Professional Documents
Culture Documents
گذری کوتاه بر سیرت و شمائل رسول الله صلی الله علیه و سلم
گذری کوتاه بر سیرت و شمائل رسول الله صلی الله علیه و سلم
http://www.alsarhaan.com
الطَّبعة األوىل
مجيع احلقوق حمفوظةٌ
إلَّا من أراد طبعه أو ت مجته لتوزيعه جمَّانًا بعد م اجعة املؤلِّف
¢
حمد و ستایش ،ویژهی اهلل است؛ او را حمد میگوییم و تمجید میکنیم و از از او یاری میخواهیم
و درخواست بخشش داریم؛ از بدیها نفسمان و کارهای بدمان ،به اهلل پناه میبریم؛ هر آنکس را که اهلل
هدایتش کند ،هیچکس توان گمراه کردنش را ندارد و هر آنکس را که اهلل گمراهش نماید ،هیچکس
نمیتوان هدایتش نماید .کواهی میدهم که معبود برحق و شایستهای جز اهلل وجود ندارد ،یگانه است و
هیچ شریکی ندارد و گواهی میدهم که محمد ﷺ ،بنده و فرستادهی اوست؛ اهلل تعالی در کتاب راستینش
فرمود:
﴿ﭤ ﭥ ﭦ ﭧ ﭨ ﭩ ﭪ ﭫ ﭬ ﭭ ﭮ ﭯ ﭰ ﴾[آل عمران] ترجمه :اى
شایستهی پرواکردن از اوست و فقط مسلمان و
آنگونه که
کسانىکه ایمان آوردهاید ،از اهلل پروا کنید؛
فرمانربدار نمیرید.
﴿ﭑﭒﭓﭔﭕﭖﭗﭘﭙﭚﭛﭜﭝﭞﭟﭠﭡﭢﭣﭤﭥ
ﭦﭧ ﭨﭩﭪﭫﭬ ﭭﭮﭯ﴾ [نساء] ترجمه :اى مردم! از پروردگارتان پروا داشته باشید؛
آندو ،مردان و زنان بسیارى پراکنده نمود
ذاتی که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را از او آفرید و از
و از اهلل پروا کنید که با او ،از همدیگر درخواست مىکنید و با خویشاوندان قطع ارتباط نکنید که اهلل ،همواره
بر شما نگهبان است.
﴿ﮥ ﮦ ﮧ ﮨ ﮩ ﮪ ﮫ ﮬ ﮭ ﮮ ﮯ ﮰ ﮱ ﯓ ﯔﯕ ﯖ ﯗ ﯘ
کسانىکه ایمان آوردهاید! از اهلل پروا کنید و سخنى
ﯙﯚﯛﯜﯝﯞ﴾[احزاب] .ترجمه :اى
استوار بگویید .تا کارهای شما را به صالح و درست گرداند و گناهانتان را ببخشید و هر کس از اهلل و
فرستادهاش فرمانربداری کند ،قطعا به رستگارى بزرگى دست مییابد.
3
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
أ َّما بعد؛ کسیکه اندک تالش و ارادهای برای شناخت پیامربش ﷺ و سیرت و رهنمودهای او دارد ،از این
میگفت« :اگر سعادت انسان در دو دنیا ،به رهنمودهای پیامرب
عبارات ساده بینیاز نیست .ابن قیم $
ﷺ وابسته باشد ،پس هر کسی خیرخواه خویش است و سعادت و نجات را میخواهد ،باید باید با
رهنمودها و سیرت و جایگاه وی آشنا گردد تا از بی خرباننباشد و جزو پیروانش گردد و برخی از مردم،
خیلی کم به این بحث وارد میشوند ،برخی زیاد و برخی از آن محرومند ،و هر لطف و فضلی ،در احتیار
اهلل است؛ به هر کس بخواهد ،عطا میفرماید؛ و اهلل ،فضل بسیاری دارد».
یخواهم که به من و شما محبت پیامربش را عنایت بفرماید و توفیقمان دهد که به دستوراتش
از اهلل متعال م
عمل کنیم و از آنچه هنی نموده ،دوری نماییم.
خبش خنست:
شکل و منش پیامرب ﷺ
5
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
عبدالم َّطلب بن هاشم بن عبدمناف بن ُق َصي بن ُ حمد ﷺ ب ُن عبداهلل بن وی ُم َّ
ِ ِ
کالب بن ُم َّرة بن کعب بن ُلؤي بن غالب بن فهر بن مالك بن النَّضر بن کنانة بن
درکة بن إلیاس بن ُم َضر بن نزار بن َم َعد بن عدنان ،وعدنان من ولد ُخزیمة بن ُم ِ
نسب حممد ﷺ
الذبیح بن إبراهیم الخلیل ڽ است .نسب محمد ﷺ قطعًا هبرتین إسماعیل َّ
نسب مردم است.در حدیث آمده است که ِه َر ْق َل –پادشاه روم -به ابو سفیان ﭬ
ث ف ِي ِ ُك َع ْن ن ََسبِ ِه؟ َف َذك َْر َت َأ َّن ُه فِيك ُْم ُذو ن ََس ٍ
بَ ،فك ََذل َك ُّ
الر ُس ُل ُت ْب َع ُ گفتَ « :سأ ْلت َ
ب َق ْو ِم َها» ازتو درباره ی نسبش پرسیدم؛ گفتی در میان شما صاحب نسب و ن ََس ِ
اصیل است؛ پیامربان همینگونه هستند؛ با نسب قوم خویش مبعوث میشوند.
انتخاب پیامرب
اشمٍ ،واصط َط َفانِي ِمطن بنِطي ه ِ ش بنِي ه ِ ِ
اشط ٍم» .اهلل تعاالی ،کناناه را از نسال ْ َ َ َ ْ اص َط َفى م ْن ُق َر ْْ ٍ َ َ
َو ْ
ﷺ
اسماعیل ،قریش را از کنانه و بنی هاشم را از قریش و من را نیز از بنی هاشم برگزید.
تمامی اینها ،ویژگی هستند و علم محض نیست که برای معرفه کردن استفاده
صافتهاا معناای
شود؛ بلکه اسمهایی هستند که از چند صفت گرفته شدهاند؛ این
مدح و کمال دارند؛ از آنجمله:
نامهای پیامرب ﷺ
وی در استوار نمودن دین اهلل ،فقط بر اهلل توکل نمود نه بر کسی دیگر.
املُتوكِّل
6
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
اهلل تعالی با او ،کفر را محو نمود و کفر بدینگونه محو نگشته بود.
املاحي
مردم با آمدن او ،گرد میآیند؛ گویا آمده است تا مردم را گردآورد.
احلاشر
پیامربی بعد از او نیست و او خاتم پیامربان است.
العاقب
کسیکه در پی پیامربان پیشین آمد و اهلل ،او را پس از پیامربان آورد.
املُقفِّي
اهلل با او ،دروازهی توبه را بر زمینیاان گشاود و توباهی آناان را بخشاد؛
نيبُّ التَّوبة
نامهای پیامرب ﷺ
آنگونه که چنان بخشید نشده بود؛ پیامرب ﷺ بیشرت از سایر مردم توباه و
استغفار مینمود.
برای جهاد با دشمنان اهلل فرستاده شد؛ هیچ پیامرب و امتای مانناد رساول نيبُّ امللحمة
اهلل ﷺ و امتش ،جهاد نکردهاند؛ نربدهایی که برایش رخ داد ،بایساابقه
بود.
7
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
األمني
ٍ
قاریش هام او را پایش از امین ساکنان آسامان و زماین اسات؛ کاافران
بعثتش امین نامیدند.
نامهای پیامرب ﷺ
البشري
به دوزخ.
پیامرب ﷺ فرمودَ « :أ َنا َسيدُ َو َل ِد آ َد َم َْط ْو َم ا ْل ِق َي َامط ِة َو َل َف ْخط َر» مان سارور
ولد آدم
سيِّد
فرزندان آدم در روز رستاخیز هستم و این ،مایهی فخرفروشی نیست.
او ،بندهی اهلل است؛ عبودیت او ،کامالً ویژه است؛ زیرا مراتب عبادت را کامل نمود.
