02

You might also like

Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 10

‫‪ .

2‬ايمني سازهاي‬

‫‪2-1‬مقدمه‬
‫معيارهاي مهم حاکم بر طراحي ساختمان عبارتاند از ايمني‪ ،‬خدمتپذيري و اقتصاد‪ .‬مفهوم ايمني‬
‫اين است که ساختمان تحت اثر بارهاي قابل انتظار (بارهاي مقرر) بدون تحمل خسارت به کار خود‬
‫ادامه دهد و در صورت بروز بارهاي غيرعادي يا افزايش بارها در حد محتمل نظير زلزله يا باد بهشدت‬
‫تند‪ ،‬احتمال فروريختن (فرا رفتن از ظرفيت باربري‪ ،‬واژگوني‪ ،‬لغزش‪ ،‬شکست و خستگي) حداقل باشد‪.‬‬
‫خدمت پذيري بدي ن معني است که ساختمان تحت اثر بارهاي مقرر‪ ،‬و از ديدگاه بهرهبرداري از‬
‫ساختمان‪ ،‬بهطور رضايتبخشي عمل نمايد‪ .‬يعني استفادهکننده از ساختمان احساس عدم آسايش‬
‫ناشي از خيزهاي بيشازحد‪ ،‬تغيير شکلهاي دائمي‪ ،‬ترک‪ ،‬آثار ديناميکي (ارتعاش‪ ،‬شتاب)‪ ،‬زنگ زدن‬
‫و هرگونه اثر نامطلوب ننمايد‪ .‬عالوه بر اين‪ ،‬سيستم کلي ساختمان بايد از يکپارچگي کافي برخوردار‬
‫باشد تا از تخريب گسترش يابنده در ساختمان در اثر شکست موضعي اعضا جلوگيري شود‪ .‬وقوع‬
‫تخريبهاي موضعي‪ ،‬تحت اثر بارهاي غيرعادي يا اضافهبار بيشازحد‪ ،‬محتمل است‪ .‬سطح ايمني و‬
‫خدمتپذيري ساختمان را با افزايش ضريب ايمني ميتوان بهبود بخشيد اما اين امر ممکن است بر‬
‫قيمت ساختمان بيفزايد‪ .‬هنگام بررسي اقتصادي‪ ،‬بايد خسارت هرگونه تخريب ناشي از کوچک نمودن‬
‫ضرايب ايمني با هزينه الزم براي افزايش ضريب ايمني مقايسه گردد‪.‬‬

‫‪2-2‬مالحظات ايمني‬
‫پارامترهاي عمدهاي که در محاسبات طراحي به کار ميروند‪ ،‬يعني بارها‪ ،‬ابعاد و خواص مصالح در‬
‫معرض درجات متفاوتي از عدم قطعيت و تصادفي بودن هستند‪ .‬همچنين‪ ،‬در تئوريهاي آناليز و‬
‫طراحي سازهها ايدهآل نمودن‪ ،‬ساده کردن و بهکار بردن فرضيات مختلف متداول است‪ .‬عوامل ديگري‬
‫نيز وجود دارند که پيشبيني مقاومت نهايي و عملکرد ساختمان را بهطور دقيق ناممکن ميسازند‪.‬‬
‫شيوه اجرا‪ ،‬نيروي کار و کنترل کيفيت‪ ،‬عمر خدمتپذير بودن ساختمان‪ ،‬احتمال تغيير کاربرد‬
‫ساختمان‪ ،‬فرکانس بارگذاري‪ ،‬و غيره مثالهايي در اين مورد ميباشند‪ .‬بنابراين يک طراح ميخواهد‬
‫مسئلهاي را حل نمايد که در آن تئوريهاي رياضي در مورد رفتار ساختمان ناقص هستند؛ و اين‬
‫ساختمان ميخواهد توسط انسان خطاپذير اجرا شود‪ .‬همچنين مصالح بهکار رفته از خواص متغير‬
‫طراحي سازههاي بتنآرمه‬ ‫‪26‬‬

‫برخوردارند و تمامي سيستم در معرض يک محيط غيرقابلپيشبيني قرار ميگيرد ]‪ .[1‬واضح است‬
‫که هرگونه برآورد واقعگرايانهاي از ايمني تنها بر پايه آناليزهاي آماري و احتماالتي امکانپذير است‪.‬‬

