Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 52

‫فهرست‬

‫مقدمه‬
‫مفهیم بنیادی شناخت‬
‫مطالعات تاريخي شهر قزوين‬
‫تاريخچه شهر قزوين‬
‫محدوده شهرقبل از اسالم‬
‫محدوده شهر بعد از اسالم‬
‫محدوده شهر قبل از صفويه‬
‫محدوده شهر در دوران صفويه‬
‫محدوده شهر درزمان ق اجاريه‬
‫محدوده شهر در دوران پهلوی‬
‫محدوده شهر در عصر حاضر‬
‫وجه تسمیه شهر قزوين‬
‫سیر تحول محالت قزوين در دوره های مختلف‪:‬‬
‫مق ايسه محله بندی شهر قزوين از ابتدا تا کنون‬
‫مقدمه‬

‫به منظورشناخت هرچه بهتر از یک پدیده می بایست آن را از ابعاد بسیار گوناگونی‬


‫که از ابتدا در شکل گیری و سپس رشد و نمو آن تاثیر گذاربوده اند‪ ،‬بررسی کرد‪ .‬یکی از‬
‫ابعاد مهم‪ ،‬بعد تاریخی پدیده در بسترزمان از گذشته تا کنون می باشد چراکه در حقیقت‬
‫شناخت تاریخی هر پدیده ‪ ،‬سنگ زیربنای شناخت وضع موجود است و درک درست از‬
‫شرایط موجود ‪ ،‬تخمین دگرگونی های بعدی را ممکن می سازد ‪.‬‬

‫با چنین برداشتی از اهمیت شناخت فرآیند تاریخی ‪ ،‬در این مجموعه بر آنیم تا‬
‫در یک مطالعه تحقیقاتی که به صورت گروهی جهت کسب شناخت های الزم از شهر‬
‫قزوین صورت می گیرد‪ ،‬روند تاریخی تغییرات کالبد و کارکرد این شهر را از ابتدا تا‬
‫کنون مورد بررسی قرار دهیم‪.‬‬
‫تاریخچه شهر قزوین‬

‫محدوده شهرقبل از اسالم‬

‫بنای اولیه شهر که در زمان شهریاران ساسانی‬


‫(شاپور ذواالکتاف یا اردشیر بابکان) احداث گردیده به‬
‫صورت دژی بوده که برای مقابله با خطرات احتمالی‬
‫دیالمه بنا شده و قسمتی از آن بر میدان مقابل عمارت‬
‫عالی قاپو در زمان صفویه انطباق داشته است‪.‬‬
‫دو آتشکده ساسانی یکی در شمال شرقی و‬
‫دیگری در جنوب غربی در محوطه ی خارجی دژ وجود‬
‫داشته است که مراسم مذهبی در آن ها انجام می‬
‫گردیده است‪.‬‬

‫مآخذ ‪ :‬طرح تفضيلي شهر قزوين‪ ،‬مهندسين مشاور شارمند‪1369 ،‬‬


‫قزوین در دوره ساسانی‬ ‫◼‬

‫بنای اولیه شهر که در زمان شهریاران دوره ساسانی (شاپور ذواالکتاف یا اردشیر بابکان) احداث گردیده است‪ ،‬به صورت دژی بوده که برای مقابله با خطرات احتمالی دیالمه بنا‬ ‫◼‬
‫شده است‪ .‬مؤلف «مرآت البلدان » بانی قزوین را شاپور فرزند اردشیر بابکان دانسته که شهر را برای مقابله با حمالت و سرکشی های دیلمیان بازسازی کرده است‪ .‬به دستور او‬
‫قلعه ها و ساختمان های فراوان در آن ساخته شد‪.‬‬
‫سرزمین دیلم با داشتن راه های کوهستانی‪ ،‬دشت های جنوب البرز و از جمله دشت قزوین را به سواحل دریای خزر پیوند می داد‪ .‬این پیوند برای دوره ساسانی دارای اهمیت بود‪.‬‬ ‫◼‬
‫از این رو به تقویت استحکامات این شهر پرداختند‪ .‬قزوین در موقعیتی بود که می توانست در برابر ناامنی های ناشی از دیلمیان به عنوان دژی در برابر حمالت و یورش های‬
‫ناگهانی مقاومت کند و یا برای مهار شورشیان‪ ،‬بجنگد‪ .‬شاپور این شهر را «شاد شاپور» و به روایتی «پاد شاپور» نام نهاد‪.‬‬
‫◼‬

‫حمداهلل مستوفی در کتاب «تاریخ گزیده» به سال ‪ ۷۳۰‬هجری قمری‪ ،‬تاریخ بنای شهر را تا سال تألیف کتابش ‪ ۱۱۷۸‬سال شمسی ذکر می کند‪ .‬با این احتساب تاریخ پیدایش‬ ‫◼‬
‫شهر قزوین تا به امروز بیش از ‪ ۱۸۵۰‬سال شمسی است‪ .‬ابن فقیه و مورخ قرن سوم در کتاب «اخبار البلدان» نوشته است که قزوین دژی است که از هجوم دیلم و دزدان محافظت‬
‫می کند و به فارسی کشوین گویند‪ .‬آنچه که از متون تاریخی می توان دریافت آن است که وجه نظامی و امنیتی شهر‪ ،‬قبل و بعد از اسالم بارز بوده است‪ .‬این از مهم ترین دالیل‬
‫شکل گیری شهر قزوین است‪.‬‬
‫محل شار ساسانی‬ ‫◼‬

‫با توجه به منابع و مآخذ تاریخی‪ ،‬محله شهرستان همان دژ شاپور پیش از اسالم است‪ .‬همچنین معلوم می شود که دژ کشوین از رودخانه اَرَنزک دورتر و به رودخانه دزج نزدیک تر‬ ‫◼‬
‫بوده است‪ .‬به این اعتبار حد غربی آن دژ با قسمتی از مسیر این رودخانه مجاورت داشته است‪ .‬مسیری که حدود هفتاد سال است که به جای آن خیابان مولوی احداث شده است‪.‬‬
‫با توجه به کم آبی قزوین و عمیق بودن چاه های آب و نیز با توجه به اینکه هنگام ساختن آن دژ‪ ،‬سازندگان با هجوم دیلمیان یا لشکریان یاغی رو به رو بوده اند و ایجاد قنات در‬ ‫◼‬
‫آن شرایط بسیار دشوار بوده است‪ .‬لذا راه وصول به آب مورد نیاز جز چاه‪ ،‬منحصر به استفاده از آب رودخانه و ذخیره کردن آن در آب انبارها بوده است‪ .‬به این دلیل دژ کشوین یا‬
‫حصار شاپوری باید نزدیک به رودخانه ساخته شده باشد‪ .‬ظاهراً چنین نیز شده است‪ .‬با این توجیه که دو رودخانه بهار آب با چشمه سارها که آبشان وارد آن دو می شود‪ ،‬به موضع‬
‫شهر قزوین می رسیده اند‪ .‬یکی رودخانه «اَرَنزک» در شرق و دیگری رودخانه «دزج » در غرب‪ .‬هر دو به صحرای دیزه واقع در دشت قزوین منتهی می گشته اند‪( .‬دبیرسیاقی‪،‬‬
‫‪ ۱۳۸۱‬؛ ص ‪)۶۲۹ – ۶۳۰‬‬
‫«هسته نخستین شهر قزوین به آغاز دوره ساسانی بر می رسد‪ .‬به طور خاص آن را به شاپور اول و دوم نسبت می دهند‪ .‬آنچه به شاپور اول نسبت داده شده است‪« ،‬شاد شاپور»‬ ‫◼‬
‫نامیده می شود‪ .‬با شهر کنونی قزوین چندین کیلومتر فاصله داشته است‪ .‬ولی آنچه که به دوران شاپور دوم مربوط می شود‪ ،‬قلعه‪-‬پادگانی بوده در داخل همین بافت شهر قزوین‪».‬‬
‫(ورجاوند‪ ۱۳۷۸ ،‬؛ ص ‪)۲۲۶‬‬
‫بررسی صحت دوره ساسانی‬ ‫◼‬

‫با توجیه و دستیابی به ارتباط شار ساسانی و محله شهرستان با استفاده از روایات تاریخی و بررسی اولین نقشه از شهر مربوط به قرن هفتم هجری قمری می توان صحت مطالب‬ ‫◼‬
‫عنوان شده را بررسی نمود‪.‬‬
‫نخست‪ :‬قرارگیری شهرستان بین دو رود دزج و ارنزک و در میان شهر بزرگ (مدینه عظمی) و باغ ها (البساتین) و مزارع طبق اولین نقشه شهر (زکریا‪ ،‬قرن هفتم)‪.‬‬ ‫◼‬

