شهریار ماکیاولّی و تفاسیر

You might also like

Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 3

‫ّ‬

‫شهریار ماکیاولی و تفاسیر متأخر‬


‫ّ‬
‫به قلم‪ :‬عدنان فّلحی‬

‫ّ‬
‫نیکولو ماکیاولی‪ i‬یکی از مناقشهبرانگیزترین متفکران اروپایی است که قرنهاست جدال حول آرا و نظرات وی ادامه دارد‪ .‬اما‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫چیزی که در بدو نظر‪ ،‬بدیهی به نظر میرسد این است که ماکیاولی را باید از ماکیاولیسم‪ ii‬تفکیک کرد‪ .‬اینکه ماهیت اصلی تفکر و‬
‫ً‬
‫داللت آثار وی چه بوده و اینکه تصویر مرسوم و غالب از وی چیست‪ ،‬دو موضوع کامال مجزا هستند‪ .‬با اندکی مسامحه میتوان‬
‫ّ‬
‫وسایل پلید به کار روند‪،‬‬ ‫توجیه‬ ‫برای‬ ‫توانند‬ ‫می‬ ‫نیک‬ ‫اهداف‬ ‫که‬ ‫ایده‬ ‫این‬ ‫"‬ ‫کرد‪:‬‬ ‫خالصه‬ ‫اسکینر‬ ‫کوئنتین‬ ‫عبارت‬ ‫این‬ ‫در‬ ‫را‬ ‫یسم‬ ‫ماکیاول‬
‫ِّ‬ ‫ّ‬
‫خصلت اصلی نظریهی سیاسی ماکیاولی بوده است"‪ iii‬و سخن گزافی بر زبان نراندهایم اگر بگوییم که بنیان ماکیاولیسم بر کتابچهای‬
‫‪v‬‬
‫استوار است که برتراند راسل فیلسوف نامور قرن بیستم آن را «راهنمای گنگسترها» میدانست‪ iv:‬شهریار‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫اما با وجود غلبهی ماکیاولیسم‪ ،‬پژوهشگران هیچگاه از تالش برای کشف ماهیت اندیشهی ماکیاولی دست نکشیدهاند‪.‬‬
‫ّ‬
‫ما در این مقدمهی کوتاه قصد نداریم وارد تفاصیل و جزییات انواع و اقسام تفاسیر ارائه شده دربارهی ماکیاولی شویم و لکن باید‬
‫ً‬ ‫ّ‬
‫خاطرنشان کنیم که برغم چیرگی و هیمنهی نام ماکیاولی‪ ،‬بعضی از اندیشمندان اساسا وی را فیلسوف و متفکر برجستهی سیاسی به‬
‫شمار نیاورده اند‪ .‬البته در اینجا باید حساب مورخان تاریخ فلسفه و تاریخ اندیشه را از فیلسوفان و اندیشمندان سیاسی جدا کرد‪.‬‬
‫ّ‬
‫طبیعی است که بیشتر تاریخنگاران فلسفه و حوزهی تاریخ اندیشهها‪ ،‬بخشی از کار خود را به معرفی ماکیاولی اختصاص داده باشند‬
‫اما چنین نیست که تمام متفکران برجستهی سیاسی نیز به او پرداخته باشند‪ .‬برای مثال جان رالز که عدهی بسیاری او را بزرگترین‬
‫فیلسوف سیاسی معاصر میدانند‪ ،‬برغم ارجاع و استناد مکرر به افکار و اندیشههای فیلسوفانی چون‪ :‬هابز‪ ،‬الک‪ ،‬کانت‪ ،‬هگل‪،‬‬
‫ّ‬ ‫ً‬ ‫ً‬
‫استوارت میل‪ ،‬توکویل‪ ،‬مارکس‪ ،‬آیزایا برلین و‪ ...‬و بعضا اقتباس از آنان‪ ،‬مطلقا در هیچکدام از آثارش به ماکیاولی ارجاع نداده‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫است‪ .‬وی حتی در سلسله درسگفتارهای تاریخ فلسفهی سیاسی‪ ،vi‬نامی از ماکیاولی نیاورده و تنها اشارهی وی به ماکیاولی‪ ،‬به‬
‫یکی از پانوشتهای مختصر کتاب لیبرالیسم سیاسی‪ vii‬برمیگردد‪ viii.‬دیگر متفکر برجستهی سیاسی معاصر کارل پوپر نیز برغم‬
‫ّ‬
‫اینکه مشخص است با آثار ماکیاولی آشناست و حتی چند بار به مناسبتهایی در جامعهی باز و دشمنان آن‪ ix‬و نیز فقر مکتب‬
‫ّ‬ ‫ً‬
‫اصالت تاریخ‪ ،x‬از وی نام میبرد لکن مطلقا ماکیاولی را کانون شرحها و تفاسیر سیاسی خود قرار نداده و نقش وی در ایجاد نظم و‬
‫نظامهای سیاسی را به اندازه ی کسانی چون افالطون‪ ،‬ارسطو‪ ،‬کانت‪ ،‬هگل و مارکس مهم تلقی نکرده است‪ .‬صدالبته میتوان از‬
