Professional Documents
Culture Documents
بسم الله الرحمن الرحیم-1
بسم الله الرحمن الرحیم-1
غنیمت درقرآن
مبحث اول :مفهوم غنیمت
مطلب اول :غنیمت در لغت و اصطالح:االنفال :یعنی غنایم جمع نفل ،بهره هبه است به فتح الف به معنی
زیادت است.غنایم به نفل موسوم شد:چون اضافه برحمایت ازدین و وطن میباشد،نمازنفل نیزبه نفل
موسوم* است):7125(.
-2ا«نفال»ازماده «نفل»به معنی زیادی* است.مفهوم اصلی «انفال»نه تنها غنایم جنگی بلکه هم ًه اموالی
که مالک خصوصی نداردمثل پیشه زارها ،جنگلها،درها،وسرزمین های موات راشامل میشود.
این اموال متعلق به خدا وپیا مبروقاءمقام* او.به تعبیری متعلق به حکومت اسالمی است ودر راه منافع
عمومی مسلمانان به مصرف می رسد.
برگزیده تفسیر نمونه ج 2
ابوداود،نسائ،ابن حبان وحاکم* ازابن عباس روایت کرده اند:پیغمبرخدا* خطاب به مسلمین گفت:کسی که
جنگجوی ازسپاه اسالم را بکشد پاداش اوچنین وچنان است،وکسی که یک نفرازآنها را اسیرکند سزاوار*
او چنین وچنان پاداش است.
پس سالخوردگان زیربیرق* ها ثبات وپایداری* کردند وجنگجویان* جوان به میدان جنگ به پیکار
وگردآوری غنایم کوشیدند.سالخورده گان خطاب به جوانان گفتن:سهم ماراهم ازغنایم بدهید،چون
مایاریاور وهمکارشما بودیم واگربافشارزیاد دشمن مواجه میشدید* به ماپناه می آوردید .خدای بزرگ
دراین باره (یسألونک ...نازل کرد :5(.شماره ،489ص )273
احمدازسعدبن ابی وقاص (رضی هللا عنه )چنین روایت کرده است :
برادرم عمیردربدرشهید شدومن ازسپاه مشرکین سعیدبن عاص راکشتم وشمشیرش را گرفتم وبه حضور*
پیامبر(صلی هللا علیه وسلم* )گفت:شمشیررا* بین غنایم گردآوری* شده بینداز،ازحضوری* ایشان برگشتم* وبه
سبب شهادت برادروازدست دادن غنیمتی که به زور ازدشمن گرفته بودم* حالتی داشتم که غیرازخداهیچ
کس نمی داند اندک زمانی بیش سپری* نشدکه سوره االنفال نازل گشت،پس رسول* خدافرمود:بروشمشیرت
را ازبین غنایم بردار5(.شماره ، 490ص2
شأن نزول :ازابن عباس روایت شده است که (پیامبرصلی* هللا علیه وسلم)درروزجنگ بدربرای تشویق*
جنگجویان اسالم جوایزی* برای آنها تعین کرد.وقت* که پیکارپایان پزیرفت جوانان برای گرفتن پاداش
افتخارآمیزخود* به خدمت حضرت شتافتند،دراین موقع میان دوتن ازانصارراجع به غنایم جنگ مشاجره
لفظی درگرفت.این آیه نازل شدواعالم کرد که غنایم به پیامبرصلی* هللا علیه وسلم تعلق دارد واوهرطوری*
که بخواهدمی* تواتند باآن رفتارکند.
وعلموا انما غنمتم من شیء ..........
(بدانید هرچیزی را که )اندک یابسیار(ازکافران به غنیمت گرفتید)چگونه گی تقسیم آن این است که (یک
پنجم آن را برای خدا وبرای پیامبرو خویشاوندان اویتیمان وبینوایان ودرراه مانده گان است)
غنیمت :آن بخش ازاموال کفار است که مسلمانان به شیوه قهروغلبه برآن دست یابند وغنایم شامل
هرچیزی _ اعم ازمین ،کاال،پول ...است که بر مسلمانان ازکفاربه غنیمت می گیرند باید امام (زمام
دار)آنهارا براساس سهام مقرر دراین آیه ،تقسیم کند ولی احناف درمورد* زمین برآنند که :امام درتقسیم*
باإیفای آن به دست مالکان اصلی آن ودرعوض ،مقررکردن خراج برآن ،مخیر است ودرصورت تعین
خراج ،زمین کما فی السابق ملک مالکان خود می گردد.
فصل اول
شناختن غنیمت
بحث اول تعریف غنیمت
غنیمت درلغت عبارت است اینکه یک شی بغیرازتکلیف* برایت برسد
مطلب دوم _غنیمت دراصطالح:
1
عبارت ازآن امول است که ازاهل حرب به واسطه زورومشقت به دست آمده باشد.
بحث دوم:فرق بین نفل؛غنیمت،وفی چیست؟
این الفاظ ذکرشده اگرچه به اعتبار مفهوم عام به یگ دیگررابطه ن**ذ دیکی را دارن*د* ام**ا ب**ازهم ب*ه لح**اظ
معنی فرق دار2.
-1نفل:نفل درلغت به معنی زیادت ،فضل وانعام* است ودراصالح درعبارت ازاینکه امام
-2فئ:درلغت ب**ه مع**نی رج**وع ک**ردن اس**ت ودراص**الح* عب**ارت اس**ت ازآن م**ال اس**ت ک**ه مس**لمانان
بغیرازجنگ کردن به دست آورده باشند...................................
ونفل عبارت ازآن مال است ک*ه ام*ام ب*ه مجاه*دین یاازخ*اطر زور* یادیگرخاص*یت* ک*ه ابتک*ارکرده باش*ند
برای آن داده میشود
1
،شافعی ،محمد ابن ادریس شافعی
وغنیمت ،آن مال است که ازکفاربه واسطه جنگ به دست آمده باشد
وفي ،عبارت ازآن مال است که ازحربیان بغیرازجنگ ب**ه دس**ت آم**ده باش**د اماب**ازهم* علم**ادربین غ**نیمت
وفي اختالف کردن
که درموارد زیرذگرگردیده است.
.......................................................................
-1امام شافعی* رحمه هللا میگوید:غنیمت عبارت ازآن مال است که ازکفاربه واسطه جنگ به دست
آمده باشد،وفي* عبارت آزآن است که به سبب صلح گفته شده باشد.
-2قول امام ابوحنیفه رحمه هللا ......................................................................:
-2مجاهد:غنیمت:هرآن مال که منقولی ازکفاربه دست آمده باشد آن رامال غنیمت گویند
وهر آن مال که غیرمنقولی ازکفاربه دست آمده باشدآن را آن رافي گویند مانند:زمین وعقارات.
بحث دوم:حکم غنیمت درزمان امت های گذشته
چه قسم که هللا متعال درکالم خود یک سوره راخاص به نام سوره انفال ذگرکرده اس**ت ک**ه مع**نی
آن زیادت وفضل است که خاص برای امت پیغمبرصلی هللا علیه وسلم* حالل گر
دانیده است.
چه قسم که درصحیح البخاری درحدیث )314آمده است که که این مو ضوع به صورت* واضح بیان شده
است.مال غنيمت براي شما حالل شده است..
ك 1312ـ َعنْ َأ ِبي ه َُري َْر َة َ قا َلَ :قا َل َرسُو ُل هَّللا ِ َ « :غ َزا َن ِبيٌّ م َِن اَأْل ْن ِب َيا ِءَ ،ف َقا َل لِ َق ْو ِمهِ :ال َي ْت َبعْ نِي َر ُج ٌل َم َل َ
ْن ِب َهاَ ،وال َأ َح ٌد َب َنى ُبيُو ًتا َولَ ْم َيرْ َفعْ ُسقُو َف َها َوال َأ َح ٌد ا ْش َت َرى َغ َنمً*ا َأ ْو بُضْ َع ام َْرَأ ٍة َوه َُو ي ُِري ُد َأنْ َي ْبن َِي ِب َها َولَمَّا َيب ِ
ُورةٌسِ :إ َّنكِ َم* ْأم َ *كَ ،ف َق**ا َل ل َّ
ِلش*مْ ِ صال َة ْال َعصْ ِر َأ ْو َق ِري ًبا* مِنْ َذلِ* َ ت َوه َُو َي ْن َتظِ ُر ِوال َد َهاَ ،ف َغ َزا* َف َد َنا* م َِن ْال َقرْ َي ِة َ َخلِ َفا ٍ
ْأ
ار لِ َت ُكلَ َه**ا َفلَ ْم
ت َيعْ نِي ال َّن َ ْ هَّللا
ت َح َّتى َف َت َح ُ َعلَيْ* هَِ ،ف َج َم* َ
*ع ال َغ َن**اِئ َمَ ،ف َج* ا َء ْ ْأ
َوَأ َنا َم مُورٌ ،اللَّ ُه َّم احْ ِب ْس* َها َعلَ ْي َن**اَ ،فح ُِب َس* ْ
ت َي ُد َرج ٍُل ِب َي ِدهَِ ،ف َقا َل :فِي ُك ُم ْال ُغلُولَُ ،ف ْل ُي َب ِايعْ نِي َت ْط َع ْم َهاَ ،ف َقا َلِ :إنَّ فِي ُك ْم ُغلُواًل َف ْل ُي َب ِايعْ نِي مِنْ ُك ِّل َق ِبيلَ ٍة َر ُجلٌَ ،فلَ ِز َق ْ*
*رْأس م ِْث* ِ ْأ
ب *ر ٍة م َِن ال* َّ*ذ َه ِ س َب َق* َ*ل َر ِ ْن َأ ْو َثاَل َث* ٍة ِب َي* ِدهَِ ،ف َق**ا َل :فِي ُك ُ*م ْال ُغلُ**ولَُ ،ف َج* اءُوا ِب* َ ٍ ت َي* ُد َر ُجلَي ِ َق ِبيلَ ُت* َ
*كَ ،فلَ* ِ
*ز َق ْ
ضعْ َف َنا َو َعجْ َز َنا َفَأ َحلَّ َها لَ َنا»( .بخارى)3124: ت ال َّنا ُر َفَأ َكلَ ْت َهاُ ،ث َّم َأ َح َّل هَّللا ُ لَ َنا ْال َغ َناِئ َمَ ،رَأى َ
ضعُو َهاَ ،ف َجا َء ِ َف َو َ
ترجمه :ابوهريره مي گويد :رسول هللا فرمود« :يكي از پيامبران (يوشع بن ن**ون) مي خواس**ت ب**ه
جنگي برود *.به قومش گفت :كسي كه زني را نكاح كرده ولي هنوز او را به خانه اش نياورده است و مي
خواهد او را به خانه بياورد .و نيز كسي كه خانه اي س*اخته و س**قفش را ن*زده اس**ت .همچ*نين ،كس**ي ك*ه
گوسفند و شتري* خريده است و منتظر* زاييدن آنها مي باشد ،مرا همراهي نكند.س*پس ب*راه افت*اد .هنگ*ام
نماز عصر يا حول و حوش آن وقت ،به روستاي مورد نظر (اريحا) نزديك شد .پس خط**اب ب**ه خورش**يد*
گفت :تو مأموري* و من نيز مأمورم .خدايا! آن را براي ما ثابت نگهدار .خورشيد ،ثابت نگه داشته ش**د ت**ا
زماني كه خداوند ،او را پيروز* گردانيد و غنايم را جمع آوري* نمود .آنگاه آتشي آمد تا آن اموال را بخورد*
و نابود كند .ولي به آنها نزديك نشد.آن پيامبر گفت :همانا در ميان شما ،سرقتي* از م**ال غ**نيمت ،ص**ورت
گرفته است .از هر قبيله ،يك نفر با من ،بيعت كند( .هنگام بيعت) دست يك نفر از آنان به دست او چسبيد.
گفت :سرقت توسط* قبيلة شما انجام گرفته است .قبيله ات بايد با من بيعت كن*د .س*رانجام ،دس*ت دو يا س*ه
نفر از افراد* آن قبيله ،به دست او چسبيد .گفت :شما سرقت كرده ايد .آنگاه ،آنان ،چيزي مانند س**ر گ**او را
ك**ه از طال س**اخته ش**ده ب**ود ،آوردن**د* و آنج**ا گذاش**تند .س**پس آتش آم**د و هم**ة آن ام**وال را خ**ورد و
نابودساخت .آنگاه ،خداوند که ضعف ناتوانی مارا دید ،غنایم را برای ما حالل ساخت».
منبع:امام ابو عبدهللا محمد بن اسماعیل بن اب*راهیم بن مغ*یره بن بردزب*ه بخ*اری در س*یزدهم ش*وال 194
هـ .ق.
محمدابن اسماعیل صحیح البخاری ،ج 11388، 2ه ق انتشارات حرمین زاهدان ایران
۱
....................و
وهم چنین در حدیث دیگری رسول هللا صلیاهلل علیه وسلم فرموده:که غنیمت برای من حالل گردانیده شده وامابه هیچ یکی از امت های گذشته حالل نبود.
