Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 1

‫‪11‬‬ ‫اندیشه‬ ‫‪Info@etemadnewspaper.

ir‬‬ ‫دوشنبه ‪ 10‬مهر ‪ 16 ،1402‬ربیع‌االول ‪ 2 ، 1445‬اکتبر ‪ ،2023‬سال بيست‌و یکم‪ ،‬شماره ‪5592‬‬

‫ديدگاه‬ ‫فلسفه و فرهنگ‬

‫عقل سالم در بدن سالم؟‬ ‫وجهاصيلاست‪.‬اصيلبودنتمرينانتخابسوژه‌اياست‬ ‫گفت‌وگومياندوحوزهبهظاهرنامأنوس‬


‫كه اصالت خودش را مي‌شناسد و قصد دارد اين كيفيت را‬ ‫مهدي اردبيلي‪:‬احتماال مهم‌ترين دستاورد اين جلسه‬
‫از قديم گفته‌اند «عقل س��الم‬ ‫توسعهبدهدوقلمروخودراگسترده‌تركند‪.‬‬ ‫باب گفت‌وگ��و را ميان دو حوزه‬
‫فرم آن باش��د؛ فرمي كه ِ‬
‫در بدن س��الم است» در بادي‬ ‫مورد بعد ساختگي بودن تمرين است‪ .‬تمرين بايد توسط‬ ‫به ظاهر نامأنوس يعني فلسفه از يك‌سو و هنرهاي رزمي‬
‫امر هم��گان معناي اين جمله‬ ‫سوژ‌ه ساخته‌شود‪،‬يعني سوژه دست به طراحي فرم‌هايي‬ ‫از ديگر س��و باز كرده اس��ت‪ .‬همان‌طور كه از عنوان بحث‬
‫را مي‌فهمن��د و نياز به توضيح‬ ‫مي‌زند كه درنهايت باعث تقويت فرد در يك جنبه خاص‬ ‫برمي‌آيد عنوان بحث يعني آيا تمرين مي‌تواند آزاد كند؟‬
‫ن��دارد‪ .‬ام��ا اگر اهل فلس��فه‬ ‫مي‌گردد‪.‬بهعبارتديگر‪،‬تمرينهموارهبهچيزيبزرگ‌تر‬ ‫دو كلي��د واژه دارد يكي تمرين و ديگ��ري آزادي‪ .‬ابتدا به‬
‫باش��ي‪ ،‬عادت به اين داري كه‬ ‫از خودش مرتبط اس��ت و آن در واقع‪ ،‬نظام كلي است كه‬ ‫صورت‌بندي و طبقه‌بندي واژه آزادي مي‌پردازم و سپس‬
‫محسن آزموده‬
‫در ه��ر آنچه ع��رف مي‌گويد‪،‬‬ ‫تمرين را ش��كل مي‌دهد‪ .‬ساختن تمرين يعني طراحي‬ ‫نسبت آزادي را با تمرين بيان مي‌كنم‪ .‬آزادي هم مفهومي‬
‫«ان قلت» بياوري و س��ردرد و احيانا دردسر ايجاد‬ ‫مراتب‪،‬تكرار‪،‬ترتيبوتوالي‌هاييكهدرخدمتايدهكليو‬ ‫استكهدر سطحجمعي قابلبررسي استوهم در سطح‬
‫كني‪ .‬مثل كاري كه س��قراط مي‌ك��رد‪ ،‬يعني مثل‬ ‫درراستاييكيشدنباايدهكليشكلمي‌گيردودرپاسخ‬ ‫فردي‪،‬اماتمركزمندراينجلسهدربارهآزاديفردياست‬
‫خرمگ��س به جان جامعه خس��بيده چون گاو آتن‬ ‫بهاينكهچرابايدتمريندرساختارجزييطراحيشودبايد‬ ‫وبرايپيشبردوروشن‌ترشدنبحثنيزآغازازآزاديفردي‬
‫افت��اده ب��ود و آرام و قرار را از او س��لب ك��رده بود‪.‬‬ ‫گفتكهوقتيايدهكليواردبدنمي‌شوديكنوعگسست‬ ‫شيوه‌ايراهگشاخواهدبود‪.‬بهلحاظتاريخي‪-‬فلسفيمادو‬
‫نهايت هم شد آنچه ش��د‪ .‬بگذريم‪ .‬در مورد همين‬ ‫وتغييرزمان‌منديبهوجودمي‌آيد‪.‬‬ ‫رويكردبهمفهومآزاديداريمآزاديسلبيوآزاديايجابي‪.‬‬
‫ضرب‌المثل مش��هور و ساده هم مي‌توان دقيق شد‬
‫و مته به خشخاش گذاش��ت‪ .‬مثال پرسيد‪ ،‬عقل به‬ ‫يك ايده بزرگ‬ ‫آزادي سلبي‬
‫چه معناست؟ س��الم يعني چه؟ تن سالم را تقريبا‬ ‫تمرين در حقيقت نمايانگر يك ايده بزرگ اس��ت كه به‬ ‫آزادي سلبي در واقع يك گونه مقاومت است و تن ندادن‬
‫همه مي‌دانند‪ ،‬اما عقل سالم چطور عقلي است؟ آيا‬ ‫شكلگسستهپياده‌سازيمي‌شود‪.‬استاديكهاينتمرين‬ ‫به عامل بيروني كه آزادي يا تحقق خواست من را محدود‬
‫عقل ناس��الم و خراب هم داريم؟ ربط ميان اين دو‬ ‫را طراح��ي مي‌كند و از ايده اصل��ي‌اي الهام مي‌گيرد هم‬ ‫مي‌كند‪ .‬خود آزادي سلبي را مي‌توان در دو سطح گنجاند‬
‫چيست؟ آيا اگر كسي تن ناسالم داشته باشد‪ ،‬عقل‬ ‫فاكتوري بسيار مهم است‪ .‬من مي‌توانم ايده كلي تمرين‬ ‫و بررس��ي كرد‪ .‬س��طح رايج آزادي س��لبي يا سطح اول‬
‫ناسالم دارد يا خير؟‬ ‫را در يك دقيقه در ذهنم بازس��ازي كنم‪ ،‬اما براي اجراي‬ ‫مقاومت در برابر عوامل محدود‌كننده بيروني است مثال‬
