Professional Documents
Culture Documents
آثار طلاق رجعی در فقه احناف و حقوق افغانستان
آثار طلاق رجعی در فقه احناف و حقوق افغانستان
آثار طلاق رجعی در فقه احناف و حقوق افغانستان
چکیده
طالق رجعی از جمله موضوعات مهم در حوزه احوال شخصیه شمرده میشود ،در صورت بروز طالق رجعی ،در
ایام عده ،آثار نکاح مانند قبل از زمان طالق رجعی جاری میباشد؛ این موضوع در فقه حنفی و حقوق افغانستان
پذیرفته شده است .چونکه اکثریت مردم افغانستان را مسلمانان تشکیل میدهد و طالق یگانه راه حل برای جلوگیری
از ظلم ،ضرر و صدمه بیشتر برای طرفین پیشبینی شده است .بنابر این برای مطالعه تطبیقی آثار طالق رجعی در فقه
احناف و حقوق نیاز جدی دیده میشود تا نکات اشتراک و افتراق آثار طالق رجعی را بصورت درست بدانیم .برای
دانستن این مطلب که آثار طالق رجعی در فقه احناف و حقوق چگونه است؟ میتوان گفت که آثار طالق رجعی
در فقه احناف و قانون مدنی یکسان بوده و میان شان کدام تفاوت اساسی دیده نمیشود .در این تحقیق سعی نمودیم
تا منابع متفاوت فقه احناف را با حقوق افغانستان که شامل قوانین مدنی و احوال شخصیه اهل تشیع میگردد ،طور
تطبیقی مورد مطالعه قراردهیم.
0
مقدمه
یکی از پدیده های مهم حقوقی در زندگی بشر طالق میباشد ،طالق از نظر امکان بازگردانیدن یا عدم
بازگردانیدن همسر به دو نوع طالق بائن و طالق رجعی تقسیم میگردد .در طالق بائن بازگردانیدن همسر بدون
ازدواج مجدد ممکن نیست ،که طالق بائن نیز به دونوع میباشد که هریک آثار خاص خود را دارد .نوع دوم طالق
عبارت از طالق رجعی میباشد که موضوع تحقیق ما را تشکیل میدهد ،در این نوع طالق در ایام عده تمام آثار
نکاح جاری میباشد زیرا فقهای احناف و قوانین افغانستان ایام عده را از ایام زندگی مشترک زوجین تفکیک
ننموده اند ،دلیل عمده این دیدگاه را میتوان در این نکته دریافت نمود که اکثریت طالق های رجعی در ایام عده
با رجوع زوج به همسر اش از بین میرود و زندگی مشترک زوجین طور معمولی ادامه مییابد؛ بنابر این بهتر است که
ایام عده طالق رجعی مانند ایام قبل از طالق رجعی بوده باشد.
در این زمینه فقه احناف و حقوق افغانستان دارای قواعد یکسان بوده زیرا طالق رجعی در ایام عده را همانند
دوران قبل از طالق رجعی یعنی ایام زندگی مشترک زوجین دانسته است .تقریبأ بیش از 99فیصد نفوس افغانستان را
مسلمانان تشکیل میدهد ،از جانب دیگر آثار در مورد بررسی تطبیقی آثار طالق رجعی در فقه احناف و حقوق
افغانستان خیلی کم میباشد بنابر این برای آگاه ساختن قشر عظیم از جامعه از آثار این گونه طالق الزم است
تحقیقات مزیدی صورت گیرد .زیرا با آگاه شدن مردم از آثار این گونه طالق ممکن اکثر مشکالت در ایام عده
حل گردد و در ایام عده رجوع صورت گیرد .با مطالعه این تحقیق به این پرسش که آثار طالق رجعی در فقه احناف
و حقوق چگونه میباشد؟ میتوان در یک جمله کوتاه جواب دادکه میان فقه احناف و حقوق افغانستان تفاوت
اساسی دیده نمیشود.
در مورد این موضوع تا حال تحقیق همه جانبه صورت نگرفته است که تمام آثار طالق رجعی در فقه احناف و
حقوق افغانستان مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته باشد ،در این زمینه میتوان گفت که تعدادی زیادی از فقها آثار
طالق رجعی را در فقه احناف بررسی و مشخص نموده اند .در قوانین افغانستان نیز تعداد زیادی این آثار مشخص
گردیده است ،اما هیچ اثر علمی را سراغ نداریم تا همه این آثار را بررسی نموده باشد .بنابر این تالش نمودم تا به
روش توصیفی -تحلیلی این تحقیق را تکمیل نمایم .تشکر از دانشگاه ابن سینا که مهم بودن موضوع را درک نمودند
و رهنمودی برای من و سایر نویسنده گان شدند تا در این زمینه تحقیق نمائیم.