‫شکل ‪ :2-1‬تابعهاي توزيع آثار بار ‪ S‬و مقاومت ‪R‬‬

‫عدم قطعيت و تصادفي بودن آثار بار ‪ S‬و مقاومت ‪ R‬ساختمان را ميتوان با دو منحني توزيع‬
‫احتماالتي در شکل ‪ 2-1‬نمايش داد‪ .‬فرض ميشود که ‪ R‬و ‪ S‬نابسته هستند‪ ،‬که اين تقريباً يک فرض‬
‫درست در مورد بارگذاري استاتيک است‪ .‬اگر ‪ R>S‬باشد ساختمان ايمن است و اگر ‪ R<S‬باشد تخريب‬
‫اتفاق ميافتد‪ .‬از شکل ‪ 2-1‬پيداست که همواره يک احتمال تخريب‪ ،‬هرچند کوچک‪ ،‬وجود دارد‪ .‬براي‬
‫اثر بار ‪ S1‬احتمال آنکه ‪ R>S1‬باشد چنين است‪:‬‬
‫‪S1‬‬

‫‪ g ( R)dR‬‬ ‫(‪)2-1‬‬


‫‪0‬‬

‫احتمال آنکه اثر بار ‪ S1‬حاصل شود با )‪ f (S1‬بيان ميگردد و احتمال وقوع ‪ S1‬بين ‪ 0‬تا ‪ ‬و‬
‫احتمال کلي تخريب (يعني احتمال ‪ )R<S‬بهقرار زير خواهد بود‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ S1‬‬ ‫‪‬‬
‫‪PF = f ( S ) g ( R)dR  ds‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫(‪)2-2‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪ 0‬‬ ‫‪‬‬
‫‪27‬‬ ‫ايمني سازهاي‬

‫به همين نحو‪ ،‬احتمال عدم خدمتپذيري‪ ،‬نظير آنکه خيز از حد مجاز تجاوز نمايد (شکل ‪،)2-2‬‬
‫چنين است‪:‬‬
‫‪‬‬
‫= ‪Pw‬‬ ‫‪ h()d‬‬ ‫(‪)2-3‬‬
‫‪all‬‬
‫که )‪ h(‬تابع توزيع احتمال پارامتر خدمتپذيري (خيز‪ ،‬ترک‪ ،‬غيره) و ‪  all‬حد مجاز آن‬
‫ميباشد‪ .‬يک راه حل منطقي براي مسأله طراحي اين است که ساختمان بهگونهاي طراحي شود که‬
‫احتمال شکست (شکست يعني تخريب و يا عدم خدمتپذيري) به سطح قابل قبولي تنزل نمايد‪ .‬اما‬
‫طي کردن چنين روندي به داليل متعدد‪ ،‬براي ساختمانهاي معمولي‪ ،‬بسيار مشکل و يا غيرممکن‬
‫است ]‪ .[1‬ازآنجاکه خسارتهاي ناشي از تخريبها به عوامل اقتصادي‪ ،‬اجتماعي و روحي مرتبط هستند‬
‫کمّي کردن اينگونه خسارتها و تعيين احتمال تخريب عموماً فرايندي پيچيده است‪ .‬از اين گذشته‪،‬‬
‫منحنيهاي توزيع‪ ،‬نظير آنچه در شکلهاي ‪1-2‬و‪ 2-2‬نشان داده شده است‪ ،‬تنها براي موارد معدودي‬
‫موجود ميباشد‪ .‬همچنين بسياري از عدم اطمينانهاي رفتار ساختمان مربوط به عواملي هستند که‬
‫طبيعتاً ماهيت غير احتمالي دارند‪ .‬به طور مثال رابطه بين مقاومت آزمايشگاهي و مقاومت ميداني‪،‬‬
‫خطاهاي محاسباتي و اجرايي ساختمان‪ ،‬رابطه بين توزيع بار مفروض و واقعي از اين جمله اند ]‪.[2‬‬

