کزین برتر اندیشــه برنگذرد « »1به نام خـــداوند جـان و خـــرد
خداوند روزیده رهنـمــــای « »2خـــداوند نام و خداونــد جـای
فروزنــده مـاه و ناهیـد و مهر « »3خداوند کیوان و گردان سپـهـــر نگارنـدهی بر شـده گوهـرست « »4ز نام و نشـــان و گمان برترست نبینی ؛ مرنجــان دو بیننده را « »5به بیننــــدگان آفریـــننده را که او برتر از نام و از جـایگـاه « »6نیـــابد بدو نیـز اندیشـــه راه نیابــد بدو راه ،جــان و خـرد « »7سخن هرچه زین گوهـران بگذرد همان را گزیند که بینـد همــی « »8خرد گر سخـــن برگزینـد همی، میان بنـدگی را ببــایدت بست « »9ستودن نداند کس او را چو هـست در اندیشه سخته کی گنجـد او؟ « »10خـرد را و جان را همـی سنجد او ستــود آفریننده را ،کـی توان؟ « »11بدیـن آلت رای و جـــان و زبان ز گفتـار بی کار یکســـو شوی « »12به هستیش باید که خستـو شوی به ژرفی به فرمانشکردن نگــاه « »13پرستنده باشی و جوینـــده راه شکست اندرآورد و برگشت کـار « »14منـی چون بپیوســت با کردگار، به دلش اندر آید ز هر سو هراس «»15بهیزدان هرآنکسکه شد ناسپاس بدرد ز آواز او چــــــرم شیر، ّ سنان گر به دنـــدان بخاید دلیر «ِ »16 سنــدان بود و گر چند دندانش ِ « »17گرفتـــــار فرمــان یزدان بُود که نیکی ازویسـت و هم زو بدی « »18تو مـگذار هـــــرگز ره ایزدی ره رستگاری همین اسـت و بس « »19بترس از خـــــدا و میازار کس بیت :1شاهنامه را با نام خداوندی آغاز میکنم که دو نعمت عقل و جان را به انسان عطا کرده است .چرا ایگونه شروع کردم؟ چون به ذهن و اندیشه هیچ انسانی ،سخنی از این باالتر نمیرسد که سخنش را با نام پروردگاری آغاز کند که به انسان جان و خرد بخشیده است. توصیف با نام ،توانایی وصف خدا را ندارد و مجبور است برای نشان ِ اندیشه آدمی بیش از این دادن خدا نام او را بگوید که البته این نام توانایی بیان ذات خدا را ندارد. بیت :2در واقع همه چیز اعم از نام ها و مکان ها متعلق به خداست و او از ملکش به انسانها روزی میدهد و راهنمائیشان هم میکند. بیت :3خداوندی که آسمان گردنده و ستارهی زحل از آن اوست و او روشنی بخش ماه و زهره و خورشید است. بیت :4خدا فراتر از این است که بتوان با نام بیانش کرد یا با نشانه او را شناساند و در خیال و گمان آدمی جای نمیگیرد .او نقاش آسمان هاست. بیت :5ای انسان! با دو چشم ظاهر نمیتوانی خدای خالق را ببینی؛ پس چشمان خود را آزار نده. بیت :6فکر و اندیشه راهی به فهم او ندارد .چرا که حد فهم ما در حد گفتن نام او و مادیات است و او از نام و مادیات باالتر است. بیت :7هر سخنی که موضوع آن از عناصر جسمانی فراتر رود ،جان و خرد آدمی راهی به فهم آن پیدا نخواهد کرد. بیت :8اگرعقل و اندیشه انسان موضوعی را بخواهد درک کند ،موضوعی انتخاب خواهد کرد که قابل مشاهده و رؤیت باشد. چون وجود خدا مادی نیست و ماده نمی تواند جسمی را که از جنس ماده نیست ،درک کند. بیت :9چون هیچ کسی نمی تواند خداوند را همانگونه که شایسته عظمت اوست ،ستایش کند ،پس همان بهتر که در بندگی و عبادت او تالش کرد. بیت :10عقل و جان را خود خدا سنجیده و آفریده است .پس عقل و جان (که سنجیده و محدود است) ،هرگز نمی تواند به سنجش و شناخت پروردگار بپردازد .درک خدای بزرگ در اندیشه محدود ما نمی گنجد. بیت :11با ابزارهایی همچون اندیشه و جان و زبان ،چگونه میتوان آفریدگار را ستایش کرد؟ بیت :12الجرم باید به وجود خداوند اعتراف کرد و از گفتن سخنان بیهوده در باره خدا احتراز نمود. بیت ( :13پس چون به ذات خدا راهی نیست ،فقط باید) خدا را پرستش کرد و راه خدا را که راه مستقیم است ،جستجو کرد و با تمام وجود به دستورات خدا عمل کرد. بیت :14وقتی که جمشید شاه (مجاز از هر انسانی) در مقابل خداوند بزرگ منیّت و ناسپاسی کرد، دچار شکست و ناکامی گردید و وضعیت برعکس شد. بیت :15معنی :هرکسی که از دستورات خدا سرپیچی کند ،همهچیزش را از دست میدهد و اطمینان قلبش را از دست میدهد. بیت 16و :17فرد دلیر که نیزه را با دندانش میجود و له میکند و از نعره او پوست شیر از ترس ترک بر میدارد ،نهایتا گرفتار فرمان خداوند است و هر کاري بکند ،هر چند که نیرومند باشد ،ازآن گریز و رهایي نمي یابد؛ حتی اگر دندانهایش مثل فلز سندان محکم باشد. بیت :18هیچگاه راه خدا را رها مکن؛ همه چیز از جانب اوست. توضیح :همه حوادث جهان حتى اعمال و افعال ما خواه حسنه باشد یا سیئه ،از یک نظر مربوط به خدا است زیرا او است که به ما قدرت داده و اختیار و آزادى اراده بخشیده است ،ولى در عین حال اعمال ما به ما نسبت دارد و از وجود ما سرچشمه مىگیرد زیرا عامل تعیین کننده عمل ،اراده و اختیار ما است ،و به همین دلیل ما در برابر اعمالمان مسئولیم. بیت :19از خدا بترس و کسی را آزار مده که ره رستگاری و نجات ،عدم آزار خلق هللا است.