کاملرتین ویژگی پیامرب ﷺ همان است که خود را به آن توصیف نمودَ « :أ َنا ُم َح َّمطد َع ْبطدُ
طو َق َم ْن ِز َلتِطي ا َّلتِطي َأ ْنزَ َلنِطي اهَّللُ »۵مان محماد ،بناده و ِ ِ ِ
ب َأ ْن َت ْر َف ُعوني َف ْ
اهَّلل َو َر ُسو ُل ُهَ ،ما ُأح ُّ
8
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
قامتش
كتفش ،پهن بود ،بلند موْش ،تا نرم یوش م رسيد ،او را در لباس
قرمز كه دْدم ،هریز چيز زْباتر از او ندْدم بودم».
چهرهاس
م یً ؛ یوْا تكها از مام اس .و ما به خوشحال اش پ م بطردْم» از باراء
ﭬ پرسیدند :آیا چهرهی پیامرب ﷺ مانند شمشایر باود؟ گفات« :خيطر؛ بلكطه
همجون مام بود».
َس ب ِن مال ِ ٍ
میگفت« :روز پيامبر ﷺ نزدمطان آمطد و خطوا
كﭬ َأن ِ ْ َ
قيلوله كرد؛ و عرق نمود؛ مادرم با ظرف آمد و عرقش را در آن جمط
عرقش
9
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
هيچكس را بيًطتر از رسطو اهَّللِ ﷺ، میگفت « : عمرو بن العاص ﭬ
دوسط نداشططتم و كسط در ناططاهم ،از او بزریططوارتر نبططود؛ بططهخططا ر
بزری اش ،به او چًم ندوختم؛ ایر از مطن بخواهنطد توصطيفش كطنم،
دمام» .روز حدیبیه ،عروة بن مساعود ققفاي نم توانم؛ چون به خيرم نً
تطن بطه تطن میگفت« :وقتط نبطرد دسطوار مط شطد و جنط علي ﭬ
شجاعتش
م یً ،بطه رسطو اهَّللِ ﷺ پنطام ميبطردْم؛ او از همطه مطا بطه دشطمن
نزدْ تر بود».
پیااامرب ﷺ فرمااودَ « :أ َم طا َواهَّللِ إِن طي َلَ ْخ ًَ طا ُك ْم هَّللِ َو َأ ْت َق طا ُك ْم َل ط ُه» بااه اهلل
ترسش از خوبی کردنش
اهلل
سوگند ،من من بیش از شما ،از اهلل ترسان هستم و پروا دارم.
پیامرب ﷺ فرمودَ « :خ ْي ُر ُك ْم َخ ْيط ُر ُك ْم ِلَ ْه ِلط ِهَ ،و َأنَطا َخ ْيط ُر ُك ْم ِلَ ْه ِلطي»
به خانواده
10
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
آسانگیری
البته ایر یناه بر آن نبود؛ اگر آن کار گناه داشت ،بسیار دور میشد».
عائشه ڤ میگفت« :به اهَّلل سویند هریز بهخا ر كسب چيز به سود
برای خودش،
منیکرد
جمازات
خود ،نجنايد و انتقام نارف ؛ تا حطرْم الطه شكسطته نًطود؛ بطهخطا ر اهَّلل
ویژگیهای ت
جنايد و مجازات كرد».
اخالقی پیامرب ﷺ
منیگرف
از غذا
عیب
ایر م خواس ،م خورد و ایر دوس نداش ،نم خورد».
م نمود».
میگفات :ماردی نازد پیاامربﷺ آماد و باا او ساخن گفات؛ در عامر ﭬ عقبة بن ٍ
بمل ٍك،
حالیکه پهلوهایش میلرزید؛ پیامربﷺ به او فرمودَ « :هو ْن َع َلي َك؛ َفإِني َلس ُ ِ
تواضعش
11
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
خدمتش به
خانواده
خانه چه میکرد؟ گفت« :در خدمتخانوادماش بود؛ وق نمطاز كطه
م شد ،به نماز م رف ».
بیوجهی به
افراد نادان
لعن قرْش دور ساخ ؟ مرا بسيار ناسزا مط یوْنطد و نكوهيطدم
م خوانند؛ اما من ستودم هستم».
ٍ
راستگویی
میگفت :رسول اهلل ﷺ صاادقانه و تأییاد
مسعود ﭬ عبد اهلل بن
او
شده با ما سخن میگفت.
12
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
اخالقش با
خدمتکار
سویند هریز به من ُا هم ناف ؛ ایر كار كطردم ،نافط كطه
چططرا چنططين كططرد و ایططر كططار نكططردم ،نافط كططه چططرا چنططين
نكرد ».
خوراکش
عائشة ڤ میگفت« :
ﷺ ،دو روز پیاپی از نان جو سیر نخوردند».
ﷺ در دنیا
زهد پیامرب
زمان بر من بگذرد و آن را نزد خود نگه دارم؛ مگار بارای پرداخات
بدهی یا اینکه بگویم :آن را میان دیگران تقسیم کنند.
دشنام من
فرْاد نم زد و بد را با بد جوا نم داد؛ بلكه م بخًطيد ویذشط
یداد
م نمود».
نکرد
را ملس
وجود داشت؛ پوست دباغی نشدهای نیز در آنجا آویزان بود .به گریه افتاادم؛ پیاامرب
بهخا ر چه یرْه م كن ؛ ا پسر خ ّطا ؟ » گفتم :ای پیامرب اهللِ! چارا ﷺ فرمود « :
گریه نکنم در حالیکه این حصیر ،بر پهلویت اقر گذاشته ،در گنجهات همین است و
قیصر و کسری در بوستانهای پرمیوه و پرآب بهسر میبرناد؛ تاو رساول اهللِ ﷺ و
ماطر برگزیدهی او هستی؛ و گنجهی تاو ایان اسات؟! فرماود« :ا پسطر خ ّططا
دوس ندار دنيا ما آنها باشدو آخرت ما ما؟» گفتم :آری.
13
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
آزمون اول
14
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
جد بزرگ پیش از جد بزرگ پدربزرگ نام جد نام پدر نامش نسب پيامبر ﷺ:
15
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
بهخاطر
بهخاطر اهلل
پيامبر ﷺ:
هدیه صدقه غذا
خودش تعالى
انتقام نمیگرفت
مجازات میکرد
سرزنش نمیکرد
میپذیرفت و جربان
میکرد
نمیپذیرفت
16
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
داشتنیترین رنگ برای او ،سفید بود؛ میگفت« :از بهترْن دو
ست
حمبوبتری
ن ردنگ
لباسها شماس و مردیان را در آن كفن كنيد».
هر لباسی که مقدور بود ،میپوشید؛ گاهی از پشم ،گاهی از پنبه و گاهی
لباسش
از کتان .برای پوشیدن لباس ،از سمت راست شروع میکرد.
علمای سلف میگفتند( :دو لباس شهرت را نمیپندیدند؛ خیلی گاران و خیلای
تعادل در لباس
تعال در رستاخيز ،لباس تحقيرآميز بر تنش مط نماْطد و سطپس آتطش را در آن
اینگوناه مجاازاتش
شعلهور م كند»؛ زیرا قصد غرور و فخرفروشی دارد و اهلل
میکند .ابن عمر ﭭ از پیامربﷺ نقل میکند« :كسيكه لباسش را از رو غرور
بلند یرداندَ ،ل ْم اهَّلل در رستاخيز به او ناام نم نماْد».
نزدش میآوردند ،میل مینمود؛ اگر دلش نمیخواسات ،نمایخاورد؛ اماا آنرا
حرام نمینمود؛ عایشه ڤ میگفت« :به هيچ غذاْ اْراد نارف ؛ ایر دوس
داش ،م خورد و ایر نم پسندْد ،نم خطورد» مانناد سوسامار کاه باهخااطر
عادت غذایی نمیخورد.
خورد.
تکیهزده غذا نمی
-
-در شروع خوردن ،بسمم میگفت و در انتهای آن ،الحمد هلل.
-غذا را که میل مینمود ،انگشتانش را میلیسید.
17
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
نوشیدنی پیامرب
مینمود؛ مگر اینکه عذری باشد.
ﷺ
-هنگام نوشیدن ،فرد سمت راست و یا سامت چاپش اگار بازرگرت باود،
تعارف مینمود.
