Professional Documents
Culture Documents
مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران
مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران
دانشکده حقوق
دیپارتمنت حقوق خصوصی
مقطع ماستری
موضوع تحقیق
مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران
0
مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران
چکیده
در زمان های قدیم پول میان مردم مروج نبود و دولت های که یکی از منابع
یا خدمات را بیشتر تو لید میتوانستند ،به اندازه ضرورت خویش مواد مورد نیاز شان
را نزد شان ذخیره مینمودند و مازاد آنرا به دیگر دولت ها صادر مینمودند تا در مقابل
آن مواد یا سایر اشیای مورد ضرورت شان را که خودشان تولید نمیتوانستند از دیگر
کشور ها وارد مینمودند .در آن زمان مبادله کاال به کاال صورت میگرفت و انداره آن
استندرد نبود مثال یک سیر برنج را در مقابل ده سیر گندم میدادند ،این عقد را در
اصطالح حقوقی عقد مقایضه مینامند که برخی از حقوق دانان به این عقد عقد
معاوضه نیز میگویند زیرا یک مال در مقابل مال دیگر عوض میگردد و بدین سبب
عقد معاوضه نیز مینامند .در این تحقیق سعی مینمایم که این عقد را بطور همه جانبه
در دو نظام حقوقی متفاوت افغانستان و ایران مقایسه و بررسی نموده و جایگاه آن را
در قوانین مدنی هردو کشور بیان نمائیم.
1
مقدمه
انسان ها موجودات اجتماعی و مدنی الطبع هستند ،یکی از عادات مهم انسان ها این است
که در اجتماع زندگی مینمایند .هیچ انسانی خود کفانیست بلکه هر انسان نظر به استعداد و توانایی
خود یک هنر ،علم یا شغل معین را میاموزد تا از طریق آن امرار معیشت نماید .بنابر این یک
انسان داکتر یکی انجنیر یکی معلم یکی خباز یکی دهقان یکی صنعت کار ...اند .برای رفع
احتیاجات خود نیاز داریم که با یکدیگر تعامل نمائیم .در زمان های قدیم پول مروج نبود و بیع
جنس به جنس صورت میگرفت و مردم با تبادل جنس در مقابل جنس احتیاجات خود شان را
مرفوع میساختند .با پیشرفت جوامع آهسته آهسته پول جایگزین تبادل کاال در مقابل کاال گردید و
هر کاال دارای یک قیمت معین شد .عقد مقایضه در کشور های متفاوت دارای احکام متفاوت اند.
عقد مقایضه از جمله عقود مهم اند که امروز نیز ساحه وسیع از معامالت را تشکیل میدهد بنا بر
این در این تحقیق عقد مقایضه را در دو کشور متفاوت افغانستان و ایران مورد مطالعه قرار
میدهیم .همه ما انسان ها در معامالت روزانه خود چندین نوع عقد را انجام میدهیم ،برای بهتر
دانستن ماهیت هر عقد نیاز داریم که آن عقد را بشناسیم و در مورد آن اطالعات کافی داشته باشم
به خصوص آن عده از هم وطنان ما که در کشور همسایه ما ایران میروند نیز از نوعیت و ماهیت
این عقد در آن کشور آگاه شوند تا در صورت بروز منازعه از نتایج عمل حقوقی خود آگاه باشیم
بنابر این مطالعه عقد مقایضه از اهمیت علمی و عملی برخور دار میباشد .ما در یکی از کشور
های زندگی مینمائیم که اکثر مردم فهم و آگاهی از قوانین ندارند و نمیدانند که عقد مقایضه چگونه
یک عقد میباشد .بنابراین الزم است تا در این زمینه تحقیقات گسترده صورت گیرد تا همه مر دم
از قوانین آگاهی حاصل نمایند تا معامالت خود شان را با خیال راحت انجام بدهند.
سواالت تحقیق در دو بخش ترتیب شده است ،یک سوال اصلی و چهار سوال فرعی
سوال اصلی این تحقیق قراز ذیل است:
مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران چگونه نتیجه را بیان مینماید؟
سواالت فرعی این تحقیق قرارذیل اند:
-1عقد مقایضه در افغانستان و ایران یکسان است یا متفاوت؟
-2عقد مقایضه در قانون مدنی کشور ما چرا به رسمیت شناخته شده است ؟
-3آیا عقد مقایضه هنوز وجود دارد؟
-4عقد مقایضه با بیع در هر دو نظام حقوقی افغانستان و ایران یکی است یا تفاوت دارد؟
در مقابل سوال اصلی فرضیه اصلی و در مقابل سواالت فرعی فرضیه های فرعی را بیان
مینمائیم.
فرضیه اصلی :مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران یک نتیجه مشابه و نزدیک را
بیان مینماید
فرضیه های فرعی
-1عقد مقایضه در کشور های متفاوت یکسان نیست و نظر به قوانین کشور ها متفاوت
میباشد.
-2عقد مقایضه در ماده 1111قانون مدنی کشور ما به رسمیت شناخته شده استف به دلیل
اینکه کاربرد زیاد دارد.
-3عقد مقایضه هنوز از جمله بیوع مهم تلقی میگردد و میان مردم کار برد زیاد دارد.
2
-4در حقوق افغانستان مقایضه یکی از انواع بیوع میباشد با اندک تفاوت که قانون گذار
تفاوت های شان را بیان نموده است .اما در حقوق ایران فرق میان عقد بیع و مقایضه دیده
نمیشود.
اهداف تحقیق
هدف از این تحقیق این است که آگاهی در مورد عقد مقایضه در هر دو نظام حقوقی افغانستان و
ایران بلند برود .و همه مردم ماهیت و اوصاف این عقد را در هردو نظام بدانند .تا معامالت
روزانه خود را با آگاهی کامل از قوانین این دو کشور انجام دهند و هیچ نوع ناراحتی و اضطراب
از عدم آگاهی در مورد این عقد نداشته باشند و خدمتی باشد برای غنامندی سیستم حقوقی کشور
عزیز ما افغانستان.