1
.1اثر طالق رجعی در ماهیت طالق
بنابر دیدگاه زوج حقیقی ،ماهیت طالق رجعی شبیه عقد صرف و قبض در آن است .لیکن بنا بر نظر زوجیت
حکمی ،طالق رجعی ماهیتی همانند عقد بیع و حق فسخ در آن پیدا میکند .توضیح اینکه در عقد صرف ،از زمان
انشای عقد ،ملکیتی برای بایع به ثمن و برای مشتری به مثمن پیدا نمیشود ،بلکه حصول ملکیت مشروط به قبض
واقباض است .حال بنا بر دیدگاه زوجیت حقیقی باید چنین گفت که از زمان انشای صیغه طالق ،جدایی میان زن و
شوهر حاصل نشده است و زن و شوهر برعلق زوجیت خود باقی هستند .حصول بینونت مشروط به شرط متأخری
است که عبارت است از انقضای عده و عدم رجوع شوهر؛ یعنی زوجیت هنگامی از بین می رودکه عده منقضی
شده و شوهر رجوع نکرده باشد (موسوی خویی ،بیتا ،ص .) 252
از سوی دیگر ،بنابر دیدگاه زوجیت حکمی ،ماهیت طالق رجعی شبیه بیع خیاری است .در عقد بیع خیاری بنا بر
نظر مشهور فقها ،از حین عقد ،بایع مالک ثمن ومشتری مالک مثمن میشود ،گرچه ذوالخیار حق دارد ملکیت
حاصل شده را از بین ببرد .در طالق رجعی نیز باید گفت که با انشای طالق ،بینونت میان زن و مرد حاصل شده
است ،لیکن مرد حق دارد با رجوع در مدت عده ،این بینونت را از بین ببرد .امااگر رجوع نکرد ،بینونت متزلزل،
مستقر و ثابت میشود (حاجی ده آبادی ، ۸۳5 ،ص .)76
ظاهر منظور ایشان از شرط متأخر ،مفهوم اصطالحی آن نیست واال حصول بینونت از زمان انشای صیغة طالق
خواهد بود .بنابراین منظور از شرط متأخر معنای لغوی آن یعنی شرط بعدی است .اثر طالق رجعی در ماهیت رجوع
و تأثیر آن بنا بر دیدگاه زوجیت حقیقی ،رجوع نکاح جدید نیست؛ بلکه استدامه زوجیت موجودی است که در
معرض زوال قرار گرفته بود .اما بنابر نظر زوجیت حکمی ،رجوع همانند نکاح جدیدی است که میان زن و مرد
صورت میگیرد و با آن ،زوجیتی که از بین رفته است دوباره ایجاد می گردد و به تعبیر صحیح ،زوجیت جدیدی
ایجادمیگردد (صالحی مازندرانی و عبدالمجیدی ، ۸95 ،ص .) 62
اینکه رجوع ،استدام زوجیت است یا ایجاد آن ،آثار خاصی را به دنبال دارد .یکی از این آثار آن است که در
حال احرام ،رجوع کردن مرد محرم به زن مطلقه اش جایزاست .گرچه همة فقها اعم از کسانی که به زوجیت حقیقی
و کسانی که به زوجیت حکمی مطلقه نظر دارند ،به این امر قائل اند ،اما بنا بر نظر گروه نخست ،علت جواز رجوع
در حال احرام بسیار روشن است؛ چرا که رجوع ،تزویج جدید نیست تا ادلةحرمت تزویج در حال احرام ،شامل آن
2
شود .در نتیجه دیگر الزم نیست که جواز رجوع ،مستند به تعبد شرعی شود؛ امری که بنا بر زوجه حکمی بودن،
ظاهرا مفی ازآن نیست (حاجی ده آبادی ، ۸۳5 ،ص .)7۳
قابل ذکر است که میان فقهای آل بحرالعلوم ،و حقوق دانان امامی ،بحثی وجود دارد که آیا جواز رجوع در
مدت عده ،حکم است یا حق؟ یکی از ثمره های این بحث این است که اگر جواز رجوع ،حکم باشد ،قابل اسقاط و
نقل و انتقال نیست ولی اگر حق باشد ،ممکن است از حقوق قابل اسقاط و یا نقل و انتقال باشد وممکن است از
حقوق غیر قابل اسقاط و نقل و انتقال باشد .حال آنچه به بحث ما مربوط میشود این است که برخی فقها ،حکم یا
حق بودن جواز رجوع را مبتنی بر زوج حقیقی یا زوجه حکمی بودن مطلق رجعیه و از آثار آن بحث دانسته اند.
توضیحات که مطلقه اگر زوج حقیقی باشد ،قدرت شوهر بر رجوع از آثار بقای علقه زوجیت است .در این صورت،
هم رجوع و هم عدم رجوع از احکام سلطنت شوهر بر زنا است .لذا در این صورت ،رجوع شوهر در زمان عده
همانند جواز رجوع در عقود جایز و از زمره احکام به شمار می رود .اما اگر بگوییم که مطلقه به وسیل طالق از
علقه زوجیت خارج گشته است ،گرچه تعبد برخی از احکام زوجه بر او بار میشود ،در این صورت رجوع مانند
خیار در عقود الزمه خواهد بود نه حکم (حاجی د آبادی ، ۸۳5 ،ص.)79 .
اگر به فقهای امامیه نیز طور مثال بپردازیم ،فقهای امامیه در زمینه حق یا حکم بودن رجوع ،اتفاق نظر ندارند.
مشهورفقهای امامیه ،حق رجوع را از احکام دانسته ،در نتیجه قابل اسقاط نمیدانند (آل بحرالعلوم ، ۸72 ،ص.)22 .
در مقابل ،برخی فقها آن را از حقوق دانسته اند؛ لذا اسقاط آن راجایز شمرده اند (قمی ، ۸65 ،ص .)5۸۵اسقاط
رجوع میتواند به صورت ابتدایی باشد؛ یعنی زوج به زوجه بگوید تو را طالق دادم و حق رجوعی برای من بر تو
نباشد و یا حق رجوع خود را اسقاط کردم یا به صلح انجام پذیرد ،مائند اینکه در طالق رجعی ،زوجه به زوج
پیشنهاد میکند که در ازای اسقاط مهریه و نفقه ،زوج حق رجوع خود رادر عده اسقاط کند( .صالحی مازندرانی و
عبدالمجیدی ، ۸95 ،ص.) 6۸ .
.2آثار طالق رجعی در سیستم حقوقی افغانستان
رجوع ،یک عمل حقوقی یک جانبه است و در واقع ایقاعی است که یا به لفظ است و یا به عملی است که
داللت بر رجوع نماید .طبق ماده ۴9ق م طالق رجعی رابطه نکاح را از بین نمی برد ،زیرا زوال این رابطه به دو
عامل بستگی دارد یکی طالق و دیگرى انقضاى عده .بنابراین با رجوع در ایام عده همان رابطه نکاح قبل به حالت
سابق بر می گردد( .محمد جعفر جعفرى لنگرودی ،ترمینولوژی حقوق،ص .)۴۸
3
در قانون مدنی آمده است در طالق رجعی برای شوهر حق رجوع است ماده ۴7ق م طالقی که بائن نباشد
رجعی است و بنابراین چنانچه زوجه مدخوله غیر یائسه ،بدون عوض ،انجامگیرد ،در غیر طالق سوم ،رجعی خواهد
بود و همچنین اگر در طالق خلع زوجه به عوض رجوع کند ،در آن صورت به طالق رجعی مبدل خواهد گردید.
(سید مصطفی محقق داماد ،بررسی فقهی خانواده ،نکاح و انحالل آن ،ص .)۴۸6
.1-2آثار طالق رجعی در قانون مدنی افغانستان
ماده ۴9قانون مدنی چنین مقرر می دارد«:آثار ازدواج و صالحیت زوج با یک یا دو طالق رجعی تا زمانی
تکمیل عده طالق ،از بین نرفته ،بحال خود باقی میماند».
نکات مستفاد از این ماده قانونی:
.مطلقه رجعیه در حکم زوجه است.
.2توارث بین زوجین برقرار است.
.۸نفقه زن در ایام عده پرداخت گردد.
.۴زوجه نمی تواند با خواهر زوجه ازدواج نماید.
.5زوج نمی تواند زن چهارم بگیرد.
.7حق رجوع برای مرد محفوظ است.
4
دیگر ازدواج کند .زن نیز حق سکونت در خانه زوج و دریافت نفقه را تا پایان عده دارد و بدون اذن زوج نمی تواند
از منزل خارج شود( .شفایی ، ۸۳6 ،ص.)267 .
