Download as doc, pdf, or txt
Download as doc, pdf, or txt
You are on page 1of 9

‫مسعود پورهادی‬ ‫زبان گیلکی‬

‫محدوده جغرافیایی زبان گیلکی در استان گیالن در میان اکثریت گویشوران در دو سوی‬
‫رودخانه «سپیدرود» است‪« .‬سپیدرود» مرز جغرافیایی شکل‌گیری خاندانهای تاریخی‬
‫حکومتگر در گیالن و عامل تفکیک دو ناحیه فرهنگی و زبانی «بیه‌پس ‪( 1»bēpəs‬آنسوی‬
‫رود) و «بیه‌پیش ‪( »bēpiš‬اینسوی رود) شرق گیالن است‪.‬‬
‫گیالن با مساحتی حدود ‪ 14000‬کیلومتر مربع‪ ،‬انتهای غربی رشته کوه البرز و بخش غربی‬
‫جلگه‌های جنوبی حاشیه‌ی دریای «کاسپین» را در بر می‌گیرد‪ .‬از جنوب با استان قزوین و‬
‫زنجان از غرب با استان اردبیل‪ ،‬از شرق با استان مازندران همجوار است‪.‬‬
‫در استان گیالن غیر از زبان «گیلکی» دو زبان بومی دیگر «تالشی» در محدوده غرب گیالن‬
‫از رضوانشهر تا آستارا و از شاندرمن تا ماسوله و روستاهای کوهستانی صومعه‌سرا‪ ،‬فومن‪،‬‬
‫شفت و تا روستاهای کوهستانی جنوب غربی رودبار گویشورانی دارد و زبان «تاتی» که محل‬
‫رواج آن در جنوب گیالن در روستاهای حومه‌ی رودبار‪ ،‬منجیل و لوشان است‪.2‬‬
‫«گیلکی» در محدوده استان گیالن در شرق با گویشوران مازندرانی و در غرب با گویشوران‬
‫تالشی و ترک زبان و در جنوب با گویشوران تاتی‪ ،‬کردی کرمانجی‪ ،‬لکی و ترکی همسایه‬
‫است و در محدوده جغرافیایی خود شش گونه‌ی عمده دارد که از نظر آوایی‪ ،‬واژگانی و گاه‬
‫ویژگی‌های دستوری از هم متمایزند‪.‬‬

‫گونه‌های گیلکی‬
‫الف) گیلکی شهر رشت ب) گیلکی مرکزی ج) گیلکی فومنات د) گیلکی جلگه‌ای شرق گیالن‬
‫ه) گیلکی کوهستانی شرق گیالن «گالشی» و) گیلکی مناطق جنوبی (پورهادی‪-20 ،1397 :‬‬
‫‪)17‬‬
‫پیشینه‪:‬‬
‫شواهد زبان شناختی نشان از تعلق گیلکی به زبان‌های شمال غربی ایرانی دارد و با زبان‌های‬
‫تالشی‪ ،‬تبری‪ ،‬تاتی هم خانواده است و مشترکاتی با زبان‌های کردی‪ ،‬بلوچی‪ ،‬سمنانی و‬
‫قصرانی دارد‪.‬‬
‫زبان‌های ایرانی نو را به شیوه سنتی به دو گروه اصلی غربی و شرقی تقسیم می‌کنند که هر‬
‫یک از این دو گروه نیز به نوبه خود زیر گروه‌های شمالی و جنوبی دارند‪ .‬مبنای اصلی این‬
‫تقسیم‌بندی‌ها نوآوری‌ها و ابقای مواردی است که پیش‌تر در دو زبان شناخته شده ایرانی‬
‫باستان‪ ،‬یعنی فارسی باستان (جنوب غربی) و اوستایی (غیر جنوب غربی) و نیز در زبان‌های‬
‫ایرانی میانه‪ ،‬یعنی فارسی میانه (جنوب غربی)‪ ،‬پارتی (شمال غربی)‪ ،‬سغدی‪ ،‬سکایی‪،‬‬
‫خوارزمی و بلخی (شرقی) بازتاب داشته‌اند‪( .‬اشمیت‪)161 ،1383 :‬‬
‫همه زبان‌های ایرانی نو از مجموعه‌ی زبان‌های ایرانی سرچشمه می‌گیرند‪ .‬گو اینکه هیچ یک‬
‫را نمی‌توان جانشین بالفصل زبان‌های ایرانی میانه‌ی شناخته شده دانست‪( .‬همان‪)412 :‬‬
‫‪ 1‬مؤلف «حدود العالم در قرن چهارم هجری ضمن معرفی رودی عظیم به نام «سپیدرود» که به دریای خزران (خزر) می‌ریزد به دو گروه «این سوی‬
‫رودی» و «آنسوی رودی» نیز اشاره کرده است‪( .‬حدود العالم‪ ،‬ص ‪ 49‬و ‪« )149‬آنسوی رودی و این سوی رودی» حدود العالم با اصطالحات رایج در‬
‫فرهنگ زبانی مردم گیالن «بیه‌پس و بیه‌پیش» انطباق دارد‪( »bē « ،‬رود) در زبان گیلکی درهم نشینی با «پس و پیش» به معنای این سوی رود (شرق) و‬
‫آن سوی رود (غرب) است‪.‬‬
‫‪ . 2‬تنوع زبانی در مناطق جنوب غربی گیالن بسیار چشم‌گیر است در برخی از مناطق رودبار «کردی کرمانجی»‬
‫گویشورانی دارد‪ .‬در منجیل و لوشان عالوه بر ترکی و کردی به «ُلری لکی» هم صحبت می‌شود و در برخی از‬
‫روستاهای غرب سپیدرود در رودبار «تالشی» نیز گویشورانی دارد‪.‬‬
‫زبان‌های ایرانی نو‪ ،‬زبان‌هایی هستند که پس از فتح ایران به‌دست مسلمانان در سال ‪ 31‬قمری‬
‫( ‪ /651‬م) به تدریج در مناطق مختلف پدیدار شدند و با آن که برخی از آن‌ها همزمان با تعدادی‬
‫از زبان‌های ایرانی میانه رایج بوده‌اند‪ ،‬از لحاظ ساختاری تحول‌هایی در آن‌ها مشاهده می‌شود‬
‫که آن‌ها را از زبان‌های میانه متمایز می‌سازد‪( .‬رضایی باغ‌بیدی‪)161 :1388 ،‬‬
‫تمام زبان‌های ایرانی‪ ،‬قدیم و جدید‪ ،‬مکتوب و غیرمکتوب‪ ،‬با سخنگویان بسیار یا کم‪ ،‬تمامًا‬
‫گویش‌هایی هستند که از ایرانی مشترک مشتق شده‌اند و در جریان یک تحول طوالنی‬
‫به‌صورت زبانهای مستقل در آمده‌اند‪( .‬ارانسکی‪)28 -26 :1378 ،‬‬
‫گیلکی یکی از همین زبان‌ها است‪« .‬ارانسکی» گیلکی را یکی از گویش‌های گروه زبان‌های‬
‫شمال غربی و مرکزی ایران می‌داند که مانند یک خط کمربندی در دامنه‌ی جنوبی البرز کشیده‬
‫شده است‪)146 :1378( .‬‬
‫«ویلهلم گایگر» و «کوهن» دو زبانشناس آلمانی در کتاب «بنیاد زبانشناسی ایرانی» گیلکی را‬
‫در کنار زبان تالشی‪ ،‬تبری و تاتی جزو «زبان‌های کاسپی» که زیر مجموعه‌ی زبان‌های شمال‬
‫غربی ایران هستند؛ طبقه‌بندی کرده‌اند‪( .‬مدنی‪)1369 ،‬‬
‫با توجه به مطالعات زبان‌شناسی‪ ،‬زبان‌های ایرانی از آن جمله زبان گیلکی‪ ،‬ادامه و یا زیر‬
‫مجموعه‌ی زبان فارسی نیستند‪ ،‬بلکه در کنار یکدیگر ادامه‌ی تحول یافته‌ی زبان‌های پیش از‬
‫خود در دوره باستان و میانه‌ی ایرانی و زیر مجموعه‌ی زبان‌های هند و اروپایی هستند‪.‬‬