پیشینه تحقیق
عقد مقایضه از جمله عقود مهم تلقی میگردد بنا بر همین دلیل حقوق دانان زیادی در این مورد
تحقیق نموده اند ،که بطور نمونه بر خی از این آثار را ذکر مینمائیم:
نظام الدین"عبدهللا" در کتاب "عقود معین" عقد مقایضه را بیان نموده است ،وی به این نتیجه
رسیده است که زمینه استفاده از عقد مقایضه بعد از پیدایش پول کم شده است(.عبدهللا ،نظام الدین،
.)1331اما موضوع این تحقیق جدید بوده زیرا عالوه بر نظام حقوقی افغانستان ،عقد مذکور در
نظام حقوقی ایران نیز بررسی و مقایسه شده است .ناصر"کاتوزیان" در کتاب عقود معین خود در
مورد عقد معاوضه پرداخته و تفاوت های آن را با بیع بیان نموده است که البته صرف طبق قانون
مدنی ایران نظریات خود را بیان نموده است(کاتوزیان ،ناصر .)1332 ،همینظور دکتر سید
حسن" امامی" در جلد اول کتاب حقوق مدنی خویش نیز در مورد عقد معاوضه و تفاوت آن با
بیع پرداخته است(امامی ،دکتر سید حسن .)1441 ،همینطور بر خی از آثار دیگر نیز وجود دارد
که در مورد این دو عقد بیان گردیده است .که در این تحقیق با استفاده از همه منابع مربوطه به
مقایسه عقد مقایضه یا همان معاوضه در حقوق افغانستان و ایران میپردازیم.
روش تحقیق
روش گرد آوری اطالعات در این تحقیق به شکل کتابخانه ای بوده و ما در این تحقیق
مطالب را به صورت توصیفی -تحلیلی ،از منابع استخراج و مورد تحلیل و تجزیه قرار داده ایم.
-1کلیات
عقد مقایضه در زمان که پول رایج نبود از اهمیت ویژه برخوردار بود ،با رایج شدن
پول عقد مقایضه اهمیت خود را نسبتأ از دست داده است ،امروز نیز عقد مقایضه میان مردم
رایج میباشد .در ابتدا تمام عقود شکل مقایضه را داشت اما با به وجود آمدن ثمن سایر عقود
مستقل شدند و هنوز مقایضه به یکی از اشکال بیوع وجود دارد .که در نظام حقوقی
افغانستان و ایران این عقد را مقایسه و بررسی مینمائیم تا وجوه اشتراک و افتراق شان را
در یابیم.
3
-2-2تعریف
مقایضه که بنام معاوضه نیز یاد میگردد ،از ریشه قیض گرفته شده است که در لغت به معنی
عوض دادن ،مبادله کردن ،رد و بدل کردن و مبادله است بر همین مبنا است که در حقوق ایران
نام این عقد بنام معاوضه مسمی میباشد .در اصطالح فقها مقایضه عبارت از بیع کاال به کاال
است .ماده 211مجلت االحکام در تعریف مقایضه میگوید" مقایضه عبارت از بیع عین به عین
است؛ یعنی مبادله مال است به مال در حالیکه بدلین عقد غیر از نقود باشد" .در تعریف مقایضه
ق .م نیز از فقه پیروی نموده است و ماده 2212آن در تعریف مقایضه میگوید" :مقایضه عبارت
است از بیع جنس به جنس" .همچنان ماده 2301ق.م.ا در این باره میگوید که " :بیع عین به
عین مقایضه شناخته میشود"( .عبدهللا .)2031 ,چونکه بیع مقایضه یکی از انواع بیوع بوده و
هر بیع عقد میباشد ،جهت سهولت در برخی موارد طبق عرف و عادات از کلمه عقد مقایضه
استفاده مینمائیم .ماده 464قانون مدنی ایران :عقد معاوضه عقدی است که بموجب آن یکی از
طرفین مالی میدهد ،بعوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند ،بدون مالحظه اینکه یکی از
عوضین مبیع و دیگری ثمن باشد.
-مقایضه از جمله عقود معوض است :زیرا در مقایضه دو جنس وجود دارد که در مقابل
یکدیگر تبدیل میگردند؛ یک جنس در مقابل جنس دیگر مبادله میگردد ،بر همین اساس از
جمله عقود معوض شمرده میشود .در نظام حقوقی افغانستان و ایران این وصف مشترک
است.
-مقایضه از جمله عقود الزم است :زیرا در این عقد با مبادله اجناس در مقابل یکدیگر بیع
الز میگردد و طرفین نمیتوانند که بدون اجازه یکدیگر عقد را فسخ نمایند .بر همین اساس این
عقد از جمله عقود الزمی میباشد .این وصف نیز از جمله اوصاف مشترک در نظام حقوقی
هر دو کشور است.
