Professional Documents
Culture Documents
چرا مسلمان هستم
چرا مسلمان هستم
محمدعلی میرباقری
حقوق این کتاب متعلق به نگارنده است ،که جهت استفادهی عمومی در فضای مجازی منتشر شده است.
پیشگفتار 1 ....................................................
درآمد 9 .......................................................
انکارآمدی ادلهی فلسفی ،در اثبات حقانیت دین اسالم 15 ......
کتاب حاضر از چند خبش تشکیل شده :در خبش عمدهی این
کتاب نشان دادهام که چرا مشهورترین دالیلی که ممکن است راهی
به سوی اسالم تلقی شوند ،از نظر من مردود هستند .در خبش
خنست کتاب سعی کردهام آشکار کنم که دالیل فلسفی که برای
اثبات وجود خدا معرفی شدهاند ،کمک زایدی به دینداری ما
ومیکند .مطال این خبش عمداتً فاقد ارجاع هستند .علت آن این
است که مباحث مطرح شده کامالً در حیطهی ختصص آکادمیک
من قرار دارند 1و به نظرم انتظار معقولی است که از خوانندگان
چننی کتابی خبواهم در پذیرش صدق مقدمات استداللهامی به من
اعتماد کنند .البته میتوانستم منت را مهراه اب ارجاعات بنویسم؛ اما
اگر میخواستم چننی کاری اجنام دهم ،میابیست حبث را مفصلتر
و آکادمیکتر از آنچه هست مطرح میکردم؛ کاری که عالوه بر
.1من مدرک دکرتی خود را در سال 1396در رشتهی فلسفهی دین از
دانشگاه هتران اخذ کردم.
پیشگفتار 5 /
بعدازاین دو خبش سلبی ،در خبش آخر کتاب سعی کردهام دالیل
اجیابی خود را برای ابور به اسالم معرفی کنم؛ دالیل سادهای که هر
ذهن عادیای بهراحتی میتواند فهم کند .از نظر من دالیلی از این
دست بیش از هر دلیل دیگری میتواند در مردم نسبت به پذیرش
حقانیت اسالم ریبت اجیاد کند.
درآمد
1. fideists
2. Søren Kierkegaard
/ 10چرا مسلمان هستم
حال اگر این دیدگاه درست ابشد و ما ملزم به داشنت دلیل برای
دینداری خود ابشیم ،برای هر فرد مسلمان این سؤال که «چرا
مسلمان هستم؟» ای به شکل عمومیتر برای هر فرد دیندار این
پرسش که «چرا به دین الف ابور دارم؟» نقشی حموری پیدا میکند.
من ومیدامن خداوند در آخرت اب کسانی که بدون داشنت دلیل
کافی و بدون عقلورزی جدی دیندار هستند چگونه رفتار خواهد
کرد .شاید خداوند امیان آنها را پذیرفته و در سایهی رمحت خود
جایشان دهد .درواقع هم به نظر اینطور میرسد .چراکه اکثر
دینداران اتریخ کسانی بودهاند که فارغ از عقلورزی ،و عمداتً در
بسرتی موروثی ،دیندار بودهاند .عجی خواهد بود اگر خداوند،
مثالً در مورد مسلماانن -اب فرض حقانیت اسالم -این خیل کثری
انسانها را از رمحت اخروی حمروم کند .ضمن اینکه درصد بسیار
زایدی از کسانی که عقلورزی میکنند نیز دارای خطاهای فکری
هستند.
درآمد 11 /
اب این وصف ،آای ضرورتی برای مستدل کردن امیان وجود دارد؟
من فکر میکنم که این وظیفه صرفاً بر دوش کسانی است که
ضرورت عقلورزی را درک میکنند؛ یعنی کسانی که صرف پذیرش
دین برایشان کافی نیست؛ درست مثل کسانی که صرف شنیدن
خربی در وسیلهی نقلیهی عمومی ،در نظرشان دلیل کافی برای ابور
به صحت آن خرب نیست (درحالیکه برخی مردم مهان خرب را
بهسادگی ابور میکنند ).این سهلابور نبودن ،ای به عبارتی ذهن
انتقادی داشنت ،را میتوان نوعی فضیلت ذهنی دانست .اگر مشا
واجد این فضیلت ذهنی ابشید ،از مشا انتظار میرود که بتوانید
امیانتان را مستدل کنید؛ مهانطور که از یک فرد بزرگسال،
بهواسطهی بلوغ فکریاش ،انتظار اجنام کارهایی میرود که آن انتظار
درمورد یک کودک وجود ندارد .به عبارتی ،ضرورت عقلورزی در
حوزهی امیان دینی تنها شامل حال افرادی است که دارای فضیلت
/ 12چرا مسلمان هستم
فوق هستند و چننی افرادی جماز نیستند که امیان به دین خاصی را
1
صرفاً بپذیرند.
در فلسفهی دین ،دالیل خمتلفی برای اثبات وجود خدا ارائه میشود.
این دالیل ،که هیچکدام بدون معارض نیستند ،میخواهند وجود
خدای اداین ابراهیمی 1را اثبات کنند 2.بگذارید کالمم را ابتدا
بهصورت خالصه بیان کنم .من شخصاً هیچکدام از این دالیل را
دارای قدرت الزم در دفاع از ابور به یکی از اداین ابراهیمی ،مثالً
اسالم ،ومیدامن .در ادامه توضیح خواهم داد که چرا چننی فکر
میکنم.
در میان براهنی اثبات وجود خدا ،برخی مانند برهان موسوم به
4 3
کیهانشناختی و برهان نظم ،حتی اگر موفق ابشند ،اساساً
علل جهان نیز ابید در نقطهای اپاین ایبد .آجنایی که این زجنریه
ختم میشود ،به علتالعلل ای خدا رسیدهامی.