‫دوم‪ :‬زکریای قزوینی از قول ابن فقیه (‪ ۲۷۹‬هجری قمری) می گوید‪« :‬اول شهری که شاپور ذواالکتاف احداث آن کرده در این زمان‪ ،‬آن را شهرستان گویند‪( ».‬قزوینی‪ ۱۳۷۳ ،‬؛ص‬ ‫◼‬
‫‪)۲۱۷‬‬
‫بر مبنای مطلب نخست‪ ،‬شهرستان محصور در میان شهر بزرگ در قرن هفتم است‪ .‬دوم بر اساس روایت تاریخی از قرن سوم‪ ،‬شار ساسانی در زمان مذکور شهرستان نامیده می‬ ‫◼‬
‫شد‪ .‬از این رو گفته ی برخی مورخان و مستشرقین مبنی بر قرار داشتن دژ شاپوری در خارج از قزوین رد می شود‪ .‬به این نتیجه می توان رسید که محل شهرستان همان دژ‬
‫شاپور پیش از اسالم است‪( .‬مجابی‪)۱۳۸۸ ،‬‬
‫در عکس هوایی سال ‪ ۱۳۳۴‬خورشیدی‪ ،‬در شمالِ گورستان و مقبره ی شاهزاده حسین‪ ،‬در شرقِ خیابان مولوی (مسیر سابق رود دزج)‪ ،‬می توان گذر شمالی‪ -‬جنوبی و شرقی‪-‬‬ ‫◼‬
‫غربی هسته اولیه شهر را در محدوده ی مسجد جامع شناسایی کرد‪ .‬بر مبنای گذرهای تاریخی‪ ،‬حصار بیضوی شار ساسانی را می توان دید‪.‬‬
‫آتشکده شهر‬ ‫◼‬

‫روایات تاریخی‪ ،‬حاکی از وجود آتشکده و حتی پابرجا بودن آن تا بعد از فتح شهر توسط اعراب است‪ .‬ولی اشاره دقیقی از تعداد‪ ،‬محل و موقعیت آن ها وجود ندارد‪ .‬همچنین دالیل‬ ‫◼‬
‫و مستنداتی دال بر وجود آتشکده در محل مسجد جامع وجود ندارد‪ .‬مجموعه تأسیسات موجود در مسجد جامع مربوط به دوران اسالمی است و روی آثار و ابنیه دوره ساسانی بنا‬
‫گشته است‪ .‬شاید عبادتگاه یزدان پرستی که حمداهلل مستوفی از آن یاد می کند‪ ،‬جزئی از این آثار بوده است‪( .‬مجابی‪ ۱۳۸۸ ،‬؛ ص ‪)۱۶۶‬‬
‫گورستان کهنبر و بقعه شاهزاده حسین (ع)‬ ‫◼‬

‫محل گورستان کهنبر در دوره ساسانی‬ ‫◼‬

‫گورستان کهنبر قدیمی ترین گورستان شهر است‪ .‬پیشینۀ آن به دورۀ شکل گیری اولیه شار ساسانی باز می گردد‪ .‬محل مقبرۀ شاهزاده حسین (ع) قسمتی از گورستان کهنبر‬ ‫◼‬
‫است‪ .‬گورستان مذکور حد جنوبی دژ کشوین است‪ .‬از این رو حدود هسته اولیه شهر را می توان در شمال محدوده ی مقبرۀ شاهزاده حسین (ع) امروزی ارزیابی نمود‪.‬‬
‫رافعی مورخ اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم محل مدفن شاهزاده حسین را بزرگ ترین گورستان شهر می داند‪ .‬او به ذکر خصوصیات آن می پردازد‪« :‬بزرگ ترین مقابر‬ ‫◼‬
‫گورستانی است که یک سوی آن به «ماژستان» و «دهک» می پیوندد و یک طرف آن به «باب کادوک» و راه «ارداق » کشیده می شود و طرفی از آن به «باب المشبک» می‬
‫پیوندد‪ .‬همچنین از پدرم رحمت اهلل شنیدم که می گفت‪ :‬در این گورستان مشهدی است معروف به «ابن علی ابن موسی الرضا» رضی اهلل عنه که به خردسالی درگذشته است‪.‬‬
‫همچنین آنجا قبور بسیاری از علویه و شیعیان است‪( ».‬گلریز‪ ۱۳۶۸ ،‬؛ ص ‪)۱۴۰‬‬
‫محدوده شهر بعد از اسالم‬
‫بعد از فتح قزوین به دست مسلمین دونفر از فرمانروایان عرب به نامهای مبارک غالم و موسی بن بغا بترتیب از طرف هادی خلیفه عباسی و سپس موسی فرزند وی‬
‫فرمانروای این شهر شدند‪ .‬این دو هریک شهرکهایی برای سکونت خود و همراهانشان در قسمت شمل غربی و شمال شرقی هسته قدیمی شهر بنا کردند که به ترتیب به نامهای‬
‫مدینه موسی و مبارکه مشهور گردیدند‪.‬‬
‫درسال ‪ ۱۹۲‬هجری قمری به دستور هارون الرشید خلیفه عباسی حصاری برگرد هر سه شهر کشیده شد که دیوار هارونی نام گرفت که این منطقه قسمت اعظم محالت‬
‫موجود به جز هادی آباد‪ ،‬خوک آباد و شیخ آباد را در بر می گیرد‪.‬‬

‫محله آخوند‬

‫حصار شهر‬

‫مآخذ ‪ :‬طرح تفضيلي شهر قزوين‪ ،‬مهندسين مشاور شارمند‪1369 ،‬‬


‫پس از ورود اسالم‬ ‫◼‬

‫پس از حمله اعراب به ایران در قرن اول پس از اسالم‪ ،‬قزوین که در دوره ساسانیان پایگاه مستحکمی برای جلوگیری از هجوم مهاجمان دیلمی بود‪ ،‬در دوره اسالمی نیز به پایگاه و‬ ‫◼‬
‫مبدأ عملیات بعدی لشکریان عرب تبدیل شد‪.‬‬
‫روند شهرسازی و گسترش مناطق مسکونی در قزوین‪ ،‬پس از ورود اسالم به این سرزمین‪ ،‬شتابی دوچندان یافت‪ .‬در مدتی کوتاه به عنوان “باب الجنه” یا “دروازه بهشت” نامیده‬ ‫◼‬
‫شد‪ .‬در دوره های بعد‪ ،‬هنگامی که هارون الرشید‪ ،‬خلیفه عباسی‪ ،‬در راه خراسان از قزوین می گذشت‪ ،‬پس از آگاهی از گرفتاری های مردم قزوین در مقابل هجوم های دیالمه و‬
‫مقاومت شجاعانه آن ها‪ ،‬دستور داد سعد بن عاص‪ ،‬حصاری به دور مدینه موسی (مبارکیه) بکشد و مسجدی در آن بسازد‪ .‬ولی به علت مرگ هارون الرشید حصار ناتمام ماند‪.‬‬

‫از اواخر قرن پنجم هجری تا زمان حمله هوالکو به قلعه های اسماعیلیان‪ ،‬سرزمین قزوین تحت تأثیر حوادث مربوط به نهضت حسن صباح و جانشینان او قرار داشت‪ .‬در این زمان‬ ‫◼‬
‫قزوین شاهد نبردهای طوالنی مدت‪ ،‬میان سپاه حکومت مرکزی و اسماعیالن بود‪ .‬حسن صباح به عنوان رهبر نهضت اسماعیلیان‪ ،‬سرزمین قزوین را به عنوان مرکز فعالیت های‬
‫خود انتخاب و قالع و برج و باروهای خود را در ارتفاعات الموت احداث کرد‪ .‬درخشان ترین دوره تاریخ منطقه قزوین‪ ،‬با استقرار پایتخت حکومت ایلخانان در سلطانیه آغاز می شود‪.‬‬
‫با انتخاب سلطانیه به عنوان پایتخت کشور‪ ،‬این محل به صورت مرکز و محل تالقی شبکه راه های کشور در می آید‪.‬‬
‫محدوده شهر قبل از صفویه‬

‫این دوره از زمان هارون الرشید به سال‬


‫‪ ۱۹۲‬هجری قمری شروع سلطنت شاه‬
‫طهماسب صفوی را در بر می گیرد‪ .‬شهر از‬
‫جانب جنوب‪ ،‬مغرب و مشرق در مجموع‬
‫چندان توسعه ای نداشته و حتی از ناحیه ی‬
‫شمال شرقی نیز کوچکتر میشود ‪.‬‬
‫در این دوره شهر ‪ ۸‬دروازه داشته که در‬
‫میان دیوارهای آن بنا شده بود‪ .‬مهمترین این‬
‫دروازه ها بر سرراه ری ( هم اکنون نیز به نام‬

