Professional Documents
Culture Documents
Itech Research Monstrator 2018
Itech Research Monstrator 2018
توییتر فیسبوک تلگرام واتساپ
https:/ / www.honarist.com/ ?p=7748
کپی لینک
مفهومی در رابطه با مصرفکننده هنر است .هر انسان ادراکی از زیبایی دارد که با دیدن ی!!ک اث!!ر ه!!نری ب!!ه (Aesthetics) زیبایی شناسی
دست میآید .زیباییشناسی رابطه نزدیکی با مفهوم فلسفه هنر دارد اما متفاوت از آن است .زیبایی در دیدگاه ملتها ،فرهنگها و اقوام و افراد
متفاوت به اشکال گوناگونی تعریف میشود .لذا نمیتوان یک تعریف واحد و جهانشمول از آن ارایه کرد !.چن!!دین فیلس!!وف برجس!!ته ت!!اریخ از
جمله بورک ،کانت و هگل نظریاتی پیرامون زیبایی شناسی مطرح کردهاند .در این مطلب ،به شکلی ج!!امع ب!!ه مع!!رفی و تحلی!!ل این مفه!!وم ب!!ا
رویکرد اساسی در تعریف زیبایی شناسی و فلسفه زیبایی شناسی 3
اثر هنری بوده است .ما همواره با مفاهیم جالب و تا حدودی گیجکننده از تجربه زیبایی شناسی آشنا هستیم .ب!!رای مث!!ال عب!!ارات زی!!ر را ممکن
…زیبا ،زشت ،متعالی ،سلیقه ،انتقاد ،هنرهای زیبا ،تدبر ،لذت حسی ،جذابیت و
در تمام این پدیدهها ما معتقدیم که اصول مشابه عملیاتی هستند و منافع مشابهی درگیر هستند .اگر در این برداشت اشتباه ک!!نیم ،مجب!!ور خ!!واهیم
بود ایدههایی مانند زیبایی و سلیقه را صرفا ً عالقه فلسفی پیرامونی کنار بگذاریم .اگر برداشت ما درست باشد و فلسفه آن را تأیید کند ،ما اساس
دامنه زیباییشناسی از فلسفه هنر که یکی از شاخههای آن را تش!کیل میده!!د ،گس!تردهتر اس!!ت .این ن!ه تنه!!ا ب!!ا م!اهیت و ارزش ه!!نر بلک!ه ب!ا
.واکنشهایی که به اشیا طبیعی نشان داده میشود در ارتباط است .واکنشهایی که در زبان تحت عنوان زیبا و زشت بیان میشود
در ابتدا با مش!كلی روب!رو میش!ویم زی!را اص!طالحاتی مانن!د زیب!ا و زش!ت در ك!اربرد آنه!ا بس!یار مبهم و از نظ!ر معن!ایی بیش از ح!د ذه!نی
(.انتزاعی) به نظر میرسند تا بتوانند جهان را با موفقیت به مواردی كه کاربردی باشد تقسیم كنند
تقریبا ً هر چیزی ممکن است توسط کسی یا از دیدگاهی زیبا دیده شود و افراد مختلف به دالیلی که ب!!ه نظ!!ر میرس!!د مش!!ترکات کمی و ی!!ا هیچ
چیز مشترکی ندارند ،این واژه را روی اشیای کامالً متفاوت به کار میبرند .ممکن است یک باور اساس!ی وج!ود داش!ته باش!د ک!ه انگ!یزه هم!ه
قضاوتها باشد .با این حال ،ممکن است این طور به نظر برسد که اصطالح زیبا معنایی ندارد مگر به عنوان بی!!ان ی!!ک نگ!!رش ،ک!!ه ب!!ه نوب!!ه
عالوه بر این ،علیرغم تأکید فیلسوفان بر اصطالحات زیبا و زشت ،بسیار مشهود است که آنها مهمترین! یا مفی!!دترین آنه!!ا در بحث و انتق!!اد از
برای انتقال آنچه در یک شعر قابل توجه است ،ممکن است آن را کنایهآمیز ،محرک ،رسا ،متعادل و هماهنگ توصیف کنیم .ب!!ه همین ت!!رتیب،
در توصیف یک منطقه مورد عالقه در حومه شهر ،ممکن است ترجیح دهیم آن را آرامشبخش ،دلنشین ،خوشآبوهوا یا ناخوشایند توصیف
.کنیم
رویکرد زیبایی شناسی اساسی در فلسفه که باید مورد توجه قرار دهید 3
سه روش گسترده در پاسخ به این سوال که زیباییشناسی چیست ارائه شده است که هر یک از نظر شهودی منطقی ب!!ه نظ!!ر میرس!!د .این س!!ه
تر ،تجزیه و تحلیل “زبان انتقاد” که در آن قضاوتهای خاص جدا شده و منطق و توجیه آنه!!امطالعه مفاهیم زیبایی شناختی ،یا به طور خاص
) (Sublime and Beautifulدر رساله مع!!روف خ!!ود درب!!اره ام!ر متع!الی و زیبا ) (Edmund Burkeنشان دادهشدهاست .ادموند بورک
