Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 15

‫دانشگاه ابن سینا‬

‫معاونیت علمی‪ -‬تدریسی‬

‫دانشکده حقوق‬
‫دیپارتمنت حقوق خصوصی‬
‫مقطع ماستری‬

‫موضوع تحقیق‬
‫مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران‬

‫مضمون‪« :‬حقوق مدنی مقایسوی»‬


‫سمستر‪:‬سوم‬
‫استاد‪ :‬دکتر عبدالخالق «شفق»‬
‫دانشجو‪ :‬احمد جاوید «خلیلی»‬
‫سال تحصیلی‪:‬‬
‫سمستر بهاری ‪2041‬‬

‫‪0‬‬
‫مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران‬

‫احمد جاوید خلیلی‬


‫دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق خصوصی‪ ،‬دانشگاه ابن سینا‪.‬‬
‫بهار سال ‪ 2041‬ه‪.‬ش ‪.‬‬

‫چکیده‬
‫در زمان های قدیم پول میان مردم مروج نبود و دولت های که یکی از منابع‬
‫یا خدمات را بیشتر تو لید میتوانستند‪ ،‬به اندازه ضرورت خویش مواد مورد نیاز شان‬
‫را نزد شان ذخیره مینمودند و مازاد آنرا به دیگر دولت ها صادر مینمودند تا در مقابل‬
‫آن مواد یا سایر اشیای مورد ضرورت شان را که خودشان تولید نمیتوانستند از دیگر‬
‫کشور ها وارد مینمودند‪ .‬در آن زمان مبادله کاال به کاال صورت میگرفت و انداره آن‬
‫استندرد نبود مثال یک سیر برنج را در مقابل ده سیر گندم میدادند‪ ،‬این عقد را در‬
‫اصطالح حقوقی عقد مقایضه مینامند که برخی از حقوق دانان به این عقد عقد‬
‫معاوضه نیز میگویند زیرا یک مال در مقابل مال دیگر عوض میگردد و بدین سبب‬
‫عقد معاوضه نیز مینامند‪ .‬در این تحقیق سعی مینمایم که این عقد را بطور همه جانبه‬
‫در دو نظام حقوقی متفاوت افغانستان و ایران مقایسه و بررسی نموده و جایگاه آن را‬
‫در قوانین مدنی هردو کشور بیان نمائیم‪.‬‬

‫واژه های کلیدی‬

‫مقایسه‪ ،‬مقایضه‪ ،‬عقد معاوضه‪ ،‬کاال‪ ،‬عوض‪ ،‬بیع‬

‫‪1‬‬
‫مقدمه‬
‫انسان ها موجودات اجتماعی و مدنی الطبع هستند‪ ،‬یکی از عادات مهم انسان ها این است‬
‫که در اجتماع زندگی مینمایند‪ .‬هیچ انسانی خود کفانیست بلکه هر انسان نظر به استعداد و توانایی‬
‫خود یک هنر‪ ،‬علم یا شغل معین را میاموزد تا از طریق آن امرار معیشت نماید‪ .‬بنابر این یک‬
‫انسان داکتر یکی انجنیر یکی معلم یکی خباز یکی دهقان یکی صنعت کار ‪ ...‬اند‪ .‬برای رفع‬
‫احتیاجات خود نیاز داریم که با یکدیگر تعامل نمائیم‪ .‬در زمان های قدیم پول مروج نبود و بیع‬
‫جنس به جنس صورت میگرفت و مردم با تبادل جنس در مقابل جنس احتیاجات خود شان را‬
‫مرفوع میساختند‪ .‬با پیشرفت جوامع آهسته آهسته پول جایگزین تبادل کاال در مقابل کاال گردید و‬
‫هر کاال دارای یک قیمت معین شد‪ .‬عقد مقایضه در کشور های متفاوت دارای احکام متفاوت اند‪.‬‬
‫عقد مقایضه از جمله عقود مهم اند که امروز نیز ساحه وسیع از معامالت را تشکیل میدهد بنا بر‬
‫این در این تحقیق عقد مقایضه را در دو کشور متفاوت افغانستان و ایران مورد مطالعه قرار‬
‫میدهیم‪ .‬همه ما انسان ها در معامالت روزانه خود چندین نوع عقد را انجام میدهیم‪ ،‬برای بهتر‬
‫دانستن ماهیت هر عقد نیاز داریم که آن عقد را بشناسیم و در مورد آن اطالعات کافی داشته باشم‬
‫به خصوص آن عده از هم وطنان ما که در کشور همسایه ما ایران میروند نیز از نوعیت و ماهیت‬
‫این عقد در آن کشور آگاه شوند تا در صورت بروز منازعه از نتایج عمل حقوقی خود آگاه باشیم‬
‫بنابر این مطالعه عقد مقایضه از اهمیت علمی و عملی برخور دار میباشد‪ .‬ما در یکی از کشور‬
‫های زندگی مینمائیم که اکثر مردم فهم و آگاهی از قوانین ندارند و نمیدانند که عقد مقایضه چگونه‬
‫یک عقد میباشد‪ .‬بنابراین الزم است تا در این زمینه تحقیقات گسترده صورت گیرد تا همه مر دم‬
‫از قوانین آگاهی حاصل نمایند تا معامالت خود شان را با خیال راحت انجام بدهند‪.‬‬
‫سواالت تحقیق در دو بخش ترتیب شده است‪ ،‬یک سوال اصلی و چهار سوال فرعی‬
‫سوال اصلی این تحقیق قراز ذیل است‪:‬‬
‫مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران چگونه نتیجه را بیان مینماید؟‬
‫سواالت فرعی این تحقیق قرارذیل اند‪:‬‬
‫‪ -1‬عقد مقایضه در افغانستان و ایران یکسان است یا متفاوت؟‬
‫‪ -2‬عقد مقایضه در قانون مدنی کشور ما چرا به رسمیت شناخته شده است ؟‬
‫‪ -3‬آیا عقد مقایضه هنوز وجود دارد؟‬
‫‪ -4‬عقد مقایضه با بیع در هر دو نظام حقوقی افغانستان و ایران یکی است یا تفاوت دارد؟‬
‫در مقابل سوال اصلی فرضیه اصلی و در مقابل سواالت فرعی فرضیه های فرعی را بیان‬
‫مینمائیم‪.‬‬
‫فرضیه اصلی‪ :‬مقایسه عقد مقایضه در حقوق افغانستان و ایران یک نتیجه مشابه و نزدیک را‬
‫بیان مینماید‬
‫فرضیه های فرعی‬
‫‪ -1‬عقد مقایضه در کشور های متفاوت یکسان نیست و نظر به قوانین کشور ها متفاوت‬
‫میباشد‪.‬‬
‫‪ -2‬عقد مقایضه در ماده ‪1111‬قانون مدنی کشور ما به رسمیت شناخته شده استف به دلیل‬
‫اینکه کاربرد زیاد دارد‪.‬‬
‫‪ -3‬عقد مقایضه هنوز از جمله بیوع مهم تلقی میگردد و میان مردم کار برد زیاد دارد‪.‬‬

