل خطی مرتبھ دوم )وباﻻتر(‪ ،‬یعنی‪ ،‬از‬
‫سریھای توانی استفاده می كنیم‪ .‬دردرس ریاضیات‬
‫عمومی با مفھوم سری آشنا شده ایم ‪ .‬برای اینكھ مطالب‬
‫این فصل رابھتر درك كنیم‪ ،‬بحث را با مرور مختصری‬
‫برسریھای توانی شروع می كنیم‪.‬‬

‫‪116‬‬
‫سری توانی‬
‫سری بھ صورت‬
‫‪a0  a1 ( x  x0 )  a 2 ( x  x0 ) 2  ...  a n ( x  x0 ) n  ...‬‬
‫‪‬‬

‫یا ) ‪  a ( x  x‬كھ درآن ‪x0 , a0 , a1 , a 2 ,..., a n ,...‬‬


‫‪n‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪n 0‬‬
‫اعداد ثابتی بوده و ‪ x‬متغیر است را سری توانی بھ مركز‬
‫‪ x 0‬نامیم‪.‬‬

‫‪117‬‬

‫سری توانی ممكن است كھ دریكی از سھ حالت زیر صدق‬


‫كند‪:‬‬
‫‪ -1‬تنھا بھ ازای ‪ x  x0‬ھمگرا باشد‪.‬‬
‫‪ -2‬بھ ازای ھر ‪ x‬دریك ھمسایگی ‪ x 0‬مطلقا ھمگرا باشد‪،‬‬
‫یعنی برای ‪ x  x0  R‬ھمگرا وبرای ‪ x  x0  R‬واگر‬
‫باشد عدد ‪ R‬را شعاع ھمگرایی سری نامیم‪.‬‬
‫‪ -3‬بھ ازای ھر ‪ x‬مطلقا ھمگرا باشد‪.‬‬
‫مجموعھ مقادیر ‪ x‬را كھ سری توانی ھمگرا است‪ ،‬بازه‬
‫)فاصلھ(ھمگرایی سری می نامیم‪.‬‬

‫‪118‬‬
‫تذكر‪ :‬اگر سری بھ ازای ‪ x  x0  R‬ھمگرا باشد آنگاه‬
‫بازه ھمگرایی ‪ x0  h  x  x0  h‬برابر است با ‪،‬‬
‫دردرس ریاضی عمومی با پیدا كردن بازه ھمگرایی سری‬
‫توانی آشنا شده ایم كھ شعاع ھمگرایی عبارت است از‬
‫‪an‬‬
‫‪R  lim‬‬
‫‪an1‬‬
‫‪n‬‬
‫اگر حد باﻻ نامتناھی باشد‪.‬‬ ‫‪R‬‬ ‫ممكن است‬

‫‪119‬‬

‫‪‬‬

‫‪ n! x‬‬
‫‪n 0‬‬
‫‪n‬‬ ‫مثال‪:‬بازه ھمگرایی سری توانی‬
‫را پیدا كنید ‪.‬‬
‫!‪n‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪R  lim‬‬ ‫‪ lim‬‬ ‫‪0‬‬ ‫چون‬
‫!)‪n ( n  1‬‬ ‫‪n  n  1‬‬

‫بنابراین ‪ ،‬سری تنھا بھ ازای ‪ x  0‬ھمگرا است‪.‬‬

‫‪120‬‬
‫مثال ‪:‬بازه ھمگرایی سری توانی‬
‫‪‬‬
‫‪2 n ( x  1) n‬‬
‫‪‬‬ ‫!‪n‬‬
‫‪n 0‬‬
‫را پیدا كنید‪.‬‬
‫‪2n‬‬ ‫چون‬
‫‪n 1‬‬
‫‪R  lim nn!1  lim‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪n ‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪n ‬‬ ‫‪2‬‬
‫!)‪(n  1‬‬

‫پس سری روی مجموعھ اعداد حقیقی‪ ،‬یعنی در ھر جا ھمگرا‬


‫است ‪.‬‬

‫‪121‬‬

‫‪‬‬ ‫مثال ‪:‬بازه ھمگرایی سری توانی‬


‫‪n‬‬
‫‪‬‬
‫‪n 1 n  1‬‬
‫(‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬‫)‬ ‫‪n‬‬

‫را پیدا كنید‪.‬‬


‫‪n‬‬ ‫چون‬
‫)‪n ( n  2‬‬
‫‪R  lim n  1  lim‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪n  n  1‬‬ ‫(‬ ‫‪n‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫()‬ ‫‪n‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬‫)‬
‫‪n ‬‬
‫‪n2‬‬
‫ھایی كھ ‪x 2  1‬‬ ‫‪x‬‬ ‫پس‪ ،‬سری روی مجموعھ‬

‫ھمگرا است ‪.‬‬


‫‪122‬‬
‫‪ x  x0  R‬كھ درآن ‪R‬‬ ‫قضیھ ‪:‬اگر سری توانی بربازه‬
‫یك عدد ثابت مثبت است ھمگرا باشد‪ ،‬آنگاه سری توانی‬
‫تابعی مانند )‪ f (x‬را تعریف می كند كھ بھ ازای ھر‬
‫‪ x‬دربازه پیوستھ است‪.‬‬
‫تذكر‪:‬بھ طور طبیعی این سوال مطرح می شود كھ بھ كدام‬
‫تابع پیوستھ ھمگرا است‪.‬‬
‫پاسخ دادن بھ این سوال درحالت كلی آسان نیست‪.‬‬

‫‪123‬‬

‫قضیھ ‪:‬اگر )‪ f (x‬بھ صورت زیر توسط یك سری توانی تعریف‬


‫‪‬‬
‫شده باشد‪،‬‬
‫‪‬‬
‫‪f ( x)  a ( x  x ) n‬‬
‫‪n 0‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪x x  R‬‬‫‪0‬‬ ‫‪0‬‬

‫آنگاه می توان از سری باﻻ جملھ بھ جملھ مشتق گیری كرد‬


‫‪‬‬
‫‪f ( x )   na n ( x  x 0 ) n 1‬‬
‫‪n 1‬‬

‫وھمین طور انتگرال گرفت یعنی‪:‬‬


‫‪b‬‬ ‫‪‬‬
‫‪an‬‬
‫‪‬‬ ‫‪f ( x)dx  ‬‬ ‫‪( x  x0 ) n1‬‬ ‫) ‪a, b  ( x 0  R, x 0  R‬‬ ‫كھ‬
‫‪a‬‬ ‫‪n 0 n  1‬‬

‫‪124‬‬
‫قضیھ ‪ :‬فرض كنیم ‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪f ( x )   a n ( x  x0 ) n‬‬ ‫‪g ( x)   bn ( x  x0 ) n‬‬


‫‪n 0‬‬ ‫‪n 0‬‬
‫آن گاه‬
‫داریم‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪c‬‬ ‫الف( بھ ازای ھر عدد حقیقی‬
‫‪cf ( x)   ca n ( x  x0 ) n‬‬
‫‪n0‬‬
‫‪‬‬
‫‪f ( x )  g ( x)   ( a n  bn )( x  x 0 ) n‬‬ ‫ب(‬
‫‪n0‬‬
‫‪‬‬
‫‪f ( x).g ( x )   c n ( x  x0 ) n‬‬ ‫ج(‬
‫‪n 0‬‬ ‫كھ درآن‪:‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪n‬‬
‫‪cn  a0 bn  a1bn 1  ...  a n b0   a K bn  K   a n  k bk‬‬
‫‪k 0‬‬ ‫‪k 0‬‬
‫‪125‬‬

‫تذكر ‪:‬با انتقال اندیس می توان نشان داد كھ ‪:‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪a‬‬
‫‪nk‬‬
‫) ‪n ( x  x0‬‬
‫‪nk‬‬
‫‪  a n  k ( x  x0 ) n‬‬
‫‪n0‬‬

‫بعبارت دیگر‪ ،‬با كم كردن ‪ k‬واحد از اندیس جمع سری‬


‫واضافھ كردن ‪ k‬واحد بھ ھمھ ‪ n‬ھای داخل عﻼمت ‪‬‬
‫سری‪ ،‬دو سری مساوی بھ دست می آید‪.‬‬
‫تذكر‪ -12.1.3 :‬دركار كردن با سریھای توانی با‬
‫مخالف با صفر‪ ،‬غالبا بھ كار بردن تغییر‬ ‫‪x0‬‬
‫مركزبسط‬
‫متغیر‪z  x ‬‬
‫‪x0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫یعنی‪ a ( x  :x‬‬
‫‪n 0‬‬
‫است‪) n .‬‬
‫‪n‬‬ ‫مفید ‪ a‬‬
‫‪zn‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪n 0‬‬
‫‪n‬‬

‫‪126‬‬
‫‪‬‬
‫قضیھ‪ :‬فرض كنیم سری‬
‫‪a‬‬
‫‪n0‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪( x  x0 ) n‬‬

‫برای ‪ x  x0  R‬با ‪ R  0‬ھمگرا بھ تابع ) ‪ f (x‬باشد‪،‬‬


‫) ‪f ( n) ( x‬‬
‫بسادگی نشان داده می شود كھ‬
‫‪an ‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪, n  0,1,2,...‬‬
‫!‪n‬‬
‫ودرحالت خاص اگر ‪ x0  0‬آنگاه‬
‫)‪f ( n ) ( 0‬‬
‫‪an ‬‬ ‫‪, n  0,1,2,...‬‬
‫!‪n‬‬

‫‪127‬‬

‫‪‬‬
‫) ‪f ( n ) ( x0‬‬ ‫تعریف‪ :‬سری را‬
‫‪f ( x)  ‬‬ ‫) ‪( x  x0‬‬ ‫‪n‬‬

‫‪n 0‬‬ ‫!‪n‬‬

‫بسط سری تیلر ) ‪ ، f (x‬حول نقطھ ‪ x 0‬وسری را‬


‫‪‬‬
‫‪f ( n ) (0) n‬‬
‫‪f ( x)  ‬‬ ‫)‪( x‬‬
‫‪n 0‬‬ ‫!‪n‬‬

‫بسط ماك لورن ) ‪ f (x‬حول نقطھ صفر می نامیم‪.‬‬

‫‪128‬‬
‫تعریف‪ :‬اگر سری‬
‫‪‬‬
‫) ‪f ( n ) ( x0‬‬
‫‪‬‬‫‪n0‬‬ ‫!‪n‬‬
‫‪( x  x0 ) n‬‬

‫دربازه ) ‪ ( x0  R, x0  R‬بھ ) ‪f (x‬‬ ‫‪x‬‬ ‫بھ ازای ھر‬


‫درنقطھ ‪x 0‬‬ ‫‪f‬‬ ‫ھمگرا باشد می گوییم‬
‫تحلیلی است‪.‬‬

‫‪129‬‬

‫مثال ‪ :‬بسط سری ماك لورن برخی توابع عبارت است از‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪n‬‬
‫‪x‬‬
‫كھ ‪x  ‬‬ ‫‪ex  ‬‬ ‫الف(‬
‫!‪n  n‬‬
‫‪‬‬
‫‪(1) n x 2 n‬‬
‫كھ ‪x  ‬‬ ‫‪cos x  ‬‬ ‫ب(‬
‫‪n 0‬‬ ‫!)‪(2n‬‬

‫‪(1) n x 2 n1‬‬
‫‪‬‬
‫‪ sin x  ‬كھ ‪x  ‬‬ ‫ج(‬
‫‪n0‬‬ ‫(‬ ‫‪2‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫!)‬

‫‪130‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪‬‬
‫‪x 2 n1‬‬
‫‪x ‬‬ ‫كھ‬ ‫‪‬‬ ‫د(‬
‫!)‪1  x n0 (2n  1‬‬

‫‪‬‬
‫‪x 2 n1‬‬
‫‪x ‬‬ ‫‪ sinh x  ‬كھ‬ ‫ه(‬
‫‪n0‬‬ ‫(‬ ‫‪2‬‬ ‫‪n‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫!)‬
‫‪‬‬
‫‪x 2n‬‬
‫‪x ‬‬ ‫و( !)‪ cosh x   (2n‬كھ‬
‫‪n 0‬‬

‫‪131‬‬

‫نقاط معمولی ومنفرد‬


‫تعریف‪ :‬نقطھ ‪ x0‬را یك نقطھ معمولی )عادی( برای معادلھ‬
‫دیفرانسیل خطی مرتبھ ‪ n‬ام‬
‫) ‪y ( n )  f n1 ( x ) y ( n 1)  ...  f1 ( x) y   f 0 ( x) y  g ( x‬‬

