Professional Documents
Culture Documents
Sara Hosseini-Tarikh Cinema 2 - Saat 5 30 - 7 00
Sara Hosseini-Tarikh Cinema 2 - Saat 5 30 - 7 00
Sara Hosseini-Tarikh Cinema 2 - Saat 5 30 - 7 00
ژان كوكتو يكي از پيشگامان سينماي آوانگارد بود .او در فيلمهاي خود ،از لحاظ فرمـ و محتوا ،از مرزهاي رسمي
سينماي آن زمان گذر كرد .در تريلوژي افسانه اورفه ،او عناصر اسطورهايـ كﻼسيك را با تكنيكهاي آوانگارد مانند
سورئاليسم و نمادگرايي تركيب كرده و زبان سينمايي منحصر به فرد و شاعرانه اي را خلق كرده است .استفاده
كوكتو از افكتهاي ويژه و فتوگرافي حرفهاي نيز براي آن زمان نوآورانه بوده و راه را براي فيلمسازانـ آينده براي
بررسي امكانات داستان گويي تصويريـ هموار كرده است .به عنوان مثال ،در فيلم "اورفه" ،كوكتو با استفاده از آينه
براي ايجاد فضايي فانتزي كه مرز بين واقعيتـ و فانتزيـ را تار ميكند ،از اين تكنيكها بهره برده است.
فيلمهاي كوكتو به غير از نوآوريهاي فني ،تأثير عميقي بر روي روش داستانگويي و توسعه شخصيت داشت.
شخصيتهاييـ كه در فيلمهايش نمايش داده ميشدند ،اغلب پر از ابهام و رازآلود بودند و موانعـ و انگيزههاي آنها
به تفسير باز بود .اين ابهامـ اجازه ميداد تا بينندگان حضور فعال تري در فيلم داشته باشند و تجربهي تماشا براي
آنها جذابتر و پرشورتر شود .عﻼوه بر اين ،فيلمهاي كوكتو معمو ًﻻ موضوعات و مسائل وجودي نظير عشق ،مرگ
و فرآيند خﻼقيت را با عمق و پيچيدگي بررسي ميكردند كه در سينماي اصلي آن زمان كمتر رايج بود .اين تمايل
به برخورد با موضوعات دشوار و چالش برانگيز ،به فيلمسازان بعدي كمك كرد كه مسائل مشابه را در آثار خود
بررسي كنند.
ـ
پيشينه
ژان كوكتو هنرمند ،شاعر ،رماننويس ،نمايشنامهنويسـ و فيلمساز فرانسوي بود .وي در سال ١٨٨٩در مزونـ ﻻفيت،
فرانسهـ به دنيا آمد .او يكي از شخصيتهاي مهم جنبش آوانگارد در اوايل قرن بيستم بود و آثارش بر هنرمندان و
نويسندگان زمان خود و بعد از آن تاثير بسزايي داشت .آثار وي شامل ادبيات ،هنر تجسمي،ـ تئاتر و سينما بود .كوكتو
در سال ١٩٦٣در كشور زادگاهش درگذشت.
ژان كوكتو به دليل مشاركت در حركات و گروههاي هنري مختلف ،به عنوان يك شخصيت برجسته در صحنه
آوانگارد پاريس در دهههاي ١٩١٠و ١٩٢٠ظاهر شد .او با جنبش سمبوليستي كه تأكيد بر تخيل و معنويت داشت
و همچنين جنبش سورئاليستي كه به بررسي ناخودآگاه پرداخت ،مرتبط بود .عﻼوه بر اين ،كوكتو در جنبش دادا نيز
مشاركت داشت كه اصول متعارف هنري را رد مي كرد و بر پذيرش ضد هنر و پوچ گرايي تاكيد داشت .او در طول
زندگي اش ،با ديگر هنرمندان بزرگ از جمله پابلو پيكاسو ،اريك ساتي ،و سرژ دياگيلف نيز همكاري داشت
عﻼوه بر مشاركت در جنبشهاي هنري مختلف ،كوكتو نويسندهي پرباري نيز بود و در اين دوره چندين مجموعه
شعر ،رمان و نمايشنامه منتشر كرد .آثار او اغلب به بررسي موضوعاتي قابل تأمل مي پرداخت كه در آن زمان به
عنوان تابو شناخته ميشدند؛ از جمله جنسيت ،مرگ ،و ماوراءطبيعه .شاعرانگي و حضور تخيل قوي در آنها ،وجه
تمايزشان با آثار ديگر هنرمندان محسوبـ مي شد .او به خاطر استفاده خﻼقانه از زبان و آمادگي براي تجربه با فرم
ادبي شناخته شد .همچنين وي در تئاتر نيز فعاليتـ داشت و چندين نمايشنامه موفقـ نوشت و كارگرداني كرد.
