Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 27

‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫لمیت (‪)limit‬‬
‫لمیت یا حد در لغت بمعنی هدف می باشد که یکی از مباحث بسیار عمده و اساسی را در ریاضیات‬
‫عالی را تشکیل می دهد و میتوان گفت که ریاضیات عالی بر پایه های لمیت استوار است که مفهوم‬
‫لمیت عمد ترین پایه آن خواهد بود که مفاهیم بسیار مغلق و پیچیده ریاضی توسط آن تشریخ و بیان می‬
‫گردد و برای بار اول توسط ‪ Verace Trace‬عالم انگلیسی به طور مفصل و مشرح بینان گردید یا‬
‫لمیت عبارت از تعیین مسیر تحول قیمت های نهایی و یا مبهم توابع می باشد مسایل کلی ریاضیات‬
‫معاصر از قبیل مشتق دیفرانسیل ‪ ،‬انتگرال ‪ ،‬سلسله ها و غیره با استفاده از مفهوم لمیت تعریف و‬
‫توضیح می گردد بخش های ازریاضی که با در نظر داشت مفهوم لمیت تحلیل و برسی می شود بنام‬
‫های انالیز ریاضی (‪ )calculus‬ویا حساب تفاضلی و انتگرال یاد می گردد‪.‬‬

‫لمیت ها‪:‬‬
‫را در نظر میگریم وقتی که متحول ‪ x‬به طرف یک عدد ‪ c‬نزدیک می شود تابع ‪y‬‬ ‫تابع‬
‫به طرف یک قیمت معین میرود که آن قیمت معین ‪ y‬را لمیت تابع می گویند‪.‬‬

‫بعضا ً اتفاق می افتد که توابع دارای لمیت نمی باشد ‪ ،‬البته این موضوع به ماهیت تحول آن تعلق دارد‬
‫را در نظر می گریم ‪ ،‬در افاده ای مذکور هر گاه‬ ‫برای درک بهتر مطلب افاده ای‬
‫متحویل ‪ x‬قیمت های خیلی نزیک به‪ 2‬را اختیار کند یعنی به طرف ‪ 2‬نزدیک شود در آن صورت افاده‬
‫فوق قیمت های نزدیک به عدد ‪ 11‬را بخود می گیرد و این حقیقت رادر جدول ذیل می توان به سهولت‬
‫درک نمود‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪X‬‬ ‫‪1.8‬‬ ‫‪1.9‬‬ ‫‪1.95‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2.0001‬‬ ‫‪2.1‬‬ ‫‪2.2‬‬


‫)‪F(x‬‬ ‫‪10.4‬‬ ‫‪10.7‬‬ ‫‪10.997‬‬ ‫‪11‬‬ ‫‪11.003‬‬ ‫‪11.3‬‬ ‫‪11.6‬‬

‫پس با در نظر داشت جدول فوق میتوان قضاوت نمود که هرگاه متحول ‪ x‬بطرف ‪ 2‬تفرب کند تابع ‪y‬‬
‫به عدد ‪ 11‬تفرب می کند و به طور سمبولیک داریم‪ lim(3x  5) 11‬پس بصورت عموم گفته می‬
‫‪x2‬‬

‫توانیم که لمیت تابع )‪ f(x‬وقتی که متحول ‪x‬به طرف ‪ c‬تفرب کند عبارت از ‪ b‬است یعنی‬
‫‪ lim f (x)  b‬حال با در نظر داشت مطالب فوق به تعریف لمیت یک متحول و لمیت یک تابع می‬
‫‪xc‬‬

‫پردازیم ‪:‬‬

‫لمیت یک متحول‪:‬‬
‫لمیت یک متحول عبارت از یک عدد ثابت است که متحول بی نهایت به آن تقرب نماید‪ ،‬یعنی اگر‬
‫متحول به طرف عدد ثابت ‪ c‬تا حدی نزدیک شود که فرق بین ‪ x‬و عدد ‪ c‬به طرف صفر تفرب کند‬
‫یعنی ‪( 0  x  c   :‬در حال که ‪ ‬یک عدد فوق العاده کوچک متصور بود و بزرکتر از صفر‬
‫‪lim‬‬
‫‪xc‬‬
‫است ) گردد درین صورت می گوئیم که لمیت متحول ‪ x‬عبارت از ‪ c‬است یعنی ‪x  c‬‬

‫‪ o‬تفرب متحول‪ :‬گفته می شود که متحول ‪ x‬به عدد معین ‪ a‬تقرب می کند ‪ ،‬در صورتکیه ‪x‬‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫حسب دلخواه به ‪ a‬نزدیک شده بتواند ‪ ،‬یعنی تفاوت بین ‪ x‬و ‪ a‬از هر کوچک ‪   0‬کوچکتر‬
‫گردد مفهوم فوق طورسمبولیک به عبارت معادل ذیل افاده میگردد‪:‬‬
‫یا ‪ x a‬یا ‪ lim x  a‬یا ‪  0: x  a  ‬‬ ‫‪x a 0‬‬

‫‪ o‬تقرب متحول از راست ) ‪ : (x a‬اگر یک ترادف متناقص قیمت های ‪ x‬وجود داشته باشد‬
‫طوریکه تدریجا ً حسب دلخواه به ‪ a‬نزدیک شوند ‪ ،‬چنانچه‬
‫‪x : a  0.1‬‬ ‫‪x : a  0.01‬‬ ‫‪x : a  0.001‬‬ ‫‪x : a  0.0001a‬‬

‫‪ o‬تفرب متحول از چپ‪ (x a ) :‬در صورتیکه ترادف متزاید فیمت های ‪ x‬تعین شده بتواند‬
‫طوریکه تدریجا ً حسب دالخواه به ‪ a‬نزدیک شود چنانجه‬
‫‪x : a  0.1‬‬ ‫‪x : a  0.01‬‬ ‫‪x : a  0.001‬‬ ‫‪x : a  0.0001a‬‬

‫لهذا تقرب متحول ‪ x‬به عدد معادل است به تقرب از دو سمت راست و از چپ‪:‬‬
‫) ‪x a (x a , x a‬‬
‫مثال‪ :‬متحول ‪ x‬را به عدد ‪ 4‬تقرب دهید ‪ ،‬بعبارت دیگر مفهوم ‪ x  4‬را توضیح کنید‪.‬‬
‫‪x : 4.1 4.01 4.001 4.0001 4‬‬
‫‪،‬‬ ‫‪،‬‬ ‫‪،‬‬ ‫‪،‬‬ ‫حل‪x 4 :‬‬
‫‪x : 3.9 3.99 3.999 3.9999 4‬‬
‫لمیت یک تابع‪:‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫لمیت یک تابع برای یک قیمت معین متحول عبارت از عدد ثابت است که در حال تقرب متحول به‬
‫طرف قیمت معین ‪ ،‬تابع مذکور به طرف آن عدد ثابت تقرب نمایند‪.‬‬

‫بطور مثال تابع )‪ y=f(x‬را در نظر می کیریم ‪ ،‬اگر در این تابع متحول ‪ x‬بطرف قیمت معین ‪ c‬تفرب‬
‫کند و تابع ‪ y‬به طرف عدد ثابت ‪ b‬نزدیک شود طوریکه ‪ 0  y  b  ‬گردد لمیت ‪ y‬وقتی که ‪ x‬به‬
‫طرف ‪ c‬تقرب کند مساوی به ‪ b‬است یعنی ‪ lim f (x)  b‬یا اینکه اگر در حال تقرب ‪ x‬به طرف ‪c‬‬
‫‪xc‬‬

‫عدد کوچک ‪ ‬به طرف صفر تقرب کند مساوات ‪ y  f (x)  b  ‬نشان میدهد که لمیت تابع ‪Y‬‬
‫وقتی که ‪ x‬به طرف ‪ c‬تقرب می کند مساوی به ‪ b‬است یعنی اگر ‪ x‬به طرف ‪ c‬و تابع ‪ Y‬به طرف‬
‫یک قیمت معین برود آن قیمت معین لمیت تابع گفته می شود‪.‬‬

‫یک تابع امکاندارد که دارای لمیت باشد و امکان دارد که دارای لمیت نباشد ‪،‬لمیت یک تابع بستگی‬
‫به تحول های متحول دارد یعنی ‪ :‬لمیت تابع رادر صورت تحول متحول آن بطرف یک قیمت معین و‬
‫همچنان در صورت تحول متحول به طرف بی نهایت مطالعه میکنیم ‪:‬‬

‫‪ .1‬در صورتیکه متحول به طرف یک قمت معین تقرب کند‪:‬‬


‫فرض میکنیم که ‪ ‬و ‪( ‬دلتا) دو عدد بی نهایت کوچک و معین باشد اگر ‪ x‬بطرف ‪c‬می رود‬
‫فرق ‪ x c‬به طرف صفر می رود حال اگر فرق ‪ y  b‬بطرف صفر برود در آن صورت‬
‫میگویند تابع ‪ y‬دارای لمیت می باشد و آن عبادت از ‪ b‬است بعباره دیگر اگر ‪ x  c‬کمتر از‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫‪ ‬گردد و فرق ‪ y  b‬کمتر از ‪ ‬شود تابع دارای لمیت می باشد که عبارت از ‪ b‬است‪.‬‬
‫‪Y‬‬

‫‪Y+b‬‬
‫‪Y‬‬
‫‪Y-b‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪X-C‬‬ ‫‪X‬‬ ‫‪X+C‬‬ ‫‪X‬‬

‫‪5x  6‬‬
‫‪ y ‬را در نظر می گریم‪ :‬وقتی که متحول ‪ x‬به طرف عدد ‪ 8‬تقرب می‬ ‫مثال‪ :‬تابع‬
‫‪x 7‬‬
‫کند تابع ‪ y‬به طرف عدد ‪ 34‬تقرب می کند که عدد ‪ 34‬عبارت از لمیت تابع ‪ y‬می باشد‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫مثال ‪ :‬تا بع ‪ y ‬را در نظر میگریم ‪ :‬اگر‪ x‬به طرف ∞ برود درین صورت تابع ‪ y‬به‬
‫‪x‬‬
‫طرف صفر تقرب می کند و بر عکس اگر متحول به طرف صفر تقرب کند تابع به طرف بی‬
‫نهایت تقرب می نماید‪.‬‬
‫لمیت راست و چپ‪:‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫گاهی اوقات مقادیر تابعی چون )‪ f(x‬وقتی از دوجهت مختلف بعددی مانند ‪ x0‬میل میکند بحدهای‬
‫مختلفی می گرایند در چنین حاالت‪:‬‬