‫می گویم ھرگاه ضرایب )‪ f i(x‬و ) ‪ g (x‬در‪ x0‬تحلیلی باشند‪.‬‬


‫نقطھ ای را كھ معمولی نباشد نقطھ منفرد )غیر عادی(معادلھ‬
‫می نامیم‪.‬‬

‫‪132‬‬
‫مثال ‪ :‬نقاط منفرد معادلھ دیفرانسیل‬
‫‪x 3 ( x 2  1) y   x( x  1) y   ( x  1) y  0‬‬
‫را پیدا كنید‪.‬‬
‫حل‪ :‬معادلھ را با تقسیم بر )‪ x ( x  1‬بصورت ضریب‬
‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬

‫مشتق باﻻ ترین برابر یك می كنیم یعنی‪:‬‬


‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪y  ‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪y0‬‬
‫)‪x ( x  1‬‬
‫‪2‬‬
‫)‪x ( x  1‬‬
‫‪3‬‬

‫بدیھی است كھ ھمھ ضرایب این معادلھ درھمھ نقاط بھ جز‬


‫نقاط ‪ x  0‬و ‪ x  1‬و ‪ x  1‬تحلیلی می باشند‪ .‬پس‬
‫آنھا نقاط منفرد وھمھ نقاط دیگر نقاط معمولی معادلھ ھستند‪.‬‬
‫‪133‬‬

‫قضیھ‪ :‬اگر ھریك از توابع‬


‫‪g , f n1 ,..., f1 , f 0‬‬
‫درنقطھ ‪ x0‬تحلیلی باشند‪ ،‬آن گاه یك جواب منحصر بھ فرد‬
‫مانند )‪ y (x‬وجود دارد كھ در‪ x0‬تحلیلی است ودر ‪ n‬شرط‬
‫اولیھ‬
‫‪y ( x0 )  a0 , y ( x0 )  a1 ,..., y‬‬
‫)‪( n 1‬‬
‫‪( x0 )  an 1‬‬
‫صدق می كند‪ .‬یعنی ھر جواب معادلھ دیفرانسیل توسط سری‬
‫تیلر خود درنقطھ ‪ x0‬دربازه ‪ I‬بیان می شود ‪.‬‬

‫‪134‬‬
‫)دریك‬ ‫جواب ھای سری معادﻻت دیفرانسیل‬
‫نقطھ معمولی (‬
‫مثال ‪ :‬معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول ‪ y   y‬را با پیدا كردن‬
‫جواب بصورت سری مك لورن حل می كنیم‪.‬‬
‫‪‬‬
‫حل‪ :‬فرض‬
‫‪‬‬
‫‪y  a x n  a  a x  ...  a x n  ....‬‬
‫‪n 0‬‬
‫‪n‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪n‬‬
‫‪‬‬
‫‪y    na n x n 1  a1  2a 2 x  ...  na n x n 1  ....‬‬ ‫كھ ‪R  0, x  R‬‬
‫‪n 1‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ nan x‬‬


‫‪n 1‬‬
‫‪n 1‬‬
‫‪  an x n‬‬
‫‪n 0‬‬
‫چون ‪ y   y‬پس باید ‪:‬‬

‫‪135‬‬

‫‪ a1  a 0‬‬
‫‪2a  a‬‬
‫‪ 2‬‬ ‫‪1‬‬

‫‪3a 3  a 2‬‬
‫‪‬‬
‫‪4a4  a3‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫وبا حل كردن دستگاه از باﻻ بھ پایین‬
‫‪ ( n  1) a n  1  a n‬‬
‫‪‬‬
‫‪a0‬‬ ‫‪a0‬‬
‫نتیجھ می شود كھ‪:a‬‬
‫‪‬‬
‫‪a1  a0 , a 2 ‬‬ ‫‪, a3 ‬‬ ‫‪,...., a n ‬‬
‫‪0‬‬
‫‪,...‬‬
‫!‪2‬‬ ‫!‪3‬‬ ‫!‪n‬‬
‫ویارابطھ بازگشتی‬
‫‪a0‬‬
‫‪an1 ‬‬
‫‪n 1‬‬ ‫كھ بھ دست می آوریم‪،‬‬
‫‪a0‬‬
‫‪an ‬‬
‫!‪n‬‬
‫‪136‬‬
‫‪‬‬
‫‪y   an x n‬‬ ‫حال با جایگذاری ضرایب باﻻ در‬
‫‪n0‬‬
‫‪‬‬
‫‪a0 n‬‬ ‫‪‬‬
‫‪xn‬‬ ‫داریم ‪:‬‬
‫‪y   x  a0 ‬‬
‫!‪n  0 n‬‬ ‫!‪n  0 n‬‬

‫كھ ‪ a 0‬پارامتر می باشد دقت كنیم كھ جواب باﻻ ھمان‬


‫جوابی است كھ از روش ھای قبلی بدست می آید یعنی‬
‫جواب معادلھ جداشدنی باﻻ است‪.‬‬ ‫‪y  a0 e x‬‬

‫‪137‬‬

‫مثال ‪ :‬بسط تیلر جواب ھای معادلھ‬


‫‪y ( x  1) y   4( x  1) y  0‬‬
‫‪2‬‬

‫را درنقطھ معمولی ‪ x  1‬پیدا كنید‪.‬‬


‫حل‪ :‬برای سادگی از تغییر متغیر ‪ t  x  1‬استفاده می كنیم‬
‫دراین صورت متناظر ‪ x  1‬با ‪ t  0‬می باشد وداریم‪:‬‬
‫‪dy dy dt dy‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪dx dt dx dt‬‬
‫‪d 2 y d dy‬‬ ‫‪d dy dt d 2 y‬‬
‫‪ ( ) ( )  2‬‬
‫‪dx 2 dx dt‬‬ ‫‪dt dt dx dt‬‬
‫بنابراین با جایگذاری ‪ ،‬معادلھ دیفرانسیل تبدیل بھ معادلھ‬
‫‪d 2 y 2 dy‬‬
‫‪2‬‬
‫‪t‬‬ ‫‪ 4ty  0‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪138‬می شود چون ھمھ ضرایب چند جملھ ای ھستند‬
‫ پس بازه ھمگرایی سریھای جواب معادلھ برابر با‬،
‫ بازه ھمگرایی سریھای جواب‬،‫ است‬   t  
‫ سری‬. ‫ است‬   x   ‫معادلھ اصلی نیز برابر با‬
‫جواب را بصورت سری ماك لورن‬
 ‫توانی‬
y  a0  a1t  a 2 t 2  ...  a n t n  ...   a n t n
n 0

dy
 a1  2a2 t  ...  na n t n 1  ...   na n t n1 :‫ پس‬. ‫گیریم‬ ‫درنظر می‬
dt n 1
2 
d y
2
 2a 2  ...  n(n  1)a n t  ...   n(n  1)an t n 2
n 2

dt n2

:‫با قرار دادن سریھای باﻻ درمعادلھ دیفرانسیل ثانویھ داریم‬

139

  

 n(n  1)a nt
n2
n2
  na n t
n 1
n 1
 4 a n t n 1  0
n 0

2a 2  0
3  2a  4a  0
 3 0

4  3a 4  a1  4a1  0

5  4a5  2a 2  4a 2  0

6  5a6  3a3  4a3  0
7  6a  4a  4a  0
 7 4 4



n( n  1) an  ( n  3)a n 3  4an 3  0


140
3a1 4a :‫درنتیجھ‬
a2  0 , a4  , a3  0
43 3 2
4 a0
a5  0 , a 7  0 , a 6 
6  5  3 2
2  4a0
a8  0 , a10  0 , a9 
9 8 6 5 3 2
5  4  2 a0
a11  0 , a13  0 , a12 
12 11 9  8  6  5  3  2

‫چنانکھ مﻼحظھ می شود ھمھ ستون ھای سوم وستون دوم‬


‫بغیر اولین جملھ بقیھ صفراند تنھا ستون اول ناصفرمی‬
:‫ است بنابراین‬a 0 ‫باشدوبرحسب‬

141

 (3n  3  4)  (3n  7)
a3 a 3 n 3  a 3 n 3
3n(3n  1) 3n(3n  1)
(3n  7)(3n  10)...  8  5  2  (1) n  4
a3n  a0
3n(3n  3)...(3)  (3n  1)(3n  4)...  2

2  5  8  ...  (3n  10)(3n  7)  (1) n  4


a3 n  n
3 (n(n  1)(n  2)....  ( 2  1)2  5  ...  (3n  4)  (3n  1)
(1) n  4
 n
3 .n!(3n  4)(3n  1)

142
4 3 4
y  a0  a1t  0t 2  a0t 3  a1t 4  0t 5  a0t 6
3 2 43 6  5 3 2
2 4 2 5 4
 0t 7  0t 8  a0 t 9  0t 10  0t 11  a0t 11  ...
9  8 6  5 3 2 12  11  9  8  6  5  3  2

1 2 4 2 4
 a1 (t  t 4 )  a 0 (1  t 3  t6  t9 
4 3 6  5 3 2 9  8 6  5 3 2
2  5 4 ( 1) n .4
t  ...  n
12
t 3n  ...
12  11 9  8  6  5  3  2 3 .n!(3n  4)(3n  1)

143

1 4 
(1) n  4 ‫ویا‬
y  a1 (t  t )  a0 (1   n t 3n )
4 n 1 3 .n!(3n  4)(3n  1)

: ‫ داریم‬t  x  1 ‫با قرار دادن‬


1 
(1) n  4
y ( x)  a1 (( x  1)  ( x  1) )  a 0 (1   n
4
( x  1) 3n )
4 n 1 3 .n!(3n  4)(3n  1)

x ‫جواب عمومی معادلھ دیفرانسیل داده شده بھ ازای ھر‬


.‫می باشد‬

144
‫تذکر‪ :‬ممکن است رابطھ بازگشتی بر حسب جملھ عمومی‬
‫امکان پذیر نباشد یا بسادگی نتوان پیدا کرد در چنین حالتی‬
‫جملھ عمومی را معموﻻ"پیدا نمی کنیم‪.‬‬
‫معادلھ دیفرانسیل خطی مرتبھ دوم‬
‫‪(1  x ) y   2 xy   p( p  1) y  0‬‬
‫کھ در آن ‪ p‬عدد ثابتی است بھ معادلھ دیفرانسیل لژاندر‬
‫موسوم است‪.‬مﻼحظھ می شود کھ نقطھ ‪ x0  0‬یک نقطھ‬
‫معمولی معادلھ است بنابراین دارای جوابی بصورت‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪y   an xn1‬‬
‫‪n1‬‬

‫است کھ حداقل برای ‪ | x | 1‬ھمگراست ‪.‬‬


‫‪145‬‬

‫کھ با جایگذاری در معادلھ داریم‪:‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪(1  x )n(n 1)an x‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪n2‬‬
‫‪ 2xnan x‬‬ ‫‪n1‬‬
‫‪ p( p 1)an xn  0‬‬
‫‪n2‬‬ ‫‪n1‬‬ ‫‪n0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪(1  x2 )n(n 1)an xn2  2xnan xn1  p( p 1)an xn  0‬‬
‫‪n2‬‬ ‫‪n1‬‬ ‫‪n0‬‬

‫با تغییر اندیس داریم‪:‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪(n 1)(n  2)a‬‬


‫‪n0‬‬
‫‪n2‬‬ ‫‪x  n(n 1)an xn  2xan x   p( p 1)an xn  0‬‬
‫‪n‬‬

‫‪n0‬‬ ‫‪n0‬‬
‫‪n‬‬

‫‪n0‬‬

‫‪‬‬

‫‪ (n  2)(n  1)a‬‬


‫‪n0‬‬
‫‪n2‬‬ ‫‪ n(n  1)a n  2na n  p( p  1)a n x n  0‬‬

‫‪146‬‬
:‫ورابطھ بازگشتی‬

n(n  1)  2n  p ( p  1) n 2  n  2n  p 2  p n2  p2  n  p
an2  an  an  an
(n  2)(n  1) ( n  2)( n  1) (n  2)( n  1)
( p  n)( n  p  1)
 an , n0
(n  2)(n  1)

:‫نتیجھ می شود کھ‬

147

a2  
p ( p  1)
a0 :‫کھ با جایگذاری در معادلھ داریم‬
2!
( p  1)( p  2 )
a3  a1
3!
( p  2 )( p  3) p ( p  1)( p  1)( p  3)
a4  a2  a0
3 4 4!
( p  3 )( p  4 ) ( p  1)( p  3)( p  2 )( p  4 )
a5  a3  a1
45 5!
( p  4 )( p  5 ) p ( p  2 )( p  4 )( p  1)( p  3)( p  5)
a6  a4  a0
5 6 6!
( p  5 )( p  6 ) ( p  1)( p  3)( p  5 )( p  2 )( p  4 )( p  6 )
a7  a5  a1
6 7 7!