به این صورتبندی برهان کیهانشناختی نقدهای خمتلفی وارد
است .اوالً ،اصل علیت که میگوید «هر چیزی علتی دارد» خود
میتواند مورد مناقشه قرار گرید 1و نیازمند اثبات است؛ اثباتی که
ظاهراً ومیتوان بهراحتی آن را ارائه کرد .اگر این اصل درست نباشد،
کل استدالل فرومیریزد .اثنیاً ،چرا زجنریهی علل را به خود جهان
ختم نکنیم و آن را ات بریون از جهان برده ،به خدا برسانیم؟ اگر
دیدگاهی شبیه دیدگاه فیزیک جدید داشته ابشیم جهان ،نه چیزی
خود علتالعلل خواهد بود.
فراتر از آنْ ،
اما حتی اگر این نقدها هم وارد نباشند ،خدایی که استدالل
کیهانشناختی اثبات میکند شباهتی زایدی به خدای اداین
ابراهیمی ندارد؛ چراکه میان «علتالعلل» بودن و «عامل ،قادر،
مثالً مهرابنی ،کمال حمسوب شود حمل حبث است .بعضاً مهرابنی -
برای مثال برای یک قاضی -میتواند نقص ابشد نه کمال.
درهرصورت برهان وجودی یکی از کماقبالترین براهنی در میان
فالسفه است ،هرچند که فیلسوفان بزرگی مانند دکارت بهصورتی از
آن ابور داشتهاند.
برهان مهم دیگری که میتوان به آن اشاره کرد ،برهان جتربهی
دینی است .جتربهی دینی در اصطالح فلسفهی دین مهان چیزی
است که در عرف عام کشف و شهود عارفانه خوانده میشود .این
برهان بیان میکند که مشاهدهی مستقیم خداوند ای جلوههای او
توسط صاح جتربهی دینی ،دلیلی بر وجود خداست .مهانطور که
اگر فرد قابلاعتمادی به ما بگوید که در خیاابن شخص خاصی را
دیده ما حرفش را ابور میکنیم ،کالم صاح جتربهی دینی نیز (به
شرط اطمینان ما نسبت به سالمت عقلی و اخالقی او) شاهدی
است مبنی بر حقیقت جتربهی دینی و وجود داشنت آنچه جتربه
شده ،یعنی خداوند.
/ 22چرا مسلمان هستم
بر این برهان اشکاالت خمتلفی وارد است .به نظر من اشکالی
که این برهان ومیتواند در برابر آن اتب بیاورد چالش جتارب دینی
متعارض است 1.طبق این چالش ،جتربهی دینی خمتص به پریوان
اداین ابراهیمی که خدای مشرتکی دارند نیست .جتربهی دینی در
اداین شرقی ،مثالً بودیسم ،نیز رخ میدهد .اما خدای دین بودایی
کامالً اب خدای اداین ابراهیمی متفاوت است .اگر قرار ابشد
جتربهی دینی داللت بر وجود خدا داشته ابشد ،آنگاه هم خدای
اداین ابراهیمی ابید وجود داشته ابشد ،هم خدااین اداین شرقی ،که
این نوعی تعارض است (که مثالً جهان دو منشأ و دو یایت داشته
ابشد ).البته جراینی در فلسفهی دین وجود دارد که به آن
کثرتگرایی دینی 2گفته میشود و به دنبال آن است که نشان دهد
.1برای پیگریی این حبث ،نگاه کنید به :یزدانی ،عباس و مریابقری ،حممدعلی.
( « .)1399چالش جتارب دینی متعارض برای برهان جتربه دینی و بررسی
راهحلها» .در قبسات .مشاره .97صص 25ات .47
2. religious pluralism
ناکارآمدی ادلهی فلسفی ،در اثبات حقانیت دین اسالم 23 /
مههی اداین دارای جوهرهی واحدی هستند .اگر کسی موفق شود
چننی چیزی را نشان دهد ،به نظرم برهان جتربهی دینی دلیل خوبی
در اثبات وجود امر یایی 1است .اما حقیقتاً فکر ومیکنم که تالش
کثرتگرااین چندان موفقیتآمیز بوده ابشد .شکاف میان اداین
شرقی و اداین ابراهیمی آنقدر زاید است که به نظر ومیرسد بتوان
میان آنها پلی بنا کرد.
برهان دیگر در اثبات وجود خدا ،برهان معجزه است .معنای
معجزه در این برهان چیزی فراتر از افعالی است که به انبیاء نسبت
داده میشود .مثالً شفای یک بیمار در اثر دعا ای جنات یریمنتظره
از یک حادثه نیز معجزه حمسوب میشود .این برهان میگوید
حوادث معجزهگونی که در طول اتریخ اتفاق افتاده و هنوز هم
اتفاق میافتد ،دلیلی است بر اثبات وجود خدا .خبش بزرگی از
1. http://www.bbc.com/news/magazine-39114931
ناکارآمدی ادلهی فلسفی ،در اثبات حقانیت دین اسالم 25 /
گون در اداین شرقی نیز وجود دارد که این گزارشها ابعث میشود
اعتبار اداین شرقی به اپیهی اداین ابراهیمی برسد .ازآجناییکه خدای
اداین ابراهیمی اب خدای اداین شرقی انسازگار است ،پس به نظر
میرسد که این برهان نیز به سادگی راه به امیان ومیبرد.
عالوه بر براهنی ابال ،برهانهای دیگر نیز مطرحاند که فکر
میکنم آنها نیز قوت الزم در اثبات وجود خدا را نداشته ،اب
مشکالتی کم و بیش مشابه مشکالت براهنی دیگر مواجهاند.
حاصل مرور کواته و سریعی که بر خبش بزرگی از فلسفهی دین
داشتم این است که براهنی اثبات وجود خدا درجمموع تواانیی الزم را
برای اجنام رسالتی که بر عهده گرفتهاند ،ندارند .لذا شخصاً در
وهلهی اول برای ابور به وجود خدا ،و در مرتبهی بعدی برای ابور
به اسالم ،وابسته به هیچکدام از براهنی فلسفی نیستم.
