Professional Documents
Culture Documents
CLD Volume 4 Issue 23 Pages 117-148
CLD Volume 4 Issue 23 Pages 117-148
CLD Volume 4 Issue 23 Pages 117-148
احمدعلي طاهرزاده
داديار دادسراي عمومي و انقالب شهرستان چناران و مدرس دانشگاه
چكيده
قتل ،كفر ،لعان و والدت از زنا از جمله عواملي است كه قانون ايران آن را جزو موانع ارث
ميداند؛ هر چند علما و فقها در تعيين موانع ارث يك سك ن نيسكتند و نويسكندنان قكانون
مدني موانع ذكر شده را بر اساس نظر مشهور بيان كردهاند.
قتل تنها مانعي است كه در اكثر كشورهاي اسالمي و غيكر اسكالمي بكه عنكوان ييكي از
علل عدم انتقال تركه از مورث به وارث بيان شده است و شايد حيمكت آن ،جلكونيري از
تحقّق بعضي نيّات سوء بوده كه انگيزههاي مادّي عمدهترين داعي ارتياب جرم اسكت .بكر
همين مبنا قتل عمد (مباشرتاً و به تسبيب) مانع ارث خواهد بكود .ايكن مقالكه كوشكيده اسكت
ضمن بررسي انواع قتل ،موارد مانع ارث را بررسي نمايد.
كليد واژگان :قتل عمد و غير عمد ،قتل در فراش ،وصيت مانع ارث ،قتل از طرر صررير و
مجنون ،قتل در جهت اجراي قانون.
مقدّمه
در طول تاريخ برراي امروال و داراييهرا قروانيني جراري بروده اسرت رز بيشري از اير قرواني ،
چگونگي انتقال دارايي يا عدم انتقال آن را بيان ميدارد .قانون مردني ايرران نير در مرواد ، 648
681و 682انتقال ارث را بيان مي ند و در مواد 668ر 668عوامل و علل عدم انتقرال تر رز را
. aali0118@yahoo.com
برميشمارد .انتقال تر ز وقتي از متوفّي بز وارث صورت ميگيرد رز موجارات و شرراير ارث
مهيا و فراهم باشد ،ولي اي انتقال وقتي امل ميشود ز مانعي جلوي اثر مقتضي را نگيرد رز
بز اي علل« ،موانع ارث» گويند.
مادّة 668قانون مدني مقرر ميدارد« :قتل از موانع ارث است و .»...ظاهراً حكمت وضع اير
حكم ،پيشگيري از تحقّق بعضي نيات سوء بروده اسرت .انگير ههراي مرادّي ،عمردهترري داعري
ارتكاب جرم است و افراد منفعتطلب عجول براي اينكز زودتر بز ثرروت مرورث درود دسرت
يابند ،ممك است بز قتل او ماادرت نمايند .ادرال اجتمراعي و افكرار عقرال ارث برردن چنري
شيصي را از مورث دود نميپسندد و او را مسرتحقّ دريافرت مراترم مقترول نمريدانرد؛ زيررا
اساس ارث ،بر عالقز و محاّت ميان وارث و مورث ماتني است و وارث با عمل مجرمانر درود،
اي رابطز را گسييتز است؛ بز همي ساب ،قانونگذار بز وضع اي قاعده ماادرت نمروده اسرت
ز در واقع ،با نيّت قاتل در تضاد ميباشد .مااني فقهي اير قاعرده نير ماتنري برر اير مصرلحت
است (ر.ك :نجفي.)93/93 :8931 ،
اجماالً بايد متذ ر شد ز در مذاهب اربع اهل سنّت هم قتل مانع ارث ميباشرد و حكمرت
وضع قاعدة مذ ور ،همان مصلحت پيشگفتز ،يعني صيانت جان افرراد ،مريباشرد (محمد وسفد
مسفي .)839 :8393 ،الاتز در ج ئيات موضوع بري مقرررات قرانون مردني و احكرام مرذاهب اربعرز
ادتالفاتي وجود دارد ز براي شنادت اي ادتالفات ،بررسي اجمالي انواع قتل ضرورت دارد.
.1قتل بالمباشره
قتل بالمااشره قتلي است ز مستقيماً توسر شيص قاتل انجرام شرود؛ بردي گونرز رز شريص
جاني بدون واسطز مرتكب شرت فررد مريشرود؛ ماننرد شيصري رز برز قصرد شرت فرردي،
اسلحزاي را برداشتز و بز سمت وي شليك نمايد و وي را بز قترل برسراند رز در اير صرورت،
مرتكب قتل عمدي بالمااشره شده است.
.2قتل بالتسبيب
قتل در صورتي بالتسايب است ز جاني ،ساب تلف شدن ديگري شود ،ولري درودش مسرتقيمًا
مرتكب جنايت نگردد .در اي گونز قتل بي فعل جاني و قتل مجني عليز رابطز يرا واسرطزهرايي
وجود دارد ،بز گونزاي ز نميتوان قتل را مستقيماً بز قاتل نسات داد؛ مانند اينكز فردي بز قصد
.نظري شمارة 0/1801ر 62/0/11ادارة حقوقي قوّة قضائيّز :چنانچز ضربات وارده حسب نظر پ شك متيصص نوعراً
شنده باشد ،عمد واال شاز عمد است.
.رأي اصراري شمارة 11ر ... :06/0/12نظر بز اينكز قصد قتل منتفي و علّت مرگ ،دونري ي ناشي از جرم وارده برز
قسمت دادلي ران است ز نوعاً شنده نيست بر اي اساس ،قتل ...از نوع شاز عمد ميباشد.
شت ديگري ،چاهي را در سر راه وي حفر ند و روي آن را بپوشاند برز گونرزاي رز مجنري
عليز برا عارور از آن دادرل چراه بيفترد و موجرب مررگ او گرردد (بند ريي .)11 :8931 ،بعضري از
نويسندگان در تعريف قتل بالتسايب گفتزاند :در مواردي ز سي فرد ديگري را اغفرال نمايرد
يا تطميع ند تا شيصي را بز قتل برساند ،از مصاديق قترل بالتسرايب اسرت (امدممي.)108/9 :8938 ،
چني فردي ،بز طور مطلق ،قاتل بز شمار نميرود ،بلكز سااي است ز اقوي از مااشر ميباشد و
تحت عناوي ديگري غير از قتل مجازات ميشود (خسوي ،بيتم ،913/1 :مسئلة .)8383
هر يك از قتلهاي ياد شده ميتواند منفرداً يا مشتر اً انجام شود ز مرادّة . 668م .برز اير
موضوع اشاره رده است .قتل هنگامي ز تنها بز وسيل يك شيص واقع شرود ،انفررادي و در
صورتي ز دو يا چند نفر بز قتل شيصي اقدام نمايند بز نحوي ز قتل او مستند بز فعل همگري
آنها باشد قتل مشترم بز شمار ميرود.
.اتانازي يا قتل با ترحم ز در ا ثر شورها مرتكب چني قتلي را مستوجب مجازات دانستزاند.
در قتل شاز عمد و دطايي ،قاتل از ارث ممنوع نيواهرد برود؛ ماننرد اينكرز فرردي در حرال
رانندگي ،بز طور نادواستز ،با مورث دود تصاد نمايد و مورث بر اثر اي تصاد فوت ند.
در اي حالت ،راننده از مقتول ارث ميبرد؛ چرا ز حديث ،قتل عمد را مانع ارث ميداند ،ولي
بعضي از فقها با استناد بز روايات ضعيفي ،قتل مورث را مطلقاً مانع ارث ميدانند ،اعم از اينكرز
عمدي باشد يا دطايي.
