Professional Documents
Culture Documents
دُگما و ایدئولوژی
دُگما و ایدئولوژی
ُ
دگم ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـا و ایدئ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـولوژی
همراه دو :شباهتشان تعصب و به نویع غ ری علیم بودنشان است .البته باید دقیق بدانیم منظور از
علم چ ست .اما به تفاوتشان تا کنون نیاندیشیده ام .شاید این ییک الیه ست آن ییک نیست .آن ییک
خودش را خدا یمداند.
همراه یک :دقیقن مساله این نیست که ایدئولوژی علیم ست .مساله این است که به اندازه ری کاف
علیم نیست.
به گمانام ما با دگما بزرگ یمشویم ویل ایدئولوژی را خود به دست یمآوریم.
2
همراه سه :ایدئولوژی یک به دگما بدل یمشود؟
همراه چهار :دگما رصفن عقیده و باور است اما ایدئولوژی انضباط یافته یا مثلن ساختارمند است.
همچون تفاوت علم و دانش به گمان ام.
همراه پنج :اول باید تعریق از این دو داشته باشیم سپس به تضاد و تشابه بیدازیم.
همراه پنج :دگما یک اصل انکارناپذیر و یک علم و آموزه است .در سیاست در مورد کسان به کار یمرود
که رو ری عقایدشان پافشاری یمکنند .دگم یعت متعصب بر عقاید در سیاست.
ایدئولوژی سامان مجموعهی رویکردها باورها و اندیشهها ری ثابت سیایس و اجتمایع ست از جمله
دستگاهها ری فکری فلسق ومذهت.
همراه شش :ایدئولوژی مجموعهای از افکار و تعریفها ست که تالش یمکند واقعیت را توضیح بدهد.
فرض اینکه همه ری انسانها نابود شوند ایدئولوژی ممکن است همچنان وجود داشته باشد چرا
ر به
که ممکن است آن ایدئولوژی واقعیت یا بخش از واقعیت باشد.
3
همراه یک :یعت اگر دوباره انسانهان روی کار بیآیند به همان ایدئولوژیها یمرسند؟
همراه یک :من معتقد ام ایدئولوژی و دگما هر دو یک چی اند .ویل شش تفاوت دارند که من تاکنون
شناخته ام:
1
Meatspace
2
Cyberspace
3رجوع کنید به پادکست <مهلکه ری اطالعات> در لینک زیر:
https://t.me/MemeFalsafi/1016
4
ر
واپسی سخن
ِ
5
من تاکنون تجربهی این را داشته ام یا دست کم گمان یمکنم دارم که زمان که کودیک بیش نبودم به
معرض آتئیسم
ر محض آنکه با مطالب آتئیست آشنا یمشدم با خود یمگفتم که حتمن کسان که در ر
قرار نگرفته اند قرار است از آن عصبان شوند چرا که دگماهاشان را تهدید شده یمبینند .تا حدودی نی
معرض آتئیسم قرار یمدادم از
ر های دگم را به محض اینکه در
حق با من بود چون آنهنگام که انسان ر
شدت خشم برافروخته یمدیدم .آنها به قول معروف فشارسنج یمشکاندند .اینان کسان بودند که
دگمایشان اسالم بود.
حاال کش که عقیده دارد دگماندیش در اسالم خالصه یمشود و در مذهب پایان یمپذیرد سخت در
اشتباه است .تا چندی رن ماه پیش برایم ثابت شد که دگماندیش به خود آتئیستها نی اطالق پیدا یمکند
و نخدایان دقیقن به شدت اسالمگراها مورد خشم درون واقع یمشوند اگر که با مطالب مخالف با
نظرشان برخورد کنند.
معرض
ر های اقتصادی .آنها را در
چندین گاه پیش با گروه جدیدی از دگماندیشها آشنا شدم :چپ ر
منابع مکتبهان چون لییالیسم نولییالیسم
ر مطالب راستگران قرار یمدهم محتواهان برگرفته از
واکنش اینها درست بهسان نخداها و مسلمانها
ر داری اقتدارگریزانه.4
اقتصادی اتریش و رسمایه ر
ر مکتب
است.
حاال نوبت به خود راستگراها رسیده است ویل واقعیت این است که به راستگراها نی ختم
نیمشود :بنده ری ناچیی که تا همی امروز خود را میانهرو 5یمپنداشتم اکنون در یمیابم که میانهروی و
اعتدال نی یک ایدئولوژی ست ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـمن که تا امروز خویشتن را معتدل یمدانستم اکنون یمفهمم که من
معرض خشم و انتقاد قرار دارم. ر نی در
نمای خویش را یافته ام :چیی که من در آن بحث و تبادل اطالعات یمکنم نقدپذیری اکنون قطب ر
است رهان از ایدئولوژی است و مهمتر از همه آزادی از فضا ری مجازی ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
انسان از نقطهای به بلوغ یمرسد که دریابد سیاست قرار نیست مشکالتاش را حل کند.
4
آنارشیست = Anarchist
5
Centrist
6
7