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟
در خبش قبل سعی کردم انکارآمدی دالیل فلسفی برای اثبات وجود
خدای اسالم را نشان دهم .اگر براهنی فلسفی در اثبات وجود
خدای اسالم انتواناند ،درواقع ما به حلاظ فلسفی دلیلی برای ابور
به اسالم ندارمی .به عبارتی ،از طریق فلسفه -الاقل آن مقدار که ات
امروز پیشرفته -ومیتوان به اسالم رسید.
در این خبش میخواهم اصلیترین دلیلی را که از سوی
اندیشمندان مسلمان برای اثبات حقانیت اسالم و نبوت پیامرب این
دین ارائه شده ،نقد کنم.
*
مهمترین دلیلی که علمای اسالم برای نشان دادن حقانیت اسالم
و نبوت حممد بن عبدهللا معرفی میکنند ،اعجاز قرآن است .ارائهی
معجزه توسط پیامربان یک روش معمول و معقول برای نشان دادن
حقانیت کالم آنهاست .موسی اب اژدها کردن عصا و عیسی اب
/ 28چرا مسلمان هستم
زنده کردن مرده حقانیت خود را بر مردم زمانشان اثبت کردند .اما
پیامرب اسالم چطور این کار را اجنام داد؟
در کت خمتلف گزارشات متنوعی از معجزات پیامرب اسالم -
یری از قرآن -ضبط شده است .اما ظاهراً متام این گزارشات
ضعیفتر از آن هستند که بتوان آنها را نشانی بر صدق نبوت
پیامرب اسالم گرفت .برای مثال ،مشهورترین معجزهی یریقرآنی
منتس به پیامرب ،شقالقمر ای شکافنت ماه است .اما حقیقت این
است که جدای از قوت و ضعف اسناد این ماجرا ،اگر ماه واقعاً
شکافته شده بود ،این واقعه نهتنها در حجاز ،بلکه در خبش
قابلتوجهی از کرهی زمنی مشاهده و توسط برخی از افراد ضبط
میشد .اباینحال هیچ گزارشی از سایر نقاط جهان مبنی بر دو نیم
شدن ماه وجود ندارد؛ حالآنکه دانش جنوم در میان بشر در قرن
1
هفتم میالدی از بلوغ قابلتوجهی برخوردار بوده است.
.1به این نقد اپسخهایی داده شده ،که من در رسالهای انتقادی در ابب اعجاز
قرآن به آنها اپسخ دادهام .اما عجالتاً ،برای دیدن نقدهایی بر شقالقمر میتوانید
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 29 /
به این مقاله مراجعه کنید :هبرامی ،حممد 1392( .ش)« .شقالقمر در ترازو» .در
علوم قرآن و حدیث .مشارهی .92صص .40-9
/ 30چرا مسلمان هستم
بهتفصیل دالیل خویش را در نقد اعجاز قرآن بیان کردهام .در اینجا
تنها بهصورت گذرا و خمتصر به برخی از این ادله اشاره خواهم کرد،
که بعضاً نقلقول مستقیم از کتاب مذکور است.
ومیتوامن اب صرف نگاه کردن به قرآن راجع به این وجه از اعجاز آن
اظهارنظر کنم و ازآجناکه خماطبنی قرآن قرار است مردمانی از هر
زابن اب هر سطحی از دانش ابشند ،کمی عجی است که
برجستهترین وجه اعجاز قرآن ات این حد اختصاصی و یریعمومی
ابشد.
در اپسخ به این نقد گفته میشود که برای پذیرش اعجاز بیانی
قرآن میتوان ،مثل سایر حوزهها ،به متخصصنی فن مراجعه کرد.
مثالً برومی ببینیم در طول اتریخ متخصصنی ادبیات عرب راجع به
اعجاز بیانی قرآن چه حکمی کردهاند و از آنها پریوی کنیم .چراکه
حکم متخصص در هر حوزهای حجت است.
به این پیشنهاد چند اشکال دارم :اوالً ،بنا بر مشهور «تقلید در
اصول دین جایز نیست» و ابور به حقانیت قرآن یکی از اصول
دین ،ای به عبارت هبرت اساس اصول دین است .لذا میتوان گفت
درمورد آن تقلید جایز نیست .اثنیاً ،عمدهی کسانی که در طول
اتریخ بر زیبایی شگفتآور قرآن صحه گذاشتهاند ،عاملان مسلمان
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 33 /
در اپسخ به این مطل خواهم گفت که در مقابل کالم ولید بن
مغریه و امثال آن ،بسیاری دیگر از مشرکان صدر اسالم توجه
خاصی به قرآن نکردهاند .بسیاری از شاعران صدر اسالم ای اسالم
نیاوردند ،ای تنها پس از فتح مکه و قرار گرفنت در تنگنا اسالم را
پذیرفتند .این در حالی است که اگر قرآن به حلاظ بیانی معجزه
میبود ،ابید پیش از هرکسی این شاعران را تسلیم خود میکرد،
چنانکه در داستان روایرویی موسی اب ساحران درابر فرعون ،ساحران
« .1جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند :اگر یلبه ایبیم ،ما را اپداشى هست؟
( )113گفت :آرى ،و مشا از مقرابن خواهید بود (( »)114اعراف 113 :و
)114
/ 36چرا مسلمان هستم
را بلعید )،و ساحران سجدهكنان (به زمنی) درافتاده ،گفتند" :ما به
1
پروردگار هارون و موسى امیان آوردمی»)70(".