148
‫با قرار دادن این ضرایب در سری داریم‪:‬‬
‫‪ p( p  1)  2  ( p 1)( p  2)  3  p( p  2)( p 1)( p  3)  4‬‬
‫‪y  a0  a1 x   ‬‬ ‫‪a0  x   ‬‬ ‫‪a1 x  ‬‬ ‫‪a0  x ‬‬
‫‪‬‬ ‫!‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫!‪3‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫!‪4‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ p( p 1) 2 p( p  2)( p 1)( p  3) 4 p( p  2)( p  4)( p 1)( p  3)( p  5) 6‬‬ ‫‪‬‬
‫‪y  a0 1 ‬‬ ‫‪x ‬‬ ‫‪x ‬‬ ‫‪x  ‬‬
‫‪‬‬ ‫!‪2‬‬ ‫!‪4‬‬ ‫!‪6‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ ( p 1)( p  2) 3 ( p 1)( p  3)( p  2)( p  4) 5 ( p 1)( p  3)( p  5)( p  2)( p  4)( p  6) 7‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ a1  x ‬‬ ‫‪x ‬‬ ‫‪x ‬‬ ‫‪x  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬‫!‬ ‫‪5‬‬ ‫!‬ ‫‪7‬‬ ‫!‬ ‫‪‬‬

‫كھ برای ‪ | x | 1‬ھمگراست واگر ‪ p‬عدد صحیح نباشد‬


‫شعاع ھمگرایی ھر دو سری داخل پرانتز برابر با یک‬
‫است‪.‬توابع تعریف شده در جواب سری مشھور بھ توابع‬
‫لژاندر می باشد کھ توابع متعالی ھستند‪.‬در حالت خاص‬
‫‪ p‬جواب سری ھا ممکن است متناھی باشد‪.‬‬
‫‪149‬‬

‫نقاط منفردمنظم معادﻻت دیفرانسیل خطی مرتبھ دوم‬


‫درتعریف دیدیم كھ نقطھ ‪ x 0‬را یك نقطھ منفرد معادلھ‬
‫دیفرانسیل خطی ھمگن ‪y   f1 ( x ) y   f 0 ( x) y  0‬‬
‫می نامیم درصورتی كھ اگر معادلھ را بصورت‬
‫‪( x  x 0 ) 2 y   ( x  x 0 ) p ( x) y   q ( x ) y  0‬‬
‫بنویسیم آنگاه ) ‪ q ( x ), p ( x‬در ‪ x 0‬تحلیلی باشند‪ .‬نقطھ‬
‫منفردی كھ منظم نباشد را غیر منظم می گوییم‪.‬‬

‫‪150‬‬
‫مثال ‪:‬نوع نقاط منفرد معادلھ دیفرانسیل‬
‫‪1‬‬
‫‪( x  1) y   y   2 y  0‬‬
‫‪x‬‬ ‫را پیدا كنید‪.‬‬
‫حل‪ :‬با تقسیم دو طرف معادلھ در ‪ ، x  1‬معادلھ باﻻ بھ‬
‫‪1‬‬ ‫‪2‬‬ ‫صورت‬
‫‪y  ‬‬ ‫‪y ‬‬ ‫‪y0‬‬
‫)‪x( x  1‬‬ ‫‪x 1‬‬

‫در می آید مشاھده می كنیم كھ نقاط منفرد عبارت است از ‪:‬‬


‫‪ x  1, x  0‬با ضرب معادلھ باﻻ در ‪ x‬داریم ‪:‬‬
‫‪2‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪2x 2‬‬


‫‪x y   x‬‬
‫‪2‬‬
‫‪y ‬‬ ‫‪y0‬‬
‫‪x 1‬‬ ‫‪x 1‬‬
‫‪ 2x2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪q( x) ‬‬ ‫‪, p ( x) ‬‬ ‫پس‬
‫‪x 1‬‬ ‫‪x 1‬‬
‫‪151‬‬

‫كھ ھر دو در‪ x  0‬تحلیلی اند‪ .‬پس ‪ x  0‬یك نقطھ منفرد‬


‫منظم است‪ .‬حال اگر طرفین معادلھ را ‪( x  1) 2‬در ضرب كنیم‬
‫‪x 1‬‬ ‫)‪2( x  1‬‬ ‫داریم ‪:‬‬
‫‪( x  1) y  ‬‬
‫‪2‬‬
‫‪y ‬‬ ‫‪y0‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪1‬‬
‫كھ ‪ ،‬ھردو ‪ q ( x)  2( x  1), p ( x) ‬در ‪x  1‬‬
‫‪x‬‬
‫تحلیلی اند‬
‫پس ‪ x  1‬یك نقطھ منفرد منظم است‪.‬‬

‫‪152‬‬
‫مثال ‪ :‬معادلھ لژاندر‬
‫‪(1  x 2 ) y   2 xy   p ( p  1) y  0‬‬
‫را بھ صورت زیر می نویسیم ‪.‬‬
‫‪2x‬‬ ‫)‪p ( p  1‬‬
‫‪y  ‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪y0‬‬
‫‪1 x‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪1 x‬‬ ‫‪2‬‬

‫روشن است كھ ‪ x  1‬و ‪ x  1‬نقاط منفرد معادلھ اند كھ‬


‫اگر طرفین معادلھ را در ‪ ( x  1) 2‬ضرب می كنیم داریم ‪:‬‬
‫)‪2 x( x  1‬‬ ‫)‪p ( p  1)( x  1‬‬
‫‪( x  1) 2 y  ‬‬ ‫‪y ‬‬ ‫‪y0‬‬
‫)‪( x  1‬‬ ‫‪x 1‬‬

‫‪153‬‬

‫آنگاه‪:‬‬
‫)‪ p ( p  1)( x  1‬‬ ‫)‪2 x( x  1‬‬
‫ھردو در‪x  1‬‬ ‫‪q ( x) ‬‬
‫‪x 1‬‬
‫و‬ ‫‪p ( x) ‬‬
‫)‪( x  1‬‬
‫تحلیلی اند پس ‪ x  1‬یك نقطھ منفرد منظم معادلھ است‪.‬‬
‫حال اگر طرفین معادلھ را در ‪ ( x  1) 2‬ضرب كنیم داریم ‪:‬‬
‫)‪2 x ( x  1‬‬ ‫)‪p ( p  1)( x  1‬‬
‫‪( x  1) 2 y  ‬‬ ‫‪y ‬‬ ‫‪y0‬‬
‫)‪( x  1‬‬ ‫‪x 1‬‬
‫)‪ p ( p  1)( x  1‬‬ ‫)‪2 x( x  1‬‬
‫ھردو در‬ ‫‪q ( x) ‬‬ ‫و‬ ‫‪p‬‬ ‫(‬ ‫‪x‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫كھ‬
‫‪x 1‬‬ ‫)‪( x  1‬‬

‫‪ x  1‬تحلیلی اند پس ‪ x  1‬یك نقطھ منفرد منظم معادلھ‬


‫است‪.‬‬
‫‪154‬‬
‫مثال‪ :‬معادلھ دیفرانسیل خطی‬
‫‪x y   xy   ( x  p 2 ) y  0‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫را کھ بھ معادلھ بسل)‪ (Bessel‬از مرتبھ ‪ p‬معروف است‬


‫در نظر می گیریم در این معادلھ کھ ‪ p‬عدد ثابت نا صفر‬
‫‪1‬‬ ‫می باشد با نوشتن معادلھ بصورت ‪x 2  p 2‬‬
‫‪y  ‬‬ ‫‪y ‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪y0‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫مﻼحظھ می شود کھ ‪ x  0‬نقطھ منفرد معادلھ می باشد وبا‬
‫توجھ بھ توابع ‪ p ( x)  1, q( x )  x 2  p 2‬کھ درنقطھ‬
‫نقطھ منفرد‬ ‫تحلیلی اند پس‪x  0‬‬ ‫‪x0‬‬
‫ومنظم معادلھ است‪.‬‬

‫‪155‬‬

‫تعریف‪ :‬سری بصورت‬


‫‪‬‬
‫) ‪y  ( x  x0‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪ n‬‬
‫‪a‬‬ ‫(‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪0‬‬ ‫)‬ ‫‪n‬‬

‫عددی حقیقی ویا مختلط است بھ سری‬


‫‪n 0‬‬
‫‪s‬‬ ‫کھ در آن‬

‫فروبنیوس )‪ (frobenius‬مشھور است‪.‬‬

‫‪156‬‬
‫تذکر‪ :‬اگر ‪ x  x0‬یک نقطھ منفرد منظم معادلھ مرتبھ دوم‬
‫خطی باشد ثابت می شود کھ معادلھ دارای یک وگاھی دو‬
‫جواب بصورت سری فروبنیوس با ‪ a 0  0‬است‪.‬‬
‫عددی حقیقی است و این روش را با ارائھ چند‬ ‫در اینجا‬ ‫‪s‬‬
‫مثال توضیح می دھیم‪.‬‬

‫‪157‬‬

‫مثال‪ :‬معادلھ دیفرانسیل‬


‫‪2 x y   x(2 x  1) y   y  0‬‬
‫‪2‬‬

‫را در نظر می گیریم واضح است کھ ‪ x0  0‬نقطھ منفرد منظم‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫معادلھ است جواب سری فروبنیوس‬
‫‪yx‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪a x  a x‬‬
‫‪n‬‬

‫‪n0‬‬
‫‪n s‬‬
‫‪n‬‬
‫‪n0‬‬
‫‪n‬‬

‫را در نظر می گیریم بنابراین ‪:‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪y  (n  s)an x‬‬ ‫‪ns1‬‬
‫‪ y  (n  s)(n  s 1)an xns2‬‬
‫‪n0‬‬ ‫‪n0‬‬

‫با جایگذاری در معادلھ دیفرانسیل نتیجھ می شود‪:‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪2x‬‬‫‪2‬‬
‫‪)n  s)(n  s 1)a x‬‬
‫‪n0‬‬
‫‪n‬‬
‫‪ns2‬‬
‫‪ x(2x 1)(n  s)an x‬‬
‫‪n0‬‬
‫‪ns1‬‬
‫‪ an xns  0‬‬
‫‪n0‬‬

‫‪158‬‬
   
:‫و یا‬
2(n  s)(n  s 1)an xns  2(n  s)an xns1  (n  s)an xns  an xns  0
n0 n0 n0 n0

: ‫با تغییر اندیس داریم‬


   
2(n  s)(n  s 1)an xns  2(n  s 1)an1 xns1  (n  s)an xns  an xns  0
n0 n0 n0 n0
 
2(s)(s 1)a0 x s  2(n  s)(n  s  1)an1 x ns  2(n  s  1)an1 x ns  sa0 x s
n1 n1

 
 (n  s)an x  a0 x  a xns  0
ns s

n1 n1 n

159

: ‫و یا‬
2s(s 1)  s 1 a0x  2(n  s)(n  s 1) (n  s) 1 an 2(n s 1)an1x  0
s ns

: ‫ پس‬a0  0 ‫چون فرض بر آن است کھ‬


2 s ( s  1)  s  1  0
2s 2  2s  s  1  0
2s 2  s  1  0

‫این معادلھ را معادلھ شاخص و ریشھ ھای آن را توان شاخص‬


‫ پس توان ھای‬. ‫معادلھ دیفرانسیل در نقطھ منفرد منظم نامیم‬
1
s   ,s 1
2
‫شاخص معادلھ دیفرانسیل در نقطھ منفرد منظم ھستند‬160
‫ ھا در‬a n ‫ضرایب‬ s ‫حال بھ ازای ھر کدام از مقادیر‬
: ‫رابطھ بازگشتی‬
2(n  s )( n  s  1)  n  s  1 a n  2(n  s  1)a n 1
 2(n  s  1) : ‫و یا‬
an  a n 1 , n 1
2(n  s )(n  s  1)  n  s  1

 2(n  s  1) 2
 a n 1  a n 1 , n 1
( n  s  1)( 2n  2s  1) 2n  2 s  1

. ‫صدق می کند‬

161

: ‫ رابطھ باﻻ نتیجھ می دھد کھ‬s  1 ‫الف( اگر‬


2
an  a n 1 , n  1
2n  3
2
a1  a0
5
2 (2)(2)
a2  a1  a0
7 5 7
2 (2)(2)(2)
a3  a2  a0
9 5 7 9

(2) n
an  a0
5  7  9    (2n  3)
162
1
: ‫ آنگاه‬s   ‫ب( اگر‬
2
2 2 1
an 
1
2 n  2(  )  1
a n 1 
2n
a n 1 
n
a n 1
n1 ‫با‬
2
1 : ‫پس‬
a1  a0  a0
1
1 (1)( 1)
a 2   a1  a0
2 2
1 (1)( 1)( 1)
a3   a2  a0
3 23

1 (1) n
a n   a n 1  a0
n n!

163

: ‫در نتیجھ دو جواب سری فروبینوس عبارت است از‬


  2 (2)2 2 (2)3 3 (2) n 
y1  x1 x x  x   xn  
 5 5 7 5 7 9 5 7  (2n  3) 
 1
(1) 2 2 (1) 3 3 (1) n n 
y 2  x 1  x 
2
x  x  x  
 2! 1 3! n! 