‫محله آخوند‬
‫دروازه تهران باقی است)‪ ،‬راه تبریز و راه رشت‬
‫قرار داشت ‪.‬‬

‫مآخذ ‪ :‬طرح تفضيلي شهر قزوين‪ ،‬مهندسين مشاور شارمند‪1369 ،‬‬


‫قزوین در قرن اول و دوم پس از اسالم‬
‫با فتح دژ کشوین توسط اعراب مسلمان و بنای مسجد در دژ و همچنین توسعه خانه ها در بیرون دژ و بنا شدن مدینه موسی و مدینه مبارکه در شمال حصار شاهپوری و نهایتا اسکان‬
‫جمعیت مهاجر اعراب برای حفاظت از مرز خالفت اسالمی در مقابل دشمنان؛ می توان گفت که دژ کشوین رفته رفته به یک شهر مسکونی‪-‬نظامی تبدیل شد‪ .‬در این تغییر بنیادین‬
‫سازمان فضایی شهر از شار ساسانی به شهر اسالمی تبدیل می شود‪.‬‬

‫با توجه به روایات تاریخی در قرن اول و دوم از محل مدینه موسی و مدینه مبارکه که در دوره های بعدی تخریب و جزو محالت شدند‪ ،‬مدینه موسی در محله دزج و جوسق و مدینه‬
‫مبارکه در محله دستگرد قرار می گیرد‪ .‬دالیل موقعیت استقرار دو شهر جدید نسبت به شهر قدیم را می توان در بدو امر در وجود مزارع و باغات حاشیه شهر قدیم جستجو کرد‪ .‬همچنین‬
‫شهر از شمال بیشتر مورد تهدید دشمنان بود‪ .‬قرارگیری شهرهای مذکور ‪-‬که به عنوان دژ نیز از آن ها یاد شده است‪ -‬امنیت شهر قدیم (مدینه عتیقه) را تأمین می کرد‪ .‬علت توسعه‬
‫نیافتن شهر در جنوب مدینه عتیقه را می توان ناشی از عوامل طبیعی و انسانی دانست‪ .‬وجود باغات و مزارع و گورستان بزرگ شهر نیز خود عواملی برای عدم چنین گسترشی است‪.‬‬
‫حکمرانی در قرن اول و دوم‬
‫بالذری در کتاب فتوح البلدان آورده است‪« :‬گویند که چون موسی هادی به ری می رفت به قزوین آمد‪ .‬شهری را مقابل آن بنا کرد که به شهر موسی معروف است‪ .‬زمینی را به نام رستم‬
‫آباد خریداری کرد و آن را به امور شهر موسی وقف نمود‪ .‬عمرو رومی آزاد کرده وی والی آن شهر شد و پس از وی محمد بن عمرو به این مقام رسید‪ .‬مبارک ترکی دژی ساخت که به نام‬
‫شهر مبارک خوانده می شود‪ .‬جمعی از موالی در آن مقیم اند‪( ».‬بالذری‪ ۱۳۳۷ ،‬؛ ص ‪)۴۵۳‬‬
‫حمداهلل مستوفی نیز در کتاب تاریخ گزیده درباره قرن اول و دوم پس از اسالم نوشته است‪ …« :‬و چون دولت خالفت به هادی موسی بن مهدی عباسی رسید‪ ،‬او شهرستان دیگر در‬
‫جنب آن بساخت و مدینه موسی نام کرد و اتباع خود در آنجا ساکن گردانید و آن شهر اکنون داخل محله دزج و جوسق است و آن کوچه را شهرستانک خوانند و مبارک ترکی مملوک‬
‫هادی خلیفه‪ ،‬هم در آن زمان شهرستانی دیگر در آن حدود بساخت و کسان خود در آن نشاند و بنام خود منسوب کرد و آن شهرستان اکنون باغی است داخل محله دستجرد و دزج و‬
‫مبارک آباد خوانند‪( ».‬مستوفی‪ ۱۳۶۴ ،‬؛ ص ‪)۷۷۵‬‬

‫قرن سوم پس از اسالم‬


‫حضور خلیفه سرزمین های اسالمی در قزوین‪ ،‬نشان دهندۀ اهمیت این شهر مرزی در اوایل قرن سوم است‪ .‬ایجاد حصاری عظیم گرد سه شهر با وجود زمین های خالی بسیار در فواصل‬
‫آن ها‪ ،‬نشانگر پا برجا بودن تهدیدات و لزوم حفظ امنیت شهر مرزی در مقابل دشمنان خلیفه است‪ .‬مقدسی (قرن چهارم) نیز در احسن التقاسیم فی معرفه االقالیم آورده است‪« :‬قزوین‪:‬‬
‫بزرگ و پر تاکستان است‪ .‬شهرکی دارد که جامع در آنست در ربض آن دژی است‪(» .‬مقدسی‪ ۱۳۶۱ ،‬؛ ص ‪)۵۸۴‬‬

‫رافعی در التدوین آورده است‪« :‬آنگاه هارون الرشید در دوران خالفتش به شهر قزوین آمد و فرمان ساختن مسجد جامع را داد‪ .‬آن صحن کوچکی از مسجد بزرگ مقصوره کهن و به فرمان‬
‫خلیفه مستقالتی خریداری شد‪ .‬آن ها را به مصالح شهر و ساختمان و تعمیر مسجد و دژ وقف کرد و آن ها را رشیدیات گویند‪( » .‬گلریز‪ ۱۳۶۸ ،‬؛ ص ‪)۱۳۰‬‬
‫با ساخت مسجد جامع عتیق‪ ،‬مرکزیت سازمان فضایی قرن سوم تا ششم نیز در مدینه عتیقه یا محله شهرستان قرار می گیرد‪ .‬در دوره مذکور دژها یا شهرهای شمالی به تدریج به محالت‬
‫مسکونی تبدیل می گردند‪ .‬توسط گذرهایی که در فواصل آن ها وجود دارد‪ ،‬به بخش های جنوبی شهر متصل می گردند‪( .‬مجابی‪)۱۳۸۸ ،‬‬
‫حصار شهر‬
‫ابن حوقل مورخ قرن چهارم در مسالک و ممالک نوشته است‪« :‬قزوین شهری است که حصاری بر اوست و درون آن شهر کوچکی است‪ .‬دارای حصار و مسجد جامع در شهر داخلی‬ ‫◼‬
‫است‪( ».‬گلریز‪ ۱۳۶۸ ،‬؛ ص ‪)۷۷‬‬
‫رافعی حصار شهر قزوین را در قرن سوم تا ششم این گونه توصیف می کند‪« :‬حصار قزوین بر سه شهر احاطه داشت‪ .‬موسی بن بوقا غالم معتصم در سال ‪ ۲۵۴‬هجری قمری بناهای‬ ‫◼‬
‫دیگری بنا کرد و مال بسیاری صرف نمود‪( ».‬گلریز‪ ۱۳۶۸ ،‬؛ ص ‪)۱۳۰‬‬
‫در کتاب سیر تاریخی بنای شهر قزوین اتفاقات شهر در این دوره بررسی به شرح زیر آمده است‪:‬‬ ‫◼‬

‫◼‬

‫بنا شدن قسمت اولیه مسجد جامع کبیر در داخل حصار شاپور و آغاز کشیده شدن بارو بر گرد سه شهر یعنی “دژ کشوین”‪“ ،‬مدینه موسی” و “مدینه مبارکه” توسط هارون الرشید‬ ‫◼‬
‫خلیفه عباسی در دهه هشتم قرن دوم هجری و ناتمام ماندن آن‪.‬‬
‫اتمام بنای باروی شهر در حکومت معتز خلیفه توسط موسی بن بوقا با دویست و شش برج و طول حدود شش هزار متر به سال ‪ ۲۵۴‬هجری‪.‬‬ ‫◼‬