‫شکل ‪ :2-2‬احتمال خدمت پذيري‬


‫طراحي سازههاي بتنآرمه‬ ‫‪28‬‬

‫‪ 2-3‬طراحي به روش حالتهاي حدي‬


‫علي رغم مشکالتي که در طراحي به روش کامل احتماالتي موجود است‪ ،‬روشهاي سادهتر اما‬
‫درعينحال احتماالتي ارائه گرديده است (مرجع ]‪ .)[5] ،[4] ،[3] ،[1‬يکي از اين روشها‪ ،‬که در ساليان‬
‫اخير با استقبال مواجه گرديده‪ ،‬طراحي به روش حالتهاي حدي‪ 1‬ميباشد که بهعنوان روش ضرايب‬
‫بار و مقاومت ‪2‬نيز شناخته ميشود (مراجع ]‪.)[4] ،[5] ،[1‬‬
‫ايده طراحي به روش حالت هاي حدي ساده است‪ .‬احتمال تخريب يک ساختمان را ميتوان با‬
‫کاهش دادن مقاومت محاسباتي و افزودن بار محاسباتي کم کرد و احتمال ‪ R  S‬را بدين شکل‬
‫افزايش داد‪ .‬اگر اين ايده را بر مبناي احتماالتي بيان کنيم ضابطه ‪( LSD‬شکل ‪ )1-2‬بهصورت‬
‫سادهشده و کلي با عبارت زير قابلبيان خواهد بود‪:‬‬
‫‪ Rn   S n‬‬ ‫(‪)2-4‬‬
‫که ‪« Rn‬مقاومت اسمي» محاسبهشده بر مبناي خواص اسمي مصالح و ابعاد است؛ ‪« ‬ضريب‬
‫مقاومت» (که بهعنوان ضريب کاهش مقاومت يا رفتار نيز شناختهشده) ميباشد‪ ،‬و هميشه از يک‬
‫کمتر است‪ ،‬و عدم اطمينان موجود در ‪ Rn‬را منعکس مينمايد؛ ‪« Sn‬اثر اسمي بار» ميباشد که‬
‫برمبناي بارهاي مقرر بهدستآمده است؛ و ‪ ‬يک ضريب بار است‪ ،‬که معموالً مقداري بيش از يک‬
‫دارد‪ ،‬و عدم اطمينانهاي همراه با ‪ Sn‬را بهحساب ميآورد‪.‬‬
‫همانگونه که بيان شد ضوابط اوليه حاکم بر ساختمان خدمتپذير بودن و ايمني در مقابل‬
‫تخريب است‪ Rn .‬مقاومت اسمي‪ ،‬يک مقدار محاسباتي است که مبين لحظهاي است که يک حالت‬
‫حدي فرارسيده است و رابطه (‪ )2-4‬تضمين مينمايد که اين حالت حدي نرسد‪ .‬حالتهاي حدي‬
‫تمامي حالتهاي مربوط به تخريب يا عدم خدمتپذيري را در برميگيرند و به حالتهايي اطالق‬
‫ميشوند که نبايد واقع گردند‪ .‬حالتهاي مربوط به ايمني بهعنوان حالتهاي حدي نهايي (مثالً‬
‫مقاومت‪ ،‬کمانش‪ ،‬واژگوني‪ ،‬لغزش‪ ،‬شکست‪ ،‬خستگي و ‪ )...‬معروفاند‪ ،‬و حالتهايي که خدمتپذيري‬
‫و بهرهبرداري ساختمان را محدود مينمايند بهعنوان «حدهاي خدمتپذيري» (يا حدهاي بهرهبرداري)‬
‫(مثالً خيز‪ ،‬ترک‪ ،‬قلوهکن شدن‪ ،‬ارتعاش‪ ،‬و ‪ )...‬ناميده ميشوند‪.‬‬
‫‪ Rn‬نشانگر يک بار کلي (لنگر‪ ،‬نيروي محوري‪ ،‬نيروي برشي‪ ،‬و غيره) در حالتهاي حدي نهايي‬
‫است و تعيينکننده يک حد رفتاري قابلقبول براي سازه (نظير خيز قابلقبول‪ ،‬عرض ترک‪ ،‬تنش‪،‬‬