‫عق��ل اصوال يك قوه يا توانايي يا اس��تعداد اس��ت‪.‬‬ ‫آن روي بدن بايد به مراحل گسس��ته پرداخت‪ .‬اين مانند‬ ‫من مي‌خواهم فالن لباس را بپوشم و عاملي از بيرون من‬
‫كس��ي كه عقل دارد‪ ،‬يعني توانايي ي��ا قوه درك و‬ ‫موسيقي و يك ملودي است كه از مجموعه‌اي از نت‌هاي‬ ‫را محدود مي‌كند‪ .‬اما آزادي سلبي در سطح دوم و بنيادي‬
‫فهم چيزهايي خ��اص را دارد‪ ،‬مثل حس يا خيال‪.‬‬ ‫گسسته تشكيل ش��ده و بايد ابتدا هر نت را ياد بگيريم تا‬ ‫هممي‌تواندمطرحشودوآنآزاديسلبيدرسطحدروني‬
‫ما با قواي حس��ي خود مي‌توانيم امور محسوس را‬ ‫بتوانيم آنهارابههموصلكنيم‪.‬درپاسخبهاينكه آيابايداز‬ ‫استكهبهمعنيآگاهشدنازاينواقعيتعميقوبنيادي‬
‫درك كنيم‪ ،‬يعني با قوه بينايي مي‌توانيم اش��يا را‬ ‫تمرينشروعكردياابتدابايدآنراموجهكرد‪،‬بايدگفتكه‬ ‫‪2020 ,1st Taoist Qigong is a painting by Ilyo Tao which was uploaded on June‬‬ ‫اس��ت كه خواس��ت من و اميال و عواطف من محصول و‬
‫ببينيم‪ ،‬با قوه ش��نوايي مي‌توانيم صداها را بشنويم‬ ‫تمرينبايدبراساسايدهكليآنطراحيشود‪.‬تمرين‌هاي‬ ‫شخص من نيس��ت و من آنها را در فرآيند‬‫دست‌ساخته ِ‬
‫و‪ ...‬به همين قياس قوه خيال يا تخيل‪ ،‬يك توانايي‬
‫خاص است براي ور رفتن با تصورات و محفوظات و‬
‫گسستهنيازمنديكايدهبزرگ‌ترهستندتابتوانندمعناو‬
‫همبستگيپيداكنند‪.‬بايدفهميدچگونههمبستگيبين‬
‫آيا تمرين آزاد مي‌كند؟ در گفتارهايي از محمدمهدي اردبيلي و حامد كاتوزي‬ ‫اجتماعي ش��دن دروني كردم و به عنوان واقعيت و شبكه‬
‫اميال و خواست‌هاي خويش پذيرفته‌ام‪ .‬اين خواست‌ها و‬

‫هدف بيرون آمدن از چرخه لذت و درد است‬


‫تركيب و تجزيه آنها‪ .‬عقل يا قوه عاقله‪ ،‬توانايي درك‬ ‫اجزامي‌تواندبههارمونيبرسدوبهخدمتايده‌ايدربيايد‪.‬‬ ‫اميال و عواطف من چه بسا بر ساخته تاريخ و آداب و رسوم‬
‫كليات و انتزاع و ساختن و تركيب و تجزيه مفاهيم‬ ‫تمرينتنهابهمعنايارتقايجايگاهومسلطشدننيست‪،‬‬ ‫و عرف و اجتماع و ضروريات تاريخي و فرهنگي است و من‬
‫(‪ )concepts‬اس��ت‪ ،‬همان كه به آن توان تجزيه‬ ‫بلكه يك سفر معرفت‌شناسانه محسوب مي‌شود‪ .‬تمرين‬ ‫در درون آن پرتاب شده‌ام‪ .‬پس من تحت عنوان‌هايي مثل‬
‫و تحليل هم مي‌گوييم‪ .‬مث�لا همين كاري كه ما با‬ ‫فراترازيكوسيلهبرايكسبمهارتياتسلطاست؛تمرين‬ ‫خواس��ت من يا شخصيت من‪ ،‬بردگي عواطف و اميالي را‬
‫ضرب‌المثل مشهور باال مي‌كنيم‪ ،‬در اصل كار عقل‬ ‫يكرويكردبهشناختنيزهست‪.‬مانندفرديكهباشنيدن‬ ‫موضوعي مش�ابه پرداخته‪ .‬آنچه مي‌خوانيد‬ ‫اهمي�ت و كارك�رد تمرين‌ه�اي منظم بدني‬ ‫مي‌كنمكهخودمعلتآننيستم‪.‬بايدديدباچهشيوه‌هايي‬
‫يا قوه عاقله اس��ت‪ .‬ما به كمك قوه عاقله اس��ت كه‬ ‫موسيقي به مهارت مي‌رسد؛ در اينجا نه تنها بر موسيقي‬ ‫مهتابتابنده‬ ‫مي‌توان از افتادن در تله مكانيزم‌هاي برده‌ساز كه همواره‬
‫روايتي از گفته‌ه�اي محمدمهدي اردبيلي و‬ ‫ب�راي مبارزه با نيهيليس�م نوش�ت‪ .‬حاال در‬
‫مي‌توانيم يك جمله يا گ��زاره مركب را به جمالت‬ ‫تسلط پيدا مي‌كنيم‪ ،‬بلكه توانايي در فهم و تجربه آنچه در‬ ‫حامدكاتوزياست‪.‬روشناستكهمتنكامل‬ ‫گفت‌وگويي آنالين ب�ا حامد كاتوزي‪ ،‬مدرس‬ ‫تمرين ك�ردن ب�ه معن�اي انجام يكس�ري‬ ‫دردرونوبيرون فعالهستند ممانعتكرد‪ .‬اينجاستكه‬