.3آثار طالق رجعی در فقه و حقوق
آثار که در طالق رجعی مرتب میگردد ،منحصر به مدت زمان عده میباشد که هریک از این آثار را قرارذیل
تحلیل و بررسی مینمائیم:
.1-3زوجه مستحق دریافت نفقه است
یکی از آثار طالق رجعی پرداخت نفقه میباشد ،در این نوع طالق ،زن در مدت زمان عده مستحق دریافت نفقه
خواهد بود .در این نوع طالق مرد موظف است که نفقه زن را در مدت زمان عده به او پرداخت کند و زن نیز حق
مطالبه آن را خواهد داشت .بر اساس ماده ۴9قانون مدنی «:آثار ازدواج و صالحیت زوج با یک یا دو طالق رجعی
تا زمان تکمیل عده طالق از بین نرفته به حال خود باقی میماند» .به عبارت دیگر در دوران طالق رجعی با اینکه
طالق واقع شده است زن در حکم زوجه است و میتواند از شوهر خود نفقه دریافت کند .مگر اینکه طبق ماده 22
قانون مدنی به دلیل ناشزه بودن زن ،شوهرش وی را طالق داده باشد که در این صورت حق نفقه نخواهد داشت .
ماده 27این قانون چنین مقرر میدارد«:مطلقه از تاریخ طالق تا ختم عده مستحق نفقه میگردد».
واضح است که پس از اتمام مدت عده زن دیگر از حق نفقه برخوردار نیست .همچنین ،در صورتی که طالق
بائن باشد .در طالق رجعی ،مطلقه رجعیه در حکم همسر مرد است به همین علت در زمان عده برخی از آثار
زوجیت همچنان برقرار خواهد بود؛ از جمله اینکه در طول این مدت زن مستحق نفقه خواهد بود که بر اساس ماده
قانون مدنی نفقه مطلقه رجعیه در زمان عده بر عهده شوهر است .در صورت که زن حامله باشد ،در این 27
صورت تا زمان وضع حمل نفقه خواهد داشت .واضح است که پس از اتمام ایام عده زن دیگر مستحق نفقه نخواهد
بود( .کاتوزیان ، ۸۳5 ،ص.) ۳۸ .
از دیدگاه فقه حنفی نفقه همسر فقط بعد از وفات وی کامأل ساقط میگردد نه بعد از طالق .در صورت بروز
طالق رجعی یا بائن در هردو حالت در ایام عده نفقه ساقط نمیشود( .ندوی ر .ح ، ۸92 ،.ص.)۳۸ .
تأمین نفقه زن مطلقه در طالق رجعی ـ چون حکم همسر را دارد ـ بر شوهرش واجب است .همچنین تأمین
نفقه زنی که عدهاش را از طریق وضع حمل میگذراندن واجب است (زحیلی ،7931 ،ص.)711 .
5
.2-3در صورت فوت یکی از زوجین ،طرف مقابل از او ارث می برد.
یکی از آثار عقد دائم ارث بردن زن و شوهر از یکدیگر است .در صورتی که اگر زن و شوهر در زمان فوت
دیگری در عقد هم باشند و رابطه زوجیت موجود باشد مستحق ارث خواهند بود .البته در این مورد یک استثناء
وجود دارد و آن طالق رجعی است .که در مدت زمان عده طالق رجعی هر یک از طرفین در زمان فوت دیگری
زنده باشد ،به او ارث تعلق می گیرد ،زیرا هنوز رابطه زوجیت به طور کامل قطع نشده و در حکم زن و شوهر هستند
که با رجوع شوهر در ایام عده عقد ازدواج به قوت خود پابرجاست( .کاتوزیان ، ۸۳5 ،ص.)266 .
بر اساس ماده ۴9قانون مدنی اگر شوهر زن خود را به طالق رجعی مطلقه کند ،هر یک از آن ها که قبل از
انقضای عده بمیرد دیگری از او ارث می برد ،لیکن اگر فوت یکی از آنها بعد از انقضای عده بوده و یا طالق بائن
باشد ،طبق مواد 52و 55قانون مدنی افغانستان از یکدیگر ارث نمی برند .بنابراین ماده در صورتی که مرد زن را
طالق بدهد و طالق از نوع رجعی باشد ،اگر مرد در ایام عده طالق فوت کند ،زن از او ارث می برد .همچنین ،در
حالتی که زن در ایام عده فوت بکند ،شوهر از او ارث می برد .اما بعد از گذشت زمان عده ،دیگر زوجین از هم
ارث نمی برند ،همچنین در حالتی که طالق بائن باشد .در فقه حنفی نیز این موضوع پذیرفته شده است که در
البالی این تحقیق بیان گردیده است.
در صورت فوت یکی از زوجین ،امکان غسل دادن او توسط طرف دیگر وجود دارد. .3-3
چونکه به مجرد وفات تمام آثار ازدواج از بین نمیرود ،در هنگام طالق رجعی در صورت که عده هنوز تکمیل
نگردیده باشد ،مطلقه طالق رجعی میتواند که شوهر خود را غسل بدهد .زیرا از جمله محارم وی شمرده میشود و
بیگانه نیست .این سخن را میتوان از ماده ۴9قانون مدنی افغانستان استنباط نمود .در مذهب امام ابوحنیفه در
صورتی که مردی پیدا نشود که میت را غسل دهد ،در اینصورت خانم میتواند که شوهر متوفی خود را غسل بدهد.
برعکس اگر زن وفات نماید و زن دیگری پیدا نشود که وی را غسل بدهد ،در چنین حاالت مرد نمیتواند که خانم
فوت شده خود را غسل دهد ،بلکه میتواند او یا کسی دیگری با خرقه ای پوشیده زن را تیمم بدهد( .ندوی ش.
ش ، ۸9 ،.ص.) ۳5 .
6
.4-3صدقه فطر مطلقه رجعیه برعهده شوهر میباشد
دلیل این مورد این است که هنوز رابطه زوجیت از بین نرفته است ،و زوجین محرم یکدیگر اند .در مذهب حنفی
این مورد قبول گردیده است .اگر کسی دارای این اندازه مال باشد که زکات بر آن واجب شود ،یا اگر این اندازه
ندارد ولی اضافه از لوازم و ضروریات زندگی روزمره وسایلی دارد که قیمت آن اندازه یک صد و چهل مثقال نقره
باشد ،بر این چنین شخصی صدقه فطر واجب می شود ،فرق نمی کند که مال تجارت باشد یا نه ،سال بر آن بگذرد یا
نگذرد.کسی که دارای منزل و سایر وسایل قیمتی است طوریکه اگر فروخته شود ،قیمت آن زیاد میشود ،ولی این
منازل برای خودش الزم است تا به اجاره داده و از پول اجاره تامین زندگی کند ،یا اینکه آن اسباب و وسائل برای
خودش الزم است ،برای چنین شخصی صدقه فطر واجب نمیشود .اگر کسی دو منزل دارد یکی برای خودش و
دیگری را به اجاره داده ،دومی از جمله لوازم و ضروریات نیست ،و بر آن شخصی صدقه فطر واجب میشود به
شرطی که تأمین زندگی از اجاره آن نباشد ،والی از جمله لوازمات زندگی است ،و صدقه فطر بر آن واجب نیست.