-مقایضه از جمله عقود تملیکی میباشد :زیرا ،در اثر مقایضه هر یک از دو طرف مالی را که
داشته اند از دست میدهند و در بدل آن مالک مالی میشوند که طرف دیگر به وی میدهد .این
وصف نیز در نظام حقوقی هردو کشور یکسان میباشد( .کاتوزیان)2031 ,
4
-2-1وجوه افتراق
عقد مقایضه در ماده 2212قانون مدنی افغانستان چنین تعریف شده است"مقایضه عبارت از بیع
جنس به جنس میباشد"
اما در ماده 414قانون مدنی ایران این گونه تعریف شده است" عقد معاوضه عقدی است که
بموجب آن یکی از طرفین مالی میدهد ،بعوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند ،بدون
مالحظه اینکه یکی از عوضین مبیع و دیگری ثمن باشد"
از تعریف فوق به وضاحت دانسته میشود که در حقوق ایران عقد معاوضه به حیث یک عقد
مستقل پنداشته میشود و از جمله عقود معین معاوضی میباشد؛ اما بر عکس در حقوق افغانستان
مقایضه یا همان معاوضه یکی از انواع بیوع شمرده شده است .از طرف دیگر عقد مقایضه در
حقوق ایران با بیع هیچ گونه تفاوت ندارد و تفاوت آن را حقوق دانان ایران قرارذیل در اراده
طرفین عقد میدانند ،در حالیکه در حقوق افغانستان مقایضه یکی از انواع بیوع بوده و با بیع
مطلق تفاوت های دارد که قانون گذار آنها را در قانون مدنی افغانستان بیان نموده است که معیار
تفکیک میان بیع مطلق و بیع مقایضه میگردد ،دالیل حقوق دانان در این مورد قرار ذیل میباشد:
دکتر ناصر کاتوزیان :تمیز بیع و معاوضه وابسته به قصد مشترک دو طرف است .اگر آنان
خواسته باشند که دو چیز را بی هیچ امتیازی با هم مبادله کنند ،توافق تابع قواعد معاوضه است و
هر گاه چنین اراده کنند که یکی از دو عوض مبیع دیگری ثمن و بهای آن بشمار آید قراردادی که
بسته می شود بیع است( .کاتوزیان .)2031 ,دکتر سید حسن امامی در این مورد بیان نموده است
که بیع در لغت به معنی فروش است و در مقابل آن شری می باشد که به معنی خرید است و گاه
خرید و فروش نیز بیع گفته می شود .و همچنین دکتر امامی تفاوت بین بیع و معاوضه را در
قصد طرفین می داند فرق بین بیع و معاوضه ،خواه مورد آن عین معین باشد یا کلی ،فقط از نظر
قصد طرفین معامله است ،بدین معنی که در عقد بیع طرفین قصد انعقاد عقد مخصوص را دارند.
و در معاوضه طرفین قصد انعقاد عقد مخصوص دیگری را دارند( .امامی ,حقوق مدنی جلد
اول.)2432 ,
در قانون مدنی ایران معاوضه از جمله عقود معین شناخته شده است در حالیکه در قانون
مدنی افغانستان مقایضه یکی از انواع بیوع شمرده شده است .مقایضه به عنوان یک نوع از بیوع
در قانون مدنی افغانستان با پیروی از فقه حنفی تعریف وشناخته شده است .که ماده 6306ق-م-
افغانستان در زمینه چنین اشعار دارد :بیع عین به پول بیع مطلق ،پول به پول بیع صرف و بیع
عین به عین مقایضه شناخته می شود .اصطالح مقایضه در تقسیم بندی عقود توسط فقهای حنفی
5
در مجله االحکام بکار رفته است و قانون گذار افغانستان از آن اقتباس نموده است چنانچه ماده
623مجله االحکام در زمینه چنین صراحت دارد :البیع باعتبار المبیع ،ینقسم الی اربعه
اقسام.القسم االول :بیع المال بالثمن و بها ان هذا القسم اشهرا البیوع یسمی بالبیع.القسم الثانی:
هوالصرف القسم الثالث :بیع المقایضه والقسم الرابع :السلم .ترجمه :بیع به اعتبار مبیعه به چهار
قسم است :قسم اول عبارت از بیع در مقابل ثمن است که از مشهورترین اقسام بیوع بوده و
مسمی به بیع می باشد .قسم دوم :بیع صرف قسم سوم :بیع مقایضه قسم چهارم :بیع سلم زمانیکه
دانستیم که مقایضه به عنوان یک نوع از بیوع در فقه حنفی و قانون مدنی افغانستان شناخته شده
است .درین جا الزم است تا تعاریف فقهی و حقوقی مقایضه را نیز از دو مرجع فوق الذکر
بدانیم .ماده 622مجله االحکام مقایضه را چنین تعریف می کند .بیع المقایضه :بیع العین بالعین
ای مبادله مال بمال غیر النقدین .ترجمه :بیع مقایضه بیع عین به عین است یعنی مبادله مال است
به مال در حالیکه بدلین عقد ،غیر از نقود باشد .مطابق به تعریف فوق بیع را وقت مقایضه
میتوانیم بگوئیم که در آن هر دو بدل عقد مال باشد ،که این تعریف تقریبا مرادف است با تعریف
عقد معاوضه در قانون مدنی جمهوری اسالمی ایران .تعریف ذیل را ماده 6616ق.م .افغانستان
از مقایضه ارائه داده است .ماده 6616قانون مدنی افغانستان :مقایضه عبارت است از بیع جنس
به جنس .قانون مدنی افغانستان در این تعریف کوتاه دو نکته را مطرح نموده است .اول :اینکه
مقایضه عقد بیع بوده و شروط و اوصاف کلی بیع در آن قابل تطبیق است .دوم :اینکه در مقایضه
بحث پول مطرح نبوده عوض و معوض هر دو مال میباشد .ماده 6610ق.م .افغانستان درمورد
موضوع عقد و طرفین بیع مقایضه چنین مشعر است - :هر یک از اجناس متبادل در عقد مقایضه