‫زبان گیلکی از منظر فونتیک (بیان صوت و آوا)‬


‫آواهای همخوان (صامت) گیلکی تقریبًا همان آواهای زبان فارسی هستند‪ .‬در گیلکی هم‌خوان‬
‫انسدادی‪ ،‬چاکنایی‪ ،‬بی‌واک «همزه» به گوش نمی‌رسد‪( .‬پورهادی‪( ،)37 :1397 ،‬جهانگیری‪،‬‬
‫‪ )35 :2003‬و (پاینده لنگرودی‪)1366 ،‬‬
‫تمام صامت‌های بیست و دو گانه‌ی گیلکی در سه جایگاه آغازین‪ ،‬میانی و پایانی کلمه قرار‬
‫میگیرند‪ ،‬جز واج ‪ /h/‬که در جایگاه میانی در برخی موارد و در جایگاه پایانی در اغلب موارد‬
‫کاربرد ندارد‪ .‬واج ‪ /ž/‬نیز در جایگاه پایانی واژگان گیلکی بسیار کمیاب است‪.‬‬
‫در گیلکی واجهای نرمکامی ‪ /k/‬و ‪ /g/‬کمی عقب‌تر از فارسی ادا می‌شود‪ .‬واج ‪ /L /‬گیلکی در‬
‫برخی از واژگان ریشه در واژگان زبانهای هند و اروپایی دارد‪« .‬بارتولومه» بر این باور‬
‫است که واج‌های ‪ /r/‬و ‪ /L /‬در زبان‌های بنیادین آریایی از نقطه نظر قوانین آوایی یکی شده و‬
‫به صورت ‪ /r /‬در آمده‌اند‪ .‬در زبانهای اوستایی و پارسی باستان تنها واج ‪ /r/‬وجود دارد‪.‬‬
‫(بارتولومه‪)59 :1384 ،‬‬
‫‪ Lopâsa‬سانسکریت‪ raupātsa ،‬ایرانی باستان‪ rōbās ،‬پارتی‪ luās ،‬گیلکی‪« ،‬روباه»‬
‫فارسی‪.‬‬
‫‪ /č /‬میان واکه‌ای ایرانی باستان در گیلکی عمدتا بدل به ‪ /j /‬شد و در برخی از گویش‌های شمال‬
‫غربی به ‪ ./ž/‬دو صورت ‪ /j/‬و ‪ /ž/‬صورتهای گروه زبان‌های شمال غربی در مقابل ‪/z/‬‬
‫گویش‌های جنوب غربی هستند‪ .‬از این نظر گیلکی در هماهنگی با گویش‌های شمال غربی‬
‫ایرانی است‪.‬‬
‫‪ Mijik‬گیلکی «ُم ژ»‪ miža ،‬تالشی‪ mojek ،‬افتری در برابر ‪ merzeng‬بختیاری و‬
‫بویراحمدی‪.‬‬
‫‪ /v /‬آغازی ایرانی باستان که در زبان فارسی به ‪ /b/‬بدل شده در گیلکی باقی‌مانده است‪.‬‬
‫‪« vərf‬برف» گیلکی‪ varf-a ،‬ایرانی باستان‪ barf ،‬فارسی‪.‬‬
‫‪« vərk‬برگ» گیلکی‪ vark-a ،‬ایرانی باستان‪ barg ،‬فارسی‪.‬‬
‫تحول ‪ /v /‬آغازی به ‪ /g /‬که در برخی از واژگان دوره میانه و جدید فارسی صورت گرفته در‬
‫بسیاری از موارد در گیلکی صورت نگرفته است‪:‬‬
‫فارسی ‪ُ godâr‬گدار‪ ،‬گیلکی ‪ ، -vēr‬فارسی ‪ gorg‬گرگ‪ ،‬گیلکی ‪-vərg‬‬
‫شیوه بیان واژه‌ها در مناطق مختلف گیالن یکسان نیست‪ ،‬در مناطق شرقی گیالن به گونه‌ای و‬
‫در مناطق غربی گیالن مانند نواحی فومن و صومعه‌سرا به گونه‌ای دیگر شنیده می‌شود‪.‬‬
‫می‌خورند (گونه‌های شرقی)‬ ‫می‌خورند (رشتی) ‪Xon.ən‬‬ ‫‪Xor.ən‬‬
‫و یا‪:‬‬
‫اجازه دادن (فومنی)‬ ‫‪ Vâ.hâš.t.ən‬اجازه دادن (رشتی) ‪Vâ.xâš.t.ən‬‬
‫واج ‪ /r/‬گونه‌ی رشتی در گونه‌های شرقی به ‪ /n/‬تبدیل شده است‪ .‬در گویش فومنی واج ‪/h/‬‬
‫فارسی و رشتی تبدیل به ‪ /x/‬می‌شود‪.‬‬