(مطهری ۴۵۸ ،ق ،ص.) 76 .
کسی دارای وسائل اضافه از ضروریات است ولی در عین حال قرضدار است ،در اینصورت بعد از کنار گذاشتن
قرض اگر به اندازه زکات بماند صدقه فطر واجب است .بعد از طلوع صبح روز عید صدقه فطر واجب می شود ،لذا
اگر کسی پیش از طلوع فوت کرد ،یا بعد از طلوع متولد شد ،بر آنها صدقه فطر واجب نمی شود ،و اگر بچه ای
پیش از طلوع به دنیا آمد بر پدرش الزم است که از طرف بچه صدقه فطر بدهد .بهتر است که در وقت رفتن برای
نماز عید صدقه داده شود ،و اگر پیش از روز عید فطر در ماه رمضان صدقه را داد یا بعد از عید اداء کرد هر دو جائز
است .اگر اوالد صغیر تا حد نصاب مالدار هستند از ثروت خودشان صدقه فطر داده شود .صدقه فطر بر کسی که
روزه گرفته یا نگرفته واجب است و فرقی ندارد .اگر کسی در روز عید صدقه فطر را نداد از ذمه اش ساقط نمی
شود ،بلکه همیشه از طرف شریعت مسئول پرداخت است تا صدقه فطر را از طرف خود و اوالد صغیر خود اداء
نماید ،زن باید خودش صدقه فطر را اداء نماید و اگر شوهر از طرفش اداء کرد جائز است(.مطهری ۴۵۸ ،ق ،ص.
.) 7۳چونکه سرمایه اکثر زن ها در اختیار مرد ها میباشد بنابر این گفته میتوانیم که پرداخت صدقه فطر زن به
عهده مرد است .که یک منبع قوی این گفتار عرف را میتوان نام برد.
اگر دختر صغیره را به نکاح دادند و به خانه شوهر رفت ،اگر ثروتمند است از مال خود آن صدقه فطر واجب
میشود ،و اگر ثروتمند نیست و قابلیت خدمت به شوهر را دارا است صدقه فطر نه بر شوهر و نه بر خود آن واجب
7
است ،زیرا که صغیر است و هنوز بالغ نگردیده است و اگر قابل خدمت برای شوهر نیست صدقه فطر بر ذمه پدر
است .از این عبارت دانسته میشود که در صورت که غیر صغیر باشد یعنی بالغ باشد در این حالت شوهر مکلف به
پرداخت صدقه فطر وی میباشد (مطهری ۴۵۸ ،ق ،ص .) 7۸ .در فقه حنفی طوریکه مطالعه نمودیم مطلقه رجعیه
در ایام عده مانند همسر حقیقی است ،بنابر این این احکام باالی وی بار میگردد.
.5-3هزینه کفن مطلقه رجعیه برعهده شوهر است
زیرا هنوز رابطه زوجیت از بین نرفته است و حقوق زوجه باالی زوج وجود دارد ،برخی از فقهای احناف این
مورد را به عرف واگذار نموده اند و در کتاب های شان به این مورد اشاره ننموده اند .که این خود بیان گر این است
که زن و شوهر هنوز رابطه حقوقی دارند و این روابط حقوقی ناشی از زوجیت با مرگ از بین نمیرود اگر از بین
میرفت در اینصورت زوجین باید از یکدیگر میراث نیز نمیبردند .طبق ماده ۴9قانون مدنی افغانستان و ماده 52
قانون احوال شخصیه اهل تشیع نیز میتوان گفت که هزینه کفن مطلقه رجعیه به عهده شوهر بوده و شوهر مکلف به
پرداخت آن میباشد .ثابت کننده این موضوع عرف و عادات میباشد.
خو استگاری از مطلقه رجعیه چه به صراحت و چه به اشاره جایز نیست .6-3
زیرا امکان زیاد دارد که شوهر از کردار زشت خود پشیمان گردد و یا از اشتباهات اندک خانم خود درگذرد و
به وی رجوع نماید .فقه احناف نیز این موضوع را پذیرفته است که خواستگاری از مطلقه رجعیه درست نمیباشد،
زیرا وی در نکاح شخص دیگری قراردارد و خانم شخص دیگری است (بن بدوی ، ۸9۵ ،ص.)۴۸۳ .
در این مورد ماده 7۸قانون مدنی چنین مقرر میدارد «:خواستگاری زن در عده طالق رجعی یا باین به عبارت
صریح و کنایه و در عده وفات به عبارت صریح جواز ندارد» .ماده 72این قانون چنین مقرر میدارد«:نامزدی با زن
جواز دارد که در قید نکاح و عده غیر نباشد» .فقره اول ماده 6۴قانون احوال شخصیه اهل تشیع نیز این مورد را بیان
نموده است .همچنین طبق ماده ۴9قانون مدنی افغانستان و ماده 52قانون احوال شخصیه اهل تشیع نیز میتوان
گفت که خواستگاری از مطلقه رجعیه بصورت صریح یا ضمنی جایز نمیباشد.
.7-3قسم یاد کردن مبنی بر ترک روابط زناشویی برای مطلقه رجعیه صحیح است
این حکم بنام ایالءء یاد میگردد ،ایالء در حالت صورت میگیرد که میان زوجین رابطه زوجیبت وجود
داشته باشد ،در طالق رجعی نیز تا زمان ختم عده رابطه زوجیت میان طرفین موجود میباشد .بنابر این ایالء یا قسم
یاد کردن به عدم نزدیکی به خانم در فقه حنفی جواز دارد .طبق ماده ۴9قانون مدنی افغانستان و ماده 52قانون
8
احوال شخصیه اهل تشیع نیز میتوان گفت که ایالء یا قسم یاد کردن به عدم نزدیکی به مطلقه رجعیه درست
میباشد.
رجعت در طالق رجعی با کالم و سخن تحقق مییابد .مثالً اگر شوهر خطاب به همسرش بگوید :تو را به
همسری و نکاح قبلی بازگردانیدم ،رجعت حاصل میشود ،اما امام ابوحنیفه میفرماید :رجعت باید به صورت عملی
و از طریق ارتباط زناشویی و یا مقدمات آن انجام گیرد .در اینگونه رجعت و بازگردانیدن موافقت پدر یا ولی
همسر و مهریه و اجازه او الزم نیست .اما رجعت در طالق بائن یعنی پس از سپری شدن عده در طالق اول یا دوم
اگر مرد بخواهد همسرش را به کانون خانواده و ادامه زندگی زناشویی بازگرداند ،باید پس از اجازه همسر ،تعیین
مهریه و عقد جدید ،اقدام به این کار بنماید( .زحیلی ، ۸96 ،ص.)۴5۸ .