‫‪ .1‬اگر تابع )‪ x، f(x‬یا مقادیر بزرگتر از ‪x0‬به سمت ‪ x0‬میل کند ‪ ،‬حد بدست آمده را «حد‬
‫راست» گویند‪ .‬یعنی ‪ lim f (x)  l1 :‬منظور از ‪ x  x0‬این است که ‪ x‬به ‪ x0‬میل کند ‪ ،‬حد‬
‫‪xx0‬‬

‫‪ .2‬اگر تابع )‪ x ، f(x‬یا مقادیر کوچک تر از ‪ x0‬به سمت ‪ x0‬میل کند ‪ ،‬حد بدست آمده را «حد‬
‫چپ» گویند یعنی ‪ lim f (x)  l2 :‬منظور ‪ x  x0‬این است که ‪ x‬به ‪ x0‬نزدیک می شود ولی‬
‫‪x.‬‬

‫همیشه از ‪ x0‬کوچکتراست یعنی ‪x<x0 :‬‬

‫‪x2  9‬‬
‫‪ lim‬است‪.‬‬
‫‪x3 x  3‬‬
‫مثال ‪ :‬نشان دهید که ‪ 6‬‬

‫حل لمیت های راست و چپ را مطالعه می کنیم ‪:‬‬

‫‪x : 3.5,3.1,3.01,3.0013‬‬ ‫‪x2  9‬‬


‫‪x 9‬‬
‫‪2‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪6‬‬
‫‪: 6.5,6.1,6.01,6.0016‬‬ ‫‪x  3‬‬
‫‪x 3‬‬ ‫‪x3‬‬

‫و‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫‪x:‬‬ ‫‪2.5, 2.9,‬‬ ‫‪2.99,‬‬ ‫‪2.9993‬‬ ‫‪x2  9‬‬


‫‪x 9‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪lim‬‬ ‫‪6‬‬
‫‪:‬‬ ‫‪5.5, 5.9, 5.99,‬‬ ‫‪5.999‬‬ ‫‪6‬‬ ‫‪x  3‬‬
‫‪x 3‬‬ ‫‪x3‬‬

‫‪x2  9‬‬
‫‪=6  lim‬‬ ‫دیده می شود که لمیت های راست و چپ مساوی اند یعنی ‪:‬‬
‫‪x3‬‬ ‫‪x 3‬‬

‫دوم‪ :‬فرض می کنیم برای عدد کوچک اختیاری ‪   0‬یکتعداد ‪ ‬وجود داشته باشد‬ ‫طریقه ّ‬
‫‪x2  9‬‬
‫طوریکه ‪ x  3  6  ‬در حالیکه ‪ x 3  ‬باشد مقدار ‪ ‬را از جنس ‪ ‬جستوجو می کنیم‪:‬‬

‫‪ x  3x  3  6  2  x  3  6    x  3‬شرایط مهیا می گردد طوریکه ‪  ‬‬


‫‪x 3‬‬
‫‪x2  9‬‬ ‫‪x2  9‬‬
‫‪s 3   ‬‬ ‫‪ 6   limx3‬‬ ‫اکنون ‪ 6‬‬
‫‪x 3‬‬ ‫‪x 3‬‬

‫لمیت تابع در یک نقطه‪:‬‬


‫منظور از حد تابع )‪ f(x‬در نقطه ‪ x0‬این است که حد راست و حد چپ تابع )‪ f(x‬رادر نقطه ‪x=x0‬‬
‫بدست آورده و اگر این حدودبا هم برابر باشد‪ ،‬گوئیم تابع )‪ f(x‬در نقطه ‪ x=x0‬دارای حد بوده و‬
‫آنرا با عالمت ‪ lim f x‬نمایش می دهیم بنا بر این داریم‬
‫‪xx0‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪ lim f (x)  lim f x  lim f x‬و اگر این حدود با هم برابر نباشد گوئیم تابع )‪ f(x‬در نقطه‬
‫‪xx0‬‬ ‫‪xx0‬‬ ‫‪xx0‬‬

‫‪ x=x0‬حد ندارد‪.‬‬

‫نکات مهم ‪:‬‬

‫‪ .1‬حد تابعدریک نقطه در صورت وجود منحصر بفرد است‪.‬‬


‫‪ .2‬گاهی ‪ lim f x‬را حددوطرفه ‪ f‬در ‪ x0‬می نامیم تا آن را از حد های یک طرفه راست و‬
‫‪xx0‬‬

‫چپ ‪ f‬در نقطه ‪ x0‬متمایز کنیم‬


‫‪ .3‬گاهی ممکن است یک تابع در یک نقطه دارای حد چپ یا حد راست نباشد‬
‫‪ .4‬حد تابع )‪ f(x‬وقتی ‪ x‬به سمت ‪ x0‬میل می کند ‪ ،‬به معین بودن یا معین نبودن تابع در ‪x0‬‬
‫بستگی ندارد یعنی ممکن است‪.‬‬
‫‪ )a‬تابع ‪ f‬در ‪ x0‬تعریف نشده باشد اما وفتی ‪ x x0‬حد داشته باشد‪.‬‬
‫‪ )b‬تابع ‪ f‬در ‪ x0‬تعریف شده باشد اما وقتی ‪ x x0‬حد نداشته باشد‪.‬‬
‫‪ .5‬هنگامیکه تابع )‪ f(x‬در نقطه ‪ x0‬دارای حد است ‪ ،‬حد تابع می تواند با مقدار تابع برابر‬
‫‪lim f(x) lim f x‬‬ ‫باشد یا نباشد یعنی‪lim f x  f x0  :‬‬
‫‪xx0‬‬ ‫‪xx0‬‬

‫متذکر می شویم که یک تابع در نقطه ‪ x=c‬در صورت لمیت چپ و راست دارد که لمیت‬
‫بدست آمده این تابع یک عدد حقیقی باشد نه موهومی‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫مثال‪:‬‬

‫‪x 1 x  2‬‬
‫‪f x  ‬‬ ‫‪ .1‬لمیت چپ تابع ذیل را در نقطه ‪ x=2‬بدست آورید‬
‫‪1 x x  2‬‬
‫‪lim f x  lim‬‬
‫‪x2‬‬
‫حل‪1 x 1 2  1 :‬‬
‫‪x2‬‬

‫یعنی اگر متحول ‪ x‬از طرف مقادر کوچکتر از دو بعدد دو نزدیک شود تابع )‪ f(x‬بعدد‬
‫(‪ )-1‬نزدیک می شود‪.‬‬
‫‪2x 1 x  1‬‬
‫‪f x  ‬‬ ‫‪ .2‬لمیت طرف راست تابع ذیل را در نقطه ای ‪ x=1‬بدست آورید‪.‬‬
‫‪ x  6 x 1‬‬
‫حل ‪ lim f x  lim 2x 1  21 1  3 :‬یعنی اگر متحول ‪ x‬از طرف مقادیر‬
‫‪x1‬‬ ‫‪x1‬‬

‫بزرگتر از ‪1‬به ‪ 1‬نزدیک شود تابع )‪ f(x‬بعدد ‪ 3‬نزدیک می شود‪.‬‬


‫‪x  2 x 1‬‬
‫‪f x  ‬‬ ‫‪ .3‬لمیت تابع ذیل را زمانی که ‪ x 1‬مینماید بدست آورید‬
‫‪ 3x x 1‬‬
‫‪lim f x  lim 3x  31  3 lim f x  3‬‬
‫‪x1‬‬ ‫‪x1‬‬ ‫‪x1‬‬
‫‪‬‬
‫‪lim f x  lim f x  2  1 2 3 lim f x  3‬‬
‫‪x1‬‬ ‫‪x1‬‬ ‫‪x1‬‬

‫بنابر این لمیت تابع فوق الذکر زمانی که ‪ x 1‬می نماید مساوی به ‪ 3‬است یعنی‬
‫‪lim‬‬
‫‪x1‬‬
‫‪f x  3‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫تابع بینهایت کوچک و خواص آنها‪:‬‬

‫تعریف ‪ :‬تابع )‪ (x‬را در نقطه ‪ x x0 x0‬بی نهایت کوچک گویند وقتیکه ‪:‬‬

‫‪ (x) .1‬در حوالی نقطه ‪ x0‬معین و در خود نقطه میتواند غیر معین باشد‪.‬‬
‫‪ xlim‬شود‪.‬‬
‫‪x‬‬
‫‪x  0 .2‬‬
‫‪0‬‬

‫‪ .3‬اگر )‪ (x‬در نقطه ‪ x0‬معین باشد ‪ ،‬درین صورت ‪ x0   0‬عدد ‪ x0‬می تواند یک‬
‫عدد معین یا ‪  ‬باشد‪.‬‬
‫مثال های توابع بی نهایت کوچک در نقطه ‪ x=0‬یا برای ‪ x  0‬عبارت اند از‪:‬‬

‫‪1) x  sinx‬‬ ‫‪4) x  ex 1‬‬


‫‪2) x  x2‬‬ ‫‪5) x  ln1 x‬‬
‫‪3) x 1 cosx‬‬ ‫‪6) x  arcsinx‬‬

‫خواص توابع بی نهایت کوچک‪:‬‬

‫خاصیت اول‪:‬‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫اگر )‪ (x‬و )‪ (x‬دو تابع بی نهایت کوچک در نقطه ‪ x0‬باشند در این صورت حاصل جمع الجبری‬
‫آنها نیز یک تابع بی نهایت کوچک در نقطه ‪ x0‬است‪x  x 0 :‬‬
‫‪xx0‬‬