.1طه.70-65 :
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 37 /
به حلاظ بیانی آنچنان برجسته نیستند که بشود آنها را بهسادگی از
آیه موسوم بهکالم بشری تشخیص داد .عالوه بر این ،عمر سه ْ
«آیهی ریبت»« ،آیهی جهاد» و «آیهی فراش» را نیز داخل در
1
قرآن میدانسته ،حالآنکه جزو قرآن نیستند.
بهیریاز خلیفهی دوم ،عایشه مهسر پیامرب نیز معتقد بود که آیهی
موسوم به «آیهی رضعات» جزو قرآن است ،حالآنکه چننی آیهای
2
داخل در قرآن امروزی نیست.
مورد بعدی مربوط به ابوموسی اشعری ،از کاتبان وحی است.
وی آایت زیر را داخل در قرآن میدانست« :لو کان البن آدم
واداین من مال البتغی وادایً اثلثاً و ال میأل جوف ابن آدم اإال الرتاب»
و «ای أیاها الذین آمنو مل تقولون ماال تفعلون .فتکت شهادة فی
3
أعناقهم فتسألون عنها یوم القیامة».
این موارد ،و موارد دیگری که میتوان ذکر کرد ،نشان میدهد که
برخی از عربزاباننی که قرآن را در زمان پیامرب درک کرده بودند،
تواانیی متییز قاطع میان آایت و سورههای قرآن و کالم یریاهلی را
نداشتهاند؛ حالآنکه اگر قرآن از بیانی فرابشری هبرهمند میبود،
قاعداتً میابیست اعراب عصر نزول ،بهویژه قرآنشناسانشان،
بهسادگی کالم قرآن را از یری از آن تشخیص دهند.
به دیدگاه صرفه نقدهایی وارد شده؛ اما نکتهی مهم این است که
قائلنی به صرفه به این دلیل به صرفه روی آوردند که از طرفی انگزیر
بودند معجزه بودن قرآن را بپذیرند (چراکه قرآن به آوردن مثل خود
حتدی 1کرده) ،و از طرف دیگر قرآن را فاقد اعجاز بیانی میدیدند.
لذا نظریهای ساختند که اعجاز قرآن را توضیح دهد .پس اگر برخی
از عاملان مسلمان ،که زابن عربی را نیز خوب میدانستند ،بیان قرآن
را در سطحی بشری تشخیص دادهاند ،ومیشود پذیرفت که قرآن به
حلاظ بیانی معجزه است؛ زیرا معجزه ابید امر قاطعی ابشد که نهتنها
افراد همدل ،بلکه افراد کوردل را نیز خلع سالح کند؛ اما در مورد
قرآن برخی افراد همدل نیز نتوانستهاند خود را راضی کنند که حکم
به اعجاز بیانی آن بدهند.
آنچه دیدگاه صرفه را بیشرت جال توجه میکند این است که
برخی از عاملان بزرگ اسالمی در میان طرفداران این نظریه قرار
.1حت دی یعنی مهاوردی کردن .قرآن در آایت متعددی از خمالفانش خواسته ات
اگر میتوانند متنی مانند قرآن بیاورند.
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 41 /
دارند؛ از مجله سید مرتضی ،متکلم بزرگ شیعه ،از قائلنی به این
دیدگاه است 1.حتی شیخ مفید ،دیگر متکلم بزرگ شیعه و استاد
سید مرتضی ،در یکی از مواضعی که راجع به اعجاز قرآن حبث
کرده صرفه را میپذیرد 2.لذا این نظریه را ومیتوان سهلانگارانه ای
برخاسته از ایراض اندرست دانست.
.1فتح.27 :
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 43 /
حقانیت قرآن دلیل نقضی پیدا ومیکرد .لذا این آیه ومیتواند شاهدی
برای اعجاز در اخبار ییبی ابشد.
.1فتح.28 :
/ 46چرا مسلمان هستم
«"على ال اِدی ِن ُكلِا ِه" (بر هرچه دین است) ،داللتی آشکار
بر فائق آمدن اسالم بر دیگر اداین زنده در سراسر زمنی
است ...شاید در این پیشگویی ،ریزاشارهای به ظهور
2
دولت حق به دست مهدی آل حممد (عج) ابشد».
نقد
اشارهی این هر دو قرآنشناس به اینکه حتقق کامل این آیه موکول
است به ظهور مهدی ،نشان میدهد که مضمون این آیه مبنی بر
.1ن .ک :مهان ،ص 290؛ انصر مکارم شریازی .قرآن و آخرین پیامرب .ص
282؛ ابوالقاسم خویی .بیان در علوم و مسائل کلی قرآن .ص .110
.2روم 2 :و .3
/ 48چرا مسلمان هستم
بهزودی پریوز خواهند شد )3( .كار [ها] قبل از (آن شكست) ،و
بعد از (این پریوزى) ،فقط از آن خداست؛ و در آن روز مؤمنان از
ایرى اهلى (و پریوزى دیگرى) شاد مىشوند».
فالْی ْوم نُن ِاجیك بِبدنِك لِت ُكون لِم ْن خ ْلفك آیةً و إِ هن كثریاً ِمن الن ِ
هاس
ع ْن آایتِنا لغافِلُون 1.
«و[ىل] امروز تو را اب زرهت جنات مىدهیم (و بدنت را بر بلندى
مىهنیم) ،ات براى كساَن كه پس از تو هستند ،نشانه (عربتآموزی)
ابشى! و قطعاً بسیارى از مردم ،از نشانههاى ما یافلاند».
.1یونس.92 :
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 51 /
حادثهی یرق شدن در درای برای یکی از فراعنه اتفاق افتاده است
ای خری.