‫و گزاره‌هاي س��اده‌تر تقسيم كنيم و مفاهيم آنها را‬ ‫حالرخدادناستهمافزايشمي‌يابد‪.‬اينتسلطو تعمق‬ ‫بيش از دو س�اعت نشس�ت در مجال كنوني‬ ‫بين‌الملل تاي‌چي و چي‌كنگ‪ ،‬به اين پرسش‬ ‫فعاليت‌هاي منظم بدني چ�ه ربطي به آزادي‬ ‫تمرين جايگاه و اهميت ويژه‌اش را بر ما آشكار مي‌كند اما‬
‫مورد بحث و بررسي قرار دهيم‪.‬‬ ‫در فهم موسيقي در ديگر حوزه‌هاي هنري مانند هنرهاي‬ ‫امكان‌پذير نيست و گزارش حاصل برداشت‬ ‫پرداخته ك�ه آيا تمرين مي‌توان�د آزاد كند؟‬ ‫دارد؟ محمدمه�دي اردبيلي‪ ،‬پژوهش�گر و‬ ‫قبلازآنبايدازآزاديايجابينيزسخنگفت‪.‬‬
‫با اين تعريف س��اده از عقل‪ ،‬اگر مورد پذيرش قرار‬ ‫رزميوهنرهايزندگينيزكاربرددارد‪،‬چرا‌كهشهودحسي‬ ‫نويس�نده از صحبت‌هاي ايش�ان است‪ .‬اين‬ ‫بحث حاض�ر براي عالقه‌مندان به فلس�فه و‬ ‫مترجم فلسفه‪ ،‬سال گذش�ته كتاب «اصول‬
‫گيرد‪ ،‬مي‌توان معناي عقل س��الم را مشخص كرد‪.‬‬ ‫تيزترودقيق‌تريپيداكرده‌ايم‪.‬هنرهاييمانندكونگ‌فواز‬ ‫نشست را موسس�ه پژوهش�ي‪ ،‬آموزشي و‬ ‫علوم انس�اني تازه و جالب توجه است‪ .‬كمتر‬ ‫مبارزه در زمانه نيهيليس�م» را منتشر كرد‪.‬‬ ‫آزادي ايجابي‬
‫عقل سالم‪ ،‬يعني عقلي كه درست كار كند و كار عقل‬ ‫اينجهتكاركردمعرفت‌شناسان ‌هنيزدارند‪.‬‬ ‫مطالعاتي آكادميشمسهبرگزار كرده است‪.‬‬ ‫اس�تاد يا پژوهش�گر فلس�فه‌اي در ايران به‬ ‫او در فصل‌هاي پاياني اين كتاب‪ ،‬از ضرورت‪،‬‬ ‫نفسايدهآزاديتاكيددارد‬ ‫ِ ِ‬ ‫تحقق‬ ‫بر‬ ‫ايجابي‬ ‫آزاديدرسطح‬
‫چنان‌كه گفتيم‪ ،‬تواناي��ي درك كليات و وررفتن با‬ ‫كيفيتمواجههدرتمرينازاهميتويژه‌ايبرخورداراست‪،‬‬ ‫وبراينكهچطورمي‌توانآزاديرازيستوازخويشتنساطع‬
‫آنهاست‪ .‬آنكه نتواند اس��تدالل كند‪ ،‬تحليل كند‪،‬‬ ‫چهاينتمرينمرتبطباهنر‪،‬ورزش‪،‬يارزميباشد‪.‬استفاده‬ ‫يگان��ه دارند كه ب��ه حالت‌هاي مختلف��ي تغيير ماهيت‬ ‫نظامتمثيالتمي‌تواندوقابليتموجه‌سازيدارد‪.‬استمرار‪،‬‬ ‫زمانهنيهيليسم»تمريناتدردوسطحطراحيشدهاست‬ ‫كرد‪.‬آزاديايجابيرابايدباسوژهشدنپيوندزد‪،‬بااينحال‬
‫تجزيه كند و مفاهيم را انتزاع كند يا بس��ازد‪ ،‬عقل‬ ‫درستازتمريندرلحظهواقعيرويدادوتجربهزيسته‪،‬اثر‬ ‫مي‌دهدوفعاليتيكهرويشيءانجاممي‌شودباعثتغيير‬ ‫تمرينجداياززندگينيستوباآندرهمتنيدهوچيزي‬ ‫درسطحآگاهيودرسطحآمادگيوهردوقراراستتوامان‬ ‫پرسش��ي كه پيش مي‌آيد اين است كه سوژه قرار است از‬
‫س��الم ندارد‪ .‬حاال مي‌توان پرس��يد‪ ،‬عقل سالم چه‬ ‫مستقيميبرارتقايكيفيتمواجههدارد‪.‬كيفيتمواجهه‬ ‫صورت‌هايآنجوهرواحدويگانهمي‌شود‪.‬انگاردركنگ‌فو‬ ‫بيروناززمانتمريننيست‪.‬پستمرينمستمروبهگونه‌اي‬ ‫همديگرراپشتيبانيكند‪.‬البتههيچ‌گونهضمانتيمبنيبر‬ ‫چه كس��ي و از چه چيزي آزاد شود؟ آيا تحقق سطح اول‬
‫ربطي به بدن سالم دارد؟ ترديدي نيست كه تعقل‬ ‫يك رزمي‌كار كه به صورت جدي تمرين نكرده اس��ت با‬ ‫و به مدد نظام تمريني آن قرار است يك ماهيتي به مرتبه‬ ‫شيوهديگريازخو ِدزندگياست‪.‬‬ ‫اينكهمامي‌توانيمبرساختارهايبرده‌سازغلبهكنيموجود‬ ‫آزادي يعني آزاد شدن از موانع ارضاي ميل كافي نيست؟‬
‫و بهره‌مندي از عقل‪ ،‬مس��تلزم اندام‌هايي است كه‬ ‫كسيكهبه‌طورمستمرتمرينكردهاست‪،‬متفاوتاست‪.‬‬ ‫باكيفيت‌تر تبديل گردد و م��راد از كيمياگري نيز تغيير‬ ‫ندارد حتي آمارها نشان مي‌دهد كه غالب اوقات توان غلبه‬ ‫آزاد شدن از س��طح دوم نيز ضروري است يعني آزادي از‬
‫به تصريح دانشمندان‪ ،‬آن را ممكن مي‌سازند‪ .‬مغز‬ ‫درتايچي‪،‬زمانيكهشمشيررادردستمي‌گيري‪،‬انگار‬ ‫كيفيتدادنيكشيءبهسطحيباالتراست‪.‬‬ ‫بدنمندي آزادي‬ ‫نداريم‪.‬امااگرماآزاديرانهيكغايتيانتيجهبلكهبهمثابه‬ ‫نظام‌هاي مختلف برده‌ساز اجتماعي‪ ،‬اخالقي‪ ،‬آموزشي‪،‬‬