نوش!!ته ش!!ده در س!!ال 1757تالش ک!!رد بین دو مفه!!وم! زیب!!ایی ش!!ناختی تم!!ایز قائ!!ل ش!!ود و ب!!ا مطالع!!ه خصوص!!یاتی ک!!ه آنه!!ا نش!!ان میدهن!!د ،
نگرشهای جداگانه انسانی را که به سمت آنها معطوف است ،تجزیه و تحلیل کند .تمایز بورک بین واال و زیبا بسیار تأثیرگذار بود ،همانطور
که سبک غالب انتقاد معاصر را منعکس میکند .در دورههای اخیر ،فیلسوفان تمایل دارند بر مفاهیم نظریه مدرن! ادبی – یع!!نی مف!!اهیمی مانن!!د
بازنمایی ،بی!ان ،ش!کل ،س!بک و احساس!ات – تمرک!ز کنن!د .این تحقی!ق ی!ک ه!دف دوگان!ه دارد :نش!اندادن! چگ!ونگی توجی!ه این توص!یفات و
یک مطالعه فلسفی از حاالت خاص ذهنی – پاسخها ،نگرشها !،احساسات – که در تجربه زیبایی شناختی دخیل هستند .در کار اساس!!ی زیب!!ایی
ویژگی های متمایز زیب!ایی شناس!!ی را م!!ورد تحلی!!ل ق!!رار داد .ب!!ه (Immanuel Kant) شناسی مدرن !،کتاب نقد قوه حکم اثر امانوئل کانت
موجب آن موضع خاصی را نسبت به اشیا اتخاذ میکنیم و آنها را از عالیق علمی و نگرانیهای عملی خود جدا میک!!نیم .بن!!ابراین کلی!!د قلم!!رو
.زیباییشناختی در “بی عالقگی ” نهفته است .نگرشی که ممکن است نسبت به هر شیئی تصور کنیم و میتواند به روشهای متضاد بیان شود
نقاشی به جا مانده از ایمانوئل کانت ()1812
(Georgاخیراً فیلسوفان – بیاعتماد ب!!ه نظری!!ه ک!!انت – ب!!ا تکی!!ه ب!!ر تح!!والت روانشناس!ی فلس!!فی ک!!ه م!!دیون گئTTورگ ویلهلم فTTردریش هگل
است ،سعی کردهاند مفهوم “نگرش زیبایی شناختی” و “تجربه زیبایی شناسی” را از راههای دیگر بیانWilhelm Friedrich Hegel)
.کنند
با درنظرگرفتن! این نظریهها (ب!!رخی از آنه!!ا در ادام!!ه بحث میش!!ود) (Ludwig Wittgenstein) ،پدیدارشناسان و لودویگ ویتگنشتاین
تاکید میکنند که باید یک تمایز اساسی بین فلسفه ذهن و روانشناسی تجربی را در نظر داشت
فلسفه علمی نیست زیرا علت پدیدهها را بررسی نمیکن!د .فلس!فه ی!ک تحقی!!ق در راس!تای پیش!ینی ی!ا مفه!ومی اس!ت ،و اص!!لیترین نگ!!رانی آن
شناسایی و نه توضیح است.در حقیقت ،هدف فیلسوف ارائه وسیعترین توصیف ممکن از خود اشیا است .ب!ه ط!وری ک!!ه نش!!ان میده!!د چگون!ه
.باید آنها را درک کنیم و چگونه باید برای آنها ارزش قائل شویم
دو روش برجسته فلسفی رایج – پدیدارشناسی و تحلیل مفهومی – این هدف را متمایز از هدف علم (و حداقل تا ح!!دی متف!!اوت) از آن میدانن!!د.
چرا و چگونه میتوانیم آنچه را که هنوز شناسایی نکردهایم توضیحدهیم؟! در حالی که مطالعات تجربی درباره تجربه زیبایی شناسی انجام ش!!ده
است (تمریناتی در روانشناسی زیبایی) ،اینها هیچ بخشی از زیبایی شناسی را که در این مقاله در نظر گرفته شده است ،تشکیل نمی دهن!!د .در
حقیقت ،کمبود! چشمگیر نتیجهگیری آنها ممکن است به دلیل تالش آنها برای ارائه نظریهای درباره پدی!!دهها باش!!د ک!!ه هن!!وز ب!!ه درس!!تی تعری!!ف
.نشدهاند
رویکرد :3مطالعه فلسفی شیء زیباییشناسانه
این روش منعکس کننده این دیدگاه است که مشکالت زیبایی شناسی در درجه اول وجود دارد زیرا جهان شامل طبقه خاصی از اش!!یا اس!!ت ک!!ه
برجسته primeدر برابر آنها واکنش گزینشی نشان میدهیم و آنها را از نظر زیباییشناسی توصیف میکنیم .كالس معمولي كه به عنوان اشيا
زيبايي شناسايي میشود شامل آثار هنری است .همه اشیا زیبایی شناختی دیگر (مناظر ،چهرهها ،اشیا و مانند آن) فقط در کالس دیگر گنجان!!ده