-2-4من به ترمجهی فارسی کتاب موریس بوکای دسرتسی
نداشتم .اما ترمجهی انگلیس کتاب را (که اصل آن فرانسوی است)
در اختیار دارم .در خبش مربوط به واقعهی خروج و یرق شدن
فرعون در درای (فصل ،4خبش ،)3بوکای هیچ اشارهی صرحیی به
اینکه جسد فرعون به ساحل جنات رسیده و توسط افرادی مومیایی
شده ،اجنام ومیدهد 1.البته فحوای کالم بوکای مهنی است .اما متام
کالم بوکای مبتنی بر پذیرش روایت کتاب مقدس و قرآن از رخداد
یرق شدن فرعون در درای است .بعد که این را پذیرفت ،اب تطبیق
اتریخ و کتاب مقدس تشخیص میدهد که مرنپتاح مهان فرعون یرق
شده است و حاال که امروز جسد مومیایی مرنپتاح را در اختیار
– 1. Maurice Bucaille. The Bible, The Quran and Science. pp 144
157.
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 55 /
1. Transjordan
2. William Dever. What Did The Biblical Writers Know And When
Did They Know It? p 98 & 99.
/ 58چرا مسلمان هستم
1. Finkelsteni, Israel & Mazar, Amihai. The Quest for the Historical
Israel. p 59 & 60.
2. Martin Manser. Critical Companion to The Bible. p 80.
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 59 /
«و در یارشان سیصد سال درنگ كردند ،و نُه سال (نیز بر آن)
افزودند».
.1کهف.25 :
.2هارون حییی .اعجاز قرآن در پرتو ساینس و تکنالوژی معاصر .ص .26
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 61 /
نقد
شواهد اترخیی نشان میدهد که الاقل در خبش جنوبی شبهجزیره
عربستان تقومی مشسی شناختهشده و مورداستفاده بوده است .جواد
علی در املفصل فی اتریخ العرب قبل االسالم مینویسد:
اب توجه به این گفتهی جواد علی ،کامالً ممکن ،بلکه حمتمل است
که اعراب حجاز در هنگام نزول قرآن از وجود تقومی مشسی آگاهی
داشتهاند .عالوه بر این ،عرب بهواسطهی مراوده اب ایران و روم
امکان شناخت تقومی مشسی را داشته است.
حییی مینویسد:
.1جواد علی .املفصل فی اتریخ العرب قبل االسالم .ج .8ص .509
.2بقره.29 :
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 63 /
.1هارون حییی .اعجاز قرآن در پرتو ساینس و تکنالوژی معاصر .ص .29
-4 ،Mesosphere -3 ،Stratosphere -2 ،Troposphere -1 .2
-7 ،Exosphere -6 ،Ionosphere -5 ،Thermosphere
.Magnetosphereمهان .ص .30
/ 64چرا مسلمان هستم
نی و أ ْوحى يف ُك ِال مس ٍاء أ ْمرها و زیهنها ف قضاه هن سبع مساو ٍ
ات يف ی وم ْ ِ
ْ ُ ْ
1
دیر الْعزی ِز الْعلیم ِ ِ ال هسماء ُّ ِ
الدنْیا مبصابیح و ح ْفظاً ذلك ت ْق ُ
«و (كار) آنها را بهصورت هفت آمسان در دو روز (و دوره) متام
كرد ،و در هر آمساَن كارش را وحى كرد ،و آمسان پست (دنیا) را اب
چراغهاى (ستارگان) آراستیم( ،و آن را کامالً) حفظ كردمی؛ این
اندازهگریى (خداى) شكستانپذیر داانست».
.1فصلت.12 :
.2صافات.6 :
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 65 /
.1معارج.40 :
.2اعراف.137 :
/ 66چرا مسلمان هستم
ب الْمشا ِرق
1
ض و ما ب ْین ُهما و ر ُّ ب ال هسماو ِ
ات و ْاأل ْر ِ ر ُّ
«پروردگار آمسانها و زمنی و آنچه بنی آن دو است ،و پروردگار
خاوران».
این آیه ،از سوی ابورمندان به اعجاز علمی قرآن ،عمداتً محل بر
اطالع قرآن از کرویت زمنی میشود؛ زیرا به ابور این افراد تعدد
مغرب و مشرق (ابخرت و خاور) زمانی حاصل میشود که زمنی
کروی ابشد .اگر زمنی را ختت در نظر بگریمی ،تنها یک مغرب و
یک مشرق برای خورشید وجود خواهد داشت.
نقد
-1-3برخالف آنچه بعضاً پنداشته شده ،تعدد مغرب و مشرق
تنها به دلیل کرویت زمنی نیست؛ بلکه بهواسطهی زاویهدار بودن
.1صافات.5 :
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 67 /
حمور دوران زمنی به دور خود ،در طول سال شاهد طلوع و یروب
خورشید در عرضهای جغرافیایی خمتلفی هستیم .اما جال اینجا
است که اگرچه اعراب صدر اسالم از علت این تغیری عرض
جغرافیایی طلوع و یروب خورشید آگاهی نداشتند ،اما براساس
مشاهدات خود از وقوع آن مطلع بودهاند .طربسی از قول ابن
عباس ،صحابی مشهور پیامرب ،در تفسری این آیه میگوید:
اب این وصف ،پذیرش این مدعا که چون اعراب حجاز در
صدر اسالم از تعدد مطالع و مغارب انآگاه بودهاند ،پس این آیه
یک معجزهی علمی است ،اب اشکال مواجه است؛ زیرا ظاهراً
اعراب صدر اسالم از این موضوع مطلع بودهاند.
-2-3کرویت زمنی ،و به این واسطه ذومشارق و ذومغارب بودن
آن ،چیزی است که بطلمیوس (اصلیترین تدوینکنندهی نظام زمنی
مرکزی) به آن ابور داشت و بهصراحت در اجملسطی بیان کرده
است 2.از طرفی هیئت بطلمیوسی ،مهان نظامی است که برای
چندین قرن (ات پیش از کشف شدن چرخش زمنی به دور خورشید)
بر فضای علم جنوم جهان یلبه داشت .به مهنی خاطر ،جای تعج
نیست اگر عربی از حجاز نیز از کروی بودن زمنی مطلع بوده ابشد.
