Professional Documents
Culture Documents
مغاک تیره تاریخ
مغاک تیره تاریخ
اسالمَچگونهَپدیدَآمد؟
مَغاکَتیرهَتاریخ
اسالمَچگونهَپدیدَآمد؟ َ
َ
مزدکَبامدادنَ(محسنَبنائی)
انتشاراتَفروغ َ
َ
مغاکَتیرهَتاریخ َ
اسالمَچگونهَپدیدَآمد؟ َ
مزدکَبامدادانَ(محسنَبنائی) َ
طرحَجلدَعلیَچکاو َ
چاپَاولَپائیزََ )8172(َ7931
انتشاراتَفروغ
Forough Publishing
Jahnstrasse 24, 50676 Köln, Germany
Tel. 0049 221 923 57 07
www.foroughbook.net
foroughbook@gmail.com
ISBN: 978-3-943147-63-6
فهرست َ
پیشگفتار 7 .............................................................
1روششناسی شیوه دینپژوهی در این کتاب11 .......................
2پیدایش و برآیش تار یخنگار ی اسالمی برپایه ُبنمایههای دروندینی 11
2/1شیوههای تار یخ نگار ی اسالمی11..............................
2/2باورپذیری گزارشهای تار یخی11...............................
1اسالم قرآنی و اسالم تار یخی در همسنجی قرآن و سیره 77... ......
1/1بازه مکی61......................................................
1/2بازه مدنی111.....................................................
4بررسی چند کلیدواژه بر پایه آیههای قرآن141 ..........................
ُ 4/1بتهای عرب141...................................................
4/2شرک و مشرکان144................................................
4/1کفر و کافران156...................................................
4/4اسالم و مسلمان112..............................................
5بازتابش و پیشینهساز ی در تار یخنگار ی اسالمی117.................
5/1بازتابش117.......................................................
5/2پیشینهساز ی172.................................................
1اسالم چگونه پدید آمد؟117..........................................
مغاکَتیرهَتاریخ7َ/
پیشگفتار َ
نزدیک بکه دو دهکه اسکت کککه پژوهشکگران پژوهشککده هانکارهه )Inarahبکا بهره گیککری از
دانشهای مدرنی چون سکهشناسی ،زبانشناسی ،باستانشناسی ،دینشناسکی و ...
دست به واکاوی تاریخ پیدایش و برآیش اسالم زدهانکد و بخکش بسکیار بیرگکی از آن که
را کککه بنککام هتککاریخ اسککالمه شککنااته و در دانشککگاههای ارو پککای آموزانککده میشککود ،بککه
چ ککاگش گرفتهان ککد .در گ ککذر ای ککن دو ده ککه ان ککوهی از اسالمشناسکککان ،دینشناسکککان،
تاریخشناسان ،زبانشناسان و سکهشناسان گرد هم آمدهانکد و در تکا کنکون) هشکت
کتککاب نشککان دادهانککد؛ تاریخنگککاری اسککالمی از دادههککای آزمونپککذیر تهککی اس کت و از
دیدگاه دانشگاهی ارزش تاریخی ندارد.
نزدی به همه این پژوهشها از نگرگکاه بروندینکی انجکام پذیرفتهانکد و اینکان اگکر هکم بکه
نوشتههای تاریخنگاران مسلمان پردااتهانکد ،آنهکا را از بیکرون کاویکده و بررسکیدهاند.
پژوهشهای نوین نشکان میدهنکد ککه هسکتی کسکانی ماننکد ابناسکاا و ابنهشکام و
ابنسک ک د و طتکککا و کککری آزمونپکککذیر نیسکککتند و هرآن کککه مکککا دربککککاره آنککککان مککککیدانیم،
سککااتهوپردااته تاریخنگککاری سککنتی اسککت .بککرای نمونککه مککا از تککاریخ و ککری هککی
دستنوشتهای که به اط اود او باشد نداریم و کهنترین دستنوشکته ایکن تکاریخ از
سککده 31/31مککیالدی کمککابیش دو سککده پ ک از مککرت و ککری) اسککت .ایککن چنککین
اسککت کککه طتککا هسککتی تککاریخی و ککری نیککز ز یککر پرسککش اسککت و دانسککته نیسککت کککه
هو ککریه نککام ی ک شککخ ا سککت ،یککا نککام گککر وه دب یککران و و یراسککتارانی کککه ان ککوه
کتابهای هو ریه بدست آنها به رشته نگارش درآمدهاند.
در ایککن نوشککته وگککی پرسککش مککن ایککن اسککت کککه ا گککر مککا هسککتی ت ت ک سککیرهنگاران و
تاریخنویس ککان را ب ککاور کن ککیم و تاریخنگ ککاری س ککنتی اس ککالم را همانگونکککه ککککه هس ککت
بپککذیریم ،وگککی آنککرا بی یککر ر یککیبین سککنجش دانشککگاهی بنهککیم ،آیککا انککدامهای ایککن پیکککر
تنومنککد بککا یکککدیگر همخککوان و هماهنککا هسککتند؟ یککا بککدیگر سککخن اگککر مککا تکککهها و
بخشهای این دستگاه بیرت و پی یکده را از هکم اکدا کنکیم ،آیکا میتکوان آنهکا را دو بکاره
َ/َ8مغاکَتیرهَتاریخ َ
بهککم چفککت و بسککت کککرد و آنککرا دو بککاره سککاات و بسککامان کککرد؟ بککرآنم کککه پککردااتن بککه
بخش آغازین تاریخ اسالم نکه تنهکا بکا رویککرد بروندینکی ،ککه از نگرگکاه دروندینکی نیکز
دارای ارج و ارزشی بسیار است ،چرا که بکا سکربرکردن اسکالم سیاسکی ،ککه فرمکانروا ی
مامکککد و الفکککای راشکککدین را سرمشکککگ و اگگکککوی اکککود گرفتکککه اسککککت ،گفتگوهککککا و
بگومگوهای دامنهداری در این باره درگرفته است ،که گزارشهای تاریخی از ایکن بکازه
نخست تا چه اندازه درستند؟
راسکککتی را چن ککین اس ککت ک ککه در یک ک همس ککنجی موشککککافانه ب ککا تاریخهکککای کهنتکککر
هخامنش ککی و ساس ککانی ،ت ککاریخ سکککد س ککاب نخس ککت اسکککالم ت ککن بکککه راسکککتیآزمای
نمیدهد ،چکرا ککه از ایکن بکازه تکاریخی هکی داده آزمونپکذیری براکای نمانکده اسکت.
گفتگوهای فراوانی که در چند ساب گذشته در رسانههای پارسیزبان بکر سکر ایکن بکازه
زم ککانی درگرفت ککه اس ککت ،م ککرا ب ککر آن داش ککت ک ککه نگ ککاهی داش ککته باشکککم بکککه شکککیوههای
تاریخنگاری اسالمی در این مغاک تیره و ُتهی که هصدر اسالمه اوانده میشود.
در بررسککی تککاریخ آغککاز اسککالم و وا ک کاوی سککیرهها بککه گککزارش رفتارهککای برمیاککوریم کککه در
روزگککار مککا و بککا برآمککدن امهککوری اسککالمی در ایککران و اکنککون نیککز داعککش ،سکککخت آشکککنا
م ْ
مینماینککد ،اگرچککه پیککام ری کککه مسککلمانان ر ْطمککَ گل ککاگمین ان یککا )301 ،میداننککدش،
بدانها دسکت یاز یکده اسکت .همانگونکه ککه در اسکتار دیگکری بنکام تکرور و اسکالم 1آوردهام،
نمونه رفتارهای مسلمانان بنیکادگرا ،از تکرور و کشکتار ب گناهکان گرفتکه تکا بکه بردگکی گکرفتن
زنککان و کودکککان و فککرواتن آنککان و هم نککین تجککاوز بککه آنککان را میتککوان موبمککو در سککیرههای
مامد یافت و گفتن اینکه کردار داعشیان ُسنی در عرا و سکوریه و همتایکان شکی ه آنکان
در ایککران پیونککدی بککا اسککالم نککدارد ،گذشککته از آنکککه دروغککی بککیرت اسککت ،گرهککی از پرسککمان
پی یدهای که در پیش روی ماست نیز وانخواهد گشود.
برای از نواندیشان دینی برآنند که گزارشهای آمده در سکیرهها را -بکویهه دربکاره تکرور و
کشکتار ب گناهکان – نمیبایسکت راسکت پنداشکت ،چکرا ککه ایکن سکخنان بکا آن که ککه
اینان هروح ت اگیم عاگیه اسکالمه میاواننکدش ،سکازگار نیسکت و زا یکده پنکدار ناپکاک
سیرهنویسان است .این سخن را نمیتوان نادیده گرفت ،ز یکرا از نگکر مکن – همانگونکه
که بارها و بارها در پیوند بکا تکاریخ نوشکتهام – چیکیی بنکام تکاریخ نکاب ،هسکتی نکدارد و
هرآن ه که ما بنام تاریخ میشناسیم ،تنها اکوانش یکا گزارشکی از یک رویکداد تکاریخی
اسککت ،پ ک دور از پنککدار نخواهککد بککود ،اگرکککه سککیرهنگاران راککدادهای راسککتین را بککا
شککا وبرگهای دروغککین آراسککته باشککند .پرسشککی کککه در اینجککا ُر مینمایککد وگککی ایککن
است ،که اگر رفتارهای بربسته شده بر مامکد آنگونکه ککه نواندیشکان دینکی می گوینکد
دروغ باشککند ،انگیککزه سککیرهنگککاران از ایککن دروغگککوی چککه بککوده اسککت؟ بککرای نمونککه
ابناساا و واقدی و ابن هشام و ابن س د ،که بنیانگذاران سیره نگاری بشکمار
میآیند ،کمابیش یکصدا و همنوا مینویسند:
اگر این گزارشها آنگونه که نواندیشان دینی می گوینکد دروغ باشکد ،چگونکه میتکوان آن
سککخنان دیگککر کسککانی را کککه چنککین دروغهککای شککرمآوری را بککر پیام رشککان برمیبندنککد
باو ر کرد؟ آیا می توان در کتاب اگمغازی ،سیره ابن اساا ،سیره ابن هشام و
اگط قات اگک ری سرسوزنی سخن راست درباره مامد یافت؟
پاسککخ میتوانککد ایککن باشککد کککه چنککین رفتککاری بروزگککار پیککدایش سککیرهها نکوهیککده و
ناشایست بشمار نمیآمدند و سیرهنگاران نمیدانسکتند ککه بکا آراسکتن تاریخشکان بکه
شککا وبرگهای چنککین ننگککین ،چهککره مامککد را بککه زشککتی و پلیککدی میآالینککد .بککدیگر
سخن شایستوناشایست روزگار سیرهنگاری با آن ه که ما امکروز میشناسکیم هکی
1
همپوشانی نداشکته و نگارنکدگان بکر زشکتی چنکین رفتکاری آ گکاه ن ودهانکد .ایکن پاسکخ
میتوانسککت پککذیرفتنی باشککد ،اگرک ککه در اککای دیگککر و در پیون ککد بکککا راکککدادی دیگکککر
سخنی دیگر نمیاواندیم:
در انککا بنیقریظککه ،مامککد پک از رایزنککی بککا سک د بن ُم ککاف فرمککان بککه کشککتن مککردان
اسیر یهودی داد و رو به س د گفت:
«بککه طکککم اککدا طکککم کککردی کککه از فککراز آسککمانهای هفت گانککه چنککین
2
طکم فرموده است»
در این اره که مرز میان مرد و کودک چیست ،واقدی مینویسد:
می کردنکککد ،زیکککر «در م ککورد پس ککران نوا ککوان ک ککه در بل ککوغ ایش ککان شک ک
شکککمش را نگککاه می کردنککد ،اگککر مککوی ُرسککته بککود کشککته میشککد ،و اگککر
1
موی ُنرسته بود ،ایو زنان و ب ههای اسیر شمرده میشد»
1برای نمونه سروش دباغ در نوشتاری بنام هپیام ر اسالم ،عداگت و اشونته درست با همین
رویکرد به ُدژکاریهای آمده در سیرهها پردااته است .در این اره هم نین بنگرید به نوشتهای از من
با نام هداعش ،اسالم و هرمنوتیسم آناکرونی ه در تارنگار ههمستگانه که در پاسخ به او نگاشته
شده است.
2و قات – ابنس د ،پوشینه 11 ،1
1کتاباگمغازی – واقدی193 ،
مغاکَتیرهَتاریخ11َ/
این سخن که نویسندگان سیرهها از هنجارهای آن روزگار آ گکاه ن ودنکد و آن که را پ
کککه بککر پیام رشککان بربسککتهاند زشککت و ناشایسککت نمیدانسککتهاند ،نمیتوانکککد سکککخن
درستی باشد .دست کم در این همسنجی پیش رو میتوان دید ککه ابنسک د کشکتن
هاککوان کککم سنوسککاگی کککه انککا هککم نکککردهه را کککاری ناشایسککت و نککاروا میدانسککته
است ،وگی همین رفتار را درباره پیام رش بازگو کرده است.
آیا همه گزارشهای سیره نویسان در بکاره مامکد درسکت هسکتند؟ اگکر چنکین نیسکت،
سککنجه مککا بککرای پککاالیش سککیرههککا چیسککت؟ ا گککر بپککذیریم کککه سککیرهنگاران اواسککته و
دانسته ُدژکاریهای را بر مامد بربستهاند که زشکتی آنهکا بروزگکار اکود آنکان نیکز آشککار
ب ککوده اس ککت ،آی ککا میت ککوان ک ککار پ ککژوهش در ب ککاره آغ ککاز اس ککالم را بکککر گزارشکککهای چن ککین
دروغگویان ب آز رمی استوار کرد؟ از آنجای که برای مکن تکاریخ آغکاز اسکالم – آنگونکه
که میشناسکیمش – چیکیی اکز برسکااتههای آماامنکد بکا بهره گیکری از هبازتکابشه و
هپیشینهسازیه نیست ،بار سنگین پاسخ به این پرسشها را بر گردن نواندیشان دینکی
می گ کککذارم ،ا گ کککر ک کککه در ا کککود دگیک ککری پرسشک ککگری و ب کککه چ کککاگش گککککرفتن باورهککککای
هزاروچهارسد ساگه را ب ینند و اود در این نوشکته پکیشرو بکه بررسکی پیکدایش اسکالم
از نگرگاه دروندینی میپردازم .ناگفته نمیبایستم گذاشت که بنیاد ککار ایکن اسکتار
بکر پکژوهش بازنگرانکه 2اسکتوار شکده اسکت .اینگونکه تکاریخپژوهی بیشکتر از آنککه بکدن اب
پاسخی نو به پرسشهای کهن باشد ،درپ آفرینش پرسشهای نو ین است و اواننکده
در شگفت نشود ،اگر که در پایکان ککار بکر پرسشکهایش افکیوده شکده باشکد ،ککه بکرآنم در
ای ککن زمین ککه م ککا ایرانی ککان هن ککوز در دوران پرسش ککگری بس ککر میب ککریم و بایکککد در تالشکککی
همگانی نخست هدرست پرسیدنه را بیاموزیم ،تکا بتکوانیم پکای در میکدان روشکنگری
نهیم.
هاسالمه در فرنام دوم این کتاب «اسالم چگونه پدیکد آمکد؟» نگکاه بکه دیکن نکوینی دارد
کککه در سککدههای هفککتم و هشککتم مککیالدی پککای بککه پهنککه تککاریخ گذاشکککته اسکککت .از
آنجای ککه هکی پدیکدهای در اهکان یک کاره و ب پیشکینه پدیکد نمیآیکد ،بکرآن بکودهام
که پیشزمینههای تاریخی/اسطورهای پیکدایش و بکرآیش اسکالم را نیکز در ایکن کتکاب
بررسم ،چرا که اسالم تنها در بستر تاریخی اویش است که به ی دین فرامیرویکد و
ا گککر تککاریخ آن را بککه کنککاری نهککیم ،هککی نشککانی از ی ک دیککن نککو کککه پککای در اایپککای
دینهای کهنتر از اود نهاده باشد ،در قرآن نخکواهیم یافکت .و هم نکین بکرآنم ککه اگکر
نگککاه سراس کر دینککی هآفرینشککیه 1را بککه کنککاری نهککیم و نگککاه دانشککگاهی هبرآیشککیه 2را در
بررسی اسالم برگیینیم و بکار بریم ،آنگاه اواهیم دیکد ککه اسکالم را نمیتکوان از تکاریخ
پیککدایش آن اککدا کککرد و بدینگونککه پاسککخ «اسککالم چگونککه پدیککد آمککد؟» را از دب رونککد
تاریخنگاری اسالمی باید بدر آورد و بیرون کشید.
1 Creationery
2 Evolutionary
مغاکَتیرهَتاریخ11َ/
َََ1روشَشناسیَشیوهََدینَپژوهیَدرَاینَکتاب َ
یک ککی از پایکککهایترین فنواژههکککای ککککه شکککنااتن آنه ککا ب ککرای اسکککالمپژوهی مککککدرن از
اایگاهی بسیار ارامند براوردار اسکت ،دوگانکه هدروندینی/بروندینکیه اسکت .هکم
پژوهشککگر و هککم اواننککده ا گککر درونمایککه ایککن دو فککنواژه را بدرسککتی درنیابنککد ،در همککان
آغاز کار دچار سردرگمی و گیجی اواهند شد.
نگاه دروندینی :بکرای بررسکی پرسکمانها و گفتمانهکای ککه زنکدگی امکروز مسکلمانان را
در برمی گیرنککد ،بایککد بککه سککراغ ُبنمایککههای دروندینککی رفککت .بککرای نمونککه گفتمانهککای
مانن ککد طج ککاب ،سنگس ککار ،طق ککو زن ککان ،ی ککا ت ککرور تنه ککا در چکککارچوب پژوهشکککهای
دروندینککی اسککت ک ککه میتواننککد وا ک ککاوی شککوند .بککرای یکککافتن ریشکککههای طجکککاب،
پژوهشککگر را چککارهای اککز ایککن نمیمانککد ،کککه نخسککت قککرآن را بگشککاید و همککه آیککههای
طجاب را در درون آن بیابد ،او سپ باید بکه سکراغ طکدی و سکیره و روایکت بکرود و از
آن پ برآیش و گسترش این پدیده را در بستر تاریخنگاری اسالمی واککاود .در نمونکه
دیگککری بنککام تککرور ،بککاز هککم نخسککت ایککن قککرآن اسککت کککه در اایگککاه برتککرین ُبنمایککه
دروندینی اسالم واگشوده میشکود و سکپ رفتکار مامکد و دیگکر بنیانگکذاران اسکالم
بییر رییبین مکیرود و سکرانجام بکرآیش ایکن پدیکده در بسکتر تکاریخ بررسکی میشکود .ایکن
روش را میتوان به همه گفتمانهکا و پرسکمانهای اسکالمی از 3000سکاب پکیش تکا کنکون
فراگستراند.
اینکککه مامککد چهککره ای تککار یخی یککا دا سککتانی ا سککت ،نککه چیککیی بککر ایککن نگککرش
میافزاید و نه از آن می کاهد .بودوباش مامد بکرای مسکلمانان چیکیی پذیرفتکه اسکت
و در راسککتی آن گمانککه و دودگککی راهککی نککدارد .هم نککین بککرای بخککش بسککیار بیرگککی از
باورمنککدان سککیره و طککدی و روایککت بککه همانگونککه کککه از ابناسکککاا و ابنهشکککام و
بخاری و مسلم و دیگکران واگکوی شکدهاند ،درسکتند و در آنهکا چکونوچرای نمیتکوان
ککرد .پک بکرای رفتارشناسکی مسکلمانان ،چککه پرسکش در بکاره تکرور و کشکتار و سککرکوب
َ/َ04مغاکَتیرهَتاریخ َ
دگراندیشان باشد و چه درباره زنستییی آشکار و پنهکان در اام کههای اسکالمی ،مکا
باید بسراغ باورهکای ایشکان بکرویم ،تکا بکرای نمونکه بکدانیم سنگسکار ککه در قکرآن نیامکده
اسککت ،چککرا این نککین در شککرن و فقککه تنیککده شککده اسککت ،کککه برگککزاریاش اغرافیکککا
نمیشناسککد .دانسککتن اینکککه ایککن کیفککر شککرمآور از آ ککین یهککود بککه مسککلمانان رسککیده
است ،گرهی از رفتارشناسی مسلمانان بازنمی کند.
1
نمونککهای از اهککان روانشناسککی شککاید از پی یککدگی ایککن بررسککی بکاهککد .روانکککاوی
شااهای از دانش روانشناسی است ،که رفتارهای بیمارگونکه انسکانها را برپایکه ککاوش
در نااودآ گاه آنکان ریشکهیاب می کنکد .ا گکر در فرفکای ایکن نااودآ گکاه بکاور بکه نیروهکای
اهریمنککی ،دشککمنان پنککدارین یککا انسککانهای از کهکشککانهای دیگککر اککای کککرده باشککد،
میتوان آن باورها را بکارگرفکت و نخسکت رفتکار بیمکار را ریشکه یکاب ککرد وسکپ از آن
راه دسککت بککه درمککان او گشککود .اینکککه روانکککاو اککود بککه نیروهککای اهریمنککی و دشککمنان
پندارین و انسانهای از کهکشکانهای دیگکر بکاور دارد یکا نکه ،نقشکی در ایکن میکان بکازی
نمی کند.
به همین گونه باور به بودون ود تکاریخی کسکی بنکام مامکد بکرای کسکی ککه دربکاره تکرور
میپژوهد ،نقشی بازی نمی کند .این باور وگی ریشه رفتار کسی است که بنام اسکالم
و اهلل دسککت بککه تککرور می گشککاید و پژوهشککگر بایککد در اینجککا بککه مسککلمانان بککه دیککده یک
مسلمان بنگرد ،با نگاهی از درون ،برپایه ُبنمایههای دروندینی.
نگککاه برون دینککی :بررسککی تککاریخ پیککدایش و بککرآیش اسککالم از گونککه ای دیگککر اسککت .در
اینجا بنمایههای دروندینی کمتر بکار ما میآیند و ما چاره ای از بکار بکردن روش
برون دینککی ن ککداریم ،ب ککویهه ک ککه تاریخ نگککاری اس ککالمی در س ککده دوم برآمکککدن اسکککالم
نگارش شده و هی گزارش همزمانی از رادادهای آن که ککه آغکاز اسکالم یکا اسکالم
آغککاز ین نامیککده می شککود ،در اککود نککدارد .بککرای نمونککه بررسککی بودون ککود چهرهه کای
اسالم آغاز ین مانند مامد و ابوبکر و عمر و عثمان و علی و عشره م شره و تکاب ون
1 Psychoanalysis
مغاکَتیرهَتاریخ11َ/
و اصککااب و مهککاارین و انصککار ،بککا نگککاه درون دینککی و بسککنده کککردن بککه سککیرهها و
روایتهکککا راه بجکککای نمی بکککرد ،چکککرا ککککه اینکککان از سکککوی گزارشککککهای دیرهنگککککام از
رادادی هستند که راست بودن آنرا با هکی داده آزمونپکذیری نمی تکوان آزمکود ،و از
ریشککه آغککاز ین سککیره ابن ا سککاا ) برآمده انککد و اککود دیگرسککو همککه و همککه از یک
تنها بر این ر یشه و ساقه نازکش شا و برگهای باز هم آزمونناپذیر برافیودهاند.
در اینجا ُبنمایههای بروندینی بککار پکژوهش میآینکد .ا گکر مکا بتکوانیم بکرای یک چهکره
آمککده در سککیره و تککاریخ ی ک داده آزمونپککذیر ماننککد سکککه ،سنان شککته یککا ماننککد آنهککا
بیککابیم ،یککا گزارشککی دربککاره او در ُبنمایککههای بیککرون از چککارچوب اسککالم مسککیایان،
یهودیان ،زرتشتیان ،ایرانیان ،رومیان )...بیابیم ،آنگاه میتوانیم گفت که ایکن چهکره
دست کم سااته و پردااته پندار سیرهنگاران نیست و براستی هستی داشکته اسکت
و بککر ایککن اککاک زیسککته اسککت .نمونککه براسککته ایککن سککخن م اویککه اسککت .از دیککدگاه
دروندینکی ،م او یکه پنجمکین الیفکه مسکلمانان و بنیانگکذار دودمکان امکوی اسککت ،او
فرزنککد ابوسکککفیان و هنککد دشککمنان بخشودهشککده مامککد و اسککالم) و دشکککمن علککی
الیفه چهارم ،و اود یکی از نویسندگان قرآن کاتب) است .در پ مرت عثمکان بکه
از انکککا ب سکککرانجام صکککفین نزدیکککککان علککککی را اونخکککواهی او برمیایکککزد و پککک
میفری د و بدینگونه اود الیفه مسلمانان میشکود .از او فرزنکدی بجکای مانکده بنکام
ییید که ااینشین اوست و فرمان به کشتن طسین بنعلی میدهد.
از دیککدگاه بروندینککی وگککی م او یککه ی ک فرمانککده مسککیای بنککام ماآویککا اسکککت کککه بککه سکککنت
پادشاهی/فرمانروا ی ساسانیان پای ند اسکت و در ایکران و بیکزان بنکام اکود سککه زده اسکت
و ب کککر روی س ککککه ایران کککیاش از نماده کککای ایرانی/زرتش کککتی و ب کککر روی سکککککه بیزانسککککیاش از
نمادهای رومی/مسیای بهره استه است .بدینگونکه مکیبینیم ککه بسکته بکه چکراش نگکاه
ما از درون به برون دین ،با دو م اویه گوناگون روبرو اواهیم شکد ککه هکی پیونکدی بکا یککدیگر
نمیتواننککد داشککت ،یکککی الیفککه ز یککرک امپراتککوری تازهبرآمککده اسککالمی اسککت و دیگککری ی ک
فرمانده ایرانی که پ از فروپاشی شاهنشکاهی ساسکانی همکان سیاسکتهای آنکان را پک گرفتکه
و انا با بیکزان را درسکت از همانجکای آغکاز می کنکد ،ککه اسکرو پرویکز و اانشکینانش آن
َ/َ01مغاکَتیرهَتاریخ َ
را بککه پایککان بککرده بودنککد .از او سنان شککتهای نیککز براککای مانککده کککه در آن نککه از اسککالم سککخن
می گوید و نکه از اینککه الیفکه مسکلمانان اسکت .گوشکههای ایکن سنان شکته را بکا چلیپکای
مسیای آفین بخشیدهاند.
از علککی ،کککه بککرای مسککلمانان چهککرهای بسککیار براسککتهتر از م او یککه اسککت ،هککی داده
آزمونپککذیری در دسککت نیسککت .کتککاب کککه بککر او بربسککته شککده نه اگ الغککه) سککدهها
پککک از مککرت پنککدارین او نوشککته شککده اسککت .بککه دیگککر سکککخن در اکککای ککککه برپایکککه
دادههککای بروندینککی میتککوان بککر هسککتی کسککی بنککام م اویککه بککاور داشککت اگرچککه ایککن
م اویه هی پیوندی با م او یکه آمکده در سکیره نکدارد) ،در بکاره بودون کود علکی طتکا یک
داده آزمونپ ککذیر در دس ککت نیس ککت ،ک ککه بت ککوان هسکککتی او را ب ککر پای ککه آن اسکککتوار ککککرد.
دست کم در ایران ما وگی ،کمتر کسی را میتوان یافت که این نین زنده و باشکنده در
اایاای فرهنا همگانی و رفتار روزانه ایرانیان نقش بیآفریند.
پ نگاه بروندینی را میتوان از این رهگذر ی نگاه تاریخی نکاب دانسکت ،ککه تنهکا
بدن اب یافتن راسکتی یکا ناراسکتی یک راکداد ،چهکره یکا پدیکده اسکت .در برابکر آن نگکاه
دروندینی بیشتر اام هشناسانه است و بدن اب پیوندهای پیدا و پنهکان پدیکدههای
امروزین ،با ریشههای تاریخی آنها می گردد.
بکا ایککن همککه مککرز ایککن دو شککیوه گککاه چنککدان هککم آشکککار و پیککدا نیسککت و پژوهشککگر گککاه
نککاگییر از آن اسککت کککه از هککر دو نگککاه در کنککار یکککدیگر بهککره بجو یککد .بککرای نمونککه اگککر
بخواهیم استاری درباره ُهعمر و اایگکاه او در درگیریهکای شکی ه و سکنیه بنویسکیم،
چکارهای اکز پکردااتن بککه عمکر اسکالمی دروندینکی) نخککواهیم داشکت ،چکرا ککه بککرای
مؤمنان ،عمر و علی بروزگار اکود همکان انکدازه هسکتی داشکتهاند ،ککه زمکین و آسکمان
امروز هستی دارند .از دیگرسو نمیتوان به این داستان پرداات و زمینههای تکاریخی
برآیش چهرهای بنام علی را نادیده گرفت .در اینجاست ککه پژوهشکگر بکاز بایکد بسکراغ
ُبنمایکههای بروندینککی بکرود و ب ینککد چهکرهای بنککام علکی ،کککه هسکتی تککاریخیاش را بککا
هک کککی داده آزمونپک کککذیری نمیت ک ککوان بک کککاور داش ککککت ،بک کککر بسک کککتر ک ککککدام درگیریهکککککای
دینی/اسطورهای سااته و پردااته شده است.
مغاکَتیرهَتاریخ17َ/
در اس ککتاری بنکککام هت ککرور و اس ککالمه درس ککت هم ککین روش را بک ککار بکککردهام ،ککککه آوردن
چکیدهای از روششناسی آن میتواند در اینجا راهگشا باشکد؛ اگرچکه نکام امهکوری
اسالمی با ترور پیوند ااودان اورده است ،وگی این رادادهای چند سکاب گذشکته و
آدمکشیهای داعش بودند ککه پیونکدهای میکان تکرور و باورهکای اسکالمی را از اایگکاه
و یککههای براککوردار کردنککد .در بررسککی اایگککاه تککرور در اسککالم ،نخسککت بایککد بککه بررسککی
تاریخی آن پرداات .در اینجکا میتکوان هکم از دادههکای دروندینکی و هکم از دادههکای
بروندینی بهره ُاست ،اگرچه آشکار است که بخشی از این دادهها بکه افسکانه بیشکتر
نزدیکنککد تککا بککه گککزارش تککاریخی .اایپککای تککرور در تککاریخ اسککالم را میتککوان از همککان
ساگهای آغازین تاریخ آن پک گرفکت .بخشکی از آن که ککه در سکیرهها در این کاره آمکده
ب گم ککان س ککااته و پرداات ککه سکککیرهنگاران پن ککداربا روزگ ککار ع اسکککی اسکککت ،وگ ککی
دادهه ککای ت ککاریخی دیگ ککری نی ککز از زمانه ککای پسکککینتر در دسکککترا مکککا هسکککتند ککککه از
باور پککذیری بیشککتری براوردارنککد .ایککن بررسککی دوگانککه درون -و بروندینککی) مککا را بککه
به همکه دورههکای آن شناات این پدیده رهنمون میشود که تاریخ اسالم در نزدی
با ترور همنشین و همخوان بوده است.
در گککام دوم بایککد تنهککا از نگرگککاه دروندینککی بککه تککرور پردااککت و دیککد کککه رفتککار سککران و
آورنککدگان ایککن دیککن در رو یککاروی بککا پدیککده تککرور در اایگککاه ی ک ابککزار نیرومنککد بککرای
پیش ُ رد آمااهای دینی چه بوده است .آن ه که ما را در ایکن راه یکاری میدهکد ،سکیره
اسککت و نککه دادههککای آزمونپککذیر بروندینکککی .تروریسککت مسککلمان در پیکککروی از رفتککار
پیککام ر یککا امککامش دسککت بککه تککرور میزنککد و از دیگککر سککو مسککلمان آشککتیجو نیککز بککرای
رو یککاروی بککا همدیککن تروریسککتش بککاز دسککت بککدامان طککدی و روایککت مککیآزد تککا نشککان
دهککد کککه تککرور در اسککالم پذیرفتککه نیسککت و «ایمککان تککرور را برنمیتابککد» .1ایککن بخککش از
بررسی تنها برپایه دادههای دروندینی انجام میپذیرد.
در گام سوم پژوهشگر باید پدیده ترور در اسالم را از نگرگاه بروندینی بررسد ،تا ب یند
« 1االیمان قیداگفت ،اگمؤمن الیفت » شرح فارسی شهاب االا ار -قاضی ابو ع داهلل مامد
بنسالمَ بنا فر بنعلی بنطکمون مغرب قضاعی ،برت 59
َ/َ08مغاکَتیرهَتاریخ َ
ک ککدام زمین ککههای ت ککاریخی-ااتم ککاعی ب ککه پی ککدایش پدی ککدهای بنکککام تکککرور در اسکککالم
راه بردهاند و این پدیده چگونه در درون این دین ریشه دوانده و همزاد آن شکده اسکت.
در اینجکککا تنهکککا و تنهکککا دادههکککای آزمونپکککذیر بککککار میآینکککد ،ککککه آنهککککا را میتککککوان در
ُبنمایههای بروندینی یافت.
پژوهش مدرن بایکد از هکر دو روش درون -و بروندینکی بهکره اویکد .نکتکه ُپکرارج در ایکن
میککان ایککن اسککت کککه پژوهشککگر بدانککد کککدام ابککزار را در کککدام زمینککه و بککرای رسککیدن بککه
کدام آماج بکار میبرد .کسی که برای پژوهش درباره بودون کود مامکد و یکارانش سکیره
را می گشاید و از آن یاری میاوید ،هرگز راه بکه اکای نخواهکد بکرد و در برابکر آن کسکی
که برای رفتارشناسی امروزه مسلمانان از نگاه بروندینی کم میاواهکد ،هی گکاه
نخواهد توانسکت یک مسکلمان را چنکان ب ینکد ککه هسکت .بی بکان پزشککی اگکر سکخن
بگککو یم؛ نگککاه بروندینککی ماننککد اراطککی مغککز اسککت کککه میتوانککد زمینککههای مککادی و
آزمونپذیر ی پدیده روانی را نشان دهکد ،و نگکاه دروندینکی بماننکد روانککاوی ،ریشکه
باورهککا را در فرفککای روان وامی کککاود .اککراح و روانکککاو نیککز فککراوان نککاگییر از همکککاری بککا
یکدیگرند.
مغاکَتیرهَتاریخ19َ/
ُ
نگاریَاسالمیَبرپایهَبنمایهَهایَ َ
پیدایشَوَبرآیشَتاریخ َََ2
دروندینی
َ
شیوههایَتاریخَنگاریَاسالمی
َ ََ2/1
تککاریخ آغککاز اسککالم بککر گزارشککهای چهککار سککیرهنگار براسککته آغککاز فرمککانروا ی ع اسککیان
اسکککتوار ش ککده اس ککت .ب ککدیگر س ککخن ا گ ککر ای ککن چه ککار س ککیره را نادیکککده بگیکککریم و دروغ
بخککوانیم ،هککی ُبنمایککه دیگککری را بککرای پککژوهش در زنککدگی مامککد ،الفککای راشککدین،
عشککره ُم شککره ،اصککااب ،تککاب ین و ات ککان تککاب ین و هم نککین دربککاره تککاریخ پیککدایش
اسککالم و سککد سککاب نخسککت تککاریخ آن در دسککترا نخ کواهیم داشککت .بککدون سککیره،
نام است که چهکار بکار در قکرآن آمکده اسکت و نکه نکام پکدرش شکنااته مامد تنها ی
است و نه مادرش ،نه ت ارش بر ما آشکار است و نه زنکدگانیش ،نکه شکمار همسکرانش
را مکیدانیم و نکه نکام فرزنکدانش را .کوتکاه سکخن ،مامکد بیکرون از سکیرههای چهارگانککه
هسکتی تکاریخی نکدارد و چهککره او تنهکا و تنهکا در ایکن سککیرهها سکااته و پردااتکه شککده
است.
کهککنتککرین سککیره را اسالمشناسککان از آن ابناسککاا میداننککد .مامکککد بناسکککاا
بنیسککار 1)100-163 31-301در نوشککتههای دینککی از هراو یککان نسککل سککومه بشککمار
میآیککد کککه برپایککه تاریخنگککاری سککنتی کتککابش را در سککاب )159 313بککه ابکککوا فر
منصور الیفه ع اسی 91تا 130 355تا )115پیشککش ککرده اسکت .2گذشکته از
آن اطیب اگ غدادی آورده است که الیفه فرمان داده بود ابناساا کتاب درباره
1همه تاریخهای آمده در این نوشته ،بجز آن ه که گفتاورد از نوشتههای سیرهنگاران است ،به
ساب اورشیدی هستند و برای آسانی کار ساب میالدی نیز بر آن افیوده شده است.
2سیره ابناساا – رفیعاگدین اساا ابنمامد همدانی قاضی ابرقوه) ،مقدمه
َ/َ11مغاکَتیرهَتاریخ َ
1
تاریخ اهان از آدم تا آن روزگار بنگارد .
گفتککه می شککود سککیره ابن اسککاا از میککان رفتککه ،وگککی گو یککا کس کانی بککه آن دسترسککی
داشککتهاند ،چککرا کککه ابنس ک د در اگط قککاتاگک ری ،بککالفری در انسککاب و االشککرا و
و کری در تکاریخ االمکم و اگملکوک از آن یککاد کردهانکد .از آن گذشکته رفیعاگکدین اسککاا
ابنمامککد همککدانی قاضککی ابرقککوه) ایککن کتککاب را بککرای سک د بنزنگککی 531تککا 603
3101تا )3116فرمکانروای پکارا بکه پارسکی برگردانکده اسکت .در گکزارش رفیعاگکدین از
سکیره ابناسککاا سککخن چنککدانی از کسککانی کککه ابناسککاا سککخنانش را از زبانشککان
شنیده باشد ،یافت نمیشود و گزارشها با «ابناساا می گو یکد »...آغکاز میشکوند.
او بککویهه در بخشککهای نخسککت کتککابش نیککازی بککدین ندیککده اسککت کککه بگویککد سرچشککمه
دانستههایش چیسکت و در گکزارش بسکیاری از راکدادهای پک از برانگیختکه شکدن مامکد
نیز تنها به گفتن هچنان که شنیدمه ،هبنا بکر آن که بکه مکن ا کر دادهانکده ،هاز قکوب شخصکی ککه
مورد اتهام نیسته و ...بسنده می کند .اگر برگردان رفیعاگکدین را پایکه پکژوهش بگیکریم ،سکیره
ابناسککاا از فرزنککدان اسککماعیل در اوالد اسککماعیل) آغککاز میشککود و پ ک از گککزارش براککی
راککدادهای تککاریخی هم ککون هبرااسککتن ابرهککه در یمککنه یککا هفروگککرفتن مل ک یمککن بدسککت
گشکر پاراه زود به ااندان مامکد و سکپ زنکدگی ،برانگیختکه شکدن و انگهکا و سکرانجام
مرت او میرسد.
کمککی دیرتککر از سککیره ابناسککاا مامککد بنعمککر بنواقککد اگواقککدی -311 316-101
)101در کتاب بنام اگمغازی گشکرکشیها) گکزارش موبمکوی انگهکای مسکلمانان
را از فردای کوچشکان بکه یثکرب سکریه طمکزه بنع کداگمطلب) تکا واپسکین انگکی ککه
مامد پیش از مرگش بسیجیده بود غیوه اسامه بنزید در مؤتکه) ،آو رده اسکت .او بکه
وارونککه ابناسککاا تککا اککای کککه توانسککته ،گزارنککدگان اککود را نیککز بککا نککام و نشککان آورده
است ،برای نمونه:
«ابوبکر بناسماعیل بنمامد از قوب پدرش برایم چنین روایت کرد .2»...
چنکین بکه نگککر میرسکد کککه از زمکان واقکدی شککیوه تاریخنگکاری اسککالمی دگرگکون شککده
باشد ،چرا که او بکرای گزارنکدگانش هسلسلهاگنسکبه یکا هزنجیکره ت کاریه مینگکارد ،تکا
بککه اواننککدگانش نش ککان دهککد ک ککه او ا ککود ه ککی داسککتانی را برنسکککااته و هرچکککه ک ککه
مینویسککد ،از دیگرانککی شککنیده اسککت ،کککه اککود آنککان نیککز از دیگککران بککازگو کردهانککد ،و
اواننده میتواند زنجیره این واگویهها را تکا زمکان آن راکداد پک بگیکرد .گفتکه میشکود
واقدی کتاب دیگری نیز بنام هتاریخ ک یره داشته است که در دسترا نیسکت ،وگکی
گویا و ری این تاریخ از میان رفتکه را نیکز هم کون سکیره از م یکان رفتکه ابن اسکاا )
به چشم اود دیده بوده است ،چرا که در کتاب اود از آن یاد کرده است.
دیرتککر از وا قککدی و در اککای دو رتککر از پایت خککت ع ا سککیان ،ع ککداگمل بنهشککام
بنای کوب اگامی کری -131؟ -310؟) گزارشککی و اوانشککی از سککیره ابناسککاا
فککراهم آورده اسککت ،کککه بماننککد او از ت ککار مامککد از مامککد تککا آدم) آغککاز کککرده و بککا بککه
اککاک سککپردن مامککد دم فروبسککته اسککت .آن ککه کککه در ایککن میککان بککه چشککم میزنککد،
پیککروی ابنهشککام از شککیوه واقککدی در تاریخنگککاری اسککت .در همسککنجی دو کتککاب
گونککاگون ،کککه گزارنککدگان هککر دو آنهککا ن شککتههای اککود را برگرفتککه از سککیره ابناسککاا
میدانن ککد ،ب ککا ش ککگفتی م ککیبینیم ک ککه در برگ ککردان پارس ککی ای ککن کتکککاب رفیعاگکککدین
همدانی) سخنی از زنجیکره ت کاری سلسلهاگنسکب) در میکان نیسکت ،در اکای ککه
ابنهشام نام کمابیش سد تن را آورده است که واگویههایشکان سرچشکمه گزارشکهای
ابناساا بوده است .برای نمونه در گزارش رفیعاگدین همدانی میاوانیم:
و سککرانجام بککه ابوع ککداهلل مامککد بنسکک د بنمنیکککع اگ صکککری )130-305 361-110
میرس ککیم ک ککه از ش ککاگردان واق ککدی ب ککود و چن ککان ب ککدو نزدیک ک ،ک ککه او را هکاتکککب واقکککدیه
اواندهانککد .کتککاب هاگط قککاتاگک ریه او را بایککد نخسککتین کتککاب بشککمار آورد کککه نککه تنهککا
تاریخ آغاز اسالم را بگونهای گسترده و فراگیر در هشت الد بازگو ککرده ،ککه پیشکینه آ کین
ابراهیم از آدم و ادری و انو و نوح و ت ارنامکه مامکد تکا آدم را نیکز گکزارده اسکت .گذشکته
از آن ابنس ک د گزارشککهای موشکککافانهای از شککمار شککتران مامککد نرهککا و مادههککا)ُ ،بزهککا و
گوسپندان او ،انگشترهایش ،اامههایش ،شمشکیرها ،کمانهکا ،زرههکا و نیزههکایش و طتکا
نیککروی انسککی او بککرای مککا بیادگککار گذاشککته اسککت .نگککاهی طتککا گککذرا نشککان میدهککد کککه
ابنس د شاگرد تیزهوشکی بکوده و توانسکته اسکت شکیوه تاریخنگکاری اسکتادش واقکدی را تکا
اندازه ی شاهکار فرابپرو راند .به این نمونه بنگرید:
«هشام بنمامد از پدرش ،از ابوصاگح ،از ابنع اا نقل میکند ککه
چون روح در کاگ د آدم دمیکده شکد ،عطسکه زد ...عفکان بنمسکلم و
طسن بنموسی اشیب از طمکاد بنسکلمه ،از علکی بنز یکد ،از یوسک
بنمهکران ،از ابنع ککاا نقکل مککیکردنکد کککه گفتکه اسککت چکون اداونککد
آدم را آفر ید ،سکرش بکر آسکمان مکیسکایید ...ع کد اگوهکاب بنعطکاد
عجل ککی از سک ک ید ،از قتکککاده ،از طسکککن ،از عتکککی ،از ابککک بن ک کککب از
پیام ر نقل میکرد که میفرموده است آدم مرد بلند قامتی بکوده اسکت
1
» ...
ابنس د گاهی برای آنکه اواننده طتا دمی بکه درسکتی گزارشکهای او بکدگمان نشکود،
داستانهای را می آو رد ککه پیونکدی بکه گزار شکش ندارنکد .بکرای نمونکه در وا گکو ی
نیروی انسی رسوااهلل بناگاه سخن از عمامه بستن مسلمانان به میان میآورد:
ُ
آیککا میتککوان در سککخن کسککی چککونوچرا کککرد ،کککه بککا رسککوب اککدا کشککتی گرفتککه اسککت؟
گفتنی است که نزدیکی به تن پیام ر در طدی نگاری سنجهای استوار برای راسکت
بودن ی طدی است برای نمونه اینکه کسی با پیام ر بکر یک شکتر نشسکته باشکد،
یا در هنگام نماز درست در کنار او نشسته باشد و .)...
بدینگونککه بایککد ابن س ک د را بنیانگککذار تار یخ نگککاری ا سککالمی ،از آنگونککه کککه مککا
میشناسیم ،بشمار آورد .پ ب هوده نخواهد بود ،اگر اندکی بر روی او درنا شود.
بککازه زمککانی هفتککاد -هشککتاد سککاگه و در سککده نخسککت فرمککانروا ی ع اسککیان در ی ک
نخس کککتین نوش کککتههای ت کککاریخی پدی کککدار ش کککدند .ای کککن نوش کککتهها کککککه در آغککککاز تنهککککا
واگو ی ککههای ابناس ککاا ،و ب ککدون نکککامآوردن از کس ککانی بودن ککد ک ککه در تاریخشناسکککی
سنتی هراویانه نام گرفتهاند ،رفتهرفته در رونکدی پیوسکته و رو بکه گسکترش از پیشکینه
تاریخی و گزارش هراویانه براکوردار شکدند ،تکا باور پکذیری آنهکا افیونتکر شکود .اگکر سکیره
ابناسککاا بککا ت ارنامککه مامککد آغککاز میشککود و بککا بککه ااکسککپاری او پایککان میپککذیرد و
واقککدی تنهککا بککه گککردآوری گککزارش ن ردهککای پیککام ر بسککنده می کنککد ،و قککات نککه تنهککا
تاریخ اهان را از آدم تا سده آغکازین اسکالم بکازگو می کنکد و آنکرا بکه گزارشکهای بکیش از
چهارهزار تن از راویان میآرایکد ،ککه بکرای ایکن چهکارهزار تکن ت ارنامکه نیکز میتراشکد ،در
اای ککه ابناسکاا ،نگارنکده نخسکتین سکیره ،از آنکان نکامی نیکاورده اسکت و شکمار
راویان بجای آنکه در گذر زمان و از ابناسکاا تکا ابنسک د در پک مرتومیکر کاستککی
پذیرد ،فیونی یافته است.1
از این چهار تن نام رده دست به تاریخنگاری زدهانکد، به همه کسانی که پ نزدی
از همککین شککیوه پیککروی کردهانککد .هم نککین کسککانی کککه اککود را هاصککااب طککدی ه
نامیککدهان ککد نی ککز همککین زنجی ککره ت ککاری ی ککا سلسلهاگنسککب را در ب ککاره طکککدیثهای اکککود
آوردهاند و بیجا نخواهد بود ،ا گکر بگکوییم هعلماگاکدی ه ،بکویهه بخکش هعلماگراکابه
آن ریشه در شیوه تاریخنگاری ابنس د دارد.
ع اسککیان آوردهانککد و در بککاره همنککوا ی نویسککنده و قککات بککا سیاسککتهای ایککد وگوفی
هنگککامی کککه مککرمون در پ ک آن شککد کککه همراهککی بیرگککان دیککن و سککنت را بککا سیاسککت
دینسازی اود بیازماید مانه اگخلگ قرآن) ،ابنس د نخستین کسی بود ککه بکدین
آزمون فرااوانده شد و از آن سربلند بیرون آمد.2
بدینگونه تاریخنگاری اسالمی در فککککککرآیندی پیوسته ،ان وهی از گزارشکگران را پدید
1واقدی در آغاز کتاب اود سخن از بیستوپن راوی آورده است و ابن هشام همانگونه که
رفت ،از یکسد تن کمابیش.
2اگکامل فی تاریخ – ابنا یر ،پوشینه نهم ،برت / 1959تاریخ و ری ،پوشینه سیزدهم ،برت 360
مغاکَتیرهَتاریخ11َ/
آورد و برای آنان ت ارنامه تراشید .اای شگفتی است که شمار ایکن راویکان در رونکدی
ابناسککاا ) ،بککه بیسککتوپن تککن بککه هککی هفتککاد-هشککتاد سککاگه از هککی یککا نزدیک
سد تن ابنهشام) و سرانجام بکه بکیش از چهکارهزار تکن ابنسک د) واقدی) ،سپ
میرسککد .تاریخنگککاری اسککالمی پککای را از ایککن هککم فراتککر مینهککد و همککین راویککان را نیککز
دسککتهبندی می کنککد ،همککان دسککتهبندی زمککانی کککه نککام کتککاب ابنسک د هاگط قککاته
نگاه بدان دارد.
«ابنمنظککور در گسککاناگ رب مککیگو یککد :و گفتککه شککده اسککت و قککه بیسککت
ساب هجرى است ... .تهانوى درباره واژه و قه و و قکات چنکین گفتکه
اسککت :و قککه بککه اشخاصککی کککه ش ک یه یکدیگرنککد و واککوه مشککتر دارنککد
به گروهی گفته میشکود ککه از اهکت گفته میشود ،در اصطالح طدی
1
زمان و سنوساب و براوردارى از مشایخ و استادان مشتر باشند»
برداشت دیگری از واژه و قکه را در اگ کر ککه تکاریخ ابکنالکدون اسکت ،مکیبینیم .ابنالکدون
نخسککت بککه و قککههای چهارگانککه عککرب میپککردازد بککرای نمونککه :هو قککه نخسککتین از عککرب :و
و دوگتشککان بککه ناککو اامککابه) تککا بککه ایشکان عککرب عاربهانککد و فکککر نس شککان و سککخنی در ملک
ها ر از ایرانیانه برسد و سخن از و قههای چهارگانه آنان براند:
«در ایککن نککهاد ،چنانکککه موراککان آوردهانککد چهککار و قهانککد :و قککه اوب را
پیشدادیان گوینکد و و قکه دوم را کیانیکان و و قکه سکوم را اشککانیان و
و قه چهارم را ساسانیان .مدت پادشاهی اینان چنانکه ابنسک ید از
کتاب تاریخ امم علی بنطمزه اصفهانی نقل ککرده ،از زمکان گیکومر
نیایشان تا کشکککته شدن یزدگرد در ایام عثمان چهارهزارودویست و
1
ساب بوده» قریب هشتادوی
و قات ابنس د نکه تنهکا فراگیرتکرین گکزارش از سکده نخسکت اسکالم ،ککه دربرگیرنکده
ت ارنامکه کسککانی اسککت کککه ایککن گککزارش از ز بککان آنککان بککازگو شککده اسککت .بککرای نمونککه در
پوشککینههای پککنجم و ششککم نککام و نشککان هتاب ککان اهککل مدینککهه در هفککت و قککه آمککده
است .هم نین «نام یاران طضرت اتمی مرت ت که در بصره ساکن شدهانکد و نکام
کسانی از تاب ان و اهل فقه و دانکش ککه پک از ایشکان در آن شکهر بکودهانکد» در پوشکینه
هفتم آمده است .ریزه کاری و موشکافی ابنس د در فراهم آوردن هراویانه و هتاب کانه
و هصاط ان فتویه و هاصکااب طکدی ه گرچکه شکگفتانگیز اسکت ،وگکی دریکافتنی
است؛ بوارونه تاریخنگاری مسیای و یهودی که از پیشینهای دراز در گزارش زنکدگی
گذشککتگان برا ککوردار میب ککود ،دس ککت اس ککالم از چن ککین پیش ککینهای کوتکککاه بکککود .از آن
گذشککته و در پک بککیش از یک ونیم سککده ااموشککی در بککاره آن ککه کککه بروزگککار ع اسککیان
هصدر اسالمه نام گرفت ،نیاز به گشگری از هگواهانه بود ،تکا ایکن برسکااتههای نکوین
باورپذیر شوند و شاهکار ابنس د نیز درسکت در همکین ککار او نهفتکه اسکت .گزارنکده
کتاب اگط قات اگک ری در کنار بازگو ی ُپرشا وبرت آن ه که ابناسکاا و واقکدی و
ابنهشام آورده بودند ،ان وهی از گواهان با نامونشان را نیکز میآفرینکد ککه کسکی نتوانکد
در گفتههایش چونوچرا کنکد .تنهکا بکا نگکاه کنجککاو و اردگرایانکه امکروزی اسکت ککه
میت ککوان پرس ککید ،ای ککن راو ی ککان ب ش ککمار راس ککت گفتار و درس ککت کردار هنگکککامی ککککه
ابناساا سیرهاش را مینوشت ،کجا بودند؟
با اینهمه و برای اینکه اوانندگان بدانند راسکتگو ی و باور پکذیری ایکن گواهکان تکا بکه
کجا میرود ،آوردن نمونههای از گزارشهای آنان تهی از هوده نخواهد بود:
«ب ککد از آن زرعککه فونککواا اشککم گرفکت و بفرمککود تککا گککوى چنککد بسککیار
فرو برند و آتش در آن بر افرواتند و اهکل نجکران را بیاوردنکد و ب ضکی بکه
اگر چنین گزارشکهای در قکرآن ،انجیکل یکا تکورات بیاینکد ،میتکوان بکه آنهکا درونمایکهای
هم جکزهه نامیکد .سکیره ابناسکاا و و قکات ابنسک د نمادین بخشکید و آنهکا را یک
وگ ککی کتابه ککای دین ککی نیس ککتند .ای ککن سکککیرهها کهنت ککرین گزارش ککهای تکککاریخی از آغکککاز
اسالماند ،که همکه آن که ککه مکا امکروزه در بکاره ایکن دیکن مکیدانیم ،بکر آنهکا و راویانشکان
از درگذشت مامکد رفتکار به دویست ساب پ استوار شده است .این راویان نزدی
و گفتار و دارا یها و ویهگیهای ااالقی او را چنان موبمو برای ابنسک د بکازگو کردهانکد،
هزارودویسککت سککاب از رییبینککی آنککان هم نککان انگشککت شککگفتی بککر کککه آدمککی از پ ک
دندان می گزد:
«ع ید اهلل بنموسی از اسامه بنزید ،از صفوان بنسلیم نقکل مکیکنکد
رسوب ادا میفرموده است ا ر یل براى مکن دیکا غکذای آورد ککه از
آن اوردم و نیرو ى چهل مرد در امان به من عطا شد»
«مام ککد بنع ککد اهلل اس ککدى از سکککفیان ،از منص ککور ،از اب ککراهیم نقکککل
مککیکککرد قرا ککت رسککوب اککدا ،از بککه طرکککت آمککدن ر یکککش آن طضکککرت
فهمیده میشد»
«ع ککد اگصککمد بنن مککان بککزاز از ولاککه بنز یککد ،از وضککین بنعطککاد ،از
ییید بنمثرد نقل میکنکد پیکام ر بسکیار تنکد طرککت مکیککرد بکه وکورى
که اگر کسی از پ آن طضرت به طاگکت دو یکدن هکم طرککت مکیککرد،
به او نمیرسید»
«مامکککد بنمقاتکککل از ع کککداهلل بنم کککار ،از ابنا ککری و او از هشککککام
بنعروه ،از قوب پسر ک ب بنعجره ،از پدرش نقل میکرد که میگفتکه
اسککت اککود دیککدم کککه پیککام ر بککا سککه انگشککت غککذا مککیاککورد ،انگشککت
شهادت و دو انگشکت در دو وکر آن .و سکپ دیکدم پکیش از اینککه
انگشتان اود را بشککککککوید آنها را گیسید ،نخست انگشت شهادت و
سپ انگشت وسطی و ب د انگشت ابهام را»
مغاکَتیرهَتاریخ19َ/
در دن اگککه ایککن بخککش از و قککات مککا دادههککای شککگفتآوری دربککاره هسککجاده رسککوب
اککداه ،هانگشککترهای رسککوب اککداه و هم نککین سککرانجام آنهککا) ،هکفککش اوه ،همککوزه و
پک ککایافزار اوه ،همسک ککواک اوه ،هش کککانه و سک ککرمهدان و آ ین ک که و ق کککدح اوه ،اسکککک ها و دیگ کککر
چارپایککان او بککرای نمونککه شککترهای نککر و مککاده ،و شککترهای مککادهای کککه شککیرده بودنککد،
ُبزان و گوسپندان و ،)...هادمتگزاران و بردگان اوه و ...میاوانیم.