اگر چنین رویکردی را اتخاذ کنیم ،تم!!ایز واقعی بین زیب!!ایی شناس!ی و فلس!فه ه!!نر متوق!!ف میش!ود .مف!اهیم زیب!ایی ش!ناختی و تجرب!!ه زیب!ایی
شناختی به ترتیب از طریق بودن ،مفاهیم مورد! نیاز در درک آثار ه!!نری و تجرب!!ه حاص!!ل از روی!!ارویی ب!!ا آنه!!ا اس!!ت .بن!!ابراین هگ!!ل ،ش!!اید
مهمترین تأثیر فلسفی در زیبایی شناسی مدرن ،وظیفه اصلی زیبایی شناسی را در مطالعه انواع مختلف هنر و محتوای معن!!وی وی!!ژه ه!!ر ی!!ک
دانست .بیشتر زیباییهای اخیر به همین ترتیب روی مشکالت هنری متمرکز! شده است و میتوان گفت اکنون بررسی زیباییشناس!!ی ب!!ه ط!!ور
رویکرد سوم زیبایی شناسی به تمرکز بر هنر نیاز ندارد .حتی کسی که ه!!نر را بیش از ی!!ک جل!!وه زیباییش!!ناختی نمیدان!!د – ش!!اید ح!!تی ی!!ک
جلوه نسبتا ً ناچیز – ممکن است بر این باور باشد که اولین نگرانی زیبایی شناسی مطالعه اشیا تجربه زیبایی شناسی و یافتن ویژگیهای متم!!ایز
واقعی در آنها است .قلمرو زیبایی با این حال ،مگر اینکه دامنه اشیا زیبایی شناختی را محدود! ک!نیم ،بس!یار دش!وار میش!ود گفت ک!!ه فرات!ر از
واقعیت ایجاد عالقه مشابه ،چیزهای مشترک قابل توجهی دارند .این بدان معناست که ما باید مجبور شویم ک!!ه رویک!!رد دوم زیب!!ایی شناس!!ی را
.نیز اتخاذ کنیم .و به نظر میرسد هیچ راهی منطقی برای محدود کردن حوزه اشیا زیبایی شناختی به غیر از مفهوم هنر وجود ندارد
رویکرد سوم زیبایی شناسی با گروهی از اشیا زیبایی شناختی آغاز میش!!ود و پس از آن تالش میش!!ود اهمیت آن کالس را ب!!ه کس!!انی ک!!ه ب!!ه
اما اصطالح زیبایی شناسی مبهم است و بسته به تفسیر آن ،ممکن است دو برنامه جداگانه از زیبایی شناسی فلسفی را پیشنهاد کند .این عب!!ارت
.ممکن است نشان دهنده هدف “عمدی” یا “مادی” تجربه زیبایی شناختی باشد
این تمایز ،میراث فیلسوفان اسکوالستیک قرون وسطی ،نقش عمدهای در پدیدارشناسی اخیر داش!!ته اس!!ت .ب!!ه ط!!ور خالص!!ه میت!!وان اینگون!!ه
Oبستگی دارد که در واقع ممکن اس!!ت اش!!تباه باش!!د .س!!پس Oپاسخ میدهند ،پاسخ آنها به تصوری از Oتوصیف کرد :وقتی افراد به جسم
هدف مادی پاسخ آنها است ،در حالی که تصور آنها هدف عمدی را تعریف میکند( .اصطالح عم!دی از التین ب!ه معن!ای قص!د اس!ت “ ،ه!دف
قرار دادن”).
ذکر یک مثال :یک شخص با دیدن پارچهای سفید که در سالنی تاریک آویزان است میترسد و او را با تحرب!!ه دی!!دن ی!!ک ش!!بح میترس!!اند .در
عمدی یک شبح است .بحث فلس!فی درب!اره ت!رس ممکن اس!ت ب!ه عن!وان بحث objectاینجا ،شی مادی ترس از پارچه است در حالی که شی
درباره چیزهایی که از آن ترسیده شده ارائه شود ،اما اگر چنین باشد ،این عبارت نشانگر کالس اشیا عمدی ترس است و نه کالس اش!!یا م!!ادی
م!!ادی همیش!!ه objectعمدی بخشی از یک ح!!الت ذه!!نی اس!!ت ،در ح!!الی ک!!ه شی ( objectمتنوع و بینهایت بینظیر) .به تعبیری مهم !،شی
زیبایی ش!!ناختی objectوجود مستقلی (و عینی) دارد .بنابراین اگر بیان شی زیبایی شناختی در ساخت عمدی آن لحاظ شده باشد ،مطالعه شی
نه به مطالع!!ه طبق!!ه مس!!تقیمی از اش!!یا بلک!!ه ب!!ه تجرب!!ه خ!!ود زیب!!ایی شناس!!ی تب!!دیل میش!!ود .ب!!ه این معناس!!ت ک!!ه این اص!!طالح در نوش!!تههای
.پدیدارشناسان (به عنوان مثال ،میکل دوفرن ،پدیدارشناسی تجربه زیبایی شناسی] و رومان! اینگاردن وجود دارد
کدام یک از این دو رویکرد باید اتخاذ شود؟ ما میتوانیم دلیلی را برای اتخاذ رویکردی ببینیم که تجربه زیبایی را در اولویت خود قرار ده!د! و