لذا اگر این آیه را دال بر کرویت زمنی هم بگریمی ،از دل آن اعجاز
درومیآید.
انگشت افراد منحصر به فرد است اطالعی نداشته ،لذا این آیه
معجزه قلمداد میشود.
نقد
-1-4در اینجا قرآن از لفظ «سرانگشتان» استفاده کرده .این
درست است که انسانهای صدر اسالم اطالعی راجع به
منحصربهفرد بودن خطوط سرانگشت هر فرد نداشتند ،اما مطمئناً اب
نگاه کردن به خطوط سرانگشتان خود متوجه وجود آن شده بودند.
پس قرآن اگر قصد اشاره به این خطوط را داشت ،میتوانست -
مثالً -بگوید «آرى ،بر مرت كردن خطوط سرانگشتانش
تواانییم ».این معنا مشکلی در فهم آیه اجیاد ومیکرد؛ بلکه حتی
شاید به حلاظ ادبی آن را نزد عرب صدر اسالم ارزمشندتر هم می
ساخت؛ زیرا در این صورت قرآن ادعای بزرگتری را مطرح کرده بود
(ساخنت خطوط سرانگشت ،که ظریفتر از خود سرانگشت است،
قاعداتً کاری دشوارتر است).
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 71 /
ٍ ِ
استوى على الْع ْر ِش و اَّللُ الهذي رفع ال هسماوات بِغ ِْری عمد ت رْوهنا ُثُه ْ ه
ِ ِ
همس و الْقمر ُكلٌّ ْجیري ألج ٍل ُمس ًّمى یُدبِاُر ْاأل ْمر یُف ا
ص ُل س هخر الش ْ
1 ایت لعله ُكم بِلِ ِ
قاء ربِا ُك ْم تُوقِنُون ْاْل ِ
ْ
«خدا كسى است كه آمسانها را ،بدون ستونهاىي كه آنها را
ببینید ،برافراشت؛ سپس بر ختت (جهاندارى) تسلاط ایفت؛ و
خورشید و ماه را رام ساخت ،هرکدام ات سرآمد معیاىن روانند .به
تدبری كارها پرداخت؛ آایت (و نشانههاى خود) را شرح مىدهد؛ ات
شاید مشا به مالقات پروردگاراتن یقنی پیدا كنید».
اَّلل الهذي رفع ال هسماو ِ
ات در مورد این آیه ،خبشی که میگوید :هُ
بِغ ِْری عم ٍد ت رْوهنا ،یعنی «خدا كسى است كه آمسانها را ،بدون
ستونهاىي كه آنها را ببینید ،برافراشت» برای حبث ما امهیت دارد.
حممدهادی معرفت و انصر مکارم شریازی این آیه را انظر بر قانون
جاذبهی عمومی دانستهاند؛ به این معنا که نریوی گرانش میان اجرام
.1رعد.2 :
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 73 /
دیگر ،چند ومونه از نقدهای وارد شده بر اعجاز عددی قرآن ،ازمجله
ادعای رشاد خلیفه ،ذکر میشود.
یزدانی در مورد ادعای ابال راجع به «بسم هللا الرمحن الرحیم»
مینویسد:
.1مهان.
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 79 /
.1مهان.
/ 80چرا مسلمان هستم
.1منصور هپلوان و سعید شفیعی« .ارزایبی و نقد نظریه اعجاز عددی قرآن
کرمی» .ص .67
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 81 /
به نظرم مهنی میزان خمتصر از نقدهای وارد شده بر مدعیات انظر
بر اعجاز عددی قرآن برای این جمال کافی است .اما درهرصورت،
چه نقدهایی از جنس نقد یزدانی بر کارهایی رشاد خلیفه وارد ابشد
.1اگر بپذیرمی که چند قرن پیش از رشاد خلیفه ،سیوطی نیز مباحث مشاهبی را
مطرح کرده ،هنایتاً از مدت زمان 14قرن مقداری کاسته میشود ،که أتثریی در
اصل حبث من ندارد.
آیا قرآن معجزه و حجتی برای ایمان است؟ 87 /
در اینجا ،پس از نشان دادن اینکه چرا دالیل فلسفی و کالمی
موجود برای اثبات حقانیت اسالم کارایی الزم را ندارند ،نوبت به
ارائه دالیل شخصی خود و نشان دادن اینکه به کدام دلیل ای دالیل
به اسالم ابور دارم ،رسیده است.
*
فرض کنید یکی از مهنی روزها از خانه بریون میروید ات به
کارهایتان برسید .در مسری ،شخصی جلوی مشا را میگرید و ادعا
میکند که پیامآوری است از جان خدا 1.اگر اب چننی شخصی
مواجه شوید ،و او خارق عادتی در حد معجزه ارائه دهد (مثالً
خورشید را ،گویی کلید المپی را میزند ،چند مرتبه خاموش و روشن
کند) مشا به حلاظ معرفتی موجه هستید که ادعای او را بپذیرد .اما
اگر او معجزهای برای ارائه نداشت چه؟ در اینجا چند احتمال (به
حصر استقرایی )1راجع به چننی شخصی به ذهن من میرسد:
-1ای آن شخص شیاد است ،یعنی بهدروغ ادعای نبوت میکند؛
-2ای آن شخص شیاد نیست و ادعای خود را صادق میپندارد.
در حالت اول:
-1-1ای آن شخص برای رسیدن به منافع شخصی بهدروغ ادعای
نبوت میکند؛
-2-1ای آن شخص یک مصلح اجتماعی است و برای پیشربد
اهداف مصلحانهی خود بهدروغ ادعای نبوت میکند.
در حالت دوم:
-1-2ای شخص دچار نوعی توهم است؛
-2-2ای شخص حقیقتاً پیامرب است و راست میگوید.