‫‪‬‬
‫ثبوت ‪ :‬چون )‪ (x‬بی نهایت کوچک است یعنی ‪  0,   0, x x  x0    x  :‬‬
‫‪2‬‬

‫‪  0,   0, x x  x0    x ‬‬


‫همچنان )‪ (x‬بی نهایت کوچک است یعنی ‪ :‬‬
‫‪2‬‬

‫وضع نمائیم در این صورت برای تمام قیمت های ‪ x‬که‬ ‫هر گاه ‪  max , ‬‬
‫‪ x ‬می شود در نتیجه‬
‫‪ x  x  ‬باشد ‪ ،‬همزمان ‪ x  ‬و ‪‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪‬‬‫‪‬‬‫‪x‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪x‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪‬‬‫‪x‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪‬‬‫‪x‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪‬‬‫‪x‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪x‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪   ‬‬
‫یک تابع بی‬ ‫از این جا معلوم می شود‬ ‫‪2 2‬‬
‫نهایت کوچک است‪.‬‬

‫خاصیت دوم‪:‬‬
‫حاصل ضرب یک تابع بی نهایت کوچک در یک تابع محدود ‪ ،‬یک تابع بی نهایت کوچک است ‪.‬‬

‫ثبوت‪:‬فرضا ً )‪ f(x‬یک تابع محدود یعنی ‪ (C=const) ، f x  C‬و )‪ (x‬بی نهایت کوچک است ‪.‬‬
‫‪‬‬
‫در این صورت برای هر عدد کوچک ‪ 1  c  0‬داریم‪:‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪‬‬
‫‪ f x x  f x  x  c c    f x x  ‬رابطه اخیر بیان می کند که )‪f(x) (x‬‬
‫بی نهایت کو چک می باشد‪.‬‬

‫‪ x‬وجود داشته باشد الزم و کافی است که )‪ f x  A(x‬نوشته‬


‫قضیه ‪ :‬برای اینکه ‪ f(x)=A‬و ‪limx‬‬
‫‪0‬‬

‫شده بتواند‪ (x) ( .‬کمیت بی نهایت کوچک است)‪.‬‬

‫ثبوت ‪:‬‬

‫‪ xlim‬وجود دارد ‪ ،‬نظر به تعریف لمیت تابع‪:‬‬


‫‪x0‬‬
‫شرط الزم‪ : ‬از این که ‪f x  A‬‬

‫‪   0  0, x, x  x0  2  f x  A  ‬غیر مساوات فوق را می توان چنین نوشت‪:‬‬

‫‪ (x) ، f x  A  x  ‬کمیت بی نهایت کوچک در نقطه ‪ x0‬است‪.‬‬


‫یا ‪f x  A  x  f x  A x‬‬

‫شرط کافی‪ : ‬هر گاه ‪ f x  A x‬باشد ( )‪ (x‬در نقطه ‪ x0‬بی نهایت کوچک است )‪.‬‬

‫در این صورت ‪ f x  A x‬است ‪ ،‬از اینکه )‪ (x‬در نقطه ‪ x0‬بی نهایت کوچک است بنا ًء‬
)limit ( ‫لمیت‬

‫ است از این حا نتیجه می شود‬x   ‫ یا‬  0  0, x, x  x0    f x  A  


lim f x  A : ‫که‬
xx0

:‫قضایای لمیت‬

: ‫ یعنی‬، ‫لمیت حاصل جمع دو تابع مساوی به حاصل جمع لمیت های آن ها است‬

lim f x  gx  xlim


xx0 x
f x  xlim
x
gx  A B .1
0 0

f x  a x, x 0


xx0
:‫ از موجودیت لمیت توابع داده شده می توان نوشت‬:‫ثبوت‬
gx  B  x, x 0
X x0

‫دو رابطه فوق را طرف بطرف جمع و تفریق می‬


‫ مساوات اخیر نشان می دهد که‬f x  gx  Ax  B  x  A B {(x)  (x)}:‫نمایم‬
.‫ است‬lim f x  gx  A B
xx0

lim f x  gx  xlim


xx0 x
f x  xlim
x
gx  A B .2
0 0

: ‫ از موجودیت توابع مذکور داریم که‬:‫ثبوت‬


f x gx  AxB x  A B  AB(x)  Bx x x

f x gxABx ‫یا‬


٬٬‫اکرمی‬٬٬‫حزب هللا‬:‫ترتیب کننده‬

‫ یک کمیت بی نهایت کوچک می باشد (نظربه خواص‬x  ABx  Bx x x ‫در اینجا‬
lim f x gx  AB : ‫کمیت های بی نهایت کوچک) بنابر این‬
xx0

: ‫قضیه‬

‫ باشند در این صورت لمیت حاصل تقسیم آنها‬xlim


x0
gx  B  0 ‫ و‬xlim
x0
f x  A ‫ هر گاه‬.3
f x lim f x A
lim
xx0 gx
 
lim gx B : ‫نیز موجود بوده مساوی است به‬

f x A x A A x A


    
gx B  x B B x B
A Bx  Ax A
  ‫ داریم که‬: ‫ثبوت‬
B BB  x B
A AB Bx  AB Ax A Bx  Ax A
      ax
B BB  x B BB  x B
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫‪Bx  Ax‬‬
‫‪ ax ‬کمیت بی نهایت کوچک در نقطه ‪ x0‬است‪.‬‬ ‫در این جا‬
‫‪BB  x‬‬
‫‪f x lim f x A‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬ ‫بنا ًء حاصل می شود که ‪ :‬‬
‫‪xx‬‬ ‫‪0 gx‬‬ ‫‪lim gx B‬‬

‫‪ .4‬اگر )‪ u=u(x‬و )‪ z = z(x‬و )‪ v = v(x‬بوسیله نا مساوی ‪ u  z  v‬بهم مربوط شوند و دو‬


‫توابع ‪ v  vx, u  ux‬به سمت حد مشترک برابر ‪ b‬میل می کند وقتی‬
‫‪ x  x  a‬آن گاه تابع )‪z = z(x‬نیزبه سمت حد مشترک میل می کند‪.‬‬
‫‪ .5‬اثبات از نا مساوی های ‪ u  z  v‬نا مساوی های زیر نتیجه می شود‬
‫‪ a  b  z  b  v  b‬هم چنین داریم‪ lima  b, limv  b :‬بنا بر این برای هر‬
‫‪xa‬‬ ‫‪xa‬‬

‫‪   0‬یک همسایگی بمرکز ‪a‬وجود خواهد داشت که در آن نامساوی ‪ a b  ‬بر قرار‬


‫می باشد مشا بها ً یکی همسایه گی بمرکز ‪ a‬وجود خواهد داشت که در آن نا مساوی‬
‫‪ a b  ‬بر قرار میباشد و نا مساوی زیر نیز کوچکترین این دو همسایگی بر قرار‬
‫خواهند بود‪ :‬در نتیجه نا مساوی های‬
‫‪  u b  , z b  ‬‬
‫‪l xim‬‬
‫‪a‬‬
‫‪z b‬‬
‫‪.xim‬‬
‫‪a‬‬
‫‪cf x‬‬
‫‪6. lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪f x  l‬‬ ‫فرضا ً‬

‫‪cf x  c.lim‬‬ ‫‪f x  cl‬‬


‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪lim‬‬ ‫ثبوت‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪xa‬‬ ‫‪xa‬‬

‫‪lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪cf xn  lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪f x n‬‬
‫‪7. lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪f x  M‬‬ ‫فرضا ً‬
‫‪lim f xn  lim f xn  M n‬‬ ‫ثبوت‬
‫‪8.‬‬ ‫‪lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪c c‬‬
‫‪9.‬‬ ‫‪lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪f x  lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪k k‬‬
‫‪10.‬‬ ‫‪lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪xn  an‬‬
‫‪11.‬‬ ‫‪lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪n‬‬
‫‪x n a  aa‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪n f x  n lim f x‬‬
‫‪xa‬‬ ‫‪xa‬‬
‫‪12.‬‬ ‫‪lim‬‬
‫‪xa‬‬
‫‪f x  t  f x  0‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪n f x  n lim f x  n t‬‬
‫‪xa‬‬ ‫‪xa‬‬ ‫ثبوت‬

‫لمیت های ذیل را با استفاده از قضایای لمیت محاسبه کنید‪:‬‬

‫لمیت ذیل را در یابید‪.‬‬


‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪ 3 lim‬‬
‫‪x4‬‬ ‫‪ 7x 1‬‬ ‫‪x4  7 1‬‬
‫مثال ‪:1‬‬
‫‪4‬‬ ‫‪3‬‬
‫‪4‬‬
‫‪3  ‬‬
‫‪27‬‬ ‫‪3‬‬
‫لمیت ذیل را در یابید‪:‬‬

‫‪lim‬‬‫‪‬‬
‫‪x3‬‬
‫‪‬‬
‫‪x2  7x  5  lim‬‬
‫‪x3‬‬
‫‪x2  lim‬‬
‫‪x3‬‬
‫‪7x  lim‬‬
‫‪x3‬‬
‫‪5‬‬
‫مثال ‪:2‬‬

‫‪lim‬‬
‫‪x3‬‬
‫‪x  lim‬‬
‫‪x3‬‬
‫‪x  lim‬‬ ‫‪7lim x  lim‬‬
‫‪x3 x3‬‬ ‫‪x3‬‬
‫‪5‬‬
‫‪ 33  73  5‬‬
‫‪ 9  21 5  25‬‬

‫‪x3  2x  3 3‬‬ ‫‪x3  2x  3‬‬


‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪lim‬‬
‫‪x2‬‬ ‫‪x2  5‬‬ ‫‪x2‬‬ ‫‪x2  5‬‬
‫‪lim‬‬‫‪ ‬‬
‫‪x‬‬‫‪3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪lim‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪lim‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪lim‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪2‬‬‫‪3‬‬
‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪8‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪3‬‬ ‫‪15‬‬
‫مثال‪:3‬‬
‫‪ x2‬‬
‫‪ ‬‬
‫‪x2‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪x2‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪x2‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪x2‬‬
‫‪5‬‬
‫‪x2‬‬
‫‪‬‬
‫‪22  5‬‬
‫‪‬‬
‫‪9‬‬
‫‪‬‬
‫‪3‬‬