از كوكتو به عنوانـ منتقد هنري نيز ياد ميشود چراكه براي مجﻼت مؤثري مانند "ﻻ نوول روو فرانسه" و "له
سوآره دو پاري"ـ مي نوشت.
در دهه ،١٩٢٠كوكتو شروع به تمركز بيشتر بر روي تئاتر و سينما كرد و چندين نمايش موفق را نوشت و
كارگرداني كرد .فيلم اولش با عنوان خون يك شاعر در سال ١٩٣٠منتشر شد و استقبال منتقدان را به دنبال داشت.
كوكتو طي تمامي حرفه اشـ در هر دو عرصه تئاتر و سينما كار كرد ،اغلب خطوط را بين دو رسانه روشن نمي كرد و
با تكنيكهاي نوآورانه مشغولـ كسب تجربه بود.
"سه گانه اورفه" شامل فيلم هاي "خون يك شاعر" )" ،(١٩٣٠اورفه" ) (١٩٥٠و "وصيتنامه اورفه" ) (١٩٦٠است
فيلمهاي اين سهگانه توسط موتيفي از اسطورهيـ اورفه به هم پيوند خوردهاند كه كوكتو از آن به عنوان يك مجاز
براي فرايند خﻼقه هنرمند استفاده كرده است .فيلم ها دارايـ تركيبي از عناصر آوانگارد و كﻼسيك هستند كه با
تصاوير خيالي و نمادين و موضوعات مرتبط با مرگ ،تولد مجدد و تحول همراه هستند .فيلم "اورفه"ـ محور اصلي
" سه گانه اورفه"استـ كه به عنوان شاهكار ژان كوكتو شناخته مي شود.
اورفه يك اسطورهي يوناني باستان است كه در آن يك موسيقيدان و شاعر به نام اورفه به سرزمين زيرزمين نزول
كرده تا همسر مردهاش ،يوريديس ،را بازگرداند .اين اسطوره همواره موضوعي براي هنرمندان بوده و كوكتو در آن
يك مخزن غني از نمادها و مجازات براي بررسي فرايند خﻼقه هنرمند ديده است.
ژان كوكتو ،كه به خاطر تجربه با فرم هاي مختلف هنري شناخته شده بود ،فيلمهايش نيز اين قاعده را نقض
نكردند .در سه گانه اورفه ،كوكتو از سبكها و تكنيكهاي هنري مختلف براي ايجاد تجربه سينمايي منحصر به
فرد استفاده ميكند .او از تكنيكهاي آوانگارد مانند دوربين آزمايشي و روايت غيرخطي براي ايجاد فضايي خواب
مانند و رويايي در فيلمها استفاده ميكند.
به عﻼوه ،كوكتو از منابع كﻼسيك همچون اسطورههاي يوناني و آثار شكسپير نيز براي ايجاد حس بيزماني در
فيلم ها بهره ميبرد .به عنوان مثال ،استفاده از اسطوره اورفهـ به عنوان موضوع مركزي در مجموعه اجازه ميدهد تا
كوكتو بر روي موضوعات جهاني عشق ،از دست دادن و خلق هنر كه در طولـ زمان و فرهنگـ قابل ارتباط هستند،
بپردازد
استفاده كوكتو از تصويرسازي سورئال و نمادين به كيفيت رويايي فيلمها اضافه ميكند و در انتقال مضامين مذكور
كمك ميكند .به عنوانـ مثال ،در فيلم "خون يك شاعر" ،قهرمان با يك آينه روبرو ميشود كه به يك دروازه براي
جهان عجيب و غريب تبديل ميشود و در آنجا تجربههايي از تحوﻻت نمادين را تجربه ميكند .در فيلم "اورفه"،
قهرمان بين دنياي زندگي و مرگ حركت ميكند و تصويرسازيـ بسيار نمادين است؛ آينهها به عنوان دروازههايي به
دنياي ديگر و چراغهاي جلوي ماشين به عنوان نمايانگر چشمهاي دنياي پاييني.