پذیرفتن اینککه همکه ریزه کاریهکای زنکدگی مامکد همانگونکه ککه در آغکاز بکوده اسکت،
سینهبهسینه تا بروزگار ابنس د درست و راست و یکپارچکه بکازگو شکده باشکد ،شکاید
برای اواننده امروزی باورپذیر ن اشد ،وگی از یاد ن ریم که اگط قکات نزدیک بکه دوازده
سککده پککیش از ایککن نوشککته شککده اسککت و ا گککر ت ارنامککه ی ک گککزارش و زنجیککره ت ککاری
گزارنده آن پیوسته میبود ،اوانندگان را چارهای اکز بکاور آن براکای نمیمانکد .اینککه
آیککا فضککل بندکککین و موسککی بککنداوود و دیگککران براسککتی هسککتی داشککتهاند ،یککا زا یککده
پندار ابنس د هستند ،پرسشی است ککه در آن روزهکا چنکدان ر نمینمکوده اسکت.
بککا ایککن همککه طتککا ا گککر بپککذیریم گککزارش راو یککان در بککاره موهککا و اککوراک و نوشککاک مامککد
درست بوده است ،اای شگفتی است که چرا کسی ابنس د را نمیپرسکیده اسکت
ابراهیم از کجا میداند پیام ر چگونه نوره واا ی می کشیده است؟ آیکا رسکوب اکدا
مککوی شککرمگاه اککود را در مسککجد و بککر فککراز من ککر و در برابککر چشککمان هراویککانه مککیزدوده
اسککت؟ گفتنککی اسککت کککه همامککروز و در روزگککار اینترنککت و دوربینهککای دیجیتککاب نیککز
کسی نمی داند دانلد ترامپ و آنگال مرکل هنگامی که به گرمابه می روند موی تکن
اود را چگونه میتراشند.
بدینگونککه بایککد پککذیرفت کککه شککاهکار هوشککمندانه ابنسک د نککه در سروسککامان دادن بککه
نوشتههای استادش واقدی و سیره ابناساا به همکراه گکزارش ابنهشکام) ،ککه در
آفریدن ی هو قهه از گزارشگران و نوشتن ت ارنامه و گاه زندگینامکه آنکان بکوده اسکت.
درسککت از همککین هنگککام اسککت کککه اسککالم نیککز میتوانککد در برابککر آ ککین یهککود و مسککیح
ُ
سکککربرکند و بکککه تکککاریخی بنکککازد ککککه در آن هکککی نکتکککهای ناگفت ککه نمانکککده اسکککت و بکککه
گزارشگرانی ب اگکد ،ککه ت ارشکان را میتکوان تکا بروزگکار اکود مامکد دن کاب ککرد .تنهکا بکا
نگاه امروزین و با سنجش این گزارشها و گزارندگانشان با ارد ناب است که میتکوان
درستی آنها را به چاگش گرفت ،ابنس د وگی کتابش را نه برای ما ،ککه بکرای دسکتگاه
پی یککده ،گسککترده و چندالیککه دینسککازی در بککار ع اسککیان نوشککته بککود و در کککار اککود
بسیار پیروز و کامیاب بکود .بکا اینهمکه بایکد پکذیرفت ککه راو یکان ابنسک د گکاهی بسکیار
فراموشکککار بودهانککد و یکککی نمیدانسککته کککه آن دیگککری چککه گفتککه بککوده اسککت .بککه ایککن
نمونه بنگرید:
«گویند ،رسوب ادا ،ع داهلل بنطذاقه سهمی را هکم ککه یککی دیگکر از
آن شش نفر بود با نامهاى پیش اسرو فرسکتاد و او را بکه اسکالم دعکوت
فرمککود .ع ککداهلل مککیگو یککد نامککه پیککام ر را دادم و همینکککه آن را بککرایش
اواندند ،نامه را گرفت و پاره پاره سکاات .و چکون ایکن ا کر بکه رسکوب
ادا رسید ،گفکت :پروردگکارا پادشکاهی او را برانکداز .اسکرو نامکهاى بکه
بافان فرماندار اود در یمن نوشکت و گفکت دو مکرد چابک را بکه طجکاز
فرست تا ا رى از این مرد براى من بیاورند .بافان فرمانده گشککر اکود
و مرد دیگرى را با نامهی به مدینه فرستاد آن دو آمدنکد و نامکه بکافان را
بکککه پیک کام ر دادنکککد .رسکککوب اکککدا ت سکککم ککککرد و آن دو را در طککککاگی کککککه
میگرز یدند به اسالم دعوت کرد و فرمود :برو ید فردا پیش من بیایید تکا
مغاکَتیرهَتاریخ11َ/
آن ه باید به شما بگو یم .فکردا ککه آمدنکد ،پیکام ر فرمکود :بکه سکاالر اکود
بگو یید که پروردگار من ادایگان او را دیشب هفکت سکاعت از شکب
گذشککته از میککان بککرد و کشکککت .و آن شککب ،شککب سککه شکککن ه هشکککتم
امادى االوگی ساب هفتم هجرت بود .پیام ر اضافه فرمود که اکداى
ت اگی پسر اسرو شیرو یه را بر او چیره گردانید و او اسرو را کشکت .آن
دو پ کیش بککافان برگشککتند و بککافان و تمککام ایرانی کانی کککه در یمککن بودنککد،
1
مسلمان شدند»
اگککر ایککن گککزارش را درسککت بککدانیم ،بایککد بپککذیریم کککه اسککرو اسککرو دوم ،اپرویککز) تککا
هنگککامی کککه نامککه مامککد را ندیککده بککود ،از بککودن او آ گککاهی نداشککت ،واگرنککه بککافان را
نمیفرمککود کککه کسککی را بککرای کککاوش دربککاره مامککد بککه مکککه بفرسککتد .بککه گمککانم بککا
گذشککت بسککیار میتککوان ایککن نکتککه را هککم نادیککده گرفککت کککه چگونککه فرسککتاده مککردی
ب نامونشککان توانسککته بککوده اسککت پککای بککه در بککار اسککرو بگککذارد و او را بککه دیککن نککوین
ُ
فرابخواند .در همین دموکراسیهای اروپای سکده بیسکتویکم نیکز نامکهنگاری طتکا بکا
شهردار شهر و چشمداشت اینکه نامه بدستش برسکد و او آنکرا بخوانکد و پاسکخ دهکد،
انککدهآور مینمایککد ،اککدایگان شاهنشککاهی ساسککانی در سککده هفککتم کککه اککای اککود
ُ
دارد .من در پ بررسی تاریخ سکده هفکتم ،بکا نگکاه سکده بیسکتویکمی نیسکتم ،وگکی
این گزارش زیرین را چگونه باور میتوانم کرد؟
اسککرو پرو یککز کککه تککازه پک از دریافککت نامککه از مامککد بککر هسککتی او آ گککاه شککده بککوده و
پیش از آنکه فرستادگانش بازگردند و بگویند نویسنده نامه کیست درگذشته اسکت،
کککی ،چگونککه و چککرا بککرای او ههککدایای داده اسککته؟ نککاگییر از گفتککنم کککه در سرتاسککر
سترت و چنین پرسشکهای بک پاسکخ فکراوان تاریخنگاری اسالمی از این چیستانهای ُ
اسک ک ککت و مک ک ککن ایک ک ککن ی ک ک ک نمون ک کککه را تنهک ک ککا از آن روی آوردم ،تک ک ککا از اسککککککالمپژوهان و
اسالمشناسککانی کککه پایککه و بنمایککه کاوشهایشککان تاریخنگککاری ُسککنتی اسککت ،بپرسککم
چگونککه میتککوان سککخنان چنککین گزارشککگرانی را پککذیرفت و بککرآن بککود کککه تککاریخ اسککالم
همانگونه که هست ،باورکردنی و آزمونپذیر است؟
کککاربرد شککیوه تاریخنگککاری ابنس ک د چنککان بککود کککه همککه گزارشککگران پ ک از او ،چککه
تاریخنگککاران نسککل دوم و سککوم و چککه کسککانی کککه در دینشناسککی اسککالمی هاصککااب
طدی ه نام گرفتهاند نیز ،بدان دست یازیدهاند و همانگونه ککه پیشکتر آمکد ،راسکت و
ناراست طدیثها را درست بکا همکان ابکزاری برسکنجیدهاند ،ککه ابنسک د در اگط قکات
برسااته است .در میکان شکی یان نیکز از سکده چهکارم کتابهکای براکای مانکده اسکت
که فهرسکت گزارنکدگان طکدی را بکا ت ارنامکه و زنجیکره ت کاری آنهکا فرونوشکتهاند ،بکرای
نمونککه میتککوان از هراککاب کشککیه و هراککاب نجاشککیه یککاد کککرد .همانگونککه ککه در بخککش
پیشین آوردم ،ان وهی این گزارشها و فراوانی گزارندگان آنها چنکان بکود ککه بکه پیکدایش
رشککتهای و یککهه در دینشناسککی بنککام علماگاککدی انجامیککد ،کککه بخککش هراککابه آن
درسککت بککه همککین راو یککان و گزارشککگران ت ککارو پیشککینه آنککان میپککردازد .بککا ایککن همککه
سخنان این هراو یانه در همان ر وزگار نیکز بکا چکون وچرای فکراوان روبکرو می شکد ،تکا
اای که ابوطنیفه ره ر و بنیانک گذار مذهب طنفی بیش از 31طدی را درست
نمیدانست.1
یکککی از کسککانی کککه نککامش بککا بسککآمد بسککیار هککم در نوشککتههای سککیرهنگاران و هککم در
کتابه ککای اصکککااب ط ککدی ب ککه چش ککم میا ککورد ،م ککردی اس ککت بنکککام ع کککداگرطمن
بنصککخر اگدوسککی بن ل ککه بنسککلیم بنفهککم ،کککه مککا او را بککا نککام کوتککاهش هابک ُ
کوهر یرهه
میشناسککیم .ابککوهریره در میککان راو یککان طککدی بککا 5110مسککند اایگککاه نخسککت را
دارد .در همسنجی با او ابوبکر 301طدی ،عمکر 519طکدی ،عثمکان 300طکدی
و علککی 536طککدی دارنککد .1آوردهانککد ابککو ُهریره دسککت کم یک ککار بدسککتور عمککر در پک
2
دروغهای که بر پیکام ر بربسکته بکود ،تازیانکه اکورد .امکام بخکاری ککه هصکایحهاش را
درستترین فرهنا طدی میدانند ،درباره او مینویسد:
از آنجای که پکیش از ابنسک د کسکی از ایکن گزارشکگران آنهکم بکه ایکن ان کوهی) نکامی
ن ککرده اس ککت ،میت ککوان دریاف ککت ک ککه چ ککرا مردم ککان آن روزگ ککار ب ککرای نمونکککه بخکککاری)
این نککین بککه نوشککتههای ابنسک د بککدگمان بودهانککد .نگککاهی بروندینککی بککه گزارشککهای
ابککوهریره نشککانگر ایککن اسککت کککه ابنس ک د اککود از ایککن بککدگمانی اواننککدگان آ گککاهی
داشککته و چهککره گزارشککگرانش را چنککان پککرورده اسککت ،کککه مککوی در درز سککخنان آنککان
نرود و کسی را یارای به چاگش گرفتن گفتآوردهایشان ن اشد:
«وگید بن عطاد بن اغر و اطمد بن مامکد بن وگیکد ازرقکی ککه هکر دو از
اهل مککهانکد ،از عمکرو بنیایک بنسک ید امکوى ،از قکوب اکدش نقکل
مککیکردنککد کککه مککیگفتککه اسککت عایشککه ابککوهریره را گفککت تککو اطککادیثی از
پیکام ر مکیآورى ککه مکن از آن طضکرت نشکنیدهام .ابکوهریره گفککت اى
اینهمه پایفشاری پ و رزانه ابنس د بر راست گفتاری و درست کرداری راویکانش اکود
گککواه اسککتوار و آشکککاری بککر درسککتی سککخن مککن اسککت ،کککه او ایککن گشکککر ان ککوه را اککود
سککااته و پردااتککه بککوده اسککت .وگککی او بککه همککین نیککز بسککنده نمی کنککد و بککرای اینکککه
نپرسند کسی ککه تنهکا سکه سکاب در کنکار مامکد زیسکته اسکت ،چگونکه میتوانکد ایکن
از مرت مامد آنها ر ا موبمکو را در یاد اود نگاهدارد و دهه ها پ اندازه از طدی
2
بیاد بیاو رد ،دست به دامان هم جزهه میشود و مینویسد:
اگط قککات همانگونککه کککه رفککت ،نخسککتین اگگککوی تاریخنگککاری اسککالمی اسککت کککه از
سککوی بککا پدیککد آوردن ان ککوهی از گواهککان و برسککااتن ت ارنامککه بککرای آنککان باورپککذیری
نوشککتههای اککود را افکزایش میدهککد و از سککوی دیگککر بککا دوباره گو یهککای فککراوان دربککاره
یک راککداد و از ز بککان گزارشککگرانی گککاه یکسککان و گککاه دیگرسککان ،اککای بککرای چککونوچرای
اوانندگان براای نمی گذارد .ابنسک د در همسکو ی و همکاهنگی بکا دسکتگاه دینسکازی
ع اسککی ،بککه نیازهککای دیککوانی ایککن دسککتگاه پاسککخ داده و در انککدازه تککوانش هککی پرسشککی را
ب پاسککخ مگذاشککته اسککت ،تککا از سککوی بککه اسککالم قرآنککی کککه مجموعککهای از سکککخنان،
گزارشها ،داستانها و پندواندرزهای پراکنده و از هکم گسکیخته اسکت ،چهکرهای یکپارچکه و
بههمپیوسککته ب خشککد ،و از سککوی دیگککر سککیمای مامککد را کککه در قککرآن پنهککان و گنککا
اسککت ،هم ککون پیککام ری بیارایککد کککه بتککوان آنککرا چونککان فرسککتادهای همسککنا و هککمارز ،در
کنککار عیسککا و موسککا نشککاند .در همککاهنگی و همکککاری ابنس ک د بککا دیوانسککاالری ع اسککی
همین ب ،ککه یککی از سرشناسکترین گواهکانی ککه ابنسک د بکر تکاریخ اکود گرفتکه اسکت،
ع ککداهلل بنع ککاا نککام دارد کککه از بیرگتککرین راو یککان طککدی و از نخسکککتین مفسکککران قکککرآن
بشمار میآید .این ابنع اا همان کسی است که دودمکان ع اسکی نکام اکود را از نکام پکدر
او هع اا بنع داگمطلبه گرفتکه اسکت و او بدینگونکه نکه تنهکا تکاریخ ابنسک د را باورپکذیر
می کند ،که بر پذیرفتگی و شایستگی ت کاری ع اسکیان بکرای فرمکانروا ی بکر اهکان اسکالم و
نشستن بر تخت من ر) پیام ر نیز انگشکت مینهکد .بکا پ زمینکهای ککه دربکاره پیونکدهای
ابنس د با دربار ع اسی رفت ،ت ارن ک ک ک کامه او دیگر چندان شگفتی نمیآفریند:
«مامک کککد بنسک ک ک د صک کککاطب واقک کککدى وابسک کککته طسک ک کین بنع کککککداهلل
1
بنع یداهلل بنع اا بنع داگمطلب هاشمی است»
و قاتاگک ری هم نکین آغکاز آفکرینش همکان گکوهر بنیکادینی اسکت ککه اکای آن در
اسالم قرآنی ُتهی است؛ پیشینه اسطورهای ،یا همان اساویراالوگین .نکه در قکرآن ،ککه
ُ ُ
در سککیره اسککت کککه ت ارنامککه مامککد ُر مینمایککد و کهناگگوهککای 2اسککالم تککاریخی بککا
بهره گیک ککری از تک ککورات اندکانککککدک سککککربرمی کنند .هم کککه تاریخنگککککاران سرشککککناا و
براسککتهای کککه مککا میشناسککیم و قککات ابنس ک د را سرمشککگ کککار اککود گرفتهانککد و
از مککرت او را بککا همککان شککیوه پیش گفتککه بککر آن افیودهانککد .بککرای نمونککه راککدادهای پ ک
1
میتککوان از کتککاب هشککر اگن یه ارگوشککی یککاد کککرد ،کککه در نیمککه دوم سککده چهککارم
زندگانی مامد را در 51باب دربرگرفته است.
نگ کککاهی موش ککککافانه بک ککر بافت کککار و ش کککیوه نگ کککارش در س کککیرهها نشککککان میدهککککد کککککه
تاریخنگاری اسالمی ،برگرفته از شیوه گزارشهای توراتی است .تکورات و در پیکروی از
آن انجیل کتابهای هستند که به وارونکه قکرآن از رونکدی پیوسکته براو ردارنکد .هکردوی
پیوسککتگی ایککن کتابهککا زنککدگانی پیام رشککان و ت ککار او را موبمککو گککزارش کردهانککد و ی ک
اسککطورهای-تککاریخی-دینککی فککراهم آوردهانککد .کامیککابترین نگارنککدگان در ایککن میککان
نویسندگان و گزارندگان تورات بودهاند ،چرا که توانسکتهاند تکاریخ اهکان را از آفکرینش
از آن ت ارنام کککه نهاده کککای گون کککاگون و از آن راه تککککا اهک ککان ،تک ککا آفک ککر ینش انس کککان و پ ککک
پادش ککاهان و پیکککام ران ع ران ککی و اس ککرا یلی در رونکککدی پیوسکککته و گسسکککتناپذیر در
چارچوب کتکاب یگانکه گردآورنکد .از همکین رو اسکت ککه آ کین مسکیح نیکز ککه اکود در
ُ
آغککاز چیککیی اککز ی ک ان ک ش پیککرایش درون)دینککی ن ککود ،بککرای هدینشککدنه نیازمنککد
عهکد فرهنکا دینکی هسکتند ،پک همه آن گوهرهای بنیادینی بکود ککه برسکازنده یک
عتیگ باید بر عهد ادید افیوده میشد ،چرا که بدون آن مسیایت عیسای اایگکاه
دیککن را نداشککت .هککر دو ایککن کتابهککا رونککدی درهمبافتککه دارنککد ،بککه گونککهای کککه یک
اواننده نمیتواند کتاب را از اای دگ خواه اود بگشاید و آغاز به اوانکدن آن کنکد.
قککرآن وگککی اینگونککه نیسککت ،آن درهمبککافتگی پیش گفتککه در قککرآن یافککت نمیشککود و نککه
سکوره بارهکا و بارهکا روی و تنها هر سوره آن درباره چیکیی دیگکر اسکت ،ککه گکاه در یک
سککوی سککخن دگرگککون میشککود و بافتککار سککوره از شککاای بککه شککا دیگککر میپککرد .بککرای
اینکککه سککخنم در اینجککا آشکککارتر شککود ،نککاگییر از آنککم کککه سککخن انکککدکی دراز ککککنم و
بنابوعثمان مامد واعظ ارگوشی ،مرت 195 1هشر اگن ی و م جزاتهه -ابوس ید ع داگمل
3036 /
مغاکَتیرهَتاریخ17َ/
«در همین زمان مکردی از ق یلکال الوی بکا زنکی ککه از همکان ق یلکه بکود ازدواج
کککرد .آن زن پسککری بککدنیا آورد .وقتککی آن زن دیککد کککه نککوزادش ایلککی زی ککا
است ،مدت سه ماه او را پنهان کرد .اما چون نتوانسکت بیشکتر او را پنهکان
کند ،ی ُتکری س دی را که از نی سکااته شکده بکود گرفکت و آنکرا بکا قیکر
پوشاند و وفل را در آن گذاشت .ب د آنرا در بکین نیکزار در کنکار دریکای نیکل
رها ککرد .اکواهر وفکل ،کمکی دورتکر ایسکتاده بکود تکا ب ینکد چکه اتفکاقی بکرای
وفککل ر میدهککد .داتککر فرعککون بککرای غسککل بککه در یککای نیککل آمککد .وقتککی
کنیزانش در کنار دریا قدم میزدند او ُتککری را در بکین نیکزار دیکد .پک یککی
از کنیزان اود را فرسکتاد تکا ُتککری را بیکآورد .وقتکی ُتککری را بکاز ککرد وفلکی را
در آن دیککد کککه گر یککه میکککرد .داتککر فرعککون دگککش بککه طککاب وفککل سککوات و
اکواهر وفککل آمککد و گفکت ایککن کککودک بایکد مت لککگ بککه ع رانیکان باشککد .پک
گفت میاواهیکد بکروم و زنکی شکیرده را از زنکان ع رانیکان بیکاورم تکا بکه وفکل
شیر بدهد؟ داتر فرعون گفت برو .داتر رفکت و مکادر وفکل را آورد .داتکر
فرعون به آن زن گفت این کودک را ب کر و بکرای مکن از او پرسکتاری ککن .مکن
بککرای ایککن کککار تککو مککزد اککواهم داد .پ ک آن زن کککودک را بککه اانککه ُبککرد و بککه
پککرورش او پردااککت .کککودک بککیرت شککد .آن زن او را نککزد داتککر فرعککون آورد.
داتککر فرعککون او را بککه فرزنککدی اککود ق ککوب کککرد و گفککت ایککن پسککر را از آب
2
اسم او را موسی گذاشت» گرفتم پ
1تورات یا هتوراه آموزش بخش نخست هتنخه است ،که در کنار هنوییمه پیام ران و هکتوویمه
نامهها کتاب دینی یهودیان تنخ) را میسازد .تنخ در نزد دیگر ملتها با نام بخش نخست آن
هتوراته شنااته میشود.
2تورات ،سفر اروج شموت) ،بخش سوم ،هتوگد موساه
َ/َ08مغاکَتیرهَتاریخ َ
1
نمونه دوم از انجیل است:
«اما والدت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم بکه یوسک
نکککامزد شککده بککود ،ق ککل از آنکککه باهمآینککد ،او را از روحاگقککدا طاملکککه
چونکککه مککرد صککاگح بککود و نخواسککت او را یافتنککد .و شککوهرش یوس ک
اراده نمکود او را بکه پنهکانی رهکا کنکد .امکا چکون او در ع رت نمایکد ،پک
این چیزها تفکر می کرد ،نا گکاه فرشکته اداونکد در اکواب بکر وی اکاهر
پسر داود ،از گرفتن زن اویش مکریم متکرا، شده ،گفت ،ای یوس
ز ی ککرا ک ککه آن ککه در وی ق ککرار گرفت ککه اس ککت ،از روحاگق ککدا اسکککت .و او
پسککری اواهککد زاییککد و نککام او را عیسککی اککواهی نهککاد ،زیککرا کککه او امککت
اویش را از گناهانشان اواهد رهانیکد .و ایکن همکه بکرای آن واقکع شکد
تا کالمی ککه اداونکد بکه ز بکان ن کی گفتکه بکود ،تمکام گکردد ،ککه اینک ،
بککاکره آبسککتن شککده پسککری اواهککد زاییککد و نککام او را عمانو یککل اواهنککد
از اکواب چکون یوسک اواند که تفسیرش این است ،ادا با ما .پ
بیدار شد ،چنانکه فرشته اداوند بدو امر کرده بود ،بکه عمکل آورد و زن
اویش را گرفت و تا پسر نخستین اود را نزاییکد ،او را نشکناات بکا او
هم ستر نشد ،م .ب .؛ و او را عیسی نام نهاد .و چکون عیسکی در ایکام
کتگام یهودیککه توگککد یافککت ،نا گککاه مجوسککی هیککرودی پادشککاه در بیک ْ
ُ
چنککد از مشکککر بکککه ا ْورشکککلیم آمککده ،گفتنکککد ،کجاسکککت آن موگکککود ککککه
پادش ککاه یه ککود اس ککت ز ی ککرا ک ککه س ککتاره او را در مش ککر دی ککدهایم و بکککرای
پادشککککاه چککککون ایککککن را شککککنید، پرسکککتش او آمکککدهایم؟ امککککا هیککککرودی
1اگرچه کتاب دینی مسیایان در ایران انجیل اوانده میشود ،باید دانست که انجیلهای
چهارگانه تنها بخشی از کتاب بنام عهد ادید پیمان نو) هستند که به زندگانی عیسی
می پردازند .کتاب دینی مسیایان را درستتر آن است که کتاب عهدین پیمانها) بخوانیم ،زیرا
عهد عتیگ پیمان کهن) نیز بخش ادای ناپذیر کتاب دینی مسیایان ست.
مغاکَتیرهَتاریخ19َ/
ُ
همه رؤسای کهنکه و کات کان مضطرب شد و تمام ا ْو رشلیم با وی .پ
قوم را امع کرده ،از ایشان پرسکید ککه ،مسکیح کجکا بایکد متوگکد شکود؟
بدو گفتند ،در بیت گام یهودیه زیرا که از ن ی چنین مکتوب اسکت،
و ت ککو ای بی ککت گا ککم ،در زمکککین یه ککودا از س ککایر س ککرداران یهکککودا هرگکککز
کوچکتر نیستی ،ز یکرا ککه از تکو پیشکوای بکه اهکور اواهکد آمکد ککه قکوم
1
من اسرا یل را رعایت اواهد نمود »...
در هککر دو کتککاب داسککتان بککه گونککهای گککزارده میشککود کککه اواننکککده در آن گسسکککتی
نمییابد و میتوانکد گامبگکام بکا گوینکده پکیش بکرود .در هکر دو کتکاب گکزارش زنکدگانی
پیام ر با سرگذشت ککودکی و اکوانی و سکرانجام مکرت او پ گرفتکه میشکود و بکه دیگکر
رونکککد پیوسکککته و سکککخن ،بافتککار انجیککل و تککورات در بککاره زایکککش و پیام رانشککان از یککک
ُ
کمابیش ب گسست براوردار است .اکنون ب ینیم در قرآن چه مییابیم .قرآن بوارونکه
تورات و انجیکل در بکاره زایکش و پکدرومادر آورنکدهاش یکسکر ااموشکی می گیینکد و مکا از
دب قککرآن نمیتککوانیم بککدر آور یککم کککه مامککد از کککه ،در کجککا و چگونککه زاده شککده اسککت.
ناگییریم داستان دیگری را که در انجیل هکم آمکده نمونکه بگیکریم و بکه همسکنجی پ
آن در دو کتاب مقدا بپردازیم.
داستان عیسی در قرآن نه یک اره و یکپارچه ،که در چند اای گوناگون و دور از هم
در آمده اسکت .هسکته بنیکادین ایکن داسکتان نخسکت در سکوره مکریم بازگفتکه و سکپ
سککوره آبعمککران پ گرفتککه میشککود .در سککوره مککریم اهلل داسککتان زادن عیسککا را چنککین
بازمی گوید:
«و در ای کن کتککاب از مککر یم ی کاد کککن آنگککاه کککه از کسککان اککود در مکککانی
شکرقی بکه کنککارى شکتافت .و در برابکر آنککان پکردهاى بکر اککود گرفکت پک
1عهد ادید ،انجیل متی ،فصل یکم 39 ،تا ،15فصل دوم 3تا 6
َ/َ41مغاکَتیرهَتاریخ َ
روح اود را به سوى او فرسکتادیم تکا بکه بشکرى اکوشانکدام بکر او نمایکان
شککد .مککر یم گفککت ا گککر پرهیزگککارى مککن از تککو بککه اککداى رطمککان پنککاه
میبرم .گفت من فقط فرستاده پروردگار تکوام بکراى اینککه بکه تکو پسکرى
پاکیزه ب خشم .گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دسکت بشکرى بکه
من نرسیده و بدکار ن کودهام .گفکت فرمکان چنکین اسکت پروردگکار تکو
گفته که آن بر من آسان اسکت و تکا او را نشکانهاى بکراى مکردم و رطمتکی
مکر یم از اانب او یش قرار دهیم و این دسکتورى قط کی بکود .پک
به او =عیسی آبستن شد و با او به مککان دورافتکادهاى پنکاه اسکت.
تککا درد زایمککان او را بککه سککوى تنککه دراککت ارمککای کشککانید گفککت اى
ک کاش پ کیش از ای کن مککرده بککودم و یکسککر فرامککوششککده بککودم ... .پ ک
مکر یم در طکاگی ککه او را در آغکوش گرفتککه بکود بکه نکزد قککومش آورد ...
این است مااراى عیسی پسر مر یم همان گفتار درستی که در آن
1
میکنند» ش
از ان ککوهی از ان ککدرزها و نو ی ککدها و هش ککدارهای سکککخت ،بناگکککاه در پکک آن ق ککرآن پککک
2
می گوید« :و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز ز یرا او پیکام رى بسکیار راسکتگوى بکود»
و سککککخنانش را بککککا یادکردهککککای از موسککککا ،اسکککاا ،ی قکککوب ،اسکککماعیل و ادریکککک
پککک می گیککرد ،ب آنکککه اواننککده بتوانککد در ایککن سککوره دسککت کم انککدکی بکککه زنکککدگانی
چهرههککای نککام ُبرده نزدی ک شککود و آنهککا را بازشناسککد .ایککن رونککد نگارشککی و ایککن شککیوه
بککازگو ی را در سرتاسککر قککرآن میتککوان دیککد و دن ککاب کککرد .بککرای نمونککه دن اگککه داسککتان بککا
ُ
همین اسکته و گریختگکی در سکوره آبعمکران میآیکد ککه بررسکی ت تک آیکههای آن
تنها بر درازای سخن اواهد افیود.
با رویکرد برون دینی میتوان در بررسی شیوههای تاریخنگاری قرآنی به آن ه در پکیش
رفت چنین نگریست ،که قرآن در ی بستر فرهنگی -دینی با پ زمینکهای تکوراتی-
انجیلی پدیده آمده اسکت و از آنجکا ککه شکنوندگان و اواننکدگان آن داسکتان زنکدگانی
عیس ککا و اب ککراهیم و موس ککا و ...را ب ککه نیک ککی میش ککنااتهاند ،تنهکککا و تنهکککا بکککر کژیه ککا،
کاستیها و ناراستیهای آنها انگشت نهاده است .وگی اگر سیرههای پیش گفته را پایکه
و بنیککان تککاریخ اسککالمی بککدانیم ،چنککین انگاشککتی درسککت از آب درنمیآیککد ،زیککرا در
سرتاسر سیره ن ویه ،مامد بر ُبتپرستانی برمیشورد که در هااهلیتهاند با سکخن
اداونککد ،چککه در تککورات و چککه در انجیککل آشکککنا نیسککتند ،یککا گککوش بکککر شکککنیدن آنهککا
میبندند) و ن رد او تا پایان زندگانیش با آنان است و نه با یهودیان و مسکیایان .پک
آن ه که در قرآن میآید ،بجز برای یهودیان و مسیایان مککه و مدینکه ،ککه شمارشکان
بککه گفتککه اککود سککیرهنگاران در همسککنجی بککا ُبتپرسککتان سککخت انککدک بککوده اسککت،
سککخنی نککو بککوده و مامککد قریشککیان و اوسککیان و ایرایککان را در بککاره پیککام رانی آمککوزش
مککیداده اسککت ،کککه برایشککان ناشککنااته بودهانککد .بدینگونککه اسککت کککه از دب قککرآن بککه
تنهای نه دینی برمیآید و نه آ ینی .مسلمانان ا گکر سکیره ن و یکه را در دسکترا نداشکته
باشککند ،هرگککز درنخواهنککد یافککت کککه اداوندشککان آنککانرا در کتککاب اککود بککه کککدام دیککن
فرااوانده است .بدون سیره و طدی آنان نه تنها نمیداننکد نمازشکان را چگونکه بایکد
بگزارند و طجشان را چگونه باید بروند و ام و زکاتشان را کی ،کجا و چگونکه بایکد
بپردازنکد ،ککه طتککا از دریافکت درونمایکه براککی از آیکههای قکرآن نیککز نکاتوان اواهنکد بککود.
برای نمونکه ا گکر داسکتان مار یکه ق طیکه در سکیره ن اشکد ،هکی ک نمیدانکد اهلل در آیکه
نخست سوره تاریم که می گوید «اى پیکام ر چکرا بکراى اشکنودى همسکرانت آن که را
ادا بکراى تکو طکالب گردانیکده طکرام مکیکنکی ادا سکت ککه آمرزنکده مهربکان اسکت»،
درباره چه سکخن می گو یکد .همکین سکخن را میتکوان موبمکو در بکاره آیکههای 11و 13
سوره اطزاب بر زبان آورد که به ادا ی زید بنطار ه از زینب بنکتااش میپکردازد و
به اینکه مامد همسر پسکراوانده اکود را بکه زنکی می گیکرد .بکاری ،بکدون سکیره بخکش
بسککیار بیرگککی از قککرآن چهککره چیسککتانی را بککه اککود می گیککرد کککه کسککی را تککوان و دانککش
َ/َ41مغاکَتیرهَتاریخ َ
گشککودن آن نخواهککد بککود .رفیعاگککدین قاضککی ابرقککوه نیککز درسککت بککر همککین سککخن مککن
انگشککت مینهککد ،آنجککا کککه در بککاره سککیره ابناسککاا می گو یککد« :و بککدان کککه فضکیلت
1
مطاگ ت این کتاب با فضیلت مطاگ ت تفسیر قرآن برابر است» کوتاه سکخن اینککه
بدون سیره ،واژه هشرن نیوبه پوچ و ب م نی میشود.
بدینگونه و با نگاهی دیگر میتکوان دیکد و دریافکت ککه سکیرهنگاران مسکلمان از همکان
آغککاز تککورات را سرمشککگ اککود گرفتککه و شککیوههای آن را ی بیک در آ ککین نگککارش اککود
پیککاده کککرده بودنککد .بککرای بککاز کککردن ایککن سککخن بایککد انککدکی بککازپ تر رفککت .دیککن در
اایگاه ابزاری آسمانی پاسخ همه پرسشهای انسان را در درون اکود نهفتکه دارد ،پک
از کهنتکرین پرسککش انسککان میآغکازد :اهککان چگونککه پدیککد آمکد؟ دینهککای کهنتککر بککرای
این پرسش پاسکخهای گونکاگونی داشکتند ،بکرای نمونکه در مصکر باسکتان ،فرهنگهکای
کهککن میککانرودان و باورهککای آر یککا ی هککر پدیککدهای اککدای اککود را داشککت و هککم آن را
میآفرید و هم نگاه انش میبود و هم به گاه اشم و ناارسندی نکابودش می ککرد .بکا
پدید آمدن دینهای ت ادا ی ،ککه ریشکه آنهکا را بایکد در باورهکا و آموزههکای آ -ان-
آتککون اانککاتون ،آمککن-هوتککپ چهککارم از دودمککان هجککدهم) ُاسککت ،بککار همککه ایککن
اویشکاریها بر گکردن یک اکدا افتکاد .ع رانیکان یکا هبنوییتسکرا له ککه در آن روزگکار در
دگتکککای نیکککل و در سکککرزمینی بنکککام هگوشکککنه میزیس ککتند ،ای ککن انگکککاره ت اکککدا ی را
ُ
برگرفتند ،از پرستش ادایان چندگانه دست شستند و نام اکدای مصکری اورشکید
هآتونه را نیز به نامهای اکدای اکود افیودنکد آدونیکا) .از همکین رو اسکت ککه در فرمکان
دوم از دهفرمان موسا میاوانیم:
«تو را ن ایست که در برابر ادایان دیگر به ااک افتی و پرستش آنکان را
بر گردن گیری .چرا که من ،سرور و ادای تو ،ادای رش برندهام»
مصریان هم نین زنجیره ت اری نیاکان و بویهه پادشاهان اود را با ریکککککککککزه کاری
شوهر مریم را آورد که عیسکی متان ،ی قوب را آورد .و ی قوب ،یوس
ُمسمی به مسیح از او متوگد شد»
آیا تنها با نگاه به قرآن میتوان ت ار و پیشینه مامد و علی و ابکوبکر و عمکر و عثمکان را
دریافککت؟ مککیدانیم کککه چنککین نیسککت .پک بایککد در چککارچوب تاریخنگککاری ویککههای
این کاستی بیرت کتاب مقدا مسلمانان از میان میرفکت ،تکا اسکالم نیکز از یکسکو از
ُ
یک ک ت ککاریخ ب ککه همپیوس ککته و ب گسسکککت آغکککازین براکککوردار گکککردد و از دیگرسکککو بکککه
ت ارنامه ای آراسته شود که در آن هی افتادگی و گس سکتی بکه چشکم نیایکد .پک
باید بار دیگر به نگارندگان نسل نخست باز گردیم.
در سیره ابناساا ت ارنامه مامد چنین آمده است:
«مککدار نسککب مصککطفی ب ککد از إسککماعیل ،بککر نابککت اسککت ککککه پسکککر
بیرگتر ین إسکماعیل بکود ،و ب کد از نابکت بکر یشکجب اسکت ،و یشکجب
پسر نابت بود ،و ب د از یشجب بکر ی کرب اسکت و ی کرب پسکر یشکجب
است ،و ب کد از ی کرب بکر تیکرح اسکت و تیکرح پسکر ی کرب بکود ،و ب کد از
تیرح بر ناطور است ،و ب د از ناطور بر مقکوم اسکت ،و مقکوم پسکر نکاطور
است ،و ب د از مقوم بکر أدد اسکت و ب کد از أدد بکر عکدنان بکود و عکدنان
پسککر أدد بککوده اسککت ...نسککل فرزنککدان إسککماعیل ،از عککدنان منتشککر
شد ،و ق ایل ایشان از و ى برااست ،و در اورا بالد اکاى گرفتنکد.
و عکدنان را دو پسککر بکود ،یکککی نککام م کد و یکککی عک .چکون بککیرت شککد،
بجانب یمن شد و آنجا از ق یلکه أشک ر یان زن اواسکت و پکیش ایشکان
مقککام گرفککت و هککم اانککه و هککم گغککت ای شککان شککد .و نسککب ق ی لکککه
أ شکک ر ی ان در سکک ی رت بتف صکک یل ب یایککد .و م کککد آنسکککت ککککه نسکککب
1
پیغم ر ما ،از و ى بوده است»
واقدی گزارش اود را سرراست با انگهای مسلمانان آغکاز ککرده و بکه ت ککککککککار مامکد
نپردااته است .از ابناساا تا ابنهشام وگی گویا شمار گواهانی ککه ت کار مامکد را
میشنااتهاند ،فیونی گرفته است و گسستها و افتادگیهای آن از میان رفته است:
«نسککب آن بیرگککوار بککر و ککگ آن ککه از مامککد بناسککاا بککراى مککا نقککل
کردهاند بدین ترتیب است:
مامد بنع د اهلل بنع داگمطلب -و نام ع داگمطلب شکی ه اسکت
-و نکام ع ککد -بنهاشکم -و نکام هاشککم عمکرو اسکت -بنع ککدمنا
مغیکره اسکت -بنقصکی -و نکام قصکی ز یکد اسکت -بن کککالب منکا
ابننضککر بن کنانککه بنمککره بن ک ککب بنگککوى بنغاگککب بنفهککر بنماگ ک
بنای یمککه بنمدرکککه -و نککام مدرکککه عککامر اسککت -بناگی کاا بنمضککر
بننککزار بنم ککد بنعککدنان بککناد -و براکککی بجکککاى أد أدد گفتکککهانکککد -
بنمقوم بنناطور بنتیکرح بکنی کرب بکنیشکجب بننابکت بناسکماعیل
بنإب ککراهیم -الیک کل اگرطم ککان -بنتکککارح -ک ککه هم ککان آزر اسکککت -
بنن ککاطور بنس ککاروغ بنراع ککو بنف ککاگخ بنعی ککر بنش ککاگخ بنارفخشکککد
بنمتوشککلخ بناانککو کککه چنان ککه گو ینککد بنسککام بننککوح بنگم ک
پیغم ککر اسککت کککه اوگ کین پیغم ککرى بککود کککه بککا قلککم نوشککت - ادر ی ک
1
بنآدم علیه اگسالم» بنیرد بنمهلیکککل بنقینن بنیانش بنشی
همانگونککککه کککککه پیشک کککتر رفککککت ،گک کککام نخسککککت فرآینککککد تاریخنگکککککاری اسکککککالمی ب ک ککا
اگط قاتاگک ری به انجام میرسد.
ابنسکک د در ای ککن کتککاب ن ککه تنه ککا بککا برس ککااتن گش ککگر ان ککوهی از گواهکککان و راویکککان و
و ریزه کاریهای زنکدگانی مامکد شکگفتی میآفرینکد ،ککه بخکش نکه گویندگان طدی
1سیره ابنهشام ،در فکر نسب رسوب ادا صلیاهلل علیه و آگه تا آدم ابواگ شر
َ/َ41مغاکَتیرهَتاریخ َ
چندان کوچکی را نیز به ت ار و پیشکینه ت کاری پیکام ر میپکردازد .ا گکر ابناسکاا تنهکا
بککه بخشککی از نیا کککان مامککد و ابنهشککام تنهککا بککه زنجیککره ت ککاری او بسککنده کردهانککد،
1
ابنس ک د پککای از ایککن نیککز فراتککر مینهککد و دسککت بککه بررسککی گاهنگارانککه و ت ارشناسککانه
پیشککینه نککهادی مامککد می گشککاید .نککاگییر از گفتککنم طتککا ا گککر بککا چککونوچرای بسککیار
بپذیریم که ابنس د توانسته بوده است با پژوهش و کاوش فکراوان کسکانی را بیابکد ککه
رادادهای روزگار مامد را به نیکی بیاد میآوردهانکد ،بکاز هکم اکای پرسکش ت ت
اسککت کککه او ایککن دادههککای ان ککوه در بککاره زنجیککره ت ککاری پیککام ر را از آدم ت کا بککدان روز از
کجا آورده است؟ آوردن همه آن ه که ابنس د در این کاره نگاشکته اسکت ،چکارچوب
بهتککر دیککدم بککرای مشککتی کوچ ک ایککن اسککتار فشککرده را از هککم اواهککد شکککافت .پ ک
بیرت ،فهرست گزارشهای و قات را در اینجکا بیکاورم ،تکا اواننکده نمونه ارواری ب
بداند شیوه توراتی تا به کجا در تاروپود تاریخنگاری اسالمی درتنیده شده است:
ابنس د در هفتادوهشت برت از کتاب اود آن ه را که در باال آمد وامی گشاید و چه
اای شگفتی که او برای این سخنان اود بکیش از هرکجکای دیگکر کتکابش گواهکان و
راویان بسیار فراچنا دارد و گزارش اود را با نام آنکان میآرایکد .یک نمونکه گویکا بکرای
همسنجی دو سیره ،داستان هفبح ع کداهلله اسکت ککه در سکیره ابناسکاا تنهکا سکه
برت است و در و قات ابنس د در هفت برت نگارش یافته است.
همانگونککه کککه رفکککت ،اگگککوبرداری از تککورات بککرای برسککااتن یکک تکککاریخ رسکککتگاری
اسککالمی ،کککه نگککاهی هککم بککه قککرآن داشککته باشککد ،ماننککد همککه پدیککدههای دیگککر اهککان
یک اره و به ناگهان انجام نپذیرفته است .اگر همین ت ارنامه مامکد را نمونکه بگیکریم،
از ابناساا تا ابنس د راه ُپرپی وامکی پیمکوده شکده اسکت ،تکا مسکلمانان بتواننکد
سیمای پیام ر اود را که در فرفای سورههای قکرآن پنهکان اسکت آشککارا ب یننکد .ایکن
مامکد ،دیگکر آن مامکد ب نامونشکانی نیسکت ککه نکامش تنهکا چهاربکار در قکرآن آمککده
اسککت و هککی سککخنی در بککاره پککدران و نیا کککانش نرفتککه اسککت .مامککد تککاریخی بوارونککه
مامد قرآنی از همه آن ویهگیهای براوردار است ککه میتکوان بکرای یک نکواده ،پسکر،
برادرزاده ،پدر ،شوهر ،فرمانده انگی و سرانجام « پیام ری که براستی ز یسته و
هستی داشته است» انگاشت.
با اینهمه ابنس د اگرچه با اگط قاتاگک ری ُمهری بر پایان ی دوره تکاریخی -دینکی
میزند که با االفت مرمون به فراام میرسد ،وگی اکود آغکازگر دوره تکاریخی دیگکری
اسککت کککه در آن فرآینککد تککوراتی شککدن تاریخنگککاری اسککالمی پ گرفتککه میشککود ،تککا در
ابنا یره ککا و و ریه ککا و مقدس ککیها و دینوریه ککا و ابنال ککدونها و گردیییهکککا و ...
چکککاد شکککوهمند اککود را بیابککد .ابنس ک د ،کککه بایککد واپسککین نگارنککده نسککل نخسککت
سکیرهنگاران بکه شکمار ش آورد ،راه را بکرای نسککلهای دوم و سکوم ،یکا اگکر بیبکان اککود او
سخن بگوییم ،هو قه دوم و سومه تاریخ نگاران واگشوده است .گزارندگانکککی که به
شیوههای تاریخنگاری آنان بیشتر باید پرداات:
ا گکر سککیره ابناسککاا ،کتاباگمغککازی واقککدی ،سککیرهن وی ابنهشککام و اگط قککاتاگک رای
ابنس د را تنها پژوهشگران اسکالم میشناسکند ،تکاریخ اگرسکل و اگملکوک یکا تکاریخ االمکم و
َ/َ48مغاکَتیرهَتاریخ َ
اگملککوک واگخلفککاد) نوشککته ابککوا فر مامککد ابنار یککر و ککری شنااتهشکککدهترین کتکککاب
درباره تاریخ اهکان بکا رویککرد اسکالمی اسکت ،ککه گکزارش اکود را بسکیار پیشکتر از آفکرینش
اهککان و بککا واگشککا ی واژههککای چککون هزمککانه میآغککازد .تککاریخ و ککری را بایککد پایککه ُبنیککادین
تاریخنگککاری اسککالمی بشککمار آورد ،چککرا کککه گزارشککهای او نککه تنهککا در میکککان پژوهنکککدگان
مسلمان ،که در نزد اسالمشناسان اروپا ی و نامسلمان نیز از اایگاه ویههای براوردارند.
و ککری بککه گفتککه دانشککنامه ایرانیکککا بسککاب 139یککا )300 110در آمککل چشککم بککه اهککان
گشود.
یاقوت از زبان او گفته است که مامد ابناریر در هفتساگگی قرآن را از بکر داشکته و
از هطافظانه بشمار میآمده اسکت .و کری در دوازدهسکاگگی آمکل را بکدرود گفکت و در
استجوی دانش رهسپار سوریه و مصر و عرا عرب شد .او پ از رسیدن به بغکداد
در پ ک آن بککود کککه بککه گککروه شککاگردان اطمککد بنطن ککل بنیانگککذار شککااه طن لککی از
مککذهب تسککنن) راه یابککد ،کککه ایککن کککار بککا درگذشککت اطمککد بنطن ککل نافراککام مانککد و
و ری رهسپار ط شد و پک از بازدیکد از مککه و مدینکه سکرانجام بسکاب )310 109
در بغ ککداد آرام گرف ککت و بک ککار پ ککژوهش و نگ ککارش پرداا ککت .در آن زمکککان نکککیم سکککده از
درگذشککت ابنس ک د ،اسککتاد پیشککتاز تاریخنگککاری اسککالمی گذشککته بککود و در بغککداد و
شهرها و شهرستانهای دورونزدی آن نسل نوینی از گزارندگان تکاریخ اسکالم و اهکان
پدیککد آمککده بککود کککه شککیوه کککار او را اگگککوی اککود نهککاده و دسککت بککه آفککرینش کتابهککای
ُ
بیرگتر با برگهای پرشمارتر زده بود.
باری ،و ری با نگارش تاریخ االمم و اگملوک شیوه تاریخنگاری اسالمی را به برترین
چکککاد اککود رسککانید .او توانسککت ُ
گاهشککمار 1ب ماننککدی در پیککدایش اهککان ،آفککرینش
انسان و سرگذشت پیام ران و دودمانهای شاهی از آغاز تا بروزگار اود براکای گکذارد
و بدینگونکه یک تکاریخ ب کموکاسککت از پیکدایش و بککرایش آن که کککه اهکان اسککالمش
مینککامیم بدسککت دهککد .او وگککی ایککن راه دشککوار را بککه تنهککای نپیمککوده بککود .در ایککن بککازه
زمانی که از آن سخن می گوییم – میانکه نیمکه نخسکت تکا میانکه نیمکه دوم سکده سکوم
1 Annals
مغاکَتیرهَتاریخ19َ/
نهم میالدی) – تنی چند از براستهترین چهرههای دانش و فرهنکا پکای بکه اهکان
نهادنکککد و در پککک آمکککوزش و آفکککر ینش دانشکککهای روزگکککار اکککود شککککدند .اینککککان را بایکککد
راهگشایان تاریخ و ری دانست ،اگرچکه اایپکای شکیوه تاریخنگکاری ابنسک د را در
ت ت این گزارشها میتوان دید و یافت.
یکککی از سرشنا سککترین تار یخ نگککاران ایککن رو زگککار اطمککد بن اب ی قککوب بن ا فکر
بن وهب بنواضح ع اسی است ککه مکا او را بنکام ی قکوب میشناسکیم .سکاب زادن او
در گزارشها نیامده است ،وگی درگذشتش را بسکاب )391 116دانسکتهاند .ی قکوب
تککاریخ اککود را در بخککش نخسککت تککاریخ ان یککاد) بککا آدم میآغککازد و آن را تککا عیسککای
پیام ر پ می گیرد .در بخش دوم تاریخ پادشاهان) دودمانهکای شکاهی روم و چکین و
هنککد و ایککران و ط شککه و یونککان و آفریقککا و یمککن و شککام و ...فهرسککت میشککوند ،تککا بککه
تککاریخ طجککاز پککیش از اسککالم برسککد و آنگککاه از آن زمککان بککه برانگیختککه شککدن مامککد و
تکاریخ آغکازین اسکالمی راه بکرد .ی قکوب تکاریخ اکود را بکا هقسکم پکنجم ،تکاریخ الفکای
ع اسککیه بککه پایککان میبککرد .بککرای آنکککه دانسککته آیککد شککیوه ابنس ک د تککا بکجککا اگگککوی
تاریخنگککاران نسککل دوم بککوده اسککت ،گککزارش ز یککر را در بککاره روزی کککه مککرمون در آن بککه
االفت رسیده است بخوانید:
دومکککین چه ککره براس ککته از ای ککن نس ککل ابواگاس ککن اطم ککد بنیایککک بناکککابر بکککنداوود
اگ غدادی اگک الفری اسکت ،ککه در سکاگهای پایکانی سکده دوم یکا آغکاز سکده سکوم) بکه
اهان آمکده و بسکاب 391 113م) درگذشکته اسکت .کتکاب هفتوحاگ لکدانه او را بایکد
دن اگککه کتاباگمغککازی واقککدی بشککمار آورد ،ز یککرا بکککالفری در ایککن کتکککاب انگهکککای
مسککلمانان را از ههجککرت رسککوباهلل از مکککه بککه مدینککه منککورهه تککا هفتوطککات اراسککان و
س کککنده فرونگاش کککته اسککککت .کت کککاب دیگ کککر او انساباالشک ککرا را بایککککد بککککه گونککککهای
ههمچش ککمیه ب ککا اگط ق ککات ابنسک ک د دانس ککت ،چرا ک ککه بکککالفری در سکککیزده پوشکککینه
ت ارشناسی و زندگینامه پیام ران و الیفگان و سکرداران و اصکااب و تاب کان و ...را
از نوح پیام ر تا الیفه اگمهدی ع اسی فراگرد آورده و سیره ن و یکه را نیکز در بخکش دوم
آن گنجانده است.
سومین تن ،ابوطنیفه اطمد بکنداوود دینکوری ،گیک کاهشناا ،تاری کخن ک ک کگار ،ستارهشکناا
و ریاضککیدان اسککت کککه بسککاب )313 101در دینککور همککدان چشککم بککه اهککان گشکککود و
بسککاب )395 110در بغککداد دیککده بککر گیتککی فروبسککت .کتککاب مانککدگار او هاا ککاراگطوابه
اس ککت ک ککه در دو بخ ککش پ ککیش و پک ک از اس ککالم نگاش ککته ش ککده اس ککت .دینکککوری شکککاید
نخس ککتین کس ککی باش ککد ک ککه ت ککاریخ پادش ککاهان ای ککران و پیام ران/ش ککاهان بنیاسکککرا یل را
درهمتنیده است .او بکا روشکی ککه بکر مکن پوشکیده اسکت ،نکه تنهکا زمکان فرمانروایکان ایرانکی و
ع رانی و بابلی را بدست میآورد و آنکان را ککه همزمکان بودهانکد در کنکار یککدیگر مینشکاند،
که نکهاد ایرانیکان را نیکز بکه ع رانیکان و سکامیان میپیونکدد .بکرای نمونکه در بخکش هاز طضکرت
ابراهیم تا طضرت سلیمان علیهما سالمه چنین آمده است:
1طام Hamو سام Semو یاف Jafetسه فرزند نوح هستند که از توفان اان بدر میبرند و بر پایه
افسانههای توراتی پدران نهادهای گوناگون انسانی میشوند.
مغاکَتیرهَتاریخ11َ/
نخسککتین نکتککه ارامنککد ایککن اسککت کککه در اا ککاراگطواب بککرای نخسککتین بککار تککورات و
اداینام به هم میرسند و شیوه توراتی گزارش تاریخ به فراکام پایکانی اکود نزدیک
میشود .نکته ُپرارج دیگر این است که دینوری سیره مامد را در تاریخ اکود نیکاورده
اسککت .تککاریخ او بککا پیککام ران و پادشککاهان بنیاسککرا یل آغککاز میشککود و بککا فرمککانروا ی
م تصم پایان میپذیرد .پرسشی که در اینجا ُر مینماید این است ککه چکرا دینکوری
از آوردن زندگینامککه مامککد تککنزده اسککت؟ ا گککر پاسککخ ایککن باشککد کککه او تنهککا در پ ک
نگاشتن تاریخ سرزمین زادگاهش ایران بوده است و نکه تکاریخ پیکدایش اسکالم ،آنگکاه
پرسش بیرگتر این اواهد بود که نکوح و ابکراهیم و سکلیمان و اسکماعیل در تکاریخ ایکران
چه می ُاستهاند؟
بککاری بککه بیرگتککرین و سرشناسککترین چهککره تاریخنگککاری اسککالمی بککازگردیم .و ککری بککا
رفتن بکه بغکداد پکای بکه درون سکپهری نهکاد ککه در آن سکنتی دراززمکان در تاریخنویسکی
برآمده و پرورده شده بود .از مرت ابنس د تا هنگامی که و ری تاریخ اود را بکه پایکان
برد )935 / 190نزدی بکه هفتکاد سکاب گذشکته بکود .سکه تاریخنگکار نکام رده در ایکن
دوران شکیوه نگککارش و آرایککش ابنسک د را فراگرفتکه ،بکککار بسککته و فراپککرورده بودنککد و راه
نکاهموار و دراز و ککری را پیشککاپیش فروکوفتکه بودنککد .او ،کککه پکدر تاریخنگککاری اسککالمی
نام گرفتککه اسککت ،ا گککر توانسککت در ایککن رشککته بککه اایگککاهی چنککان فککراز دسککت یابککد،
ب گمان از آن روی که پای بر دوش بیرگکانی چکون ی قکوب و دینکوری و بکالفری نهکاده
بود .و ری سرانجام بساب )911 103در بغداد دیده بر اهان فروبست.