‫اشکال مبهم در لمیت‪ :‬هر گاه در یک تابع به متحول مستقل قیمت وضع شود و تابع شکل های‬
‫‪0 ‬‬
‫‪ , ,  , 0, 1‬وغیره را بخود بگیرد می گویند که تابع شکل مبهم را بخود گرفته‬
‫‪0 ‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫است و پیدانمودن قیمت چنین اشکال مبهم را در لمیت رفع ابهام میگویند‪.‬‬

‫هر گاه لمیت توابع زمانی که ‪ X  C‬نماید به صورت عبارات مبهم فوق الذکر ظاهر گردد‬
‫درین صورت برای رفع ابهام بر حسب مورد از حاالت ذیل استفاده صورت میگرد‪.‬‬
‫‪0‬‬
‫‪:‬‬ ‫شکل مبهم‬
‫‪0‬‬
‫این حالت زمانی بوقوع می پیوندد که با مقادیر خاصی از متحول ‪ X‬هم صورت و هم مخرج‬
‫افاده صفر گردد‪ .‬در این گونه موارد عامل را که سبب صفر گردیدن صورت و مخرج شده‬
‫است حذف می نمایم و پس از حذف این عامل (عامل مشترک) مقدار ‪ X‬را بر ‪ C‬قرار می دهیم‬
‫و برای حذف این عوامل از روش های ذیل استفاده می نمایم‪:‬‬

‫أ‪ .‬اگر تابع کسری باشد صورت و مخرج را به عوامل اولیه تجزیه نموده و تا سرحد ی‬
‫این عمل را ادامه می دهیم تا رفع ابهام صورت گیرد و اگر با روش های معمولی‬
‫نتوانیم صورت و مخرج را به عوامل اولیه آن تجزیه کنیم درین صورت صورت و‬
‫مخرج کسر را باالی (‪ )X-C‬تقسیم می نمایم تا عوامل اولیه بدست آید و عملیه اختصار‬
‫صورت گیرد‪.‬‬
‫ب‪ .‬اگر صورت و مخرج و یا هر دو یک افاده جذری باشد برای رفع ابهام ‪ ،‬صورت و‬
‫مخرج رادر مزدوج صورت (مخرج) که به صورت جذری باشد ضرب می نمائیم و‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫اگر عبارت جذری بصورت یک افاده یک حده باشد درین صورت ‪ ،‬صورت و مخرج‬
‫را درین عبارت ضرب می نمائیم و بعد از ضرب نموده و اختصار افاده ساده و مناسب‬
‫بدست میآید‪.‬‬

‫مثال‪ :‬لمیت های ذیل را ساده سازید‪:‬‬

‫‪ 2x2 11x  5  252 115  5 0‬‬


‫‪X 53x2 14X  5‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ 35 14 5  5 0‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪2x2 11x  5‬‬ ‫‪2x 1x  5‬‬ ‫‪2x 1‬‬
‫)‪1‬‬
‫‪x5 3x2 14x  5‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪ lim‬‬
‫‪x5 3x 1x  5‬‬
‫‪ lim‬‬
‫‪x5‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪3x 1‬‬
‫‪25 1 9‬‬
‫‪‬‬
‫‪35 1 16‬‬

‫‪1 x 1 1 0 1 11 0‬‬


‫‪lim‬‬
‫‪x0‬‬
‫‪ x ‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪0 0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪1 x 1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ 1 x 1 1 x 1 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪1 x 1 2 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫)‪2‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪x0‬‬
‫‪ x   lim‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x0‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪‬‬‫‪1‬‬
‫‪  lim‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪x0 x 1 x 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ 1 x 1 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬
‫‪l xim‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪0 x 1 x 1‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ x0  x 1 x 1 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1 1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ ‬‬
‫‪1 0 1 2‬‬ ‫‪2‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪4x3  3x2  5x  6 413  312  51 6 4  3  6 0‬‬


‫‪x1  3x3  2x2  5 ‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪313  212  5‬‬ ‫‪3 2 5 0‬‬
‫‪4x3  3x2  5x  6‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ x 1 4x2  x  6 ‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 4x2  x  6 ‬‬
‫)‪3‬‬ ‫‪x1  3x3  2x2  5 ‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪‬‬
‫‪lim‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪lim‬‬‫‪ 2‬‬
‫‪ x1 x 1 3x  5x  5  x1 3x  5x  5‬‬
‫‪‬‬
‫‪412 1 6‬‬ ‫‪4 1 6 11‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪31  51 5 3  5  5 13‬‬
‫‪2‬‬

‫لمیت بی نهایت ‪:‬‬


‫دو عالمه ‪  ,  ‬اعداد حقیق نیستند و تنها دو سمبول می باشد وقتی که گفته می شود ‪x‬به طور‬
‫یک نواخت افزایش میابد یا به طرف مثبت بی نهایت تقرب می کند‪ ،‬منظور این است که ‪ x‬از هر عدد‬
‫حقیقی دلخواه بزرگتر است و یا وقتیکه گفته می شود ‪ x‬به طور یک نواخت کاهش می یابد به طرف‬
‫منقی بی نهایت تقرب می کند منظور این است که ‪ x‬از هر عددی حقیقی دلخواهی کوچکتر است در‬
‫واقع در یک موضوع علمی ممکن است عدد ‪ 20000‬را به عنوان بی نهایت فرض کنیم و در موضوع‬
‫علمی دیگر امکان دارد که از همین عدد صرف نظر نمائیم و آنرا صفر قبول کنیم در هر حال انتخاب‬
‫بی نهایت بستگی بدقت محاسبات دارد‪ .‬بطور مثال درعلم نجوم که واحد اندازه گیری سال نوری است‬
‫مسافه یک سانتی متر آنقدر ناچیز است که در محاسبات در نظر گرفته نشده و صفر قبول میگردد ولی‬
‫در فزیک اتم و فزیک هسته که همیشه یا واحدات چون انگستروم و کوچک تر از آن سروکار داریم‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫همین یک سانتی متر را می توان بعنوان بی نهایت در نظر گرفت ‪ .‬مثال های دیگر را ارائیه می نمایم‬
‫تا این مفهوم روشن تر گردد‪.‬‬
‫اگر از یک کوه عظیم یک سنگ به اندازه یک کیلوگرام را بر داریم آیا از عظمت آن کم می شود؟‬
‫مسلما ً جواب منفی است ‪ ،‬یعنی سنگ یک کیلویی در مقابل این کوه عظیم تقریبا ً ارزش صفر را دارد‬
‫اما اگر همین سنگ یک کیلویی را روی یک مورچه قرار دهیم مسلما ً در نظر مورچه یک جسم باوزن‬
‫تفریبا ً بی نهایت روی او قرار گرفته است بنابر این مالحظه می شود که سنگ کیلویی در جایی ارزش‬
‫صفر در جای دیگر ارزش بی نهایت رادارد‪.‬‬
‫مثال دیگر‪ :‬اگر از یک بوجی کندم یک دانه آنرا بر داریم ‪ ،‬هیچ فرقی در وزن گندم ظاهر نخواهد شد‬
‫یعنی آن دانه گندم در مقابل بوجی مملواز گندمارزش صفر رادارد اما همین یک دانه گندم میتواند از‬
‫لحاظ غذا یک باکتریا را برای یک عمر تغذیه نماید‪.‬‬
‫از مثال های فوق الذکر نتیجه می گریم که بی نهایت یک مفهوم مطلق نبوده بلکه یک مفهوم نسبیست‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫مثال‪ :1‬تابع ‪ f x  2‬را در نظر می گریم ‪ ،‬می خواهیم هنگامیکه متحول ‪ x‬به طرف صفر تقرب‬
‫‪x‬‬
‫می نماید تحول تابع )‪ f(x‬را مورد برسی قرار میدهم ‪ .‬ابتدا اگر ‪ x‬از طریق مقادیر مثبت به صفر‬
‫تقرب نماید با توجه به جدول ذیل می توان دید که تابع )‪ f(x‬به صورت یک نواخت افزایش می نماید و‬
‫یا به عبارت دیگر لمیت )‪ f(x‬زمانی که ‪ x‬از طرف راست به طرف صفر تقرب نماید‪ .‬مساوی به‬
‫‪  ‬است و داریم ‪lim f x   :‬‬
‫‪x0‬‬

‫‪X‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0.1‬‬ ‫‪0.01‬‬ ‫‪0.001‬‬ ‫…………‬


‫‪1‬‬
‫‪f x ‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪1000‬‬ ‫…………‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪x2‬‬

‫درست به صورت مشابه می توان ‪ x‬را از طرف مقادی منفی به صفر تقرب داد و در نتیجه بجواب‬
‫مشابه خواهیم رسید یعنی ‪lim f x  :‬‬
‫‪x0‬‬

‫چون لمیت طرف راست و چپ تابع فوق الذکر مساوی است بنابرین تابع مذکور دارای لمیت می باشد‪.‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 1   ‬‬ ‫‪y‬‬


‫‪lim‬‬ ‫‪f‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪lim‬‬‫‪ 2‬‬
‫‪x0‬‬ ‫‪x ‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪x0‬‬
‫‪y‬‬
‫‪x2‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪0‬‬

‫‪1‬‬
‫‪ y  f x ‬را در نظر گرفته و گراف آنرا ترسیم می نمائیم ‪:‬‬ ‫مثال‪:2‬‬
‫‪2‬‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫‪y‬‬
‫‪1‬‬
‫‪y‬‬
‫‪x‬‬

‫‪x‬‬

‫جدول های ذیل را در نظر میگریم‪:‬‬

‫‪X‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0.1‬‬ ‫‪0.01‬‬ ‫‪………0+‬‬


‫‪1‬‬
‫‪f x ‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪100‬‬ ‫∞‪………+‬‬
‫‪x‬‬

