Professional Documents
Culture Documents
بهار
بهار
بهار
آغاز عاشقانه هر هست و بود را باور کنیم رفتن فصل سکوت را
آواز و ساز عشق و صدای خدایمان آمد بهار تا برساند برای مان
از بند نا امیدی و نفرت گسسته ایم اینک بهارآمد و ماهم شکفته ایم
پنهان و خسته دل شده اند پشت ابر تار اما هنوز پاره ای از خلق این دیار
وامانده پشت فکر و هیاهوی فخر ها چون ماهتاب چارده در پشت ابرها
درفکرخودفروشی و درقصد کشت وسوز اینک بهار آمد و آنها اما هنوز
دل های شان پراست زتفریق و قومیت در فصل عشق وعدل وصفا وصمیمیت
روح و روانشان تو پراز درک وفهم کن یارب برین بهار خزانی تو رحم کن
این غنچه های نورس نام ونشان ما یارب عزیز دار تو نسل جوان ما
بخل و غرور و نفرت از اینجا فراری است اینجا بهار هست و دلم هم بهاری است
امید ،فهم و عشق بیاید سراغ تان
گنجشک های مهر و مروت به باغ تان
ـ۳/۱/۱۳۹۸