Download as pdf or txt
Download as pdf or txt
You are on page 1of 14

‫دكتر جهانبخش ثواقب‬

‫استاديار گروه تاريخ دانشگاه لرستان‬


‫سياستهاي شاه عباس اول در رونق تجاي ايران‬
‫چكيده‬
‫در ايام فرمانروايي شاه عباس اول صفوي (‪996-1038‬ه‪.‬ق) در اقتصاد ايرانچه از لحاظ كشاورزي و چه‬
‫زندگي شهري و تجارت ‪ ،‬پيشرفت واعتالي مشخصي مشهود بوده است‪.‬افزايش توليدات توسعه بازرگاني‬
‫خارجي‪ ،‬اهميت يافتن شهرها به عنوان مركز تجارت و توليدات صنعتي و بسط بازار داخلي از جلوههاي رشد‬
‫اقتصادي اين دوره مي باشد‪ .‬شاه عباساول از طريق ايجاد ثبات سياسي‪ ،‬مركزيت شديد و امنيت داخلي‪ ،‬احداث‬
‫راه و كاروانسرا‪ ،‬مبارزه بادزدي و راهزني‪ ،‬سازمان دادن به توليد و تجارت ابريشم‪ ،‬حمايتاز اتباع خارجي و‬
‫استفاده ا زحضور شركتهاي خارجي تواسنت در شكوفايي اقتصادي عصر خود بكوشد‪ .‬در اين مقاله‪ ،‬اقدامات‬
‫مختلف شاه عباس اول در رشد تجارت ايران در نيمه اول سده يازدهم هجري قمري مورد بررسي قرار گرفته‬
‫است‪.‬‬