0,  ‫ در بازه‬x 2 ‫ بدلیل‬y 2 , y1 ‫و دو تابع‬
: ‫مستقل خطی وھمگرا ھستند پس‬
 (2)n n
   (1)n
1

y  c1x x   c2 x 2  xn 
 n0 57(2n  3)   n0 n! 
. ‫جواب عمومی معادلھ دیفرانسیل است‬
164
‫حالتی كھ معادلھ شاخص دارای ریشھ ھای برابر است‪.‬‬
‫تذکر‪ :‬درادامھ بحث خود معادﻻتی را مورد بررسی قرار می‬
‫دھیم کھ دارای یک نقطھ منفرد در ‪ x  0‬است‪.‬در این حالت‬
‫معادلھ بھ صورت ‪x 2 y   xp ( x) y   q ( x) y  0‬‬
‫در می آید‪،‬کھ در آن )‪ q ( x ), p ( x‬در ‪ x  0‬تحلیلی‬
‫ھستند‪.‬ھمچنانکھ قبﻼ مشاھده کردیم‪،‬این محدودیت از کلیت‬
‫بحث نمی کاھد‪ ،‬زیرابا تغییر متغیر ‪ t  x  x 0‬نقطھ‬
‫را بھ صفر تبدیل می کند‪.‬‬ ‫منفردمنظم ‪x 0‬‬

‫‪165‬‬

‫‪ -‬بررسی حالت کلی‬


‫معادلھ دیفرانسیل مرتبھ دوم‬
‫‪x y   xp ( x) y   q( x) y  0‬‬
‫‪2‬‬

‫را در نظرمی گیریم ‪ .‬فرض ‪ x  0‬نقطھ منفردمنظم باشد در‬


‫این صورت در ) ‪ q ( x ), p ( x‬تحلیلی ھستند‪،‬در نتیجھ بھ‬
‫ازای ‪ ، x  R‬داریم‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪p ( x)   p n x‬‬ ‫‪n‬‬
‫‪q( x)   q n x n‬‬
‫‪n 0‬‬ ‫‪n 0‬‬

‫و ‪ y‬تابعی بصورت‪:‬‬
‫‪166‬‬
 
y( x)  x s
a
n 0
n x   an x n s
n

n 0

y ( x )   a n (n  s ) x n  s 1
:‫ آنگاه‬،‫باشد‬
n0

y ( x)   a n (n  s )( n  s  1) x n  s 2
n0
   n
xp ( x) y ( x )  x s ( ( n  s )a n x n )( p n x n )   ( (k  s ) a k p n  k ) x n  s
n 0 n 0 n 0 k 0
   n
q( x ) y ( x )  x ( a n x )(  q n x )   ( a k q n  k ) x n  s
s n n

n 0 n 0 n 0 k 0

:‫با قرار دادن مقادیر باﻻ در معادلھ دیفرانسیل داریم‬

167

  n  n

 (n  s)(n  s  1)a n x n s   ( (k  s)a k p nk ) x n s   ( a k q nk ) x n s  0


n0 n 0 k 0 n 0 k 0

 n ‫در نتیجھ‬
 {(n  s)(n  s  1)a n   [(k  s) p nk  q nk ]a k }x n s  0
n0 k 0

:‫ ( داریم‬n  0), x ‫کھ با فرض ضریب کوچکترین توان‬


s ( s  1)a 0  ( sp 0  q 0 )a 0  0
f ( s )  s ( s  1) sp 0  q 0 ‫ پس‬a0  0 ‫چون‬
f ( s)  s 2  ( p 0  1) s  q 0 ‫ویا‬
‫معادلھ شاخص می باشد و ریشھ ھای آن را توان ھای شاخص‬
.‫معادلھ دیفرانسیل در نقطھ منفرد منظم نامیده می شود‬

168
‫مﻼحظھ می شودکھ سھ حالت زیر می تواند در مورد معادلھ‬
‫شاخص رخ دھد‪:‬‬
‫الف( اگر ‪ s1  s 2‬عدد غیر صحیح وغیرصفر باشد‪.‬‬
‫ب( اگر ‪ s1  s 2‬عدد صحیح ومثبت باشد‪.‬‬
‫ج( اگر ‪ s1  s 2‬صفر باشد‪.‬‬
‫در حالت الف( معادلھ دیفرانسیل دارای دو جواب مستقل بھ‬
‫صورت‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫‪ y1 ( x)  x 1  a n x‬و‪y 2 ( x )  x s2  bn x n‬‬
‫‪s‬‬ ‫‪n‬‬

‫‪n0‬‬ ‫‪n0‬‬

‫دارد‪ .‬قبﻼ مثالھایی در این مورد مﻼحظھ شد‪.‬‬


‫‪169‬‬

‫در حالت ب( و ج( فقط یک جواب‪ ‬بھ صورت‬


‫‪y1 ( x)  x s1  a n x n‬‬
‫‪n 0‬‬

‫دارد‪ .‬برای پیدا کردن جواب مستقل دیگر نشان داده می شود‬
‫‪‬‬ ‫کھ جواب بھ صورت‬
‫‪y 2  Ay1 ( x) log x  x  c n x‬‬
‫‪s2‬‬ ‫‪n‬‬

‫‪n 0‬‬

‫است کھ می توان با مشتق گیری وجایگذاری در معادلھ‬


‫دیفرانسیل ضرایب ‪ c n‬ھا و ‪ A‬را پیدا کردکھ ممکن‬
‫است مقدار ‪ A‬برابرصفر باشد کھ در این صورت )‪ y 2 ( x‬بھ‬
‫شکل یک سری فروبینوس می با شد‪.‬‬
‫‪170‬‬
‫تذکر‪ :‬در فیزیک و ریاضیات محض‪،‬اغلب بررسی جواب‬
‫معادلھ دیفرانسیل ‪x 2 y   xp ( x) y   q( x) y  0‬‬
‫بینھایت باشد‪،‬مورد نظر است‪ .‬با بھ‬ ‫‪x‬‬ ‫وقتی متغیر مستقل‬

‫‪x‬‬ ‫‪1‬‬
‫با‬ ‫‪ x ‬مقادیر بزرگ‬ ‫کار بردن تغییر متغیر‬
‫‪t‬‬
‫متناظر خواھند بود‪.‬‬ ‫‪t‬‬ ‫مقادیرکوچک‬

‫‪171‬‬

‫جوابھایی از معادلھ دیفرانسیل جدید‬ ‫‪ t‬بھ جای ‪x‬‬‫با جایگذاری‬


‫را بدست‬
‫می آوریم کھ اگر معادلھ جدید دارای یک نقطھ معمولی در‬
‫‪ t  0‬باشد‪ ،‬گوییم معادلھ دیفرانسیل دارای یک نقطھ‬
‫معمولی دربینھایت است‪ .‬بھ ھمین نحو‪ ،‬اگر معادلھ جدید‬
‫دارای یک نقطھ منفرد منظم در ‪ t  0‬باشد‪ ،‬گوییم معادلھ‬
‫دیفرانسیل دارای یک نقطھ منفرد منظم دربینھایت است‪.‬‬

‫‪172‬‬
‫توابع بسل‬
‫توابع بسل کاربرد ھای فراوانی در علوم دارد‪.‬‬
‫تابع گاما‪:‬‬
‫در بررسی توابع بسل دانستن برخی از خواص تابع گاما کھ‬
‫بصورت‬
‫‪‬‬
‫‪( x)   t x 1e t dt , x  0‬‬
‫‪0‬‬

‫ھای‬ ‫تعریف می شود‪ ،‬ﻻزم است‪.‬این انتگرال بھ ازای ھمھ ‪x‬‬


‫بزرگتر از صفر ھمگراست‪.‬‬

‫‪173‬‬

‫اینک دو خاصیت مھم تابع گاما را بررسی می کنیم‪.‬‬


‫بسادگی ثابت می شود کھ‬
‫‪(1)  1‬‬
‫) ‪( x  1) x( x‬‬ ‫مثﻼ‬
‫‪ (2)  1 (1)  1‬‬
‫‪ (3)  2 (2)  2.1  2‬‬
‫! ‪ (4)  3 (3)  3.2  3.2.1  3‬‬

‫‪174‬‬
‫بسادگی ثابت می شود کھ‬
‫! ‪(n  1)n‬‬
‫‪1‬‬
‫‪( )  ‬‬
‫‪2‬‬ ‫و‬
‫)‪( x  1‬‬
‫‪( x  1)  x ( x)  ( x) ‬‬
‫‪x‬‬
‫کھ با استفاده از آن‪  (x )،‬را برای مقادیر منفی و غیر‬
‫صحیح ‪ x‬تعریف کرد‪ .‬در واقع می توان ) ‪  ( p‬را بھ‬
‫ازای ‪  1  p  0‬تعریف کرد‪.‬‬

‫‪175‬‬

‫با ادامھ این روند برای‬


‫‪ k  x  0 , x  1,2,..., k  1‬‬
‫داریم‪:‬‬
‫) ‪( x  k‬‬
‫‪( x ) ‬‬
‫)‪x( x  1)( x  2)...( x  k  1‬‬
‫‪1‬‬
‫) (‪‬‬ ‫مثﻼ‬
‫‪1‬‬
‫‪(  )  2‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪( )  2( )  2 ‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪176‬‬
‫تعریف ‪ :‬تابع )‪  (x‬را بصورت‬
‫‪ ( x  1) d‬‬
‫‪ ( x) ‬‬ ‫‪‬‬ ‫تعریف می کنیم‪Ln ( x  1) .‬‬
‫‪( x  1) dx‬‬
‫یادآوری ‪:‬با معادلھ بسل‬
‫‪x y   xy   ( x   2 ) y  0‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫از مرتبھ ‪ ‬کھ در آن ‪ ‬یک ثابت است ‪ ،‬قبﻼ آشنا‬


‫شدیم‪ .‬این معادلھ دیفرانسیل یکی از مھمترین معادﻻت‬
‫دیفرانسیل در ریاضیات کاربردی می باشد‪ .‬جوابھای غیر‬
‫بدیھی‪ ،‬این معادلھ بھ توابع بسل معروف بوده وبھ دلیل‬
‫اھمیت زیاد توابع بسل را مطالعھ می کنیم‪.‬‬

‫‪177‬‬

‫حل معادلھ دیفرانسیل بسل ‪ :‬چنانکھ قبﻼ مﻼ حظھ شد‬


‫‪ x  0‬یک نقطھ منفرد منظم معادلھ است‪ .‬می دانیم کھ‬
‫معادلھ حداقل دارای یک جواب بصورت‬
‫‪‬‬
‫‪y ( x)   a n x n s‬‬
‫‪n o‬‬
‫است‪ .‬با قرار دادن آن و مشتقات‬
‫‪‬‬
‫‪y ( x)   a n (n  s ) x n  s 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪y ( x )   a n ( n  s )( n  s  1) x n  s  2‬‬
‫‪n o‬‬ ‫‪n o‬‬

‫و‬
‫در ‪2‬معادلھ ‪2‬نتیجھ می شود‪:‬‬
‫‪f ( s)  s    0‬‬
‫‪178‬‬
‫از این رو توانھای معادلھ دیفرانسیل بسل عبارتند از‪:‬‬
‫‪s 1   , s 2  ‬‬
‫و روابط بازگشتی عبارتند از‪:‬‬
‫‪[( s  1)   ]a 1  0‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪[( n  s) 2   2 ]a n   a n  2 , n  2‬‬
‫‪ s  s1  ‬آنگاه‪x 2 m  :‬‬ ‫اگر‬
‫‪‬‬ ‫) ( )‪(1‬‬ ‫‪m‬‬

‫‪y1 ( x)  ‬‬ ‫‪2‬‬


‫)‪m  0 m !  ( m    1‬‬
‫‪x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪(1) m ( ) 2 m‬‬ ‫این جواب را کھ با‬
‫‪J  ( x)  ‬‬ ‫‪2‬‬
‫)‪m  0 m !  ( m    1‬‬

‫نشان می دھیم‪ ،‬بھ تابع بسل نوع اول معروف است‪.‬‬


‫‪179‬‬

‫آنگاه‪:x‬‬
‫‪2 m ‬‬
‫‪ ،  n‬عدد صحیح باشد‬ ‫اگر‬
‫‪‬‬ ‫) ( )‪( 1‬‬
‫‪m‬‬

‫‪J n ( x)  ‬‬ ‫‪2‬‬


‫! ) ‪m0 m ! (m  ‬‬ ‫تبدیل می شود‪.‬‬
‫‪x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪،‬آنگاه‪(1) m ( ) 2 m  :‬‬ ‫مشابھااگر‪s  s 2  ‬‬
‫‪y 2 ( x)  ‬‬ ‫‪2‬‬
‫)‪m  0 m !  ( m    1‬‬

‫‪‬‬
‫‪x‬‬
‫‪( 1) m ( ) 2 m ‬‬ ‫این جواب را کھ با‬
‫‪J  ( x)  ‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪m0‬‬ ‫‪m‬‬ ‫!‬ ‫‪‬‬ ‫(‬ ‫‪m‬‬ ‫)‪   1‬‬

