Professional Documents
Culture Documents
فريب نهان نمونه
فريب نهان نمونه
را برهممیزند و گاهی تعادل را به سیستم بازمیگرداند .پس باید پرسید با
چه هدفی دست به دستکاری میزنیم؟ آیا این کار را بلدیم؟ جاروبرقی خانه
را دستکاری میکنیم چون خراب شده و دانش و مهارت تعمیر آن را داریم،
یا اینکه دستکاری میکنیم چون صرفًا کنجکاویم ببینیم چطور کار میکند ،و
درنهایت هم خرابش میکنیم؟
وقتی وارد دنیای انسانی میشویم ،داستان دستکاری متفاوت و پیچیدهتر
میشود .با چه هدفی افکار و احساسات آدمها را دستکاری میکنیم؟ چرا فکر
جدیدی را به آنها القا میکنیم؟ چرا احساس خاصی را به روش خاصی در
فردی تحریک میکنیم؟ آیا این کار درجهت منافع و مصالح اوست یا درجهت
منافع و مصالح ما؟ آیا این کار را صادقانه و صریح انجام میدهیم یا به شکل
نهان و غیرمستقیم؟ آیا به عواقب این دستکاری اندیشیدهایم؟ آیا این کار را در
بافت یک رابطة کاری و حرفهای و با رعایت اخالق انجام میدهیم؟
در پاسخ به این پرسشهاست که فریب نهان معنا مییابد .آدمها به شکلی پنهان
و درجهت منافع خاصی ،بدون توجه به نظر و اختیار طرف مقابل ،احساسات او
را تحریک و دستکاری میکنند .چنین فریب نهانی رواج بسیاری دارد.
تمدن و زندگی جمعی صداقت و صراحت را در مواقع بسیاری دشوار ساخته
است .این دشواری با انگیزههای خودمحورانة آدمها و تالش برای کامروایی فردی
یا گروهی آنها تشدید هم میشود .این انگیزهها با آسیبهای روانیای که در
طول زندگی بر فرد تحمیل میشوند ،شدیدتر و انعطافناپذیرتر نیز میشوند .این
شدت و انعطافناپذیری درنهایت صداقت و صراحت را باز هم دشوارتر میکند.
چنین چرخهای به شکلی فزاینده فریب نهان را در جامعه نهادینهتر میکند.
این چرخه در جامعهای که در آن مرزهای روانشناختی چندان شکل
نگرفتهاند ،بیشتر متجلی میشود .بهمیزانیکه در فرهنگی روابط مهمتر از
وظایف باشند ،بهمیزانیکه تمایز و مرز میان ذهنیت من و ذهنیت دیگری
کمرنگتر باشد ،بهمیزانیکه یکرنگی و انسجام گروهی اهمیت بیشتری
نسبت به فردیت آدمها داشته باشد ،حمایت اجتماعی و حس تعلق در آن
مقدمــه 13
جامعه و گروه بیشتر است ،اما این وضعیت روی تاریکی نیز دارد و آن
رواج بیشتر فریب نهان در آن جامعه است .مرزهای کمرنگ روانشناختی و
ارزش انسجام گروهی ،ابراز و تحقق فردیت را دشوارتر میسازد و همین
امر دستکاری احساسی و فریب نهان را رایجتر میکند .آیا فرهنگ ما ایرانیان
چنین مشخصهای دارد؟ به نظر من بله و در جای دیگری مفصلتر در
این خصوص گفتهام .1همین نکته اهمیت ارتقاء دانش و آگاهی نسبت به
دستکاریهای احساسی و فریب نهان را در میان ما ایرانیان بیشتر میکند.
فریب نهان به تشریح روشهایی میپردازد که آدمها برای گریز از
صداقت و صراحت ،و دستکاری و تحریک احساسات یکدیگر به کار
میبرند .این دستکاریها اغلب به شکل نهان و مزورانه صورت میگیرند و
در روابط پایدار معموالً به شکل دوطرفه اعمال میشوند .این دستکاریها
از عجز در فهم تمایزهای ذهنی و شخصی ،محدودیتهای اجتماعی در ابراز
خود ،و فقر مهارتهای احساسی و ارتباطی ناشی میشوند.