‫كليدواژهها‬
‫صفويه‪ ،‬شاه عباس اول‪ ،‬اقتصاد‪ ،‬تجارت‪ ،‬اقدامات‬

‫مقدمه‬
‫ثبات سياسي‪ ،‬مركزيت شديد و امنيت داخلي به خصوص نظام راهداري موجب شد كه اقتصاد ايران در زمان‬
‫شاه عباس اول در مسير ترقي و شكوفايي گام نهد‪ .‬يكي از چشمگيرترين ويژگيهاي اقتصاد اين دوره رشد‬
‫تجارت بود كه بيش از پيش توسعه يافت و موجب رونق اقتصادي كشور شد‪ .‬افزايش توليدات كشاورزي و‬
‫صنعتي و توسعه معامالت داخلي و خارجي‪ ،‬بهافزايش جمعيت‪ ،‬فعاليت دائمي بازارها‪ ،‬ايجاد مشاغل توليدي‪،‬‬
‫معامله گري و گردش پول كمك كرد‪.‬‬
‫باتثبيت اوضاع در اين دوره‪ ،‬شهروندي گسترش يافت و حرفههاي گوناگون شهر نشيني به وجود آمد و حومه‬
‫شهر‪ ،‬مواد خام اوليه را براي تهيه مصنوعات و امتعه تأمين ميكرد و در راههاي ارتباطي امن كه به وسيله‬
‫راهداران نظارت مي شد‪ ،‬كاروانهاي بي مار‪ ،‬به صورت منظم و وقفه ناپذير به حركت درآمدند‪ .‬شهرهاي‬
‫اصفهان ‪ ،‬تبريز‪،‬اردبيل‪ ،‬كاشان‪ ،‬يزد‪ ،‬بندر عباس‪ ،‬همدان‪ ،‬قزوين ‪ ،‬مشهد و بار فروش در دوران سلطنت شاه‬
‫عباس اول از نظر تجارت و توليدات صنعتي و كشاورزي گسترش يافتند‪.‬‬
‫بنا به نوشته«اولئاريوس» در تمام آسيا و حتي در تمام اروپا كشوري يافت نميشد كه تجارتش را به اصفهان‬
‫نفرستاده باشد كه بعضي از آنها عمده فروش و برخي ديگر خرده فروش بودند‪ .‬وي ميگويد در بازار اصفهان‬
‫عالوه بر تجار ايراني‪ ،‬از بازرگانان هندي‪ ،‬تاتارهاي خوارزمي ‪ ،‬ترك‪ ،‬ختايي‪ ،‬بخارا‪ ،‬يهودي‪ ،‬ارمني‪ ،‬گرجي‪ ،‬و‬
‫در كنار آنها تجار اروپايي ا زانگلستان‪ ،‬هلند‪ ،‬فرانسه‪ ،‬ايتاليا و اسپانيا مشاهده ميشوند‪ .‬اولئاريوس ‪ ،‬عده‬
‫هندي ها را در اصفهان بالغ بر دوازده هزار نفر ذكر ميكند كه به فروش پارچههاي ابريشمي و نخي مشغول‬
‫بودند‪1 .‬‬
‫«ماند لسلو» تجارت ايران با اروپاييان را با عبارت زير توصيف ميكند‪« :‬هلنديها و انگليسيها از آن جا پول‬
‫نقد و بعضي از كاالهايي را ميآوردند كه يا به اروپا وارد ميكنندو يا اينك كه به هند ميبرند تا به قيمت خوبي‬
‫بفروشند ‪ .‬هلنديها نسبت به ديگران بهتر جاافتادهاند و در تمام ايران به تجارت فلفل‪ ،‬جوزهندي‪ ،‬ميختك و‬
‫ساير ادويه جات مشغول هستند هر چند كه آنها حاضر هستند در داد و ستد خود پول نقد و به خصوص ريال‬
‫و ريكس دالر اسپانيولي بدهند كه ايرانيان آنها را نسبت به ساير پولها ترجيح ميدهند چراكه آنها را ذوب‬
‫كرده و براي خود سكههايي با سود بيشتر ضرب ميكنند‪ .‬انگليسيها پارچههاي انگليسي‪ ،‬حلبي‪ ،‬فوالد‪،‬‬
‫پارچههاي هندي و ابريشمي و پنبههاي غيرهندي خود را يا مفروشند و يا مبادله ميكنند‪ .‬هنديان‪ ،‬ساتن زرباف‬
‫و سيم باف ايران‪ ،‬پارچههاي ابريشمي و پنبه رويزي ايراني را كه كليچه ناميده ميشود و الكاتيفر پرتغالي‪،‬‬
‫ابريشم خام‪ ،‬پنبه‪ ،‬روبار‪ ،‬آب زعفران‪ ،‬و گالب را خريداري ميكنند‪2» .‬‬
‫داكت كه در سال ‪ 1573‬م به كاشان رفته تحت تأثير فراواني انواع كاالها در بازار آن شهر قرار گرفت‪ 3 .‬و‬
‫كارترايت در سال ‪ 1600‬م كاشان را انبار كاالهاي همه شهرهاي ايران مينامد و ميگويد‪« :‬ابريشمي كه ساالنه‬
‫براي بافت وارد كاشان ميشود بيشتر از پنبهاي است كه وارد لندن ميگردد‪4 » .‬‬
‫«توماس هربرت» در سفر خودبه ايران در سال ‪1617‬م هنگام ديدار از كاشان‪ ،‬اين شهر را با چهار هزار خانواده‬
‫مهمتر از شهرهاي يروك ونورويچ در انگلستان ميداند‪5 .‬‬
‫محصول صنعتي كاشان دراين دوره‪ ،‬انواع پارچه هاي حرير بود‪ .‬تجارت اين كال‪ ،‬عده بي شماري ا زبازرگانان‬
‫را از اطراف واكناف كشور به اين شهر كشانيده بود‪ .‬مقدار زيادي از اين محصول به هند و ساير ممالك آسيايي‬
‫صادر ميشد‪ .‬در اصفهان نيز صنعت طال كاري و نقره سازي و زري دوزي واهميت تجاري بود و تا اواخر عهد‬
‫صفويه موقعيت خود را حفظ كرد‪ .‬اين امر در نوشتههاي سياحاني كه از آن ديدن كردهاند پيداست‪ .‬تا رونيه‪،‬‬
‫شاردن ‪ ،‬كارري و ديگران از جمعيت و بزرگي شهر تبريز و بازارها و كاروانسراهاي عالي آن و نير موقعيت‬
‫مهم تجاري شهر سخن گفتهاند‪ .‬گروه بي شماري از تجار و بازرگانان مختلف از مليتهاي گوناگون در اين شهر‬
‫به تجارت مشغول بودند‪ .‬عده زيادي صنعت گر ابريشم بافت ماهر در تبري وجودداشتند كه نفيس به عمل‬
‫ميآوردند‪ .‬تمام محصول ابريشم خام گيالن به تريز غوارد ميشد ودر آنجا براي تهيه نخ و پارچههاي ابريشمي‬
‫مصرف ميشده است‪6 .‬‬
‫بزرگترين و مهمترين مال التجاره ايران در اين دوره‪ ،‬ابريشم طبيعي محسوب ميشد كه عمدتاً از استانهاي‬
‫شمالي‪ :‬استرآباد‪ ،‬مازندران و گيالن و به ميزان كمتري در خراسان و اطراف يزد توليد ميشد در اين ميان ابريشم‬
‫گيالن از اهميت ويژه اي برخوردار و سهم بيشتري را دارا بود‪ .‬از اين نظر گيالن و مازندران از شهر مهم در نزد‬
‫سالطين صفوي بودند و ابريشم گيالن در تمام كشورهاي اروپايي اشتهار خاص داشت و توانست بازرگان‬
‫خارجي را به سوي خود بكشاند‪.‬‬
‫قسمتي از محصول ابريشم توليدي در اين زمان‪ ،‬به خارج صادر ميشد و بقيه در داخل به مصرف تهيه‬
‫پارچههاي لطيف ابريشمي ميرسيد‪ .‬اين پارچهها در كارخانه هاي معروف يزد‪ ،‬كاشان‪ ،‬اصفهان و غيره به عمل‬
‫ميآمد كه از اين محصول نيز قسمتي در داخل به فروش ميرفت و قسمتي به بازارهاي خارجي عرضه ميشد‪.‬‬
‫‪ 7‬به واسطه همين محصول ابريشم‪ ،‬حكومت صفويان با اغلب كشورهاي خارجي مناسبات تجاري گسترده پيدا‬
‫نمود و به بعضي از ممالك‪ ،‬عمال و نماينده بازرگاني فرستاد‪ .‬چنانكه «شاردن»‪ ،‬ضمن تحسين از توسعه‬
‫مناسبات بازرگاني در عهد صفويه مينويسد‪« :‬بازرگانان ايراني در تمام نقاط از سوئد گرفته تا چين‪ ،‬نماينده‬
‫دارند و به كار بازرگاني مشغولاند» ‪8‬‬
‫در اين عصر‪ ،‬بندر هرمز براي شاه عباس از لحاظ صدور ابريشم ايران كه در انحصار خزانه شاهي بود اهميت‬
‫فراوان داشت‪ .‬در طي قرن دهم هجري قمري‪ ،‬هرمز توانست نقش تجاري خود را با داشتن يك «حمل و نقل‬
‫بزرگ» ايفا كند‪ .‬زيرا هرمز مركزي بود براي هلند‪ ،‬ايران‪ ،‬عربستان‪ ،‬عثماني و همه مناطق و كشورهاي دور و‬
‫نزديك ‪ ،‬معموالً مملو از ايرانيان‪ ،‬ارمنيان‪ ،‬تركها و همه مليتهاي ديگر نظير و نيزيان بود كه در آنجا براي‬
‫خريد ادويه جات و سنگهاي قيمتي كه به فراواني از هند به هرمز آورده ميشد حضور داشتند‪ .‬اين كاالها‬
‫سپس از آن از طريق خشكي به ونيز فرستاده ميشدند‪.‬‬
‫در هر سال دو بار كاروانهاي بزرگي از نواحي مديرتانه و ايران‪ ،‬مال التجارههاي خود را به هرمز مياوردند و‬
‫كاالهاي خويش را عرضه ميكردند واز اين جهت ترافيك بزرگي در هرمز به وجود ميآمد و بازرگانان‬
‫گوناگون به خريد و فروش ميپرداختند‪9 .‬‬
‫شاه عباس سعي داشت كه ابريشم ايران از طريق راه كاروان روي عثماني كه با ايران دشمن بود و عوارض‬
‫گزافي بابت عبور دريافت ميكرد به اروپا صادر نشود بلكه از راه دريايي و هرمز و دور افريقا ارسال گردد و‬
‫مخارج حمل ابريشم از طريق مذبور راه ارزانتر از راه عثماني يا راه ولگا‪ ،‬خزر تمام ميشد ونفع بيشتري براي‬
‫شاه داشت‪ .‬به دنبال اعزام نمايندگان و سفرايي از جانب شاه عباس به دربار كشورهاي اروپاييي جهت انجام‬
‫مذاكره درباره صدور ابريشم و ديگر كاالهاي ايران و آمدن عامالن آن كشورها به ايران‪ ،‬سرانجام رقابت‬
‫كشورهاي مختلف در ايران جهت خريد ابريشم آغاز شد‪.‬‬
‫با تأسيس كمپاني هاي مختلف هند شرقي انگليس و هلند و در اخر كمپاني فرانسه و ورود به بازار تجارت‬
‫ايران دوره اي از رقابت اين كمپاني ها آغاز شد‪ .‬اين شركتها توانستند تجارتخانههايي در ايران و مخصوصاً‬
‫در گيالن‪ ،‬اصفهان‪ ،‬هرمز و شهرهاي ديگر تأسيس نموده و مشغول داد و ستد كاالهاي ابريشمي و غير آن‬
‫شوند‪ .‬درنتيجه به ويژه تجارت ابريشم در ايندوره‪ ،‬يكي از راههاي عمده تأمين درآمد دولت صفوي محسوب‬
‫ميگشت كه از فروش آن ‪ ،‬ساليانه مبالغ هنگفتي عايد خزانه شاهي ميشد‪ .‬تجارت فراوردههاي ابريشمي‬
‫(انواع منسوجات و فروشهاي ابريشمي) كه خود يكي از اقالم مهم صادراتي ايران را در عصر صفوي تشكيل‬
‫ميداد نيز ساليانه پول هنگفتي را وارد مملكت ميكرد و مشتريان فراواني را از اكناف عالم به اين سو‬
‫ميكشانيد‪.‬‬
‫مالياتي كه از توليد كنندگان ابريشم و ديگر محصوالت كشاورزي مطالبه ميشد و نيز حقوق گمركي و عوارض‬
‫راهداري كه از محمولهها و كاروانهاي تجاري دريافت ميشد مبلغ بسياري ميشد كه به خزانه دولت وارد‬
‫ميشد‪.‬‬

