Sara Hosseini-Tarikh Cinema 2 - Saat 5 30 - 7 00

You might also like

Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 7

‫سه گانه اورفه‬

‫از ژان كوكتو‬

‫استاد راهنما‪ :‬مريم جﻼلي‬


‫ترجمه و تاليف‪ :‬سارا حسيني‬
‫دانشگاه سوره‬
‫مقدمه‬

‫ژان كوكتو يكي از پيشگامان سينماي آوانگارد بود‪ .‬او در فيلمهاي خود‪ ،‬از لحاظ فرمـ و محتوا‪ ،‬از مرزهاي رسمي‬
‫سينماي آن زمان گذر كرد‪ .‬در تريلوژي افسانه اورفه‪ ،‬او عناصر اسطورهايـ كﻼسيك را با تكنيكهاي آوانگارد مانند‬
‫سورئاليسم و نمادگرايي تركيب كرده و زبان سينمايي منحصر به فرد و شاعرانه اي را خلق كرده است‪ .‬استفاده‬
‫كوكتو از افكتهاي ويژه و فتوگرافي حرفهاي نيز براي آن زمان نوآورانه بوده و راه را براي فيلمسازانـ آينده براي‬
‫بررسي امكانات داستان گويي تصويريـ هموار كرده است‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬در فيلم "اورفه"‪ ،‬كوكتو با استفاده از آينه‬
‫براي ايجاد فضايي فانتزي كه مرز بين واقعيتـ و فانتزيـ را تار ميكند‪ ،‬از اين تكنيكها بهره برده است‪.‬‬
‫فيلمهاي كوكتو به غير از نوآوريهاي فني‪ ،‬تأثير عميقي بر روي روش داستانگويي و توسعه شخصيت داشت‪.‬‬
‫شخصيتهاييـ كه در فيلمهايش نمايش داده ميشدند‪ ،‬اغلب پر از ابهام و رازآلود بودند و موانعـ و انگيزههاي آنها‬
‫به تفسير باز بود‪ .‬اين ابهامـ اجازه ميداد تا بينندگان حضور فعال تري در فيلم داشته باشند و تجربهي تماشا براي‬
‫آنها جذابتر و پرشورتر شود‪ .‬عﻼوه بر اين‪ ،‬فيلمهاي كوكتو معمو ًﻻ موضوعات و مسائل وجودي نظير عشق‪ ،‬مرگ‬
‫و فرآيند خﻼقيت را با عمق و پيچيدگي بررسي ميكردند كه در سينماي اصلي آن زمان كمتر رايج بود‪ .‬اين تمايل‬
‫به برخورد با موضوعات دشوار و چالش برانگيز‪ ،‬به فيلمسازان بعدي كمك كرد كه مسائل مشابه را در آثار خود‬
‫بررسي كنند‪.‬‬

‫ـ‬
‫پيشينه‬

‫ژان كوكتو هنرمند‪ ،‬شاعر‪ ،‬رماننويس‪ ،‬نمايشنامهنويسـ و فيلمساز فرانسوي بود‪ .‬وي در سال ‪ ١٨٨٩‬در مزونـ ﻻفيت‪،‬‬
‫فرانسهـ به دنيا آمد‪ .‬او يكي از شخصيتهاي مهم جنبش آوانگارد در اوايل قرن بيستم بود و آثارش بر هنرمندان و‬
‫نويسندگان زمان خود و بعد از آن تاثير بسزايي داشت‪ .‬آثار وي شامل ادبيات‪ ،‬هنر تجسمي‪،‬ـ تئاتر و سينما بود‪ .‬كوكتو‬
‫در سال ‪ ١٩٦٣‬در كشور زادگاهش درگذشت‪.‬‬