‫و اندام‌ه��اي مرتبط ب��ا آن‪ ،‬كار قوه عاقل��ه را انجام‬ ‫كه اين ابزار جزوي از بدن تو شده است‪ .‬احساسي عميق‬ ‫تمرين كنگ‌فو اين اس��ت كه‬
‫نكته ديگر در مورد تعريف ِ‬ ‫آزاديسوژهدرآزاديبدناست‪.‬نسبتبدنوذهنحتيدر‬ ‫جهت حركت ببينيم آنگاه مي‌توان در مس��ير آزادي گام‬‫ِ‬ ‫اقتصادي و‪ ....‬به بيان ديگر‪ ،‬آزادي ايجابي به عرصه آوردن‬
‫مي‌دهند‪ ،‬مثل چشم كه كار ديدن را انجام مي‌دهد‬ ‫به س�لاح وصل مي‌شود‪ ،‬گويا ذهن آن را تصاحب كرده و‬ ‫خود آيين است به اين معنا كه تقليد و اطاعت و تبعيت در‬ ‫بودن‬
‫فلسفهاسالمينيزتحتمفهومجسمانيتالحدوث ِ‬ ‫نهادوازهمينطريقزيسترامعنا‌داروجهت‌مندكرد‪.‬‬ ‫سوژه‌اياستكهتوانستهبرمكانيزم‌هايبرده‌سازبيرونيو‬
‫يا گوش كه كار شنيدن را انجام مي‌دهد و‪ ...‬بنابراين‬ ‫همچون امتدادي از بدن‪ ،‬ذهن به سالح فرمان مي‌دهد‪.‬‬ ‫اين نظام تمريني راه ندارد‪ .‬ديگر اينكه در تمرين كنگ‌فو‬ ‫بدن طرح شده‪ ،‬در شرق نيز بسياري از متون براي آگاهي‬ ‫پس در جواب به پرسشي كه عنوان جلسه نيز هست «آيا‬ ‫درونيكهفعاليتيدرهمتنيدهدارند‪،‬غلبهكند‪.‬‬
‫تا اينجاي قضيه روش��ن اس��ت كه س�لامت عقل‬ ‫هنگام نگارش با قلم نيز چني��ن حالتي به وجود مي‌آيد‪.‬‬ ‫تكرار و ممارس��ت اهميت دارد‪ ،‬تمرين بايد تكرارشونده‬ ‫ازنظامتمريناتوجودداردومي‌توانالبتهبهشكلنقادانه‬ ‫تمرين مي‌تواند آزاد كند؟» مي‌گوييم‪ ،‬نمي‌دانيم ولي اگر‬ ‫پسبرايصورت‌بنديدقيقبحثتابدينجايكاربهجاي‬
‫موقوف به سالمت مغز است‪ .‬كسي كه دچار آسيب‬ ‫س�لاح يا قلم كه پيش‌تر به عنوان يك وسيله فرادستي‬ ‫باشدچراكهدرتكراروممارستاستكهماباتغييركيفيت‬ ‫از آنها اس��تفاده كرد‪ ،‬قيد نقادانه به اين دليل به كار رفته‪،‬‬ ‫قرار است براي زيست معنا‌دار در جهت آزادي گا ‌م برداريم‬ ‫پرسش«آياتمرينمي‌تواندآزادكند؟»مي‌توانيمبپرسيم‬
‫يا آس��يب‌هايي در بخش‌هايي از مغز خود باش��د‪،‬‬ ‫به نظر مي‌رسيد‪ ،‬حاال گويي جزوي از بدن فرد است و به‬ ‫روبه‌رومي‌شويم‪.‬باتكرا ِرتمرين‪،‬كميتتغييرمي‌كندوبا‬ ‫چراكه برخي تعليمات شرقي نظام تمثيالتي غيرموجه‬ ‫بايدمتقاعدشدهباشيمكهماضعيفيموبههميندليلنيز‬ ‫كهكدامخود‪/‬هاقراراستازخودآزادشود‪.‬پرسشاخيركه‬
‫نمي‌تواند تعقل كند‪ .‬در اين باره كه آيا عقل مساوي‬ ‫مثابه امري توي دستي فراچنگ آمده است‪ .‬بايد در ذهن‬ ‫تغيي ِركميتتغييردركيفيتايجادمي‌شود‪.‬‬ ‫دارند و از همين رو بايد نقادانه به آنها نگريست‪ .‬در ظرفيت‬ ‫تمرينضرورياستونيازبهآمادگيوتوانمند‌سازيداريم‪.‬‬ ‫پرسشي براي تمام دوره‌ها مي‌تواند باشد را با ارايه تحليلي‬
‫با مغز است يا خير‪ ،‬حرف و حديث زياد است‪.‬‬ ‫داشته باشيم كه بدن مرزهاي مشخصي ندارد و مي‌تواند‬ ‫آغازگرايانهبودنتمرينديگرويژگيمهمآناست‪.‬تمرين‬ ‫رشددهندگي‪،‬تاكيدبرايناستكهمحدوديت‌هايسوژه‬ ‫پرسشبعديكهممكناستمتعاقبپرسشقبليطرح‬ ‫ازآزاديآشكاركرديم‪.‬البتهدراينبحث‪،‬حركتبهسمت‬
‫البته كس��اني كه مي‌گويند‪« ،‬عقل س��الم در بدن‬ ‫در جهت‌هاي گوناگوني توسعه پيدا كند و با مهارت‪ ،‬فرد‬ ‫رارشددادامابايدهمزمانمحدوديت‌هارانيزمهاركرد‪.‬اگر‬ ‫آزاديرابهعنوانيكپيش‌فرضاساسيدرنظرگرفته‌ايم‪.‬‬
‫سالم است»‪ ،‬منظورشان سالمت مغز و قواي عصبي‬ ‫مي‌تواندقلمروخودراگسترشدهد‪.‬كنگ‌فونيزبرهمين‬ ‫بدون مهار‌سازي اميالم به آزادسازي بپردازم‪ ،‬هيوالهاي‬ ‫اما هر لحظه مي‌توان پرسيد كه اساسا چرا بايد آزاد شد؟‬