زنی که شوهرش اقدام به رجعت و بازگردانیدن او مینماید ،همه حقوق و مسئولیتهای گذشته روابط همسری
را پیدا مینماید و همه حقوق همسران اعم از هزینه ،مخارج روزانه ،مسکن ،لباس وغیره به او تعلق میگیرد .و
«ایالءء ،اظهار ،طالق و لعان» او جایز است و از شوهرش ارث میبرد .الزم به یادآوری است که هر یک از زن و
شوهر در ایام عده فوت کنند دیگری از او ارث میبرد .در مذهب امام ابوحنیفه و امام احمد جایز است در ایام عده
زن و شوهر با یکدیگر معاشرت داشته باشند و همراه با هم به مسافرت بروند و روابط زناشویی برقرار نمایند و زن و
شوهر خود را برای یکدیگر آراسته نمایند؛ زیرا قرآن در آن مدت آنها را زن و شوهرمیشمارد ومیفرماید:
«وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِن» ،ترجمه «شوهرانشان برای بازگردانیدنشان سزاوارترند» (زحیلی ، ۸96 ،ص.)۴5۸ .
.8-3نزدیکی شوهر در ایام عده رجوع میباشد
نزدیکی شوهر در مدت عده به مطلقه رجعیه رجوع محسوب میشود؛ حتی اگر شوهر قصد رجوع نداشته باشد،
خواه زن راضی باشد یا نباشد (زحیلی ، ۸96 ،ص.)5 ۵ .
پس از گذشتن عده ،زن و شوهر سابق نسبت به هم بیگانه اند .رابطه مالی و معنوی مهمی بین آنان وجود ندارد،
هر کدام میتواند همسر تازه بگیرد و خانواده دیگری تشکیل دهد و از این حیث بین طالق بائن و رجعی تفاوتی
موجود نیست .ولی ،در زمان عده رجعی شوهر میتواند از طالق رجوع کند ،قانون هنوز زن را به دیده همسر می
نگرد و احکام زوجه را بر او بار میکند .داشتن رابطه نامشروع با چنین زنی در حکم داشتن رابطه با زن شوهردار
است .نفقه زن همچنان به عهده شوهر سابق است و در صورتی که یکی از دو همسر در زمان عده ،فوت کند
دیگری از او ارث می برد .وجود احکام مربوط به توارث و انفاق این پرسش را به میان می آورد که ،آیا طالق
9
رجعی نکاح را منحل می سازد و زن تابع احکام «زوجه» باقی میماند ،یا رابطه همسری بعد از گذشتن عده قطع
میشود و پیش از آن زن همسر شوهر است؟ به نظر می رسد که قانون مدنی راه حل اول را برگزیده و مطلقة رجعیه
را در حکم همسر دانسته است( .کاتوزیان ، ۸۳5 ،ص.)26 .
در طالق رجعی و در زمان عده زن مطلقه رجعیه حقوق و تکالیفی دارد که براساس اسالم وقانون بایداز حقوق
مزبور برخوردار بوده و به تکالیف مذکور جامه عمل بپوشاند .در طالق رجعی ،در زمان عده ،مرد به زن رجوع می
کند و ممکن است این رفتار چندین بار تکرار گردد .با توجه به قواعد فقهی و اصول دینی ممکن است این سوال در
ذهن ایجاد شود که آیا این رجوع و طالق بازیچه کردن زن نیست و آیا این رفتار باعث خدشه دار کردن منزلت زن
نمیشود؟
در پاسخ به این سوال باید گفت :چنین برداشتی کامال خطاست زیرا
نخست) امکان رجوع فرصت مناسبی برای حفظ بقا و دوام خانواده و جلو گیری از متالشی شدن آن است؛
ثانیأ) کسی که در عده طالق رجعی است ،در حکم زوجه است و نفقه اش بر عهده شوهر میباشد وحق دارد در
منزل او سکونت داشته باشد و حتى از او ارث میبرد .این مسئله نوعی حمایت معیشتی از زن است .جالب است بدانید
بسیاری از فقها و حقوق دانان آن را حکم قاعده آمره می دانند ،نه حق،که قابل اسقاط باشد ،زیرا
اوأل) حق رجوع ،یک امتیاز فردی نیست که به نفع شوهر در نظر گرفته شده باشد ،بلکه اختیاری و در راه مصلحت
خانواده و مهلتی برای تصمیم بهتر است.
ثانیأ) اسقاط آن طالق را «بائن » می کند ،که به زن لطمه میزند ،زیرا دیگر نمیتواند از حقوق زناشویی مانند نفقه و
ارث برخوردار شود( .احمد وند و عینی ، ۴۵۵ ،ص.) ۸ .
اگر مقصود آن است که طالق مجدد موجب بازیچه شدن زن میشود ،باز یادآور میشویم طالق دادن شرایط
ویژه ای دارد عالوه بر اینکه محکمه ها اگر بدانند که مرد در طالق رجعی قصد آزار دارد باید ازآن جلو گیری
کنند ،چون مصداق سوء معاشرت و اذیت و آزار زن است و مخالف شریعت اسالمی است که می فرماید :ترجمه«:
یا زنان را به خوبی در منزل نگه دارید و یا به خوبی رها کنید و حق طالق خود رااز ابزاری برای در تنگنا قرار دادن
آنها نسازید»؛ ر.ک به آیه 2سوره مبارکه طالق .مسئله رجوع ،دوبار بیشتر رخ نمیدهد؛ زیرا بعد از آن زن سه طالقه
میشود و برای رجوع سوم نیاز به محلل دارد و همین امرعامل بازدارندهای برای مرد در طالق سوم است.بناء این
برخورد احساسی با چنین مسائلی صحیح نیست .بنابراین در طالق رجعی زن در حکم همسر برای مرد است و بر
10
اساس همین دلیل است که از وی ارث میبرد و تأمین نفقه و سکونت وی با مرد میباشد ،لذا حال که چنین حقوقی
را بر مرد دارد رجوع به زن نیز به دست مرد خواهد بود و این بازیچه قرار دادن زن نیست( .احمد وند و عینی، ۴۵۵ ،
ص.) ۸ .
