‫‪.

‬سوزی‪ :‬امیدوارم این فیلمه خسته کننده نباشه‬

‫‪.‬بری‪ :‬خودت میدونی که این فیلم برای مدرسه اس پس فیلمش کسل کنندس‬
‫‪.‬سنز‪ :‬خب مثل اینکه نه‪ .‬من فکر میکنم که خیلیم هیجان انگیز باشه‬
‫‪.‬بری‪ :‬اوه آره تو به هرحال تو عاشق مدرسه ای‬
‫پنی‪ :‬حاال چه باحال چه کسل کننده باید ببینیمش‪ .‬سوزی این یه ویدیو کوتاهه انالینه‪ .‬میتونیم کامپیوترتو‬
‫به تلوزیون وصل کنیم و از اون طریق ببینیم؟‬
‫‪.‬سوزی‪ :‬فکر نمی کنم که بلد باشم اینکارو بکنم‬
‫‪.‬سنز‪ :‬من می تونم اما یه کابل اچ دی ام ای نیاز دارم‬
‫سوزی‪ :‬چی؟؟؟‬
‫‪.‬سنز‪ :‬اچ دی ام ای‪ .‬وسیله ای که باهاش وسایلی مثل لب تاب رو به تلوزیون وصل می کنند‬
‫!سوزی‪ :‬من میرم کوینسورث رو خبر کنم اون میدونه‪ .‬کوینسورص‬
‫کوینسورث‪ :‬بله سوزی؟‬
‫‪.‬سوزی‪ :‬ما یه کابل وای دی ام ای میخوایم‬
‫سنز‪ :‬اچ دی ام ای‬
‫کویسنورث‪ :‬باشه میرم براتون میارم‪ .‬راستی یکم نوشابه و پفیال میخواین برای تفریح؟‬
‫‪.‬بری‪ :‬آره چرا که نه‬
‫‪.‬پنی‪ :‬ممنونیم کوینسورث‪ ..‬تو مثل یه جادوگر تو داستانهای افسانه ای میمونی‪ .‬خیلی سریع آمادش کردی‬
‫‪.‬کوینسورث‪ :‬خواهش میکنم خانم پنی‬
‫‪.‬سنز‪ :‬خیلی خب وصلش کردم‬
‫!پیرمرد با لباس سیاه‪ :‬لطفا آقا! میشه یه مقدار سکه به من همشهری کمک کنید‬