همچني علماي مذاهب شافعي ،حنفي و حنالي قتل عمد و شاز عمد و دطرايي را مرانع ارث
ميدانند و فقر نظر مذهب زيديز برا نظرر اماميرز يكسران اسرت رز در ادامرز ،برز تفصريل آن را
بررسي مي نيم.
الاتز در مورد ارث بردن قاتل دطايي از مورث مقتول ،سز نظريرز وجرود دارد .قرول مشرهور
اماميز آن است ز در اي گونز قتلها ،قاتل از تر مقتول ارث ميبرد ،ولي از دي ناشي از قترل
ارث نميبرد (ابن مرتضي 8931 ،ق )918/9 :يا مانند مواردي ز ديز بز وسيل عاقلرز يرا از بيرتالمرال
پردادت ميگردد ز قاتل از آن ارث نميبرد (مسفسي خميني933/1 :8009 ،د .)931مالك ،اوزاعي،
نيعي و سعيد ب مسيب از علماي عامز ،همچون اماميز معتقدند قاترل دطرايي تنهرا از ديرز ارث
نميبرد (شيخ طسفي130/81 :8933 ،؛ .)831/9
عدهاي ديگر از علماي اماميز (حسيني عمملي )08/13 :8933 ،معتقدند قاتل دطرايي (شراز عمرد و
دطا) هم از تر ز ارث ميبرد و هم از ديز و در توجيز نظر دود برآناند ز مطابق قاعدهاي رز
از تاب ،سنّت و اجماع بز دست ميآيد ،هر وارثي ز مقتضي وراثرت در او موجرود باشرد ،از
ماترم ارث ميبرد .از طر ديگر ،ادلّ وارده در مرورد منرع قاترل از ارث ،تنهرا متوجّرز قاترل
عمدي ميباشد و آن گونز ز از ظاهر احاديث برميآيرد ،قاترل فقرر در قترل عمرد ،ممنروع از
ارث است ،ولي در قتل دطايي از ديز ممنوع نيسرت؛ زيررا برر اسراس قواعرد اصرولي ،سركوت
قانونگذار در مقام بيان يك حكم ،دليل بر اي است ز شارع بز منرع قاترل از سرهيم شردن در
ديز نظر ندارد .الاتز بايد بز اي موضوع توجّز داشت ز مستمري بازماندگان ز بر اساس قرانون
استيدام شوري براي آنها مقرر شرده اسرت ،جر ء مراترم نيسرت و از شرمول مقرررات ارث
دارج است؛ از اي رو ،مادّة 668قانون مدني در مورد آن اجرا نميگرردد ،پرس برديهي اسرت
.نظري شمارة 0/1242ر 08/1/11ادارة حقوقي قوّة قضائيّز :در قانون مدني و قرواني اسرالمي ديگرر در قترل دطراي
محض و شاز عمد ،ممنوعيتي براي ارث بردن وارثي ز مرتكب قتل مورث دود شده باشد ،پيشبيني نشده است.
.روايات ضعيف با اي عاارات وارد شده است« :اليرث الرجل الرجل إذا قتلز و إن ان دطأ ،و م قتل أداه عمرداً
أو دطأ ،لم يرثز».
ز بز طريق اولي در دصوص قتل شاز عمد و دطاي محض ني قابليت استناد ندارد.
در ميان فقهاي اهل سنّت ،ابوحنيفز معتقد است قترل دطرايي ،چنانچرز از سروي رودم يرا
ديوانز واقع شود ،موجب محروميت از ارث نيواهد برود و چنري قراتلي از رلّ مراترم و ديرز
ارث دواهد برد.
نظر سوم مربوط بز علما و فقهاي عامّرز اسرت رز معتقدنرد برز طرور لّري ،قاترل دطرايي از
ماترم و ديز ارث نميبرد .از ميان فقهاي اماميز ،اب عقيل ،فضل ب شاذان و عماني از متقدمان
چني نظري دارند (نراقي.)331/1 :8083 ،
قتل عمد بز اجماع مسلمانان ،مانع ارث است و مذاهب اهل سنّت ني بر اي عقيدهاند ز قتل
عمدي ،موجب عدم انتقال تر ز بز وارث ميشود .فقر دروارج رز در اقليرت هسرتند ،برر اير
باورند ز قتل بز هر نوعي ز باشد ،مانع ارث نيست .بز طوري رز از تأليفرات علمراي شريعز و
فقهاي عامز بز دست ميآيد ،نمي توان هري صراحب نظرري را يافرت رز برز مانعيرت قترل غيرر
قانوني ،نظر نداشتز باشرد .دليرل اير امرر را مريتروان ورود ادارار و احاديرث ثيرري از پيرامار
ا رم و ائمز دانست (شيخ طسفي933/3 :8083 ،د .)931
همان طور ز بيان رديم ،بر اساس مادّة 668قانون مدني در مانعيرت قترل عمردي برز نحرو
عدواني ،فرقي بي قتل مااشري و تساياي نيست و آن گونز رز از ظراهر روايرات و داليرل وارد
شده در باب قتل برميآيد ،لفظ قاترل اعرم از مااشرر و مسراب اسرت و چنانچرز عرفراً بتروان برر
شيصي ،قاتل اطال نمود و عمل قتل را بز وي منسوب نمود ،دواه وي مااشرتاً برز قترل دسرت
زده يا تسايااً مرتكب آن شده ،قانوناً «قاتل» شنادتز ميشود (براي تعرو تسبيب ،ر.ك :مدمّة 91قدمنس
مجمزات افالمي).
هر چند علماي شيعز و عامز قترل عمرد بالتسرايب را مرانع ارث مريداننرد ،پرارهاي از مؤلفران
همچون فضل ب شاذان و عُماني بز طور لّي ،قتل بالتسايب را مانع ارث نميدانند و لفرظ قاترل
را ز در احاديث آمده ،بز قاتل مااشر منصر ميدانند و معتقدند در قتل بالتسايب ،قاتل سراب
قتل است ،لذا نميتوان بز جاي مساب ،لفظ قاتل را ا طال نمود (حسيني عمملي.)931/80 :8933 ،
در بيان اشكال اي عده ميتوان گفت ز عر در انتساب قتل برز شريص جراني مااشرر يرا
.نظري شمارة 0/8860ر 00/2/0و 0/8188ر 62/6/8مقرر ميدارد :قطع نظرر از اينكرز حقرو وظيفرز ،جر ء مراترم
محسوب نميشود و برقراري آن تابع مقررات ارث نيست ،برقراري حقو مستمري موضوع بند «الرف» مرادّة 184
قانون ارتش براي همسر مقتول ز دود ،متهم برز معاونرت در قترل عمردي شروهرش اسرت ،اگرر از نظرر مقرررات
استيدامي اشكالي نداشتز باشد ،از نظر مادّة 668قانون مدني بدون اشكال است».
مساب ،درنگ نمي ند و بز طور يكسان ،هر دو را قاتل ميداند؛ در نتيجز ،بايرد الفراو وارد در
احاديث را بر معاني عرفي آن حمل رد تا با چني اشكاالتي مواجز نشويم.
قتل عمدي ز بز طور مشترم انجام مريگيررد نير مرانع ارث برردن وارث از مرورث درود
ميباشد ز مادّة 668قرانون مردني برز اير موضروع اشراره ررده اسرت و در حقيقرت ،از نظرر
قانونگذار تنها وقوع عمدي قتل ،مانع ارث است و چگونگي وقوع آن تأثيري در اي مجرازات
مدني ندارد .حال ،اي سؤال پيش ميآيد ز اگر شيص وارث براي رسيدن بز هد نامشروع
دويش ز همان دستيابي بز ماترم مورث از راه غير قانوني اسرت ،برز قترل مرورث درويش
اقدام نمايد ،ولي بز داليلي موفق نشود ،آيا در چني مواردي ميتروان گفرت رز وي ممنروع از
ارث دواهد بود؟ با توجّز بز تعريف قتل و همچني مت مادّة 668قانون مدني ،قانونگرذار تنهرا
قتل را ج ء موانع ارث دانستز است و از لحاو حقوقي ،نميتوان برز اعمرال مقردماتي رز قاترل
جهت شت فردي از قايل زدم زدن يا سم رييت در غذا و ...انجام ميدهد ،قتل اطال ررد؛
هر چند از لحاو ج ايي ميتوان او را بز جرم شروع بز قتل ،تحت تعقيب قرار داد.