‫‪2‬‬
‫‪ -4‬در حقوق افغانستان مقایضه یکی از انواع بیوع میباشد با اندک تفاوت که قانون گذار‬
‫تفاوت های شان را بیان نموده است‪ .‬اما در حقوق ایران فرق میان عقد بیع و مقایضه دیده‬
‫نمیشود‪.‬‬
‫اهداف تحقیق‬
‫هدف از این تحقیق این است که آگاهی در مورد عقد مقایضه در هر دو نظام حقوقی افغانستان و‬
‫ایران بلند برود‪ .‬و همه مردم ماهیت و اوصاف این عقد را در هردو نظام بدانند‪ .‬تا معامالت‬
‫روزانه خود را با آگاهی کامل از قوانین این دو کشور انجام دهند و هیچ نوع ناراحتی و اضطراب‬
‫از عدم آگاهی در مورد این عقد نداشته باشند و خدمتی باشد برای غنامندی سیستم حقوقی کشور‬
‫عزیز ما افغانستان‪.‬‬
‫پیشینه تحقیق‬
‫عقد مقایضه از جمله عقود مهم تلقی میگردد بنا بر همین دلیل حقوق دانان زیادی در این مورد‬
‫تحقیق نموده اند‪ ،‬که بطور نمونه بر خی از این آثار را ذکر مینمائیم‪:‬‬
‫نظام الدین"عبدهللا" در کتاب "عقود معین" عقد مقایضه را بیان نموده است‪ ،‬وی به این نتیجه‬
‫رسیده است که زمینه استفاده از عقد مقایضه بعد از پیدایش پول کم شده است‪(.‬عبدهللا‪ ،‬نظام الدین‪،‬‬
‫‪ .)1331‬اما موضوع این تحقیق جدید بوده زیرا عالوه بر نظام حقوقی افغانستان‪ ،‬عقد مذکور در‬
‫نظام حقوقی ایران نیز بررسی و مقایسه شده است‪ .‬ناصر"کاتوزیان" در کتاب عقود معین خود در‬
‫مورد عقد معاوضه پرداخته و تفاوت های آن را با بیع بیان نموده است که البته صرف طبق قانون‬
‫مدنی ایران نظریات خود را بیان نموده است(کاتوزیان‪ ،‬ناصر‪ .)1332 ،‬همینظور دکتر سید‬
‫حسن" امامی" در جلد اول کتاب حقوق مدنی خویش نیز در مورد عقد معاوضه و تفاوت آن با‬
‫بیع پرداخته است(امامی‪ ،‬دکتر سید حسن‪ .)1441 ،‬همینطور بر خی از آثار دیگر نیز وجود دارد‬
‫که در مورد این دو عقد بیان گردیده است‪ .‬که در این تحقیق با استفاده از همه منابع مربوطه به‬
‫مقایسه عقد مقایضه یا همان معاوضه در حقوق افغانستان و ایران میپردازیم‪.‬‬
‫روش تحقیق‬
‫روش گرد آوری اطالعات در این تحقیق به شکل کتابخانه ای بوده و ما در این تحقیق‬
‫مطالب را به صورت توصیفی‪ -‬تحلیلی‪ ،‬از منابع استخراج و مورد تحلیل و تجزیه قرار داده ایم‪.‬‬

‫‪ -1‬کلیات‬
‫عقد مقایضه در زمان که پول رایج نبود از اهمیت ویژه برخوردار بود‪ ،‬با رایج شدن‬
‫پول عقد مقایضه اهمیت خود را نسبتأ از دست داده است‪ ،‬امروز نیز عقد مقایضه میان مردم‬
‫رایج میباشد‪ .‬در ابتدا تمام عقود شکل مقایضه را داشت اما با به وجود آمدن ثمن سایر عقود‬
‫مستقل شدند و هنوز مقایضه به یکی از اشکال بیوع وجود دارد‪ .‬که در نظام حقوقی‬
‫افغانستان و ایران این عقد را مقایسه و بررسی مینمائیم تا وجوه اشتراک و افتراق شان را‬
‫در یابیم‪.‬‬

‫‪3‬‬
‫‪ -2-2‬تعریف‬
‫مقایضه که بنام معاوضه نیز یاد میگردد‪ ،‬از ریشه قیض گرفته شده است که در لغت به معنی‬
‫عوض دادن‪ ،‬مبادله کردن‪ ،‬رد و بدل کردن و مبادله است بر همین مبنا است که در حقوق ایران‬
‫نام این عقد بنام معاوضه مسمی میباشد‪ .‬در اصطالح فقها مقایضه عبارت از بیع کاال به کاال‬
‫است‪ .‬ماده ‪ 211‬مجلت االحکام در تعریف مقایضه میگوید" مقایضه عبارت از بیع عین به عین‬
‫است؛ یعنی مبادله مال است به مال در حالیکه بدلین عقد غیر از نقود باشد"‪ .‬در تعریف مقایضه‬
‫ق‪ .‬م نیز از فقه پیروی نموده است و ماده ‪2212‬آن در تعریف مقایضه میگوید‪" :‬مقایضه عبارت‬
‫است از بیع جنس به جنس"‪ .‬همچنان ماده ‪ 2301‬ق‪.‬م‪.‬ا در این باره میگوید که‪ " :‬بیع عین به‬
‫عین مقایضه شناخته میشود"‪( .‬عبدهللا‪ .)2031 ,‬چونکه بیع مقایضه یکی از انواع بیوع بوده و‬
‫هر بیع عقد میباشد‪ ،‬جهت سهولت در برخی موارد طبق عرف و عادات از کلمه عقد مقایضه‬
‫استفاده مینمائیم‪ .‬ماده ‪ 464‬قانون مدنی ایران‪ :‬عقد معاوضه عقدی است که بموجب آن یکی از‬
‫طرفین مالی میدهد‪ ،‬بعوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند‪ ،‬بدون مالحظه اینکه یکی از‬
‫عوضین مبیع و دیگری ثمن باشد‪.‬‬

‫‪ -1-2‬اوصاف عقد مقایضه‬

‫عقد مقایضه دارای اوصاف ذیل میباشد‪:‬‬

‫‪ -‬مقایضه از جمله عقود معوض است‪ :‬زیرا در مقایضه دو جنس وجود دارد که در مقابل‬
‫یکدیگر تبدیل میگردند؛ یک جنس در مقابل جنس دیگر مبادله میگردد‪ ،‬بر همین اساس از‬
‫جمله عقود معوض شمرده میشود‪ .‬در نظام حقوقی افغانستان و ایران این وصف مشترک‬
‫است‪.‬‬

‫‪ -‬مقایضه از جمله عقود الزم است‪ :‬زیرا در این عقد با مبادله اجناس در مقابل یکدیگر بیع‬
‫الز میگردد و طرفین نمیتوانند که بدون اجازه یکدیگر عقد را فسخ نمایند‪ .‬بر همین اساس این‬
‫عقد از جمله عقود الزمی میباشد‪ .‬این وصف نیز از جمله اوصاف مشترک در نظام حقوقی‬
‫هر دو کشور است‪.‬‬

‫‪ -‬مقایضه از جمله عقود تملیکی میباشد‪ :‬زیرا‪ ،‬در اثر مقایضه هر یک از دو طرف مالی را که‬
‫داشته اند از دست میدهند و در بدل آن مالک مالی میشوند که طرف دیگر به وی میدهد‪ .‬این‬
‫وصف نیز در نظام حقوقی هردو کشور یکسان میباشد‪( .‬کاتوزیان‪)2031 ,‬‬

‫‪ -2‬وجوه افتراق و اشتراک عقد مقایضه یا معاوضه در حقوق افغانستان و ایران‬

‫وجوه افتراق و اشتراک این عقد را طی دو مبحث بیان مینمائیم‪.‬‬

‫‪4‬‬
‫‪ -2-1‬وجوه افتراق‬

‫وجوه افتراق این عقد در موارد ذیل میباشد‪:‬‬

‫الف‪ :‬عناصر موجود در تعریف عقد مذکور در هردو نظام حقوقی‬

‫عقد مقایضه در ماده ‪ 2212‬قانون مدنی افغانستان چنین تعریف شده است"مقایضه عبارت از بیع‬
‫جنس به جنس میباشد"‬

