Professional Documents
Culture Documents
اسریع
اسریع
اسریع
٢٨٦٧بليطهای بخت آزمايی كه متعارف شده است می فروشند به مبلغ معينی ،پس از آن با قرعه كشی به
اشخاصی كه قرعه به نام آنها بيرون بيايد مبلغ معينی می دهند ،خريد و فروش آنها جايز نيست و باطل است.
و پولی را كه در مقابل بليط می گيرند ،حرام است ،و گيرنده ضامن است .و مبلغی را كه از قرعه كشی به
.دست می آيد ،حرام است ،و شخص گيرنده ضامن صاحبان واقعی آن مبلغ است
٢٨٦٨فرقی نيست در حرام بودن پول بليط بين آن كه بليط را بخرند ،يا بليط را بگيرند و پولی بدهند به اميد آن
كه قرعه به اسم آنها بيرون بيايد .در هر دو صورت پول بليط حرام ،و پولی كه به قرعه دست می آيد ،حرام و
.موجب ضمان است
٢٨٦٩اخيرا اسم بليط بخت آزمايی را عوض كرده اند و به اسم اعانه ملی بليط را می دهند ،ولی عمل ،همان
عمل است .و چون بليط بخت آزمايی مورد اشكال بوده است ،و جمعی از خريد آن خودداری می نمودند،
سودجويان اسم را برای اغفال اين دسته عوض نموده ،ليكن در عمل فرقی ندارد .و در اين صورت با تغيير اسم
.حالل نمی شود ،و پول بليط و پول قرعه حرام ،و موجب ضمان است
٢٨٧٠اگر فرضا يك شركت يا مؤسسه پيدا شود و برای اعانت به مؤسسات خيريه از قبيل بيمارستان يا مدارس
اسالمی بليطهايی منتشر كند ،و مردم هم برای اعانت اين مؤسسات مبلغی بدهند ،و آن شركت از مال
خودش يا وجوهی كه از انتشار بليط به دست می آيد ،با اجازه تمام پول دهندگان ،مبلغی به اشخاصی كه
قرعه به نام آنها بيرون می آيد بدهد ،مانع ندارد .ليكن اين مجرد فرض است و بليطهايی كه اكنون فروخته می
.شود ،و قرعه كشی هايی كه اكنون عمل می شود ،به اين نحو نيست ،و پول بليط و قرعه حرام است
٢٨٧١پول بليطهايی كه به دست شركتها می آيد ،و پول قرعه كشی ها كه به دست اشخاص می آيد،
مجهول المالك است .و اگر می توانند صاحبان آنها را پيدا كنند،بايد به صاحبانش رد كنند .و اگر نمی شود ،بايد
از طرف صاحبان آنها صدقه بدهند.و احتياط الزم آن است كه از مجتهد جامع الشرايط اجازه بگيرند و صدقه
.بدهند
٢٨٧٢اگر آن كسی كه پول به دستش می آيد فقير باشد ،نمی تواند خودش به عنوان صدقه ،از صاحبش
.بردارد .بلكه بايد به فقير بدهد بنابر احتياط الزم ،بلكه خالی از قوت نيست
٢٨٧٣اگر مال زيادی به دست آورد از قرعه كشی ،و با فقيری قرار گذارد كه به او صدقه بدهد و فقير مقداری
بردارد و باقی را به او رد كند ،بخواهد با اين حيله حالل كند ،جايز نيست و حالل نمی شود .ليكن اگر بدون
.شرط و قيد به فقير داد ،و فقير مقداری كه مناسب حالش هست به او رد كند ،با رضايت اشكال ندارد
تلقيح
٢٨٧٤وارد نمودن منی مرد را در رحم زوجه او با آالتی مثل آب دزدك ،اشكال ندارد ،ليكن بايد از مقدمات حرام
احتراز نمايند .پس اگر مرد با رضايت زن ،اين عمل را خودش انجام دهد ،و منی خود را به وجه حاللی به دست
.بياورد ،مانع ندارد
٢٨٧٥اگر منی مرد را در رحم زنش وارد نمودند ،چه به وجه حالل يا حرام ،و ازآن ،بچه توليد شد ،اشكالی
.نيست كه بچه مال مرد و زن است ،و همه احكام فرزند را دارد
٢٨٧٦جايز نيست داخل نمودن منی اجنبی را در رحم زن اجنبيه ،چه با اجازه زن باشد يا نه ،و چه شوهر
.داشته باشد يا نه ،و چه با اجازه شوهر باشد يا نباشد
٢٨٧٧اگر منی مردی را داخل رحم زن اجنبيه نمودند و معلوم شد بچه از آن منی است ،پس اگر اين عمل به
طور شبهه بوده ،مثل آنكه گمان می كرد زن خودش هست،و زن نيز گمان می كرد منی شوهر هست ،و بعد
از عمل معلوم شد از شوهر نيست ،اشكالی نيست كه بچه شرعا از اين مرد و زن است ،و تمام احكام فرزندی
را دارد .و ليكن اگر از روی علم و عمد باشد محل اشكال است ،و بايد احتياط در جميع مسائل مراعات شود.