تککاریخ االمککم و اگملککوک در ایککران در شککانزده پوشککینه بککه چککا رسککیده اسککت کککه تککاریخ
اه ککان را از آغ ککاز آف ککرینش آن ت ککا س ککاگهای می ککانی االف ککت اگمقتکککدر )935 190در
برمی گیرد .عریب ابنس د قرو ی در پوشینه شانزدهم این کتاب گزارش وکککککک ری را
َ/َ01مغاکَتیرهَتاریخ َ
«بیننککدک کتککاب مککا بدانککد کککه بنککای مککن در آن ککه آوردهام و گفتککهام بککر
راو یککان ب ککوده اسککت و ن ککه طج ککت عقککوب و اس ککتن او نفککوا ،بکککه اکککز
انککدکی ،کککه علککم اا ککار گذشککتگان بککه ا ککر و نقککل بککه متککراران توانککد
رسککید ،نککه اسککتدال ب و نظ کر ،و ا رهککای گذشککتگان کککه در کتککاب مککا
هست و اواننکده عجکب دانکد یکا شکنونده نپکذیرد و صکایح ندانکد ،از
1
من نیست ،بلکه از ناقالن گرفتهام و هم نان یاد کردهام»
سککااتاری کککه از آن سککخن رفککت ،فرارویانککدن شککیوه کمککابیش نابسککامان ابنس ک د بککه
ُ
ی شیوه پیوسته ،ب گسست و درهمتنیده نگارشکی اسکت .آن که ککه پیشکتر دربکاره
تاریخاگطواب آوردم با دراشش بیشتری در تاریخ و ری بر چشکم مینشکیند .نگارنکده
نخست با واژگان بنیادینی چکون زمکان و انکدازه و آغکاز و فراکام آن میآغکازد و آنگکاه بکا
بهره گیری از تورات با ریزه کاری چشمگیری چگونگی آفرینش اهان را می گزارد:
1
ه وو وی از بهشت کی بود»
و ککری ت ککاریخ اه ککان را ب ککا پی ککام ران بنیاس ککرا یل پک ک می گی ککرد و بماننکککد ابوطنیف ککه
دین ککوری ،وگ ککی بککک اسکککتادانهتر از او ،ا ککداینام پارس ککی را نیکککز در تکککورات ع ران ککی
درمیآمیککزد .بککرای نمونککه پ ک از هسککخن از طککواد ایککام نککوح علیهاگسککالمه گککزارش بککا
هسخن از بیوراسب که ازدها بوده پ گرفتکه میشکود .پک از آن داسکتان منکوچهر در
دن اگککه سرگذشککت اضککر و موسککا و یوشککع میآیککد و داسککتان هپادشککاهان پارسککی بابککله
بدن اب هسخن از قارون بنیصهر قاه ه .هم نین:
در پککک ایککن پیشککینه تککاریخی دراززمککان کککه سرگذشککت اهککان را از آدم تکککا فروپاشککی
ساسانیان گزارش کرده است ،و ری در پوشینه سوم کتکابش داسکتان را از آنجکا آغکاز
می کنککد کککه ابناسککاا پیشککتر آورده بککود؛ هفکککر نسککب رسککوب اککدای و ب ضککی اا ککار
پدران و ااداد ویه از آن گذشته او بکا تییبینکی و یکهه اکود گاهشکماری ب کموکاسکت
از آغاز اهان تا بروزگار مامد از آدم تا اکاتم) را فکراهم مکیآورد ،تکا از سکوی بکه همکه
پرسشککهای تککاریخی مردمککان زیونککده در اغرافیککای فرهنگککی اسککالم قلمککرو فرهنگککی
ساس ککانیان) پاس ککخی درا ککور داده باش ککد و از دیگ ککر س ککو س ککااتاری بیافرینکککد ککککه بکککر
انگاشت هچراه هزارهای روند اهانه استوار شده است:
«بککه گفتککه یهککودان از ه ککوو آدم بککه زمککین تککا بککه وقککت هجککرت پیم ککر
صککلیاهلل علیککه و سککلم چهککارهزار سککاب و ششصککد سککاب و چهکککلودو
سککاب و چنککد مککاه بککود و بککه پنککدار آنهککا ایککن بککه تککورات اسککت .بککه گفتککه
نصاری این مدت پن هزار ساب و نهصد سکاب و نکودودو سکاب و چنکد
مککاه بککود و بپندارنککد کککه در تککورات یونککانی چنککین آمککده اسککت .وگککی بککه
گفت ککه مجوس ککان پارس ککی ای ککن م ککدت چه ککارهزار س ککاب و صکککد سکککاب و
هشتادودو سکاب و ده مکاه و نکوزده روز بکود و مکدت پک از هجکرت را تکا
به وقت کشته شدن یزدگکرد ککه سکی سکاب و دو مکاه و پکانزده روز بکود بکر
آن افیودنککد و ایککن طسککاب و آغککاز تککاریخ از روزگککار کی ککومر اسکککت و
کی ککومر را آدم ابواگ ش ککر دانن ککد ککککه هم ککه آدمیکککان نس ککب از او دارنکککد
چنانکککه در ایککن کتککاب آوردم ...گوینککد از آدم تککا نککوح ده قککرن بککود و
قککرن یکصککد سککاب اسککت و از نککوح تککا ابککراهیم ده قککرن بککود و قککرن یکصککد
ساب است و از ابراهیم تا موسی پسکر عمکران ده قکرن بکود و قکرن یکصکد
ساب است ...از ابنع اا روایت کردهانکد ککه از آدم تکا نکوح ده قکرن
بود و همگان بر شری ت طگ بودند ...از سلمان نیز روایت کردهاند
که از مامد تا عیسی علیهما اگسالم ششصکککد ساب بود .از عو
1
روایت کردهاند از موسی تا عیسی ششصد ساب بود»
همسنجی رودررو با تنخ و تورات شاید در اینجا ُتهی از هوده ن اشد .تورات ککککه ی
بخش نخست تنخ است ،با هسکفر آفکرینشه برشکیت) آغکاز میشکود ،ککه گزارنکده در
آن نخست به آفرینش اهان در شش روز و اینکه در هکر یک از ایکن روزهکا چکه آفر یکده
شد ،میپردازد و آنرا پ از گزارش زندگانی آدم و نوح و ابکراهیم اسکاا و ی قکوب ،بکا
مرت یوس به پایان میبرد .در هسفر اروجه شموت) داستان رهکا ی بنیاسکرا یل از
بردگی ق طیان میآید .داستان سرگردانی بنیاسرا یل پیش از رسیدنشان بکه سکرزمین
آرمککانی هارت ک ییسککرا له 1در سککفرهای هالویککانه واایکککرات) ،هاعککداده بمیککدبار) و
هتثنیکهه دواریککم) بازگفتککه میشککود و بککا مککرت موسککا پایککان میپککذیرد .گفتنککی اسککت کککه
زندگی موسا بخکش بسکیار بیرگکی از تکنخ را دربرمی گیکرد و در قکرآن نیکز نکام او بکا بکیش از
310بار بیشتر از هر ک دیگری آمده است .تکنخ پک از تکورات بخشکهای ُپرشکماری
را در اککود دارد کککه نخس ککتین آنهککا هیوشککعه اس ککت .وگککی آن ککه ککککه بیشکککتر بککککار ای ککن
همسنجی میآیکد ،دو) کتکاب هپادشکاهانه ملخکیم) اسکت .تاریخنگکاری یهکودی
به پیام ران نویریم) و پادشاهان ملخیم) در دو بخش اداگانه میپکردازد .بکه دیگکر
سککخن ا گککر نککوح و موسککا و ابککراهیم و ی قککوب و اسککاا و یوس ک تنهکککا یککاران اکککدا و
برانگیختگان او نویریم) هستند ،شمو یل و شا وب و داوود و سلیمان پادشکاهانند.
قرآن وگی همه اینان را پیام ران ادا میداند که به آنها وطی میشده است.2
به گمان مکن دینکو ری و در پ یکروی از او و کری از آن جکای ککه اکود را بکه شک ی وه
تاریخنگککاری تککوراتی پای نککد میدانسککتند ،شککاهان ایرانککی را بجککای هملخککیمه ع رانککی
نشاندهاند ،تا از سو ی به رویکرد قرآنی وفادار مانکده باشکند ،ککه پادشکاهان یهکود را نیکز
پیام ر میدانست و از دیگر سکو آن سکنت دیرینکه تاریخنگکاری تکوراتی-انجیلکی را ککه
برای مردمان پهنه فرهنگی -دینی ااستگاه اسالم آشکنا بکود ،پ بگیرنکد .هم نکین
میتککوان انگاشککت کککه دسککت کم هاسککالم تککاریخیه در ی ک سککپهر فرهنگککی نککاهمگون
پدید آمده باشد ،که در آن باورهکای یهکودی و مسکیای و زرتشکتی بکرای اواننکدگان و
نیوشککندگان بسککیار ش کنااته شککده بککوده باشککند .چککرا کککه طتککا ا گککر بپککذیریم و ککری و
دین ککوری تنه ککا از آن رو گزارش ککهای ا ککداینام را در ت ککاریخ ا ککود آوردهانکککد ککککه اکککود
ایرانیت ار بودهاند ،آنگاه باید به این پرسش بپردازیم ککه مطهکر بنوکاهر مقدسکی زاده
اورشلیم) در هاگ داد و اگتاریخه و ابنالدون زاده تون ) در هتاریخاگ ره ککه بیکرون از
اغرافیککای ساسککانی-ایرانککی پککرورش یافتککه بودنککد ،از چککه رو این نککین موشکککافانه بککه
تاریخ شاهان ایرانی از آنگونه که در اداینام آمکده اسکت میپردااتهانکد؟ گذشکته
از آن دین ککوری و و ککری نی ککز ک ککه ا ککود ایران ککی بودهان ککد ،ای ککن ش ککاهان را نیاگکککان اکککود
نمیداننککد و آنککان را هشککاهان عجککمه یککا هشککاهان پارسککیانه میاواننککد .پ ک در تککاریخ
دینوری و و ری اای تهی شاهان بنیاسرا یل با شاهان ایرانی پر میشود ،پدیکدهای
که نشان میدهد فرهنا ایرانی سایه بلند اود را تا کجا بر سکر تاریخنگکاری اسکالمی
گسککترانده بککوده اسککت .وگککی بککا همککه آن ککه کککه رفککت ،تاریخنگککاران مسککلمان چگونککه
میتوانستند اکداینام را بکا تکورات و انجیکل درهمبیامیزنکد و پارسکیان را بکه یهودیکان
بپیوندن ککد و از دب ای ککن دی ککا درهما ککوش تکککاریخ ن ککوینی بدرآورنکککد ککککه هکککی درزی
نمیداشت تا بتوان موی از آن گذراند؟ پاسخ فراامین به این پرسش را شکاید بتکوان
در تاریخاگ ر ابنالدون یافت:
که ایرانیان به ایران پسر ایران پسر آشو ر نس ت دارنکد و براکی گوینکد بکه
عیالم پسر سام .در تورات از پادشاه اهواز یاد شکده ککه او ککدرالعومر از
فرزندان عیالم است .و این ریشه این سخن است -واهلل اعلکم -زیکرا
اهواز از مماگ سرزمین ایران است .ب ضی نیز می گویند که ایرانیکان
از نسککل گککود پسککر آرام پسککر سککاماند و ب ضککی گوینککد بککه امککیم پسککر گککود
منسککوبند و ب ضککی گوینککد بککه یوسکک پسککر ی قککوب پسکککر اسکککاا .و
ب ضی گویند که تنها ساسانیان فرزندان اسکاا اند و اینکان اسکاا
را هویرکه گویند و نیایشان منوشهر پسر مشجر پسر فکریق پسکر ویکرک
اسکت ...اسککرا یلیان می گوینکد کککه ایرانیککان از فرزنکدان ویککراا پسککر
یاف انکککد و آنکککان را بکککا برادرانشکککان فرزنکککدان مکککادای پسکککر یافکککک یکککک
1
مملکت بوده است»
تککاریخ االمککم و اگملککوک مردمککان گردآمککده در امپراتککوری گسککترده ع اسککیان را نککه تنهککا از
ی سرنوشت یا آینده پیش رو ،که از ی سرگذشت یا پیشینه هماننکد نیکز براکوردار
ُ
می کند و به آنان ی اویشاوندی ت اری کهن میبخشد .اسکالم تکاریخی ،سکرانجام
مسککیایان و یهودیککان و مسککلمانان و زرتشککتیان ،و بنیاسککرا یل و سککریانیان و عربککان و
ایرانیککان را در یک بزنگککاه تککاریخی و در چککارچوب یک انگاشککت هککزارهای از تککاریخ بککه
هممیپیونککدد و همککه آن مغاکهککای فرفککی را کککه اسککالم قرآنککی از اککود بجککای گذاشککته
اسککت ،اسککتادانه ُپککر می کنککد .ایککن ویهگیهککا در کنککار هککم پک ک ک ک ک ککدیدهای را میسککازند کککه
دینپژوهان آن را هتاریخ رستگاریه مینامند.
و ری به همین بسکنده نککرد .او ککه توانسکته بکود در چکارچوب سیاسکت سکختگیرانه
دینسککازی در بککار ع اسککی رونککدی یکسککد سککاگه را در فککراهم آوردن تککاریخی یکپارچککه و
ُ
ب گسسکککت کامیابانکککه بکککه انجکککام برسکککاند ،پابپکککای ایکککن تکککالش پیوسکککته بکککه قکککرآن نیکککز
پردااککت و دسککت بککه بککازاوانی تاریخمندانککه آن زد .همانگونککه کککه پیشککتر آوردم ،قککرآن
سترگی است ککه کسکی را یکارای گشکودن آن نخواهکد بدون سیره و طدی و روایت چیستان ُ
بککود .پ ک چککه اککای شککگفتی کککه و ککری در اایگککاه برتککرین تاریخنگککار اسککالمی ،دسککت بککه
نگارش یکی از نخستین تفسرهای قکرآن بنکام هاکامع اگ یکان عکن تاو یکل آی اگقکرآنه نیکز یازیکده
باشد؟ چه کسی میتوانست بهتر از پکدر تاریخنگکاری اسکالمی ککه گوشه گوشکه ایکن تکاریخ را
چون ک دست اویش میشناات ،از قرآن رازگ کشای کند؟
باری و بههرروی رونکککدی که در نیمه دوم سده دوم اسالمی آغکاز شکده بکود ،سکرانجام
در نیمه نخست سکده چهکارم و بکا هتکاریخ االمکم واگملکوک واگخلفکاده بکه فراکام رسکید.
بیهکوده نیسککت ککه تاریخنگککاران پک از و ککری شکیوه او را اگگککوی ککار اککود نهککاده و در
این کار از او پیروی کردهاند .بکرای نمونکه مطهکر بنوکاهر مقدسکی ککه پیشکتر سکخنش
رفککت ،کتککاب اککود بنککام هآفککرینش و تککاریخه را بسککاب )966 105در همککین س ک
نگاشککت .ابوسک ید ع ککداگای بنضککااک بنمامککود گردیککیی درگذشککته بسککاب 000
)3063هزیناالا ککاره را بککا همککین شککیوه نوشککت و عزاگککدین علککی بکککنمامککد اکککیری
هابنا یره )3360-3111 519-631در هاگکامل فی اگتاریخه و طمداهلل مستوفی دبیکر
در بککار ایلخانککان )3133-3100 660-111بککا هتککاریخ گی یککدهه راه او را پککک گرفتنکککد.
سکایه و کری بکر سککر تاریخنگکاری اسکالمی چنککان بلنکد و سکنگین بککود ککه طتکی ابوزیککد
ع ککداگرطمن بنمامککد بنالککدون طضککرمی )3111-3006 133-135کککه نزدی ک
بککه هککزار فرسککنا دورتککر و چهککار سککده دیرتککر از او میزیسککت هکتککاب اگ کره را در همککان
س به رشته نگارش درآورد.
تا بدینجای کار نمای از پیدایش و برآیش تاریخنگاری اسالمی بدسکت آمکد .دیکدیم
کککه هککم گزارشککها و هککم گزارشککگران در رونککدی یکسدسککاگه فیونتککر و پرشککمارتر شککدند و
سککیره کوچ ک و کوتککاه ابناسککاا در گککذر زمککان سککت رتر شککد و در نسککل دوم و سککوم
سیرهنگاران شیوههای توراتی نیز بر آن افیوده شدند .آن ه ککه در بخکش پکیشرو بکدان
ا ککواهم پرداا ککت ،پرسکککش از هباور پ ککذیریه گزارش ککهای ای ککن تاریخنگکککاران اسکککت.1
1دوست و همکار گرامی من ب .ب نیاز در استاری بنام هچرا نمیتوان به روایات اسالمی اعتماد
کرد؟ه بدین نکته پرارج پردااته است .در این اره بنگرید به تارنمای هکندوکاوه kandokav.net
مغاکَتیرهَتاریخ19َ/
همانگونه که آمکد ،و کری رونکدی یکسکد سکاگه را بکه چککاد اکود رسکانید و توانسکت از
اککود نککه تککاریخ ،کککه دانشککنامهای ب ماننککد و ب ک کموکاسککت دربککاره تککاریخ اسککالم ،از
پیککدایش اهککان تککا فرمککانروا ی ع اسککیان براککای بگککذارد .وگککی باورپککذیری گزارشککهای
تاریخنگاران مسلمان تا به کجاست و آیا آن ه که آنان بنام تکککککککککککککاریخ ب چونوچرا
گردآوردهاند ،تن به آزمونپذیری دانشگاهی میدهد؟
همانگونه که رفت ،نگاه دو نسکل نخسکت تار یخ نگکا ران مسکلمان پکای در تکورات
داش ککت و آن ککان ط ت ککا آن ج ککا ک ککه ب ککه ا س ککالم و ت ککار یخ آن می پردااتنکککد ،بکککر هم ککه
راککدادها و پدیککده ها بککا رویکککردی تککوراتی مینگریسککتند .نمونککه زیککر از تککاریخ و ککری
است:
«از ابنع ککاا روایککت کردهانککد کککه آدم علیهاگسککالم بک ککوی بهشککت را بککا
اود به زمین آورد و دراتان و درهها بوی بهشت گرفت و همه چیزهکا
پر از بوی اوش شد و طجراالسکود را نیکز آورد ککه از بکر سکپیدتر بکود و
عصککای موسککی را کککه از م کورد بککود و چککون قامککت موسککی ده فران وککوب
ُ
داشت ،و کندر و سدر .پ از آن سندان و مطرقه و ککاز نیکز بکر او نکازب
شد ...و هنگامی که آدم فرود آمکد سکرش بکر آسکمان میسکا ید و بکه
همککین س ک ب مککوی سککرش بریخککت و واسککی را بککه اعقککاب اککود ار
داد .و طیوان صارا از ووب قامکت و ى بیکزار بکود و وطشکی شکد .و آدم
بر کوه بود و صداى فرشتگان را میشنید و بوى بهشت را مییافت
پ از آن قامتش ککککوتاه شد و مقدار شصت فران شد و چنین بود تا
1
بمرد»
مککیدانیم کککه و ککری نککه مردمشککناا بککوده و نککه زیستشککناا ،و پنداشککت اینکککه در
گذشتههای دور مردمانی زیسته بوده باشکند ککه سرشکان بکه آسکمان بسکاید و از آنکروی
ک ل شکوند ،بروزگکار او چنکدان شکگفت و دور از پنکدار ن کوده اسکت .وگکی آن که ککه او
نوشکته اسکت ،نککه تنهکا ب ککرای مردمکان زمانکه اککودش ،ککه بککرای مردمکان زمکان مککا نیکز نککه
افسانه و اسطوره ،که تاریخ راستین است.
هنگککامی کککه و ککری مینویسککد «آدم چککون نخلککی بلنککد بککود و شصککت فران سککی متککر
قامت داشت» یا « قامکت موسکی ده فران پکن متکر وکوب داشکت» مسکلمانان نیکز
برای هابیل و شی فرزندان آدم آرامگاههای می سازند که درازای گور در آنها بکه
هفت تا هفده متر میرسد و هم امروز نیکز ان کوهی از باورمنکدان بکه بازدیکد ایکن گورهکا
میشتابند.
«از مجاهد آوردهاند که ادا طوا را از دنده آدم آفر ید و چکون بیکدار شکد
1
به او گفت :مرا به ن طی مر ه گو یند ،ی نی زن»
طککوا دومککین انسککانی اسککت کککه بدسککت اهلل آفر یککده میشککود .بککدیگر سککخن ،بجککز او و
همسرش هنوز هی ک دیگری در اهان نیسکت ککه بخواهکد بی بکان دیگکری سکخن
بگو یککد و هنککوز هککم فرزنککدان آدم و طککوا در زمککین پراکنککده نشککدهاند و هککزاران سککاب بککه
داستان برج بابل و پیدایش زبانهای گوناگون مانده است ،با اینهمکه طکوا هن طیکانه را
میشناس کککد و زبانش کککان را فک ککرا گرفت کککه اسک ککت و واژه هزنه را از آن زبککککان ،بککککه زبککککان آدم
بازمی گردانککد .وگککی بککه گمککانم میتککوان گشککاده دسککتی نشککان داد و ایککن را هککم بککر و ککری
بخشید ،چرا که او نه مردمشناا و نه زبانشناا بوده است ،پ نمیتوانسکته اکور
دیگر بیندیشد .و اگر کار به همین چند نمونه پایان میپذیرفت ،میشکد بکا رویککردی
زمانمندانه به نوشتههای و ری ،بخشهای اسطورهای و کهن کتکاب او را بکه کنکاری
نهاد و گزارشهای تاریخیاش را که از زمانهای نزدیک بکه اکود او فکراهم آمدهانکد ،بکاور
کرد و پایه و بنیاد پژوهشهای دینی قکرار داد .وگکی اکواهیم دیکد ککه در بخکش هتکاریخه،
آنهم تکاریخی ککه بکه گفتکه اسالمشناسکان مسکلمان و نامسکلمان مکوی از درز آن گکذر
نمیتواند کرد ،بنیان کار بسیار سستتر و ویرانتر از این است.
باورپذیریَگزارشهایَتاریخی
َ ََ2/2
بگذار یککد نخسککت بککه یکککی از پیشککینیان و ککری بنککام بککالفری بپککردازیم .سککاگها پککیش
نوشکتاری کوتککاه ،وگکی بسککیار ُپکرارج و فر از نو یسککندهای بنکام هدارا گلسککتانه اوانککدم
که در آن با رویکردی نزدی به آن ه که مکن آوردهام ،بکه تکاریخ اسکالم پردااتکه بکود .از
آنجای که نوشکته او درسکت در راسکتای همکین بررسکیها اسکت و روشکش نیکز آ کادمیک و
دانشگاهی است ،بخشی از آن را با سپاا و درود ب کران موبمو در اینجا میآورم:
نادرست بودن چنین روایت هتار یخیه آشکارتر از آن اسکت ککه نیکاز بکه
توض کیح باشککد ،امککا فککرن کن کیم کککه بککرای اینکککه صککدهزار نگه ککان بککر
دی کوار هککای شککهری م کثال بککا فاصککله ای 1متککری از همککدیگر بخواهنککد
نگه ککانی بدهنککد مککا بککه سیصککد هککزار متککر دیکوار نیکاز دار یکم .آیکا اساسککا
چنین دیواری بطوب 100کیلومتر واود داشته است؟ و یا آن شهر اگکر
و ککگ روای کت ق ککوب کن کیم کککه هفتصککد هککزار سککپاهی مککزدور در اککود
داش ککته ،ایک کن ت ککداد سکککپاهی ب ککالوه اف ککراد ا ککانواده و دو یسکککت هکککزار
یهودی و سی هزار سامری باید شهری چند میلیکون نفکری بکوده باشکد
که تنها هفده هکزار سکپاهی عکرب آنکرا تسکخیر میکننکد!؟ بکرای چنکین
ت دادی از ساکنان شهر چه مقدار زمکین زراعتکی و یکا گلکه هکای گکاو و
گوسفند الزم اسکت؟ روی ایکن زمکین هکا چکه ت کداد زارن و چوپکان بایکد
مدام کار میکردند؟ این مجمون نگه انان ،زارعکین و چوپانکان بکا زنهکا
و ب ه ها روی هم به چه ت دادی میرسیدهاند؟
واضککح اسککت کککه چن کین قل ککهای بککا امکانککات امککروزی نیککز اکککودش
بتنه ککا ی یک ک کش ککور میش ککود ...عجیک کب ت ککر اینک ککه ایک کن قل کککه بکککا
هفتصدهزار سپاهی و صکدهزار نگه کان دا مکی بمکدت هفکت مکاه در
مااصره ی سپاه هفدههزار نفری از پای درمیآید!؟
چه در روایت ها ی که مربوو بکه انکا اعکراب مسکلمان بکا ایرانکی هکا یکا آنهکا
ککه مربککوو بکه سککرزمین هکای روم شککرقی میشکود ،ا گککر ایکن داده هککا را بپککذیر یم،
بایکد ق کوب کککرد ککه اعککراب میبایسکت در آن زمککان بکه صککدها کالهک اتمککی
مجهز بوده باشند تا توانسته باشند با ت دادی چنکین انکدک بکر سکپاهی بکه آن
بیرگککی غل ککه یابنککد .اگ تککه اینگونککه سککرواالت بککرای هی کککدام از راو ی کان ای کن
تار یخ ها پیش نمیآید چون آنهکا ناچکار بکه قکدرت و عالقکه اهلل در طمایکت از
اعراب هی تردیکدی بخکود راه نمیدهنکد .واکود چنکین تردیکدی میتوانسکته
1
برای مؤگفان ای کرانی آزاردهنده باشد»
آن ه که باید بر این بررسی موشکافانه دارا گلستان گرامی افیود ،این است ککه گسکتره
تهککران ،پایتخککت دهمیلیککونی ایککران و بیسککتوپنجمین شککهر بککیرت اهککان تنهککا 110
کیلومتر مربکع اسکت ،در اکای ککه اگکر گرداگکرد قیسکاریه سیسکد کیلکومتر بکوده باشکد،
مساطت آن به بیش از 1000کیلومتر مربع ده برابر تهران) سرمیزند.
سخن را با آغازگران تاریخنگاری اسالمی کککک ابناسکاا و واقکدی کککک پ بگیکریم .ایکن
دو و در پیککروی از آنککان همککه سیرهنویسککان) داسککتان ترورهککای دشککمنان مامککد را بککا
ریزه کاری شگفتآوری گزاردهاند:
ُ
«ترور ک ب ابناشکر :چکون تیغهکا بکر وی ککار نمی ککرد ،مکن کلنکدی
کلنگککی داشککتم و وی را فرواوابانیککدم و آن کلنککد بککر سککینه وی زدم و
1
قوت کردم تا از پشت وی بدر شد و اان بداد»
اگاقیگ :پ شمشکیرم را روی شککمش گذاشکتم و «ترور سالم بناب ُ
به آن تکیه دادم و آن قدر فشردم که از سوی دیگر بیرون آمکد و صکدای
2
اشاش شمشیر را بر روی تش شنیدم»
«تککرور عصککماد بنککت مککروان :آنگککاه شمشککیر اککود را بککر سککینه او نهککاد و
1
چنان فشرد که از پشتش بیرون آمد»
«تککرور ابوعف ک :شمشککیر بککر اگرگککاهش نهککاد و س ک کنگینی اککود را بککر
4
شمشیر انداات و چندان فشرد که در بستر فرورفت»
آن ککه کککه مککا در اینجککا میاککوانیم ،بیشککتر بککه شیک ک ک ککوه کککار آدمکشککان زنجیککرهای ماننککد
ها د ریپره 5میماند تا به ترورهای اهادی مجاهدان صکدر اسکالم .گفتنکی اسکت
http://hovakhshatar.blogfa.com/post/156
1سیره ابناساا ،139 ،کتاب اگمغازی311 ،
2سیره ابناساا ،131 ،کتاب اگمغازی111 ،
1اگط قات -واقدی ،پوشینه 10 ،1
4همان15 ،
5 Jack the Ripper
َ/َ14مغاکَتیرهَتاریخ َ
ککه کشکتن بکه شکیوه یکسککان ،نشکان از یک آسکیب روانککی دارد و کسکانی ککه دسکت بککه
چنین کاری میآالیند ،پیش از آنکه آدمککش باشکند ،دیوانهانکد و دچکار روانپریشکی،
چرا که شیوه کشتن برای آنان ککاری نمکادین بکرای رو یکاروی بکا ناهنجاریهکای درونکی
اسککت .وگککی گککزارش ترورهککای کککه بدسککت کسککان گونککاگون ،وگککی بککا شککیوهای یکسککان
انجککام پذیرفتککه ،یککا از سککر تن لککی نویسککندگان بککوده کککه اگگککو ی را برگرفتککه و بککه شککیوه
کاپ -پیست بکازآفرینی کردهانکد ،و یکا درپک رسکاندن درونمایکهای نمکادین اسکت ککه
اگرچه امروز بر ما نهان است ،وگی برای اود آنان و اوانندگانشان آشکار بکوده اسکت.
هرچه هست ،در سااتگی بودن این گزارشها کمتر بتوان گمان کرد.
باری ،به پدر تار یخ نگا ری اسالمی بازگردیم ،که گزارشهایش پایه و بنیان پژوهش
در بککاره اسککالم اسککت .بککا نگککاهی گککذرا میتککوان دیککد و دریافککت کککه و ککری نیککز بماننککد
اگگکو و بکازآفرینی چنکدباره آن) را پیشینیان اود همین شیوه پیش گفته آفریدن ی
بسیار دوست میداشته و بکار میبرده است .یکی از انگهکای ککه شکاید هکر ایرانکی
نککامش را شککنیده باشککد ،انگککی بنککام هفاتاگسالسککله ن ککرد زنجیرهککا) اسککت .ایککن
انا بساب دوازده هجری ر داده است و و ری درباره نامگذاری آن مینویسد:
تا آنجا که من اواندهام ،و کری ایکن داسکتان هبسکتن سکربازان بکا زنجیکره را گویکا بسکیار
دوست میداشته است و در واگشا ی آن گکاه گفتکه اسکت آنکان را بهکم میبسکتند تکا از
براب ککر مس ککلمانان مگریزن ککد ،و گ ککاه آورده اس ککت ک ککه رزمن ککدگان ا ککود زنجیکککر بکککر اکککود
ُ
مینهادند تا ایستادگی کنند و واپ ننشینند .به این چند نمونه که مشککککککتی ارد از
من هرچه در کتابهای که به انگهای ایران و روم در سده هفتم پردااته اند
اسکککتم ،نتوانسککتم گزارشککی از ایککن تاکتیکک شککگفتانگیز انگکککی بیکککابم ککککه در آن
سربازان را با زنجیر بهم بسته باشند .نه تنهکا مردمکان روزگکار و کری ،ککه بخکش بسکیار
بیرگ ککی از اس ککالمپژوهان ت ککا ب ککه ام ککروز دگی ککری آن را نداش ککتهان ککد ککککه اکککود را بپرسکککند،
هشتادهزار سربازی که با زنجیر به یکدیگر بسکته شکدهاند ،چگونکه میتواننکد همزمکان
1همان3510 ،
2همان3630 ،
1تاریخ و ری ،پوشینه پنجم3130-3133 ،
4همان3911 ،
5همان3961 ،
َ/َ11مغاکَتیرهَتاریخ َ
گامی به چپ ،راست ،پ یا پیش بردارند ،انگیدنشان پیشکش .و ری وگی اکود
از این اسالمپژوهان هپژوهندههتر بوده است و این پرسش را در البالی گزارشهای اکود
پنهان کرده است:
«کسککان بککه زنجیککر بسککته بودنککد و آنهککا کککه زنجیککر نداشککتند بککه آنهککا کککه
داش ککتند گفتن ککد :اودت ککان را ب ککرای دش ککمن ب ککه بن ککد کردهای ککد ،چنکککین
1
مکنید که این فاب بدی است»
شکککگفتیهای شککیوه گزارشککگری پککدر تاریخنگککاری اسککالمی وگککی بککه همینجکککا پایکککان
نمیپککذیرد .بککرای بسکککتن دو سککرباز بککه یکککدیگر بککه گونککهای کککه بتواننکککد شمشکککیر یکککا
تیروکمککان یککا نیککزه را بکککار برنککد) نیازمنککد دسککت کم دو متککر زنجیککر در انککدازههای چککون
زنجیرچر اودرو برای راننکدگی در بکر ) اکواهیم بکود ککه اسکتوار باشکد و در میانکه
کککارزار از هککم نگسککلد) .سککنگینی زنجیرچراهککای امککروزین نزدی ک بککه سککه کیلککوگرم
است .پ در انا بکا رومیکان ککه چهکلهزار تکن بکا زنجیکر بکه هکم بسکته شکده بودنکد،
باید هشتاد کیلومتر زنجیر با سنگینی یکسدوبیست ُتکن بککار رفتکه باشکد .تنهکا بکرای
آنککه دانسککته آیککد یکسدوبیسککت ُتککن چیسککت ،گفتنکی اسککت کککه بککرای اابجککا ی ایککن
اندازه زنجیر به بیست تا سی کامیون ااور و یا چهکار تکا شکش تریلکر ههدهچکر بسکته
به گنجایش) نیاز اواهیم داشت.
شککاید ایککن شککیوه بررسککی انککدکی شککگفتآور بککه چشککم آیککد و پاسککخ ایکککن باشکککد ککککه
زنجیرهای آن روزگکار ایکن چنکین سکنگین ن ودهانکد و کشکیدن بکار آنهکا بکرای سکربازانی
ک ککه در هنگام ککه ک ککارزار بودهان ککد چن ککدان دش ککوار نمیب ککوده اسک کت .و کککری وگکککی پکککدر
تککاریخنگککاری اسککالمی نککام نمی گرفککت ،ا گککر کککه بککه سککنگینی زنجیرهککا نمیپردااککت و
گزارش اود در این اره را برای ما بیادگار نمی گذاشت:
1همان3035 ،
مغاکَتیرهَتاریخ17َ/
هرو ککله یک ککانی که ککن ب ککرای اندازه گکک ک کیری سنگیک کک ک کنی اس ککت ک ککه برابکککر دوازده اوقی ککه و
هشککتادوچهار درهککم اسککت .از آنجککای کککه سککنگینی روککل نککه تنهککا از شککهری بککه شککهر
دیگر ،که از کاالی به ککاالی دیگکر نیکز دیگرگکون میشکده اسکت و مکا نمکیدانیم انکدازه
درست ی رول بروزگار و ری چه بکوده اسکت ،نکاگییر از بررسکی آن از راهکی دیگکریم.
شترهای امروزی بسته به نهادشان میتوانند از دویست تا چهارسد کیلکو بکار بکشکند.
اگککر میککانگین آن سیسککد کیلککوگرم) را بککرای روزگککار و ککری در نگککر بگیککریم ،دیگککر نیککاز
چن ککدانی ب ککه پن ککداربافی نیس ککت ک ککه بت ککوانیم بیانگ ککاریم ،س ککربازان نگون خکککت ارتکککش
ساسانی چند هزار ُتن زنجیر را در میانه کارزارهای اونینی که و کری در کتکاب اکود
گزارده است ،اابجا کردهاند .برای کوتاه شدن سکخن از اینککه چکرا بکا بکودن زنجیکر و
ریسمان سکربازان بکا هعمامکهه بکه هکم بسکته شکده بودنکد و از ایکن هکم ککه از ککی رومیکان
بجککای کالهاککود عمامککه بککر سککر مینهادنککد ،می گککذرم ،وگککی بککه گمککانم تهککی از هککوده
نخواهد بود ،اگر بررسی درازا و سنگینی عمامههای را که آن چهلهزار تکن دیگکر را بکه
هم بسته بودند ،و هم نین شمار دستگاههای پارچهبافی را که این انکدازه عمامکه را
بافته و پردااته بودند ،به پندار اوانندگان واگذارم).
نه و ری ،نه پیشینیانش و نه کسانی که پ از او آمکده و در پهنکه فرهنگکی اسکالم دسکت بکه
نوشککتن گشککودهاند ،شککمار و آمککار را چنککدان ارج نمینهادنککد و گمککان میُبردنککد کککه میتککوان هککر
گزارشککی را بککه هککر سککخن گزافککی آراسککت ،ب آنکککه کسککی در اندیشککه پرسککش و سککنجش برآیککد.
پک هککزار و انککدی سککاب پک از آنکککه و ککری نوشککت ،آدم از آن روی ک ککل شککد کککه سککرش بککه
آسککمان میسککا ید ،در میککان هممیهنککان او پی یککد کککه ا گککر قککرآن را بازکنیککد تککار مککوی از ر یککش
آیتاهلل امینی را در آن اواهید دیکد .آنکروز نیکز کسکی در ایکن اندیشکه نشکد ککه شکمار موهکای
ریش مردان از پانزدههزار فراتر نمکیرود و ا گکر در ایکران سیوشکش میلیکونی تنهکا پنجکاههزار قکرآن
در اانهها باشد نیز ،ریش ره ر بسنده آن نخواهد بود.
«سککخن از ا ککر طاد ککاتی کککه بککه سککاب دویسککت و بیسککت و سککوم بکککود... :
م تصک کککم ،افشک کککین را تک کککاج داد و دو شک کککانهپوش اواهرنشک کککان پوشککککککانید،
1
بیستهزارهزار درم بدو داد که از آن امله دههزارهزار درم اایزه وی بود»
«و دههزاره ککزار درم را می ککان م ککردم س ککپاه ا ککویش پخکککش کنکککد ،و او را
1
والیتدار سند کرد»
آن ککه کککه میتککوان در میککان سککپاهیان پخککش کککرد ،درهککم اسککت و نککه کاالهککای کککه
دههزاره ککزار دره ککم ارزش داش ککته باشکککند .وگ ککی همانگون ککه ک ککه آوردم ،و کککری را میان ککه
ُ
چندانی با آمار و شمار ن کوده اسکت و هرچکه را ککه در پنکدارش می گنجیکده ،بکر کاغکذ
مینشانده است.
بخکککش بیرگ ککی از ت ککاریخ و ککری ،ب ککویهه آن بخکککش آن ک ککه ب ککه ت ککاریخ آغکککازین اسکککالمی
میپککردازد ،گککزارش انگهککا و کشککتارهای مجاهککدان مسککلمان اسککت .در زیککر نگککاهی
اکواهم داشکت بککه شکمار کسکانی کککه بکه گفتککه و کری در ایکن انگهککا بخکاک افتادنککد.
ناگییر از گفتنم که این همه موشکافی در ن شتههای و کری از آن روسکت ککه ب ینکیم
این تاریخ ب کموکاستی که مسلمانان این نین بر آن میباگند و بخش بسکیار بیرگکی
از پژوهشککگران پای نککد بککه تاریخنگککاری سککنتی همککه نوشککتههای اککود را بککر آن اسککتوار
می کنند ،تا به کجا تکن بکه سکنجش و آزمکون میدهکد .گکزارش براکی از ایکن انگهکا و
شمار کشتهشدگان آنها چنین است:
« مسککیلمه کککذاب و قککوم او :از مککردم بنیطنیفککه نیککز در دشککت عقربککا
هفت هزار تن کشته شد و در باغ مرت نیز هفت هزار تن کشته شککد»
پوشینه )3013 ،0
«سخن از ارتداد مکردم عمکان و مهکره و یمکن :و مسکلمانان در عرصکه ن کرد ده
هزار ک از آنها بکشتند و دن اب فرار یکان رفتنکد و بسکیار کک بکشکتند و زن
«فتح قیساریه و غزه :در ا نای م رککه هشکتاد هکزار کک از آنهکا کشکته
شد و در ا نای هییمت به صد هزار رسید» پوشینه )3131 ،5
«انککککا الککککوال :ا کککدا در آن روز یکص ک ک ک کد هک ککزار از آنهک ککا را بکشککککت»
پوشینه )3319 ،5
«انککا نهاونککد :یکصککد هککزار ک ک یککا بیشککتر از آنهککا از سککقوو بککه دره
کشته شد بجز آنها که در ن ردگاه بکه قتکل رسکیدند و م کادب آن بودنکد و
از م دودی اان ن ردند» .پوشینه )3951 ،5
آمار باال تنها به ی بازه دوازده سکاگه دراالفکت ابکوبکر و عمکر بکازمی گردد .بکه دیگکر سکخن ا گکر
تنها و تنها کشتگانی را که و ری اود شمار آنان را نامیده است در نگر بگیکریم و کشکتههای
دیگر را به کناری نهیم ،کمکابیش یک میلیکون )9509000کشکته در میکان ایرانیکان و رومیکان و
عربان ُمرتکد اکواهیم داشکت .از ایکن گذشکته شکمار همکان کشتهشکدگان نیکز بکه گفتکه و کری
افیون بکر کسکانی اسکت ،ککه پکیش و پک از ن کرد کشکته شکدند .وگکی و کری اگرچکه در گکزارش
انگهای دیگر شمار کشتگان را نمیآورد ،ما را راهنما ی می کند ،که اود درباره آن گک ک کمانه
بزنیم .برای نمونه:
«فتح شوشتر :از مردم فارا چنکدان کشکته شکد ککه پکیش از آن ماننکد
نداشته بود» پوشینه )3391 ،5
«انا واجروف :در آنجا انگی کردنکد ککه بکه عظمکت هماننکد نهاونکد بکود و
کم از آن ن ود ،و از پارسیان چندان کشته شکد ککه بشکمار ن کود و انگشکان از
انگهای بیرت کمتر ن ود» پوشینه )3911 ،5
«فتح ری :چندان از آنها کشته شد که کشتگان را با ن ی شمار
کردند» پوشینه )3915 ،5
با افیودن کشتگان انگهای که آمار آنها را و ری نیاورده است ،شمار کشتگان ا گکر
بسیار اوش ین باشکیم از مکرز دو میلیکون تکن اواهکد گذشکت .انگهکا ،بکویهه بروزگکار
َ/َ01مغاکَتیرهَتاریخ َ
و ککری و پککیش از آن ،تنهککا در میککدان ن ککرد ن ککود کککه کشککتار می کردنککد .بخککش بیرگککی از
قربانیان انا سربازانی بودند که هرچند نخست زنکده میماندنکد ،وگکی از زامهکای
سککنگین اککان میسککپردند ،هم نککین شککهروندان و روستانشککینان نیککز از گرسککنگی و
بیمککاری کککه پیامککد نککاگییر انگهککای آن روزگککار بودهانککد) درمی گذشککتند .بککرای نمونککه
انککا سککیسککاگه )3633-3603در اروپککا اگرچککه کمککابیش سککه میلیککون کشککته در میکککان
انگاوران همه کشورها بروی هکم بجکا گذاشکت ،تنهکا در کشکور آگمکان شکمار شکهروندان را از
1
هفککده میلیککون بککه ده میلیککون فروکاسککت .پ ک میبایسککت بککر ایککن دو میلیککون کشککته از میککان
سککربازان ،دسککت کم دو تککا سککه میلیککون شککهروند قربککانی را نیککز بیفککزاییم و اگککر شککمار کشککتگان
مسککلمانان تنهککا ی ک دهککم دشمنانشککان بککوده باشککد ،انگهککای روزگککار دو الیفککه نخسککت
ابکوبکر و عمککر) بکا اوشک ینانهترین آمککار هکم بایککد روی همرفتکه بککیش از پککن میلیکون کشککته بککر
اای گذاشته باشند.
همسنجی با یکی از انگهای روزگار اود میبینیم در انا ایکککککککران و عکرا در ی
که سربازان دو ارتش هشت ساب آزگار به اان یککدیگر افتکاده بودنکد ،شکمار کشتهشکدگان دو
میلیکون نرسکید .چنکد نکتکه را در ایکن میکان از یککاد کشکور در بدبینانکهترین گزارش ک کها نیکز بکه یک
وگی ن اید برد:
س ککوریه ت ککا فلس ککطین) برااس ککته بودن ککد و ن ککه از سرتاس ککر ای ککران و روم .اگرچکککه دربکککاره شکککمار
شهروندان ایرانکی نیمکه نخسکت سکده هفکتم مکیالدی آمکاری در دسکت نیسکت ،پژوهشکهای
1
شکمار گوناگون شمار شهروندان روم ااوری بیزان ) را کمکابیش 30میلیکون آوردهانکد .پک
زیوندگان در گستره زیر ن اید از 10یا 15میلیون فراتر رفته باشد.
ایران و روم
و به دیگر سخن اگر گزارش و ری را همانگونه ککه هسکت بکاور کنکیم ،در پایکان االفکت عمکر
دیگر تنابندهای نمیبایست در شامات و عرا براای مانده بوده باشد.
ویرانککی شککهرها و نککابودی نیروهککای انسککانی در انککدازههای کککه در تککاریخ و ککری آمککده
اسکت ،نکاگییر نکابودی اقتصکاد ،بکویهه اقتصکاد کشکاورزی را بکرای چنکدین دهکه در پک
اواهککد داشککت .پک انگاشککتنی اسککت کککه در پک ایککن دوازده سککاب توگیککد و ان اشککت
سرمایه و در پ آن تکوان دادن ماگیکات و اکراج بکه دوگکت ،دسکت کم در میکانرودان ککه
می ککدان ای ککن انگه ککا ب ککوده اس ککت ،از ب ککیخوبن ن ککابود ش ککده باشکککد .بکککا ایکککن همکککه در
راککدادهای سککاب ،)661 00تنهککا بیسککت سککاب پ ک از کشککته شککدن بککیش از پککن
میلیککون از شککهروندان ایککن بخککش آسککیا ،میاککوانیم کککه در ازانککه کوفککه بککاج و اککراج
چندان گردآمده بود ،که طسکن بنعلکی در برابکر دریافکت آنهکا و درآمکد شکهر دارابگکرد از
االفت چشم میپوشد و فرمانروا ی را به م اویه وامی گذارد« :با و ى صلح کردند ککه
از بیکت اگمککاب کوفککه پنجهککزار هککزار پککن میلیککون) بگیکرد بککا چیزهککاى دیگککر کککه شککرو
کرده بود».1
**********
تاریخنگاری اسالمی را میتوان به گلوگه برفی همانند ککرد ککه بدسکت ابناسکاا -
اگر که چنین کسی هرگز هستی داشته بوده باشکد -از فکراز ککوه پرتکاب شکد .گرداگکرد
این گلوگه کوچ را در گذر ی سده چندان بر فرا گرفت ،که بروزگار و ری دیگکر
سخن از بهمن که نه ،ی کوه بکیرت در میکان بکود و سکه نسکل پیکاپ از تکاریخنگکاران،
هرچ ککه ک ککه اواس ککته بودن ککد از ش ککا و ب ککرت ب ککر آن اف ککیوده بودن ککد .بررسکککی شکککیوههای
تاریخنگاری اسالمی سکر آن نکدارد ککه بکه ت تک گزارشکهای آمکده بپکردازد و راسکت و
نادرست آنها را بیازماید .همامروز نیکز اسالمشناسکان سکنتی از مسکلمان و نامسکلمان
بر گفتههای و ری و مانندگان او سکوگند میاورنکد و برآننکد ککه تکاریخ اسکالم بوارونکه
ُ
دیگر دینهکا تکاریخی بکه همپیوسکته ،ب گسسکت و سرشکار از ریزه ککاری اسکت و هکی
نکتهای را ناگفته نگکذارده اسکت .بکه گمکان اینکان ،در بنیکان و بنیکاد آن که ککه هتکاریخ
صدر اسالمه نامیده میشود ،کوچکترین چونوچرای روا نمیتوان داشکت و اگکر هکم
سخنی باشد ،بر سر ریزه کاریهاست.
از هم ککین رو در ایک کن بررس ککی از س ککوی ب ککه شکککیوهها پرداات ککهام س ککااتن و پکککردااتن
گواهککان و نگاشککتن ت ارنامککه بککرای آنککان ،اگگککوبرداری از تککورات و انجیککل ،پککردااتن بککه
ُ
نکتههای چنان ریز و ارد ،که اای برای پرسش براای نماند )... ،و از دیگکر سکو،
اواستهام نگاه پدران تاریخنگاری اسکالمی بکه پدیکدهها را وا ککاوی ککنم و نشکان دهکم
آنککان بککه اهککان پیرامککون اککویش و راککدادهای آن چگونککه مینگریسککتهاند .بککر و ککری
میتوان بخشید که رادادهای زمان پیکام ر را بکاری و بکه هکرروی نگاشکته باشکد ،وگکی
بهانکه او بککرای راکدادهای روزگککار اککودش چیسکت؟ آیککا او هرگکز در زنککدگیاش درهککم و
دینار و زنجیر و عمامه ندیده بوده اسکت؟ آیکا نمیدانسکته اسکت هصکدهزار سکربازه ا گکر
در میدانی گردهم آیند ،درازا و پهنای آن میدان چند هزار متر اواهد بود؟
ب ککرای نخس ککتین ب ککار اندیش ککه وا ک ککاوی تاریخنگ ککاری اس ککالمی ب ککا نگکککاهی اکککردهبین،
هنگکککامی در مکککن اوان کککه زد ککککه در دانشکککگاه بای کککد دو واطکککد همردمشناسککککی و آم کککاره
می گذراندم .در آن ساگها که هنوز تهمانده باور به اسالم در کن اندیشهام نهکان بکود،
دریافتم که شمار همونکدان اام کههای انسکانی چگونکه افکزایش و کاسکتی میپکذیرد.
باور اینکه عربان پیش از آمدن اسالم داتران اکود را می کشکتند و ایکن پیکام ر اسکالم
بکود ککه آنکان را از ایککن ککار ننگکین بازداشکت ،ب گمککان بکرای هکر مسکلمانی دسککتاوییی
سترت است که بر تاریخ دین اود ب اگکد .وگکی از دیکدگاه مردمشناسکی آمکاری چگونکه ُ
میتککوان بککه چنککین چیککیی بککاور داشککت؟ در آن روزگککار و بککا آن مرتومیککر گسککترده و آن
زندگیهای کوتاه ،تنها چند ساب کشتن داتران بسنده بود ،تا نهادی را یکسر از زمکین
برانککدازد .ایککن را همککه مککا هککم آنککروز میدانسککتیم و هککم امککروز مککیدانیم .آن ککه کککه مککا را از
پرسیدن بازمیداشت ،پرورش هابنهشامهی ما بود ،مکا در اایگکاه ن یرگکان ابنهشکام
و ابناساا و ابنس د بدان او گرفته بودیم ککه هکر سکخن گزافکی را تنهکا از آن رو ککه
بر زبان بیرگانی روان شده ،بپذیریم و از راست و دروغش نپرسیم.
آن ککه کککه در پایککان ایککن بخککش مککیآورم ،میتوانسککت انککدهای بلنککد برانگیککزد و یککا دسککتکککم
گ خنککدی بککر گککب اواننککده بنشککاند ،ا گککر کککه گفتککاوردی از برتککرین کتکککاب تکککاریخ اسکککالمی
نمیبکود .انککدوه مککن نیککز همککه نکه از آن اسککت کککه کیسککتی دینککی و تکا انککدازهای ملککی) مککا بککر پایککه
سککخنانی چنککین برسککااته شککده ،مککن از آن دگگیککر و انککدوه گینم کککه همامککروز و هماکنککون در
دانشگاههای سرشکناا اهکان نیکز رشکته اسالمشناسکی بکر بنیکاد چنکین گزارشکهای اسکتوار
است و شگفتا که هی چونوچرای در این اره برتافته نمیشود:
«گوید به روز یمامه ابت بنقی کشته شد که بکه ضکربت یککی از مشکرکان
از پککای درآمککد ،پککای وی قطککع شککده بککود و پککای قطککع شککده اککود را گرفککت و
1
سوی قاتل اویش افکند و او را کشت و سپ اود نیز اان داد»
ََََ3اسالمَقرآنیَوَاسالمَتاریخیَدرَهمسنجیَقرآنَوَسیره َ
بررس ککی ش ککیوههای تاریخنگ ککاری ،گذش ککته از آنک ککه پ ککرورش و م ککنش مکککا ایرانیکککان و دیگکککر
مسک کککلمانان) و نگاهمک کککان بک کککه پدیک کککدهها را نشک کککان میدهک کککد و زودبک کککاوریُ ،ناپرسشکککککگری و
سادهاندیشککیمان را بککه ُر می کشککد ،مککا را بککا دو اسککالم از بککیخوبن ناهمسککان روبککرو می کن کد؛
اسالم قرآنی و اسالم تاریخی.