‫واکه‌ها (مصوتها)‬
‫نظام واکه‌ای گیلکی با سایر زبان‌های ایرانی تفاوتهایی دارد‪.‬‬
‫در زبان گیلکی مصوتی مابین فتحه و کسره وجود دارد(حرف شوا) که در زبان فارسی وجود‬
‫ندارد‪.‬‬
‫در مورد تعداد واکه‌های (مصوتهای) موجود در نظام آوایی زبان گیلکی در میان پژوهشگران‬
‫زبان گیلکی نظرات متفاوتی وجود دارد‪.‬‬
‫«دونالد استیلو» در بررسی زبان‌های ایرانی گروه شمال غربی در دانش‌نامه «ایرانیکا» جلد‬
‫دهم معتقد است که قواعد ناظر بر آواهای گیلکی پیچیده و متفاوت با دیگر گویش‌های ایرانی‬
‫است‪ .‬وی تعداد واکه‌های ساده گویش گیلکی را شش واج و متشکل از ( ‪)e, ə, a, u, o, i‬‬
‫می‌داند‪( .‬استیلو ‪)661 ،2001‬‬
‫زبانشناسان ایرانی جهانگیری (‪ )2003‬و رسایی (‪ )1384‬با نظر استیلو موافق هستند‪.‬‬
‫«پاینده لنگرودی» ( ‪ )1366‬شمار واکه‌های گیلکی را دوازده عدد بشرح زیر می‌داند‪:‬‬
‫‪( á‬آ)‪َ( a ،‬ا)‪( ā ،‬آ کشیده)‪( ə ،‬حرف شوا)‪ِ( e ،‬ا)‪ِ( ē ،‬ا کشیده)‪ُ( o ،‬ا)‪ُ( ō ،‬ا کشیده)‪ُ( ó ،‬ا‪-‬‬
‫سوی آ)‪( u ،‬او)‪( ŭ ،‬یو)‪( i ،‬ای)‪.‬‬
‫«کریستین سن» تعداد واکه‌های گیلکی را ‪ 21‬واکه می‌داند ولی این واکه‌ها دقیقا ذکر نشده‬
‫است‪)1930( .‬‬
‫«راستار گویوا» و دیگران برای گیلکی نه واکه ( ‪ )â, a, ə, o, e, ū, ī, i‬در نظر می‌گیرند‪( .‬‬
‫‪)73 :2012‬‬
‫«عفت امانی» در گونه‌ی رودسری گیلکی‪ ،‬با ارائه جفت‌های کمینه‌ای برای این گونه گویشی‬
‫به چهارده واکه اعتقاد دارد که به شرح زیراند‪:‬‬
‫‪i/ ، /ī/ ، /ū/ ، /e/ ، /:e/ ، /ə/ ، /a/ ، /â/ ، /o/ ، /:o/ ، /ō/ (1394: 26-27)/‬‬
‫نگارنده (پورهادی) در بررسی‌های خود در ارتباط با واکه‌های زبان گیلکی از طریق مقایسه‬
‫قادر به تفاوتهای معنایی واکه‌های زیر با مشخصات‪:‬‬
‫‪« /â /‬پسین‪ ،‬باز‪ ،‬باال‪ ،‬گسترده (غیر گرد)»‬
‫‪« /a /‬پیشین‪ ،‬باز‪ ،‬پایینی‪ ،‬گسترده (غیر گرد)»‬
‫‪« /e /‬پیشین‪ ،‬نیم بسته‪ ،‬میانی‪ ،‬نیم گسترده (غیر گرد)»‬
‫‪« /i /‬پیشین‪ ،‬بسته‪ ،‬باال‪ ،‬افراشته (غیر گرد)»‬
‫‪« /ə /‬مرکزی‪ ،‬خنثی‪ ،‬نیم باز‪ ،‬میانی‪ ،‬کوتاه»‬
‫‪« /u /‬پسین‪ ،‬بسته‪ ،‬باال‪ ،‬گرد»‬
‫‪« /o /‬پسین‪ ،‬نیم بسته‪ ،‬میانی‪ ،‬گرد»‬
‫‪« /ū /‬پیشین‪ ،‬بسته‪ ،‬باال‪ ،‬گرد»‬
‫‪« /ī /‬پیشین‪ ،‬بسته‪ ،‬کشیده‪ ،‬گرد»‬
‫و واکه‌های کشیده ‪ /ē/ ، /ō/‬و ‪ /ā/‬گردیده است‪)42 -39 :1397 ( .‬‬
‫واک ‌ه‌ی ‪ /ū/‬گیلکی در فارسی وجود ندارد‪ ،‬در تعدادی از واژه‌ها تمایز معنایی ایجاد می‌کند‪:‬‬
‫‪ būd‬رونق ‪ bud‬بود از فعل بودن‬
‫واکه‌ی ‪ /ī/‬نیز در چند نمونه نادر تفاوت معنایی ایجاد می‌کند‪:‬‬
‫می‌روی از فعل رفتن‬ ‫‪ši‬‬ ‫عرق سرد‪ ،‬شبنم‬ ‫‪šī‬‬
‫واکه‌ی ‪ /ē/‬گیلکی ریشه در دوره میانی زبان‌های ایرانی دارد‪ .‬در فارسی به آن «یای مجهول»‬
‫می‌گویند‪ .‬اخذ شده از دو آوا گروه ‪ /ae/‬و ‪ /ai/‬زبان‌های باستانی‌اند‪( .‬باقری ‪)144 :1380‬‬
‫‪ sēr‬گیلکی (سیر بودن) ‪ sir‬گیاه سیر‬
‫‪ /ē /‬گیلکی در مواردی برابر با ‪ /id/‬زبان فارسی است‪:‬‬
‫فارسی (رسیدن)‬ ‫‪rasidan‬‬ ‫گیلکی (رسیدن)‬ ‫‪rəsēn‬‬
‫فرآیند کشش جبرانی‪ ،‬همگونی واکه‌ای نیز از مواردی هستند که ‪ /e/ ، /o/‬و ‪ /a/‬کشیده‌تر از‬
‫معمول تلفظ شوند‪.‬‬
‫مثًال؛ همتایی ‪ /ē/‬گیلکی با ‪ /eh/‬و ‪ /eɂ/‬هم ریشه در زبان فارسی‪:‬‬
‫شعر‬ ‫‪šeɂr‬‬ ‫‪šēr‬‬ ‫‪ mehrabân mērəbân‬مهربان‬
‫و یا تناظر میان واج ‪ /ā/‬گیلکی با دو خوشه‌ی واجی ‪ /ah/‬و ‪ /aɂ/‬هم ریشه در زبان فارسی‪:‬‬
‫نعل‬ ‫‪naɂl‬‬ ‫‪nāl‬‬ ‫پهن‬ ‫‪pahn‬‬ ‫‪pān‬‬
‫همین‌طور همتایی ‪ /ō /‬گیلکی با ‪ /oh/‬و ‪ /oɂ/‬زبان فارسی‪:‬‬
‫‪moɂtâd‬‬ ‫‪mōtâd‬‬ ‫کهنه‬ ‫‪kohne‬‬ ‫‪kōnə‬‬
‫معتاد‬