-پیامرب ﷺ فرمود« :از دنيا شما ،اْنها برا من محبطو هسطتند :زنطان و عططر؛ نطور
چًم من و خوشحال من در نماز اس ».
طم َأ ْح َيطا -وقتی پیامرب ﷺ برای خواب آماده مایشاد ،مایگفات« :بِ ِ
اسطم َك ال َّل ُه َّ
ْ
رفتار پیامرب ﷺدر خواب و بیداری
19
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
پیامربﷺ فرمود« :دم كطار از فططرت اسط :كوتطام كطردن سطبيل ،انبطوم
مشردن سنتها
یذاشتن رْش ،مسواو ،استنًاق آ ،كوتام كردن ناخن ،شستن مچها،
تراشيدن زْر بغل ،تراشيدن زْرشكم .استنجاء» ماورد دهام را راوی از
یاد برده است.
دوست داشت از سمت راست شروع کند؛ غذا خوردن ،نوشایدن یاا پااک
نمودنش با راست بود و ورودش به دستشویی یا حمام و هار کااری بارای
زدودن ناپاکی ،با چپ بود.
تراشی
دن سر
پیامرب ﷺ مسواک زدن را دوست داشت؛ وی در حال روزه یا غیر آن ،وقت بیدار
مسواک
شدن ،هنگام وضو ،پیش از نماز ،وقات ورود باه خاناه ،باا چاوب درک اراک،
مسواک میزد.
عطر
20
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
سبیل و
میگفت« :با مًركان مخالفط نماْيطد؛ رْطش را انبطوم
پیامرب ﷺ
ری ش
باذارْد و سبيل را كوتام كنيد».
تعیین
وقت
زمان مًخص نمود كه بيًتر از چهل شبان هروز و نكًد».
عایشه ڤ میگفت« :رسو اهَّللﷺ مانند شما تعرْف نم كرد؛ واضطح و -
دندانهای
خندهاش در قالب تبسم بود و هنایتا هنگام خندیدن،
تمامی ضحكه
یشد.
آسیابش دیده م
-گری هاش با صدا و فریاد هماراه نباود؛ بلکاه هنگاام گریساتن اشاک
یرسید.
نهاش به گوش م
یریخت و اندکی صدای سی
م
بُكاؤه ﷺ
-ری هاش ،یا از روی رحم و مهربانی بر میت بود و یا از بابت نگرانی و
یگریست یاا هنگاام تاالوت
شفقت بر امتش؛ و یا از خشیت الهی م
یکرد.
قرآن گریه م
-جااابر ﭬ
چًمانش قرمز ،صداْش بلند و هيبتش بيًتر م شد؛ یوْطا خبطر از
هجوم دشمن م دهد» .پیامرب ﷺ همیشه سخنرانیاش را با حماد و
قنای اهلل شروع مینمود.
-پیامربﷺ به وقت نیاز و مصلح مردم ،سخنرانی مینمود.
21
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
آزمون دوم
22
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
لباس پیامربﷺ :گران بود با کمرتین قیمت بود متعادل بود
پیامرب ﷺ بسم اهلل و الحمد هلل میگفت :در آغاز غذا در پایان غذا
آغاز و پایان غذا
پیامرب ﷺ بیشرت در حالت .....مینوشید :نشسته ایستاده هر دو
پیامرب ﷺ فرمود« :در دنيا شما ...... ،را دوس دارم» :زنان عطار هار
دو
میگفت« :نور چًم و شاد من ،در ...اس » :هبشت نمااز هار
پیامربﷺ
دو
پیامرب ﷺ با همسرانش ...بود :خوش مشرب خوش اخالق هر دو
میگفت« :پيامبرﷺ در كوتام كردن سبيل و ناخن ،براْمان وق تعيطين نمطود
انس ﭬ
كه بيًتر از ( )......نباشد» :سی چهل پنجاه
پیامرب ﷺ در تراشیدن سر :بخشی را میتراشید و برخی را نمیتراشید یا همه
را میتراشید یا هیچ جای سر را نمیتراشید.
پیامرب ﷺ مسواک را دوست داشت و در حال ...مساواک مایزد :غیارروزه
روزه هر دو
خندهی پیامرب ﷺ :همشه لبخند بود در باالترین حالت ،لبخند بود.
ققلین اعم از جن و انس هم هی مردم بعثت پیامرب ﷺ به سوی ....بود:
زینب فاطمه همهی دخرتانش
برترین دخرتانش:
تنها در بسرت این بانو بود که بر پیامرب ﷺ وحی شد :حفصه ام سلمه عائشه
23
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
خانوادهاش
لباسش وسایل ساخت گوسفندش پيامبر ﷺ
کفشش را
را را مسجد را را خودش:
میپوشید
وصبه میزد
میدوشید
مینمود
کمک
میبرد
24
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
25
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
ویژگیهای پیامرب ﷺ
با یکتاپرستی
و بدون احنراف
مبعوث ثشد
راستکردار؛ یکتاپرست در توحید و درست در اخاالق؛
یعنی :شرک نمیکرد و حاللی را حرام نمینمود).
انس فرستاده
برای جن و
شدم
فرستادم م شد؛ و من برا همه مردم فرستادم شدم».
ﭢﭤﭥﭦﭧﭨﭩﭪ ﭫ
اهلل گ فرمود ﴿ :ﭣ
طد ِم
طد ِم ووالِ ِ
ِ ِ ِ پیامرب ﷺ فرمودَ « :ل ُْ ْؤ ِم ُن َأ َحدَ ك ُْم َح َّتى َأك َ
ُون َأ َح َّ
ب إِ َليه م ْن َو َل َ َ
دوست داشنت او،
جزو دین است
ِ
ين» زمانی ایمان میآورید که من برای شما ،از فرزند و پدر و اس َأ ْج َمع َ
َوالنَّ ِ
مردم ،محبوبرت باشم.
حليل بریزْد».
26
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
پیامرب أولو
ﭚﭛﭜﭝﭞ﴾[األحزاب ]٧:و زمانیکه از پیامربان و از تو و ناوح
العزم
و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم ،پیمان گرفتیم.
پیامرب ﷺ فرمود« :من از شما به اهَّلل داناترم» ،اهلل ۵به پیامربش فرماود﴿ :ﮞ
ﮟﮠﮡﮢﮣﮤﮥﮦﮧﮨﮩﮪﮫﮬﮭ﴾[األنعام.]٥٠:
علمش
بگو به شما نمىگویم گنجینههاى خدا نزد من است و غیب نیز نمىدانم و به شما
نمىگویم که من فرشتهام.
مردم آمدید؛ به کار خوب فرمان مىدهید و از کار بد باازمىداریاد و باه اهلل ایماان
دارید.
ﷺ« :سویند به ذات كه جانم در دس اوس ،اميطد دارم كطه بيًطترْن بهًطتيان
باشيد».
27
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
ﯞ﴾[آل عمران].
نخستین خانهاى که براى مردم هناده شده ،همان است که در مکه است و مبارك و
براى جهانیان ،هدایتگر است؛ در آن نشانههایى روشن است؛ مقام ابراهیم است
سرزمین پیامرب ﷺ
عهدهی مردم
و هر کس واردش شود ،در امان است و حج آن خانه ،براى اهلل ،بر
بهسوى آن راه یابد و هر کس کفر ورزد ،قطعا اهلل از کسىکه بتواند
است؛
جهانیان بىنیاز است.
مکه ،سرزمین حرام و باحرمتی اسات؛ پیاامرب ﷺ فرماود« :اهَّلل در روز آفطرْنش
آسمان و زمين ،اْن سرزمين را باحرم و حرام نمود؛ پطس بنطا بطر حرمط اهَّلل،
حرام اس » مکه تا روز رستاخیز ،سرزمین مسلمانان است .پیاامرب ﷺ فرماود:
«بعد از فتح مكه ،هجرت از مكه صورت نم یيرد».
قبلهی پیامرب ﷺ کعبه است .پیش از آن ،بیت المقدس بود؛ پس اهلل گ فرمود:
28
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
فرزندان پیامرب ﷺ
[ ]7ابراهیم؛ فرزند ماریه است و بقیهی فرزندان ،همگی از خدیجه ڤ هستند.