‫آدم نيس��ت‪ .‬اينكه معلوم است‪ .‬آنها حرف‌شان اين‬ ‫ايده متمركز است‪ .‬مبارزه‌كننده در كنگ‌فو نه تنها سعي‬ ‫درون منهمرهاوبي‌مهارمي‌گردد‪ .‬پالستيسيتهويژگي‬ ‫ِ‬ ‫مي‌تواناستداللكردكهاساساآزاديبه‌صرفهنيست‪،‬بهاي‬
‫است كه سالمت عمومي بدن موجب سالمت عقل‬ ‫دارد قلمرو بدن خود را گس��ترش دهد‪ ،‬بلكه با استفاده از‬ ‫ديگري اس��ت كه بر ش��كل‌دهندگي و شكل‌پذيرندگي‬ ‫سنگينيداردوحتيزيان‌آوراستووحشتپشتوحشت‬
‫و قواي عاقله انسان مي‌ش��ود‪ .‬يعني مثال كسي كه‬ ‫سالح‌ها نيز اين گس��ترش را افزايش مي‌دهد‪ .‬در مراحل‬ ‫همزمانسوژهاشارهمي‌كند‪.‬دراصلاولويت‌بنديمراداين‬ ‫است و درنهايت پرسش كرد كه آيا اساسا آزادي خودش‬
‫بيماري خاصي دارد يا بدن��ي با معيارهاي عمومي‬ ‫باالت��ر‪ ،‬هدف حتي ممكن اس��ت كنترل ب��دن ديگران‬ ‫است كه همواره بايد اولويت‌ها را مدنظر قرار داد‪ ،‬ژست‌ها‬ ‫كلمه‌اي نيس��ت كه در واكنش به ساختاري‌هاي بردگي‬
‫سالمي ندارد‪ ،‬توانايي عقلي درست و حسابي ندارد‪.‬‬ ‫باشد‪ .‬تمرين پلي هست كه استاد و شاگرد از طريق نوعي‬ ‫و ظاهر‌سازي‌هاي بر ايده اصلي يعني مواجهه راديكال با‬ ‫توليدشدهومعناگرفته؟بنابراينباچنينپيش‌فرضياست‬
‫اين حكم اس��ت ك��ه مي‌ت��وان در آن ترديد كرد و‬ ‫ممارستوهم‌تجربگيبايكديگردرارتباطبيناسوبژكتيو‬ ‫اصل تاب‌آوري يا مفهو ِم در ِد موجه‪،‬‬
‫تمرين غلبه نكند‪ .‬در ِ‬ ‫كهقدمنهادندرجهتآزاديوزيستمعنادارممكنشده‬
‫آن را مس��اله‌برانگيز خواند‪ .‬اوال كس��اني معتقدند‬ ‫هس��تند‪ ،‬به جاي اينكه حكمت استاد به شكل لوگوس‬ ‫مسالهايننيستكهدردبكشيميانكشيمبلكههدفبيرون‬ ‫وباعثخروجفردازصفبردگانمي‌شود‪،‬گرچهواقفيمكه‬
‫ك��ه اصال عقل س��الم و عقل ناس��الم نداري��م‪ .‬آنها‬ ‫مطرحشودوشخصدرمقامسومشخصنسبتبهتمرين‬ ‫آمدنازچرخهلذتودرداستواينكهرويكردمانرانسبت‬ ‫مي‌تواندرخو ِداينپيشفرضهمتشكيككرد‪.‬‬
‫مي‌گويند‪ ،‬كساني كه اين تفكيك را قائل مي‌شوند‪،‬‬ ‫قرار بگيرد‪ ،‬بلكه آن را به كيفيت اول شخص بدل مي‌كند‬ ‫بهچرخهدردولذتتغييردهيم‪.‬‬
‫در واقع مي‌خواهند مرز و محدوده درس��ت كنند و‬ ‫بهمعنايتجربه‪.‬اينتجربهبايدشبيهبهتجربهاستادباشد‬ ‫پژوهشگرفلسفه‬ ‫مكانيزم‌هايبرده‌ساز‬
‫هنجارهاي بيرون��ي را بر عقل تحميل كنند‪ .‬از ديد‬ ‫و به مثابه اثر هنري امكان هم‌تجربگي ايجاد مي‌كند‪ .‬اين‬ ‫تمري�ن تنه�ا به معن�اي ارتق�اي جايگاه‬ ‫آزادي سوژه در آزادي بدن است‪ .‬نسبت‬ ‫همان‌طور كه در س��طح آزادي س��لبي م��ا مي‌توانيم از‬
‫گروهي از ايش��ان‪ ،‬عقل‪ ،‬عقل است و هيچ معياري‬ ‫هم‌تجربگي چه در مقام استاد شاگردي و چه در مقام هم‬ ‫و مس�لط ش�دن نيس�ت‪ ،‬بلكه يك سفر‬ ‫تمرينازمنظرسنتدائويي‬ ‫بدن و ذهن حتي در فلس�فه اسالمي نيز‬ ‫آزادي از موانع بيروني و موانع دروني حرف بزنيم در بحث‬
‫بيرون از خودش ندارد‪ .‬ثاني��ا گروهي معتقدند كه‬ ‫تمرينيصادقاست‪.‬‬ ‫معرفت‌شناسانهمحسوبمي‌شود‪.‬تمرين‬ ‫حامدكاتوزي‪:‬دربحثحاضرمي‌كوشمازدريچهتوصيف‬ ‫بودن‬
‫تحت مفهوم جس�مانيت الحدوث ِ‬ ‫مكانيزم‌هاي برده‌س��از هم همين دو س��طح را مي‌توان‬
‫ارتباط برقرار كردن ميان عقل و بدن‪ ،‬اساسا درست‬ ‫فراتر از يك وس�يله براي كس�ب مهارت‬ ‫كنگ‌فو نش��ان دهم كه تمرين موجه‌سازي‌شده چگونه‬ ‫بدن طرح شده‪ ،‬در ش�رق نيز بسياري از‬ ‫برشمرد‪ ،‬گرچه مكانيسم‌ها به‌شدت در هم تنيده است و‬