حکم مبیعه را داشته شروط مبیعه در آن اعتبار داده میشود .در حال وقوع منازعه در مورد تسلیم
داد و ستد اجناس مذکور همزمان صورت می گیرد - .هر یک از متعاقدین در عقد مقایضه نسبت
به آنچه تسلیم نموده بایع و نسبت به آنچه اخذ نموده مشتری شمرده میشود .در حقوق فرانسه ماده
6132ق.م .این کشور معاوضه را چنین تعریف میکند "معاوضه عقدی است که به موجب آن
طرفین بطور متقابل مالی را در برابر هم دریافت می کنند" یعنی حقوق فرانسه نیز فرق میان بیع
و مقایضه قایل نیست مانند حقوق ایران .بنابر این نتیجه می شود که قوانین مدنی ایران و
افغانستان هر کدام برداشت های خود را از معاوضه داشته چنانکه قانون مدنی ایران معاوضه را
عقد مستقل میشناسد و حتما شرایط و آثار خاص بر آن مرتب میشود .و قانون مدنی افغانستان آن
را نوع از عقد بیع شناخته و الزمه آن شرایط و آثار عقد بیع است( .کاتوزیان)6032 ,
در حقوق ایران خیارات مشترک تمامأ در عقد معاوضه ممکن است به وجود آید ولی
خیارات مختص به عقد بیع در معاوضه ،محقق نخواهد شد .ماده 411چنین بیان نموده است" در
معاوضه احکام خاص بیع جاری نیست" به اساس ماده 411ق.م .ایران که مقرر میدارد :تمام
انواع خیار در جمیع معامالت الزمه ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس و حیوان و تأخیر
ثمن که مخصوص بیع است .بعضی خیارات هم مانند خیار غبن ممکن است با ماهیت معاوضه
ناسازگار باشد .و این در صورتی است که طرفین عقد در هنگام معامله رعایت تناسب ارزش دو
6
مورد را نه نموده و هر کدام به هدف های خصوص خود بیش از قیمت واقعی اموال موضوع
مبادله توجه داشته باشند .که شاید در چنین موارد نتوان از خیارغبن استفاده نمود .ولی باید توجه
داشت که اکثر متعاملین به ارزش واقعی موضوع عقد توجه دارند و در مقام معامله هستند نه
مسامحه ،چنانکه هر گاه کسی زمین خود را با خانه دیگری معاوضه کند یا دالرهای خود را در
بانکی با لیره مبادله کند ،متبادر به ذهن اینست که به قیمت خانه یا لیره ای که گرفته و تناسب آن
با زمین و دالرها توجه داشته است .به نظر دکتر کاتوزیان باید خیار غبن را در معاوضه جاری
دانست مگر اینکه طرفین برخالف آن توافق کرده باشند .در حقوق فرانسه چون غبن حکم
استثنائی و ویژه بیع است ،آن را در معاوضه جاری نمی دانند .قانون مدنی افغانستان چون
معاوضه را نوع بیع می داند تمام خیارات که در عقد بیع جاری است در مقایضه نیز آن را
اجباری می داند ولی باید تذکر داد که قانون مدنی افغانستان تنها خیار شرط ،خیار تعیین ،خیار
روئیت و خیار عیب را مورد تایید قرارداده وبه شرح احكام آن پرداخته است( .کاتوزیان,
)2031
در مقایضه هم همین خیارات جاری است .در مجله االحکام هفت نوع خیار که عبارتند از
خیارشرط ،خیار وصف ،خیار نقد ،خیار تعین ،خیار رویت ،خیار عیب و غبن تعزیر .به نظر
میرسد مطابق به احکام مجله االحکام به جز خیار نقد که با طبیعت مقایضه سازگار نیست سایر
خیارات در مقایضه هم جاری باشد .در اخیر باید گفت :در نظام حقوقی ایران خیارات مشترک
اصوال در همه ی معامالت الزم ممکن است موجود باشند .که خیارات مشترک عبارتند از:
خیار شرط ،خیار رویت ،خیار تخلف وصف ،خیار عین ،خیار عیب ،خیار تدلیس ،خیار تبعیض
صفقه ،خیار تخلف شرط ،خیار تفلیس ،خیار تعذرتسلیم یا تعذر اجرای تعهد .پس در حقوق ایران
هر کدام از خیارات فوق که طبعأ با عقد معاوضه سازگار باشد ممکن است در آن جاری گردد
زیرا عقد معاوضه از جمله عقود معین بوده و شرایط عمومی عقد باالیش تطبیق میگردد .مگر
اینکه طرفین بر خالف آن توافق کنند( .امامی ,حقوق مدنی) .در افغانستان چونکه مقایضه نوع
از انواع بیوع شمرده میشود ،پس تمام خیارات عقد بیع باالیش تطبیق میگردد جز موارد که
قانون گذار مقید نموده است .قانونگذار خیار شرط را در ماده 111قانون مدنی حکم خاص
برایش تعیین نموده است .در مورد خیار شرط چنین حکم وجود دارد" – هرگاه در معاوضه مالی
برای طرفین عقد خیار شرط اعطا شده باشد بدلین عقد ازملکیت هیچ یک از آنها خارج نمیگردد.
– در صورت که خیار شرط برای یکی از طرفین عقد اعطا شده باشد مال صاحب خیار از
ملکیت وی خارج نگردیده و مال طرف دیگر نیز به ملک صاحب خیار داخل نمیگردد.
-2-2وجوه اشتراک عقد مقایضه یا معاوضه در هر دو نظام حقوقی قرار ذیل اند:
وجوه اشتراک این دو عقد در موارد ذیل است که هریک را بیان مینمائیم:
این عقد از طرف حقوق دانان قرارذیل تقسیم بندی شده است:
الف :متعاملین ارزش مالی هر دو جنس را میسنجند و با رعایت تعادل بین اجناس متبادل مبادرت
به انعقاد عقد میورزند .مثأل اگر شخصی خواسته باشد خانه خود را با زمین شخص دیگر
معاوضه کند قبأل طرفین ارزش واقعی هر دو را برآورد نموده و بعدأ به انعقاد عقد می پردازند.