‫واکه‌های مرکب گیلکی‬


‫یکی از ویژگیهای مصوتهای گیلکی تنوع مصوتهای پی‌درپی و یا مصوتهای مرکب در‬
‫گونه‌های مختلف است‪.‬‬
‫واکه‌ی مرکب‪ :‬در تولید واکه‌ی مرکب اندام‌های گفتار پیوسته از حالتی به حالت دیگر در‬
‫می‌آیند‪ .‬در صورتی که در تولید آوایی واکه‌ی ساده در سراسر زمان تولید اندام‌های گفتار‬
‫یکسان باقی می‌ماند‪.‬‬
‫تفاوت یک واکه‌ی مرکب با دو واکه‌ی پی‌درپی در این است که مرحله تولید واکه‌ی مرکب‪،‬‬
‫یک جریان پیوسته و غیرقابل تجزیه است‪ .‬اما تولید دو واکه‌ی متوالی‪ ،‬مجزا از یکدیگر‬
‫صورت می‌گیرد‪ ،‬به طوری که می‌توان بین آن دو مکث کرد و یا حتی جزء دیگری بین آنها‬
‫اضافه نمود‪( .‬ثمره ‪)101 :1364‬‬
‫با توجه به تعریف دکتر ثمره ‪ /ey/‬در (‪ )rey‬پسر‪ ،‬پسربچه‪ /əy/ ،‬در (‪ )məydân‬میدان‪ây/ ،‬‬
‫‪ /‬در (‪ )zây‬بچه‪ /ay/ ،‬در (‪ )ayvâr‬این‌بار‪ /oy/ ،‬در ( ‪ )koytâ‬کدام یک‪ /uy / ،‬در (‪)uytâ‬‬
‫آن یک‪ ،‬مصوت مرکب محسوب می‌شوند‪ .‬در ارتباط با مصوت‌های مرکب در میان‬
‫زبانشناسان دیدگاههای متفاوتی وجود دارد‪« .‬ابوالحسن نجفی» مصوت‌های مرکب ‪ /ey /‬و ‪/‬‬
‫‪ /ow‬را متشکل از مصوت و صامت می‌داند (نجفی‪« .)62 :1371 ،‬علی‌محمد حق‌شناس»‬
‫این مصوت‌های مرکب را در زبان فارسی امروز تایید می‌کند (‪« .)15 :1365‬محسن‬
‫ابوالقاسمی» تاریخچه‌ی حضور این مصوتها را در زبان فارسی مربوط به زبان ایرانی باستان‬
‫می‌داند (‪« .)5 :1383‬جولیا اس فالک» وجود این مصوت‌ها را در زبان‌های مختلف تایید‬
‫می‌کند(‪.)156 :1372‬‬
‫‪w‬‬
‫در گونه‌هایی از گویشهای شرقی گیالن برای تلفظ برخی از واژه‌ها مصوت مرکب ‪/ao /‬‬
‫بکار می‌رود‪ .‬آوایی که در آغاز به صورت ‪ /a/‬تلفظ می‌شود و بدون مکث لب‌ها غنچه شده و‬
‫صدای ‪ /ow/‬را ادا می‌کند‪:‬‬
‫‪ = čaowdən‬درست کردن‪ ،‬تعمیر کردن در مقابل ‪ čâkudən‬گونه‌های غربی‪.‬‬
‫‪ = vaowdən‬باز کردن‪ ،‬در مقابل ‪ vâgudən‬یا ‪ vâkudən‬گونه‌های دیگر‪.‬‬
‫نمونه‌های دیگر واکه‌های مرکب و یا پی‌درپی گیلکی بدین قرارند‪.‬‬
‫‪ /uo /‬در (‪ )tuor‬تبر‪ /ai/ ،‬در (‪ )tai‬ابریشم نتابیده‪ /uâ / ،‬در (‪ )luâs‬روباه‪ /âu/ ،‬در (‪)bâu‬‬
‫تخته‌ی دو طرف لنگه در‪ ،‬جاری‪ /au/ ،‬در (‪ )kau‬کبود‪ /ow/ ،‬در (‪ )tirtow‬تحریک‪/âi/ ،‬‬
‫در ( ‪ )mâi‬ماهی و ‪ /ei/‬در (‪ )dei‬دایی و‪. ...‬‬
‫صرف و نحو‪:‬‬
‫ترتیب کلمات اصلی در گیلکی همانند زبان فارسی به صورت فاعل‪ -‬مفعول و فعل است (‪sov‬‬
‫)‪ .‬ویژگی زبانهای جهانی فعل پایانی؛ حرف اضافه پسین دارند‪ ،‬صفت قبل از موصوف می‌آید‪،‬‬