‫ژان كوكتو به دليل مشاركت در حركات و گروههاي هنري مختلف‪ ،‬به عنوان يك شخصيت برجسته در صحنه‬
‫آوانگارد پاريس در دهههاي ‪ ١٩١٠‬و ‪ ١٩٢٠‬ظاهر شد‪ .‬او با جنبش سمبوليستي كه تأكيد بر تخيل و معنويت داشت‬
‫و همچنين جنبش سورئاليستي كه به بررسي ناخودآگاه پرداخت‪ ،‬مرتبط بود‪ .‬عﻼوه بر اين‪ ،‬كوكتو در جنبش دادا نيز‬
‫مشاركت داشت كه اصول متعارف هنري را رد مي كرد و بر پذيرش ضد هنر و پوچ گرايي تاكيد داشت‪ .‬او در طول‬
‫زندگي اش‪ ،‬با ديگر هنرمندان بزرگ از جمله پابلو پيكاسو‪ ،‬اريك ساتي‪ ،‬و سرژ دياگيلف نيز همكاري داشت‬
‫عﻼوه بر مشاركت در جنبشهاي هنري مختلف‪ ،‬كوكتو نويسندهي پرباري نيز بود و در اين دوره چندين مجموعه‬
‫شعر‪ ،‬رمان و نمايشنامه منتشر كرد‪ .‬آثار او اغلب به بررسي موضوعاتي قابل تأمل مي پرداخت كه در آن زمان به‬
‫عنوان تابو شناخته ميشدند؛ از جمله جنسيت‪ ،‬مرگ‪ ،‬و ماوراءطبيعه‪ .‬شاعرانگي و حضور تخيل قوي در آنها‪ ،‬وجه‬
‫تمايزشان با آثار ديگر هنرمندان محسوبـ مي شد‪ .‬او به خاطر استفاده خﻼقانه از زبان و آمادگي براي تجربه با فرم‬
‫ادبي شناخته شد‪ .‬همچنين وي در تئاتر نيز فعاليتـ داشت و چندين نمايشنامه موفقـ نوشت و كارگرداني كرد‪.‬‬
‫از كوكتو به عنوانـ منتقد هنري نيز ياد ميشود چراكه براي مجﻼت مؤثري مانند "ﻻ نوول روو فرانسه" و "له‬
‫سوآره دو پاري"ـ مي نوشت‪.‬‬

‫در دهه ‪ ،١٩٢٠‬كوكتو شروع به تمركز بيشتر بر روي تئاتر و سينما كرد و چندين نمايش موفق را نوشت و‬
‫كارگرداني كرد‪ .‬فيلم اولش با عنوان خون يك شاعر در سال ‪ ١٩٣٠‬منتشر شد و استقبال منتقدان را به دنبال داشت‪.‬‬
‫كوكتو طي تمامي حرفه اشـ در هر دو عرصه تئاتر و سينما كار كرد‪ ،‬اغلب خطوط را بين دو رسانه روشن نمي كرد و‬
‫با تكنيكهاي نوآورانه مشغولـ كسب تجربه بود‪.‬‬

‫سه گانه ي اورفه‬

‫"سه گانه اورفه" شامل فيلم هاي "خون يك شاعر" )‪" ،(١٩٣٠‬اورفه" )‪ (١٩٥٠‬و "وصيتنامه اورفه" )‪ (١٩٦٠‬است‬
‫فيلمهاي اين سهگانه توسط موتيفي از اسطورهيـ اورفه به هم پيوند خوردهاند كه كوكتو از آن به عنوان يك مجاز‬
‫براي فرايند خﻼقه هنرمند استفاده كرده است‪ .‬فيلم ها دارايـ تركيبي از عناصر آوانگارد و كﻼسيك هستند كه با‬
‫تصاوير خيالي و نمادين و موضوعات مرتبط با مرگ‪ ،‬تولد مجدد و تحول همراه هستند‪ .‬فيلم "اورفه"ـ محور اصلي‬
‫" سه گانه اورفه"استـ كه به عنوان شاهكار ژان كوكتو شناخته مي شود‪.‬‬

‫اورفه يك اسطورهي يوناني باستان است كه در آن يك موسيقيدان و شاعر به نام اورفه به سرزمين زيرزمين نزول‬
‫كرده تا همسر مردهاش‪ ،‬يوريديس‪ ،‬را بازگرداند‪ .‬اين اسطوره همواره موضوعي براي هنرمندان بوده و كوكتو در آن‬
‫يك مخزن غني از نمادها و مجازات براي بررسي فرايند خﻼقه هنرمند ديده است‪.‬‬