‫واقع بودن زمین های بیاض و محوطه های بسیار داخل باروی بزرگ در فواصل سه شهر‪ :‬دژ کشوین‪ ،‬مدینه موسی و مدینه مبارکه از هم‪ ،‬خاصه در شرق بازار‪.‬‬ ‫◼‬
‫احداث شدن تدریجی بازار در شمال غربی دژ کشوین و در ساحل شرقی رودخانه دِزَج‪.‬‬
‫احداث شدن بناها در غرب رودخانه دزج بین قرن سوم تا ششم‬
‫جاری بودن رودخانه دزج در غرب شهر داخل باروی بزرگ و رودخانه ارنزک در بیرون بارو و شرق شهر قزوین‪.‬‬
‫آمدن صاحب بن عباد با یاران به قزوین به سال ‪ ۳۷۳‬هجری و ساختن کوشکی در شمال مدینه موسی و تعمیر کردن باروی قزوین‪ .‬ساخت مسجد اصحاب ابوحنیفه در محله پنبه ریسه و‬
‫حمل شدن منبر آن از ری در سال ‪ ۴۰۴‬هجری‪ .‬تأسیس مسجد جامع اصحاب ابوحنیفه در قرن چهارم هجری قمری‪ ،‬سازمان فضایی شهر را دگرگون می کند‪ .‬این مسجد که جامع‬
‫حنفیان بوده‪ ،‬نزدیک به رود غربی شکل می گیرد‪ .‬این در حالی است که مسجد جامع عتیق منسوب به شافعیان بوده و در مدینه عتیقه وجود داشته است‪.‬‬
‫خراب شدن باروی شهر در جنگ ساالر ابراهیم با مردم به سال ‪ ۴۱۰‬هجری و تعمیر شدن آن توسط ابوعلی جعفری به سال ‪ ۴۱۱‬هجری‪ .‬آباد بودن باروی شهر و کنگره های آن هنگام‬
‫عبور ناصر خسرو از قزوین در (سال ‪ ۴۳۸‬هجری)‪( .‬دبیرسیاقی‪ ۱۳۸۱ ،‬؛ ص ‪)۳۸۶‬‬
‫دو قطبی شدن شهر‬
‫بنیان گذاری مسجد جامع در شهر قدیم نیز اهمیت این قسمت از شهر به عنوان کل اصلی نسبت به شهرهای شمالی که کل های کوچک تر در سازمان فضایی شهر در دوره مذکور‬
‫هستند را بیان می دارد‪ .‬روایات تاریخی بیانگر وجود کشاکش بین مذاهب در اثبات صحت نماز جمعه هر فرقه در مسجد جامع خود است‪ .‬به طوری که شافعیان دلیل خود را قرارگیری‬
‫مسجد جامع عتیق در شهر قدیم ذکر می کرده اند‪ .‬حضور دو مسجد جامع به صورت همزمان در این مرحله‪ ،‬احتمال وجود الگویی خاص در سازمان فضایی شهر را دارد که آن را می‬
‫توانیم «شهر دو قطبی» بنامیم‪( .‬مجابی ‪)۱۳۸۸ ،‬‬
‫ویژگی اصلی سازمان فضایی دو قطبی شهر‪ ،‬گرایش های مذهبی بوده است‪ .‬دلیل آن را می توان وجود دو مسجد جامع به طور همزمان ارزیابی نمود‪ .‬قرارگیری مسجد جامع عتیق همجوار‬
‫با رود دزج (رود شرقی) و مسجد جامع اصحاب ابوحنیفه همجوار با رود اترک (رود غربی) امکان دسترسی به منابع آب مستقل را برای دو قطب فراهم می آورده است‪.‬‬
‫احتمال ایجاد مانع مصنوعی به منظور حفظ آب رود فصلی شرقی نیز وجود داشته است‪ .‬چرا که انحراف رود شرقی عارضه ای طبیعی به نظر نمی رسد‪ .‬ذکر باقی بودن مدینه مبارکه‬
‫(محله دستجرد) در دوره های بعدی نیز می تواند دلیلی برای حضور قطب شرقی باشد‪ .‬چرا که ذکر شده مدینه موسی که همزمان و به دالیلی مشترک با مدینه مبارکه شکل گرفته بود‬
‫تخریب شد‪( .‬مجابی‪)۱۳۸۸ ،‬‬
‫تحوالت قرن ششم و هفتم‬
‫از میان رفتن مدینه موسی و مدینه مبارکه و کوشک صاحب ابن عباد در شمال مدینه موسی و تخریب کلی باروی شهر در قرن هفتم بیانگر تغییر و تحول عظیم در ساختار شهر قزوین‬
‫است‪ .‬بعد از بروز جنگ داخلی و زلزله بزرگ در ابتدای قرن ششم (‪ ۵۱۳‬ه‪ .‬ق) شهر به شدت تخریب می شود‪ .‬ولی بر اساس روایت تاریخی «ساخت مقصوره خمارتاشی مسجد جامع‬
‫قزوین و تعمیر مسجد اصحاب ابوحنیفه» بیانگر وجود جمعیت و پا برجا بودن نمود مذاهب در شهر به دلیل بازسازی مساجد مربوطه است‪.‬‬

‫با مقایسه تطبیقی روایات تاریخی فوق می توان به این نتیجه رسید که سه شهر مستقل از هم که بارویی دور آن ها کشیده شده بود‪ ،‬دیگر وجود ندارد‪ .‬کالبد اصلی شهر همان مدینه‬
‫عتیقه (شهرستان) است‪ .‬زیرا مسجد جامع در مرکز شهرستان (حصار شاپوری) و مسجد اصحاب ابوحنیفه در شمال شرقی شهرستان و محالتی در شمال و شمال غربی شهر است‪.‬‬
‫به طور کلی تغییرات شهر در آن زمان عبارتند از‪:‬‬
‫جنگ و بروز فتنه در سال پانصد هجری و خراب شدن برخی بناها‪ .‬ویران شدن شهر بر اثر زلزله در آغاز قرن ششم هجری‪ .‬ایجاد شدن مقصوره بزرگ جامع‬ ‫◼‬
‫کبیر توسط امیر زاهد خمارتاش در فاصله ‪ ۵۰۰‬تا ‪ ۵۰۹‬هجری‪.‬‬
‫تعمیر مسجد اصحاب ابوحنیفه توسط امیر زاهد خمارتاش در آغاز قرن ششم هجری‪.‬‬ ‫◼‬

‫تعمیر بارو توسط صدرالدین محمد مراغه ای؛ وزیر ارسالن سلجوقی در ‪ ۵۲۷‬هجری‪ .‬به کلی ویران شدن باروی بزرگ شهر و به آتش کشیده شدن مقصوره‬ ‫◼‬
‫مسجد جامع کبیر توسط لشکریان مغول در آغاز قرن هفتم هجری‪.‬‬
‫◼‬

‫از میان رفتن کوشک صاحب بن عبّاد و باقی بودن محل آن با نام صاحب آباد در قرن هشتم هجری‪ .‬نامیده شدن بیرون دروازه راه کوشک به کوشکه دشت‪.‬‬ ‫◼‬

‫وجود گورستان (مقبره) یهود در شمال محله شهرستان یا حصار شاپور (احتماال پیغمبریه‪ ،‬چهار انبیای فعلی)‪.‬‬ ‫◼‬

‫◼‬

‫ز میان رفتن مدینه موسی و داخل محله دزج و جوسق (راه کوشک) قرار گرفتن آن‪ .‬از میان رفتن مدینه مبارکه و تبدیل شدن آن به باغ و قرار گرفتن آن در‬ ‫◼‬
‫محله دستجرد‪( .‬دبیرسیاقی‪ ۱۳۸۱ ،‬؛ ص ‪)۳۸۶‬‬
‫روایات قرن ششم و هفتم‬
‫زکریا بن محمد بن محمود مکمونی قزوینی (‪ ۶۷۲ – ۶۰۰‬ه ق) در کتاب آثار البالد و اخبار العباد نخستین کسی است که نقشه شهر را در قرن هفتم هجری قمری تشریح و ترسیم می‬
‫کند‪ .‬نقشه زکریا در قرن هفتم‪ ،‬سازمان فضایی شهر را مشخص می کند‪ .‬باقی ماندن حصار شاهپوری در محله شهرستان به عنوان شهرستان و محالت حاشیه ای آن با عنوان مدینه‬
‫العظمی است‪ .‬سازمان فضایی شهر قزوین در این دوره قابل مقایسه با شهرهای هم دوره است‪.‬‬