ُ
پیشتر آوردم که قرآن بدون سیره و تاریخ چونان رازی سکربهمهر اسکت ککه هکی ک را
یارای گشودن آن نیست .این سخن ،ی برداشت و یکهه مکن از تاریخنگکاری اسکالمی
نیسکت .نکه تنهککا بیرگتکرین و سرشناسکترین تاریخنگککار اهکان اسکالم کککه و کری باشککد
نخسککتین تفسککیر قککرآن را بنککام هاککامع اگ یککان عککن تاو یککل ای اگقککرآنه بککه رشککته نگککارش
درآورده است ،که رفیعاگدین قاضکی ابرقکوه برگرداننکده سکیره ابناسکاا بکه پارسکی)
اود آشکار و ب پرده می گوید« :و بدان ککه فضکیلت مطاگ کت ایکن کتکاب سکیره بکا
1
فضیلت مطاگ ت تفسیر قرآن برابر است» .و تازه پکارهای از ایکن دوگانکه گو یهای قکرآن
و همستییی آیههای گوناگون آن را با کمک سکیره نیکز نمیتکوان دریافکت .بکرای نمونکه
ا گککر مسککلمان باورمنککدی بخواهککد از دب قککرآن اایگککاه مسککیایان در نککزد اهلل را بیابککد و
بداند رفتارش بکا آنکان چگونکه بایکد باشکد ،بکه سکخنانی ماننکد ایکن دو آیکه زیکر براواهکد
اورد و سرانجام نخواهد دانست آیا با مسیایان میتوان سر دوستی را باز کرد ،یا نه:
ْ ُ ْ
«گتجکککدن أشکککد اگنکککاا عکککداو من گلکککذین آم ُنکککوا اگی ُهکککود واگکککذین أشکککرکوا
ُ ْ
وگتجککدن أقککر ب ُه ْم مککود من گلککذین آم ُنککوا اگککذین قککاگوا إنککا نصککار ى فگک بککرن
ْ
م ْن ُه ْم قسیسین و ُر ْه مانا وأن ُه ْم ال ی ْستک ُرون
مسککلما یهودی کان و کسککانی را کککه شککر ورز ی کدهانککد دشککمنتککر ین مککردم
نس ک ت بککه مؤمنککان اککواهی یافککت و قط ککا کسککانی را کککه گفتنککد مککا
نصرانی هستیم نزدیکتر ین مردم در دوستی با مؤمنکان اکواهی یافکت
ُ ُ ْ
«یا أیها اگذین آم ُنوا ال تتخذوا اگی ُهود واگنصکار ى أ ْوگیکاد ب ْ ض ُکه ْم أ ْوگیک ُاد
ْ ُ
ن وم ْن یتوگ ُه ْم م ْنک ْم فإن ُه م ْن ُه ْم إن اهلل ال ی ْهدی اگق ْوم اگظاگمین ْ
ب ٍ
اى کسککانی کککه ایمککان آوردهای کد یهککود و نصککارى را دوسککتان مگیر ی کد
ب ضککی از آنککان دوسککتان ب ضککی دیگرنککد و هککر کک از شککما آنهککا را بککه
دو سککتی گ ی ک رد از آنککان اواهککد بککود آر ى اککدا گککروه سککتمگران را راه
نمینماید» ما ده )53
اگر کسی در پهنه فرهنگی بیکرون از دینهکای سکامی زاده و باگیکده باشکد بکرای نمونکه در هنکد،
چین ،ژاپن ،مغوگستان یا در میان سراپوسکتان ،اسککیموها و رنگکینپوسکتان شامانیسکت)
و داسکتانهای تککوراتی را هرگککز نشککنیده باشککد و بخواهکد دربککاره آ ککین یهککود و مسککیح و پیککدایش و
بککرآیش آنهککا پککژوهش کنککد ،بککرایش اوانککدن کتککاب عهککدین کهککن و نککو /تککورات و انجیککل)
بسنده اواهکد بکود .تکورات آفکرینش اهکان و سرگذشکت پیکام ران و پادشکاهان یهکود ،و بکویهه
سرگذش ککت چه ککره کلی ککدی آن ک ککه موس ککا باش ککد را بک ک ک ککموکاس ککت در اکککود دارد و انجیکککل
زندگینامه عیسای ناصری و برانگیختکه شکدنش را و داسکتان طواریکونش را .همکین کک اگکر
بخواهککد دربککاره اسککالم و پیککدایش آن و بککویهه سرگذشککت پیککام رش دسککت بککه پککژوهش بزنککد،
پ ک از اوانککد کتککاب آسککمانی مسککلمانان گی تککر و سرگشککتهتککر از پککیش اواهککد شککد ،زیککرا بککا
ان ککوهی از نامهککا و چهککرههککا و اایهککا رو بککرو اواهککد شککد ،کککه در اککود قککرآن هککی نشککانی از آنهککا
نیسککت .نککاگییر از گفتککنم کککه در آ ککین یهککود ،تلمککود بککویهه تلمککود بککابلی) و هم نککین آ گککادا و
هالا ککا 1نی ککز از اایگ ککاه و ی ککههای براوردارن ککد ،وگ ککی آنه ککا را م ککیت ککوان ب ککه زبکککان دیکککنشناسکککانه
اسالمیهشرح و تفسیره تنخ دانست که بدون آنها هم هر یهودی باورمندیمیتککککواند
1آ گادا Aggadahو هالاا Halakhaشری ت یهود و آ ین زندگی روزانه یهودیان را در اود
گردآوردهاند.
مغاکَتیرهَتاریخ79َ/
پرسککش اککود را بیابککد .در ایککن کتابهککا چیککیی ناگفتککه نمانککده اسککت و اککدا از اینکککه
داسککتانهای آمککده در انجیککل و تککورات راسککتانککد یککا دروغ ،زنجیککره گاهشککمارانه 1آنککان
ب گسست است .وگی آیا قرآن نیز چنین است؟
ُ ْ ْ
کب و تککب 3مککا أغن ککی ع ْنک ُکه ماگک ُکه و مککا کسککب 1
«ت ککت ی کدا أب ک گهک ٍ
ْ
سی ْصلی ن مارا فات گه ٍب 1و ْامرأ ُت ُکه طماگکَ اگاطکب 0فکی ایکدها
ٌ
ط ْ ل م ْن مس ٍد 5
بر یکده بککاد هککر دو دسککت ابوگهککب 3هرگککز مککاب و ککروت او و آن ککه را بککه
دس ککت آورد ب ککه ط ککاگش س ککودی ن خشک کید 1و ب ککه زودی وارد آتشکککی
مکیشکود کککه دارای شک له فککروزان اسککت 1و هم نکین همسککرش در
طککاگی کککه هیکزم بککه دوش مکیکشککد 0 ،و در گککردنش ونککاب از گیک
ارما است » 5
ا گککر آن پژوهنککده پککیشگفتککه کککه در بیککرون از پهنککه فرهنگککی اسککالم باگیککده اسککت و بککا
افسککانههککای اسککالمی آشککنا نیسککت ،ایککن سککوره را از آغککاز تککا فراککام آن بخوانککد ،هرگککز
نخواهککد دانسککت کککه ابککوگهککب کیسککت و نککام زنککش چیسککت و چککرا اینککدو سککزاوار آتککش
دوز و نفککرین اهللانککد؟ قککرآن ،بوارونککه تککورات پاسککخ پرسشککهای اواننککدگانش را اککود
نمککیدهککد و آنککان را بککه سککراغ سککیره مککیفرسککتد .پ ک پژوهنککده بایککد دسککت کم سککیره
ابناساا را نیز بگشاید تا بخواند:
«ع ککداگمطلب را ده پسککر بککود و شککش داتککر .از آن ده پسککر یکککی پککدر پیغم ککر
علیککهاگسککالم بککود ع ککداهلل بککنع ککداگمطلب ،و آن ُنککه دیگککر :یکککی ع ککاا ،و
دیگر طمزه ،و دیگر طکار و دیگکر ابوواگکب و دیگکر زبیکر ،و دیگکر طجکل ،و
2
دیک ک ک کگر مقوم ،و دیگر ضرار و دیگر ابوگهب ،این ده بودند»
1 Chronologically
2سیره ابناساا ،333 ،در بیان اوالد ع داگمطلب
مغاکَتیرهَتاریخ11َ/
در دن اگککه اس ککتجو بککرای ش ککناات بیشککتر از ابوگه ککب بککاز ه ک ک ک ک کم قککرآن بککککار نمیآیکککد و ای ککن
ابناسککاا اسککت کککه بککرای نخسککتین بککار بککه مککا مککیگو یککد چککرا اهلل از دسککت ابوگهککب چنککین
اشمگین است:
ْ ْ ْ ْ
«دیگککر ایککن آیککت فروآمککد کککه و أْنککذ ْر عشکیرت اْل قککربین و اافککن اناطک
ْ
گمککن ات ک مککن اگ ُمک ْکؤمنین * ای مامککد ،اسککالم از ایککن آشکککارتر کککن ،و بککه
اود را انذار کن به آواز بلند ایشان را بکراه طکگ باال ی رو و اویشاوندان نزدی
چون این آیت فرود آمکد ،سکید علیکهاگسکالم ،اویشکان اکود را از اوان .پ
بنیهاشم و غیرهم گرد کرد و به کوه صفا برشد و ایشان را وعد و وعید گفت
و از دوز و بهشت ایشان را بیاگاهانید ،و ب د از آن ایشان را براه طگ اواند و
دعوت کرد .و ایشان ،چکون سکخن پیغم کر ،علیکهاگسکالم ،بشکنیدند ،دور از
کار ن ودند اال ابوگهب که از میان همه برااسکت و سکفاهت نمکود و سکخنها
گفت سخت ،و از آن س ب سورت ت ْت یدا أب گه ٍب فرود آمد»
1
پ ک تککا بککدینجا بککر پژوهنککده آشکککار مککیگککردد ابوگهککب یکککی از پسککران ع ککداگمطلب و
عموی مامد بوده است که با همکاری همسرش روزگار را بر بکرادرزاده اکویش تنکا
کرده بوده است .هم نین دانسته میگردد ککه عت که پسکر ابوگهکب دامکاد مامکد بکوده
است و به فرمان پدرش از رقیه داتر مامکد اکدا شکده اسکت .و اینککه اهلل نگذاشکته
است عت ه از رقیه کام گیرد و دوشیزگیاش را بردارد:
« و پیغم ر علیکه اگسکالم ،در آن وقکت داتکری دیگکر داشکت ککه نکام
وی رقیکککه بکککود و نککککاح ککککرده بکککود و بکککه پسکککر ابوگهکککب داده بکککود ...و
ابواگ ا و عت که پسکر ابوگهکب ایمکان نیاوردنکد و هکم بکر کفکر مکیبودنکد
...ابوگهککب وی را گفککت ای عت ککه ،از داتککران قککریش هککر کککدام کککه
اواهی ما از بهر تو بخواهیم و تو رقیکه داتکر مامکد از اانکه بیکرون ککن
...و عت ه بکدان سک ب رقیکه را وکال داد و طکگ ت کاگی میکان رقیکه و
عت ه طجاب افکنده بود و چندان وقت که رقیه در اانه عت که بکود بکا
وی نزدیککی نتوانسککت ککردن و نکککرده بککود ،و ایکن کرامتککی بکود کککه طککگ
ت ککاگی کککرده بککود تککا رق ک ک کیه از قیککد عت ککه بیککرون آیککد و زن امیراگمککؤمنین
1
عثمان شود»
داسککتان وگککی بککه همینجککا پایککان نمککیپککذیرد .بککرای نمونککه پژوهنککده نمککیدانککد کککه چککرا
ع داگمطلب نام پسرش را هابوگهبه پدر یا دارنده آتش) نهاده است ،یا نام همسکر او
چه بوده است ،زیرا ابناساا در این اره ااموشی گییده است .پژوهنکده گذشکته از
قرآن و سیره ابناساا باید به سراغ و قاتاگک ری نیز برود تا بخواند:
تککازه در و قککات اسککت کککه پژوهنککده مککیاوانککد پککیش از آمککدن طلیمککه ،وی ککه کنیککز
ابوگهب چند روزی مامد را شیر داده است 2و نام همسر او که قرآن در سوره نکام ُبکرده
از او یاد کرده است هامامیل داتر طرب بنامیه بنع دشم ه بوده است.
بککنع ککد «مککادر عت ککه امامی کل داتککر طککرب بککنامی که بککنع دشمکککک
1
منا بنقصی است»
زنجیره این سخن درباره ابوگهب را میتکوان بکا نگکاه بکه گزارشکهای دیگکر سکیرهنویسکان
هم نان پ گرفت و از آن کتاب برساات ،وگی من به همین انکدازه بسکنده مکیککنم
و این نمونههای آمده را نیز تنها از آن رو ناگییر یافتم ،که دانسکته آیکد قکرآن بکدون سکیره
و طککدی و اا ککار و روایککت کککوچکترین و کمتککرین سککخنی در بککاره پیککدایش اسککالم و
برآیش آن در ساگهای نخستینش نکدارد و اوانکدن آن تنهکا بکر سکردرگمی و سرگشکتگی
پژوهندگان میافزاید .همین اندازه آشکار اسکت ککه بکرای در یکافتن درونمایکه سکورهای
که تنهکا پکن آیکه دارد ،بایکد نزدیک بکه چهارسکد بکرت از سکیره ابناسکاا و دسکت کم
چهار پوشینه از و قات ابنس د را زیرورو کرد.
مککن بککر روی نمونککه ابوگهککب انککدکی درنککا کککردم ،تککا وابسککتگی ب ک مککرز و کرانککه کتککاب
آسکمانی را بکه گزارشککهای زمینکی نشککان دهکم و بککر ایکن نکتککه انگشکت نهککم ،ککه قککرآن در
گزارش پیدایش اسالم سرتاسر کاستی و ناروشنی است و چارهای اکز دسکت یکااتن
بر سیره و طدی و روایت نکدارد .در ز یکر نمونکههکای دیگکر را فهرسکتوار اکواهم آورد،
تا اوانندگان کنجکاو اود به استجوی پیشینه آنها در طدی و سیره و تککککککککککاریخ
برآیند و آنها را با آن ه که در قرآن آمده برسنجند:
از آنککه پژوهنده پیشگفته این را که زید که بود و نکام آن زن چکه بکود و چکرا پیکام ر پک
زید از او کام برگرفت ،او را به همسری اویش برگیید ،نه در قرآن ،که در پوشینه سکوم
تاریخ و ری مییابد.
داستان گقمان و نام ق یله او و گفتککککگو و نیایشش با اهلل را و این را که او چگککونه 560
سککاب زیسککت و چگونککه ا ک ک ک کهان واگذاشککت و مککرت یافککت ،و ککری در پوشککینه یکککم و
سوم کتابش آورده است.
قرآن بما طتا نمیگویکد ککه بکدر چیسکت و در آن چکه ر داده اسکت .هبکدره بکه تنهکای
میتواند نام ی اا ،یکا یک راکداد باشکد .تنهکا در گزارشکهای ابناسکاا و واقکدی و
ابنس د و ابنهشام است که پژوهنده درمییابد در تاریخ اسکالم سکه انکا زیکر ایکن
نام درگرفته است؛ بدر اوگی در ماه سکیزدهم هجکرت ،بکدراگقتاب بسکاب دوم هجکرت و
بدراگموعککد کککه بککدراالاره نیککز اوانککده مککیشککود) بسککاب سککوم هجککرت .او هم نککین
درمییابد که آیه پیشگفته نگاه به انا بدراگقتاب دارد.
هم نککینانککد واژگککان مکککه و مدینککه و که ک و هککاروت و مککاروت و ب ککل و وککاگوت و
ااگوت و عییز مصر و همسرش و ...که از آنان نیز نکامونشکانی در قکرآن نیسکت و ا گکر
سیره ن اشد ،پژوهنده گی و سردرگم و انگشت بر دهان بر اای میماند.
چنانکه می بینیم ،قرآن در اایگاه ی کتاب آسمانی درسکت بوارونکه آن که ککه اهلل
ُ
در همککان آغککاز کککار در بککارهاش گفتککه اسککت 1سرشککار از کاسککتیها و نکتککههککای گنککا و
ناروشن است و از به کمک چراغهکای ُپرنکور و دراشکندهای چکون سکیره و طکدی و
روایت کسی را یارای دریافتن آن نیست .در همسنجی با تورات و انجیل قکرآن را بایکد
کتککاب بشککمار آورد کککه ان ککوهی از تک نگاریهککای پراکنککده را در اککود گککردآورده اسککت،
بگونهای ککه مکیتکوان سکامان کنکونی آن را بهکم ریخکت ،بخشکی از آن کاسکت یکا بکر آن
اف ککیود ،بک ک آنک ککه در س ککااتار آن شککککافی پدی ککد آی ککد .در اینجاسکککت ککککه مکککیبین ککیم
اندیشککورزان سککده آغککازین فرمککانروا ی ع اسککیان در ان شککی سککازمانیافتککه و ره ککری-
شده ،بگونهای آماامند این مغاکهای تیره قرآنی را با سیره ُپر کردهاند.
سیره و روایت و طدی و قرآن بروی هم ،به اایگاه تورات در آ ین یهود ،و انجیل و
تورات در آ ین مسیح رسیدهاند .با اینهمه باید در دن اگه سخن آغازین این بخکش بکه
بررسی دو اسالم ناهمسان هقرآنیه و هتاریخیه پرداات.
3/1بازهَمکی َ
ابناساا پیش از آنکه داستان برانگیخته شدن مامکد را واگو یکد ،نخسکت بکه ایکن
نکته میپردازد که مسیایان و یهودیان از آمدن پیام ری بنام مامد آ گاه بودهاند:
مغاکَتیرهَتاریخ17َ/
«م ککرا گف ککت :ای س ککلمان ،نزدیک ک اس ککت بکککه آن زم ککان ککککه از قکککریش
پیغم کککری اکککاهر شکککود و دیکککن طنیفیکککت بگسکککتراند و الککککگ را از راه
1
ضالگت برهاند»
در دن اگ ککه ای ککن داس ککتان وگ ککی او پیشکککگفتاری ب ککر چ ککاگش بنی ککادین اسکککالم و چرا ککی
برانگیختککه شککدن مامککد مینگککارد ،کککه بازگوکننککده اویشکککاری مامکککد و اسکککالم
اسککت ،همککان اویشکککاری کککه آنککرا در سرتاسککر سککیرهها و تاریخهککا از آغککاز تککا بککه پایککان
اواهیم دید:
اینکککه ابناسککاا نام ردگککان را در دن اگککه داس کتانش در چهککار سککوی اهککان بککه سککراغ
آ ین ابراهیم میفرستد ،ب پیشکینه و نیندیشکیده نیسکت و در بخشکهای آینکده نشکان
اواهم داد که ابراهیم و پسرش اسماعیل و کنیزش هاار چه اایگاه براسته و
نخسککتین گرونککدگان بککه آ ککین مامککد ،از همکان ق یلککه قریشانککد کککه مامککد نیککز اککود از میککان
ایشککان برااسککته اسککت .بککدیگر سککخن چککاگش اسککالم تککاریخی در نخسککتین گک ک ک ک کک کامهایش،
بتپرستانند و نه یهودیان و مسیایان:
«و ابککوبکر ،رضککیاهلل عنککه ،پنهککان ایشککان دعککوت بککه اسککالم ککککردی و
گفتی :ای قوم ،این بت پرستیدن نه کاری است و هی عقکل ایکن
روا ندارد که چوب پارهای بخدا ی گیرد ککه نکه از وی مضکرتی آیکد و نکه
1
منف تی»
در ساب سوم ب ثت مامد اسالم آشککار می کند 4و قریشیککککککان را فککککککرامیاواند که
1درباره اادوی شمارهها در تاریخنگاری اسالمی بنگرید به ُاستار ارزشمند ب .ب نیاز «چرا
نمیتوان به روایات اسالمی اعتماد کرد؟» ،بخش چهارم ،بازتاب اعداد مقدا در «زندگینامهی
مامد» ابن اساا ،در تارنمای هکندوکاوه kandokav.net
2سیره ابناساا 109-130 ،
1همان119 ،
4همان111 ،
مغاکَتیرهَتاریخ19َ/
«چککون دیدنککد کککه سککید علیهاگسککالم ،اسککالم آشکککار کککرد و پیوسککته بککه
قککدم اککد ایسککتاده اسککت و مککردم را دعککوت می کنککد و بتپرسککتیدن بککر
دب ایشان سکرد می کنکد و ادایانشکان را دشکنام میدهکد ،و دیدنکد ککه
مردم سکخن وی ق کوب می کننکد و مسکلمان میشکوند ،ایشکان را غصکه
1
بگرفت»
چنانکه رفت ،چاگش مامد و اسالم در دهه نخستین پک از برانگیختکه شکدنش بکا
بتپرستان است و اگر اینجا و آنجا یادی از مسیایان و یهودیان میشود ،تنها بکرای
انگشت نهادن بر این نکته است که او – مامد – پیام ر هآاراگزمانه اسکت ککه مکهده
آمدنش را اهلل در تورات و انجیل داده است .در دن اگه گکزارش ابناسکاا میاکوانیم
که قریشیان در پ بکاال گرفتن ککار مامکد بکر آندسکته از یکاران او ککه پنکاهی نداشکتهاند
اشم می گیرند و در پک آزار آنکان برمیآینکد .مامکد ککه هنکوز تکوان پشکتی انی از یکاران
اکود را نککدارد ،آنککان را بککه ط شکه میفرسککتد تککا در پنککاه نجاشکی آرام گیرنککد .کککار مامککد
وگی هم نان باال می گیرد و هر روز گروهی ان وهتر بر سر وی گرد میآیند .پ قریش:
«اتفا به آن کردند ،تا عهدی بکنند و اطکی بکر آن بنویسکند ،تکا هکی کک
از ایشککان بککا بنیهاشککم و بنیاگمطلککب کککه ق یلککه مصککطفی ،صککلواتاهلل
علیه انکد ،م املکت و مخاگطکت نکننککد و زن ندهنکد بکه ایشکان و نخواهنککد
ازیشان ،و هم نین مقیم و مجتاز هی ک نگذارند ککه م املکه بکا ایشکان
2
کنند و تقرب و ترددی با ایشان بنمایند»
1همان215 ،
2همان143 ،
َ/َ01مغاکَتیرهَتاریخ َ
ابنس ک د در اگط قککاتاگک ری داسککتان را از ایککن دردنککاکتر نشککان میدهککد و سککخن از
همااصره مسلمانان در درهه میراند:
آزارهای بتپرستان بکر مامکد و پیکروانش چنکدان فیونکی می گیکرد ککه اهلل بناچکار اکود
ُ
دست در کار میشود و پن تن از آنان را به آسی ها و بیماریهای سخت فرومی کشد:
«پکن تککن بودنککد از قکوم قککریش کککه ایشکان را سککید ،علیهاگسککالم ،بیشککتر
میرنجانیدندی و استهزا بیشتر می کردنکدی .یککی أسکود بناگمطلکب
بود ،و یکی أسود بنع دیغو ،و یکی وگید بناگمغیکره و یککی عکا
بنوا ل ،و یکی طار بناگطالوله .ب کد از آن سکید ،علیهاگسکالم ،بکر
ایشککان دعککا کککرد و طککگ ت ککاگی هککر یکککی از ایشککان بککه عککذاب گرفتکککار
2
گردانید»
بککاری ،بسککاب دهککم ب ثککت سککه سککاب پککیش از کککوچ مسککلمانان بککه مدینککه) ابوواگککب و
ادیج ککه درمی گذرن ککد .در پک ک م ککرت آن ککدو ،ککککه برت ککرین پشکککتی انان مامکککد بودنکککد،
بتپرستان بر فشار و آزار اود میافزایند ،تا اای که مامد رهسپار وا می گکردد
تا همپیمانان و پشتی انان تازهای در برابر قریش بیابد .سکران بتپرسکت ق یلکه قیک
وگکی اکواهش او را ب پاسکخ مینهنکد و کسکان وامیدارنکد ککه در پک او روان شکوند و از
وککا تککا نزدیکککی مک ککه 300کیلککومتر) او را دشککنام دهنککد و ب ککه گفتکککه ابکککناسکککاا
«س ککفاهت کنن ککد» .مام ککد وگ ککی از فرااوان ککدن بتپرس ککتان ب ککه دیکککن اسکککالم دگس ککرد
نمیش ککود و هرس ککاب ب ککه هنگکککام طک ک و زم ککانی ک ککه ق یل ککههای عکککرب بکککرای نیکککایش
1
ادایانشان به مکه میآیند ،برای آنان سخن می گوید و قرآن برمیاواند .
سککرانجام بسککاب سککیزدهم گزارشککها در بککاره شککمار سککاگهای میککان ب ثکککت و هجکککرت
گونک کککاگون اس ک ککت و از 30تک کککا پک کککانزده سک کککاب آمک کککده اسک کککت .در این کککککاره بنگریکککککد بک کککه
اگط قکاتاگک ری ،پوشککینه یکککم ،بککرت )109و بککا اسککالم آوردن ایککاا ابنم ککاف مامککد
همپیمانککانی نککو پیککدا می کنککد و شککهروندان یثککرب مدینککهاگن ی پسککینتر) از دو ق یلککه
اوا و اککیرج بککدو میپیوندنککد ،پیوسککتنی کککه کککوچ مسککلمانان از مکککه را بککدن اب دارد.
انککدک زمککانی پ ک از آن بجککز مامککد ،ابککوبکر و علککی از بیرگککان اسککالم کسککی در مکککه
نمانده است .پ قریشیان که از نیکرو گکرفتن مامکد و پیوسکتن دو ق یلکه سرشکناا
عرب به دین او در هراا شدهاند ،به رایزنی مینشینند:
«أبواهککل گفککت :رای مککن آنسککت کککه از هککر ق یلککهای کککه مککا را هسککت،
مردی برنای الد ،که از وی طسیب و نسکیبتکر ن اشکد ،بیکرون کنکیم
و هککر یکککی از ایشککان شمشککیری بدسککت دهککیم ،تککا چککون مامککد افتککه
باشککد ،بککه ی ک بککار بککر وی طملککه برنککد و او را بشمشککیر پارهپککاره کننککد .و
چککون بککدین صککفت بکشککته باشککند ،اککون و ى در املکه ق ایکل عککرب
متفر باشد ،و آن وقت بنیع دمنا بکا املکه قکر یش برنیاینکد ...
در این طاب ،ا ر یل ،علیه اگسالم ،بیامد و سکید را ،علیهاگسکالم،
از ای کن طککاب ا ککر داد و گفککت :امشککب در فککراش اککود مخسککپ ،کککه
دشککمنان قصککد هککال تککو دارنککد .پک چککون شککب درآمککد ،قککر یش بککا آن
اماعت ککه راسکت ککرده بودنکد ،بیامدنکد و بکر در سکراى سکید ،علیکه
اگسککککالم ،بایسکککتادند و انتظکککار مکککیکردنکککد ککککه سک کید ،علیهاگسککککالم،
بخسپد ،و ایشان بروند و او را هال کننکد .چکون سکید ،علیهاگسکالم،
1همان413 ،
َ/َ01مغاکَتیرهَتاریخ َ
این واپسین درگیری مامد بکا بتپرسکتان در مککه اسکت و بدینگونکه مامکد و ابکوبکر
نیز ش انه از مکه می گریزند و به یثرب میروند .این کوچ ش انه نه تنها پایکان بکازهای از
تککاریخ اسککالم اسککت ،کککه در آن مامککد تنهککا پیککام پروردگککارش را بازگفتککه اسککت ،کککه
بروزگار ُعمر سرآغاز ساگشماری اسالمی می گردد.
******
زندگی مامد پ از برانگیخته شدنش بر پایه زیستگاه او به دو بکازه بخکش میشکود؛
بککازه مکککه و بککازه مدینککه .مککن نخسککت بککه همسککنجی قککرآن و سککیره دربککاره چاگشککهای
اسککالم و مامککد در بککازه نخسککت زنککدگانی پیام رانککهاش ،کککه در مککککه سککپری شکککده
است ،مکیپکردازم .چنانککه در بکاال آمکد ،چکاگش بنیکادین مامکد در مککه بکا هککافران و
مشککرکانه اسککت .یک بررسککی آمککاری نشککان میدهککد کککه ابناسککاا از بککاب 31انککدر
1همان411 ،
مغاکَتیرهَتاریخ91َ/
پیغم ر) تا باب 11در هجرت سید علیهاگسکالم) دشکمنان مامکد را 303بکار م
هکککافرانه 95بککار ک ککافران و 6بکککار کفکککار) میاوانککد .از آن گذشکککته او 3بکککار بکککا آوردن
هکککافران قکککریشه و هکفککار قکککریشه نشکککان میدهککد کککه ایککن کککافران از ککککدام ق یلهانککد.
هم نکین در این کاره کککه هککافره در واژهشناسککی اسکالمی بککه چکه کسککی گفتکه میشککود،
ابناساا می گوید:
بدینگونکه هککافرهدر واژهشناسککی سکیره بکه کسککی گفتکه میشکود کککه بجکای اکدا ُبتککان را
میپرستد ،بازشناسی واژگانی که قرآن با آنها دشمنان آ ککککین نو را مینامد وگی به این
آسانی نیست .ابن اساا و در پیروی از او ابنهشام) واژه قرآنی مشکرک را نیکز بکرای
بتپرستان بکار میبرند:
«نجران شهرى بود در زمین عرب و مردم پرهنر در آن شهر بسیار بودنکد
و ب ضککی ترسککا بودنککد و دی کن عیسککی داشککتند و ب ضککی بککا اهککل شککر
1
بودند و بت همی پرستیدند»
«عمککر بککن قتککاده از مککردان ق یلککه اککود نقککل کنککد کککه گفتنکککد :سککک ب
نظر از توفیگ ربانی این بود که در آن زمکان ککه مسلمان شدن ما صر
1
ما مشر و بتپرست بودیم یهودیان که اهل کتاب بودند و »...
1همان115 ،
2همان411 ،
1همان52 ،
َ/َ04مغاکَتیرهَتاریخ َ
«ام ع ککداهلل داتککر ابک طثمککه گو یکد :مککا آمککاده رفککتن بکه ط شککه بککودیم و
عککامر شککوهرم) بککراى براککی کارهککاى اککارج از منککیب بی کرون رفتککه بککود،
2
ناگاه عمر را که هنوز مشر بود دیدم که بنزد من میآید»
و گککاه نیککز سککیرهنگاران بککرای نامیککدن بتپرسککتانی کککه بککا مامککد و آ یککنش سککر سککتیز
دارند ،هر دو واژه مشکرک و ککافر را یکجکا بککار میبرنکد و این نکین راه را بکرای برداشکتی
دیگککر از ایککن دو واژه و اینکککه هککر کککدام از آنهککا نککام گروهککی دیگککر ،از مشککرکان ،یککا بجککز
مشرکان مسیایان ،یهودیان ،زرتشتیان )... ،بوده است ،میبندند:
«ی کککی عثمککان بککن مظ ککون بککود و و ى بی ی نهککار وگ ی کد بککناگمغی کره بککه
مکککه درآمککد .و وگی کد بککناگمغی کره از بیرگککان مکککه و مهتککران قککر یش بککود و
و ى چککون عثمککان بککن مظ ککون را طکککم و ى در مکککه ناف کذ بککود .پ ک
نمییارست که چیکزى بکه و ى گفتکی و آزار و ى ز ینهار داد ،هی ک
ول ی کدى .چککون چنککد روز بککدین برآمککد ،عثمککان بککن مظ ککون بککا اککود
اندیشکه ککرد و گفکت :در طمیکت و مسکلمانی روا ن اشکد ککه أصککااب
پیغم ککر ،علیکه اگسککالم ،در بککال و شککدت باشککند و مککن در اککوار کککافرى
1
مشر در أمن و استراطت باشم»
بکار دورادور بکا اهکل کتکاب در سیره ابناساا مامد تا زمکانی ککه در مککه اسکت ،تنهکا یک
درگیککر میشککود و آنهککم هنگککامی اسککت کککه قریشککیان بککرای رهککا ی از سککخنان او دسککتبدامان
یهودیککان یثککرب میشککوند و از آنککان میاواهنککد ا گککر نشککانی از پیککام ری مامککد در کتابهککای
ایشان اسکت ،آن را بکا ایشکان بازگوینکد ،تکا دانسکته افتکد آیکا مامکد راسکت می گویکد و فرسکتاده
ادا است ،یا دروغگوی نابکار و در پ فریب مردمان است:
یک ککار دیگککر نیککز مسککیایان ط شککه آوازه سککخن او را میشککنوند و بککه مکککه میآینککد تککا
سخن از زبان اودش بشنوند:
1همان / 276 ،ناگفته نمی بایست بماناد که داستان اصااب که داستانی مسیای است با
نام Seven Sleepersکه اسقفی بنام ی قوب سروگی Jacob of Serughدر نیمه دوم سده پنجم
برای نخستین بار گزارش آن را فرونوشته است .اینکه چرا یهودیان مدینه برای آزمودن مامد از او
درباره داستانی مسیای پرسیده اند و نه از کتاب مقدا یا داستانهای اودشان که آنها را بهتر
میشنااتهاند ،یکی دیگر از همان چیستانهای ب شماری است که با اواندن سیره و قرآن با آنها
روبرو میشویم.
َ/َ01مغاکَتیرهَتاریخ َ
کوتککاه سککخن اینکککه چککاگش پیشککاروی اسککالم و درگیککری و رو یککارو ی مامککد در سککیره
ن ویکه ،بککا ُبتپرسکتانی اسککت کککه سکیره آنککان را کککافر و مشکرک مینامککد و مامککد در 31
سککاب زنککدگانی پیام رانککهاش در مکککه شک اروز درگیککر رو یککاروی بککا قریشککیانی اسککت کککه
روزگار را با رن و آزار و شکنجه و مااصره بر او و پیروانش تنکا کردهانکد .اکنکون بایکد
دید آیا بازتاب این چاگشها و درگیریها و رویاروییهکا بکا بتپرسکتان را در قکرآن ،بکویهه در
سورههای مکی آن نیز میتوان یافت ،یا اینکه روی سکخن قکرآن در بخکش مککی آن بکا
مردمانی با باورهای دیگر است؟
آن ه تا کنون آمد ،بررسی فشرده تاریخ پیدایش اسالم و چاگشهای آن در باره مککی از
زبان سیره ابناساا بود .اکنون اای آن دارد که بازتکاب راکدادهای آمکده در سکیره
و هم نین درگیریهای مامد را در قرآن بجوییم.
پژوهککککندگان مسلمان قککککککککککرآن بکرای نمونکه شکیخ و رسکی ،سکده ششکم هجکری) ،بکا
بهره گیککری از گفتککههای ابنع ککاا 2سککورههای آن را بککه دو بخککش همکککیه و همککدنیه
بخککش کردهانککد .هم نککین گفتککه میشککود علککی در قرآنککی کککه بنککام اککود او بککوده اسککت
مصا امیرمؤمنان) زمان فروآمکدن سکورهها را پایکه چیکدمان اکود گرفتکه اسکت .در
اککود قککرآن هککی نشککانهای از ایککن نیسککت کککه کککدام سککوره در مکککه و کککدام در مدینککه
فروفرستاده شده است و باید پذیرفت که روش بخش ککردن سکو رهها ،سکدهها پک از
زمانی که گفته میشود در آن قرآن بر مامکد فروفرسکتاده شکده ،بکه دگخکواه تفسکیرگران
1همان161 ،
2در این اره بنگرید به برگردان پارسی تاریخ ی قوب ،پوشینه یکم ،بخش دوم در تاریخ اسالم ،قسم
اوب وقایع ماق ل از هجرت ،آن ه از قرآن در مکه نازب شده است .برت 190
مغاکَتیرهَتاریخ97َ/
برسااته شده است .وگکی از آنجکا ککه آمکاج ایکن نوشکته بررسکی سکیره و قکرآن از نگرگکاه
دروندینککی اسککت ،بنککا را بککر ایککن می گککذارم کککه سککورههای همکککیه براسککتی در مکککه بککر
مامد اوانکده شکدهاند .در اینجکا نخسکت بکه نمونکههای چنکد از نکاهمخوانی قکرآن و
سیره پیام ر اواهم پرداات ،تا دانسته آید قرآن در سورههای مککی اکود بکه چکه چیکز
هنپردااتهه است و آنگاه در بخشهای آینده با بررسی میدانی سکورهها و آیکههای قکرآن
نشان اواهم داد که گفتمان قرآن ،نیوشکندگانش و درگیریهکای باورمنکدانش چکه و بکا
که بوده است.
قریش :تا سخن را با نمونهای آشکار و گو یکا آغکاز ککرده باشکم ،واژه قکریش بکیش از 100
بار در ایکن بخکش از سکیره ابناسکاا از ب ثکت تکا هجکرت) آمکده اسکت .ایکن واژه در
قرآن وگی تنها در ی سوره یافت میشود ،که آنهم هی نشکانی از دشکمنی قریککککش بکا
مامد ندارد و آهنککککگش نشانگر مهرورزی اهلل به قریشیان است:
ْ ُ ُ
ش )3إیالفه ْم ر ْطلَ اگشکتاد واگصکی )1فلی ْ ُ کدوا رب «ْلیال ْ قر ی ٍ
هککذا اگ ی کت )1اگککذی أ ْو م ُهک ْکم مک ْکن ُاککون وآمککن ُه ْم مک ْکن اک ْکو ٍ / )0
ٍ
براى اگفت دادن قر یش * اگفتشکان هنگکام ککوچ زمسکتان و تابسکتان *
پککک بایک کد اداون ککد ایک کن اانککه را بپرس ککتند * هم ککان ک ککه در گرسکککنگی
غذایشان داد و از بیم آسوده ااورشان کرد *»
ُ
از آنجا که این سوره بسیار گنا و ب سروته است ،بخش بسکیار بیرگکی از تفسکیرگران
مسلمان سوره اگفیل و این سوره را ی سوره میدانند .برای نمونکه عالمکه و او کا ی
در تفسیر اگمیزان به دگخواه اود و با افیودن سخنی چند ،سوره قکریش را این نکین بکه
پارسی برمی گرداند:
و « اککدا بککا اصککااب فیککل چنککین کککرد) بککرای آنکککه قککریش بککا هککم انک
اگفت گیرند * اگفتی که در سفرهای زمستان و تابستان ابت و بکر قکرار
بککه شکککرانه ایککن دوسککتی) بایککد یگانککه اککدای ک ککه را بمانککد * پ ک
َ/َ08مغاکَتیرهَتاریخ َ
بپرس کککتند * ک کککه ب کککه آنه کککا هنگ کککام گرس کککنگی و کککام داد و از تککککرا و
1
اطراتشان ایمن ساات *»
همانگونه ککه مکیبینیم ،در تنهکا سکورهای ککه نکام قکریش در آن اسکت ،هکی نشکانی از
آن آزارها و شکنجهها که در سیره ابناساا آمده ،نمییابیم .قریش قکرآن ،مردمکانی
هسکتند ککه اداونککد دوستشکان دارد و نگاه ککان کوچهایشکان اسکت و آنککانرا بکه هنگککام
گرسککنگی اککوراک میبخشککد .کسککی نمیدانککد قککریش قککرآن بککه کککدام دینانکککد و اگکککر
براستی ُبتپرست بودهاند ،چرا اهلل برای نگاه انی از اان آنان فیلسکواران ابرهکه را بکا
پرندگان بمبافکن ابابیل) کشتار می کند .کوتاه سخن اینکه قکریش قرآنکی برگییکده
اهلل و ز یکر چتککر نگاه ککانی و پشککتی انی او ،و قککریش تککاریخی ابناسککاا ) دشککمن اهلل و
آزاردهنده مامد است.
مکه :هم نین است نام مکه ،شهری که زادگاه مامکد و اایگکاه 31سکاب نخسکت
بککار بککه گونککه همکککهه اگفککتح )10 ،و فرااککوان او بککه نیککایش اهلل اسککت ،کککه در قککرآن یک
دیگر بار بکه گونکه هبککهه آمکده اسکت ،اگرچکه قرآنپژوهکان در برگکردان ایکن آیکه بکه پارسکی
هبکهه را – باز هم به دگخواه اود -همکهه نوشتهاند:
ْ م م
«إن أوب بی ٍت ُوضع گلناا گلذی ب کَ ُم ارکا و ُهدى گل اگمین
در طقیقت نخستین اانکه اى ککه بکراى مکردم نهکاده شکده همکان اسکت ککه
در مکه است و م ار و براى اهانیان هدایت است» آب عمران)96 ،
سخن دیگری که میتوان آنرا با چونوچرای بسیار به روزگکار پیکام ری مامکد در مککه
بازگرداند ،نام دو مسجد هاگارامه و هاال قصیه است:
نککام مسککجداگارام 35بککار در قککرآن آمککده اسککت .وگککی از هی کککدام از ایککن آیککهها نمیتککوان
دریافت این مسجد در کجا بوده است و بویهه پیونکد آن بکا شکهر مککه چیسکت .هم نکین
ق ککرآن ب ککه هک ککهه تنه ککا در س ککوره اگما ککده آی ککههای 95و )91پردااتکککه اسکککت ،وگکککی ا گ ککر
فهرس ککت گاهش ککمارانه فروآم ککدن س ککورهها را آنگون ککه ک ککه ابنع ککاا گفتکککه اسکککت راس ککت
بپنداریم ،سوره اگما ده در مدینه آمده است و پیوندی با رادادهای مکه ندارد.
دشمنان مامد :در سیره و روایت و طدی با ان وهی از نامهای کسان روبرو یم ،ککه
مامد و پیکروانش را آزردهانکد .یککی از اینکان ابواهکل اسکت ،ککه مامکد را چنکدان آزار
میدهد که طمزه بنع داگمطلب با کمان بر سر او می کوبد .1ابواهکل چنکدین بکار در
پکک کش ککتن مامککد برمیآی ککد کککه واپسک کین ب ککار آن پککیش از گر ی ککز او بکککه یثکککرب اسکککت.
ابناساا درباره آزارهای ابواهل مینویسد:
«و ابواهل در این باب از همه قریش بتر بود و پیوسکته بکه هکر ق یلکهای
از قککریش دو یککدی و ایشککان را اغککرا کککردی تککا امککاعتی از ض ک یفان کککه
مس ککلمان ش ککده بودن ککدی در می ککان ایش ککان ،ع ککذاب کردنکککدی و در آن
2
کوشکککککککیدندی که ایشان را از مسلمانی برآورندی»
از آن گذش کککته و همانگون کککه ک کککه پیش کککتر رف کککت ،پ کککن ت کککن از م کککردان قککککریش أس کککود
بناگمطلککککب ،أسککککود بنع کککدیغو ،وگی کککد بناگمغیک ککره ،ع کککا بنوا ککککل و طککککار
بناگطالولککککه) کککککار آزار مامککککد را بجککککای میرس کککانند ،ک کککه اهلل بناچککککار ا ر یککککل را
فرومیفرستد ،تا آنان را بکشد .با ایکن همکه تنهکا نکامی ککه در قکرآن آمکده و در سکیره نیکز
یافت میشود ،هابوگهبه است ،از ابواهلی که بگفته ابناساا «از همه قریش بتکر
بود» و از آن دیگرانکی ککه بکه فرمکان اهلل و بدسکت ا ر یکل کشکته میشکوند ،هکی نکام و
نشککانی در قککرآن نیسککت .وگککی در بککاره همککین ابوگهککب هککم یکک بررسکککی گاهشکککمارانه
سورههای قکرآن بکر پایکه همکان فهرسکتی ککه از ابنع کاا بکر اکای مانکده اسکت ،نشکان
میدهد که یا ابنع اا فهرستاش را به دگخکواه اکود نوشکته و یکا ابناسکاا از ایکن
فهرسککت آ گککاهی نداشککته و مککرغ پنککدارش را در آسککمان افسانهسککرا ی بککه پککرواز درآورده
است .او در برت 111از سیره اود مینویسد مامد تازه در سکاب سکوم ب ثکت و پک
از فروآمدن آیههای زیر سخن آشکار کرد و اویشانش را به ستایش اهلل فرااواند:
ابناساا در برت 111میآورد ابوگهکب ککه یککی از ایکن اویشکان بکود ،پک از ایکن فرااکوان
آشکککار «از میککان همککه برااسککت و سککفاهت نمککود و سککخنها گفککت سککخت ،و از آن س ک ب
کب فککرود آمککد» اکنککون بایککد دیککد ایککن سککورهها در کجککای فهرسککت ْ
سککورت ت ککت ی کدا أب ک گهک ٍ
ابنع اا اای دارند .قرآنشناسی سکنتی بکر پایکه آن که ککه ابنع کاا آورده اسکت ،اگشک راد
را سوره 01و اگاجر را سوره 50میداند .سوره اگک ک ک کمسد ت ت) وگی بر پایه همین فهرست
گفتنککی اسککت کککه همککه سککیرهها در این ککاره کککه ابوگهککب و همسککرش تککازه پک از آشکککار
شدن فرااوان مامد در ساب سوم ب ثت بود که بکه آزار او پردااتنکد ،همسکخناند و
تفسککیرگرانی چککون عالمککه و او ککا ی نیککز در تفسککیر اگمیککزان بککر درسککتی ایکککن گکککزارش
انگشککت مینهنککد .بککا اینهمککه اهلل دسککت کم دو سککاب ،و 03سککوره پیشتککر از آغککاز ایککن
ُ
آزارهکککا و در سکککاب یککککم ب ثکککت ،سکککوره مسکککد را بکککر مامکککد فرومیفرسکککتد و ابوگهکککب و
همسرش را برای کاری که تازه دو ساب دیگر انجکام اواهنکد داد ،نویکد آزاری سکخت
در دوز میدهد .بدینگونه یا هر آن ه که ی قوب و دیگران از ابنع کاا دربکاره زمکان
فروآمککدن سککورههای قککرآن آوردهانککد سککااتگی اسککت و سککوره اگمسککد ت ککت) در سککاب
نخسککت ب ثککت فرونیامککده اسککت و یککا گککزارش ابناسککاا در بککاره آشکککار کککردن پیککام
اسککالم از سککوی مامککد و بدسکککتور اهلل افسککانهای بککیش نیسککت .ایکککن نمونکککه یککککی از
سادهترین و پیش پا افتادهترین ناهمخوانیهای اسالم قرآنی و اسالم تاریخی است.
ُبتهای عرب :هم نین است نکام بتهکای قکریش الت و منکات و عکیی ،ککه مامکد در
سیره ابناساا و سکیرههای دیگکر) مکردم مککه را فرامیاوانکد تکا دسکت از پرسکتش
آنان بردارند و اهلل یگانه را بپرستند .قرآن درباره این سه ُبت چنین گفته است:
از این پن آیه نمیتوان دریافت الت و منات و عکیی چکه یکا ککه بودهانکد و ُهبکته بکودن
آنکان تنهکا از پنکدار سککیرهنگاران و تفسکیرگران بیکرون تراو یکده و قککرآن سکخنی در ایکن بککاره
نیککاورده اسککت .بککویهه کککه اهلل در دن اگککه همککین سککوره سککخن از هفرشککتگانه میرانککد و
واژهای در ُهبته بودن آنها بر زبان نمیآورد:
و در اای دیگری:
هم نین دانسته نیست که چرا اهلل از پسر یا داکککککککککککتر بودن آنان میپرسد و چرا آن را
مغاکَتیرهَتاریخ101َ/
هتقسیم نادرسته میداند .از آن گذشته هنگامی ککه قریشکیان مککه بکه یک پیکروزی
ُ ُ
ب مانند در انا ا ُطد دست مییابنکد ،فریکاد هاعکل ُه کله سکر میدهنکد ،زیکرا ککه بکه
گفته ابناساا :
و اگر بپذییم که اهلل در آیه باال براستی نام بتهای آمده در سیره را آورده است ،دانسکته
نیست که چرا نام برترین ُبت قریش را فراموش کرده و تنها به آن سکه بکت دیگکر عکیی
ُبت بنی کنانه ،الت ُبت قی ،منات ُبت اوا و ایرج) 2پردااته اسکت .بکه گمکان
میرسککد پیونککد ایککن نامهککا بککا ُبتهککای عککرب همانگونککه کککه رفککت ،از افسککانهپردازیهای
سیرهنگاران باشد .در دن اگه این ُاستار بار دیگر به واژه ُهبکته و پیونکد آن بکا دشکمنان
مامد بازاواهم گشت.
بدینگونه دیده میشود که سوره قریش ،سوره اگمسکد و ایکن چنکد آیکه تنهکا بخشکهای
از قرآن هستند که میتوان در آنها اکای پکای از سکیره و روایکت بخکش مککه) یافکت.
ب ککه دیگ ککر س ککخن ا گ ککر بس ککیار گشادهدس ککت و چش ککمپوش باشکککیم و نخکککواهیم متکککه بکککر
اشخاش نهیم ،بازتاب 31ساب آزار و سرکوب و شککنجه مسکلمانان در مککه و ن کرد
ُ
مامککد و پیککروانش بککا ُبتپرسککتی و کفککر در قککرآن بککه پنجککاه آیککه هککم نمیرسککد شککمار
سورههای مکی دسکت کم 31و شکمار آیکهها بکیش از 0500اسکت) و شکگفتتر از آن
داستان هجکرت اسکت ککه از آن در اایگکاه برتکرین راکداد تکاریخ اسکالم یکاد میشکود،
وگی هی اایپای از اود در قرآن براای نگذاشته است.
پاس ککخ ب ککه چرا ککی ای ککن ن ککاهمخوانی میتوان ککد ای ککن باش ککد ک ککه ق ککرآن بکککرای آوردن ی کک
اهکککان ینی ن ککوین و دیکککن تکککازه فروفرسکککتاده شکککده ب ککود و نیکککازی نمیبککککود بکککه چنککککین
ریزه کاریهای گذرا و کمارای بپردازد .اگر این سخن را بپذیریم ،آنگاه بایکد بکه پرسکش
بیرگتری پاسخ دهیم و آنهم اینکه چرا ا رچینی و بدگو ی زنکان مامکد در نگکاه اهلل از
چنان ارج و ارزشی براوردار است که برای آن سوره زیر را فرومیفرستد:
پروردگارش همسرانی بهتر از شما مسلمان مؤمن فرمان ر توبه کار عابکد
روزهدار بیوه و دوشیزه به او عون دهد »)5تاریم)3-5 ،
آیککا سرنوشککت قککریش نمیتوانسککت بککه یککی از همککان داسککتانهای فرارویککد کککه اهلل در پایانشککان
پیروزمندانه می گوید «أفال تذک ُرون /آیا پند نمی گیر یکد؟» از ایکن گذشکته قکرآن بکه راکدادهای
همزمانی چکون انکا رومیکان بکا دشمنانشکان پردااتکه ککه نکه در اغرافیکای اسکالم بودهانکد و
نه پیوندی با مسکلمانان اداپرسکت و قریشکیان ُبتپرسکت داشکتهاند .اگرچکه آیکههای چنکد
در قککرآن را میتککوان بککا پنککدار و گمککان بککه گزارشککهای آمککده در سککیرهها پیوسککت ،وگککی کککال
ُ
درونمایه قرآن سکردرگمتر از آن اسکت ککه بتکوان آن را بکه ایکن آسکانی واگشکود .بکرای نمونکه آیکه زیکر
میتواند گواهی هرچند سست بر روزگار هااهلیته باشد:
ُ ُ ُ
«گ ُتنذر ق ْو مما ما أنذر آباؤ ُه ْم ف ُه ْم غافلون
تککا مردمککی را بککیم دهککی کککه پدرانشککان بککیم داده نشککدند و در بک ا ککری
بودند» ی )6 ،
وگی باز هم دانسته نیست این مردمانی ککه هپدرانشکان بکیم داده نشکدنده ،چکه کسکانی
هستند ،در کجا میزیند و دین و آ ینشان چیست.
کوتاه سککخن اینکککه گزارشککهای سککیره نگاران دربککاره سککیزده یککا د ه) سککاب پیککام ری
مامد ،ساگیانی ککه سرشکار از راکدادهای ُپکرارج تکاریخی بودنکد و اگکر آنهکا را راسکت
بپنداریم) سرنوشت اهان را دگرگون کردند ،هی بازتکاب در قکرآن و بکویهه سکورههای
مکی آن نیافتهاند .قریش قرآن را نمیتوان به قریش سیره همانند کرد .الت و منکات و
عیی ککه در سکیره ُبتهکای عکرب نامیکده شکدهاند ،در قکرآن فرشکتگاناند ،ککه مشکرکان
آنککان را بککه دروغ داتککران اککدا اواندهانککد .اگرچککه سککروکار مامککد در سککیره یکسککر بککا
ُبتپرستان است ،وگی نام بیرگترین ُبت عرب که ُه ل باشد ،در قرآن نیامکده اسکت.
بجز ابوگهکب ککه دو سکاب پکیش از آغکاز آزارهکایش از سکوی اهلل نفکرین شکده اسکت ،نکام
دیگر سکران قکریش در قکرآن نیسکت .اکای راکدادهای شک ب اب واگکب و درگذشکت
َ/َ011مغاکَتیرهَتاریخ َ
پشککتی انان مامککد – ابوواگککب و ادیجککه – در سککورههای مکککی ُتهککی اسککت .و شککگفتتر از
همککه اینکککه بیرگتککرین و ُپراراتککرین راککداد تککاریخ اسککالم ،ی نککی هجککرت مسککلمانان از مکککه بککه
ُ
مدینککه کککه آغککاز ساگشککماری اسککالمی اسککت ،هککی نشککانی از اککود در قککرآن براککای نگذاشککته
اس ککت و ا گ ککر س ککیره ابناس ککاا نمیب ککود و م ککا تنه ککا ق ککرآن را میش ککنااتیم ،تکککا بکککه امکککروز نیکککز
نمیدانسکککتیم ککککه مسکککلمانان نخسکککت در مکک که بودهانکککد و سکککپ در زیکککر فشکککار روزافککککیون
ُبتپرستان به همراه پیام رشان به یثرب مدینهاگن ی) گریختهاند.
سیرهها و روایتهکا و تاریخهکا بکه مکا می گوینکد مامکد از میکان ُبتپرسکتانی برااسکت،
که از سکخن اهلل آ گکاهی نداشکتند و بجکای سکتایش او ُبتکان ب اکان را میپرسکتیدند.
اینککان در روزگککار هااهلیککته میزیسککتند و آ ککین ابککراهیم را بدسککت فراموشککی سککپرده
بودند .از این همه در سورههای مکی هی نشانی پدیدار نیسکت .پک در دن اگکه ایکن
اسککتار بککدین پرسککش اککواهم پردااککت کککه قککرآن ا گککر بککا گزارشککهای آمکککده در سکککیره
سرسوزنی همخوانی و همپوشانی ندارد ،پ به چه پردااته است و اگر بخواهیم آنکرا
تنها و تنها با رویککرد بافتارکاوانکه و بکدون پیونکد بکا سکیره بکازبخوانیم ،ککدام چشکمانداز
دینی ،تاریخی و فرهنگی را در برابر دیدگان اود اکواهیم یافکت؟ بکدیگر سکخن ،قکرآن
اگککر بککرای ُبتپرسککتان فرونیامککده اسککت ،بککرای چککه کسککانی و بککا کککدام پیشککینه دینککی
فرستاده شده است؟
اگر سخن سیره نگاران را که از زبان ابن ع اا فهرست فروآمدن سکورههای قکرآن
را فرونوشتهاند پایه پژوهش اویش بگیریم ،سوره هعلگه نخستین سکورهای اسکت ککه
ا ر یککل بککر مامککد فرواوانککده اسککت .شککماره ایککن سککوره در فهرسککت کنککونی قککرآن 96
است .علگ نوزده آیه دارد که در آنها اهلل نخست از مامد میاواهد که بخواند و
آنگاه دروغگویان را از این میترساند که موی پیشانیشان 1را اواهد کشید؛
1کشیدن موی پیشانی دروغزنان یکی دیگر از آن چیستانهای است که پاسخش را تنها اود قرآن
میداند و ب .تنها اگگوی که من برای هموی پیشانیه میشناسم ،ادای بخت نی در
میتختشناسی یونانی یا کایروا )Kairos / Καιρόςاست .این ادا با شتاب سرسام آور از کنار
آدمی می گذرد و تنها دمی کوتاه در برابر او میایستد و اگر کسی بتواند زگ ُرسته بر روی پیشانی او
مغاکَتیرهَتاریخ107َ/
«أرأیت إ ْن ککذب وتکوگی )31أگ ْکم ی ْ ککککککککل ْم بکرن اهلل یکرى )30ککال گکر ْن
گ ْم ی ْنته گن ْسف م ا باگناصیَ )35ناصی ٍَ کافب ٍَ ااور ٍَ )36
آی کا چککه پنککدارى ا گککر او بککه تکککذیب پککردازد و رو ى برگردانککد )31مگککر
ندانسککته کککه اککدا مککیبینککد 30زنهککار ا گککر بازنایسککتد مککوى پیشککانی را
سکککخت بگیکککر یم )35م ککوى پیشکککانی دروغ ککین گنکککاهپیشککککه را »)36
علگ 31 ،تا )36
از سوره قلم تا مد ر 1تا ،0فهرست ابنع اا) اهلل سکخن از کیفکر ککافران را آشککارتر
می کنککد و از سککوی بککه پیککام رش نو یککد میدهککد کککه نابککاوران را در آتککش دوز اواهککد
سوزاند و از دیگر سو بدو دگداری میدهد ککه از سکخنان دشکمنان اهلل بکیم در اکود راه
ندهککد .از همککان سککورههای آغککازین قککرآن فهرسککت ابنع کاا) رنککاوبوی نویککدها و
بککیم هککای هااراگزمککانیه اهلل آشکککار میشککود ،بگونککهای کککه میتککوان ایککن پیمککان اهلل بککا
پیام رش را که روز رستاایز و کیفر و پاداش نزدیک اسکت ،تکا پایکان سکورههای مککی
دن اب گرفت.