در طالق رجعی جدا از این که در مدت عده ،شوهر حق رجوع دارد ،طرفین حقوق و تکالیفی را نیز دارا می
باشند که با حقوق و تکالیف طالق بائن تفاوت دارد .به عنوان مثال ،اگر در طالق رجعی ،زن یا شوهر بمیرند ،از هم
ارث می برند و زن مستحق دریافت نفقه است .مرد نیز حق ندارد تا زمانی که مدت عده به پایان نرسیده است ،مطلقه
رجعیه خود را از محل سکونتش؛ یعنی منزل خود خارج نماید .در طالق رجعی زن و مرد از احصان خارج نمیشوند
و در این زمان اگر مرتکب زنا گردند ،زنای آنها زنای محصنه محسوب میشود .با وجود پیش بینی این حقوق و
تکالیف در مورد مطلقه رجعیه که منزلت او را تا شأن یک همسر حقیقی ارتقا می دهد؛ گواه این که اصأل طالقی
صورت نگرفته است .برخی فقها وی را در مدت عده در حکم زوجه دانسته و بعضی دیگر او را زوجه حقیقی تلقی
میکنند .به عبارت دیگر ،از دیدگاه برخی علما ،طالق رجعی نهاد خانواده را از هم نمیپاشد واستمرار آن برقرار می
باشد .حال باید دید که آیا مطلقه رجعیه زوجه حقیقی است یا در حکم زوجه میباشد( .احمد وند و عینی، ۴۵۵ ،
ص.) ۴ .
زنی که در عده طالق رجعی به سر میبرد ،چون هنوز عقد ازدواج کامأل منحل نشده و زن همسر مرد محسوب
میشود ،حقوق طرفین هنوز ادامه دارد .بنابراین زن حق بیرون رفتن از خانه را بدون اجازه شوهر یا نشوز و سرپیچی
را ندارد .از سوی دیگر بر شوهر الزم است نفقه و معاش زن را تأمین کند .مستند این مسأله ،اجماع فقها و روایات
). وارده است (حاجی ده آبادی ، ۸۳5 ،ص.
.1-8-3عده طالق
یکی از مباحثی که در انحالل نکاح مطرح است از جمله در طالق بحث عده نگهداشتن زن است ،با توجه به
اینکه بحث عده هم در منابع فقهی آمده و هم در قوانین موضوعه برای آشنایی اجمالی به طور اختصار به آن می
پردازیم.
.2-8-3تعریف عده
عده به کسر عین و فتح دال مشدد اسم مصدر اعتداد و گرفته شده از ریشه عدد است و در اصطالح فقهی
عبارت است از مدتی که زن آزاد پس از جدایی از شوهر یا کسیکه اشتباهأ با او نزدیکی کرده در حالت انتظار
است ،حال فرق نمی کند علت جدایی طالق باشد یا فسخ نکاح یا موت ،یا بذل مدت و یا انقضا آن ،علت
11
نگهداشتن عده برای زنی که رابطه زوجیت او منحل شده جلوگیری از اختالط نسب است .منظور از انتظار ،معادل
واژه تربص است که در خصوص عده زنان بدان تعبیر شده است (محقق داماد ، ۸69 ،ص.)۴۸6 .
اهلل متعال میفرماید «:والمطلقات یتربص بانفسهن ثالثة قروه » سوره بقره ،آیه .22۳ترجمه «:و زنان مطلقه باید (بعد از
طالق) به مدت سه بار عادت ماهانه( ویا سه بارپاک شدن از حیض) انتظار بکشند(و عده نگهدارند تا روشن شود که
حامله نیستند) و اگر(در ایمان خود صادق هستند و راست میگویند که) به خدا و روز رستاخیر باور دارند»( .خرمدل,
.) ۸62
زنان پس از آنکه طالق داده شد در مورد نگهداشتن عده به دو گروه تقسیم می گردد:
گروه اول زنانی که نیاز به نگهداشتن عده ندارند عبارتند از :زنانی که شوهر به آنها نزد یکی ننموده و همچنین زنانی
یاسه احتیاج به نگهداری عده در طالق ندارد؛
گروه دوم زنانی که پس از طالق عده نگهمیدارند عبارتند از زنانی که یاسه نمی باشد و شوهر ان شان به آنها
نزدیکی نموده است.
مدت عده .3-8-3
زنانی که مکلف به نگهداری عده هستند در صورتی که حامله نباشند ،مدت عده طالق آنها سه طهر یا گذشت
سه ماه خواهد بود (محقق داماد ، ۸69 ،ص .)۴9۳ .اما عده زن حامله در صورتی که طالق داده شود ،پایان عده
وضع حمل است( .کاتوزیان ، ۸۳5 ،ص.)۸۵7 .
یکی از حقوق مردان بر زنان این است که پس از جاری شدن طالق به صورتهای مختلف ،زن برای روشن
شدن وضع بارداری و عدم بارداری مدتی را ـ که از نظر شرعی عده مینامند ـ صبر کند و این موضوع زمانی رعایت
آن ضروری است که زن طالق داده شده امکان حامله شدن را داشته باشد ،اما اگر زنی نازا بوده یا به علت باال رفتن
سن امکان حامله بودنش وجود نداشته باشد ،باز هم رعایت عده از آن جهت میباشد که حقی خدایی است و
مصلحت عمومی را در پی دارد و نوعی ابراز ناراحتی از فوت یا جدایی از شوهر و از دست دادن نعمت زندگی
خانوادگی به شمار میآید .عدّه سه نوع است :عدّه اول آن است که از طریق سه بار عادت ماهیانه یا سه بار پاک
شدن از عادات ماهیانه مراعات میشود و عدّه دوم آن است که زن مطلقهای که به خاطر باال رفتن سن یا خردسالی
عادت ماهیانه ندارد ،به مدت سه ماه صبر مینماید و برای زنانی که شوهرشان فوت کرده چهارماه و ده روز و عدّه
سوم آن است که به هنگام طالق داده شدن یا فوت شوهر ،همسر او حامله بوده است و عدّه او تا زمان وضع حمل
است و پس از آن پایان مییابد( .زحیلی ، ۸96 ،ص.) 57 .
12
تمکین .4-8-3
تمکین در لغت به معنی دست دادن ،به فرمان بودن ،فرمان بردن ،قبول کردن ،پذیرفتن ،پابرجا کردن ،نیرو دادن،
قدرت دادن ،فرمانبرداری و احترام و توانایی آمده است (معین.) ۸۳۵ ،
در اصطالح حقوقی ،تمکین عبارت است از برآوردن نیازهای شوهر و اجابت کردن خواسته های مشروع او ،به
عبارت دیگر دادن اختیاری از اختیارات خود به کسی در باب نکاح ،تمکین نفس است از سوى زوجه به زوج و
اطاعت زوجه از زوج در زمینه حسن سلو ک(جعفری لنگرودی ،ص.)2۸ .