‫مضاف‌الیه قبل از مضاف می‌آید‪ .‬به طور کلی در تمامی عبارات و جمالت گیلکی که تاثیر و‬
‫نفوذ زبان فارسی در آن مشاهده نمی‌شود‪ ،‬حرف اضافه پس از اسم می‌آید‪ .‬در مواردی که‬
‫حرف اضافه قبل از اسم جای می‌گیرد‪ ،‬آن حرف دخیل است و ترتیب آن تحت نفوذ زبان‬
‫فارسی است‪.‬‬
‫صفت در گیلکی قبل از موصوف قرار می‌گیرد؛ ‪( sorx.ə.sēb‬سیب سرخ)‪ .‬صفت در گیلکی‬
‫مقوله‌ی معرفگی‪ /‬نکره‌گی‪ ،‬شمار و حالت ندارد‪ ،‬اگر جزء اول به صامت منتهی شود‪ ،‬پی‬
‫بست‪ /ə/‬بین آنها ظاهر می‌شود‪ .‬ترتیب مضاف‌الیه و مضاف در گیلکی مانند ترتیب صفت و‬
‫موصوف است‪ ،‬یعنی مضاف‌الیه قبل از مضاف می‌آید‪ .‬قید در گیلکی غیر تعریفی است ولی‬
‫می‌تواند به مکان یا زمان داللت کند‪.‬‬
‫عدد در گیلکی با فارسی تفاوتی ندارد بجز عدد یک که در گیلکی معادل ‪ /i /‬و یا ‪ /itâ/‬است‪،‬‬
‫در اعداد ترکیبی بین دو عدد‪ ،‬دو نشانه‌ی پیوند دهنده ‪ /u/‬و ‪ /ə/‬به کار می‌رود‪:‬‬
‫‪ bist.ə yək‬بیست و یک‬ ‫‪ čel.u čâr‬چهل و چهار‬
‫نشانه‌ی جمع در گیلکی غربی ‪ ، /ân -/‬در لنگرودی ‪ /ən -/‬و در الهیجانی ‪ /on -/‬برای مفرد‪،‬‬
‫جمع‪ ،‬جاندار و بی‌جان یکسان است‪ .‬نشانه‌ی جمع در گیلکی در اسامی اعم از مرکب‪ ،‬مشتق‬
‫و‪ ...‬به آخرین تک واژه اضافه می‌شود‪.‬‬
‫ضمیر‬
‫ضمیر در گیلکی همانند زبان فارسی به شخصی‪ ،‬اشاره‪ ،‬مشترک‪ ،‬پرسشی‪ ،‬مبهم‪ ،‬موصولی و‬
‫ترکیبی تقسیم می‌شود‪.‬‬
‫این ضمایر در گویشهای مختلف گیلکی‪ ،‬صورتهای گوناگون دارند و تفاوتهایی در آنها دیده‬
‫می‌شود‪.‬‬
‫در گیلکی ضمیر ملکی متصل با (َم ‪َ ،‬ت ‪َ ،‬ش ‪ ،‬مان‪ ،‬تان شان) نداریم‪.‬‬
‫ضمایر شخصی‬
‫ضمایر شخصی گیلکی چهار حالت دارند‪ :‬یک حالت فاعلی دو حالت غیر فاعلی و یک حالت‬
‫اضافی‪.‬‬
‫حالت فاعلی‬
‫رشتی‬ ‫غرب‬ ‫الهیجانی‬ ‫گالشی‬ ‫فارسی‬
‫‪mən‬‬ ‫‪mən‬‬ ‫‪mu‬‬ ‫‪mo‬‬ ‫من‬
‫‪tu‬‬ ‫‪tu‬‬ ‫‪tu‬‬ ‫‪to‬‬ ‫تو‬
‫‪un‬‬ ‫‪un‬‬ ‫‪un‬‬ ‫‪on‬‬ ‫او‬
‫‪amâ‬‬ ‫‪ama‬‬ ‫‪amu‬‬ ‫‪amə‬‬ ‫ما‬
‫‪šumâ‬‬ ‫‪šumâ‬‬ ‫‪šumu‬‬ ‫‪šəmə‬‬ ‫شما‬
‫‪ašân‬‬ ‫‪ašân‬‬ ‫‪išon‬‬ ‫‪išan‬‬ ‫این‌ها‬
‫‪ušân‬‬ ‫‪ušân‬‬ ‫‪ušon‬‬ ‫‪ošan‬‬ ‫آن‌ها‬
‫حالت غیر فاعلی ‪:1‬‬
‫غرب‬ ‫الهیجانی‬ ‫گالشی‬ ‫فارسی‬
‫‪mərâ‬‬ ‫‪ma‬‬ ‫‪mərə‬‬ ‫مرا‪ ،‬به من‬
‫‪tərâ‬‬ ‫‪ta‬‬ ‫‪tərə‬‬ ‫تو را‪ ،‬به تو‬
‫‪unâ‬‬ ‫‪unə/ inə‬‬ ‫‪onə‬‬ ‫او را‪ ،‬به او‬
‫‪amərâ‬‬ ‫‪amərə‬‬ ‫‪amərə‬‬ ‫ما را‪ ،‬به ما‬
‫‪šəmərâ‬‬ ‫‪šəmərə‬‬ ‫شما را‪ ،‬به شما ‪šəmərə‬‬
‫‪ušânâ‬‬ ‫‪išonə‬‬ ‫آن‌ها را‪ ،‬به آن‌ها ‪išanə‬‬
‫‪ašânâ‬‬ ‫‪ušonə‬‬ ‫‪ošanə‬‬ ‫این‌ها را‪ ،‬به‬
‫این‌ها‬