‫‪X‬‬ ‫‪-1‬‬ ‫‪-0.1‬‬ ‫‪- 0.01‬‬ ‫‪………0-‬‬


‫‪1‬‬
‫‪f x ‬‬ ‫‪-1‬‬ ‫‪-10‬‬ ‫‪-100‬‬ ‫∞ ‪………-‬‬
‫‪x‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫از جدول فوق الذکر بمشاهده می رسد زمانیکه متحول ‪ x‬از طرف راست به طرف صفر تقرب می‬
‫کند تابع )‪ f(x‬به طرف مثبت بی نهایت تفرب می نماید و بر عکس زمانیکه متحول از طرف چپ به‬
‫صفر تفرب می نماید تابع به منفی بی نهایت تقرب می نماید یعنی ‪:‬‬
‫‪lim f x  ‬‬ ‫‪lim f x  ‬‬
‫‪x0‬‬ ‫‪x0‬‬

‫از این جا نتیجه می شود که لمیت طرف راست و چپ با هم مساوی نیستند پس تابع فوق الذکر در‬
‫نقطه صفر دارای لمیت نمی باشد‪.‬‬

‫‪gx‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ f x ‬ظاهر گردد طوریکه صورت و مخرج‬ ‫شکل مبهم هر گاه تابع )‪ f(x‬به شکل‬
‫‪hx‬‬ ‫‪‬‬
‫دو چند حده باشند (تابع ‪ f‬را تابع ناطق می گویند ) برای بدست آوردن لمیت تابع ناطق وقتی‬
‫که ‪ x ‬تفرب می نماید ‪ ،‬ابتداء باید صورت و مخرج را به بزرگترین توان متحول‬
‫تقسیم می نمایئم و همچنان می توانیم بعوض تقسیم نمودن از بزرگترین توان صورت و‬
‫مخرج فکتور مشترک بگریم‪.‬‬
‫مثال‪ :1‬لمیت ذیل را ساده نمائید‬
)limit ( ‫لمیت‬

 x3  3x2  2x  6 3  32  2  6 
x 2x2  7x  9 
lim  
  22  7  9 
 x3 3x2 2x 6 
 x  3x  2x  6
3 2  x3  x3  x3  x3 
x 2x2  7x  9 
lim  lim 2 
  x 2x  7x  9 
1)  x3 x3 x3 
1 3  2  6  1 3  2  6
 x x2 x3   2 3  1 0  0  0  1
 lim   
x
 2  72  93  2 7 9
 2 3 000 0
 x x x    

 x2  2x  2  2  2  2 
lim    
x x  3x  6x  6
   3  6  6 
3 2 3 2

 x2 2x 2 
 x2  2x  2   x3  x3  x3 
x x3  3x2  6x  6
lim  lim  3 2 
  x x  3x  6x  6 
2)  x3 x3 x3 x3 
 x2 2x 2  1 2 2
 x3  x3  x3   
 2 3  0  0  0  1  0
lim   
  3x  6x  6  1 3  6  6 1 0  0  0 0
x x3 2

 x3 x3 x3 x3   2 3
٬٬‫اکرمی‬٬٬‫حزب هللا‬:‫ترتیب کننده‬

 2x2  x 1  22   1 
x3x2  6x  9
lim  2 
  3  6  9 
 2x2 x 1 
 2x2  x 1   x2  x2  x2 
3) x3x2  6x  9
lim  lim 2 
  x 3x  6x  9 
 x2 x2 x2 
2  1  1  2 1  1
 x x2   2  2  0  0  2
lim   
x
 3  6  92  3  6  92 3  0  0 3
 x x   

‫پیش آید می توانیم برای دریافت جواب از روش‬ ‫ هر گاه در توابع کسری ناطق حالت‬: ‫تبصره‬

:‫های ساده ئی ذیل استفاده نمائیم‬
‫ اگر درجه توان متحول صورت نظربه مخرج بزرگتر باشد و متحول به طرف بی نهایت‬: ‫أ‬
‫تقرب نمایند درین صورت لمیت تابع مساوی به بی نهایت خواهد بود اگر متحول به طرف‬
‫منفی بی نهایت تقرب نماید در آن صورت اگر اختالف درجه توان متحول صورت و مخرج‬
.‫عددی جفت باشد لمیت تابع مساوی به منفی بی نهایت خواهد بود‬
6x7  4x4  x  3
x 5x5  2x  9 
lim :1‫مثال‬
 
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫چون درجه ئی توان صورت (هفت ) بزرگتر از درجه توان مجرچ (پنج) می باشد متحول به‬
‫طرف بی نهایت تقرب نموده است‪ ،‬لمیت تابع مساوی به بی نهایت می باشد‪.‬‬
‫‪ 2x4  x3  x2 1‬‬
‫مثال ‪:2‬‬
‫‪x x3  3x2  6x  6‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫چون درجه توان صورت (چهار) بزرگتر از درجه توان متحول مخرج (است ) و متحول به‬
‫منفی بی نهایت تقرب نموده است و از آنجایی که اختالف درجه توان صورت و مخرج‬
‫(‪ )4-3=1‬یک عدد تاق است بنابر این لمیت تابع مساوی به منفی بی نهایت می باشد‬
‫‪ x6  2x  9‬‬
‫مثال‪:3‬‬
‫‪x x4  x 1 ‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫چون درجه توان متحول صورت بزرگتر ازدرجه توان مخرج است و متحول به منفی بی‬
‫نهایت تقرب نموده است و از آن جایی که اختالف درجه صورت مخرج (‪ ) 6-4=2‬یک عدد‬
‫جفت می باشد بنا بر این لمیت تابع مساوی به بی نهایت می باشد‪.‬‬
‫ب ‪ :‬هر گاه درجه توان متحول صورت مساوی با مخرج باشد و متحول به مثبت بی نهایت (منفی‬
‫بی نهایت ) تقرب نموده باشد درین صورت لمیت تابع مساوی به نسبت ضریب های‬
‫بزرگترین توان متحول صورت و مخرج می باشد‪.‬‬
‫‪ 7x3  2x  3 ‬‬
‫مثال‪:‬‬
‫‪x11x3  6x  9‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫چون درجه توان متحول صورت و مخرج باهم مساوی اند متحول به طرف مثبت ‪ ،‬منفی بی‬
‫نهایت تقرب نموده است بنا بر این لمیت تابع مساوی به نسبت ضریب های بزرگترین توان‬
‫متحول صورت و مخرج می باشد‪.‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫ت ‪ :‬اگر درجه بزرگترین توان متحول صورت کوچکتر از مخرج باشد درین صورت لمیت تابع‬
‫مساوی به صفر می باشد ‪.‬‬

‫شکل مبهم ∞‪:∞-‬‬

‫در توابع کسری ویا جذری زمانی که متحول به بی نهایت تقرب می نماید اتفاق می افتد که با‬
‫شکل مبهم (∞‪ )∞ -‬روبرو گردیم ‪ ،‬درین صورت برای رفع ابهام کافیست تا از روش های‬
‫‪0‬‬
‫الجبری استفاده نموده و سوال را به شکل مبهم تبدیل نمایئم‪:‬‬
‫‪0‬‬
‫اگر سوال به صورت کسری ظاهر گردد با حل نمودن کسرها بجواب میرسیم ویا اگر سوال به‬
‫شکل جذری طرح شده باشد در آن صورت افاده جذری را ضریب در مزدوج آن نموده و نتیجه‬
‫نهایی را بدست می آوریم‪.‬‬

‫مثال های ‪ :‬لمیت های ذیل را ساده سازید‪.‬‬


)limit ( ‫لمیت‬

lim2  1   2  1    
x0
 x x2  0 02
 2  1   lim 2x 1  2 0 1  1  
1. lim 
x x
  
x2  x0 x2  02 0

lim 
2x 1  x2 1  2 1  2 1    

  
x

lim 2x 1  x 1  lim 2x 1 


2.  2x 1  x2 1 
x2 1   

2
x x
 2x 1  x2 1 

  
 2x 1 2  x2 1 2      
  lim 2x 1 x 1   lim
2  2x 1 x2 1 
lim
x

 
 2x 1  x 1 
2

 x 2x 1  x2 1 x

2x 1  x2 1
 2x  x2  2  
 lim  
x
 2x 1  x2 1 
 2x x2 2   2 2 
 2x  x  2 
2  2
 2
 2
  1 2 
lim    lim  x x x   lim  x x 
x
 2x 1  x2 1 x 2x  1  x2  1  x 2 1 1 1
  2 4

 x4 x4 x4 x4   x3 x4 x x 
 
٬٬‫اکرمی‬٬٬‫حزب هللا‬:‫ترتیب کننده‬

2 2
 1 2  1
      
 2 1 1 1  0
 3  4  2  4 
 

x 3 1 3
lim   2         
x
 x 1 x 1 12 1
x1

3.  x  x  3   lim  xx 1x  3 lim  x2  x  x  3


lim    
x1 x 1 x2 1 x1 x2 1  x1 x2 1 
 x2  3 12  3  2
 xlim     
1 x2 1 
 1 1 0
2

:)0.∞( ‫شکل مبهم‬
: ‫ در حال ضرب یا یک دیگر باشند طوریکه‬g(x) ‫ و‬f(x) ‫هر گاه دو تابع‬
lim
xa
f x  0 lim
xa
gx  
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫باشند درین صورت یا حالت مبهم (∞‪ )0.‬روبرو میگردیم که این نوع ابهام نیز حالت خاصی از‬
‫‪0‬‬
‫شکل مبهم میباشد وبه منظور رفع ابهام یا استفاده از عملیات الجبری توابع را به شکل‬
‫‪0‬‬
‫‪f x 0‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪f xgx ‬‬ ‫ذیل تبدیل می نمائیم‪ :‬‬
‫‪xa‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪gx‬‬
‫‪0‬‬
‫حال با استفاده از عملیات الجبری شکل مبهم را رفع می نمایئم‪:‬‬
‫‪0‬‬
‫مثال‪ :‬لمیت های ذیل را ساده سازید‪.‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪ 1  2  1 2‬‬
‫‪ x 9  ‬‬
‫‪x3 x  3 ‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬
‫‪33‬‬
‫‪‬‬
‫‪3  9  .0‬‬‫‪‬‬
‫‪1.‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪ 1  2 ‬‬
‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪x3  x  3 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪9‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪lim‬‬‫‪ 1 x  3x  3  limx  3  3  3  6‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪ x3 x  3‬‬ ‫‪x3‬‬