در بردي شورها (سوئيس و فرانسز) مانع بودن قتل صرفاً برز لحراو جلروگيري از هروس و
طمع وارث نيست ،بلكز شت مورث از جهت ادالقي ني مستوجب مالمرت و تنايرز اسرت؛ برز
همي ساب ،صر قصد شت مورث ولو آنكز منتهي بز نتيجرز هرم نشرود ،درصرورت ثاروت
سوء نيّت ،ممنوعيت از ارث را موجب ميگردد (عمي ،بيتم.)813 :
يكرري ديگررر از مسررائل مررورد بررسرري در ماحررث قتررل عمررد ،دررودداري از دفررع دطرهرراي
تهديد نندة مورث است .در بسياري از اوقات ،اشياص با اينكز فررد يرا افررادي را در معرر
دطر و شتز شدن ميبينند ،بز داليلي ناموجّز ،از نجات آنان دودداري مي نند و بدي وسريلز،
جان انساني بيگناه را ز ممك بود با مك آنان ،نجات يابد ،برز ورطر نرابودي مري شرانند.
حال ،سؤال اي است ز اگر وارثي ،مورث دود را بايند ز در حال غر شدن است و در عي
داشت قدرت براي رهايي او ،هي مكي بز وي نكند و مورث غرر شرود ،آيرا چنري وارثري
مستحقّ گرفت ماترم غر شدة دود ميباشد؟
بسياري از مؤلفان با استناد بز احاديثي ز از معصومان نقل شرده (حرة عمملي ،بيتم،8 ،99/83 :
1و )9شيصي را ز با داشت قدرت بر منع قاتل ،همچنان بيتفاوت نظارهگر قتل بيگناهي باشد
و هي مكي در رهايي او بز عمل نيراورد ،قابرل تع يرر مريداننرد .مرواد 1و 2قرانون مجرازات
مصوّب 1184ش .و مادّة 012قانون تع يرات 1108ش .در اي زمينز بيان ميدارنرد رز فرردي
ز با داشت قدرت و توانايي مك بز حفظ جان ديگران از دطر ،از مك بز آنان دودداري
ند ،قابل مجازات (حاس) ميباشد ،اما بديهي است ز وضع چني مجازاتهرايي يفرري برراي
اي گونز اشياص ،دال بر اير اسرت رز از نظرر قرانونگرذار ،وقروع قترل منتسرب برز شريص
دررودداري ننررده از مررك نيسررت ،بلكررز قاتررل ،شرريص مااشررر اسررت ،لك ر چررون شرريص
دودداري ننده با عدم اقدام بز نجات مقتول ،وقوع قتل را تسهيل نموده است ،ميتوان بز عنوان
تعاون بر اثم ،وي را تع ير نمود.
هي يك از متون ج اي حقو اسالمي ني اي گونز اعمال را در رديرف قترل عمردي قررار
نداده است؛ لذا نمي توان دودداري از اقدام بز حفظ جان مقتول را مرانع از ارث دانسرت (عالمد
حلي .)811/0 :8939 ،بعضي از حقوقدانان معتقدند همان گونز ز قتل در اثر ارتكراب فعلري ماننرد
جرح ،دفز ردن و نظاير آن ،تحقّق مييابد ،ممك است در اثر تررم فعرل هرم محقّرق شرود؛
مانند مادري ز شير دادن بز فرزندش را تعهّد رده است ،ولي بز قصد شت طفلش بز او شرير
ندهد تا بميرد ،قاتل بز شمار ميآيد (نظروة شممر 3/8031د 39/9/83و 3/3309د 19/80/19اّار حقسقي ق ةس
قضمئية ).
نگارنده ،ضم تأييد نظر حقو دانان اسالمي در توجيز اي مسرئلز ،قائرل برز اير اسرت رز
لم «قاتل» اسم فاعل از قتل بز معناي نندة اراست؛ بز عاارت ديگر ،قانونگذار سي را ز
فعلي انجام دهد و آن فعل بز مرگ (بز ناحق) ديگري منجر گردد ،قاتل عمد دانستز است ،ولري
فردي را ز بر اثر ترم فعل (مانند شير ندادن بچز يا مك نكرردن برز فرردي رز در دريرا در
حال غرر شردن اسرت) ،موجارات مررگ (عمرد) ديگرري را برز وجرود آورد ،قاترل برز شرمار
نميآورد؛ بنابراي ،سي ز در اثر ترم فعل ،موجاات قتل (عمد) ديگري را فراهم مري نرد،
از ارث او ر در صورت داشت شراير ارثر بهرهمند دواهد شد؛ بز سي ديگر ،با عمل ايجرابي
محروميت از ارث محقّق و حكم آن جاري ميشود ،نرز در عمرل سرلاي رز در واقرع ،اقردام و
عمل مرتكب (فعل مادي) در آن مفقود ميباشد.
.گاهي شاز عمد را بز نام شاز دطا ني ذ ر مي نند ز در هر دو حالت يك معنا دارد (جعفرري لنگررودي :شرمارة
.)1811
ديدگاه علماي حنفي دربارة قتل عمدي به حق و به حكم قانون
علماي حنفي قتلي را مانع ارث ميدانند ز مستل م قصاص يا پردادت ديز يا فراره باشرد؛ هرر
چند قتل دطايي باشد (عمد ،دطا و شاز دطا) .اما قتل بز تسايب و قتل ناشري از عمرل ديوانرز و
سفيز و همچني قتل بز حق را ز موجب قصاص يا ديز يا فاره نااشد ،مانع ارث نميدانند.
در دصوص قتل برز تسرايب بايرد گفرت ،اير مرذهب ،قترل برز تسرايب را مطلقراً مرانع ارث
نميداند؛ هر چند قتل عمد نامشرروع باشرد و استداللشران برراي اير حكرم ،اير اسرت رز در
احاديث مربوط بز اثر قتل در ارث ،بز «قاتل» تعاير شرده اسرت؛ برراي مثرال ،عارارت «ال ميرراث
للقاتل» را براي قتل بز تسايب آوردهاند و در فر قتل بز تسايب ،قاتل حقيقي ساب نيست و او
را مجازاً قاتل گويند؛ مثالًهرگاه سي در غير ملك دود چاهي حفر نرد و رهگرذري در آن
بيفتد و بميرد ،صاحب ملك واقعاً قاتل او نيست و اطرال قاترل برر او مجراز اسرت؛ از اير رو،
استدالل بز روايت «ال ميراث للقاتل» شامل او نميشود (محم ي.)10 :8931 ،
.رأي اصراري شمارة 18ر 08/4/28مقرر ميدارد :صرر ادعراي قاترل برز اينكرز مقترول را مهدورالردم يرا مسرتحقّ
قصاص دانستز است ،افي براي سقوط مجازات قاتل نميباشد ،بلكز مراد از مهدورالردم ،مهدورالردمي اسرت رز
شارع مقدّس اجازة شت او را داده باشد و بر دادگاه ثابت شود .اما سي را ز قاتل بز اعتقاد دودش مهدورالدم
بداند نز شارع ،چني اعتقاد سادتگي ،رافع حكم قصاص يا ديز نميباشد .ضرمناً تاصررة 2بنرد ج مرادّة 228قرانون
مجازات اسالمي ،ناظر بز شاه موضوعيز است نز شاه حكميز.