اس عَام ًَّة " . ث ِإلَى َق ْو ِم ِه َخاص ًَّة َ ،و ُبع ِْث ُ
ت ِإلَى ال َّن ِ ت لِي ْال َم َغا ِن ُم َولَ ْم َت ِح َّل َأِلحَ ٍد َق ْبلِي َ ،وُأعْ طِ ُ
يت ال َّش َفا َع َة َ ،و َكانَ ال َّن ِبيُّ ُي ْب َع ُ ص ِّل َ ،وُأ ِحلَّ ْ ُأ َّمتِي َأدْ رَ َك ْت ُه ال َّ
صاَل ةُ َف ْل ُي َ
ت سِ هَا ُم ُه ْم ْاث َنيْ َع َشرَ َبعِيرً ا َأ ْو َأحَ َد عَ َشرَ َبعِيرً ا َو ُن ِّفلُوا َبعِيرً ا
َث رَ سُو ُل هَّللا ِ صَ لَّى هَّللا ُ عَ لَ ْي ِه َو َسلَّ َم َس ِري ًَّة فِيهَا ابْنُ ُعمَر َ ،ف َغ ِنمُوا ِإ ِباًل َكثِيرَ ًة َ ،ف َكا َن ْ
عَ ِن ِاب ِن ُعمَرَ َ ،قا َل َ " :بع َ
احمد ابن حنبل ابوعبدهللا الشیبانی مسند احمد ابن ،ج) 1409(، 5هه ق موسسة الرسالة قرطبه ،القاهره مصر ،ص 322
-2الحسین ابن مسعودبغوی ،شرح السنة ،ج ) 1403(، 11هه ق ،المکتبة االسالمی ،دمشق بیروت ،ص111
ترجمه....................................:
-2صنعانی ،محمد ابن اسماعیل ،سبل السالم ،ج، 4مصطفی الحلبی ،دمشق 53
*رهَُ ،ق**ا َل« :ال ُأ ْلفِ َينَّ َأ َح* دَ ُك ْم 1299ـ َعنْ َأ ِبي ه َُري َْر َة َ قا َلَ :قا َم فِي َنا ال َّن ِبيُّ َ ف َذ َك َ*ر ْال ُغلُ**و َل َف َع َّظ َم* ُه َو َع َّظ َم َأ ْم* َ
*ةَ ،يقُ**ولَُ :ي**ا َر ُس*و َل هَّللا َِ ،أغِ ثنِيَ ،ف*َأقُو ُل *:اَل *رسٌ لَ* ُه َحم َْح َم* ٌ َي ْو َم ْال ِق َيا َم ِة َعلَى َر َق َب ِت ِه َشاةٌ لَ َها َث َغاءٌَ ،علَى َر َق َب ِت ِه َف* َ
ك َش ْيًئ ا َق* ْ*د ك لَ َ كَ ،و َعلَى َر َق َب ِت ِه َبعِي ٌر لَ ُه ُر َغاءٌَ ،يقُولَُ :يا َرسُو َل هَّللا َِ ،أغِ ثنِيَ ،فَأقُولُ :اَل َأمْ لِ ُ ك َش ْيًئ ا َق ْد َأ ْبلَ ْغ ُت َ
ك لَ ََأ ْملِ ُ
**كَ ،أ ْو َعلَى َر َق َب ِت * ِه
ك َش ْيًئ ا َق ْد َأ ْبلَ ْغ ُت َ ك لَ َ ِت َف َيقُولَُ :يا َرسُو َل هَّللا َِ ،أغِ ثنِيَ ،فَأقُو ُل *:اَل َأمْ لِ ُ صام ٌ َأ ْبلَ ْغ ُت َ
كَ ،و َعلَى َر َق َب ِت ِه َ
**ك»( .بخ**ارى)3073 : **د َأ ْبلَ ْغ ُت َ ك َش** ْيًئ ا َق ْ ِ**قَ ،ف َيقُ**ولَُ :ي**ا َر ُس**و َل هَّللا َِ ،أغِ ثنِيَ ،ف**َأقُولُ :اَل َأ ْملِ** ُ
ك لَ** َ ِر َق**ا ٌع َت ْخف ُ
ترجمه :ابوهريره مي گويد :نبي اكرم ميان ما برخاست و از خيانت در غ**نيمت ،س**خن گفت و آن**را
گناه بزرگي برشمرد* و بزرگ دانست و فرمود« :نبينم يكي از ش**ما را در روز قيامت ك**ه گوس**فندي ،ب**ر
دوش دارد و آن گوسفند ،بع بع مي كند ،يا اسبي بر دوش دارد و آن اس**ب ،ش**يهه مي كش**د و آن ش**خص،
مي گويد :اي رسول* خدا! به دادم ب*رس .من مي گ*ويم :نمي ت*وانم ك*اري ب*رايت انج*ام دهم .ب*ه ت*و ابالغ
نم**************************************************************************************************************************************************************ودم.
و ن****بينم ك****ه يكي از ش****ما ش****تري ب****ر دوش دارد و آن ش****تر ،ص****دا مي ده****د .و آن ش****خص،
مي گويد :اي رسول* خدا! ب*ه دادم ب**رس .من مي گ**ويم :نمي ت**وانم ك**اري ب**رايت انج**ام دهم .ب**ه ت**و ابالغ
نم**************************************************************************************************************************************************************ودم.
و نبينم يكي از شما را كه طال و نقره بر دوش دارد و مي گويد :اي رس**ول خ**دا ! ب**ه دادم ب**رس .من مي
گويم :نمي توانم* كاري* برايت انجام دهم .به تو ابالغ نمودم .و يا نبينم يكي از شما را ك*ه قطع*ه پارچ*ه اي
بر دوش دارد و آن پارچه ،به اهتزاز در مي آيد و آن شخص ،ميگويد *:اي رسول خدا! ب*ه دادم ب*رس .من
مي گويم :نمي توانم كاري برايت انجام دهم .به تو ابالغ نمودم».
):فرض اداي ُخمس
ان ُي ْنف ُِق مِنْ َم ِ
**ال صدَ َق ٌة» .و َك َ ث َما َت َر ْك َنا َ ب َ قا َل :قال َرسُو ُل هَّللا ِ « :ال ُن َ
ور ُ ْن ْال َخ َّطا ِ1305ـ َعنْ ُع َم َر ب ِ
ض* َرهُ *ال هَّللا ُِ ،ث َّم َق**ا َل لِ َمنْ َح َ ْأ
ْال َفي ِء الَّذِيْ َأ َفا َء هللا ُ َعلَ ْي ِه َعلَى َأهْ لِ ِه َن َف َق َة َس َنت ِِه ْمُ ،ث َّم َي ُخ ُذ َما َبق َِي َف َيجْ َعلُ* ُه َمجْ َع* َل َم* ِ
ِس *ان فِي ْال َمجْ ل ِ *ون ذل**ك؟ ق**الوا :نعمَ .و َك* َ ش ُد ُك ْم ِباهَّلل ِ الَّذِي بِِإ ْذ ِن ِه َتقُو ُم ال َّس َما ُء َواَأْلرْ ضُ َ ،ه* ْل َتعْ لَ ُم* َ ِم َنالص ََّحا َبةَِ :أ ْن ُ
ْساز َع َت ُه َم* ا* َو لَي َ
َّاس َو ُم َن َ
ْث َعلِيٍّ َو َعب ٍ اصَ .و َذ َك َر َح ِدي َ الز َب ْي ُ*ر َو َسعْ ُد بْنُ َأ ِبي َو َّق ٍ ف َو ُّ ْن َع ْو ٍ ع ُْث َمانُ َو َع ْب ُدالرَّ حْ َم ِن ب ِ
اإل ْت َي***************************انُ ِب*************************** ِه فِي َش***************************رْ طِ َنا( *.بخ***************************ارى)3094:
ترجمه :عمر بن خطاب مي گويد :رسول هللا فرمود« :از ما ارث برده نمي شود .آنچه ما ب*اقي مي
گذاريم ،صدقه اس**ت» .و آنحض**رت از م**ال فئ (م**الي ك**ه ب**دون جن**گ از كف**ار بدس**ت مي آيد) ك**ه
خداوند به ايشان عنايت كرده بود ،نفقة يك سال خانواده اش را جدا مي كرد و باقيماندة آن**را در بيت الم**ال
مي گذاشت .سپس عمر بن خطاب به صحابه اي كه در آنجا حضور داشتند ،گفت :شما را به خدايي كه
آسمان و زمين به اجازة او استوارند ،سوگند* مي دهم آيا اين مطلب را مي دانيد؟ گفتند :بلي.
قابل ذكر است كه در آن مجلس ،عثم**ان،عب**د ال**رحمن بن ع**وف ،زب**ير و س**عد بنابي وق**اص ،حض**ور
داشتند.
سپس راوي اختالف ميان علي و عباس رضي هللا عنهما را در مورد* فئ ذكر كرد ك**ه آوردن آن در اينج**ا
ضرورتي ندارد.
:)94م********************ال غ********************نيمت ب********************راي ش********************ما حالل ش********************ده است
ك 1312ـ َعنْ َأ ِبي ه َُري َْر َة َ قا َلَ :قا َل َرسُو ُل هَّللا ِ َ « :غ َزا َن ِبيٌّ م َِن اَأْل ْن ِب َيا ِءَ ،ف َقا َل لِ َق ْو ِمهِ :ال َي ْت َبعْ نِي َر ُج ٌل َملَ َ
ْن ِب َهاَ ،وال َأ َح ٌد َب َنى ُبيُو ًتا َولَ ْم َيرْ َفعْ ُسقُو َف َها َوال َأ َح ٌد ا ْش َت َرى َغ َنمً*ا َأ ْو بُضْ َع ام َْرَأ ٍة َوه َُو ي ُِري ُد َأنْ َي ْبن َِي ِب َها َولَمَّا َيب ِ
ُورةٌسِ :إ َّنكِ َم* ْأم َ *كَ ،ف َق**ا َل ل َّ
ِلش*مْ ِ صال َة ْال َعصْ ِر َأ ْو َق ِري ًبا* مِنْ َذلِ* َ ت َوه َُو َي ْن َتظِ ُر ِوال َد َهاَ ،ف َغ َزا* َف َد َنا* م َِن ْال َقرْ َي ِة َ َخلِ َفا ٍ
ار لِ َتْأ ُكلَ َه**ا َفلَ ْم
ت َيعْ نِي ال َّن َ ت َح َّتى َف َت َح هَّللا ُ َعلَيْ* هَِ ،ف َج َم* َ
*ع ْال َغ َن**اِئ َمَ ،ف َج* ا َء ْ َوَأ َنا َمْأمُورٌ ،اللَّ ُه َّم احْ ِب ْس* َها َعلَ ْي َن**اَ ،فح ُِب َس* ْ
ت َي ُد َرج ٍُل ِب َي ِدهَِ ،ف َقا َل :فِي ُك ُم ْال ُغلُولَُ ،ف ْل ُي َب ِايعْ نِي َت ْط َع ْم َهاَ ،ف َقا َلِ :إنَّ فِي ُك ْم ُغلُواًل َف ْل ُي َب ِايعْ نِي مِنْ ُك ِّل َق ِبيلَ ٍة َر ُجلٌَ ،فلَ ِز َق ْ*
*رْأس م ِْث* ِ ْأ
ب *ر ٍة م َِن ال* َّ*ذ َه ِ س َب َق* َ
*ل َر ِ ْن َأ ْو َثاَل َث* ٍة ِب َي* ِدهَِ ،ف َق**ا َل :فِي ُك ُ*م ْال ُغلُ**ولَُ ،ف َج* اءُوا ِب* َ ٍ ت َي* ُد َر ُجلَي ِ َق ِبيلَ ُت* َ
*كَ ،فلَ* ِ
*ز َق ْ
ضعْ َف َنا َو َعجْ َز َنا َفَأ َحلَّ َها لَ َن**ا»( .بخ**ارى)3124: ت ال َّنا ُر َفَأ َكلَ ْت َهاُ ،ث َّم َأ َح َّل هَّللا ُ لَ َنا ْال َغ َناِئ َمَ ،رَأى َ
ضعُو َهاَ ،ف َجا َء ِ َف َو َ
ترجمه :ابوهريره مي گويد :رسول هللا فرمود« :يكي از پيامبران (يوشع بن ن**ون) مي خواس**ت ب**ه
جنگي برود *.به قومش گفت :كسي كه زني را نكاح كرده ولي هنوز او را به خانه اش نياورده است و مي
خواهد او را به خانه بياورد .و نيز كسي كه خانه اي س*اخته و س**قفش را ن*زده اس**ت .همچ*نين ،كس**ي ك*ه
گوس****فند و ش****تري* خريده اس****ت و منتظ****ر* زاييدن آنه****ا مي باش****د ،م****را هم****راهي نكن****د.
سپس براه افتاد .هنگام نماز عصر يا حول و حوش آن وقت ،به روستاي مورد نظ**ر (اريح**ا) نزديك ش**د.
پس خطاب به خورشيد گفت :تو مأموري* و من نيز مأمورم .خدايا! آن را براي ما ثابت نگهدار .خورشيد،
ثابت نگه داشته شد تا زماني كه خداوند ،او را پيروز* گردانيد و غنايم را جمع آوري* نمود .آنگاه آتشي آمد
ت*********ا آن ام*********وال را بخ*********ورد و ن*********ابود كن*********د .ولي ب*********ه آنه*********ا نزديك نش*********د.
آن پيامبر* گفت :همانا در ميان شما ،سرقتي از مال غنيمت ،صورت گرفته است .از هر قبيله ،يك نف**ر ب**ا
من ،بيعت كند( .هنگام بيعت) دست يك نفر از آنان به دست او چسبيد .گفت :سرقت توسط قبيلة شما انج**ام
گرفته است .قبيله ات بايد با من بيعت كند .سرانجام ،دست دو يا س**ه نف**ر از اف**راد* آن قبيل**ه ،ب**ه دس**ت او
چسبيد .گفت :شما سرقت كرده ايد .آنگاه ،آنان ،چيزي مانند سر گاو را كه از طال ساخته شده بود ،آوردند
و آنجا گذاشتند .سپس آتش آمد و همة آن اموال را خورد و نابودساخت .آنگاه ،خداوند ک**ه ض**عف ن**اتوانی
مارا دید ،غنایم را برای ما حالل ساخت».
منبع:
امام ابو عبدهللا محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن مغیره بن بردزبه بخاری در سیزدهم* شوال 194هـ .ق
صفحه ۶۷۳ج _۳۷ تفسیر آیات احکام
حکـــــــــم غنیمت دراسالم* ♕♕
_۱یسألونک عن االنفال...
ترجمه :ای رسول گرامی سوال میکنند ترا ازغنیمت ها ،بگ**و غ**نیمت ه**ا ب**رای هللا ورس**ول اوس**ت ،پس
بترسید ازهللا وبه صالح آرید انچه درمیان شمااست،
وفرمان برداری* کنید از هللا ورسول آن اگرشما مسلمان هستید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
معنی االنفال] غنیمت )
انفال :جمع نفل است( به فتح نون وفاء) بوده ومقصد آن از این ایة مراد غنیمت است.
واصل نفل) به سکون فاء) زیادت را گویند ازاینجاست نمازهای* زایدازفرض* رانفل گویند
وهم جنین پسرا هم نافله می نامند چنانچه هللا متعال میفرماید﴿ وو هبنا له اسحق ویعق**وب نافل**ة﴾یع**نی دادیم
ما به برای ابراهیم* علیه السّالم اسحق ویعقوب را زیاده برآن ،وغنیمت را ازاین سبب نف**ل میگون*د* ک**ه آن
برای امت اسالمی درجملهء اشیای حالل ،زیاده است زیرا برای امت ه*ای س*ابق آن حالل نب*ود چ*ه قس*م
که رسول* هللا صلی هللا علیه وسلم در حدیث شریف* میفرماید *:که غنیمت برای من حالل گرینده ش**ده اس**ت
که برهیچ یک از امت های دیگرقبل ازمن حالل نبود.
اینجاسه لفظ وجود* دارد :نفل ،غنیمت وفئ:
فرق میان شان چیست؟
نفل زیادت راگویند* زیرا آن هم حالل زیادی براین امت است.
وغنیمت :آن مالی رامیگویندکه درجهاد ازکفارگرفته میشود
وفئ :آن اس**ت ک*ه ازکفارب**دون جه*اد بدس**ت گرفت**ه ش**ودچنان چ*ه هللا متع*ال میفرمای*د ﴿:وماأف**اء هللا علی
رسوله منهم فمااوجفتم* علیه من خیل والرکاب﴾ آنچه را هللا بررسول خود میسر ساخت ﴿فی داد﴾پس شمابر*
آن اسپ ومرکبی را نتاخته بودید.
فاتقوهللا:
ازهللا به متابعت اوامردوری* ازنواهی او بترسید
واصل تقوای این است که کسی چیزی رابین خود چیزی* که ازآن میترسد ب**ه حیث وقای**ه قراردهدومقص**د
آیت این است که باتطبیق* وپیروی* اوامرخداوند خودرا ازعذاب هللا نگهدارید*.