2
این کتاب را میتوان به یک معنا ادامة سبکها و مهارتهای ارتباطی
دانست .در سبکها و مهارتهای ارتباطی الگوهای رفتار ارتباطی را مقولهبندی
و به برخی روشهای ارتقاء قاطعیت در روابط و نحوة مرزبندیها پرداختم.
در فریب نهان شیوههایی را تشریح میکنم که آدمها به حریم ذهنی و احساسی
یکدیگر ،به شکلی نهان و اغلب با مقاصدی ناهشیار ،تعرض میکنند و
احساسات خود و دیگران را تحریک و دستکاری مینمایند .بنابراین ،مکمل
کتاب سبکها و مهارتهای ارتباطی است و به مقولهای متضاد با قاطعیت و
مرزبندی میپردازد .با خواندن این کتاب متوجه رواج دستکاریهای احساسی
در روابط انسانی -هم در خود و هم دیگران -میشوید.
.1تمایزیافتگیهای روانشناختی و داللتهای آن در فرهنگ ایرانیان :فرافکنی ،درونفکنی ،هویتدهی،
دانشگاه تهران ( .)1401قابل بازیابی در:
www.youtube.com/@dr.nimaghorbani
www.instagram.com/dr.nimaghorbani
.2قربانی ،ن .)1396( .سبکها و مهارتهای ارتباطی
14فريب نهان
(بخشش) را اصل .در یکی جوع و جود را شرک و توکل را اصل میکند ،و
در دیگری خدمت را واجب و توکل را تهمت .خالصه دوازده اصل متعارض
میآورد و هریک را به امیری میدهد.
سپس وزیر خلوت میگزیند و عیسویان را در تب و تاب دوری از خود
شوق سوز ،بود در خلوت چهل پنجاه روز. میگذارد .در مریدان درفکند از ْ
خلق دیوانه شدند از شوق او ،اما وزیر از خلوت بیرون نیامد و گفت جانم
از محبان دور نیست ،لیک بیرون آمدن دستور نیست .از مریدان اصرار بود
و از وزیر انکار .وزیر مریدان را از شکستن خلوت خود ناامید میکند ،اما
دوازده امیر را یک به یک به خود میخواند ،همة آنها را در خفا ولیعهد خود
میسازد ،و به هریک میگوید که هرکس در برابرت گردنکشی کرد یا بکش
دعوی شاهی مکن.ِ و یا اسیرش کن ،اما تا من زندهام این راز را با کس مگو و
وزیر چهل روز دیگر در ببست و سپس خود را کشت .بله ،گاهی ممکن
است آدمی برای تحقق آرمان توأم با فریبش از جان نیز بگذرد .بر سر گورش
قیامتگاه شد و همگان جامهدران در عزا شدند .بعد از یک ماه که خلق در پی
جانشین وزیر شدند ،تفرقهافکنی وزیر کارساز شده و دوازده گروه مسیحی
به جان یکدیگر افتادند و خیل کثیری هالک شدند.
زورگویی و وادار کردن دیگران به انجام آنچه میخواهیم ،اغلب کارساز
نیست .باید نخست نیت و حقیقت کار پنهان شود و سپس در تکاپوی
هدف فریب است ِ تفرقهافکنی و تحریک تعارض در فرد یا گروهی که
برآییم .آنگاه است که خود تن به کاری میدهند که ما میخواهیم .راهبردها
برای این کار بیشمار است و ذکاوت پنهان در آنها برمال کردنشان را گاهی
دشوار میسازد .این اساس دستکاری یا فریب احساسی 1است.
فریب احساسی راهبردهای پنهان دستکاری و کنترل کردن است .این
راهبردهای فریبنده اغلب به شکل نهان درجهت تغییر احساس ،رفتار ،و
1. Emotional manipulation