بيتالمال ،مرتكب قتل يكي از سارقان ميگردد ز اتفاقاً مورث او ني ميباشد ،در واقع ،قرانون
است ز وظيف او را در چني مواردي معي رده؛ بز عاارت ديگر ،او بز حكم قانون است رز
بز قتل سار فو اقدام نموده است .از طر ديگر ،ممنوعيت وارث قاتل از ارث مرورث درود
براي جلوگيري از هوس و طمع وارث در اموال مورث و در نتيجز ،حفظ نظم اجتمراعي اسرت،
حال آنكز در مورد ارتكاب قتل براي اجراي قانون ،اوّالً فر طمع منتفي اسرت و ثانيراً ممنروع
ردن چني وارثي از ارث موجب نقض غر قانونگذار دواهد شد؛ زيرا وارثي ز بداند در
صورت شت مورث دود ،هر چند در جهت اجراي قانون ،از ارث او ممنوع دواهد شد ،يقينراً
در انجام وظيف دود اهمال نموده ،از اجراي قانون امتناع دواهد رد؛ در نتيجز ،نظم اجتماع نير
ميتل دواهد شد (عمي ،بيتم :ش ،191ص899د.)890
از نظر حقوقي شيصي را ز در مقام دفاع از دويش است و بر اثر اي اقدام بجا و شايسرتز،
حقّ ارتكاب قتل (حملز ننده و متعرّ ) را با توجز بز شراير و ضوابر دارد و حتي اگر عامرداً
قتل را انجام داده باشد ،نميتوان مشمول مجازاتهاي مردني قررار داد .برر اير اسراس اسرت رز
قانونگذار در مادّة 661ز در مقام استثنا نمودن دو نوع قتل از قاعدة لّي مندرج در مادّة 668
(منع ارث بدون قاتل متعمّد) است ،بيان ميدارد« :در صورتي ز قتل عمدي مورث براي دفراع
باشد ،مفاد مادّة فو مجري نيواهد بود».
حال سؤال اي است ز منظور قانونگذار از لم «دفاع» در مادّة 661قانون مدني ،دفاع از
نفس است يا تمام موارد دفاع ،اعم از نفس ،آبرو و عر را شامل ميشود؟ از طر ديگر ،آيا
فقر دفاع از دود موجب عدم ممنوعيت از ارث ميگردد يا اينكز دفاع از ديگران نير مشرمول
اي مادّه است.
از نظر نويسندگان اماميز ،دفاع مشروع شامل دفاع از نفس ،ناموس ،عر و مرال مريباشرد.
اينان با استناد بز نصوص حقوقي و آي شريف فمن اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل ماا اعتادي
عليكم( بقره )830 /و احاديث ديگري ز از معصرومان وارد شرده ،معتقدنرد دفراع در برابرر
تجرراوزات بررز جرران ،مررال ،آبرررو و نرراموس ،امررري جرراي و بلكررز واجررب اسررت و دافررع مسررتحقّ
مجازاتهاي يفري و مدني نيواهد برود (ّاوّ العطدمر .)891 :8008 ،برر اسراس مرواد 81و 82قرانون
مجازات اسالمي و مواد 828ر 818قانون تع يرات 1108ش ،.دفاع مشروع شامل دفاع از نفس،
ناموس و آبرو ميباشد؛ بنابراي ،لم «دفاع» در مادّة 661قانون مدني ،طاق بيانات ذ رر شرده،
هم اي نوع دفاعها را شامل ميشود؛ بنابراي ،وارثي ز مورث دود را براي دفاع از نفس ،مال
يا آبروي دويش بز قتل برساند ،ناايد از ارث محروم گردد.
در پاسخ بز سؤال دوم عدهاي معتقدند با توجّز بز اينكز «دفاع» در مت مادّة 661قانون مردني
بز طور مطلق ذ ر شده است ،مفهوم و موارد دفاع مذ ور در اي مادّه را نميتوان برا اسرتناد برز
مواد 81و 82قانون مجازات اسالمي تعيي رد و عنوان مذ ور در مادّة 661قانون مدني ،دفاع
از نفس ،عر ،ناموس و مال دفاع ننده و ديگري را شرامل مريگرردد؛ زيررا منظرور از وضرع
مقررات يفري مذ ور ،صرفاً تعيي اقسرام دفراعي مريباشرد رز تعقيرب و مجرازات را منتفري
ميسازد ،نز تعيي معناي دفاع ز بر آن ،آثار متعدّدي مترتب است؛ بنابراي ،براي شمول عنوان
دفاع مذ ور در مادّة 661قانون مدني نسات بز هم موارد دفاع ،بز اعتارار متعلّرق ،مسرتندي جر
اطال عنوان مذ ور ز يك اطال ضعيف بز نظر ميرسد ،در دست نيسرت .از طرر ديگرر،
مالزمزاي بي غير قابل تعقيب و مجازات بودن قتل در مقام دفاع و ارث بردن قاتل از مقترول در
مقررات قانوني وجود ندارد ،ولي با توجّز بز اينكز مطلق ،منصر بز فرد برارز و ا مرل اسرت و
اينكز فرد بارز دفاع ،عرفاً دفاع از نفس ،ناموس و عر است ،پس ميتوان بر اساس مرادّة 661
قانون مدني حكم بز وراثت دافع داد ،ولي در بقي موارد دفاع از مال ،آبرروي درود و ديگرري،
حكم بز وارثت شيصي ز در مقام دفاع است ،دالي از اشكال نميباشد (شهي ي.)99 :8930 ،
عدهاي ديگر با استناد بز قول فقها معتقدند قدر متيق مادّة 661قرانون مردني ،دفراع از مرال،
جان ،ناموس و آبروي دود ميباشد و در مورد دفاع از نفس ،آبرو يا ناموس ديگري آنچز طاق
مقررات قانوني بز عمل آيد ،موجب عدم مسئوليت يفري و مدني دواهد بود؛ چرا ز مادّة 81
قانون مجازات اسالمي ،دفاع از نفس ... ،يا مال ديگري را قابل مجازات و تعقيب نميداند و آن
را از موارد دفاع مشروع بز شمار آورده است؛ بنابراي ،سري رز در مقرام دفراع از ديگرري برا
رعايت مقررات قانوني ،مرتكب قتل شيص متعدّي ميشود ،همان گونز ز بز حكم قانون ج ا
از مجازات يفري معرا اسرت ،از مجازاتهراي مردني از جملرز ممنوعيرت از ارث نير معرا
دواهد بود (بن ريي 11 :8931 ،ب بع ).
بز نظر نگارنده ،منظور از دفاع در مادّة 661قانون مدني ،همان دفاعي است رز در مرادّة 81
قانون مجازات اسالمي آمده است؛ چرا ز در آن مادّه آمده است« :هر رس در مقرام دفراع از
نفس و عر و ...قابل تعقيب و مجازات نيواهد بود» .با توجّز بز اينكز قدر متيق هرر دفراعي،
دفاع از نفس يا عر ميباشد ،نميتوانيم در مادّة 81قانون مجازات اسالمي قائرل برز تفكيرك
شويم و بگويم منظور قرانونگرذار از دفراع در مرادّة 661قرانون مردني ،فقرر دفراع از نفرس يرا
آبروست و آن قسمتي ز مربوط بز دفاع از مال يا نفس ديگري باشد ،منظور قانونگذار نيست؛
چرا ز اي ار ،ترجيح بالمرجح است و منظور قانونگذار ،دفاع از نفس و مال ،آبرو ،عرر
دود يا ديگري است و نميتوانيم آن را از همديگر تفكيك نماييم .دليل مدّعا ،تاصرة مرادّة 81
قانون مجازات اسالمي ميباشد.