‫ژان كوكتو‪ ،‬كه به خاطر تجربه با فرم هاي مختلف هنري شناخته شده بود‪ ،‬فيلمهايش نيز اين قاعده را نقض‬
‫نكردند‪ .‬در سه گانه اورفه‪ ،‬كوكتو از سبكها و تكنيكهاي هنري مختلف براي ايجاد تجربه سينمايي منحصر به‬
‫فرد استفاده ميكند‪ .‬او از تكنيكهاي آوانگارد مانند دوربين آزمايشي و روايت غيرخطي براي ايجاد فضايي خواب‬
‫مانند و رويايي در فيلمها استفاده ميكند‪.‬‬

‫به عﻼوه‪ ،‬كوكتو از منابع كﻼسيك همچون اسطورههاي يوناني و آثار شكسپير نيز براي ايجاد حس بيزماني در‬
‫فيلم ها بهره ميبرد‪ .‬به عنوان مثال‪ ،‬استفاده از اسطوره اورفهـ به عنوان موضوع مركزي در مجموعه اجازه ميدهد تا‬
‫كوكتو بر روي موضوعات جهاني عشق‪ ،‬از دست دادن و خلق هنر كه در طولـ زمان و فرهنگـ قابل ارتباط هستند‪،‬‬
‫بپردازد‬

‫استفاده كوكتو از تصويرسازي سورئال و نمادين به كيفيت رويايي فيلمها اضافه ميكند و در انتقال مضامين مذكور‬
‫كمك ميكند‪ .‬به عنوانـ مثال‪ ،‬در فيلم "خون يك شاعر"‪ ،‬قهرمان با يك آينه روبرو ميشود كه به يك دروازه براي‬
‫جهان عجيب و غريب تبديل ميشود و در آنجا تجربههايي از تحوﻻت نمادين را تجربه ميكند‪ .‬در فيلم "اورفه"‪،‬‬
‫قهرمان بين دنياي زندگي و مرگ حركت ميكند و تصويرسازيـ بسيار نمادين است؛ آينهها به عنوان دروازههايي به‬
‫دنياي ديگر و چراغهاي جلوي ماشين به عنوان نمايانگر چشمهاي دنياي پاييني‪.‬‬

‫در كل‪ ،‬استفاده كوكتو از تركيب المانهاي سرآمد و كﻼسيك‪ ،‬همراه با تصويرسازي سرآمد و نمادين‪ ،‬يك تجربه‬
‫سينمايي منحصربهفرد و فراموشنشدني را در "سه گانه اورفه"ـ ايجاد ميكند‬

‫خون يك شاعر‬

‫شاعر زمان نقاشي از اينكه در اثرش دهاني واقعي بهوجود آمده كه حتي نفس ميكشد‪ ،‬يكه ميخو َرد‪ .‬سعي ميكند‬
‫آن را پاك كند‪ ،‬اما دهان به كف دستش منتقل ميشود‪ .‬صبح روز بعد دستش را بهصورتـ يك مجسمه ميكشد‪،‬‬
‫دهان روي آن قرارـ ميگيرد و زندهاش ميكند‪.‬‬

‫در بخش دوم‪ ،‬شاعر متوجه ميشود كه در و پنجرههاي اتاقش ناپديد شدهاند‪ .‬مجسمه به او توصيه ميكند كه از راه‬
‫آينه به »آن طرف« برود و در راهروي هتلي از سوراخ كليدها اتاقها را نگاه كند‪ .‬در اتاقي در چارچوب تابلويي‬
‫مكزيكي‪ ،‬مراسم اعدامي را تماشا ميكند‪ ،‬در اتاقي دختربچهايـ را كه پرواز ميآموزد‪ ،‬در اتاقي موجودي دو جنسي را‬
‫و در اتاقي اسرارـ چين را‪ .‬در انتهاي راهرو‪ ،‬شاعر سﻼحي بهدست ميآورد و خودكشي ميكند تا به اتاقش بازگردانده‬
‫شود و مجسمه را بشكند‪ .‬با اين حال خود به شكل مجسمه درميآيد و در »سينه مونتيه« نصب ميشود‪.‬‬
‫در بخش سوم‪ ،‬بچهمدرسهايها براي برفبازيـ از مجسمهاي استفاده ميكنند كه انگار از برف ساخته شده است‪.‬‬
‫يكي از بچهمدرسهايهاـ با اصابت يك گلوله برفي نقش زمين ميشود‪.‬‬

