همزیستی با یک زن خوش اخالق و نجیب روستایی ...حتا درس ناخوانده ...
هزار بار بهتر است از زندگی با زن
...شهری بداخالق و بهانه گیر و نق نقو که فرصت نفس کشیدن به تو نمی دهد و مدام در گذشته سیر می کند ....و حتا به مرده ها هم رحم نمی کند ...مادرت اینجوری گفت ...خواهرت اونجوری گفت شما را به خدا مضحک نیست ...؟ مادر شوهر نازنین چهل سال است به رحمت خدا رفته ....خواهر شوهر بهتر از .....گل نیز چند سال است به عالم مینو پر کشیده یک دختر دهاتی خوشگل و خانه دار ....به از یک رادیوی مدام روشن .....ولم کن بابا ...خسته شدم ....ور ور جادو ..... درد دل مردی بود روی نیمکت فلزی ایستگاه اتوبوس ....اتوبوس شش صبح نیومد ...شش و نیم نیومد ...هفت گذشته ....بود ...قار قار کنان آمد در آلمان هر سه دقیقه یک اتوبوس می آید ....تا بخوای بچه رو بوس کنی ...اتوبوس رسیده