تا قال از پيروزي انقالب تاصرة مرادّة 41قرانون مجرازات عمرومي (اصرالحي )1182مقررر
ميداشت« :وقتي دفاع از نفس و يا ناموس و يا عر و آزادي تر ديگرري جراي اسرت رز او
ناتوان از دفاع بوده و تقاضاي مك ند و يا در وضعي باشد ز امكان استمداد نداشتز باشرد».
ولي بعد از پيروزي انقالب اسالمي و بازنگري در قانون مجازات عمومي و با توجّز بز نظر ا ثرر
فقهاي اماميز و احاديث وارده ،تاصرة فو اير چنري اصرالح شرد« :وقتري دفراع از نفرس و يرا
ناموس و يا عر و يا مال و يا آزادي ت ديگري جاي است ز او ناتوان از دفاع بوده و نياز بز
مك داشتز باشد» .با توجّز بز اي ترييرات و نظر فقها ميتروان در پايران چنري گفرت رز در
ماحث دفاع عالوه بر دفاع از نفس ،آبرو و مال درود ،دفراع از تر ،مرال و عرر ديگرري نير
منظور قانونگذار ميباشد.
مسئل بعدي ز در زمين دفاع مشروع ممك است مطرح گردد ،مربروط برز دفراع در مقابرل
تصرّفات مجريان قانون ميباشد.
در بسياري از مواقع ،قواي مجريز با تجاوز از حدود و ادتيارات قانوني ،متعرّ جان ،مرال،
ناموس يا آزادي افراد ميگردد و چنانچز شريص مرورد تعررّ بيواهرد در برابرر اير اعمرال
دال ِ قانون آنان سكوت ند ،چز بسا بعداً دچار دساراتي جارانناپذير گردد؛ بز گونزاي رز
نتواند هي گاه بز ترميم آن بپردازد .از سويي ديگر ،مجري قانون بايد در جهت اجراي قانون برز
وظيف دود عمل نمايد و چنانچز در حي انجام وظيفز ،هر س بز بهان تجاوز بز نراحق برز مرال
يا آبرو يا عر دود ،وي را مورد هجوم و حملز قرار دهد ،مأمور هي گاه نميتواند برز وظيفر
قانوني دود عمل ند (بن ريي.)13 :8931 ،
تعار اي دو مصلحت مهم ،قانونگذار را بر آن داشتز تا در جهت حلّ مشكالت چارهاي
.نظري شمارة 0/6818ر 61/11/12ادارة حقوقي قوّة قضائيّز« :چنانچز دفراع يرا هجروم و ابر ار آن ،متناسرب نااشرد و
منتهي بز قتل مهاجم شود ،قاتل مشمول معافيت مقرر در مادّة . 81م .اسالمي و بنردهاي ذيرل آن نيسرت و عمرل
ارتكابي وي ميتواند از مصاديق بند «ب» مادّة . 288م .اسالمي محسوب و بز اتهام قتل عمد تحت تعقيرب قررار
گيرد و صرفاً در صورت گذشت اولياي دم و مطالا ديز ،بز استناد مادّة . 184م .اسالمي قاتل مشرمول پردادرت
ديز است».
بينديشد ز مطابق مادّة 82قانون مجازات اسالمي «مقاومت در برابر قواي ترأميني و انتظرامي در
مواقعي ز مشرول انجام وظيف دود باشند ،دفاع محسوب نميشود ،ولي هرگاه قواي م برور از
حدود وظيف دود دارج شوند و حسب ادلّز و قرائ موجود ،دو آن باشد ز عمليات آنران،
موجب قتل يا جرح يا تعرّ بز عر يا ناموس گرردد ،در اير صرورت ،دفراع جراي اسرت»؛
بنابراي ،وارثي ز در مقابل اقدامات قانوني مورث دود ز مجري قانون است ،بز بهانر دفراع،
مانع ايجاد ند و جلوي ادام ار قانوني مورثِ دود را بگيرد و او را بز قتل برساند ،چرون اير
عمل وي ،دفاع مشروع بز شمار نميآيد ،مانع ارث ميگردد .ولي در صورتي ز مجري قرانون
بيواهد از حدود و ثرور دود تجاوز ند ،مقاومت وارث در مقابرل مرورثي رز مجرري قرانون
نيد پدري بيواهد بدون داشت حكمي از مقرام قضرايي ،وارد است ،قانوني دواهد بود .فر
من ل پسر شده و اموال وي را بدون اجازه و ادتيرار قرانوني ضرار نمايرد .چرون اير عمرل وي،
تجاوز از ادتيارات قانوني است ،پسر ميتواند مانع اي ار شود و چنانچز با رعايت مقررات برز
دفاع از مال دويش بپردازد و پدر بز قتل برسد ،عمل وي قانونًا دفاع مشروع برز شرمار مريآيرد؛
در نتيجز ،از ارث پدر ممنوع نميگردد.
قتل در فراش
در حقو اسالم ،از جملز مواردي ز شيص قاتل برز رغرم ارتكراب قترل عمردي از مجرازات
معا است ،قتلي است ز در مادّة 818تع يرات 1108ش .برز آن اشراره شرده اسرت .در اير
مادّه آمده است« :هرگاه مرد همسر دود را در حال زنا برا مررد اجناري مشراهده نرد و علرم برز
تمكي زن داشتز باشد ،ميتواند در همان حال ،آنان را بز قتل برساند و در صورتي ز زن مكره
باشد ،فقر مرد را ميتواند بز قتل برسراند .حكرم ضررب و جررح در اير مرورد نير ماننرد قترل
است».
از نظر حقوقي ،در قانون مدني ما تعريفي از لم «دفاع» ارائز نشده است و همان گونرز رز
قاالً گفتيم ،چون در مادّة 81قانون مجازات اسالمي مفهوم دفاع بز موضوع دفاع از نفس و ...يرا
ديگران منصر شده است و در حقيقت دفراع در مرادّة 661قرانون مردني را بايرد شرامل دفراع
.نظري شمارة 0/182ر 06/4/28و 0/0888ر 61/18/2ادارة حقروقي قروّة قضرائيّز« :مرادّة . 818م .اسرالمي نراظر برز
زوجزاي است ز مطلّقز نشده باشد و تعميم آن بز نحوي است ز شامل رجعيز هم بشود ،تفسير موسع قانون اسرت
ز در ج ئيات مجاز نيست؛ بنابراي ،قتل زن مطلّقز در عدة رجعيز توسر شوهر سابق از لحاو جواز قترل نيامرده و
بي فقها هم ادتال نظر وجود دارد».
مندرج در مادّة 818قانون تع يرات بدانيم ،با توجّز بز اينكز در مورد مادّة 818قرانون تع يررات
1108ش .ا راه و عنفي وجود ندارد ،آيا مريتروان قاترل (مرورد مرادّة )818را از ارث محرروم
رد؟
بعضي از شارحان قانون مردني معتقدنرد اوّالً صرر معافيرت از مجرازات امرري اسرتثنايي و
محدود بز دايرة شمول دود است ،بلكز وجود مادّة 661قانون مدني دود مؤيد اير ادّعاسرت و
اگر صر معافيت از مجازات يفري ،موجب معافيت از مجازات مدني و در مورد بحرث ،دالّ
بر عدم ممنوعيت از ارث بود ،ديگر ل ومي نداشت ز قانون مدني مجدداً بز آن تصريح ند.