در درجه اول شی زیبا را به عنوان هدف عمدی آن تجربه بررسی کند .به ه!!ر ح!ال ،این تجرب!!ه اس!ت ک!!ه اگ!ر بخ!واهیم ارزش ح!وزه زیب!!ایی
شناسی را درک کنیم ،باید دلیلی را برای درگیر شدن با آن ،مطالعه و افزودن! آن بدانیم .تا زمانی که این ارزش را درک نک!!نیم ،نمی دانیم ک!!ه
چرا باید چنین مفهومی را به عنوان زیبایی شناسی بسازیم و حتی کمتر از این است که چرا باید یک شاخه کامل از فلسفه را ک!ه ب!ه مطالع!ه آن
دلیل دیگری نیز خود را برای رد رویکرد زیبایی شناسی که آن را صرفا ً به عنوان فلسفه هنر میداند پیشنهاد می کند زیرا هنر و نهادهایی ک!!ه
آن را حفظ میکنند ویژگیهای متغیر و شاید ضروری شرایط انسانی هستند .در حالی که ما چنین اشکال هنری جداگانهای مانند ش!!عر ،رم!!ان،
موسیقی ،نمایش ،نقاشی ،مجسمهسازی و معماری را با هم طبقهبندی میکنیم .اختیار ما برای انجام این کار همان نتیجه فرضیه تئ!!وری فلس!!فی
است .آیا افراد دیگر در زمانهای دیگر و در شرایط دیگر چنین طبقهبندی را پیش بینی کرده و یا هدف آن را دیدهاند؟ و اگر چنین است ،آیا ب!!ا
اهداف مشابه ،مشاهدات مشابه و اعتقادات مشابه انگیزه میگرفتند؟ ممکن است منطقی تردید داشته باشیم زیرا در ح!!الی ک!!ه تالشه!!ای زی!!ادی
برای یافتن موارد مشترک – اگر فقط “شباهت خانوادگی” وجود داشته باشد – بین انواع مختلف هنری که در حال حاضر پذیرفت!!ه ش!!ده اس!!ت،
اما همه آنها به خودی خود بحثبرانگیز بودهاند و هم از نظر زیبایی شناسی چندان مورد! توجه نیستند .آنه!!ا از نظ!!ر م!!ادی م!!ورد توج!!ه ق!!رار
.میگیرند (بدون اشاره به تجربیاتی که ما به آنها میپردازیم) ،به نظر میرسد که هنر مشترکات کمی دارند
را در نظر بگیرید که هنر با شخصیت خود به عنوان “شکل قابل توجه” متمایز میشود .در ابتدا ج!!ذاب )هنر Clive Bell (1914 ،نظریه
است .اما بالفاصله این ایده از سمت فرد شکاک فرو میریزد !.چه زمانی فرم “قابل توجه” است؟ تنها جوابی که اس!!تخراج می ش!!ود این اس!ت:
“.وقتی هنر باشد ”.برای توضیح معنا ،الزم است اصطالح قابل توجه را به اهمیت هنر محدود کنیم
عالوه بر این ،مهمترین اهمیت فلسفی آن است که نه تنها به شباهتهای بین اشکال هنری بلکه به تفاوت آنها نیز توج!ه ش!ود .درس!!ت اس!!ت ک!ه
تقریبا ً از هر نظر تقریبا ً هر چیزی را میتوان زیبا دید .در عین حال ،تجربه ما از زیبایی بسیار به دانش شیئی که زیبایی در آن دی!!ده می ش!!ود
بستگی دارد !.اینکه تصور کنم من میتوانم اشیائی را که ممکن است سنگ ،مجسمه ،جعبه ،میوه یا حیوان باشد به شما ارائ!ه دهم پ!وچ اس!ت و
.انتظار دارید قبل از دانستن اینکه چیست ،به من بگویید زیباست یا نه
به طور کلی ،ممکن است بگوییم – در تقابل با یک سنت خاص در زیبایی شناسی که در نظریه کانت تجلی پیدا میکن!د – ک!ه احس!اس زیب!ایی
ما همیشه به تصوری از شی وابسته است ،به شکلی که حس زیبایی چهره انسان است .وابسته ب!!ه تص!!وری از این رقم اس!!ت .ویژگیه!!ایی ک!!ه
باید آنها را در اسب زیبا قلمداد کنیم باید در یک انسان زشت بدانیم و این قضاوتهای زیبایی شناختی با توجه به تصور ما از اینکه انس!!انها و
به روشی مشابه ،ویژگیهایی که در یک مجسمه زیبا هستند ممکن است در یک اثر معماری !،جایی که به نظر میرسد ایده عملک!!رد ح!!اکم ب!!ر
ادراکات ما باشد ،زیبا نباشند .در هر صورت ،برداشت ما از زیبایی یک اثر هنری ما را ملزم میکند که از وی!!ژگی متم!!ایز ه!!ر ش!!کل ه!!نری