در كل ،استفاده كوكتو از تركيب المانهاي سرآمد و كﻼسيك ،همراه با تصويرسازي سرآمد و نمادين ،يك تجربه
سينمايي منحصربهفرد و فراموشنشدني را در "سه گانه اورفه"ـ ايجاد ميكند
خون يك شاعر
شاعر زمان نقاشي از اينكه در اثرش دهاني واقعي بهوجود آمده كه حتي نفس ميكشد ،يكه ميخو َرد .سعي ميكند
آن را پاك كند ،اما دهان به كف دستش منتقل ميشود .صبح روز بعد دستش را بهصورتـ يك مجسمه ميكشد،
دهان روي آن قرارـ ميگيرد و زندهاش ميكند.
در بخش دوم ،شاعر متوجه ميشود كه در و پنجرههاي اتاقش ناپديد شدهاند .مجسمه به او توصيه ميكند كه از راه
آينه به »آن طرف« برود و در راهروي هتلي از سوراخ كليدها اتاقها را نگاه كند .در اتاقي در چارچوب تابلويي
مكزيكي ،مراسم اعدامي را تماشا ميكند ،در اتاقي دختربچهايـ را كه پرواز ميآموزد ،در اتاقي موجودي دو جنسي را
و در اتاقي اسرارـ چين را .در انتهاي راهرو ،شاعر سﻼحي بهدست ميآورد و خودكشي ميكند تا به اتاقش بازگردانده
شود و مجسمه را بشكند .با اين حال خود به شكل مجسمه درميآيد و در »سينه مونتيه« نصب ميشود.
در بخش سوم ،بچهمدرسهايها براي برفبازيـ از مجسمهاي استفاده ميكنند كه انگار از برف ساخته شده است.
يكي از بچهمدرسهايهاـ با اصابت يك گلوله برفي نقش زمين ميشود.
در بخش چهارم با عنوان »بيحرمتي ميزبان« ،ميدان مجسمه بهصورت يك صحنهـ نمايش درميآيد و ايوانها به
بالكنهاي تئاتر تبديل ميشوند .شاعر و يك زن )شبيه به مجسمهـ اتاق شاعر( ورقبازي ميكنند .شاعر آس دل را
در كت كودك مرده پنهان ميكند ،اما فرشته نگهبان بچه ظاهر ميشود و پس از ناپديدكردن جسدش ،ورق را رو
ميكند .با اين ترتيب شاعر بازي را ميبازد و خود راـ ميكشد.ـ تماشاگراني كه در بالكنها نشستهاند ،ابراز احساسات
ميكنند .زن نيز برميخيزد و مثل خوابگردها راه ميافتد و دوباره مجسمهـ ميشود.
اين فيلم يك بررسي روياپردازانهـ از فرايند خﻼقهـ هنرمند است ،كه شخصيت مركزي آن ،يك شاعر ،با شخصيتهاـ
و رويدادهايي سوررئال و نمادين روبرو ميشود كه خﻼقيت و شناخت خود را به چالش ميكشد.
اورفه
فيلم در پاريس معاصر روايت مي شود .تصوير با ورود اورفه ،شاعر معروف،ـ به كافه دو پوئت آغاز ميشود .در همين
حين ،يك شاهزاده و سژست ،يك شاعر جوان زيبا تحتـ حمايت شاهزاده ،وارد ميشوند .سژست مست شدهاست و
دعوا را به راه مياندازد .وقتي پليس ميرسد و سعي ميكند سژست راـ دستگير كند ،او فرارـ ميكند و ميگريزد ،تا
اينكه توسط دو موتورسوارـ برميخورد .شاهزاده از پليس ميخواهد سژست را در ماشينش قرار دهد تا او را به
بيمارستان منتقل كند .همچنين از اورفهدرخواست مي كند به عنوان شاهد همراه آنها برود .هنگامي كه اورفه وارد
ماشين ميشود ،متوجه مي شود كه سژست مرده است و شاهزاده قصد ندارد به بيمارستان برود .آنها همراهـ با دو
موتورسوار ،به يك خانه متروكه ميروند .در طول مسير ،شعر انتزاعي در راديو پخش ميشود .اين شعر به شكل
پيامهايي به نظر بيمعني است كه مانند آنچه كه در زمان اشغال لندن به مقاومت فرانسه از طريق راديو پخش
ميشد.