.1حصر استقرائی (در مقابل «حصر عقلی») به معنای برمشردن مواردی است
که به ذهن میرسد و معنای آن این نیست که احتمال وقوع موارد دیگر ،عقالً
حمال است.
چرا مسلمان هستم 91 /
است که اگر پیامرب دنبال بسط نفوذ خود در میان مردم میبود،
چننی موقعیتی را از دست ومیداد و از برقراری پیوند میان خود و
حوادث طبیعی ،که مهواره در نگاه بشر امر خدااین بوده است،
استقبال میکرد.
در مورد رسیدن به افتخار و شرف نیز ،که بهعنوان یکی از
اهداف احتمالی پیامرب در صورت دروغگو بودن او مطرح شد ،ابید
گفت که در مکهی آن زمان جمرای رسیدن به افتخار و شرف ،یری
از نس و ثروت ،شرکت در جنگها و پریوزی در آنها بود .اما
ظاهراً پیامرب ات پیش از هجرت به مدینه چندان مرد جنگ نبوده
است .چنانکه درابرهی جنگی که در بیست سالگی در آن شرکت
کرده بود ،گفته است:
/ 98چرا مسلمان هستم
بلکه تنها هدف خود ،تعینی میکنند .به عبارتی ،اصالحگری این
افراد معطوف به جنبههایی از حیات انسان است که اب زندگی
عملی و اجتماعی سر و کار دارد .اما حتولی که پیامرب اسالم داعیه
ی آن را داشت و هنایتاً هم حمقق شد ،اوالً اجیاد یک تغیری نظری در
جهان بینی افراد بود .به این معنا که سنگ بنای اسالم ابور به
یگانگی خداوند و بعدازآن ابور به معاد است .هر دوی اینها
آموزههایی نظری هستند و کسی که قرآن را خبواند متوجه خواهد شد
که این دو آموزه حمور اصلی تعلیمات اسالم را تشکیل میدهند.
اما در سطح قواننی و دستورات اجتماعی ،اسالم بههیچوجه
حتولی انقالبی ،مانند آنچه را در سطح عقاید اجیاد کرد ،پینرخیت.
آنچه از دستورات شرعی که در زمرهی مناسک است -مانند وماز و
روزه -ارتباط بنیادینی اب وضع اجتماع ندارد ات خبواهیم بگوییم پیامرب
اسالم آنها را بهقصد اصالح اجتماع وضع کرده است .بعالوه،
خبش قابلتوجهی از احکام اجتماعی اسالم احکام اصطالحاً
«امضائی» است ،به این معنا که اسالم مهان قواعد پیشتر موجود
/ 100چرا مسلمان هستم
در جامعهی عرب را أتیید و امضا کرده؛ مانند قواننی بیع (= خرید
و فروش) و خبشی از قواننی نکاح (= ازدواج) .قوانینی از اسالم که
حکم اصالح اجتماعی را دارند ،مانند حکم حرمت راب و حرمت
کشنت فرزندان ،اگرچه در اسالم وجود دارند ،اما آنقدر اساسی و
گسرتده نیستند که بتوان گفت هدف اصلی پیامرب از ادعای نبوت
بودهاند.
عالوه بر این ،اگر پیامرب فردی بود که صرفاً اجنام اصالحات
اجتماعی را دنبال میکرد ،اب توجه به متام هزینههایی که او و ایرانش
پرداخت کردند ،به نظر میرسد که میابیست شاهد تغیریات
اجتماعی ژرفتری میبودمی .مثالً در مورد ارث زانن ،اگر پیامرب
صرفاً یک مصلح اجتماعی بود ،احتماالً به دادن حق ارث نصف
مردان به زانن اکتفا ومیکرد و این حق را به شکل مساوی برقرار می
ومود.
چرا مسلمان هستم 101 /
به فرد تسخریشده هستند ،که این اب شرایط پیامرب کامالً متفاوت
است.
-2-1-2در رد احتمال دوم ،یعنی اینکه پیامرب حتت أتثری
مصرف مواد توهمزا چننی هذاینهایی را جتربه میکرده ،ابید گفت ات
آجنایی که من میدامن هیچ گزارشی در اتریخ مبنی بر رواج مواد
توهمزا در شبهجزیرهی عربستان در آستانهی ظهور اسالم وجود
ندارد .لذا بهسادگی میتوان این احتمال را کنار گذاشت.
-3-1-2گزینهای که نیازمند بررسی بیشرت است ،ابتالی پیامرب
اسالم بهنوعی از اختالل روانپریشی است .روانپریشی هرگونه
اختالل شدید روانی است که در آن بیمار ارتباطش اب واقعیت را از
دست میدهد 1.براساس مرجع معترب ،DSM-5روانپریشی
نشانههای زیر را دارد:
.1هذاین،
.2توهم،
.3افکار (گفتار) آشفته،
.4رفتارهای حرکتی انهبنجار ای شدیداً آشفته،
1
.5عالئم منفی.
منظور از هذاین ،ابورهای تثبیتشدهای هستند که ابوجود
شواهد علیه آنها قابل اصالح و تغیری نیستند .مثالً ممکن است
کسی تصور کند که سازمانی خمفی در پی ربودن اوست ،ای فرد
دچار خودبزرگبینی ابشد و خیال کند دارای قدرتی استثنایی است.
منظور از توهم ،جتربههای حسیای هستند که در ییاب حمرک
خارجی رخ میدهند .مثالً ممکن است فرد صداهایی را بشنود ای
موجوداتی را ببیند.