‫نشانه‌ی مفعولی‪ ،‬با واسطه و بی‌واسطه در گیلکی واکه‌ی ‪ / a/، / ə -/‬یا ‪ /â -/‬است‪ ،‬در‬
‫مفعول‌هایی که به واکه ختم می‌شوند همخوان ‪ /r/‬و ‪ /y/‬بعنوان میانجی عمل می‌کند‪:‬‬
‫به علی (علی را) بگو‬ ‫‪Ali.y.â bu.gu‬‬
‫به من (مرا) گفت‬ ‫‪mə.r.â bu.goft‬‬
‫به آیدین (آیدین را) گفتم‬ ‫‪aydin.â bu.goftəm‬‬

‫حالت غیر فاعلی ‪:2‬‬


‫الهیجانی‬ ‫مرکزی‬ ‫فارسی‬
‫‪me/ be‬‬ ‫‪mere‬‬ ‫برای من‬
‫‪te/ be‬‬ ‫‪tere‬‬ ‫برای تو‬
‫‪unə/ be‬‬ ‫‪une(ə)re‬‬ ‫برای او‬
‫‪ame/ be‬‬ ‫‪ame(ə)re‬‬ ‫برای ما‬
‫‪šime/ be‬‬ ‫‪šəme(ə)re‬‬ ‫برای شما‬
‫‪ušone/ be‬‬ ‫‪ušâne(ə)re‬‬ ‫برای آن‌ها‬
‫‪išone/ be‬‬ ‫‪ošâne(ə)re‬‬ ‫برای این‌ها‬

‫در گیلکی شرقی مفعول غیر مستقیم با پس اضافه ‪ be‬نشان داده می‌شود که معادل ‪ re‬گیلکی‬
‫غربی است‪.‬‬
‫حالت اضافی (ملکی)‪:‬‬
‫رشتی‬ ‫غرب‬ ‫الهیجانی‬ ‫گالشی‬ ‫فارسی‬
‫‪mi‬‬ ‫‪mi‬‬ ‫‪mi‬‬ ‫)‪mə‌(e‬‬ ‫مال من‬
‫‪ti‬‬ ‫‪ti‬‬ ‫‪ti‬‬ ‫)‪tə‌(e‬‬ ‫مال تو‬
‫)‪unə‌(i‬‬ ‫‪unə‬‬ ‫‪uni‬‬ ‫‪une‬‬ ‫مال او‬
‫‪ami‬‬ ‫‪ami‬‬ ‫‪ame‬‬ ‫)‪amə(e‬‬ ‫مال ما‬
‫‪šimi‬‬ ‫‪šimi‬‬ ‫‪šimə‬‬ ‫)‪šimə(e‬‬ ‫مال شما‬
‫‪ušâni‬‬ ‫‪ašanə‬‬ ‫‪ušonə‬‬ ‫)‪ušânə(e‬‬ ‫مال این‌ها‬
‫)‪ašânə(i‬‬ ‫‪išânə‬‬ ‫‪išonə‬‬ ‫)‪ašanə(e‬‬ ‫مال آن‌ها‬
‫در گیلکی نوع ضمایر ملکی ترکیبی وجود دارد‪ -‬غیر از تقسیمات ضمایر ملکی فارسی‪ -‬که‬
‫معنای «از آن» می‌دهد‪:‬‬
‫شرق‬ ‫غرب‬ ‫فارسی‬
‫)‪mi ši(še‬‬ ‫‪mi šin‬‬ ‫از آن من‬
‫)‪Ti ši(še‬‬ ‫‪ti šin‬‬ ‫از آن تو‬
‫)‪unə ši(še‬‬ ‫‪unə šin‬‬ ‫از آن او‬
‫)‪ame ši(še‬‬ ‫‪ami šin‬‬ ‫از آن ما‬
‫)‪šime ši(še‬‬ ‫‪šimi šin‬‬ ‫از آن شما‬
‫)‪ušonə ši(še‬‬ ‫‪ušânə šin‬‬ ‫از آن آن‌ها‬

‫در زبان گیلکی کلیه ضمایر بر خالِف زبان فارسی همیشه به صورت منفصل به کار می‌روند‪.‬‬
‫ضمایر اشاره‬
‫ضمایر اشاره‌ای رایج در زبان گیلکی عبارت‌اند از‪:‬‬
‫غرب‬ ‫الهیجانی‬ ‫گالشی‬
‫)‪a(n‬‬ ‫)‪i(n‬‬ ‫)‪i(n‬‬ ‫این (اشاره‬
‫نزدیک)‬
‫)‪u(n‬‬ ‫)‪u(n‬‬ ‫آن (اشاره دور) )‪u(n‬‬

