Professional Documents
Culture Documents
نقد گرنیکا
نقد گرنیکا
در کارهای پیکاسو گاو نر نمادی از فرانکو است ،فرانکو (فاالنژ نام گروه اوست) در واقع حاکم آن شهر (شهر گرنیکا
که در اسپانیا واقع است) بودهاست که از آلمانهای نازی میخواهد که به دستور خودش آن شهر را بمباران کنند .چهرهٔ
گاونر در تصویر گرنیکا بیتفاوت است که این نشان دهند ٔه بی تفاوتی فرانکو به عذابی است که در تابلو هم به تصویر
کشیده شدهاست .اسب نماد نجابت ،شرافت و آزادی است .در این تابلو همهٔ المانها نیمرخ هستند و فرشته به سمت چپ
است؛ که منظور از چپ بودن فرشته حرکت به سمت چپ است .المپی که باالی آن چراغ نفتی خاموش گرفته شدهاست
اشاره به تکنولوژی ای دارد که این بمباران را ممکن کرد .در دوران مدرن تکنولوژی به جای کمک کردن به انسان
علیه او بودهاست .تخت بودن این اثر و اینکه عمقی ندارد به واقعیت جهان که به این سمت میرود اشاره دارد .گرنیکا با
اینکه با فاجعه بمباران شهرک گرنیکا در اسپانیا ارتباط دارد ،هیچ صحنهای از واقعه در تابلو بازنمایی نشده است.
نوعی شبکه بندی کوبیست در ساختمان تصویر به چشم میخورد .در مرکز ترکیب بندی اسبی شکم دریده را میتوان
دید که در حفره دهانش عالمت شیهه درد مجسم شده ،و در سمت چپ ،گاوی بی حرکت همچون فاتحی مغرور ایستاده
است ،نشانه های بیم و درد و مرگ در اینجا و آنجا پراکنده اند .زنی پریشان و بیمناک ،همچون پژواک فریادی ،از باال به
درون میآید و با چراغی که در دست دارد ،صحنه را روشن میکند .حالت غیرطبیعی و متشنج صحنه به واسطه
ساختار فضای تصویری بارز تر شدهاست .مناظر داخل و خارج ،پارههای نور و تاریکی ،و خطهای تیز و منحنی در
هم آمیختهاند .این همه بعدی تمثیلی به تصویر میدهد؛ ولی این پرده ،نه توصیفی نمادین از یک رویداد واقعی و
مشخص ،بلکه افسانهای تصویری مبتنی بر واقعیت است.
نیمرخ
ِ در این اثر هرکدام از کاراکترها را باید جداگانه مد نظر قرار داد .در اولین قسمت این نقاشی از سمت راست
زنی را می بینیم چراغ در دست .گویا روشنایی فقط تاریکی را روشن میکند و نمایانتر نشانمان میدهد .میتوان چراغ
را نمادی از آگاهی دانست .هرچه روشن تر باشی ،بیشتر رنج خواهی کشید همانگونه که زن در پرتو نور دارد فجایع را
تماشا میکند( .حالت چهرهی نیمرخ زن هراسان است با دهانی باز).
المپی در باالی تصویر باالتر از چراغ وجود دارد .میتوان گفت با توجه به مدرنتر بودن المپ نسبت به چراغ ،این
نماد به تسلّط مدرنیته بر سنت اشاره دارد و اینکه دست یافتن به تکنولوژی و بمب افکنها برای بشر چیزی جز ویرانی
و تباهی به بار نیاورده است .یعنی امکانات بیشتر بر قدرت انسان افزوده و این توانایی مخرب به جای رفاه و آسایش،
آرامش را هم از او سلب کرده است.
در قسمت دیگر اسبی را میبینیم که از درد فریاد میکشد و شیههای ضجه مانند دارد (باتوجه به حالت دهان و خنجر)
اسب نماد روح است و در معنایی کلی میتوان این صحنه را نمایانگر نابودی ارزشهای بشری دانست که توسط جنگ
صورت گرفته است.
در قسمت پایین تصویر کامالً واضح است که افرادی کشته شدهاند .خنجر شکسته نشان از تالشی تا پای جان و ناکام
شدن دارد .در تمام اشخاص این نقاشی ضجه و زاری و به ستوه آمدن هویداست .در سمت چپ گاوی را مشاهده میکنیم
که نسبت به اوضاع بیتفاوت دارد مینگرد .او را همانطور که دیدیم ،نمادی از «فرانکو» حاکم «گرنیکا» دانستهاند که
با نازی ها دست به یکی کرده تا با نیروهای خارجی جنگ داخلی را فیصله دهد .اما میتوان گاو را نمادی کلیتر یعنی
نشانی از زمین دانست .زمین به سرنوشت ساکنانش کامالً بیتفاوت است و هیچ حسی نسبت به مرگ و قتلعام آدمها
ن دارد .او سمبل پذیرفتن مطلق خیر و شر است .احساسی که جنگ در ما برمیانگیزد هرگز زمین را درگیر نمیکند و
در این بیان نمادین اندوهی عمیق نهفته است .اینکه انسان در این جهان به حال خود وانهاده شده است .اسب کشته
می شود (روح انسانی) و گاو (مطلق زمین) فقط نگاه میکند.