افکار (گفتار) آشفته جایی است که فرد در حنی گفتار مترکز
خود بر موضوع را حفظ ومیکند و از این شاخه به آن شاخه
https://web.stanford.edu/group/usvh/stanford/misc/Schizophrenia%2
02.pdf
.1طربی .اتریخ الرسل وامللوك .ج .3ص .848
/ 114چرا مسلمان هستم
جامعه ظاهر شده ،عملکرد موفقی نیز از خود نشان دهد .ضمن
اینکه نظریهی دیگری هم برای تشخیص تومهی بودن ای نبودن
درایفتهای روحانی مطرح شده که طبق آن ابید ِ
فرد موردمطالعه را
به حلاظ اخالقی بررسی کنیم .اگر ابورها ،قضاوتها و عملکردهای
فرد در اثر این درایفتها به حلاظ اخالفی منفی بوده و مرتک
1
افعال یریاخالقی شده ابشد ،میتوان گفت فرد دچار توهم شده.
اگر ما به زندگی پیامرب نگاه کنیم ،زندگی نبوی بیست و سه سالهی
او اب گرایشهای اخالقی مهراه بوده است ،ای الاقل این نظر من
است .اگر بپذیرمی که نشان دادن اپیبندیهای اخالقی از جان فرد
مظنون به توهم نشانهی اصالت درایفتهای اوست (نه تومهی بودن
آنها) ،و از طرفی بپذیرم که پیامرب اسالم حیاتی اخالقی داشته،
میتوان پذیرفت که وی در درایفتهای روحانی خود دچار توهم
نبوده است.
اب در نظر داشت جمموع این شواهد ،به نظر میرسد میتوان ادعا
کرد که پیامرب اسالم مبتال به روانپریشی نبوده است.
-2-2اب کنار گذاشنت سایر فرضها مبنی بر کاذب بودن ادعای
نبوت پیامرب اسالم ،اکنون میتوان گفت که فرض چهارم ،یعنی
صادق بودن این ادعا قابلپذیرش است .اگر پیامرب نه شخصی
منفعتطل ِ کذاب ،نه یک مصلح اجتماعی کذاب و نه فردی
گرفتار توهم بوده ،پس ابید در ادعای نبوت خود صادق بوده و
نبوت او بهواقع از جان خداوند ابالغشده ابشد .بهاینترتی ،
پذیرش اسالم امری معقول است.
*
عالوه بر استدالل ابال ،که اصلیترین استدالل من برای ابور
داشنت به دین اسالم است ،چند استدالل دیگر در دفاع از ابور به
اسالم دارم که از میان آنها ،استداللی که مناس بیان در اینجا
میبینم و به نظرم قویتر از بقیه است ،استدالل زیر است:
/ 116چرا مسلمان هستم
اَّللُ عْنك ِمل أ ِذنْت هلُْم ح هىت ی تب هنی لك الهذین صدقُوا و ت ْعلم
ع فا ه
1 الْ ِ
كاذبنی
«خدا تو را خبشید؛ چرا به آن (منافق)ان رخصت دادى( ،و صرب
نكردى) ات آنكه كساَن كه راست مىگویند برایت آشكار شوند و
دروغگواین را بشناسى؟»
.1توبه.43 :
.2احزاب.37 :
/ 118چرا مسلمان هستم
.1حممد.19 :
.2حترمی.1 :
چرا مسلمان هستم 119 /
.1برای حبث تفصیلی دراینابره به کتاب مردانی شبیه ما :ارزایبی انتقادی
آموزهی عصمت از دیدگاه عقل ،نقل و اتریخ نوشتهی حممدعلی مریابقری و
مریهادی انئینی مراجعه کنید.
.2برای دیدن صورت تفصیلی این استدالل نگاه کنید به نوشتهی دیگر من اب
/ 120چرا مسلمان هستم
چرا اسالم؟
حال در این نقطه که قرار دارمی -برفرض که سری استداللهای
من ات اینجا درست ابشد -این پرسش پیش خواهد آمد که گریمی
اسالم حقانیت دارد ،اما ممکن است اداین دیگر ،مثالً یهودیت و
مسیحیت ای حتی اداین شرقی مانند هندوئیسم و بودیسم ،نیز
حقانیت داشته ابشند .پس چرا از بنی چند دین حق ،ابید اسالم را
برگزید؟
این پرسش کامالً بهجاست .در اینجا توضیح میدهم که چرا
وقتی حقانیت اسالم را پذیرفتیم ،ابید اسالم را در مقابل سایر اداین
برگزینیم.
طبق برخی از آایت قرآن ،اسالم دینی است که ابید آن را بر
یهودیت و مسیحیت ارجح دانست .این آایت عبارتاند از:
.1آلعمران.110 :
.2مائده.65 :
/ 122چرا مسلمان هستم
.1توبه.33 :
.2صف.9 :
.3فتح.28 :
چرا مسلمان هستم 123 /
در دو آیهی اول ،صحبت از امیان آوردن اهل کتاب است .به
نظر میرسد که منظور از امیان آوردن ،امیان به اسالم ابشد .آیهی
سوم و چهارم (که یکی هستند) و آیهی پنجم نیز بهروشنی
خواست خداوند برای برتری دین اسالم بر سایر اداین را بیان
میکند .اب توجه به این آایت ،به نظر میرسد که اگر کسی
حقانیت اسالم را بپذیرد ابید اولویت آن بر سایر اداین را نیز قبول
کند.
نکتهای که ابید به آن توجه داشت این است که ،سایر اداین
درابرهی برتری نسبت به اسالم ساکت هستند ،که این امر به دلیل
تقدم زمانی آنها بر اسالم ،امری طبیعی است .اما اسالم خود را
برتر از سایر اداین میداند .بهاینترتی ،اگرچه ممکن است سایر
اداین در زمان و مکان خود بر حق بوده ابشند ،اما اسالم که در
این رساله تالش کردم حقانیت آن را نشان دهم ،خود را برتر از
سایر اداین میداند .پس پذیرندهی حقانیت اسالم ،ابید برتری آن
/ 124چرا مسلمان هستم