ماده 2211ق.م .افغانستان ضمن پیش بینی حالت فوق تفاوت پول نقد را نیز جواز داده است
چنانکه :هر گاه اشیاء متبادل در عقد مقایضه از نظر متعاقدین دارای قیمت های متفاوت باشد،
7
تعویض مقدار تفاوت به پول نقد جواز دارد .دراین نوع معاوضه به نظر اکثریت دانشمندان خیار
غبن جاری می شود .چنانکه دکتر کاتوزیان دراین باره می نویسد :بطور معمول ،در معاوضه نیز
سوداگران به ارزش واقعی موضوع عقد توجه دارند و در مقام معامله هستند نه مسامحه .چنانکه
هر گاه کسی زمینی خود را با خانه دیگری معاوضه کند یا دالرهای خود را در بانکی با لیره
مبادله کند ،متبادر به ذهن این ا ست که به قیمت خانه یا لیره ای که گرفته و تناسب آن با زمین و
دالرها ،توجه داشته است .بی اعتنایی به برابری نسبی ارزشهای معاوضه شده امری است خالف
ظاهر و نیازمند به اثبات و طبیعت معاوضه چنین اقتضای ندارد .بنابراین ،باید خیار غبن را ،که
در حقوق ایران از قواعد عمومی معامالت است و در ماده 411آن ذکر شده است از قواعد
عمومی معامالت دانست .در معاوضه که جناب آقای کاتوزیان در آن خیار غبن را جاری می داند
همان معاوضه است که طرفین معامله با در نظر داشت ارزش مالی کاال مبادرت به انعقاد آن کرده
اند .در نتیجه این نوع معاوضه در حقوق هردو کشور یکسان میباشد.
ب :معاوضه حقیقی :در این نوع از معاوضه متعاملین بدون در نظر داشت ارزش مالی کاال به
انعقاد عقد مبادرت می ورزند که ممکن است قصد شان ازاین معامله برطرف نمودن نیازی باشد
که هر یک از جانبین عقد نسبت به مال دیگری دارد .ویا اینکه هر یک از عاقدین به مقدار
منفعت که از هر دو جنس متبادل بدست می آورد می اندیشند .در چنین معاوضه طرفین به طور
صریح یا ضمنی خواسته اند از حق بگذرند .که به عقیده اکثر حقوق دانان در این معاوضه خیار
غبن جاری نمی گردد .و معامله صحیح است .چونکه یکی از منابع معتبر هردو کشور فقه
اسالمی میباشد در این مورد نظر فقها را نیز بیان مینمائیم .از دیدگاه فقها زمانی می توان این
نوع معامله را صحیح دانست که در اموال ربوی نباشد .در مورد اموال ربوی احادیث زیادی نقل
شده است از جمله حدیث از حضرت عمر بن خطاب رضی هللا عنه که پیامبر (ص)
فرم ود(:الذهب بالذهب ربا اال هاء و هاء ،والبر بالبر ربا اال هاء و هاء و الشعیر بالشعیر ربا اال
هاء و هاء و التمر بالتمر ربا اال هاء و هاء) متفق علیه (مسلم ،بخاری ،ترمزی و نسائی)
ترجمه :معامله طال با طال گندم با گندم جو با جو و خرما با خرما ربا است مگر اینکه دست به
دست و برابر باشد .فقها اموال ربوی را شش نوع ذکر کرده اند که در حدیث دیگر از عباده بن
صامت که صحیح المسلم روایت کرده است ،معامله نقره با نقره و نمک با نمک هم اگر دست به
دست و برابر نباشد برآن افزوده شده است .همچنین حدیث دیگر را ابو داود و غیره از اعباده
روایت کرده اند که رسول هللا (ص) می فرماید :مبادله طال با نقره و گندم با جو به شرط دست به
دست بودن اشکالی ندارد اگر چه نقره و جو بیشتر باشند ،اما نسیه آنها جایز نیست .همان
طوریکه از احادیث فوق مستفاد میگردد معاوضه که در اموال ربوی باشد باید دست به دست
انجام شده و اجناس متبادل برابر باشد بنأ معاوضه حقیقی در اینجا از طرف شارع محدود گردیده
و باید به شکل انجام گیردكه احتمال ربا در آن موجود نباشد درغیر آن معامله باطل است( .بن
بدوی )2031 ,باید گفت فقها اگر چه معاوضه را در زمره عقود معین نیاورده اند خیارغبن را
در آن پذیرفته اند.
عالوه بر دو نوع فوق حقوق دانان یک نوع دیگر معاوضه را نیز قرار ذیل میدانند:
ج :معاوضه قهری :تعهد معوض ناشی از حکم قانون که در اصطالح فقه آن را مقایضه قهری یا
معاوضه قهری نامیده اند نیز وجود دارد .مثال معروف فقهی آن که به قانون مدنی راه یافته است
مدلول ماده 022قانون مدنی ایران در مورد بدل حیلوله است ،بطور کلی هر موردی که عرفأ
احتمال تسلیم مال به مالک آن ضعیف باشد ،یا مقدور نباشد .باید بدل آن را مانند زمانی که مال
تلف شده به مالک بدهد .این بدل را بدل حیلوله نامیده اند .در بدل حیلوله باید سه شرط موجود
باشد-- :عین مال موجود باشد :در واقع آنچه وصف حیلوله به این بدل می دهد ،موجودیت عین
8
حال ،حین دادن بدل به مالک شرط است اگر عین مغصوب بعد از دادن بدل آن تلف شود وصف
حیلوله از این بدل رخت می بندد و عنوان بدل مال تلف شده را به خود خواهد گرفت --.تعذر رد
عین :یعنی اینکه رد عین به دالیل غیر ممکن باشد( ماده 022ق م ایران"چنانچه مال به سرقت
برود یا در چاهی بیفتد رد عین عرفا و نوعا ممکن نخواهد بود")--.امکان دستیابی به عین در
مدت زمان متعارف بعید و ضعیف باشد :مثال اگر غاصب مالی را از کشور خارج سازد ،و
برای بازگرداندن آن دو هفته زمان الزم است دیگر ذمه غاصب به دادن بدل مشغول نخواهد شد.
چون در مدت دو هفته رد عین فرصت می خواهد .ولی اگر بازگرداندن آن زمانی طوالنی را
اقتضا میکرد .در آن صورت رد بدل الزم میشود .خالصه اینکه بدل حیلوله در واقع نوعی
خسارت عدم اجرای تعهد است که غاصب باید آن را ادا نماید و تغذر رد عین مسقط حق مالک
نسبت به عین مغضوب نیست.
در ارتباط با غصب و چیزیکه از آن به عنوان بدل حیلوله یاد شد .میتوان ماده 131ق.م.