‫اما در ماده ‪ 414‬قانون مدنی ایران این گونه تعریف شده است" عقد معاوضه عقدی است که‬
‫بموجب آن یکی از طرفین مالی میدهد‪ ،‬بعوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند‪ ،‬بدون‬
‫مالحظه اینکه یکی از عوضین مبیع و دیگری ثمن باشد"‬

‫از تعریف فوق به وضاحت دانسته میشود که در حقوق ایران عقد معاوضه به حیث یک عقد‬
‫مستقل پنداشته میشود و از جمله عقود معین معاوضی میباشد؛ اما بر عکس در حقوق افغانستان‬
‫مقایضه یا همان معاوضه یکی از انواع بیوع شمرده شده است‪ .‬از طرف دیگر عقد مقایضه در‬
‫حقوق ایران با بیع هیچ گونه تفاوت ندارد و تفاوت آن را حقوق دانان ایران قرارذیل در اراده‬
‫طرفین عقد میدانند‪ ،‬در حالیکه در حقوق افغانستان مقایضه یکی از انواع بیوع بوده و با بیع‬
‫مطلق تفاوت های دارد که قانون گذار آنها را در قانون مدنی افغانستان بیان نموده است که معیار‬
‫تفکیک میان بیع مطلق و بیع مقایضه میگردد‪ ،‬دالیل حقوق دانان در این مورد قرار ذیل میباشد‪:‬‬
‫دکتر ناصر کاتوزیان‪ :‬تمیز بیع و معاوضه وابسته به قصد مشترک دو طرف است‪ .‬اگر آنان‬
‫خواسته باشند که دو چیز را بی هیچ امتیازی با هم مبادله کنند‪ ،‬توافق تابع قواعد معاوضه است و‬
‫هر گاه چنین اراده کنند که یکی از دو عوض مبیع دیگری ثمن و بهای آن بشمار آید قراردادی که‬
‫بسته می شود بیع است‪( .‬کاتوزیان‪ .)2031 ,‬دکتر سید حسن امامی در این مورد بیان نموده است‬
‫که بیع در لغت به معنی فروش است و در مقابل آن شری می باشد که به معنی خرید است و گاه‬
‫خرید و فروش نیز بیع گفته می شود‪ .‬و همچنین دکتر امامی تفاوت بین بیع و معاوضه را در‬
‫قصد طرفین می داند فرق بین بیع و معاوضه‪ ،‬خواه مورد آن عین معین باشد یا کلی‪ ،‬فقط از نظر‬
‫قصد طرفین معامله است‪ ،‬بدین معنی که در عقد بیع طرفین قصد انعقاد عقد مخصوص را دارند‪.‬‬
‫و در معاوضه طرفین قصد انعقاد عقد مخصوص دیگری را دارند‪( .‬امامی‪ ,‬حقوق مدنی جلد‬
‫اول‪.)2432 ,‬‬

‫ب‪ :‬از نظر بدل و نوعیت عقد‬

‫در قانون مدنی ایران معاوضه از جمله عقود معین شناخته شده است در حالیکه در قانون‬
‫مدنی افغانستان مقایضه یکی از انواع بیوع شمرده شده است‪ .‬مقایضه به عنوان یک نوع از بیوع‬
‫در قانون مدنی افغانستان با پیروی از فقه حنفی تعریف وشناخته شده است‪ .‬که ماده ‪ 6306‬ق‪-‬م‪-‬‬
‫افغانستان در زمینه چنین اشعار دارد‪ :‬بیع عین به پول بیع مطلق‪ ،‬پول به پول بیع صرف و بیع‬
‫عین به عین مقایضه شناخته می شود‪ .‬اصطالح مقایضه در تقسیم بندی عقود توسط فقهای حنفی‬

‫‪5‬‬
‫در مجله االحکام بکار رفته است و قانون گذار افغانستان از آن اقتباس نموده است چنانچه ماده‬
‫‪ 623‬مجله االحکام در زمینه چنین صراحت دارد‪ :‬البیع باعتبار المبیع‪ ،‬ینقسم الی اربعه‬
‫اقسام‪.‬القسم االول ‪ :‬بیع المال بالثمن و بها ان هذا القسم اشهرا البیوع یسمی بالبیع‪.‬القسم الثانی‪:‬‬
‫هوالصرف القسم الثالث‪ :‬بیع المقایضه والقسم الرابع‪ :‬السلم‪ .‬ترجمه‪ :‬بیع به اعتبار مبیعه به چهار‬
‫قسم است‪ :‬قسم اول عبارت از بیع در مقابل ثمن است که از مشهورترین اقسام بیوع بوده و‬
‫مسمی به بیع می باشد‪ .‬قسم دوم‪ :‬بیع صرف قسم سوم‪ :‬بیع مقایضه قسم چهارم‪ :‬بیع سلم زمانیکه‬
‫دانستیم که مقایضه به عنوان یک نوع از بیوع در فقه حنفی و قانون مدنی افغانستان شناخته شده‬
‫است‪ .‬درین جا الزم است تا تعاریف فقهی و حقوقی مقایضه را نیز از دو مرجع فوق الذکر‬
‫بدانیم‪ .‬ماده ‪ 622‬مجله االحکام مقایضه را چنین تعریف می کند‪ .‬بیع المقایضه‪ :‬بیع العین بالعین‬
‫ای مبادله مال بمال غیر النقدین‪ .‬ترجمه‪ :‬بیع مقایضه بیع عین به عین است یعنی مبادله مال است‬
‫به مال در حالیکه بدلین عقد‪ ،‬غیر از نقود باشد‪ .‬مطابق به تعریف فوق بیع را وقت مقایضه‬
‫میتوانیم بگوئیم که در آن هر دو بدل عقد مال باشد‪ ،‬که این تعریف تقریبا مرادف است با تعریف‬
‫عقد معاوضه در قانون مدنی جمهوری اسالمی ایران‪ .‬تعریف ذیل را ماده ‪ 6616‬ق‪.‬م‪ .‬افغانستان‬
‫از مقایضه ارائه داده است‪ .‬ماده ‪ 6616‬قانون مدنی افغانستان‪ :‬مقایضه عبارت است از بیع جنس‬
‫به جنس‪ .‬قانون مدنی افغانستان در این تعریف کوتاه دو نکته را مطرح نموده است‪ .‬اول‪ :‬اینکه‬
‫مقایضه عقد بیع بوده و شروط و اوصاف کلی بیع در آن قابل تطبیق است‪ .‬دوم‪ :‬اینکه در مقایضه‬
‫بحث پول مطرح نبوده عوض و معوض هر دو مال میباشد‪ .‬ماده ‪ 6610‬ق‪.‬م‪ .‬افغانستان درمورد‬
‫موضوع عقد و طرفین بیع مقایضه چنین مشعر است‪ - :‬هر یک از اجناس متبادل در عقد مقایضه‬
‫حکم مبیعه را داشته شروط مبیعه در آن اعتبار داده میشود‪ .‬در حال وقوع منازعه در مورد تسلیم‬
‫داد و ستد اجناس مذکور همزمان صورت می گیرد‪ - .‬هر یک از متعاقدین در عقد مقایضه نسبت‬
‫به آنچه تسلیم نموده بایع و نسبت به آنچه اخذ نموده مشتری شمرده میشود‪ .‬در حقوق فرانسه ماده‬
‫‪ 6132‬ق‪.‬م‪ .‬این کشور معاوضه را چنین تعریف میکند "معاوضه عقدی است که به موجب آن‬
‫طرفین بطور متقابل مالی را در برابر هم دریافت می کنند" یعنی حقوق فرانسه نیز فرق میان بیع‬
‫و مقایضه قایل نیست مانند حقوق ایران‪ .‬بنابر این نتیجه می شود که قوانین مدنی ایران و‬
‫افغانستان هر کدام برداشت های خود را از معاوضه داشته چنانکه قانون مدنی ایران معاوضه را‬
‫عقد مستقل میشناسد و حتما شرایط و آثار خاص بر آن مرتب میشود‪ .‬و قانون مدنی افغانستان آن‬
‫را نوع از عقد بیع شناخته و الزمه آن شرایط و آثار عقد بیع است‪( .‬کاتوزیان‪)6032 ,‬‬