همهی نیمرخها به سمت چپ هستند که می تواند تمایالت چپ پیکاسو را نشان دهند و نوعی از اندیشههای مارکسیستی.
از دیگرسو چپ میتواند اشاره ای به فوران غرایز تاناتوسی در بشر (شور مرگ) باشد که باعث شرارت و
جنگافروزی میشود.
نهایتا ً این اثر تکه تکه که متالشی شدن را به تصویر درمیآورد ،عکسالعملی است در برابر جنگی که بیگناهان
عین گاو بیتفاوت (باتوجه به گاو شاخدار در سمت
بسیاری را قربانی خود میکند .مظلومان همیشه پامالند و ظالمان ِ
چپ تصویر) و بدتر اینکه هم المپ و هم چراغ وجود دارد که صحنه را روشن میکند و درحالی انسانها کشته
میشوند و جنایات رخ میدهد که این امر پوشیده نمیماند .اما عکسالعملها در برابر این تراژدی چیست؟
در سال ، 1939ژنرال فرانسیسکو فرانکو اعالن جنگ می دهد و در راس ارتش شورشی اولین توپ هایش را ضد دولت مارکسیستی
و آزادیخواه اسپانیا که از طریق دموکراتیک انتخاب شده بودند شلیک می کند .هواداران شورش برای اینکه به ژنرال فرانکو کمک کنند
از همکاری مشتاقانه ی آلمان که پشتیبانی هوایی را تامین می کرد استفاده کردند .
سال 1937؛ باسکی ها در بحبوحه ی جنگ داخلی اسپانیا ،علنا ضد فرانکو بودند .در ساعت چهار بعداظهر ،در شهر کوچک گرنیکا
،در شمال اسپانیا ،نقطه ای سیاه در آسمان پدیدار می شود .یک هواپیمای نازی بر فراز شهر می چرخد و شش بمب می اندازد و
بعد امواج هواپیمآهای آلمانی و ایتالیایی شروع به حمله و ویرانی می کن ند .بیش از پنج هزار بمب بر روی شهری بی دفاع انداخته
شد.وقتی مردم گرنیکا به خیابانها و مزارع ریختند باز هم هواپیما ها دست بردار نبودند و آنها را زیر آتش مسلسل گرفتند .تا اینکه
بمب های آتش زا شهر را تبدیل به ویرانه ای از خاکستر کرد .هزار و ششصد و چهل و پنج نفر غیر نظامی کشته شدند و تعداد
زیادی زخمی و این بمباران یک ایجاد وحشت در بین مردم عادی و یک پیغام برای جهان بود.
گزارش یک خبرنگار فرانسوی از این بمباران در یک روزنامه ی پاریس چاپ شد ،با تصویری تراژیک در صفحه ی اول .این تصویر شبیه
به یک جهنم شبانه بود در ب رابر تخیل تصویری پیکاسو .برای همین است که او تابلو ی گرنیکا را به صورت قتل عامی شبانه می
کشد ،در حالیکه حمله در روز صورت گرفته بود .
* نقاشی دیواری حاوی برخی از تصاویر پنهان است .یکی از آنها جمجمه ای است که بر روی بدن اسب قرار گرفته است.
دیگری گاو نر است که از پای خمیده اسب به وجود آمده است .سه خنجر جایگزین زبان در دهان اسب ،گاو نر و زنی که عزا
دار است.
* دو تا از تصاویر امضای هنرمند ،مینوتور و هارلکین ،در گرنیکا وجود دارند .مینوتور که نماد قدرت غیرمنطقی است ،بر
سمت چپ اثر مسلط است .هارلی کوین ،جزئی تا حدی پنهان ،درست خارج از مرکز به سمت چپ ،اشک الماس شکلی
میریزد .هارلکین به طور سنتی نماد دوگانگی است .در شمایل نگاری هنر پیکاسو ،نمادی عرفانی با قدرت بر زندگی و مرگ
است .شاید این هنرمند برای مقابله با مرگ هایی که در نقاشی دیواری به تصویر کشیده بود ،هارلی کویین را وارد کرده است.
نقد مارک هریس[بسیار عجیب بود به خاطر موضوع ولی مثل این که نقد تخصصی و معتبری هست]
امروز "متخصصان" قبول دارند که پیکاسو نوعی از هنر عرفانی(سنت جادویی) تمرین می کرد ،که بعد ها به خلق هارلیکن یا
هارلی کوین انجامیده است.
در سال ،1932غیب باور معروف قرن بیستم دیگر ،سی جی یونگ ...هارلکین پیکاسو را به عنوان یک شخصیت دنیای
اموات ،که نمادی از قدرت مرگ و زندگی و دانش غیبی است شناخت .پیکاسو با هارلکین همذات پنداری کرد که به دلیل قدرت
عرفانی این شخصیت بر مرگ ،او را نیز با مسیح مرتبط می دانست .در گرنیکا پیکاسو ،او از تعدادی هارلکین نادیده استفاده
کرده است تا بر نیروهای مرگ که در نقاشی نشان داده شده است غلبه کند.