تفسیر اجمالی آیه
خداوندپیغمبرخود را مخاطب قرارداده میفرماید *:اصحاب ازت**و حکم آن غن**اءمی را می پرس**ندکه دراولین
معرکه یعنی معرکهءبدر بدست آنها افتیده _ می پرسندکه غناءمی مزکور موبوط* کیس**ت وحکم آن چیس**ت
وچگونه تقسیم میشود* ؟
توبرای شان بگوکه غناءمی مزکوربرای هللا ورسول* او است که خداوند درآن ب**اره حکم میکن**دوپیغمبرش
مطابق حکم او تقسیم مینمای**د ،پس ش**ما درحص**هء غن**اءمی از هللا بترس**ید ودر* حکم آن اختالف ومنازع**ه
نکنیدزیرا* این اختالف موجب نزول غضب وقهر* الهی وسبب تضعیف شما درمقابل دشمن تان است وحتی
ممکن که اختالف شما سبب محرومیت شماازغنیمت مزگور* گردد طوریکه امت های سابق از آن مح**روم
بودند.
غنیمت درملل سابق حرام ب**ود ،خداون**د بس**بب رحمت ومهرب**انی* وس**هولت وآس**انی* آن**را ب**رامت محم**دی*
حالل گردانید تایک کمک ومع**اونت برجه**اد* هم ش**ده باش**د :حض**رت رس**ول اک**رم ص**لی هللا علی**ه وس**لم
فرموداست* که غنیمت برای من حالل گردانیده شد درحالیکه برای هیچ کس پیش ازمن حالل نشده ب**ودپس
درتقس**یم* آن ب**اهم مخ**الفت نکنیدوب**ه هرچیزیک**ه خداورس**ول آن امرمیکن**دآنرا* مت**ابعت کنی**دوازنواهی آن
اجتناب نمائید تاکه ازجملهء مسلمانان صادق االیمان شمرده شده ودرجات بلندجنت را مستحق گردید.
سپس خداوند* اوص**اف مس**لمانان ذکرک**رده وایت ب**ا بی**ان آن پاداش**ی ختم نمودک**ه در روز قی**امت درجنت
برای شان مهیا ساخته است چنان پاداش ونعمت های که نه چشم آنرا دیده ونه گوش آنرا شنیده ونه در دل
کسی خطور کرده.
شانزول آیه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اول :ازعباده بن صامت روایت است که گفت:وقت مامجاهدین غزوه بدر درباره غنیمت اختالف کردیم
این آیت نازل شد ﴿یسألونک عن االنفال )...خداوندآنرا ازما گرفته و مربوط* رسولش ساخت ورسول* صلی
هللا علیه وسلم آنرا مساویانه برمسلمانان کرد ودرین تقسیم پیغمبر،ترس خدا ،اط**اعت پیغمبرواص**الح بین
مسلمانان بود۱.
منبع:تفسیر آیات احکام ص 676
دوم :ابوداود از ابن عباس روایت میکند که گفت:درغزوهء بدر حض*رت رس*ول هللا ص*لی هللا علی*ه وس*لم
برای ما گفت:اگرکسی چنین وچنان کردبرایش* ازغنیمت چنین وچنان داده خواهدشد
بنا بر این جوانان شطارت وچابگی کردند* وسال خورده گان در زیر بیرق* ه**ا نشس**تندوقت* غن**ایم را جم*ع
آوری نمودندآن چه را طلب میکردند* که پیشتر برای شان گفته شده ب**ود،چن**ان پ**یران میگفتندش**ما* جوان**ان
برما امتیاز طلبی نکنید زیرا ما برشما* معاون ومدد گار بودیم اگرشما عقب نشینی* میکردید* به م**ا پن**اه می
بردیدپس اختالف ومنازعه بین شان پیدا شد خداوند این ایت را نازل نمود﴿.یسألونک عن االنفال ﴾...منب**ع:
تفسیرآیات احکام ص 677
سوم :امام احمدازسعد ابن ابو وق**اص راویت میکن**د ک*ه گفت:درغ**زوهء ب**در ب**رادرم* عمیرکش**ته ش**دومن
سعید بن عاص را به قتل رسانده وشمشیر* او را که ذوالکتیفه نام داش**ت گ**رفتم* ون**زد* حض**رت رس**ول* هللا
ص**لی هللا علی**ه وس**لم آم**دم اوب**رایم* گفت بروشمش**یر را درگ**دام* )مخ**زن) بگ**زارمن آن را گذاش**تم وپس
مراجعه کردم وغیر ازخدا هیچ کس نمیدانیست* که من تاچه اندازه غمگین هستم زیرا هم برادرم کشته شده
وهم سالح ازدستم رفت وچند قدمی پیش نرفته بودم که سوره ءانفال نازل وحضرت رس**ول هللا ص**لی هللا
علیه وسلم برایم گفت برو شمشیرت را بیگیر .منبع:تفسیرآیاتاحکام* ص 677
لطیف**ه آی**ه :اس**م جاللت در دومح**ل؛ اتقوهللا واطیع**وا هلل ذکرگردی**ده ت**ادر دل مس**لمانان هیبت وعظمت
اوتعالی ،خوف وترس اندازد وذکر نام پیغمبر بان*ام خ*دا در اول ودر اخ*یر ب*ه خ*اطرتعظیم* ش*أن واظه*ار
شرف وی بوده واشاره به این اس**ت ک**ه اط**اعت پیغم**بر ،اط**اعت وفرم**انبرداری* خداون*د* اس**ت طوریک**ه
خداون*د* میفرمای**د﴿:من یطی**ع الرس**ول فق**ط اط**اع هللا } یع**نی کس**یکه پیغم**بر را اط**اعت میکن**د خداون**درا*
فرمانبرداری* کرده است .منبع :تفسیر آیات احکام ص 678
حکم سوم :آیا دادن غنیمت به بعضی مجاهدین از اصل غنیمت است یاخمس} پنجم حصهء)؟
-1امام مالک وامام ابوحنیفه میگویند* که این اختصاص مجاهدین ازخمس غنیمت اس**ت ن**ه ازک**ل غ**نیمت
دلیل شان این حدیث شریف است که میگویدازآنچه خداوند* برای شما ارزانی کرده حصهء من خمس اس**ت
وآن خمس هم برای شما تقسیم کرده میشود.
-2امام شافعی میگوید *:از اصل غنیمت اعطاء میگردد نه ازخمس ب**دلیل این ح*دیث ش*ریف* ک**ه حض*رت
رسوالکرم صلی هللا علی*ه وس**لم وقت ک*ه وی س*الح ابوجه**ل را ب*ه مع*اذ ابن عم*رو داد ودرغ**زوه ح*نین
گفت:واگرکسی کافری* را بکشد وبر این کشته خود شاهد داشته باشد.مر* او راست اسلحهء او.
ابن العربی* میگوید *:دراین روایات امتی*از* دادن ب**رای قات*ل زی*ادتر اس*ت ازاس*لحه مقت**ول چ**یزی دیگ*ری*
نیست واین اعطاء از اصل غنیمت است یاازخمس؟
ضرورت به دلیل دیگری دارد وحکم ان ازدالیل دیگری باید گرفته شود وخداوند* غنیمت را ب**رپنج حص**ه
تقسیم کرده که یک پنجم آن مرپیغمبر اوراس**ت وب**اقی* مان**ده وب**اقی مان**ده ازان مس**لمانان اس**ت وچیزیک**ه
ص**حت نظ**ریهء م**ارا ث**ابت میکن**دروایت* اس**ت ک**ه ع**وف ابن مال**ک گفت :م**ردی ازق**بیلهء حم**یریکی
ازدشمنان را کشت وخواست* اسلحهء اورا بیگیرد ،حضرت خالدک*ه والی ایش**ان ب*وداورا من**ع کردوع*وف
ابن مال**ک موض**وع را ب**ه رس**ول هللا ص**لی هللا علی**ه وس**لم ع**رض کرداوص**لی هللا علی**ه وس**لم ب**رای
خالدافرمود ،چه چیز ترا مانع میشودکه اس**لحهء مقت**ول را ب**ه وی نمی**دهی؟ گفت :من اورا زی**اد دانس**تم.
حضرت گفت آن را برایش اعطا ،کن ،پس عوف به خالد روبرشدوپیراهن اورا کش ک**رد وگفت آی**اچیزی*
راکه من نزد رسول هللا صلی هللا علیه وسلم یادکردم* توآن را اجرا کردی؟ رسول هللا صلی هللا علی**ه وس**لم
این سخن را شنید وغضب شدوگفت ای خالد! آنرا برایش ن**ده ،آی**ا ش**ما ام**ر من را ب**رای من میگزاری**د؟
یعنی اورا به حالش بگزارید* وباوی بی أدبی نکنید .واگرصالح ازاص**ل غ**نیمت ح**ق او می بودحض**رت
رسول هللا صلی هللا علیه وسلم آن را رد نمی کردزیرا* آن جزای مالیست برای او وآن به هیچ وج**ه ج**واز
ندارد وبه اثبات رسیده است که ابن مسیب گفت :مردم را ازپنجم* حصهء میدادن*د_* یع*نی اگ*ر ب*رای کس*ی
امتیاز قایل میشدندازهمان پنجم حصهء بود.منبع تفسیرآیات احکام ص 680
رهنمائی های آیات
_۱حرص اصحاب برسوال مردن ازمسایل* مهم وبا ارزش دینی.
_۲مرجع تمام احکام خدا وپیغمبراوست.
_۳اهتمام وتوجه دین وشریعت به اصالح ذات البینی مسلمانان به خاطروحدت* وهم آهنگی شان است.
_۴ب**رای اینک**ه مس**لمانان ب**ه حقیقت ایم**ان برس**ندباید* ب**ه آن ص**فاتی متص**ف باش**ندکه مس**لمانان ص**ادق
ومخلص متصف* به آن هستند.
_۵اطاعت ازاوامر* واجتناب ازنواهی* خداوندی باعث سعادت انسان در دوجهان است.
🤐🤐🤐
احک***************************************ام غن***************************************ائم جنگی و تقس***************************************یم آنها
مسئله :1707وقتی* لشکر اسالم کشور ی**ا ش**هری را از کف**ار گرفت**ه و از ل**وث وج**ود* آن**ان پ**اک نم**ود،
رهبر مسلمین مخیر است که آن شهر را بین مسلمین تقسیم کن*د ی*ا اه*ل آن ش*هر آنج*ا مس*تقر باش*ند و ب*ر
اف**************راد جزی**************ه و ب**************ر اراض**************ی خ**************راج تع**************یین گ**************ردد.
مسئله :1708رهبر کشور اسالمی درباره اسیران جنگی مخیر است که آنها را به قتل برساند و یا آنها
را غالم و کن**یز نمای**د ،و ی**ا آنه**ا را ب**ا اس**یران مس**لمان ک**ه در اس**ارت کف**ار هس**تند مبادل**ه نمای**د.
مسئله :1709وقتی* که لشکر اسالم قصد مراجعت نمودند* و با آنها اسلحه یا اسب و گ**او و گوس**فند ب**ود
که نقل آنان به کشور غیر ممکن بنظر میرسید ،تمام اسلحهها و گاو و گوسفند و غ**یره را مع**دوم کنن**د و
بس******وزانند ،ن******ه آنه******ا را ت******رک نماین******د ک******ه کف******ار م******ورد اس******تفاده ق******رار* دهن******د.
مس****ئله :1710غن****ائم جنگی ت****ا ب****ه کش****ور* اس****المی نرس****د در کش****ور کف****ر تقس****یم نگ****ردد.
مس***ئله :1711ه***رکس ب***ه ه***ر عن***وان در جن***گ ب***ا کف***ار نقش داش***ته از غن***ائم س***هم میب***رد.
مسئله :1712اگر عدهای از مسلمانان قبل از اینکه لشکر اسالم از دار کفر خارج شوند به کمک مسلمین
آمدن****************د آنه****************ا ن****************یز در غن****************ائم جنگی ش****************ریک میش****************وند*.
مسئله :1713اگر عدهای برای تجارت به محل جنگ آمدهاند در غنائم شریک نیس**تند* مگ**ر در جن**گ هم
نقش داش**************************************************************************************************************************************************تهاند.
مسئله :1715اگر از سربازان اسالم در کشور* کفر مردند از غنائم جنگی سهمی ندارند که به ورث**ه داده
ش***ود ،ولی اگ***ر پس از خ***ارج ش***دن از کش***ور کف***ر م***رد س***همش ب***ه ورث***ه منتق***ل میش***ود*.
مسئله :1716لشکر اسالم در کشور* کفر میتوانند از خوردنیها* و نفت و بنزین و هر گونه س**الحی ک**ه
توانس**************تند* از ه**************ر ج**************ا بدس**************ت آورن**************د اس**************تفاده نماین**************د.
مسئله :1717در کشور کفر هرکس از کفار در حالت جنگ اسالم بیاورد خود او و مال و ثروتی که در
دست دارد در امان و حفاظت میشوند ،اگر مسلمین پیروز* ش**دند زنه**ای این ش**خص و اوالد ب**زرگش و
پوله*********ائی* ک*********ه در دس*********ت و بان*********ک کف*********ار دارد ج*********زء غن*********ائم جنگی اس*********ت.
مسئله :1718وقتی* که سربازان اسالم از کشور* کفر خ*ارج ش*دند اس**تفاده از غن*ائم جنگی قب*ل از تقس*یم
ج****ائز نیس****ت ،ح****تی اگ****ر اثاثی****ه ی****ا اس****لحهای داش****تند* بای****د ب****ه فرمان****ده تحوی****ل دهن****د.
مسئله :1719تقسیم غنائم جنگی پس از اینکه یک پنجم آن برای یتیمها و مساکین و ابن سبیل (کسانی که
در شهر خود ثروت دارند ولی در مسافرتند و پولهای آنان مفقود یا تمام ش**ده) تع**یین گ**ردد و ب**ه حس**اب
مخص**********************وص س**********************پرده ش**********************ود انج**********************ام میگ**********************یرد.
مس**ئله :1720زن و ک**ودک و دیوان**ه و ذمی و غالم از غن**ائم جنگی س**همی معین ندارن**د ،ولی ره**بر
مس***********لمین آنچ***********ه مص***********لحت بدان***********د میتوان************د ب***********ه آنه***********ا بده************د.
مس**ئله :1721ب**ه س**ادات فق**یر از ی**ک پنجم غن**ائم بای**د داده ش**ود ،ولی س**ادات غ**نی س**همی ندارن**د*.
مسئله :1722اگر یک یا دو نفر به کشور کفر داخل شدند و چیزی را غ**ارت نمودن*د* ج**زء غن**ائم جنگی
حساب نمیشود* که یک پنجم از آنها گرفته شود ،ولی اگر عدهای بس**یار این ک**ار را کردن*د* ی**ک پنجم از
آنه***********************************************ا گرفت***********************************************ه ش***********************************************ود.