[ ]4أبو لهب (نامش :عبد ال ُعزَ ى) [ ]3أبو طالب (نامش :عبد مناف)
عموهای پیامرب ﷺ
[َ ]11غیداق( نامشُ :مصعب) [ُ ]10مغیره (لقبش :حجل) [ُ ]9ق َثم
29
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
عمهها
[ ]6أمیمه [ ]5أروى [ ]4بِ َّره [ ]3عاتکه
حجز
ز :زینب بنت جحش ڤ و زینب بنت خزیمه ڤ.
صخرٌ
خ :خدیجه بنت خویلد ڤ.
ر :رمله بنت ابی سفیان ڤ (أم حبیبه).
مسعه
ع :عائشه بنت ابی ٍ
بکر ڤ.
هط :هند بنت أبی أم ّیه ڤ (أم سلمه).
نخستین همسر پیامرب ﷺ خدیجه بنت خویلد قریشی اسدی ڤ بود؛ چهل ساله
بود که پیامربﷺ پیش از پیامرب شدن با او ازدواج کرد و تا زمان وفات او ،باا کسای
همهیفرزندانش ،بهجز اباراهیم ،از ایان همسارش بودناد.
دیگر ازدواج نفرمود .
خدجيه ڤ
30
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
سپس پیامرب ﷺ با عایشه صدّ یقه دخرت صد ّیق ،ازدواج نماود؛ در مااجرای افاک،
گناهیاش از سوی اهلل اعالم شد ،همسر دوساتداشاتنی رساول اهلل ﷺ باود،
بی
پیش از ازدواج ،فرشته او را در ابریشمی نزد پیامرب ﷺ آورد و گفت« :اْن همسطر
توس » در ماه شوال که شش ساله بود ،عقد نمود؛ در شوال سال اول هجری کاه
عائشه ڤ
نااه سااال داشاات ،ازدواج نمااود ،تنهااا همساار باااکرهی پیااامرب ﷺ بااود ،فقااط در
محبوبترین فرد نزد رسول اهلل ﷺ باود،
رخنخواب بر پیامرب ﷺ وحی نازل شد،
فقیاهتارین و
علما اتفاقنظر دارند که هر کس به او هتمت زناا بزناد ،کاافر اسات ،
داناترین همسر پیامرب ﷺ و تمامی زنان امت بود ،اصحاب بزرگ ،باه دیادگاه و
فتوای او مراجعه میکنند.
پیامرب ﷺسپس با حفصه بنات عمار بان خ ّطااب ﭭ ازدواج نماود؛ او و همسار
حفصه ڤ
س ب ِن ُح َذا َفه سهمی ﭬ مسلمان شدند و به مدینه هجارت نمودناد؛
نخستش ُخ َن ْی ِ
خنیس ﭬ پس از غزوهی احاد وفاات نماود؛ پاس او باا رساول اهللِ ﷺ ازدواج
نمود.
ِ
حاارث َق ْیساي ڤ از بنای هاالل بان عاامر، سپس با زینب بنت ُخزَ ْی َم ِ
بان
خُزميه ڤ
زينب بنت
ازدواج نمود؛ زیناب ڤ دو مااه پاس از ازدواج ،وفاات نماود؛ لقابش ّأم
المساکین بود.
سپس با أم َس َل َمة ڤِ ،هنْد بِنت أبِي ُأ َم َّیه قریشی مخزومی ازدواج فرمود .نام ابای
أمّ سلمه ڤ
أم ّیهُ :ح َذ ْی َفة بن ْ ُم ِغ َیرة است؛ وی آخرین همسر پیاامرب ﷺ باود کاه پایش از وفاات
ایشان از دنیا رفت؛ وی در سال شصت و دو هجری وفات یافت.
بن أبِي ِض ٍ
رار مصاطلقی ڤ ازدواج نماود؛ سپس پیامرب ﷺ با ُج َو ْی ِر َیة بِنت ِ
حارث ِ
جويريَه ڤ
وی از اسیران بنی مصطلق بود؛ وی نازد پیاامرب ﷺ آماد و از او بارای آزادی خاود
کمک خواست؛ پیامرب نیز او را خرید ،آزاد نمود و با او ازدواج کرد.
31
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
ش ڤ از بنی اسد ِ
بان ُخزَ ْی َماة ازدواج نماود؛ وی دخارت سپس با زَ ْی َنب بنت َج ْح ٍ
عمهی پیامرب ﷺ ،یعنی ُأ َم ْی َمة ،بود؛ اهلل تعالی درباارهاش فرماود﴿ :ﮅ ﮆ ﮇ ّ
ﮈ ﮉ ﮊ﴾[األحزاب( ]3٧:پس وقتی زید از آن زن کام گرفات ،وى را
به ازدواج تو درآوردیام ).وی باا ایان آیاه ،نسابت باه دیگار همساران پیاامرب ﷺ
سپس با أم حبیبه ڤ ازدواج نمود؛ نامش َر ْم َلة بنت ابی سفیان َصا ْخ ِر ِ
بان َحا ْر ٍ
ب
أم حبيبه ڤ
قریشی اموی بود؛ وقتی به حبشه هجارت نماود ،پیاامرب ﷺ باا او ازدواج فرماود.
نجاشاای ٤٠٠دینااار مهریااهاش را داد و او را رهسااپار نمااود؛ وی در دوران خالفاات
برادرش معاویه ﭬ وفات نمود.
همسر پیامرب ﷺ بود؛ پیامرب ﷺ بعد از عمرهی قضا ،در مکه با او ازدواج نمود.
علما اتفاقنظر دارند که پیامربﷺ هنگام وفاتش ،نُاه همسار داشات؛ نخساتین همساری کاه پاس از
وفاتشان از دنیا رفت ،زینب بنات ڤ در ساال 2٠هجاری و آخرینشاان أم سالمه ڤ در ساال 62
هجری دوران خالفت یزید بن معاویه بود.
32
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
خبش دوم:
سريت پیامرب ﷺ
33
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
تولد پیامرب
( ٥٧1م) ،متولد شد .اهلل ۵ماجرای اصحاب فیل را رقم زد و آنرا هدیه و
ﷺ
خانهاش قرار داد.
ارمغانی برای پیپامربش ﷺ
الم َّطلب ،محمد ﷺ که در شکم مادر بود ،وی وفات یافت و او یتیم زاده شد.
پدر
عبداهلل بن عبد ُ
ٍ
وهب از بني زُ هره؛ پیامرب ﷺ هنوز هفت سال نداشت که مادرش وفات آمنه بنت
مادر
یافت.
بدالمطلب ،سرپرستی ایشان را عهدهدار شد.
پس از وفات مادر ،پدربزرگ محمد ﷺ ،ع ُ
سرپرستی
ٍ
طالب (عبد مناف) پیامرب ﷺ حدود هشت سال داشت که او وفات نمودعمویش أبو
سرپرستش شد.
حليمة بنت أيب ذُؤيب سعدی ثُوَيبة موالی ابو هلب مادرش آمنه
دایههای پیامرب
34
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
َب َرکة حبشی ڤ؛ پیامرب ﷺ او را از پادر خاود باه ارث بارد و دایاهاش
بود .پیامرب ﷺ او را به ازدواج زید بن حارقاة ﭬ در آورد و أساامة بان
دایههای پیامرب ﷺ
بکار و عمار ﭭزید ﭬ را به دنیا آورد .پس از وفات پیامرب ﷺ ،ابو ٍٍ
آنچه نازد اهلل
نزدش رفتند؛ او گریه میکرد؛ آندو گفتند :چرا میگریی؟
أمّ أمين
میدانم کاه پااداش اهلل
است ،برای رسول اهلل ﷺ هبرت است؛ وی گفت :
برای رسول اهلل ﷺ هبرت است و رسول اهللﷺ به چیزی کاه بارایش هبارت
بود پیوست؛ اما از این میگریم که وحی از آسمان ،قطع شاد! وی آندو
را نیز به گریه انداخت و هر سه می گریستند.
پیامرب ﷺ چوپانی نمود؛ اینکار موجب صرب او و مهربانی باا ضاعیفان و مراعاات
کار پیامرب ﷺ
حالشان شد .وی میگفت« :اهَّلل تعال هر پيطامبر را كطه فرسطتاد ،چوپطان كطردم
من نيز در قرارْط ،برا اهال اس » اصحاب پرسیدند :حتی شما؟ فرمود« :آر
مكه چوپان كردمام».