‫‪1‬‬
‫‪LSD: Limit State Design‬‬
‫‪2‬‬
‫‪LRFD: Load and Resistance Factor Design‬‬
‫‪29‬‬ ‫ايمني سازهاي‬

‫ارتعاش‪ ،‬و غيره) در حالتهاي حدي بهرهبرداري (خدمتپذيري) ميباشد‪ .‬رابطهاي نظير رابطه (‪)2-4‬‬
‫بايستي براي تکتک حالتهاي حدي ارضا شود و در مورد تمامي حالتهاي ترکيب بارها براي عضو‬
‫در دست طراحي اعمال گردد‪.‬‬
‫معادله (‪ )2-4‬يک نمايش ساده شده از ضوابط طراحي به روش حالتهاي حدي است‪ .‬در عمل‬
‫سمت راست معادله به اثرهاي بارهاي مختلف تقسيم ميشود (بار مرده‪ ،‬بار زنده‪ ،‬بار باد‪ ،‬و ‪ )...‬و هرکدام‬
‫داراي ضرايب بار مخصوصي ميباشند بهگونهاي که‪:‬‬
‫‪ Sn =  D S Dn +  L S LN +  w S wn + ...‬‬ ‫(‪)2-5‬‬
‫که ‪ S Ln ، S Dn‬و ‪ SW A‬به ترتيب اثرهاي اسمي بارهاي مرده‪ ،‬زنده و باد ميباشند‪ .‬همچنين‬
‫‪  w ،  L ،  D‬به ترتيب ضرايب بارهاي نامبرده ميباشند‪.‬‬
‫ضرايب متفاوت براي بارهاي مختلف به نحو بهتري درجات گوناگون عدم اطمينانهاي موجود‬
‫در انواع مختلف بارها را منعکس مينمايد‪ .‬مثالً‪ ،‬بار مرده قابليت پيشبيني دقيقتري و نتيجتاً عدم‬
‫اطمينان کمتري نسبت به بارهاي زنده دارد‪ .‬يک ضريب بار ميتواند مقادير متفاوتي داشته باشد بسته‬
‫به اينکه اثر آن بار در جهت افزايش و يا کاهش ايمني باشد‪ .‬بهعنوانمثال‪ ،‬در مسأله واژگوني‪ ،‬کاهش‬
‫مقدار بار مرده احتمال واژگوني را افزايش ميدهد درحاليکه افزايش آن به پايداري سازه کمک‬
‫ميکند‪ .‬در اين مورد ضريب بار محاسباتي کمتر از يک است‪ .‬معادله (‪ )2-4‬را ميتوان با انجام تغييراتي‬
‫به شکل واقعگرايانهتري درآورد‪ .‬اين تغييرات شامل اضافه نمودن يا تعديل ضرايب ‪ ‬و ‪ ‬ميباشد‬
‫بهگونهاي که کاهش احتمال رخ دادن همزمان چند بار با حداکثر شدت خود (ضرايب ترکيب بار)‪ ،‬در‬
‫نظر گرفتن اهميت عضو ازنظر تخريب (ضريب اهميت)‪ ،‬و بهحساب آوردن عدم قطعيتها در آناليز‬
‫سازهها را منعکس نمايد‪.‬‬
‫مقدار مناسب براي تمامي اين ضرايب (که مجموعاً بهعنوان ضرايب جزئي ناميده ميشوند) از‬
‫روي آناليز آماري اطالعات موجود در مورد مقاومتها‪ ،‬بارها‪ ،‬و ساير جنبههاي مربوط به ضرايب و آنگاه‬
‫کاليبراسيون احتمال خراب شدن با سطح احتمال قابلقبول بر اساس معيارهاي پذيرفتهشده حاصل‬
‫ميشود (به بخش ‪ 4-2‬رجوع شود)‪.‬‬
‫معادله (‪ )2-4‬را ميتوان به حالتهاي زير مرتب کرد‪:‬‬
‫‪‬‬
‫‪Rn  Sn‬‬ ‫(‪)2-6‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪Rn  Sn‬‬ ‫(‪)2-7‬‬
‫‪‬‬
‫طراحي سازههاي بتنآرمه‬ ‫‪30‬‬