آگاهی داشته باشیم و این موضوع را تا حد زیادی بیربط به نگرانیهایمان ،دسته اص!لی ه!!نر ک!!ه ظ!اهراً تعل!ق داش!تن .ام!ا اگ!ر چ!نین باش!!د ،
.دشوار است که دریابیم چگونه می توانیم با مطالعه مفهوم هنر ،حوزه مورد عالقه زیبایی را روشن کنیم
خواه این مفهوم یک اختراع اخیر باشد یا نه ،مطمئنا ً یک وسواس جدید است .فالسفه قرون وسطایی و رنسانس که به مشکالت زیبایی و س!!لیقه
نزدیک میشدند – به عنوان مثال ،سنت توماس آکوئیناس ،پیتر ابالرد و حتی لئون باتیستا آلبرتی – اغلب بدون اشاره ب!!ه ه!!نر ،زیب!!ایی را می
رویکرد م!درن ب!ه زیب!ایی شناس!ی در ق!رن هج!دهم ش!کل گ!رفت ،ب!ا تألیف!اتی در م!ورد ه!نر ژان ژاک روس!و ،چ!ارلز ب!اتو و یوه!ان وینکلمن و
.نظریههای سلیقه پیشنهاد شده توسط سومین ارل شافتسبوری ،فرانسیس هاچسون ،لرد کمز (هنری هوم) ،و آرچیبالد آلیسون
این رویکرد نه تنها به دلیل عالقه روزافزون! به هنرهای زیبا به عنوان یک پدیده منحصر به فرد انسانی بلکه به دلیل بیداری احساس!!ات نس!!بت
به طبیعت که طلوع جنبش رمانتیک را رقم زد ،تحقق یافت .در حقیقت ،در زیبایی شناسی كانت ،طبیعت افتخارآمیز است و تنها نمونههایی از
آنچه او “زیبایی آزاد” مینامد بدون واسطه هیچ مفهوم آالیندهای قابل ارزیابی است .از نظر کانت ،هنر فقط یکی از موارد مورد! عالقه زیبایی
.شناسی نبود .همچنین وابستگی آن به درک فکری دارای نقص مهلکی بود
حتی بدون اتخاذ چنین موضع افراطی ،دشوار است بپذیریم که مفهوم شکننده و تاریخی تع!یین ش!!ده از ه!!نر میتوان!!د وزن ی!ک نظری!!ه زیب!!ایی
شناسی کامل را تحمل کند .اگر مورد زیبایی طبیعی را کنار بگذاریم ،ما باید همچن!!ان وج!!ود فعالیته!!ای انس!!انی (لب!!اس ،دکوراس!!یون ،آداب و
آراستگی) را که در آنها ذائقه عنصر اصلی است و در عین حال کامالً از دنیای هنرهای زیبا حذف ش!!ده اس!!ت ،تش!!خیص دهیم .معم!!والً! تم!!ایز
بین هنرهای زیبا و هنرهای مفید و انجام فعالیتهایی که در شرح اخیر به آنها اشاره ش!ده اس!ت ،مت!داول اس!ت ،ام!ا روش!ن اس!ت ک!ه این ی!ک
.ژست بیش نیست .نقاط شباهت بین هنر لباس و آهنگسازی فقط به دلیل شباهت در عالیقی است که این هنرها برای جلب آن اهمیت دارند
به چه معناست؟ ) (The aesthetic recipientدریافت کننده زیبایی شناسی
.از هر رویکردی! که استفاده کنیم ،یک سوال بسیار مهم وجود دارد که زیبایی شناسی به آن پاسخ میدهد :سوال از گیرنده هنر
فقط موجوداتی از یک نوع خاص دارای منافع زیبایی شناختی و تجربه زیبایی شناسی هستند ،هنر را تولید می کنند و از آن ق!!دردانی میکنن!!د.
مفاهیمی مانند زیبایی ،بیان و شکل را به کار میگیرند .چه چیزی باعث دسترسی این موج!!ودات ب!ه این قلم!رو میش!!ود؟ این س!وال ح!داقل ب!ه
اندازه افالطون قدمت دارد اما مهمترین پاسخ مدرن خود را در فلسفه کانت دریافت کرد !.وی اظهار داش!!ت ک!!ه نخس!!ت این ک!!ه تنه!!ا موج!!ودات
عقالنی هستند که میتوانند قضاوت کنند – قوه م!!ورد! عالق!!ه زیب!!ایی شناس!!ی – و دوم! این ک!!ه عقالنیت اعمالش!!ده در قض!!اوت زیب!!ایی شناس!!ی
.ناقص است
موجودات عقالنی همانهایی هستند که مانند ما فکر و رفتار آنها را عقل هدایت میکند ،درمورد! اینکه چه چ!!یزی را ب!!اور ک!!نیم و چ!!ه ک!!اری
.انجام دهد تعمق میکنند و از طریق استدالل و اقناع بر عقاید و اعمال یکدیگر تأثیر میگذارند
كانت استدالل كرد كه عقل هم تئوريک و هم عملی است و موجودات عاقل هم رفتار و هم انديشه خود را از عقل الهام گرفته و محدود میكنند.