‫اقدامات شاه عباس اول در رشد تجارت‬


‫غالب سياحان ومؤلفان اذعان نمودهاند كه شاه عباس اول به امر تجارت اشتياق داشت و معتقد بود كه بازرگاني‬
‫از راه هاي عمده ثروتمندي و آباداني كشور است‪ ،‬او پيوسته ميكوشيد تا آنجا كه ميسر باشد با افزودن بر‬
‫صادرات و كاستن از واردات‪ ،‬بر ثروت كشور بيفزايد‪ ،‬لذا در امور بازرگاني مداخله واعمال نفوذ كرده‪ ،‬خريد و‬
‫فروش كاالهاي خارجي و داخلي از جمله معامالت ابريشم را در اختيار خود گرفت‪.‬‬
‫قبل از وي بازرگاني ايران با ديگر كشورهها رونق چنداني نداشت‪ .‬جنگهاي شاه اسماعيل با اوزبكان و‬
‫عثمانيان و اوضاع آشفته اوليه صفويه فرصت مناسبي را براي توسعه تجارت به ويژه تجارت ابريشم كه كاالي‬
‫استراتژيك كشور بود فراهم نياورده بود‪ .‬شاه عباس در همان آغاز سلطنت خويش به ضرورت افزايش‬
‫صادرات كشور پي برد‪ .‬زيرا كه در گذشته افزوني واردات كشور بر صادرات موجب كاهش ارزش و مقدار‬
‫سرمايههاي نقدي شده بود‪ .‬لذا خريد و فروش بسياري از محصوالت و كاالهاي گرانبها و مرغوب ايران را در‬
‫اختيار خويش گرفت واز آن جمه معامالت ابريشم در تمام دوران حكومتش در انحصار وي بود‪.‬‬
‫بنا به دستوري كه ا زجابن شاه عباس در اين باره داده شده بود‪ ،‬توليد كنندگان ابريشم ناگزير بودند كه تمام‬
‫محصول ساالنه خود را به وسيله وزير مخصوص كه مأمور مراقبت در امور تجاري بود به شخص شاه‬
‫بفروشند‪ .‬شاه عباس‪ ،‬ابريشم رااز مالكان آن به نصف بهايي كه مشتريان ديگر از جمله ارامنه جلفاي اصفهان‬
‫خريدار بودند مي خريد و سپس آن رابه بازرگانان ايراني و بيگانه به قيمتي كه خود معين ميكرد ميفروخت و‬
‫همه ساله از اين راه سود گزافي كه به گفته برخي از معاصران وي در حدود هشت ميليون تومان بوده است به‬
‫خزانه خويش ميريخت‪10 .‬‬
‫به تجاري هم كه احياناًًٌ بر خالف دستور او از ديگران ابريشم ميخريدند اجازه ميداد كه آن رااز طريق آسياي‬
‫صغير و خاك عثماني صادر كنند و براي هر بار به دلخواه خود مبلغي از ايشان ميگرفت‪ .‬بازرگانان و‬
‫نمايندگان بازرگاني كشورهاي خارجي هم بدون اجازه شاه عباس اقدام به خريد ابريشم نميكردند‪.‬‬
‫شاه عباس پس از آن كه خريد و فروش ابرشم ايران را در اختيار خويش گرفت براي اين كه از مصرف ابريشم‬
‫در داخل كشور بكاهد و بر ميزان صادرات آن بيفزايد‪ ،‬دستور داد كه مردان از پوشيدن لباسهاي ابريشمي‬
‫اجتناب كنند و بيشتر لباسهاي نخي و پنبهاي بپوشند‪ 11 .‬از اين راه با صدور ابريشم به كشورهاي بيگانه بر‬
‫ثروت كشور افزود‪.‬‬
‫يكي از موفقيتهاي شاه عباس نظام بخشيدن به تجارت ابريشم بود ‪ .‬اوالً انحصار اين كاال در اختيار شاه بود‪.‬‬
‫عامالن شاه ابريشم را از توليد كنندگان خريداري و در انبارهاي شاهي انبار مينمودند سپس شاه خودبه‬
‫نمايندگان كمپانيهاي خارجي و ياديگر خريداران به فروش ميرسانيد‪ .‬ضمن آنكه از خريدهاي خارج از‬
‫موجودي سلطنتي نيز ماليات گرفته ميگرفت بدين صورت كه براي هر بار ابريشم خريد شده براي سادرات‬
‫‪ 12‬تومان و براي هر با ابريشم خريد شده براي عمل آوردن در ايران‪ 4 ،‬تومان ماليات پرداخت ميشد‪12 .‬‬
‫اگر چه از ايرانيان ‪ ،‬غير از ارامنه‪ ،‬تجار ديگري كه كاالهاي ايران را به قيمت باال در اروپا بفروشند ‪ ،‬كمتر يافت‬
‫ميشد‪ ،‬ولي روي هم رفته مننافع حاصله از فروش ابريشم و ساير كاالهاي كشور و درآمد عمومي در دوره شاه‬
‫عباس‪ ،‬رضايت بخش عنوان شده است در اين زمان تجارت ابريشم كه مهمترين كاالي صادراتي صفويه به‬
‫شمار ميرفت‪ ،‬و به دو بخش تقسيم ميشد‪ .‬تجارت داخلي كه غالبا توسط بازرگاناني ايراني صورت ميگرفت‬
‫‪ ،‬و تجارت خارجي كه عمدتاً در دست ارمنيان بود‪ .‬شاه عباس به شيوههاي مختلفي سعي در بازاريابي و صدور‬
‫محصوالت ايران به ويژه ابريشم داشت‪ .‬عامالن تجاري كشورهاي خريدار‪ ،‬كمپانيهاي مختلف اروپايي طرف‬
‫قرارداد تجاري ‪ ،‬تجارارمني كه عامالن شاه در صدر وابريشم بودند‪ .‬نمايندگان و سفراي سياسي شاه به دربار‬
‫ممالك خارجي از عواملي بودند كه از طريق آنها بازاريابي ميشد و همچنين محصوالت ايران خاصه ابريشم‬
‫در بازارهاي ديگر كشورها به فروش ميرفت‪13 .‬‬
‫در وقاع شاه عباس متوجه شد كه عالوه بر در آمد كشاورزي و معادن و استفاده از منابع طبيعي‪ ،‬يك عامل‬
‫بزرگ اقتصادي ديكر كه ارز خارجي را به كشور خواهد رساند نيز وجود دارد و آن تجارت است‪ ،‬لذا به‬
‫تشويق تجارت پرداخت و سياست كلي اش ايزنبود كه حتي االمكان بر صادرات بيفزايد و از واردات بكاهد‪.‬‬
‫شاه عباس براي دستيابي به اين هدف و رونق بازرگاني و داد و ستد در داخل كشور‪ ،‬به اقدامات مختلفي دست‬
‫زد كه تقريباً دراين امر مؤثر واقع شد‪:‬‬

‫الف) امنيت راهها و مبارزه با راهزنان‬


‫اولين اقدام شاه عباس در اين زمينه اين بود كه امنيت داخلي را در كشور برقرار كرد تا با وجود امنيت و‬
‫آرامش راهها ومسيرها‪ ،‬ارتباطات ورفت و آمدها آسانتر و مردم بيشتر به امر سرمايهگذاري در كار تجارت‬
‫ترغيب شوند و او با مبارزه شديد با راهزنان‪ ،‬برقرار نمودن نظام راهداري در طول راهها‪ ،‬تقويت محاكم قضايي‬
‫و مأموران محلي جهت مجازات راهزنان ودزدان‪ ،‬امنيت راههاي تجاري را تأمين نمود و با اين گونه اقدامات‬
‫توانست كه در داخل كشور‪ ،‬مسافران‪ ،‬كاروانهاي تجراي و اموال آنان را از خطر دستبرد راهزنان محافظت‬
‫نمايد و اين نظام در آغاز كار خود به نحوه مؤثري كار ميكرد به طوري كه بسياري از مسافران اروپايي‪ ،‬ميزان‬
‫امنيت شاهراههاي ايراني را در مقايسه با عثماني خوب دانستهاند‪ .‬راهدارها و يا مستحفظين در فاصلههاي معين‬
‫در مسير راهها مستقر بودند و مانع دستبرد و راهزني دزدها به كاروانها ميشدند‪ .‬براي دزدان و راهزنان‬
‫مجازات سختي در نظر گرفته شده بود و مجازات معمول دزدان دستگير شده مرگ بود‪ .‬آنها را با قساوت و‬
‫بيرحمي و بدون اميد شفاعت و عفوي به فجيع ترين شكلي شكنجه و مجازات و اعدام ميكردند‪14 .‬‬