سکوره پکنجم یکا هطمکده نگکاهی و یکهه میول کد .نخسکت اینککه در ایکن سکوره بکه وار ونکه
همه آن 331سوره دیگر ،سوی سخن نکه از بکاال اهلل) بکه پکا ین بنکدگان) ککه از پکا ین
به باال است:
را بگیرد ،بخت با او یار اواهد بود .در زبان آگمانی نیز زبانزدی برپایه این میتخت هست که
می گوید»Die Gelegenheit beim Schopf packen« :
َ/َ018مغاکَتیرهَتاریخ َ
این نکته بناچار از دیدگاه تفسیرگران نیکز پنهکان نمانکده چنانککه عالمکه و او کا ی در
تفسیر اگمیزان مینویسد:
«و ناگه ککان ا ککدای سک ک اان مخاو ککب بن ککدگان ق ککرار گرفت ککه ،چنکککین
دال گت دارد که سکوره مکورد باک ککالم بنکده اداسکت ،بکه ایکن م نکا
کککه اککدایت اگی در ایککن سککوره بککه بنککده اککود یککاد مککیدهککد کککه چگونککه
طمدش گوید ،و چگونه سزاوار اسکت ادب ع ودیکت را در مقکامی ککه
میاواهد ااهار ع ودیکت کنکد ،رعایکت نمایکد ،و ایکن اکاهر را املکه
اگامدهلل) نیز تایید میکند»
وگی اگر سخن تفسیرگران برای نمونه و رسکی در مجمعاگ یکان فکی تفسکیراگقرآن) را دربکاره
نامهککای دیگککر ایککن سککوره بپککذیریم ،داسککتان انککدکی پی یککدهتر میشککود .شککیخ و رسککی در
پیروی از شیخ توسکی در اگت یکان فکی تفسکیراگقرآن هسک عمثکانیه را در کنکار هفاتاکهه یککی از
نامهککای سککوره طمککد میدانککد و در ریشککهیاب ایککن واژه درنککا می کنککد .اگکککر ایکککن سکککخن
درست باشکد ،آنگکاه آیکه ز یکر چیسکتان دیگکری بکر رازهکای سکربه ُمهر قکرآن میافزایکد ،چکرا ککه
اهلل در آیه 31از سوره طجر هقرآنه و هس عمثانیه را دو چیز ادا از هم میداند:
از آنجای که آماج این بخش بررسی شیوههای تاریخنگاری اسالمی است و گریز من به
مغاکَتیرهَتاریخ109َ/
قرآن نیز تنها در همین چارچوب می گنجد ،بررسی درونمایکه براکی از سکورههای قکرآن را در
بخشهای آینده اواهم آورد .همین اندازه گفتنی است ککه ا گکر سک عمثانی را همکان سکوره
طمد بگیریم ،اهلل اود نیز سوره طمد را بخشی از قرآن نمیداند.
باری ،در سوره 3یا اعلی ،اهلل برای نخستین بار سخن از دینهای پیشین میراند:
در سککورههای مکککی کککه از پ ک سککوره طمککد میآینککد ،چنککد نکتککه براسککته بککه چشککم
میاورنککد .بررسککی موشکککافانه ایککن سککورهها و همسککنجی آنهککا بککا گزارشککهای آمککده در
سیرهها اینجا سیره ابناساا ) نشان میدهد که روی سکخن اهلل بکا کسکانی اسکت
که آ گاهیهکای فر از آ کین موسکا و عیسکا دارنکد و آنگونکه ککه در سکیرهها آمکده اسکت،
هااهله ناآ گاه از سخن اهلل) نیستند:
ف رزندان اهلل :در 13آیه از 31سوره 1اهلل ز بکان بکه نککوهش ک سکانی می گشکاید ککه او
را دارای همسر یا فرزند میدانند:
ُ
ککاگوا اتخکککذ اگکککر ْطم ُن وگک مککدا )33گقک ْککد ا ْرک ُککت ْم شکککی مرا إ مدا )39تکک ُ
ککاد «وقک
ْ م ُ ْ ُ ْ ُ ْ ُ ْ ُ
اگسماوات یتفط ْرن منه وتنشگ اْل ْرن وتخ ُر اگج اب هدا )90أن دع ْکوا
م م
گلر ْطمن وگدا )93وما ی ْن غی گلر ْطمن أ ْن یتخذ وگدا )91
گفتند :ادای رطمان صاطب فرزندی است )33هر آیکککنه سخنی
35 1ان ،1مریم 33تا ،91یون ،63ان ام 300تا ،303صافات 309و 353و ،351زمر ،0زار
و 36و ،33که ،0نال ،51ان یاد ،16مؤمنون ،93وور 19
َ/َ001مغاکَتیرهَتاریخ َ
درباره این آیه گفتنی است ککه مکن هرچکه اسکتواو ککردم ،شکااهای در آ کین یهکود
نیککافتم کککه در آن ُهعی ْیککره پسککر اککدا اوانککده شککود .عییککر را قرآنشناسککان اروپککا ی بککا عککیرا
Ezraیکی گرفتهاند .به هر روی این پرسش ککه چنکین یهودیکانی ککه بودنکد و باورشکان
بجککز آن ککه کککه رف کت چککه بککود و در کجککا میزیسککتند ،تککا بککه امککروز ب پاسککخ مانککده و از
چنین یهودیانی قرآن نمی گوید هبخشی از یهودیان ،واژه هیهوده در اینجا بیانگر همکه
یهودیان است) که عیرا را پسر یهوه میدانستهاند ،از در قرآن در هکی نوشکته دیگکری
نشککانی براککای نمانککده اسککت .راسککتی را چنککین اسککت کککه مککا از دب قککرآن نمیتککوانیم
ب ککدرآوریم ک ککه هیه ککوده ،هه ککادواه ،هنص ککاریه ،هبنیاس ککرا یله ،هص ککابرینه و همجکککواه
کیستند .مترامکان و تفسکیرگران قکرآن ایکن واژههکا را بکا نگکاه بکه درونمایکه امکروزین آنهکا
ترامککه می کننککد ،ب آنکککه بداننککد هیهککوده یککا هنصککاریه در بافتککار قرآنککی بککه چککه کسککانی
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
گفته میشده است و آیا همسیایه آمده در ترامههای قرآن همان همسیایه اسکت
که ما امروز میشناسیم؟
1
شریکان اهلل :درباره کسانی که ادا را دارای ان از میدانند ،اهلل 39آیه در 30سکککککککوره
آورده اسککت .گفتنککی و شککایان نگککاهی و یککهه اسککت کککه براککی از گزارنککدگان قککرآن ماننکد
قمشهای واژه هشری ه را بدگخواه اود ُهبته ترامه کردهاند:
1فرقان ،55یون 13و 10و ،15ان ام 11و 300و 316و 303و ،353زمر 1و 31و ،13شوری
،13نال 53و ،36نوح ،11ابراهیم ،11مؤمنون ،91روم 31
َ/َ001مغاکَتیرهَتاریخ َ
پیروی است یا آن ککه اکود هکدایت نیابکد مگکر آنککه هکدایتش کننکد؟
پ ک شککما مشککرکان را چککه شککده ،چگونککه قضککاوت می کنیککد؟ »)15
یون )15 ،10 ،13
در بخش مدنی قرآن برداشت اود از هشرکه را آشکارتر و روشنتر می کند:
در همه این سورهها اهلل بر کسانی اشکم می گیکرد ککه یگکانگی او را بکه چکاگش می گیرنکد و او را
دارای ان ازانی از ان و داتران و پسران میدانند.
رستاایز :اایگاه رسکتاایز یکا همکان هقیامکته در دیکن اسکالم چنکدان فکراز اسکت ککه
شی یان آن را یکی از پایههای دینشان اصوب دین) میدانند .اهلل در سرتاسر قکرآن بکه
این روز با نزدیک بکه سکد نکام گونکاگون پردااتکه اسکت ککه فراگیرترینهکای آنهکا قیامکه و
یوماگقیام ککه ،یوماگاس ککاب ،یوماگ ککدین ،اگوع ککده ،اگاس ککاب ،اگس ککاعه ،یوماگجمکککع،
و یوماگتغابن هستند .نوید فرارسیدن روز رستاایز وگی نویدی بکرای آینکده یوماگ
دوردسککت نیسککت و قککرآن فروآمککده اسککت تککا نابککاوران را از کککافر و مشککرک) از آن راککداد
بسیار نزدی بترساند:
ُ
عن اگساعَ أیان ُم ْرساها «ی ْسرگون
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
نگاه قرآن به رستاایز ریشه در انگاشت هچراش هکزارهایه اهکان دارد ،بکه چکم اینککه تکاریخ
چییی از ی چر گردان نیست و هر از گاه و با پایان یکافتن یک هکزاره هکزار تنهکا یک نمکاد
است) همه چیز نابود میشود و با آغاز هزاره نوین همه چیز از نو آغاز می گردد:
از سککوره ان یککاد سککوره 71در فهرسککت ابنع ککاا) تککا پایککان دوران م ک ک ک ک ک کککی نزدی ک بککه همککه
سککورهها دربککاره روز رسکتاایز اگقیامککه ،اگسککاعه ،اگوعککده ،یوماگککدین و )...سککخن می گوینککد.
در آارین سوره مکی ی نی مطففین طتا نکام کتابهکای ککه در آنهکا ککردار ککافران و باورمنکدان
نوشته شده است سجین و علیین) نیز آمده است .گفتنی است ککه ایکن پایفشکاری بکر روز
واپسککین و دادگککاه اداونککد در سککوره بقککره کککه بنککابر فهرسککت ابنع ککاا 67مککین سککوره قککرآن و
نخستین سوره مدنی است هم نان پ گرفته میشود.
اساویراالوگین :اهلل بارها سخن از ایکن میرانکد ککه مشکرکان و ککافران سکخنان آمکده در
قرآن را هاساویراالوگینه یا افسانه پیشینیان مینامند:
وگی این اساویراالوگین که قرآن بکرای پذیرانکدن سکخنانش بکه نیوشکندگان از آنکان بهکره
میاو یکد کیسککتند؟ مکن در فهرسککت ز یکر بخشککی از ایکن نامهککا را ،ککه در آیککههای گککاه
پیوسته و گاه گسسته برای باوراندن سخن اهلل آورده شدهاند ،گردآوردهام:
کسکککان :ابککراهیم ،ادر یککک ،اسککاا ،اسککماعیل ،اصکککااب کهککک ،ایکککوب ،آدم،آزر،
ُ
پککدرزن موسککا ،مککود ،اککاگوت ،اککواهر موسککا ،داوود ،فواگقککرنین ،فواگکفککل ،فواگنککون،
زکریا ،سامری ،سلیمان ،ش یب ،شکه انوی سک ا ،صکاگح و شکترش ،وکاگوت ،عکاد،
ُعی یر،عمران،عیسی ،فرعون ،قارون ،گکوو ،مکادر موسکا ،مکریم ،موسکا ،نکوح ،هکاروت و
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
ماروت،هککارون ،هامککان ،همسککر آدم ،همسککر موسککا ،هککود ،اگیککاا ،یایکک ،اگیسککع،
ی قوب ،یوس ،یون و ...
مردمککان :آب ااککدود ،قککوم نککوح ،اصککااب اگککرا ،اصککااب ایکککه ،بنیاسککرا یل ،عککاد،
مود ،قوم گوو ،س ا ،قوم ُت ع و ...
رادادها :رستاایز ،آفرینش آدم از گل ،ابلی و کرنش نکردنش ،آفرینش اهان در
شش روز و ...
اایهکککککککا :بهش ک ککککت ،دوز ،مک ک کککدین ،مصک ک ک ککر ،باب ک ک ککل ،اطقک کک ککا ،مسکککککککجداگارام،
ُ 1
مسجداال قصککی .بجککز شککمار نککاچییی نمون که آبااککدود) ،همککه ایککن نامهککا و اایهککا و
رادادها پیشتر در تکورات و انجیکل نیکز آمده انکد .بکرای نمونکه گذشکته از موسکا ککه
نامش ُپربسآمدترین نام ی انسان در قرآن اسکت و داسکتان ن کردش بکا فرعکون بکیش از
هر داستان دیگری در قرآن بازگو شده است ،فرعون 61بار ،نوح 50بکار ،گکوو 11بکار و
عاد و مود 15بار نامیده شدهاند.
بدینگونه دیده میشود که نیوشندگان قرآن بوارونه آن ه ککه سکیرهنگاران گزاردهانکد نکه
تنهکا در هااهلیککته ناآ گککاهی از کتابهککای اهلل) بسککر نمیبردهانککد کککه فرهنککا و تککاریخ
یه ککودی-مس ککیای را چن ککدان نیک ک میش ککنااتهاند ،ک ککه ب ککه آسکککانی درمییافتهان ککد
گفتههای قرآن چییی از هاساویراالوگینه نیستند.
بککاور نیوشککندگان :و سککرانجام سککخن بککه باورهککای ایککن نیوشککندگان دربککاره آفریننککده
اهککان میرسککد کککه بککاز هککم بککه وارونککه آن ککه کککه در سککیرهها آمککده نککه ُبتککان را کککه اهلل را
آفریدگار یگانه اهان و آن ه در آن هست میدانستهاند:
1مسجداال قصی کلیسای بود که در ساب 510بدست یوستینیان سااته شد .این کلیسا درپ
انگهای ایران و روم در ساب 630بدست سپاه ایران اسرو اپرویز) ویران شد .در ساب 11هجری
)693/691ع داگمل مروان فرمانروای اموی بر ویرانههای آن پرستشگاهی ساات که االقصی
نام گرفت.
َ/َ001مغاکَتیرهَتاریخ َ
نکته ب شگفت در سورههای مکی این اسکت ککه اهلل در آغکاز فرااکوان اکود نیکازی
بککه ایککن نمیبینککد بککه مامککد و نیوشککندگان او بگو یککد ایککن دیککن نککوین کککه نککامش اسککالم
است و بر مردمانی فروفرستاده شکده اسکت ککه بکه گفتکه ابناسکاا و ابنهشکام آ کین
ابراهیم را به دست فراموشکی سکپردهاند ،چگونکه دینکی اسکت و آدمیبکرای گرویکدن بکه
آن باید چه کند و چه گوید؟ گفتنی است که برای یهودیان و مسیایان پای ندی بکه
فرمانهککای فروفرس ککتاده شککده از س ککوی ادایشککان اس ککت کککه از آن ککان یککک یهکککودی یکککا
مسککیای باورمنککد میسککازد .هککر پژوهشککگر کنجکککاوی میتوانککد تککورات یککا انجیککل را
ُ
واگشککاید و دهفرمککان یهککوه را بیابککد و دریابکککد و فراگیککرد و بکاربنککدد .دربککاره قککرآن وگکککی
چنین نیست .طتا سکخن «ای مکردم ،بگو یکد پروردگکار ی اکز اهلل نیسکت ،تکا رسکتگار
شککوید» 1نیککز نککه از قککرآن کککه سککخنی بربسککته شککده بککر مامککد اسککت .آن ککه کککه امککروزه در
میکککان ُسکککنیان بنکککام هارکککان دیککنه شککهادتین ،نمککاز ،روزه ،زکککات ،طککک ) و در میکککان
شکی یان بنککام هاصککوب دیکنه توطیککد ،ن ککوت ،م کاد) شککنااته میشککود ،برداشککت آزاد
تفسیرگران قرآن از سخن اهلل است.
چکیده سخن اینکه اگر سیره ها و روایتها و تار یخها را پایه پژوهش اود درباره
ُ ْ ُ ُ
اهلل ُتفل ُاوا 1یا أ ُیها اگن ُاا قوگوا ال إگه إال
مغاکَتیرهَتاریخ117َ/
درونمایه پیام اسالم و نیوشندگان آن بگیریم ،در سیزده یا ده) ساب نخسکت ب ثکت
با ُبتپرستانی از شهر مکه بنام قریشیان روبرو اواهیم بکود ککه از فرااکوان مامکد سکر
بکککاززده و او و پیکککروانش را ُآز ردهانکککد .ایکککن ُبتپرسکککتان از آ کککین ابکککراهیم دوری ُاسکککته و
چیزهای و نه کسانی) را میپرستیدهاند ،که نه سودی داشتهاند و نه زیانی ،و اکود
بدست پرستندگانشان تراشیده و سااته شده بودهاند.
وگی اگر سیره و طدی و روایت را به کناری گذاریم و تنها و تنها درونمایه آیههای قرآن
فهرست ابنع کاا) را پایکه پکژوهش اکویش نهکیم ،آنگکاه بکا چهکره دیگکری از اسکالم رو بکرو
اواهیم شد .قرآن بر پایه بافتار و درونمایه آن باید بکر مردمکانی فروفرسکتاده شکده باشکد ککه بکا
داسککتانهای ت کورات و انجیککل نی ک آشککنا و از ز یککرو بم آنهککا آ گککاه بککوده باشککند و باری ک ترین
نکتککههای ایککن دو کتککاب را در یککاد داشککته بککوده باشککند .ز یککرا همانگونکککه ککککه در آگمکککان یککا
میتختهکای اسکطورههای) شکاهنامه بکه مکردم سکخنی را آمواکت، انگلستان نمیتکوان بکا ُ
در میان مردمانی ُبتپرست که به گفته سکیرهنگاران در روزگکار هااهلیکته بسکرمیبردهاند
میتختهکای بهکره ُاسکت ککه و پیام ابراهیم را از یاد برده بودهاند نیکز نمیتکوان از داسکتانها و ُ
برای آنان ناآشنا بوده باشد .قرآن اود در این اره می گوید:
ْ
وب إال بلسان ق ْومه گی ین گ ُه ْم ...
«وما أ ْرسلنا م ْن ر ُس ٍ
و ما هی پیام رى را اکز بکه ز بکان قکومش نفرسکتادیم تکا بکراى آنکان بیکان
کند »...ابراهیم)0،
اگر هزبانه را در اینجا به چم ساده آن ،ی نی ان وهی از واژگکان عربک ،پارسکی ،ع کری
و )...بککرای سککخن گفتن آدمیککان بککا یکککدیگر بگیککریم ،آنگککاه بایککد اسککالم قرآنککی را دینککی
برای مردم عرب یا عربزبان بدانیم و نه برای دیگرزبانان .به گمان مکن برداشکت قکرآن
در ایککن آیککه از هز بککانه همککان هفرهنککا همگککانیه اسککت ،ی نککی همککه آن ابزارهککای کککه
باهمسککتان را بککه هککم میپیوندنککد ،از تککاریخ و افسککانه گرفتککه تککا آ ینهککا و همونککدان ی ک
َ/َ008مغاکَتیرهَتاریخ َ
باورهای آنان .اگر این انگاشت درست باشد ،همین ی آیه مکا را بسکنده اواهکد بکود
میتختها،تا بپذیریم فرهنا همگانی نیوشندگان قرآن در مکه آمیزهای از داستانهاُ ،
باورها و آ ینهای یهودی/مسیای بوده است و نه باورهای بتپرستی.
کوتاهسخن اینکه دست کم در سورههای مکی روی سخن قرآن با کسانی است که:
ایککن ویهگیهککا ب گمککان از آن ُبتپرسککتان آنگونککه کککه سککیره میاواهککد بمککا ب اورانککد)
نیسکتند .پک نیوشکندگان قکرآن در بکازه مککی را نکه در میکان ُبتپرسکتان ،ککه در میککان
مسکیایان یکتاپرسکت دیگرسرشکتیباوران) 2و یهودیککان بایکد ُاسکت و پکذیرفت کککه
اسالم قرآنی بوارونه اسالم تاریخی برای رسکتگاری بخشکی از) یهودیکان و مسکیایان
آمده است.
1پ دین اود را فرقه فرقه کردند و هر فرقهای به روشی که برگییده بود دگخوش بود .مؤمنون * 51
از آنان م اشید که دین اود را پاره پاره کردند و فرقه فرقه شدند و هر فرقهای به هر چه داشت
دگخوش بود .روم 11
2واژه یونانی homoũsiosهمسرشتی) گویای سرشت همسان و همگن عیسا و اداوند است و
بدینگونه عیسا و اداوند را در اایگاهی برابر میبیند و هردو را همسان میپرستد .در برابر آن،
کسانی که به heteroũsiosدیگرسرشتی) عیسا باور داشتند ،تنها اداوند را شایسته پرستش
میدانستند و پرستش عیسا را کفر و ارتداد میدانستند .بنگرید به بخش پایانی
مغاکَتیرهَتاریخ119َ/
3/2بازهَمدنی َ
نشکان داده شککد کککه همپوشککانی میککان دادههککای سککیره و آن ککه کککه در سککورههای مکککی
درسکده اسکت و نودونکه درسکد قکرآن بازتکاب در سکیره قرآن آمده اسکت ،کمکابیش هیک
نمییابد .اکنون بایکد دیکد قکرآن و سکیره در بکاره بکازه مکدنی ،ککه بکه گمکان مکن پراراتکر از
بازه مکی است ،چه آوردهاند.
با گریز مامد و ابوبکر از مکه ،روندی که با کوچ ابوسلمه بن ع د االسد 1آغاز شده
بککود ،بککه فراککام اککود رسککید .ایککن راککداد کککه در تاریخنگککاری اسککالمی ههجککرته نککام
گرفتکککه اسکککت ،چنکککدان بکککیرت و ُپکککرارج بکککوده ککککه تکککاریخ اسکککالم را بکککا آن میآغازن ککد و
پیشافتککادهتر میشککمارند .بککا اینهمککه در قککرآن ،همککان قرآنککی کککه بککه راککدادهای ب ک
پردااته است ،هی نشانی از هجرت مامد نمییابیم .بکا چکونوچرای فکراوان شکاید
بتوان آیه زیر را بازتاب از این راداد دانسکت ،وگکی از دب همکین آیکه نیکز بدرنمیآیکد ککه
هن ککیه از کجککا بککه کجککا رفتککه اسککت ،بککویهه کککه سککیره بمککا می گو یککد مامککد را کسککی اککز
ابوبکر همراهی نکرده بوده است:
ُ ْ
اگال تککی آتیککت أ ُاککور ُهن ومکککا أ ْز وااکک «یککا أیهککا اگن ککی إنککا أ ْطللنککا گکک
و بنککات عمات ک و بنککات عم ک کت یمی ُن ک ممککا أفککاد ُ
اهلل علی ک ملکک ْ
اگال تی هاا ْرن م ... و بنات ااال ت و بنات ااگ
اى پ ی ام ر ما براى تو آن همسرانی را ککه مهر شکان را دادهاى طکالب
کککردیم و کنیزانککی را کککه اککدا از غنیمککت انگککی در ااتیکار تککو قککرار داده و
دات ککران عمو یک کت و دات ککران عم ککههایک کت و دات ککران دایک ک تکککو و داتکککران
ااگههایت که با تو مهاارت کردهاند » ...االطزاب)50 ،
باری ابناساا داستان اود را با رسیدن مامد به مدینه پ می گیرد و فهرستی از
از راست کردن اویشکاریهای مسکلمانان در برابکر اهلل نمکاز و روزه و زککات و )...و در پ
برابر یکدیگر پیمان برادری انصار و مهااران) چاگشکهای نکوینی بکر مامکد ر مینماینکد.
مدینککهاگن ی اوانککده میشککود ،بککا در همککان ماههککای نخسککت یهودیککان یثککرب ،کککه این ک
مامککد و پیککروانش سککر ناسککازگاری می گذارنککد .2چککاگش دیگککر مامککد گروهککی هسککتند کککه
اسالم آوردهاند ،وگی در نهان دب با مسکلمانان نمیدارنکد .سکیره آنکان را همنکافقینه مینامکد
کککه ع ککداهلل بناب سککلوب از سرشناسککترین آنککان اسککت .مامککد در آغکککاز فرمکککانروا یش در
مدینه هم نین درگیر بگومگکو بکا یهودیکان اسکت ،ککه پیکام ری او را بکا پرسشکهای اکود بکه
چاگش می گیرند .افیون بر این گروهی از نصرانیان نجران نیز برای آزمودن مامد رهسپار
«نصککاری در آن وقککت بککر سککه فرقککت بودنککد :فرقتککی از ایشککان اعتقککاد آن
داشکتند کککه عیسککی ادایسککت ،و فرقتککی دیگککر اعتقککاد آن داشککتند کککه
1
ال ه می گفتند» پسر ادایست و فرقتی دیگر اگ
«و این اایگاه سخن تمام شد در مغکازی و وفکود عکرب و گشککرها ککه
پیغم ر علیهاگسالم فرستاده بود به غیو کفار و آار گشکرى ککه بکه غکیو
ُ
بدینگونه در سیره ابناساا ،که باید کهنترین سیره ن وی به شکمارش آورد ،سکخن
از 66ن ککرد اسککت ،کککه همککه بروزگککار مامککد و بککه فرمککان او آغککاز گشککتهاند .نگارنکککده
سکککیرت رسککوباهلل راککدادهای ده سککاب بککازه مککدنی را گککاه سرسککری و گکککذرا و گکککاه بکککا
ریزه کاریهکککای شکککگفتانگیز فروگکککزارده و گاهشکککماری بککک کموکاسککککت از ایککککن بککککازه
تاریخساز از اود بیادگار گذاشته اسکت .در فهرسکت ز یکر میتکوان برتکرین راکدادهای
این ده ساب را ،که بکه گمکان مکن از دیکدگاه بافتارکاوانکه و بک آنککه بکر سکخنان آمکده در
سیره باور داشته باشیم ،بزنگاههای سرنوشت ساز بودهاند ،در کنار هم نهاد:
از 66ن ردی که میان مسکلمانان و دشمنانشکان درگرفکت ،تنهکا چهارتکای آنهکا در برابکر
یهودیان بود و هم نین کشتن ک ب بناالشکر و سکالمابناب اگاقیگ را نیکز ککه هکر
دو یهکودی بودنککد ،میتککوان در چککارچوب درگیککری مامککد بککا یهودیککان گنجانیککد .دیگککر
درگیریهکا و چاگشکهای مامککد ،بماننکد آن که کککه در بکاره بکازه مکککی نشکان داده شکد ،بککا
ُبتپرسککتان و بککویهه سککران قککریش اسککت .بککدیگر سککخن ا گککر بخککواهیم بککا شککمار و آمککار
سخن بگوییم ،کمتر از 30%از درگیریهای مامکد در ده سکاب زنکدگانی و پیکام ریش از
هجرت به یثرب تا درگذشتنش ،با یهودیان بوده اسکت و تکا بکدانجا ککه مکن کاویکدهام
دست کم در سیره ابناساا سخنی از رویاروی انگی با مسیایان شکاید بتکوان
با هزار چونوچرا انگهای میان سپاه اسالم و ارتکش روم را از ایکن دسکت دانسکت) در
میان نیست .وگی همین درگیری با یهودیان را نیز نمیتوان بکه پکای ن کرد دو ایکد وگوفی
برای بدست آوردن سرو ری بر اام ه آنکروز عکرب دانسکت ،چکرا ککه ابناسکاا ریشکه
درگیریهای مامد با یهودیان را چنین نوشته است:
«انککا بککا یهودیککان بنیقینقککان :و ایککن بنیقینقککان قککومی بودنککد از یهککود ،کککه
نقن عهد سید علیهاگسکالم ککرده بودنکد ...و سک ب نقکن عهکد ایشکان
آن بکود کککه در بکازار بنیقینقککان زنکی شککیر میفرواکت و در پککیش دککان زرگککری
هککم از یهککود ،و آن زن نقککاب فروگذاشککته بککود .زرگککر وی را گفککت نقککاب بککردار تککا
ترا ب ینم .زن گفت نقاب برندارم .زرگکر چنانککه آن زن نمیدیکد ،دامکن اامکه
و ی برداشت و گرهی بر آن زد و قاعکده زنکان عکرب چنکان بکود ککه زیراامکه در
پکای نکردنکدی و اامکههای دراز پوشکیدندی ،و آن زن نمیدانسکت و برپکای
ااست و عورت وی ااهر شکد و فر یکاد بکرآورد .و یککی از مسکلمانان ایسکتاده
بککود ،و چککون چنککان دیککد ،شمشککیر برکشککید و آن زرگککر را بکشککت .و کسککان آن
ُ
زرگر بانا زدنکد و یهکود امکع شکدند و آن مکرد مسکلمان را بازکشکتند .و چکون
ا ر به پیغم ر علیهاگسالم آوردند ،سید علیهاگسالم گشگر کرد و به غزای
1
ایشان برفت»
«انکا بکا یهودیکان ای کر ... :سکالم ابناب اگاقیکگ ،و وی مهتککری از
مهتران یهود و دانشمند و قاضی ایشان بکود و از املکه آنکان بکود ککه بکه
مکه رفته بکود و گشکگرانگییی ککرده بکود و دیگکر روزهکا ا ک ککردی در
طککگ پیغم ککر علیهاگسککالم ،و یهککود را بککه عککداوت سککید علیهاگسکککالم
تاککرین نمککودی .و ایککن سککالم ابناب اگاقیککگ در ای ککر مقککام داشککتی
...پک برفتنککد و دسککتوری از سککید علیهاگسککالم بخواسککتند و قصککد
ای کککر کردنکککد ...در انکککدرون سکککرای وی شکککدند ،در از پککککیش اککککود
1
ب ستند و بر باال شدند و او را بکشتند و بدرآمدند و برفتند»
«چ ککون س ککید علیهاگس ککالم ب ککد از آن ک ککه از طدی ی ککه بازگردیکککده بکککود،
بقیت فواگاجه و مارم در مدینه مقکام ککرد و در آاکر مکاه ماکرم سکنه
2
س ع به غیو ای ر بیرون شد»
چکیده اینکه انا با بنیقینقان از آن درگرفت که یهودیان شرمگاه زنکی مسکلمان را
در بککازار بککه نمککایش گذاردنککد ،بنیاگنضککیر از آن رو سککزاوار انککا شککدند ،کککه ا ر یککل
بخوان مامد) بر آنان بربسکت ککه بکر کشکتن پیکام ر همداسکتان شکدهاند ،بنیقریظکه
در انا انکد بکا دشکمنان مسکلمانان همپیمکان گشکتند و یهودیکان ای کر نیکز از آن
روی به اشم اهلل دچار شدند ،که در بسی گشکگر کفکار دسکتی گشکاده و در دشکمنی
با پیام ر پیشینهای دراز نمونه سالم ابناب اگاقیکگ) داشکتند .همکه آن که ککه بهانکه
انا با این یهودیان بکوده اسکت ،میتوانسکت گری کان هکر ق یلکه دیگکری بکا هکر دیکن و
آ ینی را نیز بگیرد و در سرتاسکر سکیرههای شکنااته شکده نشکانی از انکا دینکی دیکده
نمیشود .چنانکه انا وا نیز از آن ر و درگرفت ،که به گفته ابناساا :
اگر این انگها و سریهها را آ ینکهای از درگیریهکا و چاگشکهای ر وزانکه بکدانیم ،بکیش از
90%از درگیریهای مامد با کفار ُبتپرست و منافقان بوده است.
راککدادهای سرنوشت سککاز دیگککری ن یککز در ایککن م یککان ه سککتند ،کککه ابناسککاا
بککدانها بککا همککه ریزه کاریهککا پردااتککه اسککت .بککرای نمونککه میتککوان از انککا بککدراگک ری
گفککت ،کککه نخسککتین پیککروزی چشککمگیر مسککلمانان ب کر ُبتپرسککتان بککود و شکسککتی
س کککهمگین را ب کککر کف کککار قک ککریش پذیران کککد .س کککیرت رس کککوباهلل گک ککزارش ایککککن انککککا و
پیشزمینهها و پیآمدهایش را در کمابیش یکسد برت از 516تا )619آورده اسکت.
گفتنی اسکت ککه ایکن راکداد سکایه اکود را بکه یک پوشکینه سرتاسکر پوشکینه سکوم) از
هشکت پوشکینه اگط قکاتاگک ری در 160بکرت گسکترانده اسکت .هم نکین از انککا
ُ
ا ُطد یاد باید کرد ،که در آن ُبتپرستان کین شکست بدر را از مسکلمانان اواسکتند و
گروهککی از یککاران نزدی ک مامککد ،چککون طمککزه بنع ککداگمطلب را بککه اککاک افکندنککد.
راککداد پککرارج دیگککر دیگرگککون شککدن ق لککه از اورشککلیم بککه سککوی مکککه اسککت .انککا
اطزاب یا اند راکداد بسکیار بیرگکی در رونکد اسکتواری اسکالم و پیشزمینکهای بکرای
گسترش آن بود ،که پیمان آشتی طدی یه ،شکسکت فراکامین و همیشکگی یهودیکان
و آمادگی مسلمانان برای گشودن مکه و شکستن اورنا سروری قکریش و برانکدااتن
ُبتپرستی از سرتاسر اییرهاگ رب از پیامدهای آن بودند.
در پ آشتی با ُبتپرسکتان قکریش و نگاشکتن پیمکان طدی یکه ،مامکد بکه گفتکه همکه
سککیرهنگاران نامککههای بککرای سککران و پادشککاهان کشککورهای پیرامککون نوشککت و آنککان را
فرااواند که اسالم بپذیرند تا دچار اشم اهلل نگردند .او دطیه بنالیفه اگکل کی را بکه
نزد قیصر روم ،ع داهلل بنطذاقه اگسهمی را بکه نکزد اسکرو پرویکز ،طاوکب بناب بلت که
اگسهمی را به نزد پادشکاه عمکان، پادشاه اسکندریه ،عمرو بناگ ا را به نزد مقوق
1همان623 ،
مغاکَتیرهَتاریخ117َ/
سککلیط بنعمککرو را بککه نککزد پادشککاه یمامککه ،عککالد بنطضککرمی را بککه نککزد پادشککاه باککرین و
1
شجان بنوهب االسدی را به نزد پادشاه شام فرستاد .اگر داسکتانهای سکروده شکده از
سوی ابناساا و دیگکر سیرهنویسکان و تاریخنگکاران را بکاور کنکیم ،بایکد بپکذیریم ککه
مامککد نقشککههای دورودرازی را در سککر میپرورانککده اسککت و از همککان نخسککتین شک ی
فرمکانروا ی که در غار طرا بکا ا ر یکل رو بکرو شکده بکوده اسکت ،نگکاه بکه پایه گکذاری یک
اهکانی داشککته بککوده اسککت .از ایککن رو بایککد ایککن گککزارش آمککده در سککیرت رسککوباهلل را بکا
نگاه به اغرافیای آن روز اهان بارها و بارها اوانکد و آن را بکا انگهکای کشورگشکایانه
چه ککار الیف ککه نخس ککت س ککنجید و دی ککد ک ککه آن ککان درس ککت ب ککه سکککرزمینهای گش کککر
کشیدهاند ،که مامد پیشتر فرمانروایانشان را به اسالم فرااوانده بوده است.
و سکککرانجام بایکککد از ُپراراتکککرین و سک ُککترگترین راکککداد بکککازه مکککدنی یکککاد ککککرد ،ککککه همانکککا
شکست فراامین ُبتپرستان و گشکودن مککه و شکسکتن ُبتهکای اانکه ک که باشکد.
ُ
شکستن این ُبتها در نگاه سیرهنگاران نمادی برای برافکندن آ ینهکا و باورهکای کهکن
اییرهاگ رب ،پایان بخشیدن به دورانی تاریخی که سکیره آن را هااهلیکته مینامکد و
درافکندن فرهنا و آ ینی نوین برای همه عربها ،بنام اسالم است.
اکنون اکای آن دارد ککه بماننکد بکازه مککی ،نگکاهی بکه سکورههای مکدنی قکرآن بکر پایکه
فهرسککت ابنع ککاا) بیفکنککیم ،تککا ب ینککیم آیککا میتککوان میککان قککرآن و سککیره دربککاره ایککن
همپوشککانی تکککاریخی یافکککت ،یککا در اینجککا هککم قککرآن از چیکککیی سکککخن راککدادها یکک
می گوید و سیره از چییی دیگر.
ق لکککه :نخس ککتین را ککداد اراکککدار پککک از کککوچ مس ککلمانان از مککککه بکککه مدینکککه ،همان ککا
دیگرگ ککون ش ککدن س ککوی ق ل ککه مس ککلمانان از اورش ککلیم ب ککه مک ککه اسکککت .ابناسکککاا
مینو یسد:
گفتنکی اسکت ککه در هککی کجکای قکرآن نمیتککوان آیکهای یافکت کککه بگویکد اورشکلیم یککا
بیتاگمقدا نخستین ق له مسلمانان بوده است .واژه ق له تنها دوبار در قکرآن آمکده
2
کککه یک ککار آن در ایرهسککری اهککل کتککاب اسککت .وگککی تفسککیرگران قککرآن آیککه نخسککت از
سککوره اسککراد را گککواه سککخن اککود میآورنککد ،کککه در آن سککخن از هم ککراجه بنککده اککدا در
سیره :مامد) از مسجداگارام به مسجد اال قصی میرود ،ب آنکه ایکن مسکجد ق لکه
مسلمانان نامیده شود .در سوره بقره در این باره چنین میاوانیم:
اگسفه ُاد من اگناا ما وال ُه ْم عن ق ْ لکته ُم اگتکی ک ُکانوا علیهکا * «سی ُق ُوب ُ
ُقککل گلکککه ْاگم ْشککر ُ و ْاگم ْغککر ُب * ی ْهککدی مککن یشک ُ
کاد إگککی صککر ٍاو ُم ْسککتقی ٍم
ُ ُ ْ ُ ُ م
)301وککککذگ ا لنکککاک ْم أمکککَ وسک مککطا گتک ُونکککوا شکککهداد علکککی اگنکککاا
ُ ْ ْ م ُ ُ ُ
و یکون اگر ُسوب علیک ْم شکهیدا ومکا ا لنکا اگق ْ لکَ اگتکی کنکت علیهکا إال
کت گک یکر من گن ْ لم من یت ُع اگر ُسوب ممن ینقل ُب علی عق یکه * و إن کان ْ
ُ
إال علککی اگککذین هککدى اگلک ُککه ومککا کککان اگلک ُککه گیض کیع إیمککانک ْم * إن اگلکککه
ُ ْ ٌ
باگنکککاا گکککر ُدو رطکککی ٌم )301قکککد نکککرى تقلکککب و ْاهککک فکککی اگسکککماد
ُ ْ ْ م
فل ُنوگین ق ْ لَ ت ْرضاها * فوب و ْاه ش ْطر اگم ْسجد اگارام * وطیک
آن که کککه در سکوره اسککراد دربکاره مسجداالقصکی اوانککدهایم هکی نشککانی از ایککن نکدارد کککه ایککن
مسجد در اورشلیم بکوده باشکد .ا گکر همسکجده همکانی باشکد ککه مکا امکروز میشناسکیم ،ی نکی
اککای کککه مسککلمانان در آن بککه پرسککتش اهلل میپردازنککد ،داسککتان ق لککه بککودن مسککجدی بنککام
هاقصککیه بسککیار پی یککده اواهککد شککد ،چککرا کککه مامککد در سککاب دهککم پ ک از ب ثککت 630
مککیالدی) بککه مسککجدی م ککراج کککرده اسککت کککه تککازه در سککاب 36هجککری 613مککیالدی)،
ی ن ککی ش ککانزده ی ککا ن ککوزده س ککاب پک ک از آن ،میتوان ککد س ککااته ش ککده باشکککد .پککک در این ککاره
انگاشتهای زیر پدید میآیند:
هرچه هست ،قرآن و سیره درباره مسجداال قصی و داستان م کراج نکه تنهکا هی گونکه
همپوشانی ندارند ،که بر گیجی و شگفتی اواننده بسی میافزایند.
انگهککا :در سککیره ابناسککاا اوانککدیم کککه مسککلمانان یکسککره بککا همسایگانشککان در
انا و زدواورد بکه سکر میبردنکد .گذشکته از درگیریهکای پراکنکده دو سکاب نخسکت،
غیوه هبدره که آن را هبدر اگک ریه نیز نامیدهاند ،نخسکتین پیکروزی بکیرت مسکلمانان بکر
بتپرسککتان قککریش اسککت .اگرچککه واژه بککدر در قککرآن آمککده اسککت ،وگککی هککی نشککانی از
اینکه هبدره چیسکت بکدر در ز بکان عربک بکه مکاه تمکام گفتکه میشکود) یکا کجاسکت در
دست نیست .در سوره آبعمران میاوانیم:
و یقینا ادا شما را در بدر بکا آنککه نکاتوان بودیکد یکارى ککرد پک از اکدا
پ ککروا کنیک کد باش ککد ک ککه سپاس ککگزارى نماییک کد * آنگ ککاه کک که بکککه مؤمنکککان
مککیگفتککی آی کا شککما را ب ک نیسککت کککه پروردگارتککان شککما را بککا سککه هککزار
فرشته فرودآمده یارى کند * آرى اگر صک ر کنیکد و پرهیزگکارى نماییکد
و بکا همکین اکوش بککر شکما بتازنکد همانگکاه پروردگارتککان شکما را بکا پککن
هزار فرشته نشاندار یارى اواهد کرد» آبعمران)311-315 ،
تفسیرگران قرآن هم نین آیههای یکم تا نوزدهم سکوره انفکاب را نیکز در پیونکد بکا همکین
انککا میداننککد ،وگککی در سرتاسککر ایککن 39آیککه سککخنی نککه تنهککا از بککدر ،کککه از انککا و
درگیری نیز نیست.
نام یکی دیگر از انگهکای مسکلمانان ککه ابناسکاا آنکرا در سکیره اکود آورده اسکت،
هطن ْی ْنه است .طنین و بدر تنها واژههای نام انگهای ) هستند که هم در سکیره و ُ
هککم در قککرآن آمدهانککد و از ایککن دیککدگاه میتککوان بککا چشمپوشککی و گشادهدسککتی بسککیار
گفت که قرآن و سیره در این اره با هم همپوشانی دارند:
ورز یدنکد عکذاب ککرد و سککزاى ککافران همکین بککود * سکپ اکدا ب ککد از
ایکن واق که تو بکه هکر کک را بخواهکد مکیپکذیرد و اکدا آمرزنکده مهربککان
است توبه»)15-11 ،
آن ه که از دب قکرآن بکدر نمیآیکد و ا گکر سکیره ن اشکد نمیتکوان درشیافکت ،ایکن اسکت
که بدر و طنین چیستند و کجایند و در آنها چه ر داده است .قرآن دربکاره ن ردهکای
دیگ ککر ااموش ککی گی ی ککده اس ککت .ب ککرای نمون ککه ان ککا ای ککر و گش ککودن مککککه اگرچکککه
رادادهای بک بکیرت بودهانکد – شکاید بیرگتکر از بکدر و طنکین – اایپکای از اکود در
ق ککرآن بج ککای نگذاش ککتهاند .تفس ککیرگران هاط ککزابه را نکککامی دیگ ککر ب ککرای ن کککرد انکککد
میدانن ککد و آی ککههای 23و 22س ککوره اط ککزاب را در این ککاره م ککیدانند د ازابددداابز ا ددد
می گردانن :
دلخواهخود زدست هایدشمنزبر
ْ
کادون «ی ْاس ُ ون ْاْل ْطزاب گ ْم یک ْذه ُ وا و إ ْن یکرت ْاْل ْطکز ُ
اب یکو ُدوا گ ْکو أن ُه ْکم ب ُ
م ُ ُ ُ ُ ْ
فی اْل ْعراب ی ْسرگون ع ْن أ ْن ا ک ْم وگ ْو ک ُانوا فیک ْم ما قکاتلوا إال قلکیال )10
ُ ُ ُ ُ ْ ْ
کوگ ُه وصکد ُ
اهلل وگما رأى اگ ُم ْؤم ُنون اْل ْطزاب قاگوا هذا ما وعدنا اهلل و رس
ُ
و ر ُسوگ ُه وما زاد ُه ْم إال إیم مانا وت ْسلی مما )11
اینککان چنککین مککیپندارنککد کککه دسککتههککاى دشککمن نرفتککهانکککد و اگکککر
دسککتههککاى دشککمن بازآینککد آرزو مککیکننککد کککاش می کان اعککراب بادی که
نشین بودند و از اا ار مربوو به شما او یا مکیشکدند و ا گکر در میکان
شکککما بودنکککد اکککز انکککدکی انکککا نمکککیکردنکککد )10و چکککون مؤمنککککان
دس ککتهه ککاى دش ککمن را دیدن ککد گفتن ککد ایک کن هم ککان اس ککت ککککه اکککدا و
فرستادهاش به مکا وعکده دادنکد و اکدا و فرسکتاده اش راسکت گفتنکد و
از بر ایمان و فرمان ردارى آنان نیفیود »)11
واژه اطزاب وگی در قرآن 13بار آمده 1که تنککک ها دوبار آن را مکککی توان با گذشت و
11و ،11غافر 5و 13 ،15مریم ،17اگرعد ،11هود ،17 1االطزاب 23و ،22اگزار
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
«مامد بنع د اهلل برایم از عروه روایت کرد که چون این آیه نکازب شکد:
کبو إمککا تخککافن مککن قک ْکوم ایانک مکَ ف ْان ک ْکذ إگ کیه ْم علککی سککواد إن اهلل ال یاک ُ
ٍ ٍ ْ
اگخا نین و اگر بترسی از قومی ایانت را ،پ تو هم عهد ایشان را بکه
سوى آنها بینداز یکسان ،همانکا ککه اکداى ،ایانکتککاران را دوسکت
1
نمیدارد ان ام 53 ،پیام ر با این آیه به سوى ایشان روان شد»
ُ
سیرهنگار دیگر نسل نخست درباره انا ا ُطد چنین مینویسد:
«و سککک ب ایک کن ان ککا آن ب ککود ک ککه چ ککون مشکککرکین در ب ککدر شکسکککت
اوردند و بیرگان او یش را از دست دادند و ابوسفیان ککاروان تجکارتی
آنها را نجات داد بازماندگان کشتگان بدر مانند عکرمَ بناب اهکل و
صفوان بنامیه و دیگرانکی ککه هکر ککدام پکدر یکا پسکر یکا بکرادران اکود را از
دسککت داده بودنککد بنککزد ابککو سککفیان آمککده پیشککنهاد کردنککد کککه اککوب
اسککت بککراى انتقککام کشککتهگککان بککدر و انککا بککا مامککد امککواب تجککارتی
میبور را صر تجهیزات انگی کنیم و هر ک در این امواب شکرکت
دارد از آن صر نظکر کنکد و همگکی آنکرا ااتصکا بکدین ککار دهنکد.
این پیشنهاد پذیرفته شکد و شکرون بخر یکدن اسکلاه و سکایر تجهیکزات
انگی کردند.
و یککا ا گککر کسککی پیشککتر گککزارش ابناسککاا و ابنهشککام و دیگککر سککیرهنگاران را اوانککده
باشد ،میتواند بپندارد که آیه زیر درباره انا با یهودیان فروفرستاده شده است:
و یککا آیککه ز یککر را سککیرهنگاران نشککانی بککر همداسککتانی قککریش بککر کشککتن مامککد در شککب گریککز او از
مکه میدانند ،از این رو تفسیرگر قرآن ناچار است واژه از مکه را بر آیه قرآن بیافزاید:
ُ ْ ْ ُ ْ ُ
«و إف ی ْمک ُر ب اگذین کف ُکروا گی ْث ُتکو أ ْو یق ُتلکو أ ْو یخر ُاکو و ی ْمک ُکرون
ْ و ی ْم ُک ُر ُ
اهلل و ُ
اهلل ای ُر اگماکر ین
و یاد کن هنگامی را که ککافران در بکاره تکو نیرنکا میکردنکد تکا تکو را بکه
بند کشند یا بکشند یا از مکه ااراج کنند و نیرنا مکیزدنکد و اکدا
تدبیر میکرد و ادا بهتر ین تدبیرکنندگان است» انفاب)10 ،
1اطزاب17 ،
2نور11 ،
َ/َ001مغاکَتیرهَتاریخ َ
در رستگاری پیروان کدام دین می ککرده اسکت؟ آیکا بخکش مکدنی قکرآن روی سکخن بکا
بتپرس ککتان دارد و درگی ککر آن ککان اسکککت ،ی ککا اینک ککه بمانن ککد ب ککازه مککککی در اینجکککا هکککم
نیوشندگان قرآن و دشمنان آ ین نوین را در میان مسیایان و یهودیکان بایکد اسکت؟
نخستین ناهمخوانی بیرت میان سیره و قرآن شهر مدینه است .باور همگکانی چنکین
اسککت کککه شککهر مدینککه پککیش از اسککالم هیثککربه نککام داشککت و پ ک از کککوچ مامککد و
پیککروانش بککه آن ،همدینککَ اگن ککیه ،همدینککَ اگمنککورهه ،و ...گفتنککد ،کککه همدینککَ اگن ککیه
شککنااتهترین آنهککا اسککت .دایرناگم ککار اسککالمی در این ککاره می گویککد« :و یثککرب اسککم
قککدیم ق ککل از هجککرت اسککت» در سککیره ابناسککاا بککرای بککار نخسککت نککام مدینککه را در
هطکایت ت ع و پوشانیدن و ى اامه در اانه ک هه میاوانیم:
1
«چون گشکر کرده بود و بمشر میرفت ،بر مدیکنه گذر کرد»
«بککر نجی ککی از ای کن نجی هککا نش کین و دو سککه تککن همککراه اککود کککن و راه
یثککرب گیکر و از بهککر مککا بککاز مایسککت ،کککه ا گککر مککا همککه کشککته شککو یم و تککو
2
بسالمت باز مدینه آ ی»
«یثرب بنقاتیه بنمهلیکل بکنارم بکنع یکل بکا فرزنکدان و همراهکان اکود
1
در مدینه اقامت گرفته بود و آنجا بس ب او یثرب نام گرفت»
واژه مدینه در قرآن 14بار آمده که تنها چهار بار آن را میتوان در پیونکد بکا مدینکهای ککه
مککا میشناسککیم دانسککت .1واژه یثککرب در سرتاسککر قککرآن تنهککا یک بککار در آیککه 11از سککوره
اطزاب آمده است:
«ب ضی دیگر از ایشکان بیامدنکد و گفتنکد :یکا رسکوب اهلل ،اانهکاى مکا از
بیرون مدینه است و إطکام چنکان نکدارد ،مکا را دسکتورى ده تکا بکرو یم و
بخانهککاى اککود بککاز رس کیم ،و آن وقککت بککاز اککدمت تککو آ کیم .و غککرن
ایشان آن بود ککه بگر یزنکد تکا قتکاب نکننکد ،و بسک ب ایکن سکخن ایکن
آیت فرود آمد»
دگرگکون می کنکد ،هنککوز هکم آن شککهر را بنکام پیشکیناش میاوانککد .آیکا اهلل نمیدانسککته
کککه یثککرب نکککامی کهککن اسککت و مامککد بککر آن شککهر نکککام همدینککهه را نهکککاده اسکککت؟ یکککا
سیرهنگاران در اینجکا بکه آن انکدازه ککه بایکد و شکاید موشککافی نکردهانکد و داستانشکان
دچار ناهمخوانی با قرآن شده است؟
باری بکه همسکنجی قکرآن و سکیره بکازگردیم .ا گکر هجکرت مسکلمانان از مککه بکه مدینکه و
14ن ککرد مسککلمانان و نامککهنگاری مامککد بککه پادشککاهان اهککان و ...هککی بازتککاب در
بخککش مککدنی قککرآن نمییابنککد ،پکک قککرآن در 1121آیککه و 26سککوره بککه چککه پردااتکککه
است؟
1
یکی از واژگان ُپربسآمد در این بخش هاهل کتابه است .در سی آیه از 6سکوره قکرآن
گاه به مهر و گاه به اشم درباره اهل کتاب مینویسد .در ایکن میکان از مکریم در 21آیکه
از 1سوره 2و از ابراهیم نیز در 21آیه از 1سوره 1یاد شده اسکت .پک از آن دو ،موسکا را
در 21آیکه از 7سکوره 4و عیسکا را در 21آیکه از 7سکوره 5مییکابیم و بنیاسککرا یل را در 11
آیه از 4سوره .1گفتنی است که طتا اگر گزارشکهای سکیرهنگاران را دربکاره درگیریهکای
مامد با یهودیان بپکذیریم نیکز ،ایکن پرسکش هم نکان ب پاسکخ اواهکد مانکد ککه چکرا
قککرآن در شککهری کککه نشککانی از مسککیایان در آن ن ککوده اسککت ،این نککین پافشککارانه بککه
عیسا و مریم میپردازد؟
گذشکته از آن که کککه رفکت ،قکرآن در سککورههای مکدنی بکه هطرمککت گوشکت اکوکه ،همراسککم
طکک ه ،هاطکککام و ککال و شککیردادن و نفق ککهه ،هاطکککام ر ب ککاه ،هاطکککام وامه ،هبرابکککری ارزش
شککهادت دو زن بککا ارزش شککهادت ی ک مککرده ،هشککرابه ،هقمککاره و چیزهککای از ایککن دسککت
پردااته است .هم نین در آیه زیر فنواژگان هماکم و متشابهه واگشای میشوند:
در دن اگه سورهها قرآن گامی نیز فراتر مینهد و گکوهر اسکالم را بکه مسکیایت راسکتین،
مس کککیایتی ک کککه در کن کککار اهلل ک ککک دیگک ککری عیسک ککا ،مک ککریم و یککککا روحاگقککککدا؟) را
نمیپرستد ،می گستراند:
و بخشی از آیهها نیز نه تنها به آیههای پیش و پک از اکود پیونکدی ندارنکد ،ککه بسکیار
پریشان و درهماند و تنها بر شگفتی و گیجی اواننده میافزایند:
دانسته نیست که پیوند میان ههالگهای ماهه و هط ه و اینکه مردم باید از درب اانکه
ب ککدرون آن برون ککد و ن ککه از پش ککت آن ،در کج ککا اس ککت و چ ککرا نیوش ککندگان قکککرآن درب را
می گذاشتند و از دیوار به اانه اندرمیشدند؟
بدینگونه دیده میشود که درست به ماننکد بکازه مککی بخکش بسکیار بیرگکی از آیکههای
مککدنی نیککز در پیونککد بککا مسککیایان و یهودیککان اسککت و در سرتاسککر بخککش مککدنی قککرآن
نشککانی از بتپرسککتانی کککه مامککد بککر پایککه سککیره ابناسککاا هککر دو مککاه ی ک بککار 61
انکا در 30سککاب یکا 310مککاه) بکا آنککان انگیککده اسکت ،نمککیبینیم .در ایکن بخککش نیککز
چاگش نخست قرآن با اهل کتاب است و اهلل پیش از هرچیز بکر آیکهای ککه پیشکتر و در
بازه مکی فروفرستاده بود ،پای ند میماند:
ْ ُ ْ ُ ُ ُْ
«إن هذا اگق ْرآن یق علی بنی إ ْسرا یل أ کثر اگذی ُه ْم فیه یختلفون
همانا این قرآن بیشتر آن ه را که بنیاسرا یل در آن ااتال نظر دارند
بر آنان بیان میدارد» نمل)16 ،
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
ََََ4بررسیَچندَ کلیدواژهَبرَپایهَآیهَهایَقرآن
این سخن ابناساا را که مینویسکد «و بکدان ککه فضکیلت مطاگ کت ایکن کتکاب بکا
فضککیلت مطاگ ککت تفسککیر قککرآن برابککر اسککت» ،ن ایککد سرسککری گرفکککت .براسکککتی نیککز
مترامککان و تفسککیرگران بککرای براککی از واژگککان آمککده در قککرآن ،در اایهککای گونککاگون و
بسته به داستانی که قرآن گزارش کرده است ،برگردانهای گونه گونی آوردهانکد و از ایکن
راه کوشیدهاند میان قرآن و سیره همپوشانی پدید آورند و قکرآن را هسیرهپسکنده کننکد.