‫‪.‬پیرمرذ با لباس سبز‪ :‬حتما اقا‪ .‬امیدوارم وضعت بهتر بشه‬

‫‪.‬پیرمرد با لباس سیاه‪ :‬شما خصلت بخشنذه ای دارید اقا مچکرم‬
‫!پیرمرد با لباس سیاه‪ :‬صبح بخیر آقا‪ .‬میشه به من بدشانس شهروند کمک کنید‬
‫‪.‬پیرمرد با لباس سبز‪ :‬شهروندا!!! اوه باشه‬
 ‫پیرمرذ سیاه‪ :‬صبح بخیر آقا میشه به من همشهری کمک کنید؟‬
‫پیرمرد با لباس سبز‪ :‬همشهری عزیزم شما صبح های زیادی هست که اینجا هستید و درخواست کمک‬
‫مالی میکنید‪ .‬چطور ممکنه که شما هنوز بدشانسی میارید؟‬
‫پیرمرد با لباس مشکی‪ :‬خب آقا پدر و مادر من همیشه میگفتند که من هیچوقت به چیزی نمیرسم‪ .‬منم‬
‫‪.‬نمیخوام که ناراحتشون کنم با کار دیگه ای به جز التماس کردن‬
‫پیرمرد لباس سبز‪ :‬نه نه پدر و مادر ها همیشه درست نمیگن‪ .‬چیزی که مهمه اینه که تو خودت چکاری‬
‫‪.‬انجام میدی‪ .‬تو به خودت بگو که شخص مهمی میشی و راهی رو پیدا کن و درش قدم بزار‬
‫‪.‬پیرمرد لباس مشکی‪ :‬زیاد مطمئن نیسم اقا‪ .‬من هیچ کاری بلد نیسم‬
‫‪.‬پیرمرد لباس سبز‪ :‬باور داشته باش که میتونی همه چیز درست میشه‬
‫‪.‬کوینسورث‪ :‬خیلی غم انگیز بود اما کامال حقیقت داشت‬
‫پنی‪ :‬منظورت چیه کوینسورث؟‬
‫کوینسورث‪ :‬اگه ادم هیچوقت خودش رو باور نداشته باشه و به حرفای چرند گوش بده هیچوقت به‬
‫‪.‬موفقیت نمیرسه‬
‫‪.‬بری‪:‬تو از کجا میدونی‬
‫کوینسورث‪ :‬من تو فقر بزرگ شدم یه چیزی مثل یه فقیر‪ .‬اما همیشه به خودم گفتم که پیشخدمت شدن در‬
‫‪.‬یه مکان غنی چیزیه که من میخواهم در اینده بهش دست یابم‬
‫‪.‬سوزی‪ :‬تو بهترین پیشخدمتی هستی که تا حاال وجود داشته کوینسورث‬
‫‪.‬کوینسورث‪ :‬خیلی ممنونم سوزی‬
‫پنی‪ :‬بخشی از تکلیف مدرسمون اینه که فیلم کوتاه از خودمون بسازیم‪ .‬چرا یکی نسازیم که اونی که‬
‫فقیره با یه برنامه خوب در پیش رو جلو میره؟‬
‫سنز‪ :‬و اون شخصیت کسیه که برای گذروندن روزها درخواست پول نمیکنه بلکه سرانجام شغلی پیدا‬
‫‪.‬میکنه‬
‫‪.‬سوزی‪ :‬کوینسورث! تو میتونی فقیری باشه که از روی مثبت اندیشی به موفقیت رسید‬
‫پنی‪ :‬پیشنهاد عالیه‪ .‬لطفا کوینسورث‬
‫‪.‬کوینسورث‪ :‬اینکارو انجام میدم اگه باعث خوشحالی همتون میشه‬
‫‪.‬بری‪ :‬ارهو من یه پیشنهاد عالی برای اقایی که غنی هست دارم ‪ .‬فقط یه لحظه صبر کنید‬
 ‫بری‪ :‬همه از اینکه تورو به عنوان مرد پولدار بببینن خوشحال میشن لیزی‪ .‬نظر تو چیه لیزی؟ بهتر‬
‫نیست یه چشمیت کنیم؟ فکر میکنم که منطقی به نظر برسه االن یکی بهت وصل میکنم‪ .‬درست اینجوری‪.‬‬
‫عالی شد‪ .‬حاال فقط باید مطمئن شیم که کت اندازت باشه‪ .‬واو تو حتی از یه مرد باوقار هم بهتری‪ .‬نظرت‬
‫راجب کمی نوشیدنی چیه جناب آقا!؟‬
‫پنی‪ :‬من دوربینم رو آوردم تا از صحنه فیلم بگیریم و اینکه کوینسورث هم اینجاس‪ .‬اما کی قراره که مرذ‬
‫پولدار و باشخصیت باشه؟‬
‫‪.‬بری‪ :‬لیززی‬
‫سوزی‪ :‬عالیه بری‪ .‬اون دقیقا مثل یه مرد باشخصیت میمونه‬
‫‪.‬سنز‪ :‬اما لیزی که نمیتونه حرف بزنه‬
‫بری‪ :‬من که میتونم من صداگذاری میکنم‪ .‬میتونیم بزاریمش اینجا زیر میز سوزی منم میرم زیر میز و‬
‫‪.‬حرف میزنم امگار که اون داره حرف میزنه‬
‫سوزی‪ :‬عالی‪ .‬اماده ای کوینسورث؟‬
‫کوینسورث‪ :‬بله خانم سوزی‬
‫‪.‬بری‪ :‬و تو لیزی همیجا بمون و تکون نخور‬
‫‪.‬پنی‪ :‬همگی برید سر جاهاتون‪ .‬آماده اید؟ تنظیم میکنیم و شروع شد‬
‫کوینسورث‪ :‬صبح بخیر اقا میشه به من همشهری کمک کنی؟‬
‫‪.‬بری ‪ :‬باشه حتما اقا‬
‫‪.‬کوینسورث‪ :‬خیلی مچکرم برای قرض دادن پول من همیشه اینو یادم میمونه‬
‫‪.‬بری‪ :‬اینو یه هدیه بدون دوست من‬
‫بری‪ :‬اوه امروز هم کمکی میخوای؟‬
‫کوینسورث‪ :‬من میدونم کهشما صاحب یه کارخونه هستید اقا‪ .‬من کارگر خوبیم‪ .‬زود یاد میگیرم و میتونم‬
‫به کسب و کارتون رونق بدم‪ .‬میشه به من شغلی بدین؟‬
‫‪.‬بری‪ :‬من نگرش مثبتت رو دوست دارم اقا‪ .‬بله‪ .‬با من بیا‬
‫‪.‬کوینسورث‪ :‬همیشه باور داشتم که میتونم خودم رو مفید نشون بدم اقا‬
‫‪.‬پنی‪ :‬تموم شد‬
‫‪.‬سنز‪ :‬من فیلم رو ویرایش میکنم و براش عنوان و چیزهای دیگه میزارم‪ .‬قراره که عالی بشه‬
‫‪.‬سوزی‪ :‬ممنون کوینسورث‪ .‬تو عالی بودی‬
‫‪.‬پنی‪ :‬از تو هم ممنونیم لیزی‬
‫بری‪ :‬درس امروز نشون میده که رشد دادن یه طرز فکر پولی قوی چقدر مهم هست اما به هرحال خیلی‬
‫از ما ها وقتی کوچکتر هسیم درمورد پول منفی فکر میکنیم چونکه بهمون گفته شده پول خوشبختی‬
‫نمیاره و پول علف زیرپای خرس نیس‪ .‬اگه میخوای نگرش پولیت رو تغییر بدی باید اول بدونی که پول‬
‫خودش به تنهایی نه خوبه نه بد پول فقط یه وسیله است و اگر راجبش خوب فکر کنیم میبینم که برای‬
‫خیلی از مردم و از جمله ما مشکل گشا بوده است‪ .‬برای هرچیزی که تورو به موفقیت میرسونه قدردان‬
‫باش و از موفقیت دیگران هم خوشحال بشو اینجوری در راه تقویت طرز فکرت درباره پول قرار‬
‫میگیری و همچنین در راه رسیدن به ثروت برای خودت‪ .‬طرز فکر درست و موفق با معیارها و ظوابط‬
‫مثبت به دست میاد‪ .‬نظر تو چیه؟‬