‫نشان می دھیم‪ .‬بنابر این در حالتی کھ ‪ ‬عدد صحیح نیست‬


‫جواب عمومی معادلھ بسل عبارت است از‪:‬‬
‫) ‪y ( x)  c1 J  ( x)  c 2 J  ( x‬‬
‫کھ در آن ‪ c 2 , c1‬ثابت اند‪.‬‬
‫‪180‬‬
‫توابع بسل از نوع دوم ‪:‬حال می کوشیم تا تعریفی برای‪، J ‬‬
‫در حالتی کھ ‪ ‬یک عدد صحیح است‪ ،‬بھ قسمی ارایھ دھیم‬
‫تا با جواب ‪ J n‬از معادلھ بسل مستقل خطی با شد‪ .‬چون‬
‫عدد صحیح‬ ‫‪‬‬ ‫‪  n‬و وقتی‬ ‫‪J‬‬ ‫(‬ ‫‪x‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫(‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬‫)‬ ‫‪n‬‬
‫داریم‪J n ( x) :‬‬
‫)‪J ( x) cos   J  ( x‬‬ ‫نیست تابع جدید کھ‬
‫‪Y ( x)  ‬‬
‫‪sin ‬‬
‫ترکیبی از جوابھای مستقل خطی است ‪ ،‬نیز جواب معادلھ‬
‫بسل است‪.‬در واقع حد زیر وجود دارد وجوابی از معادلھ بسل‬
‫‪، Yn ( x)  lim‬‬
‫‪n‬‬
‫است‪:‬بعﻼوه‪Y ( x ) , n  0,1,2,...‬‬‫‪n‬‬‫از مرتبھ‬
‫این جواب و مستقل خطی ھستند‪.‬تابع ‪ J n‬تابع )‪ Yn (x‬بسل‬
‫نوع دوم معروف است‪.‬بنا بر این وقتی ‪.   n‬جواب عمومی‬
‫معادلھ بسل عبارت است از‪y ( x)  c1 J n ( x)  c 2Yn ( x) :‬‬
‫‪181‬‬

‫خواص توابع بسل‪ :‬اینک‪ ،‬تعدادی از خواص توابع بسل‬


‫نوع اول یعنی‪ J n ،‬را بدون اثبات بیان می کنیم‪.‬‬
‫الف(اگر ‪ x2 , x1‬دو صفر )‪ J n (x‬باشند‪ ،‬آنگاه در بازه‬
‫‪ x1  x  x2‬صفری از )‪ J n1 ( x‬و ) ‪ J n1 ( x‬وجود دارد‪.‬‬
‫ب( تابع بسل )‪ J n (x‬برھر بازھای بھ طول ‪‬یک صفر‬
‫دارد‪.‬‬
‫ج(ھر یک از توابع ‪ J n ( x) , n  0,1,2,...‬در بازه‬
‫‪ 0  x  ‬بی نھایت صفر مثبت حقیفی دارد‪.‬‬
‫د(نخستین صفر )‪ J n (x‬بزرگتر از ‪ n‬است‪.‬‬
‫ه( تابع بسل )‪ J n (x‬فقط صفر ھای حقیقی دارد‪.‬‬

‫‪182‬‬
‫روابط بازگشتی‪:‬‬
‫توابع بسل از نوع اول در روابط بازگشتی گوناگونی صدق‬
‫می کنند‪،‬از جملھ‬
‫‪d ‬‬
‫)‪[ x J  ( x)]  x  J  1 ( x‬‬ ‫‪(1‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪d ‬‬
‫)‪[ x J  ( x)]   x  J  1 ( x‬‬ ‫‪(2‬‬
‫‪dx‬‬

‫‪183‬‬

‫دستگاه معادﻻت دیفرانسیل‬

‫در این فصل با توجھ بھ كاربردھای دستگاه معادﻻت‬


‫دیفرانسیل در فیزیك و مكانیك و دیگر كاربردھای آن بھ‬
‫بررسی و مطالعھ این دستگاه ھا می پردازیم‪.‬‬

‫‪184‬‬
‫تعریف‪ :‬مجموعھ ای بیش از یك معادلھ دیفرانسیل ھمزمان‬
‫را دستگاه معادﻻت دیفرانسیل نامیم‪.‬‬
‫ساده ترین دستگاه معادﻻت دیفرانسیل دستگاه دو معادلھ‬
‫دیفرانسیل می باشد كھ عبارت است از‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪d 2x‬‬ ‫‪d nx‬‬
‫‪ f (t , x ,‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪,  ,‬‬ ‫‪n‬‬
‫‪) 0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dy‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪d‬‬ ‫‪m‬‬
‫‪y‬‬
‫‪ g (t , y ,‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪) 0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪m‬‬

‫‪185‬‬

‫برای اینكھ ساده ترین دستگاه معادﻻت دیفرانسیل را بررسی‬


‫كنیم این نوع دستگاھھا را با بیان شرایطی بھ ساده ترین‬
‫صورت در نظر می گیریم‪ .‬ساده ترین دستگاه معادﻻت‬
‫دیفرانسیل‪ ،‬دستگاه دو معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول می باشد‬
‫كھ عبارت است از‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪‬‬ ‫‪f‬‬ ‫(‬ ‫‪t‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪) 0‬‬
‫‪dt‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪ g (t , y ,‬‬ ‫‪) 0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dt‬‬

‫‪186‬‬
‫كھ ممكن است مضربی از اولی در دومی ظاھر شود و‬
‫بالعكس‪ ،‬بنابراین صورت دیگری از دستگاه دو معادلھ‬
‫دیفرانسیل مرتبھ اول بصورت زیر است‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪‬‬ ‫‪f‬‬ ‫(‬ ‫‪t‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪) 0‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪ g (t , x , y ,‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪) 0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬

‫‪187‬‬

‫حال اگر توانھای‬


‫‪dy‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪,‬‬ ‫‪, y , x‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫برابر با یك باشد آنرا دستگاه دو معادلھ مرتبھ اول خطی‬
‫نامیم یعنی‪:‬‬
‫‪ dx‬‬
‫) ‪ dt  f1 (t ) x  f 2 (t ) y  f 3 (t‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dy‬‬
‫) ‪  f 4 (t ) x  f 5 (t ) y  f 6 (t‬‬
‫‪ dt‬‬

‫‪188‬‬
‫كھ اگر ‪ f 3 (t )  f 6 (t )  0‬آنرا دستگاه دو معادلھ مرتبھ اول‬
‫خطی ھمگن نامیم و در صورتی كھ‬
‫) ‪f 5 (t ) , f 4 (t ) , f 2 (t ) , f1 (t‬‬
‫‪ ،‬اعداد ثابت باشند آنرا دستگاه دو معادلھ مرتبھ اول خطی‬
‫ھمگن با ضرایب ثابت نامیم‪ .‬اكنون با تعدادی از دستگاه‬
‫معادﻻت دیفرانسیل آشنا شدیم‪ .‬روشھایی را برای حل برخی‬
‫از آنھا بیان می كنیم‪ .‬ﻻزم بھ تذكر می باشد كھ جواب دستگاه‬
‫دو معادلھ دیفرانسیل بصورت ) ‪ y  y (t ) ,  , x  x(t‬می‬
‫باشد‪ .‬قضیھ ای وجود دارد كھ شرط وجود جواب و منحصر‬
‫بفرد بودن را بررسی می كند كھ از ذكر آن صرفنظر می كنیم‬
‫و فرض می كنیم كھ وجود دارد و منحصر بفرد است‪.‬‬
‫‪189‬‬

‫برای حل برخی از دستگاه دو معادﻻت دیفرانسیل‬


‫روشھایی را بیان می كنیم‪.‬‬
‫روش اول‪ :‬یكی از معادﻻت دستگاه مستقﻼً قابل حل می‬
‫باشد‪ .‬با یك مثال توضیح می دھیم‪.‬‬
‫مثال ‪:‬دستگاه زیر را حل می كنیم‪:‬‬
‫‪ dx‬‬
‫‪ dt  2xt  x‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dy‬‬
‫‪  2 yt  x‬‬
‫‪ dt‬‬

‫‪190‬‬
‫چنانكھ مﻼحظھ می شود معادلھ اول معادلھ جداشدنی است‬
dx dx ‫پس‬
dt
 x (2t  1)   x
  (2t  1) dt
2 2
 ln x  t 2  t  c  x  et t c  et t  e c
t 2 t :‫ داریم‬c1 ‫ برابر با‬e ‫كھ با انتخاب‬
c
x  c1e
:‫كھ با جایگذاری در معادلھ دوم دستگاه نتیجھ می شود‬
dy t 2 t dy t 2 t
 2 yt  c1e   2ty  c1e
dt dt

191

:‫و این معادلھ نیز معادلھ مرتبھ اول خطی است پس‬
 2tdt   2tdt  c e t2 t dt  c 
ye   e 1 2

y  e c1  e
t2 t 2
e t 2 t
dt  c2
y  et c1  e t dt  c2
2 2
 y  et  c1e t  c2
 x  c1 e t t ‫پس‬
2



 y  c e t 2 t  c e t 2
 1 2

.‫جواب دستگاه می باشد‬


192
‫روش باﻻ را می توان برای دستگاه سھ معادلھ نیز بكار‬
‫برد‪.‬‬
‫مثﻼ دستگاه سھ معادلھ زیر را می توان حل كرد‪.‬‬
‫‪ dx‬‬
‫‪ dt  2x‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dy‬‬
‫‪  3 x  2t‬‬
‫‪ dt‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dz  x  4 y  t‬‬
‫‪ dt‬‬
‫‪193‬‬

‫روش دوم‪ :‬حل دستگاه دو معادلھ مرتبھ اول خطی با‬


‫‪ dx‬‬ ‫ضرایب ثابت‪:‬‬
‫) ‪ dt  a1 x  b1 y  f (t‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dy‬‬
‫) ‪  a2 x  b2 y  g (t‬‬
‫‪ dt‬‬

‫با مشتق گیری از معادﻻت دستگاه و استفاده از معادلھ دوم‬


‫دستگاه آنرا بھ معادلھ مرتبھ دوم خطی با ضرایب ثابت تبدیل‬
‫می كنیم كھ با حل آن قبﻼً آشنا شده ایم ‪.‬‬
‫با یك مثال توضیح می دھیم‪.‬‬
‫‪194‬‬
‫مثال ‪ :‬دستگاه زیر را حل می كنیم‪:‬‬
‫‪ dx‬‬
‫‪ dt  3 x  y‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dy‬‬
‫‪  3y  x‬‬
‫‪ dt‬‬
‫‪d 2x‬‬ ‫‪dx dy‬‬
‫‪2‬‬
‫‪3 ‬‬ ‫با مشتق گیری از معادلھ اول داریم‪:‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt dt‬‬

‫‪dy‬‬
‫از معادلھ دومی نتیجھ می شود‪:‬‬ ‫و با جایگذاری‬
‫‪d 2x‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪ 3y  x‬‬
‫‪dt 2‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪195‬‬

‫با جایگذاری ‪ y‬از معادلھ اول داریم‪:‬‬

‫‪d 2x‬‬ ‫‪dx‬‬ ‫‪dx‬‬


‫‪2‬‬
‫‪ 3  3(  3 x)  x‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬
‫‪d 2x‬‬ ‫‪dx‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ 6  8x 0‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪dt‬‬

‫‪x  6 x  8 x  0‬‬

‫‪196‬‬
‫كھ دارای معادلھ كمكی ‪ D 2  6D  8  0‬است كھ ‪ D  4‬و‬
‫‪ D  2‬ریشھ ھای متمایز ھستند‪ .‬پس‪x  c1e2t  c2e 4 t :‬‬
‫حال با جایگذاری در معادلھ اول داریم‪:‬‬
‫‪dx‬‬
‫‪y‬‬ ‫‪ 3 x  2c1e 2t  4c2 e 4t  3c1e 2t  3c2 e 4 t‬‬
‫‪dt‬‬
‫‪y  c1e  c2e‬‬
‫‪2t‬‬ ‫‪4t‬‬

‫‪ x  c1 e2t  c2e 4t‬‬ ‫بنابراین‬


‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ y  c1e2t  c2e 4t‬‬
‫جواب دستگاه است‪.‬‬
‫‪197‬‬

‫روش سوم‪ :‬این روش مشھور بھ روش‬


‫عملگر یا اپراتور می باشد‪.‬‬
‫‪d‬‬
‫در این روش فرض می كنیم كھ ‪، dt  D‬‬
‫آنگاه با جایگذاری عملگر دستگاه را بھ روش‬
‫حذفی گوس حل می كنیم‪ .‬با یك مثال این‬
‫روش را توضیح می دھیم ‪.‬‬