‫‪ ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 1 ‬‬


‫‪ 0 ‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1 ‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬‫‪‬‬‫‪x‬‬‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪  0 ‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  ,0‬‬
‫‪x0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪3‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ 2 4 x ‬‬ ‫‪2  4  x ‬‬ ‫‪2  4  x ‬‬
‫‪2. limx‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ lim‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪x0  22  4  x ‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪x0‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪4‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪4‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪x0 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪x‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪limx 2  4  x  2  4  0  2  2  4‬‬
‫‪x0‬‬

‫قضیه ساندویچ (فشردگی)‪:‬‬


‫شکل ذیل را در نظر می گیریم‪:‬‬
‫‪A1‬‬
‫‪D‬‬

‫‪L‬‬
‫‪B‬‬

‫‪A2‬‬

‫در شکل فوق دو قایق ‪ A1‬و ‪ A2‬در دو طرف یک کشتی ‪ B‬به جهت ‪ L‬در حرکت هستند‪ ،‬قایق های‬
‫‪A1‬و ‪ A2‬در دو طرف کشتی قرار دارند ‪ ،‬آنچه مشخص است دو قایق از نقطه ‪ L‬عبور می کندو‬
‫کشتی نیز مجبور است از همان نقطه عبور کند تعبیر عملی قضیه ساندویچ در شکل نمایان می گردد‬
‫هنگامیکه دو قایق به دروازه وردی این دریا میرسد و وارد دریای ‪ D‬می شوند کشتی ‪ B‬نیز مجبور‬
‫است چنین کند‪.‬‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫در تعریف قضیه ساندویچ سه تابع مانند ‪ f x , gx , hx :‬تحت شرط ذیل صدق می کند‬

‫‪ hx  f x  gx‬لمیت تابع ‪ gx , hx‬به طرف عددی مانند ‪ L‬تقرب می کند‪.‬‬

‫تعریف قضیه ساندویچ (فشردگی)‪ :‬فرض کنید برای تمام مقادیر متحول ‪ x‬در یک فاصله شامل‬
‫تعریف ‪ c‬بجز احتماالً در خود نقطه ‪ c‬داشته باشیم ‪ hx  f x  gx‬در این صورت اگر‬
‫‪Y‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪xc‬‬
‫‪hx  L  lim‬‬
‫‪xc‬‬
‫‪gx‬‬
‫درنتیجه داریم‬
‫‪lim‬‬
‫‪xc‬‬
‫‪f x  L‬‬
‫)‪y=g(x‬‬
‫با توجه به شکل ذیل داریم که ‪:‬‬

‫‪L‬‬ ‫)‪y=f(x‬‬

‫‪0‬‬ ‫‪C‬‬

‫چون هدف قضیه اخیر اینست که مقادر تابع )‪ F(X‬بین دو تابع )‪ g(x‬و )‪ h(x‬محدود شده بنا بر این‬
‫لمیت تابع )‪ f(x‬نیز بین لمیت دو تابع )‪ g(x‬و )‪ h(x‬موجود می باشد‪ .‬ناگفته نبایدد گذاشت که ممکن‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫است نقطه ‪ c‬جزء ناحیه تعریف یک ویا چند تا از توابع فوق الذکر نباشد‪.‬‬

‫مثال ها‪:‬‬

‫‪ .1‬با استفاده از قضیه ساندویچ نشان می دهد که ‪ 1   0‬‬


‫‪ lim‬است ‪.‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪sin‬‬‫‪ ‬‬
‫‪x0‬‬ ‫‪ x‬‬
‫حل ابتداء گراف تابع مذکور رارسم می نمایئم‪:‬‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫میدانیم که برای هر عدد حقیقی ‪ 1  sin x  1‬برای هر ‪ x  0‬داریم ‪ 1  sin 2   1‬اگر دو‬
‫‪1‬‬
‫‪x ‬‬
‫طرف نامساوات مضاعب ذیل بر قرار خواهد شد ‪  x2  x2 sin 2   x2 :‬نامساوات اخیر نشان‬
‫‪1‬‬
‫‪x ‬‬
‫مید هد که گراف ‪ y  x2 sin 2 ‬بین دو گراف توابع ‪ y  x2‬و ‪ y  x2‬وقع است‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪x ‬‬

‫‪ .2‬با استفاده از قصیه ساندویج لمیت تابع )‪ u(x‬را دریابید طوریکه ‪ x  0‬و‬
‫‪x2‬‬ ‫‪x2‬‬
‫‪ 1  ux  1‬باشد ‪.‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ x‬‬‫‪2‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪ x‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪0‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬‫‪1‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬‫‪1‬‬‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 1  lim‬‬ ‫حل‪ax  1 :‬‬
‫‪x0‬‬
‫‪ 2‬‬ ‫‪2 x0 2 ‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪x0‬‬

‫‪ .3‬نشان دهید که اگر ‪ lim f x  0‬باشد ‪ lim f x  0‬است‬


‫‪x0‬‬ ‫‪x0‬‬

‫حل‪:‬‬
‫چون ‪  f x  f x   f x‬است و توابع ‪  f x‬و ‪   f x‬هر دو دارای لمیت مساوی‬
‫صفر است زمانیکه متحول به طرف ‪ C‬تقرب می کند بنا بر این نظریه قضیه ساندویچ‬
‫‪ lim f x  0‬می باشد‪.‬‬
‫‪xc‬‬

‫لمیت توابع مثالثاتی ‪:‬‬


‫‪sin‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪ lim‬است‪:‬‬ ‫فرض مینمائیم که ‪1‬‬


‫‪ 0‬‬ ‫‪‬‬
‫روش اثبات این قضیه بدین صورت است که نشان دهیم لمیت طرف چپ و راست تابع مذکور در‬
‫صورت که ‪ ө‬تقرب به صفر نماید مساوی به یک بوده و برای آن که نشان دهیم لمیت مذکور طرف‬
‫در نظر می گریم مانند شکل ذیل‬
‫راست مساوی بینک است ‪ ،‬مقادر ‪ ө‬را مثبت وکوچکتر از ‪‬‬
‫‪2‬‬

‫‪I‬‬
‫‪(1,tagө‬‬
‫‪P(x,‬‬ ‫)‬
‫)‪y‬‬
‫‪r=1‬‬ ‫‪Y=r‬‬
‫‪sinө‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪X=Cos‬‬ ‫)‪A(1.0‬‬
‫‪ө‬‬

‫حال مساحت مثلث های ‪ oap‬و ‪ oAT‬را که به ترتیب با ‪ SoAP‬و ‪ SoAT‬مشخص می سازیم و با‬
‫مساحت قطاع ‪ oAP‬که با ‪ SoAP‬نمایش مید هیم مقایسه می نائیم‪:‬‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫‪SoAP‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪SoAP SoAP SoAt  1.sin  sin‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪SoAP r 2   1 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪1 1‬‬ ‫‪tg‬‬
‫‪SoAt  1tg ‬‬
‫‪2 2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪sin‬‬ ‫اکنون مساحت ها را برحسب زاویه ‪ ө‬جایبجا می نمائیم ‪tq‬‬
‫دو طرف آخرین‬ ‫‪ 2 ‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪ 1 ‬حاصل می نمائیم حال با‬
‫نامساوات را بر ‪ sin‬تقسیم می نمائیم و نامساوات ‪  1‬‬
‫‪sin cos‬‬ ‫‪2‬‬
‫‪sin‬‬
‫‪ cos ‬و زمانیکه ‪ ө‬به طرف صفر تقرب‬ ‫معکوس نمودن هر دو طرف نامساوات داریم ‪1 :‬‬
‫‪‬‬
‫می نماید ‪ cos ө‬به طرف صفر تقرب می نماید ‪ cosө‬و یک بردو به طرف یک تقرب می نماید و‬
‫‪sin‬‬
‫‪lim‬‬ ‫با توجه به قضیه ساندویچ داریم ‪ 1 :‬‬
‫‪‬‬
‫‪ 0‬‬

‫‪ 0   ‬اکنون لمیت طرف‬


‫و به همین ترتیب آخرین تساوی لمیت طرف راست بدست می آید ‪ :‬‬
‫‪2‬‬
‫چپ تابع را در صورت تقرب متحول به صفر مطالعه می نمایم اگر در افاده ‪   ‬طوریکه‬
‫‪sin sin() sin sin‬‬ ‫‪sin‬‬ ‫‪sin‬‬
‫در‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ lim‬‬ ‫‪ lim‬‬ ‫‪ ‬مثبت باشد قرار دهیم داریم‪:‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪0 ‬‬ ‫‪0 ‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪sin‬‬
‫‪ lim‬رابطه را بنام‬ ‫نتیجه با توجه به اینکه لمیت طرف چپ و راست مساوی بینک است داریم‪:‬‬
‫‪ 0‬‬ ‫‪‬‬
‫‪y  f x ‬‬
‫‪sin x‬‬ ‫‪sin x‬‬
‫‪ y ‬مانند شکل ذیل می باشد‪.‬‬ ‫لمیت مشهور اول نیز یاد میکند و گراف تابع‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪y‬‬

‫)‪F(x‬‬
‫‪x‬‬
‫‪-x‬‬ ‫‪0‬‬ ‫‪x‬‬
)limit ( ‫لمیت‬

‫ مقادر‬، ‫چنانچه از شکل فوق به مالحظه میرسد هنگامیکه که مقادر متحول به صفر تقرب می نماید‬
‫ ناگفته نباید گزاشت که برای محاسبه لمیت مثلثاتی قضایای ذیل را همیشه‬. ‫تابع بیک تقرب می نماید‬
:‫در نظر میداشته باشیم‬