ثانياً قتل م بور از مصاديق دفاع مشروع مندرج در مادّة 81قرانون مجرازات اسرالمي نيسرت؛
زيرا در مورد دفاع از نفس ،قيد ا راه و عنف وجود دارد و معموالً در مورد قتل موضروع مرادّة
818قانون تع يرات 1108ش ،.سي ز متعرّ نراموس ديگرري مريشرود ،موضروع ا رراه و
عنف پيش نميآيد (عمي ،بيتم893 :د .)891
اما در پاسخ بز چني استداللي بايد گفت :درست است ز در مورد وجود اجناي برا زن رز
با رضايت و مطاوعت از طر زن انجام گرفتز ،اصوالً موضوع ا رراه و عنرف پريش نمريآيرد،
ولي با دقّت در مادّة 81قانون مجازات اسرالمي مريتروان گفرت رز مسرئل دفراع از عرر يرا
ناموس ،از جملز مواردي است ز قانونگذار مدافع آن را معا از مجازات دانسرتز اسرت و در
فر مذ ور ني اگرچز رابط مرد اجناي با زن ديگري بدون وجود عنف و اجاار حاصل شرده
است ،هد وجود چني عملي از طر مرد بيگانز ،تجاوز بز ناموس يرا عرر زوج برز شرمار
ميآيد؛ از اي رو ،وي در صدد دفاع از ناموس برميآيد و دفاع وي مشروع قلمداد مريگرردد؛
بنابراي ،بايد قاتل را عالوه بر مجازات يفري از مجازات مدني (ممنوعيت از ارث) نير معرا
دانست (ابن حزم 8998 ،ق.)10 :
بز نظر نگارنده ،مادّة 818قانون مجازات اسالمي ميتوانرد يكري از مصراديق «مروارد ممتراز
دفاع مشروع» بز شمار آيد ز قانونگذار ،شرط ضرورت و تناسب را در آن مفرو دانستز و
امارة قانوني و غير قابل ردّي را بز نفع شوهر ايجاد رده است.
.قانونگذار مصر در مواد 220و 281قانون عقوبات چني قتلي را مانع ارث نميداند و بز آن تصريح رده است.
.حقوقدانان ايران بز تأسي از قانونگذار فرانسوي در تابهاي دود بز تشريح موارد ممتاز دفاع مشرروع پردادترزانرد
(وط دواهان اصفهاني.)46 :1106 ،
گفتار سوم :سقط جنين
طاق مادّة 280قانون مردني ،حمرل در صرورتي رز زنرده متولرد شرود ،از حقرو مردني متمترع
ميگردد؛ بنابراي ،در صورتي ز حمل بعد از فوت مورث دود زنده برز دنيرا بيايرد ،از او ارث
دواهد برد .با توجّز بز اي امرر ،سرؤال مطررح اير اسرت رز هرگراه وارثري برز طمرع تحصريل
سهماالرث بيشتر ،عمداً عملي انجام دهد ز باعث سقر جنري شرود ،آيرا از ارث جنري سرقر
نيرد اگرر شيصري رز مرادرش داراي حملري از پردر شده محروم دواهد شد يا دير؟ فرر
متوفاي اوست ،براي جلوگيري از بز وجود آمدن وارثي ديگرر و افر ايش سرهماالرث درود برا
انجام دادن عملي ،موجاات سقر جني را فراهم آورد .آيا در چني موردي ميتوان گفرت رز
اي شيص از ارث جني سقر شده محروم دواهد بود؟
با توجّز بز مادّة 608قانون مدني ز ميگويرد« :شررط وراثرت ،زنرده برودن در حري فروت
مورث است و اگر حملي باشد ،در صورتي ارث ميبرد ز نطف او حي المروت منعقرد بروده و
زنده هم متولد شود؛ اگرچز فوراً پس از تولد بميرد» ،براي چني حملي ميتوان دو حالرت زيرر
را در نظر گرفت:
.1طفل بر اثر اعمال م بور ساقر شده و مرده متولد گردد.
.2حمل پس از ساقر شدن زنده بماند و بعداً بر اثر اعمالي رز منجرر برز سرقر جنري شرده
است ،فوت نمايد.
در حالت نيست با توجّز بز مادّة 608قانون مدني بايد گفت :چني حملي شررط وراثرت را
ز همان زنده متولد شدن است ،دارا نيست؛ بنابراي ،حمل ساقر شده پرس از مررگ از درود،
تر زاي بز جا نميگذارد تا مورث بز شمار آيد؛ در نتيجز ،وارثي نيواهد داشت تا بحث ممنوع
از ارث بودن او مطرح شود .حال ،اي سؤال ممك است مطرح شرود رز اگرر سرقر جنري برز
منظور از ميان برداشت حاجب از ل يا بعض ارث واقع شود ،آيا در چني فرضي ،قتل حاجب
از تمام يا بعض ارث ،در حجب قاتل تأثير ميگذارد و حجب او را رفع مينمايد يرا اينكرز قترل
حاجب مانع از ارث بردن قاتل از متوفي ميگردد؟
با دقّت در مادّة 668قانون مدني ز طاق آن ،سي ز مورث دود را عمداً بكشرد ،از ارث
او ممنوع ميشود ،بز نظر ميرسد منظور از قتلي ز از جملز موانع ارث شمرده شده است ،قتلي
.منظور ارث بردن از اموال مقتول نيست؛ چرا ز بدون شك از آن ممنوع است ،بلكرز منظرور ارث برردن از امروال
مورث حاجب [مقتول] است ز پيش از قتل از آن محجوب بوده است.
است ز پيش از آن بز طور مستقيم از مقتول بز قاتل ارث برسد و در واقرع ،ممنوعيرت قاترل از
ارث در رابط بي وارث و مورث قابل تصوّر است .همچني قانون ،قاتل سي را ز برز وسريل
قتل او از تر ديگري بردوردار ميشود ،از ارث محروم ننموده است؛ از اي رو ،در صرورتي
ز جني بز عنوان حاجب بز قتل برسرد ترا قاترل از پردر مقترول ارث باررد ،نمريتروان قائرل برز
ممنوعيت ارث قاتل از پدر مقتول شد؛ زيرا مادّهاي براي اي امر موجود نيست و ممنوعيت قاتل
از ارث استثنا بر قاعدة توارث است و در اي مرورد ،مررّ قرانون اجررا شرود و نمريتروان از نظرر
وحدت مالم حكم ،مادّة 668قانون مدني را در مورد قتل حاجرب جراري نمرود (امدممي:8938 ،
.)108/9
در حالت دوم ز شيص بز قصد از بي بردن جني ،عمداً بز اعمالي ماادرت مرينمايرد رز
حمل ساقر ميشود و پس از تولد و اند ي زنده ماندن بر اثر اعمال م بور فوت مينمايد ،بايرد
گفت :در چني فرضي ،شيص م بور ،قاتل عمدي است و برز موجرب مرادّة 668قرانون مردني
ممنوع از ارث دواهد بود؛ زيرا در اي مورد با توجّز برز اينكرز حمرل زنرده متولرد مريشرود ،از
حقو مدني از جملز حقّ تملّك اموال بردوردار ميگردد .از طر ديگر ،چون حمل ،پس از
زنده متولد شدن فوت رده ،ارث بز علّت مروت حقيقرت مرييابرد؛ بنرابراي ،تر ر او بايرد برز
ورثزاش برسد ،منتهي در مورد بحث ،چون وارث م بور ساب سرقر و در نتيجرز مرتكرب قترل
جني شده است ،بايد طاق مفاد مواد 668و 661قانون مدني از ارث ممنوع گرردد (عميد ،بديتدم:
.)898
مطابق مذاهب اهل سنّت ني در صورتي ز جني زنده متولد شود ،از اهليت تمتع بردوردار
است و هرگاه شيصي عليز جني ،اعمرال مجرمانرزاي مرتكرب شرود رز در نتيجر آن اعمرال،
جني پس از زنده متولد شدن فوت نمايد ،شيص م بور از ارث بردن از جني محروم ميباشرد
(ابن ق ام 900/3 :8931 ،و .)109
« .هرگاه ديوانز يا نابالري عمداً سي را بكشد ،دطا محسوب [شده] و قصاص نميشود ،بلكرز بايرد عاقلر آنهرا دير
قتل را بز ورث مقتول بدهند» .در نظري شمارة 0/8101ر 08/6/11ادارة حقروقي قروّة قضرائيّز آمرده اسرت« :چنانچرز
احراز شود جاني حي ارتكاب جرم مجنون بوده ،جنون وي رافع مسئوليت يفري و جنايت وي برز من لر دطراي
محض و پردادت ديز بر عهدة عاقلرز اسرت و بهارودي جراني پرس از ارتكراب جنايرت و اقررار و اعتررا وي برز
ارتكاب آن ،در اي دصوص موردي ندارد و ما ان ديز بر عهدة عاقلز است و مرجع قضايي مجراز برز تفكيرك
تصميم قضايي نيست؛ بدي معنا ز از يك سو ،در مورد جنايت جاني قرار موقوفي تعقيب و از سوي ديگر ،حكم
محكوميت عاقلز بز پردادت ديز صادر نمايد ،بلكز بايستي م حيث المجموع ،در صورت اثاات وقوع ب ه و توجّرز
اتّهام بز متّهم و احراز جنون جاني ،حكم محكوميت عاقلز بز پردادت ديز صادر نمايد».