‫ب) احداث راه و كاروانسرا‬


‫شاه عباس عالوه بر ايجاد نظام راهداري و مبارزه شديد با راهزنان ‪ ،‬به احداث‪ ،‬تعمير و آباداني راهها و تسهيل‬
‫نمودن امر ارتباطات پرداخت‪ .‬او با اقدام به امر راهسازي‪ ،‬راه هاي كاروان رو مناسبي رادر كشور احداث نمود‬
‫و بر روي رودخانهها و جايگاه استراتژيك‪ ،‬پلهايي ساخت و حتي در ايالتهاي شمالي ايران مانند گيالن و‬
‫مازندران و در مركز كشو رجادههاي سنگفرش ايجاد كرد‪15 .‬‬
‫وجود راه هاي مناسب كاروان رو خود يكي از عوامل مهمي بود كه امر تجارت و رفت و آمد را تسهيل ميكرد‬
‫و به آن رونق ميبخشيد‪ .‬زيرا سختي و خرابي راهها درامر بازرگاني و قافلههاي تجارتي مشكالت و موانعي را‬
‫ايجاد ميكرد‪ .‬احداث راههاي مالرو و مرمت و مراقبت انها ميتوانست كاروانيان را به امر داد و ستد دلگرم‬
‫سازد و باطبع به رشد بيشتر آن مي انجاميد و يكي از اقدامات شاه عباس در همين زمينه بود‪ .‬ايجاد بازارهاي‬
‫سرپ وشيده در شهرهاي مختلف جهت عرضه كاالها و داد و ستد بازرگانان و كسبه از ديگر اقدامهاي شاه‬
‫عباس در توجه به تجارت بود ‪ .‬يكي از اين گونه بازارها هنوز در اصفهان وجود دارد‪16 .‬‬
‫ايجاد شبكه كاروانسراها در طول راههاي تجاري از اقدامات ديگري است كه وي جهت بهبود وضع تجارت‬
‫نمود‪ .‬اين شبكه كاروانسرايي كه در كشور و در طول راههاي تجارتي اصلي قرار داشت حاقل محل امني براي‬
‫اجناس و حيوانات باري تجار فراهم مي آورد و همچنين امكانات عرضه كاالها و انجام معادالت كوچك را در‬
‫توقفهاي شبانه در اختيارشان مينهاد‪.‬‬
‫راهها و فواصل مملكت دور و اغلب بيآب و علف بود ‪ .‬چيزي كه در اين راه خشك و بيآب و علف مايه‬
‫تسلي مسافران بود‪ ،‬همين كاروانسراها بود كه در آن به آسايش ميپرداختند و خود موجب حفظ كاال و امنيت‬
‫راه و تأمين آذوقه و ايجاد ارتباطات محسوب ميشدند‪.‬‬
‫غالب سياحان خارحي در سفر نامههاي خود به كاروانسراهاي متعدد در ايران اشاره كردهاند ‪ 17‬و به توصيف‬
‫آنها پرداخته اند‪ .‬اين كاروانسراها در امر تجارت و ازجمله تجارت ابريشم نقش مهمي داشتند‪ ،‬زيرا رفت و‬
‫آمد قافلههاي بازرگاني را تسهيل ميكرد‪.‬‬
‫ج‪ :‬حمايت از اتباع خارجي «بازرگانان و مبلغان مسيحي»‬
‫امنيت راه ها و ترغيب و تشويق شاه عباس به مسأله تجارت و حمايت از بازرگانان خارجي‪ ،‬تجار خارجي را به‬
‫سرمايه گذاري در ايران مشتاق ساخت‪ .‬عالوه بر بازرگاناني كه به طور خصوصي به ايران آمده و به كار تجارت‬
‫پرداختند و از اين راه به ثروت سرشاري دست يافتند‪ ،‬در اين دوره قراردادهاي متعددي خصوصاً در مورد‬
‫تجارت ابريشم با دول خارجي و كمپانيهاي مختلف آنها منعقد شد‪ .‬اقدامات اوليه شاه عباس براي تسهيل‬
‫تجارت و هدف اقتصادي كه وي از اين گونه اقدامات داشت‪ ،‬بازرگاني خارجي را افزايش داد زيرا با آباداني‬
‫راهها و بر اساس اهميت اثر اقتصادي همين راه ها بود كه شاه عباس‪ ،‬بندر مهم هرمز و بند جرون را توسعه داد‬
‫و امنيت آن جا را به وسيله حكمرانان وفادار خود در فارس و كرمان تأمين كرد و اين بنادر را در خدمت‬
‫تجارت و بازرگاني قرار داد به طوري كه «گاه بيش از سيصد كشتي از كشورهاي مختلف در لنگرگاه هرمز‬
‫جمع مي شدند و هميشه چهارصد تاجر در آن شهر اقامت داشتند‪18 ».‬‬
‫به خاطر تأمين امنيت همين بنادر بود كه شاه عباس از كمك انگليسيها در جهت دفع پرتغاليان استفاده كرده و‬
‫به همين دليل ناگزير شد به آنان امتيازاتي درامر تجارت بدهد كه تا زمان شاه عباس دوم و شاه سليمان ادامه‬
‫داشت‪.‬‬
‫تجارت عمدهاي كه از اين بنادر انجام ميشد مرواريد و ابريشم و ادويه و سنگهاي قيمتي بود‪ .‬معموال در برابر‬
‫ابريشم‪ ،‬كاالهاي اروپايي خصوصا ماهوت دريافت ميشد‪.‬‬
‫شاه عباس در اقدامات خود جهت توسعه تجارت سعي نمود با ايجاد روابط بازرگاني با ممالك خارجي و‬
‫برقراري مناسبات دوستانه با آنها كاالهاي ايران و كاالهاي چين و هند را كه از ايران ميگذشت در كمال‬
‫امنيت به آن كشورها برساند‪ .‬رقابت تجار پرتغالي و انگليسي و هلندي و ساير كشورهاي اروپايي در تمام‬
‫روزگار صفويه بر اساس همين سياست تجارتي به ميان آمد‪ .‬اين داد و ستدها خود موجب كسب ثروت براي‬
‫شاه و تا حدودي رشد اقتصادي عمومي كشور مي شد‪ .‬او براي رشد تجارت و فروش محصوالت داخلي‪،‬‬
‫بااروپاييان و بازرگانان خارجي به نرمي رفتار مي كرد و با اتخاذ سياست دوستانه‪ ،‬آنان را در بازار معامله ايران‬
‫وارد ميكرد‪ ،‬در اثر اين سياست‪ ،‬تعداد تجارتخانههاي اروپايي در ايران روز به روز زيادتر ميگرديد‪.‬‬
‫اروپاييان‪ ،‬ايران را ملحباء خوبي براي انجام عمليات خود در شرق ميدانستند‪ ،‬از اين لحاظ آمد و رفت آنها به‬
‫ايران رو به ازدياد گذاشت‪.‬‬
‫رفتار شاه عباس نسبت به اقليت ارامنه نيز بسيار ماليم بود زيرا آنها ميتوانستند روابط او را با ممالك اروپا به‬
‫علت هم كيشي تحكيم سازند‪ .‬شاه عباس را مسكن دادن چندين هزار ارمني در جلفا و با دعوت سفرا مبلغين‬
‫مذهبي‪ ،‬جواهر سازان‪ ،‬صنعتگران‪ ،‬ساعت سازان‪ ،‬مهندسين و تجار خارجي به دربار خود كمك موثري‬
‫درا يجاد روابط بيشتر با كشورها اروپايي نمود وهمينان به رونق بازار تجارت ايران به ويژه ابريشم كمك‬
‫كردند‪.‬‬
‫فرامين متعددي از شاه عباس اول و سالطين بعدي صفوي موجود است كه درباره امور بازرگاني و در جهت‬
‫رفاه حال مبلغان و كشيشان مسيحي و تجار بازرگاني آنها صادر شده و از عموم مردم ايران خواسته شده كه‬
‫همه گونه وسايل امنيت و آسايش زيست و عبور و مرور آنها را فراهم نمايند‪ .‬نرمش و مالطفتي كه شاه عباس‬
‫با اين عوامل مذهبي و سياسي و تجاري انجام ميداد‪ ،‬عمدتاً براي فروش ابريشم و بازاريابي در كشورهاي‬
‫خارج جهت صدور اين محصول بود و ابريشم خود يكي از علل تشديد روابط دوستانه تجاري بين ايران‬
‫واروپا گشت‪ .‬زيرا در قرن دهم هجري قمري ‪ /‬هفده ميالدي ‪ ،‬ايران مقدار قابل توجهي از ابريشم دنيا را تهيه‬
‫ميكرد و از راه زمين و دريا به اروپا كه غالبا به قيمتهاي گزاف به فروش ميرفت حمل مينمود‪.‬‬
‫بنابراين در طول دوره صفويه‪ ،‬پيوسته دو نكته عاليق ايران واروپا را در بر ميگرفت ‪ .‬اولين نكته عامل‬
‫سياسي يعني همان خصومت ديرينه بين ايرانيان و تركان عثماني بود‪ .‬سالطين صفوي در صدد جلب حمايت و‬
‫دوستي كشورهاي اروپايي در جهت اتحاد در مقابل نيروهاي عثماني بودند‪ .‬دومين نقطه ثقل عالقه اين دو را‬
‫بايد در تجارت يافت‪ .‬زيرا ايران مقدار معتنابهي ابريشم به اروپا صادر ميكرد از آنجا كه تجارت ابريشم در‬
‫انحصار شاه بود‪ ،‬خريداران عالقمند مجبور به كسب اجازه تجارت و قرار داده بودند‪ .‬اين امر از طرفي منجر به‬
‫برقراري كمپانيهاي تجاري كشورهاي مختلف مي شد و از طرف ديگر‪ ،‬شاهزادگان و شاهان اروپايي‪ ،‬موقعيت‬
‫را بسيار مناسب و خوب مي يافتند كه ضمن قرار داد با شاه ايران بتوانند كاالهاي پرارزش ايراني را نيز به‬
‫كشورهاي خود صادر كنند‪.‬‬
‫سخن مورخ عصر شاه عباس گوياي گستردگي روابط ايران و جهان در اين دوره است وي مينويسد‪:‬‬
‫« پادشاهان عرصه گيتي از مسلم و غيرمسلم از اتصاي ممالك فرنگستان و اروس و كاشفر و تبت و هندوستان‬
‫با آن حضرت طرح الفت و آشنايي افكنده از حسن خلقتش متواترا ايلچيان به درگاه عرش آشيان فرستاده‬
‫اظهار عقيدت و دوستي مينمودند‪ ،‬و تحف و هدايا نفيسه هر ديار زياده از چند و چون ميگذرانيدند و‬
‫سالطين فرنگيه و پادشاهان مسيحيه از الز ونمه و فرانسه وانگليس و لنديس و پرتگال و اسپانيه و پاپ كه‬
‫بزرگترين پادشاهان نصاري و خليفه ملت حضرت عيس علي نبينا و عليه السالم و مقتداي طوايف مسيحيه‬
‫است ب ا وجود بعد مسافت و مكان و درياهاي ما بين محيط و عمان از آوازه عدالت و سلوك پسنديدهاش با‬
‫طبقات انساني با آن حضرت از روي عقيدت آميزش نموده عتبه عليه اش از آمد و شد رسوالن سخندان و‬
‫وصول هداياي هر ديار خالي نبودند» ‪20‬‬
‫در زمان شاه عباس و در طي قرن يازدهم قمري‪ ،‬اصفهان يكي از زيباترين و پرجمعيتترين شهرهاي جهان و‬
‫در عين حال يكي از مهمترين مراكز تجاري گرديد‪ .‬اصفهان محل فروش ابريشمهاي شاهي و بازار عمده‬
‫پارچه هاي ابريشمين خاور زمين شد‪ .‬عالوه بر اين‪ ،‬محصوالت كشورهاي ديگر نظير هندوستان نيز به بازار‬
‫اين شهر وارد مي شد‪ .‬رونق اصفهان خود بر جاذبه تجارت افزود و بازرگانان مختلفي به اين شهر جهت امر‬
‫تجارت رو آوردند‪ .‬در كنار ايرانيها‪ ،‬هنديها‪ ،‬تاتارها‪ ،‬شاخههاي مختلفي از تركها‪ ،‬يهوديان‪ ،‬ارامنه‪ ،‬يوناني‪،‬‬
‫شاماتي‪ ،‬گرجيها‪ ،‬انگليسيها‪ ،‬هلنديها‪ ،‬فرانسويها‪ ،‬ايتالياييها‪ ،‬اسپانياييها و ديگر نژادها‪ ،‬زندگي و كار‬
‫ميكردند‪21 .‬‬
‫در مجموع رفق و مداراي شاه عباس با بازرگاني به خصوص ارامنه و تجار اروپايي‪ ،‬ترغيب امر تجارت و‬
‫اقداماتي كه وي جهت توسعه تجارت خارجي ابريشم و ساير كاالها به عمل آورد‪ ،‬موجب شدكه بازرگانان‬
‫بسياري از مليت هاي مختلف وارد ايران شوند و نظر مساعد اروپاييان به تجارت ايران جلب شود‪ .‬از همين‬
‫راه‪ ،‬محصوالت ايران به فروش مي رسيد و درآمد هنگفتي نصيب خزانه دربار شاهي ميگرديد ‪ .‬از اين رو با‬
‫رونق يافتن كشاورزي ‪ ،‬صنعت و تجارت‪ ،‬ايران رابط تجاري هندوستان و مغرب زمين شد‪.‬‬