:‫ لمیت ذیل را محاسبه نمائید‬:‫مثال ها‬

lim 1 cosx  1 cos0  11  0


x0 
 x2  0 0 0
1 cosx  1 cosx1 cosx  1 cos2 x 
lim
x0 
 lim  lim 
 x2  x0  x2 1 cosx x0  x2 1 cosx
1.
 sin2 x  sin x2   1   sin x 
2

x0  x2 1 cosx


lim  lim 2   lim   lim 
  x0  x  x0 1 cisx x0 x 
 1   1 1   1 1   1 1  1
lim   
x01 cosx 
1 cos0 11 2 2

 sin2 x  sin 2 0 0 0
   
  
x 1 cos3 x  1 cos 3
lim
1 1 11 0
3

 sin2 x  1 cos2 x   1 cosx1 cosx 


 
2. x 
lim 3 
lim  3  lim 
1 cos x x 1 cos x  x 1 cosx1 cosx  cos x 
2  
 1 cosx  1 cos 2
 
lim  
x 1 cosx  cos x

2


 1 1  1 3
2
٬٬‫اکرمی‬٬٬‫حزب هللا‬:‫ترتیب کننده‬

:‫اعداد غیر قابل ارایه‬

‫ یک ثابت خاص و واحد قیاسی طول می باشد که قیمت مربوطه آن از لمیت ذیل‬c ‫عدد‬
:‫بدست میاآید‬

 2
n2  1  
 nn  1 
n
 n1 1

1n n 1  n 
 nn  1  1  
n 
n n  n 1 1  
 1
n
1   lim      n
lim
x n  
 0! 1! 2!
 n!

n
 
 
 2

nn 1  nn 1n  z 
n
 1 1 
  n  n  1 
n

x
lim 11     
 2! 3!  n 
 
 
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫‪1 1 1‬‬ ‫‪1‬‬


‫‪lim‬‬‫‪1‬‬ ‫‪‬‬‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪ e  2.71828182‬‬
‫‪x‬‬ ‫!‪2! 3! 4‬‬ ‫!‪n‬‬

‫از سلسله فوق به و ضاحت مشاهده میگردد که عدد ‪ e‬یک عدد غیر قابل اندازه گیری بوده و‬
‫به این قسم به طور تام حاصل جمع ‪ n‬حد سلسله را شناخته نمی توانیم ‪ ،‬اما به طور تقریبی‬
‫می توانیم جمالت این سلسله را حساب نموده و بعدا ً با هم جمع نمائیم‪.‬‬
‫‪1 1 1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪    11  2.5‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪  0.1666666666‬‬ ‫‪6‬‬
‫!‪0! 1! 2‬‬ ‫‪2‬‬ ‫‪3! 3 21 6‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪  0.0416666666‬‬ ‫‪6‬‬
‫‪5! 43 21 24‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.0083333333‬‬ ‫‪33‬‬
‫‪5! 5 43 21 120‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.0012388888‬‬ ‫‪8888‬‬
‫‪6! 65 43 21 720‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.0001984126‬‬ ‫‪98‬‬
‫‪7! 7  65 43 21 5040‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.0002480158‬‬ ‫‪7‬‬
‫‪8! 8 7  65 43 21 40320‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.0000027557‬‬ ‫‪31‬‬
‫‪9! 98 7  65 43 21 362880‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.0000027557‬‬ ‫‪3‬‬


‫‪10! 1098 7  65 43 21 362880‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.0000000250‬‬ ‫‪52‬‬
‫‪11! 111098 7  65 43 21 39916800‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪0.0000000208‬‬ ‫‪7‬‬
‫‪12! 12111098 7  65 43 21 479001600‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.0000000001‬‬‫‪60‬‬
‫‪13 1312111098 7  65 43 21 6227020800‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ 0.0000000001‬‬
‫‪1‬‬
‫‪14 141312111098 7  65 43 21 8717829120‬‬ ‫‪0‬‬
‫‪515 2.7182818452‬‬ ‫و باالخره حاصل ‪ 15‬جمله سلسله فوق الذکر مساوی است به ‪ e‬‬
‫لمیت توابع نمایی و لوگارتمی ‪ :‬در زمان محاسبه لمیت های توابع نمایی و لوگارتمی اتفاق‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫می افتد که با اشکال مبهم چون ‪ 1,00 ,0, 0 , ‬روبرو گردیم که برای ساده نمودن و‬
‫رفع نمودن و رفع ابهام از قضیه ذیل استفاده می نمائیم‪1 1   e1:‬‬
‫‪n‬‬
‫‪lim‬‬‫‪‬‬
‫‪x‬‬
‫‪‬‬
‫‪n‬‬

‫خاطر نشان باید نمود که برخی از اشکال مبهم فوق الذکر از حوصله این بحث خارج می‬
‫باشد و آن ها را در بخش مشتقات مورد مطالعه قرار میدهیم (رویش های مشتقات)‬
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫رابطه (‪ )1‬بنام لمیت مشهور نوع دوم یاد میگردد و اثبات آن در بحث اعداد غیر قابل اندازه‬
‫در فوق موجود می باشد اما در این جا به منظور وضاحت بیشتر مطلب جدول ذیل را در‬
‫نظر می گریم‪.‬‬
‫∞‬
‫‪X‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪10‬‬ ‫‪100‬‬ ‫‪1000‬‬ ‫‪10000‬‬ ‫……‬
‫‪2.71‬‬ ‫‪2.7181‬‬ ‫……‬
‫‪f x  1 ‬‬
‫‪x‬‬
‫‪1‬‬
‫‪2‬‬ ‫‪2.59‬‬ ‫‪2.70‬‬ ‫‪e‬‬
‫‪ x‬‬

‫از جدول فوق به وضاحت مشاهده میگردد زمانی که متحول به بی نهایت تقرب می نماید تابع به‬
‫عدد ‪ e‬تقرب می نماید‪.‬‬

‫سمبول ‪ e‬ازحرف اول نام ریاضیدان معروف سولیی ایلر (لیوناردایلر) گرفته شده است و همچنان‬
‫عدد فوق الذکر بنام عدد نپری نیز یاد میگردد زیرا نپر (جان نپر) ریاضی دان معروف انگلیسی‬
‫توسط این عدد لوگارتم طبیعی را بوجود آورد‪.‬‬
‫‪1‬‬
‫‪1. lim1  e‬‬ ‫‪   1‬داریم‪:‬‬ ‫ثبوت با استفاده از تعویض‬
‫‪0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬

‫‪lim1    , x  , x 0, x   lim‬‬‫‪1 1  e‬‬


‫‪x‬‬
‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪0‬‬ ‫‪  x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬‫‪‬‬‫‪‬‬‫‪ x‬‬

‫‪x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪2.‬‬ ‫داریم‪:‬‬ ‫‪ lim‬ثبوت با‪y ‬‬


‫استفاده از تعویض‬ ‫‪1   e ‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪x‬‬
‫‪‬‬
‫‪lim1 ‬‬
‫‪ ‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪  y   x  , x , y 0 ‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪y‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬‫‪1‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪y‬‬‫‪‬‬‫‪‬‬
‫‪y  lim1 y ‬‬
‫‪y0‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪ e ‬‬
‫‪y0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪y‬‬
‫‪ln 1 x  1‬‬
‫‪3. lim‬‬
‫‪0‬‬
‫‪‬‬ ‫‪‬‬ ‫ثبوت با ستفاده از قوانین لوگارتم داریم‪:‬‬
‫‪x ‬‬
‫‪lim‬‬ ‫‪ln1 x  lim 1 ln(1 x)  lim ln1 x 1  ln lim(1 x) 1  ln e  1‬‬
‫‪x0 ‬‬
‫‪ x  x x‬‬ ‫‪x0‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪x0‬‬ ‫‪x‬‬

‫قواعد گینوم فرانسوا هوپیتال‪:‬‬

‫قاعده اول هوپیتال(حالت ‪:)0/0‬‬

‫هرگاه توابع ‪ f x‬و ‪ gx‬در یک مجاورت از عدد ‪ x  a‬قابل اشتقاق بوده‪ ga ،‬و ‪ f a  0‬شود‬
‫‪f x‬‬ ‫‪f x‬‬ ‫‪f x‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪xa gx‬‬
‫‪‬‬ ‫‪lim‬‬
‫‪xa gx‬‬
‫پس‬ ‫باشد‬ ‫داشته‬ ‫وجود‬ ‫‪lim‬‬
‫‪xa gx‬‬
‫در صورتکیه‬
)limit ( ‫لمیت‬

‫ لزوما ً عدد‬،‫ تطبق می کنیم‬x, a‫ قضیه کوشی را در انتروال‬gx ‫ و‬f x ‫ثبوت برای توابع‬
f x f a f   f x 0 f  
‫بنا بر این‬    ‫ وجود دارد طوریکه‬ x, a
gx ga g  gx 0 g 
f x f  
‫ لذا‬،‫ تقرب می کند‬a ‫ نیز به‬  ‫ عد‬x  a ‫ است زمانیکه‬x<  <a ‫چون‬ 
gx g 

f x f   f   f x


a, x‫تعین روش لمیت سمت راست در انتروال‬ lim
xa gx
 lixma  lim  lim
g  a g  xa gx 

.‫اثبات میگردد‬

:‫مثال ها‬

ex 1 ex
1. lim
x0
 lim
x0 1
1
x
sin x cosx
2. lim
x0 x
 lim
x0 1
 cos0 1
1
ln1 x 1 x  1
3. lim
x0
 lim
x0 1
x
ex 1 ex 1
4. lim  lim
x0 sin wx x0 2cos2x

2
  
1
1 x  ln x  x   lim x 1
٬٬‫اکرمی‬٬٬‫حزب هللا‬:‫ترتیب کننده‬

lim
x1 1 cosx
 lim
x1  sinx x1 x sinx
5.
1 1
 lim
x1  sinx   x cosx
 
2
2

‫ قابل اشتقاق بوده و‬x ‫ برای قیمت های بقدرکافی بزرگ‬g ، f ‫ در صورت که توابع‬: ‫نتیجه‬
f x f x
lim
x gx
 lim
x gx
‫ پس‬lim f x  lim gx
x x

‫ داریم که‬، ‫ باشد در نظر گریم‬x  1 ‫ را طوری که‬x ‫ اگر متحول‬: ‫ثبوت‬
y
1 1  1
f   fy  y2 f  
f x  y   lim  y   lim  y   lim f x
lim
x gx
 lim
y  1  x gy
y0 1 x  1 
g  gy  y2 g 
 y  y  y

) ‫قاعده دوم هوپیتال (حالت‬

)limit ( ‫لمیت‬

‫ گردد‬lim
xa
f x    lim
xa
gx ‫ قابل اشتقاق بوده‬x=a ‫ در جوار عدد‬gx ‫ و‬f x ‫هرگاه توابع‬
f x f x f x
lim
xa gx
 lim
xa gx ‫پس‬ ‫باشد‬ ‫داشته‬ ‫وجود‬ lim
xa gx ‫اگر‬

1
f x gx  gx  f x
2
 lim  lim 
 f x  gx
lim
xa gx xa 1 xa

f x
f x gx  f x
2
lim
xa gx
 xa f x xa gx
lim lim ‫ثبوت‬
 
gx f x f x 1 f x
 lim lim
f x xa gx
 1  lim
x gx
 
gx xa
lim f x  lim
xa gx
lim
xa f x

ex ex ex
6. lim  lim  lim 
x x2  x x 1 2x x 2
1
7. lim
ln x
 lim x  1 0
x x x 1 x
x3  x2 3x2  2x 6x  2 6
8. lim
x e 1
2
 lim  lim  lim 0
x 2 x x e x x ex

xn nxn1 nn 1xn2 n!