‫اين دو حالت را مي توان با دو روش طراحي مقايسه نمود يعني طراحي به روش تنش مجاز‬
‫(معادله (‪ ) 2-8‬که در آن ضريب ايمني به مقاومت ماده اعمال ميشود (مقاومت محاسباتي کاهش‬
‫داده ميشود) و طراحي به روش پالستيک (معادله (‪ )2-9‬که در آن تمامي بارها در ضرايب بار ضرب‬
‫ميشوند (مقدار بار محاسباتي افزايش داده ميشود)‪.‬‬
‫‪ 1 ‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ Rn  Sn‬‬ ‫(‪)2-8‬‬
‫‪ F .S . ‬‬
‫‪Rn  ( L.F.) S n‬‬ ‫(‪)2-9‬‬
‫ازآنجاکه کاربرد يک ضريب ايمني در معادله (‪ )2-8‬نميتواند سطح ايمني يکنواخت ايجاد نمايد‬
‫و ازنظر اقتصادي طرح گرانتر ميشود‪ ،‬آئيننامههاي ساختماني‪ 3‬بهتدريج به سمت استفاده از چندين‬
‫ضريب ايمني متمايل شدهاند‪ .‬بهکارگيري ضرايب متفاوت ايمني براي بارها‪ ،‬مقاومتها و رفتار‪ ،‬حاصل‬
‫از آناليز آماري باعث مي شود که طراحي نسبت به تفاوت موجود بين انواع بارها‪ ،‬انواع مواد‪ ،‬نوع‬
‫ساختمان‪ ،‬و درجه اهميت مدهاي تخريب مختلف (منظور از تخريب در اينجا عملکرد غير رضايتبخش‬
‫است) از حساسيت الزم برخوردار گردد‪.‬‬

‫‪4-2‬ضرايب بار و مقاومت براي طراحي ساختمانهاي بتني‬


‫ضابطه اصلي مقاومت طراحي را ميتوان بهصورت زير بيان کرد‪:‬‬

‫‪‬‬ ‫‪ U‬مقاومت طراحي ‪ ‬مقاومت الزم → ‪(  ‬مقاومت اسمي)‬

‫مقاومت الزم ‪ U‬بايد حداقل برابر اثرات بارهاي ضريب دار مندرج در روابط (‪ )2-12‬الي (‪)2-16‬‬
‫باشد ]‪ .[6‬اثر بارهايي که بهصورت همزمان اعمال نميشوند نيز بايد بررسي شود‪ .‬در ادامه اين روابط‬
‫در گزينههاي (الف) تا (ج) موارد خاص آورده شدهاند‪.‬‬
‫) ‪U = 1.4 ( D + F‬‬ ‫(‪)2-10‬‬
‫)‪U = 1.2 ( D + F + T ) + 1.6( L + H ) + 0.5 ( Lr or S or R‬‬ ‫(‪)2-11‬‬
‫) ‪U = 1.2D + 1.6 ( Lr or S or R) + (1.0L or 0.8W‬‬ ‫(‪)2-12‬‬
‫)‪U = 1.2D + 1.6W + 1.0L + 0.5 ( Lr or S or R‬‬ ‫(‪)2-13‬‬
‫‪U = 1.2D + 1.0E + 1.0L + 0.2S‬‬ ‫(‪)2-14‬‬