قانون هدایتکننده رفتار عقالنی ،اخالقی است که در الزام طبقهبندی شده گنجانده شده اس!ت و این ام!ر م!ا را موظ!!ف میکن!د فق!ط براس!اس آن
.حداکثر عمل کنیم که در عین حال میتوانیم به عنوان یک قانون جهانی عمل کنیم
.موجودات عاقل به موجب عقل عملی ،خود و دیگران را در نوع خود تابع نظمی میدانند که طبیعت آنها نیست
آنها با قانون منطقی رفتار میکنند و خود را اعضای بالقوه “پادشاهی غایت” میدانند که در آن خواستههای عقل ب!!رآورده میش!!وند .عالوه ب!!ر
این ،آنها به هر موجود عقالنی – شامل خود آنها – نگاه میکنند که توسط عقل و اخالق ناشی از آن مقدس شدهاند .آنها میدانند که با موجودات
عقالنی باید همیشه به عنوان هدف ،با ارزش ذاتی رفتار شود و هرگز به عنوان اشیای صرف که باید بر اساس اهدافی که متعل!!ق ب!!ه خودش!!ان
ظرفیت دیدن چیزهای ذاتی با ارزش ،غیر قابل تعویض ی!!ا ب!!ه خ!!ودی خ!!ود یکی از م!!واهب مهم عق!!ل اس!!ت .ام!!ا فق!!ط در عم!!ل م!!ا ی!ا فق!!ط در
معامالت ما با سایر موجودات استداللی اعمال نمی شود .همچنین ممکن است با تعمق نسبت به طبیعت به طور کلی انجام ش!!ود .در این ح!!الت،
مالحظات عملی به تعویق افتاده است ،و ما از طبیعت عقب میمانیم و با نگرانی بیعالقه ب!!ه آن نگ!!اه میک!!نیم .چ!!نین نگرش!!ی ن!!ه تنه!!ا ب!!رای
موجودات عاقل خاص است بلکه برای آنها ضروری است .بدون آن ،آنها فقط از اهمیت و رابطه خود با دنیایی ک!!ه در آن واق!!ع ش!!ده ان!!د درک
.خوبی دارند
.تدبر بیعالقه ،از نظر کانت ،هسته اصلی تجربه زیبایی شناسی و زمینه قضاوت درباره زیبایی است
وی بدین ترتیب نتیجه گیری میکند ( )1ک!!ه فق!!ط موج!!ودات عقالنی دارای تجرب!!ه زیب!!ایی هس!!تند )2( ،ه!!ر موج!!ود عقالنی ب!!ه تجرب!!ه زیب!!ایی
.شناختی نیاز دارد و بدون آن به طور قابل توجهی ناقص است و ( )3تجربه زیبایی شناسی در مجاورت اساسی قضاوت اخالقی قرار دارد
فالسفه مدرن! گاهی از کانت پیروی کرده اند ،و گاهی او را نادیده گرفته اند .با این حال ،ب!!ه ن!!درت ،آنه!!ا تص!!میم گرفت!!ه ان!!د ک!!ه نش!!ان دهن!!د
به عنوان مثال ،صحبت در مورد یک گاو !،که در خیره شدن به منظره ای توسط احساسات زیبایی تحت ت!أثیر ق!!رار میگ!یرد ،چ!ه معن!!ایی می
تواند داشته باشد؟ چه چیزی در رفتار یا ترکیب ذهنی گاو میتواند چنین احساسی را بروز دهد؟ گرچه ممکن است یک گاو بیعالق!!ه باش!د ام!ا
مطمئنا ً نمیتواند بی عالقه باشد ،به روشی که موجود منطقی بی عالقه است و آن عالقه شدیدترین عالق!ه اس!ت .در تأم!ل در چ!نین مالحظ!اتی
است که فرد می فهمد انگیزه زیبایی شناسی تا چه اندازه در طبیعت انسان نهفته است و جدا کردن! این انگیزه از زندگی پیچیده ذهنی ک!ه انس!!ان
را از حیوانات متمایز میکند ،چقدر غیرممکن است .این شرط را بای!!د ه!!ر فیلس!!وفی در ذهن داش!!ته باش!!د ک!!ه میخواه!!د ب!!ا مس!!ئله بس!یار مهم
تجربیات زیبایی شناختی به عنوان محتملترین طیف وسیعی از پدیدههای زیبایی شناختی و بدون پرسش از سواالت مهم فلسفی درب!!اره م!!اهیت
آنها آغاز میشود .آیا می توانیم یک نظریه ،یک نگرش ،یک شیوه قضاوت یا یک نوع تجربه را که از نظر زیبایی شناسی خاص است ،ج!!دا
کنیم؟ و اگر چنین است ،آیا میتوانیم اهمیتی را که باعث میشود این کار فلسفی به خ!!ودی خ!!ود مهم باش!!د و ب!!ه بس!!یاری از س!!واالت زیب!!ایی،
بسیاری از فالسفه با استناد به ك!انت ،از ای!ده نگ!رش زیب!ایی ش!ناختی دف!اع كردن!د زی!را از نگرانیه!ای عملی ،ن!وعی “فاص!له گ!رفتن” ی!ا عقب
به عنوان یک عامل در هنر و ی!ک اص!!ل زیب!ایی ش!ناختی ) (Edward Bulloughبیان کالسیک این موضع “” فاصله روانی “ادوارد بولغ