‫« …و آن مدینه آبادانی دارد‪ .‬یکی در وسط دیگری‪ ،‬مدینه صغری را که محاط است به مدینه دیگر‪ ،‬شهرستان گویند‪ .‬آن قلعه را در محیط و ابواب مدینه کبری بر دور آن واقع است‪ .‬آن‬
‫را نیز قلعه و درهایی است و نخلستان و باغات بر دور مدینه کبری‪ .‬محیط آن از هر طرف و مزارع شهر محیط بساتین است‪ .‬آن شهر را دو وادی است‪ .‬یکی را وادی درج گویند و دیگری را‬
‫وادی اترک بر این صورت‪( ».‬قزوینی‪ ۱۳۷۳ ،‬؛ ص ‪)۲۱۷ – ۲۱۶‬‬
‫از خصوصیات قزوین در این دوران‪ ،‬باقی ماندن حصار شاپوری در محله شهرستان به عنوان شهرستان و محالت حاشیه ای آن با عنوان مدینه العظمی است‪ .‬در میان شهر‪ ،‬شهر قدیم با‬
‫حصارهای خود وجود داشته است‪ .‬دروازه ها روی مسیرهای اصلی شهر شکل گرفته و رودخانه نیز از میان شهر بزرگ می گذرد‪.‬‬
‫تحوالت قرن هشتم و نهم‬
‫ویژگی ها و اتفاقات مهم شهر قزوین در قرن هشتم و نهم به طور خالصه‪ ،‬به این شرح است‪« :‬شهر داخل باروی بزرگ دارای نه محله بوده است‪ .‬در زمان حمداهلل مستوفی (قرن هشتم)‬
‫بدین شرح نام برده شده اند‪:‬‬
‫دو محله در مرکز شهر؛ محله شهرستان (همان حصار شاپوری) و محله سکه شریحان‪ .‬یک محله در شمال؛ جوسق (کوشک)‪ .‬سه محله در شمال غربی و غرب حصار شاپوری؛ دزج‪ ،‬ابهر و‬
‫ارداق‪ .‬یک محله در جنوب و جنوب شرقی حصار شاپور؛ ری‪ .‬دو محله در شرق و شمال شرقی حصار شاپوری؛ صامغان (راه چمان) و پنبه ریسه (دستجرد)‪».‬‬
‫هفت دروازه شهر قزوین در قرن هشتم نیز بدین شرح است‪ :‬ابهر‪ ،‬ارداق‪ ،‬ری‪ ،‬صامغان‪ ،‬دزج‪ ،‬جوسق و نیز دروازه پنجه علی در قرن نهم هجری‪ .‬احداث شدن سی و چهار مسجد‪ ،‬شش‬
‫مدرسه‪ ،‬نه خانقاه‪ ،‬چهار گورستان (جز گورستان کهنبر)‪ .‬بقاع متبرکه از جمله بقعه شاهزاده حسین و پنجه علی‪ .‬مقابر از جمله مقبره حمداهلل مستوفی‪ ،‬قلندر خانه‪ ،‬قنات ها و سد دهل‬
‫بند‪ ،‬برابر سد شاپور‪ .‬گذرها و کوچه ها‪ ،‬چون کوچه شهرستانک و کوچه نو و دیلمیه کوچه در فاصله قرن دوم تا نهم هجری‪( .‬دبیرسیاقی‪ ۱۳۸۱ ،‬؛ ص ‪)۳۸۷‬‬
‫سازمان فضایی شهر در قرون هشتم و نهم‬
‫سازمان فضایی شهر در این دوره متشکل از ساختاری منظم است‪ .‬کل هایی کوچک (محالت) را به هم ارتباط می دهد‪ .‬محالت نیز هر یک به عنوان کلی کوچک‪ ،‬سازمان فضایی خود را‬
‫داشته اند‪ .‬در این میان مقبره شاهزاده حسین و بقاع بزرگان و گورستان همجوار با آن خود به عنوان کلی کوچک مطرح است‪ .‬مرکزیت سازمان فضایی در این دوره همجوار با مسجد جامع‬
‫عتیق در محله شهرستان بوده است‪ .‬ذکر دروازه پنجه علی در قرن نهم با توجه به جایگزینی شهرهای شمالی و کوشک با محالت جدید‪ ،‬می توان حدود دروازه را شمال محله شارستان و‬
‫جنوب غربی پهنه‪ ،‬یعنی حدود مسجد پنجه علی که در دوره صفوی ساخته شده است‪ ،‬ارزیابی نمود‪.‬‬

‫وجود گورستان یهود در شمال محله شارستان بیرون از دروازه پنجه علی قابل تطبیق با مقبره چهار انبیاء (پیغمبریه) است‪ .‬احتماال حدود مسجد پنجه علی امروزی‪ .‬از این رو این مسئله‪،‬‬
‫بیانگر مسیر ارتباطی اصلی شمالی‪-‬جنوبی شهر یا همان خیابان پیغمبریه در دوره مذکور است‪ .‬بنابراین شکل گیری خیابان پیغمبریه امروزی را می توان به این دوره نسبت داد‪( .‬مجابی‪،‬‬
‫‪)۱۳۸۸‬‬
‫محدوده شهر در دوران صفويه‬
‫این دوره که از زمان سلطنت شاه طهماسب صفوی در سال ‪ ۹۵۵‬هجری قمری شروع گردید منشا تحوالت و تغییرات عمده ای در کالبد شهر قزوین که به پایتختی ایران‬
‫برگزیده شده بود‪ ،‬گردید ‪.‬‬
‫آثار معماری و شهرسازی مهم این دوره به نقل از سفرنامۀ شاردن‬
‫فرانسوی به شرح زیر است ‪:‬‬
‫الف – کاخ ها و ابنیه سلطنتی‬
‫‪ -۱‬قصرشاهی یا عالی قاپو ‪-2‬عمارت چهل ستون ‪-3‬باغ جنت و یا‬
‫قصر جنت ( اقامتگاه شاهزادگان صفوی )‬
‫‪-۴‬تعدادی کاخ برای سکونت رجال دوره صفویه‪ ،‬تجار‪ ،‬بزرگان که در‬
‫محله ‹‹ سرکوچه میدان ›› احداث شده بود‪.‬‬
‫‪-۵‬میدان شاه به طول تقریبی ‪ ۲۱۴‬متر و عرض ‪ ۶۱‬متر در محلۀ عالی‬
‫قاپو واقع گردیده است‪.‬‬
‫ب‪ -‬مساجد‬
‫محله آخوند‬ ‫‪ -۱‬مسجد شاه ( مسجدالنبی ) ‪ -2‬مسجد پنجه علی ‪ -۳‬مسجد و‬
‫مدرسه مالوردیخان ‪.‬‬
‫ت‪ -‬مدارس ‪:‬‬
‫‪ -۱‬مدرسه پیغیمبریه ‪ -2‬مدرسه خلیفه سلطان‬
‫ث‪ -‬آب انبارها ‪:‬‬

‫مآخذ ‪ :‬طرح تفضيلي شهر قزوين‪ ،‬مهندسين مشاور شارمند‪1369 ،‬‬ ‫‪ –۱‬آب انبار جنب مسجد جامع‬
‫ج‪ -‬محالت شهر ‪:‬‬
‫‪ -۱‬محله عالی قاپو یا بالغی ‪ -2‬محله آخوند ‪ -3‬محله مغلواک ‪ -4‬محله دیمج ‪ -5‬محله قشالق ‪ -6‬محله سرکوچه‬
‫محدوده شهر درزمان قاجاريه‬

‫در دوره قاجاریه بافت شهر به تدریج در داخل باغات حدفاصل بافت پر زمان صفوی تا حصار شهر گسترش می یابد و بسیاری از ابنیه مهم که برخی از آن ها هنوز باقی‬
‫مانده اند در مجاورت راه های ارتباطی اصلی شهر احداث می گردند‪.‬‬
‫در ایننن دوران نیننز مجموعننه کنناخ‬
‫های صفوی هنوز در مرکزیت شنهر قنرار‬
‫دروازه هااااار شااااهر اااار‬
‫اسااااااه نذشااااا ماااااذ ور‬ ‫دارند و راه های منتهی به شهر عموماً بنه‬
‫ع ارتند از ‪:‬‬
‫این مجموعنه منتهنی منی گردنند‪ .‬بلنوار‬
‫چهارباغ به صنورت ینک محنور شنمالی‪-‬‬
‫جنوبی از عمارت عالی قاپو شروع گردیده‬
‫و به عمارت تلگرافخانه در جنوب منتهنی‬
‫می گردد‪.‬‬
‫دروازه تهران‬
‫دروازه پن ريس‬
‫محله آخوند‬
‫دروازه درب وشك‬
‫دروازه شيخ آ اد‬
‫دروازه رشت‬
‫دروازه مغلواك‬
‫دروازهار خندق ار‬
‫دروازه سالمگاه‬
‫مآخذ ‪ :‬طرح تفضيلي شهر قزوين‪ ،‬مهندسين مشاور شارمند‪1369 ،‬‬
‫محدوده شهر در دوران پهلوی‬