.1-4-8-3مصادیق تمکین
-یکی از موارد داشتن رابطه جنسی است .زن مکلف است نیازهای جسمی و مشروع شوهر خود را بر آورده کند،
مگر در دوران عادت ماهیانه یا بیماری که او را از انجام این وظیفه باز می دارد .زن ملزم به تأمین خواست های
خالف شئون اخالقی یا مغایر با سالمت جسم و روح و یا روش های انحرافی نیست ولی جز در مواردی که گفته شد
اگر از شوهر خود تمکین نکند ،شوهر میتواند از پرداخت نفقه خودداری ورزد.
-یکی دیگر از موارد تمکین اقامت در اقامتگاه دایمی شوهر است ،یعنی زن برای دریافت نفقه باید در خانه شوهر
زندگی کند مگر آن که حین وقوع عقد شرطی جز این شده باشد.
-مورد سوم ،الزام زن به حسن معاشرت با شوهر خویش است( .احمد وند و عینی ، ۴۵۵ ،ص.) ۳ .
در صورت زنای هریک ،زنای آنها محصنه است و با اجتماع شرایط رجم میشوند .9-3
زیرا در حالت طالق رجعی قرار دارند و شوهر میتواند که در هر زمانی به وی رجوع نماید .از جانب دیگر طبق
مواد ۴9قانون مدنی افغانستان و 52قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان در مدت عده تمام آثار نکاح جاری
میباشد .یعنی همان حالت نکاح در تمام ایام عده ادامه دارد .که این موضوع مورد تأیید فقه حنفی نیز میباشد که
قبأل بیان نمودیم.
.11-3تا زمانی که مطلقه رجعیه در عده است ،شوهر نمیتواند خواهر او را به همسری بگیرد
در این مورد نیز فقه حنفی مانند حقوق بوده و کدام تفاوت اساسی میان شان دیده نمیشود ،زیرا نظر به قیاس
میتوان گفت که زمانیکه در مدت عده طالق رجعی تمام آثار نکاح جاری باشد هم در فقه حنفی و هم در حقوق
بصورت اولی شوهر نمیتواند که با خواهر مطلقه رجعی خود در ایام عده ازدواج نماید.
13
.11-3اگر شوهر فوت نماید ،مطلقه رجعیه باید عده وفات نگهدارد
زیرا امکان زیاد وجود داشت که در مدت عده شوهر به خانم خود رجوع نماید ،از جانب دیگر طبق فقه حنفی
و حقوق افغانستان آثار نکاح طور مکمل در طالق رجعی وجود دارد .بنابر این زوجه مکلف است که عده وفات را
که همان ۴ماه و ۵روز است را نگهدارد.
در فقه حنفی نیز آمده است که هرگاه خانمی که طالق رجعی داده شده و عدهاش را آغاز کرده باشد ،سپس
شوهرش فوت کند ،عده طالق رجعی او به عده وفات شوهر تبدیل میشود( .زحیلی , ۸96 ,ص)۴65 .
.12-3زوج نمیتواند زن پنجم اختیار کند
این در حالت است که زوج چهار زن داشته باشد ،در اینصورت تا زمانیکه زوجه چهارم در مدت عده
طالق رجعی قرارداشته باشد ،وی نمیتواند که همسر دیگر اختیار نماید .زیرا تا هنوز زوجه وی در طالق رجعی
قراردارد و ممکن وی به آن رجوع نماید .از جانب دیگر تمام آثار نکاح در مدت طالق رجعی جاری میباشد.
کسی که دارای چهار همسر است .ازدواج با زن پنجم جایز نیست .هرچند که این اقدام در مدت زمان عدّه یکی از
آنها بوده که طالق داده شده باشد .بلکه باید صبر نماید تا عده اش تمام شود و پس از آن همسر دیگری را اختیار
نماید( .زحیلی ، ۸96 ،ص.) ۵5 .
.13-3زوج نمیتواند با خواهر زوجه ازدواج کند
زیرا بر مبنای فقه حنفی و ماده ۴9قانون مدنی افغانستان و ماده 52قانون احوال شخصیه اهل تشیع هنوز آثار
نکاح ازبین نرفته و خواهر زوجه وی ،از جمله محرمات موقتی زوج شمرده میشود.
.14-3سکونت آثار طالق رجعی
در طالق رجعی زن در مدت زمان عده میتواند در منزل شوهر سکونت داشته باشد و مرد موظف است
قانون مدنی و7 که امکان سکونت او را طبق مواد 7۴قانون احوال شخصیه اهل تشیع و ماده 5
افغانستان فراهم آورد .چراکه در این نوع طالق در مدت زمان عده زن هنوز هم به عنوان زوجه شناخته
میشود و همسر مرد به شمار میرود .فقها رأیشان بر این است که شوهر در حد توانائی باید محل
سکونتی را به صورت خرید ،ساخت و یا اجاره برای همسرش فراهم سازد( .زحیلی ،7931 ،ص.)711 .
14
.15-3روابط غیر مالی
قانون مدنی و قانون احوال شخصیه اهل تشیع افغانستان درباره روابط غیرمالی در زمان عده حکمی ندارد اما
میتوان از مواد ۴9قانون مدنی افغانستان و 52قانون احوال شخصیه اهل تشیع به این نتیجه رسید که روابط غیر
مالی در ایام عده مانند ایام قبل از طالق ادامه میداشته باشد .فقه حنفی تمام احکام زوجه را بر او بار کرده اند ،زن
باید از شوهر خود تمکین کند و در خانه شوهر بماند و مرد باید نفقه او را بپردازد و احکام توارث نیز همچنان درباره
آنها جاری است .بنابراین ،زن باید به شوهر سابق خود وفادار بماند ،تعلیمات مشروع او را در حفظ حیثیت خانواده
بپذیرد ،او را در تربیت فرزندان کمک کند و مرد نیز وظیفه دارد که با او در تربیت و نگاهداری فرزندان کمک
کند( .کاتوزیان ، ۸۳5 ،ص.)2 2 .
.16-3حق همبستری ساقط میگردد
حق همبستری حق است که در حالت تعدد زوجات مطرح میگردد .یکی از شرایط تعدد زوجات در قانون
مدنی افغانستان رعایت عدالت میان زوجه ها میباشد ،که این عدالت حق همبستری را نیز احتوا مینماید (, ۸55
ص .ماده .)۳7اگر مرد دارای همسران دیگری باشد ،در ایام عده حق همبستری زن مرتجعه ساقط میشود( .زحیلی،
، ۸96ص.)۴5۸ .