مسئله :1723فرمان**دهان لش**کر اس**الم میتوانن*د* س**ربازان را ب**ه ه**ر ن**وع تش**ویق* و ت**رغیب ب**ه جن**گ
بنمایند ،و حتی وعدههای کمک بیشتر به آنها بدهند تا تحریض گردن**د ،چنانچ**ه خداون**د متع**ال در ق**رآن
ال﴾ [األنفال ]65 :یعنی« :ای پیغمبر ،مؤمنین را ب**ه ِين َعلَى ۡٱلقِ َت ۚ ِ مجید میفرمایدَٓ ٰ ﴿ *:يَأ ُّي َها ٱل َّن ِبيُّ َحرِّ ِ
ض ۡٱلم ُۡؤ ِمن َ
جن*********************************گ ب*********************************ا کف*********************************ار برانگ*********************************یز».
مسئله :1724فرماندهان* لشکر میتوانند* اعالم نمایند که هرکس کافری را کشت سلب آن کافر ح**ق قات**ل
است .و سلب عبارت است از لباسها و سالح و مرکب مقتول.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ.
منب********************************************ع :خالص********************************************ة المس********************************************ائل
فق**********************************************************************************************************************************************************ه حنفي
(جل********************************************************************************************************************************************************د دوم)
م************************************************************************************************************************************************************ولفین:
😘😘😘😘
« َفیء» سَ « :فیء» چیس************ت؟ و ف************رق «غ************نیمت» ب************ا « َفیء» در چیس************ت؟
جَ « :فیء» بر وزن « َشیء» است که از «فاء یفییء» گرفته شده و به معنای «رجع یرج**ع» (برگش**ت)
اس***************************************************************************************************************************************************************ت.
و فرق* «غنیمت» با « َفیء» در آن است که :آنچه از کافران و بدخواهان اس**الم ک**ه ب**ا زور و غلب**ه و ب**ا
قوّ ت و نیروی* رزمندگان گرفته میشود *،بدان «غنیمت» میگویند؛ و آنچه ک**ه ب**دون ک**ارزار* و پیک**ار از
آنه**ا گرفت**ه میش**ود( ،مانن**د م**الی ک**ه ک ّف**ار از ت**رس مس**لمانان ب**ه ج**ای گذاش**ته باش**ند)؛ ب**دان « َفیء»
میگوین*********************************************************************************************************************************************************د.
(به تعبیری دیگر؛ « َفیء» :در شرع مق ّدس اسالم عبارت است از :آنچه که بدون جنگ و پیک**ار از ک ّف**ار
و ب***دخواهان گرفت***ه ش***ود؛ مانن***د م***الی ک***ه ک ّف***ار از ت***رس مس***لمانان از خ***ود ب***ر ج***ای گذارن***د).
و « َفیء» ،صورتهای* مختلف و گوناگونی دارد که صاحب نظران فقهی در کتابهای فقهیشان به بی**ان
آنه**ا پرداختهان**د؛ مث**ل :خ**راج ،جزی**ه ،و آنچ**ه از ک**افران ب**ه س**بب مص**الحه ب**ه دس**ت آی**د و ...
و پیش**تر ب**ا ب**رخی از ص**ورتهای* آن در ص**فحات پیش**ین آش**نا ش**دی؛ و ب**ه زودی ب**ا ب**رخی دیگ**ر از
ص************ورتهای* آن ن************یز آش************نا خ************واهی ش************د .ان ش************اء هللا تع************الی.
مص***********************************ارف «خ***********************************راج»« ،جزی***********************************ه» و « َفیء»
س :اموالی که از «خراج»« ،جزیه» و « َفیء» به دست میآید ،در چ**ه طرحه**ا و پروژهه**ایی مص**رف
میگردن********************************************************************************************************************************************************د؟
ج :ام**والی را ک**ه ره**بر و پیش**وای مس**لمانان از «خ**راج»« ،جزی**ه» و «ام**وال ب**نی تغلب» گ**ردآوری*
میکند؛ و آنچه را که اهل حرب به امام پیش*کش و هدی**ه میکنن*د؛ تم**امی اینه**ا در مص**الح مس**لمانان (و
طرحها و پروژههای عمومی) هزینه میگردند؛ از این رو ،ب*ا هم**ان ام*وال ،مرزه**ای س**رزمین اس*المی
(در مقابل دشمنانی* که ممکن است آن را مورد تهاجم قرار دهند) ،حفاظت و حراست میگردد؛ و با همان
اموالُ ،پلهای کوچک و بزرگ (برای رفاه حال مسلمانان) ساخته میشود؛* و با همان اموال ،ب**ه ان**دازهی
نیاز به قُضات و علمای مسلمانان داده میشود؛* و ب**ا آن ،هزینهه**ای رزمن**دگان و فرزندانش**ان ن**یز ت**أمین
میگ**********************************************************************************************************************************************************ردد.
[عقد ذمّه :ام*ان دادن ب*ه ک*افری* اس*ت ک*ه تس*لیم مس*لمانان گردی*ده و دادن «جزی*ه» را پذیرفت*ه و متعهّ*د
گردی**ده ک**ه ب**ه احک**ام و ق**وانین عم**ومی اس**الم مانن**د :ح**دود قت**ل و دزدی و زن**ا را گ**ردن بنه**د.
مقابل مسلمانان و پذیرش تعهّدات آنها ،ب**ر عه**دهی ام**ام ی**ا ِ مسئولیّت گفتگو در مورد امان دادن به طرف
فرمان**************دهان ارتش و نماین**************دگان رس**************می* نظ**************ام اس**************المی اس**************ت.
و چنانچه مسئولین نظام اسالمی مصلحت ببینند ،بهتر آن است که ک ّفار اهل ذمّه ،دارای لب**اس مخص**وص
یا کارت شناسایی ویژهی خود باشند ،و در قبرستان مسلمانان دفن نشوند .امّا الزم است با آن**ان ،ب**ا اخالق
و رفتار* درست برخورد صورت* بگیرد و به مشکالت و مس*ایل آنه*ا رس*یدگی بش*ود ،و مس*تمندان آنه*ا
م***ورد حم***ایت ق***رار* گیرن***د و ج***ان و اموالش***ان ب***ه هیچ وج***ه م***ورد* تع*** ّرض ق***رار نگ***یرد.
به هر حال؛ عقد ذمّه عبارت بود از این که ح*اکم ی*ا نماین*دهی او ب*ه ب*رخی از اه*ل کت*اب ی*ا دیگ*ر ک ّف*ار
اج*************ازه دهن*************د ک*************ه ب*************ا دو ش*************رط ب*************ر کفرش*************ان بمانن*************د:
پ************************************************************************رداخت جزی************************************************************************ه.
دلی********ل مش********روعیّت عق********د ذمّ********ه ،این فرم********ودهی* خداون********د* بلن********د مرتب********ه اس********ت:
ِين ۡٱل َح* ِّق م َِن ون ِبٱهَّلل ِ َواَل ِب ۡٱل َي ۡو ِم ٱأۡل ٓخ ِِر َواَل ي َُحرِّ ُم* َ
*ون َم**ا َح* رَّ َم ٱهَّلل ُ َو َر ُس*ولُهُۥ َواَل َي* دِي ُن َ
ون د َ ِين اَل ي ُۡؤ ِم ُن َ ﴿ ٰ َق ِتلُو ْا ٱلَّذ َ
ُون[ ﴾٢٩التوب********ة.]29 : ص******** ِغر َ ط********وْ*ا ۡٱل ِج ۡز َي******** َة َعن يَ********دٖ َوهُمۡ ٰ َ ب َح َّت ٰى ي ُۡع ُ ِين ُأو ُت********و ْا ۡٱل ِك ٰ َت َ
ٱلَّذ َ
«با کسانی از اهل کت*اب ک*ه ن*ه ب*ه خ*دا و ن*ه ب*ه روز رس*تاخیز ایم*ان دارن*د و ن*ه چ*یزی را ک*ه خ*دا و
فرستادهاش تحریم کردهاند ،حرام میدانند* و نه آیین ح ّقی را میپذیرند *،جنگ و کارزار کنید تا زم**انی ک**ه
خاض***************عانه ب***************ه ان***************دازهی توان***************ایی ،جزی***************ه را بپردازن***************د».
و هرگاه عقد ذمّه بسته شد ،جنگ با اهل ذ ّم**ه ح**رام میش**ود و حف**اظت ام**وال ،آب**رو و ن**اموس ،تض**مین
آزادیشان و جلوگیری* از آزار رساندن به آنان واجب میگردد؛ پیامبر ج میفرمای**د« *:هرگ**اه ب**ا دش**منان
مشرک روبرو شدی ،آنان را به یکی از سه خصلت دعوت کن .هر کدام را قبول* کردن*د* از آن**ان بپ**ذیر و
با آنان جنگ نکن؛ آنان را به اسالم دعوت کن ،اگر جواب مثبت دادند ،از آنان قبول کن و ب**ا آن**ان جن**گ
مکن؛ ولی اگر سرباز* زدند از آنان جزیه بخواه ،اگر جواب مثبت دادند از آنان قبول کن و ب**ا آن**ان جن**گ
مکن».
و احکامی که متعلّق به حقوق انسانها در اسالم است ،مانن**د :عق**ود و قرارداده**ا ،و خس**ارت جنای**ات ،و
قیمت تل***********ف ش***********دهها ،و ح***********دود ،ب***********ر اه***********ل ذمّ***********ه ج***********اری میش***********ود*.
انس س گوید« :مردی یهودی ،سر کنیزی* را بین دو سنگ در هم کوبید .به او گفته شد :چه کسی این کار
را با تو کرد؟ فالنی؟ فالنی؟ همین که ن**ام یه**ودی* ب**رده ش**د ،ب**ا س**رش اش**اره ک**رد .یه**ودی را گرفتن**د و
اعتراف ک*رد .پی*امبر ج دس*تور* داد ت*ا س*رش را در بین دو س*نگ بکوبن*د؛ و س*رش بین دو س*نگ درهم
کوبی*******************************ده ش*******************************د» .بخ*******************************اری و مس*******************************لم.
و ابن عمر س گوید« :زن و مرد یهودی ـ که محص**ن بودن**د و م**رتکب زن**ا ش**ده بودن**د ـ ن**زد پی**امبر ج
آورده ش*********************************دند .پی*********************************امبر ج آن دو را رجم ک*********************************رد».
و هرگاه کسی از اهل ذمّه ،عهدش را نقض کرد ،مانند اسیر با او رفتار میشود؛ اگر مسلمان شد ،کشتنش
حرام است ،و اگر اسالم نیاورد ،حاکم مختار است ،او را بکشد یا بر او م ّنت گذاشته و ب**ا گ**رفتن فدی**ه او
را آزاد نمای*************************************************************************************************************************************************د].
س :اهل ذمّه در سرزمین مسلمانان ،سکونت میکنند؛ آی**ا احک**ام و مس**ائلی وی**ژه ب**دانها تعلّ**ق میگ**یرد؟
ج :آری؛ پ*********ارهای از احک*********ام ،مختصّ آنه*********ا میباش*********د؛ و این احک*********ام عبارتن*********د از:
برای آنها درست نیست که در سرزمین اسالمی ،به س**اخت «کلیس**ا» و «کنیس**ه» بپردازن**د؛ و ره**بر و
پیشوای مسلمانان میتواند اجازهی بنا و مرمّت کلیس**اها و کنیس*ههایی را ک**ه پیش از غلبهی اس**الم وج**ود*
داش*********************تهاند و منه*********************دم گردیدهان*********************د ،ب*********************دانها بده*********************د.
بدانها امر شود که لباس ،مرکب ،زین و کالههایشان را تغییر بدهند ت**ا ب**دین وس**یله ،ف**رقی* می**ان آنه**ا و
مس************************************************************************لمانان باش************************************************************************د.
اهل ذمّه نه بر اسب سوار شوند و نه با خ**ود اس**لحه و ادوات جنگی و نظ**امی* حم**ل نماین**د[ .و در ام**اکن
عمومی از شرابخواری و خوردن گوشت خوک و خوردن و آش**امیدن در روزه**ای* م**اه مب**ارک رمض**ان
باید خودداری کنند .و مس**لمانان بای**د از تع**رّ ض ب**ه ج**ان و م**ال و ن**اموس و حی**ثیّت اه**ل ذ ّم**ه و اذیّت و
آزارشان خودداری* کنند؛ و چنانچه آنان پیمان و تعهّد خود را نقض نمودند ،باید مسئولین نظام اس**المی در
موردشان تصمیم گیری نمایند؛ زیرا رسول خدا ج میفرماید« :هر کس غیر مسلمانی* را ک**ه ب**ا مس**لمانان
دارای تعهّ*****د متقاب*****ل اس*****ت ،آزار ده*****د ،روز* قی*****امت ،من خ*****ود دش*****من او خ*****واهم ب*****ود»].
س :اگر کافر ذمّی از پرداخت جزیه امتناع ورزید؛ یا مسلمانی را به قتل رسانید؛ یا پی**امبر ج را دش**نام و
ناس***زا گفت؛ ی***ا ب***ا زن مس***لمان زن***ا ک***رد؛ در این م***وارد* آی***ا عه***د و پیم***انش نقض میگ***ردد؟*
ج :ب**ا ارتک**اب این م**وارد ،عه**د و پیم**انش نقض نمیگ**ردد؛ بلک**ه زم**انی عه**د او نقض میگ**ردد ک**ه ب**ه
«دارالح**رب» (س**رزمین دش**من) بپیون**دد* و ب**دانها ملح**ق ش**ود؛ و همچ**نین اگ**ر اه**ل ذ ّم**ه ب**ر ج**ایی از
سرزمین اسالمی ،غلبه پیدا نمودند و با مسلمانان وارد پیکار و کارزار* شدند ،در آن ص**ورت* ن**یز عه**د و
پیمانش******************************************************************ان نقض میش******************************************************************ود*.
مستأمن (غیر مسلمانی که امان و زنهار بخواهد که برای تجارت ،سفارت و مانن**د اینه**ا ،وارد س**رزمین
اس*************************************************************************المی ش*************************************************************************ود).