وقتی پیامرب ﷺ 2٥ساله شد ،برای تجارت رهسپار شام شاد؛ باه ُبصارى کاه
جتارت و
ازدواج
رسید ،برگشت و در بازگشتش ،با خدیجه بنت ُخ َویلد ڤ بارای نخساتین
بار ازدواج نمود.
پیامرب ﷺ 3٥ساله که شاد ،کعباه فارو ریخات و قاریش تصامیم گرفتناد کاه آنرا
بازسازی کنند؛ هر طایفه ،گوشهای را عهدهدار شد تا به محل حجر األسود رساید؛
ساخت کعبه
آنان در نصب آن ،دچار اختالف شدند؛ چهار یا پنج شبانهروز گذشت و در هنایات
قرار شد نخستین کسیکه از دروازهی مسجد وارد میشود ،میانشان قضاوت کناد؛
پیامرب ﷺ نخستین فرد بود؛ دستور داد لباسی بیاورند ،سنگ را در آن گذاشتند ،هر
قبیله ،گوشه را برداشت تا به محل سنگ رسایدند؛ پاس رساول اهلل ﷺ باا دسات
خود ،حجر األسود را نصب نمود.
عائشه ڤ میگفت« :پيامبرﷺ خلطوت را دوسط داشط ؛ تنهطا بطه غطار حطراء
خلوت پیامرب
35
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
رسول اهلل ﷺ که چهل ساله شد ،نور پیامربی در او درخشید و اهلل تعالى او را در دوشنبه ،با
مقام رسالت ،او را گرامی داشت.
عائشه ڤ میگفت« :نخستين شكل نطزو وحطي بطر رسطو اهَّلل ﷺ بطا روْطا
مطيدْطد ،ماننطد
راستين در خوا بود .پس هر چه را كه رسو اهَّلل ﷺ در خطوا
ميكطرد؛ِ و خلطوت را دوسط داشط ،در غطار حطراء
روشني صبح ،تحقق پيدا
خلوت م كرد و پيش از بریً نزد خانوادم و برداشتن توشه ،چنطد شطبانهروز را
به عبادت م یذراند؛ سپس نزد خدْجه بازم یً و توشطها برمط داشط ؛ تطا
اْنكه روز در غار حراء بود كطه حقيقط رخ داد؛ فرشطته نطزدش آمطد و یفط :
بخوان .یف :نم توانم بخوانم .و فرمود :فرشطته مطرا در آغطوش یرفط و تطا
جاْيكه تحمل داشتم ،فًرد؛ سپس رها كطرد و یفط :بخطوان .یفطتم :خوانطدن
36
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
[ ]1خواب
الصَّادقة
ِ
َجا َء ْت م ْث َل َف َل ِق ُّ
الص ْبح».
پیامرب ﷺفرمود« :یاه فرشته مانند ْ مرد براْم ظاهر م شد و بطا مطن
چهره فرشته
[ ]3تغییر
به نطزد مطن مط آمطد و اْطن پیامرب ﷺ فرمود« :یاه مانند صدا زن
سخ ترْن شكل بطراْم بطود .صطدا كطه قطط مط شطود ،سطخنان را در
[ ]4صدای زنگ
خا رم داشتم» ،عائشة ڤ میگفت« :در روز بسيار سرد ،دْدم كطه
وح بر او ناز م شود؛ وقت حالتش تمام م شد ،عرق بطر پيًطان او
م نًس » ،گاهی که سواره بود ،مارکبش از شادت وحای ،بار زماین
مینشست.
37
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
مستقیم اهلل
[ ]6وحی
دیگر را از باالی هفت آسمان ،باه طاور مساتقیم باه فرساتادهاش
مراتب وحي
وحی نمود.
گفنت اهلل
[ ]7سخن
با او
همانگونه که با موسى ڠ سخن گفت.
آیات وحی
خنستین
ﮁﮂﮃﮄﮅﮆﮇ ﮈﮉﮊﮋﮌ ﮍﮎﮏﮐﮑ ﮒ
ﮓ﴾.
[ ]3هشدار به قومش [ ]2هشدار به خویشان نزدیک. [ ]1پیامرب شدن
از زنان :خدیجة بنت خویلد. از مردان :أبو بکر صدّ یق.
خنستین مؤمنان
حبشي.
ّ از بردیان :بالل بن رباح
38
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
برخی از نخستین کسانیکه بعد از خانوادهی پیامرب ﷺ ایمان آوردناد ،عبارتناد از:
39
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
-وقتی مشرکان ،درستی دعاوت پیاامرب ﷺ و جماه شادن ماردم را پیراماون او
دیدند ،آنان را به سختی آزار رساندند؛ برای نمونه:
-شایعه کردند که محمد ﷺ جادوگر است؛ تا مردم از او برتسند و دور شوند.
-شایعه کردند که محمدﷺ دیوانه است؛ تا مردم او را سبکسر پندارند.
-شایعه کردند که محمد ﷺ دروغگوست؛ این ادعا باطال باود؛ زیارا باهخااطر
راستی و امانتداری ،به امين شهرت داشت.
مسلمانان که زیاد شدند ،کافران ترسیدند و آزارشان را بیشرت کردناد؛ پاس رساول
هجرت به حبشه
40
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
دوازده مرد و چهار زن ،هجرت کردند؛ از آنجملاه :عثماان بان عفاان
ﭬ (نختین کسیکه خارج شد) و همسرش ُرق َّیة بنت رساول اهلل ﷺ.
آنان در حبشه ،در وضعیتی خوبی بهسر میبردند .به آنان خرب رسید کاه
بار خنست
قریش ،اسالم را پذیرفته است؛ اما دروغ بود .پاس باه مکاه بازگشاتند؛
هجرت به حبشه
وقتی دیدند شرایط بسیار دشاوار اسات ،هار کدامشاان کاه توانسات،
برگشت .برخی مانناد عباداهلل بان مساعود ﭬ وارد مکاه شادند و از
قریش آزار زیادی دیدند.
بار دوم
عبااداهلل باان أبااي ربیعاه را بااا گروهاای فرسااتادند تااا نجاشاای را فریااب
دهند؛،پس اهلل تعالی ،نیرنگشان را به خودشان بازگرداند.
آزار قریش در حق رسول اهللِ ﷺ شدت یافت؛ برای سه سال ،او و خانوادهاش ا در
شعدر محاصره داشتند .عبداهلل بن ع ّباس ﭭدر آنجا متولاد شاد .کاافران آزار و
اذیت زیادی در حق پیامرب مرتکب شدند و او در ٤٩سالگی از محاصره بیرون آمد.
پس از چند ماه ،ابوطالاب در سانا 8٧ساالگی وفاات یافات .پاس انادکی
خدجيه
وفات
و
پیامرب ﷺ به همراه زید بن حارقه ﭬ به طائف رفت تا مردم به دعوت دهد؛ چند
رفنت به طائف
روزی آنجا ماند؛ اما آنان نپذیرفتند ،ایشان را اذیت کردند و بیرون راندند و چنان
با سنگ زدند که پاهایش زخمی شد؛ رساول اهلل ﷺ باه مکاه برگشات و در اماان
ُم ْط ِعم بن عَ ِد ّي وارد مکه شد.
41
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
عدّاسٍ
إسالم
مسلمان شد و سخنان پیامرب ﷺ را پذیرفت.
در بازگشت از طائف به مکه ،در محلی به ناام نَخلاة ،هفات جان از قبیلاهی
چنها
اميان
نصیبین نزد پیامرب ﷺ آمدند؛ قرآن را شنیدند و ایمان آوردند.
پیامرب ﷺ شبانه با جسم و روحش ،به مسجد األقصی روانه شد و باه بااالی
إسراء و
معراج
آسمانها ،بهسوی اهلل ،۵باال رفت .اهلل متعال با او سخن گفات و نمازهاا
را بر او فرض نمود.
مدتی که پیامرب ﷺ در مکه حضور داشت ،قبایل عرب را به اهلل دعوت میداد و باه
در سال بعد ،دوازده نفر از انصار به مکه آمدند؛ از آنجملاه پانج نفار از
بیعت خنست
شش مسلمان پیشتاز بودناد .در عقباه باا رساول اهلل ﷺ بیعات کردناد.