‫در بخش چهارم با عنوان »بيحرمتي ميزبان«‪ ،‬ميدان مجسمه بهصورت يك صحنهـ نمايش درميآيد و ايوانها به‬
‫بالكنهاي تئاتر تبديل ميشوند‪ .‬شاعر و يك زن )شبيه به مجسمهـ اتاق شاعر( ورقبازي ميكنند‪ .‬شاعر آس دل را‬
‫در كت كودك مرده پنهان ميكند‪ ،‬اما فرشته نگهبان بچه ظاهر ميشود و پس از ناپديدكردن جسدش‪ ،‬ورق را رو‬
‫ميكند‪ .‬با اين ترتيب شاعر بازي را ميبازد و خود راـ ميكشد‪.‬ـ تماشاگراني كه در بالكنها نشستهاند‪ ،‬ابراز احساسات‬
‫ميكنند‪ .‬زن نيز برميخيزد و مثل خوابگردها راه ميافتد و دوباره مجسمهـ ميشود‪.‬‬

‫اين فيلم يك بررسي روياپردازانهـ از فرايند خﻼقهـ هنرمند است‪ ،‬كه شخصيت مركزي آن‪ ،‬يك شاعر‪ ،‬با شخصيتهاـ‬
‫و رويدادهايي سوررئال و نمادين روبرو ميشود كه خﻼقيت و شناخت خود را به چالش ميكشد‪.‬‬

‫اورفه‬

‫فيلم در پاريس معاصر روايت مي شود‪ .‬تصوير با ورود اورفه‪ ،‬شاعر معروف‪،‬ـ به كافه دو پوئت آغاز ميشود‪ .‬در همين‬
‫حين‪ ،‬يك شاهزاده و سژست ‪ ،‬يك شاعر جوان زيبا تحتـ حمايت شاهزاده‪ ،‬وارد ميشوند‪ .‬سژست مست شدهاست و‬
‫دعوا را به راه مياندازد‪ .‬وقتي پليس ميرسد و سعي ميكند سژست راـ دستگير كند‪ ،‬او فرارـ ميكند و ميگريزد‪ ،‬تا‬
‫اينكه توسط دو موتورسوارـ برميخورد‪ .‬شاهزاده از پليس ميخواهد سژست را در ماشينش قرار دهد تا او را به‬
‫بيمارستان منتقل كند‪ .‬همچنين از اورفهدرخواست مي كند به عنوان شاهد همراه آنها برود‪ .‬هنگامي كه اورفه وارد‬
‫ماشين ميشود‪ ،‬متوجه مي شود كه سژست مرده است و شاهزاده قصد ندارد به بيمارستان برود‪ .‬آنها همراهـ با دو‬
‫موتورسوار‪ ،‬به يك خانه متروكه ميروند‪ .‬در طول مسير‪ ،‬شعر انتزاعي در راديو پخش ميشود‪ .‬اين شعر به شكل‬
‫پيامهايي به نظر بيمعني است كه مانند آنچه كه در زمان اشغال لندن به مقاومت فرانسه از طريق راديو پخش‬
‫ميشد‪.‬‬

‫در خانه متروكه‪ ،‬شاهزاده‪ ،‬سژست را به يك حالت زامبي مانند برميگرداند و او‪ ،‬سژست و دو موتورسوار توسط آينه‬
‫ناپديد ميشوند و اورفه تنها ميماند‪ .‬او در يك بيابان بيدار ميشود كه در آن به اتفاق به راننده شاهزاده به نام‬
‫اُرتوبيزـ كه منتظر ورود اورفه بود‪ ،‬برخورد ميكند‪ .‬اُرتوبيزـ اورفه را به خانه ميبرد‪ .‬در خانه او‪ ،‬همسر باردارش‬
‫يوريديس‪ ،‬يك بازرس پليس‪ ،‬و دوست يوريديس آگﻼئونيس )رئيس "انجمنـ زنان" كه به نظر ميرسد عاشق‬
‫يوريديس است(ـ درباره ناپديد شدن مرموز اورفه بحث ميكنند‪ .‬وقتي اورفه به خانه برميگردد‪ ،‬علي رغم سؤاﻻتي‬
‫كه درباره سرنوشت سژست وجود دارد و جسد او پيدا نميشود‪ ،‬از توضيح جزئيات شب گذشته خود خودداري‬
‫ميكند‪ .‬اورفهـ اُرتوبيز را دعوت ميكند تا در خانهاش زندگي كند و خودروي رولز رويس را در گاراژ اورفهـ نگهداري‬
‫كند‪ .‬يوريديس تﻼش ميكند به همسرش بگويد كه باردار است‪ ،‬اما اورفه با بي محلي و عصبانيت‪ ،‬ساكتش ميكند‪.‬‬