‫‪198‬‬
‫حل می كنیم‪:‬‬ ‫مثال ‪ :‬دستگاه زیر را بھ روش ‪D‬‬
‫‪ dx‬‬ ‫‪dy‬‬
‫‪ dt‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 4y 1‬‬
‫‪dt‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ dx dy‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪ t 1‬‬
‫‪ dt dt‬‬
‫‪d‬‬
‫‪ dt‬داریم‪:‬‬ ‫‪D‬‬ ‫با استفاده از نماد‬
‫‪2Dx  x  Dy  4 y  1‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ Dx  Dy  t  1‬‬
‫‪‬‬

‫‪199‬‬

‫‪(2 D  1) x  ( D  4) y  1‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ Dx  Dy  t  1‬‬
‫‪‬‬
‫ومعادلھ دوم در ‪D  4‬‬ ‫با ضرب معادلھ اول در ‪D‬‬
‫و جمع طرفین دستگاه داریم‪:‬‬
‫)‪D ( 2 D  1) x  ( D  4) Dx  D (1)  ( D  4)(t  1‬‬
‫‪(2D 2  D  D 2  4 D) x  0  D (t )  4t  D(1)  4‬‬
‫‪(3 D 2  3 D ) x  4t  3‬‬
‫این معادلھ دیفرانسیل خطی مرتبھ دوم با ضرایب ثابت‬
‫غیرھمگن می باشد پس‪:‬‬

‫‪200‬‬
‫‪3D2  3D  0 ‬‬ ‫‪3 D ( D  1)  0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪D 0 , D  1‬‬

‫بنابراین ‪ x c  c1  c2 e‬و برای پیدا كردن ‪ x p‬جواب‬


‫‪t‬‬

‫خاص غیرھمگن آنرا بھ روش ضرایب ثابت حل می كنیم‪.‬‬


‫چون صفر ریشھ معادلھ كمكی است پس‪:‬‬
‫) ‪x p  t ( A t  A1‬‬

‫‪x p  A t 2  A1t‬‬ ‫‪ x p  2 A t  A1 ‬‬ ‫‪x p  2 A‬‬

‫‪201‬‬

‫با جایگذاری در معادلھ نتیجھ می شود‪:‬‬


‫‪3 x p  3 x p  4t  3‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪7‬‬
‫‪6 A  6 A t  3 A1  4t  3  A ‬‬ ‫‪,‬‬ ‫‪A1  ‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪7‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪7‬‬
‫پس ‪ ، x p  t  t‬بنابراین‬
‫‪2‬‬
‫‪x  c1  c2e t  t 2  t‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫بنابراین با جایگذاری معادلھ داریم‪:‬‬
‫‪dx dy‬‬ ‫‪dy dx‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ t 1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ t 1‬‬
‫‪dt dt‬‬ ‫‪dt dt‬‬

‫‪202‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪7‬‬
‫‪ c2 e t  t   t  1‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪dy‬‬ ‫‪t‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪ c2 e  t ‬‬
‫‪dt‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪ dy   (  c2e ‬‬
‫‪t‬‬
‫‪t  ) dt‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪4‬‬
‫‪y  c2 e  t ‬‬ ‫‪t 2  t  c3‬‬
‫‪6‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪t‬‬ ‫‪2 2 7‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪c‬‬‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪c‬‬‫‪2‬‬ ‫‪e‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪t  t‬‬
‫‪3‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪‬‬
‫جواب دستگاه می باشد‪.‬‬ ‫‪ y  c e t  1 t 2  4 t  c‬‬ ‫پس‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪6‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪3‬‬

‫‪203‬‬

‫تذكر ‪ :‬روشھای اول و سوم چنانكھ مﻼحظھ می شود از حل‬


‫‪2x  3  7‬‬ ‫دستگاه معمول‬
‫‪‬‬
‫‪x  y  3‬‬
‫نتیجھ گیری شده است‪ .‬مثﻼً دستگاه معمول را می توان‬
‫بسادگی حل كرد كھ یكی از معادﻻت دستگاه مستقﻼً قابل حل‬
‫می باشد و روش سوم نیز ھمان روش حذفی گاوس می باشد‬
‫كھ درحل دستگاه‬
‫‪2x  3  7‬‬
‫‪‬‬
‫‪x  y  2‬‬
‫استفاده می شود‪.‬‬
‫‪204‬‬
‫تذكر‪ :‬روشھای باﻻ را برای حل دستگاه دو‬
‫معادﻻت خطی استفاده كردیم می توان آنرا‬
‫برای حل دستگاه سھ معادﻻت خطی نیز استفاده‬
‫كرد و ھمچنین می توان آن را تعمیم داد و‬
‫برای دستگاھھایی با معادﻻت دیفرانسیل خطی‬
‫بیشتر نیز استفاده كرد‪.‬‬

‫‪205‬‬

‫تذكر‪ :‬ھمانطوری كھ در دستگاه معمول ممكن است‬


‫دستگاه دارای جواب منحصر بفرد و یا بی نھایت‬
‫جواب و یا جواب نداشتھ باشند در دستگاه معادﻻت‬
‫دیفرانسیل نیز چنین می باشد‪ .‬مثﻼً دستگاه‬
‫‪ Dx1  Dx2  t‬‬
‫‪‬‬
‫‪4 Dx1  4 Dx2  4t‬‬
‫دارای بی نھایت جواب می باشد‪.‬‬

‫‪206‬‬
‫‪‬‬ ‫‪t2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪t2‬‬
‫‪ x1   c1‬‬ ‫‪x   c‬‬
‫جوابھایی‬ ‫‪‬‬
‫‪2‬‬
‫‪2‬‬
‫‪ 1 2‬و‬ ‫مثﻼً‬
‫‪x  t  t  c‬‬ ‫‪ x  5c‬‬
‫‪ 2 2 2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪ 2‬‬
‫از دستگاه است‪.‬‬
‫در ھر كدام از جوابھا ) ‪ x1  x1 (t‬را بھ دلخواه انتخاب‬
‫كرده و دستگاه را بر حسب ) ‪ x2  x2 (t‬حل می كنیم‪ .‬ولی‬
‫دستگاه‬
‫‪ Dx1  Dx2  t‬‬
‫‪‬‬
‫‪Dx‬‬
‫‪ 1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪Dx‬‬‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪t‬‬ ‫‪2‬‬

‫دارای جواب نیست‪.‬‬

‫‪207‬‬

‫تذكر‪ :‬مﻼحظھ شد كھ دستگاه معادﻻ ت دیفرانسیل در‬


‫روش سوم بصورت كلی‪ f1 ( D ) x  f 2 ( D ) y  g (t ) :‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫) ‪ f ( D) x  f ( D) y  h(t‬‬
‫‪ 3‬‬ ‫‪4‬‬

‫می باشد كھ دترمینال ضرایب یعنی‪:‬‬


‫) ‪f1 ( D‬‬ ‫)‪f 2 ( D‬‬

‫‪W ( D) ‬‬
‫)‪f 3 ( D‬‬ ‫)‪f 4 ( D‬‬

‫را دترمینان دستگاه معادﻻت دیفرانسیل نامیم‪.‬‬


‫‪208‬‬
‫قضیھ زیر را بدون اثبات می پذیریم‪.‬‬
‫قضیھ ‪:‬تعداد پارامتر در جواب عمومی ) ‪x  x (t‬‬
‫دستگاه باﻻ برابر با توان‬ ‫) ‪y  y (t‬‬ ‫و‬
‫) ‪ W (D‬است مشروط بر اینكھ ‪ W ( D)  0‬باشد‪.‬‬
‫بنابراین در جوابھایی از دستگاھھایی كھ تعداد‬
‫پارامتر بیشتر از توان ) ‪ W (D‬است ‪ ،‬می‬
‫توان پارامترھای اضافی را با جایگذاری در‬
‫دستگاه معادﻻت حذف كرد‪.‬‬

‫‪209‬‬

‫در این فصل مﻼحظھ خواھیم كرد چگونھ با بھ كار‬


‫بردن تبدیل ﻻپﻼس در مورد یك معادلھ دیفرانسیل با‬
‫شرایط اولیھ ‪ ،‬می توان آن را بھ مسئلھ ساده تری‬
‫تبدیل كرده بطوری كھ با وارون تبدیل ﻻپﻼس جواب‬
‫مسئلھ ابتدائی بدست می آید و ھمچنین مﻼحظھ خواھد‬
‫شد كھ روش ھای تغییر پارامتر و ضرایب ثابت را‬
‫در مورد حل معادﻻت دیفرانسیل غیر ھمگن كھ تابع‬
‫طرف دوم ناپیوستھ باشد نمی توان بكار برد كھ در‬
‫این حالت می توان از تبدیل ﻻپﻼس استفاده كرد‪.‬‬

‫‪210‬‬
‫تبدیل ﻻپﻼس‬
‫تبدیل مفھوم تعمیم یافتھ تابع می باشد ‪ ،‬یعنی رابطھ ای كھ بھ‬
‫ھر تابع ‪ ،‬تابع دیگری را نسبت دھد‪ ،‬یك تبدیل نامیم‪ .‬از جملھ‬
‫تبدیﻼت مشھور تبدیل مشتق و انتگرال و مضرب در عبارتی‬
‫می باشد كھ معموﻻً با نماد زیر بترتیب نشان می دھیم‪.‬‬
‫) ‪D ( f ( x ))  F ( x‬‬ ‫‪(1‬‬

‫‪ f ( x)dx  F ( x)  c‬‬ ‫‪(2‬‬

‫)‪M ( f ( x))  e  x f ( x‬‬ ‫‪ (3‬ضرب در ‪ x‬‬


‫‪e‬‬
‫‪211‬‬

‫بربازه ‪ 0, ‬تعریف شده باشد‬ ‫‪f‬‬ ‫تعریف‪ :‬فرض كنیم تابع‬


‫‪‬‬
‫‪ ،‬انتگرال ناسره‬
‫‪ f ( x)dt‬‬
‫‪ sx‬‬
‫‪e‬‬
‫از ‪A  R‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪‬‬
‫عدد حقیقی است بھ ازای مقادیر‬ ‫‪s‬‬
‫را كھ‬
‫ھمگرا باشد آنرا تبدیل ﻻپﻼس تابع ‪ f‬نامیم و با نماد ) ‪F (s‬‬
‫‪‬‬ ‫نشان می دھیم یعنی ‪:‬‬
‫‪s  A‬‬ ‫‪F ( s )   e  st f (t ) dt‬‬
‫‪f‬‬ ‫و تبدیل ﻻپﻼس تابع‬ ‫‪‬‬
‫‪F‬‬ ‫برای بیان رابطھ بین تابع‬

‫) ‪F ( s )  L( f )( s‬‬ ‫می نویسیم‪:‬‬

‫‪212‬‬
.‫شرایط وجود تبدیل ﻻپﻼس را بعداً مطالعھ خواھیم كرد‬
. ‫اینك تبدیل ﻻپﻼس چند تابع خاص را پیدا می كنیم‬
:‫ یعنی‬.‫ را پیدا می كنیم‬f ( x )  1 ‫تبدیل ﻻپﻼس تابع‬
 b b
 1 
L(1)  F ( s )   e  sx dx  im  e  sx dx  im  e  sx  

b 

b  
 s 
1 1
 im ( e  sb  e  )
b   s s

1 :‫ انتگرال ھمگراست پس‬s  0 ‫بھ ازای‬


L (1) 
s
213

: ‫را پیدا می كنیم‬ f ( x)  x ‫تبدیل ﻻپﻼس تابع‬


 b
L ( x)  F ( s )   e  sx  xdx  im  xe  sx dx 
b 
  b
 1 
1  sx   1  sx 1 sx 
 im   xe  sx b
   e dx   im   xe  2 e 
 s s  s s 
b   b  
 
 1 1 1 1 
 im  be  sb  2 e  sb  xe  2 e  
b  
 s s s s 

1 ‫ انتگرال ھمگراست پس‬s  0 ‫بھ ازای‬


L( x )  2
s
214
‫را پیدا می كنیم‬ ‫تبدیل ﻻپﻼس تابع‬
f ( x)  x n
 
x n e  sx n  sx n 1
L( x )   e
n  sx
 x dx  
n
  e  x dx

s s
n n n 1 n n 1 1
 L( x n  1)  ( ) L( x n 2 )      L(1)
s s s s s s

: ‫انتگرال ھمگراست پس‬ s  0 ‫بھ ازای‬


n!
L( x )  n

s n 1
215

:‫درتمرینات نشان داده می شود‬

‫ آنگاه‬، s   ‫اگر‬

x 1
L (e )
s 

216
‫خواص تبدیل ﻻپﻼس‬

‫با توجھ بھ اینكھ تبدیل ﻻپﻼس توسط انتگرال تعریف شده‬

‫است ﻻاقل دارای خواص خطی انتگرال را می باشد‪.‬‬

‫‪217‬‬

‫قضیھ‪ :‬نشان دھید كھ ‪:‬‬


‫))‪L (f ( x )  g ( x ))  L ( f ( x)  L ( g ( x‬‬
‫اثبات ‪ :‬چون ‪ ‬عدد ثابت ‪‬می باشد پس‬
‫‪L(f ( x )  g ( x))   e  sx (f ( x )  g ( x)) dx ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫))‪   e  sx f ( x)dx   e  sx g ( x)dx  L( f ( x))  L( g ( x‬‬