س :گاهی اوقات اتفاق میافتد که کافران نیاز پیدا میکنن*د ک*ه ب*ا ام*ان و زنه*ار خواس*تن ،وارد* س*رزمین*
اسالمی ما بشوند؛ و زیاد اتفاق میافتد که مسلمانان نیز به سرزمین* آن**ان وارد میش**وند؛ ح**ال میخ**واهیم*
نس****بت ب****ه احک****ام اینگون****ه م****وارد ،آش****نا بش****ویم؛* پس آنه****ا را ب****رای م****ا بی****ان نمایی****د؟
ج :علم**اء و ص*احب نظ**ران فقهی در این م*ورد ،تفص**یل قائل ش**دهاند؛ ک*ه در احک*ام و مس**ائل آتی ،این
تفص**یل ب**رایت به**تر روش**ن و واض**ح خواه**د ش**د؛ پس این احک**ام و مس**ائل را خ**وب ب**ه خ**اطر بس**پار:
اگر فرد مسلمان ،امان و زنهار خواست که برای تجارت وارد سرزمین دش**من (دارالح**رب) ش**ود؛ در آن
صورت برایش حالل نیست که به مال و جان مردمان آن سرزمین تعرّ ض نماید؛ از این رو ،اگ**ر ب**دانها
خیانت ورزید* و چیزی را از آنجا برداشت و با خود به «داراالس**الم»* (س**رزمین مس**لمانان) آورد ،در آن
صورت آن شیء را به صورت نامشروع* و حرام در ملکیّت خ**ویش درآورده اس**ت؛ بن**ابراین ب**ر او الزم
اس********************************ت ک********************************ه آن را ص********************************دقه نمای********************************د.
اگر کافر* حربی ،امان و زنهار* خواست که وارد سرزمین اسالمی ما بش**ود ،در آن ص**ورت اج**ازه ن**دارد
که به م ّدت یک سال ،در سرزمین ما بماند؛ بلکه امام خطاب بدو بگوید :اگر به م* ّدت ی*ک س*ال کام*ل در
سرزمین اسالمی اقامت گزیدی ،در آن صورت بر تو پرداخت جزیه را مقرّر میکنیم؛ پس اگر ی**ک س**ال
در سرزمین اسالمی اقامت گزید ،از او جزیه گرفته میشود* و با پرداخت جزیه ،از زمرهی «اه**ل ذ ّم**ه»
ق********رار* میگ********یرد؛ و پس از آن اج********ازه ن********دارد ک********ه ب********ه «دارالح********رب» برگ********ردد.
(در مس**ئلهی پیش**ین )،اگ**ر دوب**اره ب**ه «دارالح**رب» (س**رزمین دش**من) برگش**ت و ودیعهای را در ن**زد
مسلمانان یا کافر ذمّی از خ**ود ب**ر ج**ای گذاش**ت؛ و ی**ا از مس**لمانان و ک**افران ذمّی ،طلبک**ار ب**ود ،در آن
صورت با برگشتش به «دارالحرب» ،خونش مباح میگردد* و دارایی و اموالش که در س**رزمین اس**المی
باقی مانده ،در مخاطره میباشد؛ این طور که اگر به اسارت گرفته شد و یا مسلمانان بر س**رزمینش غلب**ه
پی**دا کردن**د* و ب**ر آنه**ا چ**یره ش**دند ،در آن ص**ورت طلبکاریه**ایش* از ب**دهکاران س**اقط میگ**ردد* و
ودیعته***********************************ایش* در « َفیء» داخ***********************************ل میش***********************************وند.
و اگ**ر چنانچ**ه ب**ه قت**ل رس**ید و مس**لمانان ب**ر س**رزمینش غلب**ه پی**دا نکردن**د *.در آن ص**ورت وامه**ا و
ودیعته****************ایش ب****************ه وارث****************ان او تعلّ****************ق خواه****************د گ****************رفت.
چ*******یره ش*******دن مس*******لمانان ب*******ر ک*******افران؛ و مس*******لّط ش*******دن ک*******افران ب*******ر مس*******لمانان
س :حکم چیره شدن مسلمانان بر کافران ،و مسلّط گردیدن کافران بر مسلمانان ،و چیره ش**دن گ**روهی* از
ک ّف******************ار ب******************ر دس******************تهای دیگ******************ر از آن******************ان چیس******************ت؟
ج :علماء و صاحب نظران فقهی ،در این مورد ش**ماری از احک*ام و مس**ائل را بی*ان کردهان**د ک*ه ب**ا ذک**ر
آنها ،پاسخ پرسش نیز روشن و واضح خواهد شد .پس حواس خویش را خ**وب جم**ع کن و ب**ا د ّقت ب**دین
مس**********************************************ائل گ**********************************************وش ف**********************************************را ده:
اگر گروهی* از کافران بر دستهای دیگر از خود چیره گردیدند* و آنها را به اسارت گرفتند* و اموالشان را
ب***************ه غ***************ارت بردن***************د؛ در آن ص***************ورت مال***************ک آن میش***************وند.
و اگر ما مسلمانان بر آن گرو ِه پیروز* و غالب ،چیره شدیم؛ در آن ص**ورت ب*رای م**ا حالل اس**ت ک*ه ه*ر
آنچ***********ه را ک***********ه از ام***********وال آنه***********ا میی***********ابیم ،ب***********رای خ***********ود بگ***********یریم.
و اگر چنانچه کافران بر اموال ما چیره شدند و آن را به س**رزمین خ**ویش منتق**ل نمودن**د ،در آن ص**ورت
مالک آن میشوند *.و اگر مسلمانان بر کافران چیره شدند و همان اموال را فراچن**گ آوردن**د ،و ص**احبان
اموال ،پیش از تقسیم ،آن را یافتند ،در آن صورت آن اموال ـ بدون در نظر گرفتن چیزی ـ متعلّق ب**دانها
میباشد؛ واگر چنانچه پس از تقسیم ،اموال خویش را یافتند ،در آن صورت* اگ**ر دوس**ت داش**تند* میتوانن*د*
آن را در براب***********************ر پ***********************رداخت قیمت ،خری***********************داری* نماین***********************د.
اگر بازرگان و تاجری ،در سرزمین دشمن (دارالحرب) وارد شد ،و اموالی را ک**ه ک**افران پس از غلبهی
خویش از مسلمانان گرفته بودند ،از آنه**ا خری**داری* نم**ود؛ و آن را ب**ه س**رزمین مس**لمانان (داراالس**الم)
منتقل کرد؛ در آن صورت* مالکِ اوّ ِل این اموال مختار است؛ این ط**ور* ک*ه اگ**ر خواس**ت میتوان*د* ام**وال
خویش را با همان قیمتی از بازرگان خریداری نماید ک**ه او از ک**افران خری**داری* نم**وده اس**ت؛ و اگ**ر هم
خواس*********************ت میتوان*********************د ام*********************والش را فرام*********************وش* کن*********************د.
اگر شتر یکی از مسلمانان ،به سوی دشمنان و بدخواهان اسالم و مس**لمین گ**ریخت و آنه**ا او را گرفتن**د؛
در آن ص**************************************ورت* مال**************************************ک آن میش**************************************وند* .
احک*****ام بردهه*****ایی ک******ه اس******یر ک*****افران میش******وند ی******ا ب*****ه س******وی آنه******ا ف*****رار* میکنند
س :اگر کافران ،بردهی مسلمانان را اسیر کنند؛ یا بردهی مسلمانان ،هم**راه ب**ا ک**اال ب**ه س**وی آنه**ا ف**رار
کند؛ و یا آنها بر بردهی مسلمانان چیره گردند و او را در اختیار خویش بگیرند؛ در آن ص**ورت حکم آن
چیس************************************************************************************************************************************************************ت؟
ج :احک****ام زی****ر را خ****وب ب****ه خ****اطر* بس****پار* ت****ا پاس****خ پرس****ش خ****ویش را از آنه****ا بی****ابی:
اگر کافران ،بردهی یکی از مسلمانان را اسیر کنند؛ و فردی آن برده را از آنها خریداری* و ب**ه س**رزمین
مسلمانان منتقل نماید؛ سپس چشم برده ،از حدق**ه درآورده ش**ود و خری**دار* خونبه**ای آن را از ف**رد ج**انی
ب دوّ م
*ابق ب**رده میتوان*د* ب**ردهاش را ب**ا هم**ان قیم**تی* ک*ه ارب**ا ِ ب س* ِ بگیرد؛ در آن صورت خواجه و ارب**ا ِ
(خریدار) از دشمنان و کافران خریداری کرده ،از او خریداری نمای**د؛ و نمیتوان**د خونبه**ای ب**رده را از
او بگ*********************************************************************************************************************************************************یرد.
اگر کافران ،بردهی یکی از مسلمانان را به اسارت گرفتند؛ و فردی* آن ب**رده را از آنه**ا در براب**ر ه**زار
درهم خریداری نمود؛ سپس برای بار دوّ م ،این برده اسیر کافران شد و او را به «دارالح*رب» (س*رزمین
دشمن) منتقل نمودند؛ آنگاه فردی* دیگر آن برده را از ک*افران در براب*ر ه**زار درهم خری**داری* ک*رد؛ در
این صورت* ارباب و خواجهی اوّ ِل برده ،نمیتواند آن برده را از ارباب دوّ م ،در برابر همان ه**زار درهم
خریداری* نماید .و خریدار اوّ ل میتواند* آن برده را در برابر* همان هزار درهم از خریدار* دوّ م ،خری**داری
ب اول خواس**ت میتوان**د ب**رده را در براب**ر* دو ه**زار درهم خری**داری* کن**د.نمای**د؛ س**پس اگ**ر ارب**ا ِ
اهل حرب (دشمنان و بدخواهان اسالم و مسلمین) ،نمیتوانند* مالک بردهی «م**دبّر» مس**لمانان« ،ا ّم ول**د»
مسلمانان« ،مکاتب» مس**لمانان ،و «اف**راد آزاد» مس**لمان بش**وند؛* ولی مس**لمانان ب**ه نس**بت اه**ل ح**رب،
مال*******************************ک تم*******************************امی آنه*******************************ا میش*******************************وند*.
اگر بردهی یکی از مسلمانان ،به سوی کافران و دشمنان فرار* کرد و آنها او را در اختیار گرفتند؛ در آن
صورت از دیدگاه و نظرگاه امام ابوحنیفه /کافران ،مالک او نمیشوند؛ ولی امام ابویوسف /و امام محمد
/ب*************ر این باورن*************د ک*************ه آنه*************ا مال*************ک آن ب*************رده میش*************وند.
اگر بردهی یکی از مسلمانان ،به سوی کافران و دش**منان ف**رار* ک**رد و ب**ا خ**ود اس**ب و ک**اال ن**یز ب**رد؛ و
ک**افران آن ب**رده و تم**امی آنچ**ه ک**ه ب**ا او از اس**ب و ک**اال اس**ت ،در اختی**ار گرفتن**د؛ س**پس ف**ردی* (از
بازرگانان) آنها را از کافران خریداری* نمود* و به سرزمین* مس*لمانان منتق*ل نم*ود؛ در این ص*ورت ام*ام
سابق برده ،میتواند* بردهی خویش را بدون پ**رداخت چ**یزی از آن ِ* ب
ابوحنیفه /بر این باور است که اربا ِ
ف***رد بگ***یرد؛ ولی اس***ب و ک***االی خ***ویش را بای***د در براب***ر* پ***رداخت قیمت ،خری***داری نمای***د.
و امام ابویوسف* /و امام محمد /بر آنند که اگر ارب**اب خواس**ت ،میتوان*د* ب**رده و ه**ر آنچ*ه را ک*ه ب**ا او
اس***************************ت ،در براب***************************ر قیمت خری***************************داری* نمای***************************د.
اگر یک کافر حربی (دشمن) ،پس از امان و زنهار خواستن ب**ه س**رزمین مس**لمانان وارد ش**د؛ و در آنج**ا
بردهای مسلمان را خریداری* نمود و آن را به «دارالحرب» (سرزمین دشمن) منتقل نمود؛ در آن صورت*
امام ابوحنیفه /بر این باور است که آن برده آزاد میگردد؛ ولی امام ابویوسف /و امام محمد /بر آنند ک*ه
آزاد نمیگ*************************************************************************************************************************************************ردد.
اگر بردهی یک کافر حربی به دین اسالم مشرف گردد و «دارالحرب» را به مقصد «داراالس**الم» ت**رک
نمای***د؛ و ی***ا مس***لمانان ب***ر «دارالح***رب» چ***یره گردن***د؛ در آن ص***ورت آن ب***رده آزاد میگ***ردد*.
و همچنین اگر بردههای کافران حربی ،از «دارالحرب» خارج شوند و به سوی اردوگاه مس**لمانان بیاین**د،
باز هم آزاد میگردند.
🌹🌹🌹🌹منبع؛ دوم
س*******************************************یری در مس*******************************************ائل ق*******************************************دوری
(جل********************************************************************************************************************************************************د اول)
«بخش عب*********************************************************************************************************************************************ادات»
ت**************************************************************************************************************************************************************ألیف:
ترجم************************************************************************************************************************************************************ه:
غن****************************************************************************************************************************************************************ائم
بعد از جنگ غنائم تقسیم میشود :چهار پنجم آن به کسانی داده میشود که در جن**گ ش**رکت کردهان**د ،ب**ه
پی************اده ی************ک س************هم و ب************ه س************واره س************ه س************هم داده میش************ود:
«و بدانید ک**ه هم**ه غن**ائمی ک**ه ب**ه دس**ت میآوری**د ،ی**ک پنجم آن متعل**ق ب**ه خ**دا و پی**امبر و ...اس**ت».
از ابن عمر روایت است( :رأیت المغانم تجزأ خمسة أجزائ ثمیسهم علیها ،فما لرسول هللا فهو له یتخیر)
«دی**دم ک**ه غن**ائم ب**ه پنج قس**مت تقس**یم میش**د ،س**پس س**همها ج**دا میش**دند* و ب**رای پی**امبر ی**ک س**هم را
برمیگزیدن*************************************************************************************************************************************************د».
همچنین از ابن عمر روایت است( :أن رسول هللا أسهم یوم خیبر ،للفارس ثالثة أسهم ،للف**رس س**همان و
للرجل سهم) «پیامبر* روز خیبر سهمها را مشخص کرد ،به سواره سه سهم داد ،دو سهم برای اس**ب و
ی************************ک س************************هم ب************************رای م************************رد س************************وارکار»*.
از ابن عباس روایت است( :أن النبی أعطی الفارس ثالثة أسهم ،و أعطی الراجل سهما) «پی**امبر ب**ه
س***************واره س***************ه س***************هم و ب***************ه پی***************اده ی***************ک س***************هم داد».
از غنیمت تنها به کسانی سهم داده میشود که پنج شرط زیر را بصورت* کامل داشته باشند :اسالم ،بل**وغ،
عقل ،حریت ومرد بودن ،پس اگر یکی از این پنج شرط* در اووج**ود نداش**ت ان**دکی از غ*نیمت ب**ه او داده
میشود اما سهم مشخصی* دریافت نمیکند؛ چون از جمل**ه کس**انی نیس**ت ک*ه جه**اد ب**ر آنه**ا واجب باش**د:
از عمیر موالی* ابن لحم روایت است( :غزوت مع موالی یوم خیبر و أنا مملوک ،فلم یقسم لی من الغنیمة،
و أعطیت من خرثی المتاع سیفا و کنت أره إذا تقلدته) «در روز جنگ خیبر با م**والیم در جن**گ ش**رکت
کردم ،چون برده بودم از غنایم جنگی چیزی* به من ندادند ولی از وسایل کهنه شمش**یری* ب**ه من دادن**د ک**ه
وق**********تی* آن**********را روی ش**********انههایم ق**********رار میدادم ،ب**********ه زمین کش**********یده میش**********د».
