Professional Documents
Culture Documents
Vocabulary Decrypted
Vocabulary Decrypted
1
Unit one
1 – lie دراز کشیدن 2 – lay گذاشتن ،قرار دادن ،خواباندن
5 – to faint ضعف کردن ،از حال رفتن 6 – figure فرم بدن انسان ،عدد
16 – lose sight of s.th. or s.b. فراموش کردن یا چیزی را نادیده گرفتن
19 – relieve تسلی دادن 20 – lay to one,s right سمت راست قرار داشتن
21 – go badly with پشت کردن کمی آن طرف تر 22 – some way off
2
25 – an exclamation escaped from lips از تعجب فریاد کشیدن
26 – walk past the shop با عجله از کنار فروشگاه گذشتن
28 – bring off موفق شدن در کاری 29 – bring out نشان دادن
30 – bring round به هوش آوردن 31 – bring up اشاره کردن به
32 – call off موکول کردن مالقات کردن 33 – call for
34 – call on خواستن ،تقاضا کردن 35 – call out بلند خواندن
36 – call up تلفن کردن
47 – drug dealer فروشنده مواد مخدر ،قاچاقچی دارو 48 – spy جاسوس
3
Unit two
3 – furnace دیگ ،کوره ،تنور 4 – iron ore سنگ آهن ،سنگ معدن
5 – trick نیرنگ ،فریب دادن 6 – trickster متقلب ،حقه باز
12 – sandy – haired موی زرد فام ،موی قرمز روشن ( نارنجی )
15 – a penny - saver انسان ترسو ،بز دل 16 – a chicken heartانسان صرفه جو
18 – survive بیشتر زندگی کردن ،باقی ماندن ،جان سالم به در بردن
4
25 – to rub مالدین ،ساییدن 26 – thresh خرمن کوبی ،از پوست درآوردن
27 – row ردیف ،دسته ،صف 28 – stack خرمن ،پشته ،توده ( از ذرت ،کاه )
31 – whisper نجوا کردن ،زمزمه کردن 32 – ball توپ ،گلوله ،هر چیز گرد
37 – carry on ادامه دادن 38 – carry out کامل کردن ،انجام شدن
39 – fill out چاق شدن ،رشد کردن 40 – fill up پر کردن ،تکمیل کردن ،برآوردن
41 – fill in کامل کردن ،پر کردن انتقال دادن 42 – transfer
s way through the mud؛46 – to plow one به سختی کاری را پیش بردن
5
Unit three
سوار شدن به کشتی /قطار ،سوار شدن 4 – board a train / ship = got on
5 – board تخته سیاه ،صفحه اعالنات مدرسه شبانه روزی 6 – boarding school
9 – glance = look نگاه مختصر ،نگاه کردن 10 – labour کار ،زحمت ،رنج
11 – capture = made a prisoner دستگیر کردن ،تسخیر کردن ،در بند کشیدن
21 – relief رهایی ،آسودگی 22 – stare خیره نگاه کردن ،بهت زده خیره شدن
6
23 – miracle معجزه 24 – miraculous معجزه آسا
26 – intrude مزاحم خلوت کسی شدن ،به زور وارد شدن
28 – mumble = speek unclearly آهسته و مبهم صحبت کردن ،نامفهوم سخن گفتن
31 – providence خدا ،مشیت الهی به علت اینکه ،زیرا 32 – due to
49 – get through برقراری ارتباط 50 – come about اتفاق افتادن
8
Unit four
1 – faint ضعیف 2 – spot لکه ،نقطه ،یک مکان به خصوص
زندگی بخور و نمیر داشتن ،با تنگدستی زندگی کردن 8 – to live from hand to mouth
13 – to give oneself up تسلیم شدن 14 – beat زدن ،تپیدن
15 - starve از گرسنگی رنج بردن گذرگاه طاق دار 16 – archway
21 – to pull oneself together خود را کنترل کردن ،حواس خود را جمع کردن
9
28 – devote وقف کردن کابوس 29 – monstrous nightmare
44 – dismiss معاف کردن ،عزل کردن ،از ذهن بیرون کردن
52 – gnaw با گاز زدن چیزی را ریز کردن 53 – stray گمراه شدن ،منحرف شدن
54 – crawl خزیدن ،سینه خیز 55 – trip لغزیدن ،گیر کردن
62 – march راه پیمایی ،رژه نظامی 63 – dash به سرعت رفتن
11
Unit five
12 – to let someone in به کسی اجازه ورود دادن 13 – parlour اتاق پذیرایی
14 – by and by کم کم ،به تدریج 15 – hear of دانستن
17 – get along with کنار امدن ،از عهده چیزی برامدن ،پیش رفتن
20 – chisel قلم درز ،وسیله ای برای قطعه قطعه کردن چوب
12