ليكن اشكالی نيست كه اگر اين بچه دختر باشد ،پدر نمی تواند اورا به زنی بگيرد ،و اگر پسر باشد نمی تواند
مادرش را بگيرد ،و نمی تواند دختر به محارمش اگر به عقد صحيح بود شوهر كند ،و پسر محارمش را بگيرد.
ليكن بايد در تمام
تشريح پيوند
٢٨٧٨مرده مسلمان را تشريح نمی توان نمود ،و اگر تشريح كنند حرام است .و برای قطع سر او و قطع ساير
اعضای او ديه است ،كه در كتاب "تحرير الوسيله" ذكر نموده ام .ولی تشريح مرده غير مسلمان جايز است و
.ديه ندارد ،چه اهل ذمه باشد يا نباشد
٢٨٧٩اگر ممكن باشد تشريح غير مسلمان ،جايز نيست تشريح مسلمان برای ياد گرفتن مطالب طبی ،اگر چه
متوقف باشد حفظ جان مسلمانی يا عده ای از مسلمانان بر تشريح .و اگر با امكان تشريح غير مسلمان،
.تشريح مسلمان كنند ،معصيت كار ،و برآنها ديه است
٢٨٨٠اگر توقف داشته باشد حفظ جان مسلمانی يا عده ای از مسلمانان بر تشريح ،و امكان نداشته باشد
تشريح غير مسلمان ،جايز است تشريح مسلمان .و اما برای ياد گرفتن ،بدون آنكه زندگی مسلمانی موقوف بر
.آن باشد ،جايز نيست و موجب ديه است
٢٨٨١در موردی كه حفظ جان مسلمانان موقوف بر تشريح مسلمان است ،بعيد نيست ديه نداشته باشد .اگر
.چه احتياط در ديه است
٢٨٨٢اگر حفظ جان مسلمانی موقوف باشد بر پيوند عضوی از اعضای ميت مسلمانی ،جايز است قطع آن
عضو ،و پيوند آن ،و بعيد نيست ديه داشته باشد .و آيا ديه بر قطع كننده است يا بر مريض ،محل اشكال است،
ليكن می تواند طبيب با مريض قرار دهد كه او ديه را بدهد .و اگر حفظ عضوی از مسلمان موقوف باشد بر قطع
عضو ميت ،در اين صورت بعيد نيست جايز نباشد و اگر قطع كند ديه دارد .ليكن اگر ميت در حال زندگی اجازه
داد ،ظاهرا ديه ندارد ،ليكن جواز شرعی آن ،محل اشكال است .و اگر خود او اجازه نداد ،اوليای او بعد از مرگش
.نمی توانند اجازه بدهند و ديه از قطع كننده ساقط نمی شود ،و معصيت كار است
٢٨٨٣قطع عضو ميت غير مسلمان برای پيوند ،حرام نيست و ديه ندارد .ليكن اگر پيوند كرد ،اشكال واقع می
شود در نجاست آن و ميته بودن آن برای نماز ،اگر ميته انسانی در نماز اشكال داشته باشد .بنابر اين اشكال
در ميته مسلمان نيز هست.و اشكال نجاست اگر قبل از غسل قطع نمايند نيز هست ،ليكن می توان گفت كه
اگر عضو ميت پس از پيوند ،حيات پيدا كند ،از عضويت ميت می افتد و به عضويت زنده در می آيد و نجس و
ميته نيست .بلكه اگر عضو حيوان نجس العين نيز پيوند شود ،و زنده به زندگی انسان شود ،از عضويت حيوان
.خارج و به عضويت انسان در می آيد
٢٨٨٤اگر قطع عضو را بعد از مردن جايز دانستيم ،بعيد نيست كه در حال حيات ،فروش آن جايز باشد ،و انسان
بتواند اعضای خودش را بفروشد برای پيوند ،در مواردی كه قطع جايز است .بلكه جواز فروش تمام جسم را برای
تشريح در موردی كه جايز است ،خيلی بعيد نيست ،اگر چه بی اشكال نيست .ليكن گرفتن مبلغی برای اجازه
.دادن در مورد جواز مانع ندارد
٢٨٨٥انتفاع بردن به خون در غير خوردن ،و فروختن آن برای انتفاع حالل،جايز است .پس آنچه اكنون متعارف
است كه خون را می فروشند برای استفاده مريضها و مجروحين مانع ندارد .و بهتر آن است كه مصالحه كنند ،يا
آنكه پول را در مقابل حق اختصاص يا در ازای اجازه خون گرفتن بگيرند ،كه خالی از اشكال و احوط است.بلكه
اين احتياط حتی االمكان ترك نشود .ليكن اگر گرفتن خون ،برای صاحب آن ضرر داشته باشد ،اشكال دارد،
.خصوصا اگر ضرر فاحش و زياد باشد
٢٨٨٦جايز است خون بدن انسانی را به بدن ديگری منتقل كنند و وزن آن را با مقياسهايی كه دارند تعيين
كنند ،و ثمن آن را بگيرند .و با جهالت به وزن ،جايز است به طور مصالحه انتقال دهند .و احوط آن است كه پول
.را در مقابل اجازه نقل بگيرند ،و اين احتياط چنانچه ذشت حتی االمكان ترك نشود