‫متفکران برجستهی بسیاری سخن به میان آورد که برغم ارجاع به نامهای پربسامدی مثل الک و هابز و کانت و مارکس و‪ ...‬در‬
‫ّ‬
‫حوزهی فلسفه و اندیشهی سیاسی‪ ،‬از کنار نام ماکیاولی به آرامی گذشتهاند‪ .‬در اینجا خالی از لطف نیست به این نکته اشاره کنیم‬
‫ّ‬ ‫ّ‬
‫که برغم اینکه شاید کسانی چون پوپر یا رالز‪ ،‬ماکیاولی و ماکیاولیسم را عامل مؤثری در ایجاد سازوکارهای مهم سیاسی به شمار‬
‫ّ‬
‫فاشیسم ایتالیا‪ ،‬خود را وامدار ماکیاولی میدانستند‪ :‬مثال ُجووانی جنتیله فیلسوف‬ ‫نمیآورند‪ ،‬فیالمثل نظریهپردازان و متفکران مهم ّ ِ‬
‫نوهگلی و از تئوریسینهای اصلی فاشیسم‪ ،‬ماکیاولی را بنیانگذار «دولت ایتالیا» میداند‪ xi.‬موسولینی نیز کتاب شهریار را‬
‫ّ‬
‫«راهنمای َد ِم دستی دولتمردان» میخواند‪ xii.‬و یا آلفردو روکو حقوقدان ایتالیایی و وزیر دادگستری دولت موسولینی (بین سال‪-‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬
‫های‪2391 :‬ـ‪ ، )2311‬بندی از رسالهی مشهورش دکترین سیاسی فاشیسم‪ xiii‬را به ماکیاولی اختصاص داده است‪ .‬روکو‪ ،‬ماکیاولی‬
‫فرمالیسم فیلسوفان مدرسی نجات داد و آن را به واقعیت عینی نزدیک کرد‪ .‬او نه تنها‬ ‫ِ‬ ‫را کسی میداند که دانش سیاست را از چنگ‬
‫ّ‬
‫گاهی‬
‫ِ‬ ‫آ‬ ‫[خود]‬ ‫ترین‬ ‫کامل‬ ‫واجد‬
‫ِ‬ ‫ایتالیایی‬
‫ِ‬ ‫ترین‬ ‫بزرگ‬ ‫«‬ ‫را‬ ‫وی‬ ‫بلکه‬ ‫خواند‬ ‫می‬ ‫مدرن‬ ‫سیاست‬ ‫نویسندگان‬ ‫ترین‬ ‫بزرگ‬ ‫از‬ ‫یکی‬ ‫را‬ ‫ی‬ ‫ماکیاول‬
‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ّ‬
‫ملی» مینامد‪ .‬روکو ادامه میدهد که ماکیاولی برای آزادکردن و قدرتمندتر کردن ایتالیا‪ ،‬از هر وسیلهای استفاده میکرد‪ .‬روکو در‬
‫‪xiv‬‬ ‫ّ‬ ‫َ‬
‫انتها مینویسد‪" :‬فاشیسم‪ ،‬نه تنها آموزههای خود بلکه اعمالش را نیز از ماکیاولی میآموزد‪".‬‬
‫ّ‬ ‫ّ‬ ‫ً‬
‫اما در میان مورخان و بعضا فیلسوفان سیاسیای که به ماکیاولی پرداختهاند نیز دو جهتگیری کلی وجود دارد‪ .‬البته این جهت‪-‬‬
‫جدی ـ خواه با پیامدهای‬ ‫گیری ناظر بر مشهورترین اثر وی یعنی همان کتابچهی شهریار است‪ .‬گروهی از مفسران‪ ،‬شهریار را اثری ّ‬
‫مثبت خواه منفی ـ تلقی کردهاند‪ .‬چهرههای برجستهای مثل ژان ُب َدن‪ ،‬فردریش کبیر‪ ،‬ژاک ماریتان‪ ،‬فرانسوا اوتمان‪ ،‬برتراند راسل‪،‬‬
‫بندیتو کروچه‪ ،‬لئو اشتراوس‪ ،‬آیزایا برلین‪ ،‬ارنست کاسیرر‪ ،‬کوئنتین اسکینر و‪ ...‬را میتوان در زمرهی کسانی قرار داد که ظاهر‬
‫کتاب شهریار را جدی تلقی کردهاند‪.‬‬
‫اما دستهی دوم ـ که نویسندهی مقالهی پیشرو نیز جزء آنهاست ـ شهریار را نه اثری جدی‪ ،‬بلکه نوشتاری هجوی و آیرونیک تلقی‬
‫‪xvi‬‬ ‫ّ‬
‫میکنند‪ .‬کری جی‪ .‬ندرمن‪ xv‬ماکیاولیشناس معاصر‪ ،‬میگوید که انواع مختلفی از این برداشت‪ ،‬همین اواخر منتشر شدهاند‪.‬‬
‫این دیدگاهی است که برخی از گذشتگان مثل باروخ اسپینوزا و آلبریکو جنتیلی‪ xvii‬نیز به آن باور داشتند‪.‬‬
‫نویسندهی مقالهای که در ادامه میآید‪ ،‬پروفسور گرت متینگلی‪) xviii‬متوفای ‪ (2691‬استاد تمام تاریخ اروپایی در دانشگاه کلمبیا و‬
‫متخصصان برجستهی تاریخ دیپلماسی مدرن بود‪ .‬از جمله کتب مشهور وی میتوان به‪ :‬دیپلماسی رنسانس ( ‪Renaissance‬‬
‫ّ‬