انصار ﭫ و بيعت عقبه
بیعتی دربارهی زنان که در سورهی ممتحنة آمده است .ساپس باه مدیناه
برگشتند.
سال بعد ٧3 ،مرد و دو زن که جزو پیمان عقبه بودند ،آمدناد .باا رساول
بیعت دوم
42
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
رسول اهلل ﷺ به اصحابش ﭫ اجزه داد تا به مدینه هجرت نمایناد؛ پاس پنهاانی
روانه شدند؛ گفتهاند که نخستین مهاجر ،ابو َسا َل َمة بان عباد األساد مخزومای یاا
ُم ْص َعب بن عُ َم ْی ٍر بوده است .انصار آنها را به خاناههایشاان بردناد و پنااه دادناد و
فرمان هجرت
یاری نمودند و اسالم اینگونه در مدینه منتشر شد.
سپس فرمان هجرت به رسول اهللﷺ داده شد؛ وی در ٥3سالگی ،همراه با اباوبکر
و خادمش عامِر بن ُف َه ْی َره هجرت نمود .راهنمای آنها ،عباداهللِ بان ُأ َر ْی ِقاط ال َّل ْیثِاي
بود .او و ابوبکر وارد غار قور شدند و سه روز آ نجا ماندند.سپس راه ساحل را در
پیش گرفتند.
پیامرب ﷺ و همراهش در دوشنبه که 12روز از ربیع األول گذشته بود ،به قبااء
ﷺ به مدینه
ورود پیامرب
در باالی مدینه رسیدند و در آنجا 1٤روز نزد بنی عَ ْم ِرو ِ
بن عَ ْوف ماندند.
پیامرب ﷺ بر شرتش نشست و روانه شد ،مردم به او میگفتند که نزدشان اقامت کناد
ساخت مسجد النبی ﷺ
و افسار شرتش را میگرفتند .فرمود« :راهش را باز كنيد كطه او فرمطان دارد» شارت در
محل امروزی مسجد ،بر زمین نشست .جایی که مال دو جوان از بنای نجاار باه ناام
سهل و سهیل بود .پیامرب ﷺ نزد ابو ایاوب انصااری ﭬ اقامات کارد و در هماان
خانهی
صحنی که شرت نشست ،به دست خود و یارانش مسجدی بنا نمود .پیامربﷺ
خود و همسرانش را در کنار مسحد سااخت؛ نازدیکرتین خاناه باه مساجد ،خاناهی
عایشه ڤ بود .پیامربﷺ بعد از هفت ماه ،از خانهی ابو ایوب ﭬ به آنجا رفت.
43
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
پس از بنای مسجد ،پیامرب ﷺ میان مهاجران که نود مرد بودند و میان انصاار،
برادری
پیمان
پیمان برادری برقار نمود و آنان تا زمان بدر ،از یکدیگر ارث میبردند.
يهود
سال ٍم ﭬ که دانشامندوجود ،تعداد کمی از آنان مسلمان شدند؛ مانند عبد اهلل بن َ
و فقیه یهودی بود .پیامرب ﷺ با قبائل یهودف یعنی بنای قینُقااع ،بنای نضایر و بنای
ُقریظة پیمان صلح بست.
پس از فرض شدن نمازها ،پیامرب ﷺ به سمت بیت المقدس نماز مایخواناد .وی
تغییر قبله
دوست داشت کاه قبلاه باه کعباه تغییار کناد .بادین امیاد ،نگااهش را در آسامان
ماایگردانااد .پااس اهلل متعااال نااازل فرمااود﴿ :ﮜ ﮝ ﮞ ﮟ ﮠ ﮡﮢ
ﮣ ﮤ ﮥﮦ﴾ پیامرب در سال دوم هجری ،قبل هاش را به کعبه تغییر داد.
پس از اینکه پیامرب ﷺ در مدینه جاای گرفات و انصاار ﭫ مادافع او شادند ،اهلل تعاالى
فرمود﴿ :ﭑﭒﭓﭔﭕﭖﭗﭘﭙﭚﭛﭜﭝﭞﭟ
فرمان جهاد
ﭠﭡﭢﭣﭤﭥﭦﭧﭨ﴾[حج] به
آنانکاه جناگ بار آناان تحمیال شاد،
اجازهی جهاد داده شد؛ زیرا مورد ستم قرار گرفتهاند و اهلل بر پیروزى آناان تواناسات؛ هماان
اینکاه گفتناد :پروردگاار
کسانىکه ب هناحق از خانههایشان بیرون شدند؛ گناهی نداشتند جز
ما ،اهلل است.
نخستین غزوههای پیامربﷺ أبواءُ ،بواط و عُشیرة و چند سریه بود.
سال دوم هجری ،رسول اهلل ﷺ با سیصد و چند نفر برای گرفتن کااروان تجااری
قریش که از شام برمیگشت ،حرکنت نمود .ابو سفیان راه راهش را تغییر داد .پاس
شیطان ،قریش را فریب داد و آنان برای جنگ با مسلمانان ،روانه شادند .دو گاروه
غزوه بدرٍ
در بدربه هم رسیدند؛ این غزوهی بدر بزرگ است که یوم الفرقان هم نامیده شد.
دو لشکر که به هم رسیدند ،رسول اهلل ﷺ از پروردگارش کماک خواسات و از او
بسیار خواهش نمود .پس اهلل تعالی مؤمنان را با فرشتگانش یاری نمود .پاس آناان
را بر کافران پیروز گرداند و پیام را واال نمود .هفتاد نفر از مشکران کشاته شادند و
چهارده مرد از مؤمنان ،به شهادت رسیدند.
44
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
در سال سوم هجری ،بنی قینقاع پیمان صلح را شکست؛ پیامربﷺ آ«ان را پانزده شابانهروز
غزوه قينقاع
محاصره نمود؛ پس حکمشان نازل و آنان را که هفتصد نفر بودند ،آزاد نمود.
غزوه احد در شوال روی داد؛ قریش با سه هزار نفر و بارای انتقاام کشاتگان بادر،
رواهنی مدینه شد .پیامربﷺ نیز با هفتصد نفر از یارانش به احد رفتند و منافقاان در
این میان ،پس رفتند .در آغاز روز ،پیروزی با مسلمانان بود؛ اهلل تعاالی مسالمانان
را آزمود و مشرکان را پیروز نمود تا جاییکاه باه رساول اهلل ﷺ نزدیاک شادند و
دندانش را شکستند.
در آن روز فرشتگان هم در نربد شارکت کردناد؛ هفتااد نفار از اصاحاب ﭫ ،از
ٍ
عمیر و أنس بن نَضر و حنظلاة الغسایل الم َّطلب و ُمصعب بن
جمله حمزة بن عبد ُ
غزوه احد
و برخی دیگر ،به شهادت رسیدند.
طلحة بن عبید اهلل در این غزوه ،بسیاز رشادت نشان داد؛ تاا جااییکاه رساول اهلل
ﷺ فرمود« :بهً بر لحه واجب شد» رسول اهلل ﷺ و مسلمانان باه کاوه پنااه
بردند و اهلل تعالی دست مشرکان را از آنان دور ساخت.
روز احد ،روز آزمایش بود .اهلل تعاالی در آنروز ،مؤمناان را آزماود و منافقاان را
رسوا نمود و هر کسی را خواست ،به مقام شهادت رسانید .پاس از غازوه ،پیاامرب
ﷺ باخرب شد که قریش دوباره برای نربد و نابودی اساالم ،حرکات کارده اسات؛
پس همراه با مؤمنان ،از قارحٍ حرکات کارد؛ وقتای مسالمانان باه حماراء األساد
رسیدند؛ قریش که باخرب شد ،از جنگ کناره گرفت و به مکه بازگشت.
در سال ٤ها واقعهی بئر معونه رخ داد؛ در این واقعه ٧٠ ،نفر از قاریان شهید شدند.
همچنین غزوه بني نضیر اتفاق افتاد؛ پیامربﷺ آنان را محاصره نمود تاا ایانکاه اهلل
سال 4هـ
در قلبشان وحشت انداخت و پیامربﷺ آنان را از مدینه تبعید نمود؛ سورهی حشار
در همین باره نازل شد.