‫د‪ :‬استفاده از ارامنه در تجارت ابريشم‬


‫شاه عباس به منظور افزايش توليد ابريشم و ساير محصوالت داخلي و توسعه امر تجارت‪ ،‬همچنين سعي نمود‬
‫تا برخي از شهرها پرجمعيت و آباد شده و محلي براي جذب افرادي باشد كه در امر پرورش كرم ابريشم و‬
‫توليد ابريشم خام و نيز در امر تجارت سر رشته ومهارت مختلفي كه در اصفهان و جلفا به كار بست‪ ،‬ضمن پر‬
‫جاذبه ساختن اصفهان براي ورود بازرگانان‪ ،‬با حمايت از ارامنه‪ ،‬آنها را امر تجارت ابريشم به خدمت گرفت‪.‬‬
‫‪ 22‬عالوه بر اصفهان‪ ،‬شاه عباس كوشش كردكه مازندران تا سر حد امكان پر جمعيت و زيبا شود‪ .‬او از هر جا‬
‫كه الزم ميدانست مردم زياد ي را به مازندران منتقل و ساكن كرد‪ .‬سپس به همه آنان زمين داد وادارشان كرد تا‬
‫كارهايي را كه درموطن خودانجام مي دادند در اين شهر نيز انجام دهند‪ ،‬به طوري كه در مازندران هنرهاي‬
‫دستي زيادي كه قبالً وجود نداشت به وجود آمد و وضع زمين در اثر كشت و زرع تغيير بسيار كرد‪.‬‬
‫از اين نيروها‪ ،‬آنان كه زارع بوده و يا مانند گرجيها‪ ،‬ارامنه و ساير مسيحيان و يهوديان به ترتيب كرم ابريشم‬
‫آشنايي داشتند‪ ،‬داراي زمين و اسباب و ادوات الزم به بذر و چارپا شدند و به كار توليد ابريشم اشتغال‬
‫يافت ندواطراف فرح آبادمملو از درختان توت جهت تغذيه كرم ابريشم شد كه از نقاط مختلف بدان جا آورده‬
‫وغرس ميكردند‪ .‬آذربايجاني هاي اهل شيروان را نيز در اين شهر سكونت داد وادار به فعاليت كرد و آنان را‬
‫مجبور نمود تا تهيه ابريشم را ياد بگيرند‪23 .‬‬
‫در ميان بازرگانان م ختلف كه به كار تجارت درايران اشتغال داشتند‪ ،‬از نظر كيفي بيشترين و بهترين آنها ارامنه‬
‫بودند كه در داخل و خارج كشور به داد و ستد مشغول بودند‪ .‬يكي از امتيازات تجار ارمني براي صفويان اين‬
‫بود كه سود عيادي از تجارت قماش توسط ارمنيان‪ ،‬معموالً در ايران باقي ميماند واز كشور خارج نميشد‪ ،‬اما‬
‫در مورد تجار و شركتهاي خارجي كه شاه از آنها حمايت ميكرد چنين نمود و لذا يكي از كوششهاي شاه‬
‫عباس همين بود كه مي خواست تجارت بيشتر در دست رعايان خويش از جملهارامنه باشد تا نصف آن عايد‬
‫خودش شود و با اين كار‪ ،‬پول در مملكت بماند و نقدينه از كشور به خارج حمل نشود‪24 .‬‬
‫تكيه شاه عباس بر ارامنه شايد در دراز مدت حياتيترين كمكي بود كه وي به اقتصادي ايران كرد و جلفا‬
‫پس از اين كه به عنوان عامالن شاه عباس در امر تجارت ابريشم در آمدند‪ ،‬با فروش ابريشمهاي شاه در‬
‫بازارهاي اروپا به زود ي قابليت خود را نشان دادند وسر رشته اين كار را به دست گرفتند ومهارتهاي الزم را‬
‫به دست آوردند‪ .‬آنان در بسياري از كشورهاي ديگر داراي نمايندگي شدند و در امر تجارت هم خود صاحب‬
‫سرمايه ها كالن گشتند و هم خزانه دربار شاه صفوي از سكههاي طال انباشته شد‪ .‬ارامنه توانستند كه روابط‬
‫خارجي ايران را با كشورهاي اروپايي تسهيل كنند و آنها را در تجارت ابريشم ايران وارد سازند‪.‬‬