‫در غرب ‪ /a/‬در شرق و گالشی ‪ /i /‬برای اشاره به نزدیک و ‪ /u /‬در غرب و شرق برای‬
‫اشاره به دور به کار برده می‌شود و برای اشاره به این‌ها و آن‌ها از ضمایر جمع ‪ ašân‬و‬
‫‪ ušân‬استفاده می‌شود‪.‬‬
‫افزودن همخوان ‪ /h /‬به اول ضمایر اشاره‪ ،‬به آنها شکل تاکیدی می‌دهد‪:‬‬
‫همان‌ها‬ ‫‪hušân‬‬ ‫همین‌ها‬ ‫‪hašân‬‬
‫همان‬ ‫‪hu‬‬ ‫همین‬ ‫)‪ha (hi‬‬
‫ضمایر اشاره گیلکی مانند ضمایر شخصی دارای حالت‌اند و در نقش‌های فاعلی‪ ،‬مفعولی و‬
‫اضافی به کار می‌روند‪.‬‬
‫شیوه ساختن اشکال زمان گذشته‪ ،‬مضارع و فعل امر در زبان گیلکی‬
‫فعل امر‪ :‬دو صیغه دارد؛ صیغه مفرد‪ ،‬که بدون شناسه است و جمع‪ ،‬که شناسه آن در گونه‌ی‬
‫شرقی ( ‪ )in‬و در گونه‌ی غربی (‪ )id‬است‪.‬‬
‫مضارع اخباری‪ :‬ماده مضارع گیلکی در مواردی با ریشه تفاوتی ندارد‪ .‬در مواردی مانند‬
‫ستاک مضارع زبان‌های پارسی باستان‪ ،‬مبتنی بر افزوده‌گی است‪ .‬این افزودگی مصوت ‪/n/‬‬
‫است که در اتصال به ریشه‌ی فعل گاه یک واکه همراه آن می‌آید‪.‬‬
‫حال در جریان‪ :‬در گیلکی برای بیان حرکت و حالت در زمان حال‪ ،‬ساخت فعلی مستقلی‬
‫وجود دارد که از دو جزء پدید می‌آید‪:‬‬
‫الف‪ :‬در گویش‌های غربی این ساخت ترکیبی است از صفت مفعولی‪ +‬وند نمود نمای (‪+)n‬‬
‫زمان حال فعل ‪( du.bo:n‬که صورت پی بستی دارد و مبتنی است بر پیشوند (‪ )de‬و میانجی‬
‫( ‪ )r‬و صیغه‌های شش گانه‪:‬‬
‫‪ xurdâ.n də.r.əm‬اندر خوردنم (در حال خوردن هستم)‬ ‫( ‪.)am-i-ə/ im-id-əd‬‬
‫ب‪ :‬در گویش‌های شرقی این ساخت بدون وند نمود نمای (‪ )n -‬ساخته می‌شود و پسوند صفت‬
‫خوابیدنم اندر (در حال خوابیدنم)‬ ‫مفعولی آن ‪ /ə -/‬بدون تغییر می‌ماند‪xutə. də.r.əm .‬‬
‫این ساخت با مضارع مستمر فارسی که با فعل «داشتن» ساخته می‌شود (دارم می‌روم و‪ ) ...‬به‬
‫لحاظ نوع فعل کمکی و ترتیب جایگاه فعل کمکی و فعل اصلی متفاوت است و برخالف زبان‬
‫فارسی‪ ،‬منفی هم می‌شود‪ .‬ساخت گذشته آن (گذشته در جریان) بدین صورت است‪:‬‬
‫اندر خوردن بودم (در حال خوردن بودم) ‪xurdâ.n du.bum‬‬
‫گذشته‌ی ساده‪ :‬ساختار عمومی گذشته‌ی ساده بدین صورت است‪ :‬پیشوند نمود ( ‪ +)b‬ستاک‬
‫گذشته‪ +‬شناسه‪ .‬پیشوند ‪ /b/‬بیانگر «نمود کامل» است‪.‬‬
‫گذشته‌ی استمراری‪ :‬ساخت گذشته‌ی استمراری در گیلکی مبتنی بر ستاک گذشته‌‪ +‬و‌ند‬
‫استمرار‪ +‬شناسه است‪ .‬در گذشته‌ی استمراری‪ ،‬وند نمود به صورت پسوند ‪ /i /‬است که پس از‬
‫ماده گذشته و قبل از شناسه ظاهر می‌شود و در برخی از گونه‌های گیلکی هم پس از شناسه‬
‫تکرار می‌شود‪ .‬در این ساخت صیغه‌های فعل فاقد پیشوند تصریفی ‪ /b/‬هستند‪ .‬به عبارتی‬
‫دیگر؛ گذشته‌ی استمراری گیلکی از بر افتادن پیشوند از صیغه‌ها پدیدار می‌شود‪šo.y.im.i .‬‬
‫‪ šo.y.id.i‬می‌رفتند‬ ‫‌می‌رفتم‬
‫گذشته بعید؛ ساختار عمومی گذشته‌ی بعید به صورت زیر است‪:‬‬
‫پیشوند نمود نمای ‪ +b‬صفت مفعولی ‪ +‬تغییرات آوایی مصوت پایانی صفت مفعولی‪ +‬صرف‬
‫گذشته‌ی فعل کمکی ‪ /bo:n/‬به معنای «بودن»‪.‬‬
‫‪ nu.xurdə bum‬نخورده بودم‬ ‫‪ bu.xurdu bum‬خورده بودم‬
‫گذشته‌ی التزامی؛ این ساختار در گیلکی در چند مقوله یا نقش متفاوت در وجه التزامی‪ ،‬تمنایی‪،‬‬
‫وجه غیر محقق و شرطی ظاهر می‌شود‪ ،‬که هیچ یک مبتنی بر «امکان وقوع فعل» نیست‪ ،‬آن‬
‫چه که امکان وقوع آن محتمل بود یا وقوعش را در حال می‌توان آرزو کرد یا الزامی بود که‬
‫تحقق نیافت‪ ،‬با این ساخت بیان می‌شود‪ .‬وقوع امر فعل با کاشکی‪ ،‬اگر‪ ،‬باید‪ ،‬شاید همراه است‪.‬‬
‫کار کرد گذشته‌ی التزامی گیلکی بسیار متفاوت از کارکردهای گذشته‌ی التزامی فارسی است‪.‬‬
‫کارکرد این ساخت در گیلکی از تنوع قابل توجه‌ای برخوردار است‪ ،‬در گیلکی «کامل‬
‫التزامی»‪« ،‬حال کامل التزامی»‪« ،‬حال جاری التزامی»‪« ،‬گذشته‌ی کامل التزامی»‪« ،‬کامل‬
‫التزامی غیر تحقیقی»‪« ،‬کامل التزامی تمنایی ـ شرطی» با همدیگر به لحاظ ساخت و‬
‫داللت‌های معنایی تفاوت دارند‪.‬‬
‫ساخت‌های‪ :‬مضارع التزامی‪ ،‬گذشته‌ی در جریان التزامی‪ ،‬گذشته‌ی نقلی‪ ،‬گذشته‌ی نقلی افعال‬
‫برآیندی‪ -‬حالتی در طبقه‌بندی زمان در زبان گیلکی با تفاوتهایی نسبت به زبان فارسی در همین‬
‫زمینه وجود دارد که برای آگاهی از چگونگی ساختاری و داللت‌های معنایی آنها می‌توان به‬
‫«پورهادی» (‪( 1396 -1384‬الف)‪( 1396 -1397 -‬ب) مراجعه کرد‪.‬‬