‫ج‪ :‬استعمال خیارات‬

‫در حقوق ایران خیارات مشترک تمامأ در عقد معاوضه ممکن است به وجود آید ولی‬
‫خیارات مختص به عقد بیع در معاوضه‪ ،‬محقق نخواهد شد‪ .‬ماده ‪ 411‬چنین بیان نموده است" در‬
‫معاوضه احکام خاص بیع جاری نیست" به اساس ماده ‪ 411‬ق‪.‬م‪ .‬ایران که مقرر میدارد‪ :‬تمام‬
‫انواع خیار در جمیع معامالت الزمه ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس و حیوان و تأخیر‬
‫ثمن که مخصوص بیع است‪ .‬بعضی خیارات هم مانند خیار غبن ممکن است با ماهیت معاوضه‬
‫ناسازگار باشد‪ .‬و این در صورتی است که طرفین عقد در هنگام معامله رعایت تناسب ارزش دو‬

‫‪6‬‬
‫مورد را نه نموده و هر کدام به هدف های خصوص خود بیش از قیمت واقعی اموال موضوع‬
‫مبادله توجه داشته باشند‪ .‬که شاید در چنین موارد نتوان از خیارغبن استفاده نمود‪ .‬ولی باید توجه‬
‫داشت که اکثر متعاملین به ارزش واقعی موضوع عقد توجه دارند و در مقام معامله هستند نه‬
‫مسامحه‪ ،‬چنانکه هر گاه کسی زمین خود را با خانه دیگری معاوضه کند یا دالرهای خود را در‬
‫بانکی با لیره مبادله کند‪ ،‬متبادر به ذهن اینست که به قیمت خانه یا لیره ای که گرفته و تناسب آن‬
‫با زمین و دالرها توجه داشته است‪ .‬به نظر دکتر کاتوزیان باید خیار غبن را در معاوضه جاری‬
‫دانست مگر اینکه طرفین برخالف آن توافق کرده باشند‪ .‬در حقوق فرانسه چون غبن حکم‬
‫استثنائی و ویژه بیع است‪ ،‬آن را در معاوضه جاری نمی دانند‪ .‬قانون مدنی افغانستان چون‬
‫معاوضه را نوع بیع می داند تمام خیارات که در عقد بیع جاری است در مقایضه نیز آن را‬
‫اجباری می داند ولی باید تذکر داد که قانون مدنی افغانستان تنها خیار شرط ‪ ،‬خیار تعیین‪ ،‬خیار‬
‫روئیت و خیار عیب را مورد تایید قرارداده وبه شرح احكام آن پرداخته است‪( .‬کاتوزیان‪,‬‬
‫‪)2031‬‬
‫در مقایضه هم همین خیارات جاری است‪ .‬در مجله االحکام هفت نوع خیار که عبارتند از‬
‫خیارشرط‪ ،‬خیار وصف‪ ،‬خیار نقد‪ ،‬خیار تعین‪ ،‬خیار رویت‪ ،‬خیار عیب و غبن تعزیر‪ .‬به نظر‬
‫میرسد مطابق به احکام مجله االحکام به جز خیار نقد که با طبیعت مقایضه سازگار نیست سایر‬
‫خیارات در مقایضه هم جاری باشد‪ .‬در اخیر باید گفت‪ :‬در نظام حقوقی ایران خیارات مشترک‬
‫اصوال در همه ی معامالت الزم ممکن است موجود باشند‪ .‬که خیارات مشترک عبارتند از‪:‬‬
‫خیار شرط‪ ،‬خیار رویت‪ ،‬خیار تخلف وصف‪ ،‬خیار عین‪ ،‬خیار عیب‪ ،‬خیار تدلیس‪ ،‬خیار تبعیض‬
‫صفقه‪ ،‬خیار تخلف شرط‪ ،‬خیار تفلیس ‪ ،‬خیار تعذرتسلیم یا تعذر اجرای تعهد‪ .‬پس در حقوق ایران‬
‫هر کدام از خیارات فوق که طبعأ با عقد معاوضه سازگار باشد ممکن است در آن جاری گردد‬
‫زیرا عقد معاوضه از جمله عقود معین بوده و شرایط عمومی عقد باالیش تطبیق میگردد‪ .‬مگر‬
‫اینکه طرفین بر خالف آن توافق کنند‪( .‬امامی‪ ,‬حقوق مدنی)‪ .‬در افغانستان چونکه مقایضه نوع‬
‫از انواع بیوع شمرده میشود‪ ،‬پس تمام خیارات عقد بیع باالیش تطبیق میگردد جز موارد که‬
‫قانون گذار مقید نموده است‪ .‬قانونگذار خیار شرط را در ماده ‪ 111‬قانون مدنی حکم خاص‬
‫برایش تعیین نموده است‪ .‬در مورد خیار شرط چنین حکم وجود دارد" – هرگاه در معاوضه مالی‬
‫برای طرفین عقد خیار شرط اعطا شده باشد بدلین عقد ازملکیت هیچ یک از آنها خارج نمیگردد‪.‬‬
‫– در صورت که خیار شرط برای یکی از طرفین عقد اعطا شده باشد مال صاحب خیار از‬
‫ملکیت وی خارج نگردیده و مال طرف دیگر نیز به ملک صاحب خیار داخل نمیگردد‪.‬‬
‫‪ -2-2‬وجوه اشتراک عقد مقایضه یا معاوضه در هر دو نظام حقوقی قرار ذیل اند‪:‬‬

‫وجوه اشتراک این دو عقد در موارد ذیل است که هریک را بیان مینمائیم‪:‬‬

‫‪ -2-2-1‬انواع معاوضه یا مقایضه‬

‫این عقد از طرف حقوق دانان قرارذیل تقسیم بندی شده است‪:‬‬

‫الف‪ :‬متعاملین ارزش مالی هر دو جنس را میسنجند و با رعایت تعادل بین اجناس متبادل مبادرت‬
‫به انعقاد عقد میورزند‪ .‬مثأل اگر شخصی خواسته باشد خانه خود را با زمین شخص دیگر‬
‫معاوضه کند قبأل طرفین ارزش واقعی هر دو را برآورد نموده و بعدأ به انعقاد عقد می پردازند‪.‬‬
‫ماده ‪ 2211‬ق‪.‬م‪ .‬افغانستان ضمن پیش بینی حالت فوق تفاوت پول نقد را نیز جواز داده است‬
‫چنانکه‪ :‬هر گاه اشیاء متبادل در عقد مقایضه از نظر متعاقدین دارای قیمت های متفاوت باشد‪،‬‬