   0
٬٬‫اکرمی‬٬٬‫حزب هللا‬:‫ترتیب کننده‬

9. lim
x 2 x
lim
x 2 ln 2
x
lim
x 2 n 1x
x n 2
 lim
x 2 ln 2n
x

ex ex ex ex
10. lim
x xn
 lim
x nxn1
 lim
x n 1xn2
  lim
x n!
0

:‫نتیجه‬

px ex
‫ حالت استثنایی‬lim x  0, lim   ‫ داریم که‬p(x) ‫برای پولینوم‬
X  e x px

‫موارد وجود دارند که در آن ها تطبق قاعده هوپیتال فقط بطور غیر مستقیم مفید است ویا ممکن است‬
.‫ توجه شود‬12 ‫و‬11 ‫ به مثال های‬. ‫تطبق این میتود بکلی موثر نباشد‬

‫ را دارد تطبق مستقیم قاعده هوپیتال مفید‬0/0 ‫ که حالت‬lim


1 cosxsin4x ‫در محاسبه‬
11 ‫مثال‬
x3 cosx
x0

‫نیست اما میتوان لمیت مطلوب را بحیث حاصل ضرب سه لمیت در نظر گرفته و قاعده هوپیتال را‬
lim
1 cosxsin4x  lim1 cosxlim sin4xlim 1 
x0 x3 cosx x0 x2 x0 x x0 cosx
‫قرار ذیل تطبق نمود‬

 lim
sin x 4cos4x
lim lim
1   1
  41  2
x0 2x x0 1 x0 cosx  2 
‫لمیت ( ‪)limit‬‬

‫مثال ‪ :13‬مطلوب است محاسبه ‪x  sin x‬‬


‫‪lim‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪x  sin x‬‬
‫حل ‪ :‬این لمیت شکل غیر معین ∞‪ ∞/‬را دارد اگر قاعده هوپیتال تطبق گردد داریم که‬
‫‪x  sin x‬‬ ‫‪1 cosx‬‬
‫‪ lim‬قیمت افاده سمت راست رابطه اخیر وجود ندارد زیرا که قیمت های‬ ‫‪ lim‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪x sin x‬‬ ‫‪x‬‬‫‪‬‬‫‪‬‬ ‫‪1 sin x‬‬
‫‪ sinx‬و ‪ cosx‬دربین اعداد ‪ -1‬و ‪ +1‬نوسان میکند بنا برین قاعده هوبیتال درین مورد قابل تطبق‬
‫نیست ‪ ،‬در حالیکه لمیت مذکور بسادگی قرار ذیل محاسبه شده می تواند ‪:‬‬

‫‪x1‬‬
‫‪sin x ‬‬ ‫‪sin x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪‬‬
‫‪x  sin x‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪x ‬‬ ‫‪x  1 0  1‬‬
‫‪lim‬‬
‫‪x x  sin x‬‬
‫‪‬‬ ‫‪lim‬‬ ‫‪‬‬ ‫‪lim‬‬
‫‪x ‬‬ ‫‪sin x  x 1 sin x 1 0‬‬
‫‪x1‬‬ ‫‪‬‬
‫‪‬‬ ‫‪x ‬‬ ‫‪x‬‬

‫‪x2  sin2 x‬‬


‫‪ lim‬قاعده هوپیتال غیر موثر است ‪ ،‬در حالیکه‬
‫‪x0‬‬
‫مثال ‪ :14‬در یقین‬
‫‪x‬‬

‫‪x2  sin2 x‬‬ ‫‪x2 sin2 x‬‬


‫‪lim‬‬
‫‪x0‬‬
‫‪ lim‬‬
‫‪x0 x2‬‬
‫‪ 2  11  2‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫‪x  sin x‬‬
‫‪ lim‬محاسبه شده نمی تواند‬ ‫مثال ‪ :14‬به کمک قاعده هوپیتال لمیت‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬
‫ترتیب کننده‪:‬حزب هللا‪٬٬‬اکرمی‪٬٬‬‬

‫‪x  sin x‬‬ ‫اما ‪1 sin x   1 0  1‬‬


‫‪lim‬‬ ‫‪ lim‬‬‫‪‬‬
‫‪x‬‬
‫‪‬‬
‫‪x‬‬ ‫‪x‬‬ ‫‪x ‬‬

‫صورت مبهم ‪:‬‬


‫‪ 0‬‬
‫‪ 1 ,‬در جریان محاسبه‬ ‫‪0 ,‬‬ ‫‪00 ,‬‬ ‫‪ , 0,‬‬ ‫‪,‬‬ ‫هفت صورت مبهم‬
‫‪ 0‬‬
‫لمیت های بوجود آمده می تواند که پنج حالت اخیر با تغیرات الزم بیکی از دو حالت اواللذکر قابل‬
‫تبدیل اند و به تطبق قواعد هوپیتال ارجاع می شوند‪.‬‬

‫‪: 0,‬‬ ‫حالت مبهم‬

‫در صورتیکه ‪ lim f x  0‬و ‪ lim gx  ‬باشد با در نظر داشت‬
‫‪xa‬‬ ‫‪xa‬‬

‫‪gx‬‬ ‫‪f x‬‬


‫‪ f xgx ‬به این ترتیب می توان ‪ lim f xgx‬را به یکی از‬ ‫‪, f xgx ‬‬
‫‪xa‬‬ ‫‪1‬‬ ‫‪1‬‬
‫‪f x‬‬ ‫‪gx‬‬
‫اشکال ‪ 0/0‬ویا ∞‪ ∞/‬تبدیل نمود‬
)limit ( ‫لمیت‬

1
limx  arccotx  lim
arccotx
 lim
1 x2   lim x2 1:15 ‫مثال‬
x x 1 x 1 x x2 1

x x2
:∞-∞ ‫حالت مبهم‬

‫ باشد در نظر گرفته‬lim gx   ‫ و‬lim f x  0 ‫در صورتیکه‬


xa xa

ux 1 1
lim
xa
 f x  gx  lim
xa

vx ‫ مفهوم‬f x  gx  1  1  gx f x  ux
lim ax  0  lim vx
1 1 1 vx
xa xa f x gx f xgx

 1 1  x  x2  sin x
  lim
lim
x0  
sin x x  x2  x0 x  x2 sin x  :16 ‫مثال‬
1 2x  cosx 2  sin x
 lim 1
lim

x0 1 2xsin x  x  x2 cosx   
x0 2sin x  x  x2 sin x  2  4xcosx

:1, 0 ,00 ‫حالت مبهم‬

‫ ممکن است یکی از سه حالت مبهم فوق را اختیار نماید هر یک ازین‬lim f xgx ‫لمیت از نوع‬
xa

‫ قابل تبدیل اند یعنی جهت‬0, ‫حاالت با استفاده از لوگارتم طبیعی به صورت‬
 
٬٬‫اکرمی‬٬٬‫حزب هللا‬:‫ترتیب کننده‬

‫ استفاده می‬ln lim f xgx  limln f xgx  limgxln f x ‫ از‬lim f xgx‫محاسبه‬
xa xa xa xa

.‫گردد‬

.‫ مطلوب است‬lim
x
n
n ‫ محاسبه‬: 0 ‫ حالت‬.17

‫ را بحیث متحول در نظر گرفته داریم که‬n : ‫حل‬


1

ln lim
n
n
n  
lim
n
ln n 1  lim1 ln n  lim ln n  lim n
 n nn  n n n n
lim
n n
1
 0 ln lim
n
n

n  0  lim
n
n
n 1

1 1  ‫ عدد‬1 ‫ حالت‬: 18 ‫مثال‬


x
.‫ را محاسبه کنید‬lim
x

x
)limit ( ‫لمیت‬

  1 x    1 x   x 1
x
lnlim 1    limln1    lim 
n x   x  x  x x 

x 1 ln x 1 x  1
ln    
 x 1 x  x  x 1 x2 
lim  x ln   lim  lim   lim  : ‫حل‬
x x  x 1 x
 
1 x 1
 2
x  x x
x   1 x   1
x
lim
x x 1
 1  lnlim 1    1  lim 1   e
x x   x x
1
 1 x 00 ‫ حالت‬19 ‫مثال‬
.‫ مطلوب است‬lim
x2x ‫محاسبه‬

0
‫ را دارد داریم که‬0 ‫حل لمیت حالت‬

 1
  1 1x 
lnlim    limln    lim1 ln 1 
1 x
   
x 2x   x  2x   x x 2x
   
2
lim1 ln1 ln 2x  lim  ln 2x  lim ln 2x  lim 2x  0
x
x  x x x x x 1

 1
 1
٬٬‫اکرمی‬٬٬‫حزب هللا‬:‫ترتیب کننده‬

 lnlim     0  lim  x  1
1 x 1
   
x x   x 2x 
 

You might also like