‫‪3‬‬
‫‪ACI ،CSA ،NBC‬‬
‫‪31‬‬ ‫ايمني سازهاي‬

‫‪U = 0.9D + 1.6W + 1.6H‬‬ ‫(‪)2-15‬‬


‫‪U = 0.9D + 1.0E + 1.6H‬‬ ‫(‪)2-16‬‬

‫که به ترتيب ‪ D‬به عنوان بار مرده‪ F ،‬بار ناشي از وزن يا فشار مايعات‪ T ،‬اثرات تجمعي حرارت‪،‬‬
‫‪ L‬بار زنده‪ H ،‬بار ناشي از وزن يا فشار خاک و نيز آب موجود در آن‪ Lr ،‬بار زنده بام‪ S ،‬بار برف‪،‬‬
‫‪ R‬بار باران‪ W ،‬بار باد و ‪ E‬معرف بار زلزله ميباشند‪.‬‬
‫الف) ضريب بار زنده ‪ L‬در روابط (‪ )2-12‬الي (‪ )2-14‬را ميتوان به مقدار ‪ 0/5‬کاهش داد؛ مگر‬
‫در پارکينگها و سطوحي که در آنجا اجتماعات عمومي وجود داشته‪ ،‬و تمامي سطوحي که‬
‫بار زندهي ‪ L‬آنها بزرگتر از ‪ 5KPa‬است‪.‬‬
‫ب) هنگامي که بار باد ‪ W‬توسط يک ضريب راستا کاهش نيابد‪ ،‬ميتوان در روابط (‪ )2-13‬الي‬
‫(‪ )2-15‬از مقدار ‪ 1/3W‬بهجاي ضريب ‪ 1/6W‬استفاده کرد‪.‬‬
‫ج) هنگامي که اثرات بار زلزله ‪ E‬بر اساس نيروي زلزله بهرهبرداري باشد‪ ،‬بايد در روابط (‪)2-14‬‬
‫و (‪ )2-16‬بهجاي مقدار ‪ ،1/0E‬مقدار ‪ 1/4E‬را به کار برد‪.‬‬

‫ضريب کاهش مقاومت ‪ ‬داراي مقادير زير است ]‪:[6‬‬


‫‪ = 0.90‬‬ ‫مقاطع کشش حاکم‬
‫مقاطع فشار حاکم‪:‬‬
‫‪ = 0.75‬‬ ‫الف) اعضا با آرماتور مارپيچ‬
‫‪ = 0.65‬‬ ‫ب) ساير اعضاي مسلح‬

‫براي مقاطعي که کرنش کششي خالص آنها در دورترين فوالد کششي در حالت مقاومت‬
‫اسمي ‪ ،  t‬بين محدوده ي مقطع کشش حاکم و فشار حاکم قرار دارد‪ ،‬اگر ‪  t‬از حد‬
‫فشار حاکم به ‪ 0/005‬افزايش يابد‪ ،‬ضريب ميتواند بهصورت خطي از مقدار مورد نظر‬
‫براي مقاطع فشار حاکم تا مقدار ‪ 0/90‬افزايش يابد‪.‬‬
‫‪ = 0.75‬‬ ‫برش و پيچش‬
‫‪ = 0.65‬‬ ‫لهيدگي بتن (بهجز نواحي مهاري در بتن پستنيده و مدلهاي خرپايي)‬
‫‪ = 0.85‬‬ ‫نواحي مهاري در بتن پستنيده‬
‫‪ = 0.75‬‬ ‫مدلهاي خرپايي‬
‫طراحي سازههاي بتنآرمه‬ ‫‪32‬‬

‫‪ 5-2‬عالمتهاي قراردادي‬
‫اثرات بارهاي با ضريب بر مقاطع قائم اعضا که از آناليز سازه محاسبه ميشود با انديس ‪ u‬نشان داده‬
‫ميشود (مثالً‪ ،‬ممان با ضريب‪ ، M u ،‬نيروي محوري با ضريب‪ Pu ،‬و نيروي برشي با ضريب‪Vu ،‬‬
‫ميگردد)‪ .‬اثرات ضريب بارها را همچنين ميتوان بهعنوان ممان طراحي‪ ،‬برش طراحي و ‪ ...‬نامگذاري‬
‫کرد‪ .‬زيرا مقادير حداقل مقاومت موردنياز مقطع را مشخص مينمايند‪ .‬انديس ‪ r‬براي مقاومت با ضريب‬
‫مبين مقاومت مقطع يا عضو است‪ ،‬که بهطور تئوريک و بر مبناي مقاومتهاي با ضريب مواد (و ضريب‬
‫مقاومت مقطع در مورد قابلاعمال) محاسبه ميشود‪ .‬ضوابط طراحي حالتهاي حدي ملزم ميدارند‬
‫که‪:‬‬
‫‪M r  M u , Vr  Vu , Pr  Pu‬‬
‫بنابراين‪ ،‬مبناي طراحي چنين خواهد بود‪:‬‬
‫‪M r = M u , Vr = Vu , Pr = Pu‬‬ ‫(‪)2-17‬‬