‫ا استذرار و تث يت حکومت رضاخان اولين اقدامات شهرسازر‬


‫در قزوين مانند ساير شهرها در حدود سال ‪ 1310‬انجام گرديد‪.‬‬
‫در این دوران عالوه بر اصالحاتي در شبکه عبور و مرور‬
‫بسياري از بناهاي تاریخي با تغيير عملکرد براي استقرار مراکز خدماتي‬
‫جدید تخصيص یافتند که از جمله شهرباني در عمارت عالي قاپو‪،‬‬
‫فرمانداري کل در ساختمان چهل ستون‪ ،‬شهرداري در عمارت بلدیه‪،‬‬
‫سبزه ميدان در ميدان شاه سابق مي باشد‪.‬‬
‫محالت شهر در این دوره به طور عمده محالت قدیمي قبلي مي‬
‫باشند و تغييرات آن ها بسيار ناچيز است‪.‬‬
‫به منظور ایجاد رشد و هماهنگ و متوازن شهرها و فراهم آمدن‬
‫محيط مناسب شهري تهيه طرح هاي جامع شهري از سال ‪1343‬آغاز‬
‫محل آخوند‬
‫گردید‪.‬‬
‫اولين طرح جامع قزوین در سال ‪ 43‬به مهندسين مشاور مندا‬
‫ابالغ و در اردیبهشت ‪ 47‬مرحله اول به تصویب شوراي عالي معماري‬
‫و شهرسازي به تصویب رسيد‪.‬‬
‫طرح مذکور م توانست حداقل زمينه براي توسعه موزون شهر‬
‫را فراهم آورد ليکن رشايط سال هاي اول دهه ‪ 50‬و ضعف شهرداري‬
‫قزوين و ساير دستگاه هاي اجراي و رشد ي سابقه جمعيت امکان تحقق‬
‫مآخذ ‪ :‬طرح تفضيلي شهر قزوين‪ ،‬مهندسين مشاور شارمند‪1369 ،‬‬ ‫را فراهم ننمود ‪.‬‬
‫محدوده شهر در عصر حاضر‬
‫ایجاد شهر صنعتی البرز و راه اندازی بخش عمده ای از واحدهای صنعتی آن در‬
‫اواخر دهه ‪ ۴۰‬موجب افزایش شدید جمعیت شهر قزوین گردید و پیامد آن نیز موجب‬
‫ایجاد و رشد محالتی گردید که به صورت خودرو و خارج از پیشبینی های طرح‬
‫جامع مصوب در بخشهای مختلف شهر و به ویژه در شمال غربی آن ظاهر گردیدند‪.‬‬
‫شکل گیری محله هادی آباد در این دوره انجام شده است ‪.‬طرح جامع جدید شهردر‬
‫سال ‪ ۵۹‬به تصویب رسید و متعاقب آن طرح تفصیلی شهر تهیه شد که در اسفند ‪۶۰‬‬
‫خواستگاه اولي شهر‬ ‫به تصویب رسید‪ ،‬دراین طرح شبکه عبور و مرور از یک مجموعه منسجم و متکی بر‬
‫شهر در اوايل اسالم‬
‫محدوده شهر ق ل از صفوي‬
‫نظام سلسله مراتبی خارج شده و تنها به ساماندهی شبکه موجود بسنده گردید‪،‬‬
‫محدوده شهردر صفوي‬
‫منطقه بندی به طور عمده متکی بر محله بندی تاریخی شهر بوده و محالت جدید نیز‬
‫محدوده شهر در قاجاري‬
‫قزوين در سال ‪1320‬‬ ‫بر اساس بلوک های شهری تعیین شدند‪ ،‬الزم به ذکر است که بر اساس طرح مذکور‬
‫قزوين در سال ‪1345‬‬
‫محدوده فعلي شهر‬
‫توسعه ی شهر در میان باغ ها محدود گردید و شهر تنها در سمت شمال گسترش‬
‫یافت‪.‬‬
‫جمع بندی‬
‫محل آخوند‬ ‫آنچه گذشت نمایشگر این است که شهر قزوین از اوایل پیدایش تاکنون بارها‬
‫متحول گردیده است‪ .‬از اوایل قرن حاضر با توسعه شهرنشینی در ایران‪ ،‬وسعت این‬
‫شهر به دو برابر وسعت آن در طول ‪ ۲‬هزار سال قدمت آن رسید‪.‬‬
‫به دلیل محدود شدن شهر از سه جانب با باغات پسته و بادام توسعه شهر همواره در‬
‫سمت شمال بوده و این امر به ویژه در توسعه سریع ‪ ۶۰‬سال اخیر کامالً آشکار‬
‫گردیده است‪.‬‬
‫مآخذ ‪ :‬طرح تفضيلي شهر قزوين‪ ،‬مهندسين مشاور شارمند‪1369 ،‬‬
‫وجه تسمیه شهر قزوین‬

‫کهن ترین سند در مورد نام قزوین نوشته قدامۀ بن جعفر است که در نیمه دوم سده سوم هجری می زیسته است ‪ .‬نوشته او چنین است ‪:‬‬ ‫•‬
‫" دژ قزوین به فارسی کشوین خوانده می شود و معنا آن مرز دینداری است ‪ ".‬اگر تفسیر وی درست باشد ؛ بخش نخست نام واژه کش است که با کشنن بنه معننی‬
‫همگانی ‪ ،‬انبوه و نام کشوادگان سردودمان مشهور زمان کیخسرو باید یکی باشد ‪.‬‬
‫اثر دیگر فتوح البلدان است که از نام قزوین چنین یاد می کند ‪:‬‬ ‫•‬
‫" دژ قزوین به فارسی کشوین نامیده می شود و معنی آن جانبی و کناری است ‪ ،‬یا مرزی که باید نگهبانی و حفظ شود ‪.‬‬
‫وجه تسمیه ای که استاد دکتر دبیر سیاقی از عالمه علی اکبر دهخدا نقل می کند به شرح زیر است ‪ " :‬قزوین مرکب از«کزو» به معنای پسته کوهی و «ینن» نسنبت‬ ‫•‬
‫است ‪ ،‬یعنی سرزمین پسته‪ ،‬چراکه پسته قزوین در قدیم به دلیل مرغوبیت و سبزینگی و روغنی بودنش از آوازه زیادی برخوردار بوده است ‪".‬‬
‫برخی تاریخ نگاران ایرانی و عرب بر آنند که واژه « قزوین » از جمله « این کشوین » گرفته شده است‪ .‬گویند سرکرده سپاه کسرا در صف لشکریان خود به هنگام نبرد‬ ‫•‬
‫در این سرزمین خللی دید و با عبارت « این کشوین » ( یعنی بدان کج بنگر ) زیر دست خود را مأمور رفع خلل کرد و در نتیجه ‪ ،‬سپاهیان او پیروز شدند‪ .‬آنگاه در جایگاه‬
‫مزبور شهری بنا کردند و به این مناسبت آنجا را «کشوین» نامیدند و در دوره اسالمی ‪ ،‬عربها ‪ ،‬این واژه را معرب کرده و آن را « قزوین » نامیدند‪.‬‬
‫تعبیر دیگر برباره نام قزوین عبارت است از ارتباط این اسم با نام قوم کاسپین که اسم خود را از کهن ترین روزگاران به دریای مازندران داده اند ‪ .‬مورخان مکان اصلی‬ ‫•‬
‫آنها را در ایران در کنار دریای مازندران کنونی دانسته اند که از آنجا به طرف زاگرس سرازیر شده اند ‪ .‬بنابر این می توان نتیجه گرفت که واژه قنزوین از واژه کاسنپین بنه‬
‫ویژه با تلفظ کاس۫پ۫ی۫ن است و به احتمال زیاد واژه کشن وین را باید تغییر شکل یافته واژه کس پین به شمار آورد‪.‬‬
‫سیر تحول محالت قزوین در دوره های مختلف‪:‬‬
‫الف ‪ -‬در کتیبه ای با تاریخ (‪ ۵۰۹‬ه‪.‬ق‪ ).‬از خمارتاش در مقصوره مسجد جامع قزوین که مضمون آن وقف نامه و شرح تقسیم آب خمارتاشی است به این‬

‫محالت اشاره شده است‪:‬‬

‫محله سکه شریح ‪،‬محله رستق القطن(پنبه ریسه) ‪ ،‬محله دیوکته‪ ،‬محله سکه الکافین(احتماال" محله حالجان) ‪ ،‬محله رستق الصباغه (احتماال" محله دباغان) ‪،‬‬
‫طریق ارداق ‪ ،‬طریق ری ‪ ،‬سکه الحریریه ‪ ،‬طریق مقابر ‪.‬‬

‫ب ‪ -‬رافعی در التدوین در قرن هفتم از سه محله یاد کرده است‪:‬‬


‫محله ابن مراد ‪ ،‬محله طریف (متصل به مسجد جامع) ‪ ،‬محله عبد الوهاب بن محمد صوفی قزوینی‪.‬‬

‫ج ‪ -‬به نوشته حمد اهلل مستوفی در تاریخ گزیده ‪ ،‬قزوین در قرن هشتم دارای نه محله بوده است‪:‬‬
‫محله ابهر ‪ ،‬محله ارداق‪ ،‬محله دزج‪ ،‬محله دستجرد(پنبه ریسه) ‪ ،‬محله راه ری‪ ،‬محله راه کوشک(جوسق) ‪ ،‬محله سکه شریح ( سکه شریحان‪ -‬سر کوچه ریحان) ‪ ،‬محله‬
‫شهرستان ‪ ،‬محله صامغان (راه چمان)‪.‬‬