15
نتیجه گیری
طالق رجعی به طالقی گفته میشود که مرد بتواند در مدت زمان عده به زندگی مشترک بازگردد و بدون
اینکه دوباره با زن عقد کند به زندگی با او ادامه دهد .در این نوع طالق مرد میتواند تا قبل از اینکه مدت زمان عده
تمام شود در صورت پشیمانی از طالق صرف نظر نموده و به همسر خود رجوع نموده تا به زندگی مشترک شان
بازگردند .در ایام عده طالق رجعی ،طبق فقه حنفی تمام آثار نکاح تداوم مییابد .که این موضوع در حقوق
افغانستان نیز تأیید شده است .آثار که طالق رجعی از خود به جا میگزارد ،یکی آن نفقه میباشد ،همانطور که زوج
در ایام زندگی مشترک مکلف به تأمین نفقه زوجه خود است همینطور وی مکلف است که در ایام عده نیز نفقه وی
را پرداخت نماید.
هرگاه زوج در ایام عده وفات نماید زوجه میتواند که وی را غسل دهد ،اما طبق فقه حنفی زوج نمیتواند که
زوجه خود را غسل دهد ،اما اگر زن دیگری نباشد وی میتواند که با خرقه پوشیده وی را تیمم دهد .اگر زوجه در
ایام عده وفات نماید شوهر طبق عرف و عادات و فهوی قانون هزینه تکفین وی را پرداخت مینماید و برعکس اگر
زوج در هنگام عده زوجه وفات نماید ،در این حالت زوجه عده وفات را که چهار ماه و ۵روز است ،سپری
مینماید .در صورت وفات در ایام عده طالق رجعی ،زوجین از یکدیگر ارث نیز میبرند.پ
یکی از آثار دیگر طالق رجعی این است که حق همبستری با همسر مطلقه رجعی را ساقط میسازد ،این در
حالت است که زوج بیش از یک همسر داشته باشد .زیرا همبستر شدن با مطلقه رجعی یک عمل مشابه ایقاع بوده که
با اراده یکجانبه زوج صورت میگیرد که همبستر شدن با مطلقه رجعی طبق فقه حنفی و حقوق افغانستان رجوع
پنداشته شده و آثار طالق را ازبین میبرد .زوجه در ایام عده در منزل شوهر سکونت مینماید و شوهر مکلف است
برایش حق سکونت در منزل را مانند دوران ازدواج فراهم سازد.
آثار طالق رجعی در فقه حنفی و حقوق افغانستان کدام تفاوت اساسی نداشته زیرا هردو ایام عده در طالق
رجعی را مانند ایام زوجیت اعتبار داده اند که در این مورد هیچ تفاوت اساسی دیده نمیشود .آثار را که فقه حنفی و
قوانین افغانستان در دورا ن زوجیت به رسمیت شناخته اند در دوران عده طالق رجعی نیز حاکم میباشد .به استثنای
حق همبستری که این حق مصداق رجوع پنداشته شده ،در صورت همبستری در ایام عده دوباره زوجین خانم و
شوهر میشوند و آثار طالق ازبین میرود.
16
فهرست منابع
.قرآنکریم
.2آل بحر العلوم ،محمد بن محمد تقی ،بلغه الفقیه ،چاپ چهارم ،مکتبه الصادق ،تهران ۸72 ،هـ ش.
.۸امامی ،سید حسن ،حقوق مدنی ،چاپ چهارم ،اسالمیه ،تهران ،سال ۸۳۸هـ ش.
.۴احمد وند ،خلیل اهلل; عینی ،پروین،حقوق متقابل زوجین در دوران عده طالق رجعی ،فصلنامه علمی حقوقی
قانون یار ،دوره پنجم ،شماره ، 9سال ۴۵۵هـ ش.
.5بن بدوی ،عبدالعظیم ،مختصر فقه از ادله قرآنکریم و سنت صحی ،نشر احسان ،تهران ،سال ۸9۵هـ ش.
.7حاجی ده آبادی ،احمد «،مطلقه رجعیه ،زوجه حقیقی یا حکمی» ،فقه و حقوق ،شماره ، ۳سال ۸۳5هـ ش.
.6خرمدل ،مصطفی ،تفسیر نور ،انشتارات احسان ،تهران ،سال ۸62هـ ش.
.۳زحیلی ،وهبه ،فقه خانواده در جهان معاصر ،نشر احسان ،تهران ،سال ۸96هـ ش.
.9سید مصطفی محقق داماد ،بررسی فقهی خانواده ،نکاح و انحالل آن ،چاپ ، 5مرکز نشر اسالمی ،بی جا ،سال
۸69هـ ش.
. ۵شفایی ،عبداهلل ،احوال شخصیه شیعیان افغانستان ،قم ،جامعة المصطفی ،اول ،. ۸۳6 ،ص 267
.صالحی مازندرانی ،محمد ،عبدالمجیدی ،حسین علی،بررسی آثار و احکام طالق رجعی ،آموزه های فقه مدنی،
دانشگاه علوم اسالمی رضوی ،شماره ، ۸بهار و تابستان ۸95هـ ش.
. 2غروی تبریزی ،میرزاعلی ،التنقیح فی شرح العروه الوثقی ،تقریرات درس آیت اهلل موسوی خویی ،چاپ دوم،
قم ،مؤسسه احیاء آثار االمام الخوئی ،سال ۴27ق.
. ۸قمی ،میرزا ابوالقاسم بن محمد حسن ،جامع الشتات ،کیهان ،تهران ۸65 ،هـ ش.
. ۴قانون مدنی افغانستان ،منتشره جریده رسمی سال ۸55هـ ش.
. 5قانون احوال شخصیه اهل تشیع ،منتشره جریده رسمی سال ۸۳۳هـ ش.
. 7کاتوزیان ،ناصر ،حقوق مدنی خانواده ،شرکت سهامی انتشار ،تهران ،سال ۸۳5هـ ش.
. 6محقق داماد ،سید مصطفی ،بررسی فقهی حقوق خانواده ،ایران ،مرکز نشر علوم اسالمی ،چاپ شانزدهم ،سال
۸69هـ ش.
. ۳محمد جعفر جعفرى لنگرودی ،ترمینولوژی حقوق ،نشر گنج دانش ،سال ۸9۵هـ ش.
17
. 9معین ،محمد ،فرهنگ فارسی ،چاپ هجدهم ،انتشارات امیر کبیر ،سال ۸۳۵هـ ش.
.2۵مطهری ,شیخ شفیق الرحمن ،خالصة المسائل ،حوزه علمیه احناف خواف ،سال ۴۵2هـ ق.
.2ندوی ،شیخ شفیق الرحمن ،فقه میسر بخش عبادات ،شیخ االسالم احمد جام ،سال ۸9هـ ش.
.22ندوی ،راشد حسین ،فقه میسر بخش معاشرات و معامالت ،شیخ االسالم احمد جام ،تهران ،سال ۸92هـ ش.
18