‫نتيجه‬
‫از آنچه بيان شد مي توان نتيجه گرفت كه شاه عباس با برقراري امنيت سياسي واقتصادي‪ ،‬ايجاد كاروانسراها‪،‬‬
‫سخت گيري و مبارزه با راهزنان و دزدان و حفظ راهها‪ ،‬پشتيباني از ترقي و رشد تجارت و صنايع و حرف و‬
‫حتي در برخي جنبه ها‪ ،‬معاف داشتن مردم از پرداخت ماليات‪ ،‬توانست به امر تجارت رونق خاصي ببخشد و‬
‫در اين امر انحصار ابريشم را كه يكي از كاالهاي استراتژيكي بود خود به دست گرفت‪.‬‬
‫او با اقدامات خود در زمينه افزايش و ترقي تجارت‪ ،‬ضمن بهبودي اين امر‪ ،‬از يك طرف عايدات دربار شاهي‬
‫را از راه فروش كاالهاي ايران من جمله ابريشم افزونتر ساخت واز طرف ديگر با افزايش توليد ابريشم در‬
‫كشور‪ ،‬درآمد وثروت بازرگانان از راه تجارت ابريشم و ساير كشاورزان و توليدكنندگان مناطق ابريشم خيز به‬
‫واسطه توليد و فروش آن باال رفت به گونهاي كه اولئاريوس مينويس‪« :‬ابريشم ثروت هنگفتي را براي‬
‫ايرانيان به ويژه آنان كه چندين محوطه براي پرورش كرم ابريشم دارند به ارمغان ميآورد‪26 » .‬‬
‫همچنيناين اقدامات كه رشد توليد ابريشم و ساير محصوالت‪ ،‬و تسهيل امر داد و ستد را به دنبال داشت موجب‬
‫روابط هر چه بيشتر ايرانيان با كشورهاي اروپايي گرديد و رقابت دولتها و كمپانيهاي مختلف را در تجارت‬
‫ايران موجب گشت‪ .‬از اين رو معاهداتي مختلفي نيز در زمينه تجارت (به ويژه ابريشم) دراين دوره بين ايران‬
‫و اروپاييان منعقد شد و ايران در طي قرون دهم و يازدهم هجري در تجارت ابريشم به مقام شاياني دست پيدا‬
‫كرد‪.‬‬