‫‪ 6-2‬رواداريها‬
‫ابعاد کلي مقاطع اعضاي بتنآرمه نظير دالها‪ ،‬تيرها‪ ،‬ستونها‪ ،‬و ديوارها معموالً بهصورت ضرايب‬
‫‪ 10 mm‬تعيين ميشوند‪ ،‬بهجز در مورد دالهاي نازک که تغييرات ‪ 5 mm‬ممکن است‪.‬‬
‫رواداريهاي ابعادي عبارت اند از حداکثر مجاز فراتر رفتن با کمتر بودن ابعاد از اندازههاي مقرر‪.‬‬
‫مقادير مجاز تغييرات در ابعاد مقطع تيرها‪ ،‬شاهتيرها‪ ،‬ستونها و دالها براي تمامي ضخامتها در‬
‫‪ CSA A23.3-M84‬تعيين شده و در جدول ‪ 2-1‬منعکس ميباشد‪ .‬رواداريهاي مجاز براي کارگذاري‬
‫فوالدها در جدول ‪ 2-2‬داده شده است‪.‬‬
‫جدول ‪ :2-1‬رواداريهاي ابعاد مقطع تيرها‪ ،‬تيرهاي حمال‪ ،‬و ستونها و ضخامت ديوارها و دالها بهجز‬
‫دالهاي واقع بر روي زمين‬

‫تغيير مجاز‬ ‫بعد‬


‫‪± 8 mm‬‬ ‫کمتر از ‪ 0/3‬متر‬
‫‪± 12 mm‬‬ ‫بزرگتر از ‪ 0/3‬متر و کمتر از ‪ 1‬متر‬
‫‪± 20 mm‬‬ ‫بزرگتر از ‪ 1‬متر‬
‫‪33‬‬ ‫ايمني سازهاي‬

‫جدول ‪ :2-2‬رواداريهاي مربوط به جايگذاري ميلگردها‬

‫رواداري‬ ‫مورد‬
‫‪± 8 mm‬‬ ‫الف) براي بتن خالص محافظ فوالد‬
‫ب) هنگاميکه عمق عضو خمشي‪ ،‬ضخامت ديوار يا‬
‫‪± 8 mm‬‬ ‫کوچکترين بعد ستون بهقرار زير است‪:‬‬
‫‪± 12 mm‬‬ ‫‪ 200 mm‬يا کمتر‬
‫‪± 20 mm‬‬ ‫‪ 200 mm‬بزرگتر و از ‪ 600 mm‬کمتر‬
‫‪± 30 mm‬‬ ‫‪ 600 mm‬يا بزرگتر‬
‫‪± 50 mm‬‬ ‫پ) فوالدگذاري جانبي‬
‫‪± 20 mm‬‬ ‫ت) محل خمها يا انتهاي ميلگردها در طول عضو بتني‬
‫ث) همانند (ت) در انتهاي غير پيوسته اعضا‬
‫توجه ‪ :‬رواداري بتن پوششي روي ميلگرد هرگز نبايد بيش از يکسوم پوشش مقرر کاهش يابد‪.‬‬
‫طراحي سازههاي بتنآرمه‬ 34

‫مراجع‬7-2

[1] C. Corenell, "A Probability – Based Structural Code," Journal of ACI, vol. 66, no.
12, pp. 974-985, Dec 1969.
[2] A. Ang and M. Amin, "Safety Factors and robaility in Structural Design," ASCE
Jornal of Struct, vol. 95, no. 7, pp. 1389-1405, July 1969.
[3] D. Allen, Limit State Design – A Unifed Procedure for the Design of Structres, vol.
53, National Research Council of Canada, Division of Building Research, 1970, pp.
18-29.
[4] D. Allen, "Limit States Design –A Probabilistic Study," Can. Journal of Civ. Eng,
vol. 2, pp. 36-49.
[5] M. Ravindra and T. Glambos, "Load and Resistance Factor Design for Steel," ASCE
Journal of Struct, vol. 104, no. ST9, pp. 1337-1353, Sept 1978.
[6] Building Code Requirements for Structural Concrete (ACI 318-14) and Commentary
(ACI 318R-14), Detroit: American Concrete Institute, 2015.

You might also like