بککرای نمونککه واژه همسککجده کککه در بککاور همگککانی اسالمشناسککی سککنتی پرستشککگاهی
ویهه مسلمانان است ،همانگونکه ککه در دن اگکه ایکن بخکش اواهکد آمکد ،در اکود قکرآن
ه کککم پرستشک ککگاه مش کککرکان اس کککت ،ه کککم پرستش کککگاه یهودی کککان و مسککککیایان و ه کککم
بکر سککر گکور آنککان سکااتهاند .مترامککان و نیایشکگاهی ککه بازمانککدگان اصکااب کهک
تفسککیرگران وگککی هراککا کککه ایککن واژه در پیونککد بککا پیککروان قککرآن بکککار رفتککه اسککت آن را در
پارسککی نیککز همسککجده نامیدهانککد و ا گککر سککخن قککرآن در پیونککد بککا یهودیککان و مسککیایان و
بککوده بککه دگخککواه اککود بککرای درسککت درآمککدن گزارشککهای سککیره ،بککدان اصککااب کهک
هم ککده و هپرستشککگاهه گفتهانککد .هم نککین اسککت واژه اسککالم و واژگککان همریشککه آن
هم ون همسلمه و هاسکلمواه ککه در پیونکد بکا پیکروان قکرآن هاسکالم آوردنه و در پیونکد بکا
پیشینیان هتسلیم شدن ،فرمان ردار بودن ،مطیع شدنه ترامکه شکدهاند .آن که ککه در
سکککیره در پیون ککد ب ککا آی ککههای ق ککرآن آم ککده نمون ککه آش کککاری از هبازتکککابشه اسکککت ککککه در
بخشهای آینده بدان بازاواهم گشت.
ُ َ4/1بتهایَعرب َ
همانگونککه کککه پیشککتر رفککت ،بککاور همگککانی برااسککته از تاریخنگککاری اسککالمی بککر ایککن
ب ککازه زمککانی از 630ت ککا 611در شککهر مککککه و مدینکککه و بکککرای اسککت کککه اس ککالم در یکک
َ/َ041مغاکَتیرهَتاریخ َ
م
در اکککای دیگکککری گروهک ککی از مترامکککان و تفسک کیرگران واژه إنا ککککا را بککککه ُهبککککت مادینککککهه
برگرداندهانککد .بککرای آنکککه دانسککته آیککد واژههککای اینچنینککی تککا بکجککا مایککه سککردرگمی
اواننده می شوند ،هر پن برگردان قرآن را که در دسترسم بود آوردهام:
مککیبینیم کککه ایککن برگردانهککای دگ خککواهی هککی ریشککه زبانشناسککانهای ندارنککد و تنهککا
بکرای باور پکذیر شکدن انگاشکت بتپرسکت بکودن نیوشکندگان قکرآن بککار رفتهانکد .پک
ُ ْ
اکنون باید واژههای ُهمشکر ٌکه و هشکرکا ٌده را بییکر ریکیبین نهکاد و دیکد قکرآن چکه کسکانی را
مش ککرک میدان ککد و آن ککان ک ککه ب ککرای ا ککدا ان ککازی میتراش ککیده اند و آن را در کنکککار اهلل
میپرستیده اند پیروان کدام آ ین بودهاند؟
َ4/2شرکَوَمشرکان َ
پردااتن بکه واژه همشکرکه از آن رو بسکیار شکایان ارج اسکت ککه میتوانکد مکا را گکامی بکه
پاسخ پرسکش «اسکالم چگونکه پدیکد آمکد؟» نزدیکتکر کنکد .آن که در سکیرهها در این کاره
آمککده ،تنهککا بککر گیجککی و آشککفتگی پژوهشککگر میافزایککد .و ککری ،کککه پککدر تاریخنگککاری
اس ککالمی اوان ککده ش ککده اسکککت ،بتپرس ککتان ق ککریش ،رومی ککان مسکککیای و پارسکککیان
زرتشکتی را یکجکا همشکرکه مینامکد .بکاور همگککانی وگکی بکر آن اسکت ککه قکرآن در میککان
مردمککان بتپرسککت و بککرای راهنمککا ی آنککان بککه پرسککتش اککدای یگانککه فروآمککده اسککت و
نیوشککندگان آن کسککانی بودهانککد کککه بتککان را میپرسککتیدهاند ،یککا بتکککان را بجکککای اهلل و
هم ون شریکانی که میان آنان و اهلل میانجی بودهاند میپرسکتیدهاند ،وگکی اهلل را نیکز
میشنااتهاند و بر اینکه او آفریدگار اهان است باور داشتهاند .بررسی قرآن وگکی بمکا
چیز دیگری نشان میدهد ،زیرا آیههای قرآن در این اره همانگونه که رفت با آن که ککه
در سیره آمده است ،همخوانی و همپوشانی ندارند.
واژه همشرکه 01بار در قرآن آمده است و با نگاه بکه آیکهها و سکورههای ککه ایکن واژه را
در آنهککا مییککابیم ،پاسککخ بککه ایککن پرسککش کککه مشککرکین چککه کسککانی هسککتند و بککر کککدام
آ ینانککد ،کککاری بسککیار دشککوار اسککت .بککرای پاسککخ بککه ایککن پرسککش بایککد نخسککت دیککد
هشری ه از نگاه قرآن چیست یا کیست .واژه هشری ه سه بکار و در آیکههای زیکر آمکده
است:
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
ُ ْ ُ
أم ْر ُت وأنا أوب اگ ُم ْسلمین گ ُه و بذگ «ال شر ی
او را شر یکی نیست و بر این دسکتور یافتکهام و مکن نخسکتین مسکلمانم
1
ان ام)361 ،
ْ ْ ٌ ُ ُ م ْ ُ ْ ُ
وقل اگا ْمد هلل اگذی گ ْم یتخذ وگدا وگ ْم یک ْن گه شر ی فی اگ ُملک وگ ْکم
ْ ُ ُ
یک ْن گ ُه وگی من اگذب وک ْر ُه تک ی مرا
و بگککو سککتایش اککدای را کککه نککه فرزنککدى گرفتککه و نککه در اهانکککدارى
شر یکی دارد و نه اوار بوده که دوستی داشته باشد و او را بسیار بکیرت
شمار اسراد)333 ،
ٌ ُ م ْ ْ ْ ُ
ُ
اگذی گ ُه ُمل اگسماوات واْل ْرن وگ ْم یتخکذ وگکدا وگ ْکم یک ْکن گکه شکر ی
ْ ُ ْ ْ
فی اگ ُمل والگ کل شی ٍد فقدر ُه تقدی مرا
همککان ککک کککه فرمککانروای آسککمانها و زم کین از آن اوسککت و فرزنککدى
ااتیار نکرده و براى او شر یکی در فرمانروای ن وده اسکت و هکر چیکزى
را آفر ی کده و بککدان گونککه کککه دراککور آن بککوده انککدازه گی کرى کککرده اسککت
فرقان»)1 ،
در هرسه این آیهها هشری ه همان چییی اسکت ککه مکا امکروز از آن درمییکابیم و هکی
نشانی از اینکه شری همان ُبت باشد در دست نیست .از آن گذشته در دواا قکرآن
هنداشکتن شککری ه را در کنکار هنداشککتن فرزنکده مککیآورد و همانگونکه کککه پیشکتر دیککدیم،
انگاره هعیسا فرزند اداونده از نگاه قرآن باور هنصککککککاریه مسیایان ،یا شااهای از
1گویا روی سخن قرآن در اینجا با پیام ر است ،که می گوید نخستین مسلمان است .در آیه 61
سوره آبعمران وگی می اوانیم که ابراهیم بسیار پیشتر از آورنده قرآن مسلمان بوده است« :ما کان
ْ ْ م
یم ی ُهود میا وال ن ْصران میا وگک ْن کان طنیفا ُم ْسل مما وما کان من اگ ُمشرکین * */ابراهیم نه یهودى بود
إ ْبراه ُ
ُم ْسل مما :مسلمانی فرمان ردار بود و از مشرکان ن ود» .این و نه نصرانی بلکه طگگرای
دوگانه گو یهای دراودستیز را در قرآن بسیار میبینیم .شاید ریشه این پدیده قرآنی در این باشد که
این کتاب در گذر دههها و شاید سدهها پدید آمده و تکههای گوناگون آن با یکدیگر همخوانی و
سازگاری ندارند.
َ/َ041مغاکَتیرهَتاریخ َ
مسیایت) است:
«و یهککود گفتنککد عی یککر پسککر اداسککت و نصککارى گفتنککد مسکککیح پسکککر
اداست این سخنی است باوکل ککه بکه ز بکان مکی آورنکد و بکه گفتکار
کسانی که پیش از این کافر شدهانکد شک اهت دارد اکدا آنکان را بکشکد
چگونه از طگ بازگردانده میشوند» توبه)10 ،
پک هشککری ه در قککرآن تککا بککدینجا همککان درونمایککهای را دارد کککه مککا نیککز امککروزه در زبککان
پارسی میشناسیم و پیوستن آن به ُهبته برداشت دگ خواه تفسیرگران و سکیرهنگاران
ُ
اسککت .واژه دیگککری از همککین ریشککه کککه بککا بسککآمد بسککیار در قککرآن آمککده ،واژه هشککرکاده
اسککت کککه آن را در 13آیککه از 35سککوره مککیبینیم .1در سککوره االن ککام آیککههای 31و 319
هم نککین در آیککه 13سککوره روم ایککن واژه در همککان چککم امککروزینش هان ککازه بکککار رفتککه و
پیونککدی بککه دیککن و آ ککین و یککههای نککدارد .در آیککه 19سککوره اگزمککر قککرآن بکککرای واگشکککا ی
انگاشت هادا و ان ازانشه نمونهای میآورد:
ْ م ُ م ُ م
اهلل مثال ر ُاال فیه شرک ُاد ُمتکککشاک ُسون و ر ُاال سل مما گر ُا ٍل هکل «ضرب
ْ ُ ْ ْ ُ ْ م
ی ْستو یان مثال اگا ْمککککد هلل بل أ کث ُره ْم ال ی ل ُمون
اککدا مثلککی زده اسککت مککردى اسککت کککه چنککد اوااککه ناسککازگار در او
شرکت دارند و مردى است که تنها فرمان ر ی مرد است آیا ایککککککن دو
در مثل یکسانند سپاا اداى را بلکه بیشترشان نمیدانند»
در سککوره یککون آیککه ،13نککوح در گفتگککو بککا پیرامونیککان اککویش از همدسککتی آنککان بککا
هشریکانشانه سخن می گوید .از آن ُپراراتر وگکی شکاید سکوره اعکرا باشکد .در اینجکا
قرآن داستان آفرینش انسان را از آدم و طوا بازمی گوید و سپ :
اهمککا فت ککاگی ُ
اهلل عمککا اهمککا صککاگ ماا ا ککال گک ُکه ُشککرکاد فیمککا آت ُ
«فلمککا آت ُ
ُ
ی ْشرکون
و چککون بککه آن دو فرزنککدى شایسککته داد در آن ککه بککه ایشککان داده بککود بککراى او
شککر یکانی قککرار دادنککد و اککدا از آن ککه بککا او شککر ی مککی گرداننککد برتککر اسککت
اعرا »)390
َ/َ048مغاکَتیرهَتاریخ َ
بککدیگر سککخن آدمیککان از همککان آغککاز آفککرینش اککود بایککد بککرای اهلل شککریکانی یافتککه بککوده
باشند .اگرچه قرآن در اای دیگکری سکخن از هچیکییه ش ْکی ٌد) می گویکد ککه کسکانی
1
آن را ان ککاز اهلل دانسککتهاند یککا از ایککن سککخن می گو یککد کککه ایککن هشککریکانه پککا و دسککت و
چشککم و گککوش ندارنککد و بدینگونکککه راه را بککرای برداشکککت ُهبککت بکککودنه ایککن ان کککازان ،و
2
بتپرسککت بککودن نیوشککندگان پیککامش بککاز می گککذارد ،در دن اگککه ایککن سککوره میاککوانیم
این ان ازان هبندگانی هم ون شماه هستند قرآن در این اره واژه هع ٌاده را بککار میبکرد
که نمیتواند چیز ب اانی هم ون سنا و چوب تراشیده یا همان ُبت باشد).
ُ
بککا بررسککی واژه هشککرک ٌاده در بافتککار قککرآن اگرچککه بککه درونمایککه واژه مشککرک انککدکی نزدیکتککر
میشویم ،وگی هنوز هم نمیدانیم که مشرکان براستی پیرو کدام آ ینانکد و چکه دینکی
دارند .راستی را چنین است که تا بدینجا ما با سه دسته از ان ازان اهلل روبرو یم؛
.3ان،
.1چیزهای بیجان ُبت)
.1بندگان اهلل انسانها ،کسانی هم ون نیوشندگان قرآن)
بدینگونککه اگرچککه هنککوز بدرسککتی دانسککته نیسککت کککه مشککرکان چککه یککا کککه را ان ککاز اهلل
گرفتهاند ،دسکت کم در ایکن چکونوچرا ی نیسکت ککه قکرآن واژه ُبتکان ُا ْو ٌ
کانن ،ا ْصکن ٌام،
ُ ُن ُص ٌب /أ ْنص ٌ
اب) را در پیوند با هشکرک ٌاده نمکیآورد و در هی کجکا ب پکرده و سرراسکت
از این که ُبتان ان از اهلل بودهاند ،سخن نمیراند .پک بکرای پاسکخ بکه ایکن پرسکش ککه
همشرکه از نگاه قرآن کیست و این هشریکانه کیستند ،باید به سراغ اود واژه مشکرک
برویم.
ُ
1برای نمونه «وات ْ ُت ملَ آبا ي إ ْبراهیم و إ ْساا و ی ْ قوب ما کان گنا أ ْن ُن ْشر باهلل م ْن ش ْي ٍد فگ
ْ ُ ْ ْ
م ْن فضل اهلل عل ْینا وعلی اگناا وگکن أ کثر اگناا ال یشک ُرون * */و آیین پدرانم ابراهیم و اساا و
ی قوب را پیرو ى نمودهام براى ما سزاوار نیست که چیزى را شری ادا کنیم این از عنایت ادا بر
ما و بر مردم است وگی بیشتر مردم سپاسگزارى نمیکنند یوس )13
2ا عرا 395 ،
مغاکَتیرهَتاریخ119َ/
1
همانگونکه ککه رفکت ،مشکرک را در قکرآن 01بکار می یکابیم .در پکاره ای از ایکن آیککه ها
قککرآن بککه پیککروانش می گو یککد بککا مشککرکان چگونککه رفتککار کننککد دوسککتی ،زناشککو ی،
پیمان بستن یا شکستن ،کشتن آنان پ از ماههای طرام ،پناه دادن ،الوگیری
از نیایش آنان در مسجداگارام ،ناپا ک نج بودن آنان ،روی گردانکدن از آنکان،
کیفر بخشیدن آنان.)... ،
ُ ُ
در یک ک آی ککه ق ککرآن مش ککرکان را کس ککانی مینام ککد ک ککه ان ازانش ککان شکککرکاؤ ُه ْم) کش ککتن
2
فرزندانشان را پسندیده میدانستند .در اای دیگر وگی نشکانی آشککار از نگکاه قکرآن و
پیوند بخشی از) اهل کتاب با واژه مشرک را بهتر میبینیم:
م ُ ُْ ْ ُ ُ
«وقاگوا ک ُونوا ُه مودا أ ْو نصار ى ت ْهتدوا قل بل ملَ إ ْبراهیم طنیفکا ومکا ککان
ْ
من اگ ُم ْشرکین
و گفتنککد یهککودى یکا مسکیای باشکید تککا هککدایت یابیکد بگککو نککه بلکککه بککر
آیین ابراهیم طگگرا هستم و و ى از مشرکان ن ود» بقره)315 ،
اگرچه در اینجا باید دستبدامان دانشکی شکد ککه دار یکوش آشکوری آنکرا هزندشناسکیه
)Hermeneuticsمینامد ،وگکی بکه گمکانم میتکوان دریافکت ککه در ایکن آیکه ،قکرآن آ کین
اب ککراهیم را ت ککا ان ککدازهای در براب ککر دی ککن یهودی ککان و مس ککیایان میبینکککد و آنکککانرا مشکککرک
میداند .گفتنی است که این پافشاری قرآن بر اینکه ابکراهیم مسکلمان و طکگ گرا بکود و
از مشرکین ن ود ،چندین بار در قرآن آمده است:
م
«ما کان إ ْبراهی ُم ی ُهودیکا وال ن ْصکرانیا وگک ْکن ککان طنیفکا ُم ْسکل مما ومکا ککان
ْ
من اگ ُم ْشرکین
ابکراهیم نککه یهککودى بککود و نککه نصکرانی بلککه طککگ گرایک فرمککان ردار مسککلمان)
1
بود و از مشرکان ن ود» آبعمران)61 ،
در کن ککار ای ککن اش ککاره نیمهآش کککار ب ککه پیون ککد می ککان مشکککرکین و مس ککیایان و یهودیکککان
میاککوانیم کککه پیککروان قککرآن دسککت کم تککا زمککانی چنککد بککرای ایککن مشککرکان دراواسککت
آمرزش می کردهاند:
داستان مشرکان وگی به همینجا پایان نمیپذیرد .در سه آیه قکرآن یک کار سکخن از ایکن
میراند که مشککرکان بکا پیکروان قکرآن در یکجکا مسکجد) نیکایش می کردنکد ،بکار دیگکر از
اینکککه آنککان بککرای اهلل مسککجد میسککااتند و دیگککر بککار از اینکککه آنککان بککه طاایککان آب
میدادند:
«مککا کککان گ ْل ُم ْشککرکین أ ْن ی ْ ُمک ُکروا مسککااد اهلل شککاهدین علککی أ ْن ُفسککهمْ
ُ ُ ْ ُْ ُ
باگکفر أوگر ط ط ْت أ ْعماگ ُه ْم وفی اگنار ُه ْم ااگدون
مشککرکان را نرسککد کککه مسککااد اککدا را آبککاد کننککد در طککاگی کککه بککه کفککر
او یش شهادت میدهند آنانند که اعماگشان بکه هکدر رفتکه و اکود در
آتش ااودانند.
ْ ْ ُ ْ ُ ْ ُ ْ ُ
یکا أیهککا اگککذین آمنککوا إنمککا اگمشککرکون نجک ٌ فککال یقر بککوا اگم ْسککجد اگاککرام
ْ
اهلل م ْن فضککککله إ ْنب ْ د عامه ْم هذا و إ ْن ا ْف ُت ْم عیل مَ فس ْو ی ْغنی ُک ُم ُ
طتا اگر اگگوی ابراکدا ی )Henotheismرا بکرای مشکرکان آمکده در سکیره بپکذیریم نیکز،
پذیرش اینکه چنین کسانی بتپرسکت بکوده باشکند ،بسکیار دشکوار اسکت .بوارونکه آن
بسککیار بککاورکردنی و پککذیرفتنی اواه ککد بککود ،ا گککر کککه پی ککروان قککرآن در آغکککاز ککککار ا ککود
شککااهای از مسککیایت بککوده باشککند و بککا همکیشککان اککود در یکجککا نمککاز اوانککده و
َ/َ001مغاکَتیرهَتاریخ َ
نیایش کرده باشند بویهه که نیایشگاه آنان در اورشکلیم نیکز در قکرآن همسکجده نامیکده
میشود ،بسیار پیش از آنکه پای مسلمانان بدانجا برسد) و به طاایان یککدیگر آب
داده باشند .هم امروز نیز در تفلی و در تنهکا مسکجد شکهر شکی ه و سکنی دو شکااه
از ی ک ک دیک ککن) دوشک ککادوش یک کککدیگر و در ی ک ک مس کککجد مس کککجد اککککامع در کککککوی
آفربایجانیها) نماز می گزارند و پنداشت اینکه شی یان و سنیان هندوستان یککدیگر
را در سکککااتن مسکککجد یکککاری کننکککد ،چنکککدان دور از فهکککن نیسکککت ،وگککککی ایککککن کککککه
بتپرس کککتان هن کککدی بک ککرای مسک ککلمانان آن کشک ککور مس کککجد بس کککازند ،در پنککککدار هککککم
نمی گنجد.
ْ ٌ
درنگ ککی ب ککر واژه مس ککجد در اینج ککا ش ککاید ان ککدکی راهگش ککا باش ککد .واژههکککای همسکککجد،
ٌ
مسااده در 11آیه از 30سوره آمدهاند 1و بمانند همه دیگکر واژگکانی ککه تکاکنون بکدانها
پردااتککهام ،هکککی نشکککان سرراسکککت و آشککککاری بکککر ایکککن ککککه مسکککجد چیسکککت و از آن
ْ ْ ْ
کیست ،نمییابیم .در پانزده آیه این واژه در پیوند با هاگار ٌامه آمده اگم ْسکجد اگاکرام)
و نش ککان از نیایش ککگاهی و ی ککهه دارد ک ککه دوت ککای آنه ککا شایس ککته نگ ککاهی فرفترنکککد ،یککککی
هنگامی ککه سکخن در بکاره سکفر شک انه از مسکجداگارام بکه مسجداال قصکی مکیرود ،و
دیگری دراای که قرآن از دیگرگکون شکدن ق لکه سکخن می گو یکد .از دوازده آیکه دیگکر،
یکی مسجد را در کنار دیگر پرستشگاهها میآورد:
1بقره ،131 /396 /393 /331 /350 /309 /300 /330ما ده ،1اعرا ،13/19انفاب ،10توبه
،303 /301 /13 /39 /33 /31 /1اسراد ،1/3که ،13ط ،00/15فتح ،11 /15ان 33
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
ٌ
و دیگری به مسجدی میپکردازد ککه قکرآن آن را هم ْسکجدا ضکر ٌاراه مسکجد زیکانبخش)
مینامد .آن ه که از سوی بر سردرگمی اواننده درباره چیستی همسکجده میافزایکد و
از دیگرسو نشان میدهد که مسکجد نیایشکگاه و یکهه پیکروان قکرآن ککه امکروزه مسکلمان
نامیککده مککیشددون ن ککوده اسککت ،یککا دسککت کم در سرتاسککر قککرآن ن ککوده اسککت وگککی ،در
آیککههای ز یککرین میآیککد .در آیککه 1از سککوره اسککراد ،قککرآن کککه در آیککههای پیشکککین روی
سخن با بنیاسرا یل دارد ،چنین می گوید:
ُ ْ ْ ُ ُ
«إ ْن أ ْطس ْن ُت ْم أ ْطس ْن ُت ْم ْل ْنفسک ْم و إ ْن أسکر ُت ْم فلهکا فکإفا اکاد و ْعکد اْلاکرن
گی ُس ُودوا ُو ُاوه ُک ْم وگیک ْد ُا ُلوا ْاگم ْسکجد کمکا دا ُل ُ
کوه أوب مکر ٍن وگیت ُکروا مکا
عل ْوا ت ْت ی مرا
اگر نیکی کنید به اکود نیککی ککرده ایکد و ا گکر بکدى کنیکد بکه اکود بکد
نمککوده ای کد و چککون تهدی کد آاککر فرارسککد بیاینککد تککا شککما را انککدوهگین
کنند و در مسجد تان چنانکه بکار اوب دااکل شکدند بکه زور درآیککککند
و بر هرچه دست یافتند یکسره آن را نابود کنند»
و بدینگونککه پرستشککگاه یهودیککان را نیککز همسککجده میاوانککد ،همانگونککه کککه پیشککتر و در
آیه یکم همکین سکوره نیایشکگاهی بنکام هاال قصکیه در اورشکلیم را مسکجد اوانکده بکود،
ک ککه باستانشناس ککان آن را سکککااته ش ککده ب ککر ویران ککههای کلیس ککای دوشکککیزه ورااون ککد
میدانند .این وگی همه داستان نیست ،چرا که در آیه 13از سوره که مردمکی ککه از
1در اینجا نیز نزدی به همه مترامان قرآن برای نمونه فوالدوند و قمشهای و ارمشاهی و
انصاری و « )...بی ٌع وصلو ٌ
ات» را به دگخواه اود هکلیسا و کنیسهه ترامه کردهاند.
َ/َ004مغاکَتیرهَتاریخ َ
م
سرگذشت اصااب که آ گکاه شکدهاند ،می گوینکد ...« :گنتخکذن علکیه ْم م ْسکجدا
* ... */طتما بر ایشکان مسکجدى بنکا اکواهیم ککرد» .بدینگونکه مکیبینیم ککه مسکجد
بوارونککه آن ککه کککه در سکککیره و روایککت و طککدی آمککده ،و یککهه پیککروان قکککرآن مسکککلمانان
ساگیان پسینتر) نیست.
اکنککون بککه مشککرک و انککدریافت قرآنککی آن بککازمی گردیم .در اککای دیگککر واژه هشککرکه در
پیونککد بککا ابککراهیم میآیککد و قککرآن در اینجککا بککه ابککراهیم کککه بارهککا گفتککه شککده اسککت از
مش ککرکان ن ککود و مسککلمانی طگ گرابککود) نیککز می گو یککد کککه چیککیی را ان کککاز اهلل نگیکککرد.
بدینگونه سخن سیره که همشرکانه را ُبتپرست مینامد از بیخ ُوبن ُسست و ب پایکه
است:
ْ ْ ْ ْ ْ
«و إف بوأنککا ْل ْبککراهیم مکککان اگ یککت أ ْن ال ُتشککر بکک شککی مرا ووه ْککر بیتککی
گلطا فین و ْاگقا مین و ُاگرکع ُ
اگس ُجود
و چککون بککراى ابککراهیم اککاى اانککه را م کین کککردیم بککدو گفتکیم چیکزى را بککا
مککن شککر ی مگککردان و اانککهام را بککراى وککوا کننککدگان و قی کامکننککدگان و
رکک کونکنندگان و سجدهکنندگان پاکیزه دار» ط )16 ،
سکرانجام در آیککههای ز یککر قککرآن آشکککارا ،سرراسککت و بک پککرده سککخن از ایککن میرانککد کککه
مشرکان را در میان اهل کتاب و بویهه در میان بخشی از) مسیایان باید ُاست:
ْ ُ
«اتخذوا أ ْط ار ُه ْم و ُر ْه کان ُه ْم أ ْر ب مابکا م ْکن ُدون اهلل واگمسکیح ْابکن م ْکر یم ومکا
ُ م ُ ُ
أم ُروا إال گی ْ ُ دوا إگ مها واطدا ال إگه إال ُهو ُس ْ اان ُه عما ی ْشرکون
اینان دانشمندان و راه ان اود و مسیح پسکر مکر یم را بکه اکاى اکدا بکه
اگوهیککت گرفتنککد بککا آنککککه مکککامور ن ودنککد اککز اینکککه اککدای یگانکککه را
بپرسککتند کککه ه کی م ککودى اککز او نیسککت منککزه اسککت او از آن ککه بککا
و ى شر ی میگردانند» توبه)13 ،
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
ُ ُ ُْ «و إ ْف قاب ُ
اهلل یا عیکککککککککسی ْابن م ْر یم أأ ْنت قلت گلناا اتخذونی وأمی
ُ إگهکین مک ْکن ُدون اهلل قککاب ُسک ْ اان مککا ی ُکک ُ
کون گکی أ ْن أقککوب مککا گکی گکی
ْ ْ ْ ُْ ُ ُْ
کت قل ُتک ُکه فقککد عل ْمتک ُکه ت ْ لک ُکم مککا ف کی نفس کی وال أ ْعلک ُکم مککا ف کی باک ٍکگ إن کنک
ُ ُْ ْ ْ
نفس إن أنت عالم اگغیوب
و یکاد کککن هنگککامی را کککه اککدا فرمککود اى عیسککی پسککر مککر یم آیکا تککو بککه
مککردم گفتککی مککن و مککادرم را هم ککون دو اککدا بککه اککاى اهلل بپرسککتید
گفت منزهی تو مرا نی ی د ککه در بکاره او یشکتن چیکزى را ککه طکگ مکن
نیسککت بگککو یم اگککر آن را گفتککه بککودم قط ککا آن را مککیدانسککتی آن ککه در
من است تو مکیدانکی و آن که در فات توسکت مکن نمککیدانکم چکرا نف
که تو اود داناى رازهاى نهانی» ما ده)336 ،
ْ ْ ُ ْ
«گقد کفر اگذین قاگوا إن اهلل ُهو اگمسی ُح ْاب ُن م ْر یم وقاب اگمسی ُح یکا بنکی
إ ْسرا یل ْاع ُ ُدوا اهلل ر ب و ر ب ُک ْکم إن ُکه م ْکن ی ْشکر ْ بکاهلل فق ْکد طکرم ُ
اهلل علیکه
ْ ْ
اگجنَ ومرو ُاه اگن ُار وما گلظاگمین م ْن أ ْنص ٍار
کسککانی کککه گفتنککد اککدا همککان مس کیح پسککر مککر یم اسککت قط ککا کککافر
شککدهانککد و طککاب آنکککه مسکیح مککیگفککت اى فرزنککدان اسککرا یل پروردگککار
به اکدا شکر آورد قط کا من و پروردگار اودتان را بپرستید که هر ک
اککدا بهشککت را بککر او طککرام سککااته و اایگککاهش آتککش اسککت و بککراى
ستمکاران یاورانی نیست ما ده)11 ،
ُ ْ ُْ
«قل یکا أ ْهکل اگکتکاب ت کاگ ْوا إگکی کلم ٍکَ سکو ٍاد بیننکا و بیکنک ْم أال ن ْ ُ کد إال
م ُ
اهلل وال ُن ْشککر بککه ش کی مرا وال یتخککذ ب ْ ضککنا ب ْ ضککا أ ْر ب مابککا مک ْکن ُدون اهلل فککإ ْن
ُ ُ ْ ُ
توگ ْوا فقوگوا اشهدوا برنا ُم ْسل ُمون
بگو اى اهل کتاب بیایید بر سر سخنی که میان مکا و شکما یکسکان اسکت
بایستیم که از ادا را نپرسکتیم و چیکزى را شکر ی او نگکردانیم و ب ضکی از
اگر اعککککککران ما ب ضی دیگر را به ااى ادا به ادای نگ ی رد پ
َ/َ001مغاکَتیرهَتاریخ َ
1
کک ردند بگو یید شاهد باشید که ما مسلمانیم» آبعمران)60 ،
در ایککن آیککههای واپسککین دیگککر اککای بککرای چککونوچرا و بگومگککو نمیمانککد ،چککرا کککه از
سوی عیسا بنیاسرا یل را از فراام شرک ورزیدن میترساند و از دیگر سو ،قرآن اهکل
او نگرداننککد» از آنگونککه کتککاب را فرامیاوانککد «اککز اککدا را نپرسککتند و چیککیی را شککری
که در آیکه پیشکین آمکده اسکت ،هنگکامی ککه عیسکا را میپرسکد آیکا او اکود و مکادرش را
بجای/درکنار اهلل نشانده است؟
چکیده سخن آنکه قرآن در آیههای گوناگون چهرهای ناهمسان از مشرکان میآراید و
همین ،پاسخ به این پرسش را که مشرکان چکه کسکانی یکا پیکروان ککدام دیکن هسکتند،
دشوار می کند .ریشکه ایکن پراکنکده گو ی قکرآن را پیشکتر بازگشکودم و در اینجکا تنهکا ایکن
سکککخن را میتک ککوانم افک ککیود ،ککککه بک ککرای اگگک ککوی مشکککرک = ُبتپرسککککت چککککه از گونککککه
چندادا ی و چه از گونه ابرادا ی هی نشان آشکاری در دسکت نیسکت .بوارونکه آن
آیککه دسککت کم در یکجککا میاککوانیم کککه واژه هشککرکه و هاهککل کتککابه در کنککار هککم و در ی ک
آمدهان ککد و هم ن ککین م ککیبینیم ککککه مش ککرکان در ق ککرآن پرس ککتنده اهللان ککد و بکککرای او مسکککجد
درستترین پاسخ بکه پرسکش بکاال میتوانکد ایکن میسازند و به طاایانش آب میدهند .پ
باشککد کککه مشککرکان بخشککی از اهککل کتککاب بودهانککد کککه در کنککار اهلل اککدایگانی دیگککر را هککم
میپرسککتیدهاند و ایککن گککروه را در میککان مسککیایان سککه گانهباو ر تثلیثککی) بایککد ُاسککت کککه بککه
گفته قرآن عیسا و مادرش مریم را در کنار اهلل میپرستیدهاند.2
1آیههای این چنینی که هشرکه و هداشتن همسر و فرزنده مریم و عیسا) را در کنار هم میآورند ،در
قرآن فراوانند .برای نمونه در سوره ان:
م م ُ م ْ ْ
ی ْهدي إگی ُاگرشد فآمنا به وگ ْن ُنشر بر بنا أطدا ﴿ ﴾1وأنه ت اگی اد ر بنا ما اتخذ صاط َ وال وگدا ﴿﴾1
ُ
که به راه راست هدایت می کند پ به آن ایمان آوردیم و هرگز کسی را شری پروردگارمان قرار
نخواهیم داد ) 1و اینکه او پروردگار واالى ما همسر و فرزندى ااتیار نکرده است )1
ُ
2من همین استجو را درباره کارواژه ه ُی ْشر ه شرک ورزید) و ه ُی ْشرک ُونه شرک ورزیدند) نیز انجام
دادم و از آنکه «اداوند از آن ه که با او شری می گردانند برتر است» نیافتم.
مغاکَتیرهَتاریخ117َ/
و سرانجام اگر آیه 11از سوره اگما کده را برداشکت قکرآن از بکاور بخشکی از) مسکیایان بگیکریم
که می گوید:
آنگاه گویاترین گواه بر این سخن را که مشرکان را در میان مسیایان بایکد ُا سکت در
سوره ااال اکواهیم یا فکت ،ککه برپایکه فهر سکت ابنع کاا در مککه و در همکان
ساب نخست فروفرستاده شده است:
پ طتکا ا گکر بپکذیریم اسکالم در میکان بتپرسکتانی پدیکد آمکده اسکت ککه ُبتکان را یکا در
ُ ُ
کنککار اهلل شککرک ٌاد ) و یککا در اایگککاه میککانجی شککف ٌاد) او میپرسککتیدهاند و هم نککین
اگککر بپککذیریم کککه اینککان ُبتککان را بککه گفتککه سککیره و قککرآن براسککتی هزادهه اککدا داتککران او)
میدانستهاند ،در هکی کجکای سکیره سکخنی از ایکن نیسکت ککه اینکان بکر هزادهشکدنه
ادا باور داشته بوده باشند .تنها کسانی ککه چنکین بکاوری داشکتند و هنکوز دارنکد)،
مسککیایان سه گانهپرسککت آمککده در قککرآن بودنککد کککه عیسککا را کککه زاده مککریم بککود اککدا
ْ ُ
میاواندنککد قککاگوا إن اهلل ُهککو اگمسکی ُح ْابک ُکن مک ْکر یم * */کسککانی کککه گفتنککد اککدا همککان
َ/َ008مغاکَتیرهَتاریخ َ
مسیح پسر مر یم است .ان کام )31 ،و پکدر و پسکر را در کنکار روحاگقکدا یکا مکریم) سکه
سرشکت گونکاگون اداونککدی یکتکا میدانسککتند و بدینگونکه عیسکا کککه تکا بککه امکروز نیککز
ُ ُ
اککدا نامیککده میشککود ) اککدای هزادهشککدهه ُیوگککد) و پککدرش اککدای هزاینککدهه یلککد)
1
بشمار میآمدند ،و عیسا و روحاگقدا یا به گفته قکرآن مکریم مکادر عیسکا) همسکان و
ُُ
همتای یهوه یا ادای پدر شمرده میشدند کف مکوا) ،ی نکی همکان انگاشکتی ککه قکرآن
مؤمنان اویش را در این سوره به دوری استن از آن فرامیاواند.
َ4/3کفرَوَکافران َ
واژه دیگککری کککه قککرآن بسککیار بککدان پردااتککه هکککافره اسککت .کککافر از ریشککه هکفککره در چککم
ُْ ُْ
هپوشککاندنه بککه عرب ک سککتر) اسککت کککه از آن واژگککان هکفک ٌکره نادیککده گیری) و هکفککر ٌانه
ناسپاسی) و ...سااته میشوند .در تکاجاگ روا مکن اکواهر اگقکاموا چنکین آمکده
ْ ُْ ُ ُْ
اسککت« :اگکفک ُکر ،باگضککم :ضککد اْلیمککان ،و أ ْصککل اگکفککر مککن اگکفککر بککاگف ْتح م ْصککدر کفککر
بم ْ نی اگس ْتر» .دهخدا در برابر ایکن واژه مینویسکد« :ضکد مکؤمن ،بک دین ،ب کتکاب،
ناگرونده ،ناگرویده ،نااستو» .اکنون باید دید اود قرآن در این اره چه می گوید.
ُْ ُْ
واژه کافر در قرآن 311بکار آمکده و ککارواژه هکفکره نیکز در طاگتهکای گونکاگونش یکف ُکروا ،یکف ُکرون،
ُْ
تکف ُرون ،کف ْرُت ْم )... ،بکیش از 100بکار .بوارونکه مشکرک ،ککه بایکد آن را در البکالی سکورهها و ان کوه
آیهها ُاست ،قرآن درباره کافران سورهای ادا آورده و با آنان گفتگو کرده است:
1در انجیلهای پارسی بویهه گوقا و متی) عیسا اداوند نامیده شده است« .و هر زبانی اقرار کند
که عیسی مسیح ،اداوند است برای تمجید ادای پدر فیلپیان And every tongue »)33-9:1
acknowledge that Jesus Christ is Lord, to the glory of God the Father.
مغاکَتیرهَتاریخ119َ/
ُ
دی ُنک ْم وگی دین )6
بگو اى کافران )3آن ه میپرستید نمیپرستم )1و آن ه میپرسکتم
شکما نمککیپرسکتید )1و نککه آن که پرسککتیدید مکن مککیپرسکتم )0و نککه
آن ه میپرستم شکما مکیپرسکتید )5دیکن شکما بکراى اودتکان و دیکن
من براى اودم »)6کافرون)
از این سوره تنها میتوان دریافت ،که کافران ادای اکز اکدای قکرآن را میپرسکتیدهاند
و قکرآن در اینجکا میککان اکود و آنککان ،یکا اککدای اکود و اککدای آنکان مککرز روشکنی می کشککد.
همین اندازه دانسته است ،که قرآن باور کافران را ی هدینه میداند.
استجو در آیه های که واژگان کافر و کفر در آنها آمده اند ،نشانگر آن است که
کافران به رسکتاایز بکاور ندارنکد ،پیکام ر را اکادوگر میاواننکد و هرگکز رسکتگار نخواهکد
شککد .در این ککاره کککه آنککان کیسککتند و بککه چککه بککاور دارنککد ،قککرآن بماننککد نمونککه مشککرک
پژوهشگر را دچار سردرگمی می کند .برای نمونه اگرچه دشمنان قرآن بکا بسکآمد بسکیار
هکککافره نامیککده میشککوند ،دانسککته نیسککت کککه ایککن نککام را قککرآن بکککرای ککککدام دسکککته از
نیوشککندگان اککود برگی یککده بککوده اسککت .در آیککههای ز یککر بروشککنی مککیبینیم کککه کککافران
بخشی از اهل کتابند:
دگهایشککان ب کیم افکنککد بککه وککورى کککه اککود بککه دسککت اککود و دسککت
مؤمنان اانههکاى اکود را اکراب مکیکردنکد پک اى دیکدهوران ع کرت
گیر ید» طشر)1 ،
ُ ْ ُ ُْ
«إن اگکککذین یکفک ُککرون بکککاهلل و ُر ُسکککله و یر یک کدون أن یفرقکککوا بکککین اهلل و ُر ُسکککله
ُ ُ و ی ُق ُوگککون ُنک ْکؤم ُن ب ک ْ ن ون ْک ُفک ُکر ب ک ْ
ن و یر ی کدون أ ْن یتخککذوا ب کین فگ ک
م ٍ ْ ْ ٍ ْ ُ م
س یال * */اوگر ُه ُم اگکاف ُرون طقا وأ ْعتدنا گلکافر ین عذ مابا ُمهی منا
کسانی که بکه اکدا و پیکام رانش کفکر مکیورزنکد و مکیاواهنکد میکان اکدا و
پیام ران او ادای اندازند و میگو یند ما بکه ب ضکی ایمکان دار یکم و ب ضکی
را انکککار مککیکن کیم و مککیاواهنککد می کان ای کن دو راهککی بککراى اککود ااتی کار
کننککد * */آنککان در طقیقککت کافرنککد و مککا بککراى کککافران عککذاب افککتآور
آماده کردهایم» اگنساد 350 ،و )353
بجز آن ،قرآن بکه نیوشکندگانش هشکدار میدهکد ککه از هفرقکهای از اهکل کتکابه 1فرمکان
م رند ،زنهار که اود از کافران شوند:
پیوند میان کافر و اهل کتاب را هم نان پ میتوان گرفت .کافر کسکی اسکت ککه بکر
پایککه «آن ککه کککه اککدا نککازب کککرده داور ی نمی کنککد» ما ککده )00 ،یککا کسککی را ان ککاز اککدا
گرفتککه اسککت ناککل / 11 ،قصک 36و )31و یککا ماههککای طککرام را اابجککا می کنککد
توبه )11 ،یا به آن ه که در تورات و انجیل آمده پای ند نیست ما ده )63 ،و ...
1بمانند دیگر ااها ،در اینجا نیز دانسته نیست که قرآن از کدام فرقه اهل کتاب سخن می گوید.
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
بککا ایککن همککه آیککههای دیگککری هککم هسککتند کککه بککر سککردرگمی اواننککده میافزاینککد .بکرای
نمونه فرعون موسا را برای ناسپاسیاش کافر میاواند:
ْ م
«قاب أگ ْم ُنر ب فینا وگیدا وگ ْثکت فینکا م ْکن ُع ُمکر سکنین * */وف لکت
ْ ْ
ف ْ لت اگتی ف لت وأ ْنت من اگکافر ین
فرعککون گفککت آی کا تککو را از کککودکی در می کان اککود نپککروردیم و سککاگیانی
چن ککد از عم ککرت را پک کیش م ککا نمان ککدى * */و س ککرانجام ککککار اکککود را
کردى و تو از ناسپاسانی» ش راد 33 ،و )39
و در آیهای دیگر این اود قرآن است که کافران را به گناه وامیدارد ،یا برمیانگیزد:
ُ م ْ ْ
«أگ ْم تر أنا أ ْرسلنا اگشیاوین علی اگکافر ین ت ُؤ ز ُه ْم أزا
آی کا ندانسککتی کککه مککا ش کیطانها را بککر کککافران گماشککتهای کم تککا آنککان را بککه
گناهان تار ی کنند» مریم)31 ،
هرچککه هسککت ،چنککین بککه نگککر میرسککد کککافران در قککرآن کسککانی باشککند کککه بککر سککخن
درست آ گاهند و از پذیرش آن سرباز میزنند .بکه وارونکه ایشکان مشکرکان از همکان آغکاز
بر کردار و پندار نادرست بودهاند و ان ازانی برای ادا گرفتهاند ،چنانککه پیشکتر رفکت.
َ/َ011مغاکَتیرهَتاریخ َ
پ اای شکگفتی نیسکت ککه ککافران را در میکان اهکل کتکاب بجکوییم ،چکرا ککه قکرآن
می گوید تورات و انجیل پیشتر بر آنان فروآمده بوده است و آنان گوش بر پیام راسکتین
نهفته در آنها بستهاند.
َ4/4اسالمَوَمسلمان َ
باور همگانی برپایه سیره و طدی و روایت بر این است که این دیکن نوپدیکد از همکان
آغاز هأ ْسال ٌمه نامیده میشده و پیروان آن اود را ُهم ْسل ٌمه میاواندهاند .راسکتی را وگکی
چنککین اسککت کککه قککرآن از نیوشککندگان و پیککروان اککود هرگککز بککا نککام مسککلم یککاد نکککرده و
سخنش را رو به آنان در 90آیه همواره با «یا أیها اگذین آم ُنکوا» آغکاز ککرده اسکت .بکدیگر
سخن پیروان آ ین نو از دیدگاه قرآن نه مسلم ،که مؤمن اواندهمیشوند.
واژه اسککالم از ریشککه هابمه در چککم تندرسککتی یککا ب آسککی ی اسککت و هنگککامی کککه بککه بککاب
ْ ٌ
هاف کککابه مکککیرود ،در چکککم گردننه ککادن و فرم ککانبردن اسککت و واژگ ککانی چککون هتسکککلیمه نیکککز در
همککین چککم و از همککین ریشککهاند .اسککتجوی قککرآن در پک دو واژه اسککالم نککام دیککن) و مسککلم
نکام پیکروان آن دیککن) نکه تنهکا بککر انگاشکت سککیرهنگاران انگشکت نمینهکد ،کککه هم کون دیگککر
نمونهها بر سردرگمی پژوهنده میافزاید.
1
بککاری واژه اسککالم را هشککت بککار در قککرآن مییککابیم ،کککه سککه بککار آن در پیونککد بککا واژه هدیککنه آمککده
اس کککت ،آن پن ت کککای دیگ کککر وگ کککی راهگش کککای نیس کککتند .وگ کککی اگ کککر همککککین دوگانککککه قرآنککککی
اسککالم/دین) آمککده در ایککن سککه آیککه را اگگککوی اککود بگیککریم ،بایککد دیگککر واژههککای همریشککه
اسککالم را نیککز بتککوانیم دریافککت .یکککی از ایککن واژگککان کککارواژه هأ ْسککل ُمواه اسککت کککه در 5آیککه از 5
سکککوره آمکککده اسکککت 2و اگرچکککه پژوهشکککگر چشمداشکککت ایکککن را دارد ککککه هاسکککلمواه بکککه چککککم
هاسککالمآوردنه باشککد ،مترامککان قککرآن آن را بککدگخواه اککود گککاه هاسککالم آوردنه و گککاه هتسککلیم
شدنه ترامه کردهاند .از آن شکگفتتر واژه همسکلمه اسکت ککه برپایکه دسکتور زبکان عربک بایکد
در چم کسی باشد که اسالم آورده اسکت ،ایکن واژه را در 16آیکه از 11سکوره 1می یکابیم .در
اینجککا نیککز ترامککه واژه مسککلم تنهککا بککر سککردرگمی اوینککدگان میافزایککد .بککرای نمونککه
هرکجککا کککه بککه گککزاره «ون ْاک ُکن گک ُکه ُم ْسککل ُمون» برمیاککوریم ،بککویهه هنگککامی کککه پککای پیککام ران
پیشککین ماننککد موسککا و اسککماعیل و ...درمیککان باشککد ،برگککردان آن چنککین اسککت« :در برابککر او
تس ککلیم هس ککتیم» .در س ککوره نم ککل آی ککه 13طت ککا س ککخن از فرم ککان رداری فرمکککانروای یمکککن از
سککلیمان اسککت و نککه از اهلل ،و بدینگونککه واژه همسککلمه در اینجککا درونمایککه دینککی اککود را نیککز از
دست میدهد:
ْ ْ ُ ُ ْ
«قاب یا أیها اگمَل أیک ْم یرتینی ب ْرشها ق ْ ل أ ْن یر ُتونی ُم ْسلمین
گفت اى سران کدام ی از شما تخت او را پیش از آنکه مطی انکه نکزد
من آیند براى من میآورد»
و ابککراهیم و ی قککوب پسککران اککود را بککه همککان سککفارش کردنککد اى پسککران مککن
اداوند براى شکما ایکن دیکن را برگی یکد پک اگ تکه ن ایکد اکز مسکلمان بمیر یکد»
بقره)311 ،
در آیه دیگری نیکز سکخن از چیکیی اسکت ککه روحاگقکدا آن را از سکوی پروردگکار بکرای
استواری ایمانآورندگان و راهنما ی و نوید به مسلمانان فروآورده است ،که ب گمکان
نمیتوانن پیراانقرآنیاآنگون ک سیرهمی گوی او من ان دیناسالم اشن :
م ْ ُ ُ ُ ُْ ُ ُ ْ
بککاگاگ گیث ککت اگککذین آم ُنککوا و ُهککدى وح اگقککدا مک ْکن ر ب ک «قککل نزگککه ر
ْ
و ُب ْشرى گل ُم ْسلمین
بگو آن را روحاگقدا از ور پروردگارت به طکگ فکرود آورده تکا کسکانی
را ک ککه ایم ککان آوردهان ککد اسکککتوار گردان ککد و ب ککراى مس ککلمانان هکککدایت و
بشارتی است» نال)301 ،
بدینگونککه و بککا بررسککی آن دسککته از آیککههای قککرآن کککه در آنهککا واژگککان اسککالم ،مسککلم و
اسککلمو آمدهانککد ،بککدین سککخن میرسککیم کککه بروزگککار نگککارش قککرآن ،یککا دسککت کم در
ساگهای آغازین آن ،اسالم نه نکام یک دیکن ککه قکرآن کتکاب مقکدا آن اسکت) ،ککه
ن ککام گون ککهای از اداشناس ککی ب ککوده اس ککت ک ککه از اب ککراهیم و ی ق ککوب و فرزندانشکککان تکککا
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
طواریون مسیح همگی را دربرمی گرفته است و قکرآن در هکی کجکا پیکروان اکود را «یکا
أیها اگذین ُم ْسلمین» نخوانده و آنان را همکاره هایمانآورنکدگانه اگکذین آم ُنکوآ) نامیکده
است .میتوان پنداشت که در روند نگارش قرآن واژگان اسالم و مسکلم اندکانکدک از
درونمایهای فرادینی و برای نامیدن همه باورمنکدانی براکوردار شکده اسکت و سکاگیانی
دیرتککر و در زمککانی کککه اسککالم رفتهرفتککه یکک انککداموارگی یگانککه ،اداگانکککه و ویکککهه در
همسنجی با دینهای دیگر مانند مسیایت و یهودیت و آ ین زرتشتی) یافته ،بکر ایکن
آ ین نوپدید نهاده شده است.
نمونکهای هماننککد بککا چنککین رونککدی را مکا در تککاریخ دویستسککاگه کشککورمان نیککز دار یککم.
واژه هبککابه از فنواژگککان دینشناسککی سککنتی شککی ه دوازدهامککامی اسککت .در طککدیثها و
روایتهککا پیککام ر و امامککان گککاه هبککاباهلله نامیدهمیشککوند ،بککرای نمونکککه کلینکککی علککی
بناب واگککب را چنککدین بککار هبککاباهلله و هباباگجنککهه نامیککده اسککت .هم نککین چهککار
نماینککده امککام دوازدهککم شککی یان نککواب ارب ککه) نیککز از سککوی شککی یان هابککوابه نامیککده
میشوند ،که این اود به هبابیت ااصکهه و هبابیکت عامکهه بخکش میشکود .بدینگونکه
هنگککامی کککه هککزار سککاب پک از آغککاز غی ککت امککام دوازدهککم ،سککید علیمامککد اککود را
هبابه او نامید ،سخن از یکی از باورهای کهن شکی یان میرانکد و از واژهای ککه بکرای
دینداران شی ه ایرانی واژهای بسیار آشنا و ااافتکاده بکود و اکود بکاب در بککار بکردن آن
نگاه به یک انگاشکت هکزارهای از آمکدن هرهکا یبخشه داشکت .ایکن واژه ،ککه تکا بکدان
روز یک واژه از دههکا هککزار واژه در درون دینشناسکی شکی ی بککود ،پک از آغکاز انک ش
پیککروان سککید علیمامکککد بکککه اایگکککاهی ویکککهه ُ
فرارسکککت و بکککر رهکککروان او نهکککاده شکککد و
سرانجام همانگونه که از دب مذهب شی ه دوازدهامامی دینی نوین سربرکرد ،نکام ایکن
آ ین نو نیز از ی باور کهن شی ه گرفته شد.
پک میتککوان انگاشککت کککه هاسککالمه نیککز نککام بککاوری دینشناسککانه در دب اداشناسککی
قرآنککی بککوده باشککد کککه نککام برداشککتی و یککهه از یگککانگی اهلل بککوده و ریشککه اککود را در بککاور
ابککراهیم و موسککا و عیسککا و ...میدانسککته و در سککدههای پسککینتر ،پیککروان قککرآن پک از
آنکه راه اود را از پیروان آن دینها و آ ینهای دیگر مسکیایت سکه گانهباور و یهودیکت
َ/َ011مغاکَتیرهَتاریخ َ
بنیادگرا) ادا کردند -درسکت بماننکد آن که ککه بکر آ کین بکاب رفکت – ایکن نکام را بکرای
اود برگییده و اود را مسلم و دینشان را اسالم نامیده باشند.
به هر روی کاوش در آیههای قرآن در پیوند با واژههکای ککه در اینجکا بررسکیده شکدند،
نشان میدهد ما با کتاب روبرو یم که یا بدست چنکدین کک ،و یکا در چنکدین زمکان
دور ازهم نگاشته شده است ،چرا که درونمایه واژهها از آیهای به آیه دیگکر دسکتخوش
دگرگککونی میشککود و براککی از گفتککههای قککرآن بککا براککی دیگککر در سککتیزند .پ ک اککای
شگفتی نیست اگر که در باره مشکرک و ککافر و مسکلمان نتکوانیم بکه پاسکخی فراکامین
برسککیم و بککه گمانککهزنی بسککنده کنککیم ،هرچنککد ناگفتککه ن ایککد گککذارد کککه ایککن گمانککهها از
سخن استواری که دینداران و پیروان تاریخنگاری سنتک ک ک کی بر زبان میآورند ،با سنجههای
آ کادمی همخوانی بیشتری دارند و از دیدگاه دانشگاهی هدرستهترند.
مغاکَتیرهَتاریخ117َ/
ََََ5بازتابشَوَپیشینهَسازیَدرَتاریخنگاریَاسالمی
تا بدینجا نشان داده شد که اگر تنها و تنها درونمایه قرآن را پایه پژوهش اکود بگیکریم،
مردمانی که نخستین نیوشکندگان قکرآن بودهانکد و ایکن پیکام بکرای راهنمکا ی آنکان آمکده
اسکککت ،بیشکککترین دوری را از بتپرسکککتان و بیشکککترین نزدیککککی را بککککا هاهککککل کتککککابه
داشککتهاند .هم نککین بککا همسککنجی دو ُبنمایککه تاریخنگککاری اسککالمی بککا آمککار و شککمار
نشان داده شد که قرآن و سیره در گزارشهای اود کمتر از 13درسد همپوشانی دارنکد و
نود درسد آیههای قرآن از چیز دیگری سخن می گویند .ایکن نکاهمخوانی و نکاهمگونی
میککان سکککیره و ق ککرآن راه بککدانجا میبککرد ک ککه مککا از دو اسککالم س ککرتابهپا گونکککاگون و گ ککاه
باهمسککتیز سککخن بتککوانیم گفککت؛ هاسککالم قرآنککیه یککا آن آ ینککی کککه چهککره ناروشککنش در
البالی آیههای قرآن پنهکان شکده اسکت و هاسکالم تکاریخیه ککه رونکد پیدایشکش بسکیار
پیوسککته و ب گسسککت اسککت و آن را تنهککا در سککیرههککا میتککوان یافککت .در پککیش روی
چنککککین پ زمینککککهای اسک ککت کککککه سککککیرهنگاران ناچککککار شککککدهاند بکککککرای همخکککککوانی
گزارشهایشان با آیههای قرآن دست بدامان هبازتابشه شوند.