از ابن عباس روایت است( :کان رسول هللا یغزو بالنساء فی**داوین الج**رحی ،و یح**ذین من الغنیم**ة ،فأم**ا
بسهم فلم یض**رب لهن) «پی**امبر* زن**ان را ب**ه جن**گ میب**رد* ت**ا مجروح**ان را م**داوا کنن**د و قس**متی* از
غ*********نیمت راب**********ه آن*********ان میداد ولی س*********همی ب**********رای آن**********ان تع*********یین نک**********رد».
مص************************************************************************************************************************************************ارف* خمس
ی**ک پنجم غ**نیمت ب**ه پنج س**هم تقس**یم میش**ود :س**همی ب**رای رس**ول خ**دا .و بع**د از او در مص**الح
مسلمانان صرف* میشود ،سهمی برای نزدیکان پیامبر* ،که عبارتند از :بنی هاشم و ب**نی مطلب ،س**همی
برای یتیمان ،سهمی برای مساکین ،و سهمی برای مسافران (وامان**ده در راه) :خداون**د متع**ال میفرمای**د*:
یل
الس* ِب ِ
ابن َّ ُول َولِذِی القُر َبی َو ال َی َتا َمی َو ال َم َساک ِ
ِین َو ِ هلل ُخم َُس ُه َو لِلرَّ س ِ
َ واع َلمُوا أنَّ َما َغنِم ُتم مِن َشی ٍء َفأنَّ ِ
( أنف************************************************************************************************************************************************ال)41 :
«و بدانید ک**ه هم**ه غن**ائمی ک**ه ب**ه دس**ت میآوری**د ی**ک پنجم آن متعل**ق ب**ه خ**دا و پی**امبر و خویش**اوندان
(پیامبر) و یتیمان و مساکین و ابن سبیل است»
😜😜فی
تعری*******************************************************************************************************************************************************ف* فی
در شرع عبارت است از آنچه بدون جنگ از کفار گرفته شود ،مانند مالی که کفار از ت**رس مس**لمانان ب**ه
جای گذاشته باشند ،و جزیه و خراج و اموال اهل ذمهای که صاحب آن بمیرد و وارثی نداشته باشد.
صفحه ۶۷۳ج _۳۷ ـــــــــــــــــــــــــــــــ.تفسیر آیات احکام
حکـــــــــم غنیمت دراسالم* ♕♕
_۱یسألونک عن االنفال...
ترجمه :ای رسول گرامی سوال میکنند ترا ازغنیمت ها ،بگ**و غ**نیمت ه**ا ب**رای هللا ورس**ول اوس**ت ،پس
بترسید ازهللا وبه صالح آرید انچه درمیان شمااست،
وفرمان برداری* کنید از هللا ورسول آن اگرشما مسلمان هستید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
معنی االنفال] غنیمت )
انفال :جمع نفل است( به فتح نون وفاء) بوده ومقصد آن از این ایة مراد غنیمت است.
واصل نفل) به سکون فاء) زیادت را گویند ازاینجاست نمازهای* زایدازفرض* رانفل گویند
وهم جنین پسرا هم نافله می نامند چنانچه هللا متعال میفرماید﴿ وو هبنا له اسحق ویعق**وب نافل**ة﴾یع**نی دادیم
ما به برای ابراهیم* علیه السّالم اسحق ویعقوب را زیاده برآن ،وغنیمت را ازاین سبب نف**ل میگون*د* ک**ه آن
برای امت اسالمی درجملهء اشیای حالل ،زیاده است زیرا برای امت ه*ای س*ابق آن حالل نب*ود چ*ه قس*م
که رسول* هللا صلی هللا علیه وسلم در حدیث شریف* میفرماید *:که غنیمت برای من حالل گرینده ش**ده اس**ت
که برهیچ یک از امت های دیگرقبل ازمن حالل نبود.
اینجاسه لفظ وجود* دارد :نفل ،غنیمت وفئ:
فرق میان شان چیست؟
نفل زیادت راگویند* زیرا آن هم حالل زیادی براین امت است.
وغنیمت :آن مالی رامیگویندکه درجهاد ازکفارگرفته میشود
وفئ :آن اس**ت ک*ه ازکفارب**دون جه*اد بدس**ت گرفت**ه ش**ودچنان چ*ه هللا متع*ال میفرمای*د ﴿:وماأف**اء هللا علی
رسوله منهم فمااوجفتم* علیه من خیل والرکاب﴾ آنچه را هللا بررسول خود میسر ساخت ﴿فی داد﴾پس شمابر*
آن اسپ ومرکبی را نتاخته بودید.
فاتقوهللا:
ازهللا به متابعت اوامردوری* ازنواهی او بترسید
واصل تقوای این است که کسی چیزی رابین خود چیزی* که ازآن میترسد ب**ه حیث وقای**ه قراردهدومقص**د
آیت این است که باتطبیق* وپیروی* اوامرخداوند خودرا ازعذاب هللا نگهدارید*.
تفسیر اجمالی آیه
خداوندپیغمبرخود را مخاطب قرارداده میفرماید *:اصحاب ازت**و حکم آن غن**اءمی را می پرس**ندکه دراولین
معرکه یعنی معرکهءبدر بدست آنها افتیده _ می پرسندکه غناءمی مزکور موبوط* کیس**ت وحکم آن چیس**ت
وچگونه تقسیم میشود* ؟
توبرای شان بگوکه غناءمی مزکوربرای هللا ورسول* او است که خداوند درآن ب**اره حکم میکن**دوپیغمبرش
مطابق حکم او تقسیم مینمای**د ،پس ش**ما درحص**هء غن**اءمی از هللا بترس**ید ودر* حکم آن اختالف ومنازع**ه
نکنیدزیرا* این اختالف موجب نزول غضب وقهر* الهی وسبب تضعیف شما درمقابل دشمن تان است وحتی
ممکن که اختالف شما سبب محرومیت شماازغنیمت مزگور* گردد طوریکه امت های سابق از آن مح**روم
بودند.
غنیمت درملل سابق حرام ب**ود ،خداون**د بس**بب رحمت ومهرب**انی* وس**هولت وآس**انی* آن**را ب**رامت محم**دی*
حالل گردانید تایک کمک ومع**اونت برجه**اد* هم ش**ده باش**د :حض**رت رس**ول اک**رم ص**لی هللا علی**ه وس**لم
فرموداست* که غنیمت برای من حالل گردانیده شد درحالیکه برای هیچ کس پیش ازمن حالل نشده ب**ودپس
درتقس**یم* آن ب**اهم مخ**الفت نکنیدوب**ه هرچیزیک**ه خداورس**ول آن امرمیکن**دآنرا* مت**ابعت کنی**دوازنواهی آن
اجتناب نمائید تاکه ازجملهء مسلمانان صادق االیمان شمرده شده ودرجات بلندجنت را مستحق گردید.
سپس خداوند* اوص**اف مس**لمانان ذکرک**رده وایت ب**ا بی**ان آن پاداش**ی ختم نمودک**ه در روز قی**امت درجنت
برای شان مهیا ساخته است چنان پاداش ونعمت های که نه چشم آنرا دیده ونه گوش آنرا شنیده ونه در دل
کسی خطور کرده.
شانزول آیه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اول :ازعباده بن صامت روایت است که گفت:وقت مامجاهدین غزوه بدر درباره غنیمت اختالف کردیم
این آیت نازل شد ﴿یسألونک عن االنفال )...خداوندآنرا ازما گرفته و مربوط* رسولش ساخت ورسول* صلی
هللا علیه وسلم آنرا مساویانه برمسلمانان کرد ودرین تقسیم پیغمبر،ترس خدا ،اط**اعت پیغمبرواص**الح بین
مسلمانان بود۱.
منبع:تفسیر آیات احکام ص 676
دوم :ابوداود از ابن عباس روایت میکند که گفت:درغزوهء بدر حض*رت رس*ول هللا ص*لی هللا علی*ه وس*لم
برای ما گفت:اگرکسی چنین وچنان کردبرایش* ازغنیمت چنین وچنان داده خواهدشد
بنا بر این جوانان شطارت وچابگی کردند* وسال خورده گان در زیر بیرق* ه**ا نشس**تندوقت* غن**ایم را جم*ع
آوری نمودندآن چه را طلب میکردند* که پیشتر برای شان گفته شده ب**ود،چن**ان پ**یران میگفتندش**ما* جوان**ان
برما امتیاز طلبی نکنید زیرا ما برشما* معاون ومدد گار بودیم اگرشما عقب نشینی* میکردید* به م**ا پن**اه می
بردیدپس اختالف ومنازعه بین شان پیدا شد خداوند این ایت را نازل نمود﴿.یسألونک عن االنفال ﴾...منب**ع:
تفسیرآیات احکام ص 677
سوم :امام احمدازسعد ابن ابو وق**اص راویت میکن**د ک*ه گفت:درغ**زوهء ب**در ب**رادرم* عمیرکش**ته ش**دومن
سعید بن عاص را به قتل رسانده وشمشیر* او را که ذوالکتیفه نام داش**ت گ**رفتم* ون**زد* حض**رت رس**ول* هللا
ص**لی هللا علی**ه وس**لم آم**دم اوب**رایم* گفت بروشمش**یر را درگ**دام* )مخ**زن) بگ**زارمن آن را گذاش**تم وپس
مراجعه کردم وغیر ازخدا هیچ کس نمیدانیست* که من تاچه اندازه غمگین هستم زیرا هم برادرم کشته شده
وهم سالح ازدستم رفت وچند قدمی پیش نرفته بودم که سوره ءانفال نازل وحضرت رس**ول هللا ص**لی هللا
علیه وسلم برایم گفت برو شمشیرت را بیگیر .منبع:تفسیرآیاتاحکام* ص 677
لطیف**ه آی**ه :اس**م جاللت در دومح**ل؛ اتقوهللا واطیع**وا هلل ذکرگردی**ده ت**ادر دل مس**لمانان هیبت وعظمت
اوتعالی ،خوف وترس اندازد وذکر نام پیغمبر بان*ام خ*دا در اول ودر اخ*یر ب*ه خ*اطرتعظیم* ش*أن واظه*ار
شرف وی بوده واشاره به این اس**ت ک**ه اط**اعت پیغم**بر ،اط**اعت وفرم**انبرداری* خداون*د* اس**ت طوریک**ه
خداون*د* میفرمای**د﴿:من یطی**ع الرس**ول فق**ط اط**اع هللا } یع**نی کس**یکه پیغم**بر را اط**اعت میکن**د خداون**درا*
فرمانبرداری* کرده است .منبع :تفسیر آیات احکام ص 678
حکم سوم :آیا دادن غنیمت به بعضی مجاهدین از اصل غنیمت است یاخمس} پنجم حصهء)؟
-1امام مالک وامام ابوحنیفه میگویند* که این اختصاص مجاهدین ازخمس غنیمت اس**ت ن**ه ازک**ل غ**نیمت
دلیل شان این حدیث شریف است که میگویدازآنچه خداوند* برای شما ارزانی کرده حصهء من خمس اس**ت
وآن خمس هم برای شما تقسیم کرده میشود.
-2امام شافعی میگوید *:از اصل غنیمت اعطاء میگردد نه ازخمس ب**دلیل این ح*دیث ش*ریف* ک**ه حض*رت
رسوالکرم صلی هللا علی*ه وس**لم وقت ک*ه وی س*الح ابوجه**ل را ب*ه مع*اذ ابن عم*رو داد ودرغ**زوه ح*نین
گفت:واگرکسی کافری* را بکشد وبر این کشته خود شاهد داشته باشد.مر* او راست اسلحهء او.
ابن العربی* میگوید *:دراین روایات امتی*از* دادن ب**رای قات*ل زی*ادتر اس*ت ازاس*لحه مقت**ول چ**یزی دیگ*ری*
نیست واین اعطاء از اصل غنیمت است یاازخمس؟
ضرورت به دلیل دیگری دارد وحکم ان ازدالیل دیگری باید گرفته شود وخداوند* غنیمت را ب**رپنج حص**ه
تقسیم کرده که یک پنجم آن مرپیغمبر اوراس**ت وب**اقی* مان**ده وب**اقی مان**ده ازان مس**لمانان اس**ت وچیزیک**ه
ص**حت نظ**ریهء م**ارا ث**ابت میکن**دروایت* اس**ت ک**ه ع**وف ابن مال**ک گفت :م**ردی ازق**بیلهء حم**یریکی
ازدشمنان را کشت وخواست* اسلحهء اورا بیگیرد ،حضرت خالدک*ه والی ایش**ان ب*وداورا من**ع کردوع*وف
ابن مال**ک موض**وع را ب**ه رس**ول هللا ص**لی هللا علی**ه وس**لم ع**رض کرداوص**لی هللا علی**ه وس**لم ب**رای
خالدافرمود ،چه چیز ترا مانع میشودکه اس**لحهء مقت**ول را ب**ه وی نمی**دهی؟ گفت :من اورا زی**اد دانس**تم.
حضرت گفت آن را برایش اعطا ،کن ،پس عوف به خالد روبرشدوپیراهن اورا کش ک**رد وگفت آی**اچیزی*
راکه من نزد رسول هللا صلی هللا علیه وسلم یادکردم* توآن را اجرا کردی؟ رسول هللا صلی هللا علی**ه وس**لم
این سخن را شنید وغضب شدوگفت ای خالد! آنرا برایش ن**ده ،آی**ا ش**ما ام**ر من را ب**رای من میگزاری**د؟
یعنی اورا به حالش بگزارید* وباوی بی أدبی نکنید .واگرصالح ازاص**ل غ**نیمت ح**ق او می بودحض**رت
رسول هللا صلی هللا علیه وسلم آن را رد نمی کردزیرا* آن جزای مالیست برای او وآن به هیچ وج**ه ج**واز
ندارد وبه اثبات رسیده است که ابن مسیب گفت :مردم را ازپنجم* حصهء میدادن*د_* یع*نی اگ*ر ب*رای کس*ی
امتیاز قایل میشدندازهمان پنجم حصهء بود.منبع تفسیرآیات احکام ص 680
رهنمائی های آیات
_۱حرص اصحاب برسوال مردن ازمسایل* مهم وبا ارزش دینی.
_۲مرجع تمام احکام خدا وپیغمبراوست.
_۳اهتمام وتوجه دین وشریعت به اصالح ذات البینی مسلمانان به خاطروحدت* وهم آهنگی شان است.
_۴ب**رای اینک**ه مس**لمانان ب**ه حقیقت ایم**ان برس**ندباید* ب**ه آن ص**فاتی متص**ف باش**ندکه مس**لمانان ص**ادق
ومخلص متصف* به آن هستند.
_۵اطاعت ازاوامر* واجتناب ازنواهی* خداوندی باعث سعادت انسان در دوجهان است.