در خانه متروكه ،شاهزاده ،سژست را به يك حالت زامبي مانند برميگرداند و او ،سژست و دو موتورسوار توسط آينه
ناپديد ميشوند و اورفه تنها ميماند .او در يك بيابان بيدار ميشود كه در آن به اتفاق به راننده شاهزاده به نام
اُرتوبيزـ كه منتظر ورود اورفه بود ،برخورد ميكند .اُرتوبيزـ اورفه را به خانه ميبرد .در خانه او ،همسر باردارش
يوريديس ،يك بازرس پليس ،و دوست يوريديس آگﻼئونيس )رئيس "انجمنـ زنان" كه به نظر ميرسد عاشق
يوريديس است(ـ درباره ناپديد شدن مرموز اورفه بحث ميكنند .وقتي اورفه به خانه برميگردد ،علي رغم سؤاﻻتي
كه درباره سرنوشت سژست وجود دارد و جسد او پيدا نميشود ،از توضيح جزئيات شب گذشته خود خودداري
ميكند .اورفهـ اُرتوبيز را دعوت ميكند تا در خانهاش زندگي كند و خودروي رولز رويس را در گاراژ اورفهـ نگهداري
كند .يوريديس تﻼش ميكند به همسرش بگويد كه باردار است ،اما اورفه با بي محلي و عصبانيت ،ساكتش ميكند.
هرچند كه اورفه عاشق يوريديس است اما به شكل وسواس گونهاي ساعات زيادي را صرف گوشـ دادن به شعر
انتزاعي مي كند كه فقط از طريق راديوي رولز رويس پخش ميشود.
وقتي يوريديس توسط زيردستان مرگ به قتل ميرسد ،اورتوبيز پيشنهاد ميدهد اورفهـ را به سوي دنياي زيرين
هدايت كند تا بتواند يوريديس راـ بازيابد .اورفه فاش ميكند كه ممكن است عاشق مرگ شده باشد و در روياهايش
او را ديده است .سپس با استفاده از يك جفت دستكش جراحي كه پس از مرگ يوريديس توسط شاهزاده به جا
مانده ،وارد عالم پس از مرگ ميشود.
در دنياي زيرين ،اورفهـ خود را در مقابل دادگاهي كه تمامـ طرفهاي درگير در مرگ يوريديسـ را مورد بازجويي قرار
ميدهد ،مييابد .دادگاه اعﻼم ميكند كه مرگ به طور غيرقانوني يوريديسـ را به اين دنيا اورده و او را به زندگي
بازميگرداند ،با يك شرط :اورفه نبايد تا آخر عمر خود به صورتـ او نگاه كند؛ در غير اينصورت مجددا ً او را از دست
خواهد داد .اورفه موافقت ميكند و با يوريديس به خانه برميگردد .آنها همراه اورتوبيز هستند كه توسط دادگاه
مأمورـ شده است كه در سازگاري زوجـ در زندگي جديد و محدودشان كمك كند
يوريديس كﻼفه از وسواسـ اورفه ،به گاراژ ميرود .اورفه به طور مداوم در آن به راديو رولز را گوش ميدهد تا شعر
ناشناخته را پيدا كند .يوريديس در صندلي پشتي مينشيند .وقتي اورفه در آينه به او نگاهي مياندازد ،يوريديس
ناپديد مي شود .يك گروه از مشتاقان كافه دو پت براي انتقام از اورفه به خانه او هجوم مي آورند.چراكه فرض
ميكنند در قتل سژست نقش داشته است .اورفه با اسلحه اي كه اورتوبيز به او داده ،با آنها مواجه مي شود .اما
سﻼح او گرفته شده و به خودش شليك ميشود .اورفه ميميرد و خود را در دنياي زيرينـ مييابد .اين بار او عشق