َ5/1بازتابش
بازتککابش چیسککت؟ بازتککابش وا گککو ی ی ک راککداد ،ی ک اندیشککه یککا ی ک سککخن اسککت
برپایه چییی که در اای دیگر ،زمانی پیشتر و از سوی کسانی دیگر گفته شکده یکا ر
داده اسککت .یکککی از بهتککرین نمونککههای بازتککابش در سکککیرهها آفریکککدن چهکککرهای بنککام
هابواهله است که سیره او را بدترین دشمن مامد مینامد که طتا کمر به کشکتن او
ُ ْ
میبندد ،وگی از او کوچکترین اایپکای در قکرآن نمییکابیم .واژه هاگجاهلیکَه در قکرآن
چهار بار آمده است ،1وگکی از دب آنهکا نمیتکوان ت ریفکی را بکدر آورد ککه سکیرهنگاران در
گزارشهای اود آوردهاند .پیش از پردااتن به نمونه ابواهل وگی ب هوده نخواهکد بکود
اگر به نمونه دیگری بپردازیم ،که بسیار دیرتر فرونوشته شده است:
در گزارش ابنس د از رادادهای روز عاشورا میاوانیم که طسین بکه دشکمنان اکود
می گوید« :اگر دیکن ندار یکد در دنیکاى اکود آزاده باشکید» .ایکن گکزاره را بکا بسکآمد بسکیار
چنککدان از ز بککان شککی یان شککنیدهایم کککه هآزادگککیه بخشککی از چیسککتی عاشککورا شککده
اسکت .1یکککی از براسکتهترین بککازیگران راککداد ککربال ُطکر بکنیی یکد ر یکاطی اسکت کککه بککا
سکککپاهیان اکککود بکککه طسکککین میپیونکککدد و بکککه هم ککراه او اکککان میبکککازد .واژه ُ
هطککککره در
واژهنامههای عرب در چم هآزاده آمکده اسکت ککه واژههکای هطریکته آزادی) ،هتاریکره
ْ
آزادسازی) و هم نین هاطراره که به ایرانیان گفته میشد ب ُنو اال ْطکر ُار) 2همکه از ایکن
انک ش باشکد ،بکر چهکرهای ریشهاند .بدینگونه واژهای که بایکد نمایکانگر چیسکتی یک
نهاده میشود که بدان پیوسته استُ .طر آزاد) برابرنهادی میشکود بکرای پیوسکتن بکه
ان ش طسین ،که درونمایهاش آزادگی است.
بککه همککین گونککه در سککیره نیککز چهککرهای آفر یککده میشککود کککه بایککد دورانککی تککاریخی بنککام
هااهلیته را نمایندگی کند .نام این چهره بایکد بکا نکام آن دوران اویشکاوندی داشکته
باشککد .بدینگونککه هابواهککله در سککیره پدیککد میآیککد کککه نککامش برگرفتککه از نککام روزگککارانی
است که به گفته سیره مردمان عرب هااهله میبودند و کمتکرین آ گکاهی از پیکام اهلل
1و قاتاگک ری ،پوشینه / 303 ،5ابن س د چنین مینویسد« :شمر بنفى اگجوشن آمد و
اواست پیش از کشتن طسین ایمه و ارگاهش را به تاراج برند .طسین فرمود :پ از ساعتی
دیگر ایمه و ارگاه من براى شما اواهد بود .این آن را از تجاوز سفلگان و فرومایگان اود
بازدارید ،اگر دین ندارید در دنیاى اود آزاده باشید .شمر گفت :اى پسر فاومه! این طگ براى تو
اواهد بود» .میبینیم که آز ادگی آمده در این گزارش هی پیوندی با آن ه که ما امروزه از این واژه
درمییابیم ندارد.
2به گمان می رسد برگردان واژه هآزاتگانه باشد ،نامی که ایرانیان ساسانی بر اود نهاده بودند .در
شاهنامه نیز آمده است« :سیاوش منم ،نز پریزادگان /از ایرانم از شهر آزادگان»
مغاکَتیرهَتاریخ119َ/
انجیککل و تککورات و آ ککین ابککراهیم) نداشککتند .از آنجککای کککه سککیره نیوشککندگان قککرآن را
بتپرسکتان میدانککد ،ایکن ابواهککل بایکد ره ککر و راهنمکای بتپرسککتان باشکد و پککیش از
آمکدن اسککالم نیککز برتککرین اایگکاه را در میککان آنککان داشککته بکوده باشککد ،تککا اککای کککه او را
1
هابواگاکمه مینامیدند.
بافتککار راککداد تککاریخی و اککایدادن آن در یک گونککهای دیگککر از بازتککابش برگککرفتن ی ک
دیگ ککر اس ککت .یک ککی از نمون ککههای بیش ککمار ای ککن گون ککه از بازت ککابش را در تکککاریخ و کککری
2
مککیبینیم ،آنجککا کککه در بککاره تککاریخ شککهر هتککرا مینویسککد .بککر پایککه سنان شککتههای
تاریخدار و هم نین تندیسهای بجا مانده از این ساگها امروزه به نیککی مکیدانیم ککه
نکام پادشکاه هتککرا در سکاب « 100سککاناترو دوم» ،فرزنکد « ْابدسکامیا» و همسککر «آبکو» بککوده
اسکت .او داتککری نیککز بنکام «دوسککپاری» داشککته اسککت .1و کری وگککی پککروای دادههککای
تککاریخی را نداشککته و بککرای پادشککاهان هتککرا ت ککاری دیگککر تراشککیده اسککت ،تککا آنککان را بککه
همان ق یلههای عرب بپیوندد که بروزگار اود میشنااته اسکت و نامشکان را چنکان
برگییده که برای نیوشندگانش آشنا باشند:
«گو یند ضیین از مردم باارمی بود و به گفته هشکام کل کی از عکرب بکود
و نسب و ى چنین بکود :ضکیین پسکر م او یکه پسکر ع یکد پسکر ااکرام پسکر
عمرو پسر نخع پسر سلیح پسر طلوان ،پسر عمکران ،پسکر اگاکا ،پسکر
قضاعه .و مادر ضیین از قوم تی ید بنطلوان بود و ایهله نام داشت و
هست که تا کنون 1و قاتاگک ری ،پوشینه / 903 ،1ابواهل بنهشام گفت« :مرا رأی
نیاوردهاید» گفتند« :ای ابواگاکم ،رأی تو چیست؟»
ْ ْ
2شهری در شماب بااتری عرا با نام عرب اگاض ْر .در ساب 100میالدی شاپور یکم ساسانی
این شهر را واگشود.
3 Wolgaš - Sanaṭrūq I – Abdsamiya - Sanaṭrūq II – Abbu - Duspari
َ/َ001مغاکَتیرهَتاریخ َ
ضیین به نام مادر شهره بود .و چنان شد که داتر ضیین که نضکککککیره
نام داشت »...
ی ک نمونککه دیگککر شککهر اککده اسکککت .تاریخنگککاران در بککاره نامگککک کذاری آن همسکککخن
نیسککتند و براککی آن را هاککدهه برگرفتککه از نککام یکککی از سککران عککرب میداننککد و گروهککی از
ُ
هاککدهه در چککم کنککاره دریککا و گروهککی نیککز از هاککدهه در چککم مککادربیرت .راسککتی را چنککین
است که ما نمیدانیم نام این شهر پیش از برآمدن اسالم چکه بکوده اسکت .وگکی ایکن را
میدانیم که و ری آن را اایگاه فروآمدن طوا از بهشت نامیده است:
«و هم از ابنع اا روایت ککردهانکد ککه آدم بکه هنکد فکرود آمکد و طکوا بکه
اده و آدم به استجوى و ى رفت تکا فکراهم آمدنکد و طکوا بکه او نزدیک
شد و آنجا را مزدگفه گفتند ،و ااى م ارفهشان عرفکات نکام گرفکت .و
اای که مجتمع شدند امع نام گرفت و آدم در هنکد بکر ککوهی فکرود
1
آمده بود که بوف نام داشت»
تا ساب 3913در این شهر آرامگاهی نیز بنام همق کره أمنکا طکواه آرامگکاه مادرمکان طکوا)
بود که بدست وهابیان ویران شد .بدینگونه نه تنهکا سکیره بکرای یک شکهر پیشکینهای
اسطورهای میسازد ،که این اسطوره اود به ی راداد تاریخی فرامیرویکد و بازتکاب
مادی آن را آرامگاهی از سنا و گل ی چهره افسانهای) در اود بازمیآفریند.
باری سیرهنگاران داستانهای بسکیاری را آفریدهانکد ککه راسکت وناراسکت آنهکا را کسکی
اککز آنککان نمیدانککد و در بوتککه آزمککون نمیتوانککد نهککد .یکککی دیگککر از داسککتانها یککا درسککتتر
بگو یم افسانهها ،زنده بگور کردن داتران است .تاریخنگاری اسالمی ایکن ککار را در
نککزد عر بککان چنککان گسکککترده و فراگیککر میدانککد کککه بککه گفتککه ابن کثیکککر تنهکککا هص ْ صککک َ
بنناایهه پیش از اسالم آوردنکش سیسدوشصکت داتکر را از مکرت رهکا ی بخشکیده و
1
آنان را به دایگان سپرده اسکت .وگکی آن که ککه در قکرآن میتکوان بکا پیونکدی دورادور در
این اره یافت ،آیههای زیر است ،که از دب آنها تنها و تنها میتوان بیزاری نیوشکندگان
قکرآن از داشککتن فرزنککد داتککر را بکدرآورد و اشککم اهلل را کککه چککرا آنکان چیککیی را کککه بککر اککود
نمیپسندند ،بر او برمیبندند:
نسککل ر داده باشککد ،میتوانککد اینکککه کشککتن همککه یککا بیشککتر داتککران طتککا ا گککر تنهککا در یک
ق یلکه را از بکیخوبن برافکنکد ،راز سکربهمهری نیسکت .وگکی سکیره بکر گکردن اکود هستی ی
نمیبیند که به چنین پرسشهای پاسخ دهد .سکیرهنگاران تنهکا بکرآن بودهانکد ککه بکا بکه هکم
پیوستن افسانهها و بهره گیری از بازتابش و پیشینه سازی قرآن را برای نیوشنکککدگانش
دریافتنی و باورکردنی کنند.
نمون ککههای آم ککده در سکککیره ب ککرای آن ککه ک ککه آوردم بس ککیار اس ککت ،ککککه سکککیرهنگاران و
تفسککیرگران بککا دسککتآویختن بککه بازتککابش ان ککوهی از آنهککا را در البککالی گزارشککهای اککود
آوردهانککد .داسککتان مار یککه ق طیککه یکککی دیگککر از اینهککا اسککت .هککی ک بکککا اوانکککدن
آیههای یکم تا سوم سوره تاکریم نمیتوانکد سکر از سکخن قکرآن درآورد .تنهکا بکا دانسکتن
داستان ماریه ق طیه و طفصه داتر عمر است که میتوان دریافکت روی سکخن قکرآن
ُ
با کیست .هم نین است آیه یککم از سکوره اسکراد ککه در آن تنهکا از سکفر شک انه بنکده
اداونککد از مسککجداگارام بککه مسجداال قصککی سککخن رفتککه اسککت .در سککیره اسککت کککه
ریزه کاریهککای ایککن سککفر شک انه بککه آبوتککاب شککگفتانگیز بککازگو میشککود ،تککا اواننکده
قرآن بتواند دریابد این بنده اداوند با چه به آسمان پرکشیده و در آنجکا چکه کسکانی را
دیده و با چه کسانی همسخن شده است.
ُ
اینها همه نمونههای بازتابش هستند ،سیرهنگار هستهای اکرد را از قکرآن برمی گیکرد و
بککر گککرد آن ان ککوهی از راککدادهای هتککاریخیه بککا ریزه کاریهککای شککگفتآور میبافککد،
ریزه کاریهای که هرچه بیشتر باشند ،داستان را باورپذیرتر می کنند.
َ5/2پیشینهَسازی َ
آفریککدن گذشککتهای دراززمککان بککرای پدیککدهای نککو را پیشینهسککازی مینکککامیم .یککککی از
براستهترین نمونکههای ایکن پدیکده تاریخشناسکانه را در اانکدانهای پادشکاهی ایرانکی
میبینیم .طتا کوروش دوم هخامنشی نیز در گلن شتهاش اکود را بکه راسکت یکا دروغ
از ت ار ااودانکه شکاهان مینامکد 1و بکه گمکان میرسکد افسکانه ایشکتوویگو آسکتیات) و
نوادهاش را هم در همین راستا سااته و پردااته بوده باشد.
1منم کوروش ،شاه اهان ،شاه بیرت ،شاه نیرومند ،شاه بابل ،شاه سومر و ا کد ،شاه چهارگوشه
اهان .پسر کم وایه ،شاه بیرت ،شاه شهر انشان ،نوه کوروش ،شاه بیرت ،شا ه شهر انشان ،نواده
چیشپش ،شاه بیرت ،شاه شهر انشان ،دودمان ااودانه پادشاهی ،که ادایان بل و ن و فرمانرواییش
را دوست میدارند و) پاد شا هی او را با دگی شاد یاد می کنند .آنگاه که با آشتی به در ون بابل
درآمدم .استوانه کوروش 10 ،تا 11
مغاکَتیرهَتاریخ171َ/
همین روند را در اشکانیان آرش کمانگیر) و ساسانیان ساسان پسر دارا) نیز میبینیم و
پ از فروپاشی پادشکاهی آنکان در میکان اانکدانهای ایرانکی نیکز پک میتکوانیم گرفکت .بکرای
نمونه واهریان ت ار اود را به رستم دستان میرساندند و سکامانیان بکه بهکرام چوبینکه .طتکا
مامککود غزنککوی نی ککز بککرای ا ککود ت ارنامککهای برس ککازانده بککود ک ککه ت ککار او را بکککه یزدگکککرد س ککوم
میرسککانید .آوردهانککد چامهسککرای ایرانککی ابککراهیم بنممشککاد از سککوی ی قککوب گی ک بککرای
الیفه نامهای نوشته و این چکامه را نیز در آن آورده است:
بککویهه در تککاریخ ایککران از ایککن نمونککهها بسککیار دار یککم و افسککانههای کککه شککاهان صککفوی
سککرودند ،تککا ت ککار اککود را از سککوی بککه یزدگککرد سککوم و از دیگککر سککو بککه طسککین بنعلککی
برسانند را نیز از همین دست بشمار آورد.
باری ،در قرآن ما هکی نشکانهای از اینککه مامکد ککه بکوده ،از کجکا برااسکته ،ت کارش
چه بوده و پیش از پیام ری چه می کرده ،نمییابیم .نام او تنها چهاربار 1در قکرآن آمکده
و از دب این چهار آیه هی گونه آ گاهی ت ارشناسانه درباره زنکدگانی مامکد فراچنکا
نمیآیککد و مککا بککا چهککره تککاریخی مامککد بنع ککداهلل پیککام ر و فرسککتاده اککدا ،در سککیره
ابناساا است که آشنا میشویم.
یک ار دیگر به تورات و انجیل بازگردیم .ت ار پیام ران یهودی و مسیای موبمو در ایکن
دو کت کککاب گک ککزارش ش کککده اسک ککت و اواننککککده را نیککککازی بککککه ُبنمایککککههای دیگککککر بککککرای
ت ارشناسی آنان نیست .آ گاهی ما درباره مامدی ککه در قکرآن اسکت وگکی همانگونکه
کککه رفککت ،ههککی ه اسککت .پ ک سککیره بایککد ُپرکککردن ایککن مغککاک فر و تیککره را بککر گککردن
بگیرد:
برسککااتن چنککین ت ککاری بککرای پی کام ر دیککن نککوینی کککه اسککالم نامیککده میشککد از آن رو
ناگییر بود ،که قرآن اود پیشتر آ ین قرآنی را دن اگه دین و آ ین ابراهیم و اسککککککککککاا و
ی قوب و موسا و عیسا نامیده بود و ی ت ارنگاری دینی برای این آ ین نو پدید آورده بود:
ُ ُ ُ ُ
«قوگکککوا آمنکککا بکککاهلل ومکککا أ ْنکککیب إگینکککا ومکککا أ ْنکککیب إگکککی إ ْبکککراهیم و إ ْسکککماعیل
ُ ُ ْ ُ
و إ ْسکککاا و ی ْ قکککوب واْل ْسککک او ومکککا أوتکککی ُموسکککی وعیسکککی ومکککا أوتکککی
ُ
اگن یون م ْن ر به ْم ال ُنفر بین أط ٍد م ْن ُه ْم ون ْا ُن گ ُه ُم ْسل ُمون
بگو ییکد مککا بککه اککدا و بککه آن ککه بککر مککا نککازب شککده و بککه آن ککه بککر ابککراهیم و
اسماعیل و اساا و ی قوب و اس او نازب آمده و به آن ه بکه موسکی
و عیسی داده شده و به آن که بکه همکه پیکام ران از سکوى پروردگارشکان
از ایشان فکر نمکی گکذار یم و داده شده ایمان آورده ایم میان هی ی
1
در برابر او تسلیم هستیم» بقره)111 ،
قککرآن پیشککینه برداشککت اداشناسککی اککود را بککه ابککراهیم بازمی گردانککد و بککا دوبککاره گوی
ایکن نکتکه کککه ابکراهیم و اانشککینان او نکه یهکودی بودنککد و نکه مسککیای ،بکرای برداشککت
اداشناسانه اود گذشتهای درازتر از مسیایت و یهودیت میتراشد:
ْ ُ ُ ُ
«أ ْم تقوگون إن إ ْبراهیم و إ ْسکماعیل و إ ْسکاا و ی ْ قکوب واْل ْسک او ک ُکانوا
ْ کودا أ ْو نصککار ى ُقک ْکل أأ ْنک ُکت ْم أ ْعلک ُکم أم ُ
اهلل ومک ْکن أالک ُکم ممک ْکن کککتم شککهاد من ُهک م
ُ ع ْند ُه من اهلل وما ُ
اهلل بغاف ٍل عما ت ْ ملون
یا میگو یید ابراهیم و اسماعیل و اسکاا و ی قکوب و اسک او دوازده
گانه یهکودى یکا نصکرانی بکودهانکد بگکو آیکا شکما بهتکر مکیدانیکد یکا اکدا و
کیسککت سککتمکارتر از آن ک ک کککه شککهادتی از اککدا را در نککزد اککو یش
پوشیده دارد و ادا از آن ه میکنید غافل نیست» بقره)143 ،
در اای دیگر قرآن به همین ت ارن ک ک ک ک ک کگاری آ ینی بسنده نمی کند و گکامی فراتکر مینهکد
و ابراهیم را نیای دینی پیروان اود مؤمنکان قرآنکی و مسکلمانان روزگکار پسکینتر) میدانکد
و او را بنیانگذار آ ین مسلمانی میاواند:
و در راه ادا چنانکه طگ اهاد اوست اهاد کنید اوسکت ککه شکما را
برگی یده و در دین بر شما سختی قرار نداده است آیکین پکدرتان ابکراهیم
او بود که ق ال شما را مسلمان نامید و در این قرآن نیکز همکین مطلکب
آمده است تا این پیام ر بر شما گواه باشد و شما بر مکردم گکواه باشکید
نمککاز را بر پککا دار ی کد و زکککات بدهی کد و بککه پنککاه اککدا رو ی کد او مککوالى پک
شماست چه نیکو موالی و چه نیکو یاورى» ط )13 ،
همانگونه ککه بانمونکههای فکراوان نشکان دادم ،قکرآن ُانگکی از ت نگاریهکای پراکنکده
است که برای پردااتن به ی نکته باید سرتاسر آن را کاوید و تکههای پراکنکده یک
داستان یا گزارش یا سفارش را از ز یکر آوار آیکههای ُپرشکمار بیکرون کشکید و بماننکد یک
اککورچین یککا پککازب در کنککار هککم نهککاد .قککرآن در هککی کجککا سککخنی از نیاکککان مامککد و
طتا از پدر و مادر او) به میان نیاورده است .وگی ایکن ت ارنگکاری آ ینکی ککه بکاور قرآنکی
را طلقه واپسین زنجیری میداند ککه بکا ابکراهیم آغکاز شکده و بکا مامکد بکه فراکام اکود
رسکیده اسکت ،میبایسککت ککه بازتکاب ایناهککانی و دریکافتنی ،از گوشکت و پوسککت و
اون در سیره بیابد .ت ارنامه مامد این گونه است که برسااته میشود:
«مامکد بنع ککد اهلل بنع ککداگمطلب -و نککام ع ککداگمطلب شکی ه اسککت
-بنهاشککم -و نککام هاشککم عمککرو اسککت -بنع ککدمنا -و نکککام ع کککد
منککا مغیککره اسککت -بنقصککی -و نککام قصککی ز یککد اسککت -بن کککالب
بنم ککره بن ک ککب بنگ ککوى بنغاگ ککب بنفه ککر بنماگک ک ابننض ککر بن کنانکککه
بنای یمه بنمدرکه -و نام مدرکه عکامر اسکت -بناگیکاا بنمضکر بننکزار
بنم ککد بنع ککدنان ب ککناد -و براکککی بجکککاى أد أدد گفتکککهان ککد -بنمقکککوم
1
بنناطور بنتیرح بنی رب بنیشجب بننابت بناسماعیل بنإبراهیم»
1سیره ابنهشام ،در فکر نسب رسوب ادا صلیاهلل علیه و آگه تا آدم ابواگ شر
مغاکَتیرهَتاریخ177َ/
اینکه چرا سیرهنگاران در میکان اینهمکه پیکام ر ع رانکی بکه بکاور بیشکتر مسکلمانان و بکه
گفته مجلسی در پوشینه 11بااراالنوار 124333تن) به سکراغ ابکراهیم رفتهانکد ،ریشکه در
نگاه قرآنی دارد .قرآن بر آن اسکت ککه مسکیایان و یهودیکان از راه راسکت بیکرون شکده و
در برگزاری آ ینهای موسا و عیسا به کژراهه رفتهاند و اهلل بکا فرسکتادن قکرآن میاواهکد
آنککان را بککه آ ککین درسککت و نخس کت بازگردانککد .ایککن آ ککین درسککت وگککی چیسککت و از آن
کیست؟ از آن کسی ککه پکیش از آن دو پیکامآور اهلل بکوده و مکردم را بکه پرسکتش اکدای
یگانه فرااوانده است ،ی نی ابراهیم ،که سرچشمه یکتاپرستی اسکت .از آن گذشکته
میتختشناسی یهودی/مسیای اایگاهی ویهه دارد و نکامش آوراهکام) ابراهیم در ُ
برگرفتککه از هاوه و هرهککامه در چککم هپککدره و هملتهککاه اسککت و میتوانککد پککدر همککه ملتهککا از
یه ککودی و ع ککرب و ...باش ککد .از ای ککن رو مامکککدی ک ککه در س ککیره و نکککه در قکککرآن) ب ککا
ُبتپرسککتان میانگککد و از دسککت آنککان می گر یککزد و سککرانجام پیروزمندانککه بککه نککزد آنککان
ُ
بککازمی گردد و بککه ُبتخانککه مککیرود و ُبتککان را در هککم میشکککند ،نیککاز بککه کهناگگککوی
1
1 Architype
َ/َ008مغاکَتیرهَتاریخ َ
1
سککودهای دیگککری کککه دارد ،بکککار هپککذیرفتگیه نیککز میآیککد .همانگونککه کککه آوردم ،بککه گمککان
مککن طتککا کککوروش بککیرت نیککز از ایککن ابککزار بهککره اسککته اسککت .وگککی آن ککه کککه در اینجککا بکککار
پککژوهش ت ارشناسککانه مککا میآیککد ،سنان شککته دار یککوش بککیرت اسککت .داریککوش از آنجککای
کککه انککدک زمککانی پ ک از کککوروش بککه پادشککاهی رسککید ،نمیتوانسککت اککود را از فرزنککدان یککا
نوادگککان او بشناسککاند .بککه گمککان میرسککد کککه
او با نویسکاندن ت ارنامکهای نکو از هخامنشکیان
اککود را از شککااه دوم ایککن اانککدان دانسککت و
بدینگونه وابستگی اونی اکود بکه ککوروش را
که در آن روزگار بدون آن نمیشد بکر مردمکان
فالت ایران فرمان راند) نشان داد .برپایکه ایکن
ت ارنامککه دار یککوش و کککوروش در چیشپککیش
پسر هخامنش) به هم میرسکند ککه دو پسکر
بک کککه نامهک کککای کک کککوروش یککککککم) و آریارمنکککککه
میداش کککته اس کککت و کککککوروش بککککیرت نکککککواده
نخس کککتین و دار ی کککوش ب کککیرت ن یککککره دومککککین
ایشکککان اسکککت .راسکککت و دروغ ایککککن سککککخن
داریوش را نمیتوان آزمود:
«م ککن دار ی ککوش ،ش ککاه ب ککیرت ،ش ککاه ش ککاهان ،ش ککاه در پ ککارا ،شکککاه
کشورها ،پسر ویشتاسب ،نوه ارشکککککام هخامنشی.
د ار یوش شاه گوید :پدر من ویشتاسب ،پدر ویشتاسب ارشام ،پدر
ارشام آریکککامن ،پدر آریککککامن چیکککککش پیککککککش ،پدر چککککککیش پکیککککش
1این واژه بگمانم برابرنهاد اوب برای همشروعیته باشد .مشروعیت که از هشرنه برگرفته شده
است ،بیش از هرچیز درونمایه دینی دارد ،در اای که هپذیرفتگیه بیشتر نگاه به سیاست و
فرمانروا ی دارد.
مغاکَتیرهَتاریخ179َ/
1
هخامنش»
همین شکیوه را سکیرهنگاران در برسکااتن ت ارنامکه مامکد بککار بردنکد .آنکان شکااهای
کن ککاری از دودم ککان اب ککراهیم را ک ککه در را ککدادهای پککک از او نقشکککی بکککازی نمی ککککرد،
برگرفتند و افسانه ت کاری اکود را گردا گکرد آن تنیدنکد .بکا اینهمکه دشکواره زبکانی و نکهادی
هنوز براای بکود و میبایسکت بکرای یهکودی بکودن و ع کری سکخن گفکتن نیکای پیکام ر
عر ب ک چککارهای اندیشککیده میشککد .نگککاهی گککذرا بککر گزارشککها و داسککتانهای آمککده در
تککورات ،قککرآن و سککیره در بککاره ابککراهیم و اسککماعیل میتوانککد مککا را انککدکی بککه چگککونگی
پی ککدایش و ب ککرایش ت ارنام ککه مام ککد آ گ ککاهتر کن ککد .از داس ککتان تکککوراتی چکیکککده آن را
آوردهام.
1سنان شته بیستون ،بند 3و / 1در این اره گفتنی است که اسکند مقدونی نیز با برسااتن
ت ارنامهای که بازتابش آن را در شاهنامه نیز میبینیم اود را اانشین راستین اردشیر سوم
میدانست و داریوش سوم را Usurpatorغاصب) مینامید.
َ/َ081مغاکَتیرهَتاریخ َ
دانستم که تکو زن زی کاروی هسکتی)31 . به مصر وارد گردد به سار ی زنش گفت این
همانا موق ی که مصریها تو را ب ینند ،اواهند گفت این زنش است ،مکرا کشکته ،تکو
م
را زنده می گذارند )31 .گطفا بگو تکو اکواهر منکی .بکرای اینککه بکهااور تکو بکهمن اکوب
شود و بهااور تو واودم زنده بماند.
ُ
برشیت -فصل سیزدهم )3 :اورام اودش و زنکش و آن که داشکت و گکوو همکراهش از
ُ
مصککر بککه نگککو عییمککت کردنککد )30 .و اداونککد پک از اککدا شککدن گککوو از اورام ،بککه وی
گفت :از مالی که تو آنجا ایستادهای چشمانت را بلند کن نظکر افککن) و بکه شکماب
و انوب و مشر و مغرب نگاه کن )35 .زیرا که تمام سرزمینهای را که تو میبینکی
تا ابد به تو و به نسلت اواهم داد.
برشیت -فصل چهاردهم )30 :ا ورام شنید که پسر) برادرش اسکیر شکده اسکت.
سیصککد و هجککده نفککر اانککهزادگان کککارآزمودهاش را بسککی کککرد و فاتاککان) را تککا «دان»
ت قیب نمود )35 .هنگام شب او و غالمکانش علیهشکان اواکه اواکه شکده و آنهکا را
در هم کوبید و تا ُطووا که سمت چپ دمشگ است آنها را دن کاب ککرد )36 .تمکام امکواب را
ُ
پ گرفت و گوو برادر اود و امواگش را هم باز آورد و هم نین زنان و اهاگی را.
برشکککیت -فص ککل پ ککانزدهم )1 :اورام گفکککت ...م ککن زنک کدگی را ب فرزنکککد می گکککذرانم
)0 . ...سکخن اداونکد اطکاب بکه او چنککین بکود ... .کسکی ککه از واکودت اککارج
می گککردد وار تککو اواهککد شککد )5 .او را بیککرون آورد و گفککت بککه آسکککمان نظکککر افککککن و
ستارگان را بشمار .میتوانی آنها را بشماری؟ به او گفت نسل تو چنین اواهکد شکد.
)6بکه اداونککد اعتمککاد کککرد .اداونکد) آن اعتمککاد) را نیکوکککاری ماسککوب داشککت.
)3گفت ای اداوند ااگگ از کجکا بکدانم ککه آن را وار اکواهم شکد )9 .بکه او گفکت
سه گوساگه ماده و سه بز ماده و سه قوچ و ی قمری و اواه ک وتری برای مکن بگیکر.
)30تمام اینها را برایش گرفت و آنها را از میان شقه کرد و هر شقه را مقابل شکقه دیگکر
قککرار داد وگککی پرنککدگان را شککقه نکککرد )33 .الشککخور ها) بککر الشککهها فککرود آمد نککد) .اورام
آنها را راند )31 .وقت غروب آفتاب بود که اواب سنگینی بکر اورام مسکتوگی گشکت
و این وطشت تاریکی شدیدی ،بر او مستوگی شکد )31 .بکه اورام گفکت طتمکا بکدان
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
که نسلت چهارصد ساب در کشوری که مکاب اودشکان نیسکت غریکب اواهنکد بکود و
نسل تو) بندگی آنها ی نی اهاگی آن کشور) را اواهند کرد و آنها نسکلت) را رنک
اواهند داد.
برشکککیت -فصککل شککانزدهم )3 :و سکککار ی زن اورام بکککرای وی نزاییکککد و سکککار ی کنیکککیی
مصری داشت که اسکمش ها گکار هکاار) بکود )1 .سکار ی بکه اورام گفکت ککه اداونکد
مرا از زاییدن ماروم کرده است گطفا با کنیکزم آمیکزش ککن شکاید از او آبکاد شکوم... .
)0با هاگار نزدیکی کرد و او طامله شد .ها گکار هنگامی ککه دیکد طاملکه شکده اسکت،
بانویش به نظرش س آمد )35 .هاگار بکرای اورام پسکر زاییکد و او رام نکام پسکری را ککه
هاگککار زاییککد ییشککماعل اسککماعیل) گذاشککت )36 .هنگککامی کککه هاگککار ییشککماعل
اسماعیل) را برای اورام زایید اورام هشتاد و شش ساگه بود.
برشیت -فصل هفدهم )3 :اورام نود و نه سککککککاگه بود .اداوند بکه اورام اکاهر شکده بکه
او گفت :من قادر مطلگ هستم در طضورم سلو کن و کامل شو )1 .تا عهدم را بکین
اودم و تکو قکرار دهکم و تکو را بسکیار کثیکر ککنم )1 .اورام رو بکر زمکین نهکاد و اداونکد بکا او
چنین سخن گفت )0 .این عهدم بکا تکو ایکن اسکت ککه بکه پکدر قومهکا م کدب شکوی.
)5نامکت دیگکر اورام اوانکده نشکود .نظککر بکه اینککه تکو را پککدر ام یکت کثیکر قومهکا قککرار
دادم ،اسمت اوراهام باشد )30 .این است عهدم بین من و شما و بین نسلت ب کد از
تو که نگاه اواهیکد داشکت .هکر مکذکری از شکما اتنکه گکردد )35 .اداونکد بکه اوراهکام
گفککت نککام سککار ی) زنککت را سککار ی نخککوان چککون نککامش سککارا اسککت )36 .او را برکککت
اواهم داد .از او هم به تو پسری اکواهم داد .سکارا را) برککت اکواهم ککرد )13 ...بکا
ییصاا اساا ) که سارا ساب دیگر در همین موقع اواهد زاییکد عهکدم را اسکتوار
اواهم نمود.
ُ
برشککیت -فصککل هجککدهم پاراشککای و یککرا ... )3 :اداونککد در اگونککه ممککره بککه او اککاهر
شککد )1 .اوراهککام چشککمانش را بلن کد نمککود و این ک سککه مککرد را دیککد نککزدش ایسککتادهاند
...و به طاگت اطترام) تا زمین سجده کرد )6 .اوراهام بهسوی چکادر ،پکیش سکارا
شتافته گفت عجله کن سه سرا آرد اعلی امیر ککرده نکان شکیرینی درسکت ککن)1 .
َ/َ081مغاکَتیرهَتاریخ َ
...گککاو اککوان گطیک و اککوب برداشککت بککه غککالم داد و او) بککرای درسککت ک کردن آن
عجلککه نمککود )30 .یکککی از آن سککه) گفککت سککاب دیگککر همککین موقککع طتمککا پککیش تککو
براککواهم گشککت و این ک سککارا زنککت پسککری اواهککد داشککت و سککارا از درگککاه چککادر کککه
پشت سر او فرشکته) بکود میشکنید )33 .و اوراهکام و سکارا پیکر و سکاگخورده بودنکد و از
سارا ،داشتن عادت زنانه متوق شده بود )31 .سکارا در درونکش اندیکد .گفکت پک
از فرسکککککککودگیام دارای نشاو اوانی شدن وگی آقایم پیر است.
برشککیت -فصککل بیسککتم )3 :اوراهککام از آنجککا بککه سککرزمین نگککو مسککافرت نمککوده بککین
قادش و شور درنا نمود و در گرار اقامت گیید.
برشیت -فصل بیست و یکم )1 :سارا باردار شد و ...در زمان) پیری اوراهککککککککام،
ب ککرای وی پس ککری زایی ککد )1 .اوراهکککام پسکککر متوگکککد شکککده را ،ککککه سکککارا بکککرایش زاییکککد،
ییصاا اساا ) نکام نهکاد )5 .اوراهکام موق ی ککه ییصکاا اسکاا ) پسکرش،
برای او متوگد شد ،صدساگه بود )9 .سارا پسر هاگار مصری را که هاگار بکرای اوراهکام
زاییده بود دید که شوای زننده) می کند )30 .سکارا) بکه اوراهکام گفکت :ایکن کنیکز و
پسککرش را بیککرون کککن ز یککرا پسککر ایککن کنیککز ،بککا واککود پسککرم ییصککاا اسککاا ) ار
نخواهککد بککرد )31 .اداونککد بککه اوراهککام گفککت ...آن ککه سککارا بککه تککو بگویککد ،طککرفش را
بشنو زیرا که ییصاا اساا ) نسل تو اوانده اواهد شد )30 .اوراهکام بامکدادان
ساراییی کرد اکورا و مشککی آب برداشکت بکه ها گکار داده ،پسکرب ه را بکر دوشکش
هککاار رفککت و در بیابککان بررشککون راه گککم کککرد )35 .آب نهککاد و روانککهاش کککرد .پ ک
مش ک تمککام شککد .پسککرب ه را ز یککر یکککی از بوتککهها انککداات )36 .هاگککار رف کت ،وککر
مقابککل ،دورتککر بککه فاصککله تیککررا کمککان نشسککت .ز یککرا گفککت ،مککرت پسککرب ه را ن یککنم.
وککر مقابککل نشسککت ،صککدایش را بلنککد کککرده گر یککه کککرد )31 .اداونکککد صکککدای آن
نواککوان را شککنید .فرشککته اداونککد از آسککمان بککه ها گککار نککدا داد و بککه او گفککت :تککو را چککه
میشکود ها گککار هککاار)؟ نتککرا ز یککرا اداونکد صککدای آن کککود را در هماناککای کککه
هست شنید )39 .اداوند چشکمان او ها گکار را گشکود .چکاه آبک دیکد .رفکت مشک را
پککرآب کککرد و نواککوان را آب داد )10 .اداونککد بککا آن نواککوان بککود .او) بککیرت شککد .در آن
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
بیابککان سککاکن شککده تیرانککداز گردیککد )13 .در صککارای پککاران سککاکن شککد و مککادرش از
سرزمین مصر برای او زن گرفت.
برشیت -فصل بیست و دوم ... )3 :اداوند اوراهام را آزمایش نمکوده بکه او گفکت:
اوراهام ! گفت :طاضرم )1 .گفت هماکنون پسرت را ... ،ییصاا اسکاا ) را،
برداشکته بککه سککرزمین ُموریکا بککرو ... .او را قر بککانی سکواتنی کککن )1 .بامککدادان اوراهککام
...دو نفککر از غالمککانش و ییصککاا اسککاا ) پسککرش را بککا اککود بککرد .هیککزم قربککانی
سککواتنی را شکسککت و برااسککت و بککه آن مالککی کککه اداونککد بککه او گفتککه بککود رفککت.
)1ییصککاا اسککاا ) بککه اوراهککام پککدر اککود گفککت :پککدرم! اوراهککام ) گفککت :بلککه
پسرم! گفت :آتش و هیکزم اینجاسکت پک بکره قر بکانی سکواتنی کجاسکت؟ )9بکه آن
مالی که اداوندگفته بود رسیدند .اوراهام قربانگاه را بنا کرد .هیزم را چید .دسکت
و پای ییصاا اساا ) پسر اکود را بسکت و او را بکر قربانگکاه روی هیکزم گذاشکت.
)30اوراهام دستش را دراز کرد کارد را برداشکت ککه پسکر اکود را سکر ب کرد )31 .اوراهکام
چشککمانش را بلنککد کککرد و این ک ناگهککان قککوچی را کککه شککااش در شککااههای درهککم
پی یده درات گیر کرده بود ،دید .اوراهکام رفکت آن قکوچ را گرفکت و بکهاای پسکرش
قربانی سواتنی کرد )36 .گفت :گفته اداوند این است :به نام) اودم سکوگند یکاد
کردم ،نظر بکه اینککه ایکن ککار را انجکام دادی و پسکرت ،یگانکهات را دریکغ نککردی)31 ،
پ طتمکا برکتکت اکواهم ککرد و نسکلت را چکون سکتارگان آسکمان بسکیار زیکاد و چکون
ریگی که بر گب دریاست اواهم نمکود و نسکلت وار قلمروهکای دشکمنانش اواهکد
گشت.
برشیت -فصل بیست و پنجم پاراشای توگدوت )1 :سابهای ککه اوراهکام زنکدگی
کرد یکصد و هفتاد و پن ساب بود.
ب گسسککت و در پ ک هککم آمککده ،در قککرآن بایککد هککر تکککه از ایککن داسککتانها را در گوشککهای
دیگر ُاست .سرگذشت ابراهیم نیز چنین است و در سورههای ان ام ،بقره ،شک راد،
مککریم ،ان یککاد ،صککافات ،طجککر ،فار یککات ،هککود آمککده اسککت و اواننککده اککود بایککد ایککن
تکککههای پراکنککده را بجو یککد ،بیابککد و بککه هککم ب سک اند .بککا اینهمککه ایککن داسککتان را نیککز
ویهگیهای است که اواننده را سردرگم می کنند .برای نمونه دانسته نیست ککه هآزره
آمککده در سککوره ان ککام کیسککت .قککرآن او را پککدر ابککراهیم مینامککد ،در اککای کککه نککام او در
تککورات هتککرحه تککارح) آمککده اسککت .وگککی از آنجککا کککه ایککن آزر بتپرسککت بککوده اسککت و
مام ککد و نیا ک ککانش برپای ککه روایته ککای اس ککالمی هم ککه یکتاپرس ککت بودهانکککد ،براکککی از
تفسکککیرگران واژه هابه را در اینجکککا بکککه سرپرسکککت یکککا پدراوانکککده برگرداندهانکککد .بکککاری،
چکیده داستان ابراهیم در قرآن چنین است:
ابراهیم پکدر اکود را میپرسکد چکرا ُبتکان را اکدای اکود می گیکرد .در پک آن شک اهنگام
با آمکدن روز و ناپدیکد شکدن ستارهای را میبیند و آن را ادای اود میاواند و سپ
از آن او بککه گفتگککو بککا مردمککان آن اورشککید را و بککا غککروب آن ،آفریننککده اک ک ککهان را .پک
اود میپردازد ان ام 10 ،تا )31
بککا پادشککاه در بککاره آفریننککده اهککان بگومگککو می کنککد آنگککاه اداونککد بککا زنککده ابککراهیم سککپ
کردن چهار پرنکده رییر یکز شکده تکوان اکود را بکه او نشکان میدهکد بقکره 153 ،تکا .)160قکرآن
گکزارش ایکن بگومگککو را در سکوره شک راد 69تکا )11پ می گیکرد .در پک گفتگکوی دیگککری
پدرش او را از ریشخند کردن ادایان پرهیز میدهد و به او نو یکد سنگسکار میدهکد مکریم،
ابراهیم بتان را به از آنکه از همه بیرگتر بکود ،میشککند و در پاسکخ مکردم 03تا .)01سپ
مکردم بکرآن میشکوند ککه او را در آتکش بسکوزانند ،وگکی می گوید که از بت بیرت بپرسند .پ
اداوند او را میرهاند ان یاد 53تا 11و صافات 31تا .)300
ابککراهیم از مککردم اککود کنککاره می گیککرد و اداونککد در پککاداش ایککن کککار بککه او اسککاا و
ی قوب را میبخشکد مکریم 03 ،تکا .)50داسکتان ایکن بخشکش اداونکد چنکین اسکت
کککه روزی دو بیگانککه میهمککان ابککراهیم میشککوند و او و همسککر سککاگخورده و نککازایش رابککه
فرزندی دانا نوید میدهند فاریات 10تا ،10هود 69 ،تا .)10هنگکامی ککه ابکراهیم
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
با پسرش به اای بنام هسک ْ ٌیه میرسکند ،ابکراهیم اکواب میبینکد ککه بایکد پسکرش را
قربانی کند .پسر میپذیرد و اداوند آن دو را پاداش میدهد صافات 300 ،تا .)331
س ککرانجام داس ککتان ابراهیک ککم در ق ککرآن ب ککا س ککااتن هاان ککههای ب ککرای نیکککایش بکککه گفت ککه
تفسیرگران اانه ک ه) بدست او و اسماعیل پایان مییابد بقره 310 ،تا .)313
چنانکککه از ایککن آیککهها پیداسککت قککرآن بککه ت ککار و اانککدان ابککراهیم نپردااتککه و تنهککا بککاور
یکتاپرسککتی او را بککرای نیوشککندگانش بککازگو کککرده اسککت .از آن گذشککته نککام اسککماعیل
تنها 31بار آمده و از زندگانی او چیز چندانی نمیدانیم .در برابکر آن نکام اسکاا 36بکار
آمده و از درونمایه آیههای قرآن برمیآید که او در نزد نگارندگان ایکن کتکاب اایگکاهی
فرازتککر از اسککماعیل داشککته بککوده باشککد .هم نککین قککرآن در بککاره پسککری کککه نککامزد قربککانی
شدن بکرای آزمکون ابکراهیم بکوده اسکت اسکاا یکا اسکماعیل) سکخنی نرانکده اسکت و
اینکککه ایککن پسککر اسککماعیل بککوده اسککت ،برداشککت آزاد تفسککیرگران و سککیرهنگاران و در
راستای پیشینهسازی است:
ْ ْ
«فلمککا بلککغ م ک ُکه اگسک ْ ی قککاب یکا ُبنکی إنکی أر ى فکی اگمنککام أنکی أفب ُا ک
فک ْکان ُظ ْر مککافا تککرى قککاب ی کا أبککت ْاف ک ْکل مککا ُتک ْکؤم ُر سککتج ُدنی إ ْن شککاد ُ
اهلل م کن
اگصابر ین»
و وقتککی بککا او بککه اایگککاه سکک ی رسککید گفکککت اى پسکککر مکککن ،مکککن در
اواب مکیبیکنم ککه تکو را سکر مکیبکرم پکککک ب کین چکه بکه نظکرت مکیآیکد
گفککت اى پککدر مککن آن ککه را مککامورى بکککن ان شککاد اهلل مککرا از شکککی ایان
اواهی یافت» صافات 301 ،تا )305
...پککدر ابککراهیم از اهککل طککران بککود ،دچککار قاطککی و اشکسککاگی شککد و بککه هرمزاککرد
کوچید و همسرش مادر ابراهیم ،نامش نونا داتر کربنکا ،پسکر ککو ی و از بنکی ارفخشکد
بنسام بننوح بود... .
...اوى ککو ی را کربنکا ،اکد مکادرى ابکراهیم ن) ،طفکر ککرده اسکت .و پکدر ابکراهیم
نگه ان بتهاى نمرود بود .ابراهیم در هرمزاکرد متوگکد شکد و نکامش از نخسکت ابکراهیم
به مالی کو ی که از بابل بود منتقل شکد و چکون ابکراهیم بکه بلکوغ رسکید و بود .1سپ
با آیین قوم اود مخاگفت کرد و ایشکان را بکه پرسکتش اکدا دعکوت ککرد و نمکرود از ایکن
گکوداگی کنکد و آن را از موضون آ گاه شد ،هفکت سکاب او را در زنکدان انکداات و سکپ
فکراوان و سکنگر یزه ان اشکت و بکه آن آتکش در زد و ابکراهیم را در افکنکد و او هیزم اش
گفت «اداى مرا بسنده و بهتر ین ککارگزار اسکت» ،و از آتکش بکه سکالمت بیکرون آمکد و
هی زامی و استه هم نشد.
...ابراهیم از بابل به شام هجرت کرد .آن اکا سکاره بیامکد و اکود را بکه او بخشکید .و
ابککراهیم بککا او ازدواج کککرد و سککاره هککم همککراه ابککراهیم از شککام بی کرون آمککد ...از پ کیش
ایشککان کوچیکد و بککه سککرزمینی می کان رملککَ و ایلیکا کوچی کد و آن اککا چککاهی طفککر کککرد و
مق کیم شککد و اداونککد او را مککاب و اککدمتگزاران فککراوان داده بککود ... ،ابککراهیم در سککن
از آن هشکتاد سکاب یکصد و بیست ساگگی اود را با تیشه در قکدوم اتنکه ککرد و پک
دیگککر زنککده بککود ... .بککراى ابککراهیم نخسککت اسککماعیل متوگککد شککد کککه بیرگتککر ین پسککر
اوسککت .و مککادرش هککاار ق طککی بککوده اسککت و اسککاا کککه کککور بککوده و مککادرش سککاره
داتر بتو یل بنناطور بنساروغ بنارغوا بنفکاگخ بنعکابر بنشکاگخ بنارفخشکد بنسکام
بننوح بوده است ،و مدن و مدین و یقشان و زمران و اش گ و شو و مادرشان قنطکورا
داتر مقطور از ق ایکل عکرب عار بکه بکوده اسکت .فرزنکدان یقشکان بکه مککه آمکده و آن اکا
1به گمان میرسد سیرهنگاران در اینجا در پ ستیزه گوی یا ُپلمی با اوانش توراتی از ابراهیم
بوده باشند که برپایه آن یهوه نام آوراهام ابراهیم) را بسیار دیرتر به آورام میدهد .ریشه این
ستیزه گوی و انگشتنهادن بر اینکه ابراهیم از نخست چنین نامیده میشده است ،بر من
پوشیده است.
مغاکَتیرهَتاریخ117َ/
زندگی میککردهانکد ،و مکدین در سکرزمین مکدین ککه بکه نکام او نامگکذارى شکده اسکت،
پراکنده شکدند ...براکی از ساکن بوده است و دیگر پسران او در شهرهاى مختل
ایشککان در سککرزمین اراسککان سککاکن شککدند و ق ایکل اککیر پکیش ایشککان آمدنککد و گفتنککد
کسی که این نام ادا را به شما آمواته است بایکد بهتکر ین مکردم و پادشکاه رو ى زمکین
باشد .گو یند آنان پادشاهان اود را ااقان مینامیدند.
...اسماعیل که نخستین پسر ابراهیم بود هنگام ی متوگکد شکد ککه ابکراه یم نکود
ساب دا شکت و ا سکاا سکی سکاب ب کد از او در ی ک صکد و بیسکت سکاگگی ابکراهیم
متوگد شد ...
فسککطاو مصککر اسککت ،بککوده ...هککاار ق طککی و از دهکککدهی ک از اگفرمککی کککه نزدیک
است ،و مت لگ به یکی از فرعونهاى سکرکش و ا کار ق طکی بکوده و ایکن فرعکون همکان
کسککی اسککت کککه مککزاطم سککاره همسککر ابککراهیم شککد ...فرعککون هککاار را کککه ام کینتککر
کنیزش بود اواست و او را به ساره هدیه داد و بکر سکاره اامکه پوشکاند .سکاره ،هکاار را
به ابراهیم بخشید و ابراهیم بکا او هکم بسکتر شکد و اسکماعیل ککه بیرگتکر ین پسکر ابکراهیم
است از او متوگد شد .نام اسکماعیل ،اشکمو یل بکوده و بکه صکورت اسککککماعیل م کرب
شده است ...
...پیام ر فرموده است چون بر ق طیکککککککککککها دست یافتید نسک ت بکه بردگکان ق طکی
اود) نیککی کنیکد ککه آنهکا را بکر شکما طکگ اسکت و او یشکاوند شکمایند و مقصکود ایکن
است که مادر اسماعیل از آنهاست.
از زنهککا کککه روبنککد پوش کید ،مککادر اسککماعیل بککود و هنگککامی کککه ...نخسککتین ک ک
ابراهیم او و پسرش را به مکه آورد ،روبندى به چهره انکداات تکا آن را از سکاره پوشکیده
دارد.
...اداوند به ابراهیم وطی کرد و به او دستور فرمود تا به مککه بکرود .ابکراهیم سکوار بکر
بکرا شکد و اسککماعیل را ککه دو سکاگه بککود الکو اککود و هکاار را پشکت سککر اکو یش سککوار
کککرد و ا ر ی کل همککراهش بککود و او را راهنمککای مککیکککرد و اایگککاه اانککه ک ککه را بککه او
َ/َ088مغاکَتیرهَتاریخ َ
نشککان مککیداد و چککون بککه مکککه رس کید ،اسککماعیل و مککادرش کنککار اانککه فککرود آمدنککد و
ابراهیم به شام برگشت.
...پیام ر فرموده اسکت همکه اعکراب از فرزنکدان اسکماعیل بنابکراهیمانکد ... .نقکل
میکند که میگفته است اداوند به ابراهیم در صد سکاگگی او وطکی فرمکود ککه اانکه
ک ککه را بسککازد و اسککماعیل سککی سککاگه بککود و اسککماعیل همککراه پککدر اانککه را سککاات ،و
از مککرت پککدرش در گذشککت و دااککل طجککر کنککار دیککوار ک ککه همککراه اسککماعیل پ ک
از او نابت پسر اسماعیل همراه داییهاى اود که از ق یلکه مادرش مدفون است و پ
ارهم بودند ،عهدهدار امور ک ه شد.
اسکککت ،آرامگکککاه ...م ککیگفت ککه اس ککت فق ککط آرامگ ککاه س ککه پیک کام ر ک ککامال مش ککخ
اسماعیل که ز یر ناودان ک ه و در فاصله رکن و اانه ک ه است ،و آرامگکاه هکود ککه
در بین ر یگزارهاى یمن ز یر کوهی از کوههاى یمن است و دراتی بر آن سایه افکنکده
) ،و ای کن سککه نفککر و آن نقطککه از گرمتککر ین نقککاو زم کین اسککت .و مرقککد رسککوب اککدا
مرقدشان بدون هی گونه تردید روشن و م ین است.
برداشکت هقرآنکی شکدهه بدینگونه گزارش زندگانی ابراهیم و اسماعیل در سیککککککره ،یک
از اوانش گزارش تورات است ،که در آن اای برای اساا که پدر ی قکوب و نیکای
بیرت موسا و عیسا است ،نیست و سیره بوارونکه قکرآن اسکماعیل را در اایگکاهی فراتکر
از اساا مینشاند ،چرا که اسکماعیل بنابکراهیم بکه گفتکه پیکام ر نیکای همکه اعکراب
است .با این همه ما هنوز نمیدانیم اسماعیل ع ریز بکان چگونکه میتوانکد نوادگکان و
ن یرگککانی عربزبککان داشکککته باشککد .پیشکککتر و دربککاره ابک ُ
ککوهر یره آوردم کککه تاریخنگکککاری
اسککالمی هرگککاه کککه درمانککده شککود ،دسککت بککدامان هم جککزهه میشککود و در پدیدآمککدن
فرزندان عرب از پدری یهودی نیز به همین ابزار دست مییازد:
ابواگجارود ربیع بنقی یع ،از عق َ بنبشیر نقکل مکیکنکد ککه او از مامکد
که به زبان عرب صا ت کرده اسکت بنعلی در مورد نخستین ک
پرسک کیده اس ککت و او گفت ککه اس ککت اس ککماعیل پس ککر اب ککراهیم در سکککیزده
س ککاگگی ب ککه ز ب ککان عر بک ک ص ککا ت ک ککرده اس ککت ،گو یک کد ،گفکککتم :اى
ابککوا فر ،پ کیش از آن مککردم بککه چککه ز بککانی گفتگککو مککیکردنککد؟ فرمککود:
ع ران کککی .گف کککتم :اداون کککد مت کککاب وطک ککی و کتابه کککاى آسککککمانی را بککککر
پیکککککککککام ران اود به چه زبانی نازب میفرمود؟ گفت :به ع رانی.
مامد بنعمر اسلمی از بیش از یک نفکر از اهکل علکم نقکل مکیککرد ککه
میگفتهاند زبان عرب از روز توگکد اسکماعیل بکه او اگهکام شکده اسکت و
دیگر پسران ابراهیم همگی به زبان پدرى اود سخن میگفتند.
هشام بنمامد بنسا ب از قوب پدر اکود نقکل مکیککرد ککه اسکماعیل
بکه عر بک صککا ت نمککیکککرده اسککت و هرگککز مخاگفککت بککا زبککان پککدرش
براى او روا ن وده است بلککه نخسکتین کک ککه بکه ز بکان عربک سکخن
گفته است از میان فرزندان اسکماعیل بکوده و او از فرزنکدان رعلکَ داتکر
یشجب بنی رب بنگوفان بنارهم بنعامر بنس اد بکنیقطکن بنعکابر
1
بنشاگخ بنارفخشد بنسام بننوح است»
و تا که اواننده و نیوشنده سیره نپندارد ککه چنکین چیکیی ناشکدنی اسکت ،ابنسک د
پککای همککین م جککزه را در بککاره پککدر اسککماعیل نیککز بککه می ک ککان می کشککد و زبککان او را نیککز بککه
اواست اهلل از سریانی به ع رانی می گرداند:
«هشام بنمامد از پدرش ،از ابوصککککککاگح ،از ابکنع کاا نقکل مکیکنکد
که میگفته است چون ابراهیم از آتش بیرون آمکد و از ککو ی گر یخکت،
در آن هنگککام ز بککان او سککر یانی بککود وگککی هم کین کککه در منطقککه طککران از
فککرات ع ککور کککرد ز بککانش را اداونککد بککه ع رانککی م ککدب سککاات .و هککم
از پک گفتهاند هنگام ع ور از فرات زبان او ع رانی بود ککه نمکرود کک
را کککه بککه سککر یانی صککا ت کنککد او فرسککتاده دسککتور داده بککود هککر کک
بگیرن کککد و رهک ککا نس کککازند .م کککرموران نمک ککرود ب کککه ابک ککراهیم براوردنککککد و آن
طضرت با زبان ع رانی صا ت میکرد .او را رها کردند که زبانش را
نمیدانستند» .1
داستان وگی بدینجا پایان نمی گیرد .آوراهام یهودی ککه در سکرزمین فلسکطین کنکونی
و شهر ط رون اگخلیل) زنکدگی می کنکد ،هکاار و اسکماعیل را از اانکه میرانکد و آنکان
راه بیابان را در پکیش می گیرنکد و چکون آب همراهشکان تهمی کشکد ،در بیابکان بررشکون
گم میشوند و اسماعیل در بیابانی بنام پکاران فکاران) میباگکد بکه بیرگسکاگی میرسکد.