‫منابع‬
‫اشمیت‪ ،‬رودریگر؛ ‪« 1383‬راهنمای زبانهای ایرانی» ج ‪ .2‬ترجمه حسن رضایی باغ‌بیدی و‬
‫دیگران‪ ،‬تهران‪.‬‬
‫ارانسکی‪ ،‬ی‪ .‬م؛ ‪« 1378‬زبانهای ایرانی» ترجمه علی اشرف صادقی‪ ،‬تهران‪.‬‬
‫ابوالقاسمی‪ ،‬محسن؛ ‪« 1383‬دستور تاریخی زبان فارسی»‪ ،‬وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی‪،‬‬
‫تهران‪.‬‬
‫ن‌شناسی» ترجمه خسرو غالمعلی‌زاده‪ ،‬آستان قدس‬‫اس فالک‪ ،‬جولیا؛ ‪« 1372‬زبان و زبا ‌‬
‫رضوی‪ ،‬مشهد‪.‬‬
‫امانی‪ ،‬عفت؛ ‪« 1394‬گویش گیلکی رودسر» کویر‪ .‬تهران‪.‬‬
‫باقری‪ ،‬مهری؛ ‪« 1380‬واج شناسی تاریخی زبان فارسی»‪ ،‬مرکز نشر دانشگاهی‪ ،‬تهران‪.‬‬
‫بارتولومه‪ ،‬کریستین؛ ‪« ،1384‬تاریخچه واج‌های ایرانی‪ ،‬ترجمه واهه دومانیان‪ .‬پژوهشگاه‬
‫علوم انسانی‪ ،‬تهران‪.‬‬
‫پورهادی‪ ،‬مسعود‪« ،1384 ،‬بررسی ویژگی‌ها و ساختار زبان گیلکی‪ ،‬گویش رشتی»‪1396 ،‬‬
‫الف‪« ،‬توصیف ساختمان فعل و مصدر در زبان گیلکی»‪ 1396 ،‬ب؛ «رده شناسی ترتیب‬
‫سازه‌های اصلی در زبان گیلکی»‪« ،1397 ،‬زبان گیلکی»‪ ،‬ایلیا‪ ،‬رشت‪.‬‬
‫پاینده لنگرودی‪ ،‬محمود؛ ‪« ،1366‬فرهنگ گیل و دیلم»‪ ،‬امیرکبیر‪ ،‬تهران‪.‬‬
‫ثمره‪ ،‬یداله؛ ‪« ،1364‬آواشناسی زبان فارسی»‪ ،‬تهران‪.‬‬
‫حق‌شناس‪ ،‬علی‌محمد؛ ‪« ،1365‬آواشناسی (فونتیک)»‪ ،‬تهران‪.‬‬
‫جهانگیری‪ ،‬نادر؛ ‪ 1394 ( 2003‬ش)‪« ،‬زبان گیلکی (گویش الهیجان)»‪ ،‬ایلیا‪ ،‬رشت‪.‬‬
‫رسایی‪ ،‬ایوب؛ ‪« ،1385‬گویش گیلکی فومنات»‪ ،‬مجله زبان و ادب‪ ،‬ش ‪.30‬‬
‫راستار گویوا‪ ،‬و‪ .‬اس؛ ‪ 1395 ( 2012‬ش)‪« ،‬زبان گیلکی»‪ ،‬ترجمه مریم دانای‌طوس و‬
‫دیگران‪ ،‬ایلیا‪ ،‬رشت‪.‬‬
‫کریستین‌سن‪ ،‬آرتور؛ ‪ 1374 ( 1930‬ش)‪« ،‬گویش گیلکی رشت»‪ ،‬ترجمه خمامی‌زاده‪،‬‬
‫سروش‪ ،‬تهران‪.‬‬
‫مدنی‪ ،‬احمد؛ ‪« ،1369‬کتاب‌شناسی و بررسی واژه‌نامه‌ها و‪ ...‬از سده هشتم تا کنون»‪،‬‬
‫گیالن‌نامه‪ ،‬جلد دوم‪ ،‬طاعتی‪ ،‬رشت‪.‬‬
‫رضایی باغ‌بیدی‪ ،‬حسن؛ ‪« ،1388‬تاریخ زبانهای ایرانی»‪ ،‬دائر‌ۀ المعارف بزرگ اسالمی‪،‬‬
‫تهران‪.‬‬
‫‪Stilo, Donald (2001), Gilan Languages, Iranica, Vol. 10, pages 660-668,‬‬
‫‪New York: Bibliotheca Persica Press.‬‬

You might also like