پیامرب ﷺ در سال ٥ها برای نربد با بني مصطلق روانه شاد و پیاروز بازگشات .در
غزوه
45
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
مُريسيع
رسول اهلل ﷺ بسیار سخت شد؛ تا اینکه اهلل تعالی بیگناهی او را در سورهی نور
نندهها شالّق خوردند.
متز نازل نمود و هت
در شوال سال ٥ها غزوه خندق (احزاب) روی داد .یهاود بارای ناربد باا پیاامرب ﷺ و
یارانش ،با قریش و دیگر دشمنان اساالم هامپیماان شادند .ساپاهی دههازار نفاری از
لیم ،بني أسد ،فزارة ،أشجع و دیگران ،شاکل گرفات و باهساوی مدیناهقریش ،بني ُس ٍ
حرکت کردند.
سلمان فارسي به پیامرب ﷺ پیشنهاد داد تا برای در امان ماندن از دشامن ،خنادق حفار
کنند .رسول اهلل ﷺ با سه هازار نفار حرکات کارد و در کاوه سال ٍع جاای گرفات؛ در
غزوه احزاب
مقابلش دستور حفر خندق داد .از همیپیمانانش در بني قریظه درخواست امان کارد؛
بهجز از کسانی که پیمان شکستند و با سپاه احزاب همراه شادند .پیاامربﷺ نُعایم بان
مسعود ﭬ را نزد آنان و احزاب فرستاد تا میانشان اختالف اناداخت و اهلل تعاالی باه
باد فرمان داد تا بر احزاب بوزد ،خیمههایشان را برکند و دیگهایشان را وارونه ساازد؛
طوفان ،آنان را سست گردانید و در دلشان وحشت انداخت؛ پس بهناچاار بازگشاتند.
بهسوی بني قریظه حرکت کرد و ساعد بان معااذ ﭬ را باهعناوان َح َکام و
پیامربﷺ
داور ،به میانشان فرستاد.
سورهی احزاب دربارهی همین غزوه نازل شد.
پیامرب ﷺ در سال 6ها باه هماراه هازار و چهارصاد نفار از یاارانش بارای عماره
حرکت نمود .به حدیبیه که رسیدند ،قریش مانع ورودشان به مکه شد؛ پاس پیماان
صلح حدیبیه
بستند که ده سال نربدی انجام نشود .بنا به فرمایش اهلل تعالی﴿ :ﭑ ﭒ ﭓ ﭔ ﭕ
ﭖ﴾[فتح] این یک پیروزی برای مسلمانان بود.
در این پیمان ،قریش به مسلمانان اجازه داد که سال بعد ،برای عمره به مکه بیایناد.
عمره قضاء در ذي قعده سال ٧ها انجام شد.
پیامرب ﷺ 2٠روز پس از صلح حدیبیه ،به سمت خیرب در شمال مدینه رفات و آناان
غزوه
46
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
یهود که دیدند در حال نابودی هستند ،از پیامرب ﷺ خواستند صلح کنند؛ پس بدین
غزوه خيرب
قرار مصالحه کردند که جان ساکنان قلعه محفوظ باشد و در مقابل باید یهود از آن
سرزمین برود و تمام اموالشان را برای مسلمانان برجای گذارند.
آمدن جعفر
ٍ
طالب پسر عماوی پیاامرب ﷺ و همراهاانش از حبشاه رسایدند و باه جعفر بن ابي
رسول اهلل ﷺ پیوستند .أبو موسى اشعری و یارانش ﭫ هم به آنان پیوستند.
غزوه مؤته
الب امير باشد و ایطر جعفطر شطهيد شطد ،عبطداهَّلل بطن رواحطه شد ،جعفر بن اب
دویستهزار از دوستان عربش ،حرکت کردند؛ دو سپاه ،در مؤتاه
باشد ».هرقل و
به هم رسیدند و نربد رخ داد؛ فرماندهان پیامرب ﷺ شهید شادند و خالاد بان ولیاد
ﭬ پرچ اسالم را گرفت؛ وی بهخوبی فرماندهی نمود و مسلمانان را از دشامنان
اهلل و دشمنان مسلمانان ،نجات داد.
پیامربﷺ از اهلل خواست تا قریش را از آمدن مسلمانان به مکه ،غافال نمایاد؛ اهلل متعاال نیاز
درخواستش را پذیرفت و پیامربﷺ با ده هزار نفر به مکه روانه شد.
المطلب ﭬ عموی پیامرب ﷺ مسلمان شد.
اندکی پیش از فتح مکه ،ع ّباس بن عبد ُ
از سخنان پیامرب ﷺ در فتح مکه است« :كس کم وارد خانطهی ابطو سطفيان شطود ،در امطان
اس ؛ كس کم وارد مسجد شود ،در امان اس ؛ كس کم در خانهاش را ببنطدد ،در امطان
اس ».پیامربﷺ تنها با کساانی مایجنگیاد کاه جانگش آمدناد؛ کساانیکه پیاامربﷺ و
مسلمانان را آزار و شکنجه دادند ،خونشان ریخته شد.
47
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
وقتی پیامربﷺ وارد مکه شد ،بدون احرام بر پیرامون کعبه گشت؛ سپس عثمان بن طلحاه را
اهلل که مکه را بارای مسالمانان فاتح نماود ،پیاامرب ﷺ یاارانش را بارای شکساتن
نابودی بتها
بتهای اطراف مکه روانه نمود؛ عمرو بن عاص ﭬ را برای سواع ،سعد بن ٍ
زید ُ
ﭬ را برای منات ،خالد بن ولیاد ﭬ را بارای عُ ازّ ىُ ،طفیال ﭬ را بارای ذو
الک َّفین و علي ﭬ را برای بت طيء فرستاد.
هوازن که خرب فتح مکه را شنیدند ،بارای ناربد باا رساول اهلل ﷺ گارد آمدناد؛ آ«ان باا
اموال و زنان و فرزندانشاان رواناه شادند؛ پیاامربﷺ باا 12هازار نفار حرکات نماود؛
مسلمانان از تعداد زیاد خود دچار غرور شدند؛ به سرزمین حنین که رسایدند ،هاوازن
به سختی بر آنان حمله برد؛ تا جاییکه از شادت تارس ،از اطاراف پیاامربﷺ پراکناده
غزوه حُنني
شدند و فقط تعدادی از مهاجران و خانوادهاش ماندناد؛ اهلل تعاالی مؤمناان را اساتوار
نمود و آنان به نزد پیامرب ﷺ بازگشتند و جنگیدندحتا اینکه اهلل آ«ان را پیروز گرداند و
هوازن به طائف گریختند.
چهارده نفر از سران هوازن نازد پیاامرب ﷺ آمدناد و درخواسات آزادی اسیرانشاان را
نمودند.
در سال ٩ها غزوهی تبوک (غزوة ال ُعسرة) رخ داد؛ روزهاای بسایار گارم و زماان
غزوه تبوک
میوهها بود .رفتن برای نربد ،بارای ماردم دشاوار و ساخت شاد؛ وقتای پیاامرب ﷺ
هماهی
هنگام خروج ،مردم را به انفاق تشویق نمود؛ عثماان ﭬ سیصاد شارت باا
بارکشها و بارهای آن به همراه هزار دینار انفاق کارد .پیاامرب ﷺ فرماود" :از اْطن
48
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
پس عثمان هرچه كند ،زْان به او نم رسد" .و صاحابه هار کادام در خاور تاوان
خود انفاق کردند.
از همراهی با پیامرب ﷺ عماوم منافقاان و همچناین ساه صاحابی -بادون عاذر-
تخلف ورزیدند؛ آن سه عبارت بودند از :کعب بن مالک ،هالل بان امیاه و مارارة
ساورهی توباه ناازل
توبهی آنان ،آی هی ۱۱۸
بن ربیع که دربارهی تاخیر در پذیرش
شد( :وعلی الثالقة الذین خلفوا) و بدین ترتیب اهلل تعالی باه سابب صاداقت ایان
توبهی آنان را پذیرفت .اما در این سوره
هبانهتراشی نکردند -
سه نفر-که بهدروغ
ساورهی توباه
منافقان را نکوهش کرد و بار آناان مهار شاقاوت زد .و چاون ایان
غزوه تبوک
منافقان را رسوا کرد ،سورهی فاضحة( ،یعنی رسواکننده) نامیده شده است.