‫د ‪ -‬در دوره قاجاریه بر حسب کتابچه سرشماری سال (‪ ۱۲۹۹‬ه‪.‬ق‪).‬شانزده محله و در دوره پهلوی اول تا شهریور ‪ ۱۳۲۰‬شمسی به نوشته مرحوم گلریز در کتاب مینودر‬
‫هفده محله داشته است‪:‬‬
‫محله آخوند(بن درخت)‪ ،‬محله بالغی و فشتهول (فشتاول)‪ ،‬محله پنبه ریسه‪ ،‬محله تنورسازان‪ ،‬محله حالجان‪ ،‬محلخ خندقبار(کنده وار)‪ ،‬محله خیابان‪،‬محله دباغان‪ ،‬محله‬
‫دیمج(دیمه)‪ ،‬محله راه چمان (صامغان)‬
‫محله راه ری (درب ری)‪ ،‬محله راه کوشک(درب کوشک)(جوسق)‪،‬محله سکه شریحان‪ ،‬محله سوق االغنام(گوسفند میدان )(قوی میدان)‪ ،‬محله قمالق‪ ،‬محله گلبینه ‪ ،‬محله‬
‫مغالوک(چینی بندان)‪.‬‬
‫مقايسه محله بندی شهر قزوين از ابتدا تا کنون‬
‫شهر قزوين در دوران صفويه‬ ‫شهر قزوين در قرن هشتم و نهم هجری قمری‬

‫ماخذ‪ :‬سير تاريخی شهر قزوين و بناهای تاريخی آن‪،‬سيد محمد دبير سياقی‬ ‫ماخذ‪ :‬سير تاريخی شهر قزوين و بناهای تاريخی آن‪،‬سيد محمد دبير‬
‫سياقی‬
‫محالت قزوين در سال ‪1383‬‬ ‫محالت قزوين در دوره قاجاريه و پس از آن‬

‫ماخذ‪ :‬واحد اطالعات جغرافيايی شهرداری قزوين‬ ‫ماخذ‪:‬سير تاريخی شهر قزوين و بناهای تاريخی‪،‬آن‪،‬سيد محمد دبير سياقی‬
‫معماری بومی‬

‫معماری بومی‪ ،‬در هر زبان و هر فرهنگی که معنا شود‪ ،‬به استناد سنت به ریشهی معماری در گذشتهی دور و نزدیک اشاره میدهد؛‬ ‫◼‬
‫ولی قطع الزامی این ریشه را شراط این نامگذاری نمیداند و نمیخواهد‪ .‬به دیگر سخن‪ ،‬معماری بومی چیزی نیست که ما نتوانیم‬
‫امروزه بیافرینیم‪ ،‬و چیزی نیست که دیگران پیش از ما ساخته و دیگر کسی را توان آفرینش آن نباشد (فالمکی‪.)۱۱، ۱۳۶۵ ،‬‬
‫معماری بومی‪ ،‬یعنی مجوعه واحدهای معماری –شهریای که در سرزمینی معین گردهم آمده اند و با هماهنگی هایی که در زمینه‬ ‫◼‬
‫شکل‪ ،‬در زمینه حجمگذاری یا «پالن ولومتریک»‪ ،‬در زمینه کاربردی‪ ،‬در زمینه رنگآمیزی و آهنگ سطوح پر و خالی و همچنین در‬
‫زمینه مصالح و نظامهای ساختمانی در آنها پدیدار است سری اصلی و اساسی را در بر دارد (همان‪.)۱۷،‬‬
‫در ادامه به معرفی جند نمومه از خانههای تاریخی قزوین پرداخته و سپس عناصر هویتساز معماری را در آنها بررسی و مقایسه‬ ‫◼‬
‫میکنیم‪.‬‬
‫خان خطي ي‬
‫خانه خطیبی با ‪ ۳۵۰‬متر مربع عرصه و ‪ ۴۵۰‬متر مربع اعیانی در کوچه خطیبی شهر قزوین قرار دارد و مربوط به دوره قاجاریه و پهلوی اول‬ ‫◼‬
‫است‪ .‬این خانه در سه طبقه با سه حیاط مجزا شکل گرفته و حیاط بزرگ آن هم اکنون متروکه و خالی از سکنه است‪ .‬از نقطه نظر معماری‪،‬‬
‫تمام فضاهای این خانه تناسبات هماهنگ معماری قزوین را دارد‪ .‬بنا کالً آجری و داخل بنا گچ کاری شده است‪ .‬درها و اُرسیهای چوبی و‬
‫مهتابی نیز در حیاط متروکه دیده میشود ‪ .‬سردر زیبای این خانه ‪ ،‬بهترین مشخصه آن است‬
‫خانه خطيبي‬
‫پالن‬
‫خانه بهروزی‬

‫این خانهی قاجاری در زرگر کوچه شهر قزوین قرار دارد و به شیوه معماری خانه سازی قزوین‪ ،‬با حیاط مرکزی اصلی و حیاط های‬ ‫◼‬
‫جانبی شکل گرفته است‪ .‬حیاط اندرونی با تناسبات نیم کشکولی‪ ،‬در دو جبهه دارای شاه نشینهای تابستانی و زمستانی و در دو‬
‫جبهه دیگر دارای ایوانهای طاق نمایی است‪ .‬شاه نشین اصلی خانه از طریق ایوانی ستوندار با حیاط بیرونی نیز ارتباط دارد‪ .‬خانه‬
‫در دو طبقه زیرزمین و همکف شکل گرفته و تزیینات آجری لبهها و ارسیهای آن‪ ،‬از جمله تزیینات قابل توجه این بنا است‪.‬‬
‫خانه بهروزی‬

‫پالن طبقات‬
‫خان اسدر‬
‫این خانه صد ساله متعلق به یکی از تجار بزرگ شهر قزوین‪ ،‬به نام "حاج علی اصغر اسدی" است‪ .‬خانه اسدی از دو حیاط مجزا با تناسبات مستطیل و نگینی‬ ‫◼‬
‫تشکیل شده و ‪ ۵۰۲‬متر مربع عرصه و ‪ ۶۵۰‬متر مربع اعیانی دارد‪ .‬هشتی ورودی آن مزین به رسمیبندی است وهر دو حیاط ملزمات خانه را به صورت کامل‬
‫در خود گردآورده است‪ .‬فضاهای خانه دارای تناسبات معماری خانه های سنگی قزوین است‪ .‬از تزیینات بنا میتوان به سردر ورودی‪ ،‬گچبری در نمای داخلی و‬
‫گچبری رنگی دور قاب آیینه اتاقها‪ ،‬اُرسیهای چوبی‪ ،‬رسمی بندی و آجرکاریهای تزیینی در نما اشاره کرد‪ .‬این خانه در خیابان مولوی محله دیمج قرار دارد‬
‫)‪.(www.tebyan.net‬‬
‫خانه اسدی‬
‫استفاده از مصالح سنگ‪ ،‬آجر‬
‫و چوب‬
‫رنگ و پوشش مات‬
‫جدارههای سنگين و قطور‬

‫ساي ان و فرو نشستگی ازشو‬


‫ها‬
‫خانه اسدی‬
‫پالن ها‬
‫‪ o‬نمای بیرونی‬

‫مقیاس نما‬ ‫◼‬

‫بسیاری از بناهای معماری مانند خانه ها دارای فضای ورودی با مقیاس انسانی هستند‪ .‬ارتفاع فضای ورودی این بناها به طور متوسط بین ‪۵‬‬ ‫◼‬
‫تا ‪ ۶‬متر و ارتفاع درِ ورودی آنها به طور متوسط بین ‪ ۲‬تا ‪ ۳‬متر است‪ .‬بیشتر این نوع ورودیها معموالً فاقد جلوخان (به معنی فضای وسیع در‬
‫جلوی پیش طاق) هستند و تنها یک پیش طاق دارند که ابعاد فضای آن با توقف و تجمع چند نفر متناسب میباشد‪ .‬طبعاً ابعاد و تناسبات‬
‫سایر عناصر و جزء – فضا های این ورودیها نیز با کارکرد آنها متناسب است (سلطان زاده‪.)۱۳۷۲ ،‬‬
‫شکل ترکیب نما‬ ‫◼‬