🤐🤐🤐
احک***************************************ام غن***************************************ائم جنگی و تقس***************************************یم آنها
مسئله :1707وقتی* لشکر اسالم کشور ی**ا ش**هری را از کف**ار گرفت**ه و از ل**وث وج**ود* آن**ان پ**اک نم**ود،
رهبر مسلمین مخیر است که آن شهر را بین مسلمین تقسیم کن*د ی*ا اه*ل آن ش*هر آنج*ا مس*تقر باش*ند و ب*ر
اف**************راد جزی**************ه و ب**************ر اراض**************ی خ**************راج تع**************یین گ**************ردد.
مسئله :1708رهبر کشور اسالمی درباره اسیران جنگی مخیر است که آنها را به قتل برساند و یا آنها
را غالم و کن**یز نمای**د ،و ی**ا آنه**ا را ب**ا اس**یران مس**لمان ک**ه در اس**ارت کف**ار هس**تند مبادل**ه نمای**د.
مسئله :1709وقتی* که لشکر اسالم قصد مراجعت نمودند* و با آنها اسلحه یا اسب و گ**او و گوس**فند ب**ود
که نقل آنان به کشور غیر ممکن بنظر میرسید ،تمام اسلحهها و گاو و گوسفند و غ**یره را مع**دوم کنن**د و
بس******وزانند ،ن******ه آنه******ا را ت******رک نماین******د ک******ه کف******ار م******ورد اس******تفاده ق******رار* دهن******د.
مس****ئله :1710غن****ائم جنگی ت****ا ب****ه کش****ور* اس****المی نرس****د در کش****ور کف****ر تقس****یم نگ****ردد.
مس***ئله :1711ه***رکس ب***ه ه***ر عن***وان در جن***گ ب***ا کف***ار نقش داش***ته از غن***ائم س***هم میب***رد.
مسئله :1712اگر عدهای از مسلمانان قبل از اینکه لشکر اسالم از دار کفر خارج شوند به کمک مسلمین
آمدن****************د آنه****************ا ن****************یز در غن****************ائم جنگی ش****************ریک میش****************وند*.
مسئله :1713اگر عدهای برای تجارت به محل جنگ آمدهاند در غنائم شریک نیس**تند* مگ**ر در جن**گ هم
نقش داش**************************************************************************************************************************************************تهاند.
مسئله :1715اگر از سربازان اسالم در کشور* کفر مردند از غنائم جنگی سهمی ندارند که به ورث**ه داده
ش***ود ،ولی اگ***ر پس از خ***ارج ش***دن از کش***ور کف***ر م***رد س***همش ب***ه ورث***ه منتق***ل میش***ود*.
مسئله :1716لشکر اسالم در کشور* کفر میتوانند از خوردنیها* و نفت و بنزین و هر گونه س**الحی ک**ه
توانس**************تند* از ه**************ر ج**************ا بدس**************ت آورن**************د اس**************تفاده نماین**************د.
مسئله :1717در کشور کفر هرکس از کفار در حالت جنگ اسالم بیاورد خود او و مال و ثروتی که در
دست دارد در امان و حفاظت میشوند ،اگر مسلمین پیروز* ش**دند زنه**ای این ش**خص و اوالد ب**زرگش و
پوله*********ائی* ک*********ه در دس*********ت و بان*********ک کف*********ار دارد ج*********زء غن*********ائم جنگی اس*********ت.
مسئله :1718وقتی* که سربازان اسالم از کشور* کفر خ*ارج ش*دند اس**تفاده از غن*ائم جنگی قب*ل از تقس*یم
ج****ائز نیس****ت ،ح****تی اگ****ر اثاثی****ه ی****ا اس****لحهای داش****تند* بای****د ب****ه فرمان****ده تحوی****ل دهن****د.
مسئله :1719تقسیم غنائم جنگی پس از اینکه یک پنجم آن برای یتیمها و مساکین و ابن سبیل (کسانی که
در شهر خود ثروت دارند ولی در مسافرتند و پولهای آنان مفقود یا تمام ش**ده) تع**یین گ**ردد و ب**ه حس**اب
مخص**********************وص س**********************پرده ش**********************ود انج**********************ام میگ**********************یرد.
مس**ئله :1720زن و ک**ودک و دیوان**ه و ذمی و غالم از غن**ائم جنگی س**همی معین ندارن**د ،ولی ره**بر
مس***********لمین آنچ***********ه مص***********لحت بدان***********د میتوان************د ب***********ه آنه***********ا بده************د.
مس**ئله :1721ب**ه س**ادات فق**یر از ی**ک پنجم غن**ائم بای**د داده ش**ود ،ولی س**ادات غ**نی س**همی ندارن**د*.
مسئله :1722اگر یک یا دو نفر به کشور کفر داخل شدند و چیزی را غ**ارت نمودن*د* ج**زء غن**ائم جنگی
حساب نمیشود* که یک پنجم از آنها گرفته شود ،ولی اگر عدهای بس**یار این ک**ار را کردن*د* ی**ک پنجم از
آنه***********************************************ا گرفت***********************************************ه ش***********************************************ود.
مسئله :1723فرمان**دهان لش**کر اس**الم میتوانن*د* س**ربازان را ب**ه ه**ر ن**وع تش**ویق* و ت**رغیب ب**ه جن**گ
بنمایند ،و حتی وعدههای کمک بیشتر به آنها بدهند تا تحریض گردن**د ،چنانچ**ه خداون**د متع**ال در ق**رآن
ال﴾ [األنفال ]65 :یعنی« :ای پیغمبر ،مؤمنین را ب**ه ِين َعلَى ۡٱلقِ َت ۚ ِ مجید میفرمایدَٓ ٰ ﴿ *:يَأ ُّي َها ٱل َّن ِبيُّ َحرِّ ِ
ض ۡٱلم ُۡؤ ِمن َ
جن*********************************گ ب*********************************ا کف*********************************ار برانگ*********************************یز».
مسئله :1724فرماندهان* لشکر میتوانند* اعالم نمایند که هرکس کافری را کشت سلب آن کافر ح**ق قات**ل
است .و سلب عبارت است از لباسها و سالح و مرکب مقتول.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ.
منب********************************************ع :خالص********************************************ة المس********************************************ائل
فق**********************************************************************************************************************************************************ه حنفي
(جل********************************************************************************************************************************************************د دوم)
م************************************************************************************************************************************************************ولفین:
😘😘😘😘
« َفیء» سَ « :فیء» چیس************ت؟ و ف************رق «غ************نیمت» ب************ا « َفیء» در چیس************ت؟
جَ « :فیء» بر وزن « َشیء» است که از «فاء یفییء» گرفته شده و به معنای «رجع یرج**ع» (برگش**ت)
اس***************************************************************************************************************************************************************ت.
و فرق* «غنیمت» با « َفیء» در آن است که :آنچه از کافران و بدخواهان اس**الم ک**ه ب**ا زور و غلب**ه و ب**ا
قوّ ت و نیروی* رزمندگان گرفته میشود *،بدان «غنیمت» میگویند؛ و آنچه ک**ه ب**دون ک**ارزار* و پیک**ار از
آنه**ا گرفت**ه میش**ود( ،مانن**د م**الی ک**ه ک ّف**ار از ت**رس مس**لمانان ب**ه ج**ای گذاش**ته باش**ند)؛ ب**دان « َفیء»
میگوین*********************************************************************************************************************************************************د.
(به تعبیری دیگر؛ « َفیء» :در شرع مق ّدس اسالم عبارت است از :آنچه که بدون جنگ و پیک**ار از ک ّف**ار
و ب***دخواهان گرفت***ه ش***ود؛ مانن***د م***الی ک***ه ک ّف***ار از ت***رس مس***لمانان از خ***ود ب***ر ج***ای گذارن***د).
و « َفیء» ،صورتهای* مختلف و گوناگونی دارد که صاحب نظران فقهی در کتابهای فقهیشان به بی**ان
آنه**ا پرداختهان**د؛ مث**ل :خ**راج ،جزی**ه ،و آنچ**ه از ک**افران ب**ه س**بب مص**الحه ب**ه دس**ت آی**د و ...
و پیش**تر ب**ا ب**رخی از ص**ورتهای* آن در ص**فحات پیش**ین آش**نا ش**دی؛ و ب**ه زودی ب**ا ب**رخی دیگ**ر از
ص************ورتهای* آن ن************یز آش************نا خ************واهی ش************د .ان ش************اء هللا تع************الی.
س :اموالی که از «خراج»« ،جزیه» و « َفیء» به دست میآید ،در چ**ه طرحه**ا و پروژهه**ایی مص**رف
میگردن********************************************************************************************************************************************************د؟
ج :ام**والی را ک**ه ره**بر و پیش**وای مس**لمانان از «خ**راج»« ،جزی**ه» و «ام**وال ب**نی تغلب» گ**ردآوری*
میکند؛ و آنچه را که اهل حرب به امام پیش*کش و هدی**ه میکنن*د؛ تم**امی اینه**ا در مص**الح مس**لمانان (و
طرحها و پروژههای عمومی) هزینه میگردند؛ از این رو ،ب*ا هم**ان ام*وال ،مرزه**ای س**رزمین اس*المی
(در مقابل دشمنانی* که ممکن است آن را مورد تهاجم قرار دهند) ،حفاظت و حراست میگردد؛ و با همان
اموالُ ،پلهای کوچک و بزرگ (برای رفاه حال مسلمانان) ساخته میشود؛* و با همان اموال ،ب**ه ان**دازهی
نیاز به قُضات و علمای مسلمانان داده میشود؛* و ب**ا آن ،هزینهه**ای رزمن**دگان و فرزندانش**ان ن**یز ت**أمین
میگ**********************************************************************************************************************************************************ردد.
گیری از آزار رساندن به آنان واجب میگردد؛ پی*امبر ج میفرمای*د« *:هرگ*اه ب*ا دش*منان مش*رک روب*رو*
شدی ،آنان را به یکی از سه خصلت دعوت کن .هر کدام را قبول کردن**د از آن**ان بپ**ذیر و ب**ا آن**ان جن**گ
نکن؛ آنان را به اسالم دعوت کن ،اگر جواب مثبت دادند ،از آنان قبول کن و با آنان جنگ مکن؛ ولی اگر
س**رباز زدن**د از آن**ان جزی**ه بخ**واه ،اگ**ر ج**واب مثبت دادن**د از آن**ان قب**ول کن و ب**ا آن**ان جن**گ مکن».
و احکامی که متعلّق به حقوق انسانها در اسالم است ،مانن**د :عق**ود و قرارداده**ا ،و خس**ارت جنای**ات ،و
قیمت تل***********ف ش***********دهها ،و ح***********دود ،ب***********ر اه***********ل ذمّ***********ه ج***********اری میش***********ود*.
انس س گوید« :مردی یهودی ،سر کنیزی* را بین دو سنگ در هم کوبید .به او گفته شد :چه کسی این کار
را با تو کرد؟ فالنی؟ فالنی؟ همین که ن**ام یه**ودی* ب**رده ش**د ،ب**ا س**رش اش**اره ک**رد .یه**ودی را گرفتن**د و
اعتراف ک*رد .پی*امبر ج دس*تور* داد ت*ا س*رش را در بین دو س*نگ بکوبن*د؛ و س*رش بین دو س*نگ درهم
کوبی*******************************ده ش*******************************د» .بخ*******************************اری و مس*******************************لم.
و ابن عمر س گوید« :زن و مرد یهودی ـ که محص**ن بودن**د و م**رتکب زن**ا ش**ده بودن**د ـ ن**زد پی**امبر ج
آورده ش*********************************دند .پی*********************************امبر ج آن دو را رجم ک*********************************رد».
و هرگاه کسی از اهل ذمّه ،عهدش را نقض کرد ،مانند اسیر با او رفتار میشود؛ اگر مسلمان شد ،کشتنش
حرام است ،و اگر اسالم نیاورد ،حاکم مختار است ،او را بکشد یا بر او م ّنت گذاشته و ب**ا گ**رفتن فدی**ه او
را آزاد نمای*************************************************************************************************************************************************د].
س :اهل ذمّه در سرزمین مسلمانان ،سکونت میکنند؛ آی**ا احک**ام و مس**ائلی وی**ژه ب**دانها تعلّ**ق میگ**یرد؟
ج :آری؛ پ*********ارهای از احک*********ام ،مختصّ آنه*********ا میباش*********د؛ و این احک*********ام عبارتن*********د از:
برای آنها درست نیست که در سرزمین اسالمی ،به س**اخت «کلیس**ا» و «کنیس**ه» بپردازن**د؛ و ره**بر و
پیشوای مسلمانان میتواند اجازهی بنا و مرمّت کلیس**اها و کنیس*ههایی را ک**ه پیش از غلبهی اس**الم وج**ود*
داش*********************تهاند و منه*********************دم گردیدهان*********************د ،ب*********************دانها بده*********************د.
بدانها امر شود که لباس ،مرکب ،زین و کالههایشان را تغییر بدهند ت**ا ب**دین وس**یله ،ف**رقی* می**ان آنه**ا و
مس************************************************************************لمانان باش************************************************************************د.
اهل ذمّه نه بر اسب سوار شوند و نه با خ**ود اس**لحه و ادوات جنگی و نظ**امی* حم**ل نماین**د[ .و در ام**اکن
عمومی از شرابخواری و خوردن گوشت خوک و خوردن و آش**امیدن در روزه**ای* م**اه مب**ارک رمض**ان
باید خودداری کنند .و مس**لمانان بای**د از تع**رّ ض ب**ه ج**ان و م**ال و ن**اموس و حی**ثیّت اه**ل ذ ّم**ه و اذیّت و
آزارشان خودداری* کنند؛ و چنانچه آنان پیمان و تعهّد خود را نقض نمودند ،باید مسئولین نظام اس**المی در
موردشان تصمیم گیری نمایند؛ زیرا رسول خدا ج میفرماید« :هر کس غیر مسلمانی* را ک**ه ب**ا مس**لمانان
دارای تعهّ*****د متقاب*****ل اس*****ت ،آزار ده*****د ،روز* قی*****امت ،من خ*****ود دش*****من او خ*****واهم ب*****ود»].
س :اگر کافر ذمّی از پرداخت جزیه امتناع ورزید؛ یا مسلمانی را به قتل رسانید؛ یا پی**امبر ج را دش**نام و
ناس***زا گفت؛ ی***ا ب***ا زن مس***لمان زن***ا ک***رد؛ در این م***وارد* آی***ا عه***د و پیم***انش نقض میگ***ردد؟*
ج :ب**ا ارتک**اب این م**وارد ،عه**د و پیم**انش نقض نمیگ**ردد؛ بلک**ه زم**انی عه**د او نقض میگ**ردد ک**ه ب**ه
«دارالح**رب» (س**رزمین دش**من) بپیون**دد* و ب**دانها ملح**ق ش**ود؛ و همچ**نین اگ**ر اه**ل ذ ّم**ه ب**ر ج**ایی از
سرزمین اسالمی ،غلبه پیدا نمودند و با مسلمانان وارد پیکار و کارزار* شدند ،در آن ص**ورت* ن**یز عه**د و
پیمانش******************************************************************ان نقض میش******************************************************************ود*.