در این غزوه پیاامرب ﷺ باا فرماانروای ایلاه و نیاز اهاالی جرباا و اذرح در مقابال
نطور در برابر پرداخت جزیه با اکیادر،
پرداخت جزیه ،پیمان صلح نوشت و همی
یآنکه درگیار جناگ
امیر دومه مصالحه نمود و هفده شب در تبوک ماند و سپس ب
شود ،به مدینه بازگشت.
وقتی پیامرب ﷺ به مدینه بازگشت ،اهلل تعالى دستور تخریاب مساجد ضارار را کاه منافقاان
ساخته بودند ،صادر نماود ﴿ﭔﭕﭖﭗﭘﭙﭚﭛ
ﭜﭝ﴾[توبه ،]1٠٧:پس پیامربﷺ
آنرا خراب نمود؛ تبوک ،آخرین غزوهی پیاامرب ﷺ
بود.
الوفاود
پس از غزوه تباوک ،قبیلاهی ققیاف مسالمان شادند و ساال ٩هاا را سانة ُ
نامیدند .قبیلهها گروه گروه نزد پیامرب ﷺ آمدند و مسلمان شادند .از جملاه :بناي
سنة الوفود
ٍ
حاجب تمیمای ،طايء و بزرگشاان زیاد الخیال ،عباد ٍ
تمیم و بزرگشان عطارد بن
العبدي ،بني حنیفة که مسیلمة ّ
کذاب (مادّ عی پیاامربی) ّ القیس و بزرگشان جارود
در میان آنها بود.
ٍ
ابوبکر ﭬ را بهعنوان امیر کاروان حج فرستاد ،وی بارای ماردم حاج پیامرب ﷺ در سال ٩ها
حج ابوبكرٍ
نمود .پیامرب ﷺ علي ﭬ را فرستاد تا آیات آغازین سورهی توبه را برای مردم بخواند؛ پیماان
مشرکان را به خودشان بازگرداند و به مردم اعالم نمود که از این سال به بعد ،هیچ مشارکی باه
حج نمیآبد و کسی مانند دورهی جاهلیت ،برهنه حج نمیکند.
49
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
حجَّة الوداع
آموخت ،در روز عرقه برایشاان ساخنرانی نماود و ایان آیاه را تاالوت نماود﴿ :ﭻ
ﭼ ﭽ ﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅﮆ﴾[مائاااده ]3:اعاااالم
نمود که دین ،کامل شد و رعایت قرآن و سنت را به آنان سفارش کارد ،خاون ،ماال و
آبروی آنان را بر یکدیگر حرام نمود .این خطبهی وداع پیامرب ﷺ بود.
پیامربﷺ در صفر سال 11ها لشکری را برای جنگ با روم ،آماده نمود و أسامة بان
فرستادن
أسامة
زید ﭭ را فرمانده نمود .سپاه روانه شاد و در جارف کاه اردو زد ،خارب بیمااری
پیامرب ﷺ به آنان رسید.
50
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
همهی غزوهها و سریههای پیامرب ﷺ بعد از هجرت و در مدت ده سال روی داد.
سریهها و گروههایی که گسیل میداشت ،حدود 6٠مورد و غزوهها 2٧ماورد باود.
پیامربﷺ در این نُه غزوه شرکت داشات :بادر ،احاد ،خنادق ،قریظاه ،مصاطلق،
خیرب ،فتح مکه ،حنین ،طائف.
حدْبيه و خيبر :سورهی فتح؛ در سورهی فتح به فتح مکه اشااره شاده و
در سورهی نصر به آن تصریح شده است.
پیامرب ﷺ فقط در غزوهی احد زخمی شد .در غزوههای بدر ،احد و حنین ،فرشاتگان
بههمراهش جنگیدند؛ فرشتگان در غازوهی خنادق ،مشارکان را باه لارزه انداختناد و
شکست دادند .در همین غزوه ،فرشتگان سنگریزهها را باه صاورت مشارکان زدناد و
آنان گریختند .در دو غازوهی بادر و حناین ،پیاروز شاد ،فقاط در غازوهی طاائف از
منجنیق استفاده نمود ،فقط در نربد احزاب ،خندقی را با مشورت سلمان فارسای ﭬ
حفر کردند.
51
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
اهلل تعالى به پیامربشﷺ میان دنیا و دیدار با پروردگار ،حق انتخاب داد؛ وی دیدار اهلل و رفاتن
بهسختی بیمار شد .وی از همسرانش خواسات کاه در خاناهی
به هبشت را برگزید .پیامربﷺ
عائشة ڤ بگذراند .همگی اجازه دادند .وقتی پیامرب ﷺ نتوانست برای نماز به مسجد برود،
ٍ
ابوبکر ﭬ دستور داد که نماز را برای مردم اقامه کند و اینگونه بود که شایستگی وی را برا به
خالفت و جانشینی بعد از خود ،نشان داد.
در صبح دوشنبه 12ربیع األول سال 11ها پیامربﷺ به طرف مردم نمازگزار رفت ،پارده را بااال
گرفت و در را باز کرد تا او را دیدند؛ به آنان لبخند زد و اشاره نمود که نماز را ادامه دهناد .هاوا
52
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
پایان:
حسّان بن ثابت ﭬ شاعر رسول اهلل ﷺ ،میسراید:
ون ا ْل ُح َّس ِد
فِي َجن ٍَّة ُت ْثنِي ُع ُي َ اج َم ْعنَا َم اعا َو َنبِ َّينَا
َف ْ َْا َر
پروردگارا! ما و پیامربمان را در هبشتی که چشم حسودان از آن دور است ،جمع گردان.
الس ْؤ َد ِد ِ
َْا َذا ا ْل َج َل َو َذا ا ْل ُع َل َو ُّ فِي َجن َِّة ا ْل ِف ْر َد ْو ِ
س َوا ْك ُت ْب َها َلنَا
در جنة الفردوس؛ آنرا برایمان مقدّ ر بفرما ای صاحب شکوه و بلندی و قدرت.
ون َع َلى ا ْل ُم َب َار ِك َأ ْح َم ِد
َوال َّطي ُب َ اْل َل ُه َو َم ْن َْ ُحفُّ بِ َع ْر ِش ِه
َص َّلى ْ ِ
محمد ﷺدرود
اهلل و تمامی فرشتگانی که پیرامون عرش او میگردند و تمامی پاکان ،بر ّ
میفرستند.
53
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
آزمون سوم
پیامرب ﷺ در مکه ... ،متولد شد :در عام الفیل ٥3 سال پیش از هجرت هر دو
در آغاز وحی ،پیامربﷺ :خلوت را دوست داشت رؤیای صادقه بود هر دو
وحی چند مرتبه دارد؟ پنج هفت سه
پنج دعوت پیامرب ﷺ چندمرتبه دارد؟ دو سه
پیامربﷺ با روح و جسم خویش به مسجد األقصی رفت و از آنجا با ......به آسمانهاا ،باه ساوی
اهلل ۵باال رفت؛ اهلل با او سخن گفت و نماز را فرض نمود:
جسمش روحش جسم و روحش
نخستین مسجد در اسالم :مسجد الحرام مسجد نبوی مسجد األقصای مساجد
قباء
تغییر قبله :در مکه و قبل از هجرت در سال دوم هجری در سال سوم هجری
سوم هجری غزوهی بدر در رمضان سال .....بود :دوم هجری
54
املُختصر املُفيد لسرية النَّيبِّ ﷺ
علي بن
ّ نخستين كسان
أبو ٍ
بکر صدّ یق زید بن حارقة بالل بن ٍ
رباح
ٍ
طالب أبي
كه اْمان آوردند:
از مردان
از کودکان
از خادمان
از بردگان
غزومها و سرْهها
یک غزوه نُه تا از آ نها بیست و هفت 6٠سالگی ده سال
پيامبر ﷺ:
همهی سریههای بعد از
هجرت ،در مدت:
تعداد سریهها:
تعداد غزوهها:
در ...جنگید:
در ...زخمی شد:
55
الشَّيخ هيثم بن حممَّد سرحان -حفظه اهلل-
فهرست موضوعات
56