28 – mallet پتک ،چکش
38 – lurched تلو تلو خورد 39 – jerked تکان ( سریع ) خورد
13
Unit six
9 – to remove برداشتن ،عزل کردن 10 – irritate خشمگین کردن ،آزردن
11 – holster جلد چرمی هفت تیر 12 – pistol هفت تیر ،تپانچه
13 – tremble از شدت ترس ،ضعف لرزیدن 14 – lead منجر شدن ،هدایت
در حالت طبیعی 26 – in his senses 27 – steadily به طور پیوسته
14
30 – lantern فانوس 31 – thread نخ
15
Unit seven
11 – to stay on watch گوش به زنگ بودن 12 – draw کشیدن ،رسم کردن
13 – store 14 – hold outانبار کردن ،فروشگاه خودداری کردن از ،حاکی بودن
15 – fill به مقدار الزم 16 – take after شباهت داشتن
17 – take in فریب دادن 18 – take over کنترل چیزی را بدست گرفتن
21 – tell from تشخیص دادن 22 – tell off سرزنش کردن
16
33 – team تیم (فوتبال ) 34 – audience گروه (حضار)
17
Unit eight
7 – prosecute تعقیب قانونی کردن 8 – slip لغزش ،سر خوردن
11 – slate ورقه سنگی ،تخته سنگ 12 – linnet سهره ،مرغ کتان
13 – delicious خوشمزه ،خوش بو جیک جیک ،چهچه زدن 14 – twitter
18
26 – do up تزئین کردن 27 – do whth نیاز داشتن
28 – spurt فوران کردن ،جهش کردن 29 – squirt آب پاشیدن
32 – gush روان شدن ،فواره زدن 33 – stream جاری شدن
19
Unit nine
9 – flicker به طور ناپیوسته سوختن و یا درخشیدن 10 – bleary خواب آلود
11 – weasel راسو 12 – insinuate تلقین کردن ،به اشاره فهماندن
15 – cloak شنل 16 – Jesuit وابسته به یسوعیون ( انجمن عیسی ) ،حیله گر
جمع کردن عضالت صورت و چشم هنگام احساس نور شدید یا درد 20 – screw up one،s eyes
21 – stump با سر وصدا راه رفتن 22 – titter پوزخند زدن
20
25 – snuff انفیه ( تنباکوی پودر شده که با باال کشیدن بینی وارد ان می شود)
26 – sprinkle پاشیدن
31 – gruel فرنی ،حریره ( غذای ساده که با آرد بلغور پخته شده )
33 – twitch کشش ،تکان ناگهانی 34 – grouse سیاه خروس (نوعی پرنده )
37 – rime شبنم یخ زده ،یخبندان ،سرما 38 – quadrille رقص چهار نفره
40 – wag تکان دادن ،جنباندن ،از طرفی به طرف دیگر رفتن و یا باال و پایین رفتن
41 - puff به سختی نفس کشیدن 42 – pant نفس نفس زدن
43 – splutter با اخ و تف صحبت کردن 44 – stutter با لکنت حرف زدن
49 – hiccup سکسکه کردن 50 – sniff تو دماغی صحبت کردن
21
Unit ten
10 – whiz صدای تیز و تند ،صدای حرکت سریع و با شدت چیزی در هوا
12 – parapet دیوار حفاظی جلوی پشت بام 13 – dull کند ،راکد ،گرفته
15 – tatters ( usu . pl). کهنه ،تکه ای لباس ،ورقه و ...که پاره پاره شده باشد
20 – lodge اجاره دادن ،پذیرایی کردن 21 – grind پودر کردن ،آُسیاب کردن
22
23 – paroxysm حمله ناگهانی ( درد ،عصبانیت )
24 – wadding الیی لباس ،پنبه 25 – retire کناره گیری کردن ،استراحت کردن
26 – muzzle پوزه ی حیوان ،سر لوله ی هفت تیر 27 – ruse حیله ،نیرنگ
30 – lust میل شدید ،شهوت ،هوس 31 – remorse ندامت ،افسوس
32 – gibber تند و ناشمرده سخن گفتن قسم خوردن ،پیمان 33 – oath
36 – sky – light نورگیر بام ،پنجره ی سقفی 37 – reckless بی دقت ،بی مالحظه
40 – hail تبریک گفتن ،سالم کردن 41 –grasp چنگ زدن به چیزی
23
Unit eleven
)1 – fair (adj منصف ،نسبتا خوب ،متوسط 2 – fairly منصفانه
)3 – fair (n نمایشگاه کاال 4 – lapse لغزش ،خطا ،مرور زمان
7 – adjoin متصل ،مجاور 8 – arouse تحریک کردن ،بیدار کردن
11 – swear ناسزا گفتن ،سوگند خوردن 12 – tinkle صدای جرینگ جرینگ
13 – alight پیاده شدن ،فرود آمدن 14 – whence از کجا ،از جایی که
15 – strap نوار چرمی ،بند چرمی 16 - czar سزاز ( عنوان امپراتور روسیه )
24
29 – concern مربوط بودن ،نگران بودن 30 – doze خواب سبک ،چرت زدن
25