‫‪7‬‬
‫تعویض مقدار تفاوت به پول نقد جواز دارد‪ .‬دراین نوع معاوضه به نظر اکثریت دانشمندان خیار‬
‫غبن جاری می شود‪ .‬چنانکه دکتر کاتوزیان دراین باره می نویسد‪ :‬بطور معمول‪ ،‬در معاوضه نیز‬
‫سوداگران به ارزش واقعی موضوع عقد توجه دارند و در مقام معامله هستند نه مسامحه‪ .‬چنانکه‬
‫هر گاه کسی زمینی خود را با خانه دیگری معاوضه کند یا دالرهای خود را در بانکی با لیره‬
‫مبادله کند‪ ،‬متبادر به ذهن این ا ست که به قیمت خانه یا لیره ای که گرفته و تناسب آن با زمین و‬
‫دالرها‪ ،‬توجه داشته است‪ .‬بی اعتنایی به برابری نسبی ارزشهای معاوضه شده امری است خالف‬
‫ظاهر و نیازمند به اثبات و طبیعت معاوضه چنین اقتضای ندارد‪ .‬بنابراین‪ ،‬باید خیار غبن را‪ ،‬که‬
‫در حقوق ایران از قواعد عمومی معامالت است و در ماده ‪ 411‬آن ذکر شده است از قواعد‬
‫عمومی معامالت دانست‪ .‬در معاوضه که جناب آقای کاتوزیان در آن خیار غبن را جاری می داند‬
‫همان معاوضه است که طرفین معامله با در نظر داشت ارزش مالی کاال مبادرت به انعقاد آن کرده‬
‫اند‪ .‬در نتیجه این نوع معاوضه در حقوق هردو کشور یکسان میباشد‪.‬‬
‫ب‪ :‬معاوضه حقیقی‪ :‬در این نوع از معاوضه متعاملین بدون در نظر داشت ارزش مالی کاال به‬
‫انعقاد عقد مبادرت می ورزند که ممکن است قصد شان ازاین معامله برطرف نمودن نیازی باشد‬
‫که هر یک از جانبین عقد نسبت به مال دیگری دارد‪ .‬ویا اینکه هر یک از عاقدین به مقدار‬
‫منفعت که از هر دو جنس متبادل بدست می آورد می اندیشند‪ .‬در چنین معاوضه طرفین به طور‬
‫صریح یا ضمنی خواسته اند از حق بگذرند‪ .‬که به عقیده اکثر حقوق دانان در این معاوضه خیار‬
‫غبن جاری نمی گردد‪ .‬و معامله صحیح است‪ .‬چونکه یکی از منابع معتبر هردو کشور فقه‬
‫اسالمی میباشد در این مورد نظر فقها را نیز بیان مینمائیم‪ .‬از دیدگاه فقها زمانی می توان این‬
‫نوع معامله را صحیح دانست که در اموال ربوی نباشد‪ .‬در مورد اموال ربوی احادیث زیادی نقل‬
‫شده است از جمله حدیث از حضرت عمر بن خطاب رضی هللا عنه که پیامبر (ص)‬
‫فرم ود‪(:‬الذهب بالذهب ربا اال هاء و هاء‪ ،‬والبر بالبر ربا اال هاء و هاء و الشعیر بالشعیر ربا اال‬
‫هاء و هاء و التمر بالتمر ربا اال هاء و هاء) متفق علیه (مسلم ‪ ،‬بخاری ‪ ،‬ترمزی و نسائی)‬
‫ترجمه‪ :‬معامله طال با طال گندم با گندم جو با جو و خرما با خرما ربا است مگر اینکه دست به‬
‫دست و برابر باشد‪ .‬فقها اموال ربوی را شش نوع ذکر کرده اند که در حدیث دیگر از عباده بن‬
‫صامت که صحیح المسلم روایت کرده است‪ ،‬معامله نقره با نقره و نمک با نمک هم اگر دست به‬
‫دست و برابر نباشد برآن افزوده شده است‪ .‬همچنین حدیث دیگر را ابو داود و غیره از اعباده‬
‫روایت کرده اند که رسول هللا (ص) می فرماید‪ :‬مبادله طال با نقره و گندم با جو به شرط دست به‬
‫دست بودن اشکالی ندارد اگر چه نقره و جو بیشتر باشند‪ ،‬اما نسیه آنها جایز نیست‪ .‬همان‬
‫طوریکه از احادیث فوق مستفاد میگردد معاوضه که در اموال ربوی باشد باید دست به دست‬
‫انجام شده و اجناس متبادل برابر باشد بنأ معاوضه حقیقی در اینجا از طرف شارع محدود گردیده‬
‫و باید به شکل انجام گیردكه احتمال ربا در آن موجود نباشد درغیر آن معامله باطل است‪( .‬بن‬
‫بدوی‪ )2031 ,‬باید گفت فقها اگر چه معاوضه را در زمره عقود معین نیاورده اند خیارغبن را‬
‫در آن پذیرفته اند‪.‬‬
‫عالوه بر دو نوع فوق حقوق دانان یک نوع دیگر معاوضه را نیز قرار ذیل میدانند‪:‬‬
‫ج‪ :‬معاوضه قهری‪ :‬تعهد معوض ناشی از حکم قانون که در اصطالح فقه آن را مقایضه قهری یا‬
‫معاوضه قهری نامیده اند نیز وجود دارد‪ .‬مثال معروف فقهی آن که به قانون مدنی راه یافته است‬
‫مدلول ماده ‪ 022‬قانون مدنی ایران در مورد بدل حیلوله است‪ ،‬بطور کلی هر موردی که عرفأ‬
‫احتمال تسلیم مال به مالک آن ضعیف باشد‪ ،‬یا مقدور نباشد‪ .‬باید بدل آن را مانند زمانی که مال‬
‫تلف شده به مالک بدهد‪ .‬این بدل را بدل حیلوله نامیده اند‪ .‬در بدل حیلوله باید سه شرط موجود‬
‫باشد‪-- :‬عین مال موجود باشد‪ :‬در واقع آنچه وصف حیلوله به این بدل می دهد‪ ،‬موجودیت عین‬

‫‪8‬‬
‫حال‪ ،‬حین دادن بدل به مالک شرط است اگر عین مغصوب بعد از دادن بدل آن تلف شود وصف‬
‫حیلوله از این بدل رخت می بندد و عنوان بدل مال تلف شده را به خود خواهد گرفت‪ --.‬تعذر رد‬
‫عین‪ :‬یعنی اینکه رد عین به دالیل غیر ممکن باشد( ماده ‪ 022‬ق م ایران"چنانچه مال به سرقت‬
‫برود یا در چاهی بیفتد رد عین عرفا و نوعا ممکن نخواهد بود")‪--.‬امکان دستیابی به عین در‬
‫مدت زمان متعارف بعید و ضعیف باشد‪ :‬مثال اگر غاصب مالی را از کشور خارج سازد‪ ،‬و‬
‫برای بازگرداندن آن دو هفته زمان الزم است دیگر ذمه غاصب به دادن بدل مشغول نخواهد شد‪.‬‬
‫چون در مدت دو هفته رد عین فرصت می خواهد‪ .‬ولی اگر بازگرداندن آن زمانی طوالنی را‬
‫اقتضا میکرد‪ .‬در آن صورت رد بدل الزم میشود‪ .‬خالصه اینکه بدل حیلوله در واقع نوعی‬
‫خسارت عدم اجرای تعهد است که غاصب باید آن را ادا نماید و تغذر رد عین مسقط حق مالک‬
‫نسبت به عین مغضوب نیست‪.‬‬