‫‪‬‬ ‫‪‬‬

‫گرچھ این خاصیت اثبات كوتاھی دارد ولی خواص خیلی‬


‫قوی می باشد و می توان بسیاری از تبدیل ﻻپﻼس توابع را‬
‫پیدا كرد‪.‬‬

‫‪218‬‬
:‫مثال‬

L( f ( x))  L(5 x 2  12)  5 L( x 2 )  12L(1)


2! 1 10 12
 5  3  12   3 
s s s s

L( g ( x))  L(3e 2x  3 x)  3 L(e 2 x )  3 L( x)


1 1 3 3
 3 3 2   2
s 2 s s 2 s

219

‫ عبارت است از‬f ( x)  e i x ‫حال تبدیل ﻻپﻼس تابع‬


1 1 s  i s  i s 
L(e i x )     2  2 i 2
s  i s  i s  i s   2
s  2
s  2
‫و از طرفی‬
L(e ix )  L(cos x  i sin x )  L(cos x)  iL (sin x )
:‫بنابر تساوی دو طرف اول تساویھا داریم‬
 s
L(sin x)  L(cos x) 
s2   2 s2   2

220
x  x
:‫مثال‬
e e
L( f ( x))  L(sinh x)  L( )
2
1 1 1 1 1 s   s  
 L(e x )  L(e x )  (  ) ( ) 2
2 2 s  s  2 s 
2 2
s  2
e x  e x
L ( g ( x))  L(cosh x)  L( )  ( L(e  )  L(e x ))
2

1 1 1 1 s   s  s
 (  ) ( ) 
2 s  s  2 s2  2 s2  2
s   ‫با شرط‬

221

‫بھ عنوان دومین خاصیت از تبدیل ﻻپﻼس خاصیت انتقال‬


.‫می باشد‬
‫آنگاه‬F ( s)  L( f ( x )) ‫فرض كنید‬5: ‫قضیھ‬
L(e  x f ( x))  F ( s   )
 :‫اثبات‬
L(e  x f ( x))   e  sx  e  x f ( x) dx 


  e ( s  ) x f ( x)dx  F ( s   )


F ( s )   e  sx f ( x ) dx ‫چون‬

222
:‫مثﻼ‬
5 (‫الف‬
L(e sin 5 x) 
7x

( s  7)  25
2

s 3
L(e cos 4 x ) 
3x
(‫ب‬
( s  3) 2  16

5!
L(e 2 x x 5 ) 
( s  2)6 (‫ج‬

223

‫بھ عنوان سومین خاصیت از تبدیل ﻻپﻼس خاصیت مضرب‬


. ‫می باشد‬
‫ آنگاه‬F ( s )  L ( f ( x )) ‫فرض كنید‬: ‫قضیھ‬
d
L( xf ( x))   F ( s)
ds
  :‫اثبات‬
d d 
 F ( s )    e  sx f ( x ) dx    e  sx f ( x )dx
ds ds  
s
 
   (  x )e  sx
f ( x)dx   e  sx ( xf ( x)dx )  L( xf ( x))
 

224
d2 : ‫نتیجھ‬
L( x f ( x))  (1)
2 2
F (s)
ds :‫اثبات‬
d
L( x 2 f ( x ))  L( x  xf ( x ))  (1) L( xf ( x )) 
ds
2
d d n d
 (1) L( f ( x))  (1) 2
F (s)
ds ds ds

‫بھ استقراء نتیجھ می شود كھ‬


n
d
L( x n f ( x))  (1) n n
L( f ( x))
ds
225

:‫مثال‬
‫)الف‬
d 1  2s 2s
L( x sin x)   ( 2 ) 2 
ds s  1 ( s  1) 2 ( s 2  1) 2
‫)ب‬
d s s  1  2s s 1 2 2 2
L( x cos x)   ( 2 )    2
ds s  1 ( s  1)
2 2
( s  1)2
‫)ج‬
d 2s 2( s 2  1)2  8 s 2 ( s 2  1)  6s 4  4 s 2  2
L( x sin x)   ( 2
2
 
ds ( s  1)2 ( s 2  1) 4 ( s 2  1) 4

226
‫از آنجائیكھ معادلھ دیفرانسیل ازتركیباتی‬
‫از ‪ x‬یعنی ) ‪ f (x‬ومشتق یعنی ‪y ‬‬
‫و مشتقات مراتب باﻻ تشكیل شده است‬
‫بنابراین در این قسمت تبدیل ﻻپﻼس‬
‫مشتق را بررسی می كنیم ‪.‬‬

‫‪227‬‬

‫)‪L ( y )  sL ( y )  y (0‬‬ ‫قضیھ ‪:‬نشان دھید‬


‫‪‬‬ ‫‪b‬‬
‫اثبات‪ :‬چون‬
‫‪L ( y )   e‬‬ ‫‪ sx‬‬
‫‪ y dx  im  e  sx  y dx‬‬
‫‪b  ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫با استفاده از روشی جز بھ جز داریم‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪y dx  dv‬‬ ‫و‬ ‫‪e‬‬ ‫‪ sx‬‬
‫‪u‬‬
‫‪  se dx  du‬و ‪y  v‬‬
‫‪ sx‬‬

‫‪b‬‬ ‫پس‬
‫) ‪L( y )  im ( ye    Se ydx‬‬
‫‪ sx b‬‬ ‫‪ sx‬‬
‫‪b  ‬‬
‫‪‬‬
‫‪b‬‬
‫‪ im ( y (b)e‬‬ ‫‪ sb‬‬
‫)‪ y (0)e  s  e  sx ydx‬‬
‫‪‬‬
‫‪b ‬‬
‫‪‬‬

‫‪L ( y )   y (0)  sL ( y )  sL ( y )  y (0) :‬‬ ‫‪ 228‬اگر ‪ s  0‬آنگاه‬


‫نتیجھ ‪:‬نشان دھید‪L( y )  s 2 L( y )  sy (0)  y (0) .‬‬
‫اثبات‪:‬‬

‫‪L( y )  L (( y ))  sL ( y )  y (0)  s ( sL ( y )  y (0))  y (0) ‬‬

‫)‪ s 2 L( y )  sy (0)  y (0‬‬

‫بھ استقراء نتیجھ می شود كھ‪:‬‬


‫)‪L( y ( n ) )  s n L( y)  s n 1 y (0)  s n 2 y (0)    sy ( n 2) (0)  y ( n 1) (0‬‬

‫‪229‬‬

‫معكوس تبدیل ﻻپﻼس‬


‫فرض كنیم تبدیل ﻻپﻼس تابع ) ‪ f (x‬وجود داشتھ باشد‪ .‬در‬
‫این صورت واضح است كھ تابع منحصر بفردی مانند ) ‪F (s‬‬
‫))‪F ( s )  L ( f ( x‬‬ ‫وجود دارد كھ‬
‫اینك عكس این حالت را در نظر می گیریم‪ .‬فرض كنید‬
‫تابعی مانند ) ‪ F (s‬داده شده باشد‪ .‬آیا تابع منحصر بفردی‬
‫مانند ) ‪ f (x‬وجود دارد بھ گونھ ای كھ داشتھ باشیم ‪:‬‬
‫)) ‪F ( s )  L ( f ( x‬‬
‫اگر پاسخ سؤال مثبت باشد می نویسیم‪:‬‬
‫‪1‬‬
‫)) ‪f ( x)  L ( F ( s‬‬
‫) ‪ f (x‬را وارون یا معكوس تبدیل ﻻپﻼس تابع ) ‪F (s‬نامیم‪.‬‬
‫‪230‬‬
‫اینك برخی خواص معكوس تبدیل‬
‫ﻻپﻼس را بررسی می كنیم‪.‬‬
‫قضیھ‪ :‬نشان دھید‪:‬‬

‫)) ‪L1 (F ( s)  G ( s))  L1 ( F ( s )  L1 (G ( s‬‬

‫اثبات‪ :‬قضیھ قبلی مﻼحظھ شود‪.‬‬

‫‪231‬‬

‫مثال‪:‬‬
‫‪1 5‬‬ ‫‪1 1‬‬
‫‪L ( )  5 L ( )  5 1  5‬‬ ‫الف(‬
‫‪s‬‬ ‫‪s‬‬

‫‪4‬‬ ‫‪6‬‬ ‫!‪1 2‬‬ ‫‪2‬‬


‫( ‪L1‬‬ ‫‪‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬‫‪L‬‬ ‫(‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪L‬‬‫‪1‬‬
‫(‬ ‫‪)  2x 2 3 sin 2x‬‬ ‫ب(‬
‫‪s‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪s 4‬‬
‫‪2‬‬
‫‪s‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪s 4‬‬
‫‪2‬‬

‫‪2‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫( ‪L‬‬ ‫( ‪)  2L‬‬ ‫‪)  2e 3 x‬‬ ‫ج(‬
‫‪s3‬‬ ‫) ‪s  ( 3‬‬

‫‪232‬‬
1 1 1 1 1 1  1 (‫د‬
L ( 2 )L ( )L (  )
s s s( s  1) s s 1
1 1
 L1 ( )  L1 ( )  1 ex
s s  ( 1)
(‫ھـ‬
1 1 1 1 1
L1 ( 4 )  L1
( )  L (  )
s s 2
s ( s  1)
2 2
s 2
s 1
2

1 1
 L1 ( )  L1
( )  x  sin x
s 2
s  1)
2

233

‫خواص معكوس تبدیل ﻻپﻼس‬


:‫ نشان دھید‬:‫قضیھ‬
x
L ( F ( s   ))  e
1
f ( x)
.‫اثبات قضیھ قبلی مﻼحظھ شود‬

234
:‫مثال‬

(‫الف‬
1 1
L1 ( )  L1
( )  e 2x
 sin x
s  4s  5
2
( s  2)  1
2 2

(‫ب‬
6 3
L1 ( )  2L1 ( )  2e 2 x
 sin 3 x
( s  2)  9 ( s  2)  3
2 2

235

:‫بقیھ مثال‬
(‫ج‬
1 12 1 3! 3 x
L ( )  2L ( )  2e  x 3

( s  3) 4 ( s  3) 4

(‫د‬
s3 s  1 2 s 1 2
L1 ( )  L1 ( )  L1 ( )  L1 ( )
s  2s  5
2
( s  1)  2
2 2
( s  1)  2
2 2
( s  1) 2  22

 e  x cos 2x  e  x sin 2x

236
‫حل معادلھ دیفرانسیل بروش ﻻپﻼس‬
‫اینك آماده ھستیم نشان دھیم كھ چگونھ می توان‬
‫جواب یك مسئلھ با مقدار اولیھ دشوار را بھ كمك‬
‫تبدیﻼت ﻻپﻼس ‪ ،‬بھ مسئلھ دیگری با شرایط ساده تر‬
‫تبدیل كرده و سپس با استفاده از وارون تبدیل ﻻپﻼس‬
‫جواب معادلھ دیفرانسیل را بدست آورد‪ .‬با یك مثال‬
‫ساده در مورد معادلھ دیفرانسیل مرتبھ اول توضیح‬
‫می دھیم‪.‬‬

‫‪237‬‬

‫‪y (0)  1‬‬ ‫را با شرط‬ ‫‪y  y  e x‬‬


‫مثال ‪ :‬معادلھ‬
‫حل می كنیم ‪:‬‬
‫حل‪ :‬ابتدا تبدیل ﻻپﻼس را روی معادلھ اثر می دھیم ‪:‬‬
‫) ‪L ( y   y )  L (e x‬‬ ‫‪‬‬ ‫) ‪L ( y )  L ( y )  L (e x‬‬

‫) ‪SL( y )  y (0)  L( y )  L(e x‬‬


‫‪1‬‬
‫‪SL( y )  1  L( y ) ‬‬
‫‪s 1‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1 s 1‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪( s  1) L ( y ) ‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪s 1‬‬ ‫‪s 1‬‬ ‫‪s 1‬‬
‫‪238‬‬
s
L( y ) 
( s  1)( s  1)
:‫حال وارون تبدیل ﻻپﻼس را محاسبھ می كنیم‬
1 1
s
y  L1 ( )  L1 ( 2  2 )
( s  1)( s  1) s 1 s  1
1 1 1 1 1 1
y L ( ) L ( )
2 s 1 2 s 1
1 1
y  e x  e x
2 2
239

y (0)  2 ‫را با شرط‬ y   2 y  e  x ‫ معادلھ‬: ‫مثال‬


.‫حل می كنیم‬
:‫ ابتدا تبدیل ﻻپﻼس را روی معادلھ اثر می دھیم‬: ‫حل‬
L ( y   2 y )  L (e  x )  L( y )  2L( y )  L (e  x )