خود را به مرگ اعﻼم ميكند .دادگاه اين بار اورفه و يوريديس را بدون خاطراتي از رويدادهايـ قبلي به زندگي
بازميگرداند.ـ اورفه ميفهمد كه قرار است پدر شود و زندگي او از نو آغاز ميشود .اما مرگ و اورتوبيز از طرفي ،در
ميان آثار دنياي زيرين به سوي سرنوشتي حتي بدتر از مرگ -تبديل شدن به داوران خود -قدم ميزنند
اين فيلم داراي تصاويري شگفتانگيز است ،از جمله آينههايي كه به عنوان دروازههايي به دنياهاي ديگر عمل
ميكنند و چراغ خودرو كه نماد چشمان دنياي زيرزميني است .اورفهـ به دليل تكنيكهاي نوآورانه ،موضوعات
شاعرانه و فلسفي آن و توانايي در انتقال مفاهيم با قابليت تفكر عميق ،براي خود آوازه اي به عنوان يكي از
بزرگترين اثار سينماي فرانسه دارد.
وصيتنامه اورفه
در فيلم سوم سهگانه ،كوكتو به بررسي مفهومـ خﻼقيت و هويت خود در جهان هنر و ادبيات ميپردازد .در اين فيلم،
كوكتو به نقش خود در جهان هنر و اثرش براي نسلهاي بعدي اشاره ميكند .نمايش بيشتر به شكلي انتقادي و
روياپردازي بوده و از تكنيكهاي مانند فيلم در فيلم و پرش بين زمانها استفاده ميكند.
در طول فيلم ،كوكتو به عنوان يك شخصيت ظاهر ميشود و در يك سري گفتگوها و مﻼقاتـ با هنرمندان و
شخصيتهاييـ از زندگي خود مانند پابلو پيكاسو و ماركيز دو ساد صحبت ميكند .اين مكالمات به موضوعات
مختلفي مي پردازد ،مانند طبيعت هنر و خﻼقيت ،نقش هنرمند در جامعه و رابطهـ بين هنر و مرگ.
فيلم همچنين به ارجاعات به كارهاي قبلي كوكتو مانند "خون شاعر" و "اُورفه" ميپردازد و بازيگران و
شخصيتهاييـ از همان آثاردر آن حضور دارند .اين موضوع باعث ايجاد احساسـ پيوستگي و ارتباط بين پروژههاي
مختلف كوكتو ميشود و ايده ي بصيرت هنري او را به عنوان يك كل هماهنگ تقويتـ ميكند.
به طور كلي" ،وصيتنامه اورفه"ـ ميتواند به عنوان يك اثر شخصي در نظر گرفته شود كه نگاهي به فرآيند هنري
خود كوكتو و نبردهاي او براي گسترش مرزهاي اين رسانه ارائه ميدهد .اين فيلم ،به عنوان اثري كمتر شناخته
شده از "اورفه" ،يك اثر جذاب و مؤثر است.
جمعبندي
ژان كوكتو عﻼقه بسياري به تجربهـ هنر و خﻼقيت در هنر داشت .آثار او چه در هنرهاي تجسمي و چه در ادبيات ،و
همچنين زندگي او ،اين مسأله را به خوبي نشان مي دهند .مشاركت فعال در رويداد هاي هنري ،همكاري با
هنرمندان بزرگ معاصر خود ،و شايد مهمتر از همه؛ نوآوري و خﻼقيت بسيار در آثار هنري اش،ـ باعث شد به
عنوان يك شخصيت كليدي در صحنه آوانگارد شناخته شود .سه گانه ي اورفه با محوريتـ فيلم اورفه ،پس از فيلم
ديو و دلبر ،مشهور ترين فيلم هاي او به حساب مي آيند .در اين سه گانه ،كوكتو از اسطوره اورفهـ به عنوان مجازي
از فرايند خﻼقه هنرمند براي رسيدن به هنر استفاده كرده است.
منابع
mondesfrancophones.com