‫‪ ، )Diplomacy‬آرمادا (‪ )The Armada‬و‪ ...‬اشاره کرد‪ .‬تفسیر وی از شهریار ماکیاولی یکی از مشهورترین تفاسیر این کتاب در‬
‫قرن بیستم است که منشأ بازاندیشیهای مجدد در این اثر مشهور شد‪.‬‬
‫ّ‬ ‫ً‬
‫متینگلی میکوشد تا هجوی بودن شهریار را از منظر اغراقها و بعضا جعلیات موجود در این کتاب اثبات کند‪ .‬ماکیاولی در فصول‬
‫مختلف شهریار به تناوب از بزرگمردان سیاسی و رخدادهای مهم مرتبط با آنان سخن میراند‪ .‬متینگلی از دو طریق نشان میدهد‬
‫ّ‬
‫که برخی از مهمترین ارجاعات ماکیاولی به این گونه افراد و رخدادهای حولوحوش آنها‪ ،‬واجد جعلیات و اکاذیب فاحشی است‬
‫ً‬
‫که جدیبودن این استنادات و ارجاعات را به شدت زیر سؤال برده و الجرم ماهیت و نیت تألیف شهریار را عمیقا تحتالشعاع قرار‬
‫میدهد‪ .‬متینگلی با اشراف کاملی که بر تاریخ عصر رنسانس دارد‪ ،‬نخست اعتبار و وثاقت تاریخی این ارجاعات موجود در شهریار‬
‫ً‬ ‫ّ‬
‫را به چالش میکشد و نشان میدهد که ماکیاولی‪ ،‬یا اساسا فرد غیرمطلع و ناشیای بوده که چنین اشتباهات فاحشی را مرتکب‬
‫ّ‬ ‫ً‬
‫شده است و یا با نیات و اغراض خاصی عمدا چنین کرده است‪ .‬اما دادههای مطمئن و موثق ما دربارهی زندگی ماکیاولی و نیز‬
‫ً‬
‫بررسی سایر آثار وی احتمال نخست را رد میکند و چارهای جز این نمیماند که بپذیریم وی عمدا پارهای از مهمترین وقایع و‬
‫رخدادهای محلاتکای خود را وارونه و دگرگون جلوه داده است‪.‬‬
‫ً‬
‫تاریخی ارجاعات و استنادات شهریار‪ ،‬مفاد این ارجاعات و استنادات را صرفا‬ ‫ِ‬ ‫متینگلی در گام دوم‪ ،‬با دست شستن از اعتبارسنجی‬
‫ّ‬
‫به ترازوی خود ماکیاولی برده و با سایر نوشتههای وی مقایسه میکند‪ .‬اشراف کامل و دقیق متنیگلی بر سبک نگارشی و آثار‬
‫ّ‬
‫ماکیاولی‪ ،‬او را قادر ساخته تا از خالل سایر نوشتههای وی‪ ،‬عمق و شدت این تضادها و اشتباهات عمدی را بیش از پیش عیان‬
‫های‬
‫کند‪ .‬متینگلی در انتها با استناد به برخی از درخشانترین نمونههای آثار هجوی‪ ،‬چرایی این حجم ّعظیم از تناقضات و بیان ِ‬
‫غیرواقعی شهریار را تبیین میکند و از راز تضاد مفاد شهریار با زمینه و زمانهی زیست سیاسی ماکیاولی پرده برمیدارد‪ .‬و البته در‬
‫همین اثنا وی از استناد و ارجاع به تفاسیر بزرگانی از قدما که شهریار را نه یک اثر جدی بلکه یک آیرونی و هجویه میدانستند‪،‬‬
‫غافل نمیشود‪.‬‬
‫در انتها بیان چند نکته در مورد ترجمهی فارسی این مقاله نیز ضروری مینماید‪ .‬از آنجا که سنگبنا و قلب استدالالت متینگلی‪ ،‬از‬
‫ّ‬
‫خالل خوانش بستر تاریخی تألیف شهریار‪ ،‬عقبهی زندگانی ماکیاولی و بررسی برخی از مهمترین شخصیتهای مورد استناد وی در‬
‫شهریار می گذرد‪ ،‬این مقاله مشحون از اشاره به اسامی و رخدادهای تاریخی گوناگون است که شاید بیشتر آنها حتی برای‬
‫ّ‬
‫خوانندگان جدی و پیگیر آثار ماکیاولی نیز ناآشنا باشند‪ .‬فلذا مترجم کوشیده است تا با افزودن پانوشتها ـ پانوشتهای مترجم با‬
‫انتهایی «مترجم» از اندک پانوشتهای مؤلف تمییز داده شده است ـ و توضیحات درون قالبکها‪ ،‬این متن را قابل‪-‬‬ ‫ِ‬ ‫افزودن عبارت‬
‫نوشتار مهم و خوانندگانش ایجاد کند‪ .‬امید که در این مهم‪ ،‬ره به چاه نبرده باشیم‪.‬‬
‫ِ‬ ‫فهمتر کند و ارتباط بیشتری بین این‬