‫نيس��ت‪ .‬مهم‌ترين گواه ايشان هم مثال‌هاي نقضي‬ ‫در زمان حال بودن‬ ‫يا تس�لط اس�ت؛ تمرين ي�ك رويكرد به‬ ‫تمريني است و چه ويژگي‌هايي دارد؟ در آغاز مي‌كوشم‬ ‫متون براي آگاهي از نظام تمرينات وجود‬ ‫هيچنيروييازبيرونتاثيرگذارنخواهدبوداگرهمدستياز‬
‫از افرادي اس��ت كه بيماري‌هاي جدي داش��تند‪،‬‬ ‫يكي از جنبه‌ه��اي كليدي تمرين‪ ،‬در زم��ان حال بودن‬ ‫ش�ناخت نيز هس�ت‪ .‬مانند ف�ردي كه با‬ ‫تمرينراازمنظرسنتدائوييسمتعريفكنم‪.‬دائوييست‌ها‬ ‫داردومي‌توانالبته به شكل نقادانهازآنها‬ ‫دروندررابازنكندوخائنيدردرونوجودنداشتهباشد!در‬
‫اما هي��چ كس در عاقل بودن آنها ش��ك ن��دارد‪ .‬از‬ ‫تمريناست‪.‬تمرينبايدباتمركزبرلحظهحالانجامشود‪،‬‬ ‫ش�نيدن موس�يقي به مهارت مي‌رس�د؛‬ ‫باسابقه چندين هزار ساله روي موضوع تمرين به صورت‬ ‫اس�تفاده كرد‪ ،‬قيد نقادانه به اين دليل به‬ ‫اقتصادكارتل‌هايبزرگ اقتصادي تالشخود را مي‌كنند‬
‫ميان دانشمندان مي‌توان به اس��تفان هاوكينگ‪،‬‬ ‫نهبراساسدغدغه‌هاوعواملگذشته‪.‬دراينزمينه‪،‬مراقبه‬ ‫در اينجا نه تنها بر موس�يقي تس�لط پيدا‬ ‫ويژهكاركردند‪.‬حكمتدائوييسمنظامتمريناتمختلفي‬ ‫كار رفته‪ ،‬چراكه برخي از تعليمات شرقي‬ ‫كهماراتبديلبهمشتريوبردهخودكنندوشيرهمارابمكند‬
‫فيزيكدان مش��هور مثال آورد و از بين فيلس��وفان‪،‬‬ ‫به عنوان ي��ك فرم از تمرين‪ ،‬تاكيد زي��ادي بر زندگي در‬ ‫مي‌كنيم‪،‬بلكهتواناييدرفهموتجربهآنچه‬ ‫راطراحيكردهاست‪.‬بااين‌همهحكمتعمليدائوييست‌ها‬ ‫نظام تمثيالتي غيرموجه دارند و از همين‬ ‫و ميل ما را دستكاري كرده و توهمي از آزادي انتخاب به ما‬
‫نيچه‪ ،‬فيلس��وف آلماني ك��ه تقريبا سراس��ر عمر‬ ‫لحظهحالدارد‪.‬بعضي‌هامراقبهرايك شكلاز«خواهش‬ ‫در حال رخ دادن است هم افزايش مي‌يابد‪.‬‬ ‫توسط غرب به درستي فهميده نشده به دليل اينكه اين‬ ‫رو بايد نقادانه به آنها نگريست‪.‬‬ ‫بدهند و درنهايت فرد را تحت كنترل منطق بازار درآورند‪.‬‬
‫نس��بتا كوتاهش بيمار بود و اتفاق��ا بيماري مغزي‬ ‫براي حضور در حال» مي‌بينند‪ ،‬ب��دون انتظار براي يك‬ ‫حكمتمتن‌محورنبودهواينحكمتبيشترتوسطتمرين‪،‬‬ ‫عناصربرده‌سازاجتماعي‪-‬فرهنگيمثلتولد‪،‬مرگ‪،‬ازدواج‬
‫هم داشت و به‌شدت از آن رنج مي‌برد‪ .‬اين دسته تا‬ ‫پاس��خ خاص درحالي كه چنين رويكردي ب��ه مراقبه از‬ ‫هيچ‌گاهنبايددرواكنشبهعللومحرك‌هايبيرونيآغاز‬ ‫شيوه زندگي‪ ،‬موسيقي‪ ،‬فنگ‌شويي‪ ،‬شيوه‌هاي عمل در‬ ‫شودايناستكهكدامتمرينآزادييارهايي‌بخشاست؟‬ ‫ياآموزشاجباريكهترسناك‌تريننظامبرده‌سازيكهبه‬
‫جايي پيش مي‌روند كه مي‌گويند‪ ،‬اساسا بيماري و‬ ‫اس��اس اشتباه است‪ .‬موضوع اين اس��ت به جاي در زمان‬ ‫شود‪.‬آغاز‌گربودنيعنيمحرك‌هايبيرونيكهبررفتارتاثير‬ ‫زندگي روزمره‪ ،‬هنرهاي رزمي و‪ ...‬سينه به سينه منتقل‬ ‫پاسخ اين است كه تمرين بايد موجه‌سازي شود‪ ،‬چراكه‬ ‫ما حقنه مي‌شود است و عناصري از همان‌جا در درون ما‬
‫ناسالمي تن‪ ،‬گاه موجب مي‌شود كه فرد با ساحت‌ها‬ ‫حال بودن تقويمي (رويكرد بيشتر تمرينات مراقبه‌اي در‬ ‫مي‌گذارندراتعليقكنيمودنبالعلتيدردرونخودبراي‬ ‫مي‌شدهاست‪.‬‬ ‫سد‬
‫بسياريازتمرين‌هاوبسياريازاساتيدخودشانتلهيا ِّ‬ ‫گذاشتهمي‌شودكهبتواندساختاربرده‌سازيراتاحداعلي‬
‫يا عوالمي متفاوت مواجه ش��ود يا جهان موجودات‬ ‫ايران اس��ت) بايد در حال بودن را به مثابه پايداري و ِ‬
‫بسط‬ ‫آغازتمرينباشيم‪.‬تعليقبهمعنايايجادفضاييدرگسست‬ ‫را ِهآزاديهستند‪.‬‬ ‫در درون ما بكارد و با دروني كردن مفهوم شرورانه‌اي تحت‬