 SL( y )  y (0)  2L( y )  L(e  x )

1 2s  3 2s  3
 ( s  2) L( y )  2  L( y ) 
s 1 s 1 ( s  1)( s  2)

240
:‫حال وارون تبدیل ﻻپﻼس را محاسبھ می كنیم‬
1 2s  3
yL ( )
( s  1)( s  2)
1 1
y  L1 (  )
s 1 s  2
11 1 1
yL ( )L ( )  y  e  x  e 2 x
s 1 s2

241

y   4 y  4 x ‫ مطلوب است جواب معادلھ‬: ‫مثال‬


y (0)  0 ‫ و‬y (0)  1 ‫با شرایط‬
:‫حل‬
L( y   4 y )  L(4 x)  L( y )  4 L( y )  4 L( x)

s 2 L( y )  sy (0)  y (0)  4 L( y )  4 L( x)
4 4  s 3  5s 2
( s  4) L( y)  2  s  5 
2

s s 1

242
‫‪s 3  5s 2  4‬‬ ‫‪s 3  5s 2  4‬‬
‫‪1‬‬
‫‪L( y )  2 2‬‬ ‫‪yL ( 2 2‬‬ ‫)‬
‫)‪s ( s  4‬‬ ‫)‪s ( s  4‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪s 4‬‬ ‫‪1 1‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪4‬‬


‫( ‪y  L1‬‬ ‫‪‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪L‬‬ ‫(‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫)‬
‫‪s‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪s 4‬‬
‫‪2‬‬
‫‪s‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪s 4 s 4‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪1‬‬ ‫‪s‬‬ ‫‪2‬‬


‫( ‪y  L1‬‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪L‬‬‫‪1‬‬
‫(‬ ‫)‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬‫‪L‬‬‫‪1‬‬
‫(‬ ‫)‬
‫‪s‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪s 4‬‬
‫‪2‬‬
‫‪s 4‬‬
‫‪2‬‬

‫‪243‬‬

‫تبدیل ﻻپﻼس برخی توابع‬


‫قبل از آنکھ بھ تبدیل ﻻپﻼس برخی توابع دیگر بپردازیم‬
‫خوب است شرایطی را کھ تابع باید دارا باشد تا تبدیل‬
‫ﻻپﻼس داشتھ باشد‪ ،‬د دقیفتر مورد توجھ قرار دھیم‪.‬‬
‫برای تضمین وجود تبدیل ﻻپﻼس‪ ،‬کافی است فرض‬
‫) ‪ f (x‬پیوستھ و یا ﻻاقل قطعھ بھ قطعھ‬ ‫کنیم کھ‬
‫پیوستھ است‪ .‬مقصود از عبارت اخیر آن است کھ تابع‬
‫) ‪ f (x‬در ھر فاصلھ متناھی ‪ 0  x  b‬پیوستھ‬
‫است‪ ،‬مگر احتماﻵ در تعدادی متناھی نقطھ کھ دارای نا‬
‫پیوستگی جھشی است‪،‬‬
‫‪244‬‬
‫یعنی تابع در آن نقاط حد ھای چپ و راست متفاوتی دارد‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪x0‬‬ ‫این شرط ﻻزم نیست مثﻶ تابع ‪ f ( x)  x‬در‬
‫‪2‬‬

‫دارای یک نا پیوستگی از نوع بینھایت است وبنابر این‬


‫قطعھ بھ قطعھ پیوستھ نیست‪ ،‬با این وجود انتگرالش از ‪0‬‬
‫تا ‪b‬‬
‫وجود دارد و از آنجا کھ برای ھای بزرگ کراندار‬
‫آن وجود‪‬دارد‪1.‬در واقع‪ ،‬برای‪،‬‬ ‫‪1‬‬
‫نیز‪s  0‬‬
‫ھست‪ ،‬تبدیل ﻻپﻼس‬
‫‪‬‬
‫‪L( x 2 )   e  sx x 2 dx‬‬ ‫داریم‪:‬‬
‫‪0‬‬

‫‪245‬‬

‫‪‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫‪1‬‬
‫و تغییر متغیر‪ sx  t‬نتیجھ می دھد‬
‫‪ e t dt‬‬
‫‪t‬‬
‫‪L( x )  s‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬

‫‪0‬‬

‫‪‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1 ‬‬ ‫یک تغییر متغیر ‪ t  s 2‬بدست می دھد‬
‫‪e‬‬
‫‪s2‬‬
‫‪L( x )  2 s‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ds‬‬
‫‪0‬‬

‫در درس حساب دیفرانسیل و انتگرال نشان داده می شود کھ‬

‫است‪ ،‬لذا داریم‪:‬‬ ‫‪‬‬ ‫انتگرال اخیر برابر با‬


‫‪2‬‬
‫‪1‬‬
‫‪‬‬
‫‪L( x ) ‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪s‬‬

‫‪246‬‬
0 0xc ‫ تابع‬:‫تعریف‬
u c ( x)  
1 xc
‫ می باشد را تابع پلھ ای واحد نامیم و تبدیل‬c  0 ‫کھ‬
:‫ﻻپﻼس آن را پیدا می کنیم‬
 c  b
L (u c ( x ))   e .u ( x) dx   e .0dx   e .1dx  lim  e dx
 sx
c
 sx  sx  sx
0 0 c b   c

1  sx b 1  sb 1 cs e  cs
 lim( e ) c  lim(  e  e ) 
b  s b  s s s

s  0 ‫با شرط‬
247

‫ تابع زیر را برحسب توابع پلھ ای واحد می نویسیم؟‬:‫مثال‬


 f 0( x) 0  x  x0
 f ( x) x0  x  x1
 1
f ( x)   f 2 ( x ) x1  x  x 2
 f ( x) x 2  x  x3
 3
 f 4 ( x) x  x3 :‫حل‬

f ( x)  f 0 ( x)  [ f1 ( x)  f 0 ( x)]u x0 ( x)  [ f 2 ( x)  f1 ( x)]u x1 ( x) 
[ f 3 ( x )  f 2 ( x)]u x2 ( x )  [ f 4 ( x)  f 3 ( x)]u x3 ( x)

248
‫مثال‪ :‬تابع‬
‫‪x‬‬ ‫‪0 x4‬‬
‫‪‬‬
‫‪f ( x )  5‬‬ ‫‪4 x5‬‬
‫‪x 2‬‬ ‫‪x5‬‬
‫‪‬‬
‫را بصورت تابع پلھ ای واحد می نویسیم؟‬

‫) ‪f ( x )  x  (5  x)u 4 ( x )  ( x 2  5)u 5 ( x‬‬

‫‪249‬‬

‫تذکر‪:‬از تابع پلھ ای واحد می توان برای انتقال تابع داده‬


‫‪c‬‬ ‫شده ‪ ، f‬کھ دامنھ تعریف آن ‪ x  0‬بھ اندازه‬
‫واحد در جھت راست استفاده کرد‪ .‬برای مثال تابع تعریف‬
‫‪0‬‬ ‫شده توسط ‪0  x  c‬‬
‫‪y  u c ( x) f ( x  c )  ‬‬
‫)‪ f ( x  c‬‬ ‫‪xc‬‬

‫واحد در جھت‬ ‫‪c‬‬ ‫نمایش انتقالی از تابع بھ اندازه‬


‫می باشد ‪.‬‬ ‫‪x‬‬ ‫مثبت‬

‫‪250‬‬
L(u c ( x ) f ( x  c ))  e  c x F ( s ) s0 :‫ نشان دھید‬:‫قضیھ‬
  :‫اثبات‬
L(u c ( x) f ( x  c))   e  sx u c ( x) f ( x  c)dx   e
 sx
f ( x  c)dx
0 c

:‫ داریم‬u  x  c ‫با تغییر متغیر‬


L(u c ( x ) f ( x  c))   e  s (u  c ) f (u )du 
0


 cs
e e  su f (u )du  e cs F ( s ) s0
0

251

‫تبدیل ﻻپﻼس تابع‬:‫مثال‬


sin x 0  x  2
f ( x)  
sin x  cos x x  2
.‫را پیدا می کنیم‬
‫ را می توان بر‬f ‫ با استفاده از مثال قبل تابع‬:‫حل‬
‫ بھ صورت‬u 2 ( x ) ‫حسب تابع پلھ ای‬
.‫ نوشت‬f ( x)  sin x  u 2 ( x) cos x
‫پس‬ cos t  cos( x  2 ) ‫چون‬
f ( x)  sin x u 2 ( x) cos( x  2 )
‫بنابر خواص و فرمول ھای تبدیل ﻻپﻼس‬
1  2 s s 1  se 2 s
F ( s)  2 e  s0
s 1 s2 1 s2 1
252
‫قضیھ‪:‬اگر )) ‪ F ( s )  L ( f ( x‬و )) ‪G ( s )  L( g ( x‬‬
‫ھر دو بھ ازای ‪ s  0‬موجود باشد آنگاه‬
‫)) ‪H ( x )  F ( s )G ( s )  L( h( x‬‬
‫‪x‬‬
‫‪h( x)   f ( x  u ) g (u )du‬‬ ‫کھ در آن‬
‫‪0‬‬

‫معروف است وآن را با‬ ‫تابع ‪ h‬بھ کنولوسیون ‪ f‬و ‪g‬‬


‫‪h f g‬‬
‫نشان می دھیم ‪.‬‬

‫‪253‬‬

‫)‪f  g ( x)  g  f ( x‬‬ ‫نشان می دھیم کھ‬


‫‪x‬‬ ‫زیرا‬
‫‪f  g ( x)   f ( x  u ) g (u ) du‬‬
‫‪0‬‬

‫با بکار بردن تغییر متغیر ‪ x  u  v‬انتگرال باﻻ‬


‫را می توان بھ صورت زیر نوشت‪0 :‬‬
‫)‪f  g ( x )   f (v) g ( x  v)(  dv‬‬
‫‪x‬‬
‫‪x‬‬
‫‪  g ( x  v ) f (v)dv‬‬
‫‪0‬‬

‫)‪ g  f ( x‬‬

‫‪254‬‬
‫مثال‪:‬با بکار بردن کنولوسیون تبدیل ‪a‬معکوس تابع‬
‫‪H (s) ‬‬
‫) ‪s 2 (s 2  a 2‬‬
‫‪a‬‬
‫را پیدا می کنیم؟‬
‫‪G(s)  2‬‬ ‫‪1‬‬
‫تبدیل ﻻپﻼس‬ ‫‪s  a2‬‬
‫حل‪:‬با فرض ‪ F ( s)  2‬و‬
‫‪s‬‬
‫‪a‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪ L(sin ax) ‬داریم‪:‬‬ ‫و‬ ‫‪L( x) ‬‬
‫‪s2  a2‬‬ ‫‪s2‬‬
‫‪x‬‬
‫‪h( x)  f  g ( x)   ( x  u ) sin audu‬‬
‫‪0‬‬

‫با بکار بردن روش جزبھ جز داریم‪:‬‬


‫‪ax  sin ax‬‬
‫‪h( x ) ‬‬
‫‪a2‬‬
‫‪255‬‬

‫تذکر‪:‬مثال باﻻ را می توان با بکار بردن کسرھای جزیی‬


‫بصورت زیر محاسبھ کرد ‪:‬‬
‫‪1 a‬‬ ‫‪a‬‬
‫) ‪H (s)  2 ( 2  2 2‬‬
‫‪a s‬‬ ‫‪s a‬‬
‫بنابر این‬

‫‪1‬‬
‫) ‪h( x)  2 (ax  sin ax‬‬
‫‪a‬‬

‫‪256‬‬
‫یک عدد مثبت باشد آنگاه‬ ‫قضیھ‪ :‬نشان دھید کھ اگر ‪c‬‬
‫‪1 s‬‬
‫) ( ‪L( f (cx))  F‬‬
‫‪c c‬‬
‫‪‬‬
‫‪L( f (cx))   e  sx f (cx)dx‬‬ ‫اثبات‪:‬‬
‫‪0‬‬

‫انتگرال باﻻ بھ صورت‬


‫‪s‬‬
‫با بھ کار بردن تغییر متغیر ‪cx  u‬‬
‫‪‬‬ ‫‪u‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪L( f (cx))   e‬‬ ‫‪c‬‬
‫‪f (u ) du ‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪c‬‬
‫‪s‬‬
‫‪1  cu‬‬ ‫‪1 s‬‬ ‫‪s‬‬
‫‪c‬‬ ‫‪‬‬‫‪0‬‬
‫‪e‬‬ ‫‪f‬‬ ‫(‬‫‪u‬‬ ‫)‬ ‫‪du‬‬ ‫‪‬‬ ‫) (‪F‬‬
‫‪c c‬‬ ‫‪c‬‬
‫‪ a , s  ca‬‬

‫‪257‬‬

You might also like