مستأمن (غیر مسلمانی که امان و زنهار بخواهد که برای تجارت ،سفارت و مانن**د اینه**ا ،وارد س**رزمین
اس*************************************************************************المی ش*************************************************************************ود).
س :گاهی اوقات اتفاق میافتد که کافران نیاز پیدا میکنن*د ک*ه ب*ا ام*ان و زنه*ار خواس*تن ،وارد* س*رزمین*
اسالمی ما بشوند؛ و زیاد اتفاق میافتد که مسلمانان نیز به سرزمین* آن**ان وارد میش**وند؛ ح**ال میخ**واهیم*
نس****بت ب****ه احک****ام اینگون****ه م****وارد ،آش****نا بش****ویم؛* پس آنه****ا را ب****رای م****ا بی****ان نمایی****د؟
ج :علم**اء و ص*احب نظ**ران فقهی در این م*ورد ،تفص**یل قائل ش**دهاند؛ ک*ه در احک*ام و مس**ائل آتی ،این
تفص**یل ب**رایت به**تر روش**ن و واض**ح خواه**د ش**د؛ پس این احک**ام و مس**ائل را خ**وب ب**ه خ**اطر بس**پار:
اگر فرد مسلمان ،امان و زنهار خواست که برای تجارت وارد سرزمین دش**من (دارالح**رب) ش**ود؛ در آن
صورت برایش حالل نیست که به مال و جان مردمان آن سرزمین تعرّ ض نماید؛ از این رو ،اگ**ر ب**دانها
خیانت ورزید* و چیزی را از آنجا برداشت و با خود به «داراالس**الم»* (س**رزمین مس**لمانان) آورد ،در آن
صورت آن شیء را به صورت نامشروع* و حرام در ملکیّت خ**ویش درآورده اس**ت؛ بن**ابراین ب**ر او الزم
اس********************************ت ک********************************ه آن را ص********************************دقه نمای********************************د.
اگر کافر* حربی ،امان و زنهار* خواست که وارد سرزمین اسالمی ما بش**ود ،در آن ص**ورت اج**ازه ن**دارد
که به م ّدت یک سال ،در سرزمین ما بماند؛ بلکه امام خطاب بدو بگوید :اگر به م* ّدت ی*ک س*ال کام*ل در
سرزمین اسالمی اقامت گزیدی ،در آن صورت بر تو پرداخت جزیه را مقرّر میکنیم؛ پس اگر ی**ک س**ال
در سرزمین اسالمی اقامت گزید ،از او جزیه گرفته میشود* و با پرداخت جزیه ،از زمرهی «اه**ل ذ ّم**ه»
ق********رار* میگ********یرد؛ و پس از آن اج********ازه ن********دارد ک********ه ب********ه «دارالح********رب» برگ********ردد.
(در مس**ئلهی پیش**ین )،اگ**ر دوب**اره ب**ه «دارالح**رب» (س**رزمین دش**من) برگش**ت و ودیعهای را در ن**زد
مسلمانان یا کافر ذمّی از خ**ود ب**ر ج**ای گذاش**ت؛ و ی**ا از مس**لمانان و ک**افران ذمّی ،طلبک**ار ب**ود ،در آن
صورت با برگشتش به «دارالحرب» ،خونش مباح میگردد* و دارایی و اموالش که در س**رزمین اس**المی
باقی مانده ،در مخاطره میباشد؛ این طور که اگر به اسارت گرفته شد و یا مسلمانان بر س**رزمینش غلب**ه
پی**دا کردن**د* و ب**ر آنه**ا چ**یره ش**دند ،در آن ص**ورت طلبکاریه**ایش* از ب**دهکاران س**اقط میگ**ردد* و
ودیعته***********************************ایش* در « َفیء» داخ***********************************ل میش***********************************وند.
و اگ**ر چنانچ**ه ب**ه قت**ل رس**ید و مس**لمانان ب**ر س**رزمینش غلب**ه پی**دا نکردن**د *.در آن ص**ورت وامه**ا و
ودیعته****************ایش ب****************ه وارث****************ان او تعلّ****************ق خواه****************د گ****************رفت.
چ*******یره ش*******دن مس*******لمانان ب*******ر ک*******افران؛ و مس*******لّط ش*******دن ک*******افران ب*******ر مس*******لمانان
س :حکم چیره شدن مسلمانان بر کافران ،و مسلّط گردیدن کافران بر مسلمانان ،و چیره ش**دن گ**روهی* از
ک ّف******************ار ب******************ر دس******************تهای دیگ******************ر از آن******************ان چیس******************ت؟
ج :علماء و صاحب نظران فقهی ،در این مورد ش**ماری از احک*ام و مس**ائل را بی*ان کردهان**د ک*ه ب**ا ذک**ر
آنها ،پاسخ پرسش نیز روشن و واضح خواهد شد .پس حواس خویش را خ**وب جم**ع کن و ب**ا د ّقت ب**دین
مس**********************************************ائل گ**********************************************وش ف**********************************************را ده:
اگر گروهی* از کافران بر دستهای دیگر از خود چیره گردیدند* و آنها را به اسارت گرفتند* و اموالشان را
ب***************ه غ***************ارت بردن***************د؛ در آن ص***************ورت مال***************ک آن میش***************وند.
و اگر ما مسلمانان بر آن گرو ِه پیروز* و غالب ،چیره شدیم؛ در آن ص**ورت ب*رای م**ا حالل اس**ت ک*ه ه*ر
آنچ***********ه را ک***********ه از ام***********وال آنه***********ا میی***********ابیم ،ب***********رای خ***********ود بگ***********یریم.
و اگر چنانچه کافران بر اموال ما چیره شدند و آن را به س**رزمین خ**ویش منتق**ل نمودن**د ،در آن ص**ورت
مالک آن میشوند *.و اگر مسلمانان بر کافران چیره شدند و همان اموال را فراچن**گ آوردن**د ،و ص**احبان
اموال ،پیش از تقسیم ،آن را یافتند ،در آن صورت آن اموال ـ بدون در نظر گرفتن چیزی ـ متعلّق ب**دانها
میباشد؛ واگر چنانچه پس از تقسیم ،اموال خویش را یافتند ،در آن صورت* اگ**ر دوس**ت داش**تند* میتوانن*د*
آن را در براب***********************ر پ***********************رداخت قیمت ،خری***********************داری* نماین***********************د.
اگر بازرگان و تاجری ،در سرزمین دشمن (دارالحرب) وارد شد ،و اموالی را ک**ه ک**افران پس از غلبهی
خویش از مسلمانان گرفته بودند ،از آنه**ا خری**داری* نم**ود؛ و آن را ب**ه س**رزمین مس**لمانان (داراالس**الم)
منتقل کرد؛ در آن صورت* مالکِ اوّ ِل این اموال مختار است؛ این ط**ور* ک*ه اگ**ر خواس**ت میتوان*د* ام**وال
خویش را با همان قیمتی از بازرگان خریداری نماید ک**ه او از ک**افران خری**داری* نم**وده اس**ت؛ و اگ**ر هم
خواس*********************ت میتوان*********************د ام*********************والش را فرام*********************وش* کن*********************د.
اگر شتر یکی از مسلمانان ،به سوی دشمنان و بدخواهان اسالم و مس**لمین گ**ریخت و آنه**ا او را گرفتن**د؛
در آن ص**************************************ورت* مال**************************************ک آن میش**************************************وند* .
احک*****ام بردهه*****ایی ک******ه اس******یر ک*****افران میش******وند ی******ا ب*****ه س******وی آنه******ا ف*****رار* میکنند
س :اگر کافران ،بردهی مسلمانان را اسیر کنند؛ یا بردهی مسلمانان ،هم**راه ب**ا ک**اال ب**ه س**وی آنه**ا ف**رار
کند؛ و یا آنها بر بردهی مسلمانان چیره گردند و او را در اختیار خویش بگیرند؛ در آن ص**ورت حکم آن
چیس************************************************************************************************************************************************************ت؟
ج :احک****ام زی****ر را خ****وب ب****ه خ****اطر* بس****پار* ت****ا پاس****خ پرس****ش خ****ویش را از آنه****ا بی****ابی:
اگر کافران ،بردهی یکی از مسلمانان را اسیر کنند؛ و فردی آن برده را از آنها خریداری* و ب**ه س**رزمین
مسلمانان منتقل نماید؛ سپس چشم برده ،از حدق**ه درآورده ش**ود و خری**دار* خونبه**ای آن را از ف**رد ج**انی
ب دوّ م
*ابق ب**رده میتوان*د* ب**ردهاش را ب**ا هم**ان قیم**تی* ک*ه ارب**ا ِ ب س* ِ بگیرد؛ در آن صورت خواجه و ارب**ا ِ
(خریدار) از دشمنان و کافران خریداری کرده ،از او خریداری نمای**د؛ و نمیتوان**د خونبه**ای ب**رده را از
او بگ*********************************************************************************************************************************************************یرد.
اگر کافران ،بردهی یکی از مسلمانان را به اسارت گرفتند؛ و فردی* آن ب**رده را از آنه**ا در براب**ر ه**زار
درهم خریداری نمود؛ سپس برای بار دوّ م ،این برده اسیر کافران شد و او را به «دارالح*رب» (س*رزمین
دشمن) منتقل نمودند؛ آنگاه فردی* دیگر آن برده را از ک*افران در براب*ر ه**زار درهم خری**داری* ک*رد؛ در
این صورت* ارباب و خواجهی اوّ ِل برده ،نمیتواند آن برده را از ارباب دوّ م ،در برابر همان ه**زار درهم
خریداری* نماید .و خریدار اوّ ل میتواند* آن برده را در برابر* همان هزار درهم از خریدار* دوّ م ،خری**داری
ب اول خواس**ت میتوان**د ب**رده را در براب**ر* دو ه**زار درهم خری**داری* کن**د.نمای**د؛ س**پس اگ**ر ارب**ا ِ
اهل حرب (دشمنان و بدخواهان اسالم و مسلمین) ،نمیتوانند* مالک بردهی «م**دبّر» مس**لمانان« ،ا ّم ول**د»
مسلمانان« ،مکاتب» مس**لمانان ،و «اف**راد آزاد» مس**لمان بش**وند؛* ولی مس**لمانان ب**ه نس**بت اه**ل ح**رب،
مال*******************************ک تم*******************************امی آنه*******************************ا میش*******************************وند*.
اگر بردهی یکی از مسلمانان ،به سوی کافران و دشمنان فرار* کرد و آنها او را در اختیار گرفتند؛ در آن
صورت از دیدگاه و نظرگاه امام ابوحنیفه /کافران ،مالک او نمیشوند؛ ولی امام ابویوسف /و امام محمد
/ب*************ر این باورن*************د ک*************ه آنه*************ا مال*************ک آن ب*************رده میش*************وند.
اگر بردهی یکی از مسلمانان ،به سوی کافران و دش**منان ف**رار* ک**رد و ب**ا خ**ود اس**ب و ک**اال ن**یز ب**رد؛ و
ک**افران آن ب**رده و تم**امی آنچ**ه ک**ه ب**ا او از اس**ب و ک**اال اس**ت ،در اختی**ار گرفتن**د؛ س**پس ف**ردی* (از
بازرگانان) آنها را از کافران خریداری* نمود* و به سرزمین* مس*لمانان منتق*ل نم*ود؛ در این ص*ورت ام*ام
سابق برده ،میتواند* بردهی خویش را بدون پ**رداخت چ**یزی از آن ِ* ب
ابوحنیفه /بر این باور است که اربا ِ
ف***رد بگ***یرد؛ ولی اس***ب و ک***االی خ***ویش را بای***د در براب***ر* پ***رداخت قیمت ،خری***داری نمای***د.
و امام ابویوسف* /و امام محمد /بر آنند که اگر ارب**اب خواس**ت ،میتوان*د* ب**رده و ه**ر آنچ*ه را ک*ه ب**ا او
اس***************************ت ،در براب***************************ر قیمت خری***************************داری* نمای***************************د.
اگر یک کافر حربی (دشمن) ،پس از امان و زنهار خواستن ب**ه س**رزمین مس**لمانان وارد ش**د؛ و در آنج**ا
بردهای مسلمان را خریداری* نمود و آن را به «دارالحرب» (سرزمین دشمن) منتقل نمود؛ در آن صورت*
امام ابوحنیفه /بر این باور است که آن برده آزاد میگردد؛ ولی امام ابویوسف /و امام محمد /بر آنند ک*ه
آزاد نمیگ*************************************************************************************************************************************************ردد.
اگر بردهی یک کافر حربی به دین اسالم مشرف گردد و «دارالحرب» را به مقصد «داراالس**الم» ت**رک
نمای***د؛ و ی***ا مس***لمانان ب***ر «دارالح***رب» چ***یره گردن***د؛ در آن ص***ورت آن ب***رده آزاد میگ***ردد*.
و همچنین اگر بردههای کافران حربی ،از «دارالحرب» خارج شوند و به سوی اردوگاه مس**لمانان بیاین**د،
باز هم آزاد میگردند.
🌹🌹🌹🌹منبع؛ دوم
س*******************************************یری در مس*******************************************ائل ق*******************************************دوری
(جل********************************************************************************************************************************************************د اول)
«بخش عب*********************************************************************************************************************************************ادات»
ت**************************************************************************************************************************************************************ألیف:
ترجم************************************************************************************************************************************************************ه:
ترجمه :ابوهريره مي گويد :نبي اكرم ميان ما برخاست و از خيانت در غ**نيمت ،س**خن گفت و آن**را
گناه بزرگي برشمرد* و بزرگ دانست و فرمود« :نبينم يكي از ش**ما را در روز قيامت ك**ه گوس**فندي ،ب**ر
دوش دارد و آن گوسفند ،بع بع مي كند ،يا اسبي بر دوش دارد و آن اس**ب ،ش**يهه مي كش**د و آن ش**خص،
مي گويد :اي رسول* خدا! به دادم ب*رس .من مي گ*ويم :نمي ت*وانم ك*اري ب*رايت انج*ام دهم .ب*ه ت*و ابالغ
نمودم.
ونبينم كه يكي از شما شتري بر دوش دارد و آن شتر ،صدا مي دهد .و آن شخص،
مي گويد :اي رسول* خدا! ب*ه دادم ب**رس .من مي گ**ويم :نمي ت**وانم ك**اري ب**رايت انج**ام دهم .ب**ه ت**و ابالغ
نمودم.
و نبينم يكي از شما را كه طال و نقره بر دوش دارد و مي گويد :اي رس**ول خ**دا ! ب**ه دادم ب**رس .من مي
گويم :نمي توانم* كاري* برايت انجام دهم .به تو ابالغ نمودم .و يا نبينم يكي از شما را ك*ه قطع*ه پارچ*ه اي
بر دوش دارد و آن پارچه ،به اهتزاز در مي آيد و آن شخص ،ميگويد *:اي رسول خدا! ب*ه دادم ب*رس .من
مي گويم :نمي توانم كاري برايت انجام دهم .به تو ابالغ نمودم».