‫را به ش��يوه‌اي متف��اوت بنگ��رد‪ .‬از ديد ايش��ان‪،‬‬ ‫زمان حال در نظر بگيريم و از دريچه در حال بودن تمرين‪،‬‬ ‫از بيرون و تاثيرات بيروني است و براي مثال مي‌بينيم كه‬ ‫كنگ‌فوبهعنوانتمرين‬ ‫عنوان«موفقيت»مكانيزم‌هايبرده‌سازبهجلو بِراند‪.‬‬
‫فيلسوفاني چون نيچه يا سارتر يا كركگور‪ ،‬اگر جسم‬ ‫امكانمداخلهدرسرنوشتخودراپيداكنيم‪.‬همچنين‪،‬از‬ ‫در تمرينات هنر‌هاي رزمي قبل از انجام تمرين مراقبه‌اي‬ ‫براي تعريف تمرين به واژه كنگ‌فو ارجاع مي‌دهم‪ .‬مفهوم‬ ‫تمرينچيست؟‬ ‫به عنوان نكته‌اي در پرانتز توضيح بدهم كه درنهايت مر ِز‬
‫س��المي به معناي متعارف داشتند‪ ،‬شايد اين‌گونه‬ ‫طريقتمرينمنظم‪،‬مي‌توانيمبه‌رغمچالش‌هاومشكالت‬ ‫انجاممي‌دهندكههمانحكمتعليقازجهانبيرونرادارد‬ ‫كنگ‌فو به معناي نوعي مهارت‌ورزي و از ميراث‌هاي مهم‬ ‫در گام بعدي توضيح مي‌دهيم كه مراد از تمرين چيست‬ ‫بينمكانيزم‌هايبرده‌سازبيرونودرونمرزگمراه‌كننده‌اي‬
‫نمي‌انديشيدند و اين آثار فكري را نداشتند‪.‬‬ ‫بيروني حال خود را طوالني‌ت��ر و پايدارتر نگه داريم‪ ،‬اين‬ ‫وبهنوعيحتيكم‌اثركردنعواطفوهيجاناتبيرونيهم‬ ‫دائوييسم است و در زمانه خودش مفهومي كيمياگرانه به‬ ‫و تمرين كه موجه‌سازي شده چه ويژگي و شاخصه‌هايي‬ ‫است و از همين رو بعضي معتقدند بايد ابتدا از بيرون آغاز‬
‫در مقابل مدافعان عقل سليم‪ ،‬ممكن است بگويند كه‬ ‫حالت پايداري به ما كمك مي‌كند تا با افزايش كيفيت و‬ ‫معنيپيدامي‌كند‪.‬‬ ‫معنايارتقايكيفيتيكجوهرتلقيمي‌شدهاست‪.‬بهاين‬ ‫دارد‪.‬ازنظرمنتمرينروش‌هاييبرايتوانمند‌سازيذهني‬ ‫كرد و بعد راه را براي سطح دوم آزادي هموار كنيم‪ .‬برخي‬
‫اصوال توليدات ذهني و عقلي بدن‌هاي ناسالم‪ ،‬مفيد‬ ‫خالقيتبهمواجهه‌هايزندگيپاسخدهيموهمچنيناز‬ ‫نكتهبعديمسووالنهبودنتمريناست‪.‬منمسوولتمام‬ ‫دليل كه نظام تمثيالت دائوييسمي بسيار يكپارچه است‬ ‫وبدنيهمزمانسوژهاستوشاخصه‌هاي تمرينموجهرا‬ ‫ديگر در شرق معتقدند كه بايد بيرون را رها كنيم و صرفا‬
‫نيست و بلكه مضر است‪ .‬اما روشن است كه اين ادعا راه‬ ‫آزادي‌هاي‌مانحفاظتكنيم‪.‬‬ ‫رفتارها و انتخاب‌هاي خودم هستم و هيچ‌گاه مسووليت‬ ‫مي‌توان گفت كه مفهوم تمرين با ساختارهاي فلسفي و‬ ‫در كتاب در حال تالي��ف خود به نام نظام جامع تمرينات‬ ‫به درون رو بياوريم و با مكانيزم‌هاي دروني كه خود اصيل‬
‫به جاهاي خوبي نمي‌برد و موجب حذف و طردهايي‬ ‫كنگ فو اساسا چه در وجه هنرهاي تجسمي و چه رزمي‪،‬‬ ‫تمرين بر گردن اس��تاد يا فرد ديگري نيست و اگر چنين‬ ‫منظومه‌هاي مفهومي‌شان در تناسب و هارموني است و‬ ‫گردآوري كرده‌ام‪ .‬اين ش��اخصه از اين قرار است‪ :‬انضباط‪،‬‬ ‫رابهغلوزنجيرمي‌كشددرگيرشويم‪.‬منمعتقدمايندو‬
‫مي‌شود كه ربطي به نفس عقل ندارند‪ .‬كوتاه سخن‬ ‫پرورش تاب‌آوري را در خود جا داده و همان به حفظ حال‬
‫ِ‬ ‫فهميدنتمريننيزبرگردنديگري‬‫ِ‬ ‫باشدمسووليتدرست‬ ‫تعريفتمرينراازبطنتماميهنرهايدائوييسممي‌توان‬ ‫خودآييني‪،‬استمرار‪،‬بدنمندي‪،‬تمركز‪،‬قابليتموجه‌سازي‪،‬‬ ‫در هم تنيده هس��تند و بايد هر دو همزمان تحليل برود و‬
‫آنكه شايد بتوان تعبير «عقل سالم در بدن سالم» را‬ ‫هم مربوط مي‌شود‪ .‬تاب آوريپايين موجب ازدستدادن‬ ‫است‪.‬اصلمسووالنهبودنتمرينازمايادگيريمسووالنه‬ ‫بيرون كشيد‪ .‬در مورد مفهوم تمرين كنگ‌فو ما مي‌توانيم‬ ‫پالستيسه‪،‬اولويت‌بندي‪،‬رشد‌دهندهظرفيتوتاب‌آوري‪.‬‬ ‫مكانيزم‌هاياثر‌گذاري‌اشرفتهرفتهخاموشگردد‪.‬‬