‫پينوشتها و يادداشتها‬
‫‪-1‬اولئاريوس‪ ،‬آدام‪ ،‬سفرنامه آدام اولئاريوس‪ ،‬ترجمه حسين كردبچه‪ ،‬ج ‪ ،2‬بي جا‪ :‬شركت كتاب براي همه‪،‬‬
‫‪ ،1369‬ص ‪.611‬‬
‫‪2- meindelslo, J, A, Beshryvingh van de gedenkwaerdige zeeenlandt – reyza dooe‬‬
‫‪persiennaae oost-indien, PARIS, 1679, pp, 11-12‬‬
‫نقل از‪ :‬عيساوي‪ ،‬چارلز‪ ،‬تايخ اقتصادي ايران‪ ،‬ترجمه يعقوب آژند‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪ ،‬نشر گسترده‪،1369 ،‬‬
‫صص ‪.15-16‬‬
‫‪3- ducket, Jeffrey, account relation to Iran, in , R Hakluyt, 1589, p 424.‬‬
‫معتضد‪ ،‬خسرو‪ ،‬حاج امين الضرب و تاريخ تجارت و سرمايهگذاري صنعتي در ايران‪( ،‬تهران)‪:‬انتشارات‬
‫جانزاده‪ ،1366 ،‬ص ‪.111‬‬
‫‪ -4‬ايرانشهر‪ ،‬نشريه شماره ‪ 22‬كميسيون ملي يونسكو در ايران‪ ،‬ج ‪ ،2‬چاپخانه دانشگاه شيراز ‪ ،1343 ،‬ص‬
‫‪.920‬‬
‫‪5- Herbert, Thomas, Travels in Persia 1627-29, London, bread travelers, 1928, P‬‬
‫‪184.‬‬
‫‪ -6‬كارري‪ ،‬جملي‪ ،‬سفرنامه كارري‪ ،‬ترجمه عباس نخجواني و عبداللعلي كارنگ‪ ،‬آذربايجان شرقي‪ ،‬اداره‬
‫فرهنگ و هنر‪ ،1348 ،‬ص ‪.148-58‬‬
‫‪ -7‬درباره تبريز‪ ،‬ر‪ .‬ك‪ :‬كارري‪ ،‬جملي‪ ،‬پيشين‪ ،‬ص ‪ ،21‬تاورنيه‪ ،‬ژان باتيستف سفرنامه تاورنيه‪ ،‬ترجمه ابوتراب‬
‫نوري‪ ،‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران‪ :‬انتشارات كتابخانه سنايي و تأييد اصفهان‪ ،1369 ،‬ص ‪ ،67‬شاردن‪ ،‬ژان‪ ،‬سياحتنامه‬
‫شاردن‪ ،‬ترجمه محمد عباسي‪ ،‬ج ‪ ،2‬تهران‪ :‬انتشارات امير كبير‪ ،1345 ،‬ص ‪.289‬‬
‫‪8- The cambidge History of Iran, vol, 6, London, Cambridge university press,‬‬
‫‪1980, p 437.‬‬
‫مقايسه شود با ‪ :‬تاورنيه‪ ،‬ژان باتيست‪ ،‬ص ‪ ،602‬كارري‪ ،‬جملي‪ ،‬پيشين‪ ،‬ص ‪.149‬‬
‫‪-9‬شاردن‪ ،‬ژان‪ ،‬پيشين‪ ،‬ج ‪ ،4‬ص ‪.371‬‬
‫‪ -10‬درباره اهميت تجاري هرمز بنگريد به‪ :‬ابن بطوطه‪ ،‬سفرنامه‪ ،‬ترجمه محمد علي موحد‪ ،‬ج ‪ ،1‬تهران‪،‬‬
‫بنگاه ترجمه و نشر كتاب‪ ،‬ص ‪ . 268‬سمرقندي‪ ،‬عبدالرزاق‪ ،‬مطلع سعدين و مجمع بحرين‪ ،‬ج ‪ ،2‬در حوادث‬
‫سال ‪ 458‬ﻫ‪ .‬ق‪ ،‬قائم مقامي‪ ،‬جهانگير‪ ،‬اسناد فارسي و عربي و تركيب دولت پرتغال‪ ،‬تهران‪ ،1354 ،‬ص ‪ 33‬و‬
‫بعد اقبال‪ ،‬عباس ‪ ،‬مطالعاتي در باب بحرين و جزاير و سواحل خليج فارس‪ ،‬تهران‪ ،1328 ،‬ويلسن‪ ،‬آرنولد‪،‬‬
‫خ ليج فارس‪ ،‬ترجمه محمد سعيدي‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات علمي و فرهنگي‪ ،1310 ،‬نوايي‪ ،‬عبدالحسين‪ ،‬ايران و‬
‫جهان‪ ،‬ج ‪ ،1‬تهران‪ :‬مؤسسه نشر هما‪ ،1370 ،‬صص ‪.248-258‬‬
‫‪ -11‬جهت آگاهي از اقدامات شاه عباس در امر تجارت‪ ،‬ر‪ .‬ك‪ :‬تاورنيه‪ ،‬ژان باتيست‪ ،‬پيشين‪ ،‬ص ‪ ،618‬و بعد‬
‫‪The Cambridge history of Iran 6, pp 435-440.‬‬
‫طاهري‪ ،‬ابوالقاسم‪ ،‬تاريخ سياسي واجتماعي ايران از مرگ تيمور تا مرگ شاه عباس‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪ :‬شركت‬
‫سهامي كتابهاي جيبي و انتشارات فرانكلين‪ ،1354 ،‬صص ‪ .338-339‬فلسفي ‪ ،‬نصراهلل‪ ،‬زندگاني شاه عباس‬
‫اول‪ ،‬ج ‪ ،5‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران‪ :‬انتشارات علمي‪ ،1367 ،‬صص ‪.227-23‬‬
‫‪ -12‬بنگريد به‪ :‬دالواله‪ ،‬پيترو‪ ،‬سفرنامه پيترو دالواله‪ ،‬ترجمه شعا ع الدين شفا‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪ :‬انتشارات‬
‫علمي و فرهنگي‪ ،1370 ،‬صص ‪.142-147‬‬
‫‪13- steens gaard, the asian trade revolution of the seventeenth century, chivago,‬‬
‫‪1973, p 381.‬‬
‫‪ -14‬تاورنيه‪ ،‬ژان باتيست‪ ،‬پيشين‪ ،‬صصص ‪.403-405‬‬
‫‪ -15‬درباره اشكال مختلف شكنجه و مجازات راهزنان و دزدان دستگير شده ر‪ ،‬ك‪ :‬تاورنيه‪ ،‬ژان باتيست‪،‬‬
‫پيشين‪ ،‬صص ‪ 606-614‬كارري‪ ،‬جملي‪ ،‬پيشين‪ ،‬صص ‪ .137-138‬تركمان‪ ،‬اسكندربيك‪ ،‬تاريخ عالم آراي‬
‫عباسي‪ ،‬ج ‪ ،3‬به اهتمام ايرج افشار‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات امير كبير و كتابفروشي تأييد اصفهان‪ ،1350 ،‬ص ‪،1103‬‬
‫دالواله‪ ،‬پيشرو‪ ،‬پيشين‪ ،‬صفحات مختلف‪ ،‬منجم‪ ،‬جالل الدين محمد‪ ،‬تاريخ عباسي يا روزانه مالجالل‪ ،‬به‬
‫كوشش سيف اهلل وحيدنيا‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات وحيد‪ ،1366 ،‬صص ‪ 190 ،120-121‬و ‪ ،421‬فلسفي‪ ،‬نصراهلل‬
‫پيشيني‪ ،‬ج ‪ ،2‬صص ‪.503-508‬‬
‫‪16- the Cambridge history of iran , vol 6, p 453.‬‬
‫درباره اقدامات راه سازي شاه عباس در مازندران‪ ،‬ر‪ ،‬ك‪:‬تاريخ عالم آراي عباسي‪ ،‬تصحيح محمد اسماعيل‬
‫رضواني‪ ،‬ج ‪ ،3‬تهران‪:‬دنياي كتاب‪ ،1377 ،‬صص ‪1643‬و ‪.1641‬‬
‫‪ -17‬درباره وضعيت كاروانسراها در ايران به مأخذ زير مراجعه شود‪:‬تاورنيه‪ ،‬ژان باتيست‪ ،‬پيشين‪ ،‬صص ‪-130‬‬
‫‪ . 122‬كارري‪ ،‬جملي‪ ،‬پيشين‪ ،‬صفحات مختلف‪ ،‬سيرو ‪ ،‬ماكسيم‪ ،‬كاروانسراهاي ايران و ساختمانهاي كوچك‬
‫ميان را‪ ،‬ترجمه عيسي بهنام‪ ،‬قاهره‪ ، 1949 ،‬صفحات مختلف‪ ،‬شاردن‪ ،‬ژان‪ ،‬پيشين‪ ،‬مجلدات مختلف شاردن‬
‫فقط در اصفهان ‪ ،1802‬باب كاروانسرا احصا كرده است‪.‬‬
‫‪Siroux, maxime, les caravanserais routiers safavids, in : Iranian studies, vol 7,‬‬
‫‪1974, pp, 348-362.‬‬
‫‪ -18‬وارتمان‪ ،‬لودويك‪ ،‬سفرنامه هاي اروپاييان‪ ،‬ترجمه غالمرضا ورهرام‪ ،‬تهران‪ ،‬مؤسسه انتشارات امير كبير‪،‬‬
‫‪ ،1364‬صص ‪ ،73-74‬تاج بخش‪ ،‬احمد‪ ،‬ايران در زمان صفويه‪ ،‬تبريز‪ ،‬انتشارات كتابفروشي چهر‪،1440 ،‬‬
‫ص ‪.55‬‬
‫‪ -19‬والسر‪ ،‬سيبيال شوشتر‪ ،‬ايران صفوي از ديگاه سفرنامه هاي اروپاييان‪ ،‬ترجمه غالمرضا ورهرام‪ ،‬تهران‪،‬‬
‫مؤسسه انتشارات امير كبير‪ ،1364 ،‬صص ‪ ، 73-74‬تاج بخش‪ ،‬احمد ‪ ،‬ايران در زمان صفويه‪ ،‬تبريز‪ ،‬انتشارات‬
‫كتابفروشي چهر‪ ،1441 ،‬ص ‪.55‬‬
‫‪The canbridge history of iran, p 444.‬‬
‫‪ -20‬تركنان‪ ،‬اسكندرييكه‪ ،‬پيشين‪ ،‬ج ‪ ،3‬ص ‪.1801‬‬
‫‪ -21‬والئاريوس‪ ،‬آدام‪ ،‬پيشين‪ ،‬ص ‪ ،611‬دالواله‪ ،‬پيترو‪ ،‬پيشين‪ ،‬صص ‪ ،142-147‬تاورنيه‪ ،‬ژان باتيست‪،‬‬
‫پيشين‪ ،‬ص ‪ ،409‬كاتف‪ ،‬فدت آفاناس يويچ‪ ،‬سفرنامه كاتف‪ ،‬ترجمه محمد صادق همايونفرد‪ ،‬تهران‪ ،‬چاپ‬
‫شركت ديااستريپ‪ ،1365 ،‬ص ‪.64‬‬
‫‪ -22‬درباره كوچاندن ارامنه از نواحي ارمنستان به اصفهان و مازندران توسط شاه عباس ‪ ،‬ر‪.‬ك‪ .‬تركمان‪،‬‬
‫اسكندرييكه‪ ،‬پيشين‪ ،‬ج ‪ ،2‬صص ‪ ،668-669‬تاورنيه‪ ،‬ژان باتيست‪ ،‬پيشين‪ ،‬صص ‪ ،400 ،401‬شاردن‪ ،‬ژان‪،‬‬
‫پيشين‪ ،‬ج ‪ ،8‬صص ‪ . 94-95‬قوكاسيان‪ ،‬هراند‪( ،‬شاه عباس و ارامنه جلفاي اصفهان)‪ ،‬مجله هور‪ ،‬ش ‪،34‬‬
‫فروردني‪ ،1353 ،‬صص ‪ .60-62‬فلسفي‪ ،‬نصر اهلل پيشين‪ ،‬ج ‪ ،1‬ص ‪ ،47‬و بعد ‪ ،‬ج ‪ ،3‬صص ‪.1107-1119‬‬
‫‪Gregorian, varta, minorities of isfahanl : the Armenian community of Istahan‬‬
‫‪1587 – 1722 in : Iranian studies, vol 11, 1978, pp 658-661.‬‬
‫‪ -23‬در اين باره‪ ،‬ر‪ .‬ك‪ :‬دالواله‪ ،‬پيترو‪ ،‬پيشين‪ ،‬صص ‪.170-171‬‬
‫‪ -24‬تاورنيه‪ ،‬پان‪ ،‬باتيست‪ ،‬پيشين‪ ،‬ص ‪ ،515‬مينورسكي‪ ،‬سازمان اداري حكومت صفوي‪ ،‬ترجمه مسعود‬
‫رجب نيا‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات اميركبير‪ ،1370 ،‬ص ‪.31‬‬
‫‪ -25‬درباره ن قش ارامنه در تجارت و اقتصاد صفويه‪ ،‬ر‪.‬ك‪ :‬سفرنامه تاورنيه‪ ،‬صص ‪ .401-405‬فلسفي‪،‬‬
‫نصراهلل‪ ،‬زندگاني شاه عباس ج ‪ ،3‬صص ‪.1107-1151‬‬
‫‪Gregorian, varta, op, cit‬‬
‫‪ -26‬اولئاريوس‪ ،‬آدام‪ ،‬پيشين‪ ،‬ص ‪.63‬‬