این بزرگترین هارلکین
هارلکین که به طرز هوشمندانه ای در پشت تصاویر سطحی پنهان شده است.اما اجزا صورتش آشکارا مشخص است.
به نظر می رسد هارلکین برای قربانیان بمب گذاری اشک الماس گریه می کند .الماس یکی از نمادهای هارلکین است و در آثار
پیکاسو یک امضای شخصی است.
نقاشان اغلب نقاشی ها را می چرخانند یا معکوس می کنند تا تعادل و تناسب را بررسی کنند
پیکاسو از این موضوع در آزمایشهای خلق کوبیسم خود میدانست که تصویرهای جانبی یا وارونه میتوانند تأثیر زیرآگهی
قدرتمندی بر بیننده داشته باشند و به اثر معانی پنهان و جادویی ببخشند.
هارلکین بعدی به راحتی قابل تشخیص است زیرا نقاشی 90درجه به سمت راست چرخیده است.
از این منظر ،کاله هارلکین آشکار میشود ،زیرا به نظر میرسد که شکل به آسمان به سمت باال نگاه میکند که گویی به بمباران
اشاره دارد.
این یک هارلکین دیگر است که با چرخش 90درجه به سمت چپ نقاشی دیده می شود.
طرح کلی صورت و کاله و نقاب سنتی او را قابل شناسایی می کند .پیکاسو بسیاری از تصاویر جادویی را با قرار دادن آنها به
صورت وارونه یا کناری در آثار خود پنهان کرد .گاهی اوقات ،مانند این مورد ،تصاویر دیگری را به عنوان استتار باالی آن
قرار می داد.
این چهارمین هارلکین با وارونگی پنهان شده است ،که یک تکنیک رایج رمزگذاری در جادوی هرمتیک است.
این هارلکین با کاله مثلثی و یقه دندانه دارش قابل شناسایی است .او از اجزای تئاتر پانچ ساخته شده است .کاله با آرواره تمساح
اوج گرفته است و دهان و صورت مربعی شکل او وقتی به سمت باال نگاه می شود ،شکل تئاتر سنتی عروسک گردان ها را به
خود می گیرد.
تمساح و هارلکین شخصیت های رایج در نمایش های پانچ و جودی هستند ،گنجاندن آنها در گرنیکا ناشی از عشق پیکاسو به
عروسک سازی است که قبل از شروع قرن در بارسلون شروع شد ،جایی که او بسیاری از این نمایش ها را دید است.کواتره
گاتها چهره ای که بر روی صورت هارلکین می افتد و اغلب تصور می شود یک زن است ،در واقع شباهت زیادی به پیکاسو
دارد که به نظر می رسد با قربانیان بمب گذاری همذات پنداری می کند.
تصویوری از کارت تاروت طراحی شده به دستور آلیستر کرولی غیب باور و جادوگر اعظم طلوع طالیی و راهبر سنت تلما
آشکارا هارلیکن(دلقک) و تمساح در آم دیده میشود که هر کدام دارایی مفهوم سری در متون هرموتیک هستند.
تصویر بعدی هارلکین دوباره معکوس است و در سمت راست هارلکین قبلی قابل مشاهده است.
او از روی لباس تکه تکه و کاله مثلثی شکلش قابل شناسایی است و به نظر می رسد که روی زمین زانو زده است ،گویی در
حال تماشای نمایش عروسکی روبروی آن است.
موضوع نگران کننده گرنیکا البته مرگ است .برای تقویت این امر ،در مرکز نقاشی جمجمه ای پنهان وجود دارد که بر برداشت
های ناخودآگاه بیننده غالب است.
جمجمه به پهلو نشان داده شده است و به طرز مبتکرانه ای روی بدن اسب پوشانده شده است که نماد مرگ نیز هست .ظاهر
مکانیکی جمجمه با تسلیحات مدرن مورد استفاده در بمباران 1937مناسب به نظر می رسد .پیکاسو اغلب یک یا چند نماد
مرتبط را در یک تصویر خاص که در اینجا مشاهده می شود پنهان می کند.
در زیر اسب در حال مرگ در مرکز نقاشی ،سر گاو پنهانی وجود دارد که در طرح کلی پای جلویی کماندار اسب قرار دارد.
مکان آن استنباط می کند که شاخ هایش را از پایین در شکم اسب فرو می کند ...گول زدن اسب در گاوبازی موضوع مورد
عالقه پیکاسو بود و دارای رگه های جنسی قوی است.
این تصاویر و کاریکاتور هیتلر (که در این مقاله مورد بحث قرار نگرفته است) اولین بار توسط مل بکرافت ،محقق گرنیکا و
نویسنده "گرنیکای پیکاسو ،تصاویر درون تصاویر" ( ،1987ویرایش دوم) شناسایی شد.