است .مقاله ای که در سال 1912در مجله روانشناسی انگلیس منتشر شده است .اما این نمیتواند کل داستان باشد .چه ن!!وع مس!!یری پیش بی!!نی
شده است؟
عاشقان به چه حقی محبوب خود را زیبا مینامند؟ آیا فاصله به معنای عدم درگیری عملی است؟ اگر چنین باشد ،چگونه میتوانیم به چیزه!!ایی
که برای ما هدف دارند – چیزهایی مانند لباس ،ساختمان یا دکوراسیون ،نگرش زیبایی شناختی داش!ته باش!!یم؟ ام!ا اگ!ر اینه!!ا زیب!!ایی شناس!انه
نیستند ،آیا ما برای تعریف خود از این کلمه تالش نسبتا ً زیادی انجام ندادهایم؟
فرمولبندی خود کانت رضایتبخشتر بود .وی دریافتکنندگان تجربه زیبایی را نه به عنوان فاصله زیاد بلکه بیعالق!!ه توص!!یف ک!!رد ب!!ه این
معنی که گیرندگان با هدف لذت نه به عنوان وسیلهای برای کنجکاوی و نه به عنوان وسیلهای برای رس!!یدن ب!!ه ه!!دف رفت!!ار نمیکنن!!د .آنه!!ا آن
استدالل کرد که مردم! میتوانند از نظر زیباییشناختی به هر چیزی توجه کنند ) (Arthur Schopenhauerبا روحی مشابه ،آرتور شوپنهاور
.مادامی که آن را در استقالل اراده خود را حفظ کنند – یعنی بدون توجه به هر کاربردی که ممکن است استفاده کنند
آرتور شوپنهاور1855 ،
نظریه معروف هنر به عنوان نوعی فعالیت “اجرا” از قطعهای با چنین دیدگاهی است که در آن خلقت و قدردانی از اضطرارهای عادی وجود
:ساده ترین راه جمع بندی این رویکرد زیبایی شناسی از نظر دو گزاره اساسی است
جسم زیبایی شناختی شی تجربه حسی است و به همین ترتیب از آن لذت میبرد :شنیده میشود ،دیده می شود یا (در حالت محدود
در عین حال ،موضوع زیبایی شناختی مورد! توجه قرار میگیرد :شکل ظاهری آن موضوعی مورد عالقه ذاتی است و نه فقط به
.عنوان یک موضوع لذت حسی بلکه به عنوان مخزن اهمیت و ارزش نیز مورد مطالعه قرار میگیرد
فیلس!!وف (Alexander Baumgarten)،اولین این گزارهها کلمه زیبایی شناسی را توضیح میدهد که در ابتدا توس!!ط الکس!!اندر باومگ!!ارتن
وام گ!!رفت ت!ا نش!!انگر قلم!!رو دانش انض!!مامی باش!!د ) (aisthēsisالیب نیتسی استفاده شد .باومگارتن اصطالح یونانی را ب!!رای ادراک حسی
(قلمرو شعر) که در آن محتوایی به صورت حسی منتقل میشود .گزاره دوم ،در اصل ،پایه و اس!!اس س!!لیقه اس!!ت .این انگ!!یزه تالش م!!ا ب!!رای
.ایجاد تبعیض منطقی بین آن دسته از اشیائی که شایسته توجه اندیشی هستند و مواردی که نیستند ،را توصیف میکند
تقریباً همه نظریههای زیباییشناسی ایده آلیسم پس از کانت به این دو گزاره بستگی دارد و سعی دارد ویژگیهای تجربه زیبایی شناختی و قضاوت
.زیبایی شناختی را از نظر سنتز حس و عقلی که آنها بیان میکنند ،توضیح دهد
هیچ یک از این دو پیشنهاد به وضوح مشخص نیست .در طول بحثهای کانت و پیرویهای ف!!وری وی“ ،حس!ی” ب!ه “انض!مامی” “ ،ف!رد” ،
“خ!!اص” و “معین” ش!!بیه میش!!ود در ح!!الی ک!!ه “روش!!نفکر” ب!!ه “ان!!تزاعی” تش!!بیه می ش!!ود “جه!!انی” “ ،عم!!ومی” و “غ!!یرقطعی” –
همانندسازیهایی که امروزه با سوءظن شدید در نظر گرفته میشوند .با این وجود ،نظریههای بع!!دی باره!!ا ب!!ه این ای!!ده بازگش!!تند ک!!ه تجرب!!ه
زیبایی شناختی شامل ترکیبی خاص از مولفههای فک!!ری و حس!!ی اس!!ت و هم ویژگیه!!ای خ!!اص آن و هم ارزش آن از چ!!نین ترکی!!بی حاص!!ل
.میشود
این ایده به یکباره باعث ایجاد تناقضاتی میشود .مهمترین مورد! توسط کانت مورد! توجه قرار گرفت ،که آن را ضد سلیقه خواند .وی استدالل
کرد ،به عنوان یک تمرین عقلی ،تجربه زیبایی شناختی ناگزیر باید به سمت یک انتخاب منطقی متمایل شود و بنابراین باید خ!!ود را ب!ه عن!!وان
یک قضاوت تنظیم کند .با این حال ،به نظر میرسد قضاوت زیبایی با خودش در تعارض است .این نمیتوان!د همزم!ان زیب!!ایی ش!ناختی (بی!!ان