افغانستان را نیز دلیل آورد چنانچه ماده فوق الذکر در زمینه چنین مشعر است"هر گاه مال
مغصوبه نزد غاصب تغیر نماید ،مغصوب منه می تواند ،عین مال مغصوبه را با جبران عایده یا
ضمان آنرا از غاصب طلب کند"( .امامی ,حقوق مدنی جلد اول.)2432 ,
از این نکته نظر نیز هردو نظام حقوقی تقریبأ دارای عین حکم میباشند .نظر به ماده 464ق.م
ایران"در معاوضه احکام خاصه بیع ،جاری نیست" بنأ خیارات که در ماده 446ق.م.ایران
مخصوص عقد بیع میباشد در معاوضه جاری نیست و آن گروه از قواعد بیع که در واقع از
موارد اجرای قواعد کل معامالت است؛ مانند اعمال حق حبس و لزوم تسلیم مورد معامله و
قدرت انجام آن ،درمعاوضه نیز اجرا خواهد شد .ماده 838ق.م ایران" در معاوضه برای شریک
نمی توان حق شفعه قائل شد .دکترمهدی شهیدی درباره احکام مخصوص بیع که در ماده 464
بیان شده مینگارد :احکام مخصوص بیع مانند حکم انفساخ معامله به علت تلف مبیع پیش از تسلیم
در مورد معاوضه جاری نیست .نظر به ماده 2226ق م افغانستان در آن معاوضه ایكه بدل آن
مال نباشد حق شفعه جاری نیست ماده 2226ق .م افغانستان"درموارد آتي شفع نیست-درهبه
بالعوض یا در صدقه یا در ارث یا وصیت یا عقاریكه بدل آن مال نباشد".
:2-2-3از لحاظ قواعد عمومی ،به استحقاق بردن ،مالک عوضین شدن و اوصاف
از لحاظ قواعد عمومی قرارداد ها ،از لحاظ موارد به استحقاق بردن ،از لحاظ مالک
عوضین شدن و از نظر اوصاف(عقد معوض ،عقد الزم ،عقد تملیکی) نیز این عقد در حقوق
هردو کشور کدام تفاوت ندارد .زیرا از قواعد عمومی قرارداد ها متأثر اند.
چونکه تاریخچه عقد بیع و عقد معاوضه یا بیع مقایضه از قرن ها به این طرف یکی است
بنابر این الزم میبینیم در این تحقیق تفاوت میان مقایضه و بیع مطلق را بدانیم؛ در عهد باستان
9
همین که کار ها تقسیم شد و هر گروه از مردم به تولید کاالیی پرداختند ،نخستین اندیشه ای که
برای مبادله کاال ها به وجود آمد این بود که :هر تولید کننده آنچه زیاد تر از اندازه احتیاج خود
دارد با کاالی که به آن نیاز دارد مقایضه یا معاوضه کند و به این ترتیب نیاز های عمومی بر
اورده میشد و کاالل ها و خدمات مبادله می شد .اما ،مبرهن است که پیدا کردن کسی که متقاضی
حاصالت تولید کننده باشد و کاال مورد نیاز او را نیز تهیه کند ،به آسانی امکان نداشت .پس
ناچار وسیله الزم بود که این تعاون اجتماعی را آسان کند؛ وسیله که مورد قبول همه گان باشد و
تولید ک ننده بتواند حاصالت خود را با آن مبادله کند و با آنچه به دست میاورد نیاز خود را مرفوع
سازد .این وسیله که معیارارزش ها و واسطه بین تولید کننده و مصرف کننده قرار گرفت "پول"
بود .به تدریج ،همه این راه ساده تر را برگزیدند و کاالی را که بیش از نیاز شخصی داشتند با
پول مبادله کردند و از همین جا مفهوم بیع به وجود آمد و خرید و فروش به عنوان ساده ترین
وسیله توزیع ثروت متداول گشت .در نتیجه در بیشتر کشور ها معاوضه اختصاص به مبادله کاال
به کاال پیدا کرد .و بیع ویژه مبادله کاال با پول گشت .امتیاز بین مقایضه و بیع در عرف تجارتی
ما نیز به همین ترتیب است .امروز اگر کسی گندم مزرعه خود را با قطعه فرشی مبادله کند،
میگویند :این دو نفر فرش و گندم را مقایضه یا معاوضه کردند و بر چنین معامله ای عنوان بیع
یا خرید و فروش را نمیگذارند .اما اگر شخصی موتر خویش را در برابر گرفتن مثأل شش لک
افغانی به دیگری انتقال دهد ،گفته نمیشود که او موتر خویش را با پول معاوضه کرد .بنابر این
عقد بیع معاوضه تکامل یافته است .به این معنی که به جای مبادله مستقیم دو کاال در بیع ،پول
نقش واسطه را بازی میکند و به عنوان معیار ارزش ها باکاالی عرضه شده مبادله میشود .در
مقایضه نیز ارکان ،شرایط و احکام عقد بیع به استثنای ثمن قابل رعایت است .همچنان طبق
قانون مدنی بر خالف بیع که برخی مصارف آن را بایع و برخی را مشتری میپردازد طرفین عقد
مقایضه مصارف آن را بطور مناصفه متحمل میشوند ،مگر اینکه در این مورد طور دیگری
موافقه نمایند .ماده 2211قانون مدنی در این مورد حکم مینماید که" مصارف عقد مقایضه به
صورت مناصفه باالی طرفین عقد تحمیل میشود مگر اینکه موافقه بر خالف آن صورت گرفته
باشد( .عبدهللا .)2031 ,مورد معامله در عقد بیع ،تحت عنوان مبیع و ثمن معامله می شوند اما
در عقد معاوضه ،بدون در نظر گرفته شدن این عناوین برای عوضین معامله ،مورد معامله با
یکدیگر معاوضه خواهند شد .در عقد بیع ،احکامی جاری می شود که در دیگر عقود ،راه ندارند
.بنابراین از دیگر تفاوت های عقد بیع و عقد معاوضه ،این است که احکام اختصاصی عقد بیع
،در عقد معاوضه جاری نخواهد شد .به موجب تعریفی که قانون گذار از عقد بیع ارائه داده است
،مبیع در عقد بیع ،لزوما باید عین باشد و بنابراین نمی توان منفعت و یا حق مالی را به عنوان
مبیع ،مورد معامله قرار داد .اما در عقد معاوضه ،طرفین بدون در نظر گرفتن مبیع و یا ثمن
بودن مورد معامله ،آن ها با یکدیگر معاوضه کرده و بنا براین محدودیتی در این خصوص
برای عوضین معامله ،در عقد معاوضه ،وجود نخواهد داشت( .حنیور حقوقی .)6436 ,در
صورتی که ،یکی از دو شریک مال غیر منقول ،سهم و حصه ی خود را از مال غیر منقول به
دیگری به موجب عقد بیع منتقل کند ،شریک مال غیر منقول می تواند به موجب حقی تحت
عنوان حق شفعه ،حصه ی منتقل شده را تملیک کند .در صورتی که شریک ،حصه ی خود را
10
به موجب عقدی غیر از عقد بیع ،به شخص دیگری منتقل کند ،حق شفعه ایجاد نخواهد شد.