‫شکل کلی نمای فضای ورودی هر یک از انواع بناها تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله نوع و کارکرد و اهمیت بنا‪ ،‬موقعیت بنا در شهر و‬ ‫◼‬
‫همچنین خصوصیات معماری شهر یا منطقهای که بنا در آن قرارگرفته و دورهای از تاریخ که بنا در آن پدید آمده‪ ،‬قرار داشته است‪ .‬نماها (‬
‫به لحاظ ترکیب به سه دسته کشیده(پهن)‪ ،‬بلند(مرتفع) و متوسط تقسیم میشوند (همان‪.)۱۱۸ ،‬‬
‫تزئینات نما‬ ‫◼‬

‫آجرکاری‪ :‬آجر مهمترین ماده در تزئین فضاهای ورودی بوده است‪ .‬آجر یکی از مهمترین مصالح در ایران است که از گذشته های دور‬ ‫◼‬
‫تاکنون برای نماها مورد استفاده قرار میگیرد‪ .‬مقاومت آجر در برابر باران و سایر عوامل اقلیمی موجب شده است که نمای ورودی بیشتر‬
‫نماهای خشتی را بپوشاند‪ .‬نقشپذیری آجر و امکان ایجاد طرحهای گوناگون و سهولت اجرای کار سبب گردیده که بسیاری از فضاها را با آن‬
‫تزیین کنند (همان‪.)۱۲۲ ،‬‬
‫کاشیکاری‪ :‬از اواخر دورهی سلجوقیان و به خصوص از دورهی ایلخانیان از کاشی نیز در ترکیب با آجر یعنی به صورت معقلی برای تزئین‬ ‫◼‬
‫سطح نما استفاده میکردهاند (همان‪.)۱۲۴ ،‬‬
‫گچبری‪ :‬نامقاوم بودن گچ در برابر آب و تأثیرپذیری آن از عوامل جوی موجب گردید که از آن کمتر برای پوشاندن سطح خارجی نمای‬ ‫◼‬
‫فضای ورودی که در معرض باد و باران بود‪ ،‬استفاده کنند‪ .‬در بعضی از فضاهای ورودی که پیش طاق با غرفههایی وجود داشت برخی از‬
‫قسمتهای واقع در سطح داخلی آنها به خصوص سطح زیرین سقف آنها را که از نفوذ مستقیم باران در امان بود با گچ تزیین میکردند‬
‫(همان‪.)۱۲۶ ،‬‬
‫نمای يرونی‬
‫نمای يرونی‬
‫ورودی خان‬

‫ورودی خانه خانه در بافت های شهری پیوسته‪ ،‬متراکم و درونگرا فضایی خصوصی برای زندگی خانوادگی بود که معموال اصل محرمیت در طراحی و احداث آن‬ ‫◼‬
‫رعایت می شد تا افراد خانواده از دید اشخاص نامحرم محفوظ باشند‪ .‬بیشتر خانه های یک شهر تک هسته ای بودند و تنها تعداد اندکی از خانه ها یعنی خانه‬
‫های متعلق به اعیان و اشراف و رجال شهر دو هسته ای یعنی متشکل از دو واحد تقریبا متمایز اما پیوسته بودند‪ .‬فضای ورودی این نوع خانه ها به تبعیت از‬
‫اهداف مذهبی و اجتماعی به صورتی طراحی می شد که افراد به صورت ناگهانی و یک مرتبه وارد فضای خانه نشوند و همچنین از فضای ورودی ‪ -‬به فضاهای‬
‫داخلی خانه دید مستقیم وجود نداشته باشد (همان‪.)۶۰ ،‬‬
‫◼‬
‫ورودی خان‬
‫ورودی خان‬
‫ورودی خانه‬
‫هشتی‬

‫هشتی یا کریاس فضایی است که در بسیاری از انواع فضاهای ورودی طراحی و ساخته میشده است‪ .‬این فضا غالباً بالفاصله پس از درگاه قرار میگیرد و یکی از‬ ‫◼‬
‫کارکردهای آن تقسیم مسیر وَرودی به دو یا چند جهت بوده است‪ .‬در برخی خانه ها دو یا چند راه از داخل هشتی منشعب میشده که هریک از آنها به‬
‫فضایی خاص و از جمله به فضای باز داخلی بنا منتهی میشده است‪ .‬در بناهایی که از هشتی آنها تنها یک راه منشعب میشده‪ ،‬فضای هشتی کارکرد یک‬
‫فضای تقسیم کننده را نداشته‪ ،‬بلکه به عنوان فضایی برای انتظار و با شکوه نمودن مسیر ورودی مورد استفاده قرار میگرفته است‪ .‬از فضای هشتی برای تغییر‬
‫جهت مسیر حرکت نیز استفاده میکردهاند (همان‪.)۷۵ ،‬‬
‫‪ o‬هشتی‬
‫داالن ورودی‬

‫داالن ساده ترين جزء فضار ورودر است تأمين ارت اط و دسترسي ين دو م ان‪ ،‬مهمترين ار رد اصلي آن شمار ميآيد‪ .‬در رخي خان ها‬ ‫◼‬
‫تغيير امتداد و جهت مسير ع ور در داالن صورت ميگرفت است‪ .‬اين ترتيب مسئل محرميت را توسط داالني در امتدادر غير مستذيم‬
‫حياط ختم ميشد‪ ،‬حل مي ردند‪ .‬داالن از لحاظ ال در فضايي اريك و م عرض است و عرض داالن خان هار وچك‬
‫‪ (.‬حدود ‪ 1‬متر است (همان‪78 ،‬‬ ‫◼‬
‫‪ o‬داالن ورودی‬
‫‪ o‬حیاط‬

‫بر اساس آثار بر جای مانده از خانه های سکونتگاههای کهن تاریخی که از هزاره های ششم پیش از میالد به بعد در بسیاری از نقاط‬ ‫◼‬
‫ایران وجود داشته اند‪ ،‬و همچنین آثار بر جای مانده از برخی سکونتگاههای واقع در بینالنهرین‪ ،‬هر خانه به طور معموال زد و بخشی که‬
‫فضای ساخته شده و محصور‪ ،‬و دیگری فضای باز تشکیل میشد‪ ،‬زیرا در نواحی مرکزی و جنوبی ایران و بین النهرین هوا در طول سال‬
‫به گونه ای بوده است که مدتی از سال هوا سرد و حدود نیمی دیگر معتدل و گرم بوده است و بخشی از فعالیتهای مربوط به سکونت‬
‫در اوقات مناسب سال در فضای باز صورت میگرفت‪ .‬باوجود آنکه نقش پدیده های جغرافیایی و محیطی در شکل گیری فضای باز یا‬
‫حیاط خانه ها کمابیش آشکار است‪ ،‬اما برخی از محققان عوامل فرهنگی را به عنوان عوامل اصلی شکل دهندۀ انواع حیاط در خانه های‬
‫سنتی نام‪ ،‬برده اند (سلطان زاده‪.)۶۰ ،۱۳۹۰ ،‬‬

‫فضاهای درون گرای یکسویه گونهای از ساختمانها هستند که یک یا چند حیاط مرکزی یا میان سرا دارند و تهویه و همچنین نور و‬ ‫◼‬
‫دسترسی به فضاهای درونی آنها از فضای باز داخلی شان تأمین میشود و به طور معمول هیچ پنجره و روزنی به سمت بیرون ندارند‬
‫(همان‪.)۸۰،‬‬
‫‪ o‬حیاط‬
‫‪ o‬حیاط‬
‫منابع‬

‫‪ /۱‬حبیبی‪ ،‬سید محسن‪ ،‬از شار تا شهر ‪ ،‬انتشارات دانشگاه تهران‪۱۳۸۳،‬‬

‫‪/۲‬سیاقی ‪،‬سید محمد دبیر ‪ ،‬سیر تاریخی شهر قزوین و بناهای آن ‪ ،‬اداره کل میراث فرهنگی استان قزوین‪ ،‬قم ‪۱۳۸۱ ،‬‬

‫‪ /۳‬کیانی ‪ ،‬محمد یوسف ‪ ،‬پایتخت های ایران ‪ ،‬سازمان میراث فرهنگی کشور ‪ ،‬معاونت معرفی و آموزش ‪۱۳۷۴ ،‬‬

‫‪ /۴‬ورجاوند‪ ،‬پرویز ‪ ،‬سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین ‪ ،‬نشر نی ‪ ،‬چاپ اول ‪۱۳۷۷‬‬

‫‪/۵‬طرح جامع شهر قزوین‪ ،‬مهندسین مشاور مندا‪۱۳۴۷ ،‬‬


‫‪/۶‬طرح تفضیلی شهر قزوین‪ ،‬مهندسین مشاور شارمند‪.۱۳۶۹ ،‬‬

‫‪ /۷‬نقشه محله بندی شهر قزوین‪ ،‬واحد اطالعات جغرافیایی شهر قزوین ‪۱۳۸۳ ،‬‬

‫مقاله پریسا زرآبادی پور‬ ‫•‬

You might also like