‫فهرست منابع‬
‫‪-‬ابن بطوطه‪ ،‬سفرنامه‪ :‬ترجمه محمد علي موحد‪ ،‬ج ‪ ،1‬تهران‪ :‬بنگاه ترجمه و نشر كتاب‪،‬‬
‫‪ -‬اولئاريوس‪ ،‬آدام‪ ،‬سفرنامه اولئاريوس‪ ،‬ترجمه حسين كردبچه‪ ،‬ج ‪ ،2‬تهران‪:‬كتاب براي همه‪.1369 ،‬‬
‫‪ -‬ايرانشهر‪ ،‬نشريه شماره ‪ 22‬كميسيون ملي يونسكو در ايران‪ ،‬ج ‪ ،2‬چاپخانه دانشگاه شيراز‪.1343 ،‬‬
‫‪ -‬تاج بخش‪ ،‬احمد‪ ،‬ايران در زمان صفويه تبريز‪ :‬انتشارات كتابفروشي چهر‪.1440 ،‬‬
‫‪ -‬تارونيه‪ ،‬ژان باتيست‪ ،‬سفرنامه تاورنيه‪ ،‬ترجمه ابوتراب نوري‪ ،‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات كتابخانه سنايي‪،‬‬
‫‪.1360‬‬
‫‪ -‬تركمان‪ ،‬اسكندربيك‪ ،‬تايخ عالم آراي عباسي‪ ،‬به اهتمام ايرج افشار‪ ،‬ج ‪ ،3‬تهران‪ :‬انتشارات امير كبير و‬
‫كتابفروشي تأييد اصفهان‪.1350 ،‬‬
‫‪ -‬دالواله‪ ،‬پيترو‪ ،‬سفرنامه پيترو دالواله‪ ،‬ترجمه شعاع الدين شفا‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪ :‬انتشارات علمي و فرهنگيف‬
‫‪.1370‬‬
‫‪ -‬سيرو‪ ،‬ماكسيم‪ ،‬كاروانسراهاي ايران و ساختمانهاي كوچك ميان راه‪ ،‬ترجمه عيسي بهنام‪ ،‬قاهره‪.1949 ،‬‬
‫‪ -‬شاردن ژان‪ ،‬سياحتنامه شاردن‪ ،‬ج ‪ 2‬و ‪ 4‬ترجمه محمد عباسي‪ ،‬تهران‪ :‬انتشارات امير كبير‪.1345 ،‬‬
‫‪ -‬طاهري‪ ،‬ابوالقاسم تاريخ سياسي و اجتماعي ايران از مرگ تيمور تا مرگ شاه عباس ‪ .‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪،‬‬
‫شركت سهامي كتابهاي جيبي و انتشارات فرانكين‪.1354 ،‬‬
‫‪ -‬عيساوي‪ ،‬چارلز‪ ،‬تايخ اقتصادي ايران‪ ،‬ترجمه يعقوب آژند‪ ،‬چاپ دوم‪ ،‬تهران‪ ،‬نشر گسترده‪.1369 ،‬‬
‫‪ -‬فلسفي‪ ،‬نصراهلل‪ ،‬زندگاني شاه عباس اول‪ ،‬ج ‪ ،3 ،2 ،1‬و ‪ 5‬چاپ چهارم‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات علمي‪.1367 ،‬‬
‫‪ -‬تاريخ روابط ايران و اروپا در دوره صفويه‪ ،‬قسمت اول‪ ،‬تهران‪ :‬چاپخانه‪ ،‬ايران‪.1316 ،‬‬
‫‪ -‬قائم مقامي‪ ،‬جهانگير‪ ،‬اسناد فارسي و عربي و تركي دولت پرتغال‪ ،‬تهران‪.1354 ،‬‬
‫‪ -‬قوكاسيان‪ ،‬هراند‪( ،‬شاه عباس و ارامنه جلفاي اصفهان) مجله هور‪ ،‬شماره ‪ ،44‬فروردين‪.1353 ،‬‬
‫‪ -‬كاتف‪ ،‬فدت آفاناس يوپچ‪ ،‬سفرنامه كاتف ترجمه محمد صادق همايونفرد‪ .‬تهران‪ :‬چاپ شركت ديااستريپ‪،‬‬
‫‪.1356‬‬
‫‪ -‬كارري‪ ،‬جملي‪ ،‬سفرنامه جملي كارري‪ ،‬ترجمه عباس نخجواني و عبدالعلي كارنگ‪ ،‬آذربايجان شرقي‪ ،‬اداره‬
‫فرهنگ و هنر‪.1348 ،‬‬
‫‪ -‬معتضد‪ ،‬خسرو‪ ،‬حاج امين الضرب و تاريخ تجارت وسرمايه گذاري صنعتي در ايران ‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات‬
‫جانزاده‪.1366 ،‬‬
‫‪ -‬منجم ‪ ،‬جالل الدين محمد‪ :‬تاريخ عباسي يا روزنامه مالجالل‪ ،‬به كوشش سيف اهلل وحيدنيا‪ ،‬تهران‪ ،‬انتشارات‬
‫وحيد‪.1366 ،‬‬
‫‪ -‬منشي‪ ،‬اسكندربيك‪ ،‬تاريخ عالم آراي عباسي‪ ،‬تصحيح محمد اسماعيل زضواني‪ ،‬ج ‪ ،3‬تهران‪ :‬دنياي كتاب‪،‬‬
‫‪.1377‬‬
‫‪ -‬نوايي‪،‬عبدالحسين‪ ،‬ايران و جهان‪ ،‬ج ‪ ،1‬تهران‪ :‬مؤسسه نشر هما‪.1377 ،‬‬
‫‪ -‬والسر‪ ،‬سيبيال شوستر‪ ،‬ايران صفوي از ديدگاه سفرنامههاي اروپاييان‪ ،‬ترجمه غالمرضا ورهرام‪ ،‬تهران‪ :‬مؤسسه‬
‫انتشارات امير كبير‪.1364 ،‬‬
‫‪- Herbert, themas, travels in Persia 1627- 29, London, bread way thravellers,‬‬
‫‪1928.‬‬
‫‪- siroux, maxime, les caravanserais routiers safavids, in Iranian studies, vol 7,‬‬
‫‪1974, 343-362.‬‬
‫‪- steens gaard, the asian revolation of the seventeenth century, Chicago, 1973.‬‬
‫‪- the Cambridge history of Iran , vol 6 (the timurid and safavid periods) , edited‬‬
‫‪by peter Jackson and Laurence lockhart, London, Cambridge vniversity press,‬‬
‫‪1980.‬‬

You might also like