بنابراین در عقد معاوضه ،حق شفعه را نخواهد داشت .به طور معمول و عرفأ ،در صورتیکه
مالی در مقابل پول دریافت شود ،عقد انجام گرفته ،عقد بیع و در صورتی که دو کاال با یکدیگر
معاوضه و معامله می شوند ،عقد معاوضه خواهد بود .بنابراین ،در صورتی که قصد طرفین
خالف این امر را اثبات نکند ،مطابق این عرف عمل خواهد شد .اگر چه که عقد بیع و عقد
مقایضه یا معاوضه ،دارای شباهت های زیادی با یکدیگر می باشند ،اما تشخیص و تمیز این دو
عقد ،الزامی است .در صورت تمیز این دو عقد ،احکام اختصاصی هر یک را برای دیگری
جاری نخواهیم کرد( .پناهی)6033 ,
بیع و معاوضه از مهمترین معامالتی هستند که در دنیای امروز صورت می گیرند .هر چند
بسیاری از افراد تصور می کنند که هیچ تفاوتی میان بیع و معاوضه وجود ندارد .با این حال از
دیدگاه علم حقوق این گونه نیست و بیع متفاوت با معاوضه می باشد .به همین علت تصمیم گرفته
ایم تا در این تحیق به بررسی تفاوت های بیشتر آنها با دیگری بپردازیم .در اینجا سوال خلق
میشود که خود بیع چیست؟
بیع به معنای خرید و فروش است که ماده 6304قانون مدنی نیز به تعریف آن پرداخته است"عقد
بیع عبارت است از تملیک مال از طرف بایع به مشتری در مقابل مال که ثمن مبیعه باشد" .در
واقع معنای واقعی بیع همان معامالتی است که همه ما هر روزه تجربه می کنیم .مبلغی را
پرداخت کرده و یک جنس یا کاالیی را خریداری می کنیم .معاوضه شباهت زیادی به بیع دارد با
این تفاوت که در آن دو کاال به جای مبیع و ثمن رد و بدل می شوند و عوض و معوض نام
دارند .هر دو طرف معامله نیز به عنوان تعویض کننده شناخته می شوند اما یکی از آن ها به
عنوان تعویض کننده اول معرفی می شود که صاحب معوض است .و دیگری در قالب تعویض
کننده دوم شناخته می شود که صاحب عوض می باشد .در اینجا هر دو عوض و معوض دارای
ماهیتی شبیه به مبیع هستند و در موردی که کاالیی با پول مبادله می شود ،قاعده عرفی آن را
بیع می داند نه معاوضه .در واقع می توان گفت قصد مشترک طرفین عقد معیار تمییز معاوضه
از بیع است .تفاوت بیع و معاوضه در چه موارد و صفاتی می باشد؟
یکی از اختالفات عقد بیع و معاوضه مربوط به حق شفعه است .حق شفعه از طریق عقد بیع
ایجاد می شود و در معاوضه ایجاد نمی گردد .می توان اختالف در عوض معامله را به عنوان
مهمترین اختالف و تفاوت عقد بیع و معاوضه دانست .چرا که عوض معامله در عقد بیع عمدتا
همان ثمن یا وجه نقد است اما در معاوضه این گونه نیست و عوض معامله یک کاالی دیگر می
باشد .حق شفعه در خصوص اموال غیرمنقول که دارای دو مالک به صورت شریکی است ایجاد
می گردد .و بدین صورت است که اگر یکی از شرکا تصمیم به فروش سهم خود گرفت شریک
دیگر برای خرید سهم آن شریک نسبت به سایر مردم ارجحیت دارد.