‫هرچند كه اورفه عاشق يوريديس است اما به شكل وسواس گونهاي ساعات زيادي را صرف گوشـ دادن به شعر‬
‫انتزاعي مي كند كه فقط از طريق راديوي رولز رويس پخش ميشود‪.‬‬

‫وقتي يوريديس توسط زيردستان مرگ به قتل ميرسد‪ ،‬اورتوبيز پيشنهاد ميدهد اورفهـ را به سوي دنياي زيرين‬
‫هدايت كند تا بتواند يوريديس راـ بازيابد‪ .‬اورفه فاش ميكند كه ممكن است عاشق مرگ شده باشد و در روياهايش‬
‫او را ديده است‪ .‬سپس با استفاده از يك جفت دستكش جراحي كه پس از مرگ يوريديس توسط شاهزاده به جا‬
‫مانده‪ ،‬وارد عالم پس از مرگ ميشود‪.‬‬

‫در دنياي زيرين‪ ،‬اورفهـ خود را در مقابل دادگاهي كه تمامـ طرفهاي درگير در مرگ يوريديسـ را مورد بازجويي قرار‬
‫ميدهد‪ ،‬مييابد‪ .‬دادگاه اعﻼم ميكند كه مرگ به طور غيرقانوني يوريديسـ را به اين دنيا اورده و او را به زندگي‬
‫بازميگرداند‪ ،‬با يك شرط‪ :‬اورفه نبايد تا آخر عمر خود به صورتـ او نگاه كند؛ در غير اينصورت مجددا ً او را از دست‬
‫خواهد داد‪ .‬اورفه موافقت ميكند و با يوريديس به خانه برميگردد‪ .‬آنها همراه اورتوبيز هستند كه توسط دادگاه‬
‫مأمورـ شده است كه در سازگاري زوجـ در زندگي جديد و محدودشان كمك كند‬

‫يوريديس كﻼفه از وسواسـ اورفه‪ ،‬به گاراژ ميرود‪ .‬اورفه به طور مداوم در آن به راديو رولز را گوش ميدهد تا شعر‬
‫ناشناخته را پيدا كند‪ .‬يوريديس در صندلي پشتي مينشيند‪ .‬وقتي اورفه در آينه به او نگاهي مياندازد‪ ،‬يوريديس‬
‫ناپديد مي شود‪ .‬يك گروه از مشتاقان كافه دو پت براي انتقام از اورفه به خانه او هجوم مي آورند‪.‬چراكه فرض‬
‫ميكنند در قتل سژست نقش داشته است‪ .‬اورفه با اسلحه اي كه اورتوبيز به او داده‪ ،‬با آنها مواجه مي شود‪ .‬اما‬
‫سﻼح او گرفته شده و به خودش شليك ميشود‪ .‬اورفه ميميرد و خود را در دنياي زيرينـ مييابد‪ .‬اين بار او عشق‬
‫خود را به مرگ اعﻼم ميكند‪ .‬دادگاه اين بار اورفه و يوريديس را بدون خاطراتي از رويدادهايـ قبلي به زندگي‬
‫بازميگرداند‪.‬ـ اورفه ميفهمد كه قرار است پدر شود و زندگي او از نو آغاز ميشود‪ .‬اما مرگ و اورتوبيز از طرفي‪ ،‬در‬
‫ميان آثار دنياي زيرين به سوي سرنوشتي حتي بدتر از مرگ ‪ -‬تبديل شدن به داوران خود ‪ -‬قدم ميزنند‬