‫در ارتباط با غصب و چیزیکه از آن به عنوان بدل حیلوله یاد شد‪ .‬میتوان ماده ‪ 131‬ق‪.‬م‪.‬‬
‫افغانستان را نیز دلیل آورد چنانچه ماده فوق الذکر در زمینه چنین مشعر است"هر گاه مال‬
‫مغصوبه نزد غاصب تغیر نماید‪ ،‬مغصوب منه می تواند‪ ،‬عین مال مغصوبه را با جبران عایده یا‬
‫ضمان آنرا از غاصب طلب کند"‪( .‬امامی‪ ,‬حقوق مدنی جلد اول‪.)2432 ,‬‬

‫‪ -2-2-2‬از نظر حق شفع‬

‫از این نکته نظر نیز هردو نظام حقوقی تقریبأ دارای عین حکم میباشند‪ .‬نظر به ماده ‪ 464‬ق‪.‬م‬
‫ایران"در معاوضه احکام خاصه بیع‪ ،‬جاری نیست" بنأ خیارات که در ماده ‪ 446‬ق‪.‬م‪.‬ایران‬
‫مخصوص عقد بیع میباشد در معاوضه جاری نیست و آن گروه از قواعد بیع که در واقع از‬
‫موارد اجرای قواعد کل معامالت است؛ مانند اعمال حق حبس و لزوم تسلیم مورد معامله و‬
‫قدرت انجام آن‪ ،‬درمعاوضه نیز اجرا خواهد شد‪ .‬ماده ‪ 838‬ق‪.‬م ایران" در معاوضه برای شریک‬
‫نمی توان حق شفعه قائل شد‪ .‬دکترمهدی شهیدی درباره احکام مخصوص بیع که در ماده ‪464‬‬
‫بیان شده مینگارد‪ :‬احکام مخصوص بیع مانند حکم انفساخ معامله به علت تلف مبیع پیش از تسلیم‬
‫در مورد معاوضه جاری نیست‪ .‬نظر به ماده ‪ 2226‬ق م افغانستان در آن معاوضه ایكه بدل آن‬
‫مال نباشد حق شفعه جاری نیست ماده ‪ 2226‬ق‪ .‬م افغانستان"درموارد آتي شفع نیست‪-‬درهبه‬
‫بالعوض یا در صدقه یا در ارث یا وصیت یا عقاریكه بدل آن مال نباشد"‪.‬‬

‫‪ :2-2-3‬از لحاظ قواعد عمومی‪ ،‬به استحقاق بردن‪ ،‬مالک عوضین شدن و اوصاف‬

‫از لحاظ قواعد عمومی قرارداد ها‪ ،‬از لحاظ موارد به استحقاق بردن‪ ،‬از لحاظ مالک‬
‫عوضین شدن و از نظر اوصاف(عقد معوض‪ ،‬عقد الزم‪ ،‬عقد تملیکی) نیز این عقد در حقوق‬
‫هردو کشور کدام تفاوت ندارد‪ .‬زیرا از قواعد عمومی قرارداد ها متأثر اند‪.‬‬

‫‪ -3‬فرق عقد مقایضه با عقد بیعه‬

‫چونکه تاریخچه عقد بیع و عقد معاوضه یا بیع مقایضه از قرن ها به این طرف یکی است‬
‫بنابر این الزم میبینیم در این تحقیق تفاوت میان مقایضه و بیع مطلق را بدانیم؛ در عهد باستان‬

‫‪9‬‬
‫همین که کار ها تقسیم شد و هر گروه از مردم به تولید کاالیی پرداختند‪ ،‬نخستین اندیشه ای که‬
‫برای مبادله کاال ها به وجود آمد این بود که‪ :‬هر تولید کننده آنچه زیاد تر از اندازه احتیاج خود‬
‫دارد با کاالی که به آن نیاز دارد مقایضه یا معاوضه کند و به این ترتیب نیاز های عمومی بر‬
‫اورده میشد و کاالل ها و خدمات مبادله می شد‪ .‬اما‪ ،‬مبرهن است که پیدا کردن کسی که متقاضی‬
‫حاصالت تولید کننده باشد و کاال مورد نیاز او را نیز تهیه کند‪ ،‬به آسانی امکان نداشت‪ .‬پس‬
‫ناچار وسیله الزم بود که این تعاون اجتماعی را آسان کند؛ وسیله که مورد قبول همه گان باشد و‬
‫تولید ک ننده بتواند حاصالت خود را با آن مبادله کند و با آنچه به دست میاورد نیاز خود را مرفوع‬
‫سازد‪ .‬این وسیله که معیارارزش ها و واسطه بین تولید کننده و مصرف کننده قرار گرفت "پول"‬
‫بود‪ .‬به تدریج‪ ،‬همه این راه ساده تر را برگزیدند و کاالی را که بیش از نیاز شخصی داشتند با‬
‫پول مبادله کردند و از همین جا مفهوم بیع به وجود آمد و خرید و فروش به عنوان ساده ترین‬
‫وسیله توزیع ثروت متداول گشت‪ .‬در نتیجه در بیشتر کشور ها معاوضه اختصاص به مبادله کاال‬
‫به کاال پیدا کرد‪ .‬و بیع ویژه مبادله کاال با پول گشت‪ .‬امتیاز بین مقایضه و بیع در عرف تجارتی‬
‫ما نیز به همین ترتیب است‪ .‬امروز اگر کسی گندم مزرعه خود را با قطعه فرشی مبادله کند‪،‬‬
‫میگویند‪ :‬این دو نفر فرش و گندم را مقایضه یا معاوضه کردند و بر چنین معامله ای عنوان بیع‬
‫یا خرید و فروش را نمیگذارند‪ .‬اما اگر شخصی موتر خویش را در برابر گرفتن مثأل شش لک‬
‫افغانی به دیگری انتقال دهد‪ ،‬گفته نمیشود که او موتر خویش را با پول معاوضه کرد‪ .‬بنابر این‬
‫عقد بیع معاوضه تکامل یافته است‪ .‬به این معنی که به جای مبادله مستقیم دو کاال در بیع‪ ،‬پول‬
‫نقش واسطه را بازی میکند و به عنوان معیار ارزش ها باکاالی عرضه شده مبادله میشود‪ .‬در‬
‫مقایضه نیز ارکان‪ ،‬شرایط و احکام عقد بیع به استثنای ثمن قابل رعایت است‪ .‬همچنان طبق‬
‫قانون مدنی بر خالف بیع که برخی مصارف آن را بایع و برخی را مشتری میپردازد طرفین عقد‬
‫مقایضه مصارف آن را بطور مناصفه متحمل میشوند‪ ،‬مگر اینکه در این مورد طور دیگری‬
‫موافقه نمایند‪ .‬ماده ‪ 2211‬قانون مدنی در این مورد حکم مینماید که" مصارف عقد مقایضه به‬
‫صورت مناصفه باالی طرفین عقد تحمیل میشود مگر اینکه موافقه بر خالف آن صورت گرفته‬
‫باشد‪( .‬عبدهللا‪ .)2031 ,‬مورد معامله در عقد بیع ‪ ،‬تحت عنوان مبیع و ثمن معامله می شوند اما‬
‫در عقد معاوضه ‪ ،‬بدون در نظر گرفته شدن این عناوین برای عوضین معامله ‪ ،‬مورد معامله با‬
‫یکدیگر معاوضه خواهند شد‪ .‬در عقد بیع‪ ،‬احکامی جاری می شود که در دیگر عقود‪ ،‬راه ندارند‬
‫‪ .‬بنابراین از دیگر تفاوت های عقد بیع و عقد معاوضه ‪ ،‬این است که احکام اختصاصی عقد بیع‬
‫‪ ،‬در عقد معاوضه جاری نخواهد شد‪ .‬به موجب تعریفی که قانون گذار از عقد بیع ارائه داده است‬
‫‪ ،‬مبیع در عقد بیع ‪ ،‬لزوما باید عین باشد و بنابراین نمی توان منفعت و یا حق مالی را به عنوان‬
‫مبیع ‪ ،‬مورد معامله قرار داد ‪ .‬اما در عقد معاوضه ‪ ،‬طرفین بدون در نظر گرفتن مبیع و یا ثمن‬
‫بودن مورد معامله ‪ ،‬آن ها با یکدیگر معاوضه کرده و بنا براین محدودیتی در این خصوص‬
‫برای عوضین معامله‪ ،‬در عقد معاوضه ‪ ،‬وجود نخواهد داشت‪( .‬حنیور حقوقی‪ .)6436 ,‬در‬
‫صورتی که ‪ ،‬یکی از دو شریک مال غیر منقول‪ ،‬سهم و حصه ی خود را از مال غیر منقول به‬
‫دیگری به موجب عقد بیع منتقل کند ‪ ،‬شریک مال غیر منقول می تواند به موجب حقی تحت‬
‫عنوان حق شفعه ‪ ،‬حصه ی منتقل شده را تملیک کند ‪ .‬در صورتی که شریک ‪ ،‬حصه ی خود را‬