‫‪1. Niccolò Machiavelli‬‬


‫‪ii. Machiavelism‬‬

‫‪iii. Skinner, The foundations of modern political thought, vol. 1 p. 248, Cambridge University Press‬‬

‫‪iv‬‬
‫‪. Isaiah Berlin, Against the current, p.44, Princeton University Press‬‬
‫‪v‬‬
‫‪. The Prince‬‬
‫‪vi. Lectures on the History of Political Philosophy‬‬

‫‪vii. Political Liberalism‬‬


‫ّ‬ ‫ّ‬
‫‪ .5‬این تمام چیزی است که رالز دربارهی اهمیت ماکیاولی میگوید‪" :‬ماکیاولی را در کتاب گفتارها‪ ،‬گاهی نمایشدهندهی جمهوریخواهی کالسیک می‪-‬‬
‫دانند‪ ...‬یک نمونهی درخورتر در اینجا کتاب دموکراسی در آمریکا اثر توکویل است" (رالز‪ ،‬لیبرالیسم سیاسی‪ ،‬ص‪ ،923‬ترجمه موسی اکرمی‪ ،‬نشر ثالث)‬
‫ّ‬ ‫ً‬ ‫ّ‬
‫گفتنی است در کتابی که دانشگاه کمبریج دربارهی ماکیاولی منتشر کرده نیز صریحا به نادیدهانگاشتن ماکیاولی از سوی رالز اشاره شده است‪:‬‬
‫‪The Cambridge Companion to Machiavelli, edited by John M. Najemy, p. 270, Cambridge University Press 2010‬‬
‫‪ix. The Open Society and Its Enemies‬‬
‫ّ‬ ‫ً‬ ‫ّ‬
‫‪ .22‬پوپر در این کتاب‪ ،‬ماکیاولی را تلویحا آماج نقدهای خود بر مکتب اصالت تاریخ قرار میدهد‪ .‬پوپر میگوید ماکیاولی در کنار کسانی چون ویکو و‪...‬‬
‫وار پدیدههایی چون‪ :‬جامعههای انسانی و نژادها و‪ ...‬است و وی را یک تاریخگرا مینامد‪The ( .‬‬ ‫زوال دایره ِ‬
‫افالطونی تولد و ِ‬
‫ِ‬ ‫از زمرهی پیروان اندیشهی‬
‫‪)Poverty of Historicism, pp.109,110, The Beacon Press 1957‬‬
‫‪xi. Gentile, Origins and Doctrine of Fascism, p. 80, Transaction Publishers 2002‬‬

‫‪xii. Isaiah Berlin, Against the current, p. 44, Princeton University Press‬‬

‫‪xiii‬‬
‫‪. The Political Doctrine of Fascism‬‬
‫‪xiv. A Primer of Italian Fascism, edited by Jeffrey Thompson Schnapp, Olivia E. Sears, Maria G. Stampino, p. 121,‬‬

‫‪University of Nebraska Press, 2000‬‬


‫‪xv. Cary J. Nederman‬‬

‫‪xvi. https://plato.stanford.edu/entries/machiavelli/‬‬
‫ّ‬
‫‪ .xvii‬آلبریکو جنتیلی (‪ )Alberico Gentili‬ـ متوفای ‪2961‬م ـ حقوقدان بزرگ ایتالیایی و یکی از بنیانگذاران حقوق بینالملل‪.‬‬
‫‪xviii. Garrett Mattingly‬‬

You might also like