« .جنايتهاي عمدي و شاز عمدي ديوانز و نابالغ بز من ل دطاي محض است».
« .و عمد الصايّ و المجنون بحكم دطأ» (نجفي.)48/12 :1126 ،
مجنون ادواري در حالت افاقز مرتكب قتل مورث دود شود ،با توجّز بز داشت اراده و قصد او،
از ارث ممنوع دواهد بود؛ همان گونز ز برز علّرت اصرلي نفروذ و اعتارار ،تصررّ در امروال و
حقو مالي مجنون در حالت جنون ادواري ني داشت قصد و اراده ميباشد.
آنچز بيان شد ،چكيدهاي از آراي فقهاي شيعز و همچنري قرانون مردني برود .حرال ،برا بيران
موضع ساير مذاهب ميتلف اسالمي بز اي مسئلز ميپردازيم.
گفتار نخست :آثار حقوقي قتل عمددي نسدبت بده وارث كشدندة مدورث
خود
مانعيت از ارث بز سراب قترل عمردي برز نراحق فقرر بري وارث قاترل و مرورث مقترول جراري
ميگردد؛ از اي رو ،وارث قاتل از ارث اقرباي ديگر دود ممنوع نيسرت و نير قترل انجرامشرده
توسر وي ،در وراثت وارث دود تأثيري ندارد .همان طرور رز گفتريم ،مانعيرت از ارث برراي
جلوگيري از طمع و هوس وارث ميباشد ،ولي اي مانعيرت در بعضري مروارد ،رامالً منظرور و
هد قانونگذار نميباشد؛ چرا ز ممك اسرت وارثري حاجرب درود را بكشرد ترا برز او ارث
نيد ،سي پدر دود را مي شد تا چنانچز جدش بميرد ،تمام تر ر او برسد؛ براي مثال ،فر
را در صورت انحصار ،تملك نمايد يا زوجزاي تنها فرزند دود را مري شرد ترا بتوانرد بريش از
ثُم ،يعني ربع تر ز را بز عنوان آنكز شوهر وي اوالدي ندارد ،تملك نرد يرا اينكرز فرردي از
طاق دوم ارث ،افراد طاق نيست را از بي ميبرد تا ارث بز او برسد .در اي مثالها وارثِ قاتل،
از مورثِ مقتول دود ارث نيواهد برد ،ولي از بقي مورثان ارث ميبرد.
در صورتي ز زوجز تنها فرزند دود را بكشد ،از فرزند دود ارث نميبررد ،ولري از شروهر
دود ارث ميبرد و همان يك چهارم را بز زوجز ميدهند يا اينكز پسر بعد از قترل پردر درود از
وي ارث نميبرد ،ولي از جدّش ارث ميبرد؛ هر چنرد رز علّرت قترل ،رسريدنِ پسرر برز امروال
جدّش باشد .علّت آن هم اي است ز ممنوعيت از ارث ،استثناي از قاعدة توارث است و بايرد
در موارد منصوص و محدود دود اجرا شود و توجّز بز مادّة 668قانون مدني ،ما را بز اي نظريز
رهنمون ميسازد .همچني بنا بز عقيدة ساني ز بز تفسير موسّع معتقدند ،بايد با در نظر گرفت
حكمت مانعيت از ارث براي قاتل وارث و با توجّز بز وحدت مالم مندرج در مادّة 668قانون
مدني و مالحظ حفظ نظم اجتماع ،چني وارثي را از ارث دورتر ممنوع رد (عمي ،بديتدم.)800 :
همچني ايشان با توجّز بز مادّة 668قانون مدني ميگويند ،قانونگذار بز گونرزاي مطلرق قاعردة
اثر قتل را در ارث چني بيان مي ند ز «قتل از موانرع ارث اسرت» سرپس در مقرام بيران نتيجر
اعمال قاعده ،مرياف ايرد« :بنرابراي سري رز مرورث درود را عمرداً بكشرد از ارث او محرروم
ميشود ،»...در حالي ز اگر ميدواست اثر قتل را ويژة مورث ند ،بايد از ابتدا ،حكم را مقيّد
مي رد و ميگفت« :قتل عمد مورث مانع ارث بردن اوست» .پس بايد گفت ،لح مادّه ني اثرر
قتل را استثنا و ويرژة قترل مرورث نمريسرازد (كمتسزودم .)880 :8933 ،ولري چنري تفاسريري دور از
احتياط قضايي بوده و عر و رويّ حا م برر حقرو ايرران از آن ابرا دارد و برا توجّرز برز قرول
مشهور فقها در اي زمينز نميتوان با توسّل بز قياس و استحسان برز چنري تحليلري دور از مانراي
متعار در حقو ايران ،توسل جست.
پس با توجّز بز مطالب فو ميتوان گفت ز مانعيت قتل عمردي از ارث فقرر بري قاترل و
مورث مقتول جاري است؛ بنرابراي ،سري رز مرورث درود را برز قترل مريرسراند ،از مقترول
(مورث) ارث نيواهد برد ،ولي از برادر يا پدر و مادر مقتول (در صورت داشرت شرراير ارث)
ارث دواهد برد.
نكت ديگر اينكز قاتل از مقتول (مورث) ارث نيواهد برد ،ولي ميتروان برز عنروان جانشري
نيد پردري سي ز از ارث او بز واسط قتل ،ممنوع بوده است ،ميراث را تملّك نمايد .فر
دو پسر داشتز و هر يك از آنها فرزندي داشتز باشد .يكي از اير دو پسرر در زمران حيرات پردر
دود فوت رده و ديگري را پسرش شتز باشد .در اي صورت ،نوهاي ز پدر درود را شرتز
است ،ميتواند بز عنوان جانشيني با نوة ديگر در ارث شر ت نرد .الاترز نروه در اير صرورت،
حقّ دود را اعمال مي ند و مانند وارثي ز مورث مورث دود را رد رده باشد ،مريتوانرد برز
عنوان قائم مقام مورثِ دود در ارثِ جدِِّ دود شر ت ند.