ابککراهیم مسککلمان کککه او نیککز در اگخلیککل ط ککرون) میزیککد ،کنیککز و فرزنککدش را بککه مکککه
میبرد ،آنان را در آنجا به اود وامی گذارد و باز می گردد.
شهر ط رون را هم مسلمانان و هم یهودیان آرامگاه ابراهکککککککیم و ساره و اساا و ربککا
همسککر اسکککاا ) میداننکککد .نکککام ع کککری ایکککن شکککهر هاکککورونه חברון) از واژه هاک ْککو ْره
חבר) در چکم دوسککت میآیککد و نککام عر بک آن هاگخلیککله نیکز درسککت بککه همککین م نککی
م است و ریکککشه در آیه 315از سوره نساد دارد ...« :واتخذ ُ
اهلل إ ْبراهیم الیال».
تکورات بککر آن اسکت کککه« :اوراهککام بکه سککرزمین نگکو مسککافرت نمککوده بکین قککادش و شککور
درنککا نمککود و در گککرار اقامککت گییککد» .باستانشناسککان هگککراره )Gerarرا در نزدیکککی
شکککهر تکککله ُرور )Tel Harorکنککونی گمانککه زدهانککد کککه در نیمککه راه دو شکککهر نتیکککووت
)Netiwotو اوفککاکیم )Ofakimاککای دارد .اکنککون ا گککر داسککتان تککوراتی رانککده شککدن
هاار و اسماعیل را بپذیریم ،اواهیم دیکد ککه هکاار از گکرار تکا بررشکون رفتکه و در آنجکا
گککم شککده اسککت .دوری ایککن دو شککهر از یکککدیگر 13کیلککومتر اسککت کککه میتککوان طتککا بککا
روز رفت و بازگشت. کودکی اردساب و با پای پیاده آن را در ی
وگی اگر گمانهزنیهای باستانشناسکان را بکه کنکاری نهکیم و داسکتان را برپایکه باورهکای
یهودیککان و مسککلمانان پ بگیککریم ،آنگککاه هککاار بایککد از ط ککرون تککا بررشککون را بککه همککراه
اسککماعیل پیمککوده باشککد .نرمافککزار پیشککین نشککان میهککد کککه دوری ایکککن دو شکککهر از
یکدیگر کمابیش 01کیلومتر است.
آن ککه کککه تککورات در این ککاره می گو یککد« :اوراهککام بامککدادان سککاراییی کککرد اککورا و
مشکی آب برداشت بکه ها گکار داده ،پسکرب ه را بکر دوشکش نهکاد و روانکهاش ککرد .پک
هاار رفت و در بیابکان بررشکون راه گکم ککرد» هنکوز باور پکذیر اسکت و هکاار نمیتوانکد
تنهکا کنیکیی بکوده باشکد ککه در آن روزگککاران در بیابکان رهکا شکده اسکت .پیمکودن راهککی
کمی بیش از چهل کیلکومتر نکه تنهکا در آن روزگکاران ،ککه امکروز هکم چنکدان دور از بکاور
َ/َ001مغاکَتیرهَتاریخ َ
اگر کسی در روز 30ساعت راهپیمکای کنکد ،بکاز هکم کمکابیش یک مکاه در راه اواهکد
بود .از آن گذشته آوراهام یهودی هاگار را تنها از آن رو از اانه رانکد ،ککه زنکش سکاره بکر
او رشک میبککرد و پکروای سرنوشککت او و پسککرش را نداشکت و نگککران ایکن ن ککود کککه او در
ُ
کدام بیابان گم شود .ابراهیم مسلمان وگکی هکاار و اسکماعیل را آماامنکد و بکه فرمکان
اهلل به مکه میبرد ،تا هزاران ساب پ از او پیام ری از نسل پسر نخسکتینش زاده شکود
و اهککان را نو یککد رسککتگاری دهککد .هم نککین هککاار بایککد در اککای ویککهه ،اککای کککه
هزاران ساب دیرتر سرزمین پذیرندگان واپسین آ ین یکتاپرستی اواهد بکود ،رهکا شکود،
در مکککه .پ ک سککیرهنگار دسککت ب کدامان همککان ابککزار پیش گفتککه میشککود و نخسککت
مغاکَتیرهَتاریخ191َ/
ُهبرا ه ،همان اس ی را که مامد هزاران ساب دیگر بکا آن بکه م کراج اواهکد رفکت بکرای
ابککراهیم و زنککش ز یککن می کنککد تککا راه 3110کیلککومتری در زمککانی انککدک پیمککوده شککود و
ابراهیم بتواند همان روز دوباره به ط رون بکازگردد ،و سکپ ا را یکل را نیکز همکراه آنکان
می کند ،تا اای مکه را ،اای شهری را که مامد مرسل و اکاتماگن یین در آن دیکده
بر اهان اواهد گشود بکه آنکان نشکان دهکد .ابنسک د وگکی گو یکا قکرآن را بدرسکتی نخوانکده بکوده
است ،چرا ککه مینویسکد« :اایگکاه اانکه ک که را بکه او نشکان مکیداد و چکون بکه مککه رسکید،
اسککماعیل و مککادرش کنککار اانککه فککرود آمدنککد» ،دراککای کککه هاانککهه در قککرآن بدسککت ابککراهیم و
اسماعیل سااته میشود و در آن هنگام هنوز سااته نشده بوده است.
چراه این پیشینهسازی وگکی بکا هپکارانه بسکته میشکود و بکه پایکان میرسکد .در تکورات
همانگونککه کککه رفککت ،گفتککه شککده اسککت کککه اسککماعیل در بیابککانی بنککام پککاران باگیککده و
بککیرت شککده اسککت .در اسککرا یل امککروزی و در انککوب بررشککون بیابککانی بککه همککین نککام
هست .همچنین در سفر تثنیه دواریم) آمده:
تفسککیرگران قککرآن بککرای اسککتواری هرچککه بیشککتر اککوانش اککود از پیونککد مامککد و ابککراهیم
هپارانه را همان هفارانه دانستهاند که اای در نزدیککی مککه و شکاید همکان ککوه طکراد
است ،که اهلل پیام اود را در آن بر مامد آشکار کرده است .بویهه در میان روطانیکان
شککی ه گفتگککو و هپککژوهشه در این ککاره تککا بککه امککروز دن اگککه دارد و بیشککتر آنککان نیککز بککرای
درستی سخن اود سخنان یاقوت طموی را گواه میآورند:
«فکاران :ب ککد اْل گک راد ،و آاککره نککون ،کلمککَ ع رانیککَ م ر بککَ :و هککی مککن
أسککماد مکککَ فکرهککا فککی اگتککوران ،قیککل :هککو اسککم گج ککاب مککککَ ،قکککاب
ابنم کککاکوال :أبک ککوبکر نص کککر بناگقاس کککم بنقضک ککاعَ اگقضک ککاعی اگفککککارانی
اْلسکککندرانی سککم ت أن فگک نسک ته إگککی ا ککاب فککاران و هککی ا ککاب
اگاجاز
فاران :پ از اگ راد ،و در آار نون ،کلمه ع رانی عر بک شکده اسکت:
و آن از نامهای مکه اسکت ککه از آن در تکورات یکاد شکده اسکت .آن نکام
کوههککای مکککه اسککت .ابنمککاکوال گفتککه اسککت :ابککوبکر نصککر بناگقاسککم
بنقضاعه اگقضاعی اگفارانی االسکندرانی شنیده است که نسب
1
او از کوههای فاران است و آن کوههای طجاز است»
بماننککد سککیرهنگاری و پککردازش دینککی نککوین بنککام اسککالم ،پیشککینه سککازی ابراهیمککی-
تو راتی برای مامد نیز در ی روز پدید نیامکده و فراکام رونکدی دراززمکان بکوده اسکت.
ا گککر سککیره را بکنککاری نهککیم و تنهککا بککه گفتمانهککای قرآنککی بنگککریم ،آنهککا را دن اگککهای از
مسککککیایت دیگرسرشککککتباور )heterousiosو یهودیکککککت ُد ُرسکککککتدین )Orthodox
مییابیم ،گفتمانی که پیروان آ ین مسیح و موسا را در کژراهه میبینکد و بکدن اب زنکده
کردن آ ین راستین یکتاپرستی اسکت ،آ کین ابکراهیم طکگ گرا .بدینگونکه قکرآن بکا گفکتن
اینک ککه اب ککراهیم پکککدر همکککه نیوشکککندگان ق ککرآن اسکککت ،نیوشکککندگانی ککککه نشکککان دادم
میبایست آنان را در میکان یهودیکان و مسکیایان ُاسکت و نکه در میکان بتپرسکتان ،و
هم نین انگشت نهادن بر این نکته که او نخستین مسلمان بود و نیوشکندگان قکرآن
را مسککلمان نامیککد ،اککود را ااینشککین راسککتین او میاوانککد .ایککن پیشینهسککازی قرآنککی
تنها نگاه بکه باورهکای ابکراهیم دارد و نکه بکه اکون و نکهاد و ت کار او ،چکرا ککه مکا در قکرآن بکا
پیام ری مامدی) از گوشکت و پوسکت و اکون و اسکتخوان رو بکرو نیسکتیم و تنهکا بکا
ی باور نو ،یا ی اوانش نو از باوری کهن روبرو یم.
پیشینهسازی آمده در سیره وگی از گونهای دیگر است .مامد سیره انسانی اسکت بکا
نام و نشان و دارای پدر و مادر و همسر و فرزند ،که بکا بتپرسکتان در ن کرد اسکت .پک
کهککککناگگ کککوی ت کککاریخی او بای کککد از گون کککهای دیگککککر باشککککد .مامککککد ُبتشکککککن ،بای کککد
کهناگگوی ُبتشکن داشته باشد و در زمینههای بسیار هماننکد او باشکد .در سکیره
ُ
ن ویککه ایککن دو تککن پیککام رانی هسککتند کککه اداونککد بسککیار دوستشککان دارد ،یکککی هسککید
ُ ْ
اگ ُم ْرسلینه سرو ر پیام ران) است و دیگری هالیل اهلله دوست اداونکد) ،هکر دو بکا
بتپرس ککتان درمیافتن ککد و ه ککردو ن ککاگییر از گر ی ککز از س ککرزمین زادگاهشکککان میشکککوند.
اداوند به هردوی آنان نوید زایندگی میدهکد ،بکه ابکراهیم می گویکد« :تکا عهکدم را بکین
1
اودم و تو قکرار دهکم و تکو را بسکیار کثیکر ککنم» و مامکد را چنکین مکهده میبخشکد ککه:
ْ
«إنا أ ْعطینا اگک ْو ر * */ما تو را کو ر اوشندگی ،زایندگی ،فراوانی بخشیدیم» .
2
اگر قرآن را هم ون اسکلت یا استخوانبندی نیمکه کارهای بکدانیم ککه هکر تککهاش در
گوشککهای افتککاده اسککت و کسککی نمیدانککد کککه از آن کیسککت یککا چیسککت ،سککیره ایککن
استخوانهای پراکنده را گردهم میآورد ،به هم میپیوندد و بر آنهکا گوشکت و پوسکت و
رت و پ ک و انککدام میتن کد و سککرانجام نیککز بککر تککن ایککن پیکککر نوپدیککد اامککهای زربفککت و
پرشکوه میپوشاند .پ مامد آمده در سیره نه تنها دن اگه ُبتشککن تکوراتی اسکت،
ککه اککود ابراهیمکی اسککت ککه پک از گر یکز از زادگککاهش پیروزمندانکه بککازمی گردد تکا کککار
ُ
نیمکه کارهاش را بککه انجککام برسککاند و بدینگونککه چراککهای کککه در کککو ی 1و بککا اککرد کککردن
ُبتککان نمککرودی بدسککت ابککراهیم آغککاز شککده بککود ،در مکککه و بککا شکسککتن ُبتککان قککریش
بدست مامد پایان می گیرد و رستگاری اهان با پایان این چراه آغاز می گردد.
ََََ6اسالمَچگونهَپدیدَآمد؟
پاسخ فراامین به این پرسش هنوز یافته نشکده اسکت .راسکتی را چنکین اسکت ککه مکا
در پاس ککخ ب ککه ای ککن پرسکککش هن ککوز در آغ ککاز راه ککیم و م ککن ا ککود نیکککز در ایکککن اسکککتار ب ککا
دس ککتیازیدن ب ککه نوش ککتههای دروندین ککی و همس ککنجی آنه ککا ب ککا یککککدیگر ،دسکککت کم
توانستم نشان دهم که اسالم «چگونه پدید نیامده اسکت» .هم نکین نشکان دادم ککه
سیره و قرآن در دو بستر گوناگون و بسیار ادا از هکم در اکای دیگکر و زمکانی دیگکر) و
گاه در ستیز باهم پدید آمدهانکد و سکیره بکر پایکه بنمایکهها و گزارشکهای پذیرفتکه شکده از
سککوی همککه مسککلمانان نزدیک بککه دویسککت سککاب پک از قککرآن نوشککته شککده اسککت و از
همکین رو گککاه طتککا گزارشککهای آمککده در یک سکیره از یک نویسککنده نیککز بککا یکککدیگر سککر
ٌ
سککتیز دارنککد نمونککه فروآمککدن سککوره مسککد ،یککا نککام یثککرب) .تککا هنگککامی کککه پژوهشککهای
باستانشناسی بتوانند با گواهان آزمونپکذیر تکاریخی نشکان دهنکد اسکالم چگونکه پدیکد
آمککده اسککت ،مککیتککوان و میبایسککت تککاریخ و قککرآن را کاو یککد و پژوهیککد و نشککان داد کککه
تککاریخ پیککدایش اس ککالم وطککی ،ب ثککت ،ن ککوت و )...بدانگونککه ککککه تکککا کنکککون آم ککده
نمیتواند راست باشد .در ن ود دادههای آزمونپذیر تاریخی ناگییر بایکد دسکتبدامان
هانگاشته یا تروری شد و تالش کرد با آفریدن اگگو یا مدب تاریخی به هسته راسکتین
رادادها نزدی شد.
بککرای مککا ایرانیککان شککاید ایککن کککار آسککانتر از دیگککر مسککلمانان باشککد ،چککرا کککه در گذشککته
نزدی کشورمان گواه پیدایش ،برآیش و گسترش ی دین نوین بودهایم:
بککا همککه سککتمهای کککه در ایککران بککر پیککروان ایککن آ یک ک کن مککیرود ،بها یککان پرش کمارترین
دگردین ککان ایران ککی هس ککتند و پککک از اس ککالم در اایگکککاه دوم نشسکککتهاند .نگکککاهی بکککر
تاریخ ککه ایککن دیککن ،کککه یککککی از اککوانترین دینهککای فراگیککر اهکککان بشکککمار مکککیرود،
میتوانککد مککا را در پاسککخ بککه پرسشککمان یککاری کنککد .مککیدانیم کککه شککااه شککی ی دیککن
اسککالم از همککان آغککاز اککود بککه شککااههای پرشککماری بخککش گشککت و هرکککدام از آن
شااهها نیز زیرشااههای اود را سااتند .برای نمونه در شکااه شکی ه دوازدهامکامی
َ/َ008مغاکَتیرهَتاریخ َ
یا ا فری تکا سکاگیان دراز درگیکری میکان اا کاریون و اصکوگیون روان بکود و ایکن دو ککه
هری نیز زیرشااههای اود را داشتند) همدیگر را برنمیتافتند.
در سککاگهای پایککانی سککده 31اورشککیدی سککده 33مککیالدی) شککیخ اطمککد اطسککا ی
3311تکا 3151 / 3105تکا )3316ککه اکود مجتهکدی بلندپایکه بکود ،آغکاز بکه گفککتن و
نوشتن سخنانی نو و تا اندازهای بیرون از هردو شااه اا اری و اصوگی کرد ،ککه نگکاه
ویههای به پرسمان امامت و اانشینی داشت .شاگرد او سید کاام رشکتی 3311تکا
3191 / 3111تککا )3301بنیانگککذار شککااه نککوینی از تشککیع شککد ،کککه آن را بنککام شککیخ
اطمد اطسا ی هشیخیهه نامیدهاند.
چکیده باورهای شیخیه را در واژه هرکن رابعه میتوان یافت .پیشکتر آوردم ککه سکنیان
شککهادتین ،نمککاز ،روزه ،زکککات و طک را اصککوب دیککن اککود میداننککد .شککی یان توطیککد،
ن ککوت و م ککاد را اص ککوب دی ککن ،و امام ککت و ع ککداگت را اص ککوب م ککذهب میشکککمارند.
اطسککا ی بککه ایککن سککه اصککل یککا هرکککنه دیککن ،رکککن چهککارمی نیککز افککیود و آن را رکککن رابککع یککا
سکککتون چهکککارم نامیکککد ،ککککه هتکککوگیه دوسکککتی گکککرفتن م صکککومین ) وهت کککریه دوری
اسککتن از دشککمنان ا مککه ) را دربرمی گرفکککت .مامککدکریم اککان کرمکککانی 3339تکککا
3330 / 3151ت ککا ،)3311بنیانگ ککذار ش ککااه کرم ککان ش ککیخیه در هرسکککاگه رککککن رابکککعه
برگهای 31و 30در این اره چنین مینویسد:
چهار امکر در اینجکا پیکدا شکد ککه همکه را بایکد شکناات و اعتقکاد «پ
کرد:
اوب ،اداوند عاگم که ااگگ ماست از عدم ،و راز و ماگ ماست.
یتوانکد از او بگیکرد و
دو یم ،طجکت او و الیفکه او در میکان الکگ ککه مک
بما برساند و پیغامآور اوست بسوی الگ.
س کیوم ،وگیعهککد آن پیغم ککر کککه او را اانش کین اککود و قا ممق ککام اککود
می کنککد در رطلککت اککود و ب ککد از اککود و هم ن کین اانش کینان در هککر
عصری که اینها همه باید م صوم و مطهر باشند و اینها طجتکککککککهای
مغاکَتیرهَتاریخ199َ/
یککی از شکاگردان سکید کککاام ،ول کهای بنکام میککرزا علیمامکد بکود 3393تککا / 3119
3339تا )3350که اندکاندک از اندیشههای استاد اود دوری گرفت و اکوانش و یکهه
اود از بازگشت مهدی امامزمان را پدید آورد .نامی که او بکر اکود نهکاد ،همانگونکه ککه
پیشککتر رفککت ،برگرفتککه از یکککی از کهنتککرین اندیشککههای امامیککه بککود کککه میپنداشککتند
کسانی به نمایندگی از امام پنهان ،درست و نادرست را به شی یان نشکان میدهنکد و
این نمایندگان را نایب یا هبابه مینامیدند .شکیخیه همانگونکه ککه رفکت ،در آسکتانه
پایککان هککزاره امامککت مهککدی صککاطبزمان ایککن بککاور را پروردنککد و از آن انگاشککت رکککن
چهککارم را برسککااتند .تککا سککاب )3300 3111پیککروان بککاب هنککوز اککود را مسککلمان و
شکککی ه دوازدهامکککامی میدانس کککتند و بکککر برگکککزاری آ ینهک ککای دینک ککی و نیایشککککی اسککککالم
پایمیفشردند و برآن بودند که اوانش آنان از امامت شکی ه و مهکدویت درسکتترین
اککوانش اسککت .در ایککن سککاب کککه بککه سککاب قمککری 3000سککاب از درگذشککت امککام طسککن
عسگری 160هجری قمری) و آغاز امامت مهدی صکاطبزمان می گذشکت ،بکاب
ْ
اود را مهدی نامید و چند سکاب دیرتکر بکا پدیکدآوردن واژه همکن ُیظهک ُر ُه اهلله ،در اایگکاه
کسی که پ از اود او پیام اداوند را آشکار اواهد کرد ،از آن نیز فراتر رفت .او بکرای
باوراندن اندیشههای اود از آیههای قرآن بهره می گرفت و بکرآن بکود ککه قکرآن بکه آمکدن
او نو یککد داده اسککت و آ ککین او دن اگککه اسککالم راسککتین اسککت ،کککه 160سککاب نخسککت آن
هدوران ن ککیوب آی ککات ط ککگ و تجل ککی ا م ککه م ص ککومینه و ه ککزار س ککاب پککک از آن هدوران
طکومت اسالمه بوده است ،که در ساب 3160قمری بپایان رسیده است.
َ/َ111مغاکَتیرهَتاریخ َ
پیروان باب سرانجام در ساب )3303 3111و هنگکامی ککه او در زنکدان بکود ،در یک
گردهمککا ی بککیرت ،کککه بککدان هااتمککان نسککخ اسککالمه نیککز می گوینککد ،در دشککتی بنککام
بدشککت در نزدیکککی شککاهرود بککه هم ُپرسکککگی دربکککاره آینکککده انککک ش اکککود نشسکککتند و
گسس ککت ا ککود از دی ککن که ککن اس ککالم) و پی ککدایش آ کککین ن ککوین را ب ککه گکککوش همگکککان
رساندند .واهره قرهاگ ین که پیروان بکاب او را همظهکر طضکرت فاومکه علیهااگسکالمه
میدانستند ،در این باره گفت:
«ای اصککااب م کا ،ایککن روزگککار از ایککام فتککرت شککمرده مککیشککود ،امککروز
شککرعیه ی ک بککاره سککاقط اسککت و ایککن صککوم و صککلوه و نککا و تکلی ک
صکککلوات روزه و نمکککاز و سکککتایش و نیکککایش ،م .ب .ککککاری بیهککککوده
است .آنگه که میرزا مامدعلی باب ،اقاگیم س ه را فکرو گیکرد و ایکن
1
ادیان مختلفه را یکی کند ،تازه شری تی اواهد آورد»
یکی از باشندگان ایکن گردهمکا ی وز یکرزادهای بنکام میکرزا طسکینعلی نکوری بکود ککه از
سککوی براککی از پیککروان بککاب هبهککاداهلله نککام گرفککت و در سککاب )3361 3101اککود را
ْ
همان کسی نامید که میرزا علیمامد باب نوید آمدنش را داده بکود مکن ُیظه ُکر ُه اهلل)
و بنیانگذار آ ینی شد که به نام او هدیانت بها یه نام گرفت و بدینگونه در گکذر کمتکر
از هشککتاد سککاب ،از دب دیککن اسککالم ،مککذهب شککی ه ،شککااه دوازدهامککامی ،زیرشککااه
2
شیخی ،دینی یکسر نو و دیگرگون پدید آمد که اگرچکه در زهکدان اسکالم باگیکده بکود و
پ کرورده شککده بککود ،بنککد نککا اککود را از آن بر یککده و پیونککد اککود را از آن گسسککته بککود.
گفتنی اینکه پیروان برادر ناتنی میرزا طککسین علی بنام میرزا یای ص کککحازب بکرآن
ْ
بودنککد کککه بککاب پککیش از مک ک ک کرگش او را مککن ُیظهک ُکر ُه اهلل اوانککده و بککه ااینشککینی اککود
برگییده است و بدینگونه همین آ ین نوپدیکد نیکز بماننکد اسکالم در همکان آغکاز ککار بکه
دو شااه بها ی و ازگی بخش شد.
بها یان پیش از آنکه راه اود را از مسلمانان ادا کنند ،به همراه آنان در مسکجد نمکاز
می گزاردند و تنها هنگامی که از اسالم بریدند و دین اود را آ ینی نکو نامیدنکد ،نکاگییر
از آن شککدند کککه در نیایشککگاههای اککود کککه همشککر االفکاره نامیککده میشککوند ،گککردهم
آیند .این پدیده ما را بیکاد آیکههای از قکرآن میانکدازد ککه در آن گفتکه میشکود مشکرکان
برای اهلل مسجد میسااتهاند و از زمانی به ب د قرآن دیگر این کار آنکان را برنمیتابکد و
می گوید که آنان ناپاک نج )اند و نمیبایست که پای در مسکجداگارام بگذارنکد.
ادا ی مؤمنان و مشرکان قرآنی وگی روندی دیگر یافت ،اگر در درگیکری میکان بابیکان و
مسلمانان این بابیان بها یان ساگهای دیرتر) بودند ککه سکرانجام شکسکت اوردنکد و
ناچ ککار ش ککدند می ککدان مس ککجد) را ب ککرای اس ککالم ته ککی کنن ککد ،در درگیکککری مؤمنکککان و
مش ککرکان قرآنکککی ،ای ککن مش ککرکان بودن ککد کک که شکس ککت اوردن ککد و نیایشکککگاه مشکککترک
مسجد) را به مؤمنان واگذاشتند.
از درگذشککت بهککاداهلل ،بها یککان ق لککهای نککو برگییدنککد و از آن پک در گککامی دیگککر و پک
برای نیایش اداوند از چهارگوشه اهان رو به سوی هعکاه در اسکرا یل) میایسکتند.
سککده آ ینککی نککو ،بککا نککامی نککو ،بککا پرستشککگاهی نککو و ایککن چنککین ،در گککذر کمت ک ککر از یک
ق لهای نو پدید آمد.
ت ادا ی و یکتاپرستانه در میان اهل کتاب ،بویهه در میکان مسکیایان بگکردیم .آیکا
چنککین بککاوری در میککان مسککیایان هسککتی داشککته ،تککا قککرآن بتوانککد بککا بهره گیککری از آن
اککوانش اککود را در میککان پیککروان آ ککین مسککیح بگسککتراند و دیرتککر – بماننککد آن ککه کککه در
پیککدایش دیانککت بهککا ی دیککدیم -بنککدنا اککود را از آن دیککن ب ُ ککرد و اککود را دینککی نککوین
بنامد؟
همانگونه که پیشتر آوردم ،از دب قرآن به هی روی نمیتوان نشکانی از درگیکری پیکروان
آن ب کککا بتپرس کککتان ب کککدرآورد و هرچ کککه در این کککاره هس کککت ،پن کککداربافی سککککیرهنگاران و
گفتمککان مسککیای-یهککودی اسککت کککه بککدن اب تفسککیرگران اسککت .گفتمککان قککرآن یک
پیرایش این دو آ ین است و تنها و تنها اوانش اویش از مسکیح و مکریم و پیونکد آنکان
با اهلل را درست میداند و برآن است که پیروان دیگر شااهها شرک میورزنکد .بازتکاب
اندیشککههای مسککیای و یهککودی بککر قککرآن چنککان آشکککار و نیرومنککد اسککت کککه ره ککران و
آموزگاران دینی از همکان آغکاز نمیتوانسکتند چشکم بکر هماننکدیهای شکگفتآور میکان
این دینها بپوشکند .و چنکین بکود ککه در طدی شناسکی شکااهای بنکام هاسکرا یلیاته
پدیککد آمککد کککه نگککاه بککه باورهککای یهککودی و مسککیای در آموزههککای اسککالمی داشککت.1
سیرهنگاران در پرورش این انگاشت تا بدانجا پیش رفتند که نسکلی از طکدی گزاران
آفریدند که کارشان افیودن اسرا یلیات بوده است و برای آنکان ت ارنامکه نیکز تراشکیدند.
از آن دسککتهاند :هع ککداهلل بنسککالم ،ک ککب االط ککار ،مامککد بن ک ککب اگقرا کی ،وهککب
بککنمن کککه ،تمککیم بککناوا اگککدار ی ،ع ککداگمل بککنع ککداگ ی یز ،بککن ُاکککر یح ،ع کککداهلل
،ابککوهر یره... ،ه .از وهککب بککنمن ککه بککنکامککل بککنسکی ابوع ککداهلل بنعمککرو بناگ ککا
اگیمانی اگصن انی) که ابنس د او را در شمار گواهان اود آورده است ،نوشتهای با
نام هکتاب االسرا یلیاته بجا مانده بوده است.
1اسرا یلیات بر اا ار و اطادیثی اوال میشود که از منابع یهودیان روایت شده و بویهه در تفاسیر
آمده است ،نا به دی اچه و قات ابنس د.
مغاکَتیرهَتاریخ101َ/
اینکه بخش بسیار بیرگی از باورها و رفتارهای یهودی-مسیای در میان پیروان قکرآن
شنااته شده و پذیرفته شده بوده باشد ،بکا نگکاه بکه آن که ککه در بکاال آمکد ،دسکتکم از
نگاه امروزین مایه شگفتی نمیبایست باشد .این نوکیشکان اکود از میکان پیکروان ایکن
دو آ ین برااسکته بودنکد و هنکوز رشکتههای سکت ر و اسکتواری آنکان را بکه آ کین کهنشکان
1
میپیوسکت .بکرای نمونکه اگرچککه کیفکر زنا ککار در قککرآن تنهکا سکد تازیانککه اسکت ،وگکی تککا
همککین امککروز نیککز مسککلمانان زنا کککاران را ب ککر پایککه سکککنت تککوراتی سنگسکککار می کنن ککد.
هم نککین اسککت اتنککه کککه سککنتی اسککت یهککودی و هم نککین در میککان مسککیایان
2
نخسککتین) و بککا اینکککه در قککرآن نیامککده ،از برتککرین نشککانههای مسککلمانی اسککت .وگککی
سیرهنگاران که گفتمان اود را برپایه برآمدن اسالم از میان بتپرسکتان نهکاده بودنکد،
میبایسککت بککرای ان ککوه باورهککا و رفتارهککای مسککیای-یهککودی نوکیشککانی کککه اکنککون
مسلمان نامیده میشدند ،پاسخی مییافتند ،هاسرا یلیاته این چنین پدید آمد.
پای نککدی بککه رفتارهککا و باورهککای پیشککین در میککان نوکیشککان وگککی ویککهه اسککالم ن ککود و
نیست .در گزارشهای بها یان آمده است:
1نور1 ،
2مسیایت و یهودیت تنها دینهای نیستند که اایپایشان را در اسالم میبینم .بازتاب بخشی
از باورهای زرتشتی و بودا ی نیز در اسالم یافته میشوند که آنها را در کتاب دیگری که به اغرافیای
پیدایش اسالم پردااته است ،براواهم رسید .برای نمونه واژه دین که برگرفته از هد نهه )Daena
اوستا ی و همریشه با هداهی سانسکریت است ،برای نامیدن این آ ین نوین برگییده شده است.
َ/َ114مغاکَتیرهَتاریخ َ
اگر امروزه برای ی بها ی باورمند چنین چیکیی را بکازگو کنکیم ،اواهکد ا ندیکد ،چکرا
که طجاب را در دیانت به ا ی اای نیست .وگی باشندگان دشت بدشکت هنکوز
پکای در آ ککین کهککن اسکالم) داشککتند و برایشککان پذیرفتکه ن ککود کککه زنکی بککا مککردان همککراه
شود و سخن بگوید ،چه رسد به آنکه روبنده از چهره برگیرد.
بککه پیککدایش اسککالم بککازگردیم .ا گککر ایککن انگاشککت درسککت باشککد کککه اسککالم از دب اهککل
کتککاب بدرآمککده و در رونککدی چندسدسککاگه راه اککود را از آن آ ککین نخسککتین اککدا کککرده
اسککت ،بایککد بککدن اب شککااهای از مسککیایت بگککردیم ،کککه بککاور بککه یکتککا بککودن اداونککد
داشته و سه گانهپرستی )Trinitasرا بمانند قرآن کفر دانسته بوده باشد.
آن ه قرآن درباره کهفهمی آ ین مسیح و به کککککککژراهکککه رفکتن سه گانهپرسکتان می گویکد،
چن ککدان ه ککم بی ککراه نیس ککت .ای ککن ب ککاور و ای ککن برداش ککت از سرش ککت اکککدا ی عیسکککا و
روحاگقدا تازه در سده دوم پدید آمکد .در دو سکده آغکازین پک از مکیالد شکااههای
بسککیاری در میککان باورمنککدان بککه مسککیح پدیککدار شککدند ،کککه گروهککی از آنککان یهودیککان
مسیایش ککده بودن ککد .)Jewish Christiansدر می ککان ای ککن ش ککااههای گونکککه گون بکککا
برداشتهای گاه بسکیار دور از هکم ،درگیریهکای دینکی درازدامنکی روان بودنکد و از ایکن
رو اام ه نوپای مسیای نمیتوانست به آرامش و یگانگی دست یابکد .در سکاب 133
م ککیالدی گ ککاگریوا امپرات ککور روم 150ت ککا )133در فرم ککانی ک ککه آن را هفرمکککان رواداری
نیکومدیاه 1مینامند ،به آزار مسیایان پایکان داد .دو سکاب پک از آن امپراتکوران بکااتر
و اککاور روم ،هکنسککتانتین یکککمه 110تککا )111و هگیس کینیواه 165تککا )110ای کن
فرمکان را در چککارچوب راکدادی کککه بککه آن هچکراش کنسککتانتینیه 2می گوینکد ،بککا نککام
1
هفرمان رواداری میالنه به پیروان همه دینها گسترش دادند.
از زمانی که گ فته می شود مسیح به سدساب پ بسیار پیشتر از آن و نزدی
درگذش ککته اس ککت ،روطانی ککان مس ککیای ب ککه تالش ککی گس ککترده دسکککت زده بودنکککد ،ت ککا
گزارش یگانه بنکام هدیاتسکارونه انجیلهای چهارگانه را درهم بیامیزند و از دب آنها ی
1
)Diatessaronبدرآورنککد ،کککه شککنااته شککدهترین آنهککا از آن تاتیککان سککوریا ی اسککت .
2
گفتنککی اسککت کککه بجککز ایککن چه کار انجیککل کککه در اهککان مسککیای بنککام انجیلهککای
هترازمنده 1شنااته میشکوند ،از دیر بکاز انجیلهکای دیگکری نیکز نگاشکته میشکدند ککه
4
آنهککا را هناترازمنککده مینامنککد .اککود همککین انجیلهککا و گزارشککهای گونککاگون آنهککا ریشککه
بسیاری از درگیریها میان پیروان شکااههای گونکاگون مسکیایت بودنکد .سکرانجام در
نخستین هم ُپرسکگی نیککهآ )First Concil of Nicaeaاسکقفان در کنکار گفتگکو در بکاره
سرش ککت ا ککدا ی ی ککا انس ککانی مس ککیح ،در ب ککاره نگاش ککتن انجیل ککی یگانکککه ککککه همگ ککان
بپذیرنکککدش نی ککز ،رایزن ککی کردنکککد ،ککککه کر یکککل اورش ککلیمی و اوییبیکککوا قیصکککری 5از
سرشککنااترین ویراسککتاران ایککن اککوانش نککو از کتککاب مقککدا بودنککد .در پک آن ،دیگککر
گزارشها و انجیلها هت اهینامهه 1اوانده شدند و فرمان به سوزاندن آنها داده شد.
شکست دهد در ساب 110کنستانتین توانست گیسینیوا را در ن رد کریسیوپوگی
و دربنککد کنککد .بدینگونککه او کککه بککه فرمککانروا ی دوگانککه در روم پایککان داده بککود و قککدرت
سیاسی را یکپارچه ککرده بکود ،بکرای هم سکتگی میکان بخشکهای گونکاگون امپراتکوری
نکککاگییر از یکپارچکککه ککککردن دیکککن دیکککن رسکککمی/دوگتی) نیکککز میبکککود .او در اایگککککاه
فرم ککانروای یگان ککه روم نمیتوانس ککت ای ککن درگیریه ککای دن اگ ککهدار و گکککاه ویرانگکککر میکککان
شککااههای گونککاگون مسککیای را برتاب کد و بککدن اب یککافتن اوانشککی یگانککه از سرشککت
عیسککا مسکککیح میبککود ،تککا بککه ایککن سککتیزهاو یهای ب پایککان کککه هم سکککتگی ملکککی و
یکپککارچگی سککرزمینی روم را بککه چککاگش گرفتککه بودنککد ،پایککان دهککد .بککویهه کککه در ایککن
سککاگها در همسککایگی او شککاپور دوم 109تککا )119بککر تخککت میبککود ،کککه او را یکککی از
کامکارترین و پیروزمندترین پادشاهان ساسانی بشمار آوردهاند.
بکاری ،در سکاب 115در نخسکتین هم ُپرسکگی نیککهآ )First Concil of Nicaeaککه بکه
فرمکککان کنسکککتانتین یککککم بکککرای یکککافتن پاسکککخ فراکککامین و یگانکککه بککککه بگومگوهککککای
اداشناس ککانه و سرشتشناس ککانه بر پ ککا ش ککده ب ککود ،ا ککدا ب ککودن عیسکککا مسکککیح و بکککاور
فرارسکککت .چکیکککده باورهکککای اسکککقفان سه گانهپرسکککتی بکککه بکککاور همگکککانی مسکککیایان ُ
گردآمده در نیکهآ و فراام گفتگوهای آنان چنین بود:
1بدینگونه عیسا هب آغازه است ،زیرا که آفریده نشده و از آغاز در اای بیرون از این اهان) بوده
است و تنها از اداوند زاده شده است.
مغاکَتیرهَتاریخ107َ/
در این هم ُپرسگی کشیشی از اسککندریه بنکام آریکوا ککه ایکن آموزههکا را در سکتیز بکا
2
«وگ ککی م ککا چ ککه میاندیشکککیم؟ م ککا هم ککواره چ ککه آم ککواتیم و هنکککوز هکککم
میآموزیم؟
کککه پسککر ،زادهنشککده نیسککت کسککی کککه همیشککه بککوده و پدیککد نیامککده،
زادهنشکککده دیگکککر هککککم ب آغکککاز ،م .ب .و هم نکککین بخشکککی از یک ک
گوهر ازپیشآماده هم پدید نیامده است ... نیست ،و از ی
و اینکه او پیش از آنکه زاده یا آفریده شود ،هستی نداشت ،زیکرا ککه او
زادهنشده ب آغاز ن ود.
آغککاز داشکککته، مککا را سککرکوب می کننککد ،ز یککرا می گککو یم کککه پسککر یکک
اداوند وگی بوارونه او ب آغاز است»
آریوا برآن بود که عیسکا پک از اداونکد پکدر) پدیکد آمکده و از ایکن رو نمیتوانکد اکود
هاککداه باشککد ،او آفر یککدهای اسککت هم ککون همککه آفریککدگان دیگککر و نککه آفریننککده .پ ک
آن ککه کککه باورمنککدان بککه همسرشککتی می گوینککد ،در برابککر یگانهپرسککتی )Monotheism
1
اککای می گیککرد و بدکیشککی اسککت .اککدا از دیککدگاه آر یککوا پدیککد نیامککده ،زاده نشککده،
ب آغاز است و ااودانه .نه دچکار دگرگکونی میشکود و نکه دچکار دگردیسکی .عیسکا وگکی
ی آفر یکده اسکت و بدینگونکه نکه اکدا اسکت و نکه اداگونکه ،و سرشکت او بکا سرشکت
اداوند همسکان نیسکت .2ایکن سکخنان در نگکاه بکه عهکد ادیکد بکه هکی روی ب پایکه
ن ودنککد ،چککرا کککه فطککروا و یوطنککا در نیایشکی رو بککه اداونککد ،مسککیح را هبنککده قککدوا
اداه مینامند:
«و اْلن ای اداوند ،به تهدیدات ایشان نظر کن و غالمان اکود را عطکا
فرما تا به دگیری تمام به کالم تکو سکخن بگوینکد ،بکه دراز ککردن دسکت
اود ،به اهت شفا دادن و ااری کردن آیات و م جکزات ،بنکام بنکده
1
قدوا اود عیسی»
واژگککانی کککه آر یککوا بککرای بککازگو ی اندیشککههایش بکککار میبککرد ،بککرای مککا بسککیار آشککنا
هسککتند .او از سککوی می گو یککد عیسککا نککه تنهککا زادهنشککده نیسککت ،کککه بخشککی از ی ک
زادهنش ککده دیگ ککر ه ککم نیس ککت .ب ککه دیگ ککر سکککخن ،عیس ککا زادهش ککده اسکککت ،وگکککی نکککه از
1 Heresy
بنام تاگیا )Thalia 2آریوا چکیده باورهای اود درباره ادا ،پسر ،کلمه )Logosدر کتاب
گردآورده بوده است .در این اره بنگرید به:
Rudolf Lorenz, Arius judaizans?, Vendenhoeck und Ruprecht, 1979, 38-47
1اعماب رسوالن19-10 ،0 ،
مغاکَتیرهَتاریخ109َ/
اداوندی که اود زادهنشده است .این اداونکدی ککه عیسکا از او زاده نشکده ،و اکود
ْ ْ
نیز زادهشده نیست ،همانندی بسیاری با اهلل قرآنی دارد که گ ْم یلد و گ ْم یوگکد اسکت .و
ُْ
عیسا نیز که آفریده او و از سرشتی ناهمسان است ،نمیتواند همتا یکا هکف ٌکوه او باشکد.
او تنها میتواند آفریده یا به گفته عهد ادید هبنده اداونکده باشکد ،همکان چیکیی ککه
قرآن آن را ع داهلل مینامد:
آریوا در نامه دیگری به اسقفی بنام اگکساندر اندیشههای اود را آشکارتر می کند:
«مککا تنهککا ی ک اککدا را میشناسککیم ،کککه یگانککه ناآفر یککده اسککت ،یگانککه
ااودانککه ،یگانککه ب آغککاز ،یگانککه راسککتین ،یگانککه نککامیرا ،یگانککه فرزانککه،
یگانککککه توانک ککا ،یگانککککه داور ،فرمککککانروا و گرداننککککده همککککه چیکککککز ،مانکککککا و
دیگرگونناش ککونده ،دادگ ککر و نیک ککو ،ا ککدای دادگ ککری ،پیکککام ر و عهکککد
1
ادید»
بککا ایککن همککه اگرچ که آریانیسککم سککرکوب شککد ،وگککی مسککیایت یکتاپرسککت تککا بروزگککار
پیدایش اسالم و طتکا پک از آن نیکز در بخشکهای از اکاور امپراتکوری روم و هم نکین
در درون مرزهای ایران براای ماند.2
1 Christoph Markschies, Alta Trinita Beata, Mohr Siebeck 2000, 128
از مسیایت که بنام هروحاگقداستیزانه Pneumatomachenشنااته 2شااه دیگری
میشوند ،اگرچه همسرشتی پدر و پسر را میپذیرند ،وگی روحاگقدا را دارای سرشت ادا ی
نمیدانند .پژوهشگران اینان را از زیرشااههای آریانیسم میدانند .بنگرید به:
Das kirchliche Amt in apostolischer Nachfolge, 1, 309
َ/َ101مغاکَتیرهَتاریخ َ
1 Abdas of Susa, Lexikon für Theologie und Kirche. 3. Auflage, 1993, Band 1
2 Monophysit (Miaphysit), Dyophysit
1انگشت نهادن بر سرشت انسانی و نه ادا ی عیسا ،و اینکه مادر او مر یم نیز زنی هم ون دیگر
زنان است ،میتواند ریشه در باورهای آریانی داشته باشد.
َ/َ101مغاکَتیرهَتاریخ َ
ت گوهرگرایان می گفتند .در پایان کار این ار اسق کنستانتینوپل بنام نسکتوریوا
بود که بدکیش شنااته شد و نوشتههایش بدست آتش سپرده شدند و پیکروانش به
ایران ،بویهه به اراسان و میانرودان گریختند.
اگرچه برای از مسیحشناسان دوگوهرگرایانی چون نستوریانیها و روحاگقداسکتیزان
را از زیرشااههای آریانیسم به شمار میآورنکد ،وگکی هکی پیونکد آزمونپکذیر نوشکتار ی
میککان اینهککا یافتککه نشککده اسککت .آن ککه کککه نسککتور و آر یککوا را بککه هککم میپیونککدد وگککی،
1
نخسککت ایککن اسککت کککه آنککان هککردو دانشآمواتگککان مکتککب مسیحشناسککی انتاکیککه
2
بودهاند آریوا از نسل نخست و شکاگرد هگوکیکانه بنیانگکذار ایکن مکتکب ،و نسکتور
از نسککل دوم) ،و دوم اینکککه هککردوی آنککان عیسککا را دارای گککوهری انسککانی میدانسککتند.
آر یککوا وگککی پککیش از هم ُپرسککگی نیکککهآ آغککاز کککرده بککود و در فاشککگو ی اندیشککههای
یکتاپرستانهاش بسیار آزادتر از نستور بود ،که دههها پ از او میزیست و باورهکایش
را بناچار در چادری از رمز و راز میبایست درمیپی ید.
این نین است که ما دیرتر رگههای از اندیشههای آر یکانی را در کلیسکای اکاوری ککه
در ایران ساسانی ریشه داشت میبینیم .مسیایان درون ایران از سکوی دشمنانشکان
پیروان هم ُپرسگی افسوا) نستوری 1نامیکده میشکدند و اندکانکدک اکود نیکز ایکن
چیکز همسکخن نام را برای اود پذیرفته بودند .آنان با هر باوری که داشتند ،بر سر ی
بودند و آنهم اینکه رای هم ُپرسگیهای افسکوا و ااگککدون 4را ککه آموزههکای نسکتور
را بدکیشککی نامیککده بودنککد ،نمیپذیرفتنککد و بککا آن سککر سککتیز داشککتند .وگرنککه کلیسککای
ااوری از اندیشههای نسکتور بسکیار دور بکوده و برداشکت و یکهه اکود را از انکدریافتهای
بنیککادین مسککیای میداشککته اسککت .ایککن کلیسککا در سککاگهای پادشککاهی پیککروز یکککم
ساسککانی 059تککا )030انککدک انککدک در ایککران و بککویهه نیشککابور پای گرفککت .شککاهان
ساسانی به پشتی انی این کلیسای نو ین کمر بستند ،چرا که آنان اود را دشککمن
1گزارش گسترش مسیایت ااوری در ایران ساسانی در کتاب بنام Chronicle of Seerآمده
است.
2 Syriac Orthodox Church
1واژه نستوری در اینجا میتواند گمراه کننده باشد .همانگونه که آوردم ،هنستوریه بودن
مسیایان ااوری چییی بود که دشمنانشان می گفتند و باورهای آنان را نمیتوان ی بی برگرفته
از آموزههای نستور دانست.
4 Engelbert Winter/Beate Dignas, 2001, Rom und das Perserreich: Zwei Weltmächte
zwischen Konfrontation und Koexistenz, 55-56
َ/َ104مغاکَتیرهَتاریخ َ
شاهنشاهی ساسانی نیز سرکوب و کشتار میشدند ،ما نمکیدانیم شکمار مسکیایان
یکتاپرسککت – چککه آر یککانی و چککه دیگککران – چککه انککدازه بککوده و هرکککدام از آنککان در کککدام
بخشهای ایران و میانرودان و شماب عربستان و سوریه پراکنده بودهاند .بررسی قکرآن
وگی به ما نشان میدهد که نویسنده یا نویسندگان آن دست کم شکااههای گونکاگون
مسککیایت دیگربککاور و دگرانککدیش را میشککنااتهاند .بککه هککرروی در اینجککا هککم بایکککد
گفت که دادههای آزمونپذیر تاریخی در این اره اندکند.
به قرآن بازگردیم ،اگر ما سیره را نادیده بگیکریم و تنهکا و تنهکا قکرآن را بخکوانیم ،اکواهیم
دید که گفتمان برتر آن ،دوگانکه همسکیح بنکده اکدا /مسکیح اکدا و پسکر اکداه اسکت.
ایککن دوگانککه ،درسککت همککان دوگانککهای اسککت کککه یگانهپرسککتان و سه گانهپرسککتان از
روزگککار آر یککوا و هم ُپرسککگی نیکککهآ بککر سککر آن سککتیزهای اککونین میراندنککد .همانگونککه
کککه بککا آمککار و شککمار نشککان دادم ،قککرآن بککیش و پککیش از هرچیککیی بککه ایککن بگومگوهککا و
ستیزها پردااته است و این اود پاسخی بر این پرسش اسکت ککه چکرا سکخنان آمکده
در قککرآن بوارونککه تککورات و انجیککل چنککین پراکنککده و از هککم گسککیختهاند و از شککاای بککه
شککا دیگککر میپرنککد .از دب قککرآن بککه تنهککا ی و بککدون یککاری سککیره ،دینککی بنککام اسککالم
دی ککن ن ککوین بکککوده باشکککد و بدرنمیآی ککد و ای ککن کت ککاب نمیتوان ککد کت ککاب مق ککدا یک ک
همانگونه ککه اکود نیکز می گو یکد« :بیشکتر آن که را ککه بنکیاسکرا یل در آن ااکتال نظکر
دارند بر آنان بیان مکیدارد» نمکل .)16 ،در سرتاسکر ایکن کتکاب مکا بکا چیکیی هماننکد
دانشنامه برای کتابهکای پیشکین ،بماننکد آن که ککه امکروز هشکرح و تفسکیره نامیکده ی
2 1
بکرای برداشکت یکتاپرسکتانه از میشود ،روبرو یم ،یا بدیگر سکخن بکا ت نگاریهکای
مسککیایت ،ت نگاریهککای کککه میتواننککد ریشککه در همککان ت اهینامککهها داشککته بککوده
باشند.
1قرآن گاه با نیوشندگانش بر سر اینکه برداشت درست چیست ،درگیر بگومگو میشود« :بگو آیا
شما بهتر میدانید یا ادا» بقره300 ،
2چنین تانگاریهای درباره قرآن هم نوشته شدهاند .برای نمونه کتاب از علی شری تی بنام
هتفسیر سوره رومه
مغاکَتیرهَتاریخ111َ/
«آن صککا نککزد ابککوبکر بککود ب ککد ب مککر منتقککل شککد .چککون عمککر وفککات
یافت طفصکه آن اورا را امکع و نگهکدارى ککرد .عثمکان هکم نکزد و ى
فرسککتاد و هککر چککه نککزد او امککع شککده بککود گرفککت و ب که ز ی کد بککن ابککت و
ع داهلل بناگیبیر و س ید بنعا و ع د اگکرطمن بنطکار بنهشکام
1اگکامل فی تاریخ – ابنا یر ،پوشینه نهم ،برت / 1959تاریخ و ری ،پوشینه سیزدهم ،برت 360
َ/َ101مغاکَتیرهَتاریخ َ
دسکککتور استنسککا و تککدو ین داد آنهککا هککم هککر چککه بککود در قکککرآن امکککع
نمودنککد .عثمککان گفککت ا گککر ااتالفککی پ کیش آی کد قککرآن را بی بککان قککر یش
بنو یس کید ز ی کرا بی بککان قککر یش نککازب شککده آنهککا هککم چن کین کردنککد سککپ
عثمان همان اورا را بافصه باز داد .به هر ناطیه ی نسکخه از قکرآن
1
امع شده فرستاد و بقیه را که غیر از نسخ امع شده بود سوزانید»
این داستان میتواند بازتابش رونکد ترازمنکد ککردن قکرآن باشکد ،ککه مکا زمکان انجکام آن را
2
بدرسکککتی نمککیدانیم ،وگککی نمونککه مسککیای آن را در فرآینککد پیککدایش انجیکککل کنکککونی
بخککوب میشناسککیم .بدینگونککه آن ککه کککه در سککیرهها در بککاره داسککتان هغرانیککگه 1آمککده
نی ککز ،میتوان ککد بازت ککابش س ککوزاندن بخش ککهای از ق ککرآن باش ککد ک ککه از نگکککاه ویراسکککتاران
هت اهینامهه بشکمار میآمدنکد .گفتنکی اسکت ککه رونکد ترازمنکد شکدن قکرآن تکا بکه سکاب
3910بککدرازا کشککید و قرآنککی کککه امککروزه در دس ککت مککا اسکککت ،تککازه پککک از فروپاشکککی
امپراتوری عثمانی بود که در مصر و با ویراستاری االزهکر بکه چکا سکپرده شکد 4و تکا آن
زمان در هراا ی و هر کشوری میشد قرآنهای یافت که در آنها ناهماننکدیهای آیکهها
و واژهها اگرچه در ریزه کاریها) فراوان بودند.
باری ،در هنگام پیدایش و بکرآیش اسکالم بخکش بسکیار بیرگکی از ایرانیکان از تیسکفون و
اربیل در بااتر آن گرفتکه تکا مکرو و نیشکابور در اکاور آن ،مسکیای بودنکد .هم نکین در
میانرودان و شام و سوریه اندیشکههای یگانهپرسکتی و بکاور بکه سرشکت انسکانی و نکه
ادا ی) عیسا گستردگی فراوانکی داشکتند .اینکان میتواننکد در پیکدایش اسکالم همکان
نقشی را بازی کرده باشند ،که شیخیه در پیدایش دیانت بها ی بکازی کردنکد .اسکالم
میتوانکد در یک دگردیسکی دراززمککان از دب مسکیایت ناهمسرشککتباور یگانهپرسککت
بککا هککر اوانش ککی کککه بت ککوان پنداشککت) و در س ککتیز بککا دیگ ککر شککااههای مسکککیایت
همسرشتباوران ،کسانی که عیسا را ادا میدانستند ،کسانی ککه مکریم و عیسکا را
در کنار ،یا بجای ادا میپرستیدند ،کسکانی ککه پکدر و پسکر و روحاگقکدا را سکتایش
می کردند ،کسانی که ُعییر را پسر ادا میدانستند و )...برون آمده باشد ،در کنکار آن
بخشهای از باورهای یهودیت درستدین یکا ارتکدک را برگرفتکه باشکد و تککههای از
باورهککای زرتشککتی و بککودا ی را بککه آن افککیوده باشککد و سککرانجام در گککذر دویسککت سککاب
بروزگار ع اسیان بدست سکیرهنگاران و دیوانسکاالری گسکترده ع اسکی بکه دینکی نکوین
فرارسککته باشککد .دینککی کککه بککا بهرهاسککتن از گفتمککان قرآنککی نککام اسککالم را بککرای اککودُ
برگی یککده باشککد ،همانگونککه کککه پیککروان بککاب نککام آ ککین اککود را از گفتمککانی شککی ی بککوام
گرفتند.
بککا پککذیرش چنککین انگاشککتی چیسککتان دگرگکون شککدن ق لککه از اورشککلیم بککه مکککه نیککز بککه
سککادگی گشککوده میشککود .ا گککر پیککروان قککرآن در آغککاز مسککیایانی بککوده باشککند کککه بککه
دیگرسرشکککتی مس ککیح ب ککاور داش ککتهاند و تنه ککا ا ککدای یکت ککا را میسکککتودهاند ،ا ککای
شگفتی نیست که بمانند همکیشکان مسکیای اکود رو بسکوی اورشکلیم نمکاز گکزارده
باشککد و سککپ در پ ک اککدا ی از مسککیایت بماننککد آن ککه کککه در دیانککت بهککا ی ر
داد) ،روی بسوی ق لهای دیگر گردانده باشند .آن ه که در سیره و قکرآن آمکده اسکت،
که اهلل ق له را برای اشنودی مامد سوی مککه بازگردانکد ،افسکانهای آزمونناپکذیر و از
بهترین نمونههای بازتابش است.
پ پاسخ فراامین به پرسش آغازین ایکن کتکاب نیازمنکد پژوهشکهای دیگکری اسکت
ککه بایکد همکه زمینکههای دروندینککی و بروندینکی را دربربگیرنکد .اگکر اسکالم براسککتی در
ایککران و بدسککت شککهروندان ایککرانزمین پدیککد آمککده باشککد ،اویشکککاری بیرگککی بککر گککردن
همککه مککا اسککت کککه فککانوا در دسککت بگیککریم و در دب ایککن تککاریخ ناروشککنی کککه هصککدر
ُ
اسالمه نامش نهادهایم ،سر در هر روزنی کنیم و هر دری را بگشا یم و هر کنککککککککجی را
َ/َ108مغاکَتیرهَتاریخ َ
کیستی فرهنگی و تاریخی اود نور بیافشانیم که؛ بکاویم و بر این گذشته تاری
Mazdak Bamdadan
(Mohsen Banaie)