‫‪10‬‬
‫به موجب عقدی غیر از عقد بیع‪ ،‬به شخص دیگری منتقل کند‪ ،‬حق شفعه ایجاد نخواهد شد‪.‬‬
‫بنابراین در عقد معاوضه‪ ،‬حق شفعه را نخواهد داشت‪ .‬به طور معمول و عرفأ‪ ،‬در صورتیکه‬
‫مالی در مقابل پول دریافت شود‪ ،‬عقد انجام گرفته‪ ،‬عقد بیع و در صورتی که دو کاال با یکدیگر‬
‫معاوضه و معامله می شوند‪ ،‬عقد معاوضه خواهد بود ‪ .‬بنابراین‪ ،‬در صورتی که قصد طرفین‬
‫خالف این امر را اثبات نکند ‪ ،‬مطابق این عرف عمل خواهد شد‪ .‬اگر چه که عقد بیع و عقد‬
‫مقایضه یا معاوضه ‪ ،‬دارای شباهت های زیادی با یکدیگر می باشند ‪ ،‬اما تشخیص و تمیز این دو‬
‫عقد ‪ ،‬الزامی است‪ .‬در صورت تمیز این دو عقد‪ ،‬احکام اختصاصی هر یک را برای دیگری‬
‫جاری نخواهیم کرد‪( .‬پناهی‪)6033 ,‬‬

‫بیع و معاوضه از مهمترین معامالتی هستند که در دنیای امروز صورت می گیرند‪ .‬هر چند‬
‫بسیاری از افراد تصور می کنند که هیچ تفاوتی میان بیع و معاوضه وجود ندارد‪ .‬با این حال از‬
‫دیدگاه علم حقوق این گونه نیست و بیع متفاوت با معاوضه می باشد‪ .‬به همین علت تصمیم گرفته‬
‫ایم تا در این تحیق به بررسی تفاوت های بیشتر آنها با دیگری بپردازیم‪ .‬در اینجا سوال خلق‬
‫میشود که خود بیع چیست؟‬
‫بیع به معنای خرید و فروش است که ماده ‪ 6304‬قانون مدنی نیز به تعریف آن پرداخته است"عقد‬
‫بیع عبارت است از تملیک مال از طرف بایع به مشتری در مقابل مال که ثمن مبیعه باشد"‪ .‬در‬
‫واقع معنای واقعی بیع همان معامالتی است که همه ما هر روزه تجربه می کنیم‪ .‬مبلغی را‬
‫پرداخت کرده و یک جنس یا کاالیی را خریداری می کنیم‪ .‬معاوضه شباهت زیادی به بیع دارد با‬
‫این تفاوت که در آن دو کاال به جای مبیع و ثمن رد و بدل می شوند و عوض و معوض نام‬
‫دارند‪ .‬هر دو طرف معامله نیز به عنوان تعویض کننده شناخته می شوند اما یکی از آن ها به‬
‫عنوان تعویض کننده اول معرفی می شود که صاحب معوض است‪ .‬و دیگری در قالب تعویض‬
‫کننده دوم شناخته می شود که صاحب عوض می باشد‪ .‬در اینجا هر دو عوض و معوض دارای‬
‫ماهیتی شبیه به مبیع هستند و در موردی که کاالیی با پول مبادله می شود ‪ ،‬قاعده عرفی آن را‬
‫بیع می داند نه معاوضه‪ .‬در واقع می توان گفت قصد مشترک طرفین عقد معیار تمییز معاوضه‬
‫از بیع است‪ .‬تفاوت بیع و معاوضه در چه موارد و صفاتی می باشد؟‬
‫یکی از اختالفات عقد بیع و معاوضه مربوط به حق شفعه است‪ .‬حق شفعه از طریق عقد بیع‬
‫ایجاد می شود و در معاوضه ایجاد نمی گردد‪ .‬می توان اختالف در عوض معامله را به عنوان‬
‫مهمترین اختالف و تفاوت عقد بیع و معاوضه دانست‪ .‬چرا که عوض معامله در عقد بیع عمدتا‬
‫همان ثمن یا وجه نقد است اما در معاوضه این گونه نیست و عوض معامله یک کاالی دیگر می‬
‫باشد‪ .‬حق شفعه در خصوص اموال غیرمنقول که دارای دو مالک به صورت شریکی است ایجاد‬
‫می گردد‪ .‬و بدین صورت است که اگر یکی از شرکا تصمیم به فروش سهم خود گرفت شریک‬
‫دیگر برای خرید سهم آن شریک نسبت به سایر مردم ارجحیت دارد‪.‬‬
‫از مهمترین عقودی که از دیرباز مورد توجه فقها و حقوقدانان قرار گرفته و از آن تحت عنوان‬
‫ام العقود یاد شده‪ ،‬عقد بیع است‪ .‬یکی از عقودی که به لحاظ احکام و آثار مشابهت زیادی با عقد‬
‫بیع دارد‪ ،‬عقد معاوضه است که مطابق ماده ‪ 6616‬قانون مدنی عبارت از‪" :‬مقایضه عبارت از‬
‫بیع جنس به جنس است" عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین‪ ،‬مالی میدهد به عوض مال‬
‫دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند‪ ،‬بدون مالحظه این که یکی از عوضین‪ ،‬مبیع و دیگری ثمن‬
‫باشد‪ .‬با توجه به سوابق تاریخی هر یک از عقود فوق الذکر می توان گفت که به لحاظ پیشینه‬
‫تاریخی‪ ،‬عقد معاوضه بر عقد بیع مقدم است؛ به طوری که پیش از اختراع پول به عنوان وسیله‬