گفتار دوم :آثار حقدوقي قتدل نسدبت بده وارث و اقربداي وارث كشدندة
مورث خود
آثار ممنوعيت از قتل ،شيصي ميباشد؛ يعني فقر وارثي رز مرورث درود را شرتز اسرت ،از
ارث او ممنوع ميگردد و اي موانع در ارث بردن ديگران تأثيري ندارد؛ چرا رز ممنوعيرت از
ارث ،مجازاتي است مدني و طاعاً هر مجازاتي مستقيماً بز دود همان فرد (مجرم) برازميگرردد؛
بز همي ساب ،قرآن ريم در اي زمينز ميفرمايد :و التزر وازرة وزر أخري( انعمم830 /؛ زمدر/
3؛ فمطر.)81 /
پس مسلّم است ز در اي حالت ،فقر قاتل ارث نميبرد و اوالد و اقربا ارث ميبرند؛ يعني
اوالد و اقرباي قاتل هم از قاتل ارث ميبرند و هرم از مرورث مقترول ر الاترز در صرورت داشرت
شراير و موجاات ارثر و بز همي علّت است ز مرادّة 668قرانون مردني در اير زمينرز مقررر
مرريدارد« :اوالد و اقرروام سرراني ررز بررز موجررب مررادّة 668ممنرروع مرريشرروند ،محررروم از ارث
نميباشد؛ بنابراي ،اوالد سي ز پدر دود را ُشتز باشد ،از جدّ مقتول دود ارث ميبرد؛ اگرر
وارث ن ديكتري باعث حرمان آنان نشود».
در واقررع ،قررانونگررذار وارث قاتررل را ماننررد مرررده فررر مرري نررد؛ از اير رو ،سرراير وراث
ميتوانند رأساً يا بز واسط قائممقامي ،از مورث دورتر درود ارث بارنرد؛ بنرابراي ،وارث قاترل
نميتواند بز علّت قتل مستقيم ،از سوي مورث درود از ارث جردّي اقربراي ديگرر درود ممنروع
شود مشروط بر اينكز وارث ديگري ن ديكتر از دويشان قاتل ،از لحاو طاقز و درجرز ،وجرود
نداشتز باشد؛ مانند اينكز سي دو فرزند داشتز و يكي از آن دو هم فرزندي داشتز باشرد و پردر
همان فرزند [پدر نوه] ،قاتل پدر شود .در اي صورت ،نوه از جدّ دود ارث نميبرد ،الاترز نرز از
لحاو ارتكاب قتل ،بلكز بز علّت آنكز وجود فرزند ديگر [عمو] ز نسات بز متوفي ن ديركترر
از نوه است ،حاجب ميشود .بز همي جهت ،قانونگذار ذيل مادّة 668مقرر مريدارد ...« :اگرر
وارث ن ديكتري باعث حرمان آنان نشود».
كتابشناسي
.1اب ح م ،ابومحمد علي ب احمد ،المحلّي ،مصر ،اداری الطااعی المنيريز. 1181 ،
.2اب قدامز ،عاداهلل ب احمد ب محمد ،المغني 2 ،جلد ،بيروت ،دار الكتاب العربي. 1128 ،
.1اب مرتضي ،احمد ب يحيي ،البحر الزخّار الجامع لمذاهب علماء االمصار ،مصر ،مكتای اليانجي. 1186 ،
.4امامي ،سيدحس ،حقوق مدني ،تهران ،انتشارات اسالميز.1101 ،
.8اوصيا ،پروي « ،نقد حقوقي ارث در قانون مدني ايران» ،پاياننام دورة د ترري ،تهرران ،دانشركدة حقرو و علروم
سياسي.1118 ،
.8باقري ،عااس ،دفاع مشروع ،تهران ،همراز.1142 ،
.0بندرچي ،محمدرضا ،موانع ارث در حقوق مدني و فقه شيعه ،بيجا ،انتشارات يهان.1102 ،
.6جاعي عاملي ،زي الدي (شهيد ثاني) ،الروضي البهيي في شرح اللمعي الدمشقيه ،تعليق سيدمحمد النتر ،بيروت،
دار العالم االسالمي. 1166 ،
.2جعفري لنگرودي ،محمدجعفر ،ارث ،تهران ،گنج دانش.1181 ،
.18همو ،ترمينولوژي حقوق ،تهران ،گنج دانش.1104 ،
.11همو ،وصيت ـ ارث ،تهران ،مؤسس انتشارات دانشگاه تهران.1181 ،
.12حرّ عاملي ،محمد ب حسر ،وسائل الشيعي الي تحصيل مسائل الشـرععه ،تصرحيح محمرد رازي ،بيرروت ،احيراء
التراث العربي. 1160 ،
.11حسيني عاملي ،سيدمحمدجواد ،مفتاح الكرامي في شرح قواعد العالمه ،بيجا ،مطاع آشوري. 1108 ،
.14حلي ،حس ب يوسف ب مطهر (عالمز حلي) ،تذكري الفقهاء ،چاپ سنگي ،تهران ،بيتا.
.18همو ،قواعد االحكام ،منشورات رضي ،قم ،بيتا.
.18دويي ،سيدابوالقاسم ،مباني تكملي المنهاج ،با حاشي سيدمحمدصاد حسيني روحاني ،قم ،چاپ مهر.1181 ،
.10داود العطار ،الدفاع الشرعي في الشرععي االسالميه ،قاهره ،دار النهضی العربيز. 1481 ،
.16شاماياتي ،هوشنگ ،حقوق جزاي عمومي ،چاپ دوم ،تهران ،انتشارات پاژنگ.1104 ،
.12شهيدي ،مهدي ،ارث ،تهران ،سمت.1104 ،
.28شيخاالسالم ،سيدمهدي ،راهنماعي مذهب شافعي ،تهران ،انتشارات دانشگاه تهران.1181 ،
.21طااطاايي ،سيدعلي ،رعاض المسائل ،قم ،مؤسسی آل الايت للطااعی و النشر. 1484 ،
.22طوسي ،محمد ب حس ،الخالف ،بيجا ،بينا. 1100 ،
.21همو ،تهذعب االحكام ،تحقيق سيدحس موسوي ،تهران ،دار الكتب االسالمي 1184 ،ش.
.24عميد ،موسي ،ارث در حقوق مدني اعران ،تهران ،بينا ،بيتا.
.28قانون مجازات اسالمي.
.28قانون مدني.
.20قانون مواريث مصر.
.26اتوزيان ،ناصر ،دورة مقدماتي ارث ،تهران ،نشر دادگستر.1108 ،
.22المجله ،قانون مواريث مصر.
.18محمدي ،ابوالحس « ،قتل از موانع ارث» ،مجلة دانشكدة حقوق و علوم سياسي تهران ،1182 ،ش.22
.11محمد يوسف موسي ،التركي و الميراث في االسالم ،مصر ،جامعی الدول العربيز 1282 ،م.
.12محمصاني ،صراحي ،المبادئ الشرعيي في الحجر و النفقات و الموارعث و الوصيي في المذاهب الحنفي و التشرعع
الدناني ،بيروت ،دار العلم للماليي 1284 ،م.
.11مرتضي ،احمد ب يحيي ،البحر الذخّار الجامع لمذاهب علماء االمصار ،مصر ،مكتای اليانجي. 1482 ،
.14مرنيز ،محمدجواد ،الفقه علي المذاهب الخمسه ،ترجم اظم پورجوادي ،تهران ،بنياد علوم اسالمي.1182 ،
.18موسوي دميني ،سيدروحاهلل ،تحرعر الوسيله ،قم ،دار الكتب العلميز. 1481 ،
.18نجفي ،محمدحس ،جواهر الكـالم فـي شـرح شـرائع االسـالم ،تصرحيح محمرود قوچراني ،تهرران ،دار الكترب
االسالمي. 1126 ،
.10نراقي ،احمد ب محمدمهدي ،مستند الشيعي في احكام الشرععه ،بيجا ،دار احياء التراث االسالميز. 1412 ،
.16وط دواهان اصفهاني ،عليرضا« ،دفاع مشروع در حقو ج اي ايران برا مطالعر تطايقري در فقرز اماميرز و حقرو
ج اي فرانسز» ،پاياننام دورة ارشناسي ارشد ،دانشگاه امام صاد ، تير .1106