‫اين فيلم داراي تصاويري شگفتانگيز است‪ ،‬از جمله آينههايي كه به عنوان دروازههايي به دنياهاي ديگر عمل‬
‫ميكنند و چراغ خودرو كه نماد چشمان دنياي زيرزميني است‪ .‬اورفهـ به دليل تكنيكهاي نوآورانه‪ ،‬موضوعات‬
‫شاعرانه و فلسفي آن و توانايي در انتقال مفاهيم با قابليت تفكر عميق‪ ،‬براي خود آوازه اي به عنوان يكي از‬
‫بزرگترين اثار سينماي فرانسه دارد‪.‬‬
‫وصيتنامه اورفه‬

‫در فيلم سوم سهگانه‪ ،‬كوكتو به بررسي مفهومـ خﻼقيت و هويت خود در جهان هنر و ادبيات ميپردازد‪ .‬در اين فيلم‪،‬‬
‫كوكتو به نقش خود در جهان هنر و اثرش براي نسلهاي بعدي اشاره ميكند‪ .‬نمايش بيشتر به شكلي انتقادي و‬
‫روياپردازي بوده و از تكنيكهاي مانند فيلم در فيلم و پرش بين زمانها استفاده ميكند‪.‬‬

‫در طول فيلم‪ ،‬كوكتو به عنوان يك شخصيت ظاهر ميشود و در يك سري گفتگوها و مﻼقاتـ با هنرمندان و‬
‫شخصيتهاييـ از زندگي خود مانند پابلو پيكاسو و ماركيز دو ساد صحبت ميكند‪ .‬اين مكالمات به موضوعات‬
‫مختلفي مي پردازد‪ ،‬مانند طبيعت هنر و خﻼقيت‪ ،‬نقش هنرمند در جامعه و رابطهـ بين هنر و مرگ‪.‬‬
‫فيلم همچنين به ارجاعات به كارهاي قبلي كوكتو مانند "خون شاعر" و "اُورفه" ميپردازد و بازيگران و‬
‫شخصيتهاييـ از همان آثاردر آن حضور دارند‪ .‬اين موضوع باعث ايجاد احساسـ پيوستگي و ارتباط بين پروژههاي‬
‫مختلف كوكتو ميشود و ايده ي بصيرت هنري او را به عنوان يك كل هماهنگ تقويتـ ميكند‪.‬‬
‫به طور كلي‪" ،‬وصيتنامه اورفه"ـ ميتواند به عنوان يك اثر شخصي در نظر گرفته شود كه نگاهي به فرآيند هنري‬
‫خود كوكتو و نبردهاي او براي گسترش مرزهاي اين رسانه ارائه ميدهد‪ .‬اين فيلم‪ ،‬به عنوان اثري كمتر شناخته‬
‫شده از "اورفه"‪ ،‬يك اثر جذاب و مؤثر است‪.‬‬
‫جمعبندي‬

‫ژان كوكتو عﻼقه بسياري به تجربهـ هنر و خﻼقيت در هنر داشت‪ .‬آثار او چه در هنرهاي تجسمي و چه در ادبيات‪ ،‬و‬
‫همچنين زندگي او‪ ،‬اين مسأله را به خوبي نشان مي دهند‪ .‬مشاركت فعال در رويداد هاي هنري‪ ،‬همكاري با‬
‫هنرمندان بزرگ معاصر خود‪ ،‬و شايد مهمتر از همه؛ نوآوري و خﻼقيت بسيار در آثار هنري اش‪،‬ـ باعث شد به‬
‫عنوان يك شخصيت كليدي در صحنه آوانگارد شناخته شود‪ .‬سه گانه ي اورفه با محوريتـ فيلم اورفه‪ ،‬پس از فيلم‬
‫ديو و دلبر‪ ،‬مشهور ترين فيلم هاي او به حساب مي آيند‪ .‬در اين سه گانه‪ ،‬كوكتو از اسطوره اورفهـ به عنوان مجازي‬
‫از فرايند خﻼقه هنرمند براي رسيدن به هنر استفاده كرده است‪.‬‬

‫منابع‬

‫»ژان كوكتو‪ :‬هنر سينِما« نوشته آندره برنارد‬

‫‪mondesfrancophones.com‬‬

You might also like