‫به صورت عرفي و عمومي پذيرفت‪ ،‬اما دقت بيش��تر‬ ‫پايداري در لحظه حال مي‌شود به همين دليل تاب‌آوري‬ ‫طلب مي‌كند و همچنين اين اصل را يادآوري مي‌كند كه‬ ‫تعريف ايجابي و سلبي ارايه دهيم‪ .‬يعني توضيح دهيم كه‬ ‫انضباط‪،‬تمرينباخوداستوبايدبابي‌رحميباخوددرگير‬
‫در آن نش��ان مي‌دهد كه اصوال قائل شدن به تعبير‬ ‫يكفضيلتاساسيمحسوبمي‌شود‪.‬نكتهآخرمهاراست‪.‬‬ ‫تمرين را بايد براساس س��وژه‌گي خود براي بدنم ترجمه‬ ‫كنگ‌فو داراي چه ويژگي‌هايي است و چه ويژگي‌هايي در‬ ‫شد و عذر و بهانه و تعليق تمرين در آن جايي ندارد‪ ،‬بايد به‬ ‫اصول مبارزه در زمانه نيهيليسم‬
‫«عقل سالم» پيامدهاي مثبتي ندارد‪ .‬شايد درست‌تر‬ ‫مهاربهمعنايبهخدمتگرفتنوكارگرفتننيروهاستهم‬ ‫كردهوانجامدهم‪.‬چيزيكهتمرينراازتقليدجدامي‌كند‬ ‫دايرهتعريفكنگ‌فونمي‌گنجد‪.‬دركنگ‌فوتمريناتبهدو‬ ‫نفس خود تمرين نه به نتيجه تمرين تعهد داش��ت‪ .‬خود‬ ‫پس در مقابل اين مكانيزم‌هاي برده‌ساز ما دو سالح مهم‬
‫آن باشد كه تعابير «سالم» و «ناسالم» را براي عقل‬ ‫حينتمرينرخمي‌دهدوهمواكنش‌هايمهاريماراارتقا‬ ‫همينمسووليت‌پذيرياست‪.‬منوظيفهدارم تمرينرابا‬ ‫بخش ذهني و تمرينات بدني طبقه‌بندي مي‌شود‪ ،‬با اين‬ ‫آييني‪،‬يعنيبايدتمرينوطراحيتمرينمتمركزبرخود‬ ‫مي‌توانيمداشتهباشيم‪،‬يكيآگاهيازعواملبرده‌سا ِزفعال‬
‫به كار نبريم و هيچ هنج��اري بيروني بر آن تحميل‬ ‫مي‌دهدوخودواكنشدرحينتمرينراهمارتقامي‌دهد‪.‬‬ ‫نظام تمثيالت خود توجيه كنم‪ .‬حتي در مراحل ابتدايي‬ ‫وجود هر دو شكل تمرين‌ها بدنمند است و نقطه استقرار‬ ‫باشدنهبرايديگري‪،‬نهبرايطبيعتوجامعهوخداو‪....‬‬ ‫در بيرون و در درون و دومي توان مقابله اس��ت‪ .‬اين مبارزه‬
‫نكنيم‪ .‬عقل تنها امر خودبنيادي اس��ت كه خودش‪،‬‬ ‫اماتمرين‪،‬نفي‌كنندهچهويژگي‌هايياست؟تمرينباتقليد‬ ‫يادگيري به نظر مي‌رس��د كه نورون‌هاي��ي (نورون‌هاي‬ ‫در بدن شكل مي‌گيرد و از همين رو اگر بحث را با تكيه بر‬ ‫اين قاعده ذن كه «اگر اس��تاد را ديدي اس��تاد را بُكش»‬ ‫شبيه به وضعيت معتادي اس��ت كه قصد دارد اعتيادش‬
‫خودش را با اصول درون��ي‌اش تنظيم مي‌كند و اين‬ ‫واطاعت‪،‬باصرففعاليتبدني‪،‬باابرازونمايشيايكرفتار‬ ‫آيينه‌اي) هستند كه فرآيند تقليد را پردازش مي‌كنند اما‬ ‫مفهو ِمتمرينبدنمندپيشببريمكاربي‌ربطينكرديم‪.‬‬ ‫اشاره بر خود آيين بودن تمرين دارد‪ .‬تمركز يا تسلط الزم‬ ‫را ترك كن��د‪ .‬در چنين وضعيتي آگاهي به تنهايي كافي‬
‫كار تنها در آزادي بي‌حد و حصر آن امكان‌پذير است‪.‬‬ ‫عادي و طبيعي بدون محتوا مناف��ات دارد در عين اينكه‬ ‫مالخودكنيم‬ ‫تغييرزمانيرخمي‌دهدكهبتوانيمتمرينرا ِ‬ ‫است بدين خاطر كه بتوانيم به لحاظ انرژيك تمركز را بر‬ ‫نيست‪،‬شرطالزماستاماكافينيستوبايدتوانمبارزهيا‬
‫هر هنجارگذاري بيروني خطرناك است و به معناي‬ ‫تمريننمي‌توانديكطرحكليياواكنشيباشد‪.‬‬ ‫يعنيبتوانيمبهزبانخودوبدن‌مانترجمهكنيم‪.‬‬ ‫باور به جوهر يگانه‬ ‫تمرين قرار داده و به هيچ‌كدام از مكانيزم‌هاي برده‌ساز غذا‬ ‫مقابله را با آن را هموار كرد‪ .‬در همين‌جا هست كه مي‌توان‬
‫پايان عقالنيت است‪.‬‬ ‫مدرسبين‌الملليتاي‌چيوچي‌كنگ‬ ‫اصيل بودن تمرين اصلي مهم به منظور باال بردن كيفيت‬ ‫دائوييست‌ها مونيست هس��تند‪ ،‬يعني باور به جوهري‬ ‫و موادرساني نكنيم‪ .‬قابليت موجه‌سازي‪ ،‬بايد بدانيم كدام‬ ‫ازضرورتتمرينسخنگفتودركتاب«اصولمبارزهدر‬

You might also like