‫‪11‬‬
‫مبادله‪ ،‬تمامی مبادالت افراد جامعه به صورت مبادله کاال به کاال صورت می گرفت‪ .‬با این‬
‫توضیح که در گذشته های دور و جوامع نخستین در ابتدا تحصیل کاالهای مصرفی تنها از طریق‬
‫معاوضه و مبادله دو کاال امکان پذیر بود‪ ،‬اما با گذشت زمان و توسعه جوامع و نیاز روزافزون‬
‫افراد به کاالهای متفاوت‪ ،‬مشکالتی از قبیل عدم امکان تعیین ارزش کاال بر اساس قبول واحد‬
‫معینی که مورد تایید طرفین معامله باشد بروز کرد‪ .‬همچنین صعوبت یافتن طرفین معاوضه که‬
‫هر دو طرف به کاالی هم نیاز داشته باشند نیز از دیگر مشکالتی بود که افراد جامعه با آن‬
‫روبرو بودند‪ .‬وجود چنین مشکالتی موجب پیدایش پول به عنوان وسیله مبادله کاال گردید‪ .‬لذا می‬
‫توان گفت‪ ،‬تحصیل کاال در ابتدا به صورت معاوضه انجام می گرفت و پس از اختراع پول در‬
‫قالب بیع درآمد‪.‬مشابهت این دو عمل حقوقی و سیر تحوالت تحصیل کاال از معاوضه به بیع‬
‫موجب گردیده‪ ،‬قانونگذاران در برخی نظام های حقوقی تصور کنند که قواعد یکسانی بر هر‬
‫دوی آنها حاکم است؛ چنانکه در حقوق فرانسه مطابق مواد ‪ 6132‬الی ‪ 6131‬قانون مدنی‪ ،‬اصل‪،‬‬
‫عدم تفاوت میان بیع و معاوضه است و قانونگذار فرانسه در ماده ‪ 6131‬این قانون به صراحت‬
‫مقرر داشته است‪ :‬کلیه قوانینی که برای بیع تعیین شده است بر معاوضه نیز اعمال می گردد‪.‬‬
‫بنابراین‪ ،‬در حقوق فرانسه با توجه به ماده ‪6131‬که صراحتأ احکام بیع را بر معاوضه نیز قابل‬
‫اعمال دانسته است‪ ،‬خیارات مختص بیع همچون خیار مجلس و نیز سایر احکام مربوط به عقد‬
‫بیع شامل معاوضه نیز می گردد‪ .‬در صورتی که در حقوق افغانستان مطابق ماده ‪ 6616‬قانون‬
‫مدنی‪ ،‬معاوضه و بیعه از هم تفاوت زیادی دارند‪( .‬پناهی‪.)6033 ,‬‬

‫‪12‬‬
‫نتیجه گیری‬

‫معاوضه در لغت مبادله كردن و در اصطالح به مبادله كاال و خدمات گفته میشود‪ ،‬در عهد‬
‫باستان‪ ،‬هر تولید كننده‪ ،‬آنچه را كه زیادتر از احتیاج خود داشت را با كاال یا خدمات‪ ،‬تولید كننده‬
‫دیگری كه كاال یا خدماتی غیر از تولید این داشت مبادله میكرد‪ ،‬و بدین عمل معاوضه گفته‬
‫میشود‪ ،‬و دراصطالح حقوقی معاوضه یا مقایضه به مبادله كاال به كاال گفته میشود و بیع كه ویژه‬
‫مبادله كاال با پول است در حقیقت تكامل یافته مقایضه میباشد‪ .‬در گذشته‪ ،‬معامالتی تحت عنوان‬
‫معامالت کاال به کاال در بین مردم رواج داشت‪ .‬همانطور که از عنوان این معامالت مشخص‬
‫است ‪ ،‬به موجب انجام این توافق‪،‬افراد‪ ،‬کاالیی که مورد نیاز آن ها نبود را به شخص دیگری که‬
‫به آن کاال نیاز داشت تسلیم کرده و در برابر آن‪ ،‬کاالی طرف مقابل را که نیاز داشت را از او‬
‫دریافت می کرد‪ .‬این معامالت در گذشته‪ ،‬بدون در نظر گرفتن ارزش و میزان و مقدار کاال‬
‫های مورد معامله انجام می گرفت و ممکن بود که به طور مثال‪ ،‬یک کیلو برنج در برابر ده کیلو‬
‫گندم مورد معامله قرار بگیرد‪ .‬با گذشت زمان و پیشرفت جوامع و هم چنین اختراع ابزار های‬
‫اندازه گیری‪ ،‬اشخاص تصمیم گرفتند که به منظور جلو گیری از تضرر خود در معامالت‪ ،‬از‬
‫وسیله ای دیگر جهت دریافت کاال های مورد نیاز خود استفاده کنند و این نیاز به تدریج منجر به‬
‫اختراع و تولید پول شد‪.‬نظر به اینکه منابع قانونگذاری در کشور های مختلف متفاوت است و‬
‫قانونگذار هرکشور مطابق با شرایط اجتماعی و عرف حاکم در جامعه از منابع مختلف استفاده‬
‫مینمایند بر همین اساس این عقد در دو کشور ایران و افغانستان بررسی گردید که از هم تفاوت‬
‫های قابل توجه داشتند‪ .‬از آن جمله میتوان به چند تفاوت اساسی و مهم اشاره نمود که از جمله در‬
‫حقوق ایران عقد معاوضه مشابه حقوق فرانسه تعریف شده است که مبادله مال به مال است با این‬
‫تفاوت که در قانون قید گردیده است که مبیع و ثمن در این گونه عقد در نظر گرفته نشود‪ ،‬زیرا‬
‫اگر مبیع و ثمن ذکر و در نظر گرفته شود طبق قانون ایران عقد بیع به وجود میاید؛ قانون مدنی‬
‫افغانستان عقد مقایضه را از ماده ‪ 622‬مجله االحکام گرفته است که نظر فقهای حنفی میباشد‪ ،‬در‬
‫حقوق افغانستان عقد مقایضه یکی از انواع بیوع شمرده میشود و با شرایط عمومی بیع تفاوت‬
‫زیادی ندارد‪ ،‬جز موارد که قانونگذار خاص نموده است که در این تحقیق همه آن موارد ذکر‬
‫گردیده است‪.‬‬

‫‪13‬‬
‫فهرست منابع‬
‫امامی‪ ،‬دکتر سید حسن‪ ،‬حقوق مدنی ج اول‪ ،‬سال انتشار ‪ ،2432‬انتشارات اسالمیه‪.‬‬ ‫‪-‬‬
‫بن بدوی‪،‬عبدالعظیم‪ ،‬مختصر فقه از قرآن و سنت‪ ،‬مترجم محمدی‪ ،‬عبدهللا‪ ،‬سال ‪.1332‬‬ ‫‪-‬‬
‫‪ -‬پناهی ‪ ،‬مریم‪ ،‬تفاوت عقد مقایضه و عقد بیعه ‪.1333‬‬
‫‪ -‬حنیور حقوقی‪ ،‬مهدی‪ ،‬شرایط و ارکان عقد معاوضه‪.1441 ،‬‬
‫‪ -‬عبدهللا‪ ،‬نظام الدین‪ ،‬عقود معین‪ ،‬انتشارات سعید بهار سال ‪.1331‬‬
‫‪ -‬قانون مدنی افغانستان‪ ،‬مصوب سال ‪.1311‬‬
‫‪ -‬قانون مدنی ایران‪ ،‬مصوب سال ‪.1341‬‬
‫‪ -‬قانون مدنی فرانسه مصوب سال ‪. 1344‬‬
‫‪ -‬کاتوزیان‪ ،‬ناصر‪ ،‬عقود معین‪ ،‬جلد اول‪ ،‬تهران ‪.1332‬‬
‫‪ -‬مجله االحکام العدلیه جلد اول مطبعه بهیر کابل ‪.6080‬‬

‫‪14‬‬

You might also like