از مهمترین عقودی که از دیرباز مورد توجه فقها و حقوقدانان قرار گرفته و از آن تحت عنوان
ام العقود یاد شده ،عقد بیع است .یکی از عقودی که به لحاظ احکام و آثار مشابهت زیادی با عقد
بیع دارد ،عقد معاوضه است که مطابق ماده 6616قانون مدنی عبارت از" :مقایضه عبارت از
بیع جنس به جنس است" عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین ،مالی میدهد به عوض مال
دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند ،بدون مالحظه این که یکی از عوضین ،مبیع و دیگری ثمن
باشد .با توجه به سوابق تاریخی هر یک از عقود فوق الذکر می توان گفت که به لحاظ پیشینه
تاریخی ،عقد معاوضه بر عقد بیع مقدم است؛ به طوری که پیش از اختراع پول به عنوان وسیله
11
مبادله ،تمامی مبادالت افراد جامعه به صورت مبادله کاال به کاال صورت می گرفت .با این
توضیح که در گذشته های دور و جوامع نخستین در ابتدا تحصیل کاالهای مصرفی تنها از طریق
معاوضه و مبادله دو کاال امکان پذیر بود ،اما با گذشت زمان و توسعه جوامع و نیاز روزافزون
افراد به کاالهای متفاوت ،مشکالتی از قبیل عدم امکان تعیین ارزش کاال بر اساس قبول واحد
معینی که مورد تایید طرفین معامله باشد بروز کرد .همچنین صعوبت یافتن طرفین معاوضه که
هر دو طرف به کاالی هم نیاز داشته باشند نیز از دیگر مشکالتی بود که افراد جامعه با آن
روبرو بودند .وجود چنین مشکالتی موجب پیدایش پول به عنوان وسیله مبادله کاال گردید .لذا می
توان گفت ،تحصیل کاال در ابتدا به صورت معاوضه انجام می گرفت و پس از اختراع پول در
قالب بیع درآمد.مشابهت این دو عمل حقوقی و سیر تحوالت تحصیل کاال از معاوضه به بیع
موجب گردیده ،قانونگذاران در برخی نظام های حقوقی تصور کنند که قواعد یکسانی بر هر
دوی آنها حاکم است؛ چنانکه در حقوق فرانسه مطابق مواد 6132الی 6131قانون مدنی ،اصل،
عدم تفاوت میان بیع و معاوضه است و قانونگذار فرانسه در ماده 6131این قانون به صراحت
مقرر داشته است :کلیه قوانینی که برای بیع تعیین شده است بر معاوضه نیز اعمال می گردد.
بنابراین ،در حقوق فرانسه با توجه به ماده 6131که صراحتأ احکام بیع را بر معاوضه نیز قابل
اعمال دانسته است ،خیارات مختص بیع همچون خیار مجلس و نیز سایر احکام مربوط به عقد
بیع شامل معاوضه نیز می گردد .در صورتی که در حقوق افغانستان مطابق ماده 6616قانون
مدنی ،معاوضه و بیعه از هم تفاوت زیادی دارند( .پناهی.)6033 ,
12
نتیجه گیری
معاوضه در لغت مبادله كردن و در اصطالح به مبادله كاال و خدمات گفته میشود ،در عهد
باستان ،هر تولید كننده ،آنچه را كه زیادتر از احتیاج خود داشت را با كاال یا خدمات ،تولید كننده
دیگری كه كاال یا خدماتی غیر از تولید این داشت مبادله میكرد ،و بدین عمل معاوضه گفته
میشود ،و دراصطالح حقوقی معاوضه یا مقایضه به مبادله كاال به كاال گفته میشود و بیع كه ویژه
مبادله كاال با پول است در حقیقت تكامل یافته مقایضه میباشد .در گذشته ،معامالتی تحت عنوان
معامالت کاال به کاال در بین مردم رواج داشت .همانطور که از عنوان این معامالت مشخص
است ،به موجب انجام این توافق،افراد ،کاالیی که مورد نیاز آن ها نبود را به شخص دیگری که
به آن کاال نیاز داشت تسلیم کرده و در برابر آن ،کاالی طرف مقابل را که نیاز داشت را از او
دریافت می کرد .این معامالت در گذشته ،بدون در نظر گرفتن ارزش و میزان و مقدار کاال
های مورد معامله انجام می گرفت و ممکن بود که به طور مثال ،یک کیلو برنج در برابر ده کیلو
گندم مورد معامله قرار بگیرد .با گذشت زمان و پیشرفت جوامع و هم چنین اختراع ابزار های
اندازه گیری ،اشخاص تصمیم گرفتند که به منظور جلو گیری از تضرر خود در معامالت ،از
وسیله ای دیگر جهت دریافت کاال های مورد نیاز خود استفاده کنند و این نیاز به تدریج منجر به
اختراع و تولید پول شد.نظر به اینکه منابع قانونگذاری در کشور های مختلف متفاوت است و
قانونگذار هرکشور مطابق با شرایط اجتماعی و عرف حاکم در جامعه از منابع مختلف استفاده
مینمایند بر همین اساس این عقد در دو کشور ایران و افغانستان بررسی گردید که از هم تفاوت
های قابل توجه داشتند .از آن جمله میتوان به چند تفاوت اساسی و مهم اشاره نمود که از جمله در
حقوق ایران عقد معاوضه مشابه حقوق فرانسه تعریف شده است که مبادله مال به مال است با این
تفاوت که در قانون قید گردیده است که مبیع و ثمن در این گونه عقد در نظر گرفته نشود ،زیرا
اگر مبیع و ثمن ذکر و در نظر گرفته شود طبق قانون ایران عقد بیع به وجود میاید؛ قانون مدنی
افغانستان عقد مقایضه را از ماده 622مجله االحکام گرفته است که نظر فقهای حنفی میباشد ،در
حقوق افغانستان عقد مقایضه یکی از انواع بیوع شمرده میشود و با شرایط عمومی بیع تفاوت
زیادی ندارد ،جز موارد که قانونگذار خاص نموده است که در این تحقیق همه آن موارد ذکر
گردیده است.
13
فهرست منابع
امامی ،دکتر سید حسن ،حقوق مدنی ج اول ،سال انتشار ،2432انتشارات اسالمیه. -
بن بدوی،عبدالعظیم ،مختصر فقه از قرآن و سنت ،مترجم محمدی ،عبدهللا ،سال .1332 -
-پناهی ،مریم ،تفاوت عقد مقایضه و عقد بیعه .1333
-حنیور حقوقی ،مهدی ،شرایط و ارکان عقد معاوضه.1441 ،
-عبدهللا ،نظام الدین ،عقود معین ،انتشارات سعید بهار سال .1331
-قانون مدنی افغانستان ،مصوب سال .1311
-قانون مدنی ایران ،مصوب سال .1341
-قانون مدنی فرانسه مصوب سال . 1344
-کاتوزیان ،ناصر ،عقود معین ،جلد اول ،تهران .1332
-مجله االحکام العدلیه جلد اول مطبعه بهیر کابل .6080
14