لذت حسی) و همچنین قضاوت (ادعای رضایت جه!انی) باش!د .ام!ا ب!ه نظ!ر میرس!د هم!ه موج!ودات عقالنی ،ب!ه دلی!ل عقالنیت خ!ود ،در این
قضاوتها نقش دارند .از یک طرف ،آنها در برخی از اشیا احساس لذت میکنند و این لذت فوری است – طب!!ق گفت!!ه ک!!انت ،در هیچ مفه!!ومی
سازی یا تحقیق در علت ،هدف یا قانون اساسی نیست .از طرف دیگر ،آنها لذت خ!ود را در ق!!الب ی!ک قض!!اوت اب!راز میکنن!د “ ،مث!!ل اینک!!ه
زیبایی از کیفیت اشیا باشد” و بنابراین لذت خود را به عنوان عینی معتبر نشان میدهند !.اما چگونه میتوان!!د چ!!نین باش!!د؟ ل!!ذت ف!!وری اس!!ت ،
بدون هیچ استدالل و تحلیلی .بنابراین چه چیزی این تقاضای توافق جهانی را مجاز می داند؟
هرچند به ایده زیبایی نزدیک می شویم ،این تناقض را پیدا می کنیم که در حال ظهور است .ایده ها ،احساس!!ات و قض!!اوت ه!!ای م!!ا دقیق!ا ً ب!!ه
دلیل ارتباط مستقیم آنها با لذت حسی ،زیبایی شناختی خوانده می شوند .از این رو ،نمی توان درباره زیبایی ش!!یئی ک!!ه هرگ!!ز ب!!ا آن برخ!!ورد
نکرده است قضاوت کرد !.قضاوت های علمی ،مانند اصول عملی ،می توانند “دست دوم” دریافت شوند .به عنوان مثال می توانم ش!!ما را ب!!ه
عنوان حقایق فیزیک یا سودمندی راه آهن به عنوان اقتدار خود در نظر بگیرم .اما اگر آثاری از هر دو هنرمن!!د را ندی!!ده و نش!نیده باش!!م ،نمی
توانم شما را به عنوان شایسته لیوناردو یا موتسارت به عنوان اقتدار خود در نظر بگیرم .به نظر می رسد از این ام!!ر نتیج!!ه می ش!!ود ک!!ه هیچ
قاعده و اصولی در مورد قضاوت زیبایی شناختی وجود ندارد ،زیرا من باید بالفاصله لذت را از درک موضوع حس کنم و با هیچ دلیل اثبات
کننده نمی توان در مورد آن صحبت کرد .این همیشه تجربه است ،و هرگز اندیشه مفه!!ومی ،ح!!ق قض!!اوت زیب!!ایی ش!!ناختی را می ده!د! ،ب!!ه
را تغییر دهد ،اهمیت زیبایی شناختی آن را ن!!یز تغی!!یر ده!!د .هم!!انطور ک!!ه ک!!انت گفت ،قض!!اوت alطوری که هر چیزی که تجربه یک شی
.زیبایی شناختی “فارغ از مفاهیم است” ،و زیبایی به خودی خود مفهومی نیست
به نظر میرسد چنین نتیجهای با این واقعیت که قضاوت زیباییشناختی نوعی قضاوت اس!ت ،ناس!ازگار اس!ت .وق!تی چ!یزی را زیب!ا توص!یف
میکنم ،منظورم صرفا ً خوشایند بودن من نیست :من در مورد آن صحبت میکنم ،نه در مورد! خودم ،و اگر به چالش کشیده شوم ،سعی میکنم
.دالیل دیدگاه خود را پیدا کنم .من احساس خود را توضیح نمیدهم اما با اشاره به ویژگیهای شی آن زمینه را برای آن فراهم میکنم
هر جستجوی دالیل دارای ویژگی “جهانی” عقالنیت است :در واقع میگویم که دیگ!ران ،ت!ا آنج!ا ک!ه منطقی هس!تند ،بای!د دقیق!ا ً هم!ان ل!ذت را
داشته باشند که من احساس میکنم .من که بی عالقه بودهام ،عالیق خود را کنار گذاشتهام و همه آنه!!ا را ک!!ه ب!!اعث قض!!اوت من نس!!بت ب!!ه من
قضاوت سلیقه بر اساس مفاهیم است ،زیرا در غیر این صورت حتی جای اختالف برای موضوع یا ادعای توافق الزم دیگ!!ران وج!!ود نخواه!!د
.داشت
به طور خالصه ،ب!ه نظ!ر میرس!د ک!ه عب!ارت داوری زیب!ایی ش!ناختی از نظ!ر اص!طالحات متن!اقض اس!ت و در اص!طالح اول دقیق!اً اش!اره ب!ه
از یک طرف ،تجربه زیبایی شناختی ریشه در لذت حسی فوری از شی خود از طریق عمل ادراک دارد .از طرف دیگ!!ر ،ب!!ه نظ!!ر می رس!!د
فراتر از لذت بردن از معنایی است که به قدرت استدالل ما خطور میکند و از آنه!!ا قض!!اوت میکن!!د .بن!!ابراین انتق!!اد ،توجی!!ه مس!تدل قض!اوت
زیبایی شناختی ،نتیجهای اجتنابناپذیر از تجربه زیبایی شناسی است .با این حال ،دالیل مهم هرگز نمیتوانن!!د ص!!رفا ً روش!!نفکرانه باش!!ند .آنه!!ا
https://www.honarist.com/2020/11/26/aesthetic/